مذاکرات مجلس شورای ملی ۹ دی ۱۳۵۲ نشست ۱۴۴

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و سوم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری بیست و سوم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور
مذاکرات مجلس شورای ملی ۹ دی ۱۳۵۲ نشست ۱۴۴

مذاکرات مجلس شورای ملی

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۹ دی ۱۳۵۲ نشست ۱۴۴

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۲۳

جلسه ۱۴۴

صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی روز یکشنبه (۹) دی ماه ۱۳۵۲

فهرست مطالب:

مجلس ساعت ۴ بعدازظهر به ریاست آقای عبدالله ریاضی تشکیل گردید.

- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

رئیس- اسامی غائبین جلسه قبل قرائت می‌شود.

(بشرح زیر خوانده شد)

غائبین با اجازه

آقایان احتشامی - مهندس اسدی لنگرودی - اسعد رزم‌آرا - امیر احمدی- پدرامی- دکتر پرتو اعظم- مهندس پروشانی - جعفری - چنگیزی - حق‌شناس - امیر علم خزیمه - ذوالفقاری - دکتر سعید- عبدالحسین طباطبایی - دکتر عظیمی - فرنود- فضائلی - موقر - زرین‌پور - خانم طالقانی - خانم ابراهیمی - خانم دکتر سرخوش.

غائب بی‌اجازه

آقای شیخ بهایی.

غائبین مریض

آقایان ایرج مهرزاد - اولیاء‌شیرازی - ایمان زهرایی - توسلی - جوانشیر - جهانی - خانقاهی - اسمعیل خزیمه - مهندس حسین خسروی - حسام رضوی - ریگی - دکتر رفیعی - مهندس عباس زاهدی - سعید وزیری - دکتر شریف‌امامی - مهندس عطایی کمالوند - دکتر مشایخی - خانم ضرابی - خانم اسدی - خانم دولتشاهی - خانم مزارعی.

- ادامه مذاکره در گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه اصلاحی سال ۱۳۵۲ و بودجه سال ۱۳۵۳ کل کشور

۲- ادامه مذاکره در گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه اصلاحی سال ۱۳۵۲ و بودجه سال ۱۳۵۳ کل کشور.

رئیس- وارد دستور می‌شویم کلیات بودجه اصلاحی سال ۱۳۵۲ و بودجه سال ۱۳۵۳ کل کشور مطرح است آقای زهتاب‌فرد بفرمایید.

زهتاب‌فرد- با کسب اجازه از مقام معظم ریاست و همکاران محترم، صبح گفتم که برداشت ما باید یک دید و روح انقلابی داشته باشد شما جنگل‌ها را ملی کردید و از اصل ملی شدن استفاده کردید به قصد بهتر کردن و به قصد تبدیل به احسن، البته تبدیل به احسن شد. اما به خاطر و برای چند ده یا حداکثر چند صد نفر، وزارت کشاورزی بفرمایید که بعد از ملی شدن جنگل‌ها چه مقدار زمین زیرکشت جنگل مصنوعی رفته و چه مقدار تبدیل به ویلا، و عبارتی که عرض کردم تبدیل به عشرتکده شده پیشنهادی دادم تصور می‌کنم، حداقل من که ذینفع نیستم باید بگویم و آن این است که این حساب دو، دو تا چهار تا است. پروژه‌هایی که در این زمینه به مرحله اجرا درآمده است مورد قبول و حمایت است ولی زمین‌هایی که به صورت خانه‌های شخصی و یا به صورت اراضی معاملاتی درآمده‌اند از اینها سلب مالکیت شده و مطابق قانون و مطابق قراردادی که به آنها داشتید اگر این قراردادها را اجرا نکرده‌اند این صحیح نیست که ما بیاییم اینجا یک حرف‌های مردم‌پسند بزنیم بدون این که ضمانت اجرایی داشته باشد. در آستانه تقدیم لایحه بودجه به مجلس، به اصطلاح شما، دولت حزبی دولت خدمتگزار شما، خیلی حرف‌ها زد کارمندان را راجع به تأمین حقوق امیدوار کردید و به آنها وعده‌ها دادید، راجع به دستمزد کارگران نویدها دادید، از زبان بعضی‌ها خیلی در اینجا حرف‌هایی زده شد که من شخصاً به بعضی از آنها احترام می‌گذارم و الان که دارم اینجا صحبت می‌کنم اجر خدمت یکی از این خدمتگزاران صدیق و شجاع و باسواد این مملکت را از خداوند مسئلت دارم و آن آقای دکتر آزمون معاون نخست‌وزیر و سرپرست سازمان اوقاف است که در خارج از ایران هم برای ایرانی حیثیت و آبرو به بار می‌آورد. آقای آزمون چندی پیش مطلبی را در اینجا فرمودند که آن مطلب در عین اهمیتش نکته‌ای دردناکتر در نهاد داشت و آن این بود که ضمن آن که به سؤال دوست شما و دوست من آقای جوانشیر جواب دادند، درباره لیست زمین‌های اوقاف اشاره فرمودند که از جمله به عنوان مثل کسی را اسم بردند. توجه بفرمایید آقایان اکثریت و نمایندگان محترم، رئیس و سرپرست سازمان اوقاف و معاون نخست‌وزیر مملکت گفتند که اشخاصی هستند که از زمین‌های اوقاف روزانه ده هزار تومان عایدی دارند این حرف زهتاب‌فرد نیست حرف دردناکی است، تحمل این حرف در دوران انقلاب و سکوت مسئولین امر در برابر آن در این دوران وحشتناک است معلوم می‌شود اگر پرده‌ها بیفتد خیلی رازها فاش می‌شود - بلی، آزمون می‌گوید از زمین‌های اوقافی شخص یا اشخاصی هستند که روزانه ده هزار تومان عایدی دارند و سالیانه فقط هفت هزار تومان بابت اجاره به اوقاف می‌دهند (انوشیروانی- کی گفته در این ده سال؟) من که نگفتم در این ده سال، گفتم در ده سال اخیر سکوت اختیار کرده‌اند و در این ده سال سکوت شده است. به نظر من جمله من رسا است آقای انوشیروانی به گوش من و شما اینها حرف‌های ناآشنا بود حرف‌هایی نبود که وقتی شنیده می‌شد یکه می‌خوریم این چیزی نیست که به نظر حرفی غیرعادی بیاید امروز تحمل این که ده هزار تومان روزانه شخص یا اشخاص پول ببرند و سالیانه فقط هفت هزار تومان بپردازند مشکل است. نمی‌خواهم در حاشیه این خبر توضیحی بدهم و بگویم که مردم از این خبرها از این نوع حرف‌ها خیلی سراغ دارند. این اولین بار است که یکی از مسئولین امر از زبان یکی از منتسبین به هیأت حاکمه از زبان معاون شریف و صدیق نخست‌وزیر می‌شنویم و آنچه موجب حیرت‌شان است سکوت شماست. (دکتر کیان- معامله شده است؟) همه این حرف‌ها درست اما در دوران انقلاب قوانینی که می‌دهیم باید در سطح و دید انقلاب باشد. شما از آقای دکتر آزمون بپرسید، شما تحت تأثیر وطن‌پرستی قرار می‌گیرید جناب دکتر کیان، این به خاطر روح پاک ایران خواهی شماست. باید حرف‌ها را زد باید به ما این حرف‌ها را بگویند و ملت ما باید این سیماها را بشناسد باید رسماً بیایند و این چهره‌ها را معرفی کنند، اینها هستند که می‌شود درباره‌شان قضاوت کرد. بعضی از همین خائنین آرزو دارند که خدای نکرده در فرصت‌های نامناسب در کشتی انقلاب سوراخی ایجاد کنند و آب به کشتی وارد سازند و مسیر انقلاب را به نظر خود عوض کنند. اینها می‌افشانند که موجبات ناراحتی و بدبینی را در طبقات مختلف مردم به وجود می‌آورد سه روز پیش در روزنامه اطلاعات می‌خواندم، نمی‌دانم شما هم خواندید نمی‌دانم در حوزه‌های حزبی‌تان مطرح کردید؟ نمی‌دانم در حوزه‌هایتان این حرف‌ها اصلاً مطرح می‌شود یا نه و یا مثل همیشه کارتان شعار دادن است. به هر حال دوران شعار دادن فکر می‌کنم تمام شده باشد و ما وارد دوران سازندگی شده‌ایم، ما انقلاب را قبلاً پذیرفتیم، با خونمان عجین شده است، لزومی ندارد مرتب من در اینجا اسمی از مسلمانی خودم و اسلام ببرم افتخار من است که مسلمان و ایرانی هستم افتخار داریم که رهبر ماتزش در دنیا به اندازه‌ای مورد تأیید قرار گرفته که روز به روز کپی‌برداری می‌شود. اینها یک واقعیت است اما در کنار آن، این آشفتگی‌های موجود باید ما را بیش از این بیدار کند. دیروز تحمل می‌کردیم اما امروز نباید بکنیم. وقتی که چنین خبری را می‌شنویم باید فوراً تشکیل جلسه فوق‌العاده حزبی بدهیم، در حوزه‌ها مطرح کنیم بگوییم یعنی چه؟ این شجاعت اخلاقی و پرده‌دری صحیح ولی سکوتش قابل تحمل نیست، سکوتش باعث تعجب و حیرت است. گفتم سه روز پیش در روزنامه اطلاعات می‌خواندم مطلبی را که عکسش را هم در کنارش چاپ زده بودند که یک زمین وسیعی را مثل دیوار چین دور آن حصار کشیده بودند و در اختیار خود درآورده بودند. آقا این شهردار و مسئولین امر کجا بودند؟ این دیوار که من عکسش را دیدم لااقل چند ماه طول می‌کشد تا دیوار دورش بکشند. چه طور شده که عده‌ای زمین‌خوار دور از چشم مأمورین دیوار چین ساختند. دور میلیون‌ها متر زمین دیوار کشیدند. این جز با ساخت و پاخت ممکن نیست مگر کی جرأت می‌کند چنین کاری را سر خود انجام دهد؟!

آقا وقتی این خبر را یکی از مسئولین امر خواند بلافاصله گزارشش را تنظیم کرد که چنین عبارتی است؟! و گفتند که عده باز دوباره فیل‌شان یاد هندوستان افتاده دوباره کارهایی که قبل از انقلاب می‌کردند و انجام می‌گرفت، انجام می‌شود! یعنی چه؟! این باید عنوان شود باید بررسی شود و باید متجاوزین به مجازات برسند و اسم‌شان فاش شود بلی این کارها هست نه تنها هست بلکه بعضی‌ها جری‌تر هم شده‌اند آیا در هیچ کدام از این وزارتخانه‌های شما چنین گزارش‌هایی تنظیم شده است؟ آیا در حوزه‌هایتان این حرف‌ها را مطرح می‌کنید؟ یک موضوعی را چندی پیش به من گفتند، راستش این است که من خیلی حرف‌ها را می‌شنوم. آیا درباره اینها در حوزه حزبی اصفهانتان یک گزارش ساده تهیه شده است؟ بلی می‌شنیدم چند سال پیش شهرداری شیراز یک سردخانه خریده به ۴۰ میلیون تومان، تا اینجایش را می‌دانم که یک پرونده هم برایش تشکیل شده توسط بازرسی شاهنشاهی، ما همه حرف‌ها و شایعات را نمی‌گوییم چون هر خبری که شنیده می‌شود قابل صحبت نیست ولی حداقل به خاطر این که زمینه این نوع اعمال تکرار نشود باید بازگو کرد. می‌گویند این ۴۰ میلیون تومان را دادند بدون این که سردخانه‌ای وجود داشته باشد. یک آدمی آمده یک قراردادی بسته و پولی گرفته و رفته این چهل میلیون تومان از جیب و بودجه شهرداری رفته از سردخانه هم خبری نیست ببینید بعضی از غارتگران و سر سپردگان بعضی از مراجع و منابع با چه نیرنگ و بازی‌هایی برخلاف مصالح مملکت دارند از بیت‌المال مردم پول می‌گیرند و می‌برند به هر حال صحبت‌هایی از اینجا و آنجا می‌شود شما می‌دانید چقدر درست است به هر حال من که نماینده بناب و ملکان هستم مردم آنجا هم از من انتظاراتی دارند خواهند گفت که آقا در همه مقوله‌ای حرف زدی جز درد دل‌های ما، شرعاً و عرفاً و قانوناً من به آنها مدیونم و مقداری از وقتم را موظفم صرف کار آنها بکنم. مقداری از این تریبون را اختصاص به حوزه این بناب و ملکان و مردمش باید بدهم. بنایی و یا مردم دیگر از شهرستان‌ها یک حرف خیلی خیلی ساده بودجه‌ای می‌زنند لااقل اصطلاح بودجه را در اینجا می‌توانند به کار ببرند و بگویند، می‌گویند از این بودجه چندین میلیارد ریال چقدرش به ما می‌رسد تومانی چند به ما می‌رسد؟ تومانی یک قران؟ ده‌شاهی یک عباسی؟ آنها حساب یک شاهی و صنار را می‌دانند و می‌پرسند که مثلاً از این بودجه آموزش و پرورش چه مقداری به ما می‌رسد؟ به آذربایجان چقدر می‌رسد تا حساب کنیم که به مردم بناب چقدر می‌رسد شما ببینید آذربایجان واقع در مرز سه کشور، آذربایجانی که زبانش زبان محلی است، ما نمی‌خواهیم بگوییم که زیادتر بدهید، ما زیادتر نمی‌خواهیم ولی لااقل تومنی ۵ ریال و ۸ ریال از حق و سهم ما را به ما بدهید. آیا یک همچون سازمانی در دوران انقلاب نداریم که بیاید بگوید این مقدار بودجه است این مقدار دانشجو و دانش‌آموز داریم، این مقدار را باید سرانه تقسیم کنیم بگویید این قدر هم به شما می‌رسد، ولی در وضع موجود و ملاحظاتی بناب و ملکان بیش از این به شما نمی‌رسد؟ این مهمتر است ما هنوز در هشترود خیلی از مدارس‌مان در جاهایی تشکیل می‌شود که باور بفرمایید سل‌خیز است یعنی اگر آدم در آنجا ۳-۴ سال زندگی بکند مسلول می‌شود. در بناب، در حوزه انتخابیه من، اکثر مدارس ما نصف روز است و اکثر آن مدارس هم معلم ندارند. ما در بناب، در قریه قشلاق جناب دکتر دادفر عزیز شما بهتر می‌شناسید، یک دهکده‌ای داریم در دوران دهه انقلاب در آنجا از دویست نفر بیشتر مسلول هستند، آب آشامیدنی ندارند حوزه انتخابیه من منطقه حاصلخیزی است، درست مثل کف دست، در دو سه متری آب در می‌آید، یک چنین زمینه مستعد زراعی دارد ولی راه روستایی ندارد. نیامدند ببینند این بناب که صد و چند پارچه ده دارد و سالیانه مقدار زیادی از محصولش صادر می‌شود و حتی از مشهد و چند شهرستان و استان دیگر انگور می‌آورند و در کارخانه‌جات بناب و مراغه به صورت سبزه در می‌آورند و کارخانه‌های وسیع قالی‌بافی دارد این مطلب را بیمه‌های اجتماعی به آنها بفرستد کارگران این کارگاه‌های قالی‌بافی در واقع اعضاء خانواده دو سه نفری خودشان است واقعاً این بیمه‌های اجتماعی هم مصیبت بزرگی شده است که درباره آن صحبت خواهم کرد - در چنین محیط مستعدی راه روستایی نیست. ما تقاضا کردیم مکرر به اینجا و آنجا رفتیم به وزیر محترم فرهنگ و هنر و معاون ایشان جناب زاد عزیز نویسنده و دانشمند که واقعاً صاحب‌نظر در مسائل اجتماعی هستند، گفتیم. آقا یک خیابان کشیدند در بناب، هنوز این خیابان تمام نشده و در اول این خیابان یک مسجدی است باز از جناب آقای دادفر که همیشه از مردم حوزه انتخابیه من حمایت می‌کردند متشکرم که می‌دانند این آقای مهندس ا ین بی‌انصاف نیامده است نقشه خیابان را کمی کنارتر بکشد تا هم مسجد محفوظ بماند هم خیابان مورد بهره‌برداری باشد رئیس سابق انجمن شهر بناب آدم متدینی است. سید معمم و عالی‌مقام و تحصیلکرده و صاحب محضر است. مکرر تقاضا کرده و نامه نوشته که این مسجد را از جلوی این خیابان بردارید این را یک آدمی می‌نویسد که روحان عالی‌مقام است توجه بفرمایید که دید امروز مردم، دید انقلابی است. وزارت فرهنگ و هنر می‌گوید این مسجد جزو اثار باستانی است. شما بهتر می‌دانید اگر در خانه ما یک کتاب داشته باشیم که ۴ سطر خط داشته باشد و یا اگر یک عدد کاسه و بشقاب از اجدادمان باشد این را دو دستی می‌چسبیم و اگر یکی آمد و گفت قیمت این چند است؟ می‌گوییم صد هزار تومان مثلاً اگر پدربزرگ بنده هم سه چهار سطر شعر بند تنبانی گفته و نوشته باشد خوب این شعرها که ارزشی ندارد دوستی به آن می‌چسبم و به آن ارج می‌نهم. اگر این مسجد یک بنای باستانی می‌بود این مردمی که این قدر از غرور ملی و تعصب منطقه و محلی برخوردارند و معتقد می‌شوند که به این دلیل مثلاً بناب یکی از بزرگترین شهرهاست و یکی از شهرهای باستانی است، آیا از این بنای مسجد باستانی صرف‌نظر می‌کنند؟ این مسجد مقداری چوب بست دارد که رویش خطوطی کشیده شده و نوشته شده من می‌گویم این تخته‌ها را بردارید تا خیابان باز شود و شما این آثار باستانی‌تان را در جای دیگر پیاده کنید اینجا آثار باستانی نیست. این برای مردم شهر یک عقیده شده وقتی که آمدند آنجا را خیابان‌کشی کنند، قبل از انقلاب، گفته شد حیف و میل‌هایی شد به خاطر این که مسیر خیابان عوض شود آقا چند دفعه باید بگویم برای این مسجد فکری کنید. وقتی برمی‌گردیم به حوزه انتخابیه‌مان، این‌هاست که درد مشترک می‌شود همه حرف‌های من که حرف مخالف‌خوانی نیست.

آقایان دید موکل شما با دید موکل من اختلاف ندارد آب، برق، مدرسه، بهداشت، معلم و بودجه فرهنگی و آموزشی خواست شما هم هست و برای تحقق این هدف‌ها است که به اینجا راه پیدا کرده‌ایم نه این که یک افتخاری یک امتیازی پیدا کنیم و در یک رده ممتاز اجتماع شناخته شویم آمده‌ایم اینجا که استنباط خودمان را بگوییم بدانید ما حق توصیه داریم حق نامه نوشتن داریم و نترسید اینها برایتان پرونده نمی‌شود چون تقاضای نامشروع نداریم بنده برای این اینجا آمده‌ام که هر جا هر چه را می‌بینم بگویم اینها خواست و احتیاج حوزه انتخابیه بنده و شما است و این تقاضاها و این کاغذها را جواب بدهید این نمایندگان وقتی به حوزه انتخابیه‌شان برمی‌گردند واقعاً شرمنده می‌شوند مردم می‌آیند به ملاقات نماینده‌شان و می‌گویند ما مثلاً ده بار راجع به مسجد نامه نوشتیم این تقاضای شخصی که نبود یک اقدام اصولی بود چرا اقدام نکردی باید بگویم شما آدم‌های بدشانسی هستید که نماینده از اقلیت انتخاب کرده‌اید و هیئت حاکم خطش را نمی‌خوانند همین دفعه پیش که رفته بودم دیدم ۷۰، ۸۰ نفر جوان در مزرعه‌ای فوتبال بازی می‌کنند چند نفری من را شناخته اظهار محبت کردند و این جوانان با همان صمیمیت با همان صفای باطنی با خون پاک و عراق ایرانی که هنوز دست نخورده مانده‌اند هنوز با سینما کاباره آشنا نشده‌اند از من خواستند که از تربیت بدنی برای تهیه یک زمین فوتبال یک جای ورزشی اعتباری بگیرم مرتب هم کاغذی می‌نویسند و لابد فکر می‌کنند من رأیم را گرفتم و خداحافظی کردم و دنبال کار آنها نیستم نه و الله مرتب مراجعه می‌کنم آقا ایران تنها، تهران نیست البته تهران پایتخت عزیز ما است اما این مجموع حال و احوال ایران است که به ما حیثیت می‌بخشد این صحیح نیست که ما روستاها و دهات و بخش‌ها را فراموش کنیم انقلاب به خاطر اکثریت تحقق یافته شاهنشاه دستش را به حمایت از آنها به طرف آنها دراز کرده تأثر چندین مسأله شاهنشاه و این که می‌فرمودند که من همیشه احساس می‌کردم که در مقابل محرومین یک دین سنگینی دارم انقلاب جواب ده این احساس است ما این بودجه را از این چهار دیواری تهران باید خارج کنیم از این اعتبارات عمرانی، شهرستان‌ها چه سهمی دارند هر کس دستش به جایی بند است با چهار نفر حساب شخصی دارد می‌رود به اصطلاح خودتان ناخنک می‌زند یک مبلغی از این پول را می‌برد ولی هر کس که معتقد است که یک سازمان برنامه هست یک وزارت آبادانی و مسکن است و حتماً این بودجه را عادلانه تقسیم می‌کنند کلاهش پس معرکه است آقا تقاضای مردم بناب فقط ۳۰۰ کیلومتر راه فرعی است اینها چند سال است این تقاضا را داشته باشند خوب است؟

یک نفر از نمایندگان- در برنامه چهارم اولویت قائل شدند.

زهتاب‌فرد- استناد می‌کنم برای مردم محروم آنجا با این رقم بودجه جالب وعده می‌دهم که امسال انشاءالله تحقق خواهد یافت آقا واقعاً مردم به کجا پناه ببرند این یادداشت را که ملاحظه می‌فرمایید من اصلاً این آقا را نمی‌شناسم شماها این یادداشت‌ها را بگیرید در حوزه‌های حزبی‌تان بررسی کنید با مسئولین امور در میان بگذارید نترسید این تلخ‌گویی‌ها دوستی دانا است این نقش ناصح مشفق است این آقای محسن وزیری نام را من اصلاً نمی‌شناسم نامه نوشته به روزنامه اطلاعات و استاد دانشگاه است می‌گوید که آثار نقاشی من در معرض نابودی است می‌گوید منی که چندی پیش رفتم به خارج و آثارم را به نمایش گذاشتم آقا این یکی از افتخارات این مملکت و این نسل دوره انقلاب شما است می‌گوید مالک برای این که مرا از خانه استیجاری بیرون کند سقفش را پایین آورده است چرا این را به روزنامه داده به خاطر این که از دستگاه‌های ما متأسفانه مأیوس شده این یک استاد دانشگاه است ما که می‌گوییم باید از فرار این مغزها جلوگیری کنیم با این مسائل پیش پا افتاده مواجه می‌شوند و مأیوس می‌شوند این استاد دانشگاه بوده قلمی داشته توانسته به روزنامه بدهد اگر دیگران که تیتری ندارند و قلمی ندارند مواجه با چنین تظلمی بشوند چه کار کنند؟ پس این مطالب کوچک نیست عده‌ای از خرده مالکین و زارعین نامه نوشته‌اند که به موجب قانون ما نباید حق‌الثبت بدهیم این قانونی است که خود شما تصویب کرده‌اید ولی از ما عوارض و حق‌الثبت می‌خواهند دیروز هم چند دقیقه با جناب وزیر دادگستری صحبت کردم ایشان هم قبول دارند چون نمی‌توانند قبول نداشته باشند شخصیت برجسته مملکت هستند و دید اجتماعی و انقلابی دارند و هنوز صحبت‌های آموزنده ایشان در دوره ۲۱ در گوش من است آخر این که ملکش را دلش نمی‌خواست بفروشد شما بر مبنای مصلحت جامعه آمدید ملک را به قیمت عادلانه خریدید که طرح‌های خودتان را عمل کنید قانون گذراندید که به موجب تبصره ماده ۴ قانون فروش املاک مورد اجاره سال ۴۶ کلیه نقل و انتقالات و تنظیم سند و عملیات ثبتی مربوط به اجرای این قانون از پرداخت هر گونه مالیات و حق‌الثبت و هزینه و غیره معاف است ولی آقا بدانید که می‌گیرند شما بعضی‌هایتان از زارعین دیروز، خرده مالکین دیروز هستید و دندان روی جگر می‌گذارید و سکوت می‌کنید ولی همین دندان روی جگر گذاشتن‌هاست که کارها را خراب می‌کند این حق اوست مثلاً به دفتر من و شما بیاید با من و تو حرف بزند بنده باز مقدمه‌چینی بکنم نه خودم و نه منسوبین من هیچ کس در این مسئله ذینفع نیست اما در سطح مملکت در حوزه انتخابیه، همه شما این یکی از مشکلات روز است. خدا جزا دهد آنان که چاره دل ما به یک نگاه نکردند و می‌توانستند این که دیگر یک رقم وحشتناک نیست شما که می‌توانید و قبول کردید و تصویب کردید چرا می‌گیرند اینها یکی پناه ببرند؟ بلی حرف‌های من حرف‌های خیلی خیلی سطح پایین است و واقعاً با این بودجه صد میلیاردی نمی‌خواند عرض کردم اکسپرت‌های شما می‌آیند و حرف‌های سطح بالا و بودجه ایرا می‌گویند مسائل دقیق و علمی و فنی را مطرح می‌کنند من هم که دوران انقلاب است و هنوز دهه اول را تازه گذرانده‌ایم از همان طبقه‌ای هستم که مسائل را از دیدگاه کوچک بررسی می‌کنم انقلاب ما را از یک کلاس به کلاس دیگر وارد کرده و خواه ناخواه دید و توقع‌مان را بالا برده چند روز پیش که پیاده می‌آمدم تا دفترم که اول خیابان صفی علیشاه است، در مسیر خود گاهی کتاب مطالعه می‌کنم یک مرتبه برخوردم جلوی من یک سیاهی پیدا شد فکر کردم راه را عوض آمده‌ام ولی دیدم نه وسط پیاده‌رو آمده‌اند دکه‌ای ساخته‌اند آیا این صحیح است که بیایید وسط پیاده‌رو دکه‌ای بسازید ولو این که بخواهید با گرانی مبارزه کنید ولو دفتر پست و تلگراف باشد آیا این را از شهرداری اجازه گرفتید این چه برداشتی است که هر کس دست‌اندرکار یک مسند قوه اجرایی می‌شود تصور می‌کند کلید مملکت در دستش است هر کس این صندلی وزارت این صندلی قدرت اجرایی را به دست می‌آورد مطلقاً احساس مسئولیت نمی‌کند این چه اعجازی است چه آثاری بر آن مترتب است آخر این دکه‌ای که ساخته‌اید مغازه مقابلش را کور کرده است سرقفلی این مغازه پایین می‌آید رهگذر از این طرف رفت و آمد نمی‌کند و از او خرید نمی‌کند ضرر این شخص را کی باید بدهد چرا پیاده‌رو را مثل می‌زنم وسط خیابان دکان می‌سازند خیابانی که تازه اسفالت شده مثل این که پهلوی هتل کنتینتال است در بهترین نقطه تهران دیوار شرقی پارک فرح که یک بازار استان‌ها ایجاد کرده بودند من که گاهی که با بچه‌هایم می‌رفتم پارک فرح می‌دیدیم خیابانی که محل رفت و آمد خارجی‌ها و توریست‌هاست آخر در کنار آن خیابان یک زمین بایر نبود که شهرداری برود اجازه بگیرد که وسط خیابان بازار ایجاد نکند از این مسئله یک نتیجه می‌خواهم بگیرم و این تجری و بی‌پروایی مسئولین امور است در هر برنامه و در هر برداشت این را تسری بدهید در تمام کارها در برخوردشان با مراجعین در تصمیمات خرید و فروش و همه چیز صحبت اگر از این دردها باشد یکی و دو تا ده تا نیست اما راجع به آموزش و پرورش و این دوره‌های راهنمایی قصدم به حساب رسیدن نیست چون می‌دانید که من ده دقیقه و یک ربع و نیم ساعت صحبت می‌کنم و می‌روم و باز آنها وزیرند و معاونند تعظیم خواهند دید و از همین حرف‌ها اما اینها باید گفته شود شما آمدید این مسئله راهنمایی را برگزار کردید سمینار و کنفرانس برگزار کردید اما می‌دانید از این برداشت‌تان چی عاید اجتماع می‌کنید یک مشت محصل که فقط یک مقدار محفوظات دارند راهنمایی دارید ولی ابزار و آلاتش را نگذاشته‌اید شما که معلم تمام وقت ندارید شما که معلم‌تان وقتش پیش فروش شده نیم ساعت دیر می‌آید و نیم ساعت زودتر می‌رود تا در بخش خصوصی تدریس کند شما که زندگی معلم را به آن اندازه تأمین نکردید که با خیال راحت درس بدهد شما که نه ابزار و آلات نجاری و نه مکانیکی و نه برق هیچ کدام را ندارید برای تهران تا چه رسد به استان‌ها و شهرستان‌ها و بخش‌ها این راهنمایی بدون این که معلم کافی داشته باشید بدون امکانات یک کسی رفته به خارج و برگشته و یک تزی کپیه شده را به شما ارائه داده و شما هم برای این که حرف تازه‌ای بزنید پیاده کرده‌اید این مسئله بسیار مهم است این با سرنوشت یک یک خانواده من و شما ارتباط دارد آیا آن که تشخیص دهنده این استعدادهاست دارید آیا برای مدرسه راهنمایی امکانات دارید بنده که بچه‌ام را می‌برم به دبستان و این وضع بلبشو را می‌بینم به کجا پناه ببرم؟ به کدام یک از مسئولین به کدام یک از سازمان‌ها این که نمی‌شود همه را در بلاتکلیفی بگذارید واقعاً در بلاتکلیفی هستیم و به قدری هم گفته شده که من هم به شما حق می‌دهم که تقریباً شما هم به حرف‌های من گوش ندهید آموزش ما تعلیم و تربیت ما که البته تربیت هم برای وزن شعر آمده چون فقط در تعلیم تکیه هست و این هم دارد تدریجاً به صورت امتیاز طبقاتی در می‌آید (صحیح است) کمتر خانواده‌ای است که به بچه‌اش علاقمند باشد ولی این رغبت را نداشته باشد که از هر جا هست دو هزار تومان فراهم نکند و بچه‌اش را به مدرسه ملی نگذارد در دوران انقلاب حداقل دو کار را بکنید شما را به خدا از حزب لااقل این فشار را صد درصد بیاورید که دو مورد مجانی و عمومی باشد آموزش و درمان این درد بی‌درمان است سال گذشته وزارت آموزش و پرورش آگهی داد که دستور دادیم بروید تفاوت قیمتهایتان را بگیرید ولی هر کس رفت دید مسئولین امر مقداری مقدمه‌چینی کردند و همه صرف‌نظر کردند چه کنند بچه‌اش را می‌سپارد به دست او باید رضایت او را فراهم کند یک مشت آگهی‌های حساب بازکنی به جراید داده شد به پاره‌ای از مطبوعات و نتیجه چه شد صفر، یک نفر نمی‌تواند مدعی شود که رفتم ۵۰۰ تومان پس گرفتم هر کس رفت مقداری مقدمه چینی شنید از مشکلات کار و اضافه شدن حقوق معلمین و من هم که برای دریافت تفاوت قیمت مراجعه کردم ولی زیرچشمی متوجه سیمای بچه‌ام بودم که نسبت به رفتار پدرش سخت ناراحت است صرف‌نظر کردم این تشریفات ما را به جایی نمی‌رساند شما در این آموزش این همه خرج می‌کنید آیا این را فقط در چند مرکز استان می‌خواهید نمایش بدهید برای افتتاح و این چیزها و هیئت حاکمه را بردن به آنجا آیا این بودجه باید پخش بشود تا مرز ایران برای حوزه انتخابیه امثال من و شما از بودجه آموزشی شما مبلغی که می‌رسد به بناب در حدی است که سطحش و مبلغش پایین‌تر از ده سال پیش است که این جور در می‌آید ممکن است بفرمایید چرا این قدر بی‌انصافی کرده‌اند ما سال گذشته دو تا دبیرستان در حوزه انتخابیه شما گذاشتیم این درست است اما تعداد طالبین تحصیل سطحش خیلی رفته بالا جوابگوی اینها باشیم و متأسفانه نیستیم شما در کودکستان‌ها آنچه را که توجه ندارید برداشت روح انقلاب ایرانی بر مبنای دین اسلامی است بچه من روز اول که پایش را می‌گذارد به کودکستان وقتی که برمی‌گردد می‌گوید گودمورنینگ، گودبای، بای بای و غیره (خنده نمایندگان) این برای کسانی که به فردای این مملکت می‌اندیشند به جای خنده گریه‌شان می‌گیرد واقعاً هم گریه دارد من نمی‌دانم خانم وزیر شما چه فرمودید علاقه داشتم می‌شنیدم (خانم دکتر پارسای- گفتم ما چنین چیزی نداریم) چرا حداقل بعضی‌ها قبول می‌کنند. در کلام قبل از ظهرم عرض کردم این مملکت را تنها مادیات حفظ نمی‌کند ما تاریخ ۲۵۰۰ ساله‌مان را بر مبنای قدرت مالی حفظ نکردیم آنچه برای ما تاریخ ساخت آنچه برای ما تاریخ حفظ کرد و آنچه تاریخ را به من و شما داد ایرانیت بود فکر ایرانی بود و توجه به معنویت بود ما از همان کودکستان‌ها باید فکر ایرانی بودن را تبلیغ کنیم غفلت نکنیم از این موضوع شما می‌دانید که ما در این ۳۰ سال اخیر در بحران‌ها و تاریکی‌ها این مملکت را محروم‌ترین افراد حفظ کردند شما قبول دارید که متفذین، مقتدرین، صاحبان عنوان و تیتر در جنگ بین‌الملل اول عده از ایشان در شمال پرچم تزار و در جنوب پرچم دولت فخیمه را بر سر در منزل‌شان زدند ولی آن روز طبقه محروم به اتکای مبانی ایمانی، غرور ملی این مملکت را از سیل حوادث حفظ کردند (صحیح است) در گذشته نزدیک در سوم شهریور در وقایع شوم ۱۳۲۴ آنهایی که در جبهه بودند کی‌ها بودند همه هستی از دست دادگان، اما صاحبان ایمان (احسنت) در مدارس به این چیزها توجهی هست؟ من که نمی‌بینم شما در دولت یک مشاور مذهبی دارید؟ حالا نفرمایید زهتاب دارد برای ما روضه سیاسی می‌خواند روضه نیست افتخارات ما افتخارات بزرگ این است که ما کشور اسلامی هستیم چه ضرر دارد همین آقای آزمون را معاون مذهبی اسم بگذارید من البته به اسم دلخوش نیستم اما این توجه به بعضی‌ها هم توجه می‌دهد که اینجا مملکت اسلامی است روز به روز توجه ما به مؤسسات عالیه‌ای است که نمی‌خواهم بگویم که مطلقاً نقصی ندارند ولی مانیاز فوری و فوتی به آنها نداریم ببینید چه قدر دانشکده‌های بازرگانی ترجمه ادبیات خارجی و از این قبیل داریم چند تا مؤسسه عالی حرفه‌ای داریم دانشکده ادبیات یا از این ردیف، چه قدر پول می‌گیرند چهار هزار تومان، چه لازم دارند؟ چند تا استاد دانشکده حرفه‌ای چند می‌گیرد فرض کنید در همین حدود، چه لازم دارد؟ انواع ماشین‌آلات سنگین قیمت و استخدام مهندسین عالی‌مقام شما اینها را تقویت نمی‌کنید کمک نمی‌کنید برای فردای ما مهندس ماهر کارگر ماهر فنی، استادکار، مهندس یار و مهندس تربیت نمی‌کنید آنچه که تربیت می‌کنید یک مشت مدعیان اشغال صندلی اجرایی است اگر شما دیروز در برنامه خودتان پیش‌بینی تأمین سیمان و آجر و این چیزها را می‌کردید که حالا به این روز نمی‌افتادید که بگویید اجازه ساختمان نمی‌دهیم برای این که آن را می‌پذیرید ولی قبلاً مواد اولیه‌اش را تهیه نمی‌کنید درباره سیمان مطلب زیادی گفته شد ولی یک مطلب بازگو نشد و آن این بود که پیش‌بینی و عدم پیش‌بینی شما بحثی است که من یادم می‌آید خدا مردگان شما را رحمت کند من دایه‌ای داشتم به نام خدیجه سلطان (یکی از نمایندگان- خدیجه سلطان عربی است) یک اسم اسلامی است این شخص دید اقتصادیش خیلی وسیع‌تر از دید اقتصادی امروز شما است (خنده نمایندگان) چون او در آن موقع با نزدیک شدن زمستان می‌دانست که راه‌ها بعد از دو سه ماه بسته می‌شود و آمد و رفت محدود و مشکل می‌گردد یک گوسفندی را در فصل مناسب می‌کشت و قرمه می‌کرد که در فصل زمستان به درد ما می‌خورد این دید اقتصادی خدیجه سلطان‌های دیروز است شما چه طور توجه نکردید که بازار کاغذ فردا محدود و گران خواهد شد تا آنجایی که من اطلاع دارم حتی از طرف مقامات مسئول شما یادآوری شد شما چه طور توجه نکردید آن روز برای اولین باری که رفته بودم به کمیسیون بودجه یک مسئول قند و شکر آمده بود آنجا از او پرسیدند که کمبود قند و شکر چیست؟ ایشان طوری نشان داد که گویا یک مشکل را به طور استثنایی فقط ایشان برای ما حل کرده‌اند و هیچ کس عقلش نمی‌رسد در سه مورد اشکال آورد یکی این که پیش‌بینی کمبود بازار را نکردیم دوم این که پیش‌بینی مصرف زیاد را نکرده بودیم سوم این که سرمایی که آمد چغندر را، زد ببینید مسئولین چقدر زود مسئله را حل می‌کنند و خودشان را تبرئه می‌کنند خوب سیمان کم آمد قندو شکر کم آمد این یک بحثی است که همه ما مکرر شنیده‌ایم اما یک چیزی را توجه نداشتیم چه طور بود که سیمان در کارخانه هشت تومان بود در بیرون ۲۵ تومن؟ شما چرا حداقل این وضع را که پیدا کردیم این را طوری به دست مصرف‌کننده نرساندید که به قیمت خود به دست مصرف‌کننده برسد ولی حداقل به دست عده‌ای مصرف‌کننده برسد با قیمت ۸ تومن، این مهم نیست اما ممکن است یک اتفاقی پیش بیاید خدای نکرده ندانستگی‌هایی بشود و خدای نکرده یک جنسی در مملکت و در کشور کم بشود امروز که دنیای غرب با کمبود نفت می‌سوزد این بزرگترین خاطره زندگی تمام دنیای غرب در عمرش می‌باشد با این محرومیت و این کمبود و آثار مترتب بر محرومیت نفت شما تصور می‌فرمایید چه کار می‌کنند؟ شما خیال می‌کنید بازار سیاه درست می‌کنند که به دست زید لیتری ۲ تومان برسد به دست آن یکی ۵ تومان برسد؟ نه به دست همه به یک قیمت می‌رسد این تفاوت قیمت‌ها که در آن روزها نصیب عده‌ای شد که بهتر بود همکار ما جناب آقای شیخ بهایی اینجا تشریف می‌داشتند چون یک مقدار اطلاعات‌شان بیشتر است و به ما توضیح می‌دادند راستی ایشان نمی‌دانم از وکالت استعفا داده‌اند به هر حال بودجه مطرح است و یک مقداری از مسائل ما با طاق اصناف ممکن است ارتباط داشته باشد من نمی‌دانم مثل این که دو سه ماهی هست که ایشان را ندیده‌ام آیا این را قبول دارید که سیمان بازار سیاه داشت این از کدام کانال رفت ۸ تومان رفت و شد ۲۵ تومان (یک نفر از نمایندگان- ۳۵ تومن) من نمی‌دانم من همیشه با قید احتیاط حرف می‌زنم آموزش و پرورش را هر مقدار رویش تکیه بکنید راجع به مبانی فکری و غرور ملی هر مقدار رویش تکیه بکنیم ضرری نمی‌بینیم ضامن اجرای سالم تز انقلاب سفید تنها مادیات نیست ترقیات مادی و امور مادی نیست این انقلاب وقتی سالم به مقصد می‌رسید وقتی ما به آستانه تمدن بزرگ آن وعده امیدبخش و دید وسیع و انسانی شاهنشاه خواهیم رسید که بر مبنای مذهب و غرور ملی آموزش و پرورش‌مان را بنیاد گذاریم غیر از این هر کاری بکنید همه ما روزی با ناکامی و ورشکستگی مواجه خواهیم شد شما ببینید توجه بفرمایید در دهه انقلاب چه مقدار کتاب چاپ کرده‌اند این یک چیز عادی نیست این مسئله مهم است ببینید دیگران درباره ابوریحان بیرونی شما تحقیق می‌کنند دیگران وقتی که اینجا می‌آیند در کنفرانس ابوریحان بیرونی صحبت می‌کنند معلوم می‌شود که تحقیقات چندین ساله دارند اما ما فقط می‌آییم یک نطق تشریفاتی و رهگذری می‌کنیم این صحیح است؟ شما ببینید درد اصلی مملکت ما چیست چند روز پیش یکی از جوانان گفت شما از دولت بخواهید و من تصور می‌کنم فرزندان شما از شما می‌خواهند این را و یکی از دردهای پدر و مادرها همین است که عرض می‌کنم به من می‌گفت ما وقتی می‌خواهیم برویم سینما اکثر سینماها نوشته‌اند از ۱۸ سال به پایین نیایید خوب آقا یک سینمایی درست کنید برای ۱۳ تا ۱۸ ساله مختص باشد ما که به سینماهای کودکان نمی‌رویم این سینماها هم که برای ما قدغن است و به آن حد و اندازه از فضاحت و رسوایی رسیده که انسان اگر همراه خانواده‌اش بخواهد فیلمی نگاه کند واقعاً خجالت می‌کشد شما این عکس‌هایی را که در رهگذر و در آگهی‌های تبلیغاتی می‌بینید تصور می‌کنید خیلی ساده است به خداوندی خدا طبق برنامه به این مملکت می‌آید و اجرا می‌شود در ساعتی که کارگر آزاد است سینماها باز است در ساعتی که محصل در سر درس است سینما آزاد است آقا در دوره انقلاب تصمیمات انقلابی بگیرید شما به چه مجوزی اجازه می‌دهید سینماها در ساعات کار آزاد باشد کارگر از سر کارش راهی سینما می‌شود و از آن رده صحنه‌هایی را می‌بیند و به آن نتایجی می‌رسد که دیگران می‌خواهند این یک حقیقت است شما بردارید ببینید ما به چه قیمت زیر بار برنامه این سینماها می‌رویم قیمت‌شان را هم به میل خودشان با موافقت بعضی از مقامات بالا بردند سه تومان ۴ تومان شما از دین اطاعت می‌کنید شما از دین غافلید؟ (اخلاقی- چه کسی غافل است؟) شما نه کلاً عرض کردم شخص جنابعالی را عرض نکردم جنابعالی شخص حتماً متدین هستید دین خیلی مسئله مهمی است امریکا دو شخصیت عالی‌جناب دو محقق بزرگ را فرستاده که بروند و مطالعه کنند ببینند در تاریخ سال دو هزار دنیا با چه سرنوشتی مواجه خواهد شد آنها رفتند و مطالعه کردند هر کدام برداشتشان را ادامه دادند ۶ میلیون دلار هزینه در اختیار آنها گذاشته شد آنها ضمن تحقیقات‌شان جناب رهنما به یک نکته‌ای رسیدند چون جنابعالی اهل کتاب و کتاب‌خوان هستید و خود به مبانی دینی معتقدید عرض می‌کنم وقتی آمدید هدیه اول‌تان قرآن مجید بود سخنان پیغمبر اسلام بود، سخنان حضرت علی بود بلی حق این است قسمتی از بودجه باید در این گونه مسائل به خرج برود ما این کارها را در کنار دولت خدمتگزار حزبی شما می‌بینیم در گزارشی که اینان داده‌اند اشاراتی هست عمیق و قابل تأمل و تکان‌دهنده یکی از محققین می‌نویسد من در ژاپن به یک نتیجه‌ای رسیدم و آن این است که دیانت از نظر اقتصاد بازتاب دارد بازده دارد وقتی که در یک مذهبی توصیه به تمیزی می‌شود این برداشت اقتصادی دارد وقتی که انسان از نظر مذهب که خوشبختانه جامع‌ترین آنها دین مبین اسلام است وجدان کار داشت، تقوی داشت؛ نظم داشت، تعهد اخلاقی داشت اینها همه بازده اقتصادی دارد آقا از نظر اقتصادی و دید ما دیگری نگاه کنید دین را ول نکنید دین را مبنای تمام کارهایتان قرار دهید (صحیح است) این فقط کافی نیست که در رادیو بگوییم فلان حجه‌الاسلام در فلان مسجد صحبت می‌کند این کافی نیست ببینید ما کور شده‌ایم از دین من حداقل خودم را می‌گویم دور شده‌ایم از دین و غرور ملی همه چهار دستی به مادیات و دید اقتصادی چشم دوخته‌ایم این صحیح نیست سعی می‌کنم عرایضم را خلاصه کنم راجع به گمرک یک یادداشت کوچکی اینجا دارم یک شخص موثقی به من می‌گفت سه شیشه دوا از کشوری خواسته بودم فوری هم بود یک روز از گمرک تلفن زدند که آقا دواهایتان در گمرک مانده دواها در ۱۲/۹ رسیده بود در ۲۸/۹ به طرف ابلاغ شده یعنی ۱۶ روز بعد صرف‌نظر از این که احتمال فاسد شدن دوا هست احتمال این هم هست که وقتی دوا به او برسد که مارگزیده مرده باشد نکته این است که وقتی رفتم دوا را بگیرم دیدم از سه شیشه دو شیشه‌اش شکسته و یک شیشه بیشتر نمانده هر چه توضیح دادم گفتم شما یک شیشه تحویل من می‌دهید یک شیشه پولش را می‌گیرید گفتند نه خیر شما سه شیشه سفارش داده‌اید باید حق گمرک ۳ شیشه را بدهید درست است که دو شیشه شکسته و یک شیشه به دست شما رسیده اما شما باید حق گمرک ۳ شیشه را بدهید دیدم از این اطاق به آن اطاق بروم عریضه نگار بشوم این دوا هم باید روی دستم بماند پول دادم و رفتم ببینید همین مسائل پیش پا افتاده چقدر سنگینی می‌کند بر دل‌های این جامعه آخر چرا سوز مملکتی نداریم چرا علاقه به اجتماع و همنوعان خود نداریم اینها باید توصیه بشود که توجه بیشتر بشود در مورد اطاق اصناف حرف خیلی زیاد هست می‌گویند که اطاق اصناف درست کردیم برای تعدیل قیمت اولا از روزی تعدیل قیمت به صورت جدی تلقی شد که شاهنشاه با لحن خشن اوامر مؤکدی صادر فرمودند و از فردا همه دست و پایشان را جمع کردند چرا؟ برای این که ترسیدند اگر افراد دیگری بیایند و دست به کار بشوند و این کار را به عهده بگیرند دست خیلی‌ها و یا خیلی چیزها رو می‌شود و احتمالاً خیلی چیزها برملا خواهد شد تازه وقتی که شروع شد گاهی صحنه‌هایی مضحکی دیده می‌شود در روزنامه اطلاعات نوشته شده بود از طرف اطاق اصناف که ما مبارزه می‌کنیم با ارزان فروشی دلیل آورده بود برای این که این اصناف بعضی‌ها ارزان می‌فروشند چون می‌خواهند کلاه سر مشتری بگذارند و جنس دیگر را گران بفروشند این را درست ملاحظه بفرمایید می‌گویند من اجازه نمی‌دهم کاغذ را ارزان بفروشی به دلیل این که در مداد کلاه سر مشتری می‌گذاری می‌گویند نرخ را هیئت عالی نظارت می‌دهد ما مداخله‌ای نداریم چه طور مداخله‌ای نداری؟ در صورتی که رئیس اطاق اصناف یکی از افراد هیئت عالی نظارت است معاون ایشان و ۵ نفر از اعضای اطاق اصناف عضو هیئت عالی نظارتند به علاوه شما اصنافید شما آقای اولیاء عزیز اصنافید و واقعاً هم سال‌ها است که جزو اصنافید هیچ وقت هم بنده ناراحت نمی‌شوم همان طوری که شما ناراحت نمی‌شوید مثلاً وقتی بشنوید من چاپخانه‌ای می‌خرم یا من بشنوم شما همکار ارجمند کاسب حبیب‌الله ۶۰ میلیون تومان کارخانه ممتاز خریده‌اید هیچ به ما مربوط نیست بنده حق رسیدگی به این کار را ندارم شما تاجرید شما بنکدارید یک روز بنکدارید در سطح پایین بودید کسب برکت دارد کاسب عزیز خدا است حالا ما کاری نداریم که این کارخانه ۶۰ میلیونی را بانک ملی با چه شرایطی داده است حتماً مقررات مراعات شده و باز کار نداریم وقتی که خریده شده بلافاصله چیت ۲۷ ریالی شد سی و چند ریال حتماً مواد اولیه را مطابق احصائیه‌ای که دارید بالا رفته کار نداریم که چرا دولت این کارخانه را فروخت و خودش عهده‌دار رسیندگی نشد و این جنسی که مورد نیاز طبقه پایین است به دست عده معدودی به صورت کار تجارتی درآمده است اما توجه فرمایید که این اطاق اصناف از لحظه‌ای که آمده جز آشفتگی کاری نکرده و به خصوص مردم حرف‌هایی دارند که واقعاً آدم خجالت می‌کشد وقتی به این حرف‌ها برخورد می‌کند چند روز پیش جایی می‌خواستم بروم دیر شده بود تاکسی هم نبود یکی از این بارکش‌ها آمد دست بلند کردم طبق معمول که مسافر سوار می‌کنند و باید هم سوار کنند چون مسافر نمی‌تواند منتظر بماند که تاکسی لوکس بیاید با راننده در راه با هم صحبت می‌کردیم ضمن صحبت از این ور و آن ور شد گفتم برو فلان جا گفت آنجا نمی‌توانم بروم چون به بارکش‌ها در بعضی از خیابان‌ها اجازه عبور نمی‌دهند گفتم چه طور؟ گفت انشاءالله به خواست خداوند به زودی این مشکل هم حل می‌شود گفتم الحمدالله یعنی اجازه می‌دهند؟ گفت نه سندیکا، اطاق اصناف، اتحادیه رانندگان تاکسی بازار ما ۵۵۰ تومان پول خواسته و قول داده اگر همین روزها تعدادمان به ۵۰۰ یا هزار نفر برسد یادم نیست چه مقدار این مشکل را حل کند عنوان این مطلب از طرف بنده در اینجا اشکالی در کار آنها به وجود نیاورد! توضیح بیشتر خواستم گفت ۲۵۰ تومان حق عضویت اطاق اصناف می‌گیرد ببینید خیلی هم دکان ساکت و بدون مشتری نیست سیصد تومان دیگر را هم نمی‌دانم یک سهم یا سه سهم به آنها می‌دهند آن وقت که می‌گفت باید ۵۵۰ تومان باید بدهم چه دردی را تحمل می‌کرد خود او فقط می‌توانست درک کند نه من و نه شما و این است برگ اطلاعیه و آگهی که به آنها داده‌اند چه فشاری بر قلبش وارد می‌شد قابل توجیه نیست ۵۵۰ تومان عزیز من برای شما و من شاید مبلغ زیادی نباشد ۵۵۰ تومان برای کسی که روزانه ۱۵، ۱۶ ساعت کار می‌کند تا ۱۵، ۱۶ تومان گیر بیاورد شما بعضاً که جدول حل می‌کنید و بیکار هستید حساب کنید و حل نمایید در کدام نقطه تهران دو تا اطاقک اگر بخواهد اجاره کند چه قدر حداقل باید بدهد و چقدرش را صرف بقیه مخارجش باید بکند حالا ما نمی‌گوییم اصولاً چند تا بچه هم دارد یا ندارد چون با این برنامه تنظیم خانواده و کنترل موالید و زندگی بهتر اصلاً فکر می‌کنیم بچه ندارد فقط خودش هست و زنش موقعی که در جلو آئینه سلمانی‌ها منتظر نشسته‌اید روی کاغذ بیاورید با ۴۸۰ تومان چقدر اجاره مسکن چقدر قند و شکر و چقدر خرج دوا درمان بکنید این نرخ گذاری اطاق اصناف هم آدم را به یاد نرخ‌های لاله‌زار نو قبل از اسفند ماه هر سال می‌اندازد پارچه‌شان فرضاً متری ۵۵ تومان بوده و اسفند ماه حراج می‌کنند و می‌نویسند نرخ قبلی ۹۰ تومان! بعد یک خط قرمز روی آن می‌کشند زیرش می‌نویسند ۸۰ تومان! این نرخ‌گذاری‌ها بر مبنای یک دید واقعی نیست بی‌حساب و کتاب است اشاره‌ای به تبریز کنم، بعضی از شهرها در حال ساختن هستند و این شهرستان‌ها و مراکز استان‌ها غیر از تهران می‌باشد که یک خرده به خود شکل گرفته است حالا تبریز در وضعی است که تقریباً تمام منطقه تمام شهر جزو مناطق مخروبه است یعنی کوبیدنی است لااقل یک نقشه جامع شهر برای تبریز و برای سایر استان‌ها تهیه شود برای شیراز و اصفهان تا حدودی در نظر گرفته شده ولی برای شهر تبریز و امثال تبریز هم تهیه بشود اینها با این بودجه‌های یک شاهی صنار وزارت کشور با آن عوارض قند و شکر و عواید مختصر شهرداری نمی‌توانند به این برداشت وسیع طرح جامع تحقق بخشند شما باید برداشت انقلابیتان را در سطح استان‌ها اجرا کنید سرمایه‌گذاری‌هایی که می‌برید در خارج می‌کنید برای جلوگیری از تورم بیایید در سطح استان‌ها مقداری از این بودجه‌ها را بریزید و این طرح‌هایتان را پیاده کنید تبریز یک کارخانه اسفالت‌سازی دارد اما برای به کار انداختن این کارخانه پول ندارد ماشین‌های مورد نیازش را بخرید به او کمک کنید نگویید که خودت کبیر شده‌ای دوره صغیریت تمام شده خودت باید آن را تکمیل کنی و بگویی صدی چند خودش باید بدهد بقیه‌اش را ما می‌دهیم، از کجا بدهد؟ ندارد، نه تبریز، اکثر شهرستان‌ها ندارند ملکان ما خیابانی دارد ۲۵۰ متر اسفالتش مانده بودجه ندارد ادامه دهند خدا عمر دهد وزیر کشور را که هر وقت مراجعه کردیم مبلغی دادند ولی به تکدی این برنامه‌ها پیاده نمی‌شود و عملی هم نیست ما گاهی یادمان می‌رود که یکی از تکیه‌گاه‌های محکم انقلاب کارگران هستند جناب آقای حیدر صائبی و سایر دوستان کارگرمان در این گونه مسائل هم صاحب‌نظرند و هم در حوزه‌ها و هم در حزب و هم کمیسیون‌ها تا جایی که مقدور است خدا را شاهد می‌گیریم که می‌دانم صمیمانه هم مسلکانشان را روشن می‌کنند اما قدم اساسی کمتر برداشته می‌شود بیمه‌های اجتماعی یکی از سازمان‌هایی است که طبقه کارگر به آنجا مراجعات بیشتری دارند این بیمه‌های اجتماعی یک سازمان خاص است جناب رضوی تشریف ندارند ناظر مجلس شورای ملی در بیمه‌های اجتماعی اگر در عرض ده سال انقلاب گزارشی جامع به مجلس نداده باشند به تحقیق به حزب‌شان داده‌اند (دکتر الموتی- به مجلس هم داده‌اند) علی‌التحقیق به مجلس هم داده‌اند بیمه‌های اجتماعی یک سازمان استثنایی است که تشکیل آن و تعیین مدیر عاملش و تعیین رئیس هیئت مدیره‌اش حتی در بودجه نویسی‌اش یک مقررات خاص و استثنایی دارد یعنی این سازمان غیر از سازمان‌های دیگر است در اینجا قید است که بودجه این سازمان بر مبنای حمایت‌ها دارو و بازنشستگی و مستمری و کمک به اطفال و چه و چه چه طور تقسیم‌بندی شود چقدر از پولش را به بانک رفاه کارگران بدهد چقدر باید در بیمارستان و دوا و این جور چیزها به کار برد و حتی برای انتخاب هیئت مدیره و مدیرعاملش یک شرایط قانونی قائل شده‌اند یعنی شما نمی‌توانید برای بیمه‌های اجتماعی به فرض دلتان هم خیلی بخواهد آقای اهری معاون وزارت آب و برق را بگذارید ایشان در رأس هر شرکتی می‌توانید بگذارید در رأس شرکت فرش در رأس سازمان‌های دیگر به جز سازمان بیمه‌های اجتماعی حالا چرا چون قانون می‌گوید که مدیرعامل بیمه‌های اجتماعی باید تبحر و معروفیت وافی و کافی در امر بیمه‌های اجتماعی داشته باشد ببینید قانون صراحت دارد، تبحر کافی و خوشنامی و نیکنامی وافی از بیمه‌های اجتماعی داشته باشد والا این شخص نمی‌تواند مدیرعامل بیمه‌های اجتماعی باشد پایه از اول اگر کج نهاده شد ممکن نیست نتایج صحیح گرفته شود از مقدمه غلط نتیجه صحیح گرفته نمی‌شود قانونگذار تعمد داشته ماده ۱۲ می‌گوید رئیس هیئت مدیره که در عین حال مدیرعامل سازمان و سمت معاونت وزارت کار و امور اجتماعی را خواهد داشت از بین افرادی که دارای بصیرت و سوابق ممتد در امور بیمه‌های اجتماعی و حسن شهرت کامل داشته باشد بنا به پیشنهاد وزیر کار و امور اجتماعی و تصویب هیئت دولت به موجب فرمان همایونی منصوب و به این سمت گمارده می‌شود.

قدردان- سازمان بیمه‌های اجتماعی موجود هست و مدیرعاملش دارای همه آن صفات هست.

زهتاب‌فرد- جناب قدردان ببینید از ریزبینی شما و این که فوراً به ذهنتان رسید بیوگرافی مدیرعامل بیمه‌های اجتماعی را بگویید تشکر می‌کنم اما از شما سئوال می‌کنم در ده سال اخیر آنهایی که مصدر این پست بودند همه‌شان این سوابق ممتد و شهرت و نیکنامی و اطلاعات کافی را داشتند؟

قدردان- این تشکیلات جوانی است و باعث افتخار همه کارگران است و تمام امور درمانی و بهداشتی کارگران سراسر کشور را تأمین می‌کند.

زهتاب‌فرد- من منکر عظمت و شاخصیت و اثر وجودی بیمه‌های اجتماعی نیستم و نیازهای طبقه کارگر به این سازمان یعنی به ارزش و مقام و اثر وجودی این سازمان با شما و طبقه زحمتکش کارگر صحبت می‌کنم که به تحقیق یکی از سازمان‌های انقلابی و انسانی و تسلی‌بخش آلام طبقه کارگران است در اینجا اسم کسی را نمی‌برم در گذشته نزدیک داریم کسانی که ۱۶ سال البته در سال ۱۳۴۷ قانون بیمه‌های اجتماعی‌تان تجدیدنظر شده یعنی ۵ سال از آن تاریخ می‌گذرد در این ۵ سال اخیر در دوره دهه انقلاب یادتان می‌آید چهره‌هایی را که ۱۶ سال از ایران دور بودند برای این که به کارها و گرفتاری‌های شخصی‌شان برسند و دیداری از فامیل و خانواده بکنند به تهران آمدند و چون نمی‌توانستند بدون تیتر حتی ۵ روز زندگی کنند برای آن سمت مدیرعاملی دادید و بعد از ۷، ۸ ماه تفنن و حل مشکلات زندگی و تجدید دیدار با خانواده‌شان دوباره گذاشتند و رفتند خاطرتان هست همین آقایی که خوشبختانه الان در پست واقعی خودش قرار گرفته جناب مهندس کورس آموزگار اگر اشتباه نکنم مهندس پل‌های معلق است و الان در موقعیت ذی‌صلاح خودشان قرار گرفته‌اند جناب ایشان آیا عنوان مدیرعاملی‌شان مطابقت می‌کند با آن قانون و ماده و یا این که بصیرت و سوابق ممتد در آنجا داشته باشد پس قانونگذار دقیق است که این سازمان بر مبنای یک دید و یک مطالعه و یک برداشت حساب شده‌ای گذاشته شود تا نتایج مترتب بر نیات عالیه شاهنشاه که رسیدگی به آلام و دردها و گرفتاری‌های کارگران است تحقق بخشد در همین سازمان بیمه‌های اجتماعی خیلی خیلی مسائل است شما ببینید موضوع بیمارستان‌ها موضوع کمبود دکتر موضوع واگذاری بیماران به بخش‌های خصوصی همین سازمان و جمعیت شیر و خورشید سرخ که جملگی بر آن هستند که این سازمان یک سازمان خدمتگزار و صدیق و فعالی است مکرر تا جایی که من اطلاع دارم پیشنهاداتی داده که اکثر بیمه‌شدگان در حوادث و اتفاقات ناگوار از طرف ما حمایت و معالجه می‌شوند شما بیایید مریض‌هایتان را به ما بدهید ولی گوش به این تقاضا و تقاضای بنگاه حمایت مادران و نوزادان ندادند یک هزار و دویست میلیون بودجه این سازمان است شما اگر در شهرستان‌ها به عنوان مثل در آذربایجان یک مقاطعه‌کاری است این مقاطعه‌کار یک عده کارگر فصلی دارد باید حق بیمه بدهد اگر اختلافی پیدا شد ما بین تعداد کارگر این بیمه‌گران با بیمه‌های اجتماعی کجا مراجعه می‌شود باید حتماً پرونده مراجعه شود به تهران (قدردان- قانون بیمه‌های اجتماعی جداست و امر درمانی مطلبی دیگر است) برمی‌گردیم به وزارت کار و مشکلات بیمه‌های اجتماعی مقاطعه‌کار باید پولش را بگیرد چند میلیون پولش مانده به خاطر این که این مفاصاحساب را بگیرد این امتیاز را، لااقل بدهید به مرکز اطمینان داشته باشید به عوامل خودتان و مأمورین استانی و اجازه بدهید که این نوع کارها سبب رکود کارها و زمینه بعضی از نقل و انتقالات و فسادها نشود در سطح مملکت نشود به علاوه از تبریز که رئیس آن هم مسلک شما آقای عماد مرد باشرفی است کاغذی نوشته به بیمه‌های اجتماعی و می‌گوید که اینجا کارگاه‌هایی هست مثل پیراهن دوزی اصناف خرده پا خیاطی و سنگکی و غیره که به اینان فشار می‌آورند و ما را موظف می‌کنند که صدی هیجده از اینها دریافت کنیم این مبلغ از اینها وصول نمی‌شود ماده‌ای داریم که مقداری به اینها اجازه می‌دهد کمک کنیم اینها کارگران موسمی و فصلی هستند یک کارگر در زمستان می‌آید در حمام کار می‌کند تابستان کشاورزی می‌کند در یک کارگاه قالی‌بافی دو سه نفر اطرافیان خود را به کار می‌گیرد (قدردان- آن کارگر حمامی نباید از بهداشت استفاده کند) من و شما هم می‌خواهیم از بهداشت استفاده کنیم قانون هم به این مورد نظر داشته و می‌گوید در موارد استثنایی یک کمک‌ها و گذشت‌هایی به این طبقه می‌شود کرد اما تا به حال به اینها جواب داده نشده (دکتر دادفر- آقای زهتاب این مطالب که می‌فرمایید مفصلاً در کمیسیون بودجه بحث شد مطالعات عمیقی در جریان است نتیجه عنقریب داده می‌شود) پس ملاحظه فرمودید با توضیحاتی که دردشناس مملکت ما دردشناس حزبتان جناب دادفر دادند معلوم شد که این حرف‌هایی که من عرض می‌کنم حرف‌های پا در هوا نیست درد جامعه‌تان است و به همین دلیل فرمودند در کمیسیون بررسی شده و نتیجه را عنقریب می‌گوییم بعضی‌ها واقعاً زرنگ‌اند بعضی چه طور تا دیروز هیچ چیز نداشتند. امروز این همه سرمایه و پول به هم می‌زنند سازمان بیمه‌های اجتماعی به یک مهندسین مشاور که وسیله عوامل و نزدیکان خودشان تشکیل می‌دهند می‌نویسد که برای پیشبرد در کارهای اجتماعی به ما نظر مشورتی بدهید مهندسین مشاور از جمله مطالعات دقیق و علمی و عمیق نظر مشورتی داده توصیه کرد که مثلاً هلیکوپتر بخرید برای این که بیماران فوری را به بیمارستان برسانند دوم این که توصیه کرده برای پیشبرد کارها از مقامات انتظامی کمک بگیرند برای این که دست دکترها باز باشد که وقتی که بیمار زیاد شد و مراجعه کردند از نیروهای انتظامی کمک بگیرند نمی‌دانم به این سازمان چند صد هزار تومان دادند که این چند نسخه را تهیه کنند به نام مشاوره در پیشبرد انقلاب در این سازمان راجع به کارمندان دولت هر چه حرف زیاد بزنیم باز جا دارد اما من به ملاحظاتی که به همکاران دیگر فرصت برسد از آن صرف‌نظر می‌کنم اما این یک مورد را نمی‌دانم هر وقت این شخص که مرا می‌شناسد و امثال این شخص در مملکت زیاد هستند که خون دل می‌خورند و دردشان راحتی به ما نمی‌گویند زیرا تجربه دارند و می‌دانند نتیجه نخواهد داشت یک آقایی است این شخص تا چند ماه پیش کارمند سازمان بیمه دولت بود شما را به خدا یک لحظه تأمل کنید بیندیشید این مرد بعد از یک عمر خدمتگزاری وقتی این حکم به دستش می‌آید چه حالی پیدا می‌کند من نمی‌دانم وقتی که شما وکیل نمی‌شوید یا آنهایی که وکیل نشدند بعضی‌هایشان به چه حالی می‌افتادند در حالی که همه چیز دارند و برمی‌گردند به کار سابق و پشت سابقه‌شان در حالی که در این چهار سال آن قدر با وزارتخانه مربوط لاس زده‌اند پیچ و مهره‌هایشان را سفت کردند که احتمال هست که وقتی برمی‌گردند مقام بهتری را نیز بگیرند چه حالی پیدا می‌کنند ببینید این مرد چه حالی پیدا می‌کند این آدمی است ۶۰ و چند سال دارد و سی و چند سال خدمت کرده یک مردی است ادیب شاعر، ایران دوست عاشق هنر و ایران و شعر او را که می‌خوانید باور کنید گریه می‌کنید این آدم بعد از از ۳۲ سال خدمت در ۲۵/۶/۴۹ به او این حکم را داده‌اند «به استناد ماده (۱۲) آئین‌نامه استخدامی حقوق شما از اول تیر ماه ۱۳۴۹ از ماهی - / ۱۵۳۳۰ ریال به - / ۱۶۲۵۰ ریال ترمیم و ترقی داده می‌شود. و از تاریخ پیشگفت برابر مقررات قابل پرداخت خواهد بود.

از طرف رئیس سازمان، دکتر چوبینه ۱۶۲۵ تومان بعد از سی دو سال خدمت دریافت می‌کرده و دعاگوی دولت خدمتگزار حزبی بوده این یک چهارصد تومان هم که به موجب این حکم نوشته‌اند.

آقای عبدالرزاق شعار

پیرو حکم شماره ۶۱۶۹ مورخ ۳۱/۴/۵۰

از تاریخ ۱/۱۰/۵۰ فوق‌العاده اضافه کار مقطوع ماهانه از مبلغ ۲۰۰ ریال به مبلغ ۴۰۰۰ ریال ترمیم می‌گردد که در قبال انجام کار اضافی در خارج از ساعات کار اداری قابل پرداخت است.

این رشد دو هزار و خورده‌ای تومان یک آدم بعد از سی و دو سال خدمت ۲ هزار و خورده‌ای تومان پول می‌گیرد زندگی شرافتمندانه خود را اداره می‌کند در ۵/۳/۵۲ این حکم را به دستش می‌دهند.

آقای عبدالرزاق شعار

اکنون که طبق ابلاغ شماره ۴۲۲۵۸۴ - ۹/۷/۵۱ از تاریخ ۱۶/۷/۵۱ به افتخار بازنشستگی نائل آمده‌اید لازم می‌داند از خدمات گذشته شما که توأم با روح صداقت و صمیمیت بوده است قدردانی نماید به اداره امور مالی سازمان نیز دستور داده شده که معادل یک ماه حقوق و مزایا به عنوان پاداش حس خدمت به شما پرداخت گردد.

دکتر آرام

حالا شما حساب کنید بعد از سی دو سال خدمت حالا که ساعت استراحت اوست با این حکم چه حالی این مرد ۶۰ و چند ساله پیدا می‌کند بعد این نامه را به دست او می‌دهند.

بانک ملی ایران شعبه کورش

موضوع پرداخت حقوق

خواهشمند است دستور فرمایید مبلغ سه هزار و دویست و هشتاد و پنج ریال (-/۳۲۸۵ ریال) حقوق اردیبهشت ماه ۱۳۵۲ آقای عبدالرزاق شعار را که به حساب بستانکاران موقت منظور گردیده به نامبرده پرداخت نمایند.

از طرف مدیرکل امور مالی وزارت بهداری

سنگینی ضربه را احساس فرمودید عرض دیگری ندارم همه مطالب را بگذارید بماند.

سجادی- مسأله ۳۰۰ تومان چه بود؟

زهتاب‌فرد- پس برمی‌گردم به صحبت از این تاریخ بقیه جمع وصولی این خانواده و این شخص و این مرد که ماهی ۲ هزار و خورده‌ای تومان می‌گرفته سیصد و خورده‌ای تومان می‌شود که به عرض رساندم من هم حیرت کردم اما اسنادش اینجاست این ار تقدیم می‌کنم به خود جنابعالی که به دست شما داده بشود به دست یکی از وزراء (چهار فقره نامه را به آقای رهنما وزیر اطلاعات تسلیم کردند).

سجادی- اگر رتبه ۹ باشد حقوقش را می‌گیرد.

زهتاب‌فرد- من رتبه ۹-۸ نمی‌دانم یک شخص روزمزد، پیمانی یا به هر نحوی از انحاء در این مملکت اگر شما به او ماهی ۲ هزار و خورده‌ای تومان دادید انصاف اجازه نمی‌دهد که بعد به او ۳۰۰ تومان بدهید این سندها را به شما می‌دهم.

سجادی- مسلماً اشتباه شده.

زهتاب‌فرد- خدا کند انشاءالله ماشین‌نویس اشتباه کرده است عرض دیگری ندارم.

رئیس- آقای دکتر شمس بفرمایید.

دکتر شمس- بحث در لایحه بودجه و انتقاد از بودجه و مداقه در لایحه بودجه به چه شکلی انجام گرفت و به چه شکلی پایان پذیرفت از طرف ناطق قبل از من خیال می‌کنم در اینجا نکته‌ای دو سه بار اشاره شد امروز که دفاع از بودجه کاری است بسیار ساده چون مقداری از مسائل را می‌شود از کتاب‌ها سر هم کرد و انتقاد از بودجه همکاری است بسیار آسان بنده از خود ایشان سئوال می‌کنم که روزنامه‌نگار هستند و نویسنده که برای تهیه یک مقاله با توجه به این که تمام مسائل در دست است بفرمایید بدهند دست یک دانش‌آموز کلاس نهم که این مقاله را ایفاد بفرمایند در چند لحظه زحمت چند ساعته ایشان را با قلم قرمز از بین خواهد برد بنده آنچه از فرمایشات همکار عزیزم از گروه پارلمانی مردم استنباط کردم مقداری شرح وقایع، مقداری درد دلهای خصوصی و اگر بخواهم کمی پارا فراتر بگذارم باید بگویم در حدود خرده‌گیری بود و اشاره به کارهای کوچک و فردی در یک برنامه عظیم مملکتی خوب گوش کنید بنده فرمایشات ایشان را به دو پرونده تقسیم کردم آنچه مربوط به خرده‌گیری از دولت است می‌سپارم به نمایندگان محترم دولت تردید ندارم که با تبحر و تخصصی که وجود دارد با توجه به طبیعت سبک خرده‌گیری‌ها به موقع جواب داده خواهد شد. ولی پرونده دوم مربوط است به مسائلی که راجع به حزب فرمودند که در حقیقت به من خیلی گران آمد با این که تذکر فرمودند که در روزنامه ارگان حزب مردم امروز صبح مصاحبه شاهنشاه را که اختصاصاً با خبرنگار و جناب دبیرکل و سردبیر روزنامه مطالعه فرمودند بنده توصیه می‌کنم که یک بار دیگر این مصاحبه را مطالعه بفرمایند و ملاحظه بکنند که شاهنشاه در این مصاحبه به اصل تحزب که اساس دموکراسی را برای ایران و آینده بر مبنای پیشرفت تحزب یعنی جذب افراد و قشرهای مملکت به احزاب و تشکل حزبی قرار دادند و جمله‌ای امروز شنیدم که به یکی از همکاران عزیز از اکثریت فرمودند مجذوب حزبی بعد هم گله می‌کنند که چرا مردم به پای صندوق‌ها نمی‌روند این مسأله حزب ایران و حزب مردم نیست این ما هستیم که برای شهوت کلام و ارضاء شهوت کلام از طریقی وسایل ارتباطی جمعی که این مطالب را به اطلاع مردم در سراسر مملکت می‌رساند قدم‌هایی برمی‌داریم که عمداً یا سهواً برخلاف روش‌ها و سیاست‌هایی است که کشور ما در حال حاضر آنها را تعقیب می‌کند بنده چون میل ندارم واقعاً این مدت مختصری که در اختیارم گذاشته شده و تذکری که آقای رئیس در مورد ضیق وقت فرمودند (یکی از نمایندگان- بفرمایید هر چه می‌خواهید) این بحث را تبدیل به پاسخگویی فرد به فرد کنم ولی تذکر چند نکته را ضروری می‌دانم و آن این است که اگر قصد و غرض همکاران عزیز در حزب اقلیت انتقاد از برنامه‌های دولت است اگر قصد و غرض این است که در اصلاح برنامه‌های براساس ارائه طریق‌ها اقدام کنید آنچه از دیروز تا امروز من شنیدم واقعاً در این جهت نبود برای این که بشود به طور سازنده از یک برنامه بسیار علمی و فنی آن چنان که در لایحه بودجه سال ۱۳۵۳ تقدیم شده است اظهارنظر قطعی کرد اول باید در داخل حزب دارای برنامه‌های منطقی و علمی بشود و بعد آنها را سنجید و در اینجا کمبودها و راه‌حل‌های بهتری را گفت. بنده آنچه در این مدت عمر سیاسی از حزب محترم مردم شنیده‌ام اختلافات، دردسرها، بحث از جدایی‌ها در داخل حزب و تشتت افکار بوده و امیدوارم این طور نباشد و اگر واقعیت را در نظر گرفت دولتی با تجربه و آموزش ده ساله بخواهد از یک چنین تشکیلات سیاسی در جهت بهبود برنامه‌ها استفاده کند و اما متقابلاً ما در حزب‌مان چه کردیم که مورد ایراد ناطق قبل از بنده قرار گرفتیم ما در عمر کوتاه حزب‌مان ده سال واقعاً تجربه صد ساله آموختم (صحیح است) در تماس‌هایی که با احزاب مختلف دنیا داریم و من افتخار دارم که این خدمت را انجام می‌دهم آنچه که ما در حزب ایران نوین انجام می‌دهیم منطبق است با برنامه‌های احزاب بسیار قدیمی و معتبر کشورهای دنیا ما حتی آنچه به عنوان مرامنامه و آنچه به عنوان برنامه‌های چهار ساله حزب در هر کنگره می‌نشینیم و تصمیم می‌گیریم منطبق است با نیازمندی‌های جامعه به این جهت است که به خودمان اجازه می‌دهیم که بگوییم یک حزب پیشرفته هستیم و این متکی به تجربه‌های علمی و منطقی ماست هر وقت جناب زهتاب‌فرد فرصت فرمودند به حزب ما تشریف بیاورند بنده نامه‌هایی از دانشجویان ایرانی و ایرانیان مقیم خارج به ایشان ارائه می‌دهم که بعد از ۲۰ سال دوری از وطن بدون این که هنوز به فکر مراجعت به ایران باشند تمایل به عضویت در حزب ایران نوین نموده‌اند این نشانه پیشرفت و شناسایی است و نشانی از انطباق ئیدئولوژی ماست با آنچه جوانان ما در خارج دیده‌اید و آموخته‌اند بنابراین دریغ است که قبل از آن که خود این تشکیلات سیاسی منظم و متشکل بشود به حزبی که در این راه، راه بسیار پیموده توصیه بکند البته خود توصیه اشکال ندارد ولی به کار بستن توصیه‌ها حتماً بایستی مستند به مطالعاتی باشد. سخن را از لحاظ پاسخگویی کوتاه می‌کنم و می‌پردازم به آن قسمتی که به بنده محول شده از طرف فراکسیون حزب و آن یک بررسی در زمینه‌های صنعتی است که در بودجه برنامه‌ای سال ۱۳۵۳ به ساحت مقدس مجلس شورای ملی تقدیم شده است بنده در سخنرانی دیروز لیدر محترم اقلیت به این نکته برخوردم که گویا لایحه تقدیمی فاقد برنامه است بودجه نه تنها برنامه ندارد بلکه هدف‌ها مشخص نیست مانند این است شما مقداری پول داشته باشید که بودجه شماست اما آنها را به چه منظور به مصرف خواهید رسانید و چگونگی راه روشی است که بودجه برنامه‌ای شما ارائه خواهد کرد.

آرتوراسمیتز استاد دانشگاه هاروارد که بدون شک دوستان سازمان برنامه ما او را به خوبی می‌شناسند در کتاب بودجه برنامه‌ای خود در تأیید مطلبی که اشاره کردیم می‌گوید:

«طرح‌ریزی، برنامه‌ریزی و بودجه‌بندی، بر وی هم نظامی را تشکیل می‌دهند که به وسیله آنها هدف‌ها و منابع موجود با یکدیگر سنجیده می‌شوند و یک راهنمایی کلی جهت اخذ تصمیمات صحیح و اجراء در اختیار دولت قرار می‌دهد» او همچنین اضافه می‌کند که بودجه برنامه‌ای شامل استفاده از تکنیک‌ها بودجه‌ای است که تعیین و اجراء هدف‌ها و سیاست‌های دولت را با توجه به هزینه‌های واقعی چه در زمان حال و چه در آینده تسهیل می‌کند.

در واقع غرض آرتور اسمیتز از این بیان این است که یک دولت هم زمان با فعالیت‌های جاری خود هدف‌های وسیعی چون امر دفاعی، استقرار هر چه بیشتر نظم و قانون، بهداشت، آموزش و رفاه اجتماعی و بالاتر از همه توسعه اقتصادی را باید تعقیب نماید. اشاره به این نقل قول را بدان جهت ضروری دانستم که شاید به نظر بعضی‌ها اقداماتی که در جهت نظام برنامه‌ریزی کشور به عمل آمده و بودجه برنامه‌ای با طرزی جدیدی که به مجلس شورای ملی تقدیم شده است یک امر عادی تلقی نمایند؛ در حالی که اقدام دولت در تنظیم بودجه برنامه‌ای آن هم به شکلی که در سال جاری عمل شده، نه تنها از صفات برجسته یک دولت متکی به ایدئولوژی و برنامه است، بلکه در کمتر کشوری، مگر آنها که در این راه تجربه‌های طولانی دارند، دیده شده است اشاره به نطق آقای رامبد که برنامه در بودجه وجود ندارد.

چندی پیش گزارش جناب دبیر کل حزب مردم را به شورایعالی این حزب در روزنامه مطالعه می‌کردم و دیدم حزب مردم نسبت به دولت حزب ایران نوین، نظراتی ابراز کرده است که ممکن است بیش از پیش آنها را در مسائل دچار اشتباه کند، و استنباط من از آن گزارش این بود که گویا حزب مردم، حزب ایران نوین را با دست کم ارزیابی کرده‌اند من باید این نکته را به عرض ساحت مقدس مجلس شورای ملی و عموم مردم ایران برسانم که خوشبختانه در عرض ده سال حکومت دولت حزبی با استفاده از راهنمایی‌ها و رهبری‌های خردمندانه شاهنشاه تجاربی بس علمی و آموزنده به دست آمده است که شاید تجسم وضع آن برای دیگران مستلزم زمانی طولانی باشد. امروز روش‌های اعمال شده از طرف دولت حزبی ما به اتکاء تجارت علمی با رعایت خصوصیات فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران آن چنان حساب شده و منطقی است که سایر گروه‌ها قبل از هر چیز باید این روش‌ها را از دیدگاه علمی مورد مطالعه و مداقه قرار دهند، و از آن پندها و آموزش لازم را بگیرند. آنچه امروز در جامعه ما، در حال انجام است در مقیاس جهانی برای کشورهای مترقی روش‌هایی نو و برای کشورهای در حال توسعه الگویی نو آورده است که الزام پیشرفت آنها را وادار به توجه و مطالعه به آن می‌نماید.

بنابراین دریغ است که از این تجربه بسیار آموزنده احزاب دیگر در این غافل بمانند و یا آنها را در قالب شیوه‌های تبلیغاتی دست کم بگیرند.

من ناگزیر از تذکر این مطلب هستم، گو این که بارها از طرف دولت و مسئولین سازمان‌های اجرایی گفته شده که آنچه ما بودجه برنامه‌ای می‌خوانیم براساس وظایف دولت، در ارتباط با تحولات سریع و چشمگیری جامعه امروز و برنامه‌ها و فعالیت آن تنظیم شده است به عبارت دیگر موارد هزینه با امکانات مادی و وسائل مورد نیاز سازمان‌های دولتی مانند خدمات پرسنلی، اثاثیه و ماشین‌آلات به خودی غایت وجودی این سازمان‌ها برخلاف آنچه در ظاهر به نظر می‌رسند نیست بلکه این هزینه‌ها برای اجرای عملیات و تأمین هدف‌ها و سیاست‌های سازمان‌های مذکور در قالب کلی سیاست‌های دولت به کار می‌رود.

و لذا نکته اساسی در تنظیم بودجه ۱۳۵۳ توجه به وظایف و عملیاتی است که باید در راه اجرای سیاست‌های دولت به کار رود این در پاسخ آقای رامبد است که برنامه حزب را نادیده گرفته‌اند.

اغلب در جلسات کمیسیون بودجه و حتی در سایر گفت و شنودها شنیده می‌شد که بودجه فلان شرکت دولتی زیاد است. یا آن که کمک به فلان سازمان موردی ندارد این طرز تفکر به صورت انتزاعی و مجرد دور از منطق برنامه‌نویسی است. آنچه می‌تواند دلیل کافی برای نحوه توزیع اعتبارات در سازمان‌های دولتی باشد توجه به سیاست و خط‌مشی کلی دولت در رسیدن به هدف‌ها و آرمان‌های وسیع ملی است. در میان این سازمان‌ها، بعضی‌ها که عهده‌دار خدمات عمومی هستند؛ شاید بیش از آنچه از لحاظ رقم ریالی بازده داشته باشند؛ در تأمین نیازمندی‌های آحاد مردم واقع گردند و در عوض پاره‌ای دیگر که سرمایه‌گذاری در آنها، علاوه بر تأمین مواد مورد نیاز مردم، دارای بازده‌های چشمگیر نیز می‌باشند در این شکل از طرز تفکرات که روش علمی و منطقی دولت در تنظیم بودجه برنامه‌ای قابل توجه است. والا انتقاد از یک سازمان اجرایی معینی، بدون رعایت نقش و فعالیت آن سازمان در چهارچوب سیاست‌های کلی دولت و وصول به هدف‌های کلی، امری دور از واقع و بدون منطق است. به همین جهت است که من توجه نمایندگان محترم به خصوص گروه پارلمانی مردم را در تقدیم لایحه بودجه ۱۳۵۳ به این نکته جلب می‌کنم که سازمان‌های دولتی و وابسته به دولت فعالیت‌های خود را در قالب بودجه تقدیمی آن چنان تنظیم نموده‌اند که برآورد هزینه‌ها، بیشتر بر مبنای رفع نیازمندی‌های جامعه است تا بازدهی ریالی، خوشبختانه کشور ما در زمان حاضر، در سایه رهبری‌های مدیرانه شاهنشاه از لحاظ تأمین منابع مادی از ثروت‌های ملی، مانند نفت و معادن و برخی صنایع، نه تنها برخلاف گذشته از گرفتن وام سنگین از منابع خارجی بی‌نیاز شده است بلکه در وضعیتی قرار گرفته است که در برنامه تقدیمی دولت به برخی کشورها کمک و مساعدت می‌نماید. و بنابراین دلیلی ندارد در حالی که مردم به دریافت خدمات عمومی و رفاهی نیاز فراوان دارند صرفاً به خاطر آن که دستگاهی دخل و خرج نمی‌کنند از فعالیت آنها جلوگیری شود یا این فعالیت‌ها را محدود نماید.

بنابراین به طوری که به استحضارتان رسید خصوصیت بارز بودجه برنامه‌ای سال ۱۳۵۳ در واقع حجم فعالیت‌ها و برد هر چه بیشتر کارآیی دستگاه‌های اجرایی دولت است تا در سال بودجه‌ای آینده بتوانند به هدف‌های کلی خود نائل آیند در اینجا شاید طبقه‌بندی سیاست‌های دولت در تنظیم بودجه برنامه‌ای سال آینده تصویر روشن‌تری به نمایندگان محترم ارائه نماید. این طبقه‌بندی علاوه بر آن که دلایل توجیهی کافی در بودجه سال آینده را ارائه می‌کند محاسن زیر را نیز در بر دارد:

۱- امکان نظارت مستقیم در اجرای عملیات و هماهنگ کردن فعالیت‌های سازمان‌های دولتی باز ناگزیرم توجه شما را به فعالیت‌های سازمان‌های دولتی در قاب کلی برنامه‌ها جلب کنم.
۲- تسهیل در تجدیدنظر و بهبود بودجه در مراحل اجرایی و قانونگذاری، با توجه به آن که کشور ما در تعیین سیاست نفت به عنوان مالک و تولیدکننده نقش حساسی در شرایط کنونی ایفاء می‌کند، و هر لحظه با تحولات جدیدی در این مذاکرات در جهت منافع کشورهای تولیدکننده نفت روبه رو است انعطاف‌پذیری بودجه تغییر مسیر برنامه‌ها در کیفیت بهتر امکان‌پذیر است.
۳- عدم تمرکز تدریجی بودجه و انتقال آن به مراکز اجرایی در شهرستان‌ها و استان‌ها که بدون شک موجب افزایش وقت در صرف آن می‌گردد.
۴- نزدیکی هر چه بیشتر دولت و مردم از طریق انتشار و اطلاعات صریح و روشن درباره برنامه‌های عمومی و عمرانی.

و حالا اجازه دهید سیاست‌های کلی دولت را در بودجه برنامه‌های سال آینده به طوری که از سخنان رئیس دولت و رئیس سازمان برنامه و بودجه برآید مورد ارزیابی قرار دهیم قبل از بیان سیاست دولت شاید ضرور باشد که اولویت‌ها را بررسی اجمالی کنیم.

۱- اولویت امور دفاعی برای هر ایرانی براساس سنت‌ها و تعالیم شاهنشاه استقرار صلح پایدار به نحوی که حاکمیت تمام ملت‌ها و سرزمین‌ها محفوظ باشد و احترام متقابل و عدم مداخله در امور یکدیگر اساس روابط بین‌المللی را تشکیل دهد یک آرمان دیرینه بوده و همیشه در این راه سعی وافی مبذول داشته و شاید کشور ما یکی از کشورهایی است که شعار صلح دوستی را ترویج داده است چون بدون تردید در این باب مهم سایر همکاران توضیح لازم خواهند داد لذا من در این مورد سخن را به اختصار برگزار می‌کنم.
۲- اولویت دوم مربوط به نفت و گاز است که عرض سرمایه‌گذاری به منظور بهره‌برداری‌های بیشتر در آینده است من در این مورد بعداً مطالبی به عرض‌تان خواهم رساند.
۳- اولویت سوم مربوط به صنعت فولاد و ذوب‌آهن آریامهر و تولید فولاد از طریق احیاء مستقیم به وسیله گاز خواهدبود. معدن و استخراج مس نیز در این رده‌بندی قرار دارد.
۴- اولویت چهارم مربوط به افزایش تولیدات کشاورزی است.
۵- اولویت پنجم مربوط به توسعه شبکه برق و آب است.
۶- رفاه اجتماعی شامل آموزش و پرورش - درمان - رفاه کارمندان از اولویت مستقیم برخوردار است.
۷- طرح‌های ناحیه‌ای و تعقیب سیاست عدم تمرکز و اختصاص اعتبارات وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی در مورد سیستان و بلوچستان به صورت یک طرح منطقه‌ای در رده هفتم قرار دارد.
۸- تهیه فهرست طرح‌های عمرانی سال ۵۲-۵۳ در درجه هشتم اولویت است.

اما در ترتیب اولویت سیاست کلی دولت عبارت است برنامه‌ریزی - تصمیم‌گیری متناسب، با توجه به عامل زمان و اعتبار و استقرار امور اجرایی به طوری که برنامه دچار تعلیق در کشور نگردد و بالاتر از همه ادغام برنامه و بودجه که اهمیت آن را من در ابتدای سخن به عرض ساحت مقدس مجلس شورای ملی رساندم.

پس ملاحظه می‌فرمایید در تنظیم و تقدیم بودجه سال ۱۳۵۳ سه خصلت عمده در آن ملاحظه می‌شود که اولی همان طور که به استحضارتان رسید، ترتیب اولویت‌ها بوده، خصلت دوم هدف بودجه و خصلت سوم که من آن را توجه دولت نام‌گذاری کرده‌ام سه نکته اساسی است.

ایجاد تدابیر لازم در جلوگیری از تورم که ممکن است نتیجه سرمایه‌گذاری‌های دولت باشد.

توزیع عادلانه درآمد و ثروت.

کنترل قیمت‌ها و جلوگیری از افزایش بی‌رویه غیرمعقول آنهاست.

بدیهی است که حجم بودجه خود می‌تواند یک وجه تمایز تلقی شود ولی در سیر رشد اقتصادی جامعه افزایش ارقام بیشتر در سیاست‌ها و اولویت‌ها و توجهات نهفته است.

در چند سال اخیر هر سال در هنگام تقدیم بودجه یا اعتبارات برنامه‌های عمرانی با این جمله روبه‌رو می‌شویم که این بودجه بزرگترین رقم در تاریخ مشروطیت است، این از افتخارات دولت حزبی ماست و غیر از این هم نمی‌تواند باشد زیرا اساس کار ما بر اصول و منطق و علم و ایدئولوژیست در رأس تمام اینها از یک رهبری بی‌نظیر نیز برخورداریم و لذا باید هر سال بزرگترین رقم بودجه تاریخ مشروطیت را ارائه نماییم، این در طبیعت نظام تکاملی حزب و دولت حزبی ماست.

اما آنچه اختصاصاً امروز میل دارم به عرض نمایندگان محترم مجلس شورای ملی برسانم توجیه جنبه اقتصادی لایحه تقدیمی است همان طور که در متم‌های لایحه‌ها ملاحظه فرموده‌اند از کل رقم بودجه، امور اقتصادی ۳۱ درصد را به خود اختصاص داده است این رقم که به نسبت به سال جاری ۵/۱ درصد افزایش دارد در راه بالا بردن ظرفیت تولید کشور تأثیر فراوان دارد.

برای نشان دادن چگونگی این مسیر پیشرفت در امور اقتصادی شاید بی‌مناسبت نباشد مرور اجمالی به ده سال گذشته اندازیم.

کشور ما در ده سال گذشته به طور متوسط رشدی معادل ۱۴ درصد به قیمت‌های ثابت و حدود ۲۰ درصد به قیمت‌های جاری داشته است و من خوشحالم به عرض نمایندگان محترم برسانم که رشد متوسط سالانه کشورهای پیشرفته در دهه گذشته حدود ۸/۴ درصد بوده است و لذا کشور ما ایران از این لحاظ مقام اول را در میان تمامی کشورهای جهان داشته است ما وقتی صحبت از اقتصاد شکوفان امریکا یا ژاپن یا آلمان می‌کنیم باید به خود ببالیم که در ده سال گذشته توانسته‌ایم کاربری، دانش و بینش و سرعت غیرقابل تصور و لیاقت خود را در بارور کردن اقتصاد جامعه خود نشان دهیم امروز آنچه در جامعه ما می‌گذرد دیگر با ضوابط اقتصادی کشورهای پیشرفته چه در دنیای سرمایه‌داری و چه در دنیای اشتراکی قابل انطباق نیست.

ما افتخار می‌کنیم که امروز ضوابطی منطبق با وضع خاص جامعه خود و فارغ از هر گونه تقلید به وجود آورده‌ایم که ممکن است همچنان در سال‌ها دیگر کشورها دنباله‌رو و ضوابط اقتصادی غرب و شرق بودند اقتصاد سازنده ما را ملاک و ضابطه کار خود قرار دهند کشور ما در واقع رکود تازه‌ای در صحنه اقتصاد جهانی به جای گذارده است.

از نقطه توسعه صنعتی که نکته اصلی عرایض امروز مرا تشکیل می‌دهد باید اشاره کنم صنعت که محور اساسی هر اقتصاد باروری است، امروز علاوه بر آن که مستلزم سرمایه‌گذاری‌های بسیار سنگینی است تأثیر آن در اقتصاد جامعه ما از جهات مختلف مورد توجه است.

اول آن که - پیشرفت صنعتی به تدریج سبب می‌شود وابستگی اقتصاد ما از نفت کاسته شود و به تدریج محصولات صنایع غیر نفتی جانشین نفت در صادرات کشور گردد.

این نکته به خصوص با توجه به فرمایشات اخیر شاهنشاه در جلسه مصاحبه مطبوعاتی حائز اهمیت است، زیرا که ارزش نفت تنها به عنوان یک عنصر انرژی‌زا در آینده جهان نباید تلقی گردد. بنابراین ما نمی‌توانیم متکی اقتصاد خود را صدور نفت مانند گذشته بدانیم. صنایع نفتی ایران در آینده جهان صرفاً جنبه اقتصادی ندارد بلکه ماه حیاتی است که موارد استفاده آن به مراتب بیش از آن است که در گذشته و امروز شناخته شده است.

دوم- تولید صنعتی هم در تحقق سایر برنامه‌های اقتصادی مؤثر است و هم سایر بخش‌ها دنباله‌رو پیشرفت آن.

سوم- آن که تأثیر صنعت در ایجاد اشتغال بیشتر و در زمینه بالا رفتن سطح درآمدها، ایجاد تخصص‌های جدید و پیشرفت مهارت‌های فنی، جلوگیری از واردات کالاهایی که در حال حاضر نیاز به وارد کردن آنها داریم و به طور کلی افزایش کارآیی و بهره‌وری بیشتر غیرقابل انکار است.

سخنان وزیر اقتصاد در سیاست صنعتی و اقتصاد دولت که از مجلات درجه اول نفتی دعوت کردند که حقایق مربوط به قیمت نفت را برای اطلاع مردم مصرف‌کننده کشورهای جهان به اطلاع برسانند و وسایل ارتباط جمعی ما باید در این مورد نهایت دقت و کوشش خود را به عمل بیاورد.

حال اجازه می‌خواهم که رئوس برنامه‌های توسعه صنعتی را که در بودجه سال ۱۳۵۳ پیش‌بینی شده است به عرض ساحت مقدس مجلس شورای ملی برسانم تا با توجه به سه نکته‌ای که قبلاً اشاره کردم یعنی بی‌نیازی از ورود کالاهای صادراتی و تأثیر صنعت در سایر بخش‌ها و بالا رفتن سطح اشتغال و درآمدهای مردم ایران از زمینه‌های صنعتی که در بودجه سال ۱۳۵۳ مورد توجه قرار گرفته است آگاهی یابند، در متمم شماره ۱ لایحه بودجه از صفحه ۷۸ تا ۹۰ فعالیت‌های صنعتی در سال ۱۳۵۳ ذکر شده که حتی مورد مطالعه آقایان محترم قرار گرفته است در این صفحات ۲۷ برنامه مختلف توسعه صنعتی ذکر شده است که جمعاً ۵/۱۴۳ میلیارد ریال یعنی ۲۵/۱۴ درصد بودجه سال ۱۳۵۲ را به خود اختصاص داده است باید به استحضار برسانم که امور اقتصادی که شامل کشاورزی آب و برق و نفت و صنایع و معادن و پست و مخابرات و حمل و نقل و ارتباط است جمعاً ۳۱ درصد بودجه را تشکیل که از این رقم توسعه صنعتی شامل صنایع، معادن نفت و آب، برق ۲۵/۱۴ آن را تشکیل می‌دهد.

اما این فعالیت‌ها عبارتند از:

۱- ایجاد و توسعه صنایع غذایی که بدون شک با توجه به بالا رفتن قدرت خرید مردم و درآمدها، سطح مصرف مواد غذایی به سرعت زیادی افزایش یافته و خواهد یافت و این رشته از فعالیت‌های صنعتی در واقع اقدامی است در راه مقابله با کمبود مواد غذایی. ناگفته نماند که امروز برای عرضه کالاهای غذایی به طوری که تمامی گروه‌ها جامعه بتوانند در تمام فصول و از همه مواد غذایی و در همه جا استفاده نمایند باید به صنایع کنسروسازی رونق بیشتری بخشید و من در فهرست توسعه صنایع جز آنچه در زمینه غذایی ایجاد سردخانه‌ها و اقدامات افزایش صید ماهی در سواحل جنوب و توسعه کارخانه‌جات شیر پاستوریزه در این مورد نکته‌ای ندیدم و بنابراین توجه دولت را به آن جلب می‌کنم. بدیهی است باید با کمک دولت بخش خصوصی در این راه اقدام نماید.

۲- ایجاد و توسعه صنایع دستی، روستایی، نساجی و چرم در این زمینه دو نکته جالبی که مورد توجه قرار گرفته یکی احیای صنایع دستی و سنتی است که بدون تردید می‌تواند علاوه بر بی‌نیاز کردن بازارهای داخلی از ورود اجناس مشابه از رقم قابل ملاحظه‌ای از صادرات را تشکیل می‌دهد. نکته دیگر توجه به موضوع قالی‌باقی و حمایت از قالی‌بافان و استاندارد کردن صنعت فرش و به خصوص توجه به وضع کارگران قالی‌باف و صادرات قالی‌های استاندارد شده است.

۳- ایجاد توسعه صنایع چوب و چاپ سلولزی است که با توجه به منابع عظیم چوب و بهتر از آن ملی کردن جنگل‌ها و گرانی قیمت بین‌المللی کاغذ می‌توان آن را از اقدامات اساسی دولت دانست و شرکت چوکا که در سال گذشته با مشارکت وزارت کشاورزی و سازمان گسترش نوسازی صنایع ایران به همین منظور به وجود آمده تاکنون توانسته است مقدمات سریع نصب کارخانه کاغذسازی گیلان را در رضوانده فراهم کند به نظر من تمام فعالیت‌های مربوط به صنایع چوب و کاغذ مانند نکا و اسالم تمامی باید در یک واحد متمرکز شود که هم برنامه‌ریزی تولید میسر باشد و هم از هزینه تمام شده کاغذ به علت تشدد فعالیت‌ها جلوگیری شود و از این جهت من توجه آقای وزیر اقتصاد و وزیر کشاورزی و منابع طبیعی را در تسریع این برنامه جلب می‌کنم.

۳- صنایع شیمیایی و پتروشیمی

با وجود ذخایر بسیار غنی گاز که در کشور ما وجود دارد و با اهمیتی که امروز مواد شیمیایی در افزایش تولیدات کشاورزی و صنعتی دارند با تمام سرمایه‌گذاری‌های عظیمی که در گذشته در این زمینه به عمل آمده هنوز از ظرفیت کامل امکانات پتروشیمی ایران استفاده نشده و لذا در برنامه سال ۵۳ نزدیک به ۵ میلیارد ریال به این صنعت اختصاص داده شد. اینجا هم من ناگزیرم توجه دولت را به این نکته جلب کنم که هدف صنایع پتروشیمی ما باید تهیه مواد اولیه باشد که مورد نیاز کشاورزی و صنایع نوپای ایران است.

۴- صنایع غیرفلزی که فعلاً هدف ایجاد کارخانه‌های جدید سیمان است تا بتواند جوابگوی مصرف روزافزون آن در صنایع ساختمانی و سایر موارد باشد.

۵- صنایع فلزی و ذوب فلز است که بدون تردید اساس سایر صنایع را تشکیل می‌دهد مستحضر هستید که مواد فلزی مورد احتیاج صنایع که فعلاً قسمت اعظم آن از خارج وارد می‌شود، در اثر نوسانات بازارهای بین‌المللی ممکن است دچار آسیب‌پذیری گردد، صنایع مونتاژ یا به اصطلاح دیگر صنایع طفیلی نمی‌توانند زیربنای صنعتی برای یک جامعه باشند، به همین جهت، در دهه اخیر صنایع اساسی کشور نیز ذوب‌آهن، ماشین‌سازی، تراکتورسازی، ذوب آلومینیوم مورد بهره‌برداری قرار گرفته‌اند و ظرفیت کارخانه‌جات ماشین‌سازی اراک و تبریز حتی تا سه برابر افزایش پیدا خواهد کرد. کارخانه ذوب‌آهن آریامهر که مستحضر هستید با ظرفیت ۷۰۰ هزار تن پایه‌گذاری شد وبه ۹۰۰/۱ هزار تن رسید و گفتگو برای افزایش تولید آن تا میزان ۴ میلیون تن جسته و گریخته شنیده می‌شود در اینجا بد نیست به طرح معدن مس سرچشمه نیز اشاره‌ای بکنم که با استفاده از منابع و امکانات داخلی مورد عمل قرار گرفت و با توجه به آن که ذخیره معدن مس سرچشمه متجاوز از ۴۰۰ میلیون است نه تنها کشور ما از ورود مس بی‌نیاز خواهدشد بلکه یکی از صادرکنندگان عمده این کالا خواهدبود. البته این طرح بسیار عظیم است و به طوری که از مقامات وزارت اقتصاد شنیدم برای عملیات استخراج و ذوب مس و تبدیل آن به شمش رقمی حدود سی میلیارد ریال سرمایه‌گذاری لازم دارد و در سال ۵۳ برای این صنایع ۰۵۴/۱۲ میلیون ریال پیش‌بینی شده است. در اینجا من می‌باید از فعالیت یکی از سازمان‌های جوان، سازمان نوسازی و گسترش صنایع ایران به خوبی یاد کنم که در احیای صنایع قدیمی و نوسازی آنها و ایجاد صنایع جدید بدون سر و صدا و تبلیغات اقدامات بنیانی انجام می‌دهد.

به اعتقاد من توسعه صنایع ما که با سرعتی روزافزون پیشرفت می‌کند باید به تدریج تمرکز یابد، چه صنایعی که مصالح مملکت ایجاد می‌کند در دست دولت باشد و چه صنایع بخش خصوصی، باید در یک سازمان واحد متمرکز گردد تا سیاست صنعتی کشور مانند سایر موارد اجرایی مشخص و جامع باشد. و شاید لازم باشد به تدریج مانند کشورهای بزرگ جهان در فکر تأسیس وزارت صنایع که در گذشته هم وجود داشته است باشیم به خصوص دولت در بودجه سال ۵۳ مقدمات و ایجاد و توسعه صنایع مکانیکی و حتی برای ارشاد صنایع و بررسی و تحقیق در امور صنایع ارقام قابل ملاحظه‌ای پیش‌بینی نموده است. این صنایع که قسمتی از آنها در حال حاضر مورد بهره‌برداری است پاره تأسیس خواهد شد و برخی آنها نیز تکمیل می‌گردد به هر حال باید در یک سازمان تحت هر عنوان که باشد متشکل شود.

۲- صنایع نفت یادم هست که در جلسه شورای مرکزی حزب ایران نوین که با شکوهی خاص در ماه گذشته تشکیل شد. نخست‌وزیر به نکته‌ای اشاره کرد که شاهد مثال آن را در ظرف مدت کوتاهی می‌بینیم. نخست‌وزیر گفت سرعت تحولات به شکلی است که گاهی اوقات غافلگیر کننده است و ما باید آماده مقابله با تحولات روز به روز و لحظه به لحظه در جهان باشیم. در صفحه ۸۴ پیوست شماره ۳ لایحه بودجه در فصل پنجم در سطر اول این جمله نوشته شده است.

«نفت به عنوان یکی از منابع تأمینی انرژی مصرفی در جهان امروز دارای مقام شخصی است» و استحضار دارید که در کنفرانس مطبوعاتی اخیر شاهنشاه، راجع به نفت این دیدگاه به کلی عوض شد و شاهنشاه با بصیرت و آینده‌نگری اشاره فرمودند که نفت کالایی بالاتر از صرفاً یک عنصر انرژی‌زاست و جهان باید از نفت استفاده‌های با ارزش‌تری به عمل آورد و برای تأمین انرژی باید راه چاره‌های دیگری اندیشید. ملاحظه فرمودید که سرعت تحولات چگونه است. به هر صورت عرض من از ذکر این نکته این بود که اداره یک کشور آن هم با توجه به کیفیت تحولات جهانی امروز و با شکلی ایده‌آل به دست توانا و با اندیشه‌های ژرف و آینده‌گرای رهبر ایران، مکتبی است نو که برای جهانیان در خور همه گونه مطالعه و پندآموزی است.

ولی ملاحظه کنید در همین صفحه در هدف‌های توسعه و بهره‌برداری از منابع نفتی گفته شده است که کوشش خواهد شد گاز طبیعی جانشین مواد میان تقطیر شود.

به هر حال در زمینه نفت و سیاست نفتی ایران، خوشبختانه کشور ما به برکت راهنمایی‌های مستقیم شاهنشاه آریامهر نه تنها حد اعلای بهره‌برداری را از این ثروت ملی می‌کند، بلکه برای بسیاری از کشورهای صاحب نفت نمونه است و امروز دیگر لندن مرکز حل و فصل و تصمیم‌گیری امور نفتی نیست، بلکه این تهران است که قطب و مرشد سیاست‌های نفتی است و آنها که دیروز برای ما تصمیم می‌گرفتند امروز دست کمک به سوی شاهنشاه ما دراز کردند تا از نفوذ معظم‌له در میان کشورهای نفت‌خیز استفاده کنند و مشکلات خود را رفع نمایند.

آنچه در برنامه دولت در سال ۵۳ در زمینه فعالیت‌های نفتی به نظر من قابل تقدیر آمد نفوذ مستقیم در بازار جهانی نفت و توسعه هر چه بیشتر برنامه‌های اکتشافی که خطوط اصلی آنها را شاهنشاه قبلاً روشن فرموده‌اند.

البته توسعه و ایجاد پالایشگاه‌ها در تهران و تبریز و دستگاه تقطیر در لاوان که سوخت کشتی‌های وارد به آن محل را تأمین کند از نکات قابل توجه برنامه دولت در سال ۵۳ است.

دولت در سال مالی ۵۳ حتی در امر نفت در خارج از کشور به سرمایه‌گذاری در فعالیت‌های نفتی دست زده است که مؤید پیشرفت چشمگیر اقتصادی کشور ما و واقع‌بینی در اتخاذ سیاست‌های منطقی نفتی است از جمله سرمایه‌گذاری در شرکت نفت ایران - پان امریکن - سرمایه‌گذاری در شرکت نفت لاوان، سرمایه‌گذاری در پالایشگاه نفت در بلژیک، سرمایه‌گذاری در تصفیه و تأسیسات توزیع نفت در یونان و ۹۰۰ میلیون ریال سرمایه‌گذاری در امر توزیع فرآورده‌های نفتی در سایر نقاط جهان است.

در امر انتقال پخش نفت و توسعه منابع گاز و استفاده از هر چه بیشتر از آن به عنوان انرژی‌زا در داخل و توسعه صادرات گاز نیز از برنامه‌های قابل توجهی است که تنظیم شده است.

در اینجا موقعیت را مغتنم می‌شمارم و در ضمن تشکر از دولت ناگزیر از اشاره به مسئله‌ای هستم که با سرنوشت یکی از شهرهای نفتی ایران یا در واقع شهر پیشرو نفت ایران و حوزه انتخابیه خودم مسجد سلیمان بستگی دارد.

تردید ندارم اعضاء محترم دولت از کیفیتی که در مسجد سلیمان وجود دارد مستحضرند اما برای اطلاع نمایندگان محترم به استحضار می‌رسانم که در ۷ سال پیش کنسرسیوم سابق نفت که در حوزه سابق قرارداد فعالیت داشت تصمیم به تخلیه مسجد سلیمان می‌گیرد در حال حاضر از ۳۲ هزار نفر کارمند و کارگری که در مسجد سلیمان در سازمان‌های نفتی اشتغال داشتند بیش از هزار نفر باقی نمانده است این امر بدان جهت حائز اهمیت است که مسجد سلیمان شهری است که صرفاً بر محور فعالیت‌های نفتی شکل گرفته و حال که این فعالیت به اهواز انتقال پیدا کرده است یک جمعیت ۱۸۰ هزار نفری در حال اضمحلال و نابودی هستند.

دولت حزبی خوشبختانه مساعی لازم را برای رفع محظور و حتی جانشین کردن نوعی صنعت که پاسخگوی اقتصاد شهر باشد به عمل آورده است در سال گذشته و سال جاری دولت نمایندگانی مرکب از وزارتخانه‌های مختلف به محل اعزام داشته و سرپرستی یکی از هیئت‌ها را جناب آقای اصفیاء وزیر مشاور و نیابت نخست‌وزیر در امور عمرانی و اقتصادی با شرکت وزیر آب و برق و معاون وزارت کشور به عهده داشتند در محل به گفته‌های مردم گوش دادند و چاره‌هایی نیز اندیشیده شد اما حال که حاکمیت مطلق ایران بر صنایع نفت اعمال شده است انتظار مردم این شهر این است که در زمان انقلاب و در حالی که تمام مردم روستاها در پرتو برکات انقلاب شاه و مردم رو به عمران و آبادی و نوسازی و اقتصاد بارور می‌روند از اضمحلال شهری که شصت سال پیشرو صنعت نفت و مرکز اداره این صنعت در صفحات جنوب بوده است جلوگیری به عمل آید در مطالعاتی که طبق دستور جناب آقای نخست‌وزیر صورت گرفت و با تحولات که در مدیریت صنعت نفت به دست آمده است این حقیقت روشن شد که استدلال کنسرسیوم سابق نفت برای تخلیه مسجد سلیمان که بیشتر به جهت اقتصادی بوده موجه نیست چه بعد از ملی شدن صنعت نفت و استقرار مرکزیت ادارات حوزه قرارداد در مسجد سلیمان تولید نفت این شهر از ۳۴ هزار بشکه در سال تجاوز نمی‌کرده است و این رقم در حال حاضر به ۱۴ هزار بشکه تقلیل پیدا کرده است - در مقابل می‌فرمایند که تمرکز ادارات مرکزی حوزه نفتی جنوبی به لحاظ اقتصادی نبوده است. اکنون هم این فرصت باقی است که با برگشت دادن واحدهای ستادی شرکت ملی نفت ایران مانند واحد زمین‌شناسی و موزه‌نگاری و حتی سازمان مالی و کمپیوتر مجدداً از ویرانی این شهر جلوگیری به عمل آورد پیشنهادات لازم از طرف مردم و اینجانب قبلاً به حزب و دولت تقدیم شده است و اقدامات ضرور نیز تا حدامکان صورت گرفته است ولی برای این که مجلس شورای ملی نیز از این پیشنهادات مستحضر باشند به ذکر خلاصه‌ای از آنها اشاره می‌کنم.

۱- موقعیت جغرافیایی مسجد سلیمان در میان مناطق نفت‌خیز به شکلی است که دارای مرکزیت است و تخلیه این شهر هیچ گونه کمکی جز کمک به ویرانی شهر نمی‌کند همین اصل دلیل اولیه استقرار کنسرسیوم سابق در سال ۱۹۵۶ در مسجد سلیمان بوده است.

۲- شهر اهواز به شهادت آمارها و ارقامی که در نخست‌وزیری و وزارت کشور موجود است توانایی پذیرایی واحدها و پرسنل منتقل شده از مسجد سلیمان را ندارد و برای رفع محظور شهر اهواز بهتر است که واحدهای منتقل شده به مسجد سلیمان بازگردانده شوند.

۳- با استقرار بعضی صنایع نظامی ارتش شاهنشاهی و توسعه باند فرودگاه در این شهر در صورتی که اجراء وظایف بعضی از اعضاء شرکت نفت در اهواز ضرور باشد امکان مسافرت آنها در صبح و مراجعت آنها در بعدازظهر که جمعاً ۲۵ دقیقه طول می‌کشد با سرویس منظم هواپیمایی ملی ایران طول می‌کشد مقرون به صرفه است تا آن که ارقام سرسام‌آوری بابت اجاره منازل کارکنان در اهواز پرداخت گردد. مضافاً با آن که این کیفیت اساساً شهر اهواز را از لحاظ مسکن برای سایر گروه‌ها در مضیقه قرار می‌دهد شاید تذکر این نکته لازم باشد که هزینه ساختمان تمامی منازل مسکونی شرکت در مسجد سلیمان که برای ۳۲ هزار نفر کارگر و کارمند کفایت دارد در ۲۵ سال پیش مستهلک شده است.

۴- اتصال شاهراه اصفهان و اهواز از طریق مسجد سلیمان که از راه ایذه نزدیک‌تر است و در عین حال این شاهراه را از طریق شاهراه غرب کشور به کرمانشاه و همدان مربوط می‌سازد. توجه وزارت راه را به این نکته جلب می‌نمایم.

۵- استقرار واحد برق سازمان آب و برق خوزستان در مسجد سلیمان که بین دو واحد تولید نیرو برق یعنی سد محمدرضا شاه و رضاشاه کبیر قرار گرفته است.

۶- تشویق و حمایت دولت به سرمایه‌گذارانی که مایل به تأسیس واحدهای صنعتی در این شهر هستند - لازم به تذکر است که در این شهر به علت چند سال فعالیت‌های صنعتی نیروی انسانی ماهر برای هر صنعتی بدون هزینه و آموزش آماده و در اختیار است.

۷- معادن کشور ما خوشبختانه از لحاظ دارا بودن معادن طبیعی بسیار غنی و از مراکز پر معدن جهان است دولت در سال ۱۳۵۳ برای اکتشاف و شناسایی و استخراج و بهره‌برداری و کمک به بهره‌برداران بخش خصوصی و صاحبان معادن و نظارت بر امور معادن برنامه وسیعی تنظیم نموده است که در خور توجه می‌باشد.

۸- بازرگانی - کشور ما امروز به عنوان یک کشور امن و قابل اطمینان باید سهم قابل ملاحظه‌ای در بازرگانی بین‌المللی به عهده گیرد و حضور خود را در بازارهای جهانی استمرار دهد. جلب سرمایه‌های خارجی به خصوص در زمینه‌های تولیدی و نظارت در امور بازرگانی تأمین مایحتاج داخلی به قیمت منصفانه از این بازارها بهبود صادرات از طریق توسعه استانده کردن کالاهای صادراتی و توسعه راه‌ها و وسایل حمل و نقل تعیین نماید. در بودجه سال ۱۳۵۳ دولت رقمی معادل ۴۵ میلیارد ریال تشخیص داده است.

۹- برق - توسعه صنعت برق با برنامه‌های عظیم توسعه صنعتی ارتباط مستقیم دارد به همان اندازه که سرمایه‌گذاری‌های صنعتی مورد توجه است شک نیست که باید به توسعه و ایجاد نیروگاه‌های تولید برق و شبکه برق رسانی اهمیت داد.

بر طبق آمارهای وزارت آب و برق در طول برنامه پنجم و ششم با توجه به ایجاد صنایع بزرگ تولید برق کشور باید به ترتیب به ۷۰۰۰ و ۱۵۰۰۰ مگاوات برسد در سال ۱۳۵۳ مجموع تولید برق کشور با رعایت نیروگاه‌هایی که بهره‌برداری از آنها تا پایان سال مذکور انجام خواهد شد ۳۵۰۰ مگاوات است.

البته رقم تولید برق در برنامه سال ۱۳۵۳ - ۳۵۰۰ پیش‌بینی شده است ولی در سخنرانی آقای وزیر آب و برق در انجمن نفت در تاریخ ۲۸/۹/۵۲ این رقم ۴۵۰۰ مگاوات گفته شده است ولی به هر تقدیر ایران در برنامه پنجم باید صد در صد و در آخر برنامه ششم نزدیک به ۴۵۰ درصد به تولید برق خود اضافه نماید طبیعی است که برای تولید برق علاوه بر استفاده از انرژی آبی بایستی حتی‌المقدور کوشش نمود که از سایر منابع مانند توربین‌های گازی و به خصوص نیروگاه‌های اتمی استفاده نمود که خوشبختانه در برنامه پنجم و در بودجه سال ۱۳۵۳ پیش‌بینی لازم در این زمینه به عمل آمده و امیدواری بسیار است که این نیروگاه اتمی در ایران در اوایل برنامه ششم یعنی چهار یا پنج سال دیگر مورد بهره‌برداری قرار گیرد نکته‌ای دیگر که به نظر این بنده تذکر آن ضروری است موضوع برق‌رسانی به روستاها است که باید طی یک برنامه منظم و نسبتاً سریع انجام پذیرد. شاید تشکیل شرکت‌های تعاونی خدمات برقی مانند آنچه در کشور آمریکا مورد عمل است بتوانند اقدامات برق‌رسانی روستاها را تسریع کند.

به هر حال در خاتمه عرایضم بایستی اولاً به دقت و صحت عمل دولت در تنظیم بودجه سال ۱۳۵۳ تبریک بگویم، ثانیاً با تغییراتی که احتمالاً در جهت افزایش منابع مالی از طریق نفت به دست خواهد آمد کوشش شود سیاست‌های ضد تورمی با جدیت بیشتر دنبال شود و ثالثاً از خداوند بخواهم دولت حزبی را در اجرای منویات شاهنشاه و خدمت به ملت ایران بیش از پیش موفق و مؤید بدارد (احسنت - احسنت)

- تصویب صورت جلسه روز پنجشنبه (۶) دی ماه ۱۳۵۲

۳- تصویب صورت جلسه روز پنجشنبه (۶) دی ماه ۱۳۵۲

رئیس- نسبت به صورت جلسه روز پنجشنبه ششم دی ماه نظری نیست؟ (اظهاری نشد) صورت جلسه تصویب می‌شود.

- ادامه مذاکره در گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه اصلاحی سال ۱۳۵۲ و بودجه سال ۱۳۵۳ کل کشور

۴- ادامه مذاکره در گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه اصلاحی سال ۱۳۵۲ و بودجه سال ۱۳۵۳ کل کشور.

رئیس- آقای دکتر رئیسی بفرمایید.

دکتر رئیسی- بنده کاری که همه دوستان در آخر صحبت می‌کنند در اول صحبتم می‌کنم اگر ضمن صحبت‌های من خسته شدید عذر می‌خواهم، دلیلش این است که شما وکلای انقلاب هستید و این هم مالیات انقلاب است، باید بنشیند و گوش بدهید بعضی مطالب دلنشین است و بعضی ناراحت‌کننده است من هم یک کمی کسالت دارم صحبت‌های من خیلی شیرین نخواهد بود چون صحبت کردن بعد از سخنوران نامی مثل جناب آقای رامبد و جناب زهتاب‌فرد و جناب دکتر رشتی و جناب دکتر شمس و بقیه دوستان کار آسانی نیست ولی قبل از آن که وارد اصل بودجه بشوم می‌خواهم به همکار عزیزم که فرمودند در حزب مقابل، در حزب مخالف برخورد عقایدی وجود دارد عرض کنم که حزب مردم باشد مقام تقسیم نمی‌کنند که همه عاشق آن باشند در حزب مردم مردان قدیمی وجود دارند که عقایدشان با هم برخورد پیدا می‌کند و باید این چنین باشد این مطلب تازه‌ای نیست تازه این است که در سه سالی که بنده حضورتان در این مکان مقدس هستم از طرف حزب مردم آنچه صحبت شده همه‌ی صحبت‌ها مردمی بوده همه در یک جهت بوده و شما هم بخواهید که ما در این صف موفق باشیم و نقاط ضعف شما را بگوییم و از این برخوردها نتیجه‌ای به نفع مردم و مملکت که خواست رهبر مملکت است گرفته شود به اینجا رسیدیم که این بودجه برخلاف سیاست دولت که ضد تورمی است بودجه تورمی است مطالبی که در این مورد عنوان شد و توضیح داده شد که مطالب پیش پا افتاده‌ای است من خیلی سطحی می‌گذرم دولت اوراق قرضه منتشر می‌کند که پول در دست مردم نباشد و زیادی خرج نکنند و تورم ایجاد نشود ولی خودش پول انها را پس‌انداز نمی‌کند و خرج می‌کند و با گشاده دستی و گشاده نظری هم خرج می‌کند و من باید عرض کنم که این بودجه یک بودجه پرسنلی است اگر راجع به نفت صحبت شد آنچه که از نفت در این بودجه منظور شده باید زیربنایی باشد که بتواند بعد از چند سال بازده داشته باشد اگر با این بودجه پرسنلی که حتی در قسمت‌هایی هم که تولیدی است بیشتر جنبه پرسنلی دارد (عباس میرزایی- پرسنلی یعنی چه؟ فقط حقوق است این بودجه) پرسنلی یعنی فردی که امروز با این بودجه استخدام می‌شود تا سی سال دیگر حقوق می‌خواهد اگر بودجه نفت نباشد باید منبع دیگری باشد در این بودجه من هدف را مشخص نتوانستم بکنم اگر آقایان کردند بفرمایند هدف‌های بودجه باید مشخص باشد و روشن باشد که هدف کشاورزی است یا صنعتی است یا هر دو و بقیه چیزهایش محفوظ خواهد شد (اکبر مسعودی- جامع الاطراف است) بنده روی افرادش هم صحبت خواهم کرد (معسودی- جامع‌الاطراف نه جامع الافراد) بلی متوجه شدم ولی راجع به همان افزایش هم صحبت دارم که می‌رسیم از اطراف که بیاید می‌رسد به افراد که صحبت روی همین افراد است در مورد این بودجه ضمن بحث‌هایی که شد محاسنی هم به چشم من خورد که وظیفه من گفتن آن محاسن نیست آقایان هستند خیلی هم از من سینه چاک‌ترند و می‌توانند بفرمایند ولی یک موضوعی که شخصاً لمس کردم و برخورد کردم استانی کردن بودجه است که فی‌الواقع لمس کردم من جناب آقای عباس میرزایی روستایی هستم و زائیده روستا هستم اگر صحبتی در اینجا درباره اطراف و افراد روستا می‌شود دلیلش این است که من خودم روستائیم و هر دفعه که به محل رفته‌ام مردم گله کرده‌اند که تو هم در موقع صحبت کردن بیشتر خواسته‌های شهری را می‌گویی این بودجه همان طور که عرض کردم یکی از خواص خویش استانی کردن بوده است ولی به شرط آن که این استانی شدن به دست کادر استانی انجام بگیرد، ضمن آمارهایی که گذشت جمعیت روستا از ۶۶% به ۵۹% رسیده ولی باز هم نشان می‌دهد که اینها اکثریت مردم این مملکتند ضمن بحث‌هایی که شد صحبت از اولویت‌ها شد و بیشتر اولویت‌های روستاها بود مرور می‌کنیم که این حرف است یا عمل هم در آن وجود دارد و اگر نیست کاری بکنیم که بشود منظور دیگری نیست کتابی می‌خواندم شخصی که به ورامین رفته بود نوشته بود که یکی دو تا از دهات آنجا را دیدم که خالی از سکنه است علتش را پرسیدم توضیح دادند که مردم این دو ده چون باسواد شدند از این روستاها کوچ کردند چرا در روستاها غذای سالم هست محیط و افکار سالم هست چه طور می‌شود به محض آن که سواد و فهم بیشتر پیدا می‌کنند به طرف شهر می‌روند (یک نفر از نمایندگان- اغراق می‌گویند) شاید هم اغراق گفته باشد باز هم این مقدمه را عرض کنم که این کوچ‌کردن و هجوم روستایی به شهر مختص مملکت ما نیست، در همه جا این چنین است متأسفانه در این مملکت تهران گرایی پیش آمده، جمعیت تهران در هر سال ۷/۲ درصد افزایش پیدا می‌کند که کمی هم بیشتر از این است در حدود ۳/۳ هم هجوم جمعیت است (در حدود صد هزار نفر) و این شهر گرایی نیست بیشتر تهران گرایی است و از خاصیت‌های شهرگرایی این است که مردم شهری بازده کاری کمتری دارند و در مقابل توقعات بیشتری و چون در شهرها هستند و به دولت دسترسی بیشتری دارند خواسته‌های خودشان را مصراً تعقیب می‌کنند در صورتی که کار تولیدی بیشتر در روستاها انجام می‌شود و افراط در مصرف در شهرها پیش می‌آید. خوب ببینید یک روستایی چی می‌خواهد گریپ‌فروت نمی‌خواهد اصلاً نمی‌داند چیست مشکل در روستا معنی ندارد به خصوص در روستاهای ایران مشکلی به نام مسکن وجود ندارد این همه اقلیت آمدیم در مورد اتوبوسرانی صحبت کردیم این به روستا ربط ندارد آلودگی هوا، پاک شدن هوا سبزی‌های مختلف، گوشت‌های فرانسوی و غیرفرانسوی خارجی و داخلی تمام مربوط به شهرهاست ببینیم راجع به ۵۹% که در روستاها زندگی می‌کنند و اکثریت مردم مملکت را تشکیل می‌دهند و از امتیازات اصلاحات ارضی که یکی از بهترین ثمرات انقلاب رهبر انقلاب است برخوردار شدند برای آنها چه کردیم؟

مصطفوی نائینی- سپاهیان انقلاب را فرستادیم.

دکتر رئیسی- می‌رسیم جناب مصطفوی، هر جا کم و کاست شد بفرمایید اعتقاد دارم که جنابعالی هم به روستاها آشنایی دارید در روستا به هر حال سه چیز مورد لزوم است نه هزار و یک چیز اول خوراک و پوشاک دوم فرهنگ و سوم بهداشت بقیه مطالب فرعیات است.

مظهری- شما که فرمودید باسواد می‌شوند روستا را تخلیه می‌کنند.

دکتر رئیسی- بله باید کاری کنیم که روستا را تخلیه نکنند این ضعف آموزش است مطالب دیگر وسائل ارتباط جمعی، راه همه مورد لزوم است ولی جزو دسته اول نیست اول باید شکمش را سیرتر کرد لباس آبرومند به او پوشانید و تعلیمات به او داد.

مظهری- شکمش از شهری هم سیرتر است.

دکتر رئیسی- بلی این طور است به خصوص بعد از اصلاحات ارضی آقای دکتر شمس که متأسفانه تشریف ندارند فرمودند اقلیت می‌آید اینجا راجع به تخم‌مرغ صحبت می‌کند و می‌رود من می‌خواهم دویست و سیصد ارائه طریق بکنم شما هر کدام را خواستید قبول بفرمایید این مشکلاتی را که عرض می‌کنم تا در روستا حل نشود هیچ تحصیلکرده‌ای به میل و رضا و رغبت حاضر نمی‌شود به روستا برود باید روستایی این قدر درآمدش بالا باشد من باب مثال به یک دکتری که در آنجاست بتواند ویزیت بدهد بنابراین درآمد مکفی داشته باشد.

مظهری- سپاه بهداشت مجانی است.

دکتر رئیسی- اول من تکلیف خودم را با سپاه بهداشت روشن می‌کنم من کمال احترام و اعتقاد را دارم که سپاه بهداشت از بهترین مظاهر انقلاب است نه تنها درمان را به روستاها برده بلکه راه و روش زندگی را به مردم آموخته به آنها امید و نوید داده روستاها را زنده کرده راجع به سپاه بهداشت آن طور بحث نفرمایید که گویا من خدمات ارزنده آن را نمی‌دانم ولی سئوال می‌کنم سپاه بهداشت چند نفر است و چند تا روستا از ۶۰ هزار روستا را می‌تواند درمان کند؟ در ضمن سپاه بهداشت به برنامه دولت خیلی داخل نشده خدمت آن را از برنامه دولت بگذارید کنار باشد یک سپاهی بهداشت که می‌رود در روستا کار می‌کند به خاطر علاقه به رهبر خود و این مملکت است (صحیح است) نه به خاطر حقوق ناچیزی که می‌گیرد ولی من می‌گویم با ایجاد چه شرایط و امکاناتی یک دکتر با میل خودش می‌رود در روستاها بماند و راضی باشد و فرار نکند.

دکتر الموتی- مسئله ویزیت را در روستاها مطرح نکنید که ۱۰۰ تومان بگیرد!

دکتر رئیسی- تا یک دکتر درآمدش کافی نباشد نمی‌ماند من علت نرفتن دکترها به روستاها را توضیح دادم من مثالی عرض می‌کنم می‌گویم طبیب مثل یک کوزه آبی است در صحرای کویر برای یک تشنه این بحث پیش آمد که طبیب باید حدود قیمت داشته باشد آقایان طبابت هنر نقاشی نیست بی‌قیمت است ولی باید دید این تشنه چقدر می‌تواند پرداخت کند برای تشنه یک کوزه آب جانش است زندگیش است چون قیمت آب در کویر مافوق این حرف‌ها است ولی آن کس که این کوزه را به دست او می‌دهد باید رعایت همه جوانب را بکند یک روستایی باید به یک طبیب این قدر بتواند پرداخت بکند که طبیب قانع بشود و بتواند آنجا زندگی کند و یا دولت این قدر به این طبیب بدهد که زندگیش تأمین بشود طبیب هم مخارجی دارد انتظار داشته باشید فداکاری کند ولی توقع هم باید داشته باشد دومین مطلبی که در مورد روستا خواستم صحبت کنم مسأله خوراک است خوراک روستایی محدود است همان طور که عرض کردم او آشنایی با گریپ‌فروت ندارد این روستایی نان و توتون و حبوبات و قند و چای می‌خواهد این می‌شود مایه و اصل غذای او.

عباس میرزایی- این گریپ‌فروت چیست که اسمش را می‌آورید؟

دکتر رئیسی- من هم از وقتی آمدم همکار تو شدم با این گریپ‌فروت میوه‌ای است که دوستان شما اغلب آبش را می‌خورند من هم نمی‌شناختم و اخیراً آشنا شده‌ام خوشبختانه بیشتر مایحتاج‌های اصلی که در مورد روستاها گفته شد آنهایی هستند که در انحصار دولت است توتون انحصار به دولت دارد قند و چای انحصار به دولت دارد نان و بقیه چیزها همین طرو حال می‌خواهم یک پرانتز باز کنم، آمار بانک مرکزی را می‌خواندم دیدم قیمت نخود بالاترین افزایش‌ها را داشته است چرا؟ (یک نفر از نمایندگان- به جیب روستایی رفته) بلی، حالا مطلب به اینجا رسید که کار ساده شد چون خوشبختانه در دست دولت است با یک کمی بالا و پایین کردن اینها را می‌شود تأمین کرد. من باب مثال گندم، این برداشت از گندم نشد باید گندم را گران خرید و ارزان تحویل داد همه جا این چنین ضررها را دولت تحمل کرده است. اگر بخواهید این مملکت به طرف کشاورزی سیر کند باید کسی که در کشاورزی کار می‌کند بهره‌برداری کند و این استفاده ممکن نیست مگر صندوق ضمانت به وجود بیاید یعنی یک کشاورز یا غیر کشاورز بداند از این هکتار زمین و از این آب که با موتور یا از قنات برمی‌دارد چقدر محصول به دست می‌آید و چقدر استفاده دارد اگر به امید خدا باشد که یک سال استفاده باشد و یک سال ضرر تا ابد لنگ است! الان در قبال گندمی که ما می‌خریم باید از همان قیمتی که تقریباً از خارج می‌خریم باشد. ولی این تعبیر نشود که قیمت نان بالا برود. نان مصرف اغلب مردم است، قوت مردم است. پول داریم ضررش را هم می‌دهیم، در جای دیگر از مالیات‌های دیگر جبران می‌کنیم خوب این بحث حبوبات و قند و چای و غیره.

مسعودی- حل نکردید قربان.

دکتر رئیسی- تمام اینها را عرض می‌کنم جناب مسعودی بگذارید بروم جلو من اگر بخواهم دانه به دانه بگویم مطالب تکرار می‌شود راجع به امور کشاورزی من دیدم دوستان اقلیت و حتی اکثریت تأکیدهایی کردند که باید فرمی داده بشود که زندگی ما به باران و بارندگی وابسته نباشد. من نمی‌خواستم این مطالب را تکرار کنم، چون اصرار می‌فرمایید عرض می‌کنم، اگر دولت برای قند و شکر و چای برنامه داشت به این وضع سه ماه پیش برنمی‌خورد اگر سیمان برنامه داشت، این طور نمی‌شد البته اشکال ندارد همیشه ممکن است اشتباه بشود در هر برنامه‌ای گاهی اوقات ممکن است چنین اتفاقی بیفتد. اینجا ده بار صحبت شد که سیمان کیسه ۷ تومان است شده ۳۵ تومان آیا دلتان می‌خواهد من برای سی و یکمین بار بگویم؟

مسعودی- قیمت قند و شکر در اینجا بالا رفته؟

دکتر رئیسی- جناب مسعودی راجع به سیمان همه گفتند که سازمان برنامه به آن تشکیلاتی که دارد می‌داند چقدر از بودجه در امر ساختمان است و یک معمار هم می‌داند که در یک متر ساختمان چقدر سیمان به طور تقریب مصرف می‌شود همین کارخانه‌هایی که گفته شد مثل بوشهر و جاهای دیگر که از طرف بخش خصوصی برای احداث کارخانه سیمان تقاضا شده بود چرا جواب ندادید، موافقت نکردید؟ به هر حال گاهی اوقات محاسبات اشتباه است. چرا انحصار برایش درست کردید؟ این را باید پیش‌بینی می‌کردید، این اشکالات بوده ولی حالا باید رفعش کرد حالا بیائیم سراغ پوشاک روستایی شما ببینید تولید نساجی این مملکت ۴۵۰ میلیون متر در سال است میزان احتیاج مملکت را ۶۰۰ میلیون متر برآورد کرده‌اند.

من وارد نیستم این طور برآورده کرده‌اند میزان تولید پنبه ۲۰۰ هزار تن در سال است. میزان مصرف برای کارخانه‌های نساجی داخلی ۷۰ هزار تن و بقیه‌اش به صورت خام صادر می‌شود آیا کارگر نداریم؟ چرا نداریم؟ کارخانه کم است چرا؟ در دنیای کارخانه‌های نساجی یک صعود یک نزول و یک نوساناتی دارد در مورد صدور این پروانه‌ها باید یک جایی باشد وقتی کسی می‌آید اجازه بگیرد باید از لحاظ نوسانات بازار جهانی مطلعش کرد که در این موارد این اشکالات وجود دارد ولی وقتی حس کردید که این قدرت روی پای خود ایستادن دارد، قدرت رقابت دارد، باید بگذارید افتتاح بشود. و اغلب صنایع به صورت مونوپول در نیاید. یک صنعت وقتی می‌تواند توسعه پیدا کند که رقیب داشته باشد بتواند برود در بازارهای بین‌المللی رقابت کند. خدا می‌داند وقتی به کشورهای خارج مخصوصاً کشورهای همجوار رفتم و دیدم یک مقداری از محصولات ما آنجاست به خود بالیدم افتخار کردم (احسنت) من نمی‌توانم منکر شوم از بعضی از این صنایع و پیشرفت‌هایی که داشته‌ایم و توانسته‌ایم مقداری از محصولات آن را به خارج بفرستیم از افتخارات شما و ماست از افتخارات این ملت و این مردم است که تحت رهبری شاهنشاه انجام گرفته (احسنت) ولی وقتی صحبت می‌شود برای کم و کیف آن سیاست اصلی این درست ولی برای کم و کیف پایین آن هم هست. الان به کارخانه‌های نساجی زیاد پروانه داده شده کارخانه‌های زیادی هم باز شده خیلی خوب است برای این که بروم توی لاین خودم اینجا یک بار من صحبت کوچکی راجع به روغن نباتی کردم که توی تلویزیون هم همه می‌دیدید که می‌گویند طعم کره دارد و چه و چه تا مشتری بیشتری جلب بشود یک وقت دیدیم صداها قطع شد یک آدمی که مطالعه کرده است می‌گفت هر کیلو از این روغن نباتی با کیفیت بسیار عالی‌تر که از هلند کرایه بدهند و بیاورند با کشتی و به کاسب‌ها بفروشند کیلویی ۳۲ تا ۳۴ ریال تمام می‌شود (یک نفر از نمایندگان- چنین چیزی نیست این قیمت سال گذشته است.)

دکتر رئیسی- اما اینجا بعد چه شد؟ یک دفعه از ۴۲ ریال به ۵۲ ریال رسید. چرا؟ چون تناژ مملکت رفته بالا، معلوم است وقتی اجازه به کسی داده نمی‌شود قیمت‌ها را می‌برند بالا درست هم است. این پروانه ساخت است که درست نیست. روغن نباتی چی مصرف دارد؟ پنبه دانه، پنبه دانه را تنی بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ تومان از پنبه کار - این را خانم گرگانی بهتر می‌دانند - از پنبه کار گرگانی می‌خرند. از سال ۳۲ تا حالا فکر نکنید قیمت آن ۶۰۰ تا ۷۰۰ تومان بوده نه در مواقعی به علت کمی پنبه و وجود کرم خاردار است که قیمت آن ۷۰۰ تومان می‌شود و تفاله آن را بعد از مصرف در همین حدود می‌فروشند یک روغن مادر هم دارد که باز کیلویی ۱۲ ریال می‌آورند یک پیشنهادی در اطاق بازرگانی دیدم که عده‌ای از اینها پیشنهاد کرده‌اند که یک روغن مادر که روغن خوک است به اسم پالن آن را بیاورند بعد در مراکش گویا مطالعه کرده بودند و متوجه شدند که این یک مقداری فلج داده و نیاوردند، ببینید تا این قدر هم متوجه نیستند.

به هر حال منظور روی مونوپولیسم صنعتی است باید با هم رقابت کنند خیلی خودخواه نشوند بدانند و بتوانند کارگر ماهر تربیت کنند و بتوانند در بازارهای بین‌المللی رقابت کنند. پنبه هر چه خام صادر بشود به ضرر ماست خوب است صادر بشود اما بهتر است که ما صنایع نساجی‌مان اضافه بشود و از این مرحله سطحی رد شویم.

عباس میرزایی- خوراک و پوشاک روستا که تمام شد برویم سر مطالب دیگر.

دکتر رئیسی- اگر شما تمام شده تلقی فرمودید باعث خوشوقتی است عرض کردم به طور سطحی از آن گذشتم شما بیایید عمیق‌ترش کنید. اولاً این را بگویم که تشخیص نصف درمان است. اول تشخیص بنده بعد به فکر درمانش باش. من یک درمان هم می‌گویم یک راهنمایی می‌کنم آنچه بر عقل ناقص من می‌رسد البته مشورت‌هایی هم کرده‌ام. آقای دکتر دادفر من آن روز در کمیسیون ایراداتی که شما می‌گرفتید شنیدم، خوشحالم، من نمی‌دانستم توی خود شماها همچنین بحث‌هایی وجود دارد اما نمی‌دانم چرا وقتی من می‌گویم دردناک می‌شود.

یک نفر از نمایندگان- نه بفرمایید دردناک نیست.

دکتر رئیسی- متشکرم و خوشحال شدم. عرض شود که هیچ جای اغماض نیست که وضع بهداشت و درمان این مملکت خراب است و مال روستایی خراب‌تر است، هیچ جای سرپوش گذاشتن هم نیست. آمارهایی می‌آورم حضورتان که اگر غیر از این دیده شد و گفته شد و چنین و به همان است قبول نفرمایید. منظورم ناطق قبل از خودم نیست. به طور کلی اگر کتاب‌هایی هم منتشر شد قبول نکنید. باز هم یک مقدمه‌ای بگویم اگر راجع به بهداشت و درمان صحبت شود منظورم نه وزارت بهداری و نه مقامات درمانی دیگر است و نه همکاران عزیز طبیبم هست و نهایت علاقه و اعتقاد را به ایشان دارم و می‌دانم اکثریت با آن طبیبانی است که با نهایت جدیت شب و نصف شب با تمام قدرت به بالین بیماران رفته‌اند و هر که ویزیت داده گرفته‌اند و هر که نداشته و نداده گذاشته‌اند و رفته‌اند. من می‌خواهم دولت این توجه را بکند که در این مورد سعی کند رابطه طبیب و مریض را به نحو احسن بهبودی بخشد ۵۰ درصد درمان هم در همین نکته است که باید مریض به آن طبیبی که مراجعه می‌کند اعتماد و اعتقاد داشته باشد. تجربیاتی که وجود داشته که اگر یک مریض با اعتقاد پیش طبیبی رفته اگر یک قرص گچ هم به او داده‌اند امکان درمانش وجود داشته ولی کسی که نسبت به پزشک معالج بی‌اعتقاد بوده اگر پنیسیلین هم به او تزریق کرده‌اند اثر نداشته، اعتماد طبیب و مریض به هیچ وسیله‌ای نباید از بین برود (صحیح است) من هم اگر صحبتی می‌کنم راجع به طبیب نماها است. راجع به آنهاست که طب را به صورت مونوپول در آورده‌اند و فقط به صورت مادیات به آن نگاه می‌کنند مملکت ما الان احتیاج به طبیب دارد، احتیاج به طبیبی که در ایران تحصیل کرده و یا به خارج رفته دارد اقتصاد ما دارد روز به روز شکوفان‌تر می‌شود ولی روز به روز وضع درمان مملکت روز به روز بدتر می‌شود این را قبول کنید هر چقدر سرمایه‌گذاری در این مورد بشود جای دوری نمی‌رود این بدن سالم است که می‌تواند سالم فکر کند و می‌تواند بازده داشته باشد. در کارخانه‌ها به صورت فعال کار کند ولی این عملاً یا به هر طریقی که بخواهید حساب کنید پشت گوش انداخته می‌شود.

من راجع به امور درمانی به طور کلی باز هم کلاسه‌اش می‌کنم برای بهبود وضع درمانی که الان نابسامان است اول برنامه کامل، بعد بودجه و بعد پرسنل و بعد وسیله باید داشت.

یک نفر از نمایندگان- پزشک می‌خواهد برای سی میلیون آدم چند دکتر هست؟

دکتر رئیسی- پزشک در همان کادر است بعد می‌رسیم و ملاحظه فرمایید که بی‌برنامه‌گی به چه صورتی بوده که یک کارمند دولت در هر ماه که ممکن است دویست تومان هزینه درمانی داشته باشد بلی آقای دکتر سام در بعضی از مؤسسات دویست تومان اعتبار هر کارمند است ولی وزارت بهداری برای کارمند خودش یک ریال هم هزینه درمان نگذاشته است و اخیراً یک درمانگاه ناقص پیدا کرده‌اید کارمند خود وزارت بهداری یک قران هزینه درمان ندارد ولی یک مؤسسه دیگر دویست تومان هزینه درمان داشته است.

فرهادپور- حتماً مؤسسه وابسته بوده.

دکتر رئیسی- بدون شک.

یک نفر از نمایندگان- مطالب را بشکافید.

دکتر رئیسی- آیا این موضوع هست یا نیست؟

از این شکفته‌تر؟ بقیه‌اش را از آقای رامبد بپرسید.

دکتر الموتی- جنابعالی کلی صحبت فرمودید بشکافید ببینیم چه می‌گویید.

دکتر رئیسی- آقای دکتر الموتی من از شما نه تنها به عنوان لیدر اکثریت بلکه به علت چند مورد دیگر که پیش آمد باید تشکر کنم یادتان هست نامه‌هایی خدمت‌تان در مورد سپاه بهداشت دادم از من گرفتید و بعد آوردید و دیدم که خوانده بودید و خط کشیده بودید این قابل تحسین است ما هر چقدر که پیش می‌رویم آن دیدی را که نسبت به اکثریت پیدا کرده بودیم بهتر می‌شود ببینید برخوردهایم را با دو نفرتان گفتم. توجه می‌فرمایید مواردی را که جنبه‌های ملی است من منکر آن نمی‌شوم پس چرا من وقتی دردی از درمان مردم را می‌گویم نمی‌گذارید اجازه بدهید بگویم آخر سر اگر جایی باقی ماند بگویید شکفته‌تر و روشن‌تر بگویم.

دکتر الموتی- ما نمی‌خواهیم در پشت تریبون مجلس مطالب به این صورت گفته شود که مطالبی داریم و نمی‌گوییم.

دکتر رئیسی- عرض کردم جناب دکتر الموتی در خوزستان کارمندی وجود دارد که هزینه درمانیش ۲۰۰ تومان است اگر آن موقع نگفتم حالا می‌گویم به بیخ گوش شما در وزارت بهداری کارمندان آن وزارتخانه یک قران هزینه درمان ندارد فرض بفرمایید وزارت کشور رفته قرارداد بسته ۶۰ تومان و یک نفر دیگر رفته بیشتر قرارداد بسته مثلاً وزارت خارجه ۷۵ تومان جناب دکتر سام البته مثال می‌زنم و بعد بیمه کارمندان می‌گوید من با ۲۱ تومان درمان می‌کنم اینها را آخر عرایضم می‌خواستم بگویم ولی حالا می‌گویم تا زمانی که برنامه‌ریزی شما یک کاسه نشود و تمام هزینه‌هایتان که خیلی کم هم نیست، در زیر یک چتر قرار نگیرد، برنامه‌ریزی کامل نشده است. الان بیمارستان‌هایی هم که وجود دارد یک طبیب ۴۰۰ تا مریض می‌بیند و طبیب دیگر هم هست که در اثر نبودن برنامه‌ریزی بیکار در مطبش نشسته یا در بیمارستان بیکار است من باب مثال عرض می‌کنم یکی از دوستان برای من تعریف می‌کرد که سیاتیک داشتم رفتم پهلوی یک طبیب معروف، پایم درد می‌کرد، ناراحت بودم البته بعدها ملعوم شد که سیاتیک است چند بار رفتم پیش این طبیب فایده نکرد، چرا فایده نمی‌کرد؟ چون متوجه شدم تا من می‌گویم که پایم درد می‌کند و این درد تا کمرم می‌رسد دکتر نسخه‌اش را نوشته و به دست من داده است. دفعه بعد که رفتم از سکرترش ۵ نمره گرفتم یعنی ۵ تا حق ویزیت دادم و گفتم من ۵ نفر مریض دارم و رفتم پیش دکتر به محض این که مرا دید گفت خوب شدی؟ گفتم نه و چند سئوال دیگر کرد و گفت فهمیدم، حالا نسخه می‌نویسم. گفتم: ببخشید این مریض اولی بود و این یک نمره دیگر روی میز او گذاشتم، آن وقت گفتم اما مریض دومی، این درد از پشت پایم تا کمرم می‌رسد گفت فهمیدم و خواست نسخه بنویسد نمره سوم را روی میزش گذاشتم، همین طور تا آخر..... به هر حال به این ترتیب به آن دکتر عزیز این توجه داده شد که وقت بیشتری صرف بکن اگر هزینه بیشتری هم می‌خواهی حرفی نیست. این یک نمودار کلی است البته من احترام کاملی برای دکتر قائل هستم خودم دکترم و با درد هم آشنا هستم ولی منظور من این است که این طب از فرم مونوپولی‌اش خارج بشود تا آنهایی هم که خارج از این کشور هستند بدانند که می‌توانند اینجا به کارشان برسد.

فرهادپور- جلوگیری از فرار مغزها همین است.

دکتر رئیسی- بلی مؤسساتی وجود دارد که از لحاظ زمانی هزینه یک عمل کوچک مثل زایمان ممکن است ۱۰ هزار تومان برایشان تمام بشود و مؤسساتی وجود دارد که حتی یک بیستم آن هم امکان‌پذیر است با این که احتیاجات خیلی فوری است و ممکن است اورژانس‌ها به شهر نرسند وسیله‌ای برای مریض نیست و اینها همه گواه بدی برنامه‌ریزی ما است گواه بدی بی‌شبکه‌ای کار امور درمانی ما است که فقط یک جای به خصوص را گرفته‌ایم و بقیه جاها را فراموش کرده‌ایم گفتند ۹۰ مؤسسه وجود دارد که از طرف دولت پول می‌گیرد و به نحوی به کار درمان می‌پردازد آخر به بانک ملی چه مربوط است که بیاید به کار درمان رسیدگی کند و یک مریضخانه‌های کلاس درست کند با دستگاه‌های عجیب و غریب، ولی خود وزارت بهداری نتواند این کار را بکند مگر اینها به هم اعتماد ندارند؟ من گفتم ۹۰ مؤسسه به کار درمان دخالت می‌کند جناب وزیر فرمودند ۸۸ تا به هر حال هر کدام سفت کن شل کن درآورده‌اند هر کدام تصمیمات خلق‌الساعه ایجاد می‌کنند. من شنیده‌ام دولت هم درصدد است ولی کی؟ ده سال است می‌گذرد بیایید فکری بکنید و چاره‌ای بیندیشید تصمیماتی گرفته شده ولی کو؟ این برنامه که من می‌بینم و اینجا هست متعلق به چند سال پیش است اما باید بگویم که دو مؤسسه یکی شیر و خورشید و یکی سازمان شاهنشاهی است که به دست خواهران نیکوکار رهبر مملکت اداره می‌شود و با پیگیری‌های این فرشتگان نیکوکار این دو مؤسسه به موفقیت‌هایی نائل شده‌اند. ولی این برای درمان مملکت کافی نیست من در این کتاب بودجه که مطالعه می‌کردم دیدم دولت وزارت بهداری را مسئول درمانی شناخته است خوب، من هم می‌شناسم و از این بع بعد روی سخنم با وزارت بهداری است وقتی مصدومی کنار خیابان می‌افتد و کسی جرأت نمی‌کند به طرف این مصدوم برود باید یک کسی بیاید و این را به بیمارستان برساند ۱۵ تا آمبولانس در ۱۵ نقطه این شهر بگذارید که یک مصدوم را ببرند به بیمارستان و جوابگوی مریضخانه‌ها باشند. مریضخانه‌ها قبول نمی‌کنند و حق هم دارند چون ممکن است یک مصدوم و یا یک مریض سوخته پنجاه شصت هزار تومان خرج داشته باشد. ممکن است ماه‌ها بخوابد ممکن است کلیه‌اش بلوکه کند کلیه مصنوعی می‌خواهد ۷۰۰ تومان هزینه هر ساعت کلیه مصنوعی است این اگر یک کارگر نانوایی باشد تکلیفش چیست؟ این اگر در زیر چتر بیمه‌های اجتماعی نباشد تکلیفش با کیست؟ حالا نمی‌خواهم وارد معقولات بشوم، اما این بیمارستان سوانح سوختگی که به دست شاهنشاه و شهبانوی عزیز و گرامی ما افتتاح شد واقعاً جای خوشبختی است چرا ما از این بانوی گرامی و خیرخواه یاد نمی‌گیریم؟ به هر حال دستگاهی نیست که مصدوم را از کنار خیابان به بیمارستان برساند آمبولانسی هم اگر هست هر کدام به یک فرم است یک جیپ را آژیر گذاشته‌اند و به صورت آمبولانس در آورده‌اند ۱۵ تا آمبولانس ارزان قیمت بیایید بگیرید بگذارید در ۱۵ نقطه شهر، می‌گویند درصدد هم هستیم و از این حرف‌ها! ولی اینها به علت نبودن برنامه‌ریزی است اما در روستاها که اصلاً خبری نیست بعد آمارش را می‌گیریم. یک وقت صحبت از این شد که پیشگیری با درمان جدا است اما پیشگیری نباید این تعبیر را بدهد که یک چیز دیگر است و درمان یک چیز دیگر این دو با هم مربوط است نمی‌شود تفکیک کرد. انشاءالله روزی پیشگیری‌مان طوری خواهد بود که جلوی تمام امراض را خواهیم گرفت. ولی باز آپاندیس وجود دارد باز بیمار تبدار پیدا می‌شود بیمار دل دردی به وجود می‌آید زخم معده هست فقط یک مقداری ما می‌توانیم بیماری را کم بکنیم این هشدار را می‌دهم اگر وزارت بهداری قرار است اسمش را بگذارد وزارت بهداشت باید بگوید جواب درمان مردم را چه کسی می‌دهد؟

فکر نکنید کار درمان تمام شده، درمان به صورت خودش با کمیت و کیفیت خودش لااقل برای سال‌ها وجود دارد و بعد هم اگر پیشگیری به حد کمال خودش رسید تازه مقدار کمی از آن برطرف شده و بقیه‌اش وجود دارد ما در کار پیشگیری ناقص بودیم و نتوانستیم کاری بکنیم عملاً کاری که ما در پیشگیری کردیم کارهایی نبوده که خیلی از آنها را بشود صحه گذاشت من باب مثال چند تا می‌گویم بیشترش را از حوصله آقایان خارج می‌دانم این کار تخصصی است باز هم مرا ببخشید که از سل و نظیر آن صحبت می‌کنم یکی از امراض که می‌شود با پیشگیری جلو آن را گرفت و خیلی ناراحت کننده است سل است ولی مرضی خانمانسوز نیست قابل علاج است و راحت هم علاج می‌شود یک بار من گفتم آمار سل این مملکت در حدود ۲ درصد است خرده گرفتند که اصلاً آماری وجود ندارد ولی داشت در دو نقطه آمار گرفتند یکی در بلوچستان و یکی هم در بازار رشت ۱ /۳ درصد است البته اینها مناطق سل‌خیز بوده است می‌گویند ۵/۱ درصد به هر حسابی و کتابی از این جمعیت ۳۰۰ -۴۰۰ هزار نفر مسلولند ببینیم دنیا چه می‌کند برای سل و ما چه کرده‌ایم؟ در دنیا به چه طریق سل را معالجه می‌کنند؟ در یک کشور پیشرفته به طور خیلی ساده و با دواهای ارزان قیمت به استقبال سل می‌روند مردم قبل از این که سل بگیرند از آن دوا می‌خورند در بعضی جاهای دیگر مثل ژاپن و امریکا سریو گرافی می‌کنند تمام مردم را عکسبرداری می‌کنند که هر که مسلول بود از خانواده جدا کرده و دوا به او می‌دهند به محض این که مسلول دوا خورد دیگر واگیر ندارد پس مریض را می‌شناسند و دوا می‌دهند و تمام می‌شود اگر سل مردم به طور صحیح معالجه شود که خیلی هم ارزان است معالجه بشود رقم آمار به ۱۰/۱ می‌رسد و می‌آید پایین و این کار را در شرکت نفت کردند و نتیجه هم گرفتند در اغلب جاها در ژاپن و جاهای دیگر آمار سل به ۱۰/۱ رسید اگر کسی در اینجا آمد و گفت بیمارم یعنی کسی که مرض تا خرخره‌اش رسیده و از روستا آمده تا به شهر رسیده که معالجه‌اش کند این روش غلط است دیدیم در بودجه برای آسایشگاه‌ها بودجه گذاشته‌ایم مریض نباید بخوابد باید برود کار کند و از نیروی کارش استفاده کند دوای ارزان باید به او بدهید درست ما عکس این کار را می‌کنیم دوای مسموم کننده به او می‌دهیم کار دیگری در مقابلش می‌کنیم از کار برکنارش می‌کنیم او را چاقوکش بار می‌آوریم و بعد انتظار داریم که او برای ما مرد فعالی باشد اصلاً راهش این نیست و بعد مریض یاد می‌دهیم که این دوا گران قیمت است به تو می‌دهم برو بفروش من بی‌مطالعه این حرف‌ها را نمی‌زنم اینها چیزی است که عمل می‌شود شما ببینید من کجای دلم می‌سوزد حالا این سل بود مطلب دوم راجع به تب مالت است که بر خلاف اسم قشنگش بسیار مرض خطرناکی است و از سل بدتر است فکر نکنید من درس طب می‌خواه بدهم (یک نفر از نمایندگان- تخت‌های سرخه حصار خالی است) قبول دارم اما اگر سرخه حصار را خواستید درست بکنید باید درش را ببندید البته می‌دانم که توفیق‌هایی پیدا کرده‌اند و کارهایی شده است من همه اینها را می‌دانم که توفیق‌هایی پیدا کرده‌اند و کارهایی شده است من همه اینها را می‌دانم ولی با وجود این، عرض می‌شود راجع به تب مالت به تصدیق تمام متخصصان از بدترین امراض است کسی که دچار تب مالت می‌شود واقعاً باید منتظر بشود که با خوردن خروارها آنتی‌بیوتیک تازه معلوم نیست خوب شده باشد و چقدر ساده می‌شود جلو آن را گرفت ولی نگرفته‌اند. در مجله بهداشت و درمان آماری دیدم که در قم آمده‌اند از ۸۱۹ مریض که تب‌دار بوده‌اند البته فکر نکنید این ۸۱۹ نفری که من می‌گویم یعنی از ۸۱۹ نفر که توی خیابان دیده‌اند و جمع کرده‌اند نه، از ۸۱۹ نفر تب‌دار که مراجعه کرده‌اند و مشکوک بوده‌اند خون‌شان را امتحان کرده‌اند ۱۲۱ نفر از آنها مثبت بوده آماری بدی است از ۳۰۴ رأس گاو که شیر یا بقیه چیزهایش را امتحان کرده‌اند ۹۹ رأس مبتلا بوده است پیشگیری یعنی چه؟ یعنی همین‌ها دامی، انسانی، به یک دام بچسبید فکری بکنید فرم بدهید کمک کنید به خدا من از همه آقایانی که اینجا هستند می‌پرسم که قسم بخورید از این تهران پایتان را بیرون بگذارید و به جرأت آن لبنیات خوشمزه دهات و روستاها را بخورید و از تب مالت نترسید، هیچ کس به من نمی‌تواند جواب بدهد چرا چنین است؟ راجع به بیماری‌های مقاربتی چه اقدامی کرده‌اند؟ یک قلعه‌ای است به نام قلعه شهرنو افرادی هم که آنجا زندگی می‌کنند آنها هم جزء این مردم و این ملت هستند و در حدود خودشان باید برای آنها ارزش قائل باشیم و بهداشت‌شان را باید تأمین و رسیدگی کرد برخورد کسانی که آنجا می‌روند و می‌آیند ممکن است که افراد دیگر را مبتلا بکنند باید آنجا را بهداشتی کرد باز هم در همین مجله خواندم جناب دکتر مرشد که ۸۶% امراض مقاربتی مقاوم دارند من وقتی انگلیس بودم یک روزی دیدم که با وحشت می‌گویند یک نفر که آمده اینجا سوشی از او گرفته‌اند و گنوکوک از او گرفته‌اند معلوم شده که نوع مقاوم است از امراضی است که دوا روی آن اثر نمی‌کند و این ایجاد وحشت کرده بود که اگر اشاعه پیدا کند چه کنیم سابق با یک پنی‌سیلین مریض مقاربتی خوب می‌شد ولی حالا یک مسئله واقعی است و نمی‌شود اینها را به زودی حلش کرد اینها همه می‌روند به بیمارستان‌ها بی‌نتیجه ۸۶ درصد این میکروب مقاوم آنجا هست و ناقل هم هست ۲۶ درصد سفیلس وجود دارد خوب اینها را با چه دوایی درمان می‌کنید و اصولاً به طور کلی آیا در این قسمت‌ها چه کرده‌اید آیا توفیقی داشته‌اید و اگر داشته‌اید بگذارید در قسمت‌های دیگر هم این توفیق کامل بشود مثال از دو کشور خارجی می‌زنم در کشور ژاپن ابتلاء به سرطان معده زیاد است بررسی کرده‌اند هزینه گذاشته‌اند تحقیقاتی کرده‌اند عده‌ای معتقدند که مصرف شیر زیاد در آنجا باعث این امر شده چون آنجا شیر زیاد می‌خورند ولی یک دستگاهی درست کرده‌اند که خودشان می‌روند کارخانه ۵ هزار کارگر کارخانه را جدا می‌کنند لوله را توی معده‌شان می‌گذارند و در همان مراحل اولیه‌اش هست و قابل علاج هست و می‌توانند خوبش کنند این کار را می‌کنند یعنی برای تمام مردم یک چنین کار مشکلی را می‌کنند چرا؟ برای این که توی ۵۰۰۰ نفر دو نفر را پیدا کنند و تشخیص بدهند جان انسان است و ارزش دارد و خوبش می‌کنند در جای دیگر سرطان رحم اگر در مراحل اول تشخیص داده شود خیلی راحت می‌شود جلویش را گرفت ولی اگر یک خرده گذاشت کاریش نمی‌شود کرد در تمام کشورها دو توفیق‌های عجیب و غریبی پیدا کرده‌اند به حدی سخت می‌گیرند که یک زن تا ورقه رسمی یعنی نتیجه این باشد که سرطان اولیه ندارد نداشته باشد به او سرویس نمی‌دهند می‌گویند خوب شاید خودش نمی‌فهمد باید متوجهش کرد.

ما مریضخانه درست می‌کنیم دیوارهایش را از کریستال از پول بیت‌المال درست می‌کنیم آقا تحقیق چیز دیگری است مردم دوستی چیز دیگری است من این حرف‌ها را می‌زنم شاید سرکار خانم دکتر پارسای از لحاظ این که طبیب بوده‌اند (یک نفر از نمایندگان- حالا هم هستند) و شاید آشنایی داشته باشد بله می‌دانم ایشان طبیب بودند و حالا وزیر آموزش و پرورش خوبی هستند و طبابت نمی‌کنند خانمی است به نام شیلا شرلاک که دنیایی را ارشاد کرده می‌دانید او متخصص کبد است (یک نفر از نمایندگان- کجا است) در انگلیس است و خانم مسنی است این زن در فیری رویال هاسپیتال است عرض می‌شود که این خانم از لحاظ کلی برای این که یک نمونه خیلی کوچکی از او باشد صدایش ضبط شده در دانشکده من هم که محصل بودم در درس یرقان‌های ویروسی که اتفاقاً در مملکت ما زیاد است و نمی‌دانم که جلوگیری می‌شود یا نه چون هنوز یک مقداری مطالعات ناقص هست حتماً شما هم برخورد کرده‌اید و شاید اغلب آقایان هم گرفته باشند (یک نفر از نمایندگان- یرقان چیست؟) یرقان یعنی زردی، در زمانی که سر کلاس آمدند صدای ضبط شده خانم را به عنوان درس می‌گذاشتند او تزهای جدیدی آورد که رژیم به اینها ندهید و دوای زیاد ندهید فقط استراحت بکنند خوب می‌شوند به هر حال انقلاب کرد در این رشته و واقعاً خدمت کرده من بر اثر آشنایی دوری که داشتم در انگلیس که بودم تصمیم گرفتم سری به این خانم بزنم به خدا از پله بیمارستان که می‌رفتم بالا وضع طوری بود که تردید کردم برگشتم گفتم فلانی را می‌خواهم گفتند به من که برو بالا گفتم فلانی که متخصص فلان بیماری است گفتند بلی برو بالا من دوباره رفتم بالا پیش این خانم که نشستم دیدم میزی که جلوش هست از میزهای چوبی قدیمی است که جاهایی از آن شکسته است و بالکوپلاست چسبانده است و در همان جایی که من نشسته بودم دیدم از امریکا و اقصی نقاط دنیا تلفن می‌کنند و راجع به لام‌هایی که برایش فرستاده می‌شد صحبت می‌کرد تشخیص می‌خواستند با یک کلمه خیالم را راحت کرد و من به این صدا با شما صحبت می‌کنم یعنی اسباب و وسیله لوکس نیست که درمان کامل به مردم می‌دهد یا تفحص ایجاد می‌کند این اصالت کار است که باید به آن چسبید (آفرین) این فرمی است که در سطح مملکت باید پیاده شود مثلاً باز هم من راجع به معتادین اینجا یک مختصر صحبتی می‌خواهم بکنم آماری که راجع به معتادین وجود دارد ۱۵۰ هزار معتاد کارت گرفته وجود دارند که خود ادارات مربوطه معتقدند از هر سه نفر یک نفر کارت می‌گیرد پس این می‌رساند که ۴۵۰ هزار نفر معتادند یک وقت قوانینی بود کسانی که معتادند حق استخدام شدن ندارند ولی انجام نمی‌شود (یک نفر از نمایندگان- حالا هم هست) خیر من پرسیده‌ام از اداره آزمایشگاه‌ها که انجام می‌شود گفتند مدتی است که چنین کاری نمی‌شود و دیگر چنین شرطی وجود ندارد حالا تحقیق بفرمایید اگر چنین نیست بنده عذر می‌خواهم الان ببینید یک مدرسه‌ای قرار شد در وزارت بهداری درست شود به اسم مدرسه علوم آزمایشگاهی ضمن این بودجه‌ای که من خواندم دیدم نوشته‌اند رقم ۴۰۰/۱ هزار تومان اگر در رقمش یک صفر کم می‌گویم می‌بخشید ترسیدم مورد بی‌لطفی قرار بگیرم دیدم چنین رقمی گذاشته‌اند و بعد که پرسیدم دیدم بله سال‌ها است که این بودجه را می‌گذارند و این مدرسه ساخته نمی‌شود می‌گویند بررسی کرده‌اند دیده‌اند اداره علوم آزمایشگاه‌ها لازم نیست دانشگاه تهران هست دانشگاه ملی هست دانشگاه‌های دیگر هست اگر باید مدرسه درست شود باید توسط دانشگاه‌ها باشد.

حق هم همین است می‌پرسم این چند سالی هر ماه ۴۰ هزار تومان خرج پرسنلی جایی که اصلاً به وجود نیامده کجا رفته اگر حذفش کردید این پولی که امسال توی بودجه گذاشتید برای چیست حالا یک دستگاه دیگر هم هست که به حق خوب کار می‌کند و آن مبارزه با مالاریا در وزارت بهداری است وقتی که می‌گوییم با مالاریا خوب مبارزه کردید ولی همان مالاریا هم ده سال است مبارزه‌اش تمام شده ولی کادرش را نگهداشته‌اند (دکتر زهرایی- باید نگه دارند که مرتب کنترل کنند) اجازه بدهید آن کادری که هر روز در خانه‌های مردم گرد د. د. ت می‌پاشیده الان به آن صورت همه جا لازم نیست فقط در جاهایی مثل بندرعباس باید مجهز باشند و جاهایی که می‌خواهد به وجود بیاید کما این که وزارت بهداری اخیراً این کادر را منحل کرد و جزو اداره پیشگیری گذاشت من بسیار متشکرم یعنی اگر می‌خواستند با سل هم مثل همین مالاریا مبارزه کنند آمار آن امروز به ۳۰ هزار ۴۰ هزار یا حداکثر به ۵۰ هزار نفر رسیده بود یعنی ۳۰۰ هزار نفر آدم مثل آقای عباس میرزایی انرژیک و خوش صحبت را نجات داده بود.....

عباس میرزایی- ولی تا به حال سل نگرفته‌ام.

دکتر رئیسی- عرض می‌شود که آزمایشگاه رفرانس یکی از دستگاه‌هایی که در وزارت بهداری خیلی خوب کار می‌کند و جنا دکتر مرشد هم بهتر از بنده می‌دانند جا و مکانی نداشت ۲۰ میلیون تومان سه سال است در بودجه دولت منظور می‌شود که بروند یک آزمایشگاه به اسم آزمایشگاه رفرانس بسازند ولی نساخته‌اند از یکی از کارکنانش پرسیدم آقا کار شما معطل کجا است؟ گفت چه طور؟ گفتم چه طور این ساختمانی که ساخته نمی‌شود ۸۰۰ هزار تومان به مهندس مشاور پرداخت شده ولی دو تا آجر روی هم نگذاشته‌اند؟ جواب داد که می‌گویند زمین نیست. چون راجع به زمین هم خیلی صحبت شد بگذریم و من دیگر چیزی نگویم بورس بازی و امثال آن را خیلی شنیدیم اگر بخواهند بشنوند شنیدند ولی این هم خوب نیست که بگویم آزمایشگاه رفرانس که برای مردم اهمیت حیاتی دارد زمینش نیست و سه سال است که این پول در بودجه منظور می‌شود و بی‌نتیجه می‌ماند (فرهادپور- اولویت را حتماً در نظر می‌گیرند!) من هم توی اولویت‌ها هستم عرض کنم یک مسئله دیگر که مردم را واقعاً زجر می‌دهد مسمومیت غذایی است که بیداد می‌کند یک نمونه‌اش را عرض می‌کنم در سالی که گذشت در شهر تهران ۳۳ هزار آدم مسموم را به بیمارستان مسمومین بردند تمام این بچه‌هایی که روی دست پدر و مادر می‌میرند همه از مسمومیت‌های غذایی است این بحث بود و نبود نیست این استفراغ و اسهال‌ها همه از مسمومیت است این را همه می‌دانند که تقلب در مواد همه جا هست ولی نه دیگر در هر خوردنی و آشامیدنی از مرغ و خروس گرفته تا فلفل و زردچوبه و آبلیمو و سرکه و بقیه خوراکی‌ها....

قدردان- بچه کوچک سرکه می‌خورد؟!

یک نفر از نمایندگان- راه حل هم نشان بدهید.

دکتر رئیسی- ما اداره‌ای داریم به اسم اداره کنترل در مواد غذایی از جناب دکتر مرشد بپرسید که این اداره چند تا جیپ دارد؟ چند تا مدیرکل دارد؟ و چند استاد دانشگاه در آن مشغول کارند؟ او چرا راه حل نشان نمی‌دهد اطلاعات بقال سرگذر از اطلاعات مسئولین این اداره بیشتر است از بقال سر کوچه بپرسید که جنس خوب کدام است و جنس بد کجا است؟ می‌گوید جنس بد فلان جا است و من آن را نمی‌خرم....

یک نفر از نمایندگان- مسمومیت غذایی مربوط به بهداشت و حفاظت مواد غذایی است.

دکتر رئیسی- یعنی شما می‌فرمایید اداره کنترل بر مواد غذایی نیاید بازرسی کند؟

دکتر زهرایی- اداره کنترل بر مواد غذایی که نمی‌تواند بازرسی کند که چه کسی غذایش را در یخچال می‌گذارد و چه کسی نمی‌گذارد.

دکتر رئیسی- شما چرا این صحبت را می‌کنید آقای دکتر زهرایی؟ این که شما می‌خرید سرکه نیست؟ آبلیمو نیست، حتی در مرغ زنده تقلب می‌کنند؟ (یک نفر از نمایندگان- بچه شیر خورده که شیر مانده نمی‌خورد) شیر را از مغازه می‌خرند، نه اجازه بدهید واقعاً باید روزی نشست و غذای مطمئن به مردم داد این را نمی‌شود با حرف درست کرد این کافه‌های بی‌انصاف پول خلق‌الله را بی‌حساب می‌گیرند و مسموم‌شان هم می‌کنند اطاق اصناف باید به آن رسیدگی کند و اگر مراقبت نکند این مسمومیت‌های غذایی باور کنید آقای دکتر زهرایی بیداد می‌کند، خسته شاید گوشه کوچکی بگویم آقای دکتر مرشد در وزارت بهداری کدام قسمت است که کنترل دود می‌کند؟ اداره بهداشت محیط؟ چهار تا دستگاه دارد که این دستگاه‌ها را می‌برند در گوشه و کنار شهر (عباس میرزایی- دستگاه چیست؟!) گویا شما کارگرها به آن موتور می‌گویید به هر حال هر چه می‌خواهید تلقی کنید.....

قدردان- آقای رئیسی شما آقای عباس میرزایی را با همه کارگران قاطی نکنید.

دکتر رئیسی- چشم جناب قدردان من شما را هم می‌دانم کارگر شریفی هستید یا به قول دوستمان فرهادپور کارگر ساده دلی هستید به هر حال اداره بهداشت محیط ۴ تا دستگاه دارد می‌رود این ور آن ور که آلودگی هوا را معلوم کند به خدای لا شریک له اگر وزارت بهداری برود کسی را استخدام کند که هوا را آلوده بکنند هرگز نمی‌توانند مثل اتوبوس‌های شرکت واحد این کار را انجام بدهند گاهی اوقات پشت سر اینها آدم احساس خفگی می‌کند دستگاه را توی زیرزمین وزارت بهداری گذاشتند اندازه‌گیری اکسیددو کربن کرده‌اند دیده‌اند چند برابر میزان معمول است چند برابر بیشتر از میزان معمول طبقه اول در زیرزمین وزارت بهداری بوده است حالا هی بروید گوشه و کنار شهر دودهایش را اندازه بگیرید استاد من جناب آقای دکتر صالحی از بیرون شهر نگاه کنید ببینید هوای این شهر چقدر آلوده است؟ چیز دیگری را خدمت‌تان عرض کنم به طور کلی ممالک پیشرفته جهان در مورد پیشگیری کار ارزنده‌ای می‌کنند این آبی که ما می‌خوریم بدون استثناء یک مقدار رادیو اکتیو در آن است این اگر از مقداری بیشتر شد بعضی‌ها می‌گویند سرطان‌زا است ولی به هر حال اگر سرطان‌زا هم نباشد بیماری‌زا است ولی این میزان رادیو اکتیوی که در آب‌های آشامیدنی ما وجود دارد (دکتر رشتی- از کجا می‌آید؟) توی آبها هست شاید از هوا می‌آید بعضی‌ها توی چشمه هست در برف هست به هر حال باید اندازه‌گیری کرد، کار آب تهران را اندازه‌گیری کرده‌اند خوب بوده خوشبختانه؛ البته در همه جا اندازه‌گیری نشده ولی راجع به فاضلاب تهران چه اقدامی شده است و چه برنامه‌ای دارید؟ یک از رفقا اینجا راجع به فاضلاب حمام‌ها صحبت می‌کرد که کجا می‌رود. راجع به بهداشت مدارس من تز یک کاسه شدن را قبول دارم جناب دکتر الموتی این نکته را گوش کنید (دکتر الموتی- همه‌اش را با دقت گوش می‌کنم) می‌دانم، می‌دانم شما شخص فوق‌العاده‌ای هستید هم می‌نویسید هم گوش می‌کنید (دکتر الموتی- هم جواب می‌دهم) به هر حال از این مسئله سطحی رد نشوید (یک نفر از نمایندگان- شما در فوق‌العاده بودن آقای دکتر الموتی شک دارید؟) بنده با اعتقاد گفتم (دکتر رشتی- از بس شما تند صحبت می‌کنید آقای دکتر الموتی دارند به تندنویس‌ها کمک می‌کنند؟) من یکی از عیب‌هایم همین است از رفقا خواهش کردم به من بگویید تا مراعات کنم خواستم حضورتان عرض کنم از این یک کاسه شدن امور درمانی سطحی نگذرید بگذارید این افتخار نصیب شماها بشود (دکتر دادفر- آقای دکتر این تحت بررسی است) اجازه بدهید جناب دکتر دادفر من سال‌ها است می‌شنوم که رویش بررسی می‌کنند امیدوارم عملی شود، خدا می‌داند، من اعتقادم این است که با یک کاسه شدن امور درمانی مردم بیشتر استفاده می‌کنند قانون هم آوردید عمل نکردید خواستم راجع به بهداشت مدارس بگویم بهداری مدارس منحل شده خوب فکر نمی‌کنید بچه‌ها را واقعاً نباید به امید خدا ول کرد باید مدارس کنترل شوند من باب نمونه یک مدرسه اعیانی را می‌گویم مدرسه ایران زمین چند وقت پیش بچه‌ای در آنجا استفراغ می‌کند پرستار بچه احتمال مننژیت می‌دهد نامه می‌نویسند به خانواده‌ها که یک بچه مننژیتی و مشکوک وجود دارد بلافاصله گریه و زاری راه افتاد که مننژیت آمده وقتی اطباء بررسی می‌کنند معلوم می‌شود میکرب معمولی بوده و مننژیت در مدرسه وجود نداشته ولی ایجاد یک چنین وحشتی در مردم کرده است شما فکر نمی‌کنید ۵/۶ میلیون بچه به مدرسه می‌رود در صورتی که هیچ ضابطه درمانی ندارند (یک نفر از نمایندگان- همه‌شان بیمه می‌شوند) آن بیمه حوادث است یعنی اگر سرش شکست پانسمان می‌کنند این غیر از آن چیزی است که بنده عرض کردم، بیمه حوادث را هم مطالبی هست که در مقابل این همه پولی که می‌گیرند بهتر است جوابگوی نیاز بچه‌های مردم باشند.....

رئیس- آقای دکتر رئیسی خواهش می‌کنم بقیه مطالبتان را در جلسه بعد بفرمایید.

- تعیین موقع جلسه آینده - ختم جلسه

۵- تعیین موقع جلسه آینده - ختم جلسه.

رئیس- با اجازه خانم‌ها و آقایان این جلسه را ختم می‌کنیم جلسه آینده ساعت ۹ امشب تشکیل خواهد شد.

(جلسه در ساعت هشت بعدازظهر ختم گردید)

رئیس مجلس شورای ملی - عبدالله ریاضی