مذاکرات مجلس شورای ملی ۹ خرداد ۱۲۹۰ نشست ۲۵۴

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری دوم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری دوم

درگاه انقلاب مشروطه
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری دوم


مجلس شورای ملی ۹ خرداد ۱۲۹۰ نشست ۲۵۴

مجلس شورای ملی ۹ خرداد ۱۲۹۰ نشست ۲۵۴

جلسه ۲۵۴

صورت مذاکرات یوم پنجشنبه

۳ شهرجمادی الثانیه ۱۳۲۹

مجلس سه ساعت و چهل دقیقه قبل از غروب در تحت ریاست آقـای مؤتمن الملک افتتاح ودر سه ساعت و ربع از غروب رسماً تشکیل گردیده صورت مـجلس روز سـه شنبه غره قرائت گردید .

غائبین جلسه قبل غائبین بدون اجازه:

آقامیرزااسدالله خان ـ عزالملک غائبین بااجازه آقا میرزا مرتضی قلیخان ـ آقا میرزارضا نائینی شیبانی ـ آقا میرزا ابراهیم قمی غائبین از وقت مقرره حاج آقا ـ ناصر الاسلام ـ آقاسیدمحمد باقر ادیب ـ آقا سید حسن مدرس هریک نیم ساعت دهخدا ـ نیر السلطان ۵۰ دقیقه بهجت معدل الدوله ۴۰ دقیقه حاج امام جمعه ۲۵ دقیقه دکتر اسمعیل خان دو ساعت ـ حاج وکیل الرعایا یک ساعت و نیم .

رئیس ـ سه فقره اشتباه شده است یکی اصلاح دکتـر علیـخان که نوشـته شده کمیسیون قبول کرده قبل از آن که کمیسیـون قـبول کـند رأی گرفتیم و قبول شد یکی هم ماده طبابت که به اکثریت ۳۴ رأی تصویب شد نوشته شده به اکثریت ۴ رأی یکی هم ماده ۹ ازقانون طبابت است که نوشته شده ازراپورت دویم کمیسیون و از روی راپورت نمره سیم کمیسیون بوده است هر۳ فقره اصلاح میشود .

ذکاء الملک ـاینجا که از قول بنده نوشته شده است که عرض کردم ممالکی که مدارس طبی دارندبایدتصدیقنامه آنها قبول شود عرض کردم ممالکی که مدارس طبی دولتی دارند .

رئیس لفظ دولـتی اضـافه می شود ـ دیگر ملاحظاتی هست .

عز الملک ـ بنده هم اجازه خواسته بودم .

رئیس ـ راجع به غیب است .

عز الملک ـ بلی .

رئیس ـ این مسئله راجع باداره مباشرت است بآنجا اظهار فرمائید به هیئت رئیسه میرسد .

عز الملک ـ اگر اجازه بفرمائید عرض میکنم .

رئیس ـ عرض کردم اگرراجع به غیب است به اداره مباشرت رجوع فرمائید اجازه نمیدهم .

عز الملک ـ مقصود بنده این نیست که چهار هزار اداره مباشرت از بنده بگیرد میخواستم که یک ساعت بی اجازه غائب شده باشم ( در این موقع زنگ زده شد )

عز الملک برخاست از جای خود به پایین آمد اظهار کرد که نطق آزاد نیست .

رئیس ـ به شما اخطارمیکنم( عز الملک با تغیر به خیال خروج از مجلس حرکت کرد )

رئیس ـ اخطار به شما میکنم با قید در صورت مجلس .

عزالملک ـدرحین بیرون رفتن ازمجلس اظهار کردکه ده مرتبه درصورت مجلس قید بفرمائید

رئیس ـ ماده ۱۲۸ نظامنامه را به مضمون ذیل قرائت نمود .

ماده ۱۲۸ مواخذه دمواردذیل است اولا نماینده که پس ازاخطارباقیددرصورت مجلس درهمان جلسه مجدداً از دائره نظم خارج میشود .

رئیس ـ تقاضا می کنم که ماده ۱۲۸ راجع به مواخذه باید در حق عزالملک که از دائره نظم خارج شدند وآقایان ملاحظه کردند اجرا شود

رأی می گیریم آقایانی که مؤاخذه را تصویب

میکنند در حق ایشان قیام نمایند ( اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ باکثریت ۴۸ رأی تصویب شد

آقا میرزا احمد ـ بنده اخطار نظامنامه دارم .

رئیس ـ در چه مسئله اخطار نظامنامه دارید .

آقا میرزا احمد ـ در همین مسئله که رأی گرفتید .

رئیس ـ بفرمائید .

آقا میرزا احمد مستمسک حضرتعالی بی اجازه حرف زدن او و حرکت ایشان از صندلی بود وقتی که اخطار فرمودید دیگر مخالف نظم رفتار نکردند .

رئیس ـ بله اخطارکردم ولی بعدازاخطاربایستی که برگشته باشند بجای خودشان و حال اینکه اظهار داشتند که هرچه می خواهید بـکنید و از مجلس خارج شدند ـ دستورامروزقانون طبابت

قانون ترفیع رتبه نظامی ـ ماده ۶ازقانون معارف شروع می کنیم به قانون طبابت ولی بیست نفر از آقایان تقاضائی کردند راجع به قانون طبابت قرائت میشود و رأی میگیریم ( تقاضای مزبور بعبایت ذیل قرائت شد)

چون دربعضی ازموارد قانون تجدید طبابت نظریات مهمه است و از کـمیسیون صحـیه مجلس شـورای مـلی هم نگذشته در صورتی که این کمیسیون خصوصاً میبایستی عقاید خود را دراین لایحه به مجلس مقدس عرضه می داشت لهذا این بنده تقاضا مینماید که این لایحه را بآنجا رجوع فرموده با حضوروزارت داخله ووزارت معارف مذاکرات لازمه به عمل آورده و نظریات خود را ضمیمه کرده تقدیم مجلس شورای ملی نماید ( امضاء کنندگان دکتر حیدر میرزا رئیس کمیسیون با ۱۶ نفر دیگر از نمایندگان ).

دکتر علیخان ـ ایـن پیـشنهادی که شده است بـنده هیـچ ملتفت نمی شـوم که از روی چـه موضوع و از روی چه قاعده است یک لایحه از طرف وزارت عـلوم پیشنهاد مـجلس شده است و مدتها است در دست نمایندگان بوده است وآنچه نظریات و مطالعات در آن لازم بوده است بنظر بنده کرده اند بعد از آنکه از کمیسیون راپورت او داده شده است آقایان نمایندگان هم ملاحظات ومطالعاتیکه میبایستی بکنند کرده اند وآنچه هم بایداول مذاکره بشود شده است وبعد هم یک مدتی گذشته است تا رسیده است بشور دوم چند ماده او هم گذشته است و حالا بعد از این همه مدت و مذاکرات اظهارکردکه بعضی نظریات دراینجا هست باید بشود بنده هیچ نمی فهمم که معنی این چیست و اگر این طور باشد ممکن است که هر قانونی سه سال در مجلس بماند برای این کـه شـور دویمش که تمام شد چند نفر تقاضا کنند که بعضی نظریات هست وبایدمجدداً دراین قانون آن نظریات بشود البته کمیسیون وقتی که این قانون را مطالعه میکرد به همه آقایانیکه در این خصوص لازم بوداطلاعات داده شدوحال آنکه لازم نبود بجهت اینکه در مجلس همیشه گفته می شود که راپورت کـدام کمیسیون به مجلس خواهد آمد و خود آنها بدون اطلاع مخصوصی می توانستند که به کـمیسیون مـعارف تشریف بیاورند وهرگونه نظریاتی داشته باشند بفرمایند وتمام کمیسیون معارف یعنی آنچه راکه صحیح بود قبول می کرد و کمیسیون هم هیچ وقت مذاکراتی نمیکنند با حضوروزراءیامعاونین آنها تا نظریات آنها را نبیند راپورتی نمیدهد قبل از نظریات وزراءبعد ازاین همه مداقه و مدتی که طول کشیده است و حالا تقریباً این یکی از قانونـهای صحیحی است که از بـرای وزارت معارف میخواهد بگذرد ونباید باین ترتیبی که هیچ صحیح نیست مانع شدو کمیسیون صحیه را هم که فرمودند کمیسیون صحیه برای خاطر یک مطلب به تقاضای آقای دکترامیرخان منعقد شد و بـعد هم منحل شد دیگر کمیسیون باقی نیست که به کـمیسیون برود و بر فرض هم بخواهنـد آن کمـیسیون را مجدداً منعقد بکنند اعضاء آن هـمان اشخاص خـواهند بود که در کمیسیون معارف بوده اند ودرخارج هم دراین قانون نظر کرده اندبنده ابداً صلاح نمیدانم این قانون باین ترتیب برگرددودرواقع توقیف بشود وقتیکه رفت دیگر معلوم نیست که کی خواهد آمد به مجلس .

آقا میرزاابراهیم خان ـ یکی از امضاء کنندگان این پیشنهاد بنده بودم و البته نظریاتی داشتم که تقاضای حضرت والادکترحیدرمیرزا راهمراهی کردم و بنده بکلی مخالف بودم با عنوان قانون تجدید طبابت مثل اینکه ازاول هم درهیچ ماده ازموادش رأی ندادم وحالا این موقع راغنیمت میشمارم که بااجازه مقام ریاست این عرض را کرده باشم مانباید همینقدر دل خوش باشیم بر اینکه فصولی چند باسم مواد بی معنی قانون از مجلس بیرون داده باشیم مابایدبدانیم که آیااین قانون درخارج ازمجلس پیشرفت داردیا ندارد وعنوان آن صلاحیت داردیا ندارد در ماده دوم این قانون میگویدکسانیکه پنج سال الی ده سال طبابت کرده باشدنمیتوان بآنهااجازه طبابت داد مگر :

رئیس ـ اینقدر تفصبل لازم نیست برای اینکه درخود این قانون حرفی نیست دراین پیشنهاد است که این قانون برود به میسیون یا نرود .

آقا میرزا ابراهیم خان ـ این طور که میفرمائید بنده همین قدر عرض می کنم که با این قانون مخالفم وبا توقیفش موافق دیگرازاین مختصرـ تر چه عرض کنم .

وحید الملک ـ از دلیـلی که بـرای تأیید این پیشنهادعرض شدبنده هیچ قانع نشدم چنانچه آقای دکترامیرخان گفتند کمیسیون صحیه یک کمیسیون دائمی نبودکمیسیونی بودکه از برای یک کارمعینی وشخصی منعقدشدبعدازگذشتن آن کار منحل شد و بنده آنرا کمیسیون رسمی که در نظاکمنامه قید شده باشد نمیدانم و بنده نمیدانم چه کمیسیونی از برای حل یک چنین مسئله بهتر از کمیسیون مـعارف خواهد بود و برای این گونه امور انتخاب شده است و این قانون قریب یک سال است کـه در کمیسیون مصارف بوده وتقریباً وزارت معارف پی در پی که تجدید شده است در این نظریات خودشان را کرده اند و بعدازآن نظریات به مجلس آمده است و بنده هیچ ضرری نمی بینم یک قانونی که علمی و برای مملکت لازم است بیاید به مجلس پس از مداقه زیاد بگذرد نباید به میلی بعد از تنقیدات لازمه نگذرد که منافع بزرگی راجع به صحیه عموم نشود .

رئیس ـ گمان میکنم که مذاکرات بیش از این در این خصوص لازم نباشد.

دکترحیدرمیرزا ـ اجازه بفرمائیدنظریات خودم را عرض کنم .

رئیس ـ بفرمائید .

دکتر حیدرمیرزا ـ سه نظر اینجا هست که این فرق کرده است یکی آنکه وزارت معارف این قانـون را راجع به تهران خواسته بودند ابتداء حالا برگشته است راجع به عموم ایران و دیگر آنکه در میان طبی ایرانی و فرنگی که ما هر دو را استعمال می کنیم حدودی معین نکرده است که تکلیف اطبای ایرانی و طب ایرانی چیست گذشته از این که وزارت معارف قبول کند این قانون را می خواهیم وزارت داخـله که مجری است این راقبول میکندآیانظریات قبول خودش را باین ترتیب اظهار کرده است یا خیر ما برای این که هم تکلیف طب ایرانی و فرنگی معلوم شود و هم وزارت داخـله نظریات خودش را بگوید و میتواند طبی که در ایران معمول بوده است حالا تحدید شده ودر تهران ابتداء منظور بوده حالا بتمام ولایات تعمیم داده شده است اجرانمایداین تقاضا راکردیم که بااین نظریات برگردد به مجلس و هر طور که مجلس رأ ی میدهد بگذرد .

رئیس ـ رأی میگیریم باین پیشنهاد آقای دکتر حیدرمیرزاوپانزده نفر دیگر که تقاضا کرده اند .

دکتر حیدر میرزا ـاجازه بفرمائید کمیسیون صحیه منعقد شودهرچه طبیب هست در آنجا حاضر شوند برای مذاکره ( زنگ زده شد .)

رئیس ـ بگذارید بنده مطلب رابگویم تمام که شد آنوقت اجازه بخواهید نطق کنید بی اجازه چرا ـ حالارأی میگیریم باین تقاضایی که شده آقایانیکه تصویب میکنند قیام نمایند( تصویب نشد )ماده دهم قرائت میشود.

(ماده دهم بعبارت ذیل قرائت شد .)

ماده ۱۰ ـ هر کس برخلاف مقررات مواد فوق به شغل طبابت مشغول شود در نوبت اول منع میشودودرنوبت دوم چهارماه حبس و درنوبت سوم یکسال محبوس خواهد شد .

دکترحیدرمیرزا ـ بنده عرضم دراین ماده نبود

رئیس ـ گمان میکنم که مذاکرات بیش از این در این خصوص لازم نباشد.

دکترحیدرمیرزا ـ اجازه بفرمائیدنظریات خودم را عرض کنم .

رئیس ـ بفرمائید .

دکتر حیدرمیرزا ـ سه نظر اینجا هست که این فرق کرده است یکی آنکه وزارت معارف این قانـون را راجع به تهران خواسته بودند ابتداء حالا برگشته است راجع به عموم ایران و دیگر آنکه در میان طبی ایرانی و فرنگی که ما هر دو را استعمال می کنیم حدودی معین نکرده است که تکلیف اطبای ایرانی و طب ایرانی چیست گذشته از این که وزارت معارف قبول کند این قانون را می خواهیم وزارت داخـله که مجری است این راقبول میکندآیانظریات قبول خودش را باین ترتیب اظهار کرده است یا خیر ما برای این که هم تکلیف طب ایرانی و فرنگی معلوم شود و هم وزارت داخـله نظریات خودش را بگوید و میتواند طبی که در ایران معمول بوده است حالا تحدید شده ودر تهران ابتداء منظور بوده حالا بتمام ولایات تعمیم داده شده است اجرانمایداین تقاضا راکردیم که بااین نظریات برگردد به مجلس و هر طور که مجلس رأ ی میدهد بگذرد .

رئیس ـ رأی میگیریم باین پیشنهاد آقای دکتر حیدرمیرزاوپانزده نفر دیگر که تقاضا کرده اند .

دکتر حیدر میرزا ـاجازه بفرمائید کمیسیون صحیه منعقد شودهرچه طبیب هست در آنجا حاضر شوند برای مذاکره ( زنگ زده شد .)

رئیس ـ بگذارید بنده مطلب رابگویم تمام که شد آنوقت اجازه بخواهید نطق کنید بی اجازه چرا ـ حالارأی میگیریم باین تقاضایی که شده آقایانیکه تصویب میکنند قیام نمایند( تصویب نشد )ماده دهم قرائت میشود.

(ماده دهم بعبارت ذیل قرائت شد .)

ماده ۱۰ ـ هر کس برخلاف مقررات مواد فوق به شغل طبابت مشغول شود در نوبت اول منع میشودودرنوبت دوم چهارماه حبس و درنوبت سوم یکسال محبوس خواهد شد .

دکترحیدرمیرزا ـ بنده عرضم دراین ماده نبودآنجا که امضاء کرده ام در کلی است و در تمام این مواد عرض دارم .

آقا شیخ ابراهیم زنجانی ـ اینکه نوشته اند در نوبت اول منع میشود این را نفهمیدم منع که به موجب این قانون شده است دیگر منع میشود یعنی چه منع که مجازات نیست بایدیکچیزی باشد قانون خودش منع است .

ذکاء الملک ـ مقصود این است که نمیگذارند طبابت بکندیعنی یک شخصی محکمه بازکرده است بدون اینکه رعایت مواداین قانون راکرده باشد دولت همین که ملتفت شدفوراً درباره او یک مجازاتی اجراء نمیکند میروندباو میگویند که نباید طبابت بکنید مگر اینکه اجازه نامه از دولت داشته باشید مطب او را می بندند شاید کسی بوده است که واقعاً اطلاع نداشته است چون اسباب انتشار قانون در مملکت ما بآن سهولت که درسایرجاها میشود نیست شایدآن شخص بدون قصد مخالفت عمدی مطب باز کرده باشد مقصود این است که سختی زیاد نکرده بـاشیم و اطباء چون مـردمان مـحترمی هستند فوراً بمحض اینکه یک حرکت خلافی کردند نبایستی آنها را مجازات کنیم اول منع می کنیم بعد ازمنع اگر دوباره دیدیم که همان خلاف راکرد معلوم میشودکه متعمدو سرکش است آنوقت مجازات میشود .

آقا شیخ ابراهیم زنجانی ـ باز آنچه من عرض کردم جواب داده نشدمنع میشودیعنی چه یعنی دولت میگوید که این کار رانکن این قانون که وضع شد بالطبع منع میکند پس این اخطارات بنویسند اخطار میشود یا چیزی دیگر والا منع میشود منع که شده به موجب این قانون .

Page 3 missing

بآن اخلاقی که عادت کرده اند صدمهرپای یک ورقه بزنند که این شخص دو سال طبابت کرده پانزده سال بنویسند آن وقت وزارت معارف هم مجبور است که پنج تومان بگیردوتصدیق بدهد و این کار را که میخواهند روبه بهتر ببرند اینطوربدترمیشود از این جهت بنده با این که به تمام ولایات تعمیم داده شود مخالفم وعرض میکنم که ابتدابایددرتهران این شرایط بعمل بیاید و بعد درسایرولایات شروع شود و به همین ترتیب اسباب تکمیل لوازمات این کار بشودودرخود تهران یک ایراد دارم آن چه درلایحه وزیر نوشته است ازپنج سال ببالا تا ده سال اشخاصی که طبابت کرده اند مجاز هستند به طبابت بشرط آنکه درمدت سه سال سالی سه مرتبه بیایند امتحان بدهند به ترتیبی که معین است و همان ترتیب را نوشته اند و حال آن که ایـن عبارت آن مقصود را توضیح نمی کند که میانه پنج سال الی ده سال باشد گذشته ازاینها اشخاصیکه باطباء ایرانی مداوا میکنندادویه فرنگی رااستعمال میکننددرحدود اینـها چگونه می شود این کار را کرد و آنها تحصیلی که کرده اندتمام شرح نفیس است و شرح اسباب در قانون شیخ الرئیس و اینها را بهیچوجه من الوجوه قبول نخواهدکردبالفرض هم اگر ادعامیکنندبه طب فرنگی فردا خواهند گفـت ده قلم دوای فـرنگی را بیشتر استعمال نمیکنیم واصلانسخهای مادواهای ایرانی است ازاینجهت بنده اشکال کلی درپیشرفت اجرای این قانون میبینم .

مخبر ـ اما در این که تعمـیم این قانون را در ولایات می فرمایند اسباب اشکال است و زیاد تجدید شده است غیر از این چاره نـیست هر وقت دولت بخواهد یک قانونی ازبرای تجدید طبابت بنویسدچاره جز این ندارد که بگوید تا امروزکسانیکه طبابت کرده اند بکنند و لکن از امروزبه بعد کسی حق طبابت کردن ندارد مگر این که تحصیل کرده و اجـازه نامه داشته باشد باین ملاحظه در ولایات میگوئیم که این قانون را باید تعمیم داد منتهی این است که چون امر طبابت یک امر مهمی است راجع بنفوس مردم است درتهران میتوانیم بعضی شرایطی هم قراربدهیم که اطباء تهران بصحت نزدیک تر باشند واگردرتهران هم آن محذور ولایات بود مجبور بودیم که آنطور رفتار بکنیم واین از این جهت به بعد بخواهد طبابت بکند حق ندارد مگر بعد از آنکه تحصیل اجازه نامه از دولت بکند و اما درخصوص طب ایرانی و فـرنگی نبـاید گفت منتهی اینکه سابقاً‌از روی کتب مخصوص اطباء ما در س میخواندند بعد از این هم از روی آن کتابها درس خواهند خواند هم ازروی کتابهای دیگر و باین ترتیب مسلم است که معلوماتشان زیادتر خواهد شد و در مملکت طب و طبیب آنست که دولت تصدیق کرده باشد هرکسی را که دولت تصدیق کرده آن طبیب است اعم از اینکه طب فرنگی خوانده باشد یا ایرانی مجاز است حال االبته بعد از ایـن دولـت تـصدیق نخواهند کرد تحصیل کسی را مگر در صورتی که طب فرنگی کرده باشند اگر لازم میداند که طب تحصیلات ایرانـی هم کرده باشد یقیناً در مـدارس قـرار می گذارند که طـب ایرانی هم تدریس بشود واگرلازم ندانست منحصرمیکند به طب فرنگی وطب ایرانی رامتروک میکنددر هر حال این باعث این نمیشود که تمیزی بین طب ایرانی وفرنگی قراربدهیم دولت یک طب میشناسد و یک طبیب حالا آن طبیب چه طبی بخواند مطلب دیگری است مثلا شاید امروز رأی دولت این باشدکه هم قانون شیخ الرئیس بخوانندهم طب فرنگی یا شایددولت یعنی آن اشخاصیکه بصیرت دارندازطرف دولت بگویند که ما به طب ایرانی به هیچوجه محتاج نیستیم طب جدیدکافی است وهرطبیبیکه طب فرنگی خوانده باشدمجازاست واگرطب ایرانی خوانده باشد مجاز نیست دراین باب ما هیچ محتاج به این مذاکرات نیستیم بسته بنظر دولت است و در قانون لازم نیست چیزی در این خصوص ذکر شود .

رئیس ـ آقای حاج سید ابراهیم مخالف هستید ـ بفرمائید .

حاج سیـد ابراهیم بنده در کـلیه این قانون اساساً در تجدید اطباء مخالف نیستم ولی چون لایحه وزیر اختصاص طبابت داشت و راپورت کمیسیون شامل دندانسازی هم میشود و چون مسلماً ضرر کمال بی وقوف بیش از طبیب بی وقوف است .

رئیس ـ صبر کنید شما که مخالف هستید یک چیزی پیشنهاد کردیدراجع به یک جائی وماده اول جواب این پیشنهاد را میدهدکه بآن ترتیب رفت به کمیسیون و آمد دیگرلزوم ندارد اظهار سـرکار را . آقای لسان الـحکماء مواد الحاقیه پیشنهاد کرده اید حالا که موقعش نیست و در کلیات حرفی دارید بفرمائید .

لسان الحکماءـ بنده عقیده ام اینست که برای اجرای هر قانونی نظر هیئت وزراء اول شرط است مخصوصاًنظروزیر داخله دراجرای قانون مملکتی خیلی اهمیت دارد و این جا بنده در مذاکرات مخبر کمیسیون چنین شنیدم که فقط وزیر معارف با معاون وزارت معارف تشریف داشتند و اگر وزیر داخله تشریف نداشته اند و نظریات خودشان را نکرده باشند و مستحضر نیستند بنـده پیشنهاد می کنم که رأی کلی را موکول بکنند باین که وزیر داخله از این قانون مستحضر بشود و بعد رأی کلی را بگیرند.

آقاشیخ ابراهیم ـ اصل نظردراین قانون براین است کـه دولت بشناسند اشخاصی را که در مملکت حق دارندطبابت بکنندکه هر روزیک کسی برنخیزدطبابت بکندکه دولت با اوحرفی نداشته باشد و مؤاخذه نتواند بکند که تو چرا آدم کشتی چرا دوا دادی مقصود این است که در هر ولایت بداند که اذن بدهد ولو این که اشخاصی که خیلی بدهند آنها را هم اذن بدهد لکن بشناسد و صحیح است بدانددرفلان شهر چند نفر ودر فلان ده چند نفر را اجازه داده و بآنها بگوید شما مسئول هستید تا آنکه دولت این اشخاص را به سمت طبابت شناخته و غیر اینهارا نخواهد شناخت و کسی غیر از آنها اگر دست باینکار زد و مؤاخذه بکند همچو قانونی در مملکت خلی لازم است داشته باشیم حتی در دهات این دلاک ها را دیده ایم که میخزند هرطبابتی که دلشانمیخواهدمیکنندحالاخوب یا بدیاچندسال طبابت کرده باشدیا فلان شرط راداراباشدلاقل بایددولت اجازه بدهدوبشناسد در این شهر که ایـن مملکت چند نفر طرف رجـوع واقـع شده اند و اشخاص دیگری اگر متصدی عمل شوندجلوگیری بکندواین کسانی که طـرف توجـه و رجوع و مجاز شوند البته ترتیبات عمـلیات آنها را هم خواهد دید باید قانونی باشدهمان کسانیکه طبایت کرده اند باید امتحانات بدهند که چطور دوا داده اند فهمیده مداواکرده اندیاخطا کرده اند صحیح بوده است غیر صحیح بوده است و جلوگیری می کند از کسانیکه طرف توجه نیستند چنین قانونی لازم است لکن این اساس آن کاراست حال اگر نواقص دارد آن هم تکمیل خواهد شد و آنچه هم راجع بدوا اظهارشد ابداًربطی به دوا سازی نداشـت طبیب نـباید نـسخه رمـزی بدهـد دواسازها طبیبها را میبینند و با دوا خانه سازش میکنندمثلا شیورینی را ـ مسیویری میگویند آن وقت دوای صد دیناری را می دهند پنج هزار یعنی ساختگی و یک دوایی مینویسد که غیر از خودشان دیگری نفهمد نسخه بایدطوری باشد که اگر این دوا فروش قیمت آنراگران گفت آن دیگری بگوید من میدهم اگر این هم گران داد ببردجای دیگر اوبگویدمن میدهم پس این ربط به طبابت ندارد بنده این قانون را لازم می دانم که بگذرد .

حاج شیخ اسدالله ـ می فرمائید که خیلی لازم است چنـین قـانونی بـرای مملـکت بـنده هم میگویم خیلی لازم است نه فقط قانون طبابت بـلکه خیـلی از قوانـین دیگر ولی ا فـسوس میخوریم که نمی توانیم فعلا درمملکت جاری بکنیم اماقانون طبابت یک قانونی که بتوانیم در مملکت جاری بـکنیم و اسباب زحمت برای مـردم و دولت فراهم نـشود آنـرا بنده مخالف نیستم اما آن ترتیب قانون نیست برای این که در دو سه ماده این بنده خیلی اشکال میبینم و تصورنمی کنم باین مذاکراتی که اینجا میشود بتوان اصـلاح کرد مـثلا یکی حکایت تحصیل اجازه برای اطباء خارج از مرکز مثل اینکه در همان ماده هم عرض کردم که تحصیل اجازه بکنند از دولت بعد از شش ماه یا یکسال آن یکسال را هم بنده پیشنهاد کرده بودم آنهم از بابت اضطرار بود که بهتر از ششماه میدانسته و لکن آن را هم عقیده ندارم که جاری شود زیرا که اسباب زحمت میشود برای اطباء خارج از مرکز نه از بـرای شهرها زیرا که اطبای شهرها میتوانندتحصیل اجازه بکننداما برای اطبای قراء وقصبات خیلی شاق است و از برای آنها ئیکه مبتلا هستند این بلیه که علاج نداردو مجبورند که همان اطبای قراء و قصبات معالجه آنها را بکنندودیگردرخصوص امتحان این اطبائیکه در مرکز باید امتحان بدهند یک فرمایشی شاهزاده فرمودندولی التفاتی نفرمودنددرجوابش جوابی ندادند تا بحال اکثر اطبای مملکت ایران موافق قانون طبی ایران چه تحصیل میکردند چه عمل میکردند آن معمول و متداول بوده است حالا ترتیب امتـحان را در این قانون می نویسید که اطبای فرنگی باید حاضر بشوند و این اطبای ایرانی را امتحان بکنندبله دولت بعدازآنکه یک علم طبی راپسندیده ازبرای بعدازاین خوبست که اطیاء به آن ترتیب مشغول تحصیل شوند به ترتیب طب جدید و دیگر آن وقت طب ایرانی مسکوت عنه باشد و آنرا تحصیل نکنند و آنرا بنده عرض

نمی کنم و نمی گویم تحصیل نکنند و آنرا بنده عرض نمیکنم و نمی گویم بد است خیلی خوب است لکن نه از برای حالا آن نتیجه اش ازبرای بعدازاین است که چندین سال بگذرد و ایناطبائی که طریق تحصیلاتشان بطریق ایرانی بوده از میان بروندو ازسر نو یک تحصیل طب بطریق خارجه بکنند وبهمان ترتیب هم امتحان بدهندامااگراطبای اینشهرمگربعضی ازاشخاصی که به خارجه رفته اند بترتیب علم طبابت آنها ایرانی بوده است وگل گاو زبان میداده اندحالا بـخواهند بـیایند امتحان بدهند در پـیش این دکترهای خارجه نمیتوانند امتحان بدهندوحال آنکه ماآنهارابواسطه تجربیاتیکه ازآنها دیده ایم و معالجاتی که کرده انداطمینان داریم وآنها را قابل میدانیم ولازم است که آنهامشغول طبابت باشند به جهت اینکه آن اندازه طبیب کافی که علم طب جدیدراتحصیل کرده باشندکه کفایت بکند مان نمیکنم که داشته باشیم علاوه براین بر فرض هم که داشته باشیم آنها چند سال مشغول طبابت بوده اندومعالجه هم میکرده اند و طبابت آنها هم صحیح نیست و آنها هم باید مشغول طبابت باشند این ترتیب امتحانیکه قرار داده شده است گمان نمیکنم آنهابتوانند امتحان بدهند بعضی از جوهریات راهم که اسمشان را بـدانند اصـل علمش را ندارند و تا دارای علم نباشند نمی توانند امتحان عـلمی بدهند و فقط باین که خواص بعضی ادویه جات را دانستند نمیتوانند این امتحان را بدهند این است عرض بنده در کلیات این قانون واجرای این قانون را در مملکت بنده مخالف هستم و نمی توانم در کلیاتش رأی بدهم برای همین محظوراتی که عرض کردم .

محمد هاشم میرزا بله بنده امروز هرچـه میشنوم فقط همان دلیل سابقه است که طرفین مذاکره میکنندچیز تازه ندارندولی این دلایلی که درمنع وتوقیف این قانون می فرمایند یکی ازآنهااین است که میفرمایندچون آنها نمیتوانند امتحان بدهند و اسم دوا رافقط یادگرفته اند و خاصیت آن را نمی داند خوب ما هم عرضمان همین است که آنهائی که نمی دانند مردم را به عنوان طبابت نکشند مقصود ما هم همین است ما نباید هرکسی که طبابت می کرده باز آنها را طبـیب نشناسیم و یک قـانونی به ایـن وسعت بگذاریم واما درمسئله اجرایش خیلی از قوانین را ما این جا گذرانیده ایم و بعضی از آنها اجرا شده است و بعضی شروع باجرا شـده است از قبـیل قانون محـاسبات عـمومی قـانون دیوان محاسبات و قانون خلع اسلحه مشکل تر بود و اجرا شد ومابقی هم اجراخواهدشدوهیچ مانعی دراین نمیبینم میفرمائیدسوءاستعمال خواهدشد درفلان شهر شاید حکومت نتواند امتحان کافی بکند یابعضی مطالب بنویسدواخبارات تحصیل بکند اگرما دراین احتمالات را باز کنیم به همه قوانین باز خواهدشد بجهت اینکه ممکن است کـه سوء استعمال شود و یک ترتیب و شکل قانونی داشته باشددرقوانین آسمانی هم ممکن است که یک چیزی را سوء استعمال کنند وبه اسم قانون پیش برند مثل شهادت دروغی ولی این احتمالات اینجااشکال نمیشودبرای اجرای یک قانونیکه ما بگوئیم نباید یک همچو قانونی وضع شودبواسطه اینکه ممکن است دریکی از نقاط ایران نتوانند بترتیب صحیح اجرا کنند و بنده اینراخیلی قانون سهل خوب لازم الاجرائی میدانم و خیلی هم دایره اش را وسیع میدانم و عقیده بنده این بودکه بایدمحدودتراز این باشد که نتواننداینقدراشخاص بی اطلاع بعنوان اینکه تجربه کـرده اند طبیب باشنـد و این که آقایان فرمودند تجربه حاصل کرده اندومعالجه میکنند این تجربه نیست بنده یک دوائی یک مرتبه داده باشـم یا مـریض مرده باشد , خوب شده باشد تجربه یک اساسی دارد یک عده معتنابهی باید که علماً تجربه بر ایشان حاصل شود یا از اشخاص مختلفه یا از روی اساس علمی باشد بمجرداینکه یک کسی دوائی به کسی دادخوب شد یا مرد این تجربه علمی نخواهد بود گمان ندارم که بتوانداین اساس علم طب باشدیا این که یـک نـفر شخـص نادان بتواند اساس عمل خودش قرار دهد و مردم را به زحمت بیندازد وعقیده بنده این است که این قانون خیلی لازم است و رأی بگیرید .

رئیس ـ مذاکرات راآقایان کافی میدانند ( اظهار داشتند کافی است ) رأی میـگیریم به کلیه این قانون که دارای ۱۳ ماده است و تـمام موادش باکثریت قبول شده است آقایانیکه چنین قانون راتصویب میکنندقیام نمایند(اغلب قیام کردند) با کثریت ۴۴ رأی تصویب شد طرح قانونی راجع بـرتبه نـظامی اول در کـلیاتش مـذاکره میشودبعدازتنفس در موادش مذاکره در کلیات است در کلیات مخالفی هست ؟

حاج شیخ الرئیس ـ بنده سئوالی داشتم .

رئیس ـ بفرمائید .

حاج شیخ الرئیس ـبنده در تحدید رتبه های نظامی و کیفـیت ترفیع آنها حاضرم که قبول بکنم ولی میخواهم بدانم که این لایحه است که از طرف وزارت جـنگ به مجلس تقدیم شده است یافقط ماازروی طرح یک نماینده محترمی باید مذاکره بکنیم .

رئیس ـ عرض کردم طرح قانونی است .

حاج شیخ الرئیس ـ پس بنده صلاح در این می بینم که اول وزارت جنگ نظرات خودش را بکند بعد مطرح مذاکره شود .

معاون وزارت جنگ ـ بنده برای همین مطلب شرفیاب شده ام وزارت جنگ تقاضا میکند که اول این لایحه را به وزارت جنگ بفرستند تا نظریات خودشان را در شورای ارکان حرب بکنند آنوقت به مجلس مقدس تقدیم دارند که مطرح مذاکره شود .

رئیس حالا یک مسئـله هست که شور اول است تـقاضای فوریت هم نشده است میـان شور اول ودوم هم پنج روز فاصله دارد ممکن است که ماشوراول اینرا بکنیم وداخل مذاکرات شویم وقبل ازشوردویم بوزارت جنگ بفرستیم

معاون وزارت جنگ ـپس درموقع رأی گرفتن باید مدافعه کرد .

هشترودی ـ اگر چه صحیح است که این شور اول است ودرشور دویم رأی گرفته خواهدشد ولـی بعضی شایـد بـعضی چیـزها که مباحثه می شود لغوش کنند آن وقت ما احتیاج داشته باشیم پس خوب است اول به وزارتخانه برود بعد بیاید .

رئیس ـ تفاوت نمی کند یک دفعه که برود به کمیسیون بعد بیاید ولو اینکه در وزارت خانه چند ماده بآن اضافه بکنند دیگر مجبور نیستیم در آن موادیکه اضافه کرده اند درشور بکنیم و در شور دوم همان موادی که الحاق و مذاکره میشود هم می شود هم شور اول آن محسوب میشودوهم شوردویمش واگربنابودکه هردفعه یک لایحه پیشنهاد شود وبرگرددبکمیسیون و موادی باو الحاق بشود ودو شور شود ممکن است پنج ماه طول بکشدمخالفی که درکلیات نیست رأی میگیریم در اینکه داخل در شور مواد شویم آقایانیکه تصویب میکنند که داخل در شور مواد شویم قیام نمایند ( اغلب قیام نمودند ) باکثریت ۴۲ رأی تصویب شد .

(مذاکره بعد از تنفس ).

(رئیس بعد از تـنفس یک ساعت و نیم قبل از غروب بجای خود جلوس نموده و پس از یک ربع مجلس رسماً تشکیل شد ).

رئیس ـ لازم نیست یک مطلبی را بنده این جا توضیح بدهم تا خاطرآقایان مسبوق باشد آقای عز الملک که اینجا اجازه خواسته بودند راجع بغیب بودغیبتشان هم درجلسه گذشته با اجازه بود ولی بنده چنانچه چندین دفعه اینجا عرض کردم مـوافق مـاده (۱۲۱) نظامنامه داخلی که اعتراضاتیکه راجع بغیب است در مجلس نباید اظهار بشود بایدبه هیئت رئیسه اظهار بدارند و هیـئت رئیسه بعـد از آن که عـقیده کمیسیون عرایض و مرخصی را تحصیل کرده مطابق آن دربارهء اوحکم میکنند این بودکه موافق همین ماده نظامنامه که آقایان نمایندگان رعایت آن را به بنده محول کرده اند اجازه ندادم ولی اینجا باز هم عرض می کنم که غیبت ایشان با اجازه بوده است بی اجازه غـائب نبوده اند کاغذی رسیده است از وزارت مالیه قرائت میشود(به مضمون ذیل قرائت شد )

ریاست محترم مجلس شورای ملی .

چنانکه در مراسله جداگانه عرض شده است این بـنده آقای معاضد الملک نماینده محترم کرمانشاهان رابسمت معاونت پارلمانی وزارت مالیه انـتخاب نموده و چون به واسطه کسالت فوق العاده از حـضور در مجلس شورای ملی برای مـعرفی مشارالیه معذور است و مـعرفی ایشان برای شروع بـه کار فـوریت دارد متمنی است از طـرف بـنده به موجب این معروضه مشارالیه را به سمت معاونت پارلمانی وزارت مالیه معرفی فرمایند امضای وزیر مالیه.

( محمد ابراهیم الغفاری )

رئیس ـ دراین موقع بنده نمیدانم بآقای معاضد الملک تبریک بگویم و اظهارمسرت بکنم برای اینکه از طرف هیئت رئیسه اظهار تأسف بکنم برای اینکه آقای معاضدالملک یکی از کمکهای بزرگی بودند برای هیئت رئیسه و فقدان ایشان یک تأسف بزرگی است برای هیئت رئیسه و میدانم که خودشان هم هیچ مایل بااینکارنبودند و خیلی اصرار از طرف وزیر مالیه میشده است و از این جهت که خدمات ملی رادرآنجا بیشتر میتوانند بکنند این بود که قبول کردند و همیشه حاضر بوده اند که بهیئت رئیسه کمک بکنند و هیـئت رئیسه هـم از زبان بنده اظهار تأسف میکنند از رفتن ایشان و از اینکه کمک بزرگی بودند این بود که فقدان ایشان برای ما تأسف زیادی دارد .

معاضد الملک معاون وزارت مالیه ـ از حسن ظن حضرت رئیس نهایت تشکر را دارم و به طوریکه فرمودندخود بنده هم نهایت تأسف را داشتم از تخلیه صندلی وکالت ولی نظر باصرار وزیر مالیه و ازآنجائی که خدمت ملت و دولت هر دو را امروز یکی میدانستم و تصور میکردم که شاید بتوانم در وزارت مالیه هم خدماتی که کمتر از مقام وکالت نباشد ه ملت ودولت کرده باشم و امیدوارم که با مـساعدت نـمایـندگان محترم موفق بانجام این وظیفه مهم بشود و در خاتمه لازم است عرض کنم که درچندی قبل از طرف وزارت مالیه لایحه الغای مالیات نمک یعنی توقیف قانون انـحصار نمک به مـجلس تقدیم شد و فـوریت آن هم از مجلس گذشت رجوع شد به کمیسیون قوانین مالیه و راپورت آن از کمیسیون قوانین مالیه برگشته است و چون این مسئله خیلی اهمیت داردلهذا وزارت مالیه تقاضا میکند که همین امروز جزء دستور بشود و از مجلس بگذرد که تکلیف مأمورین در این باب معلوم شود .

( از طرف اغلب نمایندگان اظهارموافقت شد )

رئیس ـ باید رأی بگیریم که جزء دستور امروز شود یا نه رأی میگیریم پیشنهاد معاون وزارت مالیه که در چـندی قـبل از طرف وزارت مالیه راجع بالغا مالیات نمک پیشنهاد شده بود جزء دستور امروز بودآقایانیکه با این تقاضا موافقند قیام نمایند(اغلب قیام نمودند باکثریت تصویب شد .)

ایـن لایحه فـوریتش سابق از طـرف مـجلس تصویب شد و راپورت کمیسیون امروز طبع و توزیع شده است چون باستثنای موارد فوری باید راپـورت کـمیسیون لااقل ۲۴ ساعت قبل توزیع شود این بود که لازم میدانم عرض کنم که فوریت این تقاضا شده و تصویب هم شده است این عرض راهم باید بکنم که چون ماده واحده است یک رأی دارددیگر مذاکره و رأی در کلیات ندارد .

( راپورت کمیسیون قوانین مالیه بعبارت ذیل خوانده شد . )

لایحه وزارت مالیه راجع بتوقیف نمک در چند جلسه کمیسیون قوانین مالیه باحضوروزیر مالیه مذاکره گردید نظر به مـلاحظاتی که در لایحه وزارت مالیه تشریح شده ودقایق دیگرکه کاملا در کمیسیون ملحوظ شده با کثریت آراء عین مـاده واحـده ذیل پیشنهاد وزارت مـالیه را تصویب مینماید .

ماده واحده ـ مجلس شورای ملی توقیف قانون مورخه سوم ربع الاول ۱۳۲۸ نمک را تصویب مینماید .

محمد هاشم میرزا ـ عرض میکنم قانون نمک که از مجلس گذشت دارای مواد زیادی بود که عمده اش انحصار نمک بود وراجع به معادنی هم که سابق درتصرف دولت بود آنراهم شامل بود حالا سئوال میکنم که آن معادن نمکی که سابق سر گذشتن ایـن قانون در تصرف دولت بود چه خواهد شد این سئوال را خوب است آقای مخبرجواب بفرمایندبنده بدانم چه عرض کنم .

معاون وزرات مالیه فقط این لایحه که پیشنهادشده است یکماده راجع بقانون انحصار است یعنی شامل آن ماده است که ازآن به بعد شامل بود وآن معاملاتی راکه درسابق از طرف دوـلت در باب نمک مجری بوده است آن معاملات بجای خود باقی است فـقط این ماده توقیف میکند این قانونی راکه جدیداً از طرف مجلس وضع شده .

حاجی شیخـعلی شیرازی ـ بعضی عرایض است که بـنده مجبـورم برحسب وظیفه که بر عهده دارم درایـن فضـای اطاق عرض کنم که باقی بمانددراولی که این قانون وضع شده بنده مخالف بودم که امروزصلاح مملکت نیست که چنین قانونی وضع شود اما امروز راهم با این ماده طرحی که پیشنهاد شده است بنده مخالفم سبب اینکه آن روزی که من قبول این وظیفه را کردم هیچ بخیال اینکه کسی از من خوشش بیاید یا بدش بیایدنبودم آنچه عقیده من درحال مملکت باشدعرض خواهم کرد ولو اینکه همه مردم و همان موکلین من بگویند بد است این

اصلاح شود وپا به دائره تجدید بگذارد تجدید خرج دارداین خرج ازکجاباید داده شود مالیات نمک نباشدمالیات نواقل هم نباشددخانیات هم نباشد مالـیات مستغلات هـم نـباشد که پـیش نمیرود پس از کجا ماخرج کنیم تعرفه تلگراف هم بمجلس میآیدکه امری است تجارتی آقایان پیشنهادمیکنندکلمه صددینارکه یکقدری هم از ملت بیـچاره بگیریم و بالای بـودجه تلگراف بگذاریم بنده آن آقایانیکه حذف مالیات نمک را کرده اندچه ازهیئت وزراء وچه ازوکلائی که امروز رأی میدهند این اشکال مرا رفع بکنند و بفرمایند که ما از کجا این مملکت را اصلاح بکنیم تابنده اینرا تصویب بکنم که کسر بودجه آنوقت خواهیم داشت پنجکرورامسال را قرض کردیم بعد چه خواهیم کرد یک محل دیگر در مقابل پیدابکنندآنوقت بگوینداین موقوف باشد بعضی نظربر این دارندکه این تحمیل بر ضعفا شده است بنده ثابت میکنم که بضعفا تحمیلی نشده است به جهت اینکه هر شخصی در سال یک من نمک به مصرف میرساندیک من نمک را همیشه چهار شاهی می خریدندحالاچهارده شاهی میدهندده شاهی فرق کرده است آنوقت مالیات نمک تحمیل خواهد شد بآنها که خیلی مصرف میکنند اگرصنف دباغ است که یک من چهار عباسی است و اگر اشخاصی هستند که طباخ خانه زیادی دارند که روزی یک من دو من نمک مصرف میکنند بدهند چه ضرربجائی خواهد رسید اگر ملت می خواهند مملکت او مشروطه بشود و پا بدائره تمدن بگذارد و امور آنهااصلاح شودبایدبدانند که مالیات باید بدهند باین حرفها که بنده بیایم اینجا حرفی بزنم که چهارنفر خوششان بیایدکه بگویم مالیات نمک نباشدبنده این عقیده را ندارم که هیچ کس هم ندارد در سالی که یک نفر دو عباسی بدهد به جهت اصلاح مملکت این چه ضررواردخواهد آورد باو درحقوق ملی هم تمام ملت مشارکت دارنددروجهی هم که بایدبرای اصلاح مملکت بدهند شریک باشند ما اگر مالیات نواقل وضع کنـیم همیـن وضع خـواهد بـود اگر مـالیات مستغلات وضع بکنیم باز آن وقت کسبه فریاد خواهند کرد که مارنجبریم مالکین ازما میگیرند هرمالیاتی که وضع میشوددر اجرایش تا ترتیب نداشته باشدبرضعفا تحمیل خواهدشدمگر این که ترتیب صحیحی درمالیات داده شود آقایانی که میخواهندتوقیف کنندمالیات نمک را بعد از این همه محظورات وخسارات که دولت دیده ووقت مجلس مدتی صرف شده است و امسال میخواهدیک ترتیبی پیدابکند چه سبب دارد که می خواهد بالکل بردارند اگر باید یک تخفیفی بدهند که بنده در ششماه قبل اظهار کردم هیچ کس با بنده همراهی نکرد حالا چه شده است که یکمرتبه گمانشان میرسد که اگراین مالیات رارفع کردیم نمک ارزان خواهد شدهمین قدر را که می فروشند یقین بدانند که تا صـد دینار ارزان خواهد شدیاکمتر بیشتر نخواهدشد یقین بدانند که نمک به قیمت اول بر نخواهد گشت هرچیزی که ترقی کردمن ندیدم که دیگرارزان شود مثل اینکه زغال در زمستان شد پـنج هزار حالاهم همینطور پنج هزار است چه باعث شد مالیاتی که بر آن وضع نشده است بـاز می بینم پنج هزار است فقط فـایده برداشتن ایـن قانون باشخاصی خواهد رسید میخواهندمعادن دولت را تصرف کنند بعد ازاینکه براین معادن مالیات وضع کرد فایده این به آنها خواهد رسید آقایان آسوده باشند که ازاول هم به فقراءتحمیلی نشد و حـالا هم که مالیات برداشته شود اگر تصور بفرمائیدکه نمک ارزان خواهد شد بنده که هیچ عقیده ندارم .

رئیس ـ نماینده محترم در ضمن نطق خودشان یک لفظی استعمال کردند واینطور گفتند که ما میخواهیم پا بدائرهءتمدن بگذاریم گویا نماینده محترم مقصودشان ازتمدن تجددترقی مملکت بوده است والا مملکت قرنها است که پا بدائره تمدن گذاشته است .

حاج شیخعلی خراسانی ـ بله اشتباه کردم .

سلیمان میرزا ـ آقای حاج شیخعلی دلیلی که برای برقراربودن مالیات نمک بیان کردنداولش این بود که ما برای اصلاحاتمان مخارج لازم داریـم و وقتی که خـرج لازم داشـتیم بـرای اصلاحات لابدبایدمردمانی که اصلاحات راجع

به آنـها است خرج را متـحمل شوند وباندازه خودشان از این مخارج به عنوان مـالیات قبول کنند ایـن بسیار خوب حـرفی است اما خوب است این تحمیل مـالیات همانطوری که مردم بالنسبه از آن منتفع میشوند بالنسبه هم مخارج آن را متحمل شوندبعبارت اخری مالیات روی عایدات باشدهرکس بیشترتمول وعایدی دارد بیشتر از این اصلاحات فایده می برد و از این امنیت استفاده میکند بنابراین او بیشتر باید پول بدهد و چون در بین اقسام مالیات آن چه که منصفانه و عادلانه تـر از همه است آن مالیات است که برروی عایدات گذارده شود و بالنسبه هرکه بیشتر در این مملکت مستغلات و دارائی دارد بیشتر باید مخارج اصلاحات رابدهد زیرا دولت برای آنها بـیشتر خرج می کند بنابراین مالیاتهائیکه بطور غیر مستقیم وضع میشود وبر فقراوضعفاتحمیل خواهدشدآنهاخوب نخواهند بودزیرا براشخاص تحمیل میشود که بآن اندازه برای آنها خرج نـشده که در رفاهیت و امنیت باشندبرای آنها کمترخرج شده آنها کمتراثاثیه و مستغلات دارند و امنیت مملکت برای آنها بالنسبه آنقدرخرج نخواهد داشت بلی ما لازم داریـم که اصـلاحات در مـملکت بکـنیم و

و اصـلاحات مـخارج لازم دارد و مخارج را هم محقـقاً باید اهالی این مملکت بدهند اما آن را همانطور که عرض کردم خوبست بر چیزهایی منصفانه وعادلانه بگذاریم از قبیل مستغلات و دروقتیکه ازطرف شعبه پارلمانی بنده این طرح را کرده بودم به مجلس ایـن دلیل را آنجا ذکر کرده بودم و تقاضا کرده بودم که بجای اینکه ضرری بدولت نرسددربودجه مملکت ازحذف این مالیات که تحمیل بر ضعفا است غرض از این حذف و کسر بودجه که در این راه حاصل میشود مالیات مستغلات را که آقایان فراموش نکرده باشند درآن ماههای اول به مجلس آمده است و طبع و توزیع هم شده است آنرا جزء دستوربکنیم وبگذاریم تاجبران اینحذف بشود و سایر مالیاتهای دیگر هم میتوان وضع کرد و مجلس نه اکثریت نه اقلیت منکر وضع مالیات نیست که آقای حاج شیخعلی فرمودند که نظر باین است که مالیات عادلانه باشد و لازم است که بازهم در اینجا توضیحاً عرض کنم که آقای حاج شیخعلی دو سه عبارت فرمودند که شاید بنده بدملتفت شده ام بنابراین این بایدرفع سوء تفاهم ازخودم بکنم وآن این است که فرمودند چیزی اظهارنخواهندفرمودکه نظرشان این باشد که کسی خوشش بیاید ولو اینکه تمام موکلین ایشان بخلاف عقیده ایشان باشندعقایدخودشان راخواهند فرمودوعلوم است اول شرط یک نفر نماینده این است که درعقیده خود آزاد باشد و هر چه وجداناً بنظرش میآید برای اصلاح امور اظهار بدارد و گمان نمی کنم که هیـچ کس در مطالبی مه اظهار میشود و اظهاریکه در مجلس می کند برای این باشد که کسی خوشش بیاید مسلماً هر اظهاری که می شود جماعتی رنجیده میشوند و جماعتی خوشوقت میشوند آن اظهار بر مـصالح هـرجماعتی که باشد آنـها خرسند خواهند بود و جلوگیری از تعدیات هرکس که بشود بالطبع رنجش پیدا خواهد کرد مالیاتهائی که ما وضع میکنیم یا قانونی را که ما میگذاریم از مجلس در نظر یکی از دوجماعت خوشش نخواهد آمد یکی کارگر یکی کارفرما پس اگر مالیاتی دراینجا وضع کنیم رعایت حال کارگر; آنجا رابکنیم که وسعت ورفاهیت آنها رادر نظر داشته باشیم محققاً یک تضیفی بکارفرماخواهد بود و یک تحمیلی بر آنها است بنابراین ممکن نیست که هـردو جـماعت خوش وقت شـوند بدیهی است کار فرما خواهد رنجیداگر رعایت کارفرما نشود مثلا یک مالیاتی وضع کنیم که به نظر کار فرما وبصرفه آنها باشد مسلماً کارگران دلتنگ خواهندبودچون تضیفی برای آنهاخواهد بودلکن جزءقانون اساسی مااست که نمایندگان در اظهـار عقیده خـودشان آزاد هستند و این پیـشنهادی که از طـرف شعـبه پارلـمانی فـرقه دموکرات شده بود وبه کمیسیون رفت و تقاضا شده بود که بمجلس بیاید اتـفاقاً هنوز راپورت آن از کـمیسیون مبتـکرات بر نگشته است کـه ببینیم قابل توجه شده است یا خیر تا اینکه بعد از مدتها همان پیشنهادعیناًازطرف وزارت مالیه پیشنهاد شد و چون ما همیشه مقصود اصلی را

درنظر داریم که رفاهیت عامه باشد حالا خوش وقتیم که آن مقصود ما به مجلس آمده است از طرف هرکس میخواهد پیشنهاد بشود بشود اما در موضوع این مالیات که میفرمائید آقای حاج شیخعلی که نصف آن برقرارباشداساساًچنانچه درمقدمه این پیشنهادذکرشده بودامروزبه تجربه ما دیدیم که برای ما فایده چنـدانی نـدارد اگر نـصف هم بـکنند مـطابق نـظریه آقـای حاج شیخعلی خود اشخاصی که مـباشر ایـن عـمل بوده اندگفتند که درصورتی که نصف شود این مالیات ما هیچ صرفی نخواهدکردبرای دولت یا اگر صرف بکند بقدر ی جزئی است قابل این است که دولت یک چنین اداره تشکیـل نکند برای آن نیست پس بـهتر ایـن است که بـکلی حذفش بـکنند چنان چه گویا کمیسیون قوانین مـالیه هم هـمین نظر را داشتند و حذف کردند نـتیجه که مـا از این مـالیات دیدیم این بود که بـواسطه رقابت نمک خارجی که در سرحدات پیدا شده ‹‹‌چون در سرحدات این متاع را وارد می کردند و این قوانین باو تعلق نمیگرفت ››و رقابت تـجارتی نـمک را در سر حدات ارزانتر کرد از نمکی که دولت میخواست بفروشد مثل نقاط سرحدی آذربایجان وگیلان و خراسان در این نقاط سرحدی نمکی که دولت میفروخت خیلی کمتربوداز نمکی که ازخارج واردمی شد وفرخته میشداحضائیه گمرک خوب این مطلب را مبـرهن میدارد که امسال ورود نـمک چقدر بیشترازسال گذشته است علاوه اشکالات دیگر این قانون داشت بعلاوه تحمیل بر ضعفا بقبول یکنفر سیاح در مملکت ما قدر و قیمت نمک همانقدر است که یک نفر خم شود و نمک را از روی زمین بردارد چـون غـالب نقاط این مملکت رودخانه و دریاچه نمک و کویر نمک دارد درمملکتی که این قدر نمک موجود است تفتیش وجلوگیری ازقاچاق او بی اندازه مشکل بودمجال نبودامااگرمیخواستندصحیحاًجلوگیری ازقاچاق بکنندوکاملاًتفتیش نمایندبایدیکچنین مالیاتی همازمردم میگرفتند وصرف آن میکردند تا یک رود خانه که چندین فرسنگ نمک دارد وجریان داردبتوانندجلوگیری ازقاچاق اوبنماید و این یک کار خـیلی مشکلی بود مثلا دریاچه ارومی را به چه قسم میتوان محافظت کرد که قاچاق نمک ازآن ننمایندوهرگزکسی ازاطراف او نمک نبرد پس میبینیم که ازبرای اداره کردن این مـالیات مـا وسائلی که کاملا بتوانیم از آن استفاده کنیم نداریم و بعضی شهرها که معادن نمک در آنجا نبوده است مثل اینکه وزیر مالیه مثل زدند کرمانشاهان که نمک ندارد در آنجا می توانند نمک را خوب اداره کنند که دریاچه نمک ندارد و الا در سایر جاها مثل آذربایجان دریاچه ارومیه و فارس دریاچه مهارلو و سایر رود خانه ها و دریاچه ها و درآنجاها نمیتوانند دولت آن معادن رابخوبی اداره کندوقاچاقچیها بهتر از دولت صرفه میبرند پس باین ملاحظات می بینیم که یک مالیاتی را که ما وضع میکنیم مقصودمان صرفه و صلاح مملکت است چنان چه آقای حاج شیخعلی گفتندبایدمالیات صرف اصلاحات مملکت بشود و صرف تأسیسات جدید بکنیم و بر جماعتی بلکه بر عموم اهالی مملکت آن تحمیل می شود لکن قاچاقچیها یا خارجی ها بـیشتر از آن استفاده میکنند و این مالیات صرفه و فایده اش بحال قاچاقچیهای داخله است که از هر طرف میخواهند میبرند و بحال تجار خارجه که این حمل بر سرحدات میکنند و دولت پس از وضع مخارج ایـن اداره کمتر استفاده کند و از طرف دیگر که ملاحظه می کنیم وضـع این قـانون بر خلاف رعـایت تسهیل امورراجع به حفظ الصحه است بواسطه این که نمک برای اعصاب انسانی و حـیوانی لازم است و ما وقتیکه نمک را گران و تضییق کرده ایم اشخاص که نمتوانند بآسانی به نمک برسند و بعسرت به آن می رسند شاید اسباب کسـالت و مـرض از برای آن بـشود پس باین ملاحظات بنده و تمام شعبه پارلمانی فرقه که این پیشنهاد را کرده اند تقاضا میکنند که این مالیات را زودتر حذف کنند و اگرممکن باشد طـرح راجع به مـالیات مـستغلات زودتر جزء دستور شود .

حاج شیخ الرئیس ـ دلائلی که موافقین اینماده فرمودند و خواهند فرمود بنده را الزام نمیکندکه عقیده خودم را با کمال آزادی عرض بکنم وآن این است که اساساًوضع مالیات بخصوص نمک از مالیاتهای مخصوصه ممالک متمدنه بلکه متدینه است همه میدانندیکی ازمالیاتهائی که درهیچ مملکتی وقتی وضع شده است مایه تنفر وانزجار عمومی نشده است ولی بدبختانه گمان می کنم که کسانیکه بر ضد این مالیات تقریرات میفرمایند و شاید هم تا اندازه محقق بـاشند و نظرشان سوء استعمـال ایـن قـانون مقـدس است که از مجـلس گذشته است مجبورم عرض کنم(چاره چه باشد چه بکندد نمک) والا اگر در کیفیت اجرای این قانون این طوری سوءاستعمال نمیشدبنده عرض میکردم که این محبوب بالذات همـین طور مـبغوض بالغرض نمی شد حالا هم تا رأی نمایندگان و اکثریت چه باشدوچه اقتضا کندفعلابنده با این تقریـرات که بـعضی نـمایندگان می فرمایند و بطوریکه مدلول این ماده است که بکلی حذف کنند بنده خیلی مخالفم حذف صحیح نیست توقیف بکنند بلکه لازم میدانم اگر رأی دادند آقایان یک عبارتی هم بنده پیشنهاد می کنم که اضافه شود که این مالیات علی العجاله توقیف است تا دولت نظریات خودش راکاملا در این خصوص بکند که ما ننسخ من آیه او ننها فات بخیر منها او مثلها . حـاج عز المـمالک مخـبر کمیسیون قوانین مـالیه ـ نظـریاتی کـه آقـایان مخالف میفرمایند در کمیسیون هم گفته شد و همـچو هم نبوده که به محض این که از طرف دولـت حذف یک مـالیاتی که مجلس شورای مـلی وضع کرده است پـیشنهاد شد فـوری کمیسیون هم رأی بدهد بدون دلیل البته دلائلی بوده است که کمیسیون هم متقاعد شد ورأی داد در این لایحه چـندین جلسه در کمیسیون قوانین مالیه باحضوروزراء و کسانی که مربوط باین عمل بودند مذاکره شد وخیلی ملاحظه کـردند در این شـاید بشود با یک تخفیفی این مالـیات انحصار نمک را اداره کند که هم یک تخفیفی نسبت بحال اهالی و مردم پیدا شود و هم اینقانون نسخ شده باشدبدلائلیکه به عرض آقایان نمایندگان خـواهم رسانید کمیسیون را متقاعد نمودند که هـمراه بشود با پیشنهاد وزرا دلائلی که در کمیسیون اظهار شد اولا متناسب نبودن این مـالیات بود الـبته وضع مـالیات که می شود باید در حـقیقت متـناسب حال اهالی مملکت باشد و این مالیات نمک ابداً مناسبت نداشت دراغلب نقاط این مملکت شایدنمک تا خرواری بیست تومان هم رسید مثل هـمدان و کردستان که بـرای همـین ازدیاد

Page 8 – 10 missing

باشند میتوانند برتبه صاحب منصب شمشیربند دولت ایران نائل شوند .

(۱) تابعیت ایران .

(۲) صحت مزاج و نداشتن نقصان درخلقت

که مانع خدمت نظامی باشد .

(۳)فارغ التحصیل شدن از مدارس نظامی و یا داشتن شهادت نامه از کمیسیون امتحان مذکور در ماده (۱۲).

(۴)نبودن سن کمتر از (۱۸) سال .

(۵) محکوم نبودن باعمال و جنایاتی که سلب

شرف از او کرده باشد .

رئیس ـ مخالفی هست ؟

حاج شیخ اسدالله ـ خواستم سئوال بکنم که علاوه بر این شرایط که نوشته اند موانعی هم برای دخول در خدمت نظامی نوشته اند یا خیر چون دراین موادیکه بنده می ببنم چیزی نوشته نشده است و چیزهائی هم هست که بایددراین جا نوشته شود نوشته نشده است مثل این که درجه اول سن را نوشته اند و حداکثرش را معین نکرده اند درصورتیکه باید معین بشود و از جمله چـیزهائی که لازم است در این جا نوشته شودوننوشته اند ایـنست که مستخدمینی که داخل خدمت نظامی می شوندچه تابین چه صاحب منصب باید مبتلا بوافور نباشند .

معزز الملک ـ اما در باب سن حداکثرش اگر مطالعه می فرمودند دریکی از مواد نوشته شده است که از آن حد نباید تجاوز بکند و در باب وافور هم که هنوز قدغن و منع نشده است و فعلادرمملکت هست دراینصورت گمان میکنم بشود یک چنین چیزی را در قانون گنجانید .

حاج سید ابراهیم ـ بنده گمان میکنم که خوب بوداین ماده بعداز تعیین اصل استخدام سربازی وترتیب اخذ آن ذکربشود ودیگر اینکه در فقره پنجم این ماده مینویسد ‹‹محکوم نبودن باعمال

و جنایاتی که سلب شرف از او کرده باشد›› میخواستم عرض کنم که ما یک میزانی و یک قانون معینی در این خصوص نداریم که میزان سلب شرف نظامـی چیست و به حسب قواعد دینیه هم یک چنین عنوانی در دست نیست که ما بـدانیم بارتـکاب عـملی از آن اعـمال سلب شرف ازشخص میکندودراینصورت این حواله بر مجهول است که ما می گوئیم محکوم نبود بجنایاتی که بواسطه آن سلب شرف از او شده باشد برای اینکه هنوز در تحت قواعد علمی ما یک هـمچو چیزی نیست به این جـهت تصور میکنیم که ذکر این در اینجا بی نتیجه است .

معزز الملک ـ امادرمسئله اول که فرمودند اول ترتیب شرایط سربازگیری میبایستی معلوم شده باشداگردقت میفرمودید التفات میکردید باینکه این قانون راجع بتابین نیست راجع به صاحب مـنصب است و در باب سربازگیری هم ممکن است درهر مملکتی یک نوع را صلاح بدانند یا بطرز بنچه بـندی یا بطرز داوطـلبی یا طورهای دیگر و هر کدام ازآنها ترتیبی دارد ودرهر حال درجـات آنـها فرق نمی کند ولی برای رسیدن بدرجه و مرتبه لازم است و اینها هم هیچ کدام مربوط به هم نیستندواز این جهت است که در ایـن قـانون از آن بـاب ذکری نشده است ولی طرح سـربازگیری یـک مبـحث خیـلی مفصل طولانی است که شاید هم صلاح نباشدحالا ما داخل در آن مبحث شویم ودر هرصورت باید یک ترتیبی را معین کرد ازبرای رسیدن به مقام صاحب منصبی و اما در باب محکوم باعمال و جنایاتی که بواسطه آن سلب شرف از او شده باشددراینجا خوب است نمایندگان محترم این مسئله رایکمرتبه قطع ومحرز شده فرض بکنند که زندگی نظامی رابهیچوجه نمیشودتطبیق کرد با زندگی غیر نظامی زندگی نظامی یک شرایط وترتیب مخصوص دارد که آنرا هیچ نمی شود قیاس کردبیک زندگی دیگری بسا چیزها است که اکیداً ممنوع است و زندگی نظامی و سلب شرف نظامی را می کند که در زندگی عادی به هیچ وجه ممنوع نیست و این مغایرتی هم که هست مابین زندگی نظامی وزندگی غیر نظامی

البته بواسطه همان چیزهائی است که از نظامی میخواهند والبته نظام درتمام جاها یک طبقه ای است که همیشه بایددرانظارمحترم باشدتا اینکه بتواند حفظ انتظام مملکت رابکند این است که مقنن همیشه باید ساعی باشد که حتی الامکان آن کسانی که مرتکب یک اعمالی می شوند که بواسطه آن سلب شرف از آنها میشود نگذارند داخل این طبقه محترمه بشوندوباینجهت است که در اینجا قید شده است که نبایدآن کسی که داخل در ایمن خدمت میخواهد بشود محکوم باعمال وجنایاتی شده باشدکه بواسطه آن سلب شرف از او شده باشد و این یک چیزی بود که بنده تصور نمی کردم یـک سوء تفاهمی در آن شودومحتاج به مذاکره باشد به جهت اینکه این یکی از چیزهای معمولی تمام دنیا است .

حاج شیخ اسدالله ـ بنده چون اینمطلب بنظرم خیلی مهم است تکرارمیکنم و تقاضا میکنم که آقای مخبر هم بپذیرند و قبول بکنند که در این ماده زیاد بشود که نظامی باید وافوری نباشد و این که میفرمایند این یک چیزی است که تا به حال در مملکت معمول بوده است و بنده هم تصدیق دارم ولـی عرض می کـنم که حالا ما می خواهیم یـک قـانونی بـرای نظام مملکت خودمان بنویسیم که بواسطه آن نظام مملکت ما از اشخاص کافی کاری باشندتا اینکه بتوانند از عهده خدمت بر بیایند و چیزیکه خیلی مانع است ایشان راازاینکه مشغول خدمات خودشان باشند یکی هـمین شرب تریاک است و شرب سوخته وکسی که مبتلا شدباین بلیه عقیده بنده این است که بهیچ امری ازامورشخص خودش نمی رسد چه رسد به خدمت دولتی و خدمت نظامی واینگونه اشخاص رابهیچ وجه نمیتوانیم رأی بدهیم که داخل نظام مملکت ما بشوند یا ایـن که ساکـت باشیـم که یک چنین قانونی از مجلس شورای ملی بگذرد و صرف نظر بکنیم ازاینکه بنویسیم صاحب منصبان نظامی ما نباید مبتلابه کشیدن تریاک یاسوخته آن باشندوچون اگربنده پیشنهادبکنم میدانم که پذیرفته نمیشود ازاین جهت استدعا میکنم از آقای معزز الملک که این طرح راچون خودشان پیشنهاد کرده اند اضافه بـکنند و در این ماده که صاحب منصبان بلکه تابین هم نباید مبتلا باین مرض باشند به جهت اینکه آنهائی که مبتلا باین مرض هستند ابداً نمیتوانند ازعهده خدمت نظامی برآیند و ما هم بهیچ وجه از وجود آنها فایده نخواهیم برد

لواءالدوله ـ عرضکنم که برای صاحب منصب درباب داخل شدن در مدرسه نوشته شده است که چه شرایطی رابایدداراباشدمبتلابه چه مرض نباشد تریاک نکشد و امثال اینها و طبیبی که در آن مدرسه هست او را امتحان می کند وقتیکه تصدیق کرد او دارای آن شرایط هست آنوقت اذن دارد که وارد مدرسه بشود و از این جهت یک فقره از این ماده این است که صحت مزاج داشته باشد و اشخاصی که مبتلا بوافور هستند که صحت مـزاج ندارند در هر صورت عقیده کمیسیون همین است که عرضکردم حالا آقای حاج شیخ اسدالله که این مسئله را می فرمایند خودشان پیشنهادی بکنند و قبول بشود .

رئیس ـ گویا مذاکرات کافی باشد( گفتند کافی نیست ).

حاج سیدابراهیم ـ بنده بااین فرمایش که آقای معززالملک فرمودند مخالف نبودم و ایشان هم مخالف اظهار بنده چیزی نفرمودند بنده عرض میکنم که حواله بر شیئی مجهولی که لفظش در هیچ قانونی نوشته نشده است معلوم نیست که آن اعمال چه چیز است صحیح نیست فرمودند که همه می دانند بنده اگر ازهمه هستم که هیچ نمیدانم اعمالی که ارتکاب آنها سلب شرف از نظامی میکند کدام است اگر لفظ جنایات یک چیزیست که نظامی یاغیر نظامی آنهارا مرتکب بشود فلان مجازات دارد ولی اعمال را هیچ نمی شود فهمید که مقصود از آن چیست مثلا هـمین تریاک کش را بـنده نمی دانم که سلب شرف میکندیا نمیکند بله اگر یک قانونی ماقبل از این در دست داشته بودیم که این اعمال را شرح میداد آنوقت ممکن بود که اینرا در اینجا بنویسیم که اگرنظامی یک کاری بکند که منافی با آن قانون باشد محکوم میشود و سلب شرف اوشده است ولی وقتیکه ماچنین قانونی نداریم قید کردن این لفظ بدون اینکه در عادیات و در قواعـد دینیه خـودمان یـک میزانی را در دست داشته باشیم حواله کردن به یک چیزی که هیچ کس چیزی ازآن نمی فهمد و یک میزانی ندارد گمان نمیکنم که صحیح باشد .

لواء الدوله عرض کـنم گمان بـنده این بود مطلبی راکه آقای معززالملک فرمودند اگر شما می پذیرفتید صرفه ما بود برای اینکه نمی شود تصریح کرد در قانون بنده نمی دانم چه عرض کنم مثلا یـکی از اعمال دزدی است که بـرای نظامی سلـب شرف است هـمین طور کارهای دیگر بعضی چیزها است که نمی شود در اینجا گفت و اگر بنده بگویم شاید مقتضای حشمت مجلس نباشد .

رئیس ـ حالا دیگر گمان میکنم مذاکرات کافی باشد (گفتند کافی است ) اصلاحی آقای حاج شیخ اسد الله پیشنهاد کرده اند خوانده می شود (بعبارت ذیل قرائت شد)بنده پیشنهاد میکنم که در ضمن شرایط درماده۹نوشته شودکه صاحب منصبان مبتلا به شرب تریاک و سوخته نباشد .

رئیس ـ مخبر این اصلاح را قبول میکند ؟

لواء الدوله ـ عرض می کنم بنده نمیتوانم این پیشنهاد را قبول کنمبرای اینکه عرض کردم که قانونی که برای ترتیب دخول در مدرسه نظامی نوشته شده است والان درمجلس ودرکمیسیون نظام است و در آن قانون مخصوصاً یک فصلی در این خصوص نوشته شده است .

آقا شیخ اسد الله در فلان قانون نوشته شده است یا نشده است بنده خبرندارم دراینجا لازم است نوشته بشود و ننوشته اند واین را موکول کردن به یـک قانونی که از برای فلان مدرسه نوشته میشودربطی باین قانون ندارد ازاینجهت بنده پیشنهاد کردم که در ضمن همین ماده این جمله زیادبشودکه صاحب منصب هانباید مبتلا بشرب تریاک یا سوخته باشند .

رئیس ـ رأی می گیریم باین اصلاح آقای حاج شیخ اسدالله آقایانیکه این اصلاح را قابل توجه میدانندقیام نمایند(اغلب قیام نمودند ) باکثریت قابل توجه شد اگر مخالفی نباشدبقیه این قانون راازماده دهم بگذاریم برای جلسه آتیه ( گفتند صحیح است ) یک راپورتی از کمیسیون پست و تلگراف رسیده است راجع به تعرفه مجازات تلگرافی ویک لایحه هم ازوزارت امور خارجه رسیده است راجع بکشیدن لوله آهنی از انزلی به رشت اگر مجلس موافق است بفرستیم به کمـیسیون خارجه و کمـیسیون فـوائد عـامه راپورت هم طبع توزیع میشودآقای معززالملک با (۴۵) رأی آقای مشیر حضور با (۲۰) رأی به عضویت کمیسیون قوانین مالیه انتخاب شده ـ دستور جلسه آتیه ـ قانون ترفیع رتبه نظامی از ماده دهم ـ راپورت کمیسیون معارف راجع به ماده ششم قانون معارف چند نفرازآقایان یعنی (۱۵) نفر تقاضا کرده اند که راپورت کمیسیون بودجـه که جدیداً آمـده است راجع به یوسف مجاهدجزءدستوربشودو همچنین جمعی تقاضا کرده اند که راپورت کمیسیون بودجه راجع به فروش نسوان جزء دستور بشود یعنی اسرائی بودندکه پس گرفته اندویک وجهی خواسته اند برای این کار در این خـصوص مخالفی هست (گـفتند صحیح است ) ـ آقای افتخار الواعظین را جع به کمیسیون مبتکرات اظهاری داشتید.

افتخار الواعظین ـ حضرت والا آقای سلیمان میـرزا در بـین فـرمایشات در باب نسخ قانون انحصار نمک یک فرمایشی فرمودند که موهم این بود که کمیسیون مبتکرات آن لایحه که از طـرف آقـایان حزب دموکـرات راجع به نسخ قانون نمک به مـجلس پیشنهاد شـده بود و به کمیسیون مبتکرات رجوع کرده بودند در دادن راپورت در خصوص آن مسامحه کرده بود اگر چه بنده می دانم که مقصود وال ااین نبود ولی چون موهم این مـسئله بـوده ناچـارم اقدامات کمـیسیون را در ایـن بـاب عرض کنـم عرض میکنم وقتیکه این طرح از مجلس به کمسیون مبتکرات رجوع شدهمه آقایان میدانندکمیسیون مبتکرات که فلسفه وجودش اینست طرحهائی که از طرف نمایندگان محترم پیشنهاد می شود برودبه کمیسیون مبتکرات وکمیسیون مبتکرات نظرات خودش را در آن بکند و پس از آنی که آن کمیسیون قابل توجه شدراپورت قابل توجه بودن آن که از کمیسیون مبتکرات داده می شود بکمیسیون مربوطه بآن کار رجوع میشودوچون این یک طرحی بـود که از طـرف نـمایندگان پیشنهادشده بود و به کمیسیون مبتکرات رجوع شده بودلازم بود کمیسیون مبتکرات برای قابل توجه دانستن آن تحصیل بعضی اطلاعات بکند این بود که در دو جلسه از بیست نفر از آقایان محترم ازطرف کمیسیون دعوت شدو از رئیس اداره نمک هم دعوت شد و ازوزارت مالیه هم دعوت شد که یک نفر بفرستندکه اینها بیایند و در آنجا مذاکره بشود و بعدازاینکه کمیسیون از معلومات آنها کسب اطلاع کردنظریات خودش را بکندوراپورت بدهدچندنفری ازآقایان آمدند باقی تشریف نیاوردندرئیس اداره نمک هم آمد و توضیحاتی داد بجهت اینکه آن پیشنهادی که آقـایان کرده بـودند که دو دلـیل داشتند بـرای حذفش یکی این بود که این ادراه کلیتاً آنچه ما تحقیق کرده ایم از برای دولت منافع و فوائدی نداشته است و دیگر اینکه صادرات و واردات مملکت تغییر کرده است وپس ازاینکه از روی دفاتر و حساب در کمـیسیون دقـت کرداه ایم (شصت وهشت هزارتومان)بعدازوضع مخارج اداری این اداره بدولت پول داده است که ده هزار تومان آن .

رئیس ـ از موضوع خارج شدید شما فرمودید سوءتفاهمی شده است میخواهم آن سوءتفاهم رارفع بکنم حالاداریدداخل جزئیات این مسئله میشویدومیخواهیداقدامات کمیسیون رابفرمائید

افتخار الواعظین چـون آقـای رئیس اجازه نمی دهند که بنده اقدامات مفصل کمیسیون را عرض کنم همینقدر عرض میکنم که کمیسیون مبتکرات درانجام وظیفه خودش کوتاهی نکرده است و درضمن اینکه مشغول باینکه تحقیقات خودش را بکند و راپورت بدهد که آن لایحه قطعاً قابل توجه است یا نیست پـیشنهادی از طرف وزارت مالیه به مجلس داد و تقاضا کرد که این لایحه هـم رجـوع بـشود به کـمیسیون قوانین مالیه و آن راپورت هم نوشته شده است ولی بدبختانه دردوجلسه که بنا بود آن راپورت خـوانده بشود و رأی بدهند به جزبنده و آقای لسان الحکماء باقی اعضاء حاضر نشدند که در حضور آنها راپورت قرائت بشود و به مجلس فرستاده بشود و از این جهت بنده می خواستم عرض کنم که کمیسیون مبتکرات وبه هیچوجه کـوتاهی و تقصیری نکرده است و راپـورتش حاضربوده است ولی اعضایش حاضرنشدندکه رأی گرفته شود و به مجلس تقدیم شود .

رئیس ـ آقای سلیمان میرزا اجازه خـواسته اند گمان میکنم که دراین باب فرمایشی داریدگویا لازم نباشد برای اینکه خودشان در ضمن نطق خودشان فـرمودند که شـما چـنین مـقصودی نداشته اید .

حاج شیخ الرئیس در جلسات سابقه عرض کردم که کمیسیون عدلیه محتاج است بیک نفر منشی که متخصص در این کار باشد وآقای آقا میرزا رضاخان رابرای اینکارانتخاب کردند و از آن روز تا به حال ابداً به کمیسیون نیامده اند و استعفـا هم نداده اند که دیگری به جای ایشان انتخاب بشود و باین واسطه کارانشاء کمیسیون به همینطورمعطل مانده است وبنده هم اگر چه تا اندازه میتوانم تحریر کنم ولی از عهده اینکار برنمیآیم ازاین جهت استدعا دارم که یک نفری که متخصص دراینکار باشد و استعفا هم ندهد بفرمائید که رفع اشکال بشود .

رئیس ـ چون ایشان هم که استعفا نداده اند و تا معلوم نشود که استعفا داده اند که نمیتوانیم بجای ایشان منشی دیگری انتخاب بکنیم الان هم که حاضر نیستندتاخودشان اظهاربکنند بعد ازاینکه حاضرشدنداستفسارمیشود اگر عضویت را قبول نمیکنند و استعفا داده اند بجای ایشان انتخاب میشود .

حاج شیخ الرئیس ـ اگر چـه استعفای رسمی همینطوریکه فرمودیدنداده اندولی بعدازانتخاب ایشان اظهار کردم که کارهای کمیسیون معطل است چراتشریف نمیآورند جواب دادند که من استعفا داده ام باین ترتیب بنده بر حسب وظیفه خـودم در موقعی که جلسه کمـیسیون تشکیل شده است ایـشان را غائب نـوشتم چون هنوز استعفـای رسمی و هـمین طوری که فرمودند نداده اند .

رئیس ـ درهر حال تا استعفای رسمی نداده اند نمی شود بجای ایشان دیگری را انتخاب کرد

این موقع را مغتنم میشمارم که عرض بکنم که آقای مرتضی قلیخان و اخوی ایشان چون کار فوری داشتند از بنده ده روز اجازه گرفته اند بنده هم اجازه دادم ولی فراموش کردم که به عرض مجلس برسانم و حالا برای اینکه آقایان مطلع باشند عرض کردم .

(مجلس نیم ساعت از شب گذشته ختم شد .)

حاج میرزا رضاخان