مذاکرات مجلس شورای ملی ۸ شهریور ۱۳۲۶ نشست ۱۱
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پانزدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پانزدهم |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: متن قوانین - تصویبنامهها - صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی - سوالات - اخبار رسمی - فرامین - انتصابات - آییننامهها - بخشنامهها - آگهیهای رسمی
شماره تلفن: اداره ۵۴۴۸ - اطاق رئیس ۹۴۴۱
مدیر سید محمد هاشمی
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره۱۵
جلسه: ۱۱
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه هشتم شهریور ماه ۱۳۲۶
فهرست مطالب:
۱- تصویب صورت مجلس
۲- اتنخاب کمیسیونها
۳- طرح دو فقره اعتبارنامه و خروج از دستور
۴- طرح و تصویب یک فقره اعتبارنامه
۵- تعیین دستور جلسه بعد- ختم جلسه
مجلس ساعت ده و چهل و پنج دقیقه صبح به ریاست آقای نبوی (نائب رئیس) تشکیل گردید.
۱- تصویب صورت مجلس.
صورت مجلس روز سهشنبه سوم شهریور ماه را آقای فولادوند (منشی) قرائت کردند.
صورت مجلس روز سهشنبه سوم شهریور ۱۳۲۶
نیم ساعت پیش از ظهر روز سهشنبه سوم شهریور مجلس به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.
آقایان گنجهیی و محمدعلی مسعودی راجع به آراء سفید و علت آن در انتخاب هیئت رئیسه تذکر اصلاحی دادند و صورت مجلس تصویب شد.
اسامی غائبین جلسه گذشته که ضمن صورت مجلس خوانده شد: غائب با اجازه آقای محمد ذوالفقاری.
غائبین بی اجازه- آقایان: شریفزاده، محسن گنابادی، هدایت الله پالیزی، محمد قوامی، علی وکیلی، تقیزاده، لیقوانی.
دیرآمدگان بااجازه- آقایان: عباس نراقی، فرامرزی.
دیرآمدگان بی اجازه- آقایان: تولیت، دکتر آشتیانی، شریعتزاده مشاور، اسلامی. خطابهیی که باید حضور اعلیحضرت تقدیم شود قرائت گردید.
در این خطابه مجلس شورای ملی طبق اصل دهم قانون اساسی آمادگی خود را برای انجام وظایف به عرض رسانیده امیدوار میباشد که با توجه به احتیاجات مبرم کشور و برنامه جامعی که دولت اعلیحضرت به مجلس تقدیم نماید قوانینی به تصویب رسد که متضمن آسایش و رفاه عامه و ترقیات کشور شاهنشاهی باشد.
سپس برای تقدیم خطابه دوازده نفر آقایان ذیل: دکتر طبا، دکتر امینی، ابوالفتح قهرمان، اسمعیل ظفری، اورنگ، باتمانقلیچ، حسن اکبر، جواد گنجهیی، صفا امامی، سیدعلی بهبهانی، نصرالله لاهوتی و کامل ماکویی به حکم قرعه انتخاب شدند که به اتفاق هیئت رئیسه شرفیاب شوند.
آقای دکتر شفق راجع به اظهارات آقای بهار نسبت به وقایع اندونزی و ابراز تأثر نمایندگان بیان مطلب نمودند که ملت ایران نسبت به دولت و ملت هلند از قدیمالایام حسن نظر داشتند ولی اکنون راجع به معامله نسبت به مردم اندونزی که هنوز هم پایان نیافته است هم تعجب میکند و هم متأثر است و بعد راجع به آزادی و استقلال هندوستان که پس از صدها سال فداکاری خلاصی یافته و در ردیف ممالک متحده دولت انگلیس قرار گرفته توضیحاتی دادند و از زعما و پیشوایان آزادی هند به احترام یاد نمودند و نیز به قدمت و اهمیت ملت و کشور هندوستان و مناسبات نزدیکی که از لحاظ زبان و ادبیات و فلسفه دین و حقایق عرفان از قدیم با ملت ایران داشته است اشاره و اضافه نمودند که چون روابط ملل روی دوستی و صلح دائمی استوار است جا دارد وزارت فرهنگ در کتب تاریخ و جغرافیا از لحاظ شناسایی ملتهای همسایه با تشکیل کمیسیون خاصی از مؤلفین تجدید نظر نماید تا بتوانیم چنآن که شرط تفاهم و حسن تفاهم است ملتهای مجاور خود را بهتر بشناسیم و اظهار امیدواری نمودند که ملت هندوستان نیز
با توجه به به مفهوم آزادی از تعصبهای خام مذهبی که قلوب مسلمانان را جریحهدار میسازد پرهیز نمایند.
آقای اردلان پیشنهاد نمودند که از طرف ریاست مجلس تلگراف تهنیتی به مناسبت استقلال هندوستان و پاکستان به مجالس دول نامبرده مخابره شود که ترجمان احساسات نمایندگان مجلس ایران باشد.
آقای مهندس رضوی با اظهار تأسف از وقایع غیرمترقبه سوم شهریور سال ۱۳۲۰ به فداکاریهای ملت ایران و شرکت در وصول به هدف بزرگ ملل آزادی خواه و سهم مهمی که در حصول پیروزی نصیب کشور بوده اشاره نموده گفتند اکنون که روز سوم شهریور سال ۱۳۲۶ میباشد امید ملت ایران را از ملل بزرگ عالم در رعایت احترام متقابل و تأمین آرزوهای ملی اعلام داشته انتظار داریم مردان سیاسی ممالک معظمه در حفظ منافع مملکت ما دوستی خود را به ملت ایران ثابت نمایند.
آقای دهقان راجع به احساسات پارسیان هندوستان و علاقه ایشان در بازگشت به ایران با اظهار مسرت توضیحاتی داده تقاضا نمودند در این موقع از طرف مجلس به دولت تذکری داده شود که با تهیه لوایحی موجبات معاودت هموطنان پارسی را تسهیل نمایند.
آقای مهدی ارباب با اشاره به عزم و علاقه بازگشت کلیه ایرانیانی که در اطراف و اکناف پراکنده هستند گفتند که تحقق این آرزو منوط به امنیت قضایی و اجتماعی است که مجلس پانزدهم و اولیای دولت باید ایجاد نمایند سپس با قرائت یکی از آگهیهای وزارت دارایی راجع به مزایده حق واگذاری ۱۲۴۵۵ تن شکر از محصول کوبا که علاوه بر سهمیه عرضه شده توضیح دادند که لااقل کیلویی چهل ریال عوارض گوناگون به این شکر تعلق خواهد گرفت و این قبیل اقدامات دولت است که هزینه زندگی را بالا میبرد و راه قاچاق را باز میکند.
آقای ارباب گیو با سپاسگزاری از بیانات آقای دهقان راجع به معاودت پارسیان مقیم هند اظهار نمودند که از این موضوع اطلاعی ندارند.
آقای صدر کشاورز بیان نمودند با آن که مطبوعات از ارکان مشروطیت است اگر نباشد مشروطیت ظهور نمیکند اخیراً جراید را طبق قانون حکومت نظامی توقیف میکنند از جمله روزنامه قیام ایران و چون مدیر آن مرد آزادیخواه دانشمندی است و در آن روزنامه دور از عفت قلم چیزی نوشته نشده تقاضا نمودند در رفع توقیف آن جریده به دولت تذکر داده شود همچنین معتقد بودند اکنون که مجلس باز شده و مظهر اراده ملت است اقتضا ندارد حکومت نظامی وجود داشته باشد و باید دولت را در الغاء حکومت نظامی اقناع کرد.
آقای دادور پیشنهاد ختم جلسه نمودند آقای محمدعلی مسعودی مخالف بودند به پیشنهاد آقای دادور اخذ رأی و تصویب و مجلس یک ساعت بعد از ظهر ختم شد. جلسه آینده به روز پنجشنبه پنجم شهریور محول و دستور طرح اعتبارنامهها مقرر گردیده.
نایب رئیس- آقای صدر کشاورز در صورت مجلس فرمایشی دارید بفرمایید.
صدر کشاورز- بنده مقصودم از عرایض جلسه قبل راجع به مطبوعات کلیه مطبوعاتی بود که به وسیله حکومت نظامی توقیف شده است و عقیدهام این بود که با وجود مجلس شورای ملی دیگر معنی ندارد حکومت نظامی در وضع مطبوعات دخالتی بکند. اگر یک روزنامه برخلاف قوانین چیزی نوشت میبایستی به دادگستری بفرستند و در دادگستری مطابق قانون با او رفتار بشود و با بودن مجلس دخالت حکومت نظامی در توقیف جراید این یک نوع اختناق آزادی و اختناق مطبوعات است و مقصود بنده تنها روزنامه قیام ایران و مدیر دانشمند آن نبوده است بلکه مقصودم این بود که روزنامه قیام ایران هیچ وقت از حدود عفت قلم منحرف نشده است و بدبختانه همیشه دچار حمله و شکنجه حکومت نظامی قرار میگیرد و خواستم این نکته را تذکر بدهم و تقاضی کنم که رفع توقیف از عموم جراید بشود و همچنین الغاء حکومت نظامی را هم تقاضا کردم که مقام ریاست تذکر بدهند به دولت که در این موقع که مجلس افتتاح شده است، حکومت نظامی ملغی شود.
نایب رئیس- اعتراض دیگری نیست نسبت به صورت جلسه؟
اردلان- بنده اخطار نظامنامهای دارم.
نایب رئیس- آقای نورالدین امامی در صورت مجلس فرمایشی دارید؟
نورالدین امامی- بنده عرضی ندارم.
نایب رئیس- آقای ارباب در صورت مجلس فرمایشی دارید بفرمایید.
مهدی ارباب- در صورت مجلس که مشروحاً نوشته شده دیدم آنجا که گفته بودم وزارت دارایی از ده ریال ۴۰ ریال عوارض میگیرد به عکس نوشته شده بود، نوشته شده بود از چهل ریال ده ریال میخواهد بگیرد و آگهی را هم که روزنامه اطلاعات کرده است این است که چون مظنه بازار شکر کیلویی ۴۸ ریال است محل دارد که ما به مزایده بگذاریم در صورتی که ملت ایران سند نسپرده است که تا عمر دارد شکر را با گرانی کیلویی ۴۸ ریال بخورد این نکته را توجه بفرمایید.
نورالدین امامی- وزارت مالیه جواب داده است آقای ارباب.
نایب رئیس- اصلاح میشود. آقای دهقان بعد از صورت جلسه فرمایشی دارید؟
دهقان- بلی.
نایب رئیس- آقای محمدعلی مسعودی قبل از دستور؟
محمدعلی مسعودی- بلی.
نایب رئیس- به صورت جلسه دیگر اعتراضی نیست؟ (گفته شد: خیر) جمعی از آقایان تقاضای نطق قبل از دستور کردهاند.
نمایندگان- دستور.
دهقان- مطالب لازمی هست که باید گفته شود.
عبدالقدیر آزاد- بنده اعلام جرمی دارم خواهش میکنم بگیرید و بخوانید.
نایب رئیس- مخالفی نیست با نطق قبل از دستور؟
بعضی از نمایندگان- مخالفیم.
دهقان- بنده با ورود در دستور مخالفم.
نایب رئیس- بفرمایید.
عبدالقدیر آزاد- اعلام جرم بنده را بخوانید.
دهقان- یک مطالب بسیار ضروری و واجبی است نمایندگان بایستی به عرض برسانند و در اطراف گرفتارهایی که هست توضیح داده شود (صحیح است) ما اینجا آمدهایم برای این که گرفتاریهای مردم را مرتفع کنیم و توضیحاتی بدهیم که اولیای امور در اطراف مسائل جاری ملمکت متوجه باشند (همهمه نمایندگان) آقایان نمیگذارید حرف بزنم ۰۰
محمدعلی مسعودی- صحیح است چرا نمیگذارید صحبت بکند چرا خفه میکنید. حق ندارید ممانعت کنید.
دهقان- ما برای انجام وظیفه و رسیدگی به دردهای بیدرمان مردم اینجا آمدهایم (صحیح است) ما باید مطالب مردم را پشت این تریبون به اولیای امور که به هیچوجه گوششان به میل و رغبت به کارهای مردم متوجه نیست بگوییم و بایستی این حقایق را اینجا توضیح بدهیم. این وضع نیست این طور نمیشود که شما همه را بخواهید خفه کنید بگذارید دردها گفته شود. بگذارید انتقادات بشود، بگذارید اولیای امور به حقایق متوجه بشوند تا معایب رفع شود و اصلاحات عملی شود.
حاذقی- بنده مخالفم با نطق قبل از دستور.
نایب رئیس- آقای حاذقی بفرمایید.
حاذقی- خاطر محترم همکاران را متوجه میکنم که با کمال خونسردی مجلس شورای ملی وظایف سنگینی را که بر عهده دارد باید انجام بدهد و درعین این که تمام آقایان حسن نیت دارند ایجاب میکند که اینجا یک تشنجاتی به وجود نیاید که مانع کارها بشود. البته مجلس شورای ملی یک وظایف سنگینی به عهده دارد که یکی از آنها همان طوری که همکار محترم آقای دهقان فرمودند برآوردن احتیاجات و تقاضاها و تمایلات و مستدعیات ملت است که آقایان به سمت نمایندگی آنها اینجا تشریف آوردهاند ولی درعین حال نبایستی فراموش کنیم که کارهای الاهم فالاهم ما نباید در قسمت دوم باشد ما امروز کارهایی داریم که هنوز تمام نکردهایم و ایجاب میکند که اول آنها را تمام بکنیم انتخاب کمیسیونها که در دستور مجلس است و همین طور بحث در اعتبارنامههایی که درش اعتراض شده است وروشن کردن وضع همکارانی که وضعیتشان روشن نشده است و اعتبارنامههاشان تصویب نشده است به نظر من قایل تقدم است. اگر آقایان موافقت بکنند امروز نطق قبل از دستور نکنند تا کارهایی که در دستور داریم انجام بدهیم و هفته یک روز اختصاص داده شود که نطقهای قبل از دستور در آن روز معین بشود والا این طور نمیشود کار کرد (صحیح است) و مجلس به وظایف خودش نمیرسد.
نایب رئیس- رأی میگیریم به ورود در دستور آقایانی که با ورود در دستور موافقند قیام کنند. (اغلب برخاستند) تصویب شد.
اردلان- بنده اخطار نظامنامهای دارم. عرض کنم بنده به موجب ماده چهار نظامنامه یک اخطار نظامنامهای داشتم که به عرض مجلس شورای ملی میرسانم. شعبات مکلف هستند که به فوریت به اعتبارنامهها رسیدگی کنند و گزارش آن را به مجلس
بدهند و یک عده از نمایندگانی هستند که به اعتبارنامههای ما رأی دادهاند در اینجا و حاضر هست و شعبات مربوط هنوز گزارش آنها را تقدیم نکرده است بنده اینجا اخلاقاً موظفم که به آقای رئیس عرض کنم یکی اصفهان است که اعتبارنامههای آنجا مطرح نشده است و دیگری یزد و بنده از آقای رئیس استدعا میکنم که به شعبه تذکر بفرمایند گزارش خود را نفیاً یا اثباتاً بیاورد به مجلس تا تکلیف آنها معین شود.
اقبال- اجازه بفرمایید راجع به شعبه یکم عرضی دارم.
نایب رئیس- تذکر آقای اردلان به مورد است و از رؤسای شعب استدعا میکنم که هر چه زودتر شعبه را تشکیل بدهند تا اعتبارنامههایی که باقی مانده است تکلیفش معین شود.
۲- انتخاب کمیسیونها.
نایب رئیس- طبق آنچه که در صورت مجلس قبل گفته شده است دستور انتخاب کمیسیونها است بدواً کمیسیون قوانین دارایی عده حضار کمیسیون هیجده نفر عده حاضر ۱۱۲ نفر بعد از بیان آقای اقبال شروع به انتخاب کمیسیونها خواهد شد. آقای اقبال بفرمایید.
اقبال- عرضی که بنده میخواستم بکنم راجع به طرز تعیین اعضاء کمیسیونها است قانون و مقررات حکم میکند که اعضای کمیسیونها در خود مجلس انتخاب بشوند البته چون این کار کار مشکلی است و به زودی نتیجه حاصل نمیشود از چند دوره قبل این طور توافق شده بود که از هر شعبه دو نفر معین شود و این ۱۲ نفر بنشینند و با تناسب و سوابق اشخاص اعضای کمیسیونها را معین کنند و صورت آن آراء را قبل از تشکیل جلسه بیاورند و بدهند به آقایان تا کمیسیونها انتخاب شود و روی همین سابقه دو نفر از هر شعبه معین شد (صحیح است) از شعبه سوم هم بنده بودم و آقای امیرنصرت اسکندری و خود جنابعالی هم آقای نبوی از شعبه پنجم گمان میکنم تشریف داشتید ما با کمال بیطرفی و واقعاً با یک وجدان آرام و راحت نشستیم دو سه ساعت و این کار را انجام دادیم و حالا بنده میشنوم که آن اوراق را در فراکسیون حزب دموکرات عوض کردهاند و اشخاص را تغییر دادهاند. البته فراکسیون حزب دموکرات که امروز اکثریت دارد قادر به انجام هر کاری هست به نظر من بهتر این بود که در عوض این که ما در کمیسیون نشستیم و این کار را انجام دادیم خود فراکسیون حزب دموکرات که اکثریت دارند مینشستند و کمیسیونها را هم انتخاب میکردند و صورتشان را میدادند و همین طور که حالا عمل کردهاند عمل میکردند. بنابراین بنده تصور میکنم این عملی که شده است عمل صحیحی نیست. (صحیح است) بنده خودم عرض میکنم که شخصاً در هیچ کمیسیونی کاندیدا نیستم و برای خودم عرض نمیکنم ولی این عملی را که رفقای شما به دستور و موافقت خود شما انجام دادهاند اخلاق حق ندارید تغییر بدهید مگر این که عرض کردم به لکی این آراء را باطل بکنید و فراکسیون حزب دموکرات همان طوری که هیئت رئیسه مجلس در دستشان هست بهتر بود اعضای کمیسیونها را هم به میل خودشان انتخاب میکردند بعد میآمدند در مجلس رأی میدادند والّا بنده شخصاً به این کاری که کردهاند معترضم (صحیح است)
نایب رئیس- عملی که در کمیسیون شده تقریبا صورت کاندیدا بوده انتخاب آن است که در مجلس خواهد شد. آقایان نمایندگان در انتخاب کمیسیونها مختارند اوراقی که به آنها داده میشود فقط معرفی نامزدی کمیسیونها است (صحیح است) ولی هر یک از آقایان میتوانند آن را تغییر و تبدیل بدهند و هیچ کس هم نمیتواند نظر خود را بر دیگری تحمیل کند اجازه بفرمایید بدواً مطابق مقررات پنج نفر به حکم قرعه برای نظارت در انتخاب کمیسیونها معین خواهد شد.
عبدالقدیر آزاد- آقای رئیس اعلام جرم را بخوانید.
نایب رئیس- آقای حاذقی بفرمایید.
(اقتراع به عمل آمده نتیجه به قرار ذیل اعلام گردید)
نایب رئیس- آقای مهدی معینزاده، آقای محمود محمود، آقای عبدالحسین نیکپور، آقای محمود ثابتی، آقای مهندس رضوی به اتفاق آقای حاذقی پس از آن که انتخاب کمیسیونها در مجلس به عمل آمد در اطاق علیحده اقدام به استخراج کمیسیونها خواهند کرد. شروع بشود به انتخاب کمیسیون قوانین دارایی، عده حضار ۱۱۲ نفر عده اعضاء کمیسیون ۱۱۸ نفر (اخذ آراء به عمل آمد)
نایب رئیس- شروع میشود به انتخاب اعضاء کمیسیون قوانین دادگستری، عده اعضاء ۱۸ نفر عده حضار ۱۱۳ نفر (اخذ آراء به عمل آمد)
نایب رئیس- شروع میشود به انتخاب اعضاء کمیسیون فرهنگ، عده اعضاء ۱۸ نفر عده حضار ۱۱۲ نفر (اخذ آراء به عمل آمد)
نایب رئیس- شروع میشود به انتخاب اعضاء کمیسیون بازرگانی و پیشه و هنر، عده اعضاء ۱۸ نفر عده حضار ۱۱۴ نفر (اخذ آراء به عمل آمد)
نایب رئیس- شروع میشود به انتخاب اعضاء کمیسیون کشاورزی، عده اعضاء ۱۸ نفر عده حضار ۱۱۳ نفر
ضیاء ابراهیمی- بنده یک تذکری دارم.
نایب رئیس- در بین رأی نمیشود صحبت کرد.
ضیاء ابراهیمی- یک تذکری میخواستم بدهم راجع به کمیسیون کشاورزی، آقای سالار بهزادی تازه تشریف آوردهاند میخواستم عرض کنم که برای این کمیسیون خوب هستند.
(اخذ آراء به عمل آمد)
نایب رئیس- شروع میشود به انتخاب اعضاء کمیسیون راه، عده اعضاء کمیسیون ۱۲ نفر عده حضار ۱۱۵ نفر
(اخذ آراء به عمل آمد)
نایب رئیس- شروع میشود به انتخاب اعضاء کمیسیون بهداری، عده اعضاء کمیسیون ۱۲ نفر عده حضار ۱۰۴ نفر
(اخذ آراء به عمل آمد)
محمد ذوالفقاری- اشتباه در اسم شده میخواستم عرض کنم ناصر ذوالفقاری کاندید است و بنده محمد ذوالفقاری هستم در صورتی که اسم بنده را نوشتهاند اصلاح بفرمایید.
نایب رئیس- شروع میشود به انتخاب اعضاء کمیسیون نظام، عده اعضاء کمیسیون ۱۲ نفر عده حضار ۹۹ نفر
(اخذ آراء به عمل آمد)
نایب رئیس- شروع میشود به انتخاب اعضاء کمیسیون پست و تلگراف، عده اعضاء کمیسیون ۶ نفر عده حضار ۱۰۱ نفر
(اخذ آراء به عمل آمد)
عبدالقدیر آزاد- اخطار نظامنامهای دارم.
نایب رئیس- طبق آئیننامه انتخاب ۱۱ کمیسیون باید در مجلس به عمل بیاید و این کار انجام شد. چهار کمیسیون هم در شعب انتخاب شدهاند باید صورت آن قرائت شود آقایان توجه بفرمایند. اسامی آقایان اعضاء منتخبه برای کمیسیون بودجه مجلس شورای ملی، از شعبه اول آقایان امیر تیمور، دکتر امینی، دکتر بقایی، از شعبه دوم آقایان صاحب جمع، آصف، مهندس رضوی، از شعبه سوم آقایان: سیدعلی بهبهانی، دکتر مصباحزاده، اورنگ، از شعبه چهارم- آقایان: دکتر شفق، صادقی، ضیاء ابراهیمی، شعبه پنجم آقایان: نیکپور، افخمی، دکتر عبده. از شعبه ششم آقایان: وثوق، دکتر راجی، شهاب خسروانی.
اسامی آقایان نمایندگان منتخبه در کمیسیون مبتکرات مجلس شورای ملی
آقایان: معینزاده، ابوالحسن رضوی، نراقی، فولادوند، ارسنجانی، خسرو قشقایی، شریعت زاده، صدرزاده، ناصری، مشایخی، شریف زاده، حاج امین.
اسامی آقایان منتخبه در کمیسیون محاسبات مجلس شورای ملی
آقایان: بهبهانی، دکتر فلسفی، سزاوار، اردلان، افشار، لاهوتی،
اسامی آقایان منتخبه در کمیسیون عرایض و مرخصی مجلس شورای ملی.
آقایان: برزین، نورالدین امامی، سید هاشم وکیل، حسن اکبر، مهدی ارباب، ابوالفضل حاذقی.
نایب رئیس- دستور مجلس بعد از انتخاب کمیسیونها طرح اعتبارنامهها است آقای محمدعلی مسعودی پیشنهادی کردهاند که اعتبارنامهها مطرح نشود. قرائت میشود پیشنهاد میکنم اعتبارنامهها مطرح نشود.
محمدعلی مسعودی- عرض کنم یک عده از آقایان هستند که میخواهند یک مطالب فوری بگویند و اکثریت مجلس را غافلگیر میکنند. بنده میخواهم عرض کنم که یک عده به خصوصی هستند که نمیگذارند ما صحبت کنیم. مطلبی که بنده میخواستم عرض کنم یکی راجع به این مسیونی است که میرود به امریکا ۰۰
نایب رئیس- در موضوع خودتان صحبت کنید.
محمدعلی مسعودی- که به نظر بنده زاید است، یکی تقسیم خوزستان است به نام ورثه
خزعل بین چند نفر، یکی هم موضوع آب هیرمند است، آقایان خوزستان را به انقلاب نکشانید، این وضعیت است، اگر آقایان اجازه بدهید بنده بیایم پشت تریبون تمام این مطالب را بگویم و اگر اجازه نمیدهید بنده مینشینم.
نایب رئیس- آقای حاذقی مخالفید بفرمایید.
حاذقی- آقایان نمایندگان محترم تصدیق میفرمایند در درجه اول برای مجلس لزوم حس همکاری و حسن تفاهم بین آقایان نمایندگان است. هر یک از آقایان تذکری دارند، پیشنهادی دارند این پیشنهادی را که میدهند کاملا ذی حق هستند و طبق حقی که آئیننامه مجلس شورای ملی بهشان داده است این پیشنهاد را تقدیم کنند و لزوم طرح پیشنهادشان را هم اینجا توضیح بدهند ولی استدعا میشود که سعی بشود حتیالمقدور گفتههایی که میشود منطبق با حق و واقع باشد زیرا تصور میرود که اکثریت موافق با تذکرات و طرح صحبتها و نطقهای قبل از دستور آقایان نباشد دلیلش هم این است که در جلسه گذشته که بنا شد نطق قبل از دستور اجازه داده شود که مجلس رأی داد آقایانی که صحبت فرمودند همه از رفقای همکار محترم آقای محمدعلی مسعودی بودند، اجازهای هم که برای آقایان ثبت شده بود و حالا هم خوشبختانه یا بدبختانه مجلس شورای ملی رأی نداد که آقایان بحثشان را بکنند و مجال هم برای صحبت آقای محمدعلی مسعودی باقی است اگر یاد آقای مسعودی باشد در یک موقعی پیشنهاد شد که اعتبارنامههایی که درش اعتراض نشده است مقدم باشد این موضوع را در روزنامه خودشان بزرگ کردند که لابد یک سوء نیتی بوده است. در صورتی که این طور نبوده است (نورالدین امامی: این طور نبوده است آقا) آقای امامی اجازه بدهید در موقعی که شما اینجا صحبت میکنید همه باید سکوت کنند همین طور هم وقتی من صحبت میکنم آقا سکوت بکنید عرض میکنم بنابراین تکلیف ما نیست حق آقای رئیس است باید تذکر بدهند وقتی که من اینجا صحبت میکنم باید آزادی صحبت باشد هیچ کس از آزادی صحبت اینجا نباید محروم بماند (صحیح است) الان پیشنهاد شده است که اعتبارنامهها از دستور خارج شود. این خودش یک عملی است برخلاف اصول، برای این که یک عدهای از آقایان کارشان تمام شده است و عده دیگر از همکاران ما تکلیفشان معلوم نیست اینها بایستی مطرح شود (صحیح است) و تکلیفش روشن شود و بعد هم اجازه نطق قبل از دستور و تذکرات لازم به آقایان داده شود.
محمدعلی مسعودی- فوری است آقا وقت فوت میشود اگر گفته نشود.
نایب رئیس- رأی میگیریم به پیشنهاد آقای محمدعلی مسعودی مبنی بر خروج طرح اعتبارنامهها از دستور. آقایانی که موافقند قیام بفرمایند (عده کمی برخاستند) تصویب نشد.
رضوی- اخطار قانونی دارم.
نایب رئیس- بفرمایید.
رضوی- ماده ۱۱ قانون اساسی حاکی و حاکم است به این که نمایندگان در اول که وارد مجلس میشوند یا به این طوری که تفسیر شده در اول که وارد کار میشوند بایستی سوگند یاد کنند (صحیح است) این هم مسئلهای است دینی و هم اخلاقی که مورد اعتقاد اغلب نمایندگان است. (صحیح است) و هم به صلاح مملکت است که صلاح مملکت در نظر سوگند یاد کننده واقع میشود از این نظر است که به موجب ماده ۱۱ قانون اساسی حالا که مجلس برای کار مهیا شده است و کار اولیهاش را تمام کرده است نبایستی هیچ عملی غیر از تحلیف بکند.
نایب رئیس- سابقه عمل دورههای گذشته بر این بوده است که بعد از تمام شدن اعتبارنامهها مراسم تحلیف به عمل میآمده به علاوه این موضوع در دستور جلسه آتیه است که اقدام خواهد شد.
عبدالقدیر آزاد- بنده اخطار نظامنامهای دارم من به آقای قوامالسلطنه اعلام جرم کردم و درخواست میکنم که اعلام جرم بنده را بخوانید برای این است که ایشان ممکن است ۰۰
نایب رئیس- اجازه بگیرید و صحبت کنید.
دکتر اعتبار- بنده مطابق ماده ۳۲ قانون اساسی اجازه میخواهم.
نایب رئیس- ماده را بفرمایید.
دکتر اعتبار- اصل سی و دوم قانون اساسی میگوید چنانچه یکی از وکلا درادارات دولتی موظفاً مستخدمت بشود از عضویت مجلس منفصل میشود (صحیح است) و مجدداً عضویت مجلس او در مجلس موقوف به استعفای از شغل دولتی و انتخاب از طرف ملت خواهد بود. عرض میشود یک عده از آقایان نمایندگان قبل از این که به مجلس تشریف بیاورند در ادارات دولتی در بنگاههایی که با سرمایه دولت اداره میشود عضو بودند یا مشاور بودند یا به یک عنوانی حقی میگرفتند (بهادری: حالا هم همین طور است) (امامی: و اتومبیلهای دولتی را هم سوار میشوند) علت تذکر بنده هم این بود که بنده خودم متذکر به این موضوع نبودم، عده از آقایان از خارج چند روز است که مرتب (شاید به آقایان دیگر هم تذکر دادهاند) تذکر میدهند که آقا این عمل صحیح نیست. عده از آقایان نمایندگان الان هستند که حقوق میگیرند از بنگاههایی که با سرمایه دولت اداره میشود (بعضی ازنمایندگان: اسم ببرید کیها هستند)؟ اجازه بفرمایید مشاور حقوقی در شهرداری یا در وزارتخانههای دیگری. بنده این اصلی را که اینجا خواستم تذکر بدهم برای این بود که آقایان باید انتخاب بکنند بین وکیل مجلس شدن یا عضو دولت شدن و قناعت بکنند بیکی از این دو تا (صحیح است) آدم قحطی هم نیست برای کارهای خارج هم فرصت به دیگران بدهند که دیگران هم خودنمایی بکنند کار بکنند و تا آن حقی که به دیگران تعلق میگیرد ضایع نشود (صحیح است) بنده اسامی این آقایان را اینجا امروز نمیخوانم (بعضی از نمایندگان: چرا نمیخوانید؟) اجازه بفرمایید بنده نمیخواهم جنبه هوچیگری به این موضوع بدهم بنده این اسامی را امروز عرض نمیکنم و به آقایان یک هفته فرصت میدهم اگر تا یک هفته دیگر آقایان استعفا دادند و اتومبیلهای دولت را در اختیار دولت گذاشتند بنده عرض نمیکنم و اگر این طور نبود و دست برنداشتند اسامی را خواهم خواند و به آن وزیری هم که این کار را میکند اعلام جرم خواهم کرد (صحیح است)
بعضی از نمایندگان- خوب بود اسم آقایان را بخوانید.
نایب رئیس- در این موضوع از طرف رئیس مجلس به دولت تذکر داده شد مجدداً هم تاکید خواهد شد. آقای مسعودی.
عباس مسعودی- بنده عرضی نداشتم.
نایب رئیس- راجع به انتخاب مشهد است که خوانده شد و گزارش آن هم به عرض مجلس رسید و مخالفت شده حالا بفرمایید باید دو مرتبه قرائت شود.
۳- طرح دو فقره اعتبارنامه و خروج از دستور.
عباس مسعودی (مخبر شعبه ششم)- حالا میفرمایید خوانده شود؟
نایب رئیس- مانعی ندارد برای اطلاع آقایان خوانده میشود.
گزارش از شعبه ششم به مجلس شورای ملی.
انتخابات مشهد:
عطف به گزارش شماره ۱۱ از شعبه ششم راجع به انتخابات مشهد آقای یونس وهابزاده در درجه چهارم به اکثریت ۳۹۳۹۲ رأی از ۴۹۱۶۵ رأی به نمایندگی دوره پانزدهم قانون گذاری انتخاب شده و در تاریخ ۲۵ بهمن ماه ۱۳۲۵ اعتبارنامه به نام ایشان صادر شده است.
شعبه ششم پس از رسیدگی به پرونده انتخابات مشهد صحت جریان انتخابات و نمایندگی آقای یونس وهابزاده را تصدیق و گزارش آن را برای تصویب تقدیم مجلس شورای ملی مینماید.
نایب رئیس- آقای محمدعلی مسعودی مخالفید؟ بفرمایید.
محمدعلی مسعودی- ایشان تشریف ندارند علت مخالفت بنده با اعتبارنامه آقای وهابزاده هم بر صلاحیت ایشان وهم راجع به طرز انتخاب ایشان نسبت به هر دو ولی چند نفر از رفقا به من گفتند چون این شخص در ایران نیست تو وجداناً نبایستی در غیاب او یک نسبتهایی را به او بدهی و او غایب باشد و دفاع نتواند بکند. بنده در مخالفت خودم حاضرم همین حالا و بعدهم باقی هستم و این کار را خواهم کرد چه حالا آقایان اجازه بدهند چه صبر کنند تا ایشان تشریف بیاورند.
نایب رئیس- آقای دکتر راجی پیشنهادی کردهاند که قرائت میشود:
پیشنهاد میکنم که اعتبارنامه وهابزاده تا آمدن خودشان از دستور خارج شود (صحیح است)
نایب رئیس- مخالفی نیست؟ (گفته شد: خیر) آقایانی که با پیشنهاد آقای دکتر راجی ۰۰۰۰ (بعضی از نمایندگان: مخالفی نبود) باید رأی گرفته شود مبنی بر خروج اعتبارنامه آقای وهابزاده از دستور آقایانی که موافقند قیام بفرمایند (اغلب برخاستند) تصویب شد. اعتبارنامه آقای خویی لر مطرح است.
امیرنصرت اسکندری- آن هم همین طور از دستور خارج بشود توافق شده است که اعتبارنامه ایشان هم بماند تا ایشان تشریف بیاورند.
عبدالقدیر آزاد- بنده مطابق قانون اساسی اخطار دارم.
نایب رئیس- آقای محمدعلی مسعودی مخالفید بفرمایید.
محمدعلی مسعودی- بنده با اعتبارنامه آقای خویی لر هم از لحاظ صلاحیت شخصشان و هم از لحاظ جریان انتخابات که پروندهای دارد مخالفت کردم صلاحیت ایشان را از نظر همکاری با دموکراتها و جریان انتخاب ایشان را هم از نظر چیزهایی که در پرونده هست و باز هم آقایان چند نفر تذکر دادند که چون ایشان نیستند مخالفت فعلاً نکنم (امیرنصرت اسکندری: برای ایشان هم پیشنهاد دادم) و باز هم باشد تا خودشان بیایند و بنده هم در مخالفت خودم باقی هستم.
نایب رئیس- پیشنهادی آقای گنجهای دادهاند که قرائت میشود.
پیشنهاد میکنم تا حضور آقای خویی لر اعتبارنامه ایشان از دستور خارج بشود.
نایب رئیس- آقایانی که با پیشنهاد آقای گنجهای مبنی بر خروج اعتبارنامه آقای خویی لر از دستور موافقند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد.
۴- طرح و تصویب یک فقره اعتبارنامه.
رئیس- اعتبارنامه آقای عباس اسکندری مطرح است. آقای مهندس رضوی مخالف بودند مخالفت خودشان را مسترد کردند. آقای دکتر اعتبار بفرمایید.
دکتر اعتبار- عرض شود آقای مهندس رضوی که مخالفت خودشان را پس گرفتند بنده همان روز شرحی خدمت آقای رئیس کردم و نوشتم که بنده این مخالفت را قبول میکنم (بعضی از نمایندگان:نمیشود) چرا نمیشود اجازه بفرمایید. گذشته از آن یک صورتی هم که در خارج بود در آن هم اسمم را به عنوان مخالف نوشتم برای روشن شدن ذهن آقایان عرض کنم که موضوع مخالفت من سابقه دارد و بنده عرض میکنم در مجلس ۱۳ در صفحه ۳۰ مجله دوره سیزدهم اگر مراجعه نمایید میبینید که آقای ریگی با اعتبارنامه آقای معدل مخالفت کرده و بعد مخالفت خودشان را مسترد داشتند و آقای ارکانی قبول کردند و مخالفت خودشان را هم گفتند و مجلس قبول کرد بنابراین بنده اجازه میخواهم بیایم مخالفت خودم را عرض کنم.
نایب رئیس- طرح اعتبارنامه در مجلس مثل سایر موضوعات و سایر قوانین است که مطرح میشود آن احکامی که در آئیننامه شامل قواتنین است برای اعتبارنامه هم همان طور عمل میشود و در سایر موارد مینویسد اشخاصی که مخالفت کردهاند اگر مخالفت خودشان را مسترد دارند دیگری میتواند همان مخالفت را قبول کند بنابراین در این مورد هم مانع قانونی ندارد چنانچه اشاره شد سابقه هم دارد.
اسکندری- بنده میخواستم راجع به همین عرض کنم هر کس مخالف هست صحبت کند.
دکتر اعتبار- وقتی که اعتبارنامه یک نفر نماینده در مجلس شورای ملی مطرح میشود دو موضوع میتواند مورد اعتراض آقایان نمایندگان واقع شود. یکی جریان انتخاب و دیگری صلاحیت شخصی منتخب. موضوعی که امروز مورد بحث بنده است از هر دو جنبه قابل دقت و توجه است و بنده هم به جریان انتخابات همدان و هم به شخصیت اخلاقی و سیاسی آقای عباس میرزا اسکندری اعتراض داشتم بدیهی است که اعتراضات بنده به جریان انتخابات همدان شامل حال نماینده دیگر همدان جناب آقای برزین نمیباشد زیرا معروفیت و محبوبیت ایشان در همدان به اندازهای است که هر نوع جریان بالاخره به نفع ایشان تمام میشود (صحیح است) گرچه جریان انتخابات همدان با تمام قانون شکنیهایی که درآن اعمال شده است در مقابل اعتراضاتی که به صلاحیت ایشان طبق اسناد و مدارک مثبته موجود است بسیار ناچیز میباشد ولی برای اطلاع آقایان نمایندگان فقط مختصری از آن را به عرض مجلس شورای ملی میرسانم. سال گذشته تقریبا در همین موقع بود که آقای اسکندری با اتومبیل فرمانداری تهران به همدان تشریف فرما شده و اعلام فرمودند که من آن چنان شخصی هستم که مرا کاندید انتخاب همدان نمودهاند البته این اظهارات دنباله هم داشت و آن دنباله دستهای از مأمورین دولت بودند که به عنوان ستاد ارتش انتخابات حضرت والا وارد همدان شدند اهالی همدان با مشاهده این وضعیت هنوز شیفته و فریفته آن اعلامیههای بلیغ دولت دائر بر آزادی انتخابات بودند که انجمن نظارت انتخابات برخلاف میل و نظر وجوه اهالی دعوت شد اهالی همدان چارهای جز بستن بازار و تحصن در تلگرافخانه را ندیدند و به وسیله جناب آقای قائممقامالملک رفیع ضمن تلگراف حضوری مختصر بی میلی خود را به سمع اولیای امور رسانیدند. فرماندار همدان احضار شد و با احضار فرماندار متحصنین از تلگرافخانه خارج، بازارها باز، انجمن مستعفی، اهالی با امیدواری منتظر حوادث آینده شدند. طولی نکشید که فرماندار بی طرفی وارد و انجمن با صلاحیتی نیز انتخاب شد ودر اوایل امر واقعاً این طور به نظر میرسید که انشاء الله به خیر گذشته است، چند روزی به توزیع تعرفه و اخذ آراء نماینده بود که یک مرتبه ورق برگشت به رئیس شهربانی سرهنگ جلیل پور از مرکز البته از نظر خیرخواهی و تجدید قوا چند روزی مرخصی داده شد و مقرر شد تا رفع خستگی ایشان آقای سرهنگ دادگستر به جای ایشان انجام وظیفه نمایند. آقای سرهنگ شمس ملک آراء هم با یک عده ژاندارم برای آشنا کردن مردم همدان به وظیفه خودشان به عنوان نیروی کمکی وارد همدان شدند. نه این هم اکتفا نشد یک نفر افسر ژاندارم دیگر به نام سروان مجتبوی بستاد اضافه شد. این آقای سروان سابقاً رئیس ژاندارمری همدان بود و چون فعالیت بیشماری برای حضرت والا میکرد وحتی چند تلگراف هم بر له آقای اسکندری امضاء کرده بود ژاندارمری او را تغییر داده بود. ظهور جناب سروان اهالی را دیگر به کلی بیچاره کرد و وزارت کشور در نتیجه تظلم اهالی همدان از ژاندارمری مؤاخذه نوده که این افسر را چرا مجدداً به همدان فرستادهاند در صورتی که شورای عالی انتخابات نظر داده است که او نباید در محل باشد؟ ژاندارمری جواب داد صحیح است که این افسر تغییر کرده محل مأموریت او هم خرم آباد است ولی این افسر وظیفه شناس را مقامات عالیه به همدان فرستادهاند و ژاندارمری بی تقصیر است (تمام این عرایض را که میکنم مدرک دارد و تماماً در پرونده انتخابات و پرونده وزارت کشور موجود است) این عده آقایان از هیچ اقدامی که تحت عنوان مداخله مشروع به ما یاد دادهاند خودداری نفرمودهاند و پس از آن که متوجه شدند که تمام اقدامات آنها ممکن است بلا نتیجه باشد سروان مجتبوی نامدار را برگزیدند که برود و این زنگوله را بهر قیمتی که شود آویزان کند بلوک خنجین متعلق به یکی از خوانین همدان است و مالک این بلوک با آقای اسکندری نظر مساعدی نداشت با وجود تمام اقدامات آقایان ژاندارمها کاندید محترم حتی یک رأی در این صندوق پیدا نکرد. آقای سروان در ضمن حمل صندوق به شهر تختههای زیر صندوق را برداشته و اشتباهاتی را که اهالی کرده بودند تصحیح فرمودند به طوری که انجمن صندوق را دست خورده تشخیص داد و آراء آن را باطل نمود و مطمئناً اگر این آراء تعویض و صندوق باطل نمیشد آقای اسکندری امروز خدمت آقیاان تشریف نداشتند این بود خلاصهای از ماجرای لشکرکشی انتخابات همدان که قضاوت نهایی در به اره آن منوط برای آقایان است. و اما صلاحیت اخلاقی و سیاسی ایشان، کارهای برجسته اداری که آقای اسکندری کردهاند یکی در سال ۱۳۰۶ ریاست کابینه وزارت فوائد عامه بوده، دیگری در سال ۱۳۲۶ ریاست هیئت مدیره شرکت بیمه و آخرش در سال قبل فرمانداری طهران بوده است. در اغلب این مشاغل ترک خدمتهای آقای اسکندری توأم بوده است با فقدان یک چک یا چند تا چک یا حیف و میلهای دیگر و گریز به خارجه. پروندههای موجود در وزارت سابق فوائد عامه و شرکت بیمه جزئیات این نمونههای امانت را روشن مینماید. عدهای از نمایندگان مجلس شورای ملی ممکن است بر حسب مقتضیات زمان روز یا ساعت سوء استفادههای غیر قابل تردید اشخاص را نادیده گرفته و آنها را به همکاری خود بپذیرند ولی در یک مورد است که رئوفترین قلب و با گذشتترین ایرانی نمیتوانند آن مورد را ندیده پندارد و آن مورد خیانت است. خیانت به مملکت است اگر کسی برای مال و یا کسب جاه عالماً و عامداً منافع بیگانگان را بر منافع کشور خود ترجیح دهد و فعالیت شخصی و اجتماعی خود را در اختیار آنها بگذارد جایش نه فقط در صندلی مجلس شورای ملی نیست بلکه او را به چوبه دار باید سپرد تا به کیفر اعمال خود رسیده و باعث عبرت سایرین شود (صحیح است- صحیح است) آقای اسکندری بلافاصله پس از شهریور ۱۳۲۰ پس از سالها خاموشی فعالیتهای سیاسی خود را آغاز نموده پس از چند ماهی موفق به تأسیس حزب توده و انتشار روزنامه سیاست ارگان رسمی حزب میشوند. در دوره سیزدهم مجلس و زمامداری آقای قوامالسلطنه بود که آقای اسکندری به مدیریت شرکت بیمه رسیدند و بعد از چند ماهی به دلائلی که قبلاً عرض شد بغته به مصر تشریف بردند. زندگانی حضرت والا در مصر توجه و سوء ظن پلیس را به خود
جلب میکند و ایشان تحت مراقبت قرار میگیرند. در اوایل سال ۱۳۲۳ ایشان مصاحبهای با مخبر روزنامه (آخرالساعه) نموده و اظهار میدارند که من لیدر حزب توده و مروج مرام بالشویکی در ایران هستم و در نظر دارم فیلمی از وقایع ۲۰ ساله ایران تهیه کنم، مقامات مصری که مدتی مراقب اعمال او بودند فعالیت و اقامت ایشان را در قاهره برخلاف منافع مصر تشخیص داده و با وجود این که گذرنامه خدمت داشتند گذرنامه ایشان را توقیف و خودشان را هم از مصر خارج میکنند.
مدارک این عرایض در پرونده محرمانه وزرات خارجه موجود است وانگهی شاهد حی و حاضری هم اینجا داریم. بله آقای اسکندری را مصریان نپذیرفتند ملل دیگر مراقت و بیدارند فقط مملکت ما است که بهشت جنایتکاران و خیانت پیشهها شده و این اشخاص و امثال آنها به عوض این که مجازات شوند دارای مشاغل، جاه و ثروت میشوند. ممکن است گفته شود که عضو حزب توده بودن و یا تبلیغ مرام بلشویکی کردن که جرم نیست، صحیح است من هر عقیدهای ولو بت پرستی را هم محترم میشمارم من اصولًا معتقدم که نجات دنیا در یک سوسیالیزم حقیقی است ولی فرق است بین ایمان داشتن و جاسوسی کردن (صحیح است) این کتاب را که ملاحظه میکنید کتابی است که سازمان جاسوسی روسها را در دنیا و به خصوص در ایران شرح میدهد مؤلف آن شخصی است به نام ژرژ آکاباکف مقدمه این کتاب این طور مینویسد:
مقدمه: لنین یک روز گفته که هر بلشویک باید خودش را یک چکیست تربیت کند یا به زبان دیگر هر کمونیست باید یک جاسوس باشد. بدیهی است با دشمنان بیشماری که ما داریم برای حفظ دولت جوان خود هیچ وسیلهای غیرمجاز و یا نامشروع نمیدانیم نهایت ضرورت را دارد که دستگاه حفظ دولت (مقصود پلیس مخفی است) منتهی درجه فعالیت را داشته باشد. آکاباکف مینویسد من اقرار میکنم که این منتها درجه فعالیت به دست آمده است این دستگاهی که نامش چکا و یا گ. پ. او است ماشینی است عجیب و مهیب و مدلی است که تاریخ بشریت تا به حال نظیر آن را ندیده، ده سال تمام از ۱۹۲۰- ۱۹۳۰ من عضو وابسته این دستگاه بودم من در مراکز مهم آن کار کردم و به تمام رموز مملکت داری این دولت جوان آشنا هستم من بالاخره ایمان خود را از دست دادم و به همین دلیل روابط خود را داوطلبانه با این دستگاه و این دولت قطع کردم من مطمئن شدم که این راه هیچ وقت به آن ایدهآلهایی که به ما نشان داده شده است نخواهد رسید برعکس من دیگر نمیتوانم خدمتگذار با ایمان آن باشم بلکه من وظیفه خود میدانم که با آن مبارزه کنم و چون بزرگترین ستون آن دستگاه جاسوسی آن است من میخواهم با انتشار حقایقی این ستون را بلرزه بیاورم و چنان حرکاتی به آن بدهم تا تمام این دستگاه واژگون شود در همین کتاب در صفحه ۹۶ نگارنده ضمن تشریح تشیکلات جاسوسی ایران در سال ۱۹۲۷ (۱۳۰۶) و معرفی آژانسها مینویسد «یک شاهزادهای که پست مهمی در وزارت فوائد عامه داشت جاسوس شماره ۱۶ ما بود او اطلاعات مفید راجع به جریان کار وزارتخانه به ما میداد» وزارت فوائد عامه در آن تاریخ با جناب آقای حاج مخبرالسلطنه بود صاحبمنصبان مهم این وزارتخانه آن وقت این آقایان بودند: آقای رهنما- آقای محمد صفی خان ادیب- آقای اویسی- مدیر کل فلاحت- یک نفر آمریکایی مدیر کل راه بود- آقای سعید نفیسی رئیس کارگزینی- آقای فطنالسلطنه مجد رئیس اداره تجارت و جنابعالی تنها شاهزاده در پست مهم و رئیس کابینه بودید تمام معایب نواقص و قصوری که ممکن است به یک نفر نسبت داده شود دزدی، رشوه خواری، اختلاس، بی عفتی حتی قتل نفس در مقابل جاسوس با نمره بودن صفر است آقای نمره ۱۶ جنابعالی چند روز قبل یکی دیگر از مأموریتهای خودتان را در مجلس شورای ملی انجام دادید ولی امیدوارم که با کمک آقایان نمایندگان این آخرین مأموریت بوده خود شما هم گویا واقف به این امر میباشید و تذکره سیاسی هم فعلًا در جیب جنابعالی است یقیناً بی دلیل تهیه نشده. آقایان نمایندگان امروز پس از ۴۰ سال اغلب شما به مردان پاکدامن و رجال با تقوای مملکت ایراد میگیرید که چرا در فلان تاریخ برای حفظ جان خود سوار کالسکه فلان سفارت شدند فکر کنید آینده و تاریخ درباره شما چه قضاوتی خواهد کرد زندگی به آن چند صباحی در عمر بشر اطلاق میشود که توأم با شرافت باشد اختیار با شماست (صحیح است)
نائب رئیس- آقای اسکندری
عباس اسکندری- عرض کنم بنده حاجت به جلسه دیگری ندارم کسی حاجت دارد در جلسه دیگر صحبت کند که برای خودش یک لغزشی بداند و بخواهد برود عقب جواب، آقای دکتر اعتبار معروف خاطر تمام آقایان نمایندگان محترم هستند که ایشان اهل دنیا هستند و همه هم میدانند که اهل دنیا بیاناتشان اعتباری ندارد ایشان هم به اعتبار خودشان در اینجا مذاکراتی کردند و من از مخالفت ایشان خیلی خشنود شدم وقتی که دیدم آقای مهندس رضوی مخالفت خودشان را پس گرفتند. از آقای سردار فاخر رئیس تقاضا کردم اجازه داده شود به هر کسی که میل دارد حرف بزند، ایشان فرمودند نمیشود طبق مقررات وقتی مخالف، مخالفت خودش را پس گرفتن کسی نمیتواند مخالفت بکند. بنده چه کردم، بنده از برای این که همه آقایان چشمشان باز باشد وقتی رأی میدهند از یکی از دوستان خودم که در مجلس است در ۱۰ روز ۱۲ روز قبل از آقای دکتر راجی خواهش کرم که بروند یک نفر را پیدا بکنند که مخالفت کند و من از طرف خودم از مقام ریاست تقاضا میکنم که مخالفت او پذیرفته شد من میل ندارم کسی به من رأی بدهد تا وقتی که صحبت نشده چون عنوان مخالفت شده و بالاخره آقای دکتر راجی به بنده فرمودند که خوشبختانه من این اقدام را کردم نه از نظر موافقت و دوستی با تو ولی علیالاصول برای یک کسی که داوطلب است و آزادانه میگوید هر کس میل دارد مخالفت کند من این اقدام را کردم. مذاکراتی که آقای دکتر اعتبار اینجا فرموند چندقسمت بود یک قسمت راجع به جریان انتخابات همدان است، تصور میکنم اگر آقای مخبر شعبه مراجعه به پرونده انتخابات همدان که محتوی چند ورق بیشتر نیست و پرونده آقای دکتر اعتبار که بایستی او را وزن کنند که ببینند چند کیلو است مطلب درک میگردد و اگر مقابله میشد و مراجعه میشد به فرمان مذهبی آقای آیت الله بروجردی که این شخص نمیتواند جای یک نفر وکیل را در مجلس بگیرد بروید مراجعه بکنید (تولیت- آقا شما حق توهین ندارید- به اشخاص توهین نکنید) (همهمه نمایندگان) (آشتیانیزاده- بگذارید حرفشان را بزنند.) در پشت این کرسی خطابه که یک نفر... کسی کرده بی آبرویی بسی- چه غم دارد از آبروی کسی- میآید اینجا و حرف میزند و من با کمال خونسردی و صبر کردم حالا بشنوید جواب را آقایان (جمعی از نمایندگان- بفرمایید آقا) اگر غیر از شما که سابقه و جریان اموری که در این مملکت هست روشن است چه من اینجا باشم و چه اینجا نباشم من از الگوی شما چندارها را درخواهم آورد میدانید که من که هستم. بله من اینجا خواهم گفت و آنچه که لازم است میگویم شما تصور میکنید که میتوانید نام بنده را پهلوی نام خودتان با هم بگذارید. الدهر انزلنی ثم انزلنی ثم انزلینی کقالوا عباس اسکندری و دکتر اعتبار و سید احمد اعتبار!!!؟ موضوعاتی که اینجا گفته شد یکی جریان انتخابی است و همان طوری که عرض کردم موضوع انتخابات همدان خیلی خیلی روشن است در آنجا یک شخص محترم و برجسته واجبالتعظیمی که همه ایرانیان نسبت به او احترام میکنند آقای بهاءالملک (برزین- تصدیق میکنم بهاءالملک مرد محترمی است) ایشان در غیاب بنده که من در ایران نبودم بنده را از حوزه انتخابی همدان کاندیدا کردند در مراجعت که من آمدم به ایران ایشان در تهران بودند و من رفتم و خدمت ایشان عرض کردم که من قصد عزیمت را دارم و این اقدامی که کردید خیلی خیلی تشکر دارم ولی مسافر هستم ایشان فرمودند من دیگر گفتهام و گفته شده است آقای برزین شما این را تعریف بکنید آقای بهار اینجا حاضر است، خوانین محلی، تمام اهالی اسد آباد تلگراف آنها تمام اینجا موجود است اینها که ملاحظه میفرمایید تمام تلگرافتی است که اهل محل به من کردهاند و تقاضا کردهاند و جوابهایی است که من دادم وقتی هم انتخاب شدم همه تبریک گفتهاند تلگرافات همه موجود است شما هم بروید دو تا تلگراف بیاورید و آن وقت به قول آقا بنده وکیل تحمیلی همدان هستم. آقای برزین بعد از آن که بنده کاندیداتور خود را گذاشتم تقاضای ائتلاف کردند و تلگرافاتشان حاضر است و ایشان هم از اهالی محل هستند با بنده ائتلاف کردند تلگرافات ایشان هم همگی موجود است خودشان هم اینجا حاضرند پس مجموعه آراء بنده عبارت از آرایی است که در همدان آقایان خانی به استثناء دو نفر و آقای برزین و رفقای ایشان و خوانین اسد آباد و خانواده فرمانفرمایان مجموعه آراء مرا تشکیل دادند بنده نخواستم نسبت به آقایان نمایندگان محترم اینجا توهینی شده باشد من نمیخواهم بگویم انتخابات من بهتر از دیگران است و به همین دلیل با جریان انتخابشان مخالفت نداشتم (برزین- جریان را تصدیق میکنم) (صدرزاده- جریان را تصدیق کردید؟) (برزین- بله تصدیق میکنم) بسیار خوب میرویم سر موضوع دیگر این بود جریان انتخابی اما در موضوع راجع به صلاحیت بنده ایشان همان
طوری که فرمودند یکدانهاش را اشتباه کردند بنده در مدت ۲۹ سال سابقه سیاسی که در این مملکت دارم و چنانچه خواهم گفت و در این موضوع یادداشتی هم کرده بودم که به آقای مهندس رضوی جواب بدهم من در سن ۱۸ سالگی زمانی که در مدرسه بودم و بعد که مدرسه را تمام کردم داخل سیاست کشور ایران مستقلاً با فکر خودم شدم و ۲۶ سال که آقا اشاره کردند صحیح نیست و ۲۹ سال است اما جریان خدمات بنده اول چهار ماه ونیم قریب ۵ ماه از آن را معاون اداری مرحوم مشیرالدوله رئیسالوزراء بودم و بعد رئیس کابینه قوائد عامه بودم و بعد هم رئیس کل شرکت بیمه ایران و بعد هم استاندار شدم این چهار کاری است که بنده در مدت ۲۹ سال داشتهام من هیچ نمیخواهم استفاده بکنم از این که شخصی چون مرحوم مشیرالدوله یا مرد بزرگی مثل بهاءالملک یا مؤتمنالملک همیشه آنها در تمام موارد به من حسن نظر و اعتماد خودشان را داشتهاند و مؤتمنالملک حاضر است ولی به آنها هیچ استناد نمیکنم موضوعی که اینجا بیشتر از همه آقای دکتر اعتبار خیلی جسارت کردند و من عادت نکردهام توهین به کسی بکنم، با کمال بیشرمی به من ۰۰۰ به من نسبتی دادند که من مجبور هستم در همین جا به ایشان بگویم که بسیار بیشرم هستید در زمان دوره حکومت گذشته همه میدانند که من از مخالفین بودم محل تردید نیست که از روز نهم آبان و قبل از او در زمان مدتی که سردار سپه رئیسالوزراء بود تا نهم آبان که به سلطنت رسید و روزنامه من حاضر است اقلیت آن وقت هم حاضرند ملکالشعراء بهار حائریزاده و دیگران من مخالف حکومت بودم و بعداً هم این مخالفت را داشتم طبیعی است در دوران این حکومت که کسی حق حرف زدن نداشت جز این که مقاومت منفی کنم و در منزل باشم کار دیگری نمیکردم و در تمام این مدت هم متجاوز از هشت نه مرتبه من در شهربانی توقیف شدم و در این دفعات مکرر پس از یک ماه دو ماه سه ماه حبس میآمدند در را باز میکردند میگفتند اشتباه کردیم در یکی از آن دفعات وقتی من را بردند آنجا گفتند اسم شما چیست گفتم اسم بنده؟ چه عرض کنم شما کسی را که نمیدانید کیست چرا گرفتهاید آوردهاید گفتند رسم این است که اسمشان را بگویند، گفتم اسم بنده شیخ علی اکبر گفتند شیخ علی اکبر یعنی چه؟ گفتم اجازه میدهید اوقاتتان تلخ نشود یک حکایتی است عرض کنم گفتند بگو گفتم در زمان قدیم مرسوم بود که در روزهای اواخراسفند، آخر سال برای حکام (این الان در پرونده شهربانی هست، جعل نیست) یک خلعتی میفرستادند برای حکومت فرمانی صادر میکردند و اگر یک حاکم چند سال میماند این محتاج به فرمان مجدد نبود ولی خلعت فرستاده میشد یک حاکمی را سمنان فرستاده بودند چندین سال آنجا ماند وقتی که این حاکم عوض شد حاکم دوم آمد ودر روز دوم سوم از اطرافیان پرسید که حاکم سابق چه کرده بود که چند سال ماند آنچه فکر کردند گفتند ما کار برجستهای از او ندیدیم فقط روز دوم بود که اینجا شیخ علی اکبر را چوب زد. گفت این آقا شیخ علی اکبر کیست گفتند آخوندی است که اینجا هست فرستاد آقا شیخ علی اکبر را آوردند چوبش زدند این حاکم هم سه سال ماند. حاکم بعد هم به همین سیره رفتار کرد دفعه چهارم شیخ علی اکبر رفت سرخه سه فرسخی شهر، حاکم که وارد شد یک تعظیم کرد و دراز شد و پایش را بلند کرد و گفت بنده یک مقرری دارم بفرمایید بزنید تا بنده بروم منزل بنده هم شیخ علی اکبر هستم شما هر روز هر کسی را که میخواهید بگیرید شهربانی اولش نوشته است عباس اسکندری بعد از مدتی هم بنده را رها میکنید میگویید اشتباه کردیم عرض کنم که برای جواب ایشان همینقدر کافی است یک حکومتی در مدت ۲۰ سال با کمال قدرت به محض این که شما یک حرفی با یک کسی در خانهتان میزدید شما را روی این موضوع میگرفتند و حبس میکردند و شهربانی تهران ناظر بسیار وقایع اسفناکی بود که منتهی به این شد که برای نمونه یک پزشک احمدی را شما میبرد آویزان میکنید چرا؟ برای این که به بقیه فرصت داده شود ... آن وقت یک کتابی که در سال ۱۹۰۶ چاپ شده و در آن موقع مرحوم تیمورتاش وزیر دربار بود و دیگران بودند در آن موقع عباس اسکندری با انترناسیونال سیم بر علیه مملکت اقدام میکرد و او را هم راحت و آسوده گذاشته بودند توی خانه و متعرض او نمیشدند این اصل مطلب و توضیح برای تمام شنوندگان کفتی میکند اما بیحیایی اینجا است که برای همین موضوع محاکمهای هم شده، سه نفر محکوم به اعدام شدند، دبیر خاقان، شاهزاده دبیر خاقان (صحیح است) و سعید خان که در وزارت جنگ بود و سومی که افسری بود در وزارت جنگ محکوم به اعدام شد خیال میکنم این آقای قائممقامالملک بدانند که مؤتمنالملک برای خاطر پدرش که وکیل مجلس بود ایرج میرزا مفاخرالسلطنه رفت از پهلوی استدعا کرد اعدام او را به حبس ابد مبدل کردند. بی حیایی چقدر میشود در این مملکت؟
نایبالرئیس- به اشخاص توهین نکنید.
عباس اسکندری- به اشخاص توهین نکنم؟ چرا به من توهین کردند؟ یکی کرده بی آبرویی بسی- چه غم دارد از آبروی کسی، جواب شما را من در جریان سیر مملکت خواهم داد شما که هویت خودتان را نمیدانید شما که سوابق خودتان را نمیدانید آقای دکتر اعتبار من ۷۰۰ سال پدرانم در این مملکت، در هر گوشه این مملکت حکومت داشتند، ۱۵۰ سال مالک بالاستحاق بودند در این مملکت حکومت داشتند ما فروختیم آنچه داشتیم و شما خریدید آنچه نداشتید شما کجا بودید آنروزی که من کالسکه سوار میشدم و جلودار داشتم و سید احمد اعتبار برای این که ۸ تومان میگرفت میآمد به تلگرافخانه پدر مرا واسطه میکرد و میآورد عریضه میداد برای این که ده تومان بگیرد و به جای تمام آن ده تومانها هم اگر حقوقهای مدیر کلی حساب کنیم که گرفته است اگر جمع بکنید قیمت یکی از املاک شما نمیشود، این املاک مال کجا است؟ بلی آقا، این مال آن قسمت که فرمودید ببخشید، اگر من داخل خصوصیات میشوم، مجبور بودم که بگویم، من عادت ندارم به کسی توهین بکنم، بلی، قسمت دیگر راجع به ریاست هیئت مدیره شرکت بیمه ایران، میگویند که چک بی محل داده شده است.
دهقان- جواب کتاب آگاباکف را ندادی.
رحیمیان- به شما چه مربوط است چرا نمیگذارید حرفش را بزند.
دهقان- به شما چه، باید به اتهامی که وارد شده است جواب بدهد، تو حق داری از او دفاع کنی.
رحیمیان- شما خودتان از او کثیفتر هستید چرا نمیگذارید صحبت بکنند، فضولی نکن.
دهقان- به شما مربوط نیست.
مسعود ثابتی- آقا این چه وضعی است (زنگ رئیس)
نایب رئیس- نظم مجلس را رعایت بفرمایید.
عباس اسکندری- جواب موضوع آقای دکتر اعتبار در بیانی که کردند این بود که در سال ۱۹۳۰ این کتاب در پاریس چاپ شده است و در حوالی سال ۱۹۳۰ در منتهای قدرت دوره پادشاه سابق این کتاب چاپ شده و روی این کتاب عمل شد و این اشخاص را گرفتند توقیف کردند و اعدام کردند این جریان امر است و این بهترین دلیلش این است که هر کس توی خانهاش حرفی معمولی میزد او را میگرفتند همین آقای قائممقامالملک توی خیابان که راه میرفتند من از آن طرف نگاه میکردیم و زیرلبی یک سلامی میکردم در یک چنین بساط حکومتی به بنده نسبت دادند که با این وضعیت و حصاری که دور شوروی درست شده بود بنده با انترناسیونال سوم ارتباط داشتم که هیچ با شورویها هم رفت و آمد داشتم از این گذشته از آقایان میپرسم وزارت فوائد عامه چه کاری داشت؟ میخواهم بدانم آنجا وزارت جنگ است؟ شهربانی مملکت است؟ راجع به کسالت مزاج آقای حاج مخبرالسلطنه بنده میخواستم گزارش بدهم؟ آخر این چه معنی دارد که اینجا در مجلس بگویند بنده در وزارت فوائد عامه کی مصدر امر بودم، وزیر بودم؟ چه بودم؟ خوب این موضوع را همه آقایان البته دقت دارند و فهمیدند قسمت دیگر راجع به ریاست هیئت مدیره شرکت بیمه ایران عرض میکنم وقتی که بنده رفتم به شرکت بیمه ایران جناب آقای عامری رئیس هیئت مدیره بودند و ایشان به وزارت کشور منصوب شدند و لطفاً با موافقت خودشان آنجا را به بنده دادند وقتی که بنده رفتم آنجا عایدی شرکت مطابق بیلانی که بود در حدود ۲۶ میلیون ریال بود و روزی که از شرکت بیمه ایران خارج شدم ۵۴ میلیون ریال عایدی شرکت بیمه بود اینها بیلان شرکت است کاری که در شرکت بیمه من کردم و تا این دقیقه نخواستم تظاهر کرده باشم و اصلا به این کار عادت ندارم این است که قانون بیمه کارگران را تهیه کردم و آقای قوامالسلطنه در کابینه قبلیشان آوردند به مجلس به امضای آقای قوام السلطنه و آقای بهاء الملک وزیر دادگستری پیشنهاد شده است و این قانون گذشته است این قانون بزرگترین سندی برای آسایش این مملکت است که وقتی یک طبقه بدبخت بیچاره اطمینان به این ده خودشان پیدا کردند البته وضعیات بهتر و راحتتر و آرامتری خواهند داشت تا این دقیقه هم دیگران در وزارت کار و از جاهای دیگر آمدند و گفتند و نوشتند و یک کلمه به آنها نگفتم که این قانون بیمه کارگران را من پیشنهاد کردم مقصود عمل بود که شد. از شرکت بیمه بنده مطابق سند رسمی موجود به واسطه اختلافی که با دکتر میلسپو پیدا کردم بیرون آمدم دکتر میلسپو میخواست
مداخله غیرقانونی در شرکت بیمه بکند بنده نپذیرفتم مراسله او هست که میگوید در همه حال من شما را رئیس هیئت مدیره شرکت بیمه میدانم کاغذ او را برگرداندم به وزیر مالیه و به وسیله او جواب دادم که من به واسطه این که میخواهم مسافرت کنم قبول نمیکنم و استعفا میکنم. کاغذ موجود است چرا معارضه نکردم؟ برای این که آن روز آمریکاییهای مستخدمین مالیه یک عنوان زیادی داشتند و من نمیخواستم بگویند که عباس اسکندری موجب شد و با آنها معارضه نکردم؟ برای این که آن روز آمریکاییهای مستخدمین مالیه یک عنوان زیادی داشتند و من نمیخواستم بگویند که عباس اسکندری موجب شد و عمل را موافقین و مخالفینشان دیدند اما گفته شد که من چک بی محل دادم اگر در تمام این مملکت یک چک ۵ تومانی باشد که عباس اسکندری به جایی داده باشد و محل نداشته باشد تمام دارایی من وثیقه او است یکی کرده بی آبرویی بی ... چه غم دارد از آبروی یک کسی یک دانه چک را بیاورید که ۵ ریال بی محل باشد حیا چیز خوبی است. شرم چیز خوبی است، میگویند از شرکت بیمه سوء استفاده کردم وقتی که رفتم به قاهره در اواخر اردیبهشت بود آقای ساعد وزیر خارجه بودند ایشان هم کمک کردند در مسافرت بنده دیدم خانواده من (اینها را من یک شکلی تربیت کردهام که خیلی دقیق و حساسند واقعاً هم برای این روزها نیستند) یک کاغذی برای من نوشتهاند این کاغذ هم هست مینویسد که روزنامه تهران مصور مینویسد که شما مبالغی از شرکت بیمه بردهاید و ما چنین و چنان کردیم حتی کاغذش را دارم که نوشتهاند یک نفر را حاضر کردیم که بزند دست آن کسی که این حرف را نوشته خرد کند ولی از شما میپرسیم قبل از وقت چون که شما پدر ما هستید بنویسید این موضوع چیست؟ به آنها نوشتم که هیچ داخل خصوصیات نشوید من نمیخواهم در سیاست دخالت بکنم شما هم درستان را بخوانید فقط بنویسید به شرکت بیمه ایران که شرکت بیمه ایران اگر چیزی دارد بنویسد یا تکذیب کند بعداً مراسلهای برای من فرستادند، به شرکت بیمه ایران خانم بنده مینویسد که این موضوع چیست؟ رئیس شرکت بیمه ایران جواب مینویسد که ما بنا بر وظیفه همان موقع که بر علیه آقای اسکندری شرحی نوشتند به همان روزنامه طبق قانون مطبوعات فرستادیم و او درج نکرد آن کاغذ حاضر است معذلک کلمهای به روی همین آقای دهقان نیاوردم، چرا؟ از برای این که کسانی که پابند قیود اسلامی نیستند حیثیات دیگران را نمیخواهند محترم بشمارند اینها روی اصول و سوابقی است که خودشان تعقیب میکنند. این کاغذ شرکت بیمه ایران است (صدرزاده: بخوانید آقا) البته میخوانم، بنده در تاریخ اردیبهشت ۱۳۲۲ از تهران رفتم در تاریخ ۲۲/۵/۳۲۲یعنی در مرداد شرکت بیمه ایران مینویسد، بانو منصور اسکندری نامه مورخه ۱۸ مرداد شما رسید نسبت به مندرجات روزنامه تهران مصور شرکت بیمه به وظیفه خود رفتار و شرح لازم در تکذیب از روزنامه مذکور برای درج ارسال گردید غیر از این تکلیف دیگری ندارد. شرکت بیمه ایران دکتر محسنی، سلطان حسین رخشانی، بنده به آنها نوشتم شما هیچ قسم وظیفه دیگری ندارید و از شما میرنجم اگر دخالت بکنید من درایران نیستم شما هم دخالت نکنید اینها معذلک به روزنامههای دیگر کیهان، نجات ایران و ستاره و جاهای دیگر فرستادند. این هم راجع به آن قسمتی آقا فرمودند اما این که بنده به مصر رفتم در مصر فعالیت سیاسی کردم، آقا من زبان عربی نمیدانم من رفتم و در یک هتل منزل کردم و جز آب معدنی حلوان و گردش در کشور مصر جای دیگری نمیدانم بنده در مصر فعالیتی پیش ملک فاروق داشتم؟ بنده بر علیه دولت انگلیس یا بر له دولت شوروی کار کردم؟ دولت شوروی و دولت انگلیس که در آن موقع هر دو با هم متحد و متفق بر علیه آلمان اقدام میکردند شما که میگویید که من طرفدار اتحاد جماهیر شوروی بودم آنها هم که در آن موقع با هم مخالفت نمیکردند شما یک نسبتهایی به من دادید که من واقعا خودم پیش خودم فکر کردم که یک چیزی هستم دراین مملکت (خنده نمایندگان) اما موضوعی که لازم است به عرض برسانم این که بنده به خیال خودم وقتی که حس کردم دیدم که یک نفر اینجا با من مخالفت کرد و مخالفتش را پس گرفت همین عنوان این که من مخالفم کافی بود که یک اشخاصی دغدغه خاطری پیدا کنند. این آقای دکتر راجی اینجا هستند گفتم آقا بنده خواهش میکنم یک نفر را پیدا کنید که با من مخالفت کند گفتند نمیشود گفتم وقتی که اجازه خواست من تقاضا میکنم چون به منفعت من است زیرا اگر او صحبت نکند به من اجازه نمیدهند ولی اگر او صحبت کند به من اجازه میدهند و من همین را میخواهم بنده این اجازه را میخواهم برای این که چند کلمهای بتوانم حرف بزنم آقای رئیس میگویند خوب چون کسی با شما مخالفت نکرده شما هم نمیتوانید حرف بزنید وعملا من این را صحیح نمیدانم بعد از این هم وقتی یک نفر گفت مخالفم موافق و صاحب امر حقش باید محفوظ باشد که بتواند حرف بزند. عرض کنم دوباره هیچ نمیخواهم داخل یک جریانی بشوم. همه میدانند که موضوع چیست آن روزی هم که من آمدم و پشت این کرسی خطابه حرف زدم و همان روز هم گفتم که موقع مهم مملکتی است و اگر نمیکنم فوت میشد و برای این با تمام اصراری که دیگران کردند که این کار را نکنم و بعداً هم به من نصیحت دادند قبول نکردم ولی من نمیتوانستم. زیرا یک موضوع مملکتی بود آن هم در طی قرون برای ایران، برای نفع ایران یک دفعه پیدا میشود، من حتی اگر میتوانستم بدون اسم این موضوع را در مجلس تعقیب بکنم همان کار را میکردم، ولی مجبور بودم که آن کار را بکنم ولی خوب، عرض کنم در اواخر جنگ بینالمللی گذشته که مدرسه را تمام کردم برای اولین بار یا در صحنه سیاست ایران گذاشتم در آن زمان ایران میدان بیعدالتی همسایگان شده بود و بدون رعایت بیطرفی از سه جهت قوای بیگانه در این کشور انواع و اقسام مداخلات را مینمود، من با رفقای حزبی خود برای نجات بقایای قوای ژاندارم که از دست مرگ جان بدر برده و در کوههای لرستان و سایر نقاط صفحات غرب گرسنه و در بند بودند به اتفاق چند نفر دیگر عزیمت نمودم و مقرر بود در نهاوند به کمک و راهنمایی مرحوم میرزاطاهر تنکابنی مأموریت خود را انجام دهم. در سن ۱۸ سالگی به شهادت شاهد زنده موجود در همین مجلس مأموریت خود را به خوبی انجام دادم (از آقایان خواهش میکنم که تشریف داشته باشند) کمک آقای ظفرالسلطان که امروز آقای ظفری خوانده میشوند و اینجا هستند هیچ وقت فراموش نمیکنم که در لحظات سخت مرا از مرگ نجات دادند و همچنین مرحوم نظرعلی خان سردار اکرم امیر نظام والی پیشکوه برای همین منظور آزادیخواهانه خود را به خطر و پیکار و مبارزه داخل نمود که برای او گران هم تمام شد و در پیکار الشتر ودلقان یکی از پسرهای او، شاید همین آقای علی محمدخان غضنفری باشد که مجروح شد خوشوقتم که با تمام زحمات دراین مسافرت به دستور ایران دوستان واقعی و مردی چون تنکابنی موفق شدم به اتفاق رفقای خود متجاوز از هزار نفر ژاندارم را از مرگ نجات دادم ولی محسن نجم آبادی که زنده است در این راه نقش بزرگی داشت بالاخره چون ستادارتش انگلیس در همدان وجود ما و رفقای ما را با نقشه خود منافی میدانست موفق شد که بیشتر دوستان ما را توقیف و گرفتار کند، من پنهانی و به کمک مأمورین ظفرالسلطان خود را توانستم به همدان برسانم و بالاخره در این شهری که امروز سمت نمایندگی آن را دارم، به قول آقا تحمیلی، از طرف مأمورین پلیس انگلیس در داخله کشور آزاد و مسقل و بیطرف ایران دستگیر شدم (در جنگ گذشته ایران تا آخر بیطرف بود) گناه من ایران دوستی من بود دلیل آنها هم قدرت و حکومت کیف مایشایی و زور بود. مدت ۱۱ ماه در همدان توقیف بودم. اعتراف دارم در زندان با من بسیار خوشرفتاری نمودند و شکایتی از مأمورین جزء انگلیسی ندارم ژنرال ماژور دونسترویل پدربزرگ کودتای ایران که رئیس و فرمانده این قوا بود بسیار مرد مؤدب و متین و مخصوصاً نسبت به من کمال ادب را نموده بیانات مأمورین زیر دست حکایت میکرد که مثل امروز او هم مرا لجوج و سرسخت نامیده است در تحقیقات به آنها جوابی ندادم و دلیل من این بود که به آنها گفتم شما بدون اجازه به کشور ایران آمدهاید و به حکم زور مداخله غیرقانونی میکنید و به شما حکم جلاد قادری را دارید جوابی نمیدهم شاید همین امر موجب شد برخلاف معمول مرا به حضور ژنرال کردند او هم جوابی از من نشنید و مکرر به من گفت شما خیلی لجوج و سرسخت هستید ولی حس کردم که بی اعتنایی من در مقابل آن همه قدرت در آنها نسبت به من تولید احترام نمود و روزی که مشارالیه به سمت قزوین و رشت برای اشغال قفقاز میرفت مرا خواست و گفت شخصاً به من ارفاق کرده است والا چون حاکم همدان و سایرین که زندانی شده بودند
باید من هم در اردوگاه بصره یا هندوستان باشم و به من نصیحت داد که روزبه خود راعوض کنم اما چون بر اصول و عقاید ژنرال آگاه بودم و یادداشتهای او هم بعداً در دسترس من قرار گرفت نتوانستم نصایح ایشان را بپذیرم. ژنرال مردی آزاد فکر و دموکرات بود اما عقیده داشت که دموکراسی از جزیره انگلستان به خارج نمیتواند نفوذ کند و دموکراتهای دنیا و دیگر ملتهای جهان خصوصا آسیا و ایران نباید از آن سهمی داشته باشند (صحیح است) این جمله از کتاب اوست که مخصوصا از روی یادداشتهای او میخوانم (یکی از نمایندگان: لازم نیست) (اقبال: درست است) فقط یک سطر است و باید گوش کنید ژنرال مینویسد: من با اطلاعاتی که نسبت به حکومت دموکراسی خودمان و دموکراسی ایران پیدا کردهام به عقیده من ما نبایستی طوری رفتار کنیم که ایرانیان هشیار شده بفهمند با این که ما خودمان یک مملکت دموکراسی هستیم در مملکت آنها ملاکین و سرمایهداران عمده را بر عله نهضت دموکراسی تقویت میکنیم. این شخص فارسی خوب حرف میزد و خود را هم عاشق سعدی و حافظ میدانست ولی افسوس، برای کشوری که حافظ و سعدی به وجود آورده حقی قائل نبود. من از این قدم اول شروع زندگانی سیاسی دانستم که ملتی بیزور چون ایران جز از خود گذشتگی و شهامت و صراحت لهجه و شجاعت راهی ندارد وبه هیچ کس و هیچ قدرتی جز نیروی ملی خود نباید تکیه کند زیرا زورمندان جهان نیروی خود را به رایگان برای دیگران صرف نمیکنند (صحیح است، احسنت) و در جدال آقایی دنیا کسی را سهم و بهره میدهند که بخواهد زنده بماند و برای خود حق زندگی قائل باشد (محمد ذوالفقاری: اگر بگذارند) من نیز در میان آن همه ایرانیان که در پیکار جنگ اول بینالملل زیان دیدند آقای مامقانی و آقای ملکالشعراء هم بودند (برزین: بنده خودم هم بودم در آن مهاجرت مقدس) چه بهتر، و بسیاری که از میان رفته بسیار صدمه خوردم ولی هیچگاه جمودت فکر ندارم که به این منظور و علت در صف مخالف بریتانیا قرار گرفته باشم بلکه بالعکس به هموطنان خود توصیه میکنم باید با ملتی بزرگ چون انگلستان از روی دوستی واقعی را داشته باشد و امیدوار باشند که زمامداران آن کشور در سیاست خشونت و مشتبه خود تغییر روش دهند و ما بتوانیم از این همسایه توانا فوائدی چنان که باید و شاید ببریم ولی این امر در روزگاری امکان پذیر است که حق ما را بشناسند در زمانی که انگلستان بعد از دو قرن به حکم جریان تحول تاریخ و روزگار از تاج امپراطوری هندوستان صرفنظر میکند مسلم است که باید با ایران مستقل طریق دوستی واقعی پیش گیرد و از جمله تقاضایی که ایران برای دوستی دارد همانا تعدیل در تمدید قرارداد نفت جنوب است. انگلستان نیازمند به نفت جنوب ایران است، ایران هم حاضر است به او داده است و میدهد ولی به قیمت حقیقی آن، ما به پول آن کمال احتیاج را داریم و باید حق واقعی ما را بدهند و این غبن فاحش جبران بشود و مسلماً هم خواهد شد من از پشت این کرسی خطابه از حق منصوبه از ملت ایران سخن راندم. نظری به اشخاص معین ندارم. موضوع بزرگتر از آن است که داخل خصوصیات اشخاص بشوم اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان هم در این منظور مقدس که جهادی برای تجدید زندگانی ایران و تهیه وسیله برای عمران آن باشد دیدم که با من همفکر بودند. خوشبختانه از مجرای اخبار خبرگزاران خارجی خصوصاً انگلستان استنباط شد که در این موضوع تجدیدنظر و تعدیلی امکان حصول دارد و این گوی نیکبختی منطق به این مجلس است و در آن روز اولین فصل و دیباچه دوستی ذیقیمت ایران و انگلستان شروع خواهد شد. به هر حال از این قسمت میگذرم آقایان نمایندگان باید بدانند که پایه فکر و عمل من با از خودگذشتگی و فداکاری که تنها راه موفقیت ملل است شروع شده و بر روی این دو اصل استوار است:
۱- در امور داخلی باید اصل مکافات و مجازات برقرار شود. تا چرخهای کشور ما بتواند به خوبی اداره امور را بگرداند بدکار باید از جامعه رانده شود و خدمتگذار تشویق و تأیید گردد. و جزء این راه موفقیت برای همهمان مسدود است.
۲- در سیاست خارجی باید بر روی پایه اساس حفظ استقلال سیاسی و اقتصادی کشور با همسایگان عموماً در دوستی و صمیمیت به سر برد. ایران هیچگاه نباید وسیله تحریک دولتی بر علیه دولت دیگری قرار گیرد (نمایندگان: صحیح است) وضعیت جغرافیایی ما جزء این اقتضا ندارد و سلامت ایران با در نظر گرفتن اصل استقلال سیاسی و اقتصادی کشور و تمامیت ایران بر روی حفظ اصول موازنه است و مخصوصاً توجه کنیم جزء این طریقه برای ملت ایران، راهی در پیش نیست، ایرانی قبل از آن که هر راه و طریقه را پیش گیردو عقیده و فکری برای خوداتخاذ کند باید در نظر بگیرد که آزاد به دنیا آمده است باید آزاد زندگی کند و آزاد از دنیا برود ما باید بر علیه هر بیدادگری بایستیم و از مرگ نهراسیم و هیچگاه وسیله دست منافع دیگران و بازیچه این و آن نباشیم استقلال ملل به کمی و کثرت جمعیت نیست وضعیت چنین را با ۴۵۰ میلیون وهندوستان سیصد و شصت میلیونی را در نظر آرید. (نایب رئیس: آقای اسکندری از مطالبی که از موضوع خارج است خودداری کنید). ۰۰ و آن وقت با سوئد و دانمارک مقایسه کنید. خواهید دید راه خطا نپیمودهام. من این طریقه را در مدت ۲۹ سال زندگی سیاسی خود از دست ندادهام. در این مدت به خاطر همین اصول صدمه دیدهام. زندانی شدهام ولی هیچ گاه فتوری در فکر من حاصل نشده و امیدوارم تا روزی که از دنیا چشم میبندم این روش را از دست ندهم. بر من یقین است، مردمانی در دنیا حق زندگانی دارند که خود را صاحب حق میدانند و کسی نمیتواند ما را به عنوان وطن پرستی و آزادیخواهی مورد ملامت قرار دهد. اگر این طریقه بد است، چرا این همه نفوس را ملل دیگر همین ممالک معظمه، به نام آن به کشتن دادند و برای حفظ آب و خاک خود این همه ایستادگی کردند! و اگر خوب است چرا ما از آن استفاده نکنیم. ! حالا عموم آقایان نمایندگان اصول سیاست و روش مرا دانستید. با علمی کامل و فکری و روشن میتوانید در آن قضاوت نمایید. من همیشه با بیدادگری مبارزه خواهم نمود. من برای حفظ حقوق مردم که در نتیجه حفظ حقوق خودم و خانواده من است ایستادگی خواهم کرد و تا آن را بدست نیاورم از پا نخواهم نشست من چه در داخل مجلس باشم چه در پشت این کرسی خطابه باشم چه در اداره روزنامه خودم باشم یا در هر گوشه این مملکت به نسبت وسیلهای که دارم این روش را که با خدای خود عهد دارم تعقیب خواهم کرد. حالا آقایان میخواهند با قیام و قعود رأی بدهند با ورقه رأی بگیرند یا رأی مخفی تقاضا کنند یا شق دیگری که من خود پیشنهاد میکنم. مخالفین مهرههای سیاه را جمع کنند و با موم و غیره و روغن و سایر مواد نفتی عجین کنند. دستهای آقای دهقان هم میبینم بد نیست (خنده نمایندگان) و با آن مغز مرا متلاشی کنند و در شعله و لهیب نفت جسدم را بسوزانند و خاکسترم را به هوا پخش کنند باز بدانند که از هر ذره خاکستر من اسکندری صاحب فکر به وجود خواهد آمد از همه آنها خواهید شنید که باز میگوید آزاد به دنیا آمدهام آزاد باید زندگی کنم وآزاد باید از دنیا بروم شعار من و کسانی که از من پیروی میکنند، این خواهد بود هر که برای وطنش جان سپرد زندگیاش نیکو و خوشبخت مرد، فرصت است که از نویسندگان محترم خصوصاً نویسندگان ایران ما و کیهان بالاخص از آقای فرامرزی و سایر آقایانی که در مرکز و ولایات به من ابراز محبت کردهاند سپاسگزاری کنم و از تمام آنهایی که مرا با لطف خود تأیید کردند بسیار ممنونم و میدانم، راه صعب است مگر یار شود لطف خدای آری! هر که دراین بزم مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند. بله آقایان.
بعضی از نمایندگان- رأی رأی.
دهقان- بنده اخطار نظامنامهای دارم.
تولیت- بنده اخطار نظامنامهای دارم.
مسعود ثابتی- رأی بگیرید آقا اثر حرف ایشان از بین میرود.
نمایندگان- رأی رأی.
عباس اسکندری- مطابق قانون کسی نمیتواند بعد از بنده صحبت کند برای این که دو مرتبه باز باید بنده صحبت کنم.
نایب رئیس- تمنا میکنم از آقایان نظم را در موقع رأی رعایت کنند آقای دهقان شما اخطار نظامنامهای دارید بفرمایید؟
عباس اسکندری- بعد از ایشان بنده هم صحبت دارم.
نایب رئیس- آقای دهقان.
دهقان- بنده البته با آن وقاحتی که خاص آقای اسکندری است و به مخالفینشان تاخت میآورند به آن ترتیب عرض نمیکنم مطالبی این جا فرمودند که البته مجال دفاع نیست با این که من نامم را در صف مخالفین ایشان ثبت کرده بودم عرضی نمیکنم ولی چون نام روزنامه طهران مصور را آوردند میخواهم عرض بکنم که افتخار من در زندگی این است که هر چه در روزنامه طهران مصور نوشتم صریح و صحیح بوده است تاریخ ۵ سال اخیر ثابت کرده است این عرض بنده را، پنج سال پیش از این راجع به حزبی که ایشان مؤسس آن بودند و بعد به جهاتی که خودشان میدانند، چون ایشان را واسطه و رابطه با دیگران قرارشان ندادند و این کار را به آقای آرداشس واگذار کردند ایشان از این حزب آمدند بیرون. بنده همان وقت مطالبی که راجع به حزب نوشتم و پیشگوییهایی که کردم تماما مطابق با واقع درآمد و این یکی از افتخارات من است از رویه خودم هم منحرف نشدم و مطالبی هم که نوشتم صحیح است پروندههایی که از وجوه بیمه سوء استفاده کردید الان در وزارت دارایی است جنابعالی وجوه بیمه را برداشتید. از مصر فرستادید، سوء استفاده کردید من در روزنامه طهران مصور نوشتم درست هم نوشتم، شرکت بیمه هم جواب نداد و تکذیب نکرد بلکه تأیید هم کرد جواب هم موجود است دوسیه شما در وزارت دارایی موجود است آقای اسکندری شما را از مصر اخراج کردند شما آن جا با روزنامه آخرالساعه مصاحبه کردید. مصاحبه شما هست اینها را نمیشود انکار کرد آقای اسکندری. در تهران مصور بنده چیزی خلاف حقیقت نگفتم و نمینویسم و این افتخار من است راجع به آقای رحیمیان که فرمایش فرمودند و نسبت به بنده بی ادبی کردند میخواهم عرض بکنم که آقای رحیمیان حق با جنابعالی است آقای اسکندری رفیق شما هستند زیرا به موجب همین پروندهای که اینجا دارید شما به وسیله مأمورین مسلح شوروی مردم حوزه مأموریت خودتان را اخراج کردید و آنها را تحت فشار قرار دادید اینها عرایض بنده است.
رحیمیان- مطابق ماده ۱۰۹ بنده اخطار دارم.
نایب رئیس- پیشنهادی از آقای مهندس رضوی رسیده است اجازه بفرمایید نوبت برسد.
رحیمیان- نوبت نیست آقا به بنده توهین کردند مطابق ماده ۱۰۹ بنده حق دارم از خودم دفاع کنم بدون مباحثه بایستی صحبت کنم ۰۰۰
مسعود ثابتی- پس موضوع عباس اسکندری از بین رفت.
نایب رئیس- پیشنهاداتی رسیده است که باید قرائت بشود. (بعضی از نمایندگان: صحبت نکنید آقا) آقای رحیمیان بفرمایید.
رحیمیان- اولاً آقای دهقان مطلبی اظهار کردند و آن این بود که بنده نسبت به ایشان بی ادبی کردم و یکی هم این بود مطابق پرونده که هست بنده در دوره ۱۴ به سرنیزه شوروی انتخاب شدم ... (دهقان: این عرض را نکردم گفتم مأمورین شوروی موکلینشان را تحت فشار قرار دادند) .... عرض میکنم اولاً بنده میخواهم به عرض مجلس برسانم راجع به بی ادبی که میگویند من به ایشان کردم وضعیت ایشان در مجلس یک طوری است که هر کس مطالبی مخالف ایشان بگوید جنجال میکنند و هر کس موافق ایشان صحبت کرد سکوت میکنند و این عمل مطابق وظیفه یک نفر نماینده نیست و یکی راجع به آن موضوعی است که اظهار کردند بنده میخواهم توضیح بدهم که در این کشور بدبختی ما بیچارگی ما و ذلت ما همان نفوذ بیگانگانی است که در این کشور مردمان وطن پرست و مردمان باشرف را حتیالامکان میخواهند لجن مال کنند و من کسی هستم که اگر به ادعای آقای دهقان در دوره ۱۴ یک کسی به من کمک کرد در این دوره مثل ایشان به قوه سرنیزه وکیل نشدم، جناب اشرف به من کمک نکرد و تمام وسایل خارج با من مخالف بودند و همان ۱۶ هزار رأیی که به من داده شد و آن کسانی که در آن دوره به بنده رأی دادند در این دوره نیز به بنده رأی دادند متأسفانه بایستی در اینجا بگویم که خرابی کشور ما، ذلت ما، بدبختی ما همین است که یک اشخاصی مثل دکتر مصدق دراین کشور وکیل نمیشوند و یک عده مثل آقای دهقان با آن سوابقی که دارند در این کشور وکیل میشوند.
نایب رئیس- رعایت نزاکت را بفرمایید.
رحیمیان- به بنده توهین کردهاند جواب میدهم من بایستی این مطلب را توضیح بدهم، این اشخاصی که نسبت به من این حرفها را میزنند خدمت آقایان عرض کنم اینها در این مدت سه سال و نیم کجا بودند (مسعودی: رأی رأی) پس بنابراین. این اشخاص این حرفهایی که زدند به کجا میرسد؟ به خودشان، عرض دیگری ندارم.
نایب رئیس- پیشنهادی از آقای مهندس رضوی رسیده است که باید قرائت بشود.
(پیشنهاد به شرح زیر قرائت شد)
پیشنهاد میکنم اعتبارنامه آقای اسکندری فعلاً از دستور خارج شود و کمیسیونی مرکب از ۶ نفر برای تحقیق از هر شعبه یک نفر انتخاب گردد.
نایب رئیس- آقای مهندس رضوی.
مهندس رضوی- وکالت مردم کار مشکلی است و با احساسات قضاوت کردن در محیط سیاست امروز و تشنجات دنیای خارج و وضع خاص مملکت ما صلاح نیست (نمایندگان: صحیح است) بنده خودم معترض به آقای اسکندری بودم، البته شخصی مثل آقای اسکندری که زندگانی پر حادثهای داشته است نقاط ایراد و ضعف بسیار دارد. اگر بنده در آن موقع بنا به موضوعاتی که در نامه تقدیمی خودم به عرض مجلس شورای ملی رسانیده بودم اعتراض خودم را پس نگرفته بود. البته آنچه در نظر داشتم و مطالبی که بود نسبت به ایشان میگفتم منتهی جریان کار ایشان و مطالبی که ایشان راجع به روابط ما با دول خارج و یا بهتر و واضحتر بگویم تمدید قرارداد نفت بیان کردند، بنده را که یک نفر وطنپرست هستم و مانند همه آقایان موازنه کامل سیاست و آزادی مملکت را واجب و ضروری میدانم بر آن داشت که این پیشنهاد را امروز تقدیم کنم (صحیح است) این پیشنهاد هم برای این نیست که آقایان مخالفین اگر نظر مخالفت و مدللی دارند و یا اگر موافق ایشان هستند (چون بنده خودم فعلاً مردد هستم) نسبت برای ایشان تأثیر کند. علت این پیشنهاد هم چنانچه عرض کردم حفظ مصالح عالیه مملکت و به خصوص احترام قضاوتهای مجلس شورای ملی است و بنده آقایان را به سابقه پارهای از رد شدگان دوره گذشته جلب میکنم و به شما عرض میکنم که مملکت را به احساسات خودتان و به پارهای عوام فریبیها خدای نکرده نباید بفروشید ما باید از روی عدالت و از روی تحقیق قضاوت کنیم. به این دلیل بنده پیشنهاد کردم که از هر شعبهای یک نفر برای این موضوع تعیین و کمیسیونی تشکیل شود، راجع به آقای اسکندری، راجع به حوادث سیاسی یا امور اداری که هست به آن کمیسیون محول شود و آن کمیسیون مطالعه کند ونتیجه را به عرض مجلس شورای ملی برساند و مجلس شورای ملی رأی خود را بدهد بنده تصور میکنم با این طریق نه حقی از مخالفین ایشان و نه حقی از موافقین ایشان سلب نشده و بالعکس برای روشن شدن اذهان مصالح مجلس و مملکت هم بهتر رعایت شده است.
نایب رئیس- آقای حاذقی مخالفید؟
حاذقی- به همان دلیلی که همکار محترم من آقای مهندس رضوی لزوم تشکیل کمیسیونی را برای تحقیق اینجا تشریح فرمودند، من به همان دلیل تشکیل کمیسیون را اصولاً لازم نمیدانم. دلیلش هم خیلی روشن است اینجا پرونده آقای عباس اسکندری اولین پرونده نیست که رویش اعتراض شده و معترض حرفهایی زده باشد و نمایندگان محترم توجه میفرمایند که مجلس شورای ملی تحت تأثیر احساسات و مناسبات و همان فرمایشهایی که فرمودند قرار نمیگیرد در قضاوتش البته جهات مختلفی که مبتنی بر مصالح مملکت و حفظ سیاست موازنه کشور هست آنها را در نظر هست آنها را در نظر میگیرد چنان که در چند روز پیش که خود آقای اسکندری روی یک پرونده مشخص وطنپرست وخوش سابقه و خدمتگذار آقای تقیزاده اعتراضاتی فرمودند من دیدم که مجلس شورای ملی با کمال سکوت تمام حرفهای ایشان را شنیدند و بعد هم به اتفاق آراء به صحت نمایندگی ایشان رأی داد پس معلوم میشود این جور حرفها که اینجا زده میشود آقایان
نمایندگان این حرفها را با منطق و قضاوت از دریچه چشم یک نفر مرد سیاسی نه یک نفر مرد احساساتی قضاوت میکنند و رأی میدهند. نسبت به این پرونده هم گرچه عکسالعمل خود ایشان است- و باید گفت که در حقیقت کار دنیا همیشه آکسیون و رآکسیونش با هم است، اینجا اعتراضاتی شده است و جوابهایی نیز داده شده و ماها هم همه شنیدهایم و همین حالا هم تشخیصمان مطابق حق و واقع و انصاف و حفظ مصلحت مملکت حاصر و موجود است و هیچ نیازی به کمیسیون ندارد، به همین دلیل من پیشنهاد میکنم همین حالا رأی گرفته شود.
نایب رئیس- آقایانی که با پیشنهاد آقای مهندس رضوی مبنی بر خروج اعتبارنامه آقای اسکندری از دستور و ارجاع کمیسیونی که از شعب انتخاب بشود موافقند قیام فرمایند (عده کمی برخاستند) تصویب نشد. آقای تولیت اخطار نظامنامهای داشتید بفرمایید.
تولیت- آقای اسکندری در ضمن بیاناتشان اسمی از حضرت آیة الله بروجردی بردند که راجع به انتخابات بروجرد امر یا نهی فرمودند خواستم عرض کنم همچو چیزی نیست و شأن حضرت آیة الله اجل از این است که در این امور مداخله کنند (نمایندگان: صحیح است)
نایب رئیس- پیشنهادی به امضای ۲۷ نفر از آقایان نمایندگان رسیده است و درخواست رأی مخفی کردهاند قرائت میشود با اسامی پیشنهاددهندگان:
(پیشنهاد به شرح زیر قرائت شد)
ریاست محترم مجلس شورای ملی. نسبت به اعتبارنامه آقای عباس اسکندری پیشنهاد رأی مخفی مینماییم.
نورالدین امامی، محمد ذوالفقاری، مرآت اسفندیاری، سلطانالعلماء، کشاورز صدر، معینزاده، اسدالله ممقانی، بهادری، ناصر ذوالفقاری، لیقوانی، احمددهقان، گنجه، ملک مدنی، نصرت الله اسکندری، علی اکبر ملکی، صاحبجمع، عزت الله بیات، یمین اسفندیاری، قبادیان، اعظم زنگنه، غضنفری، اردشیر شادلو، عبدالقدیر آزاد، کفایی، کامل ماکویی، عباس مسعودی، تولیت.
اقبال- مطابق ماده ۹۲ سه نفر به عنوان نظارت به قید قرعه باید تعیین بشوند.
نایب رئیس- سه نفر به عنوان نظارت به قید قرعه انتخاب میشوند.
مسعود ثابتی- اجازه میفرمایید بنده اخطار نظامنامهای دارم. این فقط حق منشیها است.
اقبال- مطابق ماده ۹۲ سه نفر باید ۰۰
حاذقی- پیشنهاد باید بکنید.
اقبال- پیشنهاد میکنم.
نصرت الله اسکندری- اعلام رأی شده است آقا.
مسعود ثابتی- اجازه میفرمایید مطابق ماده ۹۳ این حق منحصراً با منشیها است ماده این است: اخذ رأی مخفی به ترتیبی است که در باب اخذ رأی علنی با اوراق در محل نطق ذکر شد ولی در عوض اوراق، مهرههای سفید و سیاه استعمال میشود مهره سفید علامت قبول و مهره سیاه علامت رد است منشیان مهرههای رأی را در یک ظرف ریخته و به طور آشکار شماره نموده مهرههای سفید را از سیاه جدا مینمایند و بعد مهرههای سفید را شماره مینمایند. نتیجه را لااقل ۳ منشی تعیین نموده رئیس آن را اعلام میدارد. در هر صورت این قانون نیست که سه نفر تعیین بشوند. سه نفر منحصراً در ماده ۹۳ است برای انتخابات عمومی آن هم در مجلس برای انتخابات هیئت رئیسه.
نایب رئیس- آقای ملک مدنی.
ملک مدنی- بنده میخواستم عرض بکنم که سابقه هم این بود منتهی یکی دو جلسه در مجلس برخلاف این سابقه عمل شده است و نظاری انتخاب شدهاند و این کار به صورتی که میخواهند عمل کنند نیست ولی سابقه همین است که آقای مسعود ثابتی اظهار کردند حالا بسته به نظر مجلس است.
نایب رئیس- آئیننامه تصریحی به این که دراین موقع چه قسم باید عمل بشود نشده چند دفعه هم سابقه دارد که در این موقع انتخاب شدهاند معذلک چون فرقی در امر نمیکند بنده موافقت میکنم که آقایان منشیها بیایند. رأی مخفی با مهره سیاه و سفید چند دفعه در مجلس سابقه پیدا کرده و آقایان به خصوص در آن آشنا شدهاند آقایانی که با نماینگی آقای اسکندری موافقند مهره سفید خواهند داد آقایانی که مخالفند مهره سیاه، شروع میکنیم به گرفتن رأی.
معتمد دماوندی- اجازه میفرمایید پیشنهاد آقای اقبال قرائت بشود؟
نایب رئیس- چون آقای اقبال پیشنهاد کردهاند که مطابق ماده ۹۲ عمل شود یعنی اسامی آقایان یک یک قرائت شود و تشریف بیاورند رأی بدهند و قبول این پیشنهاد مطابق آئیننامه اجباری است بنابراین مطابق ماده ۹۲ عمل خواهد شد. عده حاضر در مجلس ۱۰۳ نفر آقایان بفرمایید.
(اسامی آقایان برای دادن رأی به ترتیب زیر قرائت شد)
آقایان: ضیاء ابراهیمی، سالار بهزادی، بهادری، محمدحسین قشقایی، ابوالقاسم امینی، اخوان، مسعود ثابتی، رفیع، محمد ذوالفقاری، اقبال، ممقانی، امامی خویی، دکتر مجتهدی، حائریزاده، نصرت الله اسکندری، عباس مسعودی، تولیت، اسدی، منصف، اسلامی، شریفزاده، گلبادی، دکتر فلسفی، اردلان، ارسنجانی، گنجهای، برزین، دکتر طبا، عامری، مهدی ارباب، زنگنه، دکتر آشتیانی، امیر تیمور، افخمی، مکی، حسن اکبر، صاحبجمع، کفایی، محمدعلی مسعودی، کشاورزصدر، ملک مدنی، رحیمیان، دهقان، دکتر امینی، سلطانالعلماء، قبادیان، وثوق، ملکالشعراء بهار، آشتیانیزاده، مهندس رضوی، یمین اسفندیاری، آقاسید هاشم وکیل، بوداغیان، محمود محمود، آصف، نیکپی، لاهوتی، صفا امامی، قهرمان، عباسی، افشار، ملکی، دکتر متین دفتری، دکتر ملکی، امامی اهری، ساعد، شریعتزاده، دکتر مصباحزاده، مکرم، خسروقشقایی، شادلو، قوامی، معینزاده، گرگانی، صادقی، آقاخان بختیار، دکتر عبده، عبدالقدیر آزاد، غضفنری، نواب، ظفری، گیو، فرامرزی، ذوالفقاری، صدرزاده، ملکپور، دکتر شفق، ناصری، باتمانقلیچ، نراقی، مشایخی، بهبهانی، نیکپور، هراتی، فاضلی، دادور، دماوندی، حاذقی، فولادوند.
یک نفر از نمایندگان- آقای رئیس جنابعالی رأی نمیدهید.
نایب رئیس- خیر.
حاذقی- آقایان لطفاً بیرون تشریف نبرید دو سه اعتبارنامه دیگر هست که حالا مطرح میشود.
(پس از اخذ رأی و شمردن مهرههای تفتیشیه سیاه و سفید نتیجه به قرار زیر اعلام گردید)
نایب رئیس- عده حضار ۱۰۳ نفر بنده در رأی شرکت نکردم خود آقای اسکندری هم شرکت نکردند آقای دکتر طبا هم شرکت نکردند با اکثریت ۶۳ نفر اعتبارنامه ایشان تصویب شد. مبارک است. (چند نفر از تماشاچیان نیز دست زدند) برای استخراج کمیسیونها آقایان مهندس رضوی، معینزاده، محمود محمود، نیکپور، مسعودثابتی به قید قرعه تعیین شدند فردا استدعا میکنم از آقایان تشریف بیاورند در یکی از اطاقهای مجلس آراء کمیسیونها را استخراج کنند.
۵- تعیین دستور جلسه بعد - ختم جلسه.
نایب رئیس- جلسه ختم میشود. جلسه آتیه روز سهشنبه ساعت هشت و نیم صبح دستور بقیه اعتبارنامهها و اجرای مراسم تحلیف.
(مجلس دو ساعت بعد از ظهر ختم شد)
نایب رئیس مجلس شورای ملی- نبوی
اخبار مجلس
رونوشت دو فقره تلگراف که برحسب تصمیم جلسه۳/۶/۳۲۶مجلس شورای ملی به کشورهای پاکستان و هندوستان مخابره شده است
مجلس مؤسسان پاکستان کراچی در این موقع که با تأییدات خداوند متعال و براثر فداکاری و مجاهدت مسلمانان محترم پاکستان استقلال کشور دوست و همکیش ما عملی گردیده است مراتب مسرت قلبی خود را اعلام و خواهشمندم تبریکات صمیمانه و ادعیه خالصانه مجلس شورای ملی ایران و اینجانب را به مناسبت اعلام استقلال کشور اسلامی پاکستان بپذیرید از خداوند متعال سعادت و توفیق ملت نجیب پاکستان و عظمت عموم ملل اسلامی را مسئلت دارم.
رئیس مجلس شورای ملی ایران: رضا حکمت
مجلس مؤسسان ایندیا دهلی
به مناسبت اعلام استقلال دولت هندوستان که بر اثر فداکاری و مجاهدت ملت نجیب هند عملی گردیده است مراتب مسرت قلبی خود را اظهار و خواهشمندم تبریکات صمیمانه و ادعیه خالصانه مجلس شورای ملی ایران و اینجانب را بپذیرید سعادت و موفقیت عموم ملت نجیب هندوستان را از خداوند متعال خواستارم
رئیس مجلس شورای ملی ایران- رضا حکمت
روز پنجشنبه ۵ شهریور ۳۲۶ ساعت دوازده کمیسیون عرایض و مرخصی تشکیل گردیده و هیئت رئیسه خو را به قرار زیر انتخاب نمود.
آقای آقا سید هاشم وکیل رئیس
آقای اکبر نائب رئیس
آقای حاذقی مخبر
آقای مهدی ارباب منشی
و جلسه آتیه به روز شنبه صبح موکول گردید.
رئیس اداره کمیسیونها
دومین جلسه کمیسیون عرایض و مرخصی مجلس شورای ملی ساعت ۹ صبح امروز (شنبه ۷/۶/۲۶) از آقایان زیر تشکیل:
آقای سید هاشم وکیل رئیس
آقای حسن اکبر نائب رئیس
آقای حاذقی مخبر
آقای مهدی ارباب منشی
آقای برزین عضو
آقای نورالدین امامی عضو
و نسبت به عرایض و شکایات متظلمین مذاکرات لازمه به عمل آورده برای تسریع و حسن جریان امر تصمیمات مقتضیه اتخاذ و جلسه آینده به صبح روز یکشنبه موکول گردید.