مذاکرات مجلس شورای ملی ۸ اسفند ۱۳۴۶ نشست ۳۹
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و دوم | تصمیمهای مجلس | قوانین انقلاب شاه و مردم |
مذاکرات مجلس شورای ملی
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سهشنبه ۸ اسفند ۱۳۴۶ نشست ۳۹
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره۲۲
جلسه: ۳۹
مجلس ساعت نه صبح به ریاست آقای مهندس عبدالله ریاضی تشکیل گردید. |
فهرست مطالب:
- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل
۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل
رئیس- اسامی غائبین جلسه قبل قرائت میشود.
غائبین با اجازه
- آقایان کریم بخش سعیدی- معزی- دکتر بهبانی- حقشناس- دکتر رضوانی- سرتیپپور- دکتر حبیباللهی- جوانشیر- مهندس اخوان- غلام نیاکان- شهرستانی- مهندس یارمحمدی- مهندس بریمانی- دکتر بهبودی- دکتر بیت منصور- پوربابائی- سلیمانی کاشانی- معظمی- دکتر موثقی- دکتر وفا.
غائبین بیاجازه
- آقایان دکتر امامی خوئی- پرویزی- طباطبائی- رضوی- دکتر رفیعی- فروتن.
غائبین مریض
- آقایان ادیب سمیعی- بختیار بختیاریها- اصولی- اولیاء- مهندس برومند- بهادری- پزشکی- دیهیم- مهندس زنجانچی- دکتر عدل- فضائلی- فیاض- قاضیزاده- محسنی- دکتر معتمد وزیری- آموزگار.
- بیانات قبل از دستور بانو جهانبانی و بانو تربیت
۲- بیانات قبل از دستور بانو جهانبانی و بانو تربیت
رئیس- نطقهای قبل از دستور را شروع میکنیم خانم شوکت ملک جهانبانی تشریف بیاوند.
خانم جهانبانی – درود و سپاس بیپایان به رهبر عالیقدر ایران شاهنشاه آریا مهر آزادی بخش زنان ایران.
با اجازه مقام معظم ریاست مجلس شورای ملی
بعضی از روزها به قدری در خاطر انسان نقش میبندند که در شمار گرانبهاترین و عزیزترین خاطرات به شمار میروند از آن جمله است برای ما زنان خاطره غرور آفرین روز هشتم اسفند شک نیست که برای همه آزاد شدگان راه انقلاب ششم بهمن خاطراتی بسیار مقدس و فراموش نشدنی دارد و مردم ایران از بهمن ۴۱ زندگی نوینی را آغاز کردند برای ما زنان علاوه بر ششم بهمن هشتم اسفند نیز روز پیروزی، روز ملی، روز زندگی نوین است هر وقت به یاد میآورم که در این روز ۸ اسفند ۴۱ هزاران زن در حالی که از شدت شوق و هیجان فریاد میزدند در کاخ مرمر جمع شده بودند و میخواستند از نزدیک رهبر عالیقدر خود شاهنشاه آریا مهر را زیارت کنند و مراتب سپاسگزاری خود را به عرض پیشگاه مبارکشان برسانند ولی از شدت تعجب و شادی و غرور ملی موجباتی فراهم شده بود که هیچ کس قادر به ادای کلمهای نبود کلمات در چشم و رخسار همه خوانده میشد همه متعجب بودند از رسیدن به حقوق حقه خود که تصورش را نمینمودند و در خواب نمیدیدند شاد و مسرور بودند از رسیدن به حقی که سالهای متمادی آرزوی زن ایرانی بوده است و چه بسیار زنانی که از دنیا رخت بربستن و به آرزوهای ملی خویش نرسیدند اجازه فرمائید امروز از این مکان مقدس درود بیپایان خود را بروح پرفتوحشان تقدیم دارم زنان غرور ملی در مقابل جامعه زنان دنیا و افتخار بوجود رهبری چنین دانا و توانا در آن روز تاریخی یافتند در کاخ مرمر وقتی اطراف خود را نگریستم دیدم نه تنها باغ کاخ مرمر مملو از جمعیت است بلکه از خیابانهای اطراف صدای جمعیت صدای شادی صدای تحسین به فلک میرسید در این هنگام بود که پنجره کاخ مرمر باز شد و شاهنشاه آریا مهر چون صبح امید و خورشید تابان و ماه درخشان در آستانه پنجره ظاهر شدند و در حالی که لبخندی حاکی از رضایت به لب داشتند خطاب به زنان فرمایشات مفصلی فرمودند که هر زنی وظیفه دارد فرمایشات آن روز شاهنشاه را با خط زرین نوشته و سر لوحه وظایف خود قرار دهد ما باید توجه داشته باشیم که از این موهبت بزرگ بنا به اراده شاهنشاه و توجه خاص معظم له برخوردار شدیم ولی یکایک ما باید به این مطالب مهم توجه داشته باشیم که از این موهبت بزرگ بنا به اراده شاهنشاه و توجه خاص معظم له برخوردار شدیم ولی یکایک ما باید به این مطالب مهم توجه داشته باشیم که در قبال هر حقی مسئولیتی است ما در مقابل این مرحمت و اعظای این حق مسؤولیت بزرگی به عهده داریم که یکی از آنها بهرهمند ساختن خواهران خود در شهرهای دور افتاده بخصوص مناطق روستایی یعنی خدمت در روستاها و راهنمایی آنان از نظر دانش – اقتصاد – کشاورزی – تفهیم قوانین بر مبنای حقوق حقه قانونی به آنهاو رساندن خواهران روستایی خود بکاروان ترقی است البته این مهم به عهده زنان است که با کمک برادران خود مخصوصا با کمک حزب ایران نوین و دولت حزبی انجام میشود. گرچه خدماتی که از طرف زنان انجام شده است ماهنوز کافی نمیدانیم ولی باید گفت که در این چند سال که از انقلاب ششم بهمن میگذرد زنان ایران سعی کردند هر خدمتی که به آنها واگذار میشود از عهده انجامش برآیند همه سعی کردند در خدمتگزاری مفید و موثر باشند نه تنها زنانی که در خارج از منزل کار میکنند سعی وکوشش در این راه مبذول داشتند بلکه زنان خانه دار از راه گرم و روشن نگه داشتن کانون خانوادگی و سعی در رضای شوهران از راه تنظیم زندگی و اصولی و تربیت شایسته فرزندان آنچه میسر بوده انجام دادند در اینجا لازم میدانم خدماتی را که تا به حال شورای زنان حزب ایران نوین افتخار انجام آن را داشته اشت به عرض مجلس شورای ملی برسانم:
بیش از یک سال و نیم از پیدایش شورای زنان حزب ایران نوین نمیگذرد ولی در این مدت کوتاه افتخار آن را دارد که دو سمینار ترتیب داده که یکی از آنها مفتخر به تشریف فرمائی علیا حضرت شهبانو برای افتتاح سمینار بود و در قطعنامه آن به دولت حزبی توصیه شد طبق اصل سوم مرامنامه حزب ایران نوین برای حمایت از خانوادهها لایحهای به مجلس شورای ملی تقدیم دارد و خود شما نمایندگان محترم آن لایحه را به صورت قانونی بسیار مترقی تصویب فرمودید و امروز هزاران خانواده از مزایای قانونی وانسانی آن بهرهمند میشوند.
سمینار دوم مربوط به بررسی وضع زنان کارمند بود که در دیماه جاری برگزار شد و علاوه بر تهران از سایر نقاط کشور نیز نمایندگان زنان به مرکز آمدندو با تشریک مساعی کلیه آنان در کمیسیونها قطعنامه بسیار ارزندهای تدوین شد و به دولت ابلاغ گردید و در قطعنامه کنگره انقلاب اداری نیز به خواستههای موضوع قطعنامه سمینار زنان کارمند ترتیب اثر داده شد برای پیشرفت خواهرانمان در کلیه شئون اجتماعی علاوه بر گسترش شورا برای زنان روشنفکر در این مدت کوتاه در جنوب شهر کوی نهم آبان امین آباد شرق تهران شیراز کفتکرک شیراز – ساری – بابل - آمل – کرج – خرمشهر – آبادان – اهواز – رشت – کرمان – شعب شورا را تشکیل دادیم علاوه بر اینها تا خرداد امسال به پنج شهرستان دیگر خواهیم رفت و شعب شورا را گسترش خواهیم داد. شورای زنان همه جا برای خواهران خود مراکز کار و کوشش ایجاد نموده استو مینماید برنامه ما برای زنان رونق اقتصادی مدارس حرفه و کار دانش سیاسی و بهداشت و کمکهای اولیه و تفهیم قوانین است در زمانی کمتر از شش ماه با عده بسیاری داوطلب این کارمقدس را آغاز خواهیم کرد این مطالب بیشتر مربوط به زنان روستایی است و انجام این وظایف به عهده زنان شهری است که باید انجام بشود در دست اقدام است ما دیگر نخواهیم گذاشت زنان ایران نیروی انسانی خود را به هدر بدهند زیرا زن رعروسک نیست بلکه نیمی از قوای فعاله کشور است به حکم آن مادر دانا توانا پرورد فرزند خویش نخواهیم گذاشت جوانان آینده ما احیانا در دامان مادران نادرست تربیت شوند ما هسته مرکزی را که زن خانواده است در نظر گرفتهایم و با انجام یک برنامه کوتاه مدت و کم خرج و بدون سر و صدا و هیاهو البته با کمک حزب ایران نوین و دولت حزبی که دیشب در جلسه شورای زنان که به مناسبت هشتم اسفند منعقد بود جناب آقای هویدا وعده همه گونه مساعدت رادر این راه فرمودند. خواهران خود رادر هر نقطه از کشور که باشند بکاروان ترقی خواهیم رسانید (احسنت – احسنت)
رئیس – خانم تربیت تشریف بیاورید.
بانو تربیت – با عرض تشکر از مقام ریاست عرض میکنم که همکار عزیز بنده سرکار خانم جهانبانی درباره اهمیت روز تاریخی هشتم اسفند بیانات مبسوط و جامعی ایراد فرمودند همکاران عزیز تصدیق میفرمایند که در زندگی ملل گاهی روزهای تابناکی هست که مانند ستارههای درخشانی درافق زندگی آن ملتها نور افشانی میکند روزهشتم اسفند هم یکی از آن روزهای پر عظمت تاریخی است که عظمت این روز را نسلهای آینده بهتر درک خواهند کرد ما همه میدانیم مخصوصا امثال بنده که سالیان درازی است کهدر راه خدمت به طبقه نسوان و خدمت به جامعه زنان زحماتی میکشیدیم و متحمل ناملایماتی میشدیم نشیب و فرازهایی میدیدیم هرگز تصور نمیکردیم که به این اسانی بتوانیم به اینحق بزرگ نائل شویم متاسفانه وقت ضیق است که بنده بتوانم تاریخ نهضت زنان دنیا را که چه زحماتی کشیدهاند و چه جور انواع و اقسام مشقات را متحمل شدهاند از پشت این تریبون بعرض همکاران عزیز برسانم واقعاً سالها طول میکشد این حق را زنان دنیا به آسانی به دست نیاوردهاند زنانی بودند که به زندانها رفتند و سالیان متمادی زحماتی کشیدند اشخاصی که به انگلستان و لندن تشریف بردهاند در میدان ویکتوریا مجسمه زنی را به نام اولین پانکرسن میبینند که این زن شاید بیش زا ده مرتبه به زندان رفته و چهل سال متوالی در این راه زحمت کشیده تا بتواند حقوق اجتماعی و سیاسی زنان دنیا را به دست بیاورد اما ما زنان ایران سپاسگزار خداوند هستیم که با همت شجاعانه یگانه ناجی بزرگ ایران و بنیانگذار ایران نوین اعلیحضرت رضا شاه کبیر نسیم جانبخش آزادی به کالبد افسردة زنان ایران دمید از آن تاریخ زنان ایرانی جان تازهای گرفتند و به تحصیلات عالیه ادامه دادند و در تمام شئونات اجتماعی دوشادوش مردان فعالیتهای اجتماعی کردند ولی همیشه احساس کمبودی میکردند و آن احساس اینبود که آنها دستشان از شرکت در شئون اجتماعی و سیاسی کشور کوتاه بود تا این که روز تاریخی ششم بهمن ماه فرا رسید روزی عظیم و پر افتخار برای ایران؛ در آن روز ملتی با شرکت در رفراندوم صحه میگذاشتند به منشور انقلابی که رهبر توانای ایران در راه پیشرفت و تعالی ایران ارائه داده بود زنهای ایران تا صبح آن روز خبر نداشته و اطلاع نداشتند که ما هم میتوانیم در این رفراندوم شرکت کنیم همین که صبح ساعت ۶ رادیو خبر داد جنبش عظیمی در میان زنان ایران پدیدار شد و همه به همدیگر تلفن میزدند و به جنب و جوش افتادند خلاصه نه تنها در شهر تهران بلکه در تمام شهرستانها بیش از سیصد هزار نفر زن توانستند در رفراندم شرکت کنند چون منشور انقلاب هدفش مقدس و عالی و برای پیشرفت کشور ایران بود علی الخصوص ماده پنجم منشور که اصلاح قانون انتخابات بود نویدی میداد به زنان ایران که آنها هم خواهند توانست در این امر مقدس ملی شرکت کنند ولی همکاران عزیز ما باز هم باور نمیکردیم تا این که روز هشتم اسفند فرا رسید روزی که اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر در کنفرانس اقتصادی که در تالار مجلس سنا منعقد شده بود و ایشان تشریف فرما شدند و در آنجا درباره جهش اقتصادی کشور بیاناتی فرمودند و بزرگترین توجه ایشان به نیروی انسانی بود در همانجا بود که اعلیحضرت همایونی این مطلب را فرمودند آخرین ننگ اجتماعی ایران را انشاءالله در انتخابات آینده برطرف خواهیم کرد و قاطبه اهالی این مملکت و هر یک از افراد اهالی این مملکت برای تعیین و انتخاب سرنوشت خودشان در انتخابات ایران شرکت خواهند کرد اگر بدانید در آن روز چقدر زنان ایران احساس سرور و شادی کردند همین طور که سرکار خانم جهانبانی فرمودند از هر سو هجوم آوردند و کاخ مرمر را مانند حلقه نگین احاطه کردند آن دقیقهای که اعلیحضرت همایونی در بالکن ظاهر شدند صدای جاوید شاه زنده باد شاهنشاه آریا مهر، زنده باد شاهنشاه نجات دهنده ملت ایران از هر سو به عیوق میرسید شاهنشاه بزرگ ما اهمیت و عظمت این اقدام بزرگ تاریخی را بیان فرمودند که در روزنامهها مندرج بود و آقایان خواندهاند اما بنده میخواهم در اینجا یک مطلب مخصوصی اشاره کنم وظیفه زنان ایران و مردان ایران در قبال این عظمت انقلاب چیست مهمترین وظیفه ما درک این عظمت و درک و احساس مسؤولیت است بنا به فحوای الناس علی دین ملوکهم ما باید با تمام جدیت و با تمام کوشش سعی کنیم که این انقلاب را به ثمر برسانیم در کنگره انقلاب اداری جناب آقای نخست وزیر یک مطلب بسیار دلنشین فرمودند که واقعاً به قلب همه نشست و آن مطلب این بود که هر انقلاب مخصوصا انقلاب اداری لازمه انقلاب اخلای است انقلاب اخلاقی این است که زنان ایران و مردان ایران باید با یک روحیه قوی و با یک روحیه تازه و با یک روحیه فعال سعی کنند و جدیت به خرج بدهند که این انقلاب را به ثمر برسانند در اینجا لایحه بزرگی که به زنان ایران نوید میدهد که در این خدمت بیش از پیش موفق خواهند شد به زودی مطرح خواهد شد و آن لایحه خدمات فرهنگی و اجتماعی زنان اس که حزب انقلابی ما و دولت حزبی ما تقدیم مجلس نموده است. تا کنون دختران جوان ما در این اشتیاق میسوختند که آنها هم مانند پسران جوان در قسمت دانش و در قسمت بهداشت و در قسمت عمران و آبادانی بتوانند به کشور خود خدمت کنند اگر همکاران عزیز این لایحه را مطالعه فرموده باشند میبینند که این اشتیاق نسل جوان زنان ایران کاملا برآورده شده است و در سایه همین لایحه که قریبا انشاءالله به تصویب مجلس خواهد رسید دخترهای ما هم دوشادوش پسران ما خواهند توانست پرچم انقلاب را تا اقصی نقاط کشور و تا روستاها پیش ببرند و مخصوصا سعی و جدیت کنند که زنان ایران هم از نعمت سواد و از نعمت دانش که پرچم مبارزه آن را شاهنشاه عظیم الشان ما بدوش گرفتهاند بهرهمند شوند و موفق باشند این تحول اجتماعی به ترقیات جامعه زنان ایران کمک بزرگی خواهد کرد خانمها و آقایان عزیز وقتی به حوزههای انتخابیه خودشان تشریف میبرند میبینند که واقعاً احتیاج شدیدی هست که دختران ما هم تحصیل بکنند ولی ما به اندازه کافی معلم نداریم باید به بهداشت خانوادهها کمک شود ولی ما به اندازه کافی خانمهایی نداریم در خانهداری و در عمران و آبادانی کشور آنها را یاری کنند بنده امیدوار هستم هر روزی که از زندگانی ما میگذرد ما از این انقلابی که در تحت لوای اعلیحضرت شاهنشاه آریا مهر نصیب ملت ایران شده و ملت با هوش و ذکاوت ایران هم این مسؤولیت را اعم از زن و مرد درک کرده و هر روز بیش از پیش سعی خواهند نمود که انشاءالله آن را به ثمر برسانند (انشاءالله – احسنت) انشاءالله به یاری خداوند متعال در این کار موفق خواهیم شد. (احسنت)
- ادامه مذاکرات در گزارش شور اول کمیسیون برنامه راجع به برنامه عمرانی چهارم کشور
۳- ادامه مذاکرات در گزارش شور اول کمیسیون برنامه راجع به برنامه عمرانی چهارم کشور
رئیس- وارد دستور میشویم کلیات لایحه عمرانی چهارم مطرح است آقای صائب بفرمائید.
صائب – در جلسه قبل فشرده شمهای از اوضاع و احوال گذشته را عرض کردم و مختصری نیز در این باره به عرض میرسانم که بدانید چه بودیم و چه داشتیم و چه بر ما میگذشت و به چه دلیلی سازمان برنامه بوجود آمد و چگونه برنامههایی اجرا شد و اشکال کار چه بود مواجه با چه مشکلاتی شد که نتوانست موفقیتهای کامل به دست آورد از مطالب جلسه قبل چنین نتیجه گرفتیم که شاهنشاه آریامهر در حساسترین دقایق تاریخ و علیرغم اثرات و عواقب ناشی از جنگ مصمم شدند که کار توسعه و تکامل اجتماعی ملت خویش را دنبال فرمایند (صحیح است) و کوششهای دامنه داری جهت تنظیم یک برنامه عظیم عمرانی و آبادانی آغاز گردید که نتیجه این مطالعات و کوششها منجر به اقدامات اساسی و اصولی گردید که هم ملت ایران میداند و هم جهانیان و آن آثار فاتدل علینا از جمله امر به تنظیم و تدوین و اجرای اولین برنامه هفت ساله عمرانی فرمودند که در سال ۱۳۲۷ از طرف مجلس شورای ملی به تصویب رسید.
در آن موقع بعضی معتقد بودند با اجرای برنامه مزبور کشور بهشت برین خواهد شد معدودی نیز با نظر بدبینی مانند هر وقت سازمان برنامه را دستگاه زائدو پول برباد ده و بیکاره گفتند ولی هر دوپیشبینی غلط از آب درآمد و به قول مسئولین مربوط برنامه اول ضمن انجام خدماتی چندان موفقیتی نداشت مهمترین اشکال در بدو کار فقدان آمار دقیق و صحیح از نیروی انسانی و منابع طبیعی وقدرتهای اقتصادی کشور بود. قانونمزبور شامل شش فصل و به مبلغ دویست و یک میلیارد ریال برآورد شده بود قسمتی از طرحها در این مدت اجرا شد و قسمت دیگر به علت بحرانهای سیاسی و مخصوصا قطع عواید نفت متوقف ماند به قسمی که حتی وجوه برنامه صرف بودجة مستمر دولت گردید اینوضع تا سال ۱۳۳۳ ادامه داشت و درآمد ارزی کشور در این مدت کاهش یافت و ترقی شدید قیمتها چهره عبوس خود را نشانداد به طوری که طی سه سال از سال ۱۳۳۰ تا سال ۱۳۳۳ هزینه زندگی ۳۳ درصد ترقی نموده بود و محدودیتهای شدید اقتصادی به شدیدترین وجهی ما را تهدید میکرد در چنین شرایطی مدت اولین برنامه عمرانی به پایان رسید و در هشتم اسفند ماه ۱۳۳۴ برنامه هفت ساله دوم به تصویب مجلس شورای ملی رسید. اعتبارات اولیه که ضمن این قانون به تصویب رسید بالغ بر هفتاد میلیارد ریال بود که مبلغ ۲ / ۱۷ میلیارد ریال آن مربوط به تعهدات طرحهای نیمه تمام برنامه عمانی هفت سال اول و ۸ /۵۲ میلیارد ریال بقیه برای اجرای طرحهای عمرانی جدیددر نظر گرفته شد در همین موقع دولت متوجه شد که اعتبارات مزبور برای انجام برنامههی پیشبینی شدهکافی نیست و مجوزی از کمیسیون مشترک مجلسین گرفت که اعتبار برنام دوم را از ۷۰ میلیارد به ۸۴ میلیارد افزایش دهد و این پیشنهاد در دی ماه ۱۳۳۶ به تصویب رسید. وضع اقتصادی کشور در این موقع در نتیجه ازدیاد سرمایهگذاری و افزایش سطح تقاضا موجب شد که موجودی ارز کشور نقصان پذیرد و قیمتهای داخلی رو به افزایش گذارد شاخص هزینه زندگی که در سال ۱۳۳۴ برابر ۱۰۰ بود در سال ۱۳۳۷ به ۸ /۱۱۴ رسید و در همین سال در حدود ۴۹ میلیون دلار از ذخائر ارزی کشور از دست داده شد (صحیح است) که در نتیجه ازدیاد سرمایهگذاری در سالهای قبل مقدار زیادی از ذخائر ارزی کشور را به خود جذب کرده بود و دیگری عدم تمرکز تعهدات ارزی و وامهای خارجی که توسط موسسات دولتی بدون توجه به برگشت و تاریخ پرداخت که آن هم در اثر عدم هم آهنگی بین دستگاهها به وجود آمده بود در سال ۱۳۳۸ به تدریج سر رسید اقساط آنها شروع شد و مشکلاتی را فراهم ساخت که شمهای از آن عرض شد ولی کم کم در مدت اجرای برنامه عمرانی دوم بودجه عادی دولت در نتیجه افزایش سریع درآمد حاصله از نفت وهمچنین درآمد عمومی افزایش یافت به طور کلی در برنامه دوم با کوششهای عظیمی که در رشتههای مختلف به عمل آمد ضمن موفقیتها در بعضی از جنبهها نتوانست به هدفهای پیشبینی شده برسد و ناچار قسمتی از پروژهها به برنامه سوم موکول گردید موضوعی که در گزارش پایان برنامه دوم جلب توجه میکند یکی از اشکالات عمده برنامه دوم را عدم همکاری واقعی وتفاهم کامل بین سازمان برنامه و دستگاههای دولتی ذکر میکنند هیئت دولت در آبان ماه ۱۳۴۱ برنامه عمرانی سوم کشور را تصویب نمود و از اول سال ۴۲ برنامه پنجساله سوم با ۱۴۵ میلیارد ریال شروع شد و بعدا در سال ۱۳۴۳ به د یست میلیارد ریال افزایش یافت شانسی که در این برنامه نصیب مجریان برنامه سوم شد تقارن اجرا با انقلاب سفید شاه و ملت بود سیاست مستقل ملی ثبات و آرامش بیسابقه علاقمندی کارگران به ازدیاد تولید و کشاورزان به ازدیاد محصولات و اطمینان کامل بخش خصوصی به سرمایهگذاری و عوامل مساعد دیگری که در نتیجه انقلاب بوجود آمده بود موفقیتهای قابل توجهی به دست آمد به طوری که میزان رشد اقتصادی کشور در سال جاری به ۱۱ درصد رسید (صحیح است) این سرعت رشد نه تنها در تاریخ اقتصادی ایران بلکه در میان کشورهای در حال توسعه جهان نیز بیسابقه میباشد تنها بخش خصوصی در سال ۱۳۴۵ بیش از ۲۸ میلیارد ریال سرمایهگذاری نمود و این خود نشانه بارزی است از اعتماد و اطمینان سرمایهگذاران به وضع ثابت اقتصادی کشور از لحاظ ارزش پولی هم به طوری که آمار بینالمللی نشان میدهد بیست کشور از چهل و پنج کشور جهان ثلث قدرت خرید خود را در ده سال اخیر از دست دادهاند از جمله دلار که مهمترین ذخیره جهان محسوب میگردد در دهسال اخیر به طور متوسط ۸ /۱ درصد قدرت آن کاهش یافته که تازه این میزان در بین پولهای کشورهای مهم صنعتی جهان کمترین تنزل محسوب میگردد ولی خوشبختانه کشور ایران در بین کشورهای جهان تنها مملکتی است که در سال گذشته با وجود برخورداری از رشد اقتصادی قابل توجه در مقابله با سیستم پولی کشورهای دیگر نه فقط ارزش پول آن کاهش نیافته بلکه در حدود ۴% نیز افزایش پیدا کرده است (صحیح است).
در اینجا صحبت شد که بعضی از طرحهای قبلی سازمان برنامه اجرا نشده است من هم در این باره شاید چنین عقیدهای را داشته باشم و اگرچه به عنوان موافق صحبت میکنم ولی دلیلی نیست که از کارهای انجام شده در اصفهان قانع باشم و یا توقع انجام طرحها و برنامههای دیگر را نداشته باشم و حتی معتقدم که سازمان برنامه آن طور که باید و شاید به اصفهان توجهی ننموده آن هم با دلیل و عدد و رقم از نشریات خود سازمان برنامه جدول میانگین سازمان که اعتبارات مصوبه سرانه استانها را که از مجموع طرحهای کشوری در برنامه سوم به تصویب رسیده است نقل میکنم آذربایجانغربی و شرقی مجموعا ردیف اول قرار دارد. دوم گیلان است. سوم تهران، چهارم فارس، پنجم مازندران ششم سیستان و بلوچستان و ردیف هفتم اصفهان میباشد.
(یک نفر از نمایندگان – خراسان ردیف چندم است؟)
ردیف نهم یعنی استانی که از لحاظ جمعیت دومین استان ایران میباشد از لحاظ اعتبارات مصوبه سازمان در ردیف هفتم قرار گرفته است (ریگی – اصفهان دیگر چه میخواهد همه چیز دارد) شاید مسئولین برنامه بگویند همانطور که آقای ریگی فرمو. دند که ایجادذوب آهن و خط آهن در اصفهان برابر است با تعدادی از برنامههای عمرانی دیگر در جواب گفته میشود که ذوب آهن مربوط به اصفهان نیست ذوب آهن یک آرمان ملی بود که آن هم با عنایت و لطف شاهانه برای مملکت به وجود آمد (احسنت – صحیح است) و مسلما ار محل مستعد دیگری یافت میشد ایجاب میکرد که ذوب آهن هم در همان منطقه قرار گیرد و بالاخره این موضوع دلیل این نیست که فعالیتها و اقدامات عمرانی دیگری در اصفهان عملی نشود (صحیح است).
روز ۱۷ بهمن ماه ۴۶ رئیس دولت لایحه برنامه چهارم را تقدیم مجلس نموده و در بیانات خودگفتند گاهی شنیده میشود که بعضی از دوستان مخصوصا دوستان خارجی ما ایراد میگیرند که ما در تنظیم برنامههای عمرانی خود بلندپروازی کردهایم در اینجا لازم میداند به کسانی که ما رابه بلند پروازی متصف ساختهاند اعلام شود این گونه اظهار نظرات اگر در گذشته میتوانست جائی داشته باشد در دوران فعلی که اصول انقلاب به تایید شاه و ملت رسیده است و سیاست مستقل ملی ما جهت حرکت کشور را مشخص داشته و هرگز مجالی نخواهد ماند که تحت تاثیر اینگونه اظهارات و یا القاآت دست از فخامت برنامههای خود برداریم و اندکی از اوج و عظمت آن بکاهیم (احسنت – صحیح است) ولو اینکه دیگران این حالت وطن پرستانه ما را به بلند پروازی تعبیر نمایند و یا توقع بیجا خوانند زیرا راه موجود را کاروان سالار ملت به مردم ایران زمین نمایانده و نمایندگان مجلسین که سربازان انقلاب هعستند با اعتقادی که به صلاحیت و رزانت رای پیشوای خود دارند در راه تحقق بخشیدن آرمانهای عالی و مقدس انقلاب از پای نخواهند نشست و اطمینان دارند این برنامه به وسیله افرادی وطن دوست که فقط به هدف مقدس خود یعنی استقلال و عظمت وطن مینگرند فداکاری و از خود گذشتگی نموده و در این راه تلاش بی شائبه میکنند انجام میگردد (صحیح است -) از آن گذشته اصولا جان ایرانی، آهنگ ایرانی میپذیرد. نوای آشنا بر دل مینشیند وصدای بیگانه از جان میگریزد (احسنت) و چه افتخار آمیز است که برنامه عمرانی چهارم طنین ایرانی دارد و با فکر و طرح ایرانی و برای ایران و بیرون از هر گونه تمایل بیگانه تنظیم یافته و به دستایرانی به مرحله عمل درآید (صحیح است- احسنت).
در مورد لایحه برنامه و این که لایحه مزبور شامل چه اصولی باید باشد مطالبی را آقای پزشکپور فرمودند و نتیجه گرفتند که چون در لایحه تقدیمی فقط به این مناسبت که اصول و هدفهای برنامه ذکر نشده لذا قابل طرح نیست لازم است یک نکته را از نظر کلی و اصولی که در برنامهریزی مطرح است به استحضار همکاران محترم برسانم. همانطوری که اطلاع دارید به طور کلی امر برنامه ریزی پدیده جدیدی است که بعد از جنگ جهانی در پارهای از کشورها به وجود آمده استکه مایل بودند سیاست و رشد و توسعه خود را بر اساس ضوابط صحیحی استوار سازند تا بتوانند برنامههای اقتصادی را با سرعت و هم آهنگیهای لازم انجام دهند و به همین جهت در تمام این کشورها سازمانهایی برای برنامه ریزی بوجود آمده.
بدیهی است تهیه یک برنامه صحیح احتیاج به کارشناسان ورزیده و مطلع و آمار لازم و حل مسائل فنی زیادی دارد طبیعی است هر چه امکانات بیشتر فراهم باشد محاسبات برنامه صحیحتر بوده و چنانچه مشکلاتی در راه حل برنامهها به وجودنیاید رسیدن به هدفهای پیش بینی شده از طرف طراحان برنامه سهتر و سریعتر خواهد بود. (صحیح است).
از همان ابتدای تهیه و تنظیم برنامههای عمرانی در اغلب کشورها به طور کلی این مسئله مطرح گردیده که قوه مقننه اصولا در مرحله برنامهریزی و مرحله تصویب و همچنین مرحله نظارت در اجرای برنامه چه نقشی باید داشته باشد به خاطر دارم در کنفرانس بینالمجالس که در سال ۴۴ در تهران تشکیل گردید یکی از نکات مهم و اساسی که در دستور کار کنفرانس قرار داشت نقش قوه مقننه در امر برنامهگذاری بود و این مسئله از ای جهت مطرح بود که آیا قوه مقننه در هنگام تهیه وتنظیم برنامه که امری کاملا فنی و احتیاج به آمار و اطلاعات فراوان دارد که آن هم در اختیار نمایندگان قوه مقننه نیست تا چه حد میتواند موثر باشد و در مرحله تصویب با در نظر گرفتن این که هدفهای برنامه به علت وقوع عوامل غیر قابل پیش بینی در سالهای اجرا یا کاهش منابع درآمد پیشبینی شده ممکن است تغییر یابد آیا بهتر نیست لایحه برنامهای که دقدیم مجلس میشود مانند سایر لوایح عادی سخت و غیر قابل انعطاف باشد یا با توجه به عوامل غیر قابل پیشبینی که همواره ممکن است هدفها و اصول برنامه را متاثر سازد فقط در چهارچوب کلی که در لوای آن قانون برنامه باید انجام و به تصویب قوه مقننه برسد عمل گردد با توجه به مباحثی که در کنفرانس مذکور مطرح بود معلوم گردید که با توجه به واقعیات غیر قابل انکار اکثر کشورها اصل انعطاف را پذیرفتهاند (صحیح است) تا لایحه برنامه حتی الامکان در مجلس مقننه به صورتی تصویب گردد که مراحل مختلف اجرای آنرا آسان سازد در مورد برنامه چهارم دولت به سائقه احترامی که همواره به قوه مقننه داشته است کوشش کرده هیچ امری در برنامهریزی از نظر نمایندگان مجلسین مکتوم نماند و حتی در مجموعه تقدیمی در مواردی که دولت عدم توفیقهایی را داشته است به صراحت بیان داشته و به ضمیمه لایحه تقدیم کرده که رئوس کلی آن در صفحه ۴۸ فصل اول تحت عنوان موفقیتها و مشکلات در برنامه سوم عمرانی در ۱۲ صفحه به اطلاع مجلس رسانیده است. النهایه در قالب ارقام و اعداد در فصول اعتبارات مختلف در جداول ضمیمه لایحه جز به جزء گفته شده است از مطالعه جداول ضمیمه لایحه این نتیجه را میگیریم که اعتبارات برنامه شامل ۱۷ فصل از جمله کشاورزی و دامپروری شصت و پنج هزار میلیون ریال صنایع و معادن نود و نه هزار میلیون ریال عمران دهات نه هزار و صد میلیون ریال و عمران ناحیهای سه هزار و ششصد میلیون ریال و به همین ترتیب برای سایر فصول مبالغ اختصاصی داده شده و مجلس بررسی و تصویب میکند و در این صورت لایحه برنامه در قالب ارقام و اعداد و هدفهایی را که برنامه در نظر دارد به آن برسد تصویب خواهیم کرد و آن هم به نحوی که نه تنها دولت از اصل انعطاف که قبلا عرض کردم مور قبول و اجرای اغلب کشورهاست استفاده نکرده بلکه با توجه به لایحه تقدیمی ملاحظه خواهید فرمود محدودیتهایی را برای خود پیشبینی کرده است (صحیح است).
در اینجا لازم میدانم به توضیح یک مطلب کلی بپردازم و اطمینان دارم همه دوستان با من هم عقیده هستند که ارزیابی و مقایسه ارزشها و مقیاسهای اجتماعی نظام نوین امروز که به برک انقلاب حاصل شده با مقیاسهای منسوخه دوران گذشته در مدت کوتاهی مقدور و عملی به نظر نمیرسد و باید فرصت داد تا با گذشت زمان مجریان انقلاب در زمینههای گوناگون وظائف خود را به انجام برسانند و از تلفیق و تالیف برنامهها با یکدیگر مقیاسهای جدید نظام نوین را به نسل امروز ارائه کنند تا همه مردم به رأیالعین آثار و نتایج حاصله را مشاهده کرده و از ثمرات آن برخوردار شوند (صحیح است) اقدامات و فداکاریهای مجریان انقلاب یعنی دولت حزبی در مدتی که قبول مسئولت کرده خدمات خود را نشان داده است این دولت افتخار دارد در مدت تصدی خود مخالفان را تبعید و زندانی نساخت برای مملکت بن بست سیاسی درست نکرد (صحیح است) فاصله از مردم نگرفت ژست دولت بخود نگرفت بلکه لباس خدمت پوشید و به خدمت پرداخت (صحیح است) از همه مهمتر آنکه همواره راهنماییهای رهبر مملکت را با جان و دل پذیرفت و در اجرای آن نهایت صداقت و فعالیت را به خرج داد (صحیح است).
دولت هویدا در طول خدمت با خوشروئی به استقبال منقدین شتفات و بهانه جویان و عیب تراشان را به حال خود واگذاشت از تذکرات مطبوعات دلتنگ نشد، در مقابل بیگانه مانند کوهی استوار و در پیشاپیش دوست همچون برادری یگانه با جوانان دمساز و همباز. با شیوخ و پیران به احترام و فروتنی پرداخت تا به امروز هم موفق بوده و در آینده نیز توفیق یار و یاور آنهاست (صحیح است – احسنت) در لایحه تقدیمی دولت تمام جهاتی که میتواند یک برنامه صحیح و اصولی را تنظیم نماید پیشبینی شده که اهم آن آموزش فنی و حرفهای کارگران و کشاورزان با توجه به مقیاس میان تولید و مصرف تربیت کارشناس، تعلیمات عالیه، مدیریت و تصدی مشاغل رفاه اجتماعی و صدها موضوع دیگر که کاملا و دقیقاً بررسی شده و من از تکرار آن خودداری میکنم در هر صورت چون هدف اصلی برنامه چهارم بالا بردن رشد اقتصادی از طریق توسعه کشاورزی مورد نظر قرار گرفته بی مورد نیست که برنامه چهارم را مکمل واقعی و عملی برنامه سوم بخوانیم. برنامهای که میرود تا کشاورزی را در سطح صنعت و مواد مصرفی آن آمادگی بدهد. آب و زمین را در حداکثر امکان برای تهیه مایحتاج مردم به کار بگیرد. محصولات کشاورزی را به بهترین وجه به بازارهای داخلی و خارجی عرضه کند و یا به عبارت کلی دیگر با تحرک طبیعی و عملی تبدیل روستا را به روستای صنعتی و زندگی متمدن شهری جامه عمل بپوشاند و معلوم است طراحان برنامه در تنظیم این طرح اساسی کتاب انقلاب سفید را در مقابل خود قرار داده نهایت دقت و مراقبت را در کلیه موارد معمول داشتهاند (صحیح است) به هر تقدیر مقصود از بیان این مطالب و بحث درباره برنامه عمرانی چهارم منحصرا قیاسی میان آن و برنامههای قبلی بود ولی ملاحظه شرح ششصد صفحهای دولت در این زمینه و تجزیه و تحلیلهای مستند با اعداد و ارقام علمی که مطلعان اقتصادی و مطبوعات از این برنامه به عمل آوردهاند و توضیحات کامل و جامعی که جناب آقای دکتر الموتی رئیس محترم کمیسیون برنامه در اینجا دادند ادامه بحث را برای من مشکل ساخته زیرا مطالبی را فرو گذار ننمودهاند که یک نفر موافق دولت و برنامه بتواند از آن استفاده کند ولی مسئلهای که به اعتبار انتصاب طبقاتی بیان آن ضروری است مسئله توسعه صنایع و اشتغال نیروی انسانی در جریان این برنامه است.
در برنامه چهارم همکاری دولت و بخش خصوصی حائز اهمیت است و این طور نشان میدهد در عین حال که دولت سرمایهگذار است اجرای آن قسمت که وسیله بخش خصوصی امکان پذیر میباشد هدایت و ارشاد میکند و این هم یکی از مختصات زمان است که دولت و مردم یکپارچگی داشته و میخواهند با وحدت فکر به دنبال هدف اصلی یعنی پیشرفت به سوی ترقی و تعالی بروند (صحیح است) به نظر من اگر مشکلی هم در کار پیدا شود کمی شناسائی و درک واحد است و آن هم در این باره دولت وظیفه مهمی را به عهده دارد که هر چه بیشتر مردم را به حقایق برنامه و روش اجرا حدود عمل و بالاخره کم و کیف پیشبینیها بیشتر آگاه کند و قبول کنیم آگاهی بخش خصوصی از عمق برنامهها و شیوه کار به تشکل بیشتر کمک کرده و یکپارچگی را تقویت میکند البته به قول معروف هم نمیتوان نان جویده را به دهن بخش خصوصی گذاشت و حق این است که بخش خصوصی نیز از قالب کهنه خود بدر آیند و در طریق همکاری و تحقیق و مطالعه بپردازند و قسمتی از سودی را که به لحاظ حمایت دولت به دست میآورند صرف بررسی و تحقیقات علمی خود نموده خود نیز قدمی به جلو بردارند (صحیح است) ولی در هر حال برای اقتصاد جوان جامعه ما راهنمایی پدرانه دولت هنوز لازم و ضروری است (صحیح است) و همانطوری که گفته شد بجا خواهد بود که در تفهیم مسائل و توضیح برنامهها و ارائه هدفها و تسهیل روشها بخش خصوصی را بیشتر آگاه نمود آن هم فقط در سطح عالی و علمی بلکه متدی که عامه نیز از آن مستحضر شوند و سرمایههای کوچک و پساندازهای جزئی نیز در این راه بسیج گردند (صحیح است) و اما نکتهای که تذکر آن لازم است این است که دولت درباره کمک و مساعدت از لحاظ پرداخت وام و اعتبارات به بخش خصوصی مراقبت دقیق نماید گرچه منظور دولت از این اقدام نشانه علاقمندی به تحرک بیشتر بخش خصوصی است ولی باید توجه داشته باشیم که در بین بخش خصوصی بودهاند عده معدودی که حمایتهای بیدریغ دولت را وسیله جلب وامهایی کرده که نسبت به حسن گردش آن بیعلاقگی و یا احیانا سوء نیت نشان دادهاند امید است دیگر چنین افرادی یافت نشوند ولی جا دارد که دولت نظارت به حسن گردش فعالیتهای بخش خصوصی را در طریق سالم اعمال بکند و به دنباله این مطالب همانطوری که در دوره گذشته در یکی از نطقهای قبل از دستور عرض کردم دولت ضمن انجام همه گونه حمایتها از بخش خصوصی ضمنا مراقب باشد که فئودال صنعتی به وجود نیاید (صحیح است) زیرا در گوشه و کنار کارفرمایانی هستند که مدیر نیستند و زندگی و دنیا و عالم وجود را از دریچه خور و خواب و خشم و شهوت مینگرند از کارگران سفته سفید امضا گرفته و یا منتخبین سندیکاهای کارگران را از کارخانه اخراج میکنند و هنوز طرز تفکر قرون وسطایی را دارند من از وضع موسسات و کارخانههای اصفهان در گذشته مطالبی عرض کردهام و آنها را تکرار نمیکنم ولی این موضوع را همه میدانند هیچ موسسه تولیدی ضرر ندارد ولی اگر کارخانهای تحت عنوان ضرر تعطیل شد و یا بشود قطعاً در نتیجه سوء مدیریت و احیاناً بیبندوباریها و سوء استفادهه و ریخت و پاشها و کارهای خلاف اخلاق و خلاف قانون مسئولین آن بوده است و بس. آیا در چنین شرایطی کارگران یا دولت باید کفاره شرابخوریهای بیحساب و قماربازیهای کلان آنها را بدهند؟ در هر صورت مسئله مدیریت اهمیت خاصی دارد و اقتصاد امروز عناصر اقتصاد گذشته را از ترکیب کار و سرمایه به سه عنصر کار و سرمایه و مدیریت توسعه داده و عامل جدیدی را در امر تولید به نام پیراهن سفیدان مورد توجه قرار داده است و خوشبختانه دولت در این برنامه تنها با افزایش شغل و مقابله مؤثر با بیکاری و شرایط تامین آن نکرده بلکه راهنمایی نیروی کار و سوق دادن آن در جهت فعالیتهای جدید اقتصاد ملی ضروری تشخیص شده و مسئله مدیریت و مهارت و ارتقا سطح اطلاعات فنی مور توجه قرار گرفته و این موضوع دلالت دارد بر دقت همه جانبه نسبت به برنامهریزی زیرا چه فایده که هم و کوشش جامعه صرف ذخیره و جمعآوری سرمایه بشود ولی برای گردش آن اولین نیروی لازم یعنی نیروی تربیت شده انسانی وجود نداشته باشد تنها در بخش کشاورزی ۲۰۸۰ نفر مهندس و ۶۰۴۰ نفر تکنسین و ۲۹۲ هزار نفر زارع تعلیم یافته در این بخش مشغول خواهند شد در سایر بخشها نیز به همین ترتیب پیشبینی شد است و به عقیده من اساس برنامه همین عامل خدمات اجتماعی است زیرا پرورش این نیرو هر چقدر توسعه و تقویت گردد پیشرفتهای اجتماعی سریعتر محکمتر و اطمینان بخشتر خواهد بود در اینجا که مسئله نیروی انسانی و اشتغال که با آموزش توام است مطرح میباشد قطعاً افکار بیشتر متوجه جوانان میگردد و میبینیم که دولت بدین مسئله توجه کامل داشته است ولی به عقیده من اجرای مفاد این برنامه مستلزم همکاری و تحرک بیشتر دستگاههای آموزشی و تبلیغاتی کشور میباشد بدین معنی که این دستگاهها خود را ملزم به تربیت نسلی بدانند که زائیده انقلاب سفید هستند. انقلابی که چرخهای زنگ زده را به حرکت آورده و مهرههای زائد را به کنار رانده و جامعه ایرانی را از نو زنده ساخته است. این انقلاب تشنه همکاری نسل جوان و تحصیلکرده مملکت است. جوان ایرانی را باید از آنچه که در دنیا و در گوشه و کنار مملکت میگذرد آگاه ساخت. جوان ایرانی شور وطن دارد عشق وطن دارد و علاقه دارد ثابت کند که همگان با انقلاب عظیم کشور خود به پیش میرود. جوان ایرانی با تمام وسائل که تحت عنوان تفریحات سالم در اختیار دارد و با آزادی کاملی که در تماشای فیلمهای مبتذل سینمائی دارد و با محرومیتهایی که در اثر کمبود محیطهای ورزشی سالم در اختیار اوست میتواند دنباله رو راه انقلاب باشد منتهی وظیفه دستگاههای آموزشی و تبلیغاتی کشور و مخصوصا مطبوعات در این مورد خیلی با اهمیت است که جامعه را از حد اعلای صفات و خصوصیات اخلاقی مستفیض و بهرهمند نموده و ضرورت تجهیز نیروی انسانی را با انگیزه بارور ساختن هر چه بیشتر دانش تخصصی و اصول معنوی و دینی جهت اجرای اصول و شرایط و مقرراتی که اجزا زیر بنای جامعه نوین ما را تشکیل میدهد رهبری نمایند تا در جوار این درخشندگی نیروی انسانی سایر عوامل مربوط به توسعه اقتصادی و تحول صنعتی بتواند بر پایه اصول صحیح پیروزمندانه به سوی افقهای درخشان آتی راه ترقی و تکامل را پیش گیرد. عرایض من کم کم خاتمه پیدا میکند ولی مطالب گفتنی ختم نمیشو مخصوصا وظیفه داشتم که درباره نیازمندیهای اصفهان و بخشهای جرقویه و کوهپایه مطالبی عرض کن (مصطفوی – نائین را هم بفرمائید) همه جای ایران سرای من است جناب آقای مصطفوی نائینی ولی چون پیشنهادات خود را در دوره قبل دادهام و از طرفی ضمن مذاکره با همکاران عزیز نمایندگان استان اصفهان در جلسات استانی مطالب مورد بحث قرار خواهد گرفت لذا از تذکار آن خودداری میکنم و به دو مطلبی که در اینجا صحبت شده میپردازم یکی در مورد سرمایهگذاری خارجی بود که موجب نگرانی جناب آقای پزشکپور شده که لازم میداند توضیحی را در این زمینه بدهم. امروز بر اساس تجارب و پیشرفت علم اقتصاد دانشمندان بدین نتیجه رسیدهاند که امکان ندارد در کشوری پیشرفت و رشدی بوجود آید بدون آن که سرمایهگذاری لازم به عمل آید (صحیح است) و هرچه حد سرمایهگذاری بالاتر باشد به همان نسبت رشد و پیشرفت اقتصادی کشور میسر است طی محاسبهای که شده است چنانچه کشوری بخواهد فقط درآمد سرانهاش شش درصد در سال بالا برود باید معادل ۱۸% درآمد ملی خود را سرمایهگذاری کند با توجه به این که درآمد ملی ما طبق محاسبهای که شده است حدود پنجاه میلیارد تومان برآورد شده هر سال باید نورد میلیارد ریال صرف سرمایهگذاری کنیم و هر قدر بخواهیم رشد اقتصادی بیشتر باشد باید میزان سرمایهگذاری اضافه شود خوشبختانه قسمت اعظم این مبلغ از منابع داخلی مملکت تامین میگردد و آن مقدار هم که قرار است از سرمایه خارجی استفاده نمود محققا با توجهی که دولت به نحوه استفاده از سرمایه خارجی دارد میزان مورد احتیاج و کیفیت جلب و بهرهبرداری از سرمایههای خارجی به نحوی که در مجموعه ضمیمه گفته شده طوری نمیتواند باشد که موجبات نگرانی را فراهم کند مخصوصا وقتی که توجه به حفظ تعادل ارزی و همچنین افزایش ذخائر ارزی لازمهاش این است که طی دوره برنامه چهارم در حدود ۵ /۱۱۳ میلیارد از منابع خارجی به صورت وام و چه به صورت سرمایه خارجی استفاده کنیم در این باره در صفحه ده تحت عنوان سیاست وام و ورود سرمایه خارجی توضیح لازم داده شده است و اما در مورد تقویت وسائل دفاعی کشور که آن هم جناب پزشکپور درباره آن بیاناتی نمودند لازم میدانم عرض کنم دولت در تامین نظر ملت ایران در زمینه توجه خاص دارد و در این باب اقدام کرده و پیشبینیهای لازم را نموده است این توقع ملی منحصر به دسته یا طبقه و یا حزب خاصی نیست (صحیح است) بلکه تمامی ملت ایران برای حفظ ناموس و قومیت و عظمت و استقلال و آقایی کشور خود علاقه دارد (صحیح است) و در این باره حاضر است هستی خود را در طبق اخلاص گذارده تا وطنش در امن و امان بماند.
زیرا ضرورت صیانت و حفاظت و موجودیت و دفاع همه جانبه از حدود و ثغور و تمامیت خاک کشور یک رسالت تاریخی و یک ضرورت اجتماعی است که سر منشاء تمام فعالیتها بوده و همگی نمایندگان مجلس هم که از سربازان انقلاب و جانبازان شاهنشاه و دوستدار وطن هستند بر این عقیدهایم که در هر برنامه سازندگی ضرورت دارد که دفاع از موجودیت و تمامیت میهن سرلوحه کلیه اقدامات و فعالیتها قرار گیرد زیرا پاس این همه پیروزیها؛ پرداختهها، ساختهها آفرینشهای علمی و هنری و فرهنگی جز در سایه یک ارتشی توانا که از حد اعلای دیسیپلین نظامی و دانش تخصصی بهرهمند باشد میسر و امکان پذیر نخواهد بود و ما که در بستر تاریخ ایران و در گذرگاه حساس و سرافراز دوران سازندگی قرار گرفتهایم تا موقعی که شمشیرها بغلاف نرفته و آتش توپخانهها خاموش نگردیده و اتم به طور دربست در خدمت بشر قرار نگرفته باید برای دفاع از آئین پر عظمت شاهنشاهی ایران و حفظ اورنگ و دیهیم سلطنت و تمامیت استقلال وطن عزیز خود آرام ننشینیم (صحیح است) منتهی ایجاد ناوگان مورد نظر همکار محترم و ملت ایران تنها تهیه آن آرزوی ما را برآورده نمیسازد بلکه احتیاج به تربیت کادر فنی بیشتری داریم تا آن افراد ورزیده تعلیم نیابند آن ناوگان قوی و مقتدری که مورد نظر ما است نمیتواند تشکیل شود و آن روزی این ناوگانها میتواند وظیفه خود را خوب انجام دهد که بطور دربست به دست ایرانی هدایت شود این آرزو هم انشاءالله خیلی زود به مرحله عمل خواهد رسید (پزشکپور – این که فرمودید نظر جنابعالی است یا نظر حزب است؟) نظر ملت ایران است (پزشکپور – نظر ملت ایران نیست تکذیب میکنم)
خواجه نوری – بلی این نظر حزب است اول باید کادر تهیه کرد و بعد کشتی خرید و انداخت توی دریا باید اول ملوان تهیه کرد کشتی را بدون ملوان نمیشود در دریا ول کرد ما عاقلانه فکر میکنیم و حقیقت را میبینیم تا این که زنگ نزند بله این نظر حزب است که ناوگانش به دست ایرانی اداره میشود (صحیح است – احسنت).
صائب – آن روز هم انشاءالله خیلی زود خواهد رسید (انشاءالله) من با نیایش و ستایش قلبی خود به درگاه ایزد توانا پرشورترین احساسات و احترامات خود را نسبت به افسران و درجهداران و تمام کادر نیروهای انتظامی که در اقصی نقاط مملکت وظایف حساس خطیر و پر اهمیتی را به عهده دارند تقدیم نموده پیروزی بیشتر این خدمتگزاران شاه و وطن را در راه تحقق بخشیدن آرمانهای مقدس ملی از فرایزدی مسئلت دارم. دوستان عزیز ما با اطمینان به فضل الهی و رهبریهای پیشوای انقلاب ملی و اتکا به قدرتهای خلاقه داخلی و چشم پوشی از کرامات و کمکهای دیگران در راه پیشرفت و ترقی و تعالی گام برمیداریم و برای تصمیم همت میگذاریم که افزایش درآمد سرانه با حسن اجرای برنامه از وادی پیشبینی به منزل مقصود و واقعیت پیوندد و با توسعه اقتصادی و اجتماعی و ترقی سطح زندگی عمومی با اجرای برنامه چهارم هدفهای اصیل اجتماعی نیز میدان ظهور و بروز بیشتری پیدا کرده و جامعه ایرانی را که با عطش ترقیخواهی جلو میبرد سیراب کند (احسنت – احسنت).
رئیس – آقای مهندس ابراهیمی بفرمائید.
مهندس بهرام زاده ابراهیمی – ریاست معظم مجلس شورای ملی نمایندگان محترم از سال ۲۷ که به دستور شاهنشاه آریا مهر برنامهریزی در ایران متداول شد خوشبختانه دولتها توانستند موفقیتهایی به دست آورند تا به جائی که در زمان دولت جناب آقای هویدا رشد اقتصادی کشور ما به ۹% در سال رسید.
لکن جای بسی تاسف است که برنامه چهارم عمرانی کشور که حجم آن چندین برابر برنامههای گذشته است و اولین برنامه ایست که در دوران انقلاب سفید شاه و ملت پایهگذاری شده و اولین برنامهای است که از ثمرات این انقلاب بزرگ متمتع شده و خواهد شد موقعی به ساحت مقدس مجلس شورای ملی تقدیم میشود که نه تنها وقت کافی برای مطالعه آن نیست بلکه چندین لایحه فوتی مهم دیگر از قبیل بودجه و ملی نمودن آبهای کشور و نوسازی شهرها نیز با آن همزمان شده است و قطعاً همکاران عزیز با من هم عقیده خواهند بود که هیچ فردی حتی متخصصین برنامهریزی قادر نخواهد بود در چنین فرصت کوتاهی چنین برنامه عظیمی را آنچنانکه باید و شاید مورد بررسی و اظهار نظر قرار دهند ولی جای بسی خوشوقتی است که کمیسیون برنامه برای تقدیم برنامه پنجم ضربالاجل چهار ماههای قائل گردید.
به هر حال مجموع این اوضاع و احوال ما را ناگزیر میکند که به اختصار درباره برنامه سوم و برنامه چهارم صحبت کنیم و فقط به ذکر چند نکته قناعت نمائیم:
چند روز پیش از این در مجلس و پریروز در بانک مرکزی ایران جناب آقای نخست وزیر درباره برنامه چهارم فرمایشاتی فرمودند که من را بر آن داشت امروز به صورت مخالف مشروط صحبت کنم ایشان راجع به صنایع سنگین، تکنولوژی، چای، زیربنای اقتصادی، تربیت نیروی انسانی در روستاها، کشاورزی، مصرف، سرمایه گذاری بخش خصوصی، رشدسیاسی، اجتماعی و دمکراسی و اعتبارات لازم صحبت کردند ما با مطالبی که درباره چای، زیربنای اقتصادی، تربیت نیروی انسانی در روستاها و مصرف بیان فرمودند موافقیم ولی ضمنا مطالبی داریم که باید به طور اختصار و فهرست وار در اینجا از آنها نام ببریم و کم و بیش سوالاتی مطرح کنیم:
۱. در ممالک مترقی جهان در موقع تقدیم برنامه عمرانی جدید دولت وقت علاوه بر تقدیم برنامه جدید به مجلس از برنامهای که انجام گرفته است صحبت میکند و برای جلب نظر نمایندگان و موکلین آنها شرط مبسوطی از مشکلات و موفقیتها میدهد تا آن که در آتیه بتواند برای اجرای برنامه جدید همکاری بیشتر مردم را جلب نماید تنها تقدیم برنامه به نمایندگان و بعضی از ادارات دولت کافی نیست و دولت باید به وسیله رادیو، روزنامهها، تلویزیون و تشکیل سمینارها اینکار را انجام دهد تا زمینه مساعدتری برای انجام برنامه جدید خود به دست آورد به نظر بنده دولت جناب آقای هویدا به قدر کافی توجه به این موضوع نداشتند.
۲. در برنامه چهارم صفحه ۲۲۵ نمیدانم چرا برای صنایع غذایی که مربوط به کشاورزی و هم مربوط به غذای مردم میشود رشد سالانهای معادل ۷ /۱۰% با مقایسه با معدل رشد سایر صنایع که ۱۳% میباشد در نظر گرفتهاند. در حالی که اگر این نوع صنایع پیشرفت بیشتری داشته باشند هم زراعین درآمد بیشتر خواهند داشت و هم مصرف کننده قیمت مناسبتری خواهد پرداخت. خاصه که شاخص هزینه زندگی برای خوراک در ایران طی سالهای ۳۸-۴۵ – ۸ /۱۲۵% بوده است (صحیح است)
۳. در برنامه چهارم صفحه ۲۳۷ با آنکه رشد متوسط سالانه ارزش افزوده معادل ۶ /۱۳ تخمین زده شد و این رشد فقط بعد از چهار گروه صنعتی قراراً گرفته معذلک در سرمایهگذاری در گروه ششم قرار میگیرد و این بدون توجه به این اصل بوده است که این کشور امکانات معدنی قابل ملاحظهای دارد و متاسفانه در برنامه دوم و سوم هم دولت کمک بسیار ناچیزی به استخراج معادن چه از نظر سرمایهگذاری و چه از نظر کمک به بخش خصوصی نموده است معدنکاران به علت هزینه زیاد راهسازی و همچنین سرمایه زیادی که معدنکاری لازم دارد به بانکهای صنعتی روی میآورند ولی متاسفانه به علت نداشتن وثیقه کافی این بانکها نیز به آنها کمک لازم را نکردند (صحیح است)
۴. با آنکه در برنامه سوم عمرانی، بخش کشاورزی به عنوان مهمترین بخش عمرانی تلقی گردیده بود و هدف تولیدی آنها به طور متوسط ۴% رشد سالانه پیشبینی شده بود اما در عمل و در مجموع دوره دولت به هدف خودش نرسید در برنامه چهارم هدف تولیدی بخش کشاورزی ۵% تعیین شده است. به نظر اینجانب این دو هدف با در نظر گرفتن آمارهایی که سازمان همکاری و توسعه اقتصادی که در دسامبر ۱۹۶۵ پس از تشکیل سمینار تهران درباره سایر ممالک کم توسعه یافته در صفحه ۵۱ خود درباره رشد کشاورزی بین ۱۹۵۳ – ۱۹۶۳ منتشر نموده کم است.
مثلاً کشورهای اسرائیل، یوگسلاوی، مکزیک، یونان، تایلند، کره جنوبی به ترتیب ۴ /۱۰، ۹ /۶، ۶ /۶، ۳ /۵ و ۱ /۵ و ۴ /۵ داشتهاند تصدیق میفرمایند که اگر برنامه عمرانی کشاورزی ما بین ۱۹۶۸ – ۱۹۷۲ باید انجام شود و این تاریخ پنجسال عقبتر از تاریخ مذکور در پیش است هدف کشاورزی با مقایسه با سایر ممالک کم توسعه یافته کم است. آقایان این به علت آن است که ما در گذشته و حال توجه کافی به ازدیاد برداشت محصول از واحد سطح کشت نداشتهایم در این برنامه میبایستی این نقیصه تا حد امکان رفع گردد.
۵- اگر به صفحه ۴۳ گزارش برنامه چهارم عمرانی کشور (۱۳۵۱ – ۱۳۴۷) به جدول شماره ۲۳ صادرات کالا (به جز نفت) و واردات کالا به قیمتهای جاری که به میلیون دلار حساب شده است نظری بیافکنیم، مشاهده خواهیم کرد که ما در سال ۳۸ دارای ۴ /۶۵۰ میلیون دلار واردات و در همان سال ۶ /۱۰۲ میلیون دلار صادرات داشتهایم که تفاوت این دو عبارت از ۸ /۵۴۷ میلیون دلار میشود از طرفی اگر واردات سال ۴۵ را در نظر بگیریم ۷ /۹۶۲ میلیون دلار و صادرات همان سال ۵ /۱۵۷ میلیون دلار بوده است که تفاوت این دو بالغ بر ۲ /۸۰۵ میلیون دلار میشود یعنی در حقیقت در سال ۴۵ پس از گذشت ۷ افزایش اختلاف بین واردات و صادرات ما بالغ بر ۴ /۲۵۷ میلیون دلار شده است که اگر اضافه درآمد حاصل از نفت و مالیاتها از سال ۳۸ تا ۴۵ نبود وضع تراز پرداختها و ارزی ما به همین اندازه یعنی ۴ /۲۷۵ میلیون دلار بدتر میشد. به نظر من در برنامه چهارم دولت میبایستی برای اقلام صادراتی خود که اهم آنها قالی خشکبار است برنامههای بهتری تهیه و به کار برد و مخصوصا ترتیبی دهد که بعد از این تا حد امکان محصولات صنعتی ما صادر گردد. من معتقدم که دولت باید حتیالامکان به جای پنبه، محصولات پارچهای به جای خشکبار محصولات کنسرو و میوه و میوه بستهبندی و به جای نفت محصولات آلومینیومی، پتروشیمی و ذوب آهن به ممالک طلبکار صادر نماید.
مهندس ارفع – علتش این است که قسمت عمده ارز برای سرمایهگذاری در صنایع که وارد مملکت شده است به کار رفته.
اهری – اکثرا برای ورود ماشین آلات صنعتی بوده است.
مهندس بهرام زاده ابراهیمی – متشکرم جواب مفصلی برای فرمایشات جنابعالی دارم که در اینجا وقت نیست اگر علاقمند بودید خدمتتان عرض میکنم...
۶- دولت طرفدار استفاده از آخرین تکنولوژی و در نتیجه اتوماسیون است. این مغایر با بالا بردن سریع سطح اشتغال در مملکت است اول ایجاد کار و اشتغال بکنید بعد طرف تکنولوژی بالاتر و اتوماسیون بروید در صفحه ۲۱ گزارش برنامه چهارم جدول شماره ۱۱ جمعیت فعال ایران در سالهای ۱۳۳۵ وئ ۱۳۴۳ و ۱۳۴۶ (به هزار نفر) ذکر شده است که درصد جمعیت شاغل نسبت به کل جمعیت در سال ۳۵ – ۲ /۳۱ و در سال ۴۳ – ۱ /۲۶ و در سال ۴۶-۲۶ بوده است یعنی در حقیقت در صد جمعیت شاغل در مملکت ما از سال ۳۵ تا سال ۴۶ – ۲ /۵ درصد تقلیل پیدا کرده است (فرهاد پور – بزرگترین خطر برای مملکت است) گمان کنم جناب آقای هویدا باید در برنامه بکار بردن آخرین تکنولوژی در سطح کلی مملکت منصرف شوند. ولی ما با بکار بردن آخرین تکنولوژی را در رشتههای صادراتی اصلی از قبیل، نفت، پتروشیمی، خشکبار، پارچه بافی، آلومینیوم و محصولات صنعتی دیگری که ممکن است در آتیه نسبت به تولید آنها استعداد طبیعی داشته باشیم و بتوانیم در بازارهای بینالمللی رقابت کنیم کاملا موافق هستیم و حتی اگر روزی ایشان در این رشتهها این اقدام را به نحو احسنت انجام دهند خدمتشان تبریک عرض خواهیم نمود (مهندس ارفع – با کدام مخالف هستید) قبلا عرض کردم اگر آقایان دقت میفرمودند در اول عرایضم در قسمت ششم عرض کردم (خواجه نوری – ما با کمال دقت گوش دادیم و مغایرت دارد).
۷- در نطق پریروز خودشان جناب آقای نخست وزیر فرمودند که ما پایمان را از گلیم خود درازتر میکنیم ما به طور کلی با این طرز تفکر و قبول ریسک موافقیم. ولی به شرط این که حساب شده باشد شما در برنامه سوم هدف رشد متوسط کشاورزی را ۴% قرار دادید که به آن نرسیدید. هدف رشد متوسط اقتصاد را ۶% در نظر گرفته بودید که به حمد خداوند در ظل راهنماییهای شاهنشاه آریا مهر و پشت کار خودتان و همکارانتان موفق شدید آن را به ۹% برسانید از طرفی سرمایهگذاری خصوصی را ۳۰ میلیارد تخمین زده بودید که حدود ۴۶ میلیارد یعنی ۵۳% زیادتر شده اینها میرساند که آمارهایی که در اختیار برنامه ریزان خود قرار دادهاید یا صحیح نبوده یا کافی نبوده است و اگر ضمناً به صفحات ۵۹۴ تا ۵۹۸ گزارش برنامه چهارم مراجعه بفرمائید ملاحظه خواهید فرمود که عرایضم خالی از غرض است بنابراین ۷۰۰ میلیون ریال اعتبار برای آمار گرفتن و بررسیهای آن کم است باید حتما سعی بفرمائید که زودتر نواقص مربوط به آمار گرفتن و به کار بردن آنها برطرف شود چرا که وضع برنامه ریز بدون آمار بدتر از دکتر بدون دوا میباشد.
۸- شما میخواهید پس انداز را که در برنامه سوم ۵ /۱۶% بوده است در برنامه چهارم به ۲۵% برسانید آیا چه طرق عملی و دقیق و تازهای برای عملی نمودن این منظور در نظر گرفتهاید من که در برنامه چهارم راه و روش جدیدی که ارائه شده باشد ندیدم.
۹- آقایان حدود ۷۰% جمعیت در دهات هستند و ۳۰% در شهرها پس چرا برای عملیات عمران دهات فقط ۹۱۰۰ میلیون و برای شهرها ۷۰۰۰ میلیون ریال تخصیص میدهد یعنی برای ۳۰% جمعیت حدود ۴۳% و برای ۷۰% جمعیت ۵۷% از اعتبارات عملیات عمرانی را تخصیص میدهید در حالی که از وضع دهات ما همگی با خبر هستیم و شما خودتان فرموده بودید که در برنامه چهارم توجه شما به روستاها ودهات بیشتر از شهرها خواهد بود. (فرهاد پور – برای این که برنامه را شهرنشینها تنظیم میکنند).
۱۰- چرا برای بهرهبرداری از آبهای سطحی ۴۱۱۶۰ میلیون ریال و برای آبهای زیرزمینی فقط ۱۷۰۰ میلیون ریال تخصیص میدهید درحالی که باید به جاهای کم آب بیشتر توجه داشته باشید اگر بر خلاف گذشته در این برنامه به ساختن سدهای کوچک توجه بفرمائید خیال ما را راحت تر خواهید کرد. یادداشتی برای بنده رسیده که علاقه دولت به برنامه عمرانی چهارم آن قدر بوده که از نمایندگان دولت در اینجا غیر از یک معاون بیشتر کسی را نمیبینم باعث تاسف است.
۱۱- چرا موقعی که شما حاضر شدهاید برای تحقیقات و بررسیهای منابع آب ۳۷۴۰ میلیون ریال پول خرج کنید مقداری به این مبلغ اضافه نمیکنید و یک بررسی ژئوفیزیکی کامل را در برنامه چهارم انجام نمیدهید برای مثال دولت کشور اردن تا دو سال قبل از این نمیدانست چه امکانات قابل ملاحظهای را دارد تا آنکه یک شرکت آلمانی مطالعه دقیق ژئوفیزیکی از آن کشور نمود و در آن کشور منابع سرشار فسفات نفت و آبهای زیرزمینی پیدا کرد.
۱۲- بنا بود دولت در برنامه چهارم به راههای فرعی بیشتر توجه کند پس چرا برای راههای اصلی که هدف اصلی برنامه سوم بود دوباره در برنامه چهارم هم ۴۵۰ /۳۵ میلیون ریال خرج میکند و در راههای فرعی که تمام ملت ایران انتظارات زیادی دارند فقط ۵۵۰ /۱۵ میلیون ریال خرج خواهید کرد.
۱۳- چرا از جمع اعتبارات آموزش و پرورش که بالغ بر ۳۵۰۰۰ میلیون ریال است با آنکه دولت صحبت از تکنولوژی بالاتر میکند فقط ۳۰۰ میلیون ریال به تحقیقات علمی تخصیص میدهد.
۱۴- اگر از صفحه ۴۹۶ تا ۴۹۹ برنامه چهارم عمرانی کشور را مطالعه بفرمائید مشاهده خواهید فرمود که آمار اختصاصی آموزشگاههای سازمانهای مختلفه کشور نشان میدهد سازمان مسؤول بهداری مملکت به بزرگترین نیاز اجتماعی کوچکترین توجهی نکرده است به این معنی که رشد جمعیت کشور به طور تقریب بر اساس
آمار خود دولت ۶ /۲% در سال یعنی ۶۰۰۰۰۰ نفر در سال است که با محاسبه متوفیات تعداد موالید شاید به ۸۰۰ یا۹۰۰ هزار برسد برای تولد این تعداد نوزاد کدام آموزشگاه تربیت ماما را تاسیس خواهد کرد آقایان نمایندگان آیا حوزه شما احتیاج به ما ندارد؟ (فرهادپور – ماما حکم کیمیا را پیدا کرده) دکتر مهدوی – گیر آوردن کیمیا مشکل است)
۱۵ – در صفحه ۱۲۶ برنامه چهارم جدول شماره ۴ پیشبینی توزیع شاغلان بخشهای سه گانه فعالیت در پایان برنامههای سوم و چهارم ذکر شده است افزایش مطلق طی دوره برنامه چهارم برای صنایع و معادن ۴۱۷ هزار نفر تخمین زده شده است و آن وقت در صفحه ۴۸۸ برنامه چهارم جدول شماره ۱ میزان افزایش قدر مطلق محصلین حرفهای ۳۳ هزار نفر معین گردیده است آیا این صحیح است که از جمع ۴۱۷ هزار نفر شاغلان صنایع و معادن ما فقط ۳۳ هزار محصل حرفهای تربیت نمایئم و پشت ماشینهای گران قیمت وارد شده ۳۸۴ هزار کارگر غیر فنی را قرار دهیم.
۱۶- در صفحه ۵۴۲ برنامه چهارم مینویسد که در پایان برنامه عمرانی سوم ما برای هر ۱۰۰۰۰ نفر ۷ /۱۱ تخت داریم و این نسبت در کشورهای همجوار به استثنای شوروی بین ۱۰ تا ۲۰ تخت و در کشورهای پیشرفته بین ۱۰۰ تا ۱۴۰ تخت میباشد به طوری که ملاحظه میشود ما اصولا تختهای بیمارستانی به قدر کافی نداریم و این تختها هم به طوری که اطلاع دارید بیشتر در مراکز شهرها است و واقعاً روستاها در مضیقه میباشند دولت باید به این موضوع توجهی کافی بنماید.
این است نمونهای از آنچه که میبایستی درباره برنامه چهارم و نکات ضعیف آن در این وقت کم به عرض میرساندیم.
آقایان اضافه شدن رشد اقتصادی توسط شما پاسداران انقلاب که از ۶% به ۹% رسیده است چون مملکت ما در مراحل اولیه توسعه اقتصادی است باعث تعجب ما به ثمر رسانندگان انقلاب شاه و ملت نمیشود. ما معتقدیم اگر دولت با امکانات توسعه اقتصادی که رهبر نابغه بوجود آورده است برنامه صحیحتری تقدیم ساحت مقدس مجلس شورای ملی میکرد محققا در راه رسیدن به آرمانهای شاهنشاه آریا مهر و ملت ایران گامهای بلندتر و استوارتری برمیداشت ولی با این حال ما موفقیت شما را در راه خدمت به ایران عزیز بیش از پیش خواستاریم. با عرض تشکر (احسنت)
دکتر الموتی – چند موردی را که فرمودید پیشنهاد بفرمائید.
مهندس بهرام زاده ابراهیمی – انشاءالله موقعی که حزب مردم روی کار آمد نشان خواهم داد.
- تصویب صورت جلسههای صبح و عصر یکشنبه ششم اسفند
۴- تصویب صورت جلسههای صبح و عصر یکشنبه ششم اسفند
رئیس - صورت جلسههای صبح و عصر روز یکشنبه گذشته خدمت خانمها و آقایان توزیع شده است نسبت به این صورت جلسهها نظری نیست؟ (اظهاری نیست) صورت جلسههای صبح و عصر روز یکشنبه گذشته تصویب میشود.
- ادامه مذاکرات در کلیات گزارش شور اول کمیسیون برنامه راجع به برنامه چهارم عمرانی کشور
۵- ادامه مذاکرات در کلیات گزارش شور اول کمیسیون برنامه راجع به برنامه چهارم عمرانی کشور
رئیس – آقای دکتر پرتو اعظم تشریف بیاورید.
دکتر پرتو اعظم – با اجازه مقام ریاست همکاران محترم دوست ارجمند و همکار گرامی آقای دکتر الموتی با مطالعات عمیق و وسیعی که درباره برنامه چهارم دادند مطالب را آن قدر خوب تجزیه و تحلیل کردند که علاوه بر آنکه جای دفاع برای من و همکاران دیگر که به عنوان موافق صحبت میکنند نگذاشتند بلکه بنده معتقدم برای همکاران هم که به عنوان مخالف صحبت کردند جائی باقی نگذاشتند و راستش تعجب کردم وقتی که جناب آقای پزشکپور و آقای دکتر ابراهیمی به عنوان مخالف فرمایشاتی کردند. به هر حال با وجود اطلاعات ذیقیمتی که آقای دکتر الموتی در اختیار این مجلس محترم گذاشتند وظیفه بنده را بسیار سبک کرد احتیاجی نمیبینم که عرایضی بکنم معذلک برای روشن شدن بیشتر موضوع مطالبی را به عرض میرسانم که با الهام از منویات شاهنشاه عالیقدر و خردمند ایران تهیه و تنظیم شده است.
آنقدر جامع و کامل است که فروگزار نشده است و مسئلهای نیست که پیشبینی نشده باشد و بنده به سهم خودم در اینجا وظیفه دارم که از برنامهگذاران که همه آنها از هموطنان عزیز ما هستند و مسلماً ماها ساعاتی را برای این کار صرف کردهاند سپاسگزاری کنم قبل از هر چیز بایستی توجه همکاران محترم را به یک نکته بسیار اساسی و مهم جلب کنم و آن این است که اگر ما در برنامههای اول و دوم و قسمتی از برنامه سوم آن توفیقی را که ملت ایران آرزومند بود به دست نیاوردیم آن بود که این برنامهها قبل از انقلاب شاه و مردم بود. انقلابی که در بهمن ۱۳۴۱ بنا به اراده شاهنشاه آریا مهر رد زمینههای اجتماعی و اقتصادی صورت گرفت بسیاری از شیوههای مردود زندگی را در روابط افراد دگرگون ساخت و باعث شد که مبانی برنامهگزاری در جهت تأمین رفاه عمومی تکمیل بشود و موجبات گسترش عدالت اجتماعی که اساس و پایه هر گونه برنامهگزاری است فراهم شود.
اگرچه قبل از انقلاب طی سالهای متمادی نمونههای مختلف از برنامه گزاری را چه در بودجههای عمومی و یا در برنامههای عمرانی داشتیم و اگرچه آنچه در برنامههای قبلی انجام شد پایه و اساس محکمی را برای برنامههای آینده مملکت پایهگذاری کرد ولی بایستی اذعان کرد که از حاصل تلاشهایی که در اجرای برنامهها به عمل آمد جز طبقه خاص و محدودی که زندگی آنان مرفهتر گردید سایر مردم سهم زیادی نبردند و اگر چه رشد اقتصادی بالنسبه قابل ملاحظهای حاصل شد بیشتر توانگران و مالکان بزرگ از ثمرات آن بهرهمند شدند.
به طور خلاصه نزدیک ۸۰% از درآمد ملی نصیب فقط ۱۰% از افراد جامعه میشد و سهم سایر طبقات از این درآمد بسیار اندک و ناچیز بود.
اما همانطور که قبلاً اشاره کردم انقلاب ششم بهمن شیوه توزیع درآمد ملی را دگرگون ساخت و توجه دولتهای بعد از انقلاب به این نکته معطوف شد که برنامهگزاری بر مبنای آن باشد که درآمدها به طور عادلانه توزیع شود.
بنده در اینجا لازم میدانم آنچه را در کتاب انقلاب سفید در تحلیل و تجزیه مسائل مختلف و مخصوصا توزیع عادلانه ثروت مورد توجه خاص شاهنشاه آریا مهر قرار گرفته است یادآور شوم با استفاده از امکانات خداداد این مملکت و با بهرهبرداری از ثروتهای طبیعی و فراوان آن البته میشود به اصطلاح پول هنگفتی به دست آورد و با این پول احیانا راههای درجه یک ساخت و سدهای عظیم بنا کرد و ساختمانهای رفیع و بسیار زیبا ایجاد نمود ولی از این ساختمانها و سدها و راهها و امثال آن چه کسانی میبایست استفاده کنند و چند نفر میبایست استفاده بکنند آیا از این راهها فقط مالکینی که ثروتمند بودند ثروتمندتر شوند آیا میبایست تنها عده معدودی که به نام هیئت حاکمه همه منابع و ثروتها را در دست خود تمرکز داده بودند متنعمتر و قویتر شوند؟
تا زمانی که ثروت به طور عادلانه بین افراد جامعه توزیع نگردد فراوانی آن چیزی مهمی به نظر نمیرسد بدیهی است اگر میبایست تمام فعالیتها و بهرهبرداریها از منابع طبیعی و انسانی مملکت به این نتیجه برسد این کار هیچ نفعی برای ملت واقعی ایران در بر نداشت و در واقع کوشش بیهوده و حتی ظالمانه بود ملاحظه میفرمائید که شاهنشاه به بهترین وجهی ضرورت تعادل طبقاتی و توزیع عادلانه ثروت ملی را تشریح و توصیف فرمودهاند و برنامه کار مملکت را بر این اساس استوار داشتهاند که:
یک انقلاب عمیق و اساسی در یک زمان و با یک جهش به تمام تناقضات اجتماعی و تمام عواملی که باعث بیعدالتی و ظلم و استثمار میشود پایان بدهند و در کلیه برنامهگذاریها حفظ آزادیهای فردی و اجتماعی و تقویت آن مورد توجه و عنایت خاص قرار گیرد.
و اما اینکه بنده در موافقت با این لایحه عرایضی میکنم آن است که در درجه اول:
هدف برنامه مجموعاً در توسعه صنعتی و کشاورزی و بهبود وضع زندگی اجتماعی در جهت تأمین رشد اقتصادی است و این رشد اقتصادی منحصر و محدود به قسمت بخصوصی از اعضا جامعه نیست و با اجرای این برنامه عامه مردم بیش از پیش از برکات و ثمرات ازدیاد سریع تولیدات ملی منتفع و بهره مند خواهند شد و از آسایش و رفاه بیشتری برخوردار خواهند گردید.
در درجه دوم نکتهای را که لازم است بدان اشاره کنم حجم اعتباری است که در این برنامه مقیاس با برنامه سوم دو برابر پیشبینی شده است و در مقیاس یا برنامه عمرانی اول ۲۰ برابر است که لااقل ۴ برابر اعتبار برنامه گذشته است و بنده فکر میکنم که مادامی که از اعتباران برنام سوم مخصوصا آن قسمت که بعد از انقلاب بوده است کارهای مهم و پر دامنه و وسیعی انجام یافته است و از جمله راهها – مدارس – تعداد ساختمانها و تجهیزات دانشگاه تهران در برنامه سوم تقریبا معادل تمام آنچه است که در گذشته انجام شده بوده است بیمارستان و بالاخص اعتباراتی که در امر سپاه دانش و مبارزه با بی سوادی از آن استفاده شده به درجهای که تمام دنیا شاهنشاه و کشور ما را پرچمدار مبارزه با جهل و بیسوادی میشناسند و سپاهیان بهداشت و بالاخره تحقق بخشیدن به یکی از بزرگترین آرزوهای دیرینه ملی یعنی ایجاد ذوب آهن و همچنین پتروشیمی و لوله کشی سرتاسری گاز و غیره و غیره انجام شده است و باعث بالا رفتن رشد ملی ما به نسبت نزدیک ۸% شده است مسلما با امکانات موجود و زیربنای محکمی که بوجود آمده است و اعتبارات فوقالعادهای که در برنامه چهارم به مصرف خواهد رسید مسلما آنچه انجام خواهم پذیرفت شاید برای ما هم که در مسیر این تحول قرار گرفتهایم اعجاب آور باشد.
مسئلهای بدان اشاره شد که چرا قسمتی از فصول برنامه سوم به طور مثال لولهکشی گاز یا پتروشیمی و یا ذوب آهن قبلا پیشبینی نشده بود.
درست است که در پیدایش این برنامهها نیز دولت حزیی از رهبری شاهنشاه خردمند و عالیقدر ایران برخوردار بوده است ولی نبایستی فراموش کرد مملکتی که در حال پیشرفت است و میخواهد آنچه میکند متکی بر آخرین روشها و اصول علمی باشد و بر اصول انقلاب پایهگذاری بکند با در نظر گرفتن پیشرفت علم و صنعت و روشها مسلما ناگزیر است در حین اجرای برنامه تغییراتی را که لازم است بدهد و حتی در صورت لزوم از انجام قسمتی از برنامه که با اصول جدید منطبق نیست صرفنظر کند و اعتبارات آن را به مصارف دیگر برساند.
همانطور که جناب آقای نخست وزیر دو سه روز قبل در سخنرانی که در بانک مرکزی ایراد کردند اشاره کردندحتی در همین برنامه که با مطالعات کافی و در نهایت دقت هم انجام شده در صورت لزوم تغییراتی خواهند داد و این به هیچ وجه مورد ایراد نیست بلکه مراقبت و بیداری و توجه دولت را به پیشرفتهای علمی و تحولات بینالمللی میرساند.
به هر حال در برنامههای چهارم گذشته از توجه به مسائل مختلف کشاورزی صنعت و معادن آب و برق عمران شهر و روستاها که هم مسائلی است که آقای دکتر الموتی بدان اشاره کردند پیشبینی شده است ولی بنده لازم میدانم از جهت ارتباطی که با حرفه پزشکی و دانشگاهی من دارد به چند موضوع دیگر اشاره کنم برنامه آموزش است که توجهی است که به پیشرفت این امر در برنامه چهارم شده است توسعه و افزایش مدارس حرفهای است که همانطور که شاهنشاه اریامهر به آن اشاره فرمودهاند بیش از هریز مورد نیاز مملکت است.
در مورد دانشگاهها و این که تعداد ۳۷۰۰۰ دانشجو در آخر برنامه سوم به ۶۰۰۰۰ در آخر برنامه چهار میرسد و افزایش پیدا کند با توجه به این که تعداد دانشجویان تقریبا دو برابر افزایش پیدا کند با توجه به اینکه تعداد دانشجویان تقریبا به دو برابر افزایش پیدا خواهد کرد و این که یکی از مشکلات بزرگ و اساسی را که همه ساله مملکت با آن مواجه است یعنی ماندن جوانان پشت در دانشگاهها به نسبت زیادی حل خواهد کرد بسیار در خور ستایش است به این ترتیب تعداد قابل توجه از نیروی انسانی را که در پیشبرد برنامههای آینده مملکت مورد احتیاج است تهیه خواهد کرد و دانشگاههای ما را در ردیف مترقیترین دانشگاههای دنیا در خواهد آورد البته ایجاد دانشگاه هم مسلماً بایستی بر اصول اقتصادی و علمی استوار باشد و نه آن طور که همکار محترم آقای دکتر فریور فرمودند این عوامل مورد نظر قرار نگیرد در مورد دانشکده کشاورزی رضائیه متأسفانه بایستی عرض کنم که برنامه بر اصول صحیح استوار نبوده و شاید علت این که این دانشکده امروز آن رونق و پیشرفت قابل ملاحظه را ندارد آن است که به نیروی انسانی مورد لزوم آن دانشکده در گذشته فکر نشده و وابسته به دانشگاه تهران بوده و کادر آموزش آنجا از تهران میرفته در صورتی که اگر آنجا را اصولا مستقل اداره میکردند و یا مثلا وابسته به دانشگاه تبریز میکردند به منطق نزدیکتر بود و نتایج بهتری از آن گرفته میشد. به هر حال اطمینان دارم با بوجود آمدن وزارت علوم و آموزش عالی و وزیر جوان و فعال آن به این نابسامانیها خاتمه داده خواهد شد. موضوع دیگری که در برنامه چهارم مورد توجه خاص قرار گرفته مسئله تحقیقات است که همانطور که موقعی که در دفاع از لایحه وزارت علوم و آموزش عالی عرض کردم امروز پیشرفت علم و دانش و حتی صنعت و کشاورزی اگر بر پایه تحقیقات نباشد مردود است و خوشبختانه به طوری که ملاحظه میفرمائید در رشتههای مختلف اعتبارات قابل توجهی برای تحقیقات در نظر گرفته شده است.
اما در مورد برنامههای بهداشتی و بهداری علاوه بر آنکه به موضوعاتی مانند:
بررسی و مبارزه با بیماریهای واگیر – بهداشت مادران و کودکان، کنترل بهداشت، محیط مصون سازی سرپرستی قرنطینهها، آموزش بهداشت به مردم – ریشه کنی مالاریا و غیره توجه شده است.
در زمینه درمان ۱۴۵۰۰ تختخواب بیمارستانی و ۲۰ مرکز مختلط درمانی پیشبینی شده است که با توجه به اینکه تعداد تختخوابهای موجود کشور تا آخر سال ۴۵ در طی سالها در حدود دو برابر تختهای پیش بینی شده است اهمیت این موضوع روشن میشود فقط اینجا لازم است بنده تذکر کوچکی عرض کنم و همانطور که آقای دکتر ابراهیمی فرمودند در آخر برنامه سوم برای هر ۱۰ هزار نفر ۱۱ تختخواب پیشبینی شده که این را امیدوارم در آخر برنامه چهارم به ۱۵ تختخواب برسانند و این البته باز در مقام مقایسه با استاندارد بینالمللی همانطور که توضیح دادند خیلی زیاد نیست و در حقیقت ما هنوز به آن رشدی که مورد احتیاج هست نرسیدهایم برای این که در ممالک مترقی این نسبت برای هر ۱۰ هزار نفر ۸۰ تا ۱۰۰ تا۱۲۰ تختخواب است ولی به هر حال همانطور که بنده قبلا تذکراتی دادم امیدوارم در برنامههای آینده پنجم و ششم به این استانداردها برسیم در اینجا یک قسمتی است که بنده لازم میدانم تذکر بدهم و آن اختصاص چهار هزار تختخواب است با اعطای وام به گروههای پزشکی که این را بنده فکر میکنم باید اولویت را به شهرستانها و نقاط دور افتاده مملکت داد برای این که در شرایط فعلی آمارهائی که داریم نشان میدهد که در تهران الان این نسبت ۱۵ تختخواب که در آخر برنامه چهارم برای هر ۱۰ هزار نفر پیشبینی شده است خیلی بیشتر از این است و بنده خواستم توجه دولت را به این نکته جلب کنم از این وام در بخش خصوصی و گروههای پزشکی، بیشتر در شهرستانها و نقاط دور افتاده استفاده شود و شهرستانها استفاده کنند (اسدی تکلیف شهرستانهایی را که یک تختخواب ندارند روشن کنید جنابعالی وکیل ملت هستید دیدتان باید از نظر مملکت باشد این به درد تهران میخورد این برای تهران مفید است گروههای پزشکی به درد تهران میخورد ما گروهی نداریم ما در شهرستانها داروخانه نداریم یک دانه قرص نداریم فکر آنها را بکنید) آقای اسدی عرض کنم آنچه را که فرمودید صحیح است ولی در مورد نداشتن گروههای پزشکی که فرمودید بنده معتقدم گروههای پزشکی که فرمودید بنده معتقدم گروههای پزشکی جوانان این مملکت که در خارج تحصیل کردهاند حاضر هستند با تشکیل گروههای پزشکی و استفاده از این وام در شهرستانها بیمارستانهایی درست کنند وقتی امکانات باشد میآیند همه اینها پیشبینی شده است و مسلما در آئیننامهای که سازمان برنامه پیشبینی کرده اگر گروههای پزشکی نباشد این وام را در اختیار انجمنهای بهداری میگذارد و انجمنهای بهداری این کار را خواهند کرد دیگر از هدفهای مهم برنامه چهارم توجه خاص به مسئله نیروی انسانی است و یکی از قسمتهای اساسی برنامه است و در بررسی این قسمت میبینیم که بیکاری بطور اعم یعنی بیکاری آشکار و پنهان مورد نظر برنامهگذاران قرار گرفته است و حقا هم بایستی این طور باشد چون تا موقعی که کار مناسب برای افراد جامعه بوجود نیامده نمیشود به رشد اقتصادی کلیه افراد جامعه به نحو عادلانهای رسید و با توجه به این که در بسیاری از کشورهای پیشرفته حل قطعی مسئله بیکاری مواجه با اشکالات فراوان بوده است رسیدن به یک ضریب متعارف بیکاری در برنامه چهارم در خور تحسین است و امیدوارم که دولت در این زمینه توفیق کامل حاصل کند.
دیگر مسئلهای که در قیاس با برنامه عمرانی سوم در این برنامه به چشم میخورد اختصاص قسمتی از اعتبارات عمرانی به برنامه رفاه اجتماعی است به عقیده من هیچگونه فعالیت اقتصادی بدون توجه به گسترش خدمات رفاه اجتماعی به نتیجه مطلوب نمیرسد.
همانطور که همکاران محترم ملاحظه فرمودهاند اعتبار قابل ملاحظهای به این امر (۴۸۵۰) میلیون ریال اختصاص داده شده است و دولت حداکثر کوشش را خواهد کرد که گروههای کارگران و روستائیان از مزایای مادی و معنوی استفاده کنند و مسئله رفاه اجتماعی در مورد این طبقات تحقق یابد.
امیدوارم همانطور که پیشبینی شده است در به ثمر رسیدن این تحولات اساسی و عظیم که جامعه ایرانی را سرا پا دگرگون خواهد ساخت و کشور عزیز ما را در ردیف مترقیترین کشورهای جهان درخواهد آورد تشکیلات اداری و اجرایی نیز با این تحولات هم آهنگ شود و اصول عدم تراکم و تمرکز به مورد اجرا و عمل درآید و ثمرات کنگره انقلاب اداری هر چه زودتر در شئون مختلف کشاورزی و صنعتی و اقتصادی و آموزشی و بهداشتی نمایان گردد زیرا مسلما امکان پیشبرد برنامهها بدون رسیدن به آن میسر نیست.
یقین دارم این اعتبارات که مسلما با نهایت دقت به مصرف خواهد رسید باعث خواهد شد که دستجات مختلف مردم و همه اعضا جامعه را در اجرای برنامه عمرانی چهارم دخالت داده شوند و کلیه هدفهای این برنامه تحقق پذیرد و آرزوهای دیرینه جامعه را در کوتاهترین مدت عملی سازد. برنامه آینده پرشکوه کشوری آباد و مترقی را نوید میدهد بنده پاسخ سوالها و دفاع از لایحه را به عهده آقای دکتر کاظم زاده و مخبر محترم کمیسیون برنامه میگذارم.
در خاتمه توفیق دولت حزبی را در پیشبرد برنامه بزرگ ایران از خداوند یکتا مسئلت نموده از توجهی که همکاران گرامی به عرایضم معطوف فرمودند سپاسگزاری مینماید (احسنت).
رئیس – آقای دکتر عاملی تشریف بیاورید.
دکتر عاملی – جناب آقای رئیس – نمایندگان ارجمند، حضار محترم من در آغاز سخنم باید از این که به سبب نداشتن وقت کافی توفیق آن را نداشتم که مطالبی را که باید به عرض برسانم در قسمتهای مشخص تنظیم و تدوین بکنم پوزش میطلبم به همین دلیل شاید ناگزیر باشم مطالب را به طور قسمت قسمت قسمتهایی که شاید زیاد بستگی با یکدیگر نداشته باشد ولی البته همه پیرامون برنامه و برنامهریزی و ناظر به عمران چهارم خواهد بود به عرض برسانم اولین نکتهای را که باید در اصول برنامهریزی به عرض برسانم آن است که به تناسب انقلاب اجتماعی ایران لازم است که ما روح انقلاب را به همه شئون و از جمله به برنامهریزی هم انتقال بدهیم و بالاخره ما یک روز لازم است که این مسئله را حل کنیم که ما برنامهریزی را صرفا یک پدیده اقتصادی و مسئلهای در چهارچوب اقتصادی میدانیم یا میخواهیم مسئله مربوط به عالم واقعیات و به جهان ملتها را بشناسیم این دو طرز فکر جداگانه است قسمتی از عدم موفقیتهای ما ضمن برنامههای اول و دوم و سوم مربوط بوده است به تمایلی که بینش برنامهریزی ما به امر اقتصاد و به دید صرف اقتصادی داشت و آنچه از میانه راه برنامه سوم سبب توفیقهای بیشتری برای برنامه سوم گشت صرفا این بود که تمایل ما از یک دید صرف اقتصادی انعطاف پیدا کرد به یک دید واقع بینانه به اصطلاح ما ناسیونالیستی این چنین نیست که ما جامعههای دنیا را صرفا از لحاظ ضوابط اقتصادی و فاکتورهای اقتصادی و عوامل اقتصادی تقسیم بندی کنیم و بخواهیم برنامههایی را به عنوان الگو انتخاب کنیم که این الگو تطبیق داشته باشد با خصوصیات اقتصادی جامعههای مشابه به این معنی که چندین سال پیش نظریاتی رواج پیدا کرد و اجتماعات را ابتدا شاید بدون داشتن ضوابط دقیقی به عقب مانده و پیشرفته تقسیم کردند باید از بعضی دانشمندان از جمله رست و متشکر بود که لااقل ضوابطی را در این ضمن بیان داشتند و برای تقسیمبندی اجتماعات بر حسب میزان عقب ماندگی و پیشرفتگی ضابطههایی که قابل سنجش باشد بیان کردند از جمله توانایی یک اجتماع را از لحاظ قدرت سرمایه گزاری یکی از ضوابط تشخیص دادند و بر این اساس اجتماعات را به عقب مانده در حال رشد، در حال جهش و پیشرفته تقسیم کردند البته شاید این مراتب از لحاظ دانشمندان بخصوص با قدرت بیشتری تنظیم شده در اینجا اشاره من به شرح نظریات آنها نیست بلکه به یک نکتهای میخواهم توجه حضار محترم را جلب کنم که اگر به آن نکته توجه داشته باشیم شاید به اصول دیگر و اصولی متناسب با انقلاب اجتماعی ایران برسیم و در امر برنامهگزاری بتوانیم آن را مورد توجه قرار بدهیم به موجب این تقسیمات تمام اجتماعاتی که بتوانند ۲۰ درصد از درآمد ملیشان را به عنوان پس انداز صرف برنامهگزاری کنند اینها در قالب معینی و الگوی معینی قرار داده شدهاند و برای تمام این جامعهها راه و روش خاصی را پیشنهاد میکنند در صوری که این طرز دید برنامهریزی و دید اقتصادی صرف سبب پدید آمدن اشکالات بسیار و گاه سبب پدید آمدن مسائل بسیار میشود در تنظیم برنامه اول و دوم و سوم ما همیشه با چنین نظریاتی که تناسب با نیازهای اجتماع ما نداشت برابر بودیم در ضمن این برنامهها همیشه ما را از داشتن صنایع و صنایع سنگین برحذر میداشتند در ضمن این برنامهها حتی تجویز نمیکردند که ما از تکنیکهای پیشرفتهای در امر کشاورزی استفاده کنیم در بسیاری از این موارد بطوری که مناسبتی با اجتماع ما نداشت واگذار کردن کارها را به مردم تجویز نمیکردند که ما از تکنیکهای پیشرفتهتری در امر کشاورزی استفاده کنیم در بسیاری از این موارد به طوری که مناسبتی با اجتماع ما نداشت واگذار کردن کارها را به مردم تجویز میکردند کارهایی هنوز در اجتماع ما ضرورت بسیار دارد که به وسیله دولت به مرحله اجرا و انجام در بیاید و به همین دلیل حتی در برنامه سوم اتکا کاملی بر صنعت ذوب آهن نشده بر صنایع نفتی نشده در حالی که همه ما شاهد و ناظر این بودیم که قسمتی از صنایع ملی ما به شکل گاز دود میشد و به آسمان میرفت با وجود این پیشبینیهای لازم برای به کار گرفتن این بخش از ثروت و سرمایه ملی منظور نشده بود (صحیح است) در مورد امور اجتماعی جامعه ما روشن بود ما میدانستیم که احتیاج به طرحهایی داریم که بتوانیم با تحرک بیشتر لااقل سواد را به روستا ببریم ولی چون از الگوئی الهام گرفتهاند یعنی از آن کشورهایی که مطابق یک ضوابط اقتصادی مشابه کشور ما بودند فرض کنیم در آن کشورها چیزی به نام سپاه دانش یا بهداشت وجود نداشت بنابراین در الگوی مورد قبول ما هم چنین پیشبینیهای انقلابی منظور نشده بود به همین دلیل برنامهای ارائه شد که بر اساس رقمها تطبیق میکرد بر شرایط کشورهایی که از لحاظ آن رقمها تطبیق میکرد بر شرایط کشورهایی که از لحاظ آن رقمها با ما مشابه بودند ولی نمیتوانست تطبیق کند با کشورهایی از لحاظ آرمانها و ایدهآلها از لحاظ اقتصادی سیاست ملی ما با وضع کشور ما تطبیق داشته باشد چون هر کشوری در یک موقعیت جهانی و یک موقعیت جغرافیایی قرار میگیرد که لامحاله شرایطش با شرایط کشور دیگری فرق میکند بنابراین من در اینجا میخواهم توجه خانمها و آقایان را معطوف به یک مسئلهای بکنم ما یک وجه مشابهتی با جوامع دیگر داریم یعنی هر دو موجودی را با هم بسنجید یک وجه مشابهتی با هم دارند اما در عین حال یک وجه افتراقی هم با جوامع دیگر داریم هم وجه مشابهت ما واقعیت است هم وجوه افتراق ما واقعیت است آنچه را که من میخواهم به عنوان اصلی در اینجا عرض کنم این است که اتکا برنامه ریزی ما باید بیش از آنچه بر واقعیات ناشی از وجوه مشابهت ما هست بر واقعیتهای ناشی از وجوه افتراق ما باشد (صحیح است) (چون آن واقعیاتی که ناشی از وجوه افتراق ما است آنهایی است که تطبیق میکند با خصوصیات ملی ما با آن خصوصیاتی که نمیتواند در میان ملتهای دیگر قابل اشتراک باشد به حکم ضرورتهای جغرافیایی و سیاست ملی در این مورد مثالی میزنم ما از این جهت که میتوانیم ۲۰ درصد سرمایهگزاری کنیم با بسیاری از کشورها مشابه هستیم ولی به مسائلی نگاه کنیم که در داشتن آن مسائل با کشورهای دیگری نمیتوانیم مشابه باشیم به این مسئله نگاه کنیم که گرداگرد میهن ما همیشه مشحون با مسائلی بودهاند که آن مسائل قصد تعرض و تجاوز به حقوق ملت ما را داشته است (صحیح است) به این مسئله نگاه کنیم که شاید هیچ کشوری در دنیا در قسمت جنوبی آن حوزه آبی مثل خلیج فارس و مسائل این خلیج وجود ندارد ما گمان میکنیم که از یک امنیت ابدی طرح برنامه میکنیم در صورتی که اول میبایست آن جایگاهی که برنامههای ما باید در آن پیاده شود تأمین داشته باشد و سپس بتوانیم وجوهی را در سرزمینی سرمایهگذاری کنیم و انتظار بهرهبرداری داشته باشیم مسائل سیاسی که ما را احاطه کرده این مسائل خاص ملت ما است تاریخ ما نشان میدهد که سرزمینهای ما سرزمینهای مورد حسادت است سرزمینهایی است که در معرض تجاوزهای احتمالی است شما به شرق ایران نگاه کنید آیا شرق ایران مسائلی که دارد عینا در تمام واحدهای اجتماعی که قدرت این را دارند که ۲۰ درصد سرمایهگذاری کنند عینا همین مسائل هم برای آنها وجود دارد ما در کنار یک طوفان یک خروشی از یک حرکت تاریخی قرار داریم که در هر سال شمسی برابر جمعیت کنونی ملت ما به جمعیتش اضافه میشود آیا باید این واقعیات تاریخی را نبینیم؟ آیا برنامههای ما منظور برنامههای است که ما را نمیتواند در برابر چنین سیلهایی حفاظت بکند من اولین مسالهای را که اجازه میخواهم به آن بپردازم مسئله سیاست جمعیت است سیاست جمعیت در این کتاب درست مطابق الگوهیا تظنیم شده سیاستهای اقتصادی مطرح شده است یعنی جمعیت چقدر رشد دارد و رشد اقتصادی ما چقدر باید باشد و به خاطر تامین آن رشد اقتصادی چقدر باید جلوی رشد جمعیت را بگیریم شاید یکی از آن نقطه نظرهایی که مبانی نظری ما را با مبانی نظری تنظیم کنندگان برنامه که من نمیدانم حالا حزب مسؤولیت این برنامه را قبول میکند یا نه تشکیل میدهد توجه به این مسأله است میگویند میخواهیم به رشدی برابر ۹ درصد برسیم کاری نداریم، رشد ۹ درصد ضابطه تعیینیش چیست؟ عبارت است درآمد ناخالص ملی تقسیم بر جمعیت ما اصرار داریم این رقم ۹ را نگه داریم و به آن برسیم پس دو کار باید بکنیم یا کوشش کنیم که صورت این کسر افزایش پیدا بکند یعنی درآمد ملی ما زیاد بشود یا کوشش کنیم که مخرج این کسر کوچ شود یعنی جمعیتمان کم بشود یا هر دو سیاست را تواماً به کار ببریم یعنی بالاخره کوشش بکنیم که جمعیت از یک حدی بیشتر نشود این اصل چرا پیدا شده؟ این بینش چرا پیدا شده بینشی که تجویز میکند جلو جمعیت را بگیریم برای این که ما میخواهیم از همان الگوهای اقتصادی که مختص کشورهایی است که توانایی بیشتر از ۱۸ درصد سرمایهگذاری ندارند تبعیت کنیم به همان توصیهها میخواهیم گوش بدهیم و به همین دلیل هم هست که قسمتی از طرحهای برنامه پنج ساله آینده و متاسفانه قسمتی از بودجه مملکت در سال جاری و سال آینده به برنامههایی اختصاص داده شده که مختص جلوگیری از جمعیت است (بانو تربیت – در تمام دنیا جناب آقای دکتر عاملی جمعیتی را طالب هستند که از نیروی سالم انسانی آن بتوانند استفاده کنند).
رئیس – اجازه بفرمائید صحبتشان را بکنند بعد جنابعالی میتوانند صحبتهای خود را بفرمائید.
دکتر عاملی – بله این مسئله را عرض میکردم که ما میخواهیم ببینیم بیشتر تابع آن الگوهایی باشیم که مختص ملتهای ۲۰ درصد است یا این که تابع الگوهایی باشیم که متناسب با یک ملت است که دو هزار و پانصد سال آئین شاهنشاهی خودش را به طور مداوم حفظ کرده و در آینده هم میخواهد این آئین را حفظ کند (بانو تربیت – هر دو) بله هر دو ولی کدام سهمش در برنامهگذاریها بیشتر باشد شما امروز شرق ایران را نگاه کنید من توجه حضار محترم را به فصل بسیار جالبی که در کتاب روابط سیاسی ایران و انگلیس به قلم شادروان محمود درج شده است جلب میکنم در آن کتاب کسانی اوضاع سیاسی و اقتصادی و حتی جغرافیایی ایران را مورد مطالعه قرار دادهاند یکی از آنها کتابی نوشته است به نام سرزمینهای مورد حسادت سرزمینهایی که چشم سیاستهای استعماری همواره بر آن بوده و به همین دلیل در شرق ایران مطالعات بسیاری کرد و توصیههایی هم به همان سیاستهای استعماری کرد و من امروز بعد از ۵۰ سال انتشار آن کتاب واقعیات را بررسی میکند مثل این که قدم به قدم آن دستورهای استعماری در مورد شرق و جنوب ایران به مرحله اجرا درآمد و نتیجه این شده است که این سرزمینها کم کم از جمعیت خالی شدهاند و امروز ما برای خطراتی که نمیتوانیم چشم از آن بپوشیم باید توجه داشته باشیم که کوشش ما باید این باشد که به کمک کار و کوشش ولو اینکه توام با سختی و فداکاری باشد بتوانیم جمعیت را دگر باره در این قسمتهایی که جمعیت پذیر است جمع کنیم (آفرین) چطور میتوانیم جمع کنیم؟ به وسیله کار به وسیله تولید، تولیدی توام با سختگیری، فداکاری و تحمل رنج نسل کنونی به خاطر نسلهای آینده ما نمیتوانیم مسأله جمعیت سیاست جمعیت را تابع خوشگذرانی نسل کنونی و گاه تابع سیاست زیبایی اندام کنیم (آفرین) این مسأله خانواده و تنظیم خانواده حالا که مطرح شد اجازه بفرمائید که با دقت بیشتری مورد توجه قرار بگیرد من قبول دارم که باید خانوادههایی که خود آنها داوطلب هستند در مورد تنظیم موالیدشان دستورهای بهداشتی داد به خانوادههایی که طالب و مشتاق هستند که در مورد داشتن فرزندانشان فواصلی تنظیم بشود باید به اینها دستورات بهداشتی داد ولی اگر ما بیائیم دلایل این برنامه خودمان را متکی بکنیم به این که در دنیا میگویند رشد جمعیت سریعتر از رشد مواد غذایی نباشد و به این دلیل بخواهیم چنین اقدامی بکنیم اقدامی است مطابق الگوهای بیست درصدی نه مطابق مقتضیات ملی شما من مدارک زیادی دارم در این مورد که هرگاه مجریان این برنامه تنظیم خانواده شما به شهرها و روستاها رفتند و برنامه خودشان را توزیع کردند و توضیح دادند به دلیل این که جنبه جهانی دارد خواستند به این مسأله بدهند ما باید دقیقا این را بدانیم که همین مسأله تنظیم جمعیت و سیاست جمعیت برای ملت ایران یا ملت چین یا برای ملت هند که مسالهایست که باید از دو دید جداگانه نگریسته بشود و ما نمیتوانیم عین اعمال و روشهایی که آنها هم تازه معلوم نیست که از مسائل ملی هند یا پاکستان سرچشمه گرفته باشد بلکه ممکن است توجه کارشناسان جهانی آن چنان باشد که من نمیدانم مصلحت آنها چیست ولی ما باید بدانیم که مصلحت ملت ایران چیست ما باید برنامه دفاع از جمعیت و حمایت از جمعیت داشته باشیم (صحیح است) این باید یکی از درخشانترین اصول برنامه کشور باشد این سرزمینهایی که امروز خالی به نظر میرسد و ضریب پراکندگی جمعیت بر آن ناچیز است این سرزمینها برای همیشه نمیتواند به این شکل باقی بماند و در اختیار ملت ایران باشد شما به تاریخ کشورهای غربی و به قارههای دیگر توجه بکنید چرا غربیها در سراسر جهان پراکنده شدهآند و بسیاری از سرزمینهای دنیا را مهاجر نشین خودشان کردهان (جوانشیر – تسلط به تکنولوژی و علوم) دکتر صدر خالی از سکنه بودن (دکتر میر علا – پرتقال که جمعیت نداشت) (پزشکپور – عجب اشتباهتان همین است) اول این که کشورهای غربی به تکنیک دست پیدا کردند بتوانید دست پیدا کردند و دوم این که آن سرزمینها به علت دوری از تکنیک پیشرفته و تولید نیرومند دارای جمعیت ناچیز بودند وقتی سفید پوستها به آمریکا آمدند به آنها نمیگفتند سفید پوستان آمدند میگفتند نسل بزرگ آمد یعنی آنهایی که هر چقدر میآید باز هم میآیند دلیل بسیار قوی است و آن این است که آنها نه تنها خالق تولیدند بلکه مخلوق تولیدند و برای آن جمعیت آنها فزونی گرفت که به امر تولید و تولید صنعتی پرداختند چون به امر تولید صنعتی پرداخت جمعش فزونی یافت ولی چند نتیجه میتوانیم بگیریم جمعیت آخرین محصول هر کوشش اقتصادی است جمعیت آخرین محصول هر توسعه اقتصادی است ما درست است که با دید برعکسی به این مسئله نگاه میکنیم آن قدر آن ضریب اقتصادی برای ما ارزش پیدا کرده که حاضریم از مخرج کسر بکاهیم من خواهش میکنم برنامهای تحویل بدهید برنامهای ارائه بدهید که متکی به اصولی باش که مربوط به صورت این کسر باشد تدبیرهایی بکنید که ما بتوانیم میزان درآمد ملی و میزان تولید ملی خودمان را افزایش بدهیم اصلا چرا میخواهیم تولید داشته باشیم به خاطر این که میتوانیم سیاست ملی خودمان را اعمال بکنیم سیاست ملی ما چی است؟ قسمتی از آن و مهمترین آن این است که بتوانیم در ایران جمعیت ایرانی داشته باشیم این جمعیت ایرانی باید مورد حمایت باشد برنامههای ما عبارت باشد از فداکاری نسل کنونی به خاطر نسل آینده شما بوق و کرنا گذاشتهاید و تبلیغ میکنید که زیبایی اندام برای خانواده مهمتر از داشتن فرزند است (دکتر ضیایی – این طور نیست) خانم تربیت اجازه بفرمائید من توضیح بدهم چون امروز یکی از برنامههای مهم دولت مطرح است تا آقای دکتر قانع بشوند مادر ایرانی هیچ وقت علاقمند به این امر نیست و میخواهد بچههای سالم به جامعه تحویل بدهد) من خیلی سپاسگزارم از توضیح خانم تربیت به خصوص اینکه اجازه میفرمایند تا من بتوانم مطالب خودم را به طور تنظیم شدهای عرض بکنم عرض کردم و باز هم میگویم ما هرگز مخالف این نیستیم که درمانگاههایی که ویژه حمایت از خانوادهها است یعنی همان درمانگاهی که زن باردار را هم راهنمایی میکنم و برای تولد کودکانش هم تعلیمات لازم میدهد همان مرکز هم اگر لازم است و بعضیها داوطلب هستند دستورهایی به آنها بدهند ولی هرگز با یک چنین برنامهای که از لحاظ دقایق فنی هم اشکالات بسیار در کارش هست موافق نیستیم حالا بعضی از آن اشکالات را من اشاره میکنم یک چنین برنامهای از لحاظ دستورهای بهداشتی و دستورهای داروئی به طور قطع باید زیر نظر متخصصین باشد هر اقدامی ما در مورد و دستورهای خانواده من البته اسم دیگری را نمیگذارم همان اسمی که خودتان گذاشتید عرض میکنم دستورات تنظیم خانواده در سطح روستاها که به وسیله اشخاص غیر متخصص داده شود تجویزی است که عدهای ناوارد را به جان مردم مسلط میکند و به همین دلیل (دکتر ضیایی – اصلاً چنین برنامهای نیست) و به همین دلیل است و این برنامهای است که اتفاقا رشدش سریعتر از سایر برنامهها بود و اساسا باید در این مورد به آثار و عواقب بعدی چنین برنامههایی توجه مخصوص مبذول داشت و این توجهات این است که استعمال بعضی از قرصها و وسایل را به صورت یک کار عمومی و کاری که هر کس با آن آشنا باشد و خود را آشنا فرض کند قرار ندهیم آنچه را که شما از آن میخواهید جلوگیری بکنید در عین حال که یکی از امور زیست شناسی است که جامعهای دارای جمعیت باشد و سبب میشود که نسل کنونی عقاید خود را به نسلهای آینده انتقال بدهد علاوه بر این همان امری که میخواهد جلوگیری بکند یکی از ضوابط اخلاقی اجتماع است یکی از ضوابطی است که اخلاق خانواده را حفظ میکند و اگر آن دین مخصوصی که هست از بین برود مبانی اخلاق و مبانی اخلاق خانوادگی متزلزل میشود به همین دلیل همانطور که همیشه در جامعه پزشکی بخصوص در ضمن اسرار پزشکی این مسئله را ملحوظ داشتهاند که تعلیمات و عملیات درمانی مربوط به این قسمت در اختیار عدهای بخصوص و واجد شرایط باشد و هرگز جنبه عمومی پیدا نکند به همین دلیل است که این ضابطه باید ملحوظ بماند به همین خاطر برای این کار احتیاج به وسایل و متخصص است و برای من بسیار جای تعجب است که اگر چنین برنامههایی برای جلوگیری از جمعیتهای جهان لازم است ابتدا آن کشورهایی که دسترسی به متخصصین کافی دارند و تاسیسات بهداشتی و درمانی مجهز دارند چرا چنین برنامهای را پیش نمیگیرند و اجرا نمیکنند اگر این مسئلهای است که در سطح جهان باید عمل شود چرا کشورهای پیشرفته این مسلسل نامرئی را به سوی نسلهای آینده خود نگرفتهاند (آفرین) (دکتر رشتی – چون چنین مشکلی نداشتهاند) ولی در بسیاری از موارد جناب دکتر رشتی این توجه به کشورهای استعمار زدهای میشود که مشکلات آنها مشکلاتی است که استعمارگران برای آنها ایجاد کردهاند و به عنوان حل یک مسأله جهانی این مسائل به کشورهای عقب ماندهتر تعلیم و توصیه میشود در صورتی که اگر واقعاً این مسئله در سطح جهانی مطرح است به دلایل فنی لازم است آن کشورهایی که پیشرفتهتر هستند و متخصصین بیشتری دارند سازمانهای بهداشتی بیشتری دارند آنها باید پیشقدم بشوند آنها فداکاری کنند به نفع جمعیتی که هنوز دارای متخصص و دارای مراکز فنی و پیشرفته نیست متأسفانه شأن مسأله طوری است که من در ساحت مقدس مجلس شورای ملی بازتر از این نمیتوان بگویم ولی باید به این مسئله بخصوص از جهت موازین خانوادگی توجه فوقالعادهای محلوظ بشود این روشهایی که شما در این درمانگاههایتان اعمال میکنید اینها نباید عمومیت پیدا کند و الا عمومی شدن این روشها خطراتش بیشتر از تریاک و سایر مواد مخدر است (صحیح است) دکتر ضیایی – صحیح نیست حالا اگر چه اقدامات انقلابی در دولت معمول نبوده ولی در این مورد حتی انقلاب اداری انجام شده حتی یک معاون مخصوص برای این کار به سازمان معرفی شده و حتی این وظیفه را که عرض میکنم و شما بهتر از هر کس میدانید که به دلیل تماسی که این مسئله با مسئله هورمون شناسی دارد چقدر و تا چه حد در مرز مسائل تخصصی است و به اکیپهای سپاهی بهداشت تعلیم داده شده است که آنها در روستاها اعمال بکنند.
دکتر پرتو اعظم – راهنمایی میکنند.
دکتر کفائی – آنها دارو که نمیسازند راهنمایی میکنند.
دکتر عاملی – ولی من خواهش میکنم این راهنمایی را اجازه بفرمائید از جهت تقویت جمعیت و از جهت راهنمایی جمعیت و حمایت جامعه بکنند (آفرین).
پردلی – آقای دکتر دولت لایحهای را میآورد ما هم تصویب میکنیم ما مسوول هستیم یا خارجیها؟
دکتر عاملی تهرانی – عرض کنم که آن یک بحث کلی است ولی ما باید ببینیم از توصیههای خارجی کدام را باید بپذیریم.
دکتر کفائی – خارجی توصیه نمیکند.
دکتر عاملی تهرانی – آقای محترم شما چرا این مطلب را میفرمائید بنده فکر میکنم از نظر حرفهای که دارم با این مسائل ناآشنا نباشم این مسئله اول به وسیله مجامع خارجی در ایران توصیه شد در کنگره مامائی و زنان شیراز برای اولین بار یک روز بحث را به این مسئله اختصاص دادند و مطابق یک عادت ناپسندی که معمول است آن روز با این که حداکثر جمعیت یارانی بودند این بحث را به زبان انگلیسی ادامه دادند (صحیح است) و در اطاق دیگری هم فیلمهایی نشان دادند و مطلب این فیلمها این بود که چطور دارد جمعیت دنیا جلو میرود به تناسبی که از مواد غذایی تندتر رشد پیدا میکند که اشاره به فرضیه مالتوس و چیزهای دیگر شد و بعد فیلمهایی نشان دادند که مطابق همین منطبق به کشورهای دیگر توصیه کرده بودند که باید جلوی جمعیت خودشان را بگیرند این مسئله همواره در سطح مسائل جهانی مطرح شده و ما میگوییم اگر صحیح است کشورهای پیشرفته بشوند آنها که وسیله بیشتر در اختیار دارند بکنند ولی ما به جمعیت احتیاج داریم نه به جلوگیری از جمعیت من این را عرض میکنم این نیرو را صرف آموزش آنها بکنید این برنامهها را صرف سالم کردن آنها بکنید چرا جلوی جمعیت را میگیرید شما این برنامه را در نظر گرفتهاید که جلوی دبیرستانها را بگیرید.
دکتر ضیایی – این سفسطه است و خودتان میدانید که صحیح نیست (همهمه نمایندگان)
رئیس – بگذارید صحبتشان را بکنند.
دکتر عاملی تهرانی – عرایض خودم را در این مورد خلاصه میکنم ما این سوال را از دید جهانیاش نمیتوانیم ببینیم ما این مسئله را از جنبه جهانیاش نمیتوانیم بپذیریم سیاست ما در مورد جمعیت باید یکی از اصولیترین یعنی سیاست جمعیت باید القاء کند سایر سیاستها را شما چرا میخواهید ضریب را ثابت نگهدارید ضریب را تابعش کنید جمعیت را ثابت میکنید رشدش را منظور کنید کی گفته ما ۹ درصد پیشرفت داشته باشیم ۴ درصد باشد ۵ /۲ درصد باشد ولی جمعیت را بگذارید رشد عادی خودش را بکند و برنامههای خودتان را معطوف بر حمایت از جمعیت بکنید.
دکتر مهذب – یعنی غذا نداشته باشد که بخورد این صحیح نیست.
دکتر عامل تهرانی – شما در این دوره یک کمی کمتر غذا بخورید بگذارید نسلهای آینده بتوانند (خنده نمایندگان) اساس این مسئله عبارت است از فداکاری نسل کنونی به خاطر تأمین فضای حیات نسل آینده اگر کسی به این اصل معتقد نباشد چرا اصلا ۹ درصد بگذارید من راه سالمتری به شما ارائه میدهم که شما بتوانید رشد را تا ۲۵ درصد هم بالا ببرید میدانید چکار کنید در یکی از این مناطق یک بمب بیاندازید جمعیت کم میشود و ضریب هم هر چقدر بخواهید بالا میرود ما نباید یک برنامهریزی بیمارگونهای داشته باشیم بعضی از اشخاص هستند که بیماران حرفهای هستند و اینها جزو وسائل کارشان یک درجه دارند و این درجه را در اوقات مختلف زیر زبان میگذارند و بیرون میآورند میگویند شده ۳۷ و دو خط میروند و استراحت میکنند و تخت میخوابند برای این که ایدهاش این است که این درجه را حتما بیاورد روی ۳۷ زندگیاش را تابع درجه کرده زندگی که ودیعه الهی است و به بشر بخشیده شده است که برود دوره خلق را ایجاد کند این را بخشیده به یک درجه و میخواهد رقم را روی ۳۷ نگه دارد برنامهریزی نباید برنامهریزی بیمار گونه باشد جمعیت را چرا فدای ضریب میکنید ضریب را فدای جمعیت کنید این ملت باید فردا هم زندگی کند اجازه میفرمائید میلیونها مردمی که گرسنه هستند و ما باید تاوان آنها را بدهیم و راه به نسلهای آینده ببندیم و سرزمینهای خود را خالی از سکنه نگهداریم؟ اتفاقا هیچ نظری اگر از لحاظ علمی مطرح شود در طی زمان بیجواب نمیماند خوشبختانه به این مسئله هم توجه شده و به این مسئله هم پاسخ داده شده و پاسخ این است که درست است که هر آدمی که دنیا میآید یک شکم هم با خودش میآورد ولی این آدم دو بازو هم با خودش میآورد (آفرین) و از این مهمتر همین آدم یک مغز هم با خودش میآورد مقصود از برنامهریزی این است که در جامعه آن توانایی تحرک را ایجاد کند که از همه بازوها و از همه مغزها استفاده شود (احسنت) نه اینکه یک رقم ۹ را بگیرند و بگویند اگر از صورت نتوانستیم برسیم از مخرج میرسیم برقم ۹ این صحیح نیست این را میگویند برنامهریزی بیمارگونه یعنی هدفهای ملی را تابع ضرایب اقتصادی کرده و به اعداد توجه شده اجازه بفرمائید مثال دیگری بزمم شاید این مسئله را حل کند یکی از ضروریات ملی هر متلی تامین و حفظ مرزهاست وجود تأمین ملیاش حفظ مرزها قدرت دفاعی داشته باشد آیا میشود یک ملتی بگوید که ما برای این که ضریب خاصی را رعایت کنیم و به رشد خاصی برسیم یک دهم مرزها را مورد دفاع قرار میدهیم.
جوانشیر – آقای دکتر عاملی این جمعیت است که میجنگند یا صنعت و علم و تکنولوژی؟
رئیس – بنده وظیفه خودم میدانم که توضیحی خدمت خانمها و آقایان بدهم و آن این است که حالا شور اول این لایحه است و جای این صحبتها در کمیسیون است هر کس پیشنهادی دارد بدهد در کمیسیون رسیدگی میشود و در جلسه باید ناطق صحبت خودش را بکند و الا در جلسه که نمیشود بحث کرد.
دکتر اسفندیاری – یک عده قبل از ایشان صحبت کردند و بحث هم کردند.
دکتر عاملی تهرانی – خیلی سپاسگزارم که این تذکر را دادید و مهلت بیشتری به من میدهید که بیشتر صحبت کنم (خواجه نوری – جنابعالی خیلی هم بلند صحبت میکنید) و جنابعالی هم آقای خواجه نوری خیلی آرام و ملایم صحبت نمیکنید چطور طرز صحبتهای ما اسباب ناراحتی شما میشود (دکتر یزدان پناه – به سلامتی شما علاقمندیم) شما به نسلهای آینده توجه کنید نه این که جلوی تولید مثل را بگیرید (خواجه نوری – شما هم باید در این برنامه شرکت کنید) من سعی میکنم آهستهتر صحبت کنم و این دقیقا ارتباط دارد به مسئلهای که در بحث گذشته صحبت شد و ایراد اصولی گرفته شد که فعالیت اصولی برنامه مورد توجه باشد و باید در همین قانونی که ما اجازه میدهیم که به موجب آن ۴۸۵ میلیارد خرج بشود اصول آن روشن بشود تا ما ببینیم که در این برنامه چه فاکتورهایی با چه عاملهایی به آنها اولویت داده شده و چه مسائل اساسی فرض شده است و چه مسائلی تابع آن قرار گرفته است به عقیده ما تأمین سیاست ملی آینده نگری در امر برنامهریزی آن خصوصیاتی که بتواند ملت را در سالهای آینده حفظ بکند و در شرایط جهان آینده با آن امکان تکامل و توسعه بدهد آنهاست که باید به عنوان اصول برنامه و اساس برنامه شناخته شود سایر سیاستها باید تابعی از آن باشد در همین جا چون نزدیکتر هستیم به سیاست درمانی که در ضمن برنامه محلوظ شده لازم است که تذکرات خودم را در مورد سیاست درمانی ملی عرض کنم و امیدوار هستم که در این مورد همکاران ارجمند فرصت بیشتری را عنایت بفرمایند و تحمل بیشتری داشته باشند تا بتوانم در مورد سیاست درمانی نکاتی را که لازم است به عرض برسانم.
دکتر صدر – نماینده دولت حضور ندارد.
دکتر مهذب – گوش تا گوش نمایندگان دولت هستند
رئیس – این آقایان نمایندگان دولت هستند.
دکتر عاملی – برنامه باید شکل دهنده آینده جامعه باشد و یکی از خصوصیاتی که باید به عنوان اصول و هدفها در برنامه مطرح شود و کسی که میخواهد به برنامه رای بدهد به آن نکات روشن بشود این است که این برنامه به هر یک از شئون اجتماعی ما در آینده چه شکلی خواهد بخشید یکی از آن شئون که باید شکل مطلوبی را در آینده داشته باشد سیاست درمانی است سیاست درمانی در شرایط عمومی به نحو خاصی است و آن نحو خاص این است که درمان به عنوان یک شغل تلقی شده است و حتی امر درمان عبارت از یک شغل بود بنابراین باید تابع مسئله سود و زیان باشد و به دنبال محیطهایی حرکت کند که در آن بتواند بهرهوری بیشتر داشته باشد و سود بیشتر به دست بیاورد و به همین دلیل است که ما اگر امروز پراکندگی سازمانهای درمانی خودمان را نسبت به پراکندگی جمعیت مقایسه کنیم متوجه میشویم قسمت اعظم سازمانهای درمانی تمرکز پیدا کرده در مرکز و در چند شهر بزرگ درجه یک آنچه که میبایست در این سیاست تحول پیدا کند این است که باید به این اصل برسیم که مسائل درمانی دیگر شغل نیست و مسائل درمانی خدمت است همانطور که قضاوت شغل نیست قضاوت خدمت است و واقعاً هم باید به شغل نباشد و خدمت باشد (صحیح است) برنامه آینده ما را باید به این طرف سوق بدهد به این طرف هدایت بکند که ما بتوانیم مراکز خدمت پزشکی را در هر جائی که جمعیت است هدایت بکنیم و نسبت به پراکندگی جمعیت تطبیق بدهیم برای این امر اصل اول این است که پزشکی خدمت شناخته شود و از هر نوع جنبه انتفاعی دور باشد (احسنت) از سلائقی سرچشمه بگیرد که آنها مفید باشند برای درمان یک ملت همانطور که آموزشی برای یک ملت است و باید تامین کننده نیازهای ملت در آن شان بخصوص باشد در صورتی که در این برنامه ما داریم کم کم آن مقدار خدمات پزشکی و درمانی را هم به تدریج معدوم میکنیم و جای آن را میسپریم به آنهایی که در امر طبابت امروز جنبه شغلی را در نظر دارند نه دید دمت و این خطرناکترین آیندهای است که ممکن است در دنیای امروز و دنیای آینده برای چنین امر مهم پیش بیاید میگویند ما میبایست این قدر حقوق بدهیم که تحصیلکردهها اشتیاق پیدا کنند که به ایران برگردند و در ایران بمانند و به نظر من این هم تا حد زیادی تابع همان دید شغلی است نه دید خدمت. برنامه باید نشان بدهد که آیا در پایانش در طول مدت سیاست درمانی از قطب شغلی به قطب خدمت انتقال پیدا میکند یا نه و اگر میکند به چه میزان است من هرگز نمیگویم که هر چه طبیب هست باید مستخدم دولت باشد و طبابت مطلقاً دولتی باشد ولی امر به برنامهگذاری به خاطر تطبیق متوازن سیستمهای مختلف است یعنی ما در اینجا پزشکهایی در استخدام داریم پزشکهای آزاد هم داریم سیستمهای بیمه هم داریم خدمات پزشکی که به وسیله مراکز عامالمنفعه ادامه دارد آن را هم داریم پس در حال حاضر ما چهار نوع سیستم درمانی داریم منظور از برنامه این است که اینها را ترکیب مناسب و سوق مناسبشان را تنظیم بکند پزشکی همانطور که عرض کردم خدمت است بنابراین میبایست این رشد در قسمتهایی که بیشتر جنبه خدمت دارد بیشتر بشود ترتیبی اتخاذ کنیم که مشتاقان بیشتری برای استخدام در مراکز درمانی باشد مراکز عامالمنفعه را بر مراکز خصوصی ترجیح بدهیم بر آن مراکز خصوصی که نفع و سود را بیشتر در نظر میگیرد در صورتی که ما در اینجا میبینیم قسمتی از اقدامات سیاست درمانی در شهرستانهای مختلف به حکم این برنامه متوقف خواهد شد برای این که برنامه سهم عظیمی از اعتبار را برای وام دادن به گروههای خصوصی در نظر گرفته (دکتر صدر – این سودجوئی است) حد این موسسات میبایست مشخص بشود چه مقدار میبایست بیمارستانهای خصوصی داشته باشند در چه شهرهایی امکان داشتن بیمارستانهای خصوصی داریم در بعضی از شهرها هست که امروز مراجعات مکرر و زیاد شده که یک طبیب به آنجا بفرستید یا یک بیمارستان ۲۵ تختی ایجاد بکنید جواب داده شده است که این عملی نیست طبیب موجود نیست میگوئیم پس چکار میخواهید بکنید میگویند گروه پزشکی میخواهیم بفرستیم گروه پزشکی لازم نیست یکی را بفرستید گروه را نمیخواهیم و این مسئلهای است که باید با دقت بسیار توجه بشود من نمیگویم بیمارستان خصوصی نباشد نخیر بیمارستان خصوصی هست که خیلی خوب ترتیب داده شده است ولی بگذارید این مسئله بخش خصوصی معنی و مفهوم خودش را داشته باشد بخش خصوصی یعنی آن نیروهایی که خودشان توانایی سرمایهگذاری دارند البته در امر صنعت در امر تولید شاید سیاست لازم باشد که به هر وسیلهای در نقاطی لازم است مراکز تولید صنعتی یا کشاورزی بوجود بیاید ولی آیا باید مؤسسات عامالمنفعه اینها هم تابع تشویق سرمایهگذاری بشوند که موسسات تولیدی از آن استفاده میکنن ما میخواهیم سرمایهگذاری را در بخش خصوصی ترویج کنیم ولی نگذارید در صنایعی باشد که بار آور باشد در کشاورزی باشد و در امور عامالمنفعه سرمایهگذاری خصوصی را تجویز کنیم این سیاست صحیح نیست و آیا ما تا ابد میتوانیم هر فارغالتحصیل پزشکی را بهش سرمایه بدهیم من این سیاست وامهایی را که میخواهند در مورد بیمارستانهای خصوصی به گروههای پزشکی بدهند بار دیگر با دقت بیشتری در اینجا مطرح خواهم کرد اگر این سیاست بخواهد مانع این بشود که در آینده هیچ فارغالتحصیل پزشکی راغب به کار دولتی نباشد سیاست بسیار خطرناکی است (صحیح است) و همین امروز میبایست بخصوص موسسات ارتشی به این خطر توجه کنند اگر منطق ما این باشد که هر کس میخواهد در این مملکت پزشکی کند باید دولت پول بدهد که بیمارستان باز کند و بعد هم مریض به او بدهد که وامش را مستهلک کند پس بگوئید در این پاسگاههای مرزی کس باید برود خدمت کند یعنی باید آن اصولی را که ما به موجب انقلاب نسخ کردیم اختلاف طبقاتی را از بین بردیم حالا بیائیم این اصول را در تمام شئون اجتماعی خودمان راه بدهیم و یکی دو جور پزشک به وجود بیاوریم یک جزو آن پزشکی که توانایی دارد که برود وام بگیرد و یک چور پزشک بدبختی که نمیتواند از ارفاقهای دولت برخوردار بشود و چشمش کور باید برود در بدترین آب و هوا و با کمترین حقوق بسازد نگذارد تبعیض به وجود باید این عملی نیست که ما به پزشکی وام بدهیم که بیمارستان بسازد و بعد هم بیمار بدهیم که وام ما را پس بدهد و اعمال چنین رویهای باعث تبعیض میشود که یک عدهای گیرندگان وام پیدا میشوند و فخر خواهند کرد به آنهایی که دست گرفتن وام ندارند امکان گرفتن وام ندارند اگر شما امروز میگوئید که ما نمیتوانیم استخدام کنیم حقوق کم است بعد از این که یک عده مرفه به وجود آمد که با پول دولت مرفه شدند آن وقت دیگر همه به آنها نگاه خواهند کرد و دیگر هیچ داوطلب پیدا نخواهد شد این است که بیائید در اینجا روشن کنیم که آینده سیاست درمانی ما چیست بگذارید همه جذب بشوند به خدمات پزشکی خواه این خدمت به وسیله دولت ارائه شود که در مواردی بیشتر این امکان را ندارد مگر این که دولت بخواهد وظایف درمانی خودش را فراموش بکند بگذارید این اشتیاق وجود داشته باشد که مردم بیایند در سازمانهای دولتی رفاه آنها را فراهم کنید اگر در شهرستانهای دور یا نزدیک خدمت میکنند از لحاظ ظواهر زندگی آنها را یکسان کنند شما نگاه کنید در دورترین صحراها آن شرکتها و موسسات نفتی که کارگاههای خودشان را پیاده میکنند در کنارش وسایل برای زندگانی کارکنان خودشان فراهم میکنند در آن دستگاهها طبیب هست و تمام متخصصینی که بخواهند هست ولی ما میگوئیم نمیشود، نیم آیند، در میروند فرار میکنند همینهایی را که شما میگوئید فرار میکنند تقریبا ارتش در یک رده حقوق نسبتا متعادل نگاه میدارد برای این که ارتش دیسیپلینتان را اعمال کنید که بگوئید این سیستم ورشکسته است بعد به آنها وام بدهید که بیمارستان بسازند و بعد هم بیمار بدهید که وام را پس بدهند (اسدی – بیمارش هست ولی بیمارستان و طبیب نیست) انشاءالله برایتان از آن گروهها میفرستند این نکته باید به طور دقیق و روشن در اینجا مورد توجه قرار بگیرد درست است باید سرمایهگذاری را تشویق بکنیم ولی نه در امور عامالمنفعه در اینجا باید مناسبتر آن باشد که مؤسسات عامالمنفعه تشویق شوند من موقع خودش مقایسهای را ارائه خواهم داد از ارزشیابی و کارکرد مؤسسات دولتی در امور درمانی و مؤسسات عامالمنفعه در امور درمانی و شاید هم اکنون شما با یک نظر بتوانید این مسئله را تأیید کنید در خیلی از شهرها که سازمانهای بهداری چندین طبیب دارند و شاید بودجه کافی دارند بیمارستان ندارند ولی شیر و خورشید سرخ که دارای یک طبیب است دارای بیمارستان هم است (اسدی – یا سازمان شاهنشاهی) بله با سازمان شاهنشاهی و سایر مؤسسات دلیلش هم خیلی واضح است برای این که شاید در آن دستگاهها دنبال این سیاست نیستند که ثابت کنند که دولت بیمارستان دار شایستهای نیست تا بتوانند برای او ارائه طریقهای جدیدتری بکنند البته شاید من نتوانستم برای هر یک از مطالبی که عرض میکنم آن مقدار توضیح بدهم که تمام دقایق و نکاتی که در آن هست روشن بکنم ولی به طور قطع برای طرح کنندگان برنامه این اشارات خیلی روشن است و ما باید برای سیاست درمانی شرایط را در تمام دستگاهها به هم شبیه کنیم شرایط و امتیازات خدمات درمانی در تمام دستگاهها و سیستمها باید به هم شبیه باشند این یکی از اصولی است که باید رعایت بشود (پزشکپور – برای هر خدمتی باید این طور باشد) تا ما بتوانیم از موجودی نیروی انسانی که در این زمینه داریم استفاده کنیم آنچه که سبب میشود تحصیلکردههای خارجی ما به میهن برنمیگردند در این زمینه نیست که حقوق کمی دریافت میکنند آنها حاضرند که با حقوق کم بسازند ولی در این زمینه است که تبعیض میبینند (صحیح است) شما میخواهید معیاری بدهید که دیگری اگر خواست از خارج بیاید قبلا بپرسد که آیا به من وام و از آن بیمارها میدهید اگر گفتند میدهیم بیاید و اگر گفتند نمیدهیم نیاید. باید بداند که در این کشور شرایط خودسازی هست در پزشکی آن کسی که دورتر از مرکز خدمت میکند اگر مزایا و آسایش بیشتری داشته باشد خدمت بیشتری را میتواند انجام بدهد جوانهای ما امکان خدمت ندارند آنها را متهم نکنید که پول بیشتر میخواهند آنها امکان خدمت ندارند نگاهی به وضع آنهایی که برگشتهاند این حقیقت را نشان میدهد کسانی که در کشورهای بیگانه چندین برابر حقوق معین دریافت میکردند آنها به میهنانشان برگشتند نه برای این که شما به آنها پول بیشتری دادید بلکه به آنها ثابت کردهاید که میتوانند مثمر ثمر باشند و میتوانند خدمت کنند (صحیح است) همین مرد محترمی که اخیرا به ایران بازگشته بدون شک یکی از دانشمندان طراز اول دنیاست یعنی آقای پرفسور رضا او به امید پول بیشتر به کشور برنگشته بلکه به این امید برگشته میداند او را در سمتی قرار میدهند که بتواند مثمر ثمر باشد شما میتوانید به جوانانی که در خارج هستند ثابت کنید که شرایط مساوی وجود دارد در اینجا وجودشان مثمر ثمر واقع خواهد شد. میدانید چرا برنمیگردند چون شنیدهاند و این واقعیت دارد که یک جراح را میفرستند به بهبهان یا یک نقطه دور افتاده دیگر و این حکم تبعیدی را پیدا میکند هر چه تقاضا میکند من را از این شهر به آن شهر ببرید کسی به حرف او گوش نمیدهد و اگر بیاید که حرف خودش را در مرکز شفاهی بگوید او را میفرستند به دادگاه اداری که از محل خدمت خودش غیبت کرده در همان اوضاع و احوالی که این تبعیض روا میشود آن وقت از جهت دیگر به کسانی پول و وام میدهند تا از خزانه دولت به نام خودشان بیمارستان بسازند و بعد بیمار میدهند تا اقساط دولت را بازپرداخت کنند این شرایط باید از بین برده شود تا همه ببینند که امکان خدمت هست ما ایرانی هستیم خیلی خوب شما به این دلیل که شهر شما شهر زیبایی نیست آیا هیچ وقت منکر شدهاید که اهل آنجا هستید؟ هر کسی اهل هر شهری است میگوید اهل آنجاست این شرایط زندگی ماست این آن چیزی است که خداوند به ما داده و کسی از آن نمیگریزد ولی از تبعیض و بیعدالتی میگریزد و شما در این برنامه پایههایی نگذارید که تبعیض را استوارتر و قطعیتر بکند و انواع طبیب بوجود نیاورید (دکتر فریور – و انقلاب اداری را مشکلتر) مسئله دیگر که در فصل رفاه اجتماعی باید به آن توجه کنیم مسئله آموزش است مسئله آموزش ملی باید با سیاست مشخصی در برنامه مورد توجه قرار بگیرد ما هنوز در این برنامه آن خطوطی را نمیبینیم که آموزش مطلق و سنتی ما را تبدیل به آموزش ملی کرده باشد شاید لازم باشد درباره این اصطلاحات به اختصار توضیح بدهم یک وقت در ایران مدارس جدید نبود و بعدا زنان و مردان کوشنده ثابت قدمی پیدا شدند که میخواستند این موهبت را به ما بدهند مساعدتها و کوششهای بسیار و شاید با جانفشانیهای بسیار در شهرهای مختلف دبستان و دبیرستان ایجاد کردند بعدا دولت هم دخالتهای خودش را اعمال کرد نظامات و مقرراتی برای این مدارس وضع کرد و در مرحله بعد مباشرتی هم در این کار قبول کرد و به تأسیس دبستانها و دبیرستانها و مدارس دیگری همت گماشت در آن وقت که این مدارس تاسیس میشد نیازمندی ما به هر نوع درس خواندهای واقعاً زیاد بود بطوریکه این مدارس هر نوع فارغالتحصیل که داشتند بالاخره جذب میشد کسی درصدد تغییر دادن کیفیت فارغالتحصیلان یا مشاغلی ک لازم است نبود شاید ضرورت هم نداشت برای این که ما کمتر از نیازمندی تولید میکردیم و به هر حال مورد جذب قرار میگرفت ولی امروز ما در مرحلهای هستیم که نیازمندیهای ما تنوع پیدا کرد و توجه به آینده لزوم این تنوع را بیشتر کرده بنابراین حالا دیگر نمیتوانیم بگوئیم که همان مدارس که یک قوت داشتیم جوابگوی احتیاجات کنونی ما هستند و میبایست همان الگوها همان برنامهها را کراراً و پیاپی تکرار کنیم و از همان فارغالتحصیلان که ده سال و بیست سال پیش داشتیم امروز هم داشته باشیم در مورد دبستانهای ما و دبیرستانهای ما چرخها بر همان منوال که میگشته است میگردد و تقاضا هم روز به روز بیشتر میشود و باز هم از همین مدارس که داشتیم از همان مدارس بسازیم به همین دلیل است که دستگاههای آموزش ما تابع تقاضای مردم است تقاضایی که به نام همان سنتهای ۵۰-۶۰ ساله قدیمی است یعنی مردم باز میخواهند دبستان داشته باشند آنهایی که دبستان دارند میخواهند دبیرستان داشته باشند آنهایی که دبیرستان دارند میخواهند مدارجی داشته باشند که تا بچههای آنها لیسانس ما فوق لیسانس و درجه دکترا بدهد قالب مرسوم آموزشی ما این است و این قالب است که باید تغییر بکند در اینجا باید این نکته را توجیه کنم که آموزش یک سیستم است آموزش چند سیستم نیست آموزش عبارت از یک سیستم است که از یک طرف ماده خام را میپذیرد یعنی کودک دانش آموز را میپذیرد و این را این قدر باید در تار و پود خودش نگه دارد تا بتواند از سوی دیگر کسی را به جامعه تحویل بدهد که امری مهارت به خسوس تخصص بخصوصی داشته باشد این سیستم قابل تجزیه نیست یعنی شما نمیتوانید به کسی بگوئید ما شما را میگیریم ۶ سال تعلیمات ابتدایی میدهیم بقیهاش دیگر به ما مربوط نیست بقیهاش را دیگر خودت میدانی این نیست یک سیستم آموزش ملی، سیستم آموزش ملی عبارت از یک کارگزینی است که میبایست کسانی را انتخاب کند برای کارهایی مهارت بدهد تا مرحلهای که بکار گماشته بشوند ولی در برنامه ما این سیستم تجزیه شده وحدت در این سیستم از میان رفته و پیشبینی شده است که ما در دبیرستانهای خودمان را رفته رفته در بخش دولتی تقلیل بدهیم در این برنامه اظهار تاسف شده که چرا نتوانستند خودشان را از گیر تقاضای مردم نجات بدهند و دبیرستانها را زودتر از این تقلیل بدهد اگر کسی ابتدائی را دید شما باید در سیاست آموزش خودتان به این مسأله جواب بدهید که او باید چه بکند باید بگوئید برو به مدرسه حرفهای یا برو به مدرسه متوسطه در هر حال باید به او بگوئید برو تحصیلاتت تمام شد ترا برای یک کاری آماده کردیم برو برای آن کار یا کار یا یک نوع مدرسه و یا در بسیاری از شهرستانها هنوز سازمانهای حرفهای نداریم قبل از آنکه بیشتر سعی کنیم و در آن شهرستان مدارس حرفهای به وجود بیاید تصمیم گرفتید که جلوی دبیرستانهای آنها را بگیرید این است عیب کار اگر شما دبیرستانهای شهرستانها را با یک مدرسه دیگری عوض کنید سخنی نیست ولی مگر شما از شهرستانها دبیرستانها را بگیرید و چیزی ندهید این یک برنامه اجحاف آمیزی خواهد بود (صحیح است) میگویند میسپریم به بخش خصوصی این موضوع را یک قدری تجزیه و تحلیل کنیم این یعنی میسپاریم به کسانی که از مردم پول بگیرند و به آنها درس بدهند این کار بدی نیست علیالاصول ولی آیا شما برنامهتان این است که جامعه ما را در آینده بدو طبقه تقسیم کنند یک طبقه کسی که تحصیلات عالی کرده باشد وقتی از او میپرسید کجا درس خواندهای جواب بدهد که در فلان دبستان خصوصی درس خواندم در فلان دبیرستان خصوصی هم ادامه تحصیل دادم در فلان دانشکده خصوصی هم تحصیلات خودم را تمام کردم پس من از یک طبقه متشخصی هستم همان ژستی که سالها در دنیای استعمارگران دانشآموزان مدارس و کالجها و مدارس مخصوص برای بقیه دنیا گرفتند هر اندازه ما دبیرستان داریم این باید به تناسب جمعیت در سراسر کشور تقسیم بشود ما نباید روشی پیش بگیریم که رشد دبیرستانها تابع رشد گروههای بشود که به پول دسترسی بیشتری دارند (صحیح است) شما با این برنامهتان دارند (صحیح است) شما با این برنامهتان میخواهید توزیع عادلانهترین بوجود بیاورید یا میخواهید طبقات متشخصتری بوجود بیاورید طبیبش که طبقه متشخص بوجود میآید آن کسی است که وام دولت را گرفته تحصیلکرده آن طبقه هم که یک طبقه متشخصی میشود که تمام مدارج تحصیل را به قول خودش با پول بابایش تحصیل کرده در برابر آ کسی که در شهرستانهای دور افتاده درس خوانده او باید محرومیت بکشد برای این که شما جلوی تشکیل مدارس دولتی را میگیرید از سهمش کم میکنید این سهم باید به طور عادلانهای در سراسر کشور تقسیم بشود یعنی ما باید اگر میگوئیم فرضاً ۶۰ درصد از کسانی که دبستان را دیدهاند اینها باید تحصیلاتشان را دنبال کنند چون ممکن است بگوئید عقیده شما این است که هر کس رفت در کلاس اول ابتدایی نشست پس حتما باید این قدر به او تعلیم بدهیم تا آخر که یک دیپلم دکترا بدهیم دستش من این حرف را نمیزنم من میگویم طراحان برنامه شما حساب میکنند که ۶۰% از دانشآموزان که دبستان شما را تمام کردند باید بروند به دبیرستان ما میگوئیم این حساب صحیح است ۶۰ درصد باید بروند به دبیرستان ما این ۶۰ درصد باید در همه کشور امکان داشته باشند آن کسی که در بندر لنگه است آن کسی که در روستاهای مهاباد است آن کسی که در اقصی نقاط مرزی با بدترین شرایط زندگی میکند برای آنها هم باید این امکان باشد که ۶۰ درصد از فارغالتحصیلان دبستانش به دبیرستان بروند یا ۵۰ درصد از فارغالتحصیلان دبیرستانی به دانشگاه بروند این توزیع باید عادلانه باشد اما اگر آمدید تابع پول کردید تابع گروه پولدار و بیپول کردید این توزیع از شکل عادلانه خودش خارج میشود دانش آموز تهرانی از صد نفرش ۹۰ نفر امکان پیدا میکنند میروند به دبیرستان ولی آن کسی که در یک جای دور افتادهای هست از صد نفر دو نفرش هم نمیتواند به دبیرستان برود این توزیع عادلانه که در این برنامه به آن اشاره شده باید روشهایی برای آن در نظر گرفته شود یکی از آن روشها که شاید روشن است اصل در شکل دادن آینده ما در اجتماع آینده ما همین مسئله آموزش است هر جور مدرسهای که داریم در بین جمعیت باید به تناسب تقسیم شود چنین عملی را من در تار و پود این برنامه نمیبینم ولی این نگرانی را در دستگاههای آموزشی میبینم که بیم آن را دارند که اعتبار دستگاههای موجودشان دبیرستانهای موجودشان هم از آنها گرفته بشود توزیع مدرسهها صرفا باید تابع عامل جمعیت باشد و هرگز نباید اجازه داد که عامل پول در توزیع شاگرد بین مدارس گوناگون سهم داشته باشد و الا هرگز نمیتوانیم به توزیع عادلانه ثروت برسیم (دکتر فریور – بر خلاف اصول انقلاب هم هست) البته من در اینجا تنها به نکات اساسی و سرفصلهای مطلب اشاره میکنم شاید در فرصتهای آینده بتوانم در اینجا به طور دقیق نشان بدهم که چطور این توزیع ناعادلانه سبب خواهد شد که در آینده ما به طرف اجتماعی برویم که به موجب اصول انقلاب شاه و ملت از آن فرار کردهایم و آن را در هم گسیختیم آنچه که در آغاز گفتم باید اصول انقلاب در امر برنامه گزاری اعمال شود به همین معنی است ما نیامدیم دهقانان را از دست ارباب آزاد کنیم و بعد راه مدرسه رفتن را بر روی فرزندان آنها ببندیم تا مارک این که این یک وقت فرزند رعیت بوده تا ابد روی او بماند توزیع مدارس ما از هر رقم که داریم در روستا و شهر به نسبت جمعیت باید باشد در اینجا من به رقمهایی در مورد مسأله آموزش به آن برخوردم که گفته شده است هدف برنامه این است که در طول برنامه ۹۳% از دانشآموزان شهری و پنجاه و چندی درصد از دانشآموزان روستایی را تعلیم بدهند وقتی در نظر بگیرید که جمعیت روستایی ما چندین برابر جمعیت شهری ما هست و تقریبا ۶۵% از جمعیت ما در روستاها زندگی میکنند ۵۰% از ۶۰% و ۹۰% از بقیه این مقدار رقم بسیار غیر منصفانهای را تشکیل میدهد این برنامهریزی هدفها و اصول انقلاب را تعریف نمیکند باید به دنبال آزاد کردن جمعیت روستایی درمان را هم به همان نسبت به طرفش سوق بدهیم و آموزش را به همان نسبت به طرفش سوق بدهیم (صحیح است) برای این که تا حدی از فصلی به فصل دیگری اشاره بکنم تا شاید پاسخ این محبت همکاران که به این میزان حوصله کردند باشند لازم میدانم در مورد راهها مطالبی را به عرض برسانم و در این قسمت باید به حکم وظیفه نمایندگی خودم نسبت به مردم حق شناس مهاباد عمل بکنم و مشکل بزرگی را که آنها دارند در اینجا عرضه بدارم راههای آذربایجان غربی به طور کلی مشمول لطف برنامه ریزان و مجریان برنامه سوم نشده بود و هر یک از این راهها درست در مرز است یعنی در مرز تقسیمات کشوری آذربایجان غربی به پایان رسیده شاهراهی که در غرب کشیده شده بود تا سقر بیشتر ادامه پیدا نکرد و امتداد آن نه تنها یک راه آسفالته نیست بلکه یک راه فراموش شده قدیمی است و به همین ترتیب راه تبریز بازرگان هم تا دوراهی اولوغلی بیشتر امتداد پیدا نکرد بنابراین این فاصله بدترین راههای کشور را دارد که نه تنها آسفالته نیست بلکه مراقبت و دقت کافی برای نگاهداری معمولی این راهها به عمل نمیآید یک وقت از مسئولینش سوال کردم و گفتم چرا این راهها به این شکل در میآید ما همه جا راههای خاکی دیدهایم ولی این طوری ندیدیم پرسیدم دلیلش چیست؟ گفت از روی این راهها کامیون رد میشود مثل اینکه باید از روی راه یک اشیا سبک وزنی را غل بدهند که به راه صدمه نرسد راه باید آن اندازه مورد مراقبت و تعمیر قرار بگیرد که کامیون از رویش رد بشود راه برای این است که در هر حال امیدوارم روی ناامیدی که مردم آن سامان در مسئله راهشان پیدا کردند خیلی خوشبین نیستند که در آغاز برنامه چهارم بلافاصله براههای آن استان اولویت داده بشود و در دست ساختمان قرار بگیرد این است که من میخواهم استدعا کنم از حال تا زمانی که این راهها به طور فنی ساخته بشود لااقل در مورد مراقبت راههای موجود کوشش لازم به عمل آید که بتوانند مسافرین و وسایط نقلیه در آن آمد و رفت داشته باشند بنابراین ساختن این راه که البته شنیدهام که در برنامه چهارم هست همانطور که در برنامه سوم بود و امیدوارم که در آینده گفته نشود که در برنامه پنجم هست همانطور که در برنامه چهارم هم بود به هر حال در مورد تخصیص این اعتبارات اختیار داده شده است که سازمان برنامه راسا به سال انجام بدهد یک بار دیگر باید به این امر توجه بکنیم که ممکن است لازم بشود که اعتباری را تقلیل بدهند بسیار خوب اما خود این تقلیل هم باید به نسبت تمام برنامهها تقسیم بشود نه این که پنج درصد راه فلانجا را تقلیل بدهند اعتبارش را ۹۵% تقلیل بدهند از آذربایجان غربی این صحیح نیست و این عملی که صحیح نیست در برنامه سوم انجام گرفت در مورد تقلیل اعتبارات در مواردی که لازم است باید ضوابطی محفوظ بماند که سبب اشکال نشود در آذربایجان غربی راههای بسیار مهم دیگری هست راه بسیار مهمی بین مهاباد و سردشت هست که من خصوصیت این راه را عرض میکنم ۱۲۰ کیلومتر طولش میباشد و ۷ ساعت باید پیمود یعنی مطلقا شرایط فنی در ساختمان این راه هیچ وقت رعایت نشده ۱۲۰ کیلومتر طولش است و ۷ ساعت باید پیمود و شش ماه از سال به دلیل عدم تطبیق وضع این راه با خصوصیات فنی غیر قابل عبور و مرور است در آن سوی این راه سردشت سرزمین بکر و دست نخورده است با تمام مواهب طبیعی و با یک شرایط اقلیمی مدیترانهای (صحیح است) و این راه در آن سوی این سرزمین آباد و سرسبز و پر استعداد که میتواند یکی از مراکز تولید میوه در ایران باشد در پشت این راه ۱۲۰ کیلومتری که باید در هفت ساعت در شرایط مساعد جوی طی بشود از دسترس دور مانده میگویند برای این راه تدبیرهایی در نظر گرفته شده و خوشحال هستم که میشنوم که توجه شده که برای سردشت دو راه خواهند ساختی یکی از راه خانه به سردشت و یکی از راه مهاباد به سردشت ولی امیدوارم در موقعی که میخواهند اعتبارات را به دلایل موجهی تقلیل بدهند به دلیل دوری راه آن کسی که در سردشت نشسته و به هیچ سازمان دولتی در مدت ۶ ماه دسترسی ندارد حق او را در درجه اول اولویت ندهند که تقلیل بدهند (صحیح است) رشته مسائل بخصوصی در آذربایجان هست که به این مسائل حالا خواه مسائل منطقهای خواه مسائل به عنوان مهمترین مسائل مرزی باید توجه مخصوصی مبذول بشود اگر میخواهید دبستان را به بخش خصوصی انتقال بدهید دبستانهای بیشتری بسازید و این هم تطبیق میکند با آن عدد ۹% من به آن مسأله کاری ندارم ولی باید دبستان و کودکستان مناطق مرزی شامل استثنائاتی بشود (صحیح است) در این مناطق لازم است دبستان و شاید دبستانهایی که اجازه داشته باشند از سنین جلوتری کودکان را بپذیرند چون من اگر بگویم که کودکستان هم بسازید فروی خواهند گفت نخیر ۹% خراب میشود ما کودکستان را گذاشتیم که بخش خصوصی بسازد ولی اینجا دبستانهایی بسازید که یک خورده هم کودکستان باشد برای این که معلم بتواند زودتر با کودکان در تماس باشد زودتر بتواند به آنها تعلیم بدهد کسانی که در آن منطقه زندگی میکنند توجه میکنند به اشاراتی که در این مسأله هست (صحیح است) (پزشکپور در تمام نوار مرزی باید اینطور باشد) این را البته همانطور که اشاره فرمودند بدون شک مسالهایست در گرداگرد ایران در قسمتهای مرزی یک ضرورت حیاتی است (صحیح است) بیمارستانهای این مناطق باید تابع چنین اولویتی باشد مراکز درمانی این مناطق باید تابع این اولویت باشد در تمام این مناطق سیاست رفاهی فوقالعاده اعلام بشود و به موقع اجرا در بیاید راهها باید در منتهای درجه اهمیت تلقی شود و هرگز به هیچ دلیل از اعتبارات راههای این مناطق کاسته نشود شاید بسیاری از مسائل هست که نمیتوان به آن به طور دقیق و آشکار پرداخت ولی در این مناطق بخصوص مسائلی وجود دارد که ایجاب میکند توجه بیشتر و علاقمندی بیشتری باشد و به عبارت دیگر باید بگوئیم این نسل قسمتی از تاوان مسامحه و سوء عمل نسلهای قبلی را بیاد جبران کند (صحیح است) البته یادداشتهایی تهیه شده است تا مطالبی را فهرست وار در اینجا متذکر بشوم قسمتی از آن باقی مانده ولی من امیدوار هستم که پارهای از این بحثها را بتوانم در کمیسیون با دقت بیشتری به آن بپردازم (روحانی – لایحه بودجه هم هست) به هر حال قسمتی از آن ناگزیر باقی میماند چون مسأله برنامه و بودجه پیوند دقیقی با هم دارند قسمتی از آن باید ناگزیر باقی بماند که در قسمت بودجه بعرض برسانم (احسنت).
رئیس – آقای دکتر مهذب بفرمائید.
دکتر مهذب – با اجازه همکاران محترم چند ساعت است که بحث درباره برنامه چهارم ادامه دارد بعضی از همکاران محترم عدهای از حزب اکثریت صحبتهایی کردند که مسلما برای هر کدام از ما به نوبه خودش آموزنده و روشن کننده وضع برنامه بود در عین حال بعضی از دوستان ما در احزاب دیگر فرمایشاتی کردند که آنچه که صحیح به نظر ما میرسد تایید میکردیم و آنچه هم که به نظر بنده صحیح برسد اینجا عرض خواهم کرد آنچه هم به نظر شخص بنده ممکن است احیانا ابهام یا ابهاماتی ایجاد کرده باشد باید سعی بشود که این ابهامات از بین برود بنابراین تمام در یک جبهه شروع به قدم گذاری کردیم و در یک جبهه گام برمیداریم و در یک جبهه کار میکنیم و آن جبهه مملکت پرستی و شاه دوستی است (صحیح است) هیچ کدام از ما واقعاً خلاف از این چهارچوب حق و حقیقت نیستیم منتهی مسائل از دیدهای مختلف مورد بررسی و سنجش و قضاوت قرار میگیرد و با این وضع بنده هم چند کلمهای مصدع همکاران عزیزم میشوم از لحاظ اصل برنامه بنده خیال میکنم اینجا صحبت شد که برنامه برنامه سنگینی است رشادت خاصی برای یک دولت حزبی بود که بتواند چنین برنامه سنگینی را تقدیم مجلس بکند و قدرت در تنظیم این برنامه و تقدیم به این مجلس دلیل رشادت و فداکاری و از خود گذشتگی دولتی است که امروز مصدر خدمت در این مملکت هست مسلما همه ما معترفیم که بعد از انقلاب بزرگ اجتماعی ملت ایران یک راه جدیدی در پیش گرفت و مسلما به ثمر رساندن کامل انقلاب فداکاریهای زیادی میخواهد از همان نوع فداکاری که الان آقای دکتر عاملی هم صحبت کردند در اینجا بنده صد در صد موافقم جناب دکتر عاملی که ما در زمانی زندگی میکنیم که این زمان ایجاب فداکاریهای خاصی را میکند در زمانی زندگی میکنیم که متاسفانه یا خوشبختانه وظیفه سنگین نوسازی ایران را به عهده گرفتهایم این وظیفه سنگین لازمهاش فداکاری و از خود گذشتگی است که بشود این برنامه را به نحو موثری به مرحله اجرا در آورد و به پیش رفت چند نفر از دوستان مشترک وقتی صحبت کردند صحبت از برنامه اول و برنامه دوم و تا حدی از برنامه سوم شد مسلما میدانیم برنامه اول و دوم قبل از انقلاب اجتماعی ما بود و بنابراین اوضاع زمان آن روز خوب ایجاب نمیکرد که اگر برنامه هم خوب تدوین شده باشد بتواند به مرحله اجرا در بیاید دولتهای آن وقت همانطور که ضمن فرمایشات جناب آقای پزشکپور عرض کردم تمامشان کاملا منویات پادشاه مملکت را درک نمیکردند اگر هم منویات پادشاه را درک میکردند مجلسی را نداشتند که همکاری بکند و این منویات را به مرحله اجرا بگذارد (صحیح است) اکثریت مجلس آن روز را عدهای تشکیل میداند که بیشتر منافع خصوصی یا منافع خاصی را در نظر داشتند مگر لایحه تقسیم املاک بزرگ در ۱۳۳۹ به توسط یک دولتی که شاید واقعاً خدمتگزار هم بود (مصطفوی – دولت خدمتگزار بود) و مسلما هم بود تقدیم مجلس نشد؟ پس با نیت پاکی لایحه تنظیم شد و تقدیم مجلس هم شد ولی از مجلس آن زمان چه بیرون آمد بنده جملهای میخوانم که در کتاب انقلاب سفید است به صورتی درآمد که به کلی ناقض هدف و منظور طرح بود بنابراین با آن وضع زمان آ» وقت با بودن عوامل مختلف ارتجاع با بودن آن مجلس با بودن فئودالیسم نمیشود توقع داشت که برنامههای اول و دوم صددرصد به مرحله اجرا گذارده شده باشد چنانچه موثر واقعاً نشد جناب پزشکپور همکار عزیز بنده درباره کشاورزی و عدم اجرای برنامه کشاورزی در برنامه سوم تذکر فرمودند در همان وقت جناب دکتر الموتی یادداشتی فرستادند که تذکر دادند این عدم توفیق چهار درصد که در اول برنامه سوم در نظر گرفته شده بود در اثر چه عواملی چهار درصد نشد و آمد به دو درصد یا به حدود دو درصد رسید بنده اینجا صحبت از خشکسالیهای بیسابقه آن دو سه سال گذشته نمیکنم ولی صحبت از این میکنم که بعد از اجرای اصلاحات ارضی متاسفانه یک خلا بین خرده مالکین و دهقانان حاصل شد و لازم بود که این خلا با زمان و حوصله پر بشود بنابراین در همین دوران برنامه سوم بود که از طرف دولت کوشش شد که این خلا تا حدی پر بشود بنابراین دوره برنامه سوم را بنده شخصا از نظر کشاورزی زیر سازی برای برنامه چهارم میدانم و امیدوار هستم که نه تنها این رشد پنج درصد بلکه بیشتر از پنج درصد برای برنامه چهارم ایجاد بشود و بنده شخصا عقیده دارم که جناب پزشکپور حتی این دو درصد که ایجاد شد شاهکار دولت است با این وضعی که حضورتان عرض کردم (پزشکپور – من چنین عقیدهای ندارم) با تمام این تفصیل در همین کتابی که در حقیقت راهنمای ما از لحاظ تصویب این قانون است در صفحات مختلف به خصوص صفحه ۱۵۴ تا ۱۶۲ صحبت از توفیق در امر کشاورزی در برنام سوم است که بنده خواهش میکنم دوستانی که ابهامی در این مطالب دارند به این کتاب و این صفحاتی که عرض کردم مراجعه کنند به خصوص نسبت به پیشرفت برنامه سوم از لحاظ آبیاری توجه بفرمایند ما نمیتوانیم آب را از کشاورزی یا خاک را از کشاورزی جدا کنیم و اما همانطوری که تذکر داده شد کشاورزی یک بحث بسیار مهم و یک اصل بسیار حساس در زندگی ما هست مسلما یک مملکتی مثل ما باید توجه خاصی به کشاورزی داشته باشد و به نظر من این توجه در برنامه چهارم کاملا شده اعتبارات کشاورزی، دامداری خودش یک رقم عمده است که بر این رقم باید اضافه بشود اعتبارات مربوط به آب که فصل علیحده دارد اگر حساب کنیم کشاورزی آب و خاک نیست بلکه راه فرعی هم میخواهد و سایر عوامل سازندگی لازم دارد به این نتیجه میرسیم که در برنامه چهارم بزرگترین رقم برای کشاورزی مملکت تخصیص داده شده (پزشکپور – آقای دکتر مهذب پس به این کیفیت تمام اعتبارات کارهای دیگر را به حساب کشاورزی میگذارید) شما در برنامههای عمرانی اگر توجه بفرمائید مسلم برنامههای عمرانی مثل زنجیرند به هم وصلند منتهی بعضی مستقیم ارتباط دارد بعضی غیر مستقیم آب یک عامل مستقیم کشاورزی است جناب آقای پزشکپور شما استاد من هستید بهتر از من میدانید به همین دلیل بود که بنده اضافه کردم فصل مربوط به اعتبارات و دامداری که اعتباراتی غیر مستقیم است (احسنت) ایرادی گرفتند نسبت به فرم لایحه جناب آقای پزشکپور فرمودند این لایحه است کتاب است دفترچه است جزوه است و بسیار جالب بود به نظر بنده این یک راهنمای ما است در بررسی این لایحه اگر این نبود وظیفه هر نماینده بود که به نظر من برود در کتابخانه و در سازمان برنامه پرونده برنامههای اول و دوم و سوم مملکت را بخواند بررسی کند و ببیند چه عواملی در تاثیر و عدم تاثیر برنامههای ما موثر بوده و بعد بیاید این برنامه را بررسی بکند و راجع به این لایحه صحبت بکند بنده سپاسگزارم از سازمان برنامه که لااقل کار شخصی بنده را یک مقدار راحت کرد میگویند این آمار و ارقام این جور بود و ما ارقام اعتباراتمان را در این راه تخصیص میدهیم بنده خیال میکنم برنامهریزی اصولا جناب پزشکپور یک فلسفه است یک تز جدید اصولا فلسفه برنامهریزی زیاد از عمرش در دنیا نمیگذرد شاید واقعاً بعد از جنگ دوم بود که توجه به برنامهریزی و فلسفه برنامه پیدا شد و شاید یکی دو کشور بودند قبل از جنگ دوم که توجه به برنامه داشتند در قانون اساسی اغلب کشورها اسم وزارت دارائی و وزارت جنگ و امثالهم را میبینید ولی صحبت از سازمان برنامه نیست و به همین دلیل است که قانونگذاری هنوز در بسیاری از کشورها از لحاظ برنامهریزی مبهم است من یادم است جناب پزشکپور یک کنفرانسی ما داشتیم کنفرانس بینالمجالس موضوعی که در دستور بود همین موضوع بود آن موضوع رل یا وظیفه قانونگذاری در برنامه بود و آخر کار ۷۰ نماینده از ۷۰-۸۰ کشور نتوانستند یک تصمیم قاطعی بگیرند بنابراین ملاحظه میفرمائید با توجه با این وضع خاص باید قبول کنیم که ما هم در آن مرحله هستیم که دیگر کشورها هستند ولی ما پدیده برنامه را قبول کردیم ولی اینجا از این لحاظ برنامه آن چیزی که مورد بحث قرار میگیرد در جلسه علنی که آیا ما برنامه میخواهیم یا نمیخواهیم برای این موضوع میشود صحبت که ما برنامه ۵ ساله میخواهیم با ۱۰ ساله این اعتبارات این برنامه از کجا تامین میشود و آیا دستگاه اجرا کننده این برنامه کیست آیا سازمان برنامه باید یک دستگاه مستقل باشد یا این که فرض بفرمائید جز نخست وزیری این نکاتی است که در این لایحه یعنی آنچه که تقدیم مجلس شده است و بحث در این لایحه در جلسه علنی شایسته...
پزشکپور – لازم نیست معلوم باشد که برای چه چیز خرج میشود یا خیر؟
دکتر مهذب – اما از لحاظ سایر موارد یعنی اجرای اعتبارات باید توجه بکنیم میگوئیم اجرای این اعتبارات با یک برنامه ۴ یا ۵ ساله یا ۱۰ ساله ممکن است قابل تغییر باشد عواملی که ما در این دنیا زندگی میکنیم قابل تغییر است سیاست بینالمللی اقتصاد بینالمللی و هزار عامل دیگر که ممکن است پیشتر نیاید ممکن است قانون بگذرانند برای اجرای یک قانون خاصی و بعد در اثر عوامل مختلف اقتصادی، سیاسی بینالمللی جمعیتی لازم است پیش بیاید مشکل است از همین جهت است که چهارچوب سیاست سیاست برنامه از لحاظ قانونگذاری مورد تصویب قرار میگیرد (پزشکپور – این لایحه سازمانی برنامه چهار است منهای هدفها و اصول کلی هدفها) ما فلسفهاش را مورد بررسی قرار میدهیم اصول و هدفها به نحوی که آمده سازمان برنامه و کمیسیون برنامه قدم بالاتر از آن گذاشتند و گفتند لازم است که مقداری از این اصول و هدفهایش را بررسی و تایید و تصویب بکنیم یعنی باز هم قوه قانونگذاری بر آن صحه بگذارد و این نظر قوه قانونگذاری بر آن صحه بگذارد و این نظر قوه قانونگذاری است از لحاظ سازمان برنامه است که نتواند خیلی از اینها را تغییر بدهد بنابراین این منتی است که کمیسیون برنامه بر سازمان برنامه و بالعکس گذاشته شد ولی اگر هم نمیشد به نظر بنده اشکالی نداشت چرا؟ برای این که ما فلسفه کلی برنامه را مورد بررسی قرار میدهیم اگر دولت در اجرای منویات مجلس اشتباه بکند جناب پزشکپور جناب دکتر عاملی یا هر یک از نمایندگان دیگر میتوانند از پشت این تریبون از دولت سوال بکنند و این دولت هم گفته که ما عاشق افکار خودمان نیستیم (صحیح است) به همین دلیل است که بنده در اوایل عرایضم را عرض کردم من مستفیض شدم از فرمایشات شخص شما در مراحلی و شخص دکتر عاملی و سایر دوستان ولی این دلیل نیست که تمام آنها مورد قبول همه ما قرار بگیرد کما این که عرایض بنده ممکن است مورد قبول جنابعالی قرار نگیرد.
پزشکپورـ چون جنابعالی در حزب پانایرانیست تشریف ندارید (خنده نمایندگان).
دکتر مهذب ـ از این لحاظ همه پانایرانیستیم و بنابراین پیشنهاداتی که جناب پزشکپور فرمودند که این دولت بیاید به مجلس...
پزشکپور ـ نفرمدید که این لایحه هست یا نیست؟
دکتر مهذب ـ من واله چشمم از دور یک خرده نمیبیند و نمیتوانم حکتی از دور قیافه مبارک شما را ببینم بنابراین پیشنهادی که شد که دولت لایحه را پس بگیرد اصولاً با فلسفه برنامهریزی با فلسفه و سیاست برنامه در هیچ کجای دنیا مخالفت ندارد. بحث دیگری شد با حدت و شدت خیلی زیادتر در خصوص دارایی ملی (پزشکپور ـ سرمایه ملی) بله در خصوص سرمایه ملی و مثالی زده شده بسیار صحیح، صد در صد مورد قبول همه، مسلم شاهنشاهی ایران متعلق به یک تیره معین، یک نسل معین یا یک جمعیت معین نیست شاهنشاهی ایران همان طور که فرمودند متعلق به گذشته و آینده است چنانچه نفت هم به همین وضع است چنانچه جنگل هم به همین وضع است در اینجا فرمایشاتتان صدر در صد مورد تأیید است و هیچ بحثی در آنها نیست ولی فکر میکنم که دولت حزبی این فرمایش جناب پزشکپور را عملاً سعی میکنند که به مرحله اجرا درآورند برای این که همین درآمد ۸۰٪ درآمد نفت و صد در صد درآمد گاز صرف سرمایهگذاری میشود که نسل آینده و نسلهای آینده استفاده کنند یعنی من و نسل فعلی میکوشیم فداکاری میکنیم رنج میکشیم خودمان را محروم میکنیم از بسیاری از عوامل زندگی برای این که راه سعادت بهتری برای نسلهای آینده باز کنیم و بنابراین ما در حقیقت امانتی را که به دست گرفتهایم سعی میکنیم بهتر و بیشتر به دست نسل آینده بدهیم.
دکتر مهندس بهبودی ـ ممکن است آن محرومیتی را که میفرمایید توضیح بدهید؟
دکتر مهذب ـ آن را خصوصی خدمتتان عرض خواهم کرد(خنده نمایندگان) (صحیح است ـ آفرین) اما صحبت از رشد ملی است مسلماً آمار یک مقداری حقیقت دارد و اگر به آمارهای گذشته دو سه سال توجه بکنیم رشد ملی ما در این چند سال در حدود ۱۰٪ است و اگر جناب آقای دکتر عاملی از این ۹٪ و یا ۱۰٪ و صحبت بنده را مورد اعتراض قرار ندهند امیدوار هستم که در عرض ۵ سال ۵/۹ درصد یا ۱۰٪ به درآمد ملی اضافه شود یعنی رشد ملی ما در حدود ۴۵۰ دلار در سال یا قریب به سه هزار تومان میشود این را باید همکاران محترم توجه بفرمایند از لحاظ تعریف رشته اقتصادی یک مملکتی در حال رشد است که از لحاظ تعریف اقتصادی درآمد ملیش بیش از ۳۰۰ دلار بشود پس ما الان در آن مرحله توسعه قرار گرفتهایم و امیدوار هستیم بعد از ۵ سال با یک رشد اقتصادی کامل و یک درآمد ۴۰۰ دلار جز کشورهای پیشرفته دنیا به حساب بیاییم و اگر واقعاً بتوانیم این کار را بکنیم بزرگترین قدم را برای نسلهای آینده برداشتهایم و آن وقت است که میتوانید در آن مملکت بیشتر بهرهبرداری بکنید و مسلماً ما از این نفت در جنبههای تجمل و تجملپرستی استفاده نمیکنیم بلکه سعی میکنیم واقعاً در راههای اساسی سرمایهگذاری بشود متأسفانه همان طور که عرض کردم وارث نابسامانیها وارث کجسلیقگیها وراث عدم مدیریت صحیح و وارث هرج و مرجهای گذشته هستیم این دورانی که ما داریم در آن زندگی میکنیم واقعاً بسیار دوران سختی است اگر گذشتگان ما در گذشته آن طوری که ما در این دوره کوشش میکنیم یا این مرحله برایمان فراهم هست برایشان فراهم بود مسلماً ما در وضع بسیار بهتری زندگی میکردیم بنابراین آن کاری که آنها باید میکردند به عهده ما گذاشته شده ما باید هم راه خودمان را برویم و هم جبران قصور و خطاها و اوضاع آن وقت آنها را بکنیم و متأسفانه باید اقرار کنیم که از فاصله تمدن عقب ماندیم ما باید اقرار کنیم که آن غرور ملی ما، غرور ایرانی ما، غرور شاهنشاهی ما تا چند سال قبل دستخوش تردید شده بود و ای کاش واقعاً گذشتگان ما وضع بهتری برای ما ایجاد میکردند...
پزشکپور ـ هرگز غرور شاهنشاهی ما و ایرانی بودن ما برای ما پانایرانیستها دستخوش تردید نشده بود.
دکتر مهذب ـ اجازه بدهید یک مرتبه خدمتتان عرض کنم موقعی که بنده خودم در فرنگستان بودم ۱۰- ۱۵ سال قبل شرمنده بودم که بگویم من ایرانی هستم.
پزشکپور- خجالت نداشت.
دکتر مهذب- این صحبت را روزی در همین جلسه کردم که وقتی که...
پزشکپور- چرا خجالت میکشیدید ایرانی بودن که خجالت نداشت (زنگ رئیس)
دکتر اسفندیاری- وقت تمام است آقای رئیس.
رئیس- آقای دکتر مهذب از بیانات شما خیلی باقیمانده است؟
دکتر مهذب- اگر اجازه بفرمائید مطالب بنده مفصل است.
- تعیین موقع جلسه بعد- ختم جلسه
۶- تعیین موقع جلسه بعد- ختم جلسه
رئیس- با اجازۀ خانمها و آقایان چون وقت تمام شده دنباله مذاکرات آقای مهذب در کلیات لایحۀ برنامه چهارم عمرانی کشور به جلسه فوقالعاده بعد از ظهر امروز مؤکول میشود، بنابراین جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده ساعت چهار و نیم بعد از ظهر امروز خواهد بود.
رئیس مجلس شورای ملی- مهندس عبدالله ریاضی.