مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ فروردین ۱۳۰۹ نشست ۱۱۲

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هفتم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری هفتم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری هفتم


مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ فروردین ۱۳۰۹ نشست ۱۱۲

مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ فروردین ۱۳۰۹ نشست ۱۱۲

صورت مجلس روز چهارشنبه ششم فروردین ماه را آقای مؤید احمدی (منشی) قرائت نمودند.

رئیس‌ـ آقای کازرونی

کازرونی‌ـ بنده همچو فهمیدم در صورت مجلس ذکر شده که بنده عرض کرده‌ام مرواریدهائی که از آبهای متعلق بایران وارد بندر لنگه میشود از تأدیه مالیات معاف است در صورتیکه بنده تصور نمیکنم همچو عرضی کرده باشم اگر چنانچه عرض بنده اینطور استمع شده باشد اشتباه یا از بنده است یا از مستمعین بنده هیچوقت در آبهای خلیج فارس تفکیکی قائل نبوده و نیستم مقصودم این بوده است مرواردیهای وارده به بندر لنگه اعم از اینکه متعلق باتباع ایران مثلا ساکنین جزیره قشم را آقای مؤید احمدی (منشی) قرائت نمودند.

بحرین و غیره باشد یا نباشد از تأدیه گمرک و سایر مالیاتها معاف است در زمان ورود و غیر از این بنده مقصودی نداشتم و استدعا میکنم اصلاح شود

رئیس‌ـ در صورت مجلس نظر دیگری نیست؟

نمایندگان‌ـ خیر

رئیس‌ـ صورت مجلس تصویب شد.

(۲ـ شور اول لایحه مالیات بر شرکتها و تجارت و غیره)

رئیس‌ـ خبر کمیسیون قوانین مالیه راجع بمالیات بر عایدات مطرح است.

خبر کمیسیون:

کمیسیون قوانی مالیه لایحه نمره ۵۶۸۰۳ مورخه ۲۷ اسفند ۱۳۰۸ دولت را با حضور آقایان وزیر مالیه و عدلیه تحت شور و مداقه قرار داده خبر ذیل را تنظیم و تقدیم مجلس مقدس شورای ملی مینماید

ماده ۱ـ از تاریخ اجرای این قانون مالیاتهای ذیل بمیزان و ترتیبی که در مواد آتیه ذکر می‌شود و ماخوذ خواهد شد.

دشتی‌ـ خوبست ماده بماده خوانده شود و مطرح شود

رئیس‌ـ مانعی ندارد چون قبلا توزیع شده است. مذاکرده در کلیاتست. آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی‌ـ بنده ناچارم از اینکه همه وقت عقاید خودم را تعقیب کنم ما در مملکت‌مان منابع عایدات زیادی داریم و البته برای ما امکان دارد که از راههای دیگری غیر از راه مالیات تحصیل عایدی کنیم مثلاً از راه استخراج معادن و از راه ایجاد کارخانجات و غیره حالا شاید آقایان بفرمایند که در تمام دنیا معمول است و کسی که در یک مملکتی میخواهد با کمال راحتی زندگانی بکند البته باید مالیات هم بدهد که او را حفظ کنند بنده هم با شما موافقم ولی ما یک منابع عایداتی داریم که در دنیا مثلش نیست در امریکا هم مثل این منابعی که ما داریم نیست و چون ما این منابع را داریم باید از امروز توجه دولت و مردم را برگردانیم در اینکه عایداتشان را از کسی بگیرند و باید عایداتشان را از منابع ثروتی که خداوند در این مملکت ایجاد کرده است تهیه نماینده بنده که بعقیده خودم و بوجدان خودم راضی نمیشوم که این منابع ما در زیر زمین بماند و ما همه‌اش درصدد برآئیم که از این و آن پول بگیریم برای اصلاحات مملکتی. اگر ما این منابع ثروت را نداشتیم خوب میگفتیم مجبوریم اما حالا که داریم چرا نباید استخراج کنیم و از آنها استفاده کنیم همه روزه یک لایحه مالیاتی بمجلس آوردن بنده بهیچوجه عقیده ندارم ـ ما باید کاری کنیم که اول مردم را صاحب ثروت کنیم اگر بنا باشد هر روز یک مالیاتی تحمیل کنیم روزبروز برفقر آنها افزوده میشود بنده چند روز قبل هم عرض کردم و امیدوار بودم که در بودجه امسال یک قلم برجسته بزرگی بجهت استخراج معادن و آوردن کارخانجات داشته باشیم ولی متأسفانه هیچ نداشتیم یک جزئیاتی بود همان روز هم آقای وزیر عدلیه توضیح دادند توجه فرمودند که چیزی برای این منظور نبود خوب بجهت منافع عمومی بود آیا نتیجه بجهت ما از حیث استخراج معدن نداشت ما از امروز بایستی متوجه کنیم دولت و مجلس را بتحصیل عایدات از منابع ثروت و معادن و کارخانجات از ترویج فلاحت و تشویق اینها و یک عایدات سرشاری بدست بیاوریم تا اسباب تشویق دیگران هم بشود نه اینکه ما یک قدم در این خصوص برنداریم آنوقت بخواهیم عایدات خودمان را از مردم بگیریم این نظر بنده است و امیدوارم آقایان هم با بنده همعقیده هستند و روی همین فکر عمل کنند ما تمام نباید بفکر این باشیم که از مردم بگیریم و بنده بکلی چیزی گرفت مگر بقدر احتیاج و الا پولی فلانکس دارد من بیایم از او بگیرم این کار خوبی نیست بعد می‌آئیم در مواد این لایحه بعضی استثناء‌ها دارد که بنده عقیده بآنها ندارم مثلاً آمده‌اند نظامیان را که اینها از جانشان برای ما مضایقه نکرده‌اند مثتثنی کرده‌اند در صورتیکه اینها هم بایستی مثل دیگران باشند بلکه مقدم باشند زیرا اینها با جان خودشان بازی میکنند و بالاخره اگر این یک چیز شرافتمندانه‌ایست باید آنها هم بدهند اگر نیست دیگران چرا بدهند و بالاخره بنه بعضی عرایض دیگری هم دارم که در ضمن مواد بعرض آقایان میرسانم.

وزیر عدلیه (آقای داور)ـ بیانات نمایندة محترم با

اصولی که ایشان در مسائل مملکت‌داری دارند کاملاً تطبیق میکند و آن اصول عبارت از این است که بنده از تمام فرمایشاتی که در این دوره‌ها افتخار داشتم از ایشان بشنوم و شنیده‌ام این است که اول باید از برای مملکت کار کرد دوم اینکه باید سعی کردم مردم متمول شوند سوم اینکه خرج نباید کرد چهارم آنکه از مردم چیزی نباید گرفت اگر یک همچو اصل کلی را از نطقها و بیانات ایشان در نیاوردید آنوقت بنده اقرار میکنم که فرمایشات ایشان صحیح است میفرمایند از مردم چیزی نباید گرفت و روی این اصول میگویند که باید در مسائل اقتصادی قدم زد باید معادن استخراج کرد ما یک منابع ثروتی داریم که امریکا هم ندارد بنده بشما قول میدهم که بنده نمیدانم که منابع ثروت این مملکت تا چه اندازه مهم است و ثروت ما چه چیز است آقا میدانید خوشا بحالتان برای اینکه منابع ثروت این مملکت مخصوصاً آنهائی را که آقا میفرمائید اینها را با فکر دیمی نمی‌شود حل کرد بلکه باید یک متخصص بیاورند و ببینند که این منابعی که آقا میفرمایند هست یا نه و آیا واقعاً همینطوری که ما تصور میکنیم که یک معدن بزرگی هست که این اندازه قابل باشد که در آنجا مخارجی بکنند و آنرا استخراج بکنند یا نه مادام که این مسئله صحت پیدا نکند ممکن است شما کوههای آهن داشته باشید ولی بدرد نخورد همینطور در قسمت‌های دیگر منابع ثروت ما هنوز معادن مملکت خودمان را اطلاعی‌ازش نداریم و هنوز نمیدانیم چه منابعی داریم مگربطور اجمال بعد نمیداینم این معادن کدام قسمتش قابل استخراج و دارای منافع است که مادرش اقدام بکنیم پس اولین قدمی که باید روی مسائل اقتصادی برداشت عبارت از این خواهد بود که ما یک اشخاصی را که اهل فن باشند اهل اطلاع باشند بیاوریم و ثروت تحت‌الارضی ما را اینها مطالعه بکنند حساب کنند و ببینند که معادن ما چیست اگر بنا باشد این کار را نکردیم روی یک اصل کلی خوش بودن و گفتن اینکه ما منابع ثروتی داریم که هیچکس ندارد این برای همین خوب است که یک کسی از نقطه نظر کلی یک حرفی زده باشد (فیروزآبادی استخراج بکنید) بله آقا میگوئید بکنید اما اینجا که رسیدیم آقا عقب میروند و میگویند خرج دارد اینکار را که نمیشود با یک سه چهار نفری کرد که ما بگردیم و ببینیم در کدام یک از کوره قصبه‌های این مملکت یک آدم مسنی هست که ادعا میکند و میگوید در فلانجا ما معدن داریم این را نمیشود ملاک گرفت بلکه باید رفت و یک اشخاصی را که در دنیای خارج دارای یک اطلاعات و تخصص قطعی باشند و مسلم باشد که وقتی انها یک حرفی زدند و اظهار کردند فلان معدن دارای فلان قسم جنس هست و فلانقدر فایده دارد و آن نوشته و امضای آنها را در هر جای دنیا بدهید بگویند که بله میشود در این مملکت آمد و پولها ریخت و استفاده هم کرد (فیروزآبادی‌ـ بکنید) آقا اجازه بدهید ما هم میخواهیم بکنیم اما اینکار خرج دارد و این خرجی که باید برای اینکار بکنیم این را بایستی از همین راه مالیات بدست بیاوریم تا در راه معادن خرج بکنیم والا بدون پول که معدن نمیتوانیم استخراج بکنیم مگر پس از یک خرجهائی و جمع‎آوری یک اطلاعاتی خوب آقا می‌فرمائید آن خرجها را هم از راه استخراج معادن بکنید آقا این ممکن نیست عملی نیست بنده با شما تعارف نمی‌کنم حسن نیت شما را بنده و همه آقایان تصدیق داریم اما انصاف بدهید که شما این حسن نیت را گاهی یک صورتهائی بآن میدهید که قوه فلک هم نمیرسد که یک راهی از برایش درست کند شما میفرمائید استخراج معدن بکنید و از معدن استخراج نشده هم همان خرج را در بیاورید این هیچ ممکن نیست آقا و یکی از مسائل مشکل است مثل اینکه کسی بخواهد ثابت کند دایرة مربع را شبیه بیک میخواهید ولی بنده که نمیتوانم حل کنم هیچکس هم نمیتواند از معدن استخراج نشده پول در بیاورد و خرج کند عرض کنم که ایران آنچه که ما هم

امیدوار هستیم و تصور میکنیم دارای یک منابع ثروتی است این را هم کاملا معتقد هستیم که بهترین قسم و بهترین طرز مملکت دارای عبارت از این است که آدم سعی کند که افراد مملکت کار کنند و از راه کار ثروت پیدا کنند بعد از آن ثروتشان مخارج مملکت را هم به تناسب استعدادشان بدهند اینهم کاملا مسلم است اما چیزی که هست یک قسمت زیادی از کارهای دنیا را (اگر بخواهیم همه‌اش را) اول باید یک خرجی را کرد تا آن کار انجام شود. آقا میفرمائید ما در کارهای اقتصادی کار کنیم بنده گمان میکنم یکوقت در یکی دو سال قبل شاید در همین مجلس شاید در مقابل اظهارات خود آقا بوده است که بنده عرض کردم مسائل اقتصادی یکمقدماتی دارد که آن مقدمات در درجه اول خیلی بطور روشن مربوط به مسائل اقتصادی نیست ولی بلاخره آن مقدمات نتیجه‌اش یک قدمهای اقتصادی است این را باید تصور کرد که تمام اقداماتی که در یک مملکت شده است و تاثیر در زندگانی اقتصادی داشته است و ضرورت داشته است تا آن مقدمات صورت خارجی پیدا نکرده ممکن نبوده است که یک قدمهائی برداشت البته نباید آمد و آن قدما را یکمرتبه هیچ گرفت و گفت قدم اقتصادی نبوده است تصدیق بفرمائید که اوضاع اقتصادی مملکت ما وقتی که امنیت درش نباشد امکان ندارد که شما بتوانید یک قدم درش بردارید تمام فرمایشات آقا و تمام عرایض بنده و تمام کتابهائی که آقا ممکن است در این خصوص بنویسند و بنده بخوانم تمام اینها را جمع بکنیم رویهمرفته در یک مملکتی که درش امنیت نباشد که اگر شما بخواهید از یک نقطه‌اش بیک نقطة دیگری حرکت بکنید پنج فرسخ راه را با کمال ترس و لرز حرکت کنید با تمام این نطق‌ها و بیانات نمیتوانید یک قدم اقتصادی بردارید پس قدم اول عبارت از امنیت است بعد از آن اطمینان در معاملات که باید مردم اطمینان داشته باشند که اگر اختلافی پیدا شد از روی آن اصول حل شود اگر شما آن اطمینان را ایجاد نکردید بهیچوجه ممکن نیست قدم اقتصادی بردارید و بالخره اگر شما بخواهید که اوضاع اقتصادی یک مملکتی را درست کنید بایستی راهش را درست کنید اگر بنا شد که اوضاع حمل و نقل در آن جا خیلی مشکل باشد و ارتباطات بطوریکه لازم است و می‌بایستی که مطابق زندگانی اقتصادی امروزی دنیا باشد بآن شکل ارتباطات و راه‌ها را درست نکنید ممکن نیست قدم اقتصادی بتوانید بردارید حالا بنده نمیخواهم در این قسمت وارد بشوم که اگر یک قسمت از این مقدمات در این مملکت نمیشد امروز قدمهائی که ما میخواهیم برداریم عملی نبود پس یک قسمت عمدة از این عملیات شده است و اگر یک کسی بخواهد بگوید که این‌ها عملیاتی نبوده است بی‌انصافی خواهد بود زیرا صرف نظر از اینکه از مسائل مهمة مملکتی بوده است تاثیر بزرگی در زندگانی و اوضاع اقتصادی داشته است این ماله آن حالا آمده‌ایم رسیده‌ایم باین که یک مرحلة که دیگر مقدمات کار و مقدمات اولیة این‌ها صورت گرفته است و ما بیائیم و یک قدمهای دیگری که نزدیکتر است و همه کس هم می‌بیند که این قدمهای اقتصادی است برمیداریم و در این قسمت کار میکنم و برای این کار بوده است که در دو سال پیش آمده‌ایم بانک ملی ایجاد کرده‌ایم این مگر مسئله اقتصادی نبوده است و البته تأسیس بانک تأثیر کلی در قضایای اقتصادی نبوده است و البته تأسیس بانک تأثیر کلی در قضایای اقتصادی دارد و برای همین کار بوده است که ما امسال آمدیم و بانک فلاحتی درست کریم اول آمدیم پولش را در بودجه گذاشتیم و بعد مقدمات دیگرش هم دارد فراهم میشود و شاید تا یکی دو ماه دیگر هم درست شود پس تصدیق بفرمائید این مقدمات اولیه که خیلی واضح است برای مسائل اقتصادی است آنها شده است و حالا آمده‌ایم وارد در مرحله دیگری شده‌‌ایم و قدمهای دیگری برمیداریم و البته اینها در درجة اول بطور کلی خرج دارد پول میخواهد ما که نمیتوانیم بیائیم بگوئیم که چون فلان کار نیتجه خواهد داد یک اشخاصی بیایند کار کنند و ما به اینها بگوئیم شما بیائید کار کنید بعد انشاءالله وقتی که معلوم شود

این معادن خوبست وقتی که معلوم شد منابع ما خوبست یا فلان کار اقتصادی‌مان خوبست آنوقت حقتان را بگیرید این نمیشود ما باید پول را از حالا تهیه کنیم و مسلم است که بعد نتیجه خواهد داد خیلی بیش از اینکه ما امروز خرج کرده‌ایم و این پول را از منابع اقتصادی خوابیدة زیرزمین نمیشود خواست پس چطور ما میتوانیم این پول را از آنجا در بیاوریم قبل از این که یک مخارجی کرده‌ باشیم و بالاخره بایستی از جای دیگری در بیاوریم وقتی که خواستیم از جای دیگر در بیاوریم آنوقت میائیم روی این مردم و میگوئیم که شماها افراد این مملکت هستید و میخواهید مملکت شما ترقی کند و میخواهید در این مملکت کار پیدا شود که از راه کار کردن دارای ثروت بشوید از برای این کار مثل اینکه شما در زندگانی خودتان وقتی میخواهید یک نتیجه بگیرید اول یک سرمایه میگذارید یا اینکه شما وقتی که میخواهید یک عایداتی پیدا کنید میائید از احتیاجات ضروری خودتان وقتی میخواهید یک نتیجه بگیرید اول یک سرمایه میگذارید یا اینکه شما وقتی که میخواهید یک عایداتی پیدا کنید میائید از احتیاجات ضروری خودتان میزنید و یک پولی پیدا میکنید و کنار میگذارید تا اینکه بعد ازش فایده ببرید امروز شما باید و مطابق استطاعت خودش کمک کند که ما بتوانیم یک سرمایة تهیه کنیم و یک زندگانی از برای شما تهیه کنیم که بعد از آن فایده ببرید ما غیر از این کار دیگری نمیتوانیم بکنیم امسال‌ ما چقدر در بودجه برای این مسائل ذخیره دایم یک میلیون از برای چه چیز است؟ (فیروزآبادی‌ـ بانک) خیر این سرمایه اقتصادی است بدون اینکه شرح داده شود این ارقام مربوط به چیست بجهت اینکه یک ارقام مختلفه دارد پانصد هزار تومان برای بانک فلاحتی است پانصد هزار تومان اضافه است اگر شما بخواهید این دو میلیون بشود باید در این مالیات هم که ما حالا دو میلیون پیش‌بینی میکنیم و کمتر از این هم پیش‌بینی نمی‌کنیم موافقت کنید پس تصدیق بفرمائید که ما یک مقصودی داریم یعنی آن مقصودی را که شما را هم بمقصود خودتان میرساند مقدمات و وسایل آن را باید فراهم کنیم شما اگر نیتجه را میخواهید باید مقدماتش را هم قبول کنید. اگر خیر بگوئید که ما همینطور می‌نشینیم و امیدوار هستیم اگر انشاءالله از زیر زمین حالا همیشه هم بنا نیست که برود پیش کار کار که نشد ندارد شاید یکوقتی آمد و شد و ما هم کردیم و شد آقا روی این اصل نمیشود داخل عمل شد پس بنا بر این باید بیایند و یک قدری همراهی بکنند و یک مقداری از آن چیزی که استفاده میکنند بدهند تا اینکه آن کارها بشود آقا میفرمایند که مردم ندارند ما از آنهائی که ندارند چیزی نخواستیم شما این لایحه را بردارید از سر تا تهش ملاحظه بکنید ببینید چه میگوید؟ میگوید شرکتها و مؤسسات تجارتی اینها از پنجهزار تومان عایدات تا فلان مبلغ صدی فلانقدر و از یک میلیون فلانقدر بدهد یک میلیون عایدی باید داشته باشد تا فلانقدر بدهد وقتی که نداشته باشد که از او چیزی نمیگیریند میگوید مستخدمین دولت از سی و پنج تومان تا پنجاه تومان صدی نیم بدهند میفرمائید ندارند خوب بنده ازش نمیگیرم باصطلاح وقتی که شما بیائید و نگاه کنید ببینید یک قسمت زیادی از مردم را ما معاف کردیم از همین طبقه مستخدمین چنانکه ملاحظه میفرمائید گفتیم کسانی که تا سی و پنج تومان دارند معاف تو بخیر و ما بسلامت چیزی از تو نمیخواهیم خوب حالا یک کسی که پنجاه تومان دارد این چه عیبی دارد که یک صدی نیم بدهد چه ضرر بزرگی خواهد بود؟! همینطور البته بالا رفتیم وقتی که عایدات بالا رفت حالا اگر اشخاصی را شما میخواهید بگوئید نباید ازشان چیزی گرفت چنانکه در ضمن فرمایشتان فرمودید که من خوشم نمی‌آید از کسی چیزی بگیرند بله در زندگانی‌های شخصی همینطور است اگر کسی چیزی ندارد نباید ازش گرفت ولی عمل دولت مربوط بعمل اشخاص نیست دولت که گدائی نمیخواهد بکند دولت بافراد مملکت خودش میگوید آقا

شما اگر تا این درجه استطاعت دارید برای این کارهائی که ما میخواهیم بکنیم و بالاخره منفعتش را هم شما خواهید برد بیائید و یکقدری فداکاری کنید و یکقدری کمتر خرج کنید در بعضی قسمتهای زندگانی‌تان و بالاخره این را بدهید برای همان کارهائی که شما خودتان از آن کارها بیشتر استفاده میکنید شما باید بدانید که در هیچ جای دنیا باندازه مردم ایران کم مالیات نمیدهند همه جای دنیا به تناسب خودشان مالیات میدهند ما هم میخواهیم بیائیم و باندازه که لازم است خرجهای مفید کنیم بر فرض که یک پولهای زیادی داشته باشیم نمی آئیم این ها را خرج بکنیم تا یک استفادة کلی برایش در نظر نگیریم پس ما بقدر ضرورت تقاضای خرج میکنیم و بهمان اندازه هم از مردم توقع داریم و وقتی که شما تصور بفرمائید (حالا در یک فسمت هایش آقایان بخواهند پس و پیش کنندمختارند) ولی بنده تصور میکنم اصولا هیچ مالیاتی بعقیدة بنده متناسب تر و عادلانه تر از این مالیات نیست که آن اشخاصی که ندارید و عایداتشان کم است آنها را طبقه بندی کردیم و گفتیم تا آن کسانیکه دارند ما آنهارا طبقه بندی کردیم و گفتیم تا آن حدی که ضروری است و هر کس بخوادهد زندگانی ملایم و عادی و مختصر بکند برای او لازمست آنرا کنار گذاشتیم برای اینکه سی و پنجتومان در ای مملکت برای یک زندگانی خیلی عادی ملایم و با قناعت کاقی است و از طرف دیگر هم ما نمیخواهیم که هر یک طبقات زیادی از افراد مردم یک تحمیلی کرده باشیم از اینکه گذشت ما آمده ایم وبه تناسب استعداد مالی آنها ا زآنها میگیریم و بنده خیال میکنم که وقتی نگاه کنیم هیچ مالیاتی متناسب تر و عادلانه تر از این قسم مالیاتی که نسبت باستعداد باشد نیست شما اگر نخواهید این قسم مالیات را قبول کنید آنوقت باید برو ید روی آن حرف خودتان که اصلا هیچ نگیرید خوب اگر یک مملکتی بتواند بدون مالیات خرج کند و زندگانی کند و کارهایش را انجام بدهد چیزی از کسی نمیخواهد ولی متأسفانه ت بحال فکر بشر به آن نرسیده است اما راجع به نظامیان که فرمودید چون اینها با جان خودشان بازی میکنند در پول دادن باید مقدم باشند بنده وارونه اشرا میگیریم میگویم چون آنها جان نثاری میکنند نباید پول بدهند مثل اینکه شما روی یک اصل دیگری معتقدید که ما نباید تحمل به کسی بکنیم این مطابق فکر خودمان است ولی ضد فکر بنده است. چکار میشود کرد دو فکری است که نمی شود اینها را با هم تطبیق کرد بنده معتقدم تکه ما در زندگانی اقتصادی و اداری و سیاسی مملکت خودمان بایستی سعی کنیم از دنیائی که بیش از ما کار کرده است و تجربه کرده است اصولش ر بگیریم و از روی آن تقلید کنیم تقلید را نباید صرفاً تنقید کرد باید در اصول تقلیدکرد ساعت اگر میخواهید بسازید باید مثل دیگران بسازد باید مثل دیگران که سا خته اند بسازید همین طورهم اگر مملکت داری میخواهید بکنید باید همانطور یکه دیگران کرده اند بکنید والا اگر با افکاری که ما خودمان داریم و تجربیاتی که ما خودمان داریم بخواهیم زندگانی کنیم نمیشود اگر امروز ما میخواهیم واقعاً در ردیف ممالکی بشویم که میتوانند کار کنند اگر ما بخواهیم حرف بزنیم با دیگران بطوریکه دیگران باهم حرف میزنند برای اینکه ما یک قدمهایی برداشته ایم یک کارهائی کرده ایم که میتوانیم بگوئیم امروز این مملکت زنده است ( صحیح است ) این برای اینست که اصول را قبول کردیم شما میفرمائید اصول را قبول بکنیم شما اصلاً میگوئید تقلید را بگذارید کنار و خودمان کار کنیم اینجا یک جائی است که بنده و شما اصلاً از یک کوچه که خیر از توی یک خیابان هم نمیتواند راه برویم و باید شما آن طرف و من اینطرف راه برویم وبالاخره استثنائاتی را که آقا فرموند م ما آمده ایم قبول کرده ایم برای این است که منطق داشت منتهی وارونه آن منطق آقا بی نظیر هم هم نیست در سایر ممالک دنیا هم نظیر دارد و گمان دارد و گمان میکنم اکثریت مجلس هم در اینخصوص یا بنده همراه باشند که

نظامیان را استثناء کنیم و وقتی که جان نثاری میکنند دیگر ازشان مالیات نگیریم

رئیس ـ آقای طلوع

محمود رضا طلوع ـ بنده هم معتقدم باید از مردم مالیات گرفت ولی برای چه البته از مردم باید مالیات گرفت برای رفع حوائج مردم بنده نمیدانم هیئت دولت از اوضاع عمومی این مملکت مستحضرند از حالت روحّیه مردم اطلاع دارند بعقیدة‌ بنده اگر اطلاع میداشتند یک چنین لایحه تقدیم مجلس نمی کردند ( آقا سید یعقوب ـ صحیح است )‌در این چند روزة ‌اخیر تا بحال ده میلیون اضافه عایدات رأی داده ایم بنده حاضرم ثابت کنم مطابق ارقام از چند روز قبل تا امروز ماده میلیون اضافه عایدات رأی داده ایم من نمیدانم چه قضایای مهمی پیش آمد کرده که ماده میلیون اضافه عایدات باید رأی بدهیم؟! اگر نزا کت اجازه میداد بنده از اوضاع عمومی مملکت و از حالت روحیة‌تمام طبقات مملکت در این جا شرح میدادم وی متأسفانه نزا کت بنده اجازه نمیدهد…

زوار ـ نزاکت شما اجازه نمیدهد؟ بگوئید آقا

(صدای زنگ )

طلوع ـ بله از نقطه موقعیت فعلی مملکت نمی گویم بالاخره موافق این هستم که باید این ده ملیون عایدات را ازهمین مردم فقیر گرفت ولی برای چه؟ چه قضایای مهمی در این مملکت پیش آمد کرده که این پولها لازم است و شما ده میلیون اضافه عایدات میگیرید؟… (زوار احتیاجات ) شما میگوئید ما وزارت اقتصاد معین کرده ایم بنده هم موافقم پانصد هزار تومان برای چه میگیرید بچه مصرف میرسانید گذشته از همه اینها خود آقای وزیر عدلیه هم در موقعیکه لایحه بودجه مطرح بود ( بنده هم اجازه خواستم بودم متأسفانه مذاکرات کافی شد) خودشان فرمودند که ما یک میلیون و هشتصد هزار لیره بنام ذخیره د راین مملکت پول داریم یک دولتی یک مملکتی که یک ملیون و هشتصد هزار لیره بنام ذخیره داشته باشد نباید ده ملیون تحمیل بیک ملتی بکند. بعقیده بنده این ها عادلانه نیست و بعلاوه بنده ا زاین لایحه چیزی نمی فهم. مقصود لایحه مالیات بر عایدات است خوب اینکه شکل تدوین و تنظیم آن نیست اگر بنام بودجه آوده اند حق الثبت هشتصد هزار تومان و حق التجاره فلانقدر اینها را ما می بینیم بعلاوه این را ما میگوئیم شما میخواهید از تمام طبقات مالیات بگیرید یک عده مالیات ارضی میدهند یک عده را هم عایداتشان را بطبقات آورده اید طبقة‌ منحصر به فرد نیست شما از یک طبقه تجار بخصوص میخواهید مالیات بگیرید؟ این لایحه این را نشان میدهد که شما از طبقات مردم میخواهید مالیات بگیرید حالا بنده اینقدر عجول نیستم اگر یک قضایای مهمی پیش آمد کرده است اگر میگوئید یک مخارجی داریم این را بیائید بگوئید و مالیات را از مردم بگیرید اقلاً‌ ملت ایران بگویند که چون یک پیش آمدهای بزرگی کرده بود این مالیات را بر ما تحمیل کردند حالا کار بعمل جریان قانونی این موضوع ندارم مخصوصاً‌ متأسفانه که آقای وزیر مالیه در مجلس تشریف ندارند که عرض کنم هم بر خلاف قانون الان در خود گیلان مالیات میگیرند الان همین مالیات توتون با اینکه تحمیل بزارعین بود بر مالکین بود ولی گفتند که لازم است و مجلس رأی داد که منی سه تومان بگیرند الان متحد المآل شما صادر میکنید چیز غربی بکمن هشت قران اضافه این چه پولی است از مردم میگیرند مجلس که رأی نداده است جریمه از مردم میگیرند؟ مأمور گذاشته اند تومانی یک قران هم قبض میدهند جریمه میگیرند پول قران هم قبض میدهند جریمه میگیرند پول می گیرند از مردم چرا میگیرند؟ بالاخره اینها قسمت هائی بود که بنده می خواستم عرض کنم آقای فیروز آبادی این جا می فرمایند معادن اینها.

بنده اینها را از آمال خودم میدانم و خیلی هم مقدس است اما بنده عجله برای اجرای این آمال ندارم ولی پول از مردم میگیرند باید برای مردم خرج کنند ما هنوز ولایات مهمان مؤسسات قانونی ندارند واز حقوق قانونی و از حقوق مدنی محرومند بنده از جاهای دیگر اسم نمی برم از حدود گیلان خودمان عرض میکنم لنگرود که چهل هزار جمعیت دارد با اطراف و توابعش که هشتاد هزا ر جمعیت دارد نه صلحیه دارند با اطراف وتوابعش که هشتاد هزار جمعیت دارد نه صلحیه دارند با اطراف و توابعش که هشتاد هزار جمعیت دارد نه صلحیه دارند نه عدلیه دارند نه نظمیه دارند که شب اگر سارقی آمد مال التجاره یک کسی را برد یک پلیسی باشد که جلوگیری کند. آقا بندر است شب تجار چه میکنند صبح ها باید مال التجاره خودشان شب ها باز کول حمال بگذارند بیاورند در حجره های خودشان شبها باز کول حمال بگذارند ببرند منزل. مگر آقا قانون برای یک طبقات ممتازه است؟! ببرند منزل. مگر آقا قانون برای یک طبقات ممتازه است قانون برای تمام مردم است و باید عموم استفاده ببرند حالا از نقطه نظر صحیه و سایر قسمتها هیچ جسارت و عرضی نمی کنم ولی آقا اینها گرفتاریهائی است که ما داریم بالاخره باید یک برتیباتی بفرمائید که همانطور که از یک پیر زن د ریک ده کورة‌ بنام یک تومان مالیات میروید صد تومان پول او را برد اقلاً یک پلیسی باشد که بداد او برسد ما هیچ نداریم فقط در مرکز و شهر های مهم این مملکت در ولایات مهم این مملکت بله یک مؤسسات قانونی دارد ولی اغلب ملت ایران ا زحقوق مدنی و مؤسسات قانونی محرومند(زواز ـ این مملکت دویست کرور خرج دارد ) آنقدر ها خرج ندارد آقا بالاخره مال مردم است پول از مردم میگیرند بایستی برای مردم کار کنند بالاخره در این جا نوشته اند تجار در جة‌اول فروش پنجاه هزار تومان بنده نمی فهمم در عمل چه میکنند الان یک عده اشخاص هستند در بندر پهلوی صبح ها میروند بیرون شهر روزی پانزده هزار تومان بیست هزار تومان برنج میخرند و میفروشند ولی چقدر استفاده میکنند از هر خرواری یک قران میگیرند اینهادر سال اگر ملاحظه بفرمائید دویست هزار تومان فروش میکنند ولی هزار تومان هزار و دویست تومان استفاده نمیکنند از هر خرواری یک قران میگیرند شما با اینها چه معامله میکنید. و بالاخره بنده نمیدانم در عمل چه خواهدشد با این فشاری که فعلا از طرف مأمورین مالیه در ایالات و ولایات هست طرز اجرا و عمل این چه خواهد شد آیا هر کسی آمد پنجاه هزار تومان صدهزار تومان فروش کرد و پنجاه تومان بدهد این بعقیدة‌ بنده عادلانه نیست بعلاوه بعقیدة‌بنده یک جزائی هم در ماده هفت دارد که نوشتة‌است از یک تاده برابر جریمه میشود…

یکنفر از نمایندگان ـ سه برابر

طلوع ـ خیر ده برابر ماده را الان میخوانم…

عدل ـ ماده سیزده است

طلوع ـ نه آن ماده نیست. ماده هفت است بله این است نوشته است اشتغال بمشاغل مذکور در مواد ۴ و ۵ و ۶ بدون تحصیل جواز ممنوع بوده و متخلفین بجریمه معادل سه تا ده برابر حق جواز ممنوع محکوم خواهند شد و بعد یک مدتی راهم معین کرده است الان که هیچ قانونی معین نشده هیچ طرز تادیة مالیات در ایران معین نشده هر امین مالیه هر پیشکار مالیة‌ با فکر شخصی خودش اعلان میکند تا پانزده روز شما بایدمالیات بدهید در صورتی که هیچ موقع گرفتن نیست و هیچ قانونی باو حق نداده است مامور میفرستند د رخانه های مردم مخصوصاً در همین چند روزه چند نفر از اهالی رشت آمده بودند در همین چند روزة‌ ایام عید در گیلان حاصل برنج دست آمده بوده است و متاسفانه یک بازار آزادی دارد که باید آنها در بازار ببرند و بفروشند ولی عجاله خریدار ندارد و برنج همین طور مانده آنها باید محصول را بفروشند تا مالیات بدهند خود امین مالیه آنجا هم میداند ولی تمام خانه های محترمین و تمام خانه های مالکین ملک مامور گذاشته اند و با فشار و سر نیزه مالیات میخواهند حالا

چه شکل میگیرند دیروز برای بنده صحبت میکردند و بنده نمی توانم عرض کنم بعد خود رئیس مالیه پیشکار مالیه میگوید من اینمدت را تشخیص دادم شما نیامدید حالا باید ده برابر جریمه بدهید بنده نمیدانم چطور باید این پول را گرفت خوب در هر صورت این بعقیده بنده باعث تولید زحمت بای مردم خواهد شد. و یک کشمکش بین مردم و امنای مالیه خواهد شد و ثروت بنده برود برای اینکه او میگوید این مدت را من معین کرده بودم تو نیامدی من چه دلیلی در مقابل دارم که باو ثابت کنم بنده باید باو قسم بدهم و بگویم قسم را مقدس بشمار او میگوید من اینطور تشخیص دادم تو دیر آمدی این بعقیده بنده عملی نیست. یکی هم مأمورین و اعضاء‌ ادارات دولتی است چیز غریبی است حقیقه چیز غریبی است آقا مطابق قانون اساسی مشروطیت جزئاو کلاً تعصیل بردار نیست البته مجلس شورای ملی است قوه مقتته است قوه مجریه است ولی جزء قانون اساسی چیست البته تشکیلات و ادارات مشروطیت است اداراتی که در مملکت مشروطه تأسیس میشوند اینها جزو تشکیلات مشروطیتند طبقات منوّرة مملکت ما از مدرسه بیرون آمدة ما همینت اعضای ادارات دولتی هستند اینها حقیقه زحمت کشیده اند مدرسه رفته اند تحصیل کرده اند بالاخره طبقات متجدد ما هستند اینهارا آمده ایم استخدام کرده ایم مستخدم را که می آورید حقوق میدهید آنوقت بعناوین مختلف از حقوقش میکاهید بنده نمیدانم اگر شما مستخدم لازم دارید بگوئید من فلان مبلغ حقوق بشما میدهم که اقلاً این مطمئن باشد خیالش راحت باشد این حقوق را بگیرد و مطابق متحد المآل شما هشت ساعت کار کند ولی انواع و اقسام تضییقات برای اعضاء ادارات درست می کنید اسم تقاعد میگیرد این جا هم اینطور هشتاد نفر هم در وزارت پست تلگراف منتظر خدمت میکنید متقاعد میکند اگر یک حقوق زیادی هم داشت او را متقاعد میکردید یک چیزی بود بعلاوه اینها هفتاد هشتاد نفر که نیستند هفتصد هشتصد نفر هستند برای اینکه عائله دارند اینها همه را بیکار کرده اند با چه حقوق اگر یک مدیر کل بود بیکار میکردید یک پول زیادی میشد ولی اینها که پنجاه تومان شصت تومان حقوقشان است تقاعدش چقدر میشود حالا بنده کار ندارم دولت است اینها هم مأمورینش هستند یکی هم موضوع بروات تجارتی است در ماده سه این یک توضیحاتی که خواستم داده شود نوشته است بانکها و سایر مؤسسات صرافی به تناسب نیم در هزار از بروات و اوراق تجاری که میفروشد مالیات تمبر خواهند پرداخت بنده خواستم برای اینکه بهتر بفهم خواستم یک توضیحات کاملتری در اینموضوع داده شود. اوراق و بروات تجارتی دست بدست گردش میکند ممکن است که بنده تاجرم یک ورق از دست بنده میرود اینها پنجاه دست هم اگر بخواهد رد و بدل بشود باز هم هر هزار تومان باید پنجاه تومان بدهد یا نه؟..

یکنفر از نمایندگان ـ خیر

طلوع ـ بعقیدة‌ بنده اگر اینطور باشد این هم خیلی خوبست برای خاطر اینکه ممکن است اصلاً این اصل قضیه را از بین ببرد و این قدر بگردد که اینها اساساً مستهلک شود و بالاخره بایستی واضح باشد حالا دیگر چه عرض کنم کردم خواستم یک توضیحی در این بابت داده شود

وزیر عدلیه ـ بنده این را بطور خیلی جدی عرض میکنم که اگر آقا بتوانند با رقم ثابت کنند که در این چند روزه نیمدانم بموجب کدام یک از لوایح است که ده میلیون آقا رأی داده اند ( طلوع ـ ثابت میکنم ) خوب اگر ثابت کردند بنده این لایحه را از طرف دولت مسترد میدارم ( طلوع ـ پشت همین تریبون بنده ثابت میکنم )‌( صدای زنگ ) اجازه بدهید بالاخره حساب و رقم یک چیزی است که ما سرمان میشود اگر آقا

توانستند بفرمایند که ما بواسطه مالیاتهای جدیدی که عرض کنم نمیدانم چه چیز است یک لایحه راجع بحق الثبت وسائط نقلیه آمده است این جا شور اولش امروز گذشته است و اینها یک مالیائی بوده است که میدانید و حالا یک منبعی اضافه شده که ما هشتصد هزار تومان پیش بینی عایدات آن را کرده ایم دیگر چیزی نیامده است. ده میلیون عایدات را اگر ما توانسته ایم اینجا گذرانده باشیم بطور قاچاق همچو معلوم می شود دیگر بنده بشما قول میدهم که برای راحتی فکر شما و فکر آقایان دیگر بنده بشما قول میدهم که برای راحتی فکر شما و فکر آقایان دیگر این لایحه را پس میگیریم و می گوئیم آقا ما ده میلیون داریم عجالتاً این را خرج کنیم تا به بینیم بعد چه می شود ولی متأسفانه اینطور نیست ( طلوع ـ بنده در پشت تریبون ثابت می کنم ) این لایحه را هم اگر آقایان اضافه کنند بر لایحه مالیات قبل آنوقت در همان حدودی است که ما تقریباً پیش بینی کرده ایم فرض بکنیم دویست هزار تومان بالاتر یا پائین تر یک تیکه ا بیانات آقا (که البته بنده یک یادداشت هائی برداشته ام ) یک قسمت از فرمایشاتشان این بود که فرمودند اگر بنده بخواهم در اینجا اوضاع مردم را عرض کنم بنده تصور میکنم اینجا مثل تمام نقاط دنیا مملکت دارای افراد مختلف طبقات مختلف است ممکن است اشخاصی باشند که اوضاع روحیشان بد باشد ولی اکثریت ملت ایران تصور میکنم به همة‌ آن قدمهائی که از برایش برداشته شده است اگر واقعاً یک اشخاصی بگذارند نه اینکه اوضاع روحی بنده و دیگران را به در دل انداخته باشد اگر اوضاع روحیشان را ازشان بپرسید خیلی خوبست و آنوقت شما در اینجا بی انصافی میفرمائید ولی هیچ جا نتوانسته اند روحیات تمام طبقات را خوب بکنند ما هم نمیتوانیم بکنیم . اما راجع بذخیرة مملکت ذخیرة‌مملکتی آقا برای نیست که اگر در هر دفعه آدم یک احتیاجی پیدا کرد یک احتیاج جاری پیدا کرد فوراً دست بیندازد بذخیره ( خنده نمایندگان) شنیده اید که میگویند فلان شخص خیلی پول داشت و نمیخورد جواب داده شد چون نمیخورد آن پولها مانده بود و البته اگر میخورد که پول نمیماند پس ذخیره برای این نیست که ماهر دقیقه برویم دست کنیم برداریم اگر اینطور در مدت کمی از بین خواهد رفت بعلاوه آقا میدانند که در درجة اول دخیرة مملکتی بایستی از برای تبدیل پول نقره بطلا بماند( نمایندگان ـ صحیح است ) و این پول ر اگر بخواهیم هر روز بیک کاری بزنیم و خرج کار دیگر بکنیم آنوقت خودتان تصدیق میفرمائید که ما نمیتوانم این کار را عملی کرده باشیم. در بیانات آقا مختصراً همچو اشاره بود که این آیا مالیات بر عایدات است چه چیز است بنده عرض کنم میکنیم اسمش( خنده نمایندگان) مالیات بر عایدات اسمش را میخواهید بگذرانید اما از تمام طبقات میگیریم این را من خیال میکنم که شما که بافکارتان آشنا هستم باید این را مثل بنده معتقد باشید که حتی الامکان باید از تمام طبقات ای مالیات را گرفت و بهترین مالیات این است که تمام طبقات درش شرکت بکنند منتهی تا یک عده اشخاصی را آمده ایم چون درائیشان خیلی کم است سرمایه شان خیلی کم است و بخرج ضروری خودشان نمیتوانند برسند آنها را کنار گذاشته ایم ولی از بقیه میگریم بله باید از تمام طبقات بگیریم دلیل ندارد که یک طبقات بگیریم دلیل ندارد که یک مملکتی یکعده از افرادش کار کنند جان بکنند زحمت بکشند توی آفتاب تمام ایم مالیاتها را رو یهمرفته ما با بحال بیشترین را قسمت عمده اش را از محل فلاحت و زراعت میگرفتیم خوب چه دلیل دارد بنده تجارت می کنم آقا و متاسفانه بنده با کمال تاسف این را عرض می کنم بنده که تاجرم بعد از این مالیات باز خودم نداده ام بنده روی جنسم خواهم کشید. بالاخره بمصرف کننده تحمیل میشود حالا آمدم خودم دادم چه اشکالی دارد عرض کنم که حسن این مالیات یکیش این است که ما سعی کرده ایم تمام مخارج عموی را مخارج مفیدة‌ مملکت را باید تما افراد

مملکت باندازة استطاعت خودشان بدهند و الا برویم بیک طبقه بگوئیم که چون تو یک کسی هستی که باید زمین شخم بزنی و از زمین پول بیرون بیاوری و زراعت کنی ماهم از این زمین تو مالیات میگیریم اما اگر یک کسی دارای یک سرمایة‌ است و از این راه میتواند چندین هزار تومان عیدی پیدا کند او هیچ نباید بدهد بایک کسی طبیب است این آقا تشریف میبرند سر مریض پول میگیرند و بالاخره عایدات هم دارند زندگانیشان هم خیلی خوبست خوب باید مالیات هم بدهند آن قسمت اخیر از بیانات آقا را میخواهم جواب عر ض کنم که میفرمایند چرا از مستخدمین میگیرند بنده گمان میکنم بی لطفی میکنند پس اگر ما آمدیم از یک اشخاصیکه یک عایدات منظمی دارند یک دارائی دارند مالیات گرفتیم علت اینکه مستخدمین را کنار بگذاریم چه چیز است بالاخره اینهم یک کسی است که نسبت باغلب افراد مملکت یک عایدات منظم تر و ثابت تری دارد و سهلتر از همه هم وصولش میشود بجهت اینکه در همان موقعی که میخواهند بهش بدهند ازش کسر میکنند ما یک همچو عایدی صحیح حسابی بی زحمت را از دست بدهیم چرا؟ البته در قسمتی که آقا اشاره کردند که یک اشخاصی هستند که ظاهراً فروششان خیلی زیاد است و منفعتشان خیلی کم ممکن است اینجا یک پیشنهادی بدهید ما کلیة در قسمت دلالها وکسانیکه حق العمل کار هستند در سال هزار تومان عایدی دارد دویست تومان مالیات بدهد و بنده این را با آقا موافقم که هر جائی که هست مارا متوجه کنند تا نتیجة برسیم. در این قسمت بنده با آقا موافق هستم و چون شور اول است ممکن است پیشنهاد بدهید در کمسیون هم خودتان تشریف بیاورید صحبت کنیم تا به نتبجة برسیم و لابد در سر مواد مذاکره خواهند کرد و برای اینکه بنده وقت عزیز مجلس رااز دست شما نگرفته و زیاد وقتشان را تلف نکنم این را میگذارم برای همان قسمتهای مربوطه.

رئیس ـ آقای طهرانی

طهرانی ـ عرض کنم تصور میکنم بهترین مالیتها مالیات بر عایدات است برای اینکه یک مالیات عادلانه ایست و بنده که در این لایحه خودم را جزو مخالفین نوشته ام برای این است که در طرز تنظیم لایحه بعضی عرایض داشتم که در فراکسیون ممکن نشد حل شود و البته آقایان هم همه میدانند که بنده بر خلاف دیسپلین رفتاری نمیکنم اگر مطالبی داشته باشم در فراکسیون خیلی سخت تر و شدید تر صحبت میکنم و با آقایان هم حل میشود و بعد در مجلس ساکت هستم ولی این لایحه چون در تنظیم موادش اشکالاتی دارد که آنجا نتوانستم عرض کنم این است که خواستم بلسان مخالفت و بعنوان مخالفت در مجلس اظهار کرده باشد که خاطر آقایان متوجه باشند که اولاً در قسمت شرکت انتفاعی در ماده دو در تبصره که مینویسد: میبرند و در خارج آن پول میکنند و این را بخارج میبرند و در خارج آن را پول میکنند عایدات از آن در خارج اخذ میکنند بنده نفهمیدم که با آنها چه معامله میکنند مثلاً فرض کنید یک مواد خامی فرض بفرمائید قوزة‌پنبة یک شرکتی است قوزه میبرد از این جا واین قوزه را عیناً حمل میکند میبرد در خارجه پوستش را میگیرد و پنبه بهترش میکند دولت ا زاین شرکت چون این قوزه را آنجا میبرد و پنبه خالص بعمل میآورد دولت از آن قوزه چه میگیرد قوزه را اینجا قیمت میکنند میبرند مخصوصاً د رشرکت نفت جنوب در نفت سیاهی که از ایران خارج میشود آن مواد اولیه میخواهیم بفهمیم این نفت سیاه را قیمت میکنند این نفت سیاه همینطوری که خارج میشود کشتی کشتی این را قیمت میکنند و از آن مالیات میگیرند یا خیر این را خواستم توضیح بدهند برای اینکه نوع تجارت ها و نوع کسبی که در مملکت ایران است اکثر آنها شاید دو ثلث سه ثلث سه ربعش دست شرکت های خارجی است البته یک مالیاتهائی که شامل اشخاص و افراد خارجی که در این مملکت انتفاع میبرند خیلی مفید است و باید

ما این مالیات را تصدیق کنیم برای اینکه مالیات بر عایدات است و از کسانیکه عایدات دارند از عایدات آنها گرفته میشود قسمتی را که بنده عرض داشتم ماده راجع بتجارو اصناف است که خیلی بی رویه تنظیم شده است برای اینکه اولا دولت باید فکر کند در وضع این قانون چون با تمام مردم تماس پیدا میکند شاید با نصف بیشتر مردم تماس پیدا میکند این تماس مأمورین دولت با مردم با یک چنین لایحه و اجرای این را باید دولت خودش فکر کند که در آتیه بچه محظوراتی ممکن است خودش مبتلا شو و ممکن است مردم را مبتلا کند بالاخره دولت و مردم و ملت یکی هستند از وضع مالیات و دراجرا باید یک ترتیبی یک وضعیتی را اتخاذ کرد که نه اسباب تنفر مردم بشود و هم دولت موفق شود به تحصیل عایداتی که بمردم هم صدمه وارد نیاید. مسئله تجار همانطوری که آقای طلوع هم این جا یک اظهاراتی کردند شما نمیتوانید تجار حق العمل کار را دلال حساب کنید یعنی بگوئید اینها دلال هستند همان حق العمل کار هستند اصلا ما تاجر نداریم د رمملکت این را که نباید پنهان کرد ملاحظه کرد باید صریح گفت بنده در بازار ارائه میدهم یک تاجری که در روز بیست هزار تومان سی هزار تومان معامله کند شاید واقعاً ده تومان نفعش نمیشود( آقا سید یعقوب ـ صحیح است ) بنده این را بشما ارائه میدهم بیست فقره در سال صد فقره در سال که معامله میکنند پنج فقره نفع پنچ فقره ضرر میکنند و آنوقت ا زدویست هزار تومان شاید هزار تومان هزار و دویست تومان پیدا کند و این بطور چوب انداز تاجر درجه اول دویست و پنجاه تومان تاجر درجه دوم صد و پنجاه تومان این مالیات بر عایدات نیست و این سبب میشود که این یک قسمت مردم هم که دلالی می کنند اینها هم از بین میروند بعلاوه شما مالیات بر عایدات در شرکتها قائل شده اید که عایدات آنها را حساب کنید حالا اگر چنانچه یک تاجری دفتر منظم داشته باشد یک کاسبی قبول کند که دولت یک دفتر پلمپ کردة منظم بهش بدهد که معاملاتش را مطابق نظر دولت در دفترش ثبت و مطابق او مالیات بدهد چه اجباری دارد که شما بگوئید خیر حتماً تو باید سالی آنقدر بدهی خیر میکوید مالیات بر عایدات رامن قبول دارم مطابق مقررات در آن دفتر منظمی که تو بمن میدهی من مطابق معمول مالیات بتو میدهم پس از تجار و اصناف هم یک عده هستند که اگر دولت یک دفتر منظمی بانها بدهد وارد کنند و ا زعایداتشان هم بدولت مالیات بدهند هیچ حرفی هم ندارند یکی هم راجع بوکلای عدلیه وقتیکه خود آقای وزیر عدلیه دفتری برای آنها تنظیم کرده اید و سه تا دفتر بآنها میدهند تا آنها مطابق نظامنامة وزارت عدلیه هر وکیلی باید آن کنتراتی را که با موکل خودش می بندد یک سند در دوسیة عدلیه بگذارد یکی هم پیش موکلش یکی هم پیش خودش آنوقت این تقسیم بندی که وکیل درجة اول و دوم و سوم صد وبیست تومان این بدهد شصت تومان او بدهد یعنی چه خوب ممکن است شما از روی عایداتش مطابق نظامنامة مالیات بگیرید و اغلب و کلای عدلیه که در طهران که مرکز مهم مملکت است استفاده می کنند یکی دو تا سه چهار تا ما بتوانیم پیدا کنیم وقتی از اینها خارج شویم همه اش یک معامله کردی و خوردی است کارهای روزانه است باید از صبح تا شام زحمت بکشند و پنجقران یکتومان دو تومان پیدا کنند بروند گذران کنند و این مالیات نسبت بوکلا باین ترتیب بعقیدة بنده عادلانه نیست یکی در قسمت اطبا خوب شما اداره صحیه دارید حرف این نیست که یک طبیب مجازی بگوید من طبیب درجه اول هستم این اصلا برای دولت بد است شما صحیحه دارید دیپلم دارند تحصیلاتش معلوم است اجازه را از صحیحه میگیرند و صحیحه آنها را طبیب درجة اول میشناسد شما چطور مالیات آنها را درجه اول میدانید البته این را هم ممکن است اداره صحیحه معلوم کند و طبیب درجة اول و دوم و سوم معین شود و نوعاً اطبای درجه

اول عوایدشان در تمام مملکت معلوم است یک تحمیلی بآنها بکنید و از عایداتشان یک چیزی بگیرید همه موافقند ضرری ندارد برای اینکه مالیات بر عایدات است ولی قسمت دیگر از اطبا همین طور گرفتارند بنده شما را میگردانم در طهران اغلب مردم و مرضائی که باطبا مراجعه هفتة دو قران بطبیب میدهند شما فکرش را بکنید که اینها را مانع میشوید از طبابت چطور میشوید وصول کرد اینها یک قضایائی است که راجع باطبا باید تعدیل شود و رسیدگی شود و یکی هم ر مسئله جریمه بقول خودتان که در فراکسیون با خود هئیت دولت پیدا مذاکره میکردیم این قانون برای آزمایش است میخواهید آزمایش کنید به بینید مالیات بر عایدات را تنظیم کرده اید از بین ببرید بنابراین این نظری که خودتان این منظور را دارید و آزمایش میخواهید بکنید این جرمی را که قائل شده اید یک بهانة دست مأمورین دولت و امنای بر خلاف است یا دیر جواز گرفت باید جرم بدهد آخر شما فکر کنید شما در تماس هستید با مردم شما خودتان اظهار میکنید که ما این عایدات را میخواهیم برای اینکه اقتصاد یات مملکت را اصلاح کنیم برای اینکه ملت ثروتمند شوند برای اینکه مردم چیزدار شوند برای مرحلة اول ببخشید اعلان جنگی است که دولت میدهد بعموم بنده بکلی مخالفم با این سه برابر جریمه بزنید این را البته اگر در یک محکمة در جائی معلوم شود آن هم در یک محکمة قانونی نه کمیسیون وزارت مالیه اگرمعلوم شد که یک چیزی را که برای او مقرر شده بر خلاف او اظهار کرده خود او را بدهد یا یک برابر و نیم بدهد دیگر سه برابر چرا بدهد؟ اینهم عادلانه نیست. بنده مرادم این بود که مالیات بر عایدات بهترین مالیات است البته اگر خرجش را هم دولت همینطوری که در نظر دارد باحتیاجات مردم برساند و باطرز تنظیم این لایحه و این ترتیبی که پیش گرفته اید این ترتیب قابل اجرا نیست و بنده تصور می کنم که یک تماس خیلی شدیدی بین مردم و دولت حاصل شود بدون اینکه آن نتیجه را که دولت میخواهد بگیرد بگیرد.

وزیر عدلیه ـ نمایندة محترم از بنده توضیح خواستند راجع بقسمت دو از مادة ۲ در صورتیکه مرکز اصلی آنها محصولات بدست آمده در ایران تحصیل میشود(بتناسبی که فوقاً‌ ذکر شد) مالیات خواهند پرداخت. یعنی چه جور حساب این می شود حساب این آن اندازة که بنظر مشکل میآید مشکل نیست فرض کنید یک شرکتی یک محصولی را در ایران بدست آورد یک معدنی را استخراج کرده و بعد یک محصولی را عمل آورده است بایستی دید که از برای بدست آوردن این محصول چقدر خرج شده است و بعد صرف نظر ا زمخارجی که در خارج می کند از برای اینکه آنرا بفروش برساندیا آنرا آماده تر بکند برای بازار خارج البته مخارجی می کند او را باید گذاشت کنار بعد باید حساب کرد آن قسمتی که خرج کرده است در ایران چقدر است و بعد آن محصول چقدر در بازار خارج بفروش میرسد بعد از آن خرجی را باید کم کرد از آن حاصلی که خواهد برد در موقع فروش فرض بفرمائید من هزار تومان خرج کرده ام این محصول را بدست آورده ام بعد دویست تومان در خارج خرج کرده ام برای اینکه او را آماده ترش کنم و دستی رویش بکشم این میشود هزار و دویست تومان و فروخته ام او را دوهزار تومان این هشتصد تومان یک قسمتش عایداتی است که مربوط است بآن قسمتی که در ایران بعمل آورده و یک قسمت مربوط بعملیاتی است که در

خارج کرده است فرض بفرمائید که بنده این جنسی را که اینجا در آورده ام هزار تومان فرض کنید دو مؤسسه است یک تجارتخانة فروش دارد در خارج خود آن تجارتخانة خارج البته یک منفعتی باید برایش حساب کرد یک مقدار هم در ایران خرج کرده است و در آن قسمت هم نفعتی میرسد راجع بآن قسمت فروش و نفعی که باید ببرد در خارج او را باید بگذاریم کنار و بعد عایدات خودمان حساب کنیم یعنی فوایدی که از حیث بدست آوردن محصول در ایران بدست آورده خوب البته در بعضی تجارتها یکقدری پیچیده تر می شود باید نشست و یک حسابهائی کرد و یک ترتیبی دارد این را در عمل بنده خیال نمیکنم اشکال بزرگی باشد و نتوانیم حل کنیم.

راجع بمسئله طبقه بندی و اینها که فرمودید یک قدری اشکال دارد و ممکن است که پایه را بر عایدات قرار داد بنده متأسفانه نمیتوانم موافقت با نظر آقا بکنم برای این که اتفاقاً بنده در چند سال پیش در وقتیکه شرافت عضویت مجلس را داشتم و مخبر کمیسیون قوانین مالیه بودم و مالیات بر عایدات را بطور مفصل و مشروحی هم بود پیشنهاد کرده بودند اینجا در همانوقت بنده احساس کردم و استنباط کردم وبالاخره آمدند با بنده عدة از آقایا ن تجار مذاکره کردند کاملا نقطة مقابل عقیدة آقارا دارند عقیده شان این است که طبقه بندی ولو اینکه یک معایبی داشته باشد این بهتر است از برایشان تا اینکه حساب روی عایدات بشود حالا اگر آقا در این طبقه بندی نظری داشته باشند عرض کردم نظرها را نباید حالا بحث کرد بایستی پیشنهاد داد و بعد بیاید در کمیسیون و راجع باینکه بطور حق العمل کار میکنند یا بطور دلالی است آنرا هم همینطور که عرض کردم در ضمن مواد باید پیشنهاد داد و راجع بوکلای عدلیه که میفرمائید این ها یک عوایدی دارند که معلوم است اساساً اگر آقا شما آمدید و بردید کار را روی عایدات در همه موارد خیلی دقیق خواستید بشوید آن تماس و زحمتی را که خیال میکنید ا زبرای عملی کردن قانون پیش خواهد آمد و دولت با مردم تماس زیاد پیدا می کند برای اینکه شما آنوقت مجبورید تناسب قائل شوید که از فلانقدر عایدات باید فلانقدر بدهد تا فلانقدر فلانقدر آنوقت بایستی که داخل شوید در جزئیات کار مردم ما اینطور نمی خواهیم ما میل نداریم که در زندگانی خصوصی و تجاری افراد مداخله کنیم حتی المکان می بینید که بوجدان پاک خودشان واگذار کرده ایم و ملاحظه میکنید که در اثر تذکری که کمیسیون داده بود و نگرانی که بنده دیدم در آقایان هست آنجا موافقت کردیم و بعضی از اقسام تفتیش را نوشته شده است در ماده که این قبیل تفتیشات ممنوع است که مردم بدانند ما نمیخواهیم محاسباتشانرا دست بزنیم و تفتیش کنیم و ازاین بابتها کاملا خیالشان راحت باشد اگر بنا شدشما بخواهید تناسب را قائل شوید و باتفتیش این عمل را از پیش ببرید آنوقت بنده تصور میکنم تمام مشکلاتش را که ایشان میگفتند در عمل پیش خواهد آمد و مشکل خیلی شدیدی که الان نیست ما این جا باطبا گفتیم که شما وقتیکه اظهار نامه میدهید عایدات خودتان را در نظر بگیرید اگر عایداتشان کم است اگر در هفته چهار قران بقول آقا بهش میدهند خوب ضرورتی ندارد که بگوید من طبیب درجه اول هستم میشود طبیب درجه سوم و میدهد سالی شش تومان یک مبلغ فوق العاده نمیدهد در قسمت وکلا و اطبا بنده عقیده ام این است خیر آقا ما که روی فضل و دکتر است و تحصیلاتش خیلی عالی است این باید صد و بیست تومان بدهد ممکن است عایداتش کم باشد مالیات بر فضل نیست (افسر ـ برنفع است ) مالیات بر منافعی است که میبرند ممکن است یکنفر از نقطه

نظر دیپلم طبیب درجه اول باشد و یکنقر دیگر هم طبیب درجه سوم باشد و بالاخره عایدات آن طبیب درجه سوم بیشتر باشد تا آنکه درجه اول است الان در همین شهر پایتخت و مرکز (در ولایات هم هست ) اطبائی هستند که سالهای سال تجربه دارند و طرف رجوع یک عده زیادی از مردم هستند و عایداتشان هم خیلی زیاد است ولی مشکل است برای بنده و آقا که بگوئیم درجه سوم هستند. این را بنده اینجا می گویم که خیال نکنید مثلا درجه درجة علمی است و کلا هم همینطور و کلا درجه بندی مخصوصی دارند و روی همان هم خواهد بود درجه اول هم ممکن است بشود از نقطة‌ نظر عایداتش ولی فقط در صلحیه حق داشته باشد. اینجا یک کلمة آقای طهرانی فرمودند و حال آنکه می دانم که مقید هستند که وقتی صحبت می کنند طوری نباشد که زننده باشد مخصوصاً وقتی که بنده ارادتمند هم مدافع هستم یک مرتبه گفتند مواد گتره ، نه ، بنده ، قبول نمی کنم (طهرانی ـ مواد را عرض نکردم عایدات را گفتم ) و می توانم حتماً عرض نکردم عایدات را گفتم )‌و می توانم حتماً عرض کنم که شما هم وقتی که میفرمائید برای احترام مجلس و احترام قانون ممکن نیست گترة باشد وقتی که یک قانونی را یک دولتی میآورد بیک مجلسی از نقطة نظر احترام مجلس و احترام خودش ممکن نیست که او را گتره بداند( طهرانی ـ‌ سوء تفاهم شد ) و آقا هم البته قصدتان این نبوده است و باین معنی و این عبارت باشد.

جمعی از نمایندگان ـ کافی است.

آقا سیدیعقوب ـ چه حرفی است . مادة باین بزرگی می گوئید کافی است. مخالفم

رئیس ـ‌ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب ـ بنده میخواهم توجه بدهم مجلس را آقای وزیر عدلیه یکنفر است و جواب همة را میخواهد بدهد حالا هم خسته شده است ولی تصدیق می فرمائیدکه این یک مالیاتی است که تمام افراد مملکت در آن شریکند بنده برای اینکه مستحضر بشوید مالیاتها در تماماً‌ رد نظرتان می آوریم عوایدی هم که در این مملکت دستشان است نظرتان می آورم عده مالیات دهنده را هم در این مملکت در نظرتان می آورم فرمایشات آقای وزیر عدلیه را هم یکی یکی جواب بدهم آنوقت بگوئید مذاکرات کافی است استدعا میکنم از اکثریت با بنده موافقت کنند یک یادداشتهائی آقای وزیر عدلیه در موافقت بیان کردند بنده هم یادداشتهائی کرده ام موافقت با بنده بکنید در کلیات عرایضم را عرض کنم دیگر رأی با اکثریت است …

عده از نمایندگان ـ‌ بفرمائید

آقا سید یعقوب ـ اینجا بنده وجدان اکثریت را شاهد قرار میدهم و همینجور افراد ممکلت را طبقات مردم را هم دفیله میدهم در نظر شما ها اولا آقایان نمایندگان نگاه کنید عده مملکت ما چقدر است عدة جمعیت ما از بندر پهلوی گرفته تا قصر شیرین از جلفا تا بهبهان عده جمعیت ما به بینیم چقدر است حالا ما بکوئیم چهل کروریم شوخی است آن عده که جغرافیا و دانایان معین کرده اند در حدود بیست کرور بیست و پنچ کرور است ( دکتر حسن خان ـ خیر هشت و نه است) هشت و نه حالا بنده چون خجالت میکشم بگویم مملکت ما آنقدر است این جور میگویم این مملکت را آقا بیائید تقسیم کنید بعدة مالیات بده بچه های ما تا سن هفده سال هیجده سال که نباید مالیات بدهند پیر مردها هم که داخل در جمعیت ما نیستند آن اشخاصی که دارای یک امتیازاتی بوده اند که مالیات نمیدهند نباید قائل شویم عده مالیات بده مملکت ما چقدر است در حدود هر اندازه بنده تحدیدش نمیکنم تعبینش نمیکنم که ملتفت باشد چه لایحة ما گرفتارش هستم و میخواهیم رأی بدهیم این یک مسئله مسئله دوم میفرمائید که

مملکت ایران مالیات نمیدهند این عده که در حدود هفت کرور یا هشت کرور بیشتر نیستند که باید مالیات بدهند الان بنده مدلل میکنم که صد کرور مالیات میدهند. آقای افسریه بنده حمله نکنید اگر مدلل نکردم صد کرور اینها مالیات میدهند اینهائی که آمدند مالیات وضع کردند ما خواب نیستیم بیداریم. اینجا بنده صورتش را بشما میدهم مالیات بر ارزاق گندم خرواری دوازده تومان ما خرواری بیست و چهار تومان پول بهش میدهیم مالیات گمرک هشتصد هزار تومان بود حالارسیده است ببه بیست و یک کرور این مالیات بیست و یک کرور برکه تحمیل میشود. غیر از بر بنده و جنابعالی و تمام افراد مملکت برکی تحمیل میشود مالیات بر مسکن عرض میکنم این مالیات بر مستغلات مالیات بر مسکن عرض میکنم این مالیات بر مستغلات مالیات بر مسکن نیست مالیات بزراعت کدام است؟ مالیات مستقیم مالیات جنسی مالیات بر زراعت نیست مالیات مراتع مالیاب بر زراعت نیست مالیات بر لباس لباسهائی که هست که داخل در همان مالیات است مالیات بر فضول عیش مثلا قلیان کشیدن چای خوردن سیکار کشیدن اگر کسی عادت داشته باشد به تریاک خوردن مالیات بر تریاک مالیات بر دخانیات مالیات بر قند و شکر و چای مالیات برگردش و راه رفتن آخر تو میخواهی سوار اسب شوی باید مالیات بدهی ، چشم ، بنده خواستم بنظر اکثریت بیاورم که آقای وزیر عدلیه میفرماید این مملکت مالیات نمیدهد مدلل کنم که هفت کرور جمعیت باینکه استخراج معدن برایشان نکرده اند حالا سر استخراج معدن که آن حملات سخت را به بیچاره آقای فیروز آبادی کردند آنرا هم بنده عرض میکنم با آنکه وسائل تحصیل عوائد بدستشان نداده اند چطور؟ همان شخصی زمان حضرت آدم بوده همان گاوهائی که در زمان کیومرث نشان ما داده اند بهمان میگویند باید زراعت کنید این ترتیب زراعتمان این ترتیب صنایعمان کدام وقت دولت تشویق کرده است یک کارخانه مگر آقایان آذربایجانی در روزنامه نخواندید کبریت آذربایجان موقوف شد کجا دولت مساعدت کرد که این کارخانه کبریت که آن بد بخت ها در آذربایجان ایجاد کردند کمک بکند کجا دولت مساعدت کرد که آن کارخانه که حاج رحیم آقای قزوینی آورده است تشویق کند کجا یک شرکتی یک امتیازی یک تشویقی کرده است که ما بگوئیم عواید بدستشان داده ایم و حالا باید مالیات بدهند صد کرور مالیات میدهیم آنوقت به آقای فیروز آبادی بدهندصد کرور مالیات میدهیم آنوقت به آقای فیروز آبادی میگوئید شما میگوئید چطور شیر بی دم و سر اشکم که دید شما میگوئید چطور شیر بی دم و سر و اشکم که دید شما می خواهید راه آهن داشته باشید همه چیز داشته باشید اما مالیات ندهید کی فیروز آبادی گفت مالیات ندهید صد کرور مالیات میدهند در مقابل این صد کرور مالیات آن چیزی که اینجا برای ما وسائل را حرکت بدهد و ببرد بسعادت ثروتی آن چه چیز است؟‌ (‌زوار ـ‌ همه چیز )‌ آقای زوار از دولت و وزراء که نیستند جواب نمیخواهد بدهید (‌خنده نمایندگان )‌ آن چیزیکه میبرد ما را رو بثروت او چه چیز است ؟‌ آنکسی که ما را رو بعالم سعادت صناعتی و تجارتی تشویق و تحریص بکند آن چه چیز است ؟‌ این یک مسئله معادن حالا خوب در نظر آقایان میاورم که خدای احدواحد شاهد است که غیر از خیر مملکتو علاقه بسعادت دولتاسلامی هیچ مقصودی نداشتیم و نداریم خیلی هم خوشحال هستیم که سر این عقیده پامال شویم (‌فیروز آبادی ـ‌ صحیح است )‌ مگر آقایان نظرتان نیست که مستر بونه و مستر کلاب آمدند اینجا و را پرتهائی نسبت بمعادن ما دادند از قبیل معدن آهن معدن عفت معدن سرب معدن ذغال سنگ معانی که در ایران باعث تعجب شد . کدام یک از این را پرتها را برداشتند و منتشر کردند تا اینکه ملت بداند که چه ثروت خدا دادی در زیر این خاک است هیچ صحبتی از این شد ما بیک عشق سرشاری بیک میل وا فری آمدیم و آن متخصص آهن ذوب کنی که مارتین باشد آوردیم اینجا و خواندید چقدر خوب نوشته بود آن بیچاره در روزنامه ستاره جهان که کارخانة‌ آهن ذوب کنی یک ملتی را از گرسنگی نجات میدهد. این آمد این راپرت مستر

کلاب بود راپرت مستر بونه هم بود یک دفعه دیدیم یک صفحه تاریخ ایران بکلی از بین رفت(‌با حرارت)‌ مسئله آهن ذوب کنی چطور شد این ترتیبات چه شد . آن مارتین کجا رفت راپرت مستر بونه چه شد؟‌ این تفاصیلی که راجع باینها بودچه شد ؟‌این دولت در دوره هفتم هیچ صحبت در این باب کردند آقای وزیر عدلیه میفرمایند که مادر پرگرام و بودجه مان این را قرار دادیم مگر آقا بودجه هائی که سابق میاوردند اینجا ششصد هزار تومان هفتصد هزار تومان تشخیص دادند کدام یک از اینها بموقع عمل آمد . اینکه آقای طلوع یا آقای فیروز آبادی میفرمایند این که وقتی که ما دیدیم دولت یک قدم بر دارد ماسه قدم نسبت باو میروم . مکرر بنده این موضوع را همیشهگفته ام آن چیزی که در دست دولت است سه چیز است تامین حفظ الصحه و معارف تامین مسافرتی کاملا داریم در تحت سر نیزه قشون ما تحمدالله تامین هست اما در لنگرود فرمودند ایالت فارس را در جغرافی نگاه کنید یک ایالت سراسر چهل و هشت منزل خاک دارد به بینید چند جاش شعبه نظمیه دارد چند جا نماینده صحیه دارد جند جا پست امنیه دارد . بنده آقایان دیگر را که وکلای ولایات هستندمسلم فرقی نمیکند خراسان و فارس و آذربایجان همه جا در نظرم یکی است منتهی فارس بهتر در نظرم هست گر چه من بشکر میکنم نماینده های خراسان بیشتر از ما ها موفق شده اند که خدمت کنند بوطنشان همین آقای افسر بنده میدانم چقدر زحمت کشیده است و تاسیس موسسات کرده است شهد الله ملت خراسان باید قدر دانی کند از زحمتشان ولی بنده موفق نشده ام نتوانسته ام این ایالت فارس است امسال بعد از رفتن این امیر لشگر و توجه کردن و برداشتن و خلع اسلحه کردن امنیت طریقی هست اما کجا تشکیلات قضائی درش داده اند و همینطور امنیت هائی که بتوسط امنیه و نظمیه میدهند . این مسئله دوم معارف است خیلی خجالت میکشم در این صورت تشکیل معارفی که امروز در روزنامجات منتشر شده است آقایان نگاه کنید آن معارفی که ما زحمت میکشیم و میخواهیم ملتدر تحتاین معارف ترقی بکند این کودتا چیست که درآوردنده اند دانایانی که بوده اند چنان کودتا کرده اند و سنگ قلاب کرده اند انداخته اند اینها را که بروند آن دنیا این تشکیل معارف انگلیس یا آلمان باشد یعنی از آن و تیره که اتکای بنفس باشد تحصیلات بطوری باشد که آنهائی که از تحصیلات فارغ هستند توجه بوزارتخانها نداشته باشند استقلال ذاتی پیدا کنند دارای عزم ثابت شوند اما این تشکیلی که شده است خراب کرده است نه اینکه خواسته است این را بهم بزند اصل اساس تشکیل معارف راخراب کرده است عرض کنم وقتی که آمد و این مدیر ها و این ادارات و این اشخاص مستحضر شوند آنها را بهم ریختند اساس تاسیس دولت و توجه دولت خودش تعقیب میکند و تاریخ هم بما نشان میدهد که هر وقت ملت ایران دارای این سه اصل بوده است همیشه کشتی رانی داشته اند در آنموقعی که کشتی رانی توسط باد بوده است و بآن ترتیب بوده است همیشه ایرانیها متفرق در بلاد دنیا بوده اند همیشه در نقاط دیگر دنیل دارای تجارتخانها و شرکت ها بوده اند چنانچه الان در لندن در آمریک در جای دیگر است . چرا بقلت اینکه طبیعت ملت ایران یک طبیعتی است دنیا گرد و لازمه طبایع دنیا گرد این است که ردوند عقب ثروت وقتی که این سه اصل محقق شد برای ملت ملت قرقی میکند بنده عرض میکنم تمام زحمات

شما نسبت بآن سه اصل باشد شما برای آن سه اصل قدم بردارید و این اندازه که مالیات میدهیم برای این سه اصل است شما این مالیاتی که الان میگیرید (‌ خطاب به وزیر عدلیه حیف که تشریف نداشتید)‌ صد کرور صد وبیست کرور مالیات است کفایت این سه اصل را نمی کند ؟‌! شما این صد و بیست کرور را بردارید و این اصل اساسی را ترتیب بدهید که مملکت را ترقی میدهد وقتی که ما دیدیم بیل را از دست مردم گرفتید و عوضش تراکتور دادید وقتی که دیدیم دولت کارخانه تبریز را که خراب شده است و فلان شرکتی را که تاسیس شده است دولت او را تشویق کرده و تقویت کرده فلان فرد ملت که امتیاز گرفته است امتیاز او را محترم شمرده است او را دولت تقویت کرده است مسلماً آنوقت هر مالیاتی که بیاورید با سلام و صلوات رأی میدهیم اما وقتی که این سه اصل متزلزل است تصدیق بفرمائید که ا زروی میل رأی داده نمیشود (بنده خودم را عرض نمیکنم) این است که این لایحه خرج است باید ورقه بدهیم ورقه سفید است با قیام و قمود نیست ورقه باید بدهید آنوقت این ورقه که در بیاوریم باعتماد دولت آنوقت بنده عرض خواهم کرد یک اصل دیگر اصل اساس تمام افتخارات دوره های پارلمان این بود که مالیات اضافی که در سایق بود و آن مالیات قدیم بود ما آن مالیات را بهمزدیم حالا دو مرتبه مالیات اصناف باین اسم آمده چه ترتیب و چه شکل می شود اینهم یکی از چیزهائی که کاملا محل نظر است یک ترتیبی که آقایان کردند خوب است این مسئله را دولت در نظر بگیرد ببیند که عواید را یعنی آن کسانی که تحمیل بر دیگران هستند در تعیش در زندگانی خودشان تحمیل بر دیگران هستند آن کسانی که استفاده های کلی میبرند غیر زا این مالیاتهائی که عرض کردم صورتش خیلی وحشتناک است یک ملت هفت کرور اینهمه مالیات میدهد حقیقه وحشتناک است این هم چون آقای وزیر عدلیه نبودند میفرمایند من نمیدانم چه چیز است این صورت را بنده نوشته ام میدهم خدمتشان آنوقت می دهند از برای اینها یک مالیاتی معین کنند بنده کاملا موافقم اما اینطور و با ینصورت قدم برداشتن بالاخره خیلی سخت است

وزیر عدلیه ـ بنده نمیخواهم در این موقع که وقت تنک است و چون آقایان هر کدام یک اظهاراتی کردند و بنده هم یک جوابهائی دادم در اینموقع هم که شروع کردند بفرمایش بنده نبودم اینجا و اطلاع ندارم از اینکه چه گفتند ولی رو یهم رفته میتوانم تصور کنم که یک مسائلی بوده است در ردیف همان مسائلی که آقایان دیگر جواب نمیدهم و بالاخره راجع باینکه در موقع وضع کردن یک مالیاتی بنظر بنده اینقدر ها مربوط نمیدانم بالاخره اگر اکثریت مجلس با این لایحه موافق است رأی خواهد داد و اکر موافق نیست البته رأی نخواهدداد

بعضی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است

رئیس ـ کافی است؟ (بلی ) آقایانی که موافق با ورود در شور مواد هستند قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. ماده اول قرائت میشود:

ماده اول ـ‌ از تاریخ اجرای این قانون مالیاتهای ذیل بمیزان و ترتیبی که در مواد آتیه ذکر میشود مأخوذ خواهد شد

رئیس ـ آقای فهیمی

فهیمی ـ موضوع ماده اول این لایحه در حقیقت راجع بتمام مواد است و بالاخره این مسئله

وضع مالیات بر عایدات یکی از مسائلی است که بنده همیشه طرفدار


بوده ام و منتظر بودم که یک روزی مالیات مستقیم در این مملکت صورت وضع مالیات بر عایدات بگیرد عوائد مملکت ما هم برخلاف آنچه بعضی از آقایان مذاکره فرمودند آقای فیروز آبادی آقای طلوع برای احتیاجات این مملکت کافی نیست یعنی احتیاجات ما هنوز کامل نیست و آنطوریکه باید باشد نیست تشکیلات مملکتی مافوق العاده ناقص است. ما در سال شاید قریت دو میلیون خرج نظمیه میکنیم اما همه آقایان تصدیق میفرمایند که هنوز تشکیلات نظمیه ما در ولایات کامل نیست عدة آژان غیر کافی حقوقشان غیر کافی باید توسعه پیداکند تشکیلات عدلیه هنوز کافی نیست خیلی باید زیادتر بشود و همینطور سایر تشکیلات دیگر. مخارج این تشکیلات راهم البته اهالی مملکت باید بدهند کسی دیگر که از خارج نباید بیاید کمک برای تشکیلات مملکت ما بکند ولی کمک اهالی فرع استفاده ایست که از تشکیلات مملکت میکند و استفاده اینها از تشکیلات مملکت فرع انتقاع و عوائدی است که سالیانه از کار خودشان میکنند پس کمک اهالی به تشکیلات مملکت باید به نسبت عوائدی باشد که همیشه مالیات مستقیم را بر روی عوائد اشخاص قرار داده اند وقتی که این اصل راما قبول کنیم آنوقت باید ببینیم که برای وضع مالیات چه ملاحظاتی را باید در نظر بگیریم یکی اینست که مالیات طوری وضع شود که هیچوقت سرمایه را از دست اشخاص نبرد مالیات نباید طوری باشد که سرمایه را خشک کند بجهت اینکه ثروت پول در مملکت یا در دست اشخاص است یا در دست دولت در دست اشخاص بمصرف ازدیاد منابع ثروت عمل فلاحت و تجارت و صناعت میرسد در دست دولت برای تشکیلات و احتیاجات مملکتی است پس اگر مالیات بی اندازه یعنی زیاده از اندازه استعداد اشخاص وضع بشود مثل یک کارخانه ایست که اعتبارات خرید مواد اولیه و اجرا و عملجات را بمصرف ازدیاد مهندس و مدیر برسانددرحقیقت سرمایه اصلی و آن استفاده را که منظور است از کار بردارد نباید از نظر دور کرد در مالیات هم باید همین موضوع را در نظر داشت و بعلاوه پیش بینی باید کرد طرز سهولتی را که برای وصول مالیات و باصطلاح و بعباره اخری مزاحمت و اختلاف عقیده مابین مؤدی مالیات و مأمور وصول مالیات کمتر بشود. آقای وزیر عدلیه در جواب فرمایشات آقای فیروز آبادی فرمودند که ما البته یک مسائلی را باید حتی الامکان تقلید بکنیم که کسانی که مطلب را کاملاً تجربه کرده اند یعنی عملیات آنها را سر مشق قرار بدهیم برای کار خودمان و مطابقه کنیم با مقتضیات مملکت خودمان این مسئله مالیات بر عایدات یکی از آن زمان بعد از جنک باینطرف تقریباً یک صورت واحدی که در نظر گرفته اند و مالیات میگیرند این است که عوائد را بچند طبقه میکنند نه بصورت تصاعدی ثانوی وضع میکنند که آن چیز دیگری است ملاحظه ای که در این امر هست که تصاعدی نمیکنند این است که اولا یکی از اشکالات بزرگ در این امر این است مامورینی که در اجرا (تصدیق میفرمائید) برای تعیین تفاوت یک درجه بیک درجة دیگر داخل است خود این یک اسباب زحمت فوق العاده است بنده این اشکالات را عرض کردم همیشه آرزومند بوده ام که مالیات بر عایدات باین شکل بر قرار شود و البته بنده خیلی مایل هستم که این آرزوی بنده عملی بشود و بموقع اجرا گذاشته شود و به محظورات بر نخورد این است که این عرایض


را برای تذکر خاط آقای وزیر عدلیه عرض می‌کنم بنده عقیده‌ام این بود که در اولین وهله که ما مالیات بر عایدات وضع می‌کنیم شکل تصاعدی نباشد بشکل تناسبی واحدی باشد مثلا میفرمائید تا صد هزار تومان فلانقدر و تا صد هزار و یک تومان فلانقدر حالا تشخیص ما بین صد هزار تومان و صد هزار یک تومان ما بین مالیات بده و مالیات بگیر خودش ملاحظه بفرمائید که چقدر اسباب زحمت خواهد شد که او بگوید من صد هزار تومانی هستم او بگوید نیستم اگر این اختلاف نباشد البته بد نیست و این اختلاف البته در تمام طبقات می‌شود بخصوص تصدیق بفرمائید که هنوز در ادارات مالیة ما اشخاصی که کاملا آشنا بوضعیات مالیات باشند نداریم باید مندرجاً تهیه کنیم ما باید فرض بکنیم که در عمل اشکالی پیش نیاید که از پیشرفت این کار خوب جلوگیری بکند شاهد مثال هم قانون انحصار تریاک در موقعی که میگذشت اشکالاتی بنظر آقایان رسیده بود بوزارت مالیه هم اظهار کردند خوبست همه آن ملاحظات را پیش‌بینی بکنیم که بزحمت نیفتیم ولی موافقت نکردند و دیدند که چقدر ضرر و زحمت هم از برای مردم و هم از برای دولت ایجاد شد که سه ماه چهار ماه است فکر تغییر آن صورت مالیات انحصار را دارند. بنده میخواهم در این موضوع این شکل را اگر دولت این مالیات را بخواهد از صورت تصاعدی بصورت تناسبی در بیاورد این مقدمه و وسیله خواهد شد که بتوانند مندرجاً از برای یک مدتی یک احصائیه صحیحی از منابع عایدی تحصیل کنند (ضیاء‌ـ توضیح زیادتری بدهید) بدون اینکه زحمات زیادی داشته باشند مقصود بنده این است که اینکه درجه‌بندی کرده‌اند لازم نیست. بگوئید از عایدات خالص از فلان حد که تجاوز کرد صدی فلان گرفته می‌شود یک میزان ثابت برای کلیه در نظر بگیرید چون در عایدات بهمان دلیلی که اول عرض کردم اول باید حداقل معیشت را معین کرد بعد از آن حد که تجاوز کرد یک دست کرد که دیگر مامورین وظیفه نداشته باشند مامور نباشند ببینند این شخص درجه اول می‌شود درجه دوم می‌شود درجة سوم میشود چون این یک موضوع اختلافی است ما بین مامورین و مودیان مالیاتی هر وقت در ابتدا اختلافات کمتر باشد البته قانون بهتر اجرا خواهد شد. دیگر این که برای تشخیص آن مواد متعلق بهمانها و طرز وصول یک موادی تهیه کرد و یک ترتیب دیگری در نظر گرفت تنها کافی نست که بزور مجازات جریمه بخواهیم یک اصولی را منظم بکنیم اساساً تصمیمات اداری و جریانات اداری باید طوری باشد که خود آنها تا یک حد زیادی مانع تقلب باسشد ما نباید اسباب اشتباه‌کاری بشویم اگر ما بدانیم که تا چه میزان را تشخیص خواهند داد اشکالی ندارد اگر بگوئیم فقط اظهارنامه بدهند بدون اینکه دولت و مأمورین حق این را داشته باشند که کمترین ایرادی بگیرند این وضع مالیات نخواهد شد. البته هیچکس راضی نخواهد شد که تحمیل زیادی بر او بشود و اگر بگوئیم خیر دولت حق دارد برود همه قسم تحقیق و تفتیش بکند اینجا هم اسباب زحمت تولید می‌شود پس از وضع مخارجی که برای حصول آن عایدات شده است این مخارجی که برای حصول آن عایدی شده است بعقیدة بنده باید در قانون معین کرد که تا چقدر است زیرا برای مخارج حصول آن عایدی ممکن است یک صورتی بدهند که یک چیزی هم باید دستی داد پس باید معلوم شود که چه عوایدی را باید موضوع کرد و عایدات خالص قرار داد و از این گذشته در اینجا ملاحظه بفرمائید یکجا مالیات بر عایدات است برای یکجا بر فروش و یکجابر سرمایه. برای یک طبقه یک شکل است و برای طبقه دیگر شکل دیگر حالا که این لایحه را دولت تنظیم میکند یک صورت منظم‌تری باین بدهد که در عمل هم مأمورین ملزم نباشند که هر کدام بروند و بیک رشته تعقیب کنند با نداشتن آدم با نبودن اشخاصی که متخصص در جریان این امور باشند ما کار خودمان را هر قدر سهلتر بکنیم بهتر است


و بالاخره مالیات باید حتی‌الامکان سهل‌الوصول باشد مالیات را بر هر طبقه یا طبیب یا وکیل میگذارید باید سهل‌الوصول باشد مثلا در فروش معین کرده‌اند پنج هزار تومان یا چقدر اینجا یکقدری در تناسب بی‌انصافی کرده‌اند آیا تصور نمی‌فرمائید که ممکن است یک تاجری مطابق دفاتر خودش پنجاه هزار تومان تا صدر هزار تومان فروش داشته باشد ولی وقتی باصل معامله رسیدگی کنیم می‌بینیم که از سرمایه هم ضرر کرده است. ممکن است دیگر. ولی یک تاجر پنجهزار تومان ممکن است فایده برده باشد و بعلاوه یک تاجر ممکن است با پنجاه هزار تومان سرمایه در عضر سال یکمرتبه معامله نکند و یک تاجر دیگر ممکن است در عرض سال پانزده هزار تومان بیست هزار تومان معامله بکند اینها البته با همدیگر تفاوت دارند یک طبقه را در این جمع از سرمایه و منافع هر دو مالیات گرفته‌ایم و یک طبقه را از عایدی تنها و شاید یک طبقة دیگر را هم فوق‌العاده با آنها مساعدت کرده‌ایم این است که بنده نظرم بطور کلی بود برای اینکه دولت در این دوره موفق بشود بوضع مالیات بر عایدات غرضم این است که اساس این مالیات را بر روی عایدات خالص بگذارد ثانیاً طرز تصاعدی نباشد میزان واحد معینی قرار بدهد که پس از وضع یک میزان اقلی برای امرار معیشت باید مالیات بدهند و بایستی یک میزان ثابتی برای همه برقرار بکند یک شرایط سهلتری هم برای تخمین و تفاوت ما بین عایدات خالص و عایدات کلی داشته باشد اینجا هم ملاحظه مردم شده است و هم دعوت آنها است برای شرکت در مخارج دولت و هم برای اجرا کار مأمورین دولت سهلتر میشود شاید بفرمایند که عایدات را ما بچه وسیله تشخیص بدهیم ما میخواهیم حتی‌الامکان تزاحم و تصادم کمتر داشته باشیم با مالیات دهندگان اگر چه برای این کار هم یک احوال و شرایطی هست اما عرض میکنم الان برای تعیین تخمین میزان فروش چه شرایطی مقرر میدارند. با مسامحه است یا همراهی است یا هر چه هست اینجا مقید کرده‌اند بدادن اظهارنامه همان اظهارنامه را هم برای عایدی هم ممکن است قرار دهند. برای اظهارنامه که برای فروش میدهند چه اقداماتی دولت میکند که آیا صحیح است یا نیست همان کاری را که عجالتاً در نظر گرفته‌اند برای دادن مالیات هم همان نظر را بگیرند. مسلماُ اگر این کار را یکقدری با متانت و عاقلانه‌تر و از روی دقت عمل کنند یکی از منابعی است که عیادات بسیار کافی بدولت خواهد داد بدون اینکه یک فشارهای زیادی بمردم وارد بیاید. البته برمدم تحمیل خواهد شد مالیات باید بدهند ولی باید بدانند که این مالیاتی که بیک نسبت معینی از عایدات آنها گرفته میشود و برای شرکتی که حتماً باید در مخارج بکنند مالیات باید بدهند اگر مردم بگویند که البته مملکت معارف میخواهد نظمیه میخواهد عدلیه میخواهد اما پولش را ما نمیخواهیم بدهیم این حرف ناحسابی است و البته مسموع نیست ولی البته طوری هم نباید بشود که بیش از اندازه استعداد بمردم تحمیل بشود و بهترین وسیله برای تعیین استعداد برای مالیات البته عوائدی است که دارند یک آدمی که هیچ چیز ندارد نه او از مملکت هیچ استفاده میکند نه مملکت از او کاری هم ندارد اما بنده که احتیاج داردم بتمام مؤسسات این مملکت بیشتر باید پول بدهنم البته باید کمک بکنم وهر قدر احتیاج بنده زیادتر است بیشتر باید کمک بکنم زیاد بودن احتیاج بنده هم فرع بر این است که بنده دارای ملک باشم دارای علاقه باشم دارای ثروت باشم دارای تجارت باشم آنوقت احتیاجم هم به امنیت راه‌ها به نظمیه بامنیت شهرها بعدلیه به همه چیز زیادتر است و باید کمک بکنم پس از این حیث برای هچیکس نباید نگرانی باشد منتها این است که در اجرا بمناسبت اینکه ما هنوز اشخاص کافی و مطلع به اصول این قبیل مالیاتها نداریم حتی تصدیق بفرمائید که در وزارت مالیه ما هنوز اشخاصی را نداریم که کاملاً آشنا باشند باین قبیل مالیاتها بنده میدانم که خود آقای وزیر مالیه و آقای وزیر عدلیه و شاید آقای وزیر دربار و دیگران شهد‌الله زحماتی در تدوین لایحه کشیده‌اند و هیچ کمک دیگری از ادارات نشده باشد


و البته در یک همچو لوایحی محتاج باین است که یک مطالعه کاملی در تمام وضعیات مملکت در تجارت مملکت در اصناف و تجار مملکت کرده باشند و از این گذشته یک نکته دیگری که میخواهم عرض کنم اینست که تفاوت بین تجار و اصناف هم در اینجا لازم نخواهد بود وقتی که شما بنویسید عواید خالص تفاوتی که یکدسته را تاجر بگوئیم و یکدسته را اصناف بگوئیم اینهم از بین میرود غرض عرض بنده اینست که بهر شکل که هست حتی‌الامکان این اختلاف طبقات را چه از حیث طبقات و چه از حیث تصاعد و چه از حیث طبقات مختلف هر قدر بتوانیم کمتر کنیم برای اجرای مقصود و برای پیشرفت عمل سهلتر خواهد بود امیدوارم که برای شور دوم دقت بفرمایند عرایض بنده را شاید بعضی از اینها را مورد قبول قرار بدهند و طوری بکنیم که در ابتدای امر برای اجرای این قانون بیک محظوراتی برنخوریم و مثل مسئله انحصار نشود.

وزیر عدلیه‌ـ از نقطه نظر هر حسابی که بکنیم مالیات تصاعدی نسبت به مالیات تناسبی بهتر است وقتی بنا شد بنده پنجاه تومان دارم شما می‌توانید بگوئید که از این پنجاه تومان صد نیمش را بده بجهت اینکه این مبلغ زیادی نیست و از برای معیشت خودت این مقدار کفایت می‌کند ولی وقتی بنا شد بنده آن هزار تومان دوم را پیدا کردم و بعد هزار تومان دهم را پیدا کردم این را بچه خرجهائی میزنم‌؟ بخرجهائی که دیگر آن ضرورت را ندارد پس بنابراین از آن هزار تومانهای بعد برای اینکه بمصارف خیلی ضروری نمیرسد و بآن این اندازه‌ها احتیاج نیست باید از آن مالیات بیشتری گرفت و روی این اصل بوده است که این کار را کرده‌اند و انصافاً خیلی سهلتر هم هست هیچوقت اشکال بین مؤدی مالیات و مالیه در سر این پیدا نمی‌شود در سر میزان عایدات پیدا می‌شود اگر میزان عایدات را هر دو با هم توافق کردند آنوقت حسابش یک حساب ساده‌ایست و اشکالی ندارد بنده بقدری مطلب را واضح میدانم که گمان می‌کنم یک سوء تفاهمی شده است که نمایندة محترم این سوال را کرده‌اند و برای جلوگیری از اختلاف بین مأمور مالیه و مودی مالیات و همه اینها آمده‌اند این راه را پیدا کرده‌اند در صورتی که اختلاف من با مالیه سر این است که من آیا صد هزار تومان عایدی دارم یا خیر و اینکه این صد هزار تومان را چه جور باید مالیاتش را حساب کرد این حسابی که هر محاسب کم اطلاعی هم میتواند حساب کند. عرض کنم راجع به مخارج وصول عایدات این را ممکن است آقا یک پیشنهادی بفرمایند اگر یک ترتیبی بهتر ازین ترتیبی که ما در نظر گرفته‌ایم باشد در کمیسیون طرف توجه خواهد شد مثلا اینکه فروش را قرار ندادیم و عایدات را قرار ندادیم بچه دلیل اولش اینکه در آن موقع که سابقاً در آن دروه لایحه مالیات بر عایدات را آورده بودیم با اکثر تجار که صحبت می‌کردیم میدیدیم که اغلب تجار مایل بودند که از عایدات گرفته نشود این یکی دوم اینکه بدون اینکه یک تفتیش زیادی لازم باشد بکند تحقیق زیادی بکنند فروش را زودتر میشود میزانش را معین کرد تا عایدات را بنده فروشم چقدر است در سال زودتر می‌شود تعیین کرد تا بخواهم بدانم چقدر فایده برده‌ام و باید تفتیشات عمیقی کرد که نه ما میخواهیم این کار را درباره اصناف و تجار بکنیم و نه مصلحت است. در ضمن آقا فرمودند که در فروش ممکن است ضرر کند خوب آقا این ضرر مالیات هم روی آن ضررهای دیگر. میفرمائید یک تاجری صد هزار تومان فروش میکند سه هزار تومان یکمرتبه ضرر میکند خوب این ضرر مالیاتی هم روی آن ضرر چه عیب دارد که ایشان آمده باشند و صد تومان هم ضرر مالیاتی داده باشند و ثانیاً اگر این ضرر یعنی ضرر یک سال است که خوب مثل ضررهای دیگر ممکن است که این تاجر یک ضرر دیگری هم داشته باشد و یک مدتی هم خرج زیادی داشته باشد در آن سال برای ایشان و اگر


خیر بطور مستمر است بنده اصلا خیال میکنم آقا و بنده دست بدست هم بدهیم برویم این بیچارة را که هر سال ضرر میدهد زود ببریم دارالمجانین برای اینکه این دیگر چرا تجارت میکند بالاخره بنده تمام اینها را البته از طرف آقای فهیمی بعنوان مخالفت نگرفتم آقایانی که در اکثریت نیستند و قبلا با آنها صحبت نشده است بنده بآنها حق میدهم که هر صحبت دارند بکنند (صحیح است) ولیکن افراد اکثریت که می‌نشینند تا دو ساعت از نصف شب در فراکسیون کار میکنند تذکراتشان را در آنجا بدهند دولت این را با موافقت اکثریتش به مجلس آورده است و بنده مخصوصاً از آقایان تمنی می‌کنم که طوری بکنند که این لایحه قبل از چهاردهم فروردین تکلیف نفی یا اثباتش معلوم بشود بنابراین اگر آقایان خیلی خسته شده‌اند ممکن است تنفس داده شود و بنده از آقایان جداً تمنی و استدعا میکنم که بعد از ظهر جلسه بشود (صحیح است) شور الو امروز تمام شود و شور دوم هم برای قبل از سیزده تمام بشود.

کلالی‌ـ‌ختم جلسه.

جمعی از نمایندگان‌ـ تنفس.

رئیس‌ـ از طرف جمعی از آقایان هم تقاضای تنفس شده است (صحیح است) و چون بنده این نظر و علاقه را بطور متساوی در اغلب آقایان می‌بینم اگر تصویب بفرمایند تنفس داده شود بقیه مذاکرات برای عصر سه بعدازظهر

(در اینموقع (بیست دقیقه بعدازظهر) جلسه برای تنفس تعطیل و پس از سه ساعت و نیم مجدداً تشکیل گردید)

رئیس‌ـ ماده دوم قرائت میشود:

ماده ۲ـ شرکتهای انتفاعی و کارخانجات باستثنای بانک‌ها و مؤسسات صرافی دیگر.

۱ـ در صورتیکه مرکز اصلی آنها در ایران باشد.

از پنجهزار تومان تا صد هزار تومان عایدات خالص سالیانه خود ۳%

از صدر هزار و یکتومان تا یک ملیون تومان عایدات خالص سالیانه نسبت بمازاد از صد هزار تومان صدی و سه نیم ۵ ر ۳% از یک ملیون و یک تومان به بالا نسبت به مازاد از یک ملیون تمان صدی چهار ۴% مالیات خواهند داد

ب‌ـ در صورتیکه مرکز اصلی آنها در خارج ایران باشد. از عوائد خالص که از عملیات یا محصولات بدست آمده در ایران تحصیل می‌شود (بتناسبی که فوقاً ذکر شد) مالیات خواهند پرداخت.

تبصره‌ـ عایدات خالص عبارت است از مجموع عایدات پس از وضع مخارجی که برای تحصیل عایدات لازم است

رئیس‌ـ آقای کیا.

کیانوری‌ـ میخواستم عرض کنم که ماده ۳ مینویسد «شرکتهائی که … و میخواستم یک توضیحی آقای وزیر عدلیه مرحمت بفرمایند یا این که این جا توضح داده شود مثلا یک شرکتهائی هم هست مثل شرکتهای خانوادگی که یک پدری سرمایة تجارتی خودش را برای پسرهایش گذاشته است به این شرکتهای سهامی هم اطلاق میشود یا نه؟

وزیر عدلیه‌ـ‌ بنده گمان میکنم که توضیح زیادی لازم نباشد مقصود شرکت تجارتی است. شرکت سهامی نیست. یک شرکتهائی است که در این ماده ذکر شده است که معلوم است و در هر صورت مقصود کلیه شرکتهای تجارتی است.

رئیس‌ـ‌ آقای سیدیعقوب.

آقا سیدیعقوب‌ـ در این موضوع که آقای کیا ذکر کردند و آقای وزیر عدلیه جوات فرمودند بهتر بود که مطابق قانون شرکتها باشد بنده اینجا نگاه کردم که میگوید شرکت سه قسم است، شرکت سهامی و شرکت ضمانتی و شرکت مختلط خوب است اینجا توضیح داده شود که شرکتهائی که مطابق با قانون شرکتها تاسیس می‌شود این موضوعی که در جواب آقای کیا فرمودند و بنده از آن فهمیدم بعد مسئله این است که میخواهم


عرض کنم که در این قانون هست تفتیش کردن در دفاتر اینها ممنوع است آیا بمجرد دادن اظهارنامه اکتفا میشود با یک ترتیبات دیگری است؟ آنهم خوب است در این قسمت اشاره شود یا اینکه در آن تبصره که بعد می‌آید میگویم همین صحبتی که آقای طهرانی کردند شما موافقت کنید چون در واقع آنچه معلوم است نظر دولت در تنظیم این لایحه عجالتاً بر سبیل آزمایش است که یکقدری مردم عادت کنند باین جور مالیات و فقط همانطور اکتفا میشود که هر جور اظهاریه بدهند قبول شود و الا در موقع عمل مشکل میشود که ما اجازه بدهیم بمامورین که وارد دفاتر شوند این را توضیح بدهند

وزیر عدلیه‌ـ راجع به قسمت اول توضیح دادم و آقا فرمودید قانع شدید در هر صورت باز ممکن است پیشنهاد بفرمائید که مطلب روشن شود. اما راجع به قسمت دوم با حذف تبصره بنده نمیتوانم که اینجا بطور صریح عرض کنم که مقصود ما تفتیش دفاتر و اسناد و اوراق تجارتی نیست ولی با وجود این ممکن است یک چیزهائی که بدون اینکه ما تفتیش کنیم معلوم شود فرض بفرمائید یک تاجری بدون این که ما در دفاترش تفتیش کرده باشیم یک وقت یک معاملة کرده است و در اثر یک اختلافی کارش بیاید به عدلیه معلوم شود که در سال قبل مطابق آنچه اظهاریه داده است این معامله شاید ده برابر آن بوده است بمناسبت همان دعوائی که کرده است و بیک قرائن دیگری اگر این مسئله معلوم شد ما البته بایستی باو اعتراض کنیم که چرا بایستی مالیات خودت را ندهی ولی ما نمیخواهیم در دفاتر و اسناد تفتیش کنیم و صریحاً هم آن جا قید شده است.

رئیس‌ـ آقای عدل موافقید؟

عدل‌ـ بلی.

رئیس‌ـ‌ آقای ملک مدنی.

ملک مدنی‌ـ‌ موافقم.

رئیس‌ـ‌ آقای زوار

زوارـ موافقم.

رئیس‌ـ آقای طاهری.

دکتر طاهری‌ـ موافقم.

رئیس‌ـ مادة سوم قرائت میشود:

مادة ۳ـ بانک‌ها و سایر مؤسسات صرافی بتناسب نیم در هزار از بروات و اوراق تجارتی که میفروشند مالیات تمبر خواهند پرداخت.

غیر مبالغ کمتر از صد تومان معادل با ده شاهی خواهد بود. برای هر ورقه چک (بدون رعایت مبلغ) یک صد دینار مالیات تمبر خواهند پرداخت.

رئیس‌ـ آقای افسر.

افسرـ موافقم.

رئیس‌ـ آقای عدل.

عدل‌ـ موافقم.

رئیس‌ـ آقای فرشی

فرشی‌ـ در این ماده مینویسد: بانک‌ها و سایر مؤسسات صرافی بتناسب نیم در هزار از بروات و اوراق تجارتی که میفروشند مالیات تمبر خواهنمد پرداخت ولی این را معین نمیکند که اوراق تجارتی که فعلا در میان صرافها و بانکها و تجار معمول است مثلاً برواتی میفروشند سی و یک روزه و شصت و یک روزه و نود و یک روزه این بروات تا بمحل وصول برسد از دست پنجاه نفر میگذرد یعنی خرید و فروش میشود این هزاری نیم را که این جا ذکر شده است در همان دفعه اول باید تمبر بچسبانند یا این که


دست هر کس که برسد؟ فرض کنید یک براتی دست من رسیده است و من خواستم آنرا بیک نفر دیگر دست هر کس که رسید باید این مالیات را بدهد اگر قسمت اول است که بنده آنرا مخالف نیستم ولی اگر در هر قسمت است که از هر دست بدست دیگر که میرود یک هزاری نیم باید بدهند بنده گمان میکنم دیگر چیزی از او باقی نخواهد ماند.

وزیر عدلیه‌ـ خیر فقط همان دفعة اول است.

رئیس‌ـ آقای زوار

زوار‌ـ‌ موافقم.

رئیس‌ـ‌ آقای طاهری.

دکتر طاهری‌ـ بنده سؤالی میخواستم راجع باین ماده بکنم در اینجا می‌نویسد بانک‌ها و سائر مؤسسات صرافی براتی که میفروشند بتناسب نیم در هزار از بروات و اوراق تجارتی مالیات تمبر خواهند پرداخت چون فروش برات منحصر به بانکها و مؤسسات صرافی نیست سؤالی که بنده میخواستم بکنم این است که تجاری که مال‌التجاره می‌فرستند برای پولش برات میخرند و می‌فروشند این قسمت شامل آنهم می‌شود یا نه؟ در این ماده این طوری که نوشته شده است شامل آن قسمت نمی‌شود چون یک شخص تاجری که میرود برات می‌کند برای پول جنسی که فرستاده است این را مؤسسه صرافی نمی‌شود اسمش را گذارد و کارش خرید و فروش جنس است ولی در ضمن اینکه این کار را می‌کند پول این را هم برات میخرد و میفروشد خواستم تکلیف این را معین کنید این جا. موضوع دیگر این است که راجع بورقه چک یک تاجر حواله میدهد و بانک می‌پردازد این صد دینار الصاق تمبر که می‌شود از طرف کی باید بشود؟ در این جا تصریح ندارد که کی این صد دینار تمبر را روی مبلغ چک باید الصاق کند آن که می‌پردازد یا آنکه چک را حواله میدهد این دو موضوع خواستم این جا مذاکره شود تا اینکه مطلب واضح شود که در موقع اجرا اشکالی پیدا نشود.

وزیر عدلیه‌ـ در قسمت برات فروش…

بعضی از نمایندگان‌ـ بلندتر بفرمائید

وزیرعدلیه (پشت کرسی نطق)ـ البته تاجری که جنسی میفروشد البته برات میدهد و برات نمیفروشد آن کسی معامله براتی میکند که پول را میگیرد ولی یک کسی است که معاملة صرافی می‌کند و برات فروشی می‌کند آن کس مسلم است که مشمول این ماده است فرض بفرمائید یک کسی باشد که در ضمن تجارتهای دیگر خودش تجارت و صرافی برات هم می‌کند البته او هم مشمول این ماده است برای اینکه یکنفر آدمی است که دو قسم کار می‌کند یکی معاملات تجارتی و یکی هم معاملات صرافی ولی یک وقتی یک تاجری است یک جنسی میفرستد فرضاً بلندن برای پول آن جنس او برات میکند البته او برات فروش نیست بنده یک کسی هستم که حواله کرده‌ام که پول آن جنس را در فلان موقع بدهند حالا وقتی که من این پول را میبرم در بانک و تنزیل میکنم بانک است که این معامله برات و صرافی را میکند.

دکتر طاهری‌ـ ببانک نمیبرند به کس دیگر میفروشند

وزیر عدلیه‌ـ‌ بالاخره آنجائی که پول او پرداخته میشود ولی وقتی که من انتقال میدهم بیک کسی دیگر این را نمیشود گفت من این برات را فروختم یعنی من یک حواله داده‌ام بیک کسی که طرف معاملة من است که در رأس سه ماه برات مرا بپردازد و اینجا مسئله‌اینست که پول این را کی میدهد بانک میدهد یا مردم میدهند در هر صورت این مالیات بر عملیات بانکی و خود بانک باید بدهد اگر بنا باشد که شما امروز در یک بانک یا یک مؤسسة صرافی رفتید و یک معاملة صرافی و براتی کردید او باید برای هر معاملة خودش یک پولی بدهد و علامت پرداخت هم


آن تمبری است که الصاق میشود و علاوه بر این اگر آقایان نظری دارند راجع بقسمت برات ممکن است بیش از این در اینجا وارد بحث آن نمیشویم پیشنهاداتی که دارند بدهند و در کمیسیون وارد بحثش می‌شویم و صحبت می‌کنیم

رئیس‌ـ آقای افسر

افسرـ علی این حال برای اینکه این موضوع اسباب اشکال نشود فروختن برات از عمل صرافی باید بکلی جداباشد چون ممکن است تصور شود در میزان فروش کسی که پنجاه هزار تومان متاع می‌فروشد خواه متاع بفروشد و خواه برات عمل او در اساس فروش است اگر تفکیک شود بهتر است و نبایستی این مسئله با جمال واگذار شود

رئیس‌ـ آقای بیات

بیات‌ـ عرضی ندارم

رئیس‌ـ پیشنهادات قرائت میشود:

پیشنهاد آقای طلوع

مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی

پیشنهاد میکنم در ماده ۳ بعد از کلمة می‌فروشند اضافه شود: برای یکدفعه

رئیس‌ـ آقایانی که برای مادة دوم پیشنهاد داده‌اند چون عدول کرده‌ایم همینطور فرستاده می‌شود بکمیسیون مادة چهارم قرائت می‌شود:

ماده ۴ـ تجار بترتیب ذیل مالیات جواز خواهند داد

۱ـ تجار بترتیب ذیل مالیات جواز خواهند داد

۱ـ تاجر درجه اول سالیانه ۲۵۰ تومان

ب‌ـ تاجر درجه دوم سالیانه ۱۵۰ تومان

ج‌ـ تاجر درجه سوم سالیانه ۸۰ تومان

د‌ـ تاجر درجه چهارم سالیانه ۳۰ تومان

تبصره ۱ـ تاجر درجه اول کسی است که میزان فروش سالیانه‌اش بیش از پنجاه هزار تومان باشد

تاجر درجه دوم کسی است که میزان فروش سالیانه‌اش بیش از سی‌هزار هزار تومان و منتهی پنجاه هزار تومان باشد

تاجر درجه سوم کسی است که میزان فروش سالیانه‌اش بیش از پانزده هزار تومان و منتهی سی‌هزار تومان باشد

تاجر درجه چهارم کسی است که میزان فروش سالیانه‌اش بیش از پنچ هزار تومان و منتهی پانزده هزار تومان باشد

تبصره ۲ـ تاجری که میزان فروش سالیانه‌اش از پنجهزار تومان تجاوز نمی‌کند از پرداخت مالیات معاف است.

رئیس‌ـ آقای وثوق

آقا سیدمرتضی وثوق‌ـ بنده در این ماده چهار و پنج تومان تجاوز نمی‌کند از پرداخت مالیات معاف است.

رئیس‌ـ آقای وثوق

آقا سیدمرتضی وثوق‌ـ بنده در این ماده چهارو پنج اشکالاتی دارم که در فراکسیون صحبت کردم ولی البته تصدیق میفرمائید که این لایحه خیلی مهم است و برای یک جلسه نظریات گفته نمی‌شود بنده در آن جا یک عرایضی کردم و آقای وزیر مالیه فرمودند پیشنهاد بدهید خوب بنده در این قسمت یک نظریاتی دارم و پیشنهاد میدهم و موقع آن رسیده است که عرایضم را عرض کنم شاید بعد نوبت به بنده نرسد لااقل در یک همچو لایحه باید چندین جلسه فراکسیون تشکیل شود و همه نظریات در آن جا گفته شود که در مجلس دیگر صحبت نشود بنده یک اشکالاتی دارم در این ماده چهار و پنج که چون مفادش یکی است منتهی ماده ۴ راجع به تجار است و ماده پنج راجع باصناف است این مشکلات را در این ماده عرض میکنم و امیدوارم با بیانات کافی و وافی آقای وزیر عدلیه بنده بتوانم متقاعد شوم اشکال بنده راجع به تشخیص درجه‌بندی است. تشخیص درجه‌بندی را در مادة چهار و پنج فقط فروش قرار داده‌اند بنده تصور نمیکنم که این عملی باشد هر چند اگر عملی نمی‌شود زیرا که هنوز نمیشود در این مملکت تفتیش عایدات تجار بشود و بیک اشکالات دیگر برمیخورد


ولی مجرد فروش را اگر بنا باشد ما مأخذ قرار دهیم ممکن است یک تاجری یا یک کاسبی که پنجاه هزار تومان ده هزار تومان فروش کند ممکن است فروش او دخل داشته باشد و ممکن است آن فروشش ضرر داشته باشد البته شایسته نیست یک کسی که مثلا در سال ده هزار تومان ضرر کرده است و مطابق این ماده هم مسئول است که مالیات درجة اول را بدهد مالیات بدهد که هم ضرر داده است و هم مالیات بدهد البته یک تاجری که ده هزار تومان فروش کرده و ضرر داده یا هیچ انتفاع نبرده از او مالیات بگیرند. بنده عقیده‌ام این است که طوری مالیات را از تجار باید گرفت که حقیقت ظلم نشود و نسبت بهمه علی‌‎السوی گرفته نشود. این یک اشکال بنده بود. اشکال دیگر بنده در طرز اجرای این ماده است که چه جور ما میتوانیم از تجار و از کسبه اظهارنامه بگیریم برای این که در قانون مینویسد ده روز پس از تصویب بموقع اجرا گذاشته میشود وضع این مملکت را همه میدانیم با این ترتیب چطور ممکن است فورا اظهارنامه را بدهند و معین شود که این تاجر چکاره و چه درجه است این تاجر باید مأخذ فروشش را معین کند ومأخذ فروش را هم بالاخره او نمیتواند معین کند در صورتی که یک تاجری معلوم نیست که از اول سال ۱۳۰۹ به بعد چه معاملة و چه تجارتی را خواهد کرد و چه مالی را خرید و فروش خواهد کرد چه قسم میتواند صورتی بمالیه بدهد که از روی آن صورت مالیه از او مالیات بگیرد زیرا ممکن است صورتی بدهد که مطابق سال قبل من پنجاه هزار تومان فروش کرده‌ام و دولت آن مالیات را از او مطالبه میکند در صورتیکه ممکن است آن مقدار فروش نکند و همچنین ممکن است صورت بدهد که من پنجهزار تومان، ده هزار تومان فروش دارم و بیشتر از این فروش کند در اینصورت مالیات دولت حقاً نرسیده است. در اینجا عقیدة بنده این است که اولا مهلت برای این که مردم بتواند اظهاریه بدهند سه ماه مهلت داده شود زیرا در تبصرة ماده دوازده سه ماه مهلت معین شده بود و هم چنین در ماده ۲ و ۹ ولی متأسفانه در خبر کمیسیون آن تبصره حذف شد والا در لایحة دولت آن تبصره بود و بنده خواهش میکنم که در این جا موافقت بفرمائید که سه ماه، چهار ماه مهلت داده شود که در ظرف این مدت بتوانند تجار اظهارنامة خودشان را به مالیه محل بدهند که چقدر فروش دارند زیرا همانطور که عرض کردم بعد از تصویب این قانون در این مدت کمی که معین شده است نمیتوانند اظهارنامه بدهند و مالیه‌های محل هم این همه اجزاء و اعضاء ندارند که بتوانند تمام این اظهارنامه‌ها را از تجار جمع‌اوری کنند آنوقت باید یقه تجار را بگیرند که شما مشمول مادة ۷ و ۱۱ و ۱۲ و ۱۳ هستید و متخلفید و باید سه برابر یا ده برابر جریمه بدهید اگر موافقت بفرمائید بنده یک پیشنهادی میدهم که سه ماه را ندهند ولی چون سال اول این قانون است و تازه اجرا میشود مردم هم آشنا بطرز اجرای این مالیات نیستند خوب است یک رفاهیتی در این باب برای مردم باشد دیگر اینکه موافقت بفرمائید و یک پیشنهاد دیگر را قبول کنید که تشخیص فقط فروش نباشد خوب یک تاجر یا کاسبی که بخواهد در این مملکت کسب و تجارت کند یک جوازی بگیرد و مطابق آن جواز یک مالیاتی بدهد یا این که همانطور که آقای یاسائی گفتند طرزی بدهد یا این که همانطور که آقای یاسائی گفتند طرزی بشود یا این که کمیسیونی تشکیل شود یا اطاق تجارت یا این که خود مالیه محل یک کمیسیونهائی از اشخاص بصیر و تجار و کسبه معلوم و معین کند که آنها خودشان طبقه‌بندی کنند هر تاجری هر کاسبی که میخواهد تجارت و کسب کند یک وجهی به دولت بدهد منتهی با آن طبقه‌بندی که عرض کردم درجه اول و دوم و همینطور کاسب و اصناف این بعقیدة بنده عملی‌تر است و عایدات دولت هم بیشتر خواهد شد و در طرز اجرا هم دولت دچار اشکالات نخواهد شد و عقیدة


بنده این است اگر با این پیشنهادی که عرض کردم موافقت بفرمایند بیک اشکالاتی دچار نخواهند شد

وزیر عدلیه‌ـ این قسمت که فرمودند که تشخیص درجه‌بندی فروش نباشد بنده خیال میکردم آقا میفرمایند که تشخیص دیگری باشد بجز فروش

دشتی‌ـ بلندتر.

وزیر عدلیه‌ـ اگر آقایان بخواهند تمامشان حرف بزنند بنده هر چه بلند حرف بزنم نخواهند شنید (صحیح است) اگر تشخیص را بخواهند عایدات قرار بدهند باشکالات برخواهید خورد که خودتان در ضمن بیاناتتان اظهار کردید و تصدیق کردید که مشکل‌تر است و بنده هم تصدیق دارم بهمین جهت هم بود که ما نخواستیم عایدات را مأخذ تشخیص قرار دهیم وقتی که تشخیص فروش نباشد و عایدات هم نباشد تقریباً آنچه که بنده از آخر بیانات اقا استنباط کردم بدون تشخیص باید باشد آنوقت هم مسلم است که عملی نیست و بنده از آقا میپرسم که روی چه قاعده من خودم را بنویسم درجه اول یا درجه دوم چون هر چیزی باید یک ملاکی داشته باشد یک میزانی داشته باشد تا تکلیف اشخاص معلوم شود اگر یک کسی نوشت درجة سوم در صورتیکه یک کسی بود که از حیث عایدات از حیث منفعت از حیث سرمایه در درجه اول بود این چیز خوبی است واقعاً؟! تشویق مردم به این کار که کسانی که دارای عایدات زیادی هستنمد چیزی ندهند و بطبقات یدگر تحمیل شود؟ پس ما ناچاریم که یک تشخیص دیگری را قبول کنیم و این هیچ محل حرف نیست؟ دو قسم تشخیص عایدات را عرض کردم که اشکالش بیشتر است برای این تفتیش بیشتری لازم دارد و ما نمیخواهیم این کار را بکنیم چون ممکن است بگویند که ما خیلی کار کرده‌ایم ولی عایدی نداشته‌ایم و منتهی از همه مالیات درجه چهارم گرفته شود و اگر بگوئیم خیر میگویند تفتیش کنید دفاتر را و ببینید که عایدات ماچقدر بوده است آنوقت لازم می‌آید که مراجعه کنید بدفاتر و آن را هم فرمودید که چه اشکالاتی دارد پس فروش را زودتر میشود تشخیص داد تا عایدی را پس بنابراین باید رفت روی همان قسمت فروش در قسمت فروش هم یک بیاناتی فرمودند که قبل از ظهر همة آقایان فرمودند و بنده جواب عرض کردم و آنوقت یا جنابعالی تشریف نداشتید یا این که توجه نفرمودید آقا این که فرمودید که یک کسی فروش کند و هیچ فایده نبرد با این که این یک اتفاقی است و یک سال این اتفاق افتاد که یک کسی که صدهزار تومان فروش کرده ـ پنجهزار تومان ضرر کرده بگذارید دویست و پنجاه تومان هم بالای آن پنجهزار تومان ضرر آن تاجر باشد و این مالیات را بدهد یا این که شما میفرمائید که همه ساله ده هزار تومان، پنجهزار تومان ضرر میکند بنده عرض میکنم همچو کسی را باید از تجارت منع کرد یک همچو تاجری که نمیتواند پیش‌بینی یک همچو عملی را بکند این یک شخصی است که واقعاً از نظر حقوقی بنده خیال میکنم معامله کردنش خارج از ترتیب است برای این که هر ساله ضرر میکند و فایده نمیبرد. عرض کنم اما راجع به اظهارنامه که فرمودید اساساً همیشه (در موارد دیگر هم تصریح است) که دادن اظهارنامه راجع به گذشته من این قدر فروش داشته‌ام و نسبت به این قسمت اگر لازم میدانید که یک پیشنهادی بشود آن پیشنهادتان را التفات کنید و سایر اقایان هم پیشنهاد میدهند و در کمیسیون صحبت می‌کنیم.

رئیس‌ـ اقای مؤید احمدی.

مؤید احمدی‌ـ بنده از نقطه‌نظر اقتصادی و ترویج مال التجاره و امتعة وطنی و تشویق از صادرات مملکت عقیده دارم که فرق بگذاریم بین تجاری که تجارتشان منحصر است به صادرات ایران یعنی از ایران قالی


حنا، شال، تریاک و سایر امتعه حمل بخارجه میکنند و منحصراً تجارتشان امتعة داخلی است باید برای آنها یک امتیازی قائل شویم یعنی مالیات از آنها کمتر بگیریم و از طرف دیگر تجار و اصنافی که شغلشان وارد کردن امتعة خارجی است که کراراً در این مجلس خاطرم می‌آید بیشتر آقای فیروزآبادی و آقای آقاسیدیعقوب همیشه تذکر میدادند راجع بوارد کردن عطریات کرامافون و سایر اشیاء لوکوس (فیروزآبادی‌ـ صحیح است) وارد می‌کنند در این مملکت لااقل آنها بیشتر مالیات بدهند و باید یک فرقی بگذاریم ما بین آنهائی که امتعة خارجی را تجارت می‌کنند و آنهائی که امتعة داخلی را صادر می‌کنند این است که بنده در اینموقع موقع را مغتنم شمرده و پیشنهادی تهیه کرده و بمقام ریاست تقدیم میکنم

وزیر عدلیه‌ـ بنده گمان می‌کنم که آقا یک اشتباهی فرموده باشند ما از برای رفع حوائج مملکت یا عایداتی میخواهیم معین کنیم بتناب عایداتی که مردم دارند و معاملاتی که مردم می‌کنند و نمیخواهیم بفهمیم که این عایدات را از چه راه دارد که ببینیم این قسمت خیلی مشروع است ازش کمتر بگیریم و قسمت دیگر کمتر مشروع است بیشتر ازش بگیریم عرض کنم آنچه را که آقا می‌پسندند یا نمی‌پسندند هر کس باشد، هرچه باشد بالاخره باید از عایداتش ما مالیات بگیریم ما دیگر وارد این قسمت نمی‌شویم که او اجناس داخلی صادر می‌کند یا یک وارداتی می‌آورد تشویق صادرات بجای خودش صحیح ولی بالاخره ما که نمی‌خواهیم که بواردات هم یک صدمه زده باشیم و مجلس هم این نظر را ندارد و ما میخواهیم با ممالک دنیا هم تجارت کنیم یک اجناسی را بهشان می‌فروشیم و یک اجناسی را هم ازشان میخریم و البته ما باید رفع حوائج خودمان را بکنیم این مطلب بجای خودش صحیح است که ما باید اجناس داخلة خودمان را تقویت کنیم اما یک دشمنی هم که با مال‌التجاره‌های خارج نداریم که هر تاجری که تجارت وارداتی می‌کند یک مالیات مخصوصی از او بگیریم عرض کنم که خوب حالا اگر آقا پیشنهادی دارند بدهند البته ما می‌بینیم و در این جا هم بنده موقع را مغتنم میشمارم از برای یک تذکری که مربوط است بهمین ماده این طور بنا بود ولی بعد از آن که کمیسیون قوانین مالیه خبرش را تهیه کرد بنا شد با تبادل نظر اکثریت که تفاوت گذاشته شود بین تجار و اصناف و اشخاصی که دلالی و حق‌العمل میگیرند که در خبر نیست این را هم آقایان ممکن است پیشنهادی بدهند تا در کمیسیون ما روی آن نظر این قسمت مراعات کنیم یا اینکه خود دولت در کمیسیون این کار را خواهد کرد

رئیس‌ـ آقای اعتبار

اعتبارـ این جا در تبصرة ماده چهار یک درجاتی را برای تجار قائل شده‌اند که بنده می‌خواهم در این قسمت یک عرایضی عرض کنم اینجا طوری که فرمودند مأخذ را ما فروش قائل شده‌ایم در روی فروش درجاتی را برای تجار در نظر گرفته‌اند و روی آن درجات یک مالیاتی ما میخواهیم وضع کنیم اینجا در قسمت دوم تبصره ماده ۴ می‌نویسد: تاجر درجه دوم کسی است که فروش سالیانه‌اش بیش از سی هزار تومان و منتهی پنجاه هزار تومان باشد آنوقت او باید صد تومان بدهد و باین تناسب سایر قسمت‌های درجة سوم و چهارم را هم رعایت کرده‌اند منتهی در قسمت اصناف کمتر و در قسمت تجار بیشتر بنده میخواستم اینجا عرض کنم حالا که مأخذ را فروش قرار میدهیم بهتر این است که هر دو را قسمت کنیم و یا آنها را مساوی این قسمت عرض کنم در صورتیکه یک صنف مخارج کسی او کمتر از یک تاجر


است و آن تشریفات تجارت خیلی بیشتر است حالا که فروش ماخذ است و از روی فروش تعیین کردید وقتی که هر دو یک مقدار میفروشند و مبلغ فروششان یکی است فلسفه ندارد که تاجر صدو پنجاه تومان بدهد کاسب صد تومان یا او هشتاد تومان بدهد این چهل و هشت تومان این را بنده خواستم عرض کنم که آقای وزیز عدلیه مطالعه بفرمایند و اگر تصدیق بفرمایند که یک تباینی است ممکن است که صورت خوبی نداشته باشد و باید تصحیح کرد.

وزیر عدلیه ـ‌ آقایک تذکری دادند و مخالفتی نکردند که در اصل باشد ممکن است پیشنهاد بدهید برود بکمسیون و مطالعه شود

رئیس ـ‌ آقای ملک موافقید ؟

ملک مدنی عرض کوچکی دارم .

رئیس- بفرمائید.

ملک مدنی ـ‌ بنده اصولا با این لایحه موافق هستم و مقصودم یک توضیحی است و زیاد همیخواهم وقت مجلس را بگیرم که آقای وزیر عدلیه متغیر بشوند بنده عقیده ام این است اگر ما مأخذ را عایدات قرار بدهیم برای درجه بندی تجار سهل تر است بطوری که عقیده خودتان است عرض کنم که در کمیسیون مذاکره شد و خودتان هم آلان مذاکره گردید که یک اشخاصی که در طبقه دلال هستند و حق العمل کاری میکنند آنها را باید مستثنی کرد وقتی که قائل به استثناء هستید به مشکلات زیادی برمیخوریم قست دلال و حق العمل کار یک قسمت زیادی از تجار هستند که اساساً هم تاجرند و تجارتخانه دارند و مارک بجارت هم دارند ولی شغلشان شغل دلالی است باین معنی که فرض کنید یک تاجر بروجردی در سال ممکن است پنجاه شصت هزار تومان تریاک برای یک تاجر اصفهانی بخرد این را شما دلال نمیتوانید تشخیص بدهید و غالب تجار از این درجه هستند و این برخلاف نظری است که دولت راجع بعایدات دارد البته آنرا دولت باید تاجر در نظر بگیرد و وقتی که او را تاجر قائل شدید او در سال شصت هزار تومان که معامله تریاک میکند یا می خرد یا می فروشد ای شصت هزار تومان او از هر هزار تومانش پانزده تومان عوائد تجارتی دارد که کلیه هزار و هشتصد تومان دارد که باید مخارج تجارتی و مخارج خودش و دفتر دار و سایر عوارض و مخارجی که مربوط است از آن خرج کند و آنوقت تقریباً بیائید هزار تومان برای مخارج خودش باقی می ماند آنوقت از این هزار تومان او باید دویست و پنجاه تومان بدهد این طور که ما مأخذ را عایدات قرار بدهیم و محتاج نیستیم که دیگر یک اشخاصی هم که دلال هستند استثنا کرده باشیم زیرا طبقاتی هم هستند که از دلالی در سال مبالغ زیادی نفع میبرند که عوائدشان از یک تاجر زیادتر است و چیزی نمیدهند در صورتیکه خوب حقاً او هم باید بدهد اگر کسی تاجر است یک عوارضی را از برای کمک بامور مملکتی باید بدهد یکدلالی که در سال اگر پنج هزار تومان عایدی دارد چه ضرری که دارد او هم تاجر درجه دوم شود و صد تومان بدهد . بنده میخواستم این را مخصوصاً‌ عرض کنم که اگر آقایان نظری دارند که اشخاصی که دلالند مستثنی کنند پیشنهاد بدهند برای اینکه فکرشان متوجه این نکته است و در کمیسیون یک قسمی اصلاح کنیم که در مجلس دچار اشکال نشویم و یکی هم تجار درجه دوم را همانطور که عرض کردم بلکه بعد تغییر خواهد کرد عقیدة‌ بنده این است که صد تومان در نظر بگیریم زیرا با این ترتیب غالب تجار حاضرند با میل بیایند خودشان را معرفی کنند و منافع اگر قدری دقیق شویم زیادتر است این دونظر را بنده داشتم در کمیسیون هم عرض کردم چون آن شب که در فراکسیون مذاکره میشد بنده حضور نداشتم خواستم اینجا عرض کنم .


وزیر عدلیه ـ‌ بنده خیال میکنم که راجع به آن قسمتی که عایدات را مأخذ بگیریم فروش را ماخذ قرار ندهیم چون مکرر مذاکره شده است و بنده همدلایل تازة‌ ندارم این است که عرض نمیکنم در قسمت دیگر راجع باینکه میزان و طبقه‌بندی را قدری کمتر کرد و از این تذکرات که فرمودید اینها را ممکن است پیشنهاد بدهید در کمیسیون در خدمت خودتان مذاکره خواهیم کرد .

رئیس ـ‌ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب ـ‌ آقای وزیر عدلیه بنده کاملا موافق هستم با عقیدة‌ آقای ملک و پیشنهادی هم کرده ام خواستم با یک بیانی عقیدة‌خودم را عرض کنم شاید شما هم یک توجهی بفرمائید ما بیائیم ومشخص را نفس فروش قرار دهیم شاید وضع مالیات اساسا نمیتوانم عرض کنم قانون عادلانه این است که راجع بهر چیزی بالسویه فشارش باشد بعدالت نزدیک تر است تا بوصول که میفرمائید ما باید نوعی بکنیم که فشارش کمتر باشد. اگر ما بیائیم و این را بر عایدات قرار دهیم یعنی یک چیز باز آمدی است بر این باز آمد بر این دریافتی برای آبادی مملکتیک چیزی وضع کنیم این یک چیزی است که حقیقه عقل و عرف و عادت این را تصریق دارد که باید وضع مالیات بر عایدی باشد من له الغم فعلیه الغرم یک کسی که یک غنیمتی را میبرد از آب و خاک از امنیت و آب و عدالت یک منافعی را میبرد لازمه منافع بردن از یک غنیمتی باید یک غرامتی را هم بدهد پس ما بیائیم و متوجه عایدات شویم نه متوجه بعمل شویم باین معنی وضع مالیات را بر کار نکنیم وضع مالیات را بر نفع بکنیم اگرشما بیائید و وضع مالیات را بر فروش کنید میشود تعبیر کرد که وضع مالیات بر زحمت و بر کار است ولی اگر وضع مالیات بر غنیمت کنید یعنی بر فایده و عواید کنیدآنوقت یک چیزی است که عقل و عرف و عادت این را استقبال میکند این است که اگر بتوانیم و موافقت بشود با مطالعه کردن در کمیسیون کاملا عقیده بنده هم این باشد تاجری که در سال عایدات خالص او پنج هزار تومان باشد تاجر درجة‌ اول باشد پنچهزار تومان عایدات خالص داردکه ما در فقه تعبیر بارباح مکاسب می کنیم که بعد از آنکه مؤنة‌ سال خودش را خارج کرد و منافع و مخارجی که از برای کسب خودش خارج کرد آن چیزی که باقی میماند باید پنج یکش را بدهد ما در اینجا اینجور تعبیر می کنیم عایدات خالص بعنی بعد از آنکه مخارج سال خودش را خارج کرد و مخارجی که برای کسب خودش است خارج کرد آن چیزی که قلیل است و قانون میگوید باید بدهد درجة‌ اول آنکسی که در سال سه هزار و پانصد تومان داشته باشد درجه دوم آنکه دو هزار تومان داشته باشد درجه سوم آنکه هزار و پانصد تومان داشته باشد درجة‌ چهارم از هزار و پانصد تومان کمتر بگیریم و از هزار و پانصد تومان عایدات ببالا باین ترتیب باشد اینکه عرض کردم باین فلسفه عرض کردم که مشخص را بر فروش قرار داده اید لکن مشخص فروش باشد در واقع میشود گفت مالیات را بر کار وضع کرده‌اند. ای است نظر من و پیشنهاد هم کرده‌ام

وزیر عدلیه ـ اولا بنده خیلی تعجب میکنم از اینکه وقتی مالیات بر عایدات بطوریکه آقایان میگویند در این مجلس آمد و مطرح شد یک عدة زیادی از آقایان وکلا و بعد مخصوصاً تمام تجار میگفتند اسم عایدات را نبرید و بیائید طبقه بندی کنید و بعد امروز آقایان میآیند و برای آن طبقة‌ که خودشان اینطور میگویند دفاع میکنند. عزیز من آقای من این حرف را بنده از صبح تا بحال زدم میفرمائید تغیر میکنم تغیر نیست بنده کسی هستم که همیشه در ضمن صحبتم نهایت احترام را به آقایان نمایندگان میکنم ولی اگر می‌بینید یک وقتی بنده حرارتم بالا میرود و حق هم (آقا سید یعقوب


زودتر بفرمائید )‌ برای اینکه مطلبی را که گفتم و دو مرتبه تکرار میکنم بنده میگویم این مطلب را چقدر باید گفت و از سر گرفت بنده عرض کردم و حالا هم عرض میکنم خود تجار هم این طریق را که درجه بندی بشوند ولو آقای طهرانی بفرمایند بطور گستره این را بهتر میدانند از اینکه وارد عایدات بشوند . پس بنابراین لازم نیست از برای آن طبقة که خودشان باین ترتیب راضی هستند یک چیزی بر خلاف میلشان پیشنهاد کنیم حالا اگر پیشنهادی آقایان دارند در این زمینه ها عرض کردم بنده روی هم رفته ندیدم هیچ یک از آقایان را که دلیل تازة‌اظهار کند . بنده هم بدبختانه هیچ دلیل تازة‌ در مقابل نیافتم آقایان میفرمایند عایدات باشد بنده میگویم که فروش باشد آنها میگویند عایدات سهلتر است بنده عرض میکنم که فروش سهلتر است و بالاخره خود طبقة‌که باید مالیات بدهد باین جور راضیتر است پس برای اینکه تکرار مکرر نشود بهتر این است که آقایان اگر پیشنهاداتی دارند پیشنهادات را بدهند و دیگر داخل این مسئله نشویم .

جمعی از نمایندگان ـ‌ مذاکرات کافی است .

رئیس ـ‌ پیشنهادات قرائت میشود :

پیشنهاد آقای طهرانی

مقام منبع ریاست محترم مجلس شورای ملی

پیشنهاد میکنم ماده چهار تبصره یک بترتیب ذیل مقرر شود :

تاجر درجه اول کسی است که میزان فروش سالیانه اش یکصد هزار تومان و بیشتر باشد تاجر درجة دوم کسی است که میزان فروش سالیانه اش پنجاه هزار تومان و از یکصد هزار تومان زیادتر نباشد تاجر درجة‌ سوم کسی است که میزان فروش سالیانه آش کمتر از بیست هزار تومان نبوده و از چهل هزار تومان زیادتر نباشد تاجر درجه چهارم کسی است که میزان فروش سالیانه اش از ده هزار تومان کمتر نبوده و از سی هزار تومان زیادتر نباشد

پیشنهاد آقای دکتر طاهری

مقام منیع ریاست دامت شوکته

پیشنهاد میشود تبصره اول ماده اینطور اصلاح شود تاجر درجه اول کسی است که میزان فروش سالیانه اش بیش از یکصد هزار تومان باشد و سایر درجات هم بهمین تناسب معلوم شود

پیشنهاد آقای سید مرتضی خان وثوق

مقام عالی ریاست مجلس مقدس دامت شوکته

تبصره ذیل را بماده ۴ و ۵ پیشنهاد میکنم

برای دادن اظهار نامه تجار و اصناف از تاریخ تصویب الی ۳ ماه بآنها مهلت داده میشود بعد از انقضاء‌ مدت مزبور مطابق مفاد ماده ۱۲ با آنها رفتار خواهد شد

پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب

پیشنهاد میکنم در ماده ۴ تبصره این نوع اصلاح شود تاجر درجه اول کسی است که عایدات سالیانه او پنج هزار تومان باشد درجه دوم کسی است که عایدات سالیانه او سه هزار و پانصد تومان باشد درجه چهارم کسی است که عایدات سالیانه او یکهزار و پانصد تومان باشد

پیشنهاد آقای فتوحی

مقام منیع ریاست معظم مجلس ـ‌ پیشنهاد میکنم که چون میزان فروش تاجر درجه دوم و صنف درجه اول هر دو از سی هزار تومان تا پنجاه هزار تومان است مالیات جواز تاجر درجه دوم مثل مالیات صنف اول صد تومان باشد

پیشنهاد آقای دهستانی

مقام منیع ریاست محترم دامت عظمه

نظر به اینکه مأخذ فروش صنف درجه اول و دوم و سوم با تاجر درجه دوم و سوم و چهارم یکی است لذا پیشنهاد میکنم بفروش تجار درجه دوم و سوم و چهارم ده هزار تومان اضافه شود

پیشنهاد آقای بروجردی

مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی دامت شوکته

تبصره را بمادة‌چهار پیشنهاد میکنم :‌ تجاری که امانت میخرند و هر تومانی یک صد دینار حق العمل میگیرند از تجار درجه چهارم محسوب میشوند


ایضاً‌ پیشنهاد آقای دکتر طاهری

مقام منیع ریاست دامت عظمه

تبصره ذیل را بآخر ماده چهارم اضافه مینمایم :

تبصره ۳ ـ‌ دلالها از مفاد ماده ۴ خارج و مشمول مادة‌ ۹ خواهند بود.

پیشنهاد آقای مؤید احمدی

مقام شامخ ریاست مجلس مقدس شورای ملی

مادة‌ ۴ را باین طریق پیشنهاد مینمایم

مادة‌۴ ـ‌ تجاربه ترتیب ذیل مالیات جواز خواهند داد تجاریکه تجارت آنها و معاملات آنها صدور امتعه ومال التجاره ایران است بطریق ذیل مالیات جواز خواهند داد :

۱ ) ـ‌ تاجر درجه اول سالیانه ۲۰۰ تومان ب ) ـ‌ تاجر درجه دوم سالیانه ۱۰۰ تومان ج) ـ‌ تاجر درجه سوم سالیانه ۵۰ تومان د) ـ‌ تاجر درجه چهارم سالیانه ۲۵ تومان

تجاریکه تجارت و معاملات آنها وارد کردن امتعه خارجی است بطریق ذیل مالیات جواز خواهند داد

۱ ) تاجر درجة‌اول سالیانه ۳۰۰ تومان ب ) تاجر درجه دوم سالیانه ۲۰۰ تومان ج) تاجر درجه سوم سالیانه ۱۰۰ تومان د)‌ تاجر درجه چهارم سالیانه ۵۰ تومان تبصره ۱ و۲ عیناً‌ نوشته شود

پیشنهاد آقای فرشی

مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی دامت شوکته اٍین نوع اصلاح ماده چهار را پیشنهاد میکنم

تبصره اول ـ‌ تاجر درجهاول کسی است که میزان فروش سالیانه آن بیش از یکصد هزار تومان باشد تاجر درجه دوم کسی است که میزان فروش سالیانه آن از پنجاه هزار تومان تا یکصد هزار تومان باشد تاجر درجه سوم کسی است که فروش سالیانه آن از سی هزار الی پنجاه هزار و تاجر درجه چهارم کسی است که میزان فروش آن از پانزده هزار تومان الی سی هزار تومان باشد

پیشنهاد آقای کازرونی

مقام منیع ریاست جلیله ـ‌ بنده پیشنهاد می کنم که حداکثر فروش تجار درجه اول یکصدهزار تومان و باقی نیز بهمین تناسب باشد

پیشنهاد آقای اعتبار

با اینکه مأخذ اخذ مالیات فروش است هیج فلسفة‌ ندارد که فروش در قسمتتجار و صنف که هر دو در یک عرض و یک مبلغ است بتفاوت اخذ مالیات شود مثلاً قسمت دوم تبصره ماده ۴ مینویسد باجر درجه دوم کسی است که میزان فروش سالیانه اش بیش از ۳۰ هزار تومان و منتهی پنجاه هزار تومان باشد و از این طبقه تجار در سال ۱۵۰ تومان اخذ میشود آنوقت در تبصره ۱ ماده ۵ که درجات اصتاف معین میشود برای صنف درجه اول که همان مبلغ فروش تاجر درجه دوم را دارد ۱۰۰ تومان مالیات قائل شده اند بهمین ترتیب درجات دیگر متباین است و حال آنکه مبلغ فروش نکن است پیشنهاد میکنم حالا که فروش مأخذ است هر دو در اخذ مالیات در یک عرض واقع شوند

رئیس ـ‌ ماده پنجم قرائت میشود. یکی از پیشنهادات مانده است :

پیشنهاد آقای رهبری

مقام منیع ریاست محترم دارالشورای ملی

ماده چهار را این قسم اصلاح میکنم :‌ تاجر درجه اول سالیانه ۲۰۰ تومان تاجر درجه دوم سالیانه ۱۰۰ تومان تاجر درجه سوم سالیانه ۵۰ تومان تاجر درجه چهارم سالیانه ۲۰ تومان

تبصره ماده چهار را اینقسم اصلاح میکنم

تاجر درجه اول کسی است که میزان فروش سالیانه اش بیش از صد هزار تومان باشد. تاجر درجه دوم کسی است که میزان فروش سالیانه اش بیش از شصت هزار تومان باشد منتهی صدهزار تومان تاجر درجه سوم کسی است که میزان فروش سالیانه اش بیش از سی هزار تومان باشد منتهی شصت هزار تومان باشد تاجر درجه چهارم کسی است که میزان فروش سالیانه اش بیش از


ده هزار تومان منتهی سی هزار تومان باشد

پیشنهاد آقای اسدالله خان عامری

مقام منیع میکنم تبصره ۱ بطریق ذیل اصلاح شود:

۱ ـ تاجر درجه اول کسی است که سرمایه تجارتی آن یکصد هزار تومان باشد ۲ ـ تاجر درجة‌دوم کسی است که سرمایه تجارتی آن پنجاه هزار تومان باشد ۳ ـ تاجر درجه سوم کسی است که سرمایه تجارتی آن سی هزار تومان باشد ۴ـ تاجر درجه چهارم کسی است که سرمایه تجارتی آن ده هزار تومان باشد

رئیس ـ باز یک پیشنهاد رسیده است

پیشنهاد آقای بزرگ شوکت

تاجر منیع ریاست دامت شوکته

تاجر در جه اول کسی است که میزان فروش سالیانه اش بیش از صد هزار تومان باشد ـ تاجر درجه دوم کسی است که میزان فروش سالیانه اش بیش از پنجاه هزار تومان باشد الی آخر

رئیس ـ ماده پنجم قرائت میشود:

ماده ۵ـ اصناف بترتیب ذیل مالیات خواهند داد

الف ـ صنف درجه اول سالیانه ۱۰۰ تومان

ب ـ صنف درجه دوم سالیانه ‌۴۸ تومان

ج ـ صنف درجه سوم سالیانه ۱۸ تومان

تبصره ۱ ـ صنف درجه او ل کسی است که میزان فروش سالیانه اش بیش از سی هزار تومان و منتهی پنجاه هزار تومان باش

صنف درجة دوم کسی است که میزان فروش سالیانه اش بیش از بیست هزار تومان و منتهی سی هزار تومان باشد صنف درجه سوم کسی است که میزان فروش سالیا نه اش بیش از پنجهزار تومان و منتهی بیست هزار تومان باشد

تبصره ۲‌ـ صنفی که میزان فروش سالیانه اش از پنج هزار تومان تجاوز نمی کنند از پرداخت مالیات معاف است

رئیس ـ آقای وثوق

( حاضر نبودند )

رئیس- آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب ـ اولا بنده را جع بمالیات اصناف وضع مالیات بر اصناف مخالف هستم با عتبار اینکه بیک زحمتی ما عنوان مالیات اصناف را از دفتر مالیه خارج کردیم نهایت مالیات اصناف را بنده بیک نحوی موافقت میکنم که میزان مالیات بر عایدات باشد مثلا می بینم صنف خرازی عایدات زیادی میبرد بعنوان مالیا عایدات یک چیزی اخذ شود بهتر است حالا بنده میخواهم عرض کنم که در تجار هر چه باشد ولی در صنف ما باز وارد شویم و مالیات صنفی قائل شویم خوب نیست و بنده باین جهه مخالفم لا اقل باید بیائیم بر فروش این یک موضوع موضوع دیگر این است که از ماده چهارم هم معلوم نبود اینجا مینویسد صیف درجة‌اول کسی است که میزان فروش سالیانه اش بیش از سی هزار تومان تجاوز کرده و صد هزار تومان شد داخل در تاجر میشود یا خیر اینجا نوشته منتهی تا پنجاه هزار تومان خوب اگر رسید بصد هزار توما ن و

اگر از پنجاه هزار تومان تجاز کرد داخل در تاجر درجة اول میشود یا حد یقفی برای او قائل میشوید این هم برای واضح بودن نه اگر از این تجاوز کرد و بالا رفت چه خواهد کرد و این را مثلا دو شخص قرار میدهند یکنفر است یکدوا فروش است سالی صد هزار تومان دوا میفروشد یا سالی صد هزار تومان


خرازی میفروشدولی دوا فروش است باینکه خرازی است این را چکار میکند این را بمنزلة دو نفر قرار میدهد اینهم یک توضیحی است که داده شود این است که عقیدة خودم را در اینجا کاملا پیشنهاد میکنم یک توضیحی هم بدهند که کاملا معلوم شود ماده هم بیان کند

وزیر عدلیه ـ در جلسة قبل از ظهر نمایندة‌محترم اشاره کردند و فرمودند که ما با یک زحماتی مالیات صنفی را از بین بردیم حالا بیکصورت دیگری در آمده است بنده آنوقت میگفتند و اغلب هم در مجلس مذاکره شد و همه هم موافق هستیم و بودیم که از بین برود که فرضاً در فلانشهر که از پنبه دوز یک چیزی میگرفنتد آنوقتی که پنجاه نفر بودند یک مالیاتی بوده است از آنها گرفته میشد این مربوط بآن نیست اینجا آمده ایم اصناف را مثل تجار درجه بندی کرده ایم مآخذ را هم فروش گرفته ایم در حقیقت یک مالیاتی از منافع آنها خواستیم منتهی ملاکمان برای رسیدن بمالیات و منافع و درجه بندی همان فروش است و در این قسمت اخیری که فرمودند قدری روشن نیست ممکن است یک پیشنهادی بکنند و بنده تصور میکنم که اگر قسمت اول را اینطور بکنیم که صنف درجة اول کسی است که میزان فروش سالانه اش بیش از سی هزار تومان ببالا باشد این همان چیز میشود پیشنهاد بفرمائید و در کمیسیون این را مطالعه خواهیم کرد چ

رئیس ـ آقای کیا

(حاضرنبودند)

رئیس ـ آقای شریعت زاده

شریعت زاده ـ موافقم

رئیس ـ آقای دکتر طاهری

دکتر طاهری ـ موافقم و پیشنهاد دارم

رئیس ـ آقای ملک مدنی

ملک مدنی ـ موافقم

رئیس ـ آقای فیروز آبادی

فیروز آبادی ـ فرضی ندارم یک عرضی داشتم که آقای آقا سید یعقوب فرمودند و بنده هم پیشنهادی کرده ام

جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است

رئیس ـ پیشنهادات قرائت میشود:

فرشی ـ بنده مخالفم

رئیس ـ بفرمائید

فرشی ـ‌ مخالفت بنده در این ماده به برای این است که اصناف مالیات ندهند مخالفت بنده فقط برای این است که اشتباهی و اتباسی خواهد شد در موقع تفریق بین تاجر و اصناف آنجه بنده عقیده دارم اصناف یک معنای خارجی ندارد قانوناً حتی دلال هم تاجر است لفظ تاجر بدلال هم که نه سرمایه دارد و نه دکان اطلاق می شود حالا یک طبقه را ما در اینجا باسم اصناف پیدا کردیم عقیدة‌بنده این است که آنهائی که صنعتگرند که با دستشان کار می کنند برای اینکه اشتباه نشود می

گویند اصناف یعنی آهنگر و گیوه باف اما اصناف که بآن معنی شما می گیرید صنعت گر هستند شعر باف گیوه باف آهنگر دواتگر از این قبیل که صنعت را با دست می سازند و می فروشند عقیدة بنده اینست که نباید مالیات بدهند آنها نوعی از رنجبرها هستند که با دست کار میکنند ولی دوا فروش که مغازه اش در خیابان است و پنجهزار توامانش نفع است با این قانون او اصناف است ولی یک تاجر قند فروش سالی هزار تومان فروش می کند و هزار تومان عایدی ندارد ولی چون در یک جای مسقفی حجره


دارد تاجر است عقیدة بنده اینست که در این ماده باید تفریق شود یعنی اصناف با تاجر و تشخیص داده شود یعنی اصناف بآن معنی که با دست کار می کنند و آنها مثل این عمله ها هستند تمثلاً بقال مخرد و میفروشد شاید بقالهائی در این شهر هستند که سالی ده هزار تومان و بیست هزار تومان فروش میکنند و از آن یک ثلث منفعت میکنند این هم صنف است این است که در موقع اجرا این ماده با مادة ۴ التباس پیدا خواهد کرد و اشکالاتی پیدا خواهد شد عقیده بنده این است که در کمیسیون بیشتر مطالعه شود و اصلا اسم صنف بآن معنی که بنده عرض میکنم یعنی اصنافی که کارگر و عمله هستند و با دستشان کار میکنند آنها باید بکلی معاف باشند و آنهائی که باسم اصنافند ولی روحاً و معناً تاجرند داخل تجار شوند اعم از درجة اول و دوم و سوم و چهارم اینجا برای اصناف یک مادة دیگر معین کردن و تکلیفشان معین کردن بنده گمان میکنم که در آتیه بین مأمورین اجرا و مردم کشمکش تولید خواهد شد و برای اینکه بنده از تجارت فرار کنم میگویم که اصنافم کی تشخیص میدهد اصناف را با تاجر؟ این است که این ماده خیلی بمشگلات بر میخورد باین جهت بنده مخالفم اصلا باید ماده برود و تفکیک شود کارگر از اصناف از اصنافی که خرید و فروش میکنند و کار تجارت میکنند تاجر یک چیزی را خودش نمیسازد از یک دست میخرد از یک دست دیگر میفروشد ولی گیوه باف گیوه را میبافد بعد از آن میفروشد این گیوه باف نباید مالیات بدهد دواتگر نباید مالیات بدهد زرگر نباید مالیات بدهد کفش دوز نباید مالیات بدهد ولی یک تاجر برای خودش یک مغازة باز کرده است و میفروشد باید مالیات بدهد تاجر است اصناف نیست باید بکلی این ماده از بین برود و اینها کلاسه شود آنهائی که در عموم و خصوص تجارند تفکیک شوند آنهائی که اصنافند یعنی بمعنای کارگر بکلی معاف شوند و الا در موقع اجرا اشکالات فوق العاده تولید خواهد کرد

وزیر عدلیه ـ اما راجع باینکه تشخیص صنف از تاجر در عمل مشکل است بنده این را هم هیچ معتقد نیستم بنده تصدیق میکنم که از نقطة نظر قانون تجارت صنف و دلال و تاجر بمعنی صحیح تام کلمه همة اینها تاجر حساب میشوند ولیکن رد عمل اصناف امروز از هر کسی میشوند ولیکن در عمل اصناف امروز از هر کسی سؤال شود خودشان میدانند که تاجر کیها هستند و اصناف کیها هستنده اگر آقا زحمت بکشید و تشریف بیرید توی همین بازار طهران بشما نشان خواهند داد دو نفر که مطلع باشند بشما نشان خواهند داد که این جزو تجار محسوب میشود قانونی دارد طوری عرفاً بنده عرض نمیکنم که تعریف قانونی دارد طوری عرفاً از هم جدا هستند که هیچ ابداً تصور نمیشود کسی اشتباه کند و گیر کند در موقع اجرا حالا این تعریفی که آقا کردید که آنکسی که با دست کار میکند و با دهان میخورد با دهان که همه میخوریم با دست کار میکند این را اگر آقا ملاک قرار دهید اسباب زحمت است زیرا ملاحظه میفرمائید نوشته ایم سای پنجهزار تومان اگر کمتر فروش میکند اصلا معاف است ولی تصدیق میفرمائید ما مقودمان این نیست آنکسی که آهنگری میکند یا بقول آقا گیوه میبافد از او بیائیم مالیات بگیریم (‌صحیح است ) بلی از او نمی گیریم برای اینکه کمتر است اما راجع باینکه ما تفکیک کردیم بیشتر برای این بوده است که نسبت بآنها ارفاق شده باشد ملاحظه میفرمائید درجة اول آنها را دویست و پنجاه تومان باشد حالا اگر موافق باشند ممکن است پیشنهاد کنند آنها هم جزو تجار باشند

جمعی از نمایندگان ـ کافی است

رئیس ـ آقایان موافقین با کفایت مذاکرات قیام فرمایند و


(اکثر برخاستند)

رئیس ـ تصویب شد، پیشنهادات قرائت میشود:

پیشنهاد آقای طهرانی

مقام منبع ریاست محترم مجلس شورای ملی پیشنهاد میکنم در مادة پنج تبصره ۱ به ترتیب ذیل اصلاح شود:

صنف درجه اول کسی است که میزان فروش سالیانه اش کمتر از چهل هزار تومان و زیادتر از هشتاد هزار تومان نشود صنف درجه دوم کسی است که میزان فروش سالیانه‌اش کمتر از سی هزار تومان نبوده و از پنجاه هزار تومان تجاوز نکند صنف درجه سوم کسی است که میزان فروش سالیانه اش پانزده هزار تومان واز سی هزار تومان زیادتر نشود ـ

پیشنهاد آقای دکتر طاهری

مقام منبع ریاست مجلس شورای ملی دامت عظمه پیشنهاد میشود در تیصره اول ماده عبارت و منتهی پنجاه هزار تومان باشد از آخر تبصره حذف شود

پیشنهاد آقای فیروز آبادی

بنده پیشنهاد میکنم که لفظ و منتهی پنجاه هزار تومان حذف شود از تبصره اول ماده ۵

پیشنهاد آقای محمود رضا

مقام محترم ریاست مجلس شورا ی ملی تبصره ذیل را بنام تبصره ۳ بماده پنجم پیشنهاد مینمایم :

تبصره ۳ علافها و طوافها و اشخاصیکه در خارج از شهرها و قصبات خرید و فروش مینمایند از پرداخت مالیات معاف خواهند بود.

پیشنهاد آقای ضیاء

مقام منبع ریاست مجلس شورای ملی

نظر باینکه که نسبت به تجار شده و رعایت حال کسبه نیز مورد توجه نمایندگان محترم است اصلاح ماده ۵ را بترتیب ذیل پیشنهاد مینمایم

ماده ۵ ـ اصناف بترتیب ذیل مالیات خواهند داد :

الف ـ کاسبه درجه اول سایانه ۸۰ تومان

ب ـ کاسبه درجه دوم سالیانه ۴۰ تومان

ج ـ‌ کاسبه درجه سوم سالیانه ۱۸ تومان

بقیه طبق تبصره های ماده ۵ با تبدیل کلمه صنف به کاسب

پیشنهاد آقای دهستانی

مقام منبع ریاست محترم دامت عظیمه

بنده پیشنهاد میکنم در تبصره دو ماده پنجم سطر دوم بعد از کلمه تجاوز نمیکند اضافه شود باستثناء‌ خرازی فروشی و دوا فروشی از پرداخت مالیات معاف است

پشنهاد آقای سید مرتضی خان وثوق

مقام عالی ریاست مجلس مقدس دامت شوکته ـ‌ بنده پیشنهاد میکنم که مشخص درجه بندی تجار و اصناف فروش نبوده از عموم تجار و کسبه مالیات جواز مطابق درجه بندی که در مالیه های هر محل در کمیسیونیکه از خود تجار و کسبه تشکیل میشود دریافت دارند

پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب

پیشنهاد میکنم در تبصره اول کلمه منتهی حذف شود و این نوع اصلاح بیش از سی هزار تومان ببالا باشد

ایضاً پیشنهاد آقای دهستانی

بنده پیشنهاد میکنم در تبصره ماده پنجم عتیقه فروش مستثناء شود

پیشنهاد آقای فرشی

مقام منبع ریاست مجلس شورای ملی

این بنده پیشنهاد میکنم ماده پنج اصلا حذف شود و صنف تاجر با اصناف در ماده کاملا تصریح و اصناف از تأدیه مالیات معاف باشند

رئیس ـ مادة‌ششم فرائت میشود:

مادة‌ ۶ ـ وکلای عدلیه و اطباء بتناسب ذیل مالیات خواهند داد.


سالیانه در طهران در ایالات و ولایات

الف ـ‌ طبیب و وکیل اول ۱۲۰ تومان ۶۰

ب ـ‌ طبیب و وکیل دوم ۴۸ تومان ۲۴

ج ـ‌ طبیب و وکیل سوم ۶ تومان ۳

رئیس ـ آقای شریعت زاده

شریعت زاده ـ‌ موافقم

رئیس ـ آقای بیات

مرتضی قلیخان بیات ـ در این ماده چون آقای وزیر عدلیه یک توضیحی فرمودند یعنی در ضمن اظهار کلیات که گمان میکنم با آن توضیحی که فرموند این ماده یک نواقصی داشته باشد و آن قسمت درجه بندی است که در این ماده شدچون صبح فرمودند که از روی فضیلت و ترتیب علمی درجه بندی نشده بلکه از روی عایدات است آنوقت ماده را که نگاه کنیم هیچ ملاحظة‌ عایدی در اینجا نشده است و معین نشده است که تا چه میزان عایدات باید درجة او ل باشد تا چه میزان عایدی درجة دوم و سوم باشد بنا بر این بنظر بنده این ماده یک نقصی دارد اگر از روی علم و فضل است بایستی یکدرجه بندی بشود و اگر از روی عایدی است لابد باید یک تناسبی برای عایداتشان معین شود برای خود آنها که میخواهند معین کنند درجة اول و دوم و سوم هستند از روی چه نظر این اظهار نامه را بدهند و از روی چه ترتیب این درجه بندی معین میشود. گمان میکنم لازم است یکتوضیحی بفرمایند که تکلیف این قسمت معین شود.ک

وزیر عدلیه ـ اما راجع باینکه در اینجا هیچ ذکری از عایدات نشده است بنده تصور میکنم اگر آقا توجه بفرمائید در ماده ۷ ملاحظه خواهید فرمود که مینویسد افراد مذکوره در ماده ۶ که اطباء‌ و وکلاء باشند اظهار نامه‌های خود را مطابق عایدات خود در ظمن اظهارنامة که میدهند باید در نظر بگیرند حالا صحبت در این است که آیا چه قدر عایدات داشته باشند تا طبیب درجه اول بشود. این مسئله ار ما سهل گرفتیم ما خواستیم اسباب زحمت نشود مثلا اگر فلان قدر عایدی داشت درجه اول است یا فلانقدر عایدی داشت درجه دوم است با وجود این آقا اگر لازم میدانید تشخیص شود ممکن است پیشنهاد بفرمائید

رئیس ـ آقای ملک موافقید ؟

ملک مدنی ـ بلی

رئیس ـ آقای طاهری

دکتر طاهری ـ در اینجا بنده اشکالاتی می بینم که لازم میدانم توضیح بدهم . اولا اینکه در بین اطباء‌بعضی ها هستند که شغل آزاد دارند و بعضی ها مستخدم دولتند آنهائی که مستخدم دولتند بر طبق یکماه دیگری مالیات می پردازند و در اینجا هم باز باید مالیات بدهند واین دو مالیات می شوند و باید در یکقسمت معاف باشند بعلاوه اینطوری که نوشته شده است مالیات بر اطباء‌و وکلاء بعقیده بنده زیاد نوشته نشده و این دو درجه هم که قرار داده شده است عادلانه است نسبتاً معذلک اگر اطباء را معاف کنند بعتر است زیرا مالیات بر طبیب در حقیقت مالیات بر مریض است وقتی که به طبیب مالیات به بندند اطباء حالا یک ارفاقهائی بمردم و مرضای فقیر مخصوصاً در ولایات در مرکز هم هینطور است اگر چه گاهی هم اینطور نیست ولی عموماً اینطور است که در مواقع شب و سرما و گرما یک ارفاقهائی نسبت باشخاص بی بضاعت میکنند ولی اگر چنانچه مالیاتی قرار داده شود بر اطباء اینقدر نشناسی میشود نسبت به زحماتشان و آنها هم مجبورند که از تمام مردم پول بگیرند و رعایت هائی که سابقاً میکردند حالا نخواهند کرد ، و این بهانه بدستشان میآید پس اگر صلاح میدانید کلیه اطباء را از دادن مالیات معاف میکردید و در حقیقت بمرضا یکمساعدتی بود این یکقسمت دیگر همان بود که عرض کردم


که این ها ممکنست دو سه ماده بشوند. یکقمست دیگری هی هست که موضوع امتیاز فضلی این که مکرر در اینجا گفته شده و رد نتیجة توضیحاتی که فرمودند تا حدی میشود قانع شد ولی اگر چنانچه این طبقه را مشمول ماده ۹ قرار بدهید( ماده ۹ آنماده است که میگوید باید از عایداتشان مالیات گرفت) بالاخره طبقه مشولین ماه ۶ را جزو ماده ۹ قرار بدهیم و این ماده اصلاً حذف شود و جزو ماده ۹ قرار داده شود بهتر است نوشته شود این طبقه جزو ماده نهم است این یک طریقی است که مراعات امتیاز فضلی م در عمل خواهد شد و بدولت هم صدمه وارد نمیآ ید آن کسی هم که بیشتر عایدی دارد بیشتر مالیات میدهد و اگر ممکن است از قسمت طبابت مالیات گرفته نشود اینهم یک رعایتی است که عر ض شده

امیر تیمور کلالی ‌ـ متشکرم

وزیر عدلیه ـ‌ در آن قسمتی که فرمودند اطبائی که مستخدم دولتند چه خواهند کرد این خیلی سهل است اگر خارج از وقت استخدام دولتی شان وقتی دارند که طبابت کنند و یک عایداتی پیدا کنند دوتا مالیات میدهند یک مالیات از حقوق دولتی و از یک طرف مالیات بر عایدات اگر واقعاً‌ کار دیگری ندارند که البته یک مالیات میدهند(‌صحیح است ) اما راجع بقسمت اینکه فرمودید این مالیات بر اطباء‌در حقیقت مالیات بر مرضی است بنده همیشه در قسمت اطباء‌نظر بآن توصیة که شاعر محترم کرده است دارم که چو به گشتی طبیب از خود میازار بنده همیشه میخواهم چراغ را از برای تاریکی نگاه دارم البته حالا هم که کسالت دارم بیشتر مایل هستم تا احترام صحبت کنم و البته هم میکن و آن احترام بنده بجای خودش هست و خیلی با احترا هستم نسبت بآنها سوء تعبیر نشود ولی آیا آقا تصور میفرمائید که تا بحال تا این ساعت که اطباء‌چیزی نمیداند یک ارفاقهای فوق العاده در اغلب مواقع میکردند؟ ( اغلب از نمایندگان ـ خیر) البته بنده تصور میکنم که بعضی آقایان همینطور که آقا گفتند یعنی ارفاقهائی کرده و میکنند ولیکن میدانند که روی نوادر نمیشود قانون گذاشت بطور عموم از اشخاصی که میشد چیزی گرفت میگرفنتد بطور عموم از اشخاصی که میشد چیزی گرفت میگرفتند مگر اینکه یک دوستی و خصوصیتی در بین بوده است از آن شخصی که میشد چیزی گرفت میگرفتند حالا اگر کسی بود که ازش هیچ چیز در نمآید چه کار میکردند بنابراین بنده تصور میکنم که آقا راضی نشوید در وقتی که تقریباً تما طبقات دارای مملکت کسانی که چیز دارند و می توانند کمک کنند بصندوق مملکت و دولت میآیند و سهمشان را می ریزند آنجا یک طبقه دیگری (اطباء) را بگوئیم باید کنار گذاشت و چیزی نگرفت بنده نسبت باطباء‌خیلی خوش بین تر از این هستم که آقا میفرمائید بنده یقین دارم اطباء‌نمی آیند و ویزیت خودشان را بالا ببرند و این مالیات را بر مرضی تحمیل کنند و اگر این ها را بگذاریم جزء‌ ماده ۹ اشکالاتش بیشتر است مادة‌۹ در حقیقت مثل یک اطاق وزیر زمینی است که در هر خانة هست که اثاثیه در اطاق های دیگر هست و میگویند خوب نیست میریزند توی آن اطاق انبار مادة ۹ هم دراین قانون این است ما سعی کردیم کم کم همه را ببریم آن تو. حالانمی خواهیم اطباء‌ را بگذاریم آن تو خیراطباء‌ باید بیرون باشند که همه ببینند چه میدهند و همه ممنونشان باشند ماده ۹ مال اشخاصی است که خیلی لازم نیست اسمشان را بشرج و تقصیل در اینجا ببریم آنها را میگوییم بروند تو انبار

جمعی از نمایندگان ـ‌ مذاکرات کافی است

رئیس ـ پیشنهادات قرائت میشود:

پیشنهاد آقای دکتر ملک زاده

مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی دامت شوکته نظر باینکه مالیات بر عایدات طبقه اطباء متضمن اشکالاتی که برای سایر طبقات از قبیل تجار و اصناف


تصور میشود نیست بعلاوه در تمام دنیا طبقه‌بندی اطباء از روی مقامات و مراتب علمی آنها میباشد لهذا پیشنهاد می‌کنم که ماده ۶ قسمت راجع باطباء بترتیب ذیل اصلاح شود:

الف‌ـ‌ اطبائی که منافع ماهیانه آنها از چهار صد تومان تجاوز میکند در سال یکصد و بیست تومان مالیات خواهند داد.

ب‌ـ اطبائیکه منافع ماهیانه آنها ما بین صد و پنجاه تومان و چهارصد تومان است در سال پنجاه تومان مالیات خواهند پرداخت.

ج‌ـ اطبائیکه منافع ماهیانه آنها مابین شصت و صد و پنجاه تومان است در سال پنج تومان مالیطات خواهند پرداخت.

پیشنهاد آقای جمشیدی و همراز

مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی

ماده ذیل را بجای ماده ۶ پیشنهاد می‌کنم:

ماده ۶ـ در صورتی که عواید وکلای عدلیه و اطباء سالیانه بیش از پانصد تومان باشد نسبت بمازاد از مبلغ مزبور نیم عشر مالیات دریافت خواهد شد.

پیشنهاد آقای فولادوند

مقام منیع ریاست محترم شورای ملی

بنده پیشنهاد میکنم در ماده ۶ همانقسم که بین وکلاء و اطباء طهران و ایالات تفاوت قائل گردیده‌اند بین وکلاء و اطباء ایالات و ولایات هم همین تفاوت را قائل و رعایت فرمایند.

پیشنهاد آقای بیات

تبصره ذیل را بماده ششم پیشنهاد میکنم:

تبصره‌ـ اطبائیکه دیپلم از مدارس خارجه دارند طبیب درجه اول و اطبائیکه دیپلم از مدارس داخلی دارند درجه دوم اطبائی که با جواز وزارت معارف طبابت میکنند درجه سوم

پیشنهاد آقای عامری

مقام محتر ریاست معظم مجلس شورای ملی دامت شوکته

بنده پیشنهاد میکنم که راجع بمالیات وکلاء عدلیه از روی دفتر قانونی که ادارة احصائیه بآنها میدهد از قرار صدی ۲ از عوائد آنها دریافت شود

پیشنهاد آقای مرآت اسفندیاری

مقام منیع ریاست مجلس

بنده پیشنهاد می‌کنم درجات اطباء از روی تصدیق و دیپلم معین شود درجه اول دیپلم خارجه درجه دوم دیپلم داخله درجه سیم اطباء مجاز

رئیس‌ـ ماده هفتم قرائت میشود:

ماده ۷ـ طبقات مذکوریه در مواد ۴ و ۵ و ۶ برای اشتغال بمشاغل خود باید جواز تحصیل نمایند و مبالغ مذکوره در آن مواد به عنوان حق جواز اخذ خواهد شد. هر یک از افراد طبقات مذکوره در مواد ۴ و ۵ مکلف هستند اظهارنامة که حاکی از میزان فروش سالیانه و مشخص درجه‌بندی آنها خواهد بود بمالیه محل بدهند.

افراد طبقات مذکوره در ماده (۶) درجة خود را مطابق عایدات خود در ضمن اظهارنامه که خواهنمد داد معین می‌نمایند.

اشتغال بمشاغل مذکوره در مواد ۴ و ۵ و ۶ بدون تحصیل جواز ممنوع بوده و متخلفین بجریمه معادل سه تا ده برابر حق جواز محکوم خواهند شد.

رئیس‌ـ آقای اعتبار

اعتبارـ در ماده ۷ ننوشته جواز را چه تاریخ باید بگیرند. ثانیاً تا کی اگر اینها نگیرند آنوقت جریمه به آنها تعلق خواهد گرفت؟ یک ماه دو ماه اگر تأخیر شد جریمه تعلق خواهد گرفت؟ بعلاوه ده برابر خیل زیاد است و بعقیده بنده همان سه برابر کافی است اگر تخلف کرد همان سه برابر کافی است اگر تخلف کرد همان سه برابر کافی است. بعلاوه آن قسمتیکه عرض کردم لازم است معین شود که در چه وقت و چه فصلی باید


برود مطالبه جواز کند که اگر نکرد آنوقت برای او جریمه قائل شدید؟

وزیر عدلیه‌ـ‌ پیشنهاد بدهید آقا

رئیس‌ـ آقای شریعت‌زاده

شریعت‌زاده‌ـ موافقم

رئیس‌ـ بفرمائید

شریعت‌زاده‌ـ بنظر بنده این ماده منشاء یک مشکلات زیادی خواهد شد اولا این مجازاتی که معین شده متناسب نیست ثانیاً مشخص تخلف کی باید باشد ثالثاً این جواز نسبت به طبقه وکلا خواستم بفهمم غیر از آن جوازی است که از طرف وزارت عدلیه داده می‌شود؟ و اگر غیر از آن است چه ضرری دارد که تبدیل شود این بهمان جواز وزارت عدلیه که در ضمن دادن آن جواز این جواز را هم اضافه کنند و بگیرند چه معنی دارد که یکجا جواز توسط وزارت عدلیه گرفته شود و یکجا توسط وزارت مالیه این خوب نیست بنده تقاضا می‌کنم که آقای وزیر عدلیه باین مطلب نظری داشته باشد

وزیر عدلیه‌ـ بنده تقاضا می‌کنم که آقا هم همین نظریات خودشان را بطور پیشنهاد بیاورند روی کاغذ بفرستند به کمیسیون در آنجا اظهار نظری شود

شریعت‌زاده‌ـ بسیار خوب

بعضی از نمایندگان‌ـ مذاکرات کافی است

آقاسیدیعقوب‌ـ عرض دارم

رئیس‌ـ آقای وثوق

وثوق‌ـ عرضی ندارم. پیشنهاد میکنم.

بعضی از نمایندگان‌ـ کافی است مذاکرات

بعضی دیگرـ کافی نیست

رئیس‌ـ آقای طاهری

دکتر طاهری‌ـ به عقیده بنده اینجا باید رد ماده ۷ اظهارنامه که می‌نویسد حاکی از میزان فروش سالیانه باشد. باید مقصود میزان فروش سال قبل باشد زیرا میزان فروش سال آتی را که او نمی‌تواند تشخیص بدهد پس باید اینجا معین شود که آن چیزی که ممکن است خیلی اسباب اختلاف شود همین ماده است و باید مذاکرات زیاد بشود. این ماده از همه مواد مهم‌تر است. چون ماده‌ایست که راجع باجرای این قانون است وبایستی کاملا واضح باشد. زیرا این ماده در طرز اجرای این قانون است سایر مواد دیگر تکلیف مالیات دهنده را معین می‌کند که چقدر باید مالیات بدد و در این ماده است که چطور باید وظیفه مودی معلوم شود و وظیفه او در اجرای این قانون چه چیز است در این ماده می‌نویسد که اظهارنامه باید میزان فروش سالیانه‌ را داشته باشد باید بنویسد که میزان فروش سال قبل را معین کند تا برای کسی که میخواهد تجارت یا کسب کند دچار اشکال نشود زیرا همچو آدمی چطور بتواند بدون تخلف میزان فروش خود را معین بکند کسی که حالا وارد کسب و تجارت میشود و میخواهد اجازه بگیرد او نمی‌تواند میزان فروشش را معین کند بطوری که در ماده چهارم معین شده بدون تخلف و اگر تخلف کرد ده بربر جریمه بدهد این یک موضوع موضوع دیگر این است که وقتی که افراد طبقات مذکوره در ماده شش تقاضای جواز میکنند باید درجه خودشان را مطابق عایدات خود اظهار و تقاضای جواز کنند در صورتیکه عیادات که ماخذ جواز قرار داده نشده است این دو موضوع موضوع سوم این است که متخلفین به جریمة که معادل با سه الی ده برابر است محکوم خواهد شد و این خیلی زیاد است و باید معادل دو برابر حق جواز جریمه بدهند و مدت آنرا هم باید رد یک تاریخی معین کنند که از وقتیکه ابلاغ کردند تا چه مدت باید مهلت داشته باشند اینها باید معین شود چون یک موادی است که اسباب اشکال خواهد شد.


وزیر عدلیه‌ـ گمان می‌کنم آقا فرمایش خود را پیشنهاد بدهند بهتر است

جمعی از نمایندگان‌ـ مذاکرات کافی است.

رئیس‌ـ کافی است (بلی) پیشنهادات قرائت میشود:

پیشنهاد آقای طلوع

مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی

پیشنهاد میکنم: سطر اخیر در ماده ۷ که نوشته است و مختلفین بجریمه معادل سه تا ده برابر حق جواز محکوم خواهند حذف شود.

پیشنهاد آقای سید مرتضی وثوق

مقام عالی ریاست مجلس مقدس شورای ملی دامت شوکته

فراز آخر ماده ۷ را بترتیب ذیل اصلاح و پیشنهاد می‌نمایم: اشتغال بمشاغل مذکوره در مواد ۴ و ۵ ۶ بدون تحصیل جواز در مدتیرا که این قانون معین میکند ممنوع بوده و مختلفین بجریمه ضعف حق جواز محکوم خواهند شد

پیشنهاد آقای آقا سیدیعقوب

پیشنهاد میکنم در ماده ۷ سطر متخلفین الخ حذف شود و این نوع اصلاح پیشنهاد میکنم

متخلفین از قانون پس از اخطار از طرف مامورین وصول و عدم تمکین در سال اول وصول مالیات با یک برابر بعنوان تخلف از قانون در سال دوم دو مقابل تا موقعی که تمکین از قانون نماید

پیشنهاد آقای فولادوند

مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی دامت شوکته

بنده پیشنهاد میکنم در قسمت اخیر ماده ۷ راجع بجریمه و مختلفین در تحصیل جواز مشاغل باین ترتیب اصلاح شود مختلفین در سنه ۳۰۹ بجریمه مضاعف و در صورت تکرار یا تأخیر از سنه ۳۱۰ ببعد معادل سه برابر حق جواز محکوم خواهند شد

پیشنهاد آقای دکتر طاهری

مقام منیع ریاست دامت شوکته

پیشنهاد میشود در ماده ۷ بعد از عبارت فروش سالیانه اضافه تبدیل شود بفروش سال قبل.

پیشنهاد آقای اعتبار.

تبصره ذیل را بماده (۷) پیشنهاد میکنم

صدور جواز برای هر سال در فروردین ماه همان سلا بعمل خواهد آمد و هر گاه تا آخر خرداد ماه همان سنه میزان فروش یا عواید سنه گذشته خود را اظهار ننمود بجریمه معادل دو برابر حق جواز محکوم خواهد شد

پیشنهاد آقای فرشی

مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی دامت شوکته

این بنده پیشنهاد میکنم در ماده ۷ یک مدتی که کمتر از سه ماه نباشد ضرب‌الاجل قرار بدهند و در قسمت متخلفین از مواد ۴ و ۵ و ۶ متخلف ضعف حق جواز را بعنوان جریمه پرداخت نماید

پیشنهاد آقای طهرانی

مقام منیع ریاست محترم مجلس شورای ملی

پیشنهاد میکنم ماده ۷ در قسمت متخلفین بجریمه سه تا ده بترتیب ذیل اصلاح شود جواز گیرنده‌تان تا آخر ماه دویم سال باید جواز تحصیل کرده باشند ور در صورت تخلف پس از اثبات دو برابر حق الجواز خواهند داد اثبات تخلف و یا عدم تخلف بترتیب حکمیت تعیین خواهد شد باین ترتیب یک نفر را متهم به تخلف انتخاب یک نفر هم مدعی تخلف معین و یکی هم بقرعه معین میشود این حکمیت یکدرجه و رأی اکثریت حکمها قطعی خواهد بود انتخاب حکم و اظهار عقیده بیش از یکماه نخواهد بود

پیشنهاد آقای آقاسیدیعقوب

پیشنهاد می‌کنم در ماده ۷ تشخیص تخلف بحکمیت خاتمه داده شود

پیشنهاد آقای دکتر طاهری

مقام منیع دامت عظمته

در ماده ۷ پیشنهاد می‌شود عبارت (افراد طبقات


مذکوره در مادة شش درجة خود را مطابق عیدات خود در ضمن اظهار نامه که خواهند داد معین مینمایند) حذف شود.

پیشنهاد آقای فیروز آبادی

بنده پیشنهاد میکنم که در آخر این ماده اضافه شود که حق جواز در آخر سال دریافت می‌شود چون ظاهر ماده هفت اینست که در اول وقت گرفتن جواز باید بدهند

پیشنهاد آقای لاریجانی

مقام منیع ریاست محترم مجلس شورای ملی دامت شوکته بنده پیشنهاد میکنم کلمه تا دهه در قسمت اخیر مادة ۷ حذف شود.

پیشنهاد آقای دکتر طاهری

مقام منیع ریاست دامت شوکته

پیشنهاد می‌شود بعد از کلمة متخلفین در ماده ۷ اضافه شود (پس از اخطار مالیه و سه ماه مهلت) و جریمه هم ضعف حق‌الجواز قرار داده شود

رئیس‌ـ ماد‌ة هشتم قرائت می‌شود:

ماده ۸ـ‌ کسانیکه از عواید مملکتی و بلدی حقوق می‌گیرند باستثنای نظامیان و متقاعدین بتانسب ذیل مالیات خواهند داد

الف) هر کسی بیش از سی‌وپنج و منتهی پنجاه تومان حقوق ماهیانه می‌گیرد در صد از کل حقوق ماهیانه می‌گیرد نیم در صد از کل حقوق

ب) هر کس بیش از پنجاه و منتهی صد تومان حقوق ماهیانه می‌گیرد نسبت به مازاد یک و نیم درصد

ج) هر کسب بیش از صدو منتهی دویست تومان حقوق ماهیانه می‌گیرد نسبت بمازاد دو درصد

د) هر کس بیش از دویست تومان حقوق می‌گیرد نسبت بمازاد چهار در صد

رئیس‌ـ آقای فرهمند

فرهمند‌ـ عرض کنم این قسمت مربوط است به حقوق مستخدمین هر کس بیش از سی‌و پنج و منتها پنجاه تومان حقوق ماهیانه میگیرد نیم در صد بدهد تصدیق می‌فرمایند که اگر مجموع این لایحه را ملاحظه بفرمائید مالیاتهائی است که بر طبقات بسته شده است و اینجا متوجه اشخاص میشود که عایداتشان محدود است و از خزانه دولت میگیرند برای اینکه اگر از تاجر مالیات گرفته میشود او بر مال التجاره‌اش اضافه میکند سایر طبقات هم همینطور پس وقتی که نظر میکنید می‌بینید آنهائی که باید از عایدات مشروعشان مالیات بدهند و مال سایرین را هم بدهند همه مستخدم دولتند. بنده اینجا پیشنهادی کردم که از پنجاه تومان تا صد تومان صدی نیم و همانطور بترتیب و تناسب بالا برود منتهی برای جبران این از سیصد به بالاتر بنده صدی پنج پیشنهاد کردم تا ضرری متوجه دولت هم نشود

وزیر عدلیه‌ـ برای این اظهار اخیرشان بود که بنده مخصوصاً پا شدم والا میگفتم پیشنهاد کنند تا این قسمت اخیر جنبة نداشته باشد که هو کنند (فرهمندـ‌ بنده نظر هو نداشتم) بنده در این قسمت‌ها شاید قدری زبر دست تر باشم و عرض میکنم که از سیصد به بالا وزراء هستند که آنها چند نفری بیشتر نیستند و این چند نفر ممکن نیست که جبران آن چندین صد هزار نفر را بکنند معهذا پیشنهادتان در کمیسیون مطالعه میشود.

رئیس‌ـ آقای زوار

زوار‌ـ موافقم

رئیس‌ـ آقای ملک مدنی

ملک مدنی‌ـ موافقم

رئیس‌ـ آقای مؤید احمدی

مؤید احمدی‌ـ در لایحه دولت در ماده ۹ حد عایدات اشخاص آزاد را چهار صد تومان قرار داده بود بعد از مذاکرات در فراکسیون کمیسیون عدلیه پانصد تومان قرار داد ( بغضی از نمایندگان‌ـ کمیسیون قوانین مالیه) کمیسیون قوانین مالیه پانصد تومان قرار داد از این جهت


بنده عقیده دارم که مستخدمین تا رتبه ۲ را هم معاف کنیم که مطابق آنها باشد چون از چهل و پنج تومان به بالا که تقریباً در سال همان پانصد تومان میشود از آنها مالیات بگیرند اگر چه این حقوق جزئی است ولی این تساولی را باید رعایت کرد فرض بفرمائید یک نفر مستخدم دولت مثل یک نفری که طوافی میکند یا یک نفری که ناوه کشی میکند (حالا نمی‌گوئیم احتراماتش بیشتر نباشد) و حال آنکه از حیث مخارج و لباس و تشریفات خانه باید یک رعایتهائی از او بشود چون آنرا ما بالا بردیم و میزان را پانصد تومان قرار دادیم عقیدة بنده این است که در مورد مستخدمین هم از چهل و دو تومان به بالا قرار بدهیم که از روی تساوی هر دو بشود سالیانه پانصد تومان و مطابق میشود با ماده ۹ و روی این زمینه پیشنهادی هم عرض کرده‌ام

رئیس‌ـ آقای اعتبار

اعتبارـ مخالفم

رئیس‌ـ آقای زوار

زوارـ عرضی ندارم

رئیس‌ـ آقای ملک مدنی

ملک مدنی‌ـ بعقیده بنده آقای مؤید احمدی این اظهاراتی که می‌کند تا درجة ارفاق است در کمیسیون راجع بآن طبقه که عایداتشان تا سیصد و شصت تومان بود یک ارفاقی که باید بشود شده و اینهم یک مبلغ خیلی جزئی است بعلاوه اگر در این قسمت باز نظریاتی دارند ممکن است پیشنهاد بکنند در کمیسیون مطالعه می‌شود

رئیس‌ـ آقای اعتبار

اعتبارـ عرض می‌کنم اینجا ما ارفاق بیشتری نخواستیم بکنیم نظری که آقای مؤید احمدی داشتند تقریباً همان نظری بود که در قانون پیش‌بینی شده یعنی اینجا نوشتیم هر کس در سال تا معادل پانصد تومان عایدات دراد او معاف است در این جا هم ما خواستیم همین رعایت منظور شود برای اینکه ما اگر چنانچه همین چهل و دو تومان را مأخذ بگیریم معادل می‌شود با همان مبلغ تصدیق می‌فرمائید که مستخدمین تا چهل و دو تومانی باید با یک زحمت و مشقت زیادی بودجه مخارج خودش را اداره کند و بیشتر باید به خودش زحمت بدهد ما گفتین او هم در ردیف آنهائی باشند که تا پانصد تومان معافند ارفاق بیشتری نخواستیم باشد او هم مثل یک عمله است و اگر همین چهل و دو تومان را مأخذ قرار بدهیم سالیانه پانصد و چهار تومان می‌شود

وزیر عدلیه‌ـ اولا فراموش نفرمائید که لایحة دولت حداکثرش را در سال سیصد و شصت تومان قرار داده بود ماهی سی‌تومان در کمیسیون آمدند اظهارنظر کردند که نسبت باشخاصی که از یک طرف دیگری دارای یک عایداتی هستند یک ارفاقهائی بوشد دولت هم موافقت کرد و میزان را پانصد تومان قرارداد و مال مستخدمین را تا سی و پنج تومان معاف کرده و باین ترتیبی که ملاحظه میکنید نسبت به مستخدمین ارفاقی شده و حالا هم در عمل تفاوت زیادی نمیکند چون رتبه یک سی و دو تومان میگیرد حداقل. بعد تا سی و هفت تومان میرسد حداکثر او و اگر این آدم خیلی اسباب ضررش است وقتی که به سی و پنج تومان رسید آن دو تومان اضافه را نگیرد که مالیات بدهد (خنده نمایندگان) ماهی دو ریال باید بدهد دادن فرداً فرد ماهی دو ریال برای آنها اشکالی ندارد ولی برای دولت خیلی میشود (دشتی دو ریال هم کمتر میشود) بنابراین بنده به خود آقا عرض میکنم که شما یک کمک بزرگی نکردید بحال آنها ولی بدولت یک ضرری زده‌اید در هر حال ممکن است باز هم پیشنهاد بدهید در کمیسیون مذاکره میشود

بعضی از نمایندگان‌ـ مذاکرات کافی است

رئیس‌ـ کافی است (بلی) پیشنهادات قرائت میشود:


پیشنهاد آقای طلوع

مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی

پیشنهاد میکنم قسمت الف و ب و ج از ماده ۸ حذف شود

پیشنهاد آقای کیا

بنده پیشنهاد مینمایم فقره ۱ ماده باین ترتیب نوشته شود.

الف‌)‌ هر کس بیش از چهل و سه تومان الی پنجاه تومان حقوق ماهیانه میگرید نیم درصد از کل حقوق

پیشنهاد آقای بزرگ نیا و مصباح فاطمی

مقام منیع ریاست دامت شوکته

نظر باینکه مندجات قسمت الف از ماده هشت بعلاوه اینکه اسباب زحمت مستخدمین جزء میشود عایدات عمده هم برای دولت ندارد پیشنهاد می‌کنم قسمت الف از ماده هست حذف شود

پیشنهاد آقای فرهمند

ماده هشت را بترتیب ذیل اصلاح و پیشنهاد می‌نماید

۱- هر کس بیش از پنجاه و منهی صد تومان حقوق ماهیانه میگیرد نیم درصد

۲- هر کس بیش از صد و منتهی دویست تومان حقوق میگیرد یک در صد

۳- هر کس بیش از دویست و منتهی سیصد یک و نیم در صد

۴- هر کس بیش از سیصد حقوق میگیرد پنج درصد.

پیشنهاد آقای مؤید احمدی

مقام رفیع ریاست مجلس مقدس شورای ملی

این بنده پیشنهاد می‌کنم فقره اول از ماده ۸ باینطریق نوشته شود

۱- هر کس بیش از ۴۲ تومان و منتهی ۵۲ تومان حقوق ماهیانه می‌گیرد در صد از کل حقوق

پیشنهاد آقای اعتبار

قسمت الف ار ماده ۸ را بطریق ذیل پیشنهاد میکنم

الف‌ـ هر کس بیش از ۴۲ و منتهی پنجاه تومان حقوق ماهیانه میگیرد نیم در صد از کل حقوق

پیشنهاد آقای ناصری‌

مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی دامت شوکته پیشنهاد میکنم ماده ۸ بطریق ذیل اصلاح شود

کسانیکه از عواید مملکتی و بلدی و از محل اوقاف حقوق می‌گیرند الی آخر.

پیشنهاد آقای فیروز آبادی

بنده پیشنهاد میکنم که لفظ باستثناء نظامیان از ماده هشت حذف شود

پیشنهاد آقای ملک آرائی

پیشنهاد میکنم مأمورین تامینیه اعم از نظمیه و امنیه جزء نظامیان محسوب شوند

پیشنهاد آقای مصدق جهانشاهی

بنده پیشنهاد میکنم صاحبمنصبان نظمیه و امنیه از تأدیه مالیات از مقرری خود معاف شوند

پیشنهاد آقای دکتر طاهری

مقام منیع ریاست دامت عظمته

پیشنهاد میشود قسمت الف از ماده ۸ اینطور اصلاح شود

الف‌ـ هر کس بیش از ۳۵ و منتهی پنجاه تومان حقوق ماهیانه می‌گیرد نیم در صد مازاد از سی و پنج تومان

پیشنهاد آقای قاضی نوری

مقام محترم ریاست مجلی شورای ملی

بنده پیشنهاد میکنم ماده هشت اینطور اصلاح شود

ماده یک‌ـ هر کس حقوق او الی پنجاه تومان برسد از مالیات معاف

ماده دوم- کسانیکه حقوقشان از پنجاه تومان اضافه و تا یکصد تومان برسد مازاد پنجاه تومان یک و نیم در صد.

پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب

پیشنهاد میکنم در ماده هشتم این نوع اصلاح شود


الف‌ـ هر کس بیش از پنجاه و منتهی یکصد تومان باشد نیم درصد.

ب‌ـ هر کس از یکصد منتهی دویست تومان یک درصد

ج‌ـ هر کس از دویست تا سیصد و یک و نیم درصد از سیصد ببالا یک درصد

پیشنهاد آقای طهرانی

مقام منیع ریاست مجلس

پیشنهاد میکنم در ماده هشت بترتیب ذیل اصلاح شود کسانیکه زائد از سیصد تومان حقوق میگیرند نسبت بمازاد پنج درصد مالیات بدهند

رئیس‌ـ قبل از اینکه این ماده ۹ را قرائت کنیم یادآوری میکنم که منظور آقای دهستانی از پیشنهاد خودشان این بود که با وجود اینکه تا پنجهزار تومان معاف است از خرازی فروش و دوا فروش تا پنجهزار تومان هم مالیات گرفته شود اگرتلفظ شد «نشود» برخلاف منظور ایشان بوده ماده نهم قرائت میشود:

ماده ۹ـ کسانیکه از غیر از منابع فوق عایدات سالیانه بیش از پانصد تومان دارند باستثنای مواردی که آن عایدات مشمول قانون موسوم بقانون مالیات املاک اربابی و دواب مصوب ۲۰ دیماه ۱۳۰۴ شمسی است به تناسب ذیل مالیات خواهند داد

الف) پانصد تومان تا دو هزار تومان عایدات سالیانه صدی یک

ب) از دو هزار تومان تا ۶ هزار تومان عایدات سالیانه نسبت بمازاد صدی دو

ج) از شش هزار تومان عایدات سالیانه ببالا نسبت بمازاد صدی سه

رئیس‌ـ آقای زوار

زوارـ موافقم

رئیس‌ـ آقای طاهری

دکتر طاهری‌ـ بنده در این قسمت میخواستم عرض کنم که البته منظور دولت چنانچه مذاکره شد اینجا عایدات خالص است و اینجا خواستم مذاکره شده باشد تا معلوم باشد مقصود عایدات خالص است و بعلاوه باید ماده هم طوری تنظیم شود که شبهه نشود که در تجارت یک جواز تجارتی و یک مالیات بر عایدات هر دو باید گرفته شود و این شبهه در بین نباشد. بایستی تصریح شود. کسانی که مشمول مواد دو سه چهار پنج شش هفت نیستند و عایدات خالص سالیانه‌‌شان بیش از پانصد تومان هست از آنها باین تناسب باید مالیات گرفت. نظرم این بود که اینطور بنویسند.

رئیس‌ـ‌ آقای زوار.

زوارـ ناگزیرم تذکر محترمانة با کثریت مجلس شورای بدهم البته تشکیل فراکسیونی در تمام ممالک و پارلمان‌های دنیا هست در تشکیلات فراکسیونی اقلیت و اکثریت هم هست ولی در هر صورت اقلیت مطیع اکثریت است هیچ گفتگوئی هم ندارد (خنده نمایندگان‌ـ صحیح است) مقصود از خنده این بود؟! که اکثریت مطیع اقلیت است (خنده نمایندگان)

(صدای زنگ رئیس)

رئیس‌ـ‌ (خطاب به آقای زوار) کمی جدی باشید

زوارـ فراکسیون یک اکثریتی دارد البته همه آقایان میدانند شب‌های چهارشنبه جلسه است هر لایحة که دولت می‌آورد به مجلس شورای ملی قبلاً با اکثریت مجلس مذاکره می‌کند. خود بنده حقیر هم عضو آن فراکسیون هستم و همیشه حاضرم تا آخر فراکسیون نمی‌فهمم آن صداهای صحیح است که در فراکسیون هست چرا وقتی که لایحة به مجلس شورای ملی می‌آید همیشه پیشنهادات، مخالف است؟! بالاخره این با اصول اکثریت مخالف است یعنی با اصول پارلمانی. بنابراین بنده از اکثریت مجلس شورای ملی تقاضا میکنم


که وقتی در فراکسیون حاضر هستند هر فرمایش که دارند آنجا حرفهایشان را بزنند چنانچه میزنند هیئت دولت هم آنجا حاضر است تا وقتی که لایحه مهمی به مجلس رسید فقط اجازه بدهند که اقلیت حرف بزند چرا؟ برای اینکه حرفهای باندازة کافی را اکثریت در فراکسیون زده است و چیزی باقی نمانده والا احترام و شئون اکثریت از بین میرود اگر چنانچه اکثریت موافقت میکرد بالایحه که تقریباً شش ساعت هفت ساعت در روی او در فراکسیون مذاکره شده احتیاج نداشتیم که ما دو مرتبه جلسه داشته باشیم. هم صبح و هم عصر بالاخره اقلیت مجلس شورای ملی هم معدودی هستند یکی دو نفر بیشتر نیستند…

(همهمه نمایندگان ـ زنگ رئیس‌ـ دعوت بسکوت)

کازرونی‌ـ اقلیتی نیست

بعضی از نمایندگان‌ـ در مجلس باید اظهار نظر کرد زوار اجازه بدهید آقا. آقای کازرونی همدیگر را که نباید هو کنیم؟! بنابراین بنده این تذکر را به اکثریت دادم (ملک آرائی تشکر میکنیم) اما راجع به فرمایشی که آقای طاهری فرمودند البته قسمت الف و ب و ج را ملاحظه فرموده‌اند بنده هر چه تصور کردم این‌جا می‌نویسد پانصد تومان تا دو هزار تومان عایدات سالیانه صدی یک البته کسی که سالی پانصد تومان عایدات دارد اگر یک تومان بدهد بهیچ جای دنیا بر نمیخودرد ثانیاً از دو هزار تومان تا شش هزار تومان عایدات سالیانه نسبت بمازاد صدی دو چطور میفرمائید این مخالف عدالت است. پس بفرمائید چیزی نگیرند (خند نمایندگان)‌خیلی چیز غریبی است؟! آقای ما مملکت را می‌خواهیم خیلی غریب است؟! پول هم نمی‌خواهیم بدهیم؟! (خنده نمایندگان) مملکت میخواهیم قشون می‌خواهیم، امنیه میخواهیم نظمیه میخواهیم عدلیه هم میخواهیم وقتی هم که از عایدات سالی شش هزار تومان صدی نیم، صدی دو میخواهیم بگیریم آن وقت داد و فریادمان بآسمان بلند است. چیز غریبی است؟!

طهرانی‌ـ اجسنت

رئیس‌ـ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب‌ـ آقای زوار اساساً در مجلس اقلیت و اکثریتی نبود (زوار چراچرا) حالا عرض میکنیم بنده یک نفر هستم می‌فرمائید اقلیت هستم در هر لایحه از لوایح دولت آن چیزی که خودم تصور کرده‌ام موافق صلاح و صرفه بوده است و نظریاتی نداشتم کاملا رای داده‌ام و در هر لایحه که یک نظریاتی نداشتم کاملا رای داده‌ام و در هر لایحه که یک نظریاتی داشتم یک پیشنهادی داشته‌ام بوزیر وقت که حاضر بوده است و به مخبر گفته‌ام تا بحال بنده در دوره هفتم ندیده‌ام یک اقلیتی که حمله کن بدولت باشد یا مزاحم بر دولت باشد یا اسباب زحمت باشند بنده یا آقای حاج سید رضا یا یک کسی دیگر که یک مطالبی را این جا میگوید حمله کننده نیستیم ما میخواهیم دولت اینجا در جواب ما یک توضیحاتی بدهد از برای توجیه قانون که در مقام عمل اسباب اشکال نشود که مأمورین دولت در مقام عمل از او استفاده بکنند نه اینکه نظر دیگری داشته باشیم چرا؟ چون بنده معتقد هستم که دولت یک دولتی است که کار می‌کند احتیاجاتی دارد و برای رفع آن احتباجاتش و مطابق احتیاجاتش لوایحی می‌آورد دولتی نیست که بنده او را خاطثیی بدانم خطا کننده بدانم یا خدای نکرده خائن بدانم لوایحی میآورد صحبت می‌شود نهایت نظریاتی دارد مجلس که باید بگوید بنده نمی‌توانم بگویم که این جا اداره نظام است که هیچ صحبت نشود. وزراء وکلاء و اکثریت هیچکدام حاضر باین نیستند (صحیح است) وزراء هم حاضر نیستند اکثریت هم حاضر نیست (صحیح است) البته اکثریت هم می‌خواهد در لوایح مذاکره شود اگر غرضی در بین است بگوئید (نمایندگان‌ـ خیرـ خیرـ) و الا این صورت مجلس است صورت مذاکرات است


بروید ببینید بنده هیچ وحشتی ندارم بنده همیشه حقایق را عرض می‌کنم. (صحیح است) اما راجع باین مسئله که دکتر طاهری بیان کردند خواستم توجه بدهم آقای وزیر عدلیه و همینطور اعضاء محترم کمیسیون را که متوجه باین ماده باشند این ماده را آقای وزیر عدلیه فرمودند که ما خواستیم اشخاصی که در این مواد اسامی‌شان مندرج نیست داخل در این ماده باشند بنده عرض میکنم که همین اندازه گمان نمی‌کنم کافی باشد برای مقام عمل و بنده پیشنهادی تهیه کرده‌ام و بمجلس می‌دهم مخصوصاً معین کنیم که چه کسانی هستند، چون کسانی هستند در این مملکت که عوائدی از ممر مستغلات از مستغلاتشان که دولت مالیات می‌گیرد بعد از اخذ آن مالیات دیگر لزومی ندارد که از آنها یک مالیات دیگری هم گرفته شود (صحیح است) برای اینکه اگر آقای وزیر عدلیه توجه بفرمایند عرض می‌کنم که (وزیر عدلیه‌ـ بلی بفرمائید) ما باید تشویق کنیم از بنا و عمارت گردن و اگر بنا باشد یک کسی که خانه می‌سازد هم مالیات مستغلات از او بگیریم هم از این مالیات ازش بگیریم کم کم این پولی که دارد و می‌خواهد خانه بسازد (ولو برای اجاره دادن هم باشد) دیگر خرج نمی‌کند خرج آبادی و بنائی مملکت نمی‌کند و بخل میکند از خرج کردن و این خوب نیست و شما از آن نظری که دارید که عمران و آبادی مملکت باشد عقب می‌افتید پس این را شما استثناء نمائید و اساساً اگر موافقت بفرمائید همین جوری که تفصیلاً پیشنهاد می‌کنم کلیة اشخاصی که در آن مواد سابق مندرج‌اند و در تحت آن اسامی مالیات میدهند از این ماده ۹ خارج باشند این را گمان می‌کنم اصلح بصواب باشد اینهم یک پیشنهادی است که عرض کرده‌ام و تقدیم می‌کنم

وزیر عدلیه‌ـ بنده گمان می‌کنم در قسمتی که آقای زوار اظهاراتی کردند اینجا یک سوء تفاهمی شده است و گمان نمی‌کنم مقصود ایشان هم این بوده باشد همانطوری که بعد هم خودتان در ضمن بیاناتتان اشاره فرمودید البته دولت خودش متذکر هست که واقعاً مسائلی که اینجا می‌آید و حتی آقایانی هم که اینجا اظهار نظر یا مخالفت میکنند از نقطه نظر خود آن مسئله‌ است (صحیح است) نه باین عنوانیکه فرمودند مثلا اقلیت باشد آقای فیروزآباید یک چیزی بنظرشان میرسد که اینطور باشد بهتر است یک نفر دیگر طور دیگر اظهار نظر می‌کند و این برای این است که هر کسی مطلبی را طوری تشخیص میدهد که مطابق عقیده خودش آن جور بهتر است و مصلحت است و بالاخره اکثریت هم قطع می‌کند که خیر این نظر را باید گرفت یا آن نظر را و بنده تصور نمیکنم ایشان هم نظر دیگری غیر از این منظور داشته باشند و سوء تعبیر شده است (صحیح است) اما راجع بقسمت دوم اگر قسمت اول را بنده لازم نمیدانستم بیایم اینجا و توضیحی بدهم که آقایان واقعاً موافقت می‌فرمایند و زحمت می‌کشند و می‌آیند یک آقایانی از صبح تقریباً تا یک مقداری از ظهر گذشته و حالا هم تا این ساعت نشسته‌اند بنده نمیخواهم هیچ نوع خستگی روحی برای آقایان پیدا شود و برای یک سوء تعبیراتی اگر لازم نبود که بنده رفع آنها را بکنم آنوقت عرض میکردم که راجع بقسمت دوم فرمایشات‌شان آقای نماینده محترم پیشنهاد بدهند ما هم در کمیسیون می‌بینیم که تا چه اندازه باید پیشنهادات را جمع کرد و قبول کرد و البته در تمام پیشنهادات در کمیسیون مطالعه و مداقه میشود.

بعضی از نمایندگان‌ـ‌ مذاکرات کافی است.

رئیس‌ـ پیشنهادات قرائت میشود:

پیشنهاد آقای آقاسیدمرتضی وثوق و آقای طلوع

مقام عالی ریاست مجلس شورای ملی دامت شوکته

بنده پیشنهاد میکنم در ماده ۹ در استثنای مالیات املاک اربابی و دواب اضافه شود عوائد مستغلات که مخصوص ببلدیه‌های هر شهری است

پیشنهاد آقای همراز


مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی

بنده پیشنهاد میکنم که قسمت اول ماده ۹ بطریق ذیل اصلاح شود:

ماده ۹ کسانیکه از غیر از منابع فوق عایدات سالیانه بیش از پانصد تومان پس از وضع مالیاتهای مقرر دیگر دارند به تناسب مالیات خواهند داد

پیشنهاد آقای خواجوی

مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی

پیشنهاد ذیل را تقدیم مینمایم

در آخر ماده ۹ بعد از مصوبه ۲۰ دیماه ۱۳۰۴ شمسی اضافه شود و قانون مصوبه ۲۱ امرداد ۱۳۰۷ شمسی راجع باغنام و احشام

پیشنهاد آقای دهستانی

مقام منیع ریاست محترم دامت عظمه

ماده ۹ را بطریق ذیل پیشنهاد میکنم

ماده۹‌ـ هر فرد از افرادی که از غیر منابع فوق عایدی خالص سالیانه بیش از پانصد تومان دارد باستثناء عوایدیکه منابع آن مشمول قانون مالیات املاک اربابی مصوب ۲۰ دیماه ۱۳۰۴ و قانون احشام مصوب ۲۱ مرداد ۱۳۰۷ است بتناسب ذیل مالیات خواهند داد الی آخر

پیشنهاد آقای فتوحی

مقام منیع ریاست معظم مجلس دامت شوکته

در ماده ۹ پیشنهاد میکنم که بعد از جملة عیدات سالیانه بیش از پانصد تومان علاوه شود. بعد از وضع مخارجی که برای تحصیل عایدات شده.

پیشنهاد آقای ملک آرائی

بنده پیشنهاد می‌کنم تبصرة ۲ که راجع بشرکتها در ذیل ماده ۹ نوشته شود عایدات خالص عبارتست از مجموع عایدات پس از وضع مخارجی که برای تحصیل عایدات لازم است

پیشنهاد آقای ملک‌آرائی

مقام منیع ریاست:

بنده پیشنهاد میکنم که ماده (۹) باین ترتیب نوشته شود: کسانی که غیر از منابع فوق عایدات سالیانه بیش از پانصد تومان دارند باستثناء مواردی که آن عایدات از املاک مزروعی و اغنام و احشام و مستغلات و دواب باشد

پیشنهاد اقای کازرونی

بنده پیشنهاد میکنم در ماده ۹ در سط او بعد از عایدات کلمه (خالص) اضافه شود

پیشنهاد آقای دکتر طاهری

مقام منیع ریاست دامت عظمه

قسمت اول ماده ۹ را بترتیب ذیل پیشنهاد میکنم:

ماده ۹‌ـ کسانیکه مشمول مواد ۲ و ۳ و ۴و ۵و ۶ و ۸ نیستند و عایدات خالص سالیانة آنها بیش از ۵۰۰ تومان است الی آخر

رئیس‌ـ ماده دهم قرائت میشود:

ماده ۱۰‌ـ نمایندگان سیاسی و قنسولی خارجه در ایران از پرداخت مالیاتهای مذکوره در این قانون معاف خواهند بود

رئیس‌ـ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب‌ـ بنده خواستم که عرض کنم که این ماه اصلا محتاج الیه نیست بعلت اینکه آنها نه تاجرند نه اصنافند نه عایدی دارند نه از عوائد ما انتفاع میبرند نه حقوق از دولت ما میگیرند غرض این است که اینها خروج موضوعی دارند.

وزیر عدلیه‌ـ بنده اول تصور کردم که ایشان میخواستند اینطور بفرمایند و اینطور استنباط کرده بودند که از نقطه نظر حقوق بین‌الملل و از نظر عهود نباید مالیات بدهند ولی در هر صورت خروج موضوعی ندارند البته اگر نظرشان این باشد که مطابق حقوق عمومی آنها معافند البته در اینجا ضرورت ذکر شود چون آنها هم دارای عایدی هستند که مخصوص خودشان است و حقوق دارند با این حال هم پیشنهادی در این زمینه دارید


و ذکر این ماده را بیمورد می‌دانید ممکن است پیشنهاد بفرمائید.

عده از نمایندگان‌ـ کافی است مذاکرات

رئیس‌ـ پیشنهادی از آقای ناصری رسیده است قرائت میشود:

پیشنهاد آقای ناصری‌

مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی دامت شوکته.

پیشنهاد می‌کنم ماده ۱۰ بطریق ذیل اصلاح شود:

نمایندگان سیاسی و قنسولی خارجی در ایران از پرداخت مالیات مذکوره در ماده نهم این قانون معاف خواهند بود

رئیس‌ـ ماده یازدهم قرائت میشود:

ماده ۱۱ـ هر شرکت یا مؤسسه مکلف است در فروردین ماه هر سال اسامی مستخدمین و اجزائی را که در سال قبل داشته و میزان حقوق یا مزد سالیانه آنها از پانصد تومان تجاوز می‌کند بمالیه محل صورت بدهد.

رئیس‌ـ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب‌ـ این‌جا یک تکلیفی را معین کرده‌اند بدون اینکه جزائی برای متخلف آن مقرر شده باشد و الا اینکار را که می‌کند در واقع دولت خاسته است باو عنایتی بکند که اصلاع بدهد تا دولت بداند که او چقدر اجزاء و مستخدم داشته است تا میزان عایدات خالص او منظور شود این یک راهنمائی است ولی باز در این ماده ننوشته‌اند که در صورت تخلف چه خواهد شد و باصطلاح خودمان که در کمیسیون داریم جزای آن معین شده

وزیر عدلیه‌ـ عرض کنم که اولا این صورت دادن از نقطه نظر این نیست که میزان عایدی خالص او معین شود خیر این در حقیقت یک وسیله کنترولی است که دولت داد که یک صورتی بدهد که من کسانی را دارم در تجارتخانه‌ام که ماهی پنجاه تومان حقوق میگیرند تا دولت از آنها مالیات بگیرد و راجع بمجازات هم بنده گمان نمی‌کنم لازم باشد (صحیح است) و البته آن موسسات جدی خودشان صورت را خواهند داد بدون اینکه محتاج مجازات باشد

رئیس‌ـ آقای ضیاء

ضیاءـ بنظر بنده حسن نیت دولت معلوم است.

همچنین نمایندگان محترم و اعضاء کمیسیون ولی توضیحی لازم است در این ماده داده شود که معلوم باشد نظر دولت و کمیسیون این نبوده است که خواسته باشند از شاگردهای دکانها و کسانی که روز مزدند و اجرت میگیرند از آنها هم مالیات گرفته خواهد شد جون نظر اینطور نیست نه هیئت دولت این طرز نظر داشته‌اند نه کمیسیون این نظر را داشته و بنظر بنده این توضیح لازم است زیرا که ذکر شده است اشخاصی که در سال قبل حقوق داشته‌اند و میزان حقوق یا مزد سالیانه آنها بیش از پانصد تومان است اینجا ممکن است در بسیاری از دکاکین شاگردانی باشند که روزی دو تومان مزد میگیرند و این در سال بیش از پانصد تومان میشود بنابراین لازم است یک توضیحی از طرف آقای وزیر عدلیه داده شود

وزیر عدلیه‌ـ بنده از آن شاگردهائی که روزی دو تومان مزد میگیرند متشکرم و عرض میکنم که باید مالیات بدهند چرا؟ چون عایدی او بیش از پانصد تومان است. چرا چیزی ندهند و کمک نکنند. اگر صحبت آن کسی است که شاگرد است و روزی پنجقران و یکتومان میگیرد او خوب معاف باید باشد ولی وقتی که مستخدم دولت با سی‌و پنجتومان حقوق و سایر تحمیلاتی که باو میشود این مالیات را میدهد هیچ دلیلی ندارد کسی که روزی دو تومان مزد میگیرد و ماهی شصت تومان میشود او حقوق مالیاتی را ندهد. البته باید بدهد آقا.

عده از نمایدگان‌ـ کافی است

رئیس‌ـ ماده دوازدهم قرائت میشود:

ماده ۱۲ ـ مشمولین مواد ۲ و۹ مکلف هستند در فروردین هر سال اظهارنامة که میزان عایدات سال گذشته


آنها را معین میکند بمالیه محل بدهند.

میزان مالیات مشمولینی را که تا اول اردی‌بهشت ماه اظهار نامه نداده‌اند مالیه معین خواهد کرد و در این صورت هیچگونه اعتراضی که مالیه معین کرده است از طرف مشمول پذیرفته نخواهد شد مگر آنکه عذر موجه داشته و با مدارک کافیه آن‌را نزد مالیه محل اثبات نماید

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب.

آقا سید یعقوب ـ حقیقه آقای وزیر عدلیه من خیلی متأسف هستم و حقیقه خجل هم هستم چون میدانم شما هم تب دارید و هم یکنفر هستید که جواب همه سؤال کنندگان را باید بدهید و غالباً‌ ما باید رحم کنیم ولی این یکماده ایست با این چیزی که اینجا بیان کردید من نمی‌توانم بصرف پیشنهاد آن عرض کنم. این قسمت را آقای شریعت‌زاده و بعضی‌ها صحبت کردند که متخلفین بجریمه معادل فلان اندازه محکومند و نظریاتی هم گفته شد ولی در اینکه کدام محکمه رأیش قاطع است نظریات خیلی مختلف بود بعضی‌ها پیش‌نهاد کردند بحکمیت رجوع شود بنده خودم هم همینطور پیشنهاد کردم که این اسباب اشکال نشود. در اینجا نوشته شده که اگر آمدند و تخلف کردند مالیه مختار است که خودش یکصورتی بدهد یعنی مالیه محل اینکار را میکند مدارک کافیه بیاورد و با عذر موجه داشته باشد. اینجا خودتان تصدیق بفرمائید شما شخص هستید حقوقی چطور ما می‌توانیم مالیه را که مدعی است قاضی قرار بدهیم این اولا. ثانیاً باز تصدیق می‌فرمائید که هر قانونی که آورده میشود شما باید یک تسهیلاتی برای آن قائل بشوید وسال دوم و سوم و چهارم نقائص آنرا رفع کنید کم کم و بنده مخالف این هستم که در سال اول شما این‌را باین ترتیب بجریان بیندازید و اختیار بدهید بمالیه محل که خودش معین کند و از پیش خود اظهار نامه را مرتب کند و اعتراض هم پذیرفته نمیشود مگر با مدارک کافیه یا عذر موجه بنده عرض میکنم آقای وزیر عدلیه این اسباب زحمت است و نمی‌شود قاضی خود مدعی باشد و از سال او بمشکلات بر میخورد و خوبست لااقل از همین سال اول اکتفا کنند بهمین اندازه که اظهار نامه بدهد و سال‌های بعد عملیات را بیشتر کند و کم کم بشکافد برود جلو

وزیر عدلیه ـ در مسائل مالیاتی وقتی‌که اختلاف میشود ناچار نمیشود آنرا بمحاکمه قضائی رجوع کرد و اگر هم از نقطه نظر اصول و کلیات یک اعتراضاتی بر این قاعده هست که یک اداره هم خودش مدعی باشد و هم حاکم با این حال ما در مقام عمل ناچار هستیم بهمین ترتیب تن در دهیم و بگوئیم که خود وزارت مالیه دارای محاکمی باشد که آن محاکم در صدد این باشد که کار مالیاتی یا اختلاف مالیاتی را رفع کنند و اگر بنا باشد اختلافات مالیه با اشخاص بمحاکم قضائی رجوع شود صرف‌نظر از اینکه عده محاکمی را که دولت باید ایجاد کند زیاد میشود و چه مشاغلی باید ایجاد و تهیه شود صرف‌نظر از این مسئله باید برای هر مرافعة چندین سال محاکمه بکنند برای اینکه محاکم قضائی پایه‌اش روی این قضیه است که چندین مرحله رسیدگی کند و بهمین جهت است که طول می‌کشد و اگر برای هر اختلاف مالیاتی بخواهیم برویم بمحاکم قضائی چندین وقت طول خواهد کشید. اما در آن قسمت از بیانات‌شان که فرمودند مالیه محل. بنده نمی‌بینم که در این‌جا مالیه محل باشد. مالیه محل در قسمت اول ماده است که میگوید مشمولین مواد ۲ و ۹ مکلفند در فروردین ماه هر سال بمالیه محل اظهار نامه بدهند اما در قسمت دوم می‌نویسد میزان مالیات مشمولینی را که تا اول اردی‌بهشت اظهار نامه نداده‌اند مالیه معین خواهد کرد مخصوصاً با توجه باینکه مالیه محل نیست که اظهارنامه نداده‌اند و بنظر من اینها اینقدر باید مالیات بدهند چون اینقدر عایدات دارند بعد وزارت مالیه بموجب یک ترتیبات و تشریفاتی این‌کار را انجام میدهد پس آن


احتیاطی را که آقای نماینده محترم میل دارند ما تا اندازه این احتیاط را کرده ایم و در قسمت دوم مالیه محل نیست . مالیه است معهذا اگر یک راهی که سهل تر باشد بنظرتان میرسد عملی تر است ممکن است پیشنهاد بفرمائید بشرط اینکه در مرحله اول و قدم اول کار را فلج نکند و اگر همچو راهی دارید بفرمائید ما هم قبول می کنیم

عدة‌ا نمایندگان ـ کافی است مذاکرات

رئیس ـ پیشنهاد آقای فتوحی قرائت میشود:

پیشنهاد آقای فتوحی

پیشنهاد می کنم در ماده ۱۲ قید شود هر هذه السنه۹ ۱۳۰۹ برای تسلیم اظهارنامه تا سه ماه از اول سال گذشته مهلت داده خواهد شد

رئیس ـ مادة سیزدهم قرائت می شود:

ماده ۱۳ ـ کسانیکه برای فرار از مقررات این قانون پایه مالیات خود را کمتر از واقع قلمداد کنند پس ا زاثبات امر بترتیبی که در ماده ۱۴ مذکور است بپرداخت جریمه معادل سه برابر مالیاتی که میبایست پرداخته شود محکوم خواهدبود

تبصره ـ تفتیش در دفاتر و اوراق و محاسبات تجارتی و شخصی برای تعیین پایه مالیات اکیداً ممنوع است

رئیس ـ آقای کازرونی

کازرونی ـ بنده غرضم این است که آقای وزیر محترم عدلیه یک توضیحی بدهند که به بینسم چطور تطبیق میکنند این ماده را با زندگانی و تجارت و معاملات مرم مثلا اگر چنانچه ترتیب معامله و تجارت اینطور بوده که هر کسی در سال یک مبلغ معین و محدودی معامله داشت یا اصلا یک قیودی برای خودش فرض کرده بود که بر طبق آ قیود از مبلغ معین نمی توانست تجاوز کند یا در عالم تجارت و معامله عدم تجاوز ممکن بود این ماده بجای خودش صحیح بود ولکن بنده تصور میکنم یک تاجر یکسال نیمی تواند یعنی پیش نمی آید و با عمل موافقت نمی کند که معامله عمده کرده باشد مجموع معامله سال گذشته جاری من باب مثل عرض می کنم بر سیل اتفاق یک نوع از مال التجاره ترقی می کند این آدم چون ترقی کرده است مال التجاره در صدد می برآید یک مبلغ زیادتری خرید کند و حمل کند در صورتیکه جوازی که تحصیل کرده است بر طبق سال گذشته بوده است و این یک چیز عادی است که بنده عرض میکنم چیز فوق العاده نیست اصلا ترتیب تجارت مبتنی بر همین است خوب شما چطور این ار خائن می خوانید بدلیل اینکه مجازاتش می کنید میگوئید نکند معامله بنده استدعا میکنم زندگانی جامعه را محدود نکنید اگر میفرمائیدمعامله بکند پس راه فراری برای او قائل شوید راه فرار چیست ؟ بنده عرض میکنم جواز گرفته برای سی هزار تومان معامله اگر اجاره میدهید که ر ضمن سال تجدید اجاره کند و از سی هزار تومان ترقی بدهد که اگر کسی ا زبرای صد هزار تومان جواز گرفت و در ضمن پیش آمدی دید که نمی تواند صد هزار تومان تجارت کند و جوازش را خواست تنزل بدهد از درجة یک به چهار این را هم اجازه بدهید یعنی هم برای تنزل هم برای ترقی اجازه بدهید این است عرایض بنده در ضمن هم البته یک مطالب دیگر هست که در این جا باید کاملا در نظر گرفته شود مثلا یک نفری تاجر آمد جواز گرفت یا از برای تجارت درجه اول یا درجه چهارم هرگاه پس از برای تجارت در جه اول یا درجه چهارم هر گاه پس ا زیک ماه از گرفتن جواز یا مریض و بستری شد یا مجبور بمسافرت شد یا پیش آمدی هائی شد که او را ورشکست کرد یاقوت کرد یا همچو مقتضی شد که ترک تجارت کند شما او را مجبور می کنید و مسئول می دانید و پول از او میگیرید یا از مالش تصرف میکنید این که کاری نکرده خلافی نکرده تجارت


احتیاطی را که آقای نماینده محترم میل دارند ما تا اندازه این احتیاط را کرده ایم و در قسمت دوم مالیه محل نیست . مالیه است معهذا اگر یک راهی که سهل تر باشد بنظرتان میرسد عملی تر است ممکن است پیشنهاد بفرمائید بشرط اینکه در مرحله اول و قدم اول کار را فلج نکند و اگر همچو راهی دارید بفرمائید ما هم قبول می کنیم

عدة‌ا نمایندگان ـ کافی است مذاکرات

رئیس ـ پیشنهاد آقای فتوحی قرائت میشود:

پیشنهاد آقای فتوحی

پیشنهاد می کنم در ماده ۱۲ قید شود هر هذه السنه۹ ۱۳۰۹ برای تسلیم اظهارنامه تا سه ماه از اول سال گذشته مهلت داده خواهد شد

رئیس ـ مادة سیزدهم قرائت می شود:

ماده ۱۳ ـ کسانیکه برای فرار از مقررات این قانون پایه مالیات خود را کمتر از واقع قلمداد کنند پس ا زاثبات امر بترتیبی که در ماده ۱۴ مذکور است بپرداخت جریمه معادل سه برابر مالیاتی که میبایست پرداخته شود محکوم خواهدبود

تبصره ـ تفتیش در دفاتر و اوراق و محاسبات تجارتی و شخصی برای تعیین پایه مالیات اکیداً ممنوع است

رئیس ـ آقای کازرونی

کازرونی ـ بنده غرضم این است که آقای وزیر محترم عدلیه یک توضیحی بدهند که به بینسم چطور تطبیق میکنند این ماده را با زندگانی و تجارت و معاملات مرم مثلا اگر چنانچه ترتیب معامله و تجارت اینطور بوده که هر کسی در سال یک مبلغ معین و محدودی معامله داشت یا اصلا یک قیودی برای خودش فرض کرده بود که بر طبق آ قیود از مبلغ معین نمی توانست تجاوز کند یا در عالم تجارت و معامله عدم تجاوز ممکن بود این ماده بجای خودش صحیح بود ولکن بنده تصور میکنم یک تاجر یکسال نیمی تواند یعنی پیش نمی آید و با عمل موافقت نمی کند که معامله عمده کرده باشد مجموع معامله سال گذشته جاری من باب مثل عرض می کنم بر سیل اتفاق یک نوع از مال التجاره ترقی می کند این آدم چون ترقی کرده است مال التجاره در صدد می برآید یک مبلغ زیادتری خرید کند و حمل کند در صورتیکه جوازی که تحصیل کرده است بر طبق سال گذشته بوده است و این یک چیز عادی است که بنده عرض میکنم چیز فوق العاده نیست اصلا ترتیب تجارت مبتنی بر همین است خوب شما چطور این ار خائن می خوانید بدلیل اینکه مجازاتش می کنید میگوئید نکند معامله بنده استدعا میکنم زندگانی جامعه را محدود نکنید اگر میفرمائیدمعامله بکند پس راه فراری برای او قائل شوید راه فرار چیست ؟ بنده عرض میکنم جواز گرفته برای سی هزار تومان معامله اگر اجاره میدهید که ر ضمن سال تجدید اجاره کند و از سی هزار تومان ترقی بدهد که اگر کسی ا زبرای صد هزار تومان جواز گرفت و در ضمن پیش آمدی دید که نمی تواند صد هزار تومان تجارت کند و جوازش را خواست تنزل بدهد از درجة یک به چهار این را هم اجازه بدهید یعنی هم برای تنزل هم برای ترقی اجازه بدهید این است عرایض بنده در ضمن هم البته یک مطالب دیگر هست که در این جا باید کاملا در نظر گرفته شود مثلا یک نفری تاجر آمد جواز گرفت یا از برای تجارت درجه اول یا درجه چهارم هرگاه پس از برای تجارت در جه اول یا درجه چهارم هر گاه پس ا زیک ماه از گرفتن جواز یا مریض و بستری شد یا مجبور بمسافرت شد یا پیش آمدی هائی شد که او را ورشکست کرد یاقوت کرد یا همچو مقتضی شد که ترک تجارت کند شما او را مجبور می کنید و مسئول می دانید و پول از او میگیرید یا از مالش تصرف میکنید این که کاری نکرده خلافی نکرده تجارت


نکرده پول هم بدهد؟ استدعا میکنم این مطلب را توضیح بدهند که یک راه حلی پیدا شود

وزیر عدلیه ـ‌ اولا بنده امیدوارم هستم که هر چه بنده عرض میکنم اگر آقا موافقت نمی فرمایند لااقل حرفهای حسابی که بنده میزنم آقاموافقت کنند اما راجع باین مالیات این مالیات راجع بعوائید سال گذشته است راجع بفروش سال گذشته است ملاحظه بفرمائید میگوید در فروردین هر سال گذشته است ملاحظه بفرمائید میگوید در فروردین هر سال باید وضعیات سال گذشته خود را خبر بدهد یعنی بگوید من در سال گذشته خودرا خبر بدهد یعنی بگوید من در سال گذشته چون بیش از پنجاه هزار تومان فروش کردم درجة‌ اول هستم حالا که امسال در وسط سال ما نمی آئیم بالا ببریم و پائین بیاوریم بعد در فروردین سال آتی اگر چنانچه دید امسال آنقدری که سال اول دید ه که ترک کند با یک درجة‌بیاید پایین تر که مالیات را کمتر بدهد خوب میرود میگوید آقا چون در سال گذشته باندازة سال قبل از آن فروش نکرده ام می خواهم یک درجه تنزل کنم آنها هم قبول میکنند و بهش اشکال نی کنند (کازرونی ـ اگر در ضمن سال خواست چه میشود؟) در ضمن سال نمیشود برای اینکه این راجع بسال گذشته است و اشکالی هم ندارد یک اشکال شماهم این است که میگوئید من بیایم و الان خیال بکنم که در جة‌ دوم هستم(در وسط سال)بعدهم فلان مال التجاره دیدم دیدم نفع زیادی دارد او ار بخرد و بفروشم چه می شود بنده عرض می کنم هیچ طور نمی شود نتیچه این عمل و حساب این سال باید برای سال آتی معلوم شود و سال آتی که میخواهید در فروردین ماه اظهار نامه بدهید این عمل را هم در نظر میگیرید حالا اگر تصور می فرمائید که عبارت ماده یک طوری است که قابل تعبیر و تفسیر است ممکن است یک پیشنهادی بدهید مطلب دیگر اینکه بنا شد آقای مخبر یک یاد داشتی بردارند و ما این قسمت را در کمیسیون صحبت کنیم این قسمت که عرض میکنم بنا بود در خود خبر اصلاح شود متأسفانه نشود ولی نظر اکثریت بر این بود که (در فراکسیون هم صحبت شد) و بین ماده سیزده و چهارده یک تلفیقی بشود و چندان ضرری ندارد که این دو ماده جدا باشند و اگر باهم باشد بهتر است که هر گاه بین مؤدی مالیات و مالیه اختلاف حاصل شد و معلوم شد که قصد تقلب نداشته مجازات نداشته باشد و باین ترتیب اغلب اعتراضات آقایان هم ممکن است از بین برود ( صحیح است )‌و یک پیشنهادی هم گویا بنا بود آقای عدل بدهند که این دو ماده یکی بشود و البته این پیشنهاد هم تاثیر دارد (نمایندگان صحیح است ـ مذاکرات کافی است )

رئیس ـ پیشنهادات و اصله قرائت میشود:

پیشنهادات آقایان مؤید احمدی ـ‌ ملک مدنی ـ دکتر طاهری

مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی ـ پیشنهاد مینمایم تبصره ماده سیزدهم باین عبارت نوشته شود:

تبصره ـ تقتیش در منازل و حجرات و دفاتر واوراق محاسبات تجارتی و شخصی برای تعیین میزان و پایة‌ مالیات اکیداً ممنوع است

پیشنهاد آقای ملک آرائی:

بنده پیشنهاد میکنم تبصره ماده سیزدهم این قسم نوشته شود

تبصره ـ تقتیش در دفاتر و اوراق و محاسبات تجارتی و شخصی و منازل برای تعیین میزان مالیات اکیداً ممنوع است

پیشنهاد آقای سید یعقوب:

پیشنهاد میکنم در ماده سیزدهم عوض کلمه معادل سه برابر تبدیل شود بضعف ،

پیشنهاد آقای مخبر فرهمند:

تبصره ۱۳ را بترتیب ذیل پیشنهاد مینمایم:

تبصره ـ تقتیش در دفاتر و اوراق و محاسبات تجارتی و شخصی و همچنین در منازل برای تعیین میزان و پایه مالیات اکیداً ممنوع است


رئیس ـ‌ ماده چهارهم قرائت میشود:

ماده ۱۴ ـ هر گاه بین مالیه و مودی مالیات راجع بمیزان عایدات اختلافت حاصل شود بجز در مورد مذکوره در ماده ۱۲ این قانون هر یک از طرفین حق دارند به کمیسیون که مطابق ترتیب مشروح در ماده ده قانون موسوم بقانون مالیات املاک اربابی و دواب(مصوبه ۲۰ دیماه ۱۳۰۴ تشکیل خواهد شد رجوع نمایند و رأی اکثریت کمیسیون قاطع است

رئیس ـ‌ آقای فرهمند

مخبر فرهمند ـ عرض کنم که در ماده چهارده که می نویسد هرگاه بین مالیه و مؤدی مالیات راجع بمیزان عایدات اختلافی حاصل شود بجز در مورد مذکوره در ماده ۱۲ این قانون بعد در ماده دوازده مینویسد میزان مالیات مشمولینی را که تا اول اردیبهشت ماه اظهار نامه نداده اند مالیه معین خواهد کرد ممکن است آن کسی که بایستی آن میزان مالیات خودش را بدهد ناخوش باشد یا بیک علتی نتواند خودش را حاضر کند و به صورت بدهد مالیه هم آن صورتی را که تهیه می کند باید مبتنی بر یک مدارکی باشد آنوقت اگر بنا باشد که هر چه او معین میکند و میدهد روی همان قسمت مالیات گرفته شود و قاطع باشد بنده تصور می کنم که این یک چیزی باشد خارج از عدالت و حالا بنده چون در آنوقت می خواستم صحبت کنم نشد یعنی مشغول نوشتن اجازه ها بودم حالا پیشنهاد می کنم

وزیر عدلیه ـ‌ بنده گمان می کنم اگر آقا یکقدری توجه بفرمایند بماده ۱۲ رفع اشکال شان میشود ماده ۱۲ میگوید هر کس مکلف است از این افرادی که ذکر شده است در فرودین ماه اظهار نامه بدهند اگر ندادند میزان را مالیه معین میکند و فقط ما یک راه هم باقی گذاشته ایم و آن داشتن عذر موجه است اگر کسی واقعاً ناخوش بود یا نتوانست حاضر شود البته بعداز فروردین ماه ه حق دارد بیاید اظهار نامه خودش را بدهد ولی اگر عذر موجه نداشت و اظهار نامه نداد آنوقت دیگر ما قبول نمیکنیم که او با مالیه اختلاف پیدا کند. اصل حربه ما همین است که اگر اظهارنامه اش را بدون عذر موجه تا آخر فروردین ماه نداد مالیه خودش معین خواهد کرد و البته هر کس برای اینکه مالیه معین نکند که شاید بیش از اندازه و حد واقعی قلمداد بکند سعی می کند خودش صورت بدهد و اظهارنامه بدهد اگر نخواست این کار را بکند تقصیری بر مانیست وراه هم نباید اینقدر برای او باز گذاشت فقط ما یک راه برای او باز گذاشتیم وانهم عذر موجه و مرض است که اگر معلوم شد تاجر بواسطه یک موانعی نتوانسته حاضر بشود در آن مدت معین و یک مدارکی هم ارائه داده و معلوم شدکه واقعاً تقصیری از طرف او بعمل نیامده است این قسمت استثناء‌شده و الا اگر برای هر موضوع راه ار باز بگذاریم که برود با مالیه اختلاف حاصل کند و دعوی راه بیندازد این را تصدیق بفرمائید مالیات نیست این مثل این است که ما به نشینیم و با هم مشاعره کنیم.

عده از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است.

رئیس ـ پیشنهادات قرائت میشود:

پیشنهاد آقای لاریجانی :

مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی دامت شوکته:

پیشنهاد می نمایم که قسمت اول ماده ۱۴ بترتیب ذیل اصلاح شود:

هر گاه بین مالیه و مودی مالیات راجع بمیزان عایدات اختلافی حاصل شود هر یک از طرفین حق دارند به کمیسیون الخ.

پیشنهاد آقای آقاسید یعقوب:

پیشنهاد میکنم در ماده ۱۴ عبارت جز در مواد مذکور در ماده ۱۲ اینقانون حذف شود و ماده۱۴ و ۱۳ یک ماده شود.

رئیس ـ آقای فرهمند هم با پیشنهاد آقای آقا


سید یعقوب موافقند و آن را قبول دارند چون اگر بخواهند پیشنهادشان را بنویسند مدتی طول خواهد کشید بنا بر این همان را امضاء‌ می کنند. ماده پانزدهم قرائت می شودک

ماده ۱۵ ـ این قانون ده روز پس از تصویب بموقع اجرا گذارده می شود

رئیس ـ آقای کیا

کیانوری ـ بنده میخواهم عرض کنم که بین ماده یک و ماده دوازده و ماده پانزده یک ارتباطی است و خوبست این ماده آخری قدری روشن تر از این نوشته شود زیرا در ماده اول میگوید: از تاریخ اجرای این قانون در اینجا میگوید ده روز پس از تصویب (وزیر عدلیه ـ اشکالی ندارد ده روز پس از تصویب تاریخ اجرای این قانون است ) بعد در ماده ۱۲ میگوید میزان مالیات مشمولینی را که تا اول اردیبهشت ماه اظهارنامه نداده اند اظهارنامة‌ خودشان را باید بدهند و الا مالیه اقدام می کند عرض کنم که اولا اگراین اردیبهشت سنه ۱۳۱۰ باشد خیلی خوب است.

دکتر عظیما ـ‌ همینطور هم هست

کیا ـ اگر اینطور است که موقع اجرا را خوبست معین کنند که در ۱۵ فروردین باشد عوض اینکه ده روز بعد معین کنند و تاریخ اجرا نوشته شود چه روزی است و چه تاریخی است آنوقت قضیه حل میشود اما اگر آنطور که میفرمائید اگر ماده ۱۲ تخصیص پیدا کند به سنة‌ سیصدوده البته میشود قبول کرد و اشکالی نخواهد داشت خوبست توضیحی بفرمائید.

وزیر عدلیه ـ عرض کنم که این ماده که فرمودید راجع بسنوات بعد است و از برای سال ۱۳۰۹ بنده می خواهم این جا عرض کنم یک قدری مواد طوری نوشته شده است که درست روشن نیست برای دادن اظهار نامه ها ولی آقایان پیشنهاداتی داده اند و ممکن است جناب عالی هم پیشنهادی بدهید برای اینکه این قسمت را کاملاً روشن و واضح کنیم و در اینکه روز تاریخ اجرا را معیین کنیم آنرا هم ممکن است از برای شور دوم همان موقع تاریخ اجرایش راهم در مجلس معین کنیم عده از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است

رئیس ـ‌ ماده الحاقیه پیشنهاد آقای طلوع قرائت میشود:

پیشنهاد آقای طلوع

مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی ـ ماده الحاقیه ذیل را پیشنهاد می نمایم

ماده الحاقیه ـ خرده مالکینی که مشمول قانون مالیات املاک اربابی هستند تا ده جریت املاک آباد و صیفی کاری از پرداخت مالیات ارضی معاف خواهند بود

رئیس ـ آقایانیکه با ورود در شور دوم موافق هستند قیام فرمایند(اکثر برخاستند) تصویب شد

[۳- موقع و دستور جلسه بعد ـ ختم جلسه]

رئیس ـ اگر اجازه بفرمائید جلسه آینده سه شنبه ۱۲ فروردین ماه سه ساعت قبل از ظهر باشد (صحیح است ) دستور هم شور ثانوی لوایح موجوده (صحیح است)

(مجلس ساعت هفت وربع بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی ـ دادگر