مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ خرداد ۱۳۳۶ نشست ۹۱

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری نوزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری نوزدهم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری نوزدهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ خرداد ۱۳۳۶ نشست ۹۱

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیون‌ها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهی‌های رسمی و قانونی

شماره

شنبه ماه ۱۳۳۵

سال دوازدهم

شماره مسلسل

دوره نوزدهم مجلس شورای ملی

مذاکرات مجلس شورای ملی

جلسه

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۷ خرداد ۱۳۳۶ نشست ۹۱

فهرست مطالب:

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ‏۱۹

جلسه: ۹۱

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سه‌شنبه ۷ خردادماه ۱۳۳۶

فهرست مطالب:

۱- تصویب صورت مجلس‏

۲- سؤال آقای پردلی راجع به خسارات وارده از طغیان هیرمند و جواب آقای وزیر کشاورزی‏

۴- سؤال آقای دکتر امین راجع به ساختمان دانشگاه تبریز و جواب آقای وزیر فرهنگ‏

۵- تقدیم دو فقره سؤال به وسیله آقا فضائلی رئیس آقای فضائلی

۶- سؤال آقای احمد طباطبایی راجع به مصرف سیصد ریال وام پرداختی سازمان برنامه و جواب آقای مهندس هدایت معاون نخست‌وزیر

۷- اخذ رأی نسبت به در دستور گذاردن لایحه دعاوی مردم بر دولت و رد آن

۸- طرح و تصویب گزارش کمیسیون پست و تلگراف راجع به اجازه الحاق دولت ایران به قرارداد پستی بین‌المللی

۹- طرح شور اول کمیسیون دارایی راجع به تعویض اراضی انبار غله با اراضی وزارت امور خارجه‏

۱۰- تعیین و موقع جلسه بعد - ختم جلسه‏

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سه شنبه ۷ خرداد ماه ۱۳۳۶

مجلس یک ساعت ۴۵ دقیقه پیش از ظهر بریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید

۱- تصویب صورت مجلس

رئیس ـ صورت غائبین جلسه پیش قرائت می‌شود (بشرح زیر قرائت شد)

غائبین با اجازه ـ آقایان: اقبال. دکتر نفیسی. رامبد. پرفسور اعلم. صفاری. دکتر آهی. قرشی. محمودی. ذوالفقاری. اکبر. مشار سعیدی. مهندس جفرودی. ثقه الاسلامی. دکتر بینا. دکتر سید امامی. اعظم زنگنه. مهندس شیبانی. دهقان. صادق بوشهری. معین زاده. دکتر دادفر. سنندجی. اورنگ. اریه. دکتر وکیل. دکتر عمید. صراف زاده. دکتر طاهری.

غائبین بی اجازه ـ آقایان: دکتر عدل. اخوان. قراگزلو.

دیر آمدگان و زود رفتگان با اجازه ـآقایان: دکتر ضیائی. عامری. بزرگ ابراهیمی. قنات آبادی. دکتر جهانشاهی. سالار بهزادی. مهندس بهبودی. خزیمه علم.

رئیس ـ نظری نسبت بصورت مجلس نیست؟ آقای دکتر امیر حکمت.

دکتر امیر حکمت ـ بنده خواستم عرض کنم که مختصر اصلاحی عبارتی در عرایض بنده هست اجازه میفرمائید اصلاح کنم.

رئیس ـ بدهید اصلاح می‌کنند دیگر نظری نیست؟ (اظهاری نشد) صورت مجلس تصویب شد.

۲- سوال آقای پردلی راجع بخسارات وارده از طغیان هیرمند و جواب آقای وزیر کشاورزی

رئیس ـ امروز سوالات مطرح است. آقای پردلی.

پردلی ـ یک ماه قبل سؤالی بنده کرده بودم از دولت راجع به آب ریزی‌های زابل در سیستان سد ساخته شده آب باختیار است و مخصوصاُ آن قسمتهائی که آب برده است دو سال است که اینطور می‌شود خواستم ببینیم که وزارت کشاورزی چه اقدامات احتیاطی و پیش بینی‌های لازم بعمل آورده آیا وظیفه اش را انجام داده همچنین شرکت آبیاری و بانک وظیفه اش را انجام داده یا انجام نداده این را می‌خواستم جناب آقای وزیر کشاورزی توضیح بفرمایند.

رئیس ـ آقای وزیر کشاورزی.

وزیر کشاورزی ـ البته جناب آقای پردلی از علل خسارت رود هیرمند باراضی سیستان اطلاعات کاملی دارند توضیحات بنده در این مورد برای آقایان نمایندگان محترم دیگری است که از وضع سیستان ممکن است اطلاع کافی نداشته باشند رود هیرمند قریب هزار کیلومتر طول دارد سرچشمه و قسمت عمده مسیر آن در خاک افغانستان است طغیانهائی که بواسطه ذوب شدن سریع برف‌ها در سرچشمه رودخانه یا بواسطه بارندگیهای شدید در طول رودخانه بوجود می‌آید باعث می‌شود که در خاک ایران یعنی در سیستان سطح آب رودخانه بالا بیاید دریاچه‌ای که رودخانه هیرمند بآن داخل می‌شود یعنی مازاد آب هیرمند را جمع می‌کند از سطح اراضی سیستان خیلی پائین نیست باین جهت عمق رود هیرمند در خاک سیستان نسبت باراضی سیستان خیلی کم است طغیانهای رود هیرمند باعث می‌شود که سطح آب هیرمند بالا بیاید اگر رودخانه نتواند بستر خودش را عریض بکند ناچار آب در داخل اراضی اطراف می‌شود و برای اینکه آب داخل اراضی اطراف نشود سداهای خاکی در اطراف رود هیرمند می‌بندند و این سدهای خاکی اگر طغیان خیلی زیاد باشد مثل طغیان سال ۱۳۱۸ یا طغیان سال گذشته یا طغیان امسال این سدهای خاکی مقاومت ندارد و آب در بعضی نقاط سد را می‌شکند و داخل در اراضی سیستان می‌شود با وجود اینکه دولت و مردم بخصوص در سیستان تلاش فوق العاده‌ای برای بستن این سدها کرده‌اند هر وقت که آب خیلی شدید بود این سدها شکسته شده است چون آبادی سیستان مورد توجه عموم است و اعلیحضرت همایونی تأکید فرموده‌اند که زراعت مردم در آن منطقه حفظ بشود و آبادی آن منطقه حفظ بشود و آبادی آن منطقه بطوری که در گذشته بوده بر قرار شود اقدام شده است که کلیه اعتباراتی

که برای عمران سیستان در سازمانهای مختلفه دولت هست در یکجا متمرکز بشود و یک سازمان مأمور بشود تا علاوه بر این که شبکه آبیاری آنجا را منظم می‌کند اقدامات دیگری هم برای بهبود زراعت آنجا بکند اطراف رود هیرمند را هم سد بندی بکند و هر جا لازم باشد حتی سد بتنی ببندند تا از این طغیان و از پراکندگی آب در اراضی زراعتی جلوگیری بشود تصور می‌کنم این کار در آینده خیلی نزدیکی بمرحله اجرای در بیاید و آن سازمان این وظیفه را انجام می‌دهد و دیگر طغیان رود هیرمند خسارتی تولید نمی‌کند البته یک ایرادی هم هست که بعضی از اهالی در داخله بستر رودخانه اراضی زراعتی بوجود آورده‌اند و برای حفاظت آن اراضی زراعتی دور آن اراضی را سد خاکی کشیده‌اند و عمل آنها در حقیقت باعث شده است که آب در مجرای صحیح و طبیعی خودش جریان ندارد. بیرون کردن مردم از آن قطعاتی که زراعت می‌کنند کار ساده‌ای نیست که بسهولت بشود آنها را خارج کنند و در نظر گرفته شده ضمن این اقداماتی که برای اصلاح آبیاری و زراعت سیستان خواهد شد برای این قبیل اشخاص قطعات دیگر زراعتی معلوم می‌کنند بستر رودخانه را پاک می‌کنند تا طغیان خسارت تولید نکند.

رئیس ـ آقای پردلی.

پردلی ـ عرض کنم فرمایشاتی که جناب آقای وزیر کشاورزی فرمودند گزارشی است که بایشان داده‌اند کسی می‌تواند در یک امری قضاوت کند که کاملا وارد باشد والا حقایق غیر از این است بنده چون کاملا واردم و باطلاعات خودم مطمئنم آنقدر این موضوع را تعقیب می‌کنم تا خاطی‌ها و خائنین و کسانی که موجب و مسبب این عمل هستند تنبیه و مجازات بشوند و اگر بنده خلاف عرض کردم باز تقاضا می‌کنم نمایندگان محترم تنبیهی برای بنده قائل بشوند اولا الان تقریباُ مقدار آبی که در زابل جاری است باختیار سدها است ۱۴ دهستان زابل دارد که هر کدام چندین شاه سد دارد و با این سدها می‌توانند آب را به نسبت بتمام قسمتها تقسیم بکنند که بیک نقطه فشار وارد نباید دیگر اینکه جلوی این سدها تا موقعی که تخته آنها پائین است آب در دریاچه جمع می‌شود و هر موقع که تخته را بکشند بالا در یک نقطه معین آب جمع می‌شود و در دو سالی که ما استفاده از این موضوع می‌کنیم کشاورزها آب کافی در اختیارشان هست (صحیح است) دیگر اینکه سیل که در زابل میاید چون اختلاف ارتفاع از منبع سیستان خیلی کم است در ظرف ۳ شبانه روز انبارش بحد اعلا می‌رسد یعنی سانتیم سانتیم آب می‌آید بالا و این آب را آنقدر نگهمیدارند که ارضی بلند هم استفاده کند و موقعی که بحد اعلی رسید یک دفعه تخته‌ها کشیده می‌شود بالا دیگر این که نص صریح آئین نامه و قانون این است که اشخاص ذینفع نباید در دهستانها سر آب یار باشند و اشخاصی الان سرابیارند که خودشان کسانشان در دهستان‌ها علاقه و ملک و این اشخاص آب را نگهمیدارند و یک دفعه تخته‌ها را بالا می‌کشند که بخودشان در آن دهستانها و در آن اراضی صدمه‌ای وارد نباید و تمام صدمات متوجه یک نقطه است دیگر اینکه مجاری قاضل آب‌ها در تمام آن ۱۴ دهستان یک کیلومتر تا دو کیلومتر است ولی آب را نمی‌شود روی هم قرار داد و گفت در یک ستون حرت بکند بایستی در عرض حرکت کند اینها اراضی خالصه است و تمام این مجاری را کشاورزی و دولت باشخاص داده است برای اینکه اراضی خالصه را آقایان میدانند در حکم املاک ارثی مأمورین خالصه است دیگر اینکه قبل از این سدها سالها است که ما با رود هیرمند زندگی می‌کنیم هیچ سال ینیست که هیرمند طغیان نکند و ما با سدهای خاکی یک حد فاصلی داریم بین اراضی زراعتی و هامون تمام این سدها سدهای خاکی است بارتفاع یک متر در یک متر که فاصله در اطراف آن مجاری فاضل آب با خاک ریز ایجادمیکند بنده سئوال می‌کنم آیا کشاورزی مجاری فاضل آب‌ها را تنگ نکرده؟ آیا این مأمورین که نص صریح قانون آبیاری است که نبایستی در دهستانهای این سر آبیاری باشند آیا در اینجا نیستند و اعمال غرض نمی‌کنند؟ آیا بموقع این تخته‌ها بالا کشیده می‌شوند در اطراف این سوالات است که جناب آقای وزیر باید جواب بدهند نه اینکه یک گزارش که برایشان نوشته شده این را قرائت بفرمایند حالا اگر می‌خواهند اطلاع در این خصوص پیدا بکنند بایستی مأمور مخصوصی بفرستند که حتی با کشاورزی آنجا تماس نگیرد و نرود از آنها سؤال کند برود با مردمان و خورده مالکین که صدمه دیده‌اند و می‌بینند تماس بگیرد و به بینند این سنتی که معمول بود در سیستان عمل شده حالا می‌شود یا نمی‌شود ولی مأمورین آنطوری که بنده با تجربیاتی که دارم متخصصند دکترند، مجتهدند در پرونده سازی برای تبرئه خودشان تنبیه و مجازاتی که نیست و نمی‌شود از این اشخاص جلوگیری کرد مگر بزور والا با فلسفه، منطق، کتاب و قانون نمی‌شود جلو اینها را گرفت و من برای این موضوع که هزارها نفر زارع بی خانمان شدند این سوال را کردم اینها هر کدام چند هکتار زمین داشتند پارسال طعمه آب شدند امسال هم این وضعیت بایشان پیش آمده نتیجه چه می‌شود نتیجه این می‌شود چندین هزار هکتار از دست این خورده مالکین خارج می‌شود و بدست عمده مالکین می‌افتد و آنها بایستی روزمره بدون دنبال نان خودشان برای اینکه زنشان و بچه شان نمیرند اینها دیگر نمی‌توانند دنبال کار کشاورزی بروند اینها نمی‌توانند دیگر زارع بشوند اینها نمی‌توانند دادخواهی بکنند باید بروند دنبال نان شبشان پس بخودی خود این موضوع منتفی است و بنفع عده‌ای تمام می‌شود هیچ فردی فرداُ نمی‌تواند شخصاُ بکسی ظلم بکند مگر بدست مأمورین دولت (دکتر شاهکار ـ بسیار صحیح است) البته آدم ضعیف بایستی بمیرد این حکم طبیعی است هر کس که ضعیف شد و نتوانست از حقوق خودش دفاع کند باید بمیرد مدافع حقوق این افراد باید دولت باشد چون اینها هیچ جور وسیله‌ای ندارند بایستی دولت مدافع حق اینها باشد اگر دولت دردهای اینها را درمان بکند و رسیدگی بکند این موضوع اثر فوق العاده‌ای در روحیه اینها و برای آتیه دارد یک کارهائی عمومی است که بایستی در سالهای متمادی عمل کرد ولی یک کارهائی است که روزمره است که باید فوراُ بدرد مردم رسیدگی کرد و این کار از همان کارها است دیگر اینکه بایستی کمک فوق العاده‌ای باینها بشود که بتوانند سر خانه و زندگیشان بمانند والا اینها هیچ امیدی ندارند و متواری و فراری خواهند شد عرض دیگر بنده این است که این قسمتی که آب برده چند صد متر بیشتر نیست الان چطور با همان سدهای خاکی فرماندار محل با مردم چند کیلومتر سد ایجاد کرده و زراعت مردم را حفظ کرده کاری شده که رئیس و مأمورین کشاورزی و بازرس می‌خواستند فرار کنند مردم متوجه می‌شوند میآیند جلوی اینها را می‌گیرند این کارهائی است که در آنجا انجام می‌شود اگر تنبیه و مجازاتی نباشد هیچوقت جلوی اعمال و اغراض و نظر‌های سوئی که اشخاص دارند گرفته نمی‌شود مگر اینکه مجازات باشد این تجربیاتی است که بنده دارم و این عرایض بنده است و این را تا آخرین حد تعقیب می‌کنم که تحقیق و معلوم بشود که آیا من خلاف عرض می‌کنم و یا مأمورین کشاورزی بوظیفه شان عمل نمی‌کند (احسنت)

رئیس ـ آقای وزیر کشاورزی.

وزیر کشاورزی ـ عرضی ندارم.

رئیس ـ آقای نخست وزیر

نخست وزیر ـ بنده وظیفه دولت میدانم سلیقه شخصی بنده است که رئیس دولت یا یکی از افراد دولت هفته‌ای یک مرتبه بیاید بمجلس در جلسه علنی راجع باوضاع و احوال کشور و مطالب مهمی که هست بعرض نمایندگان محترم مجلسین برساند (احسنت) آقایان اگر خاطرشان باشد در جلسه خصوصی در چند روز قبل عرض کردم که شخص بنده و کابینه بنده بلد نیستیم دروغ بگوئیم ممکن است که مطلبی را نظر بمصالح نگوئیم ولی اگر یک مطلبی را رسماُ گفتیم آقایان اطمینان داشته باشند که ما دروغ نمیگوئیم بعقیده بنده بزرگترین خطای یک دولت و یک زمامدار این است که دروغ بگوید (احسنت) مطالبی هست مشکلاتی هست که باید با صراحت گفت درد‌های دولت را همه مردم و مخصوصاُ نمایندگان مجلسین که با رأی اعتماد یک دولتی را نگاه می‌دارند و با رأی عدم اعتماد یک دولتی سقوط می‌کند باید آنها بدانند و مستحضر باشند با یک همچو برنامه‌ای خیال می‌کنم دولت هر قدر هم مشکلاتی داشته باشد توفیق حاصل خواهد کرد وظائفی را که باو محول کرده‌اند انجام بدهند امروز یک از آن جلساتی است که بنده اجازه جناب آقای رئیس مجلس و نمایندگان محترم این بحث را امروز افتتاح می‌کنم و متأسفانه چون هفته آتیه نمی‌توانم حضور آقایان برسند چون با اجازه آقایان روز یکشنبه برای شرکت در پاکت بغداد عازم کراچی هستم ولی امیدوارم که توفیق داشته باشم باین افتخار که هفته بعد بازم بیایم اینجا و مزاحم آقایان بشوم دولتی که بر حسب امر و اعلیحضرت همایونی و تأیید مجلسین مشغول انجام وظیفه است برنامه خودش را همانطوری که بعرض آقایان رساندم که گذاشته است البته در برنامه دولت بعضی از آقایان اظهار نظر کردند که لغو یک لغت مبهمی است و چکار می‌خواهیم بکنیم بهتر بود که چند مطلب را می‌گذاشتید میگفتید که اینکار‌ها را می‌خواهیم بکنیم البته در موقعش هم بنده جواب عرض خواهم کرد برای این که ما کاری انجام بدهیم بایستی وسایل کار از هر جهت فراهم و مهم باشد و البته نه بنده و نه همکاران عزیزم ادعای اینرا نداریم که جزو نوابغ دنیا هستیم و ادعای اینرا هم نداریم که بتوانیم معجزه بکنیم و در یک مدت قلیلی بتوانیم یک کارهای بسیار مهمی انجام بدهیم و از این جهت اگر آقایان محترم بخاطر داشته باشند وقتی که برنامه دولت در اینجا مطرح بود بنده عرض کردم که هیچ وعده‌ای نمی‌دهم ما هیچ چیز را تعهد نمی‌کنیم آنروز عرض کردم این دولتی است که با کمال صداقت با کمال امانت با کمال وطن پرستی شاهدوستی می‌خواهد خدمت بکند آقایان رساندم که در این دولت هیچ و انشاء الله امیدوار هستم که این عرض بنده همیشه صدق بکند هیچوقت راجع باین دولت و افرادش آقایان ارباب جراید و مردم نخواهند گفت که در این دولت یک کارهای خلاف قانون و یا یک فسادی شده است البته بشر جائز الخطا است و بنده هم نمی‌توانم تأمین بکنم که فلان همکار من یک روزی فلان خطائی رانکند ولی به آقایان اطمینان قطعی می‌دهم آنروزی که یکی از

افراد این آقایان وزراء که اینجا افتخار حضور دارند خلافی بکنند بنده خودم این آقایان را مرخص می‌کنم هیچ تردید نداشته باشید و می‌خواهم گفت که جناب آقای دکتر مهران تا امروز ما با هم کار کردیم و این خطا انجام شده و این در دولت شده قابل عفو و اغماض نیست از این جهت تشریف ببرید و این را بنده آنروز اول گفتم در جلسه اول گفته‌ام حالا باز تکرار می‌کنم از همین جهت است که امیدوار هستم و اطمینان کامل دارم که افراد این دولت با کمال صداقت امانت انجام وظیفه خواهند کرد و هیچوقت رای بنده این تعصب و تأسف دست نخواهد داد که از افرادی که در این دولت هستند صرف نظر کنم بنده از روز اول حضور آقایان عرض کردم که ما طرفدار آزادی صرف هستیم و این را هم عملا نشان دادیم برای اینکه با توصیه‌های زیادی که از طرف دوستان صد در صد صمیمی ببنده شده بود و بقول مثل معروف پوست خربزه هم زیر پای ما گذاشته بودند گفتند که آقا این حکومت را نگاه دارید این مملکت ۱۶ سال است با این حکومت نظامی خو گرفته و چرا بیخود و بیجهت یک چیزی که جزو امور عادی این مملکت بوده و جزو عادات مردم شده این را می‌خواهید بردارید و لغو کنید حکومت نظامی را شما مستقر نکرده‌اید تا بشما ایراد بگیرند و دوستان عزیزیم عرض کردم که ارگ طبق مقررات و قوانین موجود که بنده خیال می‌کنم که یکی از کشورهای خود هستیم که این قدر قانون داریم (صحیح است) اگر این مقررات و قوانین انحام بشود بهیچوجه من الوجوه دولت احتیاج به اعمال زور ندارد و بنده هم با همین استدلال حاضر نشدم و حالا هم حاضر نیستم که مقررات حکومت نظامی در تهران و در سایر نقاط بر قرار باشد (احسنت) باز هم حضور آقایان عرض کردم که این لغت آزادی سوء استفاده نباشد بشود (صحیح است) آزادی معنای هرج و مرج نیست (صحیح است) آزادی معنایش این نیست که هر کس در روزنامه اش در مکالماتش در مقامات رسمی اش داشته باشد که نسبت بمردم توهین بکند نسبت بمردم رفتار سوئی بکند قانون تنبیه خواهد شد و ما شدیداُ تنبیه خواهیم کرد اشخاصی را که بر خلاف قوانین و مقررات جاری مملکت عمل بکنند (احسنت) بنده ترجیح می‌دهم که دو روز نخست وزی مملکت باشم با مقررات و قوانین محکمت با اینکه یکسال و دو سال نخست وزیر باشم و قدر نباشم یک قدرم بردارم (احسنت) آزادی مطبوعات را بنده همیشه معتقد بوده‌ام و حالا هم معتقد هستم و خواهم بود برای اینکه بعقیده من مطبوعات هم می‌توانند صد در صد بنفع مملکت مقید باشند و متأسفانه هم می‌توانند صد در صد بر خلاف مصالح مملکت عمل بکنند و ما طرفدار آزادی مطبوعاتی هستیم که برای مملکت و برای مصالح مملکت قدرم بردارند اگر خدای نکرده مطبوعات مملکتی باعث ضرر و زیانی بآن مملکت بشوند بنده شخصاُ ترجیح می‌دهم که آن مملکت مطبوعات نداشته باشد بنده یکروز در پشت این تریبون در سال ۱۳۲۸ موقعی که یکی از نمایندگان دولت را استیضاح کرده بود راجع بوزارت فرهنگ گفتند که شما در زوارت فرهنگ مانع پیشرفت یک افکاری می‌شوید مخالف آزادی افراد هستید خلاصه مرتجع هستید بنده آن روز در پشت این تریبون در صورت جلسه هم هست گفتم که آقایان اگر قرار باشد که شاگرد‌های مدرسه‌های ما توده‌ای بار بیایند من ترجیح می‌دهم که بچه‌های این مملکت بی سواد باشند تا توده‌ای (احسنت) حالا هم همین را تکرار می‌کنم در دانشگاه هم که رفتم گفتم که من دانشگاه را برای مملکت می‌خواهم نه مملکت را برای دانشگاه اگر بنا بشود در دانشگاه یک اتفاقاتی بیفتد که نتیجه آن بزیان مملکت تمام بشود عقیده شخصی بنده اینست این عقیده شخصی دکتر اقبال است عقیده شخصی بنده این است که بهتر این است که ما دانشگاه نداشته باشیم تا دانشگاهی داشته باشیم که مضر بحال مملکت باشد و افرادی در آنجا تربیت بشوند که در آتیه تیشه بریشه مملکت بزنند (صحیح است) بنده این مطالب را در جلسه علنی مجلس شورای ملی عرض می‌کنم چون عادت دارم که عقاید شخصی خودم را بگویم ممکن است این عقاید شخصی مورد تأیید و قبول واقع بشود و ممکن است مورد قبول واقع نشود ولی عادت دارم آنچه را فکر می‌کنم صراحتاُ بیایم و بگویم ممکن است که اشتباه هم بکنم در این چند روز یعنی تاکنون که دو ماه از عمر دولت می‌گذرد بعضی از مطبوعات را دیدم که بعضی مطالب می‌نویسند که هیچ با حقیقت وفق نمی‌دهد و با اجازه آقایان قبل از اینکه بمطالب دیگر بپردازم اجازه می‌خواهم چند کلمه‌ای راجع بمطالبی که نوشته‌اند توضیح بدهم و قضاوتشان را می‌گذارم بعهده آقایان، آقایان استحضار دارند که هشت ماه تمام است که در شهر طهران و در بعضی از نقاط ایران بیماری مننژیت وجود دارد البته باید بعرض آقایان برسانم که بیماری مننژیت با وسایل درمانی که امروز علم در اختیار اطباء گذاشته بهیچوجه من الوجوه خطرناک نیست و در حقیقت در حکمت یک گریپ و یک سرما خوردگی است اگر بموقع به طبیب برسد و دارو را تجویز بکند قابل علاج و درمان است این دولت چون دروغ بلد نیست دروغ بگوید این دولت چون نمی‌خواهد هیچ چیز را از مردم مخفی نگاه دارد و ما می‌خواهیم تمام جزئیات کار را از الف تا یاء اول نمایندگان محترم که مسئول مردم هستند و بعد تمام افراد این مملکت بدانند ما هیچ چیز محرمانه نداریم از این جهت لازم دانستیم که این موضوع را وزارت بهداری طی یک اعلامیه‌ای باستحضار مردم برساند و راهنمائیشان بکند باعث تشویش نشود و باین ترتیب رفع نگرانیشان بشود این که خیال نمی‌کنم عمل خلافی بوده است (بسیار صحیح است) و ما هم وظیفه خودمان را انجام داده‌ایم یکی از روزنامه‌های نوشته بود که مگر چه خبر است که دولت می‌خواهد افکار مردم را منحرف بکند بسمت مننژیت بنده قضاوت را می‌گذارم بعهده خود آقایان فقط بنده خدمت آقایان عرض می‌کنم که مدتی است که وارد این کار سیاست مملکت هستم و در این مدت ۱۶ سال آنقدر حملات ناروا ببنده کرده‌اند ما را نوکر خارجی گفتند و مرتجح گفتند همه چیز گفتند بفضل خداوند و عنایت اعلیحضرت و پشتیبانی آقایان نمایندگان مجلسین بنده اینجا شرفیابم (باقر بوشهری ـ نیت پاک شما است) این روزنامه‌ای که روزی غرض و خیال می‌کند با این مطالب دولت ما نیم بند است و و فردا می‌رود اشتباه محض می‌کند تا موقعی که اعلیحضرت همایون و مجلسین ما با تأیید می‌کنند و تا موقعی که خود بنده فکر می‌کنم که دیگر نمی‌توانم بار را بسر منزل برسانم اینجا شرفیاب آن روزی که نتوانستم خود بنده اول شخصی هستم که بروم حضور اعلیحضرت همایونی بگویم قربان نتوانستم، نتوانستن هم عیب نیست و خیال می‌کنم بزرگترین قدرتی است در من که وقتی نتوانم اذعان کنم که نمی‌توانم و وقت مملکت و مردم و شاه را تلف نکنم و آقایان مطمئن باشند که آن ساعتی که موقع این کار برسد با کمال شهامت و صراحت اینکار را انجام خواهم داد ولی اینکه اینجا ذکر می‌کنم برای مردم بیچاره‌ای است که این اوراق را می‌خوانند و خیال می‌کنند که دولت یک مننژیتی ساخته و یک کار دیگری می‌خواهد بکند و افکار مردم را متوجه بآن جا بکند و منحرف بکند این افکار است که آن روز نامه نوشته و من امروز اینجا پشت تریبون مجلس می‌گویم برای اینکه آقایان بدانند بنده عرض کردم که من مخالف هر گونه هرج و مرج و لجام گسیختگی هستم (احسنت) دولت با هرج و مرج و لجام گسیختگی در هر موافقت داشته باشد آقایانی که اینجا هستند استحضار دارند که بنده یک وجب یکمتر زمین در این ایران عزیز ندارم (صحیح است) و نخواسته‌ام داشته باشم ولی اینکه از پدر بنده به بنده ارثی رسیده حالا خواهند گفت که بی عرضه بودی و نتوانستی نگاهداری ممکنست که حقیقت داشته باشد ولی مسلماُ این را نه در راه قمار خرج کرده‌ام نه در عرق خورید نه در الواطی، بنده اهل هیچکدام از اینها نیستم و اگر خواسته باشند ببینند که چه جور خرج کرده‌ام خواسته‌ام آبرومند باشم نه در راه قمار داده‌ام نه در راه الواطی نه در راه سیگار نه در راه مشروب خوری، هیچ چیز بنده اهل هیچکدام از این کارها نیستم بنده که یکمتر زمین در اینجا ندارم اصولا باید اینطور فکر بشود که من طرفدار مالکیت زیاد نیستم و اگر امروز آمدند املاک را تقسیم کردند شاید بمن بی نوا هم یک متر زمین برسد ولی ن طرفدار این عقیده نیستم و مملکت را ما اصول مذهب رسمی اداره می‌شود که آن مذهب شعبه است (احسنت) من آقا نمی‌توانم موافقت کنم که مال سرلشگر وثوق را بزور بگیرند بدهند بکس دیگر (احسنت) من نمی‌توانم این کار را بکنم دیگران اگر می‌توانند بکنند بستانند و بزنند چندی قبل وقتی که بنده در دولت آقای ساعد بودم یک لایحه‌ای آوردند که این اراضی یوسف آباد را بین کارمندان دولت تقسیم کنند آقایان استحضار دارند که بنده هم یک کارمند دولت هستم بنده رتبه ده استادی دارم کارمند دانشگاه هستند و دانشگاه هم چون بودجه اش از خزانه دولت داده می‌شود بنده هم کارمند دولت هستم خوب زمینی را بین تمام آقایان کارمندان تقسیم کردند بمن بی نوا هم منزل ندارم و زمین ندارم بینوا هم که می‌گویم برای این نیست که خیال بکنید می‌خواهم ترحم آقایان را جلب بکنم خیلی هم خوشحال هستم عرض کم وقتی که آمدند زمینها را تقسیم بکنند تمام آقایان وزرائی که اغلبشان کارمند هستند می‌خواستند بهر کدام هزار متر زمین بدهند متر دو تومان باقساط چندین ساله اگر بنده دو هزار تومان آنروز نداشتم می‌توانستم بروم از رفقا قرض بکنم حتماُ بمن هم می‌دادند که حالا متری هزار تومان و دو هزار تومان بفروشم این هم عقلم می‌رسید ول هم خوب چیزی است و بدون پول هم آدم نمی‌تواند زندگی بکند بنده آنروز قبول نکردم چرا قبول نکردم؟ برای اینکه اگر یک مسائلی را خدمت آقایان عرض می‌کنم اینجا نقطه ضعف خدمت آقایان نداشته باشم که آقایان بفرمائید اختیار دارید خودتان سرمایه زیاد دارید ملک و املاک دارید و این حرفها را نزنید در چندی قبل بنده قبول نکردم حالا هم یک متر زمین ندارم آقایان هم قبول دارند سایرین هم بعد هم احتیاج به پول داشتند متری دو تومان خریده بودند متری شصت تومان صد تومان دویست تومان فروختند کسب حلالی هم کردند ایرادی هم نیست چندی قبل آقایان اطلاع دارند که یک عده یا بیچاره، یا ذلیل یا رجاله، ر چه می‌خواهید اسمش بگذارید برای اینکه بهیچکس توهین نکرده باشم صبح سحر ساعت ده شب با بیل و کلنگ راه افتادند رفتند بکرج و بفرح زاد و زمین‌های مردم را تصرف کردند بنده اطلاع

پیدا کردم فوراُ ژاندارم فرستادم و همه را تعقیب کردم بعد هم اعلامیه دادم که هر کس بر خلاف قانون عمل کند تعقیب می‌شود اگر شما زمینی ببنده بدهکار هستید باید عدلیه بیاید بگیرد جنابعالی حق ندارید بزور خودتان بروید زمین بنده را بگیرید عدلیه برای چیست؟ آقایان اگر بنا بود که این آقای که توی گوش من زده بودم خودم توی گوشش بزنم پس عدلیه برای چیست؟ باید من بعدلیه شکایت بکنم که حسن بگوش من زد عدلیه هم تحقیق بکند و بعد تنبیهش بکند خلاصه دستور دادم که از آنها فوراُ جلوگیری بکنند باز یکی از روزنامه‌ها نوشته بود که این دولت طرفدار زمین خوارها است ملاحظه فرمودید بنده‌ای که یک وجب زمین ندارم و اگر فردا زمینها تقسیم شد بنده هم انشاء الله چند متر زمین پیدا خواهم کرد بنده طرفدار زمین خواران هستم و مردم را تحریک می‌کنم آقایان اطلاع دارند که در جلسه خصوصی عرض کردم بحضور آقایان که در بودجه ۱۳۳۶ که بتصویب مجلس رسیده است که بنده در اطراف آن بحث عرایض مفصلی دارم که حضور آقایان عرض خواهم کرد (چون مطالب همان روزنامه‌ها است) گفتم که دولت اسبق تصمیم داشته است ۵ ریال بهر کیلو قند و شکر مردم اضافه بکند برای چه؟ برای اینکه اولا آن قند و شکر سه عباسی در هر کیلو ضرر می‌دهد فکر کردند که این سه عباسی را پر بکنند و یک عوائدی هم برای بودجه مملکت تأمین بکنند در حدود چقدر؟ صد میلیون تومان آقایان در همه جا دنیا رسم است وقتی که دولت قانون بودجه را می‌آورد یک طرف خرجش است آنطرف هم عایدات آنچه می‌خواهد از مردم بگیرد باید بتصویب مجلسین برساند توی بوجه نوشته صد میلیون تومان بنده از آقای وثوق بگیرم این آقای سرلشگر وثوق می‌خواهد صد میلیون بدهد آن امری است علیحده ولی این گردن بنده نیست که همه خیال می‌کنند صد میلیون توی جیب بنده بابت قند و شکر باشد در آن جلسه خصوصی حضور آقایان عرض کردم که شاهرگهای مرا بزنید من یکشاهی بقند و شکر مردم اضافه نخواهم کرد (احسنت) حالا هم می‌گویم اضافه نخواهم کرد همانطور که در آن جلسه خصوصی عرض کردم قبل از آنکه این مطلب ر آن روزنامه بنویسد آن روز نامه چند روز قبل نوشته بود ولی من بشهادت شما در حضور مردم شرافتمند در جلسه خصوصی گفتم آن روزنامه نوشته بود که آقا دولت کار می‌خواهد بقند و شکر مردم اضافه بکند این غیر از اینکه می‌خواهد افکار را بی خود و بی جهت ناراحت کند و غیر از اینکه بخواهد یک عده محتکر بنفع آن آقایان از حالا بروند قند و شکر بخرند بهوای اینکه بعد گران می‌شود چیز دیگری نیست اینرا در پشت تریبون می‌گویم که دولت من تا وقتی که من در رأس این کار هستم یکشاهی بقیمت قند و شکر اضافه نخواهد کرد ولی اگر بنا شد اجبار شد که اضافه بکنیم عتبه را می‌بوسم و مرخص می‌شوم دیگر از این روشن تر و واضحتر؟ این روزنامه نوشته بود که دولت کار پنج ریال می‌خواهد بقیمت قند و شکر اضافه بکند این جز کوچکی فکر خودشان چیز دیگری نیست و نمیدانم که دکتر اقبال کی هست؟ دکتر اقبال یک آدمی است که می‌آید پشت این تریبون با مدرک و دلیل بعرض نمایندگان مجلس شورای ملی حقایق را میرساند (عمیدی نوری ـ این سه مطلب را یک روزنامه نوشته بود) چه عرض کنم؟ بنده خیلی متأسفم که وقت مملکت و افکار عمومی مردم را بیک چیزهای بسیار پوچ و واهی تلف می‌کنند عوض اینکه مردم را ارشاد کنند حقایق را بگویند بروند یک جریاناتی بنویسند بنده روز اول عرض کردم حضور آقایان که بهیچوجه از تنقید بدم نمی‌آید خیلی هم خوشم می‌آید ما سر تا پایمان ممکن است عیب باشد ما ممکن است خطا کار باشیم بشر جایز الخطا است شخص قوی آن شخصی است که اگر خطا کرد بیاید بگویند که من خطا کردم و آن شخص من هستم که اگر اشتباه کردم بیایم در پشت همین تریبون بگویم که آقایان ما اینجا را اشتباه کردیم خطا کردیم طبق قوانین و و مقررات مملکت اگر ما را تنبیه باید بکنید؟ تنبیه بکنید اگر طبق مقررات و قوانین جای بخشش است می‌بخشید و اگر صلاحمان هست دولتی که خطا می‌کند سر کار نماند مرخص می‌شویم این قدرت در بنده هست عرض کنم ما از تنقید بدمان نمی‌آید خیلی هم خوشمان می‌آید الان چند تا روزنامه هستند که مطالب خیلی زیادی راجع بنفت می‌نویسند ما هم بسیار خوشوقت هستیم از همانها که بیشتر ما را تنقید می‌کنند برای اینکه آنها هم مسلماُ جز خیر و صلاح مملکت چیزی نمی‌خواهند ما بسیار از آنهم متشکریم حتی گفتم کتباُ از آنها سپاسگزاری بکنند که این موضوعی که نوشته بودند و تنقیدمان کردند ما خوشمان آمد شاید یک چیزهائی اشتباه کردیم انتقاد می‌کنند که این موضوعی که نوشته بودند و تنقید مان کردند ما خوشمان آمد شاید یک چیزهائی اشتباه کردیم، انتقاد می‌کنند، توضیح می‌دهند ما هم روشن می‌شویم بالاخره هر چه مجلسین تصویب کردند اجرا می‌شود پس ما از تنقید بدمان نمی‌آید ولی اینکه آقایان نوشته‌اند یک مطلبی که سر تا پایش دروغ است یک مطلبی که الان برایتان عرض می‌کنم این هیچ تأثیری در ما ندارم که بیائیم از صبح تا غروب وقتمان را تلف کنیم که حسن چه گفته خاله چه گفته حسین چی گفته اگر بخواهیم ترتیب اثر بدهیم اصلا دولت بکارهایش نمی‌رسد، هیچکس هم روی زمین صد در صد موافقم ندارد خیال می‌کنم اگر اشتباه نکنم پیغمبرها هم مخالفین خیلی شدید داشتند که حتی بعضی هایشان پیغمبر‌ها را مسموم کردند و یا پیغمبر‌ها را کشتند در صورتی که آنها پیغمبر خدا بودند و فرستاده خدا، ما که شخص کوچک رو سیاه خدا هستیم، این است که ما از تنقید بدمان نمی‌آید ولی تنقیدی که بحال مملکت مفید باشد تنقید که برای مصالح مملکت باشد نفت یک موضوع مهم و اساسی است برای مملکت (صحیح است) تمام افراد مردم حق دارند مقاله بنویسند مطالبشان را بگویند ما با کمال خوبی و خوشی و مسرت و تشکر و سپاسگزاری قبول می‌کنیم ولی نه اینکه بمردم بگویند که دولت طرفدار زمین خواران است برای اینکه جلو رجاله‌ها را گرفت دولت مننژیت درست کرد برای اینکه افکار مردم را پریشان و منحصر کند نه اینکه بنویسند دولت کار می‌خواهد پنج ریال بقند و شکر اضافه بکند اینها سر تا پایش دروغ است بشهادت خود آقایان حالا هم در یک جلسه رسمی علنی مجلس شورای ملی ایران رئیس دولت این اظهار را از پشت این تریبون کرد، خوب عوض اینکه وقت مملکت را تلف کنند بهتر است چیزهای اساسی بنویسند یکی از موضوعات دیگری که باز صحبت زیادی کردند صحبت دارو است این صحبت هم خیلی داستان مفصلی دارد در دولت سابق رفتند و بدون مطالعه بر خلاف تمام مقررات و آئین نامه ـ‌ها در وزارت کشور من نمیدانم وزارت کشور بدارو چه کار دارد در صوتی که یک وزارت خانه عریض و طویلی است باسم وزارت بهداری کار داروئی این مملکت با وزارت بهداری است ممکن است وزارت بهداری اشتباه بکند، ممکن است غلط بگوید ولی کار با آنجا است مثل اینکه بگوئیم که قضاوت مملکت دست جناب آقای دکتر مهران وزیر فرهنگ باشد ممکن است جناب آقای دکتر مهران قاضی خوبی باشد و حتماُ هم هستند ولی کار ایشان نیست قضاوت کار و وزارت دادگستری است اگر وزارت دادگستری معایبی دارد باید رفع معایبش را کرد نمی‌شود که قضاوت مملکت را بدهند دست نخست وزیر بمن ارتباطی ندارد ولو اینکه رئیس دولت هستم حق بنده نیست حق وزارت دادگستری است کار دارو هم حق وزارت بهداری است حالا وزارت کشور روی چه دلائلی مداخله کرد دلیلش را بنده نمی‌خواهم عرض کنم اصرار کردند می‌آیم اینجا می‌گویم قضاوتش با آقایان اولا با تمام دولت روی زمین با آنهائی که اصطلاح عهد نامه داریم ما رفیق و دوست هستیم مقرراتی هست من نمی‌توانم بنشینم بگویم که با دولت شیلی با اینکه روابط صمیمانه داریم نمی‌خواهیم تجارت کنیم این بر خلاف اصول بین المللی است نمی‌توانید شما این حرف را بزنید تمام مقامات خارجی اینجا راجع باین موضوع شکایت کردند که این بر خلاف اصول روابط بین المللی است اینها آمدند بدون هیچ گونه دلیلی گفتند این کار خانه بیاید نه آن کارخانه و علتش هم معلوم نبود حالا خوشبختانه یا بدبختانه اکثرش هم کارخانه هائی بود که هیچکس نمی‌شناخت و زیاد در دنیا مشهور نبود باز هم تکرار می‌کنم که خود آقای وزیر بهداری وقت وقتی که این کمیسیون در وزارت کشور تشکیل شد، جلسه اول رفت و بعد دیگر نرفت تا روز آخر بعد هم مجبور شد دیگر نرفت تا روز آخر بعد هم مجبور شد و صورت جلسه را امضاء کرد ملاحظه فرمودید یک جنین جریانی داشت و بعد روی شکایاتی که در دولت جناب آقای علاء مردم به نخست وزیر وقت کردند دولت جناب آقای علاء نخست وزیر وقت دستور دادند که نخست وزیری کمیسیونی تحت ریاست آقای اشرف احمدی معاون اداری نخست وزیر تشکیل شود و باین موضوع رسیدگی شود این کمیسیون در آن زمان تشکیل شد بود پانزدهم فروردین آمدم آنها رسیدگی کردند طبق صورت جلسه این که الان موجود هست این را بردند و تصدیق کردند که این هم بر خلاف مقررات و قوانین این از نقطه نظر معنی کار غلطی است در تاریخ۳۶/۱ این دولت تکرار می‌کنم که فروردین بپیشگاه همایون معرفی شد ۱۴ / ۱ / ۳۶ بامضاء جناب آقای علاء نخست وزیر بوزارت بهداری دستور داده می‌شود که این نتیجه کمیسیون است شما هم رسیدگی کرده و آنچه مقررات اجازه می‌دهد عمل کنید ـ این کار را وزارت بهداری کرده بعد از اینکه این کار را کرده بجهاتی عبرت گزارش وزارت بهداری را بنده بپیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی عرضه داشتم فرمودند که من منظورم رفاه و آسایش مردم است (صحیح است شما یک کاری بکنید که داروی ارزان دست مردم برسد برای من چه فرقی می‌کند هر چه مقررات و قوانین است انجام شود منهم چون دارو معتقدم که کارهای اساسی قبلی باستحضارشان برسد اعلیحضرت همایون علاوه بر اینکه رئیس مملکت هستند علاوه ب اینکه پادشاه ما هستند طبق قانون اساسی یکی از سه مقامی هستند که قانون انشاء می‌کنند (صحیح است) از این جهت قبلا بعرضشان رساندم و بعد هم در هیأت دولت بردم و آن تصویبنامه خلاف مقررات و قانون را ملغی کردیم حالا ببینید که با آن تصویب نامه آیا قیمت دارو آمد پائین و بحال این مردم بیچاره همانطوری که اعلیحضرت فرمودند آیا مفید واقع شد؟ اگر شد بنده

پشت تریبون میایم خدمت آقایان و می‌گویم آن تصویب نامه‌ای که دولت لغو کرده اشتباه کرده ولی سنگ مردم را بسینه زدن و دروغ گفتن شایسته مردان شرافتمند نیست (صحیح است) یکی از موضوعاتی که بنده بآن خیلی اهمیت می‌دهم و دو بدو عرایضم خدمت آقایان عرض کردم موضوع امنیت کشور است هیچ مملکتی نمی‌تواند بکار‌های مفید دست بزند و هیچ دولتی نمی‌تواند موفق بشود مگر اینکه امنیت کامل بر قرار باشد (صحیح است) بنده راجع باینکار بی اندازه علاقمند هستم از روز اولی که دولت تشکیل دادم برؤسای انتظامی رؤسای ژاندارمری و شهربانی گفتم همه تان آقایان با من رفیق هستید مدت زیادی است سی سال است رفاقت و دوستی یکی است و کار مملکت یکی ـ چون آقا دکتر احمد مهران یک روزی معلم بنده بودند پس بنده باید بپاس شاگردی ایشان هر کاری که خلاف مقررات کردند چیزی نگویم هیچ چنین چیزی نیست من احترام دارم برای آقای دکتر مهران معلم من بوده‌اند و افتخار هم می‌کنم اگر خدای نکرده ی روزی در قافیه شعرشان گیر کردند بایشان خواهم گفت که در این امر بد میگوئید آقا من حاضر آقایان گفتم با هم رفیق هستیم دوست هستیم ولی بنده انتظامات مملکت را آنطور که می‌خواهم آسایش مردم بر قرار نشود از این کار کنار می‌شوید یا شما نباید بمانید من می‌روم ما که دعوا نداریم با من باید بمانم یا نمانم هیچ تردیدی هم ندارم که برویم صورت همدیگر را ببوسیم و آقای امیر نصرت اسکندری یک ناهاری ترتیب بدهند و یک ملاقاتی بکنیم کدورتهایمام رفع بشود این راهش نیست برای این با یک ناهار امور مملکت درست نمی‌شود البته جنابعالی یک جنین کاری تا بحال نکرده‌اید (خنده ـ نمایندگان) ولی عرض کردم این بار دیگر شوخی بردار نیست ما نمی‌توانیم بنشینیم و به بینیم که قویا انتظامی ما آن وظایفی را که دارند با آن قدرتی که دارند انجام نمی‌دهند و هیچ ایرادی هم نکنیم با هر دوی آنها رفیقم هر دوی آنها را هم دوستشان دارم افسر‌های خوبی هم هستند ولی این از مملکت دو تا هستند و بآقایان قول قطعی دادم مادامی که ببینم کارشان را انجام می‌دهند در رأس کارشان خواهند رود ولی روی که تشخیص دادم که این آقایان از عهده انجام وظائفشان بر نمی‌آیند البته مرخص خواهند شد (احسنت) ما با امینت مملکت اهمیت می‌دهیم اعلیحضرت همایونی فرمودند که اینهم حرف است که ببینیم می‌گویند فلان دزد فلان جا فلان کار را کرده گفتم علتش اینست که مسئولیت و تنبیه در کار نیست (صحیح است) اگر تنبیه بشوند اینکارها را انجام نخواهند داد یکروز یکی از آقایان اظهار می‌کرد کی از افسرهای انتظامی یکی از مقامات انتظامی می‌گفت اعلیحضرت فقید که خدا رحمتش کند برای اینکه بزرگترین خدمتگذار در ایران بود (صحیح است) اعلیحضرت فقید در یک هنگی اصطبل یک هنگی که آتش می‌گرفت فرمانده لشگر را توقیف می‌کرد و درجه اش را گرفت ما آن روز گفتیم که بلاخره این فرمانده لشگر بدبخت بیچاره چه کار بکند که یک اصطبلی بواسطه غفلت یک سربازی آتش گرفته باو چه ارتباطی دارد؟ حالا می‌فهمم که حق با اعلیحضرت فقید بود برای اینکه ایشان تشخیص می‌دادند که وقتی که دکتر اقبال در رأس امور است مسئول تمام امور مملکت است اگر گفت ژاندارمری این کار را کرد این رئیس دولت بدرد هیچکاری نمی‌خورد یا اینکه گفت شهربانی بمن چه ربطی دارد این بدرد شما نمی‌خورد شهربانی و ژاندارمری تحت اطاعت مستقیم رئیس دولت هستند بفرمان شاهنشاه (صحیح است) و هر نوع خلافی که بکنند بنده شدیداُ آنها را تنبیه خواهم کرد (احسنت) این بود که دستور دادم رئیس راهنمائی تهران را از کار بردارند برای اینکه این افسر بر خلاف شؤن افسری رفتارش با مردم زننده بود (صحیح است) و حتی وقتی از دادگستری احضارش کرده بودند برای یک پرونده‌ای هم برای همین دو جریان است آن اوقات وزیر دادگستری وقت یک نامه این نوشته بود بدربار آن موقع من وزیر دربار بودم که من با این شرایط چطور می‌توانم کار کنم گفتم دوست عزیزم رفیق بنده هم هست دو کلمه استعفا و بس این را نمی‌توانند از او بگذرند ولی دکتر اقبال از آن می‌گذرد یکی از روزنامه‌ها نوشته بود که من عاشق این مقام هستم او باید بداند که من عاشق خدمت بمملکت هستم و بس (احسنت) اگر بنا شود بعنوان ثبات گمرک این آقای وزیر گمرکات در بندر عباس خدمت کند و مفید واقع شود و شاه قبول کند خدمت مرا فردا صبح نبات گمرک بندر عباس می‌شوم من استادم من دکترم بالاترین مقام اجتماعی را من دارم من نمی‌خواهم پشت سر مرده صحبت کنم اشخاصی هم بودند که آمدند توی این مملکت شما دیدید چه کردند افتخار وزارت وقتی خواهد بود که من بتوانم خدمت کنم (صحیح است) والا وزارت بمن شخصیت نمی‌دهد (دیهیم این افتخار را پیدا خواهید کرد) از این جهت ما خیلی باین آقایان فشار آوردیم که بایستی در کارهایتان جدی باشید و هیچ نوع اغماضی را بنده در کار روا نخواهم داشت منتهی یک مطلبی هست و آن این است که مردم یا روی بیکاری است و یا یکعده‌ای هستند که آشوب طلب هستند خوششان می‌آید که بآقای بهادری خبرهای بد بدهد لذت می‌برد که یک خبرهای بدی بآقای بهادری بدهد و آقای بهادری ناراحت بوشد از این کار لذت می‌برد از این اشخاص هستند همین چند روز پیش یک غوغائی برپا کردند که‌ها ملت را بردند بچه را دزدیدند و بردند متأسفانه بعضی از روزنامه‌ها هم عکسش را انداختند متأسفانه جای نهایت تأسف است من طبیب هستم و وظیفه وجدانی طبی من این است که در حدود معلوماتم و توانائیم جان مردم را نجات بدهم ـ این است که من از آدمکشی متنفرم و اصلا از نظر حرفه‌ای نمی‌توانم موافق باشم چه چیزها روزنامه‌ها نوشتند بزرگش کردند ولی بالاخره معلوم شد که بیچاره‌ها ملت توی آب انبار منزل خودشان افتاده و خفه شده‌اند چه چیزهائی که در روزنامه‌های خودشان نوشتند نوشته‌اند برده اندش قزوین، ارمنی‌ها کجا بردندش یک داد و بیدادی بود این آقایان نمیدانند که غیر مستقیم بمملکت خدمت نمی‌کنند چون این‌ها را بر می‌دارند میبرند خارج می‌گویند مملکت ایران مملکتی است که صلاح نیست بروید آنجا چون بچه‌های شما را می‌برند و این بزرگترین خیانت به مملکت است والله خیانت است (صحیح است) شما در همه جای دنیا در آمریکا این چیزها را می‌بینید و در روزنامه‌ها هم می‌نویسند مگر نشنیدید در امریکا بچه لیندبرگ را بردند در روز روشن بانک را می‌زنند این‌ها چیزهای کوچکی است که اهمیت ندارد مخصوصاُ وقتی که بعد هم معلوم می‌شود درست نیت و اینها است که بنده طبق مقررات بدادستان دستور دادم که شدیداُ تعقیب کند و ما تا هستیم کار خودمان را خواهیم کرد برای اینکه وظیفه ملی و وطنی خودمان را انجام بدهیم ـ عرض کنم که موضوع دیگری که می‌خواستم باستحضار آقایان محترم برسانم وضعیت بودجه کشور است هیچ دولتی نمی‌تواند کار کند مگر اینکه بودجه متعادل داشته باشد (صحیح است) بودجه‌ای که بآقایان دادند بودجه متعادل نیست (صحیح است) و بنام رئیس دولت امروز به آقایان اعلام می‌کنم (عده‌ای از نمایندگان ـ ما هم گفتیم) بودجه متعادل عبارتست از بودجه‌ای که در مقابل خرجی که می‌کنند منابع قطعی در آمدش هم ذکر شود و قابل وصول باشد با یک پورسانتاژی بنده نمی‌گویم که اگر پیش بینی گردید که عایدات مالیات بر در آمد صد و سی و یک میلیون است شما حتماُ صدو سی و یک میلیون باید وصول کنید اقلا صد میلیونش را که قبلا به آقایان عرض کردم حالا هم تکرار می‌کنم آن رقم عایدات قند و شکر است گفتند صد میلیون تومان بگیرند با ۵ ریال خودشان نگرفتند. ای کاش خودشان گرفته بودند و ما این روضه خوانی را حضور آقایان نمی‌کردیم ـ این صد میلیون را بعهده بنده واگذار کردند و حالا نمایندگان محترم تشریف می‌آورند و می‌فرمایند که اینجا چطور شد، فرهنگ چه شد؟ آنجا چه شد ؟قربانت بروم بنده همه این‌ها را وارد هستم بنده ۱۴ مرتبه وزیر شده‌ام قبل از اینکه نخست وزیر باشم بنده افتخار داشتم که خدمتگزار یکی از بزرگترین استان‌های مملکت بودم (صحیح است) بنده تمام این مراحل را دیده‌ام تا آمده‌ام اینجا خدمت آقایان از توی کوچه دست بنده را نگرفته‌اند بیاورند اینجا بنده ۱۶ سال است زحمت کشیده‌ام روزی ۱۶ ساعت اقلا کار کرده‌ام همینطور بیخودی نگفته‌اند بیا، زحمت کشیده‌ام و یک اطلاعاتم زیاد نباشد بشهادت این آقایان محترم که اینجا تشریف دارند من گفتم یکریال از هر کیلو قند و شکر بگیرید و بدهید مدرسه بسازند (صحیح است) الان ۵۰ تا مدرسه از همان کار من ساخته‌اند (صحیح است) پس من میدانم که لازم است اما تا زمانی که پول نداشته باشیم جناب آقای بهادری از من چه توقعی دارند چه تقاضائی دارند با چی کار کنم؟ ممکن است همه مان قادر باشیم همه مان معجزه کننده باشیم ولی ما چنین ادعائی نداریم پس من تا پول نداشته باشم کاری نمی‌توانم بکنم و این پول هم پولی است که در بودجه گذاشته می‌شود شما این جا یک رقم صد میلیون تومانی را جزو عواید دارید خواهش می‌کنم پر بفرمائید بنده باید بتوانم محلی داشته باشم تا نظریات و تقاضاهای آقایان را اجرا کنم اگر تأخیری می‌شود اگر انجام نمی‌شود علتش این است این هم دلیل ضعفمان نیست نمی‌خواهم اینجا از آقایان تصدیق بگیرم که خوب این دولت بیچاره راست می‌گوید، وسیله ندارد پول ندارد این را برای تبرئه خودم نمی‌آیم بگویم زحمت خواهم کشید جان خواهم کند و این همکاران من با من سعادت خواهند کرد انشاءالله امیدوار هستم بفضل خداوند و عنایت شاهنشاه و توجه مجلسین با این وضعی که همه تان میدانید و وحشت خواهید کرد اگر مشکلات گفته شود ولی باز هم انشاء الله توفیق حاصل می‌کنیم (انشاء الله) یک رقم در بودجه نوشته‌اند که مالیات بر ارث ۱۰ میلیون تومان خیلی معذرت می‌خواهم یک روز بدکتر راجی گفتم داداش دستت را بزن بالا باید بروی چند تا از آنهائی را که میلیونر هستند بکشی تا من بتوانم مالیات بر ارث را وصول کنم اگر نخواست بمیرد من از کجا وصول کنم ؟(خرازی ـ دکتر راجی مگر آدم کش است ؟) آخر من این رقم را از کجا وصول کنم؟ منتظر بشوم تا یک کسی بمیرد بنده بروم مالیات بر ارتش را وصول کنم؟ من آرزو می‌کنم که هیچکس نمیرد و این مالیات بر ارث را نگیرند باید رفت دنبال کارهای مثبت والا اینکه وضع

نمی‌شود بنده بآقای بهادری بگویم که ده میلیون یا ده میلیارد بجنابعالی بدهکارم گفتنش خیلی آسانست، ده میلیارد و جنابعالی هم فرمودید بنده میلیارد از دکتر اقبال طلبکار هستم بنده که ندارم از کجا می‌خواهید بگیرید من که یک دینار ندارم بشما بدهم پس این پولی برای جناب عالی نمی‌شود (دکتر جهانشاهی ـ آقا این حرفها جنابعالی در صورت مجلس نوشته می‌شود) (دکتر شاهکار ـ تمام این حرفها گفته شده است) آقا اینها گفته شده است ولی بنده وظیفه دارم که بگویم رئیس دولت هستم مسئولیت دارم باید بیایم بگویم بآقایان (احسنت) برای اینکه آقایان از من انتظار بیخودی نداشته باشند مردم بدانند که من چه دولتی هستم چه گرفتاری دارم من خدمت آقایان عرض کردم دروغ نمی‌توانم بگویم همه چیز را بشما خواهم گرفت جایش همین جا است پشت تریبون خواهم گفت بهترین راه تفهیم اینست که حرفها را راست و رک و در ملاعام نه در شب نشینی نه در جلسات خصوصی در مجلس رسمی کشور شاهنشاهی در ملاعام طرفین بیایند و حرف‌های خودشان را بزنند و من غیر از این بلد نیستم اگر نمی‌خواهید رأی بدهید من ناز نمی‌کنم تعارف هم نمی‌کنم بگذارید بروم برای اینکه هیچکس وجودش در روی زمین بقول فرنگی‌ها اندیس یا نسابل یعنی لازم نیست برای اینکه آقای مشایخی بعد از ۱۲۰ سال که انشاء الله عمر کنند بعد از آن می‌میرید آن روز بعد از ۱۲۰ سال که فوت کردید دنیا بجنابعالی خاتمه داده نمی‌شود اگر بنا بود خاتمه داده می‌شد خیلی قبل از شما اشخاصی آمدند اشخاص خیلی مهم و بعد از آنهم بدنیا خاتمه داده می‌شد در صورتی که دنیا هنوز باقی است پس اگر امروز دکتر اقبال فوت کرد و رفت مملکت بدکتر اقبال مانده نیست اول بخداست دوم هم بشاهنشاه است که خدا انشاء الله حفظشان کند بعد از من یکی دیگر را می‌آورند و او کار را می‌کند اگر کار بمن ختم بشود وای بحال مملکت از اینجهت ما اگر نتوانیم و نتوانستیم توفیق در کار پیدا بکنیم مرخص می‌شویم و دیگران که شایسته این مقام هستند می‌آیند من بشرافتم قسم می‌خوردم که عاشق کار و خدمت مملکت هستم و بس حالا می‌خواهد در سربازی گمرک بندر عباس باشد در دانشگاه باشد هر جا که باشد و فرصت بدست بیفتد برای بنده فرق نمی‌کند غرض خدمت بمملکت است این رقمی که اینجا خدمت آقایان عرض می‌کنم این گزارش رسمی خزانه دار کل مملکت شاهنشاهی است (عمیدی نوری ـ آن وقت هم ایشان بودند) دکتر حسن افشار ـ او وظیفه خودش را انجام داده است بمأمورین پاک توهین نکنید چه تقصیری دارند ؟(مسعودی بسیار مرد خوبی است) اجازه میفرمائید مانده تعهدات سال ۳۵ مرکز و شهرستانها تا پایان سوم خرداد ۳۶ دویست و پنجاه و چهار میلیون تومان (یکنفر از نمایندگان ـ تومان یا ریال ؟) دومیلیارد و پانصد و چهل و یک میلیون و ششصد و هفتاد و نه هزار ریال است تعهدات تا پایان روز ۳ /۳ /۳۶ یعنی برای این دو ماهه اول سال فروردین و اردیبهشت ۱۲۰ میلیون تومان است این آقا وضعیت بودجه است روی محاسبه‌ای که عرض کردم خزانه دار که مرد بسیار شریفی است (صحیح است) کارش هم بسیار خوب است یبنده وقتی که در دانشگاه بودم این اواخر روی علاقه و ایمانی که بکار دانشگاه داشتم تعصب حرفه‌ای با این آقای خزانه دار بهم زدم و علتش هم این بود که گفتم تو توجهی بکار دانشگاه نداری و حالا که خدمت آقایان عرض کردم اگر اشتباهی بکنم رسماُ می‌گویم ملاحظه میفرمائید که در پشت این تریبون بخطای خودم اقرار می‌کنم لزومی هم نداشت بآقایان بگویم ولی من تیپم این تیپ است باو گفتم که شما شاید نظری دارید یا اینکه دولت پول ندارد که پول دانشگاه را نمی‌دهی حالا که رفتم آنجا هر وقت این مرد را می‌بینم سرم را می‌اندازم پائین من عادت ندارم وقتی حرف می‌زنم سرم را پائین بیندازم وقتی که با کسی حرف می‌زنم توی رویش نگاه می‌کنم آن کسی که کارش عیبی ندار نباید سرش را پائین بیندازد اگر کسی غیر آن کرد حتماُ عیب دارد منهم کارم عیب داشت برای اینکه آن قضاوتم نسبت بخزانه دار قبل از اینکه بیایم نخست وزیر شوم روی اشتباه بوده است اینست که از ایشان معذرت می‌خواهم (احسنت) طبق بر آوردی که کردم هر چقدر جمع و جور کنم پانصد میلیون تومان کسر بودجه داریم البته داریم مطالعه می‌کنیم این را هم می‌خواهم بگویم که آقایان ناراحت نشوید قدر مسلم این است که وقتی پول نداشتیم خرج هم نمی‌کنیم بکسی تعهدی که ندادیم تعارف هم نمی‌کنیم بنده خواستم بعرض آقایان برسانم که آقایان بدانند و آگاه از وضعیت باشند در حدود مقدورات از ما کار بخواهید یک عده از آقایان هستند توی این مملکت که ببنده لطف و عنایت خاصی دارند چه کاری بکنم و چه نکنم همیشه در لطف آن آقایان قرار می‌گیرم و حالا بنده گرفتار یک عده اشخاصی هستم که هیچوقت ببنده عنایتی نداشته‌اند چون بنده هم بآن ارادتی ندارم بنده نمی‌توانم توده‌ای باشم هیچ قدی هم ندارم چون اگر اوضاع بهم خورد و ما را بعنوان مرتجع کنار دیوار گذاشتند بامید آنکه چیزی به آنها برسد بنده که هیچ ندارم بنده هیچ نمی‌توانم طرفدار رژیم و عقاید کمونیستی باشم و اگر هم تمام ایران خدای نکرده توده‌ای بشود که انشاء الله هر گز نشود بنده نمی‌توانم تغییر عقیده بدهم هزار مرتبه گفته‌ام این دفعه هم اینجا می‌گویم از این جهت است که ما بایستی حقایق را بآقایان بیائیم بگویم باین آقایانی که با ما مخالف هستند این روزها شاخ توی جیب ما گذاشته‌اند بخیال خودشان که نگفتم دکتر اقبال آمده است اینجا و چنین و چنان می‌شود نگفتم که دکتر اقبال بیاید مملکت آباد می‌شود الحمدلله الحمدالله الحمدلله حالات قضیه اش چیست؟ هم بنده پیش آن آقایان که به بنده لطف دارند سرافکنده می‌شوم و هم این آقایان که بگویند دیدید گفتیم آمد و حالا چه جور شده دیدید که گفتیم چه افتضاحی بالا می‌آید یک دسته لطف دارند یک دسته هم تعریف زیاد می‌کنند ای بابا این نابغه است آمد چکار کرد فردا عوض می‌شود فردا شروع می‌کند که‌ای آقا منتظرین را جان بلب رسید و از این صحبت‌ها بنده هم ادعائی ندارم بنده نه نابغه‌ای نه اطلاعی دارم نه تعهد کرده‌ام و نه تعهد می‌کنم این مقدورات ما است ولی باز دارم تکرار می‌کنم که با کمال صداقت شما یک چیز راجع بدستگاه ما پیدا نخواهید کرد و اگر پیدا کردید فرض محال که محال نیست فردا در پشت این تریبون خواهم آمد و خواهم گفت دو آن وزیر با آن معاون و یا آن مدیر کل اول خودم رسوایش می‌کنم بعد می‌فرستم عدلیه رسیدگی بکند رسیدگی با من نیست ولی آقایان باید بدانند که وضعیت چیست با این وضعیت بودجه انتظار نداشته باشید که تمام جاده‌ها اسفالت بشود تمام کارهای مردم انجام بشود از من یک چنین انتظاری نداشته باشید و بنده هم چنین انتظاری ندارم اگر تأیید فرمودید بنده جان می‌کنم و کار می‌کنم و اگر تأیید هم نفرمودید می‌روم، عرض کنم که آقایان اطلاع دارید که ما در سیاست خارجیمان که از افکار بلند شاهنشاه هست در پیمان بغداد عضو هستیم و روز دو شنبه هفته آتیه اولین جلسة وزرای خارجه و رئیس دولت‌ها در کراچی تشکیل می‌شود این است که بنده با اجازه آقایان روز یکشنبه مرخص می‌شوم و امیدوار هستم که توفیق حاصل کنم و بزودی خدمت آقایان برسم.

۴- سؤال آقای دکتر امین راجع بساختمان دانشگاه تبریز و جواب آقای وزیر فرهنگ

رئیس ـ آقای دکتر شفیع امین.

دکتر شفیع امین ـ بنده در چند ماه قبل سوالی از وزارت فرهنگ کرده بودم که در اجرای تبصره سه از ماده واحده قانون اجازه استخدام معلمین خارجی برای دانشکده‌های شهرستانها چه اقدامی نموده‌اند؟ و برای پیشرفت امور دانشگاه‌ها و دانشکده‌های شهرستانها چه کاری انجام داده‌اند؟ همچنین برای ساختمانهای دانشگاهها و دانشکده‌های مورد بحث چه اقدامی معمول گردیده است؟

حالا منتظرم ببینم آقای وزیر فرهنگ چه جوابی می‌دهند که بعد توضیحاتی عرض کنم در مورد ساختمانها می‌خواستم عرض کنم این ساختمانها از سال ۱۳۲۹ شروع شده خوشبختانه جناب آقای دکتر اقبال خودشان در آن موقع استاندار آذربایجان بوند و دستورات اکیدی در اینمورد صادر کرده بودند در ظرف این ۸ سال با همه این اوامر و مخصوصاُ اوامری که بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاهی در سال ۳۳ فرمودند بنده یادم است که در ضمن بازدید ساختمانهای دانشگاه فرمودند که دکتر امین باید هر چه زودتر این ساختمانها تمام بوشد الان نزدیک سه سال است که اقدام شده است البته سازمان برنامه انجام نداده است سوال بنده این است که وزارت فرهنگ و سازمان برنامه در این باره چه کرده‌اند؟

رئیس ـ آقا وزیر فرهنگ.

امیر نصرت اسکندری ـ آقای وزیر فرهنگ حقایق را بگوئید که چطور شده که شما نمی‌توانید حقایق برا بگوئید مردم بدانند.

وزیر فرهنگ ـ عرض کنم که دانشگاه تبریز اولین دانشگاهی است که در شهرستانها بوجود آمده و خود آقا هم میدانید که بنده در زمان وزارت فرهنگ خیلی کمک کردم باینکه موجبات و اثاثیه اصلی دانشگاه فراهم بشود اراضی زیادی خرج شده نقشه ائی تهیه شده ولی میدانید اینها البته احتیاج بپول دارد بیمارستانی که آنجا ساخته شده در شرف اتمام است اعتبار مختصری در حدود سه میلیون ریال لازم بوده است که این اعتبار هم تأمین شده و آن ساختمانش هم بزودی شروع می‌شود یک اشکالی از لحاظ قرار داد داشت زیرا که آن اشخاصی که این قرار داد را منعقد کرده بودند در چند سال قبل در ماخذ یک مناقصه‌ای که در آن زمان گذاشته بودند این قرار داد را منعقد کرده بودن و حالا حاضر نبودن با آن شرایط این ساختمان را ادامه بدهند چون اعتباراتی از محل ساختمان برنامه تأمین می‌شد مذاکراتی با متصدیان مربوطه بعمل آمد که زودتر این ساختمان تمام بوشد اما راجع بدانشگاه تبریز حدود پنجاه؟ شصت میلیون تومان اعتبار می‌خواهد تا اینکه این ساختمانها تمام بشود ساختمان دانشکده پزشکی شروع شده یک قسمتهائیش البته در چند سال قبل ساخته شده و تقریبا طبقه اول یک قسمت بنا شده ولی ادامه اش محتاج بیک اعتبارات زیادی است و باین زودی که فکر میفرمائید این دانشگاه ساختمانش تمام نخواهد شد ولی با مذاکراتی که کرده‌ایم امیدواریم اعتباراتش هر چه زودتر تأمین شود و برای اینکه دانشکده پزشکی زودتر تمام بشود عطیه‌ای هم

اعلیحضرت همایونی مرحمت فرمودند برای ساختمان محصلین که یک کمک بسیار مفید و مؤثری برای دانشجویان خواهد بود زیرا اکثر دانشجویانی که اینجام می‌آیند از شهرستانها مختلف می‌آیند و باید جا و مسکن برای آنها تهیه بشود لازم بود که اراضی خریده بشود منظم بشود بدانشگاه برای اینکه ساختمانی برای محصلین بشود این اقدام شده و اراضی خریداری شده و مشغول تهیه نقشه هائی هستیم که برای محصلین هم جائی تدارک شود بطور کلی باید عرض کنم چون اشکالی که برای دانشگاه تبریز هست برای دانشکده‌های سایر شهرستانها هم هست، برای استحضار آقایان عرض می‌کنم که موضوع استاد دانشگاه دانشکده یک امری نیست که بسهولت انجام بگیرد، البته ساختمان مخصوص می‌خواهد اعتباراتی می‌خواهد تأسیسات می‌خواهد، آزمایشگاه می‌خواهد از همه اینها بالاتر معلم و استاد می‌خواهد از باز هم خیلی از آقایان نمایندگان محترم ابراز علاقه می‌کنند باینکه دانشکده‌های تأسیس بشود بنده از این فرصت استفاده می‌کنم به خدمت آقایان عرض کنم که یک قدری این تقاضاها را کمتر بفرمائید (صحیح است) و بما اجازه بدهید که با یک برنامه‌ای که در پی داریم و کوشش و مجاهدتی که می‌کنیم سعی کنیم که دانشکده‌های موجود تکمیل بشود و در این صورت آقایان اطمینان می‌دهم ما امسال در حدود سه هار میلیون تومان از وزارت فرهنگ سازمان برنامه را تکمیل شده‌های دانشکده‌های شهرستانها اختصاص داده‌ایم بعلاوه از اعتبارات و صرفه جوئیهای خود بودجه هایشان هم استفاده کرده‌ایم هم برای تکمیل بنا و هم برای ایجاد ساختمانها و آزمایشگاهها امیدواریم با اقداماتی که کرده‌ایم و دنبال می‌کنیم شاید در سنوات بعد موفق بشویم اعتبارات بیشتری تحصیل بکنیم بطوری که این دانشکده‌ها بزودی کارهایشان و تأسیساتشان و آزمایشگاه هایشان کامل بشود موضوعی که ضمن سوال باید عرض کنم اینست که در سال گذشته جمع معلمین خیلی کوشش کردیم که یک معلم خارجی بمعلمین که در سابق بود اضافه شد چندین نفر استخدام شدند که فعلا مشغول کار هستند از جمله اقداماتی که کردیم استفاده از استادان دانشگاه تهران است که برای مدت یک ماده و دو ماه بشهرستان‌ها فرستاده‌ایم و دروس عهده دار شده‌اند و بعلاوه در نظر داریم و اقدام کردیم با بعضی از دانشکده‌ها و دانشگاههای خارجی ارتباط حاصل بکنیم و از آنجا‌ها استادانی بطور موقت برای مدت شش ماه یکسال دعوت بکنیم و یک دروسی را بعهده آنها قرار بدهیم البته با کارد ضعیفی که علی الاصول برای دانشکده‌های شهرستان‌ها هست و با وسائل و موجباتی که از لحاظ مالی و تأسیسات ساختمانها فراهم است خیال می‌کنم آقا خودتان که یکی از پایه گذاران دانشگاه تبریز بودید و خیلی زحمت برای دانشکده پزشکی آنجا کشیده‌اید خودتان که یکی از پایه گذاران دانشگاه تبریز بودید و خیلی زحمت برای دانشکده پزشکی آنجا کشیده‌اید خودتان اعتراف خواهید کرد که نه در گذشته، نه در حال حاضر وزارت فرهنگ نسبت برفع نقائص دانشکده‌های شهرستانها بهیچوجه کوتاهی نکرده و بنده امیدوارم که در آینده بیش از پیش هم مجاهدت بکنیم که دانشکده‌های شهرستانها بصورت آبرومند تری در بیاید.

رئیس ـ آقای دکتر شفیع امین.

دکتر شفیع امین ـ بنده از توضیحاتی که جناب آقای وزیر فرهنگ فرمودند متشکرم ولی بنده غرضم بیشتر روی ساختمانها بود در درجه اول مربوط بسازمان برنامه است که سازمان برنامه تعهد کرده از یکسال قبل بودجه‌های فرهنگی را سازمان برنامه قبول کرده و تعهد کرده و مطالعه چندین مرتبه با حضور آقایان نمایندگان مخصوصاُ آقایان نمایندگان محترم آذربایجان کمیسیون شده است و تا بحال نتیجه نگرفته‌اند یعنی بنده بطور کلی می‌خواهم عرض کنم که سازمان برنامه در آذربایجان کاری انجام نداده بنده که تا بحال چیزی ندیده‌ام اگر آقایان نمایندگان محترم آذربایجان که تشریف دارند چیزی دیده‌اند بنده هم قانع می‌شوم تصدیق بفرمائید که امر شاهنشاه قابل اجرا است (یکی از نمایندگان ـ لازم الاجراست) فرموده بودند در ظرف دو سال تمام بشود والان سال سوم است و هنوز یک دهم آنچه تعهد کرده‌اند انجام نشده (قنات آبادی ـ هنوز اول عشق است) جنابعالی بهتر اطلاع دارید بنده قبل از اینکه مدرسه‌ای که در ده سال قبل با علاقه و همت آقایان مخصوصاُ بیش از همه جناب آقای دکتر اقبال تأسیس شده است و ایشان در مراحل مختلفه در آن موقع وزیر بهداری بودند وزیر فرهنگ بودند استاندار آذربایجان بودند رئیس دانشگاه بودند و همه نوع کمک می‌فرمودند نظر بر این بود ه یک مؤسسه‌ای که ایجاد کردند آنرا آباد کنند تا هم مردم و هم زمامداران مملکت راضی بشوند در دانشگاه تبریز خواهش کردیم که ساختمان کشاورزی را شروع بکنند بنده نمی‌گویم بتون آرمه بسازید ساختمان ده طبقه بسازید آنها خرجش زیاد است خیر؟ یک ساختمان دو طبقه که ده تا اطلاق داشته باشد کافی است که این جوانها بتوانند تحصیل کنند برای کوی دانشجویان اقدام فرمودند خیلی متشکریم امیدواریم که با کمک جناب آقای دکتر اقبال که وعده فرمودند که زودتر این اجرا بشود مخصوصا وعده فرمودند که دو ساعتی هم در تبریز ناهار میل فرمایند متشکرم از وزارت فرهنگ هم تشکر می‌کنم که زمین خریده‌اند در حدود بیست هزار متر زمین خریده شده است در موضوع استادان خارجی بطوری که خودشان مستحضرند چون در پاریس یک موقع سرپرست محصلین اعزامی بودند اطلاع دارند که استادان حاضرند بیایند، یک قانونی برای اعزام محصلین گذشته است بعقیده بنده اگر بتوانیم دانشکده‌های داخلی را به استادان خارجی و استادان خودمان با پزشکان خودمان در دانشگاه تهران تکمیل کنیم امیدوارم هم خرج کم بشود و هم تحمیل بدولت نشود. کسیکه پول دارد آزاد است برود اروپا تحصیل هم بکند و ببودجه دولت هم تحمیل نشود بنده امیدوارم که جناب آقای دکتر مهران کمک بیشتری بفرمائید. اولا برای تکمیل بودجه و نیز برای اینکه استادان خارجی استخدام کنیم برای مدت ۳ ماه برای دانشکده کشاورزی و برای دانشکده پزشکی در آن قسمتهائی که آقایان از تهران حاضر نمی‌شوند بنده اینجا هستم می‌روم خدمتشان خواهش می‌کنم خوب آنها هم گرفتار هستند نمی‌توانند دو ماه سه ماه شش ماه به تبریز بروند یکی هم بودجه است توجه فرمائید که اگر بودجه حسابی نداشته باشید هیچ دانشکده‌ای نمی‌توانید درست کنید بنده استدعا می‌کنم شما برای دانشگاه یک ترتیبی قائل بشوید که بتوانند مستقیماُ از خارجه استاد بیاورند فعلا هم استاد داریم خیلی خوبست هم برای قسمت کجالی و هم برای قسمت فیزیولژی و برای ساختمان بنده از جناب آقا دکتر اقبال که تشریف دارند خواهش می‌کنم دستور بفرمائید که آقای مهندس هدایت هم تشریف دارند سازمان برنامه بکلی در آذربایجان کار ندارد این ساختمانی که قبول نموده و همین الان هم در کمیسیون هستیم اقلا این را زودتر دستور بفرمایند شروع شود چون فصل ساختمانی دارد تمام می‌شود فصل ساختمان در آذربایجان از اواسط اردیبهشت ماه تا آخر مهر ماه است و حالا ما در خرداد ماه هستیم امروز بنده در سازمان برنامه بودم آقای یزدانفر معاون وزارت فرهنگ هستند اینشان هم بودند ولی هنوز آن ساختمان شروع نشده آن ساختمان کی شروع خواهد شد؟ کی تکمیل خواهد شد؟ اصلا می‌خواهید ساختمان را تمام کنید یا نه؟ بنده در شرفیابی که حضور بندگان اعلیحضرت همایونی پیدا کردم فرمودند که آیا بیمارستان تمام شده؟ بنده عرض کردم خیر تمام نشده امیدوارم که امسال با کمک دولت سازمان برنامه بیمارستان تمام بشود ما پول زیاد نمی‌خواهیم از بودجه‌های سال قبل که صرفه جوئی شده و بوجه امسال سازمان برنامه چهار میلیون تومان قبول کرده‌اند ولی آقایان نمی‌دهند.

۵- تقدیم دو فقره سوال بوسیله آقا فضائلی رئیس ـ آقای فضائلی.

فضائلی ـ دو سوال از وزارت بهداری وزارت دارائی راجع ببودجه و دارو است که تقدیم می‌کنم.

۶- سوال آقای احمد طباطبائی راجع بمصرف سیصد ریال وام پرداختی سازمان برنامه و جواب آقای مهندس هدایت معاون نخست وزیر

رئیس ـ آقای طباطبائی.

بهبهانی ـ منهم یک سوالی راجع بنان کرده بودم.

رئیس ـ مدت آن نرسیده سوالات بترتیب مطرح خواهد شد.

طباطبائی قمی ـ سؤال بنده راجع بسیصد میلیون ریال وامی است که بانک صادرات پرداخته است چندی قبل مدیر عامل بانک صادرات مصاحبه کرده بود که سیصد میلیون ریال وام بدوازده نفر بدهند، البته این کار برای ترویج صنایع بوده است (صحیح است) بنده سؤال کرده بودم باینکه این سیصد میلیون بچه اشخاص داده شده؟ و بهر کس چقدر داده شده؟ و برای چه مصرفی داده شده؟ بچه مدتی داده‌اند؟ با چه بهره‌ای داده‌اند سوال بنده این بود و حالا این سوال که طرح شد منتظرم که آقا مهندس خسرو هدایت جوابش را بفرمایند بعداُ بنده عریضم را عرض خواهم کرد.

رئیس ـ آقای مهندس خسرو هدایت.

مهندس خسرو هدایت ـ مقصود نماینده محترم بانک اعتبارات صنعتی است نه بانک صادرات عرض کنم طبق ماده ده قانون برنامه یک بانکی بوجود آمده که تمام سرمایه اش متعلق بسازمان برنامه است و این برای کمک بصنایع است، سرمایه‌ای که برای این بانک پیش بینی که باید در برنامه دوم هفت ساله در ظرف سه سال آینده پرداخت شود نود و سه میلیون تومان خواهد بود از این مبلغ سی میلیون تومان در سال ۳۵ پرداخته شده و ۲۵ میلیون تومان هم برای سال ۳۶ پرداخته می‌شود برای اینکه معلوم شود بچه ترتیب بمتقاضیان وام داده می‌شود صنایع را سه طبقه تقسیم کرده‌اند طبقه یک و دو و سه و بعد مشخص کرده‌اند بین کسانی می‌خواهند صنعت موجودشان را کارخانه موجودشان را اصلاح کنند و توسعه بدهند و بین کسانی که می‌خواهند یک کارخانه جدیدی وارد بکنند و اینطور تقسیم شده که هفتاد در صد مبلغ موجود صرف توسعه صنایعی که وجود دارد بشود و

سی در صد صرف صنایعی که بعداُ بوجود می‌آورند بدلیل اینکه حساب کرده‌اند صنایعی که وجود دارد برای خرج شده اگر تکمیل شود منفعتش بیشتر است چون یک سرمایه‌ای که بکار افتاده مجدداُ بکار می‌افتد و از آن استفاده می‌شود تا اینکه سرمایه جدیدی بیاید از زمانی که این بانک شروع بکار کرد یعنی از سال پیش تا سوم خرداد امروز هفتم خرداد است یعنی چهار روز پیش جمعاُ ۲۶ فقره وام داده جمع تقاضاهائی رسیده مسانی که تقاضای وام کرده‌اند اگر تمام را جمع کنیم بمبلغ مورد تقاضا دو میلیارد و یکصد و هفتاد و چهار هزار صد و نود و نه ریال تقاضای وام کرده‌اند. وامهائی که از روز چهارم خرداد تصویب شده ۴۵۱۵۴۵۰۰۰ ریال بوده است مبلغی که در سال ۳۵ پرداخت شده ما ۲۶ وام تصویب کرده‌ایم (یکنفر از نمایندگان ـ کدام پرداخت شده) عرض کردم همه پرداخت می‌شود منتهی قرار داد دارد، در سال ۳۵ چقدر؟ در سال ۳۶ چقدر؟ همه را یکدفعه که نمی‌دهند مبلغی که تاکنون پرداخت شده ۱۱۵ میلیون ریال است مبلغی که در ۳۶ تعهده شده ۳۵۴ میلیون ریال است در سال ۳۷ هفتاد میلیون و در سال ۳۸ دوازده میلیون مبلغی که پرداخت شده یکصد و پانزده میلیون است جمع مبلغی که تعهد شده و پرداخت شده ۴۵۱ میلیون ریال است آن صنایعی که ما درجه یک تشخیص داده‌ایم بآنها داده‌ایم و تاکنون بصنایع درجه ۲ داده نشده کارخانجات ریسندگی و بافندگی است کارخانجات روغن کشی است کارخانجات مصالح ساختمانی اعم از سیمان یا آجر وی ا سنگ و از این قبیل است لیستش خیلی مفصل است بطور کلی (طباطبائی قمی ـ لیستش مفصل نیست ده، دوازده تا بیشتر نیست) لیست طبقه بندی آن را عرض کردم (طباطبائی قمی ـ آنهائی که داده‌اید بفرمائید) بنده خواستم بگویم که ما طبقه بندی کردیم طبقه یک و دو و سه فقط بطبقه یک دادیم و صنایعی که در طبقه یک در درجه اول تحت رسیدگی است روغن کشی است و مصالح ساختمانی است حالا این ۲۶ وامی که داده‌ایم بطور کلی بنده می‌خواستم باستحضار آقایان برسانم که عملیات بانکی یک عملیاتی نیست که بشود همه جا طرح کرد یعنی اگر یک کسی یک حساب جاری در یک بانکی دارد نمی‌شود توقع داشت که بیاید بانک صورت حساب جاری او را بدهد فقط دادستان می‌تواند بخواهد ولی چون رویة سازمان برنامه این بوده که هم چیز را مطالعه بکند و بسنجد تمام پولهائی را که پرداخت می‌کند حساب بکند بدهد بدست مردم و در اینجا تصمیم این شد اسامی کارخانجاتی که از سازمان برنامه وام گرفته‌اند قرائت بشود اولین وامی که داده شده بکارخانه ریسندگی سمنان است (طباطبائی قمی ـ حاجی میرزا علینقی)(خرازی ـ بلی) (موسوی ـ چقدر ؟) مبلغی که تصویب شده ۸۴ میلیون ریال است مبلغی که پرداخت شده تاکنون یعنی در سال ۳۶ پرداخت می‌شود هفتاد میلیون و در ۳۷ چهارده میلیون ریال است بطوری کلی سودی هم که بانک اعتبارات صنعتی می‌گیرد ۶ در صد است (طباطبائی ـ تا بحال داده نشده ؟) در سال ۳۵ داده شده وام دوم هم بشرکت سهامی روغن کشی پارس نو است (طباطبائی قمی ـ مال کیست ؟) روغن کشی از مواد اولیه نباتی است (طباطبائی قمی ـ عرض کردم مال کیست ؟) شرکت سهامی روغن کشی پارس نو (زنگ رئیس) اسمی صاحبان سهام آنرا نمیدانم.

رئیس ـ آقای طباطبائی شما یک دفعه دیگر حق دارید صحبت بکنید بگذارید صحبتشان را بکنند.

مهندس خسرو هدایت ـ اسامی تمام صاحبان سهامی را نمیدانم همین قدر میدانم که اسمش شرکت سهامی روغن کشی فارس نو است محلش هم در تهران است مبلغ وامی که تصویب شده ۶ میلیون ریال است که تمام شش میلیون ریال در ۳۶ باید داده شود (طباطبائی قمی ـ گرفته ؟) قرار دادش تکمیل نشده بمحض اینکه قرار دادش تکمیل شد فوراُ پرداخت می‌شود چون قرار داد بانک اینطور است وقتی قرار داد را می‌نویسد میاورند بمحضر چون در مقابل بانک خود آن کارخانه وثیقه است وقتی که وثیقه اش معلوم شد سندش تنظیم می‌شود آنوقت باو وام می‌دهند سومی شرکت سهامی جهان چیت است ۳۷ میلیون ریال وام تصویب شده که سی میلیون ریال در ۳۵ پرداخت بشود در حدود ۷ میلیون و پانصد هزار ریال در ۳۶ (طباطبائی قمی ـ نمیدانید مال کیست ؟) بنده اسامی شرکاء را نمیدانم فقط میدانم شرکت سهامی جهان چیت بعد شرکت سهامی مارگارین است وامی که برای او تصویب شده ۲۱ میلیون و پانصد هزار ریال است کارخانه کش بافی منصفی هفتصد هزار ریال است کارخانه کش بافی منصفی هفتصد هزار ریال شرکت سهامی صنایع چوب (طباطبائی قمی ـ آقا چی ؟) چوب تخته سه لائی ۱۹ میلیون ریال کارخانه گوئی بافی رشت ۱۲ میلیون ریال پنبه باک کنی و روغن کشی شیراز ۱۷ میلیون ریال شرکت سهامی سیمان تهران ۳۰ میلیون ریال شرکت سفال (تکنیک) ۱۲ میلیون ریال به کارخانه سنگ بری حجار باشی ۱۲۰ هزار ریال کارخانه تراشکاری خاچاطوریان ۶۴۰ هزار ریال کارخانه تراشکاری مختار عربین ششصد و چهل هزار ریال کارخانه ریسندگی و بافندگی فروغ بخش سه میلیون ریال کارخانه برنج کوبی صارمی پانصد هزار ریال شرکت سهامی بازرگانی تهران ما که ورشو سازی کاست دو میلیون و هشتصد هزار ریال شرکت یزد باف یزد ۶۲ میلیون ریال کارخانه پنبه پاک کنی و روغن کشی پارس ۳۰ میلیون ریال کارخانه صندوق نسوز خرم ۳ میلیون ریال تراشکاری اونیور سال یقنظر الکسندر ۳۲۵ هزار ریال کارخانه جوراب بافی الیاهو دانیال پور پسران ده میلیون ریال شرکت سهامی ریالکوده میلیون ریال شرکت سهامی سیمان شمال ۱۴ میلیون ریال کارخانه یخ سازی و سردخانه ذوب مس و نورد ایران ۵ میلیون ریال شرکت سهامی ریسندگی و بافندگی بهشت اصفهان ۵ میلیون ریال این تعداد کلی شرکتهائی بوده که وام هایشان به هیئت مدیره آمده و این مبالغی که عرض کردم تصویب شده است آنهائی که قرار دادهایشان به تصویب رسیده و امضاء شده طبق قرار داد عمل شده و مقدار زیادی وام تصویب شده ولی قرار دادهایشان بمرحله نهائی نرسیده اما وام تصویب شده و باید عمل کرد اما اینکه تاریخ سر رسید آنها کی است حداکثر مدتی که طبق قانون ما می‌توانیم بآنها بترتیب وام بدهیم ۱۲ سال است ولیکن این حداکثر است عملا چه می‌کنیم؟ می‌روند رسیدگی می‌کنند که این کارخانه پس از اینکه در اثر اخذ این وام تکمیل شد تولید محصولات آن چقدر خواهد بود و در چه تاریخ می‌توانند تمام قرضش را بپردازد و آن وقت نتیجه می‌گیرند که کی قرضش تمام می‌شود آنکه از همه دیر تر وامش تمام می‌شود در سال ۴۷ است والا در سال ۴۰، ۴۱ حتی ۳۹ هم بعضی از اینها وامهایشان پرداخت می‌شود پس بطور کلی وامی که پرداخت می‌شود با بهره ۶ در صد است تعدادی که پرداخت شده ۲۶ تا است سرمایه‌ای که پرداخت شده سی میلیون تومان است جمع کل سرمایه ۹۳ میلیون تومان است آنچه که باید در ۳۶ پرداخت بشود ۳۵ میلیون تومان است همینطور که عرض کردم در مقابل سرمایه سی میلیون تومان در حدود دویست میلیون تومان تقاضا بوده و تصمیم این شده که اگر مسیر شد شرایطی بوجود بیاید که بتوانیم باین تقاضا‌ها ترتیب اثر بدهیم و در تکمیل صنایع داخلی که منجر به تعطیل می‌شود کمک بیشتری بشود (صحیح است)

اسکندری ـ آنوقت از پول برای تبریز خبری نیست.

رئیس ـ آقای طباطبائی قمی.

طباطبائی قمی ـ بنده خیلی خوشوقت هستم از جناب آقای مهندس هدایت که این صورت را در اینجا خواندند ولی متأسفانه بیش از یک نفرش را ایشان نام نبردند اولش را فرمودند حاجی میرزا علینقی کاشانی (خسرو هدایت ـ بنده عرض نکردم حاجی میرزا علینقی کاشانی عرض کردم شرکت سهامی نساجی سمنان) بعد بقیه را نفرمودند گفتند یک وقتی در بغداد قحطی شد فقرا در مضیقه بودند بیچاره بودند گرسنگی خیلی بمردم فشار آورد خلیفه یک پولی معین کرده بود که بین فقرا تقسیم شود گفتند این پول را بکی بدهیم تقسیم بکند؟ گفتند به بهلول بدهیم تقسیم کند پول را بهلول گرفت فقرا جمع شدند که سهمی از این پول بگیرند اولین فقیر آمد از او پرسید خرجت در سال چقدر است گفت صد تومان گفت برو خودت می‌توانی پیدا کنی دومی آمد گفت خرجت چقدر است؟ گفت سیصد تومان گفت بتو هم نمی‌دهم خودت می‌توانی پیدا کنی گفتند چه بکنیم چه نکنیم یکی بدهیم؟ بفقرا هم نداد حاجی میرزا علینقی رفت پیش او گفت تو در سال چقدر خرجت است گفت سیصد هزار تومان گفت خیلی خوب تو بیا و دویست هزار تومان بگیر همینطور این پول تقسیم شد بین آن طبقه و بفقرا هم نرسید وقتی آمدند از بهلول سوال کردند بابا بهلول این پول را چه کردی؟ گفت من مستحقین دادم گفتند به کی؟ گفت گفتید به مستحق‌ها بدهم من هم بمستحق‌ها داده‌ام گفتند اینها که مستحق نیستند گفت خدا بهتر میداند یا تو؟ خدا آنها را مستحق دانسته که بهشان داده من هم بآنها دادم آی بیچاره‌های بدبخت که مستحق نیستند چون خدا بهشان نداده است من هم نمی‌دهم، یک روزی جناب آقای ابتهاج توی کمیسیون برنامه می‌فرمودند که من یا برهنه‌ها را نمی‌توانم بدهم باشخاصی خرج مردم نمی‌کنند من خیلی خوشوقتم یا برهنه‌ها را شناختیم که پا برهنه‌ها کی هستند وقتی که یک پولی برای ترویج صنعت در این مملکت می‌آید و بمصرف پا برهنه می‌رسد پا برهنه آقایان ملاحظه فرمائید که کی‌ها هستند و چه اشخاصی این‌ها را می‌برند آقایان اگر شما می‌خواهید صنایع مملکت کمک کنید چرا بصنایع کمک نمی‌کند بنده وقتی که شنیدم این پول را می‌خواهند مصرف کنند برای ترویج صنایع ۷، ۸ شهر را در نظر گفتم چون آنها صنایع دستی دارند فکر می‌کردم خراسان است فکر می‌کردم تبریز است فکر می‌کردم یزد است قم است فکر می‌کردم اصفهان است یا بروجرد است من فکر می‌کردم اگر این پول مصرف بشود حتماُ توی این شهرها مصرف می‌شود باین بیچاره‌ها داده می‌شود شعر بافی که می‌آید تقاضا می‌کند یا آن پیرزن کرباس بافی که از صبح تا غروب ۴ متر کرباس می‌بافد و این نیم متر سی شاهی برای آن دارد من فکر می‌کردم که یکهزار می‌دهند یک ماشین دستی برای آن پیرزن می‌خرند و این ماشین دستی را می‌دهند این می‌گویند بجای روزی سه متر شش متر بباف ۱۵ ریال برایت مزد می‌ماند من خیال می‌کردم با سی میلیون تومان پول ۱۵ هزار خانواده اداره می‌شود من اینجور فکر می‌کردم همه آقایان هم اینجور فکر می‌کردند که باین اشخاص دادهمیشود و واقعاُ اینجور است حاجی میرزا علینقی ۶ میلیون ریال وام بگیرد برای تکمیل کارخانه اش واقعاُ حاجی میرزا علینقی پول ندارد که شش

Page 9 missing

نخست وزیر تهیه و ۲۴ ساعت قبل از انعقاد اولین جلسه طبع و بین نمایندگان توزیع و در لوحة دستور نیز نصب شود.

این دستور بهیچوجه قابل تغییر نیست مگر در موردی که بحکم فوریت و ضرورت از طرف دولت یا ۱۵ نفر از نمایندگان کتباُ تقاضا شود و در این صورت بشرط تصویب مجلس دستور تغییر خواهد یافت.

رئیس ـ بنابراین در جلسه دیگر جزو دستور می‌گذاریم باز اگر مجلس رأی داد همانطوری که میگوئید مطرح می‌شود فوریت هم می‌ماند برای وقتی که جزو دستور قرار می‌گیرد.

قنات آبادی ـ بنده می‌خواهم استدعا کنم اگر ممکن است دستور بفرمائید آئین نامه مجلس جزو دستور قرار بگیرد چون آن قسمت تحقیقش مورد احتیاج است.

رئیس ـ گذاشته‌ایم جزو دستور است.

۹- طرح شور اول کمیسیون دارائی راجع بتعویض اراضی انبار غله با اراضی وزارت امور خارجه

رئیس ـ گزارشی از کمیسیون دارائی و کشور رسیده است که قرائت می‌شود

(بشرح زیر قرائت شد)

گزارش از کمیسیون دارائی بمجلس شورای ملی

کمیسیون دارائی در جلسه ۲۹ بهمن ماه ۱۳۳۵ لایحه شماره ۵۴۹۳۷ دولت راجع به تعویض اراضی محوطه و زیر بنای کاخ وزارت امور خارجه با اراضی انبار سابق غله را با حضور نماینده دولت مطرح و پس از مذاکراتی مواد پیشنهادی دولت را عیناُ تصویب نمود اینکه گزارش آن را به مجلس شورای ملی تقدیم می‌دارد

ماده واحده ـ بوزارت دارائی اجازه داده می‌شود دعوی شهرداری تهران بر وزارت امور خارجه راجع باراضی متصرفی آن وزرات خانه را با اراضی انبار سابق غله که فعلا در تصور شهرداری است و بمیدان فروش میوه و تره بار تبدیل گردیده بطور معاوضه حل و فصل نماید.

تبصره ۱- قیمت اراضی مورد معاوضه از طرف کارشناس مرضی الطرفین شهرداری و وزارت دارائی تعیین و در صورتی که بین عوض و معوض تفاوتی باشد طرفین می‌توانند تفاوت حاصله را نقداُ از محل بودجه خود و یا بوسیله معاوضه زمین و مستغل دیگری جبران نمایند.

تبصره ۲- در سایر دعاوی مشابه شهرداریها بر دولت نیز وزارت دارائی می‌تواند با موافقت شهرداری و تصویب هیئت دولت از مدلول این قانون استفاده نموده و بطور معاوضه آن دعاوی راحل و فیصله دهد

مخبر کمیسیون دارائی ـ مشایخی.

گزارش کمیسیون کشور به مجلس شورای ملی

کمیسیون کشور در جلسه مورخ ۶ / ۱۲ / ۱۳۳۵ لایحه شماره ۵۴۶۳۷ دولت راجع به تعویض اراضی محوطه و زیر بنای کاخ وزارت امور خارجه با اراضی انبار سابق غله را که مشتمل بر ماده واحده و دو تبصره می‌باشد با حضور آقای معاون وزارت کشور مورد رسیدگی قرار داده و گزارش کمیسیون دارائی را تأیید و اینک گزارش آنرا تقدیم مجلس شورای ملی می‌نماید

مخبر کمیسیون کشور ـ سعید مهدوی.

رئیس ـ این لایحه دو شوری است شور اولش مطرح است کسی اجازه صحبت نخواسته است پیشنهادی هم نرسیده است این برای شور دوم به کمیسیون ارجاع می‌شود.

۱۰- تعیین و موقع جلسه بعد ـ ختم جلسه

رئیس ـ جلسه را ختم می‌کنیم جلسه آینده روز پنجشنبه خواهد بود.

(مجلس بیست دقیقه بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی رضا حکمت