مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ بهمن ۱۳۲۷ نشست ۱۳۸

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پانزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پانزدهم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پانزدهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ بهمن ۱۳۲۷ نشست ۱۳۸

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: متن قوانین - تصویب‌نامه‌ها - صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی - سوالات - اخبار رسمی - فرامین - انتصابات - آیین‌نامه‌ها - بخش‌نامه‌ها - آگهی‌های رسمی

شماره تلفن: ۵۴۴۸ - ۸۸۹۴ - ۸۸۹۵ - ۸۸۹۶

مدیر سید محمد هاشمی

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره‏۱۵

جلسه: ۱۳۸

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز پنجشنبه هفتم بهمن ماه ۱۳۲۷

فهرست مطالب:

۱- قرائت صورت مجلس

۲- اقتراع شعب شش‌گانه

۳- بقیه مذاکره درباره استیضاح

۴- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه

مجلس پنجاه و پنج دقیقه قبل از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.

۱- قرائت صورت مجلس‏

صورت مجلس جلسه قبل را آقای صدرزاده منشی به شرح زیر قرائت کردند

یک ساعت و پنج دقیقه به ظهر روز سه‌شنبه پنجم بهمن مجلس به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل و صورت جلسه پیش قرائت شد

اسامی غائبین جلسه گذشته که ضمن صورت مجلس خوانده شده است‏

غائبین بااجازه آقایان حسن اکبر. جواد عامری. دکتر راجی. اورنگ. دکتر معظمی. اقبال. عبدالرحمن فرامرزی. دکتر آشتیانی. حسین وکیل. اسدی. صاحب‌دیوانی‏

غائبین بی‌اجازه آقایان بیات دکتر بقایی مهندس رضوی. تولیت. سلطانی. اخوان. منصف. ابوالقاسم بهبهانی. ابوالحسن رضوی. اصف. ناصری. بهار یمین اسفندیاری. قهرمان. ‏

شرحی که راجع به بانک شاهی توسط آقای حائری‌زاده تقدیم شده بود قرائت گردید و آقای عباس اسکندری در دنباله استیضاح خود اظهار نمودند مذاکرات جلسه قبل دلائل رد قرارداد تمدیدی و تحمیلی بود از نظر حقوقی و دلائلی که در خود قرارداد بود همچنین اشاره به تشکیلات وسیعی که انگلستان در خاورمیانه و ایران به کار انداخته رجال و متنفذین را به اصول و قوانین فراماسون همراز و هم آواز می‌ساختند و بنابراین معتقدم کسانی که در ایران بر طبق این اصول بستگی و تعهدی داشته باشند نباید متصدی امور کشور شوند و یا عضویت خود را درتشکیلات فراماسون تکذیب کنند سپس به موضوع ملی شدن صنایع بیرمانی و نطق وزیرخارجه انگلستان مبنی بر قبول رویه دولت مشارالیها و نیز تصدیق آقای تقی‌زاده مبنی برفساد این قرارداد و لزوم لغو آن و فروش نفت به دولت انگلیس پرداخته شرح مفصلی ایراد نمودند. و معتقد بودند که صنایع نفت ایران نیز باید ملی شود و خساراتی اگر مورد مطالعه باشد با مذاکره حل و عقد گردد و در صورت مقاومت دولت انگلیس چاه‌های نفت را خراب خواهیم کرد تا کشور ما میدان مبارزه و رقابت‌های سیاسی نشود و این که گفته می‌شود به داوری بین‌المللی می‌خواهند رجوع کنند چون گیتی متعلق به زورمندان جهان است همان گونه که با مصر معامله کردند با ما هم عمل می‌کنند و این مصلحت مملکت ما نیست سپس با قرائت قسمتی از مصاحبه آقای نخست وزیر با مخبر رویتر گفتند هرگاه افراد دولت در این مصاحبه شرکت داشته‌اند که باید مستعفی شوند والّا خود آقای ساعد باید استعفا بدهند زیرا این مصاحبه به خلاف مصالح مملکت به عمل آمده است‏

در اینجا آقای اسکندری به وضع تشکیلات مملکت و زندگی و ثروت مردم و کثرت مستخدمین دولت و سنگینی بودجه مملکت پرداخته گفتند در حکومتی که ما تشکیل دهیم لااقل پانصد میلیون تومان از این بار سنگینی که بر دوش ضعفا تحمیل شده کسر خواهیم کرد و اعضاء دولت باید بدانند که اعمالشان دادرسی خواهد شد و جزء منافع ملت و مملکت نباید منظور دیگری داشته باشند سپس در موضوع دوستی با دولت اتحاد جماهیر شوروی و دول انگلستان و

امریکا و حفظ سیاست موازنه بر اصل احترام متقابل شرحی بیان داشته معتقد بودند که به همین مناسبت باید این قرارداد تحمیلی ملغی شود.

یک ساعت بعد از ظهر جلسه خاتمه یافت و به صبح روز پنجشنبه محول گردید

رئیس- نظری نسبت به صورت مجلس نیست آقای اردلان در صورت مجلس فرمایشی دارید

اردلان- بله مربوط به صورت جلسه است عرض کنم صورت مذاکرات مجلس را که هر روز عصر به ما می‌رسید در سه جلسه است که نمی‌رسد خواستم از مقام ریاست استدعا بکنم که باز مقرر بفرمایند که عصرها برسد آقای عرب شیبانی هم از منزلشان به من تلفن کردند مریض هستند و نمی‌توانند بیایند و به مجلس برسند این است که خواستم عرض کنم ایشان را غایب بااجازه مرقوم دارند.

رئیس- آقای عباس اسکندری‏

عباس اسکندری- البته صورت خلاصه چنانکه باید و شاید نبود و من در آن عرضی ندارم ولی یک قسمتی در آن اضافه شده بود که بنده گفته‌ام تا عضویت خود را در تشکیلات فراماسون تجدیدنظر کننده همچو چیزی نیست صدرزاده در صورت جلسه نوشته شده تا عضویت خود را در تشکیلات فراماسیون تکذیب کنند این درست است‏.

۲- اقتراع شعب شش‌گانه‏

رئیس- صورت مجلس بعداً تصویب می‌شود امروز موعد انتخاب شعب است به حکم قرعه اول شروع می‌کنیم به انتخاب شعب هر شعبه‌ای ۱۹ نفر به شعبه اول دون یک نفر علاوه می‌شود

(اقتراع به عمل آمد و نتیجه به قرار زیر اعلام گردید)

شعبه اول- آقایان محمد گرگانی. افخمی. ظفر صفا. امامی. وثوق. دکتر فلسفی. کهبد. کشاورز صدر. خسرو قشقایی. دکتر اعتبار. ملک مدنی. لیقوانی. احمد فرامرزی. شریعت‌زاده. دهقان. صادقی. گنجه‌ای وکیلی. نواب‏.

شعبه دوم- آقایان قوامی. حاذقی. ابوالقاسم امینی. سید علی بهبهانی. دکتر معظمی. اورنگ. اقبال. آزاد. لاهوتی. حسین وکیل. قبادیان. نراقی. حسن مکرم. صاحب‌دیوانی. صاحب‌جمع‏.

شعبه سوم- آقایان ملکی. ملک پور. دکتر امینی. باتمانقلیج. مهدی ارباب. حسین مکی. سید اسدالله موسوی. دکتر آشتیانی. حائری‌زاده دادور. عبدالرحمن فرامرزی. فولادوند. نورالدین امامی. ناصر ذوالفقاری ابوالفتح دولتشاهی. معتمد دماوندی. نبوی. پالیزی. غضنفری‏.

شعبه چهارم- آقایان دکتر مجتهدی. ضیاء ابراهیمی. سالار بهزادی. تقی‌زاده. دکتر عبده. ارباب گیو. کفایی. حکمت. شریف‌زاده. مهندس هدایت. امین. سلطان‌العلما. کامل ماکویی. عباس مسعودی. فاضلی. اردلان. آشتیانی‌زاده. منوچهر گلبادی. بهادری‏.

شعبه پنجم آقایان حاج آقا رضا رفیع معین‌زاده مسعود ثابتی. دکتر شفق. عباس اسکندری. خوئیلر. حسن اکبر. عامری. نیک پور. دکتر مصباح‌زاده. عباسی. رحیمیان. محمد ذوالفقاری. آقاخان بختیار. صدرزاده. امیر تیمور. گنابادی. اسدی. فتخعلی افشار.

شعبه ششم آقایان مامقانی. دکتر ملکی. سزاوار. امیر نصرت اسکندری. اسلامی. اعظم زنگنه. شادلو. بوداغیان. امیرحسین ظفر. بختیار. شهاب خسروانی. عرب شیبانی. اعزاز. نیک پی. دکتر طبا. دکترمتین دفتری. دکتر راجی. برزین. محمود محمود. سید هاشم وکیل. عدل اسفندیاری. ‏

به شعبه‌ی اول اضافه می‌شود آقای محمدعلی مشعودی به شعبه دوم اضافه می‌شود آقای هراتی‏

رئیس- تمنی دارم در اولین فرصت شعب تشکیل شود و هیئت رئیسه خودش را انتخاب بکند بعد هم از هر شعبه‌ای یک نفر برای کمیسیون عرایض و یک نفر برای کمیسیون مبتکرات انتخاب کنند چند نفر برای کمیسیون مبتکرات انتخاب کنند چند نفر از آقایان قبل از دستور اجازه خواسته‌اند که صحبت کنند (نمایندگان- دستور، دستور) آقای عباس اسکندری بفرمایید.

۳- بقیه مذاکره درباره استیضاح‏

عباس اسکندری- در جلسه گذشته آقایان نمایندگان محترم مستحضرند که مطالبی که اینجا مذاکره شد یک قسمت راجع به دلائلی بود برود قرارداد تمدیدی و تحمیلی نفت از نظر حقوقی یک یک قسمت از نظر عدم تساوی در خود همین قرارداد و مذاکرات دیگری که راجع به سیاست عمومی دولت بود و تذکرات و توصیه‌های دوستانه‌ای که من به آقایان نمایندگان از نظر این که مدتی با آنها افتخار همکاری داشتم کردم راجع به این که‏:

ای بسا ابلیس آدم رو که هست

پس به هر دستی نباید داد دست‏

در صورتی که اشخاصی دارای این صفات و شرایط باشند و آنها هم تکذیب بکنند و بگویند که نیستند بیا نگویند و تکذیب نکنند با اصول و آئین‌نامه‌هایی که برای این طبقه مردم هست من در خیر ملت ایران نمی‌دانم که این اشخاص در کارهای عمومی کشور دخالت بکنند (صحیح است) البته روزی که من در این موضوع بزرگ و مهم آمدم پشت این کرسی خطابه به خوبی مستحضر به عظمت آنچه که می‌گویم بودم من انتظار ندارم که خداوندگاران نفت به صرف این که من در اینجا می‌گویم آنها از منافع خودشان دست بردارند آنها به تمام وسائل البته متشبث می‌شوند و حق آنها هم هست اما من تأسف دارم از کسانی که حق آنها نیست برخلاف این منظور این منظور ملی عمل کنند والّا شما تصور می‌کنید من نمی‌دانم برای من که مشکلاتی اینجا هست و برای هرکسی که بخواهد در این کشور برله منافع مملکت خودش حرف بزند خیر می‌دانم هر سری که سری ز عشق داشت می‌برندش گو به گوی و برزن کو به کو برندش من از این حرف‌ها نمی‌ترسم بنده اینجا مطالبی را که گفتم باز هم تکرار می‌کنم آقای دکتر معظمی که در این مجلس هستند در مجلس چهاردهم هم بودند نایب رئیس کمیسیون خارجه بودند کجا تشریف بردند الان در مجلس بودند لابد الان برمی‌گردند ایشان شاهد این قضیه هستند و کسانی که در این امر اینجا من از آنجا صحبت کردم هنوز حیات دارند و ایشان هم باید بیایند یا بگویند (صحیح است) یا بگویند غلط است من واگذار می‌کنم به آقای دکتر معظمی در کمیسیون خارجه وقتی که وزیر خارجه وقت آقای نجم‌الملک حضور داشتند و ایشان هم نایب رئیس بوده آقای دکتر مصدق وارد می‌شوند به کمیسیون خارجه و می‌گویند این چه کاری بود که تو کردی تو وزیر امور خارجه هستی این موضوع چیست البته یک قدری تندتر از این (حاذقی- ایشان به این بی‌ادبی صحبت نمی‌کنند) بنده خیال می‌کردم که این مسافرتی که شما فرمودید خیلی عوض کرده شما را ما می‌بینم هیچ تغییر نکرده‌اید (خنده نمایندگان)(زنگ رئیس)‏

دهقان- چه خنده‌ای دارد؟

حاذقی- اگر ایمان این ملت ضعیف نشده بود قدر مملکت را می‌دانستید

عباس اسکندری- به شما می‌گویم امروز من آن مطالبی را که باید بگویم می‌گویم و از این مجلس می‌روم و نخواهم گذاشت که شما هستی این مملکت را به غارت بدهید هر کسی این رویه را پیش بگیرد من با او مخالفت می‌کنم من تمام مطالب را خواهم گفت‏

محمدعلی مسعودی- بفرماید

عباس اسکندری- من هم مطالب را خواهم گفت‏

رئیس- ساکت باشید آقای مسعودی‏

عباس اسکندری- دستور بفرمایید ساکت شوند والّا خارجشان کنید تمام را می‌گویم من ارباب کیخسرو نیستم در این مجلس (زنگ ممتد رئیس)‏

محمدعلی مسعودی- تو جاسوس خارجی هستی (زنگ ممتد رئیس) که این مطالب را می‌گویی تو جاسوس هستی‏

عباس اسکندری- این نفت است که این کارها را می‌کند (زنگ ممتد رئیس‏)

رئیس- آقای اسکندری و آقای مسعودی بفرمایید بیرون فحش‌های خودتان را بدهید بعد بیایید اینجا که جای فحش دادن نیست‏

عباس اسکندری- بدانید آقایان تمام مطالبی که گفته می‌شود با سند خواهد بود پرونده موجود در دادگاه جنایی را می‌گویم تمام را می‌گویم و از هیچ چیز مضایقه ندارم بالاتر از این نیست هر کدام هرچه دارید این سینه بنده است من از این جا پائین نخواهم امد تاتمام این چیزها را نگویم (محمدعلی مسعودی- بفرمایید) این موضوع مهم‌تر از اینها است من با این حرف‌ها از میدان در نمی‌روم من می‌دانم تمام دست‌هایی که هست حاضر است هر کسی هم می‌خواهد بیاید بگوید یا حق ملت ایران یا هیچ هیچ بین‌الثنینی ندارد فاصله بین اینها ندارد باید زودتر تکلیف مردم در این مملکت معلوم بشود بله عرض کنم که ملک‌الشعراء بهار استاد سخنگوی ما که متأسفانه حالا در بین ما نیست او یک شعری گفته است و می‌گوید:

پافشاری و استقامت میخ

سزد ار عبرت بشر گردد

بر سرش هرچه بیشتر کوبید

پافشاریش بیشتر گردد

بفرمایید مشت‌هایتان را بیاورید بنده حاضرم‏.

محمدعلی مسعودی- بنده هم حاضرم‏

رئیس- شما آقای مسعودی اجازه خواسته‌اید در موقع خود صحبت بکنید دیگر قطع کلام ناطق نکنید.

محمدعلی مسعودی- به بنده خطاب نباید بکنند آقای رئیس.

عباس اسکندری- ما صحبت‌هایی که کردیم راجع به سیاست عمومی دولت برای وحدت ایران شرحی راجع به بحرین اینجا صحبت شد اتفاقاً امروز در داخل مجس این مراسله را به من دادند چه نوشته است راجع به من کاری به آن ندارم این کاغذی است که از بحرین آمده است اینجا و این شخص این ایرانی پاک نژاد می‌گوید که برای شما لازم است که به نمایندگان بگویید و برای آنها کافی است این کاغذی که از بحرین می‌آید تمبرهای ژرژ ششم را دارد و شماها نشسته‌اید و نگاه می‌کنید و بحرین جزء ایران است و این پیکر ایران را قطعه قطعه می‌کنند و روی کاغذ آن تمبر ژرژ ششم می‌زنند (صحیح است) چه نشسته‌اید چه می‌خواهید چه می‌گویید؟

حاذقی- بیاید دولت را تقویت کنید

معتمد دماوندی- چه کار داری آقا که مجلس را متشنج می‌کنی‏

حاذقی- آقا با حرف که بحرین برنمی‌گردد دولت را تقویت کنید تا برگردد

مکی- حاج آقا پس با چه برمی‌گردد

حاذقی- با عمل باید دولت را قوی کنند و پشتیبانی کنند تا برگردد

عباس اسکندری- با دولتی که می‌گوید من می‌خواهم اجرای قرارداد نفت را بکنم بله آقا درست است آقای حاذقی صحیح می‌فرمایید شما کار خودتان را بکنید افراد دولت کار خودشان را بکنند بنده همیشه نسبت به آقایان نمایندگان کمال ارادت و کمال ادب را دارم البته منها می‌کنم چند نفر را، منهای چند (خنده نمایندگان) و همیشه به حسن نیت این آقایان هم عقیده دارم کارهایی هم البته برخلاف شده است ولی من بیشتر خیال می‌کنم که سوء نیت نیست و اشتباه است اما مرحله‌ای که امروز ما صحبت می‌کنیم فراق بین این دو مطلب است صحبت‌های سابق ما راجع به امور داخلی مملکت بود و گاهی ممکن است اختلاف سلیقه یک چیزهایی پیش بیاورد اما اینجا جای صحبت و تردید و اینها نیست راه روشن است یا باید ایرانی باقی آزاد مستقل بماند یا هیچ یا بخواهید طوق اسارت بر دست و پای این مردم باشد و این مردم برهنه و گرسنه در کنار خیابان‌ها یخ بزنند و چون اینها عادت دارند به مردن عادت دارند به ذلت عیبی ندارد در تابستان از گرما تلف بشوند از برای این که مردمی هستند در دنیا که عادت به ناراحتی ندارند پس ما حاجت به پول نداریم پول‌هایمان را بدهیم به انها که انها که زندگی دارند زندگیشان راحت‌تر و مرفه‌تر باشد.

بنده دلائلی را که از نظر حقوقی گفتم ده قسمت بود که این قرارداد عملاً باطل است در صورت مفصل مجلس هست چون نمی‌خواهم چیزی اضافه کنم و با تکرار کنم از نظر معیبی که در خود قرارداد بود موادی که در این قرارداد جدید تنظیم شده بود ماده ۱۱ و ۱۵ و ۱۶ و ۱۷ و ۲۱ و ۲۲ و ۲۶ اینها تمام به ضرر ایران تمام می‌شود یعنی قرارداد متساوی نیست قراردادی هم که امروز در دنیا گذاشته شود که رعایت تساوی نشده باشد طبق منشور ملل متفق آن قرارداد باطل است و تحمیل قوی را بر وضعیت دنیای امروز قبول ندارد اما در جلسه گذشته من یک مطلبی را اضافه کردم و گفتم که این قرارداد نه تنها از نظر من که به آن ایراد می‌گیرم و یک مردمی که معترض هستند یعنی جامعه ملت ایران بلکه از نظر شخص جناب آقای تقی‌زاده هم این قرارداد فاسد است گفتم در این موضوع سندی دارم این را هم به عرض مجلس شورای ملی برسانم این ورقه‌ای است که اینجا موجود است به خط و امضای ایشان و البته کلیشه هم شده است در موقعی که ایشان مراجعت کردند از مسافرتی که بودند البته مستحضر شده بودند که اینجا یک مذاکراتی در مجلس شده است ما هم این مذاکراتمان را روی زد و خورد و مخالفت با یک شخص معینی نکردیم گذشته از این که من همیشه توضیح داده‌ام که قبل از این جریانی که این قرارداد در ۱۹۳۳ انجام شود بنده یک روش دیگری داشتم بر همه هم معلوم است در یکی از موارد پیشامد کرد ایشان یکی دو دفعه مذاکره کردند صحبت کردند در این موضوع به وجهی بنده راجع به یک شخص ثالثی چیزی نوشتم به ایشان ایشان هم به بنده جوابی دادند این جواب که انشاء الله اگر در دنباله آن همان طور که من اینجا می‌گویم ایشان هم بگویند تمام اختلافات من و ایشان و خیال می‌کنم تمام ملت ایران منتفی خواهد بود و منظور انجام خواهد شد و اگر نشد خود این یکی از دلائل نقص این قرارداد خواهد بود ایشان در جواب به من نوشته‌اند بسیار متشکرم و همان طور که قبلاً هم به آشنایان و دوستان گفته‌ام که ابداً غباری از انتقاد کنندگان در دل ندارم و مخصوصاً از جنابعالی که طبعاً هم هیچ غرضی نداشته‌اید و حتی به دلایلی که نمی‌خواهم اینجا نوشته شود امیدوارم که این استنادات نسبت به شخص بنده موجب ثمره و اصلاح فسادی گردد سید حسن تقی زاده عرض کنم که بنده انتقادی که از آقای تقی‌زاده کردم فقط راجع به قضیه نفت بود (اسلامی- آقا این سند محضری است؟) حالا جمله‌ای هم دارد که به من اجازه نفرمدند اینجا بخوانم آقا ۱۷ ماه در این موضوع ملاحظه می‌کنید نه شما نه دیگری این اندازه استقامت بنده را ندارید چون من خواستم هم رعایت ادب کرده باشم و هم تمام اینها را می‌خواستم ملاحظه بکنم در مدت ۱۷ ماه در این موضوع چیزی نگفتم ولی امروز ناچارم بگویم‏:

فرصت شمار صحبت کز این دو راه منزل

چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن‏

این حساب ملت ایران است هیچ برو برگرد ندارد ما اگر از این وضعی که داریم اگر لغزیدیم و اگر فرصتی را فوت کردیم دیگر راهی برای ملت ایران نمی‌ماند این است که مجبور شدم این کار را بکنم پریروز هم عرض کردم و گفتم بنده انتظار دارم از ایشان که با کمال محبت به ملت ایران اقدامی بفرمایند همان طوری که نسبت به من هم محبت فرمودند که امیدوارم این کار شما انشاء الله ثمره‌ی اصلاح فسادی شود بنده استدعا می‌کنم و می‌خواهم که ایشان مقدم بشوند من در حضور همه شما نمایندگان می‌گویم که تنها مورد اختلافی که ما داریم چیزهای دیگر که نبود والّا من می‌گفتم که این مملکن است به این دلیل ایشان زعیم بودند پیشوا بودند مقتضی دانستند این مورد اختلاف ما بود من به همه شما قول می‌دهم اگر این موضوعی را که برای رفع اشتباه یا برای هر چه که هست ایشان مقدم بر این امر بشوند باقی عمر ایستاده‌ام به غرامت و به شما هم می‌گویم که تبعیت کنید هیچ راهی جزء این هم ندارد و یک وقتی است که آدم یک موضوعی را مجبور می‌شود اشتباه می‌کند اعتراف به اشتباه بسیار بسیار مفید است اگر گفته شد حل بسیاری از چیزی‌ها را می‌کند نظر مردم را عوض می‌کند اما یک وقتی است که نه اشتباه نیست اجبار نیست این دیگر محلی باقی نمی‌گذارد بنده باز هم می‌گویم که احترام می‌کنم به کسی که با تمام این صحبت‌هایی که کردم بیاید و تقویت بکند و دنباله این راه را بگیرد و تبعیت بکند یکی دیگر از دلائلی که بر رد این قرارداد است رأیی است که مجلس شورای ملی در صورت مفصل مجلس هست در موقع طرح اعتبارنامه آقای تقی‌زاده اینجا داده است شما به آن طرح مراجعه بکنید تنها رأیی است که این مجلس شورای ملی مشروط به شرط داده می‌گوید که ما رأی می‌دهیم به اعتبارنامه آقای تقی‌زاده ولی قید می‌کنیم که این رأی مربوط به عمل ایشان نیست در صورتی که در تمام دنیا همیشه رأیی که داده می‌شود منطبق با عمل است و این حکایت از این می‌کند که مجلس شورای ملی صورت مجلس حاضر است جامعه مجلس مخالفت کردند این یکی از دلائل بر رد و فساد قرارداد است دکتر طبا با قرارداد مخالف بود نه با آقای تقی‌زاده همان را دارم عرض می‌کنم احسن (دکتر طبا- صحیح است) من از شما غیر از این انتظار ندارم به همین دلیل در رأی به آقای تقی‌زاده قید کردید صحیح می‌فرمایید بنده تقاضای دیگری هم دارم که برای سیاست عمومی کشور لازم است در مجازات و مکافات یعنی آنهایی که خوب می‌کنند آنها را تشویق بکنید و آنهایی که بد می‌کنند باید تعقیب شوند و مجازات کردند من خیال می‌کنم آدم بی‌ضررتر مفیدتر گوشه‌گیرتر از ارباب کیخسرو نبود (یکی از نمایندگان- از کی؟) ارباب کیخسرو اینجا وکیل مجلس شورای ملی بود در طی ده دوازده دوره تمام آثاری که شما از مطیعه مجلس و از تمام مستحد ثانی که اینجا می‌بینید تمام اینها در نتیجه زحمات این مرد است و ضرر ندارد در این موقع که از سیاست عمومی کشور و نقص تشکیلاتمان صحبت می‌کنیم او را شاهد مثال بیاوریم یک روز در روزنامه نوشته شد که ارباب کیخسرو شب گذشته سکته کرد این سکته در آن موقع رایج بود (خنده نمایندگان) البته آن روزها صحبت نمی‌شد ولی رسماً بر نمایندگان مجلس شورای ملی فرض است از نظر حفظ اصول مشروطیت از برای بقای مجلس شورای ملی برای بازخواهی خون یک وکیل مجلس وکیلی که به او نمی‌شد گفت در سیاست دخالت کرده یا برعلیه این و آن یک وکیل به تمام معنی بی‌طرف یک روز دلشان خواست که او را خفه کردند او یکی از دوستان بنده بود ولی البته چندین برابر این که با من دوستی داشت با آقای تقی‌زاده دوستی داشت من هر وقت می‌بینم آقای ارباب گیو در خدمت آقای تقی‌زاده هستند و می‌گویند و می‌خندند من یا د محبت‌های آقای تقی‌زاده به ارباب کیخسرو می‌افتم با ایشان هم همین طور و بدند من انتظار دارم که چند کلمه

هم آقای تقی‌زاده راجع به آن رفیق مقتول خودشان مثل من در پشت این کرسی خطابه بگویند والّا بنده نگرانی دارم و خیال می‌کنم این ارباب گیو هم همان طور است همان سلامت نفس را دارد و داخل دربند و بست‌ها هم نیست (اسلامی- این که مربوط به استیضاح نیست) در سیاست عمومی دولت و نقص تشکیلات دولت است آقای اسلامی من به فکر تو هستم یک روز می‌بینی که همین مرحله برای تو هست بگذار یک نفری دیگری باشد که لااقل بگوید خدا رحمتش کند (خنده نمایندگان) حلا میل نداری خودت می‌دانی بعد از شهریور این موضوع در دادگاه جنایی طرح شد یعنی به این معنی که اشخاصی که برای کارهای دیگری گرفتار شدند آن اشخاص در ضمن سؤال و جواب گفتند و واقعه قتل ارباب کیخسرو در این پرونده موجود است این پرونده در دادسرا هست تا آن وقت همه نمی‌دانستند بعضی‌ها حدس‌هایی می‌زدند آیا نمایندگان این کشور آن اندازه شایستگی نباید داشته باشند که اقلاً راجع به یک وکیل مقتول یک انکت بکنند چند نفر نیز انتخاب بشوند ولی یکیش هم آقای تقی‌زاده باشد بروند آنجا این پرونده را بخوانند تعقیب کنند ببینند این آدم را کی کشته همان طور نگاه می‌کنید و نمی‌خواهید این تعقیب کنند ببینند این آدم را کی کشته همان طور نگاه می‌کنید و نمی‌خواهید این تعقیب بشود خوب نشود شما آقای اهری خودتان در عدلیه بودید یک چنین چیزی را می‌شود به سکوت برگزار کرد شما قاضی بودید قاضی خوب هم بودید نگاه نباید کرد که من باکی دوستم وکی باکی است یک نفر وکیل یک آدم آزاد مرد جزء ملل اقلیتی که همیشه تحت حمایت این مملکت بوده‌اند و هستند و همیشه در طی ۲۵ قرن نسبت به تمام طبقات اقلیت رعایت احترامشان شده نباید مجلس شورای ملی بازجویی راجع به یک وکیلی که مطابق دوسیه مسلم شده کشته شده است آن وقت می‌گویید با این تشکیلات می‌شود امور مملکت اداره بشود این تشکیلات می‌تواند رفع حوائج مردم را بکند این تشکیلات امنیت می‌دهد به مردم البته فرصتی بود و بنده لازم می‌دانم که این چند کلمه را بگویم و مکرر گفته‌ام و از این دولت‌ها بدون این که نظر خاصی نسبت به یک وزیر معین داشته باشم به واسطه نقص تشکیلات به واسطه ملاحظه‌کاری‌ها امید ندارم که اینگونه کارها پیشرفت کند و امنیت اجتماعی و عدالت اجتماعی در این مملکت برقرار شود بنده از مقام ریاست مجلس شورای ملی و از نمایندگان و عامه ملت ایران هم می‌شنوند که من این تقاضی را کردم تقاضا می‌کنم طبق نظامنامه داخلی کمیسیون تحقیقی معین بشود از چهار پنج نفر اشخاصش را هم نمی‌گویم ولی نظرم این است که یکیش آقای تقی‌زاده باشد بیایند بروند پرونده را ببینند و تعقیب بکنند قاتلین را آقایان موافقت بکنید این عقیده بنده است یکی از مواردی که مورد مخالفت بنده است موضوع ساختمان تصفیه‌خانه‌هایی است که شرکت نفت در خارج از این کشور در دست ساختمان دارد خوشنودم که آقای دهقان هم در این موضوع سؤال کرده بودند و ایشان بدانند که من عادت ندارم حق هیچ کس تضییع بشود بسیار کار خوبی بود یکی از کارهای خوبی که می‌توانید به حساب خودتان بگذارید همین سؤالی است که کرده‌اید اصولاً طبق یکی از مواد قرارداد تحمیلی آنچه دارایی شرکت است در خاتمه مدت متعلق به دولت ایران است البته یک نکته‌ای در آنجا گذاشته شده است که ده سال به آخر مدت مانده هر چه را شرکت لازم ندانست و دید به درد نمی‌خورد ببرد و طبیعی است که در اخر مدت شرکت صحرای لم یزرع و یک وادی قفری به دولت ایران تحویل داده می‌شود یکی از موارد که این قرارداد غلط است ساختن تصفیه‌خانه‌ها در خارج ایران است که شامل آن ده سال به آخر مدت هم نیست چون در آنجا قید شده بود آنچه از دارایی شرکت که در ایران است چندین تصفیه خانه در نظر گرفته شده که در خارج ایران ساخته شود در حکومت آقای هژبر که بنده اینجا استیضاح کردم راجع به این تصفیه‌خانه‌ها بد من گفتم اطلاع دارم ایشان گفتند نخیر نیست صورت مفصلش در صورت مجلس هست یکی از اینها در بلژیک ساخته می‌شود یکی در جنوب انگلستان است یکی دیگر هم هست البته کسی نمی‌گوید یک شرکتی لوله‌کشی نکند که نفتش را ببرد نه لوله‌کشی یا یک جاهایی برای فروش نفت مثل این جاها که هست مردم نفت و بنزین می‌گیرند اینها مربوط به تصفیه خانه نیست بیست میلیون لیره برای ساختن تصفیه خانه است که در بلژیک در نظر گرفته شده و این به چندین دلیل صحیح نیست (امیر تیمور-این خرج باید در ایران بشود) مسلماً آقا شرکت تصفیه‌خانه را با چه می‌سازد با پول این پول چیست این پول حاصل عملی است که با آن حسابی که آخر سال می‌دهد ۲۰ درصد عایدات خالصش مال ما است مطابق این قرارداد تحمیلی یا از سرمایه ذخیره می‌سازد آن را هم که در ذخیره می‌گذارد و در رزرو است آن هم درخاتمه مدت ۲۰ درصدش مال ماست یعنی از بیست میلیون لیره چهار میلیون لیره پول ایرانی در آنجا هست و باید در ایران ساخته شود و کارگران ایرانی باید از آن استفاده کنند و کار کنند این را می‌برند در انگلستان و بلژیک (فولادوند- چهار عشر قرارداد را تلویحاً صحیح می‌دانید؟ چون فرمودید تمام این قرارداد صحیح نیست) هیچ کدامش صحیح نیست چون تساوی ندارد این قرارداد صحیح نیست به هیچ صورت من نمی‌گویم (صحیح است) این قرارداد قوه قانونی ندارد این قرارداد اصلاً نیست وجود ندارد در تاریخی که این قرارداد بسته شده است طبق صورت مجلس‌های موجود نمایندگان دوره‌ی سیزدهم یعنی نمایندگانی که همان دستگاه هم در انتخاب آنها شرکت داشت همان‌ها در اینجا گفتند که ماها در مدت بیست سال حق زندگی کسی‏ برایمان قائل نبود و مشروطیت تعطیل بود به علاوه استناد به گفته خود آنها است اینجا نباید تکرار بکنم بنده تفسیر اخبار جهان را که سفارت انگلیس انتشار داده است سفارت انگلیس در تهران انتشار می‌داد می‌گویم خود او می‌نویسد که ما حکومتی را به وجود آوردیم در ایران وقتی که این حرف گفته شد دیگر این یک حکومتی نیست که ما بتوانیم بگوییم که این حکومت با یک امضا و یک مجلس شورای ملی این کار را بکند اینها مسلم است از اول تا آخر گفته شده منتهی ما جزئیات این را تجزیه و تحلیل می‌کنیم تا همه بدانند که این صحبت‌ها که می‌شود روی شخص نیست برای خاطر یک نفر نیست بنده نمی‌خواستم وقتی که اینجا صحبت شد راجع به تشکیلات فراماسونری حتی اسم ببرم اینجا چند نفر از آقایان نمایندگان که البته در صورت مفصل مجلس هم هست اصرار کردند و حالا در این جلسه هم نباشد در جلسه آینده تقاضا می‌کنم آقای دکتر معظمی بیایند آنچه که هست بگویند یا تصدیق می‌کنند یا تکذیب می‌کنند در وزارت امور خارجه که ایشان حضور داشتند جزء عده بیست نفری که رفته‌اند و صورتش موجود است در حضور نخست وزیر وقت آقای حکیمی و آقای نجم‌الملک وزیر خارجه تمام مذاکراتی که آنجا شده است و حتی آقای نجم‌الملک وزیر خارجه گفته‌اند که در هیئت نظارت سه نفری دو نفر نماینده از ما و یک نفر از متفقین باشد آقای دکتر مصدق گفتند که این کاغذ را بگیرید و فوری برگردانید و همان جا می‌گذارند توی پاکت و برمی‌گردانند اینها تمام جریانات سیر تاریخ است و سیر تاریخ را نمی‌شود با این حرف‌ها عوض کرد طبیعی است که اگر بنده بخواهم مخالفت با شخص بکنم اشخاص دیگری هستند چرا باید با یک شخصی که هفتاد و هشت سال دارا مخالفت بکنم چه مناسبت دارد اینها یک موضوع مهم است و بایستی گفته شود یکی دیگر از معایب این قرارداد این است که تا این دقیقه عملیات شرکت نفت و لوله‌هایی که نفت از آن خارج می‌شود هیچ کنترل نشده است اگر این طور نیست آقای وزیر دارایی اینجا هستند بگویند تا خلافی را نگویم باید کنترل شود متراژ آن باید معلوم شود که چقدر نفت خارج می‌شود یک نفر تا این دقیقه این کار را نکرده است و همچنین در حدود یک میلیون و نیم تن نفت در ایران سوخته می‌شود و هدر می‌رود در صورتی که این مال ما است روی همین قرارداد تحمیلی حق ما است مطابق این قرارداد سابق دارسی تمام شرکت‌های تابعه باید حسابشان پرداخت شود اما در این قرارداد یعنی این قرارداد تحمیلی حق ما است مطابق این قرارداد سابق دارسی تمام شرکت‌های تابعه باید حسابشان پرداخت شود اما در این قرارداد یعنی این قرارداد تحمیلی راجع به شرکت‌ها قریب سی چهل شرکت است که شکرت ایران و انگلیس شرکت مادری آن محسوب می‌شود هیچ کدام از اینها به حساب‌هایشان رسیدگی نشده و یکی از آنها نفت عراق است من از برای این که همه آقایان به خوبی مستحضر باشند به عظمت این روزهای مهم تاریخی که آینده در آن قضاوت خواهد کرد مکرر این اسناد و کتب تاریخی را که حکایت می‌کند راجع به عملیاتی که خداوندگاران نفت در دنیا می‌کنند توجه دادم یکی از نمایندگان شرافتمند ما آقای امیر تیمور مرقوم فرموده‌اند که من هم در کمیسیونی بودم که آن سبب آقایان نمایندگان در وزارت امور خارجه تشکیل داده بودند و در آن کمیسیون من صحبت و اعتراض کردم البته جناب آقای دکتر مصدق هم موافق نبودند همان شب قرار شد که دولت پیشنهادی را که داده‌اند نپذیرد و رد کند متشکرم از شما آقای امیرتیمور به نام مردم از شما سپاسگذاری می‌کنم هرکس هرچه می‌خواهد بگوید ملت ایران و مجلس شورای ملی که نماینده‌ی ملت ایران است پس از مصاحبه اخیر آقای نخست وزیر قبل از این مصاحبه من استیضاح نکردم پس از این مصاحبه جزء این راه ندارد که با ورقه‌های کبود خودش بگوید که این مصاحبه صحیح نیست و ملت ایران این قرارداد را به این صورت از اول قبول نکرده است (صحیح است) (باتمانقلیج- به دولت‌ها فرصت داده نمی‌شود) به دولت‌ها فرصت داده می‌شود ولی دولت‌ها می‌خواهند مردم را در یک بن بست بگذارند و قبل از وقت که نماینده‌ی شرکت به تهران بیاید قبل از وقت صریح رئیس‌الوزرا

در مصاحبه‌اش می‌گوید من پافشاری می‌کنم برای اجرای این قرارداد آقای باتمانقلیج دیگر محل حرف باقی نیست چه اجباری بود اگر یک مقاصدی در بین نبود که همچو مصاحبه‌ای بکنند دیگر نمی‌شود انتظار داشت که این رئیس‌الوزرا چه کار می‌کند این رئیس‌الوزرا کار خودش را کرد مجلس باید بارد این رئیس‌الوزرا بگوید که این مطالبی که گفته شده صحیح نیست و اگر مجلس نگفت ملت ایران خواهد گفت (باتمانقلیج- شصت سال هم به همین طریق می‌گذرد) بنده با این بیاناتی که به عرض آقایان می‌رسانم استیضاح خودم را از دولت آقای ساعد تمام می‌کنم در قسمت سیاست داخلی دولت ونقص تشکیلاتی که دارد به طور کلی گفتم تکرار می‌کنم نسبت به دولت‌هایی که دارای این طور برنامه‌های مفصل و طولانی و بی‌نتیجه و بی‌معنی هستند که خود اینها هم معتقد نیستند من اینها را کسانی نمی‌دانم که بتوانند برای این مملکت قدمی بردارند اضافه بر این که عدم صلاحیت افراد این هیئت دولت هم بر من محرز است در قسمت راجع به موضوع نفت آقایان نمایندگان باید بدانند در چهار دیواری خودشان ننشسته‌اند صحبت‌های ما را گوش بکنند و بعد هم همین طور یک رأیی بدهند و بروند این طور نیست یعنی مردمی حاضر و ناظر هستند و روز رسیدگی به حساب آنها هم خواهد رسید یک مطالبی هست که مجلس‌های عادی نمی‌توانند راجع به آنها اظهار نظر بکنند قوانین عادی می‌آید و نسخ می‌شود ولی یک مطالبی هست که هیچ وقت مجلس شورای ملی نمی‌تواند رأی بدهد و یک قسمت این مملکت اگر چه ده متر باشد از این مملکت مجزا شد این مجلس اگر تمام صدوسی وشش نفرش رأی بدهند بآن ترتیب اثر داده نمی‌شود منتهی آنها را می‌برند محاکمه می‌کنند تکلیفشان را معلوم می‌کنند موضوع قرارداد تمدیدی و تحمیلی که ما در این مجلس داریم صحبت می‌کنیم یعنی موضوع هزار میلیون دارایی و ثروت این مردم در ظرف سال برای مدت ۴۵ سال دیگر موضوعی نیست که آقایان بتوانند با غمض عین و مسامحه و ملاحظه‌ی این که این پیر است آن جوان است حال ندارد ناخوش است حال ندارد ناخوش است ملاحظه‌اش را بکنیم با این حرف‌ها درست در نمی‌آید بنده به آقایان نمایندگان تذکر می‌دهم که باید برای همیشه این موضوعی که موجب تشنج است موجب ناراحتی هست در این کشور قطع بشود و امروز هم همان روز است شماها نمی‌توانید به عنوان روشی که اخیراً می‌بینم اینجا حاصل شده ومطابق نظامنامه هم نیست یک کسی می‌آید میگوید پس از استیضاح پیشنهاد می‌کنم رأی سکوت گرفته شود رأی سکوت مطابق نظامنامه است ولی در موقعی است که مجلس حاضر نیست که رأی اعتماد این مسخره است این خنده‌آور است به هر صورت به هر معنی مجلس شورای ملی راجع به قضیه نفت جنوب و این قرارداد تمدیدی خارج از انصاف و انسانیت و همه چیز بایستی بارد دولت آقای ساعد تکلیف این را معلوم بکند اگرچه ۵ روز دیگر هم آقای ساعد بیاید بگوید من مقصودم این نبود و باز اکثریت مجلس هم به او رأی بدهند در این مورد به هیچوجه ممکن نیست و من نمی‌توانم ببینم و عملی نخواهد شد که یک نفری رأی بدهد مگر این که این عمل خلاف را بخواهد تصدیق کند و این عمل خلاف قابل تصدیق نیست (دکتر طبا- آقای اسکندری به هیچوجه اظهارنظر درباره قرارداد نخواهد بود)... نیست (این طور اسلامی ایشان اظهار عقیده می‌کنند ما که تابع ایشان نیستیم (محمدعلی مسعودی- ایشان می‌خواهند قرارداد را تثبیت بکنند در این ادوار مجلس چنان که توجه دارم چهار دوره مجلس آزاد بوده است دوره اول و دوم مشروطیت را تشکیل می‌دهد مدتی این مشروطیت تعطیل بوده است چنانکه حالا می‌گویند بعد از شهریور مشروطیت سوم است در آن دو مجلس آزاد قرارداد ۱۹۰۷ را مجلس ایران نپذیرفت اولتیماتوم ۱۹۱۱ را نپذیرفت قرارداد ۱۹۱۹ را که همین موضوع نفت بود به هیچ صورت نپذیرفت هیچ مجلسی در این مملکت نمی‌تواند روی این مصاحبه رأی بدهد و من به شماها تصریح می‌کنم جای اشکال و اشتباه و مفر برای شماها نمی‌گذارم که روزی بگویید نفهمیدیم و ندانستیم اختیار با خود شما است رأی دست شما است و من راه باقی نمی‌گذارم ملت ایران می‌بیند و می‌شنود که راهی نیست که شما بگویید ما این طور استنباط کردیم این طور فهمیدیم خیر این طور نیست کسانی که این مصاحبه را یک دفعه دیگر برای شما می‌خوانم رئیس‌الوزرا در موقعی که نمایندگان شرکت نفت به تهران می‌آیند می‌گوید که در این مورد دولت من نیز صمیمانه می‌کوشد که در این مورد از حقوق ملت ایران حمایت نموده و نسبت به اجرای پاره‌ای از مواد امتیازنامه شرکت نفت ایران و انگلیس پافشاری کند می‌دانند که هیچ محل سوسه ندارد راه مفر ندارد یعنی دولتی که با این منظور نمایندگان او را اینجا می‌پذیرند آنهایی که ورقه سفید بدهند یعنی می‌خواهند که این قرارداد را تثبیت بکنند ملت ایران زنده است ممکن نیست شماها بتوانید این کار را بکنید غیر ممکن است بدون این که وارد بشوم در این مرحله چنانکه گفتم به استنثنای چند نفر همه‌تان را پاک نهاد می‌دانم همه‌تان را پاک نیت می‌دانم ولی این موضوع فراق بین من و شما و ملت ایران است و عملتان نشان می‌دهد چون قضایای داخلی نظری است یک روز شما می‌گویید که در فلان قضیه ما اختلاف داریم با دولت شما طرفدارید من مخالفم این قضیه نظری نیست این قضیه تکلیف را به کلی معلوم و روشن می‌کند بنده هیچ کاری جزء این کاری که کردم از نظر وظیفه‌ای که در برابر ملت ایران دارم ندارم و مردم دو رو نزدیک ساکنین خلیج‌فارس تا کرانه رود ارس همه می‌دانند و می‌فهمند که من چه می‌گویم و دیگران چه می‌گویند و چه می‌کنند آن را هم می‌فهمند آینده‌ای هم هست و آن آینده روی آن قضاوت می‌کند مخصوصاً لازم است پس از این که مجلس رأی داد که این قرارداد تحمیلی و تمدیدی هیچ قوه قانونی نداشته است باید دولتی روی کار بیاید و اقلاً برای مدت پنج سال برای قسمت جنوب این مملکت سالی ۵۰ میلیون تومان بگذارد و یک استاندار درجه اول یک نایب‌السلطنه با تمام اختیارات در کرانه خلیج‌فارس برود و عمران و آبادی را کمک کند و مردمی که از آنجا رفته‌اند فرار کرده‌اند و متواری شده‌اند و به واسطه همین سیاست نفت به کلی جنوب ایران خالی از سکنه شده است مردمی هم که باقی مانده‌اند تمام اینها کورند و بهداشت ندارند فرهنگ ندارند در پهلوی این گنج گرانبهای خودشان همه دارند از گرسنگی و ناخوشی می‌میرند و تلف می‌شوند باید آن دولت یک چنین برنامه عمرانی داشته باشد آقای صفوی عمرانی داشته باشد آقای صفوی بوشهر بندری بود مراجعه بکنید به عوائد گمرکی آن به وضعیت آن حالا هم مراجعه کنید شما ببینید بوشهر جزء خرابه‌ای نیست در مدت بیست سال جغدهای شومی تمام سراسر جنوب ما را از بین بردند بیگانگان حقاً هم نبایستی دلشان برای ما بسوزد چرا دلشان برای ما بسوزد آنها برای خودشان دلشان می‌سوزد خلیج‌فارس مدت ۲۵ قرن اسباب آبادی و عظمت دنیای آن روز بوده است امروز این خلیج‌فارس که ما را به دنیای آزاد اتصال می‌دهد اصلاً وجود خارجی ندارد آنها می‌خواهند تمام بنادر ما خالی از سکنه باشد تا بیشتر در آنجا نفوذ استعماری خودشان را اعمال بکنند به هر حال یکی از نقص تشکیلات ما موضوع قوای تأمینه است در این مملکت با این طرزی که قوای تأمینه هست به نظر من ما روی فلاح و صلاح نمی‌بینیم ژاندارمری شهربانی وزرات جنگ متجاوز از ۳۲۰ میلیون تومان یا ۳۵۰ میلیون تومان از این مملکت می‌گیرند و مصرف می‌کنند هیچ کاری نداریم که حسن‌نیت دارند یا سوءنیت بنده پیشنهاد کردم که هیئت رسیدگی برود و رسیدگی کند اما آنچه که عقیده مسلم من است این است که این مملکت جنگ با خارجی نمی‌کند این مملکت می‌خواهد مرزهای خودش را حفظ بکند از حمله بیگانگان ما باید یک وزارت دفاع ملی داشته باشیم این هر سه را هم آنجا جمع بکنند صد میلیون هم از این کسر بکنند و به آقای وزیر جنگ یا هر کسی که وزیر جنگ است بگویند آقا در این حدود چهار دیواری باید اینقدر کسر بشود و یک چیزی از برای دفاع مملکت (فولادوند- یک ژاندارم ماهی هشتاد تومان حقوق می‌گیرد آقای اسکندری) این نظر قطعی من است چون بنده خیال می‌کنم ممکن است دیگر خدمت آقایان نرسم‏.

در این موقع حالت تأثر و گریه به ناطق دست داد و تا آخر نطق به این حال بود.

فولادوند- مسافرت تشریف می‌برید؟

باتمانقلیج- اشاره به پیشخدمت پارلمان یک استکان آب ببر سرمیز.

اسکندری- هست آقا هست خیلی از آقایان بنده عذر می‌خواهم به هر حال رأی و نظر با خود آقایان است ولی این موضوع مملکت ایران است نکنید کاری که اسباب بدنامی و زحمت و بدبختی این مردم بشوید بنده به شما صریحاً می‌گویم من الان که از اینجا رفتم برخلاف آنچه که آقای محمدعلی مسعودی انتظار داشت در صورت مفصل مجلس هست که می‌نویسد آرزوی وکالت دوره شانزدهم را به گور ببرید بنده به شما عرض می‌کنم که آقای مسعودی من آن آرزو را به گور می‌برم اما شما هم آن آرزو را که دارید به گور می‌برید من امروز امروز این مجلس را ترک می‌کنیم برای همیشه و من نمی‌خواهم آمد در مجلس که ببینم به چنین دولتی رأی می‌دهند این مجلس که بینیم به چنین دولتی رأی می‌دهند این مجلس مال شماها و من صریح می‌گویم در چنین مجلسی شرکت نمی‌کنم شما هم اسباب بدبختی و فلاکت این مردم ستمدیده را فراهم نکنید کاری نکنید که در تمام دوره مشروطیت ایران نشده است من به شماها می‌گویم که تبعیت دولت ساعد تثبیت قرارداد است. ‏

صفوی- من هم به مملکت خودم علاقه دارم (زنگ رئیس)

اسکندری- حرف نزن ساکت شود علاقه‌ی شماها با رأی شما معلوم می‌شود مردم این مملکت هم می‌بینند شماها تصور می‌کنید که از دست مردم این مملکت اگر با فشار دیگران ماندید راحت هستید ممکن نیست کسی برعلیه سلامت و سعادت مملکت بتواند رأیی بدهد و یک روزی از او بازخواست نشود ده سال پانزده سال بیست سال ممکن است بگذرد اما به حساب شماها رسیدگی می‌شود محاکمه خواهید شد آن چیزی که امروز فراق بین ملت ایران و شماها هست فقط رأی شما است. ‏

رئیس- آقای اسکندری اینها دیگر از موضوع خارج است مربوط به استیضاح نیست موضوع محاکمه‏.

اسکندری- من اینها را می‌گویم اگر هم می‌فرمایید بفرمایید بنده را بکشند پائین بفرمایید مرا بیرون کنند

رئیس- نخیر کسی شما را نمی‌کشد پائین ولی از موضوع هم خارج نشوید اسکندری من دارم می‌گویم اگر رأی دادید این طور خواهد شد شماها بدانید هیچ محل شک و شبهه نیست اگر مجلس دوم قرارداد ۱۹۰۷ را قبول کرده بود ایران رفته بود دنیا را نباید نگاه کرد اگر ۱۹۱۱ آن قرارداد را قبول کرده بود ایران رفته بود بودند مردمی که می‌خواستند این کار را بکنند قرارداد ۱۹۱۹ پایه‌اش روی کنترل و نفت بود اگر این قرارداد را در مجلس چهارم قبول می‌کردند ایران رفته بود تمام این مجلس آزاد ایران یک دفعه یک چنین عمل ننگین فرض نکرده‌اند من به شماها صریح می‌گویم امضاء این قرارداد تثبیت دولتی است که آن دولت می‌گوید من برای اجرای این قرارداد پافشاری می‌کنم ملت ایران می‌داند مردم ایران همه می‌دانند و شماها هم راه طفری ندارید این مجلس شما این رأی شما چه در صورت سکوت چه در صورت موافقت من مجلس را ترک کردم اختیارش با خودتان است این مجلس مال شما.

دهقان- ایشان مرخصیشان را گرفته‌اند تذکره‌شان را هم گرفته‌اند می‌روند مرخصی‏

رئیس- آقای تقی‌زاده‏

تقی‌زاده- چون ناطق محترم از گاهی به گاهی هم علاقه خاصی به کار نفت و هم نظر مخصوصی به بنده نشان داده‌اند و در این نطق اخیرشان باز چند بار اسم بنده را بردند می‌خواهم چند کلمه به اختصار راجع به مسأله‌ای که مورد علاقه ایشان واقع شده و البته بیانات مشروح ایشان توجه دیگران را هم لابد جلب تواند کرد عرض کنم‏ بنده اصلاً نداشتم جوابی به بعضی اظهارات که در اینجا شده بدهم و خود اعتراف دارم که شاید اصلح آن بود که هرگز کلمه‌ای هم نگویم و در جزء گناهکاران تضییع وقت مرکز امور مملکت درنیامد و شاید هم حتی بعضی اشخاص عاقل بعد بنده را ملامت کنند و چرا اصلا جوابی دادم چنآنچه پریروز یکی از عقلا و اخبار نامدار مجلس همین نصیحت را کتباً به من داد لکن تنهاییم آن که شاید بعضی اشخاص بی‌غرض و ساده به ضلالت بیفتند همین چند کلمه را محض همین نکته می‌گویم معذلک هم اکنون هیچ گونه جوابی یا مقابله‌ای نیست به آنچه خارج از حدود آداب بدانم نمی‌دهم و نمی‌کنم و اگر چه بنده با همان شیمه استقامت و شهامتی که همیشه خصلت ملت بوده با هیچگونه هو و جنجال از میدان در نمی‌روم و می‌توانم با پیش از آن مقابله و حمله کنم این کار را شایسته خود نمی‌دانم‏.

اگر کسی با سبکی و برخلاف ادب ورقه‌ای پیش من بفرستد که من امضاء کنم که مسلمان هستم با آن که مسلمانم هیچ وقت با ارعاب و ارهاب کسی که خارج از حدد صلاحیت خویش آن ورقه را با پیشخدمتی نزد من می‌فرستد به حکم او امضاء نمی‌کنم و نخوانده برمی‌گردانم حالا فقط نسبت به آنچه راجع به خودم است جواب مختصری می‌دهم و با حرف‌های دیگر ایشان که قسمت اعظم آن پاک افسانه بوده و بس مانند داشتان موهوم فراماسونی و حمله به اشخاص صالح درجه اول این مملکت (صحیح است) که از ابرار و اخیار این مملکت هستند (صحیح است) یا قصه‌های جن و پری دیگر کاری ندارم و نیز باید بگویم که هم اکنون باز خیلی تأسف دارم که مجبور به عرض مطالبی شده‌ام که شاید با همه اجمال آن ناگفتنش در ملاء علنی بهتر و با مصلحت مملکت موافق‌تر بود مسأله نفت جنوب ایران و امتیاز معروف دارسی و امتیازنامه جدید ۱۶ سال قبل خود موضوعی است مملکتی و دخالت یک نفر از افراد ضعیف مثل بنده در آن و میزان دخالتش باز موضوع دیگری است که هر دو باید جدا جدا مورد دقت و مطالعه قرار داده شود پس از عودت بنده به ایران از مأموریت ملی که افتخار نمایندگی این مملکت را در خارجه داشتم و به قدر مقدور برای حفظ حقوق و منافع ایران مستمراً کوشیدم از گاهی به گاهی بعضی از آقایان محترم و دوستان ببنده تذکر دوستانه دادند که خوب است شرحی از ماجرای امتیاز نفت به واسطه آن که در آن موقع شاهد آن بوده‌ام بیان کنم‏ اینجانب با وجود دلائل و موجبات بسیار قوی و بلکه اقوی که چنین بیانی را اقتضا می‌کرد و شاید دفاع از منافع و حیثیت شخصی من نیز مستلزم آن می‌شد تا حال به دلائل دیگری که قوی‌تر می‌پنداشتم خودداری نمودم زیرا که موافق مصالح و منافع مملکت نمی‌دانستم و هنوز هم نمی‌دانم و لذا با هر گونه فداکاری شخصی که این خودداری مستلزم انست فعلاً نیز مصلحت ملک و ملت را در بیاناتی علنی در این باب نمی‌دانم و به همین جهت هم قصد عرض همه ماجرا را در اینجا ندارم ولی این را باید بگویم که هیچ وقت مضایقه نداشته و ندارم کلیه آنچه را که بر من معلوم است بدون کتمان یک نقطه و یک حرف به هر شخص بی‌غرض خیرخواهی کاملاً و تماماً و به نحو مستوفی و اشباع به طور خصوصی بیان کنم و حتی بالاتر از این به هر هیئتی هم باز از اشخاص بی‌غرض که در یک محفر خصوصی و غیر رسمی حضور به هم رسانند و یا آقای رئیس مجلس که در بی‌غرضی و صفای ضمیر ایشان شکی ندارم (صحیح است) چنین هیئتی را تعیین فرمایند محض رفع هرگونه توهم و حتی ادنی شبهه کاملاً شرح بدهم و حاضرم قبل از شروع به بیان مطلب در آن محفل به طریقی که آئین ما اقتضا دارد یعنی به ایمان مغلظه و استشهاد خداوند و قرآن شنوندگان را مطمئن کنم که آنچه گفتم می‌شود به اصطلاح معروف محاکم فرنگستان عین حقیقت و تمام حقیقت است نه قسمتی از آن و هیچ چیزی جزء حقیقت در آن نیست تا حال هم من به سه یا چهار نفر از آقایان محترم هم به طور خصوصی شرح لازم در این باب عرض کرده‌ام آنچه حالا می‌خواهم به اجمال یک بار خدمت همکاران محترم که اکثریت عظیم آنان نسبت به شخص من جز حرمت و محبت صمیمی و لطف خالصانه تا امروز چیزی نشان نداده‌اند در این موضوع چیزی عوض کنم هم از آن جهت است که شاید انتظاری طبیعی و به حق و از راه خیرخواهی به بنده برای این امر داشته باشند نه بر اثر انتقادات و حملات که با آنها هیچ وقت رویه من جواب دادن نبوده و نیست و حتی گاهی می‌شنوم که بعضی از جراید نیز شرح‌هایی در این موضوع با ذکر اسم بنده نوشته‌اند ولی بنده آن روزنامه‌ها را ندیده‌ام وفرصت بدست اوردن وخواندن همه جراید رانمی‌کنم درموضوع خودنفت بنده یا قسمتی از آنچه ناطق محترم فرمودند معاوضه‌ای ندارم و اگر هم در قسمت زیادی دیگر از آن اطلاعات ایشان ناقص بوده یا مبنی بر اساس معتمد و صحیح نیست و یا مأخذشان بی‌اعتبار بوده باز چون همه اظهارات ایشان را در آن قسمت بر حسن‌نیت حمل می‌کنم قصد محاجه‌ای در آن باب ندارم مطالب تاریخی را باید همیشه با زمان و مکان و احوال مقارن آن سنجید و همان طور که اگر یک جمله را از وسط یک بیانی بیرون کشیده آن را مورد تصدیق یا انتقاد قرار بدهید ممکن است به خطا بیفتید عرض کنم مثل همین جمله‌ای را که خواندند و نگفتند که چی نوشته بودند که من این جواب را دادم ایشان اولین دفعه‌ای که به مجلس آمدم یک شرح خیلی مهربان آمیزی نوشتند آخرش هم یک شعر نوشته بودند که از گذشته بگذریم و فلان و فلان چون من هیچ در دل ندارم نوشتم که من هیچ نظری ندارم و امیدوارم که تذکرات شما مورد استفاده قرار گیرد اما حالا معلوم شد که این یک سندی است و کلیشه هم شده است (خنده نمایندگان) همان قسم هم نمی‌توان یک واقعه تاریخی را که در زمان خاصی وقوع یافته با موازین امروز محاکمه کرد مثل این که ایشان یادداشتی امروز از من خواندند روزی آقای اسکندری به من دوستانه نامه مفصلی نوشتند و نسبت به گذشته اظهار تأسف نمودند و نوشتند که من امیدوارم شما از من در دل کدورتی از انتقاداتی که کردم نداشته باشید و من هم چون در دل کدورتی احساس نمی‌کردم شرح دوستانه‌ای به ایشان جواب دادم معلوم شد که آن شرح را ایشان نگاهداشته حتی کلیشه هم کرده‌اند که در این مورد به کار برند (خنده‌ی نمایندگان) اعظم وقایعی که در سی ساله اخیر بلکه در یک یا دو قرن اخیر در این مملکت اتفاق افتاد ظهور شخص یا اقتداری بود که درجه تسلط و قدرت او بر همه چیز این مملکت و حتی نفوس و اموال و اعمال مردم آن روز به روز تزاید گرفت و عاقبت به جایی رسید که اگر آقایان محترم دور از آن زمان بودند من در یک روز تمام صحبت هم قادر بر تصویر کامل آن نمی‌شدم آن شخص اقدامات و اعمال خوب زیادی داشت و قطعاً وطن دوست و خیرخواه این مملکت بود (صحیح است) لیکن این صفات خوب برحسب ضعف طبیعت بشری با بعضی نقص‌های تأسف‌آمیز که جزء گرفتاری طبیعی و عدم شمول عنایت و توفیق الهی نامی بدان نمی‌توانم بدهم و ضمناً با بعضی اشتباهات

هم توأم بود و من نمی‌خواهم نه از آن نقائص معدود و نه از آن اشتباهات که در مقابل اعمال عظیمه و تاریخی و شایسته‏ تحسین ابدی او نسبةً جزیی بود حرف بزنم خداوند او را رحمت کند و از هر تقصیر هم که داشته بگذرد ما در گذشته هم مردان بزرگی داشتیم که صیت کارهای بزرگ و مفید آنها هنوز باقی و بعضی جاودانی است ولی نقص‌های آنها و حتی بعضی تقصیرهای بزرگشان یا فراموش شده و یا از ذکر آنها خودداری می‌کنیم و چشم می‌پوشیم (صحیح است) من این جمله را به اقتضای حکم وجدان و انصاف عرض کردم نه برای خوش آمد ستایش گران واقعی یا صوری غیر صمیمی آن مرحوم و خود می‌دانم که از طرف دیگر با گفتن این چند جمله حق و انصاف پرستانه جمعی دیگر از منتقدین اعمال وی را که مردم خوب و صالح هم درمیان آنها کم نیست و به نا حق هم نیستند ناخوشنود می‌کنم خصوصاً آنان را که مستقیماً صدمه دیده‌اند و از این طبقه اخیر باکمال خلوص عذر می‌خواهم و البته تصدیق دارم که یکی از نقائص عمده آن شخص بزرگ که لطمه بر نام بزرگ او وارد آورد همین افراط در سخت گیری و صدمه زدن به کسانی بود که به جهتی از جهات حتی جهت خیلی جزیی از آنها ناراضی می‌شد و اگر این صدمه دیدگان توجه به این مطلب نمایند که من خود نیز مورد بی‌مهری ایشان شدم و اگر در دسترس بودم شاید مورد نظر همان صدمات شده بودم از من نمی‌رنجند که خوبی‌ها و نقص‌ها هر دو باید به انصاف و بی‌مبالغه ذکر شود و برای سنجش حسنات و سیئات (ناصر ذوالفقاری- می‌فرمایید از ترس بود؟) میزانی مقرر شده است برای نظارت در دوسیه مرحوم ارباب کیخسرو هم حاضرم شاه مرحوم به طور قطع و جرم مصمم بود که همه عهدنامه‌های نامطلوب و امتیازات خارجی و مداخلات خارجیان را در حقوق و محاکمات اتباع خود در ایران و حتی هر نوع حقوق کهنه شده را مانند وجود دو قطعه خاک در شمیرانات خارج از حیطه قدرت و حکم دولت این مملکت فسخ و نسخ و باطل و ملغی می‌سازد (صحیح است) و این کار را کاملاً به انجام رسانید تا آن که نماند از آنها جزء امتیاز دارسی پس اقدام به اصلاح آن امتیاز کرد تا حقوق ایران به طور مطلب و استیفا شود این اقدام داستان خیلی درازی دارد و چند سال طول کشید و اسناد و اوراق آن در ضبط وزارت مالیه باید موجود باشد عاقبت حوصله شاه تنگ شد و شاید تعویق کار را حمل بر مماطله می‌نمود و ضمناً میل نداشت حتی یک قید هم از قیود قدیمه به شکل سابق برای مملکت باقی بماند یک روز بغتةً مصمم شد امتیاز را فسخ کند و حکم برای این کار دارد و واضح است که هم حکم او همیشه بدون تخلف و استثناء در یک ساعت اجرا می‌شد و هم در این مورد بالخصوص که بسیار و به اعلی درجه خاطرش متغیر بود احدی را یارای چون و چرا و نصیحت به او نبود پس این کار اجرا شد اگر چه اتخاذ این طریق باید نحو به عقیده وزرا و رجال خیرخواه ایران در آن زمان صحیح نبود و چنانکه بعدها از نتیجه کار دیده شد یکی از اشتباهات بزرگ آن مرحوم در مدت سلطنت وی بود منظورم این نیست که امتیاز دارسی بایستی به همان حال بماند ولی ترتیب الغای آن به طور ناگهانی و بی‌مطالعه باعث بعضی زحماتی شد که این امتیازنامه جدید بامواد نامطلوب آن محصول آن است موضوع منجر به شکایت کمپانی و حمایت دولت او و تقاضای حکمیت لاهه و تهدید از طرف ایران به شکایت از انگلستان به جامعه ملل و قبول آنها مراجعه امر را به جامعه و رفتن آقایان علاء و داور به ژنو شد و تا این جا کار با وزارت خارجه بود و اقدامات به وسیله مرحوم فروغی به عمل می‌آمد در جامعه ملل کار به جایی نرسید و قبل از صدور حکمی در این باب وساطت و توصیه‌های مذاکرات مستقیم به میان آمد و چون دولت ایران گفته بود که الغای امتیاز به واسطه نامطلوب بودن شرایط آن بوده و حاضر خواهند بود با شرایط مطلوب و موافق منافع ایران امتیاز جدیدی البته برای بقیه مدت امتیاز سابق بدهند حضرات به تهران آمدند تا سعی در حصول مقصود به این نحو نموده امتحانی بکنند و اگر توافق حاصل نشد باز به جامعه ملل برگردند و داوری بخواهند مذاکرات در تهران با مأموریت ۴ نفر برای این کار یعنی مرحوم فروغی مرحوم داور و آقای علاء و اینجانب جریان یافت پس از چند هفته مذاکره توافقی در شرایط حاصل نشد لکن این نتیجه حاصل شد که اگر قدری گذشت از طرفین می‌شد طرح جدید به مراتب از امتیاز دارسی بهتر می‌شد لکن وقتی که حضرات از توافق با مأمورین ایرانی واسطه مذاکرات مأیوس شدند عرم عودت کردند و به شاه هم گفتند در این وقت بود که وی ظاهراً از عاقبت کار اندیشناک شد و عزم بر میانه گرفتن شخصاً و سعی در کنار آمدن با حضرات کرد و اگر هم با همان شرایطی که خود شرکت حاضر به قبول آنها شده بود و در واقع همان شرائط فعلی امتیازنامه فعلی بود غیر از موضوع تمدید مدت را به میان آوردند و اصرار ورزیدند و در مقابل هر نوع محاجه و مقاومت از طرف واسطه‌های ایرانی مذاکرات در منظور خودشان پافشاری و تهدید به قطع مذاکرات و حرکت فوری از ایران کردند و شد آنچه شد یعنی کاری که ما چند نفر مسلوب‌الاختیار به آن راضی نبودیم و بی‌اندازه و فوق هر تصوری ملول شدیم و از همه بیشتر شخص من و پس از من (محض یاد خیر باید بگویم) مرحوم داور...(باتمانقلیج- اولاد او امروز گرسنه هستند) متأثر و متألم و ملول شدیم لکن هیچ چاره نبود و البته حاجت به آن نیست که عرض کنم که چرا چاره نبود زیرا زمان نزدیک است و اغلب آقایان شاهد وقایع و وضع آن عهد بودند و حقیقت مسئله عیان است و حاجت به بیان ندارد و می‌دانند که برای کسی در این مملکت اختیاری نبود و هیچ مقاومتی در برابر اراده حاکم مطلق آن عهد نه مقدور بود و نه مفید او هم ظاهراً از عاقبت کار اندیشه کرد و حاضر به عقب رفتن و پس گرفتن حکم نسخ امتیاز سابق هم به هیچوجه نبود و شق ثالث هم وجود نداشت و کسی نمی‌داند که در صورت برگشتن طرفین به ژنو چه حکمی می‌شد و نتیجه چه بود ولی باید عرض کنم که مقصود از این که گفتم چاره نبود تنها بیم اشخاص نسبت به خودشان نبود بلکه اندیشه آنها نسبت به مملکت و عواقب نزاع به آن کیفیت نیز بود زیرا که بیرون آمدن از مخمصه‌ای که به ظاهرین بست می‌نمود سهل نبود و در صورت اکتفا به مقاومت منفی تنها با بیم زحماتی قرین بوده و اصل نکته و همه جان کلام در این یک جمله اخیر است که میل ندارم زیاد شرح بدهم و به قول معروف برای دل‌های بی‌غرض یک حرف بس است‏.

سر من از ناله من دور نیست

لیک چشم و گوش بعضی را آن نور نیست‏

این چند کلمه را به طور اجمال گفتم و باز خودم داری از توضیحات مفصل علنی دارم و آنچه هم قال قیل شود محض ملاحظه شخص خود مصالح مملکت را فدا نکرده و جوابی در جلسه علنی نخواهم داد فقط همینقدر باید بگویم که تا آنجا که من می‌دانم و خدا نیز شاهد است اصلاً سوء‌نیتی از طرف هیچ کس یعنی هیچ ایرانی ابداً نبوده است اما موضوع دوم یعنی سهم بنده در این امر از اول تا آخر که شاید بعضی اشخاص خالی از بی‌غرضی در این قسمت بیشتر علاقه‌مند باشند تا به اصل موضوع اولی باید عرض کنم که بنده در این کار اصلاً و ابداً هیچگونه دخالتی نداشته‌ام جزء آن که امضای من پای آن ورقه است (خنده شدید نمایندگان و مخبرین جرائد) و آن امضاء چه مال من بود و چه من امتناع می‌کردم و مال کسی دیگر بود و لابد حتماً یکی فوراً امضاء می‌کرد هیچ نوع تغییری را در آنچه واقع شد و به هر حال می‌شد موجب نمی‌شد و امتناع یکی از امضاء اگر اصلاً امتناعی ممکن بود در اصل موضوع یعنی انجام آن امر هیچ تأثیری ولو به قدر خردلی نداشت (محمدحسین قشقایی- در این صورت قرارداد قانونی نیست) (خسرو قشقایی- صحیح است) بنده در این مورد هیچ عرضی ندارم منتهی این است که شاید خود عمل امضاء اضطراری قصور یا تقصیری شمرده شود و من عرض نخواهم کرد که امضاء جعلی است و کسی دیگر امضاء را عوض من گذاشته بلکه هر تقصیری در آن عمل بسیط غیر اختیاری باشد خداوند خواسته بود که آن تقصیر فرضی به جای آن سه نفر دیگر همراهان ما یا وزرای دیگر دامنگیر من شود و من خود شخصاً با اقرار به این که درصورت امکان بهتر بود ولو با فدای نفس هم باشد انسان از این تقصیر فرضی غیر اختیاری دور و بی دخالت در آن بماند فرق زیادی بین امضای قلمی اجباری و امضای قولی اجباری و امضای با ورقه سفید دادن در مجلس و تصویب اجبار صد نفر اشخاص محترم که وکیل ملت نامیده می‌شدند نمی‌بینم و اوضاع وقت با زبان صریح حقیقت را به تاریخ آینده خواهد گفت و فرق بین اختیار و اجبار و اضطرار را ثبت خواهد نمود و هم مشکل مملکتی که پیش آمده بود و کار را اضطراری ساخته بود معلوم خواهد شد.

من شخصاً هیچ وقت راضی به تمدید مدت نبودم و دیگران هم نبودند و اگر قصوری در این کار یا اشتباهی بوده تقصیر آلت فعل نبوده بلکه تقصیر فاعل بده که بدبختانه اشتباهی کرد و نتوانست برگردد او خود هم راضی به تمدید مدت نبود و در بدو اظهار این مطلب از طرف حضرات روبروی انها به تحاشی و وحشت گفت عجب این کار که به هیچوجه شدنی نیست می‌خواهید که ما که سی سال بر گذشتگان برای این کار لعنت کرده‌ایم پنجاه سال دیگر مورد لعن مردم و آیندگان بشویم ولی عاقبت در مقابل اصرار تسلیم شد این دخالت منحصر به امضای

غیر اختیاری و بدون رضا و با نداشتن هیچ سهمی در کار مطلقاً و اصلاً و ابداً البته خیلی فرق دارد یا چنان بدگمانی‌ها و اسنادات جاهلانه یا مغرضانه (صحیح است) که جلوه داده شد که من از ابتدا عامل و مدیر و مدبر و طرح ریز عمدی این کار بوده سعی در حصول چنان امری کرده یا خیالش را در خاطر پرورانده بودم تا چه برسد به آن که با وسوسه شیطان مرا عامل اصلی یا عمده نشان بدهند این حملات هیچ وقت از روی فهم و خلوص نیت و وجدان و بی‌غرضی واقع نشده و فقط اگر نقشه‌های عمدی در امری بوده در همین قصد تضییع اشخاصی بوده است که عدم دخالتشان بایستی بدیهی باشد ولی در آخر مطلب می‌خواهم دو نکته مختصر نیز بگویم و ختم کلام کنم یکی آن که گذشته از هر چیز و هر پیشامدی سعی در ضایع کردن و لطمه زدن بر کسانی که تمام عمر را بدون انقطاع به نیت خیر گذرانده و عمری با قصد خدمت خالصانه به مملکت به سر برده‌اند حتی اگر هم سهو و اشتباهی از آنها سر زده باشد در مصلحت این مملکت و مطابق منافع عالیه ملک و ملت نیست (صحیح است) این را برای تزکیه نفس نمی‌گویم که خود را گوهری بدانم نایاب در بازار جوهریان بلکه شبه نیز در بازار مبتلا به قحط بی ارزش نیست و این فقط برای مصلحت مملکت می‌گویم مرحوم فروغی اگر هم تقصیر یا خطایی داشته که به عقیده من هیچ نداشت در گرانبها و عدیم‌النظیری بود (صحیح است) که آن تقصیر موهوم در آینده به همه حال قابل اصلاح و جبران بود ولی کشتن ناجوانمردانه آن را مرد خدمتگذار با هزاران گونه طعن و توهیم و ناسزا تا صد سال دیگر قابل جبران نیست من چهل و دو سال و دو ماه قبل در این بنا برای خیر ملت اولین بار حرف زدم و پس از زمان کوتاهی دیگر راهی در این محوطه نخواهم داشت و شاید در دنیا هم نخواهم بود و بنابراین عرایض من حکم آخرین فریاد یک خیرخواهی حقیقی و صمیمی این ملت راه دارد که می‌توان مانند نصیحتی خالصانه به جوانان مملکت که مصداق فی قلوبهم زیغ نیستند تلقی شود و هم آخرین جوابی است که به این حملات می‌دهم دوم آن که اگر قصد حقیقی با خلوص‌نیت استیفای کامل حقوق ایران و به دست آوردن گمشده‌ای باشد راهش این نیست که گاهی پیش گرفته می‌شود و با آن که ابراز احساسات و عقاید ملت و وکلا باعث قوت دولت شده دست او را در مذاکرات قوی تواند کرد و از این حیث مفید تواند شد حمله به دولت و بر پا کردن هو و جنجال در موقعی که ظاهراً مذاکراتی در پیش است و امید کامیابی قبلاً مفقود نیست شاید جزء زبان به مقصود نتیجه‌ای نداشته باشد آنچه می‌خواهید بگویید و بعد پشت دولت بایستید و سعی کنید کامیاب شوند و هر روز برای این کامیابی به خلوص دعا کنید و عاقبت وقتی که نتیجه‌ی مذاکرات مقدماتی به حضورتان عرضه شد اگر نپسندید به درد کنید و پیشنهاد بهتری بکنید نه آن که از ابتدا رشته مطلب را به دست غوغا بدهید که مضر تواند شد این را هم بگویم که آنچه من امروز عرض کردم شاید هم بر وفق مقتضای بعضی ملاحظه‌کاری‌ها نبود ولی برطبق صداقت کاملی نبود که همیشه روش من بوده است و من چنانکه عرض کردم شخصاً همین اندازه را هم راضی نبودم در جلسه‌ی علنی بگویم اما برای دفع توهمات بی‌اساس چاره‌ای ندیدم بنده ملاحظات خیلی مفیدی هم برای اصلاح کار دارم اگر روزی اشخاص بی‌غرض و دارای اختیار حل و عقد از من مشاوره کنند می‌گویم و آْن وقت معلوم می‌شود که بنده نه عامد در ضرر مملکت و نه جاهل بوده‌ام یعنی نه حر و نه در هر حال تصحیف حر بنده نبوده‌ام بلکه در وفاداری به حق و اهل حق همیشه از حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه عقب نبوده و با تأسی به اولیای حق مصداق لم یشرک بالله طرفة عین بوده‌ام آخرین مطلب این را عرض کنم که مصلحت مملکت یک چیز است و جر و بحث و اغراض هم نمی‌خواهم عرض کنم لجاج و مخاصمه و منازعه چیز دیگر است ما باید اغراض را از دل برزیم و سعی کنیم کار مملکت را اصلاح کنیم هر طور که شما می‌خواهید هر طور آقای رحیمیان می‌خواهند هر طور می‌خواهید ولی این راهش این نیست بنده نمی‌خواهم چیزی عرض کنم و حالا هم عرض نمی‌کنم از این مطالبی که اینجا گفته شد صدی هشتادش بی‌اساس بود بی‌اساس صرف بود (صحیح است) بنده بیایم حالا احتجاج بکنم مدافعه از شرکت‏ نفت که نمی‌کنم وقتی می‌گویند مثلاً بیست میلیون در بلژیک صد تا بیشتر خطا بود یکی این که ۲۰ میلیون لیره که در شرکت نفت رزرو است مال ایران خواهد بود (رحیمیان- من جزء سعادت ملت ایران چیزی نمی‌خواهم) بنده خیلی ممنون می‌شوم اگر آقایان یک دفعه در یک جلسه‌ای تشریف بیاورند بنشینند آنچه که من می‌دانم اول قسم می‌خورم که یک خردلی کتمان نکنم و آنچه هست بگویم تا بعد حکم و قضاوت بکنید که آیا راهی دیگر بود یا خیر اگر هم بوده است شاید ما اشتباه و تقصیرکرده‌ایم (احسنت‏)

رحیمیان- با بیانات جناب آقای تقی‌زاده که ما بیش از این انتظار نداشتیم این قرارداد لغو است با بیانات جناب آقای تقی‌زاده این قرارداد از درجه اعتبار ساقط است‏.

نمایندگان- صحیح است‏

۴- موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه‏

رئیس- جلسه را ختم می‌کنیم جلسه آینده یکشنبه دهم بهمن. ‏

(مجلس ساعت یک بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی- رضا حکمت‏‏