مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ اسفند ۱۳۴۷ نشست ۱۱۴
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و دوم | تصمیمهای مجلس | قوانین انقلاب شاه و مردم |
مذاکرات مجلس شورای ملی
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۴۷ نشست ۱۱۴
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ۲۲
جلسه: ۱۱۴
فهرست مطالب:
۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل
۲- ادامه مذاکره در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور
۳- تعیین موقع جلسه آینده- ختم جلسه
مجلس ساعت نه صبح به ریاست آقای عبدالله ریاضی تشکیل گردید. |
- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل
۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل
رئیس- اسامی غائبین جلسه قبل قرائت میشود.
غائبین با اجازه
- آقایان ریگی – اهری – فخر طباطبائی – دکتر ستوده – دکتر خیراندیش- دکتر خطیبی – کمالوند – کیوان – مهندس معینی زند – تیمسار سرلشکر همایونی – دکتر یگانگی – دکتر گاگی- مهندس معتمدی.
غائب بی اجازه
- آقای دکتر خزائلی.
غائبین مریض
- آقایان فیاض – سلیمانی کاشانی- سعید وزیری – دکتر قهرمان – دانشمند – شاهنده – دکتر ضیائی – فروتن – مرندی – پرویزی – بختیار بختیاریها.
- ادامه مذاکره در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور
۲- ادامه مذاکره در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور
رئیس – وارد دستور میشویم کلیات لایحه بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور مطرح است آقای مهندس بهرام زاده ابراهیمی به عنوان مخالف صحبت میکنند بفرمائید.
مهندس بهرام زاده ابراهیمی – ریاست معظم مجلس شورای ملی – هیئت محترم دولت و همکاران ارجمند امروز صحبت من بحث درباره بودجه تقدیمی سال ۴۸ دولت به مجلس شورای ملی است. این سند مالی امروزه به صورت یکی از مهمترین اسناد است که شامل امور اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دولت میشود و از این نظر است که مطالعه آن کمال اهمیت را برای نمایندگان مجلس شورای ملی داشته و دارد. حال که به رهبری شاهنشاه بزرگ ما، در این دنیای متلاطم کشور ما به صورت یک جزیره ثبات درآمده و تحت اقدامات مدبرانه و جدی ایشان و پشتیبانی همه جانبه ملت ایران از افکار انقلابی ایشان رفته رفته با آرامشی خاص یک به یک موادی انقلاب معرفی میشود و با دوراندیشی شاهنشاه عالیقدر در داخل کشور مشکلات اجتماعی و اقتصادی و در خارج مشکلات سیاسی بینالمللی ما برطرف میگردد و همه جور زمینه توسعه و ترقی فراهم گردیده است و این موقعیتهای چشمگیر و منابع عظیم مالی، ما را در وضع خاص قرار داده است (آفرین) و از این نظر است که سران کشورهای بزرگ خارجی و دانشمندان، آیندهای درخشان برای ما پیشبینی میکنند (صحیح است) پس امروز ما با آغوش باز در ساحت مقدس مجلس شورای ملی بحث درباره این سند مالی، اقتصادی و اجتماعی را شروع مینمائیم و آماری که امروز ارائه خواهد شد آماری است مستدل یا از منابع داخلی است و یا از منابع بینالمللی و مطالبی که در این مورد به عرض خواهم رساند سه قسمت خواهد بود که قسمت اول راجع به بودجه، قسمت دوم راجع به نطق جناب آقای نخست وزیر در مجلس شورای ملی هنگام تقدیم بودجه سال ۴۸ و قسمت سوم مربوط به مشکلات کلی است که اجراء بودجه کم و بیش با آن روبروست.
اگر نظری به خلاصه بودجه پیشنهادی سال۳۸ کل کشور یعنی ده سال پیش از این بنمائید، جمع کل در آمد در آن سال بالغ بر ۰۰۰ /۷۵۵ /۱۵۸ /۶۴ ریال بود که از این مبلغ کمک مردم بدر آمد دولت بالغ بر حدود ۳۰ بیلیون ریال بود. در حالیکه شما در بودجه سال ۴۸ به صورت مالیاتهای مستقیم و غیر مستقیم از ملت ایران مبلغی حدود ۶۱ بیلیون ریال دریافت مینمائید این مبلغ بیش از دو مقابل پرداختی ملت ایران در آن سال است (صحیح است) و به طور معدل از آن سال تا به حال سالیانه دولت ۱۰% از درآمد ملت ایران بیشتر برداشت نموده است بنابراین امروز اگر سئوالاتی در مورد بودجه کشور میشود و جواب این سئوالات قدری ناراحت کننده است باید من و سایرین را معذور بدارید و بدانید که ملت ایران در مقابل پرداخت مالیات امروز خود حداقل دو مقابل از نخست وزیر و دولتش بیشتر از آن روز توقع دارد (صحیح است).
جناب آقای نخست وزیر در همان سال یعنی سال ۳۸ شما جمعاً ۷۵۰ /۱۳ میلیون ریال برای سازمان برنامه و شرکتهای تابع آن برداشت نمودهاید در حالیکه امروز برای برنامه خود ۵۸۸ /۹۷ میلیون ریال یعنی بیش از ۷ مرتبه برداشت مینمائید. بنابراین بدانید که ملت ایران توقع دارد که دولت دست کم هفت مرتبه بیشتر از ده سال پیش از این به احتیاجات امروز او و سعادت فردایش توجه داشته باشد. بنابراین خدمتگزاران نباید تعجب کنند برای اینکه ملت ایران چون بیشتر میپردازد انتظاراتش هم بیشتر است و دلش میخواهد توجه بیشتری به وضع امروز و آینده اش بشود (صحیح است) در سخنرانیهای اخیر جناب آقای نخست وزیر راجع به تعادلهای اقتصادی و بودجهای از قبیل تعادل در امر موازنه پرداختها و احتیاجات وارداتی کشور و غیره صحبت کردند. به طور خیلی اختصار باید گفت که اصولا تعادل در اقتصاد به تساوی نسبتها از نظر هم آهنگی عناصر و عوامل اقتصادی تعبیر میشود. نظریه تعادل در اولین وهله توسط علماء کلاسیک در قرن ۱۹ بیان شد که چون آنها پیوسته در اقتصاد اشتغال کامل را در نظر میگرفتند و این موضوع را واقعیت امر وفق نمیداد. لذا نظریه تعادل کلاسیک مفهومی نداشت و مقتصدین امروز نظریه تعادل کلاسیکها را یک نظریه مردود میدانند و امروزه در قرن ما نظریه تعادل اقتصادی با استفاده از روشهای تحقیق استقراء و قیاس به مفهوم تعادل نسبتهای اقتصادی جنبه واقعیت داده است و در بیان نظریه تعادل با استفاده از روشهای مختلف که برای اندازه گرفتن عوامل اقتصاد بکار برده میشود دقیقاً برآورد و محاسبه میشوند به ا ین دلیل است که بررسی تعادل اقتصادی بر اساس محاسبه و برآورد درآمد ملی و ماخذ تشکیل دهنده آن صورت میگیرد.
راجع به تعادل بودجه یعنی تعادل دخل و خرج دولت هم باید گفت که اصولاً مخارج دولت که یا به صورت مخارج مصرف و یا مخارج سرمایهگذاری است پس از جمع شدن با مخارج اقتصاد خصوصی مخارج کل اقتصاد را به وجود میآورد که در مقابل آن محصول ملی قرار دارد و از مقایسه محصول ملی و مخارج کل تعادل اقتصادی تعیین میشود ولی از آنجائی که ما دارای آمار دقیق مخصوصاً در مورد بخش خصوصی و محصولات کشاورزی نیستیم بنابراین محاسبه محصول ملی ما تقریبی است و هرچند که ارقام مخارج کل دقیق باشد نمیتوان واقعاً صحبت از تعادل چه در سطح کلی اقتصاد و چه در سطح بودجهای کرد بنابراین من انواع تعادلهائی که جناب نخست وزیر در سخنرانیهای خود ذکر فرمودند تا آنجا که فقط منظور خود ایشان بوده است یعنی نشان دادن یک حدودی از تعادل آنهم فقط در مورد اقلامی که ذکر فرمودند یعنی تراز پرداختها و احتیاجات وارداتی، با بین هزینههای اداره و هزینههای عمرانی، یا تعداد اشخاص که برای فعالیتهای اقتصادی باید آماده شوند و ظرفیت آموزش را کم و بیش قبول دارم والا همانطور که عرض شد از قبول تعادل در سطح اقتصاد به علت نداشتن آمار و روشهای اندازهگیری صحیح و در سطح بودجه به شرحی که معروض افتاد معذوریم بنابراین منظوری که ایشان داشتند از نظر بیان تعادلها شاید از نظر خودشان صحیح بود ولی وقتی ما آنها را در یک سطح تعادل اقتصادی و تعادل بودجه به نحوه علمی بررسی میکنیم میتوانیم بگوئیم که تعادلهای ایشان به دلایل فوقالذکر مورد قبول علماء اقتصاد نیست (عدهای از نمایندگان– صحیح است– احسنت).
مضافاً اینکه اصولاً امروز بودجهنویسان آن اهمیتی را که در گذشته به تعادل بودجه میدادند نمیدهند یک وقتی بود اگر یک نخست وزیری یک بودجهای را به مجلس میآورد و بودجه اش متعادل نبود آن نخست وزیر سرافکنده بود ولی امروز اینطور نیست بنده باید خدمتتان عرض کنم که تعداد زیادی از بودجههای غیر متعادل امروز متعادل تر از بعضی بودجههای متعادل امروز است به همین دلیل است که در بسیاری از ممالک توسعه یافته با اینکه واقعاً میتوانستهاند بودجهها را به صورت متعادل در بعضی مواقع تقدیم کنگرهها و مجلسهایشان بکنند معذالک آنها را به صورت غیر متعادل تقدیم میکنند. روز یکشنبه ۱۳ بهمن بودجه کل کشور توسط جناب آقای نخست وزیر تقدیم ساخت مقدس مجلس شورای ملی شد، بودجه کل کشور در سال ۴۸ بالغ بر ۳۳۰ میلیارد ریال بودجه جاری ۷ /۱۱۲ میلیارد ریال تنظیم گردیده است، افزایش بودجه جاری ۴۸ نسبت به سال جاری در حدود یازده درصد است، برای اجرای هدفهای برنامه چهارم عمرانی سال ۴۸ بالغ بر ۹۷۶ میلیارد ریال در نظر گرفته شده است که به پرداختهای عمرانی است که در قانون برنامه عمرانی کشور به تصویب رسیده است و ۵ /۱۱ درصد نسبت به رقم مشابه سال ۴۷ افزایش نشان میدهد.
جناب آقای نخست وزیر در نطق خودشان مطالبی فرمودند که فوقالعاده حائز اهمیت است و از این نظر اینجانب از نظر اقتصادی مطالب را یک به یک موشکافی کرده و تا حد امکان نظر حزب مردم را به عرض حضار محترم و هیئت غایب دولت خواهم رساند (احسنت).
جناب آقای نخست وزیر در بدو فرمایشاتشان از سالی که برای بسیاری از کشورها با بحرانهای سیاسی و نظامی گذشت و همچنین ناراحتیهای اقتصادی که در اثر وضع طلا دو بار دنیا را متشنج ساخت یاد فرمودند. در این باره ما مطمئنیم تمام آقایان نمایندگان از بحرانهای سیاسی، نظامی و وضع بد طلا نیز ناراحتند و در این باره با جنابعالی کاملاً همه همدردیم شکر خدا را که امروز کشور ما دارای آن چنان رهبر هوشیار، دور اندیش و با شهامتی است که توانسته است کشور کهنسال ما را از ناراحتیهای سیاسی و نظامی برکنار دارد و آنچنان محیط آرامی به وجود آورد که تمام رهبران جهان تعجب نمایند (صحیح است – احسنت).
اجازه بدهید بنده از فرصت استفاده کرده خدمات شاهنشاه عالیقدر را در این مورد بخصوص بازگو کنم و اینجا با صدای بلند از طرف اعضای حزب مردم و ملت نجیب ایران از شاهنشاهی چنین عالیقدر سپاسگزاری کنم (صحیح است) دور اندیشی ایشان و اقدامات ایشان باعث شده که ما در این مملکت واقعاً نه بحران سیاسی و نه بحران نظامی و حتی میخواهم بگویم نه بحران مالی داشته باشیم (صحیح است) جناب آقای نخست وزیر درباره برنامه جهانی دهه توسعه سازمان ملل فرمودند (از هشت سال پیش که امیدهای بسیاری در مردم کشورهای در حال توسعه برانگیخته بود، سال گذشته این حقیقت را نشان داد که رسیدن به هدف رشد سالانه ۵% در سال ۱۹۷۰ دیگر برای اکثریت قریب به اتفاق آنان امکانپذیر نخواهد بود و رشد کشورها در حدود ۳% در سال بود که افزایش ۲ الی ۳% جمعیت در بسیاری از موارد اثرات محدود آ«را خنثی کرد بدین ترتیب با آنکه کشورهای صنعتی و پیشرفته جهان خود با مشکلات و بحرانهای تازه روبرو بودند شکاف موجود بین آنها و کشورهای در حال رشد بیشتر شده) در این باره باید دو موضوع عرض کنم:
اولا: طبق آمار داده شده در صفحه ۳۲ گزارش سالیانه بانک بین المللی ۱۹۶۸ رشد خالص اقتصادی (In Realterms) جمعاً از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۶ و همچنین درآمد سرانه در کشورهای صنعتی و کشورهای در حال توسعه بدین قرار بوده است: رشد خالص اقتصادی سالیانه ممالک صنعتی ۴/۴ درصد و رشد خالص در آمد سرانه آنها ۲ /۳ % بوده است. از طرفی رشد خالص اقتصادی سالیانه ممالک در حال توسعه ۷ /۴ درصد و رشد خالص درآمد سرانه آنها ۳ /۲ درصد بوده است بنابراین بطوری که ملاحظه میشود رشد اقتصادی در ممالک کم توسعه یافته ۳% درصد بیشتر از ممالک توسعه یافته بوده ولی شکاف بین این دو بعلت تقریباً دو مقابل بودن رشد جمعیت کشورهای عقب افتاده نسبت به کشورهای توسعه یافته بوده است. مخصوصاً باید یادآور شوم که رشد جمعیت در خاورمیانه بین ۱۹۵۰ و ۱۹۶۶-۳% بوده که از تمام نقاط دیگر دنیا بیشتر بوده است (صفحه ۴۷ گزارش ۱۹۶۸ بانک بینالمللی) از این لحاظ است که ما باید به رشد جمعیت در ایران توجه داشته باشیم.
ثانیاً در ششمین جلسه این گروه به ریاست تینبر گن که تشکیل شد، تعداد قابل ملاحظهای از همین کشورهای کم توسعه یافته رشد قابل ملاحظهای بین سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ داشتند و هم اینکه کم و بیش این رشد را در دهه بعدی خواهند داشت. این کشورها عبارتند از کره جنوبی، چین آزاد (تایوا) و تایلند و بین کشورهائی هستند که مطالعات سازمان ملل درباره آنها تمام شده است.
طبق مطالعات آقای تنبرگن و گروهش کره جنوبی بین ۶۵-۱۹۵۶ رشدی معادل ۹ /۵ درصد داشته است و بین ۶۶-۱۹۶۱ رشد اقتصادیش معادل ۵ /۸ درصد بوده و در سال ۱۹۶۶ به ۸ /۱۳ درصد رسیده است پس انداز در این کشور معادل ۲۰% محصول ناخالص ملی حساب گردیده است و بین ۶۶-۱۹۵۶ سالیانه بطور متوسط به صادرات این کشور ۲۶% افزوده شده است. باید اضافه کنم که در برنامه عمرانی دوم کره جنوبی رشدی معادل ۱۶% در نظر گرفته بودند که گروه به سرپرستی تنبرگن آن را به ۸ درصد تقلیل داد.
در کشور چین آزاد رشد اقتصادی از ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۵ نیز سالیانه معادل ده درصد در سال بوده است. علت این رشد سرمایه گذاری خارجی و داخلی نسبتاً زیاد و پس انداز حدود ۳۰% در آمد ملی بوده است. به علت کمبود مهارت بین کارگران و کارفرمایان رشد آتی ۷ و ۸ درصد برآورد شده است. صادرات این کشور طی ۱۳ سال اخیر از رشدی معادل ۱۳% در سال برخوردار بوده است.
کشور تایلند که آخرین کشور مورد مطالعه گروه بود در سالهای بین ۱۹۵۷ تا ۱۹۶۵ -۳ /۷ درصد رشد اقتصادی داشته و این رشد در سال ۱۹۶۶ به ۱۱ درصد رسیده است.
عامل اصلی این رشد وضع خوب صادرات و در نتیجه وضع مساعد ارزی و پس انداز و سرمایهگذاری قابل ملاحظه بوده است. بنابراین ملاحظه می فرمائید که تعدادی ممالک کم توسعه یافته وجود دارند که حتی بدون داشتن درآمد یک میلیارد دلاری از نفت یک چنین موفقیتهائی بدست آورده و یا بدست خواهند آورد و دارای یک چنین رشد اقتصادی باشند.
درباره رشد اقتصادی ۱۲% کشور عزیز ما باید عرض کنم که تمام ملت ایران در خورسندی نخست وزیرشان شریکند، ولی در این باره باید از خداوند مهربان جهت ارزانی داشتن یک سال خوب کشاورزی و از رهبر عالیقدر خود که در هموار نمودن راههای سیاسی و اقتصادی جهت رسیدن به اضافه درآمد حاصل از نفت از هیچ گونه فداکاری خودداری نکردند تشکر نمود (صحیح است). از آنجائی که اعضاء حزب مردم پیوسته فعالیت خدمتگذاران را هر قدر که باشد نادیده نمیگیرند اجازه میخواهم به نمایندگی از آنها نسبت به اضافه صادرات و اضافه تولیدات محصولات صنعتی و تأثیرات آن در درآمد ملی هر قدر که ناچیز باشد از رئیس دولت و همکاران محترمش تشکر نمایم (صحیح است).
اجازه بدهید کمی در مورد ثبات نسبی قیمتها در حدود ۵ /۱ درصد صحبت کنیم. این مطلب تا حدودی باعث خوشحالی است اگر ما این ثبات نسبی قیمتها را اضافه تولید محصولات صنعتی و اضافه تولید محصولات کشاورزی بدست آورده بودیم فوقالعاده جالب بود ولی وقتی که به ارقام وارداتی کشور و ذخیره ارزی آن نگاه میکنم ارزش این ثبات نسبی قیمتها تا حدود زیادی پائین میآید و ما را از ادامه وضع و تورم در آتیه میترساند. (دکتر یزدان پناه – به صورت مطلق نمیتواند به وجود بیاورد و همیشه به این کیفیت نیست) به صورت مطلق همانطوری که میدانید نمیشود.
واردات کشور از سال ۱۳۳۵ که مبلغ ۲۶۲۰۲ میلیون ریال بوده است در سال ۱۳۴۶ به رقم ۹۰۴۵۱ میلیون ریال رسیده است. اضافه واردات در این مدت ۱۱ سال به طور معدل سالیانه بالغ بر ۸ /۵۸۴۰ میلیون ریال شده است.
در حالیکه در این مدت یعنی از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۶ صادرات بدون نفت ما فقط از ۷۹۳۱ میلیون ریال به ۱۳۶۳۳ میلیون ریال رسیده است یعنی بطور معدل سالیانه فقط ۵۱۸ میلیون ریال بالا رفته است بنابراین مدت فشاری که از سال ۳۵ تا ۴۶ روی وضعی ارزی ما از نظر واردات و صادرات کشور بدون نفت آمده است بطور معدل سالیانه ۸ /۵۳۲۲ میلیون ریال بوده است. حتی کشورهای منطقهای هم پارسال پاکستان ۳ میلیون دلار و ترکیه ۲ میلیون دلار جنس به ما فروختند و ما فقط ۱۰۰ هزار دلار جنس به پاکستان فرستادیم متأسفانه تخمینی که برای سال ۴۷ و ۴۸ از واردات و صادرات زده میشود وضع را بهتر نشان نمیدهد (یک نفر از نمایندگان – آفرین) مثلاً بطوریکه میتوان تخمین زد واردات کشور تا پایان سال ۴۷- ۱۰۳۹۰۰ میلیون ریال و صادرات بدون نفت آن ۱۴۵۰۰ میلیون ریال است، بنابراین اگر شما اضافه صادراتی معادل ۸۶۷ میلیون ریال خواهید داشت از طرفی اضافه وارداتی معادل ۱۳۴۴۹ میلیون ریال و کسری ارزی (تفاوت بین اضافه واردات و اضافه صادرات) معادل ۱۲۵۸۲ میلیون ریال خواهید داشت (صحیح است) که بین سالهای ۴۵ و ۴۶ کسری ارزی شما ۱۳۹۸۹ میلیون ریال بوده و احتمال میرود کسری ارزی شما در پایان سال ۴۷-۱۲۵۸۲ میلیون ریال شود و در نتیجه شما معادل ۱۴۰۷ میلیون ریال از آن بکاهید ولی مع الوصف باید یک حمایت و خط مشی صحیح واردات صادراتی برای کشور اتخاذ فرمائید اگر این کار را نکنید من مجبورم با آقای (برگستورم Bergstorm) اکونومتریست مرکزتحقیقاتی منطقه آسیائی سازمان ملل که مامور بررسی وضع و رشد اقتصادی ایران برای ده سال آتی شده بود هم فکر شوم. ایشان عقیده دارند که در صورتیکه رشد اقتصادی مداوم ما ۷ درصد در ده آتی در نظر گرفته شود تفاوت بین پسانداز و کسری ارزی (البته وضع واردات و صادرات ما را در نظر میگیرند) در سال ۱۳۵۱ در حدود ۱۰۰۰ میلیون دلار میشود و به تدریج در سالهای بعد این تفاوت زیادتر میشود تازه بازپرداخت وامهای خارجی در محاسبه آقای (برگستورم ایشان عقیده دارند که در صورتی که رشد اقتصادی مداوم ما ۷ درصد در ده آتی در نظر گرفته شود تفاوت بین پس انداز و کسری ارزی (البته وضع واردات و صادرات ما را در نظر میگیرند) در سال ۱۳۵۱ در حدود ۱۰۰۰ میلیون دلار میشود و به تدریج در سالهای بعد این تفاوت زیادتر میشود تازه بازپرداخت وامهای خارجی در محاسبه آقای (برگستورم Bergstorm) منظور نگردیده با این حال به نظر نامبرده حفظ ۷ درصد رشد مداوم در آمد ناخالص ملی مشکل میشود (دکتر یزدان پناه – فرمودید تفاوت بین چی؟) عرض کردم تفاوت بین پس انداز و کسری ارزی. من خطر را یک طور دیگر هم میبینم که در اثر پیدا کردن کسری ارزی ما مجبور به قرض کردن بیش از پیش شویم و تازه اگر پسانداز کافی هم داشته باشیم نظر به کمبود ارز آن طوری که باید و شاید سرمایه گذاری نتوانیم بکنیم مخصوصاً که نوع سرمایه گذاریهای ما صنایع سنگین است و در سرمایه گذاری صنایع سنگین ما احتیاج مبرمی بارز خارجی داریم و همیشه نمیتوانیم روی اضافه درآمد نفت و ارز حاصل از آن بطوری که در یکی دو سال گذشته به علت بحرانی که در ممالک عربی نفت خیر پیدا شد حساب نمائیم بنابراین باید توجه خیلی دقیق به به وضع ارزی کشور بکنیم (صحیح است) مضافاً اینکه در مواقع کم شدن ارز قیمتهای داخلی بالا میرود و در نتیجه دوباره صادرات کم و واردات زیاد میشود و این وضع قدرت خرید مردم را مخصوصاً کسانی که در آمد ثابت دارند پائین میآورد لذا امیدوارم جناب آقای نخست وزیر دستور فرمایند تا درباره تعادل در امر موازنه پرداختها و احتیاجات وارداتی کشور دقیقاً مطالعه شود و کنترل شدید وارداتی و ارزی برقرار گردد و حتیالمقدور ارز ما در راه ورود ماشین آلات سازنده مصرف گردد تا انشاءالله در آتیه نیز دولتها بتوانند نوید داشتن ثبات قیمتها را به ملت ایران بدهند.
جناب آقای نخست وزیر فرمودند، پیشبینی میشود که اعتبارات بخش خصوصی در سال ۱۳۴۷ نسبت به ارقام مشابه سال گذشته ۱۶% و واردات کالا و خدمات آن نیز ۲۴% افزایش یابد. ما با بالارفتن متعادل اعتبارات و کم شدن هزینه تهیه آن موافقیم و امیدوارم که دولت حتیالمقدور سعی نماید همانطور که قبلاً نیز ذکر گردید واردات را بیش از پیش تخصیص به کالاهای سرمایهای دهد.
جناب آقای نخست وزیر خوشحالند از اینکه سرمایهگذاری بخش خصوصی تقریباً برابر با سرمایه گذاری بخش دولتی میباشد و میفرمایند این نکته که سرمایه گذاری بخش خصوصی تقریباً برابر با سرمایه گذاری بخش دولتی است میزان توسعه فعالیتهای این بخش و نقش مهم آن را در اقتصاد کنونی ایران نشان میدهد – ما بهیچوجه از این موضوع خوشحال نیستیم به نظر ما فعالیت سرمایهگذاری بخش خصوصی در کشوری که دارای اقتصاد آزاد است باید چندین مرتبه از سرمایهگذاری دولتی و خصوصی کشورهای با اقتصاد آزاد و مترقی جهان بیاندازیم مقدار سرمایهگذاری بخش خصوصی آنها را چندین مرتبه بیشتر از سرمایهگذاری بخش دولتی آنها میبینم. (خواجه نوری – توجه بفرمائید از لحاظ مقایسه سنوات پیش سطحشان بالا آمده) به نظر بنده اگر دولت ما محیط را آماده کند، سرمایهگذاری خصوصی چندین مرتبه بالا خواهد رفت و روزگاری خواهد رسید که سرمایهگذاری خصوصی ما به مراتب از سرمایهگذاری دولت بیشتر خواهد شد.
جناب نخست وزیر فرمودند که بخش خصوصی باید به وظائف و مسئولیتهای خطیر خود و اثرات عملیاتی که انجام میدهد در مجموعه اقتصاد کشور آگاه باشد و در هر مورد فعالیتهای خویش را با اصول و ضوابط برنامههای عمرانی و سیاستهای اقتصادی پولی و ارزی مملکت تطبیق دهد.
در جواب جناب آقای نخست وزیر باید عرض کنم که بخش خصوصی دنبال سود میرود و علاقمند به فعالیت و استفاده بردن است. این دولت است که باید سیاستهای اقتصادی، پولی و ارزی مملکت را طوری طرح و تنظیم نماید که مجموعه این سیاستها عملا بزرگترین مشوق سرمایهگذاران در امر سرمایه گذاری باشد آیا شما با سیاستهای اعتباری غلطی که دارید و بانک کشاورزی شما در عرض تقریباً ۲۸ سال یعنی از بدو تأسیس سال ۱۳۱۲ تا پایان آبان ماه ۴۷ فقط تعداد ۲۸۱۵۴۶۶ وام به مبلغ ۳۷۶۵۶۴۷۹۵۰۵ ریال اعطاء نموده یعنی فقط ۷ /۳ برابر سرمایه فعلی خود (این بانک به طور معدل از بدو تأسیس تا پایان آبان ماه ۴۷ سالیانه ۱۳۴۵۹۴۵۶۹۶ ریال به متقاضیان وام پرداخت نموده است) و یا بزرگترین بانک توسعه صنعتی شما که از بدو تاسیس تا پایان ۳۱ شهریور ۴۷ ۲۶۶ فقره وام به مبلغ ۱۰۶۴۴۹۸۵۲۵۲ ریال را تصویب نموده و جمع سرمایهگذاریهایش حدود ۴۰ فقره و به مبلغ ۱۰۳۳۶۰۰۰۰۰ ریال میباشد انتظار دارید بخش خصوصی بیش از این فعالیت نماید؟ خلاصه شما با سرمایه پرداخت شد ه تا پایان اسفند ۴۶ بانکهای تخصصی از قبیل بانک اعتبارات صنعتی ۴ /۱۷۹۸ میلیون ریال و بانک توسعه صنعتی ۷۲۰ میلیون ریال و بانک کشاورزی ۲ /۹۳۳۴ میلیون ریال و بانک رهنی ۳۷۰۰ میلیون ریال یعنی جمعاً ۶ /۱۵۵۵۲ میلیون ریال یعنی حدود ۱۹۵ میلیون دلار چکار میتوانید انجام دهید یعنی شما در حقیقت میخواهید با در نظر گرفتن حدود ۷ دلار اعتبار برای هر فرد ایرانی وضع صنعت، کشاورزی و ساختمانی او را دگرگون سازید و این کار خیلی مشکل است. مطمئن باشید که اگر جنابعالی زیر بنای اقتصادی این مملکت را درست نمائید و برنامههای اقتصادی، اجتماعی و مالی خود را با سرمایهگذاری بیشتر سرمایهداران تطبیق دهید، بدون شک نتایج بهتری خواهید برد. (عدهای نمایندگان – احسنت).
جناب آقای نخست وزیر یکی از مواد اصلی انقلاب شاه و ملت برنامه اصلاحات ارضی است حال که کار این برنامه به اینجا رسیده است سعی بفرمائید که از این به بعد اداره اصلاحات ارضی به هر نحوی که میتواند کشاورزان آزاد شده کشور را تربیت، کمک، تشویق بهم کاری و سرمایهگذاری نماید. (صحیح است).
بطوریکه میفرمائید توسعه سریع کشاورزیتان تا حدود زیادی فعلاً وابسته به ایجاد واحدهای بزرگ کشاورزی نیست علت آن اولا این است که کشاورزان شما که ۹۹% آنها دارای کشاورزی کوچک میباشند بعلت شرایط مختلف از قبیل آب و هوا و زمین به صورت پراکنده کشاورزی مینمایند و فواصل واحدهای تولیدی آنها زیاد و از بازارهای تهیه مواد اولیه و بازارهای فروش محصولات خود دور هستند (بدرصالحیان – چرا میگوئید مملکتتان، کشاورزیتان، کشاورزانتان چرا خودتان را هم قاطی نمیکنید؟ بگوئید مملکتمان، کشاورزانمان) ما همه برادریم، همه یک هدف داریم همه ما یک گروه هستیم (صحیح است) یک ملت هستیم، ۲۵۰۰ سال اینطور بودهایم و ۲۵۰۰ سال یا بیشتر هم اینطور خواهیم بود (احسنت – احسنت) برای آنکه شما بتوانید واحدهای بزرگ کشاورزی به وجود بیاورید باید یا زیر سدهای فعلی اینکار را انجام دهید یا اینکه از آب رودخانههای جاری استفاده نمائید یا آنکه بالاخره آب را از محلهای مختلف بوسیله چاههای عمیق بدست آورده و بوسیله لوله بیک نقطه بیاورید و کشاورزی بزرگ انجام دهید حال ببینم امکانات تولید آب ما در حال حاضر چیست بطوری که طبق گزارش هفتمین جلسه کنفرانس منابع توسعه آب آسیا و خاور دور و سازمان ملل که در ۲۶ سپتامبر ۱۹۶۶ در کنبرای استرالیا تشکیل شد ما فعلاً دارای پنج سد مخزنی به ظرفیت ۵۵۰۰ میلیون متر مکعب هستیم که فعلا در حالت بهره برداری است و سه سد مخزنی دیگر در حال ساختمان داریم که ۱۶۰۰ میلیون متر مکعب ظرفیت آنها هست پنج سد مخزنی دیگر هم داریم که طرحهایشان آماده شده و ظرفیت آنها ۳۸۰۰ میلیون متر مکعب است و جمعاً ده هزار و نهصد میلیون متر مکعب آب از منابع به اصطلاح سد ما میتوانیم در اختیار کشاورزان بگذاریم ضمناً ما چهل و پنج هزار قنات چهل هزار قنات دایر است و در حدود ده هزار میلیون متر مکعب آب تولید میکند و ضمناً مطالعه آبای تحت الارضی که در ۲۰ نقطه از کشور برای ۴۷۰۰۰ میل مربع انجام دادهایم و تماماً نمیتواند یک پشتوانهای برای اجرای نظر جناب آقای نخست وزیر باشد. مضافاً ۲۴۵۰ چاه عمیق و ۲۵۱۰ چاه نیمه عمیق داریم اینها هم بطور پراکنده میباشند و برای مصرف شهرها و کشاورزی آب تهیه میکنند (مهندس عترت- این آمار را از کجا بدست آوردهاید؟) از هفتمین کنگره آب که در ۲۶ سپتامبر ۱۹۶۶ در استرالیا منتشر شده است برای توسعه سریع کشاورزی (مهندس صائبی- آقای دکتر نماینده ایران هم شرکت داشته است؟) سئوال شد نماینده ایران حضور داشته، بله نماینده ایران هم بوده است (فضائلی– این آماری است که نماینده ایران داده است) بنده عرض کردم برای توسعه سریع کشاورزی ایران آقایان باید اول به وضع این ۹۹ درصد کشاورزان فعلی رسیدگی بکنند و یک تکلیف برایشان معین بکنند تا امکانات توسعه کشت برایشان به وجود آید ضمناً اگر میخواهید از سدها برای کشاورزی استفاده کنید مانعی ندارد ولی به نظر من اول آن چیزی که دارید حفظش بکنید بهترش بکنید، توسعه اش بدهید بعد بروید دنبال چیزهائی که ندارید و به نظر من این خط مشی توسعه تولیدات کشاورزی بر آن مبنائی که آقایان در نظر دارید فعلا با عرایضی که کردم صد در صد امکان پذیر نیست بنده توضیح میدهم که توجه خاص به وضع کشاورزی فعلیتان بکنید ضمناً گر پولی داشتید و فرصتی داشتید و کارشناسی داشتید برای واحدهای بزرگ هم تخصیص بدهید. حال که صنایع جدید ذوب آهن، پتروشیمی، گاز، ماشین سازی، آلومینیوم، صنایع اتومبیل، تراکتور و غیره در کشور ما به وجود آمده است دولت باید سعی نماید از تمام فرصتها استفاده کرده برای رشد بیشتر تولیدات صنعتی اقدام نماید انواع فعالیتهائی که دولت میتواند در این زمینه انجام دهد زیاد است که به توسعه وضع صنایع ایران و کمک به رشد بیشتر تولیدات صنعتی و صادرات محصولات خواهد کرد. بنده پیشنهاداتی دارم برای اینکه این هدف زودتر و بهتر بدست بیاید این جا به عرض همکاران محترم میرسانم. در ایران صنایع نوبنیاد است و اینها احتیاج به کمک و حفاظت دارند تا قیمت واحد محصولاتی را که تهیه میکنیم پائین باشد از این نظر باید مواد خاصی که در اختیارشان گذاشته میشود حداقل قیمت را داشته باشد. این مواد خام را آقایان چون به علت گرفتاریهای مالی در فصل معین نمیخرند. گران میخرند و طبعاً همین خریداری با قیمت گران منعکس میشود.
روی واحد تمام شده و اگر ما هدفمان توسعه صادرات محصولات صنعتی باشد اینجاست که میبینیم نمیتوانیم این کار را خوب انجام بدهیم بنابراین بنده توصیه میکنم یک بانک اعتبارات صنعتی جهت خریداری مواد اولیه برای کارخانجات به وجود بیاید (مرتضوی – بانک ملی این کار را میکند) ولی بنده باید خدمتتان عرض کنم بانک ملی با وضعی این کار را انجام میدهد که تعداد زیادی از کارخانجات ما را تصاحب کرده و اگر بیش ز این به این رویه غلط ادامه دهد تعداد زیادی از بخش خصوصی توی حلقوم بانک ملی قرار میگیرد (مهندس صائبی – بانک ملی ایران است) و خورده میشوند. بانک ملی ایران را هم عرض کردم به حساب سود و زیان و ترازنامههای ده سال اخیرش و خریداریهای کارخانهها و تصاحبهائیکه در بخش خصوصی کرده رسیدگی نمائید همه با من هم عقیده میشوید (مرتضوی – این مال دوران قدیم است که مدیریت صحیح نداشتهاند) البته مدیریت بهتر شده و منهم به مدیریت معتقدم ولی نوز نواقص زیاد است. دوم تغییر قانون تجارت به نحوی که ما بتوانیم شرکتهای سهامی به معنای واقعی به وجود بیاوریم. شرکتهای سهامی که امروز دارید بین سه برادر و پدر یا سه تا رفیق است، این نوع شرکت سهامی نمیتواند پشتیبانی قوی و نیرومند برای اقتصادی ما باشد (صحیح است – احسنت) بیائید قانون را بررسی کنید و طوری تنظیم بکنید ک شرکتهای سهامی به معنای اخص به وجود بیاید تا روزی شما و بچههایتان بتوانید افتخار کنید از اینکه صادرات ما توانسته است در بازارهای بینالمللی راه پیدا کند (احسنت) بنده یک پیشنهاد دیگری دارم و امیدوارم دولت این را مورد توجه قرار بدهد تعداد زیادی از جوانها و پیران ما دارای یک طرحهائی صنعتی و سود آور هستند که اینها به علت نداشتن امکانات مال و به علت نداشتن وسیله نمیتوانند اعتبارات مالی بگیرند و این اعتبارات را در راه سرمایهگذاری با سرمایه گذاری مختصر خودشان تلفیق داده و یک واحدهای صنعتی به وجود بیاورند بنده میخواهم پیشنهاد بکنم شما یک بانک صنعتی اعتباری به وجود بیاورید برای کسانی که طرحهای صنعتی سود آور دارند ولی پول ندارند و میخواهند این طرحهای سودآور را عملی نمایند. تا آنکه این بانک پس از آنکه تشخیص داد که این طرحها از نظر اقتصادی، مالی و فنی سودآور است به صاحب طرح تمام سرمایه لازم را بدهد. بعد بانک در طول مدت از سود حاصل از آن سرمایه گذاری اصل و بهره وامش را پس بگیرید و در نتیجه واحدهای جدید صنعتی به وجود بیاید. این کار تازگی ندارد در انگلستان شروع کردهاند و نتیجه خیلی خوب هم گرفتهاند. در بعضی از ممالک کم توسعه یافته هم این کار را کردهاند و نتیجه خوبی گرفتهاند و البته خود طرح به جای وثیقه است و اگر بخواهید اسمش را بدانید همان Hire pur chasing-Loan است چهارمین پیشنهادی که دارم راجع به وضع بورس این مملکت است یک سال است که ما دارای بورس شدهایم، اولاً من واقعاً از این اقدام دولت تشکر میکنم که به فکر تشکیل بورس افتاد و برای اولین دفعه به بدن اقتصاد بدون قلب ما یک قلب کوچکی داد بنده به فعالیت این بورس در سال گذشته رسیدگی کردم دیدم که در این بوس که برای بخش خصوصی و تسریع در امر سرمایهگذاری و جمع شدن پساندازها و بکار افتادن آنها در راه سرمایهگذاری و جمع شدن پساندازها و بکار افتادن آنها در راه سرمایهگذاری به وجود آمده میبینیم که از ۴۲۵۸۲ سهمی که در این بورس به فروش رفته فقط پنج سهمش مربوط به بخش خصوصی است و آنهم سهام نفت پارس است از ۱۱۵ میلیون تومان معامله فقط ۲۸۰۰ تومانش مربوط به بخش خصوصی است (دکتر یزدان پناه – شما سهم بانک توسعه صنعتی را بخصوصی نمیدانید؟) نه، برای اینکه سرمایه دولت درش کار میکند و برای اینکه اصولا ین بانک را مأمور تأسیس این بورس کردهاند و خودش برای اولین دفعه مجبور بود مقداری از سهامش را بیاورد و بفروشد و این کار را راه بیندازد و بخش خصوصی که نفت پارس باشد پنج سهم را به مبلغ ۲۸۰۰ تومان فروخت (دکتر الموتی –راه حلی که پیشنهاد میفرمائید چه هست؟).
اگر توجه میفرمودید جناب آقای دکتر الموتی و با جناب آقای مهندس ارفع صحبت نمیکردید سه موردش را عرض کردم بعداً صورت مذاکرات را مطالعه بفرمائید. پنجم، بانک توسعه صنعتی باید بوجود بیاید برای فروش محصولات صنعتی، یعنی چه، یعنی آقایانی که امروز روبروی بنده نشستهاند و ماشاءالله تعدادشان زیاد است رفتهاند از دولتهائی کارخانه خریدهاند که این دولتها برای فروش کارخانهها اعتبارات طویل المده با بهره کم دادهاند. مثلاً ۱۵ ساله با بهره ۵ /۲ درصد شما کارخانه تراکتور رومانی را به این علتی که واقعاً بهترین نوع کارخانه در دنیا بوده نخریدید (عدهای از نمایندگان – صحیح است) میدانید چرا خریدهاید؟ برای اینکه اعتبارات فروش شما با وضع خرید شما میخواند (عدهای از نمایندگان – صحیح است) بنابراین چرا از آن فلسفه خود ما استفاده نکنیم، بیائیم یک بانک صنعتی درست کنیم که اعتباراتی به خریداران محصولات صنعتی بدهد که ما بتوانیم در این دنیای آزاد و در بازارهای بینالمللی مثل سایرین رقابت کنیم اگر میخواهید صنایع نوبنیاد شما جان بگیرد، رونق بگیرد باید کمکش کنید، کمک اعتباری بکنید در مدت زیاد و طولانی و این کمک را هم پس بگیرید (دکتر اسفند یاری با سودش) بله با سودش ولی محصول صنعتی خود را بفروشید که صادرات غیر نفتی از ۸ درصد کل صادراتتان بیشتر بشود و همیشه دست و دلتان نلرزد (دکتر الموتی – توجه بفرمائید. ما دلار نمیدهیم، کالا میدهیم و در مقابلش کالا میگیریم) کاش من وقت داشتم و وارد این بحث میشدم. کالا به کالا، قبول دارم ولی کالائی که میدهید همان کالا قیمت دارد، ارزش دارد پول است این کارخانه که شما میخرید برای شما خوبست، صرف دارد اگر پول نقد میخواست با بهره شش درصد یا هفت درصد از چکسلواکی نمیخریدید میرفتید از انگلیس، امریکا یا آلمان که کالایش بهتر است میخریدید (دکتر الموتی – مصلحت ملت ایران اینست که کالا بدهد و کالا بگیرد). بانک توسعه صادرات برای محصولات صادراتی غیر نقدی باید تاسیس شود. ششم، شما صادرات بزرگتان بعد از نفت – قالی، پنبه و محصولات خشکبار است، اینها را بیائید یک بانکی برایش تشکیل بدهید که بتوانند بر مبنائی که عرض کردم محصولات صادراتی شما را به فروش برسانند، این بانکهائی را که پیشنهاد میکنم باید مامور بشوند که اطلاعات بینالمللی را در اختیار تولید کنندگان و صادر کنندگان بگذارند و این باید بطور اخص به استانداردیزه کردن محصولات و توسعه صادرات کمک بکنند. (صحیح است). جناب نخست وزیر فرمودند بدیهی است کد دولت همواره مراقبت کامل در برقراری تعادل وضع ارزی کشور داشته و خواهد داشت در این سال درست است که منابع ارزی لازم تامین گردیده است ولی با قرض و آنهم قرض خارجی ما با قرض خارجی در صورتیکه شما تمام امکانات داخلی را از نظر بهره برداری صحیح از عوامل اقتصادی به کار برده باشید و بعد کمبود ارزی خود را فقط به جهت سرمایه گذاریهای با بازده بیش از بهره وام تامین نمائید مخالفتی نداریم ولی در حالیکه سالیانه حدود یک میلیون دلار از نفت عاید مملکت ما میشود و باز میبینیم قسمتی از قرض خارجی در اصل به منظور پرداخت دیون حاصل از واردات لوکس میشود، ما ناراحت میشویم.
این ناراحتی مخصوصاً زیادتر میشود موقعی که ما در صورت وام گیرندگان از بانک بینالمللی در سال ۱۹۶۸، کشور خودمان را با گرفتن ۴۷ میلیون دلار بین کشورهای آسیائی و خاورمیانه سوم و بین تمام کشورها هشتم میبینیم (گزارش سال ۱۹۶۸ بانک بینالمللی صفحه ۶) یا آنکه موقعی که موازنه پرداختها را در شش ماهه اول ۱۳۴۶ و شش ماهه اول ۱۳۴۷ مقایسه مینمائیم، میبینیم که دریافتیهای جاری موازنه ارزی در نیمه اول سال جاری به ۸ /۵۵۹ میلیون دلار بالغ گردیده و نسبت به دوره مشابه سال قبل هم ۴ /۱۲ درصد افزایش داشته ولی این افزایش نتیجه ۱ /۱۱ درصد افزایش دریافتهای بخش نفت و فقط ۶ /۵ درصد افزایش صادرات کالا و ۱ /۳۱ درصد افزایش صادرات خدمات نسبت به ارقام مشابه سال قبل بوده است. از طرفی پرداختهای جاری موازنه ارزی کشور طی دوره مورد گزارش به ۵/ ۸۰۷ میلیون دلار بالغ گردیده و نسبت به دوره مشابه سال قبل ۳۹ درصد افزایش نشان داده است و افزایش مزبور بیشتر به واسطه ۸ /۳۹ درصد افزایش فروش ارز و استفاده از وام و اعتبارات بلند مدت خارجی برای واردات کالا و ۴ /۳۴ درصد افزایش فروش ارز برای خدمات نسبت به ارقام مشابه سال قبل رخ داده است بنابراین با در نظر گرفتن اینکه شش ماهه اول سال قبل نیز ما پرداختهای جاری مان ۷ /۵۸۰ میلیون دلار بوده است، چطور میتوانیم قبول نمائیم و مطمئن باشیم که دولت همواره مراقبت کامل در برقراری تعادل وضع ارزی داشته و خواهد داشت.
بله جناب آقای نخست وزیر بنده صد در صد با جنابعالی موافقم که طبیعت برنامههای بزرگ اقتصادی ایران چنان است که باید از تنظیم سیاستهای اقتصادی، پیوسته مراقب ایجاد تعادلهای لازم خاصه در مورد وضع ارزی، ثبات نسبی و قیمتها بود ولی با آماری که ارائه شد آیا جنابعالی به نحو احسن وظیفه خود را در موارد بالا انجام دادهاید؟
جناب آقای نخست وزیر ما نیز با شما کاملاً موافقیم که شاهنشاه آریامهر همیشه باعث سربلندی کشور خودشان بودهاند و پیوسته سعی نمودهاند که ملت خود را بیش از پیش به کشورهای خارجی معرفی نمایند. (صحیح است) ما اضافه میکنیم که حتی در دولت شما ایشان به خرید کارخانجات ارزان قیمت و پیدا کردن بازارهائی برای محصولات صنعتی شما شخصاً اقدام فرمودند. (صحیح است) ما و ملت سپاسگزار ایران همیشه تا عمر داریم از رهبریها و ارشاد پدر تاجدارمان متشکریم و اگر روزگاری بنا بشد بیش از این خدمتگذاری کنیم این افتخار را با خورسندی میپذیریم و مطمئن هستیم که رضایت خاطرشان را بدست خواهیم آورد. آیا جنابعالی و رفقایتان چنین احساسی در خود میکنید؟
دولتها از وصول بیشتر مالیات به خود میبالند و هر قدر که مقدار مالیات وصول شده بیشتر باشد به دیگران بیشتر فخر میفروشند. ولی باید در نظر داشت که اضافه وصولی مالیات باید با قدرت پرداخت مالیات مردم تطبیق داشته باشد و اگر شما ۳۲ درصد از درآمد مردم را از دستشان میگیرید آیا این ۳۲ درصد وصولی را طوری سرمایهگذاری میکنید که بالمال در آتیه برای او ایجاد درآمدی بیش از ۳۲ درصد بنماید؟
جناب آقای نخست وزیر آیا فروش اوراق قرضه ایران در آلمان فدرال نشانه ثبات اقتصادی کشور یا نشانه اعتماد به رهبری شاهنشاه و به پشتیبانی درآمد ثابت ۱میلیارد دلار حاصل از فروش نفت است؟ من و همکارانم در این مجلس انتظار روزی را میکشیم که اوراق قرضه ایران با پشتیبانی ارز حاصل از فروش محصولات صنعتی غیر نفتی و کشاورزی ایران باشد. (صحیح است).
جناب آقای نخست وزیر، اعضاء حزب مردم و گمان کنم تعداد زیادی از مردم شریف ایران هنوز از منشور انقلاب اداری ایران در جهت بهتر نمودن تشکیلات مؤسسات دولتی، اعمال مدیریت صحیح، دادن اختیارات لازم در مقابل مسئولیتها، رفع تبعیض، برطرف نمودن بوروکراسی، از بین بردن تمرکز کارها در مرکز، داشتن یک سیستم اداری صحیح استوار بر پایه تشویق و تنبیه بر مبنای عدالت، تقسیم کار صحیح، گماردن آنها به کارهای خارج از تخصص آنها و بالاخره نداشتن مؤسسات آموزش صحیح جهت تربیت کارشناسان سازمان و مدیریت، اندازه گیری کار، روشهای مؤثر انجام کار و بایگانیهای جدید و غیره آثاری ندیدهاند. هنوز ۴۰% کارمندان غیر فنی غالب دستگاههای دولت زیاد است تعداد خدمتگذاران نسبت به کادر اکتیو فوقالعاده زیاد است در سازمان مرکزی شرکتهای وزارت اقتصادی در مقابل تقریباً هر دو نفر کارمند یک خدمتگذار است با این وضع چطور میتوانید ارزیابی کار کارمندان را انجام دهید؟
اینجانب امیدوارم که جنابعالی در انجام این کار که یکی از مواد انقلاب شاه و ملت است بیش از پیش موفق باشید بدانید روزی که در کار اداری موفق بودید درکار نخست وزیر یتانهم موفق خواهید بود (صحیح است).
من امیدوارم که به طور جدی دولت تحقیق را در تمام شئون اقتصادی، اجتماعی، فنی، کشاورزی، صنعتی، تجارتی و عملی توسعه داده روزی پیش آید که ما نه تنها نتایج تحقیقاتمان را بتوانیم به دیگران بفروشیم یا بدهیم بلکه بتوانیم دانشمندانی را به دنیای علم امروز تقدیم داریم در اینجا بد نیست یاد آورد شوم که تعداد زیادی از محصلین ایرانی در امریکا و اروپا مشغول تحقیقات علمیهستند که اگر دولت با تدبیری خاص با ین ایرانیهای تحصیل کرده مقیم خارج تماس بگیرد باور بفرمائید در صورتیکه همین قدر دولت بتواند حقوق نسبتاً مکفی به آنها بپردازد که مخارجات آنها را تأمین نماید خواهند آمد ما مطمئنیم که آنها شاه و مملکت خود را همان قدر که شما و ما دوست داریم دوست دارند و نسبت به ما در وطن وفادار و همیشه خدمتگزارند (صحیح است) جناب آقای نخست وزیر بنده یکی از کمترین آنها هستم که با ده هزار تومان حقوق ماهیانه یک زن و دو بچه را برای خدمت به شاه و کشورم از دست دادم و با حقوق ۹۶۰ تومان در کشورم ۱۲ سال پیش شروع به کار کردم و آنها مرا گذاشتند و رفتند (ناطق در این موقع به گریه افتاد) درباره زلزله خراسان و سیل اخیر خوزستان و فارس باید بگویم که دولت باید همیشه آمادگی کامل داشته باشد. به نظر من قهر طبیعت دشمنی است که پیوسته به لشگر آرامش و خوشبختی ملتها شبیخون میزند و دستگاههای مسئول دولتی باید شب و روز بیدار و آماده باشند که تا توسط این دشمن قهار بی انصاف غافلگیر نشوند من شاهد ناراحتی همکاران ارجمند مخصوصاً مسئولین امر در مورد لحظات ناگوار بودم و امیدوارم که ما در آتیه از این ناراحتیها کمتر داشته باشیم.
جناب آقای نخست وزیر در جای دیگر میفرمایند مراقبت کامل بر شرایطی که رشد اقتصادی ایران را امکانپذیر ساخت و نیز همکارای بخش خصوصی و دولتی موانعی را که طبعاً در راه رسیدن به هدفهای عالی اجتماعی و اقتصادی کشور پدید میآید به مقیاس وسیعی برطرف ساخت ما صراحتاً باید عرض کنیم که دولت مخصوصاً باید اقداماتی کند که بیش از پیش جلب نظر و اعتماد مردم را بنماید و با اختیارات و امکاناتیکه مجلس شورای ملی بی دریغ در اختیارش گذاشته است سعی نماید خدمتگزاری صدق، رفیق، بدون بغض و بدون حسد باشد. مضافاً خود دولتیها در آتیه نیز باید همکاری و صمیمیت زیادتری نشان دهند و دیگر لازم نباشد که وقت استانداران صرف میانجیگری بین روسای ادارات شود و سازمان مسکن از ورت اصلاحات ارضی و وزارت اصلاحات ارضی از وزارت منابع طبیعی و قس علیهذا شکایت داشته باشند. اگر شما دریافت میخواید منزل مردم را و در زرند کرمان باغ مردم را به غلط بنام خودتان ثبت بدهید، نباید انتظار همکارای داشته باشید.
در مورد اینکه در بودجه ۴۸ پرداخت کلیه اوراق قرضه دفاعی که سر رسید آن فرا میرسد تامین شده و همچنین سه میلیارد ریال برای اجراء قانون استخدام کشوری اعتبار در نظر گرفته شده و مخصوصاً اگر در آمدهای بیشتری بدست آید مورد استفاده بودجه عمرانی قرار خواهد گرفت ما نیز خوشحالیم ولی در سال گذشته در همین مجلس شورای ملی بنا شد که دولت بودجه برنامه برای سال ۴۸ تقدیم کند ولی موفق نشده است. معالوصف ما همین قدر که میبینم دولت در سال آینده مصمم است که برای تعیین و تشخیص پراکندگی و گسترش عملیات و اعتبارات دولتی در کشور برای چهار وزارت خانه آبادانی و مسکن، آموزش و پرورش، بهداری و کشور برنامه توزیع استانی اعتبارات را اجراء کند و اجرای این امر را در لایحه بودجه سال آینده پیشبینی و به مجلس پیشنهاد کرده است خوشحالیم و باید عرض کنیم که در مارس ۱۹۶۷ بنا به پیشنهاد پریزیدنت جانسون کمیتهای مرکب از ۱۶ نفر اشخاص وارد به امور بودجه تشکیل گردید تا پیشنهادی برای تهیه بودجه امریکا تهیه نمایند. این ۱۶ نفر پس از مطالعه دقیق بودجه امریکا و سایر بودجههای کشورهای مترقی پیشنهاداتی برای جانسون تهیه نمودند که بعضی از آنها از این قبیل بود.
- ۱- یک بودجه واحد به جای بودجه ایکه در گذشته از سه نقطه نظر تهیه میشد تهیه شود.
- ۲- بودجه باید شامل تمام برنامههای دولت و سازمانهای آن باشد.
- ۳- حسابهای مربوط به هزینه و حسابهای مربوط به وامها باید تفکیک شود. در خاتمه پیشنهاد نمودند که روش Planning , Programing And Budgeting بکار برده شود. این روش قدری پیچیده است ولی دارای مزایای بسیاری است اینجانب پیشنهاد مینماید که مأمورین مسئول دولت ما این روش را تحقیقاً مطالعه و اگر میتوانند در تهیه بودجه مورد استفاده قرار دهند. جناب آقای نخست وزیر فرمودند گو اینکه بررسی عملکرد سال ۴۷ نشان میدهد که اقتصاد ایران در نخستین سال برنامه عمرانی چهارم از هدفهای متوسط سالیانه این برنامه پیشی گرفته است ولی باز بسیاری از مردم سئوال میکنند پس چرا تعدادی از طرح ای برنامه عمرانی سوم که انجام نگرفته و از نظر اولویت هم در رده اول در برنامه سوم قرار گرفته بود و در چهارم هم قرار گرفته شروع نشده است مثال شروع اسفالت راه نائین کرمان و شروع کار بعضی از راههای فرعی است. قول شروع اسفالت راه نائین کرمان به وکلای کرمان حداکثر تا اردیبهشت ماه گذشته داده شده بود ولی هنوز جز انجام کار مناقصه آن عملا کار دیگری شروع نشده است.
(در ساعت ده و ۲۵ دقیقه صبح آقای دکتر خطیبی (نایب رئیس) در پشت میز ریاست قرار گرفتند)
بخش خصوصی نسبت به استخراج منابع معدنی آنچنان که باید رغبتی نشان نداده است و علت اینست که اصولاً دولت حتی کمکهای محدودی را که به صاحبان صنایع خصوصی میکند به معدنکاران نمیکند. بانکهای توسعه راغب به دادن وام به معادن نیستند و آن به علت نداشتن وثیقه از طرف معدنکاران و مخارج نسبتاً زیاد راه سازی است شاید بهتر است دولت یک بانک مخصوص معدنکاران جهت کمک به آنها از نظر ازدیاد تولید و ازدیاد صادرات محصولاتشان تاسیس نماید، اینجا نیز وثیقه باید خود معدن، وسائل حفاری و راه باشد.
در لیست وامهای اعطائی بانک کشاورزی مشاهده شد تعداد چاههای حفر شده در هشت ماهه سال ۴۶ که ۱۱۲۸ بوده است متاسفانه در هشت ماهه سال ۴۷ به ۹۹۴ عدد رسیده و در حقیقت در عوض آنکه زیاد شود ۹ /۱۱ درصد هم کم شده است (گزارش فعالیتهای بانک و هشت ماهه سال ۴۷) این به علت آنستکه وزارت آب و برق بر مبنای گزارشات فرانسویها که اینجانب آن گزارشات را مطالعه نمودهام تعداد زیادی از مناطق جنوب را جزء مناطق ممنوعه یا محدوده قرارداده است در این مناطق به علت سیل، بالا رفتن مزد کارگران و حفر چاههای عمیق تعداد زیادی از قنوات خشک شده چون درود آب هم ندارد لذا وزارت آب و برق باید یک سلسله مطالعات عمیق تری در مورد منابع آبهای زیر زمین شروع و حتیالامکان سعی نماید با یک روش صحیح اجازه حفاری و نصب پمپ دهد به نظر من مناطق برق منطقهای وزارتخانه آب و برق در آتیه میتواند وسیله تبدیل موتور و پمپ را به الکتروپمپها فراهم نموده، قیمت برق را حتیالمقدور پائین و اعتبارات لازم را جهت تبدیل موتور پمپ تا پیاده کردن برنامه اصلی ملی شدن آبها، با کمک منابع اعتباری فراهم آورد.
ما از پی ریزی صنایع سنگین و سیاست صنعتی شدن کشور و استفاده از منابع معدنی که اکتشافات اخیر بنا بفرمایش جناب آقای نخست وزیر آینده درخشانی را هم دارد فوقالعاده خوشحالیم و با آنکه امید داشتیم دولت با اضافه درآمد قابل ملاحظهای که دارد رقمیبیش از ۸۷ میلیارد ریال مربوط به پرداختهای عمرانی سال ۴۸ نماید ولی باز معتقدیم اگر این ۸۷ میلیارد ریال واقعاً خوب خرج شود شاید بتوان رشد اقتصادی را در سطحی که شایسته کشور ماست نگهداشت. به علت کمبود ارز، مادر مراحل اول توسعه اقتصادی به صنایعی توجه داریم که جنبه صادراتی داشته باشد و بازده سرمایه گذاری آن قابل ملاحظه و زود هم بدست آید. از این نظر امیدواریم با در نظر گرفتن آنکه امروز حدود ۲۸۰۰ محصول پتروشیمیو گاز وجود دارد و تعداد قابل ملاحظهای از آنها حالت بازرگانی وجود دارد و تعداد قابل ملاحظهای از آنها حالت بازرگانی به خود گرفته است دولت ترتیبی دهد که در بسیاری از این شعبات با کمک بخش خصوصی سرمایه گذاری کند ودر تمام این سرمایهگذاریها از فکر توسعه امکانات صادرات فارغ نباشد ما باید هدف را طوری معین نمائیم که با تعادی صنایع محصولات مورد احتیاج داخل را تهیه نمائیم و به بعضی از صادرات جنبه حملهای بدهیم، به نظر من صنایع پتروشیمی، قالی، بسته بندی خشکبار، و پارچه بافی و صنایع انواع خودرو یا بعضی دیگر از انواع صنایع میتواند جنبه حملهای بگیرد. به نظر ما این سیاست غلط است که دولت کارخانه را بخرد و پس از مدتی با نفع یا ضرر به مردم بفروشد. به نظر ما بهتر است در همان وهله اول دولت سعی نماید در بیشتر سرمایهگذاریهای خود مردم را شرکت دهد. آقایان چاره ما زودتر بیدار شدن از همسایگانمان در این مورد است. باور بفرمائید مشکل نیست. سه سال قبل از این من به دعوت بانک بینالملل به آمریکا رفتم و به چشم خودم کارخانه فولاد سازی Lacklid steel plant را که آهن پاره را به صورت فولاد در میآورد دیدم ودر هیئت مدیره آن شرکت کردم و دیدم با آنکه در کنار راه آبی قرار گرفته و محل تقاطع راههای امریکا و راه آهن است و چند کیلومتر تا دریا راه دارد نمیتوانست با ژاپنیها که مقدار زیادی از سوخت و سنگهای آهن (Iron ORE) لازم خود را از امریکا وارد مینمایند و دوباره قسمتی از فولاد خود را به آن مملکت صادر مینمایند رقابت نماید تا به حائی که از سنای امریکا کمک خواست و سنا موافقت نکرد و مجبور شدند برای اولین مرتبه در تاریخ فولادسازی امریکا الکتریک فورنسهای ۸۰۰ تنی بگذارند تا قیمت تمام شده را پائین بیاورند و بتوانند رقابت نمایند. ژاپن با حقوق کمتر، کمکهای صادراتی دولت و دیسپلین بهتر توانسته بود سرمایه و تکنیک بالاتر را برای مدتی به زانو در آورد. این یک درس بزرگی است به شرطی که ما بفهمیم، قبول کنیم و مهمتر از همه عمل نمائیم (صحیح است – احسنت).
آقایان در صنعت کشاورزی ما باید تغییرات زیادی داده شود، آبی که در ایران به مصرف کشاورزی میرسد یکی از گرانترین آبهای جهان است.
اعتباراتی که کشاورز ایرانی استفاده مینماید فوقالعاده گران است ضمناً اخذ این اعتبار با مشکلاتی روبرو است که گاهی خندهآور است. کمک دولت مخصوصاً کشاورزی جنبه معامله یک تاجر درست حساب با یک تاجر بدنام را دارد. مشکلات اداری و قوانین پیچیده و انقلابی ما کشاورزان را به علت نفهمیدن آن گیج کرده و تا حدودی ترسانده است.
کمک، اعطاء بذر، کود، سمپاش و راهنمائیهای فنی به زارعین فوقالعاده کند و با امکانات زارعین ما تطبیق نمینماید و شرایط استفاده از این سرویسها فوقالعاده مشکل و برای آنها غیر عملی است. کارشناسان فنی که با زارعین تماس میگیرند در رشته تخصصی خودشان اطلاعات کافی ندارند.
عرض کردم آب گران است برای اینکه فعلاً از چاههای عمیق آب ۵ /۱ تا ۵ /۲ ریال متر مکعب تهیه میشود، شنیدهام برقهای منطقهای میخواهند این قیمت را تا حدود یک ریال بکنند، کمک بزرگی است ولی کافی نیست به نظر ما اگر وزارت آب و برق در مراحل اولیه قیمت را هم کمتر بنمایند به علت پیدا کردن مشتری بیشتر ضرر اولیه را جبران خواهد نمود.
درباره اعتبارات کشاورزی مسئولین میگویند که ما نرخ بهره ۶% میگیریم و این خیلی کم است. در حالی که بهر انواع اعتباراتی که میدهند بین ۶% و ۱۱% است.
حداقل بهره ۶% برای کارهای عمرانی و حداکثر بهره ۱۱% برای اعتبار در حساب جاری است.
در مقابل طرحهای خود بانک کشاورزی به حساب خودش فقط در مقابل مبلغ وام وثیقه میخواهد ولی معمولا چون کارشناس به علت آنکه اگر کم کارشناسی کند باید از حقوق خودش بپردازد نصف مبلغ وثیقه را قیمت گذاری مینماید لذا در حقیقت ۴ مرتبه وثیقه اخذ میکند. نسبت به بهرههای فوق الذکر باید یکی دو درصد هم برای حق کارشناسی، مخارجات سرسام آور محضر و سایر مخارجات متفرقه اضافه نمود.
حال که بهره وامهای بانک بینالملل بین ۱۹۶۷ و ۱۹۶۸ از ۶% کمتر و از ۴ /۱ ۶% بیشتر نبوده و خود شما وام ۲۲ میلیون دلاری کشاورزی برای دشت قزوین را در ۶% بهره گرفتهاید، میدانید که این بهرههای کشاورزی شما از پائینترین بهرهها نیست ولی سود حاصل از کشاورزی شما به علت هزینه زیاد تولید و برداشت کم در هکتار نسبتاً کم است و بهرهای که بانک کشاورزی شما میگیرد با هزینههای مربوطهاش سنگین است. در همین کشور خود ما بانک صادرات ایران که بانک بازرگانی است اعتبار در حساب جاری میدهد که بهره آن ۱۰% است نسبت به مبلغ استفاده شده از اعتبار، و ۲ /۱ در هزار است نسبت به مبلغ اعتباراتی که در حساب جاری بوده و استفاده نشده است. در حالیکه بانک کشاورزی شما ۱۱% بهره از مبلغ استفاده شده میگیرد و از باقیمانده اعتباری که کشاورز گرفته ولی از آن استفاده نمینماید، یک درصد میگیرد بنابراین یک چنین بانکی نمیتواند آنطوری که باید و شاید به زارعین کمک نماید. مضافاً به اینکه با یک بیلیون تومان سرمایه و کارها و مسئولیتهائیکه دولت پیش پایش میگذارد قادر به کمک قابل ملاحظه و حساس نیست. مملکت ما استثناء نیست ما نیز باید رشد اقتصادی را بر پایههای یک کشاورزی مدرن که تهیه کننده مواد اولیه صنعتی و خوراکی میباشد بنا بگذاریم به همین دلیل است که بانک بینالملل اگر بین سالهای ۱۹۶۱ و ۱۹۶۲-۵ /۷% از اعتباراتش را متوجه کشاورزی کشورها کرده بود در سال گذشته (۱۹۶۸) این اعتبارات را به ۱۸% رساند.
بانک بینالملل در سال گذشته کاری نمود که برای ما جالب است و آن این است که از طریق مؤسسات مالی ۱۸ کشور وامهای کشاورزی به کشاورزان کشورهائی از قبیل آرژانتین، لبویا، شیلی، برزیل، موراکو، پاکستان و غیره داد. ما نیز میتوانیم از این وامها استفاده نماییم. از آنجائیکه ممکن است بعضی از نمایندگان دولت فکر بفرمایند ممکن است بعضی از بانکها خصوصی بد عمل کنند و به پرستیژ اعتباری کشورمان در خارج لطمه بزنند، ما پیشنهاد مینمائیم بانک توسعه کشاورزیای بر مبنای بانک توسعه صنعتی ایران تشکیل دهید که بتواند به پروژههای کشاورزی صنعتی (Agro-Industry Projects) این مملکت کمک کند. این بانک بایستی طرحهای کشاورزی صنعتی تهیه و برای سرمایه گذاری بخش خصوصی ارائه نماید و در صورت لزوم خودش شریک شود.
به نظر من تماس ما با سازمانهای بین المللی که تحقیقات مختلفه کشاورزی را انجام میدهند به حد کافی نیست مثلاً انواع گندم و برنجی که از نوع جدید میباشد و از سال ۱۹۶۵ بدست بعضی از زارعین آسیائی رسیده است و توانستهاند بوسیله آنها مقدار محصول در هکتار را (مثلاً در هند، پاکستان و فیلیپین) یکی دو مرتبه بالا ببرند تازه تعداد محدودی از انواع آنها پارسال بدست ما رسید. مثلاً در حال حاضر واریته IR ۸ برنج و وریتههای مختلف گندمهای ساق کوتاه مکزیکی قابل ملاحظهای بدست آمده که اولی از سال ۱۹۶۶ و دومیاز سال ۱۹۶۵ بدست زارعین نقاط مختلف رسیده است (مهندس اسدی سمیع – آقای مهندس ما باید مطالعات محلی بکنیم مطالعات کشورهای خارج بدرد ما نمیخورد) اگر صبر میکردید به عرضتان میرساندم که این مطلب تا حدی درست است ولی بذوری که آوردند بذور فوقالعاده خوب بود و در نتیجه خوب هم دادند (مرتضوی- در خوزستان آزمایش شده و بذرش امسال توزیع میشود) IR ۸ بوسیله International Rice Institute in the Philippines بدست آمده و گندم ساقه کوتای مکزیک بوسیله Rockefeller Foundaion بدست آمده است. این مؤسسات ضمناً بذر قابل ملاحظهای برای ارزن، ذرت و سورگوم (Sorghomes) پیدا کردهاند که فوق العاده قابل ملاحظه است باید از اینها هر چه زودتر استفاده کنیم و اصولاً خودمان هم مرتباً در حال تحقیق باشیم تا بذور بهتری برای آب و هوای کشور خودمان بدست آوریم (مهندس اخوان – این کار را وزارت کشاورزی میکند) اینقدر اسم وزارت کشاورزی را نبرید با تمام ارادتی را که به جناب آقای دکتر زاهدی دارم ناچارم این موضوع را عرض کنم بنده را دعوت کرده بودند به سازمان برنامه وزیر کشاورزی نطقی کرد که برای ما بسیار جالب بود میگفت برای اولین بار موفق شدم که نقشه خاک ایران را به وجود بیاورم آنهم بر مبنای مطالعاتی که در ده دوازده سال اخیر روی خاک ایران شده. این مطالعات پراکنده بود جمعآوری کردیم و یک نقشه کلی خاک به وجود آوردم همانجائی که من نشسته بودم و گوش میدادم به حرفهای دکتر زاهدی یا دیک دکتر Adams آدامزی افتادم که در آمریکا متخصص خاک بود، او میگفت این خاک را اگر ازش برداشت بکنید سال به سال هم از نظر (Structure) عوض میشود حالا فکر بفرمائید هشت سال پیش از این دکتر زاهدی روی خاک یک مطالعاتی داشته و اینها را جمعآوری کرده و پیاده کرده روی نقشه و بر مبنای این نقشه خاک دستور داده بود که کودهای شیمیائی امسال پخش شود بنده خواستم عرض کنم جناب آقای مهندس اخوان این خاک اگر کشت رویش نشود تغییر میکند اگر کشت بشود نسبت به انواع کشت وضعش عوض میشود و نسبت به آبیاری و نسبت به تابش آفتاب و هوا و عوامل دیگر تابع تغییر و تحول است بنابراین این نقشههائی که ایشان تهیه کردهاند از نظر علمیهیچ ارزش ندارد فقط از نظر اینکه مطالعاتی را جمع آوری کردهاند بنده متشکرم و تشکرم به خاطر این است که دیگران که پیش از اینها بودند به فکر این نقشهها نیفتادند (مهندس ارفع – این نقشهها را کی تهیه کرده؟) جناب دکتر زاهدی وزیر کشاورزی. جناب آقای نخست وزیر در گزارش شما انتظار داشتیم که بیشتر به ریز مطالب میپرداختند من دلم میخواست در گزارشی که جناب آقای نخست وزیر اینجا دادند یک جوابهائی به سوالاتی که مطرح است میدادند و متاسفانه جوابی برای یک چنین سوالاتی ندیدم. یک چنین سوالاتی را آقای جانسن موقعی که بودجه را تقدیم پارلمان میکرد جواب داده بود. این سوالهای مثلا از این قبیل بود تا به حال چه کارهای جدید شده است ما واقعاً حق داریم بپرسیم از آقای نخست وزیرمان که از پارسال تا حالا در بخشهای خصوصی و دولتی چه مقدار کار به وجود آمده؟ ما چنین آماری را نشنیدهایم و ندیدهایم (دکتر الموتی – در برنامه چهارم هست) در برنامه چهارم فقط برنامه دولتی تان هست و فقط یک پروجکشن است و تحقیقی نیست ما کارهای یک سال گذشته را با آمار تحقیقی میخواهیم، میخواهیم بدانیم چه کارهائی در بخشهای خصوصی به وجود آمده؟ برنامه چهارم شما پروجکشنی است که شما بر اساس آمار ناقص کردهاید و من آنرا یک پروجکشن ناقص میدانم. آمار تحقیق را دلم میخواست بدانم، بنده میخواستم محققاً درآمد سالانه این مملکت را بدانم، درآمد سرانه ما در منابع بینالمللی کسانی که آمارهای سازمان ملل را مطالعه میکنند و استفاده میکنند میدانند در آمار بینالمللی درآمد سالیانه ما را ۱۷۸ و ۲۱۰ دلار ذکر کردهاند و من میدانم که با این رشدی که ما در این یکی دو سال داشتهایم حالا دیگر باید بالاتر از ۲۱۰ دلار باشد (مهندس صائبی – ۲۴۰دلار است) ولی متاسفانه دستگاههای دولتی ما یک آمار به منابع بینالمللی نمیدهند و این آمار جور واجور درمیآید. دلم میخواهد بعد از این آمار بدهند که در سال گذشته چند درصد تولید کار ساعت یک کارگر ایرانی که در بخش خصوصی یا دولتی کار کرده بالا رفته این را من میخواهم بدانم، من و امثال من میخواهیم بدانیم که در این یک سالی که گذشته و یک بودجه هنگفتی در اختیار دولت گذاشتیم واقعاً چه مقدار کار انجام شده، چند درصد از مردم ما از فقر مطلق در سال گذشته نجات پیدا کردند نگوئید ما فقیر نداریم در امریکا هم فقیر دارند با اینکه درآمد سالانه آنها ده مرتبه بیشتر از ماست ما نباید خجالت بکشیم خوب بود جناب آقای نخست وزیر میآید و یک چنین آماری را میداد اگر آمار ندارید بروید بودجه دستگاه آمار را زیاد کنید که سال دیگر بتوانید یک چنین آماری بدهید و این بودجه ی که امسال برای آمارتان تهیه کردهای ۲۰۹ میلیون ریال فوقالعاده ناچیز است بنده دلم میخواست بدانم بیکاری آشکارا و پنهان در اقتصاد ما چند درصد کاهش پیدا کرده جناب آقای نخست وزیر هم در گزارش خود تذکری راجع به این موضوع ندادند بنده معتقدم که جناب آقای نخست وزیر دستور بفرمایند یکی از کارمندان وارد به امور اقتصادی که به او اعتماد هم دارند بروند یک کتابی است به نام The Comrarative International Almanc که بوسیله آقایان Posner , Ernst نوشته شده و در ۱۹۶۷ در لندن و نیویورک به طبع رسیده است مطالعه نمیاد در این کتاب با استفاده از آمارهای سازمان ملل یک آمارهائی ذکر شده که بنده از ذکر آمارها مقایسهای که شده میگذرم فقط در این جا به چند مورد از آنها اشاره میکنم. در ایران جمعیت برای هر تخت در بیمارستانها آمار داده شده ۱۲۷۰۰ یعنی هر ۱۲۷۰۰ ایرانی برایش یک تخت در مملکت ما وجود دارد و باید به عرض برسانم که تعداد این تختها دریافت ما نسبتش بطوری است که حتی با مقایسه با این آمار بنده از ذکرش خجالت میکشم مصرف کالری روزانه هر فرد ۲۰۵۰ است، درصد با سواد از ۱۵ سال به بالا ۱۳ درصد است تعداد فارغالتحصیلان در ۱۰ هزار نفر یکی است تعداد تلفن در هزار نفر ۸ تا است مصرف سالیانه الکتریسیته برای هر یکنفر ۱۰۰ کیلو وات ساعت است بنده حتماً تقاضا دارم یکنفر را بفرستید این کتاب را مطالعه کند بنده فکر میکنم راهنمای خوبی برای ما خواهد بود (مهندس رافع – آقا به این هم اضافه بفرمائید که در امریکا بهر سه نفر یک اتوموبیل میرسد ما نمیتوانیم خودمان را مقایسه کنیم با کشورهائی که آنقدر سرمایه عظیم دارند و آنقدر جلو رفته هستند) جناب آقای مهندس ارفع خیلی متشکرم بنده در حضور شما عرض کردم که شما این کتاب را بخوانید نه اینکه با امریکا مقایسه بکنید بهیچ وجه (دکتر سعید – آقای ابراهیمی نه برای ۱۲ هزار نفر یک تخت نیست بلکه برای هر هزار نفر یک تخت هست برای اینکه ۲۷ هزار تخت است) خیر شما برای هر ۱۲۷۰۰نفر یک تخت درید و این آمار هم در سال ۱۹۶۷ طبع و نشر شده است (غلط است) پس آماری که به سازمان ملل راجع به بهداری دادهاید غلط است و بفرمائید درست کنید در خاتمه امیدوارم دولت در سال آتی نه تنها یک بودجه بهتر تنظیم کرده تقدیم ساحت مقدس مجلس شورای ملی نماید بلکه نکاتی را که گوشزد شد دقیقاً مطالعه و نسبت به رفع نواقص آن همت گمارد. به عرایضم با عرض تشکر خاتمه میدهم (احسنت).
نایب رئیس- خانم جهانبانی به عنوان موافق صحبت میکنند، بفرمائید.
بانو جهانبانی – با کسب اجازه از ریاست معظم مجلس شورای ملی، بل از شروع عرایضم در مورد بودجه اجازه فرمائید سالروز تاریخی هشتم اسفند را که مقارن با عید سعید قربان است به عموم ملت ایران تبریک عرض کنم (صحیح است) و موفقیت و قبول زیارت همه مسلمانان زائران خانه خدا را از درگاه احدیت خواستارم (احسنت) و تقارن این دور روز را باهم به فال نیک میگیرم، هشتم اسفند روز تساوی حقوق زن و مرد و برخورداری زنان کشور از این نهضت تاریخی است که بنا به اراده توانای شاهنشاه آریامهر به زنان تفویض و مرحمت شده است (صحیح است) به روح آزاد زنانی که عمری را در این راه تلاش کردند درود میفرستم و به مه مردم ایران تبریک میگویم زیرا زن رکن اساسی هر خانواده است (صحیح است) و همه خانواده ا از این موهبت برخوردارند. عالیترین نمودار و جلوه این موهبت عالی وجود مقدس علیاحضرت فرح پهلوی شهبانوی ایران است (صحیح است) معظم لها شبانه روز در کلیه امور مملکتی خاصه در امور خیریه نهایت توجه و سعی وجدیت را مبذول میفرمایند و همه مردم ایران مرهون و سپاسگزار مراحم خاصشان هستند هم چنین والا حضرت شمس پهلوی در مورد شیر و خورشید سرخ که امروز مورد توجه همه مردم جهان است (صحیح است) و والاحضرت اشرف پهلوی در مورد سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و سرکار علیه بانو فریده دیبا و خاندان جلیل سلطنت سرمشق جامع و بسیار عالی برای مردم ایران خاصه زان کشورند (صحیح است) هم اکنون ما زنان نیز به خاطر سپاسگزاری از این خدمت تاریخی علاوه بر رسیدن به امور خانواده و تربیت فرزندان در حزب ایران نوین در این مکتب سیاسی انجام وظیفه میکنیم، باشد که سپاس مراحم عالی آن شاهنشاه محبوب را بتوانیم بجا آوریم (احسنت).
و اما بحث درباره بودجه، میدانم که کار بسیار مشکلی است صحبت کردن در این جلسه که اختصاص به بحث درباره بودجه دارد زیرا مخالف گوئی کار بسیار آسان و جالبی است و حق گوئی تلخ است و بازاری ندارد اصولا روحیه بشر اینطور است که همیشه طالب شنیدن مطالبی است که جنبه مخالفت داشته باشد با وجود این چه تلخ و چه شیرین تقاضای توجه دارم (احسنت) در دنیائی که به واسطه بحرانهای سیاسی و نظامی دنیا آنچنان دچار بحران اقتصادی شده که کشورهای مترقی و صنعتی بزرگ ناچار شدند در کشورشان قیمتها را بالا ببرند و با اینکه ظاهراً بشر بکره ماه دست یافته هنوز مسائل بسیار بغرنج نظامی و سیاسی در زمین خاکی ما وجود دارد. افتخار بر کشور ایران که توانست به رهبری رهبر خردمند و عالیقدر خود شاهنشاه آریامهر که پیوسته برای اعتلاء ایران نهایت درجه سعی و کوشش را مبذول میفرمایند و با اجرای سیاست مستقل ملی آنچنان نفوذی را اعمال کنند که امروز در همه دنیا ایران مانند تاجی از جواهر بر تارک مشرق زمین میدرخشد (صحیح است) بیائید برای روشن شدن بیشتر پیشرفتها به صفحهای از تاریخ نظر بیفکنیم.
به قول روزنامه وزین نداری ایران نوین ارگان رسمی حزب مترقی ایران نوین اگر به گذشته نظر بیفکینم و ببینیم که در دوره چهارم مجلس دولت وقت پس از مدتها شور و مداقه دو صفحه کاغذ به قطع وزیری تقدیم مجلس شوری کرد و به مه جهت صورت دخل و خرج کشور از نقدی و جنسی و مخارج وزارتخانهها در آن نوشته شده بود و چاپ آن کمتر از یک صفحه روزنامه را با جدول بندی اشغال میکرد و مبلغ آن از حیث در آمد به همه جهت از نقد و نسیه از ۲۶ میلیون تجاوز نمیکرد. نسبه از آن جهت گفته شد که فئودالها که صاحبان املاک مزروعی بودند و برای مالیات جنسی بدهند آن مالیات جنسی را هم نمیدادند و یا حسابسازی میکردند تا اینکه دولت مرکزی قدرت پیدا کرد و آن وضع دگرگونی یافت و در سایه امنیت، ثبات وضع سیاسی و اجتماعی و تغییرات و تحولات متجددانه و مترقیانهای انجام شد. امروز واقعیت تاریخ ملاحظه میشود (طباطبائی – خانم جهانبانی برای که فرمایش میفرمائید رفقا که همه رفتهاند) و بیمن و برکت عصر درخشان پهلوی و خدمات ارزنده دولت حزبی بودجه با رقم ۳۳۰۳۰۱۳۴۹۰۰۰ ریال تنظیم شده است و موازنه و تعادل دارد و این بیان رمز سلامت بینه مالی مملکت است. ببین تفاوت ره از کجاست تا بکجا (صحیح است) در طرز بودجه نویسی و تنظیم دخل و خرج مخصوصاً هزینههای مستمر و هزینههای عمرانی و مقایسات و برآوردها و در زمینه کارهای انجام شده و برنامه آینده که به حساب آمده است و توسعه و گسترش کارها بر مبنای انقلاب عمیق و اصیل ایران که با توسعه امور اجتماعی همیشه حساب و ملاحظه اقتصادی شده است اعجاب آمیز است.
کدامیک از ما بودجه ۱۲ /۱ها را به خاطر نداریم نه تنها در آن دوران اقتصاد کشور تکلیفش معین نبود بلکه اقتصاد یک خانواده هم بی سامان بود، مسلماً هیچ کشوری، هیچ دولتی هر قدر پیشرفته باشد از منقصت و عیب مبرانیست. اگر بنا بود کارها بدون عیب و نقص باشد پس اینهمه سر و صدا در دنیا چیست؟ مسلما در همه جا باید دولتها را راهنمائی کرد و پیشنهادات لازم را به آنها تذکر داد. باید دست به دست هم داده و مشکلات را حل کنیم زیرا پیشرفتن صد سال بر اثر انقلاب و جهش به سوی ترقی مسلماً خالی از اشکال نیست، اصولاً در دوران انقلاب بودجه باید منطبق بر مبنای انقلاب و سیاستهای مهم سیاسی و صنعتی مملکت باشد. همه دستگاههای مسئول نهایت درجه سعی و جدیت برای پیشرفت و رسیدن به این جهش بزرگ دارند و خود را همآهنگ ساخته و میسازند ولی آنچه را که از برنامههای انجام شده دولت بنا بر تخصص و اطلاعات و همکاری نزدیکی که دارم ۳۵ سال سابقه فرهنگی دارم و اینک از نزدیک مطالعه میکنم باید مشروحاً به عرض مجلس شورای ملی برسانم. سالهاست در راه فرهنگ خدمت میکنم و زحمات همکارانم را از نزدیک مشاهده میکنم و پیوسته شاهد و ناظر آنچه که انجام میشود در وزارت آموزش و پرورش هستم بنابراین به آنچه که در راه انقلاب آموزشی با برنامههای مترقی حزبی تاکنون صورت گرفته است کاملاً واقف هستم دستی از دور بر آتش ندارم در جنوب تهران زندگی میکنم با مشکلات مردم آشنا هستم و پیشرفتهای آنها را نیز میبینم ولی افتخار دارم به شما بگویم حزب ما در دورترین نقاط شهر ودور افتاده ترین مناطق خدمات اجتماعی و فرهنگی انجام میدهد (صحیح است) به هر حال ابتدا از وزارت آموزش و پرورش آغاز میکنم و کارهای انجام شده آن وزارتخانه را بر مبنای انقلاب آموزشی به استحضار مجلس شورای ملی میرسانم. بدون شک وزارت آموزش و پرورش تنها وزارتخانه ایست که همه خانوادهها به طور روزمره با آن سر و کار دارند ببینیم آموزش و پرورش با بودجه ۰۰۰/ ۴۴۵ /۵۱۸/ ۱۴ میلیارد ریال چه میکند و چه کرده است مسلماً لازمه هر تحول و پیشرفت و به ثمر رسیدن برنامههای انقلابی هم آهنگ ساختن کلیه سازمانها و دستگاههای اداری با خواستهای انقلاب است بدین جهت همگام با اصلاحاتی که در شئون مختلف اجتماعی صورت گرفت ضرورت دگرگونیهائی در سازمانهای اداری حتمی به نظر رسید به همین جهت پس از طرح برنامههای انقلابی و نشان دادن راههای مشخص و در اختیار گذاشتن همه امکانات نوبت آن رسید که دستگاههائی که سمت اجرائی این طرحها را بر عهده دارند و همچنین سازمانهای وابسته به آنها، شکلی مناسب روز به خود بگیرند و مقرراتی مطابق مقتضیات عصر و زمان داشته باشند. برای این منظور اصل سوم از اصول تکمیلی سه گانه، انقلاب شاه و ملت که همان انقلاب اداری و آموزشی کشور است جامه عمل پوشید. همانطور که شاهنشاه در جلسه افتتاحیه بیست و دومین دوره مجلس شورای ملی اشاره فرمودند و آن فرموده اینست که تمرکز بی دلیل و زیاده از حد امور در پایتخت مملکت از میان برود و به استان و شهرستانهای کشور امکان ابتکار و مسئولیت بیشتری در کارهای مربوط به خودشان داده شود. حتی شایسته است ترتیبی داده شود که در خدمت در نواحی مختلف کشور ما خدمت در پایتخت و شهرهای بزرگ لازم و ملزوم یکدیگر باشند. چون در این مورد که به استحضار میرسانم مطالبی از طرف لیدر فراکسیون پان ایرانیست گفته شد راجع به مرکز نظارت و راهنمائی بر دخل و خرج که اشاره به حزب اکثریت شد توجه ایشان را جلب میکنم که این مرکز نظارت و راهنمائی بر دخل و خرج مملکت مجلس است ولی حزب اکثریت با تقسیم اختیارات و خواستن مسئولیتهای غیر متمرکز و شناختن مسئولیت برای افرادی که در سمتهای مختلف کار میکنند مسلماً موافقت دارد اکنون به چهار وزارتخانه بطور نمونه این اختیار را داده است و توسعه و گسترش خواهد داد.
۱- اکنون مسئولیتها و اختیارات به چهار وزارتخانه بطور نمونه داده شده است و اینک به وزارت آموزش و پرورش توجه فرمائید.
در سال جاری وزارت آموزش و پرورش با الهام از بیانات حکیمانه رهبر فرزانه خود و برای تحقق بخشیدن به آرمانهای انقلاب، سمیناری از مدیران و روسای کل آموزش تشکیل داد در این سمینار مشکلات جاری دستگاهها و عواملی که مانع سرعت و پیشرفت کارها بود مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت معلوم شد تمرکز دستگاههای اداری و زیانهای که از این راه عاید مؤسسات دولتی میشود و جرات و تحرک را از مسئولان و متصدیان مربوط میگیرد موجب نارضائی و دلسردی غالب اداره کنندگان دستگاههای آموزش و پرورش گردیده است تمرکز دستگاههای اداری شاید برای زمانهائیکه مؤسسات آموزشی به چند مدرسه کوچک در هر شهرستان محدود میشد از لحاظ صرفه جوئی و نظارت سودمند به نظر میرسید اما امروز بر اثر توسعه دامنه داریکه در امر تحصیل پیدا شده و هر شهری و روستائی میخواهد درس بخواند یا اینکه فرزندش را به مدرسه بگذارد و در حقیقت مردم مملکت از هر صنف و طبقهای به نحوی با سازمانهای آموزشی ارتباط دارند اینگونه تمرکزها که همه دستور از یک جا بگیرند و به انتظار حل تمام مشکلات از یک مقام واحد وقت بگذرانند دیگر نمیتواند جوابگوی نیازمندیهای جامعه امروز باشد کمترین ضرر تمرکز گذشته از اتلاف وقت و سرمایه، کندی کارها و عدم پیشرفتهای برنامههای انقلابی بود که میبایست هر کدام با سرعت تحقق یابند مقدار زیادی از وقت کسانیکه باید به کارهای اصولی و اساسی بپردازند در مکاتبات اداری به هدر میرفت و چندان نتیجهای هم بدست نمیآمد نظر به همین دشواریها بود که وزارت آموزش و پرورش موقع را مغتنم دانست اندرزها و راهنمائیهای طراح عالیقدر انقلاب را وجهه همت قرارداد و به رفع این نقیصه بزرگ پرداخت و پس از بررسی دقیق مسائل و رعایت جوانب امر اختیارات بیشتری به مسئولان واحدهای آموزشی واگذار شد مسائلی از قبیل انتقال و استخدام معلمان صدور احکام مرخصی و مزایا که هر کدام از آنها مدتها وقت متصدیان مربوط را میگرفت و موجب کندی کار میشد و همچنین مشکلات دیگری نیز بدنبال داشت بعهده خود آنان واگذار گردید.
۲- پیگیری و نظارت به جای بازرسی
عدم تمرکز و استقلال بخشیدن به افراد موجب میشود که قدرت ابتکار و کاردانی آنان هر چه بهتر و کاملتر نمایان شود و تحرک لازم در پیش برد هدفهای انقلاب بدست آید این شخصیت بخشیدن به متصدیان مربوط به حساب آوردن ابتکار و تشخیص آنان باعث شده است که سازمانهای بازرسی که قبلا بر اساس حسابکشیها و ترساندن و تفتیش پایه گذاری شده بود صورت اخلاقیتر و انسانیتر به خود بگیرد یعنی به جای آنکه بگردند و افراد خاطی را پیدا کنند و تقصیرهای این و آن را در پروندههای قطور گرد آورند در راه اصلاح بکوشند و راهنمائی را هدف خود قرار دهند و بنا به این وظیفه تازه که پیدا کردن مشکلات و نابسامانیها و مبارزه با آنهاست این سازمان نام نظارت و پیگیری به خود گرفت افرادی از این سازمان به شهرستانها میروند دشواریها را از نزدیک میبینند علل نابسامانیهای اداری و آموزشی را در محل بررسی میکنند با معلم و شاگرد و سایر مسئولان اداری و آموزشی تماس میگیرند خلاصه اینکه همه کم و کاستها را در همان سرچشمه و متن اصلی خود مورد توجه و بررسی قرار میدهند هدف اصلی از تشکیل چنین سازمانی آنست که خطاها و اشتباهها از همان مراحل اول خود دیده شوند و به اصلاح آن بکوشند و با راهنمائیهای لازم از تجدید و تکرار آنها ممانعت به عمل آورند دیگر بازرس به آن صورت که در مرکز بنشیند و خود را موظف به قضاوت در پروندههای خطا و اشتباه افراد بداند وجود ندارد.
اینک هیاتهای ناظران و پیگیران هستند که با همکاری افراد مسئول در هر شهرستان ریشه مشکلات را جستجو میکنند و دشواریهای حوزههای آموزش و پرورش را از میان میبرند کار معلمان را ارزشیابی میکنند و علل پیشرفت و عقب افتادگی سطح معلومات و اطلاعات دانشآموزان را جستجو مینمایند.
۳- توجه به وضع دانش آموزان استثنائی
توجه همگانی به امر آموزش و پرورش و اهمیت جهانی آن باعث شده که مراحل رشد و پیشرفت دانشآموزان در هر گوشهای از کشور دقیقاً زیر نظر قرار بگیرد در این ارزیابی و سنجش که طبقه دانشآموز را شامل میشود مخصوصاً سعی شده است به آن دسته از دانشآموزانی که وضع استثنائی دارند یعنی استعدادهای برتر یا افزونتر دارند توجه کافی مبذول گردد زیرا با انبوه روز افزون دانشآموزان کشور که بر سه میلیون و نیم نفر بالغ میگردد قهراً تعداد زیادی از این افراد از لحاظ استعداد و توانائی هم سطح با سایر دانشآموزان نیستند دانشآموزانی که استعداد فوقالعاده زیاد دارند در کلاسهای عادی نبوغ و قابلیت آنان بهیچوجه مجال شکوفان و توسعه پیدا نمیکنند چنانچه با شرایطی که در گذشته وجود داشت و به این مغزهای مستعد چنانکه باید توجهی نمیکرد این استعدادهای عجیب به هدر میرفت در صورتی که ممکن بود با تربیت صحیح آنان یک نابغه توانا و صاحب اندیشه برای جامع خود به بار آیند و همچنین دانشآموزانی که رشد جسمانی و ذهنی آنان هماهنگ نیست و در تحصیل استعداد کمتری از خود نشان میدهند و به عللی نمیتوانند همدوش با سایر همدرسان خود پیشرفت کنند باید بدون کشتن شخصیت آنان به قدرت استعدادشان در فرا گرفتن دروس و میزان توانائی آنان در امر به تحصیل رسیدگی کامل شود این مساله مهم که تاکنون به علت محدود بودن سطح آموزش و پرورش چشم گیر نبود و حتی به عنوان یک امر قابل رسیدگی در میان مسائل تربیتی و آموزشی خود را نشان نمیداد اکنون مورد مطالعه و عمل جدی قرار گرفته و برای اینگونه محصلان که هر کدام به نحوی محرومیتی را تحمل میکردند و در واقع قربانی تسامح و بیاعتنائی میشدند با دلسوزی و ابتکار چاره جودی شده است و برای رسیدگی به وضع دانشآموزان استثنائی تشکیلاتی به وجود آمده و کلاسهای تربیت معلم برای مربیان آنان دائر گردیده است.
وزارت آموزش و پرورش فعلاً دویست نفر داوطلب را در کلاسهای مخصوص تحت تعلیم قرارداده است این معلمان پس از دیدن چنین دورهای و داشتن اطلاعات ورزیدگی کافی خواند توانست در چنان مرحله استثنائی و مشکلی انجام وظیفه کنند. مسلماً از این پس دانشآموزان استثنائی به سهولت میتوانند در کلاسهائی مناسب با داشتن معلمانی مخصوص به تحصیل خود ادامه دهند و از هدر رفتن و ضایع شدن شخصیت آنان جلوگیری خواهد شد.
۴- دوره راهنمائی تحصیلی.
اقدام دیگری که در سال جاری به موازات تحولات آموزشی کشور صورت گرفته و به منظور بهره برداری هر چه کاملتر از انقلاب آموزشی تحقق یافته است افتتاح دوره راهنمائی تحصیلی است بدنبال نظرهای اصلاحی و مترقیانهای که از سالها پیش در امر آموزش و پرورش داده شده بود و دگرگونیهائی که لازمه هر جامعه تحول یافته است ضروری به نظر میرسید که همگام با سایر تحولات کشور در وضع برنامهها و هدفهای تحصیلی تحولی عمیق و اساسی صورت گیرد صاحبنظران و کسانی که در این گون مسائل تجربه و آموختگی داشتند با تشکیل کنفرانسها و جلسات متعدد طرح جدید آموزش را پیاده کردند بدیهی است چنین طرحی که باید پایه آموزش و پرورش را بر اساسی دیگر بنیان نهد و مسیر دانش و فرهنگ را به راهی دنیا پسند سوق دهد میبایست از سالهای اول بتدریج اجرا شود در سال جاری قدم اول برداشته شده و کلاسهای راهنمائی که نخستین مرحله پیاده این طرح است افتتاح گردید.
مقصود از مرحله سه ساله راهنمائی که در برنامههای جدید تحصیلی پیش بینی شده افزایش معلومات عمومی دانشآموزان برای بهتر زیستن در اجتماع و پرورش فضایل اخلاقی و معنوی و مخصوصاً تشخیص استعدادها و تمایل فردی آنان در رشتههای نظری و فنی و حرفهای و راهنمائی آنان در مراحل بعدی تحصیل رشتههای مختلف بر حسب استعداد و احتیاجات کشور میباشد.
افتتاح این کلاسهای راهنمائی یکی از مراحل مقدماتی طرح جدید آموزش و پرورش است که خواهد توانست آزمایش بزرگی را که آغاز شده است ارزیابی و تائید کند و در تسهیل مراحل و قسمتهای دیگر موثر واقع شود.
جناب آقای مهندس بهبودی راجع به تربیت معلم و کسر معلم و تعداد آنان و نحوه امتحانات مطالبی فرمودند مسلماً روزنامه را قرائت فرمودند زیرا این طرحی است که حزب اکثریت پیاده کرده و در روزنامهها هم مندرج و منعکس شده است یعنی قرار است و در مذاکره هستند که امتحانات آخر سال را ترتیبی بدهند که در قسمتهائی با کنکور ادغام شود، البته کار این طرح انجام شده و افتخارش با حزب اکثریت است. فرمودید در روزنامه نوشته شده تعداد شاگردان تربیت معلم ۴۰۰ نفر است، اینطور نیست تعداد آنها ۵۰۰۰ نفر است و باز هم استخدام شدند و بعلاوه ۳۶۰۰ نفر هم از سپاهیان دانش استخدام شدند تازه این پنج هزار نفر دختران هستند و اصولاً وزارت آموزش و پرورش از نظر معلم هیچ کسری نداشته است.
اقدام موثر دیگری که باز در همین زمینه صورت گرفته گسترش کلاسهای تربیت معلم و افتتاح کلاسهای تربیت معلم برای آن دسته از معلمینی است که تدریس نظام جدید آموزش و پرورش را بعهده میگیرند اهمیت برنامههای جدید ایجاب میکرد که معلمان قبلاً با اصول آموزش و پرورش تازه آشنا گردند و با ورزیدگی و تجربیات کافی به تدریس در این کلاسها بپردازند. تشکیل این کلاسها امکان خواهد داد که نظام جدید طبق اصول و با مطالعه کافی به مرحله عمل و اجرا در آید و معلم و شاگرد هر دو با محیط تازه تر و روشهای اصولی تر برنامه کار خود را آغاز کنند.
اما راجع به کار معلمان فرمودند چرا وزارت آموزش و پرورش دبیر علوم کم دارد و معلمان علوم میتوانند در قسمتهای دیگر کار کنند بنده خواستم حضورشان عرض کنم که اولاً جای بسیار خوشوقتی است که اینقدر کار در مملکت پیدا شده که هر کس آزادانه هر کجا که بخواهد میرود اینکه بالا رفتن وضع اقتصاد کشور است اما در مورد وزارت آموزش و پرورش حق بود که به جای این فرمایش میفرمودند یعنی بهتر این است که این پیشنهاد را بنده بکنم که هر چه زودتر دانشگاه تربیت معلم باز کنند اصولا وزارت آموزش و پرورش به یک چنین چیزی احتیاج دارد و آن دانشگاه تربیت معلم است برای اینکه همانطور که مکرر عرض کردم چندین سال جهش است باید این خلاء را پر بکند تشکیل دانشگاه تربیت معلم به منظور تمرکز کلیه فعالیتهای تربیت معلم در تمام سطوح بایستی حتماً انجام شود ۱۵ سال پیش اگر یک لیسانسیه علوم میخواست کار بکند مجبور بود فقط در وزارت آموزش و پرورش کار کند اما امروز خوشبختانه در بسیاری از جاهای ایران کار هست و این موجب خوشوقتی ما است مطلب دیگر که به آن اشاره شد مؤسسات تربیتی بود که گفته ش چرا در امر تربیت دقت بیشتری مبذول نمیکنید در بررسیها و مطالعات تازه سعی شده است تربیت و پرورش روانی و اخلاقی دانشآموزان مقدم بر کار تعلیم و آموزش قرار گیرد در گذشته موضوع بی سوادی و کمبود افراد تحصیل کرده که حتی سواد خواندن و نوشتن را به طور مختصر داشته باشند باعث شده بود که قبل از هر چیز مسأله آموزش مورد توجه واقع شود و همه سرمایههای مادی و معنوی در این راه مصرف گردد گر چه اسمی از پرورش هم بود ولی عدم وسایل لازم برای رشد پرورش دانشآموزان و رسیدگی به مسائل تربیتی و روانی آنان موجب شده بود که موضوع پرورش در بوته اجمال بماند بی گمان مقدار زیادی از این بی توجهی فقر علمی و بیسوادی بود که گریبانگیر ملت ایران بود و این نقطه سیاه و تاریک همه نظرها و همتها را به خود معطوف میداشت خوشبختانه با تحول بیسابقهای که در امر آموختن پیش آمده است میتوان گفت بیسوادی دیگر مساله روز نیست (صحیح است) و اکنون نوبت آن رسیده است که در تمام آموزشگاهها و به اتمام امکانات از کودکستان تا مراحل تحصیلی بالاتر به مساله پرورش و تربیت دانشآموزان حق تقدم داده شود. وزارت آموزش و پرورش برای این منظور گامهای اولیه را برداشته است از کلیه امکانات استفاده کرده مثلا تشکیل شوراهای پرورش در هر شهرستان و بررسی عوامل و عللی که میتواند در پرورش روحی و فکری و بدنی جوانان موثر باشد از جمله اقداماتی است که به یقین نتایج سودمند به بار خواهد آورد ایجاد روح تعاون و همبستگی و همکاری دانش آموزان و گذاشتن وسایل پرورشی کافی در اختیار آنان با راهنمائیهای صحیح از اهم اقداماتی است که تاکنون صورت واقع به خود گرفته و یا در بعضی موارد مقدمات آن فراهم شده ست در اجرای ا ین هدف سازمانهای آموزشی موفق شدهاند با ایجاد مسابقه هی علمی و هنری و ورزشی رقابت سالم بین آموزشگاهها ایجاد کنند تا بدین وسیله استعدادهای نهفته دانشآموزان را بیدار سازند همچنین به مساله ورزش در مدارس و اجرای مسابقات ورزشی با دیدی تازه تر و ارزنده تر توجه شده است از این پس کوشش خواهد شد با علاقه و استعدادی که دانشآموزان به امر ورزش نشان میدهند در هر آموزشگاه زمین و دیگر وسایل ورزشی و مربیان کارآزموده در اختیار دانشآموزان قرار گیرد مقرر شده است هر آموزشگاهی از سال آینده برای خود زمین ورزش آماده کند بیگمان نبودن وسایل کافی درگذشته سبب شده است که ذوق و استعداد جوانان ما و نیز نیروی بدنی آنان با همه آمادگی و علاقهای که از خود نشان میدهند رشد و نمو لازم را پیدا نکند این نقیصه بزرگ به حد کافی امروز مورد توجه واقع شده ورزش در آموزشگاهها از صورت گذشت بیرون خواهد آمد. خانهسازی برای معلمان: دیگر از اقدامات مهمی که صورت گرفته تامین مسکن برای معلمان است به تحقیق نمایندگان محترم اطلاع دارند که معلمانیکه از نظر مسکن در مضیقهاند هرگز خیال راحت ندارند همواره نگران جا و مکن خویشند و ناگزیر مقداری از حقوق اندک خود را به مصرف کرایه منزل میرسانند بنابراین وزارت آموزش و پرورش در اجرای منویات ملوکانه که همواره تامین رفاه و آسایش خاطر معلمان را توصیه می|فرمایند برای رفع این مشکل به اقدامات اساسی دست زده است و از راههای مختلف کوشیده است خانههای ارزان قیمت با اقساط طویل المدت که متناسب با حقوق معلمان باشد فراهم نموده در اختیار آنان بگذارند مطمئناً تأمین خانه و محل زندگی موجب خواهد شد معلمان با دلگرمی بیشتری انجام وظیفه کنند و از خانه به دوشی نجات یابند.
این بود گوشهای از اقدامات تازهای که در وزارت آموزش و پرورش با الهام از انقلاب شاه و ملت انجام گرفته است ثمرات این طرحها و کارهائی که آغاز شده است بزودی نمایندگان محترم ملاحظه خواهند فرمود هر روز که میگذرد سازمانهای آموزش و پرورش گام تازهای به جلو برمیدارند و با برنامههای انقلابی خود را همگامتر میسازند برای اینکه اهمیت کارهای انجام شده در این دستگاه بهتر روشن شود.
باید گفت مقایسه آمار فعالیتهای وزارت آموزش و پرورش در سالهای تحصیلی ۴۱-۴۰ و ۴۷-۴۶-۴۱.
۴۱-۱۳۴۰ | ۴۷-۱۳۴۶ | |
---|---|---|
۱- تعداد دانشآموزان | ۱۱۱ /۸۷۲ /۱ نفر | ۵۴۲۲۱۱ /۳ نفر |
۲- معلمان | ۹۴۸ /۵۸ | ۸۷۸ /۱۰۷ |
۳- مدارس | ۲۰۱ /۱۲ باب | ۵۲۹ /۱۷ باب |
۴- بودجه | ۸۶۵۹۰۰۰۰۰۰ میلیارد ریال | ۱۳۷۱۳۷۴۲۰۰۰ ریال |
۵- هزینه سرانه | ۴۶۲۵ | ۴۱۹۰ |
۱- توضیح آنکه تعداد ۶۹۴۸ باب مدارس سپاه دانش هم در روستاها دایر شده است.
نتیجه گیری
مطالعه و مقایسه آمار و ارقامی که بیان شد نتایج زیر بدست میآید:
- ۱- تعداد دانشآموزان در این مدت یک میلیون و ششصد و هفتاد هزار نفر افزایش یافته
- ۲- تعداد معلمان از ۵۸۹۴۸ نفر به ۱۰۷۸۷۸ نفر رسیده یعنی ۴۸۹۳۰ نفر افزایش یافته.
- ۳- واحدهای آموزشی که در سال ۱۳۴۱-۱۲۲۰۱ بابت دبستان و دبیرستان بوده در سال ۱۳۴۷ به میزان قابل ملاحظهای وسعت پیدا کرده و بالغ بر ۱۷۵۲۹ باب گردیده یعنی ۵۳۲۸ واحد جدید آموزشی به وجود آمده است البته این رقم غیر از مدارسی است که سپاهیان دانش در روستاها ایجاد کردهاند بدیهی است برای اجرای نیات مقدس رهبر بلند پایه ملت ایران در زمینه ریشهکن ساختن بیسوادی و تعمیم و توسعه آموزش عمومی و تعلیمات فنی و حرفهای وزارت آموزش و پرورش هنوز وظایف دشواری را بر عهده دارد که لازم است کوششها و فعالیتهای خود را مضاعف سازد تا سال دیگر باز هم بیلان عملیاتش درخشانتر باشد.
در سال تحصیلی گذشته در اجرای نیات شاهنشاه آریامهر و انقلاب آموزشی اقدامات همه جانبهای از طرف وزارت آموزش و پرورش انجام گرفته است.
در راس همه این اقدامات برنامه خدمت سپاهیان دانش در مناطق روستائی چه در زمینه توسعه تعلیمات عمومی برای خردسالان و بزرگسالان و چه در جهت عمران و آبادی مناطق روستائی و همگامی با روستائیان برای نوسازی محیط و بالا بردن سطح زندگی مردم بوده است.
تشکیل سپاه دانش به عنوان کم خرجترین طرحها مشکل تعمیم آموزش و پرورش را در روستاها حل کرده است ارزش اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کار سپاهیان دانش به آن درجه است که در طی چهار سال بیش از چهل سال گذشته در روستاهای کشور ساختمان مدرسه –مسجد – پل و راه به وجود آمده است با تصویب قانون مترقی خدمات اجتماعی زنان که مکمل طرح سپاه دانش است و موجبات ادامه تحصیل دختران را در مناطق روستائی فراهم خواهد ساخت از اول مهر ماه جاری ثبت نام دختران داوطلب در خدمات اجتماعی بانوان انجام یافت و با کمال خوشوقتی ملاحظه شد که از این قانون چنان استقبالی به عمل آمد تقریباً همه احتیاجات سال جاری با داوطلبان خدمت در این قسمت تامین گردید.
در تعلیمات متوسطه توجه به توسعه تعلیمات فنی و حرفهای بیشتر مورد نظر بوده است با توجه به گسترش صنایع در کشور تربیت کارگران ماهر و تکنیسین امری ضروری و حیاتی است که مورد توجه بوده است همچنین با توجه به توسعه کشاورزی و مکانیزاسیون آن اقداماتی برای تاسیس هنرستانهای صنایع روستائی و کشاورزی به عمل آمده است.
مسئله تربیت معلم برای پیاده کردن نظام جدید آموزش و پرورش یکی دیگر از هدفهای مورد نظر وزارت آموزش و پرورش یکی دیگر از هدفهای مورد نظر وزارت آموزش و پرورش در سال گذشته بوده است.
تعداد دانشآموزان دبیرستانها سراسر کشور ۶۷۴۰۵۸ نفر دختر و پسر بوده و اما راجع به تعلیمات فنی و حرفهای، راجع به توام کردن حرفه با کار خیلی بعید است که تاکنون اطلاع نداشتند این طرح در مناطقی مثل اصفهان – دزفول پیاده شده است در قسمت مبارزه با بیسوادی بزرگسالان البته با همکاری یونسکو و چندین جلد کتاب اختصاصی برای هر منطقه نوشته شده است چنانچه سیار برای هر منطقه فرستاده میشود در ۴ ماه سال تحصیلی ۴۷ تاکنون ۱۷ جلد کتاب برای تعلیمات فنی و حرفهای کتاب نوشته شده و برای وزارتخانهها و شما هم ارسال گردیده است قراردادهای تنظیم شده با ژاندارمری کل کشور و نیروهای مسلح شاهنشاهی برای تربیت نیروهای انسانی یعنی کار و حرفه با هم است در رشتههای مختلف برق و سیم کشی ور کارهای مربوط به ماشین و غیره تربیت میشوند و درحال حاضر ۲۰۰۰ نفر هم در آنجاها مشغول کار آموزی میباشند (صحیح است) و این کار یعنی توام کردن کار با حرفه ادامه دارد.
- ۵- تعلیمات فنی و حرفهای، در سال تحصیلی گذشته ۵۲ باب آموزشگاه حرفهای و ۵۶ باب هنرستان و ۹ باب دبیرستان بازرگانی و ۱۱ باب دبیرستان کشاورزی و ۹ دوره منشیگری و ۱ آموزشگاه بهیاری با ۱۶۳۷۳ نفر شاگرد پسر و دختر در سراسر کشور دایر بوده که از این تعداد مجموعاً ۹ باب غیر دولتی بوده است.
روی هم ۱۶۱۷ نفر کارمند رسمی و پیمانی و روزمزد در مدارس فنی و حرفهای مشغول خدمت بودهاند. نسبت دانش آموزان مدارس حرفهای به دانش آموزان دبیرستانهای عمومی ۴ /۲ درصد است.
- ۵- تربیت معلم: در سال گذشته روی هم ۹۳ دانشسرا و مرکز تربیت آموزگار یک ساله و تربیت معلم روستائی در سراسر کشور دایر بوده است که اینها دو سال بعد از کلاس نهم درس میخوانند و بعد هم یک سال به عنوان تربیت معلم کلاس میبینند (مهندس بهبودی – آیا ارزش درسی آنها فرق نمیکند؟) یعنی سه سال میخوانند میشود ۱۲ از دهم میخوانند یعنی الان ۱۰ و ۱۱ را میخوانند بعد معلم میشوند بنده عرض میکنم این کلاس تربیت معلم که وزارت آموزش و پرورش میگیرد آنرا موقوف کنید این مدارس سه ساله بشود و بعد آنها میشوند ۱۲ سال مطابق دیپلم (صحیح است).
تعداد شاگردان این مدارس ۶۶۹۳ نفر پسر و دختر بوده است که نسبت به سال قبل ۱۰۰۱ نفر افزایش داشته است و تعداد کارکنان رسمی و پیمانی این آموزشگاهها ۳۴۸ نفر مرد و زن بوده است.
(خلاصهای از اقدامات وزارت آموزش و پرورش در سال تحصیلی گذشته جهت بهبود کیفی مدارس)
علاوه بر پیشرفتهای کمی که در سال گذشته حاصل گردید در زمینه بهبود کیفی کار مدارس اقداماتی بوسیله وزارت آموزش و پرورش انجام شد که به اختصار از آنها ذیلاً نام برده میشود.
بنده خواستم یک مطلبی را عرض کنم از کارهای دیگری که وزارت آموزش و پرورش کرده کارهائی است که راجع به مدارس ملی انجام داده است بنده خواستم قبل از اینکه این مطلب را عرض کنم مطلبی را هم به استحضار نمایندگان محترم حزب پان ایرانیست و جناب آقای بهبودی برسانم چون وزارت آموزش و پرورش برنامهای تنظیم کرده برای مدارس ملی، توجه داشته باشید که در حزب مترقی ایران نوین کمیسیونهای تخصصی وجود دارد در کمیسیون طرح و برنامه این مطالب مطالعه شده بنده خواستم خدمتتان عرض کنم یک سابقه راجع به مدارس ملی را چون شاید احیاناً آقایان سنشان زیاد نباشد و شاید بعضی مطالب را ندانند و ندیده باشند ولی بنده مثل یک تاریخ گویا نسبت به این موضوع میتوانم خیلی مطالب ارزنده خدمتتان عرض کنم، اول از همه عرض میکنم ارزش هر ملت به اندازه خدمتی است که به جامعه بزرگ بشری میکند به همین دلیل امروز شاهنشاه بزرگ ما پرچم پیکار مبارزه جهانی با بیسوادی را بدست توانای خودشان گرفتند و جهانیان را به پای آن میخوانند. نهضت مهمی که برای تاسیس مدارس جدید در ایران روی داده از سال ۱۲۷۶ یعنی نه سال قبل از مشروطیت بود و در آن نهضت فقط به تاسیس مدارس ملی اقدام شد در اینجا باید گفت علاوه بر مردانی میهن پرست و دانش پرور زنانی نیز در آن روزگار تیره و تار قد علم کردند و پرچم این نهضت را بدست گرفتند مانند مهر تاج رخشان، مریم عمید طوبی آزموده، دره المعالی، صدیقه دولت آبادی که از زنان پیشرو نهضت فرهنگی بانوان هستند تا اینکه ستاره اقبال ایران طلوع کرد و عصر درخشان پهلوی آغاز شد رضا شاه کبیر که هر چه داریم از وجود مقدس معظم له است امر به تشکیل مدارس دولتی دادند که از مهمترین خدمت ارزنده آن راد مرد بزرگ تاریخ است یعنی سواد برای همه اما پس از آن همه درک سعادتها متاسفانه جنگ جهانی دوم آغاز شد و مثل همه دنیا سایه شوم جنگ بر سرما نیز افکنده شد و مدارس ما نیز از اثرات شوم جنگ مصون و محفوظ نماند و شما میدانید در آن روزهای سیاه که هر روز مدارس را تعطیل میکردند و در کوچه و بازار راه میافتادند در آن روزهای سیاه که جوانان معصوم ما را بدون ارائه به خیابانها میبردند ولی مدارس ملی که اختیار بیشتری داشتند اجازه ندادند که یک شاگرد از مدرسه بیرون برود ودر این کارها شرکت داشته باشد آنها فقط و فقط به عشق وطن و به عشق دیدن روی شاه انجام وظیفه میکردند و میدانستند که شاهنشاه ایران برای این کارها فکری خواهند کرد (احسنت) میدانستند اعتماد و ایمان داشتند که موفقیت با شاهنشاه است (صحیح است) در باره مدارک ملی و همانطور که فرمودهاید بنده هم مدرسه ملی دارم و افتخار دارم، یکسال است که در اینجا صحبت میشود ولی من هرگز نخواستم درصدد جواب گوئی برآیم چون بدشانسی من این بود که خودم هم مدرسه ملی داشتم نمیخواستم عرض بکنم (یکنفر از نمایندگان – شما خدمتگزار هستید) متشکرم ولی شخصی عرض نمیکنم مطلب مربوط به مملکت است میخواستم خدمتتان عرض کنم که هرگز نباید خدمت گزاران را مایوس کرد هرگز نباید نسبت به خدمتگزاران طوری صحبت کرد مثل اینکه از یک دزد صحبت میکنند یعنی مدتی است هر وقت مطلب بدی به میان میآید یکی هم از طرف شما داد میزند مدارس ملی را بگو، این صحیح نیست آقایان این درست نیست آقایان اجازه بفرمائید حضورتان عرض کنم مدارس ملی پیشتازان فرهنگ مملکت هستند مدارس ملی در همان روزگار سیاه که شاید بعضی از شما هنوز تحصیل میفرمودید به خدمتگزاری مشغول بودند من خودم ۱۵سال از مدت خدمتم ترا در سه راه خانی آباد پاس دادم مثل پاسبان ۱۵ سال مبارزه کردم با ارتجاع سیاه و سرخ مبارزه کردم و ۲۰۰۰ دختر دانش آموز آزاد از مدرسهام بیرون آمدند و از مدارس به آنها یک کلمه کسی حرف بزند و یا مانع پیشرفت شود در صورتیکه ما در موقعیت سختی زندگی میکردیم ولی ما این کار را کردیم و فقط امیدمان به شاهنشاه بزرگ بود میدانستیم شاه جوان بخت ما بیدار است منتظر امروز بودیم و خوشوقتیم که زنده ماندیم و امروز ایران را در سایه شاهنشاه دیدم با پیشرفتهائی درخشان. اما دیروز دو نفر از آقایان که لزومی ندارد اسم ببرم همه میدانند فرمودند این مدرسهها به انگلیسی درس میدهند بنده نفهمیدیم خوب شاید بنده نمیفهمم و یا هنوز فهم بنده به آن میزان نیست اجازه بفرمائید حضورتان عرض کنم کدام مدرسه به انگلیسی پرسشنامه میفرستند به خانهها اگر شما شخصاً به مدارس خارجی مراجعه میکنید به ما چه مربوط است شما که به مدارس ایرانی نمی آئید اجازه بفرمائید عرض کنم، تازه با آنهم مخالف نیستم در یک کشور دموکراسی همه وسائل مردم خاصه در امر تعلیم و تربیت باید وجود داشته باشد چرا برای بالا رفتن سطح دانش دلسوزی میکنید خرج در راه دانش که دلسوزی ندارد دلسوزی برای اقتصاد مملکت بکنید برای لوکس پوشی بکنید برای کارهائی بکنید که نصب پول خانواده در آنجا خرج میشود چرا با دولت همکاری نمیکنید دولت شما برای لوکس فروشی و کارهای لوکس است که دارد شدیدً مبارزه میکند و این حزب ایران نوین است که افرادش با لوکس پوشیدن و لوکس خریدن مبارزه میکنند (صحیح است) چرا لباس از پارچه انگلیسی تنتان است؟ مثل من پارچه مقدم بپوشید پارچه وطنی بپوشید (احسنت) حالا اجازه بفرمائید یک مرز بزرگی هست که هنوز برایتان نگفتهام (عدهای نمایندگان – بفرمائید) نمیدانم بگویم یا نگویم (بفرمائید) اگر مایل باشید بگویم عرض کنم گفته شد چرا مدارس ملی باید آنچنان باشد که شاگردان همه در کنکور قبول شوند و این را دلیل ضعیف بودن فرهنگ ما دانستند اما اینطور نیست من حالا روشن میکنم من میدانم آقایان آن موقع مشغول تحصیل بودند اجازه بدهید ما ۱۰-۱۲ ساعت حرفهای شما را گوش کردیم یک ربع بیست دقیقه هم حرف ما را گوش کنید از موقعیکه وزارت آموزش و پرورش شروع به کار کرده تا حالا همانطور که عرض کردم ایمان دارم که اینها را میگویم منکه به خاطر وزارت آموزش و پرورش اینها را نمیگفتم اگر ایمان نداشتم محال بود این کار را بکنم عضو هر حزبی که بودم اگر صحیح نبود نمیگفتم من ایمان دارم بخریم (احسنت) اما وزارت آموزش و پرورش سطح فرهنگش پائین نیامده کولتورش پائین نیامده بلکه بالا رفته اما خواهید گفت پس چه شده این فرق بین مدارس ملی و دولتی از نظر دانش چیست؟ الان برایتان خواهم گفت دقت بفرمائید بنده نه آب میخورم نه معطل میشوم ولی دلم میخواهد این طوری معطل شوم شما سالهای قبل از ۲۸ مرداد ۳۲ یادتان نیست؟ یادتان است اگر یادتان است میدانید سالهای ۲۵-۲۶-۲۷ ما چه کردیم اگر نمیدانید حالا عرض میکنم آنها که در روز ۹ اسفند رفتند به پای شاه افتادند و گفتند شاهنشاه ما را ترک مکن آنها کی بودند؟ همه ملت ایران بودند ما هم همراهشان رفتیم اما برای ما یک اثر بزرگ وجود دارد که شاید برای ما زنها خیلی تکان دهنده است و برای همین است که الان من راجع به هشتم اسفند صحبت میکردم من هرگز یادم نمیرود روزی که در کاخ مرمر همه ما را صدا کردند پنجره کاخ مثل پنجره امید باز شد شاهنشاه ظاهر شدند و اینطور فرمودند من به شما زنان تساوی حقوق میدهم بروید با مردان کار کنید و همین است که امروز من با شما صحبت میکنم میخواهید ما چگونه رفتار کنیم با این شاهنشاه؟ چقدر او را دوست داشته باشیم؟ چقدر آرزوی خدمت به وجود مقدسش را داشته باشیم؟ چقدر ارادت داشته باشیم صد برابر آنچه که فکر میکنید یا هزار برابر آنچه که فکر میکنید گوش بدهید من خیلی به حرفهای شما گوش دادم تا حدی که تا صبح خوابم نبرد (احسنت) گوش بدهید مدارس ملی دور هم جمع شدند و گفتند حالا که خداوند شاهنشاه مار را به ما برگرداند حالا که وضع سیاسی ما تثبیت شد حالا که خدا تثبیت کرد سیاست مملکت ما را ما هم وضعی بوجود میآوریم که مردم ارز به خارج از کشور برای تربیت فرزندانشان ندهند و از این راه خدمت شایانی خواهیم کرد (احسنت) ملاحظه می فرمائید اینست آن رمزی که آنرا عیب میدانند یعنی سطح فرهنگ را در مدارس ملی به پایه ممالک خارج رساندیم تا ارز مملکت در مملکت بماند و پول ایرانی به جیب ایرانی برود عیب اینکار در کجاست اگر ۵ تا مدرسه انگلیسی درس میدهند درس بدهند این عیبی ندارد بگذارید مدارس ایران کار کنند موجب افتخار باشد این فرهنگ است پس این مدارس ملی هستند که سطح فرهنگ را به حد اروپا و آمریکا بالا بردهاند وضع درسی خودشان را موازنه دادهاند با مدارس دنیا این وظیفه وزارت آموزش و پرورش نبوده این خط مشی و برنامه مدارس ملی بوده که این مسیر را طی کردهاند این مربوط به فرهنگ ملی شما هست که خود را به پایهای رسانده که خود بنده فرزندم را از خرج آوردم گذاشتم در دانشگاه ملی تحصیل بکند چرا اینکار را نکنم؟ اولا یک دهم مخارجی را میپردازم که در خارج میپرداختم ثانیاً در مملکت خودم بچهام تحصیل میکند ثالثاً این افتخار است که پول را به ایرانی میدهم بودجه را به ایرانی میدهم من نفهمیدم کجای این کار عیب دارد من که نفهمیدم اگر در بودجه حرفی نیست که زده بشود خوب حرف نزنید اما چرا باید اگر در بودجه حرفی نیست و خوب تنظیم شده باید با خدمتگزاران واقعی مملکت اینگونه رفتار کنیم (یکنفر از نمایندگان – وزیر علوم بسیار خوب کار میکند) به آن هم میرسیم اما بنده میخواهم خدمتتان عرض کنم این توجه را داشته باشید باز تکرار میکنم اگر تاریخ و زمان را درک نکردید بنده آن کسی هستم که پشت تریبون اقرار میکنم امسال شصت سالم است و چهل سال است که خدمت میکنم اگر شما درک نکردید من زمان را درک کردم من نمیخواهم مطلب شخصی بگویم چون جایش اینجا نیست اینجا جای مطالب عمومی ملی و مملکتی است مطلب شخصی را حق ندارم بگویم والا چهار ساعت هم درباره مطالب شخصی صحبت میکردم شما یا نمیدانید و یا گر میدانید اجازه بدهی حضورتان عرض کنم که مدارس ملی مشعلداران تمدن ایران بودند مدارس ملی آمدند و شروع به کار کردند و همگام با مدارس دولتی شروع کردند و به فرمایش شما پائین تر بودند و بعدها کمکم در این مواقع خودشان را ترقی دادند بعد تصمیم گرفتند کاری بکنند که در دوران انقلاب جوانان ایرانی، شاگردان ایرانی اکثراً در ایران تحصیل بکنند حالا دیگر شما ده درصد بیشتر شاگرد ندارید که به خارج از ایران بروند و به اروپا بفرستید دو سال دو سال قبلا در مدارس ملی ثبت نام میکنند این وضع برای این پیش آمد اما من در یک مورد با شما هم صدا هستم شاید یک عدهای باشند که داخل ما شده باشند (یک نفر از نمایندگان – اعتراض ما هم به همین عده است) آن را هم روشن میکنم اجازه بفرمائید حزب مترقی ایران نوین که وزیر آگاه آموزش و پرورش آن که جزو هیات اجرائیه این حزب هستند و همچنین باعث افتخار ما زنها هستند (خانم بزرگ نیا – صحیح است) ایشان اساسنامهای برای مدارس ملی تدوین کردهاند که بزودی از شورای عالی آموزش و پرورش خواهد گذشت در این اساسنامه که تدوین فرمودهاند منافع مردم و مدارس ملی به بهترین نحوی تامین شده هم چنین اگر بنا باشد به این قبیل مدارس کمکهائی بشود بر اساس معیارها و ضوابط معین خواهد بود ادارهای هم برای اداره مدارس ملی به وجود آورند و بطور کلی کاملا اداره مدارس ملی را در دست گرفتهاند این را خدمتتان عرض کنم اولا تصور نفرمائید چون من مدرسه ملی دارم این را عرض میکنم خدا شاهد است و خدا را گواه میگیرم اگر مدرسه ملی هم نداشتم بنا به وظیفهای که دارم قطع دارم که همین مطالب را اینجا میگفتم از نظر تاریخ میگفتم این بود مطالبی راجع به مدارس ملی اما در دوم سه مورد راجع به آموزش و پرورش پیشنهاداتی دارم یکی راجع به تربیت معلم بود تقاضا میکنم این قسمت را توجه بفرمائید در حزب ایران نوین در کمیسیون تخصصی به عرض رساندم و موافقت دارند به این مطلب توجه بفرمائید دو کلاس دانش سرا دارید این را سه کلاسش بکنید زیرا که شاگردان تربیت معلم شما یک قسمت آنهائی هستند که شاگردان مردود از دانشگاهها هستند اینها معلم نخواهند بود اینها در دانشگاهها قبول نمیشوند یک سال میآیند آنجا در حقیقت پلی است برای قبولی دانشگاه اینها معلمین قطعی شما نیستند معلمین قطعی شما آنهائی هستند که سه سال در دانشسرا تحصیل خواهند کرد از حیث بودجه هم صرفه جوئی خواهد شد مطلب دوم را که جناب سرور دکتر عاملی هم اشاره فرمودند (یکنفر از نمایندگان – سرور پان ایرانیستها هستند) بنده برای ایشان احترام بسیاری قائلم ایشان راجع به مدارس استیجاری بحث فرمودند بنده از ایشان هم بیشتر میخواهم بگویم واقعاً محل مدارس دولتی ما با تحولاتی که شده مطابق نیست باید ساختمان بشود به شما بیائید برای ایران مان همه جا نه مثل آن آقائیکه میفرمودند خانه تان، نفتتان، مدرسه تان، نه، نه، مدارسمان، نفتمان، بگوئیم خانه مان همه چیزمان مدارس مان در ایران بایستی دوباره ساخته بشود یا اگر محل استیجاری است ساختمانش دوباره ساخته بشود منظور من این است که از محل بیش از ده میلیون اعتباری که دارید از یک بانک بزرگ یا هر جا خودتان میدانید وام طویل المدت نگیرید و با این پولها مدرسه بسازید جا بسازید چه لزومی دارد هر سال این مبلغ را در بودجه میگذارید من نمیخواستم دیروز حرفی بزنم دلم میخواست آقایانی که اسم مدرسه میس مری را بردند اسم دو مدرسه دیگر را میبردند ایکاش اسم دو مدرسه جنوب شهر را میبردند (مهندس بهبودی – در جنوب مدرسه بنام شاه درست میکنند در شمال اسم مدرسه را میس مری میگذارند) این مدرسهها همه شان اسم فارسی دارد اسم شاه هم همه جا موجب افتخار است هیچوقت وزارت آموزش و پرورش نمیآید در شورای عالی یک امتیازی بدهد به اسم میس مری یعنی مدرسه مریم خانم اینکه مسخره است بیک کسی امتیازی به نام میس مری بدهد (اسم مدرسه بهار نو است) (پزشکپور من حاضرم شما را ببرم نشان بدهم) زحمت نکشید بنده میدانم که اسمش بهار نو است مطلب دیگری که تذکر میدهم حالا که اعتبارات شما استانی شده است از افرادتان برای آموزش استفاده بکنید آموزش، آموزش، باز هم آموزش افراد وزارت آموزش و پرورش باید در کلاس بروند اینقدر عضو زیادی نگه ندارید (صحیح است) بنده راجع به وزارت علوم مطالب زیادی عرض نمیکنم البته چون خسته تان کردم یکسال پیش در همین روزها بود که مجلس شورای ملی قانون تاسیس وزارت علوم و آموزش عالی را به تصویب رساند و این وزارتخانه رسماً آغاز به کار کرد.
همانطور که همکاران عزیز اطلاع دارند فلسفه تاسیس و به وجود آمدن وزارت علوم و آموزش عالی توجه خاص شاهنشاه آریامهر به مسائل آموزشی در سطح عالی بوده است.
شاهنشاه آریامهر در تاریخ بیست و چهار مهر ماه ۱۳۴۶ به هنگام اعلام اصل ۱۲ انقلاب شاه و مردم فرمودند:
هدف اساسی تحولات آموزشی میباید این باشد که شخصیت جوانان و اصل اعتماد به نفسشان از هر جهت تقویت شود تا افرادی که آینده سرنوشت کشور را بدست خواهند گرفت برای قبول مسئولیتهای خود واقعاً آماده و مجهز باشند.
با توجه به این قسمت از بیانات رهبر بزرگ و آزاد اندیش ایران و همچنین فرمایشاتی که معظم له در موارد متعدد پیرامون هدفهای انقلاب آموزشی ایران ایراد فرمودهاند، به خوبی میتوان بار سنگین وظایف و مسئولیتهای وزارت علوم و آموزش عالی را احساس کرد اکنون بطور اختصار نظری به کوچکترین وزارتخانه تهران البته از نظر تعداد کادر اداری آن بیندازیم زیرا در کوچکترین وزارتخانهها بزرگترین اقدامات فرهنگی به عمل میآید که اکنون بودجه آن بالغ بر ۱۸۴۵۰۰۰۰۰ ریال است.
وزارت علوم، همانطور که بارها نیز وزیر علوم اظهار داشت است، اگر کوچکترین وزارتخانه جهان نباشد مسلماً یکی از کوچکترین وزارتخانههای ایران به شمار میرود، و این را میتوان از کادر محدود و بودجه کمی که در اختیار دارد استنباط کرد اما بهر حال محدود بودن کادر و کمی بودجه آن مانع از ا«نشده است که این وزارتخانه وظایف خود را به بهترین نحوه و با دقت و حوصله انجام ندهد.
مثلاً دقت و ابتکار مدیران مسئول این وزارتخانه موجب گردیده که در سال گذشته وزارت علوم از نظر مشورتی یکهزار و هفتصد مشاور و کارشناس و متخصص امر آموزش استفاده کند بدون آنکه حتی یک دینار به عنوان دستمزد یا حق المشاوره به آنان پرداخته باشد.
صرف نظر از موفقیتهای قابل توجهی که مسئولان این وزارتخانه در ایجاد تشکیلات اداری خود داشتهاند باید گفت که موفقیت اصلی و بزرگ وزارت علوم و آموزش عالی در انجام وظایفی بوده ا ست که منشور کنفرانس رامسر به عهده این وزارت گذاشته است.
یکی از اساسی ترین وظایفی که در این زمینه به عهده وزارت علوم گذاشته شده است مساله نظارت بر کار دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و همچنین طرح ریزی آموزشی در سطح عالی میباشد.
نظارت بر کار دانشگاهها را وزارت علوم در چارچوب منشور انقلاب آموزشی از جمله حفظ و تقویت اصل استقلال دانشگاهها بخوبی انجام داده است و این قسمت مخصوصاً مورد تائید و ستایش مسئولان دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی کشور نیز میباشد.
اقدامی که وزارت علوم در مورد مساله شهریه به عمل آورد در حقیقت گامی بزرگ و قابل توجه بود که در راه اجرای دو اصل اساسی منشور انقلاب آموزشی برداشت، زیرا با مقررات جدید از یک سو درهای دانشگاههای دولتی بر روی همه آنها که در امتحانات ورودی توفیق یافتهاند باز شده است و از سوی دیگر آنها که توانائی مالی دارند شهریه خود را میپردازند و بدین ترتیب سهم خود را در تلاش ملی که به خاطر بهبود وضع تعلیمات مملکت آغاز گردیده ایفا خواهند کرد.
اقدام دیگر وزارت علوم و آموزش عالی که با الهام از نظریات شخص اول مملکت در مورد بیمه دانشجویان و همچنین تامین بهداشت دانشجویان دانشگاهها صورت گرفته در حقیقت گام مفیدی بوده است که برای تامین و راحتی خیال دانشجو میدهد که با فراغ بال و آسودگی خاطر از گزند حوادث و بیماریها به درس و کتاب خود بپردازد. با تشکیل شورای عالی ورزش دانشگاهها مرکب از عدهای افراد متخصص و علاقمند به امر ورزش یکی دیگر از اقدامات خوب و قابل ستایش وزارت علوم است. زیرا با توجه خاصی که شاهنشاه آریامهر به امر ورزش مخصوصاً در میان جوانان و دانشجویان دارند، تشکیل این شورا با برنامههای وسیعی که برای آن پیش بینی شده، گامی است که در راه تعمیم سلامت روح و جسم دانشجویان این مملکت برداشته میشود.
با وجودی که در این زمینه میتوان مطالب فراوان و زیادی گفت اما برای جلوگیری از اتلاف وقت همکاران گرامی و ارجمند، که سرگرم رسیدگی به لایحه بودجه کشور هستند از اطاله کلام خودداری میکنم و با این جمله به عرایض خویش خاتمه میدهم که موفقیت وزارت علوم و آموزش علی در انجام و اجرای مفاد منشور انقلاب آموزشی ضامن سعادت و خوشبختی نسل جوان مملکت است به نسلی که خواهی و نخواهی فردا مدیریت و گردش چرخهای اقتصاد و صنعت مملکت به عهده آنان است.
اما درباره شهریه دانشجویان اینجا مطالبی گفته شد که بنده موظفم مطالبی را به استحضارتان برسانم گفته شد که از دانشجویان پول میگیرند، گفته شد که دانشجویان وقتشان به سفته پر کردن تلف میشود گفته شد از این قبیل مطالبی که برایتان عرض میکنم بنده میخواستم این مطلب را روشن بکنم استدعا دارم توجه بفرمائید دانشگاههای دولتی در موقع نام نویسی اصولا به دانشجو نمیگویند پول بپردازد دانشجو مخیر است در ۴ نوع قسط پول خودش را بپردازد دانشجوئی که متمول است توانائی دارد میآید پول چهار ساله اش را یکجا میدهد دانشگاه هم ۱۵ درصد به او تخفیف میدهد دانشجوئی که سال به سال پول میدهد دانشگاه پنج درصد شهریه را به او تخفیف میدهد دانشجوئی که ماه به ماه پول میدهد دانشگاه شهریه معمولی را زا او میگیرد و اگر مایل بود از حقوق پدرش یا خودش شخصاً توسط بانک میپردازد دانشجوئی که قدرت مالی ندارد و میخواهد شخصیت او حفظ بشود به میل خودش مینویسد برای دانشگاه که من تحصیلم را میکنم وقتی که تحصیلاتم تمام شد کار پیدا کردم حقوق گرفتم هر مبلغی که قدرت و استطاعتم اجازه داد به شما در ماه یا در سال میپردازم و دانشگاه این چهار قسم دانشجو را روی چشمش میپذیرد بنده نفهمیدم عیب اینکار در کجا است (پزشکپور – عیب این است که شما دانشجو را وادار میکنید که در زمان تحصیل بیاید اثبات کند که ندار است) اجازه بفرمائید عرض کنم که حتی از دانشجویان سوال نمیشود بنده افتخار دارم در دانشگاه صنعتی آریا مهر عضو هیئت امناء هستم ابداً شخصیت دانشجو را پائین نمیآورند فقط دانشگاه اعلام میکند این هیچ ایرادی ندارد مگر این مطلب باشد که بگوئیم که اصلا چرا دانشگاهها ملی باشد این مطلب دیگری است باز بنده باید عرض کنم خدمتتان که باید دانشگاه ملی داشته باشیم باید استاد در دانشگاه ملی بیاید درس بدهد برای سطح فرهنگ در دانشگاه ملی را بالا ببرد باید دانشجو و شاگرد از همه دنیا به آنجا مراجعه بکند (یکنفر از نمایندگان – پس کمکی که شهبانو به دانشگاه فرمودند چه بود؟) ممکن است از وزیر علوم بپرسید اولا علیاحضرت شهبانو میتوانند هر کمکی به هر جا که بخواهند بفرمایند و کمک هم میفرمایند خاصه در مورد دانشجویان میدانید که علیاحضرت شهبانو چقدر وقت صرف امور خیریه میفرمایند و تا چه اندازه مراقب کلیه اوضاع مملکتی هستند هر جا لازم بدانند کمک میفرمایند. لطفاً بفرمائید نزد وزیر علوم و یا معاون پارلمانی ایشان و ازشان بپرسید که چگونه عطیه مرحمتی را خرج کردند و بچه مصرف دانشگاهها رساندند دانشگاههای ما بسیار منظم و خوب است و موجب افتخار ایران است که هر روز سطح فرهنگ و دانش بالا میرود ببخشید اگر از لحاظ پر حرفی سرتان را درد آوردم بسیار بسیار عذر میخواهم (احسنت- احسنت).
نایب رئیس- آقای مدرسی به عنوان مخالف صحبت میفرمائید، تشریف بیاورید.
مدرسی – جناب آقای رئیس، نمایندگان محترم بنده راجع به کارهای اداری وزارت آموزش اصلا خیال نداشتم صحبتی بکنم و یادداشتهای بنده هم راجع به وزارت آموزش و پرورش نیست به چند علت یکی اینکه چون کار داری این وزارتخانه مهم در تخصص بنده نیست دیگر اینکه در دانشگاه تهران افتخار هم دوره بودن با خانم فرح رو پارسای وزیر محترم آموزش را داشتهام و اگر انتقادی هم باش صحیح نیست که انتقاد را هم شاگردی ایشان مطرح کند ولی فرمایشات سرکار خانم جهانبانی بنده را وادار به صحبت کرد (یکنفر از نمایندگان – چرا؟) برای اینکه ایشان مدیر مدرسه ملی هستند و بنده پدر شاگرد مدرسه که باید پول بدهم به مدارس ملی ف ایشان تنها به قاضی رفتند بنده هم از طرف اولیای شاگردان مدارس ملی اینجا عرایضی را میکنم. از نمایندگان محترم اکثریت و اقلیت و هر کس که شاگرد مدرسه ابتدائی و متوسطه در مدارس ملی دارند و پول میدهند خواهش میکنم قضاوت کنند در اینجا بنده میگویم که بدون هیچ اغراق مطالب را عرض میکنم یکی از دوستان عزیز بنده که متأسفانه هم مسلک هم نیستیم راجع به مدارس غیر ایرانی و غیر مسلمان که در اینجا فعالیت دارند صحبت کردند در سال ۱۳۳۸ دختر شش ساله من که متولد ۱۳۳۲ است در یکی از همین مدارس اسمش را نوشتم (خانم جهانبانی – چرا دختران را آنجا فرستادید؟) چون کودکستان و مدرسه با هم بود و نزدیک منزل بنده بود یک روز آمد با آن لحن کودکانه اش صحبتی کرد که من دو چیز از آن استشمام کردم یک بوی توهین به ملیت یکی بوی دیانت از همان روز بنده بچهام را از آن مدرسه برداشتم (خانم جهانبانی – چرا در اینجور مدرسهها میگذارید) صدها هزار میگذارند و ایراد دوست من هم این بود که چرا اجازه میدهید که این جور مدارس در ایران دائر بشود اگر میل دارید سند و موردش هست این بچه آمد صحبتی کرد و من تنم لرزید حرفی بود که یک بچه نمیتواند بزند یک بزرگتر به او گفته بود و بچه آمد به من گفت اما راجع به پولی که این مدارس میگیرند همین دوست عزیز من آقای دکتر عاملی فرمودند هر نوع پولی که از اولیاء شاگردان مدارس بابت فرهنگ گرفته میشود تقریباً مالیاتی است (یکنفر از نمایندگان چه جور مالیاتی است؟) عرض میکنم چه جور مالیاتی است بنده سال گذشته طبق اظهار نامه مالیاتی که نمیدانم آقایان چقدر دادند ۶۰ هزار تومان تمام زندگی بنده بود که ۱۲ هزار تومان یعنی ۲۰ درصد آنرا پرداخت کردم به مدارس ملی یعنی این آقایان و خانمها (یکنفر از نمایندگان – برای چند نفر؟) برای چهار نفر (یکنفر از نمایندگان – چرا راجع به این موضوعات صحبت میفرمائید) بنده هر چیزی را که دلم خواست راجع به آن صحبت میکنم.
نایب رئیس – آقایان اجازه بدهید ناطق صحبتش را بکند.
مدرسی –عرض کنم این پول را بنده پرداخت کردم مجبور بودم پرداخت بکنم چون جائی بود که نزدیک منزل بنده بود و مجبور بودم اسمش را آنجا بنویسم البته بنده زحمات سابق خانم جهانبانی را تقدیس میکنم و واقعاً زحمت کشیدهاند درگذشته ولی بنده در اینجا راجع به مؤسسات ملی و بازرگانی صحبت خواهم کرد هر موسسه بازرگانی البته اول یک مقدار ناراحتی دارد ولی وقتی که روی غلطک افتاد منفعت آنها مثل الان میشود که سالی میلیونها استفاده میکنند همین دختری که الان ازش صحبت کردم با معدل ۵ /۱۶ در سه سال قبل در امتحان عمومی که وزارت آموزش و پرورش کرد قبول شد و گواهینامه گرفت و گواهینامه اش در دست بنده هست او را بنده گذاشتم به یکی از مدارسی که اختیار نسل آینده به دست آنها سپرده شده سال هفتم معدلش ۱۵ شد سال هشتم ۱۴ سال نهم ۱۲ شد امسال که در سال دهم دارد تحصیل میکند رفتم با مدیر با گردانندگان این مدرسه که یکی از فرهنگیان قدیمی است گفتم این نقص بنده هست یا نقص شما؟ بیائید با هم صحبت کنیم نشستیم صحبت کردیم بالاخره گفتم آقا شما صلاحیت ندارید که من اختیار بچهام را به شما بدهم از آنجا او را برداشتم گذاشتم مدرسه دیگری اگر میخواهید اسمش را ببرم بهر حال بنده از سرکار خانم پارسای خواهش کرم که یک دبیر ریاضی به تربت بفرستند بعلت اینکه رشته ریاضی آن امسال به علت نداشتن دبیر ریاضی منحل شده و ایشان لطف کردند فرمودند هر چقدر میخواهید پول در اختیار شما میگذاریم که شما بگردید یک دبیر ریاضی پیدا کنید البته بنده نمیخواهم تقصیر را به گردن کسی بگذارم همیشه میروم دنبال علت موضوع بالاخره رفتم گشتم معلوم شد که دبیر ریاضی خودش را با دو هزار تومان بازنشسته کرده و در همین مدارس ملی که در برابر دولت دستگاه رقابت باز کردهاند میروند با ماهی دو سه هزار تومان تدریس میکنند و ماهی هزار تومان هم از محل تدریسهای خصوصی گیرشان میآید که میشود در حدود شش هزار تومان مگر مرض دارد که برود تربت با ۱۷۰۰ تومان بچه تربتی را تدریس بکند بچه تربتی باید چشمش کور بشود در بیسوادی بماند اگر پول دارد بیاید در این مدارس خیلی شیک و لوکس بنشیند درس بخواند حالا نمیدانم که آقایان این را قبول میکنند یا نه بهر حال بنده راجع به وزارت آموزش و پرورش هیچ حرفی نداشتم بزنم و این چند کلمهای را هم که گفتم یک درد دلی بود که خانم جهانبانی عقده را گشودند بر میگردم به عرض خودم و خیلی هم معذرت میخواهم فقط بنده اینجا آقایان نمایندگان کارگران را مخاطب قرار میدهم میگویم آیا این وضع را میپسندید خوب است که این وضع برای بچههایشان باشد؟ والا عرضی ندارم (پدرامی – ما بچههایمان را مدرسه دولتی میگذاریم) مدارس دولتی نمیپذیرند چون جا ندارند (صادقی – بنده خودم برای دو فرزند ۲ هزار تومان دارم میدهم) به حال بنده نسبت به اقلیت و اکثریت خیلی خوشبین هستم همه را وطنپرست، شاه دوست خداپرست میدانم و تمام افراد این مملکت میل دارند تا حدودی که میتوانند و امکان دارند و تشخیص میدهند خدمت به مملکتشان بکنند و این را که بنده عرض میکنم هیچگونه خدشهای در آن وجود ندارد و عقیده قلبی بنده است اینجا راجع به ایده ئولوژی حزبی صحبت شد معتقدات ما ایرانیان که زندگی چندین هزار ساله ما را تامین کرده و توانستیم یک حیات طولانی داشته باشیم علاقه به وطن و گوش به فرمان دادن شاهنشاه بوده است و هست بنابراین راه ما را اصول انقلاب شاه و مردم و فرمایشات ملوکانه و سیاست ایشان روشن کرده و ما هیچ نداریم که اضافه کنیم و نمیتوانیم اضافه کنیم، اگر مطالبی عرض میکنم در مورد طرق زودتر رسیدن به هدفهای انقلاب است درمورد برنامههائی است که خرجش کمتر باشد و ما را زودتر به مقصود برساند و اختلاف سلیقه ما با اکثریت همین خواهد بود اگر جائی خرج زیاد میشود و راه طولانی و بی مصرف میرویم قطعاً همه نمایندگان محترم که اهل منطق هستند قبول خواهند کرد و هیچکس اهمال نخواهد کرد و در شنیدن بیانات منطقی تعصبی به خرج نخواهد داد بنده اصولا ناطق نیستم و حرف زدنم خوب نیست بهم مسلکان عرض کردم که راجع به بودجه صحبتی نخواهم کرد گردانندگان محترم حزب که تصور میکنند بنده طی بیست سال خدمت در حاشیه یا متن مؤسسات بازرگانی دولتی تجربهای دارم دستور دادند که باید حتماً این کار را بکنم بنده هم اوامر حزبی را قبول کردم چون سعی میکنم انضباط حزبی را کاملا رعایت کنم البته جناب آقای هویدا که با ایشان هم افتخار هم دورهای در نظارم وظیفه و همچنین با آقای خواجه نوری داشتم و یکسال هم در وزارت دارائی کار مؤسسات مالی را در خدمتشان انجام دادهام بنده شاهد بودم که ایشان هر جا میدیدند خرج بی جهتی شده یا صلاحیت اخلاقی مدیر موسسه در نظرشان خدشه دار میگردید بدون هیچ ملاحظه و بدون اینکه فکر کنند که عضو حزب ایران نوین است یا مردم اقدامیکه لازم بود میکردند به دلیل اینکه بنده عضو حزب مردم بودم هیچوقت به بنده بی التفاتی نفرمودند و خیلیها عضو حزب ایران نوین بودند وقتی مدارک جلویشان میگذاشتیم به سرنوشتی دچار میشدند که نمیبایستی دچار بشوند بنابراین بنده اگر عرضی میکنم فکر میکنم برای یک عده ایرانی علاقمند به وطنشان صحبت میکنم و امیدوارم توجه فرمایند و اجازه میخواهم یادداشتهای خود را از رو بخوانم چون عدد و رقم ممکن است اشتباه شود احساس میکنم آقایان نمایندگان خسته هستند و عرایض بنده ایشان را خسته تر خواهد کرد بنابراین سعی میکنم یادداشتها را بطور خلاصه و سریع به عرض برسانم (احسنت).
اولین رقمی که در برآورد هزینههای سال ۴۸ سازمانهای انتفاعی و مؤسسات بازرگانی دولتی جلب توجه میکند افزایش هزینههای اداری این مؤسسات به مبلغ ۱۴ میلیارد ریال نیست به هزینههای اداری این مؤسسات در سال ۱۳۴۷میباشد.
توجه می فرمائید یعنی یک میلیارد و چهار صد میلیون تومان هزینههای اداری این مؤسسات اضافه است نسبت به سال گذشته حالا یک قدری تجزیه و تحلیل کنیم تا بدانیم این پولها چقدر و چطور خرج شده است ابتدا برای استحضار نمایندگان محترم باید به عرض برسانم دستگاههای وابسته به دولت که تابع قانون استخدام نیستند و از قانون محاسبات عمومی هم پیروی نمیکنند برحسب تعریفی که یکی از مامورین دفتر مرکزی طرح و بودجه برایم کردند به دو دسته تقسیم شدهاند:
- ۱- مؤسسات بازرگانی دولت که باید با اصول بازرگانی اداره شوند و برای دولت سود آورد باشند توجه می فرمائید که مؤسسات بازرگانی بر اساس یه قانون تجارت اداره خواهند شد وظیفه دارند که سود بدهند.
- ۲- سازمانهای انتفاعی که با برنامه و اعتبارات خاصی مأمور تقدیم خدماتی به مردم کشور میشوند و ممکن است پس از اجرای برنامه سودی هم داشته باشند ولی اگر ضرر هم کردند مهم نیست اصل به انجام رسیدن برنامه است این تفاوت مؤسسه مالی با انتفاعی است از نظر مقامات دولتی نه عقیده بنده و حزب ما بنده برای معرفی حاصل فعالیت مؤسسات بازرگانی وابسته به دولت با صرف مختصری وقت صورتی از سرمایه پرداخت شده و در آمد یکساله و هزینه یکساله و سود ویژه یک ساله و نسبت هزینه بدر آمد و نسبت سود ویژه به سرمایه از روی آخرین تراز نامههای این مؤسسات تهیه کردهام که نکات جالب آنرا به عرض میرسانم:
حداقل هزینه سالیانه نسبت بدر آمد قطعی سالیانه ۴۴% و مربوط به بانک مرکزی ایران است حداکثر هزینه سالیانه نسبت به درآمد قطعی ۱۳۳% و مربوط به شرکت واحد اتوبوس رانی است و ملاحظه میفرمائید که ۳۳ رقمی را که هزینه شرکت واحد از صد تجاوز کرده معادل زیانی به مبلغ ۴۹۴ میلیون ریال در سال بوده که به قول تجار از سرمایه خوردهاند. البته باید عرض کنم این مؤسسات هر سال و طبق قانون تجارت حداکثر تا آخر اردیبهشت باید ترازنامه را بدهند مطابق عملکرد سالیانه این رقم مستخرج از ترازنامه قطعی منتهی به اسفند ۴۶ شرکت واحد میباشد و در بودجه سالهای ۴۷ و ۴۸ نیز مبالغی نزدیک به پنجاه میلیون تومان ضرر پیش بینی کدرهاند باز در این جدول ۵۰ میلیون تومان پیش بینی ضرر در سال ۴۸ کرده که باید از طریق عمومی بپردازند یعنی من و شما باید بپردازیم باید در نظر داشته باشیم که بخش خصوصی در حال حضر نیز حمل و نقل مسافرین را به وسیله اتوبوس خانواده ی اعاشه میکنند و فرزندان خود را به دبیرستان و دانشگاه میفرستند و به مسافرین هم تحمیلات زیاد نمیکنند و تضییقات و صف انتظاری هم جلو اتوبوسهای بیابانی وجود ندارد.
بین نسبت ۴۴% هزینه از کل درآمد و ۱۳۳% هزینه نسبت به درآمد ارقام ۹۷% مربوط به شرکت فروشگاه فردوسی و ۹۸% مربوط به شرکت تلفن وجود دارد. برای استحضار نمایندگان محترم باید عرض شود که از ۹۸۴ میلیون ریال هزینه قطعی شده شرکت تلفن مبلغ ۴۷۲ میلیون ریال حقوق و مزایای کارمندان آن موسسه و فقط ۲۰ میلیون ریال دستمزد و مزایای کارگران بوده یعنی در کاری که مانند کار شرکت تلفن طبیعت آن فنی و کارگری است تقریباً دو برابر و نیم دستمزد کارگران به کارمند دفتری پرداخت گردیده و شاید یکی از علل نامرتبی دستگاههای شرکت تلفن همین عدم تناسب بین حقوق کارمندان دفتری و کارگران فنی باشد (فرهاد پور – بیشتر جنس لطیف است) پس از این دو موسسه شرکت سهامی فرش ایران است که ۹۱ % در آمد قطعی سالیانه اش را هزینه کرده است.
علت به وجود آمدن شرکتهای بازرگانی دولتی این بود که قبل از جنگ جهانی دوم دولتهای ایران تصمیم گرفتند مردم ایران را به روش تجارت دسته جمعی و تمرکز سرمایههای پراکنده در یک شرکت که در ایران سابقه نداشت آشنا کنند ابتدا چند شکرت سهامی دولتی که نمایندگان سهام دولت در مجامع عمومی آن وزیران بودند تاسیس کردند و در اساسنامه این شرکتها هدفی هم به نفع کشور قرار دادند. شرکت فرش از جمله این شرکتهاست بالا بردن کیفیت فرش ایران و جلوگیری از اجحاف بعضی تولیدکنندگان به منظور تعدیل قیمت و حمایت محصول کشور در بازارهای بین المللی از رقابت دیگران برنامه و هدف این شرکت بود توجه بفرمائید که فرش ما بطوری که آقای دکتر بهرام زاده ابراهیمی میفرمودند ۳۲ درصد صادرات مملکت ماست و در بازار بین المللی هم رقیب زیاد داریم شرکت را تاسیس کردند برای اینکه فرش ارزان و خوب تمام شود تا بتوانند در بازارهای جهان رقابت کنند ولی سهل انگاری بعضی از مدیران شکرت درمورد استخدامهای بیهوده و خرجهای بی سبب باعث گردید که محصول فرش این شرکت در حدود ۲۴% تا ۴۰% گرانتر از محصولات مشابه بخش خصوصی عرضه شود البته این عرایضی که میکنم هر قوت آقایان میل داشتند ارقام را عرض میکنم خود بنده چه در وزارت دارائی که مسئول رسیدگی بودم تحقیق کردم چه حالا که بودجه در دست ما است و شب و روز کوشش کردم که ارقام بی ماخذ و پایه به عرض آقایان نرسانم حالا بنده یک صورت جزئی به آقایان ارائه میدهم فکر میکنم جالب باشد.
شرکت سهامی فرش ایران سرمایه اش ۱۲ میلیون تومان است که اکثر سرمایههای اسمی شرکتهای دولتی ثبت شده در تراز نامهها به صورت نقد نیست و قسمتهائی از آن به صورت مشکوک الوصول یا ساختمان یا اثاثیه و غیره درآمده بهر حال بهترین مؤسسات سالمترین نوع این است مؤسسات بازرگانی دولتی آنهای هستند که ۵۰ % سرمایه اسمی نقدی واقعاً موجود باشد و در کار باشد اگر سرمایه را ۱۲ میلیون تومان فرض کنیم این از بهترین نوع شرکتهاست که شش میلیون تومان هم در جریان کار دارد و بعد استفاده قطعی این شرکت در سال ۴۶ که از رویش مالیات داده و دولت امضاء کرده بیست میلیون تومان بوده از سرمایه دوازده میلیون تومانی بیست میلیون تومان سود ناخالص داشته البته از بنده خواهید پرسید مردم چگونه جنس به این گرانی را میخرند؟ سرای گران فروش نخریدن است جواب این ایراد خیلی ساده است بد بخت نسیه خور فرش قسطی میگیرد و حق ندارد راجع به گرانی یا ارزانی کالا صحبتی بکند. در خرید مؤسسات دولتی هم از یک موسسه دولتی دیگر موضوع چانه زدن و نرخ معتدل پیدا کردن مطرح نیست. کالائی هم که در بازار تجارت خارجی عرضه میشود زبان ندارد که بگوید این گرانی در قبال کالای رقبا توی سرمان میزند. با توجه به اینکه بیست میلیون تومان از دوازده میلیون تومان سرمایه بدست آمده یعنی ۱۶۰در برابر صد منفعت بردهاند و از این منفعت بی تناسب هم ۱۸ میلیون و هشتصد هزار تومان هم خرج کردهاند و نسبت سود ویژه به سرمایه ۱۵% بوده البته این منفعت کلان بعد از وضع آن مخارج سخاوتمندانه خوب است قابل تشویق است شرکت فرش هم بازرگانی و وظیفه اش اینستکه منفعت خوب ببرد ولی تصدیق میفرمائید که هدف از تاسیس این شرکت این بود که مدل کار سالم باشد فرش ارزان تمام کند کارگر فرش باقی را مورد توجه قرار دهد تا فرش ما را در خارج خوب بخرند و در داخل هم کارگران فرش بافی نمونه رفاه و آسایش باشند نه اینکه پس از سالیان دراز فعالیت این شرکت بازرسی شاهنشهی بیاید به عرض شاهنشاه آریامهر برساند که وضع قالیبافان خوب نیست و ما ناچار باشیم از محل در آمد عمومی اینها را حمایت بکنیم قبل از جنگ جهانی دوم که این شرکت تاسیس شد و اساسنامه اش را هم بخوانید میفهمید که چقدر به هدفش رسیده الان بنده میتوانم به جرات عرض کنم که مدل گرانفروشی فرش در بخش خصوصی همین شرکت محترم است والا قیمت فرش اینقدر گران نبود بنده آدم منصفی هستم و غرض ورزی نمیکنم فرش شرکت خوبست به قول خودشان پشم قصابخانهای نمیخرند پشم مرده نمیخرند پشم زنده میخرند از بهترین رنگی که از آلمان تیه میکنند استفاده نمیشود و فرشهای شرکت کاملا مرغوب و قابل اعتماد است ولی در آماری که چند سال قبل ما گرفتیم تا حدود ۵۰ درصد گرانتر از حد معمول تمام میشود (یکی از نمایندگان – علتش هزینه اداری است) (فرهادپور- اعضای شرکت فرشها را ارزیابی میکنند آنها که میارزد بر میدارند و آنها که ارزش ندارد برای مردم میگذارند) این شرکت سرمشق گران فروشی برای تجار میگردد و نتیجه معکوس از اقداماتش گرفته میشود. سالها تجربه نشان داده است که دولت بازرگان خوبی نیست این ارقام که از سرمایه و درصد در آمد مؤسسات بازرگانی دولتی به عرض میرسانم میتوانند گواه ادعای بنده باشند. قبل از به عرض رساندن ارقام باید بگویم که بانکها به سپرد ثابت به اشخاص حقوقی و حقیقی تا ۷ %بهره سالیانه میدهند یعنی اگر دولتی پولی داشته باشد که از آن بخواهد استفاده کند میتواند به بانکها بدهد و ۷% بهره بگیرد و این یک حد اقلی است البته قانون بانکداری میگوید وزارتخانهها حق ندارند غیر از بانک مرکزی پولشان را در جائی دیگر بگذارند و بانک مرکزی هم به سپرده دولتی به هدر نمیدهد ولی اگر فرض بر این باشد که دولت خیال سوداگری داشته باشد و بخواهد از سرمایه اش استفاده کند آسانترین کارش این است که پولش را بگذارد در بانک سال به سال بهره اش را بگیرد و هر موسسه بازرگانی دولتی که سود سالیانه اش از ۷% کمتر باشد این موسسه بازرگانی را باید واقعاً درش را به بندند این به نفع طرف است و بنده گفتم که راجع به یک موسسه انتفاعی صحبت نمیکنم زیرا بنا به تعریف مقامات دولتی موسسه انتفاعی اگر ضرر هم داشت اشکالی ندارد بنده فقط راجع به مؤسسات بازرگانی عرض میکنم که وظیفه اش تجارت نمونه و رسانیدن سود به دولت است اگر موسسهای پیدا شود از ۷% سودی که سپرده ثابت به او میدهد کمتر بدهد این موسسه به نظر بنده اگر من قدرتی داشتم فوری درش را میبستم اجازه بفرمائید که بنده تمام صورت را نخوانم ناراحت میشوید ولی برای اطلاع بد نیست که بدانید که با سرمایه شما چطور رفتار میشود اگر میلی داشتید ادامه میدهیم ردیفش به قول دفتر طرح بودجه که بنده از این اصطلاحات استفاده نمیکنم در کودنیگ بودجه ما ردیف ۳۰۲ است اولین موسسه بازرگانی البته شرکت سهامی کود شیمیائی بود که یاورقش از دفتر بنده افتاده بود یا اینکه اسمش فراموش شده بود که برده بشود سرمایه پرداخت شده بوسیله بنگاه توسعه ماشینهای کشاورزی ۱۴۹ میلیون تومان است درآمد قطعی سالیانه سال ۴۶، ۶۸ میلیون تومان هزینه قطعی نسبت به این درآمد قطعی ۶۴ میلیون تومان بوده که البته درآمد ناخالص است یعنی ۹۳% از این درآمد را هزینه اداری کردهاند به هزینههای اداری و جاری توجه بفرمائید ۱۴۹ میلیون تومان شده ۶۸ میلیون تومان درآمد ۶۴ میلیون تومان هزینه توجه بفرمائید و این سود را هم از ماشین کشاورزی بردهاند ساده است البته به تراز نامه اش مراجعه بفرمائید نه براورد آنوقت نسبت درآمد به سرمایه ۱ /۳ % است یعنی نصف آنچه که بانکها به سپرده ثابت میدهند حکایتی به یادم آمد که اجازه بفرمائید نقل کنم در زمان کریمخان زند برای وکیل الرعایا آن پادشاه محبوب یک باز شکاری آوردند پرسید که این باز شکاری هنرش چیست؟ به عرضش رساندند که یک کبک در روز شکار میکند فرمود خوراکش چیست؟ گفتند هر روز یک کبک میخورد فرمود این حیوان رازها بکنید برود روزی یکی شکار بکند و یکی هم بخورد دیگر از ما چه میخواهید (آفرین) حالا این مؤسساتیکه هر چه منفعت میکنند خودشان میخورند من نمیدانم از مردم و دولت چه میخواهند بگذارید بروند دنبال کار خودشان (احسنت) عرض کنم که شرکت سهامی تلفن سرمایه ثبت شده اش جناب مرتضوی حالا زحمت نکشید یکی از آقایانیکه در حساب تخصص دارند بروند تحقیق کنند و بعد بیایند اشتباهات بنده را تصحیح کنند و خیلی هم ممنون میشوم و جنابعالی با این فرصت کوتاه نخواهید توانست اینها را پیدا کنید بعداً بفرمائید تا روشن بشود شرکت سهامی تلفن ایران سرمایه ۴۰ میلیون تومان که این سرمایه پرداخت شده در تراز نامه است، درآمد قطعی یکصد میلیون تومان و هزینه قطع نود و هشت میلیون تومان یعنی ۹۸% درآمد ناخالص قطعی در آمد دو برابر و نیم سرمایه یعنی یک تاجر اگر مثلا ۵۰۰ تومان سرمایه داشته باشد برود ۲۰۰۰ تومان هم از این طرف و آنطرف فراهم کند و جنس نسیه بخرد روی سرمایه اش حساب میشود اینکار البته خطرناک است چون ممکن است این نسیهها منفعتی بدهد و ممکن هم هست ضرر بدهد و ۵۰۰ تومانش هم از بین برود البته این مؤسساتیکه تحت حمایت دولت سالها کار کردهاند هرگز ضرر نمیکنند برای اینکه عدم لیاقت و بی بصیرتی اینها را قدرت دولت جبران میکند (احسنت) و اینها از قدرت مالی دولت سوء استفاده میکنند برای پوشاندن عدم بصیرت و عدم لیاقت در کار تجارت، والله اگر این آقایان را شما ول کنید بروند در بازار تجارت بکنند به شما قول میدهم که دو ماه نتوانند تجارت کنند سرمایه شرکت تلفن ۴۰ میلیون تومان و درآمد قطعی صد میلیون تومان و هزینه قطعی ۹۸ میلیون تومان و نسبت هزینه به درآمد ۹۸ درصد و سود ویژه یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان و نسبت سود به سرمایه ۷ /۴ درصد ملاحظه کنید اگر در برابر این هزینههای سنگین خدماتی به دولت و ملت کرده و میکنند جای ایشان روی چشممان ولی گر فقط هزینه اداری بوده به بنده حق بدهید انتقاد کنم با انصاف قبول بفرمائید که تذکر بدهم که اینقدر ولخرجی نکنند بنده چیز بدی نمیگویم که کسی ناراحت بشود بنده فقط عرض میکنم که خدمت را با قیمت ارزانتر انجام بدهید یک قدری استخدام کمتری بکنید یک قدری ملاحظات خصوصی را کنار بگذاری، استخدام نکنید توی همین مؤسسات تجسس بکنید و صورت بگیرید که چند قوم و خویش رئیس موسسه وجود دارد، این دلیل سوء اداره است یکی از دوستان اقلیت ضمن صحبتهای اطراف بودجه ۴۸ خود فرمودند که استخدام در مؤسسات دولتی خیلی با هرج و مرج توام است یکی از آقایان اکثریت جواب فرمودند که آنها هم قانون استخدام دارند در قانون استخدام مصوب ۴۵ این مؤسسات را مکلف کردهاند که آئین نامه استخدامی شان را از تاریخ تصویب قانون حداکثر تا مدت یک سال به دولت بدهند خواهش میکنم صورت مؤسساتی که آئین نامه استخدامی شان را به دولت دادهاند به بنده مرحمت بکنید تا چشمم ببیند که چند موسسه بازرگانی این تکلیف قانونی را انجام داد اند بعضی از روسای مؤسسات مالی طوری در این دستگاهها که با سرمایه عمومی اداره میشود رفتار میکنند که هیچ حاجی بازاری در حجره شخصی خود این کار را نمیکند یعنی با سرمایه و اموال عمومی همه چیز برای هر کس که با آنها بستگی و دوستی داشته باشد فراهم نمیکنند من اینها را با رقم و عدد ثابت میکنم این عرایضی را که میکنم نه به عنوان فقط انتقاد است بلکه خدا را شاهد میگیرم فقط برای دلسوزی برای اموال عمومی است و خواهش میکنم آقایان دولتیها و اکثریت توجه کنند (احسنت) کافی است یا باز هم ادامه بدهم؟ (چند نفر از نمایندگان – بفرمائید بفرمائید) شرکت واحد اتوبوسرانی با سی میلیون تومان سرمایه در سال ۴۶ مبلغ ۱۴۵۵۳۷۴۰۰۰ یال در آمد قطعی تا ویژه داشته است و مبلغ ۱۹۴۹۴۹۴۰۰۰ ریال هزینه کرده تفاضل این دو رقم مبلغ ۴۹۴۱۲۰۰۰۰ ریال بوده و این همان تجارت ناسالمی است که به عرضتان رساندم یعنی اگر کسی صد تومان سرمایه داشته باشد و هزار تومان قرض کند و بهمین دلیل ضرر مندرج در تراز نامه شرکت در سال ۱۳۴۶ مبلغ چهل و نه میلیون چهار صد هزار تومان یعنی نوزده میلیون و چهار صد هزار تومان بیش از سرمایه پرداخت شده در یکسال ضرر کرده است و ضامن ضرر هم همانطور که قبلا عرض کردم امکانات دولت خواهدبود والا اگر موسسه خصوصی بود سالها قبل اعلان ورشکستگی آن منتشر گردیده بود بنده نمیدانم چه اصراری هست که اتوبوسرانی را از دست مردم بگیرند و خودتان انجام بدهید آنهم به این صورت شما میدانید که هر کسی یک اتوبوس دارد در راههائی که دور هم هست و آسفالت هم نداشته باشد و راه خوب نباشد میبرد این اتوبوس را استفاده میکند و پس انداز میکند بچه اش را مدرسه میگذارد ولی ما از اموال عمومی باید ۵۰ میلیون تومان در سال ضرر فقط اتوبوسرانی تهران را بدهیم آنهم اگر مردم راضی بودند باز حرفی نداشتیم اگر بلیط اتوبوس یک قران بود و کسی هم معطل نمیشد به قول جنابعالی ما حاضریم مالیات بدهیم که این ضرر داده شود و مردم راحت باشند ولی مسئله اینست که مردم راحت نیستند و هیچ فکری هم نمیشوند برای این کار، بنده پیشنهادی دارم برای اتوبوسرانی که بعد تقدیم خواهم کرد البته این ارقام خسته کننده و تاثر آور و ناراحت کننده است (ناطق کاغذی را به مجلس نشان دادند) ملاحظه بفرمائید که این ارقام خیلی زیاد است و آنها که با خط قرمز است همه اش زیان است (یکنفر از نمایندگان – ما چیزی نمیبینیم) طولش را که احساس می فرمائید (چند نفر از نمایندگان – ارقام را بخوانید) خسته میشوید اجازه بفرمائید نخوانم همین قدر کافی است.
نایب رئیس – آقای مدرسی خودتان تصمیم بگیرید که بخوانید یا نخوانید.
مدرسی – به این ترتیب ملاحظه بفرمائید که اگر اتوبوس رانی – خرازی فروشی تجارت فرش – لبنیات فروشی را ببخش خصوصی واگذار کنید نه تنها کسی به شما ایرادی نخواهد گرفت بلکه مورد تشویق هم واقع خواهید شد زیرا با این ترتیب گروههای زیادی از اجتماع را به انجام کارهای مربوط به خودشان دعوت می فرمائید و این گروهها در برابر مردم کشور احساس مسئولیت خواند کرد و خود را در نفع و ضرر کشورشان شریک خواند دانست اکثر شرکتهای سهامی دولتی هم مقرر بوده است پس از آنکه به جریان افتاد بمردم واگذار بشود و اگر اینکار را بکنید یهر سال ناچار نخواهید بود مبالغ بی قابلیتی مثل ۱۴ میلیارد ریال امسال برای اضافه هزینه اینگونه مؤسسات تصویب کنید ولی با اینهمه باید گفت در میان شرکتهای باز گرانی دولتی مؤسساتی مانند شرکت ملی نفت ایران – بعضی از بانکهای دولتی و شرکت سهامی بیمه ایران با مدیریت صحیح اداره میشوند و در تمام اوار برای مدرم ایران منشاء خدمات و فوائد مهمی بود اند و خدماتشان مورد تائید و تقدیر است. اما سازمانهای انتفاعی وابسته به دولت یکی از دوستان اقلیت بنده که متاسفانه هم مسلک هم نیستیم ضمن سخنان خود فرمودند سازمان انتفاعی یعنی سازمانیکه نفع داشته باشد بنده جواب ایشان را عرض میکنم چون طبق تعریف دفتر بودجه سازمان انتفاعی اگر ضرر هم داشت مانعی ندارد فقط سازمان باید برنامه اش را انجام دهد این تعریف را وقتی با عمل بعضی از این سازمانها منطبق میکنیم کاملا متوجه میشویم که بهر حال شهرت انتفاع خدشه دار نشده و سازمان یا برای دولت یا برای مردم انتفاعی است و اگر برای هیچیک از این دو نفعی نداشته باشد حداقل برای مدیران و کارمندانش بی فایده نخواهد بود (صحیح است) و به این ترتیب ملاحظه می فرمائید که برای کلمه انتفاعی جای نگرانی نیست و بهر حال مصداق آن حفظ میشود. برای نمونه بررسی بودجه و برنامه سازمان آب و برق منطقهای تهران را که حوزه عملیات آن پیش نظر اکثر نمایندگان محترم است شروع میکنیم لابد جناب آقای وزیر آب و برق یا معاون محترمشان تشریف دارند (معاون وزارت آب و برق در جلسه بودند) ابتدا برای پیدا کردن پایهای برای مقایسه هزینهها و در آمدها و توجیه هزینهها چند مطلب از بودجه سال ۴۷ سازمان آب منطقهای تهران نقل میشود (اشاره به معاون وزارت آب و برق) شماره کد سازمان آب و برق منطقهای تهران ۲۲۵ است یا اطلاع ندارید؟ (مهندس ارفع – نطق تان را تنظیم کردهاید؟) نطقم را بنده تنظیم کردهام ولی کتابهای بودجه را آقایان تالیف کرده و دادهاند دست بنده و سایر نمایندگان از یکی از مولفین در مورد صفحات و ردیف کتاب راهنمائی خواستیم ماده ۴ از وظایف و برنامههای سازمان آب منطقهای تهران، شامل این برنامههاست. تنظیم آب برای مصارف آبیاری کمک به نیروی برق تهران جلوگیری از خسارت سیل توجه بفرمائید این مال سال ۴۷ است یعنی سال سیل قزوین که جناب فرهادپور اینقدر برایش یقه پاره کردند وظیفه این سازمان بوده که جلوگیری کند پرورش ماهی و تامین و سائل تفریح مردم تهران در دریاچه سد امیر کبیر خانم جهانبانی اینجا فرمودند موقعی که بودجه برنامهای در فراکسیون تنظیم میشده نظریات خودشان را دادهاند و حال تائید میکنند در برنامه سال ۴۸ سازمان آب و برق منطقهای تهران اثری از بندهای جلوگیری از خسارت سیل – پرورش ماهی – تامین وسائل تفریح مردم پایتخت دیده نمیشود ولی اضافه تولید سیصد هزار متر مکعب آب تصفیه شده برای مردم کرج و تامین دوازده میلیون متر مکعب آب خام برای واحدهای صنعتی و مزارع و دهات اطراف و اضافه تولید چند قلم ماده شیمیائی برای تصفیه آب دیده میشود.
نایب رئیس – آقای مدرسی بقیه مطالب شما چقدر دیگر طول میکشد؟
مدرسی – نیم ساعت (نمایندگان – بعد از ظهر ادامه بدهند) بنده خودم داوطلب بیش از نیم ساعت نیستم چون عرایضم متکی بعد دو رقم است.
نایب رئیس – نمایندگان محترم موافقت بفرمائید که ایشان مطالبشانرا بیان بفرمایند.
مدرسی – مخارج اداری سازمان آب منطقهای در سال ۴۷ در حدود سی و دو میلیون تومان بوده و در بودجه سال ۴۸ قریب ۳ میلون و هشتصد هزار تومان پیش بینی شده یعنی ۱۵ درصد بر مخارج اداری افزوده شده است بنده به این نکته اعتراف دارم که جمع و تفریق اعداد و بدست آوردن اعداد جدید و قضاوت کردن روی آن بدون توجه به واقعیات و مقتضیات کاری آسان است و مدیران سازمانها که با یک سلسله مشکلات لاینحل و بعضی ملاحظات روبرو هستند نمیتوانند به سهولتی که روی کاغذ عمل میشود کارها را اجرا کنند، کارمن اضافه میخواهد، ترفیع میخواهد و کاری ندارد که برنامهای اجرا شده یا نشده است ولی نکات قابل توجهی هم وجود دارد که میتواند ملاک عدم مدیریت صحیح و سهل انگاری در انجام وظیفه باشد که به ترتیب به عرض نمایندگان محترم میرسد مقصود از ذکر جلوگیری از خسارت سیل در برنامه سال ۴۷ سازمان چه بوده است؟ آیا فقط خواستهاند انشاء فارسی بنویسند با واقعاً برنامهای داشتهاند آیا این برنامه قبلا در فراکسیون محترم حزب ایران نوین مطرح گردیده و جزئیات طرح و طرق اجرای آنرا به عرض نمایندگان محترم حزب اکثریت رسانیده بودند؟ بنده یقین دارم که نه در نوشتن این برنامه با آقایان مشورت شده و نه در حذف آن از برنامه سال ۴۸ سازمان آب آیا منظور از ذکر این جمله این بوده است که سازمان آب منطقهای تهران و سایر سازمانهای مشابه مسیر آبهای سیلابی را بررسی و برای انحراف سیلاب از مراکز مسکونی و زراعی به طرف زمینهای بائر برنامههائی تنظیم و عملی کنند.
آیا صحیح است که هر سال قسمتی از کشتزارها و شهرهای آباد ما طعمه سیل و یا طغیان رودخانه شوند و آبهای فصلی مانند اعصار ما قبل تاریخ وحشی و سرکش حتی وارد پایتخت گردند آیا امکان اینکه این آبها قبل از اینکه به شهرها و مزارع وارد شوند از مسیر طبیعی منحرف شده و به طرف مناطق بایر سرازیر شوند وجود دارد و اگر هست وظیفه کدام دستگاه میباشد؟ یکی از دوستان عزیز که اتفاقاً از اکثریت هم هستند و اهل خراسانند با هم همکاریم میفرمایند فصلی است که مقاطعه کاران بی کارند و میشود بولدوزرها را برد جلوی این سیلها سد خاکی یا سیل برگردان ایجاد کرد که آبادیهای ما را نبرد و در عین حال مایهای بشود برای قنوات مردم و تمام مردم آن صفحات که مردمی فقیر و زلزله زده هستند دعا گو خواهند بود اجازه بدهید اسم آن نماینده محترم را نبرم از افراد خود شما است (فرهادپور – اول باید پول مطالعه بدهند بعد این کار را بکنند) ملاحظه بفرمائید این برنامه سال ۴۷ بود بنده با اینکه عادت به شعر خواندن ندارم این شعر حافظ را که در اینجا کاملا مصداق دارد میخوانم، قدر وقت اربشناسد دل و کاری نکند، بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم متاسفانه میبینیم که در سال ۱۳۴۷ بودجهای به مبلغ ۱۹۴۶۵۵۶۰۰۰ ریال برای سازمان آب منطقهای تهران و اجرای برنامههای آن تصویب شده و آثاری که از اجرای این برنامه دیدیم خسارات مهیب سیل پائیز در دشت قزوین و جریان آبهای سیلابی در روزهای اخیر در خیابانها پایتخت بود سال ۴۷ پول دادیم وقت دادیم همهچیز در اختیارشان گذاشتیم نتیجه اش آبهائی بود که در خیابانهای پایتخت کشور شاهنشاهی راه افتاد و شاید بعلت این شرمساری از برنامه سال ۴۸ حذف کردند راجع به پرورش ماهی (مهندس ناصر بهبودی – برای که صحبت می فرمائید؟ کسی دیگر در مجلس نمانده فقط رفقای حزبی شما هستند) (زنگ رئیس) بنده عرضم را میکنم حق را یقین دارم هر جا گفته شود موثر است.
- تعیین موقع جلسه آینده – ختم جلسه
۳- تعیین موقع جلسه آینده – ختم جلسه
نایب رئیس- آقای مدرسی از بیانات جنابعالی خیلی مانده است؟
مدرسی – یکساعت دیگر وقت لازم است.
نایب رئیس – با اجازه خانمها و آقایان جلسه امروز صبح را ختم میکنیم جلسه آینده ساعت چهار بعد از ظهر امروز خواهد بود.
نایب رئیس مجلس شورای ملی – دکتر حسین خطیبی.