مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ اسفند ۱۲۸۶ نشست ۲۴۱
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری نخست | تصمیمهای مجلس | قانون اساسی مشروطه و متمم آن |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری نخست |
مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ اسفند ۱۲۸۶ نشست ۲۴۱
مذاکرات روز پنجشنبه ۲۴ شهر محرم الحرام ۱۳۲۶ دارالشورای ملی
رئیس – دستخطی است از طرف اعلیحضرت همایونی که وزیر افخم آوردهاند قرائت میشود (قرائت شد) سواد دستخط همایونی:
- رئیس مجلس شواری ملی چون میل دارم مراتب خوشوقتی و رضای خاطر خود را از زحمات و مجاهدات وکلا اظهار داریم این است که بشما مینویسم که عواطف و مراحم ما را بوکلا اظهار دارید بدانند قدر مراقبت و زحمات آنها در حضور همایون ما مستور نیست و نهایت خوشوقتی از خدمات صادقانه و حس ملت و دولتخواهی آنها را داریم قانون انطباعات را که امروز ملاحظه و امضا فرمودیم دلالت میکند بر اینکه در این ایام محرم نیز از وظایف خود کوتاهی نداشتهاند انشاءالله همین که عمارت جدید پارلمان تمام شد خودمان هم برای افتتاح آن حاضر شده مسرت و رضای خاطر خودمان را حضوراً اظهار خواهم کرد واز خداوند مسئلت میداریم که ما و مجلس مقدس را در تمهید موجبات آسایش عامه اهالی مملکت و تمام رعایا و ملت مؤید فرماید.
آقا حاج امام جمعه – تمام وکلا از این اظهار عنایات همایونی ملوکانه عموماً اظهار تشکر مینماید.
رئیس- بدیهی است که تمام وکلا منتها درجه تشکر را دارند و البته بندگان اعلیحضرت هم انشاءالله پس از اتمام آن عمارت که چند روز دیگر بیش طول نخواهد کشید تشریف فرما خواهند گردید و در حقیقة افتتاح جدیدی خواهد بود برای پارلمان قرار شد عریضه از طرف مجلس عرض شده و با هیئتی از وکلا شرفیاب حضور همایونی گشته حضور اهم مراسم شکر گذاری را بجا آورند.
مؤتمن الممالک – در باب بشیوه و بازار وکیل و کمال آباد و غیره اما در خصوص بازار وکیل توضیحاتی که جناب آقا سید جعفر دادند صحیح است اما بشیوه بدواً متنازع فیه مابین وکیل الدوله کرمانشاهی و احتشام الممالک بوده و اقبال الدوله آنجا را به اسم خود خریده و بدولت تقدیم کرد جزو خالصجات دولتی گردید اما در باب کمال آباد اقبال الدوله رسیدگی کرده و ثبت داده و از ری همان ثبت واگذار بکمپانی خالصجات شد اما در باب مالیات دولت آباد چندین سال آنجا راخودم بمبلغ ومقداری نقد وجنس معتنابه اجاره میدادم و این مالیات هم که فعلا منظور شده فقط جنسی است ابداً اسم از نقدی برده نشده معهذا میل دارند ممیزی شده از روی آن مالیات منظور شود و آنقدر از شهر دور نیست که رفتن ممیز طول بکشد پشت دروازه است.
سید الحکما- در باب دولت آباد همانطوری که آقای مؤتمن الممالک فرمودند فقط مالیات جنسی منظور شده و ابداً از نقدی اسم برده نشده و علاوه از آن زمان تاحال مبالغی بر آب واراضی و باغات و آبادی آنجا افزوده شده و بلکه دو مساوی گشته است دراینصورت دیگر محل تأمل نیست.
آقا میرزا فضلعلی آقا – این چیزها که در این کاغذ نوشته است باید تجزیه شده آنوقت مطرح گردد چند فقره است بازار وکیل است و کمال آباد وغیره اول فقره بازار وکیل دراین باب اگر صحبت بشود باید در دیوانخانه عدلیه مطرح مذاکره بشود. اما کمال آباد شاه آنجا را در عوض این ملک یعنی بازار وکیل بشاهزاده داده است پس بدین موجب اینجا ملک شاه بوده اول خوب است در این باب صحبت بشود و بعد از ختم در خصوص مالیات و غیره صحبت شود.
حاج معین التجار – اما در باب بشیوه خود رئیس بهتر مسبوق میباشند که بدست وکیل الدوله افتاد و دولت نمیخواست بواسطه سرحد بودن در دست غیر باشد پولی دادند و گرفتند حال اگر این پول شخصی سلطنت بوده که ملکی است و اگر از پول دولت بوده آنهم مثل سایر خالصه جات است و بجهت شاهزاده نمیشود حکم دیگری معین کرد اما از بابت مالیات دولت آباد که میگویند زیاد منظور شده است گمان نمیکنم که زیاد منظور شده باشد.
وکیل التجار – این دو محل که بعوض بازار وکیل شاهزاده داده شده است چون اصل موضوعش باطل و غیرصحیح بود همین نحو عوض آن هم غیرصحیح است چیزی که هست و میتوانیم بگوییم این است که این دو محل بعنوان خالصه در دست شاهزاده باشد تا چند سالی و مالیات آن را نقداً و جنساً بدولت بپردازند که ضمناً فایده برده باشند و هم اینکه آنجا را آباد نمایند اما این پولی که میگویند بشاه داده است در این خصوص اولا آن پول هم از ملت بوده است و دیگر اینکه شاه از خودش که مالی نداشت هر چه بود مال ملت بود و هرچه را که در زمان سلطنت بکسی داده است مال ملت است هرگاه بعد از حیات شاه چیزی خریده باشند مال خودشان است پس این دو محل مال ملت است و باید رد شود.
وکیل الرعایا – عقیده بنده این است که شخص سلطنت خزینه دار ملت وحافظ ملت بوده است باید از آقای شعاع السلطنه پرسید که شما چقدر پول دادید و اینکه گفتهاند در دست شاهزاده باشد ملک آباد میشود اگر ما در این راه باشیم باید کلیتاً ملک را بدست زارعین بدهیم و بآنها بفروشیم که آباد شود و فواید از آن طوری که منظور است و خداوند در خاک ودیعت نهاده عاید ملت گردد و چون حضرت والا از خانواده سلطنتی هستند نمیشود آن انتفاع را برد کلیتاً باید از حضرت والا پرسید که پول آن از کجا آمده و چه قدر دادهاند.
آقا سید حسن تقی زاده – مسئله کمال آباد و غیره از پانزده ماه قبل در این مجلس صحبت میشد که میگفتند حالا مشروطه شده چرا آنها را میبخشند و قبل از تمام شدن قانون اساسی هم در این بابت گفتگو میشد و هر وقت این صحبت میشد جواب میدادند وقتی که بودجه مملکت میخواهد از مجلس بگذرد آنوقت تمام اینها جرح و تعدیل و زده خواهد شد این است که آنها در کمیسیون مالیه زده شده ووقتی که بودجه مملکت از مجلس گذشت دیگر تغییرناپذیر است و در این موارد اگر کسی حرفی دارد باید بوزیر مالیه اظهار داشته و با دلایل صحیحه مطلب خودرا ثابت نماید و علاوه این در عوض بازار وکیل وغیره داده شده است چنانچه گفته شد در خود بازار وکیل حرف بوده یعنی آن معامله صحیح نبوده پس در حقیقت این کمال آباد و شیوه بلاعوض داده شده است حال میگویند حضرت والا بدولت پول داده است در عوض معادل دویست هزار تومان از بابت مالیات فارس باقی بعهده ایشان مانده و نودهزار تومان هم هرگاه از این مبلغ موضوع شود باز یکصد و ده هزار تومان بدهی ایشان خواهد بود واز بابت بازار وکیل وغیره هم همانطور که گفته شد باید در عدلیه گفتگو نمایند.
مخبرالملک – در موضوع بشیوه دولت یا بعنف ضبط کرده بوده یا با پول خریداری نموده بود فرق نمیکند درهر حال حکم خالصه را دارد باید معامله خالصه در باره آنجا شده و برگردد و همچنین کمال آباد.
آقا میرزا مرتضی قلیخان – اما در باب خالصه جائی که در زمان مشروطیت فرمان صادر شد و بدون تصویب مجلس بوده است همانطوریکه آقای تقی زاده تقریر نمودند تمام را در کمیسیون مالیه رد کردند و اینکه فرمودند بودجه مالیه قابل تغییر و تبدیل نیست این فقره خللی به ارکان بودجه وارد نمیآورد ملک در دست هر کس باشد عایدات او بملت خواهد رسید حال اگر به حضرت والا هم واگذار شود و عایدات آنرا بقدریکه معین شده است برسانند گویا ضرری نداشته باشد.
آقا حاج سید محمد – بشیوه نزد آقا غلامحسین خازنالممالک بیع شرط بود و بعد از آن که بیع آن لزوم یافت بموجب قباله علیحده از وکیل الدوله خرید و پول آنهم از پول خزانه بود دراین باب حرفی داشته باشد باید برگردد و همچنین کمال آباد و غیره.
حاج محمداسمعیل آقا – آنچه لازم بود در این باب گفته شد دیگر لازم نیست در جزئیات گفتگو شود و اصل موضوع این که بازار وکیل است صحیح نباشد البته آنها هم صحیح نخواهد بود.
رئیس – حالا باید بکمیسیون رجوع شود یا بوزارت عدلیه.
آقا حاج امام جمعه – خیلی تاسف میخورم که در این خصوص درست دقت نظر نمیشود و حال آنکه اگر بین دو نفر هم گفتگو باشد باید بدقت رسیدگی کرد اما در این باب که عموم ملت در واقع طرف هستندو چهار مسئله بزرگ است که باید رسیدگی شود اما در مسئله بازار یا مال دولت است یا مال وارث اگر مال وارث بوده خریده ودیگران غصب کردهاند که با وارث طرف است ربطی بمجلس ندارد اگر ثابت کرد باید بگیرد و اگر مال دولت بوده ودولت باو داده و حالا دیگران عصب کردهاند و امروز صلاح نیست از آنها گرفته شود او مستحق پولی است که داده اما در باب مالیات دولت آباد که میگفتند هفتصد خروار است و در کمیسیون مالیه سیصد و پنجاه خروار ملاحظه شده دیگر جای گفتگو نیست.
آقا سید محمد جعفر- اینکه حاجی امام جمعه فرمودند بازار وکیل دو شق دارد ممکن است یک شق ثالثی هم برای او فرض کرد و من عرض میکنم که این بازار از زمان وکیل در دست تجار بوده و بطناً بعد بطن بوراث رسیده و متصرف بودهاند و بعضی را هم بخشیدهاند و بعلاوه از علمای آنجا تحقیق کردهام اکثر آنجا رااز علماء خریدهاند وتصرف صد وبیست ساله آنها معلوم است دیگر از متصرت کسی سند نمیخواهد حالا حضرت والا را محرک شدند نود هزار تومان به دولت داده آنجا و بعضی جاهای دیگر را از بلوکات فارس گرفته که شاید بعدها هم صحبت آنهابشود این دلیل بر ملکیت ایشان نمیشود.
آقا حاج امام جمعه – گویا شما درست عرض بنده را ملتفت نشدید واین اطلاع شما صحیح است که در دست وارث وکیل نبوده من جواب حضرت والا را دادم که نوشته است خالصه بوده زیرا که آنجا یا مال وارث بوده یا مال دیوان حالا که آن معامله بهم خورده دیگر محل حرف نیست.
آقا میرزا محمود – این که آقا میرزا مرتضی قلیخان گفتند که چون حضرت والا بملت همراهی کردهاند باید مجلس ملاحظه در باره ایشان نماید ما کمال تشکر را از همراهی ایشان داریم از بابت وطنپرستی و ملت خواهی بوده وحق ایشان است که همیشه همراهی بنمایند اما در باب کمال آباد چون او را در زمان مشروطیت از دولت برخلاف قانون مشروطیت گرفتهاند مانمیتوانیم یک کرور ملک را بایشان بی جهت واگذار کنیم و اگر میخواهند بهمان اجاره بندی که معین شده بعنوان خالصه قبول دارند فبها والا بعنوان دیگری نمیتوانند دخل وتصرف کنند.
احسن الدوله – در کلیه خالصه جات خوبست که نظارتی در مالیات آن بشود نقل وانتقال خالصه سبب خرابی املاک است این عمارات و خالصجات دیوانی فقط بواسطه نقل و انتقال است که همه خراب شده پس باید ما ملاحظه در مالیات خالصجات بنماییم مثلا از املاک خالصه دو عشر بگیریم و از املاک رعیتی یک عشر وخالصه را هم نقل و انتقال ندهیم تادر صدد آبادی برآیند.
آقا میرزا آقا مجاهد- گویا در مضمونهاییکه در لایحه تکرار کردهاند درست ملتفت نشدهایم آنجا دردو موضوع مذاکره شده یکی اینکه این ملک توقیف بوده آیا درتوقیف کیست و معلوم میشوددر توقیف دولت است وشاهزاده میگوید من سند دارم و شاهزاده هم یکی از افراد ملت است و نباید حق اوپامال شود و حالا هم این مملکت حکومت عادله دارد در این صورت توقیف بودن آنجا ضرر ندرد مادامیکه حضرت والا حقانیت خود را ثابت نکردهاند باید در تصرف دولت باشد و یکی در باب مالیات دولت آباد نوشته است که مالیات زیاد منظور شده این اشکالی ندارد اگر زیاد است واگذار بدولت نمایند خود دولت بهمین اندازه میگیرد.
وکیل الرعایا – محصول دولت آباد فقط منحصر بغله نیست چیزهای دیگر هم دارد باید رسیدگی کرد و بعلاوه هیچ ملکی را نبایداز تصرف مالکش خارج کرد گفتگو در اینستکه چرا از تصرف مالک خارج است.
آقا سیدحسین – در باب خالصه گفته شد که آنهاییکه خالصه را برده ویک تومان و یکخروار مالیات میدادند گفتیم تمام برگردد نه اینکه تنها مقصود شعاع السلطنه باشد و اگر باید بدست دولت باشد باید تمام برگدد و آن اشخاص که بیک تومان و یک خروار بردهاند در برگشتن اولی تر است ار املاکیه در دست بعضی بوده وآباد کردهاند.
آقا میرزا سید علی نقی- بنده همچو بنظرم میاید آنوقت جناب رئیس تشریف نداشتید در چندین ماه قبل جناب مبخرالسلطنه از طرف اعلیحضرت بمجلس آمدند و مجلس مختص بوکلا شد و در خصوص شاهزاده شعاع السلطنه صبحت کرد و رأی دادند حالا دیگر این مسئله چرا بمجلس آمده.
حاج محمد تقی- آنوقت مجلس رأی نداد بلکه رد نمود مخبرالسلطنه از طرف شاه آمدند و گفتند که شاهزاده نودهزار تومان داد از بابت بازار وکیل و غیره حالا تکلیف چیست مجلس جواب داد که شاهزاده باقی فارس را بدهند تا مجلس در این خصوص قراری بدهد.
آقا میرزا مرتضی قلیخان – مطلب را باید یکی یکی گفت تا رأی مجلس معلوم شود اما در باب مالیات باید رسیدگی شود وبوزیر مالیه برسد و هیچ با دیگران فرق نمیکند اما در باب بشیوه میگوید چون من وجهی دادم که بازار وکیل را بگیرم بازار را که ندادند عوض آن پول شاه بشیوه و کمال آباد را بمن داد حالا رأی مجلس چیست مطلب دیگر اینکه دولت آباد را بسیصد و پنجاه خروار جنس که نصف مالیه اوست وجمع بندی شده و در کمیسیون مالیه تصویب کردهاند که بعد ممیزی و رسیدگی شود زیاد است و تخفیف میخواهد آیا مجلس قبول دارد یا خیر
(اکثر هر دو فقره را رد کردند).
آقا میرزا محمود – بنده عرض میکنم کمال آباد بهر اسمی و رسمی باشد در دوره مشروطیت بدون تصویب داده شده آیا مجلس رأی میدهد یا نه (اکثر گفتند خیر) و همچنین دولت آباد بدون پول واگذار شده و هنوز هم اسم خالصگی در روی آن هست واین مالیات که برای آنجا منظور شده اگر میخواهند بدهند والا واگذار نمایند.
مشهدی باقر- ما باید طلب دولت را بگیریم و بدهی او را هم بدهیم حال در این مسئله هم باید تحقیق کرد آنچه شاهزاده بدهی دارد بدهد و آنچه طلب دارد بگیرد.
آقا سید علینقی- این نود هزار تومان که آقا میرزا مرتضی قلیخان گفتند در مجلس چند وقت قبل مذاکره شده و مجلس قبول نکرد حاج شیخ حسین یک قسمت از این لایحه راجع به مستمکات دولتی است باید برگردد و یک قسمت دیگر راجع بعدلیه است باید به آنجا رجوع شود ربطی بمجلس ندارد.
معاضدالسلطنه – نتیجه مجلس را بگیرید که دیگر مذاکره نشود.
وکیل التجار- این دو محل که از بابت بازار وکیل عوض داده شده چون موضوع صحبت نبوده باید هر دو ملک در تصرف دولت باشد واما در باب مالیات دولت آباد حضرت والا بملاحظه ملکیت میگویند این مالیات زیاد است و اگر بدانند خالصه است نمیگویند حال اگر باینطور میل دارند که بسیار خوب والا واگذار نمایند.
رئیس- در هر صورت نتیجه مذاکرات باید معلوم شود گویا باینطور ختم میشودکه بازار وکیل ربط بمجلس ندارد و اما در باب کمالآباد و بشیوه چون در عوض بازار وکیل بوده آنهم صحیح نیست و اما در باب پول باید تحقیق شود چنانچه گفته شد بدهی و طلب ایشان معلوم شود.
آقا سید محمد جعفر- حرف آقا سید حسین صحیح است شعاع السلطنه را هیچ چیز وانداشت مگر اینکه دید خالصجات دولت را هر یک میبرند او هم بطمع افتاد چنانچه از این قبیل زیاد است اگر میخواهید این کار را درست کنید باید عمومیت داشته باشد و مخصوص بشعاع السلطنه نباشد.
آقا میرزا مرتضی قلیخان – کمیسیون مالیه همه اینها را ملاحظه کرده از خالصه جات ولایات حالا دیگر خالصه که صرف خالصه باشد نیست و مالیات همه ملاحظه شد.
حسام الاسلام – بنده سالمان رشت را میدانم که شش تومان مالیات میگیرند و ششهزار تومان اجاره میدهند.
آقا سیدحسن تقی زاده – بموجب نظامنامه داخلی هر مسئله را باید نوشت و بهیئت رئیسه داد ولی بنده مکرر این مسئله را امتحان نمودهام و نشده این است مطلبی که فوری است باید اظهار شود در باب مجازت آنهمه گفتگو شد معلوم میشود که هر مقصری گرفته میشود بی نتیجه وهر چه هم گفته میشود بی نتیجه است اما من باب یادگار تاریخی باید بگویم که رحیم خان یکنفر مردشروری است و تا بحال چندین نفر را کشته واملاک مردم را تصرف کرده هیچ وقت جلوگیری نشده و در واقع یک بلائی بود و از علماء و تجار وملاک وغیره تبریز هیچیک نتوانستند از او جلوگیری نمایند بالاخره گفتند تا یک شورش ملی نشود نمیشود از او جلوگیری کرد وپس از اینکه خودش در اینجا حبس شد پسرش در تبریز قدری آرام گرفت و ریاست ایل چلیپانلو را هم اعلیحضرت برشیدالدوله که سابقا رئیس این ایل بود و بسیار آدم خوبی است مرحمت کردند و همینکه او اینجا از حبس خلاص شد باز پسرش در تبریز بنای طغیان را گذارده و املاکی را که سابقا بزور غصب کرده بود باز بنای غصب کردن گذاشته و برشیدالدوله نوشته بود که شاه ریاست سوار وایل را برحیم خان داده و حال آنکه دولت ازاین مطلب ابداً اطلاع نداشته و خودش بعضی تلگرافات به پسرش کرده و آنجا شهرت دادهاند که رحیم خان همه روزه بمجلس میرود و رشیدالدوله را مجبور برفتن کرهاند و سوارهای چلیپانلو که در اردو بودهاند فرار کردهاند و خود او هم چند روز قبل از اینجا بدون اجازه حرکت کرده و چون رفتن او برای آتیه آذربایجان بد است میگویم که بعضی اختیارات از آنجا رسیده و فرمانفرما بدولت تلگراف کرده شما که ایل را برحیم خان میخواستید بدهید خوب بود از من تصویب میخواستید وصلاح نبوده وشوارهای چلیپانلو از اردو رفتهاند و هیچ جواب باو داده نشده گویا ما هیچ نداریم محض آتیه آذربایجان عرض میکنم و فرمانفرما تلگرافی به وکلای آذربایجان کرده و تلگراف رحیم خان را به پسرش عیناً در تلگراف خود درج نموده و پسرش برحیم خان تلگراف کرده بوده است که اگر ایل وسوار بشما سپرده شده چرا رشید الدوله و کسانش از مداخله ما مانع هستند رحیم خان جواب داده که ضرغام الممالک بنه خود را روانه وخودم را هم وکلای آذربایجان بجهت کاری دو سه روز است معطل کردهاند و همین دو سه روزه حرکت خواهم کرد بسوار وایل هم بگویید استقبال بیایند و فرمانفرما بما خطاب کرده شما هم که اینطور اصرار داشتند چرا بمن اطلاع ندادید و هنوز خود رحیم خان نرفته اینطور آنجا اغتشاش کردهاند حالا خودش هم میرود نمیدانم تکلیف چیست.
رئیس- من مسبوق نیستم از رفتن او باید تحقیق شده و جلوگیری شود.
آقا میرزا فضلعلی آقا- در این مقدمه که بوکلای آذربایجان نسبتی داده شود من بخود او گفتم که به صلاح شما است و نه صلاح آذربایجان که شما بروید رشیدالممالک که برادر رشیدالدوله است بواسطه همین اتفاقات او را زخمدار کردهاند و صلاح نیست که رحیم خان آذربایجان برود.
رئیس- من از این مطالب مسبوق نیستم باید از وزیر جنگ سؤال نمود که تفصیل چیست و برای چه او را میفرستید.
آقا میرزا مرتضی قلی خان – لایحه از کمیسیون داخله که در باب بلدیه بود درخصوص کالسکهها و درشکهها پریروز قدری از آن در اینجا قرائت شده بعضی از آن مطالب را تصویب نمودند حالا باید ببینیم که رأی مجلس در این باب چیست.
آقا سید حسین – یک مسئله که پریروز هم در اینجا گفته شد که یک نفر چند درشکه و کالسکه دارد ولی یکی از آنها در راه هست آیا بچه میزان از او مالیات میگیرند از تمام آنها میگیرند یا از یکی.
آقا سید مهدی – جواب پریروز گفته شدکه از اسب بگیرند نه از کالسکه هر چند رأی اسبی که بسته میشود معلوم است.
وکیل التجار – در تمام ممالک کلیه این طور چیزها تعلق باست میگیرد واز روی همان اسب حساب میکند یعنی از اسبهای درشکه و کالسکه نه ار اسبهای سواری واین که در این لایحه از برای درشکه و کالسکههای اربابی کمتر معین کردهاند بجهة همین است که آنها میتوانند اسبها را تغییر وتبدیل کند و کار آنها کمتر از مال کرایه است صورت لایحه عوارضاتیکه بلدیه بجهت کالسکه و درشکه و گاری و امثال آن معین کرده و یک مرتبه در مجلس قرائت شده بود
مجدداً قرائت شد قریب بآن مضمون:
از درشکه و کالسکههای اربابی:
- یکماهه ۵ قران،
- یکساله ۶ تومان
درشکه و کالسکه کرایه:
- یکماهه ۲۵ قران،
- یکساله ۳۰ تومان
- گاری یک ماهه ۳ تومان و سالیانه هیجده تومان،
- دوچرخه یک ماهه شش هزار و سالیانه هفت تومان و دو هزار.
- چرخ بستنی یک ماهه یک قران و یک ساله دوازده قران،
- اتومبیل یک ماهه یک تومان، یکساله دوازده تومان
اتومبیل کرایه علاوه ازاینقراراست:
- واگون هم از قرار ماهی سه تومان،
- دلیجان و گاری که از خارج وارد شهر میشوند هر دفعه هنگام ورود بشهر چهار هزار.
آقا میرعماد- چرخ بستنی فروش نباید چیزی گرفت زیرا که این چرخ اسباب و حامل رزق اوست صحیح نیست که از او چیزی گرفته شود.
وکیل التجار – یک نکته ایست که در اینجا بکلی فراموش شده است و آن مسئله تراموه است که در شهر گردش میکند و راه عبور مردم را هم سد کرده در هر جای خارجه رسم است که یک قسمتی از منفعت آنرا سالیانه باید به بلدیه بدهند نمیدانم در اینجا آنرا میدهند یا نه.
رئیس- این مسئله را باید بامتیازنامه رجوع کرد تا معلوم شود.
آقا سید مهدی – در این باب بلدیه خودش با رئیس راه آهن طرف گفتگو است که بواسطه آن اسبی که بطرف خیابان راه میرود یک قراری بگذارند.
حسینقلی خان نواب – این لایحه آیا قانون خواهد بود یا نه اگر قانون است مثل سایر لوایح قانون باید چاپ شده بوکلا داده شود تا دقت خود را نموده آنوقت مطرح مذاکره شود
رئیس- چون مدتی است این لایحه را بلدیه فرستاده است و اکثر هم مسبوق به این مسئله هستند از این جهة گفته شد که زودتر مطرح شده تمام شود حالا هم اگر رأی میدهید چاپ بشود.
وکیل الرعایا – صحیح است قانون باید محل توجه باشد وچاپ شده دقت بشود اما نه این لاحیه که مطالب آن واضح و روشن است.
احتشام الاطباء- این لایحه باید زودتر از مجلس بگذرد چون مردم بلدیه اتصالا اعتراض میکنند و او هم میخواهد مالیات بگیرد کالسکهچی ها و درشکهچی ها نمیدهند و میگویند تا مجلس قانونی نگذارد نمیدهیم.
آقا میرزا محمود – چون یک فصل این لایحه راجع بواگون است باید این مطلب دقت بشود پس باید بهمان طوری که آقای نواب گفتند امروز بدهند چاپ کنند و بوکلا داده شود ویکروز هم وکلا نظر خودشان رانموده آنوقت مطرح شد تصویب شود چون قانون است باید طوری باشد که محل ایراد واقع نشود.
حسینقلی خان نواب – شماها که این قدر در عایدات بلدیه تعجیل واصرار دارید خوبست بوزیرمالیه بگویید که تمبر چاپ کند ومالیات را بدون تمبر نگیرند تا تمبر نباشد مردم اطمینان بدادن مالیات ندارند.
رئیس- مسئله تمبر در شش ماه قبل مذاکره شد و در مجلس اساساً تصویب شد و قرار شده است که برای آن یک دستورالعملی بنویسند که قانون شده و چاپ کنند که از روی آن دستور تمبر را داده مالیات بگیرند.
آقا سید مهدی – اما مسئله واگون که گفته شد واگون داخل در این لایحه نیست خود بلدیه با رئیس راهآهن گفتگو میکند هر طوری که قرارداد او تمام شد آنوقت مینویسند اما اداره بلدیه حالا مدت سه ماهست که کار نمیکند واو هم میخواهد که از درشکه و کالسکهها عوارض بگیرد باو نمیدهند و متمسک میشوند باین که تا قانون تمام نشود نخواهیم داد حالا میگویید باز هم این قانون بماند مدتی طول خواهد کشید.
رئیس- باید زودتر عجله کرد تا اینکه بلدیه مشغول کاربشود.
شرف الدوله – زودتر باید این قانون را تمام کرد و ببلدیه داد تا این که در مقام اصلاح خیابانها برآید.
آقا میرزا آقا مجاهد – این قانون را باید چاپ کرد و بتمام وکلا داد تا این که درست ملاحظه و دقت نمایند ودیگر این که قانون باید فقره فقره خوانده و تصحیح شده تصویب شود.
رئیس- حالا که میگویید باید چاپ کرد چه ضرر دارد که همه مواد آن چاپ شده بتمام وکلا داده شود.
آقا میرزا آقا مجاهد – کلیتا قانون باید فصل بفصل خوانده شود و تصویب شده از مجلس بگذرد نه اینکه یک دفعه قانونی را از اول تا آخر بخوانند و به بلی بلی گفتن بگذرد.
حاجی محمد اسمعیل آقا – اگر باید بلدیه از اینهامالیات بگیرد باید که باتمبر چاپی باشد و اول باید این مسئله را مقدم داشت.
رئیس- بلدیه یک کمیسیونی از مجلس خواسته که درمسائل راجعه بخودشان مذاکره نماید و بایدیک عده معین کرد که در صبح شنبه حاضر باشند و موضوع مذاکره روز شنبه هم انشاءالله قانون عدلیه است و باید کاری کرد که روزدتر این قانون از مجلس بگذرد.
حسنعلی خان نواب – استدعا میکنم که قانون تمبر زودتر از سایر مادههای قانونی که بمجلس میاید بیاید زیرا که عمده کار مجلس اصلاح مالیه است و اخذ مالیات هم بدون تمبر صحیح نیست.
رئیس- بلی باید قانون تمبر وقانون متوفیات را در روزهای فوق العاده مجلس آورده مطرح شود تا اینکه زودتر تمام گردد و از روز شنبه باید بقانون عدلیه شروع نمود.
مجلس ختم شد.