مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ اردیبهشت ۱۳۳۳ نشست ۷

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هجدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری هجدهم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ اردیبهشت ۱۳۳۳ نشست ۷

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیون‌ها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهی‌های رسمی و قانونی

شماره

شنبه ماه ۱۳۳۴

سال یازدهم

شماره مسلسل

دوره هجدهم مجلس شورای ملی

مذاکرات مجلس شورای ملی

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره‏۱۸

جلسه: ۷

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سه‌شنبه هفتم اردیبهشت ماه ۱۳۳۳

فهرست مطالب:

۱- تصویب صورت مجلس.

۲- بیانات قبل از دستور آقایان: نورالدین امامی، مهندس جفرودی، شوشتری (ضمناً آقای شوشتری یک فقره طرح تقدیم نمودند).

۳- بقیه مذاکره در برنامه دولت تیمسار سپهبد زاهدی نخست وزیر و اخذ رأی و ابراز اعتماد به دولت ایشان.

۴- تعیین موقع جلسه بعد- ختم جلسه.

مجلس ساعت نه و نیم صبح به ریاست آقای سردار فاخر حکمت تشکیل گردید.

(۱- تصویب صورت مجلس).

رئیس- صورت غائبین جلسه قبل قرائت می‌شود (به شرح زیر قرائت شد)

غائبین با اجازه: آقای بهادری.

غائبین بی‌اجازه: آقایان: نراقی، سلطانی، ابراهیمی.

دیر آمدگان با اجازه: آقایان: خزیمه علم یک ساعت و نیم، صراف‌زاده یک ساعت.

دیر آمدگان بی‌اجازه: آقایان: اریه نیم ساعت، محمودی ۴۵ دقیقه، دکتر مشیر فاطمی یک ساعت.

رئیس- آقای مشایخی نسبت به صورت مجلس فرمایشی دارید؟ (مشایخی: بله) بفرمایید.

مشایخی- بنده می‌خواستم عرض کنم که اغلب از جراید عرایضی را که من کرده‌ام تحریف کرده‌اند صحیح است که روزنامه‌ها بایستی به طور خلاصه بنویسند و مجموع مطالبی که در مجلس شورای ملی گفته می‌شود در صفحات روزنامه گنجایش ندارد لکن بایستی معنی و مفهوم واقعی نطق نمایندگان در روزنامه‌ها منتشر بشود و نظر به این که در ابتدای مجلس شورای ملی هستیم (صحیح است) استدعا می‌کنم از آقایان مدیران جراید مطلب را مورد توجه قرار بدهند من یک ساعت و یک ربع صحبت کردم در جراید تقریباً یک ستون و نیم نوشته‌اند و مفهوم عرایض بنده در جراید منعکس نشده، استدعا می‌کنم آقایان ارباب جراید این مطلب را مورد توجه قرار بدهند.

رئیس- من مکرر سابقاً گفته‌ام ملاک نطق نمایندگان صورت مذاکرات مجلس شورای ملی است البته آقایان ارباب جراید هم باید دقت کنند که تحریف نکنند ولی ملزم نیستند، آقای پیراسته.

خرازی- بنده نسبت به صورت مجلس عرض داشتم.

رئیس- هنوز نوبت شما نرسیده است منشی نام شما را نوشته بعداً خدمت‌تان اطلاع می‌دهیم.

پیراسته- بنده هم نسبت به صورت مجلس عرض دارم اظهارات بنده در جلسه گذشته راجع به دانشگاه تهران تصور می‌کنم آن دسته‌ای که شاید آن عرایض خیرخواهانه بنده را (جمعی از نمایندگان- بلندتر بفرمایید) عرض کردم اظهارات بنده راجع به دانشگاه تهران تصور می‌کنم چند نفر بسیار معدودی را که اتهامات بنده را متوجه خودشان یا به ضرر خودشان دانسته‌اند بر آن داشته که در خارج منعکس کنند که خدای نخواسته من به دانشگاه تهران بی‌احترامی کرده‌ام بنده باز هم عرض می‌کنم دانشگاه چشم و چراغ این مملکت است دانشگاه مایه امید این مملکت است علاوه بر این که از بنده که خودم فارغ‌التحصیل این دانشگاه هستم، شایسته نیست که نسبت به دانشگاه اسائه ادب بشود، از هیچ‌کس پسندیده نیست که نسبت به دانشگاه حرفی بزند بنده تذکرات خیرخواهانه‌ای از نظر تقویت معنویت دانشگاه عرض کردم جناب آقای دکتر بینا استاد محترم دانشگاه و همکار بنده و همین‌طور جناب آقای دکتر عمید و جناب آقای دکتر جزایری به بنده فرمودند که این امر در خارج این‌طور منعکس شده است که بنده خدای نخواسته خواسته‌ام به دانشگاه اسائه ادبی کنم این نه تنها از بنده بعید است بلکه از هیچ‌کس از هیچ فردی شایسته نیست که بیاید به دانشگاه که مایه امید و آرزوی (دکتر عمید- مایه آبروی) مملکت است بد بگوید بنده عرض کردم که باید به دانشگاه توجه بیشتری شود چون دانشگاه مایه آبروی مملکت است (احسنت) اما اظهارات بنده راجع به وزارت راه بعضی‌ها تصور کردند بنده که عرض می‌کنم ما راه نداریم و راه‌آهن ما باید ساخته بشود قصدم انتقاد از وزیر راه بود در صورتی که بنده قصدم انتقاد از آقای وزیر راه نبود...

رئیس- آقای پیراسته اگر صورت مجلس توافق با نطق‌تان ندارد می‌توانید تذکر بدهید.

پیراسته- این هم راجع به صورت مجل است که عرض می‌کنم بنده قصدم انتقاد از وزیر راه نبود آقای وزیر راه یک مرد بسیار شریفی است (صحیح است) در دوره گذشته هم زجر بسیار کشید صدمه بسیار کشید مقاومت بسیار کرد واز وقتی هم که به وزارت راه رفته است آنچه می‌توانسته است برای پیشرفت کار و امور راه کوشش کرده است اما این دلیل نیست که چون با آقای وزیر راه بنده موافقم بگویم که مملکت احتیاج به راه ندارد همه چیز هم درست است این را اگر بگویم برخلاف است همین‌طور هم رئیس راه‌آهن آقای سرتیپ انصاری را بعضی خیال کردند که بنده قصد انتقاد از ایشان دارم آقای سرتیپ انصاری را بنده می‌شناسم.

رئیس- آقای پیراسته این خارج از موضوع صورت جلسه است.

پیراسته- بسیار خوب بنده انتقادی از راه کردم انتقاد از وزیر راه نبود و قصدم این بود که مملکت باید راه داشته باشد.

رئیس- آقای خرازی.

خرازی- عرض می‌کنم مبلغی که در صورت جلسه نسبت به کمک به وراث آسیب دیدگان قیام ملی ۲۸ مرداد بنده عرض کردم در حدود دویست هزار تومان و دو میلیون ریال است در صورت جلسه نوشته سیصدهزار ریال این را استدعا می‌کنم امر بفرمایید اصلاح شود.

رئیس- بسیار خوب اصلاح می‌شود. آقای دکتر افشار.

دکتر افشار- صحبتی که در جلسه قبل شده بود و بنده متأسفانه در جلسه حاضر نبودم توضیحاتی می‌خواستم راجع به آن عرض کنم که آقای پیراسته چون تقریباً استغفار کردندو حرف‌شان را پس گرفته (تیمورتاش- استغفار چیست؟) بنده هم صحبتی نمی‌کنم ولی اگر خواستند حاضرم که اینجا نشان بدهم و ثابت کنم که دانشگاه‌یان به این حرف‌ها از میدان در نمی‌روند.

پیراسته- من کسی را اسم نبردم من بیسوادها را گفتم آنها را که خوب نیستند گفتم.

رئیس- آقای دکتر جزایری.

دکتر جزایری- عرض کنم در صورت مجلس موقعی که آقای مشایخی بیاناتی می‌فرمودند چون به حمدالله صدای‌شان خیلی خوب و بلند است و یک قدری هم نزدیک میکروفون ایستاده بودند همان‌طور که خودتان تذکر فرمودید که آقای مشایخی حکومت آقای دکتر مصدق را با حکومت چنگیز مقایسه فرمودند بنده عرض کردم که به این شدت نبوده است و به نهضت ملت ایران اهانت نفرمایید (صحیح است) امیدوارم که این مطلب از طرف آقای مشایخی هم بدون توجه بوده است والا حکومت سه ساله یعنی حکومتی که بر روی نهضت ملی ایجاد شده و در اواخرش اشتباه شده انحراف شده به حکومت سه ساله و همین طور به نهضت ملی ایران نباید اهانت کند (بعضی از نمایندگان- صحیح است) (بعضی از نمایندگان- اهانتی نشده)

رئیس- آقایان ساکت باشید، آقایان باید متوجه مذاکراتی که در مجلس می‌شود در صورت مجلس درج می‌شود باشند و نسبت با و اگر نظری دارند بفرمایند والا وکیل در اظهار بیانات خودش آزاد است آقایان باید عقاید همدیگر را محترم بشمارند آقایان هم اگر صحبتی دارید بفرمایید اینجا ثبت نام بکنید بنده امروز گفتم هفتاد تا آیین‌نامه که حاضر بود بین آقایان تقسیم شد و فوراً آیین‌نامه‌ها را با اصلاحات بعدی چاپ کنند و در دسترس آقایان بگذارند که خود آقایان توجه کنند تا بنده مواجه با اشکال نشوم.

مشایخی- آقایان بیانات بنده را تحریف کردند یک دقیقه اجازه بفرمایید.

رئیس- آقای قنات آبادی راجع به صورت جلسه فرمایشی دارید؟

مشایخی- آقای رئیس ایشان عرایض بنده را تحریف کردند مقصود من هم این نبوده براساس آیین‌نامه اجازه بدهید که دو دقیقه توضیح بدهم جناب آقای رئیس استدعا می‌کنم ماده آقا ۹۰ را مورد توجه قرار بدهید.

قنات آبادی- بنده می‌خواستم تذکر بدهم که این موضوع مذاکرات مجلس غالباً مورد اعتراض آقایان نمایندگان بوده است و با این حرف‌ها این اعتراض رفع نمی‌شود از مقام ریاست می‌خواستم استدعا کنم که مذاکرات مجلس را دستور بفرمایند مثل سابق از رادیو پخش شود.

رئیس- در این قسمت خودم یک نظری دارم البته با موافقت آقایان اقدام می‌شود با نظر آقایان یک جلسه خصوصی هم خواهیم داشت و من در این قسمت آن‌طور که نظر آقایان باشد اقدام و اجرا می‌کنم.

مشایخی- تمنی می‌کنم اجازه بفرمایید از ماده ۹۰ استفاده کنم.

رئیس- حالا که نطق قبل از دستور است اجازه بفرمایید وقتی وارد دستور شدیم.

مشایخی- خیلی متشکرم.

پیراسته- بنده هم از ماده ۹۰ استفاده می‌کنم.

رئیس- دیگر نظری نسبت به صورت مجلس نیست (گفته شد: خیر) صورت مجلس جلسه پیش تصویب شد.

(۲- بیانات قبل از دستور آقایان: نورالدین امامی، مهندس جفرودی، شوشتری.)

رئیس- سه نفر از آقایان تقاضای نطق قبل از دستور کرده‌اند آقای نورالدین امامی.

نورالدین امامی- بدبختانه برای بنده مجال نشد بعد از اظهار لطفی که نمایندگان معظم نسبت به مخلص فرمودند سپاسگزاری بکنم زبان و بیان من عاجز از عرض تشکر از اظهار محبت نمایندگان محترم است امیدوارم بتوانم با اجرای آیین‌نامه و با حفظ عدالت و بی‌طرفی جلب توجه برگزیدگان ملت را بکنم انشاءالله (انشاءالله) راجع به دانشگاه صحبت شد دانشگاه مرکز علم و فضل دانشگاه جایی است که انشاءالله که امیدوارم روزی در تمام کشور در هر نقطه‌ای از ایران یک دانشگاه کامل داشته باشیم (احسنت) ما به دانشگاه و دانشگاهیان تعظیم می‌کنیم و امدواریم روزی یک غیر دانشگاه دیده در این سالن نباشد (احسنت) تلگرافاتی هم راجع به انتخابات مهاباد شده به وسیله جناب آقای امیر نصرت اسکندری و نمایندگان آذربایجان و چند تلگراف دیگری هم به وسیله بنده رسیده که تقدیم مقام ریاست می‌کنم راجع به انتخاب جناب آقای ایلخانی‌زاده است.

تیمورتاش- چند تا هم به وسیله بنده رسیده.

نورالدین امامی- و امیدوارم که جناب آقای رئیس کمیسیون تحقیق زودتر این کمیسیون را تشکیل بدهند و این پرونده زودتر جریان پیدا کند (یک نفر از نمایندگان- امروز تشکیل می‌شود) عرض کنم بنده عقیده‌ام این است که این روزها باید کمتر حرف بزنیم و بیشتر عمل بکنیم و دست و پای دولت را بیشتر باز بگذاریم تا انشاءالله مشکل بزرگی که در پیش است برداشته شود و بعداً با تذکرات نمایندگان محترم دولت بتواند قدم‌هایی برای عمران مملکت بردارد ولی بعضی چیزها است که می‌ترسم وقت بگذرد و فوت شود و آن موضوع وضع اقتصاد این مملکت است که روز به روز و ساعت به ساعت این دایره دارد تنگ‌تر می‌شود و ما دیگر یک جنس وطنی در این مملکت نمی‌توانیم پیدا بکنیم چند روز پیش نوشته بودید دولت از افغانستان می‌خواهد گوسفند بیاورد، توجه بفرمایید.

مسعودی- این که بد نیست.

نورالدین امامی- بنده نگفتم بد است قربان می‌گویم چرا باید یک کاری کرد که گوسفندهای ما از بین برود و دولت از افغانستان برای ما گوسفند بیاورد مملکتی که سالی چندین هزار گوسفند، چندین صد هزار گوسفند صادر می‌کرد.

سعید مهدوی- ما هیچ وقت صادر نمی‌کردیم این عمل دولت سابق بود.

نورالدین امامی- آقا اشتباه می‌فرمایید توجه بفرمایید جناب آقای مهدوی بنده خودم در سال ۳۱۳- ۳۱۵- ۳۱۷ در آذربایجان ناظر بودم که دولت به روسیه سالی ۲۵۰ هزار سیصد هزار گوسفند می‌فروخت.

مهدوی- قاچاق بوده است.

نورالدین امامی- خیر آقا دولت رسماً صادر می‌کرد بروید سهمیه را ببینید. اقتصاد مملکت را به اینجا رساندیم که همه چیزمان از خارج است و صد دینار هم پول ناریم چرا جلو اینها را نمی‌گیرند می‌شنویم که می‌خواهند سه هزار اتومبیل شورلت بیاورند. توی خیابان از دست اتومبیل ما نمی‌توانیم راه برویم این اتومبیل‌ها را به کی می‌دهید با پول کی می‌آورید این آهن پاره را.

مهندس اردبیلی- می‌خواهند اسعار خارج کنند.

نورالدین امامی- آقا حد متوسط حقوقی که به این مستخدمین می‌دهند چقدر است؟ یک آدم عادی با ماهی هزار تومان توی این تهران با کرایه خانه می‌تواند زندگی کند؟ چندین صد تا اتومبیل مرسدس بنز آورده‌اند می‌خواهند بدهند به سازمان برنامه که بدهد به کارمندانش و ماهی ۴۰۰ تومان از آنها بگیرد. کارمندی که با ماهی هزار تومان نمی‌تواند زندگی بکند چه طور می‌تواند ماهی چهار صد تومان بدهد.

تیمورتاش- آقا الزامی نیست.

نورالدین امامی- آقا اجازه بفرمایید اصولاً وسط صحبت بنده فرمایشی نفرمایید. الزامی نیست اما به حضور بندگان عالی هم اگر با قسط اتومبیل بدهند توجهی نمی‌کنید و می‌گیرید آخرش در آن گیر می‌کنید. این آهن‌پاره را می‌آورند می‌دهند به مردم و می‌ریزند توی مملکت اینها را کی می‌آورد از کجا می‌آورند؟ به یکی از وزرا گفتم که این اتومبیل‌های مرسدس بنز را آورده‌اند توی این مملکت برای چه؟ گفت برای آبروی پایتخت مملکت جلوی خارجی‌ها، گفتم آقا صددینار سیرابی سفره قلمکار نمی‌خواهد ما گرسنه‌ایم نان نداریم این حرف‌ها یعنی چه، گازوئیل باشد کوفت باشد زهرمار باشد.

مهندس اردبیلی- می‌خواهند تهران را آباد کنند و شهرستان‌ها را خراب.

نورالدین امامی- خدا سلامتش بدارد به یکی از اشخاصی که من ارادت دارم آقای نجم‌الملک است. یک روز این آقای علی وکیلی همشهری ما که مرد محترم و مورد احترام آذربایجانی‌هاست یک روز این آقای نجم‌الملک در وزارت دارایی اتومبیل‌ها را جمع کرده بود آقای وکیلی فرمودند که این جمع کردن اتومبیل‌ها فایده ندارد باید یک کاری کنید که تمام افراد این مملکت اتومبیل داشته باشند آقای نجم‌الملک فرمودند این که شما می‌فرمایید خیلی خوب است ولی وضع اقتصادی مملکت هم باید اجازه بدهد آخر هی این آهن پاره‌ها را برمی‌دارید می‌آورید و اسعار می‌برید برای چه، این چه عسر و حرجی است؟ چه درد بی‌درمانی است؟ چرا توجه نمی‌شود؟ جناب آقای احمد بیات ماکو همکار گرامی و عزیز من پری روز یک فرمایشی فرمودند، می‌فرمودند که از ماکو نوشته‌اند که روزی ده پانزده بار شتر پوست گوسفند از ایل جلالی به ماکو حمل می‌شود ملاحظه بفرمایید که پوست گوسفند اگر خشک شود چقدر وزن کم می‌کند و هر شتری اقلا صد تا از این پوست‌ها را می‌تواند حمل کند آن وقت ببینید هر روزی حداقل هزار و پانصد گوسفند می‌میرد که پوست آنها را حمل می‌کنند برای تجارت.

عبدالرحمن فرامرزی- چرا گوشتش را به تهران نمی‌آورند؟

عبدالرحمن فرامرزی- ناخوشند می‌میرند.

فرامرزی- ناخوشند می‌میرند ... راهم می‌خورند (خنده نمایندگان).

امامی- آن وقت یک دانه دام‌پزشک در مرکز ثقل گوسفند ایران نیست، در مغان، در ماکو و در حدود مراغه یک بیطار نیست که آنجا بگردد و اینها را معالجه کند گوسفندها دارند می‌میرند به آنجا توجه بفرمایید بنده عرضم دارد تمام می‌شود می‌خواهم درز بگیرد که گوسفندها آنجا دارند می‌مرند و اینجا گوشت کیلویی ۸ تومان پیدا نمی‌شود آن وقت دامپزشک را رئیس شهربانی مملکت می‌کنند. (یک نفر از نمایندگان- بسیار مرد شریفی است) عوض این که دام‌پزشک را بفرستد گوسفندها را بیاید دکتر دام‌پزشک شود رئیس شهربانی ممالک محرومه ایران (چند نفر از نمایندگان - چرا توهین می‌کنید)

رئیس- آقای مهندس جفرودی.

مهندس جفرودی- به بنده از طرف زعمای قوم و پیر مردان توصیه شد که در اول این کاریر سیاسی در مجلس شورای ملی صحبتی نکنم، البته بسیار نصیحت صحیح و عاقلانه‌ای است ولی متأسفانه عمر نمایندگی خیلی کوتاه است و مملکت ایران هم احتیاج به هر اسم و رسم در خانه مردم جمع شده‌ایم نخواهیم از ساعت اول وظیفه وجدانی و ملی خودمان را انجام بدهیم ممکنست فرصت از دست برود و روزی سرافکنده و پشیمان از مجلس برویم البته بنده که فکر می‌کنم جوان هستم و حرارتی در من هست (صفاری- جوانی‌تان را قبول داریم) و برای فداکاری و مبارزه در راه حفظ قانون اساسی و حقوق مرم یا به خانه ملت گذاشته‌ام فرصت را از دست نمی‌دهم این که امروز کسب اجازه کردم در محضر آقایان صحبت کنم تقریباً بلا مقدمه بود قسمتی مربوط به دانشگاه بود این قدر ابراز لطف و احساسات از طرف عموم آقایان نمایندگان نسبت به دانشگاه شد که بنده دیگر صحبتی نمی‌کنم قسمت دوم عرایض بنده مربوط به بیاناتی است که در جلسه گذشته مجلس شورای ملی راجع به فداکاری‌های سه سال گذشته ملت ایران شد (صحیح است) (تیمورتاش- ملت ایران صحیح است) آقایان باید وضعی را که متعلق به مردم است از مجریان و بانیانش همیشه تفکیک کنند (صحیح است) چون مردم خطا نمی‌کنند ولی مجری و بانی ممکن است از نظر تاکتیک گاهی دچار اشتباه شود (میراشرافی- از نظر سوء‌نیت نه تاکتیک) عرض می‌کنم از نظر تاکتیک ممکن است دچار اشتباه بشود این را باید تفکیک کرد بیاناتی که در جلسه گذشته شد اگر از لحاظ ملت ایران در این موقع حساس اظهار نظری از طرف مجلس یا قاطبه نمایندگان ملت ایران نشود به نظر بنده خطر بزرگی بار دیگر دامن‌گیر ملت ایران خواهد شد آقایان نهضت ملی ایران متعلق به مصدق‌السلطنه یا عمر و زید نیست نهضت ملت ایران (دکتر عمید- نهضت مقدس ملی ایران) در سایه سال‌ها فداکاری و محرومیت و تعدیاتی که نسبت به مردم ایران شد به وجود آمد (صحیح است) نهضت ملی ایران ریشه‌دار است (دکتر عمید- نهضت مقدس ملی ایران) و این مطلب که نهضت ملی ایران متعلق به یک دار و دسته معین است خطاست (صحیح است) سال‌ها ملت ایران تحمل رنج و مصایب کرد تا روزگاری شرایط اظهار وجود و رستاخیز بر ایشان پیش آمد ایادی و عواملی و اشخاصی بودند که از این شرایط حداکثر استفاده را کردند و این نهضت ملی را به وجود آوردند بنده یقین دارم آن روز جناب آقای مشایخی تحت تأثیر احساسات بودند و آنچه را که فرمودند چون ایشان نماینده هستند با اجازه خودشان عرض می‌کنم آنچه را که فرمودند یک اظهارنظری بیش نبوده است و اظهار عقیده نبود چون وقتی نماینده ملت اظهارنظر بکند می‌تواند عدول بکند بنده خیال می‌کنم ایشان تحت تأثیر شدت احساسات بودند دوره سه ساله نهضت ملی ایران را خیلی معذرت می‌خواهم، چون توأم با نام جناب آقای مصدق‌السلطنه است یکی از دوره‌های منحوس دانسته.

میراشرافی- آدم خائن جناب ندارد.

مهندس جفرودی- بنده ادای احترام نسبت به همه کس می‌کنم.

رضائی- جنابش را اعلیحضرت هم ذکر کرده بودند.

عبدالصاحب صفائی- آقای مهندس نهضت ملی ایران را کسی توهین نمی‌کند این بحث‌ها را نکنید به صلاح ملت ایرن نیست.

مهندس جفرودی- به صلاح ملت ایران است که بنده عرض کردم که نهضت ملی ایران متعلق به تمام ملت ایران است.

تیمورتاش- فداکاری حمال و بقال و چقال با فداکاری رهبرانش فرق می‌کند.

مهندس جفرودی- صحیح است که بنده تفکیک کردم جناب آقای تیمورتاش بنده که عرض کردم نهضت ملی ایران مربوط به تمام افراد ملت ایران است.

یک نفر از نمایندگان- آقایان هم حرف شما را تأیید می‌کنند.

تیمورتاش- نه همه‌اش را، یک قسمتش را.

مهندس جفرودی- نمی‌دانم کدام قسمت را می‌فرمایید.

تیمورتاش- آن قسمتش را که مربوط به ملت ایران است.

مهندس جفرودی- بنابراین نهضت ملی ایران را بایستی از بانیان و مجریانش تفکیک کرد برای این که این نهضت ریشه‌دار است و در یک چنین موقعی که مذاکرات نفت در تهران مطرح است اگر از طرف یکی از آقایان محترم نمایندگان مجلس اظهاراتی بشود که خدای نکرده به فرد مغرض این استنباط بد را از آن بکند به نهضت مقدس ملی ایران بی‌توجهی شده است (مشایخی- به هیچ‌وجه چنین استنباطی از بیان من نخواهد شد آقای رئیس باز هم ماده ۹۰) این را بگویم که در این صورت کار دولتی که آقایان او را تأیید می‌کنند بسیار بسیار دشوار خواهد شد. آقایان به خاطر بیاورید، تاریخ ایران را در سه سال گذشته کمی ورق بزنید آقای مصدق‌السلطنه که رهبر این نهضت بوده در تمام محاکم بین‌المللی به نام ملت ایران فاتح شده‌اند باید این را تأیید کرد.

پیراسته- مصدق‌السلطنه را باید تأیید کرد؟

همهمه نمایندگان- زنگ رئیس.

عبدالصاحب صفائی- این بیان صحیح نیست نهضت ملت ایران مقدس است افراد خیانت کرده‌اند. (زنگ ممتد رئیس- دعوت به سکوت)

رئیس- آقایان تأمل کنید. من مجبورم به آقایان اخطار کنم.

عبدالصاحب صفائی- آقا چرا این حرف‌ها را می‌زنید؟

رئیس- ساکت باشید آقای صفائی، آقای مهندس جفرودی شما هم تأمل کنید تا ماده نظامنامه را بنده بگویم قرائت کنند آقایان متوجه وظایفی که دارند نیستند. وکیل حق ندارد تذکر به دیگری بدهد آقایان حق ندارند قطع کلام نماینده‌ای را بکنند و اگر تخلف فرمودند من مجبورم آیین‌نامه را اجرا بکنم. آقای مسعودی ماده ۱۸۰ را قرائت بفرمایید.

(ماده ۱۸۰ به شرح زیر قرائت شد).

ماده ۱۸۰- سؤال یا تذکر و استیضاح نماینده از نمایندگان دیگر ممنوع است.

رئیس- قطع کلام ناطق مخالف آزادی عقیده و بیان است یک وکیلی حق ندارد تذکر به دیگری بدهد شما عقیده خودتان را بیان کنید دیگری هم عقیده خودش را، آقای مسعودی ماده ۸۸ را هم قرائت کنید. (ماده ۸۸ به شرح ذیل قرائت شد).

ماده ۸۸- قطع کلام و استعمال الفاظ زشت و توهین و توضیحات خصوصی شخصی و هرگونه حرکات و تظاهراتی که موجب بی‌نظمی مجلس باشد ممنوع است و مرتکب مشمول مجازات مندرجه در مواد ۹۵ الی ۱۰۷ خواهد گردید.

رئیس- حالا بفرمایید بیانتان را بکنید آقایان هم این دو ماده را توجه داشته باشند.

مهندس جفرودی- عرض کنم بنابراین مقدمه‌ای که عرض کردم اگر جناب آقای ساعد یا یکی از نخست‌وزیران دیگر مملکت به همین کیفیت که عرض کردم مردم ایران را در مجامع و محافل بین‌المللی موفق می‌داشت او هم مورد تأیید ما بود و او را هم باید تأیید می‌کردیم (تیمورتاش- در زمان خودش) در هر زمان، این مربوط به تاریخ است آنچه را که مربوط به تاریخ است ما باید تأیید کنیم بنابراین با آنچه در جلسه گذشته عرض شد اگر کسی بخواهد این سوء استنباط را از آن بکند که نماینده محترم به هیچ‌وجه منظورشان این نبوده است خطا کرده است برای این که بنده تصریح کردم که نهضت متعلق به ملت ایران است و این نهضت پایدار است بنده یقین دارم که از طرف کلیه شئون ادامه پیدا خواهد کرد.

تیمورتاش- قیام ملی ۲۸ مرداد هم دنباله‌اش بود.

رئیس- آقای تیمورتاش قطع کلام نفرمایید.

مهندس جفرودی- بنابراین دوره سه ساله که متعلق به مردم ایران است به هیچ وجه شباهتی به ادوار منحوس تاریخ ایران نداشته است (همهمه نمایندگان) (شوشتری- تاریخ ایران ادوار منحوس ندارد).

عبدالصاحب صفائی- آقا صحیح نیست این حرف‌ها آقای رئیس ملاحظه بفرمایید، دارند فحش می‌دهند.

رئیس- ساکت باشید آقا شما نمی‌گذارید من وظیفه خودم را انجام بدهم آقای صفائی به شما تذکر می‌دهم.

مهندس جفرودی- چنگیز و تیمور ادوار منحوس تاریخ ایران بود.

رئیس- آقای مهندس جفرودی شما هم اگر از این دو ماده تخلف بکنید من شما را ممنوع از نطق می‌کنم. شما این دو ماده را جلو خودتان بگذارید و صحبت کنید.

مهندس جفرودی- بسیار خوب در هر دوره هم کارهای خوب می‌شود و هم کارهای بد می‌شود، بنده عرض می‌کنم آن قسمت که مربوط به نهضت مقدس ملی ایران است (تیمورتاش- و ادامه آن که ۲۸ مرداد است) اجازه بفرمایید بنده عرض می‌کنم آنچه را که مربوط به نهضت مقدس ملی ایران است (تیمورتاش- و ادامه آن که ۲۸ مرداد است) آنچه را که مربوط به ملت ایران باشد همیشه مقدس است و تمام طبقات تمام ملت ایران باید از این نهضت مقدس پشتیبانی بکنند و من یقین دارم که آقایان نمایندگان محترم هم این کار را می‌کنند. آقا بنده را اگر می‌خواهید وادار کنید بنده خودم از جمله کسانی هستم که به شهادت تمام همشهری‌های خودم شدیدترین صدمات را در دوره هفدهم از طرف یکی از دسته‌جات طرفدار جناب آقای مصدق‌السلطنه تحمل کردم فراموش نفرمایید آقایان، بنده نگفتم تمام اعمالی را که در زمان شخص آقای مصدق‌السلطنه شده است تأیید می‌کنم بنده اینجا قسم خوردم و بدانید که پای قسمم می‌ایستم بهر کیفیت که باشد. بنده اینجا قسم خوردم برای حفاظت قانون اساسی و اطمینان داشته باشید که مرد این میدان هستم و هر طور باشد در این راه می‌ایستم و جانم را هم در این راه می‌گذارم اما عرض کردم که دوره سه ساله را باید تقسیم کرد (تیمورتاش- این صحیح است) در دوره سه ساله کارهایی شده است اگر اجازه بدهید بنده مبتدا را بگویم خبرش را هم می‌گویم آقایان که اعتراض می‌فرمایید این طور نتیجه می‌شود که بنده مقدمه‌ای که می‌چینم نتیجه‌ای بر خلاف مصالح ملت ایران می‌گیریم. این‌طور نیست آقا بنده چیزی را که با شهامت تأیید می‌کنم نهضت مقدس ملت ایران است و مبارزه در راه ملی شدن صنعت نفت این را بنده تأیید می‌کنم اما آنجا اشتباهاتی شده است، اشتباهات بسیار

بزرگ البته افراد جایزالخطا هستند، خطا کرده‌اند شما گفته‌اید که شخص خاطی یا اشخاص را ببرند محاکمه کنند اجازه بفرمایید که قوای صالح کشور قضاوتشان را بکنند بعد پشت این تریبون اگر اشخاصی که مرتکب خطایی شده‌اند محکومیت آنها محرز شد آن وقت ما می‌توانیم در باره آنها صحبت کنیم و داد سخن بدهیم ولی مادامی که محرز نشده است شاید یک قسمت از آن آقایان که الان در بند زندان هستند، شاید برائت حاصل کردند آن وقت این حرف‌ها که ما اینجا می‌زنیم چون نماینده مجلس هستیم و حرف‌های ما در هر حال به قوت قانونی نزدیک است آن وقت صحیح در نخواهد آمد به خصوص عرض می‌کنم در این موقع باید هر حرفی که اینجا می‌زنیم خیلی مراقب باشیم اگر شما می‌خواهید دولتی که امروز اکثریتی پشتیبانش است مأمور بشود که از منافع شما در مقابل ایادی خارجی دفاع کند باید اینجا حرف‌ها را طوری بزنیم که احیاناً بوی تفرقه در میان ملت ایران از آن برنیاید (صحیح است) عرایض بنده این بوده است، سوء تعبیر نشود بنده دوره حکومت مصدق‌السلطنه را از نهضت ملی ایران تفکیک می‌کنم آن دوره را هم تقسیم می‌کنم.

رئیس- آقا وقت شما تمام شد.

مهندس جفرودی- روزگاری بوده است که فوق‌العاده ...

رئیس- آقا گفتم وقت شما تمام شد.

مهندس جفرودی- بسیار خوب بنده مطیع هستم.

رئیس- بنده متأسفم که وضع مجلس از اول این طور شروع شده بنابراین بنده بعد از این ناچارم که این نطق قبل از دستور را بگذارم برای بعد از دستور که قبل از دستور یک کاری برای مردمی که به این روز افتاده‌اند انجام بدهیم. آقای شوشتری بفرمایید.

شوشتری- بسم‌الله الرحمن‌الرحیم، دو موضوع بود که بنده می‌خواستم به عرض نمایندگان محترم برسانم، یک موضوع سوم شد و مقدم بر قضیه شد در مجلس ۱۶ دو مرتبه تذکر دادم به نمایندگان محترم، مرحوم مدرس قدس‌سره همه می‌دانند اقلیتی بود مخالف مرحوم رضا شاه کبیر و دولت او و این را در صورت مجلس می‌خوانید ولی روزی من وکیل بودم اعتراض کردم به لایحه سیصد تومان اضافه حقوق مسیو پرنی و آمدم پشت تریبون در صورتی که طرفدار جدی دولت بودم با آن لایحه مخالفت کردم و یک کلمه‌ای گفتم که مرحوم مدرس که به منزله یک پدر بود برای من، پس از نطق من مرا احضار کرد، مرحوم آقا سیداحمد بهبهانی رحمت‌الله علیه عموی این آقا سید جعفر که اینجا نشسته کرسیش را خالی کرد من نزد مرحوم مدرس نشستم فرمودند شوشتری ما با آن لهجه شیرین اصفهانیش فرمودند شوشتری مجلس غیر از میز عدلیه است گفتگوی مجلس غیر از محاکمه و مشاجرت خارج از مجلس است این کلمه‌ای که امروز تو در قبال آقای منصورالسلطنه عدل گفتی که استدلال و بیانات تو مردود است این لغت مردود در مجلس به منزله فحش است می‌خواستی بگویی اظهارات ایشان مرا قانع نساخت، با ادله تطبیق نمی‌کرد. با موازین مطابق نبود، تو بچه علمی، این لغت مردود در مجلس به منزله فحش است در صورتی که من مخالف با دولتم و این دولت را استیضاح می‌کنم ولی مادام که او دولت است و ما در مجلس شورای ملی هستیم باید احترام این امام‌زاده را خود نگاهداریم (صحیح است) خیلی متأسفم، خیلی متأسفم بآن عرایضی که در جلسه اسبق کردم می‌بینم آقایان که تازه کارند هنوز نمی‌خواهند فرق بگذارند بین مجلس شورای ملی و نظریات خاص خارج‌المجلسی این را عرض کردم بدانید که بر ما حتم و قطع و فرض است که کلمات ما و بیانات‌مان در طول مجلس شورای ملی و اطاعت‌مان از قانون و آیین‌نامه و امر رئیس مجلس که با آن شدت و آن عظمت به او رأی دادیم ما باید اطاعت کنیم (صحیح است) (میراشرافی- اطاعت هم می‌کنیم) (عبدالصاحب صفائی- البته اطاعت می‌کنیم) اما موضوع ا نحن فیه بنده عرایضی کردم که مجلس شورای ملی و مجلس سنا طبق جز متمم از قانون اساسی مدون و تدوین شده مؤسسان دوم که خود من و عده‌ای از نمایندگان محترم و سناتورها در آنجا بودیم و وضع آن قانون فلسفه‌ای داشت آقایان استدعا دارم توجه کنید، آقای دکتر توجه کنید و آن اسائه ادبی که به مقام شامخ سلطنت در دانشگاه به تحریک سیاست خارجی شد ما ندانستیم چه شد ولی همان عمل نجات شاهنشاه برای ما اثبات صانع را کرد و فهمیدیم که خدای ایران در آن روز شاه ما را برای بقای مملکت حفظ فرمود (احسنت) فکر کردند عقلاً و دانشمندان اشخاصی که به عظمت ایران معتقدند که باید در قبال این تحریکات سری و آن سیاست مرموزی که در برنامه منصور الملک دو ساعت و ۱۸ دقیقه صحبت کردم عکس‌العملی نشان داده نشود آمدند و مؤسساتی با نظر ملت تشکیل شد و برای این که به دنیا بفهمانند شاهنشاه ایران مورد علاقه ملت ایران است (صحیح است) در آن جز متمم من می‌خوانم آقای صدرزاده کجا تشریف دارند (صدرزاده- بنده اینجا هستم) به آقای صدرزاده که از نظر فضل و دانش و صحت عمل عقیده داریم عرض کردم در دوره ۱۶ هم به ایشان عرض کردم نسبت به ایشان ارادت دارم جز متمم را تجزیه و حلیل می‌کنم آقایان توجه بفرمایند می‌نویسد «در مورد اصول ۴ و ۵ و ۶ و ۷ قانون اساسی و تفسیر مربوط به اصل هفتم و همچنین در اصل ۸ قانون اساسی و اصل ۴۹ متمم آن با توجه به سابقه و قوانینی که نسبت به بعضی از این اصول وضع شده است یک بار مجلس شورای ملی و مجلس سنا که پس از تصویب این اصل منعقد خواهد شد» وقت معین نکرده ...

رئیس- بلافاصله دارد.

عبدالرحمن فرامرزی- یک بار که از بین نمی‌رود اگر شنبه نشد یکشنبه.

شوشتری- اجازه بفرمایید وقت معین نکرده بلافاصله بعد از تشکیل مجلسین ولی یک بار سقوط نمی‌کند اقم‌الصلوه لدوک الشمس الی غسق اللیل این (الی) که برای انتهاست اقم که برای امر است این (الی) مضمر و مستتر است از نظر علم و ادب در یک بار این یک بار ساقط نمی‌شود ولو این که ۴۰ مجلس باشد چرا؟ برای این که ۵ اصل است این که آقای دکتر شاهکار توجه به انتخابات کردند اینجا نیست چرا برای این که ۵ اصل است تفسیر چیز دیگری است این یک بار حتماً باید تشکیل شود و عمل شود و لایحه‌اش را هم بنده تهیه کرده‌ام این یک مطلب، موضوع دیگری که باید عرض کنم اگر از ماده ۹۰ دو نماینده محترم می‌خواهند استفاده کنند من معذرت می‌خواهم من پیر مردم سیدم اهل علم اگر عرضی می‌کنم خدا شاهد است از نظر ارادتی است که دارم این را در مجلس ۱۶ هم گفتم احساسات شخصی ایمان شخصی مرتبط به اصل ادله ورودیه به امر اجتماع نیست ما اگر یک عده‌ای نظری داریم همه آقایان می‌دانند در دوره ۱۶ و ۱۷ پرونده‌اش موجود است من ۵ مرتبه دم کشتن رفتم یک بار مسموم شدم تمام زندگیم را بباد دادم حتی حقوق حقه‌ام که ۲۱ هزار و هشتصد تومان بود مطالبه کردم حقوق به من ندادند برای این که قرض نزولی داشتم به جده‌ام فاطمه ناچار شدم که به ده هزار تومان صلح کنم که بدهم هر چه داشتم بر باد دادم ولی تا توی مجلس هستم توی مجلس شورای ملی بدون بینه و دلیل معتقد نیستم صحبت بکنم چرا برای این که منعکس می‌شود در خارج من اگر می‌گویم و اگر در برنامه آقای مصدق مخالفت کردم و آن صدمات را خوردم روی بینه و علم و دلیلی است که در دست آقایان می‌گذارم من اگر می‌گویم مجلس ۱۷ قانونی نیست طبق اقاریر مصرح شخص آقای مصدق است من اگر می‌گویم نهضت ملی ایران ۹ ماده مربوط به ملت ایران است بعضی‌ها خود را داخل کردند در اول معتقد به ملی شدن نفت هم نبودند و ۹ ماده را هم آنها مخصوصاً اجرا نکردند و اقرار به پرداخت غرامت نمودند من روی دلیل و اقاریر شخص مصدق می‌گویم اگر رادیو وصل شد به بیرون آن وقت من در مجلس اثبات می‌کنم از روزی که کاراخان آمد به ایران با بینه و دلیل و اقاریر دوره ۱۴ آقای مصدق از روزی که کاراخان آمد در ایران شروع کرد به یک عده اعمال که شاید همان هم علت تصفیه دولت شوروی از وجود کاراخان بود برای این که در مقابل هوش و دهاء مرحوم رضا شاه پهلوی باخت از آن وقت آقای مصدق وقتی که در دوره ۱۴ قانون مربوط به نفت آن قانونی که به اتفاق تصویب شد و باید زمان را ببینیم روزنامه‌ها را ببینیم جریان ورود کافتاراذره را ببینیم آقای مصدق در آن زمان طبق اسناد صورت مجلس آیا طرفدار بود یا نه دیشب آقای پارسای تویسرکانی فاضل ارجمند هاشمی حائری را ملاقات کردم گفتم آقایان روزنامه‌ها را بیرون بیاورید ببینیم کی نهضت ملی را به وجود آورده فضل‌الله زاهدی یا فلان بقال نهضت ملی ایران را به وجود آورده، ما شنیده بودیم شریک دزد و رفیق قافله، نشنیده بودیم شریک دزد و رهبر قافله من با بینه حرف می‌زنم و با دلیل حرف می‌زنم من روی اقاریر خودش حرف می‌زنم، من می‌گویم که ایران می‌رفت به پشت پرده آهنین ولی خدا نخواست روز ۲۸ مرداد را اراده حق همان‌طوری که در واقعه دانشگاه ما را نجات داد اراده حق به وجود آورد آقایان چرا نمی‌روید روی دلیل و بینه صورت مجلس‌ها را بیاورید بیرون آقای مصدق می‌گوید مجلس شورای ملی وکلای مجلس حق وکالت در توکیل ندارند این را نه یک دفعه و نه دو دفته صد دفعه گفته تفکیک قوه مجریه و قوه مقننه با آن تشریحی که می‌کند چرا اینها را نمی‌آورید بخوانید احساسات شخصی را چرا مداخله می‌دهید اگر رادیو اتصال پیدا کرد ثابت می‌کنم که در هزار سال در ایران نسبت به نهضت مقدس ایران روی سیاست مرموزی که در برنامه منصورالملک دو ساعت و ۱۸ دقیقه صحبت کردم چنین خیانتی نشده است آقایان از کلمات تند و از چیزهایی ممکن است در بادی عمل مجلس را متشنج کند و ما را به هم بیاندازد و دیگران همین را می‌خواهند از اینها دوری بجویید بروید بگویید به مصدق اعتماد نداریم به چه دلیل به این دلیل که خود این آقا این حرف‌ها را زده است آن وقت برخلافش عمل کرده (سالار بهزادی- آقای شوشتری بعداً ما اجازه نمی‌دهیم از این حرف‌ها در مجلس زده‏ شود) اجازه بفرمایید به ارادتمندتان بنده عادت ندارم یک کلمه بی‌ادبی بگویم و اینجا معذرت می‌خواهم از تیمسار سپهبد زاهدی که اسمش را آن طور بردم برای کثرت علاقه‌ام است برای این که عادت نکرده‌ام به کسی تملق بگویم به غیر ذات پروردگان به هیچ موجودی تملق نمی‌گویم به واجب‌الوجوب تملق می‌گویم ولی از نظر سیادت شاید بچه علم باشم شاید چکیده علم باشم از نظر پیرمردی استدعا دارم آقایان احساسات شخصی و منطق‌های فردی را در امر اجتماع مداخله ندهند یک امر اجتماعی را با یک امر شخصی مخلوط نکنید من هر چهار روز یک بار مزاحم نخست وزیر می‌شوم برای خلق‌الله این مربوط به مملکت است باید دولتی را که بهش معتقدم تأییدش کنیم و چوب لای چرخش نگذاریم و در باره سیاست خارجی که اشاره کردند به همان دلیل

که آقای جفرودی می‌گویند متناسب نیست ما هنوز وارد مرحله کار نشدیم اختلاف تویمان ایجاد شود پسندیده نیست باید دست دولت را باز بگذاریم با این وضعیتی که دچار شدیم بنده می‌گویم و از عهده‌اش بیرون می‌آیم فقد جعلنا لولیه سلطاناً، می‌گویم دو هزار میلیون دلار به مملکت ضرر خورده است بنده ثابت می‌کنم با رقم تا بفهمند که یک بچه آخوند هم اهل حساب است دو هزار میلیون دلار به مملکت ضرر خورده آن وقت یک کسی آمده از احساسات مقدس و پاک ملت ایران که دویست سال ...

سالار بهزادی- این حرف‌ها را نزنید.

شوشتری- آقا بگذار حرف بزنم اجازه بدهید یک کسی آمده از این احساسات سوء استفاده کرده من چرا فحش بدهم چرا ناسزا بگویم من دلیل می‌آورم من به دنیا می‌گویم. بیایید بگویید نهضت مقدس ما را وجود چند نفر آلوده کرده است، و برای تشکیل کنگره و برای آنچه که عقیده دارم آنچه را که نمایندگان طرحش را دادند تقدیم مقام ریاست می‌کنم آقایان نمایندگان امضا کرده‌اند ۲۴ امضایش را من نوشته‌ام، سی چهل امضای دیگر هم هست (فرامرزی- قابل طرح در مجلس نیست).

رئیس- مطابق آیین‌نامه جریانش را طی می‌کند.

(۳- بقیه مذاکره در برنامه دولت تیمسار سپهبد زاهدی نخست وزیر و اخذ رأی و ابراز اعتماد به دولت ایشان).

رئیس- برنامه دولت مطرح است، دو پیشنهاد رسیده است قرائت می‌شود. (پیشنهاد کفایت مذاکرات به شرح زیر قرائت شد).

ریاست محترم مجلس شورای ملی‏

پیشنهاد می‌کنم که پس از نطق یک مخالف و یک موافق کفایت مذاکرات اعلام و به برنامه دولت رأی گرفته شود. محمود رضائی‏

عبدالرحمن فرامرزی- من مخالفم.

رئیس- یک پیشنهاد دیگری رسیده است که قرائت می‌شود. (به شرح زیر قرائت شد.)

مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی.

پیشنهاد می‌کنم که پس از بیانات دو موافق و دو مخالف در برنامه دولت به کفایت مذاکرات رأی گرفته شود.

رئیس- عین پیشنهاد آقای رضائی را هم آقای کاشانی کرده‌اند و پیشنهاد آقای رضائی زودتر رسیده است، آقای رضائی.

رضائی- دولت حاضر هنگامی به مجلس معرفی می‌شود که مهمترین مسئله روز که تمام افکار ملت ایران متوجه آن است یعنی نفت مطرح است. در این موقع به نظر شخص بنده صلاح نیست که ما زیاد دولت را در اینجا معطل کنیم و روی برنامه آن صحبت کنیم چون طبیعتاً مذاکره در باره برنامه دولت یک مذاکرات و انتقاداتی را پیش می‌آورد که خواه و ناخواه باعث تضعیف دولت می‌شود و در این موقع که دولت مشغول مذاکره با خارجی‌ها برای حل مسئله نفت است به نظر من اتخاذ و اتفاق کلمه و تأیید دولت وظیفه تمام وکلای مجلسین است (صحیح است) البته در مورد برنامه دولت و خود دولت شاید خیلی از آقایان حرف داشته باشند صحبت داشته باشند، خود بنده هم بعضی نظریاتی دارم ولی به نظر بنده بهتر است ما تمام این صحبت‌ها و گفتگوها را بگذاریم برای بعد از آن که مذاکرات نفت تمام شد حرف‌هایمان را اینجا مطرح کنیم حسابی اگر با دولت داریم بگوییم منظورم حساب شخصی نیست (عمیدی نوری- شرکت ملی نفت دارد مذاکره می‌کند نه دولت نگویید، این حرف را نزنید) دولت هم با کنسرسیوم آقای عمیدی دارد مذاکره می‌کند، بنده به همین دلیل پیشنهاد کردم که کفایت مذاکرات در مجلس اعلام شود و به دولت رأی داده شود اگر هم صحبتی با دولت هست و نظری در کادر برنامه دولت است بگذارید بعد از حل قضیه نفت.

رئیس- آقای قنات آبادی اینجا نوشته‌اند که اگر پیشنهادی برسد من مخالف هستم ولی معمولاً در جلسه باید اجازه گرفت این است که آقای فرامرزی که در جلسه زودتر از دیگران اجازه خواسته‌اند مقدم هستند، بفرمایید.

عبدالرحمن فرامرزی- بدبختانه این قضیه نفت در این مملکت داستان نوبیله شده است که در قطب شمال گم شده بود نوبیله یک سیاح ایتالیایی بود و رفت در قطب شمال کشف کنند اینها گم شدند تمام دولت‌ها به تمام تلگرافخانه‌های‌شان دستور دادند که هر تلگرافی راجع به نوبیله بود زودتر از هر تلگراف دیگر و مجانی مخابره کنند هر دولتی این دستور را داد گمان می‌کنم دولت ایران هم این دستور را داد یک روزی یک تلگرافی رسید از یک نفر ... معذرت می‌خواهم من قصد اهانت به هیچ قومی ندارم ایرانی ایرانی است چه مسلمان باشد چه مسیحی باشد چه کلیمی باشد هیچ فرقی نمی‌کند قصد اهانت هیچ‌گونه ندارم حکایتی است می‌گویم یک کلیمی تلگرافی کرده بود به کلیمی دیگری که چون از نوبیله خبری نیست ده واگن قند و شکر بفرست چون اسم نوبیله توی این تلگراف بود هم زودتر مخابره کردند و هم مجانی حالا نوبیله چه ربطی به قند و شکر آن تاجر کلیمی دارد من نمی‌دانم، ولی تلگراف‌خانه مجانی و زودتر مخابره کرد، قضیه نفت هم این‌طور شده آدم با برادرش دعوا دارد می‌گوید آقا تا صحبت نفت است حق نداری با من حرف بزنی می‌خواهد برود خواستگاری یارو نمی‌خواهد دخترش را بدهد می‌گوید مذاکرات نفت مطرح است، حالا خواستگاری با مذاکرات نفت چه ربطی دارد من نمی‌دانم، کفایت مذاکرات در اینجا چه ربطی دارد به این که مذاکره نفت هست یا نیست مذاکرات نفتی در جریان است دولتی هم که ما بهش اعتماد داریم حتماً مصلحت مملکت ایران را در نظر می‌گیرد واگر وارد باشد و عمل بکند اگر شرکت ملی هم باشد آنها هم به طور حتم تا مصلحت ملت ایران صد در صد در نظرشان تأمین نباشد تصمیم نمی‌گیرند، آقا من چرا مخالفم با پیشنهاد کفایت مذاکرات، من آینده را هم در نظر می‌گیریم، یادم هست پشت همین تریبون وقتی که راجع به آقای دکتر مصدق می‌خواستند صحبت این که نمی‌آیند به مجلس بود، گفتم آقایان اگر عمر این مملکت با عمر دکتر مصدق سر می‌رود ما حرفی نداریم هر چه او گفت ما می‌کنیم آقا فکر آن روزی را بکنید که یک دولت دیگری می‌آید روی کار که مخالف شماها باشد و شماها را بیندازد توی زندان و از اطراف هم تلگراف بیاید که این خائنین را بدار بزنید فکر آن روز را بکنید این را من پشت این تریبون گفتم، حالا هم می‌گویم فکر روزهای بعد را بکنید، فکر این را بکنید که مجلس باید شخصیت داشته باشد، در مجلس نمی‌تواند وکیل حرف‌هایش را بزند این ساعت تمام ما روی هم رفته یعنی اکثریت قاطع این مجلس تا این ساعت (بعدش را نمی‌دانم) یک‌نوع فکر و یک نوع روحیه بیشتر نداریم هیچ‌گونه ما احتیاجی نداریم به این که پر و پوست یکدیگر را الان بکنیم و حرف نزنیم ولی بگذارید دو تا سه تا مواق و مخالف حرف بزنند برای این که روزهای بعد رسم نشود که یک نفر بگوید و یک نفر جواب بدهد و زود خفه کنند مخالفین را با کفایت مذاکرات برای این که اکثریت باید این حق را برای اقلیت قائل باشد که لااقل حرفش را بزند و زود با رأی خفه‌اش نکند این است که من الان با یک موافق و یک مخالف که در واقع خیلی معذرت می‌خواهم موافق و مخالف هم تقریباً در یک جاده حرکت می‌کردند مخالف هستم اجازه بفرمایید یک مخالف دیگر که مخالفتش اصولی‌تر باشد حرفش را بزند رأی را هم مجلس می‌دهد حرف یک نفر هم رأی مجلس نیست عقیده خودش است این است که من خواهش می‌کنم مجلس رأی ندهد به این کفایت مذاکرات و اجازه باید باشد که باز هم صحبت شود.

رئیس- رأی گرفته می‌شود به پیشنهاد کفایت مذاکرات آقایانی که موافقند قیام کنند (عده کمی برخاستند) تصویب نشد. آقای ارسلان خلعتبری.

ارسلان خلعتبری- راجع به یک مسئله‌ای در اینجا زیاد بحث می‌کنند بنده می‌خواهم آقایان را از نظر اصولی متوجه بک مسئله‌ای بکنم که این مسئله در اینجا خاتمه پیدا کند مجلس شورای ملی بچه‌بازی نیست مکتب نیست داد و فریاد از هیچ طبقه‌ای صحیح نیست پیرمردش، جوانش باید رعایت آیین‌نامه را بکنند و باید اجازه بخواهند صحبت کنند و یک مطلب اینجا صحبت شد راجع به آقای دکتر مصدق بنده یک مطلبی اینجا می‌خواهم صحبت کنم حالا نمی‌دانم که بتوانم از عهده بیایم بیرون یا نه آقایان در قبال آقای دکتر مصدق تا روزی که آقای صفائی آن عمل را نکرده بود یک رویه دیگری داشتید و حالا یک رویه دیگری دارید یعنی شما باید در این مسئله قضاوت بکنید و قاضی قبلاً نباید اظهار نظر بکند و اگر اظهار نظر بکند دیگر حق قضاوت ندارد آخر صحیح نیست از لحاظ مجلس این است که بنده خواهش می‌کنم که در این موضوع و در این مطلب دیگر آقایان مذاکره نفرمایند و مخصوصاً بنده چون رئیس کمیسیون عرایض هستم از نظر وظیفه‌ای که دارم عرض می‌کنم که این باید در کمیسیون عرایض رسیدگی بشود و بعد برود در کمیسیون دادگستری و بعد هم بیاید مجلس، اگر شما قبلاً اظهار نظر بکنید صحیح نیست.

عمیدی نوری- شما قبلا در روزنامه ایران ما اظهار نظر داده‌اید.

ارسلان خلعتبری- جنابعالی هم صدها مقاله در روزنامه داد نوشته بودید.

فرامرزی- بگذارید صحبت کنند.

ارسلان خلعتبری- آقای رئیس تقاضا می‌کنم این وقت‌هایی را که از من می‌گیرند حساب بفرمایید آقای مشایخی مطالبی گفتند یک مطلب را می‌خواهم به ایشان تذکر بدهم و قطع دارم که خود ازشان از تذکر من ممنون می‌شوند یک قسمت از صحبت ایشان این بود که در شرکت ملی نفت در آنجا اسباب و اثاثیه و بعضی چیزها سرقت‌هایی شده است البته آقایان می‌دانند که آبادان محوطه‌ای است در حدود یک فرسخ و خانه‌هاش حصار ندارد و این مسئله مهمی نیست که چهار تا پیچ مهره گم شود در یک همچو موقعی این حرف مناسب نیست و خیال می‌کنند که چیز مهمی است.

تیمورتاش- مسئله چهار میلیون لیره است.

خلعتبری- خیلی سرقت می‌شود بنده عرض می‌کنم که در انگلستان آلانین و فوکس و دو تا از دانشمندان‌شان اسرار اتم را فروختند به شوروی‌ها ...

صفائی- در آنجا آنها را محکوم کردند و اینجا از خائن دفاع می‌کنند.

خلعتبری- در این موقع که برنامه دولت مطرح است بعضی از مواد برنامه دولت بسیار قابل توجه است اولین ماده‌ای که به نظر بنده در این برنامه باید مورد توجه قرار بگیرد موضوع مبارزه با فساد است (صحیح است) عرض کنم ما وکلای مجلس در آخر دوره دو ساله خود اگر خدماتی انجام داده بودیم و تذکرات صحیحی داده بودیم آن

موقع سر بلند خواهیم بود بنابراین باید صمیمانه تذکراتی را که به نفع مملکت می‌دانیم بدون هیچ‌گونه ملاحظه‌ای به اعضای دولت و رئیس دولت بگوییم این موضوع فساد در مملکت ما یک بلای عظیمی شده است گذشته از این که زندگی معمولی و زندگی عادی و اداری مردم را فلج کرده است اقلاً روزی صد نفر به ما رجوع می‌کنند و تظلمات و شکایت دارند این مبارزه با فساد اگر مورد توجه مخصوص قرار گیرد و دولت بتواند این برنامه را اجرا کند جای خوشوقتی است ولی باید بدولت تذکر داد که این برنامه‌ای را که شما نوشته‌اید ما منتظر هستیم ببینیم که چه طور اجرا می‌کنید اجرای این برنامه اهمیت دارد نه نوشتن آن و نه تذکرش.

این وضوع فساد در مملکت فعالیت‌های فردی، ابتکار، تولید، فعالیت‌های اقتصادی و تقریباً همه چیز را فلج کرده است یک نمونه برای شما عرض می‌کنم یک کارخانه‌ای در بیرون شهر ری است مال کورس اخوان من دو سه هفته پیش رفتم آنجا ۶ میلیون تومان خرج کرده ۱۵۰۰ کارگر را حقوق می‌دهد قریب یک عشر یا یک خمس از واردات قماش مملکتی کاسته به این مملکت خدمت کرده است زحمت کشیده است و سرمایه‌اش را در این مملکت آورده است و خرج کرده است و بیرون نفرستاده است دلار نکرده است یا لیره نکرده است شریک مخاطرات در این مملکت شده حال این قبیل اشخاص یا اشخاص دیگر نظیر اینها اشخاصی که کارهای کشاورزی می‌کنند عملیات عمرانی انجام می‌دهند اینها یک دسته‌ای هستند که از این طریق زحمت می‌کشند و چیز درمی‌آورند و به مردم فایده می‌رسانند آقا مبارزه نکردن با فساد دارد سبب یأس اینها می‌شود دارد سبب می‌شود که دیگران بدون زحمت و بدون کار و بدون فایده رساندن به مملکت و بدون این که کاری انجام دهند فایده‌های زیادی ببرند فرض بفرمایید که یک معامله‌ای یکی از ادارات دولتی می‌کند فرض بفرمایید که در این معامله یک کسی یک میلیون تومان استفاده نامشروع می‌برد این یک میلیون تومان اگر ده تا از این قبیل معامله بشود از ثروت عمومی مملکت ده میلیون کم می‌شود و بجیب دو سه نفر می‌رود به جیب ده نفر می‌رود و این عادت می‌کند به تنبلی و دلالی و دیگر نمی‌رود مثل اشخاص زحمتکش کارخانه تأسیس کند برای این که نان مفت گیرش می‌آید و می‌خورد در مملکت ایران که مهمترین مسئله در این مملکت مسئله فعالیت اقتصادی است جناب آقای نخست وزیر توجه بفرمایید این مذاکراتی که الان با نمایندگان هیئت مدیره نفت دارید می‌کنید یک سر هم دارد ممکن است به نتیجه نرسد ممکن است توقعاتی باشد که شما نتوانید تحمل کنید این احتمال که هست روز اول که صحبت ملی کردن صنعت نفت پیش آمد گفتند در ظرف یک هفته تمام می‌شود ما آن روز گفتیم آقا یک هفته تمام نمی‌شود یک عده‌ای گفتند تمام می‌شود حالا سه سال شد یک خبط بزرگ این بود که در همان موقع که این حرف را زدند بنا را نکندند برای مبارزه در مبارزه اقتصادی باید بنا را کند در خوزستان به محض این که دستگاه نفت خوابید باید همان دقیقه دستگاه اقتصادی بفعالیت بیفتد (احسنت) بنده خدا را شاهد می‌گیریم جز رعایت مصالح مملکت چیزی نمی‌گویم استدعا می‌کنم توجه فرمایید بنده مطلب قبلی از دستم می‌رود این یک مطلب اساسی بود بنده پارسال رفتم در خوزستان دیدم که هیچ فعالیتی نشده و حتی بعضی فعالیت‌های اقتصادی به واسطه اغتشاش خوابیده است بنابراین جناب آقای نسخت وزیر در موضوع فعالیت اقتصادی باید توجه زیادی بشود، این مذاکراتی که می‌شود یک طرف قضیه هم این است که شاید به نتیجه نرسد پس دولت ایران و مردم ایران باید مجهز باشند برای فعالیت و مبارزه اقتصادی فعالیت اقتصادی ممکن نیست در این مملکت به ثمر برسد مادام که مبارزه با فساد صورت نگیرد (صحیح است) شما اگر سالی ۵۰۰ میلیون خرج کنید برای سدسازی برای راه‌سازی برای تأسیسات اقتصادی یا آبیاری و اگر سیصد میلیون تومان این را بخورند آخر چه طور ممکن است برنامه‌تان به نتیجه برسد اگر یک مبارزه صحیح و عمیق و ریشه‏‌دار با فساد نشود این برنامه‌ها محکوم به زوال است (صحیح است، احسنت) باید طریقی اتخاذ بکنید که در حین این که ملت ایران مشغول مبارزه است چند نفر دلال و دزد نتوانند از عقب به شما ضربت بزنند منافع ملت ایران را بجیب نزنند پول‌ها را نخورند چون آن وقت ما وسط کار در زحمت می‌مانیم این تذکرات یک تذکراتی است که به هیچ‌وجه نسبت به شخص معینی نیست ولی وکلای مجلس شورای ملی وکلای مجلس سنا هر کس طالب این است که این وضع به یک موقعیتی برسد مطابق آمال و آرزوی مردم ایران دولت مجری این فکر و این نیت است آقا شما که خودتان سرباز هستید و می‌دانید که جنگ مهمات لازم دارد وسایل لازم دارد آن وقت با همین ترتیبی که تاکنون بوده است با همین دستگاهی که به جنابعالی ارث رسیده است با همین تشکیلات من تعجب می‌کنم بدون این که یک تغییری در وضع فراهم بیاورید چه طور می‌توانید برنامه‌های بزرگ اقتصادی را اجرا کنید نخست وزیرهای مملکت وزرا اینها می‌آید با یک رغبتی وقتی وارد می‌شوند در این دستگاه اداری غوطه می‌خورند و دیگر اینها آن آدم‌های پیش نیستند کلافه می‌شوند احاطه می‌شوند مردم سوءاستفاده چی زیاد هستند می‌گردند دوستان آدم را پیدا می‌کنند، اشخاص مؤثر را پیدا می‌کنند، القا شبهات می‌کنند، زمامداران را به اشتباه می‌اندازند و آن وقت نیتجه‌ای که می‌خواهند می‌برند آقا چه باید کرد شما اگر با همین رویه بخواهید جلو بروید بنده برنامه شما را موفق در قسمت‌های فعالیت اقتصادی نمی‌بینم برای این که فساد مانع از این است که شما موفق شوید بنابراین شما باید با دستگاهی که با دستگاه امروزتان تفاوت داشته باشد مجهز باشید بنده همکاران شما را تقریباً همه‌شان را می‌شناسم و گمان نمی‌کنم نسبت به آقایان نظر بدی داشته باشم تازه وارد کار شده‌اند ولی آقایان وزرا شما در خودتان می‌بینید آن شخصیتی که اگر نخست وزیر اشتباه کرد بروید و محکم صحبت کنید و اشتباهش را تذکر بدهید و همه‌اش بله نگویید دوست آن است و خدمتگزار آن است اگر دید نخست وزیر اشتباه می‌کند تذکر بدهد اگر دید تذکرش مورد توجه واقع نمی‌شود کنار برود لازم نیست مخالفت کند و دشمن باشد بنده می‌خواهم از آقای نخست‌وزیر خواهش کنم حالا که وارد در یک همچو صحنه‌ای شده‌اید بعد از یک سابقه چند ساله فقر اقتصادی و پریشانی مملکت برای موفقیت باید در دستگاه کار خودتان تجدید نظر کنید باید مطمئن باشید که در این عمل موفق می‌شوید و این آقایان وزرا باید از امروز بدانند که برای این موقعیت در مقابل مجلس شورای ملی مسئول هستند اشخاصی که در این مملکت دولت‌ها را به اشتباه می‌خواهند بیندازند می‌خواهند دلالی کنند و در امر اقتصاد با فساد دعوت می‌کنند اشخاصی که طمع ورزی می‌خواهند بکنند، اشخاصی که بیت‌المال مملکت را می‌خواهند تفریط کنند، بدانند که ما از این وزرا مسئولیت خواهیم خواست آقایان هم نترسید شما مشت محکم به دهان اینها بکوبید ما از شما حمایت می‌کنیم اگر شما به دهن دزدها مشت بزنید ما وظیفه داریم که از شما حمایت کنیم تمام آقایان وکلای مجلس می‌خواهند جلوی فساد را بگیرند تمام مجلس آقایان وکلا شما مگر طرفدار فسادید؟ نیستید، بنابرای آقای نخست‌وزیر هر وقت دچار محظور شدید کلافه کردند شما ر اولاَ دزدها را به خودتان راه ندهید دلال‌ها را برانید نظامی هستند یک اردنگ به آنها بزنید کسی که جان خودش را در خطر انداخته است چه ترسی دارد؟ باید این تذکرات را داد اگر هر کس بیاید یک معامله‌ای فرض بفرمایید با سازمان برنامه بکند یکی بیاید اتومبیل بخرد یکی بیاید اتوبوس بخرد یکی بیاید فلان بکند آخر یک چیزی هست اینجا دیگر سازمان برنامه که کارش اتومبیل فروشی نیست یک کسی می‌آید می‌گوید آقا این لازم است این خیلی مصلحت است پنج نفر می‌آیند مدیر برنامه را می‌بینند آخر آقایان نمایندگان مملکتی که مردمش گرسنه هستند اتومبیل لوکس چه می‌خواهند بکنند آخر تا کی طهران غرق تجمل باشد و ولایات لخت و عور و گرسنه باشند ما این تذکرات به جنابعالی صمیمانه می‌دهیم از شما متوقع هستیم که دستگاه خودتان را مجهز کنید برای مبارزه با فساد و مبارزه با فساد هم حرف نباشد وقتی ما هم ببینیم رویه شما را در عمل از شما حمایت می‌کنیم بنده می‌دانم شما در موقع سختی آمدید با چه مشکلاتی روبرو هستید ولی باید در دستگاه شما همیشه یک یا چند نفر باشند که به شما تذکر بدهند که این کار مصلحت است، این کار مصلحت نیست، مراقبت کنند در کارهای اقتصادی اطلاعات صحیح به شما بدهند اشخاص بد را به شما نزدیک نکنند. آقایان وزرای شما که تمام ۲۴ ساعت‌شان غرق کار است از صبح مشغولند تا ساعت ۱۰ یازده دوازده شب کار دارند بیشتر وقت آقایان را ملاقات‌های خصوصی گرفته تلفن‌ها گرفته، ساعت یازده دوازده هم می‌روند کتکی هم از خانم‌های‌شان می‌خورند که چرا دیر آمدی توجه فرمودید بنابراین آقایان وزرای فعال جوان خودشان باید در فکر خودشان باشند خوب آقایان شما با این برنامه سنگینی که اینجا نوشته‌اید و از صبح تا ساعت ۳ بعد از ظهر به شما مجال ملاقات نمی‌دهند مردم هم که شهدالله خیلی اذیت می‌کنند هر کس هر توقعی دارد می‌خواهد وزیر را ببیند هیچ‌کس قانع نیست که مدیرکل را ببیند اینها یک جهات و یک چیزهای اداری است اما غروب که می‌شود محصول کارتان را که می‌سنجید می‌بینید که کاری انجام نداده‌اید برای این که خودتان وارد کار نیسید من استاندار گیلان بودم آمدم اینجا تا وزیر کشور را ببینم و راجع به خواسته‌های مردم گیلان صحبت کنم، سه روز اینجا بودم وقت نشد وزیر کشور را ملاقات کنم وقتی که به گیلان رفتم مهندس تبریزی هست آقای پورسرتیپ هم خوشبختانه معاون بنده بودند (پورسرتیپ- الان هم معاون شما هستم) حالا رئیس بنده هستید قای پورسرتیپ از بنده پرسیندند که با دولت کارهاتان را انجام دادید گفتم بنده دولتی ندیدم به غیر از اداره دخانیات هیچ‌کس کاری برای بنده انجام نداد و بعد هم برگشتم آمدم حالا می‌خواهم عرض کنم که این مسائل را کوچک نگیرید شما اول طرز کار خودتان را درست کنید شما به این مردمی که مراجعه می‌کنند بدون رودربایستی بگویید که ما این کار را انجام نمی‌دهیم بگویید ما این توصیه را قبول نمی‌کنیم و زیر بار این حرف نمی‌رویم این را محض خاطر آقایان عرض می‌کنم این مستخدمین دولت که تمام سال دربه‌در هستند خانه به دوش هستند از اینجا باید بروند بندر بوشهر از بندر بوشهر باید بروند به ماکو و مراغه اینها زن دارند بچه‌هایشان به مدرسه می‌روند مدرسه و بچه‌های‌شان را باید نقل و انتقال دهند یک

کسی می‌رود به جایی و مدتی می‌ماند تا می‌آید آشنا شود از آنجا برداشته می‌شود خود آقایان باید وسایلی را که لازم دارند برای کار حاضر بکنند و فعلاً طرز کار شما بیخود است منصفانه آقایان وزرا خودتان ببینید کار شما غیر از این که عرض می‌کنم هست یا نه، فرض بفرمایید که یک تقاضایی شهرداری سلماس می‌نویسد برای یک کاری، فرض کنید که خدمت جناب آقای وزیر کشور مثلاً کاغذی می‌برند این کاغذ اقلاً ۱۵ روز یا ۲۰ روز می‌ماند تا برسد به دست مدیر کل، مدیر کل می‌نویس به عرض برسد بعد اگر خیلی زرنگ باشد و بتواند بپردازد معاون می‌نویسد به عرض برسد، می‌رود پیش وزیر، آن وقت وزیر در حاشیه می‌نویسد مذاکره شود، دو مرتبه برمی‌گردد نزد معاون می‌نویسد مذاکره شود تا برسد به مدیرکل، مدیرکل در اینجا از عضو زیردست توضیحات می‌خواهد یک گزارش تهیه شود بعد دو مرتبه همان جریان طی می‌شود، این دفعه می‌نویسد سابقه ضمیمه می‌شود پرونده را می‌فرستند خدمت آقای وزیر و این پرونده را آقای وزیر شب می‌برند خانه خسته و مانده که مطالعه بفرمایند آقا این وضع را بیند ازید کنار، آقا شما چرا اختیارتان را به مدیرکل‌ها یا به معاونین‌تان نمی‌دهید؟ اگر با شخصیت نیستند چرا انتخاب‌شان می‌کنید؟ آخر در ممالک دیگر وزیر به این کارها نمی‌رسد شما باید یک کارهای کلی مملکت را از لحاظ اقتصاد و سیاست برسید آقا اینجا هر کاری که گمرک می‌کند باید آقای دکتر امینی دستور بدهد هر کاری که وزارت اقتصاد می‌کند باید آقای دکتر شادمان دستور بدهد. برای این که اینها آن قدر شخصیت ندارند که کاری بکنند آقا این بی‌شخصیت‌ها را بیندازید دور، یک عده جوان تحصیل کرده را بیاورید که کار کنند، بگذارید طرز کار اداری‌تان عوض شود (شوشتری- قوانین عیب دارند) خوب آن هم یک قسمت دیگری است یک عیب اساسی‌شان که نمی‌توانید در کارها موفق بشوید این مراجعات اشخاص است این مراجعات مردم را بایستی بردارید از خودتان این را وقتی برداشتید نود درصد کارتان سبک می‌شود وقتی کارتان سبک شد به کارهای دیگر مردم می‌رسید یکی دیگر از طرق این کار توسعه اختیارات استاندارهاست من این مطلب را جناب آقای نخست‌وزیر گفتم فوراً دستور دادند، حالا دستورش را اجرا کنند یا نکنند، آن چیز دیگری است خوشبختانه‏ طرف اجرای دستور هم نظامی بود آقای سرتیپ جهانبانی ایشان هم دستور یک کمیسیونی دادند و این کمیسیون رفت برای یک ماه و دو ماه دیگر یعنی رفت توی چاه ویل تا بار دیگر نتیجه به عرض آقای نخست وزیر برسد این موضوع راه‌هایی که خراب است در مازندران رشت در کرمان راه اگر خراب است چه ربطی به اینجا دارد، آخر باید استاندار اختیار داشته باشد اگر این گودال خراب است پر کنند الان یک استانی پانصد هزار تومان اعتبار راه‌سازی دارد، یک راهی بایستی با هزار تومان تعمیر بشود در موقعش تعمیر نمی‌شود باید هی مکاتبه بشود، هی بیاید هی برود و بعد باید مراکز اجازه بدهد که یک وقت این راه ساخته شود با چه مبلغ معلوم نیست آن بیچاره استاندار نماینده شخص اول مملکت نماینده رئیس دولت است مع‌ذلک حق ندارد اظهارنظر کند که این راه را بسازند بعضی از پل‌های گیلان سدهای پل با پانصد تومان احتیاج به تعمیر داشته یکی از آقایان استاندارها پیشنهاد کرده با ۵۰۰ تومان می‌شود این سد را بسازید آن قدر با وزارت راه مکاتبه کرد چندین سال کشید آن سد خراب شد حال باید با دو میلیون تومان بسازید شما اگر بخواهید موفق بشوید باید طرز کارتان را عوض کنید سیستم را عوض کنید، باید بدانید که درد کجاست، من گیلان بودم، مردم گیلان احتیاج داشتند به دوادوای گیلان را که باید آنجا بخرند در تهران می‌خرند خدا شاهد است در فومن من رفتم دوای کرم معده که ۵۰ درصد مردم به آن مبتلا هستند در آنجا به اندازه سی سانتی گرم بیشتر نبود یعنی برای یک آدم و یک بچه اما دوازده صندوق سولفات دو سود در بهداری گیلان روی طاقچه‌ها خوابیده بود این برای این است که کار نظم ندارد انضباط ندارد، راجع به شهرستان‌ها ۱۳۰ شهرستان باید از وزارت کشور دستور بگیرند خوشبختانه این مسائل را توجه فرمودید ولی بنده متوقع نیستم که در هفته اول این دستورات اجرا بشود فعلاً اگر اینها را اجرا کنید به نظر بنده از دست یک قسمتی از کارها خلاص می‌شوید آقایان وزرا هر دو ماه یک دفعه بروند ولایات (نمایندگان- صحیح است) ایران تنها تهران نیست، این تهران ایران را خراب کرده، این خرجی که برای اینجا می‌کنید برای خراسان بکنید، برای گیلان بکنید، برای آذربایجان بکنید، برای همه ولایات بکنید، به خدا هزار برابر فایده‌اش بیشتر است، من پیشنهاد می‌کنم جنابعالی دو وزیر مشاور علاوه بر آقایان انتخاب بفرمایید که در کابینه شرکت داشته باشند و دائماً در ولایات به طور سیار حرکت بکنند و تمام جزییات را به اطلاع رئیس دولت برسانند و مشکلات را حل کنند این ایام عیدی شما خودتان خوزستان تشریف بردید آقای وزیر کشاورزی هم رفتند اگر بدانید چه‌قدر تأثیر داشت، چه قدر مردم به آبادی و عمران آنجا امیدوار شدند، حالا هم امیدوار هستند این تذکر برای این است که جناب عالی بیشتر قوت بگیرید برای اقداماتی که در جلو دارید، یک پیشنهاد دیگر می‌خواهم به شما بکنم، این را هم می‌خواهم تقاضا بکنم بپذیرید و آن این است که مردم ولایات برای کارهای خودشان در محل مرجع ندارند یعنی باید بیایند تهران به وکیل‌شان مراجعه کنند و وکلای‌شان هم بیایند وزارتخانه‌ها و کارهای مردم را انجام بدهند، گذشته از این که وقت آقایان وزرا گرفته می‌شود کارها هم عقب می‌افتد بنده معتقدم یک نظری اتخاذ بفرمایید و آن این است که در هر شهرستانی یک شورایی است از رؤسای ادارات فرهنگ و مالیه و غیره (یکی از نمایندگان- شورای شهرستان) اجازه بدهید عرض می‌کنم تصویب نامه‌ای صادر کنید که استاندارها از شورای شهر و چند نفر از معتمدین به اختیار خودشان یک شورایی تشکیل بدهند و این معتمدین مردم با افراد این شورا یعنی با نمایندگان ادارات دولتی در یک جا بنشینند مثل دو تا بانک که با هم تصفیه حساب می‌کنند اشکالات نظام وظیفه فرهنگ و سایر مسائل را با هم حل بکنند و استاندارها را مأمور اجرای این کار بفرمایید برای آن که بار شما سبک شود و شما بیشتر به مسائل اساسی مملکت برسید، یک موضوع دیگر این اواخر پیش آمده است و مخصوصاً در اثر بارندگی و سیل خیلی احتیاجش محسوس است موضوع راه‌هاست راه ساختن در برنامه شما هست، ولی آقای وزیر راه توجه داشته باشید همیشه این ساختن راه در برنامه‌ها بوده، راه ساخته شده، ولی راه‌ها همیشه خراب است، یک قسمت از وجوه عهده دولت در قضیه راه‌ها تفریط می‌شود، تفریط می‌شود، عرض می‌کنم خورده می‌شود، خورده می‌شود و جنابعالی هم در پشت سرتان هیچ کاری نمی‌توانید بکنید مگر این که خودتان شهر به شهر روز بروز عقب اینها باشید شما که سالی ۲۰ میلیون ۳۰ میلیون پول را خرج می‌کنید، حالا یک کاری بکنید که این خرج درست بشود، اقلا یک عشرش خورده شود یا یک خمسش، آقای پورسرتیپ در گیلان بودند می‌دانند نهصد هزار تومان ما اعتبار داشتیم برای راه‌سازی ۴۵۰ هزار تومان خرج حقوق بود، می‌ماند ۴۵۰ هزار تومان برای شن پاشی (پور سرتیپ- خاک پاشی) بنده هر کار کردم که وزارت راه این ۴۵۰ هزار تومان را در اختیار من بگذارد که بنده این اعتبار را پخش کنم بین شهرستان‌ها برای لاهیجان و لنگرود و رودسر و فومن ه من این را تقسیم کنم و بگویم این مبلغ را بگیرید و با دادن تضمین به استانداری خودتان راه را بسازد و خودتان نگهدارید نظارتی دولت بکند مردم خودشان راه را بهتر از دولت می‌سازند، شما دیدید دو جاده آسفالت ساختند یکی از تهران تا قزوین (شوشتری- همان سال خراب شد) همان سال خراب شد، حالا اگر شما هی همین رویه را تکرار بکنید این برنامه هیچ وقت اجرا نمی‌شود، پس یک تغییری درش بدهید وقتی این تغییر را دادید امتحان بکنید شما چقدر مهندسین قابل و لایق دارید یک مؤسسه رسمی مهندسی مجهز درست بکنید و وسایل بهشان بدهید و نظارت همه راه‌ها را به آنها واگذار کنید. دولت ایران در زمان اعلیحضرت فقید یک عملی کرد که آن روز بنظر نمی‌آمد که چقدر ارزش دارد، این ساختمان راه آهن که بعد از آن همه صدمات هنوز باقی مانده مرهون نظارت به موقعی است که کاماکس کرد کاماکس به موقعش درش نظارت کرد این پل ورسک که می‌بینید این‌طور به جا مانده و تکان نخورده برای این است که نظارت دقیق درش شده است، شرکت‌های بزرگ مؤسسات صحیح نمی‌آیند که کار و اجر خودشان را ضایع کنند برای این که می‌خواهند یک اجر دیگری ببرند، شما از مؤسسات و شرکت‌های بزرگ و صحیح دعوت کنید اگر لازم شد نظیر شرکت کاماکس ازممالک بی‌طرف مثل سوئد دعوت کنید و این موضوع راه‌ها ساختمان پل‌ها را از این صورت در بیاورید که بروند و یک سیتوآسیون بکنند و شما هم مطابق این سیتو آسیون‌ها مجبورید پول بدهید و اگر ندهید می‌روند شکایت به بالاتر از شما می‌کنند و خوب در میان اینها شرکت‌های مقاطعه‌کاری صحیح هم هستند که دارای صلاحیت می‌باشند و خوب هم عمل می‌کنند نه مثل آنهایی که آسفالت نکرده آسفالتش می‌ترکد و از بین می‌رود، پل نساخته خراب می‌شود، پل‌هایی که با دو میلیون تومان در بیست سال پیش در زمان شاه فقید در گیلان ساخته شده هنوز باقی است می‌خواستم عرض کنم که این یک نمونه‌ای باشد یک سابقه‌ای باشد برای شما که شما از تفریط پول دولت جلوگیری کنید یک تذکر دیگر هم می‌خواهم بدهم و در این قسمت هم نظر جناب آقای نخست وزیر را جلب کنم، آقایان می‌دانند که اگر کسی با یک اداره دولتی کاری داشته باشد چه قدر باید مراجعه کند، چه قدر باید به ترتیب رئیس و مدیرکل و معاون را دید، مردم وسیله ندارند آقا سی هزار یا ۵۰ هزار نامه در سال از دستگاه نخست وزیری پخش می‌شود به دستگاه‌های اداری طریقه هم این است که یک نامه‌ای می‌نویسند فلانی یک نامه‌ای نوشته است چه کار کرده‌اید آنها هم جوابی می‌دهند این یک امر تازه‌ای نیست قبل از این هم بوده و خیلی بدتر از این بود حالا من به شما تذکر می‌دهم و خواهش می‌کنم که توجه بکنید اگر این کار شما بتوانید با اندک توجه اصلاح بکنید خیال‌تان راضی و آسوده می‌شوند این را گویا بنده خدمت‌تان عرض کرده باشم یک مؤسسه کنترل درست کنید در اختیار یک وزیر مشاور و از هر وزارتخانه از بهترین افراد لازم نیست که حتماً بازرس وزارت دارایی باشند، از وزارت پست و تلگراف یا وزارتخانه‌های دیگر ده نفر ۱۵ نفر از اینها باشند مردم که مراجعه می‌کنند مردم که کار دارند ارباب حاجات آنها به جای کاغذبازی به آنجا که مراجعه کرد بازرس به جای آن که کاغذ بنویسید دستش را بگیرد ببرد توی اطاق مدیر کل کارش را انجام بدهد (شوشتری-

اینها را کی بازرسی کند) چرا هستد، اشخاص خوب هستند در مملکت ما ذخیره از اشخاص خوب و صحیح هست شما یک ماه دو ماه سه ماه این عمل را بکنید ببینید چه می‌شود. یک قسمت مهم برنامه شما و شرط موفقیت شما آن موفقیت در فعالیت‏ اقتصادی‌تان است رویه شما یعنی رویه‌هایی که تاکنون بوده است به نظر من صحیح نبود من از شما می‌خواهم که یک رویه‌ای درست کنید که ثابت و مؤثر و مفید باشد در مسائل اقتصادی، مسائل اقتصادی قابل شوخی و بازی نیست، امور اقتصادی در همه چیز تأثیر دارد، شما بایستی فعالیت‌های اقتصادی را یا از طرف دولت بکنید یا از طرف مردم باشد و دولت نظارت می‌تواند بکند اما مداخلاتی که تاکنون شده هم مداخله است هم نظارت است هم فعالیت فردی است در مملکت این موضوع فعالیت‌های اقتصادی را موضوع شتر و گاو و پلنگ کرده‌اند، معلوم نیست که چیست برای نمونه موضوعی را عرض می‌کنم، پارسال ورود چای را منع کردند، بنده وارد آن نمی‌شوم که آیا باید بکنند یا نکنند اما منع که کردند به یک عده جواز دادند که وارد کنند، عمل پخته نبود در این منع کردن قیمت چای گران شد، این در دولت گذشته شد (میراشرافی- آقا اینها که بهشان اجازه دادند شریک دکتر غلامحسین مصدق بودند). بنده به اشخاص کاری ندارم مربوط به حالا نیست این مثل است و کار به جایی رسید که وزیر اقتصاد ملی آمد پشت این تریبون و گفت ۱۷۰ میلیون تومان به مردم مصرف کننده صدمه وارد آمد خوب چرا ۱۷۰ میلیون تومان از جیب مصرف‌کننده درمی‌آید و به جیب چند نفر ریخته می‌شود؟ این برای این است که سیستم درست نیست پارسال یک شرکتی درست شد به نام شرکت معاملات خارجی، دولت معامله می‌کند که چه؟ دولت می‌گوید که مردم حق نداشته باشند جنس صادر کنند و من صادر می‌کنم و این قدر می‌گیریم این نه هنر است و در عین حال ضرر دارد شرکت معاملات تجارت خارجی تشکیل شد امسال بنده به خوزستان رفته بودم و همین طور به مازندران شرکت معاملات خارجی برنج از مردم خریده بود میلیون‌ها تومان سفته شرکت دست مردم بود، برنج‌ها در خوزستان در حال پوسیدن بود، ژاپنی‌ها آمدند جنس را بخرند تنی ۱۸۲ دلار، تاجر که باشد فوراً می‌فروشد این باید به عرض معاون و وزیر برسد به عرض مدیر کل برسد مظنه آمد پایین بالاخره در ماه پیش ناچار شدند برنج را به ۱۶۲ دلار فروختند به شرط این که خریدارها حق داشته باشند که در مقابل صدور برنج این قدر چای وارد کنند و دولت باید این کار را بکند این آقای حمیدخان بختیار می‌گفت که پارسال در خوزستان مردم محصول هندوانه داشتند و هندوانه را در خارج در کویت می‌خرند و مشتری داشت هوای خوزستان گرم است و در هوای گرم هندوانه فاسد می‌شود در موقع بردن هندوانه یک بحث علمی شد که هندوانه جز سبزیجات هست یا نیست، اداره گمرک معتقد بود سبزی است و قابل صدور نیست، مالکین می‌گفتند خیر سبز هست رنگش ولی سبزی نیست، اختلاف به تهران ارجاع شد و یک کمیسیون تشکیل شد و حکم دادند که نخیر هندوانه سبزی نیست، حکم صحیحی دادند ولی وقتی که حکم داده شد هندوانه‌ها پوسید و از بین رفت، این آقای بختیار اینجا هستند (حمید بختیار- صحیح است صد در صد صحیح است) ما به خوزستان رفتیم مردم گفتند که آقا ما فقط اگر آزاد باشیم و بتوانیم خودمان صادر کنیم ما اینجا سالی هزارها تن جو می‌توانیم عمل بیاوریم، اما اگر عمل بیاوریم جو که حاضر شد دولت می‌آید می‌گوید این قدر می‌خرم اگر بخواهیم خارج کنیم می‌گوید باید من خارج کنم تنی هم صد تومان بیشتر نمی‌خرم از ما می‌خرد صد تومان و خودش هم می‌فروشد تنی ۴۰۰ تومان و دویست تومان هم می‌دهد به آقای دلال می‌برد، اگر شما این صدور جو را آزاد بگذارید مردم خوزستان چندین هزار تن جو به عمل می‌آورند سطح کشت بالا می‌رود چندین میلیون دلار هم گیر مردم می‌آید (نمایندگان- صحیح است صحیح است) حالا چرا این کار را نمی‌کنید، این قید را برنمی‌دارید؟ نمی‌دانم. این فکر صحیح نیست این امتحان شده ممالک خیلی مجهز نتوانستند این فکر را عمل کنند یکی از عللی که دولت کارگری انگلستان در انتخابات اخیر شکست خورد این بود که دولت کارگری و حکومت کارگری در کار ذغال‌سنگ و فولاد خودش را داخل کرد مزدها زیاد شد و بهره‌ای نبرد از این کار حزب محافظه کار استفاده کرد و انتخابات را برد بنابراین ما چه‌طور می‌توانیم از عهده یک همچو بار سنگینی بربیاییم، سازمان برنامه در این شرکت چای دخالت می‌کند یک شرکت تشکیل داد بعد از یک سال که شد چای از مردم خرید بدون آن که پول دستش باشد ۲۰ میلیون به مردم بدهکار شد، خدا شاهد است موقعی که استاندار گیلان بودم از یک پیش‌آمدی حظ کردم، مردم فقیر گیلان مبالغی از دولت طلبکار بودند، آمدند گفتند آقای استاندار ببین ما فقیریم، غذا هم نداریم، امسال هم قحطی شده و برنج سوخته بود، می‌گفتند ما گرسنگی را تحمل می‌کنیم، اما چون دولت ما با خارجی در جنگ است ما حرف نمی‌زنیم (صحیح است) بنابراین ملت و این مردم را (پیراسته: از این احساسات سوءاستفاده کردند) شما خواهش می‌کنم بعداً بیایید اینجا بفرمایید عقیده خودتان را حالا نفرمایید، از بیانات بنده هم به نفع خودتان اتخاذ سند نفرمایید (خنده نمایندگان) بعد این پول را نتوانستند بدهند، این ۲۰ میلیون تومان باقی ماند، محصول سال بعد را هم نتوانستند بخرند و وضع شرکت چای باقی ماند و یک تصویب نامه دیدید صادر شد و هنوز هم همین طور باقی مانده است (صفاری- هنوز هم حل نشده) هفته قبل مسئله‌ای که موجب وحشت یک عده‌ای شد این بود که شنیدم صدور پنبه را می‌خواهند منع کنند، خوشبختانه کسب اطلاع کردیم با آقای وزیر اقتصاد ملی ملاقات کردیم، معلوم شد این طور نیست حقیقتاً این عمل به قدری بد است و این فکر به قدری شیطانی است که بزرگ‌ترین صدمه را خواهد زد، پنبه شما الان سالی ۳۴ هزار تن خارج می‌شود، بهترین محصول صادراتی مملکتی است (صحیح است) و عده‌ای به کار افتاده‌اند شرکت به مردم مساعده می‌دهد مردم هم زراعت پنبه را توسعه داده‌اند، حتی در خرید و فروش هم شرکت مردم را آزاد گذاشته، من خیلی می‌دیدم می‌گوید من مساعده می‌دهم، اما تو به هر کسی که می‌خواهی به فروش و آنها می‌روند و تولید و تهیه می‌کنند، استدعا می‌کنم در موضوع پنبه هیچ وقت تصمیمی بدون مطالعه اتخاذ نشود. موضوع دیگری که باز مربوط به اقتصاد مملکت است، سازمان برنامه است، سازمان برنامه وقتی که در این مملکت ایجاد شد، مردم برای اصلاحات اقتصادی و اجتماعی بسیار به این سازمان متوجه شدند وقتی که مقرراتش را نوشتند، یک طریقی نوشتند که دولت‌ها در امور سازمان از لحاظ سیاسی نتوانند دخالت کنند، چون دولت‌ها اغلب دولت‌ها دچار محظوراتی بوده‌اند، سازمان برنامه شروع به کار کرد، من هیچ وارد این نمی‌شوم که چه کار کرد و چه شد، می‌خواهم عرض بکنم که سازمان برنامه برای این برنامه سنگینی که شما اینجا نوشته‌اید، سنگ اول است و اگر باز این دستگاه مثل سابق مورد تاخت و تاز باشد، ممکن نیست برنامه شما سالم به مقصد برسد، اول یک عده‌ای معین کردند به عنوان شواری عالی بعد آن عده را عوض کردند، بعد یک عده دیگر را آوردند، آن منظوری که سازمان برنامه برای آن ایجاد شده بود، من گمان می‌کنم خود آقایان محترم هم تصدیق می‌کنند که سازمان برنامه از آن چیزی که بوده است منحرف شده و سازمان برنامه را مجلس شورای ملی باید بیاورد به صراط مستقیم باید بیاورد به همان چیزی که منظور آن بوده است سازمان برنامه که گوشت قربانی نیست که بیاید برای دولت خرید بکند، سازمان برنامه که اداره کارپردازی نیست که بیاید برای دولت خرید بکند، سازمان برنامه چه حق دارد پول بدهد و اتومبیل برای شهر تهران بخرد، اینها یک چیزهایی است که بنده می‌خواستم تذکر بدهم، اینها وظایف برنامه نیست، من به تمام اشخاصی که به سازمان برنامه چشم دوخته‌اند از اینجا عرض می‌کنم ما وکلای این مجلس برای موفقیت در کارهای اقتصادی باید سازمان برنامه را اصلاح کنیم، دولت باید نهایت کوشش را به عمل بیاورد و در این مورد با مجلس همکاری کند و سازمان برنامه باید دلال‌ها بدانند که در حریمش نمی‌توانند گردش کنند و جنابعالی که سرباز هستید خواهش می‌کنم که این اصلاح را بکنید، همه ما از شما ممنون خواهیم شد، راجع به کشاورزی بنده می‌دانم که وسایل کم است ولی خوب هست و اراده باید داشت، آقای وزیر کشاورزی یادداشت بفرمایید یک برنامه بسیار عملی باید چه در دفع آفات، جه در محصولات و چه در دام‌ها انجام بشود اینجا نبودید که آقای نورالدین امامی چه مطالبی گفنند که چه طور گوسفندها و گاوها تلف می‌شود و این چه قدر از لحاظ اقتصادی تأثیر دارد این موضوع را توجه بفرمایید و در رأس کارهایتان قرار بدهید، راجع به کشاورزی بنده در برنامه دولت می‌خواهم یک مسئله‌ای را تذکر بدهم و این مسئله‌ای است که قطع دارم مورد علاقه تمام آقایان نمایندگان خواهد بود و آن مسئله امنیت کشاورزی در دهات است آقای نخست وزیر گوش بفرمایید جنابعالی، آقا بنده از پدرم شنیدم‏ در جنگی که در ۱۲۹۹ و ۱۳۰۰ در چالوس و نوشهر واقع شد آنجا جنابعالی فرمانده آن جنگ بوده و آن جنگ را شما برده‌اید در نواحی شمال، شما سال‌ها فرمانده بودید رئیس تیپ بودید واقفید بر اوضاع و احوال این مسائل را از شما می‌خواهم اینجا که جنابعالی نشسته‌اید این را من از اینجا به شما عرض می‌کنم در اکثر دهات ایران امنیت وجود ندارد (نمایندگان- صحیح است) چرا وجود ندارد؟ برای این که هر کس از دیگری قوی‌تر بود او را می‌خورد هر کس جمعیت بیشتری داشت دیگری را صدمه می‌زند به شما یک مطلبی عرض می‌کنم که شما گمان نکنید دروغ است خودم استاندار بودم آقای قائم مقام رفیع که سال‌ها وکیل مجلس بودند و هم از محترمین گیلان هستند، در یک دهی که مال ایشان بود در لاهیجان در یک سال ۹۲ گاو دزدیدند از مال او ندزدیدند از زارع دزدیدند زارع باید گاو را هزار تومان بخرد، زارع بایستی تمام محصول سالش را به ثلث قیمت بفروشد تا یک گاو بخرد، آقایان نمایندگان مازندران و گیلان اینجا هستند و تصدیق می‌کننند که در تمام ده‌های مازندران گاوها را می‌دزدند و زارعین شب‌ها باید پایشان را با پای گاوشان به یک طناب ببندند تا ندزدند این ناامنی است دزدی است یک دسته دسته دیگر را غارت می‌کند و تا او بیاید برود ژاندارم می‌آورد دیگری می‌رود مأمور نظامی می‌آورد، این از آن حمایت می‌کند، دیگری از آن یکی حمایت می‌کند، این یک وضع بیچارگی است که دهاتی رشد نمی‌کند، برای این که این درآمد کم را اگر قرار باشد هر سال خرج عدلیه، خرج شکایت بکند او که نمی‌تواند محصول بردارد در این موضوع شما قانون امنیت اجتماعی دارید، قانون تشدید مجازات دارید، من دو

ماه پیش مازندران رفتم از مردم خجالت کشیدم گفتند آقا هیچ کس نیست به داد ما برسد (میراشرافی- این قوانین ظالمانه مال دوره مصدق بود) خوب عدلیه دارید، بازرسی دارید، دادسرا دارید، آخر آقا این ژاندارمری ممکن نیست در سال از ده هزار گاو که دزدیده می‌شود، نتواند دوتایش را بگیرد، لابد با دزدها هم دست است، والا دو تا گاو پیدا می‌شد، البته در میان اینها افراد خوب هم هست، افراد نجیب هم هست (پورسرتیپ- در گیلان گاودزدها کادیلاک سوار می‌شوند) من و آقای پورسرتیپ سه ماه آنجا بودیم این را دیدیم و حالا بدتر شده است این ناامنی را شما باید توجه بفرمایید همین‌طور که در شهرها امنیت تأمین شد، مخصوصاً از شما خواهش می‌کنم نسبت به دهات هم توجه بفرمایید می‌خواهم از آقای وزیر کشور گله‌ای بکنم، دو ماه پیش این مطلب را من به وزارت کشور نوشتم که آقا بفکر تمام دهات ایران باشید، خراسان، قوچان، به جنورد، گیلان، من یک نامه‌ای نوشتم، وزارت کشور هم یک نامه‌ای نوشت به فرماندارها ولی بیش از این اقدامی نشد، نتوانستیم بفهمیم که چه شد، موضوع دیگری که می‌خواهم عرض کنم، موضوق دقیقی است و آقایان هم علاقمندند موضوع دارایی است، وضع مالی مملکت است که تا درست نشود، شما معطل می‌مانید، از برنامه در این موضوع درست چیزی نفهمیدم، در برنامه یک مسائلی راجع به دارایی نوشته شده است آقای وزیر دارایی اینجا تشریف ندارند، خواهش می‌کنم که یکی از آقایان وزرا یادداشت کنند.

رئیس- آقای خلعتبری وقت شما تمام شد (خلعتبری- اگر اجازه بفرمایید ۲۰ دقیقه دیگر صحبت دارم) بر طبق ماده ۸۹ آیین‌نامه در برنامه یک ساعت می‌توانید صحبت کنید (نمایندگان- موافقیم صحبت کنند) موافقید باید رأی بدهید گفتن موافقت چه فایده دارد، یک ربع ساعت ایشان تقاضا می‌کنند و بر طبق ماده ۸۹ آیین‌نامه مجلس باید رأی بدهید، بدون هیچ نوع مذاکره‌ای آقایانی که با یک ربع ساعت اضافی آقای ارسلان خلعتبری موافقند که بیانات‌شان را ادامه بدهند، قیام بفرمایند (اکثر نمایندگان برخاستند) تصویب شد، بفرمایید.

خلعتبری- در مسئله مالیات دو مطلب خیلی تأثیر دارد و از همه مؤثرتر مسئله طریق وصول است، شما اشتباه می‌کنید، اگر گمان می‌کنید که هر چه شیفر و رقم را بردید بالا، وضع مالیه درست می‌شود و پول زیاد به دست‌تان خواهد آمد، شما فرض بفرمایید که مالیات ۲۰ درصد را ۳۰ درصد بکنید، مطمئن باشید کسر درآمد خواهید داشت (صحیح است) این مکرر در مکرر امتحان شده می‌دانید جهت چیست جناب آقای نخست وزیر جهت این است که شما هر چه نرخ مالیات را بالا ببرید نرخ بعضی مسائل بالاتر می‌رود همه مردم می‌دانند و پوشیده نیست که اگر دولت سالی ۵۰ میلیون تومان مالیات مستقیم وصول می‌کند شاید به اندازه ثلث این مبلغ‌ها غیر مستقیم به جیب یک اشخاصی می‌رود (نمایندگان- بلکه بیشتر). اما در همین وزارت دارایی آن قدر جوان و پیر و آدم کامل خوب و درست هست که خدا شاهد است من خودم ۵۰ نفر و ۱۰۰ نفر را می‌شناسم ک اگر به نان شب محتاج باشند یک دینار نمی‌گیرند، ولی آنها خودشان را کنار می‌کشند این سیستم غلط است رویه غلط است وقتی که رویه غلط شد اشخاص سوء استفاده چی سوء استفاده می‌کنند، قبل از این که بیابد به کمیسیون آن پیش آگهی صادر می‌کند بنابراین مالیات دولت هم از بین می‌رود اگر بخواهید کارتان درست بشود این ارقام را بگذارید کنار، بفرمایید طریقه وصل مالیات را عوض کنند، اگر طریقه وصول عوض شد و تماس مردم با دولت کمتر شد و رویه بهتری اتخاذ کردید آن وقت می‌توانید بفرمایید که زیاد شده والا با بالا بردن رقم درست نمی‌شود، مسئله دیگر مسئله گمرک است، شما اگر بتوانید وزیر دارایی جند وزیر جند نفر عالم، چند نفر را مأمور بکنید وضع گمرک را درست کنند، من گمان می‌کنم قسمت عمده احتیاجات دولت از درآمد گمرک تأمین بشود (میراشرافی- این گمرک را باید منحلش بکنند) آقا مردم در زحمت دولت، در زحمت درآمد دولت از میان می‌رود آقایان این یک نقصی در میان است این نقص را اصلاح کنید والا شما هی زحمت بکشید اصلاحات بکنید ممکن نیست تا این نقطه حساس به این وضع است نتیجه‌ای بگیرید دو کار مهم، یکی وصول مالیات است، یکی هم گمرک، شما تمام کارهای دولت‌تان را اگر انجام ندهید همین دو کار را انجام بدهید، من به شما رأی می‌دهم (یکی از نمایندگان- گمرک خودش عامل دزدی است) شنیده‌ام که از سازمان صنایع تشویق فرموده‌اند، سازمان صنایع یک مؤسسه مفیدی است، بنده خودم رفتم آنجا را دیدم مسئول و متصدیش حبیب نفیسی هم بسیار علاقمند به این کار است من آقایان را دعوت می‌کنم که بروند و صنایع کشور را نگاه کنند که چه طور ذوق ایرانی به کار رفته است، جناب آقای وزیر بهداری تشریف ندارند (یکی از نمایندگان- چرا آقا هستند) عرض کنم بنده خیلی متأسفم که اینجا وقت کافی نیست، ولی به طور اختصار می‌خواستم عرض کنم که تمام دهات و کشاورزان ایران احتیاج به دارو و دوا دارند، برای این کار یک فکری بفرمایید و اگر کردید هنر است ولی اگر گفتید بودجه نداریم واز این حرف‌ها این را بنده نمی‌دانم ولی اگر توانستید کاری بکنید که لااقل هر بلوکی یک دکتر، یک طبیب مجاز برای معالجه کچلی، برای مالاریا، برای این چیزها داشته باشد ما حقیقتاً از شما متشکریم آقا در ولایات آقایانی که نمایندگان ولایات هستند، گمان می‌کنم تصدیق می‌کنند ادارات بهداری شما اصولًا ارزش طبی ندارد (صحیح است) (مهندس اردبیلی- فاسد است) اطبایش با علاقه کار نمی‌کنند، عقب مطب شخصی‌شان هستند، دوا ندارند، وسایل ندارند، بنده هم قبول می‌کنم که وسایل کم دارید ولی یک فکری بکنید، یک کاری بکنید که این ادارات بهداری ولایات یک ارزشی هم داشته باشد، در تهران مردمی که به درمانگاه‌های عمومی مراجعه می‌کنند اگر پارتی نداشته باشند به آنها توجه نمی‌کنند، آنها را با دقت معالجه نمی‌کنند، این درمانگاه‌هایی که هست، این درمانگاه‌هایی که در بیمارستان‌ها هست، مردم را معالجه نمی‌کنند، این را باید درست کنید که مردم را با علاقه معالجه کنند، در بیمارستان‌های عمومی عده‌ای از اطبا مریض‌های شخصی خودشان می‌خوابانند (صحیح است) این درست نیست، اطبا حق ندارند مریض‌های خصوصی خودشان را در بیمارستان بخوابانند، بیمارستان برای مردم بی‌بضاعت است، اینها را یادداشت بفرمایید و علاج بفرمایید، در نتیجه اقداماتی که کرده‌اید و وارد کردن اسیسیالیته‌ها و بعضی داروها قیمت بعضی از دواها پایین آمد، این طرز عمل است، اما مبادا برای رسیدگی به قیمت‌ها بازرس بفرستید، یک دفعه، یک روز اگر بازرس بفرستید قیمت دو برابر می‌شود، دوا هم پیدا نمی‌شود مثل گوشت شهر تهران می‌شود (میر اشرافی- گوشت از دوشنبه خوب شده از روزی که آقای ابتهاج آمده) مثل گوشت و نظایر آن جداً توصیه می‌کنم که یک امریه‌ای صادر کنید که بازرس‌های شهرداری اصلًا دخالت نکنند، زیرا باز جنس گیر مردم نمی‌آید، بگذارید آزاد باشد، فرض کنید شرکت گوشت تشکیل دادید این چه ثمری دارد، شما هی بگویید و قیمت‌ها بالا برود، جناب آقای وزیر بهداری این را که عرض می‌کنم، جزو وظایف بهداشت شهرداری است، بهداری شهرداری است، خودم می‌دانم، ولی شما بیایید این موضوع نظارت بر دوا را از لحاظ صحت و فساد، از لحاظ سالم و ناسالم بودن، از لحاظ این که دواهای بدنی ندهند، رسیدگی کنید، من نمی‌دانم می‌گویند دواهایی که از فرنگ می‌آورند باز می‌کنند توی قوطی‌های دیگری می‌ریزند مخلوط می‌کنند از صد تا قرص ده تا اصلی، نود تا بدل و این را بخورد مردم می‌دهند، می‌دانم خیلی مشکل است این را فکر بکنید که چه باید کرد دواهایی که از خارج می‌آید، کنترل بکنید، یک فکری بکنید که این تقلبات جلویش گرفته شود (میراشرافی- بیشتر این تقلبات مال دواخانه کار نیک است) جناب آقای نخست وزیر مطالب بنده نزدیک به خاتمه است، افسوس وقتی پیدا نکردم که آنچه را اینجا داشتم عرض کنم! اگر مجلس وقت می‌داد یک مطالب خیلی مهمی است عرض می‌کردم، بنده چون وقتم منقضی است بیش از این وقت ندارم این مطالبی که گفتم و مخالفتی که با برنامه شما کردم مخالفت مشروط بود، من امیدوارم که تذکراتی که با نهایت علاقه داده شد و ده برابر آن را یادداشت کرده‌ام و وقت نرسید این مسائل را انجام بدهند، ما حقیقتاً جز خدمت هیچ قصد و نیتی نداریم، اگر انجام دادید ما از دولت شما پشتیبانی می‌کنیم و اگر انجام ندادید، آن وقت از خودتان اجازه می‌خواهیم که مخالفت کنیم (خنده نمایندگان).

رئیس- دو پیشنهاد رسیده است، یکی تنفس است که آقای قنات آبادی پیشنهاد کرده‌اند پنج دقیقه تنفس داده شود، یکی هم کفایت مذاکرات است، تنفس مقدم است، پیشنهاد آقای قنات‌آبادی قرائت می‌شود. (به شرح زیر قرائت شد).

مقام منیع ریاست، پیشنهاد می‌کنم پنج دقیقه تنفس اعلام فرمایید.

شمس قنات آبادی‏

رئیس- آقای قنات آبادی.

قنات آبادی- بنده اگر موفق می‌شدم که در مخالفت با پیشنهاد کفایت مذاکرات صحبت بکنم، دیگر به این وسیله یعنی با دادن پیشنهاد تنفس تصدیعی نمی‌دادم.

یکی از نمایندگان- بلندتر.

قنات آبادی- حوصله بفرمایید کم‌کم اما موفق نشدم، لذا پیشنهاد تنفس دادم که بتوانم چند تذکری است که باید بدهم و اگر امروز ندهم موقعش شاید بگذرد، با اجازه آقایان نمایندگان محترم، این تذکرات را می‌دهم و قبلاً عرض می‌کنم که عقیده خودم است و عقیده هر کسی برای خودش محترم است، تذکر اولم این است که امروز روز ۷ اردیبهشت است و مصادف با روزی است که مجلس شورای ملی ایران این قانون ۹ ماده‌ای طریق اجرای ملی شدن نفت تصویب کرده است و این یک روز تاریخی برای ملت ایران بوده است و روزی بوده است که ملت ایران به یکی از هدف‌های خودش رسیده است، تذکر دوم من این است که در پشت این تریبون این چند روزه که برنامه دولت مطرح بود، چندین مرتبه به وسیله بعضی از آقایان محترم نسبت به مجلس ۱۷ این‌طور تفسیر شد که مجلس هفدهم غیر قانونی بوده است، بنده نمی‌توانم قبول بکنم که هیچ فرد، هیچ نماینده‌ای حق داشته باشد نسبت به مجلس چنین ادعایی بکند و حال آنکه در مجلس ۱۷ نمایندگانی وجود داشته که بقیمت جان خودشان صورت مذاکرات مجلس هست (حشمتی- هفت هشت نفر بودند) یکی مرد جنگی به از صد هزار همان هفت یا هشت نفر مجلس بودند، همان هفت و هشت نفر قانون اساسی را حفظ کردند، همان هفت و هشت نفر مشروطیت را نجات دادند ودر مقابل همه مخاطرات ایستادند

(صحیح است) و فداکاری کردند بپاس وجود آن عده نباید گفت مجلس ۱۷ غیر قانونی، مطلب دیگر این است که بنده می‌خواهم عرض کنم که بنده با این طریق دولت به مجلس آمدن نظر موافق ندارم، من از آن موقعی که یادم می‌آید، یعنی از موقعی که من داشتم در باره این امورات فکر کنم، می‌دیدم که اگر دولتی بخواهد به مجلس بیاید از مجلس شورای ملی تمایل مجلس و نمایندگان مجلس نسبت به دولت خواسته می‌شود.

رئیس- آقای قنات آبادی شما راجع به تنفس پیشنهاد کردید دلایل‌تان را بگویید.

قنات آبادی- یک دلیلش هم این است.

رئیس- از موضوع خارج نشوید.

قنات آبادی- یقین داشته باشند مقام ریاست که بنده هیچ وقت از موضوعی که مربوط به مصلحت مملکت و مجلس شورای ملی باشد، خارج نمی‌شوم.

رئیس- راجع به پیشنهاد باید صحبت کرد.

قنات آبادی- اگر اجازه می‌فرمایید بنده عرضم خاتمه پیدا کند، آن وقت بنده ربط این عرضم را با تنفس به مقام ریاست عرض می‌کنم، جناب آقای فرامرزی یک تذکری دادند و فرمودند که امروز را نگاه نکنید، آینده را هم مراعات کنید، من نمی‌خواهم روزی این مطلبی که عرض کردم باز زیاد صحبت کنم، همین‌طور این مطلب را هیچ‌کس هر قدر که مغرض باشد، نمی‌تواند تعبیر به این بکند که من مخالفم یا نظر خوشی به مقام شامخ سلطنت و رژیم سلطنت ندارم، برای این که آن وقتی که یک عده‌ای می‌خواستند به رژیم ما شبیخون بزنند و صدمه‌ای به مقام سلطنت بزنند، ما تا پای جان ایستادیم و اما مملکت ما در موقعیتی قرار گرفته است، از لحاظ سیاسی که صلاح مملکت ما این نیست که شخص در مقابل بیگانگان و سیاست‌ها باشد و باید همیشه مجلس‌ها در مقابل سیاست‌ها و بیگانگان باشد، بنابراین هیچ مانعی نداشت که همه ما از روی کمال صمیمیت به شخص آقای سپهبد زاهدی رأی تمایل می‌دادیم، بنده ارادتم به ایشان خیلی بیشتر از آن روزهایی است که ایشان آمدند در مجلس و متحصن شدند و گفتند من آماده هستم برای نخست وزیری و من آماده هستم مملکت را از چنگال بلشویک نجات بدهم بنده از خیلی پیش‌ها به ایشان ارادت داشتم و مبدأ ارادت من این بود که ایشان در مسیر تمایلات ملت برای یک نهضت و یک جنبشی علیه استعمار خارجی بودند و کمک کردند به مردم ایران و ملت ایران برای پیشرفت نهضت ایران از این لحاظ ارادت داشتم همه هم رأی می‌دادند هیچ اشکالی هم نداشت و سنت هم همین‌طور بوده و اگر بگویند که بعضی سنت‌ها اشکالی نداشت که نباشد و لازم نیست خوب پس ممکن بود دولت در موقع تشکیل مجلس استعفا ندهد چون که این هم روال است، این هم رویه است، فرق نمی‌کند، این تذکرات را من لازم می‌دانم که اینجا بدهم و خیلی هم معذرت می‌خواهم از مقام ریاست که به عنوان پیشنهاد تنفس این تذکرات را دادم، یک نکته دیگری را هم عرض می‌کنم (صفائی- ربطش را بفرمایید) الآن ربطش را عرض می‌کنم، بنده در برنامه جنابعالی یک نکته‌ای راجع به تقسیم خالصجات دولتی در نظر داشتم (زنگ رئیس) انشاءالله امیدوارم که این نکته را مورد توجه قرار بدهید (زنگ ممتد رئیس) بنده دیگر عرضی ندارم و پیشنهادم را هم پس گرفتم.

رئیس- پیشنهاد کفایت مذاکرات مطرح است. (به شرح ذیل قرائت شد).

ریاست معظم مجلس شورای ملی‏

امضا کنندگان ذیل پیشنهاد می‌کنیم که نسبت به کفایت مذاکرات در برنامه دولت رأی گرفته شود.

دکتر مشیر فاطمی، دکتر آهی، دکتر سید امامی، حسن مکرم، شادلو

رئیس- امضای هر کدام از آقایان مقدم است توضیح می‌دهند، آقای دکتر مشیر فاطمی.

دکتر مشیر فاطمی- بنده بعد از بیانات جناب آقای فرامرزی جرأت نمی‌کردم که این پیشنهاد را بدهم، ولی با چند نفر از آقایان صحبت کردم و چون مطالبی را که باید گفته شود، سه نفر از آقایان محترم به عنوان موافق و مخالف فرمودند و بیشتر مطالب بشارت از این است که اصلاحاتی باید بشود و این اصلاحات تا پول نباشد، متأسفانه هیچ کدام‌شان انجام نمی‌شود، بنده خیال می‌کنم که بهتر این است که آقایان نمایندگان محترم موافقت بفرمایند که جناب آقای نخست وزیر و هیئت محترم دولت تشریف ببرند و در فکر تهیه پول باشند و بعداً اینجا هر روز آقایان تشریف دارند و می‌توانند تذکرات خودشان را بدهند والا همه‌اش حرف است، آقایان باید بروند یک پولی تهیه بکنند و یک کاری بکنند تا ما اینجا بتوانیم اظهارنظری بکنیم، البته بسته به نظر آقایان است.

رئیس- آقای دکتر جزایری مخالفید؟

دکتر جزایری- بله.

رئیس- بفرمایید.

دکتر جزایری- عرض کنم متأسفانه گاهی بعضی از رفقا با کمال حسن‌نیت تذکراتی می‌دهند که موافق مصلحت نیست، آقایان موافقید که مذاکرات ختم شود، ما هم موافقیم، اما می‌گویید تا پول نباشد، نمی‌شود کاری کرد، این چه حرفی است می‌زنید، امروز فساد اخلاق تمام این مملکت را گرفته است، رشوه خواری، بداخلاقی، دزدی، بی تربیتی، باید اینها را جلوگیری کرد، باید ترتیب داد باید دستگاه را درست کرد، می‌فرمایید تا موضوع نفت حل نشود هیچ کاری توی این مملکت نمی‌شود کرد (دکر مشیرفاطمی- خیر نظر این نیست) بنده نظرم این بود که این تذکر داده بشود و قطعاً آقای دکتر مشیر فاطمی هم چنین نظری نداشتند، ما هم با کفایت مذاکرات موافقت می‌کنیم ولی دولت را مبری از وظایف خودش به عنوان این که تا پول نباشد کاری نمی‌شود کرد، نفرمایید.

رئیس- رأی گرفته می‌شود به پیشنهاد کفایت مذاکرات، آقایانی که موافقند قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد. این نکته را باید تذکر بدهم که برای اعلیحضرت شاهنشاه یک حقی است و مجلس شورای ملی نیز دارای حقی است، ایشان یک نفر را به نخست وزیر نصب و معرفی می‌فرمایند مجلس شورای ملی حق دارد تأیید کند و رأی اعتماد بدهد یا تأیید نکند و رأی ندهد. (صحیح است) بنابراین دیگر در این قسمت صحبت‌هایی در اینجا نشود. جناب آقای نخست وزیر فرمایشی دارید؟

نخست وزیر- بلی.

رئیس- بفرمایید.

نخست وزیر- بنده خیلی خوشوقت و متشکرم که آقایان موافق و مخالف صحبت کردند و البته مخالفین هم که از دوستان خود بنده هستند، من آقای ارسلان خلعتبری همیشه به فکرشان عقیده داشتم و همیشه هم از ایشان کمک فکری می‌گرفتم تصور می‌کنم بعضی از مطالبی که اینجا فرمودند (خیلی عذر می‌خواهم بنده چون سینه‌ام خراب است اگر مطلبی مفهوم نشد، معذرت می‌خواهم) به بنده نوشتند و فرستادند و روی بعضی اقدام شد و بعد هم اقدام خواهم کرد، اما آقای پیراسته ضمن مخالفت با برنامه دولت بیاناتی نمودند که مجبورم به یک قسمت از آنها جواب بدهم، فرمودند به اشخاصی که در قیام ۲۸ مرداد صدمه دیده‌اند چه پاداشی داده شده است؟ باید عرض کنم چون این اشخاص از روی عقیده و ایمان قیام کرده‌اند منتظر اجر و مزدی نیستند و اجر و مزدی هم مطالبه نکرده‌اند (صحیح است) زیرا فداکاری و وطن‌خواهی و جهاد آنها قابل تقویم به مال نیست (احسنت) و قیمت ندارد و اجر آنها را هم نباید ضایع کرد. لیکن به خانواده آن عده‌ای که شهید شده و مستحق بوده‌اند کمک مالی شده است و باز هم خواهد شد (احسنت)

قسمت دوم از اظهارات ایشان مبنی بر این بود که روش باری به هر جهت مملکت را به جایی نمی‌رساند، باید عرض کنم این امر شأن من و دولت من نیست (احسنت).

دوران خدمت ۳۵ ساله اینجانب حاکی است که در تمام کارهای مربوط به کشور با نهایت صداقت و قدرت انجام وظیفه نموده و هیچ‌گاه ترس و تردیدی به خود راه نداده‌ام و خدمات اخیرم به کشور و اعلیحضرت همایونی این مدعا را ثابت می‌نماید (صحیح است) من باری به هر جهت را کفر محض می‌دانم (احسنت) اما گفتند چرا مخالفین را نگرفته و از بین نبرده‌ام، در بادی امر می‌توان تصور نمود این حرف صحیح است، چون بعضی فهمیده یا نفهمیده وطن و ناموس ملی خود را به خطر انداخته بودند به همین جهت عده‌ای از آنها تحت تعقیب یا در محکمه مشغول رسیدگی به جرم آنها می‌باشند. اما باید اذعان نمود که این اشخاص اولاد کشور و از این خانواده هستند و شاید عده اغفال شده باشند (صحیح است) غیر از کسانی که عالماً و عامداً مرتکب جرم شده و صد در صد خیانت آنها ثابت بشود، نباید دیگران از بین بروند و باید مثل پدر مهربان به مردم کشور نگاه کنیم (صحیح است، احسنت) البته اولادی را که ناخلف باشد باید سخت مجازات نمود. ضمناً آقایان می‌دانند که من انقلاب نکرده و دولت من دولت انقلابی نیست، اینجانب به امر اعلیحضرت همایونی شاهنشاه دولتی را که به یاد شاه و قانون اساسی و مجلسین یاغی شده بود، از کار برکنار نموده و حکومتی قانونی بر سر کار آورده‌ام (صحیح است) سپس تغییر وضع دادم، به طوری که در نطق خود نیز توضیح داده‌ام اگر مخالفین من شخص وطن‌پرست بوده و فقط اشتباه کرده و به آن جهت راه کج رفته باشند، از قصور و حتی از تقصیر آنها صرف‌نظر می‌شود و بر عهده خود نیز وفا کرده متعرض عده‌ای که هنوز هم سر کار هستند نشدم.

قسمت دیگر از اظهارات ایشان این بود که در این چند ماه چه شده است؟ با آن که اهل خودستایی نیستم، مجبورم عرض کنم که خیلی کار شده است و برای استحضار نمایندگان محترم به یلان عملیات این چند ماه را از وزارتخانه‌ها خواستم و هر قدر خلاصه کردیم به نظرم باز ذکر آن در مجلس مستلزم وقت زیاد بود و دیدم مدتی وقت آقایان را خواهد گرفت و از طرفی ممکن بود حمل بر خودستایی شود، با این حال اگر آقایان مایل باشند، ممکن است دستور دهم برای نمایندگان محترم بفرستند (یکی از نمایندگان- بفرستید) یا یکی از آقایان وزیران آن را در مجلس قرائت نمایند تا ملاحظه فرمایند در این مدت کم کارهای زیادی شده است.

این که فرمودند چرا تبلیغات خوب نداریم، باید به اطلاع آقایان برسانم که اصولًا مایل نیستم برای دولت خود تبلیغات نمایم و مردم نیز از آن همه تبلیغات خسته شده‌اند (شوشتری- صحیح است) و چون خود را خدمتگزار صدیق این مملکت می‌دانم، عقیده مندم که افراد ملت همیشه کارها را مشاهده کنند بهتر است تا وعده انجام کارها را بشنوند و همچنین میل دارم مردم نیز این طور عادت کنند نه مثل بعضی از دولت‌ها

ملتی را اغفال نموده و دروغ و حرف‌های فریبنده تحویل مردم داده و با هر خفتی که ممکن بوده دولت خود را تثبیت نمایند (صحیح است). و اما تذکری که در خصوص گرانی ارزاق و زندگی دادند، اصولاً گرانی معلول علل زیادی است که باید علما فن و اقتصادیون در اطراف آن بحث کنند، کسانی که از دو سال قبل به این طرف اروپا را دیده ملاحظه نموده‌اند که در این مدت کم چه قدر قیمت زندگی بالا رفته است، ولی انکار نباید کرد که دولت‌های عاقل قوه خرید را برای ملت خود همان قسم که گرانی رو بتزاید است بالا برده‌اند.

و چنانچه آقایان مستحضرند دولت اینجانب وارث بدبختی‌های زیادی بوده و نیز بی‌اطلاع نیستند که در مورد اغلب اجناس ضروری هم جواز معمول و به هر قیمت و ترتیبی می‌خواستند صادر می‌کرده‌اند. به عنوان اجازه صدور چند هزار گوسفند که بیش از یک میلیون از کشور خارج ساخته (صحیح است) و چنانچه عرض کردم قاچاق هم بازار رواجی داشته و فعلاً هم به کلی از بین نرفته است.

به این جهت مدتی وقت لازم است تا بتوانیم سطح زندگی را بالا برده و وضع را عادی نماییم. یکی از مسائلی که باید به عرض برسد این است که باید در نظر گرفت تهیه کنندگان اجناس و ارزاق چه اشخاصی هستند؟ قسمت مهم احتیاجات مردم از قبیل برنج، گندم، سبزی، میوه، گوسفند، گاو، مرغ، تخم مرغ و غیره به وسیله دهقانان و افراد طبقه سوم این کشور تهیه می‌شود، چرا باید آنها را مجبور کنیم که تولیدات خود را به قیمت ارزان برای مصرف متمولین عرضه نمایند، فقط بایستی واسطه‌های فروش اجناس و دلالانی که باعث گرانی قیمت‌ها می‌شوند، از میان برداشت. و از طرفی گرانی ارزاق در چند ماه اخیر مربوط به برف و باران و سیل‌های زیاد نیز بوده است که علاوه بر انسداد راه‌ها تعداد کثیری از احشام را هم از بین برده است. برای رفاه حال زارعین و تولید کنندگان تصمیم گرفته‌ایم به وسیله بنگاه تعاونی کشاورزی که در نقاط مختلف کشور تشکیل می‌شود، اجناس و ارزاق را با قیمت حقیقی از آنان خریداری و اجناس مورد احتیاج از قبیل قند، چای، پارچه و غیره به قیمت واقعی تهیه و در دسترس کشاورزان گذارده شود تا این طبقه از مردم که قسمت اعظم اهالی کشور هستند و بار زحمت هموطنان دیگر را می‌کشند با آسایش زندگی کنند.

در اینجا باید اضافه نمود برای رفاه حال مستخدمین و کارگران واشخاص بی‌بضاعت از مدتی پیش دولت شروع به تشکیل شرکت‌های تعاونی کارگران و کارمندان در تهران و شهرستان‌ها نموده است تا اجناس مورد احتیاج را با حداقل قیمت بدون واسطه بودن دلال تهیه و در دسترس طبقات مزبور بگذارند. اما گرانی اشیا لوکسی که از خارج کشور وارد می‌شود، باید مردم وطن‌پرست همت کنند و تا زمانی که زندگانی عمومی بهبود کامل حاصل ننموده از خرید این قبیل اشیا خودداری یا به حداقل ممکن در خرید امساک نمایند و تا اندازه که ممکن باشد از تولیدات داخلی استفاده و مصرف نمایند. البته برای ازدیاد مصنوعات داخلی دولت موظف است در فراهم آوردن وسایل و وارد نمودن کارخانه‌جات اقدام لازم مؤثر بنماید و این عمل هم شروع شده است.

ناگفته نماند اجناسی که در انحصار و اختیار دولت بوده مانند گندم، نفت، قند، شکر، چای، سیگار و غیره با نبودن وسایل صحیح حمل و نقل و خرابی راه‌ها و فرسوده بودن راه‌آهن با حداقل قیمت و به طور فراوان در دسترس عامه گذارده شده و از یک سال قبل اغلب این اجناس خیلی ارزانتر است.

راجع به گزارش ارز که آقای پیراسته اشاره نموده و معتقد بودند که یک قسمت از گرانی اجناس مربوط به این قسمت است البته آقایان در نظر دارند که اواخر حکومت آقای مصدق قیمت دلار به چهارده تا پانزده تومان رسیده و مرتباً بالا می‌فت و اگر حکومت سابق چند ماه دیگر دوام پیدا می‌کرد قیمت‌ها خیلی بیش از آن می‌شد.

دولت اینجانب دلار را با مشورت اقتصادیون به نه تومان تنزل داده و این تفاوت که تقریباً در حدود پنجاه درصد می‌باشد کم نبوده است و در هر حال پایین آوردن قیمت به طور سریع شاید صلاح کشور نبود زیرا هم دولت دارای ارز خارجی و هم تولید کنندگان متضرر می‌شدند و به صادرات لطمه شدیدی وارد می‌شد.

مقصود رعایت عده از تجار نبوده است، مخصوصاً موضوع ارز قابل مطالعه و دقت زیادی است که باید با کمال احتیاط این قبیل تصمیمات اتخاذ گردد. اشتباه در این گونه امور ضررهای فاحش و غیر قابل جبران در بر خواهد داشت و چون در این مورد بیش از این مصلحت نیست توضیحاتی داده شود فعلًا به اظهارات خود خاتمه می‌دهم. در مورد کمی اتوبوس شای خود آقایان بهتر بدانند که در دو سه سال گذشته نتوانسته بودند کامیون و اتوبوس وارد نمایند به این جهت اتومبیل‌های فرسوده و کهنه در شهرها کار می‌کرد و در تمام این مدت شهربانی نتوانست اتوبوس‌ها را حتی معاینه نماید و با ماشین‌های فرسوده و خراب جان مسافر و عابرین در معرض خطر بود، حالا می‌فرمایند چرا اتوبوس خوب وارد می‌شود اگر این طور است یک کامیونی بیاورید که رویش طاق بگذارند که قبال سوار شدن نباشد برای رفع این نقیصه و آبروی پایتخت کشور شاهنشاهی ۵۰۰ اتوبوس آخرین سیستم ذغالی برای شهر طهران خریداری شد که تاکنون ۱۷۰ دستگاه رسیده، بقیه نیز در شرف حمل کردن است و رفع نگرانی می‌شود، امیدوارم پس از رسیدن اتوبوس وضع اتوبوس سر و صورتی پیدا کند.

راجع به راه‌ها و راه‌آهن که صحبت کردند شاید بیش از ۵۰ میلیون دلار یعنی در حدود ۴۰۰ میلیون تومان برای تعمیر راه‌آهن لازم داشته باشیم کافی می‌دانم همین رقم را به اطلاع آقایان برسانم البته در تهیه آن هم اقدام می‌شود.

متأسفانه چندین سال است توجهی در تعمیرات راه‌آهن و جاده‌ها و پل‌ها نشده است، در این مدت کم آنچه در قوه داشته برای دایر نگاهداشتن و تعمیر آنها نموده‌ایم، امیدوارم با فضل خداوند این مشکل هم رفع شود، ما مشغول مذاکره هستیم با نظری که آقای خلعتبری فرمودند بلکه بتوانیم به وسیله دستگاه‌های خارجی تا ده هزار کیلومتر را در مملکت اصلاح کنیم (احسنت) البته دولت ایران پول زیادی ندارد که یک دفعه این کارها را بکند، بایستی یک قدری صبر بفرمایید که ما هم بتوانیم به وسیله دستگاه‌های خارجی و سرمایه‌های خارجی بلکه کارها را اصلاح بکنیم، در مورد از بین رفتن دام‌ها فرمودند در جنوب و شمال مقداری دام‌ها از بین رفت ولی اقدامی که وزارت کشاورزی می‌توانست بکند، کرده، در سال گذشته ۱۲ میلیون واکسیناسیون کرده و این هم کار بزرگ بود و برای این کار خیلی زحمت کشیدند و امیدواریم در این باره باز هم اقداماتی شود که امسال هم واکسیناسیون بشود (شوشتری- راجع به جنگل‌های هم فکری بفرمایید) البته آقایان خوب می‌دانند که جنگل‌های ایران را در یک سال یک مقدار زیادی باید ببرند نمی‌برند و آنهایی که نباید ببرند می‌برند، این است که مقداری درخت خالی می‌شود و از بین می‌رود بنده خاطرم هست که در موقعی که فرمانده شمال بودم، یک گزارش از مأمورین دولت تزاری که در کارگذاری‌ها مانده بود، دیدم، نوشته بودند سی میلیون روبل طلا در سال چوب صنعتی در شمال ایران در جنگل‌ها از بین می‌رود، پس باید درخت را انداخت، نمی‌شود گفت که درخت را نیندازید منتهی درخت‌هایی که موقعش رسیده است در این خصوص مکرر صحبت شده است و آقای وزیر کشاورزی هم در این مورد اهتمام زیادی دارند و امیدوارم که توفیق پیدا بکنند.

رئیس- اعلام رأی می‌شود و توضیحاتی هم می‌دهم که آقایان اشتباه نفرمایند چون ورقه موافق و مخالف آقایان را هنوز نداده‌اند، آقایان یا کارت اسمشان را می‌دهند یا اگر ورقه می‌دهند، نام خودشان را می‌نویسند، اشتباه نکنید، اگر رأی موافق می‌دهید باید نوشته شود که موافقم و اسمتان را هم بنویسید، آقایانی که ممتنع هستند، ورقه سفید بی‌اسم می‌دهند حال نام یکی یکی آقایان برده می‌شود حاضر بشوید برای رأی دادن.

(اسامی آقایان نمایندگان به ترتیب ذیل به وسیله آقای مسعودی اعلام و در محل نطق حاضر و رأی دادند).

آقایان: کاشانی، قنات آبادی، اسکندری، دکتر عدل، دکتر بینا، میر اشرافی، صفاری، عماد تربتی، شوشتری، تجدد، محمود افشار، مهندس اردبیلی، موسوی، باقر بوشهری، احمد فرامرزی، امید سالار، پورسرتیپ، کریمی، عبدالصاحب صفائی، تیمورتاش، حشمتی، محمودی، مهندس ظفر، عباسی، ایلخانی زاده، دکتر وکیلی، سنندجی، اعظم زنگنه، اورنگ، امامی خویی، شفیعی، بیات ماکو، هدی، افشار صادقی، صارمی، صدرزاده، بزرگ نیا، شادمان، دولتشاهی، غضنفری، ثقه الاسلامی، پناهی، دکتر سید امامی، مهندس جفرودی، مکرم، سلطان‌العلما، بوربور، جلیلوند، امیر احتشامی، اردلان، فرید اراکی، خاکباز، کیکاوسی، حمید بختیار، صادق بوشهری، مهندس شاهرخ شاهی، دکتر حکمت، رضائی، دکتر حمزوی، داراب، توماج، دکتر امیر نیرومند، مشایخی، عاملی، شیبانی، صدقی، دکتر مشیر فاطمی، سعیدی، شادلو، قرشی، خزیمه علم، کدیور، لاری، صرافزاده، کی نژاد، اخوان، فرود، خرازی، درخشش، بهبهانی، دکتر شاهکاری، دکتر افشار، خلعتبری، کاشانیان، دکتر جزایری، سید احمد صفائی، مرآت اسفندیاری، محسن اکبر، عمیدی نوری، نقابت، نصیری، دکتر آهی، دکتر پیرنیا، مرتضی حکمت، استخر، سالار بهزادی، دهقان، سلطانمراد بختیار، عرب شیبانی، قوامی، اریه، معین‌زاده، دولت آبادی، تفضلی، رضا افشار، جلیلی، یار افشار، حمیدیه، مسعودی.

(آرا مأخوذه شماره شده ۱۰۷ ورقه موافق و دو ورقه سفید بی اسم شمرده شد.)

رئیس- مجلس شورای ملی از ۱۱۰ نفر حضار با ۱۰۷ رأی موافق بجناب نخست وزیر ابراز اعتماد نمود. (مبارک است).

اسامی موافقین- آقایان: افشار صادقی، دکتر پیرنیا، نصیری، استخر، صدقی، عباسی، صارمی، دولتشاهی، غضنفری، حمیدیه، دکتر عدل، اورنگ، موسوی، عبدالصاحب صفائی، ایلخانی‌زاده، مهندس ظفر، اسکندری، خلعتبری، سلطان‌العلما، عبدالحمید بختیار، شفیعی، دکتر محمدهاشم وکیل، فرید اراکی، ثقه‌الاسلامی، کیکاوسی، محمود رضائی، صادق بوشهری، دکتر سعید حکمت، مهندس شاهرخ‌شاهی، مرتضی حکمت، مکرم، خاکباز، بوربور، بیات ماکو، شادمان، اعظم زنگنه، بزرگ‌نیا، دکتر بینا، نورالدین امامی، سنندجی، معین‌زاده، بهبهانی، مرآت اسفندیاری، یار افشار، نقابت، محسن اکبر، کریمی، دکتر آهی، دهقان، تجدد، صفاری، محمودی، باقر بوشهری، مهندس جفرودی، مهندس اردبیلی، میر اشرافی، مسعودی، هدی، کاشانیان، دکتر افشار، تفضلی، دکتر سید امامی، جلیلی، کاشانی، پناهی، سیداحمد صفائی، سلطان‌مراد بختیار، اسمعیل قوامی، رضا افشار، دولت آبادی، مراد اریه، صراف زاده، فرود، لاری، اخوان، کی‌نژاد، خرازی، خزیمه اعلم، داراب، تیمورتاش، سعیدی، عاملی، دکتر امیر نیرومند، شادلو، قرشی، امیر احتشامی، اردلان، دکتر حمزوی، توماج، جلیلوند، قنات آبادی، حشمتی، شوشتری، کاظم شیبانی، دکتر شاهکار، عمیدی نوری، دکتر مشیر فاطمی، امید سالار، صدرزاده، سالار بهزادی، کدیور، دکتر جزایری، پورسرتیپ، احمد فرامرزی، مشایخی، محمود افشار، عماد تربتی.

ورقه سفید بی‌اسم علامت امتناع، دو برگ.

رئیس- آقای نخست وزیر فرمایشی دارید؟

نخست وزیر- بنده از طرف خودم و از طرف هیئت دولت تشکر می‌کنم و امیدوارم با این حسن نظری که آقایان ابراز فرمودند بتوانم خدمات قابلی انجام بدهم.

(۴- تعیین موضع جلسه بعد- ختم جلسه).

رئیس- جلسه ختم می‌شود و جلسه آینده روز یکشنبه دوازدهم و پنجشنبه دیگر جلسه نخواهیم داشت جلسه آینده روز یکشنبه ساعت ۹ صبح خواهد بود. (نیم ساعت بعد از ظهر جلسه ختم شد).

رئیس مجلس شورای ملی- رضا حکمت‏