مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ آذر (قوس) ۱۳۰۱ نشست ۱۷۸

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهارم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ آذر (قوس) ۱۳۰۱ نشست ۱۷۸

جلسه ۱۷۸

صورت مشروح مجلس یوم چهارشنبه هفتم برج قوس ۱۳۰۱ مطابق نهم ربیع‌الثانی ۱۳۴۱

مجلس دو ساعت قبل از ظهر به ریاست آقای مؤتمن‌الملک تشکیل گردید.

صورت مجلس یوم سه شنبه ششم برج قوس را آقای مستشارالسلطنه قرائت نمودند.

رئیس- آقای ناظم‌العلماء (اجازه)

ناظم‌العلماء- عجالتاً عرضی ندارم.

رئیس- آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب- آقای سردار معظم کردستانی را جزو غائبین بی اجازه نوشته‌اند و ایشان چند روز قبل به کمیسیون شرحی نوشته که مریض هستند کمیسیون هم به اعتبار ناخوشی تصویب کرده است که غیب ایشان با اجازه باشد.

رئیس- گویا نوشته‌اند یک روزه

آقا سید یعقوب- ثانیاً نوشته‌اند (راپُرت کمیسیون عرایض راجع به مرخصی آقای محقق‌العلماء به شرح ذیل قرائت نمودند)

کمیسیون عرایض و مرخصی عریضه تقاضای مرخصی سه ماهه آقای محقق‌العلماء نماینده محترم فارس را تحت مطالعه قرار داده و مرخصی ایشان را سه ماهه تصویب می‌نماید که از روز حرکت ایشان محسوب می‌شود.

(مخبر کمیسیون حاج میرزا مرتضی)

رئیس- آقای سلیمان میرزا (اجازه)

سلیمان میرزا- باز بنده با این مسئله مخالف هستم همان قسم که در دوره دوم مجلس با وجود اینکه خودم هم بواسطه قانون غلطی که آنوقت در جریان بود که هر وکیلی اگر فوت یا استعفا می‌کرد بجای آن وکیل از مجلس انتخاب می‌شد انتخاب شده بودم در وقتی که یک نفر دیگر با این قانون انتخاب می‌شد بر خودم حتم کرده بودم که مخالف کنم بالاخره در پایان مجلس عرایض بنده مؤثر واقع شد و در قانون انتخابات جدید این ماده لغو شد. حالا هم بر علیه این نوع مرخصی با استفاده حقوق هستم و بر خودم حتم کردم و خودم را موظف می دانم که حتی‌الامکان مخالفت خود را اظهار کنم تا این اشکال هم برطرف شود و آن این است که بنده این مرخصی‌ها را با این ترتیبی که شروع شده است بکلی بر خلاف می دانم اگر آن کسی که مرخصی می‌گیرد کار خودش را بر کار مجلس مقدم تر و واجب تر می داند باید حقوق خودش را تقدیم کتابخانه مجلس کند تا بوسیله کمک این اشخاص کم‌کم یک کتابخانه داشته باشیم و در ضمن هم یک خدمتی به عموم شده باشد چنانچه شاهزاده نصرت الدوله ۵ ماه و آقای سردار جنگ یک ماه حقوق خود را تقدیم کتابخانه مجلس کردند مسئله دوم اینکه تاریخ مرخصی مقید باشد که اگر مثل شاهزاده نصرت‌الدوله تشریف بردند مرخصی تمام شود می‌خواهند بروند می‌خواهند نروند مثل بعضی از آقایان که مرخصی‌ها را احتکار کرده در جیبشان گذاشته‌اند و رفته‌اند و حالا هم بنده باز تقاضا می‌کنم چه از مجلس و چه از کمیسیون عرایض که هر وقت مرخصی به آقایان نمایندگان می‌دهند هم تاریخ مرخصی معین باشد که از آن روز تصویب مرخصی محسوب شود و هم حقوق شان را تقدیم کتابخانه مجلس نمایند تا به این واسطه یک خدمتی به معارف مملکت شده باشد و هم مجلس دارای یک کتابخانه شود.

حاج میرزا مرتضی مخبر کمیسیون- همانطور که حضرت والا شاهزاده سلیمان میرزا مجبورند که مکرر اظهار مخالفت کنند بنده هم مجبورم به ایشان خاطرنشان کنم که نظامنامه داخلی این اجازه را داده است که وکیل یک مدتی را با اجازه از مجلس مرخصی بخواهد با استفاده از حقوقش و بعلاوه آقای محقق‌العلماء تقریباً سه سال و نیم است که از شیراز به تهران آمده‌اند و آن مدتی هم که مجلس دایر نبود در تهران تشریف داشتند و بکلی از کارهایشان در شیراز بی‌اطلاع‌اند شاید در هم و برهم شده باشد و والده ایشان هم گویا مریض هستند و چندین تلگراف مخابره کرده‌اند که ایشان بروند و ایشان مجبور بودند اجازه از مجلس بگیرند و مجلس هم اگر اجازه به ایشان بدهند البته با استفاده از حقوق شان می‌توانند تشریف ببرند و ای مطابق نظامنامه است که اجازه داده است و اختیار آنهم به دست وکلاء است اگر تصویب بکنند با استفاده از حقوق می‌توانند تشریف ببرند واِلا امری است علیحده و کاری که برخلاف نظامنامه باشد نشده است که حضرت والا مخالفت می‌فرمایند و ایشان نمی‌توانند به نظامنامه تغییری بدهند و مادامی که این نظامنامه در دست است ما مجبوریم مطیع آن باشیم و هیچ اشکالی در بین نیست به نماینده‌ای که سه سال و نیم در تهران است سه ماه مرخصی داده شود تا برود کارهایش را انجام دهد و دوباره مراجعت کند وانگهی عده نمایندگان هم بقدر کفایت در مجلس هستند و از رفتن ایشان ضرری وارد نمی‌آید و مجلس از اکثریت نمی‌افتد و بنده از حضرت والا شاهزاده سلیمان میرزا تقاضا می‌کنم با نظامنامه موافقت فرموده بیش از این مخالفت نفرمایند.

رئیس- مذاکرات کافی است؟ (گفته شد کافی است)

رئیس- آقای دست‌غیب مخالفید؟

دست‌غیب- خیر موافق هستم.

رئیس- آقای آقا سید یعقوب موافقید؟

آقا سید یعقوب- بدیهی است موافقم.

رئیس- آقای ارباب کیخسرو (اجازه)

ارباب کیخسرو- بنده خواستم یک توضیح مختصری بدهم راجع به حقوق حضرت والا شاهزاده نصرت‌الدوله که شاهزاده نصرت الدوله که شاهزاده سلیمان میرزا اظهار فرمودند عرض می‌کنم که ایشان اعم از اینکه تشریف ببرند یا نبرند آنرا تقدیم کتابخانه مجلس کرده‌اند و اداره مباشرت هم که کسر می‌کند و از این جا ضرری وارد نشده است.

(صحیح است)

رئیس- رأی می‌گیریم به مرخصی سه ماهه آقای محقق‌العلماء

سلیمان میرزا- بنده توضیحی قبل از رأی دارم.

رئیس- بفرمائید

سلیمان میرزا- آقای حاج میرزا مرتضی تصور می‌فرمایند که بنده عرض کردم کمیسیون عرایض برخلاف نظامنامه داخلی رفتار کرده است که می‌فرمایند مطابق نظامنامه است بنده عرض می‌کنم خودم وکیل بودم با قانون غلط و هی لاینقطع تکرار کردم تا مجلس هم با من موافقت کردو آن ماده را لغو کرد حالا هم این ماده چون غلط است با داشتن اینکه موافق نظامنامه است آنقدر تکرار می‌کنم تا در موقع تغییر و اصلاح نظامنامه داخلی این ماده حذف شود.

رئیس- رأی می‌گیریم به مرخصی سه ماهه آقای محقق‌العلماء که از روز حرکت محسوب شود.

آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب نمایندگان قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد.

(راپُرت کمیسیون عرایض را راجع به مرخصی چهل و پنج روزه آقای عمادالسلطنه طباطبائی را آقای مستشارالسلطنه به شرح ذیل قرائت نمودند)

کمیسیون عرایض عریضه تقاضای چهل و پنج روزه آقای عمادالسلطنه نماینده محترم اصفهان را تحت شور در آورده چون نماینده محترم حقوق خود را تقدیم کتابخانه مجلس نموده است کمیسیون مرخصی ۴۵ روزه ایشان را بدون استفاده از حقوق خود تصویب می‌نماید.

رئیس- آقای سلیمان میرزا (اجازه)

سلیمان میرزا- حالا آقای حاج میرزا مرتضی ملاحظه خواهند فرمود که این مخالفت بنده چه خدمتی است به کتابخانه مجلس چنانچه ایشان فوراً تغییر دادند با و جود این که...

عمادالسلطنه- بنده از اول همین طور تقاضا کرده بودم.

سلیمان میرزا- خوب یا از قبل یا از حالا یک خدمت بزرگی است به کتابخانه مجلس می‌شود و تشکر باید کرد و برخلاف نظامنامه هم رفتار نشده است و مجلس هم دارای یک کتابخانه شده است و برای بسط و تعمیم معارف خیلی خوب است و اگر سایر آقایان هم این اقدام را بفرمایند کتابخانه مجلس دائر خواهد شد و یک قدم بزرگی برای پیشرفت معارف برداشته می‌شود ولی خواستم عرض کنم که معین فرمایند از چه روزی محسوب می‌شود این را هم معین فرمائید دیگر عرضی ندارم.

عمادالسلطنه طباطبائی- از روز هشتم برج قوس

رئیس- رأی می‌گیریم به مرخصی ۴۵ روزه آقای عمادالسلطنه طباطبائی از هشتم قوس.

آقایانی که تصویب می‌فرمایند قیام نمایند.

(اغلب نمایندگان قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد.

(لایحه‌ای راجع به برقراری حقوق در حق آقای امام‌الحکماء را آقای مستشارالسلطنه به شرح ذیل قرائت نمودند)

کمیسیون بودجه لایحه ۹۴۳ دولت را راجع به هشتاد تومان حقوق تقاعدی آقای امام الحکماء تحت مطالعه در آورده نظر به خدمات سابقه و ضعف مزاج و استحقاق ایشان علی الخصوص بعد از غارت اموال مشارالیه که در موقع مراجعت از عراق واقع شده در این موقع کمیسیون بودجه رعایت حال ایشان را تصدیق و شصت تومان شهرهی به عنوان حقوق تقاعدی تصویب و در جزء بودجه وزارت جلیله عدلیه منظور نمود.

رئیس- آقای آقا میرزا علی (اجازه)

آقا میرزا علی کازرونی- راجع به حقوق تقاعدی این آدم که نوشته‌اند و بنده ایشان را ابداً نمی‌شناسم یک قانونی برای حقوق تقاعد یعنی قانون استخدام از مجلس گذشت و بنده نمی دانم با این که این قانون از مجلس گذشته تعیین حقوق تقاعدی برای اشخاص مجهول‌الهویه (در نزد من و نسبت به خودم) از روی چه مأخذ و چه ترتیب است؟ اگر این قانونی که از مجلس گذشته است متبع است چرا نبایستی رعایت بشود در هر حال بنده در تحت عنوان این که خدماتی کرده و یا پیر و مفلوک شده و از این گونه عبارات برای تعیین حقوق کافی نمی دانم و گمان نمی‌کنم کافی باشد. باید معلوم شود چند سال است خدمت کرده و از چه قرار خدمت کرده و حقوق سابقش چقدر بوده است تا ما ببینیم که آیا شایسته است که حقوق تقاعدی بدهیم یا نه؟ مستحق است یا نه؟ در هر صورت کاملاً بنده مخالف هستم.

رئیس- آقای حاج میرزا مرتضی (اجازه)

حاج میرزا مرتضی- بنده هم مخالف هستم.

رئیس- آقای آصف‌الممالک (اجازه)

آصف‌الممالک- در چندی قبل هم که این لایحه به مجلس آمد بنده شرحی از خدمات و استحقاق آقای امام‌الحکماء عرض کردم حالا هم عرض می‌کنم ایشان مدت پنجاه سال است به این مملکت آمده و از اهل هندوستان و در واقع مهمان ما است و در این مدت هم مشغول خدمت به این مملکت بوده است و اخیراً هم در وزارت عدلیه مستخدم بوده است و چندی قبل از عراق مسافرت می کرده است تمام دارائی او را سارقین در بین راه برده‌اند و دولت هم تاکنون موفق نشده است اموال او را مسترد بدارد حالا هم بدین کهولت رسیده است معذلک حالا هم حاضر است شخصاً در عدلیه کار کند ولی وزیر عدلیه این طور صلاح دیده که به او حقوق تقاعدی داده شود و هیچ منافاتی هم با قانون استخدام ندارد زیر او در جزء قضات است و حقوق تقاعدی هم حالا باید به او داده شود تا در موقع شروع به اجرای قانون استخدام به ترتیباتی که مقرر است می‌دهند علی ای حال باید او را از این فقر و فلاکت نجات داد و نگذاشت این طور اشخاص که مهمان هستند از بی چیزی و فقر تلف شوند بنده تعجب می‌کنم از آقایان که در بعضی مواقع که نباید یک چیزی را تصویب نمایند تصویب می‌کنند و در بعضی مواقع بعکس یکی که بدبخت و بیچاره با دو نفر عیال و اطفال باید معیشت و گذران نماید و در این مملکت با نهایت سختی باید امورات عیال و اولاد خودش را اداره کند مخالفت می‌فرمایند. بنده بر خلاف موافقم و عقیده‌ام این است که این حقوق به امام‌الحکماء داده شود چون هم مستحق است و هم چندین سال خدمت نموده است.

رئیس- آقای حاج میرزا مرتضی (اجازه)

حاج میرزا مرتضی- بنده تعجب می‌کنم از آقای آصف‌الممالک که می‌فرمایند امام‌الحکماء مهمان است و دزد اموال ایشان را برده است و در عدلیه بوده و چه بوده و حالا دولت یک مبلغ حقوقی باید به ایشان بدهد؟ اگر دولت بخواهد مهمانی کند خیلی فقیر در این مملکت هست و باید دولت یک بودجه عریض و طویل برای مهمان‌ها ترتیب بدهد و به مجلس بفرستد اگر از دزد زده‌ها باید مهمانی و پذیرائی کند دزد زده هم خیلی در این مملکت هست پس باید به همه پول بدهند؟ این‌ها دلیل نمی‌شود کسی که یک مدتی در عدلیه بوده بی جهت به او حقوق تقاعد بدهند اگر او متقاعد شده است و مطابق قانون استخدام به حد تقاعد رسیده است که باید ببینند حقوق متوسط ۳ ساله اخیر او چقدر بوده است و به همان مراتب مقرره در قانون استخدام به او حقوق بدهند و اگر بحد تقاعد رسیده است در صورتی که دولت لازم می داند به او حقوق بدهد یک کاری هم به او بدهد و از او استفاده نماید اینکه نمی‌شود هر کس را دولت پیشنهاد کرد تصویب کنیم آخر از کجا باید داده شود؟ این پول‌های مفت را دولت از کجا بیاورد بدهد؟ آقای وزیر عدلیه ۶۰ تومان حقوق تقاعدی برای ایشان پیشنهاد کرده‌اند در صورتی که بنده عرض می‌کنم ایشان هنوز به حد تقاعد نرسیده‌اند و می‌توانند کار کنند به چه قاعده باید حقوق تقاعد به ایشان داده شود؟ بنده با این اساس بکلی مخالف هستم و مادام که دولت مطابق قانون استخدام پیشنهاد نکرده است مخالف هستم و باید وزیر عدلیه ببیند آیا موافق قانون استخدام به حد تقاعد رسیده است یا نه؟ واِلا به عنوان اینکه مهمان است و دزد زده است و آدم خوبی است نمی‌شود حقوق داد چون در این مملکت مهمان خیلی است و دزد زده هم خیلی هست پس شما هی تصویب کنید که دولت پول بدهد آخر از کی گرفته می‌شود؟ آقای می دانید از چه کسانی این پول‌ها گرفته می‌شود؟ از آن فقیر بیچاره، پیرزن بدبخت، رعیت بیچاره مفلوک بگیرند و ما هم به یک ماهه تصویب کنیم؟ این که وضع ترتیب نشد. بنده بکلی مخالف هستم.

رئیس- آقای حاج مخبرالسلطنه (اجازه)

حاج مخبرالسلطنه- عرض کنم امام‌الحکماء یک آدمی است که از ۵۰ سال قبل به ایران آمده و هندی بوده است و در زمان شجاع‌السلطنه مرحوم ۸ سال طبیب نظام بوده است بعد از آن در ۳۸ سال قبل بر حسب فرمانی که پدر بنده صادر کرد حافظ الصحه کوهستان شد و از ۳۸ سال قبل تابحال مشغول خدمات برای این مملکت بوده است تا بعد که وارد عدلیه شد و آن جا هم خدمت کرده است. اخیراً گویا در گلپایگان منصوب بوده است در موقع مراجعت از خدمت دولت اسبابش را هم دزد برده و این آدم به عقیده بنده آدم خوبی است و کارآمدی است و قریب ۴۵، ۵۰ سال است که به این آب و خاک خدمت کرده است حالا هم پیر و مفلوک و عیال وار شده است تقاضای حقوق تقاعدی هم ندارد مکرر از من التماس می‌کند که از من کار می‌آید و حاضرم برای خدمت دولت یک کاری در عدلیه که سابقه دارم به من بدهید که مشغول باشم ولی کار نیست و وزیر عدلیه هم به خدمات او آگاه است که پیشنهاد کرده یک حقوق تقاعدی به او بدهند و بنده حساب کردم از روی این قانون تقاعدی که نوشته شده است و از اول حمل مجری است تقریباً ۵۰ تومان به این آدم حقوق تقاعدی می‌رسد و اینکه قدری بیشتر از این مبلغ درباره او منظور کرده‌اند بواسطه این است که دار و ندار او را هم دزد برده است و چیزی ندارد و اینکه می‌فرمایند غریب است و مهمان است این‌ها هم نه این است که به منظور نظر سیاسیون نباشد خیر آن‌هایی که مملکت را اداره می‌کنند همه چیز را ملاحظه می‌کنند علی‌ایحال بنده کاری به غریب یا مهمان بودن ایشان ندارم ولی به موجب قوانینی که در دست این شخص هست و خود بنده کاملاً اطلاع دارم و فرمانش را هم پدر من صادر کرده است می دانم که این آدم مدت ۵۰ سال است به این مملکت خدمت کرده است و امروز هم برای خدمت حاضر است ولی کاری نیست حالا یا باید حقوق انتظار خدمت به او داد تا کار برایش پیدا شود یا حقوق تقاعد داد تا برود پی کارش و به عقیده بنده خیلی بجاست و بایستی این حقوق به او داده شود.

رئیس- مذاکرات کافی است یا نه؟

حاج شیخ اسدالله- بنده یک سئوال داشتم...

رئیس- رأی می‌گیریم که مذاکرات کافی است یا نه.

آقایانی که مذاکرات را کافی می دانند قیام فرمایند.

(جمع کثیری از نمایندگان قیام فرمودند)

رئیس- معلوم می‌شود کافی است. رأی می‌گیریم به خود راپُرت کمیسیون.

آقایانی که تصویب می‌کنند ورقه سفید واِلا کبود خواهند داد.

(اخذ آراء بعمل آمد. آقایان مستشارالسلطنه و کازرونی استخراج نموده به شرح ذیل نتیجه حاصل شد)

عده حضار ۸۳، ورقه سفید علامت قبول ۵۳

رئیس- عده حضار ۸۳ به اکثریت ۵۳ رأی تصویب شد. (لایحه راجع به برقراری حقوق تقاعدی درباره ۹ نفر صاحب منصب وزارت جنگ به شرح ذیل قرائت شد)

کمیسیون بودجه لایحه ۴۶۵۱ دولت را راجع به حقوق تقاعدی ۹ نفر صاحب منصبان قدیمی وزارت جنگ تحت مطالعه و دقت در آورده ماده واحده ذیل را تصدیق و برای تصویب مجلس شورای ملی پیشنهاد می‌نمایند.

ماده واحده- مجلس شورای ملی مبلغ سیصد و چهل و یک تومان حقوق تقاعدی درباره ۹ نفر صاحب منصب‌های قدیمی وزارت جنگ به شرح ذیل تا موقع نوشتن قانون استخدام لشگری از مجلس شورای ملی تصویب می‌نماید و پس از تصویب قانون مزبور مشمول مواد آن خواهند بود.

سهام نظام ۵۰ تومان

مشاور نظام ۴۰ تومان

لواءالسلطنه ۵۰ تومان

یاور صادق خان ۳۰ تومان

صدیق‌الملک ۵۰ تومان

میرزا عنایت‌الله خان ۵۰ تومان

معتمد لشگر عضو قلمی ۱۵ تومان

سالار معتمد ۵۰ تومان

نورعلی وکیل توپخانه ۶ تومان

رئیس- آقای مساوات (اجازه)

مساوات- لایحه دولت با لایحه کمیسیون اختلاف دارد در لایحه دولت آقای میرزا سید ابراهیم خان یک نفر از صاحب منصبان توپخانه بوده است. و آن جا نوشته نشده نمی دانم نظریه کمیسیون از این جهت چه بوده است.

حاج نصیرالسلطنه- دولت در لایحه پیشنهاد کرده یکی ۹ نفر پیشنهاد کرده که همین لایحه فعلی است که حالا مطرح است. دیگری دوازده نفر است که هنوز کمیسیون راپُرت نداده است شاید اسم این صاحب منصب در آن لایحه نوشته شده باشد.

رئیس- آقای آقا سید یعقوب مخالفید؟

آقا سید یعقوب- خیر

رئیس- مخالفی نیست؟

رئیس- رأی می‌گیریم با ورقه.

آقایانی که تصویب می‌کنند ورقه سفید واِلا کبود خواهند داد.

(اخذ رأی بعمل آمد و آقای امیر ناصر استخراج نموده اینطور نتیجه حاصل شد)

عده حضار ۷۸ ورقه سفید علامت قبول ۴۹.

رئیس- عده حضار هفتاد و هشت به اکثریت چهل و نه رأی تصویب شد. لایحه امتیاز نفت از ماده هفت مطرح است. آقای حائری‌زاده (اجازه)

حائری‌زاده- در این ماده هفت نوشته شده است: در صورتی که بعد از مدت سه سال عملیات اکتشافیه خبرگان صاحب امتیاز معلوم نمودند که نفت به مقدار کافی و قابل تجارت که مستلزم تعقیب عملیات باشد در ایالات و ولایات خمسه یافت نمی‌گردد صاحب امتیاز می‌تواند این امتیاز را بوسیله یادداشت کتبی به دولت واگذار نماید الی آخر و من چون عقیده دارم که این قانون طوری باشد که مانع از احتکار باشد این جا به کمپانی اجازه داده است که بعد از ۳ سال اگر نخواست داخل عمل بشود اختیار دارد که واگذار کند بعلاوه در امتیازنامه دولت شرطی کرده بودند که هرگاه کمپانی خواست رد کند باید ششصد هزار دلار تقریباً مخارج این کار کرده باشد و در این راپُرت کمیسیون این مسئله را هیچ تذکر نداده است و ممکن است سه سال کمپانی بنشیند و تماشا کند و یک شاهی هم خرج نکند و بعد بگوید که این جا نفت ندارد و باز ما را هم معطل کند و ضمناً حسن احتکار به کمپانی داده شده است و من خیال می‌کنم اگر این را اصلاح کنند که دولت صاحب امتیاز را مکلف کند که در این مدت اقلاً یک مبلغ خارج کرده باشد که هرگاه کمیسیون خواست رد کند معلوم شود که حقیقتاً نفت نبوده است و یک ضرری متحمل شده است نه اینکه خرج نکرده باشد و بگوید نفت نبوده و واگذار کند و باید یک خرجی به گردن کمپانی انداخت مثل اینکه در پیشنهاد دولت یک مبلغی نوشته شده بود که اقلاً در این مدت فلان مبلغ باید خرج کرده باشد و بعلاوه نمی‌تواند کمپانی مکلف باشد که واگذار نماید و نباید به اختیار او را گذاشت.

نصرت‌الدوله- در موضوع ماده ۷ ایراداتی که آقا فرمودند راجع به دو قسمت است یکی راجع به اختیاری است که به کمپانی داده شده است که می‌تواند بعد از آنکه مدتی عملیات اکتشافیه کرد اگر دید نفت به اندازه کافی نیست معامله را واگذار نماید در این موضوع البته تصدیق می فرمائید که کمپانی لازم نیست عملیات خود را امتداد دهد یعنی اگر دید موضوع و مقصودش حاصل نمی‌شود و نفتی از این جا پیدا نمی‌کند همین طور کار بی فایده را ادامه بدهد باید برای او یک اختیار فسخی هم داد و یک موعدی که برای عملیات اکتشافیه او کافی باشد باید قائل شد و برای این مدت ما ۳ سال را در نظر گرفتیم که بعد از آنکه ۳ سال عمل‌های اکتشافیه کرد و عملیات سطح‌الارضی را بعمل آورد و اگر دید در تمام این ۴ یا ۵ قسمت نفت به مقدار کافی نیست حق دارد واگذار کند اما مسئله ثانی که آقای حائری‌زاده فرمودند که در پیشنهاد اول دولت یک مبلغی معین شده بود که کمپانی حتماً باید آن مقدار را خرج کند اگر آقا درست ملاحظه بفرمایند آن مبلغی که معین شده بود تقسیم شده بود به یک عده معینی و گمان می‌کنم از ۲ سال هم بیشتر بود گویا هشت سال مدت قرار داده بودند علت اینکه این مسئله ذکر نشد این بود که در کمیسیون یک توضیحاتی از آقای رئیس‌الوزراء خواستند ایشان هم لازم دانستند باید توضیحاتی جدیداً از امریکا و متخصصین این امر بخواهند و چنانچه به بنده فرمودند معلوم می‌شود که بعد از آن توضیحاتی که خواستند همان مبلغ یا مبلغ دیگری باید قید شود که در بین‌الشورین در کمیسیون این اصلاح همان طوری که آقای حائری‌زاده در نظر دارند خواهد شد.

رئیس- آقای سلیمان میرزا (اجازه)

سلیمان میرزا- همان طور که قبل از بنده گفته شد یک قسمت اشکال بنده راجع به مبلغ پولی بود که برای مصارف مقدماتی باید خرج کند و آقای مخبر وعده دادند که در ضمن بین‌الشورین اصلاح خواهد کرد و لهذا بنده این موضوع را دیگر تکرار نمی‌کنم. اما مسئله دیگری که باقی می‌ماند این است که قبلاً بعض مواد را برای استحضار خاطر آقایان و تطبیق آن به امتیاز چک اسلواک می‌خوانم. (ماده هفتم- در صورتی که بعد از ۳ سال عملیات اکتشافیه خبرگان صاحب امتیاز معلوم نمودند که فقط به مقدار کافی و قابل تجارت که مستلزم عملیات باشد در ایالات و ولایات خمسه یافت نمی‌گردد صاحب امتیاز می‌تواند امتیاز را بوسیله یادداشت کتبی به دولت واگذار نماید در آن صورت از تاریخ امتیاز بلاعوض و بدون تقاضای خسارات به دولت مسترد و مقررات و حقوق و الزامات و امتیازات آن ساقط و بی اعتبار خواهد بود. بعلاوه مقرر است که در موقع چنین واگذاری و الغاء صاحب امتیاز دیگر بهیچوجه حق تعقیب عملیات خود را راجع به استخراج و تشخیص نفت در حدود ایالات و ولایات خمسه مذکور نخواهد داشت) توسط این ماده به صاحب امتیاز حق می‌دهد که بعد از آنکه ۳ سال عملیات کرد و خبرگان او معلوم کردند که تعقیب عملیات نتیجه نخواهد داشت می‌تواند بوسیله یک یادداشت کتبی امتیاز را به دولت ایران مسترد دارد. در ذیل او هم شرط کرده است که از بابت مخارجی که او کرده است حق خسارتی از دولت ایران ندارد. حالا ببینیم در قراردادی که از چک اسلواک ترجمه شده است و آن‌ها خبرگان زیاد و مهندسین و متخصصین زیادتر از ما داشته‌اند که یکی از پیشنهاد کنندگان امتیاز نفت است چه قراردادی گذاشته‌اند که ما هم آن مواد را بخوانیم ما هم چون نظرمان خیر مملکت خودمان است شاید بتوانیم از آن مواداستفاده کنیم. حالا من این مواد را می‌خوانم. فصل بیست و دوم – چنانچه کمپانی پس از صرف مبلغی که در فصل دهم ذکر شده از نعقیب عملیات خود صرف نظر کند باید قبلاً به دولت مسئله را کتباً اطلاع دهد پس از آن چنانچه به این ترتیب قرارداد منحل شود دولت حق خرید سهام کمپانی را موافق شرایطی که در فصل سابق ذکر شد خواهد داشت. در این امتیازنامه چند چیز در نظر گرفته شده است اولاً تنها راه لغو کردن امتیاز را به کمپانی نداده است ما هم در مواد دیگر راه لغو کردن امتیاز را در صورت تقصیر کمپانی نداریم ثانیاً قید کرده است که مبلغ ۵۰ میلیون کرون مخارج نماید و در فصل دهم که الآن می‌خوانم ذکر می‌کند. فصل دهم- عملیاتی که در ظرف ۵۰ سال اول باید انجام بگیرد. کمپانی متعهد است که بدون فوت وقت یک دسته مهندس متخصص برای تفتیش اراضی نفت بده متعلق به دولت اعزام نماید. کمپانی در مدت پنجسال اول تشکیل خود کلیه عملیات و تفتیشات لازمه را که منجر به استخراج نفت بشود صورت خواهد داد و برای رسیدن به این مقصود متعهد است که در ظرف این پنجسال پنجاه میلیون کرون مخارج نماید. در این سه سال که به کمپانی اجازه کشف می‌دهند یا به عبارت آخری آن هائی که قدرت و زمان را می دانند و مثل مملکت ما نیستند در آن مدت دو سه سال معدن خودشان را به اختیار او می‌گذارند بعد از سه سال که او بخواهد شروع به کار کند پنجاه میلیون کرون بایستی در این مملکت خرج کرده باشد وقتی که کمپانی پنجاه میلیون کرون در این مملکت خرج کرد آن وقت به این سهل و سادگی خودش را کنار نمی‌کشد و به اندازه پنجاه میلیون علاقه مند است. در مملکت ما که خیلی سوء ظن‌ها است اگر نظریات سیاسی در بین آمد باید ضررهای خودش را متحمل شود از آن گذشته بواسطه صرف شدن پنجاه میلیون پنجاه میلیون بر سرمایه اهالی افزوده شده است بعلاوه وقتی ماده دیگر را ملاحظه بفرمائید یعنی فصل سوم که در موضوع سرمایه کمپانی است در آن جا قید شده است که سرمایه اصلی کمپانی صد میلیون کرون است و به ترتیب ذیل تقسیم می‌شود اولاً سی میلیون کرون از برای صندوق دولت می‌گیرد یعنی همین قدر که این امتیاز را امضاء کرد سی میلیون کردن مجاناً و بلاعوض به صندوق دولت عایدی افزوده می‌شود بعد هم در ظرف پنج سال اول پنجاه میلیون کرون در مملکت خرج کرده‌اند و آنوقت اگر کمپانی بخواهد بعد از پنج سال امتیاز را پس بدهد مملکت چک اسلاو هشتاد میلیون کرون فایده برده است زیرا که سی میلیون کمپانی به دولت داده است و پنجاه میلیون صرف مخارج شده است و در حقیقت به اهالی تقسیم شده است حالا بعد از آنکه این دو ماده را تطبیق کنیم آیا می‌توانیم برای خیر این مملکت شبیه به او فوایدی منظور دارند در این ماده می‌نویسد کمپانی سه سال عملیات اکتشافیه می‌کند آیا چقدر خرج خواهد کرد در پیشنهاد دولت ششصد هزار دلار در مدت هشت سال بود حالا آنهم در بین الشورین قرار می‌دهند آیا چقدر از سهامش را مجاناً به دولت واگذار می‌کند هیچ. بعد از مذاکرات زیادی که در کمیسیون شده و بنده هم بودم و برگشتیم به یک سابقه هائی که در زمان اتابک مرسوم بوده مثلاً امتیازی که می‌آمدند درباریان یک سهامی مجاناً داده می‌شد و در حقیقت سهام دولتی بود حساب کردیم دیدیم در سایر امتیازها یک مبلغی می‌دادند که هیچ جزو این حساب‌ها نبود و تقریباً به همین میزان هائی که این جا نوشته‌ایم بلکه بیشتر از بابت سهام مجانی به آقایان می‌رسد در امتیاز چک اسلاو سی میلیون کرون نوشته شده است که ابتداء به دولت می داده است ولی در امتیازنامه که چیزی نیست و موضوع مخارجی هم که از برای مملکت می‌شود در ظرف این سه سال آن فعلاً چیزی نیست شاید در بین‌الشورین همان ششصد هزار دلار معین شود پس وقتی که این دو امتیازنامه را مقایسه کنیم می‌بینیم که آن‌ها همه اهل خبره بودند متخصصین داشتند حساب خودشان را کرده‌اند از طرف دیگر نظرم هست که در یکی از مواد قبل که راجع به حفر چاه بود آقای مخبر گویا از طرف قوام‌السلطنه جوابی داده‌اند و فرمودند در مملکت ما نفت خیلی زیاد است وقتی که دو سه تا چاه بکنند کافی است و مساوی است با پنجاه چاهی که در مملکت چک اسلاو کنده می‌شود بنابراین ما محتاج به حفر چاه زیاد نیستیم همینقدر دو سه چاه کنده شد و چنانکه اشخاصی که در نفت جنوب یا قره تو که بدبختانه جزء مملکت ما نیست چاه کنده‌اند سه چهار چاه کفایت می‌کند بطوری که مجبور می‌شوند بواسطه زیادی فوران نفت درب چاه‌ها را بگیرند این را هم بنده فراموش نمی‌کنم پس زحمت در مقابل اجر است در مملکت چک اسلاو کمپانی باید پنجاه چاه بکند تا نفت به اندازه دو در سه چاه ما خارج می‌شود ببرد ما یک جای سهل و ساده به او بدهیم که کمتر زحمت بکشد و زیادتر فایده ببرد وقتی من حساب می‌خواندم تناسب مستقیم و معکوس دیده بودم اما نسبت کار را با اجرت معکوس ندیده بودم و می‌گفتند نسبت کار و اجرت مستقیم است نه معکوس یعنی هر قدر کار بیشتر بکنی فایده بیشتر می‌بری اما حالا معلوم می‌شود که این نسبت هم تغییر کرده است و برعکس شده است و قانون حساب هم بهم خورده هر چه زحمت شخص زیادتر باشد و جنسش مرغوب تر باشد قیمت و فایده اش در مملکت کمتر شده وقتی کمپانی در این جا سه چاه بکند و از آن چاه‌ها به اندازه پنجاه چاهی که در مملکت چک و اسلاو کنده می‌شود فایده ببرد باید رعایت حال ما را بیشتر بکند این جا متأسفانه در حساب نسبت معکوس پیش رفته و در فواید هم از همه جا عقب مانده اگر راجع به یک ثلث سهم مجانی است که به ما نمی‌رسد در صورتی که جنس مان مرغوب تر است و مخارجش کمتر و منافع بیشتر است اگر تناسب بود ما بایستی صد پنجاه سهم مجانی بگیریم حالا صد سی هم نداریم و از برای مخارج اولی هم ششصد هزار دلار هم در یک مملکت وسیعی خرج بشود تازه به ما چه منافعی رسیده غیر از اینکه ششصد هزار دلار خرج کرده است و بیشتر آن را هم به مهندسین خودش داده است. اگر آقایان فراموش نفرموده باشند مکرر این مسئله گفته شده است در چندی قبل که امتیاز نفت مطرح بود همه مردم آن را با بشاشت و حسن تلقی کردند آنوقت گفته می‌شود که کارگرهای این مملکت به زودی مشغول کار می‌شوند و اجرت می‌گیرند و از بیکاری خلاص می‌شوند حالا بعد از آنکه در کمیسیون قرار دهند که در عوض ششصد هزار دلار مصرف شود بایست ببینیم به اهل مملکت ما چه می‌رسد با و جود این که جان هم بکنند و عملگی بکنند هیچ چیز به آن‌ها نمی‌رسد پس بر خودم حتم دانستم مردم را از اشتباه بیرون بیاورم. آن تصوری که بنده اول می‌کردم هر چند ناخوش بودم ولی در رختخواب که این مسئله را شنیدم خیلی خوشوقت شدم به جهت اینکه آن روز اینطور گفته می‌شد که صد سی و دو به ما منافع می‌دهند و دولت سیصد هزار نفر کارگر هم مشغول کار می‌شوند و بعد از شش سال هم اگر امتیاز لغو شود یک جماعتی پنج شش سال راحت بودند حالا می‌بینیم که صد سی و دو که ما مثل نفت جنوب که صد شانزده شده است...

حائری‌زاده- بختیاری‌ها هم سهم می‌برند.

سلیمان میرزا- سهم‌های محلی هم که حائری‌زاده فرمودند اضافه دارند دیگر اینکه صد سی هم سهم مجانی ندارد پنجاه میلیون هم در مملکت ما خرج نمی نکند که بگوئیم اگر امتیاز ملغی شد لااقل چند میلیون در مملکت به اهلی منفعت رسیده است و این مخارج هیئت اکتشافیه هم به مصرف مهندسین خودشان می‌رسد که البته ایرانی نخواهند بود و این چند نفر مهندسین در کمال خوبی عرض و طول مملکت را می‌پیمایند نقشه هائی هم از معادن نفت بر می‌دارند. البته نظر سیاسی در او نخواهد بود و بر فرض این هم در ۳ سال ششصد هزار دلار خرج کنند تازه اهالی مملکت ما یک دینار استفاده نکرده‌اند. غیر از این که یک زحمات تازه که به مملکت فلان شخصی وارد شوند و بگویند ما می‌خواهیم اکتشافات نفت کنیم و اسباب اشکال برای مردم فراهم بیاورند زیرا تمام املاک که خالصه نیست مال مردم هم هست بعد از سه سال هم کمپانی بیاید و بگوید که معدن نفت در این نقاط یافت نمی‌شود. آنوقت تازه امتیاز لغو می‌شود در این امتیاز هیچ ماده صریحی ندارد به مجرد اینکه امتیازنامه امضاء شد ظاهر امر این است که کمپانی سهام را منتشر خواهد کرد و صورتی که تکلیف این سهام هم در این ماده معین نشده و خیلی منت هم به سر ما می‌گذارد که آمدیم فلان قدر خرج کردیم و چیزی هم مکشوف نشد حالا که تجار پیشنهاد می‌کنند یک ولایت را به ما واگذار کنید، جواب گفته می‌شود که بروید صد سی از سهام بخرید آنوقت عیب صد سی با صد پنجاه را فراهم نداند که وقتی صد سی داشته باشیم در هیئت اداره کنندگان ما بهیچوجه اکثریت نخواهیم داشت ما باید سعی کنیم که در این امتیاز بیشتر از نصف سهام داشته باشیم. صد پنجاه یا صد شصت یا بیشتر که در موقع گفتگوی هیئت اداری ما اکثریت داشته باشیم این هم که نیست و صد سی هم که اهالی مملکت بخرند باز اکثریت ندارند. آن هائی که می دانند انشاءالله ما هم می دانیم آن هائی که متخصصین دارند صد سی را مجاناً می‌گیرند و بعد از این هم یک قسمت دیگر سهام پیدا می‌کنند و با جزئیات مفصل این جا می‌نویسند که در همه مواقع آن‌ها محکوم واقع نشوند ما از این مسئله امتیاز نفت و سایر امتیازاتی که در این مملکت گرفته شده تجربه گرفته‌ایم. اگر بنده زیاد در این موضوع حرف بزنم حق دارم زیرا که پنجاه سال امتیاز معادن نفت پنج ایالت مملکت ما از دست ما می‌رود حالا ببینیم این گنج که یکی از منابع بزرگ ثروت ما است آنرا در مقابل چه می‌دهیم مثل اولاد یعقوب علیه‌السلام نباشیم که برادر خود را در مقابل چند پول قلب فروختند بایستی ببینیم که در مقابل چه می‌گیریم.

یکی از نمایندگان- این مربوط به این جا نبود.

سلیمان میرزا- چرا یک تاریخچه‌ای بود که مانع و رادع نداشت که آقایان تعجب کردند بنابراین بنده عرض می‌کنم که این ماده نواقص زیاد دارد و مشغول تهیه چندین پیشنهاد بودم اول اینکه ما باید حتماً سهام مجانی داشته باشیم حالا شاید آقای مخبر یا سایر موافقین بفرمایند که آن یک دولت اروپائی است وسائل حمل و نقل و سایر تسهیلات در آن جا فراهم است بنده هم در عوض قول خودشان را سند می‌آورم باید در آن جا ۵۰ چاه بکنند تا نفت بیرون بیاید ولی در این جا سه چهار چاه کفایت می‌کند این جبران آن مطالب را می‌کند در هر حال بنده طرفدار هستم که یک سهام مجانی بین صد بیست و صد سی باشد اول به دولت بدهند که یک مبلغی بر سرمایه مملکت افزوده شود به جهت اینکه مابقی فوایدش هنوز معلوم نیست بعد از ۸ سال و ۱۰ سال دیگر مثل نفت جنوب که همه مسبوقند و شاهزاده نصرت‌الدوله از همه بیشتر اطلاع دارند زیرا تمام ترتیبات آنرا دیده‌اند و در این خصوص هم برای گرفتن یک مقدار پولی که می‌خواستند آن‌ها ندهند یک خدمتی کرده‌اند بعد از چندین سال عملیات تازه اگر فایده بدهد صد ۱۶ به ما می‌رسد بنده عقیده خودم را شبیه می‌کنم به امتیاز دیگری که به همین کمپانی استاندارد داده شده است و او قبول کرده است ممکن است گفته شود که یک کمپانی قبول می‌کند و دیگری قبول نمی‌کند در آن امتیاز مجاناً صد ۳۰ به دولت می‌دهد و آن چه که راجع به این ماده است بنده لازم می دانم یک مبلغ زیادی ذکر شود مثلاً قید شود که در این مدت سه سال که از برای عملیات اکتشافیه است لااقل دو سه میلیون مصرف کند که اگر سه سال گذشت و امتیاز ملغی شد یک منافعی به اهالی مملکت رسیده باشد بعلاوه یادآوری می‌کنم باید همانطوری که تکلیف سهام در امتیاز چک اسلاو معین شده است در این جا هم معین شود و اگر کمپانی خواست ملغی کند باید اول به دولت اخطار کند دولت هم حق خرید سهام کمپانی را مطابق شرایطی که ذکر شده است خواهد داشت الخ، اگر با این ترتیبات بشود به صرفه مملکت است واِلا گمان می‌کنم که این یک امتیازی است مثل نفت جنوب در زمان ناصرالدین شاه یا قبل از آن داده شده است ما شاید در بعضی مواد آن اشکالات داشته باشیم اهالی خوب بهتر می دانند که گرفتار چه صدمه هستند و راجع به آن امتیاز حالا که مجلس دارید مثل کارهای زمان سابق نکنیم یک امتیازی می‌دهیم برای اینکه بعد از چندین سال دیگر وقتی که اهالی شمال متذکر می‌شوند که گرفتار چه صدماتی خواهند شد و مملکت ملتفت خواهد شد که از این امتیاز نه دولت استفاده کرده است و نه اهالی بلکه یک امتیازی بوده است که سه سال احتکار شده است و ما چندین ماه وقت مجلس را تلف کرده‌ایم پس از سه سال چون حق دارند ممکن است رد کنند و تازه امتیاز خودمان را سه سال احتکار کرده‌ایم زیرا اگر نظر به احتکار نباشد چنانکه در امتیاز چک اسلاو می‌گوید من فلان مبلغ خرج می‌کنم و فلان مبلغ سهام به دولت می‌دهم این‌ها خودش یک علاقمندی است که تاجر را علاقمند می‌کند که از سرمایه خود صرفنظر ننماید و کار را ادامه دهد ماها از برای این فصل هفتم با سایر مواد اینقدر تاجر را علاقمند به عقیده بنده نکردیم که لااقل به هر چیز جزئی و بهر مختصر توجهی از این طرف به آن طرف برای اشکال این ماده فوراً مستمسک به این ماده نشود بنده خیر مملکت را در این می‌بینم که اینطور باید صاحب امتیاز را علاقمند و گرفتار کنیم که پول خرج کند تا آن سوء ظنی که در خارج است که در این جا از نظر احتکار است از بین برود زیرا از بزرگترین کمپانی‌های نفت این جمله را نقل می‌کنند که بهترین انبارهای نفت در زیر زمین و کوه‌ها نه مستحفظ لازم دارد و نه حریقی اتفاق می‌افتد اگر شخصی بتواند نفت‌ها را اینطور احتکار کند و در موقع مصرف نماید بهترین ترتیب برای دخل و منفعت است بنده این جمله را شنیدم و گمان می‌کنم گفته است زیرا از اشخاص مطلعی شنیدم و از عملیات آن‌ها هم پیدا است مثلاً اگر اغلب چاه‌های نفت جنوب را بسته است برای اینکه یک روزی آن را بفروشد. بنده هم عرض کردم قانون عرضه و تقاضا این احتکار را ایجاب می‌کند بنابراین همان طور که طرف مقابل برای خودش فکر می‌کند ما هم باید تمام احتمالات را تصور کنیم و جلوگیری از آن را پیش بینی کنیم البته علم غیب را خدا می داند ولی ما هم باید حدسی بزنیم و پیش بینی کنیم که اگر خواستند احتکار کنند ما به منافع خودمان رسیده باشیم یعنی دولت سی کرور گرفته باشد و به اهالی هم یک منافعی رسیده باشد این بود علت مخالفت بنده.

رئیس‌الوزراء- آقایان مستحضر هستند مأموریتی که در بدو امر به دولت داده شد این بود که با یکی از کمپانی‌های آمریکائی راجع به اعطاء امتیاز نفت شمال داخل مذاکره شود البته اگر مجلس به دولت مأموریت می‌داد که از تمام ممالک اطلاعاتی تحصیل نموده و معادن نفت خود را به معرض مزایده بگذارد ممکن بود مشتری‌های دیگری پیدا کند ولی مأموریت دولت از طرف مجلس شورای ملی محدود بود یعنی فقط دولت اجازه داشت با کمپانی‌های آمریکائی مذاکره کند به همین جهت قریب یک سال دولت در آمریکا مشغول مذاکره بود و غیر از دو کمپانی که یکی استاندارد اویل و دیگری سینگلد باشد نتوانست کمپانی دیگری پیدا نماید و اینطور می‌فهمم که کمپانی دیگری در آمریکا داوطلب این امتیاز نیست بنابراین واگذاری امتیاز منحصر می‌شود به استاندارد یا سینگلد و چنانکه خاطر نمایندگان محترم مسبوق است این دو کمپانی پیشنهادهائی به دولت داده‌اند که به اطلاع آقایان رسیده است مسلم است دولت باید سعی کند منافع خودش را بیشتر تأمین کند لیکن بدیهی است کمپانی‌هایی هم که امتیاز را از دولت می‌گیرند منافع خود را منظور خواهند داشت. این امتیاز یک موضوع تجارتی است و البته هر کمپانی که برای استخراج نفت از مسافت بعیدی بیاید و مبالغ زیادی خرج کند و عملیاتی بنماید باید از سرمایه خود بهره مند شود باید دولت و صاحب امتیاز با یکدیگر توافق بکنند تا تراضی حاصل شود و بر روی یک حقوق معین برای دولت و فواید معلوم برای کمپانی امتیاز اعطا شود آقای ناطق محترم اشاره فرمودند به امتیاز چک اسلاو و ایراد فرمودند که چرا پیشنهاد دولت مزایدی را که در امتیازنامه چک اسلواک ملحوظ شده است متضمن نیست من در مقدمه بیانات خودم عرض کردم که امتیاز دولت به کمپانی‌های آمریک پیشنهاد کرده است ولی فقط دو کمپانی آمریکائی با دولت داخل مذاکره شدند که اگر نظر آقایان باشد در پیشنهاد کمپانی استاندارد هر جا ذکر استاندارد شده مخصوصاً تصریح شده است کمپانی استاندارد اویل نیوجرسی و آن کمپانی که از دولت چک اسلواک امتیاز گرفته است کمپانی استاندارد اویل نیویورک است حالا چرا امتیازی که به استاندارد اویل نیویورک داده شده است بهتر از این امتیاز است باید جهات و خصوصیات آنرا تحت نظر آورد آنچه من اطلاع دارم کمپانی استاندار نیویورک در اروپای مرکزی تأسیسات و امتیازات دارد و تأسیسات او به مملکت چک اسلواک نزدیک و به همین جهت قادر است یک فواید بیشتری به دولت چک اسلواک بدهد و منافع بیشتری هم برای خود تأمین نماید نکته دیگر که قابل توجه است این است که کمپانی استاندارد اویل نیویورک نه فقط امتیاز نفت را از دولت چک اسلواک گرفته است بلکه حق انحصار فروش و معامله نفت را در مملکت چک اسلواک داده شده است درست در نظر ندارم که در امتیاز استاندارد نیویورک این مطلب تصریح شده است یا نشده است...

نصرت‌الدوله- تصریح شده است.

رئیس‌الوزراء- ولی مطابق تحقیقاتی که از مطلعین کرده‌ام می دانم امتیاز فروش و معامله و حمل و نقل نفت در آن مملکت به کمپانی مزبور اعطا شده و به ملاحظه این انحصار و خصوصیات دیگر که اشاره کردم کمپانی استاندارد نیویورک شرایط بهتری را برای آن دولت قبول کرده است در هر حال آقایان تصدیق می‌فرمایند که این معامله دو طرفی است دولت باید سعی کند فواید خودش را بیشتر تأمین کند صاحب امتیاز هم البته حساب کار و صرفه تجارتی خود را منظور می‌کند اگر برای او فایده دارد قبول می‌کند و اگر دیدند تکالیف دولت برای آن‌ها ضرر دارد البته نمی‌شود آن‌ها را مجبور کرد که حتماً پیشنهادات دولت را قبول کنند این مسائل را که من عرض می‌کنم نتیجه مطالعاتی است که در این کار کرده‌ام و مخصوصاً از رئیس کل مالیه هم که جدیداً وارد شده است تحقیقاتی کرده‌ام. نظر به اینکه مشارالیه اوقاتی که در واشنگتن بوده در مسائل راجعه به نفت مطالعات کامل کرده و شاید کارهای نفت در ادارات دولتی به او رجوع می شده است به متخصص نفت معروف شده و وقتی که من پیشنهاد دولت را به او نشان دادم گفت خیلی خوب است ولی ملاحظات ذیل را به من خاطرنشان کرد. اولاً یک تغییراتی جزئی به نظرش رسیده بود که بنده در کمیسیون عرض می‌کنم و البته مورد توجه خواهد شد. ثانیاً اظهار نمود که موضوع امتیاز یک ربط مستقیم و کاملی با اصلاحات مالیه دارد. ثالثاً می‌گفت باید خیلی دقیق باشد که امتیاز را طوری ترتیب بدهید که کمپانی‌ها بتوانند قبول بکنند افسوس دارم که می‌فرمایند نفت شمال یک گنج خدادادی است که به رایگان از دست داده می‌شود. اولاً باید تصدیق کنید که گنج بودنش وقتی می‌شود که نفت کافی و به مقدار تجارتی ایران استخراج شود. ثانیاً معلوم نیست که این گنج خداداد در جاهای دیگر نباشد و هنوز معین نیست که معادن نفت ما پرمایه تر از معادن نفت سایر ممالک باشد و اطلاعات مختلفی که متخصصین و خبرگان معرفه‌الارض می‌دهند آنقدر قابل اعتماد نیست که مقتضی باشد فعلاً مورد مذاکره شود بر فرض که گنج خداداد باشد نظیر آن در سایر نقاط هم موجود است حالا ببینیم در آن نقاط به چه ترتیب دولت استفاده می‌کند مثلاً در آمریکا دولت حقی که از معادن نفت می‌گیرد چند قسم است حداقل آن صد پنج و حداکثر آن که ندرتاً دولت استفاده می‌کند صد بیست و پنج است باید دید چه خصوصیاتی سبب می‌شود که حق دولت را زیاد یا کم می‌کند فرض کنید در یک نقطه کمپانی امتیاز گرفته است و چاه حفر کرده و نفت را به مقدار تجارتی استخراج کرده است اگر کمپانی دیگر در همان خطوط نفت خیز و در همان زمین از دولت امتیاز بخواهد چون مسلم است نفت کافی استخراج می‌کند در آن جا دولت صدی دوازده و نیم حق می‌گیرد اگر فرض کنیم معادن نفت یک ناحیه را به کمپانی واگذار کرده‌اند و در مدت امتیاز خود نفت کافی استخراج کرده پس از انقضای مدت امتیاز مثلاً سی سال یا پنجاه سال نفت به همان حالت باقی بوده و تمام نشده است دولت وقتی آن معادن را به کمپانی دیگر می‌دهد چون نفت حاضر و موجود است و تأسیسات آن دایر است دولت صدی ۲۵ حق می‌گیرد باز برای مزید اطلاع آقایان عرض می‌کنم در کانادا مثلاً حق دولت به این ترتیب اخذ می‌شود در پنجسال اول بعد از استخراج که اقل صد و دو نیم و حد اکثر صد ۵ در پنج سال دوم حداقل صد ۵ و حداکثر صد ۱۰ و بعد از سال دهم از صد ده اضافه نمی‌شود همینطور در جاهای دیگر غالباً صد ۵ و صد ۱۰ است و صد ۲۵ آنچه من اطلاع دارم فقط در جاهائی است که نفت بیرون آمده و مدت امتیاز تمام شده است در خاتمه عرض می‌کنم حقی که برای دولت معین شده است حق کسی نیست در پیشنهاد دولت طریقه اخذ حق دولت به دو قسم پیش بینی شده است به این ترتیب که یا از عایدات خالص صد ۱۶ گرفته شود یا از عین نفت صد ۱۰ تا بعد از تصویب مجلس دولت مطالعات عمیق تری بوسیله متخصصین بکند و بین صد ۱۶ از عایدات خالص یا صد ۱۰ از عین نفت هر کدام برای دولت بیشتر مقرون به صرفه باشد آنرا اختیار نماید و اینکه می‌فرمایند وقتی این امتیاز به مجلس پیشنهاد می‌شد سرمایه‌های عمده به مملکت وارد می‌شود و برای مردم کار پیدا می‌شود و اهالی مملکت استفاده می‌کنند تصدیق می‌کنم که این مذاکرات غالباً می‌شد ولی هیچوقت گفته نشد که فوراً بعد از دادن امتیاز سرمایه‌ها وارد می‌شود و بلافاصله مردم بکار می‌افتند البته در یک چنین کار مهم و اساسی طول مدت لازم است ممکن است سه سال پنج سال وقت لازم داشته باشد البته نباید از طول مدت مأیوس شد و نباید گفت که چون این کار پس از چند سال شروع می‌شود باید به همین حال بماند و اقدامی در آن نشود اگر این عقیده را داشته باشیم مثل این است که هر وقت بخواهیم یک نقشه راه آهن طرح کنیم و سرمایه عمده برای این کار حاضر کرده باشیم همین قدر که متوجه بشویم که راه آهن برای ده سال بعد دایر می‌شود فوراً از یک چنین کار مهمی که مایه سعادت و آبادی مملکت است صرفنظر کنیم. اما راجع به مسئله ۶۰۰ هزار دلار باید عرض کنم که این مبلغ حداقل مخارجی است که برای عملیات اکتشافیه صرف می‌شود ممکن است در ظرف همان مدت برای حفر چاه و عملیات امتیاز بیشتر از این مبلغ خرج کنند ولی این یک نوع بود که ما خواستیم پیش بینی کرده باشیم که مخصوصاً اگر کمپانی آمد گفت عملیات اکتشافی کرده‌ایم و نفت پیدا نکرده‌ایم او را ملزم کرده باشیم که برای این کار ۶ هزار دلار در حداقل خرج کرده باشد.

(بعضی گفتند مذاکره کافی است)

مخبر- برای اینکه اشتباهی برای آقایان تولید نشود قبل از کافی نبودن مذاکرات باید توضیح بدهیم موضوع مذاکره در ماده (۷) است و ماده ۷ هم فقط راجع به سه سال اول و عملیات اکتشافیه خبرگان صاحب امتیاز است و هم ارتباطی به حفر چاه و عملیات مقدماتی ندارد تصور نمی‌کنم الزامی هم که برای حداقل مخارج پیش بینی شده بود برای این قسمت عملیات باشد چون ممکن است کمپانی بدون اینکه ۶۰۰ هزار دلار خرج کند مبلغی کمتر خرج کند و با دلیل برهان به شما ثابت کنند که در این جا نفت نیست آن قضایا که ما می‌خواستیم پیش بینی کرده باشیم یا باید پیش بینی کنیم از برای عملیات استخراج نفت است و در آن امتیاز استاندارد دوره ۷ سال را ایشان پیش بینی کرده بودند تا ده دوازده سال و در آن عملیات استخراج نفت باز یک مقدار عملیات اکتشافیه مخلوط بود به این ملاحظه حداقل معین شد در پیشنهاد دولت هم به این ترتیب پیشنهاد شده بود که حداقل مخارج از برای مرحله رد کردن امتیازات اگر در امتیاز چک و اسلاو مرحله دیگری از قبیل مرحله ماده (۷) که مدت ۳ سال را پیش بینی کرده است برای این است که در آن جا محتاج نیستند یک اقداماتی مقدمتاً برای معلوم نمودن وجود و عدم وجود نفت بنمایند. در آن جا وقتی امتیاز می‌دهند یا یک چاه هائی است که سابقاً در آن کار کرده‌اند یا یک نواحی است که در آن جاها چاه‌های دیگری هم هست که تقریباً مسلم است در آن نواحی نفت موجود می‌باشد در صورتی که ما این ۳ سال را مرحله تحقیقات اکتشافی و سطح‌الارضی قرار می‌دهیم نباید این‌ها را با هم مخلوط کرد.

رئیس- مذاکرات کافی است؟

(گفتند کافی است)

رئیس- بقیه مذاکرات راجع به امتیاز نفت می‌ماند برای جلسات بعد.

پیشنهاد آقای سلیمان میرزا هم قرائت می‌شود.

(به مضمون ذیل قرائت شد)

این بنده پیشنهاد می‌کند کمپانی در مدت ۳ سال اول عملیات خود لااقل مبلغ دو میلیون دلار پول آمریکا برای مزد عمله‌جات یا مصالح کار یا لوازم نقشه برداری مخارج خواهد نمود در صورتی که بعد از مدت ۳ سال عملیات اکتشافیه خبرگان صاحب امتیاز معلوم نمودند که نفت به مقدار کافی و قابل تجارت که مستلزم تعقیب عملیات باشد در ایالات و ولایات اربعه یافت نمی‌گردد. (سلیمان میرزا)

(مستشارالسلطنه لایحه راجع به استخدام مستر جونس را به مضمون ذیل قرائت نمودند)

در تعقیب قانون موضوعه جلسه ۲۰ سنبله ۱۳۰۱ نظر به اینکه از هشت نفر متخصصین آمریکائی که برای وزارت مالیه استخدام شده‌اند مستر کار که برای مأموریت ولایات انتخاب گردیده بود مستعفی و به جای مشارالیه مستر جونس با همان شرایط معین و از طرف وزارت امور خارجه اتازونی معرفی شده است لهذا پیشنهاد می‌کنم ماده واحده ذیل را که مشتمل بر تغییر و انتصاب مشارالیه است به فوریت تصویب فرمایند که اجازه استخدام شخص اخیرالذکر صادر شود. ماده واحده- مجلس شورای ملی تصویب می‌نماید به جای مستر کار که در قسمت هشتم از ماده اول قانون مورخه ۲۰ سنبله ۱۳۰۱ مذکور است مستر جونس تبعه آمریکائی با همان حقوق و شرایط مقرره در قانون فوق‌الذکر استخدام شود.

رئیس- تقاضای فوریت شده است. (بعضی گفتند مخالفی نیست)

رئیس- آقایانی که فوریت را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اکثر نمایندگان قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد. نسبت به این ماده واحده مخالفی نیست؟

(گفته شد خیر)

رئیس- نسبت به ماده واحده هم رأی می‌گیریم.

آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(عده کثیری از نمایندگان قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد. جلسه آتیه فردا ۳ ساعت و نیم به ظهر مانده دستور اولاً لایحه راجع به کنترات معلمین حقوق. ثانیاً لایحه راجع به امتیاز نفت.

آقای سلیمان میرزا (اجازه)

سلیمان میرزا- اگر آقایان فراموش نفرموده باشند از چندی قبل لایحه راجع به اعانه اهالی ارومیه در مجلس مطرح شد و بنده مخالفت کردم. آقای حاجی میرزا مرتضی هم حالا به بنده یادآوری می‌فرمایند ولی بنده هیچوقت فراموش نمی‌کنم و خیلی میل دارم آقایان هم فراموش نفرمایند به آنچه بنده مخالفت کردم که باز هم تکرار می‌کنم راجع به یک توضیح واضحاتی است که اداره مالیه ترتیبش منظم نیست در تهران که تحت نظر دولت و مجلس شورای ملی هرج و مرجش بر هیچکس پوشیده نیست ترتیب تقسیم وجوهاتش بر همه معلوم است بنابراین معلوم نیست این شعبه اداره مالیه در وسط خانه‌های خراب بدبخت اهالی ارومیه و ساوجبلاغ چطور به حال فقرا می‌رسند و تقسیم می‌کنند آن را بنده نمی دانم. به این جهت بنده مخالف بودم و باز تا آن ترتیب هست مخالفم و در حالی که کاملاً موافقم آن پول به اهالی بدبخت ارومیه که الآن در زیر برف هستند هر چه زودتر برسد ولی کاملاً مخالف هستم که ما به نظر خیری که به دیگران می‌خواهد برسد پول تصویب کنیم و به دشمنان آن اشخاص فقیر برسد بنده با ترتیب تقسیم و اجرای آن مخالف بودم و بایستی یک ترتیب اجرائی برای آن قانون معین کنیم که حقیقتاً حق به صاحب حق برسد و به نام فقرا و بدبختان ستم دیده ارومیه املاک جدیدی خریده نشود البته همه خوب اند اما سوء ظن هم هست شاید یک آدم بدی برای تقسیم مأمور شود در جامعه خوب و بد هست باید قانون را طوری نوشت که اگر هم آدم بدی مأمور شد نتواند سوءاستفاده کند مخصوصاً بنده مخالفت کردم که بایستی در موقع تقسیم معین شود از اشخاصی که به آن‌ها پول می‌دهند رهنیه بگیرند که تحجیر شود و صاحبان ملک نتوانند بفروشند من این را یکی از نواقص این قانون می دانم و اگر در آن لایحه درست دقت بفرمائید این نقص دیده می‌شود مثلاً بقال و عطار و عمله و حمال که ملک ندارند باید از گرسنگی بمیرند چون مالکین نیستند و فقط این کمک به صاحبان ملک می‌رسد بنده لایحه را درست خواندم می‌نویسد این پول به مالکین که قادر به اصلاح ملک خود نیستند داده می‌شود و جنس هم تنزل داده می‌شود که ممکن است مالک در سال آینده به اسم نبرد از رعایای بیچاره بگیرد در هر حال این توضیحات بنده بود و در ضمن می‌خواستم عرض کنم مقصود ما این نبود که برود در یک چاهی دفن شود.

محمد هاشم میرزا- به کمیسیون ارومیه نرفته است

سلیمان میرزا- بنده هم سرکار والا عرض کردم ارومیه و بیشتر از یک هفته است به کمیسیون ارومیه نرفته است که شاهزاده محمد هاشم میرزا هم عضوش نیستند در هر حال کمیسیون‌های مربوط که کمیسیون ارومیه هم جزو آن است بایستی برود این لایحه را زودتر تمام کنند و بنده می‌خواستم استدعا کنم که یک مطالعه برای رفع نواقص آن هم در آن لایحه بفرمایند و اگر اجازه بفرمایند پیشنهادات خودم را عرض کنم که نواقص آن را طوری رفع کنند که آنچه از صندوق فقیر این مملکت به فقرا می‌دهیم که از سختی و گرسنگی تلف نشوند به آن‌ها برسد و یقین دارم که نظریه تمام آقایان این است که این پول به صاحبان واقعی و فقرات و مستخدمین برسد.

رئیس- آقای حائری‌زاده (اجازه)

حائری‌زاده- بنده راجع به دستور عرض دارم. راجع به مالیات سرشماری مدتی است طرح قانون از طرف ۵۰ شصت نفر از نمایندگان پیشنهاد شده که ملغی شود و نمی دانم این مسئله در کدام کمیسیون مانده که به مجلس نیامده است خوب است جزء دستور جلسه آتیه قرار دهند و صحبتی هم در آن نخواهد شد در ظرف دو دقیقه دو کلمه به دولت نوشته می‌شود آن را لغو کنند.

رئیس- آقای نجات (اجازه)

میرزا محمد نجات- بنده راجع به اوقات مجلس عرض دارم حضرت ریاست...

رئیس- عده برای مذاکره کافی نیست.

نجات- پس در جلسه فردا عرض می‌کنم.

(مجلس یک ربع ساعت بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس- مؤتمن‌الملک