مذاکرات مجلس شورای ملی ۶ مهر ۱۳۳۳ نشست ۴۶

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هجدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری هجدهم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی ۶ مهر ۱۳۳۳ نشست ۴۶

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیون‌ها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهی‌های رسمی و قانونی

شماره

شنبه ماه ۱۳۳۴

سال یازدهم

شماره مسلسل

دوره هجدهم مجلس شورای ملی

مذاکرات مجلس شورای ملی

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ‏۱۸

جلسه: ۴۶

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سه‌شنبه ششم مهر ماه ۱۳۳۳.

فهرست مطالب:

۱- تصویب صورت مجلس.

۲- بیانات قبل از دستور آقایان- درخشش و خلعتبری.

۳- اجرای مراسم تحلیف از طرف آقایان- امیر تیمور و بهرام سهرابیان.

۴- بیانات آقای وزیر اقتصاد ملی راجع به انتقال دانشکده نفت به آبادان.

۵- طرح گزارش کمیسیون استخدام راجع به بازگشت کسانی که در دولت سابق بازنشسته شده‌اند به خدمت.

۶- تعیین موقع و دستور جلسه بعد، ختم جلسه.

مجلس دو ساعت و یک ربع قبل از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.

۱- تصویب صورت مجلس

رئیس- صورت غائبین جلسه پیش قرائت می‌شود. (به شرح زیر قرائت شد).

غائبین با اجازه، آقایان- حشمتی، دکتر سید امامی، بیات ماکو، جلیلی، شفیعی، خاکباز، بهادری، ابراهیمی، شادلو،، معین‌زاده، محمود افشار، مسحمودی، صفاری، اورنگ، پیراسته، عبدالرحمن فرامرزی. غائبین بی‌اجازه، آقایان- اریه، تربتی، کدیور، مهندس اردبیلی، سالار بهزادی، فرید اراکی، سلطان العلما، داراب.

دیرآمدگان و زودرفتگان با اجازه، آقایان- بزرگ‌نیا ۴۵ دقیقه، موسوی ۲ ساعت، سلطانی ۲ ساعت.

رئیس- نسبت به صورت مجلس اعتراضی نیست؟ آقای معین.

معین‌زاده- بنده را غایب نوشته بودند خواستم عرض کنم که بنده تقاضای اجازه کرده‌ام.

رئیس- اصلاح می‌شود.

صدرزاده- در بیانات بنده یک کلمه اشتباه است اصلاح می‌کنم می‌دهم به تندنویسی.

رئیس- اصلاح می‌شود، دیگر نظری نیست؟ (گفته شد- خیر) صورت مجلس قبل تصویب شد.

۲- بیانات قبل از دستور آقایان- درخشش و خلعتبری

رئیس- سه نفر از آقایان تقاضای نطق قبل از دستور کرده‌اند، آقای درخشش.

درخشش- سرمایه اصلی هر مملکتی نیروی بازوی جوانان آن مملکت است و قدرت عقلانی جوانان آن مملکت است زمین، آب، معادن نفت و منابع طبیعیش به هیچ وجه مستقلاً نمی‌توانند وسایل سعادت یک ملتی را فراهم بکنند، ملت‌هایی که به آموزش جوانان خود توجه کرده‌اند و انرژی جوان‌های خودشان را به راه راست و به نفع مملکت به کار انداخته‌اند، آن ملت توانسته‌اند کوی سبقت را در جهان بریابند، مثالی بنده عرض می‌کنم، آلمان شکست خورد که بمب و بمباران آن را با خاک یکسان کرد پس از مدت قلیلی دوباره حیات سیاسی و اقتصادی خودش را به دست آورد و توانست بازار صنعتی خودش را در جهان دوباره به دست بیاورد و علاوه بر آن بر روی خرابی بمباران شده توانست یک شهر نوی و یک مملکت نوی بنا کند به چه دلیل تواست آلمان در مدت قلیلی چنین کاری بکند؟ فقط از این لحاظ بود که آلمان نمرده بود و جوان‌هایی که در آلمان بودند آن جوان‌ها نمرده بودند و استعدادهای آنها باز به راه مستقیم و برای استفاده در مملکت به کار برده شد و مجدداً آلمان زنده شد (سنندجی- هدایت افراد ۸۰ ساله و ۹۰ ساله هم بود) بنابراین یک ملتی وقتی زنده است که انرژی و استعداد جوان را به راه راست هدایت کند و از آن انرژی به نفع مملکت بهره‌برداری کند، در غیر این صورت یک مملکت غیر ممکن است بتواند روی خوش ببیند اگر چه دارای هزاران منبع زیرزمینی و ثروت سرشار باشد و همین طور برای مثال ژاپن را می مثال بزنم، ژاپن هم که بمباران شده بود و با خاک یکسان شده بود در اندک مدتی توانست حیات سیاسی و اقتصادی خودش را مجدداً به دست بیاورد اما در ایران ملاحظه بفرمایید که گر احیاناً (صارمی- اینها در اثر نظر خارجی‌ها بود) اما در ایران ملاحظه می‌فرمایید که اگر احیاناً از شهریور به این طرف یک پلی خراب شده است نتوانسته‌ایم مجدداً آن پل خراب شده را بنا کنیم مجدداً نتوانسته خرابیهی حاصله را آباد کنیم، علت این موضوع چیست؟ علتش این است که ما در اینجا از نیروهای جوان نخواسته‌ایم استفاده کنیم، نیروی جوان‌ها بعضی مواقع به ضرر مملکت کار می‌کرد یعنی همان افرادی که در حزب توده جمع شده بودند، اینها نیروی‌شان صرف خرابی مملکت شد، یک عده دیگر هم نیروی‌شان هدر رفته واز بین رفته و استفاده نشده (عبدالصاحب صفایی- احسنت) پس اگر ما به این نکته اساسی توجه کنیم موضوع امنیت اجتماعی، موضوع عدالت اجتماعی و موضوع مبارزه با فساد، اینها یک افسانه‌هایی بیش نیستند، بایستی پایه و اساس مملکت را بر روی این بگذاریم که از انرژی جوان‌ها به نفع مملکت استفاده کنیم، ولی متأسفانه کمتر توجه به این موضوع می‌شود و حتی هیچ توجهی نمی‌شود، عرض کردم یک قسمت از این انرژی‌ها به ضرر مملکت به دست سران خائن حزب توده هدر رفت و هنوز هم دارد هدر می‌رود (صحیح است) ببینیم علت این که حزب توده ظهور کرد و نفوذ پیدا کرد و هنوز هم به خیانتش ادامه می‌دهد چیست، علت این در درجه اول فساد دستگاه منحطی است که عواملی کوشش می همواره این دستگاه منحط را با وضع فعلی حفظ و حراست کند در درجه اول فساد دستگاه است که فساد دستگاه عدم رضایت تولید می و عدم رضایت پله اول گول خوردن به سمت حزب توده است، قسمت دوم نبودن احزاب در این مملکت است که با یک ایده‌ئولوژی صحیحی مجهز باشند (تیمورتاش- یک داغ دل بس است برای قبیله‌ای) شما اگر می‌بینید در ممالک غربی حزب کمونیست این‌طور که باید مخصوصاً در انگلستان نفوذ پیدا کند، برای این است که در مملکت‌شان حزب کارگری وجود دارد که مردم تمایلات خودشان را در آن حزب می‌توانند پیدا کنند، ولی در این مملکت که احزابی وجود ندارد و اگر احزابی هم باشد تصنعی است به هیچ وجه افرادی و مردمی که ناراضی شدند از دستگاه جایی برای خودشان پیدا نمی‌کنند، چون جایی را پیدا نمی‌کنند ناچار گول حزب توده را می‌خورند و داخل حزب توده می‌شوند (شوشتری- چرا؟) عرض کردم برای عدم رضایت (شوشتری- عدم رضایت دلیل نیست) عرض کردم دستگاه و محیط فاسد و عدم رضایت و در درجه دوم نبودن حزب برای مبارزه با حزب توده (بزرگ‌نیا- باید کار پیدا کرد) دولت عملیاتی انجام می‌دهد برای مبارزه با عملیات حزب توده این عملیات لازم است ولی کافی نیست (صحیح است) عمل دولت برای از بین بردن حزب توده مثل این می‌ماند که در این اطاق حشره باشد و دولت بیاید یک مقدار از آن حشرات را بگیرد و بکشد ولی رشد حشره از بین نرفته بنابراین بایستی عمل بکنیم کاری انجام بدهیم که به طور کلی حزب توده ریشه‌اش از بین برود نه این که فقط و فقط آنها را بگیریم و زندانی کنیم البته گرفتن و زندانی کردن لازم است ولی کافی نیست و برای این که بتوانیم موفقیت حاصل کنیم همان طوری که عرض کردم بایستی یک رفرم اجتماعی و اصلاحات در این مملکت بشود ثانیاً روزنامه‌ها و احزاب و دسته‌جاتی که ملی هستند و به هیچ طرف تمایلی ندارند علاوه بر این که نباید جلوی آنها را بگیریم باید به تمام معنی آنها را آزاد بگذاریم تا این که علاوه بر دولت مردم هم خودشان مبارزه کنند (پورسرتیپ- کاملاً صحیح است) ما در فرهنگ برای مبارزه با حزب توده از چند سال قبل به این طرف اقداماتی کردیم که این اقدامات مثمر ثمر شد و علتش هم این بود که در درجه اول کاری کردیم توده‌ای‌ها را از دستگاه فرهنگی خودمان جامعه لیسانسیه‌ها اخراج کردیم به دلیل این که بعضی‌ها اشتباه می‌کنند خیال می‌کنند اگر احیاناً از حزب توده در جمعیت‌شان سیاهی لشکر باشد می‌توانند از قدرت آنها استفاده کنند و این بزرگ‌ترین اشتباه است به دلیل این که اگر ۳ نفر یا پنج نفر از افراد حزب توده در یک جمعیت صد نفری باشد آن ۹۵ نفر دیگر راهم تابع خودشان می‌کنند (شوشتری- چرا؟) بنابراین در درجه اول باید کوشش کرد که در هر محیطی حزب توده بخواهد فعالیت کند اینها را ایزوله کرد اینها را خارج کرد از آن محیط، جدای‌شان کرد که نتوانند بفریبند اجتماع را. قسمت دوم کاری که کردیم با نشر روزنامه مهرگان و مجلات و بیانیه‌ها ثابت کردیم که حزب توده دلسوز به حال طبقه معلم نیست بلکه از محرومیت معلمین به نفع یک دولت بیگانه استفاده می‌کند این را ما عملاً ثابت کردیم در این باره فعالیت‌هایی که چند سال پیش کردیم و یکی از علل پیدا کردن راه بنده که در خدمت آقایان هستم فقط به خاطر این بود که در مبارزات مستدل و منطقی که ما کردیم توانستیم تا اندازه‌ای نفوذ آنها را در فرهنگ بکاهیم و همین عمل باعث شد که بنده بتوانم بین طبقه فرهنگیان و توده مردم نفوذی پیدا کنم و بتوانم در این مجلس راه پیدا کنم یعنی نقطه مثبتی که در بنده بود همین بود این را می‌خواستم به سمع دوستان محترم برسانم از لحاظ دفاع از خودم نیست چون احتیاج به دفاع ندارم بلکه از لحاظ جریاناتی است که اخیراً در بعضی از ورق پاره‌هایی به نام روزنامه به نام اینجانب منتشر می‌کنند و چندین بار به مقامات انتظامی مراجعه کردم و خواهش کردم که از نشر این گونه اعلانات و آگهی‌ها جلوگیری شود چون نکرده‌اند تصور می‌کنم در این قسمت دستگاه‌های انتظامی خودش دست داشته باشد به دلیل این که وقتی یک بیانیه‌ای جعلی از طرف یک حزبی منتشر می‌شود دو حال دارد، یا باید جلوگیری کند وقتی حاضر نمی‌شوند ثابت کنند و نه جلو را می‌گیرند معلوم می‌شود خودشان دست دارند (شوشتری- چرا به دادگستری شکایت نمی‌کنید؟) کدام قاضی هست که جرأت بکند به نفع بنده رأی بدهد مگر می‌خواهد برود فلک الافلاک که به نفع بنده رأی بدهد؟ (شوشتری- خوب این یک حرفی است که مخالف صحبت کنید) بنده برای نمونه چند تا روزنامه مهرگان آورده‌ام اینجا. ما در آن موقعی با حزب توده مبارزه کردیم که عده‌ای از رجال این مملکت عضو کمیته صلح بودند و در اجتماعات شرکت می‌کردند، رژه می‌دیدند به این کار افتخار می‌کردند ولی در آن موقع ما با حزب توده مبارزه کردیم (صحیح است) و الا مبارزه با حزب توده الان مد شده هر کس می‌گوید ما مبارزه می‌کنیم با حزب توده (صحیح است) در شرایط سختی که دولت با نفوذ حزب توده موافق بوده ما مبارزه کردیم و ۱۴ ماه منتظر خدمت شدیم و نزدیک بود مشمول قانون امنیت اجتماعی بشویم این اوراق جعلی که منتشر می‌کنند این به نفع حزب توده تمام می‌شود و نبایستی این کار را بکنند بنده مدارکی دارم مدارکم روزنامه مهرگان است که مدت پنج سال مرتباً در این مملکت منتشر می‌شد و اکنون هم مدت سه ماه است با داشتن امتیاز فعالیت می‌کنم من یک نماینده مجلس هستم تقاضا می تمنی می‌کنم که آقا بگذارید روزنامه من منتشر شود واجازه نداده‌اند این اجازه را حق ندارند ندهند باید بدهند من طبق قانون مطبوعات حق دارم روزنامه منتشر کنم منتهی وقتی به مطبعه مراجعه می مطبعه می‌گوید اسم شما جزو لیست روزنامه نیست به چه مناسبت؟ مگر من شماره اول روزنامه‌ام را منتشر کرده‌ام اگر خلاف واقع نوشتم توقیف کنید و اما روزنامه‏‌های مهرگان را که بنده آورده‌ام اینجا فقط به خواندن تیترهای آن قناعت می‌کنم یک مقدار کمی آورده‌ام- این نامه محرمانه وزیر فرهنگ درباره دفاع از یکی از اعضای حزب توده است عرض کردم که ما معلمین توده‌ای را از جامعه خودمان اخراج کردیم وقتی آنها را اخراج کردیم اینها رفتند یک اتحادیه‌ای ساختند که حزب توده از آنها پشتیبانی می‌کرد و وزیر وقت از آنها دفاع می‌کرد و نامه محرمانه‌ای نوشت و ما کارت عضویت یکی از این افراد را به دست آوردیم و چاپ کردیم که آقا این عضو حزب توده است او نامه محرمانه‌ای می‌نویسد که خیر عضو حزب توده نیست و آنها اخلالگر هستند نامه‌اش اینجاست.

رئیس- آقای درخشش وقت شما تمام شد.

درخشش- نیم ساعت وقت می‌خواهم.

رئیس- آقای عبدالصاحب صفایی وقت خودشان را به شما داده‌اند اول این را استفاده کنید بعد.

پورسرتیپ- اول از آقای صفایی تشکر کن.

درخشش- البته تشکر می‌کنم.

عرض کنم یک مقاله دیگری است که نوشته شده حزب توده آزادی عمل کافی دارد، در دوره مصدق نوشته‌ایم تاریخش ۷ مهر ۳۱ است دنباله‌روهای حزب توده هنوز از شکست مفتضحانه سال پیش عبرت نگرفته‌اند مقاله مفصلی است افرادی که ما می‌رفتیم پیش آن افراد مراجعه می‌کردیم از اولیای دولت و می‌گفتیم آنها افراد حزب توده هستند جلوگیری کنید آنها می‌گفتند ما بی‌طرف هستیم مقاله‌ای نوشته شخصیت‌های بی‌شخصیت نوشتیم که بی‌طرفی یعنی چه یک دسته خائن و وطن‌فروش در یک سمت و یک دسته ملی وطنی در یک سمت، شما به چه مناسبت ما را در کفه ترازو مقابل آنها قرار می در صورتی که عملاً به آنها کمک می‌شد در مقاله دیگری نوشتیم ما در این مقاله نقشه خائنانه‌ای که باند فاسد فرهنگ با کمک افراد حزب توده به منظور از بین بردن جامعه ما از چند ماه قبل طرح کرده‌اند برای فرهنگیان شرافتمند و ملت ایران فاش می‌کنیم. در آن موقع متأسفانه عده‌ای از رجال مملکت ما همه رنگ روز را به خودشان گرفته بودند زمان دکتر کشاورز با او همکاری می‌کردند زمان نهضت ملی بودند و همکاری می‌کردند این موقع هم همکاری می‌کنند (صحیح است) تمام بدبختی‌های مملکت مال این دسته از رجال پوسیده و فاسد است (صحیح است) در آن موقع هم عده‌ای بودند که دارای همین خاصیت بودند به آنها نوشتم که شما با آنها همکاری می‌کنید و نام آنها را بردیم و مدارکی ارائه دادیم (شوشتری- اسم آقای دکتر شایگان را هم بردید؟) بله اینجا نوشتیم چند کلمه با سران خائن حزب توده آنهایی که دشنام می‌دادند نوشتیم ما زیر بار شما نمی‌رویم و شما را در اجتماع معلمین راه نمی‌دهیم زیرا آنها یک سال است که دم از وحدت می‌زدند ما نوشتیم که ما وحدت کامل داریم شما مردم خائن را بیرون کردیم مقاله دیگری نوشتیم که دو جناح هستند مخالف ما. دو جناح هستند هم هیئت حاکمه منحط و هم حزب توده خائن که هر دو دسته با هم همکاری دارند برای چه؟ برای این که هر دو دسته موفقیت خودشان را در شکست ملت می‌دانند (پورسرتیپ- مکمل هم هستند) بله آقا مکمل هم هستند بخش‌نامه‌ای به شهرستان‌ها حزب توده داده که دو دستگی بین ما وجود دارد و کوشش کنید که وحدت به وجود بیاید بخش‌نامه‌ای کردیم به شهرستان‌ها نوشتیم «اخیراً عده معدود از لیسانسه‌های عضو حزب توده که بر اثر اعمال نظریات سیاسی و حزبی که از جامعه طرد و اخراج شده چون تشبثات آنها برای دخول مجدد در جامعه منتج به نتیجه نشده سعی می که ذهن اعضای جامعه را در شهرستان‌ها مشوب و ذیل عنوان ظاهر فریب (تقاضای وحدت) بار دیگر جامعه صنفی ما را ملعبه اغراض سیاسی خود قرار دهند. ما برای آخرین بار به اطلاع عموم لیسانسیه‌های دانشسرای عالی مخصوصاً رفقای شهرستان‌ها می‌رسانیم که در جامعه لیسانسیه‌های دانشسرای عالی افتراقی رخ نداده تا ایجاب نفاق و وحدتی کند و نیز رفقای شهرستان را متذکر می‌سازیم که اعضای حزب توده به صلاحدید هیئت مدیره و اکثریت قاطع لیسانسیه از جامعه اخراج و مادام که مجری کورکورانه دستورات یک حزب سیاسی هستند در جامعه ما راه نخواهند داشت» بعداً جلسه‌ای تشکیل دادیم که در آن جلسه نزدیک بود پانصد نفر از بهترین فرزندان این مملکت یعنی لیسانسیه‌های دانشسرای عالی به قتل برسند در دانشسرای عالی جلسه‌ای تشکیل دادیم دو هزار نفر کارگران حزب توده از در پشت وارد دانشسرای عالی شده و با حملات شدیدی با مشت و لگد شروع کردند به معلمین حمله کردن که در آن موقع بیانیه‌ای منتشر کردیم و بر علیه شهربانی آن موقع که جلوگیری نکرد اعلام جرم کردیم در یک همچو موقعی ما فعالیت می‌کردیم آن موقعی که افراد حزب توده آزاد بودند و در این مملکت هر کاری که می‌خواستند می (شوشتری- پس آن جامعه لیسانسیه دیگر کی هستند؟) الان بنده عرض می‌کنم جناب آقای شوشتری، بنده بیش از این نمی‌خوانم چون روزنامه زیاد است و از وقتم می‌خواهم حداکثر استفاده را بکنم اینها (چند ورقه را نشان دادند) مطالبی است که روزنامه‌ای به نام فرهنگیان ایران ارگان حزب توده منتشر می‌کرده چون

مطالب برعلیه من خیلی زننده است بنده آن را نمی‌خوانم ولی مطلب دیگری در روزنامه به سوی آینده در شماره ۳۹۳ چهارشنبه ۲۴ مهر ۱۳۳۰ نوشته است «درخشش و دار و دسته آدم‌کشان با پشتیبانی وزارت فرهنگ در دبیرستان‌ها آشوب و اغتشاش می‌کنند» چه کردیم ما یک رئیس دبیرستانی توده بود تمام شاگردانش را توده‌ای می‌کرد به دولت التیماتوم دادیم که باید این رئیس دبیرستان توده‌ای را بردارید بر نداشت خودمان رفتیم دست رئیس دبیرستان را گرفتیم و بیرون کردیم (کاشانی- کار حسابی کردید) همین‌طور مقالات زیادی در روزنامه به سوی آینده و راهنمای ملت و روزنامه‌های دیگر توده وجود داشت و اما ما علاوه بر مبارزات فرهنگی مبارزات اجتماعی زیادی هم در روزنامه‌ها کرده‌ایم موقعی بود که یک عده از رجال مملکت صلح طلب شده بودند و در آنجا فعالیت می‌کردند و حزب توده در روزنامه‌هایش پیشنهاد کرد که بودجه وزارت جنگ را باید کم کرد چه مناسبت بودجه وزارت جنگ باید زیاد شود مقاله‌ای ما نوشتیم، نوشتیم «حفظ صلح را با تقویت دفاع ملی خویش تضمین کنید» نوشتیم این دکانداران صلح این حرف مزخرف را می‌زنند ما احتیاج به آرتش قوی داریم و چون خار راه حزب توده ارتش است می‌خواهد کاری بکند که بودجه ارتش کم بشود و ما معتقدیم که بودجه ارتش دو برابر باشد (غضنفری- خیلی خیلی به جاست) اگر خاطرتان باشد دادگستری سران حزب توده را تبرئه کرد که سر و صدایی بلند شد بر علیه تبرئه سران حزب توده، ما مقاله‌ای نوشتیم مسئله تبرئه سران حزب توده را موجب تضعیف دولت شمردیم نوشتیم به چه مناسبت سران حزب توده را تبرئه کردید و نوشتیم که سران حزب توده را به نام مرام و مسلک نباید تعقیب کرد بلکه به نام جاسوس باید تعقیب کرد البته افرادی که دارای یک فکر صحیح و یک ایده‌ئولوژی صحیح هستند بایستی اگر خطایی کرده باشند از لحاظ یک فکر غلط تعقیب‌شان کرد. اما افراد حزب توده را به نام جاسوس باید تعقیب کرد این مطالبی است که ما نوشتیم به مناسبتی که دادگستری افراد حزب توده را تبرئه کرده بود و اما با تمام مبارزاتی که ما کردیم و افتخارمان این است که از این به بعد هم ادامه خواهم داد و برعکس آن مردمی که به خاطر یک سویس ملک‌شان از ترس این که ملک‌شان از بین برود با حزب توده مبارزه می من که در این مملکت یک وجب زمین ندارم تا دم مرگم افتخار مبارزه با حزب توده را دارم (احسنت) و از این اوراق جعلی و مهمل و مزخرف که منتشر می‌کنند برای این که یک نماینده مجلس آزادی عمل نداشته باشد و نتواند در پشت این تریبون حقایق را بگوید من عقیده‌ای دارم، عقیده را باید بگویم و با نشر این اوراق اگر بخواهند جلوی عقیده‌ام را بگیرند اینها به هیچ وجه در من مؤثر نیست تا آخرین نفس با حزب توده مبارزه می‌کنم (صحیح است) (میراشرافی- حزب منحله توده بفرمایید) بله حزب منحله توده. حزب خائن توده چون اعتقاد دارم که خدای نخواسته اگر احیاناً روزی روزگاری نه در این کشور در هر کشوری کوچک‌ترین تسلطی پیدا بکند فاتحه آن کشور را باید خواند (صحیح است) هر فرد ایرانی و هر فرد شرافتمند با تمام قوا و با تمام کوشش خود باید با این حزب خائن مبارزه بکند (احسنت) بخشنامه‌هایی کردند که خیلی خنده‌دار است مثلاً حزب توده بخش‌نامه می‌کند که شما بروید حافظ آقای درخشش باشید و ما به شما پول می‌دهیم یکیش این است و یا مثلاً حزب توده بخش‌نامه می‌کند، البته جعلی است که در بعضی از ورق پاره‌ها منتشر می‌کنند، که برود مدارکی به آقای درخشش در کلوپ مهرگان بدهید آخر اگر حزب توده می‌خواهد مدارکی به من بدهد نمی‌آید که در کلوپ مهرگان بدهد (شوشتری- آقا این اوراق را کسی نمی‌خواند) جناب آقای شوشتری آنهایی که با این اسلحه می‌خواهند علیه من قیام بکنند بنده خلع سلاح‌شان می بکنم نظر من این است (صحیح است) از دو سال و نیم پیش به این طرف یک کلوپی باز کردیم برای اجتماع معلمین بدون گرفتن دیناری کمک از هیچ دستگاهی فقط با حق عضویت از معلمین. در این کلوپ ما چه می؟ معلمین جمع می‌شوند آنجا مطالعه می‌کنند کتاب می‌خوانند مسائل علم و هنر در دسترس‌شان می‌گذاریم چندین بار نمایشگاه نقاشی و عکاسی که به دست و کس بود به دست خانه فرهنگ شوروی بود ما در آنجا عمل کردیم با دست خودمان مبالغ زیادی به هنرمندان پول دادیم این کلوپ که کلوپ مهرگان است و در مملکت ایران بنده ادعا می‌کنم منحصر به فرد است و کلوپ دوم ملی نمی‌توانید شما گیر بیاورید مگر انجمن‌های خارجی که در این مملکت باز شده‌اند چون مرتباً بر علیه این کلوپ اقدام می‌کنند که یک کلوپ هنری در این مملکت بسته شود بسیار خوب ما این کلوپ هنری‏ را می‌بندیم بروید جایش شش شیره‌کشخانه باز کنید ما می‌بندیم برود جای این کلوپ نظیر کلوپ‌هایی که عده‌ای از رجال ما هستند و آنجا جمع‌اند و قماربازی می‌کنند باز کنید (صدقی- هر که گفته غلط کرده) (میراشرافی- قمارخانه کجا است) عرض می‌کنم دو هفته پیش از فرمانداری نظامی تقاضا کردیم جناب آقای دکتر جزایری جنابعالی شاهد هستید (دکتر جزایری- بله) تقاضا کردیم که به ما اجازه بدهند بیاییم در باشگاه هیئت مدیره خودمان را تعیین بکنیم و آنجا بگوییم که ما در این یک سال چند جلد کتاب منتشر کردیم چند نفر هنرمند تشویق کردیم این کار را کردیم اجازه کتبی به ما دادند به کلانتری هم نوشتند که ما اجازه داریم آقایان جمع شدند ساعت ۶ بعدازظهر لااقل هزار نفر از رؤسای دبیرستان‌ها و بهترین فرزندان این مملکت لیسانسیه‌های دانشسرای عالی آمدند برای آنجا آقایان دم باشگاه تعداد زیادی سرباز و پاسبان گذاشتند و مانع شدند از ورود آقایان. آیا این عدم رضایت نیست؟ ما اگر احیاناً یک همچو جامعه‌ای تشکیل داده‌ایم برای مبارزه با حزب توده ما این مبارزه را ول کنیم معلمین را مأیوس کنیم که لااقل ۵۰ درصد آنها بروند مجدداً به حزب توده متوسل بشوند شش سال زحمت را جمع کنیم برای چه این کار را می‌کنند؟ برای این که من از دولت در مجلس انتقاد نکنم آیا این است رسم مملکت‌داری (عمیدی نوری- جامعه لیسانسیه‌ها تشکیل شده پس آقای معرفت چه می‌گوید؟) بله حالا عرض می آقای معرفت چه می شما که ۱۵ من سند مالکیت دارید توی این مملکت چه می‌خواهید؟ هزار رنگ هم که شده‌اید) عمیدی نوری- مزخرف چرا می‌گویی؟) عرض می‌کنم آقا (عمیدی نوری- شما می‌گویید جامعه لیسانسیه‌ها نیست من می‌گویم تشکیل شده است) (عمیدی نوری- برای مملکت است) نگذاشتند ما جلسه تشکیل بدهیم تمنا می من از جناب ریاست مجلس تقاضا می در این کار دخالت بفرمایند بنده آقایان نمایندگان را ول نمی‌کنم باید این کار حل شود برای چه اجازه کتبی می و بعد جلوگیری می‌کنند بعد از مدتی آمدم تلفن کردم که چرا نمی‌گذارید گفتند آقا این جلسه را بگذارید برای چهار روز دیگر گفتم آقا این جلسه را اگر بگذاریم برای ۴ روز دیگر این درست درنمی‌آید برای این که ما دعوت کرده‌ایم چرا یک روز زودتر ما را خبر نکردید، آن روز این جلسه تشکیل نشد آن افراد به حال یأس و ناامیدی رفتند سه روز بعد دیدیم چهار تا شاگرد مدرسه را جمع کردند در توی یک مدرسه و دولت می‌خواهد یک جامعه تشکیل می‌دهد آخر شما این همه سندیکا تشکیل ندهید توانستید؟ چرا جلوی مجامع طبیعی را می‌گیرید بگذارید ما هم مفید باشیم سندیکای کارگری خواستید درست کنید نتوانستید چه طور جلوی این افراد تحصیل کرده را می بگیرید این که درست درنمی‌آید.

رئیس- آقای درخشش وقت شما تمام شده.

درخشش- بنده یک ربع دیگر تقاضای وقت می‌کنم آقایان هم اظهار لطف می‌کنند.

رئیس- آقایانی که با یک ربع ادامه صحبت آقای درخشش موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد، بفرمایید.

درخشش- تشکر می‌کنم و اما راجع بین جامعه فعلی که ساخته‌اند بنده پری‌روز از آقای وزیر فرهنگ که نماینده رسمی دولت است آقایان هم می‌توانند سئوال کنند پرسیدم آقای وزیر فرهنگ این جریان چیست گفتند که ما بازرس به آنجا فرستادیم چون یک عده شاگرد مدرسه جمع شده بودند بنابراین ترتیب اثر ندادیم این آقای وزیر فرهنگ است هر کدام از آقایان نمایندگان می‌توانند سئوال کنند و اما این اشخاصی که می‌خواهند جامعه جعل کنند و بسازند اقلاً بیایند اساسنامه جامعه را نگاه کنند برای این که اساسنامه جامعه حد نصابش حداکثر ۷ نفر و حداقل ۴ نفر است سه نفر نمی‌تواند هیئت مدیره باشد و یک نفر چه طور می‌تواند بشود هیچ کدام از این لیسانسیه حاضر نشدند در این کار شرکت کنند این کار هم نمی مگر این که از فردا بروند و تمام معلمین را تهدید کنند که اگر احیاناً این ورقه را بر علیه ما امضا نکردید ما شما را منتظر خدمت می‌کنیم مگر این کار را بکنید و الا بفرمایید جلسه را تشکیل بدهید چند نفر از آقایان تشریف بیاورند از اینجا ببینید اوضاع از چه قرار است صحبت آقای وزیر فرهنگ را هم که به عرض آقایان نمایندگان محترم رسانیدم بنابراین این می‌آیند از طرفی جامعه دولتی می و یک جامعه ملی را که آن هم مبارزه با حزب توده است می‌خواهند او را از بین ببرند و از طرفی اجازه نمی‌دهند که من از خودم دفاع کنم در صورتی که هیچ حق ندارند که از طرفی هم یک اوراق جعلی به روزنامه داده می‌شود که بر علیه من منتشر می‌شود والحمدالله که بین قضایا به هیچ وجه همان طوری که جناب آقای شوشتری فرمودند کسی توجه ندارد بنده این را عرض کردم که فردا نیایند این را بری من پیراهن عثمان درست کنند با این مدارک زنده که ما در دست داریم این موضوع‌ها محال است که به من بچسبد این اعمالی است که می‌کنند ولی همان‌طوری که عرض کردم حضور آقایان نمایندگان محترم به این اعمال من کاری ندارم که به ضرر من باشد یا به ضرر من نباشد به طور کلی به ضرر مملکت است و به ضرر ملت است عرض کردم فعلاً راه مبارزه با فساد و راه مبارزه با حزب توده این است که ما کوشش کنیم اصلاحاتی انجام بشود و حزب توده را از بین ببریم ولی ما فرهنگیان و معلمین که نقشه داریم نقشه اول ما مبارزه با دستگاه منحط و فاسدی است که حزب توده از آنجا آب می‌خورد و به وسیله آن دستگاه به وجود آمده و نقشه دوم مراقبت و راهنمایی فرزندان شما، دختران و پسران این مملکت برای یک ایران سعادتمند است و برای این که افکار مسموم و زننده خارجی‌ها در بین آنها در فکر آنها رسوخ پیدا نکند این دو وظیفه را همواره ما انجام می و اجرا خواهیم کرد (یک نفر از نمایندگان- موفق

باشید انشاءالله) جناب آقای رئیس بنده چه قدر از وقتم باقی است.

رئیس- ده دقیقه دیگر.

درخشش- آقا قسمتی که اینجا بنده یادداشت کرده از رو می برای این که از وقتم حداکثر استفاده را بکنم (دکتر عدل- نتیجه را نفهمیدیم) نتیجه وضع مبارزه با حزب توده است بنده این را عرض می خدمت با این که با دولت مخالف هستم (کریمی- با دولت مخالف هستید؟) بله بنده مخالف هستم (کریمی- عجب!) با این حال راحع به اقداماتش بر علیه حزب توده نظرم این است که اولین دولتی است که می‌بینم جداً و علناً بر علیه حزب توده مبارزه می و این موضوع را صددرصد گواهی می و مورد تصدیق بنده هم هست و این مبارزه دولت را لازم می ولی کافی نمی‌دانم راه مبارزه با حزب توده را عرض کردم دو راه دارد یکی این که یک رفورمی در اوضاع حاضر بشود و این محیط فاسد که همه می‌گویید فاسد است از بین برود و قسمت دوم این است که احزاب و دسته‌جات و روزنامه‌های ملی که به هیچ دسته بستگی ندارند و با هیچ جایی تماس ندارند آزاد باشند تا مستقیماً با حزب توده مبارزه می‌کنند (کریمی- فکر کار برای مردم بکنید) عرض کردم وقتی که فساد از بین رفت همه چیز در آن هست حالا بنده خلاصه عقیده‌ام را راجع به موضوع نفت اینجا نوشته‌ام عرض می‌کنم و در جلسات بعد راجع به نفت مفصلاً صحبت می و در جلسات بعد راجع به نفت مفصلاً صحبت می من در عین حال که به حل ملی شدن نفت عقیده دارم معتقدم که دولت و مجلس کنونی اگر پافشاری کند و به خصوص اگر بودجه کذایی را به این شکل تدوین نمودند که در آخر ماه چشم‌مان به دست خارجی باشد ممکن بود و هست که معامله‌ای خیلی مساعدتر از آنچه دارد به عمل می‌آید بکنیم منظور من در درجه اول این است که بساط یک شرکت اقتصادی عظیم و هولناک دوباره در عمل استقلال ملی ما را در خطر نیندازد بعضی‌ها دلخوش می‌کنند که شرکت سابق فقط چهل درصد شریک است صرف‌نظر از این که شرکت سابق اکثریت را عملاً دارد باید توجه داشت که مضرات سیاسی ناشی از اعمال شرکت سابق ناشی از ماهیت انگلیسی آنها نیست کلیه شرکت بزرگ صنعتی دارای همان ماهیت می‌باشند.

در هر حال آنچه محقق است در تمام کشورهای دنیا که کم و بیش مشابه ما می تراست‌های بزرگ با در دست داشتن سود بازرگانی و صنعتی در سیاست مداخله می‌کنند حتی رؤسای جمهوری را برطرف و متهم می‌سازند رژیم‌ها را عوض می‌کنند (نراقی- کارتل در دنیا هست چه کارشان کنیم) راجع به این موضوع بنده به عنوان مثال وصیت‌نامه و از کار رئیس جمهور برزیل را اینجا قرائت می‌کنم آقایان اطلاع دارند که رئیس جمهور برزیل چندی پیش خودکشی کرد برای فرار از دست همین تراست‌های نفت که این وصیت‌نامه‌اش است و در هیچ جا منتشر نشده می‌گوید:

«بار دیگر قدرت و منافع مخالف ملت متحداً علیه من زورآور شده‌اند به من تهمت می‌زنند. ناسزا می‌گویند کنارم گذارده‌اند و مورد افترا قرار داده‌اند! حق دفاع را از من سلب کرده‌اند تا صدایم را خاموش سازند و نگذارند برای دفاع از وطن و مخصوصاً طبقات پایین مثل همیشه اقدام کنم. اکنون به دنبال سرنوشتی که بر من تحمیل شده است می. از زمانی که گروه‌های بین و اقتصادی و مالی بر ما مسلط شدند من به عنوان رهبر یک انقلاب بالا آمدم و پیروز شدم. از همان وقت دست به نجات مملکت زدم و آزادی اجتماعی را مستقر ساختم. یک بار به اجبار از تعقیب راه باز ماندم ولی مجدداً بر روی بازوان افراد ملت بازگشتم. این فردی است که ضد کمونیست است و علیه آنها مبارزه کرده جمعی که در داخل مملکت چشم نداشتند حکومت ملی بر سر کار باشد سرمایه‌داران خارجی هم دست شدند، من خواهان نجات ملی بودم، در کنگره قانونی که راه منافع را سد می‌کند متوقف ماند در حالی که من در نظر داشتم که عدالت اجتماعی را برقرار سازم و در حداقل مزد تجدیدنظر نمایم. از همین وقت سیل کینه هجوم آورد در نظر داشتم ثروت خودمان را با کمک کمپانی ملی نفت زیاد کنم. درست با آغاز این برنامه موج تشنج و اختلال بالا گرفت. کار کمپانی برق هم با چنان مشکلاتی مواجه گشت و امیدی به آن نبود. (نورالدین امامی- قول می‌دهم من وصیت‌نامه شما را اینجا بخوانم) (زنگ رئیس) البته میل نداشتند میل نداشتند کارگر برزیلی مستقل باشد.

من ماه به ماه روز به روز ساعت به ساعت مبارزه می‌کردم. در مقابل تعرض مداوم و بلاانقطاع مقاومت می‌نمودم همه چیز را با سکوت تحمل می‌کردم. همه چیز را فراموش کرده بودم و از خود نیز گذشته بودم تا از منافع ملتی که اکنون عنان اختیارش از چنگم به در رفته دفاع کنم.

دیگر چیزی جز خون خود نمی‌توانم به شما تقدیم کنم. من این وسیله را انتخاب کردم تا همیشه با شما باشم. وقتی شما را تحقیر کردند روح معذب مرا در کنار و جوار خود حس خواهید کرد وقتی گرسنگی به شما هجوم آورد در سینه‌های خود قوت مبارزه برای خود و فرزندان‌تان احساس خواهید نمود. وقتی مورد شماتت قرار گرفتید از فکر من برای نشان دادن عکس‌العمل استمداد خواهید گرفت. فداکاری شما را متحد نگاه خواهد داشت و نامه من شعار مبارزات شما خواهد بود هر قطره خون در ضمیر شما شعله جاویدان به وجود خواهد آورد و این طنین مقدس را که مقاومت نام دارد محافظت خواهد نمود من به آنان که خیال می‌کنند مرا از راه خود برداشته‌اند با پیروزی خود جواب خواهم داد. من برده ملت بودم و امروز خود را برای زندگی جاویدان آزاد کرده‌ام و این ملتی که من برده آن بودم برده کمی نخواهد شد فداکاری من تا ابد در روحش باقی خواهد ماند و خون من برای نجات اوست من علیه استثمار برزیل مبارزه می‌کردم. من با سینه باز مبارزه می‌کردم. من به نفع ملت مبارزه می‌کردم. کینه و افترا مرا از پای در نیاورد. من زندگانی را در اختیار شما گذاشته بودم و اکنون جای خود را به شما تقدیم می‌کنم. من از هیچ چیز باک ندارم و با خاطری آرام اولین قدم را در راه جاویدانی برمی‌دارم تا وارد تاریخ شوم.

مکرم- مقصود چیست؟

درخشش- مقصود فداکاری رجال سیاسی است مقصود این است که یک وقتی یک رئیس جمهوری به خاطر این که از منافع ملتش دفاع بکنید خون خودش را نثار ملتش می‌کند (ثقةالاسلامی- آدم بسیار ضعیفی بوده) (شوشتری- خوب بود مصدق هم این کار را می‌کرد) بنده نظرم این است که این را اسمش را می‌گذارند فداکاری نه این که در یک اطاقی بنشینند چایی بخورند و استراحت بکنند بعداً هم بیایند اینجا بگویند که من فداکاری کرده‌ام (نورالدین امامی- آقای درخشش من قول می‌دهم وصیت‌نامه شما را بخوانم تو بمیری می‌خوانم).

رئیس- آقای ارسلان خلعتبری.

ارسلان خلعتبری- آقایان محترم امروز عرایض بنده دو قسمت است قسمت اول برای خاطر یک دلتنگی است از آقایان نمایندگان که در خارج از مجلس واقع شده می‌خواهم این دلتنگی را رفع بکنم نمایندگان محترم هر وقت اظهاری در مجلس می‌کنند در اظهارات خودشان آزاد هستند (دکتر عدل- راجع به نفت بفرمایید) (کریمی- جناب آقای ارسلان این قرارداد را اگر خوانده‌اید نظریات‌تان را بفرمایید تا ما هم استفاده کنیم) امروز راجع به نفت عرضی نمی‌کنم. اظهارات نمایندگان محترم در مجلس هیچ وقت نباید موجب دلتنگی اشخاص در خارج باشد برای این که نمایندگان همیشه به نفع مردم صحبت می‌کنند اگر یک مرتبه هم از یک دستگاهی ایرادی گرفتند نباید مکدر بشوند در مملکت و همین طور در ادارات مختلف اشخاص مختلفی هستند دبیر، استاد، معلم، وکیل، مهندس، تاجر، دوافروش میان اینها هم خوب هست هم بد هست! اگر راجع به این دستگاه‌ها صحبتی شد بنده قطع دارم که آقایان نمایندگانی که اظهاراتی می‌کنند به هیچ وجه قصدشان تمام اشخاص نیست (صحیح است) تمام مستخدمین دولت نیستند تمام اشخاص آزاد نیستند همیشه اشخاص خوب هدف صحبت نیستند بنابراین نباید دلتنگ بشوند مع‌ذلک در موضوعاتی که اینجا صحبت شده است یکی از مسائل مربوط به قضات دادگستری بود مذاکرات جلسات مجلس در جراید به تفصیل نوشته نمی‌شود در صورتی که مکرر هم آقایان فرمودند که در عدلیه قضات صالح و شریف و باتقوی هم هست زیاد هم هست (صحیح است) بنابراین بنده می‌خواهم حقیقتاً اینجا این موضوع را مجدداً عرض کنم بنده ۲۲ سال است که وکیل دادگستری هستم البته دستگاه دادگستری را نمی‌شود متوقع شد که این دستگاه خیلی خوب کار می‌کند اما دستگاه‌های دیگر بد کار می‌کند (کشاانی- همه مثل همند) همه چیز مملکت متناسب هم است ولی مع‌ذلک در این دستگاه که بعضی اوقات بعضی از آقایان اظهار دلتنگی می‌کنند حقیقتاً عرض می‌کنم عده‌ای قاضی که با رتبه قضایی و دفتری هستند که همه‌شان افرادی شریف و باتقوی و صالح هستند زیاد وجود دارد عده‌ای هم بد هستند و اما ذکر معایب دلیل اهانت به همه آقایان نیست این عرضی که کردم تصور می‌کنم همه آقایان هم تصدیق می‌فرمایند (صحیح است) بنده امیدوارم که دیگر این موضوع از لحاظ آقایان قضات دادگستری مورد سوءتفاهم واقع نشود آن عده با فضیلت و تقوی همیشه مورد تشویق نمایندگان و مردم هستند (صحیح است) اما قسمت دیگر که می‌خواهم عرض کنم همکار عزیزم آقای پیراسته مطالبی اینجا فرمودند از قضا ایشان هم همین مطالب را راجع به آقایان قضات شریف تذکر دادند من صورت مجلس را خواندم دیدم غیر از این نگفته بودند فقط در یک مورد راجع به تصفیه‌ای که در زمان دولت سابق در دادگستری شد راجع به اعضای این کمیسیون تصفیه اظهاراتی کردند این را باید عرض کنم راجع به قوانینی که گذشته است عمل تصفیه که در دولت سابق شد یک عمل غیر اصولی بود صحیح نبود در اطاق در بسته و بدون شنیدن دفاع تصفیه درست نبود می‌بایستی از مجرای محکمه و با شنیدن دفاع تصفیه صورت می‌گرفت ولی قانون مقرر کرده بود که قضاتی که برای تصفیه تعیین می‌شوند ملزم به قبول هستند و اگر قبول نکنند بازنشسته خواهند شد آن آقایانی که این کمیسیون پنج نفری را تشکیل دادند با این الزام قانونی در کمیسیون شرکت کردند و آن لفظی که آقای پیراسته به کار بردند در مورد آنها صحیح نیست آن چند نفر حقیقتاً عرض می‌کنم و روی وجدان عرض می‌کنم از بهترین اشخاص دادگستری بودند منتهی عمل‌شان عمل اصولی نبود (میراشرافی- آقای ابوذری از قضات شریف بود ایشان را جز تصفیه گذاشتند) بنده عرض کردم که عمل غیر اصولی بود بنابراین باید

آن عمل هم جبران بشود و من معتقد به جبران هستم و اما مسئله دیگر چون اینجا صحبت از لطفی شد من عقیده دارم عملی که چند روز پیش علیه لطفی صورت گرفته صحیح نیست این ایجاد هرج و مرج می‌کند (شوشتری- صحنه سازی بود) (سنندجی- این درست است ایشان صحیح می‌فرمایند) (میراشرافی- آدم درست زیر بار اعمال غرض نمی‌رود قاضی شریف نمی‌نشیند که یک لیست آقای لطفی جلوش بگذارد و او یک عده قاضی شریف را تصفیه بکند ابوذری چه گناهی کرده بود) آقایان مسئله دوم را استدعا می‌کنم کاملاً توجه بفرمایند مسئله واقعه اخیری است که در ارتش اتفاق افتاده است و مورد توجه تمام اشخاص علاقمند به مملکت است (صحیح است) بنده این مطلب را باید اینجا عرض بکنم و حتماً مورد تأیید همه آقایان است که مملکت امروز دچار وضعی است آقای ارباب استدعا می‌کنم‏ به این مسائل توجه بفرمایید (ارباب- بسیار صحیح است) آقایان ارتش مال یک نفر نیست مال چند نفر نیست ارتش مال تمام ملت ایران است (صحیح است) اگر خطری این مملکت را خدای نکرده تهدید بکند شرایط و اوضاع فعلی دنیا طوری است که به هیچ وجه اشخاصی که در کمین استقلال این مملکت نشسته‌اند موفق نخواهند شد مگر از طریق اخلال در ارتش (صحیح است) بنابراین چون مسئله امنیت تمام مردم و مسئله استقلال تمام مملکت در میان است آقایان نمایندگان که علاقمند به استقلال مملکت و به امنیت کشور علاقمند هستیم حقیقتاً نباید از این موضوع بگذریم یعنی این موضوع را بادی مورد توجه قرار بدهیم (صحیح است) و بنابراین ما یک وظیفه‌ای داریم که دولت باید بداند آقایان وزرا باید یادداشت کنند وکیل مجلس حق نظارت بر دولت دارد (صحیح است) نطق قبل از دستور فقط نطق نیست ما مسائل مهم را می‌گوییم و بعد اجرای آن را می‌خواهیم (صحیح است) برای این که اگر ما نخواهیم خدای نکرده غفلت و مسامحه طوری خواهد شد که اگر آتش در گرفت آن آتش همه را خواهد سوزاند بنابراین بنده اولین تذکری که می‌خواستم راجع به این موضوع بدهم این است از جریان اخبار که اطلاع حاصل کردیم این مسئله از مدتی به این طرف بوده است از ۲ سال قبل و از ۳ سال قبل شدت پیدا کرده از ۱۳۲۴ و ۲۵ بوده است در ۱۳۳۰ و ۳۱ و ۳۲ شدت پیدا کرده ولی در ۱۳ ماه اخیر با کمال تأسف توجه نشد به این که ممکن است در ارشد هم قضیه اخلالگری باشد به نظر بنده این عدم مراقبت و مسامحه‌ای که شده است همین طوری که آقایان از موقعیت کشف این مسئله اظهار مسرت می از لحاظ علاقه به مملکت نقص مسائل را باید توجه کنند. اگر یک افسری ملکی داشته باشد و سند مالکیتش دیر صادر شده باشد یا محاکمه‌ای داشته باشد و محاکمه‌اش تأخیر شود فوراً ما از طرف مردم حق داریم از دستگاه اداره کننده ارتش بخواهیم و بپرسیم که آقایان شما چرا در وظیفه خودتان در این مدت ۱۲ ماه غفلت کردید (صحیح است، احسنت) (شوشتری- نکردند آقا مراقب بودند مدارک کامل بشود) (میراشرافی- اگر قصور کرده بودند که این شبکه پیدا نمی‌شد) (عبدالصاحب صفایی- اگر قصوری هم شده مصدق‌السلطنه کرده) اجازه بفرمایید اخباری که به ما رسیده و اینجا آقای وزیر جنگ گفتند آقایان این قسمت را انصاف بدهید تا اگر اطلاع صحیح نیست باید دقت کنیم عرض کردم باید تحقیق کنیم و ببینیم واقعاً مراقبت بود یا نبود اگر مراقبت از ۱۳ ماه پیش بود آن وقت باید متوجه باشیم که مسامحه از جهت دیگر هست و مسئولیت از جهت دیگر متوجه است برای این که تشکیلاتی نبود در مقابل این تشکیلات که بداند دستگاهی که مراقب امنیت مملکت است خودش مورد خطر و تهدید واقع است. هر چیزی از ما بخواهند ما با کمال اخلاص می‌دهیم اینجا آمدند ۵۶ میلیون اضافه خواستند همه ما بلند شدیم با نهایت صمیمیت رأی دادیم بنابراین حق داریم بگوییم آقایان شما در این مدت آیا وظایف‌تان را صحیح انجام دادید یا ندادید یکی این است. دوم باید بگوییم که شما باید تشکیلاتی داشته باشید که این تشکیلات متناسب با وضع دنیا و با وضع روز باشد اگر بخواهد ارتش تشکیلاتی در داخله خودش نداشته باشد مغزهایی نداشته باشد که با وضع امروز ارتش را اداره کند آقایان فقط تمجید و تحریف ما کافی نیست به آقای وزیر جنگ خود شخص من نهایت اخلاص را دارم به مسئولین ارتش به اکثرشان نهایت اخلاص و ارادت را دارم ولی در اینجا باید تذکر بدهم که بدانند این مسئله مورد توجه مجلس شورای ملی است مسئله دوم این است که باید ما ببینیم این مسئله روی جهات مادی است یا روی جهات مادی نیست من معتقدم روی جهات مادی نیست (صحیح است) چون روی جهات مادی نیست بنابراین اگر ما نخواهیم تحقیق بکنیم کی تحقیق بکند؟ دولت است و هزار گرفتاری هزار اخلال در کارش این اخلال از ناحیه خارجی‌ها و دسته‌جات مخرب همه جور احاطه شده دولت کلافه شده بعضی‌ها هم فکرشان نمی‌رسد مغزشان درست تشخیص نمی‌دهد این است که اگر یک نماینده‌ای بیاید اینجا بگوید ما اصلاح می‌خواهیم باید همه آقایان ممنون باشند آقایان خودتان دیدید مصاحبه‌ای که من کردم حالا هم عرض می‌کنم که امنیت را باید مراقبت کرد باید نگه داشت تمام اینها برای این است که وضع موجود ما از میان نرود آقایان این وضع اگر مبدل بشود به وضع دیگر به خدا آنهایی که اخلال می‌کنند اگر تسلط پیدا کردند وضع خیلی بد خواهد شد (شوشتری- اول به ضرر آنها است) دسته‌ای هم که با آنها هستند آنها هم سر کار نخواهند آمد این اخلال در وضع مملکت به خدا خطرناک است هر کس اخلال در امنیت بکند به خدا وطن‌پرست نیست دروغ می‌گوید برای این که مجال نمی‌دهند که بیایند وطن‌پرستی خودشان را ثابت کنند من این مطالب را عرض می‌کنم از اینجا به تمام مردم ایران خطاب می‌کنم مردم، ملت ایران، در این امنیت شما شریک هستید اگر اختلافات سیاسی بین اشخاص و بین دسته‌ها باشد یک دسته‌ای غالب شده باشد یک دسته‌ای مغلوب یک دسته سر کار باشد یک دسته‌ای بیکار این را نباید به جایی رساند که پای امنیت مملکت به میان بیاید (صحیح است) چون آن وقت بعضی‌ها از ایشان اظهار دلتنگی می‌کنند که چرا فلان مطلب را گفتند خوب این توطئه اخیر صحیح است خوب اگر صحیح است من آن دفعه گفتم در ۲۸ مرداد چه خوب شد تکلیف یکسره شد البته یک عده از آقایان هم عقیده داشتند تجلیل کردند اما یک چیزی مسلم است اگر روز ۲۸ مرداد تکلیف یکسره نشده بود دور خانه آقای دکتر مصدق غیرنظامی آدمی نبود ششصد نفر افسر مجهز هم که کجا باقی می‌ماند (میراشرافی- این ششصد نفر را خودشان درست کرده بودند همین باند نظامی‌ها بود که حسین فاطمی را حفظ می‌کردند) آقایان اگر اجازه بدهند بنده الان تجزیه و تحلیل می‌کنم اوضاع را ارتش آقایان باید اداره بشود دوست ارتش کسی است که همان‌طوری که پدر طالب سعادت فرزند است مجلس شورای ملی، دولت همه اینها باید طالب سعادت ارتش باشند یعنی ارتشی باشد که سالم و محفوظ بماند و بتواند به مملکت خدمت کند (صحیح است) و اگر امکان داشته باشد در ارتش اخلال بشود کما این که این اخلال ۸ سال است ادامه داشت پس بنابراین عدم توجه به ضرر تمام مملکت و همه مردم است و همان طوری که آقای شوشتری به این مسئله توجه کردند در ارتش به نظر بنده مسئله معنویات بیشتر از مسئله مادیات است چون کسی که حاضر می‌شود برای کشته شدن در راه ملکت این دیگر این قدر علاقه‌ای به پول و مادیات ندارد و الا از روز اول یک کار دیگری انتخاب می‌کند این آقای سرلشکر هدایت (نمایندگان- سپهبد هدایت) ببخشید سپهبد هدایت اگر می‌رفت به دنبال تجارت ممکن بود الان او هم به اندازه نصف خاک سویس ملک داشته باشد و پنجاه کرور هم پول داشته باشد پس دنبال چه آمد تحقیق کنید؟ من نمی‌خواهم ایشان را تحقیر کنم یک ماه اگر حقوق نگیرد دیگر پول ندارد بخورد (صفایی- این تحقیر نیست تجلیل او هست)

رئیس- آقای خلعتبری وقت شما تمام شد.

خلعتبری- بنده بیست دقیقه دیگر تقاضای وقت می‌کنم.

رئیس- نطق‌های قبل از دستور البته حق نماینده است بنده هم همیشه رعایت می‌کنم و اما باید مطابق آیین‌نامه باشد اگر مطالب مهمتری باشد خیال می‌کنم یک ربع ساعت کافی باشد که به عرض مجلس برسد.

خلعتبری- بیست دقیقه اجازه بفرمایید که بنده همه عرایضم را بکنم.

رئیس- بنده الان رأی می‌گیرم مجلس هم موافقت خواهد کرد ولی به طور کلی باید رعایت بشود که به کارهای دیگر برسیم.

شوشتری- آقای خلعتبری درباره مجازات هم صحبت کنید.

رئیس- آقای شوشتری آن را یک روز دیگر خود شما صحبت کنید.

رئیس- آقایانی که موافقند بیست دقیقه آقای خلعتبری صحبت‌شان را امه بدهند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد. بفرمایید.

خلعتبری- خیلی تشکر می‌کنم، آقایان دستگاه اداره کننده اول باید به فکر، مغز، رویه، طرز عمل خودش را اصلاح کند تا بتواند از عهده وظیفه خطیری که بر دوش دارد برآید و الّا خدای نکرده برای مملکت اختلاف‌ها خواهد بود، نادرستی‌ها خواهد بود برای این که یک طرف تشکیلات آماده دارند و برای مبارزه شرط این است که تشکیلات آماده داشته باشید. اما این که عرض می‌کنم باید فکر عوض شود، طریق مبارزه عوض شد برای این است که همان طوری که همکار محترم فرمودند این مسئله مسئله روحی است و مسئله مادی نیست باید آقایان وزرا توجه بفرمایند روحیه و فکر افسرها را باید ارشاد و راهنمایی کرد باید برنامه‌ها و ایدال‌هایی و با هدف‌های بسیار عالی در جلوی اینها گذاشت و به آنها فهماند، حقایق دنیا را فهماند امروز این اغتشاشاتی که بیشتر در ممالک شرق واقع می‌شود بشتر به واسطه ندانستن است، گمراه می‌شوند نمی‌دانند در دنیای دیگر چه خبر است و چه طریقی مبارزه می‌کنند اگر به آنها بگویند وضع از چه قرار است منحرف نشوند اگر آقایان نمایندگان به دقت گوش بفرمایند آقای پیراسته هم رویشان را به این طرف برگردانند می‌خواهم مسئله تاریخی را عرض کنم و آن این است که آیا افسرها از طرز زندگی اداری و خدمت خودشان راضی هستند یا ناراضی و آیا این عدم رضایت منحصر به ایران است یا در جاهای دیگر هم هست اگر این مطلب را بگویند به افسرهای ما

دیگر افسرها فکر دیگر نمی‌کنند و منحرف نمی‌شوند من یک داستان یک واقعه حقیقی تاریخی را برای آقایان ذکر می‌کنم و خیلی میل دارم همه آقایان افسرها هم در خارج وقتی مطالعه می‌کنند توجه کنند در ۱۹۳۳ در روسیه شوروی ژنرال پاپاچوفسکی که بزرگ‌ترین شخصت نظامی شوروی بود به عنوان توطئه. آقای شادمان هم بلند شدند برای این که علاقه ندارند، به عنوان توطئه او را گرفتند با بیست هزار افسر و تصفیه کردند (میراشرافی- تیر باران کردند. در ۱۹۳۷ بود، نویسندگان دو نوع نوشتند نویسندگان شوروی نوشتند که اینها توطئه با خارج داشتند. نویسندگان بی‌طرف نوشته که عدم رضایت داشتند، چه عدم رضایت داشتند و چه توطئه داشتند اگر توطئه با خارجی داشتند که خارجی نباید درجات اینها را بالاتر ببرد پس از وضع داخلی خودشان ناراضی بودند که متوسل به خارجی شدند در کدام مملکت در کشور شوروی در سال ۱۹۳۷ یعنی ۲۱ سال بعد از انقلاب پس اگر در کشوری که همسایه ما است ۲۱ سال پس از انقلاب باز عدم رضایت هست و بیست هزار افسرش یا منحرف می‌شوند و یا به خارج متوسل می‌شوند پس آقایان این عدم رضایت در همه جا هست پس به کدام کشوری می‌خواهید پناه ببرید (احسنت) (شوشتری- شق ثالث هم راست است) وقت بنده تمام می‌شود اجازه بدهید، ایرانی در هر کجای مملکت دیگری پا بگذارد دیگر ایرانی نیست خفیف و حقیر خواهد شد شما دیدید که یک سرجوخه انگلیسی، یک گروهبان انگلیسی به افسر و سرهنگ و سرتیپ هندی ریاست دارد و در دو دفعه در دو جنگ در ایران دیدیم. در آمریکا وقتی جنگ شد همین جنگ اخیر روز اول هر چه ژاپنی نیمه آمریکا بود گرفتند با این که سال‌ها در آمریکا بود و به صحت عمل‌شان اطمینان بود مع‌ذلک گفتند این خارجی است و نمی‌توانیم اطمینان بکنیم اینها را ببریم به جنگ و بعضی از آنها رفتند در خط اول جنگ و ثابت کردند و فاداری خودشان را تا دولت آمریکا تجدیدنظری در وضع آنها کرد یک نفر ایرانی چه افسر و چه غیرافسر اگر ۱۳۵ سال در کشور خارجی به سر برد یعنی از روزی که قفقازیه از ایران منتزع شد تا امروز که ۱۳۰ سال ممکن است بگویند ایرانی این مسئله را اگر بگویید برای افسرها و دیگران این مسائلی است که بنده می‌دانم بنده ۵۰۰- ۶۰۰ کتاب خوانده‌ام یک کسی هم ممکن است ده هزار کتاب خوانده باشد ولی این را باید یک کسی برای ارشاد مردم بگوید، برای راهنمایی مردم بگوید مسئله دیگری عرض می‌کنم همین دو سال پیش آقایان نظرتان هست، در چکوسلواکی اسلانسکی دبیر حزب کمونیست چکوسلواکی با ۱۱ نفر دیگر به جرم جاسوسی آمریکا محاکمه کردند و گفتند خوب اگر این مطلب صحیح باشد جاسوس آمریکا بوده پس یک کسی که ۳۰ سال کمونیست بوده دائم در حبس و تبعدی بوده بعد از این که به قدرت رسیده تازه ناراضی شده رفته برای مملکت دیگر جاسوسی کرده اینها را اگر بگویید ذهن مردم باز می‌شود و حالا جناب آقای رئیس تصدیق می‌فرمایند که عرایض بنده مسائلی است که قابل توجه آقایان است و توجه بکنید این حرف‌ها ممکن است برای خود بنده هم گران تمام شود اما انسان‏ یک روز دنیا می‌آید و یک روز هم از دنیا می‌رود خوشا به حال کسی که با افتخار بمیرد (احسنت) عرض کنم این یک مسئله که مسئله عدم رضایت را باید فهماند که آقا این عدم رضایت قابل توضیح است و اگر اجنبی آمد قابل توضیح نیست چون گر بگوییم ما باید بگوییم تا افسرهای ما همه امیدوار بشوند که اینجا ۱۲۰ نفر هستند و می‌آیند وضع را اصلاح کنند و به حرف اشخاص دیگر دل نبندند اما این که عرض کردم که مراقبت در دستگاه نیست و غفلت می‌شود به هیچ وجه نمی‌گویم که سوءنیت است به هیچ وجه نمی‌گویم کار نمی‌کنند اما من معتقدم که بسیاری کارها می‌کنند که جز وظایف اصلی و اساسی نیست و به بسیاری از کارهای اساسی توجه ندارند.

راجع به ایلات و عشایر تمام ایلات و عشایر شاه‌دوست هستند همه مملکت خواه هستند بنابراین این وقتی که صرف آنها می‌شود و از یک خانی تقویت می‌شود که خان را تقویت می‌کنند و این دودستگی ایجاد کردن این به نظر من از کارهای زائد است آقایان می‌دانند که سرلشکر ارفع توی این مملکت در سال ۲۳ و ۲۴ به این مملکت خدمت کرد من نمی‌شناسمش گویا یک دفعه دیده باشم آقا سرلشکر ارفع در سال ۲۳ و ۲۴ به این مملکت خدمت کرده است (صحیح است) و این مملکت را حفظ کرد با تدبیر و توانا بود مرحوم رزم آرا هم توانا بود (صحیح است) خدمت کرد ارتش را اداره کرد به عنوان یک واحد نگاه داشت آن ارتشی که به دست رزم‌آرا سپرده شده بود جمع و جور کرد و توانست آذربایجان را نجات بدهد اما سرلشکر ارفع یک اشتباه کرد خدا رحمت کند مرحوم رزم‌آرا هم اشتباه کرد، این اشتباه بود که سرلشکر ارفع یک حزب در ارتش درست کرد ارتش در کارهای دسته‌بندی و کارهای مردم نباید دخالت کند اگر کرد دودستگی می‌شود و یک دسته دشمن می‌شوند آن وقت ارتش آن محبوبیتی که باید پیش مردم داشته باشد از دست می‌دهد بنابراین این تذکرات را باید گفت تا متوجه باشند (پورسرتیپ- بدشان می‌آید بعضی‌ها) مسئله‌ای که می‌گویم مراقبت نیست خوب روز ۲۸ مرداد غائله تمام شد فردای آن روز اگر مغر متفکری بود که می‌توانست حقیقتاً خوب عمل بکند در دستگاه ارتش یا اگر چند نفر بودند آنها که هستند اصلی هستند و جلو بعضی از عملیات فرمانداری نظامی آن وقت تهران را می‌گرفتند آقایان بعد از ۲۸ مرداد ایجاد عدم رضایت در تهران شد و با کمال تأسف حکومت نظامی سابق قبل از تصدی سرتیپ بختیار در مردم ایجاد عدم رضایت می‌کرد (صحیح است) سوءاستفاده کردند (صحیح است) پول گرفتند خودشان را بدنام کردند کسی به آنها اعتراض نکرد کسی به آنها اعتراض نکرد این را باید گفت بنابراین اینها را باید مجازات کرد اگر من و شما نگوییم کسی بیاید خودش را طرف بکند آقای وزیر جنگ اینجا تشریف ندارند از مردم بخواهید تحقیقات بکنید ممکن است حرف‌های من هم صحیح نباشد از ده نفر دیگر بپرسید در ولایات تحقیقات بکنید رفته‌اند عقب کارهایی که مربوط نبود و کارهای اساسی را ول کردند و تازه بعد از ۱۲ ماه که یک مرتبه مصادف شدیم دیدیم که اشخاصی که تشکیلات داشتند کار خودشان را می‌کردند و اشخاصی که مسئولیت داشتند کار نمی‌کردند و عقب چه کارهایی بودند، مسئله دیگری که باید عرض کنم آن این است که در ارتش در همین ۲۸ مرداد یک عده زحمت کشیدند و یک عده از آقایان هم جداً طرفدار آنهایی هستند که در ۲۸ مرداد فداکاری کردند به یک عده از آنها کار دارند و به یک عده‌ای کار ندادند تبعیض کردند قبل از ۲۸ مرداد دو سال پیش سه سال پیش هشت سال پیش به یک عده از افسرها ترفیع دادند و به یک عده‌ای ندادند، این موجب عدم رضایت می‌شود این آن الفت و یگانگی را سست می‌کند و این را حاضر می‌کند برای منحرف شدن این بیچاره نمی‌داند که در جاهای دیگر چه خبر است این را باید اول هشیارش کرد اگر کردید و دستگاه صحیحی بود مع‌ذلک منحرف شد آن وقت فرق دارد بنده می‌خواهم عرض کنم در همین مسائل درجات شما ببینید که از ۱۳۲۸ به این طرف چه قدر سرتیپ و سرلشکر پیدا شده است اکثرشان یا بنده دوست و رفیقند ولی هنوز ژنرال آیزن‌هاور را می‌گویند ژنرال آیزن‌هاور و مونتگمری را می‌گویند ژنرال مونتگمری هنوز مارشال نشده‌اند (ثقه‌الاسلامی- فلد مارشال است) آخر شما یک عده‌ای را می‌آورید مشاغل مهمی بهشان می‌دهید و سرتیپی و سرلشکری می‌دهید در صورتی که سوابق خوبی ندارند در موقع جنگ فرار کردند مردم را چاپیدند ناراضی کردند آن وقت اشخاص خوب را خانه‌نشین می‌کنند این اسباب دلتنگی است من این که در شیراز است خدا شاهد است نمی‌شناسم و نمدانم اسمش چیست ولی مرد بسیار خوبی است بسیار درست است والله، به اشکلش را ندیده‌ام، سرتیپ گلپیرا را یک دفعه دیده (چند نفر از نمایندگان- سرلشکر گلپیرا) هیچ کس نمی‌گویید دزد است، آدم درستی است همه می‌گویند خوب است (صحیح است) و مقامات باید به دست اشخاص باشد که سابقه خوبی دارند و مردمان شریفی هستند پول نگرفته باشند (احمد فرامرزی- سرلشکر است بسیار مرد شریف درستی است) (استخر- بسیار افسر شریفی است) اینها را بنده برای نمونه خدمت آقایان عرض کردم که ارتش باید این مشل را رعایت کند اشخاصی که این مسائل را رعایت‏ نمی‌کنند درجه می‌دهند روی قرابت روی قوم و خویشی بعد از ۲۸ مرداد بعضی از سرهنگ‌ها را می‌شناسم که فداکاری کردند مع‌ذلک خانه‌نشین هستند به یک عده‌ای که قرابت دارند درجه دادند آخر و الله تبعیض این را متزلزل می‌کند کوه را از جای درمی‌آورد (صحیح است) من اینها را با نهایت حس نیت تذکر می‌دهم و تقاضا می‌کنم دستگاه اداره کننده ارتش مخصوصاً دولت در این مورد توجه بکند و یک مسئله را می پیشنهاد بکنم و آن این است که در ممالک دیگر مجلس خودش در این طور مواقع یک کمیته‌های تحقیق تعیین می‌کند این کمیته‌های تحقیق می‌روند علت و سبب و جهات را رسیدگی می‌کنند می‌روند با افسرها گفتگو می‌کنند با رؤسا وزارت جنگ گفتگو می‌کنند مقامات بالا را می‌بینند حرف‌های همه را می‌شنوند رسیدگی می‌کنند آن وقت می‌آیند در جلسه خصوصی گزارشی می‌دهند شما آقایان باید یک ترتیبی بدهید که سالی دو دفعه از مجلس شورای ملی سه تا پنج وکیل به ولایات بروند به استان‌ها بروند شماها مصونیت دارید حرف شما با حرف یک بازرس فرق دارد، تفاوت دارد بروید در استان‌ها ببینید نظامی‌ها خوب عمل کردند بد عمل کردند شهربانی، قضات چه جور عمل می‌کنند بعد بیایید اینجا بخواهید از دولت بگویید ما می‌خواهیم نه این که حرف بزنید من واقعاً بعد از ۲۸ مرداد می‌خواهم تقاضا کنم طرحی تهیه بشود یا به بنده اجازه بدهید من این طرح را تهیه کنم واقعاً بنشینیم رسیدگی کنیم ممکن است در این ۱۳ ماه غفلت شده باشد کار هم کرده باشند ولی بگویند که ما وسیله نداشتیم وسیله فراهم کنید (شوشتری- خواباندند برای کشف حقیقت و بیدار بودند) از بیداریشان هم تشکر می‌کنیم (زنگ رئیس) مراقبت که ۱۲ ماه نمی‌شود عرض کنم اما عقیده بنده این است که هیچ گونه مراقبتی نبوده است و باید این قسمت

تحقیق شود از طرف مجلس، مسئله دیگر می‌خواستم عرض کنم برای تکمیل امنیت مملکت باید شهربانی ما مثل شهربانی همه کشورها که وضع سیاسی خودشان را توانسته اداره کند تجهیز شود کلانتری‌های ما از صبح تا غروب چیزی را که در فکر نیستند مسائل سیاسی است مسائلی است که از احتیاجات اولیه و مورد ابتلای خانواده‌ها است تا بتوانید با کمونیسم مبارزه کنید و همه‌اش عقب شیره کشخانه و عقب دخل و منافع و کارهای عادی را نمی‌توانند اداره کنند، یک اتوبوسرانی را نمی‌توانند اداره کنند، یک خیابان ار نمی‌توانند اداره کنند، شما می‌خوابید که این شهربانی و این کلانتری‌های می‌خواهند مبارزه کنند با این تشکیلاتی که از ۱۲ ماه پیش شما خبردار شدید و یا به عقیده بنده از یک ماه پیش اینها را باید مؤاخذه کرد عرض می‌کنم اگر وسیله ندارید باید وسیله داد خوشبختانه در شهربانی اسم اشخاص بسیار خوب داشتیم که یکی از آنها این شخص شریف (اشاره به آقای سرتیپ صفاری) از همکاران ما است این سرتیپ صفاری، که هر وقت در هر مؤسسه‌ای اشخاص خوب سرکار بیایند هر چیز تغییر پیدا می‌کند مداخل و سوءاستفاده سطحش پایین می‌آید بنابراین من از نظر سیاسی عرض می‌کنم باید شهربانی را مجهز کرد به انتظار این اداره کارآگاهی شب راحت نخوابید مثل شهربانی‌های درجه اول یا درجه دوم ممالک دیگر باید بشود باید مجهز بشود لااقل مثل شهربانی ترکیه یا مثل شهربانی چکوسلواکی و مثل شهربانی ممالک درجه دوم، این مسائل را خواستم حضورتان عرض کنم این را از دولت بخواهید جناب آقای رئیس چند دقیقه از وقت بنده باقی مانده است؟

رئیس- دو دقیقه.

خلعتبری- مسئله سومی که می‌خواستم خدمت آقایان عرض کنم و در این دو دقیقه استفاده کنم و چون این مربوط به مازندران است و مربوط به تهران توجه بفرمایید امسال اگر آقایان ذغال نخرید هر چه زودتر ذغال‌تان را بخرید و تأمین کنید تا دو ماه دیگر یک مثقال ذغال پیدا نخواهد شد (داراب- تأمین شده است) شهرداری رفته است و دخالت کرده و میزانی معین کرده که برای تولید کننده صرف نمی‌کند نرخ را که به زور نمی‌شود تحمیل کرد باید دو سه نفر از اینجا که مورد اعتماد باشند بروند نمایندگان صنف ذغال در هر محلی با مردم بنشینند یک ترتیبی بدهند که تولید کنند مازندرانی با آن قیمت ذغال تهیه کند نه متضرر بشود و نه اینجا گران‌تر بشود (شوشتری- سوخت ذغال را باید تغییر داد کمیسیون نفت باید این فکر را بکند)

رئیس- دو نفر آقایان نمایندگان باید سوگند یاد کنند آقایان امیر تیمور کلالی و سهرابیان.

(در این موقع کلام الله مجید را با احترامات لازمه به تالار جلسه آورده و حضار به احترام قیام نمودند).

رئیس- آقای امیر تیمور (آقای امیر تیمور در محل نطق حاضر و قسم نامه را به شرح ذیل قرائت و امضا نمودند).

من که در ذیل امضا می‌نمایم خداوند را به شهادت می‌طلبم و به قرآن مجید قسم یاد می‌کنم مادام که حقوق مجلس و مجلسیان مطابق قانون اساسی محفوظ و مجری است تکالیفی را که به من رجوع شده است مهما امکن با کمال راستی و درست و جد و جهد انجام بدهم و نسبت به اعلیحضرت شاهنشاه متبوع عادل مفخم خودمان صدیق و راستگو باشم و به اساس سلطنت و حقوق ملت خیانت نمایم و هیچ منظوری نداشته باشم جز فواید و مصالح دولت و ملت ایران.

رئیس- آقای سهرابیان (آقای سهرابیان در محل نطق حاضر و قسم نامه را به شرح ذیل قرائت و امضا نمودند).

سهرابیان- من که در ذیل امضا می‌نمایم خداوند را به شهادت می‌طلبم و در مقابل قرآن به انجیل قسم یاد می‌کنم مادام که حقوق مجلس و مجلسیان مطابق قانون اساسی محفوظ و مجری است تکالیفی را که به من رجوع شده است مهما امکن با کمال درستی و راستی و جد و جهد انجام بدهم و نسبت به اعلیحضرت شاهنشاه متبوع عادل مفخم خودمان صدیق و راستگو باشم و به اساس سلطنت و حقوق ملت خیانت ننمایم و هیچ منظوری نداشته باشم جز فواید و مصالح دولت و ملت ایران.

عمیدی نوری- سؤالی از وزارت کشاورزی دارم که تقدیم می‌کنم.

رئیس- به دولت اطلاع داده می‌شود آقای وزیر اقتصاد ملی.

وزیر اقتصاد ملی (دکتر شادمان)- بنده امروز برای گله و شکایت در مجلس شورای ملی حاضر شدم و در قوانین مملکت هیچ وزیری ممنوع نیست از این که گله و شکایتی داشته باشد برای این که لااقل یکی از این افراد این مملکت که اگر شکایتی داشته باشد می‌توان به کمیسیون عرایض شکایت خودش را بیان بکند اگر وزیرش به مناسبت شغلی که دارد مجاز باشد که در مجلس شورای ملی حاضر بشود و عرایض خودش را بیان کند گمان می‌کنم هیچ منع قانونی نیست بنده امروز راجع به یک مطلبی عرایضی عرض خواهم کرد که بسیار اهمیت دارد زیرا که مربوط است به یک رشته فرهنگی که قصد مجلس شورای ملی و دولت و ملت ایران این است که این دستگاه برای ایران بی‌تظاهر مهندس و متخصص و معلم برای اداره صناعت نفت ایران تربیت کند و به این جهت رابطه بسیار مستقیم با صناعت نفت ایران خواهد داشت برای این که تحصیل حداکثر فایده در هر قراردادی که ایران داشته باشد منوط و متناسب خواهد بود به این که ما به قدر کافی متخصصین مجرب داشته باشیم و در اداره صناعت نفت به تناسب عده و تجربه و علومی که این اشخاص دارند در کار مملکت خودمان دخالت بدهیم و بنده به هیچ وجه تعصبی ندارم که یک چنین دستگاهی جز وزارت اقتصاد ملی باشد در تهران باشد در بیرجند باشد یا در خوزستان (موسوی- طبق قانون اساسی است) ولی چون در روز یکشنبه در ضمن مطالبی که در اینجا مطرح بوده است تبصره‌ای به تصویب رسیده است که حائز اهمیت بسیاری است با اجازه مجلس شورای ملی عرایضی را عرض خواهم کرد تا یک تصمیمی را گرفته می‌شود مطابق تقلید و سوابق این تحصیلات در ممالکی که ما باید از آنها تقلید کنیم و یا از آنها اقتباس کنیم گرفته بشود (دکتر جزایری- مجلس شورای ملی تصمیم خود را گرفته است) و چون مجلس شورای ملی تصمیم را گرفته و این تبصره به تصویب رسیده است و یکی از مراحل قانونی طی شده است بنده خیال می‌کنم به هیچ وجه گناهی یا خطایی مرتکب نخواهم شد اگر مطالبی را که راجع به این موضوع دارم و به عقیده بنده و گمان می‌کنم همه آقایان نمایندگان محترم بسیار مهم است و چون رابطه دارد با صناعت نفت در اینجا عرض کنم چون علی‌الصول بدون حضور بنده این تبصره تصویب شده است اگر بودم عرایض خودم را عرض می‌کردم بدیهی است به حکم و وظیفه‌ای که دارم تابع قانون هستم (صادق بوشهری- باید حضور می‌داشتید در مجلس) به بنده نگفتند که بیایم و الا می‌آمدم و مطالب خودم را عرض می‌کردم اولاً شنیده شد که رابطه دانشکده نفت با وزارت اقتصاد ملی چیست چون نفت یکی از مواد معدنی ایران است و وزارت اقتصاد ملی به موجب قانون ناظر به وضع معادن این مملکت است هیچ قصدی نیست که تا ابد این تابع وزارت اقتصاد ملی باشد مبنای این امر این است که چنین دانشکده‌ای به وجود بیاید و بدیهی است که مآلا یکی از واحدهای دانشکده تهران یا واحد هر دانشگاهی که در هر جا باشد خواهد بود اساس این است که در این امر بسیار مهم بی‌تعصب و با آشنایی به جمیع کیفیات یک تصمیمی گرفته شود که موافق مصلحت مملکت باشد بنده با کمال تأسف باید عرض کنم که آن روز نبودم ولی خوشوقتم که امروز ضمن مذاکرات روز یکشنبه که چاپ شده و به دست بنده رسیده و جناب آقای جعفری وزیر فرهنگ که در اینجا بودند راجع به انتقال هنرسرای عالی از وزارت فرهنگ به وزارت اقتصاد ملی یک مطالبی در اینجا به عرض رسانده‌اند و آقای مهندس جفرودی دوست عزیز و دانشمند بنده فرموده‌اند مجوزی نداشته است و امیدوارم که هنوز به عقیده خودشان باقی باشند باقی هستید؟ (مهندس جفرودی- بله) و بسیار خوشوقتم که منظور جنابعالی حاصل شده است برای این که این مدرسه‌ای که از وزارت فرهنگ به وزارت اقتصاد ملی منتقل شده به موجب پیشنهاد بنده و تصویب هیئت دولت به موجب یک تصویب‌نامه‌ای از وزارت اقتصاد ملی به وزارت فرهنگ شش سال پیش منتقل شد.

(موسوی- دخالت وزارت اقتصاد ملی در امور فرهنگی خلاف قانون اساسی است) بنده شش سال پیش که وزیر اقتصاد ملی بودم چنین پیشنهادی کردم موافقت نکردند بعد از بنده به موجب یک تصویب‌نامه منتقلش کردند به وزارت اقتصاد ملی پس حق به حق‌دار رسید پس اگر یک کاری بی‌مجوز قانونی انجام گرفته است از این حیث دیگر امروز نگرانی نیست (صادق بوشهری- این انتقال غلط بوده است) بدیهی که هیچ چیزی را نباید مخالف قانون عمل کرد و عملی هم شده است در وقتی است که مجلس شورای ملی نبود این دولت به واسطه اهمیتی که به عمل و برای عمل قائل است چون ما باید همه مدیون باشیم که‌ای کاشکی این مؤسسه را یا وزارت فرهنگ یا وزارت دارایی یا وزارت اقتصاد ملی در دو سال پیش، سه سال پیش که دائم نطقی بود در این مملکت که ما می‌خواهیم همه کارها را به دست ایرانی‌ها بدهیم و در یک مملکتی همه کارش مربوط به صنعت نفت است این را بایستی در آن وقت به وجود آورده باشند (صحیح است) معلم خواسته باشند (صحیح است) و امروز که ما می‌خواهیم از این عایدی خودمان استفاده مشروع بکنیم لااقل ۵۰ مهندس داشته باشیم و این دولت هم خطایی نکرده است جز این که خواسته است برای ملت ایران یک چنین دستگاهی به وجود بیاورد که با استفاده از دانشگاه تهران، با استفاده از استادان خارجی بتوانیم مهندس، معلم، متخصص واقعی که صنایع ایران را اداره بکنند بپروریم و بنده همان طور که عرض کردم هر چه هیأت مقننه این مملکت تشخیص بدهند بنده مطبع هستم ولی تکلیف وجدانی خودم می‌دانم که جمیع این نکته‌ها را در اینجا به عرض برسانم که هیچ تصمیمی بی‌توجه به این نکته‌ها گرفته نشود (دکتر جزایری- بنده هم بی‌اطلاع از دانشکده نیستم) (پیراسته- دولت اگر لایحه‌ای دارد بیاورد) (دکر جزایری- در هیچ کجای دنیا وزارت اقتصاد دانشکده اداره نمی‌کند) (زنگ رئیس) نمی‌دانم جناب آقای نقابت حضور دارند یا خیر (گفته شد- خیر) اینجا گفته شده است که ما می‌دانیم چه قدر محتاج هستیم استدلالی که آقای وزیر اقتصاد ملی فرموده‌اند سابقاً در مذاکرات حضوری این بود که محصلین نفت غالباً به لندن هم

می‌روند درس می‌خوانند و حال آن که در خود لندن تصفیه‌خانه هست و وسایل پالایشگاه و امور فنی هست در صورتی که این استدلال صحیح نیست اینجا مطلب آقای نقابت ختم می‌شود و اگر بنده این مطالب را گفته باشم خیلی ضعیف است و خیلی بیجاست بنده هیچ این مطلب را نگفته‌ام برای این که آن قدر در خارج بوده‌ام و آشنایی دارم به مناسبت شغلم که چنین مطلبی را نگویم و گمان می‌کنم آقای نقابت عرایض بنده را درست استماع نفرمودند و یک استنباط دیگری کردند به این جهت بنده خواهش می‌کنم در این قسمت توجه بفرمایید در ضمن مذاکرات راجع به نظارت وزارت فرهنگ در مکاتب و مدارس مطلبی ذکر شده که مطابق اصل نوزده متمم قانون اساسی این مملکت است (صحیح است) و بنده به این معترفم و صحیح است اما اگر آقایان توجه بفرمایید عمل هر قانون بهترین مفسر آن قانون است در مملکت ایران به موجب یک قانون است در مملکت ایران به موجب یک قانون خاصی دانشگاه تهران اداره می‌شود در مملکت ایران وزارت کشور مدارس خاصی دارد که عبارت از مدرسه ژاندارمری و مدرسه پلیس است. وزارت امور خارجه یک موقعی یک مدرسه خاصی داشت مدرسه ملی بود و تحت نظر وزارت امور خارجه اداره می‌شد به نام مدرسه علوم سیاسی و وزارت اقتصاد ملی یک مدرسه‌ای داشت که در تحت نظارت آن وزارتخانه اداره می‌شد و در همین مدرسه بعد از ۶۰۵ سال که تحت نظارت وزارت فرهنگ بود به آن وزارتخانه منتقل شد و در تحت اداره وزارت اقتصاد ملی بود و نمی‌توان گفت که در تمام این ادوار تقنینیه آقایان وکلا متوجه نبودند که اصل ۱۹ متمم قانون اساسی اجرا نمی‌شود و به عقیده بنده همیشه مجری بوده است برای این که نظارت وزارت فرهنگ در این امور یا به وسیله اداره مستقیم است یا به وسیله استعلام یا به وسیله اعتراض وقتی که هیچ یک از اینها انجام نپذیرفت معلوم می‌شود که آن مراقبت عالیه را دارد و اصل ۱۹ این است که «تأسیس مدارس دولتی و ملی و تحصیل اجباری باید مطابق قانون وزارت علوم و معارف مقرر بشود و تمام آن مدارس و مکاتب باید در تحت ریاست عالیه و مراقبت وزارت علوم و معارف باشد» و صحیح است ولی عمل آن طوری است که بنده عرض کردم (صادق بوشهری- عمل خلاف بوده است) حالا بنده‏ یک عرض دیگری دارم و این را مطابق استعلام عرض می‌کنم. عرض کردم جز اطاعت چاره‌ای ندارم چون وزیر باید مطیع باشد برای این که ما عنوان وکالت از طرف آقایان داریم برای اجرای قانون فقط برای تذکر عرض می‌کنم تبصره‌ای که گذشته است بنده می‌خوانم «وزارت فرهنگ و وزارت دارایی و شرکت ملی نفت موظفند ظرف یک ماه به تأسیس (در این کلمه به تأسیس دقت بفرمایید) به تأسیس دانشکده نفت در خوزستان اقدام لازم مبذول دارند و دانشکده نفت را به خوزستان منتقل کنند» و این پیشنهاد به صورت ظاهر ناقض اصل ۱۹ متمم قانون اساسی است برای این که آنجا گفته است فقط وزارت فرهنگ نگفته است شرکت ملی نفت (دکتر جزایری- خرجش را شرکت ملی نفت می‌دهد.)

رئیس- آقا بگذارید حرف‌شان را بزنند.

کریمی- عیب این است وقتی مطرح می‌شود تشریف نمی‌آورند همان روز می‌بایستی می‌فرمودید.

وزیر اقتصاد ملی- این مطالب کلی بود برای این مقدمه که عرض کردم (کریمی- دولت همیشه باید در مجلس حاضر باشد) که این نقص هست که در خوزستان باشد چرا؟ در این امری که به ظاهر نظری است ولی بعد از این عرایض بدیهی خواهد شد و خواهم گفت که بهتر است در تهران باشد و چرا تصمیم گرفته شد که در تهران باشد اولاً این که ما منکر نیستیم جنبه عملی در تمام دستگاه‌ها باید مراعات بشود حرفی است صحیح و هیچ کس مخالف آن نیست در کجا گفته شده است که محصلین دانشکده نفت تهران از دستگاه‌هایی که چندین میلیون تومان خرج آن شده در درجه اول در خوزستان از حیث عظمت و دوم در قم کمی کمتر در قم که در مراحل حفاری و استخرج هست از این مؤسسات استفاده نشود (دکتر جزایری- در قم نیست تعارف نفرمایید) هیچ چنین قصدی نبوده است و بعد وزارت اقتصاد ملی امروز از هر جای دیگر مملکت اطلاعاتش راجع به مدارس و دستگاه‌های نفت بیشتر است (دکتر جزایری- این هم صحیح نیست) برای این که در این چند ماه اخیر از جمیع مدارس نفت اروپا و امریکا برنامه‌هایی خواسته شده که رسیده است و از دوست عزیزم جناب آقای دکتر جزایری که می‌فرمایند صحیح نیست بی‌لطفی می‌فرمایند خواهش می‌کنم تشریف بیاورند به وزارت اقتصاد ملی که تمام اطلاعاتی را که جناب آقای نصرالله انتظام سفیر کبیر ایران با توجه خاصی از جمیع مدارس نفت پروگرام و اساسنامه آنها را تهیه کرده و فرستاده است برای ما و مدون هست اگر ارائه ندادیم و حضرتعالی تصدیق نفرمودید آن وقت در مقام دوستی بفرمایید که صحیح نیست (دکتر جزایری- صحیح نیست تمام این اطلاعات یک صدم اطلاعات دکتر فلاح نیست).

رئیس- آقای دکتر جزایری بگذارید صحبت کنند مجلس اجبار ندارد قبول بکند ایشان حق دارند یک نکاتی را برای روشن شدن ذهن آقایان بفرمایند.

وزیر اقتصاد ملی- البته ما نمی‌توانیم منکر بشویم که در خوزستان هوای بهتر نیست برای ۹ ماه تحصیل و در تهران هست و ملت ایران چندین میلیون خرج کرده است برای تربیت مهندس و این مهندسین اکثرشان در تهران هستند (یک نفر از نمایندگان- کجا کار کنند) در دانشگاه تهران تدریس می‌کنند و برای این که ما عقب نیفتیم و برای این که هر چه زودتر با خرج هر چه کمتر بتوانیم از استادان ایرانی که به پول ایران بعد از سی سال که تحصیل کرده‌اند و امروز در دانشگاه تهران هستند و می‌شود از آنها خواهش کرد که پنج دقیقه تشریف بیاورند در دانشکده نفت تدریس کنند چون این اشخاص به آبادان نخواهند رفت و برای اطلاع مجلس شورای ملی عرض می‌کنم که آقایان تشریف بیاورد ببینید من به شما نشان می‌دهم که قریب ۱۵۰۰ نفر داوطلب از تمام ایالات و ولایات ایران به تهران آمده‌اند برای این که وارد دانشکده نفت بشوند و اگر این دانشکده در تهران نباشد اکثر این شاگردان به خوزستان نخواهند رفت (دکتر جزایری- چرا آقا بایستی بروند خدمت کنند) (پیراسته- موافق و مخالف توضیح می‌دهیم) پس در امر هم قصد نبوده است که آبادان و دستگاه‌های آبادان را کنار بگذاریم و بنده هم علم الغیب نداشتم که روز یکشنبه چهارم مهر این تبصره می‌گذرد روز ۲۹ شهریور که امتحانات مسابقه برای ورود در دانشکده نفت تشکیل بود بنده آنجا بودم و ضمناً هم عرض کردم که در هفته آینده استادی که برای تعلیم یک قسمت از علوم نفت از سازمان ملل متحد خواسته شده است وارد ایران خواهد شد (دکترجزایری به آبادان تشریف ببرند) و چون ما حق داریم و باید از استادان ایرانی و خارجی استفاده کنیم که می‌توانند به ما علوم نفت و فنون آن را بیاموزند کسب علم کنیم و دانشکده نفت هم استفاده خواهد کرد و ما یقین داریم که جمیع مؤسسات فرهنگی ایران بی‌مضایقه به دانشکده نفت کمک خواهند کرد به طریقی که داشنکده نفت مرکز رابط جمیع تعلیمات مربوط به نفت و تمام مؤسسات فرهنگی راجع به نفت باشد و در تفسیر این مطلب عرض می‌کنم که قصد این است که هر جا هر مؤسسه‌ای هر دستگاهی هر مدرسه‌ای در جنبه علمی و عملی بتواند به دانشکده نفت کمک کند استفاده نماییم یعنی کسانی که در اینجا درس می‌خوانند برای دیدن عملیات به آبادان بفرستیم و آن کالجی که در آنجا هست آن را هم جزئی اینجا بدانیم و آن را هم جزو آنها بدانیم.

(دکتر جزایری- همه را بردارید ببرید آنجا) حضرتعالی می‌فرمایید و بعد نکته که باید به عرض برسانم این است که الان مقصود چیست؟ مقصود تحصیل حداکثر فایده با توجه به ممکنات و مخارج و محل و استعداد شاگرد است برای این عرض می‌کنم استعداد شاگرد برای این است که ما وقتی ۱۵۰۰ داوطلب از تمام ایران داشته باشیم بهترین افکار مستعد برای نفت را می‌توانیم انتخاب کنیم ولی از بنده بپذیرید که باید دانشکده شبانه‌روزی در آنجا تأسیس کنیم و در آنجا اشخاصی که حاضرند برای تدریس در تهران در خارج از تهران نمی‌توانیم از آنها استفاده کنیم

(دکتر جزایری- احتیاج نیست).

رئیس- چیزی که مطرح نیست ایشان وظیفه خودشان می‌دانند که توضیحاتی بدهند.

وزیر اقتصاد ملی- آقایان نکته‌ای را که باید عرض کنم این است که نفت یک صناعتی است که در بین مردم بیشتر جنبه دوم و دستگاه آن شهرت دارد که یک عمارت بزرگ تصفیه‌خانه و چاه نفت تشکیل شده است نفت از جنبه زمین‌شناسی و جستجو و ژئوفیزیک و فیزیک حفاری و استخراج و شیمی و لوله‌کشی و تجزیه و حمل و نقل و فروش و مطالعه در تمام آنها است (صادق بوشهری- آنها مگر در خیابان استامبول هست؟) در هیچ جای دنیا دانشگاه را پهلوی چاه نفت تأسیس نکردند در انگلیس در اسکاتلند مواد نفتی هست و در بیرمنگام هست مدرسه عالی نفت فرانسه در پاریس است (دکتر جزایری- در استراسبورگ است) و اگر نزدیک بودن به دستگاه یک کسی را مهندس بکند مثل این است که ما نمی‌خواهیم مهندس بکند مثل این ساعت که ما نمی‌خواهیم مهندس عالی مقام تربیت کنیم پس تمام عمله‌ها می‌شوند بزرگ‌ترین مهندس و هر حروف‌چینی می‌شوند بزرگ‌ترین نویسنده باید فنون را یاد گرفت و در جنبه تجربی هم پیشرفت کرد و به این جهت بنده به مناسباتی که عرض کردم به عقیده قاصر خودم خیال می مطابق مصلحت مملکت است اگر در تهران این دانشکده تأسیس بشود (موسوی- مصلحت این است که دانشکده نفت از لحاظ علمی و عملی در آبادان باشد و معلمین و شاگردان همه را برای دیدن تجربیات به قم و خوزستان بفرستند (کریمی- و به کرمانشاه، اصلاً چرا در کرمانشاه نمی‌گذارید!).

رئیس- آقا چیزی مطرح نیست ایشان یک توضیحاتی بر حسب وظیفه خودشان می‌خواهند بدهند.

موسوی- ایجاد تعصب می‌شود.

وزیر اقتصاد ملی- یک مطلبی یک منظوری که الان هست این است که معلمینی که خواسته‌ایم از یونسکو که ما موظف هستیم ازش استفاده کنیم برای این که عضو سازمان ملل متحد هستم و به آنجا پول می‌دهیم و از چندی پیش این معلم آمده است و ۵۰۰ نفر از هموطنان شما از ولایات به تهران آمده‌اند و امتحان داده‌اند، بنده برای این که مطیع قانون هستیم و هیچ چاره دیگری ندارم هم آنچه مراحل قانونی را پیموده مطیع و مطاع است و مطابق وجدان قید وعده خودم آنچه را که باید عرض کنم عرض کردم و چون هنوز این تبصره به مرحله قانونی نرسیده است این مدرسه یا دانشکده با این داوطلبانی که آمده‌اند ما اینها را بگذاریم درس

بخوانند و استفاده بکنند هرچه هیأت مقننه ایران تصویب کرد مطاع و متبع خواهد بود و اگر آقایان دقت فرموده باشند اعلیحضرت همایونی فرموده‌اند که باید علاوه بر تهران و پایتخت به تمام ایالات ایران سهم دارد، از حیث آبادی از حیث مؤسسات فرهنگی از حیث اقتصادی (دکتر جزایری- پس چه طور نمی‌گذارید عمل شود) و بنده با توجه به این موضوع است که عرض می‌کنم اساساً آن چیزی را که آقایان نمایندگان خوزستان برای خوزستان تصویب کرده بنده با آن موافقم که باید حداکثر استفاده از دستگاه علمی و عملی خوزستان بشود ولی مانعی نیست که هموطنان ما بیایند تحصیل کنند و ما عقب افتاده‌ایم سه سال است که عقب افتاده‌ایم در این مملکت همه‌اش نطق کرده‌اند که ما می‌خواهیم تمام کارها را به دست ایرانی بسپاریم و بدیهی‌ترین امر یعنی تأسیس همین دانشکده نفت را اقدام نکردند (دکتر جزایری- خیلی بد کردند) حالا هم نکردند و آنی دولت می‌خواهد این کار را انجام بدهد ما باید ببینیم با حداقل مخارج و به دست آوردند حداکثر استفاده که مدتی هم عقب افتاده چه باید بکنیم معلمین که الان در دانشکده فنی و علوم درس می‌دهند و هر کدام نمونه پنجاه محصل خوب هستند که رفته‌اند اروپا و یک عده‌ای بوده‌اند تا این آقایان آمده‌اند به ایران و درس می‌دهند بنابراین ما باید از این گونه اشخاص استفاده بکنیم و بنده عرایض خودم را به این جمله ختم می‌کنم (بهبهانی- شعر بفرمایید) که هر چه تصمیم باشد باید اطاعت کرد ولی خواهش می‌کنم تمنی می‌کنم به نام سعادت مملکت برای تربیت ایرانی عالم که جز با وجود آنها استقلال معنوی حفظ نخواهد شد (صحیح است) سعی کنیم، کمیسیونی بکنیم این مطالب را دقت کنیم بعد از مشاوره آنچه مطابق مصلحت مملکت است آن کار را بکنیم (عده از نمایندگان- احسنت).

نقابت- راجع به تصویب‌نامه چای هم بفرمایید.

پیراسته- بنده اخطار دارم.

رئیس- مطابق چه ماده‌ای؟

پیراسته- مطابق ماده ۸۷.

دکتر جزایری- آقای وزیر اقتصاد ملی خواهش می‌کنم روز پنجشنبه تشریف بیاورید که بنده جواب شما را بگویم.

رئیس- آقای پیراسته کسی به شما چیزی نگفته.

پیراسته- جناب آقای مهندس خلعتبری در بیانات راجع به بیانات بنده یک صحبت‌هایی فرمودند برای این موضع بنده می‌خواهم جواب عرض کنم.

رئیس- راجع به شما چیزی نگفته‌اند.

پیراسته- چرا قربان فرموده‌اند اجازه بفرمایید صحبت کنم یا این که نوبت بنده محفوظ بماند تا بعد عرض کنم.

۵- طرح گزارش کمیسیون استخدام راجع به بازگشت کسانی که در دولت سابق بازنشسته شده‌اند به خدمت

رئیس- گزارشی از کمیسیون امور استخدام رسیده است راجع به طرحی که آقایان با سه فوریت تقدیم مجلس کرده‌اند و دو فوریت آن سلب شده و به قید یک فوریت کمیسیون رفته است راجع به بازنشستگان کشوری و لشکری قرائت می‌شود. (به شرح ذیل قرائت شد.)

گزارش از کمیسیون امور استخدام به مجلس شورای ملی.

طرح پیشنهادی عده‌ای از آقایان نمایندگان راجع به دعوت کارمندانی که در زمان تصدی آقای دکتر مصدق از کار بر کنار یا بازنشسته شده‌اند در کمیسیون استخدام با حضور نمایندگان وزارتخانه‌های دادگستری، دارایی، دفاع ملی مورد شور و مطالعه واقع گردید و نتیجه این بررسی به قراری است که ذیلاً به عرض مجلس شورای می‌رسد.

کسانی که در دولت سابق بازنشسته شده‌اند به سه طبقه متمایز تقسیم می‌شوند:

الف- کسانی که طبق تقاضای شخصی و در نتیجه مزایایی که برای بازنشستگی مقرر شده است بازنشسته شده‌اند طبق اظهار نمایندگان دولت کلیه کارمندان اداری که در دولت گذشته بازنشسته شده‌اند مشمول این طبقه می‌باشند ضمناً عده‌ای از کارمندان قضایی و افسران نیز به این ترتیب بازنشسته شده‌اند و البته اعاده کسانی که طبق تقاضای شخصی بازنشسته شده‌اند به نظر کمیسیون موردی ندارد.

ب- کسانی که به مناسبت رسیدن به حد نصاب بازنشستگی و طبق مقرراتی که قبل از دولت سابق وجود داشته به طور عادی بازنشسته شده‌اند عده‌ای از کارمندان اداری و قضایی و افسران بدین ترتیب بازنشسته شده‌اند و اعاده این عده به خدمت نیز به نظر کمیسیون موردی ندارد.

ج- کسانی که طبق مقررات مخصوص بدون این که شخصاً تقاضا نموده باشند و یا این که به حد نصاب بازنشستگی رسیده باشند بازنشسته شده‌اند کارمندانی که مشمول این طبق هستند عبارتند از کارمندان قضایی و افسران در مورد کارمندان قضایی عده‌ای بازنشسته شده و عده دیگر وضع استخدامی‌شان تغییر یافته و رتبه قضایی‌شان به رتبه اداری تبدیل شده و یا به وزارت کار منتقل شده‌اند و در مورد افسران نیز به وسیله بازنشسته کردن آنان از خدمات ارتش بر کنار شده‌اند.

در نتیجه بررسی فوق و با موافقت نمایندگان دولت بالاخره مواد زیر در جلسه مورخ ... کمیسیون به تصویب رسید که اینک گزارش آن را تقدیم مجلس شورای ملی می‌نماید.

ماده ۱- وزارت دادگستری مکلف است فوری و منت تا یک ماه پس از تصویب این قانون سوابق و پرونده‌های مربوط به کلیه کارمندان قضایی که به موجب مصوبات دولت سابق از کار بر کنار شده‌اند برای رسیدگی به دادگاه عالی انتظامی ارجاع و پس از رسیدگی کسانی را که واجد صلاحیت باشند به کار دعوت و به وضع استخدامی سابق اعاده دهد.

تبصره- به وضع کارمندان اداره کل ثبت اسناد و املاک که به موجب مصوبات دولت سابق بازنشسته شده‌اند کمیسیونی مرکب از معاون وزارت دادگستری و مدیر کل ثبت اسناد و یک نفر از مستشاران دیوان عالی کشور رسیدگی نموده و کسانی که واجد صلاحیت باشند به کار دعوت خواهند شد.

ماده ۲- وزارت جنگ مکلف است پرونده‌ها و سوابق کلیه افسرانی که بدون تقاضای شخصی یا واجد بودن شرایط بازنشستگی از سال ۱۳۲۷ به بعد بازنشسته شده‌اند منت‌ها تا یک ماه برای رسیدگی به کمیسیونی مرکب از سه نفر از افسران عالی رتبه و مورد اعتماد ارجاع و کسانی که صلاحیت آنان برای اعاده به خدمت به تصویب این کمیسیون برسد فوری به خدمت دعوت نمایند.

ماده ۳- وزارت کشور مکلف است پرونده‌ها و سوابق افسران ژاندارمری و شهربانی که بدون تقاضای شخصی یا رسیدن به سن بازنشستگی در دولت گذشته بازنشسته شده‌اند منت‌ها تا یک ماه پس از تصویب و ابلاغ این قانون به کمیسیونی مرکب از معاون وزارت کشور و رئیس یا معاون ادارات ژاندارمری و شهربانی و یک نفر مستشار دیوان کشور ارجاع و کسانی که صلاحیت آنان برای اعاده به خدمت به تصویب این کمیسیون برسد فوری به خدمت دعوت نماید.

ماده ۴- هر گاه در سایر وزارتخانه‌ها و ادارات کل کارمندانی بدون تقاضای شخصی یا رسیدن به سن بازنشستگی بازنشسته شده باشند دولت می‌تواند کمیسیونی مرکب از سه نفر اعضای عالی‌رتبه وزارتخانه‌ها و ادارات مربوطه را برای رسیدگی به وضع آنان تعیین و کسانی را که واجد صلاحیت باشند به کار دعوت نماید.

رئیس- برگ موافق و مخالف راجع به این گزارش وجود دارد و آقایانی که نام‌نویسی کرده‌اند مقدم بر اشخاصی هستند که در مجلس تقاضای نطق کرده‌اند. آقای شوشتری مخالف هستید بفرمایید.

شوشتری- بسم الله الرحمن الرحیم. آقایان تعجب می‌فرمایید که چرا بنده با این لایحه دعوت بازنشستگانی که بر خلاف مقررات و روی اغراض و یا آن قرعه‌های زیان‌دار که جناب آقای خلعتبری فرمودند در کمیسون در بسته برخلاف مقررات نشستند و عده‌ای از قضات را چنین و چنان کردند مخالفم قاضی وقتی می‌تواند رأی بدهد. اگر کتاب قضای اسلام و فقه شیعه جعفربن محمد صلوات الله علیه را بخوانیم می‌بینیم قاضی نباید در او جبن راه داشته باشد. قاضی نباید اغراض یا دستور در او حکومت کند بنابراین بنده با این ۴ ماده با کلش مخالفم و با اجازه مقام ریاست گله دوستانه و مؤدبانه‌ای از مقام محترم آقایان نمایندگان سنا می‌کنم یکی از امور اصلاحی دوره گذشته مصدقی همین قانون است چه مانع داشت مجلس سنا به طرز فوق‌العاده تشکیل می‌شد و قانونی که از مجلس شورای ملی بر فساد و بطلان و عدم قانونیت قوانین خیالی من درآوردی مصدق گذشته زودتر تکلیف آن و تکلیف مملکت را معین می‌فرمودند (صحیح است) نمی‌شود قضایا را در بوته اجمال گذاشت.

صارمی- مجلس سنا تصمیم گرفته که برای حرف دل مدتی لوایح را معطل کند.

شوشتری- صحیح است آقای صارمی می‌دانید که بنده اصلاعادت ندارم و انشاءالله تا زنده هستم و تا خدمت آقایان در خدمتگذاری می‌باشم طوری حرف نزنم که ملمع باشد و خدای نخواسته تصور شد با شخص و یا ما قماتی آن هم نمایندگان ملت توهین کرده باشم. البته نظرم این نیست نظرم این است که تذکر بدهم به مدلول فذکر ان الذکری تنفع المؤمنین، باید بگویم این موضوع از اهم مسائل است و استدعا کنم مجلس سنا را به طور فوق‌العاده تشکیل بدهند و تکلیف این قانون را هر چه زودتر معین بفرمایند این یک اصل، اصل دیگری که من با آن مخالفم این است که نمایندگان محترم با آن حسن عقیدت و با آن استقبال برای غیرقانونی کردن کلیه قوانین من درآوردی و مهملات که تمام آن را کان لم یکن بکنیم آن وقت این قسمت را به این صورت دربیاوریم این به نظر من، جناب آقای اردلان تلویحاً یک قدری می‌رساند که ما آن حرف‌ها را قانونی می‌دانستیم این یک قسمت است پس اصلاً بالملازمه وقتی آن قانون از بین رفت عودت این آقایان به خدمت بالملازمه بیاید بشود (صحیح است) و اما چرا این قانون را به چهار صورت درآوردند یک بام و دو هوا که نمی‌شود یک جا می‌نویسد وزارت دادگستری به چنین تکلیف عمل کند در تبصره ذیلش مرقوم می‌فرمایند راجع به ثبت اسناد این جور کمیسیون تشکیل بشود راجع به وزارت کشور و شهربانی و ژاندارمری تصمیم دیگر گرفته می‌شود و در سایر وزارتخانه‌ها نحوه تشکیل کمیسیون این طور بشود و عودت به خدمت به این ترتیب بشود این پیچ در پیچ‌ها باعث سوءتعبیر می‌شود، این مردم را به چاه ویل انداختن است این افسر بدبختی

که حقش از بین رفته من نمی‌دانم در این گزارش تکلیف آن چه می‌شود چون بعضی عبارات پیچ واپیچ هست که ضرر به مردم و مملکت زده است بنا علی‌هذا استدعا دارم توجه بفرمایید به جای تمام این عبارات و تبصره‌ها یک ماده باشد که بنده پیشنهاد کردم و جای توضیحش اینجا نیست در موقع خود در ماده اول مطرح خواهد شد. اگر آقایان به مفهوم و مدلول و منظوری که خود دارند توجه کنند تمام این معانی را در دو سطر در بر گرفته در صورتی که تلوحاً تأیید آن مهملات را هم نکرده‌ایم و اساساً حقوق ذوالحقوق را به نحو اوفی و احسن برگردانیده‌ایم. بنا علی‌هذا من با این کیفیت با این لایحه مخالفم.

رئیس- آقای مشایخی بفرمایید.

مشایخی- به طوری که آقایان نمایندگان محترم استحضار دارند در زمان حکومت دکتر مصدق عده‌ای از کارمندان و صاحب منصبان وزارتخانه‌ها و ادارات دولتی و ارتش را به عناوین مختلف و بدون مجوز صحیح و رسیدگی قانونی و صدور حکم از مراجع صالح از کار برکنار و برخلاف مقررات قانون بازنشستگی لشکری و کشوری و قضایی و سایر قوانین مربوطه بازنشسته نموده‌اند در صورتی که اگر هم تصور خطایی از آنها می‌رفت حق این بود که همان طور که در قوانین موضوعه پیش‌بینی شده آنها را تسلیم محاکم اداری و ارتشی و یا مراجع دادگستری می‌نمودند نه این که سرنوشت عده‌ای از مستخدمین و افسران زحمتکش را با وضع غیر عادی روز و جریانات سیاسی کشور به دست یکی از رؤسای همان قسمت که احیاناً خالی از حب و بغض و انتقادجویی نبوده بسپارند.

آقایان نمایندگان محترم محروم نمودن اشخاص از استخدام دولتی یعنی محرومیت از یک قسمت از حقوق اجتماعی کما این که این موضوع در ماده ۱۵ قانون مجازات عمومی صراحتاً اشاره شده و به خوبی استحضار دارند که یکی ز مجازات‌های سختی که برای محکومین به امور جنایی و جنحه در قانون مجازات عمومی تعیین شده همین محرومیت از حقوق اجتماعی است که در مواد ۷ و ۸ قانون مزبور تصریح شده است که یک جز آن محرومیت از استخدام دولتی است.

آقایان حیثیت و شرف اشخاص همان طور که در قانون اساسی اشاره شد بایستی از هرگونه دستبرد و تجاوز محفوظ و برکنار باشد من معتقدم که یکی از عواملی که در ترقی هر جامعه مؤثر می‌باشد همان روح عدالت‌خواهی و احترام به قانون و حفظ حقوق افراد جامعه است و همین عامل است که در پیشرفت تمدن و ترقی و حق حاکمیت ملل تأثیر به سزایی دارد.

اگر بنا باشد که اطاعت از قانون بازیچه خودسری و خودخواهی آن هم خاصه از ناحیه متصدیان امور قرار گیرد انتظار نظام اجتماع و تسلط عدالت و بقای ملت آرزویی بیش نخواهد بود و نباید فراموش کرد که قضاوت تاریخ نسبت به بی‌عدالتی‌ها و خلاف قانون‌ها امری حتمی و صفحات باقیمانده آن که نماینده خوبی‌ها و بدی‌ها می‌باشد همچنان شاهد زنده و گویا خواهد بود.

آقایان خوب توجه بفرمایید برخلاف اصول و سنت کلی رژیم مشروطیت قوه اجراییه تصمیماتی گرفته و اسم آن را قانون گذارده و بالنتیجه عده‌ای اعم از لشکری و کشوری را که عمری بدبختی کشیده و محروم از قسمت عمده عوامل زندگی بوده به صورت بسیار زننده از کار برکنار و با این عمل حیثیت و شرف خانواده آنها را لکه‌دار و ادامه حیات اجتماعی را بر افراد مزبور حرام کرده واقعاً جای تأسف است و بعداً به حال ملتی که تصمیمات قوه مجریه به حساب مصوبات قوه مقننه گذارده شود همه ما عواقب وخیم جریانات گذشته و خطر اضمحلال را دیدیم این پیش آمد چیزی نبود جز عدم احترام به قانون و اطاعت از آن آقایان قوه مقننه حق واگذاری اختیارات قانون‌گذاری خود را به دیگران نداشته و خوشبختانه در اثر حسن توجه و عدالت‌خواهی آقایان محترم این لکه بزرگی که بر دامن مشروطیت ما گذارده شده بود شسته شد و یک باره قوانین مصدق لغو گردید بنده خیال می‌کنم بزرگ‌ترین قدم را دوره ۱۸ برداشت می‌گویم با فرض این که این اختیارات را می‌خواست اعمال بکند اصولاً بر اساس همان اختیارات حق وضع چنین قانونی را نداشت زیرا اختیارات ناظر بر اصلاح سازمان‌های اداری بود من معتقدم که اصولاً با لغو لوایح مصدق دیگر مجوزی برای ادامه بازنشستگی آقایان کارمندان در بین نیست و بایستی بدون هیچ قید و شرطی به سر کار خود بروند و اساساً احتیاجی به طرح جدید نیست و وزرا هم اگر همان لوایح مربوط به بازنشستگی را که مصدق تصویب کرده به مجلس بیاورند به نوبه خود ناظر و عامل بی‌عدالتی‌های سابق می‌باشند.

من هر چه در اختیارات ملغی شده مصدق دقت کردم مطلبی که حاکی از این باشد که ایشان حق داشته باشد کارمندان دولت و یا افسران ارتش را بازنشسته نماید نیافتم و فقط اختیار اصلاح سازمان‌های اداری را داشته که آن هم واضح است شامل بازنشسته کردن کارمندان نمی‌شود و بر فرض آن که بگوییم که ایشان حق داشته‌اند کارمندان را بازنشسته نمایند اساساً همان طور که در متن ماده واحده اختیارات ذکر شده این اختیار به شخص ایشان داده شده و حق نداشته است آن را به دیگری تفویض نماید ولی به طوری که آقایان اطلاع دارند به موجب یک لایحه این اختیار را مثلاً به شهردار وقت داده که کارمندان شهرداری را بازنشسته نماید به موجب لایحه دیگر به لطفی وزیر دادگستری وقت اجازه داده که هر یک از کارمندان دادگستری را که خواست بیرون کند و من ماده سوم از لایحه انحلال دیوان کشور را که این اجازه را به لطفی واگذار کرده برای مزید اطلاع آقایان عیناً قرائت می‌کنم.

ماده سوم «وزیر فعلی دادگستری می‌تواند از تاریخ تصویب این لایحه در ظرف دو ماه کارمندان قضایی و اداری و خدمتگزاران جز دادگستری و ثبت کل را بازنشسته نماید هر چند مشمول مقررات قانون بازنشستگی نباشند» آقایان ملاحظه می‌فرمایید چه قدر دامنه اختیارات لطفی وزیر وقت که در زمان وزارت خود تمام توده‌ای‌ها را مصدر خدمات مهمی نمود وسیع و چه قدر حق‌کشی درباره کارمندان شده نه حق دفاع به آنها داده شده رعایت سنین خدمت و نه رعایت سن و نه هیچ چیز دیگر فقط و فقط دلخواه این شخص کینه‌توز و انتقام‌جو او هم آمد و یک عده از جوانان تحصیل کرده و حتی دکترهای تازه از اروپا آمده را از ادارات بیرون ریخت و عجیب‌تر آن که بلافاصله به موجب ماده چهارم همین لایحه مصدق‌السلطنه به لطفی اختیار داده که از بازنشستگان سنوات قبل هر کس را خواست می‌تواند مجدداً دعوت به کار نماید آیا اینها دلیل اجرای اغراض شخصی نیست که از یک طرف جوانان را از کار برکنار و از طرف دیگر بازنشستگان سابق را که سنین عمر آنها در حال تصویب لایحه از شصت هفتاد سال هم متجاوز بوده دعوت به کار نماید واقعاً کمال تأسف و تأثر است.

چه خوب بود که آقای مصدق‌السلطنه لااقل سرنوشت کارمندان را هم مانند استانداران و فرمانداران و بازرس‌های انتخاباتی که به قید قرعه انتخاب کرده بود به دست قرعه یا فال می‌سپرد تا احتمال تبعیض و اغراض خصوصی کمتر می‌رفت.

آقایان قانون باید جنبه عمومیت و کلی داشته باشد اگر نظر بر این بوده که طبق یک شرایطی عده‌ای از مستخدمین و افسران را بازنشسته نمایند باید قانونی که بدین منظور تهیه می‌شود به طریقی باشد که از جهت بازنشستگی شامل حال عموم مستخدمین بشود و همه را به یک نظر و به یک چشم نگاه کنند نه آن که یک ماده و یا لایحه استثنایی برای طرد عده‌ای از اعضا دادگستری و یا ثبت کل بگذرانند و ماده یا لایحه دیگری با شرایط دیگر برای وزارتخانه دیگر چه طور می‌شود یک مقرراتی شامل حال مثلاً مستخدمین دارایی بشود ولی همان مقررات شامل مستخدمین وزارتخانه دیگر نشود در لایحه مخصوص بازنشستگی کارمندان شهرداری مصدق‌السلطنه یک مرحمتی درباره اعضای شهرداری کرده و آن این است که در این لایحه نوشته شده شهردار حق دارد کارمندان خود را بازنشسته نماید مشروط بر این که کارمند بیست سال خدمت کرده باشد ولی ظاهراً پاکی نیت و صفای باطن لطفی کارمندان دادگستری و ثبت را از این شرط هم محروم کرده است به همین جهت در بین کارمندان جوان دادگستری و ثبت کسانی دیده می‌شود که سنین خدمت آنها از ۵ و یا ۱۰ سال تجاوز نکرده است و آنها را هم بازنشسته کرده‌اند و معلوم نیست در لایحه مخصوص شهرداری چرا آنها را با رعایت یک چنین شرطی بازنشسته کرده‌اند و در مورد سایرین این شرط رعایت نشده از دقت به این تباین‌ها به خوبی روشن می‌شود که غرض اصلی مجریان و عاملین انتقام‌جویی از عده باب توضیح بیشتری بدهم می‌دانم که بر تأسف آقایان افزوده خواهد شد. آیا می‌شود که مقررات مربوط به بازنشستگی که مرحله بسیار دقیقی است برای مدت موقت مثلاً دو ماه و آن هم در اختیار یک وزیر به خصوصی گذارد و وزیر دیگر در مورد مستخدمین وزارتخانه خود در موارد مشابه نتواند از آن استفاده نماید؟ جای خوشبختی است که در وزارت دارایی و کار و پست و تلگراف ابداً صحبتی از بازنشستگی نبوده و حتی یک نفر هم از کار برکنار نشده صرف‌نظر از نکات معروضه اصولاً در هر محکمه و یا کمیسیونی برای افراد آن منطقاً و عقلًا باید اصلی از اصول وجود داشته باشد که تقصیرات را طبق آن اصل معین رسیدگی کنند نه آن که دلخواه خود را ملاک عمل قرار دهند و تصفیه حساب‌های شخصی بنمایند و به هر حال واضح است که هیچ اصلی از اصول درباره بازنشسته کردن در نظر گرفته نشده و فقط حکومت فردی و دلخواه در کار بوده و من معتقدم مادام که مقررات مربوط به بازنشستگی افسران و کارمندان و قضات مطابق آنچه که در قوانین مخصوص قید شده لغو نشود به هیچ دستاوردی نمی‌توان افسران و سایرین را بازنشسته نمود به همین استدلال کلیه اعمالی که در حکومت گذشته درباره بازنشستگی کارمندان شده لغو و بی‌مورد و بر خلاف قانون می‌دانم آقایان کسی که در بدو امر حاضر به قبول استخدام شده شرایط قانون استخدام را در نظر گرفته و با توجه به شرایط ورود به خدمت و طرز ترفیع و بازنشستگی حقوقی برای خود کسب کرده و با توجه به این شرایط بوده که عمر خود را در راه کارهای ادرای صرف کرده و می‌دانسته که اغراض شخصی نمی‌تواند او را از کار برکنار کند و فقط دادگاه است که تکلیف او را مثلاً در موارد تخلف و یا تقصیر روشن خواهد ساخت و به طور خلاصه باید گفت که این کارمند برای مدت سی سال که حداکثر مدت خدمت دولتی است یک قرارداد با دولت بسته است و مسلم است

که یک طرف قرارداد بدون تعیین جهت و یا علت موجهی و بدون رسیدگی حق فسخ قرارداد را ندارد.

آقایان توجه فرمایید هر وزارتخانه یک دادگاه اداری دارد مثلاً کارمندی که تسامح و یا غفلت در انجام وظیفه کرده دادستان اداری ادعانامه برای او صادر می‌نماید و کارمند به حکم قانون در مقام دفاع برمی‌آید و بالاخره پس از دفاع اگر دادگاه دلایل او را بر رد اتهام موجه ندانست او را محکوم به توبیخ شفاهی و یا کتبی می‌نماید تازه این کارمند حق تجدیدنظر در دادگاه بالاتر دارد شما را به خدا آیا لکه‌دار کردن حیثیت و شرف اشخاص و آیا محرومیت از یک قسمت از حقوق اجتماعی به قدر یک غفلت در انجام و طبقه نباید تابع تشریفات و یا لااقل رسیدگی‌های مقدماتی باشد و نباید کوچک‌ترین حق دفاعی به او داده شود.

آقایان اگر یک راننده سرعت سیری در خیابان داشته باشد یا یک بقالی یک سیر سبزی کم بفروشد بدون رسیدگی و دعوت به محکمه و استماع مدافعات آنها دادگاه حکم صادر نمی‌کند پس چه طور و چگونه می‌شود که یک کارمندی را این طور ظالمانه از کار برکنار کرد. آیا تمام این کارمندان جرم‌شان یکی بوده تا به یک مجازات که همان بازنشسته شدن باشد محکوم شوند. آقایان مسئله بازنشسته کردن افراد و افسران جوان با یک اختیار خاص و استثنایی و بدون محاکمه و قائل شدن حق دفاع چیز ساده‌ای نیست من از طول کلام معذرت می‌خواهم و عرض می‌کنم چون همیشه تابع اصول بوده‌ام معتقدم که تمام این آقایان بدون چون و چرا و بدون هیچ گونه رسیدگی همان طوری که برکناری آنها هم بدون رسیدگی بوده به کار دعوت شوند با لغو قوانین اختیارات دیگر مجوزی برای ابقای این طبقه به حال بازنشستگی در کار نیست و این کارمندان باید دعوت به خدمت شوند قطع نظر از این دو قسمت اگر بنا باشد طرح فعلی بگذارد این طرح دارای نقایصی است که باید رفع گردد از جمله اگر قرار باشد باز هم کمیسیون رسیدگی کند حتماً باید حق دفاع به کارمند داده شود و چنانچه رأی کمیسیون بر ضرر کارمند باشد باید به او حق درخواست تجدیدنظر داده شود.

به هر حال چشم امید عده از طبقه فاضل کشور و زحمتکش که در دوران حکومت گذشته بی‌عدالتی زیادی نسبب به آنها شده و هستی خود را از دست داده‌اند به شما آقایان نمایندگان محترم می‌باشد که از روی عدالت‌خواهی توجه بیشتری به آنها بشود و رفع توهین از آنها گردد. این است که با کمال صراحت عرض می‌کنم که بازنشسته کردن کارمندان جز از طریق مقررات قانون بازنشستگی خلاف تمام اصول بوده و تصمیمات دولت گذشته در این خصوص ارزشی ندارد و به پاس احترام به حقوق افراد جامعه استدعا دارم تکلیف این عده را روشن و از بلاتکلیفی خارج و حیثیت و شرف آنها را اعاده فرموده تا بیش از پیش در راه فداکاری به وطن ساعی و کوشا باشند نواقص این طرح چند قسمت است اولاً جناب آقای مخبر نراقی که به سمت مخبر صحبت خواهد فرمود در مقدمه این طرح نوشته شده است کسانی که خودشان تقاضای بازنشستگی کرده‌اند مشمول این طرح نیست اولاً یک قانونی تصویب شد که براساس آن قانون سازمان وزارت کار را کارمندان خارج از سازمان شناخته می‌شوند و منتقل به وزارت کار خواهند شد آقایان ملاحظه می‌فرمایید که در همان موقع این بی‌عدالتی را نسبت به این طبقه کردند و عده را گفتند کارمند مشول خدمت و جز سازمان دولتند درگیری را گفتند کارمند خارج از سازمان و یکی یکی آنها را خواسته و گفتند اگر تقاضای بازنشستگی نکنید بر اساس این لایحه شما را بازنشسته خواهیم کرد و عده کمی که در حدود ۵۰- ۶۰ نفر یا حداکثر صد نفر بیشتر نبود خودشان تقاضای بازنشستگی کردند و این تقاضا در حقیقت به زور و اجبار بوده است تهدیدشان کردند و گفتند که تقاضای بازنشستگی بکنید واگر تقاضای بازنشستگی نکنید شما را روی اجبار بازنشسته خواهیم کرد به عقیده بنده تصمیم مجلس شورای ملی اول باید ناظر بر این فکر که به کره و اجبار تقاضای بازنشستگی کرده‌اند نشود و دوم مطلب خیلی ساده است یک وقت هست که ما می‌گوییم قانون بازنشستگی برای پاداش خدمت است و بازنشسته شدن دستمزدی است که به بازنشسته می‌دهند برای این که یک عمر در کارهای عمومی مملکت خدمت کرده‌اند در این صورت باید تصدیق کنیم که تصمیم دولت گذشته نقض غرض بوده است و به این منظور انجام شده و این که کمیسیون تصمیم گرفته که محکمه‌ای تشکیل بشود برای صلاحیت این قبیل کارمندان که بنده تمام آنها را واجد صلاحیت می‌دانم مگر این که خلاف آن ثابت بشود باید تمام این آقایان دعوت به خدمت شوندو اگر چنانچه فرضاً عدم صلاحیت این آقایان محرز شود و اگر جرمی را مرتکب شده باید چنانچه جرمی هم مرتکب نشده‌اند حکم محکمه درباره آنها لازم‌الاجرا است فعلاً باید براساس مصوبات مجلس شورای ملی که اختیارات را ملغی شناخته اصولاً اگر بخواهیم طرح را تصویب کنیم باید به طور کلی اشخاصی که بازنشسته شده‌اند آنها را به کار دعوت دهند بعد اگر تقصیراتی مرتکب شدند به محاکم اداری عمومی دعوت کنند و آنی گزارش کمیسون جامع الاطراف نیست همان طور که آقای شوشتری گفتند برای مستخدمین ژاندارمری و شهربانی یک تبصره دارد و برای سایر وزارتخانه‌ها تبصره دیگر که من معتقدم با یک تبصره می‌شود همه آنها را به خدمت عودت داد و آن تبصره این است کسانی که براساس مصوبات مصدق‌السلطنه بازنشسته شده‌اند طبق این لایحه مستخدم رسمی هستند و اگر تخلف و قصوری برای آنها قائل هستند وزارتخانه‌های مربوط آنها را به محاکم عمومی دعوت کنند و تکلیف‌شان را روشن سازند البته این نظریات را در موقع طرح مواد عرض خواهم کرد و قطع دارم که وجدان پاک آقایان نمایندگان محترم برای اعاده حیثیت اشخاص که روی اغراض بازنشسته شده‌اند همیشه آماده است و برای اعاده وضع پریشان آنها همیشه مصمم و مجهز هستید. (صحیح است).

۶- تعیین موقع و دستور جلسه بعد، ختم جلسه

رئیس- چون فردا هم جلسه خواهیم داشت جلسه را ختم می‌کنم و بقیه مذاکرات در این گزارش برای روز پنجشنبه می‌ماند و جلسه فردا مربوط به طرح سؤالات است.

(مجلس یک ربع بعد از ظهر ختم شد.)

رئیس مجلس شورای ملی- رضا حکمت