مذاکرات مجلس شورای ملی ۶ دی ۱۳۲۶ نشست ۳۴
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پانزدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پانزدهم |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: متن قوانین - تصویبنامهها - صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی - سوالات - اخبار رسمی - فرامین - انتصابات - آییننامهها - بخشنامهها - آگهیهای رسمی
شماره تلفن: ۵۴۴۸ - ۸۸۹۴ - ۸۸۹۵ - ۸۸۹۶
سال سوم - شماره ۸۳۵
مدیر سید محمد هاشمی
۴شنبه ۹ دی ماه ۱۳۲۶
دوره پانزدهم قانونگذاری
شماره مسلسل ۱۵۲۷
مذاکرات مجلس شورای ملی
بقیه جلسه ۳۴
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یک شنبه ۶ دی ۱۳۲۶ نشست ۳۴
فهرست مطالب:
مجلس ساعت پنج سی و پنج دقیقه بعد از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت بعنوان بعد از تنفس تشکیل گردید.
رئیس- جلسه پیش بعنوان تنفس تعطیل شد صورت جلسه ندارد، آقای نخست وزیر دولت جدید را معرفی میکند بعد وارد دستور میشویم
سزاوار- بنده اخطار نظامنامهای دارم.
رئیس- آقای دکتر بقائی نیستند بنده متوجه هستم بعد از اینکه آقای دکتر بقائی آمدند اظهاراتشان را مینمایند، آقای نخست وزیر بفرمائید.
محتویات
- معرفی هیئت وزیران و تقدیم برنامه دولت از طرف آقای حکیمی نخست وزیر
۱- معرفی هیئت وزیران و تقدیم برنامه دولت از طرف آقای حکیمی نخست وزیر
نخست وزیر- آقایان نمایندگان محترم، شاید بعضی از دوستان این طور تصور نمایند که برای اینجانب در این مرحله از عمر بهتر است از تحمل بار سنگین کار نخست وزیری احتراز و بقیه زندگانی خود را به استراحت بگذارنم (صحیح است) (محمد علی مسعودی- این طور نیست) ولی بنده خودداری هر ایرانی وطن پرست را با اوضاع بغرنج کنونی از خدمتگذاری صادقانه به مملکت جایزنمیدانم و نظر بخدمات صمیمانه که در هر موقع به کشور نمودهام و مورد تشویق ملت واقع شدهام اکنون که باز از طرف مجلس شورای ملی از روی کمال لطف به اینجانب ابراز تمایل شده و از طرف اعلیحضرت همایون شاهنشاهی نیز افتخار مأموریت تشکیل کابینه را یافتهام شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت را گناه میدانم (صحیح است) و به احترام اوامر ملوکانه و به منظور امتنان از توجه ملت و نمایندگان محترم برای انجام خدماتی که از من ساخته باشد مهیا شدم. اینجانب ادعا نمیکنم انتظاراتی را که ملت ایران از یک دولت خدمتگذار صمیمی دارد در مدت کوتاه انجام دهم ولی با قوت قلب عرض میکنم که به تناسب فرصتی که مجلس شورای ملی به ما بدهند و درجه تقویت و مساعدتی که بفرمایند اطمینان کامل داشته باشند که اینجانب و همکارانم نشان خواهیم داد که به راستی و درستی و با کمال جدیت و صداقت و صمیمیت برای آسایش و رفاه حال هموطنان عزیزمان کوشش خواهیم نمود(انشاءالله) و موجبات رضایت خاطر مبارک ملوکانه و ملت و مجلس شورای ملی را بخواست خداوند به تدریج فراهم خواهیم آورد آقایان محترم مستحضرند که اینجانب از جاه طلبی وخودنمائی و خیالات شیطانی و ظلم و تعدی و تبعیض تنفر دارم و اگر تصمیم و عزم راسخ نداشتم که به تناسب فرصتی که به ما میدهید و تقویتی که میفرمائید برای بهبود وضع مملکت و ملت جد و جهد کنم هیچ گاه با وضع مشکل امروز کشور قبول مسئولیت نمیکردم و خودم را با نام نیکی که به فضل الهی تحصیل کردهام در این دوره از زندگی دچار زحمت بیهوده نمینمودم بنابراین با استظهار بعنایت و توفیق و لطف خداوند که همواره امیدوارم در هر حال شامل ما باشد همکاران خود را معرفی و با اجازه مجلس شورای ملی شروع به کار مینمائیم و امیدواریم بیش از پیش آقایان نمایندگان محترم برای بهبود احوال ملت از این دولت پشتیبانی فرمایند
- کابینه آقای حکیمی نخستوزیر
- -. آقای دکتر محمد سجادی وزیر اقتصاد ملی
- - آقای مصطفی عدل وزیر مشاور آقای علی معتمدی وزیر راه
- - آقای دکتر سیاسی وزیر فرهنگ آقای سعید مالک وزیر بهداری
- - آقای ابوالقاسم نجم وزیر دارائی
- - تیمسار سپهبد یزدان پناه وزیر جنگ
- - تیمسار سرلشکر فرج الله آق اولی وزیر کشور
- - آقای محمد علی وارسته وزیر پست و تلگراف
- - وزیر خارجه و وزیر کشاورزی بعداً معرفی خواهند شد
- - وزارت کار هم فعلاً تحت نظر وزیراقتصاد ملی خواهد بود تا تکلیف قانونی آن معین گردد(صحیح است)
درباره برنامه تاکنون معمول بودهاست که وعدههای زیاد به ملت ایران و مجلس شورای ملی بدهند بدون اینکه فکر توانائی خود یا فرصت انجام آن را نمایند اینجانب بهتر میدانم که از اصلاحات و اقدامات آنچه باید زودتر شروع شود فعلاً باختصار بعرض برسانم بعد به تدریج آنچه ملت و مجلس شورای ملی از ما انتظار دارند و همان منویات خاطر مبارک ملوکانه میباشد که بارها به دولت امر فرمودهاند بصورت لوایح قانونی به تصویب مجلس شورای ملی رسانده انجام دهیم.
- برنامه دولت آقای حکیمی نخستوزیر
چنانکه عرض شد با اوضاع کنونی کشور وظایف دولت در خدت به ملت و مملکت زیاد است و انجام آنها به وقت و تقویت مجلس شورای ملی است و فعلاً آنچه که مصمم هستیم شروع نمائیم از این قرار است:
- ۱- فراهم کردن تدریجی موجبات آسایش طبقات زحمتکش و تعدیل زندگی ملت مخصوصاً به وسیله سبک کردن بار تحمیلات ضعفا.
- ۲- حذف اعتباراتی که برای مخارج تجملی و غیر ضروری در بودجه منظور شده.
- ۳- توجه مخصوص به اعتبارات و مخارجی که برای آبادی کشور و سلامت و فرهنگ و آسایش عامه لازم است و نفع آن مخصوصاً عایدطبقات ضعیف میشود و زندگی انها را بهتر میکند.
- ۴- سعی در اجرا و رعایت دقیق قوانین برای ایجاد اعتماد و اطمینان در مردم و توسعه فعالیت آنان و مبارزه با فساد.
- ۵- مراقبت در سهل و ساده کردن قوانین دادگستری به منظور تسریع قطع و فصل دعاوی و احقاق حق مردم.
- ۶- جلوگیری از سوء استفاده هائی که از قانون انحصار تجارت به ضرر عامه بعمل میآید.
- ۷- اصلاح تدریجی وزارت خانهها و آموزشگاهها و مؤسسات و اجرای قانون تعلیمات اجباری.
- ۸- اصلاح و تقویت قوای تأمینیه به تناسب احتیاجات کشور.
- ۹- تقدیم لوایح به مجلس شورای ملی به منظور اینکه مردم هر محل در امور محلی خود از قبیل کارهای فرهنگی و بهداشتی و بلدی و غیره بیش از پیش مداخله نمایند.
سیاست خارجی دولت همواره سعی کامل در تشیید و تحکیم روابط حسنه و علائق مودت و رعایت کامل احترام متقابل با دول دوست مخصوصاً با ملل همسایه و توسعه ارتباط اقتصادی با آنها و وفاداری و علاقمندی کامل به سازمان ملل متحد میباشد و نهایت کوشش بعمل خواهد آمد که علائق صمیمانه بین ما و دولتهای بزرگ که با شرکت خودمان شالوده این سازمان را نهادهاند محکمتر گردد. در خاتمه از مجلس شورای ملی تمنا دارم در تصویب آنچه باختصار اینجا عرض شده تسریع فرمایند و اجازه بدهند مشغول کار شویم که انتظارات ملت ایران زودتر برآورده شود (صحیح است)
رئیس- برنامه چاپ و منتشر میشود بین آقایان، آقای دکتر بقائی.
- تصویب یک فقره اعتبارنامه و طرح یک فقره دیگر
۲- تصویب یک فقره اعتبار نامه و طرح یک فقره دیگر
دکتر بقائی- آقایان نمایندگان محترم، در جلسه گذشته با اینکه مجال کافی نبود تا اندازهای که ممکن میشد ذهن آقایان نسبت به جریان انتخابات اصفهان روشن گشت. یقین دارم که آقایان نمایندگان محترم در این باب همان طور که وجدان پاکشان گواهی میدهد داوری خواهند کرد، خداوند شاهد است و محتاج نیست که این مطلب را بار دیگر تذکر دهم که من در این کار هیچگونه ناقه و جملی نداشته و ندارم قبل از جریانات امر به هیچ وجه با آقای اعزاز نیک پی آشنا بودم و سابقه دوستی یا دشمنی در بین ما نبود مطالعه پرونده مفصل انتخابات اصفهان با همه گرفتاری که داشتیم بسیار وقت مرا گرفت اگر میبینید دراین مورد این قدر به خود زحمت و به آقایان محترم دردسر میدهم اطمینان داشته باشید که سوء جریان انتخابات اصفهان و اعمال نفوذهای غیر قانونی که در این مورد شده ست بر من کاملاً مسلم و محرز گشته و اندک تردیدی ندارم که اگر هر یک از آقایان این پروندههای مفصل را مطالعه کنند با من درصحت این مدعا همداستان خواهند بود. برای اینکه نمایندگان محترم اصول مطلب را به خاطر بیاورند بطور خلاصله یادآوری میکنم که با دلایل مذکور در جلسه گذشته وشهادت پرونده و مستنداتی که در صحت آن هیچ جای تردید نیست صندوق قهپایه برای این باطل شده که ایشان در این صندوق اکثریت نداشتند، این صندوق را برخلاف میل مردم و حتی برخلاف رضایت انجمن باطل کردند و باعتراضات و شکایات مکرر اهالی که عیناً در پرونده منعکس اس اندک توجهی ننمودند، در انتخابات سده و ماربین نشانه اعمال نفوذ از همین پرونده ناقص که اوراق زیادی از آن چنانچ در جلسه قبل بعرض رسید در دست نیست به خوبی پیدا است، در این حوزه از مجموع ۸۳۲۰ رأی ۹۹۵ رأی اضافی از صندوق بیرون آمده در صورتی که در همین ناحیه در دوره گذشته ۶۵۰۰ رأی در صندوق ریخته شده و بیش از پنج رأی اضافی نبودهاست در بخش اردستان از ۵۷۹۰ رأی که در صندوق ریخته شدهاست ۲۰۴ رأی اضافی بوده در صورتی که در دوره گذشته در این حوزه ۳۶۱۴ رأی گرفته شده و بیش از ۱۱ رأی اضافی نداشتهاست. با وجود بیعدالتی و حق کشی که در مورد ابطال صندوق قهپایه شده در این حوزه هم توجهی به شکایات و اعتراضات مردم نسبت به سوء جریان اخذ آراء که از تعدا رأیهای اضافی به خوبی پیداست نشده زیرا آقای اعزاز نیک پی دراین حوزه و سایل بیشتری برای اعمال نفوذ داشتند و آرای زیادی بدینطریق که ملاحظه میفرمائید بدست آوردند تعداد تعرفه هائی که در حوزههای انتخاباتی در این دوره توزیع شده با تعرفههای دوره قبل در هر یک از حوزهها تفاوت فاحشی دارد و در بعضی از نقاط به نسبت غیر قابل تصوری بالا میرود و در بعضی دیگر به اندازه معتنابهی پائین میآید و محال به نظر میرسد که به طور طبیعی تعداد رأی دهندگان در این قبیل نقاط در فاصله دو و سه سال این اندازه کم و زیاد بشود. آقایان نمایندگان استدعا میکنم بردارید پرونده انتخابات اصفهان را بخوایند ملاحظه بفرمائید در مقابل اعتراضات و استشهادهای بسیار مفصلی که از طرف وجوه اهالی نسبت به حریان انتخابات شدهاست انجمن نظارت اصفهان چه جوابهای سست و بی پایهای دادهاست و تا چه حد خود را رسوا ساخته و مشت خود را باز کردهاست، رئیس انجمن نظارت هنگام گرفتن شکایت وارده و دادن رسید قبل از مطالعه شکایت و رسیدگی کردن به موارد اعتراضات تحت تأثیر امیال و احساسات خود مطابق اسنادی که در دست دارم در ضمن رسیدی که میدهد همه را غیروارد و شکایت کنندگان را مجهول الهویه معرفی میکند و هنگام رسیدگی به شکایات برای دفع الوقت و ظاهر سازی به شهربانی دستور میدهد چند نفر از شاکیان معمولی را که در محل خود دور از مرکز انجمن بودهاند و حاضر شدن آنها بعید به نظر میرسد برای ادای توضیحات حاضر کنند اما بسیاری از معاریف امضاء کنندگان را که در محل بودهاند دعوت نمیکند و در نتیجه به بهانه حاضر نشدن معترضین بشکایت مستدل و موجه مردم نمیرسد، آقای صاحب قرانی که در دوره چهاردهم بخشدار اردستان بودهاست و در این دوره بخشدار ناحیه دیگر چون در امر انتخابات و شناسائی اشخاص و این قبیل مطالب دیگر که همه از آن آگاهند، مهارت به سزا داشته و در این دوره به سمت بازرس به این ناحیه میرفستد و همین شخص پس از اندوختن تجارب بیشتری هنگام پایان یافتن انتخابات اصفهان برای تجدید انتخابات ساوجبلاغ به این حوزه مأمور میشود تا از نتایج تجربیات او در این حوزه نیز استفاده گردد، در هر حال اگر بخواهم این قبیل نکات و دقایق را بشرح بیان کنم بدون تردید و اغراق کتابی خواهد شد که هر صاحبنظر و باریک اندیشی در آن رموز تزویر و نیرنگ و ریا و دغل بازی و نادرستی را به خوبی میتواند فروخواند آقایان نمایندگان محترم، اینهمه خلاف قانون و حق شکنی و بیدادگری نسبت به حقوق مسلم ملی اعمال شده تا معان نخست وزیر بناحق و برخلاف موازین قانونی از ناحیهای به وکالت دارالشورای ملی انتخاب شود وثابت گردد که در مقابل اغراض و مطامع افرادی معدود مصالح و منافع ملت در این کشور به هیچ شمرده میشود، تا به همه کس معلوم گردد که عدالت و انصاف دیرگاهی است در کشور ما مرده و حق و حقیقت به دست دژخیمان حقیقت کش جان سپردهاست آقایان نمایندگان، قانون از نظر اصول و برای رعایت مقتضیاتی است که کاملاً معلوم است، انتخاب وزیران و معاونین وزیران را در سراسر کشور منع کردهاست زیرا صاحبان این مشاغل با استفاده ازمقام خود میتوانند در انتخابات اعمال نفوذ کنند و جریان را به نفع خود از طریق عادی و طبیعی منحرف سازند و از عدم بصیرت و بی اطلاعی مردم شهرستانهای دور افتاده برای ارضای مطامع پست و اجرای مقاصد سوء خود استفاده کنند. جائی که معاون وزیر از انتخاب شدن محروم باشد معاون نخست وزیر به طریق اولی محروم خواهد بود و بسیار جای تعجب و تأسف است که امروز باستناد اینکه نام نخست وزیر و معاون او صریحاً در قانون ذکر نشده در حالی که وزیر و معاون او از انتخاب شدن محرومند به رئیس وزیران و معاون او اجازه بدهیم بی هیچ پروا در انتخابات شرکت کنند و خود را بر مردم تحمیل نمایند. این حقیقی است که هر فرد عادی و هر طفل ابجد خوان کودنی میفهمد و ملاحظه کنید انحطاط و تدنی اخلاقی در کشور ما به چه پایهای رسیدهاست که در مقابل منافع فردی حتی قانون دانان زبردست ما هم خود را به نادانی میزنند و تجاهل میکنند و در برابراین بی نظمیها و قانون شکنیها نه تنها ساکت نمینشینند بلکه بی پروا و در کمال حرارت به دفاع از آنها برمیخیزند و با منطق و مقالطه و سفسطه میکوشند حق مسلم ملت را با نهایت وضوح و روشن پایمال کنند، تصور نشود این گستاخیها از نظر مردم پوشیدهاست بعکس مردم ایران بسیار خوب حق و باطل را تمیز و تشخیص میدهند و خادم و خائن را میشناسند هر چند قدرت اقدام و عمل از مردم کشور ما سلب شده و به همه چیز بی اعتنا گشتهاند و این بی اعتنائی نمیگذارد مانند مردم زنده دنیا خود برخیزند و به خادم پاداش و بخائن کیفر دهند. در اینجا یک حکایتی به خاطرم رسید به طور جمله معترضه خدمت آقایان عرض میکنم یکی از رجال سیاسی بزرگ دنیا و انگلستان مستر بالدرین که چند روز قبل از دار دنیا رحت کرد در شرح حال خود مینویسد که در یک زمانی رئیس الوزراء بودم و در همان موقع ژرژ پنجم پادشاه انگلیس به سختی مریض شده بود. در انگلستان البته وزراء میتوانند انتخاب شوند، نخست وزیر هم میتواند انتخاب شود و آنجا هم میدانید هر دورهای یکی از احزاب بزرگ آنجا یا حزب محافظه کار یا حزب کارگر پیش میافتند در انتخابات و آن دولتی که سرکار هست هیچوقت اعمال نفوذ نمیکند که نگذارد رقیبش جلو بیفتد در آنجا انتخابات حقیقتاً آزاد است همین طور که در مملکت ما نیست. تعریف میکند در آن موقع مستر بالدوین کارش زیاد بود یک روز رئیس دفترش آمد و به او اطلاع داد که نمایندگان جراید حاضر شدهاند برای اینکه با او مصاحبه بکنند و اخباری ازش بپرسند به رئیس دفترش میگوید که خبری ندارم به آنها بدهم و عذرشان را بخواهید چون حالا گرفتاریم زیاد است رئیس دفتر میپرسد بهشان بگویم که پادشاه مریض است رئیس دفتر میرود بیرون که این خبر را به مدیران جراید بدهد یک دفعه مستر بالدوین از اطاق میآید بیرون میرود توی راهرو رئیس دفتر خودش را صدا میزند و میگوید که راجع به کسالت پادشاه با روزنامه نویسها هیچ صحبت نکنید خوب آن روز میگذرد و کارشان تمام میشود در یک موقع خلوتی رئیس دفتر میپرسد چرا جنابعالی فرمودید که راجع به کسالت پادشاه چیزی به روزنامه نویسها نگویم (این را آقایان خواهش میکنم دقت بفرمایند این حقیقت را) جواب میدهد چون ملت انگلستان از بحران خیلی میترسد و در موقع بحران تاریخ نشان داده که همیشه آن دولتی که در رأس کار بوده دوباره اعتماد خودش را بهمان دولت نشان دادهاست کما اینکه در این دو دوره جنگ که شنیدهاید همان دولتی که سرکار بودهاست تغییر نکردهاست اگر محافظه کار بوده اگر کارگر همان دولت تا خاتمه جنگ باقی ماندهاست، میگوید چون ملت انگلستان از بحران میترسد واگر فکر یک بحرانی بکند البته نمیآید حکومت را تغییربدهد و حتماً رأی به حزب ما خواهد داد من فکر کردم که اگر این خبر را بدهم یک اعمال نفوذ غیر حقی در انتخابات کردهایم که به نفع خودمان استفاده کردهایم، ببین تفاوت ره از کجا است تا به کجا، من از اینجا بگزارش شعبه راجع به انتخابات تهران استناد میکنم زیرا این گزارش مورد تصویب مجلس واقع شدهاست آقایان میدانند جناب اشرف آقای قوام السلطنه در عین احراز سمت نخست وزیری از تهران به وکالت انتخاب شدند و انجمن نظارت انتخابات با علم به مقررات قانونی از ایشان استعلام کرد که وکالت را میپذیرند یا نه؟ شعبه مأمور رسیدگی به گزارش انتخابات تهران یعنی شعبه ۴ اصولاً این استعلامرا بی مورد دانست هرچند ایشان وکالت را نپذیرفتند اما در هر حال شایسته نبود انجمن نظارت یک چنین خلاف قانون واضحی را مرتکب شود با اینکه در این انجمن برگزیده ترین افراد قضائی کشور عضویت داشتند ولو اینکه گزارش شعبه چهار به تصویب مجلس رسیده ولی به هر طریق شعبه ۴ این ایراد را به انجمن دارد که چون جناب آقای نخست وزیر اصولاً بر طبق قانون نمیتواند انتخاب شوند پس از استخراج آراء انجمن نظارت نباید از معظم له استعلام مینمود(دکتر امینی- استعلام نشده ما که در انجمن بودیم همچو استعلام نکردیم؟) این عین گزارش شعبه چهارم بود.
در مورد آقای اعزاز نیک پی نیز با انکه ایشان در حین اجرای انتخابات معاون نخست وزیر بودند انجمن نظارت انتخابات اصفهان نمیبایست انتخاب ایشان را قانونی تلقی کند و اعتبار نامه به ایشان بدهد و چون اعتبار نامه داد و خطائی کرد مجلس نباید این خلاف قانون را تجویز کند، مجل که خود یک بار به گزارش شعبه انتخابات تهران رأی دادهاست و انتخاب نخست وزیر وقت را غیر قانونی تلقی کردهاست مجلس که تنها مرجع تفسیر قوانین است و روح قانون و مقصود قانون گذار را به خوبی درک میکند و تشخیص میدهد ما در جریان انتخابات شاهد وضع بسیار اسف باری بودیم، وزیری با حفظ مسند و نفوذ وزارت مقدمات انتخابات خود را از ناحیهای فراهم میساخت و روزی که انتخابات شروع میشد موقتاً از کار کناره میگرفت و احیاناً من غیر رسم کاروزارت را نیز ادامه میداد و پس از خاتمه انتخابات مجدداً به کار خودبازمیگشت تا ظاهر را درست کرده باشد تا اگر ایراد بگیرند بگوید در جریان انتخاب وزیر نبودهام، آقایان نمایندگان محترم شما مردمی با وجدان و شریف و قانون دان هستید آیا این طرز انتخاب را وجداناً قانونی تلقی میکنید؟ در مورد آقای اعزاز نیک پی لااقل این مقدار هم ظاهر سازی نشده وایشان به وکالت انتخاب شدند در حالیکه سمت معاونت نخست وزیری را ادامه میدادند و من غیر رسم وزیر پست و تلگراف هم بودند موضوع معاونت آقای اعزاز نیک پی هنگام انتخابات اصفهان امریست مسلم اگر چه ایشان پس از طرح موضوع در شعبه مدرکی که به آسانی معلوم است در همان هنگام بدست آوردهاند و ارائه دادهاند که در جریان انتخاب فقط سمت منشی مخصوص نخست وزیر را داشتهاند اما با دلایل قطعی که در دست ایشان از عنوان مقام معاونت نخست وزیری در امر انتخابات کاملاً استفاده کردهاند
- اولاً استعفای ایشان از این سمت خبر داده نشده بود و مردم همه ایشان را معاون نخست وزیر میشناختند
- ثانیاً در ذیل تصویبنامهها از طرف نخست وزیر امضاء میکردهاند و اسنادی که در این مورد به امضای ایشان رسیدهاست در دست است و تاکنون سابقه نداشتهاست منشی مخصوص نخست وزیر از طرف او اسناد رسمی و تلگرافات دولتی را امضاء کند. آقای ثابتی اینجا تشریف دارند؟
بنده سؤال میکنم از آقای ثابتی ایشان مدتی منشی مخصوص نخست وزیر بودند ببینیم آیا در مدتی که ایشان به قول آقای اعزاز نیک پی هم شغل ایشان بودند آیا یک تلگراف رسمی یا یک تصویبنامه به امضای آقای ثابتی در دفتر نخست وزیری صادر شده در صورتی هزارها تصویبنامه و تلگراف به امضای آقای اعزاز نیک پی صادر شده که الان یک مقدارش در دست است
- ثالثاً همان طور که عرض کردم مردم اصفهان ایشان را معاون نخست وزیر میدانستند تا حدی که فرماندار اصفهان پس از خاتمه انتخابات و انتخاب شدن ایشان به وزارت کشور تلگراف میکند که آقای اعزاز نیک پی معاون نخست وزیر به نمایندگی اصفهان انتخاب شدند این عین تلگراف فرماندار اصفهان است این تلگراف رسمی است که به وزارت کشور نوشته در پروندهای که وزارت کشور به مجلس فرستاده وزارت کشور انتخابات تاریخ ۲۲ فروردین ۶ برگ اعتبار نامه نمایندگی دوره پنج قانونگذاری راجع به جناب آقای اعزاز نیک پی معاون نخست وزیر و آقای حاج امین و آقای صفا امامی با پست سفارشی شماره فلان ارسال و فلان تلگراف فرماندار اصفهان حشمت صنیعی شماره تلگراف ۶۴۰- (یکی از نمایندگان- آقای ثابتی آمدند)آقای ثابتی جنابعالی در موقعی که منشی مخصوص نخست وزیر بودید هیچ تصویبنامه یا تلگراف رسمی به جای نخست وزیر امضاء کردید؟ (مؤید ثابتی- من هر چه کردم از طرف خودم نکردم بعنوان دبیر مخصوص کردم به من همچو اختیاری داده نشده بود) (رئیس- سؤال نفرمائید بیان خودتان را بفرمائید) استیضاح نیست مطابق ماده ۴۹ سؤال است ادای شهادت واجب است آقای رئیس. جائی که فرماندار اصفهان نداند که ایشان از سمت معاونت نخست وزیری خلع شدهاند چگونه ممکن است مردم عادی اطلاع یافته باشند.
آقایان نمایندگان محترم، ما که در اینجا مباحثه لفظی نداریم هیچ محل تردید نیست که آقای اعزاز نیک پی در امر انتخابات اصفهان از عنوان معاونت نخست وزیری استفاده کردهاند و اگر این سوء استفاده در کار انتخاب خودشان تنها بود باز تا حدی جای تحمل بود اما همه میدانیم با داشتن این سمت و نزدیکی با مقامات مؤثر در امر انتخابات نقاط دیگری نیز دخالت کردهاند.
ایشان ویکی دو تن مانند ایشان بودند که بزرگترین ضربه را در امر انتخابات قسمتی از نواحی بحق ملی و مسلم مردم زدند و با کمال تأسف نخست وزیری را که ممکن بود وجود او برای مملکت مفید باشد و اگر میگذاشتند مصدر خدمتی بشود از راه راست منحرف ساختند و مردم را به او بدبین کردند و حسن شهرت او را ازمیان بردند و بزرگترین خیانتها را به او روا داشتند و در مقابل این همه نسبت نادرستی و سوء استفاده مادی و معنوی که جراید به آنها علناً دادند تنها به توقیف و حبس و زجر مدیران روزنامه اکتفا کردند و حتی یک روز هم نتوانستند با دلیل و برهان در مقابل ایشان بایستند و پاسخ بگویند یا لااقل تکذیب کنند در صورتی که هر مرد شریف و پاکدامنی مرگ را بر تهمت ناپاکی و نادرستی ترجیح میدهد و برای او بهتر است بمیرد و تهمت ناپاکی ونادرستی نشنود چطور شد که این عده در مقابل این تهمتها سکوت کردند و پاسخ نگفتند برگردیم به موضوع در هر حال این جریانات بود و همه مردم دیدند و شاهدند اکنون اگر مجلس بیاید و به اعتبار نامه ایشان رأی بدهد در حقیقت این قانون شکنیها را تصویب کردهاست و در این حال چگونه میتواند از مردم انتظار داشته باشد که به قوانین احترام کنند و این لجام گسیختگی را که از نظر سرپیچی از رعایت مقررات قوانین امروز در جامعه ما به شدت حکمفرما است و اساس همه قوانین بشمار میرود به چه ترتیب میتواند از میان بردارد و جبران و اصلاح کند؟آقایان نمایندگان محترم پیش از ما رادمردانی با فداکاری و جانبازی بنیان این مجلس مقدس ملی را بر پایه استوار و متین بنا نهادند و تا بودند در نهایت نیکنامی و تقوی ازاین اساس نگاهداری کردند و چون رفتند این امانت را با کمال صداقت با خلاف سپردند ما هم وظیفه داریم این بار امانت را همان طور که از اسلاف خود گرفتهایم باخلاف بسپاریم ما در اینجا هر چه بگوئیم و نتیجه قضاوت ما هر چه باشد مردم در هر حال حاضر و تاریخ در زمان آینده بدون هیچ گونه پرده پوشی و ابهام در ان داوری خواهد کرد و این کرامت گذشته زمان حقایق را چنانکه هست و چنانکه ما میدانیم در معرض افکار آیندگان خواهد گذاشت «پیش از تو جهان بودهاست آن کن، که پس از تو گویند نکو بود ره و رسم فلان را» آیندگان عاری از هر گونه حب و بغض گفتار و کردار ما را به میزان حق و عدالت خواهند سنجید و من تنها از این نظر است که میخواهم بعنون شب شکوا آنچه در دل دارم امروز به زبان آورم و هیچ پروا ندارم که تأثیر بکند یا نکند چون من از آن افراد نیستم که فردای خود و خانواده خود را به امروز این و آن بفروشم و آبروی حق و حقیقت را در پیش پای عمر و وزید بریزم و مصالح عالی ملت را فدای منافع آنی افراد کنم. من و امثال من دیر یا زود میرویم اما این ایران است که باید باقی بماند(صحیح است) بقای ایران نیز مخصوصاً در این روزگار که پایه بسیاری از مبانی اخلاقی در کشور ما سست شده و فرو ریختهاست تنها زاین راه میسر میتواند بود که در مقابل سهل انگاریهائی که درجامعه مانسبت به اصول و موازین اخلاقی وقانونی و اجتماعی میشود پافشاری و استقامت و ثبات عزم و قوت ارداه نشان بدهیم و به این بهانه که یک بازوی ضعیف در برگردانیدن یک جریان عظیم و انحراف آن تأثیر نمیتواند داشت چنانچه امروز شیوه ابناء زمان است خود را نفریبیم و این استدلال سست و واهی را دستاویز خطاهای کشور برباد ده نکنیم آقایان نمایندگان محترم، اگر میخواهید که مجلس شورای ملی در جامعه وزنی و مقامی که شایسته آن است داشته باشد قوانین و احکام او اجرا شود مردم به دیده احترام بدو بنگرند شما که متولیان این امامزادهاید خود حرمت خود را نگاه دارید (سزاوار- متولی نیست آقا) شما که خود قانون گذارید قانون را بکنار نگذارید اندک انحرافی که ازموازین قانونی مشاهده میکنید چشم نپوشید و باغماض نگذرید زیرا به هر صورت افرادی معدود را باید فدای مصالح اجتماع کرد و این قانون است که در هر حال مصالح جامعه را در بردارد بسیار جای تأسف است که مجلس شورای ملی در چند مورد نشان داد که به آنچه خود وضع کرده و به آن نام قانون نهاده بی اعتنا است، مراعات دوستی در زندگانی البته واجب است شما حق دارید و میتوانید در مقابل دوست خود و در برابر حق معارضه و شناسائی از مال خود و آنچه که متعلق به شماست هر چه میخواهید ببخشید اما نه قانون و نه وجدان به شما اجازه نمیدهد حق ملتی را فدای حق دوستی کنید (صحیح است) وچون همه میدانید چرا پنهان بکنم و صریح نگویم که مجلس شورای ملی در این مدت کوتاه چند بار این کار را کرده و برغم احساسات عمومی و قانون حق ملت را به افرادی چند بخشیدهاست (برزین- آقا چرا بنده را مخاطب قرار دادید) از لحاظ ارادتی که به سرکار دارم، این هم یک مورد است لااقل در این مورد کسانی را که تردید دارند آگاه میکنم تا متوجه نتیجه اقدام خود باشند اینکه میگویم کسانی را که تردید دارند از آن جهت است که در مجلس لامحاله عدهای هستند که ممکن نیست به هیچ وجه آنان را از راهی که میروند برگرداند و عدهای هم که امیدوارم اکثریت داشته باشند بی شک پیرو حق و عدالتند اما آنها که تردید دارند و نمیدانند که درقضاوت خود جانب دوستی و سایر مقتضیات فردی و آنی را رحجان دهند یا انصاف و حقیقت را اینها هستند که باید امشب استقامت و ثبات عزم نشان دهند و از نظر درستی و شخصی فداکاری کنند و نگذارند تا باطلی در معرض حق درآید حقی بلباس باطل جلوه کند، ا ینها هستند که میتوانند باردیگر مردم را به مجلس امیدوار کنند و این رمیدگیها را به آرمیدگی بدل سازند، من از وجدان این دسته استمداد میکنم، اگر سخنان را خالی از روی و ریال دیدند، اگر دلائلی که ذکر کردم مشخص و قطعی تشخیص دادند، اگر وجدان پاکشان گواهی داد که درست میگویم به ندای وجدان پاسخ گویند و کمک کنند تا نگذاریم لااقل در این بار حق مسلم مردم ضایع و پایمال گردد. (در این موقع ناطق شکایاتی را که از اصفهان رسیده بود ارائه داده و به سخنان خود چنین ادامه دادند.) اینهاست شکایاتی که مردم اصفهان کردهاند و همین طور که عرض کردم خدمت آقایان نمایندگان انجمن نظارت اصفهان اینها را مجهول الهویه تشخیص دادهاست (فرامرزی- آقای دکتر بقائی یک نسخهاست یا نسخ متعددی است) نسخ متعددی است به امضاهای مختلف، دو تا از این شکایات یک نسخهاست و هر کدام مربوط به انتخابات یک قسمت است اینها نمونه شکایاتی است که به انجمن نظارت اصفهان داده شده.
رئیس- آقای اردلان.
اردلان- بیش از پنج ماهاست که مجلس پانزدهم افتتاح یافته (در این موقع مجلس از اکثریت افتاده و پس از چند لحظه باورود چند نفر از آقایان نمایندگان اکثریت حاصل گردید) بنده از آقایان نمایندگان محترم استدعا میکنم که به شماره ۸۰ توجه داشته باشند و بیرون هم میخواهند تشریف ببرند مجلس از اکثریت نیفتد که ما تکلیف این اعتبار نامههای مربوط به انتخابات اصفهان را تعیین کنیم و تمام کنیم (صحیح است) بیش از پنج ماهاست که از افتتاح دوره پانزدهم تقنینیه میگذرد و امشب است که ماداریم اعتبار نامه اصفهان را مورد بحث قرار داده و صحبت میکنیم اگر در موقع افتتاح مجلس پانزدهم نمایندگان اصفهان تشریف نداشتند و انتخابات آنجا دیرتر شروع شده بود خوب یک امر طبیعی بود میگفتیم انتخابات آنجا دیرتر شروع شده و نمایندگان آنجا هم دیرتر آمدند البته اعتبار نامههای آنها هم باید دیرتر مطرح شود اما این طور نبود در موقعی که مجلس پانزدهم افتتاح شد آقایان نمایندگان محترم اصفهان هم در افتتاح حضور داشتند و اینکه پنج ماهاست این قضیه معوق ماندهاست علتش تحقیق دقیقی بودهاست که شعبه مربوطه نسبت به رسیدگی به این اعتبار نامهها بعمل آورده یعنی یک کاری که شاید در هیچ دوره سابقه نداشته و کمتر سابقه داشته این شعبه اول که مأمور رسیدگی به اعتبار نامههای مربوط به انتخابات اصفهان بوده بعمل آورده به این ترتیب که وزارت کشور نوشتهاست چنانچه آقای دکتر بقائی هم تذکر دادند پرونده انتخابات را آوردند به مرکز و شعبه یک مرتبه به یک سو کمیسیون رجوع کرده بود و برای این که بهتر باز قضیه حلاجی شود به یک سو کمیسیون مجددی هم رجوع کردو پس از چند ماه تحقیق و مطالعه بالاخره گزارش خود را راجع به اعتبار نامه آقای اعزاز نیک پی و دو نفر از آقایان دیگر به مجلس شورای ملی تقدیم کرد بنابراین آن قانون که در مملکت دو مرکز صلاحیت دار حق رسیدگی در انتخابات را دارد یکی انجمن نظارت مرکزی و دیگری شعبه مجلس شورای ملی که به طور قرعه انتخاب میشود آنچه لازمه دقت و مطالعه باشد نسبت به این پرونده نمودهاند نماینده محترم آقای دکتر بقائی در اینجا بی لطفی فرمودند یک قسمت از اعتراضات را از پرونده قرائت فرمودند ولیکن آن مدارکی که مبنی بر رد آنها بود به هیچ وجه نخواندند و توجه نفرمودند عرض کنم آقای نراقی مخبر شعبه یک اگر مجلس اجازه بدهند تشریف خواهند آورد و مفصل راجع به این قضیه صحبت خواهند نمود بنده به طور خلاصه از نظر وضعیت عمومی خواستم این موضوع را عرض کنم و مورد بحث قرار بدهم که اگر حقاً جنابعالی میخواستید که فرمایشاتتان را مورد توجه قرار بدهند خوب بود همان طوری که اعتراض معترضین را قرائت فرمودید رد اعتراض را هم میخواندید که اقلاً مجلس هم میتوانست قضاوت کند والا یک حوزه انتخابیهای که چهار یا پنج نفر داوطلب انتخاب آنج هستند و قانون انتخابات بیش از سه نفر را اجازه نمیدهد طبعاً آن کسانی که انتخاب نمیشوند از جریان انتخابات شکایت میکنند انجمن نظارت مرکزی و شعبه مجلس شورای ملی باین اعتراضات دقیقاً رسیدگی میکند وقتی آن اعتراضات را وارد ندانست انجمن اتبار نامه میدهد و شعبه هم گزارش به مجلس میدهد حالا اگر یک نمایندهای آمد اینجا و بعضی از شکایات را هم خواند حق بود که رد آن اعتراضات را هم میخواند تا ما میتوانستیم قضاوت کنیم و اینجا جنابعالی بی لطفی فرمودید یکی از آقایان نمایندگان آقای فولادوند از آقای دکتر بقائی سؤال فرمودند که این پروندهها را که قرائت فرمودید از کجا گرفتید فرمودند یکی از آقایانی که در انتخابات شرکت کرده بودند آقای حسام دولت آبادی اینها را به ایشان داده بود بنده خواستم اینجا دو کلمه عرض کنم که آقای دولت آبادی یکی از شخصیتهای برجسته این مملکت هستند (صحیح است) بنده شخصاً به ایشان کمال ارادت را دارم و در دوره گذشته افتخار همکاری ایشان را در مجلس داشتم در فراکسیون ما عضویت داشتند ولی چه میشود کرد وقتی چهار کاندید است و قانون سه نفر معین کرده من آرزویم این بود که اصفهان چهار وکیل داشت آقای دولت آبادی هم الان اینجا تشریف داشتند ولی وقتی که قانون سه نفر را معین کردهاست چارهای نیست چهارمی نباید انتخاب شود در دوره گذشته عین همین وضعیت بود که آقای دولت آبادی انتخاب شدند و آقای اعزاز نیک پی با اینکه هیجده هزار رأی داشتند نفر چهارم شدند از اصفهان خوب ایشان هم بودند و تحمل کردند و در این دوره مبارزه کردند وشانسشان هم یاری کرد و موفق شدند اینکه ایراد نیست اما اهالی اصفهان اظهار اعتماد کردند به یک نفر که همین آقای اعزاز نیک پی باشد ببینیم ایشان چه سابقهای در اصفهان دارند ده سال متوا لی ایشان از طف اهالی شهر اصفهان بعضویت انجمن شهرداری انتخاب شدند یک کسی که همچو سابقهای داشته باشد و ده سال از طرف اهالی انتخاب بشود این را میشود گفت وکیل غیر طبیعی است آقا؟ آقای اعزاز نیک پی در دوره چهارده که دولت دستور داده بود که انجمنهای ولایتی انتخاب بکنند ایشان انتخاب شدند و رئیس انجمن ولایتی شدند اینها یک سوابقی است که ایشان در آنجا داشتهاند و بنابراین نمیتوانیم ما بگوئیم که ایشان بدون جهت انتخاب شدند و بعداً عرض خواهم کرد که در اثر اینکه یک وقتی معاون نخست وزیر بودند در زمان معاونت نخست وزیری انتخاب نشدند و اما نماینده محترم آقای دکتر بقائی در موقعی که شکایت راجع به جریان انتخابات را فرمودند مسائل بسیاری فرمودند که البته آقای نراقی مخبر شعبه دفاع خواهند فرمود فقط من چند نکته را یادداشت کرده بودم استدعا میکنم توجه فرمائید و از آقایان نمایندگان محترم هم استدعا میکنم توجه فرمایند که اینجا آقای دکتر بقائی واقعاً از روی عدالت و انصاف قضاوت فرمودهاند یا اینکه عدالت را رعایت نفرمودهاند آقای دکتر بقائی قریب سه ربع ساعت به حوزه انتخابیه قهپایه صحبت فرمودند حوزه انتخابیه قهپایه، که انجمن نظارت مرکزی آرایش را باطل حساب کردهاست و گفتهاست که این آراء صحیح نیست آقای دکتر بقائی میفرمایند که خیر این آراء باید حساب شود و صحیح بودهاست و بایستی قرائت بشود بنده میگویم که نظر انجمن نظارت انتخابات صحیح نبوده و نظر آقای دکتر بقائی صحیح بوده و بایستی این آراء خوانده شود مجموع آراء حوزه قهپایه ۳۴۰۰ رأی بودهاست اگر تمام آن آراء را بخش چهارم که داوطلب حوزه انتخابیه اصفهان بوده بدهیم و فرض کنیم آقای اعزاز نیک پی هم یک رأی نداشتند تازه تأثیری در انتخاب آقای اعزاز نیک پی نمیکرد (دکتر بقائی- پس این قسمت را قبول دارید) اجازه بفرمائید بنده در موقع صحبت جنابعالی هیچ صحبتی نکردم گزارش شعبه میگوید که در ۴۱۸۸۴ رأی که در حوزه انتخابیه اصفهان گرفته شده آقای اعزاز نیک پی ۲۸۵۲۰ رأی داشته بنابراین آقای اعزاز نیک پی پی شخص چهارمی بیش از ده هزار رأی اضافه داشت فرضاً که صندوق قهپایه تمام آرایش را میخواندند و آقای اعزاز نیک پی هم در انجا رأی نداشتند تازه چه تأثیری داشت بنابراین جنابعالی وقتی فرمودید که صندوق حوزه انتخابیه را حقاً باید قرائت کنند خوب بود اقلاً این موضوع را هم رعایت میفرمودید تا توجه میکردند که اگر تمام آراء این صندوق را هم میخواندند تازه تأثیر نمیکرد و اما راجع به یک حوزه انتخابیه دیگر فرمودید که بخشدارآنجا یک کاغذی نوشتهاست به آقای اعزاز نیک پی و سفارش کردهاست که به یک نفر یک کاری بدهند و آقای اعزاز نیک پی هم یک توصیهای به یک وزارتخانهای کردند که به این شخص کار بدهید اولاً این کاغذ چرا دست ایشان است کاغذی که بخشدار ماربین مینویسند به آقای اعزاز نیک پی دست ایشان چه میکند؟ خیلی خوب حالا آمدیم که این شخص یک اعلامیهای دادهاست که انتخابات آنجا صحیح نیست شما را به خدا این دلیل این میشود که اگر یک کسی آقای اعزاز نیک پی سفارش کردهاند که بهش کار بدهند حالا کار دادهاند یا ندادهاند بعداً این آدم یک اعلامیهای صادر میکند که انتخابات آنجا صحیح نیست این را میشود مدرکی برای ابطال انتخابات دانست این از عدالت و انصاف دور است بعد هم در بیانات امشبشان آقای دکتر بقائی یک مثلی از رئیس الوزرای انگلستان فرمودند و کسالت پادشاه انگلسان که به نظر من شوخی بیشتر بود برای اینکه پادشاه یک مملکتی وقتی مریض میشود اطبای مخصوص حتماً هر شب بیانیه میدهند و در جراید منتشر میشود چطور ممکن است یک رئیس الوزرائی بگوید که نخیر به روزنامه نویسها نگوئید که شاه مریض است خیر این به نظر بنده شوخی میآید و به هیچ وجه صحت ندارد و اما راجع به صلاحیت آقای اعزاز نیک پی که فرمودندمعاون نخست وزیر بودند بنده خودم به گوش خودم در رادیو شنیدم که ایشان از معاونت نخست وزیری و وزارت پست و تلگراف استعفا دادند وقتی استعفا دادند انتخابات آنجا شروع شد اگر بعداز اینکه انتخاب شدند مجدداً نخست وزیر ایشان را بمعاونت نخست وزیری برقرار کردهاند این چه گناهی برای ایشان میشود در حین جریان انتخابات ایشان معاون نخست وزیر نبودهاند وزیر پست و تلگراف هم نبودهاند اما آقای دکتر بقائی یک فرمایشی فرمودند که خیلی به نظر من جالب توجه بود و من یادداشت کردم ایشان فرمودند فرضاً هم که ایشان معاون نخست وزیر نبودند اهالی اصفهان ایشان را به این سمت میشناختند این هم شد دلیل که اهالی اصفهان توی دلشان خیال کنند که ایشان مقام معاون نخست وزیر را دارند و این مبطل انتخابات نیست و هیچ همچو چیزی نیست قانون انتخابات مینویسد که کسی اگر وزیر یا معاون بود از حق انتخاب شدن محروم است اما اگر اهالی یک ولایتی توی دلشان تصور کنند، که این ایرادی نیست برای اینکه در رادیو و در تمام جراید ایشان اعلان کردند که من نه وزیر پست و تلگراف هستم و نه معاون نخست وزیر و اما اینکه بنده آمدم اینجا حقیقتاً یک چند کلمه بر له انتخابات اصفهان صحبت بکنم فقط از یک نظر بود که آقایان نمایندگان محترم به خاطر بیاورند که از زمان فترت خواستم عرض بکنم اگر بنده آمدم اینجا و برله انتخاب آقای اعزاز نیک پی اجازه خواستم که صحبت بکنم و مصدع آقایان باشم از این لحاظ بود و خواستم این را برای تشویق خدمتگذاران این مملکت در این محل رسمی عرض کرده باشم آقایان نمایندگان محترم به خاطر بیاورند که در موقعی که فترت بود یک عدهای از ماجراجویان در یک قسمتی از آذربایجان که مهاباد باشد هجوم کرده بودنداتفاقاً نماینده محترم آقای عباسی ماجراجوئی آنها را در بیان خودشان تشریح کردند و تمام این مملکت هم خوب اطلاع دارند که در همان زمان این آقایان در تمام رادیوها و روزنامهها اطلاع دادند اگر تصمیم بگیریم در ظرف 24ساعت میتوانیم کرمانشاه را بگیریم من که یک نفر کردستانی هستم میتوانم به آقایان عرض کنم که این اظهارات آنها در آن موقع چه تأثیر عمیقی در کردستان و کرمانشاه کرد و چطور افکار مردم را متزلزل کرد و وحشت زده کرد که خدای نکرده ممکن است یک همچو وضعی هم در آنجا پیش بیاید چنانچه ما به خوبی دیدیم که در آذربایجان و زنجان این وضعیت پیش آمده بود مبادا خدای نکرده در کردستان و کرمانشاه هم به وجود بیاید من از آقایان قبادیان نماینده محترم کرمانشاه تقاضا میکنم اگر تشریف دارند تشریف بیاورند و وضعیت خاصی را که در آن تاریخ جنابعالی بودید و دیدید برای آقایان تشریح بفرمائید در آن موقع آقای اعزاز نیک پی از طرف دولت مأمور استانداری غرب شدند و در کرمانشاه مأموریت داشتند با یک حسن تدبیری با یک علاقمندی در موقعی که در یک قسمت از مملکت یک عده ماجراجو صحبت از تفکیک میکردند وا ز اصول مرکزیت در آورده بودند ایشان فداکاری کردند زحمت کشیدند و نگذاشتند این آتش به کردستان و کرمانشاه رخنه کند ما باید از چنین اشخاص در چنین محل رسمی و خدمتی که با صداقت به این مملکت کردهاند تشویق بکنیم تا سرمشق بشود و دیگران هم بیایند در این مملکت خدمت بکنند اگر من اجازه خواستم که بیایم و اینجا عرایضی بکنم و از ایشان دفاع بکنم خدا را به شهادت میطلبم و ناظر همین نگرانیهای کردستانیها بودم من که نماینده شان هستم دیدم که اقدامات ایشان در کرمانشاه و در آن قسمت ایلات غرب چقدر مؤثر واقع شد و وجداناً من موظف بودم بیایم اینجاو بگویم حالا بعوض اینکه ما تشویق بکنیم یک چنین شخصی که در یک موقع خطیبری به این مملکت خدمت کردهاست به جهت یک شکایاتی که هیچ بن و اساسی نداشت آنچه که بنده تشخیص دادم بر علیه ایشان اظهار کنند آقای دکتر بقائی نمیدانم تشریف بردند یا هستند(مکی- بنده اینجا هستم) یک مطلبی آقای دکتر بقائی فرمودند و بنده یادداشت کردم و خیلی میل داشتم که ایشان تشریف داشتندو این عرایض من را توجه میفرمودند حالا که تشریف ندارند و جنابعالی نیابت میفرمائید، خواهش میکنم توجه بفرمائید آقای دکتر بقائی در ضمن فرمایشاتشان نسبت به افکار عامه توجه مجلس شورای ملی را جلب کردند اولاً بنده به افکار و عقای آقای دکتر بقائی و همه آقایان احترام میگذارم البته ایشان آزادند و عقاید خودشان را فرمودند ولی من میخواستم عرض کنم که افکار عمومی آن دو سه نفری که در انتخابات شرکت کردند و موفق نشدند آنها را نمیتواند گفت افکار عمومی است افکار عمومی یک چیز وسیعتری است چیزی که امروز افکار عمومی انتظار دارد و خواهان است این نیست که آقای دکتر بقائی فرمودند که یک نفر اصفهانی که از اصفهان وکیل شده و در دوره گذشته هم ۱۸۰۰۰ رأی داشته و طرف توجه بوده ما بیائیم و به اعتبار نامه او رأی ندهیم بلکه افکار عمومی این مملکت خواهان این نکتهاست که شخصی مثل آقای دکتر بقائی دانشمندی مثل ایشان و من بیمقدار که یک نماینده دیگر هستم در عوض اینکه بیائیم در اینجا ایجاد اختلاف بکنیم ایجاد دوئیت بکنیم تفرقه بیندازیم باید بیائیم مسائل مملکت را در نظر بگیریم و دست بدست هم بدهیم و درد بی درمان این مملکت را دوا کنیم اگر افکار عمومی در مملکت هست این را میخواهد نه چیز دیگر حالا افکار عمومی به چه نگاه میکند؟ میبینید که مملکت ما یک حزب مقتدری داشت یک فراکسیون قوی ۶۰ نفری بودند چه آرزوها که من خودم در دل داشتم که ما بیائیم با این فراکسیون مقتدر قوانین اجتماعی و اقتصادی در این مجلس بگذرانیم خدمت بکنیم و کارهای اخلاقی بکنیم حالا افکار عمومی میبیند که همین افکار زهرآلودی که هیچ نظر مثبتی برای مملکت ندارد نتیجه اش این شدهاست که وضع حزب آن طور در خارج افتادهاست و ما نمایندگان هم عوض اینکه در یک اطاقی مجتمع بشویم و برای مملکت کار بکنیم هر کدام بیست و بیست و پنج نفر رفتیم در اطاقها نشستیم به طوری که وحدت در آنجا مشاهده نمیشد، آن ایمانی که میبایست نبود و کارمجلس پانزدهم به جائی رسیدهاست که پنج ماه لایحه کمک به مسلولین شاه آباد و لایحه مبارزه با بیسوادی جزء دستور مجلس است و ما یک قدم برای آن برنداشتیم (دکتر اعتبار- هیچ تقصیر مجلس نیست این چه رسمی است هر کس میرود پشت تریبون شروع میکند به مجلس حمله کردن)(حاذقی- تمام تقصیر مجلس است) از آقایان نمایندگانی که آمدند در پشت تریبون و فرمودند که ما تا دولت حاضر هست ولو کار فرهنگ هم باشد رأی نمیدهیم همین آقای دکتر اعتبار بود چطور رأی نمیدهید(دکتراعتبار- حالا عرض میکنم) خواهش میکنم بفرمائید شما مجلس را از اکثریت انداختید افکار عمومی اگر در این مملکت توجه دارد توجه به این مسائل دارد که ما بیائیم امروز دست اتحاد بدهیم کار بکنیم و زحمت بکشیم نه اینکه این جزئیات و این چیزهای کوچکی که تأثیری ندارد موجب اختلاف بشود والله به خدا اگر آقای اعزاز نیک پی یک پارچه آتش هم باشد تأثیری ندارد اگر ما بخواهیم اصلاح بکنیم مملکت را ایشان تأثیری ندارد عرض میکنم که آقای اعزاز نیک پی رد شدند مملکتمان اصلاح میشود؟ مسائل مهمتری داریم امروز یک مصالحی هست مصالح عالیه مملکت ما باید این مصال عالیه را در نظر بگیریم چیزیکه افکار عمومی از ما انتظار دارد و ما باید به آن توجه داشته باشیم افکار عمومی با نظر تیزبین خودش میبیند و این حقیقت را کسی نمیتواند منکر شود که اگر خدای نکرده آقای اعزاز نیک پی مرد خوبی نباشد من هم که اعتبار نامهام تصویب شدهاست بهتر از ایشان نیستم(صحیح است)(خنده نمایندگان) در هر صورت اینکه نماینده مجترم آقای دکتر بقائی …(ملک مدنی- آقای اردلان شم به ضرر آقای اعزاز نیک پی حرف میزنید) بنده به جنابعالی کمال ارادت را دارم من میگویم آقای ملک امروز یک وقتی است…
رئیس- بیان خودتان را بفرمائید بین الاثنین صحبت نفرمائید.
حاذقی- شما فرمایش خودتان را بفرمائید.
اردلان- … آقای دکتر بقائی به بنده فرمودند که افکار عمومی از مجلس شورای ملی نگران است و فاصله بین مردم و مجلس شورای ملی زیاد شدهاست من میگویم آقا جواب این بیان این است که ببینیم مجلس شورای ملی از ما چه انتظار دارد انتظار خدمت به مملکت را دارد این مسائل به خدا کوچکتر از این است که ما دو ساعت وقت مجلس را راجع به این قسمت بگیریم. آصف- با کمال بیطرفی بنده عرض میکنم که همان طوری که ما ساکت بودیم شما هم به گفته همکار من توجه داشته باشید. یک نفر وکیل محلی طبیعی کردستان میآید از روی عقیده حرف میزند اینطور هویش میکنید.
رئیس- آقا این ماده ۱۱۲ را به آقایان تذکر میدهم.
آصف- به همه شان تذکر بدهید وکیل طبیعی کردستان میآید این طور حرف میزند این طور گوش میکنند.
رئیس- کردستان و ملایر و فارس ندارد.
اردلان- … عرض بنده فقط راجع به همین قسمت بود که من هم خواستم با اقای دکتر بقائی هم فکری کرده باشم که به فرمایش ایشان فاصله که فرمودند بین مردم و مجلس هست نزدیکتر بشود و ما فاصله نداشته باشیم راهش این است.
آصف- حرفت را تمام کردی بیا پائین دیگر ما به این مجلس نمی آئیم (از مجلس خارج شدند)
اردلان- … چون نماینده محترم آقای دکتر بقائی چند فقره شکایت از انتخابات اصفهان خوانده بودند یک نامهای از دانشجویان اصفهان نوشته بودند که بنده میخوانم: اینجانبان دانشجویان اصفهانی دانشگاه و اصفهانیهای مقیم تهران به نمایندگی از طرف کلیه اصفهانیها در جلسه قبل و امشب با نهایت علاقه مندی در مجلس حاضر شده و با بی صبری انتظار داریم ببینیم نمایندگان محترم درباره آقای اعزاز نیک پی نماینده طبیعی…(همهمه نمایندگان) (زنگ رئیس)
رئیس- آقایان رعایت نظم جلسه را بفرمائید.
اردلان- … آقای اعزاز نیک پی نماینده طبیعی و محبوب اصفهان که مورد علاقه تمام طبقات اصفهانی خصوصاً طبقه روشنفکر و جوان و تحصیل کرده هستند چطور قضاوت خواهد شد ایشان با خدماتی که سالیان دراز به جامعه اصفهانی کردهاند وکیل طبیعی ماها میباشند و انتظار داریم اعتبار نامه ایشان فوراً تصویب شودتمنا داریم در مجلس با ذکر نام امضاء کنندگان قرائت فرمائید.
مصطفی سلجوقیان، دانشجوی سال سوم دانشکده حقوق، رضا معظمی، عزت الله معظمی، و تمام امضاها مقصود این بود یک کاغذ دیگر هم به بنده رسیده و نوشتهاست که آقای اردلان خدا را به شهادت میطلبم که انتخابات اصفهان از روی کمال بیطرفی (خنده نمایندگان) با نظم هر چه تمامتر انجام شده و واقعاً یکی از آزادترین انتخابات دوره ۱۵ بود مقصوداین است که همانطوری که یک شکایاتی که آقای دکتر بقائی نماینده محترم قرائت فرمودند همین طور هم رضایت نامه هست انجمن نظار انتخابات و شعبه کمال دقت را بعمل آوردهاست و اگربنده آمدم اینجا عرض میکنم انتخابات آنجا صحت دارد بنده خودم بعرض آقایان برسانم که اگر هر کدام از آقایان نمایندگان محترم هم عرایض من را تصدیق فرمودند با یک وجدان پاک ویک حالت آرام بتوانند به اعتبار نامه ایشان رأی بدهند و یقین داشته باشند که بر خلاف نظم کاری نکردهاند، ایشان در خدماتی که نسبت به غرب در مواقع باریکی کرده بودند من که یک وکیل کردستان بودم وظیفه خودم میدانستم که امروز این را بعرض آقایان برسانم حالا وجدان پاک آقایان قضاوت خواهند فرمود و اگر هم بعضی بیاناتی نسبت به نماینده محترم و دوست عزیزم آقای دکتر اعتبار و جناب آقای ملک عرض کردهام خیلی معذرت میخواهم.
برزین- بنده مطابق ماده ۱۰۹ یک عرضی دارم.
رئیس- بفرمائید.
برزین- بنده عرایضم مختصر است اگر اجازه بفرمائید نسبت به بیانات آقای دکتر بقائی چون یک جا خطاب به بنده کردند عرضی دارم (یکی از نمایندگان- آقای دکتر بقائی که نیستند) خوب، بنده مخاطبم آقایان نمایندگان هستند، آقایان در تمام مدتی که بنده افتخار همکاری با آقایان را دارم همه تان شاهدید که من تا این تاریخ نه به کسی حمله کردهام نه به کسی هتاکی کردهام و نه فحاشی کردهام میدانم حرف بد گفتن چقدر سخت است و اگر هم حرفی داشتهام عملاً و قانوناً کردهام هیچوقت از مراتب اخلاقی هم تخلف نکردهام عرض کنم که متأسفانه آقای دکتر بقائی همکار محترم بنده اینجا یک بیانی فرمودند، چون اینجا جای رسمی است اینجا جای یک شوخی نیست، چرا؟ در تمام جراید فردا منعکس میشود، تعبیر میشود، توجه میشود، تفسیر میشود، این است که ناگزیر شدم اینجا دو کلمه بعرض آقایان برسانم واولین دفعهاست که پشت تریبون آمدهام و وراج هم نیستم و بدم میآید که وکیل هر روز بیاید اینجا و وقت مجلس را بگیرد مگر در مواقع ضرورت یا در موضوعی که در آن موضوع اطلاعات علمی و فنی دارد، عرض کنم حضور مبارکتان آقای دکتر بقائی اینجا بیاناتی فرمودند و بنده را مخاطب قرار دادند که مفهوم مخالف داشت، یعنی چه؟ یعنی برای بنده علم و اطلاع حاصل شدهاست که انتخاب آقای اعزاز نیک پی در اصفهان با موازین قانونی موافقت ندارد ولی روی دوستی بنده موافقم که اعتبار نامه ایشان تصویب شود (یکی از نمایندگان- این طور نبودشما بشهادت خواستید) اجازه بفرمائید عرضم را بکنم، این بود که بنده رو کردم و گفتم چرا بنده را مخاطب کردید آنجا آقای دکتر معظمی تشریف داشتند یا نه نمیدانم ولی دو سه نفر از آقایان آنجا بودند به ایشان عرض کردم چرا بنده را مخاطب قرار دادید؟ گفتند به مناسبت اینکه دیدم شما با آقای مهندس رضوی صحبت میکردید از این جهت بود که شما را مخاطب ساختم گفتم آقا اینجا جای رسمی است گفتند معذرت میخواهم گفتم فرمایش شما در تمام جراید منعکس میشود ولی معذرت جنابعالی در هیچ جا منعکس نمیشود. گفتند آقا من نظری نداشتم، به این جهت ناگزیر شدم بعرض آقایان برسانم، بنده بیست سال در این مملکت قاضی بودم مشاغل مهمه داشتم، رئیس دیوان جنائی آذربایجان بودم و بعد کفیل استیناف شدم، آخرین پستی که داشتم رئیس شعبه دادگاه دیوان کیفر بودم، وزرائی در این مجلس هستند که آنها وزیر بودند و من متبوع آنها بودم و آنها مرا ترقیاتی دادند. وکلای درجه اول دادگستری هستند که در محکمه من کار میکردند نمایندگان ولایات هستند اینجا نشستهاند، من از شما در مقابل عدل الهی در این مجلس شورای ملی میخواهم اگر شنیدهاید که من در این مملکت با کسی اغراض شخصی در موضوع قضاوتم بخرج دادهام یا حقی را باطل کردهام و یا باطلی را برخلاف حق جلوه دادهام یا در این مملکت یک گلابی از کسی تعارف گرفتهام بفرمائید (مهندس رضوی- آقای برزین نظر ایشان این نبود) خواهش میکنم اجازه بدهید یا در این مجلس بگویم یا در جراید بنویسم، من در این مملکت شاید کم نظیرم، نظیر من در دستگاه دولتی خیلی کم است، (صحیح است)عرض کنم اما موضوع اصفهان بنده یک حرفی به آقای دکتر بقائی دارم من قاضی بودم من با منطق سرو کار دارم من در محضر نشستهام، همین جناب آقای شریعت زاده در یک موضوع دعوی ۵۰ کتاب حقوق دانهای فرانسه و انگلیسی را روی میز من گذاشت. فقه آورد همچنین آقای دکتر جلال عبده من باید حرف طرفین را بشنوم، حالا موی من سفید شدهاست من که دیگر نمیآیم آلت بشوم، آلت دست دیگران بشوم چهار نفر در گوش من بگویند، من آلت دست این و آن نمیشوم من بالاخره حرف طرفین را خواهم شنید و قضاوت عادلانه خود را خواهم کرد چنانچه در عدلیه پاک رفتم پاک بیرون آمدم، پاک به مجلس آمدم و پاک ز مجلس خواهم رفت (احسنت- صحیح است)
نراقی-آقای رئیس بنده مخبر شعبه هستم اجازه بفرمائید عرایضی دارم.
دکتر بقائی- اجازه بفرمائید بنده در جواب آقای برزین چند کلمهای عرض کنم.
رئیس- بفرمائید.
دکتر بقائی- بنده از این پیش آمدی که شد جناب آقای برزین خیلی متأسفم و از جنابعالی عذر میخواهم برای اینکه همه حضرتعالی را به خوبی و درستی و امانت میشناسند(صحیح است) اینکه بنده به حضرتعالی خطاب کردم برای این بود که علاقه داشتم که جنابعالی عرایض بنده را گوش بدهید، بنده بی اختیار خطاب کردم به جنابعالی و خیلی متأسفم از این پیش آمدی که شدهاست یقین هم دارم که جنابعالی خلاف وجدان رأی نخواهید داد و همچنین آقایان هم برخلاف وجدان رأی نخواهند داد (صحیح است) و نتیجه این آراءبه ملت ایران معلوم خواهد کرد که این مجلس علاقه دارد که شئون خودش را حفظ کند (صحیح است)
فولادوند- آقای برزین از قضات بسیار شریف این مملکت هستند (صحیح است)
رئیس- آقای نراقی.
مخبر شعبه- (آقای نراقی) عرض میکنم بنده به جهت اینکه مخبر شعبه اول هستم و شعبه اول گزارشی مبنی بر تصویب اعتبار نامه آقای اعزاز نیک پی به نمایندگی اصفهان دادهاست از این جهت از خبر شعبه باید دفاع بکنم. (امامی اهری- مخبر شعبه اول بودهاید، حالا نیستید) بله بودهام عرض کنم بعقیده بنده چون بنده وکیل عدلیه هستم این طورفکر میکنم که موقعی که به یک اعتبار نامهای اعتراض میشود معترضین به منزله دادستان یا مدعی خصوصی است و وکیلی که مورد اعتراض است به منزله متهم و مجلس هم در آن موقع به منزله یک دادگاهی است و آقایان نمایندگان به منزله هیئت قضات و هیئت منصفه هستند همانطور که در محکمه و دادگاه دادستان باید با دلایل موجه و مستند بیان ادعا بکند اینجا هم نمایندهای که اعتراض میکند باید استدلال بکند و مطالبی که اظهار میکند مستدل و موجه باشد چون اینجا جای قضاوت است و بایستی آقایان محترم توجه داشته باشند چه حقایقی و مطالبی که در پرونده هست، آقای دکتر بقائی رفیق عزیز بنده که بنده کمال ارادت را به ایشان دارم متأسفانه گاهی از اوقات احساسات ایشان بر استدلال و منطق ایشان غلبه میکند، اینجا سخنرانی مشروح و مفصل کردند که به کلی خارج از موضوع بود و اظهاراتی را که ایشان کردند اساساً مبنایش یک پروندهای بود که یکی از شاکیهای انتخابات اصفهان بایشان داده بود در صورتی که اظهارات ایشان بایستی از روی پرونده اساسی انتخابات باشد به هیچ وجه ایشان به پرونده توجه نکردند و بیشتر از روی آن پروندهای که یکی از آن شاکیها داده بود صحبت کردند(دکتر بقائی- این طور نیست آقا) اجازه بفرمائید بنده خیلی خلاصه صحبت میکنم برخلاف جنابعالی، عرض میکنم خلاصه ایرادات آقای دکتر بقائی سه مطلب بیشتر نبود، در تمام مدتی که در این جلسه و جلسه گذشته ایشان صحبت کردند ایراداتشان روی سه مطلب بود یکی راجع به انتخابات حوزه قهپایه و یکی هم راجع به انتخابات سده و ماربین و یکی هم راجع به صلاحیت آقای اعزاز نیک پی در قسمت اینکه ایشان معاون نخست وزیر بودند که بنده از این قسمت دفاع میکنم و راجع به آن مطالبی که خودشان میدانند و سوابقی که دارند بنده اطلاعی ندارم خودشان دفاع خواهند کرد در موضوع انتخابات اصفهان آقای دکتر میدانند که شعبه اول دو ماه و نیم به این موضوع رسیدگی کرد و آقای برزین که یکی از قضات موجه هستند دیدند که با کمال دقت تمام اوراق پرونده را آقایان حتی در یک سو کمیسیونی که جلسات مکرر تشکیل شد همه را خواندند و حتی پروندههای اصلی انتخابات را هم از اصفهان خواستند و تمام اینها در شعبه مطرح شد، صندوق قهپایه به این جهت ابطال شده که بخشدار قهپایه و مأمور انتظامی آنجا طبق پروندهای که موجود است تصدیق کردهاند که جریان انتخابات قهپایه مبنی بر تهدید و تطمیع بوده و رئیس انجمن آنجا قدرت الله بهروان که یک شخص متعدی است آنجا مأمورین انتظامی تصدیق کردهاند در انتخابات دخالت کردهاست همین مأمورین انتظامی هستند که مطابق قانون و مقررات باید تصدیق بکنند یا بایستی که بخشدار و مأمور ژاندارمری تصدیق بکند، مطابق قانون، انتخابات هر حوزهای که مبنی بر تهدید و تطمیع باشد باطل است، و آنجا هم بخشدار وسایر اعضای انجمن تصدیق و تأیید کردند که انتخابات آنجا مبتنی بر تهدید و تطمیع بوده بنابراین انتخابات آنجا باطل است و آنجا هم بخشدار و سایر اعضای انجمن تصدیق و تأییدکردند که آقایان باید توجه داشته باشند این است که در اصفهان انتخابات مبارزهای بودهاست. در این دوره انتخابات بعضی جاها مبارزهای نبوده ولی بعضی جاها مبارزهای بوده هر جا که مبارزه باشد البته شاکیان زیاد هستند البته اعضای انجمن را که دعوت میکنند ممکن است یکی دو نفرشان طرفدار بعضی از کاندیدها باشند در اینجا هم همین طور بود، به طوری که آقای دکتر فرمودند یک چیزهائی بوده که ممکن است بعضی صحیح بوده ولی اکثریت اعضای انجمن تصدیق کردهاند که انتخابات آنجامبنی بر تهدید و تطمیع بوده و مأمورین انتظامی و بخشدار هم این مطلب را تأیید کردند این موضوع انتخابات قهپایهاست اما موضوع انتخابات سده و ماربین که آقای دکتر فرمودند یک موضوع را خیلی اهمیت دادند که آراء اضافی در صندوق بوده این یک چیز خیلی مهمی نیست، آقایان میدانند که در غالب حوزههای انتخاباتی یک آراء اضافی هست این چیزی نیست، وقتی که دیدند آراء بیشتر است به همان مقدار آراء اضافی را برمیدارند و ضبط میکنند که در انجمن اصلی باطل شود در حوزه اردستان فرمودند ۲۲۵ رأی اضافه بوده در صورتی که سال پیش ۴ رأی اضافه بودهاست این چه دلیلی میشود؟ فرمودند که در ماربین ۹۳۰ رأی اضافه بوده این هم مانعی ندارد برای اینکه در یک صندوق طرفداران یک کاندید آمدند دو تا رأی دادهاند این هم مانعی ندارد و اشکالی نیست، در این قسمت و اما راجع به قسمت معاونت نخست وزیری که فرمودند آقای دکتر و مدتی در این قسمت صحبت کردند آقای اعزاز نیک پی موقعی که انتخاب شدند از معاونت نخست وزیری استعفا کردند در تاریخ ۲۵/۹/۲۸ طی نامه شماره ۳۶۵۳۲ مورخ ۲۵/۹/۲۸ از معاونت نخست وزیر استعفا کردند که عین نامه در نخست وزیر موجود است در تاریخ ۲۵/۹/۲۸ نامه شماره ۳۶۵۳۴ از وزارت پست و تلگراف هم استعفا کردند که عین این نامه هم در دفتر نخست وزیری موجود است، استعفای ایشان هم مورد قبول واقع شد بنابراین از نظر قانون به صلاحیت ایشان اشکالی وارد نبوده حالا فرض کنیم که آقای اعزاز نیک پی استفاده تبلیغاتی کردهاند از این عمل یعنی موقعی که معاون نخست وزیر نبودند رفتند اصفهان گفتند که معاون نخست وزیراند یا کسان ایشان گفتند که آقای اعزاز نیک پی معاون نخست وزیر هستند این یک ایراد قانونی نیست، یک ایراد اساسی نیست هر کسی ممکن است که در حوزه انتخابیه خودش تبلیغات کند، بنده ممکن است بروم در حوزه انتخابیهام خیلی کارها بکنم بگویم آقا من از طرف نخست وزیر آمدهام نباید مردم رأی بدهند برای تبلیغات این اشکالی ندارد هر وکیلی میتواند در هر حوزهای برای خودش تبلیغ کند این را که نمیشود ایراد کرد، فرمودند منشی نخست وزیر شدهاید این هم که ایراد نیست و مطابق قانون اشکالی ندارد ایرادشان این بود که موقعی که منشی بودند خودشان را به جای معاون معرفی کردند اینکه اشکالی ندارد معاون هم نبودند بنابراین این سه موضوع که اساس ایردات آقای دکتر بقائی بود اینها یک موضوعهای اساسی و قانونی و اصولی نیست(دکتر بقائی- امضاء تصویبنامهها را هم بفرمائید) ولی مطالب دیگری که آقای دکتر فرمودند اینجا جایش نبود و هیچ کدام متعدل و مستدل نبود، یک جریاناتی را میگفتند مثلاً من یکی دو تایش را برای آقایان مثال میزنم اینها مطالبی است که از اشخاص گرفتهاند و اینجا گفتهاند مثلاً گفتند ناصر قبلی صدر آدم بدی است یا نمیدانم آدم بدی است یا خوبی است یکی از نمایندههای حوزهها یک کاغذهائی داده که آقای ناصر قلی صدری یک صورت هائی دادهاست کاغذهائی را اینجا خواندند که از کجا آمده و به کی داده این کاغذها را فرمودند که مصطفی خاوریان عضو اداره آگاهی به همراهی دانش پور رفته وبعد یک صورتی خواندند که فلان قدر پول گرفتند رئیس انجمن نمیدانم ۹۰۰ تومان پول گرفته این رئیس انجمن نظارت اصفهان بودهاست دوره پانزدهم هم همین آقای عقدائی بودهاست و این معقول نیست که اگر بخواهند پول بدهند به یک نمایندهای ۹۰۰ تومان بدهند که او بیاید به رئیس انجمن بدهد خود آقای اعزاز نیک پی با ایشان رفیقند اگر میخواستند پول بدهند خودشان میدادند دیگر به یک نمایندهای نمیدادند (دکتر بقائی- آقای یادداشت بود) اجازه بدهید بنده شما که صحبت کردید حرفی نزدم یکی دیگر از مدارک مهمی که ارائه دادند این بود که نامهای با مارک وزارت پست و تلگراف ارائه دادند و گفتند آقای
مرتضی حیدری کارمند دخانیات سابق اصفهان تقاضا دارد مجدداً به خدمت وارد شود تقاضا میکنم طبق مقررات به کار نامبرده رسیدگی و اقدام شود خوب این چه گناهی است اولاً و بعد گفتند همین مرتضی حیدری که طرف توجه آقای اعزاز نیک پی است یک اعلامیه مفصلی دادهاست بر علیه آقای اعزاز نیک پی اینها بعقیده بنده یک دلایل موجهی نیست هم چنین استشهادات و مدارکی از یک عده اشخاصی که امضاء کرده بودند ارائه دادند و این استشهادات را هر موقع میشود ارائه داد مخالفین هم میتوانند این استشهادات را تهیه کنند دلیل نمیشود بنابراین پرونده جریان انتخابات اصفهان به طوری که شعبه رسیدگی کرده کاملاً صحیح بودهاست و هیچ ایرادی هم متوجه جریان انتخابات نیست و راجع به موضوع معاونت نخست وزیری هم عرض کردم که از نظر قانون هیچ اشکالی نداشته ولی از نظر جریان وسوابق آقای اعزاز نیک پی بنده هیچ اطلاعی ندارم و خود ایشان اگر توضیحاتی لازم باشد خواهند فرمود.
رئیس- آقای مکی.
مکی- بنده تصمیم داشتم وقت آقایان نمایندگان محترم مجلس شورای ملی را تضیع نکنم و بیش از چند دقیقه در اطراف انتخابات اصفهان صحبت نکرده باشم ولی چون در غیبت همکار محترمم آقای دکتر بقائی یک مطالبی از طرف آقای اردلان در اینجا ایراد شد که بنده بعهده گرفتم جواب آن مطالب بسمع آقایان نمایندگان محترم برسانم سپس موضوعی را که در چند دقیقه میخواستم راجع به انتخابات اصفهان بعرض برسانم بگویم و تقاضا میکنم که زودتر مجلس قضاوتش را در این باره بفرماید.
اولاً همه آقایان میدانند که چه کسانی نماینده ملت هستند و چه کسانی نیستند(صحیح است) آنجا که عیان است چه حاجت به بیان است(خنده نمایندگان) خود آقایان میدانند که افکار عمومی چه اشخاصی را ذی صلاحیت میداند و چه اشخاصی را صلاحیت نمایندگی آنها ولو اینکه تصویب هم شده باشد از آنها سلب میکند (صحیح است) و خود آقایان میدانند که چه اشخاصی در داخل مجلس و چه در خارج مجلس دارای احترام هستند و چه اشخاصی هستند ولو اینکه در مجلس هم باشند احترامی ندارند وبنده برخلاف عقیده بعضی مجلس شورای ملی ایران را یک مرکز حساس و بسیار محترم میدانم (صحیح است) چون بعضیها میگویند که آقایان باید یک کاری بکنند که احتارام مجلس در خارج زیاد بشود احترام مجلس موقعی در خارج زیاد میشود که نمایندگان آن متکی به افکار عمومی باشند بنده در یک اعتبار نامه دیگر هم عرض کردم افکار عمومی یک قوه ایست مرموز که همیشه بر مسند قضا نشسته و منشور حقیقت را امضاء کردهاست آقایان از اینکه به یک اعتبار نامه روی تعصباتی رأی بدهند یا ندهند یک نمایندهای وکیل بشود یا نشود مجلس شورای ملی ایران همان طوری که یک مقام شامخی است و حتی شاید یک مورد استثنائی باشد که قدرت مجلس شورای ملی از سایر مجالس شورای ملی سایر کشورها هم زیادتر است قدرتی که قانون اساسی به نمایندگان این ملت دادهاست شاید در سایر کشورها این قدرت را ندادهاست بنابراین مجلس شورای ملی ایران بنده تصور میکنم تنها مرجع محترمی است که ملت ایران هم با یک حس احترام به او مینگرد و حالا هر چه بگویند که باید کاری کرد که احترام آن زیاد شود این بستهاست به اینکه آقایان چه جور مجلس را در خارج به وسیله اعمال و قانونهائی که میگذرانند معرفی بکنند بنده تک تک آقایان نمایندگان را که میبینم و در غالب فراکسیونها، فراکسیون دمکرات ایران (فراکسیون دمکرات جدید) فراکسیون اتحاد ملی و حتی در منفردین هم افراد فوق العاده وطن پرست دست و با شرافت را میشناسم(صحیح است) همه آنه دلشان میخواهد که یک کاری بکنند ولی نمیدانم چطور است وقتی که در خارج هستیم همه اش آرزویمان این است که بیائیم به مجلس و از راه مجلس بتوانیم یک خدمات بزرگی به مملکت خودمان بکنیم ولی همین که به مجلس میآئیم توی این چرخها نمیدانم چطور گیر میکنیم که نمیتوانیم قدمی برداریم بنده خیال میکنم که علت آن به واسطه همین است که بعضی از آقایان نمایندگان که افکار عمومی آنها را طرد کردهاست وارد میشوند و جلو راه پیشرفت ما را میگیرند و ما نمیگذارند به صلاح کشورمان قدمی برداریم پس آقایان آنهائی که علاقه مندند که از راه نمایندگی یک خدماتی به کشور و ملتشان بکنند بنده استدعا میکنم روی حب و بغض شخصی نروند و جدان را در نظر بگیرند وقتی که وجدانشان را در نظرگرفتند مطمئن باشند که خدمات خیلی گرانبها و قیمتی میتوانند به مملکت و ملت ایران بنمایند آقایان سابقه دارند که در یک اعتبار نامه دیگر بنده اشاره کردم به آن تجار کلیمی و طرحی هم در این خصوص آمد و رفت به کمیسیون اقتصاد و چند دفعه هم بنده از وزیر اقتصاد ملی تقاضا کردم که آقا بیا من تقاضای فوریتش را میکنم شما قبول بکنید و این کا را زودتر بگذرد و اطمینان داشته باشید که یک قدم خیلی بزرگی برای مملکت و کشورتان برداشتهاید (صحیح است) زیرا تمام ارز این مملکت را تجار خارجی که تبعیت ایران را ندارند (آشتیانی زاده- تجار یهودی بغدادی) دارند از این مملکت خارج میکنند و تمام تجارایرانی یعنی آنهائی که واقعاً تجار واقعی هستند یعنی سفته بازی نمیکنند آنها دستشان را روی دست گذاشتهاند تمام ارز را بردهاند در کشورهای خارجی و همین امر موجب وقفه اقتصادیات کشور ما شده (صحیح است) پس بنابراین ما از راه وضع این قبیل قوانین میتوانیم یک قدمهای حساس و برجسته و مهمی برای کشور مان برداریم همت میخواهد من استدعا میکنم که آقایان برای این قبیل قوانین یک تصمیمات مهم و فوری اتخاذ بکنند. میروم روی موضوع بحث اعتبار نامه بنده عرض کردم که زیاد نمیخواهم صبحت بکنم و خارج از جلسه هم یکی از رفقا به بنده فرمود که شما هر دو سه مرتبه شکست خوردید و مغلوب شدید بنده عرض میکنم که یکی از علمای اجتماعی معروف میگوید زندگی مبارزهاست و حیات علامت فاتحیت مادام که بنده در آن راهی که پیش گرفتهام همین اندازه که زنده هستم فاتح هستم وقتی مردم مغلوبم پس بنابراین بنده و امثال بنده در این راه مبارزهای که روی ندای وجدان قدم برمیداریم مطمئن باشند آقایان که در صورت ظاهر هم اگر شکست باشد ما باطناً فاتح هستیم (گلبادی- پس به این دلیل هم فاتحند آقای مکی) مخبر محترم شعبه آقای نراقی فرمودند که ایشان در تاریخ ۲۵/۹/۲۸ از معاونت نخست وزیری و یا وزیر پست و تلگراف استعفا کردند بنده چند تلگراف دارم که تمامش دارای مارک رسمی است و آنها را از اصفهان برای بنده فرستادهاند و مربوط به پرونده رقیب ایشان هم نیست، مربوط به پرونده انتخاباتی هم نیست موقعی است که ایشان از طرف نخست وزیر در حین جریان انتخابات این تلگرافات را امضاء کردهاند…(اردلان- در ذیل نامه معاون نوشته شه آقا؟) «تصویبنامه جریان مطلع و رفع اشکال موجوده خواهد شد ۳۹۴۴ اعزاز نیک پی از طرف نخست وزیر»(اردلان- منشی بودند آقا) از طرف نخست وزیر منشی امضاء میکند؟ مگر این که بگوئیم حالا که شب است و اینجا نشستهایم روز هم باشد اگر این را بفرمائید و مجلس رأی بدهد اگر این طور بود بنده قبول دارم ایشان منشی بودند ولی از طرف نخست وزیر امضاء میکردند، تلگراف دوم اتحادیه رسته دست باف بودهاست «تلگراف ۱۵۵ –۱۰/۱۸ راجع به نخ مصرفی کارخانجات دستی به وزارت خانههای بازرگانی و پیشه و هنر و کار و تبلیغات دستور لازم صادر گردیده که اقدامات شایسته معمول دارند ۸/۳۸۲۵ از طرف نخست وزیر. اعزاز نیک پی» (فولادوند- تاریخش چه بود؟) ۱۰/۱۱ اگر اشکالی دارید اصلش را به خودتان تقدیم میکنم تلگراف دیگری هم هست که فقط امضای نیک پی ولی تاریخ همان تاریخی است که ایشان کاندید انتخابات اصفهان بودند بنده آنها را قرائت نمیکنم و تلگرافاتی که از طرف نخست وزیر امضاء کردهاند قرائت میکنم (وسیله بانو ادهم جامعه بانوان آموزگاران پیمانی در مورد تقاضای آن جامعه راجع به پرداخت اضافات جامعه آموزگاران شرحی به وزارت فرهنگ نوشته شد از نتیجه بعداً اطلاع خواهید یافت ۴۴۸۳۳ از طرف نخست وزیر- اعزاز نیک پی) اصل این تلگرافها را بنده خدمت آقای رئیس تقدیم میکنم و هر کدام از آقایان اشکالی دارند مراجعه بفرمائید پس این که همکاران محترم آقایان نراقی و اردلان اینجا فرمودند بنده سند زنده وشاهد موجود تقدیم کردم که آقایان با توجه باین تلگرافات و با توجه به تاریخ تلگرافات که خود مخبر محترم اینجا قرائت کردند تحت تأثیر تعصبات قرار نگیرند و قضاوت خودشان را بکنند(اردلان- ننوشته بودند معاون) از طرف نخست وزیر نوشته بود (اردلان- چه مانعی دارد رئیس دفتر دو هزار نامه امضاء میکند) اگر ایشان معاون نخست وزیر نبودند بنده یک تلگرافی دارم که از همین پرونده محرمانهای که از وزارت کشور فرستادند و در دسترس بنده و آقای دکتر بقائی بودهاست کاملاً میرساند که ایشان را در آنجا نخست وزیر میدانستند (اردلان- نخست وزیر آقا؟) معاون نخست وزیر «تلگراف- تهران جناب آقای اعزاز نیک پی معاون نخست وزیری. اعتبار نامه نمایندگی دوره پانزدهم جنابعالی وسیله پست سفارشی شماره ۶۳۹ به وزارت کشور تقدیم دستور فرمائید دریافت وصول آن را به اصفهان تلگراف فرمایند.
فرماندار اصفهان حشمت صیفی ۲۶/۱/۲۲» به موجب قانون مصوب ۲۲ تیر ماه ۱۳۰۶ آقایان وزراء و معاونین وزیران از انتخاب شدن در تمام کشور محروم بودند و این تلگرافاتی که بنده اینجا ارائه دادم دلیل بر این است که ایشان در این موقع معاون نخست وزیر بودند بنابراین بنده راجع به صلاحیت ایشان یا راجع به جریان انتخابات ایشان هیچ عرضی نمیکنم فرض میکنم که ایشان یکفرد پاک و منزهی و انتخابات ایشان هم مثل همان انتخاباتی است که در سوئیس و آمریکا به جریان میافتد و به جریان افتاده و هیچ گونه اشکالی هم در پرونده ایشان نبوده معترضی هم حتی نبوده همه اش هم صحیح بودهاست فقط بنده این ایراد را دارم که ایشان معاون نخست وزیر بودهاست و قانون معاونین وزراء را منع کرده از انتخاب شدن در تمام کشور و ایشان برخلاف قانون انتخاب شدند و اینجا تشریف دارند و چند تلگراف دیگر هم هست که بنده نمیخواهم وقت مجلس را زیاد بگیرم و از همه اش صرفنظر میکنم موضوع دیگری که وظیفه بنده و وظیفه وجدانی همه آقایان نمایندگان است که توجه بکنند موضوع سی چهل هزار نفر دستبافهای اصفهان است که وقتی یک نمایندهاید خواست از مقام نمایندگی خودش سوء استفاده بکند وزندگی سی چهل هزار نفر و شاید یک کشوری را در مضیقه بیاندازد همه آقایان این اعلامیه دستبافهای اصفهان را دیدهاند و همه آقایان توجه فرمودهاند که در وزارت پیشه و هنر یک کمیسیونی برای تثبیت نرخ نح معین شد و نخ را در حدود بقچهای ۳۷ تا ۴۰ تومان تعیین کردند ایشان هم در همان کمیسیون بودند و اصرار و پافشاری کردند که قیمت نخ باید تثبیت شود ولی کارخانجات که خود آقای اعزاز نیک پی در بعضی از کارخانجات اصفهان صاحب سهم هستند نمیخواهند نخ را به این قیمت بفروشند و نخ را میخواستد بازار آزاد برایش درست کنند و این نخ وقتی از کارخانه دربیاید به پسر عمو و پسر دائی خودشان به یک قیمت نازلی بفروشند ولی دست دوم خیلی گرانتر خواهد بود و امرور کار دستبافهای اصفهان به جائی رسیده که این بدبختها به همه مراجع و مقامات شکایت و تظلم کردهاند که نخ ۴۵ تومان را ما داریم به ۶۰ و چند تومان میخریم وزارت پیشه و هنر خواست تصمیم بگیرد و نرخ نخ را تثبیت بکند بنده در جراید خواندم و حتی تصور میکنم آقای حاج امین التجار اصفهانی هم اکر ازشان وجداناً بپرسند انکار نکنند که بعضی از آقایان نمایندگان رفتند وزیر را تهدید کردند که اگر نرخ نخ را خواستید تثبیت کنید ما کابینه را میاندازیم یا شما را معزول میکنیم (کلبادی- اسمشان را بگوئید) همه نمایندگانی که صاحب سهم هستند البته رفتند آنجا وزیر را تهدید کردند و حتی آقای حاج امین التجار اصفهانی هم که ایشان هم از اصفهان وکیل شدند هر چه خواستند جلوی اججاف و تعدی را بگیرند تصور نمیکنم تا امروز توانسته باشند که نرخ نخ را تثبیت بکنند و بتوانند برای ۳۰،۴۰ هزارنفر دستباف بیچاره که باید نخ را تکه تکه و بقچه بقچه بخرد و فاستونیش را بیاورد بازار بفروشد آنها امروز قوت لایموت ندارند بخورند و نمیتوانند به آسودگی زندگی کنند (مهندس رضوی- سی، چهل هزار نفر نیست آقا قریب صد هزار نفر است) بنده اینها را که نوشتهام و این اعلامیه ایست که برای بنده فرستادهاند و از مجلس شورای ملی استدعا و تقاضا کردهاند که بحال این سی، چهل هزار نفر(مهندس رضوی- مال یزد و کرمان و سایر جاها هم است)… بنده چون از اصفهانیها اطلاع دارم عرض میکنم و خواهش دارم آقایان توجه بفرمایند بعقیده بنده توجه آقایان نمایندگان به حال سی، چهل هزار نفر دستباف بیچاره تنها یک چیز باشد و آن عبارت ازاین است که نفوذ این قبیل نمایندگان را به وسیله رد کردن اعتبار نامه شان قطع بکنند و جای سی چهل هزار نفر همان طوری که همکار محترم من آقای مهندس رضوی فرمودند تمام دست بافهای این کشور را ازدست یک مشت سرمایه داری که به نام وکیل در مجلس تشریف دارند خلاص بکنیم بیش از این هم عرضی نمیکنم.
رئیس- آقای اعزاز نیک پی.
اعزاز نیک پی- آقایان نمایندگان محترم برای بنده مایه افتخار است که در مجلس شورای ملی و در محضر محترم نمایندگان یک ملت بزرگ و شریف برای اولین بار سخنی گفته ونطق اولیه خود را ایراد نمایم. وقتی شخصی فکر میکند همه افراد یک ملتی معناً در این تالار گرد آمده و با چشمان گشاده منتظر تعیین مقدرات و تأمین آینده درخشان خود هستند وقتی تاریخ پر از حوادث و گذشته متلاطم گذشتها و فداکاریهائی که از گذشتگان در صفحه دیوارها به یادگار باقی مانده از نظر میگذراند پی به عظمت وابهت این مکان مقدس میبردبی اختیار سر تعظیم فرود میآورد و در مقابل این اهمیت و جلال خود را به چیزی نمیشمردزیرا افراد در برابر جامعه کوچکتر ازآنند که به حساب آیند ما مانند برگ خزان از پی هم ریزانیم آنچه باقی بماند ملت و مملکت است وتها قیمت و ارزشی که برای افراد میتوان قائل شد همانا خدمتی است که به وطن خویش و به جامعه بشریت انجام میدهند و اگر این فرصت به دست آید اقبال شامل حال باشد بزرگترین سعادت و نتیجه منحصر به فردی است که از زندگی یک فرد گرفته شده باید دید ما درباره گذشتگان چطور قضاوت میکنیم و بالاخره دیگران از ما چگونه یاد خواهند کرد امیدوارم هر کس به سهم خود و بنده به نوبه خویش سعی کنم در خور استعداد و لیاقت خود اگر خدمتی ناچیز بتوانم انجام دهم با هدایت و جدان و راهنمائی آقایان فروگذار نکرده و در پیشگاه خداوند در برابر ملت خجل و شرمسار نباشم. آقایان محترم توجه فرمودهاند که در ظرف پنج ماه که از عمر مجلس میگذرد در تمام جلسات شرکت کرده سروقت آمده و آخر وقت رفتهام آقایانی که در جوار آنها نشستهام بیشتر دقت داشتهاند که در طول جلسات هرگز صندلی خود را رها نکرده و با علاقه مخصوص به فرمایشات نمایندگان محترم گوش داده و از قطع کلام مبارکشان پرهیز کردهام و اینک اگر استدعا کنم چند دقیقه بعرایض بنده عطف توجه فرمایند امیدوارم توقع شاقی نکرده باشم و مورد قبول واقع گرددو از این تصدیع قبلاً معذرت میخواهم و آرزو دار در پیشگاه وجدان پاک آقایان سرافراز باشم. با اینکه از خودنمائی گریزانم ولی ناچار باید از رویه گذشته بنده آگاه باشید تا نسبت به آینده بتوانید قضاوت فرمائید امیدوارم آنچه میگویم حمل بر خودستائی نفرموده بر آن خرده نگیرید بنده سعی میکنم برای اثبات عرایض خود بیشتر به شهادت آقایانی که در این مجلس حضور دارند اکتفا کنم و حتی المقدور از ابراز اسناد زیاد و قرائت مدارک خودداری نمایم مگر اینکه خود آقایان به ملاحظه آنها علاقه مند باشند. برای مقدمه عرض کردم و حالا از عرایضی که میکنم معذرت میخواهم. عرض کنم آقای نماینده محترم آقای دکتر بقائی شرحی بیان فرمودند و خواستند که بفهمند که آیا بنده در اصفهان دارای یک سوابقی هستم یا نیستم. خوشبختانه اینجا یک عدهای از آقایان اصفهانیها هستند و اغلب اشخاصی هستند که در اصفهان مأموریت داشتهاند بنده از ۱۲۹۷ در اصفهان مشغول فعالیت در امور اجتماعی بودهام به طوری که نماینده محترم جناب آقای اردلان فرمودند و بنده نهایت تشکر را دارم و همین طور از جناب آقای نراقی اظهار امتنان میکنم خواستم عرض بکنم که تمام اقدامات اصلاحی که در اصفهان شده بدست بنده شده، بنده همین طوری که فرمودند ده سال متوالی رئیس انجمن شهر اصفهان بودم و شخص اول بودم در تعداد آراء انجمنهی شهرداری، این وضعیتی که بنده در آنجا داشتم برای امروز ضبط نشده آقایان رجوع بفرمایند به افکار عمومی اصفهان و ببینند که خدماتی که بنده در آنجا کردهام تا چه اندازه مورد تقدیر و تمجید است، تمام اسفالتی که در اصفهان شده، تمام ساختمانهائی که در آنجا شده تمام معابری که در آنجا شده تمام اقدامات اصلاحی که شده بنده یکی از عوامل مؤثر در پیشرفت کارها بودهام بدون اینکه خدا شاهد است کوچکترین انتظاری جز خدمت به مردم و مملکت داشته باشم جناب آقای امیر نصرت اسکندری مدتها استاندار ما بودند در اصفهان متأسفانه خودشان در اینجا تشریف ندارند بنده ایشان را یک شخص با وجدان، یک مرد با شهامتی و یک شخص شریفی میشناسم (صحیح است) جناب آقای رئیس محترم مجلس به بنده خواهند فرمود که چرا خطاب میکنی بنده عرض میکنم که در این مجلس محترم هم این آقایان قاضی هستند بنده اگر از اینها شهادت نخواهم چطور ممکن است قضایا برای جامعه مجلس روشن شود؟ ایشان مدتی در اصفهان استاندار بودند بنده تمنا میکنم جناب آقای رئیس ایشان را بخواهید بیایند اینجا بنشینند و این عرایضی که من میکنم ببیننند تصدیق میکنند یا تکذیب میکنند، ایشان آنجا سالها استاندار بودهاند همین قدر بگوید که اصفهانی درباره بنده چطور قضاوت میکند و چه جور فکر میکند. بنده کمیسیونی نبوده از سر آفتاب که در استانداری و سایر جاها تشکیل بشود و بنده در آن شرکت نکرده باشم.
بنده در تمام کمیسیونها شرکت میکردم مجاناً. بلاعوض. این کارخانجاتی که آقایان امروز ازش تنقید میکنند و بنده حال جواب نماینده محترم آقای مکی را با دلیل ثابت و کتبی و تلگرافهائی که از اصفهان از بین رسته دست باف به من رسیده ارائه خواهم داد همین کارخانجات یک خدمات بزرگی به این مملکت در دوره جنگ انجام داد اگر این کارخانجات نبود بسیار در مضیقه میافتادیم. بنده در یکی از این کارخانجات مختصر سهمی دارم ولی برای تشکیل تمام این کارخانجات مؤثرترین عامل بودم. آقایان، سرمایه داری یک چیزی است که باید گفت از سرمایه باید استفاده کرد. آن سرمایهای بد است که راکد بماند و نشود ازش استفاده کرد و به درد مملکت کار نمیشود کرد، دو دسته سرمایه دار در این دنیا هستند یک دسته میگویند که سرمایه باید به دست دولت باشد تا بشود ازش استفاده کرد و دسته دیگر معتقدند که سرمایه باید به دست مردم باشد. آن سرمایه داری بد است که روز تا ظهر بگیرد بخوابد و کار نکند و سربار جامعه باشد ولی از آن سرمایهای که به نفع جامعه میشود استفاده کردبایستی تقدیر کرد(رفیع- ولی مردم را نچاپند) البته با آن فرمایش آقا بنده کاملاً موافقم و میرسم به آن عرض میکنم، جناب آقای امیرتیمور اینجا تشریف دارند جناب آقای گنجهای اینجا تشریف دارند بنده آقایان به شهادت میطلبم بنده دوازده، پانزده سال متوالی هر سال آمدهام به تهران از جیب خودم خرج کردهام، شش ماه، هفت ماه، در این شهر دویدهام تا قضیه کوهرنگ که بزرگترین قضیه فلاحتی این مملکت است برای اصفهان تهیه کردم (صحیح است) و تأمین کردم، آخر آقایان انصاف هم خیلی خوب چیزی است، دشمنی هم باید اندازه داشته باشد یا کینهای داشته باشد، تمام آمال و آرزوی اصفهانیها را بنده انجام دادم یک شرکت با جدیت بنده در اصفهان تشکیل شد جناب آقای امینی استاندار اصفهان اینجا تشریف دارند، بنده اگر چه صرفه جوئی میکردم ازاینکه اسم ایشان را بیاورم برای اینکه ایشان خدمات بزرگی به اصفهان کردند و در موقع انتخابات استاندار آنجا بودند اگر بنده بخواهم از ایشان تمجید بکنم ایشان منزه تر از آنند و الحمدالله احتیاج ندارند که تا جناب آقای دکتر بقائی یک نسبتهائی بدهند ولی اسم سایر آقایان را میبرم آقای گنجهای اینجا تشریف دارند آقای امیر تیمور تشریف دارند آقای امیر تیمور شاهدند که بنده شش ماه متوالی در بحبوحه زمستان اینجا ماندم و با کمک شخص ایشان تصمیم کوهرنگ اصفهان را برای شرکت اصفهان گرفتم و بنده خواستم اینحا بری این اقدام بزرگی که اصفهان را شش برابر خواهد کرد (در این موقع آقای امیر نصرت اسکندری وارد جلسه شدند) جناب آقای اسکندری بنده در اینجا به شهادت شما متوسل شدم استدعا میکنم شهادت بدهید، آقا کجا تشریف دارید؟ موقعی است که میبایست شهادت بدهید بنده در غیاب جنابعالی عرض کردم که حضرت عالی مدتها استاندار اصفهان بودید بفرمائید که بنده در اصفهان چه جور آدمی معرفی شدهام(امیر نصرت اسکندری- رئیس انجمن شهرداری بودید) عرض کن آقا این قضیه کوهرنگ که بنده تنها مقدم راجع به آن بودم با کمک آقایان استاندارانی که در آنجا بودند و با توجه ذات مبارک شاهانه و اوامری که راجع به این موضوع صادر فرمودند و با جدیتی که جناب اشرف آقای قوام السلطنه راجع بدین موضوع فرمودند و بنده ذکر جناب آقای سهام السلطان بیات را اینجا میکنم، آقای امیر تیمور شاهدند که در خدمتشان رفتیم آنجا و یکی از سفرای خارجه میخواست به ملاقات ایشان در اطاق وارد شود آقای امیر تیمور و بنده گفتیم که اگر کار کوهرنگ را که بزرگترین خدمت اقتصادی و کشاورزی است انجام ندهید ما از اطاق خارج نخواهیم شد ایشان که آقای سفیری میخواهد بیاید اینجا اقلاً به من مهلت بدهید آقای امیر تیمور بپیشخدمت فرمودند رختخواب من را از توی اتومبیل بردارید بیاورید. یک همچو زحماتی ما کشیدیم برای اصفهان، اصفهانی غیر از ینکه از بنده قدرشناسی بکند چه خواهد کرد؟ عرض کنم آقا در اصفهان یک شرکتی با جدیت بنده با هفت میلیون و د ویست هزار تومان، اینها سرمایه هائی است که یهودیهائی که شکایت میکردند از این مملکت میبردند، تا هفت میلیون و دویست هزار تومان برای شرکت جمع آوری شد و شرکتی در اصفهان تأسیس گردید با کمک جناب آقای امینی و سایر آقایان و اهالی اصفهان توربینهائی برای اصفهان آوردیم که در تمام خاورمیانه نظیر ندارد در تهران نظیر ندارد در تمام خاورمیانه نظیر ندارد ۱۸۰۰۰ کیلو وات برق برای اصفهان تأمین شده اصفهان از ۳۰۰ سال پیش از این برای این موضوع کوهرنگ و شاید بیش از سی سال قبل راجع به این موضوع برق جدیت کرد تنها کسی که آستینهائیش را بالا زد و در این میدان وارد شد و کاری کرد و انجام داد بنده بودم از این آقایان اصفهانیها بپرسید عرض میکن آقا، (باتمانقلیچ- بد کردید آقا، این مملکت آدم فعال لازم ندارد) به طوری که آقایان سابقه دارند اصفهان دارای یک بناهای قدیمی است از جمله دو تا پل خیلی معروف دارد یک چهار باغ و پل سی و سه چشمه و پل خواجو الان شاید بیش ازسی سال است کابینههای مختلف آرزو میکردند صحبت میکردند در اطرافش جدیت میشد که یک پل سومی در اصفهان ساخته شود تا اینکه این دو پل از خرابی نجات پیدا کند زیباترین آثار دوره صفویهاست بنده در این موقع جدیت کردم با توجهاتی که دولت فرمودند یک پل جدیدی در روی زاینده رود در دست ساختمان است الان که بنده اینجا در خدمت آقایان ایستادهام اصفهانیها هیچ آرزوئی از نظر انجام کارهایشان ندارند آنچه که میخواستند بنده برایشان انجام دادم شما پس انتظار دارید که بنده در اصفهان زمینه نداشته باشم؟ چرا کم لطفی میفرمائید؟ چرا بی التفاتی میکنید؟ بنده یک نکتهای خواستم عرض بکنم این جناب آقای برزین اصفهان تشریف داشتند سالها مدعی العموم آنجا بودند بنده از ایشان سؤال میکنم در تمام دوره تصدیشان هیچ وقت شنیدهاند که بنده دعوائی در عدلیه داشته باشم یا یک دعوائی برعلیه بنده باشد؟ آقا داشتم؟ (برزین- خیر نداشتید) عرض کنم که بنده به حق خودم قانعم و حق کسی را پایمال نمیکنم و مطابق مسلک و مرامم برخلاف درستی هرگز عملی نکرده و نخواهم کرد. موضوع دیگری که خواستم عرض کنم موضوع کاندید شدن بندهاست در اصفهان و جریان آنجا به طور خلاصه اسباب تصدیع و دردسر آقایان را نمیخواهم فراهم کنم بنده دوره چهاردهم در اصفهان بودم در آنجا یک مبارزاتی با بعضی از احزاب که خصوصیات آنها را نمیخواهم عرض کنم پیدا شد برعلیه بنده صندوقهائی در آنجا عوض کردند برخلاف این دوره ۶ روز به آخر انتخابات مانده بود بنده رفتم در انجمن نظار و آمدم به تهران بعد از آن هر چه رأی بود به اسم دیگران برخلاف انصاف خواندند دلیلش این بود که با اینکه بنده نایب رئیس انجمن بودم یک عدهای نزدیک بود برای خاطر بنده کشته بشوند و بنده راضی نبودم اصفهانی که با من سمت برادری دارد و بسیار مردمان قدر شناس و با هوشی هستند و بسیار مردمان محاسبی هستند نسبت به عمل اشخاص نخواستم این واقعه بشود و استعفا دادم و آمدم به تهران با وجود این ۱۸۰۰۰ رأی داشتم، جناب آقای دکتر بقائی پس چطور باید زمینه داشت در آنجا؟ آنموقع که بنده آنحا نبودم تا اینکه آراء را مثل امروز به فرمایش آقا تعویض کرده باشم؟عرض کنم جریان کار انتخابات اصفهان یک انجمن در انجمن در آنجا تشکیل شد از بهترین افراد آقایان هیچ سابقه ندارند که مدعی العموم ابتدائی اصفهان عضو انجمن باشد این را آقای استاندار اصفهان از شدت هوش و ذکاوتی که دارند برای استحکام کار آوردند(امینی- این کار فرماندار است نه استاندار، بی لطفی نفرمائید خیلی بی اطلاعید آقا) اجازه بفرمائید مدعی العموم را جزء سی و شش نر دعوت کردند فرماندار اصفهن و آنوقت در یک جائی که آن شخص مدعی العموم بود آقایان باید بشناسند مرحوم اشرفی که یکی از پاکترین قضات بود ممکن نبود در مقابل او یک عملی برخلاف بشود انجام داد این وضع انجمن بود عرض کنم قبل از این اعلامیهها تمام اینجا موجود است بنده اگر آقایان میل داشته باشند برایشان میخوانم اگر میل نداشتند نمیخوانم اعلامیههای موجوده تمام کارگران اصفهان و دلیل طرفداری کارگران را نسبت به خودم عرض خواهم کرد که ذهن آقایان روشن بشود تما کارگران اصفهان تمام پیشه وران اصفهان تمام ملاکین اصفهان تجار اصفهان قضات دادگستری، اصفهان دانشجویان و علما و همه طبقات مطابق اعلامیه هائی که به امضاء منتشرکردهاند بنده را کاندید خودشان معرفی کردهاند، این قسمت راجع به انتخابات و راجع به آن سوابق خدمات بنده، و اما سابقه خدمت اداری بنده جناب آقای وثوق شاهد هستند که بنده از ۱۲۹۸ در وزارت دارائی مشغول خدمت بودم (یک نفر از نمایندگان- سنتان چقدر است؟) حالا راجع به سن بنده اینجا استناد نفرمائید ایشان در آن موقع معاون وزارت دارائی بودند و بنده از ایشان تمنا میکنم طرز رفتار و کردار بنده را در وزارت دارائی موقعی که رئیس ضرابخانه بودم رئیس تشریفات وزارت دارائی بودم و کنترلور جنوب بودم استدعا میکنم جنابعالی که معاون وزارت دارایی و رئیس مافوق بنده بودید رفتاری که من کردم بفرمائید چه بوده (امامی خوئی- مال شصت سال پیش را ایشان یادشان نیست) در موقعی که جناب آقای اسکندری در اصفهان استاندار بودند وبنده در آنجا مشغول خدمات اجتماعی بودم تلگرافی در دوره اعلیحضرت فقید شاه سابق به جناب آقای اسکندری مخابره شد و بنده را احضار فرمودند به تهران برای حکومت کرمانشاه بنده از ایشان تمنا کردم تلگراف بکنید که فلانی به واسطه گرفتاریهای شخصی و کارهائی که راجع به انجمن وساختمانهاست و اینجا هم مشغول خدمتگذاری است نمیتواند بیاید همین طور تلگراف فرمودند و جواب آمد که فوراً باید شما حرکت کنید بنده آمدم در اینجا روی سخن بنده به آقایان نمایندگان کرمانشاهاست عرض کنم پسر جناب آقای امیر کل اینجا تشریف دارند؟ جناب آقای قبادیان اینجا تشریف دارند عرض کنم بنده سه سال در کرمانشاه حاکم بودم بنده تمنا میکنم از این آقایان بپرسید که من در کرمانشاه چطور فتار کردم (قبادیان- با نهایت پاکی و درستی) بنده نمیخواهم عرض کنم که آنچه که ساختمان در کرمانشاه شد آنچه پل ساخته شد و عماراتی که ساخته شد و پلهائی که ساخته شد فقط و فقط در دوره بنده شد نه قبل از بنده بود نه بعداز بنده عرض میکنم در موقعی که قضایای شهریور پیش آمد تنها کسی که در حوزه غرب و شمال ایران و جنوب ایران فرار نکرد بنده بودم، قشون تخلیه کرد شهر کرمانشاه را، شهربانی تخلیه کرد کرمانشاه را، ژاندارمری تخلیه کرد کرمانشاه را به بنده گفتند آقا بیائید شما بروید میآیند شما را غارت میکنند میکشند شما را، گفتم آقا من از آنروز تا حالا اینجا نماینده پادشاهی بودم که با نهایت قدرت رفتار کردم از آن روز تا به حال لیاقت من ثابت نشده بود اگر من خدمتی به اهالی این مملکت بکنم اگر من خدمتی به کرمانشاه بکنم امروز است والا در مواقع دیگر که کاری نکردهام، ماندم آنجا تمام اهالی شهر کرمانشاه و البته جناب آقای پالیزی کجا تشریف دارند (پالیزی- اینجا هستم) تمام اهالی اثاثیه خودشان را کشیدند از بالای بردند به پائین شهر به من اصرار کردند که شما در بالای شهر منزل دارید غارت میکنند بیائید به پائین شهر آقایان به بنده یک علاقه فوق العادهای داشتند چنانکه امروز دارند گفتم آقا بنده اگر امروز در خانه خودم را تخلیه بکنم و بیایم.
به پائین شهر الوار و اشراری که از بین النهرین هجوم آوردهاند به داخله ایران چون آنجا یک اهمیتی به حاکم و استاندار میدهند اگر من تخلیه کنم بیایم به پائین آنها شهر را غارت خواهند کرد والله به جان همه آقایان (خنده نمایندگان) شب از پالایشگاه نفت رئیس پالایشگاه آمد به بنده گفت آقا پالایشگاه نفت را یک عده اشراری که از بین النهرین و سایر نقاط آمده بودند میخواهند غارت کنند والا اهالی کرمانشاه که مردم نجیب و اصیلی هستند بنده شب در مخزن شهربانی را باز کردم لباس پاسبان را دادم به سپور شهرداری پوشید و خودم برداشتم بردم آنجا برای اینکه پالایشگاه نفت را غارت نکنند. آقایان خوب است که در تمام کارها توجه فرمایند و یک خدمتگذار صحیح هم در این مملکت باقی بگذارند، آخر این که انصاف نیست که آقایان تشریف بیاورند اینجا و غیر منصفانه یک فرمایشاتی بکنند و بروند پی کارشان، روزی که بنده از کرمانشاه حرکت میکردم عکسهایش موجود است جناب آقای قبادیان و جناب آقای پالیزی هم هستند باور کنید تمام اهالی کرمانشاه آمدند به بدرقه بنده و این قدر گریه کردند برای رفتن بنده که حد و حصر ندارد و بنده از مفارقت برادر خودم این قدر متأثر نمیشدم که از مفارقت این مردمان نجیب متأثر شدم، دفعه دوم جناب اشرف آقای قوام السلطنه تلگرافی به بنده فرمودند به اصفهان، بنده آقا طلبکار نبودم جناب آقای دکتر بقائی جناب اشرف آقای قوام السلطنه روی لطفی که به بنده داشتند و روی اینکه عدهای از اهالی محترم کرمانشاه رفته بودند چنانکه جناب آقای اردلان هم فرمودند رفته بودند خدمت ایشان وتقاضا کرده بودند که بنده بروم به کرمانشاه ایشان تلگرافی فرمودند و بنده را احضار کردند بنده ۲۰ روز بعد توانستم حرکت بکنم وقتی که وارد شدم ایشان در نهایت عصبانیت به بنده فرمودند من یک کار خیلی لازمی باشما داشتم چرا دیر آمدید؟ عرض کردم بنده گرفتار بودم گفتند من میخواهم یک خواهشی بکنم نبایستی رد بکنی عرض کردم که اگر بتوانم اطاعت میکنم گفتند که اوضاع کرمانشاه بسیار خطرناک است آن اشرار آن طرف، حالا بنده وارد آن قسمتها نمیشوم احتمال خطر دارد که کرمانشاه سقوط کند واگر کرمانشاه سقوط بکند همدان و قزوین سقوط خواهد کرد شما باید بروید آنجا و علاج آنی بکنید شرفیاب شدم حضور اعلیحضرت همایونی فرمودند شما در پیش من سوابق بسیار خوبی داریدمن منتظر هستم که شما بروید و این اشکالاتی که در غرب هست فوراً رفع کنید بنده خدمت جناب اشرف آقای قوام السلطنه عرض کردم حاضرم به یک شرط به شرط اینکه بعد از آنکه رفع اشکال شد بنده را احضار بکنید فرمودند چطور طول میکشد بنده عرض کردم بین یک ماه الی یک ماه و نیم چون بنده با تمام آقایان اهالی غرب مربوط هستم و با اغلب عشایر نجیب آنجا ارتباط دارم بنده میدانم که مأمورین اسباب زحمت را فراهم کردهاند سوء استفادهها، فروش قند و شکر، حق و حساب خواستن از پارچه و غیره اینها اهالی غرب را عصبانی کرده بنده میروم، این آلام را تسکین میدهم آنجا در ظرف یک ماه دعوت کردم از تمام رؤسای ایلات غرب از کردستان و کرمانشاه یک روز صدو پنجاه نفر رؤسای محترمم ایل در کرمانشاه جمع شد و در داخل شهر جناب آقای امیر کل و خانواده جناب آقای پالیزی کمک کردند در خارج جناب آقای قبادیان وسایر رؤسای ایلات در کردستان جناب آقای آصف و سایر آقایان جمع شدند آنجا و تلگرافی کردند به دولت که ما مثل سرباز برای دولت تا آخرین نفس میجنگیم و قاضی محمد و محمد قاض دهنش میچاپد که کرماشناه را بخواهد تسخیر کند یک بیانیهای هم در خود کرمانشاه انتشار دادند برای این کار وزارت کشور ده مراسله تقدیر به بنده نوشتند جناب اشرف آقای نخست وزیر نوشتند، وزارت جنگ نوشتند، تمام وزارت خانهها نوشتند، و بالاخره اعلیحضرت همایون که یک پادشاه عادل و متوجه به همه مطالب هستند به بنده یک نشان همایون برای این خدمت که انجام دادم مرحمت فرمودند بنده میخواهم سؤال کننم در ظرف این مدتی که بنده در غرب خدمت کردم کار بدی کردم آنجا جناب آقای پالیزی؟ (پالیزی- خیر آقا عملیاتتان بسیار خوب بود) روزی که بنده از کرمانشاه تلگراف کردم به دولت و گفتم آقا کار اینجا تصفیهاست و تلگرافاتی که رؤسای ایلات کردند و اتجادیه محکمی که تشکیل دادند دیگر خطری برای کرمانشاه نیست حالا هر کس دیگر میتواند این کار را انجام بدهد تمنا میکنم که بنده را احضار فرمائید باور بفرمائید که یک تلگرافی به دولت کردند با امضای مردمش که اسباب عصبانیت جناب اشرف هم شد این قضیه. امضای اولش امضای جناب آقای امیر کل است و سایر آقایان تلگراف کردند که ما غیر از اعزاز نیک پی حاکم دیگری را در کرمانشاه نمیپذیریم به من گفتند شما چرا این کار را میکنید بنده عرض کردم کاری نکردم بنده تقصیر ندارم بنده را احضار فرمودید آمدم، بهتر ازاین که نمیشود بنده آمدم اینجا معاون نخست وزیر شدم و وزیر پست و تلگراف (قبادیان- آقای نیک پی کافی است بایستی مجلس رأی بدهدو قضاوت کند)(صحیح است) بنده مطالب زیاد و کافی دارم ولی مطیعم هر طور که اراده بفرمائید به وجدان پاک آقایان واگذار میکنم (بعضی از نمایندگان- رأی، رأی)
رئیس- دو پیشنهاد رسیده یکی راجع به رأی با ورقه و یکی هم راجع به رأی مخفی که البته رأی مخفی مقدم است.
دکتر بقائی- بنده میخواستم اعلام بکنم که رأی مخفی را آقای اعزاز نیک پی تهیه کردند و بنده تقاضای رأی با ورقه نمودهام.
رئیس- پیشنهاد رأی مخفی قرائت میشود که رأی گرفته شود: (بشرح زیر قرائت شد):
- پیشنهادمیکنیم که نسبت به اعتبار نامه آقای اعزاز نیک پی با مهره مخفی رأی گرفته شود.
کشاورز صدر – صاحب دیوانی- رحیمیان- غضنفری- عرب شیبانی- اسلامی- اعظم زنگنه- برزین- مکی- منصف- دکتر راجی- عبدالقدیر آزاد- پالیزی- آشتیانی زاده- باز هم ۱۵ امضای دیگر هست (صحیح است) رحیمیان- بنده طرفدار رأی با ورقه هستم و منظور رأی مخفی نبودهاست و امضای خودم را پس میگیرم.
رئیس- بسیار خود باز هم امضای زیادی پای ورقه هست، پیشنهادی هم رسیده که مطابق ماده ۹۲ رأی گرفته میشود آقایانی که موافق با گزارش شعبه و نمایندگی آقای اعزاز هستند مهره سفید میدهند و آقایان مخالفین مهره سیاه طبق ماده ۹۱ که مینویسد اخذ رأی مخفی به ترتیبی است که در باب اخذ رأی علنی با اوراق در محل نطق ذکر شد ولی در عوض اوراق مهرههای سفید و سیاه علامت رد است. منشیان مهرههای رأی را در یک ظرفی ریخته و به طور آشکار شماره نموده و مهرههای سفید که از سیاه جدامینمایند و از همین قرار مهرههای تفتیشیه را میشمارند، و ماده ۹۲ که اسامی آقایان به ترتیب قرائت میگردد رأی گرفته میشود.
(اسامی آقایان نمایندگان به ترتیب زیر قرائت شدو اخذ رأی بعمل آمد)
آقایان: پالیزی- سید علی بهبهانی- عامری- دکتر مصباح زاده- افخمی- خسرو هدایت- محمد ذوالفقاری- اسلامی- اقبال- مکی- مسعود ثابتی- امامی اهری- اورنگ- سلطانی- دکتر معظمی- مهدی ارباب- گلبادی- تولیت-منصف- اسدی- عباس نراقی- امامی خوئی- شریف زاده- قهرمان- دکتر فلسفی- اردلان- حاذقی- لیقوانی- بوداغیان- سزاوار- دکتر بقائی- حائری زاده- برزین- مهندس رضوی- دکتر اعتبار- رفیع- محمد علی مسعودی- مامقانی- رضوی- نیکپور- امیر تیمور- ابوالقاسم امینی- کهبد- عباس اسکندری- امین التجار- صاحب جمع- بختیار- بیات- کفائی- ملک مدنی- رحیمیان- قبادیان- مشایخی- دهقان- ایلخان- سلطان العلماء- کشاورز صدر- دکتر امینی- وثوق- نبوی- افشار- آشتیانی زاده - گنجهای- سید هاشم وکیل- معتمد دماوندی- محمود محمود- آصف- لاهوتی- صفا امامی- عباسی- دکتر متین دفتری- ملکی- شریعت زاده- مکرم- ناصر ذوالفقاری- موسوی- ابوالقاسم بهبهانی- معین زاده- جرجانی- صادقی- دکترراجی- آزاد- غضنفری- نواب- ظفری- ارباب گیو- فرامرزی- صاحب دیوانی- قوامی- ملک پور- عرب شیبانی- اخوان- ناصری- دکتر مجتهدی- دکتر طبا- امیر نصرت اسکندری- بهادری- باتمانقلیچ- خوئیلر- سالار بهزادی- ضیاء ابراهیمی- گنابادی- فاضلی- هراتی- علی وکیلی- صدر زاده- فولادوند- دادور- اعظم زنگنه. شمارش مهرههای تفتیشیه و سفید و سیاه بعمل آمد و نتیجه به قرار زیر اعلام گردید. (مهره تفتیشیه ۱۰۹، مهره سفید ۶۲ مهره و سیاه ۴۶)
رئیس- از ۱۰۹ مهره تفتیشیه که شماره شد ۶۲ مهره سفید و ۴۶ مهره سیاه بود. بنابراین اعتبار نامه آقای اعزاز نیک پی باکثریت ۶۲ رأی از ۱۱۰ نفر عده حاضر تصویب گردید. نمایندگی آقای امین التجار مطرح است و آقای محمود مخالفت خودشان را با اعتبار نامه ایشان پس گرفتهاند.
فرامرزی- بنده در مخالفت خود باقی هستم.
رئیس- شما اگر در مخالفت خود باقی هستید بفرمائید.
فرامرزی- بنده اول خواستم که فقط سؤالی بکنم بعد چون میخواستم یک حرفهائی در اینجا زده شود و ترسیدم تمام حرفهائی که میخواهم زده شود، زده نشود این بود که استفاده کردم از موقعیت که به صورت مخالفت بگویم، آن ساعتی که من مدادم را روی میز زدم وقتی که اعتبار نامه آقای امین التجار مطرح شد تمام نمایندگان روشان را برگرداندند و به من نگاه کردند و تعجب کردند، البته اگر این عمل به قصد مخالفت با حاجی امین بود تعجب هم داشت برای اینکه من با اقای حاج امین مخالفت شخصی و خصومت شخصی ندارم و او را نماینده تحمیلی اصفهان هم نمیدانم (صحیح است) و هر طور باشد جریان انتخابات اصفهان، پیش من محقق است که آقای حاجی امین نماینده اصفهان است و راجع به صلاحیت شخصی حاجی امین هم تا حدودی که من اطلاع دارم آقای حاجی امین مرد درست باتقوی و پاکدامن، میهن پرستی است(صحیح است) ولی آمدم اینجا که بعنوان مخالفت با آقای حاجی امین دفاع از اصلی بکنم که همه ماها باید در حمایت آن اصل زندگی کنیم و آن اصل حق و عدالت است اگر در مملکتی اشخاصی نباشند که از حق فقط برای خاطر حق دفاع کنند آن مملکت مردنی است، وقتی نگاه به سر ترقی و انحطاط ملل میکنیم میبینیم که آن موقعی یک ملتی ترقی میکند که افرادش یا افرادی که در آن معتقد به حق و عدالت باشند و خودشان را موظف بدانند که از حق و عدالت دفاع بکنند، مثلاً مملکت فرانسه که در قسمت زیادی در تمدن به او اقتدا میکنیم و از او اقتباس میکنیم میبینیم که یک دورههای ترقی و تنزل دارد، در دوره ترقی فرانسه آن ساعتی که میبینیم دولت فرانسه همه اش رو به ترقی و سعادت میرود نگاه میکنیم میبینیم که مثلاً یکی از آن قضایا قضیه محکومیت در یفوس سروان معروف یهودی است از ارتش فرانسه یک نقشهای گم شد که آن نقشه در دست دشم افتاده و فقدان آن نقشه و بدست دشمن افتادن آن به ضرر ارتش فرانسه تمام شد به خیلی از جهات فهمیدند که این نقشه را یکی از افسرها دزدیده و به دشمن دادهاست، فکر کردند که کدام افسر این کار را میکند چشم تحقیق گشت در میان افسرها و افتاد روی دریفوس دیدند که دریفوس مردی است که اولاً عیاش که محتاج پول است یهودی است معروف است که پول پرستی، نمیخواهم به یهودیها توهین کرده باشم و از پشت این تریبون میخواهم یک جملهای را گاهی به اسم یهودی برده شده تصحیح کنم که منظور از این نمایندگان یهودیهای ایرانی نبود برای اینکه یهودی ایرانی، ایرانی است و در تمام حقوق ایرانیت و حقوق مدنی شریک با ما است(صحیح است)ولی در تما دنیا شهرت دارد که آنها پول پرست هستند به هر حال گفتند این یهودی است عیاش است، پول پرست است و فرانسوی هم نیست برای اینکه مهاجر است پس لابدکار او اوست او را گرفتند و بردند پای میز محاکمه، روی تو هم اینکه یعنی روی علم قبلی قاضی روی تصور قبلی قاضی که این آدم این عمل را کرده او را محاکمه کردند و محکومش کردند و تبعیدش کردند به یک جزیره بنام جزیره جهنم که آنجا تبعیدگاه محبوسین به حبس ابدی فرانسهاست ۱۵ سال بعد از این قضیه بعضی از نویسندگان فرانسه به فکر افتادند یعنی قرائن و دلایلی دیدند که دریفوس بی گناه بوده و به صرف تهمت و توهم او را محکوم کردهاند عدهای از فضلا و نویسندگان فرانسه تعهد کردند که از این دفاع بکنند از آنجمله…(دکتر معظمی- امیل زولا بود) آناتول فرانس که استار کلژدوفرانس بود دید با مأموریت دولتی که دارد نمیتواند به دولت حمله کند و از مقصر دفاع کند، استعفا داد از مأموریت دولت و از شغل استادی مدرسهای که آن مدرسه مال دولت بود. بعد دید که آزادی کامل در خود فرانسه به قدر انگلیس نیست رفت در انگلستان نشست و دریفوس یک سروان یهودی مهاجر تهمتی که ۱۵ سال پیش محکوم شده بود و هیچ دستی به دنیا نداشت دفاع کرد، یکی دیگر از آن نویسندگان همانطوریکه آقایان فرمودند امیل زولا نویسنده معروف بود که مقالاتی نوشت تحت عنوان اینکه من محکوم میکنم، تمام آقایانی که با ادبیات فرانسه آشنا هستند از این قضیه البته اطلاع دارند این نویسندگان شرافتمند به قدری نوشتند تا افکار عمومی ملت فرانسه روی اینکه یک محاکمهای به ناحق جریان یافته و یک مردی بناحق محکوم شده و اگر بنا شد در دادگاه یک ملتی شخصی به ناحق محکوم شود هیچ یک از این ملت امنیت قضائی نخواهند داشت به هیجان آمد و از دستگاه قضائی و هیئت حاکمه خواست که در محاکمه دریفوس بعد از ۱۵ سال تجدید نظرکند، دوباره محکمه تشکیل شد این دفعه محاکمه روی فکر باز روی عدم توجه به اینکه این آدم مقصر است یعنی قبل از اینکه محاکمه اش بکنند او را مقصر تشخیص ندادند روی قرائن و دلایل مدارک را رسیدگی کردند ودیدند که دریفوس بیگناهاست و او را تبرئه کردند وبا یک تجلیلی او را برگرداندند به فرانسه و وقتی که وارد پاریس شد مثل یک سردار فاتحی وارد پایتخت شد و از او قدردانی کردند، آن موقع دریفوس جوان با نشاط دیگر پیر و شکسته شده بود دیگر از لذایذ زندگی لذت نمیبرد و لکن شاد بود آن چیزی که بشر بیش از همه چیز به آن اهمیت میدهد از خطر نجات یافته و آن حیثیت و شرافت و نام نیکش ا ست، چطور شد که این نویسندگان به فکر افتادند که دریفوس بیگناهاست؟ زن او رفت پیش امیل زولا گفت من معتقدم که شوهرم بیگناهاست گفت چرا؟ گفت برای اینکه روزی که میخواستند او را ببرند گفت محکه و دادگاه مرا محکوم کرد افکار عمومی هم بدنبال آن رفت ولی تو بدان که من بیگناه میروم و اگر بیگناه نبود در آن ساعت احتیاج نداشت که این حرف را بزند. روی این حرف آن نویسندگان و متفکرین عمل کردند، افکار عمومی را به هیجان آوردند و نگذاشتند که یک نفر سروان یهودی در میان یک ملت کاتولیک متعصب که همه مردم از تاریخ تعصب ملت فرانسه اطلاع دارند محکوم بشود و بناحق او را تبعید کنند و از حقوق اجتماعی محرومش کنند یک چنین ملتی که این جور رجال در آن پیدا میشود و مردمش این طور معتقد به حق و حقیقت میشوند البته آنقدر ترقی میکند و مردم از زندگی تمتع میکنندواز حیات لذت میبرند ولی در کشور ما خیلی اشخاص بیگناه که روی اغراض یک پلیس، روی غرض یک رئیس شهربانی، روی غرض یک ژاندارم پروندهای برای ایشان ساخته و به دادگاه فرستاده میشود، مردم میدانند که این گناهکار نیست معذلک محکوم میشد و مجازات میشود و نفس هم از کسی درنمیآید آقایان من میخواهم عرض کنم که ملتی که محاکمات او تحت تأثیر اغراض جریان پیدا میکند و آن ملت میداند که دادگاه او و محاکمه او این طور است و ککش هم نمیگزد آن ملت نمیتواند زندگی کند(صحیح است) آن ملت از حیات نمیتواند استفاده بکند، آن ملت نمیتواند به آتیه اش امیدوار باشد، بنده امروز میخواهم از فرصت استفاده بکنم و بمناسبت طرح اعتبار نامه آقای حاج امین یک محکومیت جعلی و یک قضیه عبرت انگیزی را از زیر ۱۴ سال پرده فراموشی بیرون بکشم و بگویم که یک محکومیت بناحقی که آقای حاج امین در آن محکومیت شرکت داشتهاند جریان داشته و بعقیده خودم با این عملی که میکنم از امنیت قضائی ملت ایران یعنی از امنیت خودم یعنی از امنیت شماها، یعنی از امنیت آن تماشاچیها و آن مردمی که درخارج از مجلس هستند دفاع میکنم (صحیح است)مؤثر واقع بشود یا نشود نمیدانم ول وظیفه خودم را انجام میدهم. جناب آقای حاج امین که اینجا تشریف دارند همانطور که عرض کردم در یک محکومیتی، در یک محاکمهای محکومیت دارند مقصود از این محکومیت البته محکومیت ایشان نبود و محکومیت یکی از سیاستمداران بزرگ و رجال نامی این کشور بوده (عباس اسکندری- آقای قدری توضیحتان بیشتر باشد که ببینیم مقصودتان چیست چه بوده و کی کرده؟) آقای حاج امین میخواهم جسارت کنم وعرض کنم چرا اینحا نشستهاید؟ مگر شما نمیدانید کسی که محکوم شد نمیتواند وکیل ملت شود البته خواهید فرمود بناحق محکوم شدم یا خواهید فرمود مشمول عفو شاهانه شدم یا خواهید فرمود به مرور زمان اعاده حیثیت کردهام تمام اینها را من میدانم و تصدیق میکنم ولی عرض میکنم چرا مثل سایر محکومین دوره دیکتاتوری عرضحال به دادگاه ندادید که در دادگاه ثابت شود که شما به ناحق محکوم شدید شاید ایران تشریف نداشتید(حاج امین التجار – در ایران نبودم) بنابراین از آن مطالبی که میخواستم به این مناسبت عرض کنم صرفنظر میکنم و بنابراین رو را میکنم آقایان من خیلی متأسف هستم که نسبت به یک شخص محترمی که خودم غیر از احترام و محبت در قبل خودم نسبت به او هیچ چیز احساس نمیکنم مخالفت میکنم واگر این محکومیت تنها مربوط به شخص آقای حاج امین بود شاید سکوت میکردم ولی متأسفانه ایشان با اینکه محکوم شدند وسیله اجرای اغراض محمد حسین آیرام رئیس شهربانی آنوقت شد و یکی از برجسته ترین رجال این مملکت را به دام افکند با فشار و اعمال نفوذ او را محکوم ساخت که از زیر رقابت و نظارت یک مرد بیدار مقتدری آسوده شود و آن کارها را بکند که بعد کرد و منجر شد به فرار او از ایران ودیگر برنگشت و خوب است که برهم نگردد من خیلی دور از انصاف میبینم که در یک قضیه دو نفر محکوم شوند یکی از آن دو نفر به مجبس برود ودر محبس جام مرگ بنوشد و خانواده او بر اثر رفتن او که ستون آن خانواده بود از بین برود تو یکی دیگر روی صندلی بهارستان بنشیند و قانون گذار بکند و نظارت براجرای عدالت بکند، در مملکتی که عدالت اینطور اجرا میشود من تصور میکنم زندگی برای مردم حرام باشد و هیچ کس تأمین نداشته باشد. آقای حاج امین در سال ۱۳۱۲ بر علیه مرحوم تیمور تاش وزیر دربار پهلوی اعلام جرم میکند و به موجب خطی که الان در نزد من است اقرار فرمودند که آن اعلام جرم صحت نداشته و منظور فقط محکوم کردن تیمور تاش بوده با اینکه مثل آفتاب روشن بود که این اعلام جرم ساختگی است و دعوا جعلی است چنانچه بعد توضیح خواهم داد محکمه مرحوم تیمور تاش را محکوم کرد و او را به زندان فرستاد در زندان جام مرگ نوشید و در نتیجه این پیش آمد یک خانواده بزرگ و سعادتمند برباد فنا رفت. آقایان، در مملکتی که محاکمه و محکومیتش این طور باشد میشود به زندگی امیدوار بود؟ کسی تأمین دارد؟چه خوب بود مرحوم مشیرالدوله که اگر تیمور تاش را فدای عدلیه کرده بودند بهتر از این نبود که عدلیه را فدای تیمور تاش کردند. این جمله را آقای سید هاشم وکیل برای من نقل فرمودند که الان اینجا تشریف دارند البته ممکن است کسی بگوید که قضیه گذشتهاست…(عباس اسکندری- آقا بفرمائید کی عدلیه را فدای تیمور تاش کرده شجاعت داشته باشید بکوشید آقای رئیس بنده اجازه میخواهم که عرض کنم) آقایان، ما باید به اینگونه قضایای کهنه هم رسیدگی کنیم برای اینکه نظایر آن دیگر رخ ندهد و اصولی پیش بیاید که بتوانیم در حمایت آن زندگی بکنیم در مملکتی میتوان امنیت قضائی داشت که اشخاص مثل اناتول فرانس و امیل زولا وسایر نویسندگان بزرگ فرانسه پیدا بشوند و از یک سروان یهودی مهاجر بی وسیله، بی کس و کار در یک جزیره دورافتاده محبوس دفاع بکنند تا معلوم بشود که او بناحق محکوم شده واعاده حیثیتش بشود (گلبادی- آقای فرامرزی شما هم نویسنده ایددفاع کنید) نه در مملکتی که اشخاص خودشان هم محکوم شوند و هم وسیله داشته باشند که خودشان را تبرئه بکنند یانکنند و آنوقت حق نمایندگی پارلمان و نظارت بر اجرای عدالت هم داشته باشد، حق قانونگذاری هم داشته باشد. من البته اعتراضی که به آقای حاج امین دارم از این لحاظ است که ایشان با این اعلام جرمی که کردهاند گذشته از اینکه بخودشان صدمه زدهاند موجب برباد رفتن یک خانواده محترمی شدهاند و میتوانستند که این خرابی را جبران کنند و نکردند (کشاورز صدر- اعلام جرم چیست آقا؟) همان را عرض خواهم کرد، بدتر از آن این است که البته آقایان میدانند پس از شهریور ۱۳۲۰ تمام آن کسانی که محکوم شده بودند اعاده دعوی کردند و در دادگاه تجدید نظر خواستند و تبرئه شدند و حتی بعضی اسناد و مدارکشان بقدری قوی بود که همیشه محکمه تبرئه شان میکند یعنی اگر دوباره محاکمه شان میکردند باز تبرئه میشدند، عفو شاهانه راجع به آنها صادر شد برای اینکه از نظر سیاسی محکوم شده بودند ولی در همان ۱۳۲۰ یک قانونی آوردند به مجلس که به موجب آن قانون این حق را از اشخاصی که مردهاند و در قید حیات نیست سلب میکند و من نمیدانم چرا این کار را کردند یعنی آنها خیال کردند که مقصو از محکومیت یا تبرئه فقط جبنه ماده بودهاست. شخص وقتی که در قید حیات نیست میخواهد چه کند که محکوم شود یا تبرئه شود.
اینها گویا نمیدانستند که آدم بنام نیک بعد از مرگ بیشتر اهمیت میدهد تا به یک امور مادی(صحیح است) بیشتر ترقیات علم، ترقیات تمدن و صنایع مستظرفه فقط برای این شده که آدم میخواهد بعد از مرگش معروف باشد اسمش جاویدان بماند و گذشته از ان هر کسی خانوادهای دارد که نام نیک پدر یا اجداد در حیثیت این خانواده تأثیر دارد ما الان نگاه میکنیم در اجدادمان، میگردیم ببینیم کدام یک از انها نیک نام ترند که به آنها افتخار بکنیم و از آن گذشته مطالب مادی هم به این قسمت مترتب میشود یعنی به وراث یک مرد محکوم هم از لحاظ معنوی هم از لحاظ ماده صدمه میرسد پس من نمیدانم که این قانونی که هر کس اصول خوانده باشدو فلسفه قانونگذاری را بداند میداند که برخلاف اصل قانونگذاری بودهاست چرا این کار را کردند؟ این است که من اینجا از علمای حقوق که تشریف دارند در این مجلس مخصوصاً جناب آقای دکتر متین دفتری که در آن موقع معاون وزارت دادگستری هم بودهاند و امیدوارم به این جمله توجه فرمائید که در آن موقع معاون وزارت دادگستری بودن یعنی چه؟ چه باید کرد که این ظلمی که نسبت به کسانی که به ناحق محکوم شدهاند و هیچگونه وسیلهای برای دفاع از خودشان ندارند رفع بشود این ظلم و حالا تا این قانون به قوت خود باقی است من میخواهم از این قضیه دفاع کنم یعنی چون متعهد به رفع این ظلم نیست بنده به این مناسبت یک قضیه جزئی را میخواهم یک قاعده کلی قرار بدهم و از این قضیه دفاع کنم، یک سیاستمداری که مکرر روی این صندلیها نشسته، مکرر همین جاها نشسته برای خاطر اغراض یک رئیس شهربانی دیکتاتوری که تنها وسیله او یا مهمترین وسیله قدرت او سعایت و نمامی نزد پادشاه وقت بوده و فدا شده دفاع کنم و هر چند میدانم آقایان خسته هستند ولی چون این عرایضی که من میکنم برای دفاع از حق است خواهش میکنم برای خاطر حق تحمل بکنند و گوش بدهند (جمعی از نمایندگان- بفرمائید) هر کس دوره دو ماهه روزنامه آینده ایران را که با اقای دکتر مصباح زاده در ۱۳۲۰ منتشر کردیم خوانده باشد میبیند که من اول کجا بودم که محسنات مرحوم رضا شاه را بیان میکردم (صحیح است) آن وقتی که هیچ کس نمیگفت و حالا هم معتقدم که البته او خدمات گرانبهائی کردهاست (صحیح است) ولی در هر دیکتاتوری اشخاص استخوان دار و مؤثر فدا میشوند و در این دوره هم این طور شد و این لازمه حکومت دیکتاتوری است در هر دورهای و در هر عصری و به این جهت در بین مردم متفکر دنیا هستند مردمی که آزمایش کردهاند رژیمهای دنیا را و با هیچ قیمتی دیکتاتوری را برای هیچ ملتی قبول ندارند برای اینکه دیکتاتوری در عین حال که محسناتی دارد مضارش نسبت به راحت و آسایش جامعه زیاد است، یکی از آن قربانیها مرحوم تیمور تاش بود که فدای اغراض آیرم شد و آقای حاج امین بر علیه او اعلام جرم کرد و محاکمه او در یک محیط ترور و وحشتی که همه آقایان اطلاع دارند صورت گرفت و از قراری که من شنیدم مرحوم تیمور تاش اول آقای شریعت زاده را که از دوستان نزدیک ایشان بود وکیل مدافع خودشان قرار دادند و آقای آیرم مخالفت کردند منجر به این شد که ایشان دخالت نکنند و دو نفر دیگر به وکالت معین شدند این طور نیست آقای شریعت زاده؟(شریعت زاده- صحیح است آقا) مقصودم از ذکر این مطلب فقط برای این بود که نشان دهم وضع محاکمه طبیعی نبود و همه ماها میدانیم که آن موقع آقای حاج امین بر علیه یک بقالی هم نمیتوانستند اعلام جرم بدهند تا چه رسد بر علیه تیمور تاش(آشتیانی زاده – حالا قضایا روشن میشود) گلهای که از آقای حاج امین من دارم و ایرادی که میشود گرفت این است که ایشان وسیله اغراض یک رئیس شهربانی دیکتاتور شدند و بعد عمل میکردند(حاج امین التجار – بنده خودم توضیح خواهم داد) من مخصوصاً اینها را میگویم که شما بگوئید یکی از دوستان من میگفت که در همان ایام من از آقای دادستان دیوان کیفر شنیدم که میگفت بر فرض ما میخواستیم تیمور تاش را محکوم بکنیم به چه وسیله اینکار را میکردیم آقای حاج امین اعلام جرم کردندو ما هم رسیدگی کردیم و قبل از اقامه دعوی به آقای حاج امین وعده عدم مجازات داده شد که بعد از صدور رأی در تاریخ ۱۲/۷/۴ شرحی از وزارت دادگستری به شماره ۱۹۹۸۹ به ریاست وزراء نوشته میشود که چون آقای امین یکی از تجار معروف مملکت است و این حبس لطمه و شکست بزرگی به حیثیت و امور تجارتی مشارالیه وارد میکند با ملاحظه رویه که مشارالیه در طی تحقیقات اتخاذ نموده و حقیقت امر در نتیجه اقدامات او کشف شده و حالیه از عمل خود نادم است مستحق عفو ملوکانه میباشد. وزیر عدلیه» (سزاوار- صدر زاده- وزیر علیه کی بوده؟) نمیدانم آقایان در الفاظ عبارت دقت فرمودند یا نه اولاً نمیدانم چرا عدلیه این قدر دقیق بوده که نخواسته در نتیجه حبس به حیثیت و امور تجارتی یک تاجر معروف…(سزاوار- آقا وزیر عدلیه کی بوده؟) نمیدانم (سزاوار- چرا نمیدانید آقا؟) یک تاجر معروف لطمه وارد شود ولی اهمیت ندارد که در نتیجه حبس معروفترین سیاستمداران آن عصر نابود و خانواده او هم نابود شود و دوم چرا این قدر به محکومیت یک طرف اهمیت داده که چون قضیه کشف میگردد و موجب میشده که یکی محکوم بشود آن دیگری مستحق عفو بشود این دلیل این بود که محکمه نظری نداشته (نراقی- آقای فرامرزی دادستان، آقای سروری وزیر عدلیه جدید میباشد)(اسلامی- فکر حالا را باید کرد) باید آن قضایا را گفت که دیگر تکرار نشود باید به یک محکومیت به ناحق ترتیب اثر داد تا جلوگیری بشود ازیک مجکومیت دیگری که واقع نشود یک محکومیتی که واقع نشده نمیشود روش حرف زد(صحیح است) روی محکومیتی که واقع شده واقع شده آن هم که واقع نشده نشده…(فولادوند- مازندارنیها این طور قضاوت میکنند) (اسلامی- الان محکومیتها درست است؟، حالا هم درست نیست) وقتی که یک قضیهای مطرح است و میبینید که برخلاف حق است بهش اهمیت بدهید تا نظایر پیدا نکند دلیل اینکه این تبانی بود و قبل از اینکه این نامه صادر شود خیلی زیاد است یکی هم این است که در تاریخ ۱۲/۷/۹ یعنی پنج روز بعد تحت شماره ۴۶۱۶ رئیس الوزراء به وزیر عدلیه مینویسد که یک درجه تخفیف درباره حاج امین موردتصویب واقع شده و وزیر عدلیه در تاریخ همان روز به پارکه دیوان کیفر ابلاغ میکند که تخفیف مزبور اجرا شود همان روز هم به آقای حاج امین ابلاغ میشود البته اینجا آقایان قضاوت و وکلای عدلیه زیادهستند خوب میدانند که این سرعت جریان در عدلیه نه تنها بی نظیر است بلکه نظیر این در بیست روز هم در سریعترین دستگاه قضائی ما ممکن نیست انجام بشود دلیل روشنترش هم این است که نامه در همین پرونده هست که آقای رئیس الوزراء وقت به وزیر عدلیه وقت در تاریخ ۱۳۱۲/۷/۱۲ تحت شماره ۴۷۴۳ مینویسد(اسلامی- آقای فرامرزی اینها را نچسبید وزیر عدلیه وقت کی بوده؟) (سزاوار- اسامیشان را بگوئید)
رئیس- آقا اخطار میکنم به شما ساکت باشید نظم را مراعات کنید.
فرامرزی- مینویسد که قبل از آنکه استدعای تخفیف مجازات بشود موضوع تخفیف و استدعا و قبول آن در جراید منعکس شده یعنی قبل از اینکه وزیر عدلیه تقاضا بکند از رئیس الوزراء و رئیس الوزراء ابلاغ بکند قضیه قبلاً در روزنامهها منعکس شده که این قضایا رخ خواهد داد آقای رئیس الوزراء اعتراض میکند به وزیرعدلیه که چرا این قضایا جریان یافته (نراقی- کدام روزنامهها بوده؟)عرض کردم از روزنامه نقل نمیکنم از آقای رئیس الوزرای وقت سؤال بفرمائید(نراقی- توی کدام روزنامه بوده؟) او نوشته من ننوشتم، و وزیر عدلیه جواب میدهد که این قضیه از جای دیگر درز کرده نه از ناحیه وزارت دادگستری پس ما از این مکاتبات چه نتیجه میتوانیم بگیریم؟ (یکی از نمایندگان- تبانی) تبانی وطی تحقیقات اما اصل موضوع چه بوده اجازه بدهید اصل موضوع را هم به طور اختصار بعرض آقایان میرسانم و بعد بعرایضم خاتمه میدهم برای اینکه یکی از بدشانسیهای من این است که من هر وقت میآیم پشت تریبون وقتی است که مجلس کارهایش را کردهاست و خسته شدهاست (یکی از نمایندگان- خیر خسته نیستیم بفرمائید) در دیوان جزای عمال دولت که اصولاً آن محکه صلاحیت رسیدگی به این قضیه نداشت موضوع اعلام جرم آقای حاج امین این بود که در اعطای انحصار صدور تریاک به وسیله عقد قراردادی بین وزارت دارائی و ایشان مرحوم تیمور تاش که هزار لیره از ایشان رشوه گرفته (حاج امین التجار – تکذیب میکنم) و یکی بعنوان راشی و دیگری بعنوان مرتشی محکوم به حبس گردیدند اگر اعلام جر راتکذیب بفرمائید آقای حاج امین التجار محکومیت را نمیتوانید تکذیب بکنید و از این دو محکوم فقط یکی محبوس و محکوم و دیگری هیچ ضرری ندید پس از وقایع شهریور ۱۳۲۰ که آقای حاج امین به ایران برگشتند تحت عنوان «از نظر فامیل محترم تیمور تاش بگذرد» یک نامهای به خانواده تیمور تاش نوشتهاند که الان نزد بندهاست و به مقام ریاست تقدیم میکنم این کاغذ که به مارک جبیب الله ایمن و تمام صفحات آن به امضای ایشان مزین شدهاست و اینطور شروع میشود«میخواهم حقیقت جریان امر را به طور اجمال و خلاصه به اطلاع آن دولت محترم رسانیده و وجدان شما را از سنگینی بار محکومیت خیالی نسبت به آن مرحوم آسوده نمایم» اجازه میخواهم قبل از ادامه نامه آقای حاجی امین توضیح کوچکی بدهم و آن این است که در سال دوم و سوم سلطنت اعلیحضرت پادشاه فقید صدور تریاک خیلی تنزل کرد و هم خود شاه اعلیحضت مرحوم و همین وزیر دربارشان خیلی سعی کردند که این را یک کاری بکنند که ترقی در آن بدهند و به قنسولهای ایران در هندوستان نبوی وعظیمی دستور دادند که آنها مطالعه بکنند ببینند چه میشود کرد و آنها نتوانستند کاری بکنند آقای حاجی امین راجع به این قضیه این طور مرقوم فرمودند: در اوایل سال ۱۳۰۹ دولت در نظر گرفت که صدور تریاک را هم مثل مصرف داخلی آن به صورت انحصار درآورد ولیکن به واسطه بعضی محظورات که از لحاظ سیاست خارجی در کار بود دولت نمیتوانست که خود و به طور مستقیم عامل صدور گردد لهذا در نظر گرفته شد که به تاجر یاتجاری که سابقه تجارت صدور تریاک را دارند انحصار صدور واگذار شود و دولت یک تا کس صدوری بیش از معمول انحصار دریافت دارد.
چون در این امر یا هر امری اراده مقام سلطنت شرط بود من به حضور اعلیحضرت احضار شده و به طور خلاصه چنین فرمودند که کار صدور تریاک و تجارت آن در شرف از بین رفتن است و چون اصولاً تریاک درانحصار دولت است بایدصادرات آن هم انحصار گردد و بنابراین دستور دادم که انحصار صدور تریاک از طرف دولت به شما واگذار گردد و من تا خواستم امتناع کنم یعنی آن عملی که نه هزار لیره رشوه داده بشود و من تا خواستم امتناع کنم فرمود پس کی و چه وقت شما میخواهید به مملکت خدمت بکنید اگر به تنهائی نمیتوانید سایر تجار ذینفع را هم ممکن است شریک کنید وزارت مالیه قراردادی را تنظیم نمود که به جای صندوقی یک هزار ریال که تاکس صدور است صندوقی ۸۳ لیره انگلیسی تاکس صدور معین شود سه روز پس از امضای قرارداد مجدداً به دربار احضار شدم که چون در مقابل صادراتی که میتوان تحصیل اسعار نمود تریاک است بنابراین باید در ظرف سه سال سالی پنجاه هزار لیره از اسعار حاصله به نرخ روز به دربار بفروشیم این عین عبارت ایشان است و البته آقای تقی زاده وزیر دارائی وقت نامهای نوشتهاند به محکمه که در محکمه موجود است و اقرار کردهاند که چنین قراردادی هست باز مینویسند ایشان پس از یکی دوهفته با اجازه اعلیحضرت به اصفهان و شیراز و بوشهر رفته و با تجار ذینفع صحبت نموده در نتیجه فقط دو نفر حاضر شدند که ۲۵ درصد شرکت کنند به شرطی که مسئله تعهد فروش سالی ۵۰ هزار لیره از بین برود در آن موقع اعلیحضرت از مسافرت کرمان مراجعت و از راه نائین عازم تهران بودند آقای دبیر اعظم بهرامی استاندار اصفهان آقای عمادالسلطنه فاطمی و من از اصفهان به نائین رفتیم از من سئوال فرمودند که در شیراز چه کردی عرض کردم فقط دو نفر از تجار حاضر شدند شرکت نمایند آن هم به شرطی که موضوع فروش سالی ۵۰ هزار لیره برداشته شود فرمود من اینها را میشناختم که از اینها کاری ساخته نیست تو خودت به تنهائی مشغول کار باش و دولت هم مساعدتهای لازم را میکند این را باید بعرض مجلس برسانم که آقایان فاطمی وبهرامی که در این ناحیه ذکر ایشان رفته این قضیه را تصدیق کردهاند و کتباً شهادت دادهاند که شهادت آنها را تقدیم خواهم کرد به حضور آقای رئیس میفرمایند من مأیوس به تهران مراجعت کردم چون راجع به فروش لیرهها تعهد کتبی سپرده بودم پس آقایان ملاحظه میفرمایند که آقای حاجی امین از این قرارداد راضی نبودند و بهشان تحمیل شده بوده. بنابراین نمیدانم راجع به یک معاملهای که به زور به آدم تحمیل میشود آدم چه جور ممکن است نه هزار لیره رشود بدهد میفرمایند یک سال از این مدت گذشت و در موقع شرفیابی روزهی دوشنبه اعلیحضرت اشاره به اینموضوع میفرمودند و منهم بعذر اینکه هنوز از معاملاتی که نمودهام فقط به قدر پرداخت تا کس صدور اسعار گرفتهام مطلب را موکول به آتیه میکردم تا آخر اردیبهشت ۱۳۰۹ یک روزی که من مریض بودم مرحوم تیمور تاش نزد من آمده گفتند که برای معرفی دربار احتیاج به ارز پیدا کردهاست (اسلامی- وقت مجلس را برای چه میگیرید؟) و در صورتی که این احتیاج مبرم است، البته ایشان مورد احتیاج را هم ذکر کردهاند بنده عرض میکنم از محل ۵۰ هزار لیره بپردازند و چون با نرخ فعلی ممکن است چندین میلیون ریال ضرر متوجه شود عملی میکنم که از پرداخت بقیه صدو پنجاه هزار لیره معاف باشند، میفرمایند با اینکه قبول این امر هم مشکل بود ولی بعد از اینکه آن مرحوم وضعیت را علی الاصول و موقعیت مرا از نظر علاقهای که به من داشتند بیان و تأثر خود را از این مأموریت گفتند قرار شد میزان را صد هزار تومان در نظر گرفته و آن هم قیمت روز لیره بدهند که پس از سه روز رفتم به دربار سه هزار لیره نقداً و شش هزار لیره در موعد سه ماه و ششماه به بانک ملی حواله دادم که کلاً میشود نه هزار لیره ضمناً همان شب بین من و مرحوم تیمور تاش قرار شد که چون ایشان عازم مسافرت اروپا در معیت والا حضرت همایونی هستند در مراجعت اقدام خواهند کرد که این نه هزار لیره پرداختی هم اصولاً بابت تاکس صدور محسوب شود و بعرض همایونی سختی وضع مرا برای پرداخت ۱۵۰ هزار لیره خواهند رسانید البته این همان نه هزار لیرهای است که اقای حاجی امین اعلام داشتند که مرحوم تیمور تاش از ایشان گرفته در صورتی که بعد در دنباله همین مطلب مینویسد. مدتی گذشت و تیمور تاش از اروپا مراجعت و من موضوع محسوب داشتن نه هزار لیره را در مقابل تاکس صدور تعقیب مینمودم ولی میدیدم که تیمور تاش از لحاظ موقعیت خود در محظورات افتاده البته محظورات سیاسی مقصودشان است و ضمناً برای قولی که به بنده دادهاند عقب راه چاره میگردند تا اینکه یک روزی به من گفتند که شما باید یقه آقای تقی زاده وزیر مالیه را بچسبید و از ایشان بخواهید که بعرض برسانند که این نه هزار لیره پرداختی بابت تاکس صدور محسوب شود و من هم کمکهای لازم را خواهم نمود اینجا بنده علاقه دارم که آقایان تعمق بکنند که این نه هزار لیره که رشوه بوده که مرحوم تیمور تاش گرفته و گفته یقه وزیر مالیه وقت که ظاهراً میانه خوبی هم با تیمور تاش نداشته بگیرند که بعرض شاه برساند بلکه به واسطه وساطت ایشان بابت تاکس صدور حساب شود من آقای تقی زاده را ملاقات و با هر چه اصرار بود وادار نمودم که بعرض برساند و ایشان هم اقدام کردند ولی منتج به نتیجهای نگردید و اعلیحضرت شاه نپذیرفتند که بابت تاکس صدور حساب شود طولی نکشید که تیمور تاش هم از خدمت دربار معرفی گردید و دیگر برای من راه تعقیب باقی نماند آقایان اگر این نه هزار لیره رشوه بود آیا ممکن بود که تیمورتاش بگوید شما به تقی زاده بگوئید که بعرض برساند دیوانه که نبود اتفاقاَ موقعی که محاکمه در جریان بود مرحوم تیمور تاش استناد به این اقلام کرد و محکمه سؤال کرد کتباً از آقای تقی زاده که آیا یک چنین چیزی واقع شده یا نه؟ آقای تقی زاده هم کتباً جواب دادند که این صحت دارد این امر که من رفتم خواهش کردم که بابت تاکس صدور حساب شود و نامه هم در پرونده موجود است معذلک مرحوم تیمور تاش محکوم شد و آقای حاج امین تبرئه شد برای رویهای که در تحقیقات اتخاذ کرده بود. بنده امروز میخواهم بعد از ۱۴ سال به این رویه تحقیقاتی که آن روز مورد عفو ایشان شده اعتراض بکنم و به آقایان نمایندگان محترم اعلام خطر بکنم که تا این نوع تحقیقات و محاکمه و محکومیت در مملکت شما هست هیچکدام از شما امنیت قضائی ندارید(صحیح است) (اسدی- متأسفانه حالا هم به جائی نمیرسد) هر چند من شخصاً برای خودم اشکالی نمیبینم که یک شخصی البته خیلی سخت است جلوآقای حاج امین بگویم برای اینکه عرض کردم که غیر از احترام و محبت هیچ چیز نسبت به ایشان در قلب خودم حس نمیکنم من ایشان را یکی از بهترین وکلاء در مجلس میدانم ولی متأسفانه این لغزش در تاریخ حیات ایشان هست با اینکه برای خودم این قسمت مشکل است از آقایان خواهش میکنم برای اثبات بطلان این محاکمه و محکومیت به اعتبار نامه ایشان رأی بدهم که مجلس رأی خودش را داده باشد این محکومیت همه آقایان میدانند که…(برزین- این محکومیت مرور زمان شاملش شده) من از لحاظ اخلاقی میگویم، از لحاظ حقوقی میگویم، از لحاظ جنبه اخلاقی میگویم، به آقای حاج امین خودم که اظهار مخالفت کردهام رأی خواهم داد و از مجلس هم خواهش میکنم رأی بدهدو این اقرار ضمنی است برای این کار.
رئیس- آقای دکتر متین دفتری شما راجع به ماده ۱۰۹ میخواهید صحبت کنید؟
دکتر متین دفتری- بلی راجع به ماده ۱۰۹ میخواهم صحبت کنم ولی اگر اجازه من محفوظ باشد برای بعد، من حالا حرفی ندارم.
نراقی- آقای رئیس بنده هم اجازه میخواهم.
رئیس- آقای دکتر متین دفتری بفرمائید.
دکتر متین دفتری- بنده بعنوان ماده ۱۰۹ میخواهم صحبت کنم و چون صحبت بنده راجع به مسائل سیاسی است ابتدا عرض میکنم که عرایض بنده خیلی مفصل است چون فقط بنده نمیخواهم از حق خودم دفاع کنم و اگر فرمایش آقای فرامرزی فقط به شخص من برمیخورد من صرف نظر میکردم ولی چون به یک مسائل اساسی و قوه قضائیه مملکت برمیخورد باید مفصل صحبت بکنم بنده راجع به دادگستری میخواهم صحبت بکنم. در این موقع عدهای از نمایندگان از تالار جلسه خارج شدند و مجلس از اکثریت افتاد.
رئیس- تمام آقایانی که بدون اجازه بیرون میروند اسمشان را یادداشت بکنید.
- ختم جلسه
بعضی از نمایندگان- چون وقت دیر شده و صحبت ایشان هم مفصل است تنفس بدهید و اجازه بفرمائید آقای دکتر متین دفتری در جلسه آتیه صحبت بکنند. (در این موقع جلسه بعنوان تنفس در ساعت ۹ ونیم بعد از ظهر خاتمه و به روز سه شنبه موکول گردید.)
برنامه آقای حکیمی که به مجلس تقدیم شده است
برنامه دولت آقای حکیمی که به مجلس تقدیم شدهاست
آقایان نمایندگان محترم
شاید بعضی از دوستان این طور تصور نمایند که برای اینجانب در این مرحله از عمر بهتر است از تحمل بار سنگین کار نخست وزیری احتراز و بقیه زندگانی خود را به استراحت بگذارنم (صحیح است)(محمد علی مسعودی- این طور نیست) ولی بنده خودداری هر ایرانی وطن پرست را با اوضاع بغرنج کنونی از خدمتگذاری صادقانه به مملکت جایزنمیدانم و نظر بخدمات صمیمانه که در هر موقع به کشور نمودهام و مورد تشویق ملت واقع شدهام اکنون که باز از طرف مجلس شورای ملی از روی کمال لطف به اینجانب ابراز تمایل شده و از طرف اعلیحضرت همایون شاهنشاهی نیز افتخار مأموریت تشکیل کابینه را یافتهام شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت را گناه میدانم (صحیح است) و به احترام اوامر ملوکانه و به منظور امتنان از توجه ملت و نمایندگان محترم برای انجام خدماتی که از من ساخته باشد مهیا شدم. اینجانب ادعا نمیکنم انتظاراتی را که ملت ایران از یک دولت خدمتگذار صمیمی دارد در مدت کوتاه انجام دهم ولی با قوت قلب عرض میکنم که به تناسب فرصتی که مجلس شورای ملی به ما بدهند و درجه تقویت و مساعدتی که بفرمایند اطمینان کامل داشته باشند که اینجانب و همکارانم نشان خواهیم داد که به راستی و درستی و با کمال جدیت و صداقت و صمیمیت برای آسایش و رفاه حال هموطنان عزیزمان کوشش خواهیم نمودو موجبات رضایت خاطر مبارک ملوکانه و ملت و مجلس شورای ملی را بخواست خداوند به تدریج فراهم خواهیم آورد. آقایان محترم مستحضرند که اینجانب از جاه طلبی وخودنمائی و خیالات شیطانی و ظلم و تعدی و تبعیض تنفر دارم و اگر تصمیم و عزم راسخ نداشتم که به تناسب فرصتی که به ما میدهید و تقویتی که میفرمائید برای بهبود وضع مملکت و ملت جد و جهد کنم هیچ گاه با وضع مشکل امروز کشور قبول مسئولیت نمیکردم و خودم را با نام نیکی که به فضل الهی تحصیل کردهام در این دوره از زندگی دچار زحمت بیهوده نمینمودم بنابراین با استظهار بعنایت و توفیق و لطف خداوند که همواره امیدوارم در هر حال شامل ما باشد همکاران خود را معرفی و با اجازه مجلس شورای ملی شروع به کار مینمائیم و امیدواریم بیش از پیش آقایان نمایندگان محترم برای بهبود احوال ملت از این دولت پشتیبانی فرمایند.
درباره برنامه تاکنون معمول بودهاست که وعدههای زیاد به ملت ایران و مجلس شورای ملی بدهند بدون اینکه فکر توانائی خود یا فرصت انجام آن را نمایند اینجانب بهتر میدانم که از اصلاحات و اقدامات آنچه باید زودتر شروع شود فعلاً باختصار بعرض برسانم بعد به تدریج آنچه ملت و مجلس شورای ملی از ما انتظار دارند و همان منویات خاطر مبارک ملوکانه میباشد که بارها به دولت امر فرمودهاند بصورت لوایح قانونی به تصویب مجلس شورای ملی رسانده انجام دهیم. چنانکه عرض شد با اوضاع کنونی کشور وظایف دولت در خدمت به ملت و مملکت زیاد است و انجام آنها به وقت و تقویت مجلس شورای ملی است و فعلاً آنچه که مصمم هستیم شروع نمائیم از این قرار است:
- ۱- فراهم کردن تدریجی موجبات آسایش طبقات زحمتکش و تعدیل زندگی ملت مخصوصاً به وسیله سبک کردن بار تحمیلات ضعفا.
- ۲- حذف اعتباراتی که برای مخارج تجملی و غیر ضروری در بودجه منظور شده.
- ۳- توجه مخصوص به اعتبارات و مخارجی که برای آبادی کشور و سلامت و فرهنگ و آسایش عامه لازم است و نفع آن مخصوصاً عایدطبقات ضعیف میشود و زندگی انها را بهتر میکند.
- ۴- سعی در اجرا و رعایت دقیق قوانین برای ایجاد اعتماد و اطمینان در مردم و توسعه فعالیت آنان و مبارزه با فساد.
- ۵- مراقبت در سهل و ساده کردن قوانین دادگستری به منظور تسریع قطع و فصل دعاوی و احقاق حق مردم.
- ۶- جلوگیری از سوء استفاده هائی که از قانون انحصار تجارت به ضرر عامه بعمل میآید.
- ۷- اصلاح تدریجی وزارت خانهها و آموزشگاهها و مؤسسات و اجرای قانون تعلیمات اجباری.
- ۸- ۹اصلاح و تقویت قوای تأمینیه به تناسب احتیاجات کشور.
- ۹- تقدیم لوایح به مجلس شورای ملی به منظور اینکه مردم هر محل در امور محلی خود از قبیل کارهای فرهنگی و بهداشتی و بلدی و غیره بیش از پیش مداخله نمایند
سیاست خارجی دولت همواره سعی کامل در تشیید و تحکیم روابط حسنه و علائق مودت و رعایت کامل احترام متقابل با دول دوست مخصوصاً با ملل همسایه و توسعه ارتباط اقتصادی با آنها و وفاداری و علاقمندی کامل به سازمان ملل متحد میباشد و نهایت کوشش بعمل خواهد آمد که علائق صمیمانه بین ما و دولتهای بزرگ که با شرکت خودمان شالوده این سازمان را نهادهاند محکمتر گردد. در خاتمه از مجلس شورای ملی تمنا دارم در تصویب آنچه باختصار اینجا عرض شده تسریع فرمایند و اجازه بدهند مشغول کار شویم که انتظارات ملت ایران زودتر برآورده شود. آقای دکتر محمد سجادی وزیر اقتصاد ملی آقای مصطفی عدل وزیر مشاور آقای علی معتمدی وزیر راه آقای دکتر سیاسی وزیر فرهنگ آقای سعید مالک وزیر بهداری آقای ابوالقاسم نجم وزیر دارائی تیمسار سپهبد یزدان پناه وزیر جنگ تیمسار سرلشکر فرج الله آق اولی وزیر کشور آقای محمد علی وارسته وزیر پست و تلگراف وزیر خارجه و وزیر کشاورزی بعداً معرفی خواهند شد. وزارت کار هم فعلاً تحت نظر وزیراقتصاد ملی خواهد بود تا تکلیف قانونی آن معین گردد.