مذاکرات مجلس شورای ملی ۶ تیر ۱۳۳۸ نشست ۳۲۰

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری نوزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری نوزدهم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری نوزدهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۶ تیر ۱۳۳۸ نشست ۳۲۰

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره‏۱۹

جلسه: ۳۲۰

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه ششم تیر ماه ۱۳۳۸

فهرست مطالب:

۱-تصویب صورت مجلس

۲-بیانات قبل از دستور - آقایان بزرگ ابراهیمی - دکتر مشیر فاطمی

۳-طرح و تصویب گزارش اصلاحی مجلس سنا راجع به تربیت پزشک برای بخش‌ها و شهرستان‌ها

۴-طرح و تصویب گزارش اصلاحی مجلس سنا راجع به تأسیس دانشکده افسری شهربانی

۵-شور اول گزارش کمیسیون کشور راجع به وظایف و اختیارات استانداران

۶-تعیین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه

مجلس دو ساعت پیش از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید

۱- تصویب صورت مجلس

رئیس- اسامی غائبین جلسه پیش قرائت می‏شود

(به شرح زیر قرائت شد)

غائبین با اجازه- آقایان: محمودی حشمتی- دکتر پیرنیا- کورس بوربور- دهقان اورنک- تیمورتاش- دکتر ضیایی- جلیلوند- امیر بختیار- رامبد- اعظم زنگنه- جلیلی- مسعودی- شادمان- عامری- دکتر امیر نیرومند-

غایبین بی‌اجازه- آقایان: دکتر طاهری- اریه قرشی- دکتر فریدون افشار- سلطان‌مراد بختیار

دیرآمدگان و زود رفتگان با اجازه آقایان: بزرگ‏نیا- مهدوی- موسوی- صدرزاده- خرازی- بزرگ ابراهیمی- دکتر شاهکار-

رئیس- نسبت به صورت مجلس اعتراضی نیست آقایان اجازه بفرمایید

فلیکس آقایان- در تندنویسی در عرایض بنده یک اشتباهی شده اگر اجازه بفرمایید اصلاح می‏کنم و تقدیم می‏کنم‏

رئیس- بسیار خوب نسبت به صورت مجلس دیگر نظری نیست اظهاری نشد صورت مجلس جلسه قبل تصویب شد

۲- بیانات قبل از دستور آقایان بزرگ ابراهیمی دکتر مشیر فاطمی‏

رئیس- نطق‏های قبل از دستور شروع می‏شود آقای بزرگ ابراهیمی‏

بزرگ ابراهیمی- در زندگانی اتفاقاتی بعضی اوقات می‏افتد که مورخین از آن بی خبرند و چون خیلی در انظار جلوه نکرده در تاریخ ذکر نمی‏شود این گونه اتفاقات اگر در یک همچو جلساتی که از طرف ملت نمایندگانی در آنجا هستند مطرح شود اقلاً یک گوشه از تاریخ را روشن می‏کند بنده می‏خواستم امروز به همکاران محترم مزاحمت بدهم و استدعا بکنم به عرایض من چند دقیقه راجع به اوضاع بعد از سوم شهریور ۱۳۲۰ و این اتفاقات توجه کنند بعد از این که آقایان غاصبین آمدند و بدون هیچ مجوز قانونی اساس زندگی ما را به هم ریختند اسم شان را گذاشتند که ما آمدیم برای دفاع از حقوق بشریت در یک قسمت از آذربایجان که در تحت نفوذ هیچ کدام نبود یعنی منطقه مهاباد که امروز بنده افتخار نمایندگی آنجا را دارم آنها انواع و اقسام اعمال نفوذ و قدرت می‏کردند و زعمای قوم و بزرگان مملکت جماعتی که در آنجا تبعید بودند می‏آوردند تهدید می‏کردند وعده می‏دادند هزار جور حقه‏بازی در آوردند که بلکه در آنجا یک استفاده‏هایی به نفع خودشان بکنند ولی میسر نشد آمدند یک نقشه عوامانه ای کشیدند و گفتند یک عده از اینها را خودمان در داخل مملکت‏مان دعوت می‏کنیم و می بریم به داخل مملکت های خارجی آقای عباسی شاهدند عده‎ای در حدود ۳۰ نفر از مهاباد و ۲۵ نفر از آقایان شکاک و به یک زاده و جلالی و میلانی و ۵۰ یا ۶۰ نفر از شاهسون ها و ده بیست نفر از محترمین تبریز عده‎ای از متنفذین این شهرستان‏ها را به زور دعوت کردند به ممانی با کوان وقت‏

رئیس- جمهوری قفقاز یعنی آذربایجان آنجا یکی از ترورهای مشهور به نام میرجعفر باقر اف بود که در زیر دست بریا انجام خدمت تروریستی می‏کرد و بعد هم محکوم شد به دست همین آقایان جدید و گفتند که این کافر بود و از بکی بود و باید کشته بشود اینها معمول‏شان است امروز یک نفر پیغمبراست و فردا شیطان می‏شود آن روز میرجعفر باقر اف یکی از اعضای محترم حزب بود و در رأس جمهوری آذربایجان قفقاز و فردا گفتند که فردی ضد کمونیست بوده و به سرمایه داری کمک می‏کرده و کشتندش آن وقت که این آقا پیغمبر عصر بود شبی یک عده‎ای از زعمای اکرا در جمع‌آوری می‏کند به یک جلسه محرمانه ای که در رأس آن میرجعفر باقراف در اطرافش آقای امیر ارصلان کمیسرکمونیست ارتش و عزیز علی اف کمیسری که در اشغال آذربایجان شرکت داشتند در این جلسه بودند یک مصروع عربی که اصلاً ایرانی نیست از بین‌النهرین به ایران آمده منتهی جنبه روحانی پدرش را در انظار یک قدری محفوظ نگه داشته بود به اسم حاجی به آبا شیخ و همین کسی بود که محمد قاضی را وادار می‏کند که ادعای جمهوریت کردستان بکند این مصروع این بیان را شروع می‏کند بعد میرجفعر باقراف بیان می‏کند و شروع می‏کنند به این که شما یک ملت همچنین هستید فلانید باید استقلال بگیرید دولت استالین برای شما همچو خدمت می‏کند زحمت می‏کشد حاضر است همه چیز و همه قسم اسلحه تسلیم بکند و همه جور کمک بکند خدا بیامرزد قرهنی آقا مامش امیر عشایر که یکی از بزرگان این دوره مملکت است بلند می‏شود می‏گوید که آقای باقر اف افتخار ما به ایرانیت ماست ما مردمانی هستیم تاریخ ما را ۲۵۰۰ سال است ایرانی شناخته بدبختانه تو خودت هم از مایی و حالا حاشا کردی خیال می‏کنی این عمل از ما هم ممکن است اینجا در تحت سلطه تو واقع شده‎ایم قدرت داری من را نابود بکنی ولی با کمال رشادت می گویم که ما ایرانی هستیم و تا ایران هست یار صمیمی و خدمتگزار پادشاه و دولت ایران هستیم و شما از این پیش آمد و از این اتفاقات جز یک اشتباه چیزی برایتان باقی نخواهد ماند این همان مردی است که در زمان قاضی هم ژنرال کنسول تبریز و ژنرال کلینسکی فرمانده سپاه رفت به خانه‎اش و پیشنهاد کردند که بیارود

- جمهور کردستان گفته بود جناب ژنرال اگر در خانه من مهمان نبودی از این بالا پرتت می‏کردم پایین و قطعه قطعه ات می‏کردم من ایرانی هستم یک مملکت دارم در تحت اداره یک شاهنشاه و رعیت مفتخر او هستم و خدمت می‏کنم احسنت این جوابی بود که داده بود مردد و جواب داده بود مرحوم امیر اسعد ده کبری پسر عموی آقای عباسی بود بعد از شرحی که داده بود که آقایان شما اشتباه می‏کنید ما مردمانی هستیم که خودمان را از خیلی ایرانی‏ها ایرانی تر می‏دانیم آخرش گفته بود برای اسکات آقا یک عرض بکنم شما در مظان تهدیدید و ممکن است فردا آلمان ها از مسکو بیایند و شما را از بین ببرند اول فکر خودتان باشید بعد با ما صحبت بکنید با همه این تجربیات که در تاریخ زندگی ما آقایان در دست دارند باز رادیوی تازه ای ساخته اند به نام رادیوی ملی دارد حرف‏های پرت و پلا می‏زند بنده این عرایضی که می‏کنم و تصدیع به آقایان می‏دهم برای این است که فقط می‏خواهم به این آقایان بفهمانم که برادران عزیز شما آن روزی که در مظان تهدید بودید و آن روزی که آلمان با یک پرواز شما را خرد و خاکشیر می‏کرد ما شدیم برای شما پل پیروزی زحمت کشیدیم نان خودمان را دادیم به سرباز شما خورد و خودمان گرسنگی کشیدیم این خیلی بی‌حیایی می‏خواهد به فاصله مدت کمی مثل همان سید جعفر باقراف که یک روزی پیغمبر بود و بعد محکوم به اعدامش کردید و گفتید که شیطان است حالا ما را هم محکوم به زوال بکنید و بگویید که ایران مرتجع ترین ملل است و این چنین و آن چنان مجلسش این طور و کارگرش این جور است و کارش این جور آقا برو فکر نان خودت را بکن که خربزه آب است این گفتگوهایی که در این رادیو ها می‏کنی خدا شاهد است به گوش این ملت فرو نمی‏رود حتی حس تعصبش را بیشتر می‏کند که ما بیشتر و بدتر نسبت به شما بدبین بشویم و ملت از شما منفور بشود و آن هم به نفع جامعه اصیل ایرانی است عرض دیگری هم ندارم احسنت‏

رئیس- آقای دکتر مشیر فاطمی‏

دکترمشیرفاطمی- عرض بنده امروز راجع به لایحه کارمندان پیمانی است در جراید خواندم که کمیسیون‏های محترم مجلس سنا یک تغییراتی در این لایحه داده‏اند بنده می‏خواستم قبل از این که لایحه در جلسات علنی مجلس محترم سنا مطرح بشود یک تذکری عرض کرده باشم اصولاً منظور از تقدیم این لایحه و تصویب آن در مجلس شورای ملی این بود که کارمندان دولت یکنواخت بشوند صحیح است هیچ منظوری نبود از این که باز دو دستگی سه دستگی ایجاد بشود شاید اساساً بهتر باشد که کارمندان دولت در تمام دستگاه‏ها یک حقوق معینی داشته باشند صحیح است و فلان مهندس که کارش مشکل‏تر است یا فلان استادی که مشکل‏تراست یک حق پستی بهش اضافه بدهند ولی خوب این البته احتیاج به مطالعه خیلی طولانی دارد و داشتن یک بودجه خیلی قوی که الان متأسفانه موجود نیست اما بنده عرضم این است که اگر ما بخواهیم باز کارمندان بنگاه‏ها و کارمندان شهرداری‏ها را از کارمندان دولت جدا بکنیم همان عیبی که تا به حال موجود بوده است بدتر و شدیدتر پیدا می‏شود صحیح است چه شده‏ است که کارمند شهرداری را اگر تخلفی بکند به دیوان کیفر می‏برند ولی از مزایای بازنشستگی و از قوانین و مقررات دولت که یک امتیازی برای آنها دارد استفاده نکند اگر تخلف کرد کارمند دولت مطابق تمام مقررات مربوط به یک کارمند دولت بود تعقیبش می‏کنید این است که بنده خواستم در اینجا یک پیامی برای آقایان سناتورهای محترم که تبحر کامل و سوابق ممتدی دارند بفرستم و ازشان استدعا بکنم که این لایحه را با یک توجه بیشتری مورد رسیدگی در جلسات علنی قرار بدهند و نگذارند که این اتحادی که برای کارمندها ایجاد شده و به تصویب مجلس هم رسیده به هم بخورد عرض دوم بنده این بود که چون بیاناتی جناب آقای بزرگ ابراهیمی فرمودند

بنده در این مدت هیچ وقت راجع به مطالب خارجی عرضی نکرده بودم ولی اتفاقاً چند شب قبل بنده هم گوش دادم به این رادیوی خارجی که بیاناتی می‏کرد و واقعاً متأسف شدم و چقدر متأسف شدم برای این که به مقدسات ملی ما توهین می‏کند به مقدسات ملی ما که همیشه در فرمایشات خودشان شاهنشاه ایران به مجلس به نمایندگان به جراید راجع به حسن رابطه با دول همسایه اشاره می‏فرمایند و من عقیده دارم که دولت شوروی باید از این حسن‌نیت شاهنشاه ما حداکثر استفاده را بکند امروز غیر از ده سال ۲۰ سال پیش از این است امروز به عقیده بنده تمام ملت ایران با اعلیحضرت محمدرضا شاه هستند و یک صدا هستند صحیح است جریانات سیاسی دنیا و تدبیر و حسن اداره اعلیحضرت و صمیمیت و مرحمتی که بر مردم این مملکت دارند اینها را با هم یکی کرده است و جدایی ناپذیرند و من خیلی دلم می‏خواست یک وسیله‏ای بود دولت شوروی یک عده‎ای را می‏فرستاد به ایران که بروند تو دهات ایران بروند این طبقات سوم و چهارم را ببینند که اینها راجع به شاه ما چه می‏گویند ببینند چه علاقه‏ای دارند ولی متأسفانه این کار را نمی‏کنند ممکن است مردم از دولت شکایتی داشته باشند ولی از شاه هیچ نمی‏شود پیش دهاتی بدون صلوات و سلام اسم برد می‏گوید هرچه دارم از اوست چون وضع ما فرق کرده است امروز تمام کشاورزان ما رادیو و مبل و صندلی دارند بنده خیال نمی‏کنم که در شوروی مبل و رادیو داشته باشند البته یک مملکتی هستیم در تحول و نمی‏شود گفت که امروز تمام وضع ما درست است تنها در ایران به عقیده بنده چیزی که واقعاً باید درش خیلی کوشش کرد تهیه مسکن است چون چهل درصد مخارج مردم صرف مسکن می‏شود این را هم مشغول شده‏اند صبر بکنیم یکی دو سال دیگر درست می‏شود برای این کار فکر اساسی هم دارند می‏کنند که مسکن مردم را فراهم بکنند و امیدواریم که انشاءالله وسایلی فراهم بشود و این همسایه محترم شمالی پی ببرد به عقاید حقیقی ملت ایران و دست از این اراجیف و یاوه گویی هاشان بردارند احسنت‏

۳- طرح و تصویب گزارش اصلاحی مجلس سنا راجع به تربیت پزشک برای بخش‏ها و شهرستان‏ها

رئیس- وارد دستور می‏شویم لایحه‏ای راجع به تربیت پزشکان شهرستان‏ها به سنا فرستاده شده در اینجا نباید قید فوریت مطرح شده بود و تصویب شد در آنجا هم با قید فوریت مطرح کرده‏اند و تصویب کرده‏اند فرستاده اند مختصر تغییری کرده یعنی یک تبصرهای علاوه کرده‏اند که قرائت می‏شود و آقایان مستحضر خواهند شد اگر با اضافه شدن آن تبصره موافقت بکنید رأی نهایی گرفته خواهد شد نظر آقای وزیر بهداری را هم خواهیم خواست حالا نامه مجلس سنا و لایحه اصلاحی قرائت می‏شود

به شرح زیر قرائت شد

ریاست محترم مجلس شورای ملی‏

لایحه شماره ۶۳۲۲۶ مورخ ۲/۱۱/۱۳۳۶ دولت راجع به تربیت پزشک برای بخش‏ها و شهرستان‏ها که طی مرقومه شماره ۲۴۴۷۹ مورخ ۱۲/۳/۱۳۳۸ از مجلس شورای ملی به مجلس سنا اعاده شده بود در جلسه روز شنبه ۲۹ خرداد ماه ۱۳۳۸ مجلس سنا مطرح و چون پیشنهاد فوریت رسیده بود به‏ دوا فورت تصویب و پس از افزودن یک تبصره به ماده چهار لایحه بدون تغییر سایر قسمت‏ها به تصویب رسید اینک یک نسخه از لایحه مصوبه فوق برای استحضار عالی و طرح مجدد در مجلس شورای ملی به ضمیمه ایفاد می‏شود

رئیس- مجلس سنا محسن صدر لایحه راجع به تربیت پزشک برای بخش‏ها و شهرستان‏ها

ماده ۱- به منظور کمک به تأمین پزشکان مورد احتیاج شهرستان‏ها و بخش‏ها و دهات تابعه‏ی آنها هر یک از دانشکده‏های پزشکی تهران و شهرستان‏ها مکلف هستند که از تاریخ تصویب این قانون همه ساله حداقل بیست درصد عده داوطلبانی را که از طریق مسابقه انتخاب می‏کنند از میان فارغ‏التحصیل‏های بومی شهرستان‏ها و نقاط تابعهٔ آنها از طریق مسابقه‎ای که در دانشکده‏های پزشکی مربوطه انجام می‏گیرد و آئین‏نامه آن از طرف وزارت فرهنگ اعلام خواهد شد انتخاب نمایند این دانشجویان باید تعهد نمایند که پس از پایان تحصیل لااقل برابر سال‏های تحصیل پزشکی در شهرستان‏ها و بخش‏ها و دهات ناحیه‏ای که از آن انتخاب شده‏اند به شغل پزشکی مشغول شوند تنظیم مقررات مسابقه به عهده وزارتین فرهنگ و بهداری بوده و تعیین سوالات مسابقه از طرف دانشکده پزشکی مربوطه تهیه می‏گردد تقسیم این عده بین شهرستان‏ها و بخش‏های دهات با توجه به احتیاجات هر منطقه به عهده بهداری استان می‏باشد

ماده ۲- وزارتخانه‏ها و مؤسسات عمومی از دولتی یا ملی و شهرداری‏هایی که به خدمت پزشکی در شهرستان‏ها احتیاج دارند می‏توانند در درجه اول به داوطلبانی که طبق ماده یک انتخاب می‏شوند یا در صورت احتیاج به عده اضافی دیگر از دانشجویان دانشکده‏های پزشکی کمک هزینه تحصیلی پرداخت نمایند و آنان را متعهد سازند که پس از پایان تحصیل پزشکی در خدمت آن وزارتخانه یا مؤسسه درآیند این قبیل دانشجویان باید پس از خاتمه تحصیل برابر مدتی که کمک هزینه دریافت نموده‏اند در هر نقطه که آن وزارتخانه یا مؤسسه تعیین می‏کند خدمت نمایند دانشجویانی که از کمک هزینه وزارت بهداری استفاده نموده‏اند موظفند سه سال اول خدمت خود را در بخش‏ها و بقیه آن را در شهرستان‏هایی که وزارت بهداری تعیین می‏کند انجام وظیفه نمایند.

تبصره- میزان و شرایط پرداخت کمک هزینه را وزارت بهداری تعیین خواهد نمود.

ماده ۳- وزارت فرهنگ به فارغ‏التحصیلان مشمول مواد یک و دو پروانه موقت برای طبابت و یا خدمت پزشکی در محل یا حوزه معینی که از آن انتخاب شده‏اند می‏دهد و پروانه دائم به این عده موقعی داده خواهد شد که تمام تعهدات خود را انجام داده باشند.

از تاریخ تصویب این قانون فارغ‏التحصیلان دانشکده‏های پزشکی کشور موظفند ۲ سال اول اشتغال به طبابت را در نقاطی غیر از شهرهایی که دارای دانشکده پزشکی می‏باشد انجام دهند

رئیس- این همان تبصرهای است که در مجلس سنا علاوه شده آقایان توجه بفرمایند تبصره فارغ‏التحصیلاتی که در مسابقه های دانشکده‏های پزشکی شرکت کرده و موفق می‏شوند مشمول این ماده نمی‏باشند

ماده ۵ - دانشجویانی که کمک هزینه دریافت نموده‏اند هرگاه پس از خاتمه دوره تحصیلی از انجام تمام یا قسمتی از تعهدات خود استنکاف نمایند بایستی ۳ برابر کمک هزینه‎ای را که دریافت نموده‏اند یا به نسبت مدتی که انجام تعهد نکرده‏اند یک جا به وزارتخانه یا مؤسسه مربوطه نقداً پرداخت نمایند و در غیر این صورت حق دریافت پروانه طبابت را نخواهند داشت ماده ۶ از تاریخ تصویب این قانون در صورتی که در مراکز استان‏هایی که دارای دانشکده پزشکی هستند احتیاج به ادامه کار آموزشگاه عالی بهداری نباشد وزارتین فرهنگ و بهداری می‏توانند از پذیرفتن داوطلب جدید خودداری نموده و به جای آن در نقاطی که لازم بدانند اقدام به تأسیس آموزشگاه‎‎های مذکور می‏نمایند ولی در هر صورت دانشجویانی که در این آموزشگاه‎‎ها مشغول تحصیل هستند تحصیلات خود را با شرایط سابق ادامه خواهند داد

تبصره- فارغ‏التحصیلان آموزشگاه‎‎های عالی بهداری کنونی در صورتی که معدل نمرات ۴ سال آنها از ۱۴ کم‏تر نباشد و از عهده امتحانات مواد اساسی سال‏های اول و دوم و سوم دانشکده پزشکی مربوطه برآیند می‏توانند در سال چهارم آن دانشکده ادامه تحصیل بدهند و تعهدات خود را پس از خاتمه تحصیلات پزشکی انجام بدهند ماده ۷ وزارتین فرهنگ و بهداری مأمور اجرای این قانون می‏باشند لایحه فوق مشتمل بر ۷ ماده و ۳ تبصره در جلسه روز شنبه بیست و نهم خرداد ماه ۳۸ شمسی به تصویب مجلس سنا رسیده است‏.

رئیس- مجلس سنا محسن صدر

صدرزاده- خواهش می‏کنم تبصرهای که در مجلس سنا علاوه شده مجدداً قرائت شود به شرح زیر خوانده شد

تبصره-فارغ‏التحصیلانی که در مسابقه‏های دانشکده‏های پزشکی شرکت کرده و موفق می‏شوند مشمول این ماده نمی‏باشند

رئیس- آقای دکتر شاهکار

دکتر شاهکار- بنده راجع به لایحه عرضی ندارم یک نامه‏ای است از اهالی خرمشهررسیده که چون متأسفانه آقای دکتر راجی که نماینده آنجا بودند مستعفی هستند این فال به نام بنده افتاده بنده مخصوصاً توجه مقام محترم ریاست را جلب می‏کنم عرایض‌شان فوق‏العاده قابل توجه است به وزارتخانه مربوطه امر بفرمایید که رسیدگی بکنند

رئیس- بسیار خوب بدهید آقای مهندس فروهر

مهندس فروهر- بنده خواستم از حضور جناب آقای دکتر راجی همکار سابق‏مان و وزیر محترم بهداری فعلی از وعده‎ای که داده بودند اینجا استفاده کنم و عرض بکنم که این عبارت تبصره را قول دادند که اینجا گذاشته بشود و پیشنهادی که بنده و جناب آقای ابتهاج داده بودیم راجع به تشویق محصلین برای مراجعت از خارجه این را توجه بفرمایند به خصوص که بنده خدمت آقایان می‏خواهم عرض بکنم که اعلیحضرت همایون شاهنشاه که اولین مشوق طبقه ی تحصیل کرده هستند با امریه ای که صادر فرمودند ۵ طبقه از ۱۳۰۵ تا ۱۳۱۱ که وضع نظام وظیفه‏شان روشن نبود به کلی معاف شدند و این عده شامل یک عده محصلین ایرانی بود که در خارجه بودند و نتوانسته بودند که تا به حال خدمت‏شان را بکنند همین امریه سبب خواهد شد که این عده دیگر سرگردانی و نگرانی نداشته باشند و مراجعت بکنند با این پیشنهادی که به صورت ماده الحاقی یا تبصره لایحه استخدام پرستار و کادر فنی وزارت بهداری وعده فرمودند یک وسیله‏ای بشود که محصلین و متخصصین ایرانی و فارغ‏التحصیلان با میل و رغبت بیشتر و هیچ گونه هراسی از کشورهای دیگر به مملکت خودمان برگردند و بتوانیم از این متخصصین و اطبا و غیره که در خارجه هستند از جمله این پزشکان متخصص استفاده بکنیم‏

رئیس- فعلاً آنچه که مطرح است این تبصرهای است که علاوه شده اگر نظری نسبت به این تبصرست بفرمایید خود آقای وزیر بهداری هم نظرشان را راجع به این تبصره بفرمایند وزیر بهداری اجازه می‏فرمایید

رئیس- بفرمایید

وزیربهداری- لایحه‏ای که راجع به تربیت پزشک در مجلس شورای ملی به تصویب رسید عین آن لایحه به اضافه یک تبصره کوچکی به تصویب مجلس سنا هم رسیده است این تبصره عبارت از این است که آقایان می‏دانند که در دانشکده‏ها هر سال برای قسمت‏های دانشیاری و دستیاری و رئیس درمانگاه دانشکده پزشکی یک افرادی را که دیپلمه مان دانشکده پزشکی هستند روی یک مسابقه‎ای انتخاب و استخدام می‏کند این تبصره مقصودش این است که افرادی که در این مسابقه ها شرکت می‏کنند و موفق می‏شوند استثنا باشند از رفتن به شهرستان هایی که دانشکده پزشکی نیست و بقیه مجبورند به جاهایی بروند که دانشکده پزشکی نیست صحیح است و این چون مورد احتیاج دانشکده‏های پزشکی بود و چون برای تهران این قانون روی قانون خاصی دانشگاه عمل می‏شد ولی دانشکده‏های شهرستان‏ها احتیاج به این تبصره داشتند خواهش می‏کنم که آقایان موافقت بفرمایند این تبصره تصویب شود

رئیس- آقای دولت‌آبادی‏

دولت‌آبادی- لایحه‏ای که از سنا برگشته است عین لایحه‏ای است که مورد تصویب مجلس شورای ملی قرار گرفته است و با توضیحی که آقای وزیر بهداری دادند خواستم عرض بکنم که این اصلاح از نظر تکمیل کادر دانشکده‏های شهرستان‏ها بسیار مورد توجه است استدعا می‏کنم آقایان رفقا موافقت بفرمایند

رئیس- آقای موسوی‏

موسوی- بنده با بیاناتی که جناب آقای دکتر راجی فرمودند موافقم و منظور هم منظور بسیار لازمی است اما این تبصرهای که اضافه شده این منظور را نمی رساند زیرا عبارت خیلی عام است بنده یک بار می‏خوانم توجه بفرمایید به نظر بنده حتی ناقض خیلی از قوانین خواهد شد نوشته شده که فارغ‏التحصیلانی که در مسابقه‏های دانشکده شرکت کرده و موفق می‏شوند مشمول این ماده هستند این عبارت مبهم است و معلوم نیست چه مسابقه‎ای و برای چه برای ورود به دانشکده‏های پزشکی شما مسابقه دارید اگر ذکر می‏شد کدام مسابقه بسیار خوب و به نظر بنده یک عبارتی از طرف پیشنهاد کننده محترم که جناب آقای پرفسور عدل بودند و حتماً بایستی توجه به مطلب بیشتر و بهتر داشته باشند پیشنهاد شده که مطلب و مقصود را درست نمی رساند و یا این که توجه نداشته‏اند چنانچه موافقت بفرمایید که منظور از مسابقه در اینجا ذکر بشود رفع این ابهام خواهد شد مفهوم این تبصره فعلاً این است که هرکس در هر مسابقه‎ای از طرف دانشکده پزشکی شرکت کرد از تعهداتی که کرده معاف خواهد شد و از انجام آن خدمتی که در آن زمینه بحث مفصل شد معاف می‏شود این را خواهش می‏کنم توجه بفرمایید

رئیس- آقای دکتر شفیع امین‏

دکتر شفیع- امین این تبصرهای که جناب آقای وزیر بهداری توضیح دادند به عقیده بنده برای تکمیل کادر دانشکده‏های پزشکی شهرستان‏ها این تبصره به عقیده بنده مفید است موسوی بنده در اصلش عرضی ندارم عبارت کافی نیست دکتر امین عبارت ممکن است ناقص باشد آقایان همکاران محترم همه علاقه دارند که دانشکده‏های پزشکی شهرستان‏ها تکمیل بشود این درحقیقت یک کمک بزرگی است که به همان اطبا و پزشکان و متخصصین که از اروپا و یا آمریکا و یا از داخله دیپلمه می‏شوند اینها یک دوره استاژی دارند یعنی پزشکی که تازه تمام کرده است و متخصص نیست می‏رود اینجا چهار سال دوره استادی تمام می‏کند و با مسابقه قبول می‏شود و عده‏شان معدود است و زیاد نیست بعداً آنهایی که متخصص شده در قسمت‏های دستیاری و دانشیاری می مانند در حقیقت همان یک تبصرهای است که جناب آقای موسوی و جناب آقای مهندس فروهر داده بوده‎اند که متخصصین معاف می‏شوند متخصصینی که از اروپا و آمریکا و داخله متخصص شده‏اند می‏توانند در دانشکده‏های پزشکی شهرستان‏ها به عنوان‏

رئیس- درمانگاه و یا دانشیار مسابقه بدهند اگر قبول شدند در مسابقه می‏توانند آنها خدمت‏شان را انجام بدهند درحقیقت به عقیده بنده به قسمت‏های دیگر ضرری نمی‏زند و در عین حال یک کمکی برای دانشکده‏های شهرستان‏ها خواهد بود و برای تکمیل کادر پزشکی و کادر فنی دانشکده‏های پزشکی شهرستان‏ها فوق‏العاده لازم است‏

رئیس- آقای وزیر بهداری‏

وزیر بهداری دکتر راجی- عرض کنم که این پیشنهاد را همان ‏طور که جناب آقای موسوی فرمودند جناب آقای پرفسور عدل در مجلس سنا دادند ولی مقصود استثنا کردن کلیه افرادی که در هر نوع مسابقه‎ای شرکت می‏کنند نیست اینجا بنده برای توضیح عرض می‏کنم فقط برای قسمت‏های محدودی است که در دانشکده باید وارد بشوند دستیار

رئیس- درمانگاه و دستیار آزمایشگاه برای سالن تشریح برای این نوع کارها اینها استثناء می‏شوند نه همه و خیال می‏کنم که با این توضیح آقایان موافقت بفرمایند که با این توضیح از تصویب مجلس بگذرد برای آن که اگر بتأخیربیفتد باز یک سال کار ما عقب می‏افتد

رئیس- آقای مهران‏

مهران- بنده با توضیحی که آقای وزیربهداری دادند و در صورت جلسه قید می‏شود عرضی ندارم‏

رئیس- آقای موسوی‏

موسوی- بنده یک بار دیگر عرض می‏کنم که با اصل موضوع مخالفتی نداشتم اشکال بنده از نظر ابهام عبارت بود و با توضیحی که جناب آقای دکتر راجی فرمودن در صورت مجلس هم منعکس خواهد شد بنده عرضی ندارم‏

رئیس- آقای رامبد

رامبد- بنده از مطرح بودن این لایحه در حضور جناب آقای وزیر بهداری

این استفاده را می‏کنم و حالا تا چه اندازه‎ای به این تبصره چسبندگی پیدا بکند نمی‏دانم خوب بود جناب آقای وزیر بهداری یک توجهی به بهداری شهرستان‏ها می‏فرمودند‏ مطلب قابل توجه در حال حاضر این است که این پزشکانی که شما با این همه مساعدت تربیت شان می‏کنید و در واقع به‏ وجود می‏آورید و بعد می‏فرستید به شهرستان‏ها اینها بیش از سایر مأمورینی که به خرج خود تربیت شده‏اند و در استخدام دولت درآمده‏اند یک وظایفی نسبت به این مردم بر عهده‏ دارند بنده شرم دارم از اظهار این قضیه ولی چون یقین دارم خود حضرتعالی با بنده هم عقیده هستید این را تصدیق خواهید فرمود آن موقعی که شما از اروپا برگشتید و این جناب آقای نخست‏وزیر خودش طبیب عالی‌مقامی است برگشت علم طب به این مرحله جنبه کسب و تجارت نداشت شما دیگران را قیاس به اخلاق خودتان و به رفتار خودتان نفرمایید ببینید که این طبیب های جوان ما به استثنای عده ایشان اکثریت قابل ملاحظه‏ای این علم را به منزله یک کالایی در معرض تجارت گذاشته‏اند صحیح است در تمام دنیای مترقی برای اطبا یک تحصیلاتی مازاد بر رشته تخصصی خودشان قائل می‏شوند برای این که طبیب را می‏گویند یک آدم کامل باید باشد این طبیب های نوجوان ما قابل مقایسه با اطبای قدیمی ما نیستند بنده درشهرستان‏های دور و نزدیک می‏بینم که شما حقوق زیاد به اینها می‏دهید جا و مکان می‏دهید و از تمام کارمندان دولت وضع‌شان بهتر است حال از این مقدمه خواستم این نتیجه را بگیرم و این استدعا را بکنم از حضرتعالی ‏ترتیبی پیش بیاورید که پزشکان اعزامی وزارت بهداری از باز کردن یک مطلبی در مجاور محل بهداری شما منع بشوند و هر مریضی که صبح می‏آید به عنوان این که این مرضت سخت است و بعد از ظهر می‏بینم زحمات شما و این اقداماتی که برای بهداشت مملکت می‏کنید در مقابل مردم مخدوش نشود عرض دیگری ندارم‏

رئیس- آقای رامبد مطلب‏تان صحیح است ولی با این تبصره خیلی ارتباط ندارد

رامبد- چون مطلب عرض شد و جناب آقای رئیس هم می‏فرمایند با این تبصره تماسی ندارد استدعا می‏کنم نتیجه را توجه بفرمایید

رئیس- آقای دکتر سعید حکمت‏

دکتر سعید حکمت- مقام ریاست در جواب فرمایشات جناب آقای رامبد فرمودند چون مربوط به این لایحه نیست بنده فعلاً عرضی ندارم انشاءالله در موقع خود فرصت دیگری به دست می‏آید و بنده از حق همکاران خودم در اینجا دفاع می‏کنم و جداً علاقه‎مند هستم که مورد توجه آقایان نمایندگان محترم قرار بگیرد پزشکان مملکت زحمات زیادی را متحمل می‏شوند و در اقصی نقاط مملکت می‏روند و خدمت می‏کنند باید خدمات آنها مورد توجه آقایان محترم قرار بگیرد صحیح است‏

رئیس- دیگر کسی اجازه نخواسته رأی گرفته می‏شود به این لایحه و تبصره ماده چهارم که در مجلس سنا اضافه شده آقایانی که موافقند قیام بفرمایند اکثر برخاستند تصویب شد به دولت ابلاغ می‏شود

۴- طرح و تصویب گزارش اصلاحی مجلس سنا راجع به تأسیس دانشکده افسری شهربانی‏

رئیس- لایحه دیگری است از مجلس سنا رسیده راجع به دانشکده شهربانی که قرائت می‏شود یک اصلاحاتی در آنجا کرده‏اند که اصلاحات زیادی هست و عبارتی است نامه مجلس سنا و متن لایحه‏

به شرح زیر قرائت شد

ریاست محترم مجلس شورای ملی‏

لایحه شماره ۱۵۴۸۷ مورخ ۱/۳/۳۷ دولت راجع به اصالح قانون تأسیس آموزشگاه عالی شهربانی که طی مرقومه شماره ۱۸۶۴۹ مورخ ۵/۲/۳۸ از مجلس شورای ملی به مجلس سنا ارسال شده بود درجلسه روز شنبه ۲۹ خرداد ماه ۱۳۳۸ مجلس سنا مطرح و چون پیشنهاد فوریت شده بود قبلاً فوریت تصویب و پس از تبدیل عنوان لایحه به قانون تأسیس دانشکده افسری شهربانی لایحه با اصلاحاتی به تصویب رسید اینک یک نسخه از لایحه مصوبه فوق برای استحضار عالی و طرح مجدد در مجلس شورای ملی به ضمیمه ایفاد می‏شود رئیس مجلس سنا محسن صدر قانون تأسیس دانشکده افسری شهربانی

ماده ۱- وزارت کشور مجاز است برای تأمین نیازمندی های شهربانی کل کشور به خصوص مأمورین انتظامی دانشکده افسری شهربانی تأسیس نماید

ماده ۲- بر یک از دانشجویان دانشکده مزبور در دوره تحصیلی در حدود بودجه مصوب شهربانی کل کشور طبق آئین‏نامه هزینه تحصیلی ماهیانه پرداخت می‏شود سایر هزینه‏های تحصیلی و غذا و لباس نیز به عهده دانشکده خواهد بود

ماده ۳- داوطلبان دانشکده باید دارای گواهینامه کامل دبیرستان باشند دوره تحصیلی در دانشکده لااقل سه سال خواهد بود

ماده ۴- فارغ‏التحصیلان دانشکده افسر شهربانی با پایه سه اداری به خدمت در شهربانی کلی کشور پذیرفته خواهند شد و چنانچه کسانی با داشتن دانشنامه لیسانس وارد دانشکده شوند پس از پایان تحصیل با رتبه چهار اداری آغاز خدمت خواهند کرد

تبصره- امور استخدامی و ارتقا فارغ‏التحصیلان دانشکده به پایه‏های اداری تابع قوانین مربوطه خواهد بود

ماده ۵- فارغ‏التحصیلانی که برای خدمت در قسمت‏های انتظامی اختصاص داده می‏شوند علاوه برداشتن رتبه اداری به درجه ستوان دوم شهربانی مفتخر می‏شوند تبصره ترفیعات این افسران و سایر افسران شهربانی کل کشور از لحاظ نیل به درجات بالاتر کماکان تابع قوانین و مقررات نیروهای مسلح شاهنشاهی خواهد بود.

آئین‏نامه اجرایی این ماده را وزارتین جنگ و کشور با توجه به قانون ترفیعات نیروهای مسلح شاهنشاهی تنظیم و پس از تصویب کمیسیون‏های کشور و نظام مجلسین به موقع اجرا خواهند گذاشت.

ماده ۶- داوطلبان ورود به دانشکده باید تعهد لااقل دوازده سال خدمت در شهربانی کل کشور نموده و تابع مقررات آن باشند و در صورت تخلف علاوه بر تعقیب اداری دو برابر کلیه هزینه‌ای را که وسیله شهربانی که در مدت تحصیل برای آنان صرف شده نقد و یک جا مسترد دارند.

ماده ۷- دانشجویان دانشکده افسری شهربانی در مدت تحصیل با اجازه شهربانی وظایف مأمورین انتظامی شهربانی را قانوناً عهده‌دار شده و چنانچه فارغ‌التحصیل شده و مشغول خدمت کردند دوره تحصیل آنان جزو مدت خدمت زیر پرچم محسوب می‌شود.

ماده ۸- اساسنامه و برنامه و شرایط خاص ورودی و امتحانات و شرایط معلمین دانشکده به تصویب شورای عالی فرهنگ می‌رسد و به فارغ‌التحصیلان دانشکده مزبور دانشنامه لیسانس داده می‌شود.

ماده ۹- قانون اجازه تأسیس آموزشگاه شهربانی مصوب ۱۱ اردیبهشت ۱۳۲۲ از تاریخ تصویب این قانون ملغی است.

ماده ۱۰- وزارتخانه‌های کشور و فرهنگ و جنگ مأمور اجرای این قانون می‌باشند.

لایحه فوق مشتمل بر ده ماده و دو تبصره در جلسه روز شنبه ۲۹ خرداد ماه ۱۳۳۸ شمسی به تصویب مجلس سنا رسیده است.

رئیس مجلس سنا – محسن صدر

رئیس- چون در این لایحه کسی اجازه صحبت نخواسته و با اصلاحاتی که به عمل آمده کسی مخالف نیست لذا رأی گرفته می‌شود به این لایحه‌ای که از مجلس سنا آمده آقایانی که موافقند قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد به دولت ابلاغ می‌شود.

۵- شور اول گزارش کمیسیون کشور راجع به وظایف و اختیارات استانداران

رئیس- گزارش کمیسیون کشور راجع به شور اول لایحه وظایف و اختیارات استانداران مطرح است قرائت می‌شود.

(به شرح زیر خوانده شد)

گزارش از کمیسیون کشور به مجلس شورای ملی

کمیسیون کشور در جلسه ۱۶ اسفند ۱۳۳۷ لایحه ارسالی از مجلس سنا راجع به وظایف و اختیارات استانداران را با حضور آقای وزیر کشور مورد شور و رسیدگی قرار داده و با مختصر اصلاحی تصویب و اینک گزارش آن را به مجلس شورای ملی تقدیم می‌دارد:

ماده اول- استانداران در حوزه ماموریت خود نماینده اول دولت و مشمول مراقبت در اجراء سیاست عمومی دولت هستند و بر کلیه ادارات دولتی محل ریاست عالیه و حق نظارت به تمام امور حوزه مأموریت خود دارند.

ماده دوم- کلیه وزارتخانه‌ها و مؤسسات دولتی و بنگاه‌های وابسته به دولت مکلفند در موقع تهیه برنامه‌های اجرایی مخصوص برای هر استان نظر استاندار محل را مورد توجه قرار دهند و برنامه‌های مصوب را به اطلاع استاندار محل برسانند.

ماده سوم- استانداران در اجراء برنامه‌های عمرانی و عمومی حوزه مأموریت خود نظارت و مراقبت کامل خواهند داشت و چنانچه نقصی ضمن عمل مشاهده نمایند مراتب را مستقیماً به مأمورین اجرا و در صورت لزوم به وزارتخانه‌ها یا مؤسسه مربوط تذکر خواهند داد.

ماده چهارم- وزارتخانه‌ها قبل از انتصاب رؤسای ادارات مرکزی استان‌ها مراتب را به اطلاع استاندار می‌رسانند.

ماده پنجم- کلیه ادارات دولتی و نمایندگان اعزامی از طرف وزارتخانه‌ها نسبت به مسائلی که تماس با سیاست عمومی دارد و یا ممکن است از لحاظ سیاست محلی حائز اهمیت باشد با اطلاع و نظر استاندار محل وظایف خود را باید انجام نمایند استانداران هر موقع تغییر رئیس یا یکی از اعضاء ادارات و مؤسسات دولتی حوزه مأموریت خود غیر از قضات دادگستری و مأمورین ارتش و استادان و دانشیاران دانشکده‌ها را لازم بدانند مراتب را با ذکر دلایل به اطلاع وزیر مربوط خواهند رسانید و وزراء مکلفند به پیشنهاد استاندار در این گونه موارد منتهی در ظرف ده روز ترتیب اثر داده نسبت به تعیین جانشین مأمور مربوطه اقدام نمایند.

ماده ششم- مراقبت در رفتار و اعمال

کلیه مأمورین دولتی در هر استان از وظایف استاندار است و در هر مورد که شکایتی از مأمورین برسد استاندار باید نسبت به آن رسیدگی و اقدام لازم را بنماید

هرگاه در نتیجه رسیدگی معلوم شود موضوع جنبه کیفری یا حقوق دارد آن را به مراجع قضایی احاله خواهد داد

ماده هفتم- همه ساله پس از تصویب بودجه تفصیلی وزارت کشور صورت اعتبارات بودجه‏ا‎‏ی هر یک از استان‏ها اعم از حقوق و مخارج مستمر و غیرمستمر تعیین و به استاندار محل ابلاغ می‏شود و استاندار در تعهد و صرف اعتبارات مزبور نمایند قانونی وزیر کشور خواهد بود و دارای محل طبق درخواست استانداری درحدود بودجه ابلاغی اعتبارات را مطابق مقررات خواهد پرداخت.

ماده هشتم- استانداران مکلفند در پیشرفت کارهای ادارات و مؤسسات دولتی و عمومی مساعدت های لازم بکنند و هر یک از شهرستان‏ها حوزه مأموریت خود را لااقل سالی دو بار بازدید و سرکشی نمایند و جریان امور و طرز کار مأمورین و وضع عمومی اهالی را از نزدیک رسیدگی کنند و نسبت به رفع نواقص کارها اقدامات لازم به عمل آورند.

ماده نهم- استانداران در امور ذیل مسئولیت مخصوص دارند

۱- مراقبت درحفظ نظم عمومی و آرامش محل

۲- مراقبت درتأمین ارزاق و احتیاجات عمومی

۳- تشویق افراد به تشکیل شرکت‏ها و مؤسسات به وسیله مردم برای ایجاد کارهای عام‏المنفعه و مراقبت در امور بهداشتی و بهبود وضع اجتماعی

۴- ارتباط رسمی و اداری با نمایندگان کنسولی خارجی

۵- مراقبت مخصوص در اجرای برنامه‏های عمرانی شهرداری‏ها و قانون تعلمیات اجباری و پیشرفت امور عمرانی دهات

۶- توجه خاص نسبت به آمد و شد اتباع بیگانه در حوزه مأموریت خود و نظارت در اجرای مقررات قانونی درباره اتباع بیگانه. ماده دهم- در اجرای مواد ۲ و ۳ و ۵ این قانون هرگاه میان استانداران و وزارتخانه‏ها و مؤسسات دولت اختلاف نظری پیش آید مراتب به اطلاع نخست‏وزیر خواهد رسید و نظر نخست‏وزیر قاطع خواهد بود

ماده یازدهم- در کارهای مربوط به تأمین ارزاق عمومی و رفع حوایج ضروری اهالی و حفظ انتظامات محل در موقع حوادث و سوانح طبیعی و غیرمنتظر که اقدامات سریع مأمورین دولت را ایجاب می‏کند کلیه مأمورین بدون استثنا مکلف هستند نظر استاندار را جلب نمایند و دستور کتبی استاندار را برای جلوگیری از پیش آمدهای نا مطلوب سریعاً به موقع اجرا بگذارند

ماده دوازدهم- در مورد اعتباراتی که به وسیله ادارات هر شهرستان باید مصرف شود از قبیل تهیه لوازم اداری و خواربار بیمارستان‏ها و مؤسسات مشابه و همچنین تغییرساختمان‏ها چنانچه شورای شهرستان ترک مناقصه را ضروری بداند و پیشنهاد نماید به‏ تصویب استاندار ممکن است مناقصه ترک گردد و در این صورت استاندار در مصرف آن اعتبار باید نظارت نماید

ماده سیزدهم- فرمانداران کل هم از این اختیارات استفاده خواهند نمود

ماده چهاردهم- از تاریخ تصویب این قانون استان‏ها به نام اصلی خود نامیده می‏شوند

ماده پانزدهم- دولت مأمور اجرای این قانون است

گزارش از کمیسیون امورخارجه به مجلس شورای ملی

کمیسیون امور خارجه با حضور آقایان معاونین وزارت امور خارجه و وزارت کشور لایحه شماره ۳۰۳۷ ارسالی از مجلس سنا راجع به وظایف و اختیارات استانداران را مطرح نموده پس از مذاکراتی در دو جلسه بالاخره با گزارش کمیسیون کشور موافقت و اینک خبر آن را در تأیید گزارش کمیسیون کشور به مجلس شورای ملی تقدیم می‏دارد

گزارش از کمیسیون دارایی به مجلس شورای ملی

کمیسیون دارایی لایحه شماره ۳۰۳۷ ارسالی از مجلس سنا راجع به وظایف و اختیارات استانداران را با حضور آقایان معاونین وزارت دارایی و وزارت کشور مطرح و مورد شور و مطالعه قرار داده پس از مذاکراتی بالاخره با گزارش کمیسیون کشور موافقت و اینک خبر آن را جهت تصویب مجلس شورای ملی تقدیم می‏دارد

رئیس- آقای خلعتبری‏

خلعتبری- بنده اولین نطقی که در مجلس دوره ی ۱۸ ایراد کردم همین مسئله لزوم نظارت استاندارها بر کلیه امور اداری و کشوری در استان‏های مملکت بود پنج سال می‏گذرد ۵ سال است که این لایحه در وزارت کشور و در شورای معاونین و در جاهای دیگر مشورت شده مورد شور قرار گرفته و من چند روز قبل که این لایحه را دیدم با این که از تصویب مجلس سنا هم گذشته متوجه شدم که این لایحه به کلی ناقص است و ابداً هیچ فایده‏ای ندارد و آن قدر دستکاری شده که بهتراست این لایحه اصلاً وجود نداشته باشد عقیده بنده این است که بعد هم با دلیل عرض می‏کنم و ملاحظه خواهید فرمود که قانون قبلی خیلی بهتر از این قانون است و احتیاجی هم به این قانون ندارد و مکرر عرض کردم مملکت قانون نمی‏خواهد طرز کار کردن باید عوض شود چندی قبل ایام عید بنده رفته بودم به مازندران در شهسوار یک روزی یک پیرمردی که از اعضا کشاورزی بود در حضور جمعی به من گفت که یک سوال از شما دارم گفتم بفرمایید گفت من فکر می‏کنم که الان وضع ما در شهسوار و شهرستان‏ها مجاور و مازندران بهتر از ۵ سال پیش و ۱۰ سال پیش است معذلک چطور است من هرجا می‌روم عدم رضایت می‏شنوم اظهار عدم رضایت از اشخاص مختلف می‏شنوم گفت که شما از قول من خواهش می‏کنم به دولت بگویید که مبادا دستگاه‏هایی باشند که با وجود این که کارهای خوب می‏شود معذلک مردم را بدبین می‏کنند و باز عدم رضایت ایجاد می‏کنند برای مردم که مردم متوجه این کارها نشوند می‏گفت که خواهش می‏کنم این را به دولت بگویید بنده یادم بود حرف این پیرمرد و امروز به یادم افتاد و مربوط بود به این لایحه و همین حرف آن پیرمرد را من تکرار می‏کنم و حالا هم عرض می‏کنم بزرگ‏ترین دستگاه منشا ایجاد عدم رضایت و ایجاد نفاق و بدبینی مردم خود دستگاه‏های دولت هستند و تبلیغات این چند سال اخیر دستگاه‏های دولت برعلیه هیئت حاکمه بر علیه خودشان بزرگ‏ترین عاملی بوده است برای تشدید بدبینی در مردم و اگر دولت از من سوال بکند بعد در یک جلسه‏ای به طورخصوصی مواردش را خواهم گفت ولی اینجا نه بنده آن حرف آن پیرمرد را تصدیق می‏کنم که هستند عوامل و دستگاه‏هایی که سعی می‏کنند بین دولت و مردم ایجاد عدم رضایت بکنند والا بنده همان روز هم در حضور عده‎ای گفتم که آقا در این شهرستان شهسوار و خیلی از شهرستان‏های دیگر زارعین اینجا تمام محصول شان را به نصف می‌فروختند و به هیچ از دست شان در می‏آورند گفتم حال قبول دارید که اقلاً نصف سلف فروش کم شده گفتند بلی گفتم این یک حسن نیت گفتم این راهی که دارید نبود گفتند آری گفتم این وسایل مکانیزه و موتوریزه نبود گفتم همین‏طور که این راه را که مشغول آسفالت کردن هستند قبول دارید گفتند بلی گفتم دو سال است که چایی شما را دولت می‏آید نقد می‏خرد به یک طرز صحیحی گفتند که بلی گفتم که من دیگر نمی‏خواهم که سایر کارها را شرح بدهم کارهایی شده‏ است و دارد می‏شود خیلی از مردم هم متوجه هستند ولی متأسفانه در قبال کارهایی که انجام می‏شود یک نقطه ضعفی هست و آن نقطه ضعف این است و این حقیقت را نمی‏شود انکار کرد اگر انکار بکنیم خودمان را گول زده ایم و آن این است که در دستگاه‏های دولت از نظر این که کنترل و نظارت وجود ندارد در آنجا شاید افراد زیادی هستند

شاید اغلب‏شان هستند یک اقلیت خیلی جزیی هستند که آنها از وضع موجود یعنی از نبودن کنترل و نظارت صحیح سوءاستفاده می‏کنند و موجبات عدم رضایت مردم را فراهم می‏آورند و هر موقع یک کنترل صحیح گذاشته شد و در استان‏ها و شهرستان‏ها که مأمورین دولت نتوانند به مردم تعدی بکنند به نظر بنده ۹۰ درصد از این عدم رضایتی‏ها از بین می‏رود صحیح است مردم آقایان اسم شاه در نظرشان هست و همه شاه را دوست دارند مردم با آقای دکتر اقبال چه طرفیتی دارند دکتر اقبال چه کار بدی ممکن است بکند که افراد در شهرستان‏ها بنشینند و بگویند او را نمی‏خواهیم یا آقای علاء که قبلاً رئیس‏الوزراء بودند اصلاً وزرا را کی می‏بیند مردم با دولت طرف نیستند مردم با مأمورین دولت طرف هستند مأمورین دولت وقتی از مقام‏شان سوءاستفاده کردند مردم را اذیت کردند آن وقت این به حساب دولت می‏آید تمام درد این است که مردم باید بفهمند که دولت شاه وزرا برنامه‏هایی دارند و آنها می‏دهند به دست یک عده‎ای اشخاص که اجرا کنند چون در اجرا ما کنترل صحیح نمی‏شود مأمورین از این جهت سوءاستفاده می‏کنند و موجب عدم رضایت و ناراضی شدن مردم از دستگاه‏های دولت می‏شوند و این منحصربه ایران نیست در هر مملکتی که اصول مرکزیت در آنجا باشد این عدم رضایت هست صحیح است این مربوط به سیستم و طرز کار دولت نیست مربوط به شخص دکتر اقبال یا آقای علا یا هر کسی که جای آقایان بیاید نیست باید قانون را طوری بنویسیم که تعدی در این وضع به‏ وجود نیاورد ما که خودمان را نمی‏توانیم گول بزنیم شما الان ملاحظه بفرمایید چقدر از مردم از مأمورین وادارات شکایت دارند از جنگل بانی از ثبت اسناد از شهربانی از شهرداری بنده دیگر نمی‏توانم بشمرم بنابراین اگر بگویم همچو چیزی نیست دروغ گفته‎ام اما این به خودی خود به دولت ربطی ندارد این عدم رضایت در دستگاه دولت هست شش ماه پیش یک سال پیش این دولت چین کمونیست که خیلی در دستگاه‏های خودش اصلاحاتی کرده یک ماه پیش مائوتسه تونک آزادی داد که هر چه حرف دارند بزنند این قدر مردم انتقاد کردند که نزدیک بود حکومت چین کمونیست از بین برود و بعد هم مائوتسه تونک را گرفتند کنار گذاشتند و دهن همه را بستند گفتند انتقاد نکنید در روسیه شوروی روزنامه‏های خودشان را بفرمایید ترجمه‎اش را بیاورند

اینجا با همین محدودیتی که در آنجا هست ببینید چقدر از دستگاه اداری عدم رضایت هست در فرانسه ببینید از دستگاه مرکزیت اداری چقدر به عذاب بودند و به ستوه آمده بودند و شکایت دارند این منحصربه مملکت ما نیست ما سه عیب در دستگاه اداری مان وجود دارد و به نظر بنده اگر به این سه عیب توجه بکنیم ممکن است این عدم رضایتی که در دستگاه‏های اداری پیش می‏آید مرتفع بکنیم عیب اول مرکزیت است در ایران یک مرکزیت خیلی شدیدی هست که تمام موجبات سوءاستفاده مأمورین خطاکار این مرکزیت است یعنی کوچک‏ترین کاری که در کوچک‏ترین شهرستان ایران است این می‏آید اینجانب به نظرآقای رئیس‏الوزرا می‏رسد به نظر آن اداره مربوطه می‏رسد و آن وقت اشخاصی در تهران که اصلاً ولایات را ندیده‏اند و به هیچ وجه آشنایی به اوضاع و احوال کردستان و آذربایجان و کرمان ندارند اینجا باید بنشینند با یک تکه کاغذ نسبت به مقدرات ۲۰ میلیون مردم ایران تصمیم بگیرند یک عده‎ای از تصمیمات‏شان معلول غرض‏های مالی و منفعت است می‏خواهند جیب خودشان را پر کنند صحیح است یک عده‎ای هم اطلاع ندارند ساده‏اند و چون اطلاع ندارند خیال می‏کنند به دولت دارند کمک می‏کنند و یک دسته‏ای هم شاید به قصد خرابه کاری بکنند و هر چه من داد می‏زنم دولت توجه نمی‏کند و تا نخورند گرز این خرابه کاری ها را درست بوش نمی‏آیند تا نخورند این گرز را فایده ندارد و نمی‏فهمند که خلعتبری چه گفت و اگر بخواهیم جلوگیری کنیم به نظر بنده راهش این است که این مرکزیتی که الان در ایران سال‏ها است وجود دارد و مانع پیشرفت کار است و حتی برای دولت و رئیس‏الوزرا و وزرا و هیچ کس باقی نمی‏گذارد از بین ببریم آقایان شرافتاً آقایانی که مال شهرستان‏ها هستند ۹۰ درصد وقت‏شان را مراجعات کوچک اداری شهرستان‏ها می‏گیرد اینها نباید به تهران بیاید آخر رئیس‏الوزرای مملکت و وزاری محبوب چرا باید وقت‏شان را صرف این کارها بکنند استاندار در این تشکیلات برای چیست یا در این تشکیلات را ببندید و وضع همین طریق ادامه خواهد داشت و اگر ما سر این تشکیلات را نخوریم این تشکیلات سر ما را خواهد خورد برای این که جلوگیری نشد روز به روز گرفتاری مردم زیادتر می‏شود و مردم که مسائل عادی روزانه شان را مواجه با اشکالات بدون جهت مأمورین ببینند اینها خوبی‏ها را فراموش می‏کنند این دیگر به فکر بانک کشاورزی نیست که دولت همه جا تأسیس کرده این به فکر بیمارستان وکارهای عام‏المنفعه نیست‏ این وقتی که یک نفر بی خود اذیتش کرد و این وسیله نداشت برای احقاق حق خودش این تمام خوبی‏ها را فراموش می‏کند و همان نقطه ضعف را می چسبند که مورد تعدی واقع شده این یکی مطلب دوم که می‏خواهم عرض کنم هماهنگی نداشتن بین ادارات دولتی در استان‏ها است اگر هماهنگی باشد قسمت بزرگی از مشکلات مردم مرتفع می‏شود صحیح است مثل عرض کنم پارسال در منطقه گیلان و مازندران مردم میل داشتند که توسعه کشت چای بدهند از طرف چای و سازمان چای آنهایی که می‏گفتند خوب است آن وقت هزینه نهال چای تهیه می‏کردند که مردم بروند باغ بگیرند وزارت کشاورزی می‏گفت توسعه کشت چای صلاح نیست چای نباید توسعه پیدا کند یک قسمت میلیون‏ها هزینه نهال چای تهیه می‏کرد و یک اداره می‏گفت که نکارند این هماهنگی نداشتن بین ادارات است این هماهنگی را در ولایات چطور می‏شود ایجاد کرد شما یک کاری دارید با کشاورزی با دارایی اینها مطیع استاندار هستند ولی هر کدام راه خودشان را می‏روند صحیح است استاندار در شرایط فعلی در مملکت ما به هیچ وجه از جهت اجرای قوانین مملکت و نظارت در امور مملکت عملاً مفید نیست برای این که هیچ یک به حرفش گوش نمی‏کند استانداری که رئیس پاسگاه ژندارمری را نتواند عوض کند و نتواند یک تحصیلدار را عوض کند و نتواند یک عضو بخشداری را عوض کند چکار می‏تواند بکند این استاندار چه کار می‏تواند بکند این همه خرج تشکیلات می‏کنید ولی استاندار نتواند فرض بکنید که یک ژندارم را عوض بکند چه می‏تواند بکند صحبت ژاندارمری نیست ژاندارمری فعلی خوب شده این تیمسار عزیزی واقعاً نمونه این است که یک آدم می‏تواند مؤثر در تشکیلات باشد من اصلاً او را ندیدمش و نمی‏شناسم ولی آقا باید مرکزیت را گرفت و هماهنگی را هم به یک وسیله‏ای ایجاد کرد هماهنگی وسیله می‏خواهد این اداری آمریکا و اروپا و ممالک مترقی یعنی هماهنگی برای همکاری و ترقی لازم است سوم کنترل لازم است نظارت لازم است یعنی استاندار اگر دارد نظر داد بتواند نظر خود را به آن مأمور مالیه تحمیل کند چون اگر تحصیلداری رفت و مالیات بی خود گرفت گفتند ما باید به مرکز مراجعه بکنیم این استاندار دیگر فایده ندارد حالا در بعضی از شهرستان‏ها ملاحظه بفرمایید که دارایی مستقل دارد و با تهران مستقیماً مکاتبه می‏کند فرهنگ دارد با تهران مکاتبه می‏کند خیال می‏کند که این استقلال چیزخوبی است شهربانی بابلسر یک وقتی مستقیم با تهران تماس داشت دیگر پاسگاه شهربانی مازندران آنجا کاری نداشت آن وقت چه از آب درمی‏آید رئیس شهربانی کل کشور یک وظایف دیگری دارد او باید سیاست کلی مملکت را از لحاظ امنیت اجرا بکند اگر هر کاری را بخواهند به او رجوع کند نمی‏تواند به همه کارها برسد این است که وقتی عیوب کلی را تطبیق کردم با این لایحه جدید دیدم اصلاً این لایحه به درد نمی‏خورد و به هیج وجه دردی دوا نمی‏کند اصلاً صفر است و واقعاً معتقد هستم‏ این بحث و مشورت است اگر لایحه لاحقی بیاید و تذکراتی داده شود آقایان نمایندگان توجه بفرمایند این لایحه بعدکامل شود بهتر از این است که ما برای رعایت دولت یک قانونی را تصویب بکنیم و بعد دچار اشکال بشویم این است که بنده میل دارم که این قانون در آنجا بحث شود و نواقصش رفع شود عرض کنم در این قانون ماده اولش می‏گوید که استانداران نظارت عالیه بر تمام ادارات حوزه مأموریت خود دارند دیگر بیش از این چیزی نمی‏گوید حالا این نظارت را به چه شکلی اجرا کند نمی‏گوید فقط می‏گوید حق نظارت دارد بیش از این بهشان اجازه نمی‏دهد ماده دوم و سوم می‏گوید اگر برنامه‏هایی را برای استان مفید دانست به تهران پیشنهاد کند تهران قبول کردن یا قبول نکردنش را دیگر نمی‏گوید این دوم و سومش هم صفر است بنده هم می‏توانم هر روزنامه‏ای هم می‏تواند پیشنهادی بدهد به وزارت کشوراین قانون نمی‏خواهد هرکس نظریاتی دارد می‏تواند بدهد بنده وقتی استاندار بودم پنجاه شصت تا نظریه دادم و هیچ یک قبول نشد چون اصلاً نخوانده بودند وقتی آمدیم به تهران در وزارت کشور به من دادند و گفتند این کارتن مخصوص شما است و هیچ کدام از آن پیشنهادها را وزارت کشور نخوانده ماده چهارم می‏گوید وزارتخانه‏ها قبل ازانتصاب روسای ادارات مرکزی استان‏ها مراتب را به اطلاع استاندار می‏رسانند موسوی بنی این ماده و مواد دیگر تعارض است یعنی چه فرض بفرمایید که می‏خواهند امروز سرهنگ فلان را بفرستند برای شهربانی فلان شهر استاندار چه می‏داند آقای سرهنگ فلان کیست آن وقت هم به او اطلاع می‏دهند که ما می‏خواهیم فلان سرهنگ را بفرستیم اگر اطلاع هم ندهد بعد از ۲۴ ساعت خود استاندار مطلع می‏شود ماده پنجم می‏گوید کلیه ادارات دولتی و نمایندگان اعزامی از طرف وزارتخانه‏ها نسبت به مسائلی که تماس سیاست عمومی ‏دارد و یا ممکن است از لحاظ سیاست محلی حایز اهمیت باشد به اطلاع و نظر استاندار محل وظایف خود را باید انجام نماید نمی‏گوید با دستور استاندار محل با نظر استاندار فقط به استاندار اطلاع بدهد بعد هم می‏گوید اگر استاندار تعیین و تغییر اشخاص را لازم بداند اطلاع می‏دهد و در ظرف ۱۰ روز وزیر مربوطه باید اقدام بکند برای تعیین جانشین او اینجا دیگر چیزی نمی‏گوید بعد می‏رود در ماده ۱۰ می‏گوید راجع به این ماده ۵ یعنی اگر راجع به تغییر مأمورین دولت اختلافی شد آن وقت تصمیم با نخست‏وزیر است یعنی استاندار می‏گوید رئیس مالیه اینجا نباید باشد بعد وزیر می‏گوید که خیر باید باشد و بعد می‏رود پیش نخست‏وزیر نخست‏وزیر می‏گوید که نباید باشد و یا باید باشد خوب اگر گفت که رئیس اداره باید باشد استاندار دیگر نمی‏تواند آنجا بماند یک کسی که رئیس یک استان است وقتی با یک عضوی اختلافش شد و گفتند حق با اوست دیگر استاندار نمی‏تواند آنجا حکومت کند خودش باید بیاید بنده همش در مجلس عرض کرده‎ام و دولت‏ها کم‏تر توجه کرده‏اند وزیر و رئیس‏الوزرا به کارهای اداری نباید برسند اگر به کارهای اداری برسند به خودشان صدمه می زنند چون نمی‏توانند از عهده بربیایند و باید کارهای اساسی مملکت را بکند این کارها کار معاونین است حالا مثل پنجاه سال پیش نیست حالا در هر استان و در شهرستانی ۵۰ درصد کارها دولتی است اداره پنبه هست چرم هست جنگل هست بانک هست صادرات و واردات هست ذغال هست ۵۰ درصد کارهایی هست که دولت انحصار دارد دست دارد برنج هست ابریشم هست معاملات خارجی هست یک کار دو کار نیست که بگوییم اگر استاندار با مأمورین اختلاف پیدا کرد رئیس‏الوزرا باید برسد رئیس‏الوزرا وقت این کارها را ندارد رئیس‏الوزرا نباید به این کارها برسد بنابراین این قسمت اختلاف را هم به عهده دولت و مرکز محول کردن یک قمست دیگر مرکزیت و یک وقت تلف کردن دیگر است عرض کنم بنده این قانون را که خواندم دیدم که این قانون هیچ چیز تازه ندارد و بدتر اختیارات استانداران را محدود کرده و هیچ تعیین تکلیف برای استاندار نمی‏کند حالا بحث در این است که بعضی از آقایان می‏گویند که اگر به استانداران اختیار زیاد بدهیم ممکن است استاندارهای خوب انتخاب نشوند این هم یک حرفی است ولی برای احتمال که نمی‏شود اصل را از بین برد به وزیرکشور و دولت باید تکلیف کرد که استاندارخوب تعیین بکنند این اشکال ندارد که در تمام مملکت ۱۰ و ۱۲ نفر آدم بسیار حسابی انتخاب بکنند اینجا در قانون سابق راجع به شرط انتخاب استاندار می‏گوید استاندار باید از اشخاص مورد وثوق مجرب و کافی باشد حالا باید آنقدر سوابق خدمت داشته باشد که مورد اعتماد باشد خیلی اهمیت دارد این شرط و بعد هم بایستی تجربه زیاد داشته باشد و بعد هم بایستی کفایت داشته باشد کفایت و لیاقت و تجربه زیاد داشته باشد بنابراین همین قانون قدیم را شما اگر شرایطش را در نظر بگیرید قطع بدانید ۱۲ نفر که با این شرایط تطبیق بکنید پیدا می‏شود البته باید استاندار خیلی قوی باشد این استاندار قوی را که تعیین کردید باید آدم خیلی قوی را هم انتخاب کنید از این تیمسار سرتیپ صفاری خواهش کنید ایشان بروند یک سال دو سال استانداری بکنند

خیلی اشخاص هستند که واجد این صفات هستند جناب آقای وزیر کشور آقایان نمایندگان استاندار باید شخصی باشد که اقلاً با خود وزیر مساوی باشد بلکه بالاتر باشد استاندار نباید کسی باشد که اگر آقای وزیر تلفنش را گرفت بگوید بله قربان الان شرفیاب‏ می‏شوم باید بگوید که امروز وقت ندارم فردا خدمت می‏رسم ممکن است عصر برای صرف چای به منزل من تشریف بیاورید تخفیف وزیر کشور نیست باید استاندارها مقامی داشته باشند که اگر یک سرلشگری امیر لشگری خواست تحکم بکند زیر بار نروند بتواند با وزرا صحبت بکند بتواند با نخست‏وزیر صحبت بکند نه این که اگر وزیر یا نخست‏وزیر آمد با او صحبت کرد ملاقات کرد او جز افتخاراتش محسوب بشود یا نهار با وزیر بخورد بگوید با وزیر نهار خوردم استاندار باید در ردیف خود وزرا باشد آن طور اشخاص را پیدا بکنید و بنده از آقایان استدعا می‏کنم اگر این تصویب نشد استدعا می‏کنم که به قانون ۱۳۲۵ قمری مراجعه کنید قانون سال ۱۳۲۵ قمری ۵۰ برابر از این قانون که امروز ما وضع می‏کنیم خوب‏تر است برای استانداران اختیارات بیشتر قائل می‏شود تمام شؤن را حفظ کرده در کشاورزی در تجارت در کارهای مختلف در ارزاق عمومی در تمام مسائل پیش‏بینی کرده چون وقت بنده دارد تمام می‏شود و بیش از این وقت ندارم استدعا می‏کنم این قانون ۱۳۲۵ قمری را ملاحظه بفرمایید با بودن این قانون احتیاجی به قانون دیگر نداریم و بنده معتقدم لااقل آقایان محترم بعد از مطالعه این مسائل موافقت بفرمایند که این گزارش برگردد به کمیسیون و در کمیسیون این مطالب دو مرتبه تذکر داده شود بلکه موادی با این قانون اضافه شود و خود دولت هم موافقت بکند و این لایحه به صورت جامعی تصویب شود بعضی از آقایان وزرا را من مکرر دیده‏ام از ۱۰ سال پیش به این طرف هیچ وقت میل نداشته اند اختیارات استاندار زیاد بشود همیشه هم سعی داشته اند که اختیارات در مرکز دست خودشان باشد نه می‏رسند به کار خودشان و نه به کار ولایات و این نقطه ضعف را ما اکنون باید حل بکنیم و من خواهش می‏کنم که آقایان توجه زیادی بفرمایند و به دولت هم توصیه می‏کنم که این قانون به درد نمی‏خورد یک تشریفاتی است است خودشان هم به زحمت خواهند افتاد آقای وزیر کشور حضرتعالی هم آن مواد سابق را بخوانید شاید خودتان هم قانع بشوید اگر برای استاندارها اختیارات بیشتر می‏خواهید قانون قبلی بیشتر اختیارات دارد و این یک مقدار از اختیارات استاندارها را سلب کرده است احسنت، احسنت‏

رئیس- آقای صارمی مخالفم‏

آقای بزرگ ابراهیمی- موافقم‏

بزرگ ابراهیمی- به جناب آقای وزیر کشور چون مدتی در خارج توقف داشتند و اول دفعه‎ای است که به یان پست تشریف می‏آورند تبریک عرض می‏کنم ولی یک تذکر هم عرض کنم معروف است که می‏گویند زیر دست خوب مافوق را بزرگ می‏کند وزیردست بد مافوق را کوچک می‏کند اما اگر وزیر هزارها از این قانون ها بیاورد اما استاندار میرزا قلمدان باشد یک عباسی ارزش ندارد دلیل می‏آورم دو مثل می‏آورم که بهترین نقطه‏نظر است منصورالملک والی آذربایجان بود بنده نشسته بودم نوشت به وزرات کشور این تصمیم را در کمیسیون اداری گرفتم تصویب‏نامه صادر کنید نوشت به دولت و کردند ابلاغ هم شد دکتر اقبال استاندار بود گفتند برای حقوق نظامی‏ها شب عید است پول نرسیده حقوق ندادیم‏

رئیس- دارایی وقت موسوم به نخعی را صدا کرد گفت چهار هزار تومان از هر قسمت هست به دو لشکر رضاییه و تبریز برسان که فردا پول بدهیم گفت آخر قربان گفت به من به تو دستور می‏دهم و نوشت به مسئولیت من از هر جا هست بردار بده و من جواب بده این کارم او رفت و داد در حضور من تلگرافی به دربار گفت به عرض شاه برسانند من این مصلحت را دیدم و عمل کردم تقدیر شد از طرف اعلیحضرت حقوق ارتش هم رسید صدایی هم درنیامد پس شما هر قدر قانون بنویسید وقتی به دست بنده میرزا قلمدان بیفتد هیچ کاری از دست بنده برنمی‎آید صحیح است اما اگر شما شخصیتی پیدا کردید استانداری فرستادید که محیط به منطقه بود دارای قدرت و نفوذ شخصی بود دارای شخصیت بود این قوانین هم نباشد کارها را انجام می‏دهد بدبختانه این تیتر استانداری را به جایی آوردند که معلم مهندس حسنعلی جعفر و خان نایب را هی استانداری می‏دهد می‏فرستید بروند و هیچ کس هم گوش به حرف‏شان نخواهد داد هزار تا از این قوانین بگذرانید بنده خودم روی انگشتم او را می رقصانم آقای وزیرکشور استاندار و والی در زمان اتابکی عمویت می‏دانی کی‏ها بودند بعد از آنها هم ما دیدیم سپهسالار بابای این آقای ارصلان خلعتبری اول حکومت اردبیل را داشت ولی مقتدرتر از استانداری های امروزمان بود قدرت داشت نه قانون داشت نه قوای انتظامی داشت سپهسالار تنکابنی آذربایجان را داریم کرد حالا نمی‏دانم شما چطور شده که یک نفر معلم را که از پشت میز معلمی درآمده امروز وزیرش می‏کنید فردا استاندار می‏کنید آقا استاندار استاندار کی است که حاکمیت روحی به ملت و به اجتماع و به روسای دوایر به خودی خود داشته باشد والا اگر نداشته باشد قانون گذراندن فایده ندارد این ملت به یک احتیاجاتی آشنا شده جبر زمان تمام چشم و گوش‏ها را باز کرده مردم احتیاجات محیط را برای خودشان تشخیص داده‏اند مقدورات ما هم اجازه نمی‏دهد تمام احتیاجات را رفع کنیم ۵۰ سال قبل از این بنده در مدرسه علمیه بودم می‏خواستند آبله مرا بکوبند در خانه ما یک کنیزی بود که قبلاً پهلوی شکوه السلطنه مادر مرحوم مادر مظفرالدین شاه تربیت شده بود می‏گفت ای وای بچه هایم را می‏خواهند ببرند داغ سربازی بزنند امروز در اقصی نقاط مملکت یک نفر دهاتی پی پزشک می‏گردد پی درمان و دوا و بهداشت می‏گردد و افراد ملت همه چیز می‏خواهند مقدورات ما هم کافی نیست هرکس که می‏گوید قادر هستیم اشتباه کرده زمان لازم است اما اگر افرادی با شخصیت با اجتماع تماس داشته باشد من من نمی‏کنند به اینها می فهمانند احتیاجات را رفع می‏کنند افراد مزاحم را طرد می‏کنند می‏شود زندگی عادی نه گله می‏شود نه برخورد می لرزد البته دکتر اقبال شخصیت دارد جناب اجل عالی شخصیت دارید یک عده‎ای از وزیران صاحب شخصیت اند اما بدبختانه مأموریت‏تان کی‏ها هستند میرزا قلمدون‏ها صحیح است چیز عجیبی است شما که پدر و مادر و شخصیت دارید اقلاً بروید آدم پیدا کنید اشخاصی بفرستید که بچه‏های شیراز و آقازاده‏های مشهد و آذربایجان اگر به او تعظیم بکنند عارشان نیاید صحیح است این است آقا جان چرا قانون می‏آورید برو شخصیت ۱ یداکن که بزرگ ابراهیمی وقتی رفت خدمتش تعظیم کرد عارش نیاید احسنت همین شخصیت‏ها را بنده خودم در این زندگی خود دیده‏ام حاج محبرالسلطنه را دیدم شریف الدوله را دیدم منصور الملک را دیدم سمیعی را دیدم و امثالهم ضمناً مستوفی مرحوم را هم دیدم اردلان را هم دیدم والله به حضرت عباس این کوچک‎ها نمی‏توانند استاندار باشند بروید پی اشخاص درست و حسابی اگر شما استانداری فرستادید به منطقه بنده و من که خواستم بیایم یا رفقای من خواستند بیایند و او هفدهم فرسخ به استقبال من آمد وای بحال آن منطقه و آن استاندار و بنده وکیل ولی اگر استانداری بود که من با افتخار وارد شدم و رفتم به او تعظیم کردم مملکت درست می‏شود سردار فاخر حکمت استاندار کرمان بود بعد هم آقای کیک که استاندار است ببینید حالا چه خبر است یک نفر از نمایندگان بنی‌آدم است چند نفر از نمایندگان بنی‌آدم مرد خوبی است بنده یک آدم بیکاره ای بودم وقتی می‏آمدم به تهران می‏رفتم با کمال افتخار خدمت آقا تعظیم می‏کردم برای این که سردار فاخر است اما فلان آدم به حضرت عباس استاندار خودم هم باشد پیشش نمی‏روم شما پی شخصیت بگردید قانون چیست ناقص می‏آورید ما هم که اکثریت هستیم و موافق دولت هستیم برای خاطر دولت آن را تصویب می‏کنیم در این موقع یادداشتی به آقای بزرگ ابراهیمی رسید پس از خواندن گفتند این راه را که نوشته درست نوشته است به هر صورت بنده معتقدم قانونی که جنابعالی آوردید چون مجلس با دولت همراه است با یک تعدیل هایی تصویب می‏شود مخالف هم نیستم اما این تذکر را مجبورم عرض بکنم خدا شاهد است آمپول قدرت به استاندار تزریق بکنید هر کس مثل بنده نفهم هم باشد به او تعظیم می‏کند آقای وزیر کشور تو خانواده ای برادرزاده اتابکی وزیر کشور هم هستی ده تا ۱۵ تا استاندار می خواهی چهار پنج تا خوب هستند باقی را از آن خوب‏ها پیدا کن جای‎شان بگذار چون از اینها که هستند ۵ ۶ تاشان خوب اند ولی شما مهندس کشاورزی دشت مغان را آورده اید استاندار می‏کنید به این خیال که وقتی این شخص استاندار شد کشاورزی ترقی می‏کند مهندس پارسا استاندار نیست و نمی‏تواند باشد آقای سرتیپ فرزانگان نمی‏تواند استاندار باشد بنده حقیقت را می‏گویم شخصیت می‏تواند استاندار باشد استاندار یعنی نماینده اول شاه جانشین نخست‏وزیر در استان‏

رئیس- ایشان موافق بودند ولی به عنوان مخالف صحبت کردند آقای صارمی‏

صارمی- همان ‏طور که تذکر داده شد یک قسمت از بیانات بنده را آقای بزرگ ابراهیمی بیان کردند و بنده می‏خواهم عرض بکنم که با نوشتن قانون اصلاح نخواهد شد هر چند قانون را خوب بنویسند و هر چه اختیارات زیادتر به استاندارها بدهیم نتیجه‎ای نخواهد داد مگر این که کادر فنی فرماندارها و استاندارها تکمیل بشود استدعا می‏کنم جناب آقای اتابکی توجه بفرمایید شما اگر اختیارات فوق‏العاده دادید به آقای استاندار بهترین افراد را هم که به نظر می‏رسند به سمت استانداری انتخاب کردید اگر وسایل و وسایط تحت اختیار این فرد نگذارید به هیچ وجه من‏الوجوه قادر به انجام وظایف خود نیست وای بسا از آن اختیارات سوءاستفاده خواهد شد شما یکی از وسایلی که باید در تحت اختیار استاندار بگذارید فرماندارهای‎تان است متأسفانه کادر شما از لحاظ فرمانداری ضعیف است دکتر امین بخشدار هم ضعیف است کادر بخشدار و فرماندار ضعیف است حالا یک قدری درجه بالاتر را بگیریم بدبختانه و متأسفانه کادر رهبری شما هم در وزارت کشور برای آقایان فرماندارها ضعیف‏تر است شما فرمانداری دارید که آنرمال نیست می‏فرستیدش به یک شهرستانی یک نفر از نمایندگان برای دارالمجانین خوب است در آنجا پیرمردی که ۹۰ سال زندگی کرده و تجارب دارد فضل دارد علم و اطلاع دارد در مقابل این شخص باید تعظیم بکند این نمی‏شود یکی

از رفقا می‏گفت فرمانداری داریم که شب‎ها روضه می‏خواند روزها می‏آید دارداره فرمانداری مشغول به کار می‏شود آقا این نمی‏تواند فرماندار باشد آقا امروز اوضاع زندگی تغییر پیدا کردم احتیاجات ما زیادتر شده‏ است و هم محتاج به افراد مطلع خواهیم بود طرز اداره کردن امروز هم اداره آن روز نیست که با روسیه ساختن تبعید کردن و کمیسیون تشکیل دادن و پرونده ساختن و گزارش دادن عله اشخاص بتوانند اداره کنند تقاضا می‏کنم این موضوع را مورد توجه قرار بدهید و ببینید که دنیا چقدر برای مستخدمین خودش احترام قائل است و وسایل برای آنها فراهم می‏کند در آمریکا به جای اداره استخدام که اداره کل استخدام است یک سیوپل سرویس دارند حالا سازمان این چیست و چقدر برایش اهمیت قائلند قابل توجه است یعنی هیئت مدیره‎ای دارند که یک فردش باید از پارتی مخالف باشد و یک فردش منتخب رئیس‏جمهور باشد و یک فردش از پارتی موافق باید باشد بنابراین نمایندگان کلیه افراد مملکت باید در این سیوپل سرویس در این اداره کل استخدام و اداره آن شرکت داشته باشند در اینجا مستخدم عادی را اگر چنانچه خواستند به کار بگمارند بایستی یک دوره مطالعات وافی و کافی پسیکولژی به دست بیاورد یعنی در درجه اول تدریس می‏کنند و به او تعلیم می‏دهند که چطور ممکن است در بین افراد ملت در بین اربابان مراجعات نفوذ پیدا بکنند چگونه می‏تواند جلب اعتماد رئیس مربوطه اش را بکند چه اقدامی ‏بایستی بکند تا بتواند نسبت به زیردستان نفوذ حقیقی و قلبی پیدا بکند امروز روی این جریانات دارند پیش می‏روند ولی متأسفانه ما برای مشاغل اولیه کشورمان به هیچ وجه توجه کافی نمی‏کنیم همان ‏طور که عرض کردم یک فرد فرماندار در کلیه شئون اجتماعی حوزه مأموریت خودش تأثیر دارد بدبختانه کسانی را می‌فرستند که به الفبای اجتماعی آشنا نیستند من یک موضوعی را دیدم که به قدری برای من مورد توجه واقع شد که حد ندارد و آن را به جنابعالی عرض می‏کنم آقای اتابکی مراجعه بفرمایید که چیست آقای مهندس جفرودی یک روز در پشت این تریبون بیان کردند که کادر فرماندارهای ما ضعیف است یک مأموری که از ادارهٔ پست رفته بود و شده بود فرماندار برمی‏دارد گزارشی می‏نویسد به وزارت کشور که آقا به من اهانت شده‏ است و من تعقیب مهندس جفرودی را تقاضا دارم به وزارت کشور چی جواب می‏دهد وزارت کشور می‏گوید نامه شماره فلان شما رسید مورد تعقیب و اقدام قرار می‏دهیم یک فردی را فرستاده اند آنجا که تا این اندازه به اصول اجتماعی و قانون اساسی آشنا نیست و این به گوشش نخورده است که مجلس چیست مشروطیت کدام است قانون اساسی چیست مصونیت چطورخواهد بود این وزارت کشور هم که بایستی آن را رهبری کند به جای این که بنویسد تو شعورت نرسیده به فلان ماده در قانون اساسی مراجعه کن می‏گوید بله تعقیب و اقدام خواهد شد آن فرماندار و این کادر رهبری کننده وزارت کشور خوب حالا شما با یک چنین فرمانداری مواجه هستید ببینید ملت و افراد مردم بدبخت چه می‏کنند این است که جناب آقای اتابک پیش از این که این قوانین را به مجلس بیاورید این اختیارات را زیاد بکنید برای استاندار که بالنتیجه همان فرماندار و همان بخشدار هم بالطبع دارای همان اختیارات خواهند شد و از این اختیارات استفاده می‏کنند به فکر تکمیل کادرتان بیفتید شما استاندار می‏فرستید به یک استان معظمی این عضوی که بتواند پرونده اش را بایگانی کند ندارد بنابراین نتیجه چیست باید جدیت بفرمایید چون وضع امروز مملکت در تغییر و تحول است اطلاعات مردم زیاد شده سطح افکار مردم بالا آمده است کوچک‏ترین نقایص را درک می‏کنند امروز با ده سال پنج سال پانزده سال پیش خیلی تفاوت پیدا کرده است بنابراین همین ‏طور که سطح اطلاعات مردم زیاد شده‏ است اختیارات خودشان را خوب درک می‏کنند رشد اجتماعی به تمام معنی نسبت به چند سال قبل فرق کرده و پیش رفته است شما هم بایستی به همان میزان سعی بکنید مأمورین صالح خوب انتخاب بکنید که بتوانند جواب این توقعات و این انتظارات و این رشد اجتماعی مردم را بدهند و افراد پو سیده ای که وجود دارد دیگر نمی‏شود کار کرد اینها فاقد اطلاعات کافی و تجارب اجتماعی هستند شما کلاس فرمانداری تهیه فرموده‎اید لازمه فرمانداری این است که شما افراد شایسته‏ای را در آنجا انتخاب بفرمایید والا یک تئوری‏هایی هم تهیه کرده‏اید من برنامه کلاس فرمانداری شما را دیدم آن برنامه به هیچ وجه کافی نیست و امروز مناسب با احتیاجات دنیا نیست باید برنامه مترقی برای کلاس‏های فرمانداری تهیه بکنید اطلاعات کافی به آنها داده شود و بعد هم برای فرماندارهای‎تان که از افراد با شخصیت انتخاب می‏کنید امتیاز قائل شوید معنی ندارد شما فرمانداری بفرستید در محل که ششصد نهصد تومان حقوق می‏گیرد ولی رئیس اداره‎ای در آنجا دارد که دو هزار و پانصد تومان حقوق می‏گیرد او اتومبیل دارد ولی فرماندار شما وسیله نقلیه برای سرکشی به حوزه مأموریتش ندارد اگر بخواهید بایستی هم در تکمیل کارد و هم در تکمیل وسایل اقدام بکنید والا این قانون را آوردید در ماده اول هم یک چیزی گذاشته‎اید که بر خلاف قانون اساسی است این به عقیده من کافی نیست شما در ماده اول می‏گویید استاندار بر کلیه ادارات محل ریاست عالیه و حتی نظارت به تمام امور حوزه مأموریت خود دارد یکی از ادارات دولتی دادگستری است صحیح است دکتر امیر حکمت استثنا کرده خیر قربان راجع به تغیرش استثنا کرده در ماده اول استثنا نشده‏ است به موجب قانون اساسی یکی از ارکان ثلاثه مشروطیت که استقلال تام و تمام آن را قانون اساسی شناخته است قوه قضاییه کشور است یک وقتی در آیین دادرسی مدنی یک ماده‎ای می‏خواستند بگذارند جنجال ها شد گفتند به این که وزیردادگستری ریاست فائقه بر دادستان‎ها دارد گفتند دادستان‎ها قاضی ایستاده هستند و نباید این ریاست را برای ریاست دادگستری قائل بشوند برای وضع چنین ماده‎ای که چندان اشکالی نداشت صحبت‎ها شد سر و صداها شد و به عقیده بنده یکی از مواد غلطی که تا به امروز هم وجود دارد به همین ماده است چگونه شما می‏خواهید برای استاندار ریاست عالیه نسبت به قوه قضایی کشور قائل بشوید برخلاف قانون اساسی است دکتر امیر حکمت استثنا شده آن استثنا نسبت به تغییر و تبدیلش شده ولی در ماده اول استثنا نشده و به نحوه اعم و کلی نوشته شده‏ است‏ بنابراین وضع یک چنین ماده‎ای بر خلاف قانون اساسی مورد ندارد و نمی‏تواند این نظارت را اعمال نماید استاندار با نداشتن اطلاعات قضایی و حقوقی چگونه می‎تواند نسبت به امری که جاهل است نظارت بکند مگر این که شما بتوانید قضاتی انتخاب بکنید و بفرستید تازه این استاندار محکمه انتظامی تعیین بکنند والا مورد ندارد همین‏ طور در سایر مواد چون قطعاً هر ماده اینجا مطرح می‏شود و نسبت به آن بحث و مذاکره به عمل خواهد آمد پس تذکراتی که نسبت به مواد هست در موقع خودش آنچه به نظر من می‏رسد به عرض می‏رسانم ولی استدعا می‏کنم به نام یک فرد علاقه‎مند به دولت این تذکراتی را که دادم حضرتعالی مورد دقت قرار بدهید و همان‏ طور که عرض کردم امیدوار هستم که توفیق پیدا بکنید در تکمیل کادرتان اقدام بکنید این قانون چه باشد و چه نباشد یا اختیارات موجود باشد یا نباشد با همان قوانین موجودی که جناب آقای خلعتبری تذکر دادند به خوبی قادر به انجام وظیفه هستند و می‏توانند اصلاحات اساسی اجتماعی درحوزه مأموریت خودشان بکنند به شرطی که وسایل هم در دسترشان گذاشته بشود والا این قانون و هزار قانون دیگر و هزارها اختیارات بیشتر کوچک‏ترین دردی دوا نخواهد شد امروز ممکن است این تذکر من دلنشین نباشد و برای جنابعالی مقبول نگردد ولی واقعاً تحقیق بفرمایید تشریف ببرید یک لیستی بخواهید از فرماندارهای تان ببینید اینها کی ها هستند چی ها هستند اطلاعات‎شان چیست تحصیلات‏شان کدام است در حوزه‏هایی که مأموریت داشته اند چه کثافتکاری‎ها بار آورده‏اند چند مرتبه درحوزه فرمانداری توقیف و بازداشت شده‏اند و امروز به عنوان‏ فرماندار باز به او کار می‏دهید یک اصلاحی در کادر فعلی بفرمایید بله آقا حقیقتش تهیه فرماندار خوب و تهیه وسایل بسیار کار مشکلی است خیلی علاقه‎مند نباشید که مقدار فرمانداری‎ها و بخشداری‎های‎تان زیاد باشد تقلیل بدهید تا بتوانید فرماندار خوب انتخاب بکنید بخشدار خوب به محل مأموریت اعزام بدارید این تشکیلات وسیع را هم یک قدری فشرده‎تر بکنید و بنده امیدوارم توفیق به این اصلاحات مورد نظرتان پیدا بکنید

رئیس- آقای عمیدی نوری‏

عمیدی نوری- بنده برعکس نظر رفقا معتقدم حکومت ناشی از حکومت پارلمانی باید حکومت قانون باشد و تمام افراد اعم از شخصیت‌دار و غیر شخصیت‌دار بایستی در کادر قانون محدود و به امر قانون انجام وظیفه بکنند بنابراین بحث این که قانون می‏خواهیم چه کنیم اگر کسی شخصیت داشت خوب اداره می‏کند اگر شخصیت نداشت خوب اداره نمی‏کند پس فلسفه حکومت مشروطه چیست پس نشستن اینجا و قانون وضع کردن چیست آقای منصورالملک صورت مجلس مرقوم می‏فرمودند‏ و می‏فرستادند در مرکز و مرکز هم تصویب‏نامه طبق منظورشان صادر می‏کردند خوب یک همچو اتفاق نظری پیش آمد صحیح اما معنیش این نیست که یک استاندار بدون این که اجازه قانونی در امری داشته باشد آن امر را اجرا بکند و ما هم بگوییم آدم خوبی است نخیر بنده معتقدم کار استانداری ما تا به حال نقص قانونی بود استاندارهای ما اجازه نداشته‎اند حالا هم ندارند اگر کسی کاری خلاف قانون بکند آن صحیح نیست الان یکی همکاران مطلبی به من فرمودند که در یکی از شهرهای شمال بودم در لاهیجان یا در منطقه دیگری رئیس دادگستری آن گفت فرماندار لاهیجان گفته است رئیس دادگستری نباید خودش را معرفی کند به رئیس دادگستری گفته که چرا نمی‏آید خودش را به من معرفی کند خوب یک فرماندار غیر قانونی هم این پیدا می‏شود که بخواهد از قدرت خود سوءاستفاده بکند به رئیس دادگستری می‏خواهد نظارت در اعمال او بکند و تعقیب بکند این جور می‏گوید ولی این نیست که او اختیار قانونی دارد در کار و ما بگوییم شخصیت خوبی است تمام مأمورین دولت محکوم به حکم هستند هر چه قانون دستور داد اجرا کند اگر در عمل بد اجرا می‏شود عمل را باید اصلاح کرد بنابراین بنده اصولاً با لایحه‏ای به عنوان‏ تنظیم اختیار استانداران موافق هستم و معتقدم که لایحه مهمی است و بایستی خیلی زیاد دقت و توجه کرد سعی کرد لایحه‏ای قانونی بشود کم استاندارهای شخصیت خودشان را در راه اجرای قانون

به کار ببرند این که تفاوت است بین آدم شخصیت‌دار و آدم شخصیت‌ندار این نیست که او از قانون منحرف بشود و قانون را اجرا نکند یعنی در حدود اجرای قانون ابتکارات و نظریات بدهد که ممتاز از دیگری باشد این معنیش این است معنیش این نیست که تخلف از قانون بشود بنابراین نکته اولی که بنده اینجا بحث دارم بحث درکلیات این است ما که امروز می‏آییم به موجب این قانون اختیارات برای استانداران قائل می‏شویم اول هم بایستی فکر کنیم استاندار کیست بعداً اختیارات او چیست این الفبای هر قانونی است که اول شخص را تعریف می‏کند بعد موضوع را تعریف می‏کند ما در قانونی هستیم برای اختیارات استاندارها اول باید بگوییم که استاندار کیست حایز چه شرایطی است از بین چگونه اشخاصی باید انتخاب بشود سطح انتخابش را می‎بریم بالا منزه باشد بعد وارد این می‏شویم این اختیاراتی که ما قائل هستیم برای یک چنین استاندارهایی باید بدهیم یا ندهیم والا مادام که این مطلب حل نشود موضوع اختیارات هم یک بحثی است قابل توجه و این است که بنده نظر مجلس شورای ملی را جلب می‏کنم که در درجه اول قبل از ماده اول ما باید یک ماده‎ای بگذاریم که استانداران چه کسانی هستند صدرزاده و چه شرایطی دارند و داری چه شرایطی باید باشند و آن وقت آنچه اختیارات دست آن افرادی که صالحیت اجرای این اختیارات را دارند دست آنها باشد الان جناب آقای وزیر کشور در حوزه ای فرمانداری را می‏شناسم که رتبه ۴ است معاون او رتبه ۹ دارد این قابل هضم است یا بخشدارش رتبه ۸ است باید دانست که استاندار کیست فرماندار کیست چه شرایطی هست اینها اساس تنظیم تشکیلات وزارت کشور است و مادام که اینها مقدم نباشد نمی‏شود یک جوانی که منشی استاندار است این را یک مرتبه در یک محلی می‏برند و فرماندار می‏کنند در یک منطقه مؤثری جوان ۲۴ و ۲۵ ساله عصرها و شب ها جلسات قمار یا جلسات تعیش داشته باشد این نمی‏تواند فرمانداران محل باشد و نمی‎تواند سیاحت وزارت کشور را دنبال کند این که عرض کردم همه اش را می‏توان شخصش را هم معرفی می‏کنم چون دلیل دارم و بدون مدرک حرفی نمی‏زنم جناب آقای وزیر کشور پس سعی بفرمایید در موضوع اختیارات استاندارها وزارت کشور اول این مطلب حل بشود که استاندار و فرماندار کیست و از این جهت این قانون به نظر من ناقص است و بایستی در بحث مواد نمایندگان محترم نظر و پیشنهاد بدهند و این مطلب را حل بکنند مطلب دوم این است که ما سه قوه در مملکت داریم قوه مقننه قوه قضاییه و قوه مجریه و اصل تفکیک قوا از اصول مسلم حکومت مشروطه ما است و در قانون اساسی قید است و لازمه اجرای قانون اساسی این است که رعایت این مطلب بشود بنابراین ما باید قوه قضاییه خودمان را همیشه محترم بشماریم و اصل تفکیک قوا را در این موضوع رعایت بکنیم و استاندار با هر مقام و اختیاری که به او می‏دهیم یکی از عمال قوه مجریه است قلب ماهیت نمی‏تواند بکند بنابراین نمی‏تواند هیچ استانداری هر مقام عالی هم که داشته باشد در امر قوه قضاییه دخالت بکند نظارت بکند عمل بکند این صحیح نیست و یکی از نواقصی که جناب آقای صارمی هم خوب توجه فرمودند و تذکر دادند و بنده در ماده اول تا آخر که عبارت همه اش کلی است کلیه ادارات دولتی کلیه مأمورین حتی فرض بفرمایید که در ماده ۵ که می‏گوید کلیه ادارات دولتی نمایندگان اعزامی از طرف وزارتخانه‏ها نسبت به مسائلی که تماس با سیاست عمومی ‏دارد یا ممکن است از لحاظ سیاست محل حایز اهمیت باشد به اطلاع و نظر استاندار محل انجام وظیفه نماید یعنی چه فرض بفرمایید که از دیوان کیفر یا از بازرسی کل کشور هیئتی فرستاده می‏شود که عمل استاندار را رسیدگی کند و ببیند که استاندار چه خلافی کرده خوب این مأمور اعزامی از وزارت دادگستری است آن وقت این آقای اعزامی از وزارت دادگستری باید بیاید در خدمت استاندار و بگوید نظر جنابعالی چیست بنده اجرا کنم نظر او این است که بنده فرشته هستم و در عرش علیین پرواز می‏کنم این شکایت بی‌مورد بوده است ایشان هم می‏گویند که بر طبق قانون اختیارات استانداران نظر استاندار را اجرا کردم و گفتم آقای استاندار فرشته‏اند و این شکایت هم غیر وارد است این صحیح نیست احتراز بکنید در کلیه این مواد اصل مربوط به قوه قضاییه و اعمال نظارت قوه قضاییه را جدا بکنید از اختیار استاندار جناب آقای خلعتبری از دریچه چشم خودشان قضاوت می‏کنند ایشان یک شخص شریفی هستند مدتی هم استاندار بودند و البته کار صحیحی هم کرده‏اند و تصور می‏فرمایند که تمام استانداران هم مثل خودشان ممکن است باشند و به همین دلیل می‏گویند این اختیارات کم است زیادتر بدهید بله اگر روی شخص ما قانون وضع می‏کردیم برای استاندار کم بود ولی بنده به عکس جنابعالی قسمتی از این اختیارات را زیاد می‏دانم‏ برای استاندارها و معتقد هستم که اصلاً فلسفه دادن اختیار به استاندار چیست این است که امور حوزه مأموریت خودش را خوب اداره بکند با این قانون موافقم اما آنجایی که مربوط است به اعمال نظارت از تمرکز به عملیات استاندارد دیگر حق ندارد چرخ نظارت و رسیدگی به کارهای خودش و روسای ادارات را لنک بکند و کار را به دست بگیرد در ماده پنج این لایحه آن قدر در اختیارات افراط شده که تمام این نظارت و رسیدگی به کار و تمام روسای ادارات را به دست شخص استاندار داده و گفته است طبق نظر او عمل بکند و به نظر بنده افراط و زیاده روی است در حالی که ممکن است در قسمت دیگر هم اختیارات کم باشد آن قسمتی که مربوط به اجرای وظایفش ذکر شده در مأموریتش اگر نقص اختیاراتی دارد زیادتر بدهید اما آن قسمتی که خارج از حدود محوطه اختیارات او است و کلیه نظارت مملکتی است ما که نمی‏توانیم بگوییم خدای نکرده استان‏های ما جدا از هم هستند ما که نمی‏خواهیم به حکومت ملوک‌الطوایفی سابق برگردیم ما نمی‏خواهیم از مرکزیت احتراز بکنیم اما بالا مرکزیت هم به صورت فئودالیسم مخالفم ما می‏خواهیم استاندار در عین حالی که از مرکزیت و از این که پیشنهادی برای تغییر یک عضو کوچک باید برای تهران بیاید و در شیراز انجام نشود احتراز می‏کنیم نمی‏خواهیم اختیار مطلق به او بدهیم که اگر او و روسای اداراتش عمل خلافی کردند و از مرکز خواستند او بگوید حق نداری من خودم هستم این که نقض غرض است و من خواستم نظر آقایان نمایندگان محترم را در بحث کلیات به این نکته جلب بکنم که اولاً باید معلوم بشود که استاندار کیست فرماندار کیست و ثانیاً باید قوه قضاییه را منزه و مبری و جدا از نظارت و دخالت استان داران قبول بکنیم و بگذاریم که او وظایفش را انجام بدهد (دکترامین- دانشگاه هم است) ارتش هم هست دانشگاه و ارتش هم هست ولی قوه قضاییه جناب آقای دکتر شفیع امین مقام دیگری در مقابل قوه مجریه دارد ثالثاً باید مواد این لایحه طوری تنظیم بشود که هم از اصل مرکزیت زیاد احتراز بجوییم و هم از اصل ملوک‏الطوایفی استانداران خودداری کنیم و حتی از یک نمک هایی هم که در بعضی از قوانین می‏آید و در اینجا هم این نمک قانون که معروف است و بوی غرض ازش می‏آید از اینها هم جلوگیری کنیم شما می‏بینید که در ماده ۱۲ یک دفعه گفته که هر جایی که آقای استاندار دلش خواست در معاملات ترک مناقصه بکنند بیشتر این نمک ها در و قوانین این جور است بالایش هم گذاشته هر گونه موارد بریا این که دهن پر کند گفته از قبیل خواربار بیمارستان‏ها و مؤسسات مشابه در کلیه ساختمان‏ها و معاملات اجازه داده است می‏گوید آقای استاندار که موافقت کرده ترک مناقصه بشود بنده این جور فکرهای خصوصی را برای انحراف از یک مسائل عمومی نمی پسندم پس فلسفه دیوان محاسبات و رسیدگی و نظارت چیست و ما در هر قانون خاصی یک اختیارات خاصیب به یک شخص خاصی می‏دهیم این را هم بایستی جلوگیری کرد و احتراز جست تا این قانون را به یک صورت خوبی تنظیمش بکنیم والا بنده اساس این لایحه موافقم و معتقد هستم که بهتر از وضع سابق است آن قسمتی را که جناب آقای خلعتبری فرمودند که چه اختیاری دارد که بگوییم پیشنهاد بدهد برای تغییر روسای ادارات در حالی که اینجا گفته است مکلف است وزیر که تسلیم بشود و بعد هم گفته که اگراختلافی شد نخست‏وزیر قضاوت می‏کند بفرماییدکه فرض کنیم اگر قرار شد که آقای استاندار تمام روسای حوزه خودش را گفت همه تغییر کنند وزیر مربوطه که مسئولیت در مقابل مجلس شورای ملی دارد و دولت که مسئولیت مشترک دارد بگوید این حرف صحیح نیست وزیر تسلیم او باشد و هم مقام ما فوقی نباشد این به نظر بنده دیکتاتوری است حالا این که آمده‏اند کمک کرده‏اند گفته‎اند آقای نخست‏وزیر حکم باشد ایاشن یا نظر وزیر را قبول کنند یا نظر استاندار را به نظر بنده خیلی بالا برده اند این مقام را که در مقابل وزیر و استاندار نخست‏وزیر حکم شده‏ است و به نظر بنده تا حدی راه حل بدی نیست و جلو آن اختیارات را می‏گیرد دکتر عدل اگر استاندار در دادگستری دخالت نداشته باشد در هیچ یک از ادارات ندارد خوب اگر نظر جنابعالی این باشد که اگر استاندار در دادگستری دخالت نداشته باشد در هیچ یک از ادارات ندارد بنده حرفی ندارم ولی ما در حکومت مشروطه هستیم و در سابق هم داروغه ها در حکومت استبدادی رسیدگی می‏کردند و تمام محاکمات را اداره می‏کردند مثل این که گفتیم آن بد است و حکومت مشروطه را قائل شدیم‏

رئیس- پیشنهاد کفایت مذاکرات در کلیات رسیده قرائت می‏شود

به شرح زیر قرائت شد

ریاست مجلس شورای ملی‏

اینجانب پیشنهاد می‏کنم که مذاکرات کافی است ابتهاج‏

رئیس- آقای ابتهاج‏

ابتهاج- گمان می‏کنم که دیگر در کلیات به اندازه کافی مذاکره شده‏ است و همه آقایان هم تصدیق دارند از آنی که لایحه محتاج به اصلاحات است به این جهت بنده پیشنهاد می‏کنم بر این که مذاکرات به همین جا ختم شود و پیشنهادتی که آقایان برای اصلاح این لایحه دارند تقدم می‏کنند در ضمن می‏خواستم استفاده کنم که این لایحه در زمان وزارت آقای اتابکی داده نشده‏ است و این لایحه وزیر ما قبل بوده بنده از ایشان خواستم تقاضا کنم موافقت بفرمایید که نه فقط برای استاندارها بلکه وظایف فرماندارها هم معلوم بشود برای این که اینها مهم ترند اینها هستند که عده‏شان زیادتر است و اشخاص نالایقی که وظیفه‏شان را نمی‏دانند در بین اینها یافت می‏شود به علاوه

می‏خواستم یک چیزی عرض کنم که نکته‏ای که غالب آقایان در تذکرات‎شان یک نیش هایی به استاندارها زدند چون این مذاکرات منتشرمی‏شود و ممکن است اسباب یأس بعضی از آقایان استاندارها را فراهم بکند می‏خواستم عرض کنم در بین استانداران اشخاص خیلی شریفی هستند امثال جناب آقای محسن‏

رئیس- جناب آقای ذوالفقاری و جناب آقای افخم حکمت و آقای سرتیپ امین آزاد

رئیس- اسم آنها را نبردند

ابتهاج- خواستم عرض کنم که همه استاندارها در یک ردیف نیستند

رئیس- آقای مهدوی با کفایت مذاکرات موافقید

مهدوی- بله موافقم‏

رئیس- آقای ارباب‏

ارباب- بنده موافقم‏

رئیس- آقای مهندس جفرودی مخالفید بفرمایید

مهندس جفرودی- آقایان محترم ملاحظه فرمودند که در میان چهار نفر از نمایندگان محترم که در باب این لایحه صحبت کردند سه نفرجدا مخالف بودند و بسیار مطالب اساسی فرمودند بیانات جناب آقای عمیدی نوری را هم بنده قصد داشتم به طور مستدل جواب بگویم به نظر بنده در اطراف این لایحه که سرنوشت شهرستان‏ها با مفاداین لایحه تماس دارد و مخصوصاً رفتار استانداران در نواحی مرزی فوق‏العاده باید مورد توجه مجلسین قرار بگیرد از این جهت است که مطالب گفتنی در مورد این لایحه خیلی زیاد است و من خیال می‏کنم که اکثریت قاطع مجلس با این لایحه نظر مخالف دارند و شاید جناب آقای وزیر کشور ناراحت باشند که از این لایحه دفاع می‏کنند به همین جهت است که بنده با پیشنهاد کفایت مذاکرات مخالفت کردم حالا بسته به رأی آقایان است ما حرف‏های خودمان را در مواد خواهیم زد

رئیس- شور اول لایحه است بعد به کمیسیون می‏رود و البته آقای وزیر کشور هم حاضر می‏شوند و اگر اصلاحاتی لازم باشد داده خواهد شد آقای مهدوی موافقید بفرمایید

مهدوی- بنده تصور می‏کنم که مطالب به اندازه کافی گفته شده و بنده که موافق کلیات هستم شاید با اغلب مواد این لایحه مخالفم و بسیار چیزهای زیادی در اینجا گذارده شده ولی اصولاً به نظر بنده مصلحت است که در متن مواد وارد بشویم آقایان اگر صحبتی داشته باشند آقای مهندس جفرودی خیال می‏کنم در ماده اول هم مثل کلیات می‏توانند مطالب خودشان را بگویند و بعد وارد متن بشویم در مواد هم هر چه می‏خواهید می‏توانید بگویید

رئیس- رأی می‏گیریم به کفایت مذاکرات در کلیات آقایانی که موافقند قیام بفرمایند اکثر برخاستند تصویب شد رأی می‏گیریم به ورود در مواد آقایانی که موافقند قیام بفرمایند اکثر برخاستند تصویب شد ماده اول مطرح است و قرائت می‏شود

به شرح زیر قرائت شد

ماده اول- استانداران در حوزه مأموریت خود نماینده ی اول دولت و مسئول مراقبت در اجرای سیاست عمومی دولت هستند و بر کلیه ادارات دولتی محل ریاست عالیه و حق نظارت به تمام امور حوزه مأموریت خود دارند

رئیس- آقای ارباب‏

ارباب- لوایحی که مطرح می‏شود باحال این که جناب آقای وزیر محترم کشور با این مباحث زیاد آشنایی نداشته باشند (صارمی- آقا دکتر حقوق هستند) خواستم عرض کنم فلسفه مذاکرات این است که هر کدام از آنی تذکرات را مفید بدانند یادداشت بفرمایند و در عمل و در موقع اخذ تصمیم رعایت بفرمایند (صدرزاده- آقا شما موافقید یا مخالفید) بنده مخالف هستم و دارم عرض می‏کنم البته بنده موافق دولت هستم و متأسفانه از این لحاظ مخالف با این لایحه هستم برای این که این لایحه اختیارات نیست بلکه لایحه تهدید اختیارات است استاندار مقتدر قانونی اختیارات طبیعیش خیلی بیش از این لایحه است صحیح است خیلی بیشتر است و این لایحه آن اختیارات را تحدید کرده و به عقیده بنده با تقدیم پیشنهاد یا اظهار نظر دیگری باید این لایحه خیلی اصلاح بشود مثلاً اول می‏گوید استانداران در حوزه مأموریت خود نماینده اول دولت و مسئول مراقبت در اجرای سیاست عمومی دولت هستند الی آخر خوب اینها الان هم هستند مگر حالا نیستند که شما قانون آوردید حال مافوق این هستند نکته اینجاست که کرارا بنده عرض کردم حسن جریان امور تابع شخصیت اشخاص است کما این که در یک وزارتخانه یک وزیر مقتدر که اقتدار ذاتی دارد وقتی برود امور را در دست می‏گیرد و اصلاحات می‏کند و همه از او تبعیت می‏کنند یک وزیر هم می‏رود هیچ کس از او تبعیت نمی‏کند استاندار هم همین است این آقایان وزرای سابق و اشخاصی که مجرب هستند آشنایی به امور کشور هستند در مرکز مملکتی یکی سناتور استویکی وزیر است و چه است و چه است اینها باید بروند در استان‏ها بنشینند صحیح است که تمام ادارات و دستگاه‏ها به شخص او احترام بکنند بنده برای نمونه فرض می‏کنم که مرحوم قوام السلطنه وقتی که در حال احتضار بود کسی امید حیات او را نداشت مردم می‏رفتند با یک حس احترامی به او نگاه می‏کردند در حالی که فردای آن روز نبود در حسن انتخاب برای وزارت کشور یک تکلیف معنوی وجود دارد وقتی شخصیت‏های به اصطلاح عمومی استخوان دار و پاکدامن و اهل تصمیم انتخاب کردند و به یک حوزه‎ای فرستادند همان مأمور و رئیس حوزه قضایی هم به او احترام می‏گذارد درحالی که از یکدیگر تفکیک هستند ولی استاندار نماینده اول شخص اول مملکت است بنابراین به جای این قانون به عقیده بنده می‏بایستی همت گمارد و در انتخاب اشخاص توجه کرد اشخاصی هم که واجد شرایط هستند باید از آنها خواست که یک مدت متمادی در یک ناحیه‏ای بمانند و اصلاحاتی را که شروع می‏کنند به نتیجه برسانند برای کارهای جزیی استاندار نبایستی از مرکز دستور بخواهد استاندار در یک ناحیه‏ای از طرف شاه و از طرف دولت قوه مقننه و تمام دستگاه‏های مرکزی حاکم است حالا اگر یک بخشدار را بخواهد تغییر بدهد یک فرماندار را بخواهد تغییر بدهد یک مأموری را برای انجام امری بخواهد مأمور بکند دستور گرفتن از مرکز معنی ندارد باید استاندار به تمام معنی استاندار یا والی باشد فرق نمی‏کند اگر این طور باشد کارها جریان خوب پیدا می‏کند والا این قانون هیچ اثری ندارد این قانون اختیارات استاندارها را کم کرده آقایان بنده قانونی می‏خواهم که در آن بیاییم بر اختیار استاندارها بیفزاییم جایی که استاندار دارد اختیارات هم باید داشته باشد آمدیم یک چنان استانداری هم فرستادند اگر این وظایفی که بر عهده اش بوده یا طبق این مقررات بر عهده اش گذاشته می‏شود اگر انجام نداد چه باید بشود با چنین استانداری چه می‏کنند یا اگر یک استانداری رفت و عوامل دیگر و سایر ادارات با او همکاری نکردند او چه باید بکند یک نفر از نمایندگان هیچ چیز اینها نکاتی است که باید توجه کرد ببینید ضامن اجرای این موضوعات چیست و کیست به عقیده بنده یک وزارت کشوری که واقعاً متوجه تمام مملکت هست خود وزارت کشور باید درحسن انتخاب اشخاص توجه کند و تقویت کند و در این صورت دیگر احتیاج به این قوانین نداریم صحیح است بنده در اینجا خواستم یک تذکری عرض کنم به مناسبت این که جناب آقای وزیر محترم کشور هم شخص بی‌نظری هستند و آنچه بنده می‏شناسم مرد اصیل و شریفی هستند صحیح است و سال‏ها در وزارت امور خارجه انجام وظیفه می‏کردند و می‏دانند اهمیت خلیج‌فارس برای کشور ایران چیست احسنت به عقیده بنده دیگران نمی‏دانند آقایان صدها جزیره داریم که یک نفر از نمایندگان زیر آب است خیر روی آب است به علاوه که روی آب است خیلی از ادارات مرکزی اسم‌شان را هم نمی‏دانند و بنده هم که نماینده آنها هستم اسم شان را راهم نمی‏دانم تا به حال آن اهمیتی که باید به خلیج‌فارس نداده‏اند و توجه به این نشده‏ است خلیج فارس محتاج به یک استاندار مقتدر و توانایی است که دارای تمام وسایل باشد یعنی در صورتی که بخواهد فعالیت بکند وسایل دریایی می‏خواهد وسایل هوایی می‏خواهد وسایل زمینی می‏خواهد تشکیلات می‏خواهد اگر چنین استانداری تعیین شد بنده به آقایان قول می‏دهم که بعد از پنج سال معادل تمام بودجه کشور از خلیج اضافه درآمد خواهیم داشت‏ به علاوه ما فرد فردمان به اهمیت خلج واقف هستیم ولی به هیئت اجتماع مثل این که درست توجه نمی‏کنی تعجب اینجا است که کی کشورکوچولویی که هیچ ارتباط با خلیج‌فارس ندارد یک جنونی پیدا کرده که می‏خواهد اسم گذاری بکند برای خلیج فارس یک نفر از نمایندگان کدام کشور است لبنان را شنیده ام که در اوراقی می‏نویسد که خلیج فارس اسمش را عوض کرده‏اند این خیال است یک جنونی است خلیج فارس خلیج فارس است و هیچ تغییری نمی‏کند و این افکار کودکانه و جنون آمیز ناشی از این است که آن توجهی که ما خودمان باید به خلیج بکنیم هنوز به حد کافی نکرده‎ایم آنجا تشکیلات عالی می‏خواهد تشکیلات وسیع می‏خواهد یک فرماندار فرستاده اند در یک گوشه ی بوشهر و بیچاره وسلم ندارد که کاری بتواند انجام بدهد خوشبختانه فعلاً توجه شخص اول مملکت معطوف به خلیج شده‏ است و توجه کامل مبذول می‏دارند ولی هنوز عواملش تشکیل نشده‏ است بنده حالا بیشتر از این مصدع نمی‏شوم احسنت مطالب زیادی هست که در مواد عرض می‏کنم و خواستم مجدداً به آقایان عرض بکنم که این لایحه لایحه‏ی تحدید اختیارات است نه لایحه اختیارات و الان استاندارها اختیارات معنوی شان و وظیفه‏شان بیشتر از این است که در این قانون آمده است‏

رئیس- آقای رامبد

رامبد- (مخبر کمیسیون شور)- مجموعه فرمایشات آقایان محترم حاکی از این بود که در وضعیت استانداری‏ها و اختیارات استانداران و مسئولیت ایشان باید تجدید‏نظر شود و تقدیم این لایحه از طرف وزارت کشور دال بر اطلاع این وزارتخانه از نظریات آقایان محترم است که خود وزارت کشور هم معتقد بر این است که در وضعیت استانداری‏ها و اختیارات ایشان و وظایف ایشان تجدیدنظری به تناسب اوضاع روز باید بشود وروی این نظر این لایحه تقدیم شده البته شور اول است و برای همین که نظریات آقایان محترم مورد توجه سایر نمایندگان محترم قرار بگیرد و دولت هم راهنمایی لازم بشود لایحه مطرح شده‏ است جناب آقای خلعتبری معتقد بر این هستند که این اختیارات کم است جناب آقای صارمی نظر دادند که این اختیارات باید تحدید بشود همکار محترم آقای بزرگ ابراهیمی در تعیین استاندارها و نحوه اختیارات‏شان نظریاتی فرمودند که جناب آقای عمیدی نوری در تحدید اختیارات و قانونی

بودن اعمال ایشان فرمایشاتی بیان کردند مجموعه این مطالب هم از طرف جناب آقای وزیر کشور و هم بنده که مخبر بودم یادداشت شد تا در مواد لایحه که مورد طرح قرار می‏گیرد بنا به نظریات خود آقایان پیشنهادهایی که تقدیم مجلس می‏کنند در کمیسیون مجدداً مطرح شود و آنچه که به صلاح و صرفه مملکت باشد و نواقص موجود در لایحه هم رفع بشود درکمسیون مجدداً تصویب شود و تقدیم مجلس شورای ملی شود که نظریات عموم آقایان تأمین شده باشد

رئیس- آقای دکتر شاهکار

دکترشاهکار- بنده برای این که این قانون که تقدیم مجلس شده‏ است کاملاً مورد توجه و عنایت آقایان قرار بگیرد جلب توجه آقایان را می‏کنم به قانونی که در ۵۲ سال و یک ماه پیش از این یعنی در ذی‌قعده ۱۳۲۵ گذشته است و دارای ۴۲۶ ماده و تعدادی مواد اضافی و الحاقی است یعنی به نظرم از مشروطیت ایران یک سال بیشتر نگذشته بود که به لزوم تشکیلات و قانون ایالات و ولایات پی بردند و این قانون در تحت عنوان قانون تشکیل ایالات و ولایات و دستورالعمل حکام نوشته شده‏ است و برای نتیجه‎ای که می‏خواهم بگیرم اجازه می‏خواهم که یک ماده از آن قانون را که مربوط به ممالک محروسه ایران است به عرض‏تان برسانم چون از طرف دولت امور ولایت به عهده کفایت و صداقت حاکم که‏ رئیس ولایت است محول شده حاکم باید بیش از همه در حفظ منافع و مصالح دولت و ملت و اجرای قوانین و نظامنامه ها و دستورالعمل‌های ادارات متنوعه و قراردادهای انجمن‏های ولایتی و بلدی بکوشد و فواید مملکت و منافع اهالی را در نظر داشته باشد و احتیاجات آنها را بفهمد و با اختیاراتی که به حکام داده شده ‏امنیت و رفاهیت قاطبه اهالی را فراهم آورد و قوانین و قواعدی که برای نظم و آسایش عموم ایجاد شده‏ است به موقع اجرا گذارده و همچنان بر عهده حاکم است که در تهیه اسباب حفظ الصحه و وفور ارزاق و آذوقه در ولایات بکوشد و ناظر اجرای کلیه قوانین و دستوالعمل‏های راجعه به ادارات محلیه که در قلمرو ولایت تأسیس شده باشد احسنت ملاحظه بفرمایید این قانون که در ۵۲ سال پیش نوشته شده و شاید آن وقت ها دکترهای حقوق از دانشگاه‏های بزرگ اروپا و آمریکا نیامده بودند این آقایان با یک حس و شعور عادی و منزه و منظم قانونی تنظیم کردند که امروز بنده استناد به مواد این قانون می‏کنم و با کمال تأسف باید عرض کنم که بعد از ۵۲ سال در قانونی که ما می‏نویسیم باید برگردیم ببینیم که آن قانون چه بوده است و از آن استفاده بکنیم و بگوییم این قانون تأمین نظر مخالف و موافق را نخواهد کرد از ۱۳۲۵ قمری که گذشتیم در ۱۳ شانزدهم شمسی مثل این که سی سال قبل است یک قانونی گذشته صدرزاده قانون تقسیمات کشور که در آن قانون به اقتضای زمان که بیشتر به واژه و الفاظ اهمیت می‏دادند آمدند الفاظ را تغییر دادند و گفتند استان و شهرستان و کدخدا و دهد از این جور چیزها و نیز آمدند استان‏ها را نمره‌گذاری کردند بنده افتادم نمره یک و جناب آقای رامبد نمره ۲ و به جناب آقای صارمی هم به نظرم نرفت دادند و در این قانون برای این کار هیچ گونه مطلبی در نظر نگرفتیم بنده بارها این مطلب را گاه گاهی که تصدیع می‏دهم عرض کرده‎ام می‏گفتم آقا یک مسائلی هست که در دنیا حل شده ولی وقتی به مملکت ما می‏رسد یک مسأله غامضی می‏شود ما سه جور سیستم در دنیا داریم یک سیستم مرکزیت داریم که مرکزیت تعبیر می‏شود به مرکزیت مطلق و نسبی مرکزیت مطلق عبارت از آن سیستمی است که در مرکز یک زنگی صدا می‏کند و صدایش در تمام ولایات شنیده می‏شود فعلاً موقع عرض عیبش و حسنش نیست آقایان اطلاع دارند یک سیستم دیگر داریم به نام عدم مرکزیت یاد سانترالیسم یعنی به جز سیاست عمومی کشور و سیاست خارجی کشور در ولایات حرف آخر با حاکم و انجمن محل و مخصوصاً حکام انتخابی است و این غیر از ملوک‌الطوایفی است یعنی در امور ارتش و در سیاست کلی شهرستان‏ها تابع مرکزند ولی برای اداره و تأمین و وفور ارزاق عمومی و تعمیرات‏ آنها خودشان تصمیم می‏گیرند و انجام می‏دهند فقط به یک اشکالی برخوردند در بعضی از ممالک که بنده به عنوان مثال عرض می‏کنم که در فرانسه سنت راتین چون یک شهر صنعتی است ثروتمند است ولی مثلاً شهر نانت چون درآمد زیادی ندارد قبول کرده‏اند که مرکز به بعضی از این ولایات که متمول نیستند و متمکن نیستند کمک بکند یک صورت دیگر هم هست یک سیستم دیگری هم داریم در اینجا من جلب توجه جناب آقای عمیدی نوری را می‏کنم این سیستم الان به فکر من آمد و آن سیستم عدم تمرکز است سیستم عدم تمرکز نه مرکزیت است و نه عدم مرکزیت یعنی چه عدم تمرکز یعنی تمام امور کوچولو می‏آید و یدرکی نقطه تمرکز پیدا می‏کند یک اداره‎ای هست که چون من به‏ رئیس اداره اش ارادت دارم اسمش را عرض نمی‏کنم چطور بگویم که بزرگ ابراهیمی باهوش اداره اش را نشناسد یک اداره هست که کوچک‏ترین امری که مربوط به یک شهرستانی است باید با کسب اجازه از این اداره باشد و ما که در تهران برای خروج یک کاسه بشقاب که از یکی از ولایات برایمان آمده است و می‏خواهیم این را خارجش بکنیم باید دو ساعت و نیم از این اداره به آن اداره برویم و برای امضا کردن و تصدیق دادن ملاحظه بفرمایید اگر تمام این امور از بم و فسا وخوی و شهرهای فارس بیاید به تهران دچار چه اشکالی خواهد شد این وضع یک نتیجه بیش نخواهد داد و آن عدم اجرای کارها و معوق ماندن آنها است بنده چند روز پیش در یکی از این شهرستان‏ها بودم و یکی از کوچه های شهر آسفالت نبود و سنگلاخ بود بنده به ایشان گفتم که این کوچه کی آسفالت می‏شود گفت آقا این مربوط به شهرداری نیست گفتم پس مربوط به کیست گفت این مربوط به وزارت راه است گفتم این کوچه شهر است گفت در تقسیماتی که کردند این قسمت افتاده است به وزارت راه و وزارت راه هم این کوچه را آسفالت نمی‏کند و آقای فرماندار هم که صحبت کردم اختیاراتش راجع به آسفالت آن کوچه همان قدر است که اختیارات بنده در وزارت پست و تلگراف یعنی مثل خود وزیر پست و تلگراف هر دومان بیچاره و بی اختیار هستیم این بود که بنده دیدم در نتیجه این قانونی که ملاک کار یک مطلبی نیست بنده اینجا چون راجع به ماده اول صحبت می‏کنم یک مطلبی عرض می‏کنم در پنج سال پیش ما یک جمعیت سیاسی بودیم دور هم جمع شدیم یکی از نکاتی که بنده پیشنهاد کردم همین سیستم عدم مرکزیت ولایات بود فقط کاری که نشد برای بنده پرونده سازی نشد یعنی عنوان چپ و غیرچپ و کمونیست هم به من داده شد و گفتند که تو خیال بلواداری امروز در این مجلس شورای ملی از طرف یک عده همکاران بسیار مطمئن و دشمن درجه یک کمونیسم که خوشبختانه از سمت چپ تا سمت راست مجلس نشسته‏اند تا کور شود هر آن که نتواند دید و ما لغت کمونیست و تنفر بر ایمان یک معنی بیشتر ندارد هم مان وقتی صحبت کردیم دیدیم بیشتر میل به طرف عدم مرکزیت است که این اختیارات به شهرستان‏ها داده شود بنده الان یک لغتی استعمال می‏کنم حتی همان ایرادی را که چند سال پیش کردند عرض می‏کنم بنده می‏گویم که استاندارانتصابی معنی ندارد استاندار انتصابی اساساً تأمین نظر آقایان را نمی‏کند مخصوصاً شما آقایانی که نمایندگان ولایات هستید چون استاندار ما بسیار مرد نجیب شریفی است وکاری هم با ما ندارد فقط همه ساله یک کارت تبریک برای بنده می‏فرستد و بنده هم جواب می‏دهم بسیار مرد شریفی است ولی کاری ندارد استاندار تهران حوزه انتخابیه بنده کاری ندارد چون اینجا رئیس الوزرا و وزیر داخله و وزیر صنایع داریم و دیگر استاندار معنی ندارد اما در ولایات شما آقایانی که نماینده ولایات هستید بنده خیال می‏کنم که اسم این را عدم اطاعت از مرکز نمی‏گذارند بلکه اسم این را عدم قیومیت می‏گذاریم یعنی چه یعنی این مطلب برای ما محرز است که تا ۲۲ میلیون جمعیت ایران یک صدا و یک معنی و یک حرف می‏گویند شاه در این که کوچک‏ترین تردیدی نیست اعم از کردستانی و فارسی و آذربایجانی و تهرانی صحیح است سیاست خارجی کشور مسلم و روشن و بارز و مجز است و در آن هم اختلافی نداریم بحث در این است که آیا عوارض گندم باید در شهرستان زنجان گرفته بشود یا خیر و عوارض مرکبات از بم گرفته شود یا خیر این را محمد شاهکار صلاحیت ندارد که تعیین کند این را بنده صلاحیت ندارم جناب آقای رحمت اتابکی دوست بسیار عزیز من که کاربرخودشان را در خارجه طی کرده‏اند امیدوارم در امور کشور هم وارد بشوند ایشان هم صلاحیت ندارند رئیس اداره امور شهرداری‏ها هم صلاحیت ندارد کی صلاحیت دارد یک فرماندار انتخابی محل که او می‏تواند بفهمد که صلاحیت این ناحیه از نظر عوارض چیست بنده جناب آقای عمیدی نوری در یکی از استان‏هایی که جنابعالی بنده یک استاندار یک فرماندار و یک بخشدار می‏شناسم که بخشدار خیلی معذرت می‏خواهم از این لغت بخشدارتر یکی فرماندار خورد نمی‏کند فرماندار هم به هیچ وجه اطاعت از استاندار نمی‏کند استاندار هم فقط نشسته است بییند این دو سال وقتش کی تمام می‏شود که از آنجا برود این قابل تأسف است یک وقت موقعی که تشکیلات دادگستری شروع شد که آقای عمیدی نوری از اعضایی بودند که در آن موقع از طرف مرحوم داور دعوت شدند به داور فشار آوردند که یک عده‎ای را بیاورند و به دادگستری و داور به قوه قضاییه اهمیت می‏داد و آن کسانی که به داور فشار می‏آوردند هر مرده باد و زنده بادی که به داور فشار می‏آورد آنها را می‏فرستاد به اداره ثبت اسناد اصلاً علت این که ثبت اسناد ما خراب شد این طور بوده بعد هم خواستند که ثبت اسناد را درست کنند آمدند یک اداره تأسیس کردند به نام اداره نظارت که بنده اسمش را گذاشتم زنبیل عدلیه و هر کس که قاضی بود و بدکار می‏کرد و ناراحت بود او را می‏فرستاد به اداره نظارت نظارتی که می‏خواست قضات را زیر محاکمه بکشد اما فعلاً آن وضع عوض شده ولی زنبیل دیگری هست که چون مورد بحث نیست بنده عرض نمی‏کنم گاهی اوقات بعضی از استاندارها را آقای وزیر کشور می فرستند به استانداری برای این که کار دیگری ندارند به آنها بدهند (صدرزاده- و از او هم کار دیگری

بر نمی‏آید) این سیستمی است که من واقعاً نظر آقایان نمایندگان ولایات را نمی‏دانم که رفاه و صلاح اهالی حوزه انتخابیه شان را تأمین می‏کند یا نمی‏کند وقتی جنابعالی به من بگویید آقای دکتر شاهکار تو یک سال و نیم وقت داری تا فلان مأموریت را به تو بدهم فعلاً تشریف ببرید بشوید استاندار رفسنجان من هم یک تقویم می‏گذارم جلو خودم و روز به روز ورق شماری می‏کنم که ببینم از این ۳۶۵ روز هفدهم۵ روزش گذشته است بقیه اش کی تمام می‏شود دیگر این شخص چه رسیدگی می‏تواند بکند که احتیاج اهالی چیست از این جهت بنده در ماده اول پیشنهادی کردم و به عرض خواهم رسانید مطمئنم که مواجه با اشکالات خواهد شد ولیکن حداقل در کمیسیون ممکن است که یک تعدیلی بشود بنده عقیده‏ام این است که ما تمرکز را از بین ببریم و این غیر از آن ایرادی است که جناب آقای عمیدی نوری فرمودند حکومت ملوک الطوایفی دیگر در این مملکت به خواب هم دیده نخواهد شد چون ملت ایران دارای یک کعبه و یک امال است و دنبال آن هم می‏رود ما در امور داخلی و امور اداری داریم صحبت می‏کنیم ما از این سیستم تمرکز یعنی این سیستم و این رویه‎ای که آمده و تمام کارها را جمع کرده و به آنها نمی‏رسد باید بالضروره بپرهیزیم برای این کار باید استاندار و استان داری را یک مقام با قدرتی بکنیم الان ایراد آقایان چیست به علت این که در سابق برمی‏خوردید به استاندارهایی که این آقایان استان دارها کافی و لایق نبودند بلی آقا این طور هست ولی من شخصی را در نظر نمی‏گیرم می‏گویم بر دولت است که یک فرد لایق و مؤمن بفرستند مثل مثال‎هایی که آقای بزرگ ابراهیمی زدند از آن خوب هایشان عرض می‏کنم دو سه نفر را اسم بردند جناب آقای سردار ناصر را فرمودند اسم آقای دکتر اقبال را بردند مثل آنهایی که خوب هستند بنابراین ما به شخص کاری نداریم اما این آقایی که می‏رود در آنجا مطابق این لایحه جدید آقای وزیر کشور شما استاندار را یک نفر ناظر یک نفر مراقب یک نفر رئیس عالی انتخاب فرمودید شما استاندار را می‏خواهید که در محل نظارت و مراقبت و حکومت کند یا این که برای افتتاح نمایشگاه کشاورزی و چگونگی بالا رفتن شیر گاوها ایشان بیایند آنجا را افتتاح بکنند در این صورت این یک مأمور تشریفاتی است و من هم او را بیش از این نمی‏دانم البته همان ‏طور که آقایان صارمی و عمیدی نوری تذکر دادند صددرصد این حرف مسلم است که استاندار حق ندارد که در دادگستری یعنی در رکن سوم مشروطیت ایران دخالت بکند این حرف قطعی است و غیرقابل تردید و من مطمئنم که تنظیم‏کننده این لایحه و جناب مخبر تصدیق خواهند فرمود که ایشان هم نظری نداشته اند که قوه مجریه در امور قوه قضاییه دخالت بکند اما قوه قضاییه را که بگذارید کنار باید آقای استاندار یک اسم با مسمایی باشد آن وقت ها می‏گفتیم حاکم کسی است که حکومت بکند بگوید لقد حکمت به ذلک و حرفش هم قطعی است نه این که بیاید تماشاچی باشد از این جهت بنده‏ ماده ۱ را این جوری می‏دانم البته آقایانی که با ظرافت عبارات آشنا هستند اختلاف این عبارات را توجه دارند بنده پیشنهاد می‏کنم که استانداران در حوزه مأموریت خود نماینده اول دولت بوده و مسئول اجرای سیاست عمومی دولت و تأمین کلیه احتیاجات حوزه مأموریت خود بوده و نظارت در کارهای قوه مجریه حوزه استانداری خود دارند یک نفر از نمایندگان بسیارخوب است یعنی چه یعنی اولاً قوه قضاییه را به کلی کنار بگذاریم ثانیاً از این عنوان‎های توخالی ریاست عالیه مراقبت بالا بازرسی کل و جناب اجل از اینها صرف‏نظر بکنید یعنی عوض این که استاندار روز اول فروردین بنشیند در استانداری و روسای ادارات بیایند سلام بکنند آقای استاندار در روز اول فروردین تشریف ببرند به شهرهای تابع و ببینند که این حشم و این گاو و گوسفند مردم را که سرمازده است و از بین برده است چه راه‏حلی می‏تواند برای این کار پیدا بکند که مردم دچار خسارت نشوند من نمی‏دانم کدام یک از آقایان الان در اینجا فرمودند که جای استاندار در یکی از شهرستان‏ها است من یک وقتی به یک مقام بسیار ارجمندی عرض کردم که وزیر فرهنگ جایش در یکی از مدارس است باید یکی از مدارس را انتخاب بکنند و آنجا بنویسند اطاق وزیر نه این که جای وزیر در یک جایی باشد و مدرسه فرهنگ جای دیگر باشد استاندار هم جایش غیر از آنجایی است که یک اطاقی دارد و یک کولری دارد و دو تا پیشخدمت واکسیل بسته خیر استاندار آذربایجان باید یک روز در اردبیل باشد یک روز در مراغه یک روز در خوی و یک روز در ماکو به مطالب مردم رسیدگی اما باید این شخص اختیار داشته باشد بکند آقایان می‏فرمایند که در انتخاب شخص دقت بفرمایید در آن موقع دقت بفرمایید مادامی که من هنوز این قدر جسارت نمی‏کنم که بگویم استانداران را انتخابی بکنید چرا دلیلش خیلی روشن است برای این که هنوز این رشد را ندیده‏ام انشاءالله در آتیه نزدیکی این قضیه عملی خواهد شد که استاندار فارس را اهالی فارس بنشینند انتخاب بکنند استاندار آذربایجان را اهالی آذربایجان استاندار کرمان را هم کرمانی ها انتخاب بکنند ولی قبل از این که به این مرحله برسیم کسانی که می فرستند به آنجاها در واقع رئیس تشریفات می‌فرستند آقایی را بفرستید که در قوه اجراییه همین عنوان را که به او می‏دهید یعنی نماینده اول دولت واقعاً این عنوان را داشته باشد دولتی یعنی چه دولت کسی است که مأمور اجرای اوامر شماست قانون یعنی امر مقنن یعنی امر من و شما و آقایان که اکثریت را در مجلس تشکیل می‏دهیم اینجا می‏گوییم که از این تاریخ به بعد هر کسی دزدی کرد باید برود در دادگاه ارتش محاکمه شود و بعد از ثبوت کارش اعدام شود قوه مجریه برای این کار نشسته است که فرمایشات آقایان را اجرا بکند وقتی که شما می‏گویید نماینده اول دولت یعنی این آقا مأمور اجرای قوانین در حوزه خودش است بنابراین این همه شکایات و این همه اجازه ها و این همه کسب دستورها و این همه قرطاس بازی ها برای چیست آقایان این چند ورق را آورده‏اند که هیچ چیزی تویش نیست و به قول آقای عمیدی نوری گفته‎اند که اگر خواستند مناقصه بازی نکنند از این ممکن است صرف‏نظر بفرمایید یا مطلب ششم‏

ماده ۱۴- از این به بعد نگویید استان سوم و استان دهم بگویید استان آذربایجان صدرزاده این که خیلی عیب ندارد جناب صدرزاده من در آنجایش عرضی ندارم آنچه من می‏خواهم بگویم این است که جناب آقای وزیر کشور یک قدری بار خودشان را سبک‌تر بکنند و به امور کشور رسیدگی بکنند نه به امور قطعات کشور جنابعالی آقای اتابکی که پشت یک میز با همدیگر بزرگ شده‎ایم اگر به عنوان وزیر کشور توانستید این را برای مملکت تأمین بکنید که یک شب اتفاق نیفتد که در تهران ده فقره دزدی نشود این خیلی قابل تأسف است آقایان اطلاع دارید که یک خانه در تهران نیست که سرقت نشده باشد این کارهایی است که شما باید بکنید باید قول بدهید که انجمن شهر تهران را تشکیل بدهید این قدر شما وظایف دیگری دارید که به نامه آقای فرماندار لاهیجان که از آقای مهندس جفرودی شکایت کرده است نخواهید رسید که آن مهم را جواب بدهند به علت این که کارهای مهم‏تری دارید بنابراین اختیارات استانداران را زیادتر بکنید این پیشنهاد را من تقدیم مقام ریاست می‏کنم که مطرح بشود و آقایان دقت بفرمایند البته رأی اکثریت مناط کار است و نترسید از این که فلان استاندار بد است اگر بد بود البته می‏توانید بازرسی بکنید بازخواست بکنید و تغییرش را بخواهید همان‏طوری که می‏توانید تغییر دولت را بخواهید این حق شما است اینها اختیاراتی است که مجلس شورای ملی دارد و البته نظر آقایان تأمین می‏شود بنابراین بنده با ماده ۱ به صورت تنظیمی مخالفم پیشنهادی تقدیم می‏کنم که در وقتش مورد بحث قرارخواهد گرفت و امیدوارم که ما بتوانیم از این فرصت استفاده بکنیم و برای تقسیمات کشورمان کاری بکنیم که به درد مردم بخورد نه این که فقط عبارت بنویسیم‏

رئیس- آقای صدرزاده‏

صدرزاده- عرضی ندارم آقای دکتر امین گفته شد نیستند دیگر کسی اجازه نخواسته پیشنهادات این ماده قرائت می‏شود به شرح ذیل خوانده شد مقام ریاست مجلس شورای ملی پیشنهاد می‏نمایم ‏جمله به استثنای دادگستری بعد از جمله ادارات دولتی در ماده ۱ لایحه اضافه شود صارمی پیشنهاد می‏نمایم ‏ماده اول این طور اصلاح شود ماده اول استانداران در حوزه مأموریت خود نماینده اول دولت و مسئول مراقبت در اجرای سیاست عمومی دولت هستند و بر کلیه ادارات دولتی مربوط به قوه مجریه محل ریاست عالیه و حق نظارت به امور ادارات فوق دارند

تبصره- استاندار از بین نخست‏وزیران و وزیران سابق و یا کارمندان عالی مقام وزارت کشورکه بیش از بیست و پنج سال خدمت وزارت کشور نموده و در بین مردم به امانت و کفایت معروف باشند انتخاب می‏شود

عمیدی نوری مقام ریاست مجلس شورای ملی پیشنهاد می‏شود در ماده اول به جای نماینده اول ادلت نوشته شود تنها نماینده دولت محمد فضایلی مقام ریاست مجلس شورای ملی پیشنهاد می‏شود در ماده اول قسمت اخیر به ترتیب ذیل اصلاح شود و بر کلیه ادارات دولتی محل ریاست و حق نظارت و بازخواست در تمام امور حوزه مأموریت خود دارند محمد فضایلی پیشنهاد می‏کنم ماده اول به طریق زیر اصلاح شود

ماده اول- استانداران در حوزه ی مأموریت خود نماینده اول دولت بوده و مسئول اجرای سیاست عمومی دولت و تأمین کلیه ی احتیاجات حوزه مأموریت خود بوده و نظارت تام در کارهای قوه مجریه حوزه استانداری خود دارند

محمد شاهکار

۶- تعیین موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه‏

رئیس- جلسه را ختم می‏کنیم جلسه آینده روز سه‏شنبه خواهد بود دستور هم دنباله همین لایحه است‏

مجلس سه ربع ساعت بعد از ظهر ختم شد

رئیس مجلس شورای ملی- رضا حکمت‏