مذاکرات مجلس شورای ملی ۶ بهمن ۱۳۰۸ نشست ۹۶

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هفتم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری هفتم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری هفتم


مذاکرات مجلس شورای ملی ۶ بهمن ۱۳۰۸ نشست ۹۶

مذاکرات مجلس شورای ملی ۶ بهمن ۱۳۰۸ نشست ۹۶

صورت مجلس روز یکشنبه ۲۹ دی ماه را آقای مؤید احمدی (منشی) قرائت نمودند

رئیس ـ آقای طلوع

طلوع ـ قبل از دستور

رئیس ـ آقای یاسائی

یاسائی ـ قبل از دستور

رئیس ـ آقای زوار

زوار ـ قبل از دستور

رئیس ـ آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی ـ قبل از دستور

رئیس ـ آقای فرخی

فرخی ـ قبل از دستور

رئیس ـ آقای حیدری

حیدری ـ قبل از دستور

رئیس ـ آقای دهستانی

دهستانی ـ قبل از دستور

رئیس ـ در صورت مجلس نظری نیست؟

(گفته شد ـ خیر)

رئیس ـ صورت مجلس تصویب شد.

جمعی از نمایندگان ـ دستور

فیروزآبادی ـ بنده مخالفم

طلوع ـ مخالفم مخالفم

رئیس ـ آقای طلوع بفرمائید

طلوع ـ عرض کنم در جلسات اخیر مجلس یک حرفهائی در مجلس زده شده و یک سوء تعبیراتی هم در اطراف آن حرفها در خارج شده بنده میخواهم حقایقی را در مجلس شورای ملی عرض کنم استدعا میکنم آقایان اجازه بدهند عرایض خودم را عرض کنم

رئیس ـ موافقین با ورود در دستور قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

طلوع ـ خوب اجازه ندهید

رئیس ـ تصویب شد

[ ۲ـ طرح و تصویب سه فقره مرخصی]

رئیس ـ چند فقره خبر از کمیسیون عرایض و مرخصی رسیده است قرائت میشود:

خبر مرخصی آقای بیات

۱. نماینده محترم آقای مرتضی قلیخان بیات از پنجم دی ماه الی ۲۲ دی تقاضای مرخصی نمودند کمیسیون موافق اینک خبر آن را تقدیم میدارد.

رئیس ـ آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی ـ بنده بهمان نظریه که داشتم و دارم که باید حق و اجرت و هرچه که اسم میگذارند در مقابل عمل باشد بهمان ملاحظه باز مخالفم و عقیده دارم که این مجلس باید بهمه جا سرمشق بدهد که باید کار کرد و اجرت گرفت یا حق گرفت یا هرچه گرفت کار نکرده نباید چیزی گرفت باین ملاحظه بنده مخالفم و عقیده ندارم.

رئیس ـ آقای زوار

زوار ـ (مخبر کمیسیون) بسته است به رأی مجلس

رئیس ـ موافقین با مرخصی آقای بیات قیام فرمایند

(اکثر برخاستند)

رئیس ـ تصویب شد. مرخصی دیگر قرائت میشود:

۲ـ مرخصی آقای دبستانی

نماینده محترم آقای دبستانی از تاریخ ۲۸ آذر الی ۱۷ دی ماه تقاضای مرخصی نمودند کمیسیون با نظریه ایشان موافق اینک خبر آن را تقدیم میدارد

رئیس ـ آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی ـ بنده باز عرض کردم بهمان نظریه که داشتم باقی هستم بخصوص مرخصی‌هائی که موقعش گذشته باشد انسان یکماه دو ماه غیبت کند بعد بیاید در مجلس اجازه مرخصیش را بخواهد!! یعنی مرخصی گذشته را بخواهند گذشته که گذشته دیگر مرخصیش یعنی چه؟! معنایش معلوم است بنده با این نظریه مخالفم و موافقت را وقتی ممکن است بکنم که یک تخصیصی از حقوقشان بجهت مصارف خیریه قائل شوند.

رئیس ـ آقای اعتبار

اعتبار ـ آقای دبستانی از نمایندگانی هستند که همیشه


بانجام وظائفشان مشغول بوده‌اند و میدانید که ایشان اهل هیچ نوع تفریح و هوی و هوسها و مرخصی‌های بیهوده نیستند از این جهت خوبست آقا هم موافقت بفرمایند

رئیس ـ موافقین با مرخصی آقای دبستانی قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. خبر دیگر قرائت میشود:

۳ـ مرخصی آقای بیات ماکوئی

نماینده محترم آقای بیات ماکوئی از چهارم دی ۲۳ روز تقاضای مرخصی نمودند کمیسیون با تقاضای ایشان موافق اینک خبر آنرا تقدیم میدارد.

رئیس ـ آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی ـ بنده همان نظریه خودم را تعقیب میکنم و بدون استثناء مخالفم

زوار ـ در موقعیکه موکب شاهانه در آذربایجان حرکت میکردند مقتضی بود که نمایندة محترم آقای بیات ماکوئی در التزام رکاب همایونی باشند برای عرض احتیاجات لازمة محلی (صحیح است) و اینطور تشخیص داده شده است که نمایندة‌ محترم آقای بیات ماکوئی هیچوقت از خدمات خود غفلت نکرده‌اند و این هم یکی از خدمات مهم ایشان بوده است از این نقطه نظر کمیسیون هم با مرخصی ایشان موافقت کرده است.

رئیس ـ موافقین با مرخصی آقای بیات ماکوئی قیام فرمایند (اغلب قیام نمودند) تصویب شد.

[۳ـ طرح و تصویب لایحه راجع باعانه مدارس ملی]

رئیس ـ خبر کمیسیون معارف قرائت میشود:

خبر از کمیسیون معارف

کمیسیون معارف در تاریخ اول بهمن ۱۳۰۸ لایحة نمرة‌ ۲۷۱۸۰ وزارت معارف را تحت شور قرار داده و ماده واحده پیشنهادی دولت با مختصر اصلاحی بترتیب ذیل تصویب و تقدیم مجلس مقدس شورای ملی مینماید.

مادة واحده ـ بوزارت معارف اجازه داده میشود که برای پرداخت اعانه مدارس ملی نظامنامه تنظیم و پس از تصویب کمیسیون معارف مجلس شورای ملی بموقع اجرا بگذارد.

رئیس ـ فوریت این لایحه در جلسه قبل تصویب شده است این شور اخیر است. آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی ـ بنده با این ترتیب کاملاً موافقم ولی خواهش میکنم که آقای وزیر معارف یک نظریة را پیشنهاد کند که فرقی مابین مدارس گذاشته نشود و بلکه بنده عقیده‌ام این است که تفاوتی بین مدارس داخل و خارج هم گذاشته نشود (احتشام زاده ـ چطور میشود) چون همه مال یک مملکت و یک ملتند و باید بگذارند از حقوق مشروع خودشان استفاده کنند و انشاءالله امیدوارم آقای وزیر معارف و وزارتخانشان ابداً فرقی نگذارند (احتشام زاده ـ این شرایطی دارد) مگر یک حیثیاتیکه عندالعقل و عندالعقلا قابل و باعث ترجیح باشد آنهم باندازة خودش و اگر همه را در نظر بگیرند بنده کاملا موافقم.

رئیس ـ آقای ملک زاده فرمایشی دارید بفرمائید

ملک زاده ـ چون یکعده زیادی از آقایان اجازه خواسته‌اند که در اینموضوع اظهار عقیده بفرمایند این است که چون بنده هم عضویت کمیسیون معارف را دارم و مفتخرم اجازه میخواهم که یک توضیحاتی در این باب بدهم آقایان مسبوقند که توسعه معارف اخیراً در ایران در نتیجة‌ اقدامات عامه و معارف خواهان بوده است و در تحت تأثیر یک احساسات مخصوصیکه در اول مشروطیت برای مردم پیدا شده بود یک عده زیادی مدارس بنام مدارس ملی با فداکاری و کمک اشخاص حقیقت حساس و معارف خواه در مملکت تأسیس شد و در موقعیکه دولت در صدد برآمد یک عده مدارس دولتی تأسیس کند با آن مدارس ملی را یک عده‌شان که راضی بودند مبدل


بمدارس دولتی بکند و بودجه آنها و دخل و خرج آنها تحت نظر دولت باشد آنوقت بنده مخالف بودم و عقیده داشتم مادام که دولت وسائل از حیث بودجه و از حیث معلم بقدر کفایت ندارد که مدارس را یعنی تعلیمات ابتدائی را مجانی و عمومی کند در مملکت بهتر این است که این مدارس ملی را که تحت مراقبت یک عده اشخاص منورالفکر اداره میشد نگاهداری کند و این مبلغی را که بمدارس دولتی اختصاص داده است بطور اعانه بمدارس ملی از روی استحقاقی که دارند بپردازد و همان وقت شاید حالا هم این عقیده را داشته باشم راجع باعانه که میدهند که بهترین رویه این است که از روی مسابقه داده شود یعنی دولت در نظر بگیرد که هر مدرسة که در آخر سال فرض بفرمائید ده نفر فارغ التحصیل میدهد بآن نسبت یک مبلغی در سال اعانه بآن مدرسه بپردازد و آن که دو ده تا میدهد دو برابر و آن که سه ده تا میدهد سه برابر و تصور میکنم که اگر این رویه را تعقیب کرده بودند میتوانستند یک نتایج بسیاری بیش از این نتیجة که فعلاً ایجاد شده است از این رویة که عرض کردم بدست بیاورند بعد که مدارس دولتی شد تصدیق بفرمائید که غیر ممکن است که یک مدارسی که بودجه خودش را در نتیجه بدست آوردن یک مختصر وجهی که شاگردها میپردازندکه باید تأمین کند بتواند رقابت کند با یک مدارسی که بودجة‌ آنها از طرف دولت پرداخته میشود و شاگرد ها هم تماماً مجانی هستند و متأسفانه در مملکت ما هم دیده‌اید که انقدرها منصف نیستیم که اگر استطاعت این را داشته باشیم که خرج مدرسة اولادهایمان را یا بستگانمان را بدهیم کمتر در نظر میگیریم و سعی میکنیم که از بودجة‌ دولت استفاده کنیم…

کازرونی ـ در همة‌ امور اینطوریم

ملک زاده ـ این است که یک مبلغی بر بودجة دولت می‌افزاید و بالاخره معلوم شد از برای وزارت معارف و دولت که بدون کمک بمدارس ملی ممکن نیست که این مدارس بتوانند روی پای خودشان بایستند و خدمات سابقه خودشان را نسبت به معارف عمومی تعقیب کنند این بود که از طرف وزارت معارف یک مبلغی برای کمک و اعانه باین مدارس تخصیص داده شده است سابقا بیشتر تقسیم این مبلغ راجع بیک نفوذهای مخصوصی بوده است و دارای یک نظامنامه‌ای نبوده است و شاید یکقدری اصول عدالت بطوری که حقا باید در نظر گرفته نشده است این است که وزارت معارف در وقتی که بودجه ۱۳۰۷ در کمیسیون بودجه میگذشته است در آنجا یک تبصرة‌ اضافه کرده‌اند که یک نظامنامه با نظر کمسیون معارف از برای تقسیم این اعانه نوشته شود و مطابق آن نظامنامه این اعانه که تقریبا گویا هیجده هزار و کسری است به مدارس ملی تصیص داده شود این نظامنامه در اول ۱۳۰۸ که در کمیسیون معارف ( که بنده و یک عده از آقایان عضو بودیم ) نوشته شد که این مبلغ روی یک شرایط و مقرراتی تقسیم شود و یکقدری سعی شود که اصول مساوات و حثق بیشتر در نظر گرتفه شود مثلا مدارسی که بیشتر شاگرد دارند مدارسی که فارغ التحصیل بیشتر در اخر سال میدهن مثلاً یکی از شرایطی که در نظر گرفته شد این بودکه مدارسی که اقلا هفتاد و پنج درصد فغرغ التحصیل آن موفق بگذشتن از امتحان میشوند حق اخذ این اعانه را دارند و نظریه پیشرفتی یا سختی که از طرف وزارت معارف د رامتحانات ۱۳۰۷ در آخر سال شده بود متأسفانه اغلب مدارس ملی موفق نشده ند که مطابق این مادة نظامنامه بتوانند استفده از این اعانه بکنند یعنی اغلب تقریبا چهل درصد بعضی ها سی درصد بعضیها نجاه درصد شاگردهای شان موفق بگذراندن امتحان آخر سال نشده اند و یک قسم از این ها نشده اند و وزارت معارف در اینجا دجار اشکال شده است و مطابق این نظامنامه و این ماده که برعض رساندم نمیتوانستند باینگونه مدارس اعانه بدهند و تقریبا تمام مدارس ملی محروم بوده اند


از این اعانه این بود که اقای وزیر معارف به کمیسیون معارف تشریف آوردند و در آنجا تقاضا فرمودند که یک تجدید نظری در نظامنامه بوشد که بتوانند این اعانه را بطور مساوات ما بین مدراس ملی تقسیم نمایند در انجا مذاکره شد که چون اینتشخیص و این اختیار به کمیسیون معارف در آخر بودجه ۱۳۰۷ داده شده است و بودجه از برای یکسال است بنابراین کمیسیون معارف حق ندارد در ۱۳۰۸ مجدداً وارد در این بحث بشود و این نظامنامه را مورد دقت و مطالعه قرار بدهند مگر اینکه از طرف یان است که آقای وزیر معارفت این ماده را تنیم کردند بکمیسیون معارف بدهد و اگر مجلس این اجازه را بدهد امیدواریم که این اعانه بطوریکه آآقای فیروز آبادی هم در نظر دارند بطور حق و بطور مساوات بمدارس ملی تقسیم بشود.

رئیس ـ آقای کازرونی

کازرونی ـ بنده اصولا البته با هر نوع کمکی که بمعارف بوشد موافقم نهایت اعتماد را هم نیست به آقای که عرض میکنم در ضمن هم یک سئوالی دارم. مخالفت بنده از این راه است که میترسیم کم کم مجلس شورای ملی با اینه پیر شده و همانطوریکه پارة اختیارات و اقتدرات طبعا از شخص پیر شده گرفته میشود یعنی هان اقتداراتت جوانی حالا ما هم از مجلس شورای ملی درایم آن اقتدارات را سل میکنیم…

چند نفر از نمایندگان ـ اینطور نیست

( صدای زنگ رئیس )

کازرونی ـ اجازه بفرمائید بنده عرایضم را بکنم بعد بفرمائید این طو نیست. چطور اینطور نیست؟ ( فیروز آبادی ـ مریض شده ) رعض میکنم که ما اصولا وکیل در توکیل نیستیم این را تصدیق میکنیید شما ما وکیلیم نیستیم این را تصدیق میکنید شما ما وکیلیم که خمد ماهر کداممان مستقلا در مجلس رسمی که با حضور تماشا چی منعقد میشود قانون زضع کنیم و هر قانونی که برخلاف این ملب باشد نبده عرض میکنم نمیدانم چه حالی دارد. چون بما نگفتند شما وکیل در توکیل هستید در یک موقع معین یک احتیاجات عمومی یک مقضیاتی برای شما ایجاب کرد که یک اختیاراتی بیک کمیسیون مخصوصی داده شود و آنهم ( مصدیق جهانشاهی ـ سابقه دارد ) در تحت عنوان موقت. آنهم مقت شد و رفت اما حالا این بوطری منبسط شود که کم کم سایر کمیسیونها هم اقتدارات مجلس را بآنها احاله بدهیم بنده میترسم کم کم اگر اینطور باشد در دورة آتبه یا در ادوار آتیه یا ددر ادوار آتیه بسایر کمیسیونها اختیاراتی داده شد و ما یک مرتبه برای مدت دو سال تعطیل کنیم از این جهت بنده کاملا مخالف هستم با دادن اجازه بیک کمیسیون مخصوصی مثل سایر نظامنامهاییئ که وزارتخانها در حدود احتیاجات خودشان مینویسند خودشان نظامنامه بنویسند در تقسیم این اعانه. این اص را که بن مخالفم با آن اگر چنانچه اقای وزیر معارف یا وزارت معارف خودش را محتاج بداند که با مشورت اعضاء کمسیون معارف تهیه بکند بکند مانعی ندارد ول با احلة از طرف ملجس بآنجا بنده مخالفم و سئوالی هم که داشتم این بود که آیا این اعانه بمدارس ملی طهران انحصار و اختصاص دارد یا بولایات هم داده میشود اگر چنانچه منحصراً بطهران داده میشود و از بودجة‌ عمومی مملکت است البته دلیلی ندارد آنهائیکه در مرکز نیستند از این فیض محروم بمانند استثناء هم البته نباید آقای وزیر محترم معارف قائل شوند. نباید توفیر بگذارند فیمابین اینکه در طهران باشد یا در حضرت عبدالعظیم همه اهل یک خاکند همه اهل یک خانه هستند همه افاده میدهند همه استفاده میخواهند این است عرض بنده حالا راجع به فرمایش آقای ملک زاده یک شرح مبسوطی اظهار کردند راجع بنظریات خودشان بنده هم اگر موقع بود و مورد داشت نظریات خودم را عرض میکردم که عقیده دارم که وزارت محترم معارف این پولهائی را که از بودجه عمومی در راه توسعة‌ معارف خرج میکند


منحصراً بطور اعانه بمدارس داده شود از روی یک ترتیبی که باندازة آن پولی که اعانه میدهند شاگرد مجانی بپذیرند بواسطه اینکه در اثر وضعیت فعلی وزارت معارف بکلی ایجاد مدارس ملی منسوخ شده و بنده هیچ انتظار ندارم که یک مدرسه ملی در ایران دائر شود.

وزیر معارف (آقای قراگوزلو) ـ بنده خورسند شدم که نمایندة محترم آقای کازرونی بعضی مراتب را اینجا تذکراً فرمودند ولی مسئلة که ما استجازه کردیم از مجلس شورای ملی یک مسئلة‌ خیلی سهلی است اشکالاتی ندارد. ما اجازه داشتیم در دو سال قبل که یک مبلغ اعتباری را تقسیم کنیم ما بین مدارس این اختیار را در بودجة آنسال در یک تبصره از خودمان سلب کردیم و اختیار را واگذار کردیم به کمیسیون معارف مجلس شورای ملی که نظامنامة‌ تنظیم نمایند و روی آن نظامنامه این اعانه تقسیم شود و آن نظامنامه چون بموجب تبصره قانون بودجه بقوت خودش باقی بوده تا یکسال این است که اجازه میخواهیم از مجلس شورای ملی که بکمیسیون اجازه داده شود و این اعانه را تقسیم بکنیم و اینکه فرمودید منحصر بمرکز است یا ولایات هم هست البته منحصر بمرکز است یا ولایات هم هست البته منحصر بشهر طهران نیست ولایات هم هرکدام در محل خودشان یک اعتباری برای اعانه مدارس ملیشان دارند که در بودجه باسم و رسم معین شده است و بیک ترتیبی تقسیم میشود.

جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است

روحی ـ کافی نیست

افسر ـ کافی نیست

رئیس ـ آقای مؤید احمدی

مؤید احمدی ـ بنده با موافقت کاملی که با اصل موضوع دارم یعنی با اعانه دادن بمدارس ملی لیکن از دو جهت مخالفم یکی از طرز تنظیم این لایحه و دیگری از جهت تبعیضی که در اجرای نظامنامه در سال گذشته کردند نظامنامة‌ نوشته میشود در کمیسیون معارف لکن وقتیکه بیرون میرود برطبق او رفتار نمیشود و بنده با دلیل اینجا ثابت می‌کنم مدارس ملی که فعلا در طهران هست بر دو قسم یک قسم مدارس ملی است که قبل از مشروطیت در طهران تشکیل شده از قبیل مدرسه اسلام مدرسه اقدسیه و غیره یک قسم مدارس هم هست که اخیرا تشکیل شده در ظرف این چند سال آن مدارس اولی که در دوره‌های سابق تاسیس شده و در همان سال دولت نودتومان مقرری برای آن مدرسه قرار داده و در دوره‌های بعد این مقرری زیاد شده تا اخیراً به یکصدو پنجاه تومان رسید و مطابق همان در این سی سال شهریه گرفته است و همه ساله هم در کمیسیونهای بودجه مجلس شهریه این مدارس تصویب شده و در سال گذشته هم تا دو ماه از سال گذشته پرداخت شده بعد بعنوان همین تدوین نظامنامه نپرداخته‌اند و گفته‌اند که تأمل کنید تا نظامنامه نوشته شود که مطابق آن بپردازیم. سه چهار مرتبه مدیر مدرسه بوزارت معارف و بمقام ریاست تظلم کرده که این مدرسه دویست تومان کسر خرج دارد و این صدو پنجاه تومان را که ندهند مدرسه بسته میشود یا مدرسه را وزارتمعارف مثل مدارس دولتی خودش اداره کند یا شهریه مدرسه را بدهد یا رسما بنویسد ما مدرسه را منحل کنیم هیچ جوابی داده نشده بالاخره نظامنامه نوشتیم و در آن نظامنامه سه شرط اساسی معین شد شرط اول این بود که در کلاسهای ابتدائی هرگاه عده شاگرد صد و سی نفر باشد در ماه شصت تومان اعانه دارد و در کلاسهای متوسطه در سیکل اول هر کلاسی که سی نفر شاگرد داشته باشد ماهی سی تومان اعانه دارد مدرسه اسلام دویست و دو نفر شاگرد در کلاس‌های ابتدائی دارد یکصد و شش نفر در کلاسهای متوسطه دارد بتصدیق ادارة تعلیمات هم بهترین معلمین طهران در آنجا درس میدهند بعلاوه


نتیجه در امتحان معلوم است در امتحانات سال گذشته با آن تضییقاتی که بود مدرسه اسلام بیست و یکنفر داوطلب داشته هفده نفرشان تصدیق گرفته‌اند که از تمام مدارس بهتر بوده با تمام این مراتب نه مقرری را باو داده‌اند و نه شهریه را پس از آنکه بمجلس نوشتند که بعد از سی‌سال باید مدرسه را منحل کنیم آقای رئیس به بنده و آقای اورنگ امر فرمودند خدمت آقای وزیر معارف شرفیاب شدیم تقاصیل را عرض کردیم خدمتشان فرمودند که راپورت‌های خوبی از این مدرسه بمن نرسیده است از حیث تنظیمات مدرسه بنده استدعا کردم ممکن است خودتان تشریف بیاورید عدد را مشاهده کنید اگر مایل هستید تنظیمات را هم تشریف بیاورید عدد را مشاهده کنید اگر مایل هستید تنظیمات را هم تشریف بیاورید ملاحظه بفرمائید بعد بنده با آقای اورنگ رفتیم دیدیم تمام مفتشین در هر موقعی که آمده‌اند در دفتر مدرسه نوشته‌اند و شرحی تقدیر کرده‌اند از تنظیمات مدرسه که خیلی خوبست و علاوه امتحانش هم که معلوم است عدد را هم شماره کردیم و خدمتشان عرض کردیم بعد از تمام این مراتب پانصد تومان از شهریه مدرسه دادند و مابقیش را نداده‌اند و مدرسه الساعه قریب دوهزار تومان مقروض است و بنده عقیده‌ام این است در نتیجه این مذاکرات آن مدارس که شهریه دولتی داشته‌اند و در همه سال پرداخته شده آنها را استثناء کنند و همان شهریه را بآنها بدهند بعلت اینکه این شهریه‌های دولت است مثل سایر تعهدات دولت است مثل مستمری و وظیفه است و بهمین عنوان هم داده میشده بنده عقیده‌ام این است که این را بر دو قسم کنیم در این لایحه آن مدارس که شهریه دولتی داشته‌اند آنها را عیناً بپردازند و آن قسمتی که نداشته‌اند مابقی را بین آنها بیک ترتیبی که تبعیض نشود تقسیم نمایند این است عقیده بنده

وزیر معارف ـ اینکه آقای مؤید احمدی فرمودند که نظامنامه طوری تنظیم شده است که بعضی از مدارس از اعانه محروم شده است وقتی که نظامنامه تنظیم میشد خودشان در کمیسیون معارف تشریف داشتند یک شرائطی برای مدارس که اعانه میگرفتند قائل شدند خوب اداره شدن این کفایت نمیکند باید مدارسی که بهتر تنظیم داده باشند آنها را مقدم داشت. عرض کنم مدرسه اسلام که فرمودند خیلی خوبست و نقیصة‌ هم ندارد ولی آن مدارسی که اعانه گرفته‌اند بهتر از مدرسه اسلام تنظیم شده بوده و بهتر اداره شده بود و اینکه فرمودند آن مدارسی که اعانه دولتی گرفته‌اند تمام مدارس اعانه دولتی میگرفته‌اند و هر سال هم میگرفته‌اند و هرسال هم میگرفته‌اند و اختیار دادن اعانه هم با وزارت وقت بوده بهر مدرسه که میخواست میداد و بهر مدرسه که نمیخواست نمیداد ولی حالا با این ترتیب یک قاعده و نظامی خواهد بود که تحت آن قاعده و نظام این اعانه تقسیم خواهد شد.

رئیس ـ آقای وثوق

آقا سید مرتضی وثوق ـ بنده با اصل موضوع مخالف نیستم خیلی هم تشکر میکنم که از طرف وزارت معارف این اقدام شده است که اعانه مدارس ملی دو ماه قبل از سال تنظیم و تأدیه شود ولی در تنظیم لایحه و پیشنهاد شده تحصیل حاصل است زیرا در ذیل بودجة‌ ۱۳۰۸ یک تبصرة‌ نوشته‌اند تقسیم اعانه بمدارس ملی باید برطبق نظامنامة باشد که بتصویب کمیسیون معارف برسد آن نظامنامه را آوردند در کمیسیون معارف و تصویب هم شد و مخصوصاً از برای تقسیم اعانه در (۱۳۰۷) و (۱۳۰۸) یک رویه را در آن نظامنامه ایجاد کرده‌اند و از طرف مقام ریاست هم آن نظامنامه تصویبی بوزارت معارف ابلاغ شد حالا این ماده پیشنهادی این است که بوزارت معارف اجازه داده میشود که برای پرداخت اعانه مدارس ملی که در بودجة‌ سیصد و هشت بتصویب رسیده است نظامنامة تنظیم و پس از تصویب کمیسیون


معارف بموقع اجرا بگذارد این نظامنامه تصویب شده و آقای وزیر معارف و آقای آقا سید یعقوب هم آن روز در کمیسیون تشریف داشتند و در آنجا یک صحبتی کردیم و ایشانهم بیک اشکالاتی برخوردند اگر مقصود این است که آن نظامنامه عملی نیست و ترتیب مواد آن نظامنامه طوری است که مثلا سه ربع شاگردان در امتحان نهائی باید قبول شوند و این موضوع را بعد از آنکه وزارت معارف بموقع اجرا گذارده است دیده است عملی نیست همینطور که سایر شرایط که چون عملی نبود تشریف آوردند در کمیسیون معارف فرمودند که باید تجدید نظر بشود. ما در کمیسیون معارف گفتیم چون در ذیل بودجه یک تبصره هست ما یک نظامنامة نوشتیم و تصویب کردیم اگر مقصود این است که برای تقسیم اعانه مدارس ملی در سنوات بعد یک نظامنامة نوشته شود که بتصویب کمیسیون معارف برسد که آن نظامنامه را هم ما نوشتیم حالا اگر میخواهید در مواد آن نظامنامه یک تجدید نظری بکنید و یک موادی بنویسید صریح و سرراست بگوئید والا مجلس دیگر همچو اختیاراتی بما نداده است ما اینقدر اختیارات داشتیم که یک نظامنامه نوشتیم و ابلاغ کردیم حالا میخواهید کمیسیون معارف تجدید نظر بکند در آن موادی که وزارت معارف میداند عملی نیست؟ این است که برای این اشکال بنده یک پیشنهادی یعنی یک ماده را پیشنهاد کرده‌ام بمقام ریاست که همین مقصود وزارت معارف هم بعمل میاید که میگویند بعضی مواد عملی نیست و باید تجدید نظر شود. بسیار خوب همین ماده را این طور پیشنهاد کنند که چون در نظامنامة که بتصویب کمیسیون معارف رسیده است بعضی مواد آن عملی نیست لذا مجلس بوزارت معارف اجازه میدهد که در مواد آن در کمیسیون تجدیدنظر کرده و بموقع اجرا بگذارد.

دکتر طاهری (مخبر کمیسیون معارف) آقای وثوق در اصل موضوع که موافق بودند فقط در طرز تنظیم ماده یک نظری داشتند و پیشنهاد کرده‌اند ولیکن کمیسیون معارف و وزارت معارف حق نمیداد بخودش که آن اختیاری که در ذیل بودجة ۳۰۸ داشته آن را تمدید بدهد و تصور میکرد اجازة خاصی را باید از مجلس داشته باشد معذلک پیشنهادشان در موقع خودش خوانده شود جواب عرض میشود

بعضی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است

افسر ـ بنده مخالفم

رئیس ـ بفرمائید

افسر ـ چون یک کلمة آقای کازرونی فرمودند که اشتباه کردند و لازم بود توضیح داده شود اینکه فرمودند تقسیم اعانه مدارس ملی از وظائف وزیر معارف است و چون مجلس پیر شده این اختیار را از او سلب کرده‌اند اینطور نیست تقسیم اعانه مدارس از وظائف مجلس است و مجلس هم آن را واگذار بکمیسیون معارف نموده است و هیچ مجلس پیر نشده و بقوت خودش هم باقی است

رئیس ـ پیشنهادات قرائت میشود:

پیشنهاد آقای یاسائی

بنده پیشنهاد میکنم در ماده واحده نوشته شود مدارس ملی طهران اعم از ذکور و اناث

رئیس ـ آقای یاسائی

یاسائی ـ عرض کنم توضیح زیادی لازم ندارد چون مقصود کمیسیون معارف و وزارت معارف هم همینطور بوده است که بنده پیشنهاد کردم یعنی مدارس ملی طهران اعم از ذکور و اناث عبارت گنگ است و نوشته است مدارس ملی و شامل مدارس طهران و ولایات هر دو میشود در صورتیکه مقصود این نیست اعانه‌های مدارس ولایات در متن بودجه است و برای توضیح بنده این پیشنهاد را تقدیم کردم

مخبر ـ بلی

مقصود از تنظیم ماده واحده هم همین است زیرا که مدارس ملی ولایات اعم از ذکور و اناث همه باسم و رسم


در بودجه اعانه دارند و این اعانه از نقطة نظر مدارس ملی طهران است از این جهت چون منظور همین است قبول میکنم.

رئیس ـ باین توضیح قناعت دارید.

یاسائی ـ بنده حرفی ندارم آقای وزیر قبول کنند ماده اصلاح شود

رئیس ـ قبول میکنید؟

وزیر معارف ـ بلی قبول میکنم که اضافه شود.

رئیس ـ پیشنهادی از آقای وثوق رسیده است قرائت میشود:

پیشنهاد آقای وثوق

ماده واحده ـ بوزارت معارف اجازه داده میشود نظامنامة‌ که سابقاً بتصویب کمیسیون معارف رسیده در مواد آن در کمیسیون تجدید نظر و پس از تصویب بموقع اجرا بگذارند.

رئیس ـ آقای وثوق

آقا سید مرتضی وثوق ـ بنده توضیحاتم همان بود که عرض کردم ولی آقای دکتر طاهری که فرمودند کمیسیون معارف اختیار نداشته از برای ۱۳۰۸ نظامنامه بنویسد جوابش این است که در همان نظامنامه که از طرف مقام ریاست ابلاغ شده بوزارت معارف در همانجا تکلیف تقسیم اعانه را از برای ۳۰۸ معین کرده است چون وزارت معارف باشکالات برخورده باید ثانیاً از مجلس اجازه بخواهد که کمیسیون معارف تجدید نظر در آن نظامنامه بکند این بود عرایض بنده

مخبر ـ در آن نظامنامه که راجع بتقسیم اعانه برای ۱۳۰۷ منظور شده است چون سال تحصیلی نصف در ۳۰۷ و نصف در ۳۰۸ بوده از این جهت این نظامنامه بدو قسمت است و اما راجع باینکه اینطور پیشنهاد کردند که نظامنامة سابق درش شور بشود این در اصل موضوع تفاوتی نمیکند و بکلی ممکن است که یک نظامنامة دیگری نوشته شود لازم نیست که دست کمیسیون معارف و وزارت معارف بسته شود که حتماً همان نظامنامه را تجدید نظر نمایند ممکن است که نظامنامه نوشته شود یا عین آن نظامنامه را بیاورند یا اینکه بکلی تغییر بدهند بهر صورت تفاوتی نمیکند

رئیس ـ آقایانی که پیشنهاد آقای وثوق را قابل توجه میدانند قیام فرمایند:

(عده کمی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهادی از آقای روحی رسیده است قرائت میشود

پیشنهاد آقای روحی

پیشنهاد میکنم که همان نظامنامه سابق رای داده شود و بقوت خود باقی بماند

رئیس ـ آقای روحی

روحی ـ عرض کنم بدواً‌ میخواهم حقیقت از زحمات آقای وزیر معارف تقدیر کنم زیرا که جامعة‌ ما یک جامعة‌ بی‌صبر و بی‌انتظاری است و همیشه‌ میخواهند با عجلة‌ یک کارهای پریشیده از هم گسیختة‌ بزودی اصلاح شود و واقعاً با امرار وقت و دقت موفق شدند که امروز مدارس ملی مملکت یک سر و سامانی پیدا کرده و همه از حیث تنظیم واقعاً رضایت بخش است بعداً‌ راجع باین نظامنامه وقتی که این نظامنامه مطرح بود بنده خودم شرف عضویت کمیسیون معارف را داشتم و در این نظامنامه خودم شرف عضویت کمیسیون معارف را داشتم و در این نظامنامه خودم هم ذی نظر بودم با یک زحماتی یک دقتهائی که خود آقای مخبر مسبوقند آقای دکتر مهدیخان هم تشریف داشتند این نظامنامه تدوین شد و ما غالبمان عقیده داشتیم که شاید تا پنجسال این نظامنامه لااقل بقوت خودش باقی بماند بجهت اینکه یک زحمتی را که برای یکسال نمیکشند البته باید چهار سال پنجسال عمل کنند امروز یکمرتبه آمده‌اند و این را


از نو تغییرش را میخواهند بی‌آنکه در مقدمه لایحه ذکر کنند که چه عیبی چه موجبی کجایش عیب داشت چه ماده‌اش خراب بود که ما خواستیم این را اصلاح کنیم و آنچه هم که تا حالا مذاکره شد بنده در اطراف مخالف و موافق واقعاً خودم اقناع نشدم که بگویم این ماده مادة‌ سوم ماده چهارم این نظامنامه اشکالاتی داشت و ما مجبور شدیم این را عوض کنیم بنده می‌بینم نظامنامه بوده است که یک سال وزارت معارف از روی آن عمل کرده است در غالب مداس هم واقعاً از روی این نظامنامه حقوق داده است همه هم راضی بوده‌اند مدارس ملی هم اعانه‌هاشان را گرفته‌اند حالا چه تغییراتی مستلزم این شده است آیا در اصل حق اعانه میخواهند یک تغییری بدهند یا بعضی را دون بعضی میخواهند یک رعایتهائی بکنند بنده از این جهت یک دلیل مثبتی که بنده را قانع بکند که این نظامنامه سابق این جهت داشت که باید عوض بشود بشنوم متقاعد میشوم و الا برای بنده یکقدری اشکال دارد و اگر بتوانید یک توضیحی بدهید بنده مسترد میدارم پیشنهادم را و در خاتمه هم میخواستم از آقای وزیر محترم معارف سئوال کنم که مدارس ملی چند ماه است حقوقشان پرداخته نشده است علت اینکه این حقوق را نداد‌ه‌اند چه بوده است و بواسطة‌ همین کار الان غالب مدارس معلمینشان بی‌حقوق مانده‌اند و یک حال نگرانی برایشان پیدا شده خوبست که یکقدری نسبت بآنها رعایت بشود که بدانند بعد از گذشتن نظامنامه آن اعانة‌ که مرسوم بوده است بآنها خواهند داد

مخبر ـ در سابق یک مبلغی در بودجه‌ها همیشه منظور بوده است و بنظریه وزارت معارف مابین مدارس تقسیم میشده است بطور دلخواه خود وزارت معارف تقسیمات بطوری بوده است که از مدرسة در ماه بیست و پنجقران تا پانزده تومان بوده است یک ملاک و مأخذی برای تقسیم اعانه برای مدارس ملی از ذکور و اناث وجود داشت در بودجة سال قبل هم یک تبصرة‌ ذیل بودجه منظور شده تبصره چهار «خرج محصلین بی‌بضاعت و اعطاء و تقسیم اعانه بمدارس ملی باید مطابق نظامنامة‌ که بتصویب کمیسیون معارف مجلس شورای ملی خواهد رسید بعمل آید» برطبق این تبصره وزارتمعارف نظامنامة‌ نوشت و بکمیسیون معارف آوردند که خودتان هم بودید و آنجا بعد از مذاکراتی یک شرایطی برای گرفتن اعانه مدارس درست شد و آن شرایط در آن نظامنامه ذکر شده آن شرایط یک شرایط وجودی است یک شرایط عدمی مثلاً میگوید اگر صدو بیست تا شاگرد در مدرسة‌ ابتدائی باشد ماهی شصت تومان اعانه می‌گیرد

روحی ـ چه عیبی دارد؟‌

مخبر ـ بسیار خوب عیبی هم ندارد یک شرط دیگر این است که نظامات و دستورات وزارت معارف را عمل کند (روحی ـ این هم عیبی ندارد) یک شرط این است که در کلاسهای متوسطه سی تا شاگرد داشته باشد در سیکل اول و در سیکل دوم بیست و پنج تا . یک شرط دیگر هم دارد که که سانکسیون دارد که میگوید مدارسی که دارای این شرایط هستند و اعانه میگیرند اگر در امتحان نهائی سه ربع از شاگردانی را که فرستادند برای امتحان کمتر موفق شدند دیگر اعانه بهشان داده نمیشود،‌اصل موضوع این است …

روحی ـ همین ماده را عوض کنید.

مخبر ـ این ماده هم بسیار خوب ماده‌ایست. اگر سانکسیون و مجازات نداشته باشد همانطوری میشود که آقای مؤید احمدی فرمودند که مدارس بطور شهریه اعانه بگیرند چه مدرسه خوب باشد چه بد باشد در صورتیکه مجازات میخواهد نظامات میخواهد که اگر مدرسه نتوانست و مواظبت نکرد و شاگردهایش از امتحانات نتوانستند خوب بیرون بیایند آن اعانه باید قطع شود این ماده که گذشت در سال گذشته بمدارس همینطور اعانه دادند ولیکن امسال که درش هستیم که ۱۳۰۸ است بواسطة‌ اینکه دفعه امتحانات خیلی سخت شد مدارسی که اعانه میگرفتند


هیچکدامشان واجد این شرط اخیر نیستند یعنی هیچکدام از این مدارس سه ربع از شاگردانی را که برای امتحان فرستادند قبول نشدند صد پنجاه صد سی صد بیست و اینها بیشتر نبوده اگر چنانچه برطبق این شرط بخواهند عمل کنند به هیچیک از این مدارس باید اعانه ندهند نه اینکه باینها نمیرسد به هیچکدام از مدارس نمیرسد برای اینکه این شرط صد هفتاد و پنج را هیچکدام از مدارس نتوانسته‌اند انجام دهند پس باید در این قسمت تجدید نظر نمایند (صحیح است) اگر حذف نمایند این ماده را بکلی این لایحه بیمصرف میشود این اعانه بیمصرف میشود و اگر میزان را طور دیگر قرار دهند هنوز میزانی بدست نیست که چه اندازه حق دارند. در هر صورت باید یک کاریش بکنیم کمیسیون معارف خودش را محق نمیدید که تجدید نظر در این نظامنامه بکنند او میگفت که برطبق تبصره چهار بودجه ۱۳۰۸ یک نظامنامة‌ آوردند و ما تصویب کردیم دیگر ما نمیتوانیم بی‌اجازه بهش تغییر بدهیم. وزارت معارف هم میتوانست بدون اینکه اصلاً باین نظامنامه نگاه بکند یک نظامنامه بنویسد زیرا در ۳۰۸ مقید نبود وزارتمعارف ولی خود وزارتمعارف مایل بودکه بنظریة‌ کمیسیون معارف بنویسد نظامنامه را پس آمدند اجازه بگیرند از مجلس که حق داشته باشند نظامنامه بنویسند که بتصویب کمیسیون معارف برسد و علت اینکه پیشنهاد آقای روحی را نمیشود قبول کرد که همان نظامنامه بقوت خودش باقی باشد عیناً همین موضوعی بود که عرض کردم که آنجا نوشته است که در امتحانات نهائی باید سه ربع قبول شوند و این قبیل مدارس امسال خودشان نتوانستند بواسطه سخت‌گیری در امتحان این شرط را بعمل بیاورند و صلاح هم نیست که قطع بشود شهریه‌شان. پس این پیشنهاد حضرتعالی قابل قبول نیست

روحی ـ راجع بحقوق چیزی نفرمودید. بنده پیشنهادم را مسترد میدارم.

رئیس ـ رای میگیریم بماده واحده با افزودن پیشنهاد آقای یاسائی که مخبر و دولت قبول کردند. آقایان موافقین قیام فرمایند (اکثر نمایندگان قیام نمودند)

تصویب شد.

[۴ طرح و تصویب لایحه مواد شیمیائی دفع آفت ملخ از تادیه حقوق گمرگی]

وزیر عدلیه (آقای داور)ـ لایحه است که از طرف وزارت فوائد عامه راجع بمعاف بودن مواد شیمائی و اثاثیه فنی که از برای دفع ملخ و عملیات دفاعیه راجعه به ملخ لازم است که وزارت فوائد عامه حق گمرکی نباید بدهد این را تقدیم میکنم با قید دو فوریت مسئله هم مهم نیست و یک ماده هم بیشتر نیست اگر آقایان موافقت کنند

رئیس ـ قرائت میشود:

ساحت محترم مجلس مقدس شورای ملی شیدالله ارکانه نظر باینکه اعتبارات دفع ملخ کلیه باید بمصارف مبارزه و دفاع از ملخ برسد و بواسطة‌ کمی اعتبار نمیتوان حقوق گمرکی مواد شیمی و اثاثیه فنی را از اعتبار مصوبه پرداخت لذا ماده واحده ذیل را بقید دو فوریت تقدیم و استدعای تصویب دارد:

ماده واحده ـ کلیه مواد شیمی و اثاثیه فنی که برای دفع ملخ و عملیات دفاعیه جهت جلوگیری از حشرة مزبور باسم وزارت فوائد عامه وارد میشود از پرداخت حقوق گمرکی در سنوات ۱۳۰۸ و ۱۳۰۹ معاف خواهد بود

رئیس ـ فوریت مطرح است آقای یاسائی

یاسائی ـ موافقم

جمعی از نمایندگان ـ مخالفی نیست

رئیس ـ آقای زوار

زوار ـ موافقم

رئیس ـ آقای احتشام زاده

احتشام زاده ـ موافقم


رئیس ـ آقای طلوع

طلوع ـ در اصل ماده عرض دارم

رئیس ـ آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی ـ بنده مخالفتی که دارم در اصلش است و چون در اصلش مخالفم در فوریتش هم مخالفم باین ملاحظه بنده عقیده ندارم بدو فوریت برود بکمیسیون که در آنجا یک مشاورة بشود بعد برگردد

رئیس ـ آقای یاسائی

یاسائی ـ بنظر بنده در اطراف این لایحه بحث زیاد کردن فایده ندارد حالا ممکن است در اصلش صحبت کنند ولی بالاخره وقتی که ما قانون گذاردیم و صدهزار تومان اعتبار دادیم برای دفع ملخ دیگر در گمرک معطل کنیم معنی ندارد اگر چه از نقطة‌ نظر حساب فرقی نمیکند ولی معطل گردنش خوب نیست

رئیس ـ موافقین با فوریت اول قیام فرمایند

(اکثر نمایندگان قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. فوریت ثانی مطرح است آقای روحی

روحی ـ موافقم

رئیس ـ آقای زوار

زوار ـ موافقم

رئیس ـ آقای دکتر طاهری

دکتر طاهری ـ موافقم.

رئیس ـ آقای مؤید احمدی

مؤید احمدی ـ موافقم

رئیس ـ موافقین با فوریت ثانی قیام فرمایند

(اغلب برخاستند)

رئیس ـ تصویب شد. مادة‌ واحده مطرح است ثانیا قرائت میشود:

مادة‌ واحده ـ کلیة‌ مواد شیمی و اثاثیه فنی که برای دفع ملخ و عملیات دفاعیه جهت جلوگیری از حشرة مزبور باسم وزارت فوائد عامه وارد میشود از پرداخت حقوق گمرکی از سنوات ۱۳۰۸ و ۱۳۰۹ معاف خواهد بود.

رئیس ـ آقای روحی

روحی ـ موافقم

رئیس ـ آقای دشتی

دشتی ـ بنده مخالفت زیادی ندارم فقط نظرم این است که این یک کار لغوی است از یک طرف یک لایحة بیاورند مبالغی هم وقت مجلس را تلف کنند که یک پولی از یک جیب دولت بیک جیب دیگر دولت برود. اگر وزارت فوائد عامه حقوق گمرکی را بدهد برای دولت چه فرقی میکند فقط چیزی که هست میگویند ممکن است معطل شود. بنده تصور میکنم که ممکن است معطل هم نشود البته وزارت فوائد عامه در نظر گمرک آنقدر اعتبار دارد که وقتی اجزای شیمیائیش رسید بهش بدهند بعد حساب کنند پول بدهد از این جهت این یک کار لغوی است بعقیدة‌ بنده.

وزیر عدلیه ـ همانطور که فرمودند بنده هم همینقدر عرض میکنم که بیشتر استدلالشان این بود که وقت مجلس بیشتر تلف میشود پس اگر کمتر صحبت بشود کمتر وقت مجلس تلف میشود و این هم مسئله احتساب است والا در اصل قضیه بنده تصدیق دارم که تفاوتی نمیکند.

رئیس ـ آقای اعتبار

اعتبار ـ موافقم

رئیس ـ آقای زوار

زوار ـ موافقم

رئیس ـ آقای بیات


بیات ـ موافقم

رئیس ـ آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی ـ بنده از آنجائی که با اصل لایحه از روز اول مخالف بودم حالا هم مخالفم و خودم هم یک اندازه اهل فلاحتم هر چند خواهند گفت که تو سرحدات را ندیدة و ملخهایش از گنجشک بزرگتر است صدهزار صدهزار است حالا بنده عقیده ندارم که این پولها داده شود و عقیده‌ام این است که خوب این پول هم میرود آنجا و یک ملخهائی هم گرفته میشود ولی هیچ فایده نداشته و نخواهد داشت و علاوه براین حالا یک سابقة شده است که هرچیزیرا که میخواهند از گمرک رد کنند میگویند معاف باشد از حقوق گمرکی خوب این معاف باشد فرقی نمیکند بقول آقایان از این جیب بآن جیب است ولی این یک سابقه بجهت اینکه بعدها شاید بعضی اشیاء مضره را بانحاء مختلفه بیاورند و وارد کنند و بضرر دولت تمام بشود. بنده عقیده دارم که همانطوری که بوده است این مواد شیمیائی و چیزهائی که میخواهند وارد کنند همان مثل سابق رفتار کنند که بیک محظور اشدی گرفتار نشویم باین ملاحظه بنده مخالفم و عقیده دارم این را هم مثل چیزهای دیگر معمول بدارند و گمرکی که از این جنس دولت میگیرد در واقع از جیب بان جیب است بمعمول سابق رفتار بکنند.

رئیس ـ آقای روحی

روحی ـ بنده بعکس آقا با این لایحه کاملاً موافقم و خیلی هم خوشوقتم که یک دولت بیدار و آگاهی است که مراقب است تا ملخ در مملکت بروز میکند بر ضد او قیام میکند و حتی ادویة‌ سمی و کیفیات مبارزه اشرا تهیه می‌بیند. آقا زحمت ملخ را ندیده‌اید که با آن موافقت نمیکنید. آلان در غالب سواحل بحر عمان بیائید تا جیرفت و رودبار و بم و نرماشیر و کرمان ملخ هست و دارد با دسترنج زندگانی همان زارع و بدبختی که شما طرفدارش هستید مبارزه میکند حیات او را دارد از بین میبرد البته یک دولتی آمده است لایحه آورده است میخواهد ملخ را معدوم کند منتهی مواد سمی که آورده است از نظر اینکه یک اختلاف حسابی ایجاد نشود و یک اعتبار علیحده بنام آلات و ادوات اینکار که از خارج آورده است نخواهد اجازه خواسته است از مجلس و باید با یک تشویق و ترغیب و نیت خوبی موافقت بشود و این تقاضا پذیرفته شود نه اینکه با این کیفیت آقا مخالفت کنند. امروز هم ملخ اگر ملاحظه بفرمائید ضررش بیشتر بقسمت زارع است مالک هم میتواند که باز یک خرجی داشته باشد ولی زارع بدبخت را معدوم میکند و بنده با آن روح پاکی که در آقا سراغ دارم و همیشه شما را طرفدار ضعفا و فقرا میدانم این مخالفتتان حقیقت قدری باعث کدورت شخص من از آقا شد که چرا باید در یک همچو کار خیری مخالفت بکنید و البته باید خیلی تشکر کرد که تا این اندازه دولت مراقب است که دولت ادویه سمی ضد ملخ را فوراً از خارج میآورد و برای ورود آن هم از مجلس می‌آید کسب اجازه میکند قدری سبب گله‌مندی بنده از آقا میشود ما باید در مقابل این خوشوقتی کنیم و شکرگذاری نه مخالفت بنده خواهشمندم آقایان وقت خودشان را بیخود هدر نکنند و مذاکرات هم کافی باشد به این لایحه رأی بدهند و بکارهای دیگر بپردازند

جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است.

رئیس ـ کافی است؟

جمعی از نمایندگان ـ بلی

رئیس ـ پیشنهادی از آقای یاسائی رسیده است قرائت می‌شود:

پیشنهاد آقای یاسائی

مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی


بنده پیشنهاد میکنم عبارت از سنوات ۱۳۰۸ و ۱۳۰۹ حذف شود

رئیس ـ آقای یاسائی

یاسائی ـ توضیح زیادی لازم ندارد مقصود بنده این است که این معافیت اختصاص باین دو سنه نداشته باشد معلوم نیست که در سنوات خیلی بعد مثلا ملخ نیاید و ما احتیاجی بمواد سمی و چیزهائی که وسیلة دفاع از ملخ باشد نداشته باشیم در هر صورت این خودش یک قانونی است هر وقت دولت خواست یک چیزهائی برای دفع ملخ وارد بکند از گمرک معاف باشد.

وزیر عدلیه ـ بنده تصور میکنم که مانعی ندارد بنده هم موافقت میکنم از طرف وزارت فوائد عامه

رئیس ـ آقای زوار مخالفید؟

زوار ـ عرضی ندارم.

رئیس ـ آقای ناصری مخالفید؟

ناصری ـ بله اما قبول کردند.

رئیس ـ منافاتی ندارد بفرمائید هنوز مجلس قبول نکرده است.

میرزا محمودخان ناصری ـ اصولا البته باید همیشه هر وزارت خانة هر احتیاجی داشته باشد مطابق قوانین برای آن خرج اعتبارات تهیه کند در موقع لزوم آن خرج بوسیلة آن اعتبارات آن را تامین کند البته هر وزارت خانه لازم داشته باشد یک اعتباری باید درخواست بدهد که نظر باینکه این اعتبار کفاف نداشت برای اینکه این مخارج را بپردازند این لایحه را آوردند به مجلس و نظر باینکه بودجه ۱۳۰۹ هم البته دچار یک مضیقه‌‌هائی خواهد شد این است که بنده تصور میکنم مقصودشان ۱۳۰۸ و ۱۳۰۹ بوده است و از این ببعد هر وقت که انشاءالله وضعیت مالی موافق دلخواه شد دولت مکلف است که اعتبارات خودش را پیش بینی بکند و موافق معمول رفتار بکند

رئیس ـ نسبت بماده واحده رأی میگیریم با ورقه با حذف پیشنهادی آقای یاسائی اگر مجلس موافق نباشد رأی نخواهد داد

(اخذ و شماره آراء بعمل آمده هفتاد و سه ورقه سفید و چهار ورقه کبود تعداد شد)

رئیس ـ عده حاضرین ۸۶ باکثریت ۷۳ رای تصویب شد.

[ ۵ـ تقدیم لایحه راجع باضافه اعتبار پست هوائی ]

رئیس ـ آقای وزیر پست و تلگراف

وزیر پست و تلگراف ـ لایحه‌ایست راجع باضافه اعتبار پست هوائی تقدیم میشود.

[۶ـ شور ثانی لایحة تأمین مدعی به]

رئیس ـ خبر کمیسیون قوانین عدلیه راجع به تامین مدعی به مطرح است شور ثانی است،


خبر کمیسیون قوانین عدلیه:

کمیسیون قوانین عدلیه پس از خاتمه شور اول لایحة‌ نمره ۱۶۸۴۶ تامین مدعی به در مجلس شور ثانی آنرا در اولین جلسه خود با حضور وزیر عدلیه شروع و پیشنهادات آقایان نمایندگان محترم را مورد دقت و مطالعه قرارداده با توضیحاتی که آقای وزیر عدلیه بیان نمودند کمیسیون با در نظر گرفتن اوضاع و احوال جرح و تعدیلاتی در پیشنهادات واصله بعمل آورده و بالاخره مواد ذیل برای شور ثانی مجلس شورای ملی تهیه و اینک تقدیم میدارد

ماده اول ـ از حین تقدیم عرضحال تا اعلان ختم محاکمه در مرحله بدوی (صلحیه یا ابتدائی) میتوان تامین مدعی به را تقاضا کرد.

بعد از صدور حکم حضوری یا حکم غیابی که مدت اعتراض آن گذشته باشد نیز محکوم له بدوی میتواند از محکمه که حکم را صادر کرده است تقاضای تأمین محکوم به را بنماید و این در صورتی است که مدعی به قبلاً تامین نشده باشد درخواست تامین در محکمة استیناف پذیرفته نمیشود

رئیس ـ ماده اول مطرح است. آقای کازرونی

کازرونی ـ البته آقایان تصدیق میفرمایند که در قوانین باید رعایت طرفین قضیه بشود و این قضیه مبتلی به در این لایحه راجع است به مدعی و مدعی علیه در اینجا اینطور نوشته که بمجرد ادعای مدعی هر مبلغی را که ادعا کرد تامین مدعی به خواست مثلاً در اموال غیر منقول از قبیل خانه یا املاک یا اموال اینها چندان مؤثر در زندگانی مدعی علیه شاید نباشد لکن عمده و اهم مناقشات و اختلافات راجع است بزندگانی عمومی مردم که عبارت از کسیکه و تجار و اصناف و غیره باشند اگر چنان چه آقایان در نظر بگیرند وضعیت تجارت و کسب که در همان حینی که یک نفر مأمور دولت آمد بجهت توقیف اموالش یا گرفتن ضامن از او سایر چیزها در تحت عنوان مدعی به این آدم دیگر بکلی از اعتبار ساقط میشود گمان میکنم که رعایت حال اینجور مردم در اینجا منظور نشده به مجرد اینکه یک کسی آمد ادعا کرده بایستی هر مبلغی را که ادعا کرده تامین مدعی به او بشود و چه باید بکنند اگر تاجر است حجره‌اش توقیف بشود مالش توقیف بشود ضامن از او بخواهند و بالاخره بنده نظر باطلاعی که از اوضاع تجارت و کسب دارم بطور قطع و جداً‌ بحضرتعالی عرض میکنم که یک همچو تاجری که در همچو مرحلة واقع شد اعتبار و تجارتش در معرض خطر است و هیچ چیزی هم جبرانش نخواهد کرد علاوه بر این اصل ادعا که خلاف اصل است آنرا هم تصدیق میفرمائید شما برای یک خلاف اصلی یک اصولی قائل میشوید برای یک امری که هنوز نفی و اثباتش در حد تساوی است می‌آئید یک مجازاتی از برای مدعی علیه قائل میشوید که اموال او را توقیف کنند و او را در معرض مخاطره قرار بدهند بنده عقیده‌ام این است که این قانون نسبت بزندگانی جامعه و مخصوصا کسبه و اصناف و تجار که عمده و اهم داد و ستد مملکت در دست آنها است این طبیعی نیست و از روی عادت و اخلاق جامعه نیست و اثرش هم خیلی بد است البته هر قانونی را که گذراندید شما قدرت دارید جداً اجرا میفرمائید لکن لازم نیست هر چیزی را انسان مجبور شود باز بقوه اجبار اجرا کند خیر باید قانون طوری باشد که احتیاجات ایجاب کرده باشد احتیاج طرفین را اگر شما در نظر بگیرید گمان نمیکنم تصویب بفرمائید که این قانون بموقع اجرا گذاشته شود.

وزیر عدلیه ـ بنده در موقع شور اول این قانون هم گمان میکنم که مقصود اصلی پیشنهاد این را عرض کردم همانوقت عرض کردم که غرض ما از پیشنهاد این لایحه و تقاضای تصویبش این است که مردم را عادت بدهیم که حساب روشن داشته باشند خوش حساب باشند بدهکار هم که هستند یا کنار بیایند با طلبکار خودشان یا در سر موقع بپردازند و بدانند که اگر بخواهند بازی


در بیاورند و از مواد قانونی سوء استفاده بکنند از برای آنها ضرر دارد. این اصل اولی بود که بنده عرض کردم الان هم در همان عقیده هستم و برای همان هم حالا آمده‌ایم این قانون را آوردیم حالا شما میفرمائید وضعیت کسبه و تجار را در نظر بگیریم و از آنها آن رعایتی که بایستی بکنند نشده است آقا تاجر همه‌اش که بدهکار نیست اگر یک تاجری باشد که همه‌اش بدهکار باشد عقیدة بنده این است که درب حجره‌اش را ببندد برود یک کار دیگر بکند (صحیح است) بهتر است تاجر طلبکار هم هست و اغلب با هم معاملات دارند و در آنجا هم هست یعنی در قضایای تجارتی هم هست که قبل از این هم راجع بتأمین مدعی به ما بیشتر مختل می‌کردیم و بایستی بکنیم الان هم خیلی از دعاوی تجارتی هست که نمیرسد بحکم. برای اینکه شما اگر احصائیه محکمه تجارت تهران را ملاحظه بفرمائید بمجرد اینکه قرار تأمین را صادر کرد طرفین میروند و با هم کنار می‌آیند و اغلب بحکم نمیرسد و این وسیلة سریعی که ما قبلا در این موارد داشتیم می‌خواهیم یک قدری هم حالا تطبیقش بدهیم با سایر موارد. همانطور که عرض کردم همان تاجر یا کاسبی که می‌فرمائید بکسی بدهکار است یا از یک کسی دیگر طلب کار است اگر شما این اصل را نخواهید در مورد آنها قرار بدهید بیشتر اسباب زحمت و اشکال میشود. و بعقیدة‌بنده طبقة‌ که از همه طبقات بیشتر از این قانون استفاده میکنند طبقة که از همه طبقات بیشتر از این قانون استفاده میکنند طبقة‌ تاجر است (صحیح است) شما ملاحظه بفرمائید آقا تجارت اساسش روی پول نقد که نیست در هر جای دنیا که ملاحظه بفرمائید اساس تجارت روی اعتبار است اگر شما مطمئن هستید که امروز این مال التجاره را که بمن میدهید در سر موعدی که با شما قرار گذارده‌ام پول شما را خواهم داد و بر فرض اینکه من نخواستم بدهم بسرعت از شما خواهند گرفت شما اطمینان خواهید داشت و مال التجاره را هم بمن خواهید داد و من هم بواسطه همین وضعیت میتوانم یک زندگانی بکنم و یک فروشی داشته باشم یک متاعی در تجارتخانه خودم داشته باشم و تجارت بکنم و استفاده هم ازش ببرم ولی اگر خدای نکرده شما آدمی بودید که این اطمینان را ایجاد نکردید با قوانین مملکتی و دستگاه قضائی طوری بود که اگر شما آمدید و نخواستید بدهید مدتها وقت لازم باشد که طلب کار دنبال شما بدود تصدیق بفرمائید که خیلی از معاملات از بین میرود چون غالب معاملات در این جا به نسیه و اعتبار است و وقتی آن اعتبار از بین رفت آنوقت باید پول نقد داد و بایستی لطمه بتجارت زد و تجارت با این ترتیب بکلی از بین خواهد رفت پس اگر شما می‌خواهید بتجارت کمک کنید باید این کار را هم بکنید که بسختی و سرعت درسر موقع و موعدی که باید پولی را بدهند حالا می‌فرمائید نگیرند ازش؟ یا میفرمائید ممکن است که یک وقت یک کسی بیاید با وجودی که سند دارد و با وجود اینکه تامین می‌دهد معهذا یک ادعای بی‌ربطی بکند و از برای این مسئله بیک شخصی یک لطمة برسد؟

بنده عرض میکنم وقتی شخصی قانون را مینویسد نباید برود و یک موارد نادری را در نظر بگیرد قانون را باید برای اکثر موارد نوشت. بنده عرض میکنم اگر وقتی یک کسی آمد ادعائی کرد بالاخره دلائلی دارد و در اکثر موارد نمیشود گفت: ادعائی است بی‌پا و بی‌اساس پس بهتر این است که آقای نماینده محترم هم از نظر همان کسبه و تجاری که حقیقت خواسته‌اند ازشان رعایتی بشود موافقت بفرمایند تا این ماده و این قانون بگذرد و بعد از این همان تجار هم بتوانند با هم معامله بکنند و اطمینان داشته باشند که در موقع هم می‌توانند پولشان را بگیرند

رئیس ـ آقای کیا

کیانوری ـ بنده تصور می‌کنم (آقای مخبر توجه میفرمائید) این قسمت اخیر ماده که درخواست تأمین


در محکمه استیناف پذیرفته نمیشود زائد است چون وقتی که علل و دلائل تأمین را نگاه کنیم می‌بینیم تامین مدعی به در استیناف بهتر و بیشتر لزوم دارد تا در ابتدائی زیرا اگر مدعی علیهی در بدایت مادام که محکومیت خودش را نفهمیده این قدر درصدد اتلاف مالش نیست ولی اگر محکومیتش محقق شد در بدایت که رفت استیناف داد البته بیشتر درصدد اتلاف مالش خواهد بود علاوه بر یک قسمت در چند قسمت ممکن است این مسئله را تأیید کرد که در استیناف هم بشود تقاضای تامین کرد. یک وقتی است یک حکمی که در محکمه بدایت داده شده ممکن است در محکمه استیناف تأیید شود و حالا اگر در آن جا بگوئیم نمیشود تأمین خواست ممکن است اما در مواردی که استیناف نقض میکند و تجدید رسیدگی میکند عین حال همان حکم اول را دارد مثل حال محکمه بدایت است زیرا قضاتی که این قضیه راتعقیب میکنند غیر از قضات اولیه هستند و این مرجع ثانوی در نتیجة اختلاف نظری بوده که ایجاد شده و آن حکم اولی بدایت که نقض شده مثل این است که از نو شروع میشود در استیناف و بنابر این باید قائل شد که میتوان تقاضای تامین کرد و خود این امر هم چند صورت دارد یک وقت می‌بینید که در بدایت تقاضای تامین کرده و رد کرده‌اند و حالا آمده‌ است حکم در استیناف استیناف هم نقض کرده و تجدید رسیدگی باید بشود یا اینکه اصلا تقاضا نکرده است مثل همان موردی که بنده عرض کردم چون مدعی علیه تصور نمی‌کرده است که در بدایت محکوم میشود اصلا در صدد تلف مال نبوده است ولی حالا که در حالت محکومیت است و حکم از بدایت صادر شده است البته باید قائل شد که بتواند درصدد تأمین مدعی به در استیناف برآید بعلاوه یک ماده هم است که اینجا عرض میکنم. میگوید: اگر تقاضای تأمین کرد و رد کرد محکمه و مدعی ادلة جدیدی پیدا کرد میتواند تا مادامی که مدت اعتراض نگذشته است از حق خودش تقاضای تأمین نماید. بنده عرض می‌کنم بهمین دلیل باید در استیناف هم این حق را داد و این جا هم همان جور است چون یکی از ادلة جدیدی که در محکمه استیناف حاصل میشود این است که مدعی علیه قطع بمحکومیت خودش پیدا کرده و بهمین علت درصدد تلف مالش است این خودش پیدا کرده و بهمین علت درصدد تلف مالش است این خودش یک دلیل قوی است برای اینکه بتواند تقاضای تأمین مدعی به را در محکمه استیناف بکند و اگر این حق را دارا نباشد مالش تفریط میشود والا مقصود شما از تأمین مدعی به حاصل نمیشود و نقض غرض میشود و همان علل وجود تقاضای تأمین که در محکمه ابتدائی است در استیناف هم در موقعی که حکم بدایت نقض میشود وجود دارد و باید حق تقاضای تأمین را بهتر و بیشتر باو داد که هم مال در معرض تلف و تفریط واقع نشود و هم مطابق یک ماده دیگر دلیل جدیدی برای او پیدا شده است که آن قطع مدعی علیه است بمحکومیت خود و تفریط کردن مال

(یاسائی) مخبر ـ عرض میشود این مذاکره در شور اول هم شد که باید تقاضای تأمین در محکمه بدایت و استیناف هر دو بشود و ما هم در کمیسیون مجدداً مطالعه کردیم و هر طور حساب کردیم دیدیم که اگر این حق را سلب کنیم بجهاتی بهتر است اولا یک اضافاتی در این قانون هست و یک قیودی از نقطه نظر ارفاق بمدعی که در قانونی که الان مجری است نیست این جا نوشته شده است که اگر حکم غیر قطعی یا حکم غیابی که بعد از انقضای مدت اعتراض صورت قطعی پیدا می‌کند و قابل اجرای موقت است اگر محکوم له تقاضای تأمین کرد تأمین بشود این یک چیز تازه‌ایست در این قانون و یک ارفاقی بمحکوم له که اکثر مواردش هم این است که آن محکوم له مدعی است دیگر اینکه در ماده پنجم و ششم شما نوشته‌اید که تأمین مدعی به در سه مورد الزامی است یعنی اگر قاضی تخلف کرد جزء تخلفات انتظامی است


و میبرندش بمحاکمه. نوشته اگر مستند دعوی سند رسمی باشد یا سند عادی دارای اعتبار سند رسمی شده است ـ یا اگر مستند دعوی سند عادی بود ولی مقرون بتضییع و تفریط است یا اینکه سند عادی است و مدعی برای جبران خساراتی که ممکن است از تامین بطرف وارد شود و محکمه میزان آن تخمین خواهد کرد تامین بدهد در این موارد الزامی است و قاضی نمیتواند رد کند. این صحبتی است که در اینجا هست تنها متوجه است بغرض دیگر که سند رسمی نباشد سند عادی هم نباشد با قرینه اینکه مدعی به در معرض تفریط باشد صرف مدعی مدلل کند که مدعی به در معرض تفریط است در این دو فرض یا قاضی قبول میکند که نظر شما تامین شده است یک فرضی هم دارد که در موردی که مدارک قویه و سند مثبت کافیه نیست فقط بصرف اینکه مدعی بعد میگوید مدعی به من در معرض تفریط و تضییع است اینجا قاضی نظرش نگیرد و رد کند اینجا میگوئید که قابل استیناف است و الا در سایر مواردش الزامی است و معهذا اینکه تامین محکوم به را هم میتواند بکند بنده عقیده‌ام این است که در موقعی که اسناد مثبت کافیه نیست تضییق بمدعی علیه هم سزاوار نیست و صلاح نیست خوب اگر یک ادله که کافی باشد و قوی باشد یک اسنادی که بامضای مدعی علیه در دست مدعی نباشد اینجا لزومی ندارد که تضییق شود بر مدعی علیه و در مواردی هم که ادله کافیه هست آنجا که شما فرض فرمودید که مدعی در محکمه بدایت محکوم له شده این اشکالی ندارد بالاخره تقاضا کرده یا تأمین شده یا نشده اگر نشده است بعد از صدور حکم محکوم له تقاضای تأمین محکوم به را می‌کند و اگر هم در استیناف حکمش تنفیذ شد باز طوری نشده است. یک فرضی هم هست که ممکن است حکم بدایت بیاید و در استیناف نقض شود و خودش رسیدگی کند تصدیق می‌فرمائید بعد از آنکه نقض شد دو صورت دارد یا ملازمه دارد با یک حکم مجددی یعنی وقتی که استیناف نقض و فسخ کرد حکم محکمه ابتدائی را بدون تراضی یا اینکه خیر یک رسیدگی در فاصلة کمی میکند خیلی زود و آنقدرها هم طول نمی‌کشد در هر حال صلاح نیست که ما کار را در محکمه استیناف روی یک فرض خاصی که ممکن است پیش بیاید آنقدر باعث تراکم کار در استیناف بشویم ـ این نکته را هم آقای کیای نوری در نظر بگیرند کراراً هم گفته شده است که بایستی ما متوجه بعمل و کار باشیم بالاخره با اینکه در قانون اساسی ما نوشته است که محکمه استیناف باید در مراکز ایالات باید باشد ولیکن خوب تقسیمات ایالاتی ما اینقدرها منظم نیست و غیر از ایالات در جاهای دیگر هم مثل همدان اصفهان ناصری و اینجاها یک محکمه استیناف دارد بیشتر از این هم فرض نمیشود کرد که بودجه مملکتی ما اجازه بدهد که مخارج قضائی بکنیم ـ تصدیق هم میفرمائید تراکم کار در محاکم بالاتر ضرر و مفسده‌اش بیشتر است و شکایت عمومی مردم را از بطوء جریان امور باید قطع کرد و ما الان در فکر هستیم که یک کارهائی بکنیم که قرار اساسا بمحاکم بالانرود اصلا قرارها نرود بمحاکم بالاتر و اینها اساسا و اصلا یک چیزهای اعدادی است و مربوط بحق و بطلان حق و دعاوی مردم و این چیزها نیست بالاخره یک قراری را که محکمه نفیاً یا اثباتا صادر می‌کند رد کند یا قبول کند این تأثیری در حق داشتن یا نداشتن در محکمه بالاتر ندارد. ما مجبور نیستیم که یک تصمیمی بگیریم راجع باستیناف همچو قرارهائی شما هم اصرار نداشته باشید که حتما این حق برای مدعی در استیناف هم باشد درست است شما وکیل طهران هستید وقتی که قانون می‌نویسید نباید طهران و خیابان لاله‌زار را در نظر بگیرید باید تمام مملکت را در نظر بگیرید شما فکر کنید که برای قراء و قصبات کوچک این دوسیه‌های امور باید دست بدست از نواحی مازندران استراباد گیلان قزوین تا زنجان تا قفلانکوه از آن طرف تا شاهرود و خراسان و تا نزدیک اصفهان و کاشان همه‌ اینها باید بیاید طهران که یک حوزه استینافی است


بالاخره برای این قرارها و دوسیه‌ها که هی احاله میشود بطهران دو ماه سه ماه پنج ماه شش ماه باید صرف وقت بشود مردم زحمت بکشند قاضی و محکمه در زحمت باشند و هیچ هم بصرفه متداعبین نیست و این ترتیب ترتیب خوشی نیست پس بهتر این است که ما سعی کنیم قرارهائیکه صادر میشود در همان مرحله بدوی باشد و یک نکتة دیگری را هم بنده عرض میکنم که آقای کیا بیشتر توجه‌شان بمحکوم له یا مدعی بود که در استیناف ممکن است محکوم له بشود ولی تصدیق بفرمائید که وقتی ما خواستیم قبول کنیم که درخواست تأمین مدعی به در استیناف هم باید بشود باید چیزهای دیگرش را هم در نظر بگیریم اگر رد هم کرد باید قابل شکایت باشد اگر قبول هم کرد باز قابل شکایت باید باشد و این بیشتر بضرر مدعی‌ها است برای اینکه اگر تقاضای من راجع بتامین مدعی به در استیناف هم قبول بشود آنوقت این یک چیز خیلی زننده میشود که ما یک صورتش را بیائیم و اجازه بدهیم که برود باستیناف ولی اگر چنانچه قراری برعلیه من صادر شد من حق اعتراض نداشته باشم آنوقت ممکن است نصف اینها دو مرتبه از استیناف برگردد و فسخ شود در صورتیکه این هیچ لزوم و موجبی ندارد و بنده خیال میکنم شما هم موافقت کنید بهمین شکلی که در ماده نوشته شده است باشد و اینطور گمان میکنم بهتر است.

جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است.

رئیس ـ کافی است؟

احتشام زاده ـ بنده مخالفم

رئیس ـ بفرمائید

احتشام زاده ـ آقای کیای نوری راجع بحق تقاضای تأمین در مورد استیناف فرمایشاتی فرمودند و نماینده محترم آقای یاسائی هم در جوابشان فرمایشاتی فرمودند و بعقیده بنده اغلب فرمایشاتشان وارد نیست و اگر اجازه بفرمائید در این باب بیشتر بحث و صحبت شود بهتر است که شاید بیشتر و بهتر بتوانیم حق محکوم له را تأمین کنیم و در استیناف هم تقاضای تأمین را قائل بشویم

رئیس ـ آقایانی که با کفایت مذاکرات موافقند قیام فرمایند.

(اکثر قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. پیشنهادی از آقای وثوق رسیده است قرائت میشود:

پیشنهاد آقای وثوق

مقام عالی ریاست مجلس شورای ملی دامت شوکت بنده پیشنهاد میکنم که از ماده اول جمله یا حکم غیابی که مدت اعتراض آن گذشته است حذف شود

رئیس ـ بفرمائید

وثوق – بنده توضیحات زیادی ندارم گمان میکنم حکم غیابی که مورد اعتراضش گذشته باشد همان حکم حکم حضوری را دارد و اینجا قید کردن اینکه حکم غیابی که مدست اعتراضش گذشته باشد مورد ندارد حالا اگر توضیحی دارند بفرمایند تا رفع اشکال بنده شود

مخبر ـ اصطلاحاً اینطور گفته میشود. حکم حضوری یعنی اینکه طرفین در محکمه حضور داشته باشد و حکم غیابی مراد حکمی است که یک طرفش غایب است و بعد از این که مدت اعتراض گذشت آن حکم حضوری خواهد بود ولی توضیحش در شور اول هم گفته شد ضرری ندارد که نوشته شود و استدعا میکنم که پیشنهادتان را استرداد بفرمائید و بنده را از عدم قبول پیشنهاد خودتان خجلت ندهید

وثوق ـ بنده مسترد میدارم

رئیس ـ پیشنهادی از آقای احتشام زاده رسید است:

پیشنهاد آقای احتشام زاده

پیشنهاد می‌کنم در مادة‌ اول در جملة درخواست تأمین در محکمه استیناف پذیرفته نمیشود بعد از کلمه


استیناف اضافه شود از طرف متسانف.

رئیس ـ آقای احتشام زاده

احتشام زاده ـ در دعوای بدوی مدعی که محکوم له واقع میشود در مرحله استیناف دلائلی پیدا می‌کند و موجباتی پیدا میکند برای اینکه درخواست تأمین بدهد در صورتیکه این درخواست را در محکمه بدوی نکرده است و همانطور که میگویند طرف چون محکومیت خودش را احساس کرده است درصدد تضییع مدعی به است و البته در اینجا بایستی برای یک چنین آدمیکه در محکمة‌ بدوی محکوم له بوده است در اینجا هم تقریباً موجبات حقانیت فراهم است و در محکمة استیناف هم در جزو دلائلش خواهد گفت و محکمه هم حکم خواهد داد برای او باید حق بدهیم که اگر دید مدعی بهش در معرض تفریط است بتواند تقاضای تأمین کند و مخصوصاً بنده اضافه کردم که این حق را برای مستأنف قائل شویم که یک مدعی اگر در محکمه ابتدائی محکوم شود و از آن حکم محکمه ابتدائی استیناف بدهد آنوقت یک آدمی که در آنجا محکوم شده است مستأنف است در استیناف و بنده این حق تقاضای تأمین را برای مستأنف علیه قائل شدم چون در این مرحله بدوی محکوم له بوده است و محکمه حکم بحقانیت او داده است در محکمه استیناف هم موجباتی برای تقاضای تأمین پیدا کرده است یعنی احساس میکند که طرف دارد مدعی به را تضییع و تفریط میکند این حق را باو بدهیم با اینکه آقای وزیر عدلیه همیشه سعی دارند کاری بکنند که موجبات تضییع حق مدعی‌هائی که اغلب حق دارند فراهم نشود بنده تقاضا میکنم در این قسمت هم توجه بفرمایند و اگر زحمتی برای‌شان ایجاد نمیکند این پیشنهاد بنده را بپذیرند

وزیر عدلیه ـ بنده تصور میکنم آقا لطف بفرمائید همانطوری که نخواستیم این حق را بمستأنف بدهیم بمستأنف علیه هم ندهیم برای اینکه آن کسی که فرمودید محکوم له است میرود و از محکمه ابتدائی تقاضای تأمین مدعی به میکند دیگر مجدداً در محکمه استیناف اینکار را نمیتواند بکند و این اشکالی ندارد.

رئیس ـ آقایانی که پیشنهاد آقای احتشام زاده را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(چند نفری برخاستند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهادی از آقای کیا رسیده است:

پیشنهاد آقای کیا

بنده پیشنهاد مینمایم در صورت دلیل جدید و نقض حکم بدایت در رسیدگی استینافی تقاضای تأمین مدعی به پذیرفته میشود.

کیانوری ـ بنده پیشنهادم را میخواهم پس بگیرم چون آقای وزیر عدلیه میفرمایند در صورتیکه حکم باستیناف هم برود معذالک برای مدعی حق است که از محکمه بدایت تقاضای تأمین مدعی به را بخواهد و اگر این ترتیب باشد البته حفظ حق او در استیناف هم میشود در این صورت بنده استرداد میکنم

رئیس ـ رای میگیریم بماده اول آقایان موافقین قیام فرمایند (اکثر قیام نمودند) تصویب شد

[۷ـ موقع جلسه آتیه ـ ختم جلسه]

رئیس ـ از طرف غالب آقایان پیشنهاد ختم جلسه شده است (صحیح است) اگر موافقت میفرمائید جلسه را ختم کنیم (صحیح است) جلسه آینده روز پنج شنبه دهم بهمن ماه سه ساعت قبل از ظهر

(مجلس ده دقیقه بعدازظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی ـ دادگر