مذاکرات مجلس شورای ملی ۶ اسفند ۱۳۰۸ نشست ۱۰۲

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هفتم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری هفتم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری هفتم


مذاکرات مجلس شورای ملی ۶ اسفند ۱۳۰۸ نشست ۱۰۲

مذاکرات مجلس شورای ملی ۶ اسفند ۱۳۰۸ نشست ۱۰۲

صورت مجلس لیله پنجشنبه اول اسفندماه را آقای موید احمدی (منشی) قرائت نمودند

رئیس ـ آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی ـ قبل از دستور

رئیس ـ آقای کازرونی

کازرونی ـ بنده راجع بصورت مجلس عرض داشتم

رئیس ـ بفرمائید

کازرونی ـ عرض کنم بنده رادرجلسه گذشته غائب بی اجازه نوشته بودندوحاضرنبودم لیکن چون مبتلابه تب بودم معذورهستم واستدعامیکنم که بااجازه نوشته شود.

رئیس ـ درصورت مجلس نظری نیست ؟

(نمایندگان ـ خیر)

رئیس‌‌‌‌ ـ صورت مجلس تصویب شد

روحی ـ دستور

آقاسیدیعقوب ـ لایحه تامین مدعی به

رئیس ـ خبرکمیسیون بودجه راجع باستخدام مستمر

کارل قرائت می شود :

[ ۲ـ طرح وتصویب استخدام مستمرکارل مهندس آمریکائی ]

خبرکمیسیون بودجه قدیم

کمیسیون بودجه لایحه نمره ۳: ۱۰۳ر۱۰۸۴۴ دولت راجع باستخدام مستمرکارل مهندس عضوهیئت نظارت وتفتیش راه آهن راباحضورنماینده دولت مطرح وموردشورقرارداده باتوضیحاتی که داده شدکمیسیون باماده واحده پیشنهادی موافقت واینک راپرت آنراتقدیم مجلس مقدس مینماید

ماده واحده ـ وزارت فوائدعامه مجازاست مستمرس.ح کارل مهندس تبعه دولت متحده امریکای شمالی رابرای یکسال ازتاریخ ۸ دیماه ۱۳۰۸ لغایت ۷ دیماه۱۳۰۹ بااستفاده یکماه مرخصی ازقرارهیجده هزاردلارحقوق سالیانه وصدی پانزده حقوق مزبوربابت مخارج سکونت وسوخت و روشنائی استخدام و برای مخارج مسافرت مشار الیه درایران ازقرارروزی چهارتومان مقطوع ونیزمخارج مسافرت خود وخانمش راازامریکا بایران وبالعکس ازمحل عایدات انحصار قند وشکرتأدیه نماید

رئیس ـ خبرکمیسیون خارجه درهمین موضوع است:

خبرکمیسیون امورخارجه

کمیسیون خارجه لایحه نمره ۱۰۳۴۳ ر۱۰۸۴۴ دولت را نسبت باستخدام آقای س.ح کارل مهندس تبعه امریکا راتحت مداقه قرارداده وبا مدلول لایحه مذکوره از نظرتابعیت موافقت مینماید.

رئیس ـ ماده واحده مطرح است . آقای فیروز آبادی

فیروزآبادی ـ بنده از آ نجائی که مثل همه آقایان میل دارم که حفظ مالیه مملکت کاملا بشود وازروی اقتصادوصرفه جوئی ماخرج کنیم هرچقدربتوانیم. چرا برای اینکه وضعیت ما معلوم عایدات مان معلوم صادرات ما زیاد ...(چند نفر ازنمایندگان ـ کم ) کم واردات ما زیادپس چاره نداریم وبرخودم بنده واجب میدانم که دراین زمینه هرقدرکه بتوانم پافشاری بکنم که خرج ودخل دولت تعدیل شودودیگرنیاید ومجبور باشدیک مالیات جدیدی وضع کند یاترتیب دیگری پیش بیاید باین جهت بنده مخالفم بااینکه یکنفرمستخدم مابگیریم یک نفر مهندس بگیریم باسالی هیجده هزارتومان در صورتیکه نمیدانم ازچه نقطه نظر است که یکنفر مستخدم خارجی بااین مقداراستخدام شود درست است که آنها دولتشان زیاد است همه چیزشان زیاد است اما آنقدرهامهندس درآن جا هست کارگر درآن جا هست که انقدرهاقیمت زیاد ندارد گمان نمیکنم مهندس انجا زیاد قیمت داشته باشدکه ما بیائیم با هجده هزار تومان یک نفر را کنترات کنیم دراین کنترات هم بعضی چیزها هست که بنده هرچقدر خواستم بفهمم نفهمیدم نوشته است علاوه بر این صدی سی بجهت مخارج مسافرت ومخارجهای دیگر ومخارج ایاب وذهاب داده می شود اینها رابنده نفهمیدم که اضافه میشود بران هیجده هزار تومان یا جزء همان هیجده تومان است اگراضافه میشودبر همین هیجده هزارتومان پس وای بحال ما اگرهمین

هیجده هزار تومان باشد درهرصورت باز بصرفه ما نیست ما باید تحقیق بکنیم به بینیم اگر ممکن میشود دیگری رااستخدام بکنیم که به کمتر از حاضر باشد ومجبورنباید باشم که یک همچو شخضی را کنترات کنیم که با یک مبلغ باین گزافی بیاید در هر حال ملاحظه صرفه‌جوئی را که در کار باید بکنیم نظر بلندی بجهت ما مضر است هر چند در جواب بنده شاید بفرمایند که ما میخواهیم صرفه‌جوئی کنیم که یک مهندس خیلی عالی می‌آوریم اگر مهندس عالی نیاوریم یکدفعه فرضاً یک میلیون ضررش است بنده عرض میکنم از قراریکه شنیده‌ام مهندسهای عالم هم مثل این یا بهتر از این هستند که بدرد خط آهن می‌خورند و بکمتر از این هم شنیده‌ام حاضر میشوند حالا می‌خواهم اولا ببینم که کمتر از این ممکن میشود یا ممکن نمیشود و ثانیاً آن اضافاتی که هست آن اضافه هم بر هیجده هزار تومان اضافه میشود یا خیر؟ چون بنده هر دو احتمال را میدهم که از این ۱۸ هزار تومان احتمال میدهم زیاده باشد باین ملاحظه بنده مخالفم و امیدوارم آقایان هم از روی دقت و بصیرت و فکر رأی بدهند و علاوه بر این از دیماه گذشته نوشته است عرض کردم کنتراتهائی که در مجلس می‌آید از روزی که مجلس تصویب می‌کند باید باشد مجلس که نمی‌تواند کارهای قبل را تصویب کند این برخلاف رویه و وضع صرفه‌جوئی است.

وزیر عدلیه (آقای داور)ـ اگر این لایحه طرح نشده بود و نماینده محترم این مخالفت را نکرده بودند از نظر صرفه‌جوئی بنده یقین میکردم که یک وضعیاتی در جو هوا پیدا شده است برای اینکه این یک سیستم و رویه‌ایست مخصوص بخود آقای فیروزآبادی از نقطه‌نظر اصولی که خودشان می‌دانند که هر چیزی که پیشنهاد میشود آن را می‌فرمایند یک قدری کم بکنید ثلث بکنید نصف بکنیم و لکن در اصل قضیه اگر وارد شویم نه از نقطه‌نظر آن صرفه‌جوئی که آقا همیشه تعقیب می‌کنند از نقطه‌نظر آن صرفه‌جوئی که بنده خیال میکنم که یک صورت دیگری و یک شکل دیگری انسان غیر از آن شکلی که آقا تصور می‌کنند ممکن است باشد و آن عبارت از این است که انسان پولش را در یک جائی خرج کند و بیک کسی بدهد که مفید باشد اگر شما ثلث این پول را بدهید بیک کسی که اطلاعات این شخص را نداشته باشد همانطور که آقا جواب از سئوال مقدر را دادند خیلی بیشتر ضرر خواهند کرد و صرفه‌جوئی آن کمتر خواهد بود و پول را دور ریخته‌ایم آقا وقتیکه میخواهید بنائی کنید عمارتی بسازید بنده یقین می‌کنم بفکر این می‌آفتید که یک بنائی باشد که کاردان باشد بلد باشد و الا اگر آمد خیل هم ارزان گرفت ولی سقف را که زد بعد از چند روز خراب شد بعد از یک باران آن سقف پائین آمد انصافاً این را از شما می‌پرسم که آیا حقیقت شما میروید یک همچو بنای بی‌اطلاعی را می‌آورید بعنوان اینکه این روزی پنجقران میگیرد و آن یکی روز دوازده قران؟ میخواهیم ببینیم در اینجا صرفه‌جوئی کدام است؟ صرفه‌جوئی در آن بنائی است که بتواند سقف را طوری بزند که قابل دوام باشد و روزی دوازده قران بگیرد یا اینکه روزی پنجقران بگیرد و سقف بعد از چند روز خراب شود؟ پس این اصل را اگر ما قبول کنیم که پول را مناسب با کار باید داد و از برای کار خوب هم باید پول خوب داد آنوقت باید ببینیم که آیا این شخص کسی است که میتواند برای ما خوب کار کند یا نه؟ با اطمینان کامل این عرض را میکنم که این شخص یک کسی است که دارای اطلاعات کافی است و مخصوصاً این شخص مدتی است در این قسمتها امتحان عملی خوبی داده است و طرف استفاده بوده است و کسی است که در ممالک دیگر هم از این قبیل کارها کرده است و آنطور هم نیست که آقا شینده باشید که ارزانتر از اینهم هست مگر اینکه معلومات این را نداشته باشد کفایت این را نداشته باشد البته ارزانتر است و با سه هزار دلار هم ممکن است

یک کسی را پیدا کرد و یک عمله۹ را برداشت آورد اینجا اما اگر بخواهیم یک مهندسی باشد که بتواند تشخیص بدهد که کارها از روی چه ترتیبی است و نواقصش کجا است و بتواند اظهار نظری کند که بآن اظهار نظر ترتیب اثر بدهیم باید یک همچو آدمی بیاید که دارای معلومات کافیه باشد اما اینکه یک کسب که در این‌جا کار کرده و خوب هم کار کرده است امروز ما بخواهیم ازش صرف نظر کنیم و برویم یک آدم دیگر بیاوریم این را قطع داشته باشید که این ملاحظات را کاملا دولت در وقتی که تجدید کنترات را پیشنهاد کرده است در نظر گرفته است که نمیشود زیرا بیشتر ضرر خواهیم کرد و ضمناً هم بآقا عرض میکنم که در این لایحه یک نکته هم هست که ظاهراً بنظر می‌آید که هیجده هزار دولار در سال داده می‌شود در صورتیکه اینطور نیست و در حقیقت پانزده هزاردولار است سه هزار دولار این بابت حقوق آن مدتی است که قبل از آمدن باین جا طلب کار بوده است و از آن بابت طلب کار بوده است آن طلب آورده‌ایم این جا … (بعضی از نمایندگانه پس از علیحده کنید) و چنانچه آقایان هم بخواهند این را تفکیک بکنند که سه هزار دلار از بابت حساب قبل و پانزده هزار دلار بابت خقوق یکساله درهر صورت بنده تصور می‌کنم که مطلب برای ما فرقی نم‌کند چه این سه هزار دلار برای حقوق یک ساله و چه هیجده هزار دلار را یک جا بنویسیم و تصویب بفرمائید و گمان می‌کنم با این توضیحاتی که بنده این جا دادم رفع اشکال میشود بجهت اینکه بنده میگویم سالی هیجده هزار دلار نیست و پانزده هزار دلار است و البته علاوه از ان صدی پانزده که در آن جا قید شده است. و حالا بنده تصور می‌کنم که چون یک کار مهم تر دیگری در پیش است که البته آقایان اطلاع دارند باید موافقت بفرمایند که این لایحه زودتر بگذرد (صحیح است).

رئیس‌ـ آقای محمود رضا

محمود رضا (طلوع)‌ـ اولا این لایحه آنطوری که آقای وزیر عدلیه فرمودند نمیرساند که سه هزار دلار از بابت طلبی که او داشته است محسوب میشود بنده ماده واحده را میخوانم نوشته است: ماده واحده‌ـ‌ وزارت فوائد عامه مجاز است مسترس .ح. کارول مهندس تبعه دولت متحده امریکای شمالی را بری مدت یکسال از تاریخ ۸ دی ماه ۱۳۰۸ لغایت هفتم دیماه ۱۳۰۹ با استفاده یک ماه مرخصی از قرار هیجده هزار دلار حقوق سالیانه و صدی پانزده حقوق مزبور بابت مخارج سکونت و سوخت و روشنائی استخدام و برای مخارج مسافلرت مشار‌الیه در ایران از قرار روزی چهار تومان مقطوع و نیز مخارج مسافرت خود و خانمش را از آمریکا بایران و بالعکس از محل عایدات انحصار قند و شکر تأدیه نماید مطابق این حسابی که بنده کرده‌ام تقریباً در حدود بیست هشت و هزار هفتصد و هفتاد تومان حقوق سالیانه این آدم است حالا آمدیم و میگویند سه هزار تومان از بابت حقوقی بوده که طلب داشته است. باز هم پانزده هزار دلار ما این شخص را استخدام می‌کنیم در صورتی که با آقای دشتی هم که الان صحبت میکردم این آدم برای همین کار استخدام شده بود در سال با هفت هزار و پانصد تومان چه باعث شده است که مجدداً همین آدم را ما باید با حقوق پانزده هزار دلار استخدام کنیم؟ این نسبت قابل قیاس با هم نیست اساساً یک قضیه دیگری که فعلاً برای ما اشتباه شده است این است که در استخدام خارجی‌ها این را ما تصور میکنیم که فقط ما هستیم که از خارجی‌ها استخدام میکنیم در صورتیکه دول دیگر هم هستند که از مستخدمین خارجی استفاده می‌کنند مستشار مالیه می‌آورند ولی نه باین مبلغی که ما پول میدهیم ما بکوچکترین مستخدم خارجی‌مان هزار دلار ماهیانه میدهیم در صورتیکه ما با یک مبلغ خیلی کمتر

از این میتوانیم بهترین متخصص اروپائی را استخدام کنیم بعلاوه گذشته از همه اینها اساساً قضایای راه آهن است یک صحبت‌هائی در اطراف راه‌ آهن شنیده میشود گویا یکنفر از نمایندگان هم برای همین موضوع چندی قبل از هیئت دولت سؤال کرد و هیئت دولت برای جواب حاضر نشدند و از قرار تحقیقاتی که خودم کردم مخصوصاً آقایان نمایندکان که در رکاب اعلیحضرت همایونی بودند و مخصوصاً شخص اعلیحضرت همایونی توی این هوای زمستان هم قسمت شمال و هم قسمت خوب را رفته‌اند و سرکشی کرده‌اند و بنده شنیده‌ام که ناراضی برگشته‌اند و من معتقدم که غالب رفقای محترم بنده هم معتقدند که شخص اعلیحضرت همایونی باندازة دقت در مسائل میکنند که شاید هیچکدام از ما آقایان دقت نکنیم و بالاخره شخص اعلیحضرت همایونی هم ناراضی از این سفر برگشته‌اند در هر حال قضایای راه آهن یک موضوع تفریحی نیست و برای ما هیچ تشریح نشده است و ما نمیدانیم قضایای راه آهن چیست و این پولها که ما برای راه آهن دادیم در کجا مصرف شده است آیا این پولها حیف و میل نشده است خرج شده است؟ راه آهن داریم؟‌و اگر داریم اعلیحضرت همایونی چرا ناراضی برگشته‌اند این را خواستم یک توضیحاتی بدهند و خواستم در ضمن این لایحه یک توضیحی از راه آهن هیئت دولت بمجلس بفرمایند.

وزیر عدلیه‌ـ در قسمت اول که لایحه تفکیک نمیکند بین آنچه که باین شخص داده میشود بابت حقوق سالیانه و آنچه که طلب کار است این را کاملا بنده تصدیق میکنم که حق با جنابعالی است لایحه باین صورت نوشته شده بود و بعد از اینکه بکمیسیون بودجه داده شد مذاکره کردیم و بنا هم شد که اگر لارم باشد قبل از اینکه بمجلس داده شود این اصلاح را بکنیم ولی متأسفانه امشب بواسطه گرفتاری بنده یک قدری دیرتر رسیدم و لایحه باین شکل تنظیم شه آمد بمجلس ولی در هر حال با این توضیحی که حالا بنده میدهیم اصلاح خواهد شد. راجع بقسمت راه آهن…

(در این موقع چند نفر از آقایان نمایندگان با هم صحبت میکردند)

وزیر عدلیه‌ـ بنده تأمل می‌کنم هر وقت فرمایشات خصوصی آقایان تمام شد آنوقت عرض میکنم عرض کنم در قسمت اینکه راه آهن خوب درش کار شده است پولهائی که داده‌ایم بمصرف صحیح رسیده است یا نه بنده عجاله تا وقتی که دولت مذاکراتی که شروع کرده است و اعتراضاتی را که داده است آنها را در قسمت اداری خودش بجائی نرساند لازم نمیدانم که در این جا توضیحی بدهم و خواهش می‌کنم نماینده محترم تأمل کنند تا وقتی که دولت مطالعه کند و این شخص هم یکی از همان اشخاص است که بایستی در این جا اظهار نظر کنند و جزء هیئت نظار ما است و باید به بیند که چه جور کار شده است چقدرش زیاده خرج شده است پس بنابراین گمان می‌کنم از برای اینکه او هم بتواند با دلگرمی بکارش مشغول شود بهتر این است که ما هم تکلیفش را معلوم کنیم و بعد هم البته او اقدامات خودش را در قسمت کار خودش نشان خواهد داد و مسلم است که تمام قضایای مربوطه براه آهن در موقع خودش بعرض آقایان خواهد رسید.

بعضی از نمایندگان‌ـ مذاکرات کافی است

رئیس‌ـ پیشنهاد آقای دیبا قرائت میشود:

دشتی- خوب کافی نبود مذاکرات

پیش نهاد آقای دیبا

پیشنهاد می‌نمایم تبصره ذیل بماده واحده علاوه شود:

تبصره‌ـ دولت مجاز است بر طبقه ماده دوم قانون کنترات مستخدمین خارجه مصوب ۲۳ عقرب ۱۳۰۱ سایر شرایط را تعیین و کنترات مشارالیه را امضا نماید.

رئیس‌ـ آقای طباطبائی دیبا

طباطبائی دیبا‌ـ این غالباً در ضمن تبصره ماده واحده

مستخدمین خارجی قید می‌شد و ظاهراً در این مورد غفلت شده است پیشنهاد کردم این تبصره اضافه شود

رئیس‌ـ نظر آقای مخبر چیست؟

وزیر عدلیه‌ـ یک مرتبه دیگر ممکن است قرائت بفرمائید؟

(بشرح سابق قرائت شد)

وزیر عدلیه‌ـ بنده کاملا موافقم بجهت اینکه این اصل کلی است و می‌خواهید هم ذکر شود عیبی ندارد

رئیس‌ـ آقای مخبر هم موافقت دارند؟

کازرونی‌ـ (مخبر کمیسیون بودجه قدیم) بلی. بلی.

رئیس‌ـ پیشنهاد آقای دشتی قرائت میشود:

پیشنهاد آقای دشتی‌

بنده پیشنهاد میکنم حقوق مشار الیه به ده هزار دلار تنزل کند.

رئیس‌ـ آقای دشتی

آقا سید یعقوب‌ـ پیشنهاد بنده مقدم است پیشنهاد کمتر کرده‌ام

دشتی‌ـ بنده خیلی خوشوقتم که آقای وزی عدلیه تشریف دارند و ایشان یک شخص رزنابل منطقی هستند که میتوانند جواب منطقی بدهند یعنی باصول فرمالیته قناعت نکنند و فقط بگویند که چون شخص عالمی است و بدرد ما میخورد ما باید بهیجده هزار دلار او را استخدام کنیم عرض کنیم مستر کارل با تمام این علم و معلوماتش در دو سال قبل از این با ۷۵۰۰ دلار استخدام شد و حالا در ۱۸۰۰۰ دلار او را استخدام کرده‌اند و علاوه بر ۱۸۰۰۰ دلار صدی پانزه هم که تقریباً سه هزار دلار میشود باو میدهند که رویهمرفته ۲۰۷۰۰ دلار میشود تفاوت دلار را هم اگر بخواهید حساب کنید که دلار امروز تقریباً چقدر قیمت دارد تقریبا بیست و هشت هزار و چهارصد و کسری تومان میشود یعنی که چهار برابر شده است حقوق مستر کارل این حقیقع یک چیز وحشت ناکی است (صحیح است) باید وکلای ملت را این مسئله یک قدری بوحشت بیندازد که حقوق یکنفر مستخدم خارجی اویک مرتبه چهار برابر شود در عرض دو سال و این نکته را باید اظهار کنم که مسترد کارل مهندس خوبی است ولی در قسمت نظارت راه آهنش بنده تصور میکنم دولت نباید از او راضی باشد برای اینکه بطور حتم و محقق سندیکای راه آهن بطور صحت عمل رفتار نکرده است یک کسی از اعضای وزارت خانه برای ما نقل میکرد که خانهای یکنفری (در شمال و جنوب) شش تا ساخته شده است هر کدام را بیست و چهار هزار تومان بحساب دولت نوشته‌اند خانة یکنفری که سه تا اطاق دارد بیست و چهار هزار تومان نوشته‌اند!! عرض کنم ارباب کیخسرو که اخیراً از طرف اعلیحضرت معین شده است او از بیرای من نقل میکرد میگفت در اهواز ماهی هزار تومان پول چراغ برق میدهد یک اداره سندیکا ماهی هزار تومان پول چراغ برق میدهد این پول صد دینار سه شاهی یک عباسی یکقران دو قران که با خون جگر از این مردم گرفته میشود برای این است که مملکت ایران راه آهن داشته باشد و الابا این گشاد بازیهای سندیکای ممکن نیست که ما راه آهن داشته باشیم‌ـ سندیکا یک همچو کارهائی کرده است که عرض کردم در اینکه اعلیحضرت همایونی هم از آنها ناراضی بوده‌اند هیچ محل شبهه و تردید نیست. برای اینکه مقابل تمام وکلا این حرف را گفتند و با یک قیافه پر از تأثر این حرفها را میزدند و بهترین دلیل هم این است که راه آهن هنوز ساخته نشده آب می‌آید میبردش و از خط خارج شده واقعا این راه آهن کاغذی است که درست کرده اند (آقا سید یعقوب‌ـ چشم دولت روشن) این کار‌ها وظیفه یک نفر رئیس تفتیش و نظارت بوده است که در اینجا نظارت کند و جلوگیری کند از اینکارها و این کارها را مسترکارل ابداً نکرده است و کاروانسکی که یکی از زیر دستان کارل بوده هر چه راپورت داده است راپورتهایش محل اعتنا واقع نشده است الان خود کارل بر حسب اظهاراتیکه ارباب کیخسرو بمن میکرد خود

کارل از عملیات سندیکا کاملا ناراضی است و دارد کمک میکند بتوضیح عملیات آنها خوب این شخص که اطلاعات داشته و در کوران و جریان کار آنها بوده او باید قبلا هم این کار را کرده باشد و جلوگیری سخت و شدیدی کرده باشد آنوقت یک همچو متخصصی که با وجود همه علم و اطلاعاتش نتوانسته است برای ما یک خدمتی انجام بدهد که برای ما تفاوت این خدمت تقریبا پنج شش میلیون است آنوقت حقوق این مهندس چرا باید از ۷۵۰۰ دلار تجاوز کند و به بیست و هشت هزار بیست و نه هزار تومان برسد بر فرض که دولت ار او راضی باشد و بخواهد از وجود او استفاده کند باید البته نصف حقوقش را بهش اضافه بدهد ۷۵۰۰ دلار بوده است ده هزار دلار بهش بدهد یازده هزار دلار بهش بدهد سیزده هزار دلار بهش بدهد (خنده نمایندگان چهارده هزار دلار بهش بدهد (بعضی از نمایندگان‌ـ رسید که بپانزده هزار دلار) علاوه بر این فرمودند که این سه هزار دلاری که در اینجا نوشته شده است مال خرج سفر است در صورتیکه خرج سفر را اینجا نوشته‌اند…

بعضی از نمایندگان‌ـ خیر مال طلب اوست

دشتی‌ـ فرضاً که طلب داشته باشد طلب را که نباید جزو حقوق بکنند و باید حقوق جدا باشد برای اینکه وقتی طلب را جزو حقوق کردند خود آن اخذ حقوق میشود مثل کاری است که صاحب مستغلات طهارن میکنند هر روز کرایه منزلشان را گران میکنند و میگویند این مأخذ قیمت ملک ما خواهد شسد اگر چهل تومان بوده پنجاه تومان میکند و آنوقت میگوید پنجهزار تومان می‌ارزد حالا قیمت مهندس هم همین طور بالا میرود چه داعی داشته است که دولت این مبلغ را که این شخص طلب داشته است بیاورد و در این جا محسوب کند در هر حال فرض بفرمائید هیجده هزار دلار میدهد یا پانزده هزار دلار میدهد دیگر برای چه روزی چهار تومان خرج سفر نوشته‌اند این اتوموبیلی است که دولت بهش میدهد هر سال هیجده هزار تومان بهش میدهید دیگر خرج سفر برای چیست‌؟ این کارها واقعاً چیز مضحکی میوشد یکی دیگر خرج مسکن و اینها است یک مهندسی که دو سال است در طهران مانده این خودش می‌تواند برود خانه کرایه کند شما کرایه خانه چرا باو می‌دهید اینها یک سخاوتهائی است که در تحت این عناوین باید یک پولی از کیسه این ملت برود بیرون

وزیر عدلیه‌ـ نماینده محترم با اینکه فرمودند که بنده منطقی جواب میدهم معذالک بعد از اینکه عرایضم را کردم فرمودند که منطقی نبود برای اینکه فرمودند که خوب کار نکرده است. خوب کار نکردن سندیکا دلیل بر خوب کار نکردن کارل نمیشود باید دید کارل را پرتهائی که باید بکند و اعتراضاتی که باید بکند در موقع کرده است یا نکرده است (دشتی‌ـ اگر راپرت داده است پس وزارت فوائد عامه مقصر است) والا یک شخصی که فقط نظارت داشته است این شخص را نمیشود گفت چرا چون دیگری بدساخته است فلانقدر مبلغ بتو کسر میدهیم. عرض کنم البته خیلی براحتی انسان نمیتواند یک کلماتی را بگوید خصوصاً وقتی که مسؤلیتی در کار نباشد خیلی سهل است که ایراد بگیرد ولیکن باید در نظر گرفت که در عمل وقتی انسان وارد میشود مشکلات در عمل وقتی انسان وارد میشود مشکلات در عمل چیست وقتی یک کاریرا تازه شروع میکنند ممکن است خبط بشود از طرف دولت بنده نمیخواهم بگویم که سندیکا خوب کار کگرده است یا زیاد مصرف کرده است اما ممکن است در یک مملکتی که تازه شروع برای کاری شده باشد یک چیزهائی پیش بیاید و بنده از نقطه نظر خود کار لازم نمیدانم که ما حالا وارد بحث اصل قضیه بشویم ممکن است یک روزی هم موقعی برسد که صحبت کنیم راجع بآن قسمتی که سندیکا گران کار کرده، بد کار کرده کارل هم از اعضاء هیئت نظار بوده است و با وجود این بدکار شده است. اما راجع به این که میفرمایند سابقاً این شخص ارزانتر

میگرفته است و حالا زیادتر میخواهد بگیرد بنده شما قول میدهم که اگر شخص بنده و چه همکار محترم بنده که این لایحه را امضاء کرده‌اند یعنی وزیر فوائد عامه اگر میتوانستیم ارزانتر از این بدهیم این لایحه را نمی‌آوردیم اگر طرف قبول میکرد البته هر چه میتوانستیم کمتر میدادیم ولی کنترات دوطرف دارد همینطور که شما بما اجازه میدهید که کنترات او را امضا کنیم او هم باید راضی باشد بالاخره حرفی که نمیزند دعوا هم که با ما ندارد میگوید آقا من امروز کار بهتری پیدا کرده‌ام با حقوق بیشتر اگر من را میخواهید این مبلغ را میگیرم آنوقت ما حساب کردیم که آوردن یک کسی دیگر که مدتی صرف وقت کنیم و در جریان کار وارد شود و از برای این که بکارها درست تسلط پیدا کند و کارها را استنباط کند و وقتی که برای این کار تلف میشود تمام اینها را استنباط کند و وقتی که برای این کار تلف میشود تمام اینها را جمع کردیم و خیال کردیم دیدیم با همین آدم اگر کنار بیائیم بهتر و مناسب‌تر خواهد بود حالا یکی از آقایان بمن میگفت که برو بگو ماهی هفتصد و پنجاه تومان این مسلم است عرض کردم هر قدر ممکن بود که کسر کنیم البته کسر میکردیم و الحمدالله حساب ما و آقای دشتی هم بهم نزدیک شد برای اینکه فرمودند ده هزار دلار یازده هزار دلار، دوازده هزار دلار سیزده هزار دلار چهارده هزار دلار و دیگر برای هزار تومان ماهیانه را بهم نمیزنیم (خندة حضار) این که فرمودند که هفتصد و پنجاه دلار در ماه عرض کردم آقا نتیجه بخش نیست طرف هم باید قبول کند این را باید عرض کنم که یک روزی همین لایحه با یک مبلغ کمتری آمده بود به کمیسیون بودجه آقایان یک اشکالاتی کردند و خیال هم کرده بود وزیر وقت که برود ارزانتر تمام کند بعد که رفتند دیدند نمی‌شود. بنده معهذا با اساس قضیه موافقم که هر چه پول کمتر بگیرد بهتر است ولی معذلک چون او کمتر نمیگیرد خواهش میکنم موافقت بفرمائید که همین پول را بدهیم.

رئیس ـ آقایانیکه پیشنهاد آقای دشتی را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

(عده کمی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد دیگر:

پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب

پیشنهاد میکنم حقوق مستخدم مذکور ماهی هزار دلار بدون اضافه صدی پنزده داده شود.

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب ـ آن ارادت فوق‌العاده بنده به آقای وزیر عدلیه باعث شده است که باو تمام وزراء را بدوش بکشد و مدافع از وزیر مالیه باشد، مدافع وزیر فوائد عامه باشد، مدافع قوانین خودش هم باشد ولی با رفاقتیکه داریم معهذا آن نظریاتی که در اصلاحات مملکتی است باید بگوئیم عرض کنم همینطوری که آقای وزیر عدلیه فرمودند که آقای وزیر فوائد عامه لایحه را آوردند در کمیسیون بودجه بنده در کمیسیون بودجه بودم و لایحه نه هزار دلار بود و آن‌جا مال اشکال کردیم که در وقتیکه دکتر میلسپو این جا بود ما قانون گذاشتیم که حقوق اینها بر تومان باشد دیگر دلار نباشد بواسطة اینکه ما نگاه کردیم هر وقت دلار کمتر از یک تومان بود میگویند که دلار یک تومان است و هر وقت که تومان کمتر از دلار میگفتند دلار ما گفتیم که آقا این را خاتمه بدهید چرا باید ما متوجه باشیم که هر جا که بضرر ما است آن ضرر را قبول کنیم و آنوقت با آقای دکتر میلسپو و ماکرماک صحبت کردیم و قرار گذاشتیم که هر دلار یک تومان باشد نه از این طرف و نه از آنطرف. مکرر واقع شد که دلار نه قران و ده شاهی، هشت قران و دهشاهی بود آمدند یک تومان گرفتند ما این قرار را دادیم بعد در مجلس هم مطابق این قرار رأی داده شده بود این را باز آمدند و بر هم زدند و پای دلار را جلو کشیدند حالا هم که پول دلار یک مسئله شده است که همین مسئله ایست که ما را متزلزل کرده است و در

تعقیب همین چیز است که باید ما نظریاتی بکنیم این یک ایرادی است که بنده دارم که ما که قانون گذرانده‌ایم که حقوق اینها باید بتومان باشد و دلار نباشد چرا حالا اینطور شده است؟ این یک مسئله. مسئله دیگر خیلی حرف غریبی زدند آقای وزیر عدلیه که اگر ما این را قبول نکنیم بیشتر میشود پس اگر قبول نکنیم باید بگوئیم آقای مستر کارل ما خط آهن را بشما تقدیم میکنیم آنوقت دیگر با ما فرمایشی دارند؟ این شخص چه کار کرده است تصدیق بفرمائید خودتان که کاری نکرده است نقل فلان طبیب است که گفت وقتی که مریضش مرده بود: نمیدانی من رگش را زدم اگر رگش را نزده بودم نمیدانی چه شده بود میرفت بجهنم. این هم کارهائی است که این شخص کرده است که امشب بنده دیدم در روزنامه نوشته شده است که پانزده میلیون از پول قند و شکر برای راه‌آهن رفته است این روزنامجات ما هم که واقعاً در کارها دقت می‌کنند و البته درست می‌نویسند. این مستخدمین یازده نفر بوده‌اند که با سالی پنجاه هزار تومان دکتر میلسلپو آنها را استخدام کرد یازده نفر با سالی پنجاه هزار تومان حساب بکنید تقسیم بکنید پنجاه هزار تومان را بیازده نفر به بینید چقدر میشود دو سال هم بیشتر نیست در ایندو سال چطور میشود که یک دفعه از هفتهزار تومان رسید بسی هزار تومان؟. ما وقتی که وزیر لایحه را با هفتصد و پنجاه تومان آورد قبول نکردیم و گفتیم این مستخدمی که روز اول سیصد و پنجاه تومان میگرفته است چرا هفتصد و پنجاه تومان بهش بدهیم و حالا هم چون پیشنهاد آقای دشتی بیشتر بود من ناچار شدم دوازده هزار دلار کردم که مطرح شود، دیدم دست هم که از دلار بر نمیدارند دلار پیشنهاد کردم عرض دیگر بنده راجع به تنظیم لایحه است نمیدانم اعضای محترم کمیسیون توجه نکرده‌اند که این شخص در اینجا هست. وقتیکه از امریکا آمد حقوق آمدنش را از ما گرفته است این قانونش است مخارج آمدن و رفتن یعنی‌ چه؟‌ این قانون را بردارید نگاه کنید که وقتی از آمریکا آمدند یازده نفر بودند و حقوق آمدن‌شان را هم از ما گرفتند باز هم اینجا نوشته‌اند حقوق آمدن و برگشتن در صورتیکه ما برای مستخدمینی که می‌آمدند یک حدی معین کردیم اگر مستخدمین فرانسوی هستند یک حقوقی معین می‌کردیم قانونش هم گذشته است با همان ترتیب هم مستخدمین فرانسوی را خرج سفر دادیم مستخدمین آلمان هم که آمدند برای آن‌ها هم یک حقوق برای خرج سفرشان معین شد حالا هم این جا برداشته‌اند نوشته‌اند و نیز مخارج مسافرت خودشان و خانم‌شان از آمریکا بایران از محل عایدات انحصار قند و شکر تأدیه میشود اخر چقدر ما تأدیه کنیم؟ آخر ما که می‌خواهیم رای بدهیم این ورقه سفید که الان چشم بنده را کور می‌کند بر میدارند توی صندوق می‌‌اندازد آخر چقدر ما باید از این رای‌ها بدهیم از عایدات قند و شکر بخت برگشته یکی صد تومان است یکی پانصد تومان است یکی هزار و هشتصد تومان است یکی دو هزار تومان است برای هر چیزی یک مبلغ معین کرده‌اند مثل مخارج سوخت و اینها که آنها را هم با دلار معین کرده‌اند برای خرج سفر هم روزی چهار تومان باید بدهیم آخر اینها چه چیز است من حقیقته متأثرم که مقابلی که آقای وزیر عدلیه مدافع است ناچارم این را عرض کنم و البته در حسن عقیدت من نسبت بایشان هیچ تزلزلی پیدا نمیشود ولی من نمیتوانم روی عقیده خودم پای بگذارم و اظهار نکنم بنده عرض میکنم که این لایحه را خوب تنظیم نکرده‌اند این خرج آمدن و رفتن او را خوب تنظیم نکرده‌اند این خرج و آمدن و رفتن او را نوشته‌اند لااقل معین کنید (آمدنش را که داده‌ایم) برگشتنش را معین کنید سیصد تومان چهار صد تومان پانصد تومان چه اندازه باید داد یکی دیگر مسئله هیجده هزار دلار دلار چه چیز است؟ فعلاً دلار (دشتی ـ۱۳ قران و هفت شاهی ) بلی سیزده قران و هفت شاهی است حساب کنید این لایحه سی‌هزار تومان میشود در راه‌آهن تمام شد و دیگر پول داریم؟ انشاءالله قند و شکر و زیاد‌تر میخوریم که این پولها را بدهیم (خنده نمایندگان) سی‌هزار تومان ما باید حالا بدهیم

فقط برای چه؟ دلیلش این است که یک کلمه ما حرف نزدیم و گفتیم راه‌آهن تمام این ضررها برای همین است.

کازرونی (مخبر) ـ گمان میکنم توضیحاتی که آقای وزیر علیه دادند کافی بود (خنده حضار) آقای آقاسید یعقوب و سایر آقایان متقاعد شده باشند لکن باز هم همان مطالبی را که آقای دشتی و دیگران اظهار کردند ایشان هم تکرار فرمودند ….

بعضی از نمایندگان ـ بلندتر بلندتر

ناصری ـ بفرمائید پشت تریبون

کازرونی ـ البته جوابش همین است که آقای وزیر علیه دادند (خنده) آقای آقا سید یعقوب می‌فرمایند حقوقش کمتر بود حالا زیادتر است ما خودمان هم برای رأی دادن باین مبلغ گزاف فوق‌العاده متأثریم لکن این مبلغ را مفت که نمیدهیم جهت رفع احتیاج خودمان میدهیم برای صرفه و صلاح مملکت میدهیم چاره هم نداریم کار هم طرفینی است او میگوید کمتر از این مبلغ را من راضی نمیشوم میل دارید خدمت میکنم میل ندارید نزاعی با هم نداریم حالا جناب عالی چه میفرمایید؟ میفرمائید جوابش بکنیم؟ دولت میگوید کاملا من مطالعه کرده‌ام که استخدام نکردن این آدم و آوردن یکی دیگر دو سال کار ما را عقب می‌اندازد و یک مبلغ فوق‌العاده زیادتری بر ما تحمیل میکنند میفرمائید چه کند دولت؟ دولت همینطور عقیده دارد. میفرمائید که ما باید بگوئیم باو که باید حتماً راضی بشوی؟ خیر ما حق تحکمی بر او نداریم اما در خصوص راه‌آهن و سندیکا و اظهار عدم رضایتی که فرمودید گمان میکنم که خارج از اینموضوع باشد و در موقع خودش چنانچه آقای وزیر عدلیه فرمودند البته را پورتش بمجلس می‌آید و هر گفتگو وفرمایشی دارید آنوقت بفرمائید.

رئیس ـ آقایانی که پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(عده کمی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد دیگر؟

پیشنهاد آقای فیروز آبادی:

بنده پیشنهاد می‌کنم که پانزده هزار تومان کلیة حقوق مسیو کارل از هر جهت بوده باشد

رئیس ـ آقای فیروز آبادی

فیروز آبادی ـ بنده مجبورم این مخالفت‌ها را بکنم از نقطه نظر اینکه همه میدانند این پول خط آهن گرفته میشود از قند و شکر و چای که غالب این را فقرا مصرف می‌کنند و در واقع غالب این پول را فقرا میدهند و کسانی میدهند که روزی دو قران سه قران عایدات دارند بنده این جا نمی‌توانم بنشینم و به بینم که در حقوق این اشخاص اینطور بلند نظریها میشود و ساکت باشم بنده عقیده ندارم که قریب سی‌هزار تومان بکسی که هفت ‌هزار و پانصد تومان حقوقش بوده است بدهیم میفرمایند که قبول نمی‌کند پس اگر امسال نگفت سال دیگر خواهد گفت بنده عقیده‌ام این است که اگر این خط آهن را این مهندس قبول نکرد و بگذارند برود اگر شخص قابل سی‌هزار تومان بود چطور در دو سال قبل به هفت هزار تومان راضی نشد و آمد بایران در ایران علم و قابلیتش زیاد شد؟ در اینجا که او چیزی زیاد نکرده چرا همینقدر فهمیده است که ما با خارجی‌ها خیلی با بلند نظری و بلند همتی رفتار می‌کنیم چیز دیگری او نفهمیده است و چیز دیگری را به بیست و هشت هزار تومان برسانیم بنده کاملاً مخالفم بخصوص این زمان که از این خط آهن بی‌اندازه مأیوسم با بودن این اتومبیلهای زیاد و آمدن اینها عقیده‌ام این

که بعد از اینکه دولت دویست میلیون ما خرج کردیم و این خط‌آهن را دائر کردیم دو سال بیشتر این خط باقی نخواهد ماند و از بین خواهد رفت و از عهده مخارجش بر نخواهیم آمد…

(بعضی از نمایندگان ـ با همهمه اینطور نیست)

فیروز آبادی ـ مگر اینکه آب شور دریای عمان را بار کنیم ببریم در بحر خزر و آب بحر خزر را ببریم در دریای عمان بریزیم والا بار که هیچ نداریم و اتوبوسها الان بی‌بار مانده‌اند

وزیر عدلیه ـ اگر یک کلمه حرف آخر فرمایش آقا نبوده بنده ساکت می‌ماندم و همین طور در پیشنهاد‌های دیگر ساکت خواهم بود و واگذار میکنم بنظر مجلس و گمان میکنم هر چه زیادتر صحبت کنیم بیشتر وقت مجلس را میگیریم و چون یک لایحة دیگری داریم که خیلی مهمتر است و باید طرح شود اسباب تعویق آن امر میشود اما آن چیزی که بنده جواب خواهم گفت قسمت آخر حرفشان است و کاملاً مفید خواهد بود و اگر یک نواقصی هم دارد البته درست خواهد شد و در قسمت خودش رفع خواهد شد و نباید اسباب یأس مردم را فراهم کرد (صحیح است)

رئیس ـ آقایانیکه پیشنهاد آقای فیروز آبادی را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(چند نفری قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهادی دیگر:

پیشنهاد آقای فهیمی

بنده پیشنهاد میکنم قمست آخر ماده بطریق ذیل نوشته شود:

از قرار پانزده هزار دلار حقوق سالیانه و صدی پانزده حقوق مزبور بابت مخارج سکونت و سوخت و روشنائی استخدام نماید بعلاوه سه هزار تومان بابت حقوق گذشته به مشارالیه تأدیه شود و برای مخارج مسافرت در ایران روزی چهار تومان مقطوع الی آخر ماده

رئیس‌ ـ آقای فهیمی.

فهیمی ـ عرض کنم آقایان از ترتیب راه‌آهن خیلی تنقید کردند مخارجی شده است و افراط و تفریط‌هائی شده است اما انقدر که اغراق فرمودند نیست مثلا آقای دشتی فرمودند خانهای یک نفری را بیست و چهار هزار تومان ساخته‌اند در صورتیکه از قسمت‌های خوب کار راه‌آهن همان ساختن خانه‌ها بوده است که خیلی ارزان و خوب ساخته شده است البته در قسمت‌های دیگر هم هست که خوب کار کرده‌اند (دشتی ـ خانة یک نفری بیست و چهار هزار تومان ارزان است؟) در ظرف یکسال، ده ماده یازده ماه یک مقدار زیادی هفتاد فرسخ در شمال و جنوب راه‌آهن کشیده شده است و پانزده میلیون هم خرج شده است و این پولها هم دور ریخته نشده است و با توجهاتی که هست اسباب امید‌واری است که بالاخره بر خلاف نظریه آقای فیروز‌آبادی خرج شده است و مطابق قانون مصوبه مجلس دولت باید قبلا مخارج آنها را ببیند که چقدر شده است و بعد آنها را بمناقصه اینجا آنقدرها تنقید لازم نمیآید اما راجع بحقوق این شخص در صورتیکه آقای فیروز‌آبادی هزار تومان پیشنهاد کنند بنده عرض میکنم دیگر سی‌ هزار تومان هم کم است و باید بیشتر کرد زیرا که سخاوت آقا تا این درجه رسیده است (فیروز‌آبادی ـ از روی لابدی است) در اینجا اگر خاطر آقایان مسبوق باشد این است که وقتی ما آمدیم مستر کارل را برای مهندسی راه‌آهن استخدام کردیم با نه هزار تومان بود و بعد پارسال در موقعی که خواستند کنترات او را تجدید کنند خواستند دوازده هزار تومان بدهند و ما گفتیم که بلکه او را بده هزار

تومان راضی کنید بعد راضی نشد و سه هزار تومان علاوه دادند که دوازده هزار تومان شد بعد هم امسال آمدند سه هزار دلار اضافه کردند که جمعاً میشود پانزده هزار دلار ضمناً یک سه هزار دلار هم این‌جا گذارده شده که آنرا برای آتیه خواسته‌اند بچشم ما بکشند یعنی بیک نفر مستخدم ما سالی سه هزار دلار اضافه حقوق میدهیم ترتیب اضافه دادن به مستخدمین خارجی یک ترتیب معینی است اگر سال اول هفتهزار و پانصد تومان بوده است سال دوم هم باندازه نصف آن حقوق ممکن است اضافه داد که ده هزار و پانصد تومان میشود البته مستر کارل یک مستخدم خوبی است و بنده امید‌وارم که برای کنترات او دیگر تقاضای اضافه نکنند یا او اگر تقاضای اضافه کرد مطمئن باشیم که لااقل دیگری هم هست که این کار را به او واگذار کنیم. در این جا مطابق توضیحی که آقای وزیر عدلیه دادند حقوق او پانزده هزار دلار است و مخارجی هم که باو داده میشود صد پانزده پانزده هزار دلار خواهد بود نه صد پانزده هیجده هزار دلار این مبلغ سه هزار دلار هم بابت طلب گذشته او است ولی بطوریکه در ماده نوشته شده این طور مفهوم میشود آن صدی پانزده از هیجده هزار دلار باید حساب شود بنده برای توضیح مطلب پیشنهاد کردم که نوشته شود پانزده هزار دلار هم برای مخارج و سایر چیزها داده شود و سه هزار دلار هم بابت مخارج گذشته او و در حقیقت همان نظریة دولت است با توضیح این قسمت که صدی پانزده را از هیجده هزار دلار حساب نکنند و از پانزده هزار دلار حساب شود.

وزیر عدلیه ـ یک مرتبة دیگر از پیشنهاد قرائت شود

(بشرح سابق خوانده شد)

وزیر عدلیه ـ سه هزار تومان یا دلار؟

فهیمی ـ دلار

وزیر عدلیه ـ‌ در صورتیکه دلار باشد بنده موافقت میکنم

رئیس ـ پیشنهادی از آقای اعتبار رسیده است:

پیشنهاد آقای اعتبار

مادة واحده را بشرح ذیل اصلاح و پیشنهاد میکنم

مادة واحده ـ وزارت فوائد عامه مجاز است مستر س.ح.کارل مهندس تبعة دولت متحدة آمریکای شمالی را برای مدت یکسال از تاریخ هشتم دیماه ۱۳۰۸ لغایت ۷ دیماه ۱۳۰۹ با استفادعه یک ماه مرخصی از قرار پانزده هزار دولار حقوق سالیانه و صدی پانزده حقوق مزبور بابت مخارح سکونت و سوخت مشارالیه در ایران از قرار روزی چهار تومان مقطوع و نیز سه هزار تومان از بابت طلب گذشتة او

اعتبار ـ سه هزار دولار.

(بقیه پیشنهاد اینطور خوانده شد)

و سه هزار دلار از بابت طلب گذشته او و بعلاوه هزار تومان بابت مخارح مسافرت خود و خانمش از ایران بامریکا از محل عایدات انحصار قند و شکر تأدیه نمایند.

رئیس ـ آقای اعتبار

اعتبار ـ بنده پیشنهاد که کرده‌ام همان پیشنهاد آقای فهیمی بود فقط خرح سفر را در آن‌جا محدود نکرده‌اند که چه مبلغ است برای سایر مستخدمین آمریکائی که از آنجا آمده‌اند بیش از هزار تومان قائل نشده‌ام این را هم بنده خواستم عرض کنم و معلوم شود که بیش از هزار تومان نباشد سایر قسمتهای پیشنهاد بنده همان پیشنهاد آقای فهیمی بود و بنده با‌ آن موافقت میکنم فقط در قسمت هزار تومان آقایان موافقت بفرمایند که این مادة کاملی شده باشد

وزیر عدلیه ـ بنده خیال میکنم که آقا هم که موافقت

فرمودند که قسمت اول پیشنهاد‌شان موافق پیشنهاد آقای فهیمی باشد بنده هم موافقت میکنم ولی درقسمت ثانی که معلوم گردید خرج مسافرت را بنده نمیتوانم موافقت کنم برای این که خرج مسافرت یک چیز معینی نیست و چطور میشود معین کرد ولی بالاخره معلوم است که چه مقدار پول اتومبیل داده‌اند از سر‌حد تا این‌جا و چه‌قدر خرج دیگر کرده‌اند و خرجش معین است وازاین مقدار گمان نمیکنم بیشتر بشود پس خوب است آقا هم موافقت بفرمایند و پیشنهاد‌شان را پس بگیرند

اعتبار ـ استرداد میکنم

پیش‌نهاد آقای طاهری

مقام منبع ریاست دامت شوکته:

پیشنهاد میشود چون مستر کارل در ایران است فقط مخارج مراجعت برای مشارالیه منظور شود.

رئیس ـ‌ آقای دکتر طاهری

دکتر طاهری ـ‌ در لایحه نوشته شده است مخارج مسافرت از امریکا بایران و مراجعت از ایران بامریکا باو داده میشود در صورتیک این شخص حالا مدتها است در ایران است و فقط یک خرج مراجعتی باید معلوم گردد و لابد آقای وزیر هم موافقت میکنند.

وزیر عدلیه ـ بنده موافقم با این پیشنهاد که فقط خرج مراجعت بایشان داده شود ولازم است توضیح داده شود

رئیس ـ پیشنهاد دیگر

پیش‌نهاد آقای آقا سید یعقوب:

پیشنهاد میکنم مخارج معاودت ایشان بامریکا سیصد تومان داده شود.

رئیس ـ‌ آقای آقا سید یعقوب.

آقا سید یعقوب ـ چون نظر بنده هم همان نظری بود که آقای دکتر طاهری تامین کردند و حالا هم اگر مقدارش را معلوم کنیم شاید بهتر باشد معهذا موافقت میکنم و پیشنهاد خودم را مسترد میدارم .

وزیر عدلیه ـ تشکر میکنم.

رئیس ـ آقای میرزا یانس و طالشخان هم گویا منظورشان بعمل آمد برای این‌که میل داشتند مابین حقوق و طلب تجزیه شود.

میرزا یانس ـ بلی ‌تأمین شد.

رئیس ـ رأی میگیریم به مادة واحده با اضافه پیشنهاد آقای دیبا و آقای فهیمی و اصلاح پیشنهادی آقای طاهری موافقین ورقة سفید خواهند داد

اعتبارـ و تبصرة آقای دیبا.

رئیس ـ ذکر کردم.

یاسائی ـ بنده اخطار دارم.

رئیس ـ بفرمائید.

یاسائی ـ میخواستم عرض کنم که پیشنهاد‌ها را مخبر قبول نکردند.

رئیس ـ (خطاب به آقای مخبر) ـ آقا قبول نکردید؟

کازرونی (مخبر کمیسیون بودجه قدیم) ـ چرا بنده قبول کردم.

(اخذ و شمارة آراء بعمل آمده شصت و شش ورقة سفید و یک ورقه کبود تعداد شد)


رئیس ـ عدة حاضرین ۹۸ با کثریت ۶۶ رای تصویب شد

[ ۴ـ تقدیم و تصویب لایحه راجع به تفدیش و نظارت در خرید و فروش بروات و نقود خارجی]

وزیر مالیه ( میرزا حسنخان مشار) لایحه ایست راجع بتفتیش و نظارت در خرید و فروش بروات و نقود خارجی تقدیم میکنم و با قید دو فوریت تقاضای تصویب آنرا مینمایم.

رئیس ـ قرائت میشود:

ساحت محترم مجلس شورای ملی

البته نمایندگان محترم کاملا متوجه مضرات تزلزل پول مملکت و ترقی اسعار خارجی بوده و از علل متعدد آن اطلاع دارند.

برای جلوگیری از تضررات ملی مطالعات زیادی بعمل آمده است که قسمتی از حاصل آن مطالعات باید بلاتأخیر بموقع اجرا گذارده شود و قسمت دیگر بتدریج تا بمقصود اصل که تثبیت پول مملکت است و ایجاد وضعیت مناسب تأدیه که آن خود نتیجة پول مملکت است و ایجاد وضعیت مناسب تأدیه که آن خود نتیجة تفوق صادرات بواردات است نائل شویم.

یکی از شرائط حتمیه جلوگیری از تزلزل پول ایران که باید فوراً عملی شود تفتیش و نظارت موقتی دولت در خرید و فروش اسعار خارجی است. برای تأمین این مظور لایحه ذیل تقدیم و با قید دو فوریت تصویب آن تقاضا میشود.

ماده ۱ـ حق معاملات مذکور در این قانون موقه منحصر بدولت و بانکهائی خواهد بود که مطابق قوانین و نظامات در ایران مقیم بوده و بر طبق مقررات این قانون عمل کرده و در کمیسیون نرخ اسعار مذکور در ماده (۳) عضویت پیدا کنند. دولت مکلف بسلب حق معاملات مربوط باسعار و نقود خارجی از هر بانگی است که معامله بر خلاف مقررات این قانون نموده یا از اعزام نماینده در کمیسیون نرخ اسعار خودداری کند

تبصره ـ دولت میتواند بتجارت خانهائی که دارای دفاتر قانونی منظم باشند و تبعیت از مقررات این قانون را تعهد کنند جواز معاملات فوق را بدهد ولی در هر مورد این اجازه بر حسب تصویب نامه مخصوص هیئت وزراء خواهد بود

ماده ۲ ـ عملیات ذیل ممنوع است

۱ـ خرید و فروش و اقاله و بطور کلی هر قسم معامله راجع باسعار و نقود (اعم از نقود فلزی یا کاغذی) خارجی اعم از اینکه بطریق انتقال تلگرافی یا طریق دیگر بشکل برات تجارتی یا نوشته اعتبار یا چک یا هر نوع اوراق تجارتی دیگر باشد بنرخی غیر از نرخ مقرر از طرف کمیسیون نرخ اسعار

۲ـ تسلیم اسعار و نقود خارجی بهر صورت و طریقی که باشد بدون اجازه کمیسیون تفتیش مذکور در ماده چهار

۳ـ جمع‌آوری و احتکار اسعار با نقود خارجی

۴ـ خرید و فروش نقود و اسعار خارجی بقصد ترقی تنزل دادن تصنعی قیمت آنها

۵ـ نقل و تحویل پول ایران از خارجه بایران بصورت محاسبه در دفاتر بدون اینکه در مقابل آن واقعاً نقود یا


اسعار خارجی تسلیم شود و بطور کلی هر نوع عملی که با قصد تقلب برای فرار از انجام مقررات این قانون باشد.

۶‌ـ قرض دادن یا استقراض باعتبار نقود یا اسعار یا اوراق بهادار دیگر خارجی بدون اجازه مخصوص کمیسیون تفتیش

۷ـ تهاتریکه موضوع آن یکی از اسعار خارجی و مربوط بمنافع اشخاص مختلف باشد بهر عنوان و علتی که بعمل آید

۸ـ وارد کردن نقره خواه بشکل مسکوک خواه به اشکال دیگر باستثناء اشیاء نقره زرگری شده

۹ـ صادر کردن طلا بهر صورتیکه باشد

۱۰ـ صادر کردن نقره باستثناء نقره زرگری شده هر مسافر تا بیست تومان حق صادر کردن نقره مسکوک خواهد داشت.

۱۱ـ صادر کردن اسکناس ایران مگر در حدودی که قوانین و نظامات اجازه بدهد.

۱۲ـ اجرای معاملات بانکی راجع بپول ایران بصورت محاسبه در دفاتر از ایران بخارجه بدون اجازه مخصوص کمیسیون تفتیش.

ماده ۳‌‌ ـ برای تعیین نرخ خرید و فروش اسعار و نفوذ خارجی در طهران و تعیین نرخ آنها در ایالات و ولایات کمیسیونی باسم کمیسیون نرخ اسعار در طهران تشکیل خواهد شد مرکب از:

۱ـ یکنفر نماینده وزارت مالیه.

۲ـ یکنفر نماینده وزارت اقتصادیات که تشکیل خواهد شد.

۳ـ یکنفر نماینده اداره گمرکات

۴ـ مفتش دولت در بانک ملی

۵ـ یک نفر نماینده از طرف هر یک از بانکهائی که مطابق قوانین و نظامات در ایران مقیم بوده و اجرای مقررات این قانون را بعهده بگیرد.

امتناع هر یک از بانکهای فوق‌الذکر از قبول شرکت در کمیسیون و همچنین عدم حضور نماینده هر یک از آنها در جلسه مانع تشکیل کمیسیون و اتخاذ تصمیمات مقتضیه نخواهد بود

تصمیمات کمیسیون با کثریت آراء حاضرین اتخاذ میشود.

نظامنامهای مربوطه بکمیسیون را هیئت وزراء تصویب خواهد کرد.

ماده ۴ـ کمیسیونی موسوم به کمیسیون تفتیش مرکب از پنجنفر که هیئت وزارء انتخاب خواهند کرد در طهران تشکیل میشود. وظیفه این کمیسیون رسیدگی بتقاضانامه‌هائی است که هر کس مشتری اسعار و نفوذ خارجی است باید قبلاً بدهد. کمیسیون بشرط تصویب هیئت وزراء و در حدودی که هیئت معین خواهد کرد میتواند برای اعمال حق رسیدگی فوق‌الذکر بیک یا چند موسسه بانکی وکالت بدهد. در اینصورت موسسات بانکی فوق مکلف هستند کاملا مطابق تعلیمات کمیسیون تفتیش عمل نمایند. خرید اسعار و نفوذ خارجی را فقط در حدود احتیاجات واقعی و موجه اجازه میتوان داد.

در جواز خرید اسعار اسم خریدار باید ذکر شود. بدون اجازه کمیسیون هیچ جوازی قابل انتقال بغیر نخواهد بود. فروش اسعار و نفوذ خارجی بدون جواز کمیسیون یا جواز بانکهائیکه از طرف کمیسیون حق دادن جواز دارند ممنوع است

بانکهای مجاز در معاملات اسعار و نفوذ خارجی میتوانند در موارد فوتی تا معادل دو هزار قران اسعار و نفوذ خارجی بفروشند مشروط بر اینکه از خریدار دلائل کتبی فوتی بودن تقاضا را اخذ نمایند و بانکها مکلف هستند دلائل کتبی فوق را با سرع اوقات به کمیسیون تفتیش برسانند. کمیسیون تفتیش نظر بوضعیات بازار اسعار قبول تقاضاهای مربوط به تحصیل اسعار را اجازه داده یا بتأخیر خواهد انداخت.

ماده۵ـ دارندگان اسعار و نفوذ خارجی مکلفند دولت یا بانکی را که برای این موضوع از طرف دولت معین شده از مقدار نفوذ و اسعاری که دارند مطلع نمایند. هر فروشنده اسعار و نفوذ خارجی ملکف


است خرید اسعار و نفوذ خود را بدولت یا بانکی که دولت معین کرده پیشنهاد کند. دولت یا بانک مذکور باید تصمیم خود را راجع به خرید یا عدم آن بلافاصله بفروشند اعلام نمایند.

خرید به نرخی که برای اسعار از طرف کمیسیون نرخ اسعار معین شده بعمل خواهد آمد.

هر گاه دولت یا بانکی که برای این عمل از طرف دولت معین شده امتناع از خرید نمود بانکهائی که در کمیسیون نرخ اسعار عضویت دارند و اسعار و نقود خارجی را پس از امتناع دولت یا بانک فوق‌الذکر تحصیل کرده‌اند در موقع فروش مکلف نیستند خرید آن اسعار یا نقود را بدولت یا بانک نماینده دولت پیشنهاد نمایند مگر آنکه از روز تحصیل اسعار و نقود خارجی تا روز فروش پیش از ده روز گذشته باشد.

ماده ۶ـ بانکهائی که مطابق این قانون اجازه معامله اسعار و نقود خارجی را پیدا میکنند مکلف هستند کلیه معاملات خود را راجع باسعار و نقود خارجی در دفاتر مخصوصی که مطابق مقررات قانون تجارت صفحات آن نمره و امضاء شده باشد بلافاصله پس از معامله ثبت نمایند. مفتشین دولت در هر موقع میتوانند در دفاتر مذکور تفتیش نمایند. مدل این دفاتر را ممکن است کمیسیون نرخ اسعار معین کند.

ماه ۷ـ متخلفین از مقررات مواد ۱و۲و۴و۵ این قانون (مجرم‌ـ شرکاء و معاونین) بطور تضامنی معادل مبلغی که موضوع عمل یا معامله ممنوع بوده محکوم به تادیه جریمه خواهند شد. این امر مانع نخواهد بود که اگر عمل یا معامله مشمول قوانین جزائی دیگر بشود علاوه بر محکومیت فوق متخلف بمجازات مقرر در آن قوانین نیز محکوم گردد. پرداخت جریمه مستخدمین و اجزا و مؤسسات بانکی و تجارتی بعهده مؤسسه یا بانکی خواهد بود که متخلف از اجزاء آن بوده مشروط بر اینکه من حیث شغلی که در مؤسسه یا بانک داشته مرتکب جرم شده باشد.

تبصره‌ـ بکاشفین تخلف کنندگان از این قانون سی در صد از جرائم مأخوذه پرداخته خواهد شد.

ماده‌۸ـ این قانون د رطهران سه روز پس از تصویب و در ایالات و ولایات ۱۵ روز پس از تصویب بموقع اجرا گذارده میشود.

رئیس‌ـ فوریت اول مطرح است. آقای شریعت‌زاده.

شریعت‌زاده‌ـ موافقم.

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب ـ بنده مخالفم.

رئیس ـ بفرمائید.

آقا سید یعقوب ـ خیلی متأسفم خدای من شاهد و گواه است گمان نمیکنم در این عرضی که می‌کنم کسی خیال کند که خواسته‌ام یک خودنمائی کنم. از دورة‌ چهارم چنانچه در دفاتر مجلس ضیط است وقتی که کابینه قوام‌السلطنه تشکیل شد و پرکرام کابینه آمد مسئله اسباب تجملی و زیادتی واردات بر صادرات در مملکت ما مطرح شد اول کسی که این مسئله را تعقیب کرد و اظهار کرد بنده بودم اگر هستند از کسانی که در دوره چهارم هم بوده‌اند گمان میکنم در نظر داشته باشند اگر نظر نداشته باشند خود دفتر را کد مجلس این مسئله را شهادت میدهد. همینطور دوره پنجم. حقیقه دوره پنجم یکی از دوره‌های تاریخی مجلس و این مملکت بود و یک رئیس الوزراء عالی داشتیم که حقیقتاً قدمهای بزرگی مکرر در حضورشان گفته میشد که مسئله زیادتی صادرات بر واردات

بعضی از نمایندگان ـ واردات

آقا سید یعقوب ـ اشتباه شد شما عضو بفرمائید سهل باشد زیان مختصری زیادتی واردات بر صادرات یک چیزی است و باندازةایست که مملکت ما را بکلی فنا میکند همین‌جور در دورة ششم تا دوره هفتم مکرر در این‌جا صحبت شد نمیدانم این ماه اسفند چه ماه بدی شده


هم پارسال و هم امسال در ماه اسفند پارسال بود که آن قانون جواز آزادی نقره در ایران بمجلس آمد و همه شاهدند که در این جا بنده بودم و آقای کازرونی و بوشهری بودیم که فریاد زدیم که اجازه ندهید نقره در مملکت آزاد باشد راپورت‌های کمیسیونی که در هندوستان تشکیل شده است نسبت به نقره نگاه کنید که آنها چه جور می‌خواهند از مملکت خودشان خارج کنند نگذارید پول اساسی ما نقره است ـ نقره را آزاد نگذارید و بگذارید این نقره بمنزله جنس شود و هر چه که این جنس زیادتر شود پول ما تنزل میکند و ما زیان می‌بریم نشد. که نشد. همین‌جور که می‌بینید دیگر نشد! بهمین ترتیب آمدند رأی دادند با آن فریاد و فغان. یکی یکی از آقایان می‌رفتند بیرون تصدیق میکردند و می‌گفتند کاشکی یک گمرکی برایش معین کرده بودیم و قرار میدادیم که ضرب این را در ضرابخانه هر تاجری که می‌آورد یک حقی بدولت بدهد. هر کدام از آقایان را که در خارج میدیدیم این نظر را داشتند ولی بالاخره آن رأی داده شد. و این مسئله کم کم باعث شد. از طرف دیگر این کارهائی که ما میکنیم و هی خیابان خراب میکنیم و مغازه درست میکنیم خوب مغازه که درست شد ذغال فروش که در آنجا نمیرود؟! در آنجا باید عطر از کجا، مشاطه از کجا، فلان اسباب تجملی از کجا می‌آید؟! از اول دروازه حضرت عبدالعظیم تا دروازه شمیران تمام مغازه درست شده چه چیز و چه مشوق بالاتر از این برای واردات است. چه ترویجی بالاتر از این است که هی خانمها را خراب کنیم و مغازه درست کنیم. آنوقت در این مغازه‌ها غیر از عطر و مسواک (خندة حضار) و آن چیزهائی که بنده هنوز درست نمیدانم دیگر چه خواهد بود؟ این هم یکی از خدمت‌هائی است که ما با متعة خارجی میکنیم..

افسر ـ مغازه ماست فروشی هم هست ـ (صدای زنگ)

آقا سید یعقوب ـ خدا غیرت بدهد. آقا شما یکی از وکلای قدیمی هستید که بنده امیدوارم در این موردی که این سیل غریب آمده خیلی مساعدت کنید. و نظر همه ماها این است که مجهز شویم برای این جنگ. این یک جنگ اقتصادی است و در مقام عمل تمام ماها باید مجهز شویم و در مقابل این بلائی که به مملکت آمده و یک وقتی استقلال مملکت را متزلزل میکند امروزه باید همه مجهز بشویم و فکری کنیم. امروز روز گریه و بدبختی است نه روز خنده و شادی. ما باید در مقابل این سیلی که آمده است و دارد هستی ما را از بین میبرد و نابود میکند همه مجهز شویم. بلی ماست فروشی هم شده است. این یک موضوع. موضوع زیادتی واردات بر صادرات و از بین رفتن صادرات ما که مکرر هم در این جا صحبت شده است. بنده هنوز در این موضوع وارد نشده‌ام و در مواد وارد نشده‌ام صحبت در فوریتش است. یک موضوعی که در ده سال مجلس و وزارائی که بودند و کابینه‌هائی که تشکیل میشده یکی بر یکی گذرانده است و همه تجار صحبت کرده‌اند و هنوز بجائی موفق نشده‌اند فوراً یک لایحه بقید فوریت آورده‌اید می‌خواهید بگذارنید؟! آقا محضاً الله ما هم عضو شما هستیم. مجلس با دولت مساعی مشترکه دارد. همین طوری که شما خودتان یک ماه دو ماه است زحمت می‌کشید اکثریت مجلس هم با شما موافق است بگذارید این لایحه برود در کمیسیون در آنجا دو مرتبه میایم و صحبت میکنم بنده بعضی نظریات دارم. یک موضوعی است که پادشاه مملکت. مجلس و مردم مملکت همه علاقه مندیم و یک موضوعی نیست که بگوئیم دولت خدای نخواسته خواسته کسی را خفه کند با آزادی کسی را ببرد. بنده میگویم آقای وزیر عدلیه شما که نقشه‌تان و کارتان مطابق قانون است و هر قدمی که بر میدارید مطابق قوانین اساسی است چیزهائی که باید تحت شور و مشورت باشد و یک لایحه باین

معظمی که در این ده سالی که مملکت رو به ترقی رفته همیشه در این‌جا صحبتش شده است آیا اقتضا دارد که در شب ماه رمضان ساعت پنج از شب گذشته چشم بسته و گوش بسته با قید دو فوریت رأی بدهند؟! بنده خواهش میکنم که مجلس موافقت بفرماید که این لایحه برود به کمیسیون ماکمیسیون مالیه داریم کمیسیون فوائد عامه داریم کمیسیون بودجه داریم بعضی از مواد این لایحه راجع به کمیسیون عدلیه است ما کمیسیون عدلیه درایم نمی خواهید باین کمیسیونها برود خود دولت تقاضا کند یک کمیسیون مخصوصی را تصدیق کنید که بنده کاملا موافق هستم با نظر مقدس شماکه برای اصلاح مملکت باید قدم برداریم اما چه شه است که فقط برای شما وقت باشد در مطالعه کردن غیر از اینکه دیروز روز نامه ایران این لایحه را منتشر کرد و امروز گیر بده آمده ماها هم شریک و رفیق شما هستیم بگذارید اگر این لایحه انشاء الله نفع دارد همه شریک باشیم و اگر خدای نخواسته ضرری دارد همه شریک باشیم و اگر خدای نخواسته ضرری دارد چرا ما بگوئیم که آقای وزیر عدلیه، این وزیر مجرب آمد در یک شب فرویتش را تقضا کرد و گذراند. پس خوب است اعضاء مجلس همراهی کنند و فوریتش را بردارند و دولت یک کمیسیون دوازده نفری نه یک کمیسیون شش نفری نه مختلط از کمیسیون مالیه و فواید عامه تقاضا کند که این لایحه برود به آن کمیسون چون نبده اطلاع دارم که نظریات همه متوجه این مسئله است. نظریات همه اهالی شهر هم متوجه است این یک کاری نیست که نبده بگویم متخصم والله متخصص نیستم و نمیدانم اما برای این که حالا که این مسئله از هیئت وزراء بیرون آمده و وجود خارجی پیدا کرده و نمایش پیدا کرده است بگذارید در مملکت هم اخبار و افکار همرایتان باشد. شما خودتان یک آدمی هستید و میدانید که هر قانونی که افکار عمومی همراه آن باشد و نظریات مردم در اطراف او باشد آن قانون بهتر اجرا میشود کی میتواند در مقابل این قدرتی که شما دارید با قانون شما مخالفت کند؟ دوره شما دوره عمل است الف و ب نیست قانونی که در این‌جا گذشت عمل است و فوری اجرا میشود کی میتوانند تخلف کند این است که بنده با لسان استدعا هم از مجلس و هم از آقای وزیر عدلیه که کاملا عملباتشان بر طبق قواین مقدسه اساسی است تقاضا میکنم که یک کمیسیونی تشکیل شود که این برود در آن کمیسیون و ما هم میرویم در آن کمسیون و ماها هم اگر نظریاتی داریم در آن‌جا اعلام میداریم. تجار غیر تجار هر‌کس هر نظری دارد در آنجا بدهد. از این جهت بنده عرض میکنم با فوریت این مخالفم و این هم دلیل مخالفتم است و تقاضا میکنم که برود به کمیسیون (فیروز آبادی ….صحیح است)

وزیر عدلیه (آقای داور) اگر نماینده محترم لطف میکردند و در سر قضیه پانزده هزار دلار و هیجده هزار دلار کمک نمیکردند بر اینکه وقت مجلس دو ساعت تلف شود در صورتیکه میدانستند این لایحه خواهد آمد آنوقت نمی‌گفتند که ساعت پنج از شب است. شب ماه رمضان است ساعت سه از شب است آقا ممکن است تا سر بنشینند و کار کنند ماها شبها تا دو بعد از نصف شب نشتسته‌اتیم آقا هم یک شب این کار را بکنند اگر برای مطالعه است بنده لازم است یک توضیحی در این جا بدهم و در واقع راجع است به قسمت اول فرمایشی که کردند و آن این بود که آقا فرمودند دوره چهارم باین طرف مکرر این صحبت را میکردند که صادرات و واردات مملکت با هم تعادل نمی‌کند و بواسطه زیادتی واردات بر صادرات این مملکت رو بخرابی است چون موهومات اقتصادی نباید در مملکت ریشه بکند و اتقاقاً این قضیه هم وارد یکی از موهومات اقتصادی میشود و هر وقت این موهومات اقتصادی در جامعه جا گیر شد بالطبیعه آثاری پیدا میکند که اهمیت آن آثار از نقطه نظر اصول نظر است. این است که بنده ناچار هستم که در این جا توضیح بدهم و عرض کنم که اگر پارسال بیک دلائلی که پیدا شده و روشن است وضعیت

حسابمان یعنی واردات وصادرات پولمان نه صادارات و واردات سرحدی‌مان یک قدری نامساعد شده دلیل بر این نیست که سالهای پیش‌هم این طور بوده است و بطور قطع وضعیت اقتصادی ما از نقطه‌نظر صادرات واتردات پولی و حسابی یک وضعیت بسیار خوبی بوده است و هیچ تصور این را نباید کرد که در جمع ارقام احصائیه گمرکی که نگاه میکنید در سال ۳۰۸ سی‌میلیون کسر داردید واقعاً خیال کنید که از بیست سال پیش از این شما دارید سالی سی میلیون یا سی و هشت میلیون بخارجه میدهید؟ بنده نمیخواهم وارد این جزئیات شوم و مخصوصاً در این‌جا کنفراس بدهم بجهت اینکه در بعضی از جرائد بعضی اشخاصی این مسئله را خیلی خوب نوشته بودند ولی عرض میکنم که اگر بنا میشد بطور کلی این فرض شما را قبول میکردیم آنوقت معنیش این بود که در فاصله این بیست ساله که وسط سالی سی میلیون کسر داشته‌ایم چهار صد میلیون بخارجه فرستاده‌ایم در صورتیکه نه معدن نقره داشتیم و نه معدن طلا و این نقره و طلا را هم از خارج خریده‌ایم و آورده‌ایم اینجا حساب پولمان با پول خارجه تا سالهای پیش خیلی خبو بود. آقا. پس آن جائی که نتیجه یک همچو فکری است که میفرمائید که مثل آقای آقا سید یعقوب کسی که خیلی آدم شحاعی هستند میگویند که حالا روزی است که باید گریه بکنیم اگر شما این‌فکر را نداشته باشید یک همچو حالت تأثری هم پیدا نمیکردید و نمی‌گفتید که باید گریه کرد. برای اینکه نماینده یک ملت هیچوقت گریه نمیکند (صحیح است) ملّت هم گریه نمیکند. ملت کار میکند سعی میکند تا قوه خودش را زیاد کند و ننه من غریبم پیدا نمیکند این چه حال یأسی است که بر ما دست داده بله این در نتیجه همان فکر است که باید یک همچو حال تأثری پیدا کنیم عرض میکنم امسال بیک دلائلی که آقایان خودشان بهتر از من میدانند که اولاً از یکطرف ما ناچار شدیم مبلغ زیادی بخارجه بفرستیم برای خرید اثاثیه و لوازم راه‌آهن که این جزء حساب‌تهای سنواب قثبلمان نبوده است. از طرف دیگر ما خواستیم که ذخیره طلا داشته باشیم که امروز می‌بینیم چقدر مفید است برای اقدامات اساسی که بعد ما باید بکنیم ولی البته این مسئله یک ضرر آنی برای ما داشت برای اینکه شما آ لیره را بیاورید در بازار و بدل میکردید به پول خودتان و این قیمت اسعار خارجی را تنزل میداد ولی حالا که شما آن لیره را در بازار بکار نمی‌اندازید در واقع مثل این است که فعلا نداریم بنا بر این نرخ اسعار بالا است. در این بین علت دیگر بحرانی است که در بازار امریکا پیدا شده آقایان خبر دارند که یک مبالغ هنگفتی در آنجا ضرر به تجار و آنهائی که سهام داشتند وارد شد ولیکن در عین حال برای ما یک ضرری که نسبت بضرر آنها چیزی نبود وارد شد وگمان میکنم بطوریکه حدس میزنند ما شش هفت میلیون کسر و ضرر چندان اهمیتی ندارد. این دلائلی بود که از نقطه نظر اصلی مسئله است و بعد یک مسئله دیگری پیش آمد که همه آقایان میدانند بهتر از بنده و آن مسئله دیگری پیش آمد که همه آقایان بهتر از بنده و آن مسئله تنزل نقره است این مسئله تنزل نقره چند ماهی است که دارد با یک سرعتی پیش میرود اگر چه در این چند روزه اخیر متوقف شده است ولی در هر حال می‌توان اطمینان داشت که همینطور دنباله کار خودش را خواهد گرفت و رو به تنزل خواهد رفت. پس در نتیجه همین وضعیتی که عرض کردم وضعیت اسعاری خیلی بد شده است برای این مثل مسکنی میماند در حالتی که مریض پیدا کرده است باید کاری کرد که تسکین در حالش بدهد ولی علاج اساسی نیست یک قسم اقدامات دیگر است که علاج اساسی است. این لایحه از آن اقداماتی که بطور موقت بایستی در او نظر داشت و حکم مسکن را دارد از برای در دست داشتن بازار. یک همچو کاری را برای مدت پر دوامی

نمیتوان در نظر داشت. و چنانچه عرض شد این یک دوای مسکنی برای در دست داشتن بازار اسعار برای این که اشخاصی با بازی و یا وسایل صرافی بیایند و نرخ را گاهی بالا و پائین ببرند باین معنی بنده که امروز دارای یک مبلغی پول هستم. بخیال این نیفتم همینکه دیدم لیره دارد بالا میرود پولم را یک مقدار لیره بخرم و کنار بگذارم و بعد از بیست روز دیگر که قیمتش بالاتر رفت بفروشم برای اینکه از طرف دیگر بنده که یک پولی دارم مضطرب شوم و بگویم لیره باین ترتیب که ترقی میکند سال آتیه ممکن است خیلی بیش از اینها بشود پس امسال بیابم و نقره و قران خودم را بدل به لیره بکنم و بدین واسطه یک مقدار لیره ذخیره کنم. ما برای اینکه در حدود کی احتیاجاتی که به بینیم خیلی ضرورت دارد و می‌توانیم آنرا عقب بیندازیم و اجازه ندهیم و بگوئیم عجالتاً این مال‌التجاره را اگر امروز شما نیاورید اهمیتی ندارد و چندان لازم نیست نمیگوئیم منع میکنیم آزادی را. ولی یک مملکتی که اسعارش خوب نیست حق دارد بگوید که فلان شیئی و فلان شیئی که در درجه اول ضرورت نیست تأمل کنید چند ماه بعد بیاوریم برای اینکه از این اقدامات جلوگیری کنیم و نگذاریم بوسایل تفتیش قیمت اسعار خارجی بالا برود و نگذاریم مردمی که پول دارند بواسطه اضطرار خودشان پولشان را ببرند و لیره بخرند و موجب بالا بردن قیمت لیره بشوند بواسطه اینکه یک عده که می‌بینند اسعار دارد بالا میرود میروند و اشیاء تجملی و غیرذلک سفارش میدهند و برای بعد بروند لیره بخرند برای این کار اقدامات شده و یک اقدامات اساسی دیگری هم شده و در یک اقدامات اساسی دیگری هم شده و در یک قسمت لوایحش تیه شده و میآید این‌جا و آقایان ملاحظه خواهند کرد و لابته موافقت خواهند نمود. و بعد هم یک پرگرام اقتصادی که البته زمان و وقت لازم دارد و هر روزی که شروع کنیم دو سال بعد نتیجه خواهیم گرفت پس بنابراین هرچه زودتر شروع کنیم زودتر به نتیجه خواهیم رسید حالا آمدیم در این قسمت ممکن است یک نظری باشد و آن این است که بفرمایند بما چون شما وقت صرف کردید و نشسته‌اید خودتان با یک عده اشخاص متخصص نشسته‌اید و ساعات زیاد مشورت کرده‌تاید و بحث کرده‌اید و بالاخره این لایحه را تیهیه کرده‌اید حالا هم خوبسیت بما وقت بدهید ه در این خصوص فکر کنیم بنده خیال میکنم که این نظر فایده زیادی ندارد ولی تأخیر آن ضررهای زیادی دارد که آنرا عرض میکنم و اکثریت قضاوت می‌کند اما اینکه فایدة ندارد برای اینکه در جزئیات این لایحه بقدری که ممکن بود نشست و صحبت کرد صحبت و بحث در آن شده (صحیح است) وقول میدهم که در این خصوص تمام مذاکرات لازمه بعمل آ‚ده و حتی عده از آقایان که در مجلس تشریف دارند و در عمل تجارت بوده‌اند و همینطور با آقایانی که در مجلس بوده‌اند مذاکره شده و همینطور باآقانی که در مجلس بوده اند مذاکره شده و با اکثریت هم مذاکره شد و در آن شبی هم که موافقت کردند بنا شد بیایند و مذاکره کنند آمدند و در هیئت وزراء مذاره کردیم در یک قسمت ما آنها راقانع کردیم و در یک قسمت دیگر که ایرداتشان یک ایرداتی نبود که بتواند قبول کرد در هر حال بنده نمیبینم که عناسرب تازه در این جا پیداشود .که اطلاعات تازة بدهد پیش از آنکه هیئت دولت با نظر متخصین خدش و با مشورت طولانی توانسته است روی کاغذ بیاورد پس بطوریکه ملاحظه میفرمائید چندذن فغائده ندراد ولی ضرش ایناست که هر جه از این ساعت دیرتر شود اشخاصیکه ان کارهاتئیکه ما میخواهیم ازش جلوگیری کنیم میکنند انها عجله خواهند کرد و آنوقت این قسمت اسعار بجائی خواهد رسید که ما نمیدانیم بچه ترتیب خواهد شد پس هر قدر بشود باید این قبیل کارها را زودتر کرد و طروی بسرعت بشو که مجالی داشته بشاند که یک کارهائی بکنند ونتیجه که شما میخواهید از قانون بگیرید انوقت حاصل نخواهد شد حالا ارگ فرض میکردید کهممکن بود هیئت دلوت این راخیلی زودتر از این ها تهیه کند و کمتر

مشورت میکرد خیلی بهتر بود که زودتر آورده باشد ولی بالاخره مجبور بودیم که در آن مطالعه کنیم وبا یکعده متخصص مشورت کنیم و صحبت کنیم البته در این بین یک مقدار زمانی هم گذشت و در این بین هم دیروز بندهخیال مینم بطور قطع اشخاص ذی نفع نمیدانستند که چیست ( البته یک اصول ومواد کلی بود) ولی مواد باین شکل از دیروز منتشر شد اما اگرما در این جا بخواهیم و بگذاریم هفت هشت روز بگذرد بنده نمیدانم چه فائده از این کار واهیمبرد وبنده قطع دارم که مطالعاتآقای آقا سید یعقوب بیش از آن مطالعتی نخواهد بود که ما کرده ایم ( بعضی از نمایندگان ـ صحیح است) جز اینکه اشخایکه ما میخواهیم از کراهای انها جلوگیری کنیم آنها عجله خواهند کرد و آنوقت قیمت اسعار بجائی خواهد رسید که نمیدانیم پس حالا نمیشود باحتمال یک منفعت باحتمال اینکه اگر بنا شد پنج روز بگذرد ممکن است فکری پیدا شودکه مفیدباشدما بیائیمو چون بندهیک حسن نیتب نسبت به نماینده محترم دارم وهمینطور نسبت هبمه آقایان دارم وتمام آقایان باحسن نیت اظهار نظر کردند و فرمودند عقب بیندازیم بهتر استبنده می خواهم عرض کنم خدمتشان که با مشورتی که با متخصصین شده است اگر این کار عقب بیفتد ضررش زیادتر است بنابراین بهتر این است که آقایان موافقت بفرمایند وارد مواد شویم .

رئیس ـ موافقین بافوریت قیام فرمایند

(اکثر قیام نمودن )

رئیس ـ تصویب شد فوریت ثانی مطرح آقای شریعت زاده

شریعت زاده ـ موافقم

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب – یک شهادی می خواهم بطلبیم از آقای وزیر علدیه گمان نمیکنم آقای وزیر عدلیه بنده را یک آدمی بدانند که از کار سامحه میکنم سابقه بنده در چهار دوره مجلس هست که بنده بقدر پنج دفعه غیبت تاکنون درمجلس نداشته ام حالا بعضی ها حمل براین میکنند که نخواسته ام جریمه بدهم (خنده نمایندگان) هر چه بوده بهر حال بنده غیبت نداشته ام خنده نکنید این هم یکی از مشخصات احوال بندهاست که گاهی بنده بال اینکه تب داشتم وناخوش بودم مجلس را ول نکرده ام (دشتی ـ سعیکم مشکور) پس بنده یک کسی هستم که تا اول صبح هم باشد حاضرم کار کنم (بعضی از نمیاندگان ـ صحیح است) خیلی از خدا میخواهیم همچو باشد که دولت کارهائی را به ملجس بیاورد تصویب نامها را بگذارد، و بقانون عمل کند و دیگر بعد از این عمل به تصویب نامها نکند ماده ۲۱۲ قانون مجازات را در نظر بگیرد و آنوقت تصویب نامه که صادر میکند مطابق قانون و باجازه مجلس باشد بهر حال بنده موافقم که کار کنیم کی کاری این وزراء بمجلس آورده آن که ما دیر رأی داده ایم از نیاوردن لایحه دولت است که یک هفته در هفته تعطیل میکنیم آنوقت تصویبنامه صادر می کنند پس بنده هیچ وقت از کار غفلت نداشتم این هم راجع باین موضوع اما آقای وزیر عدلیه وارد موضوعی شدند که جواب بنده نبود بنده هنوز وارد موضوعی شدند که جواب بنده نبود بنده هنوز وارد موضوع شدند که جواب بنده نبود . بنده هنوز وراد موضوع نشده ام بنده اجازه خواسته ام در مادة اول و در تمام مواد هم یک یا داشت‌هائی کرده ام و اجازه خواسته‌ام که صحبت کنم و صحبت خودم اصول مشروطیت است این تنها در ایران نیست در آلمان در انگلیس در فرانسه حتی در فغان و بین النهرین و ترکیه لوایح که وراد میوشد تمام لوایح رابعنوان شوری قرار میدهند شما میفرمائید در اینجا ضرر محتملی داریم بنده عرض میکنم محض اینک این قانون آمد بمجلس بانک شاهنشاهی تماماین پول ها را بر نمیدارید مخفی کند یا بانگ فرانسه با کمپانی دیگر ؟ این صحبت ما است بنده میگویم بموجب

قانون مشروطه در آلمان قوانین سه شوری است در آلمان که چهارصد سال پانصد سال از ما جلوتر است لوایح سه شوری است نه یک شوری و دو شوری و در آنجا قوانین را میاورند و در روزنامجات منتشر می‌کنند و اعلانات می‌کنند و مجامع تشکیل میدهند رؤسای احزاب بان مجامع میروند و قوانین را حاضر می‌کنند.معنای کاری که با اکثریت شد البته همینطور است. یدالله مع‌الجماعه یعنی کاری که تحت‌نظر جماعت شد لولی وانسب است اصل این قانون که آیا مفید است یا نه در آن بنده یک توضیحی دارم که بعد عرض میکنم. مملکت مشروطه است. بنده هم مطابق قانون اساسی مطابق فوریت نداشته باشد خواستم برود به کمیسیون در کمیسیون تحت شور بیاید و در مجلس بیاید و دو مرتبه برود در کمیسیون ت اینکه اذهان نسبت بموضع حاضر شود فرمایشات آقای وزیر جواب بنده نبود فرضاً که این قانون به کمیسیون رفت خدای نخواسته یک صدمه اساسی بما وارد نمیآورد این یک مسئله تجارتی و اقتصادی است مسئله سیاسی و پولتیکی نیست و بهیچ جای ما صدمه نمیخورد بنده از اکثریت که دارای روح مشروطیت و آزادی‌خواهی است تقاضا کدرم که موافقت بفرمایند که این قانون برود به کمیسیون و بفوریت نگذارنند تا فردا فلان تاجر یا دلال نگوید که ما هم در این قانون نظیاتی داشتیم. خوبست نظریات آنها جلب کنیم. ما برای مردم باید کار کنیم در این مسئله هم باید نظریاتمان را اعلان کنیم روزنامجات بنویسند تجار دلال و هر کی از آقایان هر نظری دارند بیایند بگویند خوب کدام ضرر وارد به مملکت ما میشود. کدام قشون اجنبی وارد فلان بندر یا سر حد ما میشود؟! یا باستیان ما را توپ می‌بندد این عرض بنده. حالا آقای وزیر عدلیه میگویند که بنده شجاعت دارم و اکثریت تصدیق کرد خیر بنده هیچ شجاعت ندارم (خنده حضار ) و حتی در این مسئله قدری میترسم مگر اینکه در کمیسیون بگویند که این لابحه خوبست و الا و قتی که داخل مواد شدیم بنده این طور می فهمم که تمام پول ها میرود در بانکهای خارجه بنده این را می فهمم رئیس – آقای شریعت زاده

شریعت زاده – بنظر بنده مذاکراتی که امشب بعنوان بحث در فوریت بعمل آمده خارج از مذاکرات مربوط به بحث در فوریت است برای اینکه آقای آقا سید یعقوب یک کلیاتی را در نظر آوردند و فرمودند باید از اشیاء تجملی جلوگیری کرد این جور قضایا را ممکن است در زمینه بحث در لایحه مربوطه باقتصادیات صحبت کنیم دولت ما مملکت ما دجار یک مشکلاتی شده است که بنده بر خلاف نظریاتی که ممکن است این جا باشد این مشکلات را یک نوع خطری برای حیوه اقتصادی مملکت میدانم بنا بر این و نظر باینکه اصل فوریت است بنده این لایحه را یکی از فوریت ترین لوایح میدانم (بعضی از نمایندگان صحیح است) بالاخره با اشخاصی که در فکر هستند که ترقی فوق العاده اسعار خارحی تاثیری در اوضاع اقتصاری مملکت ندارد بنده مخالفم. ملت و مملکت حق دارد با قید فوریت بتمام وسائلی که تشخیص بدهد جلوگیری از این وضعیت میشود متوسل شود. آقای آقا سید یعقوب اگر مطالبی دارد ممکن است در موقعی که پیشنهاد عمومی اقتصادی (که برای مدتی باید در این مملکت اجرا شود) بحث میشود نظریاتی که دارند بفرمایند. فرضاً که عقیده دارند اشیاء تحملی منع شود مانعی ندارد پیشنهاد کنند ولی این نظریه خودشان را عدم دلیل فوریت این لایحه قرار دادن بنده نفهمیدم چه استدلالی است در هر صورت بنظر بنده توضیحات آقای وزیر عدلیه در ماهیت مطلب هم خیلی قابل توجه است که اگر فرضاً در قسمت اقتصادیات بطور کلی صحبت از منع اشیاء‌ تجملی بشود این مسئله موثر در آن پیش آمدهائی که برای ما

ممکن است در نتیجه عدم توجه بواقع بشود نخواهد بود بلاخره در مملکت باید در نتیجه تولید ثروت و اعمال وسائل جدید برای تهیه ثروت در نتیجه نقشه اقصادی کار کرد تا بعد از پنج سال واردات و صادرات ما بمقام واقعی موازنه کند در این صورت ما البته احتیاج نخواهیم داشت که این حرفها را بزنیم. ولی امروز ترقی اعار خارجی در نتیجه یک عللی که یک قسمت از آن علل در این‌جا گفته شده است برای مملکت یک خطر اقتصادی دارد درست می‌کند و باید بفوریت از این جلوگیری کرد و در نتیجه تجربه و مطالعات یک کمیسیون‌هائی که دولت ما در خارج تشکیل داده و از متخصصینی که ما بهتر از آنها را نداریم بآنها معتقد شده و یک فکری را آماده کرده و پیشنهاد کرده‌اند و این طوری که آقای آقا سید یعقوب میفمایند که کمیسیون خاصی تشکیل شود یا به کمیسیون مسئولی رجوع شود این ممکن است دو ماه سه ماه دیگر طول بکشد و تأخیر دو سه ماه با این جریان فعلی که خطراتی متوجه حیوه اقتصادی مملکت میشود خوب نیست. و تشکیل کمیسیون مخالف صلاح مملکت میشود خوب نیست. و تشکیل کمیسیون مخالف صلاح مملکت است. بنظر بنده این یک لایحه ایست که فوریت آن خیلی آشکار است و استدعا میکنم از آقایان بجای اینکه در فوریت صحبت کنند در اصل مطلب نظریه خودشانرا اظهار بفرمایند

جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است.

رئیس ـ رأی میگیریم. موافقین با فوریت دوم قیام فرمایند.

(جمعی قیام کردند)

رئیس ـ تصویب شد. مذاکره در کلیات است. آقای دشتی (اجازه)

دشتی ـ موافقم .

رئیس ـ آقای سید یعقوب

آقا سید یعقوب ـ فرمایشاتی که آقای شریعت زاده فرمودند معلوم میشود به بعضی از عرایض بنده متوجه نبودند و الا هر چه که بنده اظهار کردم راجع بمقصدی است که همه داشتید اساس عرض بنده این بود که لوایحی که وارد مجلس میشود همانطور که در منطق خوانده‌ایم تعیین حکم به علت است یعنی لوایح وارد مجلس شورای ملی میشود نه وارد محلس فوری. اینست عرض بنده اگر بطریق مشورت هم باشد. بطریق نظامنامه هم باشد باید فوری نباشد و این دلیل هم که ذکر کردند این لایحه را فوری نمیکند زیرا یک لایحه باین عظمی را که میخواهند فوری کنند یعنی دلائلی که دولت در مقدم ذکر کرده است مطابق نظامنامه دلیلی نیست که ملزم کند دولت و مجلس را در فوریت این لایحه. و اگر فوری نباشد سیاست ما از بین نمیرود اقتصاد ما از بین نمیرود در اصول ملیت ما تزلزلی پیدا نمیشود که اگر فوری نباشد طوری بشود. حالا حضرتعالی باز بنظر بی‌مرحمتی که همیشه نگاه میکنید به بنده نگاه کردید مثل پریشب. آقای وزیر عدلیه که همیشه متوجه هستند عرایضی که میشود بسمع حسن گوش دهند خوبست جواب بدهند که موضوع این لایحه چه چیز است موضوع اینست که واردات بر صادرات مان زیاد شده بنده این عقیده رو به نقصان گذاشته و از دست ما رفته است. بنده در مجله تجارت خواندم که نوشته بود ژنرال قنسول ما از لندن نوشته تجارت قالی ما بدست کمپانی روس افتاده در اقلام صادرات می‌بینم اقلام صادرات ما همه‌اش به حبیب دیگران رفته و قلم واردات هم بقدری است که حالا موقع شرح آن نیست حالا میفرمائید نه بنده تکذیب نمیکنم چون عقیده دارم بشما ولی این همه وارداتی که وارد میشود و بازارها را گرفته و چشم‌های همه را چیره و خیره کرده است و در مرئی و منظر همه است


این یک موضوعی است که بواسطه این حالت اقتصادی ما روبه نقصان رفته این یکی دیگر هم (اساسی می‌خواهم عرض کنم) قهرمانیت جنگ بین‌الملل است در مشرق زمین مخصوصاً در ایران دارد اثرش ظاهر میشود هر چیزی که در نتیجه جنگ بین‌المللی پیش آمد و خانه خرابی که شده کم کم دارد بما سرایت می‌کند و چیزهای ما دارد از بین میرود. آقای وزیر عدلیه میفرمایند پول هست پس چرا جیب من نسیت امیدوارم با نظر دموکراسی که دارند نظری بدهات و شهرهای ایران بفرمایند تا به بیند همان قرانی که سابقاً زنها جلو چادر و سر دخترهاشان می‌گذاشتند و بوده آنها کنده شده دیگر آن روز زیوری که رعایا داشتند که وقتی وارد خانه یک رعیتی میشدی ده پانزده رختخواب بود و مقداری اسباب بود دیگر نیست عوض سماور قوری شاید حالا اسباب توالت (فیروز‌ آبادی ـگرامافون) در دهات پیدا شده. آقای وزیر عدلیه خوبست بروند و به بینند در دهات چه وضعیتی شده حالا بنده که به خیابان لاله‌زار میروم اشیاء تجملی چشم را خیره میکند و شانزالیزه ایران شده اما ایران منحصر به خیابان لاله‌زار نیست. موضوع مسئله فزونی واردات بر صادرات است و موضوع دیگر این بود که بواسطه آزادی آمدن نقره نقره ما تنزل کرده و طلا بالا رفته است. این بود مسئله قیمت و تعیین قیمت. حالا بگوئید آقایان تجار چرا از بین میروید؟ چرا می‌ترسید نه ترسید این مسئله سیاسی و این‌ها نیست. آقای وزیر عدلیه کاملا روحش روح مشروطه طلبی است توجه بفرمائید اول صبح که میشود در بانک شاهناشهی تلگراف از لندن که آمد قیمت معلوم می‌شود. او برات می‌دهد نرخ برات را او تعیین و تسعیر میکند هر جور که از لندن تسعیر شد همان جور است این جه ربطی دارد به اینکه ما در اینجا قانون میگذرانیم این قانون جلوگیری نمیکند از تسعیر آنجا. این چه ربطی به تسعیر آنجا دارد هر صرح که بروید ببانک و براه برای کربلا نجف یا پاریس یا هر جای دیگر که بخواهید حواله بگیرید میگوید ده پانزده دقیقه تأمل کنید تا نرخ معین شود تعیین نرخ و اسعار خارجه در آنجا میشود از قانون گذراندن ما در اینجا که اسعار خارجه درست نمیشود! این یک موضوع موضوع دوم اینکه ما در اینجا آمده‌ایم و نوشته‌ایم : در تحت کمسیون و نماینده وزارت مالیه و نماینده وزارت اقتصادیات‌ ـ این نمایندة اقتصادایت یک امر تازه ایست. وزارت اقتصادیات نمیدانم از کجا آمده است این هم تازه است. نماینده گمرک این کمسیون باید در اینجا تشکیل شود. بنده پریشب سؤال کردم و توسط مقام ریاست به آقای وزیر مالیه فرستادم. بنده گفتم در گمرک که تفتیش میکنند (حاضرم مدلل کنم) که در عدلهائی که مربوط بکمپانیهای خارجی است تفتیش نمیکنند و همینطور روانه میکنند. اما چیزی که راجع بداخله است تفتیش میکنند. مثلا اگر سه عدل قالیچه ساروق را کمپانی‌های خارجه ببرند باز نمیکنند و نسبت به کمپانیهای خارجه از صد تا پنج تا را رسیدگی میکنند. بنده فوق‌العاده معتقدم حالا با اینحال ما بیائیم و کمسیون تفتیش قرار بدهیم در اینجا بنده از خود آقای وزیر عدلیه از روی حق و واقع تصدیق میخواهم که اگر کسی پول داشته باشد به بانک شاهنشاهی میدهد نه به بانک ملی. حالا چه جور است نمیدانم کاری بکنید که تامین من زیادتر بشود. که من تامین داشته باشم کاری بکنید که من این پالتو را که پانزده قران قیمت دارد بفروشم و بیارم بدست وزارت مالیه بسپرم حالا میفرمائید کور شو تو تأمین پیداکن بنده عرض میکنم کور میشوم و تامین پیدا نمیکنم. خدا شاهد است که این بحکم نمیشود که محبت عداوت سیری گرسنگی اینها بحکم نمیشود امور و جدائی به واقعیات است. امور و جدائی به عملیات میشود تا به بنده تأمین


داده نشود بنده مطمئن نمیشوم. خوب ثمره این چه خواهد شد. ثمره‌اش مغازه آهن است که توی خیابان مخبر‌الدوله باز شده اشتباه کردم. مغزه آلمان یا کنتوار فرانسه بانک شاهنشاهی این کمپانی‌های خارجی که در اینجا هستند بروشنی چشم اکثریت تمام تجارت‌های خارجی در اینجا میشود. این را هم ما نمیتوانیم تفتیش کنیم چرا؟ بواسطه قانون آزادی تجارت ما عهدنامه‌ بسته‌ایم. تجارت آزاد است. و او وارد میکند برات هم صادر نمیکند همین طور که با آقای لاریجانی (اگر جرات کنند بگویند) صحبت کردیم کمپانی کتانه یا فلان کمپانی عوض پولش حواله میدهد همان کاغر را همان جوری که ما تجارت داریم میبرد و پول هم میاید و میرود بدون اینکه ما برات صادر کنیم. اگر بخواهیم این را هم محدود کنیم آنوقت این تجارتی هم که الان ما دادیم که چهار نفر ایرانی تجارت دارند و از دلالی فایده میبرند دست اینها هم بسته میشود بسلامتی دست آنها را هم می‌بندیم و مطابق این قانون همه را یک لقمه می‌کنیم و میدهیم به کمپانی‌‌های خارجی و میگوئیم آقا این هم جزای خدمتی که ما می‌خواهیم بشما بکنیم. خوب نتیجه این قانون از اول تا آخر (بنده کاملا نظرم را عرض میکنم دیگر خودتان می‌دانید) چیست؟ من وحشت دارم. آقای وزیر عدلیه میفرمایند کمیسیون نخواهد داد نخیر محتاج به کمیسیون نیست. بنده عرض میکنم کمیسیون خارجه که در این جا و چیز کند میگوید تجارت من آزاد است. براة هم وارد نمی‌کند می‌نویسد بان طرف خودش به مدیر کمپانی و شعبه‌اش که در آنجا است و او کار خودش را می‌کند؟! خوب، کجا جلو براة را گرفتید چه کردید؟ اصل این است اصلی که چشم مرا گرفته است و واقعاً وحشت دارم و از خدا می‌خواهم که رفع این وحشت بشود. یک جماعتی که تجارت می‌کنند و عمل باین ترتیب واقع میشود این‌ها از بین نروند، یکی‌ دیگر. شما آقای وزیر عدلیه. بنده عرض کردم که متخصص نیستم علم اقتصاد و علم تجارت نخوانده‌ام اما بموجب آن قناعت طبیعی اسلامی که دارم می‌فهم یک وقتی که طلبه بوده‌ام و توی مدرسه بوده‌ام و جنبه قناعت که دارم میدانم که تا شما یک سرمایه محل اعتماد و اعتبار افراد ملت نباشد نمی‌توانید این را از تنگنا بیرون آورید همین‌طور که بقلم یکی از سیاسیون در روزنامه ستاره جهان در هشت شماره نوشته بشود (که واقعاً خیلی خوب بود) علت تنزل پول و بزمین خوردن تجارت ما را از پنجاه سال قبل باین طرف کاملا نوشته بود و راه اصلاح آن را هم نوشته بود که یکی بواسطه تشکیل دادن بانک تجارتی است و یکی هم تشکیل دادن مسئله حمل و نقل. از آقایان کاملا استدعا دارم که در آن مطالعه بفرمایند مثل دعای ماه رمضان است برای حفظ کردن ملت اسلام از گرسنگی. آن را ملاحظه کنید هم اطمینان پیدا میکنیم و هم تماماً از روی شوق و شعف …. (خدا را شاهد میگیرم که بنده ابداً سوء‌ظنی بکسی ندارم و اگر سو‌ء‌ظنی داشتم بشما حملات خیل سخت میکردم) اما نمی‌فهم. سوء‌ظنی که دارم این است که می‌ترسم تجارت ما بدست کمپانی‌های خارجه بیفتد. آخر شما باید یک کاری بکنید که مردم اطمینان پیدا کنند و من پیش نماینده دولت بروم و بگویم آقای وزیر مالیه شما این پول را از من بگیرید و حواله پاریس به بنده بدهید و این کار را درست کنید.

وزیر عدلیه ـ اگر بنده در جواب بیانات نماینده محترم مفصل صحبت کردم گناهش گردن بنده نیست برای اینکه ایشان وارد شدند در یک مسائلی که بایستی در هر کدامش یک جوابهائی بدهم ولی امیدوارم که بعد از این ایشان یا نمایندگان محترمی که میخواهند اظهار عقیده کنند آن مسائلی که گفته شده دیگر تکرار نکنند برای اینکه وقتمان زیاد گرفته نشود. بنده یادداشت کرده‌ام و مسائلی که آقا فرمودند یکی یکی جواب میدهیم. اولا فرمودند


که فوریت برای همچو مسئله ضرورت ندارد بعد هم فرمودند (چند مرتبه تکرار کردند) که شور با فوریت مثل این است که تناقضی دارد بنده عرض می‌کنم اینجا مجلس شورای ملی است و برای شور است ولی قوانین مملکتی و قوانین مربوطه به مظروطیت فوریت را هم یکی از طرق مشورت قرار داده است بنابراین فوریت مخالفت با مشورت و مشروطیت ندارد و درست آن نتیجه را که میخواهیم بگیریم تا یک مدتی بر‌خلاف آن خواهد شد باین دلیل عرض می‌کنم فوریت لازم است. شما فرض بفرمائید قصد داشته باشید در دوره که قحطی باشد یک مقدار جنس را جمع کنید و این را در دست خودتان نگاه دارید تا تتوانید در نرخ یک تاثیری داشته باشد و تعدی کنید. اگر بنا شود شما از مدتی قبل این حرف را بزنید و این کار را بکنید آنوقت کسانی که جنس دارند هزار جور و وسائل فراهم میاوردند پنهان میکنند بهم میفروشند و قیمت را بالا می‌برند و هزار جور کار میکنند بدیهی است. در یک همچو مسئله معلوم است که باید فوریت هم باشد و البته این فوریت هم هیچ تناقضی با قانون ندارد مسئله دیگری که فرمودند مسئله صادرات و واردات را فرمودند که واردات این مملکت ما را شیره و خیره کرده است…

یکی از نمایندگان ـ خیره گفتند

آقا سید یعقوب ـ چیره عرض کردم

وزیر عدلیه ـ بسیار خوب بنده اینطور ملتفت شدم. اولا بنده تمام فروض شما را جواب عرض میکنم همچو فرض میکنیم که نه فقط امسال ما از میزان محاسبه خودمان یعنی از میزان وصول و پرداخت خودمان با خارجی‌ها یا ممالک دیگر امسال وضعیت ما بد شده خیر میگوئیم از سی سال قبل از این وضعیت اینطور بوده پس بنابراین البته بایستی بفوریت جلوگیری شود پس با کلیاتش هم باید موافقت بفرمائید. آقا میفرمایند ما وضعیت اقتصادیمان بد است بنده هم باشما کاملا موافقم اما یک تفاوتی است بین آن طرزی که آقا حل کرده ام و آن طرزی که آقا حل کرده اند مسله وضعیات بد اقتصادی یک ملت تمام از روی صادرات وواردات نیست برای اینکه مطب را خیلی بنده به تفسیر نبرده باشم و وقت آقایان زیاد گرفته نشود عرض میکنم یک تعادلی است که اگر آن تعادل بهم یخورد هر کس که باشد دچار فقر وپریشانی میشود تعادل بین قوه مصرف و تولید است اگر بنا میشد شما با خارج از این مملکت معا مله نداشتید آن طبقاتی از مردم شما که قوه تولیدشان با قوه مصوفشان تعا دل ندارد اینها دچار فقر و بدبختی میشوند فر ض کنید که شما در یک قسمت از این مملکت یک افرادی داشتید که اینها با با دست کار میکنند زندگانیشان بمنتهی درجه بد بختی خواهد افتاد مگر اینکه اینها هم بیایند مال التجاره دیگر ی را طوری عمل بیاورند که بتوانند با آن عده دیگری را طوری عمل بیاورند که بتوانند با آن عده دیگری که نخ را با کارخانه میریسند مقابله بکنند و بعباره اخری اگر بخواهیم از نقطه نظر افراد و غنی شان را بفهمیم و همینطور ار نقطه نظر ممالک بفهمیم ساعات کار ممالک قیمتشان چیست اگر بناشد بنده یکساعت کارم معادل باشد با قیمت با قیمت ده ذرع ماهوت و یک کس دیگر یک روز کارش معدال شود با ده ذرع چوخا یاکرباس خوب این یعنی چه؟ یعنی در همین مدت یکساعت من بتوانم ده برابر شما جنس بیرون بدهم بنابراین بنده یک آدم فقیری میشود پس اگر بنا باشد که شما دور مملکت خودمان را حصار چینی بکشید تازه باز در داخله مملکت در طبقات همین عمل خواهد شد پس وقتی که ما بخواهیم قضیه را پیش خودمان حل کنیم باید به بینیم این وضعیت از کجا تهیه شده است که آقا میفرمایند که هیچ دیگر پول نیست و این دلیل


Page 27 missing

خودمان را زیاد کنیم و نباید هیچ اهمیت بدهیم که عطر و ابریشم و اقسام اینها وارد میشود. شما در سی سال سی میلیون از این جنس‌ها بفرستند پس اگر بنا باشد ما برویم روی این فکر کی هی قناعت بکنیم بالاخره یک ملت جوکی باید بار بیائیم که با پس گردنی برویم بوضعیت قهقرائی چندین سال قبل از این ولی نباید این فکر را کرد و بایستی طرق فکری ما بلندتر از این باشد یک وضعیت غیرعادی برای اسعار پیش آمده است که اسعار بیک وضع بدی افتاده است خوب حالا ما میخواهیم بگوئیم که آقایان امسال شما آن چیزهائی را که برای شما ضرورت ندارد نباید برایش اسعار بخرید و ما هم بهتان اجازه نمیدهیم و البته این یک مسئله موقت است بنده هم با شما موافق هستم و بهمین دلیل هم هست که این لایحه را هم آورده‌ام و دارم با شما مباحثه میکنم اما اساساً این طرز فکر که ما بایستی کرباس خودمان را بپوشیم و همان قاطر چموش خودمان را سوار شویم این نمیشود آقا ما باید برویم روی این فکر که اتوموبیل بیشتر از این صادرات داشته باشید باید کاری کرد که فرض بفرمائید که اگر مملکت شما در سال نه میلیون (قاچاق بکنار) قند وارد میکند باید یک کاری بکنید یک پروگرامی تهیه کنید که بعد از چند سال دیگر یکمقدار زیاد از این را در همان سنوات اولش کم بکنید و بعد چند در سال دیگر صادر بکنید دولت هم در اینباب یک مقدماتی فراهم کرده است اما این مربوط بان لایحه نیست آقا میرسیم بقسمت دیگر که فرمودند در عمل اینقانون برمیگردد این ضرر به تجار داخل و بمنفعت تجار خارجی و مثالیرا که خواستید بیاورید و بنده را متوجه کرده باشید و آقایانرا و فرمودید که در قسمت خارجی‌ها عدل‌ها ابداً تفتیش نمیشود و برعکس بعضی از تجار هستند که عدل‌هائی که می‌بندند خیلی تفتیش میکنند بنده چند جواب میتوانم بشما بدهم جواب اول این است که خوبست آقا اطلاعاتی که دارند بفرمایند بمن من هم به هیئت دولت بگویم بعد هم به‌بینیم که چرا تبعیض کرده‌اند و البته جلوگیری میکنیم این یکی دوم اینکه میگویند که بعضی از تجار داخلی هستند که آنها را هم تفتیش میکنند مثل بعضی‌ تجار خارجی البته این بسته است بآن تجارتخانة که جنس میفرستد که چه سوابقی در گمرک دارد و چقدر گمرک نسبت باو میتواند اعتماد داشته باشد که توی عدل هایش چیزهای دیگرهم می تواندبگذاردوامااینکه فرمودنداین کارها که کردیدواین قانون راگذراندیدآنوقت تجارخارجی ازخارج مستقیمامال راواردمیکننداین جاوازبرای این هم که برات نگرفته باشدنتیجه این خواهدشدکه بنده ایرانی که امروزواردکننده این مال هستم بنده میرم پیش کمیسیونی که اینجاهست کمییسیون تفتیش میگویم آقای کمیسیون تفتیش اجازه بدهیدکه من عطرکتی واردکنم (چون آقای آقاسیدیعقوب خوششان می آیدهی عطرکتی تکرارمی کنم )کمیسیون تفتیش هم میگویدجان من عزیزمن توبازاراسعاررانگاه کن حالا من وقتش را ندارم بالاخره دست بدست میکندآنوقت من میخواهم که سرمایه خودم رابفرستم بخارجه وهمینطورببخشیدباین عبارت عرض میکنم خیلی به بخشید آنوقت خیک خیک عطرکتی میآورم اینجا و میفروشم بعد از این که این عطرها را برگرداند و بصورت قران دراورد میبرد در بانک و میگوید عوض این به من اسعار خارجی بده یا اینکه همینطور نگاه می دارد اگرهمینطور نگاه داشت که خیلی مرد بزرگواری است بجهت اینکه بمقدار پولش از مملکت خارج نشده است و به بازار ما ضرری وارد نمیاورد اگر امد وگفت که من میخواهم این را اسعار خارجی بخرم و به من برات لیره بدهید چرا برای اینکه این را من میخواهم بان کمپانی طرف خودم حواله بدهم برای چه در مقابل چه بالاخره نوشته شده است اسعار را وقتی که بخرند و جواز میدهند در مقابل احتیاجات واقعی و چه است دیگر همین جور دلم میخواهد بفرستم که نیست یا این که بگوید که من میخواهم مال التجاره وارد کنم ما میگوئیم چه مال التجاره آقا شما که میدانید ما از برای احتیاجاتی که خیلی ضرورت داشته باشد اجازه میدهیم و آنهای دیگر را یکقدری


تعویق می‌‌اندازیم بنابراین ما به او میگوئیم که اگر در حدود منافعی است که از این تجارت برده‌اید ما هیچ حرفی نداریم بفرستید ولیکن اگر میخواهید سرمایه‌تان را هم بفرستید بعبارهً اخری شما ده هزار عدل وارد کرده‌اید از این مبلغ دو هزار تومان فایده برده‌اید حالا اگر بخواهید آن دوهزارتومان فایده را بفرستید من حرفی ندارم اما هشت هزار تومان دیگر را که سرمایه بوده است اگر بخواهید بفرستید من نمی‌گذارم و اجازه نمیدهم قبل از اینکه جنس را وارد کنید از برای این جنس برات صادر کنید بتو هم اجازه نمی‌دهم و این برخلاف آزادی تجارت هم نیست و بنده خیلی تعجب میکنم از پختگی که آقا در کارهای پارلمانی دارید این حرفهائی اینجا میزنید که مجبور باشم یک جوابهائی بدهم خوب آقا البته خارجیهائیکه در مملکت ما می‌آیند بایستی براحتی زندگانی کنند و ما باید بقدری که ممکن است مهمان نوازی کنیم ولی مهمان نوازی هم بالاخره حدی دارد اینها هم در مملکت خودشان با اخلاق خوبی که دارند البته تحت یک قوانین و اصولی هستند ما نمیتوانیم بگوئیم که شما وقتی می‌آئید اینجا نظر باین که یک مملکتی است که باب تجارتش آزاد است شما در اینجا هیچ قوانین تجارت را نباید رعایت کنید آزادی تجارت این معنی را ندارد در کدام از ممالک این آزادیها است البته شما تجارت بکنید اسعار هم میخواهید بفروشید باید در این حدود باشد وقتی که شما خواستید اسعار بفروشید باید دفاترتان هم یک دفاتر مخصوصی باشد مدل او را هم ممکن است کمیسیون تجارت درست کرده باشد و ورق به ورق هم امضاء شده باشد که هروقت هم بخواهند تفتیش بکنند با کمال خوبی بتوانند اگر میخواهند اینطور بکنید اگر نمیخواهید نکنید قدمتان بالای چشم بنده خیال میکنم روی تمام نظریات جواب آقا را عرض کرده باشم حالا اگر آقا قناعت می‌فرمایند و آقایان دیگر هم به همین عرایض هم قناعت می‌فرمایند که بسیار خوب و اگر میخواهند همین مطالب را تکرار بفرمایند جواب همین عرایض است که به عرض رسانیدم و بنده هم اینقدر میایستم که شما را خسته کنم و اگر به من رحم نمیکنید به خودتان رحم کنید.

بعضی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است

فیروزآبادی ـ بنده مخالفم

رئیس ـ آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی ـ این مسئله یک مسئله شوخی نیست مسئله سهل و ساده نیست که ما به این عجله تمام کنیم بنده عقیده‌ام این است که این مسئله را اجازه بدهم که بیشتر درش مطالعه و دقت شود بهتر است از اینکه ما کورکورانه یک قضیه باین مهمی را بگذرانیم و البته اگر این را رعایت نکنیم بعدها اسباب زحمت خواهد شد بنده عقیده‌ام این است که اگر این مطلب طول بکشد بهتر از این است که فوری بگذرد و فردا اسباب پشیمانی شود بنده عقیده‌ام این است که آقایان اجازه بدهند که تمام نظریات گفته شود و بنده مخصوصاً یک عقایدی در این قانون داشتم که از توضیحات آقای وزیر عدلیه عقایدم کاملتر شد و اعدو لهم ما استطعتم ما در مقابل طرف بایستی مثل خود آنها تهیة وسایل زندگی کنیم آنها به استخراج معادن بزراعت فلاحت و به صناعت خودشان اهمیت میدهند و روزبروز توسعه میدهند ما هم بایستی باین فکرها بیافتیم و به همین وسایل بپردازیم بنده عقیده‌ام این است که باین لایحه کارها اصلاح نخواهد شد.

رئیس ـ موافقین با کفایت مذاکرات قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. مادة‌ اول:

مادة‌ اول ـ حق معاملات مذکوره در این قانون موقتهً منحصر بدولت و ناگهانی خواهد بود که مطابق قوانین و نظامات در ایران مقیم بوده و بر طبق مقررات این قانون عمل کرده و در کمیسیون نرخ اسعار مذکوره در ماده سه عضویت پیدا کند دولت مکلف به سلب حق معاملات مربوطه به اسعار و نقود خارجی از هر بانکی است که معامله برخلاف مقررات این قانون نموده یا از اعزام نماینده در کمیسیون نرخ اسعار خودداری کند.

تبصره ـ دولت میتواند به تجارتخانهائی که دارای دفاتر منظم باشند و طبعیت از مقررات این قانون را تعهد کنند


جواز معاملات فوق را بدهید ولی در هر مورد این اجازه برحسب تصویب نامة مخصوص هیئت وزراء خواهد بود

رئیس ـ آقای دشتی

دشتی ـ موافقم

رئیس ـ آقای شریعت زاده

شریعت زاده ـ موافقم

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب ـ بنده عرایض خودم را میکنم و تا قانون مشروطیت و قانون انتخابات به وکیل اجازه میدهد بنده حرفم را میزنم تا صبح هم که باشد تا رئیس نشسته است بنده حرفم را میزنم شما هم هرچه میخواهید بگوئید من ول نمیکنم میخواهید هم مرا بکشید مختارید (طهرانی کی میکشد) من که شما را نمیکشم مگر خدا شما را بکشد (خنده نمایندگان) آقای وزیر عدلیه یک مسئله را پیش چشم بنده کشید گفت عطر آقا نگاه کن به این راپرتی که از آمریکا برای ما آمده است که ژنرال قنسول ما راپرت داده است تمام صادرات ما به اندازة‌ نصف پول اتوموبیل کمتر است از قالی از کتیرا از تریاک از هر چیزی که ما صادر میکنیم آنوقت میفرمائید که من گفته‌ام عطر من غلط کردم ببینید اتوموبیل در مملکت چه برای ما گذاشته است چه جور روزگار ما را سیاه کرده است کجا ما میتوانیم جلوی اتومبیل را بگیریم بنده عرض میکنم که تجارت آزاد است و این شخص پولش را میبرد در بانک شاهنشاهی به کمیسیونی که شما معین کرده‌اید نمیبرد به همان ترتیب که دیگران میکنند او هم صادر میکند کاغذ مینویسد در لندن برلن به طرف خودش در فلان جا شما نمیتوانید جلوگیری کنید …(همراز ـ نمیشود) آقا خوب هم میشود آقای فاضل الملک به جان شما میشود با این که شما وکیل مبرزی هستید خیلی خوب هم میشود بر دار قانون تجارت نگاه کن تا اینکه ملتفت شوی به هر وسیله که شده است ولو به کاغذ خصوصی هم شده است پولش را بیرون میفرستد از کسانی که مستحضر هستند تحقیق کنید تا مطلع شوید الان همین مسئله اتومبیل و اشیاء لوکس لباس ابریشمی را من نگفتم نیاید چیزهای دیگری که ما غرق کرده است باید جلوگیری کرد یک لایحه بیاورید که تشویق صنایع داخلی را بکند و تا اندازة جبران این واردات کمرشکن را بکنید آنوقت عطر را توی چشم من بکشید درد من همین است میگویم او آمده ما را پایمال کرده شما این قانون را میآورید این جا چه ربطی به او دارد خودت تصدیق میکنی که واردات ما به چه اندازه است و باید قوه تدلیدیه در ما زیاد شود این قانون که قوه تولیدیه نمیآورد این قانون که تشویق صنایع داخله نمیکنند آن قانونی که آقای شریعت زاده خبر دادند که پروگرام اقتصادی داریم او که هنوز به مجلس نیامده درد من در آن قانون است این دردی که ما داریم مرضی که ما داریم هیئت دولت ما بعد از دو ماه آمده است این جا میگوید آی مرضای ایران من برای اصلاح اقتصادیات شما نسخه آورده‌ام بنده عرض میکنم این نسخه نیست شما چه میفرمائید؟ بنده عرض میکنم شما در این قانون چطور نرخ را جلویش را میگیرید که ترقی و تنزل نکند این جواب من است که شما میفرمائید که بنده که تنها هستم و ما توفیقی الا بالله هیچ کس را ندارم جز خدا بنده عرض میکنم که این مرضی که پانزده سال است مبتلا بودید این دوای او نیست این جلوی سیل واردات را نمیگیرد جلوی اتوموبیل را نمیگیرد (با حرارت) امتعة داخلی را ترقی نمیدهد شما میفرمائید باید مطابق قانون مطابق فلان چیزی که دکتر گفته است قوه تولیدیه و قوه خرج کردن را با هم مساوی کنیم بنده عرض میکنم پس قانونی بیاورید برای این مسئله نه خیلی خوب دوره بعد هم میآید دوره هشتم و نهم میآید در همین جا در همین پشت تریبون محاکمات میشود و معلوم میشود که من خلاف واقع نگفتم من حقایق را با یک عقاید پاکی گفتم اینهایی را که شما میفرمودید جواب من نبود بنده عرض میکنم که شما چطور میتوانید بگوئید که یک بانک تجاری که آن بانک قیمت بروآت را معین میکند در جاهای دیگر هم همین است در صورتی که آمریکا یک ترتیبی دارد انگیس یک ترتیبی دارد و از همین جهت است که عکسش در مشرق زمین افتاده است ما چطور


میتوانیم معین کنیم اما خود عبارت تبصره هم در این خبری که روزنامه ایران منتشر کرده است با این که اینجا خوانده شد متواعین بود به هر حال بنده میگویم که تجارتخانه بعد از اینکه محتاج باین قانون باشند تصویب نامه برای چه؟ شما بانک را یک تصویب نامه که بهش نمیدهید در صورتیکه تجارتخانه مطابق این قانون باشد چرا حق نمیدهید که محتاج باشید دو مرتبه تصویب نامه از هیئت دولت برایش صادر کنید برای اجرای قانون تصویب نامه از هیئت دولت صادر شود این معنی ندارد این هم یک اشکال اساسی و اشکال عبارتی هم بنده در تنظیم عبارت دارم اگر اجازه میفرمائید عرض کنم چون ما عادت کرده‌ایم که در حضور شما در کمیسیون عدلیه خیلی از این قبیل فتحه و ضمه‌ها را درست کرده‌ایم میگوید (دولت مکلف به سلب حق معاملات مربوط به اسعار و نقود) این عبارت هم به نظر بنده لایتچسبک است اگر اجازه میفرمائید و اکثریت نمیگوئید ای داد قانون از بین رفت عبارت اصلاح شود راجع به تبصره هم آقای وزیر عدلیه یا آقای دشتی جواب بگویند اگر یک تجارتخانه حاضر باشد مطابق قانون عمل بکند دیگر محتاج به تصویبنامه هیئت وزراء نباید باشد این معنی ندارد و مسئله سعر را هم دولت در نظر بگیرد.

رئیس ـ آقای دشتی

دشتی ـ بنده تصور میکردم یکی از موافقین جدی این لایحه آقای آقا سید یعقوب و آقای فیروزآبادی خواهند بود (آقا سید یعقوب ـ اشتباه کرده‌اید) اشتباه کرده‌ام و خیلی هم اشتباه کرده‌ام از این اشتباه خودم خیلی هم متأثر هستم و این اشتباه هم درطی بیانات ایشان تأیید شد (آقای سید یعقوب ـ خیلی جدی شده‌اید آقای دشتی) برای اینکه ایشان همیشه راجع به واردات و صادرات داد میزنند آنوقت با لایحه که تبعاً نتیجه او این است که واردات را محدود میکند مخالفت میکند مضحک این است که کسی که خلاف با زیادتی واردات است با این لایحه مخالفت میکند فرمودند که من تا صبح حرف میزنم اگر کسی هم مرا میکشد بکشد خیر آقا هیچ کس شما را نمیکشد هر حرفی هم که دارید بزنید ما هم حاضریم جواب بدهیم عرض میکنم که بنده برخلاف عقیده آقای وزیر عدلیه معتقدم که واردات مملکت ما زیاد است یعنی از آنچه که ما صادر میکنیم و قوه تولیدیه در ما هست جنس از خارج زیادتر وارد مملکت ما میشود و از همین لحاظ بنده معتقدم که دولت باید محدود بکند واردات را و محدود کردن واردات هم به چندین شکل میشود یکی ممنوع کردن واردات یکی زیاد کردن تعرفه گمرکی یکی هم به این ترتیب اما دولت نمیتواند یک قسمت از واردات را ممنوع کند برای اینکه اگر ممنوع کند ممکن است آن دولی که این امتعه از آنجاها می‌آید آنها هم اجناس ما را ممنوع کنند یعنی معامله متقابله کنند اما تعرفه گمرکی را ما فعلاً نمیتوانیم زیاد کنیم برای اینکه قرارداد داریم با دولتها و تا سنه ۱۹۳۶ نمی‌توانیم این کار را بکنیم و بهترین وسیله و بهترین کار همین است که دولت در نظر گرفته و این هم چیز تازه‌ای نیست که دولت ایران کرده کاری است که اغلب دول اروپا در ایام جنگ کرده‌اند بنده خودم از کسانی بودم که در سه ماه پیش همین مسئله را به دولت پیشنهاد کردم در روزنامه با متخصصینی که در مملکت بودند صحبت کردم و این مسئله را یک وسیله خوبی میدانم برای محدود کردن واردات و یکی از علل ترقی پول همان کثرت واردات است بواسطه زیادتی تقاضای اسعار خارجه آقای آقا سید یعقوب اشتباه کرده‌اند که میگویند آنها مطابق دلخواه خودشان هر روز نرخ قرآن ما را که در بازار آنها رواج ندارد تنزل میدهند قرآن ما برحسب تقاضای ما نسبت به پوند تنزل میکند یا ترقی میکند پس هر قدر دولت بتواند یک کاری بکند که تقاضای پوند کمتر بشود به طبیعه قرآن ما میتواند یک حالت وقفه پیدا کند و نکتة‌ دیگری را هم که آقای آقا سید یعقوب به طور استخفاف فرمودند


که این لایحه را می گویند بعد از چندین سال تمام مرضهای ما را این لایحه معالجه میکند این اشتباه است دولت ابداً مدعی نیست که بوسیله این لایحه قوه مولدة ثروت را زیاد میکند وتمام خرابیهای اقتصادی ما را اصلاح میکند کی دولت همچو ادعائی کرد در این مدتی که دولت مشغول مطالعه بوده است یک وسایل مختلفه اتخاذ کرده است برای امراض مختلفه و یک علاجهای مختلفه پیدا کرده است و همینطور که آقای شریعتزاده فرمودند دولت نقشه مفصلی در نظر دارد که قوه تولید را در مملکت زیاد کند حتی همان قوه را که آقای آقا سید یعقوب ناله میکند که ضعیف شده است یعنی زراعت مملکت را ترقی بدهد صنایع این مملکت ترقی را بدهد و باز یک مسئلة مهمی را که دولت در نظر گرفته است مسئله مبدل کردن واحد پول ایران است از نقره به طلا که این هم چون هنوز تمام نشده در این باب بنده عرض نمیکنم و بعد از تمام شدن به مجلس خواهد آمد و یک علاجی هم که آقای وزیر عدلیه در اینجا تکرار کردند که موقتی است فقط برای این است که جلوگیری کند از اینکه اسعار خارجی زیاد ترقی نکند و تا یک اندازه هم تنزل بکند و از این جهت این لایحه را آوردند حالامن نمیدانم در این لایحه آقا چه ایرادی دارید میفرمائید که این لایحه کافی نیست ما هم میدانیم کافی نیست شبهة نداریم این لایحه تمام خرابیهای اقتصادی که در مملکت است جبران نخواهد کرد بنده عرض میکنم این لایحه فقط محدود میکند واردات مملکت را شما میفرمائید محدود نمیکند پس چه مطلبی محدود میکند. یک پیشنهادی شما بدهید برای محدود کردن واردات این که میفرمائید من از عطر شکایت نمیکنم و از اتوموبیل شکایت میکنم البته واردات منحصر به عطر نیست یک قسمت از اتوموبیل‌های لوکس عطر پارچه‌های ابریشمی مشروبات الکلی است و بالاخره از این قبیل چیزها است و وقتی که دولت نگاه میکند باینها می‌بیند صادراتش این اندازه نیست که وارداتش را جبران کند مجبور است که از یک راههائی جبران کند و اینهم یک وسیله خیلی عملی و سهل و ساده‌ایست که تمام دول اروپا هم اتخاذ کرده‌اند درمواقع لزوم و در قسمت واردکردن اجناس هم همینطور که گفته شد اجناس را اگر قبلاً وارد کنند دیگر پولش را از مملکت نمیگذارند خارج کنند و وقتی که پول از مملکت خارج نشد خود این پول در مملکت بجریان میافتد و وقتیکه خارج نشد نرخ ترقی نمیکند و بالاخره این یک وسیله مؤثری است از برای جلوگیری نرخ لیره. عرض کنم راجع به تبصرة که گفتند این تبصره یکی از محسنات این لایحه است برای اینکه اگر این تبصره نبود (چنانکه سابق هم نبود) و بالطبیعه تجار ما را محروم میکرد در صورتیکه ما تجارتخانه‌های معتبر داریم که اینها معاملة برواتی میکنند و نباید آنها را محروم کرد شما فقط ایرادی را که دارید این است که چرا فقط باید تصویبنامه باشد البته این تبصره باید باشد که هر سبزی فروش نتواند بگوید من تاجرم و بخواهد معامله برواتی بکند تصویبنامه هیئت وزراء برای این است که یک تجارتخانه‌‌‌هائی را اجازه بدهند که این کار را بکند بالاخره این تبصره خیلی خوب است و تا اندازة‌ تعدیل کرده است این لایحه را و اگر این را اضافه نمی‌کردید نتیجه این میشد که یک قسمت از تجار که معاملة برواتی میکنند آنها محروم میشدند و مجبور بودند برات را از بانکها بخرند و اینکه هیئت وزراء تصویب کند برای این است که هر کسی وارد نشود و معامله بانکی کند دیگر بنده عرایضی ندارم برای اینکه مطالبی را که آقای آقا سید یعقوب فرمودند در همین حدودها بود

وزیر عدلیه ـ بنده اجازه میخواهم یک نکتة‌ را توضیح بدهم که آقای آقا سید یعقوب فرمودند و فراموش کردم جواب بدهم که چرا وزارت اقتصادیات دراین جا نوشته شده در صورتیکه سابقه ندارد لایحة در این خصوص تهیه شده تجارت و فلاحت و معادن و بالاخره فوائد عامه مجزی میکنند. و دو وزارت خانه میشود یک قسمت وزارت اقتصادیات است مرکب از تجارت و یک قسمتهای مربوطه دیگر و یک قسمت هم وزارت طرق و شوارع خواهد شد و لایحه‌اش


هم چند روز دیگر تقدیم میشود و باین مناسبت این جا اقتصادیات نوشته شده است نکته دیگر این بود که نماینده محترم آقای دشتی فرمودند و بنده لابد شدم یک توضیحی بدهم لابد برای خود ایشان هم این مسئله اشتباه شده است و آن راجع به منع واردات بود که فرمودند دولت نمیتواند منع کند دولت مطابق عهود خودش هر وقت از نقطه نظر مصالح مملکتی بخواهد ورود یک چیزی را جلوگیری کند جلوگیری خواهد کرد بدون اینکه هیچ مانعی داشته باشد

رئیس ـ آقای اورنگ

حکمت ـ مخالفند آقا

اورنگ شیخ الملکی ـ حالا عرض میکنم. عرض کنم برای اینکه مقصدم را بعرض رسانده باشم فرض میکنم شرفیابی معهود است یا بموافقت یا بمخالفت، موافقت که خود لایحه است انسان بگوید موافقم لزومی ندارد همان حالت بنده را دارد و آن این است که در بعضی از موارد آن انسانی (هرکه میخواهد باشد) یک اصلاحی بنظرش بیاید یا اگر یک نقص می‌بیند آن نقص را متوجه کند و دولت متوجه نشده باشد و بالاخره ممکن است یک عبارت شکیل‌تری یا تبصره زیباتری پیشنهاد کند این مقدمه عرض بنده است در اینجا بیاناتی را که آقای وزیر آقای وزیر عدلیه مشروحاً فرمودند بنده کاملاً استماع کردم راجع به آن جزء اخیر بیاناتتان (ملک آرائی ـ مگر قزوینی هستید) در خصوص کمپانیهای خارجه که اینها مال التجاره را از خارج وارد میکنند بدون اینکه قبل از وارد کردن بکمیسیون مراجعه کنند و از آنجا لیره بخرند معمول مملکت ما این است که تجار داخلی ماهر وقت بخواهند یک جنسی را از خارجه بخرند اول میروند در بانک یک پولی میخرند این پول اسمش بیعانه است میفرستند برای یک کارخانه که قند یا کرباس این مقدار برای ما بفرست وقتیکه همچو تاجری میاید مراجعه میکند به کمیسیون بدیهی است که کمیسیون تشخیص میدهد اگر واقعاً مملکت محتاج هست باین جنس و یا محظور دیگری ندارد باو اجازه میدهد اما فرض کردیم که یک تاجری است مقیم طهران یا رشت و این خارجی است و محتاج است برای وارد کردن مال التجاره به خرید یک براتی و فرستادن آن برات بعنوان بیعانه برای آن کارخانه بلکه نماینده آن کار خانه است که در طهران مقیم است و این اجناس برای خودش وارد میشود و میشود که آن جنس اعم از اتومبیل یا قند یا سایر چیزها باشد فرمایش کردید که خوب وارد شود صدهزار عدل برای او وارد شود و بفروشد پولش را در اینجا چه میکند اگر پولش را نگاه میدارد در مملکت ایران که خوشابحال و سعادت ما که یک چنین شخصی جنس را بیاورد اینجا بفروشد و پولش را هم بیرون نفرستد اگر پولش را خواست لیره بخرد و بفرستد ما میگوئیم این چه پولی است با آن شرحی که فرمودید این یک فرض دیگری هم دارد که من برای آن شرح شرفیاب شدم آن فرضش این است که شرفیاب نمیشود و پول این جنس را بخرید برات باروپا نمیفرستد بلکه در مراسلاتش با آن آن کارخانه خودش قرار اینطور دارد که آن عید نوروز به عید نوروز یا ماه بماه یک براتی برات بکند بمبلغ قران که مسیو کتانه مبلغ صدهزار تومان در بیست و چهار ساعت برسان بابت بدهی میگوید یک قرضی دارم آنجا این ارث پدر او است پیش مادر بنده بوده است (خنده حضار) مردی هستم مقروض و باید دین خود را ادا کنم یا اینکه براتی آمده است که باید بدهم قانون تجارت ما هم بر این است که اگر چنانچه نرساند بعد از بیست و چهار ساعت وجه برات را قبول و نکول این برات را بوسیله محکمه تجارت باو اخطار میکنند و او را ورشکست قلمداد میکنند و حالا بنده میخواهم عرض کنم که این شکل را من در اینجا نمی‌یابم یا یک توضیح مفصلی بدهید که من بیابم و اگر ملاحظه میفرمائید که یک چیز دیگری لازم دارد که جلوگیری از این معنی شود یا ضرر یا نفع برای همه علی السوی است در اینصورت تجار داخلی کلا هر کس که اینکار را


بکند ‎آن آدم محکوم به ورشکست شدن و معدوم شدن است و هر کس این نحوة از معامله را با یکی از کمپانیهای خارجی داشته باشد بازار تجارت بازار او است واو است که خدای این بازار حالا دقت کنید در همه این موا رد وموارد دیگر هم اینجور توضیحات را من لازم دارم اگر این معنی را با یک توضیحی رفع میفرمائید ویا یک تبصرة که بنده میدهم قبول میفرمائید که البته من قانع میشوم اگر هم همچو فرضی را میفرمائید که واقع نمیشود در دنیا آن را هم مختارید

وزیر عدلیه ـ در قسمت کمپانیهای خارجی که اظهار فرمودند که مستقیماً جنس را از آنجا برایشان میفرستند ودر اینجا بنده از برای وارد کردن آن جنس باید بروم برات بخرم وبطور بیعانه یک مبلغی را بفرستم و او دیگر محتاج بعمل اول نیست بنده جوابی عرض کردم که آن جواب را هم تکرار کردید وباز عرض میکنم که بعد از اینکه اشیائی که خیلی طرف احتیاج نیست پول آن اشیاء را وقتی که در همینجا نگاه میدارد آنوقت در بازار اسعار ضروری برای مانیست برای اینکه یک جنسی وارد کرده است در اینجا وآ ن جنس مصرف شده است و پولش در داخله مملکت است لیره که نمی تواند نمیتواند بخرد پنهان کند برای اینکه …

فیروز آبادی ـ از توی بازار میخرد.

وزیر عدلیه ـ نمیتواند بخرد برای اینکه منحصر شده است به دولت و به بانکهائی که دولت اجازه داده است و به تجارتخانه هائی که از برای هر کدامشان باید اجازه خاصی داده شود آن هم با دفاتر معینی که باید تفتیش شود بنابراین نمیتواند این کار را بکند پس ما باید این پولی را که پیدا کرده است در مقابل اجناس خودش یعنی عطر خودش را بدل نقره مسکوک ما کرده است و میخواهد بخارج بفرستد که بعد بشکل شمش درش بیاورد اگر بخواهد نقره خارج کند که ما خروج نقره را جلوگیری کرده‌ایم پس یا باید برات بخود یا باید جنس بفرستد اگر آمد و جنس خرید و فرستاد بسیار خوب این یک تشویقی است نسبت صادرات ما و از این راه آن تعادلی که منظور ماست بعمل خواهد آمد اگر بنا شد خواست برات بخرد قبلا جوابش را عرض کردم که باو اجازه داده نخواهد شد باو گفته خواهد شد که شما این برات را برای چه میخواهید و البته این توضیحاتی که آقا خواستند این را برای چه میخواهید و البته این توضیحاتی که آقا خواستند این را بیک شکل خاصی درآورند که مجلس را از این خستگی بیرون بیاورند و عیب ندارد و الا هیچ تاجری نمی‌آید بگوید از نقطه نظر اینکه دختر عمویم پسر عمویم مدیون است میخواهم این کار را بکنم و این قروض هم برای این است که مال التجاره آورده‌ام مقصود ما این نبود که آن کسی که قبلا میخواهد پول مال التجارة‌ را بفرستد بیاید از ما اجازه بگیرد خیر مقصود ما این است که هر نوع مال التجارة را که خیلی ضروری نمیدانیم بسهولت اجازه نخواهیم داد و چون مال التجارة را هم که شما وارد کردید متأسفانه از آن ردیف است بشما هم اجازه نخواهیم داد آنوقت آقا فرمودید که او میآید یک کار دیگری میکند میآید یک براتی میگیرد بشکل قران که فلانقدر قران بده باز هم عرض میکنم که بشکل قران این یعنی چه اگر چنانچه در اینجا بدهد باز اشکالی ندارد یا اینکه بخواهد قران بردارد و از برای او بار کند یا اینکه قران را بگیرد و بصورت لیره و پول خارجی بکند باز بهمان راهی که در ابتدا گفتم ما جلوگیری خواهیم کرد و بعلاوه در قسمت دوازده ماده دو گفته میشود که اجرای معاملات بانکی راجع بپول ایران بصورت محاسبه در دفاتر از ایران بخارجه بدون اجازه مخصوص کمیسیون تفتیش د رقسمت پنجم هم گفته میشود نقل و تحویل پول ایران از خارجه بایران بصورت محاسبه در دفاتر بدون این که در مقابل آن واقعاً نقود یا اسعار خارجی تسلیم شود و بطور کلی هر نوع عملی که با قصد تقلب برای فرار از انجام مقررات این قانون باشد بعبارت اخری هر طریقی که معلوم شد که آمده است از این طریق خواسته است کاری کند بموجب این مواد جلویش گرفته


میشود بنا بر این بنده خیال میکنم از حیث نگرانی نباشد و آقا هم از این حیث راحت باشند

جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است

رئیس ـ رئی میگیریم بماده اول آقایان موافقین قیام فرمایند.

آقا سید یعقوب ـ اصلاحی است بنده کرده‌ام…

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. ماده دوم:

ماده دوم – عملیات ذیل ممنوع است:

۱. خرید و فروش و اقاله و بطور کلی هر قسم معامله راجع با سعار و نقود (اعم از نقود فلزی یا کاغذی) خارجی اعم از اینکه بطریق انتقال تلگرافی یا طریق دیگر بشکل برات تجارتی یا نوشته اعتبار یا چک یا هر نوع اوراق تجارتی دیگر باشد به نرخی غیر از نرخ مقرر از طرف کمیسیون نرخ اسعار

۲. تسلیم اسعار و نفوذ خارجی بهر صورت و طریقی که باشد بدون اجازه کمیسیون تفتیش مذکور در ماده ۴

۳. جمع‌آوری و احتکار اسعار یا نفوذ خارجی رید و فروش نقود و اسعار خارجی بقصد ترقی و تنزل دادن تصنعی قیمت آنها

۴. نقل و تحویل پول ایران از خارجه بایران بصورت محاسبه در دفاتر بدون اینکه در مقابل آن واقعاً نفوذ و اسعار خارجی تسلیم شود و بطور کلی هر نوع عملی که با قصد تقلب برای فرار از انجام مقررات این قانون باشد

۵. نقل و تحویل پول از خارجه بایران بصورت محاسبه در دفاتر بدون اینکه در مقابل آن واقعاً نفوذ و اسعار خارجی تسلیم شود و بطور کلی هر نوع عملی که با قصد تقلب برای فرار از انجام مقررات این قانون باشد

۶. فرض دادن یا استقراض به اعتبار نفوذ یا اسعار یا اوراق بهادار دیگر خارجی بدون اجازه مخصوص کمیسیون تفتیش

۷. تهاتری که موضوع آن یکی از اسعار خارجی و مربوط بمنافع اشخاص مختلف باشد بهر عنوان و بهر علتی که عمل آید

۸. وارد کردن نقره خواه بشکل مسکوک خواه باشکال دیگر باستثناء اشیاء‌ نقره زرگری شده

۹. صادر کردی طلا بهر صورتیکه باشد

۱۰. صادر کردن نقره باستثناء نقره زرگری شده هر مسافر تا بیست تومان حق صادر کردن نقره مسکوک خواهد داشت

۱۱. صادر کردن اسکناس ایران مگر در حدودیکه قوانین و نظامات اجازه بدهد

۱۲. اجرای معاملات بانکی راجع به پول ایران بصورت محاسبه در دفاتر از ایران بخارجه بدون اجازه مخصوص کمیسیون تفتیش.

رئیس ـ آقای زوار

زوار ـ موافقم

رئیس ـ آقای شریعت زاده

شریعت زاده ـ استفساری داشتم از آقای وزیر عدلیه (حکمت ـ نیستند) از آقای وزیر مالیه اقاله یعنی تفاسخ بین طرفین معامله با رضایت طرفین بنده نفهمیدم این چه تأثیری در قیمت اسعار دارد این را میخواستم بفهمم یکی دیگر از شقوق این ماده منع استقراض یا قرضه دادن است در مقابل پولی که کسی در خارج دارد میخواستم به‌بینم این چه تأثیری در بورس لیره دارد و چرا منع شده است میخواستم این را بفهمم

رئیس ـ آقای فهیمی

فهیمی ـ راجع باستقراض که در اینجا منع شده است تمام این مواد برای مخالفت از زیاد صادر شدن پول داخلی است بخارجه برای اینکار عناوین مختلفه ممکن است پیدا شود که در این چند قسمت هر کدام را بشکلی پیش بینی کرده‌اند یکی از آنها هم همین مسئله استقراض است که ممکن است که بطور توربه باشد بطور نباتی بعنوان استقراض وجهی را بگیرند برات بگیرند برای خارج در صورتیکه اصل مقصود استقراض صوری داشت و مسئله اقاله را هم آقای وزیر عدلیه جواب خواهند داد (خندة نمایندگان)


رئیس‌ـ آقای آقا سید یعقوب

آقا سیدیقوب‌ـ درست وقتی که وارد میشویم کم‌کم توضیحات مثل بیانات آقای فهیم‌الملک میشود حالا عرض میکنم بنده با این ماده مخالفم مخصوصاً نسبت به بعضی اجزاء این ماده کاملاً مخالفم مثلاً از جمله چیزها یکی صادرکردن نقره است که ما میگوئیم نقرمان زیاد است وارد شدنش را هم گفتیم برای ما بد است آزاد کردن این مسئله ما را دچار زحمت ساخت وقتی که بنا شد شما میفرمائید که بعد هم پرو گرامی خواهید آورد و تثبیت خواهید کرد واحد پول ما را بطلا پس این نقرة که هست اگر میتوانید اجازه بدهید صادر کنند چرا صادر نکنند (دشتی‌ـ برای اینکه بعدش تبدیل کنند بطلا) از سر حد ترکیه یا جاهای دیگر که واحد پولشان هنوز نقره است اینکه خیلی خوبست آقای وزیر عدلیه هم تشریف آوردند راجع باین مسئله که عرض کردم مسئله دیگر این عبارتست که در مادة اول هست و در این ماده هم هست که نوشته است: خرید و فروش و اقاله و بطور کلی هر قسم معامله راجع باسعار و نفوذ خارجی اینجا آقای وزیر عدلیه توجه بفرمایند دو چیز نوشته است آقای دشتی شما هم ممکن است جواب بدهید در اینجا در قسمت اول نوشته است بنرخی غیر از نرخ مقرر از طرف کمیسیون نرخ اسعار و در قسمت دوم مینویسد یا بدون اجازه کمیسیون تفتیش در ماده ۴ یعنی اگر یکی از اینها باشد کفایت میکند بنرخی غیر از نرخ مقرر از طرف کمیسیون تفتیش کفایت میکند یکی از این دو تاست اینجا عبارتی که نوشته شده است یکی از این دوتاست ولی آن لایحة که دولت آورده است آنرا یک قسم علیحدة قرار داده است. یک ممنوعیت عبارت از این است که نمیتواند بفروشد بدون اجازة کمیسیون بنرخی غیر از نرخ مقرر از طرف کمیسیون. مادة دیگر جزء دیگرش این است که بدون اجازة کمیسیون تفتیش مذکور بنده میگویم بعد از آنکه یک کمیسیونی شما معین کردید برای تعیین نرخ و او هم مطابق همان آمد و فروخت دیگر محتاج باجازة کمیسیون تفتیش نیست (دشتی‌ـ هر دوش لازم است)‌بنده اساساً موافقم و هر جوری که تحدید واقع شود موافق هستم اما جائیکه باید تسهیل شود چرا تحدید میکنید؟ همین که کمیسیون نرخ معین کرد که نرخ برات لندن مثلا پنج تومان است همین که کمیسیون آمد و گفت دیگر محتاج بکمیسیون تفتیش نباشد. غرضم این است که هم این را دارد هم آنرا. این یک مسئله که حالا توجه فرمودید یک مسئله هم راجع به نقره است چون آنوقت هم که آقای رئیس از ما سؤال کردند که نظریات خودمان را نسبت بآن لایحة نقره بنویسیم بنده نظرم این بود که خروج نقره مطلقا آزاد باشد نقره جنسی شده است که آزاد باید باشد. این هم یکی یکی دیگر صادر کردن اسکناس ایران مگر در حدودی که قوانین و نظامات اجازه بدهد این را هم اگر مرحمت میفرمودید و توضیح میدادید که قوانین و نظامات اجازه بدهد یعنی چه؟ چون این یک مطلبی است که بنده نمی‌فهمم یعنی ما یک قوانینی در مسئلة اسکناس نداریم یک امتیاز نامة بانک شاهنشاهی دارد یک کسی هم میرود آنجا میگوید نمایندة دولت هستم سالی هم یک چیزی در بودجه نوشته میشود. این یک قوانین و نظامات در اینجا چه چیز است که نوشته مگر در حدودی که قوانین ونظامات اجازه بدهد. این را معین کرده‌اید چه اندازه است چه ترتیبی است؟ این اولا ثانیا خروج اسکناس را بنده بهیچوجه مانع نمیدانم و آنچیزی را که ما فوق‌العاده علاقه داریم و اهل اقتصاد علاقه دارند محفوظ بودن طلای مملکت است طلای مملکت باید محفوظ باشد. غیر از طلا هر چه میخواهید باشد از بین برود خدا کند روزی این کاغذ را از بین ببرند آن ضرر ندارد. آن چیزی که ما باید حفظ کنیم طلاست. این هم نظریات بنده در این ماده است.

وزیر عدلیه‌ـ برای اینکه یک عدة از آقایان بیرون بودند و بنده ازشان خواهش میکردم که تشریف بیاورند

اینجا نبودم این بود که پرسیدم اشکالاتی که شده بود یکی راجع بکلمة اقاله است که بنده برای اینکه قال و مقال را بردارم این کلمه را تبدیل میکنم بواگذاری.

دکتر حسنخان‌ـ معنیش همین است

وزیر عدلیه ـ مقصود هم این است که بنده نتوانم برات را بدیگری‌ واگذار کنم برای اینکه اشکال پیش نیاید نوشته شود خرید و فروش و واگذاری و راجع به اشکال دیگری که آقای شریعت‌زاده فرموده بودند که چرا ما آمده‌ایم و منع کرده‌ایم که باعتبار نفوذ و اسعار خارجی قرض بدهند اگر این کار را نمیکردیم اصل مقصود تأمین نمیشد برای اینکه اگر شما بمن اجازه میدادید که بنده بیایم و پول خارجی خودم را در یک جائی بگذارم از یک طرف شما میخواهید جلوگیری کنید از احتکار اگر بنده دیدم در ماده منع احتکار هست و بمن میگویند حق نداری بیائی لیره ذخیره کنی بنده چکار میکنم میگویم حق نداری بیائی لیره ذخیره کنی بنده چکار میکنم میگویم که من لیره احتکار نمیکنم میآیم و این پول خارجی را در پیش شما میگذارم و باطناً احتکار میکنم ظاهراً یک مقداری هم در مقابل قرض میکنم باعتبار آن و یک مقدار لیره را هم میخوابانم آنجا و نتیجه چه میشود؟ نتیجه این میشود که در بازار لیره باندازة تقاضا عرضه نمیشود چون یک مقداری کنار گذاشته شده و ذخیره شده است منتها صورت ظاهرش صورت قرض است باین مناسبت برای اینکه جلوگیری از ابتکار بکنیم گفتیم همانطور که نمیتواند پول خارجی خودش را یک گوشه نگاه بدارد همانطور هم نمیتواند یک صورت شرعی و قانونی بهش بدهد و بگوید بنده این را اگر کنار گذاشتم احتکار نکردم گرو گذاشتم. یک اشکال دیگری هم آقای آقا سیدیعقوب فرمودند که دو کمیسیون برای چه لازم است؟ این دو کمیسیون هر دو لازم است دو کار هم دارد در کاری هم هست که در یک جا نمیشود جمع کرد کمیسیون اسعار بایستی مرکب باشد از نمایندگان دولت که در آنجا مواظب باشند و نمایندگان بانک برای اینکه روی عرضه و تقاضا بتوانند نرخ را معین بکنند بی‌حساب که نمیشود نرخ را معین کرد اما یک همچو کمیسیونی را نمیشود بهش اقتدار داد که باید از نظر مصالح کلی مملکت که دولت مکلف است فقط تشخیص آنرا بدهد بچند نفر از نمایندگان بانک و دولت اجازه داد که شما بیائید به بعضی از مال التجاره‌ها اجازه ورود بدهید بعبارت اخری اسعار آنها را بفروشید. این کارکه امروز آیا جواز باید بدهیم که لیره بخرند یا برای خارجی دیگری بخرند برای وارد کردند فلان قسم مال‌التجاره این یک چیزی است که فقط دولت یک مملکتی حق دارد. بانک یک تاجری است باو نمیشود حق دولت را واگذار کرد ما چون دو کار میخواهیم بکنیم یکی نرخ را معین کنیم از روی عرضه و تقاضا یکی هم یک جای دیگر داشته باشیم که آنجا اگر دید تقاضا دارد زیاد می‌شود جلوی بعضی تقاضاها را بگیرد از نقطة نظر مصالح مملکت و آن البته باید عمل دولت باشد و بنا بر این باید منحصراً از مامورین دولت باشد و این کار را باید به دو دسته از مامورین دولت سپرد. یکی دیگر راجع به صادر کردن نقره مضر است از چه نظر! یکی در خود این لایحه اگر شما توجه میفرموید بجوابی که بنده قبلاً به آقای اورنگ دادم عرض کرده بودم که مال‌التجارة خارجی که مستقیماً میآید بچه شکل پولش داده میشود؟ چند فرض بود یکی از آنها این بود که بنده از خارج فرض بفرمائید عطر می‌آورم و اینجا در مقابلش نقرة شمش میخواهم بفرستم مال‌التجارة که اینجا عمل میآید که برای ما ضرر ندارد اما نقره را بفرستم پس از برای اینکه جلوگیری از این عمل بکنیم لازم است صدور این را هم منع کنیم بعلاوه فراموش نباید بفرمائید ما راجع بیک لایحه که در یکی دو جلسة دیگر راجع به اتخاذ واحد پول طلا تقدیم مجلس خواهیم کرد و میبایستی از برای او ما یک ذخیرة طلائی تهیه کنیم البته یکی از منابعی که ما داریم که با آن منبع ذخیرة طلا تشکیل


میدهیم در داخلة مملکلت خومان همان نقره است که در داخلة مملکت است و نباید گذارد که امروز این نقره برود عطر وبعضی اشیاء غیر ضروری بیاورد و پس فردا که ما میخواهیم طلا بیاوریم نقره در داخلة ما گران شده باشد باین جهت است که جلوی او را میگیریم اما راجع به اسکناس اولا باید فهمید که اسکناس چیست اسکناس عبارت است از یک براتی در وجه حامل بدون وعده اگر شما بخواهید برات را جلوش را بگیرید باید این شکل از برات را هم جلوش را بگیرید که نرود بعلاوه میدانید که اسکناس نمایندة نقره است اگر رفت باید اجازه بدهید که دنبال سر او نقره هم برود وقتی اسکناس بانک رفت در بغداد و بردند در یک شعبه بانکی یا بانک بایستی در مقابل نقره ایران را بدهد یا اینکه پنجتومان پول در مقابل نقره ایران را بدهد یا اینکه ندهد اگر بخواهد ندهد که اعتبارش میرود اگر بدهد که در مقابلش نقره میخواهد و وقتی که شما نقره را منع میکنید که بواسطة آن دلائلی که عرض کردم نمیتواند بدهد باین دلیل هم هست که جلوگیری از اسکناس شده.

جمعی از نمایندگان‌ـ مذاکرات کافی است.

رئیس‌ـ پیشنهادی از آقای احتشام‌زاده رسیده قرائت میشود:

پیشنهاد آقای احتشام زاده

پیشنهاد میکنم عبارت (باستثنای اشیاء نقره زرگری شده) از آخر فقرة نه حذف شود

رئیس‌ـ بفرمائید.

احتشام زاده‌ـ در فقرة نه ورود نقره بطور شمش یا مسکوک منع شده است ولی استثناء شده است اشیاء زرگری شده بنده تصور میکنم برای حفظ اعتبار خود این فقرة نه یعنی منع ورود منع نقره لازم است اشیاء زرگری را هم منع کنیم برای اینکه ممکن است بعنوان اشیاء زرگری شده ظرفهای بزرگ وارد کنند (حکمت‌ـ مثلا خمره نقره!) این یکی یکی دیگر اینکه یکی از مسائلی که جزو اصول اقتصادیات در نظر دولت هست و لوایحی تهیه کرده‌اند و بمجلس خواهند آورد جلوگیری از واردات است مخصوصاً یک وارداتی که غیرضروری و در داخلة‌ مملکت میتوانیم جای آنها تهیه کنیم در مملکت اشیاء زرگری شدة نقره خیلی خوب تهیه میشود و شاید اغلب فرنگیها اروپائیها اشیاء زرگری شده ایران را می‌برند بممالک خودشان در صورتیکه ما در داخله‌مان می‌‌‌‌توانیم اشیاء زرگری شده از خارجه بیاورند چیست.

این است که بنده با این نظریاتی که عرض کردم مخالف هستم با ورود اشیاء زرگری شده بداخلة‌ ایران و تقاضا کردم این قسمت حذف شود.

وزیر عدلیه ـ متاسفانه بنده نمیتوانم قبول بکنم برای اینکه خمرة‌ نقره که نمیشود درست کنند و وقتی که این طور هم بشود گمرک جلو او را میگیرد برای اینکه راهی برای فرار از قانون است اما اینکه فرمودند ما اشیاء زرگری شده خوب تهیه میکنیم و دیگران میبرند همانطور که میبرند بایستی اجازه بدهیم که بیاورند و آنوقت کسی هم نمیآید از اینکار استفاده کند

احتشامزاده ـ استرداد میکنم.

رئیس ـ از طرف بعضی از آقایان تقاضای تنفس شده است اگر موافقت میفرمائید تنفس داده شود

میرزا رضا خان حکومت ـ بمادة‌ دوم رأی گرفته شود بعد تنفس بشود.

رئیس ـ تنفس قهری است برای اینکه عده برای رأی کافی نیست

[در اینموقع (یک ربع بعد از نصف شب) جلسه برای تنفس تعطیل و پس از بیست دقیقه مجدداً تشکیل گردید]

رئیس ـ رای میگیریم بمادة‌ دوم آقایان موافقین قیام فرمایند

(اکثر برخاستند)

رئیس ـ تصویب شد. مادة سوم قرائت میشود.


ماده سوم‌ـ برای تعیین نرخ خرید و فروش اسعار و نفوذ خارجی در طهران و تعیین نرخ آنهاد در ایالات و ولایات کمیسیونی باسم کمیسیون نرخ اسعار در طهران تشکیل خواهد شد مرکب از:

۱- یکنفر نماینده وزارت مالیه

۲- یکنفر نمایندة وزارت اقتصادیات

۳- یکنفر نمایندة ادارة گمرکات.

۴- مفتش دولت در بانک ملی.

۵- یکنفر نماینده از طرف هر یک از بانکهائی که مطابق قوانین و نظامات در ایران مقیم بوده و اجرای مقررات این قانون را بعهده بگیرد.

امنتاع هر یک از بانکهای فوق‌الذکر از قبول شرکت در کمیسیون و همچنین عدم حضور نماینده هر یک از آنها در جلسات مانع تشکیل کمیسیون و اتخاذ تصمیمات مقتضیه نخواهد بود.

تصمیمات کمیسیون با کثریت آراء حاضرین اتخاذ می‌شود.

نظامنامهای مربوطه بکمیسیون را هیئت وزراء تصویب خواهد کرد.

رئیس‌ـ آقای آقا سیدیعقوب

آقا سیدیعقوب‌ـ بنده خواستم برای اینکه آقای وزیر عدلیه توضیح بدهند اصل ماده آن چیزهائی که اساسی بود گذشته است دیگر در اینجا جریان عملیات لایحه است در آنجا یکنفر نماینده وزارت مالیه نوشته شده است ولی در اینجا تعبیر میکند به مفتش خواستم نظر دولت را ببینم آنجا نماینده میگوید اینجا مفتش خواستم ببینم فرقش چه چیز است نقطه نظر اساسی است که فرق گذاشته‌اید؟ اینجا مفتش معین کرده‌اید نه نماینده این یکی و یکی دیگر اینکه این عبارت که میگوید یکنفر نماینده از طرف هر بانکی که مطابق قوانین و نظامات در ایران بوده و اجرای مقررات این قانون را بعهده بگیرد بنده چون در این قانون هر چیزی که عقاید خودم بوده است یا توانسته‌ام عرض کرده‌ام در دورة چهارم وقتیکه شعبة بانک عثمانی همین بانکی که هست در خیابان لاله‌زار تشکیل شد بنده سؤال کردم در کابینه قوام‌السلطنه بود بنده سؤال کردم تشکیل این برای چیست بعد اینجا های و هوی بمن کردند که چرا این سؤال را میکنی برای اینکه الان بانک شاهنشاهی خیلی سخت‌گیری کرده است اگر یک فرجة پیدا شود یک صراف دیگری پیدا شود اسباب بهتری میشود این حرف را زدند ولی بنده چون این عقیده را ندارم کاملا در نظر دارم مرحوم حاج سیدعلی‌اکبر فال حصیری در شیراز در سی‌وهفته سال پیش از این وقتی که بانک می‌خواست تشکیل بشود میگفت که اشتباه میکنید یک پیرمردی بود از ملاها بود در پاریس هم تحصیل نکرده بود میگفت این بانکها بالاخره ما را بخاک سیاه میاندازد بنده هم بهمان عقیده هستم که بانکها نه این است که یک صرافیهائی باشند که نتیجة داشته باشد برای ما در اینجا حالا جند تا بانک هست بانک عثمانی است بانک روس است بانک پهلوی است بانک ملی است نظر دولت در اینجا که نوشته یکنفر نماینده از طرف هر بانکی که مطابق قوانین و نظامات در ایران مقیم بوده آن چیزی که معتبر است در حکومت مشروطه تصدیق میفرمائید قوانین است نظامات را بنده نمیدانم چه چیز است آن چیزی را که شما پایبند باو هستید قوانین است هر چیزی را که قانون اجازه داد و قانون حق باو داد و حاکم ما و دستور دهنده ما قانون است هر چیزی را که قانون اجازه داد ما باید رسمیت بدهیم و حق بدهیم و هر چه که قانون حق نداده است دیگر در تحت عبارت مجمل بنده نمیفهمیم این است که بنده آن نظامات را معتقد نیستم و هر بانکی که مطابق با قوانین مملکتی ما تشکیل شود و متعهد شود مملکت ما بحمد‌الله قوه و قدرت دارد که مجلس شورای ملی ما قانونش که گذشته هر کس باشد اجرا میکند خیلی من از این مسئله سرافراز و خوشحالم که بحمدالله دارای قوه و قدرت شده‌ایم که در مملکت ایران در زیر آسمان ایران قانونی که از مجلس شورای ملی


گذشت آنقدر قدرت داریم هر بانکی که مطابق قوانین ایران واقع شد او را رسمیت بدهیم.

وزیر عدلیه‌ـ مفتش بانک غیر از نمایندة بانک است مفتش بانک نمایندة دولت است در بانک اینجا نوشته‌ایم مفتش بانک در حقیقت آنکسی است که از طرف دولت و مستخدم دولت است در بانک تفتیش میکند بانک ملی هم مثل سایر بانکها یک نمایندة خودش خواهد داشت پس بنابراین مفتش غیر از نماینده است و اما راجع به بانکها که صحبت فرمودید بنده درست عقیدة مخالف آن شخص محترمی که اظهار کردید دارم بنده عقیده دارم که بانک عبارت است از یک مؤسسة اعتباری یک مؤسسة که از برای معاملة بروات و پول اسعار دادن و اینها است و هر چه در یک مملکتی بیشتر بشود اسباب آبروی آن مملکت و ترقی اقتصادی آن مملکت است اما راجع به نظامات فرمودید قوانین ممکن است از هر حیث محتاج به نظامات باشد یعنی از یک طرف قوانین یک کلیاتی را میگویند که از برای اجرای او بایستی یک نظامنامه‌هائی بنویسند که در خود قانون نیست یا اینکه نظامنامه یک چیزهائی است که قانون او را معترض نمیشود نظامنامه برخلافش نیست البته یک نظاماتی که برخلاف قانون باشد همچو چیزی فرض قانونی ندارد که بنده بخواهم در اینجا حرف بزنم ولی آن نظامنامة که برای اجرای قانون است که هیچ تماسی با مواد قانونی ندارد و در حاشیة قانون یک توضیحاتی را از برای اینکه در عمل روشن شود میدهد آنها بجای خودش واضح است و باید باشد برای اینکه اگر یک نظاماتی که برخلاف قانون نباشد لازم‌الرعایا شود گفته نشود فقط شما گفتید قوانین

جمعی از نمایندگان‌ـ مذاکرات کافی است

رئیس‌ـ پیشنهادی از آقای یاسائی رسیده قرائت میشود

پیشنهاد آقای یاسائی:

بنده پیشنهاد مینمایم که نوشته شود نمایندة وزارت اقتصادیات که تشکیل خواهد شد

وزیر عدلیه‌ـ بدون اینکه توضیح بدهند بنده موافقم و قبول میکنم بجهت اینکه بعد تشکیل خواهد شد

رئیس‌ـ قبل از اینکه بمادة سوم رأی بگیریم بنده یک اعلامی را نکردم جبران میکنم و آن این است که بعد از تذکر آقای شریعت زاده که آقای وزیر عدلیه در جواب ایشان عوض کلمة اقاله واگذاری را انتخاب کردند بنده غفلت کردم تذکر بدهم

(بعضی از نمایندگان‌ـ صحیح است)

رأی میگیریم بمادة سوم با اصلاحی که از طرف آقای یاسائی پیشنهاد شد و آقای وزیر عدلیه قبول کردند آقایان موافقین قیام بفرمایند

(اغلب نمایندگان قیام نمودند)

رئیس‌ـ تصویب شده مادة چهارم قرائت میشود:

مادة چهارم‌ـ‌کمیسیونی موسوم بکمیسیون تفتیش مرکب از پنج نفر که هیئت وزارء انتخاب خواهند کرد در طهران تشکیل میشود وظیفة این کمیسیون رسیدگی بتقاضا نامه‌هائی است که هرکس مشتری اسعار و نفوذ خارجی است باید قبلا بدهد کمیسیون بشرط تصویب هیئت وزاء و در حدودی که هیئت معین خواهد کرد میتواند برای اعمال حق رسیدگی فوق‌الذکر بیک یک چند مؤسسه بانکی وکالت بدهد در اینصورت مؤسسات بانکی فوق مکلف هستند کاملا مطابق تعلیمات کمیسیون تفتیش عمل نمایند. خرید اسعار و نفوذ خارجی را فقط در حدود احتیاجات واقعی و موجه اجازه میتواند داد. در جواز خرید اسعار خریدار باید ذکر شود بدون اجازه کمیسیون هیچ جوازی قابل انتقال بغیر نخواهد بود.

فروش اسعار و نفوذ خارجی بدون جواز کمیسیون یا جواز بانکهائی که از طرف کمیسیون حق دادن جواز دارند ممنوع است.

بانکهای مجاز در اسعار و نفوذ خارجی میتوانند در موارد فوتی تا معادل دو هزار قران اسعار و نفوذ خارجی بفروشند مشروط براینکه از خریدار دلائل کتبی فوتی بودن تقاضا را اخذ نمایند و بانکها مکلف


هستند دلائل کتبی فوق را باسرع اوقات بکمیسیون تفتیش برسانند کمیسیون تفتیش نظر بوضعیات بازار اسعار قبول تقاضاهای مربوط به تحصیل اسعار را اجازه داده یا بتأخیر خواهد انداخت.

رئیس‌ـ آقای آقاسیدیعقوب

آقا سیدیعقوب‌ـ در اینجا این ماده که نوشته است در حقیقت می‌شود گفت که بیت القصیده است کارها برگشته است اینجا یک کمیسیونی مرکب از پنجنفر که هیئت وزراء‌ انتخاب خواهد کرد تشکیل خواهد شد اولا خواستم عرضه بدارم که این کمیسیونی که تفتیش می‌‌‌‌‌کند شرایط اعضاء‌ این کمیسیون چه چیز است و چه ترتیب است و چه جور خواهد بود؟ اگر ممکن است معین شود که رتبة اینها چیست باید از مستخدمین رسمی دولت باشد یا از غیر مستخدمین هم میشود از کسانی که صاحب اطلاع باشند برای اینکه یکموضوع فنی است؟ نظر دولت این است که از مستخدمین رسمی تشکیل دهد یا اعم از این است که مستخدم رسمی باشد یا اهل فن اگر از مستخدمین رسمی است که معلوم است حقوقش باعتبار قانون استخدام است اگر از مستخدمین رسمی نباشد کنترات خواهند کرد؟ چه ترتیب خواهد شد؟ موضوع دیگر اینکه این اختیاری که از برای کمیسیون داده شده است یعنی کمیسیون دارای یک اختیاراتی است که در اینجا هست ما تطبیق میکنیم ماده را با اینکه اینجا نوشته است می‌بینیم تنافی دارد چطور؟ (مرکب از پنجنفر که هیئت وزراء‌ انتخاب خواهند کرد در طهران تشکیل میشود وظیفه این کمیسیون رسیدگی به تقاضا نامه‌هائی است که هر کسی مشتری اسعار و نفوذ خارجی است باید قبلا بدهد کمیسیون بشرط تصویب هیئت وزراء و در حدودی که هیئت معین خواهد کرد میتواند) اینجا میخواهم بگویم که اگر نظر تصویب هیئت وزراء است یعنی چه؟ یعنی یک کمیسیونی معین می‌شود و مثلا فلان شخص که می‌خواهد برات خارجی را بخرد یا پول بدهد میاید میدهد بکمیسیون کمیسیون میدهد به هیئت وزراء؟ این کارها را بالاخره کمیسیون میکند یا بدست هیئت وزراء است؟ این انداختن به هیئت وزراء غیر از معطل کردن هم کار هیئت وزراء را زیاد کردن و هم معطل کردن کار اثر دیگری ندارد آنجا که وظایف کمیسیون را معین کردند که باید فلان کند فلان اجازه را بدهد یا ندهد دیگر در اینجا باز هیئت وزراء را قید کرده‌اند بنده گمان میکنم که غالباً اسباب معطلی در تجارت است. حالا آقایان میگویند استدعا میکنم رحم کنید آنچیزی که بنده فهمیدم ما در اینجا نظرمان حقیقت تجارت مملکت است طرف من در در خارجه است میبینند کتیرا امروز در فلان جا بورسش بالا رفته است فلان حواله را بخر. این را ما اینجا اولا میاندازیم به کمیسیون بعد هم کمیسیون میاندازد به هیئت وزراء در این بین خوب ملتفت شوید چیزی که بنده بفهمم اما در این بین کمپانیهائی که در خارجه هستند (والله بنده وحشت دارم) این جریان را ندارند چرا؟ برای خاطر اینکه بهمان ترتیبی که بنده تصور کردم می‌‌آید و بدون این که در تحت عناوین این واقع شود یعنی بدون اینکه رجوع شود بکمیسیون. بدون این ترتیبات خودش این کارها را می‌کند یعنی چه؟ باز دو مرتبه توضیح میدهم که ملتفت شوید خودتان تصدیق میفرمائید که در تجارت کردن وقتی دو روز تاخیر بشود چقدر تفاوت می‌کند طرف من در خارجه است حواله مینویسد برات حواله میکند برای من قالی بخر، اینجا من باید به این جریان بدهم اما کمپانیهای خارجه که بدون این تشریفات و بدون اینکه این جریانات را تعقیب کنند. و بیعانات شما رفع اشتباه بنده را نکرد فورا اطلاع پیدا میکنند و فورا بهمان ترتیبی که آقای شیخ الملک قدری متوجه شدند و بآن آزاد بودن و بآن اطمینانی که دارند زودتر مال التجاره را میبرند آنوقت در اینجا


نسبت به تبعة ما و تجارتخانه و تجار ما ضرر وارد می‌‌آید چرا برای اینکه در اینجا این پیچ و خم‌ها اسباب معطلی میشود یعنی در اینجا راههای دوری است شاید در موقع عمل در مقام اصلاحش بربیایند و اگر همچو چیزی را دیدند جبران کنند اما این مسئله بعد از اینکه عملیات و تکالیف کمیسیون را ما معین کردیم عقیده ندارم که دو مرتبه برود به هیئت وزراء و تصویبنامة هیئت وزراء در این باب صادر شود چون تمام چیزهائی که میخواهند این کمیسیون دارا هست.

وزیر عدلیه ـ اما جواب بنده راجع بشرایط اعضاء کمیسیون تفتیش شرایطی در اینجا نوشته نشده است مسلم است در عمل اشخاصی انتخاب خواهند شد برای این کمیسیون که دارای اطلاعات مناسب با این کار باشند و هیچ ضرورت ندارد که حتماً از مستخدمین دولت باشند و در صورتیکه از مستخدمین دولت نباشند باید کنترات شوند پس بنابراین گمان میکنم که جواب قسمت اول داده شد در قسمت دیگر راجع بشرط تصویب اینجا یک سوء تفاهمی شده مقصود این نیست که بنده وقتی یک یک جوازی میخواهم این جواز را کمیسیون ببرد به هیئت وزراء این عملی نیست. اصلاً‌ وجود این کمیسیون برای چیست؟ ما یک قسم مال التجاره‌هائی داریم که اینها را ممکن است و اینجا پیش بینی شده است که کمیسیون بردارد پیشنهاد کند به هیئت وزراء در آن حدودی که هیئت وزراء باو اجازه میدهد او وکالت میدهد ببانگها که دیگر لازم نباشد بخود کمیسیون هم بیاید باین معنی مثلاً فرض بفرمائید ما امروز فرض می‌کنیم که قند وارد کردن بر ضرر مملکت نیست از چیزهای غیر لازم نیست آنوقت کمیسیون اجازه میخواهد که ببانگها از طرف خودش این حق رسیدگی که دارد برای جواز ببانگها وکالت بدهد که اگر کسی آمد از برای وارد کردن قند جواز خواست شما بانگها بدون اینکه بمن مراجعه کنید بهش اسعار بفروشید پس این است نه اینکه در هر عملی باید کمیسیون رجوع کند به هیئت وزراء و برای هر موردی اجازه بخواهد که فلان آدم ده‌هزار لیره برات میخواهد بخرد که چای وارد کند خیر برای این کار نیست بلکه برعکس از برای تسهیل است آن مال التجاره‌هائی که واقعاً مفید است و طرف احتیاج است پیش بینی شده است که ممکن است یک صورتی کمیسیون ترتیب بدهد و از هیئت وزراء هم اجازه بگیرید که راجع باین قبیل مال التجاره‌ها این حق رسیدگی که بمن دادید واگذار میکنم به خود بانک تا همینقدر که خود آنها رسیدگی کردند دیدند که از برای این قسم مال التجاره‌هاست که اشخاصی آمده‌اند و اسعار خارجی میخواهند بهشان اجازه بدهند. این تسهیل میکند و برای یک قسمت دیگر از اشیاء که آنها لازم است درش دقت بیشتری شود آنرا لازم است خود کمیسیون رسیدگی کند و آنها البته دقت بیشتری لازم دارد. پس بنابراین گمان میکنم اینجا سوءتفاهم شده بود اما راجع بمسئلة کمپانیهای خارجی که بنده تکرار نمیکنم برای اینکه اگر عین همانها باشد که معلوم میشود جنابعالی قانع نشده‌اید و چیز تازة هم بنده ندارم ولی این را عرض میکنم که ما یک اظهاری نباید بکنیم که همچو استنباط شود که ما در زندگانی داخلی مملکت خودمان یا این است که اقتدار این را نداریم که قوانین خودمان یا این است که اقتدار این را نداریم که قوانین خودمان را نسبت بهمه بطور تساوی اجرا کنیم یا اینکه بیخود یک نگرانیهائی از خارجیها تولید کنیم مردمانی که از خارج آمده‌اند اینجا تجارت میکنند باید آنها هم فایده ببرند آنها را هم باید تشویق کرد و اینطور نباید گفت که تصور شود ما با یک نظر ضد خارجی داریم صحبت میکنیم این را بنده یقین دارم که نظر شما هم این نیست و برای اینکه سوء تفاهمی نشود. عرض کردم.

عدة از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است

رئیس ـ پیشنهادی از آقای افسر رسیده قرائت میشود:

پیشنهاد آقای افسر

بنده پیشنهاد میکنم بعد از کلمة طهران اضافه شود در صورت لزوم در سایر مراکز مهمة تجارتی شعبه


خواهد داشت

رئیس ـ بفرمائید

شاهزاده محمد هاشم میرزا افسر ـ در آن مادة‌ قبل که مهمتر بود نوشته شده بود ایالات و ولایات راجع باسعار و حال آنکه چیزی که خیلی لازم است برای مراکز ایالات و ولایات رسیدگی به تقاضاهای آنهاست ملاحظه بفرمائید از دزداب یا رشت یا بوشهر خواسته باشند مال التجاره بخواهند باید بطهران رجوع کنند در صورتیکه برات در آنجا گرفتنش آسان است بنظر بنده بایستی یک یک ترتیبی قائل شویم که آنقدر سخت نشود که بکلی دست و پای تجار نسبت بآن اجناس هم که لازم است بسته شود. چطور در مادة سوم برای نرخ اسعار ایالات و ولایات نوشته شده نسبت باین مطلب که خیلی از او لازمتر است اشارة نشده بنظر بنده لازم است یک چیزی نوشته شود که در صورتیکه ازومش را تصدیق کردند بتواند همانجا تحصیل کند و الاخیلی اسباب زحمت میشود همه کس در طهران وکیل ندارد که رجوع کند باینجا واز طرف دیگر بقدری که در و لایات خودش می تواند اثبات کند اینجا نمی تواند. بنظر بنده این مساعدت را دولت بفر مایند که بکلی دست و پای تجار بسته نشود. وزیر عدلیه ـ خیلی متاْسفم که نمی توانم با این پیشنهاد موافقت کنم (روحی ـ همین کافی بود.) برای اینکه انسان باید جیزی بگوید که عملی باشد جمع کردن یک عده اشخاص متخصص که بتوانند از روی یک قواعدی حکم کنند که باید جواز داد یا نداد این یک کار آسانی نیست که بشود در هر گوشة مملکت اینها را جمع کرد و از طرف دیگر بنده که عرض کردم (در ضمنن توضیحی که الان دادم) از برای یکقسمت زیادی از مال التحاره است به خود بانک که اسعار می فروشد از طرف کمیسیون با تصویب هیئت وزراء اجازه داده شود که محتاج به رجوع بمرکز نباشد پس بنا بر این چه باقی می ماند ؟ یک اجناسی باقی می ماند که لازم است درش دقت شود قدری تاخیر شد که فلان عطر یا چیز غیر لازم راوارد کندچه اهمیت دارد. بنا بر این تمنی می کنم آقا هم موافقت بفرمایند و پیشنهاد را پس بگیرند. افسر ـ اگرچه با این ترتیب تجارت منحصر بتجار طهران خواهد بود ولی جون آقا فرمودند تمیتوانند موافقت کنند و آقا یان هم رأی نمی دهند. بنده رأی می دهم

رئیس ـ پیشنهاد دیگر:

پیشنهاد آقای اورنک

بنده پیشنهاد می کنم که در موارد فوتی بجای دویست پانصد تومان قید شود

رئیس ـ بفر مائید

اورنک شیخ الملکی ـ بنده با رعایت اینکه نمی خواهم وقت زیادی گرفته باشم از آقایان و شدت از ومی را که احساس میکنم تصور میکنم اگر عنایت بیشتری مبذول بفر مائید بهتر است و برای خاطرا ینکه ذهن همه باز باشد مجبور م یک مثلی از آقائی که رو بروی من نشسته است عش کنم در عربستان آقای امیر جنگ حاضر یک دملی در پایشان پیدا شد (خندة نمایندگان) اطباء تجویز کردند و تشخییص دادند که این سل اتخونی کاست و تصدیق کردند که اگر تا بیست و دو روز دیگر بعمل نرسد مقطوعاً مهلک است (خندة حضار صدای زنگ) با تصدیق آن اطباء ایشان سوار کشتی شدند و بلندن رفتند و موقع عمل رسیدند و عمل کردند. این‌را برای چه عرض کردم برای این که نظیر اینها برای هر فردی


از افراد ممکن است واقع شود . یک کسیرا در ان دقیقة که من در بند عباسم یا دیگری در بوشهر است اگر مریض شد و طبیب تشخیص داد که این در چند روز معین ممکن است بعمل برسد بنجات رسیده و اگر بعمل نرسد بهالکت رسیده این در همان چند روز معین نمیتواند کتباً یا تلکرافاً تحصیل جواز کند از کمیسیون طهران آن بانک محلی انقدر اجازه داشته باشد که در همچو مورد فوتی بقدر مخارج و مصارف که این از بند عباس برسد بلندن بمن اجازه بدهد این را اگر ممکن است تاً مین بفرمائید در این ماده اسباب رفاهیت عامه می شود برای خرید اشیاء است نه زحمت .

وزیر عدلیه ـ مسئله فوقی که ما در نظر گرفتیم غیر از این فرضی است که آقا فرموند برای اینکه مطابق موادی که در نظر گرفته شده است برای دستور آن کمیسیون و نظامات آن کمیسیون یکی این است که اگر اشخاصی می خواهند مسافرت کنند و خرج سفر باندازة معمول میخواهند خرج سفر باندازه معمول داده می شود . این از برای موقعی است که یک کسی فرض بفر مائید در خارج او لاد دارد خبر باوبرسد که او مریض است و خودش تعهد کرده که من از برای فلان مسئله می خواهم و این هم فوتی است برای اینکه فلان مبلغ را بر ساند و الا آن کسی که خودش می خواهخد برود آنجا و تذکره اش را می برد آنجا که من مسافرم و تا فلان نقطه هم انقدر خرجش است در حدود عادی البته باو اجازه میدهند و این مثالی که ما میخواهیم اینجا بیاوریم برای آن مواردی است که میخواهیم برات بفرستیم برای کسی که در خارجه است و آنرا هم در این حدودی که گرفتیم کافی است بعد می تواند بوسیلة تلگراف و امثال آن زود تر بخواهد و راحت باشد و هیچ اهمیتی نخواهد داشت .

رئیس ـ قانع شدند استرداد می کنند. آقای شریعت زاده پیشنهادی داده اند قرائت می شود:

پیشنهاد اقای شریعت زاده

توکیل مذکور در این ماده در ولایاتی که بانکها شعبه یا نماینده دارند فوراً باید بعمل آید

رئس ـ بفرزمائید

شریعت زاذده ــ بنده باین تصور که شاید پیش بینی نشود راجع باحتیاجاتی که در ولایات هست این پیشنهاد را کردم ولی برای این که از تو ضیح اخیرآقای وزیر عدلیه دغائر باینکه دولت متوجه این مسائل است قانع شدم و مسترد میدارم .

رئس ـ آقای ناصری پیشنهاد کرده اند:

پیشنهاد آقای ناصری

پیشنهاد میکنم بعد از کلمات مؤسسه بانکی که در دو مورد در این ماده نوشته شده عبارت ذیل نوشته شود یا تجارتخانه های مذکور در ماده یک .

رئیس ـ آقای ناصری

میرزا محمود خان ناصری ـ تبصره ماده یک از نقلطه نظر تجار ایرانی خیلی مفید بود از این نقطه نظر بنده عقیده دارم تجار تخانه هائی که بموجب تصویب نامه هیئیت وزراء از بعضی عملیات بانکی استفاده خواهند کرد مشمول این ماده شود

وزیر عدلیه ـ بنده خیال میکنم آقا اگر در ابتدای امر بگذارند ما قدری با احتیاط تر باشیم که بانکها اموراتشان خیلی بیشتر در تحت انتظام باشد بهتر است بنده نمیخواهم از اعتبار تجار تخانه ها تنقید کرده باشم و لیکن اگر ما در اول امر بیائیم و اینکار را منحصر بکنیم ببانکها شاید نتیجه بهتر باشد بعد اگر دیدیم در عمل باشکا لا تی بر خواهیم خورد اگر بتجارتخانه ها ندهیم انوقت البته اصلاح میکنیم . ناصری ـ مسترد میدارم رئیس ـ رای می گیریم بماده چهارم آقایان موافقین قیام فرمایند.


(غالب نمایندکان قیام نمودند)

رئیس‌ـ تصویب شد. ماده پنجم قرائت میشود: ماده پنجم ـ دارندکان اسعار و نقود خارجی مکلفند دولت یا بانکی را که برای این مو ضوع از طرف دولت معین شده از معدار نقود و اسعاری مکه دارند مطلع نمایند هر فروشندة اسعار و نقود خارجی مکف است خرید اسعار و نقود خود را بدولت یا بانکی که دولت معین کرده پیشنهاد کند دولت یا بانک مذکور باید تصمیم خود را راجع بخرید یا عدم آن بلا فاصله بفروشنده اعلام نمایند خرید بنرخی که برای اسعار از طف کمیسیون نرخ اسعار معین شده بعمل خواهد آمد هر گاه دولت یا بانکی که برای این عمل از طرف دولت معین شده امتناع از خرید همد بانکهائی که در کمیسیون نرخ اسعار عضویت دارند و اسعار و نقود خارجی را پس از امتناع دولت یا بانک فوق الذکر تحصیل کرده اند در موقع فروش مکف نیستند خرید آن اسعار یا نقود را بدولت یا بانک نماینده دولت پیشنهاد نمایند مگر اینکه از روز تحصیل اسعار و نقود خارجی تا روز فروش بیش از ده روز نکذشته باشد.

رئیس ـ آقای شریعت زاده

شریعت زاده ـ بنده خواستم یک تذکری تذکری بدولت بدهم که قسمت توهم که قسمت اول این ماده یک توسعه زیادی دارد هرکس در خارجه نقود دارد باید بدولت اطلاع بدهد ممکن است در خارج اشخاصی نقودی بعنوان حساب ثابت داشته باشند و اساساً مورد دمعاملات صرافی یباشد اگر دولت این عبارت را کافی می داند که ممکن نیست سوء استفاده از آن بشود که هیچ و اگر هم لازم است تصریح شود آنهم عیبی ندارد .

وزیر عدله‌ـ بنده تصور می کنم این ماده زحمتی بآن فرضی که آقا کرده اند ندارد معصود این است که آن اشخاص که امروز یک براتی از برایشان میاید یا این برات را می خواهند بزودی بفروشند یا می خواهند اسعار کجا احتکار می شود . آن فرض آقا وارد نیست

روحی ـ مذاکرات کافی است .

رئیس‌ـ رأی می گیریم بماده پنجم آقایان موافقین قیام فرمایند

( اکثر بر خاستند )

رئیس‌ـ تویب شد. ماده ششم قرائت می شود: ماده ششم – بانکهائی که مطابق این قانون اجازه معامله اسعار و نقود خارجی را پیدا میکنند مکلف هستند کله معاملات خوودر راجع با سعار و نقود خارجی در دفاتر مخصوصی که مطابق مقرارات قانون تجارت صفحات آن نمره و امضاء شده باشد ( ملک آرائی‌ـ بلند تر بخوانید صدای زنک ) بلا فاصله پس از معامله ثبت نمایند مفتشین نمایند مدل این دفاتر را ممکن است کمیسیون نرخ اسعار معین کند.

رئیس ـ آقای شریعت زاده

شریعت زاده‌ـ موافقم

( در این ماده معارضی نبود )

رئیس‌ـ آقایان موافقینه با ماده ششم قیام فرمایند

(اکثر نمایند کان قیام نمودند)

رئیس‌ـ تصویب شد. ماده هفتم :

ماده هفتم‌ـ متخافین از مقررات مواد ۵.۴.۳.۲.۱ این قانون ( مجرم ـ شرکاء و معاونین ) بطور تضامنی معادل مبلغی که موضوع عمل یا معامله ممنوع بوده محکوم بتادیه جریمه خواهند شد

( ملک ارائی اقا ما نمیفهمیم بلند تر قرائت بفرمائید ) این امر مانع نخواهد دیگر بشود علاوه بر محکومیت فوق متخلف بمجازات مقرر در آن قوانین نیز محکوم گردد . پرداخت


جریمه مستخدمین و اجزاء مؤسسات بانکی و تجارتی بعهده مؤسسه یا بانکی خواهد بود که متخلف از اجزاء آن بوده مشروط بر اینکه من حیث شغلی که در مؤسسة یا بانک داشته مرتکب جرم شده باشد

آقا سیدیعقوب‌ـ تبصره را چرا نخواندید

(تبصره ماده ۷ نیز بمضمون ذیل قرائت شد)

تبصره‌ـ‌ بکاشفین تخلف‌کنندگان از این قانون سی درصد از جرائم مأخوذه پرداخته خواهد شد.

رئیس‌ـ آقای آقا سیدیعقوب

آقاسیدیعقوب‌ـ‌ در این جا این مادة هفت مادة مجازات است که باید در کمیسیون دقت شود. در این جا بنده خواستم از آقای وزیر عدلیه سؤال کنم که این عبارتی که اینجا ذکر می‌کند معلوم است اگر کاغذسازی یا برات‌سازی کند جزایش معلوم است آن را نمی‌شود باین قانون وادار کرد بعلت خاطر اینکه آن جرمی است و جزایش هم معین است این عبارت که متخلفین از مقررات مواد ۱ـ ۲ـ ۴ـ ۵. (مجرم شرکاء و معاونین) بطور تضامنی معادل مبلغی که موضوع عمل یا معامله ممنوع بوده محکوم بتادیة جریمه خواهند شد بنده میخواهم عرض کنم چنانچه در قانون مجازات هم هست مجرم و معاون مجرم را در آن جا جزای مجرم را بهش نمیدهیم شرکاء را هم همینجور اخف است اینجا بر سبیل مطلق بیان کردیم بطور تضامنی بطور تضمانی یعنی چه یعنی مجرم ضامن معاون مجرم است معاون مجرم ضامن مجرم است یعنی اگر خود مجرم بدست نیاید معاونش بدست آید آن مجازاتی که برای مجرم است بگردن او باشد بنده مثلاً میگویم مجرم گوسالة ملانصرالدین آن که بدست نیامد این را باید زد تا خورد شود. مجرم بدست نیامد این بیچاره معاونش بود حالا این جرم را او کرده. حالا بنده گمان نمیکنم تضامنی باشد مجازات خودش را بدهند چرا جرم او را بمعاونش بدهند که اگر او میگریخت بیشتر میگریخت (خنده حضار)

وزیر عدلیه‌ـ‌ در این قسمتی که اینجا احاله شده است نوشته شده است که این امر مانع نخواهد بود اگر عمل یا معامله مشمول قوانین جزائی دیگر بشود علاوه بر محکومیت فوق متخلف بمجازات مقرر در آن قوانین نیز محکوم گردد. دو طرف دارد از یک طرف چون یک قانون جزائی است جای این حرف باقی میماند که وارد بر قوانین دیگری است و اگر کسی در ضمن تخلف از اینها یک جرم دیگری را هم مرتکب شده باشد شاید این قانون چون وارد است و مجازاتش تغییر کرده آنوقت مطابق این قانون مجازات شود و از آن مجازات جلوگیری شود ولی بالاتر از آن یک نظر دیگری هم هست در این مواد چنانچه ملاحظه میفرمائید یکی صادرکردن طلاست با قانونی که عنقریب خواهد آمد بمجلس و تهیه شده است راجع به اتخاذ پول طلا در آنجا یک مجازاتهای خیلی شدیدی برای خارج کردن پول طلاست و ما نمیتوانیم امروز این قانون را باین جور بگذاریم که عبارت باشد از یک جریمة نقدی یا یک حبس‌هائی. این بود که از حالا پیش‌بینی کردیم که اگر یک قوانین جزائی یا در گذشته یا در آینده بیایند که این مجازات شدیدتر باشد آن مجازات بجای خودش باقی است اما مسئله تضامنی اگر میخواهید این قانون عملی شود باید هر کدام را که گیر بیاورید مسؤل بدانید از برای تمام مبلغ اینجا چارة نیست جز اینکه همه ضامن همدیگر باشند که اگر یک کدام دارد یک کدام ندارد از آنکه دارد بگیرند.

جمعی از نمایندگان‌ـ مذاکرات کافی است

رئیس‌ـ پیشنهادی از آقای احتشام زاده رسیده است قرائت میشود:

پیشنهاد آقای احتشام زاده

پیشنهاد میکنم عبارت اول تبصره بطریق ذیل اصلاح شود

تبصره‌ـ بکاشفین تخلفات از این قانون


رئیس‌ـ بفرمائید

احتشام‌زاده‌ـ یک اصطلاح عبارتی است که بنده پیشنهاد کرده‌ام

وزیر عدلیه‌ـ بنده موافق هستم بجهت اینکه مقصود هم همین است

رئیس‌ـ رأی میگیریم بمادة هفتم با اصلاحی که از طرف آقای احتشام‌زاده پیشنهاد شد و آقای وزیر عدلیه قبول کردند موافقین قیام بفرمایند

(اغلب برخاستند)

رئیس‌ـ تصویب شد. مادة هشتم:

مادة هشتم‌ـ این قانون در طهران سه روز پس از تصویب و در ایالات و ولایات پانزده روز پس از تصویب بموقع اجرا گذارده می‌شود

رئیس‌ـ مخالفی ندارد؟

افسر‌ـ چرا بنده

رئیس‌ـ بفرمائید

افسر‌ـ با تمام ادله که برای فوریت آقای وزیر و آقایان موافقین اینجا آوردند پانزده روز خیلی زیاد است. در صورتی که در طهران سه روز قرار داده میشود و این هم با تلگراف مخابره می‌شود پانزده روز بنظر بنده زیاد است یک قدری کم کنند والا آن نظری که داشتید در فوریت تامین نخواهد شد.

وزیر عدلیه پیشنهاد بفرمائید.

افسرـ بنده یک هفته پیشنهاد می‌کنم.

وزیر عدلیه اگر ده روز پیشنهاد کنند بنده هم برای سهولت موافقت خواهم کرد.

افسرـ بسیار خوب ده روز پیشنهاد می‌کنم.

رئیس‌ـ پس مرقوم بفرمائید.

یاسائی‌ـ خود آقای وزیر پیشنهاد اصلاح میکنند

رئیس‌ـ رأی می‌گیریم بماده هشتم با پیشنهاد اصلاحی آقای افسر که دولت قبول کرده است آقایان موافقین قیام فرمایند.

(اکثر نمایندگان قیام نمودند)

رئیس‌ـ تصویب شد. مادة الحاقیه از طرف آقای فیروزآبادی پیشنهاد شده است:

بنده پیشنهاد می‌نمایم که مدت این قانون یکسال بوده باشد و بعنوان ماده ۹ اضافه شود

رئیس‌ـ آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی‌ـ بنده همیشه عرض کرده‌ام که موافق با اصلاحات مشروع هستم و عقیده‌ام این است که اگر اصلاحات نشود ادامة زندگی برای اهل این مملکت دشوار خواهد بود و با همة اصلاحات موافقم اما این لایحه را بعقیده خودم عملی نمی‌بینم و عقیده‌ام این است که دولت هم بزحمت خواهد افتاد و باشکالاتی بر خواهند خورد و در عمل یک قدری اسباب زحمت می‌شود باین ملاحظه بنده پیشنهاد کردم که یک مادة الحاق شود که تا یکسال بیشتر نباشد اگر بعد دیدند عملی شد ممکن است دو مرتبة رأی بدهند و اگر عملی نشد ملغی شود و برود پی کارش زیاده از یک سال مردم در زحمت نباشند

وزیر عدلیه‌ـ بنده تصور می‌کنم که آقا هم موافقت بفرمایند این ماده را پس بگیرند برای این که بسته است بوضعیات و ضرورت ممکن است شش ماه ضرورت داشته باشد ممکن است دو سال. با همینطور که نشته‌ایم موافقت کنید

فیروزآبادی‌ـ پس مگیرم.

رئیس‌ـ مذاکره در کلیات است. آقای یاسائی


یاسائی‌ـ بنده خواستم از آقای وزیر عدلیه سؤال کنم که اجرای این لایحه بنظر بنده متضمن یک مخارجی است آیا دولت برای خرجش یک فکری کرده است یا خرجی ندارد اجرای آن و تشکیل کمیسیون تفتیش و اینها هیچ خرجی نخواهد داشت؟ یا اصلا فکرش را نکرده‌اید. بنظر بنده مستلزم یک مخارجی خواهد بود.

وزیر عدلیه‌ـ بنده تصور میکنم که این لایحه مخصوصاً حالا در آخر سال خرج زیاد دارد اما اعضاء کمیسیون از مستخدمین ادارات خواهند بود بر فرض از میان اینها یکنفر آدمی باشد که مستخدم نباشد از برای او یک خرجی هست ولی بعد در بودجه سال آتیه منظور خواهد شد و در هر صورت اساساً خرج زیادی نخواهد داشت

رئیس‌ـ آقای شریعت‌زاده

شریعت‌زاده‌ـ بنده لازم دانستم دو سه کلمه بعنوان تذکر بعرض مجلس برسانم (یکی از نمایندگان‌ـ هیچ لازم نیست) و مخصوصاً نظر دولت را جلب کنم این لایحه برای یک اصلاح موقتی پیشنهاد شده است و البته دولت متوجه است که آن نقشة وسیع اقتصادی که برای چند سال در نظر است هر چه زودتر بمجلس بیاورد که مجلس قدمهای اساسی که نتیجه‌اش تأمین حیثیات اقتصادی مملکت است بردارد بعلاوه البته دولت متوجه خواهد بود که در اجرای این مطلب و این لایحه و مقررات این قانون طوری سعی کند که بطور قطع تساوی کامل تأمین شود بین مؤسساتیکه در این مملکت هستند اعم از داخلی و خارجی و یقین دارم که دولت ما هم نسبت باینمسئله توجه دارد و امیدوارم در قدمهای بعدی موفقیت‌های بیشتری نصیب مملکت شود که هیچوقت این طور مشکلات برای مملکت پیش نیاید.

وزیر عدلیه‌ـ تذکراتی که ایشان دادند بنده هم را قبول میکنم و گمان میکنم همینطور رعایت بکنیم و مطابق مقررات رفتار کنیم.

عده از نمایندگان‌ـ مذاکرات کافی است

آقاسیدیعقوب‌ـ بنده مخالفم

رئیس‌ـ بفرمائید

آقاسیدیعقوب‌ـ بنده یقین دارم آقایان تصدیق خواهند کرد و توجه میدهم هم آقای وزیرعدلیه را و هم سایر آقایان را بیک نکته و آن نکته این است که یکنفر از دوستان بیرون به بنده تذکر داد. ما اساس نظرمان این است که صادراتمان زیاد و وارداتمان کم بشود. بنده نظرم این است مثلا در هندوستان بنده میدانم صادرات هندوستان خیلی است و واردات آن کم است بنده میخواهم بدست ایرانی بشود. آن چیزی که فکرتان و توجهتان است باید به این قسمت باشد. آنچیزی که بنده نظر در این قانون دارم و آنچیزی که بنده عرض کردم و شما جواب دادید بنده باعتبار حسن ظنی که بشما دارم تعقیب میکنم و امیدوار هستم ولی این را معتقد هستم که رعایای ما دارای ثروت واقع شوند شاید صادرات ما زیاد می‌شود و واردات ما کم شود اما صادرات ما چطور زیاد شود دیگری میخرد و میبرد دیگری پول نمی‌برد اما جواهر برمیدارد می‌برد جواهر را میگذارد توی جیبش بیرون میبرد و میفروشد. قانون که ندارد که جواهر را بیاورد در تحت کنترل. یک فکر اساسی برای همان نقشة که آقای شریعت‌زاده فرمودند که دولت در نظر دارد راجع بمسئلة اقتصادیات این در نظرتان باشد در خیالتان باشد که بدست ایرانی ایران تعمتش بدست ایرانی واقع شود نه اینکه یک قدمی ما برداریم آنوقت منافع بدست دیگران باشد و ما گرفتار فقر و مسکنت باشیم.

وزیر عدلیه‌ـ بنده تصور میکنم که بدون این تذکرات آقا دولت آنقدر استنباط داشت و واقعاً یکقدری شما بی‌انصافی میفرمائید از اول شب تا بحال اینجا


گفته شد که این یک مسکنی است هیچکس نگفت که این یک علاجی است بنده هم که به آقا شرح دادم و بالاخره باز عرض میکنم بنده ممنونم که تا این وقت از شب نشسته‌اید و کار کرده‌اید و بما تذکر داده‌اید و تذکر هم نداده بودید ما اطاعت می‌کردیم

آقاسیدیعقوب‌ـ فحش‌ها را دادید ـ دست آخر ملایم شدید

رئیس‌ـ رأی میگیریم باین قانون که شامل هشت ماده است آقایان موافقین قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد.

(۵ـ موقع جلسه بعد ـ ختم جلسه)

رئیس‌ـ اگر آقایان موافقت میفرمایند جلسة آینده شب پنجشنبه ساعت هفت و نیم بعدازظهر

(مجلس دو ساعت بعداز نصف شب ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی ـ دادگر