مذاکرات مجلس شورای ملی ۶ اردیبهشت ۱۳۴۰ نشست ۱۶
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیستم | تصمیمهای مجلس | قوانین انقلاب شاه و مردم |
جلسه شانزدهم
روز ۴شنبه ۶ اردیبهشتماه ۱۳۴۰
مذاکرات مجلس شورای ملی
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۴شنبه ۶ اردیبهشتماه ۱۳۴۰
فهرست مطالب:
۱ـ قرائت اسامی غائبین جلسه قبل
۲ـ بیانات آقایان: مهندس مقدم و فرامرزی طبق ماده ۸۲ آئیننامه
۳ـ مذاکره در گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه ۱۳۴۰ کل کشور
۴ـ تعیین موقع و دستور جلسه بعد ـ ختم جلسه
مجلس در ساعت نه و چهل دقیقه صبح به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید
- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل
۱ـ قرائت اسامی غائبین جلسه قبل
رئیس ـ صورت غائبین جلسه قبل قرائت میشود (به شرح زیر خوانده شد)
غائبین بااجازه ـ آقایان: سترگـ بهادریـ دکتر اسدیـ محمود ذوالفقاریـ امیر عشایریـ طاهریـ شیخالاسلامیـ قوامیـ دکتر موسوی اصفهانیـ شادلوـ سعید مهدویـ دکتر امینـ ابراهیمیـ دکتر اصلان افشارـ دکتر اقبال بهبهانیـ رامبدـ سنندجیـ صالحـ غضنفریـ معظمی
غائبین بیاجازه ـ آقایان: امیریـ دکتر هدایتی
دیرآمدگان بااجازه ـ آقایان: دکتر عمیدـ مهندس فیروزـ اریهـ اهریـ اعظم زنگنهـ مهندس بهبودیـ خسروپرویزـ خلعتبریـ دکتر طاهبازـ عربشیبانیـ فولادوندـ گرجی
- بیانات آقایان: مهندس مقدم و فرامرزی طبق ماده ۸۲ آئیننامه
۲ـ بیانات آقایان: مهندس مقدم و فرامرزی طبق ماده ۸۲ آئیننامه
رئیس ـ آقای مقدم
مهندس رحمتالله مقدم ـ بنده تذکر نظامنامهای دارم طبق ماده ۸۲ آئیننامه.
رئیس ـ در چه موضوع؟
مقدم ـ در مورد مطالبی که بنده عرض کرده بودم دیروز جناب آقای فرامرزی بیاناتی فرمودهاند.
رئیس ـ بفرمائید پشت تریبون حرف بزنید و یا سرجایتان بایستید در راه حرف نزنید.
مقدم ـ بنده البته دیروز در جلسه حاضر نبودم ولی شنیدم جناب آقای فرامرزی بیاناتی فرموده بودند که خواستم از ایشان گله کنم جناب آقای فرامرزی گویا فرموده بودند مطالبی که نمایندگان اظهار داشتند مفهوم نبوده بنده خواستم بعرضشان برسانم مطالبی که گفته شد از روی کمال صداقت و با توجه به حساسیت و موقعیت مملکت بود (صحیح است) و جناب آقای فرامرزی هم که به آزادی معتقد هستند و ما همیشه ایشان را پیشکسوت آزادیخواهان و آزادیخواهی میدانیم بهتر بود که در این امور ما را بیشتر تشویق میکردند.
فرامرزی ـ اجازه میفرمائید؟
رئیس ـ آقای مهندس مقدم مطابق ماده ۸۲ باید در همان جلسه اجازه میخواستید، آقای فرامرزی بفرمائید.
فرامرزی ـ من فرمایش آقا را کاملاً تصدیق میکنم و خیلی متأسفم اگر آقایان خیال بکنند که من از این عرایضم قصد توهین یا جسارتی داشته باشم و بیشتر متأسف خواهم بود اگر حرفی که من زده باشم بیادبانه بوده باشد یا قصدی داشته باشم آنچه من عرض کردم این بود که من نفهمیدم و من نباید هم بفهمم برای اینکه بودجه فن من نیست چنانکه چند نفر از آقایان به من تلفن کردند راجع به قانون استخدام گفتم راجع به بعضی مواد آنهائی که شما میگوئید من نمیفهمم خواهش میکنم تلفن کنید به آقای اردلان به آقای یوسفی به آقای بهمنیار برای اینکه فن من نیست من نمیفهمم و این حرفی که من زدم شوخی صرف بود (احسنت) که فقط خواستم مطابق فن نطق و خطابه از روحیه مجلس استفاده کنم چون دیدم مجلس خستهاست خواستم یک شوخی بکنم نطقی که آقایان فرمودند بسیار مفید بود و حتی میخواهم عرض کنم که حیثیت مجلس را در خارج بالا برده و مردم کاملاً از این نطقها به مجلس امیدوار شدهاند و موجب وزن مجلس شده و اگر واقعاً کسی حرف من را در دل گرفته و خیال کرده من سوءنیتی داشتم قول میدهم سوءنیتی نداشتم و کاملاً معذرت میخواهم (احسنت)
رئیس ـ آقای مسعودی
کاظم مسعودی ـ تلگرافی رسیده در مورد سیلی که خیلی باعث تأسف است و تقدیم میکنم.
رئیس ـ آقای مقدم بفرمائید.
مهندس رحمتالله مقدم ـ شکایتی است از طرف زارعین میاندوآب رسیده به مقام ریاست تقدیم میکنم.
- مذاکره در گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه ۱۳۴۰ کل کشور
۳ـ مذاکره در گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه ۱۳۴۰ کل کشور
رئیس ـ در جلسه پیش برای کفایت مذاکرات نسبت به کلیات رأی گرفته شده و رأی در شور ماده واحده هم داده شدهاست حالا نوبت مذاکره در ماده واحده با آقای دکتر دادفر است بفرمائید.
دکتر دادفر ـ به شهادت آقایان نمایندگان محترم که در دوره نوزده در مجلس تشریف داشتند بنده در چهار سال دوره گذشته در بودجه و برنامه دولتها بحثی نکردم و اگر امروز به خودم این جسارت را دادم که مصدع وقت همکاران گرامی بشوم از دو نظر است اول اینکه واقعاً اعتقاد و ایمان دارم که هیأت دولت مخصوصاً شخص جناب آقای نخستوزیر که به مباحثات و مذاکرات و مشاورات نمایندگان محترم صمیمانه معتقد است و گوش میکند و توجه دارند (انشاءالله) دوم اینکه بودجه مطلبی است که ضمن بحث بودجه نظرات و افکار نمایندگان لازم نیست که مربوط به عین ارقام و اعداد باشد در سیاست کلی و خطمشی عمومی دولت و مملکت مؤثر است و دولت میتواند ضمن بحث بودجه نظر کلی مجلس را درباره مسائل کلی مملکت احراز نماید در لایحه فعلی که تقدیم شده قبل از بحث در خود لایحه به نظر بنده دو اشکال بزرگ آئیننامهای وجود دارد که اصولاً بنده امیدوارم در آینده مصداق و نظیر پیدا نکند یکی اینکه طبق آئیننامه مجلس شورای ملی مقرر است بنظرم ماده ۹۹ باشد که لوایح قانونی که از طرف دولت پیشنهاد به مجلس شورای ملی میشود باید دارای موادی متناسب با اصول موضوع باشد و دلائل لزوم آن در مقدمه لایحه بطور وضوح درج و عنوان قانونی در آنها معین شده باشد و هرگاه لایحهای دارای چند ماده و یا ماده واحدهای مشتمل بر اجزائی باشد باید ارتباط و تناسب کامل با اصل موضوع محفوظ و عنوان لایحه قانونی داشته باشد و در غیر اینصورت باید برای هر موضوعی لایحه جداگانه تنظیم و با ذکر دلائل تقدیم مجلس شورای ملی بشود لایحه بودجه مشتمل بر دو قسمت است تبصرههائی که تا یک سال اعتبار دارد و تبصرههائی که تا لغو نشده به قوت خود باقی هستند و تصور میکنم گزارش ۵۴ تبصره دارد که هر کدام از این تبصرهها موضوعی است مستقل و باید عنوان قانون مستقلی داشته باشد طبق آئیننامه طرح این لایحه بودجه به این ترتیب خلاف رسیدگی اصول پارلمانی است و تصور میکنم فقط منحصر به کشور ما باشد که به قول معروف دولتها وقتی لایحه بودجه میدهند از ضیق وقت و عدم وقت استفاده میکنند و خانه تکانی میکنند یعنی هر گرفتاری و هر کاری دارند ضمن تبصرهها اینجا میگنجانند و در اطراف این تبصرهها که بعضاً موضوع قوانین بسیار مهمی است بحث و شور و دقت نمیشود. اشکال دوم آئیننامهای عبارت از این است که هر قانونی باید طبق آئیننامه به کمیسیونهای مربوطه ارجاع شود و لایحه بودجه هم که یک ماده واحدهاست به کمیسیونهای مختلفی ارجاع شده کمااینکه گزارش کمیسیونهای مختلف که در آخر لایحه بوده ذکر شده حاکی از این مطلب است گزارش کمیسیون فرهنگ، کمیسیون راه و قوانین دارائی و غیره آقایان همه میدانند لایحه بودجه پس از طرح در کمیسیون بودجه دو تبصرهاش سوا شده رفته به کمیسیون استخدام دو تبصرهاش فرستاده شده به کمیسیون فرهنگ سه تبصره را فرستادهاند به کمیسیون دارائی مگر یک ماده واحده قابل انفکاک است قابل تفکیک است که بشود دو تبصره را جدا کرده و به اینجا و آنجا فرستاد این طرز رسیدگی نشد این ماده باید یا بطور کامل اجراء میشد که در تمام کمیسیونها بطور کامل رسیدگی میشد و یا اینکه تفکیک تبصره از ماده واحده طبق سیره و اصول پارلمانی نیست این کار از نقطهنظر رسیدگی پارلمانی صحیح نیست. (آصفوزیری ـ چندین سال همینطور عمل شده) فرمایش جنابعالی کاملاً صحیح است اما دلیل نقضی هیچوقت دلیل نمیشود مثل اینکه کسی در ایام رمضان ده روز روزه خود را بخورد روز یازدهم هم بخورد بعد بگوید چون ده روز را خوردم امروز هم بخورم این دلیل تجویز کار نمیشود اصل شروع غلط است استدعا دارم در وهله اول از هیأت محترم دولت و در وهله ثانی از مقام محترم ریاست که در آینده رعایت رسیدگی لوایح به این ترتیب بشود در اغلب این تبصرههائی که مطرح شده خود بنده نظراتی داشتم اگر اینها عنوان لایحه مستقلی داشت محتاج بحث و شور بود دومرتبه شور و بحث میشد در کمیسیونها حلاجی میشد ولی چون یکبار این کار انجام شده درواقع مجال بحث در لایحه باقی نمانده اما در متن لایحه بودجه همکاران محترم فرمایشات مستدل و مستندی اعم از موافق و مخالف فرمودند بنده تصدیع زیادی نخواهم داشت عرایض بنده جنبه کلیتری خواهد داشت مسلماً یکی از مسائل بسیار مهم که حتماً مورد توجه هیأت دولت و نمایندگان محترم قرار گرفته مسأله عدم توازن صادرات و واردات کشور است در اینجا باید به این نکته توجه کرد واردات ما الآن از صادرات ما خیلی فزونی گرفته اما در این اقلام وارداتی که قرائت شد نصف بیشتر واردات مربوط به ماشینآلات و کارخانجاتی است که در ظرف چند سال اخیر بر اثر پیشرفت امور صنعتی کشور ما وارد شده نقصان صادرات یکی از امور مبتلا به کشور ما در این سنوات اخیر بوده و اینهم باز یک دلیل دیگر دارد که به این شدت وحدتی که گفته شد نیست که الآن مواد صادراتی کشور ما از ازدیاد مصرف در خود مملکت یک قسمتی کم شده یک میزانی از این نقصان صادرات را باید بحساب مصرف در داخله کشور گذاشت معذلک این توازن وجود ندارد و باید به این توجه داشت اما مسأله مهم عبارت از این است که در مورد واردات در دولت سابق سیاست آزادی تجارت رعایت شده بود آزادی واردات رعایت شده و الآن بعد از اینکه آقای نخستوزیر کابینه اولشان را تشکیل دادند بلافاصله در همان دو سه روز اول تصمیماتی دایر بر محدودیت واردات گرفتند اصولاً باید دید که کدام یک از این سیاستها به نفع مملکت بوده و هست و کدام یک از این سیاستها باید اجراء بشود و مملکت ما یک شورای عالی اقتصاد وجود داشته و دارد طبق اساسنامه اعضای این شورا البته تحت ریاست نخستوزیر عبارتند از وزیر دارائی وزیر صنایع و معادن وزیر بازرگانی مدیرکل بانک ملی نماینده سازمان برنامه الی آخر خوب این مقامات اقتصادی در ظرف این چهار سال که اغلب خود جناب آقای شریفامامی هم بعنوان وزیر صنایع و معادن در آن شرکت کردهاند آیا مطالعه کردهاند تجارت آزادی واردات برای مملکت مفید است یا نه اگر مطالعه کردهاند ممکن است بفرمائید و اگر هیچ دلیل نیست اگر پیشبینیهائی کردهاند و نتیجه از آن صحیح درنمیآید در اینصورت چه رویهای میخواهید اتخاذ بکنید که در آینده یک همچو سیاست غلطی و احیاناً یک همچو اشتباهی در امور سیاست بازرگانی کشور رخ ندهد اگر چنانچه این مطالعه را نکردند این شورای عالی اقتصاد وظیفهاش چه بوده و این دستگاه به این عظمت با یک بودجه مخصوص و معین و یک سازمان مستقل به چه دردی میخورد ممکن است در بعضی مسائل ما خودمان به اندازه کافی متبحر و تجربه در انجام این امور نداشته باشیم کشور ما مثلاً از نظر فنی هنوز به آن اندازه مستغنی نیست که بتواند سدهای بزرگ مثل سد کرج و سد سفیدرود خودش با دست خودش با تکنیسینها و با مهندسین خودش بسازد برای این کار متخصص از خارج میآورد ممکن است در امر سیاست بازرگانی هم یک همچو توجهی بشود خوب باید از متخصصین و مشاورین خارجی استفاده بکنیم این را با چه منطقی میشود تحمل کرد که یک دولتی چند سال مدافع تز آزادی واردات به هزار و یک دلیل باشد و بعد یکمرتبه همان دولت که اکثر وزرای آن همان اشخاص و اکثر مقامات اقتصادیش همان اشخاص هستند تصمیم بگیرند که واردات محدود بشود تازه آیا محدودیت واردات به این ترتیب و با بستن سود بازرگانی آیا خود این رویه صحیح است آیا این رویه در مراجع اقتصادی بحث شده به ما تضمین میدهید که در این اشتباهی نیست و بعد از شش ماه و یکسال دو سال با آثار سوء این سیاست روبرو نخواهیم شد آخر این باید بحث شود مسأله صد دینار سه شاهی نیست مسأله حیات اقتصادی مملکت است اگر در مجلس شورای ملی که مثلاً مرجع اقتصادی نمیتواند باشد فقط مرجع مشورتی میتواند باشد بحث نمیشود یک مرجع صلاحیتدار برای این کار پیدا کنید اگر در مملکت ما اقتصاددان با این درجه متبحر نداریم دوتا کارشناس خارجی داریم دوتا هم کارشناس اقتصادی دعوت بکنیم چون این موضوع باید بحث بشود آمدیم حالا سود بازرگانی برای کالاها بستیم خیلی خوب دولت لابد مطالعه کرده که سود بازرگانی را بسته بود اولاً بنده میخواستم از جناب آقای وزیر گمرکات بپرسم مجوز قانونی سود بازرگانی چیست وقتی ما برای وضع ده تومان عوارض طبق نص صریح قانون اساسی باید مجوز از مجلس شورای ملی کسب کنیم چگونه میتوانیم یک مالیات به این سنگینی را به عنوان سود بازرگانی به کالاهای وارده تحمیل کنیم اصولاً مجوز قانونی سود بازرگانی چیست و آیا مجوز در دست دولت هست که رقم بازرگانی را هر روز کم و زیاد کنیم یک روز بگوید محدود یک روز آزاد و یک روز بگوید ده تومان یک روز بگوید صد تومان اگر هست بفرمائید ولی اصل مسأله هنوز حل نشده بنده یک مطلب را عنوان میکنم یا ما به بعضی از واردات احتیاج نداریم و به اصطلاح کالاهای غیرضروری است یا به این کالاها احتیاج داریم اگر غیرضروری است اصلاً چرا وارد بشود که ما سود بازرگانی وضع کنیم بنده میخواهم این مطلب را مخصوصاً از نظر اجتماعی خدمت آقایان عرض کنم ورود کالاهای غیرضروری به مملکت ولو با قیمت گزاف ولو با وضع سود بازرگانی صددرصد دویست درصد ممکن است نسبتاً به ورود این کالاها را محدود کند ولی بعد از ورود آثار اجتماعی آن خطرناکتر است اولاً قاچاق زیاد میشود ثانیاً قیمت گران میشود مثلاً پرتقال لبنانی تا دیروز وارد میشد به این مملکت یکی پنج ریال و فروخته میشد به مصرفکننده ۸ ریال حالا ما بیائیم به عنوان اینکه این کالا غیرضروری است سود بازرگانی تحمیل کنیم اما ورودش را ممنوع نکنیم این وارد میشود یکی یک تومان و در بازار فروخته میشود یکی ۱۵ ریال ببینید این چه آثار سوءاجتماعی دارد آن طبقهای که میتوانند یکی ۱۵ ریال پرتقال بخرند میخرند و آن عدهای که نمیتوانند رنگ این را هم ببینند میگویند یک عدهای هستند که پرتقال ۱۵ ریالی میخورند و ما پرتقال دو ریالی هم نمیتوانیم بخوریم (صحیح است) این صحیح نیست این تولید عدم رضایت و شکاف طبقاتی میکند بنده برای مثال پرتقال را مثل زدم اتومبیل و غیرذلک را نگفتم بنده میگویم اگر این پرتقال غیرضروری است وارد نشود اگر ضروری است چرا سود بازرگانی میبندید چرا من که ۱۵ ریال دارم بتوانم بخرم و آن کسی که ۱۵ قران ندارد نتواند بخرد پس در اینصورت اصولاً این قبیل کالاهائی را که غیرضروری است یکمرتبه ممنوع بکنید ممنوعیت ورود هم فایده ندارد باید ممنوعیت مصرف ایجاد کرد و اگر تنها ممنوعیت ورود باشد نتیجهاش توسعه قاچاق خواهد بود اگر ممنوعیت مصرف هم دنبال این گذاشتیم آنوقت قاچاق کم خواهد شد دیگر بنده نمیتوانم سیگار وینستون را که مثلاً ورودش ممنوع است ولی در دست من هست و من میکشم آنوقت این کالا قاچاق هم میشود کمااینکه در زمان قبل از شهریور کالاهای وارده از لحاظ ورود و مصرف هر دو ممنوع بود و نظر آقایان هست.
مسأله دومی که در اینجا باید به استحضار نمایندگان برسد مسأله تثبیت قیمتها است من به سهم خودم از اقدام جدی و حادی که دولت جناب آقای شریفامامی در تثبیت قیمت و مخصوصاً در قیمت گذاردن اجناس در تمام مغازهها و بنگاهها کردهاند متشکرم (صحیح است) اگرچه هدف اول این تثبیت قیمتها نرخ گذاردن و بعد رسیدگی به نرخها بوده حتی به کسبه فشار آورده بودند که اتیکت باید بگذارید بعد ما تعیین نرخ خواهیم کرد حالا در مرحله دوم به نرخگذاری نرسیده بعد شهرداری تهران در تهران و هم دولت در تمام ولایات مراقبت کرد که نرخگذاری شد با این کار نداریم اما توجه شما را به یک چیزی جلب میکنم آیا این تثبیت نرخ و تثبیت قیمتها فقط باید در لوبیا و ماش و سیبزمینی و تخممرغ باشد حالا اگر اینها گران هم فروخته شدند تولیدکنندهاش ایرانی است بنده پنج ریال گران میدهم به جناب آقای گرکانی طوری نمیشود شما که برای تثبیت نرخ کالاهای وارداتی مأخذ دارید قیمت کارخانه دارید و تحقیق پانصد نوع از اینها در نیمساعت میسر است بنده در ظرف نیمساعت حاضرم قیمت واردشده و تمامشده لااقل پانصد رقم از کالاهای وارده را تقدیم کنم هر وقت بفرمائید این کار را میکنم چرا نرخ آنها را اعلام نمیکنید بنده الآن اینجا ثابت میکنم که چه اجحافاتی در این مملکت میشود همکار عزیز ما آقای افتخار هشترودی راجع به دوا مطالبی فرمودند دوا یکی از کالاهائی است که من تصور میکنم از ضروریترین کالاهای این مملکت است یکی از داورفروشان به من میگفت من دوافروشم ولی من وقتی آن پیرزن میآید از لای چهارقدش آن اسکناس دو تومانی را که دهلا پیچیدهاست باز میکند و به من میدهد که یک دوا بخرد و بخورد و من میدانم که این دوا تقلبی است اما نسخه دکتر دارد من تقصیر ندارم باید بدهم آنوقت شب ناراحت میخوابم خوب در ضرورت دوا در اینکه یک ماده حیاتی برای مملکت ما است هیچ بحثی نیست حالا ببینیم این مسأله دوا برای مملکت ما چهجوری است اولاً همانطوری که فرمودند جناب آقای نخستوزیر از تمام کشورها حتی از مکزیک و هندوستان به ایران دوا وارد میشود ممکن است گفته بشود خوب دوائی است اختراع شده در مکزیک است خیلی هم خوبست چه اشکالی دارد چه مانعی دارد بنده چیز دیگری میخواهم برای شما عرض کنم در اینجا از یک کشور واحد از سویس از دو کارخانه مختلف که هر دو از یک کشور است با یک دز و یک مقدار معین ویتامین پانصد میلیگرامی میآید هر دو همان ترکیبات یکی فروخته میشود ده تومان و یکیش فروخته میشود ۱۵ ریال بنده عرض میکنم که اگر این دواهای ویتامین ث که آمده هر دو رویش نوشته شده پانصد میلیگرامی یکی مال کارخانه ایکس و دیگری مال کارخانه ایگرک از دو حال خارج نیست یا آن ۱۵ ریالی درست است و ده تومانی اجحاف میکند بحثی نیست که یکی از این دو درست است هر دو از یک کشور است از دوتا کشور هم نیست که بگوئیم موادش فرق میکند یک مقدار یک دز یک اندازه یک واحد یکی ده تومان و یک ۱۵ ریال چطور این اختلاف را حل میکنیم یا باید ۱۵ ریالی درست باشد آن یکی هشت تومان و نیم اجحاف است و اگر ده تومانی درست است پس ۱۵ ریالی تقلبی است به این حرفها باید کجا رسیدگی بشود مثلاً دوائی را بنده سراغ دارم از نظر تثبیت قیمتها میخواهم عرض کنم ردکسون دوائی است که بقدری عمومی است و از دواهای معروف است که همه آقایان میشناسند و در تمام خانوادهها هست و مصرف میشود پودر این دوا هر کیلوئی ۱۵۰ تومان است ولی بصورت قرص هر کیلوئی ۸۲۵ تومان فروخته میشود این قیمت تثبیت قیمتها است که عرض میکنم یعنی واردکننده هر کیلوئی ۱۵۰ تومان وارد میکند و ۸۲۵ تومان میفروشد آقا شما عوض اینکه بروید بگوئید سبزی را کیلوئی ۷ ریال بفروشید اینها را تحقیق بکنید سبزی اگر بنده نخوردم یا هفت ریال را ۹ ریال خریدم این اضافه قیمت نصیب زارع شهرری و یا نصیب زارع ورامین میشود اما این چه مصیبتی است که در یک کشوری هفتصد درصد از یک کالائی سود میبرند بنده ارقام دارم ریز این دواها را نمیخواهم بخوانم و سر آقایان را درد بیاورم بعضی مواقع هتفصد درصد استفاده میشود یکی از بنگاههای مملکت آمده به بیمارستان سازمان برنامه کپسول اکرومایسین را فروخته هر دانهای ۱۸ ریال به این قیمت که سازمان برنامه خریده باید از سازمان برنامه تشکر کنیم که ارزان خریده ولی قدر مسلم این است که این آقای فروشنده وقتی این کپسول را ۱۸ ریال فروخته یک منفعتی کرده ضرر که نکرده همان دوا قیمت ثبیتشدهاش در بازار اعلان شده و روی اتیکت نوشته شده ۵/۲۶ ریال (یک نفر از نمایندگان ـ چند میلیگرامی بوده) ۲۵۰ میلیگرامی همان دوا که به سازمان برنامه هم فروخته شده آقایان محترمی که در مجلس تشریف دارند چون بنده طبیب نیستم شاید توجه داشته باشند کپسول اکرومایسین ۲۵۰ میلیگرامی بطور عمده به بیمارستان سازمان برنامه طبق قرارداد رسمی معامله شده دانهای ۱۸ ریال همان کپسول اکرومایسین ۲۵۰ میلیگرامی در بازار و در داروخانهها اتیکت خورده ۵/۲۶ ریال فرقش تقریباً یک تومان است هیچ میدانید که از این دوا در روز چقدر مصرف میشود طبق اطلاع دویست هزار دانه یعنی در روز دویست هزار تومان این بنگاه از این رقم استفاده میکند بنده میخواهم از آقای وزیر دارائی بپرسم از این یک رقم فقط چقدر مالیات گرفته شده چرا باید اجحاف بشود آقا این اکرومایسین جان مردم است آقای وزیر دارائی این انتیبیوتیک است دزدهای و قصبات و شهرهای ما مردم غیر از اینها الآن چیزی ندارند این است طرز کار تثبیت قیمتها، پنیسیلین چهارصد هزار واحدی، چون این موضوع برای آقایان جالب است عرض میکنم و فکر میکنم خالی از فایده نباشد پنیسیلین چهارصد هزار واحدی مال کارخانه ماکسون که در ایران در تولیدارو تهیه میشود به ده ریال فروخته میشود همان پنیسیلین از آلمان وارد میشود به دو ریال و نیم قیمت تثبیت قیمتها را بنده دارم در داروخانهها قیمت تثبیت قیمت را روی مارکها نوشتهاند و بنده که میروم نسخه میپیچم میدهند دستم یک پنیسیلین ۵/۲ ریال را ده ریال حساب میکند این خیلی تفاوت دارد تازه مال خارجی است در دولت سابق آقای دکتر راجی وزیر بهداری با کمال حسننیت برای کمک به مستمندان این مملکت آمد یک لایحهای آورد و اقسام دوا را از پرداخت عوارض گمرکی معاف کرد البته در آن موقع هم مراقبت شد و قیمت اغلب این داروها را تنزل دادند و نمایندگیها قیمتهایشان را تنزل دادند طبق تحقیقی که بنده کردم تمام اقسام آن دواها که قبل از لغو معافیت گمرکی یک مقدار زیادی موجودی داشتند جز چهار و پنج رقمش که گویا واردکنندگان آن رقمها مردان شریفی هستند بقیه همهشان بدون استثناء قیمتها را از آن قیمت قبلی گرانتر کردند آیا ما معافیت گمرکی را در دوا لغو کردیم که منفعت در جیب چهارتا تهیهکننده دوا برود یا مصرفکننده استفاده ببرد آخر این دوا است از نان واجبتر است مبتلا به تمام مردم این مملکت است این موضوع دوا بود تثبیت قیمتها در مورد ماشینآلات چه کرد (گرکانی ـ اتومبیل را بفرمائید) این اتومبیلهائی که وارد میشود حالا که آقا اتومبیلها را فرمودید چون اتومبیل یک بلیه عمومی شده و هر کسی صحبت میکند مثل اینکه موضوعی غیر از این گیر نمیآورد آقا تمام کمپانیهای اتومبیل که در دنیا هستند قیمتهایشان را با قیمت لوازم یدکی در کارخانه چاپ کردهاند و توزیع کردهاند نه تنها در دسترس دولتها و نمایندگان اقتصادی هست بلکه در دسترس هر مراجعهکننده هست یک قیمت فیکس ثابت و به نسبت میزان فروش که در هر مملکت دارند و با آن قراردادی که با نمایندگانشان گذاشتهاند در این قیمت کارخانه تا آنجائی که بنده شنیدم از ده تا چهل درصد البته در ماشینها و کمپانیهای مختلف فرق میکند یک حق نمایندگی میدهند که این وارد میکند و میفروشد حساب قیمت مبداء معین کرایه حمل معین نرخ بیمه معین همه اینها استاندارد بینالمللی است حقوق و عوارض گمرکی هم معین اتومبیل و نوع و مارک هم معین چرا وقتی تثبیت نرخ میکنید اعلام نمیکنید مثلاً اتومبیل شورلت تمامشده گمپانیش اینقدر است بیشتر از این اگر کسی فروخت مشمول گرانفروشی است چرا اعلان نمیکنید که تراکتورمان قیمتش این است اگر گران فروختید مشمول گرانفروشی است کار دو دقیقهاست تازه این حضرات در گمرک وقتی حقوق گمرکی میدهند قیمت تمامشده میدهند این خیلی خوشمزهاست بنده یک وقتی در اروپا دعوت داشتم چون راننده ندارم موقع برگشتن یک اتومبیل مرسدس بنز مستعمل خریدم و خودم آوردم رفتم حقوق گمرکی این را بپردازم گفتم این فاکتوری است که طبق آن من خریدهام دیدم در گمرک گفتند ما این فاکتور را قبول نداریم گفتم چرا گفتند چون واردکنندگان اکثراً میروند از اروپا فاکتورهای تقلبی میآورند درنتیجه پرداخت حقوق گمرکی کمتر میشود گفتند ما یک قاعدهای داریم که آن عبارت از این است که بیست درصد نسبت به هر مدل کم میکنیم و قیمت آن را تعیین میکنیم گفتیم خیلی خوب ببینید قیمت این ماشین که قبول دارید چقدر است گفتند که این قیمت کارخانهاش آخرین مدل ۲۶ هزار تومان گفتم خوب این آقای نماینده مرسدس بنزی که الآن خودش در هر سال سیصدتا چهارصدتا پانصدتا وارد کرده او هم به مأخذ ۲۶ هزار تومان قیمت گمرکی پرداخته گفتند نه گفتم چرا گفتند او فاکتورش را از کارخانه میآورد ما نسبت به او هیچ ادعائی و تردیدی نداریم گفتم ۲۶ هزار تومان را از کی گرفتید گفتند از نماینده مرسدس بنز گفتم قیمت نماینده مرسدس بنز برای تعیین ارزش اتومبیلی که حسن و حسین وارد میکنند معتبر است اما برای تعیین قیمت اتومبیلی که خودش وارد میکند معتبر نیست آخر چرا؟ بنده دیدم خلاصه اتومبیلی که من میآورم باید به مأخذ ۲۶ هزار تومان حقوق گمرکی بدهم و مرسدس بنز به مأخذ ۱۵ هزار تومان چون او دویستتا یکمرتبه وارد میکند و آوردن من به زیان او است این اسناد دولتی است و در گمرک موجود است آقایان اگر خواسته باشند من حاضرم ارائه بدهم آخر این چه رویهای است چرا اینطور شده؟ برای اینکه یک وقتی در این مملکت مد شد از بس این کمپانیها به مردم اجحاف کردند هر کسی رفت اروپا یک ماشین با خود آورد و این کمپانیها آمدهاند کار را به اینصورت درست کردهاند که آنقدر حقوق و عوارض گمرکی از واردکنندگان بگیرند که اگر کسی ماشین آورد صرف نکند و اگر خودشان آن مبلغ و آن میزان حقوق گمرکی میپرداختند ما بحث نداشتیم تثبیت قیمتها را باید در اینجاها عملی کرد شما تشریف ببرید به تعمیرگاههای اتومبیلها ملاحظه بفرمائید اگر خواستید یک پیچ عوض بکنید یک لاستیک خود را تعمیر بکنید یک صورتی پیش ما میگذارد جنس ۲ تومانی را بیست تومان حساب میکند چون نماینده انحصاری است یعنی اگر مثلاً شیشه چراغ اتومبیل شما شکست سیصد تومان از شما میگیرند آدم میگوید چه کار کنم چه خاکی به سرم بریزم از کجا بیاورم این شیشه چراغی که شکستهاست عوض کنم همان چراغی که در مبداء ۱۵ ریال است اینجا سیصد تومان است آقا به اینها برسید به این مملکت ماشینهای کشاورزی وارد میشود بنده در دوره گذشته اصرار کردم گفتم آقا میفرمائید پنج هزار تراکتور در این مملکت هست آنهائی که همهاش انتقاد میکنند و گفته شد که در این مملکت کار نشده بنده معتقدم در این مملکت در ظرف این چند سال اخیر خیلی کار شده بنده معتقدم در این مملکت در این چند سال نسبت به بودجه و درآمدمان صنایع این مملکت را اگر حساب کنیم میتوانم ادعا بکنم که از صدی پنجاه ممالک دنیا بیشتر کار شده (صحیح است) یعنی صدی پنجاه کشورها را یکیک اگر حساب کنیم مصر، عراق، لبنان، ترکیه هر مملکتی را بگیرید بیشتر خواهد شد عرض کنم من معتقدم که در این مملکت در قبال فرمایشات بعضی از آقایان ناطقین آن آزادی که ما در اینجا داریم در دنیا جز دو سه مملکت از هر مملکتی بیشتر است همسایه شمالی که وضعش روشن است اگر یک وقتی شما در آنجا توانستید به ساحت مقدس دولت و حزب کمونیست یک کلمه حرف بزنید همان دقیقه تیرباران میکنند وضع ترکیه را در نظر بگیرید عراق را در نظر بگیرید عبدالناصر و مصر را در نظر بگیرید ایوبخان پاکستان را در نظر بگیرید ملت فرانسه همان مهد آزادی تمام اختیارات خودش را دادهاست دست یک نفر دنیا در جنگ سرد است دنیا حالت عادی ندارد آنوقت بنده اینجا سنگ این را به سینه میزنم که از صبح تا شام نمیآیم اینجا به مردم فحش بدهم و عوامفریبی بکنم این صحیح نیست من ادعا میکنم که آزادترین ممالک در دنیا ایران است هر کس غیر از این میگوید بیاید بگوید من ثابت میکنم که حرف او درست نیست (صحیح است) کدام آزادی را از شما سلب کردهاند مهمترین و معروفترین مجلات دنیا اکسپرس است من دیدم در پاریس در ظرف سه ماه سال گذشته چهارمرتبه توقیف شد الآن هم توقیف است وقتی یک روزنامه و نشریهای برخلاف امنیت و مصالح مملکت میخواهد مطالبی منتشر کند باید توقیف بشود ما بیش از همه چیز در مقابل دنیا و در مقابل این طوفان حوادث به یک ثبات و آرامش به یک سیاست ملی و مستقل احتیاج داریم (صحیح است) ما نمیتوانیم ارکان ملت خودمان را تحریک و تخطئه کنیم برای یک مصلحت کوچکتری برای اینکه یک آقای روزنامهنویسی نمیتواند فحش بدهد (کاظم مسعودی ـ روزنامهنویسها فحش نمیدهند) (زنگ رئیس) و یا فلان آقا نمیتواند نطق بکند کسی جلو نطق آقا را گرفته؟ البته میگیرند در تمام دنیا میگیرند روزنامهنویسهائی که مورد اطمینان هستند میگویند در مملکت ما خیلی کار شده کشاورزان مملکت ما یک روزی بود اگر ده سال قبل در این مملکت تراکتور دیده بودند خیال میکردند که به اصطلاح خردجال ظهور کرده حالا پنج هزار تراکتور در این مملکت کار میکند پس کشاورزی ترقی کرده در این مملکت اراضی گرگان اراضی دشت مغان اراضی ورامین و دشت گرگان آباد شده میزان مصرف مملکت بالا رفته بیانصافی نباید کرد من الآن ثابت میکنم سطح زندگی مردم ما سطح مصرف مملکت ما بالا رفته من از خودم مثال میزنم این هیچ عیب نیست ننگ نیست همه آقایان بخاطر دارند من تا کلاس نهم یعنی سوم متوسطه تحصیلاتم را در مراغه کردهام زادگاهم در مراغهاست از یک خانواده متمولی هم نیستم ولی دستمان به دهنمان میرسد پدرم به کسی مقروض نبوده و لااقل این استطاعت را داشته که من را تا تحصیلات عالیه گذاشته که تمام بکنم با وجود این من ۹ کلاس را که تمام کرده بودم پرتقال نخورده بودم من نمیدانستم که پرتقال چیست نه من بلکه در اغلب شهرها پیدا نمیشد الآن در همین مراغه دهتا دکان پرتقالفروشی هست که دوتایشان فقط پرتقال لبنانی میفروشند و همان پدرم که ده سال قبل پرتقال نمیخورد حالا اگر برادرهای من دو روز پرتقال نخورند دعوایشان میشود آقا این چیست ملت سطح زندگیش بالا رفته سطح میزان خوراک و پوشاکش بالا رفته شما یک نظری به طرز پوشاک مردم مملکت در ده سال قبل در ۱۵ سال قبل بکنید در تمام شهرستانهای ایران ما یک کفش ملی داشتیم که به قول آقای علی وکیلی یا گیوه بود یا یک کفشی بود از چرم گاو به اصطلاح ترکی به آن میگوئیم کفش یکلائی در تمام تهران دیده بودند در این میدان توپخانه که میایستادید صد نفر که رد میشد تمام وضع پوشاکش طوری بود که همه آقایان به رأیالعین دیده بودند و حالا هم میبینند در مملکت وقتی سطح زندگی و سطح مصرف دولت بالا قهراً ایجاد یک مضیقهها و یک مسائلی میکند البته اشکالات ما زیاد است احتیاجات ما زیاد است من نمیگویم همه مردم این مملکت از همه این نعمات برخوردارند ولی ما باید سعی کنیم که این شامل همه مملکت باشد ۱۵ سال قبل در این مملکت مصرف و تولید سیمان ده هزار تن بود الآن یک میلیون تن مصرف و تولید سیمان این مملکت است خوب این سیمانها را به دریاچه رضائیه که نمیریزند صرف ساختن کارخانه و آبادی مملکت میشود اگر این کار نمیشود پس این یک میلیون تن سیمان را کی مصرف میکند در این مملکت ما الآن به یک متر واردات قماش احتیاج نداریم در صورتی که تا سه سال قبل دو ثلث بلکه سهچهارم وارد شد از سال ۱۳۳۲ تا حالا سه هزار کارخانه در این مملکت تأسیس شده (صحیح است) هر کس میگوید نشده بنده با اسم و رسم و رقم و محل و جایش برایتان میشمارم سه هزار کارخانه در ظرف پنج سال در این مملکت تأسیس شده پیشرفت پس چیست البته ما دلمان میخواهد بشود ما دلمان میخواهد عوض سه هزار سی هزار بشود ما دلمان میخواهد بیشتر از این مملکت پیشرفت کند ما دلمان میخواهد بعد از این اشتباهاتی که شده تکرار نشود و برای این منظور است که بنده و امثال بنده پشت تریبون میآئیم.
باری موضوع تراکتور را مثل زدم بنده در دوره گذشته هم گفتم که شما بیائید آقای دولت آقای وزیر بازرگانی آقای مدیرعامل سازمان برنامه آقائی که مسئول این کار هستید تحقیق بکنید در دنیا دو مارک سه مارک چهار مارک تراکتور کدامش خوب و ارزان و متناسب است این را معلوم کنید بگوئید این چهارتا تراکتور را اجازه میدهم بیاید اگر از چند کارخانه خریده بودیم دیگر تراکتورهای ما آهنپاره نبودند در دهات و زارع میتوانست استفاده کند آقا این خیلی مهم است برای اینکه در این مملکت دولتها ضعیف هستند بحث اصولی بنده شاهبیت بنده در در اینجا این است که دولتها ضعیفند برای اینکه از انتقاد میترسند چطور ضعیف هستند در سال گذشته وقتی در طرح لایحه بودجه با حضور خود جناب آقای نخستوزیر فعلی وزیر دارائی وقت آمد گفت من برای عوارض نوشابههای غیرالکلی یکی دهشاهی عوارض میبندم که به مصرف مسلولین برسانم آقای بزرگ ابراهیمی خدا سلامتش بدارد پیشنهاد داده بود که عوض دهشاهی یک ریال گرفته شود آقای وزیر دارائی وقت آمد اینجا حساب کرد گفت من آنها را خودم به حسابشان رسیدم سه ریال و پنج شاهی برای اینها تمام میشود و پنج شاهی منفعت میکنند میشود ۵/۳ ریال یک ریال و نیم هم برای فروشنده پنج ریال فروخته میشود و من خواهش میکنم با همان ده شاهی موافقت کنید فقط پنج شاهی از فروش کم میشود و پنج شاهی از کارخانه، و تأکیداً و مؤکداً قیمت ترقی نخواهد کرد وقتی که از اینجا رفتم آن پپسیکولا و کوکاکولا که به قول آقای شمس قناتآبادی غیر از کلاه چیز دیگری نیست یک قران اضافه کردند دولت ده شاهی گرفت آنها یک قران اضافه کردند شد شش ریال خوب دولت ضعیف یعنی چه یعنی اینکه نتواند جلوی صاحبان نفوذ را بگیرد دولت ضعیف نمیتواند با متنفذ مبارزه کند چرا نکردند چرا شش ریال فروخته شد چرا این کلاهها یکی شش ریال فروخته میشود چرا ۵/۵ ریال فروخته نمیشود و شش ریال میفروشند چرا این را تعقیب نمیکنید اما اگر در ته میدان امینالسطان یک بدبخت یک هندوانه را که قیمت گذاشتهاند دو ریال بیشتر بفروشد پدرش را درمیآورید تثبیت قیمتها این نیست جناب آقای دکتر سجادی جنابعالی وزیر دادگستری بودید از شخصیتهای برجسته مملکت ما هستید اینها را باید جلویشان را گرفت شما سری به این مغازههای لوکس تهران بزنید صد برابر قیمت تمامشده در آنجا پول میگیرند صد برابر در بعضی موارد بنده حاضرم به شما نشان بدهم دولتی وقتی قوی است که قانون را اجراء بکند دولتی وقتی قوی است که اراده و وعده و قولی که داده اجراء بکند والا از نظر انتظامی قویبودن کار را درست نمیکند من خیلی متشکرم واقعاً من به عنوان یک نماینده در مقابل شجاعت و شهامت و صراحت جناب آقای آرامش تعظیم میکنم اولین وزیری بود که من دیدم آمد و از خرابی دستگاه دفاع نکرد گفت آقا اشتباهاتی شدهاست گفت قراردادهائی خلاف قانون بستهاند میدانید چرا برای اینکه ضعیف بودند در مقابل خارجی ضعیف در مقابل تحمیلات (احسنت) باید قوی بود ما پشتیبان شما هستیم ما برای حفظ مصالح و مملکت از هیچگونه فداکاری مضایقه نمیکنیم شخص اول مملکت شب و روز میکوشد، نمایندگان مملکت همهشان علاقهمند و وطنپرست هستند هیچ دلیل دیگری نیست که کسی دیگر خودش را وطنپرستتر از من بداند (صحیح است) من بالصراحه میگویم ایران بهترین مملکتی است برای نشاندادن استعدادها برای گرفتن حق برای رسیدن به مقم در هیچ مملکتی مثل ایران به مقام و ثروت و رفاه و آسایش نمیشود رسید این مخصوص ایران است سهچهارم از نمایندگان که اینجا نشستهاند اکثراً از فامیلهای متوسط اجتماع ما هستند این باعث افتخار ما است خودم از فامیلهای متوسط و زارع این مملکت هستم در ۳۱ سالگی نماینده مجلس شدم اگر یک کسی پیدا بشود بگوید دکتر دادفر یک وزیر میشناسد یک سناتور میشناسد زنش از خانواده قوی بود من استعفاء میدهم من از مملکت چه میخواهم جوانهای این مملکت چه میخواهند آنوقت چطور میشود که من در این مملکت خائن باشم دیگران خادم آخر میزان خیانت و خدمت در چیست این فقط و فقط برای این است که ما خریدار حرف مفتیم هر اجتماعی اینطوری است در هر اجتماعی منقد است که به اصطلاح داد و قال میکند مردم دورش جمع میشوند در خیابان اگر دو نفر سیلی بهم بزنند مردم جمع میشوند هیاهو میکنند ببینند چه خبر است آن روز در جلو این مجلس که تظاهر میکردند من اولین نفری بودم از اولین اشخاص بودم که آمدم همهاش صد نفر بیشتر نبودند به فاصله یک ساعت شد دو هزار نفر میدان بهارستان بزرگ است جمع میشوند این عده دیگر را بحساب احساسات نباید گذاشت (آصفوزیری ـ بله بحساب احساسات نباید گذاشت) ما میگوئیم آمدند جمع شدند حرفی نداشتیم بنده حاضرم به جناب آقای صالح (که متأسفانه جز موقع فرمایشات خودشان هیچ وقت حاضر نمیشوند بیانات دیگری را گوش کنند) اطمینان بدهم من از پشت این تریبون میگویم جبهه ملی هر حرفی دارد بنویسد در پشت این تریبون میخوانم اما جواب را هم میدهم اینکه صحیح نیست مملکت را به بلوا کشیدن به آشوب کشیدن میگویند در این مملکت آزادی نبود متأسفانه در این مملکت ظالمانهترین و برخلاف اصولترین قوانین که وضع شده در زمان همین جبهه ملی وضع شده قانون امنیت اجتماعی را مگر یادتان رفتهاست قانون تظاهر بر حمل چاقو آن موقع وضع شد در این مملکت قانونی وضع کردند.
جناب آقای فلسفی جنابعالی که قاضی هستید و دادستان بودید بهتر میدانید هر کس قصد کند که تظاهر به چاقوکشی کند حالا معلوم نیست که چاقو دارد یا نه فقط از سه تا ۴ سال حبس میشود تمام دنیا را شما بگردید یک همچو قانونی که در زمان حکومت آقای صالح و رفقایشان گذشته دیده نمیشود آقا در این مملکت میگویند آزادی نیست آقا در این مملکت فرمان شاه دائر بر عزل نخستوزیر وقت را نگذاشتند چاپ شود ممکن است گفته شود دولت وقت معتقد بود که این فرمان مثلاً اصولی نیست من با اصلش کار ندارم فرمان نبود یک مطلب بوده این باید چاپ شود روزنامهنگار باید عقیدهاش را بگوید هر کس میخواست این را بگوید زبانش را میکشیدند بیرون خوب تا شما که در دوران حکومت خودتان این طرز آزادی را تأمین کردید چه میگوئید شما وقتی که انتخابات کردید گفتید صدی هشتاد این انتخابات درست است خوب است و بعد وقتی آقای مکی علیرغم میل شما در بانک ملی انتخاب شد در مجلس را بستید چرا از آزادی دم میزنید، از کدام آزادی دفاع میکنید من از نقطهنظر آزادی در این مملکت به عقاید کمونیستها بیشتر ارزش قائل هستم تا به عقیده آقایان من خودم کسی هستم که تا کنون با کمونیستها مبارزه کردم و معتقد هستم که این رژیم دیکتاتوری در دنیا محکوم است ولی اینها تزی دارند میگویند ما میخواهیم ساختمان یک مملکتی را عوض کنیم اما اینها چه میگویند آنها میگویند دکتر دادفر برود ما بیائیم من میگویم چرا (احسنت ـ احسنت) درضمن اگر کاندیدهای ما هم انتخاب بشوند میگوئیم آزادی نیست من میگویم چرا انتخاب نشود ولی مردم او را انتخاب کنند شما هر کاندیدی دارید بیائید در حوزه انتخابیه من اعلان بکنید من هم میروم اگر توانست در آنجا رأی بیاورد به خدا به پیغمبر استعفاء میدهم من پول ندارم، ده ندارم رعیت ندارم و شاید باشند از آقایان نمایندگان که به وضع بنده در آذربایجان واردند امسال سیصد هزار تومان پول رقیب من خرج کرد ولی مردم مرا انتخاب کردند خوب بنده هم آمدم عیبم چیست؟ چرا من نیایم توی مجلس مگر صلاحیت ندارم؟ به مملکت خیانت کردم؟ تو چه خدمت کردی که من نکردم چه راهنمائی کردی که من نمیتوانم انجام بدهم اگر مصالح مملکت باشد ما میتوانیم انجام دهیم اما به مصرف اینکه شما نباشید ما باشیم که نمیشود چرا نباشیم.
چون لایحه بودجه دولت تنها موردی است که یک نماینده اجازه صحبت نامحدود دارد بد نیست اینها گفته شود این مطالب درددلهای مملکت است باید گفته شود رهبر جبهه ملی نخستوزیر وقت آقای دکتر مصدق در کابینهای که تشکیل داد و طی برنامهای که اعلام کرد دو مطلب در برنامهاش بود یکی نفت یکی انتخابات من از لحاظ نفت دکتر مصدق را محکوم نمیکنم میگویم شاید از لحاظ نفت میخواست خدمت کند حق بیشتری بگیرد در حساب اشتباه کرد مشاورین او درست نفهمیدند من به این کاری ندارم اما در آرشیو کمیسیونهای همین مجلس ۱۸ فقره لایحه و طرح مربوط به انتخابات موجود است که یکی آقای دکتر متین دفتری داده دوتایش را آقای دکتر مصدق داده دکتر معظمی داده ولی اکثر آنها معطل ماند میگویم که شما اختیار قانونگذاری داشتید شما که نخستوزیر بودید که شب هر ورقه را امضاء میکردید صبح میشد قانون و امرتان مجری بود میخواستید زیر یکی از این لوایح را امضاء کنید و انتخابات دوره ۱۷ را با یک قانون مترقی عمل کنید تا این مملکت قانون انتخابات مترقی داشته باشد چرا نکردید برای اینکه معتقد به دادن اختیار مردم به مردم نبودید (احسنت احسنت) حساب آن را کرده بودید که اگر قانون و اختیار به دست مردم میدادید آن کسی را که میخواستید انتخاب نمیشد چرا این قانون را امضاء نکردی تو که برنامه دولتت انتخابات بود تو که به بحث و شور و جدل احتیاج نداشتی یکی از اینها را امضاء میکردی که انتخابات را انجام بدهی شما که آقای صالح بودید میگفتی آقای رهبر بیا یکی از اینها را امضاء کن برای ملت ایران خوب است چرا نکردی برای اینکه دروغ بود برای اینکه دکتر مصدق نمیخواست سیستم اجتماعی آن سیستمی که او و امثال او را بهبار آورده بهم بخورد (صحیح است) او نمیخواست زارع این مملکت کارگر این مملکت دارای حقوق باشد او از طبقه خودش دفاع میکرد در عالم اجتماعی معتقد به تحول نبود اطرافیان او هم دروغ میگفتند حالا هم دروغ میگویند چرا نکردید؟ میکردید که امروز داد و فریاد انتخابات راه نمیانداختید به هرحال این مطالب باید گفته شود تا ملت ایران بداند که چه کسانی چه میکردند، الآن مملکت در یک وضعی است در دنیا یک موفقیتی پیدا کردهاست که تمام دنیا با نظر احترام به ما نگاه میکنند نمایندگان کشور ما در مجامع بینالمللی حیثیت و آبرو پیدا کردهاند چرا ما تیشه برداریم به ریشه خودمان بزنیم برای اینکه از فلان وزیر دلخوری داریم از فلان مسأله ناراحتی داریم همه چیز را انکار کنیم تمام ترقیات پیشرفتها زحماتی که کشیده شدهاست روی آن خط بطلان بکشیم برای اینکه در روزنامهها بنویسند که فلان کس سه ساعت صحبت کرد البته صحبت خیلی خوب است انتقاد خیلی خوب است من از فرمایشات ناطقین محترم کمال استفاده را کردم اینها باید گفته شود تا دولتها به نقاط ضعف خود پی ببرند و من امیدوارم تمام وزراء مثل آقای آرامش شهامت و شجاعت این را داشته باشند که به معایبشان پی ببرند اولاً آنها را بگویند ثانیاً در رفع آنها بکوشند ثالثاً این اشتباهات اگر گفته نشود و سرپوش رویش گذاشته شود فایده ندارد این معایب را همه میدانند اما وقتی بگویند، بگویند که اشتباه کردیم بگویند اشتباه ما دلیلهایش این بوده لااقل مردم خواهند گفت دولت تا اینجا میخواست ولی نتوانست اما سرپوش گذاشتن و لجوجانه دفاع کردن جز اینکه باعث شکاف بین دولت و مردم شود فایده دیگری نخواهد داشت به هرحال برگردیم به مطلب بنده پرسیدم مسأله تثبیت قیمتها چه شده عرض کردم آقا چهارتا کمپانی پیدا کنید شما آقای وزیر بازرگانی بگوئید این تراکتورها خوب است باید از اینها وارد شود تا کشاورزان ما اینقدر بیچاره نباشند در مملکت باید برای هر کاری یک برنامهای باشد. یک اداره بانک کشاورزی درست کرد ماشینآلات خرید تراکتور خرید داد به کشاورزان یک اداره سازمان برنامه درست کرد ماشینآلات وارد کرد و گفت برای توسعه کشاورزی به کشاورزان میدهم یکی دیگر هم وزارت کشاورزی خودش رأساً وارد کرد اما اگر ما برای توسعه کشاورزی احتیاج داریم اقداماتی بکنیم تمام اینها با پول همی مملکت است بگذارید در یک محل متمرکز بکنیم بگذارید مردم راحت بشوند مردم را خسته نکنید.
فردا یکی از این تصویبنامهها صادر بفرمائید با توجه به این تراکتوری که بیشتر از همه به ایران آمده یا بهتر از همه یا محکمتر از همهاست و بیشتر به درد کار این مملکت میخورد این تراکتور بیاید و لااقل از آن کمپانی باشد به او بگوئید چون تا دو سال دیگر به ایران ده هزار تراکتور خواهید فروخت بنده به شما اطمینان میدهم که او تعمیرگاه هم دایر خواهد کرد. کمااینکه اتومبیلهائی که الآن در این مملکت زیاد فروخته شدهاند همهشان در تهران و شهرستانها تعمیرگاههائی درست کردهاند بسیار مجهز چرا برای اینکه متاعشان را بفروشند یکی از مسائل بسیار مهم و مبتلا به مملکت ما جناب آقای مهندس شریفامامی که مسببش دولت بوده این روح عجیب و خطرناک تجملپرستی است که در اجتماع ما شایع شده (صحیح است) بنده محصل بودم در تبریز به اصطلاح از مراغه رفته بودم در تبریز که دوره دوم متوسطه را بخوانم پدرم ماهی بیست تومان میفرستاد که با آن بیست تومان من زندگی میکردم به یک تاجری حواله میداد من میرفتم میگرفتم یک روز موقع ظهر بود رفتم پیش آن تاجر ماهیانه را بگیرم یک تاجر بسیار معتبری بود در آذربایجان من دیدم آنها دارند نان و پنیر و سبزی میخورند. من که محصلی بودم شاید با نان و پنیر زندگی نمیکردم یادم میآید دو ریال بود چلوکباب و چلوکباب میخوردم من خیلی با تعجب نگاه کردم به این بساط آن حاجی خدا رحمتش کند فوت شده به من گفت خیلی تعجب میکنی مثل اینکه یک مطلبی داری از وجناب من درک کرد که من فکر میکنم خوب تو با این ثروت و حجره با این همه تمول این نان و پنیر و انگور یعنی چه؟ گفت پسرم، ما اگر اینجا در حجره چلوکباب بخوریم متهم به بیاعتباری در بازار میشویم میگویند گشادبازی میکند به خدا قسم یک وقتی بود که مملکت ما روح صرفهجوئی درش بود یک نفر میلیونر کرباس میپوشید که یک کارگر نمیپوشید اما الآن کشور ما دچار یک روح تجمل شده که این تجملپرستی روزبروز هم ادامه دارد و مسببین آن خود دولتها است شما اطلاع دارید اولین دستگاه کولری که در این مملکت وارد شده از خود دولت بوده کولر یک چیز تجملی است من هیچوقت نمیگویم وقتی تکنیک و صنعت اجازه دادهاست که آدم در اطاق در هوای خنک مشغول کار بشود کولر نگذاریم اما این را میگویم که وقتی وزیر یا معاون، مدیر کل رئیس کل وقتی میتواند در اطاق خودش کولر یا فرش یا مبل راه بیندازد که لااقل برای آن کارمند بندرعباسی و بوشهری پنکه راه بیاندازد (صحیح است) آخر اینکه نمیشود؟ ما در مملکتمان طبق آماری که سازمان ملل متحد سه سال چهار سال قبل منتشر کرده درآمد سالیانه هر فرد ایرانی ۹۰ دلار و حالا در حدود ۱۲۰ دلار شده.
(یکی از نمایندگان /۱۵۰ دلار) ۱۵۰ دلار شده و من خوشوقتم که طبق همان نشریه بینالمللی که به حرف من گوش نمیکند به حرف نخستوزیر گوش نمیکند اینها تشکیلاتی دادهاند که برای دنیا آمار تهیه میکند اینها طبق آماری که تهیه کردهاند ترقی درآمد سرانه ملی ایران از تمام ممالک آسیا بیشتر است و یکی از دلائل پیشرفت مملکت ما میباشد و اینکه من عرض کردم سند مراجع بینالمللی است که ۱۵۰ دلار درآمد سالیانهاست و امیدواریم به ۱۵۰۰ دلار برسد. اما درآمد سالیانه هر فرد فرض کنیم مثلاً هزار تومان باشد فرض کنیم ۱۲۰۰۰ ریال در سال /۱۰۰۰ ریال در ماه، اما یک مدیر یک معاون یک مدیر کل چگونه میتواند به دلش گوارا کند که مردم صد تومان عایدی در ماه داشته باشند و یکمرتبه برای اطاق وزیر ده هزار تومان کولر بخرند این تجمل است وزیر این ملت باید زیر درخت انجام وظیفه کند صحبت از این فداکاریهاست که یک ملتی نضج میگیرد (احسنت ـ احسنت) میگویند در صدر اسلام خلیفه دوم با اسب یک جائی میرفت فوری از اسب پیاده شد گفتند چرا پیاده شدی گفت وقت اسب حرکت میکند احساس میکنم نشاط و وجدی که این اسب وقت حرکت ایجاد میکند در من یک روح تجمل بهبار میآورد و این خلاف تعلیمات اسلامی است ما در دینمان و در اجتماع ما از این دستورات زیاد داریم، وقتی دولت خودش واسطه ورود و انتقال اتومبیل برای کارمندان است در سال لااقل هزار دستگاه، وارد میکند شما دیگر چه انتظار دارید ارز صرفهجوئی شود خود جناب آقای شریفامامی آمدهاند تصویبنامه گذراندهاند که به مدیران کل و معاونین اتومبیل بدهند من مخالف اتومبیل نیستم من آرزو میکنم که تمام مردم این مملکت صاحب اتومبیل بشوند کمااینکه ده سال قبل در این تهران هزار دستگاه ماشین نبود و حالا چند هزار دستگاهاست و این باعث افتخار ما است اما من این را میگویم که آقا شما برای یک معاون به چه مجوزی از کیسه کدام ملت از کدام بودجه ماشین میخرید و نصف این را به کدام مجوز و طی کدام اجازه مجلس از خزانه ملت میدهید این آقا در تصویبنامه دولت هست، که نصف قیمت را رایگان دولت میدهد بقیه را هم به اقساط خود کارمند میدهند شما با اتومبیلی که وارد شود سود بازرگانی بستهاید ولی اینها را از عوارض گمرکی معاف میکنید کدام قانون به شما اجازه داده که معاف کنید قانون است یا دلخواه خود شما است اگر قانون است طبق کدام قانون اتومبیلهائی که برای خودتان و معاونین وارد میکنید از حقوق و عوارض گمرکی معاف میکنید کدام قانون به شما اجازه داده که معاف کنید.
آخر برای شخص میخرید برای دولت که نمیخرید آمدیم سود بازرگانی را معاف کردیم عوارض گمرکی هم نگرفتم سود بازرگانی هم که نگرفتید برای اینکه اینها بازرگان نیستند که سود بازرگانی بگیرید سود بازرگانی به افراد وضع میکنند یا به کالا اولاً شما چطور نصف این را میدهید چطور میشود. امروز فلان حسنعلی شده مدیر کل یک دستگاه ماشین میخرد بعد از دو ماه بدبختانه یا خوشبختانه در مملکت ما تشکیلات و سازمان که نیست بعد از دو ماه یک وزیر دیگر میآید یک آقای معاون دیگر میآورد این آقای معاون و این آقای مدیر کل امروزی میشود وابسته به وزارتخانه چون این مدیر کل که شغل دیگری نیست میشود وابسته و مشاور عالی مغز متفکر، آن ماشین را میفروشد به دکتر دادفر بعد از سه ماه باز این آقای مدیر کل میشود مدیر کل تازه روز از نو روزی از نو آقا این دولت نشد این شد بنگاه واردکننده ماشین چرا؟ برای اینکه ضعیف هستید و برای اینست که نمیتوانید در مقابل نفوذ صاحبان کارخانجات و نمایندگی اتومبیلها مقاومت کنید ولی مصالح ملت بالاتر از این حرفها است که در مقابل این نفوذها بتوانید بایستید حالا من نمیگویم که عالماً و عامداً شما تسلیم میشوید همچو اوضاع را جور میکند همچو وانمود میکند که یک عده مدیر کلهای مظلوم بیچاره وسیله ایاب و ذهاب ندارند عریضهای تقدیم میکنند به شورای عالی معاونین و این قضیه مطرح میشود البته چون خودشان هم ذیدخل هستند شورای عالی معاونین با خضوع و خشوع یک راننده چهار حلقه لاستیک برای هر یک از آقایان میدهد درنتیجه سه هزار دستگاه اتومبیل به مملکت وارد میشود این را درست کنید آنوقت برای تلفن مردم میگویند ارز نداریم /۲۲۰۰ تومان مردم دادهاند وزارت پست و تلگراف اعلام میکند حالا نمیتوانم تلفن بدهم چرا؟ برای اینکه دولت باید ده میلیون دلار ارز بدهد ندارد (نخستوزیر ـ همچو چیزی نیست) اینها مطالبی است که من صمیمانه و از روی کمال علاقه و عقیدت به مملکتم از روی کمال علاقه و عقیدت شاید از روی بیاناتم احساس کنید میگویم اهل مداهنه نیستم و و با کمال علاقه و عقیدت به این جناب آقای مهندس شریفامامی عرض میکنم چون مردی است که همیشه در دوره نوزدهم تنها وزیری بود که در کمیسیونها به تذکرات توجه میکرد و میخواست ببیند وکیل چه میگوید من اگر میگویم تنها وزیر آنهای دیگر را نمیگویم البته وزرای دیگر هم شاید باشند پس قصدی ندارم و من اینها را عرض میکنم شاید توجه بکنند به درد مملکت برسند عرض میکنم دولت باید قوی باشد شما که مورد اعتماد شخص اول هستید شما که از اعتماد تام و تمام مجلس برخوردارید شما که یک عمری است خودتان و دوستانتان به پاکدامنی و خدمتگزاری معروف هستید شما که نقطهضعف ندارید چرا در مقابل اقویا و این نفوذهای بیگانه مقاومت نمیکنید این پول مردم است این اتومبیلهای دوج و کرایسلر که هر روز در خیابانهای تهران است از پول همان کسانی است که در ماه صد تومان عایدی دارند، عمرو آورد یازید آورد کاری نداریم، هیأت وزیران تصویب کرده، ما چرا به کسی که رفته بتازیم من سرلشگر ضرغام را با اینکه با آقای شریفامامی رابطه خوب نداشته از وزرای خوب میدانم عقیده آزاد است بنده کسی که افتاد پشت سرش بد نمیگویم.
همه کارها را نباید بیندازیم به گردن کسی که رفته (بهمنیار ـ خاطی باید مجازات شود) این تصویبنامه را ضرغام آورد من عرض میکنم که این کار چرا باید بشود آقای مسعودی یادداشت دادند مینویسند در کشور سوئد که در التزام رکاب ملوکانه بودم جناب آقای نخستوزیر خودشان تشریف داشتند و این یادداشت را از روی هوی و هوس نمینویسم چون شاهد زندهاش این است فقط ۱۴ اتومبیل مدل ۵۵ برای هیأت وزرای سوئد بوده که فقط در موقع کار استفاده کنند آقا (کاظم مسعودی ـ در مهد آزادی) ما کجائیم؟ این عایدات نفت این سیصد میلیون دلار را میدهند که اتومبیل بخریم آنوقت از عایدات نفت ما هر سال باید بیائیم مبلغی اضافه بودجه بکنیم برای این کار در لایحه بودجه نه میلیون برای اعتبار پیشبینی نشدهاست همین رقم در سال گذشته بود من میخواهم ببینیم اعتبار پیشبینی نشده یعنی چه اگر احیاناً خدای نکرده ما جنگی داشتیم خبری بود زلزلهای بود به یک مجوز اضافه خرج دولت احتیاج داشت بلافاصله میآید از مجلس اجازه میگیرد پس این مجلس این دستگاه برای چیست؟ تمام این خرجهای بیمورد از این محل صرفهجوئی و از این محل است آخر سال هر وزارتخانه میبینید پانصد هزار تومان اعتبار پیشبینی نشده دارد خوب چه میکند پرده مخملی میخرد برای اطاق وزیر کولر میخرد برای معاون اتومبیل میخرد فوقالعاده و پاداش میدهد من حاضرم شما صمیمانه با من همکاری کنید در همین بودجه بدون اینکه یک ذره در کارهای شما نقصان حاصل شود صد میلیون تومان صرفهجوئی بکنم عرض کنم به کارمندان دولت حقوق میدهید مزایا میدهید آنهائی که در دوره ۱۹ تشریف داشتند میدانند که من از وکلائی بودم و هستم که طرفدار طبقه کارمند دولت هستم در دوره گذشته هم اینقدر تلاش کردم که این لایحه پیمانی و رسمی در این مجلس به تصویب رسیده و رفت در مجلس سنا ماند آقایان همهشان میدانند که من در تمام نطقهای قبل از دستورم به کارمندان اشاره کردهام این کارمندان این طبقه که من از آنها بحث میکنم یک طبقه دیگری هستند همانطوری که در هر مملکت یک طبقاتی هستند که الآن در ایران ما هم یک طبقهای هست مرفه که فاصله آنها با طبقات محروم اجتماع خیلی زیاد است جناب آقای نخستوزیر دستگاه دولتی ما گرفتار اریستو کراسی اداری شده بنده طبق آماری که استخراج کردم از تمام حقوق پرسنلی و پاداش و مزایائی که ما تصویب میکنیم نهدهم آن نصیب نصف طبقه کارمندان میشود و یکدهم نصیب نصف دیگر برای اینکه یک عده هستند که از همه مزایا استفاده میکنند و یک عدهای هیچ تعجب نفرمائید مثلاً طبق قوانین و آئیننامه و اصول مسلم اداری در تمام دنیا حداکثر حقوق کارمند در دستگاه دولتی نباید از پنج برابر تجاوز کند و کشورهائی که دستگاههای اداری خودشان را بر اصول صحیحی قرار دادند برخلاف این نیست میفرمائید (دکتر سجادی ـ درست است) آقای دکتر سجادی میفرمایند درست است یعنی اگر حداقل حقوق کارمند ۴۰۰ تومان باشد حداکثر حقوقی که به یک کارمند پرداخت میشود دو هزار تومان باید باشد حالا من کارمندانی که از محل صدی ده شهرداری در بهداریها استخدام شدهاند نمیگویم که در حوزه بنده و آقای مهندس مقدم از این قبیل استخدام فراوانند که به آنها فقط ماهی شصت تومان میدهند چون آنها از محل صدی ده شهرداری حقوق میگیرند به آنها کاری نداریم اما طبق اشل رسمی حداقل حقوقی که در این مملکت یک کارمند عالیمقام یعنی آموزگار یک کارمند شریف و یک کارمند که رکن اجتماعی ماست میگیرد چهارصد تومان طبق این قاعده کلی باید حداکثر حقوق دو هزار تومان باشد اما تنها به اعضای هیأت مدیره شرکت نفت ۱۲ هزار تومان میدهند اینکه شد سی برابر برای چه میدهند؟ چونکه ضعیف هستید؟ در مقابل نفوذ نمیتوانید بایستید قوی بشوید من پیشنهاد دادم بعد از این هیچ کارمند دولت، نباید بیش از پنج برابر حداقل بگیرد تازه این چهارده هزار تومان متن حقوق است فوقالعاده کنفرانس مطالعه پاداش هزینه سفر شما کدام هیأت مدیره در اینجا دارید که حقوقش از شش هزار تومان کمتر باشد که با پاداش و مزایا و فوقالعاده در ماه کمتر از شش هزار تومان باشد وزیر مملکت ۲۵۰۰ تومان حقوق دارد وکیل مملکت ۲۵۰۰ تومان میگیرد به خدای لایزال من در این مملکت در چهار اطاق زندگی میکنم نه کلفت دارم نه نوکر چهارتا بچه دارم فقط با این حقوق زندگی میکنم و قانون گذراندهاند پروانه وکالت مرا لغو کردند و وکالت نمیکنم خوب چاره ندارم خودم ماشین میبرم در مملکتی که ملتش صد تومان درآمد ماهانه دارد ۲۵۰۰ تومان برای من خیلی زیاد است اگر با تاکسی بیایم و بروم احترام در جامعه ندارم برای اینکه اگر در یک مهمانی با ماشین وارد نشدم اتومبیل نداشتم آن پاسبانهای دم در خیال میکنند قالپاق دزدم (خنده نمایندگان) برای این مجبورم ماشین بخرم، خوب شما چرا حقوق را اینطور بالا میبرید طبق کدام اصل مسلم اداری در کدام مملکت وزیر شما باید دو هزار تومان بگیرد و عضو هیأت مدیره شرکت مگسپرانی شش هزار تومان؟ این با کدام اصل منطبق است یک بحث شیرین در این مملکت عبارت از هیأت مدیره شرکتها است، در شرکتهای دولتی سرمایه مال دولت است واقعاً داستان شرکتها شنیدنی است صاحب سهام مجمع عمومی تشکیل میدهد وزیر دارائی وزیر کشاورزی نشستهاند شرکتی که صددرصد سرمایهاش مال دولت است وزیر دارائی صاحب سهم است هیأت مدیره در آن شرکت دیگر چه میگوید یک مدیرعامل آن شرکت را اداره میکند هیأت مدیره در شرکتهائی درست میکنند که مدیران نماینده منافع مختلف باشند شرکت سهامی خشکبار درست میکنند چند هزار نفر آنجا سهم دارند اینها هیأت مدیره انتخاب میکنند چرا؟ برای اینکه میگویند به یک نفر اعتماد نمیکنیم سه نفر را انتخاب میکنند یکی به تیمسار صفاری اعتماد میکند یکی به تجدد اعتماد میکند مجبور است این شرکت هیأت مدیره داشته باشد چون هر کدام نماینده سهام طبقات مختلفی است که در آن شرکت سهام دارند خوب آقا یک شرکتی که تمام سرمایهاش مال یک نفر است برای این شرکت چرا هیأت مدیره درست کردهاست که مجبور باشند ماشین بدهند پول ایاب و ذهاب بدهند
از صبح تا شام هم این مدیر زیر پای او را میتراشد آن عضو زیر پای این را از صبح تا شام دولت رسیدگی بکند به اختلافات و دعواهای این اعضای هیأت مدیره چه لزومی دارد شما اگر بیائید تمام شرکتها و سازمانهای دولتی که دارید که در هر کدام از سه تا ۵ نفر عضو هیأت مدیره دارد فقط یک مدیرعامل شخص موثق باشد بگذارید آنجا و این حقوقها را حذف کنید (مهندس والا ـ قانون خاص لازم دارد) اگر قانون خاص میخواهد یک تبصره به ۵۴ تبصره که اضافه کنید میشود قانون خاص ملاحظه خواهید فرمود چقدر صرفهجوئی میکند ما میگوئیم با این کارمند ارشد و آنها که از تمام مزایا و بودجه مملکت استفاده میکنند محض خاطر خدا و مردم بیائید یک سال پاداش ندهید چطور میشود، در کجای دنیا به کارمند دولت آخر سال یا نسبت به انجام وظیفهای که میکند بیحساب و کتاب و بیگزارش و بیمأخذ و دلیل پاداش میدهند؟ فقط اینجا است که در آخر ماه حساب میکنند میگویند ۲۰۰ هزار تومان مانده بیست هزار تومان میدهید به مدیرش ده هزار تومان به معاونش اینطور تقسیم میکنید صورت بیاورید از این وزارتخانهها که آیا از این پاداشها در سال ۳۹ به کارمندان شهرستانها چقدر رسیده اگر دیناری داده بودید بیائید اینجا بگوئید (وزیر دارائی ـ داده شده آقا) اضافه کار مقطوع دادهاید جناب آقای وزیر دارائی من میدانم دادید ولی به آن ندادن میگویند اگر بگوئیم دادهاید یک تومان در مقابل ده هزار تومان این را میگویند عدم (مهندس والا ـ تبصره ۴۷ به همین منظور نوشته شده) اصلاً بنده خوشوقتم همانطور که تذکر فرمودید لااقل این دولت و کمیسیون بودجه توجهی کرده و بیشتر از ناحیه دولت است چون قبل از کمیسیون بودجه خود آقای نخستوزیر هم در سال گذشته بخشنامه کرده بودند که اضافه از یک ماه حقوق نباید پاداش داده شود، میخواهم بگویم این پولها کجا رفته؟ و چرا دولت میدهد؟ آیا در دستگاه دولت مگر به چند منوال میشود حقوق گرفت؟ پاداش، اضافه کار، اضافه کار مقطوع، هزینه ایاب و ذهاب، پول راننده، مدد معاش اولاد و و و. هزار و یک عنوان حق مقام و مدیریت کل و از این حرفها آنقدر عنوان تراشیدند که آدم شاخ درمیآورد و تمام اینها را جمع بکنید ببینید چقدر میشود آخر ماه جناب مدیر کل ۱۲ رقم صورت امضاء میکند و ده دوازده هزار تومان چک میگیرد اینهاست که کارمندان شما را ناراضی میکند شما اگر بیائید تمام بودجهای را که در مملکت در امور پرسنلی مصرف میکنید اینها را یک کاسه بریزید به یکجا و تعداد کارمندان را هم معلوم بکنید و بگوئید حداقل چهارصد تومان و حداکثر دو هزار تومان و اگر کم است حداقل پانصد تومان و حداکثر دو هزار و پانصد تومان و تصویب کنید که این اصل کلی حقوق اداری باشد و آنوقت بگوئید این آقای مدیر کل ۲۵۰۰ تومان و آن آقای پاسبان ۵۰۰ تومان و در تمام دنیا هم یک حداقل و حداکثری هست و ما هم تقسیم کردیم به این نسبت اما چطور میشود به یک نفر در ماه صد تومان بدهید اما یک نفر دیگر ده هزار تومان حقوق بگیرد.
این ایجاد ناراحتی در کارمند میکند و ایمانش را از دست میدهد. پول در این مملکت مهم نیست و هر وقت میشود پول را فراهم کرد. ایمان یک ملت اگر از رهبران و حکومت دستگاه سلب بشود خطرناکترین آفت است (آفرین ـ احسنت)، هیچکس به فکر هیچکس نیست. ملاحظه بفرمائید که به یک طبقه و به یک دسته بدون تشبث، بدون نامهپرانی، بدون دیدن وزیر و وکیل اضافه حقوق نمیدهید. اگر دادنی است خودتان بدهید. چرا عزت نفس و حرمت این اشخاص باید از بین برود. اگر نباید داد مقاومت کنید و ندهید. با واسطه و تشبث و نامهنگاری چرا میدهید؟ من خیلی خوشوقتم که امروز در روزنامه دیدم که نوشتهاند یک قانون استخدام کشوری تحت مطالعهاست. من امیدوارم این کار که یکی از گرفتاریهای بسیار بزرگ مملکت ماست حل بشود، ولی از پشت این تریبون ناچارم موضوع حقوقی که در ایران کارمند دولت به نسبت درآمد سرانه ملی میگیرند مقایسه کنم که این حقوقی است که در هیچ جای دنیا وجود ندارد. اگر یک کسی آمد گفت در آمریکا، در شوروی، در فرانسه و در انگلستان زیادتر میگیرند بنده ثابت میکنم که در ایران بیشتر است. عرض کردم به نسبت درآمد سرانه ملی یعنی مردم ماه، دهقان ما، کارگر ما در ماه طبق حسابی که الآن کردم نود الی صد تومان درآمد دارند و ما حداقل حقوقمان چهارصد تومان است.
آقا اگر کارمندمان با چهارصد تومان نمیتواند زندگی کند چطور دهقان با صد تومان میتواند؟ کارمند اگر دلش یخچال میخواهد، زارع هم میخواهد، آخر این کارمند و نوکر به استطاعت پولی که آقا دارد مواجب میگیرد یعنی این حقوق را میگیرد، چرا کافی نیست؟ برای اینکه عرض کردم دچار تجمل شدهایم، برای اینکه آقا آن اطاقی که دارد میگوید کم است باید سه اطاق داشته باشد و سیصد تومان کرایه خانه بدهد، راست هم میگوید، چرا این را میگوید؟ برای اینکه میبیند مدیر کل در کاخ مینشیند، اگر او با دو هزار تومان زندگی میکرد یقیناً او هم با چهارصد تومان زندگی میکرد و صدایش هم درنمیآمد. مادامی که شما اینگونه امکانات را در اختیار یک عده معدودی بگذارید اگر به بقیه نپردازید سر و صدا درمیآید و تبعیض و نارضائی پیدا میشود.
در مورد کارمندان هر عملی ما بکنیم یک تبعیض است در حق دیگران، آمدهاند اشل آقایان قضات و مهندسین و اطبا و دبیران را بالا بردهاند، نسبتاً حقوقشان در سنوات سابق ترمیم گردید، حالا لیسانسیهها شکایت دارند، بنده لااقل توی جیبم دهها شکایت دارم یکی را سندیکای ماماها، یکی را لیسانسیههای بانکها و یکی را مهندسین نقشهبردار و همه اینها نوشتهاند که ما هم باید بگیریم، راست هم میگویند برای اینکه اینها دیدهاند از کاغذپرانی و رفتن پیش این وکیل و آن وکیل پول گیر میآید، چرا نکنند؟ کار و بار ادارهاش را ول میکند و دنبال من و آقاست که برای بنده هم درست بکنید. راست هم میگویند ولی کاری که میکنید جامعالاطراف بکنید اگر برای همه بشود مردم ناراضی نمیشوند. ماماها نوشتهاند که ما ۱۵ سال تحصیل کردیم، آموزشگاه عالی طی کردهایم و به ما همان حقوقی را میدهند که به مامائی که شش سال ابتدائی درس خواندهاست، فرضاً یک عده لیسانسیهاند به آنها اضافه میدهند ولی عدهای از آنها در یک دستگاه دیگر مملکت، در مجلس شورای ملی یا جاهای دیگر کار میکنند نمیدهیم؛ آنها میگویند چرا به دیگران میدهید؟ سال گذشته گفتیم و مجلس نداد. باید بدهد، برای این قانون استخدام باید فکری کرد به قول یکی از رفقا در هر دستگاه وضع یکطور است و در مملکت ما دو نفر با تحصیلات مشابه. با سن مشابه، با استعداد مشابه وارد خدمات دولتی میشوند، نمیگویم ده سال، بیست سال، بعد از دو سال وضع استخدامی این دو نفر مشابه نیست، یکی رتبه گرفته، یکی نگرفته، یکی مأموریت رفته، یکی نرفته، یک صاحب مقام شده، یکی نشده، چرا؟ برای اینکه سازمان در مملکت ما نیست، اداره اشخاص سازمان است. یک روز آقای سرلشگر ضرغام میآید یک سازمان میدهد فردا آقای شعاعی میآید یک سازمان دیگر میدهد. او چرا داد معلوم نیست، این چرا بهم میزند معلوم نیست، او میگوید دلم میخواست، این میگوید دلم میخواست، او مدیر کل درست میکند، این مدیر کل را حذف میکند، او معاون میتراشد این معاون را حذف میکند. آخر چرا؟ تا کی دلبخواه؟ آخر کار یک نظم و نسقی نباشد داشته باشد؟ اگر تبعیض که همکاران محترم قبلاً اشاره فرمودند فقط در مورد مستخدمین ادارات بود، میگفتیم خوب، آقا یک سازمانهائی تشکیل شده جمع و جور کردن اینها و متحدالشکل کردن اینها مشکل است، واقعاً هم مشکل است، من حق میدهم به اینکه این سازمانها را درست کردن و تمام این مشاغل را طبقهبندی کردن و منطبق با وضع حاضر کردن بسیار مشکل است، اگر یک دولتی در این کار موفق بشود واقعاً شقالقمر کردهاست و اگر هم تا حالا نشده بر اثر مشکل بودن آن بوده و همه میخواستند که این کار انجام بشود. اما آقا در سایر امور تبعیض چرا میکنید؟ بنده جناب آقای نخستوزیر یک حوزه انتخاب دارم اسمش بناب است که سابقاً با مراغه یکجا بودیم و حالا وضعش عوض شده و تفکیک شده بناب برطبق آمار سرشماری که مورد قبول خودتان هست و در آن دفترچه هست ۱۶۷۴۸ نفر جمعیت دارد.
لااقل الآن پنجاه درصد شهرستانهائی را که شهرستانند و از مزایای شهرستان برخوردارند ببینید کمتر از ده هزار نفر جمعیت دارند و بنده که نمیگویم آنجاهائی که شما شهرستان کردید، مثلاً در آذربایجان (البته نمیگویم اینها چرا شهرستان شدهاند، قصدم این نیست، قصدم اینست که چرا این یکی نشده) شهرستانهای ماکو، خلخال، سراب، میانه، همهجا، نائین، تویسرکان، رفسنجان، نهاوند، اینها که همهشان از ده هزار نفر کمتر جمعیت دارند شهرستان کردند ولی بناب را که یک آبادی هست که ۱۶ هزار نفر جمعیت دارد و چهارصد هزار تومان در سال بودجه شهرداریش هست و موجود است و تمام ادارات در آنجا هست چرا شهرستان نکردید؟ خواهید فرمود شهرستان نشده چه میشود؟ بنده الآن عرض میکنم که چه میشود در این بخش با سیصد پارچه آبادیش جناب آقای نخستوزیر حیف که تیمسار وزیر کشور اینجا تشریف ندارند چون وقتی فرمانده ژاندارمری کل کشور بودند آنجا تشریف آورده بودند وارد هستند و بنده هم آنوقت در آذربایجان بودم آنجا فقط یک پاسگاه ژاندارمری دارد که نه نفر ژاندارم دارد البته با سرجوخه، یعنی هشت نفر ژاندارم دارد که از این ۸ نفر دو نفر مأمور پاسگاهی خود ادارهاست شش نفر هم برای انتظامات دهات است انتظامات این شهر، مراقبت این شهر به عهده کیست من ده دفعه نامه نوشتم التماس کردم گفتند بودجه نداریم گفتم آقا اینجا باید انتظاماتش از بودجه شهربانی تأمین شود چرا باید در تهران و در شهرستانهای دیگر پنج هزار نفر پاسبان باشد و در یک شهر شانزده هزار نفری حتی یک شهربانی نباشد این هم تبعیض است، فرق نمیکند (صحیح است) شما به چه عنوان میتوانید مردم شانزده هزار نفری یک جا را که دم گوششان پهلویشان یک جا با پنج هزار نفر جمعیت شهرستان شده و دستگاه شهربانی و پلیس و پست و تلگراف دارد راضی نگهدارید اینها هیچ ندارند در صورتی که این ناحیه در سر شاهراه آذربایجان هست یعنی یک کسی که بخواهد به مهاباد برود باید از بناب بگذرد. به میاندوآب برود باید از بناب بگذرد به هر جا بخواهد برود باید از بناب بگذرد آقا من این مردم را به چه عنوان متقاعد و مؤمن و امیدوار به این تشکیلات بکنم؟ میدانید چرا این کار را نکردهاند؟ برای اینکه کسی نبودهاست که دنبال کارشان برود. آخر در این مملکت چرا باید دنبال هر کاری دوید؟ آخر یک روز بنویسید. بگوئید که هر شهری بیش از دو هزار نفر جمعیت دارد شهرستان باشد. یا مثلاً اگر شاخههای درختهایش تا فلان اندازه بالا رفت این را شهرستان بکنید، یک اصلی را در نظر بگیرید هر چه میخواهید که هر بخشی هر وقت به آن محل برسد این را شهرستان بکنید. من وکیل چندبار نامه نوشتم مردم تلگراف کردند طومار کردند نوشتیم به نخستوزیری یک جوابی دادند که حالا مطالعه میکنیم، ما چه جوابی به موکلین خودمان بدهیم؟ این تبعیض است. مراغه شهری است که ۳۶ هزار جمعیت دارد و آنجا هم حوزه انتخابیه بندهاست در آنجا ۹۰ نفر پاسبان داریم یک شهربانی مرکزی با دو کلانتری، بنده مال خودم را میگویم که آقایان دیگر ناراحت نشوند. بناب هم یک حوزه ۱۸۰۰۰ نفری است یک پاسبان هم ندارد شما به سی و شش هزار نفر ۹۰ نفر میدهید اما به ۱۸ هزار نفر یک نفر هم نمیدهید؟ این را چهجور تحمل بکنیم؟ ناچار شدهایم، مصلحتاندیشها جمع شدهاند بحساب مسجد قرار شدهاست که هر محله پولی بپردازند و ۸ نفر شبگرد را استخدام کردیم الآن به حساب مردم اینها شبها توی شهر میگردند که دزد خانهشان را نزند، آنوقت اگر بالای تپههای نیاوران یک آقای وزیری، یک وکیل، یک نفر از آقایان معاونین و مدیر کلها یک کاخ ساخت فوراً پانزدهتا پاسبان دم درش سبز میشود. این تبعیض است جناب آقای نخستوزیر، همین ملک کندی، همین عجب شیر، اینها بخشهائی هستند که در سر شاهراه مملکت قرار گرفتهاند یعنی راه اساسی تبریز به سنندج از خیابان وسط اینجا رد میشود به خدای لایزال کاغذی به من نوشتهاند و به این اصطلاح نوشتهاند که ما ماست سفید نخوردیم برای اینکه یک کامیون یک دیزلمان از آنجا رد میشود دود و خاک را طوری از این وسط خیابان میپاشد به اطراف و دکانها که دیگر در هیچ بقالی ماستی که رنگش سفید باشد نیست، همه مساحت خیابان داخل این شهرها هم یک کیلومتر است ۱۸۰۰۰ نفر جمعیت هم اینجا ساکن هستند تمام چشمهای مردم آنجا تراخمی است و خودشان مسلول شدهاند، این یک کیلومتر را آسفالت نمیکنید آنوقت آقای وزیر راه از محل عوارض آسفالت فردا که مثلاً بنده در بالای تپه لشکرک یک خانه بسازم فوری میبینید تراکتورها بکار میافتد و فوری راه میسازند و آسفالت میکنند از کجا از همان محل صدی پنج عوارض، تمام اطراف تهران، تمام بیابانها مثلاً راه کناره را شما آسفالت کردید از تهران تا خرمشهر را آسفالت کردید، همین راه قزوین آقا بنده میتوانم صبر کنم که یک سال اتومبیلم از اینجا تا قزوین روی خاک بروم شما که پول این آسفالت را دادید، اول بیائید شهرها را آسفات بکنید که هیجده هزار نفر باید زندگی کنند هر روز در آنجا هستند بیائید جادهتان را آسفالت بکنید اما شما را پلاروهای شمال را آسفالت کردید مردم بناب نهاوند تویسرکان ورود بار حتی زیر پایشان را یک قیر نمیریزید که آسفالت بشود وزارت راه در این مملکت مثل اینکه مال آمریکاست و شهرداری مثل اینکه مال شوروی است اصلاً ارتباط نیست مردم همه اینها را به چشم دولت میبینند. همه اینها را به چشم حکومت میبینند مردم سرشان نمیشود که این اعتبارات سازمان برنامهاست این از اعتبارات وزارت راهاست این از اعتبارات شهرداری است مردم اینها را نمیفهمند مردم میگویند آقا بیابانهای ما بین اهواز و اندیمشک آسفالت میشود که ممکن است همهاش سهتا ماشین در روز از آنجا رد نمیشود و ما هیجده هزار نفر اینجا زیر گرد و غبار و خاک مردیم و اینجا که زیر پای من است آسفالت نمیشود مردم این را میگویند و به آن اسم تبعیض میگذارند و از دولت ناراضی و ناراحت میشوند تمام این راه و آسفالت و این چیزها برای مردم است بنده میگویم آقایان وزرای محترم، شما را به خدا بیائید در این برنامههای خودتان، در این اقدامات خودتان بیشتر به سلولهای اجتماع به آن دهات توجه بفرمائید (صحیح است) به آن بخشها توجه کنید والله این شهرهائی که در این تهران ساخته میشود شما هم اگر آسفالت نکنید چون آنها درآمد دارند، ثروت دارند، در این تهران و شهرستانها لااقل اگر آسفالت هم نکنند از این کاشیهای سیمانی میگیرند جلوی در خانهشان را فرش میکنند نمونهاش را در یوسفآباد ببینید، بنده در یوسفآباد در یک آپارتمان مینشینیم آنجا آسفالت نشده اما پیادهروهای خیابانها را هر کس جلو خانه خودش را یا آسفالت کرده، یا کاشی کرده، یک کاری کرده که جلو خانهاش تمیز باشد، چون پول دارند، درآمد دارند اما در آن ده، آن بخش مردم پول برای آسفالت ندارند برای کاشی سیمانی هم این امکان را هم ندارد، چون سیمان پیدا نمیشود بلد نیستند قالب سیمانی بزنند، بیائید از آنجا شروع کنید، به مردم این مملکت در شهرستانها بپردازید تا کی این اعتبارات عمرانی در شهرها مصرف شود (دکتر الموتی ـ دهات خراب است، اصلاً توجه نمیشود، تمام درآمد در شهرها مصرف میشود) به هرحال، جناب آقای نخستوزیر توجهی بفرمائید که این کشمکشها که من قهرمانم، من پهلوانم این عوامفریبیهای متصدیان دستگاههای اداری شما یک قدری کم بشود، این به صلاح مملکت نیست مردم اینها را مسخره میکنند مردم استهزا میکند اینها همه مال مملکتند آقای مهام در تهران شهردار بود، گفت کردی کبابم، یادم به همان قضیه شهرداری تهران آمد، او آمد و اعتباراتی گرفت میدان ساخت فواره ساخت، یک کارهائی کرد، خدمت کرد بنده کاری ندارم، نمیگویم خوب کرد یا بد کرده وقتی رفت گفتند سوءاستفاده شده. بازرس فرستادند از بازرسی کل کشور آمدند و رفتند، آقای ذوالفقاری آمد، اعلامیه داد، بودجه داد، حساب کرد و برای همه فرستاد که من عواید را دوبرابر کردم شهرداری را اله کردم. بله کردم، ایشان رفتند، آقای فرود آمدند گفتند آن گزارش دروغ بوده شهرداری بدهکار است به مقاطعهکاران بدهکار است فرود هم میگوید ذوالفقاری دروغ گفته ما بدهکاریم، مقاطعهکاران هم در شهرداری متحصن شدهاند که پول ما را بپردازید وزارت دارائی که مینویسد من به تو بدهکار نیستم نود میلیون تومان پول به تو دادهام، این خیلی مسخرهاست که در یک کشوری که دستگاه دولتی که حساب و کتابشان با همدیگر روی اسناد مسلم است این میگوید تو بدهکاری، او میگوید نه بدهکار نیستم آن میگوید نخیر هستی، این میگوید نخیر نیستم، (گرکانی ـ فرود درست میگوید، مرد شریفی است) آخر این اسباب ناراحتی مردم است اینها بیانات افراد رسمی مملکت است. من وکیل حرف کدامشان را باور بکنم اگر فردا شهرداری یک بیلانی داد من چطور اعتماد بکنم، چطور باور بکنم؟ شهردار فعلی میگوید شهردار قبلی دروغ میگوید، آخر چطور دروغ میگوید چطور دروغ گفته؟ نوشت که عواید را دوبرابر کردم آخر چطور اجازه میدهید دروغهائی به این شاخ و برگ داری منتشر بشود، آخر وزیر کشور شما او را تأیید کرده خوب، حالا دروغ است، بنده از کجا بدانم که این آقای شهرداری که فعلاً حرفش را میزند راست میگوید، از کجا بدانم که این آقای وزیر دارائی حرفش راست است اینها در اذهان تولید عدم اطمینان به دولت میکند، تولید سلب اعتماد از مقامات دولتی میکند اینها برای یک ملت خطرناک است، ما از کدام مرجع میتوانیم شهادتنامه بگیریم که حرفشان راست است، درحالیکه به فاصله یک ماه یک وزیر دیگر میآید میگوید حرفشان کشک است، اینها دروغ است، شهرداری که پول نداشته به چه مجوزی مقاطعه دادهاست که حالا مقاطعهکارش متحصن بشود، این از عجایب قرن بیستم است که مقاطعهکار در شهرداری برای گرفتن پول متحصن شدهاست، آنوقت چکار میکنند، آنوقت میآیند از چند سال قبل از بقال و چقال و عمله این مملکت که روزی دوسیر گوشت میگیرد عوارض میگیرند به اسم عوارض سردخانه که اینها متمرکز بشود در یک حسابی و یک روزی یک سردخانهای بسازند اینها را برمیدارند با یک تروکهای اداری مثل ارقام بودجه میگذارند در حساب سپرده ثابت دارائی و از آن محل وزارت دارائی وام میدهد نمیدانم چکار میکند، پول میدهند به شهرداری که به مقاطعهکاران پول بدهد مگر وزارت کشور و شهرداری بودجه نداشته مگر وزیر کشور شما این بودجه را به عنوام قائممقم انجمن شهر تصویب نکرده؟ اگر پولی نداشته چطور خرج کرده؟ مگر آدم اگر اعتباری نداشت کار میکند؟ شما الآن که این بودجه تصویب میشود اگر از این بودجه مصوب صد تومان اضافه خرج بکنید معنیش چیست؟ تصرف غیرقانونی در اموال دولت که عنوان جرم دارد، آنوقت چطور قبل از اینکه شهرداری این خرجها را به تصویب برساند خرج کرده که الآن مقاطعهکارش در آنجا متحصن است و به آن ترتیب هم پولش را بپردازید؟ اینهاست که باعث عدم اعتماد مردم به دستگاهها میشود به هیچکس آدم نمیتواند اعتماد بکند همه روی عوامفریبی، همه روی مدار من دسته زیاد دارم روز اول شهرداری میگوید که به اصناف توصیه کرده که قیمتها را گران نکنند. چون آقای فرود در تهران مرد محترمی است و آبروئی دارد، حیثیتی دارد من گفتم انشاءالله شاید لااقل این شخص بخاطر آبروی شخصی یک ذره ملاحظه بشود یک ذره مماشاتی بشود، بعد خود آن بیچاره تصدیق کرد که نخیر با این حرفها آن اصناف آن لوطیگری به اصطلاح نماندهاست که بخاطر من بمیرم ارزان بفروشید ارزان بفروشند. کار مملکت طوری شده و بجائی رسیده که شهردار برای ارزانفروشی حیثیت خود را گرو میگذارد که آقاجان من، مرگ ما، بالاغیرتاً ارزان بفروشید، آخر یعنی چه؟ والله خندهدار است این مطلب، مملکت سازمان ندارد نتیجه اینطور میشود که شهردار حیثیت شخصی خودش را گرو میگذارد که آقا ارزان بفروشید والا قدرت ندارد، اینها همهاش بر مدار یک حرف میچرخد که دولتها ضعیف هستند، ضعیف در مقابل نفوذ، ضعیف در مقابل خواهش ضعیف در مقابل انجام وظیفه، ضعیف در مقابل اینکه متوجه نیستند که ضعیف هستند، به این میگویند ضعیف، همکاران بنده گفتند و من نمیخواهم تکرار کنم و باعث تصدیق خاطر نمایندگان محترم بشوم میگویند که پروندههائی که رفته هیچکدامش بجائی نرسیده. چطور شده که نرسیده؟ به هرحال آقایان خیلی در بودجه صحبت فرمودند، بنده هم خیلی مصدع شدم و قصد این نیست که وقت مجلس را بگیرم ولی عرض کردم این تنها فرصت و تنها مهلتی است که میشود هیأت دولت را و شخص نخستوزیر را در اینجا دید و میشود درباره هر مطلبی که آدم بخواهد بحث کند. در سایر موارد و در سایر قوانین فقط در مورد آن قانون و آن ماده میشود بحث کرد، این بود که بنده به این ترتیب حرف زدم و این عرایض را به سمع نمایندگان محترم رسانیدم به این قصد و به این نیت که مورد توجه قرار بگیرد و برای اینها یک چارهاندیشی بکنند، برای اینها یک تدبیری بیندیشند. وزرای ما در این مملکت رؤسای کارگزینی هستند. از صبح تا شام تلفن میزنند آقا. بله، برادرزاده ما آنجاست لطفاً یک ابلاغ برایش صادر کنید، چشم، اگر امضاء میشود از صبح تا شام یک کارتن پرونده رئیس کارگزینی میآورد که آن را امضاء بکند ما در مملکت به مغز سیاسی وزیر احتیاج داریم، به معلومات و تجربه وزیر احتیاج داریم، من از آقایان وزراء این را خواهش میکنم والله بالله هر روز فقط نیمساعت هر وقتی هر جا سراغ دارید، در رختخواب در پشت میز اداره، وقتی که ناهار میخورید فقط نیمساعت فکر بکنید که چکار بکنم که در دستگاه من یک بهبودی حاصل شود، اگر تا شش ماه موفق نشدید من حرف خودم را پس میگیرم ولی شما فکر نکردید، نمیگذارند که فکر بکنید. وزیر برای این است که از فکر و تجربه و معلومات خودش استفاده کند برای بهبود اوضاع مملکت.
چرا گفتند وزراء مسئولیت مشترک دارند، هیچ اصلی نگفتهاست که وزیر در کار خودش باید متخصص باشد، هیچ لازم نیست که وزیر جنگ نظامی باشد یا وزیر بهداری طبیب باشد، اینها هیئات عالی سیاسی مملکت هستند ولی در مملکت رسم این شدهاست که هر وزیری بیاید و ابلاغ صادر کند که این آقا برود به فلانجا، آن آقا برود مطالعه کند، این ابلاغ را صادر کند ابلاغ آن آقا را صادر کند، چشم، بعدازظهر هم که در فلان سفارتخانه دعوت هست در فلانجا کوکتل هست، رقص هست والسلام وقت خود را به تشریفات و در اداره هم به ابلاغ امضاء کردن و نقل و انتقال و عوض کردن و تبدیل کردن سازمان میگذرد و آن چیزی که لب کلام باید از آن به نفع مملکت بدست بیاید، بدست نمیآید همان روح مشاوره عالی، آن فکر عالی، آن مآلاندیشی، آن پیشبینی، آن به درد مردم رسیدن، آن رهبری مملکت به سوی ترقی است که وقت وزراء برای آن کار نمیماند ما از وزراء آن را میخواهیم والا وزیر مسئول کاری ندارد. چه کاری این آقایان وزراء میکنند که یک آموزگار کلاس سوم متوسطه نتواند بکند. من ثابت میکنم که هر کاری که آقایان وزراء میکنند آموزگاران سال سوم متوسطه آن کار را میتواند بکند، کاری ندارد که در پوشه برگ سبز برای بنده چهارتا ابلاغ بیاورند من هم پاراف بکنم، اما یک کار را نمیتوانم بکنم، نمیتوانم تجربه، دانش، مطالعه، جهانگردی، دلسوزی، علاقمندی وطنپرستی مهندس شریفامامی را من نمیتوانم هنوز داشته باشم ما میخواهیم از این استفاده بکنیم.
از اینها باید به مملکت نیرو و الهام بدهند من نمیتوانم تخصص و یک عمر تجربه آقای شعاعی در وزارت دارائی داشته باشم که بفهمم نسبت به مالیات ایران، و ازدیاد مالیات بردرآمد ایران و به ترتیب وصول بهتر مالیاتهای ایران فکر بکنم، این فکر، به این منطق ملت ایران احتیاج دارد، والا این دستگاه امضاء کردن را هر کسی دارد، هر کس میتواند، هیچ هم اشکال ندارد، اگر هر کس در روز فقط نیمساعت (این منحصر به وزراء نیست) هر کس در هر روز ده دقیقه فکر بکند و فقط فکر بکند با تمام تمرکز قوا فکر بکند چه کنم که پیشرفت بکنم پیشرفت میکند یک روز از من پرسیدند که رمز موفقیت تو چه بود، من این را میگویم اگر لازم باشد بنویسید من فقط رمز موفقیتم این بود که هر روز یک ربع، فقط با تمام قوا فکر کردم چه کنم که پیش بروم مملکت هم همینطور است که باید فکر کند چه بکند که پیش بروند، کی باید فکر بکند؟ این هیأت دولت باید از عرایض ما، از تذکرات، آنهائی که مقدور است، در آن حدودی که میسر است، در آن حدودی که خوب هست استفاده بفرمائید، آنهائی که از روز غرض، مرض، یا خدای نکرده از روی عدم اطلاع است، آن را دور بریزید، بگوئید فلانکس چهار کلمه حرف حسابی زد از این استفاده بکنید ببینید دربارهاش چه باید کرد، این برای رسیدن به آن نیروست، این است اساس حکومت دمکراسی، که هر دولت بیاید بنشیند، صدتا دویستتا پانصدتا وکیل و وزیر و سناتور باشند، آنها عقایدشان را بگویند و نیروی فکری آنها قدرت بدهد، قوت بدهد، دولوپه بکنند این مسائل عالیه مملکتی را و اینها بروند یک راهی پیدا بکنند که اگر از آن راه بروند بهتر به هدف میرسند ما هم از دولت این انتظار را داریم آقایان نمایندگان محترم مملکت همانطور که عرض کردم خوشبختانه در ظرف این چند سال اخیر دارای خیلی سازمانها شدهاست که خیلی از مردم و شاید خیلی از خود ما هم خبر نداریم، و خود من هم تا چند روز قبل که به فکر این مطلب افتادم اصلاً خبر نداشتم، هیچ میدانید که ما الآن دارای یک سازمان نقشهبرداری در این مملکت هستیم که به تصدیق مراجع بینالمللی در ردیف اول سازمانهای نقشهبرداری جهان قرار دارد میدانید که سازمان نقشهبرداری ایران از سازمان نقشهبرداری انگلستان مجهزتر و دقیقتر است این را من از پشت تریبون میگویم و دلیل دارم و مبالغه که نمیکنم این سازمان از سازمان انگلستان مجهزتر و مدرنتر کاملتر و صلاحیتدارتر است چرا این را گفتم؟ برای اینکه خوشحال بشوید ولی یک مطلب را هم میگویم که متأسف خواهید شد این سازمان از نظر فنی طوری مورد اعتماد وثوق شده و بوده که نقشهبرداری راهآهن از قطور به شرفخانه را آمدند به مناقصه گذاشتند یک شرکت انگلیسی برنده شد به مبلغ یک میلیون و دویست هزار تومان در مورد نقشهبرداری مسیر راهآهن قطور به شرفخانه آنوقت سازمان نقشهبرداری نامه مینویسد به وزارت راه و راهآهن که آقا من این کار را میتوانم انجام بدهم. قبل از اینکه قرارداد منعقد بشود این کار را انجام میدهند با چهارصد هزار تومان که صد هزار تومان برای خود سازمان نقشهبرداری منفعت میماند با تمام هزینهای که حساب میکند و خوشبختانه خود همان شرکت انگلیسی اعتراف میکند به اینکه کار سازمان نقشهبرداری ایران دقیقتر و بهتر و کاملتر از کاری است که او میتوانستهاست انجام بدههد و این کار را انجام داد خوب، این دستگاهی است که در مملکت ایجاد شده و الآن شنیدم که سازمان برنامه میگوید که آقا من به این دستگاه پول ندارم بدهم، خودتان، خودتان را اداره کنید، وزارت راه هم میگوید ما در سال دو سه میلیون تومان پول که نمیتوانیم به شما بدهیم، از کجا بدهیم؟ خودتان خودتان را اداره کنید میگفتند آقا ما خودمان خودمان را اداره میکنیم، اما کار ما نقشهبرداری و طرح نقشه برای نظارت و ساختمان خانه گلی یا ساختمان شهرداری در بناب که نیست که من بروم خودم را اداره کنم. کار من در مملکت نقشههائی است که دولت از راهها و مرزها و معدنها تهیه میکند و اینها کارهائی است که برای آنها اعتبارات زیاد در دستگاههای دولتی ما و در دست سازمان برنامه هست، شما دولت را مقید بکنید، سازمان برنامه را مکلف بکنید که تمام نقشههایش را به ما بدهد ما یک دینار از دولت بودجه نمیخواهیم و به نصف قیمتی که دستگاههای دیگر آمادهاند بگیرند ما این کارها را تمام میکنیم و اگر یک نقشه را ما نتوانستیم و بلد نبودیم بنویسیم بلد نیستیم آنوقت آن را خودتان مناقصه بگذارید و هر کاری را که کردیم اگر ایراد داشت حاضریم همهمان محاکمه و مجازات بشویم اول هم برای شما از هر مرجع بینالمللی که میخواهید تصدیق بیاوریم که کار ما دقیقتر و صحیحتر از هر شرکت خارجی است خوب هرگاه وسیلهای برای نقشهبرداری هست چرا به مهندسین خارجی و شرکتهای خارجی مقاطعه میدهید؟ عوض اینکه تبصره بگذارید در بودجه که مثلاً نمایندگی دولت در بانک کشاورزی با وزیر کشاورزی و دو نفر دیگر از وزراست مثلاً که باشد یا نباشد و قانون بشود یا نشود اگر این کار قانون نشود همان پول است، همان بانک است نه آسمان به زمین میآید نه زمین به آسمان میرود و هیچ طوری هم نمیشود مجمع عمومی تشکیل بشود تأثیری ندارد، تشکیل هم نشود تأثیری ندارد یک تبصره بگذارید که دولت و سازمان برنامه مکلف است کلیه نقشههای عمرانی خودش را از این تاریخ به بعد به سازمان نقشهبرداری بدهد مگر نقشههائی که سازمان نقشهبرداری از انجام آنها اظهار عجز کند، بله، یک تبصره از این ۵۴ تبصره هم این را میگذاشتید. آخر این دستگاه را این دولت در این مملکت ایجاد کردهاست. دولت سازمان نقشهبرداری را با سه میلیون تومان بودجه با سیصد نفر چهارصد نفر مهندس درجه اول تحصیلکرده نمیشناسد، او حقوقش را خواهد گرفت، آن شرکتهای دیگر هم نقشهبرداری خودشان را خواهند کرد برای اینکه آن جناب مهندس مشاور صدی پانزده از این کار میبرد از آن کار عاقد قرارداد هم یک کمیسیون میبرد نمیدانم چه میشود، بلی، بیائید این کار را بکنید، در لایحه بودجه بنده یک تبصرهای دیدم که نوشتهاست گویا تبصره ۵ است که اگر اضافه درآمدی حاصل شد دو هزار میلیون ریال به وزارت جنگ داده شود و بقیه هم به مصارفی که تعیین کردهاند برسد نظیر این تبصره در تبصره ۱۳ لایحه بودجه سال قبل هم بود ما میخواهیم ببینیم اضافه درآمد در سال گذشته حاصل شد یا نشد و اگر حاصل شده از چه محلی بوده و به وزارت جنگ داده شده یا نشده یا به جاهای دیگر داده شده یا نشده و اگر اضافه درآمدی حاصل نشده این تبصره را، چرا در بودجه بگذاریم، آخر وقتی که مردم در لایحه میبینند که دو هزار میلیون ریال اگر اضافه درآمدی پیدا شد به وزارت جنگ داده میشود خیال میکنند که داده شده و یک چیز سری است، یک اعتباری است که دو هزار میلیون میدهند در صورتی که پارسال هیچ هم ندادند، آخر اگر اضافه درآمدی ندارید که تحصیل بکنید بیچاره وزارت جنگ را چرا بدنام میکنید، آخر مردم، منقدین محققین در اینها بحث میکنند از ما میپرسند اگر داشتهاست بگوئیم که پارسال تبصره را گذاشتیم و ۱۵ میلیون تومان عاید شد و دادیم امسال هم پیشبینی کردیم که شاید انشاءالله بدهیم یا ممکن است بشود یا نشود. در مسأله وزارت جنگ هیچکدام از این میان نمایندگان محترم اشاره نکردند، صحبتی نفرمودند، رقم قابل توجهی از عایدات کشور ما صرف نیروهای مسلح میشود، درست است ولی آقایان هیچ میدانید که خود این رقم به نسبت بودجه کل کشور ما از تمام کشورهای همجوار ما بسیار کمتر است اگر آقایان در این مورد شکی داشته باشند هر کدام از آقایان نسبت به این عرض بنده معترض باشند بنده حاضرم در جلسه دیگر رقمش را بیاورم که ترکیه بودجه نظامیش چقدر است بودجه کلش چقدر است، عراق، پاکستان، افغانستان، شوروی، مصر، سایر ممالک، ممالک دیگر، ممالک آمریکای لاتین، سویس که در تمام مدت دو جنگ بیطرف بوده و هیچوقت هم سر جنگ با کسی نداشته بودجه کلش چقدر است و بودجه امور دفاعیش چقدر است، کمال افتخار است که امروز مملکت ما دارای ارتشی شده که به قول یکی از افسران ارتش ساوان است، الآن ارتش ما یک ارتش عالم است، بهترین اطباء بهترین مهندسین، بهترین تکنیسینها و تئوریسینها خوشبختانه در ارتش ما الآن پیدا شدهاند، من نمیگویم همه اعتبارات ارتش ما خوب صرف میشود ارتش ما هم مثل دستگاههای دیگر است در آنجا هم فساد هست ولی خود ارتش من حیث ارتش، من حیث نیروهای مسلح باعث افتخار کشور است چه در نیروی هوائی و نیروی دریائی و نیروی زمینی ارتش تنها دستگاهی است که افسران آن دائم در حال مطالعه و تکمیل معلومات است و هیچ افسری نمیتواند اگر دو سال یک کور اضافی تخصصی نبیند درجه بگیرد. این قیمت دارد، این ارزش دارد، البته یک ملتی بخواهد از حق خودش دفاع بکند از حیات سیاسی خودش دفاع بکند، سیاست مالی خودش را از پیش ببرد، باید مستظهر به قوه مسلح باشد، شاید این حرف پیش بیاید و این حرف گفته شود که در قبال نیروهای جدید جنگی این ارتش ما چه اثری ممکن است داشته باشد، این حرف غلط است. اگر این منطق پذیرفته میشد در دنیا فقط دو دولت بایستی بسیج میکرد یکی آمریکا و یکی شوروی چون غیر از آمریکا و شوروی دیگران فاقد این سلاحها، این تجهیزات هستند و آنوقت هم نه فرانسه نه انگلستان نه آلمان نه آنها نه اینها هیچکس نباید یک تفنگ داشته باشد نه یک سرنیزه چون با بمب و اتم که این شوخیها نیست، چرا نکردند لابد متفکرین آنها لابد عقلا و جامعهشناسان آنها لابد مالیاتدهندگان این ملتها فکر کردند و لازم دیدند چطور شد که این وسط فقط ما باید بگوئیم چه ارتشی باعث احیای عظمت است ارتش باعث وسیله اجرای سیاست ملی است ارتش پشتیبان ملت است، ارتش از ملت است ملت هم از ارتش است اما به شرطی که عرض کردم دولت درصدد جلب قلوب مردم باشد ارتش تنها اگر متکی به مردم نباشد بدرد نمیخورد و صد دینار ارزش ندارد، دلیلش این بود که در جنگ گذشته دیده شد کاری را که ملتها کردند ارتشها نکردند، ارتش فرانسه با آن خط ماژینو با آنهمه ژنرال و سرهنگ سرتیپ و فلان شکست خورد و متلاشی شد، اما ده هزار نفر پارتیزان فرانسوی فرانسه آزاد را بوجود آوردند و مقاومت کردند و مملکتشان را نجات دادند و امروز فرانسه را جزء کشورهای معظم درآوردند. ارتش یوگسلاوی در زیر چرخ نیروی سهمگین هیتلر خرد شد ولی یک عده پارتیزان دور میخائیلویج و تیتوی فعلی جمع شدند و مملکت را حفظ کردند و نگهداشتند و تا آخر هم مبارزه کردند، چهارتا چریک این کار را کردند ایمان مردم باید به استقلال مملکت زیاد شود. مردم باید به وطنشان علاقمند باشند و این وطن را حفظ کنند و این وظیفه عالی دولت است که بیست میلیون ارتش داشته باشد نه سیصد هزار نفر تازه این ارتش از آن مردم است، آن سرباز که ببیند برادرش ناراضی است پدرش ناراضی است مادرش ناراضی است شما خیال میکنید جنگ میکند چه اشتباهی؟ جنگ نمیکند امروز دیسیپلین زمان صلح شما او را وادار به اطاعت کردهاست در زمان جنگ او جنگ نمیکند، اشتباه نکنید، باید او را راضی نگاهداشت و برای راضی نگاهداشتن مردم باید به خواستههای او توجه کرد باید این تبعیضهائی که بنده عرض کردم از بین برود. از شرکت نفت خیلی گفتگو کردند یک مطلب را بنده میگویم، سه سال قبل بنده افتخار دعوتی را داشتم به شهر ری برای افتتاح انبارهای نفت در شهرری عده زیاد از آقایان نمایندگان محترم هم دعوت داشتند لوله سرتاسری نفت متصل میشد به تهران، قبل از اینکه انتقادم را بکنم، از حسن این شرکت میگویم. آقایان هیچ میدانید که لوله سرتاسری نفتی این را بنده در قبال فرمایشات آن عده عرض میکنم که میفرمایند هیچ کار نشده (کاظم مسعودی ـ کار شده ولی سوءاستفاده هم زیاد شدهاست) هیچ میدانید که این لوله سرتاسری که از اهواز و آبادان آمده به شهرری رسیدهاست به اندازه خطآهن سرتاسری ایران اهمیت داشته و به آن اندازه هم خرج برداشتهاست و خوشبختانه شبکه این انشعاب تا شاهرود کشیده شده و تا رشت و تا اصفهان هم کشیده خواهد شد.
در همانجا گفته شد که ما از محل صرفهجوئی حمل و نقل، این در گزارش آقای هویدا بود، نمیدانم کی بود، و این گزارش را هم بنده دادم اینطور گفتند که سه هزار میلیون تومان این لوله تمام شدهاست و در ظرف سه سال این پول مستهلک خواهد شد و به این حساب میشود سالی هزار میلیون تومان، الآن ۳ سال گذشته و به این حساب شرکت ملی نفت هزار میلیون تومان اضافه دارد. درحالیکه ۳ سال قبل گفته شد که ۳ هزار میلیون تومان من خرج کردم و ۳ ساله مستهلک خواهد شد. حالا فرض کنیم هزار میلیون تومان نباشد هشتصد میلیون تومان باشد (نخستوزیر ـ اینقدر تمام نشده) در گزارش بوده. خلاصه گفتند این ۳ ساله مستهلک خواهد شد ممکن است بگوئیم از همین محل از اینجا به شاهرود بکشند، من حرف ندارم ولی چرا در شرکت ملی نفت برنامهاش را نمیآورند، هشتصد میلیون ما اینجا بودجه میدهیم و بیست میلیون دلار هم که همینطوری از عواید نفت میگیرد، آخر اینطوری صرف حقوق بشود؟ اگر با این یک کارهائی میکنند چرا نمیگویند که ملت روشن بشود، بنده حرفی دارم بنده میدانم که شرکت ملی نفت از لحاظ اداری یک دستگاه منظمی است که حالا در آن بعضی افراط و تفریطها میشود بنده کاری نداریم ولی آنجا یک دستگه منظمی است همیشه باید آدم منصف باشد، آنجا یک دستگاه منظمی است و مثل بانک ملی خوب کار میکند، کارمندهایش دیسیپلین دارند، تبعیض کم است در موقعش مرخصی میدهند ولی شما باید برنامهتان را بگوئید، شرکت ملی نفت فقط اعلامیه میدهد که فلان چاه را من کشف کردم، من از جناب آقای نخستوزیر و از هیأت محترم دولت از رهبران این مملکت میپرسم، آقا ما مگر به کشف چاههای نفتیمان احتیاج داریم؟ میخواهیم چکار کنیم؟ اصلاً این اکتشاف برای چیست که اینقدر پول خرجش بشود. ما که الآن تمام ظرفیت چاههای خودمان را که استخراج نمیکنیم نفت جنوبمان را که دادیم به کنسرسیوم، یک قرارداد هم با پان آمریکن و سیریپ ایتالیا آنجا استخراج میکنیم.
نفت قم هم که فوران کرده و شرکت روی دستش ماند که سر چاهها را بستیم و گذاشتیم، خوب، حالا اینها هم بهرهبرداری نشده در درههای محمودآباد و گرگان و سیستان و بلوچستان بیخود پی چه داریم میگردیم و پول خرج میکنیم ترکیه باید دنبال نفت بگردد آخر میخواهید چکار بکنیم؟ آنوقت به بنده یک نامه نوشتهاند از لیلان، یک قریه پنج هزار نفری نامه نوشتهاند که آقا شما را قسم میدهیم به حضرت عباس این هم امضای ریشسفیدهایشان است گفتهاند که، از شما در عالم وکالت چیزی نخواستیم، پنج هزار نفریم، در این قریه پنج هزار نفری ـ اگر دروغ گفته باشم از این مجلس میروم ـ گفتهاند ما فقط یک مدرسه میخواهیم. برای اولادمان یک مدرسه میخواهیم مگر کار مملکت الاهم فالاهم ندارد؟ ما چاه نفت میخواهیم چه بکنیم، کی باید به این مسائل رسیدگی بکند، ما در رشت محمودآباد چاه نفت کشف میکنیم بیخود میکنیم، میخواهیم چکار کنیم؟ آنهائی که دارید استخراج نمیکنید، هر وقت احساس کردید که یکی از منابع نفتیمان برای استخراجش رو به کاهش میرود و ممکن است از درآمد ملی ما نقصان حاصل شود یا نقشههائی داشتید، مثلاً معاملهای با افغانستان یا پاکستان کردید، پنج میلیون تن تا سه میلیون در سال نفت فروخته بسیار خوب، در اینصورت ارزش داشت که برویم در سیستان و خراسان و دامغان چاه بکنیم و استخراج بکنیم و بفروشیم، این حرفی بود ولی فقط یک دستگاه حفاری برداشتن توی خیابانها اندازه و گز کردن و درنتیجه ۲۰ میلیون دلار و هشتصد میلیون تومان بودجه را نفلهکردن که من میخواهم چاه کشف بکنم چیست؟ تازه اینها از نظر ژئولژیکی تمام کشف شده، چاههای نفت ایران وقتی دارسی در ایران بود، یعنی ۵۰ سال قبل کشف شده و پیدا شده اگر شماها نمیدانید ممکن است از آنها بخواهید، یک حقی بدهید صورتش را به شما میدهند. چی را کشف کنید یک شرکت ملی نفت داریم یک شرکت سهامی نفت ایران (یک نفر از نمایندگان ـ شرکت سهامی هم جزء شرکت ملی شد) بنده نفهمیدم آن روز با اتومبیل از خیابان تختجمشید میگذشتم نوشته بود شرکت سهامی نفت ایران من نفهمیدم شرکت سهامی نفت ایران چیست شرکت ملی نفت ایران چیست (یک نفر از نمایندگان ـ کنسرسیوم را هم بفرمائید) حالا من با آن تشکیلاتی که طبق قرارداد نفت درست کردیم به آن عرضی ندارم از داخله خودمان حرف میزنم شرکت ملی نفت مال این مملکت است مدیران و کارکنان آنها مورد احترام ما هستند آنها از خارجه نیامدهاند آنها هم زحمت میکشند کسی که میرود زحمت میکشد میرود استخراج میکند اکتشاف میکند بد نمیکند آن کسی که بودجه میدهد او بد میکند آن کسی که او را به این کار میگمارد بد میکند شما تمام پولی را که در شرکت نفت دارید تمام پولی را که در سازمان برنامه دارید تمام پولهائی که در دولت دارید اینها را یک کاسه بکنید ببینید کدام مهمتر است کدام واجبتر است و کدام الاهم فالاهم است کدامش لازمتر است کدامش واجبتر است و از یکی باید به مردم کمک کرد و کدام اعتبار باید پرداخت شود و از این اعتبارات و گشادبازیها قدری کم بکنید تکلیف تمام بودجه شما اعتبارات شما مثل آبخوردن حل میشود یک قلم در بودجهتان صرفهجوئی بکنید بیائید برای خاطر خدا از اعزام مأمور برای مطالعه در خارج فقط برای یکسال خودداری بکنید (صحیح است) (گرکانی ـ تازگی سرپرست تعیین کردند) یک سال از اعزام مأمور خودداری کنید بنده آمار دارم که تا کنون سه هزار نفر از دستگاههای دولتی برای مطالعه به خارج رفتهاند برای مطالعات آنها چقدر خرج شده و آنوقت نتیجهای که عاید این مملکت شده چقدر است آقا این چه بدبختی است که دامنگیر مملکت شده برای یک نفر بعد از اضافه کار و فوقالعاده و پاداش و حق مقام و این چیزها یکدفعه یک ابلاغ دو ساله دادهاند به دستش که شما مأمور مطالعه در خارج هستید در صورتی که اصلاً سوا ندارد زبان نمیداند و باید ۶ ماه در خیابانها بگردد که بتواند یک سیر گوشت بخرد و آنوقت این آقا مأمور مطالعه ما در خارج از کشور است و وقتی برگشت شأنش آنقدر اجل است اگر از معاونت کمتر به او بدهید آسمان به زمین میآید و همینها ناراضیهای مملکت ما را تشکیل میدهند میروند میگویند آقا معاونت میخواهیم ـ مدیر کلی میخواهیم این چه مملکتی است که به تحصیلکردهها کار نمیدهند کارش چیست معلوم نیست چه مطالعه کرده معلوم نیست آخر تا کی حقوق این ملت بدبخت را باید بدهید برای مأمور مطالعه میدانید چکار میکنید برای اینها بلیط درجه ۱ هواپیما میخرند من شنیدم وقتی رئیس تشریفات ملکه انگلستان برای بررسی مسافرت ملکه به اینجا آمد با بلیط توریستی آمده بود رئیس کل تشریفات انگلستان میآید برای تهیه مقدمات سفر ملکه با درجه توریستی هواپیما آنوقت مأمورین چندرقازی ما وقتی بلیط مسافرت برای مطالعه آنها تهیه میکنند درجه اول است این هم با همان هواپیما میرود ولی این قیمتش ده هزار تومان و آن قیمتش هشت هزار تومان است فقط برای این است که در آن چند ساعت ایشان در آن مبل بلمد و سه ساعت راحت باشد خوب چرا نباید ندهیم ما ملتی هستیم دارا و متمول چرا نباید بدهیم آقا جلوی اینها را بگیرید جلوی این هیأتهای بیربط و بیمورد شرکت در کنفرانسهای عجیب و غریب را بگیرید مثلاً هیأت نمایندگی ایران در کنفرانس اقتصادی سیتو خوب ملاحظه بفرمائید این هیأت نمایندگی در کنفرانس اقتصادی سیتو اگر شرکت نمیکرد چطور میشد ما با کدامیک از اینها معامله داریم با ژاپون نداریم اگر داریم این است که میدارید اینها چه کشورهائی هستند مالایاـ سیلانـ سنگاپورـ چی و چی اینها جمع شدهاند یک کنفرانس درست کردهاند یک هیأت ۱۵ نفری هم از ایران فرستادهاند آنجا که لااقل این هیأت رفتن و برگشتنش برای مملکت پانصد هزار تومان تمام شده این پول را بدهید به من، من در ده جا در ده نقطه مملکت نقاط پنج هزار نفری مدرسه بسازم آخر برای چه میخواهیم که اینها برای شرکت در کنفرانس بروند به نماینده سیاسی خودمان بگوئید که در این کنفرانس شرکت کند تازه آنهم لازم نیست ببینید در آنجا چه بحثی کردهاند یک بروشور چاپ میشود از طرف آن هیأت اقتصادی منتشر میشود و معلوم میشود که آنها چکار کردهاند میخواهید خیلی اتیکت رعایت کرده باشید یک نفر بفرستید دیگر ۱۵ نفر چرا مثلاً کنفرانس مگسپرانی در شیلی تشکیل میشود میبینیم ۱۵ نفر نورچشمی از ایران به راه افتاد میگوئیم کجا میروید میگویند به شیلی و کازابلانکا چه خبر است در کازابلانکا یک کنفرانس برای ملخ مراکش تشکیل شده و مطالعه میکند ایران هم دعوت شده هیأتی میفرستد و این هیأت به راه نیافتد از این خرجها جلوگیری کنید صرفهجوئی از اینجاها است مذاکرات دوره اول مجلس شورای ملی را میخواندم بحث در لایحه بودجه بود، دیدم در آنجا نوشته شدهاست که رئیس دبیرخانه صدراعظم در ماه ۱۵۰ تومان میرزا اسدالله در آنجا بودن میگوید زیاد است و بعد میکنند هفتاد تومان اینها را در بحث بودجه در دروه اول مجلس میکنند که به این دقت و علاقهمندی به جزء بودجه رسیدگی میشود آن دیگری میپرسد آقا این رئیس دبیرخانه کیست میگویند میرزا حسینعلی میگوید بله از خودش هم چیزی دارد همان هفتاد تومان بس است اینقدر دقت میکردند در بودجه مملکت حالا یک رقم چهل میلیون تومان رقم پاداش و اضافه کار و هزینه سفر ما میشود یکی از طرق مشروع استفاده در دستگاه دولتی ما رفتن به بازرسی است یکوقت میبینید یک مدیر کل یک سوئیتی هم درست کرده میرود به بازرسی چون امروز آقایان فرمودند بودجه خیلی در مجلس معطل شده و من خودم هم علاقهمندم به اینکه زودتر تصویب شود چون علاقهمندم دولت زودتر به کارش برسد چون علاقهمندم که مجلس واقعاً اعتماد خودش را به این دولت نشان بدهد و اینها بروند کار بکنند نمیخواهم زیاد وقت مجلس را بگیرم و با این مطالبی که عرض میکنم از نظر علاقهمندی است که اگر ما اینها را نگوئیم روال کار همچنان باقی میماند عرض کردم در چهار سال گذشته چرا نگفتم چون احساس کردم حرف تلقی میکنند ایندفعه احساس میکنم که این دولت میخواهد گوش کند والله اگر غیر از این احساس میکردم خدا شاهد است پشت تریبون نمیآمدم که این مطالب را عنوان بکنم ـ در دوره گذشته در تمام لوایح حرف زدهام و به اصطلاح جزء نمایندگان پرحرف مجلس بودم اما این مطالب را عنوان نکردم چون در آن حال و آن مقال حوصله شنیدن و توجه کردن به این مطالب نبود شاید آن آقای نخستوزیر با اینهمه شوق و علاقهای که از اول وقت و تا آخر وقت با آقایان وزراء گوش میکند یک چیزهائی از عرایض ما دستگیرشان بشود استیناف بکنند و یک گوشهای از اجتماع اصلاح بشود، یک رقم قابل حذف در بودجه و صرفهجوئی آن حذف مخارج اعزام این مأمورین و این هیأتهای ما به خارجهاست (صحیح است) برای اینکه اینها به هیچ درد نمیخورند، نه مأمور مطالعه نه مأمور شرکت در کنفرانس، آخر ما این اعضائی که میروند به این کنفرانسها میشناسیم، اینها فارسی را در خیابان با شما نمیتوانند حرف بزنند و آنوقت اینها را میفرستید به سازمان ملل متحد در مجمع عمومی مسلماً او نمیتواند در آن کنفرانس بحث بکند، آخر شما که نماینده دائمی دارید در واشنگتن، شما نماینده دائمی در سازمان ملل متحد دارید، سفارت کبری دارید دیگر برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد یک هیأت فرستادن برای چیست؟ حالا اگر تنها مجمع عمومی بود میگفتم چون مهم است و معمولاً وزرای امور خارجه و رؤسای دول میروند خیلی خوب مانعی ندارد یک هیأتی بفرستید، اما کمیسیون حقوق زن مسلمان ملل متحد، کمیسیون انرژی اتمی سازمان از ایران نیز هفت نفر نماینده بفرستیم برای چه ما نه اتمشکن هستیم، نه اتم داریم، و نه بمب اتمی خواهیم ساخت، آخر اگر در انرژی اتمی نماینده شما شرکت کرد به چه درد میخورد، بگذارید این کنفرانس تشکیل بشود قطعاً بروشوری بیرون خواهد داد شما آن بروشور را بگیرید و ببینید چه تحقیق و تتبعی شده بفرستید به دانشگاه و بگوئید در آمریکا در کنفرانس انرژی اتمی این مسائل بحث شده سه نسخه هم فرستادهاند آقای دکتر فلانکس استاد فلان کرسی اینها را بخوانید ببینید کدامش قابل استفادهاست در تدریستان استفاده کنید.
نمایندگان ایران در کنفرانس اتمشناسی شرکت میکنند ولی برای پنج هزار نفر مردم قریه ویلان یک دبستان شش کلاسه که بچههایشان فقط زبان مادریشان را یاد بگیرند بودجه نیست و وقتی هم که به آقای وزیر فرهنگ میگویم، میگوید آقا، امسال که ساختمان نداریم بودجه هم که نداریم حالا ببینیم چطور میشود بنده چه جواب بدهم، اگر واقعاً نبود مطلبی نیست، میگفتیم مملکتی هستیم درآمد کم داریم الاهم فالاهم باید کار بکنیم اما هست ولی خزج زاید میشود باید از خرجهای زاید بکاهیم و جلویش را بگیریم. اجزاء شرکت نفت یک ابتکار به خرج داده و این دامنگیر بعضی از مؤسسات و وزارتخانهها شده چون همه ما اهل تقلید هستیم ابتکار ابداً نیست، یک روز یک وزیری آمد در راهآهن بهداری ساخت و یک دکتری را آورد در رأی آن بهداری گذاشت و چند تختخواب هم آماده ساخت یکمرتبه مرض بهداریساختن رسید به همه وزارتخانهها و مد شد وزارت دارائی بهداری ساخت، وزارت کشاورزی بهداری ساخت، وزارت بهداری بهداری ساخت و بهداری و مریضخانهساختن مد شد یک روزی آمدند در این مملکت چند اتومبیل خریدند، خریدن اتومبیل فوراً مد شد و به آن ترتیب که قبلاً عرض کردم، الآن اداره کل روابط و اطلاعات عمومی مدروز شد، شرکت نفت داشت سازمان برنامه هم بوجود آورد حالا یواشیواش یک مجله هم آمدهاند منتشر میکنند و میگویند از انتشارات اداره کل یا اداره جزء روابط عمومی است، حالا اداره روابط عمومی چیست وظیفهاش چیست و به چه درد میخورد و چرا باید تشکیل شود و اگر لازم بود چرا ظرف این ۵۰ سال مشروطیت تشکیل نشد و چطور شده. از سال گذشته در هر وزارتخانهای مثل قارچ یک اداره کل روابط عمومی برقرار میشود بنده سر درنیاوردم چرا؟ نه اینکه استخدام جدید ممنوع است یک کسی را که در مطبوعات رفیق زیاد دارد مدیر کل روابط عمومی در آن وزارتخانه میشود. خیال میکنید که این اداره روابط عمومی چکار دارد؟ در تلویزیون ایران یک برنامهای از طرف روابط عمومی شرکت نفت اجراء میشود، آقایان میدانید برای اجرای این برنامه اداره روابط شرکت نفت چقدر میپردازد.
این به قیمت آگهی حساب میشود یعنی همان آگهی که صاحب شاهپسند و روغن نباتی قو میدهند هر دقیقهاش چهارصد تومان، هزار تومان اداره روابط عمومی شرکت نفت به تلویزیون ایران پول میدهد که آنجا یک آقا و خانمی با آخرین مدل آرایش کرده بگویند آقا از نفت چه درست میشود (گرکانی ـ وازلین) وازلین درست میشود (خنده نمایندگان) آقای گرکانی فرمودند چه درست میشود، یا از نفت امشی درست میشود و مگسها را اینطور میکشیم این وظیفه اداره روابط است جناب آقای نخستوزیر به این توجه بفرمائید، بنده چهاربار به اروپا رفتم دومرتبه مأموریت دولتی داشتم ما را آنجا دعوت کردند برای بازدید مؤسساتی که مأموریت رسمی بود، در اغلب مهمانیهای سایر وزارتخانهها و این نمایندگیهای خارجیها که در اینجا آقایان ترتیب میدهند تشریففرما شدهاید باور بفرمائید این پذیرائیهای شاهانه که این اداره کل روابط عمومی ترتیب میدهد در هیچ جای دنیا نظیر ندارد شما اگر بروید به انگلستان نخستوزیرش اگر نخستوزیر ما را دعوت بکند اگر شام نباشد بعدازظهر به شما یک قهوه میدهد با چهارتا بیسکویت محال است غیر از آن باشد ما الآن در اینجا کلنگ اول بیمارستان شرکت بیمه را فرضاً مدیرعامل شرکت بیمه میخواهد به زمین بزند یا جناب وزیر مربوطه یکوقت میبینید یک میزی چیدهاند از اینجا تا آنجا پرتقال خریدهاند به چه بزرگی دانهای بیست و پنج ریال که ۳۵ ریال حساب میکنند صدتا خریدهاند دویستتا بحساب میآورند گل خریدهاند و پانصد تومان پول گل دادهاند خلاصه میزی چیدهاند بسیار مفصل برای اینکه یک کلنگ روی زمین زده شود و آنوقت میبینید خلقالله ریختهاند سر سفره شام و این سفره چقدر میشود خدا میداند، حداقل هر پذیرائی ۲۵ هزار تومان تمام میشود.
هر وزارتخانه پنجمرتبه لااقل در سال از این پذیرائیها دارد که در سال پذیرائی تمام وزارتخانهها میشود صدمرتبه صد تا بیست هزار تومان دو میلیون تومان میشود یعنی خرج ساختمان دویست مدرسه، آخر ما که این پول را نداریم، یا این راهآهن اگر دعوتی باشد و مسافرتی پیش بیاید وزارت راه دعوت کند باور کنید آشپزخانهاش چنان پذیرائی میکند که دچار تعجب میشوید؟ چهارمرتبه بشقابها را عوض میکنند. یکوقتی یک کشتی را میخواستند به آب بیندازند چون بنده جزء هیأت رئیسه بودم رفتم با یک بندی و یک بساطی مخارج میشود برای چه؟ برای اینکه میرویم یک کشتی نفتکش را به آب بیندازیم کیها هستند غیر از یک وزیر و چندتا وکیل و چند مدیر کل این کی است پیشخدمت، آن کی است آشپزباشی، آن کیست سرایدارباشی یک قطار میرود که از سیصد نفر پذیرائی میشود که این پذیرائی حالا در دنیا نظیر ندارد که هیچ، دولاپنها هم حساب میکنند در خریدش و چقدر رویش میکشند هیچ مجموعاً شما ملاحظه فرمودید صد هزار تومان خرج شده برای اینکه ما از اینجا برسیم اهواز این چه بلائی است چه لزومی دارد این خرجها در مملکتی بشود، در مملکتی باید خرج بشود که بتواند احتیاجات اولیه و ضروری خودش را تأمین بکند من میگویم از این محل صرفهجوئی بکنید و شما را به خدا امسال به من پنجاه هزار تومان بدهید شما را به شرافتتان صد هزار تومان بدهید که دوتا دبستان بسازم پنج هزار نفر مردم آنجا بچههایشان را برای درس به مدرسه بفرستند، یکدفعه مهمانی ندهید، یکدفعه، یک سال پاداش ندهید برای سعادت مملکت یک سال به این مدیر کل اضافه کار مقطوع ندهید و حدف کنید، بنده اینها را میگویم اگر بخواهید در بودجه صرفهجوئی کنید اینها است اما متأسفانه بودجه چهاردیواری داده شده، میدانید بودجه چهاردیواری یعنی چه؟ از نظر رسیدگی مجلس یعنی کشک الآن در این بودجه گفتهاند مثلاً اعتبار وزارت دادگستری چهل میلیون تومان بنده چه میدانم که از این چهل میلیون تومان کجایش کم است کجایش زیاد است چه رقمش خوب است چه رقمش بالا است من وقتی میتوانم در بودجه وزارت دادگستری نظر بدهم که ببینم اینجا نوشته اضافه کار مدیر کل هشتصد تومان من میگویم هشتصد تومان زیاد است لطفاً چهارصد تومان بکنید وقتی من ریز بودجه را ندارم اصلاً چطور رسیدگی بکنم و بنده وقتی میتوانم به بودجه رسیدگی بکنم که ببینم نوشتهاند اعتبار خرید برای مبلمان دفتر منشی مخصوص آقای مدیرعامل سازمان برنامه /۱۵۰۰ تومان بگوئیم آقا منشی مخصوص نمیخواهد، دفتر هم نمیخواهد (مهندس والا ـ بودجههای تفصیلی در کمیسیون بودجهاست) میدانم اما آنهم جای تأسف است ایراد دوم آئیننامهای که بنده دارم و میرسم همان است دولت آمده با تمام وقتی ضیقی که داشته با تمام عجلهای که داشته با تمام گرفتاری که داشته ریز بودجه سال /۴۰ تفصیلی را داده به کمیسیون بودجه، کمیسیون بودجه آمده سه چهار روز رسیدگی کرده، اولاً حالا مجلس است کمیسیون بودجه غیر از این لایحه لایحهای نداشته و مجلس هم غیر از این کار دستوری ندارد و بعد از تصویب بودجه باید تعطیل بکنیم چون نه لایحهای در دستور است و نه از کمیسیونها گزارشی رسیدهاست دو سه گزارش از شعبهها مربوط به اعتبارنامهها است که بعد از آنها دیگر کاری نداریم (وزیر دارائی ـ کار خواهید داشت) در حال حاضر که بیکاریم از طرفی یکدوازدهم فروردین را که تصویب کردیم، اگر تصور کنیم که رسیدگی به لایحه بودجه ممکن است تا بیست روز طول بکشد یکدوازدهم اردیبهشت را هم تصویب میکردیم کاری نداشت برای اینکه یکدوازدهم فروردین را در ظرف یک روز تصویب کردیم، حالا ببینیم کمیسیون بودجه چه کاری کرده کمیسیون بودجه آمده برای خودش نیابت دویست نفر را گرفته میگوید شما چهل میلیون تومان را تصویب میکنید که به دادگستری بدهیم زیرا بودجهاش را من میبینم هر کدامش را صلاح دیدم تصویب میکنم و هر کدامش را صلاح ندیدم میزنم، بنده به سهم خودم به کمیسیون بودجه این اختیار را نمیدهم. لطفاً آقایان دویست نفر دیگر میدهید بدهید من نمیدهم، من خواهش میکنم کمیسیون بودجه مرا به عنوان یک وکیل وقتی که بودجه تفصیلی تمام وزارتخانهها مطرح است دعوت کند و اگر نکند این خلاف آئیننامهاست (یکی از نمایندگان ـ همه این تقاضا را دارند) همه آقایان این تقاضا را دارند، راهش این است که کمیسیون بودجه ریز این بودجه را بخواند و بعد همینطور که بودجه چهاردیواری را گزارش دادهاست گزارش ریز تفصیلی بودجهها را هم بفرستد ما هم میخواهیم بفهمیم (احسنت، صحیح است) اما چرا کمیسیون بودجه این کار را کرده ظاهراً کمیسیون بودجه حرفش منطقی است میگوید دولت عجله داشت، اگر میفرستادیم به چاپخانه طول میکشید این ایراد همیشه هست و اگر کمیسیون بودجه هم خودش برسد این اشکال هست، آیا مرتفع میشود یعنی اگر کمیسیون بودجه خودش رسیدگی کند چاپ نخواهد شد فقط در جلسه علنی است که باید چاپ شود این کار باید یکمرتبه بشود آن یکدفعه وقتی شد گزارش آن را به ما بدهید من در اینجا بگویم که چرا ارقام و اقلامی ضروری است و در این بودجه چطور میتوانیم وارد بحث شویم بگویم از کی کم بکنید شاید یک چیزی واجب باشد و چیزی واجب نباشد ایراد دوم من آئیننامهای است که برخلاف اصول عمل قانونگذاری مجلس و نظارت در دخل و خرج عواید مملکتی را نمیشود به یک کمیسیون واگذارد کرد این حق همهاست باید گزارش به مجلس داده شود من پیشنهاد اصلاحی خواهم داد (آصفوزیری ـ سابقهاست) آقا میگویند سابقهاست خیلی چیزها سابقهاست مجلس آمد اختیارات قانونگذاری را به آقای دکتر مصدق داد آن را بگوئیم سابقهاست حالا هم ما میتوانیم بدهیم به آقای مهندس شریفامامی آمدند تمام قدرت قانونی و قضائی را که شاید در تمام دنیا بیسابقه بودهاست دادند به یک نفر و در یک شخصی متمرکز کردند این سابقه شد؟! در این مملکت سابقهاست چون این کار یکوقت شده باز باید بکنیم، سابقه غلط بوده قوه مقننه و مجریه چطور قابل ادغام در شخصی میتواند بشود، آدم وقتی یاد مطالب اصولی میافتد تعجب میکند چرا آنهائی که آنقدر ادعای آزادیخواهی دارند رعایت اصول حقوقی را نمیکنند من تحصیلاتم در رشته حقوق اساسی شاید در ایران پنج نفر حقوق اساس نخواندهاند، رسالهام در موضوع اصل نفکیک قواست که با درجه ممتاز و قابل چاپ در فرانسه هم چاپ شد چون من کسی بودم برای درسخواندن رفته بودم وسیله خوشگذرانی نداشتم تا وقتی هم در دانشکده حقوق بودم تمام کلاسها را با رتبه اول گذراندم، استاد من هم جناب آقای دکتر عمید تشریف دارند میخواهم به این امر شهادت بدهند. آقا در کجای دنیا میتوان اختیارات مقننه و مجریه را در یک شخص واحد جمع کرد؟…
مهندس والا ـ در قوه مجریه … (زنگ رئیس)
رئیس ـ آقای مهندس والا شما مخبر هستید و هر وقت بخواهید میتوانید صحبت کنید.
دکتر دادفر ـ چطور میشود در یک شخص جمع کرد تازه بر گذاری اختیارات مجلس به کمیسیون خودش هم برطبق نظر اغلب از متخصصین حقوق اساسی صحیح نیست و اگر شک داشته باشید بنده دلیل را میآورم میخوانم قابل شک و تردید نیست یعنی گفتهاند صحیح نیست یک کل نمیتواند قدرت خودش را در یک جزء محدود و متمرکز کند (صحیح است) این یک اصل کلی است بحث میکنیم آمدند گفتند در این مملکت برای یک شخصی این کار را کردند گفت من شب مینشینم قانون وضع میکنم و صبح اجراء میکنم و گفت طبق اصول است و آزادم و آزادی را هم رعایت کردهاند آنوقت در اینجا داد آزادی بزنیم که آقا چرا در دانشگاه یک صندوق گذاشته نشد و به این چیزها ایراد میگیریم اما به این مسأله به این مهمی که مورد بحث و تفسیر تمام مجامع حقوق بینالمللی است حاضر نیستیم حتی یک کلمه جواب بدهیم که این اختیار را چرا دادید، انقلاب اگر کرده بودید حرفی نداریم در رژیم انقلابی یک نفر تمام جریانات را در دست میگیرد میگوید من اختیار دارم آنچه که من میگویم حق است و بالاتر از قانون همانطور که آقای فیدل کاسترو الآن در کوبا میگوید اما در رژیمی که طبق اصول و سنن پارلمانی و با پارلمان روی کار آمده چطور این اصول را میتوانیم بهم بزنیم، بنده از این استفاده میکنم این را چرا ممنوع کردند اصل تفکیک قوا انفکاک قوای ثلاثه که در صدها هزار جلد کتاب نوشته شده مبتنی بر اصولی است مبتنی بر اصلی است. مقدماتی دارد. مطالعاتی شده. عمل شده. تجربه شده یک اصولی گفتهاند مجلس شورای ملی حق نظارت دارد و در هیچ اصلی نگفتهاند که کمیسیون بودجه مجلس شورای ملی، اینست که بنده استدعا میکنم کمیسیون محترم بودجه مجلس شورای ملی گزارش خودش را در مواد بودجه تفصیلی بدهد به مجلس که ما روی بودجه تفصیلی بحث بکنیم، دقت بکنیم، تصویب بکنیم.
معنی این عرض بنده این نیست که خدای نکرده ما به کمیسیون مجلس شورای ملی اعتماد نداریم نه ما الآن روی گزارش آنها داریم بحث میکنیم، آنها نمایندگان ما هستند منتخب مجلس شورای ملی هستند اشخاص محترمی هستند ولی معنیش این است که دویست نفر دویستتا حرف دارد و ۱۸ نفر ۱۸تا (صحیح است) وقتی در یک کمیسیونی که ۱۸ نفر عضو دارد و با ده نفر اکثریت میشود با پنج نفر تصویب میشود یک بودجه مملکت را با پنج نفر نمیشود تصویب کرد بنده عرضم این است پس به این ترتیب گزارش کمیسیون بودجه مجلس شورای ملی راجع به بودجه تفصیلی باید به مجلس بیاید (صحیح است) ما باید بتوانیم برسیم و ریزش را مورد شور و بررسی قرار بدهیم بنده خیلی سر آقایان را به درد آوردم خیلی معذرت میخواهم از این عرایضی که کردم قصد نداشتم به این تفصیل صحبت کنم چه گفتهاند الکلام ماقل و دل مال من هم زیاد شد و هم اینکه دلالت نداشت اما توجه فرمودید عنایت فرمودید و به بنده میدان دادید یادداشتهائی از آقایان رسیده که اگر میخواستم مطرح کنم باید موضوعی را که مورد بحث من بود میبریدم و مطرح میکردم از این نظر نتوانستم و ببخشید فقط یک تذکری در اینجا یکی از رفقای آذربایجانی دادند که چند کارخانه در آذربایجان در حال تعطیل است به اینها توجه کنید که چرا تعطیل میشود توجه کنید که چند هزار نفر از کارگران این کارخانهها بیکار و بیخانمان میشوند (صحیح است احسنت) و بنده در اینجا عرایضم را خاتمه میدهم. (احسنت بارکالله)
رئیس ـ آقای فریور
فریور ـ بسیار خوشوقتم که هم نمایندگان مخالف و هم نمایندگان موافق نسبت به دولت جناب آقای مهندس شریفامامی اعتماد کامل خودشان را ابراز داشتند.
۱ـ بدواً لازم میدانم که بگویم چرا به عنوان موافق مشروط ثبتنام نمودهام. موافق از آن جهت که بنا به عقیده آقایان که مخالف هم صحبت فرمودند میگویم که جناب آقای شریفامامی و وزراء کابینه ایشان از مردان خوشنام و لایق هستند اگر ما به حقیقت اخلاقی و به وطنپرستی و درستی آنان اعتماد داریم دلیل ندارد که از چنین کابینه کاری برخلاف مصالح عمومی مملکت انتظار داشته و با آن مخالف باشیم. و اگر نسبت به ارقام بودجه و تناسب آن با شئون اصلاحی و اقتصادی بحثی و حرفی داریم باید با استدلال و منطق صحیح آن را اصلاح نمائیم نه اینکه فقط به معایب و مفاسد دستگاههای اداری مملکت در گذشته به بحث بپردازیم و نسبت به اصلاحی امور کشور راهنمائیهای مفید نکنیم.
آقایان امروز همه ملت ایران از سوءجریان دستگاه اداری کشور به خوبی واقفند آیا با ذکر دردها و آلام درد مملکت درمان میشود؟ آیا صحیح است که ما و دولت هر دو بیائیم در مجلس و از سوءجریان گذشته بحث و صحبت بکنیم و به قول جناب آقای آرامش بگوئیم که در دستگاه سازمان برنامه حیف و میل شده خیانت شده ـ دزدی شده ولی فقط به گفتن آن بخواهیم به ملت ایران بگوئیم که ما شهامت آن را داریم که از ذکر بدیها و معرفی بدان باکی نداریم و از اینور خواسته باشیم دین خود را در نزد ملت ایران ادا نموده و بگوئیم که به این طریق ما به وظایف نمایندگی خود عمل کردهایم و کار خود را به همینجا خاتمه دهیم؟ خیر این صحیح نیست ممکن است این عمل را عدهای به عوامفریبی اطلاق کنند ما و دولت باید از عوامفریبی پرهیز نمائیم.
من در اینجا روی سخنم جناب آقای نخستوزیر شما و دولت شما است من به شما جناب آقای آرامش که با شهامت و صراحت و صداقت آمدید و در مقابل ملت ایران حقایق را گفتید عرض میکنم موقعی شما با وجدانی آسوده و آرام وظیفه خود را در پیشگاه ملت ایران انجام دادهاید که در تعقیب و مجازات مرتکبین و مسببین خیانت اقدام نابخشودنی نموده باشید خاطی را در هر مقامی که هست تسلیم عدالت کنید. جناب آقای مهندس شریفامامی از شما و از وزیر دادگستری شما که مردی وارسته و پرهیزکار است میخواهیم که در این راه که سعادت ملت و مملکت فقط بستگی به شهامت و از خودگذشتگی شما دارد قد علم کنید و از مشکلات و قدرت ظاهری خائنین نهراسید و مطمئن باشید که شاهنشاه اصلاحطلب و مجلس و ملت ایران پشتیبان شما خواهند بود و اگر قوانین فعلی برای تعقیب تبهکاران سازمان برنامه و شرکت ملی نفت کافی بنظر نرسید طرحی را به مجلس پیشنهاد نمائید و مطمئن باشید که نمایندگان وطنپرست و شجاع مجلس ما از آن پیشنهاد خواهند نمود و اگر این کار را بکنید در پیشگاه ملت ایران مفتخر خواهید بود.
آقایان تا در کشور ما امنیت قضائی وجود نداشته باشد کارها اصلاح نمیشود تا در کشور ما قانون حکومت نکند امیدی به اصلاحات نیست. ما حکومت قانون بدون تبعیض میخواهیم تا ما تبهکاران را نتوانیم به کیفر واقعی برسانیم مملکت اصلاح نمیشود. این چه فایده که بگوئیم فلانی آمد و برد و خورد و ما او را از کار برکنار کردیم مجازاتی که برای دزدان اجتماع قائلیم و خود را به آن دلخوش مینمائیم و آن را قدمی برجسته در راه اصلاحات قلمداد میکنیم همان است که دست او را از آن دستگاه کوتاه کنیم و او را آزاد بگذاریم که از اندوختههای سرشار خود و از بیتالمال ملت ایران به خوشگذرانی و به عیش بپردازد و چند سالی از کشور یا از دستگاه اداری دور باشد و در این مدت او را تطهیر نموده ولی پس از چندی بنام وزارت یا پست حساس دیگری به عنوان مرد لایق و امین و خدمتگزار دوباره بر سر کار آوریم و وعدههای او را برای اصلاحات مملکت و قطع دست دزدان و مأمورین ناصالح از دستگاه باحسن قبول تلقی نمائیم.
آقایان ملت ایران هزارها نمونه زنده از این تراژدی غمانگیز را تا کنون به چشم دیدهاست و برنامهها ـ وعدهها را دیگر مردم از ما قبول نمیکنند اگر ما واقعاً معتقدیم و اگر دولت ما مدعی است که میتواند خدمتگزاری لایق و ارزنده برای پادشاه و ملت ایران باشد باید سرلوحه برنامه خود را مبارزه با فساد قرار دهد آن مبارزه با فسادی را که تا کنون هر دولتی در برنامه خود ذکر کرده و نام دولت خود را دولت مبارزه با فساد ذکر کرده و بدان عمل نکردهاست و فساد بیشتری در شئون مملکت رخنه نمودهاست. جناب آقای نخستوزیر نگوئید که ما به گذشته کاری نداریم و ضامن عمل خود خواهیم بود این حرف را ملت ایران نمیتواند از شما باحسن قبول تلقی نماید. دولت شما نه تنها خود باید به آنچه میگوید عمل کند بلکه موقعی ملت ایران به شما دلبستگی پیدا خواهد کرد که ببیند شما در مجازات خائنین و دزدان نامی مملکت اقدام متهورانه نمودهاید. چرخهای زنگزده قوانین مجازات را به راه انداختید. و اول از کسانی شروع کنید که در سایه خیانت نفوذ و قدرت بیشتری در این مملکت کسب نمودهاند. اگر ما در مجازات تبهکاران قدم مثبتی برنداریم یأس و بدبینی آنچنان در ارکان ملت ما رسوخ خواهد کرد که افراد صالح و درستکار اجتماع ما هرگز حاضر به همکاری با دولتها نخواهند شد و صحنه مملکت را برای سوداگران و ناپاکان آنچنان خالی خواهیم کرد که دیگر امیدی به اصلاحات بهیچوجه باقی نمیماند.
چون همکاران محترم قبلاً چه به عنوان موافق و چه مخالف بحث مفصلی نمودهاند اصولاً دیگر نمیخواهم وارد در بحث اعداد و اقلام بودجه شوم من میگویم دولت ما اگر در انجام تعهدات خود نسبت به لایحه بودجه پیشنهادی توفیق کامل حاصل نموده ملت ایران راضی است. شرط رضایت مردم اجرای عدالت و جلوگیری از حیف و میل بودجه مملکت است. جناب آقای وزیر راه اگر به بودجه سال گذشته شما چیزی افزوده نشد و اگر شما از حیف و میل بودجه راههای کشور درست جلوگیری نمودید و قدمهای مثبتی در بهبود وضع راههای کشور برداشتید که مردم به چشم دیدند آنوقت میتوانید در نزد ملت ایران مفتخر و سرافراز باشید. اگر شما توانستید دست بند و بستچیهای وزارت راه و بعضی از کنتراتچیهای خدانشناس را کوتاه کنید مطمئن باشید که با همین بودجه میتوانید قدمهای بلندی به سوی تحقق آرزوهای ملت بردارید راهسازی در هر کشور موجبات رسوخ و نفوذ تمدن و فرهنگ و بهداشت و اقتصاد در عروق و شرائین آن کشور میشود. چون میخواهم وارد بحث مربوط به کشاورزان مملکت شوم توجه جناب آقای نخستوزیر را به یک اصل مسلم کلی میخواهم جلب بکنم، ما موقعی میتوانیم جناب آقای وزیر کشاورزی از وضع زندگی روستائیان مملکت خود وقوف حاصل کنیم که ببینیم ممالک مترقی دنیا از لحاظ توسعه کشاورزی و بهبود وضع زارعین چه اقدامی کردهاند والا با طرح برنامههائی بوسیله دولت و ادارات فقط با خیال توانستهایم دردها و آلام و مصیبتهای کشاورزان این مملکت را درمان بخشیم و این راهی است که بیهوده رفتهایم.
آقایان محترم واقفند که ممالک کشاورزی دنیا و ممالک جهان در بدو امر توجه خودشان را در موضوع راهسازی و ارتباط جلب کردهاند امروز در کشور ما هشتاد درصد از ساکنین را کشاورزان تشکیل میدهند بدون اینکه راهسازی بکنیم و دهات را به شهرها و مراکز شهری ارتباط بدهیم نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که در آن نقاط دورافتاده و در اجتماعی که زارعین ما آنجا سکونت دارند ما برای آنها فرهنگ و بهداشت تهیه بکنیم، چون هیچ پزشکی حاضر نیست که با اسب و قاطر دهها فرسنگ راه را با زحمت طی کند و در آنجا برای مردم خدمتگزاری لایق و واقعی باشد هیچ آموزگاری حاضر نیست که رنج مسافرت با اسب و قاطر و الاغ را تحمل کند و فرسنگها راه در دل کوهها طی بکند او باید زندگی مرفهی داشته باشد و ما هم دلخوش باشیم که در آنجا مدرسه داریم و برای تأمین فرهنگ کوشش بکنیم، و به مردم خدمت کنیم، تمام این برنامههائی که ما برای کشاورزان مملکت خواهیم داشت موقعی میسر است که ارتباط داشته باشیم، راه داشته باشیم میتوانیم به کشاورزی خدمت بکنیم، پس ما وقتی که میگوئیم در این مملکت باید به کشاورزی خدمت کرد، باید به کشاورزان خدمت کرد کشاورزی را توسعه داد، راه توسعه کشاورزی و خدمت به کشاورزان از طریق راهسازی و ارتباط میسر است گر ما بیمارستانی در یکی از نقاط دورافتاده بسازیم پزشک هم بفرستیم آیا در تمام مدت ایام سال میسر است که برای پزشک آن بیمارستان دارو بفرستیم که موجباتی برای رفاه اجتماعی آنجا و برای بهداشت عمومی کشاورزان خود تهیه کرده باشیم پس بدون داشتن راه میسر نیست بنده به عنوان نمونه جائی را که خودم از نزدیک میشناسم و مربوط به حوزه انتخابیهام است عرض میکنم قسمت هزار جریب و چهاردانگه و دودانگه این منطقه بیش از بیست هزار کیلومتر مربع مساحت دارد و بیش از یکصد و پنجاه هزار نفر کشاورز این مملکت در آنجا سکونت دارند این منطقه وسیع و این منطقه پرجمعیت اگر بگویم یک نفر پزشک ندارد شاید آقایان باور نفرمائید و اگر بگویم که بیش از پنج باب دبستان برای ۱۵۰ هزار نفر مردم آنجا نیست این منطقه که همه اسمش را گذاشتهاند منطقه فراموششده برای اینکه تا امروز کوچکترین توجهی به آنجا نکردهاند و برای اینکه این گرفتاری عمومی در این منطقه رفع بشود مردم آن سامان بیش از ۱۵ سال است که از دولت متوالیاً تقاضا میکنند که راه نیمهتمام چهاردانگه ساخته شود و ارتباط آنها از طریق هزار جریب به دامغان برقرار شود با اینکه دولت میتواند در این منطقه وسیع بعرض زارعین آنجا رسیدگی بکند متأسفانه تا کنون کوچکترین توجهی نشده درحالیکه این منطقه وسیع استعداد همهگونه پیشرفت را از لحاظ بالابردن سطح اقتصاد مملکت را دارد اداره کل دخانیات در اراضی آنجا بررسیهای دقیق نموده و آنجا را بهترین منطقه برای کشت توتون تشخیص داده و گزارشی مشروط و مشروح در این مورد به مرکز داده و تقاضا کرده وزارت راه نسبت به ساختمان راه آنجا از نظر اینکه اداره کل دخانیات بتواند کشت توتون را در آنجا توسعه بدهد اقدام بکند متأسفانه این اقدام به نتیجه نرسیده و اگر چنانچه از اراضی مستعد آنجا برای توتونکاری استفاده میشد امروز که ما اینقدر احتیاج به صدور توتون از این کشور داریم از این راه میتوانستیم به بودجه مملکت خدمت بکنیم و ارز و دلار وارد کشور بکنیم معالوصف با توجه به این حقایق و توجه به این مناطق از لحاظ استعداد موقعیت بسیار خوبی است که شاید جناب آقای وزیر کشاورزی که به دودانگه تشریف آوردهاند توجه داشته باشند که ما بتوانیم برای جنگلکاری زیتون هم از آن اراضی استفاده بکنیم و از این راه سرمایه مهمی برای مملکت تهیه کرده باشیم، استفاده از معادن وسیع، استفاده از جنگلهای طبیعی و وسیع آنجا برای مملکت یک ثروت گرانبهائی است، موضوع سد تجن که در برنامه دولت بود و سازمان برنامه هم در این مورد مطالعات دقیق کرد و هیأتهائی فرستاده و پولهائی هم خرج کردهاست که مقدماتی هم شروع شده امروز میگوید که ما پول نداریم این سد را بسازیم.
اهمیت این سد را در گزارشی که تهیه شده دولت خوب متوجهاست و حالا هم بعرض مجلس میرسانم که با مطالعاتی که شده سطح کشت برنج آنجا به پنج برابر اضافه خواهد شد حالا صرفنظر از آن نیروی برقی که بوسیله این سد بدست خواهد آمد مشکلات برق یک قسمت از مازندران را بکلی حل خواهد کرد و علاوه برآن نسبت به ۴۵۰۰ هکتار از اراضی برنجکاری که در حدود ساری است و در حال حاضر همه ساله گرفتار قلت آب است و بیش از نصف محصول این اراضی در نتیجه خشکسالی از بین میرود و این ضرر عجیب از بینرفتن ثروت مملکت است آب تأمین شده و این خسارت دیگر وجود نخواهد داشت. در اینجا که بحث ما مربوط به کشاورزی است بیمناسبت نمیدانم که با جناب آقای وزیر کشاورزی که از مدتها قبل به ایشان ارادت دارم و میتوانم عرض کنم به اینکه یکی از انتخابات بسیار بجای جناب آقای وزیر کشاورزی که از مدتها قبل به ایشان ارادت دارم و میتوانم عرض کنم به اینکه یکی از انتخابات بسیار بجای جناب آقای مهندس شریفامامی در پست وزارت کشاورزی بود یعنی درحقیقت کار را به کاردان سپردند میخواهم عرض کنم در مورد مکانیزهکردن زراعت یک اصل مسلم را دولت در این مورد رعایت نکرد ما فقط دلخوشیم به این که در این مملکت تراکتور زیاد داریم، زراعت ما مکانیزه شد ولی به مشکلاتی که همین مکانیزهکردن برای زارعین و برای کشاورزان مملکت ما ایجاد کرده توجه نمیکنیم در ممالک کشاورزی مترقی بهیچوجه اجازه نمیدهند که درهای مملکت به روی تمام تراکتورهای مختلفه زمین باز بوده و بدون اینکه هیچگونه ضمانت اجرائی برای ایجاد تعمیرگاهها یا تثبیت قیمت قطعات یدکی این تراکتورها در آن مملکت وجود داشته باشد آزادانه هر کمپانی بتواند هر روز تراکتور وارد آن مملکت بکند و در اختیار کشاورزان قرار بدهد من پیشنهاد میکنم که دولت جناب آقای شریفامامی که هدفشان توجه به کشاورزی مملکت است باید به این هدف اصلی و اساسی توجه بفرمایند مطالعه بشود که چند نوع تراکتور از لحاظ وضع زمین و مقتضیات زمین در این مملکت قابل استفادهاست و چند نوع تراکتور در این مملکت خوب آزمایش داده منحصراً احتیاجشان را از کمپانیهای دارنده این تراکتورها تأمین کنند با قید اینکه در هر نقطهای که این تراکتورها بفروش میرود آن کمپانی موظف باشند که تعمیرگاههای ثابت و سیار درست کند و باید تراکتوری که بفروش میرود قطعات یدکی این تراکتور را هم به خریدار بدهند (صحیح است) نه اینکه امروز کمپانیها اگر یک تراکتور را به قیمت نازل میفروشند در مقابل ده برابر پنجاه برابر از قیمت قطعات یدکی آن تراکتور بخواهند از بیتالمال زارعین استفاده کنند، درنتیجه این بیتوجهی در حال حاضر اگر تراکتوری در دست کشاورزیست اگر یک پیچ و مهره آن در مزرعه بشکند وسیله تعمیر نیست و درست در موقع کشت و زرع در موقع احتیاج مانند آهنپارهای در دست زارعین و کشاورزان خواهد ماند بنده کسانی را نشان میدهم که به امید بالارفتن سطح کشت تراکتوری خریده و امروز به علت اینکه تعمیرگاههائی در این مملکت نداریم دیون او نسبت به این تراکتور به عهده او مانده و ورشکست و نابود شدهاند.
موضوع دیگر که به جناب آقای وزیر کشاورزی خواستم عرض کنم موضوع توجه قابلیت کشت اراضی یعنی تقسیم کردن اراضی مستعد برای نباتات صنعتی در این مملکت و همچنین اراضی که برای کشت غله و تأمین آذوقه کشور لازم است بنده به عنوان مثال عرض میکنم در مازندران در قسمت اراضی جلگه که یک قسمت از منطقه زرخیز و حاصلخیز مملکت ماست برای توسعه کشت نباتات صنعتی و روغنی بسیار متناسب است و از اینرو ما میتوانیم با تأمین کشاورزی آنجا از این طریق به اقتصادیات مملکت یک کمک شایان توجهی بکنیم ولی در عوض مناطق کوهستانی ما همین قسمت چهاردانگه و دودانگه که عرض کردم اگر راه باشد ما میتوانیم یک قسمت از ارزاق عمومی مملکت را که کشاورزان ما منحصراً زراعتشان گندم و جو است از این مناطق تأمین بکنیم.
زراعت نیشکر در قدیم در مازندران مرسوم بوده سالهاست که این زراعت نیشکر از بین رفته: در زمان اعلیحضرت فقید در آنجا چغندرکاری کردند و کارخانه قندی در شاهی نصب گردید بعد گفتند چون میزان قند این چغندر کم است از اینجهت کارخانه قند اینجا صرف نمیکند درحالیکه ما از اراضی مستعد آنجا برای نیشکر اگر بخواهیم استفاده کنیم میتوانیم با نصب کارخانجاتی برای استفاده از مواد قندی نیشکر در آنجا این منظور را تأمین کرده باشیم؟ موضوع دامپروری که امروز یک قسمت مهم گرفتاری مملکت است میخواهم عرض بکنم که اگر دولت در قسمت شمال توجه بیشتری نسبت به این امر نکند در آتیه نزدیکی دامپروری از بین خواهد رفت به دلیل آنکه تمام مراتع که در آنجا برای دامپروری تخصیص داده شده بود امروز مردم روزبروز برای زراعت پنبه و زراعتهای دیگر اختصاص میدهند و از اینرو موضوع دامپروری روزبروز دچار وضع بدتری میشود و بجائی خواهد رسید که دیگر در مازندران کسی نتواند دامپروری بکند البته راه چاره را جناب آقای وزیر کشاورزی بخوبی میدانند و بنده عرض میکنم که با نشاندادن راه عملی کار نه با تئوری از اینکه شما بروید و مرتع مصنوعی درست بکنید علوفه بکارید مردم شمال و زارعین مملکت ما هنوز آنقدر بتوانند به سفارش شما عمل بکنند آشنا نیستند بنده پیشنهاد میکنم در هر یک از این مناطق برای اجرای این برنامهها یک مرتع کوچک و نمونه درست بشود؟ یک بنگاه دامپروری نمونه درست بشود و در آنجا به مردم تعلیم بدهند که چگونه میتوان از کشت نباتات علوفهای کسری علف را تأمین کرد.
موضوع دیگری که خودم شخصاً علاقه خاصی به این موضوع دارم و میخواهم عرض کنم موضوع توسعه باغ مرکبات است. در سال قبل بنده به اسرائیل سفر میکردم در آنجا فعالیتهای بینظیر مردم آنجا را در توسعه باغداری از نزدیک به چشم دیدم و خیلی افسوس خوردم از اینکه در مملکت ما که اراضی مستعد برای این کار داریم چرا استفاده نمیکنم مسافرتی که یکراست رفتم در آنجا مناطقی دیدم که شاید مرکبات در آنجا بهتر از لبنان بعمل بیاید ولی بعلت نداشتن راه متأسفانه میبینیم که از محیط مستعد مملکت استفاده نمیشود (بهمنیار ـ جیرفت کرمان بهتر است) به جیرفت هم بنده رفتهام ضمن مطالعاتی که در باغداری میکردم و بازدیدی که از کارخانجات آبمیوهگیری و یا بستهبندی پرتقال در اسرائیل سؤالی کردم آماری به بنده دادند که من بیاندازه متأثر شدم گفتند که دولت اسرائیل در سال پنجاه میلیون دلار صادرات مرکبات دارد پس از مراجعت به دوستان مازندرانی گفتم که من با چنین رقمی مواجه شدم، حیف است که شما هم فعالیت نکنید و از این محیط مستعد برای باغداری و برای اینکه بتوانید باغداری را در اینجا توسعه بدهید استفاده نکنید چرا بنشینیم و باز همان رویه قدیم و سابق را پیش بگیریم و ببینیم به اینکه اگر یک درخت پرتقال در منزل خودمان داریم به آن اکتفا بکنیم ولی خوشبختانه میخواهم عرض بکنم که چند سال اخیر یک نهضتی در امور باغداری در شمال دیده شد. و من بسیار امیدوارم که اگر چنانچه که اگر چنانچه دولت باغداری را در شمال تشویق بکند، ترغیب بکند ما هم بزودی به آن هدف عالی خودمان، به آن هدف نهائی خودمان خواهیم رسید که با توسعه باغداری برای باغداران آنجا هم صرف بکند که کارخانه بستهبندی پرتقال بیاورند، کارخانه آبمیوهگیری و سایر کارخانجات را هم تأسیس کنند، البته چون بحث درباره بودجه دولت به تفضیل و خیلی زیاد شد بنده سعی میکنم به این که نظراتی را که در مورد کشاورزی و سایر جهات دیگر دارم به اختصار عرض بکنم و وقت مجلس را بیش از این نگیرم یکی از منابع مهم ثروت در شمال جنگل است و این موضوع جنگل یک داستان بسیار مفصل و در عین حال حزنآوری دارد موقعی که تیمسار اخوی وزیر کشاورزی بودند اقداماتی کردند و من نمیخواهم وقت آقایان را در اینجا به جریان گذشته بگیرم زیرا در دوره گذشته بوسیله نمایندگان شمال به تفصیل بحث شده.
رئیس ـ آقای فریور اگر بیشتر صحبت دارید بگذارید برای عصر جلسه را به عنوان تنفس ختم میکنیم جلسه عصر ساعت پنج بعدازظهر خواهد بود برای دنباله این مذاکرات و بیانات آقای فریور.
(مجلس یکساعت بعدازظهر به عنوان تنفس تعطیل و ساعت پنج و نیم بعدازظهر به ریاست آقای دکتر عمید (نایب رئیس) مجدداً تشکیل گردید)
نایب رئیس ـ آقای ملکزاده آملی
ملکزاده آملی ـ تلگرافی است از آقایان کاشانیهای نطنز که به بنده و جناب آقای موسوی و عدهای از آقایان مخابره شده که فرماندار نطنز در تشکیل انجمن انتخابات یکطرفه اقدام کردهاست.
نایب رئیس ـ به دولت اطلاع داده میشود آقای فریور.
فریور ـ قبل از اینکه وارد بحث قانون جنگلها بشوم موضوعی را که در جلسه صبح میبایستی بعرض برسانم حالا عرض میکنم متأسفانه جناب آقای وزیر کشاورزی تشریف ندارند و این موضوع اساسی است که فکر میکنم نمایندگان محترم به این موضوع توجه نفرمودند و یادآوری نکردند و موضوعی که میخواستم عرض کنم موضوع بالابردن سطح کشاورزی و میزان محصول و درآمد کشاورزی کشور است در این مورد تنها به عقیده من مکانیزهکردن کشاورزی موجب بالابردن میزان محصولات کشاورزی نمیشود بلکه نکته بسیار جالب و اساسی موضوع تثبیت نرخ محصولات کشاورزی است (صحیح است) ملاحظه بفرمائید که دولت آمریکا آمده برای خاطر اینکه سطح تولید کشاورزی را بالا ببرد برای محصول کشاورزی خود نرخ معینی تعیین کرده که بکاربردن سرمایهها با فعالیت و همکاری که بخرج خواهند داد میزان درآمد از محصول کشاورزی چقدر خواهد بود در این مورد دولت آمریکا علاوه بر محصولاتی که برای احتیاج خودش خریداری میکند اضافه را هم میخرد همچنانکه ما در روزنامهها خواندهایم گندمهای اضافی را میسوزاند و یا در دریاها میریزد. این کار برای خاطر آنست که سطح زندگی کشاورزان مملکت در یک وضع مرفه و خوبی باشد و کشاورزان بتوانند روی درآمد خودشان حساب بکنند و روی آن حساب در توسعه کشاورزی اقدام بکنند متأسفانه در مملکت ما توجه به این اصل صحیح نمیشود و ما نمیتوانیم بدون توجه به این نکته اساسی سطح کشت را بالا ببریم و کشاورزان خودمان را تشویق کنیم، آقایانی که در کشاورزیهای بزرگ شرکت کردهاند خوب به این موضوع توجه دارند که در نتیجه نوسان نرخ محصولات کشاورزی کشاورزان مملکت ما که با فعالیت خیلی زیاد بخصوص در دشت گرگان و گرگان اقدام کردند متضرر شدند چنانکه یک موقع تمام سرمایهداران تهران به آن سمت رفته و مزارع بزرگ کشاورزی تشکیل دادند و بعد ورشکست شدند. علت ورشکستگی در نتیجه همین نوسان بیرویه نرخ محصولات کشاورزی آنجا بودهاست. حالا که صحبت از جنگل به میان آمد بد نیست مختصری از داستان پرسر و صدای تصویب قانون جنگل و نتایج حاصله از تصویب این قانون و تبصرههای ضمیمه لایحه بودجه سالهای ۳۷ و ۳۸ را یادآوری کنیم.
چنانچه آقایان استحضار دارند تیمسار اخوی وزیر اسبق کشاورزی بارها نزد شخص اول مملکت از تأخیر تصویب قانون جنگل شکایت نموده و بعرض میرسانید که اگر این قانون به تصویب برسد سالی /۷۰۰ میلیون تومان به بودجه کشور و در آمد دولت کمک خواهد شد بالاخره قانون به تصویب رسید و دو سال از تاریخ آن گذشت حالا معلوم میشود نه تنها از /۷۰۰ میلیون تومان درآمد خبری نیست بلکه سالیانه مبالغی بابت کرایه ساختمان سازمان جنگلبانی در تهران باید از محل کمک هزینه واگذاری به سازمان مزبور از بودجه کل کشور تأمین شود و یا آنکه با آنهمه بررسیها و تذکراتی که مجلس هنگام تصویب قانون جنگل به دولت داده آقای وزیر کشاورزی هم متقبل شده بود که از قانون مزبور فقط برای احیاء جنگلهای مخروبه و نگهداری و بهرهبرداری جنگلها با اسلوب صحیح و هدایت و راهنمائی مالکین جنگل اقدام نماید و این قانون را که به قول یکی از نمایندگان در مجلس اظهار داشته بود که این قانون مجازات است نه قانون جنگل حربه مزاحمت اهالی مناطق جنگلنشین قرار ندهد متأسفانه در عمل خلاف آن را ثابت کرده و اینک مشاهده میشود که نه تنها جنبههای مثبت و نافع قانون را برای هدایت و راهنمائی و علاقهمند نمودن به حفظ و توسعه جنگلها رعایت ننمودهاست بلکه با تغییر قانون دلخواه خود قانون مصوبه در مجلس شورای ملی را بیاعتبار و متزلزل ساختهاست. در مواد ۴ و ۵ قانون و تبصرههای مربوطه مالکیت خصوص صاحبان مراتع و جنگل را قانون محترم دانسته و تأیید کرده و شرایط بهرهبرداری از جنگل را مدارکی از قبیل سند مالکیت یا احکام استرداد از دادگاههای املاک واگذاری قرار دادهاست ولی در تبصره ۲ و ماده ۸ آئیننامه که بوسیله سازمان جنگلبانی تهیه شدهاست جز سند مالکیت احکام محاکم را دلیل مالکیت ندانستهاست.
آقای وزیر کشاورزی این عمل را کوسه و ریش پهن میگویند، آخر چگونه مالکین هم به استناد احکام بدوی و تجدیدنظر طبق بند ب ماده ۸ آئیننامه شما مالک جنگل هستند و هم به موجب تبصره ۲ ماده ۸ آئیننامه مالک جنگل نیستند مگر دولت طبق ماده مخصوص و پس از سالها رسیدگی همین املاک را به مردم مسترد نداشتهاست؟ آیا هدف دستگاه از این ایذاء و اذیت مردم و از نقض مواد ۳۲ و ۳۸ و ۳۹ قانون مدنی چه میباشد؟ مگر اکنون که حتی قطع یک شاخه درخت توسط مالک جنگل بدون اجازه سازمان جنگلبانی امکانپذیر نیست برای اجرای منظور دولت در نگهداری و حفظ جنگل کافی نیست؟ و با اینهمه عوارض گوناگون که با محاسبه و ضرایب مخصوص در حدود سه برابر بهره مالکانه از مردم میگیرند برای دولت مالکیت نیست؟ آقای نخستوزیر وزیر کشاورزی وقت هنگام تصویب قانون جنگل در پیشگاه مجلس متعهد شده بود از اعتراضات بر ثبت ملک خرده مالکینی که دارای مدرک قانونی هستند خودداری و پس از تصویب قانون آنچه را که قبلاً به ناحق اعتراض کرده بود استرداد کند. پس چه شد که امروزه در تمام سرجنگلداریهای شمال برای تمام اراضی و مراتع که اشخاص پس از سالها دعوی و رسیدگی موفق به استرداد ملک خود شده و تقاضای ثبت مینمایند و بلااستثناء اقدام به اعتراض مینماید؟ در اینجا لازم میدانم برای روشنشدن ذهن هیأت محترم دولت و نمایندگان محترم مجلس شورای ملی اضافه نمایم که جنگلهای شمال جزء لاینفک دهات مازندرن بوده و از چندین صد سال تا کنون در دست مردم و در تصرف مالکانه آنها است و مالکیت اکثر جنگلها متعلق به ساکنین دهات بوده و کمتر مالک عمده وجود دارد و میتوانم بگویم که بیش از پانصد هزار نفر مردم شمال مالک این جنگلها هستند.
آیا در زمانی که شاهنشاه املاک خود را بین کشاورزان تقسیم مینماید و همین وزارت کشاورزی املاک خالصه را بین رعایا قسمت میکند صحیح است که بیایند به ثبت خرده مالکین بدون هیچ مدرک و دلیل اعتراض نموده صدها هزار مردم شمال را به دادگاهها بکشانند و باعث ناراحتی عمومی مردم را فراهم سازند. جناب آقای وزیر دادگستری قبلاً هم در مجلس بعرض رسانیدهایم که کار این تجاوز به حقوق عمومی و بیعدالتی بجائی رسیده که اداره کل ثبت اسناد طی بخشنامه به کلیه دوایر ثبت استانها و شهرستانها صریحاً دستور دادهاست که از صدور اسناد مالکیت و حتی تسلیم اسناد مالکیت مردم برخلاف نص صریح قانون ثبت خودداری نماید. امیدوارم همانطور که جناب آقای وزیر محترم دادگستری وعده فرمودند به این موضوع رسیدگی دقیق فرموده و اطمینان دارم که نخواهند گذاشت این بیعدالتیها ادامه یابد.
نمونه دیگر از تجاوز به قانون و مقررات مربوط به وصول عوارض و عشور جنگلی است جناب آقای نخستوزیر آقایان محترم خوب دقت فرمائید. به موجب تبصره منظم به لایحه بودجه سال ۳۸ اجازه داده شد که بنگاه جنگلها از هر مترمکعب چوب که از جنگل خارج میشود ۲۰۰ ریال دریافت نماید. به موجب قانون جنگل مصوب تیرماه ۳۸ به شرح قسمت اول از بند ب ماده ۱۰ برای هر مترمکعب چوب ۸۰ ریال عوارض تعیین گردیدهاست. به موجب ماده ۲۸ این قانون آن قسمت از قوانین و مقرراتی که مغایر میباشد ملغی گردیده از طرفی به موجب اصول محاکمات جزا از یک جنگل چند عوارض نمیتوان گرفت. حال سازمان جنگلبانی هم این عوارض قانونی را میگیرد و هر متری ۲۰۰ ریال عوارض منسوخه را. در تبصره ۴ قانون بودجه سال ۳۷ ذکر گردیده که هنگام صدور پروانه قطع متری ۱۰۰ ریال عوارض گرفته شود و با آن که در ماده ۲۶ قانون مالیات بردرآمد اصلاحی تیرماه ۱۳۳۷ صریحاً قید شده متری یکصد ریال عوارض منظور در بند ۷ تبصره ۴ قانون بودجه سال ۳۷ منحصراً از پروانه قطع درخت چوبهای صنعتی دریافت میشود. معهذا سازمان جنگلبانی که سابقاً برای پاککردن جنگل از درختان افتاده به مردم جایزه میداد اینک برخلاف قانون متری یکصد ریال از بابت درختان افتاده هم میگیرد و در مقابل اعتراض مردم قانون را به این نحو تفسیر کرده و دستور میدهد چون درختان افتاده را مردم قطعهقطعه میکنند معنی آن همان قطع درخت است و باید پروانه قطع درخت بگیرند. من نمیگویم از درختان افتاده قابل استفاده عوارض نگیریم ولی میگویم که در مملکت قانونی باید عمل مأمورین و دستگاه منطبق با قانون باشد نه هر کس بتواند خود تصمیم بگیرد و دستور دهد نام آن را قانون بگذارد. باید سازمان جنگلبانی طرحی تنظیم نماید و به مجلس پیشنهاد کند همه ما آن را تصویب خواهیم کرد دولت باید به موازات حفظ جنگلها و مراقبت از بهرهبرداری صحیح از آن از صنایع چوب داخلی نیز حمایت نماید و چوبهای مصرفی کشور را تهیه بکند و نگذارد از کشورهای خارج چوب وارد کشور شود و باعث ورشکستگی عده زیادی از خورده مالکین و صاحبان صنایع چوبهای داخلی گردد.
جناب آقای نخستوزیر در موقع بروز حوادث درختان جنگل از مملکت دفاع نمیکنند باید همین جنگلنشینان رنجدیده و فداکار و همین پیش قراولان مرزی کشور که در سختترین و بحرانیترین ایام با نثار خون خود به مملکت و شاهنشاه خدمت کردند از کشور دفاع نمایند مطالب راجع به نواقصات دستگاههای دیگر مملکت و پیشنهادات اصلاحی دارم چون باید تکلیف لایحه بودجه دولت هرچه زودتر معلوم گردد تا دولت بتواند به امور مملکت بپردازد فقط بطور اختصار به ذکر چند تقاضائی را که از طرف اهالی مازندران به من رسیده اکتفا میکنم:
۱ـ شهرداری بهشهر میگوید بابت لولهکشی شهر پولی را که سازمان برنامه مطالبه کرد پرداختهام و با آنکه لولهکشی شهر در برنامه بوده هنوز اقدام نشدهاست.
۲ـ شهرداری گلوگاه بهشهر نیز عیناً همین تقاضا را دارد.
۳ـ اهالی شهر ساری بیش از پنج سال است که متجاوز از چهارصد هزار تومان برای تلفن خودکار به حساب شرکت تلفن در حساب بانک ملی پرداخت نمودند و وزارت پست و تلگراف انجام آن را به دفعالوقت میگذراند. بنده در این خصوص با جناب آقای دکتر اعتبار وزیر محترم پست و تلگراف صحبت کردم امیدوارم با توضیحی را که به ایشان دادهام و با وعدهای که فرمودند بزودی انجام دهند.
۴ـ شهرداری بهشهر انتظار دارد که وزارت راه در آسفالت خیابان شهر که در مسیر جاده عمومی است از محل عوارض بنزین هرچه زودتر اقدام نماید تا در برنامهها و فعالیتهای تازهای که در سال ۴۰ برای آسفالت کلیه خیابانهای شهر در نظر است اشکالی پیش نیاید.
۵ ـ شرحی از طرف قضات محترم دادگستری بهشهر در مورد بیتوجهی دولت نسبت به مزایا و حقوق حقه آنها و مقایسه با سایر خدمتگزاران دستگاههای دیگر که وظیفه خطیر قضاوت به عهده آنها نیست رسیده چون برای تأمین عدالت اجتماعی و اصلاح امور مملکت باید قضاوت کشور از هر جهت مرفه باشند از اینرو با تقدیم عین مشروحه ارسالی به مقام ریاست از جناب آقای وزیر دادگستری انتظار دارم که مورد توجه قرار دهند (احسنت ـ احسنت) نایب رئیس ـ آقای نخستوزیر توضیحاتی دارید بفرمائید.
نخستوزیر ـ همانطوری که اغلب آقایان اشاره فرمودند امر رسیدگی به بودجه یکی از بزرگترین وظایفی است که مجلس شورای ملی به عهده دارد و بودجه مملکت آئینه کلیه عملیاتی است که دولت در سال مزبور که بودجه به آن مربوط است و نشانه کلیه عملیاتی است که دولت باید انجام بدهد البته این رسیدگی کمال اهمیت را دارد و خوشبختانه باید عرض کنم که بطوری که از مقدمه کار دیده میشود کمال علاقه و واقعاً دلسوزی از طرف آقایان ابراز و اظهار شدهاست.
در کمیسیون بودجه موقعی که کمیسیون تشکیل بود برخلاف بعضی از ادوار جلسات از اول وقت تشکیل میشد و موجب کمال سپاسگزاری دولت است که در تمام مدت آقایان اعضاء با دلسوزی و علاقمندی حضور داشته و نسبت به تمام مسائل با ابراز علاقه و اظهارنظرهائی که میکردند رسیدگی به بودجه بعمل آمد و خیلی اصلاحاتی که در بودجه به نظر دولت هم لازم و ضروری بوده در آن اعمال کردند. در کمیسیون بودجه این نکته را بنده بعرض آقایان رساندم که برخلاف آنچه گاهی اوقات گفته میشود دولت و مجلس دودستهای که در دوفرونت باشد نیستند (صحیح است) ما همه برای اعتلای این مملکت و ترقی وضع و بهبود این مملکت هر کدام رلی داریم و وظیفهای داریم (صحیح است) و همه در یک جهت و با یک نظر هر کدام به یک صورت انجام وظیفه میکنیم. این است که مسلم بدانید اگر نظریات اصلاحی از طرف آقایان اظهار بشود با کمال میل از طرف دولت پذیرفته خواهد شد (احسنت ـ احسنت) و بهیچوجه تعصبی در کار نیست که چرا این مطلب از طرف خود دولت اظهار نشدهاست بلکه باید یک همکاری صمیمانهای بین دولت و مجلس برقرار باشد و البته آنچه که از طرف آقایان راهنمائی شود اگر مطالبی باشد که مستدل و مفید تشخیص بشود بلادرنگ از طرف دولت قبول و تأیید خواهد شد (احسنت) در اینجا آقایان محترم مسائل بسیاری را اشاره فرمودند و نکاتی را تذکر دادند که تمامش را بنده یادداشت کردم و بلاتردید قسمت اعظم این تذکرات مطالبی بود که برای دولت میتواند راهنما باشد و مفید واقع بشود و دولت کمال توجه را به آنها خواهد کرد (احسنت) ولی بعضی مسائل هم اظهار شد که ناچار هستم یک مختصر توضیحاتی بعرض برسانم که اذهان در تاریکی و ابهام باقی نماند. البته همین اظهاراتی که در اینجا شد تا اندازهای اگر انصافی باشد مشخص میشود که چه میزان مشکلات ما الآن در راه داریم و تا چه اندازه بایستی سعی و کوشش کرد که این نواقص و مشکلات را از بین برد. البته دولت کمال امیدواری را دارد و به هیچ عنوانی کوچکترین یأس و تردیدی ندارد که بر تمام مشکلات فائق خواهد شد (نمایندگان ـ انشاءالله) فقط به یک شرط و آن این است که آقایان محترم، مجلس شورای ملی صمیمانه پشتیبانی بکنند و کمک و همکاری بکنید و این خوشبختانه تحصیل حاصل است برای دولت و از این لحاظ هم کمال تشکر برای دولت حاصل است. نکتهای که بطور کلی اینجا بحث شد و امروز صبح مخصوصاً آقای دکتر دادفر اشاره کردند موضوع رسیدگی به ریز بودجهاست. ما بهیچوجه حرفی نداریم، به چه صورت مجلس به بودجه رسیدگی کند ولی یک انتظار فقط داریم و آن این است که در این رسیدگی تسریع بشود، هر نظری هست بفرمائید اعمال کنید ولی معطل نکنید کار را چون اگر بودجه در اختیار دولت نباشد به هیچ عنوانی نمیتواند دست به هیچ اقدامی بزند (صحیح است) (پورسرتیپ ـ یکدوازدهم هم درد دولت را دوا نمیکند) صحیح است. البته رسیدگی به ریز بودجه امکان میدهد به هر یک از آقایان که در تمام جزئیات امور اظهارنظر بفرمایند ولی اگر جنبه عمل کار را در نظر بگیرید میبینید که این پیشنهادی که امروز صحبت شد عملاً غیرمقدور است زیرا ریز بودجهها بقدری زیاد است که در مجلس که سهل است در خود کمیسیون بودجه هم بطوری که در سنوات گذشته معمول بوده تمامش در خود کمیسیون مطرح نمیتواند بشود بلکه باید در چهارچوبهای که تصویب میشود کمیسیونهای فرعی بنشینند و به ریز بودجهها رسیدگی بکنند و یک چیز منقحی تهیه بکنند که بعد تشریفات تصویب نهائیش در کمیسیون انجام بشود (صحیح است) بنده عرضی ندارم اگر مجلس شورای ملی میتواند هر روز از صبح تا شام یعنی به میزانی که کمیسیون بودجه تشکیل میشود و صرف وقت میکند البته چندین مقابل بیشتر برای اینکه وقتی که تعداد زیادتر شد ناچار مدت رسیدگی طولانیتر خواهد شد اگر آقایان بخواهند بنشینند رسیدگی کنند ما بهیچوجه حرفی نداریم اما بنده اطمینان دارم که این ترتیب هیچگاه به نتیجه نخواهد رسید و عملی نیست این است که بنده خواستم استدعا کنم به این قسمت توجه بفرمائید که دولت از این بابت نظری ندارد ولی اگر این نظر را تأیید بفرمائید که بودجهها بایستی به دقت رسیدگی بشود در نظر بگیرند که در ابلاغ به دولت تسریع بشود ولی تصور نمیکنم رویهای که در سالهای متمادی همیشه متداول بودهاست آن را الآن عملاً نمیشود تغییر داد ولی به هر ترتیبی هست هر یک از آقایان اگر نظری دارند چه نسبت به کل بودجه و چه نسبت به هر یک از دستگاه با کمال سهولت ممکن است به کمیسیون بودجه تشریف بیاورند و هر نظری دارند اظهار کنند و به این ترتیب بنده تصور میکنم که نظر هر یک از آقایان ممکن است به سهولت تأمین بشود.
راجع به مسائلی که آقایان اینجا اظهار کردند در مقدمهای که آقای مهندس مقدم فرمودند راجع به آزادی اشاراتی فرمودند که بنده ناچارم اینجا توضیحاتی بدهم. موادی از اعلامیه حقوق بشر اینجا خواندند البته آقایان مستحضرند که خود دولت در برنامهاش تأیید کردهاست به اینکه خود دولت طرفدار سازمان ملل و تمام آن چیزهائی که از آن سازمان صادر شدهاست که منجمله همین اعلامیه حقوق بشر است میباشد و این اصولی است که دولت همیشه طرفداری و حمایت خواهد کرد اما فکر میکنم که کمال بیانصافی است که گفته بشود در ایران آزادی نیست (صحیح است) مگر آزادی چه معنائی دارد از پشت همین تریبون مگر هر یک از آقایان آنچه به خاطرشان برسد و آنچه که فکر بکنند و آنچه را که مایل باشند مگر نمیتوانند بگویند (صحیح است) مگر آنچه که اینجا گفته میشود منعکس نمیشود؟ چرا آزادی نیست؟ چرا این اظهار میشود آنچه که بخواهند ممکن است اظهار کنند آنچه که نخواهند بگویند ممکن است منتشر بکنند و به هیچ عنوانی دولت از این بابت نه نگرانی دارد و نه اقدامی خواهد کرد (صحیح است) اما یک نکته را من ناچارم اینجا بعرض آقایان برسانم و آن این است که این آزادی باید در یک حدودی باشد که به آزادی دیگران تجاوز نشود (صحیح است) همان روزی که در مقابل مجلس جمعیتی بود مگر دولت جلوگیری کرد مگر اینجا تظاهراتی نکردند مگر برعلیه مجلس و برعلیه دولت اظهاراتی نکردند هیچکس مانع آنها نشد معذلک شنیدم همین پریروز یکی از آقایان نمایندگان محترم خدمت آقای رئیس مجلس شکایت میکردند که اتومبیل ایشان را جلو مجلس شیشهاش را شکستهاند و به او توهین کردهاند من به عنوان رئیس دولت نمیتوانم اجازه بدهم که آنقدر آزادی داده بشود که هرج و مرج ایجاد بشود و به آزادی دیگران تخطی بکنند (احسنت) این است که استدعا میکنم آقایان به این نکته مهم توجه بفرمایند دولت طرفدار تام و تمام آزادی است ولی تا حدودی که به آزادی دیگران تخطی نشود و بعرض و ناموس و شرف اشخاص تجاوز نشود (احسنت) راجع به اعتبارات بانکها و بطور کلی اظهار شد که اعتبارات فقط برای واردات تخصیص داده شدهاست.
تصور میکنم که این اظهار قطعاً از روی بیاطلاعی است برای اینکه میدانید بعد از تصویب قانون تجدید ارزیابی پشتوانه اسکناس ۷۵۰ میلیون تومان برای امور تولیدی نصف برای صنایع و نصف برای کشاورزی تخصیص داده شد و این مبلغ یک مقداری از طریق بانک ملی آنچه مربوط به صنایع بود و اخیراً هم با تأسیس یک بانک جدید که برای امور صنعتی تخصیص داده شده، این پولها بصورت وامهائی به یک پروژههائی داده شد و این نکته هم بایستی اینجا بعرض آقایان برسد که وام به اشخاص داده نشد، وام به طرحها داده شدهاست، ما بهیچوجه کاری نداشتیم به اینکه اسم تقاضاکننده حسن است یا حسین. البته بانک ملی وام را به کسی میدهد که اعتبار داشته باشد، وام را به کسی که نتواند وام را برگرداند نمیدهد، اما وزارت صنایع در موقعی که وام میداد به متقاضی کاری نداشت به اینکه این شخص چه کارهاست، به اینکه آیا معتبر است یا خیر حتی کاری نداشت، فقط کار داشت به اینکه این طرح از لحاظ اصول صحیح است یا خیر، و قابل اجراست یا خیر، از لحاظ اقتصاد مملکت مفید است یا خیر، و از سایر جهات بررسی میکرد میفرستاد به بانک ملی، بانک ملی به سهم خودش میدید که متقاضی معتبر است یا خیر، در مقابل هر دیناری که داده میشد از دو مقبال تا چند مقابل وثیقه معتبر میگرفت، یک دینار از این وامها بدون وثیقه داده نشدهاست.
الآن که خدمت آقایان هستم متجاوز از صد میلیون تومان از وامهائی که داده شدهاست مطابق برنامهای که پیشبینی شدهاست برگشت داده شدهاست و این وجوه مجدداً در اختیار کسانی که در این راهها بخواهند کاری بکنند قرار داده خواهد شد، این است که کمال بیانصافی است که گفته بشود وجوهی که در این راه داده شدهاست تمام به خارج منتقل شدهاست، چطور میشود چنین چیزی گفت، پس این کارخانجات از کجا درست شدهاست، یا باید انسان هیچ چیز را نبیند، یا همه چیز را سیاه ببیند، چرا بایستی که اینجا، در پشت این تریبون، این مکان مقدس گفته بشود که آنچه وجوه در اینباره داده شده تمام در غیرمورد بوده و بلااستفاده بودهاست منجر به ورشکستگی شدهاست و همهاش به خارج انتقال داده شده این صحیح نیست. اینقدر ایجاد یأس و ناامیدی نباید در میان مردم کرد (صحیح است) ما مشکلات بسیار داریم، البته هیچ ادعا نداریم که همه دستگاهها مرتب است بهیچوجه ما خودمان شاید بیشتر به نواقص آگاه باشیم (احسنت) ما اذعان میکنیم که آنچه شما میدانید ده مقابل آن را ما میدانیم (احسنت) اما باید همت کرد و اصلاح کرد با بد گفتن و ایجاد یأس کردن و ناامیدی ما بجائی نخواهیم رسید مردم را باید امیدوار کرد و آنچه که کردهایم اقلاً به همان میزان گفته بشود (احسنت) اینجا گفته شد که فقر بزرگترین دشمن آزادی و ترقی است.
تصدیق میکنم اما باید دید که در این زمینه قدمی برداشته شده یا خیر طبق آمار دقیقی که الآن در دست است اولین برآورد درآمد ملی در سال ۳۴ برای هر فرد از سکنه این کشور سالیانه ۱۱۶ دلار یعنی معادل ۸۷۰۰ ریال درآمد تخمین شدهاست و برطبق مطالعاتی که بوسیله متخصصین فن از دستگاههای مختلف بعمل آمده افزایش درآمد فردی بین سالهای ۳۴ تا کنون در حدود ۶ درصد در سال بوده و در حال حاضر ۱۵۰ دلار یعنی ۱۱۲۰۰ ریال است؛ اگر مقایسه بفرمائید با میزان افزایش درآمد سرانه کشورهای همجوار خودمان یا ممالک بسیار مترقی ملاحظه میفرمائید که میزان ترقی درآمد سرانه ما از اغلب ممالک بهتر بودهاست (صحیح است) این است که بنده تصور میکنم که ما نبایستی اینقدر بدبین باشیم و آنچه که شدهاست همه را فراموش بکنیم و اگر ایرادی، عیبی، نقصی در کار هست این را در زیر ذرهبین بگذاریم و چندین مقابل برزگ کنیم و چندمرتبه تکرار بکنیم راجع به سازمان برنامه در اینجا اغلب آقایان اشاراتی کردند خوشبختانه در این امر قبل از اینکه خود آقایان مطالبی بفرمایند وزیر مسئول در این مقام مقدس شخصاً اعترافات صریحی کرد برای آنکه بدانید که ما قصد پوشش مسائل را نداریم نمیخواهیم که مردم را در ابهام نگاه بداریم، اگر مطلبی باشد اظهار خواهیم کرد و باکی هم از هیچکس نداریم (احسنت) البته باید آقایان این را بپذیرند که برای رسیدگی به این قبیل امور یک مختصر وقتی لازم است ولی بدانند و اطمینان داشته باشند که دولت با تمام قوا، تمام کسانی که از قانون تخلف کردهاند و موجب این وضع شدهاند تمام را شدیداً تعقیب خواهد کرد (نمایندگان ـ انشاءالله) در عین حال میخواستم عرض کنم که سازمان برنامه اینطور نیست که هیچ اقدامی هم نکردهاست در مدتی که برآن گذشتهاست یک سلسله اقداماتی صورت گرفته که به طرز فهرست و اختصار ناچار هستم که به استحضار آقایان برسانم البته نباید گفت که آنچه شدهاست موجب رضایت خاطر اهالی این مملکت است و بسیار ایراد در آن کارها وارد است و تمام اینها به موقع خودش رسیدگی خواهد شد اما انصاف هم نیست که گفته شود هیچ کاری نشده (صحیح است) (امیدسالار ـ خاطی باید تنبیه شود) در زمینه کشاورزی و آبیاری برنامههای عمرانی در جهت ازدیاد محصول کشاورزی به نتایج قابل ملاحظهای رسیدهاست با اجرای برنامههای اصلاح بذر و مبارزه را آفات نباتی از قبیل ملخ و سن ـ با مکانیزهکردن کشاورزی از طریق فروش ۴۸۰۰ تراکتور و ۸۵۰ کمباین و تعلیم تقریباً ۹۰۰ راننده تراکتور و مکانسین (صحیح است) ـ با فروش کود شیمیائی به قیت تمامشده تولید کشاورزی کشور مدام قوس صعودی را طی کردهاست، همچنین از طریق اجرای برنامه کشاورزی زارعین با فنون جدید آشنا شده و با تکمیل و تجهیز دانشکده کشاورزی کرج کادر مهندسین و تکنسین رو به افزایش است ـ دامپروری نیز مورد توجهاست از اعتبارات سازمان برنامه به مؤسسات رازی کمک شده و دانشکده دامپزشکی ساخته گردیدهاست.
چون پیشرفت کشاورزی ایران بستگی به تهیه آب و توسعه آبیاری دارد طرح ساختمان سدهای بزرگ از قبیل کرج که تا دو ماه دیگر تمام است و سفیدرود و دز به مورد اجراء گذاشته شده و برای تشویق صنایع کشاورزی به ساختمان کارخانه شیر پاستوریزه و کارخانه کنسرو مراغهـ آذرشهرـ مشهدـ اصفهان کارخانه بستهبندی خرمشهر اقدام گردیدهاست. ضمناً در مشهدـ شیرازـ اهوازـ کرمانشاه چهار سیلو به ظرفیت هشتاد هزار تن ساخته شدهاست. در زمینه ارتباطات قریب هزار کیلومتر راه آسفالته و بیش از یکهزار و چهارصد کیلومتر شوسه درجه ۲ ساخته شده بیش از بیست عدد پل از قبیل پل کرج و پل زایندهرود تمام گردیدهاست. با اعتبارات سازمان برنامه ساختمان و تکمیل راهآهن شاهرود به مشهد و میانه به تبریز به اتمام رسیده تجهیزاتی از قبیل ۹۷۰ واگن باری و ۱۵۰ واگن مسافری خریداری و تحویل بنگاه راهآهن شده ـ فرودگاههای بینالمللی مهرآباد و آبادان و فرودگاههای درجه اول اصفهان و شیراز ساخته و مجهز شدهاند با تکمیل و تجهیز دو بندر خرمشهر و شاهپور ظرفیت بارگیری این دو بندر از هفتصد و شصت هزار تن به یک میلیون و چهارصد هزار تن افزایش یافتهاست. جهت تقویت شبکه تلگرافی کشور با خرید کابل گیرندههای تلگرافی و تلفنی و دستگاههای ترمینال و تلهتایپ و تلکس به وزارت پست و تلگراف کمک شدهاست.
در زمینه تقویت بنیه صنعتی کشور اقدامات اساسی زیر انجام شدهاست:
ساختمان و نصب کارخانه گونیبافی شاهی به ظرفیت هفت میلیون متر چتائیـ ساختمان و نصب کارخانه چیتسازی تهران به ظرفیت سی و شش میلیون متر چیتـ ساختما و نصب کارخانه رنگرزی و چاپ شماره ۲ شاهی به ظرفیت پنجاه میلیون متر چیتـ ساختمان و نصب کارخانه سی هزار دو کی شاهیـ تکمیل و تجهیز کارخانه نساجی بهشهر.
کارخانههای قند مرودشتـ فساـ کرمانـ چناران توسعه یا ساخته شدهاند.
دو کارخانه سیمان منجیل و دورود ساخته شده و کارخانه سیمان ری تکمیل گردیدهاست.
در زمینه امور اجتماعی تا کنون ۴۸ درمانگاهـ بیمارستان و آموزشگاه بهداشتی ساخته شده با اعتبارات سازمان برنامه با مالاریاـ سلـ آبلهـ دیفتری مبارزه اساسی و دامنهدار انجام گردیده چنانکه برنامه مبارزه با مالاریا در کلیه نقاط مالاریاخیز در ۲۳۵۰۰ دهستان به اتمام رسیده و اکنون برنامه ریشهکنی و مراقبت در جریان است همچنین در سراسر کشور نوبت اول تلقیح آبله تمام شده.
در زمینه فرهنگ با اعتبارات سازمان برنامه شاگردان اول دانشکدهها، تعدادی استاد دانشگاه و کارمند وزارتخانه به خارج اعزام شدهاند ـ به مؤسسه فرهنگی و ورزشی کمک شده و مدارس حرفهای تجهیز شدهاند بعلاوه ۵۷۰ مدرسه ساخته شده و به دانشگاه تهران برای ساختمان دانشکدهها کمک شدهاست به ۹۰ شهر برق داده شده و تا هشت ماه دیگر به ۷۸ شهر دیگر برق داده خواهد شد. در ۱۴ شهر لولهکشی انجام شده و در ۶۴ شهر طرح لولهکشی در دست اجراست. در ۷۰ شهر طرح آسفالت خاتمه یافته. ۱۲ طرح متفرقه از قبیل ساختمان حمام و کشتارگاه تمام شدهاست.
در زمینه عمران منطقهای در خوزستان برنامه عظیم کشت نیشکر در سطح ۲۵۰۰ هکتار هماکنون تمام شده و کارخانه قند نیشکر و تصفیه در شرف اتمام است. ساختمان سد دز طبق برنامه پیش میرود و با اتمام آن آب و برق منطقه وسیعی تأمین خواهد شد.
در بلوچستان و سیستان نیز طرحهای بسیار مفیدی از قبیل حفر بیش از دویست حلقه چاه عمیق در دهات و ایجاد مزارع نمونه کشاورزی و ایستگاههای هواشناسی تمام شدهاست (ریگی ـ چاههائی که فرمودید در بلوچستان زده شده آزمایشی بوده و از آنها استفاده نشده) راجع به ذوبآهن سؤالی کردند که ناچار هستم توضیحات بیشتری بعرض آقایان برسانم ـ طرح ذوبآهن یکی از طرحهائی است که در اغلب ممالک که بدون مطالعه کاری کردهاند مواجه با مشکلات عدیدهای شدهاند هستند در ممالک نزدیک که کارخانجات ذوبآهن بوجود آوردهاند و الآن وبال گردن آنها شدهاست یعنی علاوه براینکه نمیتوانند از تمام ظرفیت آن استفاده کنند مبالغ مهمی خسارت سالیانه در این باب باید بدهند و برای اینکه ما از این تجربیات دیگران استفاده کنیم و عملی که منجر به یک ضرری شود از ما صادر نشود ناچار بودیم به اینکه مطالعات دقیقی صورت بدهیم و اقدامی که میکنیم با مطالعه دقیق باشد.
از سال ۱۳۳۴ مطالعات برای ساختن کارخانه ذوبآهن به مبنای نود هزار تن محصول شروع گردید و برای تأمین مواد اولیه مطالعاتی در معادن ذغالسنگ الیگا و گاجره و معدن آهن شمسآباد انجام ولی چون در اواخر سال ۱۳۳۷ قرار شد میزان محصول کارخانه به دویست هزار تن تا سیصد هزار تن افزایش یابد و ذخیره ذغال معادن الیگا و گاجره کافی نبود عملیات شناسائی ذغال به حوزه زیرآب و گلندرود منتقل و در مطالعات اولیه وجود مقدار ذخیره قابلی در حوزه زیرآب محرز گردید لذا کارهای شناسائی از لحاظ کمی و کیفی و تعیین ذخیره از سال ۱۳۳۸ در زیرآب توسعه داده شد و فعلاً هم ادامه دارد برای مطالعات دقیق زمینشناسی و تعیین حتمی ذغال حوزه زیرآب و گلندرود در اوائل سال ۱۳۳۹ قراردادی با مؤسسه دماگ منعقد شده که قسمت مطالعات انجام و نتیجه آن بزودی گزارش خواهد گردید.
برای مطالعات ساختمان کارخانه ذوبآهن و تهیه پروژه آن قراردادی با کنسرسیوم دماگ کروپ از محل مطالبات دولت ایران از کنسرسیون دماگ کروپ قبلاً منعقد شده بود که با اعزام کارشناسان مختلف و مطالعات لازم پروژه ساختمان کارخانه را در سال ۱۳۳۸ به سازمان برنامه تحویل نموده بودند. البته تا بهحال نتیجهای که بدست آمدهاست اینست که از لحاظ ذغالسنگ در زیرآب موجود است و همچنین از لحاظ کمیت ما تأمین هستیم کیفیت متأسفانه به علت وجود مقداری مس در سنگ مزبور ناچار هستیم که یک بررسیهای دقیقتری عمل کنیم تا اینکه از لحاظ ذوب و طرز ساختمان کورهها و سایر عملیاتی که در عمل بایستی مورد نظر قرار گیرد با اشکالاتی مواجه نشویم. راجع به صنعت قالی آقای مهندس مقدم اظهار کردند که در کمیسیون بودجه سؤال کردند ولی جوابی نشنیدند خیلی اسباب تعجب است چون آقایان که در کمیسیون بودجه تشریف دارند شاهد بودند که توضیحات کافی خود بنده به ایشان دادم ولی اگر قانع نشدند مطلب دیگری است نفرمایند که توضیحاتی داده نشده ممکن است که توضیحات بنده مقنع نبودهاست بنده عرضی ندارم ولی توضیحات کافی آنچه بنظر رسید بعرض ایشان رساندم الآن هم در این خصوص توضیحات بیشتری عرض میکنم که آقایان میدانند صنعت قالی به آن صورتی که در سالهای قبل بود نخواهد توانست به عمر و حیات خودش ادامه بدهد صنعت قالی بصورت صنعت روستائی باقی خواهد ماند و در داخل منازل روستائیها و افرادی که نمیتوانند کارگاه بزرگ داشته باشد این صنعت را میتوانند حفظ کنند این صنعت به علت طبیعتش نمیتواند بصورت یک کارگاه بزرگ با این گرانی که دستمزدها پیدا کردهاند ادامه پیدا کند خیلی از صنایع هستند که بتدریج یا تقلیل پیدا میکنند و یا بکلی از بین میروند چنانکه الآن (دکتر متین ـ صنایع ابریشم) صنایع ابریشم یکی از نمونهها بارزش است و باز مثلاً در گذشته مخملبافی کاشان، ترمه، خوب چیزهائی بود که در ایران متداول بود ولی الآن یک ذرهاش پیدا نمیشود.
تمام اینها تقلیل پیدا کرده الآن مخمل را در خود کاشان با ماشینهای جدید و مدرن میبافند البته محصولش هم بسیار خوب است ولی آن مخمل کاشان که در سابق بود یک مترش دیگر نه بافته میشود و نه پیدا میشود این است که تعقیب اینکه حتماً شما صنعتی را که بصورتی که چند صد سال پیش بودهاست آن را حفظ کنید موردی ندارد یابد آن را تقلیل داد و یا تبدیل به یک صنعتی کرد که قابل دوام باشد و بتواند در بازارهای دنیا رقابت کند، این است که ما از لحاظ صنعت قالی نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که یک کارگاههای بزرگی را تشکیل بدهیم و اینها را تقویت کنیم (بیات ـ یک کنترلی روی رنگهای ثابت بفرمائید) اما اینکه به کسانی که در این امر اقدام میکنند مساعدتی نشدهاست بنده ناچارم تکذیب کنم برای اینکه اگر تقاضائی برسد برای کمک به صنعت قالی البته دولت به آن توجه خواهد کرد و نکتهای که لازم است به آن توجه شود این است که متقاضی بایستی اعتباری داشته باشد که یک وام بزرگی بگیرد ولی اگر وامهای کوچکی بخواهد بدون تضمین و وثیقهای بخواهند میتوانند وامهای کوچک بگیرند و از این جهت بنده اینجا خواستم توضیح بدهم که برای ادامه صنعت قالی و برای احیاء و حفظ آن آنچه که دولت بتواند کمک خواهد کرد ولی اینکه این صنعت را بصورت یک صنعت بزرگ بخواهیم حفظ کنیم این غیرممکن است البته سؤال دیگری کرده بودند کارخانجاتی که بوجود آمدهاست اینها چه تأثیری در صرفهجوئی ارز کردهاند، این ارقامی است که بنده رسماً به اطلاع آقایان میرسانم و در اینجا به خوبی نشان داده میشود که کارخانجاتی که بوجود آمدهاست چه میزان محصول آنها موجب شد که ما را از واردات مستغنی کند و تا چه میزان اثر در صرفهجوئی ارز کشور داشتهاست البته در این کتاب آمار که اینجا هست و هر یک از آقایان که بخواهند میتوانند داشته باشند، جزء و ریز یکایک کارخانجاتی که از طریق این وامها بوجود آمدهاند با ذکر صاحبش و تمام مشخصات کارخانجات، میزان معمول و غیره اینجا محفوظ است، ولی بطور کلی از صنایع نساجی مشهد، شیمیائی و داروئی، صنایع غذائی، ساختمانی، پلاستیک و لاستیک استخراج فلزات، چرمسازی، چوب و کاغذ و مقوا جمعاً ۱۹/۰۳۸/۳۵۰/۰۰۰ ریال که ارزش سالیانه محصول این کارخانجات است یعنی معادل نزدیک ۲۵۰ میلیون دلار ارزش آنها میشود محصول بدست میآوریم البته آنچه از این کارخانجات خارج میشود تمام اینها آن چیزی نیست که جانشین وارداتی شود که در مقابل او ما ارز به خارج صادر میکنیم ولی اگر نصف این محصول را هم تصور کنیم محصولی است که باید از خارج وارد میکردیم نزدیک ۱۲۰ میلیون دلار ما هر سال فقط در اثر بوجودآوردن همین کارخانجات در ارز کشور صرفهجوئی میکنیم. این رقمی بود که خواستم در جواب سؤالی که کرده بودند به اطلاعشان برسانم راجع به شرکت ملی نفت بیانات بسیاری اینجا شد و ضمن تأیید اینکه اقداماتی که در آنجا شدهاست ممکن است مواردی باشد که قابل ایراد باشد ولی آقایان به خوبی مستحضرند که شرکت ملی نفت قانون خاصی دارد که به تصویب همین مجلس رسیدهاست و طرز کار و اداره آن در آن قانون پیشبینی شدهاست و از طرف همین مجلس و مجلس سنا دو نفر آنجا در شورای عالی نظارت میکنند کلیه بودجهها و هزینهها و غیره باید به تصویب آن شورای عالی رسیده باشد.
میخواستم استدعا کنم اگر نظریاتی آقایان دارند باید حتماً از نمایندگانی که در آن شورا هستند بخواهند که این نظریات آقایان را تأمین بکنند و از این آقایان بایستی گزارشی خواسته شود که به مجلس شورای ملی گزارش داده شود که جریان آنجا از چه قرار است، اگر ایرادی در کار است بازخواست بفرمائید نمایندهای که از مجلس در شورای عالی میرود برای همین منظور است که نظریات آقایان را تأمین کند اگر کسی در انجام وظیفهای خدای نکرده قصور کرد البته نتیجه بد عاید خواهد شد، بنده معتقدم که در این کار باید کمال سختگیری صورت گیرد ولی یک نکته را هم فراموش نفرمائید یک دستگاهی است که خدماتی کرده و میخواهد در آینده هم خدماتی بکند بنده مختصری از آنچه که مربوط به شرکت نفت است و آنچه که کردهاند به استحضار آقایان میرسانم و از زمینه فرمایشاتی که فرمودند تأیید و تأکید میکنم که تمام رسیدگیهائی که مورد نظر است و مورد علاقه آقایان است صورت خواهد گرفت و بهترین صورتش نظارتی است که نمایندگان خود آقایان در شورای عالی نفت خواهند کرد (آصفوزیری ـ در اقلیت هستند) بهیچوجه، هر کس که شخصیت داشته باشد ولو یک نفر باشد نظر صحیحی داشته باشد و دلیل موجه داشته باشد مجبورند که اطاعت کنند. شرکت ملی نفت ایران به موجب قانون مصوب نهم اردیبهشت ۱۳۳۰ بوجود آمد تا تأسیسات صنعت نفت ایران را که ملی شده بود در اختیار بگیرد. تجدید فعالیت صنعت نفت ایران پس از تصویب قانون قرارداد و فروش نفت با کنسرسیون آغاز شد و به موجب همین قرارداد علاوه بر نظارت دقیق بر عملیات شرکتهای عامل نفت اداره کلیه امور غیرصنعتی در حوزه قرارداد از قبیل امور مربوط به نگاهداری و ساختمان منازلـ راهسازیـ بهداریـ فرهنگـ رفاه اجتماعیـ امور مربوط به کارگرانـ تهیه وسائل نقلیهـ آب و برق و سایر امور از این قبیل که در حدود نصف عملیات بر صنعت نفت را در حوزه قرارداد شامل میگردد به عهده شرکت ملی نفت ایران محول گردیده به این ترتیب در سال جاری برای این امر در حدود پانزده هزار نفر کارمند و کارگر به کارکنان شرکت ملی نفت اضافه گردیده و وظیفه سازمانهای امور اداری و امور مالی شرکت را چندبرابر نمودهاست.
درباره تولید و اکتشافات شرکت ملی نفت در البرز و سراجه فعالیتهائی نموده و به منابع پرارزش نفت سبک و گاز دست یافته که بزودی گاز این منابع به بازار عرضه خواهد شد و این خود در اثر سرمایهگذاریهائی بوده که اینک موقع بهرهبرداری از آن شروع میشود. علاوه براین در غرب کشور یعنی در منطقه کرمانشاه و نفتشاه نیز به منظور توسعه و افزایش میزان تولید و بهرهبرداری نفت اقدام به حفر چاههای تازه گردیده و با تغییراتی که در پالایشگاه کرمانشاه داده شده ظرفیت تولید و تصفیه نفت در این منطقه به دوبرابر افزایش یافتهاست شرکت ملی نفت در این مدت کوتاه با عقد قراردادهای جدید که با شرکتهای خارجی براساس ۲۵ درصد و ۷۵ درصد منعقد نموده بالغ بر ۱۸۷۵ میلیون ریال نیز از بابت پذیره نفت عاید کشور نمودهاست.
یکی دیگر از فعالیتهای شرکت ملی نفت پخش و فروش مواد نفتی است که میزان مصرف آن در داخله کشور به سرعت زیاد افزایش مییابد. برای حمل و عرضه کردن این مواد از چند سال پیش شرکت ملی نفت اقدام به ایجاد ۵۶۶۵ کیلومتر خطوط لوله نفت نموده و سرمایهای که در این مورد بکار رفته در حدود ۴۹۶۶ میلیون ریال بوده و به این ترتیب توانستهاست احتیاجات مردم ایران را از حیث مواد نفتی به بهترین صورت تأمین کند. در صنعت نفت ایران در حال حاضر در حدود ۵۸ هزار نفر کارمند و کارگر مشغول به کار هستند که شرکت ملی نفت نسبت به تأمین رفاهـ آموزشـ بهداشت و مسکن این عده نمیتواند بیاعتناء بماند صنعت نفت صنعتی است بسیار مهم و حساس و به مردان کارآزموده نیازمند است. برنامههای عمومی شرکت ملی نفت موجب شده که تعداد کارمندان خارجی صنعت نفت را که در ایران ۳۴۵۲ نفر بودند به ۹۱۸ نفر جمعاً در تمام صنعت نفت ایران تقلیل دهد.
مسائلی راجع به توزیع نفت اینجا بحث شد، تصدیق میکنم از لحاظ توزیع باید ترتیبی داده شود که در تمام نقاط کشور اهالی مملکت که صاحب این همه منابع نفتی است به سهولت دستیابی به هر میزان مواد نفتی که مورد احتیاجشان باشد بیابند و از این جهت البته نباید انتظار داشته باشند که در عرض یک روز بشود تمام این احتیاجات را رفع کرد ولی اگر میزان مصرف نفت را در این سه ساله اخیر ملاحظه بفرمائید توجه میفرمائید که تا چه میزان مصرف نفت کشور افزایش یافتهاست و بایستی که وسیله توزیع این مقدار را تأمین کنند، سؤالی شده بود راجع به کنفرانس اوپک opec که اخیراً این دستگاه برای چه بوجود آمدهاست و چه کاری میکند البته سؤال بسیار بموردی بوده و فرصتی به من دادهاست که توضیحی در اینباره بعرض آقایان برسانم. تقلیل قیمت نفت خام در خاورمیانه در بهمن ۱۳۳۸ سبب کاهش معتنابه درآمد کشورهای این منطقه از بزرگترین ممر عایدی خود یعنی نفت گردید و چون این تقلیل بدون اطلاع قبلی آنها صورت گرفته بود و آن را غیرموجه و غیرعادلانه میدانستند به شرکتهای نفتی شدیداً اعتراض و تقاضای برقراری قیمت سابق را نمودند ولی با کمال تأسف بجای آنکه قیمتها به میزان اولیه برگشت داده شود شرکتهای نفتی در مردادماه ۱۳۳۹ تقلیل جدیدی باز هم بدون مشورت قبلی دول خاورمیانه اعلام داشتند و درحقیقت در طی یکسال و اندی قیمت نفت خام را در هر بشکه نفت صادراتی به میزان سی سنت آمریکائی که بیش از بیست ریال است کاهش دادند. این اقدامات پیدرپی شرکتهای نفتی بدون جلب نظر و موافقت دول خاورمیانه سبب شد که تمایلات درونی دول مزبور که از چند سال قبل برای همکاری نزدیکتر با یکدیگر ایجاد شده بود قویاً تقویت گردد.
بنا به دعوت دولت جمهوری عراق نمایندگان دول عراقـ ایرانـ کویتـ عربستان سعودی و ونزوئلا از ۱۹ تا ۲۲ شهریورماه گذشته در بغداد دور هم گرد آمده سازمان کشورهای صادرکننده نفت را بوجود آورند. اعضاء سازمان طی قطعنامههای مصوبه اعلام داشتند که در برابر رویه شرکتهای نفتی در مورد تغییر قیمت نفت بیاعتناء نخواهند بود و تدابیری اتخاذ خواهند کرد که از نوسانات غیرضروری قیمتها به نفع تولیدکننده مصرفکننده و شرکتهای نفتی جلوگیری بعمل آید. هدف تشکیل سازمان درحقیقت متحدنمودن سیاستهای نفتی کشورهای عضو و تعیین بهترین و مؤثرترین وسیله برای حفظ منافع آنها منفرداً و چه مجتمعاً میباشد. از جمله فواید ایجاد سازمان میتوان گفت که کشورهای عضو سازمان از این پس در مقابل شرکتهای نفتی یکه و تنها نخواهند بود و هر اقدامی برای تأمین منافع و مصالح آنها که ضرورت داشته باشد بطور دستهجمعی و مؤثرتری صورت خواهد گرفت و از طرفی سازمانی خواهد شد که نماینده هشتاد درصد ذخائر نفتی و هفتاد درصد صادرات فعلی نفت دنیا است. از این گذشته ممالک عضو با مبادله اطلاعات میتوانند منافع خود را در قبال شرکتهای نفتی نخواهند توانست یک کشور نفتی را در مقابل کشور نفتی دیگری قرار داده منافع خود را از این راه حفظ نمایند. نکته سومی که میتوان ذکر نمود این است که هر یکی از کشورهای نفتخیز خاورمیانه به تنهائی احتیاج به انجام مطالعات مختلفی دارند که بسیار گران تمام میشود و دبیرخانه سازمان که اخیراً تشکیل و بوسیله هیأت عامله مرکب از نمایندگان عضو اداره میشود میتواند این مطالعات را برای آنها به نفع همگی انجام دهد و درحقیقت از هماکنون دامنه این مطالعات گسترده شده و مسائل مهم و بغرنج قیمتگذاری نفت خام و طرز جلوگیری از تقلیل قیمت و موضوعات مشابه تحت مطالعه دقیق قرار گرفتهاست.
این بود فلسفه بوجودآمدن این تشکیلاتی که بطور خلاصه اوپک اسمش را گذاشتهاند و اینکه گفته شد سهمبندی محصولات نفتی در نظر است بهیچوجه صحت ندارد اینجا راجع به پالایشگاه آبادان اظهاراتی شد و اگرچه سؤالی در این خصوص شدهاست که به موقع خود مشروحاً و مفصلاً توضیح داده خواهد شد ولی خالی از فایده نمیدانم که مختصر اشارهای به این مطلب که اینجا گفته شد بکنم در اثر اختلافی که با دولت عراق راجع به حقوق خودمان در شطالعرب داشتیم و تصمیمی که دولت در چندی پیش اتخاذ نمود راجع به امور بندرداری بندر آبادان این اختلاف بصورت حادی ظاهر شد، بلافاصله مذاکرات رسمی از طرفین شروع شد و خوشوقتم که به اطلاع آقایان برسانم که در این مذاکرات از طرفین از ابتدای امر کمال حسننیت مشهود بود و به خوبی این حسننیت حفظ شد و بعد از مذاکراتی که صورت گرفت توافق حاصل شد که راجع به کلیه اختلافاتی که با هم داریم از طرف دولت عراق هیأتی به تهران بیایند و راجع به کلیه مسائل منجمله همین مطلب که در رأس آن خواهد بود مذاکره کنند و بعد از توافقی که در این خصوص بعمل آمد اشکالی که در ابتدایش پیش آمده بود او را رفع کردیم و الآن بطوری که در روزنامهها هم ملاحظه فرمودید چند روزی است که پالایشگاه جریان عادی خویش را از سر گرفته و اشکالی که در میان بود مرتفع شدهاست ضمناً این را به استحضار آقایان برسانم که این مدتی که این پیش آمد کرد البته خساراتی وارد شدهاست که همهاش قابل جبران است و تا چندی بعد طبق برنامهای که با کنسرسیوم تهیه کردهایم تمام این عقبافتادگی جبران خواهد شد و در اینصورت بهیچوجه منالوجوه تقلیلی در برنامه صادرات موجود ما پیش نخواهد آمد (الموتی ـ روزی یک میلیون تومان خسارت وارد شده) رقم قطعی را بخاطر ندارم ولی طبق برنامهای که تهیه کردهایم همهاش جبران خواهد شد راجع به بیمههای اجتماعی اینجا مذاکراتی شد در این خصوص هم لازم میدانم که به استحضار آقایان برسانم این مؤسسه یکی از مؤسسات بسیار بسیار مفید اجتماعی مملکت است و اگر ایراداتی دارد و نواقصی دارد البته باید مرتفع شود ولی حتماً بایستی که از همه جهت او را تقویت کنیم برای اینکه یک مؤسسهای است که سلامتی و آتیه کارگران ما را میتواند تأمین کند یک مختصری راجع به این مؤسسه هست که به استحضار آقایان میرسانم.
سازمان بیمههای اجتماعی کارگران تحت نظر شورای عالی که دو نفر از اعضاء آن از نمایندگان دوره بیستم مجلس شورای ملی هستند انجام وظیفه میکند. طبق ماده ۳۶ اساسنامه سازمان بیمههای اجتماعی هزینه آن به هفت درصد کل وصولیهایش محدود گردیده و هیچگاه از این رقم تجاوز ننمودهاست سازمان اداری سازمان در دو عمارت استجاری که فاقد هر نوع لوازم تجملی و لوکس است مستقر گردیده ولی در عوض بیمارستانها و درمانگاهها از هر جهت مجهز به لوازم بهداشتی حتی کولر و شوفاژ نمودهاند چنانکه در تهران ۱۱۱۰ تخت در بیمارستانهای مجهز و مدرن سرخهحصارـ کودکانـ امدادیـ شماره ۲ و هدایت شبانهروز آماده پذیرائی از کارگران و خانواده ایشانند. تعداد مراجعین به این بیمارستانها و درمانگاهها روزانه بطور متوسط بالغ بر ۴۷۰۷ نفر است در سال ۱۳۳۹ یک بیمارستان ۶۰ تختخوابی برای کارگران یک بیمارستان ۱۰۰ تختخوابی برای کودکان و دو درمانگاه امدادی برای مراجعات سرپائی کارگران افتتاح یافتهاست ساختمان چهار درمانگاه نیز در سال گذشته در بندرعباسـ کاشانـ سمنان و خرمشهر آغاز گردیده که قریباً افتتاح خواهد یافت. میزان وصولی سازمان بیمههای اجتماعی که در سال ۱۳۳۸ برابر با ۱۳۰۰۴۵۱۳۹۲ ریال بوده و در سال ۱۳۳۹ به ۱۳۷۸۱۰۷۳۵۲ ریال افزایش یافتهاست و این افزایش نشان میدهد که نهایت مراقبت و جدیت در امر وصول حق بیمه از کارفرمایان و صاحبان منافع و کارگاهها بعمل آمدهاست. در حال حاضر یک میلیون و چهارصد هزار نفر (۱۴۰۰۰۰۰) در مقابل بیماری خود و خانواده خویش بیمه هستند و برای حوادث و از کارافتادگی به ایشان غرامت و در صورت فوت کارگر به هر نحوی که صورت گیرد مادامالعمر به ورثه او مستمری پرداخت میشود.
آقای مهندس مقدم یک سؤالی راجع به لکوموتیوهای دیزل کردهاند که توضیحاتی در این امر لازم میدانم به استحضار مجلس برسانم خود آقایان میدانند که وضع باربری راهآهن در گذشته طوری بود که محدودیتهائی را از لحاظ باربری به علت همین وسائل نقلیه یعنی لکوموتیوهای بخاری داشتهاند و چون میزان مصرف آبی که لکوموتیوهای بخاری لازم دارند در خیلی از ایستگاهها مشکلات لاینحلی ایجاد کرده بود مدتها بود در این خصوص بین مهندسین و کارشناسان راهآهن این مبحث در بین بود که کدام یک از وسائل نقلیه که مناسبتر با اوضاع و احوال ایران باشد باید انتخاب شود، بخاری باشد یا دیزلی و بعد از بررسیهای بسیار دقیقی که صورت گرفت به این نتیجهای که حالا بعرض آقایان میرسانم رسیدهاند. در مورد دیزلیکردن راهآهن در تحولات اخیر که لازم بود راهآهن خود را برای بهرهبرداری بیشتر مجهز سازد و با مطالعات بسیار دقیقی که بوسیله کارشناسان داخلی و خارجی با توجه به شرایط ساختمانی و یکخطه بودن راهآهن ایران بعمل آمد بهترین راه استفاده از لکوموتیوهای دیزل الکتریک تشخیص داده شد و از تاریخی که آنها را به بهرهبرداری گذاردهاند نتایج بسیار رضایتبخشی بدست آمده بطوری که یک دستگاه لکوموتیو دیزل عملاً معادل سه دستگاه لکوموتیو بخار کار انجام میدهد و کیلومتر از ماهیانه هر یک دستگاه دیزل حتی به میزان ۲۱ هزار کیلومتر بالغ میگردد که چهاربرابر از حداکثر کارکرد یک لکوموتیو بخاری بیشتر و از حیث هزینه هم دیزلها رجحان قابل ملاحظهای نسبت به بخاری دارند چنانچه هزینه سوخت و روغنآلات مصرفی دیزلها ۵ برابر از بخاریها کمتر است و همین رقم به تنهائی در سال در راهآهن به دهها میلیون ریال بالغ میگردد بطوری که هر لکوموتیو دیزل فقط از محل صرفهجوئی خود در ظرف چهار سال قیمت خود را مستهلک میسازد در صورتی که زحمت لکوموتیوهای بخار و در سرویس نگاهداشتن آنها از حیث نفرات و تهیه آب و سوخت و تعمیرات به مراتب شاقتر و هزینهدارتر از لکوموتیوهای دیزل است و از صرفهجوئی پرسنل آن در کارهای فنی دیگر استفاده شده و سطح تعمیرات وسائط نقلیه دیگر بالا رفته بعلاوه در صحت و سلامت کارگران و مأمورین زحمتکش این مؤسسه بسیار مؤثر افتاده و ابتلائات داخلی ریوی آنها از بین رفته و مسافرت با راهآهن سهلتر و مطلوبتر و سریعتر و بدون استنشاق دود و گاز مخصوصاً با توجه به تونلهائی که در مسیر راهآهن ماست صورت میگیرد (صحیح است) راهآهن و مأمورین مربوط در اداره امور آن به نحو شایسته از عهده برآمدهاند و مایه افتخار است که تمام این امور به دست ایرانیها و بدون داشتن یک نفر خارجی صورت میگیرد. این تحول باعث شد درآمد راهآهن از شروع به دیزلیکردن تقریباً بالغ بر دوبرابر افزایش یابد و از ۱۹۹ میلیون تومان در سال ۱۳۳۴ به ۳۷۰ میلیون تومان در سال ۱۳۳۹ بالغ گردیده و استفاده و بهرهبرداری از خطوط مشهد و تبریز پس از ریلگذاری بدون معطلی برای ایجاد تأسیسات و سوخت کارخانه عملی گردید. معهذا هنوز هم در خطوط جلگه تا حد امکان از لکوموتیوهای بخار استفاده میشود چنانچه ۵۰ دستگاه آنها در سرویس بهرهبرداری است بدیهی است در هر کاری که مطالعه شود و صرفه و صلاح کشور در آن تشخیص داده شود باید عملی و اجراء شود.
در مورد سیاست تثبیت اقتصادی دولت اظهار شد که این موضوع مکتوم ماندهاست و حال آنکه چه در برنامه دولت قبل و چه در برنامهای که این دولت هم تقدیم مجلس شورای ملی کرد با کمال صراحت به این برنامه تثبیت اقتصادی اشاره نمودهاست. و علت اینکه ما ناچار شدیم یک برنامه تثبیت اقتصادی داشته باشیم این بود که امور اقتصادی از محور اصلی خود بکلی خارج شده بود و یک سلسله تحولات و جریاناتی در امور اقتصادی صورت میگرفت که اینها تمرکز نداشت برای اینکه ما وضع اقتصادی خودمان را بر یک اساس صحیحی مستقر بکنیم یک برنامهای با کمک کارشناسان خارجی تهیه شد که رئوس مطالبش به این ترتیب است که به استحضار آقایان میرسانیم. سیاست تثبیت اقتصادی دولت که از بدو تصدی اینجانب چه در دولت گذشته و چه در دولت حاضر مورد عمل قرار گرفته و از طرف این مجلس و مجلس سنا مورد تصویب قرار گرفتهاست بطور خلاصه برای بار دوم به اطلاع آقایان نمایندگان محترم میرسد.
۱ـ موازنه جمع و خرج مملکت و حذف هزینههای زاید و مراقبت در وصول صحیح مالیاتها و بالجمله تعادل بودجه و تأمین سلامت وضع مالی کشور.
۲ـ تأمین موازنه پرداختهای ارزی کشور.
۳ـ اقدام به تکثیر تولیدات کشاورزی و صنعتی از طریق ترغیب افراد به سرمایهگذاری در امور تولیدی و تأسیس شرکتهای تعاونی و افزایش سطح کشت و استفاده بیشتر از زمینهای زیر کشت با بکاربردن کود شیمیائی و استفاده بیشتر از ماشینهای زراعتی و اصلاح بذر و حفر تعداد زیاد چاههای عمیق.
۴ـ مراقبت در تصمیم صحیح اعتبارات بانکها و تخصص قسمت عمده آنها به کارهای تولیدی اعم از کشاورزی و صنعتی بطوری که توسعه اعتبارات همگام با بسط اقتصاد عمومی کشور باشد.
۵ ـ توجه مخصوص به افزایش حجم صادرات کشور و استخراج معادن و تکثیر تولیدات دام برای تحصیل مقدار ارز بیشتر.
۶ ـ پرداخت دو هزار میلیون ریال از بدهی دولت به بانک ملی ایران که این مبلغ علاوه بر اعتبارات موجود بانک در کارهای تولیدی مصرف شود.
۷ـ ایجاد محدودیتهای متناسب به منظور حمایت از صنایع داخلی و جلوگیری از ورود کالاهای تجملی و غیرضروری.
۸ ـ ایجاد تسهیلات در امر سرمایهگذاری و تهیه کادر فنی برای اداره امور صنایع.
برای اجرای این برنامه تثبیت اقتصادی یک سلسله تصمیماتی از طرف دولت اتخاذ شدهاست که البته شاید در خارج زیاد منعکس نشده باشد ولی جزء مسائلی است که در اجرای این برنامه مورد نظر دولت است مثلاً خرید اتومبیل در سال جاری بکلی ممنوع شد بدون اینکه از لحاظ قانونی محدودیتی داشته باشیم ولی برای اینکه بتوانیم صرفهجوئی کنیم در هزینهها یکی از اقلامی که بطور کلی در سال جاری ممنوع شدهاست خرید اتومبیل است (صحیح است) راجع به اعزام اشخاصی که به خارج میرفتند آقایان دو سهمرتبه در این خصوص اظهاراتی فرمودند خواستم به استحضارشان برسانم که مطلب آنچنان نیست که مورد توجه دولت نباشد، خود ما از اعزام افرادی که بیجهت و غیرمفید به خارج مأمور شده بودند جلوگیری کردیم و این کار ادامه پیدا خواهند کرد در تمام مسائلی که بتوان صرفهجوئی کرده صرفهجوئی میکنیم و هر موردی را که آقایان راهنمائی بفرمایند بدانند که با کمال میل استقبال خواهد شد (احسنت) آقای گرکانی نسبت به ارقام بودجه اظهاراتی فرمودند که این ارقام ملاکی ندارد البته آن قسمت مربوط به درآمدش را خواستم برای ایشان توضیح بدهم ارقامی را که پیشنهاد کردهایم تمام براساس ملاکی است که عملکرد سال قبل بوده و تمام اینها با کمال دقت بررسی شده و آنچه که ضمن بودجه تقدیم شدهاست بهیچوجه منالوجوه ارقام واهی نیست و با کمال دقت اینها تهیه شدهاست و اکنون توضیحاتی در این زمینه بعرض آقایان میرسانم، راجع به درآمد گمرکات دخانیات قند و شکر و دخانیات که مورد استفسار آقایان قرار گرفته بود این توضیحات را بنده لازم میدانم اینجا عرض کنم.
در سال ۱۳۳۹ حقوق و عوارض گمرکی مبلغ دو میلیارد و پانصد میلیون ریال پیشبینی شده بود که مبلغ ۱۰/۴۱۶/۳۵۰/۷۵۶ ریال وصول و به خزانهداری کل تحویل گردید پیشبینی درآمد سال جاری مبلغ یازده میلیارد و پنجاه میلیون ریال یعنی پنجاه و پنج میلیون تومان بیش از سال گذشته میباشد. (اردلان ـ ۶۵ میلیون از سال قبل کمتر است نه ۵۵ میلیون) این رقم است هر وقت نوبت حضرتعالی شد تشریف میآورید توضیح میدهید درآمد گمرک ارتباط مستقیم با حجم واردات و فعالیت بازرگانان دارد مبلغ مزبور هم با توجه به چهارصد میلیون دلاری است که برای واردات کشور در نظر گرفته شدهاست و با اقداماتی که برای جلوگیری از ورود کالا بطور قاچاق بعمل آمده پیشبینی پنجاه و پنج میلیون تومان اضافه نسبت به سال گذشته مبلغ گزافی نیست و غیرعملی بنظر نمیرسد مضافاً به اینکه مبلغی بابت حقوق و عوارض گمرکی از مؤسسات واردات و وزارتخانههای دولتی طلبکار است که در سال جاری باید وصول شود.
پیشبینی درآمد خالص قند و شکر در سال ۱۳۳۹ بالغ بر هفتصد و هشتاد میلیون ریال بودهاست که اداره مزبور توانستهاست بجای آن مبلغ هشتصد و هفتاد میلیون ریال یعنی نه میلیون تومان بیش از درآمد پیشبینی شده به خزانهداری کل تحویل دهد و در سال جاری نیز مبلغ ده هزار و هیجده میلیون ریال پیشبینی شده که آنهم براساس چهارصد هزار تن فروش قند و شکر میباشد. اضافه درآمد پیشبینی و تفاوت درآمد سال ۱۳۳۹ و ۱۳۴۰ دراثر افزایش مصرف و جلوگیری از بعضی مخارج میباشد زیرا بطوری که ملاحظه میفرمایند بودجه اداره کل قند و شکر جمعاً و خرجاً در بودجه کشور منظور و از بابت مخارج خود دیناری از خزانهداری کل نمیگیرد و از فروش قند و شکر مخارج خود را پرداخت و مازاد را به خزانهداری کل به مبلغ پیشبینی بالا تحویل میدهد. درآمدی که برای این مؤسسه در سال ۱۳۳۹ در بودجه پیشبینی گردیده بود ۳۶۰۰ میلیون ریال بود مؤسسه مذکور در سال گذشته موفق گردیده که مبلغ ۴۰۵۰ میلیون ریال عاید خزانه دولت نماید و این رقم نسبت به درآمد سال ۳۸ که ۳۶۸۵ میلیون ریال است ۳۷۰ میلیون ریال زیادتر است و ضریب افزایش درآمد مؤسسه مذکور در سال ۱۳۳۹ نسبت به سال ۱۳۳۸ ده درصد است.
در سال ۳۴۰ درآمد دخانیات ۴۲۰۰ میلیون ریال پیشبینی گردیده و این رقم نسبت به درآمد سال گذشته که ۴۰۵۰ میلیون ریال کمتر از ۵ درصد علاوه شدهاست. با توسعه تأسیسات فنی و کارخانجات این مؤسسه و تولید روزافزون سیگار و اقدامات مهمی که برای صادرات معمول گردیدهاست و یک قلم آن اقدام به صدور کلیه تنباکوهای اصفهانی است که سالها در انبارها مانده بود نه تنها وصول این رقم قطعی است بلکه امید فراوان میرود که با حفظ شرایط فعلی رقم وصولی خیلی بیشتر از رقم پیشبینی شده در بودجه باشد. اینکه فرمودند که این درآمدها واهی است خواستم با ذکر ارقام به استحضار برسانم که این ارقامی است که با دقت و ملاک وصولیهای سال قبل پیشبینی شدهاست و بهیچوجه منالوجوه یک ارقامی که از هوا گرفته شده باشد نیست البته مطالب ایشان راجع به صدور پیشآگهیها و توافق با مؤدیان و حتی چند پرونده مالیاتی را که اشاره فرمودند که تمام آنها را یادداشت کردم و به نظر من مطالبی صحیح بود و قابل توجه البته رسیدگی خواهد شد و چون مسأله وصول مالیاتها و و تماسی که مأمورین با مؤدیان دارند یک مطلب بسیار مهمی است که باید تحت ضابطه و قاعده صحیحی باشد، این مسأله مورد توجه دولت خواهد بود که هرگونه بیترتیبی در این امر باشد برطرف کنیم، عرض کنم مطلب دیگری فرمودند که ساختمانهائی شدهاست و برخلاف مقررات صورت گرفته است پاداشهائی که داده شدهاست بکلی بیترتیب بودهاست البته بنده صورتی خواستهام از کلیه ساختمانهائی که صورت گرفته و توضیح اینکه اینها از چه محلی بوده و مجوز قانونی آنها چه بوده اگر صورتی که خواهند داد قانعکننده باشد فبها والا اطمینان میدهم تمام افرادی که از این حیث تخلف از قانون کردهاند مورد تعقیب شدید قرار خواهند گرفت، راجع به پاداشها که ذکر فرمودند و شاید در کمیسیون بودجه مطرح شد و توضیحاتی که دادیم و مذاکراتی صورت گرفت به این نتیجه رسیدیم که تبصرهای در خود بودجه پیشنهاد شد و خدمت آقایان است که اگر تصویب بفرمائید نظر آقایان تأمین خواهد شد البته قبل از تصویب این تبصره بنده دستور داده بودم که در آخر سال گذشته بخشنامهای صادر کنند و از پرداخت این قبیل پاداشها جلوگیری کنند البته اگر از این بخشنامه عدول شده باشد یا تخطی شده باشد یکایک مسئولین مؤاخذه خواهند شد راجع به پاداشهائی که از محل دو درصد مالیاتها داده شد که کاملاً ایراد حضرتعالی صحیح بود زیرا مقداری از مالیاتهای مستقیم که از طرف مؤسسات و بانکها و غیره پرداخت میشد برای وصول این وجوه مأمورین وصول زحمتی نداشتهاند تا پاداش بگیرند ولی قانون به آنها این اجازه را داده بود خوشبختانه در کمیسیون بودجه به این مطلب هم توجه شد و بطوری که آقایان ملاحظه میفرمایند ضمن تبصرهها تبصرهای هست که این قسمت را محدود میکند و فقط آن مالیاتهائی که بوسیله مأمورین وصول وصول میشود تنها از آن میتوانند پاداش بگیرند نه آنچه که اتوماتیک پرداخت میشود و به خزانه دولت میرسد، راجع به شهریه مدارس اینجا اظهار شده بنده ناچار هستم توضیحاتی بعرض آقایان برسانم که در هیچ کجای دنیا مدارس عالی و در اغلب ممالک مدارس متوسطه مجانی نیست و بایستی کسانی که استفاده از این ممکنات میکنند سهمی از هزینه و مخارج آن بپردازند آقایان اگر تشریف ببرند دانشگاه خودمان در تهران ملاحظه خواهید فرمود هر روزی که دانشگاه دایر هست تعداد زیادی اتومبیلهای محصلین آنجا هست، چه اشکالی دارد آن کسانی که میتوانند برای آمدن از منزل به دانشگاه و مدرسه سوار اتومبیل بشوند یک مختصر سهمی هم برای خرج آن دانشگاه و مؤسسهای که از او بهرهمند میشوند بپردازند و به عقیده بنده در عین حال که بایستی موجبات تحصیل و امکان تحصیل افراد بیبضاعتی که استعداد دارند فراهم کنید در عین حال هم باید آن کسانی که مستغنی هستند و از این امکانات متمتع میشوند بایستی انتظار این را داشته باشیم مثل همه جای دنیا سهمی در هزینه آن مؤسسه عهدهدار باشند و استدعا میکنم این موضوع را به اینصورت درنیاورند که ما شهریهای که میگیریم فقط از مردم بیبضاعت است و از تحصیل جلوگیری میکنیم و از این قبیل تعبیراتی که در اذهان اثرات سوء ممکن است ایجاد کند، البته دولت تصریح کردهاست در آن تبصرههائی که پیشنهاد کردهاست به اینکه برای افراد بیبضاعت و مستعد موجباتی فراهم کنند نه به آن صورت که آقای فلسفی فرمودند که ابراز تنفر بشود البته باید به یک صورتی باشد که بهیچوجه منالوجوه احساسات آنها را مخدوش نکند و به آنها از این جهت واقعاً نگرانی روحی و چیز دیگری فراهم نکند که نتیجه موجبات تحصیل آنها فراهم نشود راجع به مخارج سرپرستی که اشاره کردند تأیید میکنم تا اندازهای زیادهروی شدهاست و باید تجدیدنظر بشود این کار هم شده ولی توجه بفرمائید که ما ۱۵ هزار نفر محصل در خارج داریم و از آنها باید ناچار سرپرستی کرد و مراقبتی در کار آنها بشود و این کار از ضروریات است.
البته سیاست کلی دولت این است که بعرضتان میرسانم ما باید سعی کنیم که در داخل کشور دانشگاههایمان را تکمیل کنیم و احتیاجی به اعزام محصل به خارج نداشته باشیم و این پول هنگفتی که ما هر سال بارز برای این محصلین میپردازیم، آن را محدود کنیم و به حداقل تقلیل بدهیم فقط برای مطالعاتی که در بعضی از نقاط دنیا ممکن است صورت بگیرد و ما وسیلهاش را نداریم فقط به آن محدود کنیم و در ایران تمام دانشگاههای خودمان را هم بالاخص آنهائی که در شهرستانها هست مجهز کنیم و نواقص آنها را رفع کنیم تا اینکه اهالی این مملکت بتوانند تحصیلات عالیهشان را در خود کشور انجام بدهند ولی تا موقعی که محصل در خارج داریم چارهای نداریم که برای آنها مراقب و سرپرست در نظر بگیریم و مراقبتهای لازم بعمل بیاوریم راجع به تفریغ بودجه که اشاره فرمودند اگر مختصری حوصله میفرمودند بعد از اینکه وضع بودجه روشن میشد آقای وزیر دارائی تفریغ بودجه سال ۳۷ را هم که توی کیفشان حاضر دارند تقدیم مجلس خواهند کرد، آقای فلسفی راجع به واهیبودن ارقام بودجه بیاناتی فرمودند که در این زمینه توضیحاتی بعرض آقایان رساندم و دیگر مستغنی از تکرار میدانم خودم را، صورت وامهای دولت را خواسته بودند بنده این صورت را اینجا دارم و اگر آقایان مجله ماهیانه بانک ملی را ملاحظه بفرمایند برنامه این وامها در آنجا بریز و جزء مشروحاً نوشته شدهاست و هر کس میتواند که از مبلغ و مقدار و کدام اداره آیا مربوط به خود دولت است و یا مربوط به شهرداریها است همه استحضار پیدا کنند و به هر صورت اگر مایل باشید ممکن است این صورت را بدهم که آقا کاملاً مستحضر شوید. وامهای دولت را به بانک ملی سؤال کردهاند آنهم حاضر است و هر یک از آقایان که صورت آن را خواسته باشید میدهم (فلسفی ـ وام صنعتی که به اشخاص داده شده) آنهم حاضر است اگر حضرتعالی حوصله داشته باشید بنده یک نسخه از این آمار را میدهم خدمتتان، به شرط اینکه قول بدهید اقلاً یکساعت صرف وقت بفرمائید و این را بخوانید و ببینید وجوهی که برای کارهای صنعتی داده شدهاست برای چه کاری داده شدهاست به چه اشخاص داده شدهاست به کار صنعتی داده شدهاست به چه کسی داده شده؟ برای چه داده شده؟ در چه تاریخی داده شدهاست به نتیجه رسیده حالا در چه حال است و چه مقدار برگشت داده شده تمام اینها هست بسیار متأسفم که در کمیسیون بودجه از طرف آقایان اظهار شد که این مؤسسات دولتی نبایستی اینقدر نشریه بدهند بیرون بنده هم تأیید کردم بسیار خوب اما ملاحظه بفرمائید که با دادن نشریه و برنامه که برای هر یک از آقایان فرستاده میشد معذلک اینهمه سوءتفاهم پیش میآید پس ملاحظه بفرمائید که گاهی وجود این نشریهها چقدر لازم و ضروری است به هر صورت بنده یک نسخه از آنها را میفرستم برایتان اینجا تمام جزئیات و هرگونه اطلاعی بخواهید چاپ شده و حاضر است و چیزی نیست که زیر جلی از طرف کسی بطور مبهم کاری شده باشد و بنده خیال میکنم یکی از کارهائی که خوب صورت گرفته همین وامهای صنعتی است که داده شده (صحیح است) راجع به مالیاتها فرمودند که قوس نزولی پیمودهاست بنده بطور خلاصه وصولیهای مالیات مستقیم و غیرمستقیم را به استحضارتان میرسانم تا اینکه در اظهاراتی که اینجا میفرمائید که یک مقام رسمی است و حضرتعالی هم که قاضی هستید انتظار میرود بیاناتی که میفرمائید تمام مستند باشد و صحیح باشد یعنی با مطالعات قبلی باشد البته حضرتعالی آزادید که در اینجا هرچه میخواهید بفرمائید ولی از حضرتعالی بالاخص این انتظار هست اظهاراتی که میفرمائید مبتنی بر اسناد و اطلاعات صحیحی باشد که موجب مشوب شدن اذعان نشود اینکه فرمودید وصولیهای مالیات مستقیم قوس نزولی سیر کردهاست بنده اینجا بطور خلاصه آمارش را عرض میکنم که سال ۳۵ میزان وصولی مالیات مستقیم ۱۴ میلیارد بوده در سال ۳۹ـ ۱۸ میلیارد در سال ۳۷ـ ۳۶ میلیارد در سال ۳۸ـ ۳۷ میلیارد در سال ۳۹ـ ۴۴ میلیارد یعنی میزان مالیاتی که دولت وصول کرده در تمام ادوار گذشته قوس صعودی داشته (فلسفی ـ نسبت به کل بودجه عرض کردم) دولت مالیاتی را که وصول میکند طبق قانونی است که به تصویب مجلس شورای ملی رسیده، قانونی که اکنون در دست داریم نرخی را تعیین کرده که ما نمیتوانیم آن نرخ را کم و زیاد کنیم آقایان میفرمائید ۹۰ درصد بگیریم ۹۰ درصد میگیریم آنچه که فعلاً هست قانونی است که در دست است حداکثر که میگیرند ۵۰ درصد است و با این میزان این مقدار را وصول کردهایم بعلاوه تصور بفرمائید مالیات از اموری است که از امروز تا فردا میتوان سه مقابل کرد این جزء محالات است مالیات از جزء مسائلی است که بتدریج ترقی میکند و مردم را عادت میدهند و تربیت میکنند برای اینکه خودشان به طیبخاطر بیایند و مالیات بدهند البته این کار شرایطی دارد و محتاج به مقدماتی است یعنی بایستی که مردم به دولت خودشان اول اطمینان داشته باشند اعتماد داشته باشند که وجوهی را که میدهند به مصرف صحیحی برسد این کار زمان میخواهد، وقت میخواهد ولی معذلک با تمام شرایطی که وجود داشتهاست ارقام وصولی مالیات مستقیم ما هر ساله اضافه شده و به میزان قابل توجهی رسیده. راجع به میزان وامها که فرمودید اینجا خلاصهای از ارقام وامها به استحضارتان میرسانم:
جمع توصیههائی که به بانک ملی شده برای وامهای بزرگ ۲۹۸ توصیهاست به مبلغ ۵۸۱۷۳۸۰۷۰۰ ریال که به چهار قسمت مهم میشود تقسیم کرد قسمت عمده و اساسی قسمت نساجی است که ۸۲ توصیه به مبلغ ۲۱۰۶۴۷۴۸۰۰ ریال قسمت قند ۱۱ توصیه به مبلغ ۱۴۶۰۵۰۰۰۰۰ ریال در معادن ۲۲ توصیه به مبلغ ۱۵۶۵۸۰۰۰۰ ریال سایر صنایع ۲۱۱ توصیه به مبلغ ۲۳۶۸۸۴۸۴۰۰ ریال از این مبالغ از پشتوانه اسکناس پرداخت شده ۵۰۱۶۳۲۱۱۰۰ ریال که از این وامهای پرداختی در این دوره عمل مبلغ ۱۰۷۰۵۵۸۴۱۷ ریال به بانک برگشت داده شده و تا بهحال به هیچ عنوان سوخت و سوز نداشتهایم. قسمت دیگر برنامه وامهای کوچک بودهاست که بطور خلاصه ۱۲۱۹ توصیه بوده به مبلغ ۳۸۲۷۳۰۲۵۰ ریال که در تمام کشور توزیع شده در گیلانـ مازندرانـ آذربایجان شرقی و غربیـ کرمانشاهـ کردستانـ خوزستانـ فارسـ کرمانـ خراسانـ اصفهانـ فرمانداری مستقل یزدـ فرمانداری جزایر جنوب بلوچستان و سیستان البته میزان این وامها در هر استان یا شهرستان ممکن است متناسب نباشد وام را که به زور نمیشود داد باید تقاضا کنند بیاید وام بخواهد اگر نیامد بر دولت هرجی نیست.
ولی به هر صورت این وامهای کوچک یکی از برنامههای بسیار مفیدی است که طبقه متوسط در مملکت بوجود میآورد زیرا برای اعطای این وامها مشکلاتی در بین نیست و وثیقهای نمیخواهد مثلاً یک آهنگر میتواند دو آهنگر دیگر را که از رفقای خودش باشد اگر ضامن معرفی کند وامش را میگیرد احتیاجی به اینکه وثیقه ملکی بدهد نیست و از این جهت وامها بسیار مفید بوده و چیزی که اسباب خوشوقتی است این است که این وامها تمام مطابق برنامهای که بوده برگشت داده شده یعنی یک مورد نداشتیم که تعهداتی داشتهاند انجام نداده باشند و این امر میرساند که اخلاق طبقه متوسط ما بسیار بسیار خوب است (صحیح است) آقای فلسفی راجع به دستگاه دادگستری تنقیداتی فرمودند البته خود حضرتعالی که سالها در آنجا خدمت کردهاید قاعدتاً بر همه مشکلات آنجا هم وافقید ولی برای اینکه آقایان مستحضر شوند که در عرض این سنوات توجه کافی به دستگاه دادگستری شدهاست و به میزانی که مقدور بودهاست برای رفع احتیاجات اهالی کشور و فصل دعاوی که موجود میآید تا آنجا که مقدور بودهاست تشکیلات خودش را توسعه دادهاست بنده اینجا آماری دارم که سازمانهای قضائی را در سال ۲۸ و ۴۰ مقایسه کرده و نیز افزایش آن را نشان میدهد.
سازمان قضائی مرکز با مقایسه سال ۱۳۲۸ و ۱۳۴۰
تعداد شعب دیوانعالی کشور در سال ۱۳۲۸ـ هشت شعبه در سال ۱۳۴۰ـ ۱۲ شعبه افزایش ۴ شعبه»» دادگاه استان مرکز»» ۹»»» ۱۶»» ۷»»» دادگاه شهرستان»» ۱۸»»» ۳۹»» ۲۱» » دادگاه بخش و کیفر گرانفروشان در سال ۱۳۲۸ـ ۲۲ شعبه در سال ۱۳۴۰ـ ۴۴»» ۲۲» » شعب دیوان کیفر»» ۲»»» ۳»» ۱»
سازمان قضائی شهرستانها با مقایسه ۱۳۲۸ و ۱۳۴۰
تعداد دادگاههای استان در سال ۱۳۲۸ ـ ۸ شعبه در سال ۱۳۴۰ ـ ۱۲ شعبه افزایش ۴ شعبه» شعب دادگاههای استان»» ۸»»» ۲۴»» ۱۶»» دادگاههایشهرستانمستقل»» ۳۸»»» ۵۵»» ۱۷»» شعب دادگاه شهرستان»» ۲۶»»» ۴۵»» ۱۹» » دادگاههای بخش مستقل»» ۵۷»»» ۶۷»» ۱۰»
تعداد شعب دادگاه بخش»» ۳۶»»» ۶۶»» ۳۰» » دادگاههای سیار»» ـ»»» ۱۲»» ۱۲»
پروندههای مختومه کلیه دستگاههای قضائی به این شرح است:
سال ۱۳۳۲ـ ۳۰۱۳۶۸ـ سال ۱۳۳۳ـ ۳۰۷۲۲۰ـ سال ۱۳۳۴ـ ۳۲۰۸۸۶
سال ۱۳۳۵ـ ۵۳۵۷۸۱ ـ سال ۱۳۳۶ـ ۶۱۰۰۴۳ ـ سال ۱۳۳۷ـ ۷۲۷۹۹۶
سال ۱۳۳۸ـ ۸۵۹۱۹۶ ـ سال ۱۳۳۹ـ ۹۶۰۰۰ پرونده (فرامرزی ـ آنقدر دعوی بوده)
آنچه تصمیم گرفته میشود تعداد پروندههای مختومه در سال ۱۳۳۹ بیش از سه برابر سال ۱۳۳۲ میباشد
(آنقدر پرونده مختومه بوده و نسبت به بیست میلیون جمعیت کشور میزان پروندهها نباید به این اندازه برسد)
ولی به هرحال برای اینکه زودتر بتوانیم دعاوی اشخاص را فیصله بدهیم ناچار بودهایم به اینکه هم در جریان کارها تسریع بکنیم و هم بر تشکیلات دادگستری بیفزائیم نکتهای که لازم است بعرض آقایان برسانم این است که سیستم قضائی ما باید درش تجدیدنظر بشود بنده در این کار البته صاحبنظر نیستم ولی فکر میکنم اگر ترتیبی بدهیم که در رسیدگی به دعاوی سرقت عمل جانشین دقت بشود بصلاح جامعه خواهد بود اغلب میبینیم دعاوی هست سال که ۳۰ سال طول کشیده و آن مدعی به که بعد از ۳۰ سال عاید مدعی میشود از میزان وقتی که صرف کرده ارزش آن کمتر است به عقیده بنده اگر بتوانیم ترتیبی بدهیم که سرعتی در دعاوی ایجاد بشود به مراتب به نفع اصحاب دعوا خواهد بود راجع به فرهنگ که فرمودید بودجه ناچیزی به آنجا داده شدهاست بنده لازم میدانم در اینجا این نکته را به استحضار آقایان برسانم که به فرهنگ اتفاقاً بیشتر از همه دستگاهها توجه شدهاست آماری که هست نشان میدهد که وضع ما در گذشته چه بوده و حالا چه هست بنده اینجا ارقامی دارم که اینها بهترین زبان گویائی هستند که نشانه پیشرفت سریع دستگاههای فرهنگی ما میباشد.
در سال تحصیلی ۳۲ـ ۳۱ تعداد دبستانهای ۵۶۷۵ ـ دبیرستانها ۴۶۵ـ دانشسراهای مقدماتی ۲۳ـ هنرستان ۶ مجموع محصلین ۸۳۱۹۳۳ نفرـ بودجه وزارت فرهنگ ۱۴۳۳۷۶۲۰۰۰ ریال.
در سال تحصیلی ۴۰ـ ۳۹ تعداد دبستانها ۹۶۴۲ که نسبت به سال ۳۲ صد و هفتاد درصد افزایش داشته. تعداد دبیرستانها ۱۱۸۹ که ۲۵۰ درصد افزایش داشته ـ
دانشسراهای مقدماتی ۶۶ که ۲۸۰ درصد افزایش داشته ـ هنرستان ۶۴ که هزار درصد افزایش داشته مجموع محصلین ۱۷۴۸۴۹۰ نفر که ۲۰۰ درصد افزایش داشته بودجه وزارت فرهنگ ۷۲۳۱۹۷۵۰۰۰ ریال که ۷۰۰ درصد افزایش داشته و بنده فکر میکنم با این میزان افزایش و این بودجهای که در اختیار هست ببینید اگر باز هم مقدور است با کمال میل از هر جا که میگوئید بزنیم و به این بودجه بیافزائیم (احسنت) موضوع فرهنگ مسألهای است که در سایر نقاط این مطلب را حل کردهاند و ما ناچاریم همان راه را برویم درضمن دو لایحهای که در ضمن بودجه تقدیم شدهاست اگر تصویب شود سعی خواهد شد که ما تعلیمات اجباری و تحصیلات ابتدائی را بتوانیم در تمام کشور بتدریج تعمیم بدهیم البته برای تحصیلات حرفهای و مدارس حرفهای باید دولت تمام ممکناتش را مصروف بدارد و مدارس حرفهای بوجود بیاورد با اینکه خرجش بسیار سنگین است معهذا بتوانیم این تحصیلات را مجانی بکنیم برای اینکه همه بتوانند این تحصیلات را مجانی بکنیم برای اینکه همه بتوانند در آنجا وارد بشوند (احسنت) راجع به اداره ثبت فرمودید که آنجا نواقصی دارد من تأیید میکنم اداره ثبت ما نواقصی دارد و متأسفانه در خیلی از نقاط مملکت هنوز شعبه اداره ثبت که احتیاجات مردم را رفع کند موجود نیست و خیلی جاها که شعبه دارد وسائل کافی ندارد که احتیاجات مدرم را رفع بکند عرض کنم این مطلب مورد تأیید دولت است ولی کمال و مجاهدت خواهد شد که نواقص ثبت را رفع کنیم و امیدوار هستم بتوانیم قدمهای مهمی برداریم بخصوص در تعیین کادر فنی اداره ثبت که اغلب مشکلات را آنجا فراهم میکند اقدامات مؤثری از پارسال صورت گرفته امسال نتایج آن مشهود خواهد شد (فولادوندـ مدیر کل ثبت آدم بسیار خوبی است) مدیر کل ثبت خوب است ولی دستگاه کافی نیست بنده مطالب بسیار دارم و مذاکراتی که اینجا شده تمام را یادداشت کردم که ممکن است اغلب آنها را پاسخ بدهم و بعضی آنها هم که مکررات بود البته از تکرارش خودداری خواهم کرد ولی چون میبینم وقت دیر شدهاست ناچار هستم یکقدری از مطالب باقیمانده صرفنظر کنم و در فرصت دیگری که در خلال تصویب بودجه پیش خواهد آمد توضیحات بیشتری بعرض آقایان برسانم ولی امیدوار هستم که این توضیحاتی دادم تا اندازهای اگر نارضایتیهائی در آقایان بودهاست رفع گردیده باشد اطمینان میدهم و مجدداً تکرار میکنم به اینکه دولت درواقع خودش را از مجلس جدا نمیداند (احسنت) هرگونه پیشنهاد اصلاحی و هر نظر مفیدی که لازم میدانید اظهار فرمائید دولت تأیید خواهد کرد ولی استدعا میکنم توجه بفرمائید که این دولت مسئول حفظ گردش کارها هست و اگر قرار بشوود تمام عمرش را در مجلس بنشیند و به مطالبی که آقایان میفرمایند گوش بدهد از همان وظایفی که آقایان انتظار دارند بازخواهد ماند استدعا میکنم که توجهی بفرمائید و تسریعی در تصویب بودجه بفرمایند و ترتیبی ایجاد نمایند که دولت بتواند هرچه زودتر بکار بپردازد همیشه این فرصت برای آقایان هست که اگر مطالبی داشته باشند به آقایان وزراء و خود من مراجعه کنند و مطلب را بنشینیم با کمال دقت حلاجی کنیم و به مرحله عمل دربیاوریم استدعای بنده این بود که توجهی به تسریع تصویب بودجه بفرمائید. باقی عرایضم را بعد خواهم کرد.
نایب رئیس ـ پیشنهاد کفایت مذاکرات در ماده واحده رسیدهاست قرائت میشود:
(به شرح ذیل خوانده شد)
ریاست محترم مجلس شورای ملی
چون به اندازه کافی درباره کلیات، و همچنین ماده واحده در این چند روزه بحث و مذاکره شدهاست پیشنهاد کفایت مذاکرات درباره ماده واحده را مینمایم که نمایندگان محترم تصویب فرمایند و رسیدگی به پیشنهادات آغاز شود. البته پس از بیانات آقای فریور. دکتر معدل.
نایب رئیس ـ آقای دکتر معدل توضیح بفرمائید.
دکتر معدل ـ خود بنده اسم نوشته بودم که روی بودجه و کلیاتش به عنوان موافق صحبت کنم شاید تعجب بفرمائید که حالا چطور پیشنهاد کفایت مذاکرات دادم علت عمدهاش این است که مطالبی که بنده میخواستم بعرض برسانم چند نفر از آقایان چه در کلیات و چه درباره ماده واحده صحبت کردند فرمودند تصور نفرمائید ما درددل نداریم شهرستانیها درددلشان خیلی زیاد است و احتیاجاتشان هم خیلی زیاد است و در مواقع لازم هم به اطلاع آقایان وزراء رسانیدهاند ولی همانطور که جناب آقای نخستوزیر بعرض رساندند وقت ضیق است و بعد هم پیشنهادهای مفصل رسیده که باید رسیدگی شود از این جهت بنده تقاضای کفایت مذاکرات کردم از دوست محترمم جناب دکتر متین هم که میخواستند صحبت کنند معذرت میخواهم که حق ایشان تضییع شده ولی امیدوارم در قسمت آخر بتوانند صحبت بفرمایند پیشنهاد بنده متکی به این اصل است که میبینم که اینقدر حسننیت از طرف هیأت دولت مخصوصاً جناب آقای نخستوزیر ابراز شده و تا این درجه در این جانشان دادند و نواقص و معایب خودشان اعتراف میفرمایند بنابراین من فکر میکنم که با مذاکراتی که در خارج و در کمیسیونهای میشود کرد این مذاکرات به نتیجه عمل برسد بنابراین تقاضا میکنم از آقایان که با پیشنهاد کفایت مذاکرات موافقت بفرمایند تا وارد به پیشنهادها بشویم در پایان بیاناتم خواستم از دوست غائبی دفاع کنم اینجا مذاکراتی از طرف بعضی از آقایان شده بود.
نایب رئیس ـ در اطراف پیشنهاد کفایت مذاکرات بفرمائید.
دکتر معدل ـ بنده میخواستم بگویم اعتراضاتی که نسبت به دولت سابق شده ممکن است در دولت و از کارمندان دولت کسی کاری کرده باشد ولی شخص دکتر اقبال سراسر حسننیت و خدمتگزار و مرد بسیار درستی است (عدهای از نمایندگان ـ صحیح است) و اگر کسی خلافی کرده باشد بدون تردید همانطوری که آقای نخستوزیر فرمودند و مجلس هم تأیید کرد تعقیب خواهد شد نباید این را بحساب جناب آقای دکتر اقبال گذاشت.
نایب رئیس ـ آقای سالار بهزادی موافقید؟
سالار بهزادی ـ موافقم.
نایب رئیس ـ آقای اردلان مخالفید؟ بفرمائید.
اردلان ـ در عین حالیکه اجازه میخواهم از طرف خود و همکاران محترم از حسننیتی که جناب آقای نخستوزیر بخرج دادند و یکساعت و نیم بیانات مفصل و مشروح فرمودند که بسیار مقنع بود غیر از قسمت اولش تشکر میکنم تصدیق میکنم همه خسته هستیم ایشان ضمن بیاناتشان فرمودند اگر نظاری که از طرف مجلس و مجلس سنا تعیین شدهاند بعضی از همکاران فرمودند آنها در اقلیت هستند فرمودند اگر یک فرد مطلب صحیحی داشته باشد باید بگوید و سایرین هم بشنوند بنابراین بنده به استناد فرمایش خودشان این صحبت را میکنم و خیلی هم از هیأت محترم دولت و همکاران محترم معذرت میخواهم و این راجع به ریز بودجهاست برای اینکه آقای دکتر دادفر تقاضا کرده بودند بودجه تفصیلی را هم مجلس ببیند میخواهم عرض کنم که بودجه آئینه عملیات دولت است به عقیده بنده.
نایب رئیس ـ راجع به مخالفت با کفایت مذاکرات بفرمائید.
اردلان ـ مخالفتم راجع به پیشنهاد کفایت مذاکرات است که اولاً ۱۹ روز به پرداخت حقوق اردیبهشت مانده برای اینکه حقوق را روز ۲۵ شروع به پرداخت میکنند بنابراین ۱۹ روز وقت است و انشاءالله به یکدوازدهم نمیرسند ولی عرض میکنم یکدوازدهم هم چون بودجه تفصیل سال ۳۹ تصویب شده هیچ اشکالی برای دولت نخواهد بود تنها اشکالی که وجود دارد منحصر به اضافاتی است که در بودجه پیشبینی شده آنهم نه تأخیری در وصولش خواهد شد و نه در پرداخت آن جا دارد که بودجه که شاخص و نماینده اعتبار دولت و ملت در داخله و خارجهاست یک روز هم بیشتر درش بحث شود خاصه اینکه این اشکالی که داریم با این ترتیب حل نمیشود ولی میتوان پیشنهادهای بسیار مفیدی داد و حاضرم عرضه کنم و ثابت کنم چون بنده قدم در این راه برداشته بودم و در این قسمت متأسفانه در خدمت نماندم هیچ عجله و شتاب وجود نخواهد داشت چه نمایندگان و چه ملت هر فردی فرصت کافی خواهد داشت و بکلی این عجله از بین میرود و هر یک چه هیأت دولت که بودجه را رسیدگی بکنند و سایرین وقت کافی خواهند داشت ولی چون پیشنهاد مفصلی است و الآن فرصت نخواهند داد و یقین دارم عرایضی که کردم باز هم بجائی نمیرسد و کفایت مذاکرات تصویب میشود ولی جا دارد که توجه بفرمائید اگر اجازه به من داده شود توضیح خواهم داد و اطمینان میدهم از این راه ما در فرصت و موعد قانونی بودجه خودمان را خواهیم داشت اگر یک روز دیگر به مذاکرات اضافه شود نه مملکت بهم میخورد و نه کار دولت.
نایب رئیس ـ آقای سالار بهزادی موافقید بفرمائید.
سالار بهزادی ـ عرض کنم بنده خودم پیشنهاد کفایت مذاکرات دادم ولی دوست عزیزم آقای دکتر معدل قبل از من پیشنهاد داده بودند اغتنام فرصت کردم که به عنوان موافق پیشنهاد کفایت مذاکرات صحبت کنم دلیل این هم پر واضح است که ما الآن صبح و عصر مشغول هستیم ناطقین محترم در اطراف ماده واحده به تفصیل صحت کردند مخصوصاً با توجه به اینکه ساعتها و روزها کمیسیون بودجه که باز منتسب به خود ما و مجلس است یعنی ۱۸ نفر از رفقای ما با دقت رسیدگی کردند اگر بخواهیم باز هم به این بحث ادامه بدهیم ساعتها همین مطالب را تکرار میکنیم چون به نظر من ناطقین محترم آنچه که گفتنی بود گفتند اگر باز هم بخواهیم ادامه بدهیم باز همین حرفها تکرار میشود خلاصه اینکه پیشنهادهای زیادی شده که باید پیشنهادها مطرح شود و باید مخالف و موافق صحبت بکند باید این لایحه هم به مجلس سنا برود باید نسبت به اصل لایحه سناتورهای محترم نظر مشورتی بدهند و نسبت به بعضی تبصرهها اظهارنظر کنند این وقت به درازا میکشد و حتی تا آخر برج هم انجام نخواهد شد مضافاً به اینکه این دردهائی که گفته شد ما صرفاً نمیخواهیم اظهار درد بکنیم بلکه باید راجع به رفع آنهم اقدام کنیم این کار هم موقعی میسر است که دولت وقت داشته باشد و دولت برود رسیدگی به این کارها بکند و این دردهائی را که ما گفتیم دوا کند بخصوص اینکه من واقعاً لذت بردم و گمان میکنم هر کدام از آقایان رفقائی که در ادوار سابق بودند و ناظر طرح بودجه در مجلس و ناظر مذاکرات و تفاهم بین مجلس و دولت بودند واقعاً من از جلسه امروز لذت بردم برای اینکه دیدم جناب آقای نخستوزیر با یک حسنتفاهمی همه حرفهائی که اینجا گفته شد با یک سعهصدری شنیده بودند و هیچکدام آنها را رد نکردند و گفتند که میروند رسیدگی میکنند باید فرصت بدهیم رسیدگی کنند و اقدام کنند آقایان دولتی است که آمده روی کار و ما به فردفرد آقایان احترام میگذاریم من استدعا میکنم که آقایان با پیشنهاد و کفایت مذاکرات موافقت بفرمایند و به دولت فرصت بدهند که برود و به کارها رسیدگی بکند اگر خدای نخواسته خلاف کاری باشد بعد میتوانیم سؤال کنیم.
نایب رئیس ـ رأی گرفته میشود به کفایت مذاکرات آقایانی که موافقند قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد.
- تعیین موقع و دستور جلسه بعد ـ ختم جلسه
۴ـ تعیین موقع و دستور جلسه بعد ـ ختم جلسه
نایب رئیس ـ چون شروع به پیشنهادها طول خواهد کشید جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده روز شنبه خواهد بود ساعت ۹ دستور جلسه قرائت پیشنهادات بودجه.
(مجلس هفت و چهل دقیقه بعدازظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی ـ رضا حکمت