مذاکرات مجلس شورای ملی ۶ آبان ۱۳۲۷ نشست ۱۱۴
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پانزدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پانزدهم |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: متن قوانین - تصویبنامهها - صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی - سوالات - اخبار رسمی - فرامین - انتصابات - آییننامهها - بخشنامهها - آگهیهای رسمی
شماره تلفن: ۵۴۴۸ - ۸۸۹۴ - ۸۸۹۵ - ۸۸۹۶
مدیر سید محمد هاشمی
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره۱۵
جلسه: ۱۱۴
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز پنجشنبه ۶ آبان ماه ۱۳۲۷
فهرست مطالب:
۱-قرائت صورت مجلس
۲- اقتراع شعب شش گانه
۳- بقیه استیضاح از دولت
۴- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه
مجلس نیم ساعت قبل از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید
[۱- تصویب صورت مجلس]
صورت مجلس جلسه قبل را آقای صدرزاده منشی به شرح زیر قرائت کردند
یک ساعت و بیست دقیقه به ظهر روز چهارشنبه پنجم آبان مجلس به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل و صورت جلسه پیش قرائت گردید
اسامی غائبین جلسه گذشته که ضمن صورت مجلس خوانده شده است
غائبین با اجازه- آقایان: بیات- سلطانالعلماء- پالیزی- رفیع- اورنگ- محمد ذوالفقاری- نراقی- علی بهبهانی- شهاب خسروانی- صاحب دیوانی- محمد ساعد
غائبین بیاجازه- آقایان محمدحسین قشقائی- حاذقی- اردشیر شادلو- دادور- قبادیان- لاهوتی- تولیت- کامل ماکویی- احمد اخوان- ابوالقاسم بهبهانی- امیرتیمور- نبوی- دکتر عبده- ابوالحسن رضوی- آصف- ملکپور- حسین وکیل- ناصری- بهار- یمین اسفندیاری- دکتر ملکی- فاضلی- صفا امامی
آقای رحیمیان در پاسخ بیانات جلسه گذشته آقای نخست وزیر گفتند مخارج ساختمان دو سد از طرف بنگاه آبیاری برآورد شده است
آقای اسلامی راجع به سوال خوددرباب اراضی عباس آباد تذکری دادند
آقای نخست وزیر راجع به پیشنهاد آقای رحیمیان گفتند مربوط به بودجه عمرانی کشور است ضمن بودجه مملکتی میتوان منظور داشت و در باب سوال آقای اسلامی گفتند وزارت دادگستری مشغول رسیدگی است و آقای رحیمیان پیشنهاد خود را مسترد داشتند
آقای برزین پیشنهاد نمودند که وزارت پست و تلگراف اداره تلفن را تملک کند و سهام شرکاء در طی ده سال به قیمت عادله روز خریداری و وضع تلفن در تمام کشور اصلاح شود و در اطراف پیشنهاد خود توضیحاتی دادند
آقای دکتر شفق مخالف بوده گفتند مربوط به یک دوازدهم نیست و باید در بودجه کل کشور مورد مطالعه قرار گیرد و ماده ۱۰۲ نظامنامه قرائت گردید و پیشنهاد آقای برزین قابل توجه نشد
آقای دکتر متین دفتری پیشنهاد نمودند اصل ماده واحده دولت از تبصرهها مجزی و تصویب شود و ضمن توضیحات راجع به مطالبات راهآهن گفتند راهآهن را به صورت قبل از جنگ به ما برگردانند کافی است
آقای نخست وزیر گفتند اجرای تبصرههای تصویب شده مستلزم تصویب تبصرههای دیگر لایحه است و ضمن توضیحات نسبت به مطالبات راهآهن با قرائت پاسخ وزارت امور خارجه به نامه سفارت انگلیس گفتند هنوز تصمیم قطعی دولت اعلام نشده و موکول به نظر مجلس است
آقای عباس اسکندری ضمن اشاره و اعتراض به سکوت سازمان ملل و نماینده ایران نسبت به قضیه حیدرآباد گفتند با پرداخت بودجه وزارت خارجه مخالفند ولی حقوق حقه مستخدمین باید پرداخت شود و نیز آنچه از بابت مطالبات راهآهن میدهند دولت میتواند به رسم علیالحساب دریافت کند و صرف اصلاحات راهآهن شود
آقای نخست وزیر اظهار نمودند قسمتی از این مطالبات باید بابت قروض راهآهن به بانک ملی و خزانه مسترد گردد
آقای وزیر جنگ گفتند تصمیمات مجلس شورای ملی به صورت قانون لازمالاجری است و ارتش حافظ کشور و مجری قوانین است و وسایل نگاهداری و رفع احتیاجات ارتش همیشه باید پیشبینی و تدارک شده باشد و تصویب یک دوازدهم کافی به تأمین این منظور نیست تأخیر تصویب بودجه ارتش نیز به هر اسم و عنوانی خلاف مصلحت مملکت و قابل تأسف است و تقاضا نمودند لااقل قسمت مربوط به خوراک و پوشاک و ساختمانهای ارتش و ترمیم کارخانهجات تسلیحات زودتر به تصویب رسد و یک جلسهی خصوصی برای تشریح وضع ارتش تشکیل گرد د
آقایان دکتر معظمی و مسعود ثابتی پیشنهاد تنفس دادند و تصویب نشد آقای دکتر متین دفتری تقاضای خود را در تصویب یک دوازدهم تکرار نمودند و پیشنهاد ایشان قابل توجه شد
سپس ماده واحده قرائت و تصویب و ۳ تبصره قابل توجه شده نیز قرائت و تصویب شد و تبصره چهارم مربوط به شرکت تلفن تصویب نگردید و بعد یک جا به ماده واحده و ۳ تبصره با ورقه اخذ رأی به عمل آمد و از ۸۲ نفر عده حاضر با ۷۷ رأی تصویب شد
یک ساعت و بیست دقیقه بعد از ظهر مجلس خاتمه یافت و جلسه آینده با دستور اقتراع شعب و انتخاب کمیسیونها و بحث در بقیه پیشنهادها به روز پنجشنبه محول گردید.
رئیس- نسبت بصورت مجلس نظری نیست
دهقان- بنده از ماده ۱۰۹ میخواستم استفاده کنم
رحیمیان- بنده اعتراض داشتم
رئیس- بفرمایید
رحیمیان- بنده میخواستم عرض کنم فلسفهی تأسیس روزنامه مجلس در دوره چهاردهم برای این بود که درواقع وکیلی که امروز صحبت میکند بداند چه گفته است و این روزنامه ما مدتی است که ابداً خبری از آن نداریم و هیچ به دست ما نمیرسد و ما نمیدانیم که در جلسه چه گفتهایم مثلاً در جلسه دیروز جناب آقای وزیر جنگ راجع به بنده فرمودند و حرف ایشان را هم بنده متوجه نشدم و فردا پس فردا که بنده متوجه شدم نمیدانم که حرف من چه بوده و نطقی که آقای وزیر جنگ فرمودند هم معلوم نشد چه بوده و چه صحبت کردهاند و بعد باید بنده استفاده بکنم از اجازه و در این قسمت صحبت بکنم ولی راجع به این روزنامه استدعا میکنم توجهی بشود که این روزنامه یا اساساً تعطیل بشود و این بودجه بیهوده به مصرف نرسد یا این که روزنامه به دست وکلا برسد که ما بدانیم چه اظهاراتی کردهایم (صحیح است)
رئیس- یک مرتبه دیگر هم من گفتم که هیئت رئیسه مشغول اقدام است که هر روز صورت مشروح مجلس به دست نمایندگان عصرها برسد یعنی هر روز که جلسه هست عصر یک روزنامهای منتشر بشود (یک نفر از نمایندگان- کی) (مکی- پس از دوره شانزدهم) و تفصیلات نطق آقایان را به طور کامل بدهد (احسنت)
عباس اسکندری- بنده اعتراض دارم
رئیس- نسبت به صورت مجلس است (عباس اسکندری- بلی) بفرمایید
عباس اسکندری- قسمت راجع به حیدرآباد که بنده عرض کردم نوشته نشده است (صدرزاده-نوشته شده است) به این معنی که بنده عرض کردم منشور ملل متفق قید کرده است که باید وضعیت جهان در موقع تشکیل این سازمان تغییر نکند و از ملل ضعیف حمایت شود و این عمل نشده و نماینده ایران در آنجا اعتراض نکرده است و تقاضایی نکرده است و قسمت دیگر هم هست که بعد عرض خواهم کرد
رئیس- صورت مجلس بعد تصویب خواهد شد که اکثریت بشود آقای دهقان بر طبق ماده ۱۰۹ بیانی دارند بفرمایید آقای دهقان
دهقان- مثل این است که آقای عباس اسکندری اگر هر چند وقت یک مرتبه بنده به ایشان عرض ارادت نکنم حالشان سر جا نمیآید این است که میآیند از آسمان و ریسمان یک چیزهایی میبافند تا این که بنده به ایشان عرض ارادت کنم بنده فلسفه دیگری برای اظهارات ایشان نمیبینم صحبت این که بنده سه هزار و هفتصد تومان از وزارت کار به نام شور یا مشورت یا هر ترتیبی که ایشان اسمش را میگذارند گرفتم و میگیرم مثل تمام تظاهرات و فرمایشاتشان خلاف واقع است بنده نه دیناری از ادار ه تبلیغات و نه دیناری از وزارت کار نمیگیرم حتی قبل از افتخار نیل به مقام نمایندگی هم که عضو وزارت پیشه و هنر بودم و سالهای متمادی سابقه خدمت داشتم پس از شهریور که مبادرت به نشر روزنامه تهران مصور کردم برای این که بتوانم انتقادات خودم راباصراحت بیان کنم از گرفتن حقوق دولتی هم صرف نظر کردم (احسنت) بنابراین یک همچو فردی وقتی که مقام نمایندگی هم دارد زشت است که بیاید برود یک پولی هم از تبلیغات یا وزارت کار به نام حق مشاوره و این چیزها بگیرد بنده خواهش میکنم آقای اسکندری بعد از این اگر یک مطالبی میخواهند بگویند یک مطالبی بگویند که تا یک حدی هم چسبند گی داشته باشد آخر چه مناسبت دارد دو تا وزارتخانه به بنده بدهند آخر به چه تربیتی گفتهاند که اوضاع درهم برهم و شلوغ است ولی نه دیگر این قدر خر تو خر باشد ولی یک مطلبی که باید توضیح بدهم و شاید اگر توضیح ندهم موجب سوءتفاهم میشود راجع به کار چند نفر هنرمند تأتر تهران در رادیو تهران است که سال گذشته از تماشاخانه تهران اداره رادیو خواهش کرد که یک قسمت از برنامه رادیو را تأتر تهران اجرا بکند و راجع به دستمزد آن قسمت هم یک صحبتی بین تأتر تهران و رادیو در جریان بود که منتج به نتیجه نشد ولی کارمندان تأتر تهران کار خودشان را ادامه دادند یعنی تأتر تهران میگفت برای هر برنامهای که میخواهید اینجا اجرا بشود باید پنجهزار ریال پول بدهید و رادیو هم میگفت ما این اعتبار را نداریم ولی از این لحاظ که چند نفر از دوستان به طور متوالی آنجا رئیس شدند به من میگفتند که باید به ما کمک کنی و همیشه از من خواهش میکردند که تو کمک بکن که ما بتوانیم کار بکنیم ما هم بدون این که قسمت آن وجه قطع بشود امر آن دوستان راجرا کردم و آن قسمت از برنامه را در رادیو تهران عملی کردم تا آخر سال و نزدیکهای اسفند آمدند گفتند ما هر دفعه و برای هر برنامهای که در رادیو تهران اجرا شده است میتوانیم ۱۲۰ تومان بدهیم که این ۱۲۰ تومان باید بین نویسنده کارگردان و هنرپیشه تقسیم بشود و ما برای هر نویسندهای در هر دفعهای در تأتر تهران ۷۰ تا هشتاد تومان پول دادیم بعد بنده حساب کردم دیدم این پولی که رادیو میخواهد بدهد به هر هنرمندی ۲۰ ریال میرسد این شرمآور است حقیقت بیست ریال به هر نفر میرسید و بنده هم چون به رفقا و همکاران آن بنگاه امر کرده بودم که بروند آنجا کار بکنند ناچار شدم از مالیه خودم هفت هزار تومان روی پول رادیو گذاشتم و به آنها هر دفعهای ۱۰ تومان دادم و بعد هم در این کار مداخله نکردم برای اینکه جز زیان برای من چیزی نداشت این شرح ماجرای همکاری تأتر تهران است صورتش هم هست خود رادیو هم میداند و البته بهتر بود که این هنرمندان بیچاره به جای این که بنشینند هی فکر کنند و بیست ریال بگیرند البته بهتر این بود که رئیس دفتر وزارت طرق بشوند و چک مقاطعهکارها را که برای پیشنهاد مناقصه به وزارت طرق فرستاده شده بود بلند کنند و امضای وزارتخانه را جعل بکنند و پولش را بالا بکشند و بروند بنشینند خانهشان و پایشان را روی پایشان بیندازند برای دیگران هم کوراغلی بخوانند اینها عقلشان نرسید بدین کار حالا میروند زحمت میکشند در سر میکشند برای ۲۰ ریال اسمشان را هم میگذارند هنرمند و مطلب حفظ میکنند و میروند در رادیو کار میکنند آنها مثل آقای اسکندری عقلشان نمیرسید
عباس اسکندری- بنده اجازه میخواهم
رئیس- ایشان طبق ماده ۱۰۹ از خودشان دفاع کردند
عباس اسکندری- خوب اما بیشتر از آنچه که لازم است فرمودند بنده توضیح میدهم بنده میخواستم از آقای دهقان تقاضا بکنم اولاً این اندازه ضررها را تحمل نکنند و الّا مجبور میشوند احمدآباد را هم بفروشند و آن وقت اسباب زحمت میشود این هفت هزار تومان هفت هزار تومانها آدم را ورشکست میکند اما مذاکراتی که بنده اینجا کردم بنده هیچ غرض خاصی با شما نداشتم گفتم که جناب اقای تقیزاده ده میلیون ریال پیشنهاد کردند و با این که
با این تبلیغات و طرز عملی که اداره رادیو میکند مخالفم با دولت هم مخالف بودم گفتم خوب حالا میگویم یک اشخاصی اینجا زیادی هستند کار نمیکنند اما بهتر این است که دیگر نمایندگان سوءاستفاده نکنند اگر شما نمیگیرید این پول را و میگویید نمیگیریم و رئیس تبلیغات هم میگوید که ما همچو پولی نمیدهیم آن وقت بنده اگر سندی داشتم میآورم و نشان میدهم و اگر نداشتم گفتم یک تومان میگیرید نگیرید اگر میخواهید یگیرید من میگویم شما حتماً نگیرید دولت هم بشما ندهد اگر اصرار دارید که بگیرید من نخواهم گذاشت شما بگیرید این قرار داد امضاء شده شما است آقای دهقان (دهقان- امضاء نشده است) (صفوی- وقت مجلس را نگیرید) وقت مجلس برای همین چیزها است آقای صفوی داخل صحبت بنده نشوید خواهش میکنم عرض کنم که از حضرت صادق علیهالسلام روایت است که وقتی در یک کشورهایی میخواهد وبا و طاعون پیدا شود اول موشها به صدا در میآیند خنده نمایندگان عرض میکنم که بنده با سند صحبت میکنم با من هم کسی صحبت نکند بعد بیایید همین جا جواب بدهید این روایت مسلم است از یک امام برحق بنده مخالفتهایی که با دولتها دارم برای همین کارهایی است همین اشتباهاتی است که میکنند (دهقان- آقای اسکندری سندتان را بخوانید کلکتان را بکنید وقت مجلس را نگیرید) اجازه بفرمایید شما مداخله نکنید بعد بیایید حرف بزنید برای شما آقا برای تماشاخانه تهران تصویبنامه صادر شده است ۶ هزار و پانصد تومان در ماه از شما نمیگیرند یعنی روزی ۲۰۰ تا ۲۲۰ تومان در صورتی که اگر کمک به فرهنگ است باید از سینماها نگیرند بایستی از سینا تهران نگیرند از سایر سینماها نگیرند چطور تمام اصلاحات و کمکها مربوط به تماشاخانه تهران است بنده این را گفتم و تکرار کردم قبول نکردید بنده یک کتابچه دارم اینها را یادداشت میکنم بدانید آن روزی که من آمدم سرکار تمام اینها را از شما خواهم گرفت (دهقان- آن روز که کابینهی دزدها سرکار بیاید) خوب این هم جوابش با آقای رئیس است عرض کنم من از کسی که به من فحش بدهد نمیترسم که پیغمبر ما میرفت حرف حق میزد خاکستر سرش میریختند به او نسبت سفاهت میدادند من حرفم را میزنم هر کسی که به من بد بگوید از و باکی ندارم من این راه را میروم تا کشته بشوم ولی شما امثال شما بدانید من تا سر پا هستم نخواهم گذاشت بروید و این کارها را بکنید ماهی ۶ هزار و پانصد تومان دو سال است گرفتهاید میشود صد و پنجاه هزار تومان با فرعش اگر توانستم میگیرم و اگر نداشتید و صلح و مصالحه داخل و خارج کرده بودید میفرستم شما را به محبس و طبق قانون مجازات عمومی حبس میکنم و بعد از ۵ سال هم خواهید آمد از من تقاضا میکنید خودم هم پیشنهاد عفوتان را میکنم باید بگویم خنده نمایندگان اما حالا که نمیتوانم این کار را بکنم باید بگویم شما آمدید میگویید که روزی ۲۰ ریال گفتند به چهار تا هنرمند میدهیم این یک دانهاش است بنده میخواهم که این کمیسیون تحقیق اقلاً برای یکدفعه دراین مجلس معین شود تا معلوم شود آقای دهقان من درست میگویم یا خیر بین اداره کل انتشارات و تبلیغات و آقای احمد دهقان (دهقان- بخوان آقا مطلب را بخوان) مجلس تصویب کرده است که وکلای مجلس شورای ملی نباید به هیچ عنوان نه واسطه عمل بشوند و نه حقوق بگیرند (صحیح است) و شما سوءاستفاده میکنید از نفوذ خودتان (اسلامی-تصویبنامه را کدام دولتی صادر کرده است؟) من کاری ندارم هر دولتی که صادر کرده است من یقه و گریبانش را میگیرم بین اداره کل انتشارات و تبلیغات و آقای احمد دهقان مدیر تماشاخانه تهران قراردادی مشتمل بر نه ماده منعقد میشود مدت اعتبار این قرارداد از تاریخ بیستم فروردین ۱۳۲۶ تا پایان اسفند ۲۶ که بعداً هم تمدید گردیده است (دهقان- درست نیست) ماده ۲- آقای احمد دهقان متعهد میشوند ماهی چهار نمایش و چهار برنامهی فکاهی در رادیو به معرض نمایش بگذارند تعیین وقت و ساعت اجرای نمایش قسمت فکاهی با اداره تبلیغات است ماده ۳- تهیه نمایشنامه و اجرای آن به عهده آقای احمد دهقان است ماده ۴- تهیه وسایل رفت و آمد نمایشدهندگان عهده انتشارات است که علیحده علیحده برای آنها پول میدهد ماده ۵- اداره کل انتشارات متعهد میشود برای هر نمایشنامه هزار و دویست ریال بدهد و برای هر برنامه فکاهی هم به آقای دهقان ۶۰۰ ریال بدهد و شما که هیچ نمیگیرید این هم حرف است و هر روز هم البته یک برنامه فکاهی میسازید ماده ۶- در صورتی که به علت ایام سوگواری اجرای برنامه موقوف بشود آقای دهقان تعهد میکند در برنامه. برنامهای که مخصوص اعیاد است اجرا کند ماده ۷- هر یک از طرفین این قرارداد میتوانند با اخطار یک ماه قبل این قرارداد را لغو بکنند و در اسفند ماه هم با اخطار کتبی این قرارداد را برای مدت یک سال تمدید بکنند (دهقان- صحیح نیست امضاء بنده را ندارد شما الان اینجا فرمودید که آمدند و گفتند ماقبول نکردیم برای این که روزی ۲۰ ریال به هر نفر میرسید بنده آقا روی این سند امضاء شده حرف میزنم این امضاء امضاء شما نیست من کاری ندارم آن کسی که جعل کرده بروید تعقیبش کنید، اگر امضای شما هست روی این سند واین نوشتهای که اینجا سوادش را دارم به شما عرض میکنم که این کار را نباید کرد شما وکیل مجلس هستید ما آقا میدانیم که کارمند دولتی را نباید بیکار کرد بیچاره هستند چیزی ندارند من هم به همه آنها ارادت دارم اما ما چرا خودمان را سربار بودجه مملکت بکنیم ما چرا برویم از تصویبنامهای استفاده بکنیم و ماهی ۶۵۰۰ تومان بگیریم برای جه بنده آقا اصولاً با هر قسم استفادهای چه سوء استفاده باشد یا حق استفادهی که از عایدات کشوری به نحوی از انحاء به جیب اشخاص شما مخالفم ابداً دیگری هم بوده باشد مخالفت میکنم بنده مکرر تقاضا کردم در این مجلس یک آنکت بکنید یک هیئت تحقیقه بفرستید هر کسی که پول بیقاعدهای از صندوق مملکت میگیرد نگیرد صحیح است دهقان این پول بیقاعده نیست اگر قرار باشد من باید از شما بیشتر از دیگران خوشم بیاید دلیلی ندارد که من از شما بدم بیاید شما اتفاقاً شخص بسیار محترمی هستید بسیار خوب صحبت میکنید چه دلیلی دارد که از شما بدم بیاید این چه فکری است که شما میکنید شما میگویید که این طور نیست من میگویم که این ورقه موجود است بهتر این بود که موجود نبود از بنده بشنوید نکنید این کارها را امروز میکنید فردا میکنید باز تکرار میکنم این کارها بازخواست خواهد شد این مجلس بازخواست نکند دولتها بازخواست نکنند من وقتی که روی کار آمدم اینها را بازخواست میکنم حالا دعوا نکنید فحشم میدهید بدهید (دهقان- استدعا میکنم بگویید که این ورقه امضاء مرا هم ندارد اجازه بفرمایید ببینم) این ورقه به هئیت تحقیقه داده میشود شما میخواهید ورقه را پاره میکنید خنده حضار
دهقان- اجازه میفرمایید
رئیس- بفرمایید
دهقان- بنده خیلی متأسفم که وقت مجلس که بایستی صرف امور مهمه بشود به کارهای خیلی جزیی و بیمعنی مصرف میشود مبتکر این کار هم آقای عباس اسکندری است بنده آقا خودم که گفتم ۱۲۰ تومان میدادند در سال ۲۶ گرفته شده و مبالغی هم رویش گذاشتهام و به اشخاصی که در رادیو عملی انجام میدادند داده شده این دیگر این قدر طول و تفصیل و آب و تاب نداشت و بنده گفتم یک عده هنرپیشه که بنده وسیله آنها بودم برایشان این کار رادرست کردم اگر دیگری بود ده برابر آن را میگرفت و ضرر این کار را هم نمیداد و من دادم من اگر میگویم آقای عباس اسکندری مثل شما ورقه بیامضاء نمیآورم اینجا من خودم قبل از شما این اقرار را کردم که ۱۲۰ تومان داده شده و امسال هم دیناری گرفته نشده برای این که صرف نداشت برایشان آن هم که به شما عرض کردم که ۲۰ ریال به هر هنرپیشه میدادند چون آن کسی که الان پیس را مینویسد کمتر از ۶۰ ۷۰ تومان نمیگیرد ترجمه کند این کار سواد میخواهد آقای عباس اسکندری سابقه میخواهد بنده که میخواهم این را اجرا کنم باید وسیله داشته باشم
بعضی از نمایندگان- ایشان بعنوان ماده ۱۰۹ صحبت میکنند
رئیس- بنده میفهمم دائم میگویند که توهین شده است
دهقان- این است که بنده خودم قبلاً گفتم اولاً ورقه را بنده امضاء نکردم این ورقه که الان در جیبتان است امضاء بنده را ندارد به دروغ اینجا آوردید و گفتید مهر اداره تبلیغات را دارد و بنده قبلاً گفتم و باز هم تکرار میکنم بنده در هیچ جا به هیچ عنوان و به هیچ ترتیب وجهی دریافت نکردم و نمیکنم و نخواهم کرد و خودم را هم به این کارها آلوده نمیکنم و شأن من هم اجل بر این کارها است
دکتر شفق- بنده اخطار نظامنامهای دارم مطابق ماده ۱۲۸
رئیس- ماده ۱۲۸ این جا تطبیق نمیکند آقایان به عنوان ماده ۱۰۹ صحبت کردند
دکتر شفق- اجازه بفرمایید توضیح بدهم شق چهارم ماده ۱۲۸ در موارد مواخذه یکی هم اینجا را گفته است که یک نفر نماینده به یک یا چند نفر نماینده فحش بدهد و توهین بکند بنده تصور میکنم نه مجلس ایران نه ملت ایران دیگر
حوصله بیش از این نداشته باشد که وقت گرانبهای کشور در یک عصری که تمام دنیا متشنج است وی وظایف بسیار فوری دارند تلف بشود ما بیاییم بنشینیم که یک عهده به هم دیگر توهین بکنند و فحش بدهند و مسخره کنند من استدعا میکنم به این ترتیب نامربوط مجلس شورای ملی خاتمه بدهد این رفتار خلاف نزاکت و خلاف حیثیت یک ملتی است صحیح است فرضاً هم اگر یک نماینده حق داشته باشد نسبت به اعمال یک نماینده توضیحاتی بخواهد حداقل بایستی در حدود ادب و نزاکت باشد صحیح است توهین به یک نماینده در عین حال توهین به حاضرین در مجلس است مگر مجلس جای فحاشی است بایستی جناب آقای رئیس و آقایان خودشان هم یک کاری بکنند از این رسوایی مجلس به درآید بخصوص در عصری در زمانی که کارهای بسیار مهم و فوری داریم و ما بایستی جلوگیری کنیم بایستی برویم دنبال تصویب لوایح تصویب طرحها قانون بودجه هزار درد بیدرمان داریم این ترتیب کار کردن نیست
جمعی از نمایندگان- دستور
[۲- اقتراع شعب ششگانه]
رئیس- چون دوره شعب منقضی شده اقتراع به عمل میآید هر شعبه ۱۷ نفر و به شعبه ۱ و ۲ و ۳ و ۴ یک نفر علاوه میشود
اقتراع به شرح زیر به عمل آمد
شعبه اول- آقایان دکتر اعتبار- ابوالقاسم امینی- حاج آقا رضا رفیع- بهادری- افخمی- مهدی مشایخی- حسن اکبر- محمود محمود- محسن گنابادی- اورنگ- عدل اسفندیاری- ابوالحسن صادقی- آشتیانیزاده- دولتشاهی- مسعود ثابتی- نراقی- دکتر متین دفتری
شعبه دوم- آقایان- حسن مکرم- قوامی گلبادی- حسین مکی- غلامحسین رحیمیان- ملکمدنی- شیخ اسلامی- علی وکیلی- فولادوند- شریفزاده- ظفری- صفوی- وثوق- قهرمان- دکتر معظمی- اسلامی- دکتر فلسفی
شعبه سوم- آقایان- امامی اهری- سزاوار- مهندس رضوی- معتمد دماوندی- دکتر بقائی- ارباب گیو- صدرزاده- دکتر مجتهدی- سلطانالعلماء- علی اقبال- احمد فرامرزی- شریعتزاده- باتمانقلیج- عبدالرحمن فرامرزی- اعزاز نیکپی- امیرنصرت اسکندری- نواب یزدی
شعبه چهارم- آقایان: معینزاده- فتحعلی افشار- دکتر راجی- دکتر مصباحزاده- اردلان- عامری- هراتی- ممقانی- عباسی- احمد دهقان- مهدی ارباب- کشاورز صدر- خوئیلر- سالار بهزادی- حاج حبیبالله امین- لاهوتی- حائریزاده
شعبه پنجم- آقایان- آزاد- ساعد- تقیزاده- عباس اسکندری- موسوی- محمدعلی مسعودی- عباس مسعودی- دکتر آشتیانی- لیقوانی- محمدعلی منصف- صاحب جمع- عزیز زنگنه- جعفر کفایی- ناصر ذوالفقاری- سید هاشم وکیل- امیرحسین ظفر بختیار- آقاخان بختیار
شعبهی ششم- آقایان جواد گنجه- سلمان اسدی- ملکی- برزین- مهندس خسرو هدایت- نیکپور- دکتر امینی- غضنفری- کهبد- جرجانی- دکتر طبا- ضیاءابراهیمی- رضا حکمت- دکتر شفق- علی بهبهانی- صاحب دیوانی- پالیزی
شعبه اول- عرب شیبانی
شعبهی دوم- شهاب خسروانی
شعبه سوم- نورالدین امامی
شعبه چهارم- بوداغیان
رئیس- تمنی میکنم در اولین فرصت شعب را تشکیل بدهید و هیئت رئیسه خود را انتخاب کنید قرار بود امروز کمیسیونها هم انتخاب بشوند ولی چون باید رأی گرفته شود وعده کافی نیست میماند برای روز یکشنبه و مطابق پیشنهاد آقای دکتر متین دفتری امروز قرار بود پیشنهادات قرائت بشود آن هم محتاج برای است وعده کافی نیست ممکن است آقای آزاد دنبالهی استیضاح خودشان را مطرح کنند دولت هم حاضر است برای استیضاح آقای آزاد بفرمایید
[۳- بقیه استیضاح از دولت آزاد]
بنده میخواهم مقدمهی این قضیه را به اطلاع آقایان برسانم مطابق اصول پارلمانی دولت یک وقتی اکثریت دارد که لوایحی که به مجلس تقدیم میکند این لوایح را نمایندگان ملت یعنی اکثریتی که دولت خودش را متکی به آنها میداند تصویب بکنند در ممالکی که پارلمان آنها و دولتهای آنها تحت یک اصول و یک قاعدهای است اگر یک دولتی یک لایحهای آورد به مجلس .....
رئیس- آجازه بفرمایید آقای آزاد اکثریت نیست
آزاد- بنده میخواستم یک کلمه صحبت کنم اکثریت نیست
رئیس- باید گفته شود کمیسیونها این طرز کارشان است اگر مطابق میلشان نباشد نمیآیند وقتی صحبت میشود نمیآیند یک نفر اینجا بایستد شاید آقایان متوجه تابلو نیستند یک پیشخدمت بایستد وقتی که آقایان میروند متذکر شود به آقایان صحیح است شما هم شروع کنید به صحبت آقا این طرز کار نیست که صحیح است
فولادوند- عطف به اظهارات بنده ...
آزاد- در ممالکی که مجلس و دولت تحت یک قواعد واصولی است وقتی که دولت دید لوایحش را مجلس تصویب نمیکند یا حاضر برای تصویب نیست دولت استعفاء میدهد ولی متاسفانه درمجلس مابهیچوجه من الوجوه نه دولت این رعایت رامیکند ونه خود مجلس درماه گذشته دولت خیلی اصرار داشت که بودجه بگذرد حتی وقتی که یکی دو نفر پیشنهاد یک دوازدهم کردند که تصویب بشود دولت آمد و استقامت کرد که نخیر بایستی بودجه تصویب بشود مجلس موافقت نکرد بعد از آن که مجلس موافقت نکرد یک دوازدهم درخواست کرد البته دولت باید از همان روز استعفاء بدهد و برود باز دولت ماند یک ماه تمام از ماه گذشته تا حالا سپری شده است هیچ یک از لوایح دولت تصویب نشده است و دیروز هم با این که یک لایحهای آورد راجع به بودجه و متضمن چند تبصره بود باز مجلس تبصرهها را رد کرد با همهی اینها باز دولت آمده و اینجا نشسته است به عقیده من اکثریت داشتن دولت عبارت از این نیست که نخست وزیر بیاید اینجا بنشیند یک مرتبه و بگوید به من رأی بدهید رأی اعتماد میخواهم و رأی بگیرد و بعد هم بگوید من اکثریت دارم و یا این که وقتی که استیضاح خاتمه پیدا کرد یک عدهای از آقایان را به خواهش و رودربایستی به آنها بگوید که بیایند به دولت رأی بدهند این را ی برای مملکت، برای دولت، برای مجلس رأی اعتماد نیست بنده میخواهم این قضیه را تذکر بدهم که بعضی آقایان اینجا تشریف میآورند و راجع به مجلس یک قدری انتقاد میکنند و میگویند که چرا مجلس نمیشود بنده معتقد هستم که بایستی اصل قضیه را قضیه را جستجو کرد که چرا مجلس تشکیل نمیشود یک عده از آقایانی که طرفدار دولت هستند به خود من گفتند البته من نمیخواهم اسم آنها را ببرم که ما با دولت مخالف هستیم ولی پارهای جهات است که باید به دولت رأی بدهی بنده میخواهم عرض کنم که میشود در یک موضوع به یک کسی گفت که تو تعظیم هم بکن ولی بر قلب کسی نمیتواند کسی حکومت بکند و علت این که آقایان ملاحظه میفرمایید که مجلس تشکیل نمیشود و به محض این که تشکیل شد از اکثریت میافتد برای این است که اکثریت مجلس اعتماد به دولت ندارند میآیند اینجا مینشینند و وقتی که لایحهی دولت طرح میشود از جلسه خارج میشوند دولت وقتی اکثریت دارد که یک لایحهای میآورد و تقدیم میکند با جرح و تعدیلی با موافقت دولت آن لایحه تصویب گردد آن وقت آقایان این عیب را به هیچوجه در نظر نمیگیرند میآیند پشت تریبون و هی میگویند که چرا مجلس تشکیل نمیشود آقایان اصل قضیه را تشخیص بدهید من معتقد هستم که مجلس شورای ملی برای این که به این قضیه خاتمه بدهد باید روز شنبه یک جلسه مخصوصی تشکیل بدهد و یک نخست وزیری ویک رئیسالوزرایی که مورد اعتماد اکثریت مجلس باشد تعیین بکند که یک لوایحی که میآورند اینجا بگذرد و الّا با این وضعی که آقای هژیر پیش گرفته است و یک عده اشخاصی هم میل ندارند رأی بدهند (فرامرزی- چرا میدهند) خوب ممکن است من از شما خواهش بکنم شما هم قبول بکنید ...
رئیس- آقای آزاد این بیان صحیح نیست نماینده آزاد است که اگر رأیش را نمیتواند بدهد خوب اینجا بنشیند هرکسی رأیش آزاد است
آزاد- بلی کسی که مجبور نمیکند که تو حتماً باید رأی بدهی ولی میگوید که من خواهش میکنم که رأی بدهی بعد هم رأی میدهد برخلاف فرامرزی او اصلاً آدم نیست چه رسد که نماینده باشد اصل قضیه این است شما الان ملاحظه بفرمایید که یک ماه است که یکی از لوایح دولت تصویب نشده است علتش چیست اگر چنانچه دولت اکثریت دارد و اکثریت مجلس پشتیبان دولت است چرا یکی از لوایح دولت تصویب نمیشود این قضیه به عقیده بنده خیلی واضح است در هر حال مقصود من این بود که این تذکر را بدهم عرض کنم در روز پنجشنبه که من در اینجا یک صحبتهایی کردم چند نفر از آقایان یک تذکراتی به من دادند نظرم میآید که یکی آقای دکتر معظمی بود که فرمودند مجلس شورای ملی در حدود قانون اساسی میتواند اقداماتی بکند و یکی دیگر هم آقای مهندس رضوی بودند که فرمودند مجلس باید مطابق اصول پارلمانی کار بکند چند نفر دیگر هم یک صحبتهایی کردند مقصود من اولاً از آن صحبتهایی که در آن روز کردم شخص
نبود من وقتی که آمدم در اینجا گفتم قدرت ملت مافوق تمام قدرتها است و این قدرت در مجلس شورای ملی متمرکز است و مجلس شورای ملی همان قدرتی را دارد که ملت دارد مقصودم شخص نبود و اگر یک مثالهایی زدم از نقطهنظر کلی بود نه مقصودم این مجلس شورای ملی بود ونه مقصودم این دولت بود و نه این شاه فعلی روی اصول من یک صحبتهایی کردم ولی حالا من میخواهم یک مختصر تذکراتی راجع به فرمایشان بعضی از آقایان عرض کنم میفرمایند ما اقداماتی که باید بکنیم باید در حدود قانون اساسی بکنیم من هم البته این عقیده را دارم که اقداماتی که باید بکنیم بایستی در حدود قانون اساسی باشد ولی قانون اساسی یک تشریفاتی است که هر وقت و هر ساعتی که نمایندگان ملت خواسته باشند میتوانند آن تشریفات راعوض کنند مثل این که یک روزی در قانون اساسی ما نوشته شده بود که زن پادشاه بایستی ایرانیالاصل باشد ....
رئیس- این مربوط به استیضاح شما نیست استیضاح شما را میخوانم به زندگی اشخاص وارد نشوید.
آزاد- ..... مواد استیضاح بنده را بخوانید
رئیس- اختناق آزادی و مطبوعات است.
آزاد- بلی مخالفت با قانون اساسی و اساس مشروطیت آن قسمت آخریش را بفرمایید مخالفت با قانون اساسی و اساس مشروطیت این استیضاح بنده است بلی مقصود من این بود که یک روزی در این مجلس این قانون اساسی را آوردند و عوض کردند
اسلامی- آقا شما در این مورد نمیخواهد صحبت بفرمایید.
رئیس- شما به یک مجلسی که در پیش یک رأیی داده نمیتوانید ایراد کنید.
آزاد- بنده این ماده قانون اساسی را میخوانم.
یکی از نمایندگان- آن تفسیر بوده.
آزاد- اصل اول توجه بفرمایید مذهب رسمی ایران اسلام و طریقه حقه جعفریه اثنی عشر به است باید پادشاه ایران دارا و مروج این مذهب باشد (یک نفر از نمایندگان- کاملاً هم هست) این اصل اول است اصل دوم مجلس مقدس شورای ملی که به توجه و تأیید حضرت امام عصر عجلالله تعالی فرجه و بذل مرحمت اعلیحضرت شاهنشاه اسلام خلدالله سلطانه و مراقبت حجج اسلامیه کثرالله امثالهم و عامه ملت ایران تأسیس شده است باید در هیچ عصری از اعصار مواد قانونیه آن مخالفتی با قواعد مقدسه اسلام و قوانین موضوعه حضرت خیرالانام صلی الله علیه و آله و سلم نداشته باشد صحیح است این اصل اول و دوم قانون اساسی و متمم آن عرض کنم با همه اینها ما دیدهایم که مجلس شورای ملی ایران و دولت در صورتی که خوردن عرق و شراب که استعمال آن حرام است آمده است مالیات بسته است به عرق و شراب که ضمناً تجویز بخوردنش هست (یکی از نمایندگان- کی این طور است) این بودجه مملکتی است که مالیات مشروبات مانده است همین طور (یکی از نمایندگان- تصویب نشده فرامرزی بیمالیات میخورند) بلی آقا بیمالیات بخورند یک حرفی است مقصود بنده تذاکراتی بوده اصل خواستن نمایندگان ملت است نمایندگان ملت هر چیزی را که خواستند آن میشود باقیش تشریفات است (کشاورز صدر در حدود قانون اساسی) قانون اساسی را که شما قبول ندارید این قانون اساسی چرا قبول نکردید (دکتر مجتهدی- این چه حرفهایی است که شما میزنید آقای آزاد ما همه تابع قانون اساسی هستیم شما میخواهید بگویید مجلس شورای ملی تابع قانون اساسی نیست) من میخواهم بگویم که قانون اساسی یک تشریفاتی است (دهقان- خیر آقای آزاد این فرمایشات را نفرمایید) وقتی که من آمدم یک صحبتهایی کردم البته بعضی از آقایان صحبت یک چیزهایی کردند مثل این که آقای کشاورز صدر هی به من نگاه میکند و انگشتش را بالا میکند عرض کنم که من به هیچوجه منالوجوه قصد و نیتی ندارم ولی یک عده اشخاصی هستند که من آنها را در دوره زندگانی خود مکرر دیدهام اینها از حیث اخلاق فقیر هستند شهامت ندارند شجاعت ندارند تقوی و پرهیزکاری ندارند و در عین حال طمع دارند و همه چیز میخواهند اینها همیشه این راهی را که پیدا کردند برای این که به مقصد خودشان برسند تملق و چاپلوسی است در همه جا هستند در شهرها وقتی که یک حاکمی میآید یک عدهای میروند دور و بر آن حاکم و سنگ دوستی آن حاکم را به سینه میزنند در جاهای دیگر در خود شهر تهران در همه جا سنگ دوستی نخست وزیری را به سینه میزنند گاهی هم میروند بالاتر
کشاورز صدر- آقا اگر مقصودتان بنده است میخواهم از ماده ۱۰۹ استفاده بکنم
رئیس- آقا اسم شما را نبردند بگذارید مجلس ساکت باشد
کشاورز صدر- دارد دنبالهاش را میگیرد آقای رئیس
رئیس- اگر گفت اسمی از شما برد صحبت بکنید
کشاورز صدر- مقصودتان بنده نبود آقا؟
آزاد- خیر آقا وقتی که من صحبت میکنم میببینم شما خیلی بدنگاه میکنید و مقصود من هم جنابعالی نیستید در تهران در همه جا در شهرهای دیگر از این تیپ اشخاص هستند عرض کنم که این آقایان فقط برای این که استفادهای که از این مقامات مؤثر احتمال میدهند به شخص خودشان باشد فرض کنید که رئیسالوزرا دوستی را به خودشان اختصاص میدهند و مونوپل میکنند میگویند فقط رئیسالوزرا را ما باید دوست داشته باشیم این رفیق ما است و به دیگران مربوط نیست در زمان قدیم شاه دوستی را چند نفر آمدند به خودشان مخصوص کرده بودند و دیگران را میگفتند که شاه را دوست ندارند در صورتی که شاه در هر جا متعلق به تمام مملکت است و همه مردم هر جا هستند دوستش دارند ولی این اشخاص برای این که به اصطلاح بادنجان دور قاب بچینند و استفادهیی ببرند همیشه مونوپل میگردند دوستی این مقامات را در صورتی که بنده دیدم یک روزی یک عده اشخاص دور بر و شاه قدیم میرفتند و شاه دوستی را مونوپل خودشان کرده بودند حالا کارشان چه بود معلوم است شما میدانید که رضا شاه فقید در سنوات ۵ و ۶ و ۷ مردم خیلی دوستش داشتند او هم نسبت به مردم به هیچوجه منالوجوه خیال اذیت و آزاری نداشت بعد کمکم همه آقایان مشاهده کردید وضعیات عوض شد این در اثر آن بود که اشخاص متعلق هی میرفتند هی جاسوسی میکردند هی راپورت میدادند که فلانی مخالف با سلطنت شما است تا این که میانه او را با این مردم به هم زدند و در این اواخر کار به جایی رسیده بود که نسبت به هیچ کس اعتماد نداشت و در هر صندوق پستی یک نفر گذاشته بودند ببینند مردم چه مینویسند و توی صندوق پست میگذارند در صورتی که در سنوات اول هم او به مردم خیلی مهربان بود و هم مردم نسبت به او عقیده و ایمان داستند صحیح است ولی متدرجاً وضعیات را به آن روز رسانیدند اشخاصی که در زمان رضاشاه بودند الان همان اشخاص هستند از آن موقع خیلی وقت هم نگذشته است همین اشخاص میرفتند دور اعلیحضرت همایونی میگفتند که فقط اعلیحضرت همایونی را ما دوست داریم در صورتی که همه اعلیحضرت همایونی را دوست دارند یک روز میرفتند دور و بر قوامالسلطنه و میگفتند که دوستی قوامالسلطنه متعلق به ما است در موقعی که آقای قوام نخست وزیر بود قدرت داشت یک روز من رفتم پیش آقای موسویزاده که از اواحوالپرسی بکنم وزیر دادگستری ازم من پرسید که شما آقای قوامالسلطنه را دیدهاید یا خیر گفتم از وقتی که من از سبزوار آمدهام فقط دوسه مرتبه ایشان را دیدهام گفت چرا پیشش نمیروی گفتم کاری ندارم بروم وقت او را بگیرم و بگویم چی گفت برو اگر نروی یک عدهیی میگویند آزاد که پیش تو نمیآید با تو مخالف است و با تو مخالف میشود گفتم نرفتن من که سبب مخالفت نیست گفت نه حتماً برو اتفاقاً من نرفتم طولی نکشید که دیدم قوامالسلطنه نسبت به من بیمهر است و هی من را اذیت میکند خدا شاهد است من به هیچ وجه منالوجوه نسبت به ایشان در قلبم چیزی نداشتم که این اشخاص هم وقتی که من روز پنجشنبه صحبت کردم دیدم عدهی برای این که خودشان را یک قدری خوب جلوه بدهند آمدند یک صحبتهایی کردند در صورتی که به هیچ وجه منالوجوه نظر من از آن صحبتهایی که اینجا کردم نه شخصی معین بود نه دولت معین و نه مجلس معین بلکه نظر من این بود که در اینجا بگویم که مجلس شورای ملی مرکز قدرت مملکت است صحیح است و هر اقدامی که بخواهد بکند میکند بنده این قضیه را امروز میخواهم تذکر بدهم اشخاصی که درصدد هستند که مجلس شورای ملی را تضعیف بکنند اینها یک مردمانی هستند خیلی خیلی کوچک و حقیر و خیلی مردمان بیوجدان صحیح است زیرا تضعیف مجلش شورای ملی تضعیف قدرت ملت است و خواهی نخواهی وقتی که مجلس شورای ملی تضعیف شود یک قدرتهایی در خارج به وجود میآید که مملکت ایران را از بین میبرد اکثریت نبود چند دقیقه بعد اکثریت شد یک مرتبه این مجلس شورای ملی یک اشتباهی کرد و آن اشتباهش این بود که قدرتی که ملت به او سپرده بود تفویض کرد به یک شخص معین پس از آن که قدرت را از خودش سلب کرد بیست سال ملت ایران در زیر شکنجه و فشار قرار گرفت و صد سال از قافله تمدن عقب افتاد و معتقد هستم که بعد از این که این اشتباه را ملت ایران یک مرتبه کرد برای مرتبه دوم نبایستی این اشتباه را مجلس شورای ملی بکند و یک قدرتی را که ملت ایران به مجلس شورای ملی سپرده است باید اگر به قیمت جان هم باشد نمایندگان مجلس
شورای ملی این قدرت را حفظ بکنند و الّا اگر این قدرت را برای مرتبه دوم از دست دادند یک بیچارگی فوقالعادهی گریبان ملت ایران را خواهد گرفت
مکی- صحیح است
آزاد- یک روز یک آقای سپهبد احمدی که همین جا نشسته است میخواست گرفتار شود در قشون دو نفر شخص برجسته وجود داشت در سنه ۱۳۰۵ و شش یکی این اقای سپهبد احمدی بود یکی دیگر هم طهماسبی بود طهماسبی رفت به لرستان و از بین رفت یک روزی مرحوم رضا شاه یک کاغذی داد به تیمورتاش که این آقای سپهبد احمدی وجودش برای مملکت مضر است پروندهای درست کنید که تکلیفش بعد معلوم بشود بنده میخواهم عرض کنم که وقتی ملت قدرتش را از دست میدهد هیچ شخصی یک ساعتی هم نمیتواند شب آسوده بخوابد تیمورتاش قضیه را فهمید رو کرد به شاه گفت مملکت ایران یک سپهبد دارد اگر چنانچه شما خواسته باشید این سپهبد را متهم کنید و دوسیه برایش درست کنید باعث بدنامی ارتش ایران است اگر چنانچه میخواهید که سپهبد احمدی نباشد دستور بدهید در یک اطاقی اورا صدا بکنند و یک اسلحه بگذارند و بگویند حسبالامر باید خودت را اینجا بکشی خودش را میکشد و بعد جنازه او را با تشریفات حمل کنند شاه این کاغذ را گرفت توی جیبش کرد و جواب نداد بعد تقریباً بعد از یکی دو ماه سه ماه دیگر هم حکمی صادر کرد که این تیمسار سپهبد احمدی رئیس اصلاح نژاد اسب است تا آخر دوره رضا شاه در صورتی که برای فرماندهی لشکرها و تیپها سرهنگها را انتخاب میکردند بعد از این که آن وضع از بین رفت همین آقای سپهبد احمدی الان چندین مرتبه است که ایشان وزیر هستند و مورد احترام تمام مردم هستند و هیچ کس هم به ایشان حرفی ندارد یک نفر آدمی را که هیچ گناهی نکرده بود و فقط و فقط میترسیدند از این که او یک افسر مهمی در قشون است و ممکن است خطری داشته باشد خواستند او را از بین ببرند وقتی که ملت قدرت خودش را از دست بدهد اشخاص درست اشخاص بیگناه مردمان شریف نمیتوانند تأمین داشته باشند ملت و مجلس شورای ملی نباید اختیارش را از دست خودش بدهند در همین جایی که آقای کشاورز صدر نشسته است برادر زنش نشسته بود اسمش هم پورسرتیپ بود وکیل مجلس بود کشاورز صدر برادر زن بنده نبود برادر دامادمان بود خوب فرقی نمیکند ایشان نماینده مجلس بودند یک فرماندهی رفت به لرستان نتوانست پول جمع کند یک گزارشی داد که اینها میخواهند اسلحه بردارند رفتند آنها را برداشتند این را هم از اینجا برداشتند آوردند زندان پیش بنده من یک اطاقی بودم این را آوردند اطاق من سه سال و نیم این در زندان بود بعد از ۳ سال و نیم یک روز یک کاغذی آمد که جانبخشی کردند و شما مرخصید در دوره سابق رسم به این بود که اشخاص را که در زندان بودند و گناه و تقصیری نداشتند وقتی که میخواستند اینها را خلاص بکنند کاغذ میرسید که جانبخشی فرمودند میگفتند مرخصی (یکی از نمایندگان- چه آقا؟) یعنی جانش را بخشیدهاند کاغذی هم آمد برای این ما خوشحال شدیم گفتیم خوب این بیچاره بعد از سه سال و نیم که بیگناه بوده و از مجلسی آوردندش اینجا خوب حالا مرخصش میکنند رفت و برگشت و گفت مرا بردند به ارتش و گفتند که تو مشمول هستنی و باید اینجا خدمت کنی من گفتم که حداقل سن وکالت سی سال است و من وکیل بودهام و یک سال هم در مجلس بودم و سه سال و نیم هم در حبس بودم چهار سال و نیم سی سال هم داشتم میشود سی و چهار سال و نیم چطور میشود گفت من ۲۱ ساله هستم گفتند فضولی نکن تو مشمول هستی بر ش داشتند بردند قشون حالا این رفیق ما آقای کشاورز صدر به اتمام قدرت میخواهید که پایه دیکتاتوری را روی دوش خودش بگیرد
کشاورز صدر- بنده جواب آن را میدهم که تمام فرمایشاتی که فرمودند صحت ندارد خوب ایشان در زندان زیادی ماندهاند حالا یک مرتبه که سری بزندان بزنید بنده بعداً قبول خواهم کرد که خیر
باتمانقلیج- موضوع استیضاح را بفرمایید آقای آزاد
آزاد- موضوع استیضاح اینها هست آقا یک عده از آقایان تصور میکنند وقتی که آزادی خودشان را از دست دادند بعد از دست دادن آزادی هم همین شخصیت و همین آزادی را که الان دارد آن وقت هم خواهد داشت در صورتی که این خیلی خیلی اشتباه است وقتی که ملت آزادی خودش را از دست داد و تسلیم یک نفر گردید به قدری آن دستگاه خشن و بیرحم میشود که انسان قدرت نمیکند فکر بکند که این چه دستگاهی است یک روزی تیمورتاش را گرتفند توقیف کردند دو نفر از روزنامهنویسها تلگرافی کردند بشاه خیلی اظهار تشکر کردند از این اقدامی که کرد خیلی خیلی مؤدبانه و محترمانه وقتی که این تلگراف را خواند رئیس شهربانی را صدا زد گفتند این اشخاص را بخواهید و بگویید به شما چه ربطی دارد که توقیف تیمورتاش خوب بود یابد دو تا جاروب هم بدست اینها بدهید که بروند توی خیابان و خیابان راجاروب بکنند رئیس شهربانی دو تا روزنامهنویس را احضار کرد گفت این تلگراف را شما کردید گفتند ما اظهار تشکر کردیم گفت این فضولیها به شما چه مربوط است صدا زد افسر کشیک آمد جاروب به دست این دو روزنامهنویس دادند دو شبانهروز اینها در میدان توپخانه مشغول جاروب کشیدن بودند این رویه دیکتاتوری است تصور نکنید الان که اینجا محترم نشستهاید همیشه این طور محترم خواهید بود شما تصور میکنید این وضعیتی که الان در مملکت به وجود آمده است یک چیز شوخی است وقتی هم که قدرت را به دست اینها دادید این جور احترامتان میکنند و هر وقت خواستند بروند به یک محلی درب اطاق را جلوشان باز میکنند در صورتی که این اشتباه است وقتی که ملت آزادی خود را از دست داد نه نمیتوانند خوب بگویند و نه بد فقط باید غلام باشند و به عقیده بنده هیچ صلاح نیست یک مرتبه دیگر مجلس شورای ملی ملت ایران را به بندگی و غلامی سوق بدهد صحیح است من در یک کتابی خواندم سابقاً که بچه بودم این رمانها نبود یک کتابهایی بود تقریباً به طور افسانه بود و در ضمن هم یک مطالبی را در آنجا میگنجاندند کتابی خواندم به نام سلیم جواهری یک تاجری بوده که سوار کشتی شده این کشتی در دریا میشکند و بعد میافتد به یک جزیرهای وقتی که این تاجر به جزیره میافتد چند روزی هیچ آدمی نمیبیند یک روز میریسد لب یک جوی آبی میبیند یک پیرمرد ریش سفید خیلی نورانی انجا نشسته است خیلی خوشحال میشود که بعد از چند روز یک بشری دیده است وقتی که میرسد به او سلام میدهد احوال میپرسد میبیند خیلی با او گرم میگیرد و در ضمن هم میگوید که پای من شل است و تقاضا میکند که او را روی دوشش یگذارد و از جوی آب عبور دهد این شخص هم رحم میکند و او را میگیرد روی دوشش وقتی که روی دوشش میرود میبیند که پای آن مثل مار پیچیده به کمرش و یک جوالدوزی هم دستش هست که به گردنش فرو میکند بعد میگوید چرا این طور میکنی گفت بدو گفت به کجا بدوم گفت هر جا که من میگویم بعد در آن کتاب مینویسد که اینها دوال یا هستند و در وهلهی اول که اینها ادمی را میبینند خیلی خیلی محبت میکنند و لطف میکنند به محض این که روی دوش اشخاص سوار شدند آن جوالدوز را فرو میکنند پشت گردن آدم و پاهایش را هم فشار میدهد به کمر آدم و هی میگوید بدو و آن قدر میدواند که میکشد دیکتاتورها هم اول خیلی خشن نیستند اول خیلی مهربان و ملایم هستند وقتی که قدرت را از مردم سلب کردند آن وقت شروع میکنند به خشونت و این قدر مردم را میدوانند که از نفس میاندازند من میخواهم دنباله صحبت روز پنجشنبه را بگیرم و به آقایان عرض کنم که مجلس شورای ملی مافوق تمام قدرتها است صحیح است و هیچ همه نباید سلب قدرت از خودش بکند نه این مجلس بلکه مجالس شورای ملی بعد هم بایستی با کمال مواظبت قدرت خودش را حفظ کند و نگذارد که برای یک مرتبه هم قدرت از دست خودش خارج بشود نمایندگان انشاءالله با این قدرتی که مجلس شورای ملی دارد امروز من میبینم که اغلب نمایندگان ... من که عرض میکنم نمایندگان مقصود آقایان نیستند که باز عصبانی شوند مقصودم تمام مجلسهای شورای ملی است (خنده نمایندگان) میبینم که اینها درست مثل آن بتپرستهای
قدیم هستند در قدیم وقتی که افکار بشر هنوز روشن نبود در آسمان که برق میزد برای آن یک خدایی قائل بودند و از او میترسیدند بعد برای این خدای موهوم یک صور خیالی را هم فرض میکردند آن وقت میآمدند این صور خیالی را از چوب یا از سنگ میتراشیدند و برای آن حاجب و دربان درست میکردند آن وقت وقتی که میخواستند او را ببینند از این حاجب و دربان اجازه میطلبیدند و میرفتند جلوی آن سنگ یا چوبی که خودشان تراشیده بودند میآمدند آنجا مینشستند و زانو میزدند گریه میکردند طلب دفع شر میکردند ولی وقتی که متدرجاً پیغمبرها و اولیاء آمدند و مردم را از ظلمت و جهل بیرون آوردند مردم فهمیدند که این بتپرستی بوده است یک چوبی را که خودشان تراشیدهاند این هیچ وقت شفا نمیدهد این اشتباه از خود آنها بوده از نادانی آنها بوده ما هم امروز در صورتی که دولت مخلوق ما است حکومتی که میآید ما خالق او هستیم در این صورت میرویم تعظیم میکنیم تملق میگوییم میرویم به آنها سجده میکنیم وقتی که میخواهیم ملاقاتشان کنیم پشت در اطاقشان بایستی یک ساعت معطل بشویم آن وقت که پیشخدمت خبر میدهد ما را صدا میزنند اگر کاری هم داشته باشیم بگوییم یا خواهش بکنیم تمنی بکنیم صد تا منت هم سر ما بگذارند که یک حرفمان را گوش بدهند من گاهی به سینماها رفتهام تاریخی فنیقیها را دیدهام که اینها میآمدند یک کورهای درست میکردند و بچههای خودشان را برای استرضای ارباب انواع میانداختند توی آتش انسان وقتی که اینها را میبیند برفت میآید که چقدر بشر در ظلمت جهل بوده که اولاد خود را و بچههای خود را برای انواع موهومی توی آتش میانداختند من معتقدم که یک روزی در همین مجلس شورای ملی یک اشخاصی مینشینند و نمایندگانی که در ادوار گذشته بودند به حال آنها رقت میآوردند که اینها خالق دولت بودند ولی وقتی که یک نفر ژاندارم میآمد اذیت میکرد عاجز بودند که این ژاندارم را تنبیه و مجازات بکنند عاجز بودند از این که به دولت بگویند که آن ژاندارم یا آن مامور دولت را تعقیب و مجازات بکنند یک روز نشستهاند مردم رفت میکنند (مکی- الان هم وقت میکنند) بنده حالا میخواهم تجزیه و تحلیل کنم علت این که حکومتها تمام با میل و اراده مجلس میآیند و با میل و اراده مجلس میروند و در تحت نظارت مجلس هستند چرا نمیتوانند از حق قانونی خودشان استفاده بکنند چون معلوم است هیچ علتی بدون معلول نیست وقتی که یک حادثهی پیش میآید البته یک علتی دارد وقتی که یک خانهای خراب میشود یا پایههایش خراب است یا زلزله میآید یا آب میافتد و خانه خراب میشود بنده میخواهم در این زمینه توضیحاتی بدهم که چطور شده است که این مجلس که مرکز قدرت ملت ایران است و در مقابل تجاوزات و تعدیات مأمورین دولتی یا خود دولت عاجز و ناتوان است این دو علت دارد یک علتش این است یک عده از کارمندان دولتی دراین دوره و ادوار گذشته به مجلس میآمدند یک علت دیگرش هم این است که هر کس به مجلس میاید اول فکری که میکند برای دوره آیندهاش است حالا من توضیحات کافی میدهم برای آقایان که این دو علت سبب شده است که مجلس شورای ملی نمیتواند از حق قانونی خودش استفاده بکند راجع به قسمت اول الان توضیحاتی میدهم آقایانی که به خدمت دولت وارد میشوند در وهله اول اینها به سمت مدیر کلی و معاونت انتخاب نمیشوند غالباً اشخاص به سمت مدیر کلی و معاونت انتخاب نمیشوند غالباً اشخاص به سمت منشی ثبات ضباط وارد ادارات دولتی شدهاند و میشوند از نقطهنظر دیسیپلین اداری اینها مجبور به اطاعت هستند برای این که اینها اگر اطاعت نکنند اینها را اخراجشان میکنند یک نفر ثبات وقتی که میرود و کار میکند یک مدیر دفتر هر چه میگوید و دستور میدهد باید اطاعت بکند این اطاعت به این قسم ادامه پیدا میکند و تا بیست سال که این کارمند دولت است و به مقامات عالیه میرسد هر قدر هم مقام داشته باشد باید اطاعت از مقام مافوق بکند این اطاعت یکی از عادات ثانیه شخص کارمند دولت میشود قسمت دیگر این است که این کارمند از نقطهنظر رتبه خودش و برای این که رتبهاش را بگیرد اضافه حقوقش را بگیرد ناچار است که همیشه از مافوق خودش فروتنی و تملق بگوید و خضوع و خشوع نسبت به او داشته باشد تا این که اضافه حقوق او پیشنهاد بشود و درجه و رتبه او را درخواست بکنند
بعضی از نمایندگان- اکثریت نیست
[۴- موقع ودستور جلسه آینده- ختم جلسه]
رئیس- پیشنهاد ختم جلسه هم رسیده است (یک نفر از نمایندگان- مخالفم) مخالفید حالا که اکثریت نیست جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده روز یکشنبه موضوع استیضاح و انتخاب کمیسیونها
(مجلس ۳سه ربع ساعت بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی رضا حکمت
تصویبنامهها
شماره ۱۴۱۱۶ ۸/ ۸/ ۲۷
وزارت کشور هیئت وزیران در جلسه اول آبان ماه ۱۳۲۷ بنا پیشنهاد شماره ۳۱۸۴۹- ۶۲۶۸۲ مورخ ۲۱/ ۷/ ۱۳۲۷ وزارت کشور تصویب نمودند که از تاریخ صدور این تصویبنامه در کردکوی (کرد محله) شهرداری تأسیس شود
تصویبنامه در دفتر نخست وزیر است
م- ۴۵۳۴
نخست وزیر
شماره ۱۴۴۵۲ ۲۷- ۷- ۳۲۷
وزارت جنگ
هیئت وزیران در جلسه ۲۴- ۷- ۱۳۲۷ بنا به پیشنهاد شماره ۱۲۸۸۳- ۳۵۰۶ مورخ ۲۲/ ۶/ ۲۷ وزارت جنگ وموافقت شماره ۱- ۳۸۹۴۱ مورخ ۲۱/ ۷/ ۱۳۲۷ وزارت دارایی تصویب نمودند که اراضی و ابنیه سربازخانه باغشاء و بیمارستان شماره ۳ ارتش به اتکاء قوانین مصوب هفتم آبان ۱۳۰۹ و سوم آذر ۱۳۱۱ از طریق مزایده به معرض فروش رسیده و وجوه حاصله از فروش اراضی و ابنیه بالا منحصراً به مصرف ساختمان سربازخانهها و بیمارستان جدید و تعمیر و تکمیل سایر ابنیه ارتش برسد
تصویبنامه در دفتر نخست وزیر است
م- ۴۲۶۷
از طرف نخست وزیر
انتصابات و احکام
شماره ۱۶۰۷۹/ ۶۹۹۱۸ ۲۶/ ۷/ ۳۲۷
آقای فتحالله لاشایی شهردار بندر پهلوی
از تاریخ اشتغال به کار به سمت بخشداری رودسر منتقل شدند
م- ۴۲۰۰
وزیر کشور
شماره ۱۰۰۶۰- ۲۰۸۳۶ ۲۱/ ۷/ ۲۷
آقای سید عباس هاشمیپور اصیل سردفتر اسناد رسمی شماره ۷۱ تهران
نظر به این که که انتظامی شما منتهی به پرداخت جزای نقدی شده به موجب این ابلاغ رفع تعلیق شما را از تصدی دفاتر اسناد رسمی و گواهی صحت امضاء اعلام میدارد
م- ۴۲۳۶
وزیر دادگستری
شماره ۱۰۳۵۹- ۲۱۳۴۰ ۲/ ۸/۲۷
آقای سید محمدحسن ال محمد سر دفتر ازدواج و طلاق مسجدسلیمان
پیرو ابلاغ شماره ۱۱۳۲ ۱- ۲۳۵۸۰- ۱۴/ ۸/ ۲۶ چون در دادگاه انتظامی سر دفتران تبرئه شدهاید به موجب این ابلاغ رفع تعلیق شما را از تصدی دفتر طلاق اعلام میدارد
وزیر دادگستری
شماره ۱۰۳۶۰- ۲۱۳۴۸ ۲/ ۸/ ۲۷
آقای عباسقلی فخر واعظی سردفتر اسناد رسمی سابق شماره ۵ مراغه
نظر به این که محاکمه انتظامی شما منتهی به صدور حکم قطعی به سه ماه انفصال از شغل سردفتری اسناد رسمی شده و حکم مزبور درباره شما اجرا گردیده به موجب این ابلاغ رفع تعلیق شما اعلام میشود
وزیر دادگستری
شماره ۱۰۴۶۶/ ۲۱۵۴۶ ۲/ ۸/ ۲۷
آقای سیدمحمد حجت رضوی سردفتر اسناد رسمی شماره ۳۱ تهران
چون به موجب دادنامه قطعی مورخه ۲۸/ ۷/ ۲۷ دادگاه تجدیدنظر انتظامی سردفتر آن محکوم به توبیخ با درج در روزنامه رسمی شدهاید اداره کل ثبت بدین وسیله مفاد دادنامه مزبور را در مورد شما اجرا مینماید
مدیر کل ثبت
شماره ۹۸۹۳/ ۲۱۳۷۴
۲/ ۸/ ۲۷
آقای عبدالغنی آزمون سردفتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق قریه کنشگری گرگان
نظر به این که بر اثر گزارش واصله تحت تعقیب دادگاه انتظامی سردفتران واقع شدهاید وزارت دادگستری طبق ماده ۳۹ قانون دفتر اسناد رسمی تا خاتمه رسیدگی به تخلفات شما در دادگاه نام برده شما از تصدی دفاتر ازدواج و طلاق معلق مینماید
وزیر دادگستری
شماره ۱۰۳۴۹/ ۲۱۳۹۴ ۲/ ۸/۷۲
آقای دکتر عابدی سردفتر سابق ازدواج اندبیل
به موجب این ابلاغ مجدداً دفاتر شما را در اندبیل خلخال برای ثبت ازدواج و طلاق رسمیت میدهد
وزیر دادگستری
شماره ۱۰۳۶۶/ ۲۱۳۵۸ ۲/ ۸/ ۲۷
آقای محمد قرچه سردفتر ازدواج و طلاق قریه سرلاون نصیرآباد گرگان
به موجب این ابلاغ استعفای شما از تصدی دفاتر ازدواج و طلاق پذیرفته میشود
وزیر دادگستری
شماره ۱۰۳۸۰/ ۲۱۳۹۸ ۲/ ۸/ ۲۷
آقای حسن ادیبی
به موجب این ابلاغ دفتر شما را در قریه ده زیارت سفلی جزء دهستان سرشیو سقز برای ثبت ازدواج و طلاق رسمیت میدهد
وزیر دادگستری
شماره ۹۰۲۵/ ۲۱۴۰۰ ۲ / ۸/ ۲۷
آقای محمدولی دانشور سردفتر اسناد رسمی محدود و ازدواج و طلاق رودبار قزوین
نظر به این که بر اثر گزارش واصله در مورد ثبت واقعهی ازدواج تحت تعقیب دادسرای قزوین و دادگاه انتظامی سردفتران واقع شدهاید وزارت دادگستری طبق ماده ۴۹ قانون دفتر اسناد رسمی شما را از تصدی دفتر ازدواج معلق مینماید
وزیر دادگستری
شماره ۱۰۶۹۴/ ۲۱۶۸۰ ۶/ ۸/ ۲۷
آقای جواد عظیمی سردفتر اسناد رسمی و ازدواج شهر مشهد
به موجب این ابلاغ محل رسمیت دفاتر شما به شهر تهران تبدیل میشود طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید
وزیر دادگستری