مذاکرات مجلس شورای ملی ۵ خرداد ۱۳۲۲ نشست ۱۶۵

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری سیزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری سیزدهم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری سیزدهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۵ خرداد ۱۳۲۲ نشست ۱۶۵

دوره سیزدهم قانونگذاری

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره‏۱۳

جلسه: ۱۶۵

صورت مشروح مجلس روز پنجشنبه ۵ خرداد ماه ۱۳۲۲

فهرست مطالب

۱- تصویب صورت مجلس

۲- اظهارات آقای صفوی و بیانات آقای رئیس راجع به استعفای آقای مسعودی

۳- سؤال آقایان روحی و اوحدی از آقای وزیر خواروبار و پاسخ آنها

۴- بقیه شور اول لایحه آموزش همگانی از ماده ۶

۵- تقدیم لایحه مالیات بر درآمد و لایحه اصلاحی استخدام مهندسین از طرف وزیر دارایی

۶- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه

(مجلس دو ساعت و نیم پیش از ظهر به ریاست آقای اسفندیاری تشکیل گردید)

صورت مجلس روز سه‌شنبه سوم خرداد ماه را آقای (طوسی) منشی قرائت نمودند. (اسامی غابیبن جلسه گذشته که ضمن صورت مجلس خوانده شده است:

غایب بی‌اجازه- آقایان: فاطمی، شباهنگ

غایبین بی‌اجازه- آقایان: دکتر سمیعی، منصف، نوبخت، گودرزنیا، مشیردوانی، شجاع، اکبر، حمزه‌تاش، مهذب، معتصم سنگ، نراقی، کازرونیان، دبستانی، سلطانی، صادق وزیری، کامل ماکو، نصرتیان، بوداغیان)

- تصویب صورت مجلس

۱- تصویب صورت مجلس

رئیس- آقای صفوی در صورت مجلس نظری دارید؟ نیست (گفته شد- خیر) صورت مجلس تصویب شد.

- اظهارات آقای صفوی و بیانات آقای رئیس راجع باستعفای آقای مسعودی

(۲- اظهارات آقای صفوی و بیانات آقای رئیس راجع باستعفای آقای مسعودی)

صفوی- عرض کنم که نامة که از طرف همکار محترم آقای مسعودی رسیده بود و در جلسة گذشتة مجلس شورای ملی قرائت شد موجب تأسف و تأثر تمام دوستان و رفقا و همکاران ایشان شده است (صحیح است) آقای مسعودی در نتیجه کسالت و تجویز طبیب معالج یک شرحی به مجلس شورای ملی نوشته بودند و چون خیلی حساس هستند نخواسته بودند که باوجودی که مریض هستند ایشان غائب محسوب شوند اشخاصی که با روحیة ایشان آشنا هستند میدانند که خدمات ایشان از سالهای سال باینطرف در مطبوعات و در دورة نمایندگی مجلس شورای ملی همواره صادقانه و نسبت بدولت و کشور خدماتی داشتند و مجلس شورای ملی هم کاملاً خدمات ایشان را تصدیق کرده است (صحیح است) و چون یک همکار وفادار و صمیمی و میهن پرست ما هستند و اینک که در اثر کسالت این رویه را اتخاذ کردند بنده خواستم که این موضوع مسکوت بماند و ایشان معالجه خودشان را ادامه بدهند و بعد از اینکه ایشان کسالتشان برطرف شد خدمتشان را ادامه بدهند و خدمات خودشان را هم که سابق بکشور می‌نمودند ادامه بدهند و با ما همکاری کنند (صحیح است)

هاشمی- خودشان بایستی پس بگیرند.

رئیس- بطوریکه فرمودند خود بنده و همه آقایان از این مسئله متأسف هستیم برای اینکه همه قدر آقای مسعودی را میدانیم که نماینده پاک و صحیح العمل و خوش نیت و خدمتگذار به مملکت بودند (صحیح است) و در مسئله استعفایشان هم البته مجلس همیشه مایل بود که ایشان همیشه در مجلس باشند حالا با این استعفا که کردند با پس گرفتن خودشان البته همه موافقند و ممکن است که اصلاحی بکار ایشان بشود (صحیح است)

سئوال آقایان روحی و اوحدی از آقای وزیر خواربار و پاسخ آنها

(۳- سئوال آقایان روحی و اوحدی از آقای وزیر خواربار و پاسخ آنها)

رئیس- آقای روحی فرمایشی ندارید؟

روحی- بنده از آقای وزیر خواربار سئوالی کرده بودم که برای جواب حاضرند. اجازه میفرمائید؟

رئیس- بفرمائید.

روحی- عرض کنم که با نهایت تأسف بایستی این موضوع را اعتراف کرد که قبل ازتشکیل دولت فعلی ۳و۴ ماه بانقضای حکومت سابق مانده در بیشتر از وزارتخانه‌های کشور یک بی‌رویه‌گی و تخطیات و اجحافاتی به بیت‌المال کشور پیش آمد کرد تا بدانجا که نخر و پنبه و هر چه بود از مال دولت بتاراج و یغمای یکدسته اشخاص بدکار رفت که بنده هم بالنسبه از هر یک از آنها سئوال کردم اتفاقاً جوابی نشنیدم فقط توضیحی که دادند و نوبدی که شنیدم این است که یک هیئت بازرسی معلوم کنند بلکه آنها بتوانند حقیقتاً از این قضایا جلوگیر کنند و معلوم کنند که مسببین این وضعیت ناگوار چه اشخاصی بوده‌اند و آنها را بدادگاه بفرستند و کیفر بدهند می‌جمله سئوالی که بنده کردم راجع بصدها کیسه شکر بود که از فارس بطهران حمل شده است این قسمت در وقتی بوده است که جناب آقای وزیر خواربار که خود یکی از رجال مشروطیت و پیشروان قانون و اصول ملی ایرانند متصدی خدمت نبوده‌اند یکنفر بمن گفت که من چند کیسه شکر از وزارت خواربار اجازه خواستم از فارس بطهران بیاورم و وزارت خواربار بمن اجازه نداد و گفت که این‌ها مال مصرف محل است و اگر این شکر را از فارس بیاورید میزان مصرف آن استان بکلی کسر می‌آید و مردم در مضیقه خواهند افتاد بلافاصله فردا صدها برابر اجازه داده شده است و اینها آن اضافه‌اش است که عرض می‌کنم: هر کیسه شکر ۵۰۰ تومان تا ۵۵۰ تومان در فارس بوده است و در طهران ۹۵۰ تا ۱۰۰۰ تومان در آن موقع قیمت داشته است این تفاوت فاحش را یکدسته از میانه برده‌اند و این بزیان کشور بوده است می‌خواستم استدعا کنم در این مورد اگر اقداماتی فرموده‌اند و نتیجه گرفته‌اند و یا در دست عمل است اقداماتشان را بعرض مجلس شورای ملی برسانند شاید این بی‌رویه‌گی‌ها و کارها و این قسم تاراج‌ها که تا حالا دیدیم و در بعضی از وزارتخانه‌ها است روشن بشود و در آتیه امیدوار هستیم که از این قسم کارها جلوگیری بشود.

وزیر خواربار- مدتی است که آقای روحی این موضوعی را که بیان فرمودند از وزارت خواربار سئوال فرموده‌اند بنده در صدد تحقیق برآمدم و رسیدگی بسوابق امر کردم تا منتهی بیک نتیجه شد و ترتیب اثر هم بآن نتیجه داده شده است باین جهت امروز حاضر شدم جواب عرض کنم در کابینة سابق یک نفر تاجری است بنام علی نجات شرکتی تأسیس کرده است شرکت نسبی علی نجات معروف است از وزارت خواربار تقاضا می‌کند مقدار زیادی کیسة شکر از شیراز اجازه داده شود بطهران حمل شود وزارت خواربار اینطور دستور داده است به مأمور خواربار آنجا (منشور- کجا) مأمور خواربار فارس شیراز که در صورتیکه تشخیص شود که شیراز مازاد دارد مانعی نیست دستور این است در صورتیکه تشخیص شود آنجا که مازاد شکر دارد مانعی برای حمل نیست مأمور خواربار آنجا خودش مشخص شده است که مازادی هست در صورتیکه استاندار وقت مخالفت کرده است باز مأمور تعقیب کرده است این قسمت را و با تشخیصات خودش شاید با یک اشخاصی هم مشورت کرده باشد بدون رجوع بشورای شهرستان اجازه داده است مقدار زیادی متجاوز از هزار کیسه شکر شاید علی‌نجات بطهران حمل کند در صورتیکه تفاوت قیمت شکر شاید علی نجات بطهران حمل کند در صورتیکه تفاوت قیمت شکر در شیراز و طهران یک تفاوت معتنابهی بوده اس یعنی قیمت شکر در طهران خیلی زیادتر بوده است از قیمت شکر در شیراز و فارس این شکر وارد شده است بعداً هم باز یک مقدار دیگری وارد شده است و بعد از اینکه استاندار تعقیب کرده است و یک استاندار دیگری معلوم شده است مخالفت استاندار جدید هم در پرونده هست در هر حال این عمل واقع شده است اخیراً علی‌نجات تجارتخانه‌اش مورد تعقیب ادارة منع احتکار واقع شده است برای رسیدگی بهمین حقیقت بدفاتر تجارتخانه که مراجعه کرده‌اند دفاتری را که ارائه می‌دهد که این شکری را که وارد کرده است به همان نرخی که ادارة منع احتکار معین کرده فروخته است پس بنابر این اشکالی ندارد اما در اثر اقداماتی جدی که شده است مدارک دیگری بدست آمده است از خریداران که بآنها بیشتر فروخته است بنابراین این پرونده در دست عمل است و بنده دستور داده‌ام اولاً مأمور ادارة بازرسی که الان آنجاست او را محاکمة اداری کنند تا معلوم شود که ضمناً او در این باب ذی‌نفع بوده یا نبوده است البته محکمة اداری آنچه را که حکم کرد و تشخیص داد اعلام خواهم کرد و از طرفی علی نجات بواسطة این تقلباتی که کرده است الان چندین روز است که از طرف ادارة منع احتکار تحت تعقیب واقع است و اسناد و مدارک زیادی دال بر اینکه او تقلباتی کرده است کشف شده است و در آنجا موجود است و در تحت تقیب قرارگرفته است.

روحی- عرض کنم بنده بنوبة خودم از اینکه آقای وزیر خواربار باین سرعت عمل و باین اهمیت تلقی کرده‌اند بنام خودم و مجلس از ایشان شکرگذاری می‌کنم (صحیح است).

رئیس- دو نفر از آقایان آقای اوحدی و آقای امیرتیمور سؤالی کردند حاضرند آقا.

وزیر خواربار- بفرمایند.

بعضی از نمایندگان- دستور- تعلیمات اجباری مطرح است.

اوحدی- دیر نمی‌شود.

آزادی- مختصر کنید.

اوحدی- آقایان به بنده می‌فرمایند سؤالی را که یک ماه قبل کردم امروز مختصر کنم اطاعت می‌کنم بنابراین سؤال خودم را که عبارتست از اینکه تلگرافات و شکایاتی که از اصفهان و جاهای دیگر راجع باقدامات و راجع بعملیات سوء ادارة باربری شده است من از خواندن آنها خودداری می‌کنم (افشار- مرسی) ولی این مرسی گفتن آن رفیق من بر من خیلی ناگوار آمد زیرا عملیات ادارة باربری در این کشور یک چیزی نیست که تنها من بدانم (صحیح است) همة آقایان میدانند یک آئین‌نامة نوشته شده که در هیچ عصری از اعصار بقلم هیچ خائنی نوشته نمیشده است.

امیرتیمور- صحیح است. کاملا صحیح است.

اوحدی- ولی من نمیدانم چه دست خیانتکاری درتنظیم این آئین نامة باربری در کار بوده است که هیچ وزیری نمی‌تواند در مجلس بگوید که من تمام این مواد را خوانده‌ام و میدانم (وزیرخوابار –سؤال کنید) بنده سؤال کردم سؤال اول بطور کلی هر آئین‌نامه باید مربوط بقانون باشد این آئین‌نامه باربری مخصوصاً فصل سوم آن و انحصار حمل و نقل بازرگانی و اشخاص متفرقه بادارة باربری مطابق کدام قانون است شاید گفته شود که این آئین‌نامه از قانون اختیارات و قانون احتکار تکیه گاهش آنجاست عرض کنم تمام مواد قانون احتکار از مجلس شورای ملی گذشته آئین‌نامه آنهم بوسیلة کمیسیون دادگستری و غیره گذشته کدام یک از آقایان مستحضر هستند که در قانون احتکار با آئین‌نامة آن اختیار داده شده باشد به دولت که تو آئین‌نامة را وضع بکن که اگر یک مال‌التجارة از شهری دیگر حمل شد بدون اجازة تو آن مال را ضبط دولت بکن بدون محکمه و بدون محاکمه کدام مادة احتکاری یک چنین اختیاری را بدولت می‌دهد که چنین آئین‌نامة را وضع بکند اگر نظر باختیارات است مدة اختیاری که مجلس بدولت داده این است: مجلس شورای ملی برای خرید و جمع‌آوری مازاد غله و سایر مواد خواربار و تأمین وسائل نقلیه بمنظور تهیه ارزاق عمومی از تاریخ تصویب این قانون تا آخر مهر ماه ۱۳۲۲ بدولت اجازه می‌دهد برای مواردی که در قانون احتکار و آئین‌نامه آن پیش‌بینی نشده است هر اقدام را که لازم بداند بموقع اجرا بگذارد. کیفرهای ضروری نیز در این باب در حدود کیفرهای مقرر در قانون احتکار از طرف دولت اعلام و اجرا خواهد گردید. این اختیاری است که از طرف مجلس بدولت داده شده و جز نقلیه برای تأمین ارزاق عمومی در آنجا ابداً اشارة نشده است که دولت حق دارد منحصر بکند حمل و نقل کلیة اجناس خوراکی پوشاکی و غیره را که از هر جا بخواهد حرکت کند با اجازة او باشد ابداً چنین اجازة را مجلس نداده است این سؤال اول بنده است سؤال دوم. ادارة باربری از بدو تشکیل تاکنون چه مبلغی جریمه از اهالی کشور گرفته و آن جرائم کجا است؟ این جرائم که بنده اینجا سوال کردم جرائمی است که بدون حکم محکمه و فقط صرفاً روی نظر خودش گرفته است مثلا فلان مأمور خواربار ایستاده و گفته است که تو تاجر چند حلب روغن بدون اجازة من از کرمانشاه حرکت داده‌ای این جریمه‌اش است که باید نصف قیمت باید بمن برسد نصف قیمت را شخصاً جریمه گرفته است اگر بقانون احتکار که این ماده بظاهر اشاره باو شده است مراجعه فرمائید می‌گوید که اگر جریمه و مجازاتی باید از برای کسی معین شود باید با حکم محکمه باشد نه اینکه یکنفر شخصی بیاید بگوید که اینقدر روغن حمل کردة بدون اجازة من و نصف آنرا باید بمن بدهی تا من ترا ول کنم. این هم سؤال دوم من سؤال سوم. اجرای کلیه قوانین و آئین‌نامه‌هائی که محتاج بسازمان و تشکیلات مخصوصی است باید در هر قسمت کشور پس از آگهی بعمل آید و اگر رئیس ادارة بدون آگهی قبلی این آئین نامه را اجرا کرده باشد حال جریمة مأخوذه چه خواهد بود و مرتکب کجا و بچه شکل مجازات خواهد شد؟ الان اسنادی بنده دارم در وزارت خواربار مقداری ابریشم از رشت حرکت داده شده است برای طهران رئیس شعبه خواربار در رشت نوشته است که آگهی برای تشکیل شعبه خواربار در رشت نوشته است که آگهی برای تشکیل شعبه رشت در تاریخ ۵ بهمن بوده است بنابراین تصدیق کرده است که تأسیس شعبه در رشت ۵ بهمن بوده است این بار قبل از تأسیس شعبه و قبل از آگهی از رشت حرکت کرده است و این‌جا توقیف شده است دوماه است این اسناد هم همانجا ضبط است ولی این جنس را از توقیف خارج نمی‌کنند یک ادارة ثبت اسناد کل کشور برای اجرای قانون ثبت اجباری می‌گوید اول در محل باید آگهی داده شود تا مردم بفهمند حاضر شوند برای این کار اداره باربری می‌گوید در ۲۰ آبان این آئین نامه صادر شده است بنابراین هر کس از هر کجا یک شیئی را حمل کرد او را مشمول این آئین‌نامه میدانم و او را جریمه می‌کنم بدون اینکه آگهی شود اداره باربری اگر می‌خواهد مطابق همین آئین نامة خودش رفتار کند اولا در همین آئین‌نامة خودش که پیش من است نوشته است باید قبلاً آگهی بدهد که مردم مستحضر شوند ولی ایشان بدون آگهی طبق همین آئین نامه اشیاء اشخاص مردم را ضبط و توقیف کنند اگر حاضر شدند که جریمه را بپردازند اگر حاضر نشدند آن اشیاء را حراج کنند و آن جریمه را بردارند. البته اگر توضیحاتی لازم باشد مطابق حقی که نظامنامه مجلس داده است بعد از جواب آقای وزیر خواربار عرض خواهم کرد.

وزیر خواربار- بنده با اینکه می‌بینم همه آقایان علاقه دارند به اینک زودتر لایحه تعلیمات اجباری مورد تصویب واقع شود و شخصاً خودم همه علاقه دارم باین موضوع ولی ایشان مدتی است سؤالی کرده‌اند و بنده بطور اختصار جواب می‌دهم که وقت آقایان تلف نشود. اولاً فرمودند این اختیارات را دولت از کجا پیدا کرده است که بدیگری واگذار کرده است. از همان ماده مصوبه ۲۴ خرداد استنباط کرده است و این عمل را کرده است حالا اگر بعقیدة شما این طور نباشد این یک اختلاف اصولی است که باید حل شود که آیا حق داشته است یا نداشته است ثانیاً ناچار هستم اینجا یک موضوعی را که تابحال مورد مذاکره نشده است راجع به تأسیس کمیته نظارت باربری بعرض برسانم. یک کمیتة بنام نظارت در امور باربری ایران تشکیل شده است خیلی سابق مرکب از چهار نفر عضو که عبارتند از نمایندة دولت ایران که سمت ریاست آن کمیته را دارد و نمایندة دولت آمریکا و نمایندة دولت انگلستان و نمایندة دولت شوروی این کمیته برای این تشکیل شده است که امروز یگانه دولتی که در دنیا می‌تواند کمک کند بوسائط نقلیه مخصوصاً کامیون و اتومبیل از حیث لاستیک و سایر لوازم فقط دولت آمریکا است در سابق یعنی کابینة سابق پیشنهاد کرده بودند بدولت وقت که اگر چنانچه می‌خواهید دولت آمریکا کمک کند بوسائط نقلیه شما و مخصوصاً در درجه اول لاستیک بدهد ناچار باید این اقدام دولت آمریکا مبنی بر یک اصولی باشد که عمدة آن این است که کمیتة تشکیل شود و موضوع وسائط نقلیه تحت نظارت آن کمیته قرار بگیرد با شرایطی که شرط اول و عمدة آن این است که این وسائط نقلیه موتوری با لوازمش برای احتیاجات ضروری کشور ایران مصرف شود و این احتیاجات ضروری کشور ایران مصرف شود و این احتیاجات ضروری را طبقه‌بندی کرده‌اند بطوریکه در همین آئین‌نامه هم قید شده است اول احتیاجات خوارباری است و بعد از آنها تجار و بعد طبقات دیگر که هشت نه طبقه است و دولت هم قبول کرده است برای اینکه صلاح هم در همین بوده است که احتیاجات شدیدی که ما داریم بوسائط نقلیه و اگر دولت آمریکا هم کمک نکنند همین مختصری هم که هست ازمیان خواهد رفت و درممالک شرقی هم در اکثر جاها این موضوع را قبول کرده‌اند و این کمیته تشکیل شده است و نظامنامه و آئین‌نامه هم مبنی بر همان مادة واحدة ۲۴ خرداد سال گذشته تنظیم شده است و بتصویب هیئت وزیران وقت رسیده است. بنده در اینجا توجه آقای اوحدی را می‌خواهم معطوف کنم به ماده ۷۶ این آئین نامه که آخرین مادة این آئین‌نامه است و آنرا می‌خوانم برای ایشان تا اینکه ایشان آن ماده را طرف توجه خودشان قرار بدهند و تفکیک کنند مسائل را از یکدیگر ماده ۷۶ وزارتخانهای دارائی، کشور، دادگستری و خواربار مأمور اجرای این آئین نامه هستند. پس بنابراین چهار وزارتخانه موظف هستند برای اجرای این آئین‌نامه هر کدام نسبت به حدود و وظایف و اختیارات خودشان شما اگر در مسئله خرابی آن اعتراضی دارید بوزیر خواربار نگوئید یعنی وزارت خواربار مسئول اجرای آن قسمت نیست وزارت خواربار مسئول اجرای آن قانون است از نظر حمل و نقل خواربار در درجة اول و بعد هم حمل مال‌التجاره‌های دیگران که البته باید به نسبت احتیاجات از محلی بمحل دیگر حمل شود در قسمتهای جزائی اگر عملی در خلاف قوانین شده است باید بمرجع خودش مراجعه کنید این یک اصل. اصل دیگر بنده اصولاً می‌خواهم توضیح بدهم که اداره باربری با وزارت خواربار چه نسبت ورابطة دارد (طباطبائی- قوم و خویشی نزدیکی دارند) بلی یک اختیاری در کابینة سابق به برگل داده شده است که این برگل حق تعیین و انتخاب وعزل و نصب مستخدمین خودش را دارد حسابداری جداگانه هم هست مخصوص بادارة باربری و ارتباطی که این اداره با وزارت خواربار دارد صرفاً از نظر حمل و نقل است که وزارت خواربار پول می‌دهد و کرایه می‌دهد او هم حمل می‌کند ولی در سایر چیزها مستقل است حالا نمی‌خواهم طول بدهم این موضوع را (امیرتیمور- کی اجازه داده است؟) کابینة سابق (امیرتیمور- باید منحلش کنید چون بر خلاف قانون بوده است) بنده فعلاً تاریخچه عرض می‌کنم و بعد عقاید خودم را عرض می‌کنم ولی علی‌الاصول این نکته باید مورد توجه قراربگیرد که وجود این اداره با یک نحو مطلوبی (نه با وضع حالاکه خیلی درهم و برهم و بی‌نظم است این تصدیق می‌کنم) اصولا برای تنظیم کار و تنظیم امر باربری ضرورت دارد و بهمین جهت است که مدتی است مورد توجه دولت وقت قرار گرفته است و اخیراً هم با دکتر میلیسپو در این قسمت وارد مذاکره شده‌ایم و این اداره که از نظر حمل و نقل جزء اختیارات دکتر میلسپو است منتقل بوزارت دارائی خواهد شد و تحت نظر آقای دکتر میلسپو اداره خواهدشد و در آتیه خیلی نزدیکی که گمان می‌کنم چند روزی طول نکشد تکلیف بر گل هم معلوم می‌شود بنابراین نظریات آقایان تأمین خواهد شد و دیگر این هرج و مرجی که فعلاً وجود دارد رفع می‌شود و یک ترتیب صحیحی داده خواهدشد برای این کار که این اشکال رفع شود و تصور می‌کنم این توضیحاتی که دادم کافی است.

اوحدی- اجازه میفرمائید بنده یک توضیحاتی دارم عرض کنم مطابق نظامنامه حق دارم دو کلمه هم بیشتر نمی‌گویم عرض کنم آقای وزیر خواربار ماده نظامنامه را خواندند (طباطبائی- شما هم همه مواد نظامنامه را بخوانید) ماده آخر نظامنامه را برای بنده خواندند و بنده با یک ماده بآخر مانده قانون احتکار را برای ایشان می‌خوانم (وزیرخواربار- بنده همة آنرا خوانده‌ام) در ماده ۱۷ قانون احتکار می‌نویسد (هریک از وزارتخانهای کشور و دارائی و بهداری و بازرگانی و پیشه و هنر که مأمور اجرای این قانون هستند) پس دخالت دادن سایرین باجرای یک قانون رفع مسئولیت مستقیم وزارتخانة مربوط بآنرا نمی‌کند آن وزارتخانه مسئول تمام اداراتی است که مسئول وزارتخانه خودش است. جواب سه سئوال بنده را هیچکدام را آقای وزیرخواربار ندادند مخصوصاً سئوال دوم و سوم بنده سئوال کردم جرائم چقدر است و کجا است این را هیچ جواب ندادند…

رئیس- گفتند که این سئوال را باید از دیگری بکنید.

امیرتیمور- گفتند آقا خود باربری گرفتند.

اوحدی- هر جا در این آئین‌نامه اسم اداری باربری نوشته شده توی پرانتز گذاشته شده است وزارت خواربار اگر ادارة باربری یک اداره‌ایست خارج از وزارت خورابار پس توی محوطه وزارت خواربار چه می‌کند؟ اگر خارج است و یک اداره مستقلی است با وزارت خواربار چه تماسی دارد؟ اگر می‌خواهید بگوئید که دادن این اختیارات با دولت دیگر بوده است بنده عملیات دولت سابق را خوب یا بد کاری ندارم دولتی که امروز سر کار است مسئول امور امروزه است آیا این دولت این آئین‌نامه را قبول دارد یا ندارد؟ اگر قبول دارد مسئول است باید جواب بدهد اگر قبول ندارد باید این آئین‌نامه را نسخ کند و بریزد دور این مطالب جواب بنده نمی‌شود.

وزیرخواربار- گوش بدهید جوابتان را بدهم. موضوع جرائم ومقدارش را گفتم که اداره باربری حسابداری خاصی دارد و از طرف دکتر میلسپو هم آمده‌اند تحقیق کرده‌اند و رسیدگی کرده‌اند و یکنفر مأمور مخصوص برای این کار آمده است عرض می‌کنم صریح هم عرض می‌کنم جزء وزارت خواربار هست و جزء وزارت خواربار هم نیست یک اداره مستقلی است حسابداری علیحده‌ای هم دارد در عمارت وزارت خواربار هست ولی با وزارت خواربار همان رابطه‌ای را دارد که عرض‌کردم.

جمعی از نمایندگان- دستور.

امیرتیمور- اجازه میفرمائید؟ بنده هم از وزارت خواربار سئوالی در همین موضوع کرده‌ام..

رئیس- سئوال کردن یک قاعدة دارد.

امیرتیمور- چقدر باید جواب سئوال طول بکشد؟ سه ماه است من سئوال کرده‌ام این اداره باربری مملکت را متشنج کرده است هیچ وزیری بوظیفه و مسئولیت خودش عمل نمی‌کند..

رئیس- شما سئوال کرده‌اید و جواب سئوال شما را خواهند داد شما اجازه نمی‌دهید اگر شما سئوالی کرده‌اید آقای وزیر خواربار حاضر می‌شوند و جواب می‌دهند باید وزیر مسئول مطالب را تحقیق کند و جواب بدهد یا خیر؟

امیرتیمور- وقت جواب را معلوم کنند بنده اطاعت می‌کنم.

- بقیه شور اول لایحه آموزش همگانی از ماده ششم

(۴- بقیه شور اول لایحه آموزش همگانی از ماده ششم)

رئیس- لایحه تعلیمات عمومی مطرح است. ماده ششم خوانده می‌شود:

ماده ششم- هرگاه ولی طفل در موعد مقرر بدون داشتن عذر موجه طفل خود را برای تحصیل منظم بدبستان نسپارد علاوه بر اینکه مجبور است غفلت خود را جبران کند به حبس تأدیبی از یک الی شش‌ماه و پرداخت مبلغی از دویست هزار ریال محکوم می‌گردد و وجوه حاصل از این جرائم بمصرف تهیه کتاب و لوازم تحصیلی برای دانش آموزان بی‌بضاعت خواهد رسید.

رئیس- آقای طباطبائی.

طباطبائی- عرض کنم من در کلیات لایحه راجع باین مادة ششم بخصوص یک مقداری برای جلب توجه آقایان توضیحاتی عرض کردم (نبیل سمیعی- کم بود) واقعاً کم بود برای اینکه یکی از مزاحم‌ترین مواد این قانون حسابی که آقای رئیس فرمودند همین ماده ششم است و بنده فکر کردم اگر آقا موافقت بفرمائید این اجبار و الزام را عجالتاً آزمایش کنید در شهرستانها و فعلاً دست از سر دهاتی زارع قراء و قصبات برداریم و اینها را بخدا بسپاریم و معاف بداریم خدمت نظام وظیفه و عملگی خطوط‌آهن تا این حد که کمر کشاورزی را فعلاً خم کرده بنظر من کافی است عجالتاً این قانون را منحصرش بکنید به شهرستانها یک چند سالی آزمایش کنید اگر واقعاً خوب اجرا کردید در شهرها و شهرستانها و دیگر اطفال بمدرسه نرفته وجود نداشت آنوقت ممکن است که طبق این قانون و طبق قانون سابق وقانون بعد دست بترکیب قرا و قصبات بزنید ملاحظه بفرمائید این قانون ولی طفل را مکلف می‌کند باینکه طفل خودش را بمدرسه بگذارد و قید منظم هم هست آنوقت کسی که غفلت کرد کسی نتوانست این وظیفة را که شما برای او قائل می‌شوید انجام بدهد برای او هم حبس قائل شده‌اید هم جریمة نقدی. من در ضمن صحبت در کلیات عرض کردم که یک مشت مأمورین دولت ناچار هستند بموجب این قانون در دهات و قرا و قصبات مزاحم مردم بشوند آمار باید صورت بدهد و مطابق آن صورت باز مثل جریان امر نظام وظیفه یک مزاحمت دیگری برای زارع و کشاورز فراهم می‌آید و بنظر بنده اگر آقا اصرار داشته باشید که این ماده بماند مجازات آن زیاد است هم حبس هم جریمة نقدی البته با این گرفتاری مردم خیال می‌کنم که مقتضی نباشد و اگر از بنده بپرسید که حبس بکنیم یا جریمه من در هر دو قسمت مخالقم و هر دو را ناگوار میدانم برای اینکه اگر بگوئیم متخلف را بفرستیم به حبس یک رعیت بدبختی را با این صعوبتی که در زندگانی عمومی هست چطور می‌شود ما رأی بدهیم که او را حبس کنند و حتی خیال نمی‌کنم هیچ فردی باشد که توانائی داشته باشد که طفلش را بفرستند بمدرسه و مضایقه کند من که کمتر کسی را سراغ دارم اگر می‌بینند آقا اطفالی هستند که بمدرسه نمی‌روند علت آن دو چیز است یکی اینکه شما وسائل نداردی شما نه معلم دارید نه وسیله دارید و نه جا دارید نه حوصلة رسیدگی باحتیاجات محصلین دارید و یک علت دیگر و یک اشکال دیگر بدبختی وگرفتاری خود مردم است والا هیچ پدری نیست که فرزند خودش را نخواهد بمدرسه بفرستد این قانون هم که هست ملاحظه میفرمائید درش هیچ جهتی نیست که مأمور بتواند ارفاق کند البته قانونی است تصویب شده و مأمور صحیح و وظیفه شناس هم که می‌خواهد وظیفه خودش را خوب انجام بدهد باید فشار بیاورد که در دهات هر کس می‌خواهد باشد طفلش را بمدرسه بگذارد و اگر هم این عمل را انجام نداد تا شش ماه حبس محکوم می‌شود و من نمیدانم این کار چه صورتی دارد و بعد هم دنبال آن هست که پرداخت مبلغی از دویست تا هزار ریال البته صدتومان برای آقا اهمیتی ندارد ولی این را بدانید که یکنفر دهاتی و یکنفر رعیت اوضاعش طوری است که ملاحظه میفرمائید که در خود تهران زندگانی خودش را زراعت خودش را ترک کرده است آمده است بشهر روزی پانزده ریال می‌گیرد و عملگی می‌کند آقا برای زندگی یک آدم مستأصل و فقیر یک تومان دوتومان هم زیاد است تا چه رسد بصدتومان و بیشتر از هر چیز که ما را نگران می‌کند بزندگی مردم بیرحمی و خوی تجاوز و تعدی است در اکثر مأمورین البته همه اینطور نیستند این مأمورینی که عمل کرده‌اند و همه آقایان دیده‌اند و سابقه دارند خوب عمل نمی‌کنند و بمردم رحم نمی‌کنند. و این ماده هم یک حربه‌ایست که بدست یک عده مأمورین می‌دهد که بروند پدر مردم را در بیاورند تقاضا می‌کنم که موافقت بفرمایند این ماده را اصلاح کنید و تخفیف بدهید که اول در شهرها آزمایش شود اگر در شهرها خوب از آب درآمد بعد بروید بسمت قرا و قصبات.

رئیس- آقای هاشمی.

هاشمی- بنده در کلیات اجازه خواسته بودم و بواسطة کسالت صرف نظرکردم. آنچه را که آقای طباطبائی نسبت بوضع مأمورین در گذشته و اوضاع دبستانهای ایران تذکار دادند شایسته اشخاصی که نقطه بنقطة مملکت را گشته باشند تصدیق کنند که یک چیزی هم علاوه بوده است اما تصدیق بفرمایند که علاج همه اینها بالاخره تحصیل علم و آشنا شدن مردم به حقوق خودشان است این قانون را با قانون نظام وظیفه نمی‌توان بهیچوجه طرف مقایسه قرار داد بلکه باید این قانون را اول تحمیل می‌کردند و این قانون را اول در این مملکت عملی می‌کردند و سپس قانون نظام وظیفه را که این مقاسد تولید نشود. برای این عرضی که می‌کنم سند کتبی دارم در ۱۳۰۲ در روزنامه خود بنده است این عرض را که حالا اینجا می‌کنم آنجا نوشته‌ام که در آن روز کسی اینجور حرفها را کمتر می‌نوشت نوشته‌ام که مقدم و اول قانون تعلیمات عمومی است والا طولی نمی‌کشد که عنقریب قانون نظام وظیفه بواسطه جهل عموی وسیلة دست یک عده خواهد شد و نتیجه آن شد که عامه از زیربار آن قانون می‌خواستند فرار کنند و راه فرار می‌جستند وبالاخره یک مأموری هم اگر درست و صحیح بود بتمام وسائل رخنه در فکر او می‌کردند که عملی نشود. اما بیائید نسبت به فرهنگ و قانون تعلیمات عمومی چنانچه چندین سال است ملت ایران امتحان خودش را داده است می‌بینیم اقبال فوق‌العاده نسبت ه تعلیمات شده است بالاخره دبستان باندازه کفایت بوده است دبیرستان باندازه کفایت بوده است و بالاخره مردم و اهالی دهات و قراء و قصبات لاینقطع تقاضایشان از وزارت فرهنگ این است که برایشان دبستان تأسیس کنند و خودشان حاضرند کمک کنند و زمین برای بنای مدرسه بدهند پس به این اشکالاتی که فرمودید بهیچ‌وجه برخورد نمی‌کنند و علاج تمام مفاسدی که فرمودید این است که این روزی به‌بینیم این ملت با سواد شده است. اما در باب مجازات فرمودید اگر مجازاتی نداشته باشد باز قانون بطور تسامح تلقی می‌شود و بالاخره یک روزی این عمل باید بصورت جدی در بیاید خوب آن روز امروز باشد و مادة که ما در ترک قوانین مجازاتی قرار ندهمی و عاطفه داشته باشیم بالاخره هیچ‌کاری عملی نمی‌شود حضرتعالی مراجعه بفرمائید به عملی کردن تعلیمات عمومی در همه ممالک که چه مجازاتهائی و چه مجازاتهای شدیدی قائل شده‌اند حتی در بعضی از ممالک که تصمیم گرفته آند اشخاص مسن باید دارای سواد باشند اگر یک فرد پنجاه ساله بقال در فاصله دوسال سه سال خواندن و نوشتن را یاد نمی‌گرفت او را از کسب باز می‌داشتند و نمی‌گذاشتند کسب بکنند دیگر نمی‌خواهم زیاد مزاحمت بدهم امیدوارم حضرتعالی هم موافقت بفرمائید در یک چنین قانونی که منتهای دقت درش شده است در کمیسیون و منتهای آمال خود شما و مجلس بوده است زودتر بگذرد بلکه یک اثر خیری از این مجلس باقی بماند.

رئیس- آقای منشور.

منشور- مسلماً کسی با تعلیمات اجباری مخالفتی ندارد ولی اعتراض را که آقای طباطبائی فرمودند بنظر بنده اعتراضشان کاملاً وارد و صحیح و بجا است و اظهاراتی هم که آقای هاشمی فرمودند جواب بیانات آقای طباطبائی نبود بجهت اینکه در این قانون ذکر شده است (هرگاه ولی طفل در موعد مقرر) ولی طفل اعم است از پدر و مادر شاید یک طفلی باشد که ولی او مدعی‌العموم باشد و یک شخصی را اداره سرپرستی برای سرپرستی او معین کرده باشد در حقیقت او هم بمنزله ولی طفل است حتی فرض کنید طفلی پدرس فوت کرده است و مادرش نگاهداری بچه‌ها را می‌کند ویک طفلی دارد که او باید بمدرسه برود و منظم نرفت آن مادر اطفال دیگری هم دارد که باید از آنها سرپرستی کند بعد از اینکه آن طفل بمدرسه نرفت شما مطابق این قانون ولی او را که مادرش باشد جلب می‌کنید به محاکمه، بالاخره محکومش می‌کنید که ششماه در حبس باقی بماند علاوه بر اینکه شما وسلة در قراء و قصبات ندارید که باین کار بزودی رسیدگی کنید و مجبور خواهید شد که اولیای اطفال را بوسیلة امنیه از این شهر بآن شهر بفرستید با نداشتن وسائل نقلیه این اشخاص تا تکلیفشان معلوم نشد. در توقیف می‌مانند و بچه‌هایشان هم بدون سرپرست خواهند ماند و عوض اینکه شما یکنفر را وادار بکنید به تحصیل و یک بچه را مدرسه بگذارید پنج و شش بچه دیگر بواسطه نداشتن سرپرست و زندگان صحیح تلف می‌شوند و آن مقصودی که شما داشته‌اید برخلاف آن عمل شده است و ضمناً همانطوری که آقای طباطبائی بیان کردند جریمة هزار ریال برای این امر فوق‌العاده بنظر زیاد می‌آید شما وقتی برای یک‌نفر دهاتی هزار ریال جریمه معین می‌کنید مگر در نظر نمی‌گیرید که درآمد یک نفر دهاتی اصلاً چقدر است هزار ریال قیمت یک خروار گندمی است که او می‌تواند بدست بیاورد در صورتیکه یکنفر دهاتی تمام سال را که زحمت بکشد منفهای پس‌انداز او برای روزی یکسالش سه خروار گندم است شما اگر یک خروار او را ازش بگیرید معنی این عمل این است که شما او را از روزی چهار ماه از سال محروم کرده‌اید. بعد آمده‌اند در آخر ماده نوشته‌آند جرائمی که گرفته می‌شود تخصیص داده خواهد شد برای لوازم تحصیلی و کتاب دانش‌آموزان بی‌بضاعت آقا این جور تحصیل وبدست آوردن عایدی اساساً صحیح نیست شما یکنفر مستشاری آورده‌اید از اروپا در تمام امور مالی اطلاع دارد و خودمان باین موضوع اعتراف داریم که اگر بناباشد این وجه جزئی اختصاص بیک عملی داشته باشد یک ادارة می‌خواهد یک حسابداری علیحده می‌خواهد و بهتر این است که اساساً این وجوه هم جزء عوائد مملکتی بشود و اگر می‌خواهید اطفال تحصیل بکنند همانطور که معلم را مجانی می‌دهید قلم و کاغذ را هم مجانی بدهید این که درست نیست که از محل جرائم برای آنها تهیه کتاب کنید خوب اشخاصی که کتاب ندارند باید بدون کتاب بمانند و درسی نخونند پس اگر موافقت میفرمائید اساساً مجازاتها خیلی کم شود و درآمد حاصله از محل جرائم هم برود جزء بودجه عمومی و اطفال بی‌بضاعت را هم که لوازم مدرسه و کتاب می‌خواهید بدهید محلی برای آن تهیه کنید که واقعاً منظوری که دولت و مجلس از این قانون دارند تأمین شود و پیشنهادی هم بنده راجع به این موضوع تقدیم نمی‌کنم. برای تغییر این ماده و نظریات خودم را عرض کردم و وسائلی که دولت دارد برای تأمین این منظور بیشتر است خودتان بهتر می‌توانید در کمیسیون و وزارتخانه شور بکنید و یک ماده خوبی تهیه بکنید.

رئیس- آقای معدل.

معدل- عرضی ندارم.

رئیس- آقای دهستانی.

دهستانی- موافقم.

رئیس- آقای رضوی.

رضوی- عرض کنم حسن این لایحه تعلیمات اجباری این است که وضعیت عمومی داشته باشد و تمام اطفال مملکت را بالسویه از دانش و آموزش بهره‌مند کند و چون ممکن است در اطراف و اکناف ممکلتی در دامنه‌های کوههای اطفالی وجود داشته باشند که بواسطه نبودن وسائل آموزش و پرورش آن لیاقت آنها بهدر رفته باشد و تنها ممکن است بواسطه استعداد ذاتی یک آبیاری قابلی شده باشد یا یک خرمن کوب یا یک گاو یار قابل شده باشد در صورتیکه ممکن است در اثر تعلیم و تربیت لیاقت خود را نشان داده باشد و یک عنصر مفیدی برای جامعه بشریت باشند نه فقط برای مملکت. بنابراین این باید تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش برای تمام اطفال و عموم طبقات باشد خاصه اینکه وقت تحصیل در یک سنی انجام می‌گیرد که هنوز موقع کار آمدی طفل نیست یک بچه شش ساله هیچ معاونت و کمکی در امور پدر و مادر ازش نمی‌آید چه بهتر است عوض این که در اینموقع به بطالت بگذراند و برود کوچه‌ها و جاهای نامناسب فحش دادن و کلمات رکیکه را بیاموزد برود در یک مدرسه هر قدر ناقص و هر قدر بد باشد درس بخواند هرچه باشد بهتر از کوچه است اینقدر مسلم است علاوه براینکه ممکن است از همین وسیله ناقص هم استفاده کنید بالاخره اشخاص و اطفال بااستعداد هم در میان آنها پیدا می‌شود که استعداد خودش را بروز می‌دهد و قطعاً عضو مفیدی برای مملکت می‌شود بنابراین بنده تصور می‌کنم اگر قانونی بنویسیم و در آن قانون سانکسیونی نداشته باشد محال است که بشود آن منظوری که داریم انجام بشود مخصوصاً لازم است برای اطفال دهستانها اجباری باشد و اولیای آنها ملزم باشند بچه‌های خودشان را بمدرسه بفرستند تا آنکه آنها هم استفاده کنند بلکه بتوانند یک تحصیلاتی بکنند و از این راه خدمتی بکشور کرده باشند و ضمناً جوابی که می‌خواستم بآقای منشور بدهم این است که آقایان تصور می‌کنند در مورد اول تخلف او را شش ماه حبس می‌کنند در تمام موارد قضائی و مجازاتهای معینه در قوانین یک حداقلی و اکثری قائل شده‌اند که بتناسب وضع تخلف و تناسب استعداد متخلف بآن مجازات محکوم می‌شود و اگر دیدند پول دادن درش مؤثر است او را جریمه نقدی می‌کنند اگر حبس مؤثر بود قائل می‌شوند و این هم لازم است برای این که یک ترسی باشد که اولیای اطفال بچه‌های خودشان را بمدرسه بفرستند اما چیزی که هست بنده عقیده‌ام این است که در همین قانون یا نظامنامه که برای این قانون نوشته می‌شود اشخاص دیگری را هم که ممکن است از وجودشان برای تشویق و ترغیب در این امر استفاده کرد دخالت بدهند و یک افراد دیگری که در محیط خودشان علاوه بر اولیای اطفال مؤثر باشند باید از وجودشان استفاده کرد اولاً این وظیفه را خود دولت باید انجام بدهد که بوسیله پروپا گاند و وسائل مؤثر دیگر اشخاص را تشویق کنند که از روی عشق بچه‌های خودشان را بمدرسه بفرستند و ثانیاً همانطور که عرض کردم از یک اشخاص مؤثری هم از قبیل مالک ملک و کدخدا استفاده کنند و آنها را ملزم کنند که در این کار مساعدت کنند چون آنها افرادی هستند که ممکن است برای این منظور کمال تاثیر را داشته باشند و بیش از یک مأمور فرهنگی که فرستاده می‌شود و به محل می‌رود و مسئول اجرای این قانون می‌شود بتوانند کمک کنند از این جهت است که بنده تصور می‌کنم در یک جائی یک تکلیفی هم برای آنها معین شود که در اجرای این قانون آنها هم ملزم باشند کمک کنند و یک مسئولیتی و یک حق مداخلة داشته باشند برای تشویق و ترغیب و فرستادن اطفال بمدارس.

رئیس- آقای ملک‌مدنی.

ملک‌مدنی- بنظر بنده این ماده بدون رعایت اوضاع و احوال تهیه شده است وزارت فرهنگ باید در نظر داشته باشد که این قانون با چه اشخاصی سروکار دارد آمده‌اند در این قانون برای تخلف از تکالیف آن جنبة جزائی قرار داده‌اند در صورتیکه باید یک جنبة خلافی داشته باشد فرض کنم اگر یک ولی طفلی نتوانست بچه‌اش را بمدرسه بفرستد از صدریال تا هزار ریال جریمه نقدی یا از یکماه شش ماه حبس برای او معین کرده‌اند در صورتیکه باور نظر گرفتن وضع عمومی این مملکت مخصوصاً دهات که بیشتر این نظر بر آنها است فوق‌العاده این مجازات زیاد است و قابل اجرا نیست و زحمات زیادی برای مردم تولید می‌کند. یک نکتة را بنده در ماده اول هم عرض کردم با آقایان هم صحبت کردیم اساساً مردم ده‌نشین و دهاتی بچه‌هایشان در حقیقت خادمشان است و وقتی بچه‌هایشان بسن پنج سال و شش‌سال و هفت سال می‌رسد که موقع رفتن بدبستان است یک کمکی هستند برای پدر و مادرشان و بنظر بنده اشخاصی هستند که اگر بنا باشد تمام اوقات بچه‌هایشان را مدرسه بفرستند اساساً به زندگانیشان لطمه وارد می‌شود اگر خاطر آقایان باشد بنده عرض کردم که برنامة این قانون را باید طوری تنظیم کنند که در دهات هم مورد استفاده بشود و هم اینکه یک سکته و زحمتی هم وارد نکنند این ماده بعقیده بنده ضرور هست و باید یک تخلفی قائل شویم برای ولی اطفال که اگر چنانچه بچه‌های‌شان را بمدرسه نفرستادند مطابق با آنها عمل شود که اولاً یک عدة را بی‌جهت ما مجرم قرار ندهیم. باید اینطور در نظر بگیریم که بوسیله وضع یک قوانین وضع تخلف را در نظر بگیریم و چون اول اجرای این قانون است حالا هم لازم است که یک سانکسیونی داشته باشد ولی بالاخره باید باندازه‌ای که در قانون پیش‌بینی شده است همان اندازه باشد. آثار جزائی و اثری در شناسنامه آنها باقی نگذارد زیرا این جنبه جنائی که ندارد تا ۶ ماه حبس جنجه است و جنبه خلافی ندارد و این بنظر بنده صحیح نیست (فیاض – پیشنهاد کنید) باین جهت بنده پیشنهاد می‌کنم و استدعا می‌کنم که در شور دوم اصلاح بفرمایند.

وزیرفرهنگ- بنده فقط توضیح بدهم که هر جا اجباری است مجازات هم باید باشد. اگر لفظ اجبار را قبول دارید باید مجازات را هم قبول کنید. و اما راجع باجباری که در این قانون هست هم اجبار است برای دولت و هم اجبار است برای مردم. دولت مجبور است به اینکه اطفال را از سن ۶ سالگی تا ده‌سالگی بمدرسه بپذیرد و بآنها تعلیم و تربیت بدهد و مردم هم مجبور هستند که اطفال خودشان را در مدرسه بگذارند بطوری که بنده توضیح عرض می‌کنم این اجبار دو طرفی است هم برای دولت است و هم برای مردم. ولی این موضوع ضرورت دارد و همانطور که یکی از آقایان نمایندگان محترم گویا آقای هاشمی بودند که فرمودند که همه مردم به طیب خاطر فرزندان خودشان را بمدرسه می‌گذارند و این دیگر احتیاجی ندارد که ما آنها را ملزم کنیم. بنده تصور می‌کنم همانطور که فرمودند حسن توجهی هست از طرف مردم به مدارس و تعلیم و تربیت ولی باز پیدا می‌شوند اشخاصی که شاید میل نداشته باشند بچه‌هایشان را بمدرسه بگذارند و در دهات و قصبات شاید پدری پیدا شود که بچه‌اش را عوض اینکه بفرستد بمدرسه برای تعلیم و تربیت او را بفرستد عقب بز و گوسفندهایش برای اینکه استفاده بکند. بنده معتقدم که پدر حق دارد و طفل هم دارای حقوقی است. حقوق طفل را کی باید حفظ بکند؟ دولت باید حفظ کند. این که گفته می‌شود شما بچه‌ها را می‌خواهید مجبوراً بمدرسه بگذارید و این یک ضرری است که باقتصادیات مملکت و برعایا می‌رسد برای این که رعایا از بچه‌های خودشان یک استفاده‌ای می‌کنند این حرف صحیح نیست زیرا او حق ندارد از طفلش استفاده کند. بچه‌های ۶ سال تا ۱۰ سال را پدر حق ندارد آنها را مورد استفاده خود قرار بدهد. این طفلی است و این بچه دارای حقوق است وباید دولت حقوق او را حفظ کند. بنابراین آن ولی که نخواست طفلش را بمدرسه بگذارد و خواست او را مورد استفاده خود قرار بدهد باید جریمه و مجازات شود و این که مجازات قید شده است برای همین است اما این را هم عرض کنم قانون که تصویب شد از فردا مجازات در کار نیست. در هر نقطه‌ای که وسائل کار را دولت فراهم کرد و خواست این موضوع را در آنجا عملی کند قبلاً اعلان می‌کند و تا وقتی که دریک جائی وسائل تعلیمات فراهم نشود حق ندارد وزارت فرهنگ اعلان کند اجباری بودن را و وقتی که در یک جائی اعلان شد اجباری بودن تعلیمات آنوقت تصدیق می‌فرمایند که اگر کسی مخالف قانون عمل کند باید مجازات هم بشود. اما راجع بمیزان و مقدار مجازات در کمیسیون بحث مفصل شد بالاخره همین مقدار را تصویب کردند که این قدر باشد. حالا اگر باز هم بنظر آقایان زیاد می‌آید ممکن است پیشنهاد کنند که در کمیسیون دو مرتبه مورد توجه خواهد شد. بنده از این موقع استفاده می‌کنم و دو کلمه دیگر عرض می‌کنم و آن اینست که بعضی از آقایان نمایندگان با وجود توضیحاتی که بعرض رسیده است هنوز می‌فرمایند که ما مدرسه نداریم و معلم نداریم اول آنها را درست کنید بعد از آن این کار را عملی کنید. بنده ناچارم باز هم عرض کنم که این قانون برای همین است که مدرسه‌های‌مان را مرتب کنیم این قانون برای این است که مجلس شورای ملی دولت را ملزم بکند باینکه در ضمن مخارج هنگفتی که در قسمتهای دیگر می‌شود یک قسمت را هم اختصاص بدهند به تعلیمات عمومی که مدرسه ساخته شود و معلم تربیت کنند و این قانون برای این است که معلم و مدرسه تهیه بشود.

رئیس- آقای لاریجانی سرکار موافقید یا مخالف؟

لاریجانی- بنده عرضی ندارم.

امیرتیمور- اجازه میفرمائید؟ (رئیس- بفرمائید) اگر آقای وزیر فرهنگ از وضعیت و کیفیت مأمورین در ولایات و خارج از مرکز اطلاع داشتند بنده قطع دارم که همان نظر آقای طباطبائی را قوبل می‌فرمودند که این مجازات زیادی است و ممکن است که مورد سوء استفاده قرار بگیرد و بالنتیجه ممکن است یکعده زیادی از دهقانان و رعایا و کشاورزان این مملکت دچار زحمت و مرارت زیادی بشوند. باعتقاد بنده همینکه وسائل تحصیل فراهم بشود یعنی در یک ده یا دهکده‌ای مدرسه بر پا بشود و کتاب باشد و خلاصه وسائل تحصیل می‌شود. دیگر بعقیده بنده با این کیفیت مأمورین و طرز عمل آنها حقیقتاً این جریمه زائد است و باعث اذیت مردم است و بنده راجع باین موضوع پیشنهادی تقدیم کرده‌ام که این ماده ۶ اصلاً حذف بشود و استدعا می‌کنم مورد توجه کمیسیون واقع بشود که حذف کنند این ماده را. چونکه نه جریمه لازم دارد و نه حبس. وقتی که شما وسائل را فراهم آوردید خودشان به میل خودشان بچه‌های‌شان را بمدرسه می‌فرستند (جمعی از نمایندگان – کافی است کافی است).

رئیس- آقای سزاوار (سزاوار- بنده مخالفم) آقای دکترسنگ.

دکترسنگ- بنده موافقم. عرض کنم در هر کجائی که کلمه اجباری است ناچاراً مجازات هم دنبالش است. بنده خودم طرفدار مجازات نیستم ولی چون کلمه اجبار هست مجازات هم لازم است که باشد. اگر مجبوراً این کار را انجام نداده‌است و بچه‌اش را نگذاشته است بمدرسه باید مجازات بشود حالا در مجازاتش تخفیف می‌خواهد و طرز مجازات باید عوض بشود آن یک مطلبی است علیحده. پیشنهاد بفرمائید می‌آید در کمیسیون و در کمیسیون مطالعه می‌شود. اما اصولاً در اینجا یک مذاکراتی در اطراف این قانون می‌شود که بنده خواستم راجع بآنها عرض کنم مثلاً یک روزی در اینجا آقای طباطبائی فرمودند که قانون اساسی این تعلیم اجباری را دارد و در تاریخ ۱۲۹۰ در آنجا قانون تعلیمات اجباری ذکر شده‌است. بنده عرض می‌کنم از ۱۳۰۰ سال پیش تعلیمات اجباری امر شده است (صحیح است) یعنی او امری صادر شده است که تعلیمات اجباری را در آنجا مصرح کرده است. همه آقایان میدانند و بنده نمی‌خواهم نه عربی آنرا بگویم و نه فارسی آنرا بگویم که معلم بودن بر مسلم و مسلمه فریضه است یعنی اطلب‌العلم وقتی که فرض شده این امر است یعنی تعلیمات اجباری است. عرض کنم اما چطور شده است که این قانون اجرا نشده است. همانطور که آقا فرمودند درست است این تعلیم اجباری تاکنون در مملکت اجرا نشده است اولاً قانونی باین ترتیب نبوده است و ثانیاً یک قانون کلی بوده‌است البته هر وقت که قانون بیاید باید یک قانونی باشد که اجرا بشود یعنی بایستی دنبالش را گرفت و باید کاری کرد که اجرا بشود اینکه آقای طباطبائی فرمودند که اول در شهرستانها اجرا بشود بعد برویم در سایر جاها بنده عقیده‌ام این است که اول باید در دهات اجرا بشود زیرا در اینجا اشخاص متمول هستند و آقایانی هستند که برخورده‌اند باینکه بچه‌هاشان باید دارای معلوماتی باشد. اما در دهات اینطور نیست و بنده نمیدانم که چرا آقایان موافقت نمی‌کنند یک شخص زارع ۴ یا ۵ سال از وجود بچه‌۷ ساله‌اش استفاده می‌کند پس عقیده بنده این است که اگر آقایان نظریاتی دارند پیشنهاد بفرمایند که وقتی آمد بکمیسیون نظریات آقایان مورد توجه قرار می‌گیرد و انشاءالله امیدواریم که اصلاح بشود.

رئیس- آقای سزاوار.

سزاوار- بنده با طرح این لایحه موافق بودم ولی یکی از مواد حساس این لایحه که طرح شده است بعقیده بنده همین ماده است. ولی بنظر بنده یک قدری وزارت فرهنگ روی این ماده راجع به وضعیت دهات و قصبات و قراء این کشور مطالعه زیادی نکرده است در اینجا نوشته شده است بطور کلی ولی طفل بدون داشت عذر موجه بایستی برای تحصیل منظم بچه‌اش را بفرستد بمدرسه مثلاً اگر یک روز دیر کرد یا دو ساعت غیبت کرد معلوم می‌شود که بطور منظم نرفته است این در این ماده هست و یکی از موارد حساس است البته هر چه ما این تعلیم اجباری را بسط بدهیم در این کشور وزارت فرهنک را مکلف کنیم که درتمام دهات مدرسه ایجاد کند بازهم فاصله است در دهات و گاهی می‌بینیم یک فرسنگ دو فرسنگ و یا چند کیلومتر مسافت دارد و آن ولی طفل مجبور است که مواظبت کند که طفل در سر ساعت و بطور منظم به مدرسه برود و این البته باعث زحمت است. بعلاوه چیزی که در اینجا هست ولی آخر دو قسمت است یکی منصوص است و یکی ولی منصوب اگر بنا باشد که ما یک مجازاتی برای ولی قائل بشویم دیگر در هیچ کجا کسی قبول قیمومیت نخواهد کرد یک افرادی هستند که قیم می‌شوند از طرف یک طفلی و این‌ها غالباً اجرت و مزدی ندارند و پس فردا که آنها را مجازات کردند که چرا بچه‌اش را بمدرسه نفرستاده است دیگر سایرین ولی خواهند شد. بعلاوه این مجازات اصلاً متناسب نیست برای این کار و این همانطور که گفته شد و بنده هم معتقدم که این مجازاتی که قائل شدیم و این ۶ ماه حبس اصلاً خودش در جای خودش قابل استیناف است و این البته اسباب زحمت است و زائد است. بنده یک پیشنهادی هم کرده‌ام که این موضوع حذف بشود و در این جریمه یک قدری تخفیف داده شود و نوشته شود از ۵۰ ریال تا ۵۰۰ ریال این جریمه کافی است بنظر بنده و اگر این قسمتها رعایت بشود بهتر است برای اینکه در عمل دچار اشکال می‌شویم و بنده مخالفم.

وزیرفرهنگ- هر چند پیشنهادی که می‌شود پیشنهادات می‌رود بکمیسیون. هم پیشنهاد شده است برای حذف ماده و هم پیشنهاد شده است برای تخفیف مجازات. در ضمن بنده خواستم تذکر بدهم این که اسباب نگرانی شده است که این مدت کافی نیست و ممکن است که آن بچه برود در مدرسه اسم خودش را بنویسد و بعد فردا بگذارد و برود و البته معلوم است که این کافی نیست یعنی تنها ثبت نام کافی نیست برای اینکه همه می‌توانند بروند اسم بچه را ثبت کنند و بعد هم از مدرسه بیرونش بیاورند. در این صورت مراد از تحصیل منظم این است که اسم او را بنویسند که برود واقعاً درس بخواند نه اینکه اگر یک روزی غیبت کرد جریمه بشود. یک نکته دیگر را که بنده لازم دانستم عرض کنم این است که برای این قانون آئین‌نامه‌هائی نوشته خواهد شد و البته تمام قسمتهائی را که در این قانون است در آئین‌نامه‌هایش تصریح می‌کنم و از این حیث دیگر بنده تصور نمی‌کنم که نگرانی باقی باشد. پیشنهادات هم می‌رود به کمیسیون و این ماده دیگر قابل این نیست که بیش از این وقت مجلس را بگیرد. (بعضی از نمایندگان- کافی است).

رئیس- دو چیز بنظر بنده در اینجا قابل توجه است یکی قضیه دهات است. ترتیب دهات را باید طوری کنند که برای زارعین اسباب زحمت نشود بواسطه بعد مسافت و یکی هم راجع بجریمه است که اشخاصی که قادر نیستند که صدتومان بدهند اینها چه باید بکنند؟ اینها باید اصلاح شود و یک ترتیبی داده شود که رعایت این نکته بشود. پیشنهادات قرائت می‌شود.

پیشنهاد آقای انوار- اینجانب پیشنهاد می‌کنم: در ماده ۶ در سطر دوم این نوع عبارت اصلاح بشود بعد از کلمه تحصیل نوشته شود بدبستان احاله نکند.

طباطبائی- بنده مخالفم با مذاکرات پیشنهاد را نخوانید بنده عرض دارم.

رئیس- آقا اگر بنا باشد صحبت کنید شما جزء این صورت که آقای نقابت آقای بهبهانی و آقای فرمانفرمائیان و آقای مؤید احمدی هم اجازه خواسته‌اند.

پیشنهاد آقای فرمانفرمائیان- پیشنهاد می‌شود ماده ۶ بطریق زیر اصلاح شود:

در صورتیکه پس از اخطار از فرستادن طفل خود غفلت نمود مبلغی از دوریال در دهات و ۵۰ ریال در شهرها محکوم می‌گردد الی آخر.

رئیس- پیشنهاد آقای ساکینیان:

پیشنهاد می‌شود از کلمه عذر موجه تا کلمه علاوه بر اینکه اینطور اصلاح شود: وسائل تحصیل منظم طفل خود را فراهم نکند.

رئیس- پیشنهاد آقای مکرم افشار.

تبصره زیر به ماده ۶ اضافه شود. تبصره- مسافت دهستان اطراف تا دبستان بیش از ۴ کیلومتر نخواهد بود

رئیس- پیشنهاد آقای انوار.

پیشنهاد می‌کنم در ماده ۶ در سطر دوم این نوع عبارت اصلاح شود. بعد از کلمه تحصیل نوشته شود بدبستان روانه نکند.

رئیس- پیشنهاد آقای نقابت.

بجای ماده ۶ پیشنهاد می‌کنم: ماده ۶- هرگاه ولی طفل در موعد مقرر بدون عذر موجه طفل خود را بدبستان نسپارد باین عمل اجبار می‌شود و در صورت امتناع و استنکاف بده روز تا دو ماه حبس تأدیبی محکوم خواهد شد. تبصره ۱ ولی طفل اعم است از ولی خاص یا قیم یا کسانیکه سر پرستی و تکفل طفل را پذیرفته و بر عهده گرفته‌اند.

تبصره ۲- جرائمی که در نتیجه خریداری حبس فوق بدست آید بمصرف تهیه کتاب و لوازم تحصیل دانش آموزان بی بضاعت خواهد رسید.

تبصره ۳- هر گاه ولی طفل را برای تعلیم بدبستان حاضر نماید و بواسطه نبودن محل یا عدم وسایل یا معاذیر دیگر از قبول طفل خودداری بشود باید مدیر دبستان فوراً گواهینامه حاکی بمراتب مزبور صادر و بولی طفل تسلیم نماید.

رئیس- پیشنهاد آقای دکتر ادهم.

چون بعقیده اینجانب معاینه طبی سالی دو مرتبه… (بعضی از نمایندگان- آقا این مربوط بماده ۷ است).

رئیس- پیشنهاد آقای مؤید احمدی

بنده پیشنهاد می‌کنم متخلف از یک روز تا هشت روز و از ده ریال تا پنجاه ریال جریمه می‌شود.

رئیس- پیشنهاد آقای امیرتیمور.

پیشنهاد می‌شود ماده ۶ حذف بشود.

رئیس- پیشنهاد آقای معدل.

پیشنهاد می‌شود تبصره ذیل بماده ۶ اضافه شود. تبصره وزارت فرهنگ در هر مرحله از عمل می‌تواند از مجازات اولیای اطفال صرف‌نظر نماید.

رئیس- پیشنهاد آقای نراقی.

پیشنهاد می‌کنم تبصره زیر بماده ۶ اضافه شود.

تبصره- اجرای مجازات در باره اولیای اطفال بی‌بضاعت موکول بآن است که قبلاً دولت و شهرداری‌های محل موجبات تأمین معاش و زندگی اطفال را فراهم کرده باشند

رئیس- پیشنهاد آقای طباطبائی

پیشنهاد می‌کنم ماده ۶ حذف شود.

رئیس- پیشنهاد آقای لاریجانی.

پیشنهاد می‌شود ماده ۶ بطریق زیر اصلاح شود: ماده ۶ هرگاه ولی طفل در موعد مقرر بدون داشتن عذر موجه طفل خود را برای تحصیل منظم به دبستان نسپارد علاوه بر اینکه مجبور است غفلت خود را جبران کند به مجازات مصرحه در ماده ۲۷۹ قانون مجازات عمومی محکوم خواهد شد.

رئیس- پیشنهاد آقای بهبهانی.

پیشنهاد می‌شود ماده ۶ بطریق زیر اصلاح شود. ماده ۶ هرگاه ولی طفل در موعد مقرر بدون داشتن عذر موجه طفل خود را برای تحصیل بدبستان نسپارد دولت مکلف است ولی طفل را بطریق مقتضی مجبور بعمل مزبور نماید.

رئیس- پیشنهاد آقای سزاوار.

پیشنهاد می‌شود ماده ۶ بطریق زیر اصلاح شود:

ماده ۶- هرگاه ولی طفل در موعد مقرر بدون داشتن عذر موجه طفل خود را برای تحصیل به دبستان نسپارد علاوه براینکه مجبور است غفلت خود را جبران نماید بجبس تأدیبی از یکهفته الی یکماه و یا پرداخت پنجاه الی پانصد ریال محکوم می‌گردد الخ.

رئیس- پیشنهاد آقای اوحدی.

پیشنهاد می‌کنم که ماده ششم بشرح زیر اصلاح شود: از یک هفته تا یکماه و پرداخت از یکصد ریال تا پانصد ریال

رئیس- پیشنهاد آقای مجدضیائی

تبصره- چنانچه ولی طفل مادرش شد از حبس معاف و بجزای نقدی از ۱۰ ریال تا ۵۰ ریال محکوم خواهد شد.

رئیس- پیشنهاد آقای سمیعی

تبصره- مدت ساعت درس از چهار ساعت در تمام روز نباید تجاوز کنند.

رئیس- ماده ۷

ماده ۷- در هر نقطه‌ای که دبستان دائر بشود وزارت بهداری و شهرداری محل باید با نظر وزارت فرهنگ وسائل معاینه طبی دانش‌آموزان را بقسمی فراهم سازند که هر یک از آنان در عرض سال تحصیلی لااقل دوبار مورد معاینه پزشک واقع شود و نیز مکلفند وسائل مداوای مجانی دانش‌آموزان بی‌بضاعت را فراهم سازند.

رئیس- آقای طباطبائی

طباطبائی- بنده خواستم آقا را متذکر کنم باینکه بجای این ماده اگر چه قانون هم بود ولی بجای این ماده می‌بایستی ماده‌ای باشد که مدارس فعلی را از وضعیت خاص بیرون بیاورید از حیث ساختمان و از حیث کثیف بودن محل سکنای آنان بطوری که در مذاکره کلیات هم بعرض رساندم ۸۰ نفر ۹۰ نفر طفل را در یک اطاق جمع کرده‌اند بر فرض شما در سال دو مرتبه نه چهارمرتبه این طفل را معاینه کنید این چه فایده‌ای دارد؟ آقا شما خودتان فرهنگستان تشریف برده‌اید و میدانید. تشریف ببرید به مدارس فعلی نیمکت‌ها واسباب و اثاثیه مدارس را نگاه کنید و بعد بروید اطفال را نگاه کنید (تهرانچی- ممکن است اطفال مبتلا به تیفوس بشوند) شما طوری شد که مدارس را از ماده پیش تعطیل کردید چرا تعطیل کردید؟ برای اینکه کثافت سرور وی اطفال مخصوصاً طبقه بی‌بضاعت را پوشانده بود. بر فرض یک دکتری هم آمد و مبلغی هم دادید بچند دکترو در موقع معاینه هم چند ساعت وقت اطفال بچند دکتر و در موقع معاینه هم چند ساعت وقت اطفال تلف شد این چه نتیجه‌ای دارد؟ شما باید کاری کنید که در سر کلاس بیشتر از ۲۵ نفر یا ۳۰ نفر شاگرد نباشد که هم معلم بتواند بآنها تدریس کند و هم بتوانید وسائل صحی و بهداشت را برای اطفال فراهم کنید چشم درد و تراخم و بعضی از امراض مسربه دیگر که در تهران و اطراف و اخیراً در شهری‌ها پیدا شده است شما بروید و به‌بینید که اطفال و معلمین درچه حالی هستند. آب خوردنی که باطفال می‌دهید شما بروید و به‌بینید میدانید که این آب خوردن از کجا می‌آید و از چند دست می‌گذرد تا اینکه آن طفل آن آب را بخورد؟ این یک موضوعی است که باید توجه بشود و در این قسمتها باید وزارت فرهنگ صرف وقت کند و این مسائل را درست کند. اینها تمام در اختیار شما است قانون هم لازم نداشت و حالا هم بنده البته با این ماده یعنی با معاینه و وسایل بهداشت مخالف نیستم و موافقم ولی نظرم این است که وضعیت فعلی را اصلاح بکنند و البته در مراحل بنده حرفی ندارم.

رئیس- آقای صفوی.

صفوی- در موقع شور در کلیات این لایحه بنده یک عرایضی مخصوصاً راجع به بهداشت عرض کردم وتوجه آقای وزیر فرهنگ را باین قسمت معطوف داشتم همانطور که ما بتعلیم و تربیت اهمیت می‌دهیم و البته باید هم بدهیم و در درجه اول بایستی اطفال مملکت سواد پیدا کنند و آشنا بشوند به خواندن و نوشتن همان درجه هم بعقیده بنده باید به بهداشت و سلامتی آنها اهمیت بدهیم. در صورتیکه ما بخواهیم این موضوع را بیشتر مورد توجه قرار بدهیم. این کافی نیست که ما فقط اکتفا کنیم باین چیزی که در ماده نوشته است می‌نویسد: در هر نقطه که دبستان دائر می‌شود وزارت بهداری و شهرداری محل باید با نظر وزارت فرهنگ وسایل… این که کافی نیست.

وزیرفرهنگ- بعدش را هم بخوانید.

صفوی- وسایل معاینه طبی دانش‌آموزان را بقسمی فراهم سازند که هر یک از آنان در عرض سال تحصیل لااقل دو بار مورد معاینه پزشک واقع شود و نیز مکلفند وسائل مداوای مجانی دانش‌آموزان بابضاعت را فراهم سازند. این بعقیده بنده کافی نیست. آقایان اگر از تهران بیرون تشریف برده‌اند و بدهات و اکناف و اطراف مملکت مسافرت فرموده‌اند و توجه فرموده‌اند که از این تهران که ما بیرون برویم در این دهاتی که مدرسه ابتدائی است بهیچوجه وسائل بهداری برای مدارس فراهم نیست. بنده در خیلی از جاهها دیده‌ام وضعیت طوری است که واقعاً انسان متأثر می‌شود و نمی‌تواند تحمل بکند. در سرکلاس یک کلاسی که در آن ۲۵ نفر یا ۲۰ نفر بیشتر نیستند بنده دیده‌ام که ۱۰ یا ۱۲ نفر از آنها کچلی تا توی پیشانی آنها را گرفته است. این وضعیت حقیقتاً رقت‌آور است از این امراض که بهم‌دیگر سرایت می‌کند باید جلوگیری شود اغلب اینها کچلی دارند تراخم دارند و امراض مسریه دیگر دارند مثلاً در نقاط جنوب سرتاسر مالاریا دارند و ۹۸% تراخم دارند این کافی نیست که سالی دو مرتبه این اطفال را معاینه کنند باید که وسایل معالجه اشخاص بی‌بضاعت را هم فراهم کنند زیرا اغلب آنها بی‌بضاعت و بیچاره‌اند بنده خودم دیدم آقا بچه‌هائی که با پای برهنه و یک پیراهنی که به تنش بود توی اطاقی که خاک گرفته بود تمام در و دیوارش را آنجا نشسته بود و پرسیدم چرا اینطور است گفته که اینها فقیر و بیچاره هستند و اولیای آنها که نمی‌توانستند وسائل معاشی آنها را فراهم کنند اطفالشتان را از مدرسه خارج کرده‌اند تمام اینها تراخم دارند و رنگ و روهایشان زرد و مالاریا تمام چهره‌هایشان را گرفته و چشمها روی هم افتاده اینها را در واقع باید معالجه کرد. شما باید بهمان اندازه که به تعلیم و تربیت اهمیت می‌دهد باید به بهداشت آنها هم شما بهمان اندازه اهمیت بدهید و اینکه سالی دو مرتبه بیایند برای معاینه کافی نیست و باید این اطفالی که تحصیل می‌کنند وزارت فرهنگ وسائل تحصیل مجانی را برای آنها فراهم کند باید حتماً وسائل بهداشت آنها را هم فراهم کند که مخصوصاً از کچلی و تراخم و مالاریا آنها را نجات بدهیم و مخصوصاً آنها را مجاناً تمام را معالجه بکند والا اگر یک عده از اطفالی هم که آنجا هستند و ممکن است که سالم باشند اینها هم از دیگران مبتلا می‌شوند این است که بنده در این قسمت یک پیشنهاد هم داده‌ام و خواهش می‌کنم که توجه بفرمائید.

وزیر فرهنگ- بنده خیلی خوشوقتم که آقایان نمایندگان بعنوان مخالف اظهار موافقت می‌فرمایند با این ماده. در لایحه تعلیمات عمومی چون بنده خیلی توجه داشتم که بهداشت خیلی مهم است مخصوصاً در این ماده قید شده است که نه فقط وسائل بهداشت و معالجه آنها فراهم شده است بلکه آنها مجبور هستند که سالی دو مرتبه بیایند و معاینه بشوند و معالجه بشوند اگر مریض هستند. بنده راجع باین قسمت که می‌فرمایند که مدارس فعلی چه حالی دارد بدبختانه خودم هم متوجه هستم و همه میدانیم که مدارس فعلی نواقصی دارد و اگر در این کلاسهائی که داریم ۷۰ یا ۶۰ شاگرد اصلاح شود. می‌خواهم عرض کنم که این گناه بگردن همه ما هست. دولت‌ها و مجلس‌های قبل و این مجلس را هم می‌خواهم عرض کنم تا اندازه‌ای شاید گناه دارد، به‌بخشید چرا؟ برای اینکه علت اینکه این مدارس اینطور است برای این است که ما بقدر کافی توجه نکرده‌ایم برای فرهنگ شما به وزارت فرهنگ اعتبار کافی التفات بفرمائید و مواظب هم باشید که خرج مدارس بشود آنوقت البته حق دارید که اعتراض کنید. این قانون هم عرض کردم برای این است که شما اعتبار کافی بدولت بدهید و مواظبت کنید که مدارس درس مطابق بهداشت و اصول آموزش و پرورش تنظیم بدهند و تأسیس کنند آنوقت شما حق خواهید داشت و جای اعتراض است. ولی با وسائلی که تاکنون داشته‌ایم با این وسایل البته بهتر از این شاید نمی‌توانسته است عمل کند.

رئیس- آقای امیرتیمور.

امیرتیمور- بنده البته با مفاد این ماده مخالفتی ندارم و اگر این ماده هم نمی‌بود جزء وظایف و تکالیف اولیه وزارت فرهنگ بود که وسائل بهداشت اطفال را در مدارس و دبیرستانها فراهم‌کند. ولی از فرصت استفاده می‌کنم و عرض می‌کنم کمال حسن‌نیتی که شما حالا دارید و می‌خواهید این ماده را بگذرانید و مجلس هم انشاءالله تصویب خواهد کرد اما باید بدانید که این یک تعارفی بیشتر نیست و بشما قول می‌دهم اگر تا ۲۰ سال دیگر در ایران عملی شد این ماده شما هر چه دلتان می‌خواهد بکنید. از این تعارفات مکرر دولتها کرده‌اند و وقتی که مطرح بوده‌است آمده‌اند و کمال میل و علاقه خودشان را به این موضوع ابراز داشته‌اند ولی در موقع عمل بهیچوجه من‌الوجوه اجرا نشده است. شما طبیب ندارید که اطفال شهرستان را معالجه کنید چطور می‌توانید که سالی دو مرتبه در دهات بچه‌ها را معاینه‌کنید؟ آنهم با نداشتن وسائل لازمه باین جهت بنده خیال نمی‌کنم که شما بتوانید این را اجراء کنید اگر اجراء بشود بنده هم آرزومندم ولی شما اطمینان می‌دهم که این اجراء نخواهد شد و بهتر است هر موقع که می‌خواهید عمل بکنید بهتر است تعارف بکنید.

رئیس- آقای دکتر سنگ.

دکترسنگ- بنده مخالفتی ندیدم راجع به این ماده و همه آقایان موافقند الا اینکه نظرشان این است که سالی دو بارکم است. بنده هم نظرم این است که سالی دو بار کم است باید اقلا هر ماهی یک مرتبه باشد و این پیشنهادی است که آقایان می‌کنند. اما معاینه و معالجه یعنی معالجه کردن فایده ندارد (این را هم در کمیسیون مطرح شد) که یک طبیبی برود آنجا و معاینه کند و برگردد. اما اینکه آقای امیرتیمور فرمودند که این عمل نمی‌شود و نخواهد شد. اگر ما بخواهیم باین عنوان که چون یک موضوع عملی نمی‌شود و عملی نشده است ازش برداریم تصور نمی‌کنم و این عمل مطابق مذاق خودشان هم نیست (امیرتیمور- من مرد تعارف نیستم) بلی مطابق مذاق خودشان هم نیست و باید یک طوری کرد که در کشور بشود عملی کرد مثل همه چیزهائی که اجباری آوردند از هر قبیل اجباری کردن نظام وظیفه و اجباری کردن سایر چیزها این هم یکی از آن چیزهائی است که باید اجباری بشود و باید در سر همه آنها واقع بشود و باید حتماً این موضوع اجباری بشود اگر نمی‌کنیم و نمی‌شود در هرحال باید سعی کرد که این کار عملی بشود و امیدواریم که انشاءالله عملی خواهدشد.

رئیس- عده زیادی از آقایان پیشنهاد کرده‌اند اجازه بفرمائید پیشنهادات قرائت شود.

پیشنهاد آقای صفوی.

تبصره ذیل را بماده ۷ پیشنهاد می‌نمایم.

تبصره- معالجه بیماری تراخم در دبستانها مجانی و وزارت فرهنگ مکلف است وسائل مبارزه با این بیماری را بویژه در جنوب ایران فراهم و از شیوع آن بین دانش‌آموزان جلوگیری نماید.

رئیس- پیشنهاد آقای دکتر ادهم. چون بعقیده بنده معاینه طبی سالی دو مرتبه خیلی کم است پیشنهاد می‌کنم که بجای در عرض سال تحصیلی لااقل دوبار نوشته شود ماهی لااقل یک بار مورد معاینه واقع بشوند.

رئیس- پیشنهاد آقای دهستانی. پیشنهاد می‌کنم تبصره زیر بماده ۷ علاوه شود. تبصره – وزارت فرهنگ مجاز است در دهات متفرق کوچک تعلیمات چهارساله را بطریق سیار انجام داده و عملی نماید.

رئیس- پیشنهاد آقای منشور. پیشنهاد می‌شود کلمه بی‌بضاعت در آخر ماده ۷ حذف شود.

رئیس- ماده ۸.

(امیرتمیور- خبرکمیسیون را بخوانید)

گزارش از کمیسیون بودجه به مجلس شورای ملی لایحه شماره ۳۶۶۸۱ دولت راجع به تعلیمات اجباری در کشور از لحاظ قسمتهای مالی آن باحضور آقای وزیر فرهنگ درکمیسیون بودجه مطرح و گزارش شور اول کمیسیون فرهنگ مورد شور و مطالعه قرار گرفته با توضیحات مفصلی که آقای وزیر فرهنگ دادند ماده ۸ گزارش کمیسیون بشرح زیر اصلاح و ماده ۹ آن حذف‌گردید.

ماده ۸- دولت مکلف است همه ساله اعتبارات لازمه را در بودجه کل کشور برای ساختمان و تأسیس و نگهداری دبستانها و تربیت آموزگار و بطورکلی تأمین اجرای این قانون در مدت مقرر پیش‌بینی نماید.

تبصره- ساختمان همه دبستانها مطابق نقشه‌هائی خواهند بود که مهندسین مخصوص وزارت فرهنگ باید تناسب با آب و هوا و موقعیت نقاط مختلف کشور تهیه نمایند.

البته با حذف ماده ۹ ماده ۱۰ ماده ۹ گردیده و همینطور سایر مواد بترتیب یک نمره کسر خواهد شد. نسبت بمواد ۱۳و۱۵و۱۶ که جنبه مالی داشت کمیسیون بودجه موافقت خود را اظهار و اینک نظر به خود را بعرض مجلس شورای ملی میرساند.

رئیس- آقای طباطبائی.

طباطبائی- عرض کنم این ماده ۸ بود که بنده در کلیات بنده متوجه بآن بودم و عرض کردم که وضع یک نوع مالیاتی است و مناسب نیست. راجع به اعتبار وزارت فرهنگ که فرمودند بنده باید عرض کنم که از طرف مجلس شورای ملی بنده خیال نمی‌کنم که بشود فرض کرد که کوتاهی شده است. در باره معارف مملکت این جمله را بنده می‌توانم تصدیق کنم که در نظارت در مخارج و در خرج عمومی کشور مخصوصاً در وزارت فرهنگ شاید یک قدری قصور باشد ولی مضایقه نشده است. شما ۱۵ میلیون تومان تقریباً بودجه دارید و همیشه ایراد و اشکال این است که این ۱۵ میلیون تومان باید خرج مدارس بشود. شما پانزده‌میلیون تومان تقریباً بودجه دارید همیشه ایراد و اعتراض این است که این پانزده‌میلیون تومان باید خرج مدارس بشود وزارت فرهنگ یعنی مدرسه و بنده شخصاً آرزویم این است اگر با رأی و عقیده من باشد مملکت وقتی تعلیمات پیدا می‌کند که از هر وزارتخانه لااقل ده پانزده میلیون تومان صرفه‌جوئی بکنند و بدهند این مجموع را بوزارت فرهنگ (صحیح است) آقا معنی ندارد یک مملکتی بودجة وزارت جنگش صدوبیست‌میلیون تومان و بودجه فرهنگش پانزده‌میلیون باشد یا هر وزارتخانه دیگر هم وقتی که مراجعه می‌شود می‌بینیم که بالطبع ما از اصول دور هستیم و بکلی منحرف هستیم، اما وقتی که انتقاد می‌شود از وزارت فرهنگ نباید تصور کرد کسی واقعاً می‌خواهد مضایقه بکند از فرهنگ مملکت ازمعارف کنونی مملکت اینطور نیست مقصود این است که با کمی بودجه و با احتیاج مبرم مملکت بمعارف شما باید دستگاه اداری خودتان را ولو هرچه باشد فدای مدرسه بکنید. شما بجای مدیرکل بایستی بمعلم پول بدهید، معلم گرسنه بدرد نمی‌خورد، معلم اگر سواد داشته باشد آدم با سواد نمی‌آید اینقدر ذلت را تحمل کند و اگر کرد حوصله تعلیم ندارد، بنده یکوقتی در مجلس عرض کردم (تقریباً راجع بهمین ماده است) که از فارس بود، بنظرم یک کسی در همین تهران برای من نقل کرد که یکی از مدارس نامی آنجا بکلی میز و اثاثیه‌اش شکسته شده بود خراب شده بود مدیر آنجا آمده بود اینجا از وزارت فرهنگ اعتبار و اجازه می‌خواست که آنها را بدهد تعمیر کند بعد از آنکه چند ماه اینجا او را معطل کردند گفتند که مقررات اجازه نمی‌دهد ولی شما یک راه برایتان باز است و آن این است که دستور بدهید آنها را بشکنند بریزند دو و از نو تقاضای اعتبار بکنند اعتبار برای تعمیر نداریم ولی برای خرید اعتبار داریم و ممکن هست هم شخصش را در خارج بهتان عرض بکنم و او هم همین کار را کرد بعد هم موافقت کردند که اثاثیة تازه خریده شود حالا در این خرید و فروش یک مسائلی است که بنده وارد نیستم اما در این ماده هست بنظر بنده خواستید اصلاح کنید این ماده را و خیال کردید که حتماً یک ماده هست لازم است در صورتیکه خودتان در کار هستید دولت خودش باید فکر کند واقعاً لازم است؟! دولت مکلف است اعتبارات لازمه را همه ساله در بودجه بگذارد! اگر لازمه شد ممکن است وقتی که بودجه عمومی کشور مطرح می‌شود و به مجلس پیشنهاد می شود در آنجا پیش‌بینی بکنند، دیگر اینکه در این تبصره بنده نفهمیدم که چه مصلحتی است که در اینجا نوشته‌اند ساختمانهای تمام این مدارس باید مطابق نقشه‌ای باشد که مهندسین وزارت فرهنگ تهیه کنند! آقا اگر شما در یک شهری در یکجائی مهندس مخصوص وزارت فرهنگ نداشته باشید چرا در عمل می‌خواهید خودتان را محدود کنید؟! مهندس هر مهندس می‌خواهد باشد.

مخبر کمیسیون بودجه (آقای امیرتیمور)- اجازه بفرمائید بنده این موضوع را توضیح بدهم، عرض کنم خدمت‌تان این ماده هشت در کمیسیون بودجه اصلاح شد و شرحی هم که قرائت کردند خبرش از کمیسیون بودجه داده شد عبارت از این است که مخارجی را که لازم است برای این کار دولت مکلف است که پیش‌بینی بکند ولی این چیزی نیست که بشود پیش‌بینی کرد که مبلغ چقدر است و از چه محل باید تأمین بشود زیرا آن ترتیب اول تقریباً یک مالیاتی بود و ما آن را محدود کردیم و گفتیم که دولت مکلف باشد همه ساله پیش‌بینی بکند و اینکه مهندسین وزارت فرهنگ را معین کرده‌اند برای این که ساختمان‌های مربوط بفرهنگ طبق اصول علمی ساخته شود و متناسب با اصول علمی ساخته شود و البته برای این کار هم وزارت فرهنگ چون مهندسینی دارد که آنها آشنا باصول علمی هستند و رعایت اصول علمی و احتیاجات فرهنگ را می‌کنند از این جهت این قید شده است.

رئیس- آقای منشور.

منشور- این ماده هشت را البته حذف کردند خیلی بجا و بموقع بوده است بجهت اینکه امری بود مالیاتی و باید با تصویب رئیس کل مالیه نوشته شود و اما این که دولت موظف باشد همه ساله اعتبار لازم را در بودجه بگذارد این لازم نیست برای اینکه در موقع خودش بودجه لازم را البته پیش‌بینی می‌کند و بتصویب مجلس شورای ملی میرساند گذاردن این ماده اساساً لزومی ندارد و باعث تضییع وقت است در آن قسمتی که فرمودند مدارس منظم نیست من این را تصدیق دارم ولی اینکه می‌گویند پولش را از کجا بیاوریم این راهش آقا خیلی آسان است شما سه چهار محل مالیات مستقیم می‌گیرید ولی متأسفانه توجهی نشد است الان مالیات‌هائی که وضع شده است مالیات بر درآمد یکدسته بتجار یک دسته بکسبه و اشخاص دیگری که هستند مالیات تعلق نمی‌گیرد و متأسفانه بهیچوجه بمالکین هم مالیات تعلق نمی‌گیرد در صورتیکه تمام این رعایا برای مالکین کار می‌کنند و هیچ نوع کمکی هم بآنها نشده است گندمی که خروارش پنجاه تومان بود خرواری صدتومان بدولت می‌فروشند مازادش را هم بهر قیمتی که می‌خواهند می‌فروشند در این قسمت آقای وزیر فرهنگ وقتیکه در کابینه تشریف دارند در موقع مناسبی مطرح بفرمایند که باید در مالیات یک حداقل و اکثری قائل بشوند برای اشخاصی که اولاد دارند یک تشویقی بشوند اطفال خودشان را بگذارند تحصیل بکنند در مملکت ما اشخاصی که یک اولاد دارند یا دو یا سه یا چهار اولا دارند همه یک جور مالیات می‌دهند در صورتی که در تمام ممالک دنیا برای اشخاصی که دارای اطفال متعدد هستند تخفیفی قائل شده‌اند در کمیسیون این رویه را اگر قائل بشودند کاملاً مطلوب خواهدبود.

وزیر فرهنگ- این ماده هشت به عقیده بنده بهترین مواد این قانون است برای این که ما اگر اعتبار کافی پیش‌بینی نکنیم بقیه مواد این قانون تعارف است همانطور که فرمودند بنده ناچار هستم چون مذاکره شد اینجا عرض کنم که این ماده را بنده طور دیگر پیش‌بینی کرده بودم و بدبختانه نتوانستم برئیس کل مالیه که باید موافقت بکند بقبولانم آن ماده غیر از این است که چاپ شده و این بود که بنده پیشنهاد کرده بودمدر سال اول دو درصد از کل عایدات کشور برای تأسیس دبستانها و تعلیم و تربیت اختصاص داده شود و هر سال چهاردرصد از کل عایدات کشور برای ساختمان مدارس در تمام کشور این می‌شد در حدود شش درصد و بنظر بنده این بود اعم از اینکه عایدات مملکتی زیاد یا کم باشد ما یک اعتباری داشتیم و کنار می‌گذاشتیم که جزء بودجه باشد ولی در اختیار وزارت فرهنگ برای این که قانون اجرا بشود خوب یک اشکالاتی بود که رئیس کل دارائی نتوانست موافقت بکند بجهت اینکه امسال وضع مالی ما شاید زیاد ثابت و معین نیست باین جهت موافقت شد که بطور کلی نوشته شود اعتبارات لازم در بودجه گذارده می‌شود و اما اینکه چرا لازم است گذاشته شود یکی این که مخصوصاً قید شده است برای ساختمان چون ممکن است وزارت فرهنگ تصور کند که تعلیمات اجباری را اگر بخواهند اجرا کنند لازم نیست مدرسه بسازد ما می‌خواهیم مقید باشد که مدرسه هم بسازد (صحیح است) و نکته دیگر این که برای تربیت آموزگار، معلم، مربی کافی نیست که بیخود مدرسه تأسیس کنند وزارت فرهنگ و هرکس که رسید برود آنجا، باید اعتبار لازم را پیش‌بینی بکند برای تربیت معلم و قسمتهای دیگر و خلاصه این الزامی است برای دولت که اعتبارات لازم را برای انجام این کارها مثل ساختن مدرسه و تربیت معلم و غیره هر سال باید پیش‌بینی بکند در بودجه، و اما راجع بساختمان که توسط مهندسین مخصوص باید انجام بشود آقای امیرتیمور نماینده محترم توضیح کافی دادند در تمام نقاط مملکت نمی‌شود روی یک نقشه و مدل مدرسه ساخت آقایان مسبوق هستند که مملکت ما یک مملکت پهناوری است که نقاط مختلفش از حیث آب و هوا با هم فرق دارد و باید ساختمان مدرسه را در هر جا متناسب با آب و هوا واوضاع آنجا در نظر بگیریم و این نمی‌شود مگر اینکه مهندسین مخصوص باشد و کارشان این باشد که بروند در محل و نقشه بکشند و البته این یک تشکیلات مهمی می‌خواهد خاصه اینکه پیش‌بینی شده است در عرض ده سال با موافقت مجلس شواری ملی و اعتباراتی که خواهیم داشت قریب دو هزار مدرسه بسازیم و تصدیق میفرمائید که ساختن دو هزار مدرسه روی نقشه‌های مختلف این احتیاج دارد به تشکیلات فنی که مهندسین وزارت فرهنگ باید بدهند.

جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است.

رئیس- ماده نهم قرائت می‌شود.

ماده۹- برای تربیت و تهیه آموزگاران بعده کافی از اول سال تحصیلی ۱۳۲۲ وزارت فرهنگ مکلف است اقدامات زیر را بعمل آورد.

الف- در سال اول دانشسراهای مقدماتی لااقل یک ثلث و بیشتر از سالهای پیش دانش‌آموز واجد شرایط بپذیرد و در صورت لزوم کلاسها را متعدد کند.

ب- در شهرهائی که فعلاً دانشسرا نیست در صورت لزوم بتأسیس آن مبادرت نماید.

ج- در دانشسراها دبیرستانها یا دبستانها کلاسی بنام کلاس کمک آموزگاری تأسیس کند که شرط ورود بآن داشتن گواهینامه تحصیلات شش ساله ابتدائی ودوره‌اش یک یا دو سال باشد آموزگارانی که لااقل پنجسال تدریس متوالی یا ده سال تدریس متناوب داشته باشند می‌توانند بدون شرط مذکور در این کلاسها معین گردیده جزء سابقه خدمت آنان محسوب خواهد شد.

رئیس- آقای امیرتیمور.

امیرتیمور- بعقیدة بنده مهمترین مواد این قانون همین ماده نهم است که الآن قرائت شد و این اختصاص به تهیه آموزگار و معلم داده شده است و هرچقدر ما در این موضوع بیشتر دقت کنیم و بیشتر تأمل داشته باشیم نتایجمان زیادتر خواهد بود و جا دارد که دقت ما بیشتر بشود بنده در قسمت الف و ب در این ماده مخالفتی ندارم و نباید داشته باشم برای اینکه مقید می‌کند وزارت فرهنگ را که سال اول دانشسرای مقدماتی را اضافه کنند و در جاهائی که دانشسرا نیست دانشسرای جدید تأسیس کند تا اینجا نیز کاملاً موافق هستم اما با قسمت ج آن نه تنها موافق نیستم بلکه مخالف هستم و این قسمت را بنده مضر میدانم و نقض غرض است زیرا منظور شما این است که می‌خواهید حقیقتاً نسل آینده را نه تنها با سواد بکنید بلکه اینها را تربیت می‌کنید که دارای آموزش و پرورش صحیح بشوند، تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش صحیح میسر نخواهد شد مگر با آموزگار صحیح با کسانی که دارای تحصیلات شش کلاسه ابتدائی باشند و بعد هم یکسال یا دو سال این کلاسها را طی می‌کنند اینها لایق نیستند که حقیقتاً وظیفه مهم این کار را بعهده بگیرند و اگر یک چنین کسانی هم حاضر بشوند بیاید وزارت فرهنگ اجازه بدهد که این قبیل اشخاص در کار آموزگاری دخالت بکنند. اولین قدم وزارت فرهنگ این است که باید آموزگار صحیح بمعنای تمام تربیت بکند اولاً آموزگاران عناصری باشند که حداقل تعلیمات آنها تا پایه متوسطه باشد و بعد از حیث تربیت و اخلاق و رفتار و کردار آنها وزارت فرهنگ اطمینان داشته باشد که متناسب باشند و بتوانند اطفال را تربیت کنند ولی اینکه شما اینجا نوشته‌اید فقط دارای تصدیق شش ابتدائی باشد و بعد هم دوره کلاس یکساله و یا دو ساله شما را طی بکند وارد شغل آموزگاری بشود این قبیل اشخاص بر طبق این ماده بیشتر کسانی خواهند بود که سنین عمرشان از شانزده و هفده سال تجاوز نمی‌کند و یک چنین اشخاص را من سم مهلک میدانم که اجازه داده شود تربیت اطفال را در این سن بآنها واگذارند بنده پیشنهاد می‌کنم که این قسمت ج حذف بشود آقای وزیر معارف هم موافقت بفرمایند و در عوض هر طریق دیگری رویه دیگری که برای تهیه آموزگار صحیح در نظر بگیرند بنده موافق هستم و بنده تصور می‌کنم رفقای من و مجلس شورای ملی هم موافقت خواهند فرمود.

رئیس- آقای هاشمی.

هاشمی- از بند ج در نظر آقای امیرتیمور فوراً ممثل شد یک شاگردی که تصدیق کلاس شش در دست دارد و سن او دوازده سال و سیزده سال است و الآن می‌آید در این آموزشگاه اختصاصی یکسال دو سال تحصیل می‌کند و بعد هم می‌رود مشغول تدریس می‌شود در حالی که شما این قسمت را فرض بفرمائید در ایران چندین هزار یا چند صد معلم ما داریم اینها بواسطه اشتغال بکار معلمی سنوات عدیده از حیث سابقه یک موقعیتی پیدا کرده‌اند منظور این بود که آن اشخاص اعم از اینکه آموزگار دبستان دولتی یا ملی باشند اینها بالاخره در تعلیمات عمومی که جبران حقوق آموزگار هم می‌شود محروم نمانند مثلش را در چند قسمت‌های دیگر متوجه بوده‌اید و همیشه از چندین سال بیشتر بوده مثلا یک عده پزشکاه بودند که تحصیلاتی داشتند در قدیم و بواسطه اشتغال به طبابت دارای تجربیاتی بوده‌اند بعد از آنهم که دانشکده پزشکی تشکیل شد و درست شد بالاخره دولت آنها را از کار بیکار نکرد یا پزشکیاران و یا طبیب مجاز حالا منظور فقط یک بچه دوازه‌ساله و سیزده‌ساله نیست تمام معلمین هستند که ده سال پانزده‌سال بیست سال مشغول تدریس بوده‌اند از این بند ج ممکن است استفاده بکنند و درضمن هم اگر یکنفر شاگردی بود فارغ‌التحصیل شش ابتدائی که ده دوازه سال مشغول تدریس بوده می‌آید در این کلاس کمک آموزگاری چه بهتر که از این مزایا بهره‌مند بشود اگر این بند ج حذف بشود چندین صد نفر از آموزگاران و معلمین مدارس ملی و دولتی ایران از مزایای این قانون محروم می‌شوند.

امیرتیمور- پس باید اصلاحش کنند.

رئیس- آقای انوار:

انوار- موافقم.

رئیس- آقای رضوی.

رضوی- عرض کنم که قانون تربیت معلم در ایران البته از مدتی پیش از مجلس گذشته و از روی آنهم کیفیت مراتب استادان و دانشیاران و دبیران و آموزگاران کاملاً معین شده و بالاخره میزان تحصیلات هم قانوناً از برای آنها معین است اما الآن ما داریم یک برنامة ده ساله می‌نویسیم از برای تعلیمات عمومی و با این کیفیت تمام معلمین از روی این قسمت‌هائی که ما دادیم. اگر چه با شرایط موجود هیچ داعی نبود که وزارت فرهنگ متوسل بشود بیک راه دیگری که از آن راه یک کمک دیگر هم بمعلمین بکند و ضمناً باید این را هم رعایت کرد که اساساً در کشور ما نقل و انتقال کون معلمین از یک جائی بجای دیگر مثل سایر مستخدمین خاصه در این موارد یک کار آسانی نیست بنابراین باید یک تسهیلاتی بشود که روی آن اصول بتوان این کلاسها را دایر کرد این قضیه یک صورت دوری دارد، ما کی معلم زیاد خواهیم داشت؟ وقتیکه همه بتحصیل اشتغال داشته باشند و یکعده‌شان معلم بشوند، کی می‌توانیم همه را به تحصیل وا داریم؟ وقتیکه معلم زیاد داشته باشیم، بنابراین البته در یک مدت موقتی اگر یک تکلیف کوچکی بعهده وزارت فرهنگ گذارده شود و از یک معلمینی که سابقه زیاد دارند در فرهنگ ایران و مخصوصاً از روزی که هنوز وزارت فرهنگ سروصورتی نداشت و تحصیلات اسم و عنوانی نداشت اینها خودشان اقدامات کردند آمدند شروع به تعلیم اطفال کردند تا وقتی که وزارت فرهنگ تأسیس تدریس کرد اما حالا تمام اینها را ما فراموش کنیم و بگوئیم کسانی که این همه خدمت کرده‌اند بگذاریم کنار و تصور نکنیم که قدرشناسی هم این اقتضا را دارد. همانطور که آقای هاشمی فرمودند مراد بچه شانزده هفده ساله نیست، بچه شانزده ساله یا هفده ساله چرا نمی‌رود مدرسه متوسطه مطابق قانون مربوط بآموزگار در دانشسرای مقدماتی خاصه باینکه می‌شود دانشسرای مقدماتی را در اغلب ولایات درست کرد و در دستر عموم گذارد اما یک دسته هستند که مدتها است درس می‌دهند و اینها اگر با رفتن یک کلاس می‌شود ازشان استفاده کرد با وضعیت فعلی کشور البته لازم است و برای تشویق آنها هم شده کاملاً لازم است و تصور نمی‌کنم آقای امیر تیمور هم موافق باشند که از این دسته افراد استفاده کنمی و گمان کنم خودشان هم کمان موافقت را داشته باشند.

رئیس- پیشنهادات قرائت می‌شود.

پیشنهاد آقای امیرتیمور: قسمت ج از ماده ۹ حذف شود

پیشنهاد آقای نراقی در قسمت ج ماده ۹ در سطراول عبارت اینطور نوشته شود:

ج- در دانشسراها یا دبیرستانها یا دبستانها کلاس شبانه یا روزانه باسم کمک آموزگاری تأسیس کند..

پیشنهاد آقای دهستانی.

پیشنهاد می‌کنم در ماده قسمت ب بقرار زیر اصلاح شود

ب- در شهرهائی که فعلاً دانشسرا نیست در صورت لزوم بتأسیس آن مبادرت نمود و در قصبات هم بتأسیس دبیرستان اقدام نماید.

رئیس- ماده دهم

ماده ۱۰ تحصیل در کلاسهای کمک آموزگاری مجانی خواهد بود بعلاوه کمک هزینه تحصیل که میزان آنرا وزارت فرهنگ معین کرد بدانش آموزان پرداخته می‌شود دانش‌آموزان هنگام ورود تعهد کتبی خواهند سپرد که پس از فراغ از تحصیل دو برابر مدت تحصیل را موظفاً آموزگاری کنند و الا سه برابر کمک هزینه دریافتی را بصندوق دولت بپردازد.

رئیس- آقای امیرتمیور.

امیرتیمور- همین حالا که این قانون از تصویب می‌گذرد باید وزارت فرهنگ حساب بکند و دقت داشته باشد که برای کشور چند نفر آموزگار تقریباً لازم دارد حساب بکند برای اجرای آن پنجهزار آموزگار و ترتیب آن برآیند باید برای مقدمات آن در صدد تهیه بر آینده بودجه آنرا در نظر بگیرند ببینید که در تهران چند مدرسه دیگر باید تأسیس شودو همینطور آنهائی که از سابق بوده‌اند بشرحی که آقای رضوی و آقای هاشمی فرمودند بنده کمال موافقت را دارم که باید از آنها استفاده کرد و نگهداری کرد عرض بنده این است که از بچه‌های شانزده ساله برای امر آموزگاری نباید استفاده کرد و بآنها نباید اجازه داد که امر تربیت اطفال را اینها بعهده بگیرند.

رئیس- آقای منشور.

منشور- بنده خواستم عرض کنم مخالفتی ندارم فقط تذکری می‌خواستم راجع بآخر این ماده بدهم که در عمل بطوری که سابقه دارد برای این محصلینی که کمک خرجی بآنها می‌دهند یک تعهدی می‌خواهند بگیرند که اگر چند سالی را که متعهدند خدماتی برای دولت انجام بدهند انجام نداد معادل وجهی که برایخرج تحصیلشان شده است با چند مساوی آنرا جریمه بپردازد اغلب اشخاصی که شما می‌خواهید از اینها استفاده کنید اشخاصی هستند که بضاعتی ندارند اگر بضاعت داشتند می‌رفتند تحصیل می‌کردند تحصیلات خودشان را باتمام میرساندند و بعد اغلب اینها بواسطه اینکه حقوق کافی بهشان داده نمی‌شود دلسرد می‌شوند و نمی‌آیند خدمت کنند و از این اشخاص بنده سراغ دارم که جزء محصلین وزارت راه اعزام شده‌اند برای فراگرفتن معلومات مربوط براه‌سازی یا راه‌آهن وقتی وارد خدمت شدند چون حقوقی که بآنها می‌دهند کافی نیست برای مخارج آنها دلسرد می‌شوند از کار وسرکار نمی‌آیند آنوقت مأمورینی می‌فرستند و آنها می‌آورند یک کشمکش عجیب و غریبی هست برای یک چنین مواردی که پیش‌بینی می‌کنند لازم است که توجه خاصی داشته باشند بعد ا آنکه بخرج دولت تحصیل کردند واقعاً بآنها حقوق مکفی بدهند که دلسرد نشوند و علاقه‌مند بشوند و سایرین هم بآنها تأسیس بکنند وارد خدمت بشوند که برای مملکت مفید باشد.

رئیس- آقای هاشمی

هاشمی- بنده قبل از آقای منشور اجازه خواسته بودم که نسبت بفرمایشات آقای امیرتیمور که فرمودند عدة لازم را در نظر بگیریم عرض می‌کنم اگر ما یکدفعه اقدام می‌کردیم این صحیح بود در صورتیکه برای اینکه این منظور در تمام کشور عملی بشود الان وسایل در دست نیست و دولت مجبور است و تدریجاً در ضمن چندین سال این کار را بکند و ضمناً دانشسراها یا دانشپایه‌های آموزگاری تدریجاً به تناسب آن عده معلمینی که تعلیمات عمومی لازم دارد البته معلم بیرون خواهد داد پس فعلاً نمی‌شود بطور قطعی معین کرد که عده مدرسه و معلمی که لازمست چقدر است، این بجای خودش، اما قسمتی که آقای منشور فرمودند مربوط به این ماده نبود مربوط بنوع تعهداتی بود که از اشخاص می‌گیرند و اما اینکه فرمودند با حقوق بیشتری استخدام می‌گیرند و اما اینکه فرمودند با حقوق بیشتری استخدام بشود این تابع جریان بودجه عمومی کشور است والا در این قسمت که نوشته می‌شود مثلاً آن کسی که تحصیل کرده است کمک هزینه گرفته است درکلاس کمک آموزگاری این کمک هزینه گرفته است در کلاس کمک آموزکاری این است کمک هزینه را اگر حاضر بخدمت نشد باید بپردازد این البته ملزم است چند سال تدریس بکند اگر آمد در این قسمت دست از تدریس خودش برداشت در صورتیکه این پول فقط باو داده شده است که از وجود او استفاده بشود باید سه برابر کمک هزینه را این چه زیادی پرداخته است برای اینکه خیلی بیشتر خرج او شده است و در سایر وزارت خانه‌ها هم که مورد بحث ما نبود.

رئیس- ماده یازدهم

ماده ۱۱- دولت موظف است کسانی را که از کلاس کمک آموزکاری گواهی نامه فارغ‌التحصیل گرفته‌اند و کمک آموزگار خوانده خواهند شد با رعایت شرایط مقرره در فقرات ۴/۳/۱ ماده دوم قانون استخدام کشوری در دبستانها بخدمت بگمارد.

رئیس- آقای ملک‌مدنی

ملک‌مدنی- موافقم.

رئیس- آقای انوار.

انوار- موافقم

رئیس- ماده دوازدهم.

ماده ۱۲- هر یک از مشاغل کمک آموزگار و آموزگار و دبیر و دانشیار و استاد و پزشک بیمارستانی ضمیمه دانشکده پزشکی بده پایه تقسیم می‌شود. حداقل مدت توقف در پایه‌های یک تا سه یکسال و در پایه‌های چهار تا شش دو سال و از پایه‌هفت ببالا سه سال خواهد بود. حقوق پایه یک کمک آموزگار برابر با مقرری دریافتی با یک اداری و حقوق پایه یک آموزگار یک برابر و نیم حقوق پایه کی کمک آموزگار و حقوق پایه یک دبیری در برابر حقوق پایه یک آموزگاری و حقوق پایه یک دانشیاری سه برابر حقوق پایه یک آموزگار خواهد بود. در موقع ارتقاء از پایه‌ای بپایه بالاتر در مورد کمک آموزگاران و آموزگاران تا پایه پنج یک پنجم حقوق و پایه دون و از پایه شش ببالا یک هشتم حقوق پایه مادون و در پایه‌های دبیری یک هشتم حقوق مادون و در پایه‌های دانشیاری معادل۱/۱۰ حقوق پایه مادون علاوه خواهد شد. حقوق هر پایه استادی باندازه یک‌دهم از حقوق همان پایه دانشیاری بیشتر خواهد بود.

تبصره ۱- کمک آموزگاران و آموزگاران و دبیرانی که متأهل هستند ثلث حقوق پایه یک خود را بعنوان فوق‌العاده قابل دریافت خواهند داشت.

تبصره ۲- وزارت فرهنگ می‌تواند از میان دبیران و با تصویب شورای دانشگاه از میان استادان و دانشیاران و دبیران دانشگاه کسانی را برا ریاست و نظامت کلاسهای کمک آموزگاری و دانشسراها و دبیرستانها و همچنین برای بازرسی و خدمات فنی و بیکی از این کارها تا پایه پنج نصف حقوق و از پایه شش ببالا ثلث حقوق پایه خود را اضافه دریافت خواهندنمود. این اشخاص موطفند تمام اوقات رسمی را بخدمات مرجوعه صرف نمایند و بهیچوجه حق اشتغال در بنگاه‌های دیگر دولتی وغیر دولتی نخواهند داشت.

تبصره ۳- مواد ۱۰ و ۱۱ قانون تربیت معلم مصوب اسفند ۱۳۱۲ و مواد ۱۲ و ۱۳ قانون تأسیس دانشگاه مصوب خرداد ۱۳۱۳ و ماده واحده مصوب ۵ آبان‌ماه ۱۳۱۷ و مواد ۴ و۵ و ۱۱ قانون اصلاح قانون تأسیس دانشگاه مصوب آبان ۱۳۱۹ و تبصره یک ماده اول قانون ۶ آبان ۱۳۲۰ نسبت بآنچه با این ماده مغایرت دارد ملغی می‌باشد.

رئیس- چون عده‌ای از آقایان اجازه خواسته‌اند واین ماده چون مهم است می‌ماند برای جلسه آینده آقای وزیر دارائی فرمایش دارند؟

- تقدیم لایحه مالیات بردرآمد و لایحه اصلاحی استخدام مهندسین از طرف آقای وزیر دارائی

(۵- تقدیم لایحه مالیات بردرآمد و لایحه اصلاحی استخدام مهندسین از طرف آقای وزیر دارائی)

وزیر دارائی (آقای بیات)- البته چنانکه خاطر آقایان نمایندگان محترم مسبوق است برای اصلاح وضع مادی و اقتصادی یک تصمیماتی باید گرفته شود که وضع مالی و اقتصادی ما اصلاح بشود و رو ببهبودی برود منجمله از اقداماتی که در نظرگرفته شده است وضع مالیات بر درآمد و اصلاح آن مالیات است چون این مالیات بردرآمدی که بود نواقصی داشت و البته از نقطه نظر اصلاح بودجه امسال هم که یک کسرهائی در بودجه هست و یک مخارجی در بودجه هست و همینطور بایستی یک درآمدهائی هم در نظر گرفت این بود که یک اصلاحاتی درمالیات بردرآمد در نظرگرفته شده است که بتوانیم عمل کنیم البته در این لایحه نسبت به تخفیفاتی که سابق بود برای طبقه سوم زیادتر شده که موجب آسایش و راحتی است همین‌طور قسمت مالیاتهای طبقه سوم و طبقات پائین البته کمتر خواهد بود و نسبت به بالاها زیادتر شده حالا مقدمه لایحه دولت بنظر آقایان خواهد رسید امیدوارم که بانظر آقایان در کمیسیون مذاکره کنیم نظر آقایان هم جلب بشود و این لایحه زودتر عملی بشود که بتوانیم لایحه بودجه را که می‌خواهیم تنظیم کنیم زودتر تقدیم مجلس شورای ملی کنیم و برای اینکه بدانیم زودتر که این مالیات چطور تصویب می‌شود برای بودجه مؤثر است استدعا می‌کنم زودتر این لایحه را تصویب بفرمایند.

رئیس- آقای ملک‌مدنی.

ملک‌مدنی- همانطور که در مجلس مذاکره شد مهندسینی که از کار کناره کرده‌اند قرار بود آقای وزیر دارائی لایحه استخدام مهندسین را تقدیم مجلس بکنند که آقایان مهندسین و دکترها قانع بشوند و بروند سرکارشان و این موضوع خاتمه پیدا کند.

معدل- اساساً می‌خواستم به‌بینم دلیلش چیست که شما در این قضیه خیلی سست هستید؟!

وزیردارائی- نسبت به این لایحه استخدامی آقایان مهندسین البته خود آقایان نمایندگان تصدیق دارند که خود بنده قبل از اینکه متصدی خدمت وزارت دارائی واقع بشوم نسبت به این قضیه علاقه‌مند بودم (انوار- به‌به!) و در نظر داشتم که این قسمت لایحه راجع به آقایان مهندسین هم مثل سایر طبقات که قانون مخصوص دارند انجام بشود و روی این اصل هم یک اقداماتی در این موضوع شد یک اشکالاتی در آن لایحه بود که با آقایان مهندسین و سایر آقایان مشغول مذاکره هستیم بعد هم در نظرگرفته شد اصولاً برای اینکه تمام طبقات دکترها ومهندسین همه یک ترتیب واحدی برایشان درنظر گرفته شود که اختلافی در بین نباشد که بواسطه آن اختلافات اشکالاتی در سایر قسمتها فراهم بشود روی این اصل یک کمیسیونی در وزارت دارائی تشکیل شده است و از تمام وزارتخانه‌ها نماینده خواسته شده است در این کمیسیون این طرح را مشغول تهیه هستند ولی امروز برای اینکه آقایان مهندسین هم اطمینان پیدا بکنند که تقاضاهای آنها انجام شده یک طرح اصلاحی در وزارت دارائی نسبت بآن قانونی که تقدیم شده در وزارت دارائی تهیه شده که بایستی آن طرح را به کمیسیون تقدیم کنم که این طرح با آن طرحی که قبلاً تقدیم شده و انشاءالله با آن طرحی که تهیه خواهد شد در کمیسیون مطرح بشود و یک قانون جامعی که تمام قسمتها را شامل بشود تقدیم مجلس بشود.

تهرانچی- چه وقت داده خواهدشد؟

وزیردارائی- اصلاح را حالا تقدیم مقام ریاست می‌کنم که به کمیسیون مراجعه خواهد شد. (تهرانچی- بسیار خوب)

- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه

(۶- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه)

رئیس- تصویب میفرمائید جلسه را ختم کنیم جلسه آتیه روز یکشنبه ۸ خرداد چهار ساعت قبل از ظهر دستور لوایح موجوده.

(مجلس بیست دقیقه بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی- حسن اسفندیاری