مذاکرات مجلس شورای ملی ۵ تیر ۱۳۲۸ نشست ۱۷۸

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۱۳ توسط Bijan (گفتگو | مشارکت‌ها) (اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح سجاوندی)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پانزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پانزدهم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پانزدهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۵ تیر ۱۳۲۸ نشست ۱۷۸

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: متن قوانین - تصویب‌نامه‌ها - صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی - سوالات - اخبار رسمی - فرامین - انتصابات - آیین‌نامه‌ها - بخش‌نامه‌ها - آگهی‌های رسمی

شماره تلفن: ۵۴۴۸ - ۸۸۹۴ - ۸۸۹۵ - ۸۸۹۶

مدیر سید محمد هاشمی

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ‏۱۵

جلسه: ۱۷۸

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یک‌شنبه تیر ماه ۱۳۲۸

فهرست مطالب:

۱ - تصویب صورت مشروح

۲ - تصویب مرخصی آقای دکتر شفق

۳ - طرح بودجه کل کشور و بیانات آقای مکی در کلیات

۴ - تصویب یک دوازدهم

۵ - ادامه مذاکرات در کلیات بودجه

۶ - موقع جلسه بعد - ختم جلسه

دو ساعت و چهل دقیقه قبل از ظهر مجلس به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید

۱- تصویب صورت مشروح‏

رئیس - آقای اردلان نسبت به صورت مجلس نظری دارید؟ بفرمایید.

اردلان - دو نکته بود که بنده خواستم در صورت مجلس به عرض ریاست برسانم اول این که بودجه مجلس که تصویب شد بنده از آقای نایب رئیس تقاضا کردم که گزارش کمیسیون محاسبات راجع به آقای دکتر شفق قرائت بشود چون حقوق همه معین شده و تکلیف حقوق او معلوم نگردیده این موضوع در صورت مجلس نوشته نشده است این است که از مقام ریاست استدعا می‌کنم این گزارشی که دو سطر است و ایشان هم انجام وظیفه می‌کنند تکلیف این کار معین بشود (صحیح است) مطلب دوم این است که آقای وزیر دارایی پشت تریبون فرمودند مجلس شورای ملی عواید خودش را در سال ۱۳۷۲ پرداخت نکرده بنده عرض می‌کنم خیر پرداخت کرده الان صورتش هست اجازه می‌فرمایید بخوانم، چون یک موضوع مهمی است برای این که معلوم شود مجلس شورای ملی عواید خودش را پرداخت کرده در سال ۱۳۷۲ بابت درآمد چاپخانه مجلس: ۵۰ و ۶۴۹۹۳۵ ریال به خزانه داریکل پرداخت شده بابت روزنامه رسمی کشور: ۲۴۰۴۴۴۸ ریال به خزانه داریکل پرداخت شده که جمعاَ ۵ و ۸۹۰۳۸۰۴ ریال از طرف مجلس شورای ملی به وزارت دارایی پرداخت شده است و رسیدش هم الان موجود است و از بابت سال گذشته ۳ میلیون ریال از دولت طلبکاریم هر وقت که گرفتیم آن را هم پرداخت می-کنیم.

رئیس - آقای دکتر عبده در صورت مجلس نظری دارید؟

دکتر عبده - خیر در صورت مجلس نظری ندارم.

رئیس - آقای آشتیانی‌زاده در صورت مجلس فرمایشی دارید؟ بفرمایید.

آشتیانی‌زاده - بنده در جلسه گذشته که راجع به آقای آقا سید کمال پیشنهادی داده بودم و مورد موافقت اکثریت مجلس شورای ملی قرار گرفت ضمناَ پیشنهاد دیگری هم راجع به آقای حیدرخان باشی داده بودم که متأسفانه نفهمیدم چطور شد قرائت نشد خواستم در ضمن صورت مجلس این موضوع قید شده باشد.

رئیس - اسامی غائبین قرائت می‌شود:

غائبین بااجازه - آقایان: محمدحسین قشقایی - حاذقی - حسن اکبر - قبادیان - مهندس رضوی - دکتر راجی - رحیمیان - منصف - موسوی - افخمی - اقبال - خسرو هدایت - شهاب خسروانی - نیک‌پور - علی وکیلی - امامی اهری - حسن مکرم - عباس فاضلی - حبیب‌اللّه امین - عدل اسفندیاری.

غائبین ¬بی‌اجازه - آقایان: اردشیر شادلو - صدرزاده - جواد گنجه - محمدتقی بهار - دکتر شفق - دکتر امینی - گلبادی - عباس اسکندری.

دیر آمدگان با اجازه - آقایان: وثوق - سلطانی - محمد ذوالفقاری - نراقی - سزاور - علی بهبهانی - شریعت‌زاده - علی‌اکبر ملکی - سالاربهزادی - اسدی - دولتشاهی.

دیر آمدگان بی‌اجازه - آقایان: دکتر اعتبار - معتمد دماوندی - اورنک - آقاخان بختیار - مسعود ثابتی - خوئیلر - خسرو قشقایی.

رئیس - آقای ملک مدنی بفرمایید.

ملک مدنی - بنده در جلسه پیش جمله‌ای عرض کردم و از هیئت رئیسه خواستم تقاضا کنم اصلاح شود این جا نوشته شده است بنده در بودجه کتابخانه عرض کرده‌ام که کتابخانه آقای ملک چند خروار کتاب دارد در صورتی که بنده عرض کرده بودم چندین هزار

جلد کتاب در آنجا است این است که تقاضا می‌کنم اصلاح بفرمایید.

رئیس - اصلاح می‌شود. آقای گنجه نسبت به صورت مجلس نظری دارید؟ بفرمایید.

گنجه - بنده را جزو غائبین بی اجازه منظور کرده‌اند در صورتی که بنده به وسیله آقای افشار شرحی نوشته بودم.

رئیس - اصلاح می‌شود صورت مجلس جلسه پیش تصویب می‌شود، آقای وزیر کشور فرمایشی دارید؟ بفرمایید

وزیر کشور - نظر به این که ماه خرداد تمام شده و حقوق مستخدمین دولت داده نشده به این جهت خواستم از مجلس شورای ملی استدعا کنم که موافقت بفرمایید امروز بودجه مطرح بشود.

رئیس - بحثی ندارد اگر موافقت می‌کنید رأی داده شود مطرح شود.

دکتر فلسفی - لایحه انتخابات چه شد؟

دکتر عبده - قبل از دستور عرضی دارم‏

رئیس - چون چند نفر از آقایان تقاضای نطق قبل از دستور کرده‌اند قبل از دستور صحبت می‌کنند (بعضی از نمایندگان - دستور) پس اجازه بفرمایید اسامی آقایان عیناَ محفوظ بماند برای اول جلسه بعد (صحیح است) آقایانی که موافقند که دستور امروز بودجه باشد قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد.

اردلان - گزارش آقای دکتر شفق یک سطر است موافقت بفرمایید مطرح شود

۲- تصویب مرخصی آقای دکتر شفق‏

رئیس - مانعی ندارد گزارش مربوط به آقای دکتر شفق از کمیسیون محاسبات قرائت می‌شود

(به شرح زیر قرائت شد)

گزارش از کمیسیون محاسبات به مجلس شورای ملی آقای دکتر رضازاده شفق اخیرا از طرف سازمان ملل متحد به خرج صندوق بین‌المللی برای شرکت در کمیسیون حقوق بشر به آمریکا دعوت شده و درخواست دو ماه مرخصی نموده‌اند جون طبق آیین‌نامه مجلس شورای ملی ایشان قبلاَ از مرخصی قانونی خود استفاده نموده‌اند کمیسیون محاسبات نمی‌توانست طبق آیین‌نامه با مرخصی ایشان موافقت نماید لکن از لحاظ این که مسافرت و شرکت ایشان در کمیسیون حقوق بشر مفید به نظر رسیده است مراتب به استحضار مجلس شورای ملی می‌رسد در صورتی که موافقت فرمایند حقوق نمایندگی دو ماهه ایشان پرداخت گردد.

رئیس - گزارش کمیسیون را ملاحظه فرمودید تأیید نکرده بعنی تصویب نکرده به اختیار مجلس گذاشته است آقایانی که با دو ماه مرخصی آقای دکتر شفق موافقند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد. موضوع دیگری که هست این است که وزارت فرهنگ تقاضا کرده که به نامه‌ای که راجع به مطبوعات و جراید نوشته است جواب داده شود اگر آقایان موافقید در جلسه بعد این هم مورد بحث قرار گیرد (صحیح است.)

دکتر عبده - راجع به این قسمت آخری که فرمودید بنده عرض دارم نامه وزارت فرهنگ.

۳ - طرح بودجه کل کشور و بیانات آقای مکی در کلیات‏

رئیس - آن مطرح نیست جلسه بعد، فعلاَ کلیات بودجه کشور مطرح است. آقای مکی بفرمایید.

مکی - طبق تصویب مجلس مقدس شورای ملی بنده از روز پنجم خرداد تا آخر دوره را مرخصی دارم و قاعده با فشاری که در این دوره روی شانه اقلیت و این بنده بود می‌بایستی این دو ماهه آخر دوره مجلس را بنده از مرخصی استفاده کنم باکسالتی که داشتم بتوانم تا اندازه‌ای در راه صحت مزاج و سلامتی خودم قدمی برداشته باشم ولی چون بنده آتیه و سعادت خودم را فدای سعادت و آتیه ملت ایران کرده‌ام از این مرخصی دو ماهه خود صرف‌نظر کردم و مرتباَ در مجلس شورای ملی حاضر می‌شوم تا به این وسیله بتوانم در آخر دوره عرایضی را که لازم است به سمع نمایندگان محترم و به سمع ملت ایران برسانم. عرایض بنده در بودجه خیال نمی‌کنم زود تمام بشود و با عجله‌ای که آقایان برای پرداخت حقوق مستخدمین دولت دارند و یا آقایان دیگری که می‌خواهند در بودجه کل مملکتی که حقاَ می‌بایستی نظارت داشته باشند اظهار نظر کنند بنده تصور می‌کنم طرح بودجه امروز و شاید تا چید روز دیگر خاتمه پیدا نکند از این احاظ بعضی از آقایان همکاران محترم بنده امروز با من صحبت کرده‌اند که شما وقتی که بودجه کل مملکتی مطرح می‌شود موافقت کنید یک دوازدهم بودجه ضمن بودجه کل مملکتی مطرح بشود بنده عرض کردم هیچ اشکالی ندارد برای این که آقایان علاقه دارند که مستخدمین دولت در آسایش باشند الان یک دوازدهم یا طرحش از طرف دولت یا از طرف آقایان تهیه بشود که یک دوازدهم حقوق کارمندان دولت پرداخته بشود بعد بقیه مذاکرات در اطراف کلیات و مواد بودجه به عمل آید و تمام شود این مقدمه را عرض کردم که برای بنده اشکالی ندارد اگر آقایان خواستید بودجه را مطرح کنید از طرف بنده کمال موافقت هست که بنده صحبتم را نیمه‌کاره بگذارم و بودجه یک دوازدهم مطرح بشود، و اما بودجه کل مملکتی، این بودجه‌ای که از طرف کمیسیون بودجه تقدیم مجلس شده است و با مقدمه‌ای که از طرف مخبر محترم کمیسیون نوشته شده است بنده خیال می‌کنم که اشکالات خیلی زیادی در اطراف این بودجه هست که یکی یکی عرایض خودم را از اول بودجه شروع می‌کنم تا به ارقام و کلیاتش برسیم، یک اشکال اساسی این بودجه این است که در حدود ۳۳۳ میلیون تومان خرج اضافه برعایدات دارد و همچنین گزارشی که نوشته شده است، آقای مخبر محترم نوشته‌اند، این گرارش به هیچ وجه وضع حقیقی و مالی و اقتصادی دولت را در پیشگاه مجلس شورای ملی روشن نمی‌سازد و شامل کلیه مخارج و عواید دولتی نیست زیرا مؤسسات بازرگانی دولت از قبیل بنگاه راه‌آهن، بانک‌ها، شرکت‌ها و قسمت اقتصادی وزارت دارایی به عذر این که به صورت بازرگانی و مستقل اداره می‌شوند اگر چه از اعتبارات دولت استفاده می‌نمایند بودجه یا لااقل نتیجه عملیات و ترازنامه خود را برای رسیدگی در کمیسیون بودجه و تصویب به مجلس شورای ملی تقدیم نمی‌کنند این قصوری است که از طرف کمیسیون بودجه تاکنون شده است، البته من نمی‌خواهم تمام قصور را متوجه کمیسیون بودجه فعلی کرده باشم بلکه کمیسیون‌های گذشته هم راجع به این نکاتی که مخبر محترم کمیسیون قید کرده‌اند هیچگونه توجهی نکرده‌اند و مثل این است که مجلس شورای ملی هیچ تاکنون به این موضوع توجهی نکرده، هر قدر که بعضی از آقایان محترم پشت تریبون راجع به این بودجه‌ها صحبت کرده‌اند گوش شنوایی نبوده آنچه البته به جایی نرسیده فریاد نمایندگان بوده است اول نوشته است بودجه راه‌آهن، بانک‌ها شرکت‌ها، بنده به دو قسمت از این بانک‌ها و راه‌آهن اشاره می‌کنم که در حدود دویست میلیون تومان بانک صنعتی و ۱۰۳ میلیون تومان بنگاه راه‌آهن دولتی است و مخارجشان در حدود نصف بودجه کل کشور است البته درحدود نصف بودجه کل کشود عرض کردم ممکن است می‌آیند می‌گویند ۲۰ میلیون تومان کمتر یا ۳۰ میلیون تومان زیادتر بوده به هر صورت در حدود نصف بودجه مملکتی است که فقط همین دو مؤسسه می‌گیرند یکی بنگاه راه‌آهن ۱۰۳ میلیون تومان و یکی بانک صنعتی در حدود ۲۰۰ میلیون تومان، مجلس شورای ملی که یکی از و ظایف مسلمه‌اش نظارت در امر دخل و خرج مملکت و بودجه است بنده تعجب می‌کنم که چطور تاکنون نسبت به این دو رقم بزرگ که درحدود سیصد و چند میلیون تومان می‌شود تاکنون توجهی نکرده و ارقام ریز درآمد و هزینه‌اش را رسیدگی نکرده و این گشادبازی‌هایی که شده به سمع آقایان خواهم رسانید که بدانند چگونه تاکنون جلوگیری نکرده‌اند و دولت‌های ما نسبت به درآمد و هزینه این دو مؤسسه بزرگ که زیر نظر گرفته‌اند چه کرده‌اند این گشادبازی‌ها و این تصمیمات بی‌رویه‌ای که حتی برخلاف تصمیم اخیر کمیسیون بودجه اتخاذ کرده‌اند چطور نظارت نشده است متأسفانه آقای وزیر دارایی که باید از بودجه دفاع کنند حضور ندارند (یک نفر از نمایندگان - آقای وزیر کشور الان می‌آیند) اول بودجه راه‌آهن، بودجه راه‌آهن ۱۰۳ میلیون تومان است طرز رسیدگی به این بودجه این است که یک نفر از طرف دیوان محاسبات یک نفر نماینده وزارت دارایی، معاون وزارت راه دو نفر مهندس با انتخاب وزارت راه تعیین می‌شوند که مجموعه آنها را هیئت نظارت بنگاه راه‌آهن دولتی ایران می‌گویند که این اشخاص در تمام مخارج و عواید بنگاه راه‌آهن دولتی نظارت می‌کنند ولی بایستی عرض کنم که نمایندگان وزارت دارایی در اقلیت هستند زیرا دو نفر مهندس وزارت راه است و یک نفر معاون وزارت راه سه نفر می‌شوند و یک نفر نماینده دیوان محاسبات و یک نفر نماینده وزارت دارایی دو نفر می‌شوند بنابراین همیشه اکثریت با نمایندگان وزارت راه است و وزارت دارایی آن نظارت دقیقی را که می‌بایستی بکند قادر به نظارت نیست زیرا در اقلیت است، در اقلیت که باشد هر تصمیمی که گرفته می‌شود سه نفر رأی می‌دهند دو نفر هم مخالف یا ممتنع می‌مانند این طرز صحیحی نیست خاصه که بنده اخیراَ شنیدم که از طرف وزارت دارایی یک نفر مأمور مخصوص به نام آقای سبکبار انتخاب شده که از طرف وزارت دارایی برود و به این بودجه ۱۰۳ میلیون تومانی رسیدگی بکند و این نماینده را با این که قبلاَ هم ظاهراَ با آقای وزیر راه و هیئت دولت مذاکره شده بود بنگاه راه آهن دولتی را ندادند بعداَ البته گفتند که چرا راه ندادند و حالا قرار شده است که دو مرتبه راهش بدهند پس وزارت دارایی هم که در عایدات و مخارج مملکت بایستی نظارت داشته باشد در بنگاه راه‌آهن

دولتی کوچکترین نظارتی ندارد و آن دو نفر نماینده وزارت دارایی طبق اطلاعی که بنده پیدا کردم یک گزارشی به وزارت دارایی داده‌اند که بودجه ۱۰۳ میلیونی راه‌آهن سر تا پا غلط است و احتیاج به رسیدگی‌های دقیقی دارد که اگر آن رسیدگی‌ها نشود بودجه فعلی آن طور که ترازنامه‌اش را معین کرده‌اند دخل و خرجش را معین کرده‌اند چهار میلیون تومان مخارجش اضافه برعایدات آن است تا قبل از شهریور بودجه بنگاه راه‌آهن دولتی طبق قانون مخصوصی که خودش داشت عمل می‌کرد و واریز حساب را سال بعد می‌آورد به هیئت دولت و در آنجا مطرح می‌شد و به تصویب می‌رسانید بایستی عرض کنم که از شهریور ۲۰ به این طرف یک چنین واریز حسابی با ترتیبی که قانون معین کرده در هیئت دولت مطرح نشده و از تصویب هیئت دولت هم نگذشته است و در حقیقت می‌توان گفت که بنگاه راه‌آهن دولتی ایران یک بنگاه آستین سرخودی است یا به عبارت دیگر حکم شترمرغ را دارد وقتی که می‌گویند بار ببر می‌گوید من مرغم وقتی که می‌گویند پرواز کن می‌گوید من شترم، نه جزو دستگاه‌های دولتی است و نه جزو دستگاه‌های ملی، و یک مؤسسه‌ای است که اخیراَ سیاست هم درش وارد کرده‌اند هر طوری می‌خواهند عمل می‌کنند و حالا بنده چند جریان راجع به راه‌آهن عرض می‌کنم و اینجا از پشت تریبون به آقایان نمایندکان محترم اعلام خطر می‌کنم که اگر راجع به راه‌آهن یک نظارت دقیق و یک رسیدگی عاجلی به عمل نیاید این راه‌آهن به کلی از بین خواهد رفت و ۲۶ هزار نفر یا ۲۵ هزار نفر کارمند گرسنه‌اش وبال گردن دولت و ملت خواهد شد مخصوصاَ خواستم توجه هیئت محترم دولت و نمایندگان محترم را به این ۵ میلیون لیره‌ای که اخیراَ قرار شده است وزارت راه در اختیار بنگاه راه‌آهن بگذارد و به مصرف نواقص و احتیاجات فوری و ضروری بنگاه راه‌آهن برسانند، طبق اطلاعی که بنده بدست آورده‌ام مثل این است که کیسه‌ای هم برای این ۵ میلیون تومان دوخته شده است من باب مثال عرض می‌کنم کلیه معاملات دولت می‌بایستی از طریق مناقصه و مزایده صورت بگیرد اگر بخواهیم بگوییم که در غالب این معاملات کمتر حسن‌نیت بوده آقایان باور بفرمایید، من باب مثال عرض می‌کنم که ده لکو-موتیو برای مانور بنگاه راه‌آهن یک مرتبه احتیاج پیدا می‌کنند آقایان می‌دانند که لکوموتیو ساخته هیچ کجا ده تا ندارند که بلافاصله آن را به اختیار راه‌آهن ایران بگذارند و شنیده می‌شود که ده تا لکوموتیو مال کارخانجات کروپ آلمان برای راه-آهن دولت سویس ساخته شده است، چون دولت ایران احتیاجات خیلی فوری‏ دارد سویسی‌ها حاضر شده‌اند که این ده لکوموتیو را در اختیار دولت ایران بگذارند صورت ظاهرش این است البته بعد از تحقیقاتی که به عمل آمده معلوم شده که این لکوموتیوهای مانور را برای سویس ساخته بوده‌اند ولی یک نقص فنی داشته است و به واسطه همان نقص فنی دولت سویس از قبول آن ده لکوموتیو سرباز زده و می‌گوید طبق کایه دو شارژی که ما معین کرده‌ایم بایستی این لکوموتیوها آن طور ساخته شود و بنابراین به درد ما نمی‌خورد بنگاه راه‌آهن دولتی با یک عجله‌ای می‌خواهد این ۱۰ لکوموتیو را از کارخانه کروپ خریداری کند درحالی که خود دولت سویس که دستور ساختمان آن را داده از قبول آنها خودداری کرده قطعاَ آن طوری که بنده اطلاع دارم یک فعل و انفعالاتی در این جریان هست که می‌خواهند وازده-های دولت سویس را گردن راه‌آهن ایران بگذارند این یک موضوع حساسی است که چون هر لکوموتیو ۸۵ هزار دلار قیمت آن است و می‌بایستی دولت این موضوع را مورد نظر بگیرد همچنین یکی از مواردی که باعث حیف و میل است در بودجه راه‌آهن این خریدهای راه‌آهن است که بعضی‌ها را با ترک مناقصه و تصویب‌نامه هیئت دولت و بعضی‌ها را با مناقصه خریداری می‌کنند مثلاَ یک مقداری ریسمان وازده پشمی راه‌آهن احتیاج دارد که تنها در سال گذشته با کیلویی سه ریال و خورده‌ای خریده بودند و امسال رفته بودند بخرند مناقصه را گذاشته بودند یک دلالی هم برنده شناخته شده بود بعد یک عده‌ای پیدا می‌شوند و می‌گویند که ریسمان پشمی، پشم وازده کیلویی ۶ تومان نیست وزیر وقت مسبوق می‌شود و دستود می‌دهد همین را کیلویی یک تومان یا کمتر از اصفهان می‌خرند و می‌آورند اینجا و تحویل بنگاه راه‌آهن می‌دهند یکی دیگر خرید قلع است.

قلع روزانه راه‌آهن یک مقدار مهمی احتیاج دارد برای همین پوبیت و یا تاقان‌های لکوموتیوها اینها با این که می‌دانند که در سال چقدر احتیاج دارند معهذا همه روزه ۱۰ کیلو ۱۵ کیلو می‌روند در بازار می‌خرند و کیلویی ۱۸ تومان قلع را به بنگاه راه-آهن می‌فروشند بنگاه راه‌آهن دولتی ایران که ۱۰۳ یا ۱۰۴ میلیون تومان بودجه‌اش است به اندازه یک تاجر یهودی یا دلال یهودی نیست که سفارش بدهد به بلژیک یا هلند، جای دیگر که این را کیلویی ۵ و ۷ تومان وارد ایران بکند این حیف و میل‌ها در بودجه راه‌آهن دولتی ایران بسیار هست تا در سال ۲۶ فشاری آوردند در شهریور به دولت آقای قوام‌السلطنه که ما احتیاج به تراورس داریم، اگر تراورس نخریم راه-آهن زیرورو می‌شود و خلاصه تمام راه‌آهن می‌خوابد و بنگاه راه‌آهن از کار می‌افتد و از این قبیل عبارات خیلی خوب دولت هم جواب می‌دهد که شما بروید هر اندازه تراورس لازم دارید شما بروید مناقصه بگذارید و از طریق مناقصه تراورس بخرید می-گویند که خیر چون فوریت دارد باید بخریم و حال آن که خرید تراورس، این را هم عرض بکنم که تراورس را بایستی در اسفند ببرند و در تیر و مرداد تحویل راه‌آهن دولتی از ایران بدهند، طبق مشخصاتی که بنگاه راه‌آهن خواسته‌اند، اصلاً مرسوم قطع تراورس است که در اسفند باید بریزند و درخرداد و تیر تحویل بنگاه راه‌آهن دولتی بدهند. در شهریور یک چنین پیشنهادی به دولت می‌کنند البته دولت هم چون توجه به این قسمت نداشته تصور می‌کند که حقیقه این موضوع تراورس اگر خریده نشود آسمان به زمین می‌آید و زمین به آسمان می‌رود.

تصویب‌نامه‌ای می‌گذراند که مقدارش را هم نگفته‌اند چقدر است. بنگاه راه‌آهن دولتی ایران حق دارد تراورس با ترک مناقصه هر قدر بخواهد خریداری کند، البته هر قدر هم در تصویب‌نامه نبوده بنگاه راه‌آهن دولتی اجازه داده می‌شود که تراورس را با ترک مناقصه خریداری کند اینها با ترک مناقصه یک مقداری تراورس از سال ۲۶ خریده‌اند که هنوز این تراورس‌ها قسمت اعظمش تحویل نشده است بنده تمام اینهایی را که عرض می‌کنم دلیل دارم سند دارم و همه آنها را هم حاضرم که ارائه بدهم. سال بعد که تراورس راه‌آهن دولتی ایران احتیاج پیدا می‌کند متوجه می-شوند که تراورس یکی ۱۱ تومان و خرده‌ای با ترک مناقصه خریده‌اند. بعد سؤال می‌کنند که چرا ترک مناقصه شده می‌گویند که تصویب‌نامه هیئت دولت بوده که احتیاج دارد بنگاه راه‌آهن دولتی ایران باید ترک مناقصه شود و خریداری شود و به ایشان هم پیشنهاد کرده بودند که باز با ترک مناقصه بخرند ولی گفته بودند مال دولت این طور است باید با مناقصه خریداری شود وانگهی حالا مهر است و تراورس را شما می‌توانید در خرداد با مناقصه بخرید و با این که قیمت چوب سال ۲۸ با اواخر سال ۲۷ از سال ۲۶ اصولاَ در مازندران گرانتر بوده دستمزد کارگر تفاوتی نکرده است با شاید یک مقداری در ۲۸ گرانتر شده است معهذا یک تومان و خرده‌ای از طریق مناقصه کمتر خریده شده است حالا شما حساب بکنید که از ۳ میلیون تومان خرید و ترک مناقصه که با این ترتیب یک دهم یا یک یازدهم و یا یک دوازدهم تفاوت قیمت داشته است با ترک مناقصه چه مبلغی به جیب چه اشخاصی رفته است یکی دیگر از موارد حیف و میلی که در بودجه راه‌آهن دولتی هست این اضافه‌کاری مقطوعی است که به کارمندان می‌دهند بنده در چندی قبل که آقای دکتر سجادی وزیر راه بودند یک دسته‌ای از کارمندان راه‌آهن روی سیاست همکاری سابق با بنده در راه‌آهن به بنده مراجعه کردند که اضافه‌کاری مقطوع ما را آقای دکتر سجادی زده‌اند و شما به ایشان بگویید که چرا با زندگی ما بازی می‌کنید؟ من یک روز همین جا در مجلس از آقای دکتر سجادی پرسیدم گفتند که اینها یک عده از روسأ هستند و من گفته‌ام که اصلاً همین‌ها بعد از ظهر نیایند کار بکنند همه ادارات بنگاه راه‌آهن دولتی می‌گویند ما کارمند اضافی داریم با بودن کارمند اضافی که دیگر اضافه‌کار مقطوع لزومی ندارد پی ما اضافه‌کاری مقطوع را نمی‌خواهیم و آقایان هم هیچ کدام دیگر سرپست‌هایشان حاضر نشوند دو ماه و نیم آقای دکتر سجادی وزیر راه بود اضافه‌کاری مقطوع هم به کسی ندادند.

کسی هم بعد از ظهر در ادارات بنگاه راه‌آهن دولتی ایران مشغول کار نبود بعد از رفتن آقای دکتر سجادی تصمیم گرفتند به کلی اشخاصی که اضافه‌کاری مقطوعشان حذف شده است، بدهند حتی آن دو ماه و نیم هم که آقای دکتر سجادی منع کرده بودند آن را هم پرداختند این یکی از اقلام حیف و میل و شاید جرم باشد که در بنگاه راه‌آهن دولتی ایران به عمل آمده ولی کیست که بشنود و کیست که اینها را تعقیب بکند حالا که آقایان پشتشان به قول عوام به کوه احد است این وضعیت دخالت سیاست در بنگاه راه‌آهن دولتی ایران یکی دیگر از مواردی است که به بدبختی‌ها و به بیچارگی‌های بودجه راه‌آهن دولتی ایران کمک بزرگی کرده است همه آقایان در چند روز پیش در روزنامه اطلاعات ملاحظه فرمودید که در ایستگاه قم دو تا لکوموتیو درخود ایستگاه به همدیگر تصادف کرده‌اند این لکوموتیوها هر کدام یکی ۸۵ هزار دلار از بین رفته است چندی پیش آقایان شنیدند که یک اتوموتریس که یکی بیشتر برای ما نمانده بود اینها یکی ۶۵۰ هزار تومان خریداری شده و ارزش دارد (آزاد - با پول قدیم) بلی با پول قدیم در بین

راه سوخته، دو تا اتوموتریس بیشتر نداشتیم هر دوتاش از بین رفت صورت ظاهرش این است که بگویند که یک آکسیدانی باشد اتفاقی باشد، تصادفی باشد و برحسب تصادف از بین رفته است خیر، وقتی دقیق شوند البته کسی که در بنگاه راه‌آهن دولتی ایران حق نظارت ندارد تا ببینند که چطور شده از بین رفته. سیاست در راه‌آهن دخالت کرده و فلان متصدی برقی که بیست سال بوده است در اتوموتریس کار می‌کرده یا فلان راننده‌ای که ۲۰ سال بوده است رانندگی کرده است این چون در فلان مؤسسه کارگری اسکی و امکا نرفته است او را از کار برداشته‌اند و یک آدم عامی را گذاشته‌اند آنجا اینها است نتیجه این که سیاست در امور اقتصادی و حمل و نقل مملکت دخالت می‌کند. راه‌آهن ایران در تمام دنیا هم این طور مرسوم است که راه‌آهن یک وضعیت شبه پلیسی دارد یعنی نه یک اداره سیویلی است و نه یک اداره نظامی است بلکه در حقیقت دیسیپلینش مثل یک اداره پلیسی می‌ماند برای آن که اگر یک روز کارمندان راه‌آهن خواستند اعتصاب بکنند حمل و نقل مملکت نخوابد یا فرض بفرمایید آذوقه‌ای که باید در تمام مملکت در حمل و نقل باشد متوقف نشود ایجاد قحطی یا نظیر اینها پیش نیاید. پس بنابراین راه‌آهن در تمام دنیا روی اصول و دیسیپلین خاصی اداره‌اش می‌کنند که از سیاست دور باشد ولی ما می‌بینیم یک مؤسسه بزرگی که امروز در سیاست مملکت بازی می‌کند همین مؤسسه راه‌آهن ایران است و اگر جلوگیری نشود بنده باز اعلام خطر می‌کنم که یک عواقب و آتیه بسیار خطرناکی را برای ما پیش خواهد آورد ما می‌بینیم که وضع زندگی کارمندان خوب نیست در راه‌آهن از هر کارمندی که در ماه حقوق می‌گیرد در موقعی که حسابدار می‌خواهد پرداخت بکند یک مقداری بابت حق کارمندی اسکی دریافت می‌کند. حالا خواه این کارمند موافق باشد، خواه نباشد اگر ناراضی باشد که فوری به خدمتش خاتمه می‌دهند و اگر هم بخواهد پستش را نگهدارد مجبور است که صدایش در نیاید یا می‌گیرند و بعضی‌ها هم بیشتر می‌دهند ۱۵ هزار نفر حساب کنیم می‌شود در ماه ۳۰ هزار تومان و این ۳۰ هزار تومان چطور می‌شود معلوم است که چطور می‌شود آن وقت یک بنگاهی هم در محل خود راه‌آهن هست از بودجه راه‌آهن یک اطاقی از راه‌آهن گرفته‌اند به عنوان اتحادیه کارمندان راه‌آهن و نه کرایه محل می‌دهند، نه اجاره و پول برقی می‌دهند، یک پیشخدمت هم گذاشته‌اند و ازش استفاده می‌کنند. در راه‌آهن یک هیئت بازرسی زمانی که آقای دکتر سجادی وزیر راه بودند مأمور کردند که بروند و اتفاقاَ آن طوری که بنده اطلاع دارم افرادش هم بیشتر ورزیده و مطمئن بودند و رفتند در راه‌آهن و شروع به بازرسی کردند و بنده شنیدم اقلام بزرگ و حیف و میل‌های زیادی را اینها پیدا کردند گزارشی هم به وزارت راه دادند نتیجه این بازرسی‌ها چه شد، نمی‌دانم یک وقت متوجه شدیم دیدیم آقای دکتر سجادی از وزارت راه به وزارت دادگستری سنک قلاب شدند. این است که این بنگاه برای بنده یک قدری وضعش اسرارآمیز و مرموز است که چه قدرتی در این بنگاه هست که با تمام این حیف و میل‌هایی که در آنجا می‌شود و این همه استیضاحی که راجع به راه‌آهن شد بودجه‌اش با این همه نواقصی که هست خود هیئت دولت هم می‌داند که بودجه راه‌آهن این طور است و بازرس خود آقای گلشائیان هم که از طرف وزارت دارایی رفته است می‌داند که این چه بنگاهی است یکی نپرسید آخرش بودجه راه‌آهن ایران اگر واقعاَ و حقاَ درست اداره شود نه تنها چهار میلیون تومان کسر ندارد بنده خیال می‌کنم که شاید سالی بیست میلیون هم بتواند به بودجه مملکتی کمک کند منتهی همین گشادبازی‌ها، همین خرج‌ها، همین خریدهایی¬ که از خارج می‌کند برای لکومتیو و غیره اینها نمی‌گذارد که بودجه راه‌آهن اقلام خرج و دخلش با هم مساوی باشد یا این که یک چیزی از بودجه دولت نگیرد و بنده مخصوصاَ توجه دولت را به این موضوع پنج میلیون لیره خرید جلب می‌کنم و با نمونه‌ای که از ۱۰ لکومتیو کارخانه کروپ ارائه کردم برای این ۵ میلیون لیره کیسه‌ها دوخته‌اند و اگر دولت نظارت دقیق نکند و از طریق مناقصه و اصول مزایده خرید و فروش نکند این پنج میلیون لوطی‌خور شده و یک دینارش به درد بنگاه راه‌آهن دولتی ایران نخواهد خورد و چند ماه دیگر این راه‌آهن از بین خواهد رفت و ۲۵ هزار و کسری کارمند گرسنه‌اش وبال گردن دولت و ملت ایران خواهد شد این بود قسمتی که راجع به راه‌آهن می‌خواستم عرض کنم.

البته چون بنده نمی¬¬خواهم اسامی اشخاص را ببرم از ذکر خصوصیات و بعضی حیف و میل‌هایی که اطلاع دارم صرف‌نظر می‌کنم ولی لیستش اینجا هست که اگر آقایان خواستند در خارج تقدیمشان خواهم کرد یک موضوع دیگری که عرض کردم موضوع ۲۰۰ میلیون تومان بودجه بانک صنعتی است در بانک صنعتی سه وزارتخانه صاحب سهم هستند نماینده وزارت دارایی نماینده وزارت اقتصاد ملی و نماینده وزارت کشاورزی در حقیقت کارخانجات وزارت دارایی و کارخانجات وزارت پیشه و هنر و کارخانجات کشاورزی را گرفتند اول به اسم بنگاه امور صنعتیش خواندند دیدند نشد، کردندش بانک صنعتی. این سه وزارتخانه صاحب سهم شاید در تمام دولت آقای ساعد که ۷، ۸ ماه سرکار است آقایان وزرایی که صاحب سهم هستند بیش از سه چهار مرتبه نتوانسته‌اند در بانک صنعتی حاضر شوند و از لحاظ نظارت که از طرف دولت دارند و صاحب سهم شناخته می‌شوند در بودجه بانک صنعتی نظارت کرده باشند، بانک صنعتی هم به طوری که عرض کردم مثل بنگاه راه‌آهن یک بنگاهی است آستین سرخود همه جور کاری می‌کند حالا دیگر حتی کارهای بانک ملی را هم اخیراَ شروع کرده است منتهی با یک وضع مفتضحی که جریانش را به عرض آقایان خواهم رساند به طور کلی این آقایان وزرایی که صاحب سهم هستند در بانک صنعتی هیچگونه نظارتی در بانک صنعتی ندارند عرض کردم نمی‌توانند هم داشته باشند آقای وزیر دارایی با تمام گرفتاری که هر روز با ارباب رجوع یا در کمیسیون بودجه و غیره دارند ایشان وقت نمی‌کنند که همه روزه صبح و شب برود بانک صنعتی بنشینند بگویند آقا من می‌خواهم در تمام جزئیات بانک صنعتی نظارت بکنم ماهی یک دفعه می‌رود آنجا و وقتی هم آقایان وزراء دیگر آمدند فوری یک دسته پرونده می‌آورند جلو آقایان قرار می‌دهند و شروع می‌کنند به حرف زدن. دو سه ساعت هم آقایان حرف تحویل می‌گیرند بعد هم آقایان خسته می‌شوند و خمیازه می‌افتد باند می‌شوند و می‌ماند برای جلسه آینده. جلسه دیگر هم دو سه ماه دیگر اتفاق می‌افتد این است که همان طوری که عرض کردم دولت نظارت دقیقی در بودجه بانک صنعتی و هم چنین در قسمت خرید و قسمت فروش بانک صنعتی ندارد بنده خودم عید را در مازندران بودم آقای گلشائیان وزیر دارایی تشریف آوردند به کارخانه شاهی بنده هم رفتم توی کارخانه برای تماشا، ایشان یکی دو تا حوله خریدند حوله‌های دستی کوچک صورت حساب وقتی آوردند من دیدم که یکی هفت تومان و خورده‌ای به حساب گذاشته‌اند البته از خود کارخانه خریدند و البته از قیمتی که بانک تعیین کرده است گرانتر نمی‌توانند به وزیر دارایی بفروشند یک حوله دستی را به وزیر دارایی بفروشند یک حوله دستی را به وزیر دارایی هفت تومان فروختند من نخریدم اتفاقَ وقتی که آمدم تهران دیدم همان حوله فرنگیش را می‌دهند چهار تومان و خورده‌ای بانک صنعتی اخیراَ دست به یک رشته عملیات صرافی و سفته‌بازی زده است که برای این سفته‌بازی‌ها و این حقه‌بازی‌هایی که اخیراَ شده است مدیر کل بانک ملی ایران به کلی جلو اعتبارات بانک صنعتی را گرفته جلو اعتبارات بنگاه راه‌آهن دولتی را هم گرفته است ۵. ۵ میلیون تومان بانک صنعتی حق دارد که از اعتبار خودش در بانک ملی استفاده کند بعنی تا ۵. ۵ ملیون تومان هر وقت چک کشید بانک ملی می‌پردازد خودش آمده است یک بانک صرافی باز کرده است و تراز گذاشته است که هر کسی سپرده‌ای خواست به این بانک بدهد صدی چهار به سپرده بابت نزول می‌دهیم افراد رفته‌اند آنجا ۵ هزار تومان سپرده ثابت گذاشته‌اند صدی چهار نزول گرفته‌اند ولی بلافاصله یک سفته برده‌اند آنجا ۱۵۰ هزار تومان به بانک مراجعه کرده‌اند که آقا ایشان حساب دارند بله سپرده ثابت دارند اشکال ندارد ۱۵۰ هزار تومان به ایشان بدهید بدون هیچگونه سپرده ثابتی ۱۵۰ هزار تومان داده است و همان پول عیناَ آمده است بازار با نرخ ۰۳۶ر۰ معامله شده است در حدود ۸ میلیون تومان بانک صنعتی که بایستی هم خودش را مصروف قوه تولید و کارخانجات و معادن بانک صنعتی بکند ۸ میلیون تومان به اشخاص مختلف قرض داده است مثلاَ یک میلیون تومان داده است اسمش را هم بنده می‌دانم خود دولت هم می‌داند (دکتر عبده - بگویید آقا) بنده نمی‌گویم چون وارد خصوصیات اشخاص نمی‌خواهم بشوم آقای نصرتیان نامی رفته است گرفته است دولت هم تکذیب نمی‌کنند اینهایی که بنده عرض می‌کنم دولت هم میداند بکمیلیون تومان با ۰۱۲. ۰ گرفته است و با صدی ۳۶ ببازار داده است بنده هم اشخاص را نمی‌برم آقا و بانک‏ ملی می‌گوید که آقا مگر من دست و پایم چلاق است ۰۲ر ۰ من بدهم شما هم ۰۱۲ر ۰ بدهید او هم ببرد در بازار ۳۶ درصد بدهد من خودم این کار را خواهم کرد و قس علیهذا یک معاملات خیلی مفتضح‌تری هم کرده‌اند بعضی از اعضای بانک رفته‌اند با یک پیراهن دوز با یک عبا دوز با یک پالان دوز شریک شده‌اند و گفته‌اند که تو بیا اینجا و ۵ هزار تومان سپرده ثابت بگذار بعد ما این قدر قرضت می‌دهیم ببر با این سرمایه یک مغازه باز بکن یا فلان مغازه را که دایر داری جنس بیاور بریز سرمایه هم هر چقدر شده نصف مال تو نصفش مال من از این کارها هم کرده‌اند به طوری که ۸ میلیون تومان این بانک

به اشخاص داده است و یک چند صد هزار تومانی هم البته به کارمندان خود بانک داده است به کارمندان خود بانک دادن البته تاحدی مشروع است خود بانک ملی ایران هم به کارمندانش قرض می‌دهد ولی یک کارمندی که ۳۰۰ تومان تا ۵۰۰ تومان درماه حقوق می‌گیرد یک دفعه رفته است پنج هزار تومان گرفته است ممکن است کارمند دزد باشد و یا خواست بانک این را بیرونش کند آخر بانک صنعتی چه وثیقه‌ای در دست دارد که اگر این کارمند تعقیب کیفری شد و محکوم شد این پول دولت و پول ملت ایران از بین نمی‌رود (دکتر بقایی - دزدها تعقیب نمی‌شوند) دولت هم از آن جریان اطلاع دارد آن وقت وقتی که به آقای مدیر کل بانک ملی ایران می‌گویند، می‌گوید خوب جلو اعتباراتش را می‌گیریم. نتبجه چه می‌شود؟ نتیجه این می‌شود یک مقداری پیله که الان که موقع خرید پیله است بانک صنعتی پول ندارد بخرد از همه شهرستان‌های شمالی که ت. لید پیلیه می‌کنند گزارش تلگرافی و رسمی می‌دهند که اگر این پیله‌ها خریداری نشود تمام این پیله‌ها از بین می‌رود چنانچه الان هم یک نمایندگانی از خارج آمده‌اند خریدار ابریشم ایران هستند کارخانجات چالوس ما هم مجهز است برای ابریشم‌کشی و تبدیل خام به ابریشم خوب این را من می‌گویم که در تاریخ بماند می‌دانم که آقایان وزراء گوششان بدهکار نیست من می‌گویم برای تاریخ اقلاً ملت بداند که در بانک صنعتی جه خبر است چغندر کار الان موقعش است که بایستی به او پیش قسط بدهند که برود زمینش را آماده کند و شروع به چغندرکاری بکند که چغندرش را در موقع تحویل بدهد کالا پیش قسط که هیچ نوع به چغندر کار نمی‌تواند بدهد یک مقداری از پول‌های سابقشان را هم طلبکارند آقای برزین الان می‌گویند که یکی از موکلینشان طلبکار است و نمی‌دهند خوب یک بانکی که پول چغندر کار را ندارد بدهد و بانکی که مأمور تقویت امور صنعتی این مملکت است می‌رود صرافی می‌کند در صورتی که تو غلط می‌کنی همچو کاری را می‌کنی پول چغندر را ببر بده برای سال بعد مساعده بده به چغندر کار اینها است که این بانک صنعتی خرج و دخل نمی‌کند و ضرر می‌کند، اگر آقایان توجه داشته باشند در مواقعی که دولت ایران تشویق می‌کرده میزان تولید پنبه ایران در حدود سال ۴۲ هزار تن رسیده بود سال‌های آخرش به ۴۲ هزار تن رسیده بود الان در پنبه کاری ایران به حد محسوسی نکث ایجاد شده است و هیچ کس هم نیست که بگوید علت نکث تولید پنبه از کجا است و چه کار باید کرد که قوه تولید پنبه را زیاد کرد خرابی وضع پنبه از همین جا است بانک صنعتی رسیدگی نمی‌کند به این کارها بانک صنعتی مشغول صرافی است و آن هم نمی‌داند که سه چهار نفر شیاد در این بانک برای رفقایشان دارند استفاده می‌کنند اسمش هم بانک صنعتی است و صد هزار تومان و چهار صد هزار تومان و یک میلیون تومان از آن می‌گیرند ولی سیصد تومان چغندر کار را نمی‌دهد و آن پولی که باید به مصرف پنبه برسد، پولی که باید به مصرف خرید کنف برسد به اشخاص می‌دهند الان کنف به قدری در مازندران زیاد است که خریداری ندارد. کارخانه گونی‌بافی هم ما در آنجا داریم و گونی را می‌شود صادر کرد و هم در بازار خودمان خریدار دارد و هم می‌شود با کنف هزار چیز دیگر درست کرد در صورتی که کنف ما همین طور مانده است در دست مردم و در همه جای دنیا هم مرسوم است که از کنف استفاده‌های دیگر هم می‌کنند ولی بانک صنعتی این کنف را نمی‌خرد و کارخانه گونی‌بافی ما هم همین طور مانده و صرف هم نمی‌کند برای چه؟ برای این که پول ندارند پول‌ها را گذاشته‌اند برای صرافی و مرتب هم می‌گویند که بانک صنعتی کارمند اضافی دارد و هر روز هم با حقوق‌های گزاف استخدام می‌کنند و چرا آقایان توجه ندارند که کمیسیون بودجه یک تصمیمی گرفته نسبت به اتومبیل وزرا و معاونین و مدیر کل و سرویس‌هایی که هست. بعد از تصمیمی که کمیسیون بودجه ابلاغ کرده است به بانک صنعتی پنج اتومبیل بیوک خریده‌اند این آقای وزیر دارایی است بازرسشان هم گزارش داده است که بعد از تصمیم کمیسیون بودجه مجلس، پنج اتومبیل خریده‌اند آقای وزیر دارایی خلاف عرض می‌کنم؟ (وزیر دارایی - صحیح است) فرمودند صحیح است پنج اتومبیل بعد از تصمیم کمیسیون بودجه خریده‌اند و معلوم می‌شود یا آقایان اعضاء کمیسیون بودجه کلاهشان پشم ندارد، یا حرفشان قانونی نیست یا تصمیماتشان را در بانک صنعتی نخوانده‌اند یا تصمیم وزیر دارایی را نمی‌خوانند نمی‌دانم چه جوری است یا زورشان نمی‌رسد، کمیسیون بودجه تصمیم گرفته وزراء و معاونین و مدیران کل اتومبیل داشته باشند اینها درست اتومبیل‌هایشان هم به جای خود ولی حتی اتومبیل تمام رؤسای بیمارستان‌ها را کمیسیون بودجه زد ۱۰ تا بیمارستان در تهران است و رئیس دانشکده پزشکی هم که رئیس این بیمارستان‌ها است و باید به همه این بیمارستان‌ها رسیدگی کند می‌گویند اتومبیل نداشته باشید او هم حرفی نمی‌زند آن وقت بانک صنعتی بعد از تصمیم کمیسیون بودجه و بعد از ابلاغ وزیر دارایی می‌رود علی رغم کمیسیون بودجه و علی رغم دستور وزیر دارایی پنج اتومبیل بیوک می‌خرد صدهزار تومان.

اول فروردین هم چهارصد هزار تومان اتومبیل خریده که یکی از همین آقایان پشت این تریبون گفت من نمی‌دانم که بانک صنعتی مگر کارخانجاتش از این طرف باید اتومبیل تحویل بگیرند و از آن طرف تبدیل به پارچه کنند؟ وانگهی تصمیم کمیسیون بودجه را چرا لغو کرده است دستور وزیر دارایی را چرا انجام نداده است اگر وزیر دارایی صاحب سهم است و حق نظارت دارد و اگر دولت بایستی بر امور این بانک نظارت داشته باشد بانک صنعتی نباید برخلاف مقررات کار بکند این جرم است الان همه می‌دانند که پارچه آمریکایی در بازار ایران متری ۱۰ ریال و نیم خریده می‌شود و اگر یک کارگر آمریکایی در روز ۷ دلار اجرت بگیرد یک کارگر ایرانی همان کار را می‌کند و یک دلار اجرت می‌گیرد پس اجرت در آمریکا ۷ برابر اجرتی است که در ایران است پارچه آمریکایی بیمه دارد شما که می‌خواهید کماند بدهید بایستی اول بیمه‌اش را بدهید بعد اعتبار باز کنید بعد کماند بدهید خرج حمل از بندر یعنی از کارخانه تا تهران را دارد صدی شصت حق گمرک هم دارد. تمام اینها را خوب است آقایان توجه بکنند، عوارض راه دارد، صدی شصت گمرک، خرج راه، خرج بیمه و تفاوت هفت برابر دستمزد کارگر آمریکایی و یک برابر مزد کارگر ایرانی آن وقت چیت کارخانجات بانک صنعتی ما متری ۱۷ قران ضرر می‌کند و پارچه‌ای را که متری ۵. ۱۰ ریال از آمریکا می‌آورند اینجا منفعت می‌کند و آن وقت هی داد می‌زنند می‌گویند آقا کارخانجات صرف نمی‌کند آقا باید جلو واردات خارجی را گرفت تا سرمایه‌داران داخلی مردم را غارت بکنند، تا مردم را به سیخ بکشند کباب بکنند چرا؟ برای این که کارگر بیکار است فلان است آقا وقتی که یک دستگاهی از اول عید تا حالا پانصد هزار تومان اتومبیل می‌خرد خوب جهنم بگذارید خراب بشود یک دفعه تا بلکه تکلیفش معلوم بشود این که بنگاه نیست آقا کارخانجات بانک صنعتی یک کارخانجاتی است که بعضی از آنها واقعاً مثل این است که سیل طلا از زیرش خارج می‌شود ولی صاحب ندارد یک کارخانه کنسروسازی بندرعباس داریم. بنده تمام اینها را که عرض می‌کنم حساب دقیقی رویش شده آقای وزیر دارایی هم هستند بنده اینها را که عرض می‌کنم شیفرهایش را دارم و با شیفر عرض می‌کنم، طبق حساب دقیق متخصص عالیمقام دانمارکی قبل از شهریور، اقسام ماهی‌هایی که در دنیا پیدا می‌شود در خیلج فارس موجود است به خصوص ساردین که در تمام دنیا مشتری و بازار دارد.

متخصص با حساب دقیق ثابت کرده است که در سال می‌توان صد و پنجاه الی دویست هزارتن از خلیج فارس صید ماهی کرد بدون این که به مقدار ماهی خلیج فارس صدمه‌ای بخورد هرگاه از هر تن دست کم ده لیره عاید کشور شود اقلاً یک میلیون و پانصد هزار لیره به عایدات صادراتی کشور اضافه خواهد شد در صورتی که بانک صنعتی نه تنها اقدامی نمی‌کند که بازار صادراتی پیدا کنیم بلکه کارخانه کنسرو را برای مصرف داخلیمان هم خوابانیده‌اند و این یکی از شاهکارهای بانک صنعتی است عرض کردم که ما می‌توانیم سالی یک میلیون و پانصد هزار لیره از این راه ارز صادراتی بدست بیاوریم علاوه بر مصرف داخلیمان از ماهی ساردین و غیره آن وقت در جنوب، در بنادر جنوب آقای صفوی یا آقای مصباح‌زاده یا سایر وکلای جنوب می‌گویند که مردم علف هم گیرشان نمی‌آید و با ماهی مرده ارتزاق می‌کنند ستر عورت هم ندارند خود این آقای صفوی هم هزار مرتبه پشت این تریبون گفته است که آقا به وضع جنوب ایران رسیدگی بکنید خوب این مردم که چیزی ندارند دولت هم که توجه نمی‌کند، ستر عورت هم که ندارند این است که مردم هجرت می‌کنند، مهاجرت می‌کنند می‌روند به کویت، به دوبی، این طرف و آن طرف، آخر مردمی در این مملکت که نه ستر عورت دارند و نه غذای خوراکی دارند و نه دولت به فکرشان است و نه می‌توانند گرسنگی بخورند البته مهاجرت می‌کنند چون وطن یک جایی است که آدم بتواند در آنجا زندگی بکند آن وقت وضعیت رقت بار مردم جنوب به اینجا رسیده است که در بوشهر که پنجاه هزار نفر جمعیت داشته است شش، هفت هزار نفر باقی مانده و اگر اینها را هم حفظشان نکنند، فرار می‌کنند می‌روند، بندر عباس یا سایر نقاط هم همین طور است. این وظیفه آقای صفوی یا آقای دکتر مصباح‌زاده یا سایر آقایان نیست که برای بنادر جنوب کار بکنند این وظیفه همه ماست آقا (صحیح است) وقتی که می‌بینیم بندر عباس به این وضع فلاکت بار افتاده بنادر جنوب دارد تخلیه می‌شود مردم ستر عورت ندارند و اغلب می‌روند آن وقت ما نمی‌توانیم بنشینیم که بانک صنعتی هشت میلیون تومان صرافی بکند و آن وقت یک کارخانه کنسروسازی را راه نیندازد که برای مردم بنادر کار ایجاد کند (منصف - چه کار کند؟) من

خیال می‌کنم که مجلس شورای ملی ایران قدرتش ما فوق قدرت‌ها بود و می‌توانست از این قدرت استفاده بکند و امروز هم اگر آقایان همکاران محترم بنده بخواهند می‌توانند کار بکنند برای مردم می‌شود کار کرد بنده می‌دانم که می‌شود همه آقایان اطلاع دارند که در قسمت اعظم آسیا و در قسمت اعظم اروپا معادن نمک نیست و نمک را باید از سایر نقاط حمل بکنند و قسمت اعظم ناحیه بنادر ایران نمک معدنی است و بسیار نمک خوبی است و مقدار زیادی هم هست. در هندوستان در حدود هفت هزار تن در سال فقط واردات نمک دارند و با حساب دقیقی که توسط متخصصین به عمل آمده می‌تواند با صدور نمک اقلاً هر تنی ۱۵ تومان استفاده کند و سالی پانصد هزار تن می‌توان صادر نمود که علاوه بر به کار گماشتن بیکاران بنادر جنوب که قسمت عده آنها به سواحل جنوبی خلیج فارس مهاجرت کرده یا مشغول مهاجرت هستند کمک بزرگی به صادرات کشور می‌کند و در حدود بیست و پنج میلیون تومان عایدی خالص که متجاوز از یک میلیون و نیم لیره ارز برای کشور تهیه می‌کند. قبل از شهریور ۲۰ هم ژاپنی‌ها مقداری صادر می‌کردند در صورتی که اگر با وسایل جدید استخراج شود چون کشتی‌ها از سواحل جنوب خالی برمی‌گردند ممکن است که با قیمت ارزان‌تری حمل نمود و هم عایدی بزرگی از این راه برای کشور تهیه گردد هم کار خیلی عاجل و فوری برای بیکاران جنوب کرد حالا آقای منصف فرمودند ما چه کار بکنیم نمک آنجا ریخته نمک هم سطح اراضی است و می‌شود استخراج کرد متأسفانه آن کسانی که عرض کردم باید به درد مردم برسند، نمی‌رسند. خاک سرخ، اینها تمام چیزهایی است که بانک صنعتی باید اداره کند، در موضوع خاک سرخ جزیره هرمز و سایر نقاط جنوب نیز دولت نه تنها اقدام نمی‌کند بلکه به مردم هم اجازه نمی‌دهد که خودشان بروند این خاک را جمع آوری بکنند یا با یک کمپانی‌های خارجی قرارداد ببندند و خاک سرخ ایران را صادر بکنند تا از این راه یک ارزی عاید مملکت بشود یکی از کارهایی که بانک صنعتی دارد می‌کند آقایان هم ملاحظه فرمودند که نماینده پاکستان آمده بود می‌خواست زغال سنگ از ایران ببرد به پاکستان. طبق جدیدترین اطلاعاتی که بدست‏ آمده در کرمان که مردم بیچاره‌شان علف می‌خورند و همه آقایان چندین مرتبه علفخوارگی این ملت بیچاره راه پشت این تریبون گفته‌اند و اگر جناب آقای صفوی باز هم اصرار داشته باشند من سند امروز برای علفخوارگی‌شان آورده‌ام که نشان بدهم (صفوی - بنده هم تأیید کردم) جنوب ایران مردم علف می‌خورند بنده سند آورده‌ام که نشان بدهم آن وقت در کرمان جدیدترین اطلاعاتی که بدست آمده است در اطراف کرمان معادن زغال پرثروت و با جنس بسیار اعلایی موجود است که مقدار آن از پنج میلیون تن تجاوز می‌کند یعنی مقدار سطح‌الارضی آن از ۵ میلیون تن تجاوز می‌کند که استخراج آن خرجش بسیار ناچیز است. دولت پاکستان برای خرید زغال سنگ حاضر بود و اخیراً هم مهندسی برای این کار به ایران اعزام داشت که اسمش هم آقای مهندس محمد طیب بود به مهندس نام‌برده پیشنهاد کردند که زغال را از معادن گلندرود در شمال کجور با کامیون به ۱۷ کیلومتری به اسم علم ده حمل بکند و از اینجا بالتگه‌های ترکمنی به بندرشاه ببرند و از آنجا به بندر خرمشهر و سپس با کشتی به پاکستان ببرند، این حکایت مسخره شبیه به همان ضرب‌المثلی است که عوام می‌زدند و می‌گفتند خر ۳۰ شاهی پالان دو هزار زغال سنگ را از گلندرود بیاورند حمل بکنند به بندرشاه و از بندرشاه ببرند به خرمشهر یا به بندر شاهپور و از آنجا ببرند به پاکستان در صورتی که در کرمان به مقدار زیاد سطح‌الارضی زغال سنگ خیلی خوب هست و ژئولوک‌ها گفته‌اند که این بهترین نوع زغال سنگی است که در ایران دیده شده، از آنجا حمل نمی‌کنند که مردم گرسنه و بدبخت کرمان که بچه ایشان را مثل بوقلمون روزها می‌برند به چرا و شب‌ها برمی‌گردانند اینها ارتزاق بکنند که یک راه عایدی برای مردم بینوای سایر نقاط دور از مرکز باز شده باشد. کارخانجات بانک صنعتی بایستی اقلاً ربع بودجه کشور را تأمین کنند، حالا اگر ربع را بنده مبالغه گفته باشم شاید حداقل یک دهم بودجه کشور را می‌توان تأمین کرد و اگر دست آن مدیران کارخانه به اصطلاح اصفهانی باشد و آن طوری که کارخانجات اصفهان را اداره کردند من خیال می‌کنم که همه بودجه مملکت را می‌دادند برای این که مردم را سیخ می‌کشیدند و کباب می‌کردند و از حقوق‌های زیادی هم می‌زدند به جز حقوق هیئت‌های مدیره خودشان که ۱۰ هزار تومان یا پنج هزار تومان برای فرار از مالیات می‌گرفتند ممکن بود قسمت اعظم بودجه مملکت را تأمین کنند ولی اگر واقعاً افراد دلسوزی در آنجا باشند یک عشر بودجه مملکت را می‌شود از این بانک صنعتی تأمین کرد و پارچه را می‌شود رقابت داد با کارخانجاتی که عرض کردم چون هم مزد به مراتب کمتر است و هم صدی شصت گمرک ندارد زیرا بهترین کارخانجات در بانک صنعتی است که در حقیقت از زیر چرخ‌های آن طلا خارج می‌شود ولی اینها به روز سیاهی افتاده است به طوری که بهترین کارخانجات مثل کارخانه سیمان که امروز از خارج صرف می‌کند سیمان امروز با تنی ۸۵ تومان ۹۰ تومان کمتر از خارج وارد می‌شود و صرف می‌کند ما سیمانمان به این نزدیکی کوهمان به این نزدیکی ذغالمان به این نزدیکی باز هم برایش بازار سیاه درست کرده‌اند تا از این راه هم یک دسته‌ای جیب‌هایشان را پر کنند و اگر شما واقعاً علاقه‌مند به اصلاحات مملکت باشید آقای مدیر کل بانک صنعتی عوض این قرضی که می‌دهی با صدی دوازده به چهار تا سفته‌باز توی بازار می‌خواستی دو تا کارخانه سیمان وارد کنی، سیمان طبیعی در ایران هست در نزدیکی دامغان یا جاهای دیگر که برای قیمت‌های مرطوب دوامش دو برابر سیمان‌های مصنوعی است و فقط یک آسیا می‌خواهد که این سنگ را خرد بکند و با چیزهای دیگر مخلوط بکند آن وقت می‌آیند هشت میلیون تومان در بازار به سفته‌بازها قرض می‌دهند ولی یک آسیا نمی‌آورند که این سنگ را خرد بکند و در دسترس مردم بگذارد تا بازار سیاه از بین برود یک همچو فکری اصلاً در بانک صنعتی پیدا نمی‌شود و اگر پیدا شود فوری بیرونش می‌کنند می‌گویند این می‌خواهد جلو بازار سیاه را بگیرد پس می‌شود این که کارخانه نخریسی شاهی، بافندگی بهشر، گونی‌بافی شاهی، کنسروسازی بندر عباس و غیره همه‌شان ضرر می‌کنند واقعاً یک مسخره بازی عجیبی است، کارخانه ریسندگی کاشان سهم پانصد تومانیش در چندی قبل معامله شد به ۲۵۰۰۰ تومان و امروز که تنزل کرده پانزده شانزده هزار تومان است. یک سهم پانصد تومانی یک کارخانه به ۲۵۰۰۰ تومان معامله می‌شود (اخوان - این طور نیست خلاف عرض شده) بلی آن کسی که معامله کرده است‏ به من گفت ولی حالا راجع به مالیات و اینها بنده نمی‌دانم و عرضی نمی‌کنم سهم پانصد تومانیش پارسال به ۲۵۰۰۰ تومان رسیده بود و امروز که تزلزل کرده پانزده شانزده هزار تومان است و شاید هم بیست هزار تومان باشد حالا آقای اخوان ممکن است بگویند چقدر کمتر است ولی مسلماً پانصد تومانش را دوازده هزار تومان نمی‌دهند اگر می‌دهند ایشان بدهند بنده و وکالت دارم که از ایشان دوازده هزار تومان بخرند (اخوان - بنده سهم ندارم) (دهقان - شما که می‌گویید بنده پول ندارم) ده هزار تومان می‌خرند.

رئیس - بین‌الاثنبین صحبت نکنید آقایان، بفرمایید آقای مکی.

مکی - آن کسی که ده هزار تومان بخرد باید هفده هزار تومان بفروشد به علاوه بالاتر از اینها است و هر سهم پانصد تومانی شاید تا حالا ۲۵ هزار تومان منافع داده باشد البته این کارخانجات این طور اداره می‌شود عرض می‌کنم کارخانجات ملی یک رئیس، هیئت مدیره دارد، ده هزار تومان حقوق می‌گیرد پسر عمویش را می‌آورد به نام منشی هیئت مدیره پنج هزار تومان بهش حقوق می‌دهد و یکی دیگر را می‌آورد مثلاً سه هزار تومان حقوق می‌دهد و خلاصه صاحبان سهام هر کدام به عناوینی خصوصاً آنهایی که سهام عمده دارند حقوق گزافی می‌گیرند و وقتی که بیلان می‌دهند به این وسیله مالیات زیادی به آنها تعلق نمی‌گیرد آن وقت آقایان می‌گویند که چه کار می‌شود کرد که مملکت اداره بشود آقایان تا وقتی که سرمایه‌دارها در این مملکت متنفذ هستند و می‌توانند کرسی‌های پارلمان مملکت را بخرند محال و ممتنع است که بشود از مالیات طبقه سوم کاست و بر طبقه اول این مملکت، طبقه ثروتمند این مملکت وضع مالیات کرد این محال است این را بدانید که روز به روز مردم و ملت ایران بدبخت‌تر و فلک‌زده‌تر می‌شوند و این چهار نفر موکل آقایان صفوی و دکتر مصباح‌زاده هم می‌روند و آن سرزمین را خالی می‌کنند، آن وقت بانک صنعتی ما با این که کارخانجاتش به مراتب مدرن‌تر مهم‌تر از کارخانجات ملی است آنها ضرر می‌کند بنده چندی قبل، عرض کنم در حدود چهار هزار نفر اهالی کاشان جمع شدند که یک کارخانه ریسندگی دایر کنند و اینها می‌خواستند پانزده تا چاه عمیق بزنند و اول پنبه‌کاری کاشان را تأمین بکنند یعنی پنبه‌ای که پنجاه هزار دوک لازم داشت تأمین بکنند، چهار هزار نفر و پنج هزار نفر اشخاص هر کدام صد تومان دویست تومان از پیرزن کاشی گرفته تا تاجر کاشی روی هم گذاشته بودند که می‌خواستند این کار را بکنند ۳۶ میلیون تومان می‌خواستند خرج این کار بکنند به قدری دولت مشکلات ایجاد کرد در کاشان برای ارز آنها که چه عرض کنم هر کدام از آنها پانصد تومان، هزار تومان سهم داده بودند و ضمناً باید عرض کنم کنم که بنده آنجا سهمی ندارم و هر کسی هم بخواهد به او واگذار می‌کنم یک دفعه هم آقای آشتیانی‌زاده به من اتاک کردند که شما از سرمایه‌داران کاشان دفاع می‌کنید بنده از هر سرمایه‌داری که بخواهد به نفع مملکت قدم بردارد هر چه باشد قدم او اگر مفید باشد خواه مسلمان

باشد خواه یهودی باشد، خواه مذهبی داشته یا نداشته باشد بنده از او دفاع می‌کنم و تقویتش می‌کنم چرا؟ برای این که عمل او به نفع این مملکت است این عملی که کاشی‌ها کرده‌اند یک عده زیادی را به کار می‌گماشتند پنجاه هزار دوک ریسندگی درست می‌کردند پانزده حلقه چاه در کاشان می‌زدند آب تحت‌الارضی را بیرون می‌آوردند و پنبه‌کاری را به راه می‌انداختند و زیاد می‌کردند جلوی یک مقدار زیادی گرسنگی و بدبختی را می‌گرفتند درست است که یک عده سرمایه‌داری هم مثل آقای حاج علینقی پیدا شده‌اند ولی حاج علینقی را من پرسیدم گفتند آن کسی که در کاشان نشسته و می‌رود پانصد تومان می‌دهد او می‌گوید حاج علینقی هست و مورد اعتماد من است آن وقت پول می‌دهد، به هر حال چهار هزار نفر رفته‌اند به اعتماد یک هیئت مدیره‌ای در آنجا پول داده‌اند که کارخانه وارد بشود البته من راجع به طرز مالیات و طرز فروش کارخانه حاج علینقی و آن پرونده‌ای هم که در سمنان پیدا کرده بود اعتراض دارم که ماست مالی کردند ولی این عده‌ای که همت کرده بودند و چهار هزار نفر جمع شده بودند دولت می‌بایست به این چهار هزار نفر کمک بکند تا این که این عده به کار گماشته بشوند و دولت می‌بایست وسایلی که اینها برای حفر چاه می‌خواستند کمک‌هایی که برای کماند و سفارش است دولت باید برای آنها بکند تا این شرکت چهار، پنج هزار نفری از بین نرود مثلاً اگر ریسمان زیاد بشود با آن کارخانه اصفهانی رقابت خواهد کرد و هر قدر قوه تولید داخلی زیاد بشود رقابت زیاد می‌شود و جلوی غارتگری کارخانجات گرفته می‌شود عرض کردم همان دست‌هایی که با تمام اینها دسته‌بندی دارد و یک سهمی می‌دهد و یک سهمی می‌گیرد و یک اشکالاتی در کار فراهم می‌کند بالنتیجه، چهار، پنج هزار نفر مرد وزن و با بضاعت و بی‌بضاعت کاشی پس از پنج ماه شش ماه سرگردانی بالاخره می‌روند پولشان را می‌گیرند دولت بایستی کاری بکند که اینها کارخانه را وارد بکنند، یک کارخانه سیمان می‌خواستند برای شیراز وارد بکنند من‏ شنیدم دولت اشکال می‌کرد، اگر دولت سیمان دارد بدهد و اگر ندارد چرا نمی‌گذارد یک سرمایه‌ای به کار بیفتد و سیمان را از این وضع فلاکت‌بار نجات بدهد دولت دلال و دست دوم و سوم و هر گونه فعل و انفعالاتی که می‌شود و مضر به قوه تولیدی مملکت است جلوگیری بکند (صحیح است) عرض کنم آقا فعل و انفعالاتی می‌شود که آن فعل وانفعالات مانع ایجاد قوه تولیدی است در مملکت (صحیح است) که نمی‌خواهند از آن سوء‌استفاده‌اش صرف‌نظر بکنند و یکی از بدبختی‌های همین بنگاه‌های نظیر راه‌آهن و بانک صنعتی یا شرکت فرش یا شرکت بیمه همین اعمال نفوذی است که طبقه سرمایه‌دار حاکمه دراین بنگاه‌ها کرده‌اند و این کار را به این صورت در آورده‌اند بنده شنیده‌ام مثلاً بیمه به هر کسی که می‌خواهد برود آنجا معامله‌ای بکند بیش از پانزده هزار تومان وام نمی‌دهد ولی البته استثنائاً وکلا می‌روند و سی هزار تومان، شصت هزار تومان، هشتاد هزار تومان می‌گیرند (یک نفراز نمایندگان - کی گرفته؟) (دهقان - آقای مکی مگر می‌شود) خواهش می‌کنم از من نپرسید بروید از شرکت بیمه بپرسید اگر مقرراتی هست که بایستی مقرراتش را انجام بدهد و آن پانزده هزار تومان را نگیرد والا باید برود از بانک رهنی بگیرد (اسلامی - بانک رهنی هم ده هزار تومان بشتر نمی‌دهد) این بانک‌ها آقا برای اشخاص ضعیف است والا آن کسی که می‌خواهد دو میلیون بگیرد و خانه بسازد چرا از بانک می‌گیرد و چرا خانه می‌سازد برای این که بعداً ثروت پیدا بکند این بانک باید ده هزار تومان تومان و پانزده هزار تومان به اشخاص طبقه سوم قرض بدهد تا آنها از این مؤسسات استفاده بکنند بزرگترین منشأء فساد این دستگاه اقتصادی تمرکز کارها است در مرکز، اگر در مرکز تمرکز کار نباشد این بدبختی در شهرستان‌ها ایجاد نمی‌شود شما هر روز می‌بینید که مردم دشته دسته گروه گروه هجوم می‌آورند به مرکز خوب آقایان اگر در شهرستان‌ها کار پیدا بشود و اگر اهالی شهرستان‌ها رفاه داشته باشند اگر عدالت اجتماعی داشته باشند و اگر امنیت قضایی باشد چرا مردم از شهرستان‌ها هجوم می‌آورند به مرکز (صحیح است) اولاً مردم می‌بینند به واسطه عدم امنیت قضایی در شهرستان‌ها اگر سرمایه دارند فلان رئیس اداره ممکن است برای آنها پرونده‌ای درست بکند و یا فلان رئیس اداره نظامی یا ژاندارمری ممکن است به یک وسایلی اسباب زحمتشان بشود به این ترتیب فرار می‌کند و می‌آیند به تهران وقتی که آمد به تهران مصلا این شخص که تهرام می‌آید اگر در شهرستان باشد چند نفر کلفت دارد نوکر دارد و چند نفر از قبل او نان می‌خورند ولی وقتی که آمد به تهران همه آن بدبخت‌ها فقیر می‌شوند بیچاره می‌شوند این است که مملکت یک وقتی به یک راهی می‌افتد که هر چه آقایان بخواهند جلوی این لکوموتیوی که از ایستگاه در سرازیری بیرون رفته است و فرار کرده است بگیرند دیگر نمی‌شود آن را برگرداند (صحیح است) و مصادر امور قادر به جلوگیری و ترمز این لکوموتیو نیستند تا وقتی که قادر هستند باید ترمز کنند والا خطرناکترین اتفاقی که همه آقایان از آن نگران هستند اتفاق خواهد افتاد این یک قسمت‌هایی بود که بنده راجع به دو مؤسسه بانک صنعتی و راه‌آهن عرض کردم حالا می‌رسیم در خود اقتصادیات یکی از بزرگترین مشکلات این مملکت مسئله اقتصادیات ما است که اصلاً اقتصادیات دولت و ملت

(دراین موقع یک ساعت و ربع به ظهر آقای رئیس از جلسه خارج شدند و آقای گنجه نایب رئیس به جای ایشان قرار گرفتند)

و شرکت‌ها درست مثل کشتی بی‌سکان می‌ماند یعنی هر طرف باد جریان پیدا کند حرکتش می‌دهند در اقتصادیات ما بانک ملی از یک طرف اداره منع احتکار از یک طرف شعبه اقتصادی وزارت دارایی از یک طرف وزارت اقتصاد ملی از یک طرف کمیسیون ارز از یک طرف، بانک صنعتی از یک طرف، غارتگران، و سرمایه‌دارانی که با سفته شغل اسپیکولاتوری را را دارند اینها هم از یک طرف می‌کشند و در تمام شئون اقتصادی این مملکت دخالت دارند، به طوری که وضع اقتصادی مملکت به این روز افتاده و صادرات به کلی از بین رفته است و آنچه که من شنیده‌ام ده میلیون پوند صادرات این کشور است در صورتی که در حدود چهل میلیون پوند واردات آن است چرا واردات از بین رفته (اردلان -صادرات از بین رفته) بلی صادرات از بین رفته است برای این که همه روزه صادرکنندگان را به محاکمه می‌کشند و آنها را اذیت می‌کنند و از زندگی دلسردشان می‌کنند علت اصلی از بین رفتن صادرات همین است که نه تنها از صادرکنندگان تشویق نمی‌کنند بلکه انواع و اقسام سختی برای او ایجاد می‌کنند و یکی هم تمرکز دادن تمام کارهای اقتصادی در مرکز است که تمام معاملات خارجی باید در مرکز باشد و این هم مونوپل یک عده‌ای شده است که روی هم رفته وضع اقتصادی مملکت را به این روز کشانده است یعنی ده میلیون پوند صادرات و چهل میلیون پوند وارداتش شده است و به قول معروف بر آن مملکت زار باید گریست - که دخلش بود نوزده خرج بیست، البته این بیت را برای کدخدا گفته‌اند ولی بنده برای مملکت گفتم که صادراتش ده میلیون پوند است و واردات آن چهل میلیون پوند می‌باشد. و یکی دیگر از بزرگترین مشکلات و بدبختی‌های ما در امور اقتصادی این است که دولت با این که به تجربه ثابت شده است که تاجر خوبی نیست با همه اینها در تمام امور اقتصادی دارد دخالت می‌کند و این وضع قند و شکر بهترین نمونه است بنده راجع به حیف و میل‌هایی که در این چند روزه شده است در قسمت قند و شکر اطلاعاتی دارم همه را عرض می‌کنم وضع نظارت دولت یا عمل کرد دولت در امر قند و شکر خوب نیست عرض کردم که دولت هیچ وقت تاجر خوبی نبوده و نمی‌تواند برای این مملکت تاجر خوبی بشود همه آقایان اینجا داد می‌زنند که کار مردم را باید بدست مردم انجام داد اگر حکومت دموکراسی باشد باید مردم دخالت بکنند شهردار را در شهرداری باید مردم انتخاب کنند وزیر را هم باید و کلا انتخاب کنند و وکلا را هم باید مردم انتخاب کنند پس کار در دست مردم انجام خواهد شد ولی این در امور دموکراسی ما این طور نیست و دولت هم نشان داده است که دولت هست حالا دولت خرجش با ملت جدا است این بماند ما وکلا خرجمان با ملت جداست این هم بماند یک نکته دیگر هست و آن این است که دولت با تمام این سوابق تاجر خوبی نیست قند و شکر را آقایان می‌دانند که تا قبل از شهریور دولت یک حق انحصاری می‌گرفت و در خارج هم خریداری می‌شد یعنی ایکس و ایگرک هر کسی می‌خواست وارد می‌کرد الان قند و شکر تنی سی الی ۳۱ لیره (وزیر دارایی - ۳۴ لیره) بسیار خوب ۳۴ لیره کیلویی سه هزار دهشاهی یا چهار ریال بیشتر وارد نمی‌شود، گفته شد یک تومان هم حق استفاده بازرگانی و گمرک این می‌شود کیلویی ۱۴ ریال بنده همه را دست بالا عرض کردم دولت در موقع کماند نداده است که یک مقداری قند و شکر وارد شود و یک مقداری هم البته در بنادر جنوب هست که اگر بخواهند متعذر بشوند به این که چون بندر شاهیور بندر نظامی بوده است ما نتوانستیم تخلیه بکنیم این صحیح نیست برای این که درمورد گندم به وزارت جنگ نوشته شد که آقا گندم برای مصرف داخلی این مملکت است و اجازه ندهید که گندم تخلیه بشود وزارت جنگ هم موافقت کرد پس به عذر این که محمولات تمام نشده و هیچ محظوری در کار نیست، (نورالدین امامی - آقای مکی بس است) من دو جلسه صحبت خواهم کرد تمام شماها هم از بدبختی‌های مردم اطلاع

دارید بگذارید حرف‌هایی را که بعضی نمی‌زنند من اینجا بگویم، که چرا قند و شکر به این روز می‌افتد و چرا این مردم روزگارشان این طور است شما وضع آذربایجانتان مگر خوب شده است من می‌خواهم بگویم که چرا وضع آذربایجان این طور است؟ و دولت چرا اقدامی نمی‌کند؟ در کابینه آقای حکیمی جیره‌بندی الغا شد گمان می‌کنم شکر به کیلویی ۱۹ ریال‏ یا کمتر رسید و همین طور قیمت آن می‌آمد پایین به طوری که بالاخره کیلویی ۱۷ ریال رسید و بنده چون نرخ دولتی را نمی‌دانم قرار شد شکر را با نرخ دولتی آن بفروشند و دیروز بنده در یک شرکتی بودم یک صاحب‌منصبی وارد شد بنده نمی‌شناختمش، یک سرهنگی بود شنیدم معاون فرمانداری نظامی تهران است یک پیش خدمتی را خواست که بیاید و یک کیلو قند و یک کیلو شکر برای او بخرد چون می‌گفت من گیرم نیامده است از شمیران آمده‌ام اینجا بنده استراق سمع می‌کردم چون یک کاری داشتم رفتم و بعد برگشتم دیدم یک سرهنگ یک کسی را صدا کرده یک کیلو قند خریده سه تومان و دو هزار و یک کیلو شکر خریده است به سه تومان، آن روزی که آقای نجم‌الملک جیره‌بندی را الغا کرد شکر به کشور عراق صرف نمی‌کند ولی دیگر بازار جیره‌بندی در دنیا از بین رفته است این کارخانجات شکرسازی و همه کشورهایی که تولیدکننده شکر هستند حاضرند به هر مقداری که ما می‌خواهیم به خرمشهر به ما بفروشند ما تا قبل از شهریور ۲۰ از صد و چهل هزار تن مصرف داخلیمان کمتر بود در خلال جنگ هم کم بود ولی بعد از خاتمه جنگ پس از الغاء جیره‌بندی مصرف ما از ۱۵۵ هزار تن تجاوز کرده است و قوه تولید کارخانجات داخلیمان سال خوبش پنجاه هزار تن است و سال بدش ۳۵ هزار تن است و اگر به این ترتیبی که بانک صنعتی امسال گرفته عمل بشود سال دیگر به صفر خواهد رسید برای این که چغندری نیست پس در حال حاضر سالی ۱۱۰ هزار تن یا ۱۲۰ هزارتن از خارج بایستی وارد بکنیم در امر قماش هم که دولت دخالت کرد ملاحظه فرمودید که چیت را تجار آوردند و ما هم اینجا برایشان قانونی گذراندیم که اگر از صدی پانزده بیشتر بفروشند مجارات بشوند و خودشان الان حاضرند می‌گویند که ما حاضریم به صدی پنج منفعت بفروشیم این به واسطه چه بود؟ برای این است که رقابت هست و دولت در امر پارچه دخالت نکرده ولی در امر قند و شکر دخالت کرده به عقیده بنده علت خرابی و گرانی قند و شکر و ایجاد بازار سیاه. بدی توزیع و سوء‌استفاده‌هایی است که از این راه شده و می‌شود دیگر مسامحه دولت در امر خرید است. الان بنده طبق اطلاعی که دارم تصور می‌کنم بیش از چهل هزار تن در بین راه و در بندر و در تهران موجودی ندارد، شما اگر قند و شکر را آزاد کرده بودید مثل پارچه که الان برای مصرف چهار سال پنج سال این مملکت در تهران موجود است تجار خودشان وارد می‌کردند شما که نمی‌توانید توزیع بکنید شما که نمی‌توانید پیش‌بینی بکنید که چقدر باید در سال وارد کرد این را آزاد کنید حق انحصار خودتان را بگیرید سود ویژه‌تان را بگیرید، این هم مثل سایر کالاها هر کس به هر اندازه که بخواهد وارد این مملکت بکند شما چه می‌دانید که فردا دنیا چه وضعی پیدا می‌کند اگر شب خوابیدید و صبح که بلند شدید ببینید جنگ شده است قند و شکر دو ماه ایران را ندارید ولی اگر خدای نکرده یک همچو اتفاقی افتاد اقلاً پارچه ۴ سال این مملکت را دارید اینها است دخالت‌های بی‌مورد دولت در امور بازرگانی و اقتصادی کشور.... حالا بنده شنیده‌ایم که در اداره قند و شکر سوء‌استفاده‌هایی شده است و در یکی دو روزنامه هم خواندم. یکی از آنها با صراحت نوشته است یک میلیون تومان پول داده‌اند که این بازار سیاه را ایجاد کنند راجع به قند و شکر یک مقاله همین روزنامه ستاره چند روز پیش نوشته است که مردم را چهل جا می‌چاپند و همین قدر که جماعتی به اتومبیل و پارک و عمارت بهتر و نقدینه سنگین‌تر احتیاج پیدا کردند این طور بحران‌ها پیش می‌آید و پس از یکی دو ماه که میلیون‌ها از این راه تحصیل شد و گند و رسوایی کار آنها بالا گرفت سر نخ را شل می‌دهند. ما در مملکت خودمان از زمامدارانی که به اصطلاح از میان خود ما انتخاب شده‌اند جز این توقع نداریم که ما هم با هموطنان خویش همان طور رفتار کنند که یک ارتش فاتح با یک کشور مغلوب عمل می‌کند می‌گویند یک میلیون پول برای ایجاد این وحشت ساختگی خرج شده است خواهید پرسید کی داده است و کی گرفته است این طور نیست. پس شما خیال کردید لایحه ننگین مطبوعات را با آن حرارت و شدت برای ضبط در تاریخ گذارانیدند و خواستند در صف اعمال نیک عده‌ای روی سنگ قبرشان یادداشت کنند این قانون را برای همین گذاراندند که من نتوانم بگویم چه اشخاصی این وجوه را در درون جیب خود پنهان ساخته‌اند ....

این روزنامه می‌گوید اگر این قانون مطبوعات نبود من می‌گفتم یک میلیون تومان را کی گرفته از قند و شکر ولی اصلاً منطقی نیست دولت الان ماهی دو هزار ۳ هزار تن .... چون الان ۳ هزار و پانصد تن مصرف تهران است دولت دارد این مقدار را می‌دهد ولی قند و شکر هم گیر کسی نمی‌آید پس این بازار سیاه را چرا بوجود آورده‌اند این بازار سیاه را همان کسانی درست کرده‌اند که این یک میلیون تومان را گرفته‌اند و جلو توزیع قند و شکر را می‌گیرند و چهار نفر محتکر هم می‌رسند و می‌گویند اگر چنین و چنان نمی‌کردید این طور نمی‌شد و بالاخره قند کیلویی ۱۷ ریال می‌رسد به ۳۳ قران - نه وزارت دارایی قادر به اصلاحات است و نه این دستگاه اقتصادیش اینها اصلاً گوششان به این حرف‌ها بدهکار نیست بنده تعجب می‌کنم چندین مرتبه در مجلس این سؤال شده دیشب هم در روزنامه اطلاعات یک چیزی نوشته بودند یک وحشتی برای مردم ایجاد کرده‌اند و الا دولت می‌گوید که قند و شکری که باید توزیع شود توزیع می‌شود پس کجا می‌رود بازرس مخفی در خانه من بگذارد که به منزل من کی می‌آید و کی می‌رود یا در خانه آقای حائری‌زاده چه کسی می‌آید و چه کسی می‌رود این نمی‌تواند بفهمد که ماهی دو هزار تن قند و شکر به کجا می‌رود؟ به خدا می‌تواند و می‌داند ولی می‌خواهد بازار سیاهی باشد، نمی‌خواهد رسیدگی کند البته دزد بازار آشفته می‌خواهد می‌خواهند بازار سیاهی باشد تا آنها جیب خودشان را پر کنند یک شرکتی سابقاً بوده و بنده یک انتقاداتی از آن دارم آن شرکت البته یک اجحافاتی می‌کرد مثلاً شنیدم که تنی چهار تومان حاضر بودند قند را از انبار وزارت دارایی بگیرند و در دکان عطار و سقط فروش توزیع کنند و اشخاصی هم حاضر بودند که این حمل و نقل را به طور مناقصه بردارند خودشان آمده بودند یک شرکتی درست کرده بودند و تنی ۹ تومان می‌دادند و سر صاحبان سهام خودشان یک کلاهی می‌گذاشتند یا فرض بفرمایید آنها هم یک مقداری از شرکت خودشان را هر قدر که پیششان می‌رفت می‌دادند دیگران بنده شنیدم یک کسی اتفاقاً که خیلی هم وجهه ملی داشته سابق بر این توی این مملکت به عقیده من و حالا پیش بنده و آقای دکتر بقایی وجهه ندارد کمک کرده‌اند و رفقایش یک شرکت جدیدی درست کرده‌اند (صفوی -کی هستند) خواهش می‌کنم اسمشان را نپرسید (دهقان - این شایعات هم زیاد است) (دکتر بقایی - شما اگر نمی‌دانید چرا اعتراض می‌کنید؟) حالا قسم این عده را باور کنیم یا دم خروس را؟ گرچه اصلاً سر خروس پیدا است قسم هم می‌خورند ماهی سه هزار تن دارند شکر می‌گیرند، حالا دارند می‌گیرند، این شکر را کی می‌گیرد؟ آن یک نفری از نمایندگان مجلس که یک کیلو شکر به این قیمت خریده بگوید من تصدیق می‌کنم که همه ملت ایران به این قیمت خریده‌اند بنده عرض کردم یک افسری، یک سرهنگی معاون فرمانداری نظامی است گفتم که معاون فرمانداری نظامی تهران از شمیران آمده بود تهران و بالاخره قند و شکر به قیمت بازار سیاه خرید این خود خروس است این مسلماً دزدی شده است و اگر دزدی نشده است دولت همین قدر که نظارت دارد چه کسانی به من مراجعه می‌کنند با این که من به تقاضاهای مراجعه کنندگان به کسی توصیه نکرده و نمی‌کنم - دولت چطور نمی‌داند که ماهی ۲ و ۳ هزار تن قند و شکر کجا می‌رود؟

... مسلماً می‌داند ولی خود دستگاه اقتصادی جلو نمی‌گیرد بالعکس شرکت جدیدی که تأسیس شده رفته چند هزار تن گرفته است یک دسته‌ای استفاده می‌کنند همین شرکت جدید تأسیس شده به محض این که آمده روی کار یکی ده تومان رفته گرفته به عنوان این که ما اتحادیه فروشندگان قند و شکر توابع تهران هستیم هزار و پانصد ششصد نفر هستند و اگر ندهند به آنها قند و شکر را به هیئت عامله داده‌اند و به بقیه نداده‌اند این یک قسم، بعداً هم ۲۰۰ تن شکر داده‌اند که به قند تبدیل کند، در صورتی که کارخانه کهریزک می‌تواند شکر را تبدیل به قند کند در کرمانشاه بنده در روزنامه خواندم بر اثر عدم مراقبت دولت می‌روند هیپوسولفید به شکر می‌زنند که خود آزمایشگاه‌های کارخانجات دولتی تصدیق کرده‌اند که این قند مسموم است در کرمانشاه این قند معمول است در اثر خوردن این قند شهری به اصطلاح کلوخه یکی دو تا سکته کرده‌اند که اطباء تشخیص داده‌اند که مسموم شده‌اند، شما شکر دارید کارخانجاتتان هم بیکار است مزد هم می‌دهید ولی آن وقت باید اجازه بدهید شکر را این طور بکنند و مردم را هم مسموم بکنند اینها عدم مراقبت دولت است دولت اگر دلش به حال مردم می‌سوخت اولین گزارشی که به او می‌رسید در کرمانشاه یک نفر را مسموم کرده است فوراً جلوگیری می‌کرد البته در کارخانجات ما هم هیپوسولفید می‌زنند ولی چون آنجا دستگاه‌های تصفیه هست از مسمومیت

جلوگیری می‌کند ولی آنها این دستگاه تصفیه را ندارند همین طور که عرض کردم به ما تجربه ثابت کرد که دولت تاجر خوبی نیست بنابراین دیگر غیر از سود بازرگانی و گمرک و قسمتی که تحویل کارخانه می‌گیرند چیز دیگری که نمی‌خواهند این را آزاد بگذارند هر کس به هر مقداری که بخواهد وارد کند تا خدای نکرده اگر روزی اتفاقی رخ داد و جنگی روی داد به واسطه کماندها یک مقدار معتنابهی قند و شکر در این مملکت وجود داشته باشد که دو سه سال ملت ایران تنها بمب و گلوله نخورد قند و شکر هم داشته باشد که بخورد با این بودجه موضوع دیگری که هست و ثابت می‌کند که دولت تاجر خوبی در امور اقتصادی نیست موضوع اداره غله و نان است همه‌مان می‌دانیم که در امر غله و نان دولت سالی ۳۰ میلیون تومان خسارت این کار را می‌دهد - ۳۰ میلیون تومان پول کمی نیست، اگر دولت اعلام کند که من پای سیلو هر تنی صد تومان علاوه بر قیمتی که دولت معین کرده است می‌دهم، صد تومان علاوه می‌دهم به شرط این که مازاد را در سیلو بدهند - اگر صد و پنجاه هزار تن ما احتیاج داشته باشیم- می‌شود ۱۵ میلیون تومان صد تومان که اضافه کنیم می‌شود ۱۵ میلیون تومان تمام مردم با رضا و رغبت گندم خودشان را می‌آورند و برای این جور چیزهای جزیی نیاییم قانون بگذرانیم که فلان فلاح از یک تن معاف باشد و کار غله را به آنجا نرسانیم که من در روزنامه خواندم وضع غله آذربایجان خوب نیست آذربایجان همیشه به غله ایران کمک می‌کرده است قبل از شهریور و اوضاع اخیر همیشه حبوبات آذربایجان غله آذربایجان روغن آذربایجان و سایر چیزها به تهران صرف می‌کرده و به مقدار زیادی هم به تهران می‌رسیده الان من شنیده‌ام وضع غله آذربایجان خوب نیست امسال با این که غله نداشته پنج هزار تن به تهران حمل شده است آذربایجانی که یک حوادثی را دیده این را باید یک طوری واقعاً از آن دلجویی کرد بنده پریروز در روزنامه‌ای دیدم که دو نفر از قحطی و گرسنگی، دو نفر از این ملت نجیب، این اولاد سیروس در مراغه از گرسنگی مرده‌اند. این واقعاً روزنامه‌هایی که هستند مخبرین خارجی که در این مملکت هستند این قبیل چیزها را در روزنامه‌ها منتشر می‌کنند و این در خارج از کشور جز اسباب افتضاح سرشکستگی برای ما چیزی نیست من که متأسفانه جزو هیئت حاکمه هستم عرض می‌کنم که در دنیا نگویند که در آذربایجان یک مردمی که کارگرند یک مردمی که قانع هستند یک مردمی که ساعی هستند دو نفر از گرسنگی می‌میرند بعد هم قیام کردند، نمی‌دانم چکار کردند در مرند هم .... (امامی خویی - بیکاری زیاد است) این بیکاری آذربایجان را یک کاری برایش بکنید موقعی که این خط راه‌آهن سرتاسری ساخته می‌شد قسمت اعظم راه‌آهن را این عملجات آذربایجانی ساختند اینها می‌آمدند کار می‌کردند پول پیدا می‌کردند می‌بردند، کار در مملکت نیست در تبریز شنیده‌ام که ۲۵ هزار نفر بیکار هست این یک انبار باروتی است ۲۵۰۰۰ نفر بیکار چرا یک فکری نمی‌کنید؟ کارخانجات آنجا هم البته مثل سایر نقاط مثل کرمان اصفهان مثل کاشان نتوانستند استفاده‌هایی کنند در زمان جنگ- زیرا آنجا یک چیزهایی بود که نمی‌توانستند آن غارتگری‌هایی که دیگران کردند بکنند البته این کارخانجات وضعیتشان خوب نیست، آذربایجانی صدایش در نمی‌آید ولی کارخانه‌چی‌های اصفهان ۵۰۰ نفر کارگر را روانه می‌کنند، من خیال می‌کنم خود دولت هم می‌داند و تکذیب نمی‌کند خود کارخانه‌دارها آنها را به عنوان این که کارخانه صرف نمی‌کند و مزد کارگر ندارد پیاده روانه‌شان می‌کنند تهران بعد هم ۱۰ تا اتوبوس معین می‌آید اینها را از وسط راه برمی‌دارد می‌آورد اسکی، حقوقش را قبلاً گرفته و هر چه هم اینجا بماند بعد که برگردد حقوقش را می‌گیرد منظور از این کار چیست؟ منظور این است که ارز دولتی بگیرند به نام تعمیر و ورود اسباب‌های یدکی- یک مقداری اسباب یدکی می‌آورند یک مقداری ارز آن را هم در بازار بفروشند و یک مقداریش را هم پشم مرینوس بیاورند، بعد به دولت فشار می‌آورند که آقا ما اعتبار نداریم یک مقداری هم اعتبار بانکی می‌گیرند یک مقداری هم آقا جلو این سیل واردات خارجی را بگیرید که ما را بی پا کرده و ما را بیچاره کرده‌اند و اینها را روانه تهران کرده‌اند ولی آذربایجانی بیچاره که این کار را نکرده که ارز دولتی بگیرد، دویست سیصد نفر را نفرستاده وارد تهران کند و بگوید آقا آنجا داد بزن تا من بتوانم ارزش را بگیرم و یک مقدار آن را در بازار بفروشم نمایندگان آذربایجان چند دفعه گفته‌اند اغنام و احشامشان از بین رفته است زراعتشان از بین رفته است وضع آذربایجان خوب نیست دولت چه اقدامی کرده است بنده خیال می‌کنم که هیچ اقدامی تا حالا نکرده یک تولید و ازدیاد کاری در آذربایجان نکرده - خوب آقا شما که حالا دارید آسفالت می‌کنید پول هم دارید می‌دهید اول راه را در آذربایجان شروع کنید شما که کارخانه قند دارید می‌آورید برای نقاط دیگر یکیش را بگذارید در رضائیه در اطراف مهاباد که استعداد کارخانه دارد - دو تا کارخانه سیمان وارد کنید، آذربایجان ۳ میلیون جمعیت دارد آنجا را نباید به این حال فلاکت و بدبختی گذاشت (صحیح است) بعد هم وقتی که یک مصائبی برایش پیش می‌آید همگی آنجا اظهار تأسف می‌کنند آقا قبل از اظهار تأسف فکرش باشید آذربایجان یک جای حساسی است باید به آنجا کمک کرد برای راهش باید کمک کرد برای بهداشتش باید کمک کرد برای لوله‌کشی باید کمکش کرد یک چند تا کارخانه برای آذربایجان باید گذاشت مردم را به کار گماشت یک مقدار تراکتور باید وارد کشور شود این وزارت کشاورزی با این بودجه عریض و طویلش که اگر درش را هم ببندند سر سوزنی در وضع مملکت تأثیر نخواهد کرد یک مشت مهندش بفرستد به آذربایجان تراکتور بفرستد به آذربایجان یک شرکت‌های تعاونی در آنجا درست کنند یک شرکت‌های کشاورزی درست کنند خدا می‌داند این که آقای تقی‌زاده گفتند خلاف نگفتند من خودم دیدم آدم به گاو آهن بسته بودند اگر در این قرن بیستم که عصر اتم است یک خارجی آنجا این را ببیند در آذربایجان این ننگ است یا بفرمایش آقای تقی‌زاده زن آبستن را به گاو آهن بسته بودند این ننگ‌آور است این برای ما بد است (صحیح است) جناب آقای تقی‌زاده فرمودند به هر حال از مطلب دور افتادم موضوع غله بود عرض می‌کردم اگر تنی ۱۰۰ تومان دولت زیادتر بخرد هر کسی با طیب خاطر حاضر است غله‌اش را بیاورد بفروشد ۱۵ میلیون از این راه صرفه‌جویی می‌شود یعنی ضرر غله از سی میلیون به ۱۵ میلیون می‌رسد و ضمناً تماس مأمورین دولت هم با مردم کم می‌شود چند روز پیش یک تلگرافی به بنده رسید که در اراک دو نفر را گرفته‌اند حبس کرده‌اند به عنوان این که مازاد نداده است ما همه جور وسایل باید به کار ببریم تا بتوانیم مازاد جمع کنیم بعد هم ۳۰ میلیون تومان تازه خسارت داده شود ولی با این طریق ۱۵ میلیون صرفه می‌شود، از دست آزاد بخرند و به نانواها هم به همان نرخی که برای دولت تمام می‌شود بفروشند نه این که آذربایجانی از گرسنگی بمیرد از آقایان خواهش کرده‌اند از آقای رئیس که بنده صحبتم را نیمه کاره بگذارم و یک داوازدهم بودجه مطرح بشود بنده حرفم هنوز تمام نشده است چون بنده بدون این که حمله‌ای به کسی بکنم و بدون این که وارد خصوصیات شخصی کسی بشوم خواستم یک مطالب خیلی اساسی را به اطلاع دولت و هم به سمع آقایان نمایندگان محترم برسانم تا اگر واقعاً عرایض بنده را وارد دانستند یک تصمیم عاجل و فوری برای رفع این بدبختی اتخاذ بفرمایند و بنده با اجازه آقایان پس از یک دوازدهم باز مزاحم خواهم شد.

۴ - تصویب یک دوازدهم‏

نایب رئیس - آقای وزیر دارایی بفرمایید.

وزیر دارایی - خیلی خوشوقتم که آقایان توجه فرمودند که لایحه بودجه مملکتی مطرح بشود البته گفتنی‌ها زیاد است و گفته خواهد شد و دولت هم مطالبی دارد که خواهد گفت و جواب هم داده خواهد شد اظهاراتی هم که آقای مکی کردند البته بایستی توجه بشود و بنده خودم از اشخاصی هستم که اگر دیدم یک معایبی در کار هست و تذکری که داده می‌شود اگر آن تذکر به جا باشد اقدام کنم و رفع کنم و نتیجه آن هم باطلاع آقایان خواهد رسید چون آقایان می‌دانند بودجه مطرح شده است و در حقیقت به صورت یک دوازدهم و یاد و دوازدهم نمی‌خواهیم مطرح کنیم و آقایان مسبوق هستند که امروز پنجم برج است اجازه بفرمایید که لایحه یک دوازدهم برای خرداد ماه به تصویب برسد (یک نفر از نمایندگان - ماه رمضان هم در پیش است) (صحیح است) و زودتر کارمندان حقوق خرداد ماه را بگیرند و مجدداً بودجه کل کشور مطرح گردد البته مطالبی را که آقای مکی فرمودند جواب یک قسمت آن را عرض می‌کنم و بقیه را می‌گذارم در موقع خودش و همان طور که آقای مکی فرمودند جواب یک قسمت آن را عرض می‌کنم و بقیه را می‌گذارم در موقع خودش و همان طور که آقای مکی گفتند راجع به وضع قند و شکر مقدمه خودمان چند روز پیش یک تحقیقاتی کردیم معلوم شد یک دست‌هایی در جریان بوده است به این مناسبت تمام آن دستگاهی که ارتباط با آن کار داشته‌اند از کار بر کنار شده‌اند و با تأکیدی که اعلیحضرت همایونی راجع به این قسمت می‌فرمایند شدیداً تعقیب خواهند شد و بعد هم برای استحضار آقایان عرض می‌کنم که صد هزار تن معامله قطعی قند و شکر شده است و می‌رسد و جای هیچ نگرانی نیست (نورالدین امامی -راجع به آقایان شرکت عطار هم یک توضیحی بفرمایید) بنابراین لایحه یک دوازدهم مربوط به خرداد ماه را با قید یک فوریت تقدیم می‌کنم که تصویب بشود

نایب رئیس - قرائت می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد)

مجلس شورای ملی. چون خرداد ماه جاری به پایان رسیده و بایستی حقوق کارمندان و خدمتگذاران و مخارج وزارتخانه‌ها و ادارات و سایر مصارف کشور پرداخت گردد، علیهذا ماده واحده ذیل با قید یک فوریت تقدیم و تصویب آن را استدعا می‌نماید.

ماده واحده - به وزارت دارایی اجازه داده می‌شود حقوق و هزینه‌های متمر و غیرمستمر وزارتخانه‌ها و ادارات و بنگاه‌های دولتی و سایر هزینه‌های کشور را اعم از مصارف عمومی و عمرانی در خرداد ماه سال ۱۳۲۸ در حدود یک دوازدهم اعتبارات سال ۱۳۲۷ و اضافه اعتباراتی که در سال ۱۳۲۸ به تصویب رسیده با رعایت تبصره یک ماده واحده قانون مصوب دوم آبان ماه ۱۳۲۴ و سایر قوانین و مقررات مالی و کمک هزینه کارمندان و خدمتگذاران کشوری و لشکری را مطابق قوانین و آیین‌نامه‌های مربوطه از درآمد عمومی سال جاری پرداخت نماید.

تبصره - مدت دو ماه مقرر در تبصره ۹ ماده واحده اجازه پرداخت دو دوازدهم حقوق فروردین و اردیبهشت ماه ۱۳۲۸ تا آخر تیر ماه ۱۳۲۸ تمدید می‌شود. نخست وزیر محمد ساعد- وزیر دارایی گلشائیان.

نایب رئیس - مطابق ماده ۱۳۸ آیین‌نامه تبصره‌ها قابل طرح نیست بنابراین راجع به ماده واحده صحبت خواهیم کرد اول فوریتش مطرح است مخالفی نیست؟ (گفته شد - خیر) رأی می‌گیریم به فوریت لایحه آقایانی که موافقند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد.

یمین اسفندیاری - طبع و توزیع لازم ندارد.

نایب رئیس - راجع به طبع یک دوازدهم این جا یک صحبتی شد هیئت رئیسه عقیده دارد چون این موضوع تابع آن تشریفات معمولی نیست بنابراین در همین جلسه مطرح می‌شود (صحیح است) مخالفی نیست؟ آقای ملک مدنی بفرمایید. بنابراین ماده واحده مطرح است، چون آقای وزیر دارایی توضیحاتی دادند باید مخالف صحبت کند شما راجع به اصل ماده مخالفت دارید آقای ملک مدنی؟

ملک مدنی - بلی،

نایب رئیس - بفرمایید.

ملک مدنی - بنده خواستم تذکر بدهم به جناب آقای وزیر دارایی که این تبصره چون مخالف آیین‌نامه است نمی‌توانیم در اصل ماده واحده بگذاریم ولی چون ممکن است در مسایلی که دولت در نظر می‌گیرد مورد احتیاج باشد که ضرورت دارد خواستم عرض کنم که راه قانونی دارد شما می‌توانید به جای تبصره به عنوان ضمیمه ماده واحده ذکر کنید و تقاضا کنید مقام ریاست هم قبول می‌کنند هیچ اشکالی ندارد زیرا بنده فکر می‌کنم که این ماده واحده و تبصره‌اش هر دو ضرورت دارد خود آقایان وارد هستند چون اشکال نظامنامه‌ای دارد باید این اشکال را رفع کرد در این صورت بنده خواستم تذکر بدهم آقای مخبر کمیسیون هم خیال می‌کنم توجه داشته باشند یک کارهای مفیدی که دولت مورد نظر دارد تکلیفش معلوم باشد و بتواند کار کند.

نایب رئیس - آقای مخبر.

مخبر - همان طور که در ماده ملاحظه فرموده‌اید چیز اضافی ندارد و فقط یک اضافه اعتبار سال ۲۸ است و این هم یک قسمتی است که مجلس رأی داده است و تصویب شده است بنابراین اضافه نخواهد بود فقط حقوق ماه گذشته پرداخت می‌شود این مطلب که آقای ملک مدنی فرمودند کاملاً صحیح است ولی فقط از لحاظ این که ما می‌ترسیم در آتیه برای یک دوازدهم‌ها سابقه شود که بعضی مطالب را اضافه کنند می‌خواستم از جنابعالی تقاضا کنم که این قسمت را پیشنهاد نفرمایید در خود بودجه بنده قبول می‌کنم برای این که سابقه نشود.

نایب رئیس - آقای نبوی.

نبوی - عرض بنده راجع به همان توضیحی بود که جناب آقای دکتر معظمی فرمودند خواستم عرض کنم که اضافات ۲۸ تصویب شده است اینجا تردید نیست که با اضافات ۲۸ با توضیحی که فرمودند آنچه تصویب شده است پرداخت شود بنده عرضی ندارم.

نایب رئیس - رأی می‌گیریم به ماده واحده با ورقه آقایانی که موافقت داند ورقه سفید می‌دهند عده ۷۴ نفر است.

دکتر متین دفتری - یک دفعه بخوانید.

بهادری - آقای رئیس نظام‌نامه رعایت نمی‌شود آقای یمین در ردیف جلو نشسته‌اند.

یمین - حالا که که مطلبی مورد مذکره نیست.

دکتر بقایی - آقای رئیس پس ماده ۲۰۷ مالیده؟.

نایب رئیس - لایحه تقدیمی دولت ماده واحده بدون تبصره به اتفاق آراء با ۸۶ رای تصویب شد.

اسامی موافقین - آقایان: وثوق - غضنفری - دهقان - شریعت‌زاده - ظفری - گرگانی - سلطان‌العلما - نبوی - محمدعلی مسعودی - مکرم - فرامرزی - دکتر مجتهدی - ارباب گیو - ملک‌پور - ایلخان - کهبد - دکتر متین دفتری - گنابادی - لیقوانی - نیک‌پی - رضوی - محمود محمود - کامل ماکویی - صاحبدیوانی - وکیلی - آصف - دکتر اعتبار - فولادوند - تولیت - اخوان - آزاد ثابتی - دکتر معظمی - افشار - نراقی - نواب - صفا امامی - دادور - مشایخی - برزین - دکتر عبده - امین کفایی - آشتیانی‌زاده - قوامی - ملک مدنی - بیات - دولتشاهی - صاحبجمع - شهاب خسروانی - ابوالقاسم بهبهانی - حسن اکبر - پالیزی - عرب شیبانی - ابوالفتح قهرمان - دکتر فلسفی - شریف‌زاده - بوداغیان - عباسی - مامقانی - بهادری - نورالدین امامی - اسدی - صادقی - اسکندری - هاشم وکیل - کشاورز صدر - گنجه‌ای - سالار بهزادی - سلطانی - ضیاء ابراهیمی - سزاوار - اردلان - یمین اسفندیاری - هراتی.

نایب رئیس - طبق تقاضای آقایان یک ربع ساعت تنفس داده می‌شود

(بیست دقیقه بعدازظهر مجلس به عنوان تنفس تعطیل شد یک ربع بعد جلسه مجدداً به ریاست آقای گنجه نایب رئیس تشکیل گردید)

۵ - ادامه مذکرات در کلیات بودجه

نایب رئیس - آقای مکی بفرمایید

مکی - بنده شنیدم که راجع به قند و شکر با توضیحاتی که جناب آقای گلشائیان وزیر دارایی دادند اقدامات سریعی برای بازرسی و رسیدگی تخلفاتی که شده است از طرف دولت شده است به طور کلی خود هیئت محترم دولت هم اطلاع دارند تعقیب آفتابه‌دزدها کار خوبی نیست باید جلو دزدهای بزرگتر و غارتگران عمده را گرفت شما، همان طوری که عرض کردم و آقایان آن را هم اطلاع داید در موضوع قند و شکر یک دست‌های خیلی قوی در کار هست با آن قدرتی که آنها دارند بنده از قدرتی که دولت بتواند جلو این کار را بگیرد خیلی مأیوس هستم زیرا شنیده‌ام مؤثرترین و متنفذترین افراد چه از داخل مجلس و چه از خارج مجلس این بازار سیاه را بوجود آورده‌اند و می‌خواهند استفاده کنند چون وارد شخصیات نمی‌شوم و از همه همکاران محترم استدعا می‌کنم استرحام می‌کنم که در مطالبی که عرض می‌کنم از بنده نام اشخاص را نپرسند برای این که بنده از دو ماه مخرصیم صرف‌نظر کرده‌ام از آینده‌ام و از سعادت آتیه‌ام صرف‌نظر کرده‌ام که در راه سعادت مردم و ملت ایران حرف بزنم و قدم بردارم این است که وارد شخصیات شدن تصور می‌شود که بنده با یک عده دشمنی خاصی دارم یا با یک نفر دوستی خاصی دارم به نفع یکی یا به ضرر یکی می‌خواهم مطالب را اینجا به عرض همکاران محترم یا به استحضار دولت یا به استحضار ملت ایران برسانم. البته این طور نیست بنده از همکاران محترم استدعا دارم که از بنده اسامی را نپرسند (اردلان - ولی آقا از داخل مجلس را بفرمایید آقا کام ما تلخ شد عوض این که شیرین بشود) آقایان وزراء همه را می‌شناسند بپرسید بگویند آقای اردلان ملت ایران و ما نمایندگان در ظرف این دو ساله این یک محک عجیبی بوده هر کس خودش را نشان داده خوب و بد همه مکشوف است آن را که عیان است چه حاجت به بیان است. بنده چه کار دارم اسم ببرم کسی را که دار نمی‌زنند و بی‌جهت اشخاص را با خودم دشمن کنم (دکتر بقایی - اعتبارش زیاد می‌شود) یا اعتبارش را زیاد بکنم بدانند که چه کاره است و بروند سراغ او بنده همچو کاری نمی‌کنم ولی از توجهی که دولت به این موضوع کرده و از توجهی که جناب آقای وزیر دارایی کرده‌اند پس از آن که قند و شکر فراوان شد تشکر می‌کنم بعنی همان فراوانیش تشکر ملت ایران است و لازم نیست که بنده تشکر کنم و وقتی فراوان شد ملت ایران یک ملت قدرشناسی است قدر شناسی می‌کند از خدمتگذاران خودش هر کسی باشد خواه دوست بنده باشد خواه دشمن بنده باشد و آقای وزیر دارایی هم شنیده‌ام که اقدام کرده‌اند. و امیدوارم که بتوانند جلوی این غارتگری سرسام‌آور را بگیرند و یکی دیگر بنده اصلاح بیانم را می‌کنم بنده عرض کردم که ماهی دو هزار تن بعضی از همکارانم تصور کردند که بنده گفتم روزی دو هزار تن مصرف تهران است خیر ماهی دو هزار تن تا چهار هزار تن مصرف تهران است نهایت این است که اگر سوء‌تفاهمی هم در عرایض قبلی بنده بوده به این وسیله رفع سوء‌تفاهم را می‌کنم. بودجه دولت هم بودجه خیلی مهمی است از نظر نمایندگی و از نظر نمایندگان مجلس که باید قلم به قلم به این بودجه رسیدگی کنند و در نظارت دخل و خرج بودجه دولت باید کاملاً ناظر باشد و از نزدیک نظارت کند که این بودجه که گرفته می‌شود چگونه مصرف می‌شود و در وقتی که وارد در ریز بودجه می‌شویم بنده راجع به جزء بودجه و وضع موادش مطالبی عرض خواهم کرد ولی چیزی که می‌توانم از پشت این تریبون عرض کنم اگر هیئت حاکمه ما که از مجلس و دولت تشکیل می‌شود و بنده هم متأسفانه یا خوشبختانه جزو این هیئت هستم

و هر گناهی که می‌شود به گردن ما نمایندگان مجلس است و به گردن وزرای ما است همه‌مان با همدیگر شریکیم در این اهمالی که می‌شود (صحیح است) اعم از دولت و مجلس و بنده اگر شانه خالی بکنم و بگویم در فلان اداره سوء‌استفاده شده است به من چه مربوط است؟ این در حکومت مشروطه به من چه، معنی ندارد و بایستی نماینده‌ای که خودش عضو هیئت حاکمه است در تمام این جنایات و فجایع اگر شریک هم نباشد و یا مخالف هم باشد، شریک خواهد بود معنا. زیرا یک نماینده عضو هیئت حاکمه است و با عملیاتی که هیئت حاکمه می‌کند شریک است. بودجه را اگر از حیف‏ و میلش جلوگیری بکنید خیال می‌کنم بتوام دخل و خرج بودجه را با همدیگر تطبیق کرد و ما بتوانیم که این ۳۳۳ میلیون تومانی را که الان کسر داریم این را از حیف و میل‌ها بکاهیم و جلوگیری بکنیم تا بودجه تعادل بکند مثلاً در سال ۱۳۲۶ یک تصویب‌نامه‌ای از هیئت دولت می‌گذرد که ساختمان‌های دانشگاه تهران بدون مناقصه شروع به عمل کنند و همین طور هم عمل کردند تا حدودی که بنده اطلاع دارم شاید آقای گلشائیان وزیر دارایی بتوانند با شیفر و عدد بفرمایند که در حدود چند میلیون تومان این ساختمان‌ها هست.

وزیر دارایی - بیست میلیون تومان.

مکی - در حدود بیست میلیون تومان را تصویب‌نامه‌ای صادر می‌کنندکه بدون مناقصه به هر کسی که دلشان می‌خواهد واگذار کنند، البته اشخاصی که گوشه و کنار هستند و در پی یک چنین موقعیتی به قول بنده و به قول خودشان یک اوکازیونی می‌گردند اینجا یک اوکازیونی پیدا می‌کنند و شروع می‌کنند به دخالت کردن در امر این ساختمان‌ها، البته آن موقع دوره فترت بوده مجلس نبوده وکیلی هم نبوده که بگوید آقا ۲۰ میلیون تومان یک چیزی نیست که تصویب‌نامه صادر شود و بگویند که این ۲۰ میلیون تومان را با ترک مناقصه عمل بکنید ولی بعداً که دولت‌ها آمدند در توی مجلس سؤالاتی هم پس از آن که در همین زمینه و در همین مجلس شد که به چه مناسبت در دانشگاه فرهنگ همچو کاری شده است و بنده شنیدم که آقای وزیر دارایی توجهی برای این کار معطوف کردند و گفتند تاکنون هر چه با ترک مناقصه انجام گرفته است از این تاریخ به بعد کارها بایستی با اصول مناقصه صورت بگیرد وقتی که یک چنین ایراد و اعتراض از طرف آقای وزیر دارایی شده است حالا رفته‌اند یک افراد خارجی را پیدا کرده‌اند و می‌خواهند این کار را هم مونوپل خودشان بکنند صورت ظاهرش این است که شرکت‌های خارجی دخالت می‌کنند ولی حقیقتش این است که همین سرمایه‌دارانی که باعث ترک مناقصه شده‌اند می‌خواهند این را در دست خودشان بگیرند واقعاً اگر همچو چیزی هست به چه مناسبت این همه شرکت‌های ایرانی که هست این را به همان شرکت‌های ایرانی واگذار نمی‌کنید که اگر هم استفاده و سودی ببرند شرکت‌های بیگانه نبرند و شرکت‌های داخلی ما ببرند بنده از این توجهی که ایشان کردند خواستم تشکر بکنم و هر قدر ایشان بتوانند جلو این گونه بی‌رویه‌گری‌ها را بگیرند و کارها با اصول مناقصه مزایده انجام بگیرد مسلماً از قیمت بدون مناقصه و روی تصویب‌نامه خرجش کمتر خواهد بود منتهی مقدارش را بایستی خود آقای وزیر دارایی بفرمایند که چقدر کمتر شده این کاری که کرده‌اند و مسلماً هم این کار کمتر شده است. بحث مادر امور اقتصادی بود که دولت تاجر خوبی نیست هر کاری را که در امور اقتصادی کرده هم دچار بازار سیاه شده است، هم زمینه کالا در ایران کم شده و هم این که یک دسته‌ای شروع به غارتگری کرده‌اند و جیب ملت و مردم را از این راه خالی می‌کنند و این نکته را هم می‌خواهم عرض کنم که گرسنگی و فقر و فاقه تا یک حدودی قابل تحمل است، تمام بزرگان ما این نصیحت را کرده‌اند حافظ می‌گوید:

ساقی بجام عدل بده باده تا گدا

غیرت نیاورد که جهان پر بلا کند و

یا سعدی می‌گوید:

توانگران که به جنب سرای درویشند

ضرورتست که از حال وی بیندیشند

البته سرمایه را ممکن است به هر عنوانی از راه مشروع یا غیر مشروع بدست آورد ولی من نمی‌دانم اگر یک سرمایه‌دار همسایه‌اش گرسنه بخوابد او چطور راضی دارد که همسایه او گرسنه خوابیده و او در قصر چند طبقه‌اش نشسته است و از هستی آن گرسنگان ارتزاق می‌کند اولاً یک ناراحتی و جدایی باید برای خودش احساس بکند ثانیاً یک ناراحتی اجتماعی که بالاتر از آن است باز احساس بکند برای جامعه زیرا وقتی تعداد گرسنگان و فقرا زیاد شد این دشمنی و کینه‌ای ایجاد می‌کند و بین طبقات ملت فاصله‌ای ایجاد می‌کند و این فاصله‌اش بانتیجه منتهی می‌شود به یک انقلاب یا یک تنفر شدیدی که به انقلاب منتهی خواهد شد و همان طوری که در سایر نقاط دنیا هم دیدیم دولت‌ها هیئت حاکمه‌ها همیشه در صدد این هستند که آسایش طبقه سوم را در نظر بگیرند و برای آنها یک حداقل زندگی و حداقل معیشتی فراهم کنند. متأسفانه نه طبقه سوم ملت ما امروز نه از حداقل زندگی و نه حدلقل معیشت و نه از حداقل فرهنگ و نه از حداقل بهداشت می‌تواند استفاده کند. یکی دیگر از مواردی که دولت می‌بایستی توجه بکند موضوع سهمیه وارداتی است همان طوری که سابقاً عرض کردم چند دستگاه در امور اقتصادی مملکت دارد دخالت می‌کند ولی یک مسایل پیش پا افتاده را این دستگاه‌ها هیچگونه توجهی ندارند، از جمله سهمیه وارداتی است در سایر کشورها سهمیه وارداتیشان را سه ماه به سه ماه تعیین می‌کنند و یک دستگاه‌های دقیقی هم برای نظارت واردات و صادرات مملکت دارند که هر آن شما به آن دستگاه اقتصادی مراجعه کنید می‌گوید که این قدر ار فلان جنس از فلان شهر یا از فلان بندر به مقصد ایران حمل شده است و الان موجودی در بندر این قدر است این قدر هم کماند داریم این قدر هم در پایتخت است یک چنین دستگاهی در مملکت ما نیست.

جمعی از نمایندگان - اکثریت نیست.

نایب رئیس - تأمل بفرمایید (اکثریت حاصل شد) آقای مکی، بفرمایید.

مکی - .... و این نبودن یک دستگاه منظم اقتصادی کار صحیحی نیست، اگر یک دستگاه اقتصادی صحیحی بود اجازه نمی‌داد که این قدر مسواک یا شانه یا هر نوع کالای غیرضروری دیگر مکرر وارد شود الان برای چند سال ما مسواک داریم و این را کراراً خود آقایان متذکر شدند که این کارخانه سفارش دهنده گفته بود که مگر ایران چقدر جمعیت دارد که این قدر مسواک می‌خواهید الان چند میلیون مسواک به ایران وارد شده است و این قدر کماند داده‌اند مگر مردم چند میلیون شانه مردانه و زنانه احتیاج دارند برای چند سال این مملکت شانه و مسواک و کالاهای غیرضروری دیگر وارد شده که ما اصولاً به این‌ها احتیاج نداریم و بعضی کالاهای ضروری در عوض نایاب شده و اسباب زحمت مردم شده است الان برای ده سال ایران لوازم برق سفرش شده و آمده و همه‌اش هم موجود است از چک اسلواکی از جاهای دیگر و همه هم موجود است و ضرر هم دارد اگر یک دستگاه اقتصادی دقیقی داشتیم تهیه لوازم برقی را تا یک حدودی تعیین می‌کردند و به اشخاص مختلف هم می‌دادند که رقابت ایجاد کند و به مقدار زیاد هم وارد ایران نشود تا طلای ایران با این لوازم برق از بین برود و باعث ورشکست اقتصادی بشود اگر دولت یک دستگاه‌های اقتصادی نداشته باشد و به وضع اقتصادی امروز ایران توجهی نکند تا سه ماه دیگر یک عده زیادی از تجار ورشکست خواهند شد بنده چند روز پیش ....

جمعی از نمایندگان - عده کافی نیست‏

نایب رئیس - تأمل بفرمایید (پس از چند لحظه عده کافی شد) بفرمایید.

مکی - ... یکی از آقایان یادداشتی مرقوم فرموده‌اند که ابریشم مصنوعی به قدر احتیاجات سه سال در مملکت هست و باز هم اجازه داده‌اند، ابریشم مصنوعی وارد کنند، خوب اینها می‌رساند که ما یک دستگاه منظم اقتصادی نداریم که بتواند میزان واردات و صادرات مملکت را حساب داشته باشد و این بیچارگی و فقیری و پریشانی که در این مملکت پیدا شده است از بین برود و اگر یک کشوری وضع اقتصادیش درست نباشد هیچ چیز ندارد اول بایستی توجه کرد که وضع اقتصادی درست بشود یکی دیگر از مواردی که بنده اعتراض داشتم و اول مجلس هم بعضی از آقایان بر له آن و بعضی از آقایان برعلیهش صحبت می‌کردند موضوع تریاک است سابق بر این که تریاک از طرف دولت باندرل می‌شد در حدود سالی ده میلیون عایدات باندرل تریاک به بودجه کل مملکتی کمک می‌کرد همه

ما خوب می‌دانیم که تریاک‌کش‌ها که تریاکشان را ترک نکرده‌اند و جلوگیری از کشت تریاک هم که نشده و این ده میلیون تومان به بودجه مملکت زیان وارد شده و تریاکی‌ها هم تریاکشان را می‌کشند و جلو کشت تریاک هم گرفته نشده راجع به موضوع کشت تریاک یا عدم کشت تریاک بایستی واقعاً مجلس و دولت یک تصمیمی اتخاذ بکنند اولاً همه روزه شما ملاحظه می‌فرمایید که یک قتل‌هایی در خارج از تهران می‌شود که فلان آدم یک چارک، ده سیر تریاک قاچاق داشته ژاندارم تعقیبش کرده است و او نایستاده زد و خورد شده شلیک شد جان چند نفر در مخاطره افتاده یا از بین رفته‌اند اگر تریاک قاجاق را نباید کسی داشته باشد نبایستی کسی بکشد باید جلوگیری از کشتش کرد، جلوگیری از کشیدنش کرد، اول جلوی کشت و کشیدن را گرفت و بعد آن وقت به فکر قاچاقش افتاد بالاخره تریاکی به هر عنوانی باشد تریاک را بدست می‌آورد فقط از این راه ده میلیون تومان به بودجه دولت لطمه وارد شده است این ده میلیون تومان یک رقم کوچکی نیست حالا که مجلس شورای ملی حاضر است که این ده میلیون را از جای دیگر تأمین کند اقلاً جلو کشت تریاک را بگیرید یا دو مرتبه همان اصول باندرل را برقرار بکنند که این ده میلیون تومان به بودجه دولت زیان وارد نشود زیرا تریاکی الان تریاک را گران‌تر از آن باندرل می‌خرد زیرا قیمت باندرلی را که دولت سابقاً داشته و می‌گرفته به واسطه‌هایی که تریاک را از این شهر به آن شهر انتقال می‌دهند می‌دهد با ترس و لرز و با کشتن چند نفر یا باید جلو کشت تریاک را گرفت و یا این که اگر واقعاً نمی‌توانند جلویش را بگیرند دو مرتبه همان باندرلش را برقرار بکنند که هم مردم کمتر کشته بشوند و هم به دولت ضرر وارد نشود، یکی دیگر هم موضوع صدور تریاک از ایران است که بنده شنیدم در حدود هست هزار صندوق تریاک پارسال و امسال موجود است و بعضی از شرکت‌های خارجی آمده‌اند می‌خواهند این هشت هزار صندوق را بخرند برای تهیه مورفین و سایر موادی که از تریاک تهیه می‌شود و پیشنهاداتی هم به دولت داده شده است منتهی باز هم در اینجا بعضی اشخاص اعمال نفوذ کرده‌اند و یک یهودی خارجی با پنج لیره کمتر از آن شرکت آمریکایی می‌خواهد خریداری کند و از قراری که شنیده‌ام تریاک را می‌خواهند به آن یهودی بدهند و به آن شرکتی که پنج لیزه زیادتر می‌خرد ندهند و تفاوت این معامله چهل هزار لیره می‌شود در این قسمت توجه آقای وزیر دارایی را جلب می‌کنم که اگر یک چنین فعل و انفعالاتی دارد صورت می‌گیرد و ایشان چون جلوگیری دارند می‌کنند جلوگیری فرمایند شاید هم دروغ باشد به هر حال یک طوری این را در ایران و در خارج بفروشند که این قلم صادراتی مملکت که یک مقدار زیادی ارز برای ما تهیه می‌کند از بین نرود زیرا تریاک اگر بماند از مقدار مورفینش کاسته می‌شود و از قیمتش در بازارهای دنیا کاسته می‌شود بایستی دولت برای فروش این تریاک یک اقدام عاجلی بکند و البته همان طور که عرض کردم با یک اصولی که کلاه سر دولت نرود، به سهمیه وارداتی هم همان طور که عرض کردم دستگاه دقیقی نداریم و مخصوصاً یکی از علل بدبختی شهرستان‌ها همین موضوع سهمیه وارداتی است که اگر یک تبصره‌ای را مجلس تصویب کرد و موضوع آن از بین رفت بایستی سهمیه را به شهرستان‌ها اختصاص داد و از تمرکز کارها در تهران یک مقداری کاست تا شهرستان‌ها از بین نرود و یکی هم موضوعی که بایستی توجه‏ بشود این موضوع تنزلی است که دولت در نرخ پوند می‌دهد بایستی پوند را دولت قبل از این که تنزل بدهد اعلام بکند که از ماه فلان این قدر تنزل داده می‌شود تا آن کسانی که امروز می‌خواهند افر بگیرند یا کماند بدهند متوجه باشند که این سفارشی که آنها می‌دهند و آن کالایی که می‌خواهند وارد بکنند از قیمت پوندی که سفارش می‌دهند کاسته شده یا کاسته خواهد شد تا در سفارش و مقدار کماندی که می‌خواهند بدهند تأمل بیشتری بکنند و این طور باعث ورشکست اقتصادی ما نشوند یکی دیگر از موارد خرابی دستگاه اقتصادی کشور این تصویب‌نامه‌های ضد و نقیض است امروز یک تصویب‌نامه‌ای می‌گذرد راجع به ارز فردا آن تصویب‌نامه نقض می‌شود پس فردا تصویب‌نامه‌ای را نقض می‌کنند کما این که در دولت آقای حکیمی بود آقایان متوجه شدند که دو تصویب‌نامه متناقض راجع به ارز صادر شد و همچنین در دولت آقای ساعد باز تصویب‌نامه‌ای راجع به ارز صادر شد و همچنین در دولت آقای هژیر تصویب‌نامه‌ای راجع به ارز صادر شد این موضوع ارز و این تصویب‌نامه و مقررات و قوانین ضد و نقیض کاملاً به زیان اقتصادیات این مملکت است و وضع اقتصادی ما را به این روز سیاه انداخته است باید این تصویب‌نامه‌ها همه را جمع کرد و این مقررات را جمع کرد و یک مقررات صحیحی برای این کار وضع کرد، ضمناً یک اعتراضی که بنده به آقایان اعضاء کمیسیون بودجه دارم موضوع حذف بودجه محرمانه بازرسی کل کشور بود که در سال گویا صد هزار تومان اعتبار محرمانه داشتند برای اعزام مأمورین به خارج و به طور کلی آقایان اطلاع دارند در گمرک خرمشهر یک دسته بسیار قوی یک باند بسیار متشکلی در امور قاچاق خرمشهر دخالت داشتند، چند نفر از آقایان نمایندگان هم در این مجلس صحبت‌هایی کردند و مذاکراتی کردند و حتی همکار محترم ما آقای دکتر راجی که خیلی هم علاقه‌مند به این موضوع بود دو سه مرتبه هم در پشت تریبون راجع به این موضوع صحبت کردند ولی همان دست‌های قوی که عرض کردم نمی‌گذارد غارتگران را در این مملکت تعقیب بکنند به کلی موضوع بازرسی گمرک جنوب از بین رفت و حالا هم با زدن این بودجه دیگر هیچ وقت نه امثال آقای لطفی و نه آقای اکرمی و نه آقای امینی آنجا خواهند رفت و نه بازرسی خواهد شد (وزیر دارایی - از بودجه بازرسی کل کشور یک قران هم نزده‌ایم) بودجه محرمانه‌اش را عرض می‌کنم اگر نزده‌اید بسیار خوب است بنده می‌پرسم که چرا تقعیب نمی‌کنید و بنده موقعیتی بدست آوردم که سؤال کنم رفتن آقای لطفی به خرمشهر و گرفتن آن پرونده یا رفتن آن آقای امینی و آقای اکرمی که همه آقایان هم تأیید کردند که اینها از مردمان شرافتمند این مملکت هستند آن پرونده‌ها چطور شد؟ (وزیر دارایی - مشغول تعقیبند) این را بنده شنیدم که در حدود سی، چهل میلیون تومان دزدی و غارتگری شده است در همین گمرکان جنوب ایران و خرمشهر، خوب باید به این کار رسیدگی بشود آقا (معتمد دماوندی - پرونده‌اش را سوزانده‌اند) بنده شنیدم که آقای لطفی گفته است استاندار آنجا عوض نشده من به هیچ عنوان حاضر نیستم برگردم بروم به خرمشهر این خودش واقعاً یک مشکلی است الان ده سال است با این دولت‌ها که ما داریم یک وزیری مثل آقای دکتر اقبال سپهبد امیر احمدی خود آقای گلشائیان و سایر آقایان و حتی خود آقایان نمایندگان نتوانسته‌اند پشت سر هم موقعیت خودشان را حفظ کنند و چون هیچ کابینه‌ای تا حالا نتوانسته است این معما را حل بکند و اگر قدرت دولت مرکزی هست آن قدرت دولت مرکزی را در خرمشهر و در خوزستان چرا اعمال نمی‌کنند؟ (بهبهانی - چه ایرادی دارید آن ایرادی که دارید بفرمایید) (معتمد دماوندی - ایراد آن است که در رأس قاچاقچی‌ها قرار دارد) اجازه بفرمایید آقای لطفی گفته است تا این استاندار آنجا باشد من به خوزستان نمی‌روم، وقتی که اینجا یک چیزی گفته می‌شود چهار نفر وکیل یا یک نفر وکیل می‌گوید آقا اشتباه می‌کنی و این سرش به سر شاه می‌ماند و اصلاً آدم به این خوبی و تنها همین آدم است که باید هشت سال یا ده سال استاندار باشد (دکتر بقایی - استاندار نیست و آقا نایب‌السلطنه است) عرض کنم که پادشاه بی تخت و تاج خوزستان است آخر اگر دولت مرکزی قدرت دارد (دکتر بقایی - کی همچو ادعایی کرده است) وقتی که می‌گویند استاندار خوزستان چنین است می‌گویند نه آقا آدم خوبی است بنده عرض می‌کنم در دوره آقای قوام‌السلطنه استاندار خوزستان را عوض کردند و احضارش هم کردند و به جای او استاندار تعیین کردند هیچ مانعی نبود من نفهمیدم چطور شد زور ایشان هم نرسیده در حالی که کس دیگری هم به جایش تعیین شده بود ولی یک مرتبه ان جریان عوض شد مثل این است که قدرت دولت‌های مرکزی به این قسمت خوزستان نمی‌رسد در همه جا این قدرت هست ولی خوزستان یک دولت در داخل دولت است و حالا هم که موضوع واگذاری املاک خوزستان در اینجا مطرح شده است هر کس با این آقا هر اندازه نزدیکی داشته باشد یا هز اندازه خصوصیت داشته باشد یا هر اندازه بیشتر در مجلس موافق دارد و فریاد کرده باشد یا بیشتر سینه پاره کرده باشد به او بیشتر می‌دهند (بهبهانی - این طور نیست آقا شما غرض دارید) غرض بنده این است آقای بهبهانی که می‌خواهم اهالی خوزستان هم مثل اهالی کرمان، مثل اهالی اصفهان، مثل اهالی تهران، مثل اهالی سایر نقاط آنها هم از حکومت دموکراسی استفاده کنند آنها هم حق داشته باشند که در سرنوشت خودشان دخالت بکنند به آنها هم اگر تعدی شود بتوانند صدایشان بلند بشود

برادر زن شما چرا تبعید شد از خوزستان آمد به تهران پرونده دارد در وزارت کشور آمد اینجا فریاد زد و گفت که چرا مرا تبعید کرده چرا رسیدگی نمی‌کنند کارهایی که اینها کرده‌اند رسیدگی بشود آن وقت ملاحطه خواهید فرمود که بنده غرض دارم یا آن کسی که برای دوره آتیه خودش اینجا صدایش را کلفت می‌کند آن غرض دارد (بهبهانی - بنده نماینده اهوازم نماینده اراک نیستم نماینده طبیعی محلم) امیدوارم که اگر ایشان هم استاندار آنجا نباشند شما هم وکیل طبیعی باشید من غرض خاصی ندارم، (دکتر بقایی - دزدی‌ها را باید گفت هر که می‌خواهد باشد) واللّه به تمام مقدسات فرقی ندارد خوزستانی می‌خواهد باشد سیستانی می‌خواهد باشد بنده برای آب سیستان هم اینجا سؤال و استیضاح کردم کرمانی می‌خواهد باشد برای بنده تفاوت نمی‌کند من سعادت ملت ایران را می‌خواهم و همه آقایان باید سعادت ارضی و سیاسی و اجتماعی ملت ایران را بخواهند از این حرف‌های ما چرا آتش را زیر خاکستر نگاهداریم این حرف‌ها و این اغماض‌ها و این پرده‌پوشی‌ها آتش زیر خاکستر است این کار خودش را خواهد کرد تا یک روزی خدای نکرده موجبات تجزیه این مملکت را فراهم کند خوزستانی برای من شریف‌تر از هر کجایی است که تصور بکنید او هم ایرانی است من هم ایرانی هستم او هم مالیات می‌دهد تبریزی هم مالیات می‌دهد اصفهانی هم مالیات می‌دهد همه باید استفاده کنند خوزستان به آن بزرگی که رود کارون به آن بزرگی از کنارش می‌گذرد، آن نهرهای به آن بزرگی از زمین‌های به آن استعداد چرا بایستی هدر رود الان می‌گویند زمین‌ها را قسمت کنند یک دستی هست یک جریانی هست که نمی‌گذارد آباد شود این را بایستی گفت الان هم که می‌خواهید املاک آنجا واگذار شود صورت این زمین‌ها را من تمنی می‌کنم آقایان اعضای دولت می‌خواهند ببینند به کی داده‌اند یک نفر کشاورز آمده که دو جریب بگیرد نداده‌اند؟ ولی فلان متنفذ آمده گفته دو هزار هکتار شصت هزار هکتار نود هزار هکتار صد هزار هکتار گرفته است فلان کارمند بازنشسته در تهران که ۹۰ سال از عمرش گذشته است هشتاد هزار هکتار از خوزستان می‌خواهد چه کند؟ (بهبهانی - آقا صورتش را خودتان بخوانید) بنده خودم یکی را گرفته‌ام عرض کنم آنها آمده‌اند این اراضی حاصلخیز خوزستان را به این ترتیب می‌خواهند بین یک چند نفری قسمت کنند البته باید یک کسی باشد که به آنها کمک کند و هر کسی کمک کرد او را حفظش می‌کنند به علاوه از قدرتی که در هیئت حاکمه استفاده می‌کنند متأسفانه از نفوذ دولت خارجی هم استفاده می‌کنند، آنها هم از اینها حمایت می‌کنند، این دخالت در امور کشور است. هیچ بیگانه‌ای حق ندارد در امور داخلی ایران دخالت بکند و من با هر خارجی خواه شمالی خواه جنوبی خواه ینگی دنیایی هر کجا که باشد با دخالتش در امور داخلی ایران مخالفم برای من فرقی می‌کند نه جنوب دارد نه شمال. نه چپ دارد و نه راست، باید حیات سیاسی ایران حفظ شود ایران باید استقلالش حفظ بشود تمامیتش حفظ شود شمال هم حق ندارد دخالت کند (دکتر بقایی - بعضی‌ها خودمونی‌ترند) خوب بنده خودمونی و غیرخودمونی برایم ندارد و هر جا که دخالت شود خواهم گفت و تا زمانی هم که اینجا وظیفه مقدس نمایندگی را دارم با هر نوع نفوذ خارجی مبارزه می‌کنم و نفوذ خارجی را مضر برای این مملکت می‌دانم بدبختی و پریشانی صد و پنجاه سال اخیر ایران آقایان تاریخ را ورق بزنید ملاحظه کنید ببینید از روزی که آن دسته تاورنیه در زمان صفویه آمده‌اند به ایران و از زمانی که سلسله قاجاریه در ایران سلطنت کردند و این خارجی‌ها آمده‌اند در امور داخلی مملکت ما مداخله کرده‌اند روز به روز بر پریشانی و بیچارگی و بدبختی ملت ایران افزوده شده است موقعی ملت ایران سعادتمند بوده است که هیچ خارجی در امور داخلیش دخالت نداشته است یک روزی ایران آن قدر در جهان قدرت داشت که در امور خارجی‌ها دخالت می‌کرد ولی حالا کار مملکت به جایی رسیده است که امروز خارجی‌ها به وسیله اینها، به وسیله اعضای هیئت حاکمه در اوضاع داخلی ما دخالت می‌کنند نمی‌خواهند خوزستان آباد شود، چرا نمی‌خواهند؟ ... برای این که می‌بینند اگر خوزستان آباد شود، عمله‌ای که روزی ۲۵ ریال می‌گیرد در شرکت نفت و از صبح تا شام جان می‌کند این می‌رود دنبال کشت و زرعش، دنبال زراعتش و دیگر دنبال عملگی شرکت نفت نمی‌آید خوزستان سر زمینی است حاصلخیز و خداوند هم در اثر جدیت و فعالیت آنها به آنها همه گونه وسیله زندگی و رفاه خواهد داد این است که می‌خواهند خوزستان خراب بماند و شرکت نفت بتواند از عمله ارزان استفاده کند و بعداً در موضوع شرکت نفت که با مابقی کارمندان ایرانی چه جور رفتار می‌کند بنده اطلاعاتی دارم به استحضار آقایان می‌رسانم تا متوجه شوند که خوزستان تنها می‌تواند اقلاً غذای ۱۲ میلیون تا ۲۰ میلیون این مملکت را اگر تا ۲۰ میلیون هم ما جمعیت پیدا کنیم خوزستان به تنهایی بدهد منتهی وضعیتشان طوری است که وقتی قطار مسافربری خوزستان از کنار ایستگاه‌های آنجا می‌گذرد مشاهده می‌کنید که در مقابل آفتاب سوزان این اهالی بدبخت پای برهنه خوزستان می‌ریزند جلو قطار به عنوان این که یک کاسه ماست می‌فروشد یا تخم‌مرغی می‌فروشد بالاخره زندگی اینها به قدری رقت آور است که برای هر بیننده احساس تألم و تأثر می‌شود خوب آن هم هموطن ما است و باید زندگی مرفه و فرهنگ خوب و آسایش داشته باشد در اثر عدم توجه دولت خوزستان خودش یک دولتی در داخل دولت شده است و امیدوارم خوزستانی‌ها بیشتر از این در محظور و در فلاکت و در مضیقه و در بدبختی زندگی نکنند و قدم‌های سریع و برجسته‌ای برای عمران و آبادی خوزستان برداشته شود و از هیئت عالی برنامه هم که در رأسش و الاحضرت شاهپور عبدالرضا قرار گرفته است و تا آنجا که بنده اطلاع دارم و شنیده‌ام شخصاً دلش می‌خواهد که قدم‌های اساسی برای عمران و آبادی مملکت بردارد یک مسافرتی به خوزستان بکنند مقدم بر اصلاحات سایر شهرستان‌ها اصلاحات خوزستان را بدانند و زندگی مردم را از نزدیک ببینند و مهندسین و هیئت‌هایی که اعزام می‌شوند اول به آنجا اعزام کنند تا هر چه زودتر یک قدم‌های اصلاحی آنجا برداشته شود. ولی عرض کردم بنده که مأیوسم، با بودن چنین شخصی در خوزستان هیچ امید بهبودی در خوزستان دیده نمی‌شود. یکی دیگر از مواردی که بنده راجع به بودجه اعتراض دارم راجع به املاک واگذاری است در ردیف عایدات و املاک و همچنین در ردیف هزینه املاک پیش‌بینی شده است که در حدود ده میلیون ریال مخارجش است و ۱۷ میلیون عایدات دارد با یک چنین شیفری این را کمیسیون بودجه مجلس شورای ملی بدون این که تصمیمی راجع به کارمندانش بگیرد یا راجع به رقم ۶ میلیونی که از بودجه کل کشور سازمان شاهنشاهی استفاده می‌کند در بودجه یک کارهایی کرده است البته من در چگونگی واگذاری این املاک و نطق‌هایی که در دوره ۱۳ شد و همچنین راجع به احساساتی که نمایندگان مجلس در آن دوره به خرج داده‌اند هیچ صحبتی نمی‌کنم زیرا در موقعی که خود لایحه مطرح شود البته آن طوری که مصلحت مملکت و ملت و مصلحت خود اعلیحضرت همایونی باشد از روی کمال بی‌غرضی و خیرخواهانه به عرض خواهم رسانید ولی آنچه را که از لحاظ بودجه باید به عرض برسانم موضوع عدم توجه دولت است به این ارقام ما ۶ میلیون تومان از بودجه به نام سازمان خرمات شاهنشاهی می‌دهیم حالا این ۶ میلیونی که می‌دهیم طبق قانون اساسی باید یک وزیر مسئول در مجلس داشته باشیم که از او بخواهیم مؤاخذه کنیم که به چه مصرفی رسیده است حالا بنده حرفی ندارم آن وقتی که این املاک از طرف شاه سابق به اعلیحضرت فعلی واگذار شده است که به مصرف امور خیریه برسانند و صورت ظاهرش این بود که چون ۶ میلیون از این بودجه را برای مصرف خیریه می‌خواهند بدهند البته این کار خلاف قانون بود ولی البته تا یک حدودی چون املاک از طرف شاه سابق به اعلیحضرت فعلی داده می‌شد که به مصرف امور خیریه برسد ما هم آنجا مخالفتی نکردیم یا نمی‌کردیم و یا کردیم و توجهی نشد ولی حالا یک مسأله اساسی است ۶ میلیون تومان اینجا بودجه سازمان خدمات شاهنشاهی اختصاص داده است که می‌گیرد اگر بخواهد که این ۶ میلیون را باز هم بگیرد برخلاف قانون اساسی است زیرا پولی که از بودجه مملکت صرف می‌شود باید وزیر مسئول داشته باشد وزیر مسئول آن کیست؟

باید وزیر مسئول داشته باشد و معلوم باشد که وزیر مسئول این ۶ میلیون کیست که اگر خواستند دو هزار تومان به یک نفر بدهند بگوید نه من نمی‌دهم و ۱۹۵۱ تومان می‌دهم اتومبیل هم نمی‌دهم (دهقان - آنجاهایی را که خراب است بفرمایید) برای مثال عرض کردم از این تاریخ به بعد این بودجه باید مسئول داشته باشد (دهقان - آنجایی که خدماتش مشهود است آقای مکی چرا اسم می‌آورید آنها که خراب است بفرمایید) همه جا خراب است به هر کجا که روی .... هر یک از آقایان وزراء می‌خواهند اینجا بگویند که وزارتخانه من بهتر از وزارتخانه‌های دیگر است و یا این دولت بهتر از دولت‌های دیگر با فساد مبارزه می‌کند

این را نه بنده و نه ملت ایران و نه آقایان وزرا هیچکدام قبول نمی‌کنیم (دهقان - تفاوت بسیار محسوسی دارد) تفاوت زیادی ندارد مثلاً فرض بفرمایید شما یک وزیری می‌گذارید یک اشخاصی می‌آورید آن یکی را یک پست عالی‌تری به او می‌دهید همیشه این بوده و اوضاع همین طور بوده است و علت بدبختی ما هم همین است برای این که این روی یک قاعده به خصوصی نیست فساد عمومی است و در یک نقطه به خصوصی نیست که بگوییم آقای دکتر اقبال وزیر کشور با این ۵۰ نفری که بیرون کردند دسته فاسد همین دسته ۵۰ نفر بودند و اینها را بیرون کرده‌اند و دیگر فسادی نیست.

دکتر بقایی - عده کافی نیست‏

۶- موقع جلسه بعد - ختم جلسه

‏نایب رئیس - وقتی که لایحه بودجه مطرح است ساعت جلسات بایستی از ۵ ساعت کمتر نباشد (ملک مدنی - قبلاً باید اخطار شود) ولی چون این جلسه آقایان مسبوق نبودند بنابراین این جلسه را ختم می‌کنیم جلسه آینده برای سه‌شنبه ساعت هشت صبح تا یک ساعت بعدازظهر جلسه خواهد بود (صحیح است)

(در این موقع یک ساعت و ربع بعد از ظهر جلسه ختم و جلسه آینده به صبح سه‌شنبه ساعت ۸ موکول گردید)

رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت‏

شماره ۷۶۴ روز و دستور جلسه آینده ۶ / ۴ / ۲۸

تاریخ تشکیل جلسه آینده مجلس شورای ملی و دستور آن برای درج در روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ذیلاً به استحضار می‌رسد:

تاریخ تشکیل جلسه آینده - روز سه‌شنبه هفتم تیرماه ۱۳۲۸ (مطابق اول ماه صیام) از چهار ساعت قبل از ظهر.

دستور جلسه:

بقیه شور در گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۲۸ کل کشور

اداره دفتر مجلس شورای ملی‏

صبح تا یک ساعت بعدازظهر جلسه خواهدبود (صحیح است)

(در این موقع یک ساعت و ربع بعدازظهر جلسه ختم جلسه آینده به صبح سه‌شنبه ساعت ۸ موکول گردید)

رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت

قانون اجازه پرداخت یک دوازدهم حقوق و هزینه کل کشور بابت خرداد ماه ۱۳۲۸

ماده واحده - به وزارت دارایی اجازه داده می‌شود حقوق و هزینه‌های مستمر و غیر مستمر وزارتخانه‌ها و ادارات و بنگاه‌های دولتی و سایر هزینه‌های کشور را اعم از مصارف عمومی و عمرانی در خرداد ماه سال ۱۳۲۸ در حدود یک دوازدهم اعتبارات سال ۱۳۲۷ و اضافه اعتباراتی که در سال ۱۳۲۸ به تصویب رسیده با رعایت تبصره ۱ ماده واحده قانون مصوب دوم آبان ماه ۱۳۲۴ و سایر قوانین و مقررات مالی و کمک هزینه کارمندان و خدمتگذاران کشوری و لشگری را مطابق قوانین و آیین‌نامه‌های مربوطه از درآمد عمومی سال جاری کشور پرداخت نماید.

این قانون که مشتمل بر یک ماده است در جلسه پنجم تیر ماه یک هزار و سیصد و بیست و هشت به تصویب مجلس شورای ملی رسید.

رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت

قوانین‏

شماره ۴۴۱۵ ۳۱ / ۳/ ۱۳۲۸

وزارت دارایی - فرهنگ‏

فرمان همایونی راجع به اجرای قانون تأسیس دانشگاه‌های شهرستان‌ها به انضمام قانون مزبور که در جلسه سه‌شنبه سوم خرداد ماه یک هزار و سیصد و بیست و هشت به تصویب مجلس شورای ملی رسیده است ذیلاً ابلاغ می‌گردد.

با تأییدات خداوند متعال ما پهلوی شاهشاه ایران محل صحه مبارک‏

نظر به اصل بیست و هفتم متمم قانون اساسی مقرر می‌داریم.

ماده اول - قانون تأسیس دانشگاه‌های شهرستان‌ها که در جلسه سوم خرداد ماه یک هزار و سیصد و بیست و هشت به تصویب مجلس شورای ملی رسیده و منضم به این دستخط است به موقع اجرا گذاشته شود.

ماده دوم - هیئت دولت مأمور اجرای این قانون هستند. به تاریخ هفدهم خرداد ماه ۱۳۲۸

قانون تأسیس دانشگاه‌های شهرستان‌ها

ماده واحده - وزارت فرهنگ مجاز است دانشگاه تبریز را که در سال گذشته تأسیس شده تکمیل نماید و همچنین در شهرستان‌های مشهد و اصفهان و شیراز و هر شهرستان دیگری که وزارت فرهنگ لازم بداند به تدریج که وسایل و موجبات فراهم می‌شود به تأسیس دانشگاه و در اهواز به تأسیس یک دانشکده پزشکی اقدام نماید.

دانشکده‌هایی که در هر محل تأسیس می‌شود باید با توجه باستعداد و احتیاجات خاصه آن محل بوده و ممکن است در صورت لزوم ابتدا به صورت مدارس عالیه که احتیاجات محلی را تأمین نماید تأسیس گردد.

تبصره ۱- وزارت فرهنگ مکلف است در اجرای این قانون تأسیس دانشکده پزشکی و کشاورزی را در استان‌ها مقدم بدارد.

تبصره ۲- شرایط اساسی دانشگاه‌ها از جهات اداری و مالی و تعلیماتی و استخدامی و غیره برطبق قانون تأسیس دانشگاه تهران و سایر قوانین مربوط خواهد بود و مادام که شورای هر دانشگاه تأسیس نشده وظایف شورای دانشگاه را شورای هر دانشکده با تصویب وزیر فرهنگ انجام خواهد داد و وزارت فرهنگ مجاز است در صورتی که برای بعضی رشته‌های دروس و عملیات در هر یک از دانشگاه‌ها استاد و معلم متخصص ایرانی یافت نشود از استادان و متخصصین خارجی به موجب قوانینی که به تصویب مجلس شورای ملی خواهند رسانید استفاده نماید.

تبصره ۳ - به رئیس و معاون دانشگاه و دانشکده‌ها و همچنین به استادان و معلمین در صورتی که غیره محلی باشند تا یک برابر حقوق ممکن است علاوه بر فوق‌العاده‌های قانونی به عنوان مزایا پرداخت شود مقررات راجع به برقراری مزایای فوق به موجب تصویب‌نامه هیئت وزیران خواهد بود. وزارت فرهنگ می‌تواند از استادان و معلمین دانشگاه تهران نیز با موافقت شورای دانشگاه تهران با پرداخت مزایای‏

انتصابات و احکام‏

شماره ۱۶۷۴- ۶۴۹۸ ۱۷/ ۳/ ۲۷

در وزارت کشور

آقای اسمعیل خدا دوست بخشدار آستانه از تاریخ ۱/ ۲/ ۲۸ به سمت بخشدار سیاهکل منتقل شدند. وزیر کشور

شماره ۴۹۲۳ - ۲۰۵۰۸ ۱۶/ ۳/ ۲۸

آقای رحیم میرحیدری بخشدار مراوه تپه از تاریخ اول اردیبهشت ماه ۲۸ به سمت بخشدار کمیشان منتقل شدند. وزیر کشور

شماره ۴۹۶۰- ۲۵۵۳۶ ۱۶/ ۳/ ۲۸

آقای رضا میرفخرایی منشی فرمانداری سراوان از تاریخ ۱۶ خرداد ماه ۲۸ به سمت بخشدار نوبران منتقل شدند.

وزیر کشور

شماره ۴۲۴۰- ۲۲۶۵۶ ۱۶/ ۳/ ۲۸

آقای عباس ناصرحسینی بخشدار نو برای از تاریخ شانزدهم خرداد ماه ۲۸ به سمت بخشدار معلم کلایه منتقل شدند. وزیر کشور

فوق برای دانشگاه شهرستان‌ها استفاده نماید.

تبصره ۴ - دولت مکلف است همه ساله اعتبارات لازم را برای تأسیس و توسعه دانشگاه‌های شهرستان‌ها در بودجه وزارت فرهنگ منظور بدارد.

تبصره ۵ - وزارت بهداری و شهرداری‌ها و همچنین سایر مؤسسات مربوط به دولت مکلف هستند که بیمارستان‌ها و وسایل دیگر را با کلیه تجهیزات و کارمندانی که دانشگاه انتخاب می‌نماید در اختیار دانشکده‌های هر شهرستان قرار داده و بودجه و اعتبارات مربوط به آن را به بودجه وزارت فرهنگ انتقال دهند و نیز اجازه داده می‌شود که صرفه‌جویی‌های بودجه سال ۱۳۲۶ به بعد دانشگاه‌های فوق در سال مالی بعد به مصرف خرید زمین و ساختمان و تهیه کتب و لوازم آزمایشگاه برسد.

تبصره ۶ - وزارت فرهنگ می‌تواند در هر یک از دانشکده‌های علوم و ادبیات شهرستان‌ها که لازم بداند دروس تربیتی را جزو برنامه قرار داده و فارغ‌التحصیل‌های این رشته را مشمول مقررات و قوانین مربوط به فارغ‌التحصیل‌های دانشسرای عالی قرار دهد.

تبصره ۷ - انتقال اعتبارات فرهنگی ولایت به مرکز یا از شهرستانی به شهرستان دیگر ممنوع است این قانون که مشتمل بر یک ماده و هفت تبصره است در جلسه سه‌شنبه سوم خرداد ماه یک هزار و سیصد و بیست و هشت به تصویب مجلس شورای ملی رسید

رئیس مجلس شورای ملی- رضا حکمت‏

اصل فرمان همایونی و قانون در دفتر نخست وزیر است.

نخست وزیر

شماره ۳۵۱۹- ۶۹۷۴ ۲۸/ ۳/ ۲۸

آقای قاضی دوست محمد فاضلی سر دفتر ازدواج و طلاق تایباد به خرز مشهد

نظر به این که بر اثر گزارش واصله مرتکب تخلفاتی شده‌اید وزارت داد گستری طبق ماده ۳۹ قانون دفتر اسناد رسمی شما را از تصدی دفاتر ازدواج و طلاق معلق می‌نماید

وزیر دادگستری شماره ۳۶۸۳- ۶۹۸۰ ۲۸/۳/ ۲۸

آقای جعفر حاجی حجت لنگرودی

به موجب این ابلاغ دفتر شما را در لنگرود برای ثبت ازدواج رسمیت می‌دهد.

وزیر داد گستری

شماره ۳۶۵۹ - ۶۹۸۴ ۲۸/ ۳/ ۲۷

آقای سید علی هاشمی سردفتر ازدواج ساردوئیه کرمان

به موجب این ابلاغ دفتر شما را در سارودئیه برای ثبت طلاق رسمیت می‌دهد.

وزیر دادگستری

شماره ۳۳۵۲ - ۶۹۹۰ ۲۸/۳/۲۷

آقای مهدی امامی جمعه سر دفتر اسناد رسمی درجه دوم علویجه اصفهان

به موجب این ابلاغ محل رسمیت دفتر شما به شهر اصفهان تبدیل می‌شود و اجازه ثبت معاملات ملکی هم به شما داده می‌شود. طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید.

وزیر دادگستری

شماره ۳۱۳۵- ۶۹۹۲ ۲۸/ ۳/ ۲۸

آقای محمد امین اصیلی انصاری سردفتر ازدواج قریه پنیران دهستان گاو رود کردستان

به موجب این ابلاغ محل رسمیت دفتر شما به قریه ذافان کردستان تبدیل می‌شود.

وزیر دادگستری

شماره ۳۲۱۳- ۶۹۶۲ ۲۸/ ۳/ ۲۸

آقای سید مختار حسینی سر دفتر ازدواج و طلاق حوزه فین و رضوان و گهره

بندر عباس نظر به این که بر اثر گزارش واصله مرتکب تخلفاتی شده‌اید وزارت دادگستری طبق ماده ۳۹ قانون دفتر اسناد رسمی شما را از تصدی دفاتر ازدواج و طلاق معلق می‌نماید.

وزیر دادگستری

شماره ۳۸۰۴- ۷۰۱۸ ۲۹/ ۳/ ۲۸

آقای سید یحیی رضوی‌زاده

به موجب این ابلاغ دفتر شما را در قریه هونجان اصفهان برای ثبت ازدواج رسمیت می‌دهد.

وزیر دادگستری

شماره ۳۲۸۲- ۶۹۹۴ ۲۹/ ۳/ ۲۸

آقای سید امیر قتالی سر دفتر سابق ازدواج و طلاق قریه خمیر بندر عباس

به موجب این ابلاغ مجدداً دفاتر شما را در قریه خمیر برای ثبت ازدواج رسمیت می‌دهد.

وزیر دادگستری

شماره ۴۱۴۴- ۶۹۶۴ ۲۸/۳/ ۲۸

آقای ابوالقاسم امامی سردفتر اسناد رسمی و ازدواج زرند ساوه

به موجب این ابلاغ استعفای شما از تصدی دفاتر اسناد رسمی و ازدواج پذیرفته می‌شود.

وزیر دادگستری

شماره ۴۱۴۱- ۶۹۶۶ ۲۸/ ۳/ ۲۸

آقای محمد صادق موسوی دهقی سردفتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق دهکده تجره گلپایگان

به موجب این ابلاغ محل رسمیت رفاتر شما به دهکده دهق اسفهان تبدیل می‌شود طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید.

وزیر دادگستری

شماره ۴۱۴۲- ۶۹۶۸ ۲۸/ ۳/ ۲۸

آقای محمد رضا امامی سردفتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق دهستان دهق عربستان اصفهان‏

به موجب این ابلاغ محل رسمیت دفاتر شما به دهستان علویه اصفهان تبدیل می‌شود طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید.

وزیر دادگستری

شماره ۳۵۶۶- ۶۹۷۰ ۲۸/۳/۲۸

آقای حیدر شریفیان خوزانی سردفتر اسناد رسمی و ازدواج سده اصفهان‏

نظر به این که بر اثر گزارش واصله در مورد ثبت ازدواج مرتکب تخلفاتی شده‌اید وزارت دادگستری طبق ماده ۳۹ قانون دفتر اسناد رسمی شما را از تصدی دفتر ازدواج معلق می‌نماید.

وزیر دادگستری‏

شماره ۳۷۲۷- ۷۰۲۰ ۲۹ / ۳/ ۲۸

آقای سید محمد مجتهدی سردفتر اسناد رسمی مشهد

نظر به این که بر اثر گزارش واصله مرتکب تخلفاتی شده‌اید وزارت دادگستری طبق ماده ۳۹ قانون دفتر اسناد رسمی شما را از تصدی دفتر اسناد رسمی معلق می‌نماید.

وزیر دادگستری

شماره ۳۷۵۲- ۷۰۲۲ ۲۹/ ۳/۲۸

آقای محمد اسمعیل هوشمند سردفتر ازدواج و طلاق قهاب صرصر دامغان

نظر به این که بر اثر گزارش واصله در مورد ثبت ازدواج مرتکب تخلفاتی شده‌اید وزارت دادگستری طبق ماده ۳۹ قانون دفتر اسناد رسمی شما را از تصدی دفتر ازدواج معلق می‌نماید.

وزیر دادگستری

شماره ۳۶۸۱- ۶۹۵۶ ۲۸/۳/ ۲۸

آقای غلامعلی معزی سردفتر ازدواج شهر رشت

به موجب این ابلاغ دفتر شما را در رشت برای ثبت طلاق رسمیت می‌دهد.

وزیر دادگستری

شماره ۳۳۲۳- ۶۹۴۴ ۲۸/ ۳/ ۲۸

آقای صفر علی دریایی

به موجب این ابلاغ دفتر شما را در شهر تهران برای ثبت ازدواج رسمیت می‌دهد.

وزیر دادگستری

شماره ۴۱۴۳- ۶۹۴۲ ۲۸/ ۳/۲۸

آقای حسن خویی

به موجب این ابلاغ دفتر شمارا در شهر خوی برای ثبت ازدواج رسمیت می‌دهد.

وزیر دادگستری‏

شماره ۳۷۶۹- ۶۴۴۶ ۲۲/ ۳/ ۲۸

آقای علی‌محمد طاهری سردفتر ازدواج و طلاق دهستان کوه میش سبزوار

به موجب این ابلاغ محل رسمیت دفاتر شما به شهر سبزوار تبدیل می‌شود طبق مقررات انجام وظیفه نمایید

وزیر دادگستری

شماره ۳۷۶۷- ۶۴۴۲ ۲۲/ ۳/ ۲۸

آقای لطف‌اللّه انصاری سردفتر ازدواج و طلاق پرسر طالش گیلان

نظر به این که براثر گزارش واصله به اتهام جعل در اسناد واقعه ازدواج تحت تعقیب جنایی واقع شده‌اید وزارت دادگستری طبق ماده ۳۹ قانون دفتر اسناد رسمی شمارا از تصدی دفاتر ازدواج و طلاق معلق می‌نماید.

وزیر دادگستری

شماره ۳۲۵۸- ۶۴۳۶ ۲۲/ ۳/ ۲۸

آقای حسن مردانی

به موجب این ابلاغ دفاتر شما را در قصبه طوج تبریز برای ثبت ازدواج و طلاق رسمیت می‌دهد

وزیر دادگستری‏

شماره ۲۱۵۸-۶۴۷۰ ۲۲ / ۳/ ۲۸

آقای اسحق حیم دیان‌زاده

به موجب این ابلاغ دفاتر شما را در بوشهر برای ثبت ازدواج و طلاق رسمیت می‌دهد.