مذاکرات مجلس شورای ملی ۵ امرداد (اسد) ۱۳۰۳ نشست ۴۱

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۵۸ توسط Zamzam (گفتگو | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۵ امرداد (اسد) ۱۳۰۳ نشست ۴۱

مذاکرات مجلس شورای ملی ۵ امرداد (اسد) ۱۳۰۳ نشست ۴۱

جلسه ۴۱

صورت مشروح مجلس یوم یکشنبه ۵ اسد ۱۳۰۳ مطابق ۲۴ ذی حجه ۱۳۴۲

مجلس سه ساعت قبل از ظهر برپاست آقای مؤتمن الملک تشکیل گردید.

صورت مجلس یوم پنجشنبه دوم اسد را آقای آقامیرزا شهاب قرائت نمودند.

رئیس ـ نسبت به صورتمجلس ایرادی نیست؟

(گفته شده خیر)

رئیس ـ لایحه نفت از ماده ۱۱ مطرح است آقای محمد ولی میرزا (اجازه)

محمد ولی میرزا ـ مدتی است لایحه کمیسیون بودجه تقدیم شده است راجع بپرداخت یکدوازدهم بودجه سال قبل برای برج سرطان از بابت حقوق ادارات و بنده تصور می‌کنم تأخیر تصویب این لایحه اسباب زحمت و اشکالاتی بین وزارت مالیه وادارات خواهد شد (و چندان هم مذاکراتی لازم ندارد) و تکلیف آن معین شود

. رئیس ـ آقای رئیس التجار (اجازه)

رئیس التجار ـ بنده می‌خواستم عرض کنم که این لایحه بماند برای آخر جلسه.

رئیس ـ میفرمائید در آخر جلسه مطرح شود؟

(جمعی از نمایندگان بلی)

رئیس ـ مخبر کمیسیون نفت حاضر نیستند؟

رئیس التجارـ آقای سهام السلطان روز قبل هم مدافع بودند رئیس چون ممکن است از طرف کمیسیون اعتراض شود اینست که عرض می‌کنم باید از طرف کمیسیون مأموریت داشته باشند.

آقای دست غیب (اجازه)

دست غیب ـ حالا که آقای مخبر نیستند خوبست همان لایحه‌ای که آقای محمد ولی میرزا فرمودند مطرح شود شاید بعد هم مخبر بیاید.

آقا سید یعقوب ـ خیلی تعجب است از آقای دست غیب الان صحبت شد و آقای رئیس التجار پیشنهاد کردند که بماند برای آخر جلسه این چیز غریبی است مجلس که نباید متصل تغییر رأی بدهد. دیگر اینکه آقایان اعضاء کمیسیون نفت تماماً حاضر هستند و وقتی هم اظهار شد که آقای سهام السلطان دفاع می‌کنند از طرف هیچکس مخالفت نشد.

حائریزاده ـ بنده مخالفم

آقا سید یعقوب ـ مخالفت شما اساس ندارد. اکثریت کمیسیون رأی می‌دهد که ایشان مخبر باشند شما که اقلیت هستید.

رئیس ـ آقای تدین (اجازه)

تدین ـ تصور نمی‌کنم از طرف اعضاء کمیسیون کسی مخالف باشد که آقای سهام السلطان از طرف کمیسیون دفاع کند.

رئیس ـ از طرف کمیسیون اعتراضی هست.

شاهزاده شیخ الرئیس ـ بنده عرضی دارم.

رئیس ـ عضو کمیسیون هستید؟

شیخ الرئیس ـ خیر عرض دارم.

رئیس ـ بفرمائید.

شیخ الرئیس ـ می‌خواستم عرض کنم برای اینکه سابقه نشود و مخصوصاً چند روز قبل هم این لایحه مطرح شد ودر یک ماده مذاکره شد و بعد مخبر کمیسیون آمد و گفت اینطور نبوده. بنده برای اینکه بعدها اختلافی پیدا نشود عرض می‌کنم هرکس را که میل داشته باشند بسمت مخبر موقتی معین کنند والا اینکه اعضاء کمیسیون اعتراض دارند یا ندارند نمی‌شود. وقتی که مخبر نیست باید خود اعضاء کمیسیون یک نفر را معین کندوالا از نقطه نظراینکه آقای سهام السلطان در جلسه قبل مدافع بوده و امروز هم دفاع کنند وبعد هم مخبر بیاید بگوید اینطور نیست این نمی‌شود.

حاج عزالممالک ـ آقای وزیر برای دفاع از لایحه حاضرند ممکن است لایحه مطرح شود و آقایان اعضاء کمیسیون بیرون رفته و فوراً یک نفررا بسمت مخبری معین کنند و بمجلس پیشنهاد کنند مانعی ندارد.

رئیس ـ آخر پیشنهاد حاضر است و باید قرائت شود و به بینیم کمیسیون قبول می‌کند یانه آقای سهام السلطان. (اجازه)

سهام السلطان ـ درآنماده که حضرت والا اظهار کردند خواستم بایشان تذکر بدهم نه اینکه در اینجا شده بود بلکه آنچه مخبر گفتند این بود که در راپرت اشتباه شده و بعد هم قرار شد که در کمیسیون ترتیبی داده شود والا اینکه بنده دفاع کردم همان نظری بود که کمیسیون داشت.

رئیس ـ ممکن است آقایان اعضاء کمیسیون تشریف ببرند بیرون و یک نفررا فوراً بجای مخبر انتخاب نمایند.

(در اینموقع آقایان اعضاء کمیسیون نفت از مجلس خارج شده پس از چند دقیقه مجدداً واردشدند)

رئیس ـ آقای تدین (اجازه)

تدین ـ آقای سهام السلطان از طرف کمیسیون نفت بسمت مخبری انتخاب شدند با قید اینکه در هر موقعی که مخبر اول نیاید ایشان این سمت را خواهندداشت که ازطرف کمیسیون دفاع کنند و دیگر محتاج به تجدید رأی نیست.

مدرس ـ سابقه نداشته است.

رئیس ـ غیر از این هم چاره نداشتیم؟

پیشنهاد آقای دولت آبادی قرائت می‌شود.

(بشرح ذیل قرائت شد)

چون این ماده طولانی و مطالبش خالی از ابهام نیست بعلاوه اصلاحات عبارتی لازم دارد بنده پیشنهاد می‌کنم ماده ۱۲ مطرح شود و باینماده بعد از اصلاحات لازمه رأی بدهیم.

سهام السلطان ـ چون دراین ماده پیشنهادات زیادی شده بود عقیده کمیسیون این بود که آن پسشنهادات را با ماده به کمیسیون مراجعه دهند که درآن مطالعه شده بعد بمجلس راپرت بدهند.

رئیس ـ آقای امیر حشمت (اجازه)

امیر حشمت یکقسمت از پیشنهاد ما هست که قرائت نشده و نبده تصور می‌کنم یک جمله در این راپرت از قلم افتاده …..

رئیس ـ یک مطلبی آقای دولت آبادی پیشنهاد کردند و آقای مخبر هم قبول کردند حالا در اطراف این مطلب اگر اظهاری دارید بفرمائید.

امیر حشمت ـ عرضم این بود که پیشنهادها فرائت شود.

رئیس ـ لازم نیست خوانده بشود آقای دولت آبادی توضیح دارید؟

دولت آبادی ـ خیر مراجعه شود به کمیسیون.

رئیس ـ پیشنهادهائی که قرائت شده از آنهائی هم که قرائت نشده مراجعه می‌شود بکمیسیون ماده ۱۲مطرح است.

(بشرح ذیل قرائت شد)

ماده ۱۲ـ محض اینکه بسکنه ایران نفت (کروزین) و بنزین (گازولین) که برای احتیاج آنها لازم است بقیمت معتدلی فروخته شود صاحب امتیاز تعهد می‌کند هر مقداری که بموجب کنتراتهای خرید تقاضا شود دراین تصویه وتهیه نماید مشروط براینکه نفت مستخرجه در قطعات چهار گانه باندازه کافی وقابل تهیه مواد مذکوره فوق باشد صاحب امتیاز این تصفیه را به شروط ذیل خواهد کرد:

۱ـ دولت وسکنه ایران حق خواهند داشت که در کارخانه یا در مخزنهائی که صاحب امتیاز تأسیس کند نفت تصفیه شده (کروزین) بنزین (گازولین) و مازوت ونفت تصفیه نشده و سایر مواد مستخرجه از نفت در صورتیکه در قطعات چهارگانه بقدر کفایت که برای مصرف داخله لازم باشد یافت شود (اما نه برای صدور از ایران) بقیمتی که حقیقتاً تمام شود بعلاوه در صد از صاحب امتیاز خریداری نمایند قیمت حقیقی هر یک چلیک از محصولات مذکوره بتوسط صاحب امتیاز با رعایت نکات ذیل حساب و تعیین خواهد شد:

الفـ قیمت نفت تصفیه نشده و قیمت کرایه ومخارج تصفیه ومخارجی که برای فروش درایران تعلق می‌گیرد و غیره: در قسمت نفت تصفیه نشده منجمله باید مخارج ذیل منظور شود. مزد عملجات و اجزاء و مخارج سوخت و مخارج عمل آوردن و بیمه و قسمت خرید جناس و نگهداری اسباب و ادوات و هم چنین قیمت چیزهائی که باید ذخیره داشت:

ب ـ کلیه مخارج ریاست مدیرت و محاسبات ونظارت وسایر مخارج مربوطه باداره این امتیاز درایران.

ج ـ استهلاک سرمایه مصروفه که در هر موقعه برای خرید اراضی و تأسیسات و ملزومات و هر چیزی که برای تحصیل تصفیه و حمل و فروش نفت و مشتقات آن که بموجب آن امتیاز نامه تحصیل لازم باشد و کلیه هر مخارجی که استهلاک بر آن تعلق بگیرد احتساب استهلاک بر طبق محاسبات صاحب امتیاز از قرار صدی هفت و نیم در سال خواهد بود. بود تا اینکه بکلی مستهلک شود.

د ـ ربح سرمایه مصروفه از قرار یالی صدی هفت تا آنکه سرمایه کاملاً مستهلک شود.

ه ـ هرگونه مالیات عوارض که دوایر ایرایی از مواد نفطی که در ایران بجهت مصرف داخلی مملکت بفروش می‌رسد اخذ می‌نماید. مطابق مقررات ماده ۱۶.

۲ـ قیمتی که صاحب امتیاز مطابق مقررات این ماده برای مواد راجعه بمصرف داخله ایران معین می‌کند از قیمتی که صاحب امتیاز در همان تاریخ مواد مربوط حاصله ازاین امتیاز را در بازار دنیا می‌فروشد نباید زیادتر باشد ولی هر گاه بر طبق قسمت ۵

مالیات و عوارضی مأخوذ بشود بر قیمت فروش در خارجه علاوه خواهد شد بدیهی است مخارجی که در خارج از ایران تا محل فروش مواد مزبور تعلق می‌گیرد موضوع خواهد شد.

تبصره ـ اولاً مقصود از جمله مصرف داخله ایران عبارت از مقدار نفت تهیه شده و بنزین ومازوت ونفت و سایر مواد نفطی که دولت و اشخاصی متفرقه و شرکتها و کمپانیها و هر موسسه دیگر درایران بمصرف میرسانند و بطور کلی عموم مواد مذکوره که برای رفع احتیاج اهالی ایران تقاضا شود نه آنچه که برای صدور خارج از ایران بوسیله دولت و اشخاص متفرقه منظور شده باشد.

ثانیاً از نفت چلیک مقصود واحد گیلی است که عبارت می‌باشد از چهل ودو گالون امریکائی بحرارت شصد درجه فارن‌هایت

. رئیس ـ آقای محمد ولی میرزا (اجازه)

محمد ولی میرزا ـ راجع باین ماده ۱۲که مطرح است خود بنده شخصاً هر جه فکر کردم که این ماده را بطور حساب یعنی در تحت اعداد دربیاورم بالاخره پیش خود یک حدس بزنم که بعداً از تمام این حسابها قیمت نفطی که در مملکت بفروش خواهد رسید. تقریباً چه میزانی خواهد بود عاجز ماندم که این حسابها را بکنم و بابعضی از آقایان رفقای خودم که یکقدری بیشتر از بنده اطلاع دارند و حتی در غالب جلسات کمیسیون هم حضور داشتند از آنها سئوال کردم دیدم آنها هم مثل بنده هستند بنده چیزیکه قطع دارم این است که این ماده بصرف اهالی این مملکت نیست و بهیچ وجه در اینجا مراعات اقتصادی که مقصود ما ما است که دراین مملکت ثروتی داخل شده باشد. از ثروت اهالی این مملکت هم چیزی کاسته نشده باشد. این ماده به پنج وجه منظور را تأمین نمی‌کند اولاً بنده خیلی میل داشتم یکی از آقایان اعضاء کمیسیون در خارج روی تخته سیاه با یک گچ آن حسابی را که بندن می‌کردم می نمودند تا مدلل می‌شد که این نفت با این همه شرایطی که دراین جا قید شده است. این مخارجی که موضوع می‌شود قیمت نفت چیست؟ بعلاوه وقتی در عباراتش هم درست دقت شود چیزهائی قید شده است که انسان نمی‌تواند آنها را تحت عدد در بیاورد مثلاً‌در قسمت الف می‌نویسد: در قینت نفت تصفیه نشده من جمله باید مخارج ذیل منظور شود مزد عملجات واجزاء و مخارج سوخت و مخارج عمل آوردن و بیمه و قیمت اجناس (که معلوم نیست این اجناس عبارت از چیست) و نگاهداری اسباب و ادوات و همچنین قیمت چیزهائی که باید ذخیره داشت) بنده اصاصاً نمی‌فهمم در یک قانونی مقصود از کلمه چیزها چیست انهم یک قانونی که باید تمامش حساب و عدد باشد حالا چیزها را تحت عدد در خواهید آورد بنده ملتفت نیستم. در دوره چهارم چند نفر از همکاران محترم که حالا هم هستند مخصوصاً متذکر می‌شدند بامتیاز نامه حکومت چک واسلاواکی کمپانی آمریکائی داده بود و مکرر مواد آن امتیاز نامه را قرائت می‌کردند و با مواد این امتیاز نامه مطابقه و مقایسه می‌کردند و از این مقایسه خیلی نتیجه‌های مفید می‌گرفتند من جمله همین مسئله فروش بود دولت چک واسلاواک که امتیاز خود بیک کمپانی معتبری می‌دهد در آنجا در مورد فروش یک فصل مختصر دارد که بنده قرائت می‌کنم:

فصل چهارمـ فروش محصولات مقرر است که تمام نفت و سایر مواد حاصله بایست برای احتیاجات داخلی مملکت تخصیص شود و فقط آنچه اضافه داشت حمل بخارج بخارج شود.

(کمپانی متعهد است که همیشه نفت را بقیمت مناسب استخراج کند الی آخره)

این یک ماده خیلی ساده است وعملاً پیچ در پیچ هم ندارد. ولی بنده این ماده که مطرح است چیزی استنباط نمی‌کنم نمی دانم شاید در کمیسیون توضیحات کافی داده‌اند ولی بنده که عضو کمیسیون نبوده‌ام و از اغلب آقایان هم بطور خصوصی سئوال کردم و گفتند ممکن نیست. از این ماده بطوری که اینجا نوشته شده است سردرآورد بعلاوه این یک مسئله تجارتی است کمپانی را جرا شما مقایسه نمی فرمائید بیک تاجر داخلی ومحلی خودمان که قند وپارچه وارد می‌کند و دربازار می‌خواهد بفروشد این تاجر چه معامله با مشتری می‌کند؟ آیا غیر از اینکه قیمت خرید کارخانه و کرایه را حساب می‌کند بعد صد پنج صد چهار ضد ده بر قسمت آنها اضافه کرده و بفروش میرساند حالا اگر تجار بازاری ما بخواهند این قبیل محاسبات را برای خودشان درست بکنند مثلاً ییلاق قشلاق در شبکه اتومبیل و سایر مخارج تفننی و مخارج شاگردهائی که در حجره دارند اگر باین ترتیبب بخواهند عمل کنند آنوق ممکن است درب دکان و تجارتخانه آنها بسته شود و کسی چیزی از آنها نخرد در هر صورت بنده تصور می‌کنم که قیمت فروش نفطی که از باد کوبه استخراج می‌شود و بهریک از قطعات مملکت ما وارد می‌شود قیمتش از این ترتیبی که در این ماده نوشته شده است خیلی ارزان تر تمام می‌شود. این است که بنده کاملاً بااین ماده مخالفم زیرا مقصود اقتصادی که ما داریم را تأمین نمی‌کند و بضرر اهالی و سکنه مملکت ما نمام خواهد شد. بنده تصور می‌کنم که اگر آقایان این ماده را بیک طرز خیلی ساده و مختصرتری در می‌آورند مثل همین ماده که بنده قرائت کردم خیلی بهتر بود و مقصود از عبارات این ماده که دراین امتیاز نامه قرائت شده است. از قیمتی که برای او تمام می‌شود صدی دو یا۳هم گرانتر بفروشد و با داشتن بازار نفت در نزدیکی مملکت تصور می‌کنم. که باید اخذ را قیمت بازار باد کوبه قرار بدهیم و اگر کمپانی متعهد بشود که بایرانی بهمان قیمت بفروشد بنده تصور می‌کنم که نفع هم می‌کند و بصرفه ایرانی هم تمام می‌شود این است که بنده این ماده را بصرفه مملکت ایران نمیدانم و مخالف هستم واگر این ماده بگذرد نمی دانم حال مردم بیچاره این مملکت جه خواهد شد.

سهام السلطان ـ شاهزاده محمد ولی میرزا گویا کاملاً باین ماده دقت نفرمودند و این اعتراضاتی که فرمودند هیچ وارد نیست بجهت اینکه کمیسیون آنچه را که بایستی این ماده دقت کند حاضر است. حضرت والا اظهار داشتند که در امتیاز نامه چکسلواکی نوشته شده است که باید نفت را بقیمت نفت دیگر بآن مملکت وارد می‌شود. بفروش برسانند اینجا تمام این مطلب را کمیسیون در این امتیاز نامه در نظر گرفته است برای اینکه در قسمت دوم این ماده نوشته شده است. قیمتی که صاحب امتیاز مطابق مقررات این ماده برای مواد راجع بمصرف داخله ایران معین بکنند از قیمت که صاحب امتیاز در همان تاریخ مزبوره حاصله از این امتنیاز را در بازار دنیا می‌فروشد نباید زیادتر باشد این یک ماده که معین کرده است. که از قیمت نفطی که دردنیا بفروش میرساند قیمت نفت که در ایران بفروش میرساند زیادتر نباشد پس دراینصورت نظر شاهزاده هم تأمین شده اما یک قسمت دیگری که منظور شده این نظر است و آنرا ملاحظه نفرمودند و آن این است که شاید فوائدی را که از نفت ببرند صدی ده صدی ۲۰وصدی ۳۰باشد. درهمین قیدی که خودمان کردیم نوشته شده است که اگر صدی شصت یا صدی هفتاد هم فیده ببرد

(منافعی را که می‌برند شاید خیلی زیادتر از آنچه ما فکر می‌کنیم باشد)

بنابراین ما آمده‌ایم ودر اینجا یک ماده نوشته‌ایم که کمپانی حقیقة آنچه که برای خودش تمام می‌شود با یک منفعت صدی ده باهالی ایران بفروشد البته عملجات کار می‌کنند مزد می‌گیرند قیمت سوخت باید حساب شود بنابراین این ایراد ایشان وارد نیست.

شیروانی ـ راجع بکلیه چیزها ئیکه…

مخبرـ حالا یکی یکی عرض می‌کنم. البته مزد عملجات و اجزاء ومخارج سوخت و مخاج عمل آوردن و بیمه و قیمت خریداجناس و نگهداری اسباب وادوات اینهابایدحساب شودواسباب هم دوقسم است یکی اسبابی است که بطور کلی خریداری می‌شود این جزء سرمایه است و استهلاک می‌شود یکوقت هم هست که یک اسبابی در بین عمل لازم است آن اسباب باید جزو حساب سالیانه محسوب شود و غیر از قسمت سرمایه است و همچنین بعضی لوازم دیگر هست که برای کارخانه لازم می‌شود البته قیمت آنها را پای اشخاصیکه نغت را خریداری می‌کنند محسوب می‌کنند. پس این قسمتها قسمتهائی است که حقیقتاً مخارج کار است مادر این جا نوشتیم که عین مخارجی را که برای بیرون کردن و تصفیه کردن نفت مصرف می‌شود آنرا حساب کنیم و بعد نسبت بسرمایه هم ازقرار صدی هفت ونیم حق استهلاک دارد تا تمام شود وقتی که تمام شد حق برداشت ندارد فقط منافعی که باو داده می‌شود صدده است و یقین است این قیمتی که اینجا معین شده از قیمت عادله بازار دنیاهم ارزان تر است و برای ایران خیلی بصرفه نزدیک تر است. مهعذا برای همین احتیاطی که عرض کردم ممکن است نفت در دنیا خیلی ارزان بشود و اگر ما دیدیم که این قیمت برای خریدار ضرر دارد. آنوقت مطابق قیمت بازار دنیا باید بما فروشیده این هردو مطلب ملاحظه شده است و گمان می‌کنم که هیچ قسمتی در این ماده فرو گذارنشده است.

رئیس ـ آقای تدین موافقید؟

تدین ـ بلی

رئیس ـ آقای مشاراعظم.

مشاراعظم بنده هم موافقم.

رئیس ـ آقای حاج میرزا عبدالوهاب (اجازه)

حاج میرزا عبدالوهاب ـ بنده همانطور که سابقاً عرض کردم حالا هم عرض می‌کنم که قانون باید طوری باشد که بعدها محتاج بتفسیر نباشد واین قانون یک طوری نوشته شده که بعقیده بنده گنگ است یک مسئله اینست که می‌نویسد مقصود از چلیک واحد کیلی است که عبارت می‌باشد از ۴۲ گالن امریکائی بحرارت ۶۰ درجه فارن هیئت یافلان.

(خنده بین نمایندگان)

بنده نمی‌فهمم یهنی چه واگر هم تصدیق کنم تصدیق بلا تصور است. اینست که عرض می‌کنم که قانون باید صراحت داشته باشد و عبارتش قابل تعبیر نباشد یک ایراد دیگر اینکه در دفاعی که مخبر کردند فرمودند استهلاک آن وجه صدهفت و نیم است تاتمام شود و بعد یک صدده هم یک جادارد و یک صد و هفت هم یک جا دارد واین صد هفده برای کمپانی زیاد است خوبست آقای مخبر توضیح بدهند تا رفع مخالفت بنده بشود.

آقای تدین (اجازه)

تدین ـ اعتراض اول آقا راجع باین بودکه چرا این کلمه غیر فارسی نوشته شده و آن کلمه گالن بود گالن یک کیلی کیلی است که وزن نفت را با آن معین می‌کنند یکی هم چلیک است که معادل با ۴۲ گالن امریکائی است مافکر کردیم که یک کلمه فارسی برای آن بدست بیاوریم اصطلاحی که آن را بفهماند بدست نیاوردیم مگر اینکه معین کنیم چهل و دو گالن چند من می‌شود ودر بین الهلالین بنویسیم چهل و دو کالن تقریباً چهل و من می‌شود ولی بجای کالن ما می‌توانیم کلمه دیگری بگذاریم واما آن قسمت راجع بصدوهفت را بنده درست ملتفت نشدم که مقصود آقا چیست وفقط ایشانرا ارجاع می‌دهم بقسمت اخیر اینماده قسمت ج و د که یکی قسمت استهلاک سرمایه است و یکی قسمت ربح سرمایه یک شخص که سرمایه می‌گذارد برای اینکه مصرف کند باید تنها سرمایه اش را استهلاک کند بایدهم سرمایه اش را مستهلک کند وهم خرج سرمایه اش را بگیرد در قسمت اینکه میفرمائید چرا صدهفت و نیم بود آقا را مراجعه می‌دهیم بقانونی که از مجلس چهارم گذشته که صددوازدهم ونیم بوده و ما در کمیسیون صدهفت و نیم قرار دادیم و این بنفع مااست برای اینکه صد هفت و نیم مستلزم این است که دیرتر مستهلک شود ولی وقتی که صد دوازده ونیم بود سرمایه زودتر مستهلک می‌شد و ناچار باید منفعت زیادتری روی قیمت نفت بکشد ربح سرمایه هم از قرار سالی صد هفت است و خیلی هم رعایت شده و در کمیسیون دقت شده است و می‌خواهم یک اشاره هم بکنم به اظهارات شاهزاده محمد ولی میرزا که ایشان اظهار کردند آن ماده مه در امتیاز نامه چک اسلواک نوشته شده بهتر از این است خوبست این جا هم همان طور خلاصه نوشته شود. جواباً عرض می‌کنم این طور نمی‌شود نوشت و خیلی فرق دارد برای اینکه معاون مملکت چک اسلواک مثل ما مجهول نیست معلوم معلومی هست که سابقاً استخراج می‌شد. و حالا می‌خواهند به اشخاص دیگری بدهند که نفت را از آنجا استخراج کنند بنابراین معادن یا معادن نفت شمال ما که هنوز تحت الارض است و هنوز از حیث کمیت بر ما مجهول است و نمیدانیم چه مقدار نفت از این معادن برای ما بیرون می‌آورند که که آیا قابل تجارت باشد یا نباشد فرق دارد دیگر اینکه یک عبارتی آنجا دارد که خودشان قرائت کردند که نفت را باید به قیمت استخراج بفروشد این قیمت استخراج به قدری مجمل است که همه چیز را در آن داخل کرد ما هم برای اینکه وقتی کمپانی قیمت نفت را معین می‌کند دچار مشکلات نشویم با این معنی که کمپانی نگوید فلان مقدار خرج شده است باید برروی قیمت نفت کشید و دولت بگوید خیر نباید کشید تمام خرجهائی که متصور است در این جا قید شده است و کمپانی حق ندارد بیش از آنچه که در این ماده قید شده است خرجی را منظور بدارد و برروی قیمت نفت بکشد پس بنابراین ما اگر می‌خواستیم آن ماده را که ایشان در امتیاز نامه چک اسلاواکی خوانده‌اند در اینجا هم قائل بشویم بضرر ما تمام می‌شد این بود که این ماده را اینطور نوشتم. در خاتمه هم عرض می‌کنم که نفت که مادام استخراج نشده است و در معدن تحت الارض است هیچ قیمت ندارد واین قیمتی که باو تعلق می‌گیرد از نقطه نظر مخارجست و یک کمپانی هر خرجی را که برای استخراج نفت متحمل می‌شود ناچار است روی قیمت نفت بکشد و این را نمی‌شود مقایسه کرد با فلان تاجر که مزد دفتردار و منشی خود را روی قیمت جنس نمی‌کشد بهمین جهت است که زود بزود ورشکست می‌شود. تاجر عبارت از آن کسی است که وقتی تجارت می‌کند من حیث المجموع تمام مخارج آنرا منظور و روی سرمایه می‌کشد بعد بفروش میرساند وقتی که این ترتیب را راعایت نکرد ورشکست می‌شود چنانچه در ممالک دیگر همه چیز را رعایت می‌کنند.

رئیس ـ آقای اخگر (اجازه)

اخگر ـ قبلاً لازم است توضیحاً عرض کنم که این امتیاز دو جنبه دارد یک جنبه سیاسی و یک جنبه تجارتی راجع بآن جنبه اولی با قبول کلیات آن موضوع گذشته است فقط در مواد بایستی موضوعات تجارتی رعایت شود ما با کمپانی می‌خواهیم یک معامله بکنیم و البته تکلیف ما این است که حتی المقدور سعی کنیم که بمنفعت ما تمام شود چون ما نماینده کمپانی نیستیم ما نماینده مملکت خودمان هستیم و بایستی بنفع مملکت خودمان رفتار کنیم. این ماده که اینجا نوشته شده بطور کلی همچو میرساند که برخلاف کلیه اصول تجارت دنیاست چون هیچ تاجری چنین معامله نمی‌کند که هم سرمایه اش را استهلاک کند و هم از بابت منافع سرمایه اش صدی هفت بگیرد و هم مخارجی که برای استخراج نفت می‌شود آنرا هم موضوع بکند بعد صدی ده یعنی ده یک هم منفعت بگیرد اساساً این معامله در دنیا هیچ سابقه ندارد و اما راجع بانشاء هم این ماده خیلی پیچ در پیچ نوشته شده و بنده کاملاً معتقدم که هیچ چیز از جملات و عبارات این ماده را نمی‌شود ملتفت شد اینست که آنچه بنظر می‌رسد عرض می‌کنم در اینجا قبل از اینکه بقسمت اول شروع شروع کنیم می‌نویسد (صاحب امتیاز تعهد می‌کند هر مفداری که بموجب کنتراتهای خرید تقاضا شود در ایران تصفیه و تهیه نماید مشروط بر اینکه نفت مستخرجه در قطعات ۴گانه باندازه کافی و قابل تهیه مواد مذکوره فوق باشد) اگر چه از یکطرف ممکن است این معنی را برساند که این تعهد صاحب امتیاز برای دادن نفت به سکنه ایران و برای مصارف داخلی ما موقعی خواهد بودکه بقدر کفایت استخراج بشود ولی مفهوم مخالفش این است که اگر نفت باندازه کافی استخراج نشد معلوم نیست تکلیفش چیست. آیا باید آنچه که استخراج شد نصفش را بایرانی بفروشد یا کمتر یا بیشترش را و بقیه را بخارجه حمل کند و عبارت ماده این معنی رادرست نمیرساند. چون این اصلاح یک عبارتی است این را بنده چندان اهمیت نمی‌دهم ولی یک چیزهائی در این ماده نوشته شده که بعقیده بنده هیچ قابل قبول نیست اگر بنا باشد که کمپانی در اینجا سرمایه مصرف مند سودش را بنرخ صدی هفت بگیرد. درصورتیکه در همه دنیا تنزیل پول صد ۴صد ۵است و برای زحماتی که بجهت استخراج نفت می‌کشد اجرت بگیرد آن وقت صدی دهی که بعنوان منفعت می‌گیرد بچه دلیل بایستی روی قیمت نفت کشیده شود. بنده این را نمی‌فهمم اگر یکنفر از آقایان محترم بخواهد از کسی پولی قرض نماید البته در مقابل فرعش را می‌دهد و آنچه که در اروپا معمول است فرع پول از صدی ۴صدی ۵تجاوز نمی‌کند و حالا برای کمپانی صدی هفت قرار داده‌اند آیا بعد از اینکه اصل پول را رد کردند و حق الزحمتش را هم دادند و خرج منشی و نوکرش را هم دادند آن وقت صدی ده هم علاوه دادن مفهومی ندارد در قسمت یک یک چیزهائی نوشته شده که بنده خواهش می‌کنم آقای مخبر محترم توضیح بدهند مثلاً می‌نویسد باید بتوسط صاحب امتیاز با رعایت نکات ذیل حساب و نعیین خواهد شد این یک اصل کلی است که می‌نویسد باید بتوسط صاحب امتیاز معین شود البته وقتی در این معاملات یکی طرفی شد نمی‌توان به صحت آن اعتمادکرد اگر بناباشدیک طرف معامله خودش صورت حساب بدهد بدون اینکه انسان یک حق تفتیش و رسیدگی داشته باشد البته طبعاً بضرر طرف دیگر تمام خواهد شد. اینجا ما یک معامله سابقاً کرده‌ایم که آن دادن امتیاز نفت جنوب باشد و آن مضاری که همه ماهاداریم از این حیث تحمل می‌کنیم باید برای ما یک تجربه باشد که در این یکی دیگر گرفتار نشویم الان مثل یک عرضی می‌کنم هستند یک اشخاصی که می‌گویند اختلاف حسابهائی در موضوع نفت جنوب بین دولت و کمپانی هست و بنده هم سئوال کرده‌ام ولی هنوز جواب داده نشده و حاضرم که مدلل کنم یک اختلاف حسابهائی هست. اینجا می‌نویسد. (بتوسط صاحب امتیاز حساب شود) و هیچ حقی بما داده نمی‌شود که در این حساب کمپانی یک تفتیشاتی بکنیم و ببینیم آیا این حساب صحیح است یا نه و اگر قائل هستند که ما یک حقی داریم برای اینکه حساب کمپانی را تفتیش کنیم اصلاً بایستی ذر می‌شد باطلاع مفتش یا مأمور دولت ایران که دیگر جای هیچ سوء تفاهمی باقی نماند. جزء این حسابهائیکه نوشته شده است کمپانی تعیین خواهد کرد یکی قیمت نفت تصفیه نشده است بنده خیال می‌کنم مقصود از قیمت نفت تصفیه نشده این است که وقتی چاه را زدند و نفت بالا آمد آن را می‌خواهند با ما حساب کنند درصورتیکه کخارج زدن چاه و مزد عملجات و مخارج اداریش را حساب کرده دیگر آن نفطی که بیرون می‌آید مال دولت ایران است و کمپانی باید یک حقی بگیرد تصدیق بفرمائید وقتی بنا باشد کمپانی ربح سرمایه اسش را بگیرد و در مدت معینی هم سرمایه اش را استهلاک کند مزد عملجاتش را بگیرد و تمام مخارج را حساب کند دیگر نفت توی زمین را که هنوز تصفیه نشده آیا باید با ما قینتش را حساب کنند؟ بنده این را نمی‌فهمم یعنی چه؟ دوم قیمت کرایه در قسمت اول ماده می‌نویسد که صاحب امتیاز تعهد می‌کند هر مقداری که کنتراتهای خرید تقاضا شود در ایران تصفیه وتهیه نماید تا آنجائیکه می‌نویسد دولت و سکنه ایران حق خواهند داشت که در کارخانه یا در مخزنهائیکه صاحب امتیاز تأسیس کند نفت تصفیه شده (کروزین) بنزین (گازولین) و مازوت و نفت تصفیه نشده و سایر مواد مستخرجه از نفت در صورتیکه در قطعات چهار گانه بقدر کفایت که برای مصرف داخله لازم باشد یافت شود (اما نه برای صدور از ایران) بقیمتی که حقیقتاً تمام بشود و بعلاوه درصد از صاحب امتیاز خریداری نمایند. بنده نمیدانم که ما در محل تصفیه بخواهیم نفت را خریداری کنیم این کرایه مال کجاست؟ کرایه در صورتی است که نفت را کمپانی از محل استخراج بیاورد بولایات و در آنجا بخواهد بفروشد و کرایه اش را حساب کند و طبیعی است وقتی مخارج لوله و غیره را با ما حساب می‌کند دیگر کرایه موضوعی ندارد. قسمت دیگر مخارج تصفیه و مخارجی است که برای فروش در ایران تعلق می‌گیرد و غیره…. این را هم بنده نمی‌فهمم وقتی بنا شد در محل تصفیه نفت را بایرانی بفروشد هر چه مخارج دارا شده تا موقع فروش بخواهد حساب کند دیگر مخارج فروش چیست. درجای دیگر می‌نویسد قیمت خرید اجناس و نگاهداری اسباب و ادوات اینها را باید روی فروش نفت کشید بنده مخالفم اگر کسی بخواهد یک خروار نفت بخرد کی می‌تواند این چیزها را حساب کند که از اول تا حالا پنج میلیون و نهصدونودوسه هزار لیره و کسری خرج کردیم و صدهزار خروار نفت بیرون آوردیم و نسبت باین یک خروار شما فلان مبلغ تعلق می‌گیرد. کیست که این حسابرا بکند همین طور مخارج نگاهداری اسباب و ادوات اسبابیکه در کار خانه هست برای این است که نفت را بیرون بیاورند و خود این یکنوع مخارجی مخارجی است که برای استخراج نفت تعلق می‌گیرد و حساب می‌شود دیگر مخارج نگاهداری این آلات وادوات چیست؟ بنده مخالف هستم ومیخواستم بپرسم بجه دلیل باید چیزهائی که او ذخیره می‌کند بحساب بیاورد؟ بنده شخصاً معتقدم که هر قدر یک معامله روشن تر باشد البته ضررش کمتر است و مورد اختلاف کمتر پیدا می‌کند قرار است که ما با کمپانی مرافعه کنیم که فلان چیز از اشیائی نیست که باید جزو ذخیره نگاه داشت علی هذا بنده لازم نمیدانم قیمت نگاه داری اشیائیکه در ذخیره می‌خواهد نگاهداری کند روی قیمت نفطی که می‌خواهد بما بفروشد حساب کند معذالک اگر بنا شد چنین تعبیری را قبول کنم که باید اشیائی که در تحت ذخیره نگاهداری یشود در اینجا ذکر بشود باید معلوم شود این اشیاء چیست و اگر تمام آنها در اینجا اسم برده نشود ممکن است همه چیز را بنام اینکه لازم است ذخیره بشود وارد کند و پولش را هم از خودمان بگیرد دیگر اینکه در اینجا می‌نویسد (کلیه مخارج ریاست و مدیریت و محاسبات و نظارت و سایر مخارج مربوطه باداره این امتیاز در ایران) این هم جزو قیمت نفطی که بما فروخته می‌شود باید حساب شود؟ بنده یقین دارم که هیچ مجالسی درست نمی‌تواند در موقع فروش نفت این حسابها را بکند مثلاً در روز پنجم برج بنده می‌خواهم دو خروار نفت بخرم در روز پنجم برج این مخارج را حساب کند مثلاً مدیر آن قدر منشی آن قدر و تا بحال آنقدر و لوازمات خریده‌ایم علیهذا از کلیه نفت که استخراج شده این دوخروار که شما می‌خواهید بخرید اینقدر مخارج بآن تعلق می‌گیرد که باید بکیشید روی قیمت آن این حساب قطعاً درست در نمی‌آید علی الخصوص که حسابش هم چنانکه درفوق عرض شد کمپانی واگذارشد

تدین ـاینطور نیست

اخگر- (قیمت حقیقی هریک چلیک از محصولات مذکوره بتوسط صاحب امتیاز بارعایت نکات ذیل حساب و تعیین خواهد شد) …

تدین ـ تبصره یک ماده ۱۲ رابخوانید

اخگرـ بنده باعبارتی سروکاردارم که دراینجا دارد مذاکره می‌شود اگر یک عبارت مبهمی در اینجا باشد وبعد در پانزده ورق دیگر عبارت روشن باشد رفع این ابهام را نمی‌کند در اینجا هم که احتساب و استهلاک می‌کند باز می‌نویسد (بر طبق محاسبات صاحب امتیاز) ودر اینجا ذکری نمی‌شود که دولت ایران هم حق نظارت در این محاسبات دارد بنابر مثل عرض می‌کنم که صدی بیست اسهام کمپانی نفت جنوب مطابق اطلاعاتی که دارم متعلق بدولت انگلیس است برای همین قسمت صدی بیستش یک اداره محاسبات کاملی دارد در کمپانی نفت …

یک نفر از نمایندگان ـ صدی پنجاه ویک.

اخگر ـ یک اداره محاسباتی کمپانی دارد یکی هم دولت انگلیس برای اینکه اختلاف حساب پیدا نشود ولی ما که صدی سی از سهام این نفت را داریم نمیدانم چرا نباید یک اداره محاسبات برای تفتیش در حساب داشته باشیم که از حساب کمپانی مطلع باشیم و باید محاسبات مربوط به صاحب امتیاز باشد این هم بضرر ماتمام می‌شود بعلاوه بنده ربح سرمایه را (با وجود اینکه هر چه نفت استخراج شود وصدی ده هم علاوه منفعت می‌طلبد) صدی هفت زیاد میدانم یا اینرا باید کسر کند یا آن صدی ده یعنی ده یک منفعت را باید اضافی کسر کنند اینجا وقتی درست حساب کنیم بایک توضیحاتی که درآخرش هست وعرض می‌کنم خلاصه اش این می‌شود همانطوری که الآن درمحمره نفت گرانتر است از بصره همانطور که مادر ایران با این شرایط نفت را گرانتر ازسایر جاها خواهیم خرید اینجا ذکر می‌شود که قیمت نفطی که در ایران بفروش می‌رسد از قیمت نفطی که دربازار دنیا بفروش می‌رسد نباید زیادتر باشد اولاً بازار دنیا کجای بازار دنیا معلوم نیست استرالیا آن طرف آمریکا چین یا کجا است؟ بعلاوه اگر یک اروپائی یاچینی یا سیامی می‌خواهد نفت بخرد همانقدر باید پول بدهد که ایرانی نفت مال خودش است باید بدهد؟ این انصاف است فقط چیزیکه هست در آنجا مخارجی را که در خارج کردن از ایران به آن تعلق می‌گیرد کسر کرده‌اند و البته از اینجا باید کرایه بدهند ببرند ژاپون بفروشند ولی چه دلیلی دارد اهالی ایران باید همان قیمت نفت را خریداری کنند که استرالیائی در استرالیا می‌خرد؟ در صورتیکه نفت مال وطن او نیست البته باید دراینجا یک توفیر قیمتی مراعات بشود برای ایرانیها در اینجا هم که آقای حاج میرزا عبدالوهاب اظهار فرمودند که چرا فارسی نوشته شده بعضی آقایان ولی متأسفانه باید اقرار کرد که اکثریت ملت ایران است مردم نمی‌توانند اول بروند در آمریکا پنج سال تحصیل کنند و گالون را یادبگیرند بعد بیایند نفت بخرند دلیل ندارد مملکتی که زبان رسمی دارد نوشته نشود وزبان خارجی نوشته شود مادر مقابل این لفظ یک لغتی نداریم باید اقلاً در بین پرانتز معین کنند که گالون چه قدر می‌شود این محتاج الیه ایرانی است و بایستی ایرانی بداند که هروقت می‌خواهد نفت بخرد این گالون چه قدر است بنده آنچه بنظرم رسید برای ادای وظیفه نمایندگی عرض کردم حالا پذیرفته می‌شود بهتر می‌خواهند هم آقایان بپذیرند مختارند. مخبرـ ایرادات مفصلی که آقای اخگر فرمودند بنده همه را یادداشت کردم که یکی یکی جواب بدهم لیکن بطور کلی یک اعتراضی کردند که قبلاً آن را جواب می‌دهم و بعد جواب ایرادات را عرض می‌کنم تصور می‌کنم یک اشتباهی برای ایشان حاصل شده این ترتیبات ومقرراتی در این امتیاز نامه شده است و یک تعهداتی استکه بطور تقابل بین دولت ایران و کمپانی مقرر شده است گویا همچو تصور کرده باشند که این الزامات مربوط بمعاملات افراد مردم هم با کمپانی در خرید وفروش نفط هستکه اگر مثلاً در اینجا وزن چلیک باسم گالون نوشته شده است معلوم کنند یعنی چه که ایرانی که می‌خواهد نفط بخرد از روی گالون نفت بخرد. خیر آقا گالون یک اصطلاحی استکه دراینجا ذکر شده برای اینکه بین دولت ایران و کمپانی امتیاز گیرنده یک قاعده کلی مقرر شده باشد که اواز روی مأخذ معینی محدود شده باشد واین هیچ مربوط بافراد مردم نیست این یکی یکی دیگر آنکه اگر گفته می‌شود فلان قدر روی حساب بیاید برای تعیین مأخذ قیمت نفط مثلاً حقوق فلان اداره یا مدیر یا خرج دیگر. تصور می‌فرمایند که خریدار یک من ونیم نفط باید تمام حسابها را برایش بکنند برای اینکه معین بکنند که قیمت یک من ونیم نفط چه قدر است خیر اینطور نیست. حالا یکی یکی جواب عرض می‌کنم ولی بطور کلی عرض می‌کنم این را نباید فراموش کرد که این مقررات و الزامات و این تعهدات یک چیزی استکه مابین دولت ایران و کمپانی و یک قسمت عمده آنها یک چیزهائی استکه ابداً مربوط بمعاملات خصوصی افراد و مخزنها و دکانها یا نماینده کمپانی نخواهد بود. در قسمت اول این ماده اعتراضی داشتند باین عبارت (هر مقداری که به موجب کنتراتهای خرید تقاضا شوددر ایران تصفیه شود مشروط بر اینکه نفت مستخرجه در قطعات چهار گانه باندازه کافی و قابل تهیه مواد مذکوره فوق باشد) اینجا اعتراض کردند ودرست هم ملتفت نشدم اعتراضشان چه بود ولی شایدیکی از این دو نظر باشد یکی اینکه اگر این نفت مستخرجه باندازه کافی برای مردم احتیاجات ایرانی نباشد ولی یک مقدارش را تکافوء بکند آیا باید تصفیه بشود یا خیر کمپانی می‌گوید که چون این اندازه کافی برای تمام احتیاجات ایران نیست من اینجا تصفیه نخواهم کرد. آیا نظرشان اینطور بود یا اینکه درست عکس این بودیعنی اینکه (هر مقداری که بموجب کنتراتهای خرید تقاضا شود در ایران تصفیه شود) کمپانی تصفیه نکند و تصفیه نخواهد شد مگر اینکه این نفت مستخرجه باندازه کافی باشد این در هر دو صورت فرقی ندارد و مقصود جناب عالی هم کاملاً در این است که هر مقدار نفطی که بموجب کنترات برای مصرف داخلی بخواهد اوباید بدهد و بآن میزان هم باید تصفیه بکند این مسلم است که اگر ما مثلاً صد خروار نفت لازم داشته باشیم واو پنجاه خروار بیرون آورده بشد این قید را برای این نکرده‌ایم که ما برویم باو بگوئیم پنجاه خرواری که از توی کل بیروی نیاورده برو از جای دیگر بیاور وبهمین میزانی که بقدر احتیاجات ماست و معین شده است بما بده. اینطور نیست این عبارت فقط اورا مقید می‌کند که نفت مستخرجه را تصفیه کند وبقدر احتیاجات ما بما بدهد والا اگر کسر‎آورد ویا احتیاجات زیادتر شد بما می‌گوید بیش از این نفت ندارم ومن نمی‌توانم بروم از جای دیگر بخرم این مسئله خیلی هم روشن است. اعتراض دیگری هم که فرمودند راجع بقسمت قیمت نفت تصفیه شده بودکه اینجا نوشته شده قیمت کرایه و مخارج تصفیه و غیره و اظهار داشتند که این نفت تصفیه نشده که ازچاه بیرون می‌آید مال ما است مگر مال مااست ودیگر چرا قیمت روی آن می‌گذارند. بنده نفهمیدم یهنی چه؟ حالا هم مال ما است مگر مال ما نیست ؟اما درکجا است در اعماق زمین است وچندین قرن است که هست وممکن است چندین قرن دیگر هم باشد کسی می‌تواند بگوید این تفت مال من است که خودش بیرون بیاورد یا اینکه اگر آمد درآورد آن وقت مصادف می‌شود باهمین قضایا و مخارج دارد این هم یکی از مخارج است. دراینجا در قسمت الف نوشته است (قیمت نفت تصفیه شده ـ قیمت کرایه ـ مخارج تصفیه و مخارجیکه برای فروش در ایران تعلق می‌گیرد (وغیره) ودرقسمت دوم بعداز الف آن را توضیح می‌دهد که قیمت نفت تصفیه نشده چه چیز است (من جمله باید مخارج ذیل منظور شود مزد عملجات) همان خرجی که شما میگوئید باید مزد عملجاتش راباید داد (ومخارج سوخت) که برای سوراخ کردن زمین ورسیدن به نفت این مخارج سوخت لازم است (ومخارج عمل آوردن وبیمه وغیره) تمام اینها مخارجی است که اسم برده شده برای توضیح دادن و تعیین کردن اینکه قیمت نفت در زیرزمین چیست بالاخره همان است که شما میفرمائید این‌ها مخارجی است که ماباید بدهیم واوباید بکند تااین که این نفت را ازاعماق زمین بیرون بیاید پس یک چیز اضافی وعلاوه به موجب این ماده دبه موجب این مأخذ نبایستی بگیرد باز پشت سرش وقتی صحبت کرایه می‌شود. آقای اخگر می‌فرمایند یا مخارج تصفیه یا مخارجی که برای فروش درایران تعلق می‌گیرد. اینجا نباید دوچیز را فراموش بفرمائید یکی این است که کلیتاً در این حساب عریض و طویل وحسابیکه با کمپانی خواهیم داشت آیا با وسایل تأمین خاطر خودمان واعتماد کردن به نتیجه این فرمایشات از هرراهی که می‌خواهد باشد یا از راه نظارت یا از راه کنترل یا از راه رسیدگی به محاسبات یا از راه اطمینان باشخاص از هرراه و طریقی که می‌خواهد باشد باید به بینم که دراول ما می‌توانیم وسایل اطمینان و اعتماد را پیداکنیم یا نه؟ اطمینان حاصل کنیم که قافله ما تا بحش لنگ است ونه فقط دراین قسمت بلکه از اول تاآخرش درهمه جاما دوچاره همین مخمصه خواهیم بود وامااگر توانستیم اطمینان پیدا کنیم سهل است البته وقتی کرایه نداشت حساب نمی‌کند بعلاوه شما میگوئید این مخزن که ممکن است در طهران باشد یا درخراسان یا درشیراز و محل تصفیه در انزلی تا محل مخزن ببرند کرایه ندارد؟ اگر نداشت نمی‌گیرد تمام اینها که اینجا نوشته شده فرع محاسبه. فرع رسیدگی. فرع توافق نظر در حقیقت امر است. در ضمن مذاکره آقای تدین بجناب عالی تذکردادند که تبصره یک ماده بعد راملاحظه بفرمائید که فرمودید دریک موقع یک عبارتی که برای من مبهم باشد توضیحی که دربعد باشد کافی نیست این جادواشتباده است یکی اینکه دراین موضوع بالاختصاص که محاسبه باشد جایش اینجا نیست دریک قانونیکه بس ماده دارد و مسائل بهم پیچیده دارد در هرماده که نمی‌شود تمام مسائل را تکرار کرد باید درنظر گرفت که این بیست وهشت ماده تمام بهم متصل است ومثل حلقه‌های زنجیر بهم اتصالی دارند تا تمام حلقه‌ها بهم متصل نشوند این زنجیر تشکیل نمی‌شود اگر یک حلقه از آنها در بروز آن زنجیر پاره است ونمیشود که یک ماده را درش نظر کنیم و بگوئیم که فلان معایب رادارد در صورتیکه درچهار ماده بعد رفع شده باشد مخصوصاً ملاحظه بفرمائید بنده مقیدم این عبارت را برایتان بخوانم می‌نویسد: در تبصره (۱) ماده بعد) مشروط بر اینکه مخارج موجه و صحیح باشد نه اینکه برای مخفی داشتن منافع واقعی قلمداد شده و بلکه برای حسن اداره امتیاز لازم باشد. در هر صورت دولت ایران حق تام وغیره محدود خواهد داشت که تمام محاسبات ودفاتر کمپانی یا شرکتهای فرعیه آنها را رسیدگی وتفتیش نماید) این را ببینید خیلی صریح است به علاوه یک قدری دورتر که ملاحظه بفرمائید خواهید دید که مایک ماده داریم که در آن ماده برای دولت ایران قائل بداشتن مدیر در هیئت مدیره شده‌اید چرا؟ برای اینکه این دقت هائیکه ملاحظه میفرمائین بنده برای همان تجربیات تلخی است که جناب عالی فرمودند البته این تجربیات تلخ را کسی منکر نیست. ولی تصدیق میفرمائید با در نظرگرفتن آن موجبات سعی شده است حتی المقدور این امتیاز در آتیه موجب اعتراض نشود ما عقیده کرده‌ایم خودمانرا و کمپانی را اینکه یک مدیرهائی در هیئت مدیره داشته باشیم برای چیست؟ برای اینکه تمام تفتیشات و تمام محاسبات برمیگردد به آن هیئت مدیره وقتی که ما درآنجا یک نمایندگانی داشته باشیم یک نظارت معینی هم نه فقط در موقع صدور امر بلکه حق تفتیش در امور و محاسبات راهم داریم واین یک نظارت دائمی است که بواسطه داشتن مدیر در همه موافق ودر موقع صدور امر ودادن دستور العمل در آن هیئت مدیره داریم حالا این‌ها را کنار می‌گذاریم باز آقای اخگر بفرمایند در خود همین عبارت می‌گوید (بتوسط صاحب امتیاز) همین عبارت را که شما این قدر اعتراض فرمودید درست ملاحظه بفرمائید (بتوسط صاحب امتیاز با رعایت نکات ذیل حساب و تعیین خواهدشد) این یعنی چه؟ معنایش این است که صاحب امتیاز هرچه نوشت ما قبول کنیم؟ اگر شما از این عبارت فارسی این استنباط را می‌کنید حقیقتاً بنده فارسی نمیدانم ملاحظه بفرمائید صاحب امتیاز) یعنی چه؟ دفاتر که دردست من و شما نیست دفاتر در اداره آنها است ناچار باید حساب بتوسط آن آنها داده شود ولی انیجا که می‌نویسد (با رعایت نکات ذیل تمام می‌شود اینست که صاحب امتیاز مطابق این نکات ذیل حساب خواهد کرد. ثانیا این (حساب و تعیین خواهد شد) یک طرفی که نیست دوطرف دارد اگر یک طرف بود می‌نوشت صاحب امتیاز صورت خواهدداد یعنی خود این عبارت بدون این که ما بخواهیم آن را نزدیک بکنیم بتبصره یک یا مواد دیگری که داریم بعقیده بنده فی حد نفسه خودش کاملاً کافی است از برای اینکه اعتراض جنابعالی راوارد ندانند. اینجا یک مسئله را فرمودند که بطور اختصار عرض کنم دوسه مرتبه راجع به ربح اروپا فرمودند که صدی چهاریا صدی پنج است و ما صدی هفت می‌دهیم این را باید یک قدری نگاه کرد بمقتضات روزو نمی‌شود متوسل شد بیک قسمت از تاریخ دنیا بلی شاید قبل از جنگ در اروپا و امریکا در ۱۹۰۶ ربح صدی چهارتا پنج بود ولی امروز نیست وبر اثر یک اتفاقاتی که افتاده است دول معظم مثل فرانسه و انگلیس قروض دولتی که می‌خواهند وربحش صدی هفت تا صدی هشت است پس ما نمی‌توانیم بگوئیم که همان صدی چهار حالیه هم باشد حالا ممکن است دو سال دیگر دوباره برگردد به صدی پنج البته امیدواریم حوادث دنیا برای خیر بشری طوری بشود که به صدی پنج برگردد ولی فعلاً این صدی هفت نرخ خیلی نازل و متوسطی است. راجع بصدی ده که علاوه بر ربح استهلاک صدی ده نفع روی قیمت نفت کشیده می‌شود این را یکی از آقایان گویا آقای تدین بودند جواب دادند و بنده تکرار نمی‌کنم فقط عرض می‌کنم فراموش نباید کرد که سرمایه برای نفع بردن است واگر فقط می‌خواست که ربح سرمایه اش را ببرد دیگر عمل نمی‌کرد و دیگر سرمایه خودشان را بمخاطره صنعتی نمی‌انداخت این است که علاوه بر آن ربح سرمایه اش یک منافع دیگری هم باید ببرد منتها ما آمده‌ایم آن نفع را محدود کرده‌ایم و گفته‌ایم از قیمت نفت دنیا نباید بیشتر باشد ایشان یک مثلی زند نه قیمت نفت عبادان و بصره و محمره دراین قسمت یک توضیحاتی باید عرض کنم که این معین کردن صدی ده برای این است که آن طرز نشود برای این که در دوره چهارم در اینجا خاطرم هست که ما حساب کردیم ویک حسابی را مأخذ گرفتیم البته با آن نداشتن وسایل و فقدان متخصص نمی‌توانید یک حسابی را قطعی بکنیم. ولی تقریبی بنظر ما رسید که قیمت نفطی که در محمره و عبادان بفروش می‌رسد نفعش صدی ده که سهل است بلکه صدی چهل و پنجاه هم بیشتر است. پس اگر ما آمدیم وخواستیم محدود بکنیم بیک صدی ده از برای این بوده. حالا آن حساب صحیح باشد یانه تقریبی باشد ولی مسلم است که مأخذ و میزانی دردست ما نیست که آیا این منافع چقدر است بهرحال برسم عادلانه این صدی ده منافع را بکسی باید داده که سرمایه می‌دهد. اما قیمت بازار دنیا را که نوشتیم برای این است که ممکن است دردنیا یک اتفاقات دیگری رخ بدهد که درقیمت نفت مؤثر باشد و ممکن است یک وقتی کمپانی از نقطه نظر سیاسی یا از نقطه نظر تجارتی و نظرهای دیگر نفت را خواست بضرر بفروشد یا ممکن است یک رقابت هائی پیش بیاید که نفت در دنیابقدری زیاد بشود که بکلی از قیمت و قدر بیفتد و بعلاوه یک ترتیبات دیگری که فعلاً فکرما حاکم به آن نیست و اختیار آن هم دردست ما نیست ممکن است پیش بیاید و خیلی ارزان بشود ما خواستیم کاری بکنیم که اگر همچووقایعی که ابداً دردست ما نیست اتفاق افتاد ما برای مملکت وملت خودمان از آن وقایع استفاده کرده باشیم که اگر چنین اتفاقی افتاد ما دیگر آن صدی ده راهم نباید بدهیم زیرا وقتی که قرار دادیم یک صدی ده نفع بدهیم علاوه بر ربح و استهلاک برای این است که باو بگوئیم این نفطی راکه می‌خریم از بازار دنیا. آمریکا دارد یاباید ارزان تر باشد اگر آنجا ارزان تر شد آنوقت توهم باید ارزان تر بدهی این را هم که گفتند بازار دنیا کجا است؟ استرالی یا ژاپون است. وقتی که گفته شد بازار دنیا معلوم است و اروپائی یک مأخذی دارد یک نقطه بالاختصاص بازار دنیا نیست و حد وسطی دارد پس این هم اشکالی ندارد. دیگر چیزی دریادداشتم نیست که فرموده باشند وروی هم رفته گمان می‌کنم این توضیحات کافی بود ولی باز تمنا دارم که آقایان این قسمت را خوب به خاطر داشته باشند که یک الزاماتی اینجا هست که مربوط است بالاختصاص به مقررات بین دولت و کمپانی وهیچ نباید فرض کنیم که مردم گرفتاراین خواهند بود که باین محاسبات گرفتار شوند وهیچ اینطور نیست یک قیمتی کمپانی بعداز اینکه خودش حساب کرد نفتش می‌گذارد این جزئیات برای این است که دولت برود در دفاتر او تفتیش کند و ببیند آیا مطابقه با تعهدات می‌کند یا نمی‌کند اگر نمی‌کند او هم تصدیق نمی‌کند واگر تصدیق نکرد البته کمپانی منافعش در خطراست والبته بنده هم تصدیق می‌کنم که هیچ وقت نمی‌شود درسریک دکانی یا یک مخزنی آن حسابهای مفصل حساب کرد.

(جمعی اظهار کردند ـ مذاکرات کافی است)

اخگرـ بنده توضیحات داشتم.

رئیس ـ مذاکرات کافی است ؟.

مخبرـ اجازه بفرمائید اینجا یک تذکری به بنده داده شده است که درقسمت الف که می‌نویسد: درقسمت نفت تصفیه نشده من جمله باید مخارج ذیل منظور شود. مزد عمله و غیره اینجا یک اعتراضی به لفظ من جمله هست که شاید از نقطه نظر ظاهر درست آن مقصود ومعنی را نرساند ولی در کمیسیون هم خواستیم چیزی جایش بگذاریم نتوانستیم فرانسه اش هم این است A-Le prix de revient du petrole brit, du trans – port du raffinage et de la mise en rente en Cerse etc.Prin de revient dans lequel bien enteu du, il faut faire entrer en autres, les depens en telles que se claires des employes et cavriers fais du conbus tibles. این (من جمله) را برای این می‌گذاریم که علاوه برمخارجی که در اینجا ذکرشده ممکن است یک چیزهای دیگری باشد که آنها هم در موقع حساب شدنش لازم باشد حالا ماآمدیم در اینجا قسمت‌های مهم و سختش را ذکرکردیم واگر یک لفظ دیگری که بهتر باشد واین مقصود را برساندآقایان در نظر دارند بفرمایند ضرر ندارد.

رئیس ـ پیش نهادات قرائت می‌شود.

حائری زاده مذاکرات کافی نیست.

رئیس ـ گفتند کافی است.

حائری زاده ـ اجازه بفرمائید عرض کنم بموجب قانون حق دارم بگویم کافی نیست.

رئیس ـ بفرمائید.

حائری زاده ـ اصلاً این ماده در کمیسیون مذاکرات کمتر دراطرافش می‌شد ودوسه جلسه معطل شد ممکن است بعضی ابهاماتی بواسطه هان ترکیبات عبارتی بیاید بعضی که در بادی نظروقتی که یک مباحثاتی می‌شود کاملاً در اطرافش نقادی نشود ملتفت نشوند مثلاً راجع بکار تصفیه یک عبارتی نوشته است.

عدل الملک ـ بنده اخطاری دارم.

رئیس ـ بعد از ایشان بفرمائید.

حائری زاده ـ نوشته است: آن مقدار نفطی که درایران مصرف می‌شود باید درابتدا تصفیه نمایند. مفهوم مخالفتش این می‌شود ودرهیچ جای قانون پیش بینی نشده است که ممکن است تصفیه و عملیاتی نفطی در خارج ایران بشود و ما بیشتر نظریکه داریم سرمایه خارجی را جلب بکنیم و معاون خودمان بدهیم برای این است که کارگران و عملجات خودمان کاربکنند و بیکارنمانند وعملیات نفطی در مملکت خودش نشود. نفت جنوب کارخانه تصفیه را رفته است درانگلستان ساخته است ما باید این معایب را پیش بینی کنیم و تا کاملاً مذاکره نشود این معایب رانمی شود درست جلوگیری کرد ومن عقیده‌ام این است که مذاکرات باید بیشتر بشود.

رئیس ده بیست فقره پیش نهاد رسیده است. آقای عدل الملک اخطاری داشتند. بفرمائید.

عدل الملک وقتی راجع بکفایت مذاکرات صحبت می‌شود یک نفر که مخالف است باید درکفایت وعدم کفایت مذاکرات صحبت بکند ونباید درماهیت مطلب حرف بزند ولی ایشان هم دراین زمینه حرف زدند.

رأی می‌گیریم بکفایت مذاکرات آقایانی که کافی میدانند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ رأی داده شد بکفایت مذاکرات. دوفقره پیش نهاد از طرف آقای شیخ الرئیس است

(یک فقره آن بشرح ذیل قرائت شد)

بنده پیش نهاد می‌کنم سالی دو مرتبه وزارت تجارت این ماده را مداقه نموده بااطلاع کمپانی قیمت مواد را تعیین و باطلاع عامه برساند.

رئیس توضیحی دارید؟

محمدهاشم میرزا شیخ الرئیس بلی باهر ترتیبی که این ماده بگذرد چه مفت چه بیشتر چه کمتر این مواد واین جزئیات که خوانده شد درحقیقت یک راه حلی ندارد که یک کسی که می‌خواهد نفت بخرد چطور حساب بکند که معلوم شود قیمت نفت چه قدراست وچطور باید بخرد ده روزهم حساب بکند معلوم نخواهدشد وبعد هم باید قیمت کمپانی را بپذیرد واسباب معطلی بشود. عقیده بنده این است که سالی دومرتبه وزارت تجارت بانماینده کمپانی باید این ماده را مطرح بکند و ببیند قیمت نفت باآن مخارجی که شده است چقدر است و اعلان کنند که تا شش ماه دیگر قیمت نفت به این ترتیب است. بنزین چقدراست مازوت چقدراست ومردم بیشتر بخرند ولی کمپانی اگر خواست ارزان تر بفروشد البته خودش میداند اگر قیمت راجع ببازار دنیا بود عرضی ندارم ولی راجع بقیمت داخلی اگر فروشنده یا خریدار متقاعد نشدند یک قاعده داشته باشند که تمام اهالی بدانند قیمت نفت چقدراست به این جهت بنده پیش نهاد کردم که سالی دو مرتبه نماینده کمپانی یا نماینده دولت بنشینند حساب کنند و اعلان عمومی بکنند که از حالا تا فلان وقت قیمت این‌ها این است وبرای آسایش مردم عقیده بنده این است که این نظر اتخاذ شود.

رئیس ـ عقیده کمیسیون چیست؟

مخبرـ کمیسیون موافق نیست توضیح مفصلی هم لازم نیست عرض کنم برا یاینکه قبلاً در جواب آقای اخگر عرض کردم تعیین این قیمت ابداً ربطی بتجار و مردم ندارد. نفطی راکه خریدارها کنترات می‌کنند که بخرند خود کمپانی یک قیمتی روی آن می‌گذارد تفتیش این قیمت و اینکه مطابقه می‌کند با قیمت اصلی یه نه مربوط بدولت است. دولت می‌تواند سالی یکدفعه ده دفعه صددفعه هروقت که بخواهد بتوسط وزارت تجارت ومامور خودش و بتوسط هر کسی که بخواهد تفتیش کند. این تعهدیست که شده است که کمپانی این ترتیب را بکند مثل سایر تعهدات کمپانی باید اجرا شود واگر اجراء نشد امتیاز لغو شود دیگر اینکه دولت بچه ترتیب و چه موقع این کار را بکند کاررا سست می‌کند.

اخگرـ بنده مخالفم.

رئیس ـ رای می‌گیریم بقابل توجه بودن این پیش نهاد آقایانی که قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

(عده کمی قیام نمودند)

رئیس قابل توجه نشد. اصلاح دیگر (بشرح آتی قرائت شد) بنده پیشنهاد می‌کنم درعوض سایرمواد مستخرجه)

نوشته شود: درتمام موادیکه به موجب ماده اول امتیاز آن بکمپانی داده شده.

محمد هاشم میرزا

رئیس ـ توضیح بدهید.

شیخ الرئیس ـ عرض می‌کنم وقتی که می‌خواهیم امتیاز بکمپانی بدهیم درآن ماده می‌نویسیم:

نفت ومازوت و بنزین ونفت تصفیه نشده احتیاطا می‌نویسیم: تمام مشتقات و متفرعات و خانواده و خویشاوندان نفت. ولی اینجا انیطور می‌نویسیم. این است که بنده پیشنهاد می‌کنم اینجا هم نوشته شود رجوع به آنماده و چیزیکه درآنجا نوشته است وامتیاز به کمپانی داده می‌شود دراین جا هم نوشته شود یعنی عوض سایر مواد مستخرجه نوشته شود: تمام موادیکه بموجب ماده یک بکمپانی داده شده. که وقتی خواستیم بآنجا رجوع کنیم وبالاخره دراینجا مفصل نوشته شود.

رئیس ـ آقای مخبر چه عقیده دارند؟

مخبرـ دراصل مسئله با حضرت والا موافقم واین سایر مواد مستخرجه که نوشتیم مقصودمان همین بود واگر بناشود عین عبارت ماده اول نوشته شود اشکالی پیدا نخواهد کرد چیزیکه هست ممکن است تولید زحمت برای ما اینست که ما باید عبارت نسخه فرانسه را تغییر بدهیم ولو اینکه معنایش هم تغییر نکندباید به طرف هم مراجعه بکنیم. با این حال بنده دراینمورد اصلاح شاهزاده را می‌پذیرم برای اینکه شاید هنوز اصلاح فرانسه اش اشکالی نداشته باشد ولی این را تذکر می‌دهم برای بعد از این وقتیکه آقایان پیشنهاد می‌کنند این مسئله را درنظر بگیرند که اگر آن پیشنهاد بامعنی قانون فرقی دارد بگویند واگر چیزهای خیلی جزئی مثل (سایر مواد مستخرجه) یا مواد هیدروکاربور متجانس نفت است این فرقی نمی‌کند جزاینکه مارا دوچار زحمت می‌نماید ولی حالابنده عین آن چیزیکه درماده اول است یعنی کلمه (مواد هیدروکاربور متجانس با نفت) را بجای مواد مستخرجه از نفت قبول می‌کنم.

رئیس ـ (خطاب بمخبر) ایشان مراجعه دادند بماده اول

. مخبرـ بماده یک نمی‌توانم مراجعه اش را قبول کنم لیکن دربین ماده می‌توانم اصلاح کنم.

رئیس ـ رأی می‌گیریم به قابل توجه بودن اصلاح آقای شیخ الرئیس آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند:

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای حاج میرزا عبدالوهاب قرائت می‌شود.

(بشرح ذیل خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم لفظ (غیره و چیزهائی که باید ذخیره داشت) از قسمت الف حذف شود.

رئیس ـ بفرمائید.

حاج میرزا عبدالوهاب ـ بلی در اینجا درقسمت الف می‌نویسد: قیمت نفت تصفیه نشده قیمت کرایه. مخارج تصفیه و مخارجی که برای فروش در ایران تعلق می‌گیرد وغیره) دیگر لفظ (و غیره) بعقیده بنده مجمل است وشامل خیلی چیزها می‌شود وممکن است اسباب گرانی نفت بشود ما مقصودمان اینست که نفت ارزان تر باشد وهمین طور می‌نویسد: د رقیمت نفت تصفیه نشده من جمله باید مخارج ذیل منظور شود: مزد عملجات واجزاء و مخارج سوخت و مخارج عمل آوردن وبیمه و قیمت خرید اجناس و نگاهداری اسباب و ادوات وهم چنین قیمت چیزهائی که باید ذخیره داشت این دو لفظ بعقیده بنده مجمل است وشامل همه چیز می‌شود بعلاوه اسباب گرانی نفت می‌شود واگر حذف شود بهتر است.

رئیس ـ رأی می‌گیریم به قابل توجه بودن این پیشنهاد …

مخبر ـ کدام پیشنهاد مقرر بفرمائید مجدداً بخوانند

(بشرح سابق قرائت شد)

مخبرـ حذف غیره را دراین قسمت می‌پذیرم ولی قسمت دیگرش را نمی‌پذیرم.

حاج عبدالوهاب ـ بنده هم آن جزء دیگرش را پس می‌گیرم.

رئیس ـ اصلاح دیگریست از آقای حاج میرزا عبدالوهاب.

سهام السلطان ـ در پیش نهاد اولی قسمت چیزهایش چه شده؟.

رئیس ـ یک قسمت را آقای مخبر قبول کردند وقسمت دیگررا خودشان مسترد داشتند.(پیشنهاد دیگر آقای حاج میرزا عبدلوهاب. بشرح ذیل قرائت شد) بنده پیشنهاد می‌کنم میزان گالون و فاهرن مانت بفارسی نوشته شود وبه میزان وزن معمول طهران که ششصدوچهل مثقال است معین شود.

رئیس ـ توضیح بدهید.

حاج میرزا عبدالوهاب ـ بلی بنده قبلاً هم عرض کرده بودم وحالا هم عرض می‌کنم که باید عبارت طوری باشد که همه کس بفهمد فردا یک تاجری که می‌رود نفت بخرد چه می‌فهمد گالون و فاهرن هانت چقدراست و بنده هم نمی‌فهمم این لفظ یعنی چه خوبست آقای مخبر توضیح بدهند وآن لفظ را بفارسی تبدیل کرده و به میزان معمولی طهران تغییر بدهند چون لایحه اوزان به مجلس آمده وهنوز تصویب نشده. از این جهت بوزن تبریز که امروز معمول شهر طهران است (که چهل من یا پنجاه من باشد) تبدیل شود والا بعقیده بنده اینطور هیچ معلوم نیست وگالون و غیره معنی ندارد.

مخبرـ جواب اظهارات آقای حاج میرزا عبدالوهاب را بنده قبلاً دادم وعرض کردم که این هیچ مربوط بمردم نیست و هیچوقت تولید زحمتی نخواهد کرد ولیکن اگر قانع می‌شود به این اندازه که اینجا درمقابل این گالون در پرانتز بنویسیم که بوزن ایران چقدر است از برای مطالقه از طرف کمیسیون می‌پذیرم ولی قسمت دیگری که راجع بدرجه است نمی‌توانم وقبول نمی‌کنم.

رئیس ـ (خطاب بمخبر) بعداین کار را خواهید کرد؟

مخبرـ بلی بلی.

رئیس ـ (خطاب بحاج میرزا عبدالوهاب) قسمت ثانی را مسترد می‌دارید یا اینکه رأی بگیریم؟

حاج میرزا عبدالوهاب ـ بنده هم مقصودم همین بود که دربین الهلالین نوشته شود.

رئیس ـ یک قسمتش را قبول کردند.

حاج میرزا عبدالوهاب ـ پس قسمت دومش را مسترد می‌دارم.

رئیس ـ پیشنهاد آقای ارباب کیخسرو قرائت می‌شود.

(بشرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم درماده دوازده اصلاحات ذیل بعمل آید:

۱ـ درقسمت اول بعد از تعلق بگیرد کلمه (وغیره) حذف شود.

۲ـ در تبصره قسمت دوم بعداز عبارت (که برای رفع احتیاج اهالی) مزید شود ودولت ایران.

رئیس ـ توضیح بدهید.

ارباب کیخسرو ـ در قسمت اول که مقصود حاصل شده است عرض ندارم. درقسمت دوم که نوشته شده است: وبطور کلی عموم مواد مذکوره که برای رفع احتیاج اهال ایران تقاضا شود. بنده لازم میدانم کلمه دولت هم مزید شود که بعدها مشکلاتی نشود اگر درجای دیگر دارد این عبارت را که بنده عرضی ندارم ولی اگر ندارد گمان می‌کنم اگر دراینجا نوشته شود خیلی خوبست.

مخبرـ اگر یک قدری بالاتر سطر سوم صفحه دوازدهم را ملاحظه بفرمائید گفته است. مقصود از جمله مصرف داخله ایران عبارت از مقدار نفت تصفیه شده و بنزین و مازوت و نفت و سایر مواد نفطی طبیعی که دولت واشخاص متفرقه و شرکتها و کمپانیها و هر مؤسسه دیگر درایران بمصرف میرسانند وبطور کلی عموم مواد مذکوره که برای رفع احتیاج اهالی ایران تقاضا شود. حقیقة شامل همه هست.

ارباب کیخسروـ اجازه میفرمائید؟.

رئیس ـ بفرمائید.

ارباب کیخسروـ چون دیگر حق توضیح ندارم مهذا پس می‌گیرم.

(پیشنهاد آقای کازرونی بشرح آتی قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که ربح سرمایه صدی پنج علاوه نباشد.

رئیس ـ توضیح می‌دهید؟

کازرونی ـ بلی ربح در دنیا مختلف می‌شود به اختلاف اشخاص واعتباراتشان و بعضی بانکها هست که ربح را از صدی دو وصدی سه علاوه نمی‌کنند ومابین تجار هم ربح صدی شش معمول ومتداول است یعنی اگر یک نفر تاجر ایرانی طرف باشد با یک نفر تاجر اروپائی ربح معمول وجاری مابین این دونفر صدی شش است اگر آقایان اطلاع ندارند مراجعه کنند به بینند که تنزیل آزاد است و شاید صدی هفت یا صدی هشت هم باشد اما چطور؟ نه اینکه پول دراروپا کم شده باشد بلکه چون اعتبارات اشخاص یک اندازه تغییر و تبدیل پیدا کرده لیکن در صورتیکه طرف کاملاً معتبر باشد مثل اینکه شخص نسبت بسرمایه خودش برای خودش از تمام اهل عالم معتبر تر است. این کمپانی هم سرمایه که دارد سرمایه خودش است بااین حال نمی‌شود گفت که شاید این اندازه‌ها حاضر نباشد بنابراین بنده پیشنهاد کردم که صدی پنج باشد و این صدی پنج هم که عرض می‌کنم خیال می‌کنند خیلی کم است اگر آقایان می‌خواهند بدانند کم است یا زیاد مراجعه کنند بهمین بانک شاهنشاهی ودر آنجا یک پولی باو بدهند اگر بصدی سه قبول کرده پس معلوم می‌شود که پیشنهاد بنده مورد ندارد اما اگر بصدی سه هم نه پذیرفت در صورتیکه بهر کمپانی یا صراف خانه بخواهید بدهید بصدی سه یا صدی چهارهم نپذیرفتند معلوم می‌شود همان طور که بنده پیشنهاد کرده‌ام که تنزیل پول خودش برای خودش باشد این مقدار کم نیست وصدی هفت برای یک چنین موضوعی زیاد است و عادلانه نیست.

رئیس ـ رأی می‌گیریم آقایانی که این اصلاح را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

(عده قلیلی برخاستند)

رئیس قابل توجه نشد. اصلاح دیگر.

(بشرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم منفعت صاحب امتیاز از مواد نفطی برای مصرف ایران زیاده از صدی پنج نباشد. م. ع. کازرونی.

کازرونی ـ استرابادمیکنم.

رئیس ـ یک صدی پنج دیگر هم آقای اخگر پیش نهاد کرده‌اند.

مخبرـ اینکه رد شده.

اخگر این آن نیست.

(پیشنهاد آقای اخگر بشرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد نفع فروش نفت درایران از صدی پنج تجاوز نکند.

اخگرـ در عرایضی که قبلاً عرض شد چون اجازه نداشتم در جواب آقای مخبر عرض بکنم پیش نهاد کردم. عرض کردم که دریکجا نفع سرمایه گرفته می‌شود ودرجای دیگر تمام مخارج محسوب می‌شود ودرآنجا نوشته می‌شود قیمت بازار دنیا همان طور که آقای مخبر فرمودند در بازار دنیایک رقابت هائی پیدا می‌شود ویک جزر و مدهائی تولید می‌شود که ماهم حق داریم ازآن جزرو مدها استفاده کنیم. بنابراین بنده پیشنهاد کردم پس از آنکه تمام مخارج اساسی و غیراساسی استخراج نفت محسوب می‌شود ربح سرمایه راهم صدی هفت آقایان تصویب می‌فرمایند. بنابراین بنده معتقدم که یک ده و نیم هم علاوه کنند یعنی کمپانی بیش از صدی پنج نگیرد وبنده گمان می‌کنم که کمتر تجارتی باشدکه ده ونیم هم منفعت بکند اگر یک کسی یکخانه هم بخرد بخواهد اجازه بدهند بعد از وضع مخارج صدی پنج کمتر گیرش می‌آید. حاج عزالمالک بنده مخالفم.

رئیس ـ بفرمائید.

حاج عزالمالک ـ عرض می‌کنم که آقا پیشنهاد می‌کنند صدی پنج بگیرد صدی ده نگیرد بنده پیش نهاد می‌کنم صدی دو بگیرد خیلی هم خوبست اماباید فهمید که این کمپانی قبول می‌کند یا قبول نمی‌کند اگر کرد آن وقت آقای اخگر ضرر اورا جبران می‌کنند اشخاصیکه مطالعه کرده‌اند این کار را باید بیند که آنها چه داشته‌اند وبچه مناسبت بوده است این طور پیش نهاد کرده‌اند آقایانی که پیش نهاد می‌کنند ورد می‌شود تعجب نکنند از آقایانی که رای نمی‌دهند صدی ده صدی پنج بشود اینکه رای نمی‌دهند از روی یک نظریه ایست زیرا باید طرف قبول بکند والا ممکن است آقایان پیش نهاد کنند صدی دویا صدی سه بشود ولی بعقیده بنده نمی‌شود.

رئیس ـ آقای کازرونی. (اجازه)

مدرس ـ بایستی ـ اعضاء کمیسیون یامخبر توضیح داده باشند حاج عزالمالک مغالطه صرف کردند اگر چه مخبر مان هم مایه دردسر است.

(همهمه بین نمایندگان)

مخبر(خطاب بکازرونی) اگر توضیحاتی دارید بفرمائید بنده جواب بدهم.

مدرس ـ ایشان عضو کمیسیونی نیستند بله نیستند.

مخبر(خطاب بکازرونی) می‌خواهید حق نطق رابه آقای مدرس واگذار کنید.

(صدای زنگ رئیس دعوت بسکوت)

کازرونی وقتی در قسمت شمالی اهالی ایران می‌خواهند امتیاز نفت را مطرح کنند می‌گویند آن صدی هشتادی که اینجا برای صاحب امتیاز منظور داشته‌اند بعد از استهلاک سرمایه و غیره وغیره و بعد از گرفتن پول کارخانجاب وهزار چیزهای دیگر آن وقت هم اگر بخواهند یک قدری نفت توی چراغشان بریزند باید به فلان قیمت خریداری نمایند

(زمزمه از طرف بعضی نمایندگان)

بلی فقط طرف شمال نفت می‌خرد جنوب نفت دارد این نفت جنوب نمی‌رود بنابراین پیش نهاد شد که یک ده ونیم بعد از وضع مخارج بیشتر منفعت نگیرد یعنی مثل یک نفر تاجر حسابی که اگر ده ونیم منفعت بگیرد متمول هم می‌شود اینجا تمام دلیل آقا این بود که طرف قبول نمی‌کند اگر دلیل این است خوب بود تنها همان لایحه را می‌آوردند ومیگفتند طرف این لایحه را قبول می‌کند و غیر از این نمی‌پذیرد. بیک قیام و قمود درآن لایحه رأی داده می‌شد واین مشاجرات هم لازم نبود برای اینکه کمپانی قبول نمی‌کرد. درهر صورت اگر یک کسی پیشنهادی کرد نباید در مجلس هو شود وعقاید آزاد است و نظربترتیباتی نمی‌شود عقاید را اظهار کرد ومقصود ماهم غیراز این پیش نهاد چیزدیگری نیست واگر اتفاقاً یک پیش نهادی شد برای اینکه در خارج اثر سوئی نکند نبایستی یک مغالطه هائی در اطرافش بشود.

رئیس شما که از حدود توضیح بکلی خارج شدید

مخبر اجازه میفرمائید

اولاً اینجا گویا آقای مدرس اعتراض از نقطه نظر مذاکرات داخلی در کمیسیون داشتند خیلی خوب بود که می‌فرمودند وبنده هم می‌شنیدم. این صدی ده بعد از مذاکرات زیادی با دلیل و برهان در کمیسیون تصویب شد حالا بنده دفاع آقای حاج عزالممالک را تصدیق نمی‌کنم. که چون طرف قبول نمی‌کند نباید این را پذیرفت. خیر بنده این را قبول ندارم اما این راهم باید در نظر گرفت که طرف مقابل وقتی می‌آید بایک کمیسیون یایک طرف معامله مذاکره می‌کند باید قلم در دست گرفت. مداد در دست گرفت وحساب کرد حرف حسابی را قبول وغیر حسابی را رد کرد. بنده می‌خواهم عرض کنم که این مذاکرات از دوسال قبل بوده است ودر دوره چهارم دراطراف این قانون در کمیسیون و مجلس مذاکرات زیادی شده حالا اگر من اشتباه می‌کنم ودر کمیسیون چیزی بوده که خاطرم نیست استدعا می‌کنم آقای مدرس توضیح بدهند البته اگر صحیح باشد اصلاح می‌کنیم ولی آنچه که بنده اطلاع دارم واز طرف کمیسیون عرض می‌کنم این صدی ده را که کمیسیون پذیرفته نه از نقطه نظر این است که طرف کمتر ازاین قبول نکرده است والبته همانطور که بعضی آقایان نسبت ببنده تعرض می‌کنند که مگر اجباری داریم. مگر قشون پشت سرمان است. خیر نه اجباری داریم و نه قشونی پشت سرمان است اینها نیست بلکه منافع حیاتی واساسی مملکت را اینطور تشخیص دادیم سابقاً هم گفتیم حالا هم میگوئیم. چنانچه دردوره چهارم در کمیسیونی که این کمیسیون وارث اواست بقدری فائل بمنافع اساسی مملکت بودیم که اگر در یکجا میدیدیم منافع اقتصادی ما آن اندازه زیاد نبوده است صرف نظر می‌کردیم چرا؟ برای اینکه ما دنبال منافع اساسی مملکت رفتیم و تشخیص دادیم که کمپانی مستقل معتبر امریکائی ودادن این امتیاز باو کاملاً مطابقه می‌کند با آن منافع منظوره.

رئیس ـ آقای دست غیب موافقید یا مخالف؟

(جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است)

رئیس ـ رأی می‌گیرم بقابل توجه بودن این اصلاح آقایانیکه تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس قابل توجه نشد. پیش نهاد دیگری است از آقای اخگر.

(بترتیب ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم مخارج نگاهداری اسباب و ادوات حذف شود.

رئیس توضیح بدهد.

اخگر قبلاً از آقایان استدعا می‌کنم که در پیشنهاد بملاحظه اشخاص پیش نهاد کنند. نظر نکنند. اسباب و ادواتی که کمپانی نگاه داری می‌کند در مخزن خودش وآنهارا برای یک عملیات آتیه می‌خواهد نمی‌بایستی مخارج نگاهداری این اسباب و آلات درجزو فروش نفت امروزه محسوب شود. وقتی که مااین همه بذل و بخشش می‌کنیم البته یکقدری هم بایستی ملاحظه کنیم که برای این خریدار بیچاره هم اسباب ضرر فوق العاده نشود کمپانی صدی هفت ربح می‌گیرد. صدی ده منفعت می‌گیرد مخارج استخراج را حساب می‌کند استهلاک سرمایه می‌کند آلات و ادوات راهم که امروزه لازم ندارد. در آتیه از آنها استفاده کند البته هر وقت خواست از آن آلات و ادوات استفاده کند آن وقت جزو مخارج بایدحساب کرد ولی حالا نباید مخارج نگاهداری آلات و ادواتی که دوسال دیگر برای حفرچاه لازم دارد پای قیمت امروزه حساب کرد. علیهذا بنده پیشنهاد می‌کنم که این قسمت حذف شود.

مخبرـ اینجا یک اشتباهی فرمودید زیرا تصور فرمودید که نگاهداری آلات و ادوات آنهائیست که آوردند توی مخزن گذاردند آنها باید نگاهداری کنند. خیر این آلات وادواتی است که با آنها کار می‌کنند خراب می‌شود باید تعمیر بشود مقصود از نگاهداری تعمیر است روغن زدن است اگر شکست باید تعمیر شود. اگر پره اش شکست بایدآن پره را عوض کرد مقصود از نگاهداری اینطور چیزها است که اعم است.

رئیس آقایانیکه این اصلاح را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(عده قلیلی برخاستند)

رئیس قابل توجه نشد. اصلاح دیگری راجع بربح صدی پنج است. پیشنهاد کرده‌اند چون پیشنهادی که آقای کازرونی کرده بودند رد شد اینهم مثل همانست پیشنهاد دیگری است که قرائت می‌شود.

(بعبارت ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم قیمت چیزهائی که باید ذخیره داشت حذف شود. اخگر.

اخگرـ اولا چیزها معلوم نیست که چیست واختیارش بکمپانی واگذار شده که هرچیزی که بخواهد نگاهداری کند بهمین عنوان نگاهدارد حالا خواه مربوط به نفت و استخراج نفت باشدیا نه ودراین قسمت چیزهائیکه باید ذخیره شود گمان می‌کنم دیگر موضوعی راکه راجع بنگاهداری فرمودند تأمین نمی‌شود پس بعقیده بنده این لفظ لزومی ندارد که قیمت چیزهائی که ذخیره می‌شود بر قیمت نفطی که بفروش می‌رسد اضافه شود علیهذا بنده پیشنهاد می‌کنم حذف شود.

رئیس ـ رأی می‌گیریم بقابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانیکه تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(معدودی برخاستند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. اصلاح دیگری است ازآقای اخگر

(بشرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم اینکه نوشته شده است قیمت نفت از آنچه دربازار دنیا بفروش می‌رسد زیادتر نباشد کافی نیست نوشته شود حتماً لااقل ده درصد ارزانتر باشد.

اخگرـ عرض می‌کنم نفطی که متعلق است بیک مملکتی وقتی که نباشد در بازار دنیا به یک قیمتی فروخته شود البته باید درخود مملکتی که محل نفت است ارزانتر فروخته شود آقای مخبر به بنده فرمودند ممکن است یک رقابت هائی در بازار دنیا ایجاد بشود که آن رقابت‌ها باعث ارزانی نفت درخارج بشود بنده دلیلی نمی‌بینم که اگر رقابت هائی در بازار دنیا ایجاد شود و کمپانی بخواهد در بازار دنیا ارزان تر بفروشد ما از این اصول استفاده نکرده باشیم که ارزان تر بخریم وبنده بمناسبت اینکه خودرا مجبور میدانم عقایدم را اظهار کنم از این جهت پیشنهاد می‌کنم و چنانچه سایر پیش نهادات آقایان رد می‌کنند مختارند.

مخبرـ بنده خیلی متأسف هستم از اینکه شایدآقایان پیش نهاد کنندگان عدم قبول بنده و ندادن رأی آقایان نمانیدگان را همچو حمل کنند که یک نظریاتی دربین باشد البته تصدیق می‌فرمایند که هیچ نوع نظری نبایدباشد بخصوص برای بنده که هیچ نوع نظر اقل و اکثری ندارم چه آقای اخگر و کازرونی پیش نهاد بفرمایند و چه یک نفر مبرزترین و برجسته ترین لیدن اکثریت برای بنده هیچ فرقی نمی‌کند در صورتیکه می‌بینید کراراً یک اعتراض می‌شود که این‌ها را بنده ده دفعه جواب داده‌ام و معتقدم جوابی که داده‌ام مقنع بوده است حالا آقایانی که رأی می‌دهند ناچار عرض بنده این عقیده را داشته‌اند و اقناع شده‌اند پس این را نبایدحمل بچیزی کرد تا وقتی که حساب می‌کنیم و بامنطق و معادله نگاه می‌کنم و می‌بینم این شرایطی راکه ما برای نفت قرارداده‌ایم با صدی ده منفعت در مملکت ما خیلی ارزان است و شاید انشاءالله از این قیمتی که امروزه در مملکت معمول است به مراتب ارزان تر باشد.

مدرس ـ از صدی پنج هم ارزان تر است؟

مخبرـ از صدی پنج قطعاً ارزان تر نخواهد بود اما از صدی پانزده و صدی بیست ارزان تر خواهدبود ویقین دارم از قیمتی هم که در بازار دنیا فروخته می‌شود ارزان تر خواهد بود ولی این یک شرط احتیاطی است درهر حال از قیمتی که در بازار دنیا فروخته می‌شود در مملکت ما گران تر نخواهدبود ما درصد احتمال هشتادو نود معامله خواهد شد خیلی ارزانتر خواهد بود وغیر از این هم نمی‌شود طور دیگر کرد.

رئیس ـ آقایانی که اصلاح آقای اخگر را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب نشد پیشنهاد دیگری است از ایشان.

(بشرح ذیل قرائت شد)

بنده پیش نهاد می‌کنم بعد از کلمه ۴۲ گالون امریکائی وزنش نوشته شود.

اخگرـ چون قبلاً مذاکره شد وقبول کردند پس می‌گیرم.

رئیس ـ پیشنهادی است از آقای کازرونی.

(بمضمون ذیل قرائت شد)

بنده پیش نهاد می‌کنم که درقسمت دوم از ماده دوازده نوشته شود قیمت نفت درایران علاوه بر قیمتی که دربادکوبه فروش می‌رود بعلاوه کرایه و مخارج حمل ونقل نباشد.

کازرونی ـ مقصود بنده در قسمت دوم است که می‌نویسد: قیمتی که صاحب امتیاز مطابق مقررات این ماده برای مواد راجعه بمصرف داخله ایران معین می‌کند از قیمتی که صاحب امتیاز درهمان تاریخ مواد مزبوره حاصله از این امتیاز رادربازار دنیا می‌فروشد نباید زیادتر باشد. بنده عرض می‌کنم دنیا مقابل آخرتست مسلم است کجای دنیا؟ طرف شمال؟ طرف جنوب؟ زیر خط استوا؟ این‌ها تمام دنیا است واین مسئله از برای ما اسباب زحمت است همسایه ما اینجا بادکوبه است ونفت دارد برای حمل دنیا قیمتی هم دارد. پس اگر ما خواستیم مقایسه کنیم با قیمت نفت دنیا ودیدیم از نفت بادکوبه ارزان تر شد حق داشته باشیم همان قیمتی که در بادکوبه بفروش می‌رود حساب کنیم وبه علاوه اگر بنا باشد فرضاً برای اصفهان حمل شود کرایه و مخارج حمل ونقل برآن اضافه می‌شود.

رئیس ـ آقایانیکه این اصلاح را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

(جمع قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیش نهادی است از آقایان حائری زاده و زعیم.

(به این مضمون قرائت شد)

پیشنهادی می‌کنم که ماده دوازدهم به عبارت ذیل اصلاح شود محض اینکه بسکنه ایران نفت (کروزین) (بنزین و کازولین) و سایر مواد نفطی که برای احتیاجاب آنها لازم است به قیمت معتدلی فرخته شود صاحب امتیاز بشروط ذیل عمل خواهد کرد.

حائری زاده. سید حسن زعیم.

حائری زاده ـ در دوجمله فقره اول از ماده ۱۲ بنظر ما رسیده بود که لازم است یک چیزی اضافه یا حذف شود قسمت اول که مهم بود اضافه شود کلمه سایر مواد نفطی است چون نوشته است (محض اینکه بسکنه ایران (کروزین) و بنزین و (کازولین) و سایر مواد را نمی‌نویسد در صورتی که سایر مواد هم محل حاجت مردم است ولازم است دراینجا یک اشاره بشود. این بود که این کلمه را لازم دانستم که سایرمواد نفطی را اضافه کنیم ویک جمله دیگر که لازم می‌دانستم حذف شود و ضرر دارد برای ما چنانچه درموضوع نفت جنوب خساراتی متوجه ما شده است وملتفت شده‌ایم که بواسطه عملیات نفطی است درخارج ایران وان استفاده که ما از امتیاز نفت باید بکنیم نمی‌کنیم یعنی مردم آن استفاده رااز نفت جنوب نمی‌کند شصت هزار نفرعمله مشغول کار است ولی بیست هزار نفر بیشتر (بموجب کتابچه اطلاعات خود کمپانی) از ایرانی نیستند به جهت اینکه درنزد یکی لندن یک شهری برای تصفیه نفت ساخته‌اند و سه میلیون لیره خرج کرده‌اند ووقتی بنا باشد مادر این امتیاز نامه تصریح کنیم که تمام عملیات نفت (سوای تجارتش که باید درخارجه باشد) از حیث تصفیه و غیره.

مخبرـ غیره را توضیح بفرمائید.

حائری زاه ـ ساختن مخزن لوله کشی واین قبیل بایستی درحدود مملکت خودمان مخزن و کارخانه تصفیه داشته باشد بنده اطلاعاتی ندارم حضرت والا هم تصور نمی‌کنم اطلاعات کافی داشته باشند باید به متخصصین فنی اش رجوع کرد.

مخبر ـ سؤالی که بنده می‌کنم برای این است که اعتراض را بفهمم.

حائری زاده ـ ماباید برای احتیاجات داخلی مان آن کمپانی را مکلف سازیم که کارخانه تصفیه را در مملکت ما بسازد اگر بنا بشود نفت سیاه را حمل کند و ببرد در آمریکا تصفیه کند این منفعت ما نیست. باید تمام عملیات نفطی در مملکت بشود این صدی بیست که بما می‌دهد یک چیز زیادی نیست. پس اینقدر باید تعهد بکنیم که این نفطی راکه امروزه محتاج الیه دنیا است ومی دهیم بکمپانی برای این است که مردم درسایه عملیات نفطی استفاده بکنند واگر ما دراینجا فقط منحصر بکنیم عملیات نفت را بآن مقدار نفطی که درداخله مملکت مصرف می‌شود ممکن است همانطور نفت سیاه را بارکنند و ببرند درجای دیگر تصفیه کنند و این به صرف ما نیست. این است که جمله که در سطر اول دارد (هر مقدار که درایران تصفیه و تهیه نماید) این جمله را گفتم حذف شود. ما یک ماده الحاقیه پیش نهاد می‌کنیم که باید تمام عملیات نفطی درخود ایران باشد.

مخبرـ اینکه بنده از آقای حائری زاده توضیح خواستم قصدم اعتراض نبود خواستم ببینم عملیات نفطی غیر از تصفیه چه چیزاست بایدمطلب را فهمید و جواب داد و بالاخره از توضیحی که دادند بنده این طور فهمیدم که مقصودشان همان تصفیه است چیز دیگری نیست گفتند چرا قید و التزام محدود شده است بحوائج داخلی ایران که چرا نفت سایه متخرجه از معادن ایران تماماً درایران تصفیه نمی‌شود و بعد نفت تصفیه شده از اینجا حمل برای فروش بشود والبته از برای این نظریه خودشان یک محاسنی ذکر می‌فرمایند که آن محاسن هم اگر ممکن بود خیلی خوب بود اما می‌خواهم ببینیم این مسئله عملی است یانه این را باید درنظر داشت که معامله همیشه دوطرف دارد وهر دو طرف باید صرفه خودشان را بخواهند واز معاوضه بین این دو صرفه یک حد اعتدالی حاصل می‌شود وآن اندازه حد اعتدالی که پیدا شد آن باید معین شود بدون اینکه طرفین بهمدیگر یک اجحافاتی بکنند این که ما اینجا با کمپانی گذاردیم از برای پیدا کردن حد اعتدال بود کمپانی نفت جنوب که حالا هی مثل می‌زنیم در امتیاز نامه اش که آقای حائری زاده در آن خیلی مطالعه کرده‌اند آیا بهیچ جای این امتیاز همچو قیدی را ملاحظه فرموده‌اید که ولو ده من هم نفت تصفیه نشده را اگر بخواهد اینجا تصفیه کند مجبور و ملزم باشد؟ ابداً همچوقیدی را ندارد حالا ما خواستیم این قید را در این امتیاز نامه بکنیم و کمپانی را مجبور کنیم که در این جا آن میزانی که طرف احتیاج ما هست ا زنفت و بنزین و سایر مواد نفطی درهمین جا تصفیه کند تاآن مقدار نفت تصفیه شده که کارخانجات و دوائر صنعتی ما وافراد مملکت ما از برای احتیاجات شخص و عمومیشان می‌خواهند در همین مملکت تصفیه شده باشد چرا؟ بدو دلیل یکی اینکه این احتیاجات بنظر ما خیلی زیاد است که برای تصفیه کردن آن یک مقدار از نظریه شما که کارکردن مردم این مملکت است تأمین می‌شود ثانیاً گفتیم که اگر این مقدار نفت در خارجه تصفیه نمایند البته برای کمپانی گران تمام خواهد شد و گرانهم می‌فروشد ولی وقتی که اینجا تصفیه کرد البته ارزان تر خواهد فروخت حالا از شما انصاف می‌خواهم کمپانی که می‌خواهد آن مقدار نفطی که زیادتر از احتیاجات ما است ببرد و تجارت بکند در صورتی که شما یعنی دولت و ملت ایران بواسطه شرکت درصدی سی اسهام که تقریباً یک ثلث است شریک هستند. نباید مایل باشید درآن تجارتی که می‌کنید نفع کنید و ضرر نکنید حالا از شماانصاف می‌خواهیم اگر کمپانی قلم دردست بگیرد و حساب بکند و بگوید که اگر من این نفت را درایران تصفیه کنم نمی‌توانم با کمپانی نفت جنوب که از همه حیث آزاد است رقابت کنم آیا انصافاً می‌شود اورا مقید به این قید بکنیم که تواین کار رانکن البته اوهم زیر بار نمی‌رود گذشته ازاین ماهم شریک در نفع او هستیم اگر او صرفه ببرد و نفت رااز این جا باز کند وببرد به آمریکا و درآنجا تصفیه کند وبه بازار دنیا ببرد و یک فوائدی حاصل کند البته از آن فوائد متعلق بما هم هست هم شریک هستیم و هم بایستی منافع دولت را بدهد. این راهم توضیح می‌دهم ه بازار دنیا بادکوبه تنها نیست بازار دنیا یعنی پاریس لندن برلن آمریک ابطالی همه این‌ها روی هم رفته بازار دنیا هستند و ما نمی‌توانیم بگوئیم توبیا اینجا تصفیه کن از برای اینکه صد نفر عمله این جا کار کند تصدیق بفرمائید که این ضررش برای ما بیشتر است چون صدی بیست از عایدات مال دولت است و صدی سی مال ملت است و ما نبایستی بگذاریم که کمپانی ضرر بکند درمقابل یک رقیب بزرگی که در جنوب از برایش درست کرده‌ایم و ابداً این قیودات راهم ندارد صدی شانزدهم می‌دهد صدی سی هم اسهام نمی‌دهد نفتش را هم مجبور نیست در این جا بفروشد هر جا دلش می‌خواهد میفروشد شما یک همچو رقیب عظیم الجثه قاهری برای او درست کردید آن وقت این کمپانی را این طور مقید می‌کنید و بکلی درتحت یک زنجیرهائی دستش را می‌بندید و می‌دهید بدست پهلوان این طور که نمی‌شود.

(جمعی از نمایندگان مذاکرات کافی است)

رئیس ـ رأی می‌گیریم به قابل توجه بودن پیشنهاد خود آقایان حائری زاده و زعیم آقایانی که این اصلاح را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

عده قلیلی قیام نمودند.

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای حاج میرزا عبدالوهاب بطوری که ذیلاً قرائت شد بنده پیشنهاد می‌کنم علاوه بر تمام مخارج مرقومه درماده دوازده کمپانی کلیه یک ده یک بیشتر نگیرد. از بابت ربح و منافع و غیره.

رئیس ـ گویا این رد شده باشد برای اینکه بموجب پیشنهادهای سابقه که رد شد این هم رد شده است. پیشنهاد آقای امیر احتشام.

(بشرح ذیل قرائت شد)

برای اجتناب از اطناب و اختلافات حاصله از مشمول این ماده بنده پیشنهاد می‌نمایم از بعد از بین الهلالین (امانه برای صدور از ایران) به جای عایدات بعد از آن وقسمت‌های الف ب د فقط قسمت دو باصطلاح عبارتی ذیل نوشته شود به این ترتیب.

۲ـ قیمتی که صاحب امتیاز برای مواد ارجعه به مصرف داخله ایران معین می‌کند از قیمتی که صاحب امتیاز درهمان تاریخ مواد مزبوره حاصله ا زاین امتیاز را در بازار دنیا می‌فروشد بایستی صدی پنج ارزان تر باشد ولی هرگاه مالیات وعوارضی درایران مأخوذ شود برقیمت فروش در خارجه علاوه خواهد شد بدیهی است مخارجیکه در خارج از ایران تا محل فروش مواد مزبوره تعلق می‌گیرد موضوع خواهدشد.

رئیس ـ آقاتوضیح بدهید.

امیر احتشام ـ برای اینکه اشکالی در محاسبه پیدا نشود و بعداز اینکه نفت استخراج شد صدی پنج کمتر از قیمتی که دربازار دنیا فرخته می‌شود در داخله ایران فرخته شود ومخارجیکه در ایران برآن تعلق می‌گیرد بر قیمت آن افزوده شود این طور پیشنهاد کردم واین ترتیب برای تفتیش و کنترل خیلی خوبست حالا اگر صد پنج را کم میدانند ممکن است صدهفت باشد واگر زیاد میدانند ممکن است صد سه بکنند.

مخبر ـ این اظهاری راکه آقای امیر احتشام فرمودند در بادی نظرخوب تلقی می‌شود ولی تصور می‌کنم که اگر در آن دقیق شویم می‌بینیم به صرفه ما نیست و ضررش بیشتر از منفعتش است ودر کمیسیون هم یک چنین نظری بودولی برای احتراز از یک چیزهای پیچیده و مبهمی که بواسطه نداشتن متخصص نمی‌شد درست فهمید این بودکه بترتیبی که درماده ملاحظه میفرمائید نوشته حالا اگر یک مدارک و دلائل صحیحی دارید ممکن است بفرمائید.

رئیس ـ رأی می‌گیریم به قابل توجه بودن اصلاح آقای امیر احتشام آقایانی که قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

(عده معدودی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای رئیس التجار.

بنده پیشنهاد می‌کنم به اول ماده ۱۲ بعد از کازولین علاوه شود قیر مازو و سایر مواد هیدروکاربو متجانس نفت.

مخبرـ دوباره این پیشنهاد را قرائت بفرمائید.

(مجدداً بشرح فوق قرائت شد)

مخبرـ این علاوه را می‌پذیرم.

مدرس ـ باید از جنس نفت نوشته شود و چون جنس و متجانس فرق دارد.

رئیس ـ (خطاب به مخبر) این پیشنهاد فقط راجع به متجانس وهم چنین نیست چیزهائی دیگر راهم دارد.

رئیس التجارـ اجازه فرمایند بنده توضیح بدهم. مقصود بنده این بود همان طوریکه در ماده اول نوشته شده است دراین ماده هم بعداز کازولین نوشته شود و تصور نیمکنم از طرف کمیسیون کسی مخالف باشد و نظر کمیسیون هم همین بوده است وی دراین ماده نوشته شده سایر مواد نفطی به این جهت بنده پیشنهاد کردم که آن عبارت دراین ماده بعد ازکلمه کازولین اضافه شود.

مخبرـ می‌پذیرم.

رئیس ـ پیشنهادآقای دامغانی. بنده پیشنهاد می‌کنم که درقیمت نفت تصفیه شده نوشته شود قیمت نفت تصفیه نشده عبارت است از مزد عملجات واجزاء ومخارج سوخت و… وتا آخر الف.

رئیس ـ توضیح بدهید.

شریعتمداردامغانی ـ عرض می‌کنم درتمام مواد امتیازنامه وقتی رجوع کنیم می‌بینیم که هرجا برله کمپانی است تمام رعایت احتیاط شده است و تکرار هم شده است چنانچه آقای مخبر دردو جلسه قبل فرمودند که تکرار در فرانسه مستحسن است اماهر جا برله ما است چون درادبیات ما تکرار قدری مستهجن است امساک شده است به این جهت بنده عرض می‌کنم همان طور که در زبان فرانسه تکرار را مستحسن میدانند در توشتجاتیکه برله ما هست انجام هم تکرار بشود وچون آقای مخبر قیمت نفت تصفیه نشده را فقط تعلق دادند بمزد عملجات و مخارج سوخت و غیره بنابراین دیگر لفظ من جمله لزومی ندارد و به عقیده بنده باید ساقط شود ونوشته شود (قیمت نفت تصفیه نشده عبارتست از مزد عملجات و اجزاء و مخارج سوخت وغیره الی آخر ماده) پس لفظ من جمله لازم نیست حالااگر باز یک چیزهائی استکه جزو قیمت نفت تصفیه نشده هست ودر این جا ذکر نشده است خوب است آقای مخبر توضیح بدهند که غیر از این مخارج مخارج دیگری هم هست والا لفظ من جمله ساقط شود.

مخبرـ در مرحله اول عرض کردم و یک تذکری داده شد که ماده محدود به این مسائل مذکوره نیست اما اینکه فرمودند امثله دیگری را ذکر کنیم بنده می‌توانم ذکر کنم که چه چیزهائی دیگری هست ولی خواسته‌اند طرفین محدود نکنند چون ممکن است این جایک چیزهائی دیگری هم پیش بیاید حالا اگر کلمه دیگری نظر آقایان باشد ممکن است بفرمایند شاید بنده هم قبول کنم. شریعتمدار دامغانی ـ من چون میدانم رد می‌شود پس می‌گیرم.

رئیس ـ آقای آقا میرزا جوادخان هم درهمین زمینه پیشنهاد کرده‌اند.

مشاراعظم ـ بنده هم درهمین زمینه پیشنهاد کرده‌ام.

رئیس ـ ده فقره پیشنهاددیگر است.

مخبر ـ بنده می‌خواستم توضیحی راجع به این اصلاحیکه آقای رئیس التجار پیشنهاد کرده بودند عرض کنم با تذکری که به ایشان دادم وآن اصلاح را باید تغییر داد در قسمت ثانی این ماده درآن قسمتی که می‌نویسد (دولت وسکنه ایران حق خواهندداشت که درکارخانه تصفیه یا درمخزنهائی صاحب امتیاز تأسیس کند نفت تصفیه شده کروزین بنزین کازولین و مازوت و نفت تصفیه نشده و سایر مواد مستخرجه از نفت. بجای سایر مواد مستخرجه از نفت) بر طبق پیشنهاد ایشان بنده قبول کردم که نوشته شود وسایر مواد هیدوکاربور متجانس نفت وعلت اینکه محلش را تغیییردادم برای این است که قسمت اول ماده راجع است به تصفیه واین مواد هیچکدام قیرومازوت جزء آنها نیست و ذکرش باید در قسمت ثانی بشود ودراین جافقط مواد قابل تصفیه ذکر می‌شود.

رئیس ـ پیشنهاد آقای میرزا جواد خان.

اینطور قرائت شد

بنده پیشنهاد می‌کنم که عبارت (در قیمت نفت تصفیه نشده منجمله باید مخارج ذیل منظور شود) به عبارت ذیل تبدیل شود.

(قیمت نفت تصفیه نشده عبارت از مخارج ذیل خواهدبود)

رئیس ـ آقای آقا میرزا جواد خان. (اجازه)

آقا میرزا جوادخان ـ چون آقای مخبر در ضمن جوابهائی که بآقای اخگر دادند دراین موضوع که قیمت نفت در قسمت دوم الف تصریح شده ودر آنجا یک کلمه من جمله نوشته شده است که خیلی چیز‌ها را متضمن خواهد بود. بنابراین بنده پیشنهاد می‌کنم که این کلمه از اینجا برداشته شود و بجای آن نوشته شود: عبارت از مخارج ذیل خواهدبود.

مخبرـ گویا رد شد.

رئیس ـ آن یکی را آقای شریعتمدار دامغانی پس گرفتند.

مخبر ـ پس این یکی را موکول برأی مجلس می‌کنم.

رئیس ـ رأی می‌گیریم به قابل توجه بودن آن آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

عده قلیلی قیام نمودند.

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای مشاراعظم. به تفصیل ذیل قرائت شد.

بنده پیشنهاد می‌کنم نوشته شود مخارجی که در قیمت نفت تصفیه نشده منظور می‌شود از این قبیل خواهد بود.

رئیس ـ آقای مشاراعظم. اجازه

مشاراعظم ـ چون خودآقای مخبر بما تذکر دادند که ممکن است دراین قسمت پیشنهادی بشود به این جهت بنده این پیش نهاد را کردم. آقای مخبر توجه فرمودید؟

مخبر ـ مجدداً خوانده شود. قرائت شد

مشاراعظم ـ چون کلمه من جمله را خودشان متذکر شده بودند که ممکن است تغییر داد. به این جهت این یک اصلاح عبارتی بود که بنده پیشنهاد کردم. حالا اگر قبول می‌کنند والا بنده مسترد می‌دارم.

مخبر ـ اجازه میفرمائید با فرانسه یک تطبیقی بکنم.

رئیس ـ چون پانزده فقره اصلاح دیگر هم هست چند دقیقه تنفس می‌شود. در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید.

رئیس پیشنهاد دیگری از آقای آقا شیخ هادی شیخ الرئیس شده است قرائت می‌شود و هرکدام مناسب بود رأی گرفته می‌شود.

بشرح ذیل قرائت شد

بنده پیشنهاد می‌کنم کلمه من جمله حذف شود واین طور اصلاح شود. در قیمت نفت تصفیه نشده باید مخارج ذیل هم منظور شود

. مخبر ـ برای استحضار خاطر آقایان عرض می‌کنم که آقای مشاراعظم هم یک پیشنهادی در این زمینه داده بودند ودر موقع تنفس در کمیسیون خیلی دقت کردیم و این پیشنهاد را با فرانسه آن تطبیق کردیم و دیدیم من جمله که درخود قانون نوشته از تمام این عبارات بهتر است و مقصود را بهتر میرساند. به این جهت گمان می‌کنم آقایان بهمان من جمله که قناعت کنند بهتر است.

آقا شیخ هادی شیخ الرئیس ـ پس می‌گیرم.

رئیس ـ پیشنهاد آقای شیروانی قرائت می‌شود.

بشرح ذیل خوانده شد.

بنده اصلاحات ذیل را پیشنهاد می‌کنم :اولا جمله بین الهلالین امانه برای صدور از ایران حذف شود.

رئیس ـ آقای شیروانی .(اجازه)

شیروانی این ترتیب به عقیده بنده به کلی تجارت نفت ایرانی‌ها را با خارجه منع می‌کند برای اینکه در بین الهلالین این عبارت نوشته شده اما نه برای صدور از ایران این عبارت بکلی مانع از تجارت می‌شود زیرا ممکن است بنده یک مقداری نفت از کمپانی نفت شمال خریده‌ام و بخواهم به خارج حمل کنم به موجب این عبارت که در بین الهلالین نوشته شده نمی‌توانم به این جهت این است که بنده معتقدم که این جمله حذف شود.

مخبر ـ حذف این جمله را بنده نمی‌توانم قبول کنم علت آن هم خیلی واضح است برای اینکه این قیمتی که معین شده است قیمت نفطی است که برای رفع حوائج داخلی ایران است به برای تجارت بایدهمیشه از روی قیمت بازار خریده شود و نمی‌شود تصدیق کرد که این نفت را اینجا به این قیمت بخرند واز خارج ارزان تر بفروشند وباخود کمپانی رقابت کنند. برای تجارت هم می‌توانند نفت از کمپانی بخرند اما نه به قیمتی که برای ربع حوائج داخلی معین شده.

رئیس ـ رأی می‌گیریم به قابل توجه بودن این قسمت آقایانیکه این قسمت را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. قسمت دوم قرائت می‌شود.

(بشرح ذیل قرائت شد)

ثانیاً در سطر سبزده بجای (با رعایت نکات ذیل) نوشته شود (از قرار تفصیل ذیل).

شیروانی ـ بفرمائید قسمت ثالث را هم قرائت کنند.

(اینطور قرائت شد)

ثالثاً در سطر ۱۵ بعد از (قیمت نفت تصفیه نشده) اضافه (شود عبارت از)

رئیس ـ آقای شیروانی (اجازه)

شیروانی. آقای مخبر و آقای تدین اینطور توضیح دادند که نفت وقتی که در زیر زمین است قیمت ندارد و وقتی که حفر می‌شود مخارج حفر و تصفیه تمام اینها ضمیمه می‌شود و از روی آن قیمت را معین می‌کنند آنوقت این عبارت (با رعایت نکات ذیل) آن را تأمین نمی‌کند. ولی (از قرار تفصیل ذیل) اگر نوشته شود بهتر است و الا در اینجا خود نفت تصفیه نشده را یک قیمت برایش معین کرده‌اند و آن مخارجی هم که با آن تعلق می‌گیرد آنرا هم روی قیمت آن ضمیمه می‌کنند. بنابراین ۲ قیمت پیدا می‌کند.

مخبر ـ هم چه چیزی نیست

شیروانی ـ اینطور که بنده پیشنهاد کرده‌ام یک قیمت بیشتر پیدا نمی‌کند.

مخبر ـ نفت تصفیه نشده یک مخارجی بر آن تعلق می‌گیرد تا استخراج شود این مرحله اول است و یک مخارجی هم بر این نفت تصفیه نشده تعلق می‌گیرد تا اینکه به کارخانه برود این مرحله ثانی و یک مخارجی هم برای تصفیه بآن تعلق می‌گیرد این مرحله ثالث و یک مخارجی هم برای فروش در ایران بآن تعلق می‌گیرد اینها یک مخارجی است که در ضمن عمل و ضمن تفتیش صحت و سقمش معین می‌شود اینها مخارج مراحل تصفیه است که ذکر شده و ذکرش هم برای این استکه اگر بخواهد یک مخارجی را بر آن اضافه کند که نظایر آن در اینجا ذکر نشده باشد ما قبول نخواهیم کرد زیرا آنچه که ذکر شده است از برای محدود کردن این مخارج است پس اگر ما این اصلاحی ایشان پیشنهاد کردند قبول کنیم نه اینست که چون در اینجا ۲ قیمت است ما یک قیمت منظور می‌کنیم بلکه بکلی مقصود از بین می‌رود.

شیروانی ـ پس می‌گیرم

رئیس ـ پیشنهاد آقای حائری زاده و زعیم.

(بشرح ذیل قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم که ماده ۱۲ بعبارت ذیل اصلاح شود.

صاحب امتیاز مکلف است که کلیه عملیات نفتی را اعم از تصفیه و غیره در ایران انجام نماید ولی برای اینکه بسکنه ایران نفت (گرزین) و بنزین (کازولین) و سایر مواد نفتی که برای احتیاج آنها لازم است بقیمت معتدلی فروخته شود صاحب امتیاز یشروط ذیل عمل خواهد کرد

رئیس ـ یکی از آقایان توضیح بدهند.

زعیم ـ در دفعه اول ما یک پیشنهادی کردیم یک قسمت از این مطالب را که در این پیشنهاد ثانوی نوشته‌ایم شامل بود. ولی چون مطالب اساسی است باین جهت بترتیبی که ملاحظه فرمودید واضحتر و روشنتر مجدداً پیشنهاد شد و مخصوصاً بیاناتی که آقای مخبر فرمودند بیشتر بنده را وادار کرد که این پیشنهاد بشود برای اینکه فرمایشات و بیانات ایشان بکلی ناقض و مخالف با چیزهائی است که در خارج مشهور است. مثلاً در خارج اینطور مشهور است که وقتی این کمپانی عملش گذشت سرمایه در این مملکت زیاد می‌شود و کار و شغل برای همه پیدا می‌شود. در صورتیکه تصفیه نفت از مملکت ما خارج نشود چون ۲ قسم سرمایه هست که ما خیال کردیم بایران جلب کنیم یکی استخراج و بیرون آوردن نفت و لوله کشیدن است. یکی هم مخارج تصفیه است که صنعت آن است. آقای مخبر متمسک شدند باینکه معامله باید مرض الطرفین باشد بنده هم به همان دلیل عرض می‌کنم که خوب است تصفیه نفت از هر جهت در داخل ایران باشد چرا؟ برای اینکه نظر اصلی ما از دادن این امتیاز این بود که جلب سرمایه خارجی شده باشد و ایادی بی کار مشغول کار شوند. آقای مخبر می‌فرمایند برای کمپانی صرف نمی‌کند. من نمی‌فهمم چطور صرف نمی‌کند. در مملکت ما پارچه را با دست می‌بافند با این حال از پارچه‌های اروپائی ارزان تر است بنابراین مخارج تصفیه هم با این ایادی بی کاری که ما اینجا داریم و با ارزان بودن مزد عمله چطور برای کمپانی صرف نمی‌کند

. رئیس ـ باید مختصر بفرمائید

زعیم ـ اطاعت می‌کنم چون آقای رئیس مادة نود و هفت را تذکر دادند بیش از این چیزی عرض نمی‌کنم و تصور نمی‌کنم برای کمپانی هم مضر باشد ولی برای ما کاملاً مفید است و اگر بنا باشد تصفیه نفت در خارج از ایران بشود آن نظر اصلی ما که جلب سرمایه خارجی باشد تامین نمی‌شود در کمپانی نفت جنوب هم با اینکه آن ایان دقت‌های امروزی را نمی‌کردند این مسئله منظور شده عملیات نفت بدست کارگران و عملجات ایرانی انجام بدهند سوای متخصصین که ناچار بوده‌اند از خارج بیاورند. مخبر – بنده توضیحات کافی و مفصلی راجع به این موضوع دادم و تکرار آن‌ها را هم زائد می دانم فقط به آقای نماینده محترم تذکر می‌دهم که مخبر کمیسیون و مجلس مسئول تبلیغات خارج نیست بلکه مسئول این هستند یک مطلبی که تحت نظر آنها گذاشته می‌شود از روی صحت و مطابق با صرفه مملکت حل شود. بنده داخل تنقید یا تعریف تبلیغات خارج نمی‌شوم اما اینکه فرمودند صرفه ندارد خودتان تصدیق میفرمائید برای تاجر هر کار صرفه داشته باشد تمام تصفیه نفتش را اینجا می‌کنید و اگر صرفه نداشت نمی‌کند. ما آمده‌ایم و در اینجا قید کردیم مقدار نفتی که برای مصرف داخل ایران لازم است باید در اینجا تصفیه کند حالا اگر صرفه داشت مابقی را هم در این جا تصفیه خواهد کرد. رئیس ـ رای می‌گیریم به قابل توجه بودن آقایان حائری زاده و زعیم آقایانی که قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد پیشنهاد شاهزاده شیخ الرئیس

(باین ترتیب خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم کلمه مجموع اضافه شود (در مجموع قطمات چههار گانه)

رئیس ـ شاهزاده شیخ الرئیس (اجازه)

شیخ الرئیس ـ اینجا در این ماده نوشته شده است مشروط بر اینکه در قطعات چهارگانه مواد نفتی بقدر کفایت یافت شود بعقیده بنده ممکن است تعبیر شود بهر یک از قطعات باین جهت بنده این پیشنهاد را کردم و اگر مجموع قطعات چهارگانه نوشته شود بهتر است دیگر اینکه می‌خواهیم بآقای مخبر تذکر بدهم که گاهی می‌فرمایند کمپانی قبول نمی‌کند سابقاً چهار ایالت را می‌گفتند کمپانی قبول نمی‌کند و بالاخره قبول کرد یا مثل صد شانزده که می‌فرمودند کمپانی قبول نمی‌کند و بالاخره قبول کرد و صدوبیست شد و بنده گمان می‌کنم که این قسمت را هم کمپانی قبول کند و هیچ اشکالی ندارد و آقایانی که در اینجا تشریف دارند بعضی‌ها هم در دوره سابق بوده‌اند و میدانند که خیلی مطالب بود که می‌گفتند کمپانی قبول نمی‌کند و بالاخره قبول کرد ولی چون میدانم قبول می‌کند این پیشتهاد را کردم اگر آقای مخبر قبول نمی‌کند پس می‌گیرم.

رئیس ـ خارج از موضوع است

تدین ـ پس چرا پیشنهاد کردید

مخبر ـ بنده این پیشنهاد حضرت والا را قبول می‌کنم ولی فرمایشات دیگرشان را نمی‌پذیرم و اعتراض می‌کنم برای اینکه اگرچه آقای رئیس فرمودند خارج از موضوع است ولی یک خارج از موضوعی است که اگر در این محیط بدی که ما در آن هستیم اظهار نکنیم ممکن است که یک زحماتی که از نقطه نظر شخصی بلکه از نقطه نظر این کاری که ما می‌خواهیم بانجام برسانیم وارد شود. اما اینگونه میفرمایندکه خیلی چیزها بود که کمپانی قبول نمی‌کرد و بالاخره قبول کرد بنده بنام کمیسیون و مخبری کمیسیون متعهد هستم که مدافعه کنم از منافع دولت ایران نه منافع کمپانی و اینکه گفته می‌شود که بنده از نظر وهمی که به منافع کمپانی است مدافعه می‌کنم و کاسه گرمتر از آش هستم اینطور نیست و برای اینکه به آقایان ثابت شود که اینطور نیست و چون ده یازده ماده دیگر هم مانده است بعد از آنکه از جلسه خارج شدیم تقاضا می‌کنم که یک جلسه منعقد بشود و از برای حفظ حیثیات و شرافت خود و اعضای کمیسیون و مجلس به بنده اجازه بدهند که بعد از این هر اعتراضی که می‌شود ارجاع بکمیسیون آن را بپذیرم بعد با نماینده کمپانی مذاکره کنیم که دیگر آقایان نفرمایند چون نرفتند و با نماینده کمپانی مذاکره نکردند باین جهت قبول نکردند و اگر می‌رفتند و با کمپانی مذاکره می‌کردند ممکن بود قبول بکند بنابراین از نقطه نظر حفظ حیثیات و شرافت شخصی و از نقطه نظر حفظ حیثیات مجلس بنده این تقاضا را از کمیسیون خواهم کرد. رئیس ـ رأی می‌گیریم به پیشنهاد شاهزاده شیخ الرئیس..

مخبر ـ بنده قبول کردم

رئیس ـ پیشنهاد آقای اخگر

(بشرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم بعد از عبارت توسط صاحب امتیاز (سطر ۲) نوشته شود با اطلاع دولت ایران

رئیس ـ (خطاب به اخگر) توضیح بدهید

اخگر ـ سابقاً عرض کردم که در این ماده حساب موافق این ترتیبی که نوشته شده است بتوسط صاحب امتیاز باید تعیین شود صلاح نیست آقای مخبر فرمودند که در تبصره ذکر شده است که دولت حق تفتیش دارد بنده مقصودم از این عبارت این است که حساب بتوسط صاحب امتیاز با اطلاع دولت ایران باشد که هر موقعی که می‌خواهند تفتیش بکند الزامی باشد و با اطلاع نماینده دولت و صاحب امتیاز قیمتها را معین نماید که اجحاف و تعدی نشود

رئیس رأی می‌گیریم به قابل توجه بودن پیشنهاد آقای اخگر آقایانی که قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(دو سه نفری قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای مدبر الملک

(به تفصیل ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم در ماده ۱۲ به عوض قیمت معتدل این جمله نوشته شود که قیمت نفت در ایران باید درصد شش اقلا کمتر از قیمت بازار دنیا فروخته شود. رئیس نظیر این پیشنهاد رد شد گمانم اینست که این هم رد شود.

مدبر الملک ـ بنده فقط منظورم از این پیشنهاد این است که رعایت حال ایرانی‌ها شده باشد زیرا در اینجا بقدری مخارج و اشکال تراشیده شده است که کمیسیون معتقد و متشبث شده است باینکه بیشتر از قیمت بازار دنیا نباشد بالاخره می فهماند که آن مخارج جزئی که در تعقیب این ماده است بقدری زیاد میشده است که مجبور کرده است کمیسیون را بیک کلمه پس در این صورت وقتی که قسمت الف ماده ۱۲ را لغو می‌کند بهتر این است که ما یک چیزی را قائل بشویم که یک منفعتی برای ایرانی داشته باشد و اقلا صد شش. صد چهارصد دو کمتر از قیمت سایر جاها به ایرانی بفروشد.

رئیس رآی می‌گیریم بقابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانی که قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس قابل توجه نشد. هشت فقره اصلاح هم از طرف آقای کی استوان رسیده ولی ایشان غائبند و گمان می‌کنم شخص غائب نتواند اصلاحی پیشنهاد کند.

(جمعی از نمایندگان ـ صحیح است)

رئیس ـ رأی می‌گیریم بماده ۱۲ با اصلاحاتی که شده است یعنی در سطر سوم لفظ مجموع قبل از قطعات چهارگانه اضافه می‌شود و در سطر پانزده لفظ و غیره زده می‌شود. پیشنهاد آقای رئیس التجار هم که قبول شده است گویا در سطر هشتم بعد از لفظ مازوت و نفت تصفیه نشده باید اضافه شود این قسمت قرائت می‌شود.

(بشرح ذیل قرائت شد)

دولت و سکنه ایران حق خواهند داشت که در کارخانه تصفیه یا در مخزن هائی که صاحب امتیاز تاسیس کند نفت تصفیه شده (کروزین) بنزین (کازولین و مازوت) و نفت تصفیه نشده و سایر مواد هیدرو کار بور متجانس نفت در صورتیکه در قطعات چهارگانه بقدر کفایت که برای مصرف داخله لازم باشد یافت شود (اما نه برای صدور از ایران)

رئیس ـ مقصود همین بود (صحیح است) رأی گرفته می‌شود بماده ۱۲ با این سه فقره اصلاح.

آقایانیکه ماده ۱۲ را تصویب می‌کنند قیام بفرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. اگر اجازه میفرمائید جلسه را ختم کنیم.

(نمایندگان صحیح است)

جلسه آتیه روز سه شنبه چهار ساعت قبل از ظهر دستور هم لایحه نفت است با پیشنهاد آقای محمدولی میرزا یعنی لایحه یک دوازدهم دولت راجع بحقوق برج سرطان آقای دامغانی.(اجازه)

دامغانی ـ مدتها است که سؤالاتی از آقایان وزراء مخصوصاً از آقای وزیر مالیه شده استدعا می‌کنم مقرر فرمائید آقای وزیر مالیه تشریف بیاورند و جواب سؤالات را بدهند.

رئیس تذکر داده می‌شود. آقای دولت آبادی (اجازه)

حاج میرزا یحیی دولت آبادی ـ اگر ممکن است برای جلسه آتیه راجع به شیخ صادق مفلوج مذاکره بشود.

رئیس آن هم جزو دستور گذاشته می‌شود. آقای محمد ولی میرزا (اجازه)

محمد ولی میرزا عرض بنده همان بود که فرمودید.

رئیس آقای مدبر الملک (اجازه)

مدبر الملک بنده خواستم عرض کنم که آن نسخه را بفرمائید زودتر طبع کنند. زیرا که حقیقتاً اساس لایحه همان نسخه فرانسه است.

رئیس ـ مشغول طبع هستند.

پیشنهاد آقای نظام التولیه قرائت می‌شود.

(بشرح آتی قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم برای اینکه امتیاز نفت زودتر بگذرد جلسات در هفته پنج روز تشکیل شود.

(جمعی از نمایندگان ـ رد شده است)

رئیس ـ عده کافی نیست و الا رای گرفته می‌شد.

(مجلس یک ساعت بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی مؤتمن الملک

منشی ـ معظم السلطان ـ شهاب