مذاکرات مجلس شورای ملی ۵ امرداد (اسد) ۱۳۰۰ نشست ۴
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم | تصمیمهای مجلس | تصمیمهای مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم |
مجلس شورای ملی دوره چهارم تقنینیه
مذاکرات مجلس شورای ملی ۵ امرداد (اسد) ۱۳۰۰ نشست ۴
جلسه ۴
صورت مشروح مجلس یوم پنج شنبه ۲۲ ذیقعده ۱۳۳۹ مطابق ۵ برج اسد ۱۳۰۰
مجلس ۳ ساعت قبل از ظهر در تحت ریاست آقای موتمن الملک تشکیل گردید.
رئیس ـ صوت مجلس قراقت میشود آقای نصرت الدوله قرائت نمودند.
رئیس ـ آقای حاج شیخ اسد الله (اجازه).
حاج شیخ اسدالله ـ راجع به راپورت شعبه ششم در موضوع عدل الملک شعبه راأئی نداده بود که مخالفتی داشته باشد که بعنوان مخالفت به تاخیر بیافتد راپورت شعبه این بود که راجع به ترجمه و شرح قانون مجلس باید قضیه را حل کند.
رئیس ـ صحیح است اصلاح میشود غیر از این دیگر اعتراضی نیست (گفته شد خیر) پس صورت مجلس تصویب شد. چند فقره راپورت است که در جلسات قبل قرائت شده محول شده است بامروز اول راپورت راجع بآقای فتح الدوله طبع و توزیع شده است نسبت بآن راپورت مخالفی هست؟
مدرس ـ بنده مخالفم.
رئیس ـ بفرمائید.
مدرس ـ دورههای سابق نظریات در اعتبارنامهها مبنی بر یک مداقعه هائی بوده که البته آقا یانی که تشریف داشتهاند در این دوره چون انتخابات خیلی طول کشیده بنده شخصاً بنا را بر این گذاشتم که دو چیز را مطمح نظر قرار دهم یکی آن خلاف قانونهائیکه باصول قوانین مسلمه شده یکی هم آن چیزهائیکه به سیاست برمیخورد که در آتیه و حالیه بضرر مملکت است فقط بنده بر آنچه اظهار عقیده میکنم مبنی بر این فلسفه است و از جمله آنهائیکه باصول قانون انتخابات و قوانین مسلمه بر میخورد انتخابات نجف آباد است. اصفهان یک جائی نیست مثل عربستان و ترکمان و جاهای دور دست از تمدن که بشود یک مسامحه هائی کرد مثلاً حسب الامر یک انتخابی کرد من با اطلاعاتی که دارم و شاید تعقیبش در دوسیه باشد و بعضی هم بواسطه مانع اصلاً نشده باشد انتخاب نجف آباد ـ کرون و فریدن و چهار محال و غیره که عبارت از بیست فرسخ طول و تقریباً ۵و ۶و۷ فرسخ عرض باشد به غیر اختیار مردم واقع شده و بکلی از تحت اختیار مردم خارج بوده اخفهان بعد از آذربایجان نقطه به روز و ظهور آزادی است و وضعیات آنجا نسبت به بعضی محال چنین شده است که خالا بکلی شرح آن خارج از وظیفه ماست در خصوص انتخابات آنجا مثلاً کسی را که احتمالمی رفت انتخاب شود و بعضی اوقات هم برای انجمن ولایتی و غیره انتخاب شده بود او را تبعید کردند عرض من این است بعضی شرایط انتخابات ممکن است قابل مسامحه باشد از قبیل مدت اعلان و امثاله اما اجباری و غیر اخنیاری بودن قابل مسامحه نیست اکر آقایان وکلاء باز رجوع بدوسیه و تحقیقات خارجی این مسئله را فهمیدند با عقیده من موفقت فرمایند این مسئله چون اساساً اهمیت دارد باید اگر لازم شود کمیسیونی تشکیل شود و اگر بخواهند شخصی را هم بفرستند که به بینند به چه مجبوریت مردم این انتخاب را کردهاند باید فرستاده شود دیگر قرضی نداشتم.
جلیل الملک ـ چون بنده مخبر شعبه دویم و از دوسیه اطلاعاتی داشتم این است باندازه که در درسیه باشد جواب عرض میکنم اینکه آقای مدرس فرمودهاند البته صحیح است اغماض نباید کرد در یک انتخاباتی که مبنی بر تهدید و تطمیع باشد یا یکی از مواد قانون در آنجا نقص شده باشد باید حتی المقدور از آن جلوگیری بشود یا آن انتخابات لغو شود ولی چیزیکه هست ما از دوسیه چیزی نفهمیدیم که دلیل بر صحت این فرمایشات باشد صورت مجلس حاکی است که انتخابات آنجا از روی قانون و جریانات قانونی ترتیب داده شده چند فقره شکایت هم از آن جا باسم کمپانی و سیم ایرانی مخابره شده و بعضی شکایاتی هم رسیده عموماً مبنی بر اینکه اهالی را برای انتخاب ازاد نگذاشتهاند و بعضی هم شکایت که آقای فتح الدوله معروفیت محلی نداشتهاند چون ایشان در اصفهان مدعی العموم بودهاند شعبه تصور کرد که آن شکایتی که راجع به عدم معروفیت محلی میکنند وارد نیست به جهت اینکه یک مدعی العموم را البته باید او را بشناسند ولی مراتب دیگری که شکایت از عدم آزاده ظلم حکومت است نسبت به اهالی چون شکایتی که وارد شده است و تلگرافی که رسیده اغلب امضاهای آنها یکی است و اشخاص معلوم الهویه هم نبودند که درست شعبه مهر و امضای آنها را بشناسد و تحقیقاتی بکند و رأی خودش را در صحت آن شکایات بدهد و چون فقط شکایاتی که شده از اشخاص غیر معلوم و اشخاص معدود است که در تمام این مکاتیب و تلگرافات امضاها تقریباً یکی است وقتی بشبه و دوسیه مراجعه فرمایند ملاحظه خواهند فرمود تمام امضاها یکی است و شعبه هم اطلاعات خارجی در این خصوص نداشته ونتوانسته تحقیق کند فقط صبر کرد که در این مدت یک ماه مقرره هر کس شکایتی دارد به مجلس شورای ملی بکند یکی از شکایات این بود که حکومت ما را آزاد نگذاشته است هم حکومت تغییر کرده بود وهم وضعیات تغیر کره بود هم البته آنها آنقدر آزاری داشتند که مجدداً شکایت بکنند و شکایات خودشان را به مجلس بفرستند در این یک ماه مقرره هم شکایاتی نرسیده و تجدید نشد این بود که شعبه عقیده اش این طور شد که شکایات وارده بی مورد بوده و رأی بر صحت انتخاب آقای فتح الدوله داد.
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب مخالفید؟
آقاسید یعقوب – بلی بنده پیشنهاد دارم.
رئیس ـ مخالف این راپورت هستید؟
آقا سید یعقوب ـ پیشنهاد دارم بعد تقدیم مینمایم.
رئیس ـ آقای مدرس.
مدرس ـ بنده یک سئوالی از آقای مخبر دارم بنده عرض کردم مردم مجبورند و آزاد نیستند زیرا اگر اخنیار داشتند و شکایتی را که از انتخابات دارند باسم کمپانی به چه مناسبت مخابره میکنند خوب است توضیح بدهند اشخاصیکه در این خاک ۲۰ فرسخی هستند نمه باید کاندیدا داشته باشند یعنی یک کمی که دو هزار رأی داشه باشد آن آراء هم باید در روسیه باشد آن کسی را که کاندیدا کرده بودند بچه جهت تبعید کردهاند؟ و اما می فرمائید که ما مهرها را نشناختیم باید تحقیق بکنید از محل خودش مثل اینکه در شعبه ما بعضی شکایات هست که مهرهایش را نمیشناسیم باید از محل خودش تحقیق بکنند بنده عرض کردم یک الزام فوق العاده بآقایای وکلاء ندارم بنده میگویم آثار و قرائن سوء انتخاب انجمن مشهود است چون میخواهم ا نزاکت خارچ نشوم مثلاً یکی از قرائن این است که تلگراف باسیم کمپانی است بعد از آنکه کاندیدای آنجا را تبعید میکنند کی را جرئت بر شکایت است حرفهای دیگری هم هست که چون بنده یقین ندارم اظهار نمیکنم فقط این مرحله اش را که یقین دارم و اسبابش هم فراهم است و آقایان هم میتوانند بفهمند عرض میکنم و میتوانند استنباط فرمایند که مسئله حسب الامر و در تحت اجبار بوده است یا نه؟ اگر فهمیدند بنده به عقیده خودم آقایان به عقیده خودشان تا یک ناحیه بزرگ مثل اصفهان که مرکز مشروطیت است بدانند من که اهل آنجا هستم مظلومیت آنهارا در پارلمان گفتم چه پیش برود چه پیش نرود.
رئیس ـ آقای سلطان العلماء موافق هستید.
سلطان العلماء ـ با فرمایش آقامخالف هستم بنده عرض میکنم غلب انتخابات دوسیه هایشان موجود است ولی چون مااطلاعات کامل نداریم از مخبر تمنا میکنم که پیشنهاد خود را پس بگیرند تا بعد به شعبه مراجعه بکنیم. رئیس ـ این پیشنهاد بود نه مخالفت با ایشان اشخاصیکه میخواهند پیشنهاد کنند بنویسند بفرستند این جا خوانده شود بعد در باب پیشنهاد رأی گرفته شود.
رئیس ـ راجع به راپورت مخلفی هست یا نیست؟ (اظهاری نشد) آقای آقاسید یعقوب پیشنهادی داشتند.
آقا سید یعقوب ـ بنده عرض میکنم مذاکرات به تأخیر نیفتد و راپورت را آقای مخبر پس بگیرند تا در شعبه با نمایندگان دو مرتبه مذاکره کنند بقد رأی گرفته شود.
رئیس ـ مرقوم فرمائید بفرستید بالا تا رأی گرفته شود آقای حاج شیخ اسد الله پیشنهادی دارند؟
حاج شیخ اسد الله ـ نه خیر بنده خواستم عرض بکنم در صورتیکه آقای مخبر بخواهند پس بگیرند محتاج به رأی نیست.
رئیس ـ باید متذکر شد که اگر مخبر بخواهند راپورت را مسترد بکنند میتوانند (پیشنهادی از طرف آقاسید یعقوب تقدیم و به مضمون ذیل قرائت شد) بنده پیشنهاد میکنم رسیدگی به اعتبارنامههای نجف آباد به تأخیر بیافتد تا نمایندگان وقت دقت در دوسیههای انتخابات را داشته باشند.
رئیس ـ رای میگیریم پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب آقایانیکه این پیشنهاد را تصدیق میکنند قیام نمایند (جمع کثیری قیام نمودند).
رئیس ـ تصویب شد راپورت شعبه ششم راجع به نمایندگی آقای عدل الملک طبع و توزیع شده است مخالفی هست.
سردار معظم ـ بنده هم با راپورت شعبه مخالفم و هم با نمایندگی آقای عدل الملک البته مخالفت من با آقای عدل الملک از نقطه نظر جریان انتخابات نیست مدت اعلان کم بوده است یا زیاد بوده است تعرفه چطور داده شده است و نفوذ در انتخالات شده است یا من باین مسائل اهمیت نمیدهم مخالفت من با آقای عدل الملک از نظر عدم خلاحیت خود آقای عدل الملک است (گفته شد صحیح است) بنده البته متأسف هستم و خیلی متأسف هستم که در این مجلس نسبت به یک نماینده میشنویم که قیام بر ضد حکومت ملی و اقدام بر ضد مشروطیت و استقلال مملکت کرده است ولی من مجبود هستم که این حرف را در اینجا بگویم من تصور نمیکنم حیثیت ملت ایران و حیثیت مجلس شورای ملی اجازه بدهد که بازوی راست سید ضیاءالدین در این مجلس دارای کرسی بشود (اغلب گفتند صحیح است) بله من گفتم بازوی راست سید ضیاءالدین ولی بازوی چپ زیرا که بازوی راست او اپیکیان ارمنی بود من نمیخواهم در این جا داخل عملیات سیدضیاءالدین بشوم و تنقید بکنم ولی ما نباید فراموش بکنیم که یک سید ضیااءالدینی وارد این مملکت شده عناصر شجاع ایران را اغفال کرد بعلت خودش به استقلال مملکت خودش شبیخون زد سوء قصد به استقلال مملکت کرد مجلسی را که باید دائر بشود تعطیل کرد مصونیت نمایندگان ملت را که مطابق قانون اساسی از هر نوع تعرض مصون هستند زیراگذاشت عده از نمایندگان را توقیف و تبعید کرد مجری سیاست دشمن استقلال ایران شد مردمان زیرک را در حبس وارد کرد و بالاخره در ایران یک سکوت و یک سکونت قبرستانی را بر قرار کرد ا نقطه دارائی مملکت نباید فراموش کرد که سیدضیاءالدین هشت کرور دارائی مملکت را تفریط کرد و آن را مابین خود و همدستان و شرکاء خود تقسیم کرد (گفته شد صحیح است) و بالاخره چنانکه عرض کردم نمیخواهم داخل در عملیات سید ضیاءالدین بشوم اگر نفرت افکار و تصمیم شاه و اگر وطن پرستی نظامیهای وطن پرست ما نمیبود شاید سیدضیاءالدین امروز هم جغدوار در خرابه ایران مسکن ومأوا داشت (گفته شد صحیح است) ولی فقط بواسطه این سه عنصر بود که سید ضیاءالدین با اندوخته خودش ار ایران فرار کرد و نتوانست در اینجا نقشه سیاه خودش را به موقع به اجراء گذارد البته اینها مسائلی است که به طور فهرست من عرض کردم و امیدوار هستم در یک آتیه نزیکی مجلس با موافقت نظر هیئت محترم دولت در مسائل گذشته مفصل تر اعمال نظر بکند (دقت تکنید و بالاخره آنهائیکه مقصر هستند مجازات بکنند ولی فعلاً میخواهم چند کلمه در باب علل این قضایا عربض بکنم من علل صوری و علل معنوی اما علل صوری آمدن سید ضیاء البته سید ضیاء محرک بود باراده غیر سید ضیاء الدین استفاده کرده از مسامحه حکومت زمان ولی باید این مسئله را فهمید که چرا سید ضیاء جسارت و قبول تخطی به استقلال ایران را باید بکند این مطلب به عقیده من خیلی از همه کارها بالاتر و مهمتر است به عقیده من علت باطنی جسارت سید ضیاءالدین دو چیز است یکی نبودن مجازات است در مملکت ایران و یکی زیر پا رفتن قوانین است به عقیده من وظیفه مجلس شورای ملی در پیشگاه ملت ایران این خواهد بود که اول حیثیت قوانین را اعاده بدهد به ملت ایران امر بدهد و بگوید که تحمل زیر پا رفتن قانون مثل ارتکات خلاف قانون است (گفتند صحیح است) و تا وقتی که حیثیت قوانین در مملکت ما اعاده نشود و تا وقتیکه مجلس شورای ملی هر کس را که خوب کرده است پاداش خوب ندهد و هر کس دا که بد کرده است مجازات نکند این مملکت داخل اصلاح نخواهد شد (گفتند صحیح است) و به همین ملاحظه است که ادوار فترت طولانی در این مملکت پیدا میشود اگر قوانین محترم بود ادوار فترت طولانی در این مملکت پیدا نمیشد باید اول اعمال مجازات را درباره عفو خودش مجرا کند تا آنکه سر مشق بشود برای سایرین و همان ملاحظات نسبت به تمام اشخاسی که نسبت به حکومت سیدضیاء الدین مساعدت نکردند و همراهی نکردند باید در نظر مجلس محترم باشد و قدوم آنها را میمون بشمارند و آنهارا گرامی بشمارند همان طور هم نسبت به آن کسانی که در خرابیهای سید ضیاءالدین مشارکت کردند مجلس باید پیش قدم بشود در اعمال مجازات (گفته شد صحیح است) پس وقتی که مجلس از نقطه نظر اجرای قانون داخل در این قضیه شد در مرحله اول بایید عدل الملک رد بشود زیرا که عدل الملک هم بر خلاف قانون رفتار کرده استو هم بر ضد استقلال مملکت و بر خلاف حکومت ملی قیام و اقدام کرده و شراکت در قیام و اقدام نموده بنابراین فقره ۹ از ماده ۴ قانون انتخابات او را محروم از حق انتخاب شده و از حق نمایندگی مجلس مینماید عدل الملک همان روزی که رفت و با دسته ضد استقلال ایران هم دستی کرد همان روز آزادانه مجال خود و بطور اختیار سلب حقوق نمایندگی و حق ججلوس در مجلس را از خود کرد (تصدیق) بنابراین من با الن راپورت شعبه مخالف هستم که میگوید چون ارتکاب تقصیر بعد از انتخاب شده بود لهذا شعبه نمیتواند اقدامی کند خیر این اقدام یکی از آن اقداماتی است که قیام بر ضد استقلال مملکت و قیام بر ضد حکومت ملی است و هر کس در هر موقع با آن اقدام شریک شد فوراً بواسطه همان اقدام خودش سلب حق نمایندگی را از خودش کی کند پس بنابراین شعبه قادر بودو حتی مکلف نبود که خیراً و حتماً در رد تمدل الملک در راپورت خودش رأی بدهد پس باین دلائلی که عرض کردم من تصور نمیکنم که ملس شورای ملی میتواند نمایندگی عدلالملک را تصدیق کند بواسطهای که ملساً عدل الملک بر ضد استقلال این مملکت قیام کرده است و مسلماً شرکت در اقدامات بر ضد حکومت ملی کرده است و باین سبب خودش را از ادرا بودن حق نمایندگی محروم کرده است.
حاج شیخ اسد الله ـ راجه به راپورت شعبه.
رئیس ـ بفرمائید.
حاج شیخ اسدالله ـ چون در قانون یک همچو موضوعی را پیش بینی نکرده است و تصریحی در این موضوع در قانون ندارد بر فرض اینکه شعبه عقیده اش این باشد که آقای سردار فرمودند شعبه نمیتواند وضع یک قانون بکند شعبه با توافق نظری که در اصل موضوع دارد باید نظریات مجلس را در این موضوع بخواهد که در قانون مینویسد اشخاصیکه از حق انتخاب شدن محرومند اشخاصی هستند که بر ضد حکومت ملی قیام و اقدام نمایند این ظاهرش این است که از حق انتخابت شدن محرومند اما بعد انتخاب شدن اگر یک نماینده بر ضد اساس ملی بر ضد حکومت ملی قیام و اقدام کرد قانون تصریحی در این باب ندارد که آیا سمت نمایندگی از سلب میشود یا اگر نماینده مجلس شد قانون یک مجازات دیگری از برای او تعیین خواهد کرد از این نقطه نظر شعبه مجبور بود که پیشنهادی به مجلس بکند و نظریات مجلس را در این باب بخواهد و مجلس هر تصمیمی را اتخاذ کند قادر است ولی شعبه نمیتواند یک قانونی وضع کند این است که شعبه در راپورت خودش معاف بوده و موقوف به نظریات مجلس است.
نصرت الدوله ـ بنده مداخلهام در این امر از برای توضیح قانون است اگر چه تصدیق دارم که شقاوت و شدت دوره که بآن اشاره شد زیاده بر این است که یک ناطقی تنها میتواند تمام مسائل گفته باشد ولی بعد از آنکه رفیق محترم من با بیانات موتر خودشان دلائل رد عدل الملک را اظهار بنده داخل آن قسمت نمیشوم ولی آن قسمتی را که ایشان در تردید راپورت شعبه ۶ اظهار کردند بنده با یشان موافقم و به هیچ وجه نمی دانم که شعبه محترم به چه دلیل خود را توانای به اتخاذ یک رأی نداشته است در قانون انتخابات نوشته شده است اشخاصیکه از انتخاب شدن محرومند و در ذیل این عبارت که ماده هفتم آن قانون است نه فقره شرط مذکور شده هر یک از این شرایط در هر مورد در یک شخص موجود شود آن شخص به موجب ماده هفت قانون انتخابات از انتساب شدن باید محروم شود اولاً این شرایط راجع به صلاحیت شخص منتخب است و راجع به مقررات جریان انتخابات نیست چنانچه میبینیم مذاکره از قتل و سرقت است مذاکره از تجاهر به فسق است مذاکره از تبعیت ایران و غیره است پس مسلم است که در هر موقعی از زمان یکی از این شرایط در کسی موجود شود سلب صلاحیت نمایندکی مجلس شورای ملی از آن شخص میشود حالا شاید آقایان محترم که از اتخاذ رأی قطعی خودداری کردهاند این طور تصور کرده باشند که چون قانون میگوید از انتخاب شدن حائز گردیدن اکثریت حوزه انتخابیه است پس از احراز این امر موردی برای قطی این شرط باقی نمیماند و شاید باز آنطور در نظر گرفته باشند که انتخاب شدن باکثریت از حوزه انتخابیه و طی مرحله اولی قضاوت ابتدائی انجمن نظارت است انتخاب شدن را تکمیل کی کند در صورتیکه با این معنی بنده مخالفم زیرا حکیمت ثانوی شعبه و مجلس به منزله حکومت استینافی است و لازمه حکومت استینافی و دخول در ماهیت دعوا و رسیدگی به کلیه اسناد و تعیین موارد و مقررات قانونی است فرض کنیم که یک نماینده از حوزه انتخابیه خودش حائز اکثریت شد و در انجمن نظارت که مرحله اولی قضاوت است تصدیق انتخابات او شد و قبل از آنکه دوسیه او و اعتبارنامه او عرضه به شعبه و مجلس شورای ملی بشود یکی از شرایط فاقد صلاحیت را از مرتکب شد مثلاً قتلی کرد یا تبعیت ایران را رد و تبعیت خارجه را قبول نمود ما اگر در این صورت قائل بشویم که شعبه نمیتواند در این امر رسیدگی و مداخله بکند منکر قضاوت او میشویم در ماده ۴ نظامنامه داخلی وقتی که مراجعه میکنیم به وظایف شعبه میبینیم نوشته که شعبات بدون فوت وقت به رسیدگی اعتبارنامهها و تشخیص صحت و سقم اتخابات شروع میکند و در ماده ۵ همین نظامنامه ما میبینیم مینویسد پس از آنکه مخبرین رابپورتهای شعبه را در مجلس قرائت نمودند در مورد انتخاباتی باشد …الخ
ماده ۴ بصریح میکند وظیفه شعبه تشخیص صحت و سقم انتخابات است شرط اعظم انتخاب شرط صلاحیت است و باین ملاحظه نمی دانم شعبه چرا در موقعی که یکی از موارد سلب صلاحیت را در نماینده که دارای آن است ملاحظه میکند خودداری میکند از اینکه اظهار عقیده بکند ملاحظه بفرمائید در راپبورت نوشتهاند قانون پیش بینی نکرده عین عبارت راپورت را میخوانم ـ چون آقای عدل الملک در حکومت آقاسید ضیاءالدین و وقایع اخیره دخالت و شرکت تامه داشته و بر خلاف مجلس و حکومت ملی اقدامات نموده ولی این اقدامات بعد از انتخاب و نمایندگی بوده و در قانون این مطلب پیش بینی نکرده است که کسی که مخالفت با حکومت ملی میکند از انتخاب محروم است البته این نیست زیرا خودتان ذکر میکنید با این مسئله موافقید آیا مقصودتان بر این است که قانون پیش بینی محکمه صالحه را که باید تطبیق آن مورد کلی را با مورد جزئی بکند نکرده است او را هم که کرده است برای اینکه در مرحله اولی انجمن نظارت را مأمور کرده و بعد شعبه و مجلس را مأمور رسیدگی کرده بنده نمی دانم کدام مطلب را قانون در این رشته مسکوت عنه گذاشته که مخبر محترم در آخر راپورت اظهار میدارد که توضیح و شرح قانون با خود مجلس است کدام یک از این مواد را قابل توضیح و شرح دانستهاند خیلی خوش وقت میشوم اگر مخبر محترم عقیده خودشان را توضیح کنند مخصوصاً متذکر میشوم که آقایان نمایندگان محترم نباید بگذارند یک سابقه سوئی در این مسئله تولید شود ما میبینیم که شعب ما در مجلس اغلب سایل باین هستند که در خیلی از مسائل اتخاذ رأی قطعی نکند و مسائل را موکول به حکمیت خود مجلس بکند این مسئله اساساً خوب نیست و حالا اگر ما یک همچو سابقة تولید بکنیم دیگر بنده تصور نمیکنم هیچ شعبه در هیچ امری همین قدر که به اشکالی برخورد حاضر برای قضاوت بشود (بعضی تصدیق کردند)
حاج شیخ اسدالله ـ بله در ماده هفت قانون انتخابات مینویسد اشخاصیکه از انتخاب شدن محرومند،
- اول ـ شاه زادگان بلافصل.
- دوم ـ طایفه نسوان.
- سوم ـ تبعه خارجه.
- چهارم ـ مستخدمین امینه و نظمیه و اهل نظام و فلان.
- پنجم ـ حکام کل و جزء مرتکبین قتل و سرقت هم در همین ردیفند
بنده عرض میکنم این یک ماده ایست که در بضمن آن فقرات چند بنویسد بفرمائید ببینم آن فقرات تمام در عرض هم قرار دارند یا فرقی هم ما بین این فقرات هست؟ مجلس که فرقی نگذارده است همین قدر مینویسد اشخاصیکه از حق انتخاب شدن محروم هستند اشخاصی هستند که شریک فتل و سرقت شده باشند آیابفرمائید که اگر یکی از نمایندگان در حین نمایندگی پس از تصویب صحت نمایندگی او از مجلس شورای ملی مرتکب قتلی شد این قسمت نمایندگی از او سلب میشود درحالیکه معلوم نیست شعبه بر فرض اینکه با این عقیده همراه باشد یا فرضاً عقیده اش همین باشد معذالک عقیده خورش را در شرح این قانون نمیتواند اظهار کند باید مجلس شوری همچو شرحی بنویسد وقتی همچو شرحی از طرف مجلس نوشته شد آنوقت آن شرح سندیت دارد شعبه نمیتواند از روی یک زمینه راجع به این ماده یک تصمیم قطعی بگیرد مگر اینکه مجلس شورای ملی یک رأی قطعی بدهد.
محمدهاشم میرزا ـ بنده خیلی متأسف هستم که قوانینی که به این واضحی نوشته شده محتاج به شرح باشد اگر بنا باشد اینها راآقایان محتاچ به شرح بدانند در این دوره هیچ قانونی نخواهیم گذراند سهل است چندین دوره مجلس هم باید صرف شرح و تفسیر و قوانین سابق بشود ماده قانون باین صراحت مینویسد.
در جزو نهم، کسانیکه محروم از انتخابات هستند آنهائی که بر ضد حکومت ملی قیام و اقدام نمودند یقین است که این محرومیت مادام الوصف است یکی از موچبات صلاحیت وکیل این است که قیام و اقدام نکره باشد هر وقت ایجاد مانع نمود صلاحیت او سلب و محروم خواهد شد چنانکه در اول شرط بوده تا آخر باید به همین شرط باقی باشد فرقی بین اول و آخر نیست به بیان واضح تری ادا شود مثلاً در پیش نماز که ملکه عدالت شرط است اگر کسی اقتدا کرد و در بین نماز از پیش نماز فسقی سر زد باید عدالت را استعجاب نموده با مشاهد فسق آن پیش نماز را عادل بشمارد تا محاکمه شود خیلی غریب استکی کند پس بنابراین شعبه قادر بوددر اقدام ایشان بر ضد حکومت ملی از قبیل شک در محسوسات است.
تدین ـ اولاً میخواهم عرض کنم که بکلی مخلفم با توضیحاتی که مخبر محترم دادند به جهت آنکه از نقطه نظر صلاحیت البته باید در حل فقیه وارد شده و در هر موقعی که نفی صلاحیت شد آن احکانی که متعلق است به آن طبعاً ایجاد خواهد شد فرض میکنم یک وکیل ثابت الوکاله که مجلس تصدیق کرده باشد وکالت او را اگر بر ضد حکومت ملی اقدام کرده باشد البته از شئون وکالت باید صرفنظر بکند و سلوب الحق خواهد شد و به علاوه مطابق یک اصلی که از اصول محکمه حکومت ملی است هر فردی که سالماً عامدآ بر ضد حکومت ملی قیام و اقدام بکند در هر موقع و هر وقتیکه باشد از کلیه حقوق مدتی محروم است که یکی از آنها حق وکالت است آیا نظر شعبه دوم بر این نبود نظر شعبه دوم این بوده است اولاً صلاحیت آن دو نفر را که راپورت داده ملاحظه کرده است در حین انتخاب چون این شرایطیکه در قانون انخابات است و شعبه موظف است آن شرایط را تطبیق بدهد با قانون انتخابات یکی راجع به همین انتخاب است برای اینکه یکی از شرایط انتخا شوندگان این است که مرتکب قتل و سرقت نشده باشند این قتل و سرقت باید معلوم بشود در چه وقت بوده حین الانتخاب یا قبل از انتخاب آن وقت او را محروم میکند پس یک مرتبه صلاحیت راجع به حین الانتخاب است مثلاً اگر چنانچه کسی اقدام و قیام بر ضد حکومت ملی کرده باشد پیش از انتخاب چون این موضوع قبلاً محرز شده و از نقطه نظر تطبیق جریان انتخابات به مواد قانون شعبه رسیدگی کرده است به جریان انتخابات و جریان انتخاب را موتفق قانون دانسته چرا برای اینکه این عمل در حین انتخاب نبوده قبل از انتخابات واقع شده و به همین جهت است که صحت انتخابات را تصدیق کرده است اما مرحله دوم این بوده است که تصدیق شرکت آنها را در قیام و اقدام بر علیه حکومت ملی کردند و در این مورد نه اینکه شعبه خواسته باشد از رأی دادن استنکاف کند برای این بوده است که خودش را کوچک دانسته و خودش را یک محکمه خیلی کوچکی دانسته است که خواسته است به مرحله بزرگتری محول کند و آن محکمه حکم او را بدهد مقدمات دادن حکم را که اثبات شرکت در قیام بر ضد حکومت ملی باشد شعبه تصدیق کند ولی شعبه چون خودش را کوچک می داند و موضوع هم خیلی مهم بوده باین جهت او را به یک محکمه بزرگتری موکول کرده است که مجلس شورای ملی باشد
رئیس ـ بنده گمان میکنم همین طور که در چند روز قبل عرض کردم مذاکرات راجع به صورت ظاهر است راجع به اساس نیست راجع به صورت هم گمان میکنم به قدر کفایت مذاکره شده و کافی است (گفته شد صحیح است) حلا اگر آقایان مخالف نباشند در اصل مطلب داخل شوند یعنی رأی بگیریم به نمایندگی آقای عدل الملک آقایانی که نمایندگی ایشان را بصویب میکنند قیام فرمایند (کسی قیام نکرد).
رئیس ـ تصویب نشد.
راپورتی است از شعبه دوم به آقای سلطان محمد خان طبع وتوزیع شده است و چون ایشان مطالبی مرقوم فرمودهاند باید قرائت شود
(به مضمون ذیل قرائت شد)
- مقام منبع ریاست مجلس شورای ملی شیدالله
- در صورت راپورت مخبر شعبه ۲ که رسیدگی دوسیه انتخاب بنده بدان محول است این عبارت ملاحظه شد: انتخابات نائین و مضافات موافق قانون به عمل آمده و شکایت و اعتراضی هم از اول تا به حال نرسیده لذا شعبه صحت انتخاب سلطان محمد خان نائینی را تصدیق مینماید (پس از این عبارت مینویسد) که مشارالیه در کابینه سیاه معاون و در قیام و اقدام بر ضد حکومت ملی شریک بوده است لازم دانست توجه مجلس شورای ملی را به این نکته معطوف و متوجه دارد اولاً معلوم نیست شعبه که وظیفه آن فقط رسیدگی به انتخابات و چگونگی جریان آن بوده حق و صلاحیت چنین نسبتی و برای صدور حکم در محروم نمودن یک نفر وکیلی که دوسیه او خالی از هر گونه اعتراضی است اقلاً یک نوبت او را احضار و مختصر توضیحاتی از او میخواستند. نظر بر اینکه مقتضی است آراء مجلس شورای ملی از شائبه اعمال عرض مصون و محفوظ باشد و نظر بر این که این نسبت را درباه خود به کلی خالی از حقیقت می دانم به خود حق میدهم استدعا مینمایم حال که صحت انتخاب بنده تصدیق شده مجلس شورای ملی موضوع ثانی را که از مسئله انتخاب منفک است موضوع مستقلی قرار داده کمیسیونی بر حسب قرعه تشکیل نموده بنده را احضار فرمایند تا توضیحات و ادله و اسناد خود را در بی اساس بودن نسبتی که به بنده دادهاند تقدیم و از حق دفاع حقوق استفاده نمایم.
- در خاتمه استدعا دارم این عریضه را در اولین جلسه رسمی قرائت فرمایند.
رئیس ـ آقای مدرس (اجازه).
مدرس ـ البته آقایان وکلای محترم را از هر جهت بی غرض می دانم به جهت اینکه ایشان را به منزله اولاد خود می دانم و مدتی با هم بودیم و با بنده کار میکردند لذا اجازه خواستم در این موقع بعضی عرایضی بکنم و آن این است که هر کس شبهه و شکی داشته باشد که این وضعیات که پیش آمد وضعیاتی بوده که بدست یک ایرانی نبود بنده او را تکذیب میکنم و تمام دنیا هم باید او را تکذیب کنند یک دوستی که همیشه ما دوست او بودیم و بعدها هم خواهیم بود که از همسایگان ماست و به هیچ وقت از او امتناع نبردیم یک بیرقی بدست یک کسی داد که بر ضد اساس مملکت و استقلال مملکت و مشروطیت و سلطنت اقدام کند یک جماعتی هم دانسته یا ندانسته دور آن بیرق را گرفتند ـ ما همه مسلمان هستیم البته آقای سلطان محمدخان هم مسلمان است و باید مملکت اسلامی را بخواهد فرمودهاند اگر کسی دور بنی امیه جمع شود و یک قلمی را قطع بزند به قدر یک قلم قطع زدن با آنها شریک است اگر آقای دوست من بگوید آن سیاست را نمی دانسته بنده تکذیب میکنم برای اینکه دو سال با بنده بوده است اگر خدای نخواسته آنقدر استعداد نداشت که آن سیاست را بفهمد انصافاً و قانوناً قابل این مجلس نیست و اگر فهمید بعد از این اقدامات را نکند بلی ممکن بود کودتائی بشود برای اصلاح مملکت برای اصلاح حکومت ملی زیرا ممکن است حکومت یک نواقصی پیدا کند انصافاً مشروطه ما نواقص زیاد دارد. و حقیقتاً این تعطیل هائی که اتفاق افتاد خیلی به حال حکومت ملی ما مضر بود بسا بود یک ایرانی به تکیه ایرانیها اقدام باصلاح مینمود البته همه وکلائی که حاضرند او را خیلی دوست میداشتند اما یک کودتائی بر خلاف مجلس بر خلاف قانون اساسی بر خلاف مایه قانون اساسی که قرآن باشد خداوند میفرماید لاتتخذ و الیهود و النصاری اولیاء البته در این صورت این دوست من نباید راضی بشود که در این مجلس باشد تا بعد از این عموم مردم بدانند کسی که این اقدام را میکند از این حق و بودن در این اساس ملی محروم است اما در موضوع راپورت شعیه خیلی از آقایان وکلاء مشروحاً بیاناتی فرمودندشعبه باید اول تشخیص موضوع را بدهد بعد حکم کند اما بنده به بعضی آقایان اشکال دارم از جمله آقای حاج شیخ اسدالله که چگونه ایشان که اغلب عمرشان را در تشخیص اصول و فلسفه صرف کردهاند تشخیص موضوع را د راینجا ندادهاند چون شعبه به منزله محکمه استینافی است و رأیش مدخلیت دارد اگر شک روز هم به عمر مجلس شورای ملی باقی بماند یک کسی بر خلاف اساس مشروطیت اقدام کند از وکالت منعزل است باید شعبه به طریق حتم و جزم رأی داده باشد در اینکه ایشان صالح هستند یا مردود و ارجاع به مجلس شورای ملی را لازم نداند بیش از این زحمت ندارم.
سلطان محمدخان ـ خلاصه بیانات آقای مدرس این بود که این بنده نظر به شرکت در اقدام بر ضد اساس حکومت ملی ازحق انتخاب شدن محروم هستم در اینجا چند فقره برای توضیح عرض میکنم و چون پارلمان مرکز عدالت است امیدوارم آقایان به غیر حق و به غیر عدلت تصمیمی اتخاذ نفرمایند اول این که می یفرمایند در قیام و اقدام بر ضد حکومت ملی شریک بوده آیا مقصود کدام حکومت ملی است؟ کابینه سپهدار اعظم است که خود آقایان مکرر در مکرر در اطاقهای بهارستان آن را حکومت ارتجاع و طهران محیط ارتجاع ومی دانستند و با شدیدترین بیانات بر علیه آن سخن میراندند گویا آقایان فراموش فرمودهاند که در موقع تشکیل کابینه سپهدار اعظم چه نمایشات غریبی از طرف عموم ملت بر علیه حکومت سپهدار اعظم داده شد اگر آن را حکومت ملی باید نام نهاد باید به حکم همان حکومت ملی این مجلس نباید باز شود زیرا فراموش فرمودید در آن دوره بهر کدام از این وکلاء چه نسبتها میدادند حالا فرض بفرمائید حکومت سپهدار حکومت ملی بوده است و کودتا را قیام و اقدام بر ضد آن حکومت ملی تعبیر میفرمایند من نه عامل کودتا بودهام و نه از آن مطلع بودهام از کسانی که درکودتا یعنی همان عناصری را که تقدیس میکنید از آنها بپرسید.
که بنده داخل بودهام یا نه صبح روز کودتا چون شهرت یافته بود که تمام وکلاء را دستگیر کرده و میکنند بنده از خانه بیرون رفتم و در منزل یکی از دوستان خودم رفتم شاهد صادق دارم که آقای حکیم الملک است روز سوم یا چهارم است خطی از طرف اعلیحضرت اقدس همایونی بر دیوارها دیده شده شید ضیاءالدین رئیس الوزراء است بدیهی است که در غیاب پارلمان تعیین رئیس الوزراء منحصراً از خصائص ذات اقدس همایونی است برای هیچ کس جای تردید نبود که در ریاست وزرای ایشان چون و چرا کند بنا بسابقة آشنائی (تصور منی کنم آشنائی هم خیانت و جرمی باشد) بنده را احضار نموده تکلیف بعضی مشاغل مسئولیت دار تمودند بنده استنکاف نمودم بالاخره ریاست کابینه و بعد معاونت وزارت مالیه را بر بنده تحمیل کرد در تمام این مدت بنده نفوذ خود را در موقع گرفتاری مردم برای استخلاس آنها به کار بردم و بعضی از محبوسین را که میتوانستم نجات دادم اشخاصی را که مریض بودند طبیب به عیادت آنان فرستادم شاید آقای استر آبادی و آقای کروسی و رفیق محترم آقای میرزا علی کازرونی از جمله اشخاصی هستند که شاهد این قضیه هستند بنابر مسئله فوق اگرمقصود اطلاع و شرکت از کودتا بوده که بنده هیچ نداشتم اگر مفاد این عریضهام را به موقع اجرا بگذارید و یک هیئتی تعیین شود بنده اسناد و دلائل و براهین خود را ارائه بدهم معلوم خواهد شد که من در کودتا شرکت نداشتهام بلکه برای برچیدن کودتا اقدام کردهام اما راجع به ریاست کابینه یا معاونت مالیه اگر جرم است بایستی چند هزار نفری را که در زمان سید ضیاء مشغول بکار بودهاند و جمیع اشخاصیکه در آن دوره در ادارات دولتی زندگانی میکردند آنها را باید از حق انتخاب محروم شود بعلاوه بنده مشاهده کردم عدة از آقایانی که مورد توجه و اعتماد عموم مردم هستند قبول خدمت نمودند خدماتی را که از حیث رتبه با خدمت بنده برابر بوده شاید قسمت عمده از آقایانی که اینجا هستند فراموش نکره باشند که تقاضای خدمت کردهاند و نیز عین مراسله اتشان حاضر است که برای تذکر ممکن است مراجعه فرمایند حتی بعضی از آنها رنجش یافتند که چرا به آنها خدمتی رجوع نشده ولی بنده تقصیری ندارم زیرا هر چه کوشش کردم امکان نیافت بآنها رجوع خدمتی بشود باالخصوص اشخاصی که طرف اعتماد عموم هستند آنها قبول شغل کردند و یا تقاضای شغل کردند بنده هم یک نفر مستخدم دولتی بودم و باید زندگانی خودم را از حقوق دولتی تأمین کنم به هیچ وجه من الوجوه مانعی نیایفتم از یک طرف دیسیپلین اداری (چون آقایان اشخاص اداری دیسیپلینی که معمول دولت است خوب می دانند مثلاً صاحب نصب هر چه بسرباز امر فرماید اجرا نماید همان را به موقع اجراء میگذارد) از یک طرف فشار معیشت مرا مجبور به قبول شغل کرد ممکن است بعضی از آقایان ایراد بکنند که چرا به بنده ریاست کابینه یا معاونت وزارت مالیه را دادند صحیح است گمان میکنم شغل اول ریاست کابینه بری بنده صحیح بود چون برای ریاست کابیه شناسنائی السنه خارجه لازم است و تا درجه انشاء لازم است و یکی هم طرف اعتماد بودن لازم است از السنه خارجه یک زبان را خوب می دانم و چند زبان دیگر را هم آشنا هستم از حیث ایشاء هم در مقدمه و دیباچه چند کتابی که تألیف نمودهام آقای ملک الشعرا و آقای وثوق الدوله چند صفحه تعریف و تمجید نوشتهاند از حیث طرف اعتماد بودن هم آنقدر بوده است که خود آقای مدرس با وجود اینکه امساک میکنند از اینکه کسی را مورد اعتماد قرار دهند بنده را طرف اعتماد قرار داده و مدتی رئیس کابینه ایشان بوده و در خدمت ایشان سود بردهام در اینجا متخصصین مالیه بسیار هستند ای کاش قدری در عملیات آن مدت بنده دقت بفرمایند وبه بینند چه اصلاحاتی کردهام. اگر کنترل که هیچ وقت در ایران وجود نداشت بنده ایجاد نکرده باشم اگر برای تشخیص میزان مالیات و وصول مالیات و کنترل آن ترتیبات سودمندی نداده باشم که مورد تحسین متخصصین واقع شوم آقایان حق دارند ای کاش هر کس برای اعمال خودش مجازات و مکافات مییافت در موقع حمله تهاجم البته زبان معترضین دراز است ای کاش در تمام مجلس یا در تمام تهران یک نفر مفرض بر میخواست و میکفت فلان تو شاغل فلان شغل بوده یا میگفت که بنده شخصاً چه در ظرف شش سال خدمتی که در اداره مالیاهای غیر مستقیم کردم و چه در مدتی که در وزارت مالیه بودم میگفت فلانی یک شاهی را تفریظ کرده و یه بقدر دیناری از خط صحت عمل منحرف شده اما با وجودی که به صحت عمل کردهام تصدیق کنید که فشار زندگانی ممکن است چنین مستخدم محترمی را که متکی به ملیونها نیست مجبور تماید برای عائله زیاد به هر وسیله باشد ارتزاق نماید و در همان حال فقط صحت عمل بود که خوود را محکوم به بدترین زحمات نمودم و در همان حال که شبها را براحت و استراحت با کسان خود به سر میبردند بنده شبها را در روزنامه به سر میبردم.
سردار معظم ـ در کدام روزنامه.
سلطان محمدخان ـ در روزنامه آقای ملک الشعراء در عدد تمام روزنامهها چند سال خدمت کردم و برای اینکه من هم از آن خوان نعمت یعنی از بیت المال مسلمین که برای هما کس گسترده است آتیه خود را تأمین کرده باشم از یک اداره دولتی باداره دولتی دیگر با حقوق کمتر انتقال یافتهام آیا مرا مقصر می دانید آیا ریاست کابینه و یا معاونت آن را جرم می دانید آیا بواسطه نداشتن معیشت و یا نداشتن هیچ گناه و تقصیر باید از بهترین حقوق زندگانی محروم شوم آقایان به یک قیام و قعود که در دستجات خودتان قرار دادهاید آتیه کسی را سیاه نکنید … (بعضیها اظهار نمودند خارج از موضوع است) رئیس ـ چرا خارج از موضوع است.
سردار معظم ـ آقا بگوئید حرف خودتان را بزنید
سلطان محمد خان ـ قدری فکر و تأمل کنید قبل از آنکه دیر شود اگر یک فکر انتقامجوئی در میان است اگر چه امیدوار هستم نباشد بنده طرف او نیستم و آن کسی که او را میجوید اینجا نیست.
رئیس ـ از خود دفاع کنید.
سلطان محمدخان ـ اگر این شخص بواسطه انتقام جوئی آن کسی که در کابیهه سابق بوده تحت فشار بوده باعث و مسبب آن من نبودم.
رئیس ـ خارج از نزاکت است.
سلطان محمد خان ـ آقایان تأمل نمائید زیرا به زودی خشم شما خاموش میشود و آتش غضب شما شما فرو خواهد نشست آنگاه در آینده فقط نیشهای تلخ وجدان زرف شما خواهد بود که چرا یک نفر را که دوسیه انتخاباتش مورد هیچ اعتراضی نبود مورد اعتراض شخصی خود قرار دادید زیرا حق و حقیقت هیچ گاه پنهان نمیماند و اگر ثمرات انتقام تلخ است از برای بنده و همگی یکسان است.
سردار معظم ـ بنده تصمیم گرفته بودم در زمینه سلطان محمد خان اظهار عقیده نکنم زیرا مسائلی را که لازم بود در زمینه مصداق بزرگتر از ایشان گفتم ولی ایشان آمدند و استفاده از آزادی تریبون کردند و نسبتهائی دادند که وارد نیست و این نسبتها را برای ثابت کردن حق خودشان عنوان کرده و رفتند و نمایندگان محترم حقاً عصبانی نشدند و به ایشان آزادی مطلق نطق و بیان را دادند و این حس نمایندگان قابل تقدیس است زیرا در مملکتی که مشروطیت و آزادی است نمایندگانش باید سر مشق تحمل و بردباری بشوند و بالاخره اگر چه خود ایشان در ابتدای نطق با یک بیانات و یک لحن حمله کننده وارد مطلب شدند ولی در خاتمه نطق خودشان مطلب را تغییر داده فقط به برائت ذمه خود اکتفا و دو سه مطلب گفتند که به عقیده بنده باید مورد تدقیق و توضیح بشود ایشان در نطق خود بیان کردند که ما میخواهیم حکومت ملی را به کابینه سپهدار تعبیر کنیم و مقصودمان از حکومت ملی حکومت سپهدار بوده است آقای سلطان محمد خان باید خودشان شخصاً بدانند و به عقیده من بهتر از ما می دانند که اگر کسانی بودند که علاقمند به حکومت سپهدار اعظم بودهاند در هر صورت ما نبودیم. مخالفین ما بودند شما هم بودید که طرفدار حکومت سپهدار بودید.
سلطان محمد خان ـ بگوئید تو.
سردار معظم ـ زیرا فقط آن حکومت بود که زمینه کود تا را حاضر کرد همان حکومت مقدمه اقدام بر ضد حکومت ملی بود میخواستم این حرف را نگویم ولی حالامی گویم ما وقتی که می گوئیم یک کسی بر ضد حکومت ملی اقدام و قیام کرده است این طور می دانیم که بر خلاف تشکیل مجلس شورای ملی اقدام کرده هر کس که موجبات تعطیل مجلس شورای ملی و اساس مشروطیت را فراهم کند قیام بد ضد حکومت ملی کرده سید ضیاء موجبات مخالفت با حکومت ملی را فراهم کرد یا نه سید ضیاء بر ضد قانون اساسی وکلاء را توقیف کرد یا نه.
سلطان محمد خان ـ آقا عرض دارم.
سردارمعظم ـ شما حرف خودتان را زدید ساکت بنشینید همان طوریکه وقتی حرف میزدید ساکت بودیم (بعضی تصدیق کردند) سردارمعظم ـ سئوال میکنم آیا وکلاء را توقیف کرد یا نکرد بلی کرد بر ضد حکومت ملی بر ضد قانون اساسی در نظر ما مقدس است و ممکن است در نظر دیگران مقدس نباشد اقدام کرد یا نکرد بلی کرد سید ضیاء بر ضد استقلال مملکت قیام کرد یا نه بلی کرد پس اشخاصی را که ما میخواهیم از نمایندگی محروم کینم برای این علل است نه بواسطه حمایت از کابیه سپهدار یا کابینه غیر سپهدار مطلب دیگر شما راجع باین بود که در آن زمان وکلاء مورد تنقید بودند بلی در همین طهران ما شنیدیم و هنوز هم تنقیداتی بر ضد مجلس میشنویم و بقیه السیف حرفها هنوز هم به گوش ما میخورد ولی فراموش نکنید که ما غافل از این مطلب نیستیم که تهیه کردن زمینه هر کودتا و تهیه کردن زمینه خلاف قانونی و تهمت به آنهاست سید ضیاء و حکومت انفعالی قبل از او قانون و وکلاء را در انظار تحقیر کردند بد گفتند نسبت به آنها بد نوشتند و توهین کردند و یک زمینه گل آلود پر هرج و مرجی را تهیه کردند تا به مقصود نائل شدند ما می دانیم آن اشخاصی که میخواستند کودتا بکنند از مدتی قبل در صدد بودند که این زمینه را تأسیس نمایند حکومتهای انفعالی ایجاد کردند حکومتهای مسامحه کار را سر کار نگاه میداشتند به وکیل مجلس شورای ملی بد میگفتند تهمت میزدند جعلیات منتشر میکردند افکار خیر خواهان دامشوب و آلوده به غرض میکردند برای چه برای اینکه آب را گل آلود کرده و ماهی را خودشان بگیرند بله ما هم این را میدانستیم و می دانیم و بنابراین کابینه سپهدار را مرادف با حکومت ملی نمی دانیم پس وقتی که ما ایین مطلب را محرز کردیم و وظیفة مجلس را این طور قرار دادیم که هر کس بر ضد حکومت ملی و اساس حکومت قیام بکند باید مورد تنفر مجلس شورای ملی واقع شود آن وقت تکلیف این است که باید تطبیق کرد که آیا سر کار در اقدام بر ضد حکومت ملی تا چه اندازه مشارکت کردهاید و در هر صورت مشارکت جناب عالی در اقدام بر ضد حکومت ملی بیش از آن قطع زدن قلمی است که آقای مدرس فرمودند حال اگر در همان وقتی که با یک حکومت که او بر ضد اساس حکومت کارهای خوبی هم کردهاید البته مورد تحسین هستید شما یک آدمی هستید قیام کننده بر ضد حکومت ملی و ملت خودتان منتهی دارای قلب رقیق و احساسات خوب میباشید که پرسش از مریضها را اذیت نمیکردید شما را تقدیس میکنم اما در باب اصلاحات مالیه فرمودید من که اینجا نبودم و نمی دانم چه اصلاحاتی کردهاید ولی این هشت کرور که از مالیه مملکت در زمان کفالت بود یا خیر؟ آیا این حوالجات که درجه حامل پرداخته میشد در چه زمانی بود در زمان کفالت جناب عالی بود یا نه؟ آیا مصارف را برای خراسان که به عقیده من باید فعلاً از او مسترد شود باید جزء اصلاحات مالیه شمرد یا جزء تفریط کاریهای مالیه ایران این مسائل را به عقیده من باید تفکیک کردمن هم معتقد هستم به رسیدگی ولی نه در این جا با بقاء نمایندگی جنابعالی ابتدا جناب عالی بواسطه اقدامات خودتان تشریق ببرید بیرون البته در ضمن رسیدگی به اعمال تمام همدستهای سید ضیاء و ضربه وارد کنندگان به استقلال مملکت ایران به اعمال جناب عالی هم رسیدگی میشود من عقیده دارم اگر شرکت شدید شما در کودتای سید ضیاء معین شده باید غیر از محرومیت از نمایندگی متحمل مجازاتهای دیگری بشوید و اگر بفرمائید یک عده از وکلاء تقاضای کاری و مأموریتی کردهاند و حاضر برای مشارکت در جنایت سید ضیاء بودهاند به عقیده من آنها هم بد هستند و آنها هم در خلانت سید ضیاءالدین شدکت کردهاند خدا شاهد است من نسبت به شما و هیچ کس غرضی ندارم ولی میگویم هر کس درزمان سید ضیاءالدین قبول کار کرده و با او شریک است من منکر او هستم هر چه باشد و هر که میخواهد باشد.
رئیس ـ آقای مدرس مخالفند. آقای محمدهاشم میرزا مخالفند ـ آقای تدین.
آقا سیدمحمد تدین ـ راجع به شعبه میخواستم توضیحات بدهم.
رئیس ـ بفرمائید.
آقای سیدمحمد تدین ـ اولاً در لایحه اعتراضیه که خودشان قرائت کرده بودند اشعار داشته بودند که ما باید بدانیم حکومت سپهدار حکومت ملی بوده یا نبوده تقریباً مقصودشان این بود که در ایران حکومت ملی نبوده تا این که کسی بر ضد آن اقدام کرده باشد متأسفانه اینجا اشتباه در معنی حکومت ملی شده یعنی در مفهوم و مصداقش در مملکت مشروطه سه قوه ایکه ایجاد شده قوه مقننه قوه قضائیه ـ و قوه مجریه مجموع آنها با یک قانون اساسی که تکالیف و وظایف آنهارا معین میکند عبارت از حکومت ملی است یک عده وزرائیکه میآیند اسم آنها به تنهائی حکومت ملی نیست آنها یک هیئت در انتخاب آنها موجود بود آنها را میشود گفت مجری حکومت هستند که اگر چنانچه نبود هیچ پس حکومت ملی معیش غیر ازهیئت دولت است که زید و عمرو باشد باز در قسمت دیگر میگویند کار بر من تحمیل شد این طور اظهار کردند که تقاضای کار از من کردند و بر من تحمیل شد که معاونت آنجا را قبول کنم بنده میگویم صرف تحمیل دلیل نمیشود که انسان خود را وادار به اقدامات غیر قانونی بکند زیر مطابق اطلاعاتیکه بنده داشته و بعضی از آقایان هم دارند به بعضی از اشخاصی که در تهران هستند تکلیف کار شد و یک تهدیداتی نسبت به آنها شد که چنین و چنان خواهیم کرد معذالک آنها قبول نکردند و ترتیب اثری هم بر آنها داده نشد ثانیاً میگویند فشار معیشت بنده را وادار کرد که وارد بشوم اینکه فشار معیشت مرا وادار کرد در واقع تصدیق میکنم که شرکت در عملیات او داشتند والا فشار معیشت دلیل نمیشود مثل این است یک یفر برود خلاف قانونی بکند بعد به او بگویند چرا سبب شد این دلیل تقصیر آن عباراتی است که در آخر لایحه میگویند که من در آنجا رفتم با حقوق کمتر درصورتی که سابقاً در اداره دیگر بودم حقوقم زیادتر بود این بود دو عبارت با هم متناقفند فشار معیشت با حقوق کمتر مفهومی ندارد پس فشار معیشت در اینجا معنی نداشته و در اداره سابق که بودهاند حقوقشان زیادتر بوده و اما در مسائلی که شرکت ایشان را مدلل میدارد و از جمله مطالبی که کاملاً اثبات میکند که ایشان معتقد بودهاند شریک او بودهاند این است که متأسفانه خودشان در آن لایحه این جمله را اظهار کردهاند که یکی از ادله که سید مرا به ریاست به کابینه خودش معرفی کرد این بود که من طرف اعتماد او بودهام آقایان از همه تصدیق میخواهم در چه صورت ممکن است آدم طرف اعتماد باشد؟ البته در صورتیکه کاملاً آن دو نفر رفیق باشند و از مزایای اخلاقی یکدیگر مخبر بوده و در موارد عدیده امتحانات داده باشند تا بشوند طرف اعتماد یکدیگر همین طرف اعتماد بودن جناب عالی نسبت به سید ضیاءالدین و شما را منتخب کردن متأسفانه دلیل است بر اینکه شما در یک قضایائی با او شریک بودهاید اعم از اینکه این مسئله باشد یا غیر این وبالاخره باز از این قضایا خیلی دارد که بنده محتاج نمی دانم تنقید بکنم اما درآن عریضه که به مقام ریاست نوشتهاند و خوانده شد اعتراضاتی دارم.
اولاً ـ گفتهاند شعبه حق داشته است وارد در این موضوع بشود یا نه تصور میکنم عرایضی را که در این زمینه عرض کردهام شاید آقایان حق بدهند که از اساس صلاحیت و جریان انتخابات هر دو بحث بشود
ثانیاً ـ گفتهاند خوب بوده شعبه از من توضیح میخواست شعبه هیچگاه حاضر نیست مدعی الیه حاضر کند و از او توضیح بخواهد بخصوص در یک امری که اظهرمن الشمس است شعبه باید به جزئیاتیکه واقع شده مراجعه کند و از را تطبیق با مواد قانون کند و اما مسئله کمیسیون نسبت به کمیسیون شاید بنده هم معتقد باشم ولی در تقدیم و تأخیرش حرف دارم ایشان اشتباه کردهاند ایشان کمیسیون خواستهاند که در آن کمیسیون تصدیق بشود شرکت ایشان یا عدم شرکت ایشان این مسئله به اندازه واضح است که محتاج به کمیسیون نیست برای اینکه این وصف عنوانی ایشان را عجالتاً محروم ازحق انتخاب میکند اما بنده عقیده دارم که بشود تا در آنجا رسیدگی شود تا چه درجه ایشان قیام و اقدام بر ضد حکومت ملی نمودهاند شاید درجه باشد که به همین اندازه اکتفا بشود شاید درجه بالاتر باشد آنوقت باید حکم مجازات دیگری درباره ایشان صادرشود بنابراین به این ترتیب بنده با کمیسیون ن همراه هستم و برای دفع هرگونه سوء تفاهم عرض میکنم اینکه ایشان در لایحه خودشان گفتهاند: پس هر کس در ادارت بوده با او شریک بوده اشتباه است ما با اعضای ادارات که مستخدم بودهاند و سابقه داشتهاند هیچ کاری نداریم فلان محرز فلان اداره است با ثبات است یا رئیس اداره است یا مدیر اداره است مستخدم است هر حکومتی که آمد مأمور است وظایف خودش را انجام بدهد ما مقصودمان آن اشخاص است که شرکت کردهاند در تهیه مقدمات کودتا و بعد هم شرکت کردهاند در عملیات سید و ایشان هم هیچ موجب نداشت که قبول بکنند نه فشار معیشت را میتوان گفت که باعث این امر شده نه چیزهای دیگر را. پس بنابر این تکرار میکنم که تمام اشخاصیکه مستخدم ادارات بودهاند تمام محفوظند و هیچ کس نظر سوئی به آنها ندارد فقط مقصود بنده و آقایان اشخاصی است که با سید شریک بودهاند در زمان سید یک مأموریتهای مهم پیدا کردهاند.
رئیس ـ مذاکرات کافی نیست؟ گفته شد کافی است.
سلطان محمدخان ـ آقا یک کلمه برای دفاع خود عرض میکنم
رئیس ـ خیلی طول کشید مذاکرات کافی نیست.
سلطان محمدخان ـ اگر آقایان مقصودی ندارند فرصت دفاعی به من بدهند کمیسیونی معین فرمایند از آقای مشیرالدوله ـ آقای موتمن الملک آقای مستوفی الممالک و آقای حکیم الملک.
رئیس ـ این طوربی اجازه نمیشود حرف زد چون آقای سلطان محمد خان ازنظامات مجلس بی اطلاعند باید ایشان را مسبوق کنم که ترتیب این است که پیشنهادی که میشود بدواً به توضیح شد توضیح میخواهند و پس از توضیح رأی میدهند شما پیشنهادی کردید و توضیحات خود را هم اظهار نمودید به هر حال پیشنهادی که آقای سلطان محمد خان دادهاند راجع به این بود که کمیسیونی معین بکنند به قرعه اگر مطالبی دارند بروند درکمیسیون بگویند و عدم شرکت خودشان را در حکومت سابق ثابت بمنند و اگر توضیحاتی دارند بدهند باز هم راجع به کمیسیون حرفی دارید.
سلطان محمدخان ـ بلی حرف دارم.
رئس ـ بفرمائید.
سلطان محمدخان ـ من معتقد هستم که بر ضد حکومت ملی قیام و اقدام نکردهام ممکن است در این مجلس گوشهای شنوا نباشد ولی شما تماشاچیها گوش دارید..
رئیس ـ شما حق ندارید با تماشاچیها حرف بزنید رو کنید به آقایان کلاء کلیه تماشاچیها میشنوند.
سلطان محمدخان ـ من بر علیه حکومت ملی قیام و اقدام نکرده اگر اجازه بدهید ثابت میکنم که دیگران بر علیه حکومت ملی اقدام و قیام کردهاند بنده عرض میکنم که حق دفاع دارم یک دفعه حق دفاع باید به بنده بدهید و یک هیئتی را معین کنید و با یک کمیسیون تشکیل داده بر حسب قرعع مرکب از اشخاصیکه مشتق علیه جمهور هستند از آقای مشیرالدوله ـ مستوفی الممالک و آقای حکیم الملک معین بفرمائید در آنجا اگر مرا محکوم باعدام میکنند من طناب دار را خواهم بوسید اما بدون جهت نمیخواهم در اینجا کشته اغراض شخصی واقع شوم مطلبی نیست اگر آقایان معترض نیستند به بنده این حق دفاع را بدهند.
مدرس ـ گمان میکنم که ما نمیخواهیم آنهائی که شرکت کردهاند با آن حکومت نسبت به تمامشان یک جوری نشود که دیگر این مملکت نتواند از آنها استفاده کند قدری که وظیفه مجلس شورای ملی است این که آنها را از مرکز سیاست که پارلمان باشد دور کند وظیفه ما این است ولکن بعضی صحبتها و بعضی مذاکرات کم کم منجر میشود که خدای نخواسته چیزهائی پیش آید که یک رنجش و ملالتهائی پیدا شود که بعد از این اسباب امتناع از آنها به جهت کارهای دیگر هم نشود یک مسئله خیلی اضافی را کم کم میخواهند به جائی بکشانند که اسباب زحمت شود آقایان وکلائی که اینجا هستند می دانند و عقیده شان این است که این سیاست مضر به حال مملکت بوده است و تطبیق یک موضوعی را کردهاند این نه اوقات تلخی لازم دارد و نه رنجش اگر امروز در مجلس شورای ملی وجود مرا مضر به سیاست حوزه امروزه بدانند و وجود دیگری نافع باشد نه اسباب غرض میشود نه اسباب مرض میشود نه حالا کمیسیون میخواهد نه آینده خواهش میکنم از آقایان و سلطان محمد خان که با کمال خونسردی صحبتهایشان را داشته و بعد ازاین زیادروی نکنند و خواهشمندم زیادتر از این تعقیب نکنند حالا اگر آقایان هم که دراینجا هستند دو ثلثشان از آقا سید ضیاء تقاضای کار کرده باشند آنها هم با شما در عدم لیاقت عضویت در اینجا شرکت دارند در اینکه آن اشخاص یک دولتی و ملتی را از میان بردهاند حرفی نیست حالا زیادتی برفیق دلیل بر خوبی مطلب نمیشود اگر تمام طهرانیها هم با شما شرکت کرده بودند ما از جانب تمام ولایات دیگر و سایر بلاد ایران میگفتیم آن هم بد هستند عقیده سیاسی دریک جمعی پیدا شد البته اجرا میکنند امروز اگر شما اکثریت پیدا کرده بودید و پارلمانی تشکیل داده بودید البته وظیفه تان این بود که ما را رد بکنید ما هم امروز اتفاق داریم شما و امثال شما را که شراکت در این امر داشتید رد میکنیم نه اوقات تلخی میخواهد نه چیزی کمال دوستی هم در پیش است و همان طور که سابق دوست بودیم حالا هم باشیم گمان میکنم مذاکرات ختم شود زیرا چندان لطفی نه برایی ایشان شد نه بر ما مترتب میشود یک اختلاف سیاسی جهت ندارد که آنقدر کارها را مشکل بکند.
رئیس ـ باید رأی بگیریم به پیشنهادی که آقای سلطان محمدخان دادهاند.
سلطان محمدخان ـ بنده عرض دارم.
رئیس ـ دراین موضوع اگر بخواهید زیاده بر این حرف بزنید نتیجه ندارد شما پیشنهادی دادهاید و تقاضائی کردهاید آن تقاضا این است که این امر مراجعه شود به یک کمیسیون عوض شعبه بیاناتی هم فرمودید آنچه که میخواستید بگوید و مقصودتان چه چیز است حالا در باب این پیشنهادی که کردهاید باید رأی بگیریم.
سردارمعظم ـ بنده عرض دارم.
رئیس ـ بفرمائید
سردارمعظم ـ بنده قائل به کمیسیون هستم و بنابراین موافق با پیشنهاد ایشان هستم ولی به یک شرط بنده عقیدهام این است که این کمیسیون که بعد منعقد میشود صلاحیت رسیدگی در زمینه نمایندگی ایشان را نخواهد داشت ولی در باب مطالب دیگر راجع به ایشان که تا چه درجه شرکت داشتهاند بنده کاملاً موافقم که کمیسیون معین شود و معلوم شود تا چه درجه ایشان تقصیر دارند.
رئیس ـ پیشنهادی که ایشان کردهاند این است که اول کمیسیون تشکیل شود و اسنادی که دارند ببرند به آن کمیسیون و آنجا ارائه دهند این موقوف خواهد بود به اینکه در باب راپورت نمایندگی ایشان رأی ندهیم تا اینکه راپورت این موضوع از آن کمیسیون برگردد ولی پیشنهاد شما این است که در باب نمایندگی ایشان رأی بدهیم بعد تقاضای ایشان را قبول کنیم (گفتند بلی صحیح است) سردارمعظم ـ بلی صحیح است.
رئیس ـ (خطاب به آقای سلطان محمدخان) کدام یک را قبول می فرمائید.
سلطان محمد خان ـ بنده قربان عرض میکنم که ابتدای امر یک کمیسیون معین شود معلوم بکنند که آیا من در اقدام بر ضد حکومت ملی شرکت داشتهام یا نه
رئیس ـ (خطاب به آقای سردار معظم) این پیشنهاد غیر از جناب عالی است.
سردار معظم ـ بنده چچون منکر هستم که حق ئفاع به کسی داده نشود عرض میکنم آقای سطان محمد خان مدعی هستند و میگویند هیچ شرکت د ضدیت با حکومت ملی نداشتهاند ولی ما عقیده مان این است که ایشان شرکت داشته منتها ممکن است درجه مشارکت ایشان خفیف باشد به عقیده بنده موضوع نمایندگی ایشان عجالتاً باید رد شود ولی در موضوع درجه شراکت ایشان کمیسیونی معین شود بعد از اینکه معین شد آن وقت تکلیف مجازتهای دیگر ایشان معین خواهد شد علی الخصوص که مجلس را مکلف می دانم که نسبت به وقایع گذشته باید رسیدگی بکند و مرحله اول رسیدگی به اوضاع گذشته از همین جا شروع بشود یعنی یک هیئتی مأمور شوند منتها نه به قرعه بلکه از همان آقایانی که سلطان محمد خان تقاضا میکنند و واقعاً زمینه واقعه گذشته و خرابی مملکت را روشن کنند و درجه شراکت یا عدم شراکت ایشان را تعیین کنند.
سلطان محمد خان ـ (خارج از محل خود رو به نمایندگان و پشت به رئیسه) این پیشنهاد آقای سردار معظم در حکم این است که اول یک شخصی را بکشند و قصاص بکنند بعد ازآنکه مرد درعملیا او رسیدگی کنند ببینند قاتل بوده یا نبوده بنده عرض میکنم که اگر شما یقین دارید که بنده بر ضد حکومت ملی قیام نمودهام در این کار شرکت داشتهام.. رئیس ـ آقا اگر میخواهید آنجا حرف بزنید رو به طرف بایستید یا تشریف بیاورند اینجا در کرسی نطق روبه آن طرف نطق کنید.
سلطان محمدخان ـ (بدون اجازه نطق من افتخاری به عضویت این مجلس ندارم ولی عرض میکنم اگر شماها یقین دارید که من برعلیه حکومت ملی قیام و اقدام نمودهام چه مضایقه دارید از اینکه به من حق دفاع بدهید فرض میکنم یکی از وکلاء اقدام به قتل کرده باشد آیا باید شعبه رسیدگی به این مسئله بکند یا یک محکمه باید رسیدگی بکند ـ اگر یکی از وکلاء را بگوئید مرتکب سرقت شده است آیا شعبه باید تحقیق بکند؟ یا اداره مربوطه بایستی رسیدگی بکندکدام یکی؟ آیا شعبه حق ارد بگوید که من برضد حکومت ملی قیام نمودهام در صورتیکه شعبه یک دفعه ا بنده توضیح نخواسه است.
رئیس ـ آقای مدرس بفرمائید.
مدرس ـ عرض بنده این است که..
سلطان محمدخان ـ بی اجازه نطق..
من یقین دارم آقایان حقایق را خوب فهمیدند بیش از این حرف نمیزنم بیش از این هم دفاع نخواهم کرد.
رئیس ـ (خطاب به آقای مدرس بفرمائید
مدرس ـ عرضی که داشتم این است که این ترتیب ما را به جای دیگر می کشاند مثل این است که آقای سلطان محمدخان تکیه شان را به جائی دادهاند و به مجلس آمدهاند
سلطان محمدخان ـ تکیه بر وجدان پاک خو کردهام.
رئیس ـ (خطاب به سلطان محمد خان) خیلی حرارت به خرج میدهید.
مدرس ـ بواسطه این که سلطان محمدخان غیر از سلطان محمدخان شش ماه پیش است که با هم دوست بودیم وجداً میگویم همان طور که سیدضیاء تکیة خودش را به جای دیگر داد و ملت ایران او را نابود ساخت شما هم مثل همان اگر تکیه تان را به جای دیگر کردهاید انشاءالله الرحمن این ملت و همین وکلائیکه میبینید که به نظر شما نمیآید انشاءالله شما را هم نیست و نابود خواهند نمود.
رئیس ـ رأی میگیریم پیشنهاد و تقاضائی که کردهاند یعنی کمیسیونی معین بشود و رسیدگی شود به مطالبی که ایشان میگویند.
مدرس ـ خاج از موضوع است کمیسیون برای چه چیز.
رئیس ـ تقاضائی میکنید من باید رای بگیرم به میل جناب عالی که نمیتوانم عمل کنم (بعضی تصدیق کردند) رای میگیریم به تقاضائی که آقای سلطان محمد خان کردهاند که کمیسیونی معین شود به قرعه و رسیدگی بشود به مطالبی که ایشان حضوراً گفتند آقایانی که تصویب میکنند قیام نمایند (کسی قیام نکرد) رئیس ـ تصویب نشد باید رای بگیریم به راپورت شعبه طبع و توضیع شره است معذالک قرائت شود (به مضمون ذیل قرائت شد).
شعبه دوم به دوسیه انتخابات نائین و مضافاتش رسیدگی نموده و برای استحضار مجلس شورای ملی عرض مینماید که انتخابات نائین و مضافاتش موتفق قانون به عمل آمده و اعتراضی هم از اول تا به حال نرسیده لذا شعبه دوم صحت انتخاب سلطان محمدخان نائینی را از حوزه انتخابیه نائین و مضافات آن تصدیق مینماید اما به طوری که پوشیده نیست مشارالیه در کابیة سیاه معاون و در قیام و اقدام بر ضد حکومت ملی شریک بوده است اگر شرکت او قبل از انتخابش میبود موافق شرط نهم قانون انتخابات از حق انتخاب محروم میگردید ولی چون شرکت مشارالیه بعد از خاتمه انتخابش بوده لذا شعبه دوم رای قطعی را در این موضوع منوط به تصمیم مجلس می داند.
رئیس ـ رای میگیریم به نمایندگی آقای سلطان محمدخان..
سلطان محمد خان ـ قربان حق دفاع نمیدهید.
رئیس ـ آقا ما اینجا یک نظاماتی داریم که مجبوریم رعایت بکنیم اول که شما تشریف آوردید آن جا بیاناتی که فرمودید دفاع بود.
سلطان محمدخان ـ باز هم دفاع دارم.
رئیس ـ شما راجع به کمیسیون مطالبی داشتید اظهار فرمودید دیگر نمیشود صبر کرد با دو ساعت بعد ازظهر.
سلطان محمد خان ـ من عرض میکنم یک کمیسیونی معین کنید قبول نمیکنید و میخواهید مرا رد کنید در صورتی که من مستحق این مسئله نیستم حالا بنام قانون میخواهید بنده را بکشید خیلی خوب…
رئیس ـ گمان میکنم به قدری که به ایشان باید آزادی داده شود بیش از آن داده شد هرچه باید گفته شود گفته شد و راجع به دفاع خودشان مطالبی اظهار کردند راجع به کمیسیون هم اظهاراتی تمودند مطالب هم واضح است هر چه گفته شود باز مکرر است لهذا بنده مجبورم بر طبق راپورت رأی بگیرم مگر اینکه آقایان بفرمایند بماند برای روز دیگر (بعضی از نمایندگان اظهار نمودند باید رأی گرفته شود) رئیس ـ رأی میگیریم به نمایندگی ایشان آقایانی که نمایندگی ایشان را تصویب میکنند قیام نمایند (کسی قیام نکرد) سلطان محمدخان ـ (در حالیکه نزدیک درب خروج ایستاده بودند اظهار فرمودند) همه وجدان کش (از مجلس خارج شده و رفتند. بعضی از حضار به مجلس توهین میکند جسارت میکند.
رئیس ـ چند دقیقه تنفس است (در این موقع حضار برای تنفس از مجلس خارج شده و پس ازده دقیقه مجدداً تشکیل گردید.)
رئیس ـ موضوع آقای مشیر معظم مطرح مذاکره است آقای امین الشریعه مخالفید؟ بفرمائید.
امن الشریعه ـ چون در اینجا بواسطه مشارکت داشتن بعضی به این موضوع مذاکرات عمیقه به عمل آمده است و کاملاً در این موضوع فرمایشات کردهاند بنده مفصل عرض نمیکنم ولی در راپورت شعبه که مشتمل بر سه فراز است علی الاصول عرایضی میکنم فراز اولش تصدیق به صحت جریان انتخابات مشیر معظم است فراز دوم تشخیص دادن این موضوع است که حائز شرط نهم است چون شعبه تشخیص داده است که این موضوع حائز نهم است در این موضوع هم عرایض کردن را زیاد می دانم فراز سوم این بور آیا این تشخیص که ما دادیم که بر خلاف حکومت قیام کرده است چون بعد از انتخاب بوده است حائز این شرط میشود یا نه دراین موضوع چون حل مسئله را نکردهاند موکوله به نظر مجلس میشود اولاًبنده خیلی ممنون بودم که آقای مشیرمعظم مثل سلطان محمد خان حاضر میشوند برای مدافعه و فرمایشاتشان را بیان میفرمودند بنده کاملاًجوابشان را میدادم و موضوع را در حضور خودشام مشخص میکردم اولاً در موضوع قیام بر ضد حکومت ملی در این جا مذاکره شد که حکومت ملی را تعبیر کردهاند به حکومت سپهدار با این که ماها حکومت سپهدار را طریق وصول به حکومت سیدضیاءالدین می دانیم هیچ علاقمند به صحت حکومت او نبودیم و بر خلاف جریان حکومت ملی میدانستیم با وصف این عرض میکنم بآقایان که در این موضوع اشتباه کردهاند و حکومت ملی را با حکومت شخصی و عملیات شخصی تشبیه کردهاند و حکومت ملی را با حکومت شخصی و عملیات شخصی تشبیه کردهاند حکومت ملی را ما بایر بفهمیم چه چیز است معنای حکومت ملی مداخله افراد ملت است در حقوق سلطنتی خود مستقیماً یا غیر مستقیم این معنای حکومت ملی است حکومت ملی ایران را معرفی کردهاند و مشخص کردهاند به مداخله افراد ملت در حقوق سلطنتی خود و حقوق انتخاب وکلاءو تأسیس پارلمان و نیز برای اساس عملیات پارلمان قوانینی را ایجاد و تأسیس کردهاند که آن را ما بنام قوانین اساسی میشناسیم معین است که این قانون ۱۵۸ ماده است و اینها قوانینی هستند که خیمه آزادی ملت ایران را نگاهبان و نگاهدار هستند همین قدر بس است برای حکومت سیاه سیدضیاءالدین یا دولت مجهول نامعقول او که اغلب قوانینی را که راجع بود به حقوق جامعه ملت آنها را زیر پا گذاشت و لغو کرد اگر چه بسیاری از قوانین دیگر را لغو کرد ولی به عقیده بنده قوانین سیاسی که عرض کردم اغلب آنها یک پاره تکلیفاتی است که داخل در قانون اساسی شده است اساس قوانین سسیاسی آن روحی که آزادی ملت را نگاه میدارد (چون بنده مراجعه به قانون کردهام و حاضر است اگر آقای رءیس اجازه میفرمایند عرض کنم) بیست اصل از متمم قانون اساسی را سید ضیاء لغو کرد که غلب آن بیست اصل راجع به قوه قضائیه که این سه اصل، سه اصل آزادی هر دولت و ملت است این هر سه اصل را زیر پا برد پس اگر ما می گوئیم مخالف حکومت ملی اقدام شده است و کابینه او را بر خلاف حکومت ملی می دانیم از این حیث است نه از حیث شخصیات ۴ ماده یعنی ۴ اصل از اصول قانون اساسی اولیه را لغو کرده حاضر است
رئیس ـ خارج از موضوع است.
امین الشریعه ـ بلی از فراز سوم که باید تشخیص بدهیم که آیا این شرط نهم حائز مشیرمعظم میشود یا خیر بنده عرض میکنم که حائز میشود و عقیده آقایان هم هم اینطور است به علت اینکه فلسفه شرط نهم را باید ملاحظه کرد که از چه نقطه نظر این شرط جسزء شرایطی شده است بنده هم عقیده دارم که دو نظر از برای این شرط پیش نبوده است یک نظر سطحی بوده است و یک نظر عمقی اما یک نظر سطحی که در این شرط ملحوظ بوده است این است که اشخاصیکه خیانت میکنند به حکومت ملی من بعد خیانت نکنند و یظر عمقی که عقیده بنده است و این طور میفهمم این است که اشخاصیکه در مراحل عمرشان یک مرتبه ولو بیست سال قبل مرتکب امری بر خلاف حکومت ملی شدهاند اینها یک مالیخولیای خود سرانه و استبدادی در دماغ داشتهاند سزاوار نیست یک چنین آدمی مادام العمر داخل در امر ملت بشود ای طور عقیده دارم پس این نظر عمقی در مورد کسی که وکیل شده است اولی است اما نظر مجازاتی هم میآید به واسطه آنکه اگر در غیر وکیل این نظر مجااتی مفحوظ نباشد در وکیل این نظر مجازاتی هم ملحظ نباشد در وکیل این نظر مجازاتی هم ملحوظ است به دو مرتبه برای اینکه کسی که وکیل شد خلاف بدو حیثیت کرده است یک خلاف به حیثیت حکومت ملی یک خلاف به حیثیت یمایندگی کرده پس مجازات آنکه به حیثیت حکومت ملی خیانت کرده است محروم بودن از نمایندگی است و مجازات را قانون معین کرده ولی مجازات ثانی که به حیثیت نمایندگی مرتکب بوده است آن را باید در نظر ثانی معین نمود پس علیهذا آقای مشیرمعظم را حائز شرط نهم می دانم و وکیل نمی دانم.
رئیس ـ حالا باید رأی بگیریم رأی گرفته میشود به نمایندگی آقای مشیر معظم آقایانیکه نمایندگی ایشان را تصیب میکنند قیام فرمایند (کسی قیام نکرد تصویب نشد) راپورتی است راجع به آقای نصرت الدوله آقای حاج شیخ اسدالله احضار (برای قرائت راپورت)
راپورت مزبور به مضمون ذیل قرائت شد.
- شعبه ششم رسیدگی به دوسیه انتخابات کرمان شاهان نموده شرح انتخابات آنجا از قراری است که ذیلاً به عرض می رساند در تاریخ پنج شنبه نهم ربیع الاول ۱۳۳۷ با امر وزارت داخلی حکومت کرمانشاهان مجلسی در دریوانخانه از آقایان علماء و تجار و اصناف و احزاب و سایر طبقات و رؤسای دوائر دولتی تشکیل و به موجب ماده (۱۰) قانون انتخابات یا توافق نظر اهالی انجمن نظار را تشکیل دادند انجمن نظار مرکزی در تاریخ یکشنبه چهارم ربیع الاول اعلان انتخابات را منتشر که در تاریخ ۲۳ ربیع الاول الی ۱۴ ربیع الثانی جهت توزیع تعرفه و ۵ روز جهت اخذ آراء معین نمودند و برای دادن تعرفه و اخذ آراء دو شعبه در شهر معین نموده و برای قصبات و بلوکات وایلات به اتفاق آراء ۴ شعبه به تفصیل ذیل معین کردند.
۱- شعبه سنقرو کلیائی و بلوک ییلاور و دینور و کندوله.
۲- شعبه کمگاور و صحنه و توابع.
۳- شعبه هرسین و توابع.
۴- شعبه کرند ـ ذهاب ـ قصرشیرین ـ کلا و گوران و سنجانی.
و موافق مواد قانونی انتخابات را به شرحی که در صورت مجلس ذکر است انجام دادهاند و کلیه تعره که در شعبات بوزیع شده عبارت است از ۳۲۴۴۰ و آراء مأخوذه ۲۰۹۷۰ بوده دو فقره شکایت از انتخابا سنقر در موفق قرائت آراء شده یکی توسط آقا شیخ علی آخوند زاده و دیگری توسط مشهدی حسن به مهر عدهای از اهالی شهر رسیده که انجمن نظارت سنقر و انجمن نظارت مرکزی اعتراضات آنها را وارد ندانسته و شرح آن در اعتراضاتی که توسط آقای آقا شیخ علی آخوند زاده به شعبه تسلیم شده است مندرج است و به موجب ماده ۴۵ قانون انتخابات انجمن نظار مرکزی پس از اتمام استخراج آراء و اعلان نمایندگان درهفته اول که برای رسیدن شکایان و اعتراضات جلسه داشته یک فقره شکایت در تحت ۱۹ ماده به انجمن رسیده بود که انجمنهای جزء و انجمن مرکزی رسیدگی کرده آن اعتراضات را دد نموده و مفاد آنها را به هیچ وجه موتر در جریان انخابات ندانسته و تقریباً مفاد آنها هم از قراری است که در اعتراضات بعد جواب ذکر خواهد شد آنچه در دوسیه ملاحظه شد موافق شرحی است که در فوق به عرض رسیده و تلگرافی در این رسیدگی به دوسیه انتخابات به شعبه رسید که راجع به انتخابات آنجا اوراق و مدارک شکایتی از سوء جریان انتخابات ارسال داشته شده است و پس از چند روز اوراق مذکور توسط آخوند زاده واصل و خود مشارالیه برای دادن توضیحات راجع به اوراق در شعبه حاضر که خلاصه شکایات و اعتراضات به شرحی است که ذیلاً به عرض می رساند.
خلاصه اعتراضات شکایت نامه که توسط آخوند زاده رسیده است ۱ دو نفر از اعضای هر یک از انجمنهای نظارت مرکزی و دو شعبه شهری بواسطه مشاهده سوء جریان انتخابات از عضویت استعفا داده و این مطلب دلیل اثبات تهدید و تطمیع شمرده میشود مندرجات صورت مجلس انتخابات راجع به قضیه استعفای اعضای مذکوره به شرح ذیل است.
در روز دوم توزیع تعرفه دو نفر از اعضای انجمن مرکزی و از هر یک از دو انجمن جزو شهری دو نفر در جلسات حاضر نشده ۵ نفر دیگر اعضای مذکوره در انتظار حضور اعضاء غائب توزیع تعرفه را ۵ روز تعطیل کرده ولی همه روزه حاضر شده و ضمناً به آنها کتباً لزوم حضور آنها را یاد آوری کردهاند ولی دو نفر اعضای انجمن مرکزی در جواب کتباً استعفای از عضویت انجمن نظارت داده و دلیلی برای استعفای خود ذکر ننمودهاند ۴ نفر دیگر به موجب مکتوبی که نوشتهاند از حضور استنکاف کرده و نظر به استعفا و استنکاف اعضای مذکوره و تعطیل توزیع تعرفه و حکومت وقت با تبادل نظر انجمن نظارت مرکزی در عوض اعضای مستعفی و مستنکف اعضای جدید انتخاب کرده و پس از تکمیل اعضای انجمنهای نظارت به دادن تعرفه ادامه داده شده است با این تفصیل شعبه اعتراض اول را وارد ندانسته است و اما استناد به نوشته که دو نفر از اعضای مستعفی پس از خاتمه دادن انتخاب که آنها علت استعفای خود را بودن تهدید در انتخابات بیان میکنند نظر به اینکه اشخاص مزبوره در موقع استعفای خود مطابق اوراق استعفا که در دوسیه انتخابات موجود است ذکر دلیلی برای استعفا نکرده و انجمن نظار هم جریان انتخابات را تصدیق کرده است لهذا شعبه به این اظهار آنها ترتیب اثری نمیتواند بدهد (مدلول شکایت دویم) این است که با اینکه آقای آقاجمال منشی بودهاند صورت مجلس به خط ایشان نیست و خود شکایت کنندگان در این باب سئوالی از معزی الیه نمود اند و آقا جمال جواب میدهد که بنده سمت منشی گری داشته و منشیان دیگر شاهزاده اسدالدوله و آقای وگیل الملک بودهاند و دوسیه مذکور به خط داعی نیست سید تصور میکند جواب این شکایت راخود آقای آقا جمال به طور کامل داده و مطلب را توضیح کردهاند زیرا با داشتن دو منشی دیگر اگر منشی سیم صورت مجلس را اعضای انجمن و خودمشارالیه که یکی از آن اعضا است امضاء و تصدیق مینماید ننوشته باشد ایرادی بر صورت مجلس و انتخابات وارد نمیشود (مدلول شکایت سیم) تکرار شکایت ماده اول که با ذکر اسامی استعفا کنندگان است که عبارت از آقایان ابوالحسن خان و مستشارالتجار و آقا شیخ علی و شاهزاده اکرم الدوله است یعنی اعضای مستعفی دو شعبه انجمن نظارت که تفصیل آن درماده اول ذکر شد نظر شعبه همان است که در جواب اعتراض ماده اول عرض شده است (مدلول شکایت چهارم) راجع به تبعیض درفرستادن انجمنهای نظارت جزء استاز طرف انجمن مرکزی و بالنتیجه محروم شدن صحنه قصر شیرین گرران ـ کلهرسنجابی از مشارکت در انتخابات مطابق ماده ۸ قانون انتخابات اساساً فرستادن شعبه جزو بسته به نظر انجمن مرکزی و تصویب حکومت است و انجمن مرکزی کرمانشاهان چهار انجمن جزو معین کرده ـ صحنه را جزو کنگاور ـ گلهر ـو گوران و سنجابی را جزو کرند محسوب داشتهاند و از طرف انجمنهای نظارت تمام اقدامات مقدماتی از قبیل نشر اعلان و تعیین موقع دادن تعرفه و اخذ آراء وغیره به عمل آمده است و عملاً اهالی حوزههای انتخابیه مشارکت در انتخابات کردهاند فقط ایل سنجابی پس از وصول اعلان انتخابات شرحی به انجمن نظارت کرند نوشتته که بواسطه بودن ایل در گرم سیر اخذ تعرفه برای آنها مشکل است (مدلول شکایت پنجم) این است که در حوزه ستقر وکلیائی از طرف امیر امجد اعمال نفوذ شده است و انتخابات آنجا مبنی بر تهدید بوده است و غلام موسی نامی که میگویند از اشرار است از طرف امیر کل به آنجا رفته و از دعایای کندوله و پشت دربند خواسته است در موقع اخذ تعرفه جلوگیری کند و دو نفر مجروح شدهاند و دوسیه عدلیه شاهد ادعا قرار داده شده است
- اولاً ـ انجمن نظارت حوزه سنقر و علمایآنجا و طبقات دیگر اهالی صحت و آزادی جریان انتخابات آجا را تصدیق کردهاند و راجع به مجروح شدن دو نفر هم کذیب نمودهاند
- ثانیاً ـ یک ورقه که موسوم به دوسیه عدلیه نموده و ورقه نظام دیوان که مدرک اظهار شکایت کنندگان قرار داده شده است به هیچ وجه از اعمال نفوذ تهدید در جریان انتخابات حاکی نبوده بلکه مربوط به استرداد اموال غلام موسن میباشد بنابراین دوسیه عدلیه و اعتراض به جریان انتخابات برای شعبه مکشوف نگردید و این اعتراض غیر وارد است و (مدلول اعتراض ششم) اعمال نفوذ در حوزه هرسین است که از طرف امیر کل بوسیله اعظم السلطنه میگویند اعمال شده است و برای تأیید این ادعا دو فقره مکتوب یکی به امضای حسن نام و دیگری به امضای رئیس العلماء ارائه مینماید شعبه پس از دقت در صورت مجلس هرسین و نیافتن هیچ نوع شکایتی در موقع جریان انتخابات و تصدیق صحت آن از طرف آن از طرف انجمن نظارت که از جمله رئیس العلماء بوده است این شکایت را وارد ندانسته و موورد توجه قرار نمیدهد (مدلول شکایت هفتم) راجع به حوزه کرند هم یک فقره شکایت به مهر ۲۳ نفر و یک سؤالی ازسیف السادات نام که مستخدم امنیه بوده است ملاحظه شد نظر به اینکه اظهارات آنها دلیل و مدرکی نداشت طرف توجه شعبه واقع نگردیده (مدلول شکایت هشتم) راجع به کنگاور اخیراً ورقه سؤال و جوابیی منتسب به شیخ عبدالصمد رئیس انجمن کنگاور از طرف آقا شیخ علی به شعبه داده شده که در جواب مینویسد که منتخبین را غلب رأی دهندگان نمیشناسند و از سوء جریان انتخاب مکرر ایراد نمودم جوابی نشنیدم اولاً آقا شیخ عبدالصمد در صورت مجلس انتخابات کنگاور صحت جریان انتخابات را تصدیق نموده و با موقع دائر بودن امر انتخابات به هیچ وجه تعرض نکرده به علاوه مهر این سئوال با مهری که در صورت مجلس انتخابات است به کلی مخالف و در صورتیکه این ورقه را به ایشان هم میتوان نسبت داد براین اعتراض که مدتی بعد از جریان انتخابات و بعد از تصدیق حتمی که در موقع خود شده ترتیب اثری نمیتوان داد اوراقی هم که راجع به تهدید آقا شیخ علی و غیره به آن استشهاد میشود در آن ذکری از انتخابات نبوده بلکه حاکی از پاره اعتراضات اخلاقی است که نسبت به آقا شیخ علی آخوند زاده در دو ورقه بی امضاء نوشته شده دادهاند که ذکر آنها در راپورت غیر لازم و خارج از نزاکت است در مقابل شکایات واصله عده کثیری از طرف احزاب و طبقات مختلفه علماء و آقایان و اهالی شهر و اطراف و ایلان از قبیل کلهر تلگرافات عدیده به امضای معاریف مبنی بر تصدیق صحت انتخابات آن حدود تکذیب شکایت کنندگان مخابره کردهاند شعبه پس از مدافعه کامل مخالفتی با قانون انتخابات در جریان و عملیات انتخابیه کرمانشاهان ندیده و بالنتیجه صحت انتخابات آنجا و نمایندگی شاهزاده نصرت الدوله را به (۱۹۴۳۶) و آقای معتضدالدوله به (۱۸۶۷۵) رأی تصدیق مینماید.
رئیس ـ نسبت به این راپورت مخالفی هست.
طباطبائی ـ بنده مخالفم.
رئیس ـ پس میماند برای روز شنبه راپورتی است راجع به آقای طباطبائی قرائت میشود آقای حاج شیخ اسدالله راپورت مزبور را به مضمون ذیل قرائت نمودند
شعبه ششم رسیدگی به دوسیه انتخابات حوزه ساوجبلاغ و شهریار و توابع و نمایندگی آقای آقامیرزا محمدصادق طباظبائی نموده انتخابات حوزه مزبوره به قرار ذیل است.
انجمن مرکزی در تاریخ ۲۸ ذیحجه ۱۳۳۷ در قریه کردان تشکیل گشته و پس از اعلان انتخابات مدت ۱۶ روز در ساوجبلاغ تعرف داده و ۵ روز اخذ رأی نمودهاند و در حوزههای جزء از قبیل شهریار و بلوک برقان و اشتهارد انجمنهای جزء تشکیل و مطابق قانون انتخابات را جریان و خاتمه دادهاند و آقای آقامیرزا محمدصادق طباطبائی باکثریت ۶۷۵۶ رأی منتخب شدهاند چیزی که در دوسیه دیده شده این است که درفشند که در جدول انتخابات جزء تشکیل نگشته شعبه در مقام کشف علت بر آمد معلوم شد بواسطه قرب و نزدیکی بکردان انجمن مرکزی تشکیل انجمن را در آنجا لازم ندانسته و چند فقره شکایات هم در دوسیه بوده چون مواد شکایات با دلایل کافی دیده نشده شعبه نتوانست به شکایات ترتیب اثر بدهد و پس از افتتاح مجلس هم شکایتب نرسیده لذا شعبه ششم به اتفاق آراء صحت انتخاب و نمایندگی آقای آقامیرزا محمدصادق طباطبائی را از حوزه ساوجبلاغ و توابع تصدیق مینماید.
رئیس ـ راجع به این راپورت مخالفی نیست (گفته شد خیر) رأی میگیریم به نمایدگی آقای آقامیرزا محمدصارق طباطبائی آقایانیکه نمایندگی ایشان را بصویب میفرمایند قیام نمایند (جمع کثیری قیام نمودند) رئیس تصویب شد چون ظهر شده است بقیه اعتبارنامهها را اگر تصویب نمائید بماند برای روز شنبه چهار ساعت قبل از ظهر.
مدرس ـ بند برای یک شنبه چون روز شنبه شعبهها کار دارند.
آقاسید یعقوب ـ بنده پیشنهاد میکنم روز یک شنبه باشد.
رئیس ـ پیشنهاد میشود جلسه روز یکشنبه باشد آقایانیکه روز یکشنبه را برای تشکیل جلسه تصویب مینمایند قیام فرمایند. (اکثر قیام نمودند).
رئیس ـ تصویب شد. مجلس نیم ساعت بعد از ظهر ختم شد.
رئیس مجلس - موتمن الملک