مذاکرات مجلس شورای ملی ۴ مهر ۱۳۰۶ نشست ۱۴۸

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری ششم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری ششم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری ششم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۴ مهر ۱۳۰۶ نشست ۱۴۸

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره‏

جلسه: ۱۴۸

صورت‌مشروح مجلس سه‌شنبه ۴ مهر ماه ۱۳۰۶ مطابق ۳۰ ربیع‌الاول ۱۳۴۶

فهرست مندرجات:

۱-سؤال آقای سید یعقوب از آقای معاون وزارت فواید عامه به گاومیری سواحل بحر خزر و جواب آقای معاون

۲-بقیه شور ثانی نسبت به خبر کمیسیون داخله راجع به قانون بلدی (از ماده ۲۴)

(مجلس سه ساعت قبل از ظهر بریاست آقای پیرنیا تشکیل گردید)

(صورت مجلس روز یکشنبه دوم مهرماه را آقای بنی سلیمان قرائت نمودند)

غائبین با اجازة جلسة قبل

آقایان: دکتر سنگ – امام جمعة شیراز – خطیبی – افشار – ضیاء – زارع – مهدوی – عباس میرزا – غلامحسین میرزا – فرمند – وکیلی – ثقت الاسلامی – عدل – اسکندری

جوانشیر – میرزا ابراهیم آشتیانی – ملک آرائی – صالحی – زعیم – آیت الله زادة اصفهانی – شریعت زاده – ارباب کیخسرو.

غائبین بی اجازة جلسة قبل

آقایان :حاج آقا رضا رفیع – محمد ولی خان اسدی – اعظمی – نظام مافی – یاسائی – قوام – محمد هاشم میرزا – حاج حسن آقا ملک – فرشی – حاج غلامحسین ملک – افخمی.

دیرآمدة با اجازة جلسه قبل

آقای امیر حسین خان.

دیر آمدگان بی اجازةجلسة قبل

آقایان: سهراب خان – مرتضی قلیخان بیات – حشمتی – بهار – تقی زاده.

رئیس – صورت مجلس ایرادی دارد یا نه؟

(گفتند خیر)

رئیس – صورت مجلس تصویب شد.

رئیس – آقای آقا سید یعقوب سؤالی از وزارت داخله داشتید

(خطاب به آقای آقا سید یعقوب) بفرمائید.

آقا سید یعقوب – در نتیجة اخباری که از آمل و نور کجور آمد بنده و آقای شریعت زاده و دادگر راجع بکاو میری ساحل بحر خزر که مازندران باشد و خیلی هم اسباب نگرانی هز سه تامان شد در اینجا آقای معاون وزارت فوائد عامه را تعقیب کردیم که در این باب یک اقدامی بکنند زیرا در واقع رب النوع زراعت در ایران گاو است. چیزی که نداریم مخصوصاً در جراید نوشته‌اند دیگر چیزی نمانده است و بتوسط کلنگ و اسب مشغول شخم هستند. آقای معاون فرمودند بنده فوراً می‌روم و اقدام می‌کنم حالا فرمودند من برای جواب حاضرم. خواستم به بینم در این باب اقدامی کرده‌اند یا نه. معاون وزارت فوائد عامه – آقای آقا سید یعقوب و آقای دادگر و آقای شریعت زاده چند روز قبل به بنده تلفون کردند آمدم اینجا و راجه بمرض گاو میری در آمل و کجور شرحی فرمودند و چون همچو اطلاعی در وزارت خانه نداشتیم فوری دو نفر مأمور فرستادیم بطرف آمل و کجور. بمازندران تلگراف کردیم که مقداری سرم با مامورین آنجا بفرستند این جوابی است که دیروز رسیده است مأمورین مراجعت آمل مرض نیست تفصیل عرض دستور تلگرافید.

مقصود این است که نه در آمل و نه در کجور مرض نیست و مقدار زیادی هم ما الان در خود مازندران سرم داریم که فرستادیم به استرآباد. در قسمت استرآباد مرض خیلی شدت دارد و محتاج شدیم که با قوای نظامی و ژاندارم مردم را مجبور کنیم گاوهاشان را بیاورند تلقیح کنند. در آن قسمت مرض هست و یک مأمورینی داریم ولی در قسمت آمل و کجور همین طور که ملاحظه فرمودید مأمورین رفته‌اند و بر گشته‌اند بساری می‌نویسند در آنجا مرض نیست.

رئیس – در جلسة گذشته پیشنهاد شده بود لایحة راجع بخالصجات انتقالی جزء دستور شود و قرار شد امروز تکلیفش معلوم شود

. بعضی از نمایندگان – قانون بلدیه مقدم است.

رئیس – پیشنهاد شده است باید رأی گرفت.

کازرونی – بنده مخالف هستم. آقا.

رئیس – خیلی خوب درموقعش حرف خواهید زد آقای فهیمی.

فهیمی – پیشنهادی که شده است راجع بخالصجات انتقالی مشتمل بر پنج شش ماده است. آقایان تصدیق می‌فرمایند که قانون بلدیه در این چند روزی که از عمر کمیسیونها باقی مانده است تمام نخواهد شد. عدة زیادی از مواد آن هم کمیسیون ارجاع شده است و شاید تمام شدن این لایحه سه چهار ماه طول بکشد. از آنطرف همة

آقایان مستحضرند که قسمت عمدة شکایاتی که از ولایات رسیده است صدی نودش مربوط است بمسلة خالصجات انتقالی و املاکی که مأمورین مالیه بعنوان خالصه توقیف می‌کنند و اسباب زحمت برای مردم فراهم میکنندو اگر مجلس شورای ملی در این قسمت یک تصمیم کلی بگیرد تصدیق میفرمائید خدمت بزرگی باهل این مملکت کرده است و آنها را از یک زحمات بزرگی خلاص کرده است. پیشنهاد بنده برای این بود که این چند روزی که از عمر این کمیسیونها باقی مانده است در این دوره شور اول این لایحه تمام شود و برود بکمیسیون مالیة جدید که برای شور دوم آن یک لایحة تهیه شود که یک کار عمدة ما در این دوره اقلاً برای مردم کرده باشیم و یک زحمت فوق العادة ار گردن مردم برداشته باشیم که از این حیث راحت شوند. البته قانون انجمن بلدیه‌ها اگر یک چند روزی طول بکشد طوری نخواهد شد زیرا بطوری که عرض کردم سه چهار ماه طول خواهد کشید.

رئیس- آقای کازرونی.

کازرونی – بنده راستی بقدری تأثیر دارم که نمی‌توانم تأثیرات قلبی خود را کماکان بعرض برسانم بالاخره بگذارید کم کم حکومت مشروطة ملی شویم. آخر این قانون بلدی مربوط است باینکه ما کم کم حکومت مشروطة ملی را تشکیل باشیم. شما ببینیند کارها چطور می‌گذرد. ولایات در چه حالند. مردم وضعیتشان چطور است. آقا می‌فرمایند که لایحة نمیدانم املاک انتقالی را که من می‌فهمم یعنی چه ایشان هم می‌فهمند برای چیست و بالاخره نتیجه اش چه خواهد شد و بمنفعت کی و ضرر کی تمام خواهد شد جزو دستور بکنند. این مسئله هم البته باید جزء دستور شود و خاطر جنابعالی هم تأمین خواهد شد ولی اولا اجازه بدهید یک مطالعه بکنیم مطلب فوق العاده مهم است اشکال خالصجات دوتا و سه تا و چهار تا نیست تمام صورش را در نظر بگیرید علاوه به کمیسیون بفرستید این مربوط بکمیسیون است مربوط ببودجه است چون اثرات کلی در عایدات مملکتی دارد. در هر حال بنده استدعا می‌کنم اجازه بدهید اینقانون بلدی جزو دستور شود و بگذرد و باز هم عرض می‌کنم چیزهای خصوصی را در کار نیاورید که این قانون بگذرد.

رئیس – این لایحه مراجعه شده است بکمیسیون بودجه کمیسیون بودجه پریروز خبرش را هم داده است. رأی گرفته می‌شود به پیشنهاد آقای فهیمی آقایانیکه موافقند قیام فرمایند

(عدة قلیلی قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد. ماده بیست و چهارم قانون بلدیه مطرح شده مذاکراتی هم بعمل آمده پیشنهادها قرائت می‌شود

(پیشنهاد آقای زوار بشرح ذیل قرائت شد)

مادة بیست و چهارم را اینطور پیشنهاد می‌کنم: وکلای انجمن بلدی مطابق نظامنامة مخصوص برای جلسة که در انجمن حاضر می‌شوند مدد معاش دریافت خواهند داشت و میزان مجموع مدد معاش وکلای انجمن بلدی در ماه از صدی سه عایدات خالص ماهیانة بلدیه تجاوز نخواهد کرد. مقصود از عایدات خالص مبلغی است که پس از وضع مخارج وصول عایدات باقی می‌ماند.

رئیس – ایشان که نیستند.

روحی – بنده این پیشنهاد را قبول می‌کنم اجازه بدهید توضیح عرض کنم.

رئیس – بفرمائید.

روحی – عرض کنم این یک موضوع مهم و قابل دقتی است که بنده از آقایان تقاضا می‌کنم توجه بفرمایند که انجمن‌های بلدیه یک انجمن‌های ناقصی نباشد. می‌گویند که خدمت باید مجانی باشد و از نقطة نظر افتخار ملی باید مجاناً قبول کنند. بنده عرض می‌کنم اینها تعارف است. بالاخره یک دستة که عایدات منظم دارند و

معاش دارند همان مالکین که میل ندارند یک قران از بار خربزه شان بگیرند می‌روند توی انجمن بلدی می‌نشینند.

کازرونی – ولکن آقا.

روحی – گوش بده آقای کازرونی. یعنی چه؟ ….

کازرونی – بفرمائید آقا بفرمائید.

روحی – آن عضوی را که قابل و لایق است که می‌تواند واقعاً خدمت کند و معاش ندارد از بلدیه محروم می‌کنید. بعلاوه ملاحظه بفرمائید ما میگوئیم صدی سه از عایدات پس از وضع مخارج بآنها حقوق بدهیم. انجمن بلدی هم مؤسسه ایست مثل مجلس شورای ملی. بهمان دلیل که ما حقوق داریم آنها هم باید حقوق داشته باشند. این مؤسسه باید ملی باشد و دست یک اشخاص متمول و متنفذ شهری که در کار انتخابات دخالت می‌کند در کار ارزاق دخالت دارند و می‌خواهند شهر را تحت نظر بگیرند نباشد بنده استرحام می‌کنم از آقایان که حقوق قائل شوند اما حقوق کم. ئر جلسة گذشته هم عرض کردم همه جا طهران نیست. شما فکر کنید به بینید بلدیه چه صورتی دارد بلدیه سیرجان کرمان چه صورتی دارد همة این عایدات در ماه به پنجاه تومان نمی‌رسد به این هفت هشت نفر تقسیم می‌شود و باز موظف هستند خدمت کنند ما اینجا سابقه داریم اعضای عالی معارف اشخاصی هستند که بموجب دستخط شاهانه انتخاب می‌شوند تا قبل از تصدی آقای تدین سال بسال هیچکدام حاضر نمی‌شدند گویا تصمیم گرفته است وزارت معارف ماهی بیست تومان بعنوان کرایه درشکه باشخاص متعین و محترم بدهند که در سر موقع حاضر شوند. خدمت مجانی تأثیر ندارد و طرف مسؤل نیست. در این کار غفلت نکنید مجبور نکنید ابداً کسی در جامعه کار مفت کند. خدمت در مقابلش باید حقوق باشد تا کار بگذرد.

رئیس – آقای حاج شیخ بیات.

حاج شیخ بیات – بنده همانطور که در جلسه قبل بعرض آقایان رساندم خوب است اقلاً یک قسمت از کارها را که در دنیای متمدن امروز خوب است تقلید بکنیم. همانطور که آقایان همیشه اصرار دارند که ما باید برای ترقی خودمان از یک چیزهائی تقلید کنیم نمیدانم که ما چرا آن چیزهای خوبش را تقلید نمی‌کنیم و چیزهای بد را تقلید می‌کنیم. از چیزهای خوبی که در دنیاس متمدن امروزه معمول است این است که وکلای بلدیه حقوق نمی‌گیرند و ما هم باید مطابق آن عمل کنیم …

روحی – اینطور نیست.

حاج شیخ بیات – همینطور که آقای روحی فرمودند یک دلیلی آوردند در اینکه باید حقوق بوکلای بلدیه در ولایات داد برای اینکه حقوقشان کم است بنده عرض می‌کنم تمام کرمان مطابق بیان اقای حاج میرزا مرتضی پنجاه تومان بودجة بلدیه اش است. این را وقتی تقسیم بکنیم از قرار ماهی یکتومان می‌شود یعنی روزی صد دینار دم درب مالیه بآنها بدهند برای اینکه ما میل کرده‌ایم وکلای بلدیه پول بگیرند. آقا وکلای بلدیه این کارشان نیست. عملشان نیست، صنعتشان نیست، تاجر وکیل بلدیه می‌شود، کاسب وکیل بلدیه می‌شود، ملاّ وکیل بلدیه می‌شود، هر کس بکار و صنعت خودش مشغول است هفتة دو ساعت، پنج ساعت اوقاتش را برای خدمت بشهر خودش صرف می‌کند و بنده خیال می‌کنم اگر شما حقوق قائل نشوید بهتر خدمت خواهند کرد.

رئیس – رأی گرفته می‌شود بقابل توجه بودن پیشنهاد آقای روحی آقایانیکه قابل توجه میدانند قیام فرما یند

(عدة قلیلی قیام نمودند)

رئیس – قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای مدرس

(باین مضمون قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم صدی دواز خالص عایدات ماهیانه حقوق مجموع وکلاء بلدیه باشد.

بعضی از نمایندگان – رد شده.

رئیس – در این باب گویا رأی گرفته نشده است.

کازرونی – چرا رد شد.

رئیس – پیشنهاد آقای دشتی گویا رد شده است یک پیشنهاد دیگر هم صد یک بود که رد شد. پیشنهاد آقای مدرس را خودشان بهتر میدانند.

مدرس – من خاطرم نمی‌آید.

کازرونی – بنده شهادت می‌دهم که رد شد.

رئیس – آقای کازرونی شهادت می‌دهند که رد شده

(پیشنهاد آقای اعتبار بمضمون ذیل قرائت شد)

مادة بیست و چهارم را بطریق ذیل پیشنهاد می‌کنم:

وکلای انجمن بلدی مطابق نظامنامة مخصوص برای هر جلسه که در انجمن حاضر شوند اگر بخواهند می‌توانند مدد معاشی دریافت نمایند.

میزان مجموع مدد معاش وکلای انجمن بلدی در ماه از صدی دو عایدات ماهیانه بلدی تجاوز نخوهد کرد.

مقصود از عایدات خالص مبلغی است که پس از وضع مخارج وصول عایدات باقی می‌ماند.

رئیس – آقای اعتبار.

اعتبار – بنده همان مادة بیست و چهارم را در اینجا باین ترتیب اصلاح کردم که اگر بخواهند می‌توانند بگیرند و صدی دو هم چون فرمودند رد شده بنده تقاضا می‌کنم صد دو و نیم منظور شود و تصور می‌کنم نظر آقایان مخالف در این جا جمع شود زیرا یک عده از آقایان می‌فرمایند اعضاء انجمن بلدی حقوق نخواهند خواست خوب آنهائی که نخواهند خواست نمی‌گویند ولی آنهائیکه متوقعند روی همان منطق آقای مدرس یک مبلغی باید برایشان منظور شود.

دادگر – این پیشنهاد مساوی با پیشنهاد بنده است اجازه میفرمائید؟

رئیس – بفرمائید.

دادگر – عرض کنم تنها دلیلی که اظهار شد برای این که نباید حقو باعضاء انجمن بلدی داده شود این بود که بحمد الله ما اشخاص وطن پرست برای خدمت ملی داریم و ممکن است بجامعه بدون حقوق خدمت کنند باین دلیل ما کلمة (اگر بخواهند) را اینجا گذاشتیم که این طبقه و این دسته به نیت قلبی خودشان عمل کنند. اگر نخواستند نگیرند. اختیاری باشد. در این صورت آن طبقه که منظور نظر آقایان است و حاضرند خدمات نوعی را مجانی بکنند ما برای آنها مجال اجرای این نیت را باقی گذاشتیم ودر این بین طبقة دیگری را حمایت کردیم. یک کاسب سبزی فروش یا بقالی که انتخاب شود برای بلدیه این خودش یک عوائدی دارد بقالی را ترک می‌کند برود انجمن بلدی چه بکند؟ بنظر بنده کسانی که مرد عملند و در این مملکت تجربه دارند و بالاخره جنبة خطابیشان زیاد نیست و مردمان پراتیک و عمل هستند میدانند که باید بمستخدم اجرت داد ما تجربه داریم. در تمام مؤسسات در دنیا مستخدمی که مأجور نیست لااقل بشغلش علاقة شدید ابراز نمی‌کند و ما در کارهای بلدی علاقة شدید می‌خواهیم. پیشنهاد آقای اعتبار با پیشنهاد بنده مساوی شد و بنظر بنده با نظر کمیسیون هم تطبیق می‌شود چون نظر کمیسیون این بود که می‌گفت اشخاصی در این بلدها پیدا می‌شوند که بدون حقوق کار می‌کنند ما برای این اشخاص یک مجالی باقی گذاشتیم و برای دستة دیگر هم یک پیش بینی و دوراندیشی کرده‌ایم. بنده خیال می‌کنم این جامع دو نظر است هم آن کسانی را که می‌گویند ما اجرت نمی‌خواهیم ما تکریم می‌کنیم و هم آنهائی را که معیشت ندارند معیشت می‌دهیم و بنده این را هم به آقایان اطمینان می‌دهم که با نظریاتی که مذاکره می‌شد کاملاً تطبیق می‌کند و شما التزام اخلاقی دارید که قبول کنید.

رئیس – آقای حاج شیخ بیات.

حاج شیخ بیات – اولا بنده لازم میدانم قبلا عرض

کنم که کمیسیون توجهش باین بوده است که وکلای انجمن بلدی حقوق نگیرند و چندین ماده هم راجع بحقوق در کمیسیون پیشنهاد شد و همه رد شدو بالاخره این ماده را تنظیم کردند و اکثریت تصویب کرد یعنی عقیدة اکثریت اعضاء کمیسیون داخله که یک عضوش هم بنده هستم بر این بود که باید وکلای بلدیه مستخدم دولت نباشند. باید وکلاء بلدیه مستخدم مردم باشند و حقوق نگیرند.

شیروانی – پس ما چرا می‌گیریم؟

حاج شیخ بیات – شما هم نگیرید. ما که گفتیم دویست تومان کنید شما قبول نکردید گفتید سیصد توما ن می‌گیریم …

شیروانی – بنده صدو بیست هزار خروار غله نداشتم.

حاج شیخ بیات – از جای دیگر پیدا می‌کنید. اتومبیل که دارید الحمدالله. بنده با صد و بیست هزار خروار غله اتومبیل ندارم. این است که بنده از دو سه نفر آقایان که جدیت دارند وکلای بلدیه حقوق بگیرند تمنا می‌کنم صرف نظر بفرمایند اگر هم خودشان می‌خواهند وکیل بلدیه بشوند خواهش می‌کنم مجانا خدمت کنند این است که بنده با این پیشنهاد آقای دادگر هم مخالفم می‌فرمایند ما در اینجا اینطور پیشنهاد کردیم که اختیاری باشد که هر کس می‌خواهد بگیرد هر کس نمی‌خواهد نگیرد بنده عرض می‌کنم اگر هم کسی بخواهد ما نباید بهش بدهیم ما معتقدیم که وکیل بلدیه نباید حقوق بگیرد. وکیل بلدیه مستخدم رسمی تمام روز نیست برای مملکت دو ساعت در هفته پنج ساعت در هفته یک خدمت مأموریتی دارد انجام می‌دهد. شما می‌خواهید پنج ساعت که یک کسی می‌خواهد مجانا بجامعه اش خدمت کند بهش پول بدهید و عادتش بدهید که مبادا در آتیه کسی پیدا شود پنج دقیقه برای ملت خدمت کند !! مردم را وادار کنید بجامعه مجانی خدمت کنند. خدمت بجامعه باید مجانی باشد نه در مقابل پول. اگر شما وطنخواه هستید باید مجاناً کار کنید. حالا از بلدیه شروع می‌کنیم بخودمان هم انشاء الله می‌رسد.

رئیس – رأی گرفته می‌شود به پیشنهاد آقای اعتبار با تبدیل صدی دو بصدی دو و نیم آقایانیکه قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(عدة قلیلی قیام نمودند)

رئیس – قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای فیروزآبادی

(بشرح آتی قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که بوکلای بلدی در جلسه رسمی مدد معاشی که به هر نفر زیاده از دو تومان نباشد داده شود.

فیروزآبادی – عقیدة بنده این است که باید ماها مجاناً جهت مملکتمان کار کنیم باید افراد مملکت را با ثروت کنیم بعد خودمان هم در ضمن افراد ممکلت استفاده کنیم نه اینکه در هر جزء جزئی عادت دهیم خودمان و اهل مملکت را که بگوئیم اگر پنج دقیقه هم زحمت بکشیم ما ده تومان می‌دهیم. این عادتی است که مردم را پول پرست می‌کند مجبور می‌کند که بهر وسیله هست داخل در کار شوند و مثل جاهای دیگر هر قدر پول می‌خواهند از مال این ملت بگیرند. باید اینها را عادت داد که در امور نوعی و مملکتی مجانی کار کنند. بنده عقیده‌ام این است که اگر بلدیه پولی شد مثل انتخابات مجلس خواهد شد که کمیسیونها دسته بندیها جمعیت‌ها تشکیل می‌شود پولها خرج می‌شود که وکیل بلدیه شوند آنوقت ملت از وکیل بلدی محروم خواهد بود و آنها هر چه دلشان می‌خواهد میکنند. چون نظر بنده این است که ملت خودشان برای خودشان وکیل بلدی معین کنند و کسی آنها را مجبور نکند تهدید نکند پول ندهد وعده ندهد چون پول که در بین آمد همان ترتیبات می‌شود اگر بی پولی شد طالبش زیاد نمی‌شود مردم خودشان هر که را دلسوزتر برای خود

دیدند انتخاب می‌کنند آنوقت او هم خوب می‌تواند کار کند چون می‌بیند توجه ملت باو است این اسباب تشویقش می‌شود حالا دیدم بعضیها می‌گویند مجانی نمی‌شود از روی لابدی پیشنهاد کردم در هر جلسه دو تومان بگیرند چون اگر غیر از این باشد رفته رفته زیادتر از حقوق مجلس خواهد شد. بالاخره چون بعضی از آقایان می‌گویند پس بگیر بنده پس می‌گیرم.

رئیس – پس گرفتید؟

فیروزابادی – بلی پس گرفتم.

رئیس – پیشنهاد آقای احتشام زاده

(بنحو ذیل قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم در ماده ۲۴ صدی چهار نوشته صد سه و نیم.

احتشام زاده – یکی از مسائلی که بنده خیال می‌کنم بایستی سعی کنیم جزو سجایای اخلاقی ما شود این است که باید در همه کاری سرمشق بدهیم که نه مفت بگیریم و نه مفت بخواهیم. وکلای انجمن بلدی از دو قسم خارج نیستند یا اشخاصی هستند که استطاعت دارند و حاضر هستند وقت خودشان را برای کارهای عمومی و شهری صرف کنند البته این ماده هم آنها را ملزم نمی‌کند که حتما بایستی بگیرند ولی یک اشخاصی هستند که وقتشان قیمت دارد برای خودشان و هیچکس را هم نمی‌شود گفت بیا وقت خودت را صرف کارهای دیگری بدون اینکه اجرت و مزدی در مقابل داشته باشی بنده خیال می‌کنم باید سعی کنیم حتی المقدور یک اشخاص با اطلاع و کسانی که در امور شهری بصیرت دارند انتخاب شوند و قهراً‌این قبیل اشخاص در بین کسبه و اصناف و تجار هستند و باید بآنها اجرت داد که حاضر شوند قبول کنند و اوقاتشان را صرف کارهای بلدی کنند والا اگر چنانچه اجرتی نداشته باشند اخلاق همشریهای خودمانرا می دانیم که کمتر حاضر می‌شوند نسبت بکارهائی که منافع شخصی برایشان نداشته باشد خدمت کنند. مخصوصاً خودشان را می‌اندازند در یک جنجالهائی که اسباب زحمتشان شود. در هر صورت بنده معتقدم که بوکلای بلدی باید حقوق داد و توقه کار هم از آنها باید داشت.

رئیس – آقای فهیمی پیشنهاد کرده‌اند که این ماده ۲۴ بماند تا پس از تصویب ماده ۳۷.

فهیمی – مذاکراتی که در اطراف موظف بودن اعضاء انجمن بلدی می‌شود بنده ملاحظه می‌کنم رفته رفته انجمن را از آن مقصود اصلی بکلی منحرف می‌کند انجمن بلدی هم یکی از ادارات معمولی مملکتی خواهد شد لکن در این قانون یک مسئلة دیگری هست راجع بجلسات انجمن که تا تکلیف آن معلوم نشود بنده تصور می‌کنم نمیشود بموظف بودن و نبودن انجمن بلدی رأی داد انجمن بلدی مرحلة دوم زندگانی خانوادگی است آقایان هر کدام صبح که از منزل بیرون تشریف می‌آورند البته بگمانشان دستور می‌دهید اطاق را جاروب کند. لوازم تهیه کند. آیا شما انتظار دارید که یک حقوقی در مقابل این دستور داده شود؟ خیر چون خانة خودتان است. از درب منزل هم که بیرون آمدید با چهار تا همسایه و ساکنین کوچه شریکید در عمل برای جاروب کردن خیابان و روشنائی و ترتیب آب و ارزاق و غیره و چون این کار یکنفر نیست آن چند نفر با یکدیگر یک شرکت می‌کنند که چهار تا احتساب دو نفر مامور خرابی و غیره معین می‌کنند. حقوقی هم بآنها می‌دهند که شما این کار را تهیه کنید و می‌روند پی کارشان. باضافة این قسمت هیچ شبیه مجلس شورای ملی که یک اشخاصی از یک نقاط معینی می‌آیند بمرکز و در اینجا برای مملکت کار می‌کنند. این کار برای یک جامعه است و مربوط بعمل شخصی نمی‌شود عمل سیاسی است. چیزی که هست انجمن بلدی معمولا باید یک جلساتی داشته باشد. یک مرتبه دو مرتبه در سال یکماه چهل روز باید بیایند و بودجه را تصویب کنند و تکلیف اداره

را معین کنند و بادارة بلدی بدهند و بروند. انجمن بلدی بعقیدة بنده مؤسسة نیست که تمام سالی دوازده ماه مجبور بداشتن جلسه باشد. اینطوری هم که در مادة ۳۷ نوشته‌اند که هر ماهی لااقل سه جلسه داشته باشد اینطور هم ابداً بدرد نمی‌خورد چون ما می‌بینیم امروز یک صحبتی می‌کنیم فردا مقدمه از دستمان در رفته است. حالا یک اشخاصی تازه می‌آیند انتخاب می‌شوند و هنوز بترتیبات اشنا نیستند اینها ده روز یک مرتبه یک جلسه کنند باندازه اینکه احوالپرسی از هم کنند وقت نخواهند داشت چه رسد بکار انجمن. باید معلوم شود انجمن در تمام سال باید باشد یا جلسات معینی داشته باشد. اگر انجمن تمام سال باشد بنده هم عقیده‌ام این است که باید حقوق داد ولی اگر انجمن همانطور که معنای اصلی او است از طرف مردم برای زندگانی شهریشان انتخاب می‌شود که در یک مدت معینی تکلیف را معین کند و دستور بدهد بادارة بلدیه و برود در اینصورت اصلا حقوق لازم نخواهد داشت برای اینکه یک اشخاصی برای کار شخصی خودشان برای زندگانی خانوادگی و داخلی خودشان یک دستوری می‌دهند البته ادارة بلدیه که نوکر و گماشتة آنها خواهد بود حقوق می‌خواهد ولی خود صاحب خانه که برای تنظیمات خانه اش حقوق نباید بگیرد. بنده گمان می‌کنم فعلا نمی‌شود بطور قطع گفت موظف باشند یا غیر موظف. آن قسمت را که مجلس شورای ملی رأی داد تکلیف موظف و غیر موظف بودن هم البته معلوم می‌شود.

رئیس – آقای مرتضی قلیخان بیات.

یکنفر از نمایندگان – عضو کمیسیون نیستند.

مرتضی قلیخان بیات – اینجا مربوط بکمیسیون نیست وقتی که بنده اجازه بخواهم فکر می‌کنم که حق دارم صحبت کنم و مطابق نظامنامه هست یا نه. در این قسمت بنده عقیده‌ام این است که در جلسة قبل و این جلسه چندین ساعت وقت مجلس صرف شده و یک مذاکراتی شده و درجه بدرجه هم پیشنهاد شده از یک و یک و نیم و دو الی آخر و نظریة مجلس هم معلوم است که با این قسمت موافقت دارد یا خیر و چون این مذاکرات شده است بعقیدة بنده معوق گذاشتن این ماده و باز بعد از یک مدتی بقول خود آقای فهیمی از نو شروع کنیم در اطراف همین پیشنهادها از سر نو مذاکره کنیم بعقیدة بنده صلاح نیست و خود آقای فهیمی هم از اشخاصی هستند که معتقدند نباید حقوق داده شود و حتی آنطوریکه در تمام دنیا معمول است معتقدند که انجمن باید جلسات معمولی داشته باشد و یک کارهائی بکند. باین جهت بنده عقیده ندارم از دستور خارج شود.

رئیس – اقایانیکه پیشنهاد آقای فهیمی را ….

فهیمی – بنده هم با مجانی بودن و غیر موظف بودن موافق هستم اگر آقایان موافقت می‌کنند بنده هم پس می‌گیرم.

رئیس – پس گرفتید.

فهیمی – بلی.

رئیس – راجع به پیشنهاد آقای احتشام زاده آقای دادگر توضیحی دارید؟

دادگر – خیر.

رئیس – آقای احتشام زاده صدی سه ونیم پیشنهاد کرده‌اند. رأی گرفته می‌شود به پیشنهاد آقای احتشام زاده آقایانیکه موافقند قیام فرمایند

(عدة قلیلی قیام نمودند)

رئیس – قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای روحی

(بشرح ذیل قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم که بدواً بآن ماده که حقوق برای وکلای بلدی تعیین کرده رأی گرفته شود.

رئیس – بکدام ماده.

روحی – بنده می‌بینم رفته رفته وضعیت روی نظریات

شخصی افتاده است ….

(همهمه نمایندگان)

کازرونی – شما که میگوئید حقوق بدهند نظر شخصی ندارید ما که میگوئیم حقوق ندهید نظر شخصی داریم ؟! عجب حکایتی است !!

روحی – آقای کازرونی چرا نمی‌گذاری حرف بزنم؟ یاوه چرا میگوئی ؟! عرض کنم الان در تمام جاهای این مملکت آن جاهائی که کمیسیون بلدیه هست و قایم مقام انجمن بلدی است سؤال کنید که چهار ماده بچهار ماه تشکیل می‌شود؟ بجان شما یکنفر نمی‌آید زیرا مجانی است. احزاب با اینکه نظر سیاسی دارند معذلک در همه جای دنیا لیدرهای حزب منشی‌های حزب از صندوق حزب استفاده می‌کنند. برای چه؟ برای اینکه کار می‌کنند بنابراین اگر چنانچه ما بخواهیم قائل شویم که اعضاء انجمن بلدی مجانی باشند ابداً کار نمی‌کنند از آن طرف بلدیه‌های ما که مثل بلدیه‌های سایر دنیا نیست که هفته سه ساعت کار داشته باشند مادر همه حا بلدیه می‌خواهیم و اگر در روز هشت ساعت هم کار کنند باز نواقص دارد پس وقتی ما وقت یکنفر را گرفیتم نمیتواینم قائل شویم که بی حقوق باشد بنابراین باز بنده عرایض خودم را تکرار می‌کنم که با این قانون باز ما صاحب انجمن بلدی نمی‌شویم

رئیس – خوب بود آن ماده را معین می‌کردید که کدام ماده است

روحی – همان ماده که حقوق معین کرده است

رئیس- در خبر کمیسیون که همچو ماده نیست تا ماده را معین نکنید نمی‌توانیم رای بگیریم.

روحی – تصور می‌کنم ماده ۲۴ است

رئیس – ماده ۲۴ خبر آخری؟

روحی – بله

رئیس- نمی‌شود اول باید پیشنهاد‌ها رای گرفت پیشنهاد آقای ملک مدنی

(بمضمون ذیل خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌نمایم در ایالات و ولایات که عایدات خالص آنها در ماه از هزار تومان اضافه باشد وکلای بلدی آنجا صدی دو از عایدات خالص آنجا بعنوان حقوق دریافت دارند.

رئیس- این پیشنهاد رد شده است. پیشنهاد دیگر

(بترتیب ذیل قرائت شد)

ماده ۲۴ – وکلای انجمن بلدی مطابق نظامنامه مخصوص بجای هر جلسهه که در انجمن حاضر می‌شوند نفری پنجتومان در شهر‌ها و دو تومان در قصبات بعنوان مدد معاش اخذ خواهند نمود.

تبصره – حد اکثر جلسات انجمن بیش از سه جلسه در ماه نخواهد بود

محمد ولی میرزا

رئیس- بفرمائید

محمد ولی میرزا – در اطراف این فکر که دوسه جلسه است بحث می‌شود البته بنده خودم شخصا که پیش خودم قضاوت می‌کنم هم بر له و هم بر علیه اظهاراتی که شده است دلائلی تصور می‌کنم. بعضی عقیده دارند که اگر بطور افتخاری باشد اشخاصی پیدا می‌شوند که با کمال صحت این خدمت را انجام دهند از طرف دیگر یک عده عقیده دارند که ما باید قائل باشیم باینکه اشخاصی که اوقات خودشان را برای حوائج عمومی صرف می‌کنند یک کاری کنیم که بطوریکه آقای مدرس فرمودند دیگر از جیبشان چیزی روی آن کار نگذارند حقوقشان هم حقوق گزافی نباشد در قسمت اول بنده خودم اطلاع دارم که نظائر دارد در شهر تبریز دو انجمن تشکیل شده است یکی دارالتربیه است که دوازده سال است تشکیل شده است برای جمع آوری فقرا و در آن دارالتربیه اشخاصیکه شرکت دارند با نهایت جدیت وظائف خودشان را انجام می‌دهند بدون اینکه یکشاهی هم

بعنوان مدد معاش اخذ کرده باشند یکی هم اعضا جمعیت شیرو خورشید سرخ از طرفی ما اینجا قانون می‌نویسیم که باید این کار انجام بگیرد در صورتیکه این کار بموجب حکم قانون باید انجام بگیرد بنده هر چه فکر می‌کنم نمیدانم این چه فلسفه دارد که ما که نمایندگان ملت هستیم مجانی کار نکنیم ولی امر صادر کنیم که شما مجانی کار کنید؟ این مطابق چه منطقی است؟ گفته می‌شود بهتر خدمت خودشان را انجام می‌دهند خوب ما هم پول نگیریم و بهتر خدمت ملی خودشان را انجام دهیم ما که وکلای ملت هستیم هنوز در موقع بودجه حاضر نمی‌شویم که اسم حقوقی را برای خودمان قائل شویم و حاضر نمی‌شویم که حقوق عنوان شود و میگوئیم این مبلغ سیصد تومان حقوق نیست اندامنیته است ….

کازرونی – اندم نیته؟

محمد ولی میرزا – بلی آقای کازرونی یاد بگیرید. ضرر ندارد که شما هم یک کلمه غیر از بومی بلد باشید. اگر ما قائل شدیم که اندمنیته بگیریم هیچ ضرری ندارد که به انجمن بلدی که مطابق مقررات قانونی فردا باید تشکیل شوند یک حقوقی داده شود و از طرفی دلائلی هم که آقایان می‌گویند صحیح است ولی ما داریم یک قانونی می‌نویسیم که باید این کار بشود آمدیم این کار بطور طبیعی صورت نگرفت. شاید یک ایادی هستند در ولایات که میل ندارند اصلاً انجمن بلدی تشکیل بشود. این را شما حدس نمینید؟ اما اگر حقوق قائل شدید قهرا این کار انجام خواهد گرفت.

رئیس – آقای حاج شیخ بیات.

حاج شیخ بیات – آقای روحی در پیشنهاد خودشان فرمودند یک کمیسیون بعنوان انجمن بلدی در ولایات هست که چون حقوق نمی‌گیرند جلسات خودشان را منظما تشکیل نمی‌دهند عرض می‌کنم که با این اختیاراتی که شما برای انجمن بلدیه قانونی نوشته‌اید و یک قسمتش از مجلس گذشته و بقیه اش هم خواهد گذشت بنده به شما اطمینان می‌دهم که این اختیارات را بهر کس بدهید با کمال شوق برای خدمت کردن حاضر خواهد بود.

رئیس – رأی می‌گیریم به پیشنهاد آقای محمد ولی میرزا آقایان موافقین قیام فرمایند

(چند نفری قیام نمودند)

رئیس – قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای دکتر رفیع

(بترتیب ذیل خوانده شد)

اصلاح ماده بیست و چهار را بترتیب ذیل پیشنهاد می‌کنم.

ماده ۲۴ – وکلای انجمن بلدی درهر ماه ده تومان مخارج ایاب و ذهاب از عایدات خالص بلدی دریافت خواهند داشت.

تبصره – برای هر غیبت به تناسب از ده تومان کسر خواهد شد.

رئیس – آقای دکتر رفیع.

دکتر رفیع خان امین – بنده قبلا تذکر می‌دهم که آقایان بهتر میدانند که انجمن بلدی از هیچ نقطه نظر با مجلس شورای ملی قیاس نمی‌شود و نمایندگانی که انتخاب می‌شوند برای مجلس شورای ملی وظایفی که دارند ما فوق تمام کارهاست و البته در قبال این وظیفة که دارند یک پولی هم می‌گیرند که واقعاً این پول برای یک خساراتی است که به آنها متوجه می‌شود. در تمام دنیا هم مرسوم است ولی اعضاء انجمن بلدی وظیفه شان محدود است بکارهای شهری و غالباً در هر نقطة دنیا اعضاء انجمن بلدی بدون حقوق هستند ولی باید این نکته را ملاحظه کرد که تمام اعضاء انجمن بلدی از آن اشخاص نیستند که مستغنی باشند و ممکن است ما بین اعضاء انجمن بلدی اشخاصی باشند که نتوانند هر جلسه که بخواهند حاضر شوند خرج ایاب و ذهاب خودشان را بدهند و بنده کاملاً موافقم که باعضاء انجمن بلدیه حقوق داده نشود و بعنوان حقوق هم نباید اسن برده شود زیرا اعضاء انجمن بلدیه که قبول این خدمت را می‌کنند از روی میل و رغبت و فداکاری است و در اغلب نقاط دنیا هم بدون مواجب هستند

ولی همانطور که عرض کردم ممکن است نمایندگانی باشند که از نقاط دوردست شهر باید حاضر شوند و نتوانند هر دفعه پنج هزار یکتومان پول در درشکه بدهند از این جهت بنده پیشنهاد کردم که هر ماهی ده تومان بعنوان ایاب و ذهاب داده شود و البته هر کس مستغنی باشد نمی‌گیرد تبصرة هم که عرض کردم برای این است که چنانچه در هر جلسه که غیبت کند به تناسب همان حقوق کسر شود این است نظر بنده حالا بسته است بنظر آقایان.

رئیس – آقایانیکه این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

(چند نفری برخاستند)

رئیس – تصویب نشد آقای روحی پیشنهاد تنفس کرده‌اند.

کازرونی – بنده مخالفم.

روحی – توضیح می‌دهم بعد مخالفت کنید عرض می‌کنم این ماده الان بغرنج شده است و این مسئله ما به الاختلاف شده است بین یک عدة و البته بنده و هم فکرهای بنده هم علاقه مندیم که این فکر مقدس که مسئله حقوق است حل شود شما هم اینقدر لجاجت نکنید آقای رئیس هم مدتی است نشسته‌اند و این اظهارات را شنیده‌اند و خسته شده‌اند بنابراین تنفس داده می‌شود میرویم بیرون و قضیه را حل می‌کنیم و البته غیر از این باشد ما هم هی پیشنهاد می‌کنیم و می‌پیچیم مجلس را به پیشنهاد تا این مسئله انجام شود.

رئیس – آقای کازرونی.

کازرونی – عرض می‌کنم یک تصرفاتی در الفاظ شده است که بعضس کلمات از جملة کلمة مقدس بر همه چیز اطلاق می‌شود مثلا هیئت مؤسسه رهنی مقدس (خنده نمایندگان) بالاخره قانونی است که چند جلسه است در تحت شور است تمام مذاکرات هم در اطرافش شده است نه آنهائیکه عقیده منفی دارند از عقیده خودشان برمیگردند و نه ما معتقدیم آنهائیکه عقیدة مثبت دارند از عقیدة خودشان برگردند آقایان مکرر تنقید می‌کنند از اینکه اوقات مجلس را ضایع می‌کنید آنوقت با کمال صراحت می‌گویند هی پیشنهاد خواهیم کرد و وقت مجلس را ضایع خواهیم کرد بنده عقیده‌ام این است که مذاکرات شده است و بایستی این مسئله را ختم بدهیم حالا می‌خواهند لجاجت بکنند ما هم ایستاده‌ایم در مقابلشان.

رئیس – آقایانیکه با تنفس موافقند قیام فرمایند

(چند نفری برخاستند)

رئیس – قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای اعتبار

(اینطور خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم ماده بیست و چهار بکمیسیون ارجاع گردد تا با جمع نمودن نظرهای مختلف تنظیم و مجددا بمجلس بیاید.

اعتبار – بنده عقیده‌ام این است که یک وقتی یک موضوعی اینطور مورد اختلاف می‌شود باید برگردد بکمیسیون تا در آنجا اختلافات رفع شود بعد بیاید بمجلس بنده می‌بینم که این موضوع منتهی بلجاجت شده آقای کازرونی داد می‌زند میگوید من مخالفم در صورتیکه نمیداند پیشنهاد کننده چه می‌خواهد بگوید این خیلی بد ترتیبی است چنانچه این ماده بماند برای پس فردا هیچ طوری نمی‌شود. بالاخره بنده عقیده‌ام اینست که ماده برگردد بکمیسیون و آقایان هم تشریف بیاورند در آنجا و قضیه را بیک صورتی حل کنند بعد بیاید در مجلس.

رئیس – آقای عراقی.

عراقی – با اینکه هیچکدام نمی‌توانیم پیش بینی کنیم که این ماده در مجلس تصویب می‌شود وضعیت

مجلس هم اینطور نشان می‌دهد که نباید حقوقی برای اعضاء انجمن قائل شد. آقایان هم می‌فرمایند ما باید یک کاری بکنیم که این فکر مقدس از بین نرود و در عین حال پیشنهاد می‌دهند که از دستور خارج شود بنده تصور می‌کنم که اگر از دستور هم خارج شود بکمیسیون برود مادة تصویب نمی‌شود که باعضاء انجمن بلدی حقوق داده شود درهر صورت بنده رفتن بکمیسیون را صلاح نمیدانم و تصور می‌کنم اگر لجاجت نباشد الان این ماده تمام می‌شود و می‌پردازیم بمادة بعد بعلاوه قانون بلدی مهم است و ما باید بر هر کاری او را مقدم بداریم بلکه زودتر مملکت ما یک بلدیه قانونی بخودش به بیند.

رئیس ـ آقایانیکه با پیشنهاد آقای اعتبار موافقند قیام فرمایند

(دو سه نفر قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد پیشنهاد آقای شیروانی

(اینطور خوانده شد)

پیشنهاد می‌شود مادة بیست و چهار حذف شود.

رئیس – بفرمائید.

شیروانی – بنده تصور می‌کنم که دعوی سر این است که قبلا یک مادة نوشته شده است و یک حقوقی قائل شده‌اند بعد کمیسیون دیگری که انتخاب شده عقیده اکثریت کمیسیون این بوده است که نباید حقوق داده شود ولی زیاد تند رفته‌اند و در این ماده هم تصریح کرده‌اند که حتماً باید مجانی باشد و اگر اساساً طرفین قضیه از بین بروند یعنی بالاخره اگر در اینجا ماده نباشد که تعیین حقوق بکند طبعاً مجانی است …

حاج شیخ بیات – خودشان تصویب می‌کنند.

شیروانی – آخر چطور می‌شود آقا؟ آنها حق ندارند که این کار را بکنند حق مالیات گذاری و عوارض شهری را شما به آنها نمی‌دهید از چه محلی این کار را می‌کنند بالاخره ما در مدت یکسال امتحان می‌کنیم که اینها بدون حقوق باشند اگر درعمل دیدیم که یک اشخاصی وطن پرستی حاضر شدند که وجودشان نافع باشد نعم المطلوب والا بنده سراغ دارم که یک اشخاصی هستند که خودکشی هم می‌کنند که خدمت مجانی هم بکنند ولی عقیده دارم که وجود آنها مضر است ولی یک اشخاصی را باید رفت و از خانه‌ها شان آورد و التماس هم بهشان کرد و حقوق هم داد که بیایند کار کنند بهر حال چنانچه عرض کردن ما تا مدت یکسال این امتحان را می‌کنیم اگر دیدیم اشخاص خوبی حاضر شدند در انجمن که مجانا خدمت کنند فبها المراد و اگر در امتحان دیدیم که موفقیت پیدا نکردیم و باید بهشان حقوق بدهیم مجلس شورای ملی هست یک ماده دیگر به این قانون اضافه می‌کنیم که باید بهشان حقوق داده شود بنابراین بنده تصور می‌کنم که اگر این موضوع تصویب شود دعوی هم خاتمه پیدا می‌کند.

رئیس – آقای حاج شیخ بیات.

حاج شیخ بیات – بنده عقیده‌ام این است که آقا می‌خواهند دعوی از این طرف قطع شود لهذا تمنا می‌کنم آقایان اجازه بدهند که از آنطرف دعوی قطع شود ما این ماده را میگذرانیم و مدت ششماه یکسال امتحان می‌کنیم اگر یک اشخاص خوبی حاضر شدند که مجاناً خدمت کنند که مقصود ما حاصل شده والا اگر دیدیم حاضر نیستند مجاناً خدمت کنند آنوقت یک مادة اضافه می‌کنیم و یک حقوقی برایشان معین می‌کنیم علاوه اینطور که فرمودند بنده از این می‌ترسم که حقوق بیفتد در دست خودشان آنوقت یک مضراتی تولید شود و هر سالی هم یک مقداری بهش اضافه کنند.

رئیس – رأی می‌گیریم به پیشنهاد آقای شیروانی آقایان موافقین قیام فرمایند

(عدة برخاستند)

رئیس – قابل توجه نشد پیشنهاد آقای زوار

(بمضمون ذیل خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که صدی پنج برای وکلای بلدیه حققو معین شود.

زوار – اولا از آقایان موافقین این ماده خواهش می‌کنم که داد و فریاد نکنند البته عقیده در پیش هر کس مقدس است عقیده آقای کازرونی این است که حقوق نگیرند دیگر داد زدن و فریاد زدن کردن و هو زدن لازم نیست عقیده بنده این است که باید صدی پنج حقوق بگیرند توی دهن ناطق زدن فایده ندارد خصوص ناطقی که از هیچ هو و جنجالی نترسد می‌فرمایند اعضاء انجمن بلدیه نباید حقوق بگیرند. فلسفه اش معلوم نیست چرا نباید حقوق بگیرند در صورتیکه بنده عقیده‌ام این است که نمی‌شود بدون یک حقوقی وقت مردم را از دستشان گرفت بعلاوه قدما گفته‌اند نوکر بیجیره مواجب تاج سر آقا است …

حاج شیخ بیات – باشد.

زوار – گوش کن آقا در موقع خدت حرف بزن بالاخره بنده هیچ دلیلی نمی‌بینم که وکیل انجمن بلدیه حقوق نگیرد در صورتیکه نمایندگان انجمن بلدی می‌خواهم عرض کنم که مسئولیتشان بیش از سایر مقامات است زیرا اینها مواظب حفظ الصحه اهالی شهر و تنظیم شهر هستند و باید کمال مواظبت را داشته باشند و بالاخره بتمام امور حیاتی این مملکت اینها باید مواظب باشند پس وقتی که موظف نباشند می‌گویند بیا در انجمن می‌گوید نمی آیم شما با چه قوه او را حاضر می‌کنید؟ اینکه نمایندگان بلدی را تشبیه کردند بصاحب خانه بسیار خوب صاحب خانه نوکر می‌گیرد مستخدم می‌گیرد خانه شاگرد می‌گیرد باو حقوق می‌دهد اگر حقوق ندهد نمی‌شود از نوکر متوقع کار شد و بنده از این نقطه نظر مخالفم با اینکه اعضاء انجمن بلدی حقوق نگیرند حالا البته بهر نحو که آقایان مقتضی بدانند بایستی این مسئله حل شود که ما بتوانیم از اینها استفاده کنیم.

رئیس – آقایانیکه با این پیشنهاد موافقند قیام فرمایند.

(دو سه نفر برخاستند)

رئیس – تصویب نشد. پیشنهاد اقای طاهری

(بشرح ذیل قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم در ماده بیست و چهار مدد معاش برای نمایندگان انجمن بلدی قرار داده شود که مجموع ماهیانه آن از صدی سه عایدات خالص ماهیانه بلدی تجاوز نکند.

رئیس – این پیشنهاد رد شده است پیشنهاد آقای دهستانی

(اینطور خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم حقوق هر یک از وکلای بلدی در ایالات ماهیانه سی تومان و در ولایات بیست تومان خواهد بود.

دهستانی – عرض کنم بنده در این مملکت سراغ ندارم که کسی پیدا شود یک کاری را مفت بکند آقایان می‌خواهند وکلای بلدی برای ما مفت کار کنند تصدیق بفرمائید که یکعدة مردمی هستند که اگر هم خودشان مایل باشند که مفت کار کنند نمی‌توانند. مثلا یکنفر ارسی دوز یا یکنفر بقال اگر دست از کسب خودش بردارد زندگانی او لنگ می‌ماند و اگر در نظر داشته باشند که این قبیل اشخاص محروم بمانند که این نظری است والا بنده با درشکه‌ام و آقایان هم با اتومبیلشان حاضر می‌شوند بنابراین اگر چنانچه بی بضاعت هستند که مخارج یومیه آنها را بدهید یک عدة از آقایان در نظر گرفته‌اند که نماندگان انجمن بلدی حقوق نداشته باشند عدة دیگری برخلاف این عقیده هستند و مدتی است وقت مجلس تلف شده و هنوز نتیجه حاصل نشده بنابراین بهتر این است که باین پیشنهاد رأی داده شود.

رئیس – رأی می‌گیریم به پیشنهاد آقای دهستانی

آقایانیکه موافقند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد پیشنهاد آقای بامداد

(اینطور خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم بآن اعضائی بر طبق نظامنامه مخصوص حقوق داده شود که احتیاج مدد معاش داشته باشند تشخیص احتیاج با خود اعضاء انجمن است.

رئیس – آقای بامداد.

بامداد – بنده از حیث رأی خدا میداند هیچ نظری ندارم و موافق هستم با اینکه اعضاء انجمن پول نگیرند و مجانی باشند چنانچه در هیچ جای دنیا اعضاء انجمن بلدی حقوق نمی‌گیرند در صورتیکه اهالی شهرهاشان خیلی از ما متمولتر و ثروتشان هم از ما زیادتر با آن بودجه‌های هنگفت که اگر یک مبلغی مدد معاش برش تحمیل شود هیچ فرقی نمی‌کنند ولی همین کرمان که آقای روحی سمت نمایندگی آنجا را دارند در ماه چهار صد و پنجاه تومان به این شهر بدبخت می‌رسد خوب اگر از این مبلغ صد و بیست تومان یا کمتر بخواهند تخصیص بدهند برای انجمن آنوقت به شهر چه می‌رسد؟ بعضی جاها که کار بلدیه اش خیلی مهم است حتی رؤسای بلدیه اش هم که کار می‌کنند حقوق نمی‌گیرند رئیس ادارة بلدیه شهر لندن که یکی از لردهای مهم است مجانی کار می‌کند آمدیم سر بلدیه‌های خودمان یک اصل مهمی در فلسفه هست که وقوع اخص از امکان است چیزی که واقع شده دیگر در احتمال و فرعش نباید حرف زد به بینیم انجمنهائی که تاسیس شده است مطابق قانون اعضایش علاقه مندی داشته‌اند یا نه؟

بنده مطابق قانون سه تا انجمن بلدی سراغ دارم بوشهر – شیراز – مشهد …

شیروانی – شه رضا.

آقا سید یعقوب – مال شیراز که مرحوم شد.

بامداد – شه رضا هم که آقا می‌فرمایند بالاخره کاش آقای رئیس الوزاء تشریف می‌داشتند و بنده این عرض را می‌کردم. شهر شیراز را آمده‌اند انجمن آنجا را منحل کرده‌اند برای مسائلی که نمیدانم راجع بکنترات گوشت بوده یا چه بوده علاوه براینکه اینها بیعلاقگی اظهار نکرده‌اند آقای آقا سید یعقوب و آقایان نمایندگان فارس مسبوق هستند. که توی جیب ماها یکدسته کاغذ است که با سیم کمپانی تلگراف کرده‌اند و مبالغی پول خرج کرده‌اند تلگرافاً تظلم کرده‌اند که چرا انجمن بلدیه را تعطیل کرده‌اند. این نهایت علاقه مندی اعضاء انجمن را نسبت باشخاصی که آنها را معین کرده‌اند میرساند بنده که این پیشنهاد را عرض کردم خواستم بگویم که وقوع اخص از امکان است. اینها علاقه مند هستند و اشخاص مفیدی هستند که از جیبشان مبلغی صرف می‌کنند آقا محمد جعفر نمازی کاملا علاقه مند است و از جیبش خرج می‌کند و خدا میداند که هیچ نظر شخصی هم ندارد ولی البته نمایندگان انجمن بلدی با نمایندگان مجلس شورای ملی فرق دارند آنها راجع بشهر خودشان است و کار خودشان است و نمایندگی انجمن هم با شغل آنها هیچ منافاتی ندارد ولی نمایندگان مجلس شورای ملی را قانون اساسی منع کرده است که نمی‌توانند شغل موظفی داشته باشند و می‌بایستی شب و روز وقت خودشان را صرف خدمت عمومی بکنند ولی اعضای انجمن بلدی هفتة یک دفعه یا ماهی یک دفعه فقط می‌آیند و می‌نشینند و یک دستورهائی می‌دهند که از رئیس بلدیه تا سپورش مجبور هستند اجرا کنند و از رئیس تا منشی و مدیرش همه موظف هستند و بنده عقیده‌ام بر اینست که هیچ نباید پیرامون این مسئله کشت اولا بودجه‌های ما وافی نیستند و ثانیاً راه پول وقتی که باز شد خدا میداند به آن اشخاص مفید هم دیگر نوبت نمی‌رسد. ر

ئیس – رأی گرفته می‌شود به پیشنهاد آقای بامداد.

بامداد – بنده مسترد می‌دارم.

رئیس – پیشنهاد آقای دکتر رفیع خان امین

(اینطور خوانده شد)

ماده ۲۴ را بترتیب ذیل پیشنهاد می‌کنم:

ماده ۲۴ – موقع انعقاد انجمن بلدی وسائل ایاب و ذهاب وکلا را ادارة بلدیه فراهم و تامین می‌نماید.

رئیس – آقای دکتر رفیع امین.

دکتر رفیع خان امین – بنده طوریکه در پیشنهاد سابق خودم عرض کردم اصولا قائل نیستم که اعضاء انجمن بلدی حقوق بگیرند و عقیده دارم که خدمتشان باید افتخاری باشد ولی بعضی اقایان می‌فرمایند که اگر افتخاری باشد سرخدمت حاضر نمی‌شوند بای این مسئله اصلاً معلوم شود که وقتی پول می‌گیرند حتما حاضر می‌شوند یا اگر پول نگیرند حاضر نمی‌شوند. در صورتیکه قبول کردن عضویت انجمن بلدی در عین حال الزام می‌کند شخصی را که باید در انجمن حاضر باشد و حاضر نشدن او مستلزم این است که از تخلف آنها جلوگیری شود و از حقوقشان کسر شود. اما اگر مجانی باشد آمدیم حاضر نشدند چه جرمی می‌شود آنها را کرد و چه باید کرد که تخلف نکنند پس باید این اصل را قائل شویم که هر کس که یک خدمتی را قبول کرد باید سر خدمت حاضر شود ولی همانطور که عرض کردم شاید برای بعضی از اعضاء انجمن بلدی که وسائل حمل و نقل ندارند یک مخارجی متوجه بشود که تمکن آنرا نداشته باشند این بود که بنده عرض کردم که ادارة بلدیه وسایل حمل و نقلشان را تأمین کند.

رئیس – عده کافی نیست پیشنهاد ختم جلسه هم شده است مخالفی ندارد؟

کازرونی – بنده مخالفم.

رئیس – بفرمائید.

کازرونی – دو جلسه است اوقات مجلس صرف این کار شده الساعه بانتها رسیده اگر چنانچه الان این عمل تمام نشود عقیده‌ام این است که یک جلسه دیگر هم وقت مجلس را اشغال خواهد کرد برای اینکه اضراری بمردم و مملکت نشود بنده استدعا می‌کنم آقایان بمانند تا اینکه این ماده تمام شود.

رئیس – آقای زوار.

زوار – بنده اینطور استنباط می‌کنم که این ماده یک مادة نظری شده است و داخل یک مبارزاتی شده است که بنده تصور می‌کنم به مبارزه شخصی شبیه تر است بنده خواستم پیشنهاد تنفس کنم دیدم که آقایان موافقت نمی‌کنند پیشنهاد تنفس هم برای این بود که در خارج یک تبادل نظری بشود که بیش از این وقت مجلس تلف نشود این بود که پیشنهاد ختم جلسه کردم بلکه تا جلسه بعد قضیه حل شود و تمام شود و این هیچ ضرری هم بحال ملتی که آقای کازرونی طرفدارش هستند نخواهد داشت بنابراین خواهش می‌کنم آقایان باختم جلسه موافقت بفرمایند.

رئیس – رأی می‌گیریم به ختم جلسه آقایان موافقین قیام فرمایند

(معدودی برخاستند)

رئیس – قابل توجه نشد پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب

(بمضمون ذیل خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم مجموع حقوق نمایندگان بلدی در مرکز در سال از دویست تومان تجاوز نکند در ایالات یکصد تومان در ولایات پنجاه تومان.

رئیس – آقای آقا سید یعقوب.

آقا سید یعقوب – بنده اساساً مخالف بودم با این که حقوق داده شود. برای خاطر بیاناتی که آقای بامداد کردند حقیقتاً اشخاصی در ولایات در انجمن وارد شده‌اند و خدمت می‌کنند که اشخاص شرافتمندی هستند. یکی از آنها همین حاجی غلامحسین است که اینجا وکیل است و از جیب خودش خرج می‌کند.

ولی در اینجا بنده می‌بینم بعضی از آقایانیکه خیلی

بهشان علاقه دارم مثل آقای دادگر و اینها که عقیده دارند باید یک کاری کرد حالا اگر ما بیائیم صدی دو یا صدی یک بعنوان شهریه قرار بدهیم حقیقتاً بآن نماینده که در انجمن اسیت برمیخورد. مثلا بهمین حاج غلام حسین که در اینجا است بگویند که برای تو ماهی پنج تومان گذارده‌اند البته باو برمیخورد. از آنطرف حس رقابت ایجاد می‌شود. بنده خواستم برای اینکه توافق نظری حاصل بشود و یک احتراماتی هم از اشخاصی که طرفدار این فکر هستند شده باشد حقوق ماهیانه را برگردانند سالیانه کنند و این سابقه هم داشته است. منتها این را مرنارد تغییر داد سال را ماه کرد و ماه را هفته و هفته را روز حالا این در واقع یک اعتباری است که بعنوان هدیه سالیانه بآنها داده می‌شود. بنده به این نظر این پیشنهاد را کردو حالا اگر آقایان موافقت می‌کنند که بنده جمع بین نظریه آقایان کرده‌ام و اگر نمی‌کنند مختارند.

رئیس – آقایانیکه موافقند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد پیشنهاد آقای ملک مدنی

(اینطور خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم وکلای بلدیه در ایالات ماهی دویست تومان در سال و در ولایات درجة اول در سال صد و پنجاه تومان و در شهرهای درجه دوم در سال پنجاه تومان حقوق داده شود.

رئیس – آقای ملک مدنی.

ملک مدنی – عرض می‌کنم وضعیات مجلس معلوم است که موافق نیستند که بوکلای بلدی حقوق داده شود. بنده مقصودم از این پیشنهاد این بود که از آقایانیکه موافق هستند که بوکلای بلدی حقوق داده شود تقاضا کنم بیش از این ادامه به این مذاکرة ندهند زیرا اگرچنانچه یکقدری دقت کنیم روی این فکر می‌بینیم این حقوقها بقدری ضعیف است که خود وکلای بلدی حاضر نیستند بگیرند. بگذرند از اینکه یک طهران در ماه پنجاه هزار تومان عایدات بلدی دارد فرض بفرمائید بروجرد ماهی صد و پنجاه تومان عایدات بلدی دارد. دوازده نفر هم وکیل دارد. از این صد و پنجاه تومان صدی چهار هم به آنها بخواهید بدهید چه باقی می‌ماند بالاخره بنده هم موافق نیستم با اینکه حقوق داده شود و مقصودم این بود که به مذاکره خاتمه داده شود.

رئیس – آقای دادگر.

دادگر – اینجا بعضی کلماتی استعمال می‌شود که گمان می‌کنم چندان موردی نداشته باشد بنده تصور می‌کنم که ما بین نمایندگان اینجا ابداً لجاج شخصی نباشد. مسئله حزبی نیست که بخواهند بعنوان تخریب درش داخل شوند. یا شرعی نیست که قیافة شرعی بهش بدهند. و مسئله چندان مهم نیست که روی نظریات شخصی بیاید و درش لجاج بشود. خود بنده کسی بودم که در این باب ابهام داشتم بعد که دیدم مجلس در این باب میل ندارد سکوت کردم که ادارة خودش را بموقع اجرا بگذارد و بالاخره خواستم به آقای ملک عرض کنم که هیچ مقصود لجاجت شخصی نیست. ولی هر یک از اقایان عقیدة خود را تصور می‌کنند دارای یک مرجحاتی است و بالاخره عقیده بنده این است که آقای مخبر هم یک تکانی بخودشان بدهند و قبول بفرمایند که این ماده با پیشنهادها برود بکمیسیون و هر طور تصمیم گرفتند بمجلس بیاید و همانطور بشود. مخبر – برای انجام نظریه آقای دادگر که بنده هم بخودم تکانی داده باشم و نظر باینکه بیش از این هم اتلاف وقت مجلس نشده باشد و چون ظهر هم گذشته و عدة هم برای رأی کافی نیست این است که بنده تقاضا می‌کنم ماده با پیشنهادها برگردد بکمیسیون.

رئیس – آقای کازرونی.

کازرونی – بنده عقیده‌ام این است که آقای

مخبر حقی ندارند که استرداد بفرمایند زیرا که هیچیک از این پیشنهادات قابل توجه نشد اگر چنانچه یک پیشنهادی قابل توجه شده بود و استرداد می‌کردند حق داشتند ….

آقا سید یعقوب – ماده را استرداد می‌کنند.

کازرونی – بر طبق کدام مادة قانون. بفرمائید بنده هم قبول می‌کنم.

رئیس – گمان می‌کنم مطابق مادة شصت و پنج آقای مخبر حق داشته باشند. ماده ارجاع می‌شود به کمیسیون – آقای دکتر مصدق توضیحی در جلسه گذشته داشتید که بنا بود بدهید فراموش شد.

دکتر مصدق – جلسه دیگر در اول دستور عرض می‌کنم.

رئیس – جلسه آتیه روز پنجشنبه دستور بقیه دستور امروز

(مجلس نیم ساعت بعد از ظهر ختم شد)