مذاکرات مجلس شورای ملی ۴ دی ۱۳۰۷ نشست ۱۵

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هفتم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری هفتم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری هفتم


مذاکرات مجلس شورای ملی ۴ دی ۱۳۰۷ نشست ۱۵

مذاکرات مجلس شورای ملی ۴ دی ۱۳۰۷ نشست ۱۵

مذاکرات مجلس

دوره هفتم تقنینیه

صورت مشروح روز سه شنبه ۴ دی ماه ۱۳۰۷ مطابق ۱۲ رجب المرجب ۱۳۴۷

جلسه ۱۵

فهرست مطالب:

۱-معرفی آقای جم به سمت وزارت فوائد عامه از طرف آقای رئیس‌الوزرا

۲-تقدیم و قرائت طرح جمعی از نمایندگان راجع به متحدالشکل شدن البسه اتباع ایران در داخله مملکت و مذاکرات نسبت به فوریت و اصل طرح مزبور

۳-انتخاب ۹ نفر به اقتراع جهت شرفیابی حضور اعلیحضرت همایونی

(مجلس یکساعت و سه ربع قبل از ظهر بریاست آقای دادگر تشکیل گردید)

(صورت مجلس پنجشنبه ۲۹ آذر ماه را آقای اورنگ قرائت نمودند)

غائبین با اجازه جلسه قبل آقایان :

امیر ابراهیمی – محمود رضا – عمادی – آشتیانی – پالیزی – اعظم – دربانی – تیمورتاش

غائبین بی اجازه جلسه قبل

آقایان : میرزا حسن خان وثوق – آقازاده سبزواری – مولوی – موقر – قوام – مرآت اسفندیاری- حاج رحیم آقا میرزا ابوالفضل – میرزا محمد تقی – محمد تقی خان اسعد – شیخ محمد جواد- حاج حسین آقای مهدوی – شیخعلی مدرس – حاج حسن آقا ملک – حاج غلامحسین ملک – محمد آخوند

دربرآمدگان با اجازه جلسه قبل

آقایان : نوبخت – کازرونی .

دیر آمدگان بی اجازه جلسه قبل.

آقایان : بوشهری – عراقی – ملک مدنی .

رئیس – آقای عدل در صورت جلسه حرفی دارید؟

عدل- بلی آقای مولوی را غائب بی اجازه نوشته اندو حال آنکه در جلسه گذشته ایشان مریض بوده اند و توسط بنده عریضه عرض کرده اند بمقام ریاست و در کمیسیون هم گویا تصویب شده است

رئیس – بنابراین در صورت مجلس نظری نیست؟

(گفته شد خیر)

رئیس – صورت مجلس تصویب شد. آقای رئیس الوزراءفرمایشی داشتید؟

رئیس الوزراء – آقای جم را که از مجربین و اهل علم و عمل و صاحب خدمات در این مملکت هستند بسمت وزارت فوائد عامه معرفی میکنم.

رئیس – آقای عراقی

عراقی – البته خاطر آقایان نمایندگان کاملا مسبوق است و مدتها است در جراید ملاحظه میفرمائید که در بلاد ایران و شهرهای ایران جشنهائی برای تغییر و توحید لباس میگیرند. در تمام جراید هم دیده اید بعضی نمایندگان (صحیح است) و انصافا” احساسات هر ملتی را مقدم بر هر چیز متحدالشکل بودن آن ملت نشان میدهد. همانطور که می بینیند در تمام دنیا ملتها متحدالشکل میشوند اختلافات لباس که از بین رفت البته انشاءالله در زیر سایهء اعلیحضرت پهلوی اختلافات زبان هم بکلی از بین میرود معارف ما هم انشاءالله توسعه کاملی پیدا میکند و در سر حدات ما مدارس ابتدائی و متوسط درست میشود وزبانهای ما هم یکی میشود و اگر اختلاف زبان هم هست انشاءالله رفع میشود و فعلا چون آقایان محترم مبعوث از طرف ولایات و ایالات هستند و همیشه وکیل باید آن میلی را کخ وکلینش دارند در کارها در نظر بگیرد این است که نظر به آن میلی که مردم داشتند آقایان نمایندگان هم طرحی تقدیم مجلس شورای ملی میکنند و بقید دو فوریت تقاضای تصویب آنرا امروز داریم.

یاسائی – اجازه های قبل از دستور چه شد؟

رئیس – قرائت میکنیم بعد اجازه های قبل از دستور داده میشود .

(طرح مذبور به شرح ذیل قرائت شد)

ساحت مقدس مجلس شورای ملی

محسنات متحدالشکل نمودن لباس در ایران مستغنی از ذکر و وصف بوده و برای اینکه احساسات عمومی که فعلا معطوف به این مقصود است در تحت اصول منظمی در آمده باشد طرح قانونی ذیل تقدیم مجلس شورای ملی گشته و با قید دو فوریت تصویب آن درخواست میشود .

ماده ۱- کلیه اتباع ایران که بر حسب مشاغل دولتی دارای لباس مخصوص نیستند در داخله مملکت مکلف هستند که ملبس به لباس متحدالشکل بشوند.

ماده ۲- مجتهدین مجاز از مراجع تقلید مسلم که مرجع امور شرعیه باشند و حکما’ متاهلین و پیشنهادهای دارای محراب و محدئین که از طرف دو نفر از مجتهدین مجاز اجازهء روایت داشته باشند و طلاب مشتغلین به فقه و اصول که در درجه خود از عهده امتحان بر آیند و مدرسین آنان و روحانیون ملل غیر مسلم از مقررات این قانون مستثنی میباشند .

ماده ۳- متخلفین ازاین قانون برای دفعه اول محکوم به جزای نقدی از پنج الی سی تومان و برای هر دفعه تکرار بهمان مبلغ نقد واز یک روز الی یک هفته حبس خواهند بود.

ماده ۴- این قانون در شهرها و قصبات از اول فروردین ۱۳۰۸ و خازج از شهرها در حدود امکان


عملی شدن آن بشرطی که از فروردین ۱۳۰۹ تجاوز نکند بموقع اجرا گذارده خواهد شد و دولت مامور تنظیم نظامنامه و اجرای این قانون میباشد

رئیس – میل دارید قبل از ورود به این موضوع صحبتهای قبل از دستور شده باشد.

روحی – بنده پیشنهاد میکنم که بعد از این مسئله به مذاکرات قبل از دستور اجازه داده شود.

رئیس – بعد از این دیگر قبل از دستور موضوع ندارد آقای اعتبار.

اعتبار- اگر آقایان اجازه بفرمایند این طرح مطرح بشود خودش دستور است در این صورت دیگر مذاکرات قبل از دستور مورد ندارد خوب است اجازه بفرمایند مذاکرات قبل از دستور بشود این طرح را مذاکره کنیم .

بعضی از نمایندگان – خیرخیر دستور.

رئیس – مذاکره در فوریت اول است . آقای فیروز آبادی . فیروزآبادی

فیروزآبادی – حالا چون وقت زیاد داریم و در شهرها و قصبات از اول فروردین ۳۰۸ و در دهات هم از اول فروردین ۱۳۰۹ مدت برای اجرا معین شده است باین جهت بنده تصور میکنم چندان محتاج به فوذریت نباشیم بهتر این است بهمین ترتیب طبیعی خودش که لوایح دیگر دو شور دارد اینهم چون وقتش نمیگذرد همانطور عمل بشود تا در هر چیزی که بمجلس می آید تقاضای دو فوریت نشود و الا اگ رهر چیزی که بمجلس می آید با دو فوریت بگذرد آنوقت معنایش این میشود که کمیسیونها محل احتیاج نیست که لوایح رجوع به آنها بشود بعضی از ممالک را شنیده ام که سه شور در قوانینشان می کنند و ما ترقیمان از این را شده که دو شورمان دارد یک شور میشود بنده عقیده دارم چون وقت این قانون زیاد است برود به کمیسیون و شور اول و دوم بشود و بترتیب قانونی خودش بگذرد.

رئیس – آقای وثوق .

آقای سیدمرتضی وثوق – بنده عقیده ام این است طرحی را که آقایان نمایندگان پیشنهاد کرده اند اگر بطوری که آقای فیروز آبادی میفرمایند به کمیسیون برود آنوقت معنایش این میشود که مردم تکلیف خودشان را نفهمند چون این قانون باید از اول فروردین ۳۰۸ در شهرها و قصبات و از اول ۱۳۰۹ در دهات مجری بشود باین جهت اگر در این جلسه به فوریت بگذرد گمان میکنم بهتر است .

رئیس – آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب – بنده بعقیدهء خودم خوشبختانه یا متاسفانه هم در اصل هم در فوریتش و هم در موادش تمام مخالفم و از همکاران معظم محترم تقاضا میکنم یک قانونی که میآید شما که اکثریت دارید بمخالفین هم اینقدر وقت بدهید که اگر یک صحبتی دارند بکنند تا اینکه تصور نشود ورود قانون بر سبیل اختناق است و خفه میخواهند بکنند شما که اکثریت دارید اگر یک اقلیتی در مجلس شورای ملی باشد تقاضا میکنم از روی انصاف و از روی حقی که اقلیت در قانون و در مجلس دارند با آنها موافقت بفرمائید که حرف خودشان را بزنند چون حکومت با اکثریت است باز میتوانید فورا” پا شوید رای بدهید ولی حقیقت با مقام مشروطیت و آزادی و وجدان و قرآنی که قسم خوردیم که قانون اساسی را محفوظ بداریم حق اقللیت را بقدر امکان محفوظ بدارید این عرض را مقدمهء بطور عقیده ای که در اقلیت هست تقدیم مقام اکثریت میکنم و ار اکثریت تقاضا میکنیم که به اقلیت ترحم بکنند ای اولا ثانیا” در فوریتش همینجوری که مقام ریاست فرمودند که باید در فوریت صحبت بشود و قطع نظر از آن بیانی که آقای فیروزآبادی بیان کردند و قطع نظر از آن مقدمه که آقای عراقی در اول صحبت کردند که ولایات خودشان متوجه هستند در مرکز هم که متوجه هستند بنابراین فعلا مجلس شورای ملی برای مردم چه میخواهد بکند؟ خود مردم که میکنند خود مردم که متوجه هستند.


چه خدمتی است که ما برای موکلینمان بکنیم ؟ به موکلین خودمان بگوئیم که برای شما چکار کردیم؟ بگذارید آقا جان خود مردم بر روی میل و رضا و رغبت بکنند عوض اینکه این بارها را مردم درست کنیم یک فشار دیگری برای مردم درست کنیم ؟ بگذارید مردم بالطبیعه به میل و آزادی خودشان و باختیار خودشان بکنند وقتی که مردم آزاد بودند قهرا” بیشتر متوجه میشوند تا اینکه ما بیائیم بگوئیم رفتیم در مجلس شورای ملی و این قانون را برای شما گذراندیم آخر فک رکنید این هیچ ترقی و تعالی و چیزی نیست اساسا”پس حالا که میخواهید این قانون را بگذرانید همانطور که آقا بیان کردند بگذارید برود به کمیسیون مبتکرات بعد هم بکمیسیوننهای دیگر چون چند کمیسیون در این باید نظر بکند کمیسیون عدلیه باید نظر بکند از جهت حقوق قضائی آنها کمیسیون داخله باید نظر بکند برای اینکه مامورین وزارت داخله در ولایات باید مامور اجرا باشند یا مامورین نظمیه که میخواهند کار با متانت باشدد که تحمیلاتی بر مردم نشود بعد هم کم کم ماها بنده آقای دیبا چهار نفر دیگر که عضو شما هستیم و برادر شما هستیم بیائیم در کمیسیون بما هم بگوئید ما هم کم کم بلکه شروع کنیم مردم را متوجه کنیم و هم اینکه چیز سختی نگذرانده باشیم. اساس عقیده و نظر بنده روی التجاء برای حالمردم است که اسباب تضییقاتشان نباشد این است که بنده تقاضا میکنم فوریت اولش نباشد یعنی برود بکمیسیون مبتکرات بعد هم در کمیسیون عدلیه یا جاهای دیگر برود باین ترتیب با متانت و خرده خرده وارد بشود. آنوقت نه در واقع ما آمده ایم مردم را خفه کرده ایم که تحمیل به آنها کرده باشیم و هم مردم خودشان میکنند آقایان برای مردم ما کاری نکرده ایم خود مردم بواسطهء مراحمی که این شخص شخیص اعلیحضرت دربارهء آنها کرده است در امنیتشان کرده است در اسلامیتشان کرده است در قدرت و توانائیشان کرده است خودشان عاشق هستند خودشان متوجه هستند این یک چیزی نیست که بگوئیم ما برایتان کرده ایم. چکار کرده ایم؟ این است که بنده تقاضا میکنم این برود بکمیسیون و بترتیب خودش بگذرد.

رئیس- قبل از اینکه بنوبهء ترتیبی به آقای عباس میرزا وقت داده شود به آقای آقا سید یعقوب عرض کنم در مجلس هیچ مضیقه برای هیچ کس نیست و تمام اشخاص بها آزادی میتوانند اظهار عقیده بکنند(نمایندگان – صحیح است) آقای عباس میرزا

عباس میرزا – آقای آقا سید یعقوب که مخاف با فوریت بودند در صورتی باید با فوریت مخالفت بشود که قانون با طرحی که در مجلس آمده است زمینه برای آن بین خود آقایا وکلا با در خارج بین مردم تهیه نشده باشد در صورتیکه زمینه این طرح که حالا پیشنهاد شده است درست مقابل آنکه آقای آقا سید یعقوب فرمودند راجع به رفاه و آسایش عامه است البته مجلس شورای ملی باید با مبتکر یک قوانینی باشد که از مجلس بمردم سرایت بکند یا آنکه باید یک وضعیتی که در مردم تولید میشود آن وضع را یک جریان قانونی بدهد که برای مردم محظوراتی پیش نیاید و من تعجب کردم از اینکه آقای آقاسید یعقوب اینجا لطف نفرمودند ببینند این طرح پیشنهادی آقای عراقی عین رعایت آسایش حال عامه است و اینکه فرمودند این قانون برود در کمیسیون مبتکرات در کمیسیون مبتکرات فقط شش نفر از آقایان وکلا هستند در صورتیکه این طرح بالاخره در پیش تمام آقایان مطرح شده و مدتی هم هست در جریان است فرمودند برود بکمیسیون قوانین عدلیه در صورتیکه در عدلیه مدتی است البسه قضاة و اعضاء عدلیه را معین کرده اند لذا ما تصور میکنیم که اگر ما امروز تکلیف مردم را معین کنیم بهتر است مردم یک شوق و شعفی دارند برای اینکه کمک بکنند با فکر دولت و دولت هم همیشه در آسایش مردم ساعی است ولکن در اینجا خود آقا میدانند که چقدر از مردم بی تکلیف هستند ممکن است الان در یعضی جاها نظر به آن شوقی که دارند برای متحدالشکل شدن بگویند آقای


فلان مجتهد کلاه سرتان بگذارید در صورتیکه اینجا این استثنائات تعیین میکند وضعیات عامه را همیشه باید روی این اصل رفت که تکلیف مردم را مطابق قانون معین کرد بطوریکه نه محظوری برای برای مجریان قانون باشدو نه بالاخره برای مردم زحمتی باشد لذا تصور میکنم این یک کار مهیا و حاضر و سابقه داری است و آقای آقاسید یعقوب هم مساعدت میفرمایند که با دو فوریت تمام بشود که تکلیف موکلین و همه مردم معلوم شود .

جمعی از نمایندگان مذاکرات کافی است.

رئیس – رای میگیریم بفوریت اول آقایانیکه تصویب میکنند قیام فرمایند (اکثر برخاستند)

رئیس – تصویب شد. فوریت ثانی مطرح است آقای عراقی ،

عراقی – موافقم .

رئیس – آقای افشار

افشار – موافقم .

رئیس – آقای دشتی

دشتی – موافقم

رئیس- آقای شریعت زاده

شریعت زاده – بنده با اصل این قانون کاملا موافقم ولی بنده با فوریتش فقط از نظر لزوم مطالعه در قسمت مجازات مخالفم چون مجازات یک چیزی است که باید در ضمن قوانین مربوطه به آن وضعیات اجتماعی و وضعیات آن اشخاصی که باید آن مجازات ها را تحمل بکنند مداقه بشود از این نقطه نظر با تصریح باینکه این قانون بایستی در مملکت در فلان مدت اجرا بشود بر هر ایرانی واجب است که فکرمتحدالشکل شدن افراد جامعه را تامین بکند بنابراین بنده ای قسمت را لازم بمطالعه کامل میدانم و باین جهت پیشنهاد میکنم که به مرجع صحیح خودش که کمیسیون قوانین عدلیه است فرستاده شود که در قسمت مجازات تحقیقات کامله بشود که در اجرا آسایش اشخاصی که باید این قانون را عمل بکنند مراعات بشود باین جهت با فوریت ثانوی آن مخالفم رئیس – آقای افشار

افشار – بنده از این فرصت استفاده میکنم و میخواهم یک چیزی به آقای فیروزآبادی عرض کنم .آقای فیروزآبادی فرمودند در ممالک خارجه در بعضی جاها برای قوانین حتی سه فوریت قائل میشوند (بعضی از نمایندگان سه شور) بله سه شور ولی این قسمت را فراموش فرمودند که ممالک در خیلی از قسمتهای مدنی شاید ششصد سال از ما جلوند و چون ما از آنها عقب مانده ایم بناء علیه باید خیلی سریع جلو برویم تا بتوانیم خودمان را بمقام آنها از حیث تمدن و قدرت برسانیم آقای آقا سید یعقوب در ضمن بیانات خودشان نسبت به اقلیت صحبت فرمودند البته نظرشان این نبود که ایشان در مجلس اقلیت دارند یا در اقلیت هستند نظرشان این بود که نسبت به این موضوع بخصوص در اقلیت هستند (آقا سید یعقوب – صحیح است) این خیلی اسباب تاسف است و خود آقای آقا سید یعقوب که یک شخص آزادی خواهی هستند و تصور هم میکنم که بالاخره اصولا با این عقیده رفقای خودشان موافق باشند بعلاوه این هم طرح است نه لایحه که از طرف دولت آمده باشد که گفته شود اختناق در کار باشد و بنظر بنده اگر آقایان یک توجهی بفرمایند این یک موضوعی است که اگر ما بتوانیم برای این موضوع ده تا فوریت هم قائل بشویم جا دارد اگر ما یک مسافرتهائی با طرف و اکناف مملکت خودمان بکنیم یا سیاحت نامه هائی که مسافرین نوشته اند درست مطالعه کنیم تصدیق خواهیم کرد که ملت ما از حیث لباس یک وحدت شکلی ندارند. اگر یک سیاحی در مملکت ما بطرف شمال یا بطرف غرب مسافرت کند میبیند یک مردمانی هستند که چهار تا شال روی کلاهشان می بندند و بعنوان کلاه سرشان است که بدبختانه اغلب اکراد ما این شکل هستند کلاه قسمت عمدهء ایلات ما را اگر دیده باشند می بینند یک کلاه خیلی بلند بزرگی روی سرشان میگذارند که ممکن است پشت آن کآه سنگر بندی کرد و با یک عده


دعوی کرد اگر طرف جنوب رفته باشند می بینند ایرانیها یک لباسهای خیلی بلندی میپوشند یک شال هم به کمر می بندند یک کلاه خیل یکوچک شبیه به فنجان چای خوری سرشان میگذارند. بالاخره تصدیق می فرمائید که این شکل زندگانی نیست و بالاخره ماهم مجبور هستیم یک روزی ملت خودمان را تمیز بدهیم که دیگران وقتی وارد مملکت ما میشوند ما را با لباس خودمان بشناسند در قسمت بیانات آقای شریعت زاده بنده عقیده دارم ما هنوز داخل در مواد این طرح نشده ایم ایشان یکنفر آوکای خیلی مبرز و مسلم این مملکت هستند و مدتها هم در مجلس کار کرده اند در قسمت مجازات اگر چیزی بنظر ایشان میرسد بهتر است خودشان مداقه بفرمایند و در تحت عنوان پیشنهاد بدهند ما هم البته با نظر ایشان موافقت میکنیم و بنظر بنده بهتر است آقایان موافقت بفرمایند که این طرح زودتر امروز خاتمه پیدا کند

بعضی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.

آقا سید یعقوب- بنده با کیفیت مذاکرات مخالفم.

رییس- بفرمایید.

آقا سید یعقوب – آقای عراقی . این قدر عجله کردن لازم نیست شما اکثریت دارید بگذارید حرف زنیم یک قانونی که میخواهد در تمام مملکت اجرا شود باین عجله لازم نیست بنده عرض کردم التماس کردم و البته بنده در اقلیتم و در هر چیز در اقلیتم شما که مطمئن هستید باکثریت خودتان بگذارید سه چهار نفر که یک صحبتی در اطراف آن دارند بکنند برای بصیرت خودتان هم بهتر است اینهمه عجله ندارد.

بعضی از نمایندگان – بفرمائید.

آقا سید یعقوب – اجازه میفرمائید .

رئیس – نوبهء ایشان نیست . آقای عراقی

عراقی – بنده خیلی متاسفم از اینکه آقای آقا سید یعقوب میفرمایند بگذارید ما حرف بزنیم در صورتیکه صحبتهائی که خواهند فرمود در مواد باید بفرمایند صحبتی را که ما در اینجا گفتیم کافی است راجع بفوریت بود نه در مواد بنده به آقا قول میدهم که در مواد چه مادهء اول چه مادهء دوم چه سوم چه چهارم هر چه میل دارند صحبت بفرمایند ما هم با کمال پاکیزگی فرمایشات آقا را استماع میکنیم البته خودشان تصدیق دارند یک چیزی را که اکثریت مجلس امضاء کرده اند درش تعمق کرده اند مطالعه کرده اند چندین وقت است طرف توجه آقایان وکلا شده است معهذا البته هر کدام از فرمایشات آقا را منطقی دیدند قبول میکنند و هر کدام را که باید جواب عرض کرد جواب میدهند ما اشکالمان در این نیست که ایشان در مواد فرمایشی نکنند مقصود ما این است که در فوریت مذاکرات کافی است حالا هم عقیده دارم رای بگیرند بعد وارد مواد که شدیم صحبت و بحث بکنیم.

رئیس – رای میگیریم بکفایت مذاکرات آقایانی که موافقند قیام فرمایند.(اکثر قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد. رای میگیریم بفوریت ثانوی. آقانیکه فوریت دوم را تصویب میکنند قیام فرمایند.(اکثر نمایندگان برخاستند)

رئیس - تصویب شد مذاکره در کلیات است آقای دشتی

دشتی – البته بنده با اصل لایحه مخالف نیستم فقط یک نظریاتی دارم که مجبورم در تحت عنوان مخالفت عرض کنم بلکه بر خلاف بنده امروز را یک روز مبارکی میدانماز چندین حیثیات کسانیکه یک خرده مطالعات در مسائل تاریخی و اجتماعی داشته باشند همین مسئله متحدالشکل شدن ملت ایران را یکی از مبادی بزرگ اصلحات میدانند زیرا یک تاثیر بزرگی در جاممعه خواهد کرد حالا در اطراف ابن البته صحبت نخواهیم کرد برای اینکه حقیقة نه بنده و نه هیچیک از موافقین نمیتوانند فوائد متحدالشکل شدن لباس را در طرف نیمساعت صحبت بکنند و حقیقتا” یک کتابی لازم است.


چون تمام متکی است به یک مسائل روحی و اجتماعی که باین زودیها نمیشود تشخیص داد و از طرف دیگر بنده با فوریتش همکاملا موافق بودم و معتقد هم هستم که خیلی دیر شده است بنده نظرم هست که در ابتدای دورهء پنجم یک عده از وکلا تصمیم داشتند که این طرح را بیاورند و نوشتند و یک عده هم امضاء کردند منتها یک قوانینی پیش آمد که این ماند و این خیلی بعقیده بنده دیر شده است و هیچ مطالعه هم در اطرافش ندارد باید حتما متحدالشکل شد مخصوصا وقتی این نکته را هم در نظر بگیریم که این قضیه اجرا شده است یعنی ارادهء شخص اول مملکت این قضیه را در تمام نواحی مملکت اجرا کرده است و این در حقیقت یک روح وحدت و اظهار عقیده ایست که مجلس شورای ملی نسبت به شخص اول مملکت نشان میدهد از این حیث اشکالی ندارد الان شما بخوزستان تشریف ببرید دیگر عربی با چفیه و عقال نمی بینید همه کت و شلوار پوشیده اند همه آدم شده اند.

آقا سید یعقوب – آدم بودند

دشتی – بنده قیده دارم که شکل چفیه عقال در ایران شکل آدم نیست و هم مخالف ملیت ما است (بعضی ار نمایندگان – صحیح است ) یک مسئله دیگر هم که ممکن است آقای آقا سید یعقوب ایراد کنند مسله عمامه است البته طبقه روحانیون باید عمامه داشته باشند و طبقه ممتازی باشند و آن احتراماتی که مربوط به طبقه روحانیون است متوجه آنها باشد و هر کس خودش را قانی آنها نکند چیز عجیبی است هر کس از خانه اش از زنش قهرمیکرد یک عمامه گنده سرش میگذاشت و روحانی میشد و مردم را اغوا میکرد پس بنابراین از این نظر یعنی از نظر حفظ مقام روحانیت و از نظر ترقی اسلام هم باید مردم متحدالشکل شوند و بالاخره لباس روحانیون محدود به آنها باشد ما دراین قسمت مخالفت نداریمولی بنده فقط چند نقطه نظر دارم یکی در ماده دواست. ماده دو بطور شامل نوشته نشده اولا بعقیده بنده وعاظ باید مستثنی باشند چون آنهاهم مشمول امور روحانی هستند و باید منبر بروند مردم را هدایت بکنند باید آنها را هم اجازه داد عمامه سر بگذارند یکی هم ملاهای دهات که آنها هم مباشر عقد و نکاح و امور روحانی اهل دهات هستند لذا در این موضوع پیشنهادی تقدیم میکنم و استدعا میکنم با نظر توجه در آن نگاه کنند که اضافه شود کلیه وعاظ و کلیه مباشرین امور روحانی مردم در دهات برای اینکه آنها نه مجاز هستندنه اجتهاد دارند نه اجازه روایت حدیث دارند در هیچ یک از اینها مجاز نیستند چرا؟ برای اینکه یک شیخی است در آنجا عقد میکند نکاح میکند امور مردم را باید اجرا کند این کارها را نمیتوانند با کت و شلوار و کلاه پهلوی بکنند(ملک آرائی – مانعی ندارد) یعنی مناسب نیست . یکی هم اشکال بنده در ماده سه راجع به مجازاتی است که معین کرده اند البته این مجازات برای شهری ها اهمیت ندارد ولی برای دهاتی سه تومان و پنج تومان زیاد است ما بنظرمان نمی آید چون حقوقمان سیصد تومان است اهمیت نمیدهیم ولی باور کنید که دهاتی های ایرانی سه تومان را نمی توانند بدهند باید گلیمشان را بفروشند سه تومان را بدهند این کار مشکلی است. این است که بنده عقیده دارم باید مجازات آنها را تخفیف داد و با آنها ارفاق کرد و مساعدت کرد که هم این اصلاح مهم اجتماعی شروع و اجرا بشود و هم حقیقة اهالی دهات و مردم دهات مستاصل و پریشان نشوند از همهء اینها گذشته شما با این مجازاتی که معین میکنید یک شمر خوانی بدست مامورین دولت میدهد برای اینکه اینها الحمدالله نزده میرقصند باصطلاح بیمه هستند وقتی بگوئید که از دهاتی ها پنج تومان بگیرید متصل توی سر آنها میزنند و پنج تومان می گیرند آن وقت این طرز نوشتن هم که اگر مکرر شد باید مجازات مکرر بشود این دیگر معنی ندارد آخر یعنی بنده امروز کلاه سرم نگذاشتند ببرند نظمیه پنج تومان بگیرند بعد هم که بیرون آمدم هنوز کلاه برای خودم درست نکرده ام و مجبورم با همان کلاه


راه بروم بدون کلاه که نمیشود توی آفتاب راه رفت باز دو مرتبه باید جریمه بشوم اینهم یک ترتیب تسلسلی است که دنباله خواهد داشت و بالاخره تمول متمولین هم جبران این کار را نمیکند چه رسد به دهاتی که بخواهد هر دفعه پنج تومان بدهد و ابن را باید معین کرد که دفعهء اول مجازات مدتش چقدر است پانزده روز بیست روز باید مدت معین کرد که اگر بعد از این مدت نکرد دوباره تکرار شود یا بعد از یکماه و الا یکمرتبه امروز ازش بگیرند فردا هم بگیرند پس فردا هم بگیرند اینکه نمیشود یک اشکال بنده در ماده چهارم است ماده چهارم بعقیده بندهبد تنظیم شده است عرض کردم در شهرها و قصباتی که ادرات دولتی کاملا هست نظیمه هست امنیه هست صلیحه هست حکومت هست اینها بعقیده بنده سه ماه کافی است زیرا امروز عموما و اغلب دارای این لباس هستند سه ماه وقت برای آنها کافی است لکن در دهات که این چیز ها نیست باید مدت را زیاد قرار داد اولا شش ماه یا نه ماه برایشان مدت باید قرار داد برای اینکه اصلا در دهات کلاه دوز نیست تا آن دهاتی بیاید شهر پول هم داشته باشد و بخواهد کلاه بخرد مدتی طول دارد البته باید برای آنها نه ماه مدت قرار داد یکی هم برای ایلات است برای آنها یک مدتی بادوامتر از دهاتیها باید معین کرد اگر برای دهاتی ها ششماه معین کردند برای اهالی الیلات حتما باید یکسال قرار داد یک طوری باید قانون نوشته شود که حقیقة عملی بشود صرف اینکه اینجا ما اظهار احساسات بکنیم و یک قانون تندی بنویسیم نمیشود باید یکطوری بنویسیم که واقعا مامورین دولت همدستشان توی پوشت گردو نرود و بتوانند این قانون باین مهمی را اجرا و عملی بکنند و رای مجلس هم محترم بماند.

رئیس – آقای عباس میرزا

عباس میرزا – اقای دشتی که در کلیات این قانون کاملا موافق بودند بنده همان بیاناتی را که ایشان فرمودند باید در یک موقعی عرض بکنم که یک نفرمخالفت کرده باشد این قانون اساسا” مخالف ندارد در محسنات توحید لباس و اثراتش مذاکره فرمودند البته همه موافقند جزئیاتش هم که در مواد فرمودند البته اکثر آقایان هم ممکن است یک ایرادهائی و یک نظریاتی در مواد پیدا بکنند در طرز عمل و اجرا یا مسئله وجهی که باید بطور جریمه پرداخته شود یا در مجازات و البته آنطوریکه فرمودند راجع به جزای نقدی بنده هم نسبت به رعایا و این طبقه خیلی زیاد میدانم ولکن نه اینکه هیچ هم نباشدباید طوری باشد که قابل اجرا باشد ولی چیزی که هست البته در ضمن اینکه یک جزای نقدی و یک مجازاتی معلوم میشود باید در این ماده تائید بشود که وسائل پیشرفت کار هم در آن محل باید موجود باشد البته تا ترتیب کلاه دوز و ترتیب این کارها را در هر بلوکی ندهند که البته عملی نمیشود و این یکسال وقت دارد در این یکسال از اول ۱۳۰۸ و حالا هم که چند ماه به ۱۳۰۸ مانده است در این مدت باید یک کارهائی بکنند و بطوریکه مذاکره شد در اکثر نقاط ایران این جریان الان موجود است و این ترتیب هم پیش خواهد رفت الان ما از حوزه های انتخابیهء خودمان اطلاع داریم که کلیهء این کار را کرده اند در ضمن این مواد هم ممکن است یک اصلاحاتی بشود و بطوریکه فرمودند راجع به وعاظ یا دیگران در موقع طرح مواد ممکن است یک پیشنهاداتی آقایان بدهند بنده هم یک پیشنهادی دارم میدهم بعد در پیشنهادات مذاکراتی میشود و آقایان توافق نظر پیدا میکنند زیرا این قانون البته هر قدر مکمل بشود و هر قدر افکار مختلف آقایان که هر کدام افکار عالیه ایست با هم جمع بشود و در نتیجه آن یک موادی تنظیم بشود بهتر ست.

رئیس – آقای افشار

افشار – موافقم .

رئیس – آقای اعتبار

اعتبار – موافقم

رئیس – آقای آقا سید یعقوب


آقا سید یعقوب – بدبختی این است که اسم تمام موافقین را هم جلوتر ثبت کرده اند بنده نمیدانم آقای مؤید احمدی چه مرحمتی دارند که اسم مخالفین را عقب تر مینویسند اینهم یک بدبختی است آنوقت مقام ریاست میفرمایند اختناق نیست اختناق کدام است ؟ در نوشتن اسم فریاد بنده بلند است آن وقت اسم موافقین جلوتر نوشته میشود آن هم در این مطالب خوب الحکم الله الواحدالقهار(خندهء نمایندگان) آمدیم در اصل موضوع بنده عرض میکنم آقا اصل وضع این قانون و ایجاد قانون خوب توجه بفرمایند با آنکه همانطور که آقا ی دشتی بیان کردند مردم که بالطوع و الرغبه خودشان برای علاقه مندی به شخص اول مملکت و پادشاه اسلام متحدالشکل میشوند و علاقه مندی به این کار دارند دیگر مجلس شورای ملی چه کار دارد که این را قانون بکند؟ این راجع به معارف مملکت است؟ امنیت مملکت است؟ صحیه مملکت است؟ چه چیز مملکت است؟ ما باید در این جور مطالب در مجلس بحث کنیم در مصالح و منافع مملکت صحبت کنیم مصلحت و منفعت این چه چیز است؟ اینکه فرمودند اگر کسی در ایران ..... بنده عقیده ا اینست که آنطرف جزیرةالعرب هم جزء ایران است ایران محدود به ایران فعلی نیست بنده معتقدم که مطابق سابقه اینها همه جزء ایران است و نتوانستیم نگاه داریمو بنده تماما” اینها را جزء ایران میدانم و این عقیده را دارم و همینجور هم ما داریم و پیش میرویم اینکه میفرمائید آن کسی که چپیه عگال داشته باشد آدم نیست خیر آدم نیست ما تبعه مان بیشتر از این خواهد شد چرا؟ برای اینکه الحمدالله ما دارای یک شخصی هستیم که در تحت لوای این شخص جزیرةالعرب را هم یک روزی باید انشاءالله بتوانیم داشته باشیم بنده عرض میکنم تبعه ایران در زمان داریوش خیلی بیش از اینها بوده است و یک قسمت از ملل دنیا در تحت تبعیت و لوای ایران بودند و مملکت ایران هم از رود دانوب تا دجله بوده است و تمام اهالی این جاها در تحت تبعیت ایران بوده اند و ایران آنطور بسط داشت همه هم این لباسها را داشتند ایران محدود به این حدود مضیقی که جنوب و شمال و شرق و غربش محدود باشد نبوده راجع به متحدالشکل شدن لباس بنده عرض میکنم بیائید نگاه کنید فلسفهء نوشتن این قانون و فائدهء که ما از این قانون برای این ملت تحصیل میکنم چیست؟

آقای عباس میرزا یک چیزهائی میفرمایند بنده آقا قباله کهنه این مشروطه و قانون هستم آقای عباس میرزا و آقای عراقی بقدری تند میروند که آئروپلان هم بشویم نمیرسیم همانطور که آقای دشتی بیان کردند و همه تان هم تصدیق کردید این قانون یک معایبی دارد و باید برود در کمیسیون و مواد و مستثنیات و تمام اینها را در کمیسیون نگاه کنند و ترتیب اجراء آنرا تحت نظر بگیرند و حالا که میخواهیم یک دسته گلی بدست ملت بدهیم یک کاری نکنیم که اسباب تضییقات برای اینها درست بکنیم میفرمائید شش نفر در کمیسیون مبتکرات هستند بلی شش نفر است ولی وقتی که این لایحه چاپ شد و بین مردم منتشر شد و مردم از نظر ما مطلع شدند اگر این قانون نقایص داشته باشد باید تکمیل کنیم پس فلسفهء کمیسیون چه چیز است؟ لایحهء را که دولت می آورد بمجلس که طبع و توزیع می شود بین همه پس کمیسیون برای چه تشکیل میشود؟

برای اینکه لوایح برود به کمیسیون و از مطالب آن همه مستحضر شوند و یک نظریاتی که دارند بکمیسیون بدهند مثل همین مطالبی که آقای دشتی بیان کردند آقا این دهات وقتی که میخواهند به مرده شان نماز بخوانند باید آخوند باشد زن را حتما” باید آخوند عقد کند و یک کسی باشد که چهار ذرع کرباس دور سرش باشد مرد که عقیده اش این است یک خرده معارف را زیاد تر کنید آن وقت بگوئید که اگر کسی کلاه هم داشته باشد میتواند این کار را بکند ولی هنوز این عقیده را ندارند بمرده اش اگر آخوند نماز نخواند دفن نمیکند مردم اینطور هستند همینطور که آقای دشتی فرمودند باید دقت کرد مرد که میگوید زنم را


باید آخوند عقد کند میگوید به اطلاع نظمیه نمیخواهم باشد پس حالا باید آنها را بیشتر مستحضر کینم و قانون را بیشتر درش بحث کنیم و افراد مردم را در این باب اطلاع بدهیم تا از این قانون خوب مطلع شوند چه ضرری دارد که برود بکمیسیون و درش یک بحثهائی بشود و در اطراف این قانون کاملا مطالعه شود و تا این مخالفتها نشود و در اطراف آن کاملا مطالعه نشده است اصلا بنده مخالف هستم با وضع این قانون.

رئیس – آقای افشار

افشار – موضوع مذاکره و بحث ما در اینجا جغرافیای قدیم ایران هیچ نبود که ما بخواهیم بگوئیم بالاخره یک وقتی حدود و ثغور مملکت ما در دورهء سیروس یا اردشیر یابکان یا دارای اول چه طور بوده است و ما حالا چه فرقی نسبت به گذشته ایران داریم البته وظیفهء هر ایرانی است که تاریخ گذشته خودش را فراموش نکند و مطمح نظرشان باشد که یک روزی به آرزوهای دیرینه خودش برسد و به مملکت خودش توسعه بدهد این موضوع یک موضوعی است که راجع به وحدت لباس است که عقیدهء یک عده این است که وحدت لباس در وحدت ملیت و وحدت زبان در استقلال تام و تمام مملکتی مؤثر است آقای دشتی در قسمت بیانات خودشان فرمودند باید دائره استثنا را قدری وسیعتر کرد بنده با وسعت دائره استثنا کاملا مخالفم و عقیده ام این است که عمامه وعظ نمیکند واعظ وعظ میکندشخص واعظ اگر یک آدم متبحری و یک شخص فاضل و مطلع از حقیقت اسلامی نباشد از بیانات ا حسن استفاده نمیشود و سوء استفاده میکنند آقایان خودتان میدانید آقای آقا سید یعقوب توجه بفرمائید ما اخبار صحیح داریم اخبار سقیم داریم محکم داریم ، ضعیف داریم متواتر داریم غیر متواتر داریم بالاخره اگر شخص واعظ نتواند حدیث صحیح را از سقیم و محکم را از ضعیف تشخیص بدهد و برود بالای منبر یک عده که حقیقة از بدبختی و فقر معارف بی سواد هستند بروند پای منبر وقتی که آن واعظ آن احادیث را تشخیص ندهد هر چه او میگوید مرکوز ذهن عوام میشود و تولید یک اختلافاتی در اذهان مردم میکند بنابراین عقیده بنده این است که دیانت یا لباس نیست اسلام هم لباس نداشته بالاخره ما ایرانی هستیم و در عین اینکه ایرانی هستیم متدین به دین اسلام هستیم و باید عمل به حقیقت اسلام بکنیم و حقیقت دیانت را ملاحظه کنیم نه اینکه فقط متظاهر باشیم به یک کسوهء که تازه معلوم نیست این کسوهء اسلام باشد بناء علیه بنده عقیده ام این است که همانطوری که این لایحه اینجا تنظیم شده است بگذرد باید علمای دهات مردمانی باشند که آن دهاتی که بالاخره فکرش یک فکر ساده ایست و هر صحبتی در ذهن او مرکوز و مرتسم میشود یک خبری بشنود و به این دهاتی یک خبری گفت که اگر حدیث یاد میگیرد حدیث صحیح یاد بگیرد دهاتی اگر حقیقة متدین است باید معتقد به این دیانت باشد والا اگر فردا دهاتی بگوید که چون فلان زید یا فلان معلم یا آخوند که عمامه ندارد عالم نیست و معتقد باین باشد که شخص غیر عمامه نماز میت را نمیتواند بخواند بهتر این است که یک آدم عامی صرف عمامه به سر نماز میت آنرا نخواند.

احتشام زاده – بنده اخطار دارم.

رئیس – بفرمائید .

احتشام زاده – مطابق ماده ۴۲ که بنده قرائت میکنم میبایستی چون این طرح مربوط است از نظر مجازات به وزارت عدلیه و از نظر اجراء به وزارت داخله باید وزیر داخله و وزیر عدلیه حاضر باشند ماده ۴۲ مینویسد اگر طرح قانونی که از طرف نمایندهء پیشنهاد شده است راجع به یکی از وزراء مسئول باشد موافق اصل چهل قانون اساسی باید آن وزیر را مطلع نمود که خود با معاون او حاضر شده مذاکرات در حضور او بعمل آید.

بعضی از نمایندگان – اینجا مورد ندارد.

رئیس – آقای عراقی


عراقی – آقای احتشام زاده یک اشتباهی در اینجا کردند و آن عبارت از این است که تصور کردند که ما میخواهیم یک قانونی برای عدلیه بنویسیم که وقتی یک نفر مجرم وارد محاکمه شد معین شود که چطور محاکمه کنند آن وقت لازم است وزیر مسئول بیاید اینجا خیر اینطور نیست یک طرح قانونی داده ایم و مجازات آنرا مجلس اینطور معین کرده است و بعلاوه آخرش هم نوشته است دولت و اسم هیچ وزیری را نیاورده ایم دولت مامورتنظیمنظامنامه و اجرای این قانون است این یک چیزی نبوده است که خود دولت داده باشد که ما بگوئیم باید وزیر مسئول آن اینجا باشد و اینطور نیست و اخطار جنابعالی وارد نیست

رئیس – آقای اعتبار

اعتبار – موافقم

بعضی از نمایندگان – مذاکرات کافی است .

فیروز آبادی – بنده مخالفم

رئیس – بفرمائید

فیروزآبادی – بنده عقیده ام این است که در این قبیل مطالب بیشتر از این صحبت شود و مذاکره شود و چنانچه مذاکرات کاملتر شود مطلب بهتر حل میشود و خوب است اجازه بدهند که مخالفیت و موافقین تماما” محبتشان را بکنند بعد وارد مواد شویم

رئیس – آقای عراقی

عراقی – متاسفانه بنده می بینم که آقایان وقتی مذاکره میفرمایند میفرمایند که بگذارید مخالف و موافق صحبت کنند خوشبختانه بنده دیدم جز آقا و آقای آقا سیدیعقوب مخالفی دیگر نیست و آقا هم که میفرمایند مذاکره کافی نیست در مواد مذاکراتی نفرمودند فقط آقای آقا سید یعقوب فرمایشاتی فرمودند و جواب هم به ایشان داده شد و بعد هم اشکالی داشته باشند میفرمایند و جواب به ایشان داده میشود و این که میفرمائید مذاکره کافی نباشد خودتان هیچ در مواد مذاکره نمیفرمائید اگر هم حرفی دارید ممکن است در هر ماده مطالب خودتان را بفرمائید و جواب داده شود دیگر عدم کفایت مذاکرات در اینجا مورد ندارد

رئیس – رای گرفته میشود به کفایت مذاکرات موافقین قیام فرمایند(اغلب قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد رای میگیریم به ورود در شور مواد موافقین قیام فرمایند(اکثر برخاستند)

رئیس – تصویب شد مادهء اول(بشرح سابق خوانده شد)

رئیس – اقای افشار

افشار – موافقم

رئیس – آقای زوار

زوار – موافقم

رئیس – آقای اعتبار

اعتبار – موافقم

رئیس – آقای عباس میرزا

عباس میرزا – موافقم

رئیس – آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی – بنده عقیده ام همیشه باصلاحات و امنیت مملکت است که امروز الحمدالله دارا هستیم...

آقاسید یعقوب – (خطاب به آقایان منشیان) با ینده دشمنی دارید؟ چرا اسم مرا نمینویسید؟ چه غریبی است !

رئیس – عرض کنم آقایان آگاهی دارید که در اینطور مواقع تمام آقایان یا قسمت زیادی زیادی از آقایان اجازه میخواهند و برای منشی نوشتن اسامی یک مرتبه ممکن نیست چشمش به هر موردی که تصادف می کند آنجا را مینویسد

آقاسیدیعقوب- چرا این چشم بطرف من نمی آید؟ عجب چشمی است که تمام متوجه موافقین است؟

رئیس آقایفیروزآبادی بفرمائید.

فیروزآبادی – بنده عقیده ام این است که ما باید


دراین مجلس در اصلاحات و در امنیت مملکت گفتگو کنیم که بحمداله دارا هستیم و باید شکر این نعمت را کرد که امروز مملکت ما یک امنیت خوبی را دارا است و تشکر میکنم از موجد آن اما اگر ما در کلاه و تبان مردم در این مجلس صحبت کنیم اینرا نمیدانم صحیح هست یا نیست؟

آقایان بزرگان : شخص اعلیحضرت راضی نیستند به این مطلب که ما در کلاه تنبان مردم در اینجا صحبت کنیم ما باید مردم را وادرا کنیم بکارهای خوب بیشتر وارد کنیم بهتر است والا در اتحاد شکل بنده عقیده ندارم که در مملکت ما آنقدر نتیجه داشته باشد بنده شنیده ام که در لندن که مهد تمدن است بیست و هفت نوع لباس مردمش میپوشند و هیچکس متعرض کسی نمیشود و بنده هم نشنیدم که در دنیا در هیچ پارلمانی بنشینند و قانون بجهت کلاه و تنبان مردم بنویسند اگر آقایان شنیده اند نمیدانم در مجلس باید نشست و بجهت مردم کار پیدا کرد که به آسودگی زندگانی نمایند در مجلس باید گفتگو از استخراج معادن مملکت کرد که همه در زیرزمین دفن است و مردم در کمال پریشانی زندگانی میکنند در ایران باید ایجاد کارخانجاتی کرد که تاکنون ما نتوانسته ایم ایجاد کنیم یک کارخانهء کاغذ سازی نتوانسته ایم در این مملکت ما تا حالا ایجاد کنیم و همیشه گفته میشود بعد خواهد آمد آقای افشار میفرمایند که ما باید اتحاد زبان داشته باشیم در صورتیکه ما سالی صد هزار تومان بجهت یاد گرفتن السنهء خارجه داریم خرج میکنیم شاید زیادتر دویست زبان علمی است و این مطلب داخل در بحث ما نیست که ما اتحاد زبان داشته باشیم یا نداشته باشیم در هر صورت بنده عقیده دارم که مردم را به آزادی خودشان بگذارند خدا شاهد است محبوبیت بین دولت و ملت در آزادی است و در لباس و بعضی چیزهای دیگر پیدا نمیشود دیروز از دم دروازه میگذشتم دیدم عدهءایستاده اند هر کس می آید کلاهش را میگیرند پاره میکنند بودن استثناء خوب حالا دیگر احتیاج به این چیزها نیست خود مردم یا به میل یا بغیر میل دارند متحدالشکل میشوند دیگر این چیزها لازم نیست و لازم نیست که ما قانون بگذرانیم که مردم متحدالشکل بشوند مردم بالطبیعه خودشان متحدالشکل خواهند شد و خوب نیست به مردم زیاد فشار آورد این اتحاد شکل یکنتیجه که امروز به ما داده است این است که غالب البسه وطنی ما را از بین برده عبا را برده پارچه های دیگر را برده و منحصرشده است لباسمان به استمال البسه خارجی مگر یک عده قلیلی که امتعه و البسهء داخلی را استعمال میکنند بنده عقیده دارم و از قراری که شنیده ام شخص اعلیحضرت هم عقیده شان ای است که باید در اصلاحات کلی مملکت از قبیل استخراج معادن ایجاد کارخانجات و فلاحت صحیح اقدام کرد اینها را باید اصلاح کنیم و الا متعرض کلاه و تنبان مردم بشویم هیچ نتیجهء نخواهیم برد اگر چه در اطراف محسناتش هزار جور صحبت میکنند و حال آنکه اتحاد شکل در دنیا از محالات است در دنیا یکی سفید خلق شده است یکی سیاه یکی بلند یکی کوتاه یکی فربه یکی ضعیف اتحاد شکل نمیشود و چیز نشدنی را چرا ما تعقیب میکنیم؟

رئیس – آقای افشار

افشار – نظر امضاء کنندگان این طرح قانونی بالاخره این نبوده است که یک طرحی تهیه کنندکه تمام افراد این مملکت را بگذراند توی یک قالبی و متحدالشکل از حیث صورت بیرون بیاورند مقصود از اتحاد شکل از حیث لباس یعنی طرز تلبس است که ملت ایران دارای یک نوع لباس باشند و مقصود از حیث رنگ لباس هم نیست ممکن است یکی سفید بپوشند دیگری سیاه و سایزین رنگ دیگر مقصود از این طرح داشتن یک نوع لباس است برای معرفی کردن یک ملت واحدآقا در لندن تشریف نداشتند و ان کسی هم که بیست و هفت نوع لباس لندن را خدمت آقا معرفی کرده است در لندن نبوده است بنده در لندن بوده امو بیست و


هفت نوع لباس در لندن نیست عرض کنم آقا بیان فرمودند که مجلس شورای ملی باید بنشیند برای استخراج معادن برای ایجاد راه آهن برای کارهای عام المنفعه وضع قانون کند این کارها هم در این مملکت و در این مجلس شده است و در آتیه هم خواهدشد ولی این را باید آقا تصدیق بفرمایند که در خارج هم به طرز لباس مردم پارلمانهای دنیا پرداخته اند...

آقاسید یعقوب – افغان

افشار – و هیچ مقتضی نیست که ما را در این مملکت اجازه بدهیم که بوسیلهء تشتت طرز لباس یک حس وطن پرستی محلی ایجاد بشود فرض بفرمائید که اگر یکی برود به خاک قشقائی اهالی قشقائی تصور میکنند که ایرانی باید آن لباس خودشان و آن عبا را بپوشند و ایران هم عبارت است از انجائی که ایل جلیل قشقائی زندگانی میکنند برای اینکه لباس تعصب می آورد تعصب وقتی که توسعه پیدا نکرد و نسبت به مملکت شامل نبود و به محلی شامل شد قطعی است که مملکت وحدت ملی خودش را نمیتواند حفظ کند و عده هستند(خود آقا تصدیق میفرمایند) که کلمات فارسی را به مخارج عربی ادا میکنند و خودشان را عالم میدانند و حکم تکفیر صادر میکنند از اشخاصی که حقیقة روحانی هستند متمایز باشند ما میخواهیم مقام شامخ روحانیت در این مملکت متایز و محترم باشند و ما میخواهیم یک اشخاصی که حقیقة عالم نیستند خودشان را به کسوة آنها داخل نکنند و یک کسی که از زمره غیر روحانی است از حیث معلومات داخل زمره روحانی حقیقی نشود ما نظر نداریم مقام روحانیت را در این مملکت متزلزل کنیم با اینکه عده آنها را به این وسیله تقلیل کنیم وقتی شما مقام روحانیت را تعظیم و تکریم کردید عده حقیقی روحانی در این مملکت زیادتر میشود و وقتی که قدر و قیمتی برای آنها پیدا شد دیگر هر نخودی خودش را داخل آش نمیکند و یگوید که من روحانی هستم و ما مخالف این ترتیب هستیم

رئیس – آقای شریعت زاده

شریعت زاده – عرضی ندارم

رئیس – آقای مفتی

مفتی – در این ماده عرضی ندارم.

رئیس- آقای یاسائی

یاسائی – استدعا میکنم ماده اول یک مرتبه دیگر قرات شود تا مخالفتم را عرض کنم..

مادهء اول مجددا خوانده شد

یاسائی – بنده با در فوریت و اساس این مسئله موافق بودم و رای دادم ولی در مواد آن یک نظریاتی دارم که میخواهم بعنوان مخالفت عرض کنم اما در ماده اول کلیهء اتباع ایران باید بنظر بنده اتباع ذکور باشد چون که با این ترتیب شامل انث هم میشود و قانون را نبایدطوری بنویسیم که ابهام داشته باشد دیگر اینکه عبارتی که در ماده هست برای مستخدمین دولت گمان میکنم کافی نیست ما برای مرمان آزاد یک ترتیبی قائل میشویم که وقتی که میروند توی بازار ملبس به لباس متحدالشکل باشند ولی مستخدمین دولت که دارند لباس را مسخره میکند وبیرون که می آیند لباس دیگر میپوشند و از خزانه دولت هم ارتزاق میکنند اطاعت از نظامات وزارتخانه هم نمیکنند با این ترتیبی که این ماده مینویسد معاف هستند یعنی همانطوریکه رفتار میکنند مختارند و بعقیده بنده این عبارت باید اصلاح شود و یک پیشنهادی هم تهیه کرده ام و تقدیم میکنم که کلیهء مستخدمین چه در موقع اشتغال بکار اداری و چه در غیر آن مورد مکلف هستند که لباس مخصوص خود را بپوشند و لباس اداریشان بحال سابق باشد والا جرم میشود

رئیس – آقای زوار

زوار – نماینده محترم با ماده مخالفت نفرمودند که جواب ایشان را بدهم فقط در قسمت اناث و ذکور بود که به ایشان اطمینان میدهم که این قانون برا یذکور وضع میشود.


رئیس – در اینجا پیشنهاد کننده آقای عراقی به بنده تذکر دادند و در موقع تصویب کلمه ذکور را علاوه میکنیم و این اعتراض اعتراضی بموقع است آقای آقا سید یعقوب

آقاسید یعقوب – آقای افشار فرمودند که وقتی لباس را وحدت دادیم حس وطنی پرست پیدا میشود و این حرف در مردم ایجاد حس میکند صاحب عقیده و صاحب حس در لباس پیدا میشود؟ حس وطن پرستی در لباس پوشیدن پیدا میشود این یک معنائی است که در اشخاص بزرگی که دارای یک مقامات عالیه هستند پیدا میشود اینطور نیست که حس وطن پرستی در لباس پیدا شود بروید دارای عقیده پیدا کنید کسانی که دارای عقیده هستند ثبات قدم دارند بهیچ بادی در نمیروند آنها کسانی هستند که در مقابل سیلهائی که می آید می ایستند و حفظ خودشان را میکنند لباس ابدا” مدخلیت ندارد نه در اسلام نه در غیر اسلام نه در ایران و نه در غیر ایران بهیچوجه لباس در وطن پرستی مدخلیت ندارد حسوطن پرستی همان حسی بود که در مواقع ان اشخاصی که مقاومت کرده بودند و نام آنها هم در تاریخ هست نه مثل آنهائی که موقع امتحان که می آید تغییر عقیده پیدا میکنند خدا نکند که روز امتحان پیش بیاید و امیدوار هستم که همین جور سلطنت پهلوی برقرار باشد و روز امتحان پیش نیاید که بنده خدمت جنابعالی جنابعالی خجالت بکشم.

اما مسئله تکفیر در کار نبود که بیایند و عربی بگویند و حکم تکفیر بدهند صحبت اینها نبود و صحبت اینها که من میدانم و خودت در آن مقام آزادی خواهی میدانی نبود صحبت این است که ما آمده ایم برای این ملت کار کنیم و باری از دوش این ملت برداریم ما آمده ایم که این ملت را به یک مقام عالی برسانیم همین حقی را که آقای حاج سید رضا بیان کردند این قانون بجز از بین بردن آن چیزهائی که در ایران ساخته میشود برای مردم اثر دیگری ندارد عبا بافی از بین رفت...

یک نفر از نمایندگان – پالتو کنند.

آقا سید یعقوب – فورا پالتو ، کت ، نیم کت شلوار از فرنگستان می آید آقایان: شما خوب بود اولا در این قانون تصویب میفرمودید که از منسوجات وطنی خودتان لباس درست کنید و منسوجات وطنی خودتان را ترقی بدهید کم ک این احتیاجات خودتان را از البسه خارجه بردارید معنای متحدالشکل بودن در واقع ایجاد عقیده و حس ملیت پیدا کردن در مملکت بنده عرض میکنم این قانون چطور این معنی را ایجاد میکند؟ غیر از آن اشخاصی که دارای عیدهء جنابعالی هستند و در مواقعش این کار به کله تان میزند غیر از این نتیجه دیگر ندارد اساسا بنده عرض میکنم که وضع و ایجاد قانون باید در روی منافع عامه باشد و منافع عامه درش ملاحظه شود این قانون منافع عامه را ندارد بگذارید مردم آزاد باشندتا کی ما در همه جیز مردم دخالت کنیم؟ آخر این مردم بیچاره که دارای قانون اساسی شده اند دارای مجلس شورای ملی شده اند وحکومتشان حکومت ملی است در هیچ چیز نباید آزاد باشند؟ بگذارید به آزادی خودشان باشند و سلما” وقتی که منافعش را خودشاندانستند همانجوری که تا بحال اقبال کرده اند اقبال میکند و اگر مابیائیم فشار بیاوریم اگر چه وقتی که این قانون وضع شد خوشم میاید که دیگر از بین می رود آنوقت معلوم میشود که خوب کار کردید بنده عرض میکنم که مردم را به آزادی خودشان باقی بگذارید بهتر پیشرفت خواهد کرد مجلس شورای ملی مداخله آزادی مردم نباید بکند مداخله در دماغ گرفتن مردم نباید بکند عجب حکایتی است! آقا این برعکس نتیجه می بخشد مجلس شورای ملی باید آزادی و اختیارات مردم را زیاد کند نه اینکه ما بیائیم هی این اختیارات را محدود کنیم هی حقوق آنها را محدود کنیم و یا این ترتیب متصور نیست که حس وطن پرستی و علاقه از این ترتیب ایجاد شود. علاقه به وطن و حس وطن پرستی فرع بر معارف است . معارف را زیاد کنید والا


محدود کردن و مضیق کردن و گرفتن حقوق مردم هیچ فایده ندارد و ای قانون هیچ نتیجه ندارد غیر از اینکه یک تحمیلاتی به مردم میشود و آن مجازاتهائی هم که در ماده سوم نوشته شده است بعد از این در دهات خواهد شد و یک ترویج کاملی از امتعهء خارجی میشود و عجب کاری کردیم در دوره چهارم که قانون البسه وطنی را گذراندیم اینها تمام نتیجه همان قانون است قانون البسه وطنی را گذراندیم که بلکه مردم بتوانند از دسترنج خودشان ارتزاق کنند و لباس ببافند و بپوشند ولی خدا شاهد است این قانن ریشه اش کنده شد نگذارید بیشتر از این کنده شود بگذاریداین قانون بحا خودش باقی باشد

رئیس – آقای اعتبار

اعتبار – بنده آقای آقا سید یعقوب را خیلی ذکی تر و باهوش تر از این میدانستم.

آقاسید یعقوب – ندان ابا ندان .

اعتبار – که در یک امر بدیهی و مسائل قطعی که خودشان قطعا” آنرا احساس میفرمایند آنقدر مقاومت بفرمایند البته این اصرار از نقطه نظر لباس فعلی خودشان است که یک قدری میخواهند بر خلاف میل باطنی خودشان صحبت کنند..

آقا سید یعقوب – علم به باطن من هم دارید؟

اعتبار – بلی . فرمودند که توحید لباس توحید فکر نمیکند بنده تصور میکنم خود آقای آقا سید یعقوب اگر توجه بفرمایند به وضعیات ولایات و ایالات و عشایر مخصوصا” به لباسهای مختلفی که آنها دارند و بالاخره همان لباس ایجاد دوئیتی که بین آنها میکند و آن دوئیت نتیجه اش به یک کشمکش و بالاخره جنگ و جدال و خونریزی که سوابقش برای ما متاسفانه هنوز محفوظ است اینها بیشتر در اثر لباسهای مختلف بود و بنده تصور میکنم اینکه میفرمائید که باری به مردم تحمیل میکنم بالعکس این باری است که از دوش مردم برمیداریم مجلس و نمایندگان مجلس صالحترین مردمی هستند که در مضار و مصالح مردم که آنها نمیبینند وضعیات را دخالت کند و در آن مضار و مصالح وارد شود و ایجاد قوانین آن اختلاف را مرتفع مینماید الان ملاحظه بفرمائید همان طور که فرمودید یکعده روی یک شوق وشعف چنانچه آقای عراقی توضیح دادند در ولایات جشنها گرفتند و تغییر لباس دادند ولی یک عده همینطور مانده اند و مرددند که چه کار کنند و بالاخره یک ملاحظاتی و یک رو دربایستی ها هست که برای آنها یک تکلیفی معین نیست واقعا این سفری که بنده مخصوص در این قسمت کردم میدیدم که یک عده از آقایان میل دارند بردارند ولی منتظر است و مردد است که ببیند آن یکی چه میکند بر میدارد که او هم بردارد این قانون را که ما گذراندیم این تکلیفات برداشته میشود و مردم به آن نیت باطنی خودشان که دارند اقدام میکنند مطلب دیگر اینکه این قانون ملای صحیح در این مملکت درست میکند شاید الان اینطور نباشد یعنی تابحال آزاد بودند اشخاص که عمامه سرشان بگذارند و هر قدر هم عمامه بزرگتر بود بهمان اندازه معنون تر بود ولی امروز اگر چنانچه ما برای همه یک خصوصیاتی قائل میشویم و برای آن طبقه یک خصوصیاتی دیگر قائل میشویم برای همین منظور است و البته یک علمای خوبی در نتیجهء این تهیه میشود یک قسمتی را آقای آقاسید یعقوب فرمودند که بعقیدهءبنده این جور چیزهای کوچک در مقابل اصلاحات اساسی خیلی کوچک است عبا برود بجهنم برود.

آقاسید یعقوب – عصا دست می گیریم

اعتبار- بلی عصا دست میگیریم پالتوئش می کنیم من جمله خود آقای آقاسید یعقوب از این لباس آقا چند دست کت و شلوار در می آید؟ از این عبا و قبا و لباده سه دست چهار دست لباس بیرون می آید و این بصلاح و صرفه هما دهاتی ها است که آقا به آنها توجه دارند وقتی لباده را دو دست کت و شلوار کردند و متبه بجای یک مرتبه می پوشند در هر حال بعقیده بنده مصالح و منافع این قانون باندازهء


بدیهی است که هر چه ما بخواهیم در اطراف آن بحث کنیم تکرار است و هر قدر هم آقا در اینقضیه مبالغه بفرمایند بنده قطع دارم که این عقیده قلبی شان نیست و از نقطه نظر لباس فعلی شان است اینهم انشاءالله اصلاح میشود با تصویب این قانون.

آقاسید یعقوب – نفرمائید آقا . نفرمائید. چه حرفی است میزنید من از شما نمیگذرم خدا از شما نگذرد من اهل عقیده هستم چرا دروغ میکوئید ؟

جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است.

کازرونی- بنده مخالفم .

رئیس- بفرمائید.

کازرونی- عرض کنم که بنده یکی از موافقین این لایحه هستم لکن عقیده ام این است اگر کسی یک فکری دارد اجازه بدهند آن فکرش را بگوید و اظهار نظر بکند اینکه ضرری ندارد اگر باین مخالفت در کفایت مذاکرات یک تغییراتی در اوضاع پیدا میشود که بنده استرداد میکنم والا بگذارید حرف زده بشود دو دقیقه سه دقیقه نوبت بیک نفر برسد و اظهار نظر بکن وباینقدر هم بنده عقیده ندارم عجله بشود

رئیس – رای میگیریم بکفایت مذاکرات آقایان موافقین قیام فرمایند(اکثر قیام نمودند)

رئیس – معلوم میشود کافی است پیشنهادات قرائت میشود.

عراقی – اجازه میفرمائید؟

رئیس – بفرمائید

عراقی – خوبست قبل از قرائت پیشنهادات بفرمائید در ماده اول بعد از اتباع لفظ ذکور اضافه بشود تقاضا می کنم آقای منشی بنویسند اتباع ذکور ایران

رئیس – اضافه میشود. پیشنهادات قرائت میشود.

(به شرح ذیل قرائت شد)

پیشنهاد آقای یاسائی:

بنده پیشنهاد میکنم در ماده اول اضافه شود و کلیه مستخدمین دولت مکلف هستند چه در موقع اشتغال بکار دولتی و چه در غیر آن بلباس مخوص قضائی با ادرای ملبس شوند .

یاسائی – بنده توضیحی که لازم بود قبلا دادم و گمان میکنم وقتی که مردم آزاد را ما مجبور کنیم خوبست مستخدمین دولت را هم مکلف کنیم که از این وضعیت امروزی بیرون بیایندو بهمان لباس ادرای یا قضائی ملبس باشند

رئیس – آقای زوار

زوار – عرض کنم که این جا نماینده محترم مقصودشان رؤسای ادارات و مستخدمین ادارات است که مخصوصا مقید کردند در پیشنهادشان و البته لباس هم یک اصل مسلمی است که همه موافق هستند ولی قضات در موقع اشغال بکار قضاوت یک لباس مخصوصی دارند در خارج هم یک لباس مخصوصی دارند مثل لباس سایرین و البته این ماده شامل حالشان میشود چون هم مستخدم دولت هستند هم از اتباع ایران هستند دیگر ذکر این پیشنهاد گمان میکنم بی مورد است چون مستخدم که لباس خودش را دربردارد قاضی هم که در خارج لباس متحدالشکل را میپوشد و فایده و نفعی ندارد این پیشنهاد.

رئیس – رای میگیریم به پیشنهاد آقای یاسائی آقایان موافقین قیام فرمایند(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – قابل توجه نشد پیشنهاد آقای لاریجانی:

(این قسم قرلئت شد)

بنده پیشنهاد مینمایم که بعنوان تبصره در ماده اول اضافه شود تبصره به اتباع ایران که بخارجه مسافرت می نمایند و همچنین اتباع ایران که در خارجه اقامت دارند مشمول این ماده می باشند

جمعی از نمایندگان – عملی نیست .

لاریجانی – در صورتیکه این پیشنهاد بنده عملی نباشد پس میگیرم.


(همهمه نمایندگان – صدای زنگ رئیس)

کازرونی – بنده قبول میکنم.

آقاسید یعقوب- بنده قبول میکنم.

رئیس – بنده میبینم قضایائی که مطرح میشود با التهاب است و با این ترتیب گمان نمیکنم کارخاتمه پیدا کند تمنی میکنم قدری آهسته تر جلو برویم چون بالاخره بنده نمیتوانم نطق هیچ ناطقی را تشخیص بدهم مگر اینکه قدری بامتانت حرف بزنید آقای آقا سید یعقوب ، آقا سیدیعقوب- عرض میکنم این قانونی را که ما داریم می نویسیم برای بعد از این و مردمانی که از سرمایه شخصی شان میخورند آنها را مجبور می کنیم خوب است آن کسانی را هم که از سرمایه و خزانه مملکت ارتزاق می کنند مشمول باشند بنده معتقدم که شاگردان مدارس که بخارجه اعزام میشوند مامورین دولت که از خزانه ارتزاق میکنند و نوکر این خزانه هستند آنها هم در خارجه بگذارند...

جمعی از نمایندگان – نمی گذارند

آقا سید یعقوب – چرا نمی گذارند مجبورشان کنید پول میگیرند شاگردان ما – مامورین ما – سفرای ما – وزرای ما- قنسولهای ما – شارژدافرهای ما هم باید دارای این لباس بلاشند چه عیبی دارد؟ میگوئید بیرون شان می کنند؟ خیال میکنید که دورهء شاه وزوزک است ؟ خیر. دورهء اعلیحضرت پهلوی است چطور بیرون می کنند؟

رئیس – آقای ارباب کیخسرو

ارباب کیخسرو – بنده در عین اینکه با این پیشنهاد کمال موافقت را دارم ولی میدانم که این پیشنهاد عملی نخواهد شد مثل اینکه نظیر این را هم دیدیم وقتیکه لباس وطنی تصویب شد در این مجلس برای مستخدمین کشوری ما در خارجه هم مستخدمین داشتیم نشان بدهید یکی از آنها این را عملی کردند؟ بنابراین بنده عقیده ندارم که یک چیزی را ما تصویب کنیم که مورد پیشرفت نداشته باشد .

رئیس – رای گرفته میشود به پیشنهادی که اخیرا” آقای آقاسید یعقوب قبول کردند آقایان موافقین قیام فرمایند(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – قابل توجه نشد پیشنهاد آقای کازرونی

(این قسم قرلئت شد)

کلیه اتباع ذکور ایران مکلف هستند که در داخله مملکت کلاه پهلوی بر سر گذارده و از ای حیث متحدالشکل.

کازرونی – بنده کم کم میبینم که آقایان یک قانونی می گذارنند که بعد دچار اشکال میشود و بواسطه اشکال عقیم می ماند عرض کنم که مردم یک کلاههای مختلفی تا بحال برسر می گذاشتند ما گفتیم که این کلاه ها را بردارند و متحدالشکل شوند از حیث کلاهولی اگر بنا باشد که کت و شلوار را هم تمام مردم بپوشند باید یک نظر بهم بخارج طهران بکنیم ببینیم میشود یا خیر؟ بنده قسمت جنوب را بشما نشان میدهم که مردمان صحرائی و دهاتی که اکثریت ایران را تشکیل میدهند لباس آنها عبارت است از یک پیراهن ویک عبای نازک و یک شلوار شما میخواهید آنها را مکلف کنید که کت و شلوار بپوشند؟ این که نمیشود بنده عرض میکنم که مقصود کلاه پهلوی است که مردم افتخارا” برسر می گذارند ولی اگر بنا باشد که بمردمان جنوبی و سواحل جنوب گرمسیری بگویند که شما بروید کت و شلوار پیدا کنید اولا کجا دست رس دارند که کت وشلوارشان را بفرستند بطهران ! آنجاها هم آن خیاطی که بتواند کت و شلوار بدورد وجود ندارد و دسترسی هم بخیاط ندارد بعلاوه ان کسانی که لباس شان منحصر به یک پیراهن و زیر شلوار است که زنش میدوزد قادر نیست که این لباس را بپوشد و ندارد و این اساسا غیر عملی میشود این عقیده بنده است حالا خود دانید.

رئیس – آقای عراقی

عراقی – بنده واقعا خیلی متاسف هستم از فزمایش آقای کازرونی که همیشه میفرمایند جنوب . جنوب.


آقا تشریف ببرید یک قدری بمازندران گیلان و سواحل شمال آنهائی که در چنگل گوسفند میچرانند درخت میاندازند صید میکنند تمام کت و شلوار میپوشند سرکار هی جنوب را میفرمائید شمال را هم توجه بکنید آن کسی که میفرمائید یک عبا دارد و پیراهن خیلی خوب همان پیراهن را زنش برایش کت میکند و شلوار را هم قدری تنگ تر میکند و میپوشد اینکه می فرمائید کلاه پهلوی ما نخواسته ایم دراین قانون اسم ببریم حالا قطعی است لباسی که فعلا در بین مردم متداول است عبارت از همین کلاهی است که سر همه مان هست و لباسی که تن همه مان هست و می بینید کلاه پهلوی و کت و شلوار است سرکا رهم لازم نیست خیلی برای مردم تاسف بخورید برای اینکه این لباس تحمیلی بر مردم نمیکند یک زیادتی هم برمردم نمیکند مگر ما گفتیم آقای کازرونی که لباس شان را بفرستند این جا پیش هامبارسون و با مترقدش را اندازه بگیرد وبرایش بدوزد؟ آقا همان پیراهن که میفرمائید زنش میدوزد یا کسی که تا بحال برایش میدوخت آن را کت میکنند می دوزد و شلوارش هم که هست پس این ایراد نشد ما گفتیم که مردم متحدالشکل باشند همان پیراهن هم تنش باشد آنقدر هم لباس قبیح باین قانون نپوشانیم.

رئیس - رای میگیریم به پیشنهاد آقای کازرونی آقایان موافقین قیام فرمایند(دو سه نفر قیام نمودند)

رئیس – قابل توجه نشد پیشنهاد آقای دشتی در امده اول پیشنهاد میکنم تبصره ذیل اضافه شود مقصود از متحدالشکل شدن کلاه پهلوی و لباس کوتاه ملل متمودنه میباشد

دشتی- عرض کنم که بنده یک تذکری داشتم که در ماده اول میخواستم بدهم و نشد و نوبت به بنده نرسید حالا پیشنهاد کردم و این تذکر را لازم دانستم که در مجلس شورای ملی داده شود تامردم از روح قانون مطلع باشند که این قانون چه چیز است و مامورین دولت هم بهتر بتوانند مقصود را انجام بدهند و حقیقة آن اخطار اظهار آقای احتشام زاده هم بجا بود وحق بود که یکی از اعضاء دولت در اینجا باشند و در مذاکرات با ما شرکت کنند عرض کنم که متحدالشکل باین شکلی که در ماده نوشته شده است بنده معنایش را نفهمیدم چون خیلی مجمل است و مبهم و خیلی کلی است مثلا اگر یک ماموری ما داشته باشیم مثل میرزا ابالقاسم خان بودجه در ولایات این ممکن است که لباس متحدالشکل را بگوید لباس چهار تکمه باشد والا باید جریمه بشوند هر کس فرضا ردنکت پوشید باید جریمه بشود یا حتما باید لباس او یقه عربی باشد و اگر نبود مجازات میشود این ماده با این شکل ابهام دارد و باید توصیح داده شود که مقصود از متحدالشکل چه چیز است والا چیز غریبی میشود با این اوضاعی که مامورین ما در ولایات در قوانین میکنند بعضی موشکافی های احمقانه که بعضی اوقات در قوانین میکنند برخلاف صریح قانن و مقصود مقنن ای اسباب زحمت میشود و هر کس متحدالشکل را یک جور خیال میکند و اسباب زحمت مردم میشود البته مقصود از متحدالشکل این نیست که یک کت و شلوار برش و معین باشد مقصود است که از این لباسهای دراز و کج و کوله و کلاههای بقول آقای افشارمثل دیگ یا فنجان نجات پیدا کنیم و اگر چنانچه ما بخواهیم حقیقة مر دم متحدالشکل بشوند باید معین کنیم که چه چیز باشد واما اینکه آقای فیروز آبادی فرمودند آنهم صحیح است البته در آنجا همه یک شکل لباس نمی پوشند و نوع لباس آنها یکی نیست البته اختلافات دارند ولی ما میخواهیم از حیث لباس و کلاه همینطوری که در تمام دنیا معمول است لباس کوتاه؟(کت) پوشیده شود که دیگر مامورین دولت و نظمیه و غیره برای مردم تولید اشکال نکنند مقصود بنده این بود که رفع این ابهام بشود که زحمت مردم کم بشود و پیشنهاد خودم را هم مسترد میدارم .

رئیس – پیشنهاد آقای یاسائی

(این طور خوانده شد)


پیشنهاد میکنمبماده اول اضافه شود

و کلیه مستخدمین دولت اعم از قضائی و ادرای مکلف هستند در موقع اشتغال بکار دولتی به لباس مخصوص قضائی یا ادرای ملبس شوند و در غیر آن موقع باید بلباس متحدالشکل ملبس کردند یاسائی- آن اشکالی که در آن پیشنهاد کردند در اینجا اصلاح کردم .

جمعی از نمایندگان – صحیح است رای . رای.

رئیس- رای میگیریم بقابل توجه بودن این پیشنهاد آقایان موافقین قیام فرمایند(اکثر برخاستند)

رئیس – قابل توجه شد پیشنهاد آقای احتشام زاده پیشنهاد میکنم آخر ماده اول – بطرق ذیل اصلاح شود بلباس متحدالشکل(کلاه پهلوی و نیم تنه) بافته شده در ایران ملبس شوند.

احتشام زاده – در اینجا بنده در نظر دارم یکیش فقط از نقطه نظر تذکر است و ممکن است استرداد کنم و آن راجع بکلاه پهلوی و نیم تنه است ولی یک نکته اش که مربوط است ببافته شده در ایران آنرا اصرار دارم که قید بشود در قسمت متحدالشکل آنرا همانطور که آقای دشتی فرمودند لازم است تشخیص شود که نوع لباس چه چیز است که فردا اسباب زحمت مردم نباشد ولی چون طرز لباس موکول شده است بیک نظام نامه که دولت خواهد نوشت در آن قسمت اصراری ندارم ولی از نقطه نظر بافته شده در ایرانبنده نظر دارم از نقطه نظر تعدیل واردات و صادرات مملکت و عملی هم هست و آقایان ملاحظه بفرمایند اگر چنانچه شما امروز این قضیه را عملی بکنید..

دولتشاهی عملی نیست.

احتشام زاده – بسیار خوب عملی است آقایان خوبست تامل بفرمائید که اگر شما هر قدر بخواهید مساعدت کنید بکار کارخانه های داخلی خودتان با اینکه پارچه هایش ضخیم و خشن است ولی بالاخره یک روز موفق خواهند شد که پارچه های خوب ببافند و تشویق که شدند خوبتر و بهتر می بافند که با پارچه های خارجی برابری و رقابت نمایند ولی اگر توجه نکنید این جزئی هم که هست از بین میرود لذا بهتر این است در این موقع که میخاهند متحدالشکل کنند این قید را هم بکنند که از نقطه نظر اقتصادی خیلی مفید واقع خواهدشد اگر چه یک قانونی جداگانه تصویب شده است ولی اگر در اینجا هم تذکر داده باشیم بهتر است که پارچه های خارجی را کمتر استعمال نمایند و خودشان را مردم ملزم بدانند پارچه داخلی و وطنی استعمال نمایند

رئیس – آقای عراقی

عراقی – تصور میکنم آقای احتشام زاده قسمت اول را که فرمودند برای تذکر است قسمت دومش هم تامین شده باشد در قانون استخدام کشوری هست که مستخدمین دولت باید در موقع کار لباس وطنی بپوشند و البته آقایان وکلا هم همینطور موظف هستند و چنانچه مسبوقید در هیئت رئیسه هم تصمیم گرفته اند و از ۱۵ دیماه باید لباس وطنی پوشید و اما اینکه میفرمائید سایر مردم هم لباس وطنی بپوشند عجالتا” وسائلی که سی کرور یا بیست کرور یا ده کرور مردهای شما را لباس بدهد در مملکت شما موجود نیست (صحیح است) والا بنده خودم میل دارم همه ایرانیها در وطن پرستی (که کاملا وطن پرست هستند) و اگر لباس وطنی برایشان فراهم شود البته خودشان مقدم خواهند بود و شما میتوانید بعدها از دولت تقاضا کنید از کمپانی ها از سرمایه داران تان که پولهایشان را قایم میکنند تقاضا کنید در بیاورند و این کارها را بکنند کارخانه پارچه بافی درست کنند و انشاءالله خواهید دید که مردم هم خودشان خواهند پوشید ولی حالا این یک تضمینی میشود و بنده ار سرکار خواهش میکنم که این پیشنهاد خودتان را هر دو قسمتش را مسترد فرمائید وبعلاوه این پیشنهادات بیشتر موجب تعویق کار میشود خوبست اجازه بفرمائید که این قانون زودتر تصویب بشود و بگذرد.


احتشام زاده – مسترد میکنم

رئیس – چهار فقره پیشنهاد از آقای احتشام زاده – طاهری – شریعت زاده و کیا در ضمن پیشنهاد آقای یاسائی تامین شده است و ضرورت ندارد.

شریعت زاده و کیا – صحیح است.

رئیس – رای میگیریم به ماده اول باضافه اصلاحی پیشنهاد آقای یاسائی آقایان موافقین قیام فرمایند. اکثر برخاستند.

رئیس – تصویب شد ماده دوم مطرح است.

(این قسم قرائت شد)

ماده دوم – مجتهدین مجاز ار مراجع تقلید مسلم که مرجع امور شرعیه باشند وکلا متالهین و پیشنمازان دارای محراب و محدثین که از طرف دو نفر از مجتهدین مجاز اجازه روایت داشته باشند و طلاب مشتغلین بفقه و اصول که در درجه خود از عهده امتحان برآیند و مدرسین آنان و روحانیون ملل غیر مسلم از مقررات این قانون مستثنی میباشند.

جمعی از نمایندگان – ختم جلسه.

رئیس – بنده خاطرتان را متوجه میدارم که به پیشنهادهای ترتیب اثر نمی دهم هر پیشنهادی دارید کتبا” بدهید آقای روحی با ماده موافقید؟

روحی – مخالفم.

رئیس – بفرمائید

روحی – بنده بر خلاف عقیده همکار محترم خودم آقای دشتی که میخواهند توسعه بماده بدهند بنده بر عکس میخواهمتقلیل بدهم این دائره را که واقعا” اگر مستثنی میشوند یک عده روحانی مسلم درجه اول که مراجع تقلیدند و محترمند آنها معاف باشند و این قانون هم از نقطه نظر عظمت آنها وضع میشود یک عده هستند مثل طلاب که اینجا بی ربط استثناء شده اند بنده عرض میکنم که طلبه ممکن است فقه و اصول را تحصیل بکند و کلاه هم داشته باشد منتهی وقتی بدرجه اجتهاد رسبد کلاه خود را بردارد و عمامه برسر بگذارد این عیبی که ندارد فقه و اصول خواندن مستلزم عمامه داشتن نیست اولا ممکن است یک قسمت تحصیلات عالیه دیگری هم باز بکند و فقه و اصول تنها که نیست یک تحصیلات وسیعی است و ممکن است خیلی بالا برود هر وقت که بدرجه اجتهاد رسید عمامه بگذارد و الا اگر اینطور باشد که هر کس فقه و اصول تحصیل میکند عمامهء باشد باید محصلین مدرسه عالیه حقوق و سیاسی هم که فقه و اصول میخوانند عمامهء باشند در هر حال این مستثنیات ماده دوم قانون را بکلی از اثر می اندازد باین معنی که من میگویم فقه تحصیل میکنم و یک جامع عباسی زیر بغلم می گذارم یا شب در خانه ام می خوانم و عمامه می گذارم خیر باید کلاه بگذارد وقتی که بدرجه اجتهاد رسید عمامه بگذارد این یکی . دیگر اینکه در اینجا یک کلمه قانبهء بنده شنیدم که هیچ تا بحال نشنیده بودم (حکمای متالهین ) این کلمه گویا تازه پیدا شده است بنده نفهمیدم که این یعنی چه و این حکمای متالهین کیها هستند که باید عمامه سرشان بگذارند چه خصوصیتی دارند و از کجا امده اند و چه طبقه هستند که بنده نفهمیدم والا بنده هم الان ممکن است جوهر و عرض و هیولا و این چیزها را شرح بدهم و یک مباحثه طولانی بکنم خوب پس بنده از جمله حکمای متالهین هستم و باید عمامه سرم بگذارم؟ اینکه معنی ندارد آقا. و ذکر کلمه حکمای متالهین را در این ماده بکلی بی مورد میدانم و بی ربط است و اگر بخواهید این کار را بکنید این قانون عملی نمیشود آقایان نمایندگان محترم اصفهان میدانند که مرحوم جهانگیر خان قشقائی یکی از اجله و علمای بزرگ ایران بود و عمرش را با کلاه گذراند و فقط وقتی که بامامت جماعت اشتغال داشت یک پارچه دور سرش می پیچید و یکی از علمای منور و درجه اول ومسلم القول هم بود باید در ممکت مرف اشخاص علم و معرفتشان باشد نه یک عمامه که پنج من وزن داشته باشد و بروی سر بگذارند این دلیل بر علم نیست در هر حال خوب نیست این کار را یک قدری توسعه بدهیم و باید محدوش کرد تا قانون عملی شود و بنده یک پیشنهادی دارم که قسمت طلاب و حکمای متالهین


حذف شود اینقدر استثناء که قانون نبایدداشته باشد.

رئیس – آقای رونگ

اورنگ – نماینده محترم حضرت آقای روحی یک کلمه قانبه فرض کردند در صورتیکه بنده این کلمه را از فامیل ایشان یاد گرفتم و این کلمه نباید بکوش ایشان بی معنی و قلنبه بیاید تمام فامیل ایشان بداشتن علم معقول مشتهرند در ایران و شخص ایشان این کلمه بخصوص نباید در گوش شان قلنبه بیاید تمام علمای شامخ ایران جامع علوم معقول و منقول هستند و علما وقتی تعریف علم را میکنند میگویند که پیغمبر فرمود(العلم علمان علم الابدان و علم الادیان)

علم عقل مقدم است بر علم نحو و حکماء در ایران الان هم مبنای اجتهاد که ما میگوئیم فقه است و اصول و اصول را مبنای فقه گرفته اند اصول بی دیدن کلام و حکمت معنی ندارد علم معقول علمی است شریف، حضرت مستطاب عالی آقای روحی اگر و الماجد شان زنده بود گمان میکنم که باحترام الوت و پدری این بیان را نمیفرمودند من عقیده ام این است که شخص ایشان بیشتر باید احترام کنند باین علم که مبنای همه علوم است اگر حضرت مستطاب عالی برای خاطر سنخ روحانیون عمامه را قائل هستید داشته باشند پس علت حرمان حکما چیست؟ بجهت اینکه آنها معارف شان مبنای عالی عرض میکنم (اگر این بیان از طرف من می شد شایسته بود برای مردم جاهل و دور از این بساط) ولی از حضرت مستطاب عالی که از یک خاندانی هستید که بداشتن علم حکمت مشتهر بوده اند در ایران و عمامه هم برسر داشته اند و بسیار هم بجا بود فلک برنهادش بسر آن کلاه که بنوشت روی که برشو بماه آن عمامه را برسر گذاشته بودند شما نباید اینرا بفرمائید بالجمله همانطوری که آقای عراقی فرمودند این کلمه را اضافه کنند راجع بحکمای متالهین خوبست که حضرت مستطاب عالی هم قبول بفرمائید که ما هم احترام بکنیم بمعلومات و علم و این مقدمه همدرتان باشد که علمای علم معقول علم معقول نمیدانند در ضمن العمل اینرا هم محرز باشد در هر حال این بود نظر بنده و پیشنهادهائی هم در ضمن ماده دوم و سوم تقدیم میکنم که در موقع قرائت بنظر آقایان برسد مرحمت شما زیاد

جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است .

کازرونی – بنده مخالفم.

رئیس – بفرمائید.

کازرونی – ماده مهم این قانون بعقیده بنده این ماده است واستدعا میکنم آقایان اجازه بدهند که اقلاعقاید اظهار بشود و هر کس نظری دارد بگوید والاکسی مخالف با اصل لایحه نیست بنده تعجب میکنم که بعضی ها میخواهند اینطور نشان بدهند که ما مخالفیم خیر کسی مخالف نیست یکی از امضا کنندگان طرح بنده هستم ولی خوب است اجازه بدهید که نظریاتم را عرض کنم . عراقی – بنده خیال میکنم همانطوریکه آقای کازرونی فرمودند اجازه بدهید مخالفتی صحبت کنند اصل قانون را هم ملاحظه بکنند نظامنامه می نویسد موافق و مخالف باید حرف بزنند آقا هی میفرمایند مخالفی ندارد بعد خودشان میفرمایند مذاکرات کافی است اظهار موافقت میفرمایند در اصل قضیه بعد با کفایت مذاکرات مخالفت میکنند بنده تصور میکنم خوبست اجازه بدهند ماده بگذرد و بیشتر از اینهم نمیشود دامنه مستثنیات را زیاد کرد و بیش از این را ما قائل نیستم حتی بعضی از آقایان معتقد به تقلیل آن هستند ما مجتهد را مستثنی کردیم طلاب را همینطور مدرسین را همین طور پیش نماز صاحب محراب را همینطور مستخدمین را همینطور دیگر جای صحبت ندارد و بالاخره بنده نمیدانم چقدر باید استثناء کرد و در اطراف این ماده چقدر باید حرف زد؟ اگر چنانچه نظرتان این است که قانون معطل بشود که بنده مخالفم و انشاءالله امروز این قانون بتصویب میرسد اگر هم غیر از این نظری دارید و مستثنیات را کم میدانید و باز سرکار میفرمائید که شما در جنوب یک طلبه دارید که پول ندارد و آن طلبه را هم مستثنی بدارید این را دیگر چه عرض کنم.


رئیس- رای میگیریم بکفایت مذاکرات آقایان موافقین قیام فرمایند.(اکثر قیام نمدند)

رئیس – تصویب شد پیشنهادات قرائت میشود.

(این قسم قرائت شد)

بنده پیشنهاد میکنم که در دنباله جمله مجتهد مجاز محل رجوع امور شرعیه در ماده دوم کلمه در محل خود اضافه شود

(اورنگ) .

اورنگ- عرض کنم که خاطر محترم همه آقایان مسیوق است که غالب از مجتهدین اتفاق می افتد که از شهر خودشان بشهر دیگر و غالب شان هم بمرکز می آیند ودر مرکز محل رجوع امور شرعیه نیستند حق هم همین است چون مردی است غریب آمده است اینجا برای ماوا و یا برای کارهای دیگر و بالاخره برای نمایندگانی آمده است و در شهر خودش هم محل رجوع امور شرعیه است و محضر دارد ولی وقتی که تشریف میبرد بیک شهری بیک ولایتی غیر از ولایت خودش البته آنجا دیگر محل رجوع نیست یعنی او را دعوت نمیکنند برای عقد و طلاق پیش او صیغه نمی خوانند معامله بیع شرط نمیکنند خرید و فروش نمیکنند یا طلاب آن شهر(چون باین شهری که این آقا تازه وارد شده کسی اورا نمی شناسد)در محضر او بدرس حاضر نمیشود خلاصه و هر امری که مربوط است به رجوع خلق بملا درباره این مجتهد تازه وارد باین شهر اجرا و اعمال نمیشود پس ما میگوئیم که نسبت باین شخص باید قبول کرد که معاف باشد و اگر ما بگوئیم محل رجوع امور شرعیه بطوور مطلق این آقائی که تازه اینجا تشریف آورده و مجتهد است و مجاز است و کامل است وجامع شرایط است ولی در این شهر افرا و ساکنین شهر باو رجوع نمی نمایند در امور شرعی شان و باید مطابق این قانون محروم باشد در هر حال من این کلمه را که پیشنهاد کردم(درمحل خود) رفع این اشکال را میکند بهر حال این بود توضیح بنده خدمت آقایان و یک وقت کامل در این موضوع لازم است و اگر آقایان صلاح دانسته این جمله را قبول بفرمایند که بدنباله این جمله مجتهد مجاز محل رجوع امور شرعیه در محل خود هم اضافه شود اگر شایان و مناسب دیدند که قبول میفرمایند.

رئیس – آقای اعتبار

اعتبار – بنده تصور میکنم که این یک توضیح واضحی است زیرا وقتی که ما در ماده اول تعریف کردیم اصل موضوع را و بعد در ماده دوم یک خصوصیاتی برای مجتهد قائل شدیم که در تحت چه عنوان اجازه داشته باشند وقتی که دارای جواز شدند ما او را باحتهاد می شناسیم آنوقت چه در محل خودش که باشد چه در سایر محلها همه جا با داشتن اجازه و جواز میتواند مستثنی باشددر هر حال بنده با نظر آقای اورنگ مخالفتی ندارم ولی اینرا یک توضیح واضحی میدانم و بعقیده بنده لزومی ندارد.

رئیس- رای گرفته میشود بقابل توجه بودن پیشنهاد آقای اورنگ آقایان موافقین قیام فرمایند(عده قلیلی برخاستند)

رئیس – قابل توجه نشد پیشنهاد آقای مجد ضیائی.

(این طور خوانده شد)

پیشنهاد میکنم بماده دوم اضافه شود اشخاص معمم که بالاتر از ۶۰ سال دارند از این قانون مستثنی باشند .

مجد ضیائی – بنده توضیح زیادی ندارم ولی اشخاص معمر دیگر نمیتوانند خودشان را باین لباس ملبس کنند و عمامه رابردارند و خیلی برای آنها شاق است تغییر لباس دادن خوبست قبول کنند که کسانی که بالاتراز ۶۰ سال دارند مستثنی باشند.

رئیس – آقای عراقی

عراقی – عرض کنم که قانون وقتی وضع میشود نسبت به تمام افراد این مملکت مساوی است و شامل حال همه شان میشود مگر مستشنیاتی را که خود قانون ذکر


میکند آنهم از روی یک دلیلی استثناء میشود که بتوان به ان استناد کرد دیگر من شصت سال عمر دارم بدون اینکه هیچ مزیتی داشته باشم این دلیل نمیشود ۷۰ ساله هم باشد ممکن است کلاه برسر بگذارند و آدم شصت ساله و بیست ساله هر دو مشمول قانون مملکت هستند و در تحت حکم کلی قرار میگیرند یک دلیلی اقامه بشود که آنها را هم در قانون در تحت عنوان استثناء ذکر کرده اند ولی شصت ساله بودن بعقیده بنده دلیل نیست دلیل باید قانونی باشد مثل فرضا” قانون انتخابات که آدم ۷۰ ساله را منع میکند که نمیتواند انتخاب بشود بنابراین بنده از همکار محترم آقای مجد ضیائی تقاضا میکنم پیشنهادشان را مسترد بدارند و این اهمیتی ندارد من که شصت سالم است عمامه برسر بگذارم.

مجد ضیائی – مسترد میکنم.

رئیس – پیشنهاد آقای مؤید احمدی:

(این قسم قرائت شد)

در ماده دومپیشنهاد میکنم کلمه وعاظ بعد از مستخدمین علاوه شود.

مؤید احمدی – بنده اگر چه تصور میکنم که کلمه مستخدمین در صورتی که مجاز باشد شامل وعاظ هم میشود بکلی البته قانون باید واضح باشد که همه کس بفهمد باین شکل همه کس نمیفهمد عیبی ندارد که وعاظ هم اضافه شود که در صورتیکه مجاز باشند باجازه روایت آنها هم مستثنی باشند

رئیس – آقای عباس میرزا

عباس میرزا – خوب میل دارند ایشان بفرمایند.

رئیس – آقای عراقی

عراقی – عرض کنم که دو نظر در این قانون هست یکی اتحاد شکل – یکی هم استثناء پارهء اشخاص از قبیل مجتهد و محدث مجاز و پیشنماز صاحب محراب خوب وعاظ اگر عبارت باشد از کسی که اجازه روایت دارد یعنی آن کسی که دروغگو نیست که بهش اجازه بروایت داده اند ولی اگر مراد از واعظ کسی است کهبرود روی منبرتوی یک خانه یا خیابانی و هر چه دروغ دلش میخواهد بگوید و گریه بگیرد و اگر گریه نگرفت توی سر خودش بزند تا گریه بگیرد این آدم هم باید عمامه اش را بردارد هم باید قدر منبر اسلامی محفوظ بماند و باید بداند که این منبر محل بزرگ و شریفی است و جای بزرگان است ما میخواهیم کسانیکه روی منبر میروند ندانند که این منبر منبر بزرگترین انبیاء است و باید اشخاصی روی آن بنشینند که لیاقت و علم داشته باشند نه کسی که بگوید شمر چه کار کرد و چه کار کرد و از این دروغها بگوید .

رئیس – رای میگیریم به پیشنهاد آقای مؤید احمدی آقایان موافقین قیام فرمایند.

(عده قلیلی برخاستند)

رئیس – قابل توجه نشد پیشنهاد آقای دیبا

پیشنهاد مینکم که بجای مدرسین آنان نوشته شود مدرسین فقه و اصول آنان.

عبدالحسین خان دیبا – بنده امیدوارم که مدارس مذهبی ما که یکی از مدارس مهم ما است بعد از این یک رفرمی درش بشود و محتاج بیک معلمین زیادتری بشود و بنده گمان میکنم که بعد از این لازم است برای طلاب مدرسین فیزیک و شیمی و اینها معین کرد که نزد آنان علوم جدیده را تحصیل کنند و از این جهت بنده پیشنهاد کردم که فقط مدرسین فقه و اصول آنها مستثنی باشند نه کلیه مدرسین که بعدها باید برای آنها معین شود.

رئیس – آقای افسر

افسر – عرض کنم که عبارت قانون با آن زمینه که هست و با آن قید وقتی درش نوشته میشود طلاب علوم دینیه و مدرسین آنان مقصود البته همان مدرسین فقه و اصول آنها است و نظز آقا تامین شده است که طلاب مشغول فقه و اصول و مدرسین انان یعنی مدرسین فقه و اصول و مدرسین دیگر را شامل نیست


حاج آقا رضا رفیع – استرداد میکنند

رئیس – مسترد کنید؟

دیبا – خیر – مسترد نمیکنم

رئیس – رای میگیریم بقابل توجه بودن ای پیشنهاد آقایان موافقین قیام فرمایند.

(عده ای قیام نمودند)

رئیس – قابل توجه نشد پیشنهاد آقای احتشام زاده پیشنهاد میکنم در ماده دوم اضافه شود وعاظ و ذاکرین که سن آنها متجاوز از چهل سال و بیش از ده سال سابقه اشتغال منبری دارند دیوان بیگی – آقا اینجا خصوصیات را داخل نکنید

رئیس – آقای احتشام زاده

احتشامزاده – از نظر اصول کلی البته بنده هم معتقدهستم که حتیالمقدور مستثنیات این قانون خیلی کمتر باشد و البته اشخاصی که مبخواهند در آتیه منبر بروند یا پیشنماز باشند یاخودشان را در مسلک روحانیون دربیاورند بعقیده بنده باید شروط سخت و سنگینی از نقطه نظر حفظ حیثیات مقام روحانیت داشته باشند و این پیشنهادی که بنده عرض کردم از نقطه نظر وضعیت فعلی است که یک عده زیادی که تاکنون اشتغالشان اشتغال منبری بوده است و مدتی هم در این کار سابقه داشته اندو سن شان هم یک طوری است که اگر از اینکار دست بکشند از عهده سایر کارها بر نمی آیند تصدیق بفرمائید این دسته از مردم یک عائله هائی دارند و اگر چنانچه بگوئیم آنها روضه نخوانند با حدیث نگویند و کلاه برسر بگذارند در حقیقت معیشت آنها را قطع کرده ایم قطعا” هیچ یک از آقایان راضی نمیشوند یک جمعیت زیادی که متاسفانه وضعیات گذشته آنها را وادار کرده است از این محل اعاشه کنند امروز در اثر وضع و تصویب این قانون خودشان که ازبین میروند هیچ هرکدام که یک عائله های چهارده پانزده نفری دارند از بین بروند از نقطه نظر رافت و شفقت بعائله این قبیل اشخاص که امروز هم وسیله برای حفظ عائله خودشان ندارندبنده معتقد هستم بایستی به عائله آنها شفقت کرد و عجالتا” به آنها اجازه داد که بتوانند آن وسیله که سابقا برای اعاشه خانواده شان داشته اند بهمان وسیله اعاشه کنند متاسفانه هنوز در مملکت ما کار زیاد نیست و کسب رونق ندارد که به آنها بگوئیم بروند عملکی کنند..

دولتشاهی – عملگی هست

احتشامزاده – بنده میدانم عملگی هم به اندازه ای است که همه آنها بتوانند بروند عملگی کنند و اگر هم بود بنده هم تصدیق میکردم که بروند و عملگی کنند بنده چنانچه عرض کردم نظرم از نقطه نظر آتیه نیست برای اینکه در آتیه هر کس بخواهد منبر برود باید حتما این شرایط را دارا باشد و نظرم نسبت به گذشته است که یک عده اشخاص از این کار و از این راه اعاشه میکرده اند بنده خیال میکنم باید نسبت به عائله آنها ترحم و شفقت کرد و به آنهائی که سنشان از چهل سال زیادتر است و نمیتوانند بروند کار دیگر بکنند و ده سال است مشغول کار منبری بوده اند اجازه داده والا از نقطه نظر روحانیت بنده هیچ مانعی نمی بینم که روضه خوان یا واعظ با کلاه پهلوی بروند وعظ کند ولی از نقطه نظر اینکه ترتیب طوری است که اگر روضه خوان کلاه پهلوی سرش بگذاردد شاید مردم دعوتش نکنند و این عرایض بنده از نقطه نظر حفظ معیشت یک عائله های بیچاره است.

رئیس – آقای اعتبار

اعتبار – بنده گمان میکنم آقای احتشامزاده جملهء اخیری که خودشان فرمودند که هیچ مانعی ندارد با کلاه پهلوی هم روضه بخوانند این جواب خودشان بود و بعلاوه ما میخواستیم این مسائل اهمیت بدهیم نه اینکه اذهان مردم ساده را با یک اخبار دروغ مجعولی مشوب کند و برای شور انداختن مجلس یک رطب و یا بسی بگوید بعلاوه در خود قانون مقصود آقا تامین شده است زیرا اگر یک مردمان با سوادی هستند بروند از دو نفر از مجتهدین اجازه بگیرند بیایند وعظ کنند و اگر هم سواد ندارند احتیاج نیست آنها وعظ کنند.


رئیس – رای میگیریم به قابل توجه بودن پیشنهاد آقای احتشام زاده آقایائی که موافقند قیام فرمایند

(معدودی برخاستند)

رئیس – تصویب نشد پیشنهاد آقای اورنگ قرائب میشود .

(به شرح ذیل خوانده شد)

پیشنهاد میکنم در آخر ماده دوم اضافه شودو مسنخدمین مشاهد مشرفه در وقت انجام خدمات خود در حرمها و صحن ها و رواقها

رئیس – آقای اورنگ

اورنگ – عرض کنم اولا یک مقدمه خیلی مختصر دارد اکثریت یک سطر خود آقایان میدانید که رای شما آقایان اکثریت حاکم است اینرا من هم میدانم شما هم میدانید حالا که کار دست شما است یا رد میکنید پیشنهاد را با قبول میکنید.

وزرا – رد میکنیم .

اورنگ – انشاءالله در صورتیکه رد میکنید یا قبول میکنید نیم دقیقه فکر کنید بعد این کار را بکنید دست خودتان است عرض میکنم بحضور شریفتان همه آقایانتصدیق میفرمذائید هر چیزی در حد خودش محترم است مملکت در حد خودش محترم است عقیده هم در حد خودش محترم است در تمام ادیان در تمام ملل به اعتقادات روحانی آن امت دیگر هم احترام میکنند ما امروز متحدالشکل شدن انباء ایرانی را در خاک ایران میخواهیم بگذرانیم بسیار هم کار خوبی است ولی شما همه تان میدانید که در حرم مطهر حضرت رضا(ع) یا در حرم مهر حضرت معصومه سلام الله علیها آن افرادی که در حرمند اگر بخواهیم همین امروز تزریق کنیم به تمام آحاد و افراد این مملکت که اینطور خیال بکنند این اشخاصی که توی این حرم هستند و دارند درب این ضریح را باز میکنند کلاه سرشان باشد اهمیت ندارد اگر اعتقادمان این است که اینکه ما میگوئیک خلق الله هم قبول میکنند یک قدری کم تجربه هستیم زیرا خلق الله قبول نکده و نمیکند ملاحظه بفرمائید سه شب مانده به عید در حرم حضرت رضا معمول این است که یک عده میروند درب ضریح را باز میکنند و ضریح را میروبند و این را میگویند جاروب آخر سال اگر کسی این شب را درک کرده باشند(من این را درک کرده ام برای اینکه یک سال و نیم در آنجا مامور بودم رئیس استیناف بودم) آن شب این جور آدم را اینجا راه نمیدهند اگر هم راه بدهند همانجوری راه میدهند که خودشان هستند..

بعضی از نمایندگان – (با همهمه) چراه راه نمیدهید؟ کلاه سر گذاشتن که گناه نیست (زنگ رئیس – دعوت به سکوت )

اورنگ – تامل کنید آقایان . بنده خیلی مواظب هستم که کلماتم بهیچ کجا هیچ جور و بهیچ ترتیب بر نخورد یک امر خارجی را میخواهم عرض کرده باشم عرض کنیم متوجه باشید عادات خلق توهین نیست صد هزار دفعه استغفرالله از توهین بنده اگر توهین بود خودم سرم نمی گذاشتم ...

زوار – بنده اخطار دارم .

رئیس – در وسط نطق نمیشود.

اورنگ – شما باید فکر کنید به عقیده مردم بعلاوه پیشنهادی بنده این نیست که وقتی از حرم بیرون آمدند و از استخدام خودشان دست کشیدند همان لباس را بپوشند خیر اینطور نیست وقتی که مشغول آن کا رهستند در حرم و رواق و صحن با آن لباسشان باشند ولی وقتی که از حرم بیرون آمدند لباس همه مان را بپوشند هیچ ضرر و زیانی ندارد قضات شما برای قاضی تمیز لباس مخصوص دارید آقایان به حرم حضرت رضا هم بقدر محکمه تمیز اهمیت بدهید...

جمعی از نمایندگان – (با همهمه ) این حرفها چیست؟ کی اهمیت نمیدهد.

اورنگ – شما آقایان برای اعضاء تمیز لباس چین دار آستین دراز درست کرده اند و پیشنهاد آقای یاسائی.


را قبول کرده اید که این آقای قاضی تمیز وقتی که در تمیز است این لباده را به این کیفیت بپوشد وقتی که بیرون آمد لباس سایر آقایان را بپوشد..

بعضی از نمایندگان – پس عمامه سر بگذارند؟

اورنگ – بنده میگویم آقایان شما وقتی که این کار را میکنید اگر برای مستخدمین حرمهای خودتان هم یک لباس خاصی قائل شوید که وقتی در آنجا مشغول خدمت هستند آن لباس را بپوشند و وقتی هم که بیرون می آیند لباس معمولی را بنده هم حرفی ندارم منتها عمامهء آنها را بشکل خاضی معین کنید که غیر عمامه روحانیون باشد حالا هم تامل کنید و عصبانی نشوید ممکن است یک دقیقه فکر کنید با من همراه شوید و ممکن هم هست الان بلند شوید و قال و قول کنید و رای بدهید و بگوئید درست شد ولی شق اول را اختیار کنید بین خودتان و من و وجدانتان خجل نمیشوید و ننگی بر شما ها در قبول این پیشنهاد من وارد نمیشود...

رئیس – (خطاب به آقای زوار ) اخطار خودتان را بفرمائید.

زوار- بنده ماده ۶۳ را اخطار کردم.

رئیس – مقصودتان از تذکر این ماده چیست؟

زوار – ماده شصت و سه میگوید وقتی که یک نفر پیشنهادی داد باید به اختصار توضیح بدهد.

رئیس – این اختصار را کی باید تمیز بدهد.

زوار – آقای رئیس . ولی بنده هم حق اخطار دارم .

بعضی از نمایندگان – ماده شصت و سه راجع به پیشنهاد های شور دوم است .

رئیس – عراقی

عراقی – فرمایش نماینده محترم در توضیح پیشنهاد خودشان بسیار بسیار خوب بود ولی قبل از توضیح دادن پیش آقایان بالاتر و والاتر از آنچه آقا بفرمایند هست حرم جای شریفی ایت.. معبد ما است ما هم مسامانیم او هم رئیس اسلام است ما هم متدین بدین اسلام هستیم ولی در هیچ یک از آیات قرآنیه یا در اخباری که از ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین رسیده نوشته نشده است که قبای او یک ذرع و هفت گره باید بلندیش باشد و هم چنین ندارد که عمامه او باید چطور باشد اگر لباس قضاه را میفرمائید؟ وزیر عدلیه برای آنها یک لباس مخصوصی درست کرده است اینجا هم متولی خراسان نایب التولیه خراسان میتواند برای خدام یک لباس مخصوصی درست کند این مربوط به قانون گذاری نیست از نماینده محترم هم استدعا میکنم همانطور که فرمودند یک دقیقه فکر کنید بعد مخالفت کنید هر وقت خودشان هم میخواهند پشت تریبون تشریف بیاورند یک قدری فکر بفرمایند بعد تشریف بیاورند صحبت بفرمایند. این صحبتی را که فرمودند بقدر محکمه تمیز حرم را محترم بشمارید آقا حرممعبد من است محکمه تمیز را از بابت ترس میروم ولی حرم معبد من است آقای من است محکمه تمیز را از این جهت محترم میدارم که اگر محاکمهء به آنجا افتاد بتوانم به یک نحوی از دستش نجات پیدا کنم در صورتیکه بپرسند بنده هیچ محکمهء را ندیده ام ولی تشکر میکنم خدا را سالها در مشاهد متبر که زندگی کرده ام ما مسامانیم و هر جائی که معبد ما است پیش ما محترم است و بقدری احترام دارند که ما نباید در لباس مستخدمین آنها دخالت کنیم و متولی باید دخالت کند این است که استدعا میکنم از نماینده محترم که پیشنهادشان را مسترد بفرمایند.

رئیس – مسترد داشتند. پیشنهاد آقای شریعت زاده .

(به مضمون ذیل خوانده شد)

پیشنهاد میکنم در ماده دوم بجای ملل غیر مسلم (اتباع غیر مسلم )نوشته شود.

رئیس – آقای شریعت زاده.

شریعت زاده- چون اینطوریکه در ماده نوشته شده گمان میکنم ملیت از نظر روحانیت فرض شده است و بنده میل دارم به این قسمت توجهی بشود و تذکر بدهم که ملت ایران اعم از اینکه مسلم باشند یا غیر مسلم همه شان تشکیل یک ملت را میدهندو تعبیرناشی از


اختلاف دیانت بالاخره موجب تصدیق وجود ملل مختلفه در یک مملکت نیست و اختلاف دیانت مستلزم وجود ملل مختلفه در مملکت ایران نیست از این نظر بنده اتباع مسلم را لازم میدانستم بجای ملل غیر مسلم پیشنهاد کنم.

بعضی از نمایندگان – صحیح است.

اعتبار – مخالفی ندارم.

رئیس – رای میگیریم بقابل توجه بودن پیشنهاد آقای شزیعت زاده آقایانیکه قابل توجه میدانند قیام فرمایند. اغلب برخاستند.

رئیس – تصویب شد تصور میکنم پیشنهاد آقای ارباب کیخسرو هم تامین شد پیشنهاد آقای مفتی قرائت میشود

(به مضمون ذیل خوانده شد)

پیشنهاد میکنم که در ماده دویم بعد از طبقه مجتهدین این عبارت اضافه شود: و مفتیان اهل سنت د جماعت که از طرف دو نفر از مفتیان مسلم اهل سنت اجازه فتوی را داشته باشند.

جمعی از نمایندگان (صحیح است) همه موافقند.

رئیس – رای میگیریم آقایانیکه این پیشنهاد را قابل نوجه میدانند قیام فرمایند.(اکثر قیام نمدند)

رئیس – تصویب شد. پیشنهاد آقای فیروزآبادی

(اینطور خوانده شد)

بنده پیشنهاد میکنم که در ماده دوم اضافه شود: و متولیان و مستخدمین اماکن مشرفه که سن آنها زیاده از پنجاه سال باشد

بعضی از نمایندگان – این رد شد.

رئیس – گویا آن پیشنهاد را مسترد داشتند رد نشد. علی ای حال توضیح بدهید.

فیروزآبادی- همه آقایان تصدیق میفرمایند اشخاصی که تا سن پنجاه سال در اماکن متبرکه مشغول خدمت بوده اند حالا اگر بخواهند آنها را تحت این قانون بیاورند و ملبس به این لباس بکنند به آنها یک قدری گران می آید و اسباب زحمتشان است زیرا با آن لباس یک اندازه طرف توجه مردم بوده اند ما نباید همیشه در صدد برآئیم که یک عده که در دنیا زندگانی کرده اند و یک رویهء داشته اند بکلی رویه زندگانی آنها را از دستشان بگیریم اگر در مملکت ما یک وقت کار زیاد شد البته مسئلهءنیست ولی حالا بحمدالله که کار نیست علاوه از این سالی سی چهل کرور هم داریم به خارجه پول میدهیم و هنوز نتوانسته ایم یک جا نفط استخراج کنیم بنده عقیده ام این است که این اندازه فشار نباید به مردم وارد ساخت این اشخاصی که پنجاه سال دارند نزدیک مردن هستند و در این چهار روزه عمرشان که باقی مانده است اجازه بدهید در اماکن مقدسه به همان لباس خودشان باقی باشند.

رئیس – آقای شریعت زاده

یکنفر از نمایندگان نیستند.

رئیس – آقای عباس میرزا

عباس میرزا – پیشنهادی که نمایندهء محترم دادند در دو مورد رد شد. یکی در موردی که آقای مجد ضیائی پیشنهاد کردند یکی هم در مورد پیشنهاد آقای احتشام زاده و دیگر این پیشنهاد مورد ندارد.و ینکه فرمودند یک عدهء که یک مدتی عادت کرده اند به یک زندگانی برای آنها اشال دارد گمان نمیکنم اشکال داشته باشد زیرا خواه نخواه در این تبدلات دنیا انسان همیشه زندگانیش در تغییر است منتها خودش منتقل نیست و بقول فلاسفه اولوسیون کرئا تریس زندگانی همیشه در اولوسیون است و آن کسی که شصت هفتاد سا دارد یا چهل سال فرقی نمیکند جامعه که هرطور که باشد باید شخصی تابع آن باشد

رییس- رای گرفته می شود به پیشنهادآقای فیروز آبادی

آقایانیکه قابل توجه میدانند قیام فرمایند(معدودی برخاستند)

رئیس – تصویب شد. پیشنهاد آقای دیستانی کرمانی.

(به شرح ذیل خوانده شد)


بنده پیشنهاد میکنم که برای طلاب علوم دینیه شرط شود در صورتیکه لااقل شرح لمعه و فصول یا مستاجر و فوائد شیخ مرتضی را امتحان بدهند و برای پیشنمازی شرط شود که نجات العباد و اصول کافی را امتحان بدهند .

رئیس – آقای دبستانی

دبستانی – پیشنهاد بنده از این نظر است چون اصل قانون دو نظر درش هست یکی رعایت وحدت ملی و دیگری احترام علماء و بزرگان در صورتیکه محدود نباشد و مقید نکنیم به یک ترتیبی ممکن است خیلی از اشخاص برای فرار از نظام وظیفه و برای اینکه یک احتراماتی را که لایق نیستند حائز شوند می آیند اسم خودشان را میگذارند طلاب.. این است که پیشنهاد میکنم به یک نصابی از علم برسند که در واقع معلوم باشد که نیت اینها این است که میخواهند تحصیل کنند و مجتهد شوند پیشنهاد بنده این است اگر آقایان می بینند صحیح است تصویب بکنند والا هیچ . رئیس – آقای زوار

زوار – استدعا میکنم رای گرفته شود .

رئیس – اقای افسر

افسر – عرض کنم در پیشنماز شرط کردن که نجات العباد امتحان بدهند محتاج نیست زیرا در پیشنماز عدالت شرط است و وقتی که یکنفر پیشنماز عادل شد دیگر از او نمی پرسند تو نجات العباد بلد هستی یا نه اگر عادل است پشت سرش نماز میکنند و الاخیر. در آن قسمتی که فرمودندشرح لمعه و فصول یا جیز دیگر را بلد باشد بعقیده بنده کسی که اینها را خوانده باشد باید قریب الاجتهاد یا فارع السوح اسمش را بگذاریم دیگر اسمش طلبه نیست گمان میکنیم همین پیشنهادی که آقایان نمایندگان امضاء کرده اند حد معتدلی است و خوب است نه باید از این مضیق ترش کرد نه وسیعتر و بعقیده بنده اینطور که نوشته شده بهتر است .

رئیس- رای گرفته میشود به پیشنهاد آقای دبستانی آقایانیکه موافقند قیام فرمایند. (عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد. پیشنهادی آقای همراز کرده اند که بنظر بنده پیشنهاد حذف یک جمله است.

(این طور قرائت شد)

پیشنهاد میکنم اول ماده این ترتیب نوشته شود (مجتهدین مجاز از مراجع تقلید)بدون ذکر جمله مرجع امور شرعیه باشند.

رئیس – آقای همراز

همراز – چون نظرم به این است که احترامی به علم شده باشد و برای مجتهدین یک احترامات مخصوصی قائل شویم و اکثر دیده شده است مجتهدینی که مرجع امور دینیه هستند اینها عالم اجتهادیشان کمتر از آنهائی است که منزوی و گوشه گیری میکنند و ما برای اینکه احترامات آنها را در نظر داشته باشیم این پیشنهاد را کردم م هر چه فکر کردم به چه نحوی باشد البته بصورت حذفی میشود تعبیرش کرد ولی بنده پیشنهاد کردم که جملهء اول اینطور نوشته شود عرض نکردم آن حذف شود دیگر منوط به نظز آقایان است اصراری هم ندارد.

رئیس – رای میگیریم به پیشنهاد آقای همراز آقایانیکه موافقند قیام فرمایند(اغلب برخاستند)

رئیس – تصویب شد. آقای عدل پیشنهاد ختم جلسه را کرده اند.

اعتبار – بنده مخالفم .

رئیس – اقای عدل

عدل – عرض کنم خاطر آقایان مسبوق است که ما فعلا در مجلس انقدر کاری نداریم که عجله داشته باشیم قوانین زود زود بگذرد به این ملاحظه بنده پیشنهاد کردم حالا هم که یکساعت بعد از ظهر است جلسه ختم شود و تصور میکنم اقتراع هم بجهت شرفیابی حضور اعلیحضرت لازم است روز پنج شنبه جلسه بشود و این قانون را تصویب کنیم .

رئیس – آقای یاسائی.


یاسائی – عرض میشود خواهش میکنم از آقای عدل موافقت کنند که این ماده تمام شود و مواد دیگر بماند برای جلسه بعد چون مذاکرات زیاد در اطرافش شده است چند تا پیشنهاد است زود تمام میشود . عدل – بسیار خوب باشد این ماده تمام شود.

رئیس – پیشنهادی است از طرف آقای آقا سید مرتضی وثوق – دشتی – آقا سید حسین آقایان – هزار جریبی و احتشام زاده.

(به ترتیب ذیل خوانده شد)

پیشنهاد میکنم عبارت ذیل به آخر ماده دو قبل از جمله(از مقررات ) اضافه شود کلیه وعاظ صاحب منبر. مباشرین امور روحانی دهات مانند عقد و نکاح و غیره .

رئیس – آقای دشتی .

دشتی – بنده مخصوصا” از رفقای خودم تقاضا میکنم که عرایض بنده را گوش بدهند عرض کنم بنده شخصا” در دوره زندگانیم اینرا تجربه کرده ام که در هر کاری افراط و تندروی بخواهیم بکنیم اصل قضیه از بین میرود و باور کنید که بنده این اصلاح و این کار را از کارهای اساسی میدانم و بعد از تغییر الفباء اولین اصلاح مهم میدانم و منتهی درجه به این کار علاقه مندم ولی نباید در طوفان احساسات خودمان طوری خفه شویم که چشممان جای دیگر را نبیند و باید وضعیت مردم را در نظر بیاوریم و قانون بگذاریم . ما غرضمان از این لایحه چه چیز است؟ غرضمان این است مه تمام ملت ایران یک شکل بشوند و فقط یک صنف ممتاز در این میان باشند و آن صنف ممتاز عبارت از صنف روحانیون است منتها در تعریف صنف روحانیون اینجا اختلاف نظری که بین بنده و سایر رفقا هست همه اش روی این مسئله است که بنده واعظ را جزء روحانیون میدانم یعنی واعظ که باید برود بالای منبر و احکام اسلام را وعظ کند او را روحانی میدانم و وجودشان را هم خیلی مفید میدانم و معتقد هستم همان امتیازاتی که برای روحانیون قائل شده ایم برای اینها هم باید قائل شد. حتی عقیده دارم که دولت جواز وعظ بدهد به اشخاصیکه لیاقت وعظ دارند که بروند بالای منبر و مردم را موعظه کنند و تصدیق کنید که یکی از مفاسد بزرگ ایران این است که مردم به مبادی دینی و اخلاقی و وطنی معتقد باشند ما آن وقت میتوانیم امیدوار بشویم که اصلاحات بزرگ میکنیم و یکی از معایب بزرگ این است که به هیچ چیز اعتقاد ندارندپس بنا براین یکی از کارهای مهم ما این است که حقیقتا” واعظ ایجاد کنیم یعنی اگر مملکت ما واعظ نداشته باشد مدرسه درست کنیم و واعظ ایجاد کنیم که حقیقتا” اصول دیانت اسلام (نه خرافات را) به مردم یاد بدهند و آن وقت تمام این وعاظ جزء روحانیون باید باشند برای اینکه مردم به آنها بگروند و حرف آنهارا بشنوند و تعلیمات آنها را عمل کنند شما تصور میفرمائید در تمام ایران اگر پنج هزار واعظ یا سه هزار واعظ عمامه سر بگذارند اصلاحات ما خراب میشود؟ خیر.

بنده قول میدهم که اگر بیست هزار هم باشد اصلاحات خراب نمیشود شما باید همیشه سعی کنید که مملکت روی یک خط اصلاحی بیفتد و مردم هم روی عسر و حرج نیفتند و باید تا اندازه ارفاق کرد با مردم و یک قدری تساهل در نظر داشت و با این تساهل نظر ممکن است یک کاری بکنیم که بعد از یکسال یا دو سال دیگر یکترتیباتی فراهم بیاوریم که اصلا روحانیون در تحت انتظام در بیایند و باور کنید آن روزیکه روحانیون تحت انتظام بیایند و مدارس یزرگ برایشان تاسیس شود و فقط علمای مجاز حق داشته باشند از آنجا بیرون بیایند و بیفتند در جامعه و مردم را هدایت کنند آنروز یکی از روزهای خوشبختی این مملکت خواهد بود و به عقیده بنده اگر شما وعاظ را مستثنی بکنید این خودش یک مقدمه ایست و مخصوصا” بنده از رفقای خودم خواهش میکنم که روی ما را زمین نیندازند و با این پیشنهاد موافقت کنند و اگر چیز بدی از تویش در آمد ممکن است بعد از سه ماه دیگر یک لایحه بیاورند و آنرا اصلاح کنند یکی هم این است که


این روحانیون دهات فلان آخوند توی ده که عقد و نکاح و طلاق و اجاره مردم دستش است مجاز هم که نیست اجازه اجتهاد هم که ندارد هیچ اجازه حدیث هم ندارد یک قدری درس خوانده است امور حسبیه مردم دستش است و تمام امور دینیه مردم را میگذارند چه ضرر دارد که انها هم عمامه سرشان باشد و مشغول کار خودشان باشند و اگر بخواهند اصلاح اساسی آن وقتی است که مدارس روحانی را دولت تحت نظر بیاورد و طلاب در تحت یک انتظامی آنجا مشغول درس بشوند و البته بعد که بیرون می آیند عالم هستند آنوقت علمای منور الفکر که اصول اسلام را ترویج کنند در آنجاها درست شده است و هیچ اشکالی ندارد که ما این کار را یکنیم وعاظ اگر کلاه سرشان باشد یا عمامه بهیچ کجای مملکت بر نمیخورد ما فقط برای یک اشخاصی که اهل حرفه نیستند میخواهیم یک امتیازی قائل بشویم والا حقیقتا” بین یکنفر پیشنماز و یک نفر واعظ چه فرقی هست در صورتیکه واعظ مراتب روحانیتش بیشتر از پیشنماز است پیشنماز فقط با عدالت پیشنماز میشود ولی واعظ باید تمام احکام اسلامی را بداند.

رئیس – آقای کازرونی

کازرونی – موافقم .

رئیس – آقای شریعت زاده

شریعت زاده – عرضی ندارم

رئیس – به قسمت کلمه وعاظ نمیشود رای گرفت آقای عراقی

عراقی – اگر ماده قرائت شود و درست درش دقت شود بنده تصور میکنم نظر آقایانیکه این پیشنهاد را داده اند تامین شده است برای اینکه آقایان میخواهند وعاظ مستثنی یعنی ملبس بلباس روحانی بشوند و جزء روحانیون باشند و در ماده محدثین که گفته شده است

مقصود همان واعظ است محدث آن کسی است که علم حدیث داشته باشد و روایت صحیح را بداند آقا فرمودند (واعظ) فردا هر بچه روضه خوانی میگوید من واعظم چون ما قائل به یک حدی نشده ایم بعضی درویشها هستند که میروند سر منبر خیلی هم خوب مبخوانند فردا آنها هم میگویند ما واعظیم شما میگوئید واعظ نیست ولی او میگوید واعظم شما یک عبارتی می آورید در قانون نه آن درویش قرقر هم میگوید من واعظ هستم این محدث که اینجا ذکر کرده ایم برای این است که معلوم شود چه کسانی علم حدیث دارند بنده نمیخواهم اسم بیاورم ولی مثلا آقا میرزا عبدالله چه عیب دارد واعظ باشد ایشان هم علم حدیث دارند هم روایت نقل میکنند هم سر منبر دروغ نمی گویند ولی بعضی روضه خوانها هستند که شاید بعضی از آقایان هم بدانند یک روضه خوانی در طهران میگفت من بکی او ابکی اوتبا کی و جبت له الجنه یعنی بین او و بهشت یک وجب است جدم فرموده است که بین او و بهشت یک وجب است فردا او هم میگوید من هم واعظم بنابراین به عقیدهء بنده همان عبارت ماده که میگوید محدثین که از دو نفر اجازه داشته باشند نظر آقایان را تامین میکند

رئیس به قسمت وعاظ نمیشود رای گرفت چون قبلا آقای مؤید احمدی پیشنهاد کردند رد شد.

دشتی - این یک پیشنهاد مستقلی است.

رئیس – در هر حال به قسمت وعاظ نمیشود رای گرفت رای گرفته میشود به مابقی این پیشنهاد آقایانیکه قابل توجه میدانند قیام فرمایند(اغلب قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد. پیشنهاد یاسائی قرائت میشود.

(به شرح آتی خوانده شد)

پیشنهاد میکنم به ماده دوم اضافه شود هر کدام از طبقات مذکور در این ماده استفاده حقوقیا شهریه یا مستمری از خزانه دولت مینمایند باید به لباس متحدالشکل ملبس شوند

رئیس – آقای یاسائی

یاسائی – بنده گمان میکنم آن مجتهدینی که از خزانه


دولت ارتزاق میکنند جامع الشرائط نیستند چون دارای مرتبهء عدالت نیستند و این قدر مسلم است و ما باید مردم این مملکت را همانطور که آقای دشتی هم تذکر دادند سوق بدهیم به یک راهی که آن پیشنمازیکه مستمری میگیرد پشت سرش نماز نخوانند زیرا این پولیکه از مالیه مملکت میگیرند پول رسومات هم جزوش هست و بالاخره پشت سر ملای شهریه بگیر نباید نماز خواند.

رئیس – آقای افسر

افسر – بنده گمان میکنم بر فرضی که پنج نفر یا ده نفر هم اینطور اشخاصی باشند معلوم نیست کسیکه شهریه از دولت بگیرد و از نظر فتوی آنرا صحیح بداند و ممکن هم هست که دولت با مجلس یک وقت مصلحت بداند و برای کمک و رعایت حال یک عده مخصوصی به آنها مراعات کند و این هم منافات با لباس ندارد بنده معتقد به این پیشنهاد نیستم و عقیده ام این است که اگر این پیشنهاد پس گرفته شود بهتر است .

رئیس – رای گرفته میشود به پیشنهاد آقای یاسائی آقایانیکه قابل توجه میدانند قیام فرمایند.(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد. پیشنهاد آقای رحیم زاده قرائت میشود.

(به ترتیب ذیل خوانده شد)

پیشنهاد میکنم چون موافق اصول مذهب اهل سنت و جماعت برای علماء درجهء اول مقام اجتهاد را قائل نسیتند در ماده دوم علماء و مشایخ و مدرسین طراز اول سنت و جماعت برای حفظ مراتب احترام مذهبی و روحانیت او مدلول این قانون معاف باشند.

رئیس – آقای رحیم زاده

رحیم زاده – چنانچه عرض کرده ام واضح است که علمای درجه اول و علمای طراز اول را داخل در این قانون بدانند که مجریان قانون ایراد نگیرند که شما مجتهد نیستید به این جهت بنده این پیشنهاد را کردم .

رئیس – آقای اعتبار

اعتبار – در پیشنهاد آقای مفتی که قبول شد گمان میکنم نظر آقا هم تامین شده باشد و این پیشنهاد تکرار است.

رئیس – رای کرفته میشود به این پیشنهاد آقایانیکه موافقند قیام فرمایند. (عدهء قلیلی قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد پیشنهاد آقای اورنگ

(به مضمون ذیل خوانده شد)

پیشنهاد میکنم در ماده دو دنبالهء جملهء طلاب مشتغل به تحصیل علوم فقه و اصول کلمهء حکمت اضافه شود

احتشام زاده – حکمت الهی

بعضی از نمایندگان – مخالفی ندارد. صحیح است .

رئیس – رای میگیریم به این پیشنهاد آقایانیکه تصویب میکند قیام فرمایند(اغلب قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد پیشنهاد آقای شریعت زاده

(به مضمون ذیل خوانده شد)

پیشنهاد میکنم با جمله (طلاب علوم) از ماده دوم حذف شود .

رئیس – آقای شریعت زاده

شریعت زاده – البته آقایان به استدلالی که راجع به وضع این قانون شده است توجه فرموده اند مقصود اصلی تعظیم به مدارج اسلامی و احترام به لباس روحانیون است بنا براین تشخیص شده است که هر کس مجاز از مراجع تقلید باشد و دارای این صفات باشد او مجاز است که ملبس به این لباس بشود این استدلال مقتضی است که بگوئیم هر کس به آن مقام نرسیده است ملبس به این لباس نباشد و چون لباس روحانیت علامت تعالی و مدارج عالیه آن علم است و اشخاصیکه مشغول تحصیل هستند دارای آن مقام نیستند بنده عقیده ام این است که آن اشخاص معاف نباشند و به این جهت این پیشنهاد را کردم.


رئیس – آقای عباس میرزا

عباس میرزا – بنده تصور میکنم در اینجا آنطوریکه آقا فرمودند نباید این اندازه اغراق گفت چون اشخاصی که میخواهند به آن مدارج برسند باید معلوم باشند و این مسئله در همه جا هم معمول است مثلا در مدرسه نظام شاگردها در صورتیکه هیچ درجهء هم ندارند آن لباس را میپوشند یا در مدارس مختلف هر صنفی در ایران و ممالک خارجه یک لباس مخصوصی دارند حالا برای اینکه آن اشخاصیکه مشغول تحصیل هستند از اول معلومباشند که اینها چه کاره هستند و قیوداتیکه آن لباس برای آنها وارد میکنند معلوم باشد بهتر این است در همان عالم خودشان زندگانی کنند و در همان عالم بالا بروند تا برسند به ان مدارج عالیه و البته رسیدن بمقام اجتهاد یک کار خیلی مهمی است و اگر در سن چهل سالگی یا پنجاه سالگی به آن مقام رسید بخواهد لباس عوض بکند چندان خوب نیست بنده همینطور که در قانون نوشته شده است از اول ملبس بهمان لباس باشد بهتر است .

رئیس – رای گرفته میشود به پیشنهاد آقای شریعت زاده آقایان موافقین قیام فرمایند.(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد. از طرف سه چهار نفر از آقایان پیشنهاد ختم جلسه شده است هفت فقره پیشنهاد دیگر هم در ماده دوم باقی مانده است آقای ملک مدنی توضیح بدهید.

بعضی از نمایندگان – مخالفی ندارد.

رئیس – بسیار خوب قبل از اینکه جلسه را ختم کنیم برای تشریف بحضور اعلیحضرت فردا که روز عید سعید حضرت امیر است استقراع میکنیم

(اقتراع بعمل آمده آقایان مفصلهء ذیل معین شدند)

(آقا سید میرزا هاشم آشتیانی)

بعضی از نمایندگان – مریضند

(آقا سید کاظم یزدی – حمدالله خان بیات ماکوئی – مفتی – طلوع – دیبا)...

بعضی از نمایندگان – کدام دیبا – دیبای مطلق؟

اورنگ – اگر اضافه داشت میخواندم

(محمد حسنخان مسعودی – علیخان اعظم – افشار)

یکنفر از نمایندگان – عضو هیئت رئیسه هستند

(حاج آقا حسین رهبری – سید ابراهیم ضیاء)

رئیس – آقای روحی فرمایشی داشتید

روحی – خیر

رئیس – جلسه اتیه روز پنج شنبه دستور بقیه این قانون

(مجلس یکساعت و نیم بعداز ظهر ختم شد)