مذاکرات مجلس شورای ملی ۴ اسفند (حوت) ۱۳۰۳ نشست ۱۳۰
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم | تصمیمهای مجلس | قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم |
مذاکرات مجلس شورای ملی ۴ اسفند (حوت) ۱۳۰۳ نشست ۱۳۰
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ۵
جلسه: ۱۳۰
جلسه صد و سی صورت مشروح مجلس یوم یکشنبه چهارم حوت ۱۳۰۳ مطابق بیست و هشتم رجبالمرجب ۱۳۴۳
(مجلس دو ساعت و ربع قبل از ظهر به ریاست آقای مؤتمنالملک تشکیل گردید)
(صورت مجلس یوم پنجشنبه اول حوت را آقای میرزا جواد خان قرائت نمودند)
رئیس - آقای دامغانی.
شریعتمدار دامغانی - قبل از دستور عرض مختصری دارم.
رئیس - آقای شیروانی.
شیروانی - عرض بنده هم قبل از دستور است.
رئیس - آقای شوشتری
آقا سید محمدعلی شوشتری - عرض بنده هم قبل از دستور است.
رئیس - آقای افشار.
افشار - قبل از دستور.
رئیس - گویا نسبت به صورت جلسه اشکالی نباشد.
(گفتند - خیر)
رئیس - آقای دامغانی (اجازه)
شریعتمدار دامغانی - بنده خیلی شاکی و خوشوقتم که بعضی اختلافات سیاسی همان اختلافاتی که بسیاری از اوقات دولت و مجلس را به خود مشغول کرده بود مرتفع شد و میتوانم عرض کنم که حالا دولت آقای سردار سپه با استظهار به اتفاق آقایان نمایندگان میتواند وظایف خود را انجام دهد این هم یک نعمتی است که کمتر در ادوار گذشته و ممالک دنیا سابقه داشته که یک رئیسالوزرایی با وجاهت ملی و استظهار به اتفاق آقایان نمایندگان ملت بتواند داخل عملیات فداکارانه خود نسبت به مملکت و ملت بشود. چون آقای سردار سپه رئیسالوزرا فداکاریهایی که مختص به خودشان است نسبت به این ملت و مملکت کردهاند و مخصوصاً امنیتی که تولید شده است در اثر فداکاری و زحمات ایشان بوده و مجلس هم فداکاری ایشان را قدردانی کرده و حالا مقتضی است عرض کنم با آن فعالیتی که در ایشان هست اگر اندک توجهی نسبت به قسمت شمال یعنی به حاشیه بحر خزر و صحرای ترکمان بفرمایند خیلی به موقع است.
(بعضی از نمایندگان - صحیح است)
زیرا ایشان با آن فعالیت ذاتی که دارند نفوذ حکومت مرکزی را در تمام اقطار این مملکت تثبیت کردهاند فقط جایی که باقیمانده همان یک قسمت صحرای ترکمان است که همیشه مثل یک بلدی مبرمی در حواشی شاهرود خراسان ظاهر میشوند و مخصوصاً زوار حضرت ثامنالائمه را صدمه میزنند و اذیت میکنند و اغلب مثل سیل متراکم میشوند و تصور میکنم با یک اندک توجهی موفقیت حاصل شده و کاملاً حل این قضیه بشود و نفوذ حکومت مرکزی را در اینجا منتشر و تثبیت کنند. اگر در این موقع که ملت قدرشناسی از زحمات آقای سردار سپه کرد مجلس هم کاملاً نظر موافق دارد این استفاده را ما اهالی آن طرف نکنیم تصور نمیکنم دیگر یک همچون موقع به این مناسبی پیدا شود به این جهت خواستم تذکر بدهم که آقای سردار سپه یک خدمتی به زوار حضرت ثامنالائمه در این قسمت بکنند و نفوذ حکومت مرکزی را مثل سایر اقطار این مملکت در صحرای ترکمان تثبیت نمایند
رئیس - آقای شیروانی (اجازه)
شیروانی - یک معمولی شده است در مجلس که بعضی اشخاصی که قبل از دستور میخواهند صحبت کنند گفته میشود ما اساساً با مذاکره قبل از دستور مخالفیم ولی آن وقت دنبال ولی مطالب گفته میشود بنده شاید در کمیسیون تجدیدنظر در نظامنامه داخلی با مذاکرات قبل از دستور مخالف باشم ولی با یک وضعیاتی که
(خنده نمایندگان)
در این مملکت جریان دارد بنده هم دنبال ولی را میگیرم برای این که وقتی یک مملکتی اوضاعش قابل تنقید شد باید تنقید کرد. وقتی تنقید تمام میشود که وضعیات خوب باشد و بهترین اوقات مجلس را بنده یک همچون مواقعی میدانم که حقایق گفته شود. بنابراین بنده حق میدهم به اغلب آقایان که یک دردهایی را که میبینند و میدانند عجالتاً در مجلس بگویند و مقامات مؤثره را مطلع نمایند. بنده قصد حمله یا تعرض یا توهین به هیچ شخص یا مقامی ندارم مخصوصاً هم سعی میکنم که در تحت یک عناوینی عرایضم را عرض کنم که به هیچ مقامی برنخورد. به علاوه بنده مسایل خصوصی یا عناوین شخصی را صحیح نمیدانم که در مجلس بین اشخاص مطرح شود یک وکیل با وزیر شخصاً اگر طرف باشد یا با یک رئیس اداره بنده صلاح نمیدانم در مجلس شورای ملی به آنها حمله کنند زیرا اینجا باید مسایلی مطرح شود و محل شور و مشورت آقایان واقع شود که مربوط به مملکت و حفظ مصالح ملت باشد مسایل شخصی مربوط به مخالف شخصی است بنابراین عرایض بنده به طور کلی اصولی و مربوط به یک مسایلی است که میخواهم به عرض آقایان نمایندگان محترم برسانم. بنده وظیفه خود میدانم که این مسایل را بگویم و کتمان این عرایض را برای خودم خیانت به وظیفه خودم میدانم آقایان نمایندگان هم البته هر کدام وظایف خود را انجام میدهند. سه موضوع مهم بنده را وادار کرده است که با نظر دقیق به یک قضایا و جریاناتی که در این مملکت هست نگاه کنیم یکی این که یک خطرات سیاسی بنده در طی یک جریاناتی که خیلی علمی است میبینم ممکن است که بنده اشتباه دیده باشم ولی خطرناک میبینم بالاخره بنده میبینم یک پردههایی که شاید در ده پانزده سال قبل از این یک اشخاص بالا کشیده بود به همان پردههای خطرناک که مملکت ما آن روز به آن خطرات تهدید میشد و دنیا آن خطرات را از ما دفع کرد باز یک اشخاص میخواهند آن خطرات را متوجه این مملکت بنمایند این است که باید قضایا گفته شود. دوم بنده یک خطرات اقتصادی مملکت خودمان میبینم که برعکس آن چه انتظار داشتیم یعنی پس از آن که امنیت کامل سرتاسر مملکت گرفت و باید اصلاحات اقتصادی عقب سر او بیاید یک خطرات اقتصادی میبینم در این باب هم آن چه بنده اطلاع دارم باید اینجا عرض کنم. موضوع دیگر هم که بنده میبینم و باز باید عرض کنم این است که یک هرج و مرجهای مالی در این مملکت پیدا شده است که اگر یک قدری جلوی آن گرفته نشود و مجلس شورای ملی توجهی نکند احتمال میدهم که آتیه خوبی هم از این حیث نداشته باشیم. موضوع اول که ممکن است یک خطر سیاسی متوجه مملکت شود این است که ممکن است فرض کرد یک سیاستهایی اقتضا بکند که بالاخره ایران در زیر یک قرضهای کمرشکن و یک ورشکستگی مالی عجیبی دچار شود که بالاخره خودش را نتواند نجات دهد. ممکن است یک همچون چیزی باشد امیدواریم که نباشد ولی یک آثاری که بنده میبینم باید عرض کنم. بنده از یک طرف میبینم که درب یک بانکی به روی ما باز شده بدون این که یک وثائق خیلی جدی از ما مطالبه کنند ما هر چه میخواهیم حواله میدهیم. البته در اثر امنیت این یک اعتباری است که پیدا کردهایم از یک طرف هم میبینم در سال گذشته تقریباً متجاوز از دو میلیون و نیم قرض برای ما باقی مانده است یک کتابی هم چاپ کردهاند یک صورتی هم داده که در مقابل این پولهایی که قرض شده مخارجی هم شده است صورتش را هم به همه آقایان دادهاند و توی کیف همه آقایان هست و تمام هم خواندهاند و میدانند که دو میلیون و نیم برای ما مانده است اینجا هم گفته شد که خرج شده است. البته پول را میگیرند که خرج کنند امسال هم متجاوز از این مبلغ بنده میبینم که مملکت زیر بار کسر میرود. اقلاً پنج ماه و اکثراً که بنده سند دارم چهارده ماه حقوق ادارات ولایات به تأخیر افتاده است. عدلیهها معارف، نظمیه. و حتی دو سه ماه حقوق قشون جنوب ایران به تأخیر افتاده است. روی هم رفته بنده ایران را فعلاً در مقابل شش میلیون کسر و محل خالی میبینم البته این را هم از یک محلهایی میگیریم و خرج میکنیم. یک وقت تا کلاه خودمان چرخاندیم میبینم مملکت زیر بار بیست میلیون قرض رفته است و آن وقت است که دیگر این حرفهای بنده و آقایان چاره نمیکند و یک مسایل دیگری پیش میآید. بنده میخواهم نظر آقایان نمایندگان محترم را متوجه این مسایل بکنم شاید اطلاعات من در این باب کم باشد. ولی از روی تحقیق و رسیدگی ممکن است آقایان تشریف ببرند در یک جاهایی که مرکز این قبیل مسایل است و ببینند بنده عجالتاً نباید مسئول بمانم آن کسی باید مسئول بماند که میداند و حرف نمیزند بنده رفع مسئولیت خودم را میکنم. بعضیها هم ممکن است در مقابل بنده جوابهایی بدهند. ولی آن روز که تاریخ مسئولیتها را به دنیا نشان میدهد. بنده مسئولیت ندارم کما این که تاریخ دوازده سال قبل مسئولیت را نشان داده است که به دوش چه اشخاصی است. یک مسئله دیگر که اضافه بر این قرض خطرناک و اضافه بر این اعتبار خطرناک که ما پول میگیریم و حساب جاری داریم مسئله تمرکز عایدات است. مسئله تمرکز اینجا یکی از مسایل روشن و مهم و حتی یک خدمتی جلو داده شد. بنده در این باب میخواهم بازتر عرض کنم. اینجا گفته شد که یکی از پیشرفتهای بزرگ مالی که ما پیدا کردهایم مسئله تمرکز مالیه است. تمرکز یعنی چه؟ یعنی یک پولهایی که در اطراف این مملکت متفرق است به وسیله یک صرافی در یک صرافخانه متمرکز شود. اصل تمرکز این است که پول خرد در یک صرافخانه جمع شود. یک نفر شاگرد صراف هم در تحت اعتبار یک کاغذها و تلگرافات و در تحت قدرت یک دولت باعظمت و در تحت شمشیر یک رئیسالوزرا قوی میتواند حواله بدهد به هر جای مملکت آقا فلان قدر پول را دولت میگوید بده به فلان صرافخانه. این معنی تمرکز است. حالا این تمرکز به طرف افراط و تفراط رفته یعنی گفته میشود سربازهایی که در بندرعباس هستند باید تأمل نمایند تا عایدات نواقل یا مستغلات بندرعباس جمعآوری و برات شود به مرکز آنها هم معطل بمانند تا مجدداً از تهران به آنجا برات شود و حقوق آنها داده شود. این دو اثر خارجی دارد یکی تأخیر پرداخت حقوق. و اساساً این تأخیر پرداخت و مسامحه ممکن است یک نتیجه برای اشخاصی که میخواهند خدمت جلوه بدهند داشته باشد که بگویند در این ۳ ماه ما در ستون عایداتمان این قدر زیادی داریم. همین طور که میبینم ۳ ماه ۵ ماه ۱۴ ماه تأخیر در پرداخت شده است. یک نتیجه دیگری هم که واضح است این است که دو جا باید صرف برات بدهند یعنی یک صرف براتی بدهند که پول را بیاورند به مرکز و یک صرف براتی هم بدهند که از اینجا دو مرتبه ببرند آنجا و فقط ما با این ترتیب میتوانیم یک صرافخانه را از خودمان راضی کرده باشیم. این تمرکز را بنده علاوه بر این که نافع به حال مملکت نمیدانم مضر هم میدانم و بالاخره منتهی میشود به همان خطرات سیاسی که عرض کردم. اما یک موضوع دیگری که در اینجا خیلی جلوه داده شد و اسباب سرفرازی ما بود تشکیلات منظم مالیه است بنده متأسفانه برخلاف این عقیده هستم. چون اگر تشکیلات مالیه این مملکت را مقایسه نماییم با بدترین روزها هیچ وقت تشکیلات مالیه ما همچون صورتی نداشته است و همین تشکیلات است که بنده اگر اینجا تقاضا نمایم یک کمیسیونی از مجلس انتخاب شود و یک سال هم فرصت داده شود پس از یک سال کسی نیست که بتواند حساب پس بدهد. ولی دیر یا زود معلوم میشود. خیلی طول نمیکشد سه ماه یا چهار ماه بیشتر طول نمیکشد و آخر یک روزی پای حساب به میان میآید. همهاش که به حرف من و کسی دیگر نیست بالاخره روز عمل میآید و آن روز که رسید به عقیده بنده معلوم خواهد شد که امروز ما دچار بدترین تشکیلات مالیه بودهایم و همین تشکیلات غلط است که بالاخره چهار میلیون بودجه برای ما درست کرده است. همین تشکیلات است که مملکت را به طرف ورشکستگی سوق میدهد و به عقیده بنده یک سیاستی اقتضا کرده است که ما با این طرز هولناک به طرف ورشکستگی برویم این وضعیت داخلی خودمان آن وقت در دنیا هم بالنسبه مختلفه شهرت پیدا میکند که ایرانی یک ملت نالایقی است، ایرانی نمیتواند خود را اداره کند و بالاخره یک حرفهایی زده میشود که من نمیخواهم تکرار کنم این حرفها چاپ هم میشود و به زبانهای خارجی هم ترجمه میشود و در کتابهای قطور به تمام دنیا هم میرود. عدم اعتبار و سوء خلق. بیاساسی ادارات و مراکز قانونی مملکت هم در تمام اقطار عالم منتشر میشود و آن وقت ما منتظریم که یک مسایلی که یک مسایل اقتصادی هم به طرف ما روآور شود و از دنیا هم دست دعوت به طرف ما دراز شود. بلی حرف میزنیم. مقاله هم مینویسیم. لکن در عمل معکوس میشود و در پایان تمام مقدماتی که عرض کردم یک وقت در توی همین مجلس صدا بلند میشود که ایرانی لیاقت این که خودش را اداره کند ندارد. دزد است...
بعضی از نمایندگان - (به طور همهمه) این طور نیست.
شیروانی - اجازه بدهید. پریروز میخواستید این طور حرارت به خرج بدهید. در اینجا گفته شد که خارجیها آمدهاند جلو دزدی ما را بگیرند...
(همهمه نمایندگان)
شیروانی - اجازه بدهید. صورت مجلس حاضر است. در اینجا یک همچون حرفهایی زده شد و بنده هم به همان مناسبت و برای شنیدن همین حرفها آمدهام اینجا حرف بزنم و بنده بیشتر از آقایان از شنیدن این حرفها عصبانی هستم که آمدهام در اینجا. این حرفها زده شد و بنده معتقدم کسی که این حرفها را از روی عقیده بزند باید دهانش را خرد کرد. ایرانی نالایق است؟ خیر لایق است هیچ اجنبی و اجنبیپرستی هم حق ندارد این حرفها بزند و هیچ اجنبی هم حقهایی بر ایرانی ندارد.
یاسایی - این حرفها هوا است منطق نیست.
شیروانی - یک نکته دیگر که در این مجلس جریان دارد. این است که در مقابل یک قوههایی برای حفظ موازنه سیاسی یک قوههای دیگری هم باید داشت. بنده زیاد این را باز نمیکنم چون صاحبان این عقیده بیشتر آنجا توی راهروها و توی آن پستوها و گوشهها این حرفها را میزنند. اینجا کسی نیست که بیاید و بگوید در مقابل یک قوه برای حفظ موازنه سیاسی یک قوه دیگری را باید در دست داشت و آن قوه را هم بالاخره یک قوه اجنبی و خارجی فرض کنند و بالاخره برای نگاهداری موازنه سیاسی دو تا قوه را با هم نگاه دارند که یک روزی آن یکی را برضد این یکی استعمال کنند این حرف هم گفته میشود و من از خیلی دهنها این حرف را شنیدم ولی وقتی تمام اینها را روی هم جمع کنیم میبینیم که یک خطرات سیاسی در زیر این حرفها هست. در زیر این پرده سیاستهایی هست که باید روشن بشود و بالاخره این مملکت باید روشن بشود و مسایل گفته شود یک مدتی هم که اجازه نمیدادند برای حفظ نزاکت یا برای هر چه بود. ما هم معتقد بودیم که باید یک مدتی گفته نشود. حالا چطور باید روشن شود. ممکن است ما اشتباه کرده باشیم یا ممکن است یک نفر از آقایان یا یک دسته دیگر به اشتباه رفته باشند. بالاخره باید روشن شود گذشته از این که مملکت وقتهای عزیزش تلف شده است یک پولهایی هم در این مملکت خرج شده است ما قریب هفتاد میلیون پول به دست یک دسته متخصص خرج کردهایم. باید اثرات خارجی آن را هم ببینیم. به حرف که نمیشود. باید نشست و رسیدگی کرد و دید حقیقتاً چه کردهاند. بنده هم کمال تشکر را میکنم. اما موضوع دوم راجع به یک مسایل اقتصادی است. در این مملکت بر اثر یک امنیتها و قدرت یک دولت ما میبینیم از اطراف دنیا دستهای سرمایهدارها و شرکتها و کارخانهجات به طرف ما دراز شده است و حالا موقع استفاده است باید هم این طور باشد. در عقب امنیت حتماً باید اصلاحات اقتصادی باشد حالا میخواهیم ببینیم از این امنیتی که شاید یک عده اشخاصی هم صدمه این امنیت را خوردند ما چه استفادههای اقتصادی تا به حال کردهایم و چه استفادههای اقتصادی میخواستیم بکنیم بنده خبر دارم که نمایندگان سرمایهدارهای خارجی به ایران آمدهاند از مملکت آلمان فرانسه و سایر جاهای دنیا یک عده آمدند اینجا برای کارهای اقتصادی من جمله یک کمپانی فرانسوی تقریباً در شش هفت ماه پیش از این آمده است اینجا برای این که وسایل نقلیه یک قطعه از مملکت ما را درست کنند خیلی خوب یک روزی پیشنهادش را آوردند به مجلس و یک روزی هم آمدند پس گرفتند و بردند از هر جا هم تحقیق کردیم معلوم نشد بالاخره این پیشنهاد در چهار ماه قبل که پس گرفته شده یک مرتبه رفته توی کشوی یک میزی که دیگر از آن تو بیرون نمیآید
عمادالسلطنه - این طور نیست
شیروانی - خیلی خوب و هیچ قوهای هم نمیتواند آن را بیرون بیاورد بعد هم گفته میشود که در مملکت ما یک احتیاجی ایجاد شده است و در رأس تمام اصلاحات باید راه ساخته شود ما راه میخواهیم خیلی خوب آیا نباید در این کار عجله شود؟ یا کسی که مخالف نبوده است همه هم که موافق بودهاند نماینده کمپانی گیتانه چهار روز قبل رفت خسته شد چندین هزار تومان هم پول خرج کرد هر روز هم توی این وزارتخانه و آن وزارتخانه رفت و کفش پاره کرد و صدمه دید و بالاخره رفت
عمادالسلطنه - برمیگردد
شیروانی - خیلی خوب انشاءالله ممکن است نذر هم بکنیم که برگردد عجالتاً که رفته است این یک مسئلهای بود یک پیشنهادی داده شده بود ممکن هم بود عیوباتی داشته باشد ولی بالاخره چندین مرکز قانونی باید طی کند اما یک مرتبه از روی میز مجلس گرفته شد و رفت توی کشوی میز آقا و آنجا خوابید دیگر ما نمیدانیم چه شد هر کسی هم بپرسد جواب داده نمیشود یک کمپانی دیگر هواپیمایی آمده است اینجا سه چهار ماه است با دولت داخل مذاکره شده و در تمام جاها گیرهای خودش را رفع کرده است چه کرده است آوکا گرفته است تا بالاخره رسیده است به میز آقا آنجا مانده است یکی دیگر از مسایلی که در اینجا نمیدانم آقای ارباب چه نظری داشتند که این فرمایش را کردند و اتفاقاً اثر هم بخشیده مسئله راه بندر جز بود آقایان شاید غالبا بدانند این شخصی که آمده است امتیاز راه بندر جز را میخواهد در تهران پیر شده است زمان جوانیاش آمده است اینجا تا حالا مانده است و پیر شده است بنده غالباً در کمیسیون فوائد عامه موادی میدیدم که صراحتاً بر ضرر این آدم است میگفتم خوب شاید این شخص اینجا زیاد مانده است جنون هم به سرش زده آخر من این شخص را دیدم و گفتم بعضی مراد این امتیازنامه بر ضرر تو است گفت من تمام فکرهایم را کردهام من باید این را از یک گیرهایی رد کنم تا بالاخره بیاید توی مجلس آنجا آقایان وکلا میبینند و در اطرافش صحبت میکنند درست میشود بالاخره باید وکلا یک کاری بکنند این بیچاره دیگر از دست وزارتخانهها خسته شده بود و اگر میگفتند یک بار سی منی هم روی دوشش بکشد و ببرد میبرد دیگر خسته شده بود بالاخره این امتیازنامه آمد به مجلس و چند مادهاش هم در اینجا مطرح شد بعد با یک طرز بیادبانه و برخلاف اصول پارلمانی آمدند و در وسط کار این لایحه را از ما پس گرفتند و بردند و بالاخره نتیجهاش هم این شد که گفتند یک آمریکایی در چند سال قبل آمده است اینجا و ابیسون داشته است حالا تا شد تا ما ببینیم آن آمریکایی اپسیونش را تجدید میکند یا نه؟ در هر صورت ساختن راه بندر جز هم در جزء سایر اصلاحات اقتصادی ما دفن شد حالا اثرات این چه چیز است؟ راههایی که ما داریم با این درخواست بازی که در وزارت مالیه معمول است حالش معلوم است راه رشت را برف گرفته و مسدود کرده است پول میخواهند که عمله بگیرند و راه را باز نمایند باید درخواست بدهند و سیر قانونی خودش را بکند چند وقت؟ تقریباً سه چهار ماه طول میکشد تا این که بهار بشود و هوا خوب بشود برفها هم آب بشود و عبور و مرور مسلمین باز شود؟ بروید ببینید الای نه پست متوالی در رشت روی هم خوابیده است و درخواست هنوز در وزارت مالیه امضا نشده است که بروند و راه را باز کند. من جلوگیری از این مسایل راه ساده نمیدانم ممکن است آقایان ساده به نظرشان بیاید. ولی بنده نمیدانم و برای اینها مرکزی غیر از این مراکز قائل هستم و به فرمایش آقای مدرس یک دست غیبی را در این جور کارها میبینیم که این کارها را میکند. هر امتیازی که آمده اینجا و در مجلس به جریان و عمل افتاده دو مرتبه برگشته است و امتیاز رب سوس. سوم نقاله راه بندر جز و غیره. حالا ده برابر اینها که اینجا میآید در توی وزارتخانهها خفه شده است و جلوی تمامش را گرفتهاند. شما اگر مراجعه کنید به وزارتخانههای خودتان چه وزارت فوائد عامه چه وزارت پست و تلگراف میبینید که کارها در آنجا خوابیده است و هیچ کدامش را اصلاً نگذاشتهاند تکان بخورد بنده اینها را ساده تلقی نمیکنم و ممکن است یک چیزی در آن باشد. برای این که این اشخاص اصلاً علاقه به ایران و ایرانی ندارند. بنده یک اطلاع صحیحی دارم که خودم بودم و دیدم. این را هم باید به عرض آقایان برسانم. یک کار خیلی کوچکی بوده است لایحه استخدام دو نفر متخصص آلمانی (یکی برای معادن. یکی برای جنگلها) آوردند به مجلس و رفت به کمیسیون و یک قدری گیر کرد و بالاخره تمام شد یعنی کار دولت و کار کمیسیون تمام شد که در این ضمنها در جزو سه چهار پروتست یک به وزارت قوائد عامه رفت که شما چه حق دارید متخصص آلمانی استخدام مینمایید بدون مشورت من بدون تصویب من این کار را میکنید!! خیلی خوب. اولاً بنده نمیدانم که آیا یک ماده در تمام کنترات ایشان هست که حق پروتست داشته باشند؟
عمادالسلطنه - چرا هست
شیروانی - که بنویسند پروتست میکنم؟ بنده که گمان نمیکنم در سرتاسر کنترات ایشان یک ماه باشد که حق پروتست داشته باشند و صراحتاً به یک وزیری بنویسند پروتست میکنم بنده همچون مادهای را سراغ ندارم. از این پروتستها به طور شبنامه هم برای یک عده اشخاص فرستاده شد این را هم در کنترات ایشان ندیدهام یک چیز دیگر هم هست آقایان باید توجه بفرمایند و آن این است که برخلاف نص صریح ماده دوازدهم کنترات آقای دکتر میلیسیو که نباید با هیچ مقام خارجی مکاتبه نمایند سواد این پروتست را به سفارتخانهها هم فرستادهاند.
ناصرالاسلام - سرکار از کجا فهمیدهاند؟
شیروانی - وزیر مختار آلمان میرود توی وزرات فوائد عامه که آقا این چه چیز است که برای من فرستادهاند؟ اینها را بنده ساده تلقی نمیکنم. ممکن است یک اشخاصی ساده تلقی کنند ولی بنده اینها را ساده تلقی نمیکنم ممکن است بعضیها خیلی ساده تصور کنند که یک مستخدمی حق داشته باشد به وزارتخانهها به سفارتخانهها کاغذ بنویسد و پروتست کند. ولی بنده همچون حقی را قائل نیستم خوب است آقایان تعقیب نمایند که به چه مناسبت به یک سفارتخانه کاغذ نوشته است؟ گفته میشود یک اختیاراتی دادهایم خیلی خوب. بنده هم به فرمایش آقای یاسایی در دوره چهارم نبودهام و در دوره چهارم هم ممکن است در یک تنگنایی گیر کرده و یک اختیاراتی داده باشند ولی آیا بالاخره باید این اختیارات نامحدود باشد؟ آخر یک مؤید دیگری هم در آنجا بوده است. به مجلس نوشته میشود که اگر اجازه ندهید من بیایم آنجا تفتیش کنم حقوق پارلمان را نمیدهم. خیلی خوب به رئیسالوزرا نوشته میشود که شنیدهام کنترات مسیوپیر را که میخواهد رئیس پست بشود شما خیال دارید تجدید نمایید. اگر این موضوع صحت داشته باشد من حقوق وزارت جنگ را نمیدهم. شما را به خدا ملاحظه بفرمایید!! شاید در آن روزی که من این کاغذ را دیدهام سه چهار نفر از آقایان دیدهاند نوشته است که اگر شما کنترات مسیوپیر را تجدید نمایید من حقوق وزارت جنگ را نمیدهم اینها چه چیز است؟ با یک مملکتی که نمیشود بازی کرد به عدلیه نوشته است: این عین عبارتی است که نوشته است (احکام عدلیه نزد من قدر و قیمتی ندارد) چه حق دارد یک همچون چیزی بنویسد کدام ماده قانون به ایشان این اجازه را داده است.
یک نفر از نمایندگان - در چه موضوعی بوده؟
شیروانی - موضوع موول را که همه آقایان مسبوق هستند. باز به عدلیه نوشته شده است که اگر محکمه استیناف بر علیه معزول رأی بدهد حقوق عدلیه توقیف خواهد شد. این روشی است که خیلی هم نمیشود ساده تلقیاش کرد اول مجلس را زمین میزند. بعد رئیس دولت را. بعد وزارت عدلیه را بعد دست به گریبان وزارت خارجه میشود از آنجا که خلاص شد پست و تلگراف را خرد میکند. از آنجا هم میرود سر وقت وزارت فوائد عامه و کار تمام میشود. ایرانیها هم مردمان معقول و خوبی هستند و صرفنظر میکنند. همین طور که تا حالا صرفنظر کردهاند خیلی خوب. یک اشخاصی ممکن است صرفنظر نمایند ولی بعضی اشخاصی نمیتوانند صرفنظر نمایند و این قضایا را ساده تلقی کنند که اینها بیایند تمام وزارتخانهها را مطیع خودشان بکنند. شاید همه آقایان بدانند که بنده شخصاً با آقای مخبرالدوله مخالف بودم و شاید ایشان را به عقیده خودم آدم خوبی ندانم و شاید هم کمتر شده باشد که چه در مجلس و چه در روزنامه به ایشان حمله نکرده باشم و حقیقتاً اگر غیر از این وسیله که اتخاذ شد برای انداختن ایشان بنده با هر وسیلهای که میخواست ایشان را زمین بزند موافق بودم. ولی بالاخره یک نفر مادون حق ندارد به مافوق خود بنویسد عملیات ننگین. به معاون یک وزارتخانه حق ندارد الفاظ خارج از نزاکت بنویسد همان طور که اینجا گفته میشود شما خارج از نزاکت نشوید بنده هم به یک اجنبی و لو هر قدر هم بزرگ باشد حق نمیدهم که به یک حمال ایرانی توهین کند. چه حق دارد؟ خیلی خوب. ما در واقع یک مندوب سامی برای مالیه آوردهایم این که نمیشود. بنده حالا یک اوضاعی که در مالیه جریان دارد و خدمت آقایان عرض میکنم تا ببینند اینها چه چیز است. ممکن است تحقیق بفرمایند. اولاً یک متحد آلمانی در برج میزان در حدود نمره ۲۹۷۴ یا ۷۳ نوشته شده است که آقایان وکلا هر کدام اگر کارهایی با ادارات مالیه دارند آن کارها را ادارات مالیه با سرعت انجام بدهند. یک لیستی هم به آن متحدالمال سنجاق شده بود یک اسامی هم نوشته شده بود. قبل از این قضیه مخصوصاً اگر خاطر آقایان باشد اگر یک روزی اینجا بنده کاغذی که پنج شش ماه به طوء جریان پیدا کرده بود تا جوابش از وزارت مالیه رسیده بود اینجا خواندم روز بعدش این متحدالمال صادر شد که کاغذ وکلا را زود جواب بدهند همین طور هم شد بعد از پنج روز جواب کاغذ رسید. اول پنج ماه بود بعد پنج روز شد حالا بنده میخواهم ببینم فرق وکیل با سایر افراد مملکت چیست؟ کاغذ وکیل را زود جواب بدهند. کار وکیل را هم زود انجام بدهند ولی سایر مردم بدبخت هر قدر میخواهند بیایند توی وزارتخانه و این طرف و آن طرف بدوند و معطل بشوند!! وکیل یک حقوق معینی دارد در جای خودش ولی در سایر مسایل مملکتی شریک است با افراد مردم و رجحانی ندارد. این است که بعضی اوقات این حرفها بیشتر آدم را ظنین میکند. چند روز قبل متحدالمالی به ادارات مالیه صادر شده که چون وزارت مالیه در نظر دارد روزنامه تأسیس نماید این است که شما توی مینوتها و کاغذهایتان مسائلی که قابل نوشتن در روزنامه باشد آنها را نفرستید به اداره پرسنل برای این که در روزنامه که میخواهند بنویسند مسائل مفید درج و منتشر شود. بنده اولاً در کنترات آقایان همچون مادهای ندیدم که اجازه بدهد آقایان کتاب چاپ کنند به دو زبان و به تمام دنیا هم بفرستند و در آنجا هم فحش به ایرانیها بدهند و بالسنه خارجه هم ترجمه کنند. عرض کردم همچون مادهای بنده در کنترات ایشان ندیدم فقط در کنترات ایشان مینویسد هرسه ماه به سه ماه راپورت عملیات خودشان باید به دولت و به وزیر مافوق خودشان بدهند و بیست جا هم نوشته شده است باید در تحت تعلیمات وزیر مافوق خود باشند. اما این که تکذیب میکنند که خیر خرج این کار بیست هزار تومان نشده است بنده با آن زحماتی که صرف این کار میشود و با آن اوقاتی که اجزاء ادارت مالیه مرکز و ولایات صرف تهیه این راپورت میشود آن هم با این طرز ظریف و قشنگ وقتی قلم دست گرفته شد و خواستند حساب کنند بنده ثابت میکنم که بیست هزار تومان هم بیشتر صرف میشود. حالا هزار تومان باشد کجا تصویب شده؟ چطور وقتی شما میخواهید بیست تومان به یک عضو وزارتخانه بدهید باید به تصویب مجلس باشد. کی این اجازه را به ایشان داده است برای چه این خرجهای به این هنگفتی را گردن این مملکت میگذارند؟ انگلیسی برای چه چاپ میشود کی گفته است؟ اینها یک چیزهایی است دیگر!!راپورت اساساً یعنی چه؟ یعنی راپورت عملیات را باید به مافوق خود بدهند و دستور بگیرند. یک روزنامه غیرمستقیم مالیه که داریم که هر کس بر علیه مستشار حرف بزند این روزنامه همین طور محضالله فحش میدهد مدیرش هم عضو وزارت مالیه است حقوق میگیرد روزانه هم دارد همین طور همین طور فحش میدهد یک مجله هم دارد (مجله علوم اقتصاد) پسفردا هم یک روزنامه بیرون میآید که بالاخره مال وزارت مالیه است. راپورت سه ماهه هم داریم که مال وزارت مالیه است شبنامه هم که میاندازند. چیز عجیبی است آقایان تصدیق میفرمایند که بهترین وزارتخانهها و ادارات ما گمرک بوده است و پست و تلگراف و تا دو سال پیش مسئله خوبی این ادارات ضربالمثل بود گمرکش را یک قدری مقاومت کرده و هنوز نگذاشتهاند خراب بشود ولی پست و تلگراف ما آیا هیچ شباهت دارد بسی سال پیش از این تا به حال وضعیت این وزارتخانه به کلی فلج شده و خراب شده چیز عجیبی است اینها تمامش مواظب بودهاند که هر جا یک اصلاحی میخواهد بشود جلوی آن را بگیرند حمل و نقل بوده است نگذاشتهاند راههای شوسه بوده نگذاشتهاند تمبر الان یک سال است. نداریم؟ تمبر چرا نداریم؟ یک کسی آمده گفته است میخواهم به افتخار قرن هشتم عمر خیام یک تمبری چاپ کنم از این کار هم میخواهم یک دخلی ببرم (تجارت است دیگر) گفته است میخواهم در تحت نظر دولت و تعلیمات این کار را بکنم و بالاخره با اجازه دولت و تصویبنامه هیئت وزرا هم رفته تمبر را آورده آن وقت گفتهاند مافوق نیستیم تو میخواهی استفاده بکنی؛ مثلاً یک کسی میخواهد امتیازی بگیرد میگویند تو میخواهی استفاده کنی! مثل این که نذر کرده است که ضرر بدهد آن وقت برداشته است در ۱۴ جوزا نوشته شده است که آقا قسمت استفادهاش را من فعلاً صرفنظر میکنم تا یک کمیسیونی از مالیه و وزارت پست و تلگراف با حضور چند نفر از وکلا تشکیل شود اگر رأی دادند که من حق دارم آن وقت استفاده میکنم عجالتاً قرن هشتم عمر خیام را نگذارید بگذرد و از میان برود همه آقایان میدانند که مسئله شئونات این شاعر ما در تمام دنیا چیست و مقاماتش چیست و تمام دنیا این جشن را گرفتهاند و ما این جشن را توقیف کردهایم و تمبر افتخار هم توقیف شد و بیرون نیامد معلوم است با شعرای ما هم بد هستند آقای یاسایی هم از اوضاع مالیههای ولایات تمجید و تعریف فرمودند که خیلی خوب شده بسیار خوب من احتمال میدهم که اوضاع مالیه قلمرو ایشان سمنان و دامغان خیلی خوب شده باشد بعید نیست ممکن است مالیه سمنان و دامغان و جندق و بیابانک خیلی خوب شده باشد و من خیلی مسرورم که یکی از نمایندگان محترم این رضایت را دارند که عجالتاً قلمرو ایشان وضع مالیاش خوب است ولی متأسفانه بنده وضعیت مالی قلمرو وکالتم خیلی بد است اهالی قمشه الان در تلگرافخانه متحصن هستند و از دست امین مالیه هر روز تلگراف میکنند در ابرقو تومانی دهشاهی بیشتر از جاهای دیگر میگیرند از برخوار اصفهان شکایت میکنند که ممیزی میکنند قانون ممیزی هنوز زیردست شما است و هنوز نگذشته و شاید هم در این مجلس نگذرد ولی وزارت مالیه مشغول است ممیزی میکند اردستان شکایت میکنند که خانواری را دارند از ما میگیرند شما اینجا رد کردید آنجا میگیرند فشار هم میآورند تلگراف هم شاید برای آقایان شده است که اینجا خانواری را میخواهند و مطالبه میکنند در صورتی که شما اینجا رد کردهاید عجالتاً اگر کار بدی هم کرده مجلس بوده است و رأی داده و رد کرده و نباید گرفته شود رأی مجلس باید مورد اطاعت هر کس باشد مجلس در قضایای مالی حاکم است این یک حق را اقلاً از مجلس نگیرند نظارت مالی حق مجلس است اقلاً این حق نظارت را از مجلس نگیرند مجلس رد کرده ولی اطلاع دارم مخصوصاً به بعضی محلها تلگراف شده که سریعاً بگیرید که تأخیر مجلس به آنجاها نرسیده است زودتر کلک مردم کنده شود ایشان حالا راضی هستند که در سمنان و دامغان وضعیت مالیشان خوب است. بنده خیلی مسرورم در ضمن فرمایشاتشان آقای یاسایی بیلطفی فرمودند و تمام تقصیرات را گردن مجلس انداختند و گفتند علاوه بر این که ایرانی نمیتواند خودش خودش را اداره کند مجلس ایران هم مقصر است در مقابل آقایان. در صورتی که بنده مجلس را مقصر نمیدانم مجلس در تمام قضایا با آنها مساعدت کرده اگر یک کسی هم خواسته است اینجا حرفی بزند جلوی او را گرفتهاند بنده خواستم چندین مرتبه حرف بزنم مخالفت شد من هم اطاعت کردم میفرمایند ما به دست آنها قانون ندادهایم در صورتی که آقا چون در عدلیه بودهاند از قوانین مملکتی باید بیشتر اطلاع داشته باشند یک ثلث کتاب به این بزرگی مربوط به وزارت مالیه است. دیوان محاسبات، قانون محاسبات عمومی، قانون وظایف. این قدر قوانین مربوط به مالیه وضع شده است و تمامش را زیر لگد خودشان گذاشتهاند و یکیاش را هم اجرا نمیکنند و نمیگذارند اجرا شودبنده اگر بخواهم وضعات را تماماً شرح بدهم به عقیده بنده باید یک ماه حرف بزنم و با تمام این تفصیلی که عرض کردم و اسباب تصریح آقایان را فراهم کردم (عقیده خود بنده است) بنده جداً طرفدار مستشار هستم و جداً طرفدار این هستم که این مملکت مالیهاش مستشار لازم دارد و مخصوصاً هم طرفدار این هستم حتیالامکان باید مستشار آمریکایی داشته باشیم و اگر نشد از یک مملکت کاملاً بیطرف مستشار بیاوریم و اگر بتوانیم آقایان را هم نگاه بداریم موافقم که یک تجدیدنظری در اختیارات آقایان بشود و از این عملیات جلوگیری بشود و بالاخره مجلس حاکم باشد. آقایان اگر دلشان میخواهد جاده همه وزارتخانهها را بگویند باشد. آقا اگر موافق هستند که یک قوه در مقابل یک قوه باشد ولی در مقابل این قوه نباید قوه باشد و باید از مجلس اطاعت نمایند عرض کردم مسائل شخصی غیر از مسایل عمومی است. از بنده نباید اطاعت نمایند من اگر یک دعوایی دارم حتی حضرت آقای تدین هم با او یک حرفهای شخصی دارند همان طور که گفتم در بیرون ولی رأی مجلس را به طور کلی باید اطاعت بکنند ولی تا حالا متأسفانه این طور نبوده است.
رئیس - آقای شوشتری (اجازه)
آقا سید محمدعلی شوشتری - یک قسمت از عرایض بنده را آقای شریعتمدار دامغانی فرمودند. وضعیات و حالات و اخلاق تراکمه که قبلاً معلوم بود لیکن اخیراً شروع به کارهایی کردهاند که الزام کرد آقای دامغانی یا بنده را که از مجلس شورای ملی و هم از دولت درخواست کنیم به طوری که دولت نفوذش را در اقطار مملکت و جاهای بعیده تثبیت کرده و قوه تأمینیه کاملاً در همه شهرها حکمفرما شد. آنجا را هم مثل سایر شهرها در نظر گرفته و یک ترتیباتی برای آنجا بدهند. از عملیات تراکمه اغلب آقایان اجمالاً مستحضرند و لیکن بنده مفصلاً میدانم و به طوری که پارسال شش ماه خودم در محل بودم و تفتیش کردهام اگر قسمتی از آن را به مجلس شورای ملی تذکر بدهم حقیقتاً باعث رقت و گریه آقایان است این است خلاصهاش؛ در حکومت امیر احتشام در مدت شانزده ماه سیصد و هفده نفر از اهالی شهر استرآباد و اطراف استرآباد به دست تراکمه مقتول شدند در حکومت آقای ظهیرالملک در صورتی که مدت زیادی هم طول نکشید متجاوز از صد و چند نفر باز به دست تراکمه مقتول شدند. آقای شریعتمدار فقط راجع به زوار حضرت ثامنالائمه صلواه الله علیه و آله تذکر دادند که در یک قسمت از چند قسمت صحرای ترکمان زوار دچار فشار هستند و لیکن اهالی را میان - فندرسک - کتول دهات ملک حاجی لر و سایر نقاط مازندران و استرآباد و تمام سواحل بحر خزر دچار و (عرض میکنم) مبتلای زحمت و فشار و قتل و غارت در هر جهت هستند و تصور میکنم به طوری که آقای سردار سپه و مجلس شورای ملی که امروز (عرض میکنم) با یک توحید مساعی کاملاً برای بسط و توسعه نفوذ دولت و ملت در تمام مملکت نظر داشته و دارند (عرض میکنم) مجلس شورای ملی به ایشان تذکر بدهند که حتماً از همین امسال شروع بفرمایند تا شاید این یک قسمت از اهالی این مملکت هم از نعمت امنیت بهرهمند شوند.
رئیس - آقای ارباب کیخسرو به بنده مینویسند که آقای شیروانی در ضمن نطق خودشان شرحی نسبت به ایشان گفتند که لازم است توضیح بدهند.
عمادالسلطنه - بنده هم اجازه میخواهم جوابشان را بدهم.
رئیس - آقای ارباب کیخسرو (اجازه)
ارباب کیخسرو - اینجا چون آقای شیروانی در ضمن بیانشان راجع به امتیاز راه بندر جز و دامغان اسمی از بنده بردند و اظهار داشتند که ندانستهاند نظریه بنده چیست گمان میکنم اگر توجه فرموده باشند بنده همان روز عرض کردم که رئیس کل مالیه یک ورقه منتشر کرده حاکی از این که در آن امتیازی که به مجلس آمده است ایشان نظر نکردهاند و اگر چنین است بهتر این است بفرستند ایشان نظریات خودشان را اظهار کنند غیر از این چیزی عرض نکردم و نظری هم غیر از این نداشتم
رئیس - آقای افشار (اجازه)
افشار - چون بعضی از آقایان فرمایشاتی کردند برای این که وقت مجلس کم است بنده خیلی مختصر عرض میکنم: چهار ماه است بنده دو سؤال از وزارت مالیه کردهام و هنوز برای جواب حاضر نشدهاند. اگر از وزارت مالیه فرانسه هم سؤال میکردم و تقاضا میکردم که به مجلس ایران بیایند تا به حال آمده بودند ولی ایشان دو قدم راه را نیامدهاند و حقیقتاً اگر چنان چه در مملکت فرانسه بود ایشان را تاکنون چهار مرتبه استیضاح کرده بودند.
رئیس - آقای عمادالسلطنه (اجازه)
عمادالسلطنه - اگرچه بنده خیال نداشتم در این موضوع یک صحبتی بشود و حقیقتاً هم از این مذاکراتی که پیش آمد شخصاً خیلی خیلی متأسفم و در عین حالی که پیش خودم تشخیص دادهام وجود مستشارهای آمریکایی برای مملکت ما خیلی مفید است و از این نقطهنظر هم از آنها طرفداری میکنم در همان حال هم تصدیق ندارم که نسبت به یک نفر نماینده محترم با یک فردی از طرف آنها توهینی بشود و از این سوء تفاهماتی که در بین ایشان و آقای تدین رخ داده واقعاً خیلی متأسفم و امیدوارم به طور خوشی رفع شود. اما امروز اظهاراتی که آقای شیروانی کردند چون یک قسمتهایش را اگر ما جواب ندهیم و به سکوت بگذرانیم بنده کاملاً مضر میدانم این بود که اجازه گرفتم جواب عرض کنم تا اگر برای بعضی آقایان هم یک شبهه باشد رفع شود و از خود آقا هم اگر اشتباهی هست رفع شود. اینجا اولاً آقای شیروانی یک اظهاراتی کردند که بنده شخصاً از آن خطرات اطلاعی ندارم اگر ایشان اطلاعی دارند البته حق داشتهاند اظهار نگرانی بفرمایند ولی چون شخصاً بنده خطری را متوجه مملکت نمیدانم و آن مسائلی را که ایشان ذکر کردند هیچ نشنیدهام به این جهت داخل آن موضوع نمیشوم اما راجع به این که فرمودند یک بانکی برای ما باز است که هرچه بخواهیم میگیریم بنده که یک همچون بانکی را سراغ ندارم و تصور نمیکنم که یک همچون بانکی هم در جایی باشد در ضمن فرمودند که در سال گذشته ما دو میلیون و نیم قرض پیدا کردهایم اگر چه در ضمن مذاکرات راجع به بودجه مملکتی توضیح دادم و بعد هم مطالب کاملاً معلوم شد ولی باز عرض میکنم که این یک چیز تازه نیست در نتیجه همان تمرکز عایدات و تصفیه محاسبه گذشته (که به عقیده جنابعالی شاید خوب نباشد و به عقیده بنده خوب است) یک معوقهها و یک قروض گذشته در وزارت مالیه موجود بود و اینها را در موقعی که مستشارهای آمریکایی آمدند یک جا کردند و یک مقداری از آن را هم پرداختهاند و حساب یک جا شد و الا این یک چیزی نیست که در زمان اینها احداث و ایجاد شده باشد این یک چیزی است که بوده است و از سابق یک مستمریات و حقوقهایی است که به ادارات دولتی داده میشده است و صورتش هم در وزارت مالیه حاضر است عنقریب هم به مجلس میآید طبع و توزیع هم میشود و آقایان ملاحظه خواهند فرمودند که اینها یک چیزهای تازه نیست و معوقههای گذشته است و در ضمن فرمودند که در ولایات اطلاع دارم که چهارده ماه حقوق عقب افتاده است بنده که هیچ اطلاعی ندارم و آقایان نمایندگان هم که اینجا تشریف دارند و چهارده ماه پیش از این همه در ولایات خودشان بودهاند و تا به حال هم که اینجا هستند تصور نمیکنم یک همچون شکایتی برایشان رسیده باشد چهارده ماه حقوق داده نشده باشد و همچون چیزی تصور نمیکنم مبالغه باشد
(بعضی از نمایندگان - صحیح است)
یکی دیگر این که پیشبینی کردند که امسال دو میلیون و نیم قرض خواهیم داشت و نتیجه گرفتند که در آخر سال شش میلیون قرض خواهیم داشت این حساب را من نفهمیدم از کجا کردید؟ و چرا امسال دو میلیون و نیم کسر خواهیم داشت؟ و بالاخره چه خواهد شد که ما شش میلیون قرض خواهیم کرد؟ به هیچوجه من الوجوه این طور نیست و بنده به جنابعالی اطمینان میدهم که از همان بودجه که در مجلس تصویب کردهاید یک دینار علاوه بر آن به مصرف هیچ گونه خرجی نخواهد رسید
(بعضی از نمایندگان - صحیح است)
باز در ضمن اظهار فرمودند که یک وقت تا کلاه خودمان را چرخاندیم میبینیم چهل میلیون قرض دادیم. اینها را من انتظار نداشتم ایشان اظهار بفرمایند چون به اغراق بیشتر شبیه است تا به یک حقایقی اما شرحی راجع به تمرکز عایدات فرمودند. تمرکز عایدات آن طوری که تفسیر فرمودند نیست مقصود از تمرکز عایدات این است که عرض میکنم سابقاً هر اداره هر وزارتخانه جدا جدا یک دخلی داشت و یک خرجی داشت که با آن دخل خرج خود را اداره میکرد و اگر در آخر سال میخواستند بفهمند که عایدات آن چقدر است و مخارج چقدر دچار اشکالات و زحماتی میشدند و چندین صد حساب را باید رسیدگی کنند و بالاخره شاید نمیفهمند. اما مقصود از تمرکز عایدات این است که امروز وزارت پست و تلگراف و تلفن خودش حق ندارد از عایداتش بردارد مخارج کند باید تمام این عایدات در یک اداره تمرکز پیدا کند و از آنجا بگیرد و خرج کند و این را هم گمان نمیکنم کسی باشد که مخالف این امر باشد که عایدات آن چه هست در یک جا جمع بشود و از یک جا پرداخته شود. باز ضمناً اظهاراتی فرمودند راجع به تشکیلات که اگر از مجلس تقاضا کنم و یک کمیسیون معین شود و برویم به وزارت مالیه یک سال هم اگر زحمت بکشیم نمیتوانیم حساب بکنیم این را بنده هم تقاضا میکنم و خواهش میکنم که یک کمیسیونی معین شود و هر حسابی را که مشکلتر از آن نمیدانید بیایید برویم در وزارت مالیه و در ظرف بیست و چهار ساعت آن حساب را به شما تحویل میدهم
یاسایی - صحیح است
عمادالسلطنه - آن حساب را بیاورید به مجلس این یک دعوی است که شما میکنید بنده هم این دعوی را میکنم مجلس کمیسیون را معین کند. شما میگویید در ظرف یک سال من در ظرف بیست و چهار ساعت هر حسابی را بخواهید میدهم تا معلوم شود این ادعایی که شما میکنید صحیح است یا این که بنده عرض میکنم؛ اما این که فرمودند هفتاد میلیون توسط یک عده خرج شده است و باید ببینیم نتیجهاش چیست؟ بنده که نفهمیدم اولاً هفتاد میلیون کجا بود؟ سه سال را حساب کردید سه بیست و سه میلیون و فرمودید هفتاد میلیون اولاً سه سال تمام نیست که اینها اینجا هستند و به علاوه یک عایداتی وصول شده و به مصارف یک اداراتی رسیده است. نتیجهاش را میخواستند. نتیجهاش این است که مجلس شورای ملی یک برج بیشتر حقوق طلبکار نیست. نتیجهاش این است که همین مجلس شورای ملی در دوره چهارم هفت ماه حقوقش عقب افتاده بود و نتیجه گرفتن و دادن این است که حالا مجلس یک ماه طلبکار است و سایر وزارتخانهها هم یک ماه دو ماه بیشتر حقوق طلبکار نیستند. نتیجهاش این است. پس چه میخواهید باشد؟ توقع داشتید که از همین عایدات قلیلی که ما داشتیم و این مخارج گزافی در مقابل داریم تا حالا بیست تا کارخانه قندسازی هم برای ما از این محل ساخته باشند این عایداتی که ما داریم همین قدر بود که وصول شود و به مصرف همین مخارج جاری و بودجه مملکتی برسد. اما راجع به پیشنهادها. اینجا راجع به این مسئله چندین مرتبه هم شما و هم آقای آقا سید یعقوب اعتراض کردید این مسئله وحشت ندارد (بنده شخصاً عقیده خودم را عرض میکنم) مگر ما ضامن هستیم که هر پیشنهادی هر خارجی میکند ما بپذیریم؟ نه اگر پیشنهاد مضر به حال ما باشد نباید بپذیریم مستشار هم ما برای این آوردیم.
آقا سید یعقوب - مستخدم بفرمایید نه مستشار این را دیگر میدانیم
عمادالسلطنه - رئیس کل مالیه همان کسی که این اختیارات را شما به او دادهاید او را برای این آوردهایم که اگر یک نقص در پیشنهادها میبینید آن نقص را تذکر بدهید. به موجب این قانون حق به او داده شده است که در تمام این پیشنهادات قبلاً با او مشورت کنیم اگر با او مشورت نکرده آوردند به مجلس باید پس بگیرند ببرند با او مشورت کنند و ایراداتی که دارند بکنند بعد بیاورند به مجلس. اما راجع به پیشنهادات نه این است که ایشان اعتراضاتی که دارند وارد نباشد. خیر نسبت به هر یک اعتراضاتی وارد است. اما راجع به پست یونکوس ابداً ایشان اعتراضی ندارند ایشان وقتی این پیشنهاد رفت آنجا یک شرحی نوشتهاند و گفتهاند این کار در ماه این اندازه لازم دارد و سه ماهش این اندازه و سالش این قدر میشود و محلش از کجا است؟ محلش را معین کنید که از چه محل باید داده شود من موافقم. حال اگر دولت محلش را نداشت یا این که جمع و خرج کردند دیدند امروز نمیتوانند این کار را بکنند هیچ مربوط به مستشار نیست. مستشار در این قضیه نهایت موافقت را دارد. اما راجع به مسئله کتبانه یک اعتراضات مفصلی ایشان دارند که یک اعتراض مهمش این است که نسخههای فارسی و فرانسهاش دو جور بوده و اصلاً در این قرارداد نوشته شده بود که اگر یک اختلافی پیدا شود ما مراجعه به کدام آنها بکنیم مراجعه به متن فرانسه بکنیم یا به متن ایرانی. در حالتی که متن فرانسه و ایرانی با هم فرق دارد
شیروانی - بفرستد.
عمادالسلطنه - فرستاده است. به کی بدهد؟ برای وزیر مالیه باید بفرستد که فرستاده است. این قبیل اعتراضات است حالا شما میفرمایید یک پیشنهادی را که یک اعتراضاتی بر آن وارد است (که دو تای آن را برای مثل) اینجا گفتم و بیست و دو فقره این طور ایراد دارد) همین طور نرسیده و نفهمیده چون یک پیشنهاد خیلی خوبی است آن را قبول کنیم خیر بنده با آن پیشنهاد مخالفم تا وقتی که این ایرادات رفع بشود وقتی که رفع شد من اول کسی هستم که موافقت میکنم و همچنین راجع به هر پیشنهادی که میآید و اما اما این که فرمودند نمایندهاش رفت خیر هیچ جا نرفته است عنقریب برمیگردد. موافقت هم حاصل شده است و عنقریب پیشنهادش به مجلس میآید در این مسئله هم اشکالی نیست. ما راجع به پیشنهاد بندر جز جوابتان همان بود که آقای ارباب کیخسرو هم گفتند و اشکال مستشار هم این که در کمیسیون اقتصادیات مجلس شورای ملی یک مذاکراتی راجع به معافیت و الغا کلیه باجها است. آن وقت دادن یک امتیاز برای یک مدتی و گرفتن باج با آن تصمیم کمیسیون اقتصادیات منافات دارد خوب است قبلاً تصمیم کمیسیون معلوم شود و بعد تکلیف آن را معین کنند و الا با اساسش نهایت موافقت را دارد. اما راجع به مسئله درخواست و این که فرمودند چرا درخواست صادر میشود و تا برود سیر قانونی خودش را بکند مدتی طول میکشد. اولاً اگر چهار پنج روز طول بکشد و سیر قانونی خودش را بکند بهتر از این است که درخواست صادر نشود و سیر قانونی خودش را نکند و آن وقت حسابها همان طور که اظهار کردید میشود که اگر یک کمیسیونی معین شود و در ظرف یک سال هم نتوانند رسیدگی کنند ولی در نتیجه درخواستهایی که صادر میشود و سیر قانونی خودش را میکند من مطمئن هستم و میتوانم اطمینان بدهم که در ظرف بیست و چهار ساعت هر حسابی را بخواهید از مالیه تحویل بدهند. یک قسمت از فرمایشات آقا راجع به اعتراضاتی بود که به وزارت پست و تلگراف شده بود چون بنده خیال نمیکنم که جنابعالی و شاید یک عده آقایان دیگر مسبوق از آن عملیات باشند فعلاً من هم ساکت میشوم و هیچ آن مسائل را نمیگویم و بنده حفظ میکنم حیثیات یک وزارتخانه را و چون عجالتاً رفع آن اختلافات شده است بنده عرض نمیکنم و الا اگر عرض میکردم تصدیق میفرمودید که ننگین بود. اما این که گفتند راجع به جواب مراسلات وکلا متحدالمال صادر شده است که جواب کاغذهای وکلا را زودتر بدهند. این واقعیت ندارد ولی اساساً اگر یک همچون چیزی باشد چه عیب دارد؟
دستغیب - خیلی هم خوب است.
عمادالسلطنه - یک نفر وکیل تنها خودش نیست نماینده یک شهری است هنوز هم کارهای ما این قدر منظم نیست که تمام کارها به جریان قانونی خودش باشد. هر روز چنان چه همه نظائرش را دارند تلگرافات و شکایات توسط وکلا میرسد وکلا هم مجبورند بفرستند به وزارت البته باید جواب آنها را زودتر بدهند تا آنها هم بتوانند جواب موکلین خودشان را بدهند. این هم اعتراضی نیست اگر این کار را کرده باشند ولی این کار را هم نکردهاند. اما یک قسمت دیگر راجع به اعتراضاتی که به وزارت فوائد عامه شده است بنده باز هم در آن مرحله نمیخواهیم داخل شوم و الا همه را حق به رئیس کل مالیه میدهم
(همهمه بین نمایندگان)
محمدهاشم میرزا شیخالرئیس - این طور نیست
عمادالسلطنه - همین طور است حالا اگر میگویید این طور نیست یکی یکی را مطرح میکنم و میگویم
بعضی از نمایندگان - صحیح است.
بعضی از نمایندگان - صحیح نیست.
عمادالسلطنه - صحبت این طور نیست دیگر نداشتیم و الا تمامش را یکی یکی اینجا میگویم همه اعتراضات وارد است. شیروانی - شما حق دارید ولی او حق ندارد.
عمادالسلطنه - بنده مراسلات ایشان را میآورم اینجا میخوانم و قضاوتش را مجلس بکند که آن اعتراضات وارد است یا وارد نیست. بنده بیش از این نمیخواهم وقت مجلس را تلف کنم. اما راجع به موضوعی که فرمودند که حق نداشته است این مراسله را بنویسد گویا حق داشته است. چون ماده شش قانون کنترات رئیس کل مالیه میگوید رئیس کل مالیه تحت تعلیمات قانونی و نظارت وزیر مالیه و با مراعات اصول مسئولیت وزرا کلیه امور مالیه ایران را عهده خواهد داشت مشارالیه تحت هدایت قانونی و تصویب وزیر مالیه اختیار تام خواهد داشت که بودجه را تهیه تشکیلات وزارت مالیه و تمام شعب آن و ادارات دیگر دولتی را که مستقیماً با جمع و محاسبه پرداخت وجوه عمومی مربوط است اصلاح نماید. دولت ایران قبول مینماید مطابق نظریات مشارالیه دایر به تعیین و ترقی و تنزل و انتقال و عزل مستخدمین وزارت مالیه و تمام شعب تابعه آن و همچنین ادارات دیگر دولتی که مستقیماً با جمع و محاسبه و پرداخت وجوه عمومی مربوط است رفتار نماید. وزارت فوائد عامه یکی از آنها است و وزارتخانه مالی است و رئیس کل مالیه در آن وزارتخانه کاملاً باید حق نظارت داشته باشد و همچنین باید کلیه رؤسای محاسبات هر یک از وزارتخانه با تصویب نظریه او معین شود. و حالا بنده برای این که نمیخواهم وقت مجلس را تلف کنم جواب سایر ایرادات و اعتراضات را عرض نمیکنم. ولی همان طور که این قانون گفته است و شما هم تصدیق میفرمایید دکتر میلسپو مسئول وزیر مالیه است وزیر مالیه هم مسئول مجلس است و بهتر این است که اگر آقایان ایراد و اعتراضی دارند که به سؤال رفع میشود سؤال کنند و اگر بالاتر از اینها است وزیر مالیه را حاضر کنند و از او استیضاح کنند و هر روز ما نباید وقت مجلس را تلف کنیم و یکی بر له و دیگری بر علیه او حرفی بزند.
رئیس - آقایان اجازه بفرمایند تنفس داده شود.
جمعی از نمایندگان - صحیح است.
(در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید)
رئیس - پیشنهادی از طرف یکی از آقایان شده است که وارد در دستور شویم.
آقا سید یعقوب - بنده اجازه خواستم که توضیحی بدهم و مطابق نظامنامه هم بود اما حالا مختار هستید.
رئیس - شما که امروز اظهاراتی نکردید.
آقا سید یعقوب - آقای عمادالسلطنه نسبت به بنده اظهاراتی کردند و بنده خواستم جواب عرض کنم.
جمعی از نمایندگان - وارد دستور شویم.
آقا سید یعقوب - این حق نظامنامه از بنده ساقط است؟ اگر ساقط است بسیار خوب.
جمعی از نمایندگان - وارد دستور شویم.
رئیس - کمیسیون ۱۲ نفری که بنا بود امروز انتخاب شود در موقعی که مشغول شور در قانون ممیزی هستیم آقایان تشریف میبرند بیرون و انتخاب میکنند. آقای داور (اجازه)
داور - بنده تصور میکنم برای این که توافق نظر حاصل شود و به سرعت این عمل انجام بگیرد بهتر این است که در جلسه بعد انتخاب به عمل آید.
جمعی از نمایندگان - صحیح است.
رئیس - مخالفی ندارد.
(گفتند - خیر)
رئیس - پس میماند برای روز سهشنبه. قانون ممیزی از ماده اول مطرح است آقای محمدولی میرزا (اجازه)
محمدولی میرزا - تمام اختلافات نظری که بین آقایان مخالفین و موافقین در این چند جلسه شد و مباحثه و مذاکره در موضوع لایحه پیشنهادی دولت و کمیسیون بود. یک مسئله که بنده تصور میکنم در آن اختلاف نظری نبود اهمیت و کیفیت و موضوع این لایحه است. هرچند که من این لایحه را یک لایحه ممیزی به تمام معنای کلمه ممیزی نمیدانم زیرا لایحه ممیزی که در سایر نقاط و سایر ممالک معمول است یک موضوع علمی است به اصطلاح کاداستر گفته میشود. یعنی نقشهبرداری و تعیین مساحتها این لایحه در واقع یک لایحه است که لازم دیده است در اصول مالیاتهای ارضی که در ایران معمول است یک تجدیدنظری بشود و تمام آقایان در اظهاراتشان تصدیق فرمودند که این لایحه خیلی مهم است و لازم هم هست که در اصول مالیات تجدیدنظری بشود و در این اصل اختلاف نظری نداشتیم.بنده هم که در اینجا در جزو مخالفین اظهاراتی میکنم کمال آرزو و نیتم این است که این لایحه به همین صورتی که تقدیم مجلس شده است اصلاحاتی که لازم است در آن بشود و اگر آن اصلاحات نشود آن وقت بنده تصور میکنم که این لایحه و مواد آن با آن چیزی که در عمل موجود است تطبیق نکند.بنده مخصوصاً در این زمینه میخواهم توجه آقایان نماینده را جلب کنم و استدعایی که دارم این است که فقط توجه آقایان به عرایض بنده باشد نه شخص بنده و آن عرایض را تحت مداقه درآورده و با مطالبی که آقایان دیگر فرمودند مقایسه کنند در واقع یک قضاوت فردی نسبت به این اظهارات بفرمایند. حالا گوینده هر کس هست باشد. از این قسمت میگذریم و وارد در اصل موضوع میشویم.بنده عرایض خود را به سه قسمت تقسیم میکنم و راجع به این سه قسمت نظریات خودم را به عرض آقایان میرسانم و بعد اخذ نتیجه به آقایان محترم خواهد بود.
قسمت اول این است که ببینم آیا باید مالیات از کل عایدات اخذ شود یا از سهم مالکانه.
قسمت دیگر این که اگر بنا شود از سهم مالک اخذ شود آیا باید مخارج موضوع شود یا نه؟
و بعد هم میخواستم به آقایان عرض کنم در صورتی که این لایحه به موقع اجراء گذاشته شود. این نظریهای است که هست و از دوره چهارم در این مجلس بوده آیا آن نظر صحت دارد. یعنی از روی بنیان و اساس متبنی است یا خیر از روی یک فرضیات و موهوماتی است که گفته میشود اگر این لایحه به این طریق نگذرد و مالیات از سهم ارباب اخذ شود عوائد دولتی کسر میشود و به ضرر دولت تمام میشود.اما در قسمت اول که راجع به حق مالکانه است آیا این مالیات از حق مالکانه اخذ شود بهتر است یا از عایدات کل و در اینجا عقاید مختلفی راجع به این قسمت اظهار شده و بنده تصور میکنم این موضوع هم مورد اختلاف نباشد که این طرز مالیاتی که در ایران وجود داشته است یکی از اقسام وضع مالیات بر عوائد بوده است. به طوری که امروز هم برقرار است و مالیاتی نیست که بر سرمایه وضع شده باشد. مالیات غیر مستقیم هم نیست و یک مالیاتی است که بر عوائد وضع شده و گفته میشود که اگر بنا شود این مالیات را از سهم مالک بگیرند دولت در ضمن عمل دچار یک مشکلاتی میشود که آن مشکلات و محظورات نتیجهاش این میشود که دولت موفق نمیشود مالیاتی خود را به میزانی که باید تأمین کند و مخصوصاً مخبر محترم در ضمن اظهاراتی که میفرمودند یک نطق و دلایلی اقامه کردند و بنده یک قسمت از بیانات ایشان را یادداشت کردهام و به عرض آقایان میرسانم آقای مخبر فرمودند که ما هیچ مخالفتی نداریم یعنی کمیسیون قوانین مالیه و دولت هیچ مخالفی ندارد.اگر معلوم شود که این طرز و ترتیب در ضمن عمل به محظوراتی برنمیخورد و فرمودند اگر در موقع عمل دولت به محظوراتی برنخورد البته بهتر است که از عایدات مالکانه مالیات اخذ شود و یک دلایل و منطقی هم بیان فرمودند که به عقیده بنده خیلی ضعیف بود ایشان اظهار فرمودند که تشخیص عوائد مالکانه برای دولت خیلی زحمت دارد و مشکل است و همچنین اظهار فرمودند که ممکن است در بعضی موارد یک قرار و مدارهای خصوصی و یک ساخت و پاختهایی بین مالک و رعیت بشود و در این میانه این قضایا به ضرر دولت تمام شود و در ضمن هم یکی از مشکلاتی که همیشه مدنظر بعضی از آقایان بوده است موضوع تقسیمات بین ارباب و رعیت است که این را که تقریباً یک مسئله خیلی مهمی بود و یک کوهی قرار دادهاند.در دوره چهارم هم که بنده بودم و عضویت کمیسیون قوانین مالیه را داشتم این موضوع مطرح بود ولی نه به این شدت که در این دوره پیش آمده است.در اینجا کمیسیون محترم مالیه یک قسمت از عمر خود را تلف کرده و در داخل یک چنین بحثی شده که در واقع این بحث آقایان را به یک سنگلاخی پرتاب کرده و از این قسمت هم نجات حاصل نخواهند کرد و نمیتوانند هیچ طریقه عملی اتخاذ کنند که از آن یک نتیجه بگیرند. بالاخره داخل این مباحثات شده از مالیه صورتها خواستند در وزارت مالیه هم عده کثیری مشغول این کار شده و از ولایات تحقیقات کردند مذاکرات و مخابرات شد و بعد از این که تمام این قضایا به عمل آمد تازه به هیچ جا نرسیدند.یک قاعده کلی است که بنده تصور میکنم در تمام دنیا چه درآمد یک چه در فرانسه و چه در ایران حتی در هر گوشه از آفریقا این قاعده هست و تقریباً میشود گفت که یک اصل لایتغیری است و آن این است که سه عنصر و سه چیز در ایجاد و تهیه هر گونه ثروتی شرکت دارند از یک طرف وضعیات طبیعی آب و خاک و معادن و از طرف دیگر زحمات انسانی و بالاخره سرمایه.این سه چیز در هر جا جمع شود از آن تولید ثروت میشود. بنابراین موجه ثروت این سه چیز است و در هر گوشه و هر افقی باشد وقتی این سه چیز شرکت کنند تولید ثروت میشود و در هر گوشه دنیا هم به هر میزانی که این سه چیز مداخله داشته باشد به همان اندازه هم تقسیم عوائد فرق میکند و هیچ قابل انکار نیست.مسئله دیگر که باز یک مسئله کلی و مهمی است مسئله عرضه و تقاضا است که یک مسئله اقتصادی و در همه جای دنیا یکی است. بنابراین نباید اسباب حیرت و تعجب بشود که تقسیمات بین ارباب و رعیت در ایران یک چیز محیرالعقول و یک داستانی است که هیچ کس نمیتواند از آن سر در بیاورد. خیر.اگر قدری در اطراف قضیه تعمق شود دیده میشود که این قضیه در واقع یکی از آن قضایایی است که کاملاً در تحت نفوذ آن دو اصل و قاعده کلی است که به عرض آقایان رساندم و وقتی که ما این دو اصل را قبول کردیم آن وقت منطقی که میخواهیم برای وصول به نتیجه استعمال کنیم خیلی ساده و سهل میشود و خیلی از اختلافات به عقیده بنده رفع میشود مسئله تقسیمات ارباب و رعیتی در تمام این مملکت در تحت همین قاعده اقتصادی که عرض کردم جریان داشته و دارد هیچ مسئله غیر آن اصل در این ترتیب تقسیم تأثیر نداشته است.در یک مملکتی که مثل مملکت ما وسیع است و آب و هوای مختلف دارد گرمسیر. سردسیر. ییلاق. قشلاق. جنگل و در واقع طبیعت در اینجا به طور اختلاف همه قسم ظهوراتی دارد در یک همچون مملکتی طبیعی است که اختلاف در تقسیمات پیدا خواهد شد و این اختلافاتی که هست و نسبتاً هم خیلی کم است آنها هم باز طبیعی است و اقسام مختلفی که در این مملکت بین ارباب و رعیت تقسیمات میشود. بنده آنها را به طور خلاصه یادداشت کردهام و به عرض آقایان میرسانم. یا این است که از قرار صدی سی و سه یا صدی چهل یا صدی پنجاه بالاخره یا از قرار صدی هفتاد.این تقسیماتی است که در تمام این مملکت مرسوم بوده و هست و اگر غیر از این تقسیمات دیگری باشد از قبیل قرار و مدارهایی که به طور مقاطعه معامله میشود آنها هم باز در تحت اصل کلی و قاعده طبیعی ایجاد شده است. در تمام این اقسام قبل آنها را بشکافیم و بخواهیم درست تشخیص بدهیم چیزی که مسلم است این است که یک بهره به ارباب که صاحب اراضی مزروعی یا صاحب کارخانه است میرسد. در لایحهای که دولت پیشنهاد کرده است و عرض کردم لایحه ممیزی نیست و یک تجدیدنظری است در آن لایحه طریقه سهلی که به نظرشان رسیده است قضیه اظهارنامه است و اگر آقایان درست توجه بفرمایند ملاحظه خواهند فرمود. بیاناتی که در اینجا گفته میشود با پیشنهادی که کمیسیون کرده و دولت هم در لایحه خودش پیشنهاد کرده است. یعنی اصل اظهارنامه با هم یک تناقص و تباین کاملی دارد در اینجا گفته میشود که یک اظهارنامههایی توزیع میشود و در آن اظهارنامهها مالک مکلف است عوائد خودش را قید نماید در این قسمت اگر آقایان مخصوصاً اعضاء کمیسیون یک قدری تعمق میفرمودند میدیدند که در جریان و عمل اختلاف پیدا میشود.به علت این که ما همیشه باید ببینیم عمل چیست زیرا قانون نتیجه جریاناتی است که در عمل ظاهر میشود و وقتی آن جریانات را در تحت انتظام درآورند و اصلاح کنند، آن وقت قانون میشود و در موقع وضع قانون باید کلیتاً در نظر بگیرند که ارتباط قضایا و متناسب در عمل چیست؟ وقتی اینها را در تحت مداقه و مطالعه درآوردند آن وقت به آن یک صورت قانون میدهند. مثلاً وقتی یک کسی بخواهد یک ملکی را بخرد و تحقیق میکند که عایدات این ملک چقدر است تمام توجه و فکر او معطوف به این است که عایدات مالک این ملک چه اندازه است و هیچ کس نمیگوید عایدات این ملک از نقطهنظر استعداد چیست؟ و همین قدر که سؤال میکند عایدات ملک چند خروار است و میگویند مثلاً صد خروار است. یعنی بهره ارباب از این ملک صد خروار است نه این که کلیه محصول این ملک صد خروار است در جریان عمل این طور است و غیر از این توجه به چیز دیگری ندارند و در این قسمت اظهارنامه آقایان هیچ توجه نفرمودهاند که آن اظهارنامه را وقتی به مالک دادند برای این که عوائد کل آن ملک را بنویسند مالک از تعیین آن عاجز است و نمیتواند برای این که اطلاع ندارد که عوائد کلی ملکش چه قدر است نه فقط مالک اطلاع ندارد بلکه کدخدای آن ده هم اطلاع ندارد و از فرد فرد رعایا هم اگر بخواهند تحقیق کنند نمیدانند فقط شاید بدانند بنه خودشان و جفت خودشان چقدر است و چه خرج کردهاند و چه برداشتهاند و ابداً اطلاع دیگری ندارند و آقایان نمیتوانند بفرمایند که غیر از این است برای این که این جریان عمل است. پس به طوری که عرض کردم بین آن چیزی که در اینجا اظهار میشود و آن چیزی که شما در لایحه خودتان در تحت تنظیم در آوردهاید و هم آن را اظهارنامه گذاشتهاید یک تناقصبینی است شما در این لایحه که چهارده ماده بیشتر نیست. شش هفت ماده آن را صرف اظهارنامه کردهاید و اگر این نظر را دارید که وقتی اظهارنامه را به مالک میدهند مالک مکلف باشد اطلاعات خود را بنویسید این غیرعملی و غیرمقدور است برای این که هیچ کدخدا و مالک و سربنه زیر این بار نمیرود که شما او را مقید کنید که ما این اظهاراتی که درباره دیگران از تو سؤال کردهایم تو مسئول صحت اقلامی هستی که در اینجا اظهار میکنی این خارج از جریان و عمل است و در جریان عمل چنین چیزی در این مملکت قابل اجرا نیست شما میفرمایید که نظر ما این بوده است که برای وصول به مقصود یک راه سهلی را پیدا کنیم. در صورتی که یک راه پرپیچ و خمی را طی کردهاند و به مقصود هم نرسیدهاند در حالی که اگر راه مستقیم متوجه آن میشدند هیچ یک از این مشکلات نمیشد.از یک طرف میگویید که ما عایدات کل را در نظر گرفتهایم ولی بالاخره مقصود سهم است و گفته میشود این صدی چهار و نیم که اینجا پیشبینی کردهایم عبارت از این است که مثلاً فرض بفرمایید صد خروار محصول کل یک قریه باشد از این صد خروار پنجاه و پنج خروار به عنوان مخارج موضوع میشود الباقی چهل و پنج خروار و از آن چهل و پنج خروار یک عشر به اسم مالیات میگیریم یعنی چهار خروار و نیم این یک حساب پرپیچ و خمی است که پیش خودتان کردهاید برای این که به مقصود برسید در صورتی که اگر از اول در نظر میگرفتید که از سهم مالک مالیات بگیرید هیچ اشکالی پیدا نمیشد به علاوه این حساب هم یک حسابی است که باید همیشه خود پشت سر قانون باشید و آن را توضیح بدهید و الا این حساب به فهم هیچ کس نزدیک نیست مثلاً میفرمایید صد خروار محصول کل یک قریه را در نظر میگیریم و پنجاه و پنج خروار به عنوان مخارج و سهم رعیت موضوع میکنیم و از چهل و پنج خروار باقی باید یک عشر بهاسم مالیات بگیرند اصلاً این پنجاه و پنج خروار را که در نظر گرفته این چه صیغه و در تحت چه قاعدهای است.به علاوه بنده عرض کردم که تقسیمات ارباب رعیتی در تمام ایران در تحت چه چه اصولی است و البته یک چیزی که اکثریت دارد باید آن را در نظر گرفت و اساس قانون را بر روی آن قرار دادند نه این که اساس قانون را روی یک استثناهایی قرار داد شما میفرمایید به من تلگراف کردهاند که در خلخال در چهار پارچه ده این طور معامله میشود قانون نباید روی یک اصول مشتبهی باشد ما ذرهبین را گذاشتهایم و در تمام ایران یک استثناهایی را پیدا کردهایم در صورتی که باید از استثنا صرفنظر کرده و نظر به کلیات انداخت و دید که در مملکت بیشتر تقسیماتی که بین ارباب و رعیت میشود چه صورتی دارد و از روی آن قانون نوشت مثلاً در اکثر نقاط ایران تقسیمات ارباب و رعیتی یا به طریق سه کوت یعنی سی و سه درصد و یا به طریق پنج و دو میشود و این دو قسم یک نمونهای است که در اکثر نقاط ایران معمول است حالا به قسمتهای دیم کار نداریم و ما در صورتی که تقسیمات ارباب و رعیتی را به طریق پنج و دو حساب کنیم میبینیم صدی چهل سهم ارباب و صدی شصت بهره رعیت میشود و شما آمدهاید برای مخارج صدی پنجاه و پنج کسر کردهاید و هیچ قانع نشدهاید به این که صدی پنجاه و پنج سهمی است که مال رعیت است که نباید در آن مداخله کرد. فقط شما در مدنظر گرفتهاید که صدی پنجاه و پنج به عنوان مخارج کسر و از چهل و پنج خروار باقی عشر بگیرند.همه جای این حساب غلط است برای این که اگر به طریق سه کوت بخواهید مالیات بگیرید باید صدی هفتاد و چند بگیرید و اگر پنج و دو را در نظر بگیرید باید صدی شصت بگیرید.بالاخره من نمیدانم چه شکل پیش خودتان حساب کردهاید که به این نتیجه رسیدهاید. در ضمن توضیحات در جلسه گذشته به طور مثال آنجا گفته شد که در بعضی از نقاط مالیات را امروز رعیت میپردازد من جمله در قزوین و مخصوصاً فرمودند تحقیق کردهام در قزوین سیصد و هشتاد قریه این طور است. متأسفانه یک عیب خیلی بزرگی که در این قضیه است که تحقیق میکنند ولی در تعقیب آن تحقیق چیزهای دیگری را هم باید تحقیق کنند تا آن تحقیق مقرون به صحت باشد آنها را تعقیب نمیکنند فقط یک تلگرافی میکنند و امین مالیه هم به طور اختصار جواب میدهد آن وقت آن جواب را میآورند در کمیسیون و میگویند این مدرک در صورتی که این طور نیست و باید در این موضوع درست تحقیق کرد که چه صورتی پیدا کرده است که این طور شده است.در قزوین به طوری که بنده اطلاع دارم بعضی از بلوکات مثل بلوک دشتابی. زهرا. بشاریا. در آنجاها مرسوم این است که مالیات جنسی به عهده رعیت است ولی به چه ترتیب؟ در آنجاها بذر را ارباب میدهد و سر محصول مالیات را بالمناصفه از هر دو میگیرند بنابر این رعیت نصف مالیات جنسی را میدهد و وقتی که محصول کل در میان هست اول مالیات دیوان را میدهند و آن وقت ارباب و رعیت مابین خود تقسیم میکنند، پس نمیشود این را مدرک قرار داد که در آنجا مالیات را رعیت میدهد.در آنجاها بذر را ارباب میدهد و البته این قضیه ذی مدخل میشود در تقسیماتی که بعد میخواهند بنمایند ولی نباید اینجا این ترتیب را مدرک قرار داد و گفت در این نقاط مالیات تحمیل بر رعیت میشود خیر تحمیل بر رعیت نمیشود.همچنین در بعضی از بلوکات قزوین، رعیت از بابت مراتع و مواشی چیزی به ارباب نمیدهد آن وقت در عوض مالیات نقدی آن نقاط به عهده رعیت است. بنابراین باز هم اینجا مالیات بر عهده رعیت تحمیل نشده است و این ترتیب هم خیلی نادر است و ممکن است در سه چهار نقطه این طور باشد ولی در سایر نقاط ایران این طور نیست. مثلاً در خمسه که خیلی مالیاتش سبک است و مالیات آن بیشتر نقدی است و تقریباً مالیات جنسی ندارد در آنجا تقسیم بین ارباب و رعیت نه سکوت است و نه پنج و دو خمس است چهار سهم رعیت میبرد یکی ارباب چرا؟ برای این که آن تحمیل مالیاتی نقدی بر رعیت شده است وقتی اصول را شما این طور قرار دادید که از سهم مالک گرفته شود آن وقت به کلی این قرارداد که از روی تراض بوده است به هم میخورد. مثلاً در خلخال یک مالیات قلیلی دولت میگیرد و آن هم نقدی است و مثل سایر جاها نیست آن وقت اگر بنا شد از عایدی مالک مالیات بگیرند در تمام این نقاط یک تراض جدیدی در تقسیمات بین مالک و رعیت حاصل میشود و تأثیری هم در اصل مسئله نخواهد کرد.پس بنده میخواستم نظریات آقایان نمایندگان را متوجه کنم به این که در یک قانونی که میخواهند وضع کنند و عمومیت بدهند پرمتوجه خصوصیات و نظریات ضعیف نشوند که مخصوصاً بخواهند آنها را اساس قرار بدهند زیرا اگر این طور بشود اساس بر روی استثناییات شده است و همه را به اشتباه خواهند انداخت قسمت دومی که در عرایض خودم به این میپردازم راجع به مسئله مخارج است. در اینجا آقایان هیچ مسئله مخارج را در نظر نگرفتهاند و شاید پیش خودشان تصور کردهاند که مخارج را نباید در نظر گرفت.بنده خیلی تعجب میکنم!! اگر مراجعه نماییم به ممالک دیگر دنیا که البته از نقطهنظر تجارت از ما جلو هستند در صورتی که اصل موضوع محل تردید نباشد که این مالیات بر عایدات است و اساساً بر عایدات تعلق گرفته است باید ببینیم آیا در این ممالک هیچ نوع مخارجی موضوع نمیشود و آن عواید خودبه خود به دست آمده است؟ در صورتی که اگر آن مخارج نشود عواید به دست نمیآید مثلاً در انگلستان در جزو مالیات معروفی که دارند (ایم کن تاکس) که مالیات اراضی است در آنجا صدی دوازده به طور مقاطعه مدنظر گرفته شده است و صدی دوازده از عایدات به عنوان مخارج کسر میشود و بعد از حاصل آن از آن شخص که این عایدات را برده است مالیات میگیرند و همچنین در تمام ممالک دنیا این یک اصل مسلمی است و خیلی غریب است که نسبت به این اصل منکری پیدا شود با وضعیت فقر اقتصادی ایران و حالی که امروز وضعیت زراعتی در این مملکت دارد در صورتی که خوشبختانه دولت خودش یکی از بزرگترین ملاک مملکت شما است.شما یک قدری به ارقام مراجعه کنید و ببینید دولت این عوایدی که از املاک خودش میبرد چه میزان خرج میکند و اگر درست ملاحظه بفرمایید مخارجی که دولت در املاک خودش میکند سر میزند به صدی چهل و صدی پنجاه.بنده متأسفانه نتوانستم یک ارقام صحیحی از اداره خالصهجات تحصیل کنم. ولی خودم یک ارقام تقریبی دارم که عرض کنم. تقریباً در این چهار سال اخیر مطابق یک ارقامی که برآورده شده است. عواید خالصهجات بالغ به سیصد و پنجاه شش هزار تومان است و از این سیصد و چند هزار تومان متأسفانه در سنوات اخیر قریب دویست هزار تومان به عنوان مخارج و سوخت منظور شده چنان چه یک قلم در خالصهجات تهران هشتاد هزار تومان را به عنوان سوخت قلم نه رویش کشیدهاند و البته همین طور که دولت مواجه با این قبیل چیزها است و در موقع تصویب بودجه پانصد هزار تومان به عنوان مخارج انتفاعی از ما میخواهند. برای این مخارج است مخارج قنایی است مخارجهای دیگری است که ضرورت دارد باید بشود پس چه طور میشود که دولت مبلغ کلی خرج میکند اما مالک دو تومان هم خرج نمیکند؟ شما میخواهید این مخارج را ابداً در مدنظر نیاورید و این البته خارج از هر منطقی است با این وضعیت اسف آوری که زراعت ایران به خود گرفته است که به عقیده بنده یک قسمت از برای عدم توجهی است که مراکزی که باید این قبیل امور را در نظر بگیرند و متوجه باشند یک عدم توجهی بروز دادهاند حالا آن مرکز چه دولت باشد و چه نمایندگان ملیت فرقی نمیکند وقتی که آقایان میرسند به این مسئله از یک طرف میگویند ما نگران هستیم و خیلی میترسیم که مبادا زراعت کاسته شود و از طرفی میگویند اطلاعاتی که ما داریم حکم نمیکند که بتوانیم یک مقداری به عنوان مخارج کسر کنیم. این واقعاً دور از منطق است و یک چنین حرفی را بنده که صلاح نمیدانم در اینجا گفته شود زیرا دارای هیچ گونه اساس و منطق متینی نیست. البته مخارج است و باید آن مخارج بشود تا آن عایدات خیلی محقر و مختصر ه بیاید ولی متأسفانه چون همیشه در قانونگذاری ما جریان عمل را در نظر نمیگیریم از این جهت در قوانینی که وضع میکنیم بین روح قانون و عمل یک مغایرتهای خیلی فوقالعاده پیدا میشود مثلاً ما قلت نفوس و اوضاع اقتصادی مملکت و این وضعیتی را که در این سنوات اخیر ایجاد شده است از مدنظر دور میکنیم - در ایران امروز یک نفر مقنی که هر مالکی به او احتیاج دارد نیست که به کمتر از روزی پانزده قران و دو تومان برود و کار کند و این مزدی است که باید داد -این وضعیت مزد است حالا وضعیت عواید چیست؟ در این مملکت شما مبداء و منبع فروش ندارید و این یکی از قضایای اقتصادی است که هیچ در مدنظر نمیآورید و البته اگر این جزییات منظور نشود اسباب زحمت میشود امروزه در سیستان یا آذربایجان خیلی هم دور نمیرویم چون بنده اطلاعی از سیستان ندارم لهذا در این باب عرض نمیکنم. در آذربایجان امروز هیچ چیز کمقیمتتر از محصول ارضی نیست. چرا برای این که بازار فروش و داد و ستد ندارد شما در این مملکت بازار فروش برای محصولات خودتان تهیه میکردید البته هیچ یک از این مشکلات تولید نمیشد. شما در این مملکت بازار فروش ندارید و قیمت آن چیزهایی که ضروری است و میشود آنها را ضروری نام گذاشت قیمت آن اجناس ابداً متناسب عمل نیست این است که به یک مشکلات خیلی صبعی دچار میشویم و در قانونگذاری نباید این مشکلات را از نظر دور کنیم و به این خیال که مبادا از عایدات دولت کسر شود در یک مسئلهای که سه ربع اهالی مملکت متوجه به او هستند از ارباب و رعیت و طبقه مستاأجر شما در قانونگذاری حق ندارید یا یک اطلاعات محقر و کوچک خودتان یک مسئله را فرض بفرمایید و از حدود اطلاعات خودتان هم خارج نشوید شما قانون وضع میکنید برای پانزده کرور نفوس و البته این قانون شما یک قانونی میشود که ابداً قابل اجرا نیست و این مملکت را رو به زوال میبرد بنابراین اگر به عوض این قانون یک لایحه دیگری تنظیم میکردید که به سلیقه بعضی از آقایان خیلی نزدیک باشد مثلاً مالیات سرشماری یا سرانه برای چند نفر میلیاردهایی که در این مملکت هستند. آن میلیاردهایی که شاید شب گرسنه هستند ولی معروف هستند که صاحب خاک هستند به اندازه بلژیک یا به اندازه فرانسه برای آن میلیاردها اگر مالیات وضع میکردید که ما هم آنها را در جلوی رکفلرها - میلیونرها - و لردهای انگلستان و فرانسه در بیاوریم و ببینیم چقدر آبرومند میشود. بنده مخصوصاً به آقای شیروانی عرض میکنم که یک لایحه پیشنهاد کنند و بنده هم امضا میکنم برای این سی چهل نفری که در مملکت شما هستند و متأسفانه غیر از این چند نفری که در تهران هستند از سایرین اطلاع ندارید برای این چند نفر شما یک لایحه به اسم مالیات سرانه تنظیم نمایید که از این چند نفر بگیریم و در این قرن بیستم بگوییم یک وصله هم به بازویشان بزنند و سالی صد هزار تومان یا دویست هزار تومان از آنها بگیرند که شر بنده و شما از سر این ده پانزده کرور برطرف شود
شیروانی - یک چیزی هم دستی به آنها میدهیم.
محمدولی میرزا - بلی یک چیزی هم دستی به آنها میدهیم - و الا در قانونی که شما میخواهید وضع کنید و کثرت جمعیت متوجه اوست به این حرفهای سبک نمیشود قانون وضع کرد
شیروانی - درست حرف بزنید.
محمدولی میرزا - که من این طور میل دارم و این یک اشتباه بزرگی خواهد بود بالاخره از این موضوع هم صرفنظر میکنم...
شیروانی - توضیح بدهید فرمایشاتتان را.
محمدولی میرزا - اگر خواستم توضیح میدهیم پس بنده به طوری که عرض کردم نسبت به اصلی که اتخاذ شده است مسئله اظهارنامه در عمل یک نواقص فوقالعاده و اساسی پیدا میکند و آن دلائلی که در اینجا گفته شد من آن دلائل را وارد نمیدانم و بالاخره با کمال سهولت و بدون اشکال و پیچ و خم ممکن است مستقیماً مالیات را متوجه به آن عایدات یا آن بهره کرد که به یک شخصی میرسد. هر چه به او میرسد شما حق دارید اساس اخذ مالیات را روی او قرار بدهید -مسئله دیگری که در عرایض خودم میخواستم عرض کنم این است که (چون بنده همیشه این مسئله را در مدنظر میگیرم همان طور که خود آقای مخبر فرمودند واقعاً لجاجی که نداریم) میخواهیم که قضیه را حل کنیم و بببنیم آیا این مذاکراتی که میشود. اگر ما بخواهیم مالیات را به این طریق قرار بدهیم یک کسر و نقصان فوقالعاده پیدا خواهد شد یا پیدا نمیشود؟ اگر پیدا نمیشود به طوری که خود آقایان موافقین هم اظهار فرمودند البته این طریق سهلتر است که متوجه کنیم مالیات را به همان عایدات و بهره که مالک میبرد.بنده نفهمیدم از روی چه اصول و اطلاعات و مأخذی این فکر ایجاد شده است که اگر بخواهیم با این طریق اخذ مالیات را جریان بدهیم عایدات دولت و خزانه خیلی کسر میشود با وجود این که بعضی از آقایان در مد نظر ندارند که عایدات کسر میشود یا نه؟ بلکه در نظر دارند که یک مشکلاتی که اکثر مردم این مملکت به او مبتلا هستند آنها حل شود و رفع شود ولی خیر بنده با نظر آن آقایانی هم که اظهار نگرانی میکنند شرکت میکنم و میخواهیم یک مقایسه بکنم که آیا واقعاً از عواید کار کاسته میشود یا نمیشود؟ اگر کاسته میشود به چه تناسب کاسته میشود؟ و اگر علاوه هم میشود به چه تناسب علاوه میشود؟ در این مسئله نظر بنده با نظر بعضی از آقایان موافق است که معتقدند در این مسئله به یک ارقام خیلی اغراقآمیزی ما متوسل نشویم چون بعضیها ممکن است بگویند که مالیات دولت به قدری کسر میشود که هیچ مخارج وصول هم به دست نمیآید و بعضیها هم ممکن بگویند خیر چندین برابر زیاد میشود و اظهار نگرانی مینمایند که محل مصرفش را نداریم. بنده نه با آن فکر و نه با این فکر شریک هستم و بلکه عقیده دارم که نظریات شخصی در کار نباشد و متوسل شوند با این که یک مقایسههای صحیحی بشود. در زمانی که ممیزی در ایران شده است...به اختلاف یک ممیزیهایی در ایران شده است از صد سال قبل. صد و بیست سال قبل و بعضی جاها شصت سال. بعضی بیست سال پیش از این و در بعضی محلها و نقاط هم از موقتی که تشکیلاتی برای مالیه داده شده است در همین پنج سال و ده سال اخیر یک هیئتهای ممیزی معین شدهاند و به اطراف رفتهاند و مخصوصاً یک عملیاتی در اطراف تهران و قزوین و گیلان و دماوند و مازندران شده و در خیلی از بلوکات اطراف تهران و در بعضی از نقاط دیگر یک ممیزیهایی در ظرف ده سال اخیر شده است و یک ارقامی هست که البته آنها یک ارقام مفیدی است که اگر آنها را در نظر بگیریم و دقت بکنیم و مقایسه کنیم میتوانیم بفهمیم به چه تناسب عوائد زیاد یا کاسته میشود این اشکالی ندارد و اصولش هم خیلی واضح است و روی ارقامی خواهد بود.این یک فردی است که ملاحظه میفرمایید و تاریخ این فرد مال سنه ۱۲۴۰ است که متجاوز است. در صد سال قبل است. در صد سال قبل از این ببینیم چه اصلی اتخاذ شده؟ عیبی ندارد از نقطهنظر روشن شدن قضایا ببینم چه طریقی در صد سال قبل در نظر گرفتهاند و آن ممیزین قدیمی که امروز مورد تنقید ما هستند ببینم چه کردهاند. اگر آقایان درست متوجه باشند تصدیق میفرمایند که نباید مورد تنقید باشند. اولاً این فرد دستور ممیزی است و مستوفی که این دستور را داده است میرزا اسمعیل مستوفی بوده است.در اینجا او قائل شده است به این که و میشود گفت یک اصل کلی است آب و زمین بذر اگر مال دیوان یا ارباب و عمله و عوامل و مصالح الاملاک مال رعیت باشد آن چه به عمل میآید نصف مال رعیت است نصف دیوان یا ارباب.زمین و آب مال دیوان یا ارباب بذر و عمله و عوامل و مصالح الاملاک مال رعیت دو ثلث مال رعیت یک ثلث مال ارباب به طوری که در قسمت قزوین هم عرض کردم و مخصوصاً نمایندگان را متوجه کردم که در آنجا هم تقریباً همین طور بوده که چون بذر را راباب میداده است مطابق قرارداد خصوصی نصف مالیات را تحمیل به رعایا بودند. چون بذر را ارباب میداده است بعد در اینجا مینویسد از آب قنات به قرار یک عشر و از دیم به قرار نیم عشر در صورتی که به کلی اطلاعاتی که بر طبق آن این لایحه تنظیم شده در مورد دیم برعکس این مسئله را در نظر گرفتهاند و نمیدانم از چه نقطهنظر این طور قرار دادهاند و به طوری که عرض کردم این هم از آن اطلاعات غلط است و اطلاعات کافی در این باب نتوانستهاند به دست نیاورند فقط یک اطلاعات سطحی تحصیل کردهاند و فوری رفتهاند و چسبیدهاند که دیم باید صدی شش و نیم بدهد در سر این مسئله هم ایستادگی و مقاومت میکنند که غیر از این باشد دولت ضرر میکند و مخصوصاً اظهار میکنند که سابقاً هم این طور بوده است در صورتی که بنده در اینجا اصل فرد دستور ممیزی صد سال قبل از این را عرض کردم ملاحظه بفرمایید.نوشته است دیم به قرار نیم عشر
عمادالسلطنه - این طور نیست اشتباه است.
محمدولی میرزا - و این اطلاعات تصور میکنم برای بنده صحیحتر باشد و اگر خود آقایانی هم که میفرمایند صحیح نیست دقت بفرمایند و تحقیقاتشان را توسعه بدهند تصدیق خواهند فرمود که همین طور است.در آن زمان که این ممیزها صورت میگرفته است در یک قسمت که مملکت از قبیل آذزبایجان، خراسان و سایر قسمتهای دیگر آمدهاند و آن جنس را تعسیر کردهاند همچنین راجع به صیفیجات که آمدهاند مالیات نقدی برایش قائل شدهاند و این مالیاتهای نقدی از تسعیر حبوبات و اجناس و صیفیجات بوده است.در آن زمان به واسطه متزل خیلی فاحش اجناس و حبوبات که نسبت به امروز البته متزلش خیلی بیشتر بوده است آمدهاند و به یک ثمن به خسی آنها را تسعیر کردهاند و آن را مالیات نقدی قرار دادهاند و این جزو جمعی که امروز دادیم و مالیاتهایی که وصول میکنیم و عایدات مستقیمان برآورد میشود به سه میلیون و هفتصد و بیست و پنج هزار تومان این جزو جمع میزانش از روی مأخذ و مدرک همان مالیات و ممیزی قدیم است یعنی جنس در خیلی از ولایات ایران تسعیر شده است و آن را آوردهاند و مالیات نقدی قرار دادهاند و چنان چه در خراسان و یک قسمت از آذربایجان مثل خلخال و مشکین مالیاتش نقدی است در بعضی نقاط دیگر هم همین طور است که به کلی مالیات نقدی است و جنس ابداً ندارد یک قسمت از این نقدیها غله بوده است که تسعیر کردهاند و میزانی که تسعیر کردهاند به عرض میرسانم حداقل و اکثر گندم از هفده الی بیست و پنج قران جو از نه الی پانزده قران و امروز همین مبلغها جزو جمع مالیات نقدی ما را تشکیل میدهد. قسمت دیگرش هم راجع به تعسیر حبوبات و صیفیجات است مثلاً جوزق را که پنبه باشد از قرار خرواری چهار تومان تسعیر کردهاند و از قرار همان چهار تومان هم در جزو جمع مالیاتی حساب میکنند. شلتوک را در آن جزو جمع حد اعلایی که برایش قائل شدهاند بیست و پنج قران بوده است حبوبات دیگر از قرار خرواری هشت قران و یک تومان بوده است ابریشم را از قرار یک منی بیست و هشت قران و سی قران قائل شدهاند البته امروز ما بیاییم و مطابق این پیشبینی که شده است اینها را برگردانیم براین معنی که از عایدات مالکانه آن چه به او میرسد و لو از فنجان و اجزای فنجان که آقای مخبر فرمودند مالیات بگیریم چه ضرر دارد؟ چون آقایان به بنده نوشتهاند موقع گذشته است اگر اجازه میفرمایید عرایضم بماند برای جلسه بعد
رئیس - بقیه مذاکرات ایشان میماند برای جلسه دیگر.جلسه آتیه روز سهشنبه پیشنهادی رسیده است قرائت میشود و رأی میگیریم (به شرح آتی قرائت شد)
به ملاحظه این که لوایح و چیزهای زیادی از طرف دولت و کمیسیونها در مجلس آمده و حاضر است که باید در مجلس مطرح و تصویب شود و این اوقات به واسطه این که روزها قدری بلند شده است که ممکن است آقایان نمایندگان عظام قدری بیشتر دقت خود را صرف وظایف ملی فرمایند این است پیشنهاد مینمایم که مجلس از ساعت سه و نیم به ظهر تشکیل شود
قائم مقام
(پیشنهاد آقایان محمدهاشم میرزا و حائریزاده به شرح ذیل خوانده شد)
بنده پیشنهاد میکنم بعد از این جلسات مجلس سه و نیم قبل از ظهر شد
رئیس - مخالفی ندارد
مدرس - باشد برای بعد از حمل
رئیس - پیشنهاد برای بعد از حمل نشده است برای حالا پیشنهاد شده است.
عدلالملک - بنده مخالفم. اجازه میفرمایید.
رئیس - بفرمایید
عدلالملک - ما عملاً احساس میکنیم در صورتی که سه به ظهر مانده معهود است ما میآییم معهذا دو و نیم به ظهر برای کار حاضر میشویم حالا بنده نمیخواهم انتقاد بکنم بلکه از نقطهنظر بعد مسافت منازل و بعضی کارها یک قدری تأخیر میشود بنابراین اگر معهود باشد مابین ماها که همان سر سه به ظهر بیاییم بهتر است و فقط اگر اصلاحی باید بشود در این قسمت بشود نه در قسمت توسعه وقت
رئیس - آقای شیخالرئیس (اجازه)
محمدهاشم میرزا شیخالرئیس - آقایان ملاحظه فرمودهاند که قبلاً جلسات سه و نیم به ظهر تشکیل میشد بعد به واسطه کوتاهی روزها سه به ظهر قرار داده شده و این هم فراموش نشود که عملاً مجلس یک ساعت به ظهر وارد دستور میشود. بنده هم تنقید نمیکنم ولی چون مذاکرات خیلی زیاد است و دلهای پردرد هم خیلی زیاد است به واسطه مذاکرات قبل از دستور مجلس یک ساعت به ظهر وارد دستور میشود از این جهت بنده عقیده دارم که نیم ساعت بر وقت مجلس اضافه شود تا اگر آقایان مذاکرات مفصلی هم دارند باز اقلاً دو و نیم سه به ظهر وارد دستور که کارها بگذرد و معطل نماند.اما راجع به آن فرمایشی که آقای عدلالملک فرمودند این قسمت در سه و سه و نیم به ظهر هم فرق نمیکند آنهایی که جدی هستند هر ساعت که معین شود میآیند و آنها که غیر جدی هستند هر ساعت که معین شود دیر میآیند
رئیس - آقایانی که پیشنهاد شاهزاده شیخالرئیس را تصویب میکنند قیام فرمایند
(عده قیام نمودند)
رئیس - تصویب نشد. طرح قانونی است که برای اطلاع آقایان قرائت میشود بعد ارسال میشود به کمیسیون مبتکرات (به این مضمون قرائت شد)
نظر به این که اوقات مجلس شورای ملی باید صرف وضع قوانین گردد و نظر به این که مذاکرات نمایندگان محترم با حضور وزرا که در برابر مجلس شورای ملی مسئولیت دارند باید صورت بگیرد امضاءکنندگان ماه ذیل را پیشنهاد مینماییم که به نظامنامه داخلی ضمیمه شود
ماده واحده - مذاکراتی که در حدود مسئولیت وزرا است موافق نظامنامه مستقیماً به عنوان آنها خواهد بود و اظهارات راجع به اشخاص غیر مسئول ممنوع است
شیروانی - امضاءها را بفرمایید. (این طور قرائت شد)
آقایان - ضیاءالواعظین. ناصرالاسلام. سلیمان میرزا. نظامالتولیه. اعتبارالدوله. اخگر. دستغیب. آقا شیخ عبدالرحمن. حاج سیدالمحققین. یاسایی. دولتآبادی. آقا میرزا شهاب. وکیلالملک. آقا میرزا علیرضا. مقومالملک. داور
رئیس - مراجعه میشود به کمیسیون مبتکرات
عدل الملک - بنده در دستور عرض دارم اجازه میفرمایید
رئیس - دستور قانون ممیزی است
عدالملک - بنده هم در همان خصوص عرض دارم
رئیس - بفرمایید.
عدلالملک - در جلسه قبل هم بنده عرض کردم که لایحه اوزان و مقادیر چندان کاری ندارد چیز مقیدی هم هست استدعا کردم که در اول جلسه امروز جزو دستور شود بعد آقای اخگر فرمودند خوب است قانون ممیزی قبلاً مطرح شود و بعد از تنفس قانون اوزان و مقادیر جزو دستور شود. بنده در آن پیشنهادی هم که تقدیم کردم حضورتان عرض کردم عرض دارم گویا این طور یافتید که بنده عرض کردم (عرض ندارم). لهذا حالا مجدداً پیشنهاد میکنم که بعد از قانون ممیزی لایحه اوزان و مقادیر که حاضر است بعد از تنفس جلسه آتیه مطرح شود. این یک چیز خیلی مفید است و هر چه زودتر بگذرد بهتر است.
رئیس - رأی میگیریم
حاج میراز عبدالوهاب - بنده مخالفم.
رئیس - بفرمایید
حاج میراز عبدالوهاب - ما هنوز جنس را معین نکرده کیل و زنش را معین میکنیم. ما هنوز معین نکردهایم که جنس را چطور باید بدهند. چقدر دولت ببرد چقدر مالک. چقدر رعیت حالا آقا فکر وزنش هستند که با چه سنگی باید کشید.بنده معتقدم که اقلاً باید قانون ممیزی را تصویب کنند وقتی که آن گذشت بروند سر لایحه اوزان و مقادیر برای این که چیزی به آخر سال نمانده و خوب نیست این لایحه به تأخیر بیفتد لهذا بنده معتقدم تا قانون ممیزی شور اولش تمام نشده هیچ لایحه نباید جزو دستور شود تا این که این قانون سیر طبیعی خودش را بکند
شیروانی - رأی بگیرید.
رئیس - عده کافی نیست برای رأی چون عده کافی نیست جلسه را ختم میکنیم و روز سهشنبه رأی میگیریم
(مجلس سه ربع بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی - مؤتمنالملک
منشی - علیاقبالالممالک
منشی - معظمالسلطان