مذاکرات مجلس شورای ملی ۳ مهر ۱۳۲۴ نشست ۱۴۲

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهاردهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهاردهم

قوانین بودجه مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهاردهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۳ مهر ۱۳۲۴ نشست ۱۴۲

دوره چهاردهم قانونگذاری

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

سال اول – شماره ۱۸۰ - صفحه ۵۹۲

شنبه ۵ شهریور ماه ۱۳۲۴

مدیر: سید محمد هاشم نماینده مجلس شورای ملی

مذاکرات مجلس

جلسه ۱۴۲

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سه شنبه سوم مهر ماه ۱۳۲۴

فهرست مطالب:

۱- قرائت و تصویب صورت مجلس
۲- بیانات آقای دکتر کشاورز راجع به وقایع اخیر و اظهارات آقای وزیر جنگ
۳- طرح لایحه دو دوازدهم
۴- موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه

مجلس یک ربع ساعت بعد از ظهر به ریاست آقای سید محمد صادق طباطبائی تشکیل گردید.

- قرائت و تصویب صورت مجلس

۱- قرائت و تصویب صورت مجلس

صورت مجلس روز چهارشنبه ۲۸ شهریور ماه را آقای طوسی (منشی) بشرح زیر قرائت نمودند

مجلس نیم ساعت پیش از ظهر به ریاست آقای سید محمد صادق طباطبائی تشکیل و صورتجلسه قبل قرائـت و چون عده برای اخذ رأی کافی نبود تصویب آن موکول ببعد شد.

غائبین با اجازه - روز ۲۸/۶/۲۴ آقایان فرمند- امینی- دکتر اعتبار- مؤید قوامی- کفائی، صمصام- امیرابراهیمی- منصف- تولیت- سید ضیاءالدین طباطبائی- دکتر شفق- شریعت زاده- رفیعی- مراد اریه

دیرآمدگان با اجازه - آقایان سلطانی - شیخ الاسلامی- ساسان

دیرآمدگان بی اجازه آقایان: امیر تیمور- بیات- دکتر طاهری- خاکباز- فولادوند- ملک مدنی- گیو- لنکرانی- پوررضا- عامری- دولت آبادی- کاظمی- سنندجی- دکتر زنگنه- قبادیان- اکبر- سیف پور فاطمی- دکتر عبده- قشقائی- علی دشتی- عباس مسعودی- نمازی- محمد علی مجد- ایرج اسکندری- رضا تجدد- گله داری- حاذقی- جمال امامی- دکتر کیان

غائبین با اجازه روز ۲۹/۶/۱۳۲۴ – آقایان ذوالقدر- اقبال

غائبین بی اجازه، آقایان: فرمند- فاطمی- امینی - دکتر اعتبار- احمد مؤید قوامی- کفائی- امیر ابراهیمی – صمصام- منصف- تولیت- سید ضیاءالدین طباطبائی- حسن اکبر- دکتر شفق- رفیعی

دیرآمدگان بی اجازه- آقایان: امیر تیمور- عماد تربتی- خلیل دشتی- فرمانفرمائیان- خاکباز- فولادوند- ملک مدنی- دکتر کشاورز- نبوی- نقابت- اخوان- دولت آبادی- آصف- تیمورتاش- دکتر زنگنه- قبادیان- جواد مسعودی- سیف پور- فاطمی- دکتر مصدق- دکتر عبده- عباس مسعودی- تهرانچی- گنابادی- شریعت زاده- یمین اسفندیاری- خلعت بری- نمازی- معدل- دهقان- محمد علی مجد - ایرج اسکندری- ثقه الاسلامی- دکتر آقایان- صادقی- حاذقی- ذکائی- دکتر کیان- اریه- پوررضا- قشقائی- دری

عده‌ای از آقایان نمایندگان مذاکرات قبل از دستور را تقاضا و جمعی دیگر معتقد به ورود در دستور بوده و چون عده برای اخذ رأی و تعیین تکلیف کافی نبود آقای محمد طباطبائی عقیده داشتند مجلس وارد دستور شده و پس از حصول اکثریت و اخذ رأی اجازه نطق بعد از دستور داده شود. آقای دکتر مصدق با ورود در دستور مخالف و معتقد بودند چون جریانات خلاف قانونی در کشور واقع شده مقتضی است برای اظهار آن مطالب بنا به مصلح و نفع عمومی قبل از دستور به ایشان اجازه نطق داده شود ولی نظر به اینکه عده برای اخذ رأی و تعیین تکلیف کافی نبود مقارن ظهر به عنوان تنفس تعطیل و نیم ساعت قبل از ظهر روز پنجشنبه ۲۹ شهریور ماه مجدداً به ریاست آقای سید محمد صادق طباطبائی تشکیل و از لحاظ حصول اکثریت صورت مجلس مورد تصویب واقع و آقای سپهبدی وزیر امور خارجه برای رفع سوء تفاهم نسبت به ذکر تاریخ دوم مارس ۱۹۴۵ در یادداشتی که از طرف وزارت امور خارجه راجع به تخلیه ایران به سفارتخانه‌های دُوَل متفق در تهران ارسال شده اظهار داشتند منظور دولت ایران از ارسال یادداشت نامبرده این بوده که تخلیه ایران خیلی زودتر و قبل زا شش ماه صورت گیرد و بالاخره تا تاریخ مذکور باید کشور ایران از کلیه قوای متفقین تخلیه شده باشد و به همین ترتیب نیز تلگرافی به سفیر کبیر ایران در لندن مخابره شده که در کنفرانس لندن این موضوع اصول و حق محرز کشور ایران تذکار داده شد. ضمناً اظهار داشتند قوای اتحاد جماهیر شوروی دیروز تهران و کلیه حومة آن را تخلیه نموده و قسمت سانسور شوروی نیز ملغی گردیده‌است.

پس از اظهار مسرت و سپاسگزاری از این حسن نیت و ابراز احساسات صمیمانه ملت ایران نسبت به ملت شوروی و انتظار تسریع در تخلیه کلیه خاک ایران به بیانات خود خاتمه داده و چون جمعی از آقایان ورود در دستور را تقاضا نموده بودند آقای رضا تجدد مخالف و معتقد بودند برای رعایت اصول پارلمانی برنامه دولت قبلاً مطرح و پس از تعیین تکلیف آن لایحه دو دوازدهم مطرح گردد. آقای نقابت به مناسب انقضاء ماه شهریور و ضرورت پرداخت حقوق کارکنان دولت مقتضی می‌دانستند بدواً لایحه دو دوازدهم مورد تصویب واقع شده پس از آن در همین جلسه شور در اطراف برنامه دولت بعمل آید بالاخره نسبت به اجازه مذاکرات قبل از دستور رأی گرفته شده رد و آقای رضا تجدد پیشنهاد نمودند برنامه دولت قبل از لایحه دو دوازده مطرح گردد بعد از توضیح مجدد ایشان آقای محمد طباطبائی با ابراز سپاسگزاری ملت و مجلس شورای ملی ایران نسبت به اقدام اخیر دولت اتحاد جماهیر شوروی و اظهار امیدواری نسبت به تخلیه سریع کلیه خاک ایران از طرف آن دولت و سایر متفقین معظم نسبت به پیشنهاد آقای تجدد مخالف با تصویب فوریت لایحه دو دوازدهم خروج آن را از دستور برخلاف آئین نامه داخلی دانسته و عقیده داشتند پس از تعیین تکلیف لایحه نامبرده برنامه دولت مطرح و مورد شور قرار گیرد. آقای مهندس فریور به استناد ماده ۱۱۵ آئین نامه داخلی تغییر دستور را منوط برای مجلس و معتقد به طرح برنامه دولت بودند. پس از اخطار نظامنامه آقای شریعت زاده نسبت به پیشنهاد آقای رضا تجدد اخذ رأی شده رد و در این موقع آقای دکتر کشاورز به استناد اصل ۱۲ قانون اساسی نسبت به نقض مصونیت و ضرب و جرح وارده به ایشان از طرف یکی از افسران ارتش و لزوم جلوگیری از مداخله قوه مجریه در شـئون قوه مقننه اجازه صحبت خواستند ولی از طرف مقام ریاست تذکار داده شد با رأی به ورود در دستور بالفعل بیانات ایشان برخلاف اصول بوده و مقتضی است در آخرین جلسه به عنوان بعد از دستور اظهارت خود را بنمایند و چون آقای دکتر کشاورز پشت تریبون آمده و به تذکر مقام ریاست توجه ننمودند بنا بر رعایت اصول نظامنامه مقارن ظهر از طرف مقام ریاست جلسه تعطیل و دیگر تشکیل نگردید.

رئیس- آقای ساسان در صورت جلسه اعتراضی دارید؟

ساسان- در صورت جلسه بنده را غایب نوشته‌اند بنده مریض بود م اطلاع هم داده بودم. تمنا می‌کنم اصلاح بفرمائید.

رئیس- بسیار خوب اصلاح می‌شود. آقای لنکرانی در صورت مجلس است؟

لنکرانی- بنده فقط می‌خواستم عرض کنم که غیبت بنده در نتیجه کسالت بوده و در مواقعی هم که بواسطه کسالت استدعا می‌کنم غیبت کامل را حساب نکنند خواستم که در تأخیر هم سرایت بدهند.

رئیس- اصلاح می‌شود، دیگر عرضی نیست؟ (گفته شد – خیر) صورت مجلس تصویب شد.

سابقاً یک تصمیمی در مجلس و خارج مجلس گرفته شد راجع به اینکه آقایان سعی بفرمایند سر وقت جلسه تشکیل بشود و از این جلسات اخیر یک کارهائی هست استدعا می‌شود که آقایان سعی بفرمایند (گر چه اشکالاتی هم در خارج بوده‌است) که جلسه زودتر تشکیل بشود و چون در جلسه گذشته یک اتفاقاتی افتاد ماده ۱۴۳ ۱۴۴ نظامنامه که هر چندی یکمرتبه بایستی قرائـت بشود قرائـت می‌شود.

ماده ۱۴۳- مخبرین جرائد و تماشاچیان باید ساکت بنشینند و اگر از طرف یکی از آن‌ها علامت تکذیب یا تصدیق مشاهده شود فوراً اخراج خواهد شد.

ماده ۱۴۴- هر تماشاچی که باعث اغتشاش مذاکرات یا اختلال نظم شود فوراً به محاکم مرجع جلب می‌شود.

رئیس- عرض کنم در جلسه گذشته اینجا ترتیبی پی آمد و گفته شد که آقای دکتر کشاورز در آخر جلسه فقط کنند ولی بعد جلسه بهم خورد و قرار شد که در جلسه بعد صحبت کنند. در خارج هم همینطور صحبت شد و بنا بود در جلسه پیش بنا به سابقه صحبت بکنند ولی از ایشان خواهش شد که بواسطه تنگی وقت بگذارند برای جلسه فردا یا پس فردا ولی خود ایشان مایلند که امروز صحبت کنند و بعلاوه آقای دکتر مصدق و چند نفر دیگر هم اجازه نطق قبل از دستور خواسته‌اند دستور هم همان بوده‌است. حالا اگر آقایان اجازه می‌فرمایند آقای دکتر کشاورز بیایند صحبت‌هایشان را بکنند بعد آنوقت وارد دستور بشویم.

جمعی از نمایندگان- بفرمایند صحبت کنند.

- بیانات آقای دکتر کشاورز راجع به وقایع اخیر و اظهارات آقای وزیر جنگ

۲- بیانات آقای دکتر کشاورز راجع به وقایع اخیر و اظهارات آقای وزیر جنگ

دکتر کشاورز- آقایان نمایندگان مطالبی را که من امروز در حضور شما بیان می‌کنم بنظر من بقدری اهمیت دارد که من نه بعنوان یک نماینده فراکسیون توده مجلس شورای ملی بلکه به عنوان یک نماینده به معنای اعم با شما نمایندگان نه به عنوان نمایندگان فراکسیون‌های مختلف مجلس بلکه بعنوان نماینده، بعنوان اعم بالای مبارزه‌های پارلمانی، بالای اختلافات دستجات مختلف مجلس شورای ملی با شما صحبت می‌کنم.

اصل دوازدهم قانون اساسی می‌گوید: «بهیچ عنوان و بهیچ دست آویز کسی بدون اطلاعت و تصویب مجلس شورای ملی حق ندارد متعرض اعضای آن بشود اگر احیاناً یکی از اعضا علناً مرتکب جنحه و جنایتی شود و در حین ارتکاب جنایت دستگیر گردد باز باید اجرای سیاست درباره او باستحضار مجلس باشد. این روزها وطن عزیز ما روزهای بحرانی را می‌گذراند و وظیفه هر نماینده وطن پرستی است که اوضاع را در مقابل نمایندگان مجلس در مقابل ملت ایران تشریح کند و مسئولیتی را که در مقابل ملت ایران بعهده گرفته‌است انجام بدهد. برای اینکه آقایان توجه بکنند که ضرب و کتک زدن به یک نماینده یک مطلب ساده نیست مجبورم بیست و چند سال عقب بروم و بعضی مطالب را به آقایان نمایندگان محترم یادآوری کنم. وقتی که سردار سپه خواست در ایران رژیم دیکتاتوری را برقرار کند عیناً عملیاتی را که امروز در تهران بدست حکومت نظامی انجام می‌شود شروع کرد. یعنی آن موقع هم احترام نمایندگان ملت، مصونیت نمایندگان مجلس مراعات نشد. آن روزها هم به نمایندگان توهین می‌کردند. یکی از نمایندگان در سرسرای مجلس برای من تعریف می‌کرد می‌گفت در آن روزها یکی از نمایندگان مجلس با یکی از نویسندگان مبرّز تهران با هم در خیابان حرکت می‌کردند. آژان به آن‌ها دستور داد به پیاده رو بروید و با توهین این دستور را داد. آن نویسنده که همراه نماینده بود برگشت و به آژان گفت که این آقا نماینده مجلس هستند، معذرت می‌خواهم از این حرف، ولی آن آژان برگشت و گفت هر خری هست باشد. از اینجا سردار سپه شروع کرد یعنی به آژان‌ها هم دستور داد که مصونیت وکلا را اهمیت ندهید پشت سر شما سرنیزه از شما دفاع خواهد کرد. آن روزها هم مدیر روزنامه را ترور کردند. آن روزها هم مطبوعات مخالف را بستند. آن روزها هم حکومت نظامی برقرار کردند و آقایان بخاطر دارند که دنباله این وقایعی به واقعه سقّاخانه آقا شیخ هادی رسید و قنسول آمریکا مار ایمبری را کُشتند. من کار ندارم که این بیست سال حکومت دیکتاتوری در ایران باعث چه فجایعی شد آن را تمام ملت ایران می‌داند، نمایندگانی که اینجا نشسته اند از آن وضع بیست ساله بهتر از همه اطلاع دارند. به عقیده من بزرگترین ضرری که دوره دیکتاتوری برای ایران بار آورد این بود که از ملت ایران آزادی اجتماعات و آزادی عقیده و آزادی فردی را سلب کرد و با برقرار کردن یک رژیم پلیسی کاری کرد که نه تنها افراد ایرانی بهم اعتماد نداشتند بلکه در یک خانه هم برادر از برادر، پدر از پسر، مادر از فرزند خودش ظنین بود و کار را بجائی رساندن که ایران تبدیل شد به محلی که هیچ‌کس در آن به دیگری اعتماد نداشت. البته اوضاع بیست ساله گذشته متفقین ما وارد ایران شدند و رضا شاه با کیفیتی که آقایان می‌دانند از ایران رفت ولی انصاف بدهید آیا جز رفتن رضاشاه در آن دستگاهی که با او همکاری می‌کرد یعنی با رضا شاه برای انجام این اعمال دیکتاتوری همکاری می‌کرد هیچ تغییر حاصل شد؟ نه والله. همان ژاندارمری، یعنی ببخشید آن امنیه که فقط اسمش عوض شد و ژاندارمری شد همان امراء بجای خودشان باقی ماندند همان شهربانی بجای خودش باقی ماند. فقط مختاری از رأسش رفت. بنابراین در دستگاهی که با رضاشاه همکاری می‌کرد و زور رضاشاه آن‌ها بودند، یعنی امنیه و پلیس و امرای لشگر و بعضی افسران ارشد مطلقاً تغییری حاصل نشد. در این چهار سالی که ملت ایران با قوای فاشیسم در جنگ بود و دار و ندار خودش را در طبق اخلاص گذاشت و به جبهه آزادی خواهان دنیا کمک کرد تا بر فاشیسم فایق بیایند ملت ایران چه بدبختی‌ها و صدمات کشید آن هم لازم به تذکر نیست برای اینکه همه ملت ایران و آقایان از آن اطلاع دارند و همه دوستان ما آنرا تصدیق می‌کنند ولی ملت ایران تمام این مصائب و بدبختی‌ها را متحمل شد برای اینکه اقلاً بعد از جنگ برای او یک زندگانی بهتری تهیه بشود. در مدت جنگ وقع قماش، قند، شکر، چای، آزادی فردی، آزادی مطبوعات را شما بهتر می‌دانید. شما همه باید تصدیق بکنید که ملت ایران گرسنه بود و گرسنه‌است. همه باید بدانید که ایران لخت بوده و هست. همه باید بدانید که ملت ایران نود چند درصدش سواد ندارند. این‌ها مطالبی است که من اطمینان دارم هر نماینده بی غرضی تصدیق دارد که آقایان اگر ملت ایران در چهار سال جنگ این خدمات را تحمل کرد برای این بود که بعد از جنگ اقلاً زندگانی راحت‌تر و آزادتری داشته باشد و اقلاً آن هائی بطور وضوح به ملت ایران و به حقوق مردم ایران خیانت کرده‌اند محاکمه و مجازات بشوند. آیا در تمام این مدت یک نفر از کسانی که به حق ملت ایران خیانت کرد، از کسانی که از بیت المال ملت ایران دزدید محاکمه و مجازات شدند؟ نه. آیا در بین کسانی که در رأس امور مملکت واقع شده‌اند افراد دزد و خائن پیدا نمی‌شود؟ اینکه خلاف آن چیزی نخواهد که اینجا کراراً گفته شده‌است که حتی پرونده دزدی بعضی اشخاص آمده، پرونده رشوه خواری بعضی از نمایندگان آمده (دکتر طاهری- نمایندگان؟) بله بعضی از نمایندگان بعضی پرونده‌ها درست شد بالاخره بعضی هم متهم شدند (بعضی از نمایندگان کی‌ها بودند؟ آقا اسم ببرید) بسیار خوب یکیش آقای گله داری (محمد طباطبائی – دیگر کی؟) حالا آقای بهتر از بنده می‌دانند اجازه بدهید وارد مذاکرات دیگری نشوم. من با شما به عنوان نماینده بطور اعم صحبت می‌کنم، من شما را یک نفر نماینده در نظر می‌گیرم نه عضو فلان فراکسیون (بعضی از نمایندگان- بفرمائید آقا) اجازه بدهید باعث تشنج مجلس نشویم تنها خوشحالی که مردم ایران داشتند این بود که بعد از قضایای شهریور تا اندازه‌ای به احزاب و جرائد ایران اجازه اظهار عقیده و اظهار حیات بدهند. آقایان بودنِ احزاب و جراید مختلف المسلک جزء اصول مشروطیت است لازمه آزادی و دموکراسی است. نباید ترسید از احزاب و جراید ولی متأسفانه در موقعی که جنگ تمام شده در موقعی که در دنیا ملل متفق ما نشسته‌اند و دارند سعی می‌کنند که بقایای رژیم‌های دیکتاتوری را از بین ببرند در این موقع در مملکت ما جراید را توقیف می‌کنند. الآن که من در مقابل شما صحبت می‌کنم بیش از سی و چند روزنامه مخالف دولت توقیف است و چند موافق دولت یعنی دو سه تا موافق دولت ولی سی و چند روزنامه مخالف دولت توقیف است. مدیران جراید را توقیف کردند. حبس کردند، زجر دادند، درِ احزاب را بستند، درِ اتحادیه‌های کارگری را بستند، بدون اینکه علتش معلوم شود، بدون اینکه یک عده را محاکمه کنند و بگویند این‌ها فلان تقصیر را دارند. آخر حزب که تقصیر ندارد، مدیر روزنامه اگر تقصیر دارد باید او را برد در محاکمی که قانون اساسی معین می‌کند محاکمه کرد و مجازات نمود تا روزنامه نویس جرأت نکند خلاف قانون اساسی چیزی بنویسد. من کاری به این ندارم که حکومت آقای صدر یک حکومتی است که تا امروز از لحاظ اینکه رأی اعتماد از مجلس شورای ملی نگرفته‌است یک حکومت غیرقانونی است (جمعی از نمایندگان- اینطور نیست قانونی است) من به این کاری ندارم و وارد این بحث نمی‌شوم اما یک نکته را ناچارم که تذکر بدهم و آن این است که در داخل این دولت با این کیفیت یک دولت دیگری بوجود آمده‌است که از این دولت نیز که بقول بعضی‌ها قانونی و به عقیده بعضی دیگر و بنده غیرقانونی است پیروی نمی‌کند این دولتی که در داخل دولت آقای صدر پیدا شده حکومت نظامی است و دولتی است که اعتنائی به گفته‌های رئیس الوزراء شما هم ندارد (بعضی از نمایندگان – دلیلش را بفرمائید) دلیلش فراوان است. آقای صدر دستور می‌دهند که فلان مدیر روزنامه توقیف شده را آزاد کنید حاکم نظامی تهران می‌گوید من دستور آقای صدر نخست وزیر را نمی‌خوانم به علت اینکه در موقع انتخاب من به حکومت نظامی تهران از طرف هیئت وزراء به من اختیارات تام داده شده. اگر بخواهید من حرفتان را گوش کنم یا باید اختیارات تامه من را بگیرند یا باید مرا عزل کنند واِلا چون به من اختیارات تامه داده‌اند من از همان هائی که به من اختیار تامه داده‌اند حرف شنوائی ندارم. آقای صدر دستور می‌دهند که فلان روزنامه را از توقیف خارج کنند. نوشته شان اینجا حاضر است روزنامه مخالف دولت است حکومت نظامی روزنامه را از توقیف خارج نمی‌کند و می‌گوید من این دستور را اجرا نمی‌کنم (طهرانچی- چون رأی اعتماد ندارد بواسطه آن است) (خنده نمایندگان) آقایان در مملکت مشروطه سه قوه‌است، قوه مقننه، قوه مجریه، قوه قضائیه ولی از لحاظ اینکه اختیار قانون گذاری و اختیار انتخاب کابینه وزرا به دست قوه مقننه‌است پس اختیار مملکت در دست مجلس شورای ملی است (صحیح است) و قوه مجریه حق ندارد که در امور مربوط به قوه مقننه دخالت کند. قوه مجریه حق ندارد که نسبت به نمایندگان مجلس هتک احترام بکند. این صریح قانون اساسی است و حتی قوه مجریه حق ندارد که یک نفر قاضی را توقیف کند. توقیف یک قاضی در حالی انجام می‌گیرد که او از مقام قضا برکنار شده باشد. قاضی باید از طرف محکمه مربوطه‌اش یعنی از طرف محکمه انتظامی معاف شده باشد و بعد حق توقیف او را دارند. در همین روزها آقای شعله‌ور آقای دیوان کیفر عمال دولت را حاکم نظامی از پشت میزش توقیف کرده‌است و بعد از آنکه صدای قضات در آمد و بعد از آنکه قضات دیوان کیفر اعتراض کردند که ما دیگر کار نمی‌کنیم، اگر می‌خواهید اینقدر در قوه قضائیه دخالت کنید. در آن موقع مجبور شدند که آزادشان کنند. این دخالت حکومت نظامی در قوه قضائیه این کشور است. من این عرایض را که می‌گویم توجه بکنید برای اینکه خدا شاهد است اگر بنا باشد حکومت نظامی در این مملکت مستولی بر مجلس شود نه شما می‌مانید نه ما. برای آن‌ها دوست و دشمن هیچ فرقی نمی‌کند. آقایان ملاحظه فرمودید که سردار سپه در اول کارش یک عده همکار انتخاب کرد ولی چون آن همکارها از کنه مطالب مسبوق بودند یکی یکی آن‌ها را از بین برد. سرنوشت تیمورتاش، سرنوشت سردار اسعد و داور، سرنوشت آن هائی که به دست سردار سپه با اینکه همکارش بودند از بین رفتند و فیروز «نصرت الدوله» را بخاطر بیاورید. تصویر می‌کنید که امروز اگر یک نماینده مجلس در ملاء عام، روز روشن، ساعت شش بعد از ظهر پنجاه نفر نظامی می‌گیرند و با ته تفنگ می‌زنند و دستش را و سرش را و کتفش را می‌شکنند و مجروح می‌کنند به تصدیق یک سرهنگ پزشک ارتش شما تصور می‌کنید بعد از این نوبه شما‌ها نخواهد رسید؟!! نه، به همه خواهد رسید و بنا بر مثل معروف این شتری است که در خانه همه خواهد خوابید (دکتر مجتهدی- انشاءالله) آقایان شاید شنیده‌اند جسته گریخته که روز جمعه ۱۲ روز پیش یک عده سربازان مأمورین حکومت نظامی به کلوپ حب توده ایران در شهر ری ریختند یک عده کارگر دور هم جمع شده بودند صحبت می‌کردند، این‌ها را متفرق کردند، با ته تفنگ چند نفر را مجروح کردند. من به شرافتم قسم می‌خورم که خود من مجروحین با سرنیزه را دیدم. آقایان من را همه در این مملکت می‌شناسند. من مردی نیستم که دروغ بگویم. مردم تهران مرا می‌شناسد شما‌ها هم که اینجا نشسته‌اید مرا می‌شناسید. اگر اختلاف عقیده سیاسی در بین ما باشد آن بجای خودش محفوظ ولی همه تان می‌دانید که من مرد دروغـگویی نیستم. شماهائی که مخالف من هستید اگر انصاف داشته باشید تصدیق می‌کنید که من دروغ نمی‌گویم. تلفن کردم به سرتیپ اعتماد مقدم حاکم نظامی تهران که آقای سرتیپ خدا را خوش نمی‌آید به این مردم بدون دفاع با اسلحه حمله کنند. این‌ها که وسیله دفاع ندارد، این‌ها را با زبان خوش، با تشر یا با ملایمت متفرق کنید. به من جواب دادند با تندی و با همین عبارت که عرض می‌کنم «شما هرزگی نکنید تا من برای شما سرنیزه نکشم» این طرز بیانی است که ایشان با یک نماینده مجلس می‌کنند. «شما هرزگی نکنید تا من برای شما سرنیزه نکشم». آقایان نمایندگان مجلس من هرزه هستم؟ آیا شما‌ها از این حرفی که به یک نماینده مجلس می‌زنند خجل نمی‌شوید؟ شما آقای ثقه الاسلامی که در صف مخالف من قرار گرفته‌اید، آیا من را یک مرد هرزه‌ای می‌شناسید؟ شما آقای خاکباز، شما آقای کاظمی من را یک مرد هرزه‌ای شناخته اید؟ تا بحال من هرزگی کرده ام؟ یک طبیب درجه اول این مملکت، یک استاد دانشگاه یک سال و چند ماه است در مجلس با شما محشور است ازش هرزگی سر می‌زند؟؟ ملاحظه بفرمائید این حرفی است که آقای سرتیپ اعتماد مقدم به یک نماینده مجلس می‌زند و بعد از آن دستور دادند که کلوپ حزب و اتحادیه کارگران را تصرف کنند. ساعت ۸ بعد از ظهر بود که یک صف نظامی جلو کلوپ گذاشتند و گفتند کسی از کلوپ خارج نشود- کسی هم به کلوپ وارد نشود. در این موقع من با آقای دکتر رادمنش توی کلوپ حزب بودیم آمدیم جلو در کلوپ به یک آقای ستوان یکمی که مأمور این عمل بود گفتیم آقا ما نماینده مجلس هستیم من دکتر کشاورز هستم ایشان دکتر رادمنش هستند. گفتند شما را می‌شناسم گفتم اجازه بدهید ما می‌خواهیم برویم آقای رئیس شهربانی و آقای فرماندار نظامی را ببینیم و بپرسیم که برای چه این عمل را کرده اند؟ گفتند که من از طریق آقای فرماندار نظامی تهران دستور دارم که وکیل و غیر وکیل را در داخل این عمارت نگهدارم تا دستور ثانوی برسد. خدا شاهد است و باز می‌گویم به شرافتم قسم که عین همان عبارتی است که ایشان گفتند. شاهد هم دارم شاهد کی بود؟ رئیس کلانتری ۳ شهر یک آقای سروانی ایستاده بود بهش گفتم آقای سروان اگر مرد باشرفی هستی در هر محفلی از شما این سئوال را کردند حقیقت را بگویید آیا این جلوی مرا گرفته‌است و نمی‌گذارد که من از اینجا بیرون بروم؟ گفت که من آدم باشرفی هستم و شهادت می‌دهم که جلوی شما را گرفته‌است و به آن ستوان گفت من نمی‌دانم آقای سروان من از طرف رئیس خودم این دستور را دارم که ایشان مافوق من هستند. آقایان این قضیه مافوق برای این مملکت بلا می‌شود. شاید مافوق دستور داد مجلس شورای ملی را به توپ ببندید باید مجلس شورای ملی به توپ بست؟ یکی از این مافوق‌ها را من حرفشان را شنیدم در حضور آقای سرتیپ ضرابی رئیس شهربانی و دو نفر افسر ژاندارمی که اسمشان را نمی‌دانم (و آقای رئیس شهربانی قطعاً می‌داند) و آقای سرهنگ بهنام حاکم نظامی ما با این اشخاص صحبت کردیم. آقای سرتیپ علوی و خواهرزاده آقای سرهنگ اعتماد مقدم در مقابل همه این آقایان می‌گفت: به من اگر دستور بدهند یک یک نمایندگان مجلس را گلوله بزنید می‌زنم اگر ما فوق دستور داد که مجلس شورای ملی به توپ ببندید به توپی می‌بندم. آقایان نمایندگان به شرف خودم قسم این عین حقیقت است. جلو سرتیپ ضرابی و سرهنگ بهنام می‌گفت (لنکرانی- گه خورده‌است آقا) شما اینجا نشسته‌اید و مشغول زد و خورد و مباحثه در سر جزئیات هستید در صورتی که تصمیم گرفته‌اند همه را از ریشه بکنند. ریشه اصول آزادی و مشروطیت از بیخ می‌کنند آن روز دیگر نه دکتر کشاورز است نه شما. آن روز دیگر مجلس هم وجود ندارد. آن روز را اگر گفتند این کاغذ سیاه است باید گفت بله سیاه است؛ آن رزو اگر گفت ماست سیاه است باید گفت بله سیه‌است. آقایان نمایندگان ما باید در موقع خودش این اصول را حفظ کنیم این حق را پدران ما زحمت کشیدند و خون ریختند و گرفتند. پدر خود من در ۴۲ سالگی مرد او نماینده اول و دوم گیلان در مجلس شورا بود در سرسرای همین مجلس سکته کرد در همین مجلس فوت کرد. آن هائی که از دوره اول و دوم مجلس مانده‌اند بخاطر دارند و او را می‌شناختند (طوسی – صحیح است) اسمش محمد وکیل التجار بود.

آقایان قبول نکنید که خونبهای پدران ما پایمال سرنیزه نظامی‌ها بشود. قبول نکنید! اگر شرافت دارید قبول نکنید. باری آن شب جلوی ما را گرفتند نگذاشتند که ما بیرون برویم. یک ربع حبس بودیم دو نفر نماینده مجلس یک ربع حبس بودند. بعد از یک ربع حبس آقای سرهنگ بهنام از طرف شهربانی آمد و الحق در آن شب من ازش انسانیت دیدم. آمد جلو و گفت م از شما معذرت می‌خواهم که اینطور شده و گفت شما بفرمائید بیرون. ما رفتیم بیرون در آن روز دیگ کسی را به کلوپ راه ندادند. یک عده جراید را بستند، روزنامه‌ها را توقیف کردند، شما هم قطعاً خیابان فردوسی را دیده‌اید که به چه حال در آوردند. برای اینکه هزار تا کارگر لخت و گرسنه می‌رفتند در این کلوپ می‌نشستند صحبت می‌کردند، این‌ها چه کاری می‌توانستند بکنند؟ این‌ها کجا را می‌خواهند بگیرند؟ این‌ها کدام فجایع را می‌توانند بکنند (یکی از نمایندگان- لیقوان) انصاف باید وقتی که کلوپ حزب توده را ۸ روز تحت اِشغال در آورند بعد از اینکه ۸ روز تفتیش کردند طبق آنچه که در روزنامه‌های خودشان نوشته‌اند یعنی در روزنامه‌های طرفدار دولت و مخالف ما نوشته‌اند، دو تا چوب و یک مقدار سنگ که برای ساخت سالن نمایش بود و دو تا کلید در توی حوض و یک ده شاهی پیدا کردند. چیز دیگری آنجا نبود. این انصاف است این اشخاص با بودن دو لشگر در تهران عده زیادی پاسبان و عده زیادی ژاندارم درب یک کلوپ حزبی را به این عنوان که شاید شلوغ بکنند ببندند که این‌ها می‌خواهند شلوغ بکنند؟ آخر از مشروطیت ایران دیگر چه باقی می‌ماند؟ اگر یک عده نتوانند دور هم بنشینند و صحبت بکنند و حقوق شان را بگیرند دیگر این چه مشروطت و دمکراسی است؟ روز یکشنبه خیابان فردوسی خلوت بود اگر کسی از آنجا عبور کرده‌است می‌داند که از سر توپخانه تا جلوی خزانه داری کسی را نمی‌گذاشتند پیاده عبور کند و با صف نظامی جلوی مردم را گرفته بودند که کسی عبور نکند.

من از مطبم ساعت شش و ربع کم بعد از ظهر در آمدم، آمدم از خیابان سوم اسفند داخل خیابان فردوسی شدن و پیچیدم به طرف خیابان اسلامبول و سر کوچه برلن دیدم که در پانزده قدمی سربازان دارند مردم ار به تفنگ و سرنیزه می‌زنند و متفرق می‌کنند و دیدم یک افسری آنجا هست. من با او صحبت کردم و گفتم که این مردم بیچاره را نزنید من با زبان خوش به آن‌ها می‌گویم که متفرق شوند. گویا مرا نشناخت برای اینکه با کمال آرامی اول به من جواب داد که این پدرسوخته‌ها را جز با سرنیزه نمی‌شود آرام کرد و در این بین یک کسی مرا صدا زد و گفت دکتر کشاورز ما را می‌کشند. پدر ما را در آوردند. چقدر شما می‌گویید آرام باشید و مقاومت نکنید؟ خدا شاهد است این عین عبارتی است که صدا کرد و به من گفت. در این موقع این افسر هفت تیری در آورد و کشید روی سینه من مثل اینکه می‌خواست خالی کند. نمی‌دانم مثل اینکه یا فشنگ نداشت یا رحم کرد (خنده نمایندگان) با این اندازه قساوت قلب نداشت ولی خدا شاهد است گرفت توی سینه من ولی بعد از آن نمی‌دانم چطور شد منصرف شد و لوله پارابلوم را گرفت در دستش و با ته آن به شدت زد بسر من شاید یک عده از آقایان دیده‌اند که چه بسر من آمده‌است. معـذلک جلسه بعد که به مجلس آمدم سرم را نبستم با اینکه یک عده از آقایان نمایندگان منجمله آقای مهندس فریور زخم سر مرا نگاه کردند و به من گفتند بی احتیاطی است باز بودن سر، گفتم می‌ترسم اگر دو جلسه با سر بسته بیابیم به مجلس به من بگویند تظاهر می‌کند (مهندس فریور - صحیح است) برای اینکه این فکر را نکنند سرم را باز کردم ولی زخم سر من هنوز خوب نیست. بیائید ملاحظه بفرمائید چه‌جور است (صحیح است) (فیروزآبادی- مختصرتر بفرمائید که دو دوازدهم هم تصویب شود) (دکتر رادمنش- مجلس رئیس دارد) بعد هم یک لگد محکمی زد بعد یک سیلی به صورتم زد من برگشتم و گفتم آقا جان من دکتر کشاورز من نماینده مجلسم شما نباید مرا بزنید حتی نگفتم که تو حق نداری من را بزنی. من حرف با کسی که می‌زنم حساب دارد یک کلمه از کلماتی که می‌گویم بی اختیار از ذهنم در نمی‌آید گفتم شما نباید مرا بزنید برای آنکه اگر می‌گفتم حق نداری شاید عصبانی بشود و وقتی گفتم که من دکتر کشاورز نماینده مجلس هستم گفت پدرسوخته و حالا دنبال پدرسوخته را خجالت می‌کشم بگویم، گفت پدرسوخته فلان ترا می‌زنم برای اینکه دکتر کشاورز هستی بزنید پدرسوخته را. آنوقت چهل نفر نظامی مسلح ریختند به سر من و مرا زدند. ساعت شش بعد از ظهر بود هزار نفر آنجا بودند. عده‌ای از اعضای ادارات در آن موقع بودند و دیدند این‌ها زشت است که بگویند کارگرها سنگ برداشتند و زدند به کله دکتر کشاورز. همه بودند و دیدند اعضای ادارات بودند یک عده از صاحب منصبان عالیرتبه وزارت مالیه کشور آنجا بودند یکه عده از افسران بودند و دیدند که گفتند ما به چشم خودمان دیده‌ایم که چهل نفر ریختند سر دکتر کشاورز را شکستند و شکم او را مجروح کردند همه دیده‌اند. باری مرا بردند نزد آقای سرهنگ دکتر محمد علی صدر که بعد از یک ساعت بعدش بود بنده را دیده‌است این تصدیق را داده‌است.

در تاریخ ۲۵/۶/۲۴ در ساعت هفت و نیم بعد از ظهر آقای دکتر کشاورز به علت شکاف ناحیه قدامی سر به طول تقریباً ۴ سانتی‌متر که در نتیجه ضربه تولید شده و زخم سطحی شکم و ضربه شدید کتف راست و زخم سطحی دست راست بطول تقریباً سه سانتی متر به محکمه این‌جانب مراجعه نموده و تحت معالجه قرار گرفته‌اند. این وضع حال من است که یک طبیب ارتش حال مرا تصدیق کرده‌است. من نرفتم پیش دکتر یزدی رفیق خودم برای آنکه نگویند گواهی نامه‌ای که دکتر یزدی برای دکتر کشاورز بنویسد ارزش ندارد چون غیر طبیب نمی‌تواند بفهمد که طبیب شرافتش بالای این چیزها است. یک طبیب اگر بالای سر دشمنش برود و ببیند وضعیت مزاجی او را نمی‌تواند غیر واقع تصدیق کند (دکتر مجتهدی – صحیح است) (چون ممکن بود یک عده تصور غلط بکنند من رفتم پهلوی یک نفر سرهنگ دکتر ارتش. آن‌هایی که طبیب حقیقی را نمی‌شناسند و نمی‌دانند که شغل طبابت چقدر در انسان وجدان و شرافت تولید می‌کند این تصدیق است من نیم ساعت بعد از واقعه یک ساعت پیش از مراجعه به طبیب برای اینکه وکیل هستنم وظیفه خودم را می‌دانم یک وکیلی هستم که می‌دانم در مملکت مشروطه وقتی یک بلائی به سر وکیل می‌آید باید به رئیس مجلس مراجعه کند رفتم نزد رئیس مجلس و به ایشان گفتم.

آقای رئیس مجلس من چه کنم؟ مدافعه از حقوق من وظیفه شما ا ست مرا با این حال انداخته‌ای چه باید بکنم؟ فرمودند که من با رئیس الوزراء صحبت می‌کنم، با اعلیحضرت صحبت می‌کنم. خوب این یک جوری است مؤتمن الملک هم یک جوری بود. مؤتمن الملک وقتی که مردم را زدند، مردمی که مصونیت نداشتند وقتی که مردم را در مجلس زدند بلند شد و به سید کمال گفت که زنگ بزن مجلس تشکیل بشود که من به این مردکه حالی کنم که در خانه ملت، ملت را نمی‌شود زد (مقصود سردار سپه بود) او لابد یک چیزی فهمیده بود که نخواست توی ما بیاید. آقایان من اول رفتم پیش رئیس مجلس آقای رئیس مجلس این فرمایش را فرمودند بعد رفتم پیش دکتر سرم را بست و شکمم را بست و دستم را بست. بعد رفتم منزل وضع من این بود. خداوند را به شهادت می‌طلبم و شرافتم را گرو می‌گذارم که یک کلمه خلاف نگفتم و تمام عین واقع است و می‌دانم که آقای وزیر جنگ گفته‌اند که صاحب منصبی که بنده را زده‌است بنده را نمی‌شناسد بده هم او را نمی‌شناسم بعد فهمیدم برادرزادة آقای فرزین است و داماد برادر آقای رئیس مجلس هم بدبختانه هست. خوب این تصادف است. شنیدم که آقای زند که گفته‌اند که آن صاحب منصب پارابلوم را در آورده و گفته بود که این دسته پارابلوم را اگر من به سر دکتر کشاورز زده بودم که سرش می‌شکافت و نمی‌توانست بلند شود. بنده خیال می‌کنم که حالا پشیمان است که چرا آنطور نزده‌است (لنکرانی – پشیمان نمی‌شود آقا) بلی آقا در نظر بگیرید آقایان نمایندگان که یک وکیلی را اینطور بزنند و یک طبیبی این تصدیق را بهش بدهد و بعد بگویند که او را نزده‌اند چطور می‌شود این واقعه در خیابان فردوسی اتفاق می‌افتد در خیابان فردوسی سنگ پیدا نمی‌شود از نبودن سنگ در خیابان فردوسی خودش پیداست و بهترین دلیل کذب رفتار مخالفین من است (گله داری – سنگ در بین شان بوده‌است) بله آقای گله داری چون قبلاً بنده موضوع پرونده شما را گفتم شما حالا می‌گویید سنگ توی جیبشان بوده‌است ولی کدام ما راست می‌گوئیم ملت ایران و نمایندگان باشرف مجلس قضاوت می‌کنند کی راست می‌گوید این وضع ما بود. این وضعیت یک مطلب ساده نیست ملاحظه بفرمائید حتی در زمان سردار سپه وقتی که می‌خواستند یک کسی را از بین ببرند ترورش می‌کردند. مدرس را ترور کردند بعد به ظاهر گفتند که قاتلش را پیدا کنند. عشقی را ترور کردند بعد همان شهربانی می‌آمد و می‌خواست قاتل را پیدا کند. حتی وقتی که می‌خواستند در آن زمان یک نماینده را حبس کنند یک نماینده را بکشند و از بین ببرند، ظاهر قانونی را حفظ می‌کردند می‌آمدن به مجلس شورای ملی می‌گفتند که این نماینده باید سلب مصونیت ازش بشود وقتی ازش سلب مصونیت می‌کردند بعد هر بلائی که می‌خواستند سر آن وکیل می‌آوردند. ولی در تاریخ مشروطیت هیچ سابقه ندارد مأمورین حکومت نظامی، مأمورین دولت یک وکیل را با علم به اینکه وکیل است با این وضع بد در خیابان بزنند. به خدا این مرتبه برای شما حکومتی به مراتب سخت تر از حکومت دیکتاتوری سردار سپه می‌آورند. این را باور کنید که آن روز فرقی بین ما و شما نمی‌گذارند. امروز جان و مال و ناموس مردم دست چند نفر سرتیپ و سرلشگر است. من سابقه فامیلی آقای سرتیپ اعتماد مقدم را نمی‌ندانستم توی روزنامه خواندم که جدش امیرکبیر را کشته‌است (سیف پور – بسیار آدم شریفی است) آقا جد این شخص را در روزنامه خواندم که قاتل امیر کبیر بوده‌است لابد او هم برای اینکه می‌خواسته اطاعت مافوق را بکند (صحیح است) ایشان هم از قرار معلوم دستور از آقای سرلشگر ارفع می‌گیرند. من در همین مجلس شورای ملی یک عده‌ای آقایان نمایندگان را دیدم که داد و فریاد می‌کردند که این دو دستگی در ارتش برای چیست مگر نبود این دو دستگی؟ مگر بین سرلشگر ارفع و سرلشگر رزم آرا اختلاف نبود، مگر دو دستگی بین این دو سرلشگر نبود؟ (قبادیان – سرلشگر ارفع از افسران پاکدامن است – صحیح است) بلی آقای قبادیان من امروز هر چه دارم می‌می‌گویم در یک مملکتی ریاست ستاد ارتشش را که باید در آنجا مطالب محرمانه مربوط به کشور کاملاً محفوظ بماند دست یک کسی که مادرش انگلیسی است، زنش انگلیسی است می‌دهند (یک نفر از نمایندگان - مادرش روسی است) فرق نمی‌کند آقایان در مملکت انگلستان ریاست ستاد ارتش را به یک نفر که مادرش ایرانی و زنش ایرانی باشد نمی‌دهند حالا شما هر چه می‌خواهید بگوئید (قبادیان- آقای دکتر کشاورز ما همه متأثریم از این پیش آمد و البته باید نسبت به این قضیه رسیدگی کرد) ملاحظه بفرمائید آقایان این‌ها مطالبی بود، این‌ها وقایعی بود که در این شهر در این روزهای اخیر اتفاق افتاد با این عمل، با زدن مردم یا مجروح کردن مردم، توقیف مدیران جراید، توقیف قاضی دیوان کفری، تعرض به مصونیت وکیل مجلس. یک عده روزنامه‌ها را هم توقیف کردند در این مملکت وقتی که روزنامه‌ها می‌نویسند مردم گرسنه هستند، مردم لخت هستند، مردم میل دارند ببینند که آن هائی که به این مملکت خیانت کرده‌اند اگر دکتر کشاورز است و اگر یکی دیگری است اگر هر که هست اگر سرتیپی است، اگر سرلشگری است، اگر به این مملکت خیانت کرده‌است آن‌ها را می‌خواهند که مجازاتشان را ببینند. این روزنامه‌هایی که این چیزها را می‌نویسند، این روزنامه‌ها را توقیف می‌کنند اما روزنامه‌هایی که طرفدار دولت هستند ولو هر مطلب ناشایسته‌ای را بنویسند توقیف نمی‌کنند. الآن ملاحظه بفرمائید بنده یک قسمت روزنامه سرگذشت را می‌خوانم ببینید چه چیزهائی در آنجا هست. خدا شاهد است که من شرم دارم بخوانم ولی ناچارم آقایان وضعیت بد است، کار از کار دارد می‌گذرد. ملاحظه بکنید ببینید چه می‌نویسد. من معذرت می‌خواهم از خانم هائی که در لژ تماشاچیان نشسته‌اند ولی چاره ندارم (یک کسی وارد اتومبیل شده‌است این نوشته روزنامه سرگذشت است) آن شخص می‌گوید دل من ضرابانش شدید شده بود می‌خواستم ببینم زن یا مرد کدام یک پهلوی من می‌نشیند آیا می‌توانم امیدوار باشم که اتفاقاً خانم جلو بود، از میان صندلی‌های به وضع عجیبی گذشت چشمهایش به من افتاد ابتدا می‌خواست از من دور باشد نمی‌دانم در آن لحظه در چشمانم چه نیرویی ازش درخشیدن گرفت که خانم ناشناس کنار من در صندلی پهلوی من نشست دامن خود را بالا زد تکان خورد ران‌های سفید خود را نشان داد پیراهن خواب آبی رنگی تن کرده بود فقط یک نگاه مختصر به من افکند (جمعی از نمایندگان – با همهمه – این چیزها چیست می‌خوانید؟) اجازه بفرمائید بنده اول عذر خواستم پایین ترش ببینید چه نوشته‌است. آقایان نمایندگان با عبارت مرتب می‌گوید که من دست کردم به پستان آن زن به ران این زن و این زن با من رفیق شد به کوری چشم شوهرش. آقایان نمایندگان این روزنامه در این کشور توقیف نمی‌شود، توی این مملکت کجا هستند آن مسلمان‌هایی که اجازه نمی‌دادند به ناموس مردم تجاوز شود؟ کجا رفتند آن ها؟ آیا بزرگان دین ما منظورشان از اسلام این بود؟! کتاب‌های ضلال را که قانون اساسی دستور توقیفش را می‌دهد مگر غیر از این است. این روزنامه که ناموس مردم را به باد می‌دهد این غیر ضلال است؟ دیگر چیزی مانده‌است برای این ملت؟ آقایان شما که یادتان نرفته‌است شما که می‌دانید دخترهای مردم را به چه وضعی و به کجاها می‌برند. شما می‌دانید که همین سرلشگرها صحن مطهر حضرت رضا را چطور مسلسل بستند و مردم بی‌گناه را کشتند؟ مگر یادتان رفت؟ مگر نظرتان نیست الآن هم دارند می‌نویسند که ناموس مردم را اینطوری دست درازی می‌کنند. آقایان من مسلمان نیستم یا آن کسانی که این چیزها را می‌نویسند؟ من که عمری را به خدمت مملکت گذرانده‌ام، حضرت امیر مؤمنان می‌فرمایند: اِنّ اکرمَکم عندالله اتقاکم (بعضی از نمایندگان – آیه قرآن است- خداوند فرموده‌است) دیگر بهتر، آقایان به خدا قسم است از روزی که توی سرم زده‌اند نسیان پیدا کردم. به شرافتم قسم دیشب دسته کلیدم را گم کردم زیرا مدت چهار ساعت می‌گشتم و نمی‌دانستم کجا گذاشته‌ام بکلی دارم نسیان پیدا می‌کنم. آقای دکتر هنچن که مرا دیده‌اند حلال خراب مرا میدانند و این هم گواهی آقای سرهنگ دکتر صدر چهل نفر را کتم زدند، چهل نفر. پرهیزکاری یعنی اینکه آدم به مملکت خدمت بکند و به درد جامعه بخورد و به درد مردم برسد. چرا همه چیز در این مملکت مفهومش عوض شده و از بین رفته. مسلمانی هم مفهومش عوض شده در این مملکت. دنیا با کفر باقی نخواهد ماند (بعضی از نمایندگان – با ظلم) این اوضاع افتضاح است. دنیا به ما می‌خندد. به طبقه حاکمه ما می‌خندد. ما چه می‌گوییم در این مملکت، مردم باید راحت باشند، باید نان داشته باشند، باید آزادی داشته باشند، آیا ما با دستگاه مشروطه مخالفیم؟ کی از قلم نما از بیان ما یک همچو مطلبی دیده یا شنیده؟ ما چند نفر نماینده در مجلس داریم، کی چیزی مخالف مصالح مملکت گفته ایم؟ بعضی‌ها ما را متهم می‌کنند که شما بر علیه شاه صحبت کرده‌اید. ما به شاه مشروطه چه می‌گوئیم؟ شاهی که خودش را در امور مملکت مسئول نمی‌داند و دخالت در امور مملکت نمی‌کند ما به او چه می‌گوئیم؟ اما یک چیز را نمی‌شود نگفت. من هم نمی‌توانم نگویم شما فکر کنید این قضائی که در خراسان اتفاق افتاد که والله بدین و مذهب قسم نتیجه خرابی دو دستگی ارتش ما است و لاغیر. در اینجا خود آقایان اکثریت چندین بار همین موضوع دو دستگی ارتش و مفاسد آن را ذکر دارند. این آقایان امراء که از همه جای ایران تلگراف وفاداری به اعلیحضرت کردند (سنندجی- شاه نماینده همه این‌ها است) آقای سنندجی مجلس شورای ملی، شاه، وزیر و وکیل همه نوکر ملت هستند (صحیح است) این‌ها همه برای خدمت به ملت هستند وقتی ملت ایران و ایران نباشد هیچکدام این‌ها به درد نمی‌خورند (صحیح است) همین حرف‌ها را به سردار سپه هم زدید تا او را اینطور کردید (سنندجی – من آنوقت نبودم) مگر یادتان رفته وقتی سردار سپه در بومهن رفته بود همین امرای لشگر تلگراف کردند که ما چنین و چنان خواهیم کرد.

آخر حالا هم می‌خواهید همین کارها تجدید بشود. همه این وضعیات را هوبهو دارند تجدید می‌کنند. و بنده تعجب می‌کنم که چرا اعلیحضرت به این‌ها اجازه می‌دهد اعلیحضرت باید به این‌ها جواب می‌داد که من شاه مشروط هستم من برای ملت ایران هستم ملت ایران و قانون اساسی و مشروطیت بالاتر از من است (بعضی از نمایندگان- ایشان همیشه می‌گویند) من ایرادی به اعلیحضرت ندارم من فقط به امراء دارم صحبت می‌کنم. این امراء از همان هائی هستند که به این‌طور تلگرافاتی که می‌کنند پس فردا اگر دستور بدهند مجلس را هم به توپ می‌بندند. بعضی‌ها ما را مخالف مالکیت قرار داده‌اند می‌گویند تو کتک خورده‌ای برای این است که با مالکیت مخالف هستی در صورتی که این‌طور نیست کسی که مسلمان است کسی که به قانون اساسی احترام می‌گذارد نمی‌شود گفت مخالف مالکیت است. ما با مالکیت نامشروع مخالف هستیم. ما مخالف این هستیم که فلان سرلشگر که دزدیده و مال جمع کرده‌است این را اسمش را بگذارند مالکیت ما می‌گوئیم این‌ها را محاکمه کنید اگر مالش است حلالش باشد و اگر دزدیده از از بگیرید و به نفع مملکت صرف کنید (صحیح است) یکی دیگر می‌گوید که شما گفته‌اید قشون خارجی نباید از ایران برود از این جهت سرتان را شکسته‌اند و رفقا هم در زحمت هستند. آخر کدام ایرانی با شرفی است که با بودن قشون اجنبی در ایران مخالف نباشد؟ (صحیح است - احسنت) یک ایرانی که عالم و با سواد است نمی‌تواند بالای سر خودش خارجی را ببیند (صحیح است) و هیچ‌وقت قبول نمی‌کند که بالای سرش اجنبی باشد یا زیر نفوذ اجنبی برود. آقای سیف پور فاطمی (سیف پور – صحیح است – احسنت) دکتر کشاورز زیر بار خارجی نمی‌رود. دکتر کشاورز یک شخصیت مهم و برجسته عملی این مملکت است. او قبول نمی‌کند یک نوکر اجنبی باشد. این نسبت به ما صحیح نیست اشتباه می‌کنید. ما مخالف هستیم که حتی یک نفر خارجی در مملکت ایران باشد. ما حتی با نفوذ بیگانگان و نوکران مخفی آن‌ها هم مخالف هستیم (صحیح است – احسنت) آن هائی که مخفیانه نوکر خارجی هستند آن هائی که صد سال طوق نوکری خارجی بر گردن گذاشته‌اند، آن‌ها بی‌شرف هستند (کاظمی- بفرمائید کی‌ها هستند) ملت ایران آن‌ها را خوب بشناسند آقای کاظمی (هاشمی -البته فرمایشاتتان را بفرمائید) نگذارید مجلس متشنج شود. بعضی‌ها می‌گویند شما تجزیه ایران را می‌خواهید آن ایرانی که تجزیه ایران را می‌خواهد بی شرف است. آن ایرانی که بخواهد یک ذره از خاک ایران را بدهد به خارجی بی شرف است. آقای سیف پور فاطمی (صحیح است احسنت) آن ایرانی که مخفیانه می‌رود تحت نفوذ خارجی پول و مزد نوکری می‌گیرد او هم بی‌شرف است آقای سیف پور فاطمی (صحیح است – احسنت) آن ایرانی که می‌خواهد مخفیانه یا علناً یک ذره از خاکش را بدهد به خارجی یا تحت نفوذ او برود او بی‌شرف است، او بی‌ناموس است. حتی اگر تحت نفوذ آن‌ها هم برود (سیف پور- صحیح است – احسنت) هو نکنید آقای سیف پور فاطمی، ما ایرانیان گردن کلفتی با کسی نمی‌توانیم بکنیم. حرف حسابی را با انسانیت و دوستانه باید گفت (سیف پور فاطمی- بنده که تأیید فرمایشاتتان را می‌کنم آقای) نباید به متفقین فحش داد، نباید متفقین را تحریک کرد، نباید به همسایگان توهین کرد برای اینکه آن‌ها قوی تر از ما هستند. چه انگلستان باشد چه روسیه (صحیح است) آن‌ها قوی هستند ما ضعیف. باید با ملایمت و با منطق به آن‌ها حرف زد. من معذرت می‌خواهم از اینکه گفته‌های مبداء مورد سوء تفاهم بشود تکرار می‌کنم به روح پدرم که در همین مجلس سکته کرد و به شرافتم قسم و به قرآن قسم این مطالبی را که اینجا گفتم عین حقیقت بود یک کلمه پس و پیش ندارد. کسی سنگ به سر من نزد من به کسی فحش ندادم به کسی توهین نکردم. بلافاصله با علم به اینکه من دکتر کشاورز و وکیل مجلس هستم چهل نفر با ته تفنگ مرا زدند که هنوز خدا شاهد است راه نمی‌توانم بروم که هنوز وقتی که به منزل می‌روم بکلی بی‌حال می‌افتم و نمی‌توانم غذا بخورم. این بود بلائی که بسر من آوردند آقایان این وضعیت مقدمه تهیه یک رژیم دیکتاتوری در ایران و من به آقایان نمایندگان عرض کردم و باور کنید آقایان که این قضیه به همین جا ختم نمی‌شد. این بلا بسر همه شماها خواهد آمد و شاید هم مرا هم دیگر زنده نگذارند که یک مرتبه دیگر بیایم پشت تریبون و این عرایض را بکنم. این بود که این عرایض را کردم از من گفتنی بود. آقایان هر عملی که صالح مملکت و مشروطیت است بکنید (صحیح است- احسنت)

بعضی از نمایندگان- آقای وزیر جنگ توضیح بدهند

تهرانی- اگر این عمل صحت دارد و این کار شده‌است باید جبران کنید واِلا چه جوابی دارید بدهید؟

دکتر کشاورز- اگر گفتند خیر باید فاتحه مشروطیت را خواند.

وزیر جنگ - (آقای زند) - بنده از قسمت اخیر بیانات آقای دکتر بقدری متأثر شدم که آنطوری که در نظر داشتم به ایشان جواب بدهم صرفنظر کردم. آقای دکتر کشاورز علاوه بر اینکه نماینده مجلس شورای ملی هستند، یک طبیب حاذق و طرف علاقه و محبت عده زیادی از اطفال مملکت هستند (صحیح است) که این اطفال آنطوری که بنده شنیده‌ام خیلی از ایشان گله دارند که خود ایشان قسمت اعظم از وقت خودشان را صرف سیاست می‌کنند و بیشتر از این از آن‌ها توجه نمی‌کنند. اما راجع به این قضیه که پیش آمد کرده‌است راجع به علل اینکه چرا حکومت نظامی به این شدت فعلاً برقرار شده‌است، اولاً حکومت نظامی مکرر گفته شده‌است که این متکی به قانونی است که عجالتاً حکمفرما است و البته اگر چنانچه آقایان نمایندگان مخالف مقررات این قانون هستند می‌بایستی پیشنهاد بدهند و قانون آنرا تغییر بدهند یا اینکه اساساً بفرمایند که از بین برود ولی مادام که هست هیچ دولتی که خود را مکلف به حفظ امنیت مملکت بداند از آن صرف نظر نخواهد کرد (مهندس فریور - الی الابد باید حکومت نظامی باشد) و عللی که فعلاً موجب تشدید حکومت نظامی شده‌است از ذکر آن‌ها صرف نظر می‌کنم ولی امیدوارم با تحقیقاتی که در اطراف قضایائی که موجب تشدید این عمل شده شروع شده‌است بزودی مرتفع شود این سختی‌ها از بین برود. حالا آقای دکتر شکایتی دارند از نظامی‌ها که نسبت به ایشان بی احترامی کرده‌اند بنده در این باب گزارشاتی خواسته‌ام از فرماندار نظامی و با آن گزارش‌ها متقاعد نشد آن‌هایی که در آنجا بودند افسری که در آن موقع مأمور محل بوده‌است او را هم شخصاً خواسته‌ام و تحقیقاتی هم کرده‌ام. آنطوری که ایشان هم گفتند این یک افسری است به اسم زرین نعل و برادرزاده آقای زرین کفش است (لنکرانی- خوب آقا معلوم شد) این یک افسر تربیت شده‌ای است و اگر ظاهرش راهم ببینید خشونتی از قیافه او پیدا نیست (همهمه نمایندگان) (آصف- همانطوری که گذاشتند شما صحبت بکنید، بگذارید صحبت بکنند) این شخص می‌گوید که ساعت ۶ بعد از ظهر بنده مأمور بودم تقریباً یک قدرتی بالاتر از بانک ملی در مقابل کوچه برلن جمعیتی ایستاده بود و مأموریت داشت که نگذارد اشخاص از اینجا عبور کنند. در این حیص و بیص یک اتومبیلی پیدایش شد و یک شخصی از آن اتومبیل پیاده شد و بعد از این یک عده دور ایشان را گرفتند بعد از اینکه با ایشان نمی‌دانم چه صحبتی کردند هورا کشیدند و به طرف نظامی‌ها حمله کردند و در این موقع نظامی‌ها خواستند که فشنگ بگذارند در تفنگ یک عده که مقابل نظامی‌ها بودند فرار کردند و رفتند به طرف بالا ولی بعد وقتی که ملتفت شدند که نظامی‌ها قصد تیراندازی ندارند اینکه دوباره جور شدند شروع کردند به حمله کردن و در این موقع شروع کردند به سنگ پرانی و تکه‌ای آسفالت که در قسمت بالاتر خیابان که مشغول تعمیر کردن بودند جمع شده بود بر می‌داشتند که بیندازند و از آن تکه‌ها یک تکه سنگ خورده‌است به شیشه اتومبیل آقای دکتر که گویا خورده‌است برایشان و دست و کتف ایشان را مجروح کرده‌است و به عده زیادی از سربازها هم خورده‌است و مجروح کرده‌است و آن‌ها را فرستاده‌اند به مریضخانه و چند نفر دیگر هم که مجروح نشده‌اند و اینجا هستند می‌گویند که نه هیچ گونه مذاکره‌ای نه صحبتی نه توهینی نسبت به آقای دکتر نکرده‌اند. و در اینجا البته در وسط ایاب و ذهاب عده‌ای ممکن است که به ایشان هم یک صدمه‌ای وارد آمده‌است ولی ایشان قسم می‌خورند که نه من و نه کسی به دستور من به ایشان تجاوزی نکرده‌است. بنده می‌خواهم بگویم که آن نظامی هر چه می‌گوید صحیح است چون آقای دکتر بقدری از روی عقیده و ایمان قسم خوردند و فرمودند که هر چه من اظهار کردم صحیح است که بنده نمی‌خواهم تکذیب بکنم. از طرف دیگر چون بنده نماینده یک طرف هستم نمی‌خواهم در این قسمت قضاوت کنم. قضاوت را بنده موکول می‌کنم به یک اشخاص ثالثی که مورد اعتماد مجلس شورای ملی باشند یا یک مقام دیگری که آقایان صلاح بدانند مثلاً در دیوان کشور چند نفر از قضات عالی مقام را انتخاب بفرمایند که به این قضیه رسیدگی بکنند. بنده به آقای دکتر قول می‌دهم که هیچ دستوری هیچ امری داده نشده‌است به نظامی که آن‌ها نسبت به آقایان نمایندگان مجلس شورای ملی یا نسبت به هر کس دیگری تجاوز بکنند.

تا بنده هستم که افتخار قضاوت را هم سال‌ها داشته‌ام بنده هیچ‌وقت به کسی اجازه نمی‌دهم که به حقوق افراد از هر طبقه که باشند تجاوز بکنند تا چه رسد به نمایندگان مجلس اگر معلوم بشود که یک نظامی از هر طبقه و از هر مقامی که باشد سرلشگر باشد یا سپهبد باشد اگر معلوم نشود که به حقوق کشی تجاوز کرده‌است بنده از اینجا قول شرف می‌دهم که با تمام شدت قانون او را مجازات بکنم و اگر زورم نرسد بنده از این پست فوری مرخص می‌شود (جمعی از نمایندگان – احسنت – آفرین)... بعضی از فرمایشات ایشان را البته بنده تصور می‌کنم چون ایشان یک مرد حزبی هستند از این موقع استفاده کردند و یک نطق غرای سیاسی فرمودند و تهدید کردند مجلس را به اینکه ممکن است یک اصول دیکتاتوری پدید بیاید. تصور نمی‌کنم امروز یک چنین شخصیتی در ایران باشد. (لنکرانی – آقای وزیر جنگ آن پستی به آن پستی کسی نیست به آن کوچکی کسی نیست)... یعنی به آن عرض و طول تصور نمی‌کنم باشد (لنکرانی – به آن کوچکی پستی کسی نیست آقا!)... نه موقع اجازه می‌دهد و نه چنین شخصی را بنده سراغ دارم چون نظامی‌ها مطیع یک انضباطی هستند و این اظهاراتی که آقای دکتر اینجا گفتند یا این‌ها صحیح باشد یا اظهارات آن افسر صحیح باشد به هر حال سرباز تربیتش اینطوری است. سرباز را در جائی که می‌گذارند در یک پستی هر جا که می‌خواهد باشد باید آنجا را محافظت بکند. بنده چند روز پیش رفتم به بازدید انبارهای ارتش در خارج شهر و همراه من یک سرهنگی نشسته بود وقتی که بنده از آنجا خارج می‌شدم یک در بزرگی را دیدم باز است و جلویش هم یک سرباز بود وقتی که می‌خواستیم عبور کنیم دیدم این سرباز سرنیزه را کشید جلوی بنده و سرهنگ گفت آقا این وزیر است، گفت برای من فرق نمی‌کند (لنکرانی – آقا همه جا قشون این حرف‌ها چی است؟) (همهمه نمایندگان) … بعد به سرهنگ گفتم بنشین. سرهنگ نشست پهلوی من و گفتم از در دیگر ما باید برویم این سرباز وظیفه خودش را انجام داده‌است. من از این موضوع خوشحال بودم که وظیفه خودش را انجام داده‌است. اگر مقصری باشد مافوق اوست اگر مافوق دستور بد داده‌است مقصر است و اگر سرباز برخلاف قانون کاری کرده‌است آن مافوق باید جواب بدهد. هر سربازی که در سر پست است اگر او را دم در یک جائی گذاشتند یعنی باید هر دستوری که به او داده‌اند اجرا بکند آقایانی که در اروپا زندگی کرده‌اند می‌دانند که در خیابان وقتی که یک آژان دست بلند می‌کند تمام جریان یک خیابان را باز می‌دارد و یک آژان اینهمه اختیار دارد. یعنی اختیارش از یک نخست وزیر زیادتر است. ما هم باید سعی کنیم که از روی انضباط و انتظام زندگی کنیم (صحیح است) اشخاص کوچک را نباید مقصد شمرد آن اشخاصی مقصرند که در بالا نشسته‌اند (صحیح است) (ایرج اسکندری- تربیت دموکراسی هم ضمناً باید بهشان بدهید) (لنکرانی- نخیر رژیم ژاپن را باید درس بدهند) فرمودند که دولتی توی دولت تشکیل شده‌است و آنهم دولت نظامی است و آقای نخست وزیر دستور دادند که یک روزنامه از توقیف خارج شود و فرماندار نظامی اطاعت نکرده‌است. این موضوع مورد بحث بود و چون بنده هم اطلاع حاصل کردم گفتم چطور می‌شود که یک چنین کاغذی نوشته شده باشد و اجرا نشده باشد از خود ایشان سئوال کردم گفتند که از طرف آقای نخست وزیر یک همچون دستوری داده شده بود و یک کاغذی نوشته بودند. بنده رفتم حضورشان توضیحاتی دادم و ایشان منصرف شدند و گفتند مطابق آن دستور عمل نکنید بنابراین این موضع روی تصمیم خودشان بوده نه اینکه اطاعت از امر نشده باشد. راجع به دخالت قوه مجریه در قوه مقننه و قضائیه بنده می‌خواهم همان اصل دوازدهم را که آقای دکتر قرائـت فرمودند و تصور می‌کنم یک قسمتش را در موقع قرائـت انداخته‌اند بخوانم (دکتر کشاورز – نخیر آقا بنده ماده اش را خواندم تام اصل ۱۲ را خواندم) اینجا گفته‌است، «اگر احیاناً یکی از اعضاء علناً مرتکب جنحه و جنایتی بشود و در حین ارتکاب جنایت دستگیر گردد» گویا این را قرائـت نفرمودند (چند نفر از نمایندگان – نخیر همه را خواندند) پس بنده نشنیدم با توجه به این اصل ممکن است که یک اشخاصی مه مصونیت دارند اعم از دیپلمات یا وکیل اگر مرتکب یک جنایتی بشوند دستگیر بشوند (دکتر کشاورز – جنایت را نوشته‌است) … جنحه و جنایت است در هر حال امیدوارم که هیچکدام از این‌ها نباشد برای اینکه آقای دکتر مرتکب نشده بودند (دکتر کشاورز- مرتکب نشدم ولی توقیف شدم) (لنکرانی- خوب تهیه دیده شده‌است!!) اما در خصوص آن قاضی که فرمودید تصور می‌کنم یک جرمی مرتکب شده باشد و بر علیه او یک چیزی هست مطابق ماده ۵ قانون حکومت نظامی به فرمانداری نظامی اجازه داده شده‌است که او را توقیف کند (دکتر کشاورز - هیچ همچو چیزی نیست. قاضی را هیچ مقامی نمی‌تواند توقیف کند) حالا این یک بحثی است ولی ماده ۵ قانون حکومت نظامی این اجازه را می‌دهد و می‌نویسد: هر کس را وااستثناء نکرده‌است این بود جریان امر (دکتر کشاورز – پس به همین دلیل وکیل مجلس را زده‌اند قاضی را هم توقیف می‌کنند) فداکار- قاضی عیناً مثل وکیل مجلس است) (مهندس فریور – این‌ها متناقض با قانون اساسی است.)

رئیس- آقای دکتر طاهری و بعضی از آقایان دیگر در این موضوع پیشنهاداتی دارند که قرائـت می‌شود ولی قبلاً می‌خواستم این نکته را متذکر شوم.

خب آقای دکتر کشاورز آدمی است که پای تریبون که می‌رود ناچار همینطور حرف می‌زند راجع به آقای مؤتمن الملک و دوره پنجم که فرمودید همه مردم می‌دانند که اوضاع امروز و مجلس قابل مقایسه با آن دوره نیست این یکی و ثانیاً ین قضیه‌ای که می‌گویند اگر در مجلس و در حضور وکلا واقع شده بود البته بایستی رئیس در آن موقع جلوگیری کند ولی آن قضیه ساعت ۶ در خیابان فردوسی واقع شده آنجا نه مجلس بود نه من که بگویم زنگ بزنند و نه موقع بود که آقایان را بخواهم که تکلیف معلوم کنند. من هیچ چاره نداشتم جز اینکه به نخست وزیر تلفن کنم و به وزراء رجوع کنم بعد هم به آقایان وکلا اطلاع بدهم و همین کارها را هم کردم. بنده همان روز صبح رفتم به آقای رئیس الوزراء اطلاع دادم در صورتی که هیچ به هیئت وزراء نرفته بود. بعد به اعلیحضرت شاه اطلاع دادم بعد به آقایان نمایندگان محترم گفتم در هیئت رئیسه نشستیم و راجع به این موضوع مذاکره کردیم. بعد هم یک شرحی به نخست وزیر نوشتم که موضوع را تحقیق کرده به ما اطلاع بدهند. بالاخره در آن موقع که می‌فرمائید مجلسی نبود که بنده فوراً جلوگیری کنم مثل آقای مؤتمن الملک.

اما راجع به اینکه این شخص داماد ما است یک همچو اسمی در اواسط همین ماه رمضان شنیدم یک شب اخوی کوچک بنده را دعوت کردند و بنده نتوانستم در آن مجلس عقد حاضر بشوم و گویا یک همچو شخصی داماد برادر کوچک بنده شده و یک وصلتی با ایشان کرده‌است و من هنوز هم صورتاً او را نمی‌شناسم (لنکرانی- الحمدالله) و این اسم هم چند تاست حالا نمی‌نمی دانم این باشد یا دیگری شاید هم او باشد من نمی‌دانم ولی پسر من باشد، برادر من باشد، پدر من باشد چه مناسبت دارد با بنده (دکتر کشاورز و جمعی از آقایان نمایندگان - احسنت) چه مناسبت دارد که ایشان اسم ببرند. که داماد برادر بنده‌است ممکن است خود برادر بنده باشد بنده چه مسئولیتی دارم بنده باید وظیفه خودم را انجام بدهم و انجام هم داده‌ام. پیشنهاد آقای دکتر طاهری راجع به این موضوع قرائـت می‌شد.

محمد طباطبائی- راجع به چه موضوع؟

رئیس- راجع به همین موضوع مورد بحث

محمد طباطبائی- موضوعی مطرح نیست آقا.

رئیس- اجازه بدهید آقا با شما که نیست با من است پیشنهاد را بخوانید.

پیشنهاد می‌کنم برای رسیدگی به این موضوع کمیسیونی از شعب ۶ گانه تشکیل شود به این طریق که از هر شعبه‌ای دو نفر انتخاب نموده و موضوع را رسیدگی کرده نتیجه را به مجلس شورای ملی اطلاع بدهند.

رئیس- پیشنهاد دوم از آقای فرمانفرمائیان، پیشنهاد می‌شد برای روشن شدن پیش آمدی که برای آقای دکتر کشاورز روی داده‌است از هیئت رئیسه مجلس در تحقیقات شرکت نمایند.

محمد طباطبائی - آقا چیزی طرح نیست.

مهندس فریور- آقای طباطبائی بگذارید پیشنهاد خوانده بشود چرا این‌جور می‌کنید؟ مجلس رئیس دارد چرا اینقدر حرف می‌زنید.

رئیس- آقای طباطبائی اجازه بدهید پیشنهاد آقای نبوی

پیشنهاد می‌کنم رسیدگی به موضوع اهانت به آقای دکتر کشاورز به کمیسیونی مرکب از سه نفر از اعضای دیوان کشور و دو نفر از نمایندگان مجلس مراجعه شد (صحیح است)

محمد طباطبائی- آقا این‌ها قابل طرح نیست.

رئیس - چرا نیست صحبتی شده‌است حالا در اطراف آن پیشنهاد می‌شود.

دکتر طاهری- مطلب است آقا در نظامنامه هم دارد (صحیح است)

رئیس - آقای دکتر طاهری بفرمائید توضیح بدهید

دکتر طاهری- این پیش آمدی که شده اسباب تأسف و تأثر است این کار از یک طرف قابل توجه‌است یعنی مصونیت وکیل یک چیز مسلمی است که خود دولت و همه مردم می‌دانند و اگر باید سلب مصونیت بشود باید مجلس بکند از یک طیف هم انتظامات باید حفظ بشود و دولت می‌گوید من موظف بوده‌ام پس ناچاراً باید رسیدگی بشود، رسیدگی این بنظر بنده بهترین راهش این است که از شعب که مرکب از اشخاص مختلف هستند و اعضاء یک فراکسیون نیستند از هر شعبه دو نفر انتخاب شوند از هر شعبه‌ای که دو نفر انتخاب بشوند می‌شود دوازده نفر. آنوقت این دوازده نفر وارد تحقیقات بشوند بعد نتیجه را به مجلس اطلاع بدهند هر اندازه‌ای که بخواهند تحقیق بکنند از طرف دولت و نمایندگان این را رسیدگی می‌کنند و نتیجه‌اش را به مجلس می‌گویند عقیده دارم که آقای طباطبائی هم موافقت بفرمایند که به همین طریق عمل شود.

محمد طباطبائی- با چی موافقت بکنیم؟

دکتر طاهری- با همین پیشنهادی که شده

محمد طباطبائی- مطرح نیست، آخر چیزی نیست.

دکتر طاهری- چرا چیزی نیست، مطلب است در نظامنامه عنوان دارد (صحیح است)

چند نفر از نمایندگان- رأی بگیرید

محمد طباطبائی - بنده مخالفم

لنکرانی- بنده هم مخالفم

رئیس- آقای محمد طباطبائی

محمد طباطبائی – عرض کنم اگر ای کار را که عرض می‌نیم بکنیم هم منظور آقای دکتر طاهری و هم منظور آقای دکتر کشاورز تأمین می‌شود بدون اینکه ما برخلاف ترتیب و ارج از قاعده عملی در مجلس کرده باشیم اینکه عرض می‌کنم قابل طرح شدن نیست برای این است که چیزی مطرح نشده‌است که پیشنهاد شود اما خود نظامنامه پیش‌بینی کرده‌است در هر امری از امور رئیس مجلس می‌تواند کمیسیون تحقیق معین کند. آقای رئیس مجلس مطابق نظامنامه دستور می‌دهند که یک عده از وکلاء را به عنوان کمیسیون تحقیق معین کنند و طبق نظامنامه این‌ها می‌روند تحقیق می‌کنند و نتیجه را به آقای رئیس اطلاع می‌دهند و اگر لازم شد که از مجلس انتخاب شود که از مجلس انتخاب می‌شود. من نمی‌دانم آخر چی مطرح است؟ که شما پیشنهاد می‌دهید شما حالا اصرار نفرمائید وارد دستور نشده‌ایم، قبل از دستور یک کسی آمده‌است یک حرف‌هایی زده‌است یک وزیری هم آمده‌است جواب داده‌است، چیزی مطرح نیست که پیشنهاد داده شود. پیشنهاد در اطراف چی مطرح است؟ شما می‌خواهید مجلس را آبرومند کنید می‌خواهید مجلس صحیح باشد، می‌خواهید مجلس منظم باشد آنوقت خودتان بر خلاف اصول و بر خلاف ترتیب رفتار می‌کنید.

یک نفر از نمایندگان- شکایت شده‌است.

محمد طباطبائی- شکایت به کی شده است؟ در مجلس قابل طرح نیست. خوب تعیین بفرمائید که کمیسیون تحقیق برود رسیدگی کند.

رئیس- ممکن است همان پیشنهاد آقای دکتر طاهری را همانطور که ایشان می‌گویند عملی کنیم.

لنکرانی- آقای بنده مخالفم

رئیس- آقای دکتر طاهری

دکتر طاهری- عرض کنم بنده منظورم حل قضیه بود همانطوری که آقای طباطبائی فرمودند با پیشنهاد ایشان بنده موافقم یعنی همین کار را مقام ریاست بکنند از هر کمیسیونی دو نفر معین کنند و بعد نتیجه را اطلاع دهند.

لنکرانی- پیشنهاد ایشان را مطابق نظامنامه بنده قبول کردم.

رئیس- پس شما این پیشنهاد آقای دکتر طاهری را قبول کردید دیگر رأی هم نمی‌خواهد.

هاشمی- آقای لنکرانی پس نظر شما تأمین شد.

لنکرانی- چطور شد؟ بفرمائید ببینیم.

رئیس- از هر شعبه دو نفر انتخاب می‌کنیم.

لنکرانی- بنده با انتخاب مخالفم. عرایضی دارم، با قرعه باید باشد واِلا مثل خون خواجه نوری به هدر می‌رود. اجازه بفرمائید بنده حرف بزنم اصلاح کنید چرا نمی‌گذارید حرف بزنم؟

رئیس- قبل از شما هم اجازه خواسته‌اند.

آقای صفوی قبل از شما اجازه خواسته‌اند.

لنکرانی- بنده قبل از همه اجازه خواسته‌ام.

رئیس- آقای صفوی قبل از شما اجازه خواسته‌است.

نمایندگان- دستور – دستور

دکتر کشاورز- آقای رئیس یک اسمی را اجازه بفرمائید اصلاح کنم عرض کردم که آن سرگرد برادرزادة آقای فرزین بود معذرت می‌خواهم آن سرگرد برادرزاده آقای زرین کفش است.

نمایندگان- دستور – دستور

رئیس- آقای دکتر مصدق و چند نفر دیگر هم اجازه خواسته‌اند.

یک نفر از نمایندگان- وقت نیست.

دکتر مصدق- بنده مخالفم

رئیس- با دستور مخالفید؟

دکتر مصدق - دستور چیست؟

رئیس- دستور همان بودجه سابق است.

دکتر مصدق- چند جلسه‌است می‌خواهم عرایضی بکنم راجع به معاملاتی که دولت می‌خواهد بکند و اموالی که می‌خواهند از آمریکا بخرند چون موقع می‌گذرد اجازه بفرمائید من عرایضم را بکنم و بعد وارد دستور بشویم. ممکن است بر خلاف منافع مملکت اقدامی بشود.

رئیس- آقای دکتر مصدق در موضوع معاملات آمریکائی‌ها می‌خواهند صحبت بکنند. در هر صورت رأی می‌گیریم برود در دستور.

محمد طباطبائی- اول بودجه را بگذرانید بعد صحبت نمائید

یک نفر از نمایندگان- عده کافی نیست.

رئیس- پس فردا جلسه می‌کنیم (اظهار شد عده کافی است)

بعضی از نمایندگان- رأی رأی

رئیس- آقایانی که موافقند با ورود در دستور قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد.

پیشنهادها را می‌خوانم. آقای دکتر معظمی

دکتر معظمی- اجازه بفرمائید بنده هنوز حرفی نزده‌ام هیچکس حق اعتراض ندارد اگر من مخالف نظامنامه رفتار کردم می‌توانید اعتراض بکنید...

محمد طباطبائی- چه پیشنهادی بود؟ این پیشنهاد خوانده شود.

دکتر معظمی-... پیشنهاد بنده را پس از آنکه قرائـت شود و توضیح دادم …

یک نفر از نمایندگان - شما صحبت خودتان را کردید.

دکتر معظمی- اجازه بدهید بنده توضیح بدهم بنده دو پیشنهاد داشتم …

صفوی- دو مرتبه که توضیح نمی‌شود داد.

- طرح لایحه دو دوازدهم

دکتر معظمی- … در ضمن صحبت بنده آقای شریعت زاده گفتند که پیشنهاد بنده قابل طرح نیست و آن را بر خلاف ماده ۶ آئین نامه داخلی دانستند و اخطار کردند بده اجازه خواستم ولی چون آقای فاطمی پیشنهاد فرمودند جلسه ختم شد و به همین عنوان بنده خواستم توضیح بدهم پیشنهاد بنده دو تا است یکی‌اش راجع به دیوان محاسبات است و یکی هم راجع به پنجاه میلیون تنخواه گردان است آن قسمت دیوان محاسبات را استرداد نمی‌کنم ولی آن قسمت تنخواه گردان را پس می‌گیریم و بعد اصلاح می‌کنم چون در خارج مذاکره هست برای اینکه لایحه بودجه پس فردا مطرح کنند (یکی از نمایندگان – امروز) نه قرار شد پس فردا عرض می‌کنم که راجع به دیوان محاسبات آن روز آقای شریعت زاده فرمودند که مطابق ماده ۶ بر خلاف نظامنامه‌است ولی اینطور نیست زیرا سوابق مجلس و رأی همان روز مجلس که خود آقای فرهودی هم پیشنهاد فرمودند راجع به حقوق آموزگاران و دبیران که مجلس هم رأی داد در قسمت بودجه همینطور پیشنهاد می‌شود کرد شما تصور کردید که بنده می‌خواهم یک قسمت بزرگی از قانون را تغییر بدهم. بنده راجع به دیوان محاسبات فقط یک ماده ۱۳ را خواندم و آن این است که «دیوان محاسبات مراقبت خواهد کرد که مخارج از بودجه اعتبارات مصوبه تجاوز ننماید» این حقّی است که به دیوان محاسبات داده شده‌است بوسیله یک ماده و بعد بوسیله ماده دیگر این حق را از دیوان محاسبات سلب کردند بنده آمدم این قسمت را پیشنهاد کردم و حالا این واقعاً یک خدمتی است به مملکت برای اینکه همه این ترتیبات و تشریفات برای این است که پولی که از ملت گرفته می‌شود نمایندگان ملت و مردم بدانند به چه مصرف می‌رسد و این حق را هم برای اینکه خود مجلس نمی‌تواند قلم به قلم رسیدگی بکند به دیوان محاسبات واگذار کرده این حق بزرگ را نگذارید از ملت سلب شود و در وظایف دیوان محاسبات برقرار شود. بنابراین آن دومی را که بنده پیشنهاد کردم راجع به دیوان محاسبات است که‌ایم حق تسجیل اعاده داده می‌شود ولی آن اولی را مسترد می‌کنم.

رئیس- آقای وزیر دارائی

وزیر دارائی- آقای دکتر فرمودند که بر خلاف قانون اساسی یک حقی از دیوان محاسبات گرفته شده در صورتی که در قانون اساسی یک همچو چیزی ندارد …

دکتر معظمی- اصل ۱۰۳ انجام وظایف دیوان محاسبات را معین کرده تمنا می‌کنم اصل ۱۰۳ را قرائـت بفرمائید

وزیر دارائی- در صورتی که قانون دیوان محاسبات هست که از مجلس گذشت است و تصویب کرده‌اند اگر مجلس حق نداشت که البته تصویب نمی‌کرد.

مهندس فریور- در دوره‌های سابق همین کارها را می‌کردند. اصل ۱۰۲ را بخوانید چشم بندی که نیست.

وزیر دارائی- … چشم اصل ۱۰۲ را می‌خوانم «دیوان محاسبات مأمور به معاینه و تفکیک محاسبات اداره مالیه و تفریغ حساب کلیه محاسبین خزانه‌است و مخصوصاً مواظب است که هیچیک از نفرات مخارج معینه در بودجه از میزان مقرر تجاوز ننموده تغییر و تبدیل نپذیرد هر وجهی در محل خود به مصرف برسد و همچنین معاینه و تفکیک محاسبه مختلفه کلیه ادارات دولی را نموده اوراق سند خرج محاسبات را جمع آوری خواهد کرد و صورت کلیه محاسبات مملکتی را باید به انضمام ملاحظات خود تسلیم مجلس شورای ملی نماید» اصل ۱۰۳ ترتیب و تنظیم و اداره دیوان به موجب قانون است این هیچ ارتباطی به این ندارد که قبل از پرداخت او بداند. (دکتر معظمی – چرا) تمام دنیا اینطور است من در آوردی که نیست یک موقع حسابی داده می‌شود موقعی حساب به دیوان محاسبات داده می‌شود که مخارج شده باشد یعنی دیوان محاسبات باید ببیند طبق مقررات پرداخت شده یا نه.

مهندس فریور- مخارج نباید بشود.

وزیر دارایی- دیوان محاسبات هیچ‌وقت حق نداشته‌است که این کار را بکند. کمیسیون تطبیق حوالجات سابقاً بود که این کار را می‌کرد بعد جزو دیوان محاسبات کردیم و بعداً هم خارج کردیم دیوان محاسبات وظیفه‌اش این است یعنی باید ببیند که طبق مقررات پرداخته شده؟ واِلا دیوان محاسبات هیچ‌وقت حق نداشته‌است که قبل از پرداخت اینک کار را بکند. قانون اساسی دیون محاسبات را مأمور رسیدگی به حساب بعد از عمل و گزارش آن به مجلس شورای ملی بعد از عمل کرده‌است و در همه جای دنیا هم همین است و حساب را بررسی می‌کند. عرض کنم که این را که پیشنهاد فرمودید این مربوط به قبل از پرداخت است (اظهار شد اکثریت نیست) (پس از دو دقیقه اکثریت شد) سایر موارد قانون محاسبات عمومی را ملاحظه بفرمائید تمام وزراء مسئول هستند.

بعضی از نمایندگان- اکثریت نیست.

وزیر دارائی- پس بعد توضیح عرض می‌کنم.

- موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه

۴- موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه

رئیس- جلسه را ختم می‌کنم و جلسه بعد را فردا روز چهارشنبه تعیین می‌کنیم.

بعضی از نمایندگان- پس فردا پنج‌شنبه

رئیس- جلسه آینده فردا روز چهارشنبه (جلسه یک ساعت و سه ربع بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی - محمد صادق طباطبائی

اخبار مجلس

اداره روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی اخیراً اطلاع حاصل شد که در پانزده روز قبل در یکی از جراید به نقل از رادیو مسکو خبری منتشر گشت مبنی بر اینکه خانواده افسرانی که بر اثر حوادث اخیر توقیف شده‌اند هنگامی که برای عرض حال و شکایت به مجلس شورای ملی مراجعه کردند از طرف جناب آقای طباطبائی رئیس محترم مجلس به آنان پاسخ داده شد که مجلس هیچگونه مساعدت و اقدامی در این مورد نمی‌تواند به عمل آورد و دولت در اجرای هر گونه تصمیمی که در این باب اتخاذ نماید مجاز و مختار است. در صورتی که این خبر بکلی بر خلاف حقیقت بوده و حتی به قراری که معلوم شده‌است خبر رادیو طوری دیگر بوده و به علت اشتباهی از طرف شنوندگان در موقع نقل به روزنامه به این صورت در آمده‌است و حقیقت جریان امر از این قرار بوده که جمعی از بانوان افسران توقیف و تبعید شده به مجلس مراجعه کردند و نمایندگانی از جانب خود برگزیدند و با جنابان آقایان طباطبائی رئیس و دکتر مصدق نماینده محترم و دکتر معظمی نایب رئیس مجلس ملاقات و در این باب مفصلاً مذاکره کردند. تقاضای بانوان این بود که مجلس در این باب مستقیماً مداخله کرده امر دهد افسران را مستخلص سازند به آنان تذکر داده شد که طبق قانون اساسی دخالت قوه مقننه یعنی مجلس شورای ملی در کاره قوه مجریه ممکن نیست.

کمکی که مجلس می‌تواند در این باب بعمل آورد آن است که با دولت وارد مذاکره شود تا هر چه زودتر تکلیف افسران مزبور تعیین گردد و نسبت به خانواده‌های آنان هم توجهی شود که بی جهت امور زندگی آنان مختل نگردد و چون بانوان اظهار داشتند که قبلاً قصد مراجع به دربار همایونی و رسانیدن شکایت خود به مقالم سلطنت داشته‌اند آقای رئیس بلافاصله بواسطه دربار سعد آباد مراتب را تلفناً به عرض ملوکانه رسانیده و همچنین با جناب آقای نخست وزیر بوسیله تلفن مذاکره کردند روز بعد هم حضور اعلیحضرت شاهنشاهی شرفیاب شدند و و آن را شفاهاً به عرض رسانیدند و اعلیحضرت همایونی مقرر فرمودند کمیسیونی مرکب از رؤسای ادارات ارتش تشکیل شود و به فوریت به این موضوع رسیدگی کنند. همان روز با جناب آقای نخست وزیر نیز در این باب ملاقات بعمل آوردند و تسریع در تعیین تکلیف افسران مزبور را خواسته شدند و تأکیداً مقرر گردیده که بواسطه اعضاء کمیسیون مخصوصاً مراقبت شود که رسیدگی و تحقیقات نسبت به رفتار هر فرد و هر دسته از مظنونین که مراتب اتهام آنان متفاوت است با دقت کامل جریان بیابد و هیچ‌کس بدون جهت مورد تعرض نباشد و به هر حال در باب تقاضای بانوان اقدام عملی و مثبت از طرف ریاست مجلس شورای ملی بعمل آمده‌است و خبری که در جریده مذکور منتشر شده‌است بدینوسیله تکذیب می‌شود.

معاون اداری مجلس شورای ملی

نامه آقای رئیس مجلس به آقای نخست وزیر

جناب آقای نخست وزیر

چون حقیقت جریان حادثه ناگوار مربوط به آقای دکتر کشاورز نماینده مجلس شورای ملی معلوم و مکشوف نیست و چون قضیه راجع به نماینده مجلس است بایستی به کیفیت امر اطلاع کامل حاصل گردد و هیئت رئیسه مجلس و آقایان نمایندگان علاقمند هستند از چگونگی آن استحضار پیدا کنند متمنی است دستور فرمایند تفصیل امر را کماهو حقه اعلام کنند.

رئیس مجلس شورای ملی

گزارش کمیسیون عرایض و مرخصی

جلسات بدوی کمیسیون عرایض و مرخصی جدید در این هفته روزهای سه شنبه ۲۷ /۶ و پنج‌شنبه ۲۹/۶/۱۳۲۴ به ریاست آقای محمد علی امام جمعه (شیراز) و سایر آقایان در ساعت «۸» صبح تشکیل و به تعداد ۱۷۸ برگ عرایض رسیدگی و به وزارتخانه‌های مربوطه رجوع شد. ضمناً ۱۷۸ پاسخنامه مرجوعات مجلس که از وزارتخانه‌ها رسیده بود از اداره دبیرخانه قانون گذاری برای رفع نگرانی به متظلمین ابلاغ گردید.

هیئت رئیسه قبل از ظهر شنبه ۳۱ شهریور هیئت رئیسه مجلس تشکیل گردید مدتی راجع به کارهای جاری مذاکره شد ضمناً قرار و تصویب شد که برای کشف حقیقت کار راجع به آقای دکتر کشاورز نماینده محترم مجلس در هفته گذشته از آقای نخست وزیر کتباً استفسار شود تا حقیقت نزاع و حادثه راجع به آقای دکتر کشاورز را با مدارکی که دارند شرح دهند.

جلسه اکثریت در ساعت یازده صبح شنبه ۳۱ جلسه اکثریت مجلس در سالن جلسه خصوصی تشکیل گردید. آقایان فرخ - ملک مدنی - اردلان – معدل – فیروزآبادی- دکتر آقایان- مسعودی- کاظمی- دشتی- دکتر طاهری- فرهودی- هاشمی بعضی یک بار و بعضی دو بار بیاناتی راجع به مجلس و دولت و راه توافق با اقلیت نمودند و جلسه تا یک ساعت و نیم بعد از ظهر طول کشید.

مدیران جراید در مجلس قبل از ظهر یکشنبه اول مهر ماه ۲۴ عده‌ای از مدیران جراید در مجلس با آقای رئیس مجلس عده‌ای از نمایندگان ملاقات نمودند و مدتی راجع به فرمانداری نظامی مذاکره کردند و بطور خلاصه درخواست الغاء فرمانداری نظامی را می‌نمودند از طرف آقای رئیس مجلس و بعضی آقایان نمایندگان بیاناتی مفصل راجع به این موضوع شد.

جلسه اکثریت در ساعت یازده روز یکشنبه اول مهر ماه ۲۴ جلسه اکثریت در سالن جلسه خصوصی تشکیل گردید. آقایان دشتی- نقابت- دولت آبادی- هاشمی- آصف- فیروزآبادی- طباطبائی (تجدد) امیر تیمور- پور رضا- بیانات مفصلی نسبت به موضع امور مجلس و حل قضایای میان اقلیت و اکثریت نمودند در خاتمه بنا به درخواست آقای صفوی مدیر روزنامه کوشش آقای بهبهانی صورت مذاکرات در جلسه مدیران جراید را مفصلاً بیان نمودند و جلسه پنج دقیقه بعد از ظهر خاتمه یافت.

جلسه اکثریت در ساعت یازده روز سه شنبه سوم مهر ماه جلسه اکثریت تحت ریاست آقای بهبهانی تشکیل شد و آقایان فاطمی، دهستانی، نقابت، روحی، دکتر آقایان، اردلان، کاظمی، شریعت زاده، دشتی، ملک مدنی، آقای سید ضیاءالدین طباطبائی، آقای طباطبائی (تجدد) ثقه الاسلامی مفرخ هر یک بیانات و پیشنهادهائی نسبت به امور مربوط به مجلس کردند و مقارن ظهر خاتمه یافت.

جلسه اقلیت قبل از ظهر روز سه شنبه سوم مهر ماه جلسه نمایندگان اقلیت در مجلس تشکیل و نسبت به امور مربوط مجلس مدتی مذاکرات ادامه داشت و گاهی هم نمایندگان اکثریت با آقایان نمایندگان اقلیت ملاقات می‌کردند.

نمایندگان اقلیت نمایندگان اقلیت قبل از ظهر یکشنبه اول مهر ماه ۱۳۲۴ با بعضی از نمایندگان اکثریت راجع به حل اختلافات مجلس و تعیین دستور مجلس مذاکراتی نمودند.

دعوت سناتور آمریکا در مجلس بر حسب دعوتی که از طرف ریاست مجلس شورای ملی بعمل آمد ساعت پنج بعد از ظهر جناب آقای پی یا سناتور آمریکا باتفاق جناب آقای سفیر کبیر آمریکا و چند تن از اعضاء سفارت آمریکا در مجلس حضور یافته و عده‌ای از نمایندگان مجلس نیز برای پذیرایی حضور داشتند. نسخت در تالار آئینه مجلس از مدعوین پذیرائی بعمل آمد و سپس به سالن جلسه خصوصی برا صرف چای و شیرینی رفتند و در این ضمن مذاکرات دوستانه‌ای نیز بعمل آمد و پس زا مذاکرات مفصل که بیشتر آن مربوط به حُسن روابط بین دو ملت ایران و آمریکا بود برای تماشا مدعوین به سالن جلسه عمومی و جایگاه هیئت رئیسه راهنمائی شدند و پس از توضیحات نسبت به هر قسمت از طرف آقای رئیس مجلس و نمایندگان مجلس خاصه آقای سیف پور فاطمی برای تماشای کتابخانه به محل کتابخانه آمده دفتر کتابخانه را یادداشت کردند و پذیرائی مقارن ساعت هفت پایان یافت.

سئوالات نمایندگان

مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی

سئوال از آقای وزیر دارائی

نظر به اینکه در بعضی جراید ملاحظه شد موضوع الغاء بعضی انحصارها مورد توجه وزارت دارائی قرار گرفته و در عین حال واگذاری آن به شرکت هائی مورد نظر است. در صورتی که وجود انحصارها و تفویض آن به شرکت‌ها مسبّب بدبختی جماعت کثیری از بازرگانان کشور و موجد عدم تعادل در زندگی عمومی بوده بطوری که افراد معدودی استفاده‌های هنگفت کرده و طبقه اصلی بازرگانان که موجد ثروت و معدل زندگی عمومی می‌باشند بکلی از بین رفته‌اند و این اختلاف بهت آور در سطح زندگی عمومی و هزینه آن پیش آمده‌است مخصوصاً بازرگانان شهرستان‌ها که در پرداخت مالیات و عوارض مورد تحمیل زیادتری می‌باشند در حقیقت سال هاست از تجارت و انجام کار صدارت و واردات بکلی بی نصیب مانده‌اند چون این موضوع شایان کمال توجه می‌باشد خواهشمند است به آقای وزیر دارائی اطلاع فرمائید در مجلس شورای ملی حضور یافته موضوع را بطور صریح و روشن به اطلاع مجلس برسانند.

دولت آبادی

مقام ریاست مجلس شورای ملی

در باب مذاکراتی که راجع به معاملات اموال و تأسیسات آمریکائی‌ها در جریان است از آقای زیر امور خارجه سئوالی درام استدعا می‌کنم مقرر شود فوراً اعلام دارند برای ایراد جواب در اسرع وقت به مجلس در جلسه علنی حضور یابند.

طوسی

تصویب نامه‌ها

شماره ۱۲۲۷۸ ۱/۷/۱۳۲۴

وزارت کشور هیئت وزیران در جلسه ۳۱ شهریور ماه ۱۳۲۴ بنا به پیشنهاد شماره ۱۳۳۲۴ / ۲۹۲۱۳ وزارت کشور تصویب نمودند که: ۱- بخش قصر شیرین از شهرستان شاه آباد مجزی و تبدیل به شهرستان گردد.

۲- مرکز بخش فعلی ارکوازی به سومار منتقل و دهستان بولی هم ضمیمه آن گردد و یکی از بخش‌های قصر را تشکیل دهد.

۳- سر پل ذهاب یکی از بخش‌های شهرستان جدیدالتأسیس قصر شیرین شود.

تصویب نامه در دفتر نخست وزیر است نخست وزیر

شماره ۱۰۲۳۰

۲۶/۶/۱۳۲۴

وزارت دارائی

هیئت وزیران در جلسه بیست و یکم شهریور ماه ۱۳۲۴ پیشنهاد شماره ۲۳۸۰۳-۱۳۴۵۰ وزارت کشور تصویب نمودند از تاریخ صدور این تصویبنامه عوارض به شرح زیر: ۱- از برگ‌های معاینه پیشه وران پنج ریال ۲- از هر دستگاه اتومبیل و اتوبوس کرایه و باری محلی کاشمر سالانه ۱۲۰۰ ریال ۳- از هر دستگاه درشکه‌های شخصی سالانه ۲۴۰ ریال ۴- از هر دستگاه دوچرخه پائی ماهانه پنج ریال ۵- از هر دستگاه موتور سیکلت ماهانه ۱۵ ریال ۶- از کشتار هر رأس گوسفند و بز سه ریال و هر شتر ۱۵ ریال ۷- از هر دستگاه رادیو و تلفن سالانه ۱۲۰ ریال ۸- به نفع شهرداری کاشمر دریافت و به درآمد شهرداری منظور گردد.

تصویب نامه در دفتر نخست وزیر است

نخست وزیر

وزارت دارائی

هیئت وزیران در جلسه بیست و هشتم شهریور ماه ۱۳۲۴ طبق پیشنهاد شماره ۲۸۵۵/۵۲۹ مورخ ۱۸ /۲/۱۳۲۴ وزارت دارائی تصویب نمودند که اموال منقول و غیر منقول دولتی منجمله اموال سازمان‌هایی که روی اصول بازرگانی اداره می‌شوند از پرداخت عوارض شهرداری معاف می‌باشند.

این تصویب نامه فقط شامل اموالی است که کلاً متعلق به دولت یا شرکت هائی باشد که کلیه موجودی و سرمایه آن تعلق به دولت دارد.

تصویب نامه در دفتر نخست وزیر است

نخست وزیر

انتصابات و احکام

وزارت کشور آقای حسین حشمت صنیعی کارمند منتظر خدمت از تاریخ ورود به محل مأموریت به سمت فرمانداری کرمانشاه و معاونت استان داری پنجم تصویب گردید.

وزارت کشور آقای بلوچ خسروی بخشدار سر پل از تاریخ ورود به محل مأموریت به سمت بخشدار سومار منتقل گردیدند.

وزارت کشور آقای رضا نوری کارمند منتظر خدمت از تاریخ ورود به محل مأموریت به سمت فرماندار قصر شیرین منصوب شدند.

آقای حاجی آقا شادمند رئیس دفتر فرمانداری سمنان از تاریخ ورود به محل مأموریت به سمت بخشدار بندرشاه منتقل شدند.

آقای نور محمد هداوند کارمند منتظر خدمت از تاریخ ۲۷/۶/۲۴ به سمت بخشدار چهار دانگه منصوب شدند.

نخست وزیر آقای احمد بهار از تاریخ ۱/۷/۲۴ به سمت منشی مخصوص نخست وزیر منصوب شدند.

نخست وزیر آقای پرویز صدیقی از تاریخ ۱/۷/۱۳۲۴ به سمت مدیریت امور اطلاعات و اخبار دفتر نخست وزیر منصوب شدند.