مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۰ مهر (میزان) ۱۳۰۰ نشست ۳۳

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهارم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۰ مهر (میزان) ۱۳۰۰ نشست ۳۳

مجلس شورای ملی دوره چهارم تقنینیه

مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۰ مهر (میزان) ۱۳۰۰ نشست ۳۳

جلسه ۳۳

صورت مجلس یوم یک شنبه بیست و یکم صفر ۱۳۴۰ مطابق سی ام میزان ۱۳۰۰

مجلس بیست دقیقه قبل از غروب در تحت ریاست آقای مؤتمن الملک تشکیل گردید.

(صورت مجلس یوم پنج شنبه بیست و هفتم میزای را آقای تدین قرائت نمودند)

رئیس ـ آقای مستشار السلطنه (اجازه)

مستشارالسلطنه ـ دو فقره اصلاحدر بیان بنده هست یکی اینکه فرقوم فرموده‌اند تحصیلات مدارس قدیمه را تکذیب کرده‌ام این بیان بنده نبود بلکه در موضوع بیانات آقای آقا سید یعقوب بوده بنده و همچنین آقایان نمایندگان هم تصدیق کردند که هیچ وقت با تحصیل فلسفه و حکمت مخالفت نکرده و نخواهم کرد. اصلاح ثانی اینکه بنده استدعا کردم پروگرام وزارت معارف را در مدارسی که در تت ریاست اجنبی‌ها دائر شده بفرمائید آن پروگرام را اطاعت کنند.

رئیس ـ بر خلاف واقع که چیزی نوشته نشده است.

مستشار السلطنه ـ آن را که بنده عرض کرده بودم هیچ اشاره نشده

رئیس ـ بسیار خوب اضافه می‌شود آقای آقا سید فاضل (اجاز)

آقا سید فاضل ـ سؤال بنده از آقای وزیر فوائد عامه تنها در خصوص پلها نبود بلکه در عدم مراقبت اداره لنج در کلیه راهها بود که ابداً تعمیر نمی‌کند و موافق مواد کنترات خود عمل نمی‌کند یکی هم مسئله باج و خراج راه بود که علاوه بر آن اندزه که در کنترات معین شده از مردم می‌گیرند

رئیس ـ اضافه می‌شود

آقاسید یعقوب ـ در آن مسئله اولی که بنده راجع به تقلیل مخارج عرض کردم گفتم مطلقاً تقلیل مخارج عمومی و محلی نشود عرض ثانی بنده این بود که در پروگرام مدارس جدید علوم دیانتی را هم قرار دهیم خوب است آنهم اضافه شود

رئیس ـ اگر بخواهید هر چه را می فرمائید در صورت مجلس نوشته شود صورت مختصر نخواهد بود صورت مشروح می‌شود و دیگر اعتراضی نیست؟

(اظهاری نشد)

رئیس ـ صورت مجلس تصویب شد دستور امروز بقیه مذاکرات در پروگرام هیئت دولت است

آقای فهیم الملک (اجاز نطق)

فهیم الملک ـ ماده پنجم دو موضوع را حاوی است یکی مسئله معارف است یکی مسئله حفظ الصحه بنده خواستم مسئله را که مکرر اینجا اشاره شده یاد آور شودم که همیشه مملکت را به شهرها و شهرها را هم فقط به حوزه تهران نباید انحصار داد یک قدری از حوزه شهرها باید خارج شد مخصوصاً در مسئله معارف و حفظ اصحه البته تمام ما آرزو داریم که در این مملکت در تمام ایالات مدارس عالی حقوق و نظامی تشکیل شود و مدارس ابتدائی و تحصیلات اجباری هم در تمام قراء و قصباب و بلوکات باشد اما میدانم این مسئله حکم آرزو را دارد و البته یک سرمایه بزرگی لازم است که دولت این قبیل مدارس را تهیه کند ولیکن تا باین آرزو برسیم نباید اهالی خارج از شهر را از نظر محو کرد تأسیس مدارس ابتدائی که فقط باندازه خواندن و نوشتن سواد پیدا کنند و مقدمات علوم دینی و شرعی را بیاموزند در دهات این اندازه‌ها اشکلا ندارد و محتاج به میز و نیمکت و صندلی هم نیست دولت می‌تواند با کمال سهولت یک ملعمینی که بتوانند دروس ابتدائی را تدریس کنند در دهات بفرستند اول از دهات خالصه شروع کنند بعد به دهات اربابی که در تمام بلوکات مدارس ابتدائی عجالت تاسیس شود تا به قدر لزوم در مرکز حالا مدارس متوسطه داریم منتهی باید آنها را تکمیل کنیم یک اشکال بزرگی که ما داریم راجع به مسئله انتخابات است که انتخابات مستقیم و مخفی است و رای دهنده ابداً سواد ندارد که لااقل اسم کسی که می‌خواهد انتخاب کند بتواند بنویسد این کار مدت زیادی لازم ندارد اگر از ابتدای مشروطیت تا به حال در ترویج معارف به همان اندازه که نوشسته بودند اقدام شده بود امروز برای انتخابات در خارج مخصوصاً از طبقات پست خیلی اشخاص باسواد داشتیم از وزارت معارف استدعا می‌کنم که باین مسئله خیلی توجه بفرمایند زیرا یقین دارم متضمن مخارج فوق العاده نخواهد شد تأسیس مدرسه ابتدائی چندان مخارجی نداردو ممکن است با مخرجی که برای یک کباب مدرسه عالی از حیث اثاثیه و معلم و غیره پیش بینی می‌شود ده یا بیس باب مدارس ابتدائی مقدماتی در بلوکات تشکیل داد که هر که دارای پنجاه یاشصت شاگرد باشد و یکی دو سال هم دوره تحصیلات آنها طول می‌کشد تا بتوانند دروس مقدماتی را تحصیل کنند این هم نباید منحصر به طهران باش بلکه راجع به تمام شهرها و بلوکات در دهات است اما راجع به قسمت دوم این ماده که راجع به حفظ الصحه است البته ما امیدواریم کهدر شهرها همه جا مریضخانه‌ها تأسیس شود ولی باز همان اهالی بلوکات و دهات را نباید به کلی از نظر محو کرد مرض نوبه که حقیقتاً آندمیک و محلی است و در طهران با یک مواظبت جزئی معالجه می‌شود در اطراف طهران در موقع پائیز اهالی را در مهلکه می‌اندازد که مثل برگ خزان هر روز می‌افتند نه دوائی دارند نه چیزی شاید با یک قدری گنه گنه معالجه شوند ولی نیست چنانکه می‌بینید در شهر نوبه مرض مهلکی نیست ولی در خارج پس از چند روز مبتلا شدن فوری می‌میرند خوب است وزارت معارف در این قسمت از سال یعنی پائیز توجهی بفرمایند چند نفر طبیب با قدری دواهائی که لازم است در اطراف بفرستد و این بیچاره‌ها را از خطر مردن حفظ کند مخصوصاً حالا موقع بذر کاری است و بواسطه نداشتن رعیت نمی‌توانند بذر کاری کنند و رعیت بیچاره گرفتار تب و نوبه است و پس از چند روز فوت می‌کند این هم مثل مطلبی است که اول در خصوص مدارس عرض کردم برای فرستادن طبیب به قراء چندان دچار اشکال نخواهد شد چون ماده دیگری راجع به معارف در پروگرام نیست دو موضوع دیگر بنده دارم که باید عرض کنم یکی راجع به مطبوعات اصلاح شود و برای اینکه از ما بین ارباب جرائد و سایرین رفع اشکال بشود خوب است هیئت محترم دولت توجهی باین امر بفرمایند و به هر طوری که می‌توانند قانون مطبوعات را اصلاح کرده به مجلس بیاورند و یک زحمت زیادی را از میان مردم رفع کنند زیرا ارباب جرائد به عنوان اینکه بد می‌نویسند یا از مردم تنقید می‌کنند پیوسته مردم شکایت دارند و اگر قانونی در کار باشد البته هیچ کداام دچار اشکال نمی‌شوند مسئله دیگری که نظر آقای وزیر معارف را به آن متوجه می‌کنم کلاسهای طبی مدرسه است چون تا به حال یک معلمی از برای درس طب به ایران جلب نشده که یک مریضخانه هم در تحت ریاست او باشد و مریضخانه‌ها غلباً در تحت ریاست اطبای دیگر تأسیس شده این اطباء غالباً از ممالک مختلفه بوده‌اند که خودشان را عضو مجزا و مستقل می دانسته‌اند و شاگردان طب که باید تحصیلات خودشان را بواسطه عملیات در مریضخانه‌ای که تکمیل کنند هیچ وقت موفق نمی‌شدند و رؤسای مریض خانه‌ها غالباً استنکاف داشتند شاگردانی را که در نقاط دیگر تحصیل کرده‌اند به مریضخانه راه دهند مدرسه و مریضخانه هر یک مؤسسه ایست که دولت برای منافع عامه تأسیس می‌کند خوب است آقای وزیر معارف این رویه را که تا حالا معمول بوده از میان بردارد و معلمین مخصوص وارد کنند که غیر از ساعاتی که درس می‌دهند مطب خود را در مریضخانه قرار داده و شاگردان را در آنجا بخواهند و درس عملی بدهند البته معلوم است در همه جا درس طب معمولاً در مریضخانه داریم ولی متأسفانه نمی‌توانیم از آنها استفاده کنیم باید اطبائی که می‌آورند در کنترات‌های آنها قید کنند که فقط برای تدریس نیامده‌اند باید طبیب تهیه کنند بنابراین باید کلینیک و مطب خودشان را در مریضخانه قرار دهند و شاگردان خود را در آنجا درس دهند امیدواریم آقای وزیر معارف راجع به مدارس خارج یعنی قراء و دهات و راجع به حفظ الصحه در بلوکات توجه خاصی بفرمایند که شاید انشاءالله آنچه تا به حال معمول بوده از میان برداشته شود.

رئیس ـ آقای شیخ العراقین زاده (اجازه نطق)

شیخ العراقین ـ بنده هم نسبت به این ماده اظهاراتی داشتم بعد از این اظهارات آقای فهیم الملک درگر مقتضی نیست بده عرض بکنم اگر عرضی داشته باشم توسط پیشنهاد به کمیسیونهای مربوطه تقدیم خواهم نمود.

رئیس ـ آقای مدرس (اجازه)

مدرس ـ همچه احساس می‌شود که طو. ل مذاکرات در پروگرام حسن اثری نداشته باشد ولی محض استحضار هیئت محترم دولت و سایر آقایان عرض می‌کنم که تحمیناً دوازده پروگرام در این مجلس آمده است که بنده بوده‌ام پروگرام در این مجلس آمده است که بنده بوده‌ام پروگرامی که سه روز گذشته و رأی داده شده دیده‌ایم تا زیادتر به عقیده من مذاکرات زیاد در زمینه آن مقصدی است که ما داریم و انشاء الله امیدواریم در مدت این دو سال که هیئت دولت مشغول کار است و لوایحی که باید بعد به مجلس پیشنهاد کند این مذاکرات برای آنها زمینه باشد و برای این است که دولت نظریات وکلاء را راجع به هر ماده ملتفت باشد بنده این مذاکرات را نافع می دانم در خصوص معارف آقایان مذاکرات وافی کردند یک مطلب باقی ماند که آقایان در آن مذاکره فرمودند و آن است که به عقیده بنده معارف یک رکن اعظمش دائره دارالترجمه است ۴۰ سال است می‌شنویم از ایران می‌روند به اروپا درس می‌خوانند و اسم خودشان را دکتر می‌گذارند دکتر یعنی مجتهد یعنی این شخص رفته و این علوم را تحصیل کرده و یک قوه استنباطیه در این علم پیدا کرده با وصف خیلی متأسفس اشخاصی که رفته‌اند این فلوم را تحصیل کرده‌اند چرا به ایران که آمده‌اند بزبان ایرانی ترجمه نکردند آقای امیراعلم دکترند شک هم ندارد چون خیلی اطبای دیگر هم دیده‌ایم لیکن به عقیده من ایشان بد نیستند دکتر یعنی مجتهد یعنی کسی که خودش تصنیف کند چرا کتبی را که در آنجا خوانده تصنیف و منتشر نمی‌کند که دیگر اولاد ایرانی محتاج نباشد بزبان غیر درس بخواند اگر این کتب به زبان اهل مملکت باشد صد هزار نفر می‌خوانند و اگر به زبان اهل مملکت باشد صد هزار نفر می‌خوانند واگر به زبان دیگری باشد هزار نفر یعنی هر کس باید چهار سال پیج سال عمرخود را صرف تحصیل زبان خارج کند آن وقت شروع به تحصیل این علوم بنماید لهذا اگر آقای وزیر معارف میل دارند آن صنایع و علومی که احتیاج مملکت است و در این مملکت نیست و می‌خواهند این مملکت را بواسطه آنها رو به آبادی و تمدن ببرند باید سعی کنند کتبی که محل احتیاج است جمع کنند اگر هم لازم شده متخصص هم بخواهند علمای آن علم را هم که در مملکت هستند حاضر کنند و آن کتب را ترجمه کنند می‌شنویم جمعی علم حقوق می‌خوانند من تا به حال نفهمیده‌ام علم حقوق یعنی چه تمام هم اسمشان دکتر است آخر این علم حقوق رمل است استرلاب است چه چیز است که نمی‌شود ترجمه کرد و در این مملکت منتشر نمود که من هم بخوانم دیگری هم بخواند مثل علی خان که رفت حساب را تحصیل کرد و آمد ترجمه کرد) عرض این است که علومی که محل احتیاج است باید آنها را ترجمه کنند که این علوم منتشر شود یا واقعاً اگر دکترهای مملکت ما نمی دانند متخصص بخواهند که کمک کند و ترجمه کنند به هر حال یا باید اعتراف کنند که تقصیر کرده‌اند یا بفرمایند نمی دانیم مثل من اگر ندانند عیبی نیست و الا اگر میدانند باید این کار را کرد و در وزارت معارف محلی بعنوان دارالترجمه تأسیس نمود که این علوم را ترجمه کرده و منتشر نمایند این است عقیده بنده. مسئله دیگر متعلق به مداس عتیقه است که آقایان خیلی مذاکرات کرده‌اند یک وقتی در نجف آب قحط شد بنده مسافرت کردم بروم اراضی بابل را تماشا کنم ده پانزده روز رفتم عتیقه جات آنجا را استخراج می‌کردند فکر می‌کردم چرا ممالک اسلامی رو به ضعف رفته و ممالک غیر اسلامی رو به ترقی چندین روز فکر می‌کردم و بالاخره چنین فهمیدم که ممالک اسلامی سیاست و دیانیت را از هم جدا کرده‌اند ولی ممالک دیگر سیاستشان عین دیانتشان یا جزو آن است ممکن هم هست اشتباه کرده باشند لهذا در ممالک اسلامی اشخاصی که متدین هستند دوری می‌کنند از اشخاصی که داخل در سیاست هستند آنها که دوری کردند ناچار همه نوع اشخاص رشته امور سیاست را در دست گرفته لهذا رو به عقب می‌رود با خود گفتم باید فکری کرد آمدم با دو نفر از اساتید بزرگ که فعلاً هر دو برحمت ایزدی پیوسته‌اند این مسئله را مذاکره کردم و بالاخره با مشروطه منتبق شد که بواسطه آن این اختلاف از میان برداشته شود و هر کس امین تر است بیشتر خدمت بسیاست مملکت بکند من و امثال من و بزرگتر از من که مشروطه را تصدیق کردیم برای این بود که یک اختلافی از بین برداشته شود این معنی ندارد که دولت و ملت سیاست و دیانت دو تا باشد پیغمبر اکرم (ص) که مؤسس دیانت بود رئیس سیاست بود از آنوقت که اختلاف پیدا شد ممالک اسلام رو به ضعف رفت به هر حال مقصود من مدارس علمیه بود در ایران یک وقتی می دیدیم این مدارس به قدری پیدا شده ک قریب صد کرور موقوفات داشت و اگر عایداتش را درست جمع می‌کردند تخمیناً سالی دو کرور عایدات داشت در این مدارس چه خوانده می‌شد وقف نامه‌هایش را هر کس ببیند معلوم می‌شود فقه اصول که عبارت از الهیات و طبیعیات ریاضی و حساب که جزو ریاضیات است تدریس می‌شد خواجه نصیر که اقلیدس را در حبس الموت قزوین نوشته در این مدارس درس خوانده بو فلسفه و نجوم و طبیعیات که مادت المواد تمدن دنیا است در این مدارس خوانده می‌شد بلی تصدیق می‌کنم که حکمای متأخرین و معملمین فنگ در طبیعیا کلیتاً از ما جلو هستند البته کوشیدند تحصیل کردند متحصل از سایر دول جلب نمودند و باین واسطه ترقی نمودند مقصود این است که تمام مدارس یکی است و هیچ فرق نمی‌کند منتهی ما برای هر کدام یک اسم گذارده‌ایم یکی را می گوئیم مدرسه جدید یکی را می گوئیم مدرسه عتیق تمام مدارس یکی است و باید در آنها علم تحصیل کرد مگر در پروگرام ما نوشته شده است که در مدارس عتیقه کسی هیئت نخواند طبیعیات نخواند خیر چنین نیست تمام اطباء ما در این مدارس طبیب شده‌اند منتها مسئله درس میداده‌اند پانزده شانزده سال است تمام اطباء ما در این مملک می‌گویند معارف از هر بار سبزی یک شاهی می‌گیرد برای معارف از جنس می‌گیرند از نقد می‌گیرند و هنوز یک مدرسه (نمی‌گویم مثل مدرسه سپهسالار) مثل مدرسه صدر از طرف وزارت معارف ساخته نشده صد سال دیگر هم ساخته نمی‌شود در مملت ایران قریب صد مدرسه با چندین کرور مخارج ساخته شده و قریب صد کرور موقوفات دارد که سالی دو کرور عایدات آنها است آنها را بایر انداخته‌اند که آنها عتیقه است مگر ما دارای دو مسلکیم مگر می‌خواهیم به دو شکل مملکت را اداره کنیم همه اهل یک مملکت و مسلمان هستیم همه باید به ممالک اسلامی عشق داشته باشیم که هم علوم دیانتی آن را ترقی دهیم و هم علومی که محل احتیاج امروز است این که آقای وزیر معارف عرض می‌کنم این علوم را بلسان ما در بیاورد برای این است که آنوقت طفل من که در مدرسه شرایع می‌خواند آن علوم را هم بخواند همان ریاضی و حساب را هم بخواند که من آن را آموخته هم این را پس عرض بنده این است که چون در تقسیر آقایان سوء بیانی شده که کانه این‌ها را جدا کرده‌ایم خیر اینطور نیست مگر ما می گوئیم کسی این طبیعیات و ریاضیات را نخواند و اینها همان علومی است که سابق هم می‌خواندیم (منتها بنده ۱۵ سال است آمده‌ام به تهران فلسفه را ترک کردم ولی حالیه دو مرتبه به مباحثه آن شروع کرده‌ام) واقعاً بعضی گمان می‌کنید که در مدارس قدیمه علوم جدیده را نباید خواند خیر اینها همان طبیعات و ریاضیاتی است که سابق هم ما می‌خواندیم و در می‌دادیم ولی حالا طبیعات اروپائی‌ها کاملتر است و برای آنها اسامی مختلفه گذارده‌اند یک را شیمی و یکی را فیزیک می‌گویند ولی در اصل همان طبیعیات است در سابق طب می‌خواندیم تشریح قانون و می‌خواندیم منتها او علمی است تشریح امروز حسی است همینطور کتابهای دیگر می‌خواندیم پس باید معارف را به قسمی توسعه داد که تمام افراد مملکت استفاده نمایند و باید تمام افراد مملکت در تحصیل معارف یک رویه تخاذ کنند تا انشاء الله نتیجه آن بزودی حاصل شود نه اینکه معارف را مجزی کنند که مثلاً پسر من که عمامه دارد حساب نخواند فقه بخواند خیر مهما امکن تمام علوم را باید همه بخوانند این استسفاده هائی را که شما از ایند پانزده مدرسه که در تهران دایر کرده‌اید (و هنوز حقوقش را نتوانسته‌اید برسانید) می‌خواهید بنمائید همین استفاده را از آن مدارس هم می‌توانید بکنید دیگر عرضی ندارم.

وزیر معارف ـ بنده از آقایان نمایندگان محترم خیلی متشکرم که در این باره راجع به معارف به مذاکرات جلسه گذشته اکتفا نکرده و تعقیب فرمودند این تصمیم آقایان معلوم می‌دارد آنطوریکه دولت تمام افراد مملکت استنباط کرده‌اند معارف یک اهمیت تام و تمامی دارد لهذا این تصمیم آقایان یعنی تجدید مذاکرات یک امیدواریهائی وزارت معارف و یک بشارتهائی به عموم می‌دهد البته به تا ما معارفمان تکمیل نشود آن مقام ارجمندی که طالب او هستم باو نخواهم رسید بدیهی است طلوع علم در اعماق مملکت فقر را بر طرف می‌کند اگر چه آقایان محترم در ماده راجع به مالیه از فقر مملکت خیلی مذاکره فرمودند بنده هم تصدیق دارم ولی امیدوارم در موضوع پیشنهاداتی که راجع به معارف خواهد شد آن وقت از فقر صحبت نفرمائید البته معلم به جز تعلیم و مدیر به جز حسن اداره و وزارت معارف به جز اصلاح مقصد دیگری نباید داشته باشدراجع به فرمایش آقای فهیم الملک بنده کمال موافقت را دارم و تصدیق می‌کنم باید در قراء و دهات مدارس تأسیس کرد و اولاد زارعین را که صاحبان این آب و خاک هستند از این جهالت بیرون آورد تا برای این مملکت چه در انتخابات و چه برای آینده مملکت نافع باشند و بدانند در انتخابات چه کسی را انتخاب می‌کنند و می‌توانند اسمش را بنویسند و اگر کسی می‌نویسد بتوانند بخوانند همین طور راجع به فلاحت و غیره هم باید به آنها یک چیزهائی آموخت که بهتر بتوانند کار کند راجع به بحفظ الصحه البته باید رعایا قوی باشند تا بتوانند کارالیه اگر بتوانند کار کنند قوی البنیه نباشند نمی‌توانند احتیاجات مملکت را فراهم کنند باید افراد ملت تماماً قوی البنیه باشند بنده همان آرزوها را در باب معارف دارم در باب حفظ الصحه دارم یعنی در باب پیشنهاداتی که راجع به حفظ الصحه خواهد شد آرزو مندم آقایان از فقر صحبت نفرمایند و همانطور که نمایندگان یک ملت با ثروتی رفتار می‌کنند عمل نمایند که هم معارف هم حفظ الصحه را بتوانیم در اطراف تکمیل کنیم راجع به امراض مختلفه هم اقداماتی شده از جمله راجع به مرض مهلک آبله که در مجلس دوم یک قانونی گذشت و در سایه همان قانون از یک تلفات خیلی مهمی‌توانستیم جلوگیری کنیم قبل از وضع این قانون در سال تقریباً دویست هزار نفر از روی یک استاتیسیکی که کامل نبود تلفات آبله یعنی از آنها ۵۰ نفر تلف می‌شدند و (۱۵۰) هزار نفر دیگر هم که می‌ماندند یا مسلول و یا معیوب می‌شدند خصوصاً در صوت و چشم راجع به مدرسه طبق پروگرامی که امسال نوشته شده شاگردان علاوه بر این که تحصیلات طب را نظری خواهند کرد در مریضخانه هم راجع به مدرسه طب است عملی هم تحصیل خواهند کرد و نیز تصدیق می‌کنم طب را نمی‌توان از روی کتاب تحصیل کرد باید شاگرد عملاً ببیند والا اگر دهستان هم بخواند وقتی که نزد مریض آمد نمی‌تواند یک مرض نویه را تشخیص دهد و انشاءالله تحصیلات عملی شاگردان طب با تحصیلات نظری توام خواهد شد راجع به فرمایشات آقای مدرس تصدیق می‌کنم دارالترجمه لازم است و اینکه فرمودند دکترهائی که تحصیل کرده‌اند چرا نباید ترجمه کنند البته تصدیق می‌فرمایند که ترجمه یک کار خیلی مشکلی است مثلاُ اگر من بخواهم چیزی را ترجمه کنم باید زندگانی بنده تأمین شده باشد تا حواسم جمع و بتوانم ترجمه کنم و آنوقت مطمئن باشم کتابی را که ترجمه کردهام به طبع خواهد رسیدو اگر کتاب من از کتب سابق بهتر شد از طرف دولت هم یک قدر شناسی نسبت به من خواهد شد اگر دکترها چه در علم طب و چه در علم حقوق نتوانسته‌اند بقدری که لازم است این خدمت را انجام دهند ناچار بوده‌اند معاش ود را تأمین نمایند و چنانکه عرض کردم ترجمه کتب علمی برای شخص یک فکر خیلی آسوده می‌خواهد که بتواند این کار را بکند در این موقع اجازه می‌خواهم چند کلمه عرض کنم چون آقای مدرس در جلسه قبلاً فرمودند اطباء در ادارات دولتی چه می‌کنند چون خود بنده طبیب هستم از روی تجربه عرض می‌کنم اطبائی که در دوایر دولتی مستخدمند برای این است که آقایان اطباء بعد از تحصیلات زیاد اغلب در محکمه هائی که دارند نمی‌توانند زندگانی خود را تأمین کنند خصوصاً در مملکت ما و اگر از روی انصاف ملاحظه بفرمائید طبقه اطباء طبقه هستند که بیشتر حدمت به مملکت می‌کنند زیرا یک تاجر یا یک بقال یا یک عطار مطاع خودش را هیچ وقت مفت نمی‌دهد من اگر نزد تاجری بروم و قالیچه کوچکی از او بخواهم بمن مفت نخواهد داد بعضی هامی گویند طبی سرمایه اش قلم و کاغذ است اینطور نیست یک نفر طبیب تمام عمر و ثروتش را روی تحصیل گذارد است قلم و مداد تنها سرمایه او نیست تمام هستی خود را در این راه صرف کرده است اگر به یک مریض یک نسخه مجانی بدهد مثل این استکه یک قسمت از متاع خودش را مجانی باو داده است اینجا خواستم از اطباء قدری دفاع کرده باشم اما راجع به مدارس قدیمه بنده کاملاً با آقای مدرس هم عقیده هستیم و دلیلش این است که حتی در مسافرت اخیری که به کربلا مشرف شدم همین عقیده را به آقایانی که در آنجا بودند عرض کردم که خوب است شاگردان مدارس عتیق هم علوم جدید را تحصیل کنند که بعد از اتمام تحصیلاتشان علوم جدید را هم دارا باشند لهذا می‌توانم عرض کنم در این باب هم با ایشان هم عقیده هستم.

رئیس ـ آقای آقا میزرا ابراهیم قمی (اجازه نطق)

آقا میرزا ابراهیم قمی ـ بنده هم معتقدم که یکی از بزرگترین کارها در وزارت معارف تأسیس یک دارالترجمه است که ضمیمه بکنیم باو یک آکادمی را برای وضع لغات و تفسیر زبان خارجه به فارسی چنانکه در زمان دولت عباسی که تمام علوم را از حکمت و فلسفه به زبان عربی ترجمه کرده و آن ترقیات محیرالعقول را کردند بنده هم معتقدم که آقای وزیر معارف یک توجه خاصی در این موضع بفرمایند.

وزیر معارف ـ دارالترجمه در نظر گرفته شده است.

رئیس ـ آقای سردارمعظم خراسانی (اجازه)

سردارمعظم ـ مطالب د این ماده زیادت از آنچه که لازم بود گفته شد و در باب معارف تمام اصلاحات ممکنه و توسعه معارف چه از طرف متخصصین و چه از طرف غیر متخصصین شرح داده شده و بنده دیگر داخل این مطلب نمی‌شوم و بنده تأسیس مدارس را در قراء و تأسیس آکادمی را لازم نمیدانم زیرا تاکنون وزارت معارف موفق نشده است که پولی تهیه نموده و رفع تعطیل مدارس را بنماید توقعات بنده خیلی ناقابل است و چون بنده افتخار عضویت یک جمعیتی را که در مجلس هستند دارم لذا همان سه ماده که در پروگرام ما درج شده در اینجا عرض می‌کنم که دولت در موقع تهیه لوایح راجع به معارف در نظر داشته باشد ما اول قدمی که لازم میدانیم برای مدارس برداشته باشد این است که یک قسمت کافی از عایدات مملکت را برای تأسیس مدارس ابتدائی و متوسطه تخصیص دهد ما فعلاً توقع تأسیس مدارس عالیه نداریم فقط می‌خواهیم چند مدرسخ ابتدائی و متوسطه در شهرها تأسیس کند ولی اتیه آن مدارس را تأمین نماید یعنی یک قسمت از عایدات مملکت را برای مصارف آن مدارس تخصیص دهند و یک قسمت دیگری را که فعلاً لازم می دانم و تصو می‌کنم از سایر مسائل مهمتر است اعزام یک عده شاگرد است به خارجه برای تکمیل تحصیلات و این مسئله در اینجا ذکر نشده است ما لازم میدانیم پس از اینکه شاگردان ما در اینجا تکمیل و فارغ التحصیل شدند همه ساله یک عده برای تکمیل تحصیلات باروپا فرستاده شود همچنین برای اصلاحات مدارس همانطور که گفته شد برای ادارات باید متخصص و معلمین فنی استخدام نمود همین طور برای مدارس لازم است و وزارت معارف باید در نظر داشته باشد و البته در این ضمن تأسیس یک دارالمعلمین هم لازم است قدم کوچک دیگری که باید برداشت اصلاح پروگرام و ربط تحصیلات معارف است با یکدیگر و ما بین پروگرام مدارس متوسطه و ابتدائی باید یک رابطه خیلی مأنوسی موجود باشد و اگر دولت این نظریه ما را در ضمن تهیه لوایح راجع به اصلاحات معارف تأمین کند ما دیگر توقعی نداریم.

رئیس ـ آقایان مذاکرات را درماده پنجم کافی میدانند

(اغلب گفتند کافی است)

رئیس ـ مداده ششم مطرح است

آقای رکن الملک (اجازه)

رکن الملک ـ این مسئله مسلم است که عدلیه‌های ما چه در مرکز و چه در ولایات نواقص زیادی دارد که باید اصلاح شود ولی به چه نحو و چه طور باید این کار را انجام داد در خصوص اصلاحات عدلیه عقاید مختلف ست بعضی‌ها تصور می‌کنند که باید قضات و و عضای عدلیه را تغییر بدهیم و تصور می‌کنند با تغییر قضات امور وزارت عدلیه اصلاح خواهد شد جمعی هم معتقدند که قضات را باید امتحان کنید که سابقه علمی قضاتمعین شود جماعتی هم عقیده دارند که قوانین موضوعه عدلیه نواقصی دارد که با رفع آن نواقص عدلیه اصلاح می‌شود و گویا نظر دولت هم همین است که در ماده ششم مرقوم فرموده‌اند اصلاح قوانین عدلیه بنده تصور می‌کنم که هیچ کدام از اینها عدلیه را اصلاح نمی‌کند زیرا از روی تجربه مسلم شده است که در ظرف این مدت در تغییر اشخاص علاوه بر اینکه اصلاحاتی نشده در امور هم اشکالاتی وارد آورده و همین طور در انتخابات قضات و اعضاء اما در خصوص نواقصی که برای قانون فرض می‌کنند بنده تصور می‌کنم آن قوانینی که به تصویب کمیسیون عدلیه رسیده است چندان نواقصی نداشته باشد و تصور می‌کنم با مختصر جرح و تعدیلی اصلاح شود ولی در صورتی که آن قوانین بموققع اجر گذاشته نمی‌شود چه اثری بر آن مترتب خواهد بود؟ بنابراین عقیده شخص بنده با تجربیاتی که در این مدت استخدام عدلیه حاصل کرده‌ام این است که تصور می‌کنم علاج منحصر به فرد اصلاح عدلیه در اجرای قوانین است و مسلماً اگر در اجرای قوانین موضوعه تجه شود ممکن است هم اعضای نالایق بحم آن قانون خارج و هم اعضاء امتحان شده وارد و هم رفع نواقص بشود مثلاً قانونی اختیاراتی باداره امور عدلیه داده است که گمان می‌کنم با اعمال همان اختیارات معایب عدلیه بر طرف شود اما در خصوص روابط ما بین محاکم عدلیه و محاضر شرعیه نواقص زیادی است و تصور می نم باید موافق قانون اصول تشکیلات آن نواقص هم رفع شود و مادام که آن نواقص رفع نشده است این شکایات همیشه در کار است این بود قسمتی از عرایض بنده راجع به اصلاحات قضائی و چون نخواستم اوقات آقایان نمایندگان را ضایع کرده باشم بطور اختصار عرض کردم.

رئیس ـ آقای شیخ اسدالله (اجازه نطق)

حاج شیخ اسدالله ـ در مواد سابق پروگرام مذاکرات به قدری زیاد شده است که بنده مجبورم عرایض خودم را با اینه راجع به اصلاحات عدلیه مفصل است مختصر کنم دولت در این پروگرام نسبت به عدلیه ان بسطی را که باید بدهد نداده است قوه قضائیه را در این پروگرام خیلی کوچک کرده است در حالیکه قوه قضائیه یک قسمت از اساس اصلاحات مملکت است زیرا تمام اموال و نفوس و اعراض خلق درید قدرت قوه قضائیه است اصلاح قوه قضائیه خیلی اهمیت دارد و دولت چه در مقدمه پروگرام و چه در موادش به اصلاح قوانین قضائی قناعت کرده است و بنده تصور می‌کنم این کافی نباشد: برای اصلاح قوه قضائیه سابقاً با آقای وزیر عدلیه مذاکره شده و خود ایشان هم در یک قسمت از عرایض بنده موافقت دارند البته این قوانینی که فعلاً در دست است بعضی اصلاحات دارد و به اصلاحات اساسی که بگوئیم این قانون ناقص است ولی در موقع عمل راجع به بعضی از مواد این قانون محاکم به محظورات بر می‌خوردند این است که اصلاحاتی که باید در این قانون بشود اصلاحات اساسی نیست و اصلاحات جزئی است که اگر به کمیسیون آمد عرض می‌کنم ولی قانون عدلیه کم است نه اینکه ناقص است قانون جزا که اساس مجازات است نداریم یک قانون جزائی عرض پیشنهاد شده است که بموقع اجر گذاشته شود و گمان می‌کنم خود حضرت ولا تصدیق بفرمایند که این قانون در این مملکت ممکن نیست اجرا شود بعضی از موادش که اصلاً قابل اجر نیست و بعضی از مواد آن هم مخالف با شرع است و مطابق قانون اساسی باید آنها را تغییر داد بعضی از مواد آن هم قابل اجرا است که الان محاکم جزا شروع به اجرای همان مواد کرده‌اند اصلاح عدلیه راجع به اصلاح قانون نیست یک قسمت از اصلاحات عدلیه راجعبه اجرای قانون است همین قانون موضوعه که امروز در دست حاکم است (ولو اینکه می‌گویند ناقص است) اگر کاملاً بموقع اجرا گذارده شود این همه شکایت از قوه قضائیه و محاکم تولید نمی‌شود این قانون به هیچ وجه اجر نشده نه محاکم بر تکلیف خود عمل می‌کنند و نه وزرای عدلیه به مقام اجرای قانون بر آمده‌اند حالا دلیل چه بود و محاکم چرا عمل نمی‌کنند آن را هم در موقع خودش عرض می‌کنم یک روز یک وزیری روی کار آمد و بر خلاف صریح بعضی از مواد قانون یک ابلاغی صادر کرده است و یک قوانینی وضع نموده است و به قدری از این ابلاغات صادر کرد و دیگری خلاف او را صادر نمو تا در زمان شاهزاده نصرت الدوله منصور السلطنه این ابلاغات را جمع کرد و هر کدام مخالف یکدیگر بود لغو کرد با این وضع که هر وزیری در عدلیه بیاید و این قدر از عدلیه شکایت نمی‌شد مثلاً یکی از شکایاتی که می‌شود راجع به طول جریان محاکمه است و اگر وزیر وقت اجرای قانون را تعقیب کند این قانون سرعت محاکمه را دستور داده زیرا قانون می‌گوید که مدعی باید تمام مدارکش را بعداً بفرستد و مدعی علیه هم تمام دفافیاتش را به محکمه بیاورد در این صورت یک جلسه محاکمه می‌کند تمام می‌شود اگر در یک جلسه نمام نشد جلسه دوم باید تمام کند والا جلسه سوم حتماً باید تمام شود جلسه محاکمه را قانون یک جلسه معین کرده ولی محاکم جلسه محاکمه را آن قدر توسعه می‌دهند که یک محاکمه یک سال دو سال سه سال طول می‌کشد خلاصه مسئله محاکمه یک درد بی درمانی شده است که تمام مردم در زحمت هستند و پس از ختم محاکمه قانون می‌گوید باید رای بدهند محکمه این کار را نمی‌کند و رای نمی‌دهد وقتی که محاکمه را تمام می‌کند دوسیه به دفتر می‌رود و پس از مدتی دوسیه مفقودمی شود آنوقت یک سال یا دوسال طول می‌کشد و متداعیین خسته شده و عاجز می‌شوند بنده نمی‌گویم قضات بد هستند کارها به قسمی شده است که هر کس برود در آنجا در می‌ماند عدلیه باید اصلاح شود دولت باید به اصلاح آن اقدام کند اصلاح عدلیه اولاً از راه اجرای قانون ممکن است ثانیاً از راه دادن اختیارات به قضات قاضی باید از تعرض مصون باشد دخول و خروج قضات باید در تحت یک اساس باشد اساس وزارت عدلیه بر روی قانون امتحان است باید اشخاص را مطابق نظامنامه امتحان کند و وقتی که از امتحان گذشت مطابق تصدیق کمیسین و امتحان باو کار بدهند ولی بدبختانه چند دفعه اعلان کردند و یک اشخاص هم امتحان دادند ولی پس از چند روز دیدم اشخاصی که امتحان دادند به حال بلاتکلیفی ماندند و اشخاصی که امتحان نداده‌اند بواسطه توصیه‌ها و فشارها و یک چیزهائی که به وزیر وقع می‌شد یا اگر جسارت نکرده باشم بواسطه یک نظریات خصوصی که وزیر وقت داشت داخل در کار می‌شدند مثلاً منشی محکمه که تقریر نویس است بیچاره خط ندارد آنوقت او را بتوصیه تقریر نویس کرده‌اند دوسیه که نوشته می‌شود وقتی که به آن رجوع می‌کنند نمی شود خواند هر سطری ده غلط املائی دارد چرا؟ برای اینکه از روی اساس امتحان او را وارد نکرده‌اند یکی هم مسئله خروج است یعنی همانطور که باید ورود از روی اساس باشد خروج هم باید از روی اساس باش نه اینکه هر وزیری در تحت عنوان قانون معافیت هر کس را بخواهد از خدمت خارج کند این استکه مقام قضات محفوظ نمی‌ماند و هیچ قاضی با این قانون معافیت که در عدلیه معمول شده مقامش مأمون نیست زیرا مطابق قانون معافیت مقام او هر ساعت متزلزل است این طور قاضی چگونه می‌تواند در موقع محاکمه که وزیر یک نظر خصوصی داشته باشد ملاحظه نکند و حکم بدهد البته مجبور است زیرا مقامش متزلزل است در صورتی که قانون اساسی مقام قاضی را مصون دانسته و بدون تقصیر قاضی را نباید تغییر بدهند و غزل کنند یکی از چیزهائی که لازم است مجازات است مشاور عالی و تعیین مجازات هم هست ولی اسم است رسم نیست مثلاً وظیفه اداره امور نظارت و رسیدگی به عملیات قضات است (حالا بنده نسبت باساس اداره امور نظریاتی دارم که مدعی العموم استیناف می‌تواند تمام وظایف اداره امور را انجام دهد این یک مسئله دیگری است که در موقع خود در کمیسیون عرض خواهم کرد) مثلاً در عدلیه راپورتهائی جمع شده که باید به مشاوره عالی برود چون اختیار تعیین مشاوره عالی با وزیر است همه همین طور بی ترتیب ماند ولی وقتیکه به مشاوره عالی رفت در آنجا اگر نسبت به یک شخص بد بخت فلک زده باشد محکوم بانفصال یا تنزل رتبه می شو و اگر یک اشخاصی هستند که مقامشان عالی است (دیگر جسارت به مشاوره عالی نمی‌کنم) مشاوره عالی رای نخواهد داد منتهی تبرئه هم اگر نکند همین قسم بلاتکیف می‌نماید و توقیف می‌شود این است که می‌گویم قانون عدلیه باید تکمیل شود و وزیر عدلیه آن قانون را به موقع اجرا گذارد و اشخاصی که د عدلیه آن قانون را به موقع اجرا گذارد و اشخاصی که در عدلیه آمده‌اند باید از آنها امتحانات علمی و عملی بنمایند و مطابق تصدیق به آنها کار بدهند و اشخاصی که لایق نیستند رد نمیاند مثلاً یک چیزی که جزء ابلاغات اخیره شده این است که اشخاصیکه از مدرسه سیاسی تصدیق دارند آنها را امتحان نمی‌نمایند و همچنین اشخاصی که از مدرسه حقوق تصدیق دارند اگر چه قانون تشکیلات عدلیه که از کمیسیون گذشته می‌گوید تا زمانیکه مدرسة حقوق تصدیق دارند اگر چه قانون تشکیلات عدلیه که از کمیسیون گذشته می‌گوید تا زمانیکه مدرسه حقوق تأسیس نشده این قانون امتحان باید مجری باشد و بعد از تأسیس مدرسة حقوق تصدیق آن مدرسه برای دخول در عدلیه کافی است ولی قانون شرح نمی‌دهد که آن مدرسه حقوق چگونه مدرسه باشد آیا باید مدرسه حقوق باشد یا یک مدرسه شبیه به کلاس اکابر باشد که یک نفر معلم از خارج خواسته باشیم و یک نفر فقیه هم در آنجا برود و اشخاص معینی که در ادارات هستند بعد از فراغت بروند آنجا و تحصیل کنند درسشان چه چیز است؟ فقه شرایع و قوانین حقوقی مدونه در اروپا است از که؟ ناپلئون ان قوانین برای قضاوت مملکت کافی نیست قاضی باید اطلاع از قانون قضائی اسلامی داشته باشد قاضی باید قضاوتش در ایران کامل باشد و عالم در علم حقوق باشدکه وقتی رای می‌دهد حتماً قانون قضائی اسلامی را در نظر داشته باشد و مطابق آن قانون قضاوت کند. اگر به قانونی که در اروپا معمول است قناعت کند و رای دهد اگر در محاکم ابتدائی رای دهد استیناف رد می‌کند در استیناف رای دهد تمیز رد می‌کند. پس این نمی‌شود اساس معاملات ما اساس تجارت ما مطابق قوانین شرع است این است که در مدرسة حقوق رکن اول آن باید تحصیل فقه باشد تحصیل شرایع کافی نیست زیرا بسا مطالبی است که در شرایع نیست و در موقعی که قاضی به آن بر می‌خورد نمی داند چه کند باید برود از دیگری بپرسد پس یک قاضی که در محکمه نتواند یک تصمیمی اتخاذ کند و رای بدهد نمی‌تواند قضاوت کند این است که عرض می‌کنم باید وزیر عدلیه این نظریه را در مدرسه حقوق منظورد داشته باشند. پس سه چیز است که عدلیه را اصلاح می‌کند اول اصلاح و وضع قوانین. دوم ورود در عدلیه از امتحان سوم خروج بواسطه محاکمه که ورود و خروج در دست وزیر نباشد نه در مرکز بلکه در تمام ولایات این اصل باید اتخاذ شود زیرا همین بی ترتیبی‌ها سبب شد که در موقع کابینه گذشته وقتی اعلان انحلال عدلیه را دادند مردم از این اقدام فوق العاده خوشوقت و مسرور شدند مردم از عملیات عدلیه آنقدر ناراضی شاکی بودند که فقط در تمام عملیات اقا سیدضیاء الدین از چیزی که راضی بودند از انحلال عدلیه بود. پس باید دولت باین سختیها هر چه زودتر خاتمه دهد و تصور می‌کنم خود آقای وزیر عدلیه هم با بنده در این نظریات موافق باشند.

رئیس ـ جمعی از آقایان بیرون تشریف برده‌اند و عده کافی نیست اگر آقایان موافق باشند چند دقیقه تنفس شود بیرون که تشریف می‌برید ۱۳ نفر هم برای عضویب کمیسیون داخله انتخاب کنید در این موقع آقایان نمایندگان برای تنفس از مجلس خارج و پس از نیم ساعت مجدداً جلسه تشکیل گردید.

رئیس ـ آقای سردار معظم (اجازه)

سردار معظم ـ بنده حق ندارم در موقع اصلاحات قوه قضائیه اظهار عقیده بکنم زیرا نه در وزارت عدلیه بوده‌ام نه با دارات قضائیه تا حال سر و کاری داشته‌ام که در موقع عمل تمام رموزات عدلیه را بیاموزم و مطلع باشم ولی نوشتجاتی که از طرف مردم به بنده رسیده می فهماند که شکایت عمده مردم از طول مدت محاکمه است و می‌گویند وقتی که کاری به عدلیه رجوع می‌شود برای خاتمه آن عمر عادی کفایت نمی‌کند در صورتی که قوانین ما دو نوع محاکمه را پیش بینی کرده محاکمه اختصاری و محاکمه عادی.

ولی به عقیده بعضی تأخیر محاکمات اختصاری و به عقیده برخی بر عکس بواسطه این است که محاکمات اختصاری از بین رفته است و در هر صورت حکمیت آن با بنده نیست فقط چیزی که خواستم خطر نشان هیئت دولت کنم این بود که چون مسائلی در پروگرام بطور کلی نوشته شده است در ضمن مسائلی در پروگرام بطور کلی نوشته شده است در ضمن لوایحی که بعد برای اصلاح عدلیه پیشنهاد می‌کنند در نظر داشته باشند که قسمت اعظم شکایت مردم از بطوء جریان کار است و مادام که این علت را رفع نکنند هیچ نوع اصلاحی در عدلیه ممکن نیست زیرا فقط مردم خوب و بد را از نقطه نظر احتیاجات و منافع خودشان تلقی می‌کنند. اگر آقای رئیس اجازه بفرمایند عرض خود را چون آقای وزیر عدلیه تازه تشریف آورده‌اند تکرار کنم. عرض کردم عمل شکایت مردم از طول محکمه است می‌گویند وقتی کاری به عدلیه رجوع می‌شود عمر آن شخص کفایت نمی‌کند تا ببیند چه نتیجه برای و حاصل شده است آقای وزیر عدله در ضمن تهیه لوایح که برای اصلاحات در نظر دارند باید متوجه این نکته بشوند که قوانین طوری تدوین شود و محاکم بطریقی تشکیل گردد که بالاخره تکلیف متداعیین بزودی معین شود تا وقتی که ما یک مراکز رجوعی نداشته باشیم که تکلیف مردم را معلوم کند مردم همیشه از عدلیه شکایت خواهند داشت همیشه تشکیلات ما مورد عدم توضه و بلکه مردم ناراضی خواهند بود زیرا مردم ظلم سریع را بر بی تکلیفی ممتد ترجیح می‌دهند از این نقطه نظر بهتر این ست که آقای وزیر عدلیه این مسئله را در نظر داشته باشند و در ضمن تهیه لوایح این نکته را اصلاح کنند.

رئیس ـ آقای محمدهاشم میرزا (اجازه)

محمد هاشم میرزا ـ بنده مذاکرات را کافی میدانم و عقیده خودم را در موقعی که لوایح به مجلس تقدیم می‌شود عرض می‌کنم.

رئیس ـ مذاکرات کافی است؟ (بعضی گفتند کافی است)

رئیس ـ رای می‌گیریم آقایانی که مذاکرات را کافی میدانند قیام نمایند

(عده قلیلی قیام نمودند).

رئیس ـ معلوم می‌شود کافی نیست

آقای آقا سید فاضل (اجازه)

آقا سید فاضل ـ بنده غالباً که اجازه می‌گیرم با مواقعی مصادف می‌شود که آقایان خیال می‌کنند مذاکرات کافی است.

رئیس ـ آقایان چنین خیلی نکرده‌اند.

آقاسید فاضل ـ خیال که کرده بودند.

رئیس ـ اکثریت چنان خیلی نکرده بود

اقا سید فاضل - بلی چون در پروگرام حرف معلم و متخصص زیاد است و چون بنده خودم را معلم و متخصص در امور قضائل اسلامی میدانم لازم دانستم مطالبی عرض کنم. سابقا معروف بود که از خانه قاضی یک نفر را متداعین خوشحال برمی گردد حالا طوری شده است که محکوم علیه و محکوم هر دو کمال انزجار و خستگی را از قوه قضائی دارند. بنده پاریس نرفته‌ام. آقای مشیر الدوله فرمودند که در دهلیز عدلیه پاریس دو نفر مجسمه نصب کرده‌اند که یکی مکشوف الاعضاء است که محکوم علیه باشد و دیگری ساتر العوره است که محکوم له باشد جسارت نباشد در عدلیه ماهر دو بی ساتر هستند فلسفه قضائی انچه بر حسب موازین اسلامی دیده شده است ملاحظه سرعت محاکمات و سرعت جریان محاکمات را کرده و بعضی فقراتی که جمله اش را عرض می‌کنم انما اقضی بینکم بالبینات و الایمان و البینه علی المدعی و الیمین علی من انکر حاصل آنچه از کتب قضائی بدست می‌آید فقط قطع و فصل ماده نزاع است که متداعیین راحت شوند بدبختانه وضع عدلیه عمده اش همانطوری است که بعضی از آقایان اظهار کردند و فلسفه عیب عدلیه بطور جریان محاکمه و بر خلاف فلسفه اسلامی در عدلیه ما محاکمات بطور بطوء جاری است اگر چه بعضی از آقایان نمایندگان اظهار داشتند موادی که در پروگرام راجع به امور قضائی نوشته‌اند خیلی کم است لیکن بنده گمان می‌کنم این عبارت چون یک عبارت کلی است منتهی در حد کافی است و شامل اصلاح تمام امور قضائی می‌شود و امیدوارم انشاء الله دولت عطف توجهی باصلاحات امور قضائی بفرمایند و لوایحش را حاضر نموده به مجلس بیاورند و در کمیسیون عدلیه هم اشخاص متخصص در فقه و سیر مطالب هستند ملاحظه خواهند کرد و در تحت عنوان اصلاح امور قضائی بسیاری از کارها انجام خواهد گرفت در خاتمه خاطر هیئت دولت را متوجه می‌سازم که مردم بی اندازه از عدلیه متنفرند و هر جا که عدلیه نیست مردم خوشحالند بطوری که آن کابینه ملعون سیاه که همیشه وظیفه ملیون ایران است به او بد بگویند یگانه چیزی که اسلحه خودش قرار داده بود و نمی‌شد با افکار عمومی مواجه شد فقط انحلال عدلیه بود بسکه مردم منزجر بودند انحلال عدلیه را برای خود یک عیدی تصور می‌نمودند و حتی الامکان هیئت محترم دولت باید در لایحه که پیشنهاد می‌کند متوجه باشند که قوانین قضائی اسلامی حفظ شود و من غیر از این شق را غلط می دانم.

نصرت الدوله ـ بنده تصمیم داشتم که بواسطه طول مذاکرات پروگرام در ماده ششم ولو اینکه انتظار می‌رفت از طرف بنده اظهاراتی بشود مداخله نکنم لکن بیاناتی که آقای حاج شیخ اسدالله فرمودند بنده را مجبور بجوابهای مختصری می‌کند اولاً در ضمن اصلاحات عدلیه که موضوع بحث است همه معایب گفته می‌شود و گمان نمی‌کنم هیچ کس منکر باشد که ادره عدلیه مثل تمام ادارات دیگر معایبی دارد ولی بنده می‌خواهم عرض کنم که اگر معایب گفته می‌شود باید یک حق شناسی هم کرد. ما باید تصدیق کنیم که از بدو اصول تشکیل مشروطیت و در تمام مدتهای متمادی که ما بدبختانه مجال نداشته‌ایم فقط یک وزارتخانه که صورت تشکیلات قانونی بخود گرفته و یک قوانین مدونه دارد وزارت عدلیه اس این قدر حق شناسی باید بشود البته بنده تصدیق می‌کنم که این قوانین کامل نیستند لیکن همانطور که آقای آقاسید فاضل فرمودند و عقیده همه ما‌ها است وقتی گفتیم این قوانین کافی نیست البته نقطه نظرمان قوانین اصلی عدلیه که قوانین شرع است نیست و در موقعی که مجلس شورای ملی برای اولی دفعه تشکیل شد و تشکیلات قضائی و عدلیه فعلی را در نظر گرفتند اینطور تصویب کردند که با تصدیق آقایان حجج اسلام طراز اولی که در مجلس بودند و خوشبختانه امروز هم از آن آقایان قای مدرس بسمت وکالت در مجلس تشریف دارند و به وجود ایشان مفتخریم قوانینی برای عدلیه تدوین کنند و در نظر داشتند این قواین که طرف احتیاج عموم هستد و باید در محاکمی اجرا شود که تمام قضات آن نمی‌توانند دارای مقام عالی اجتهاد و قضاوت شرعیه باشند آن قوانین طوری باشند که در این قوانین رعایت کشفیات و احتیاجا ارتباط مملکت ما با ممالک و ملل دیگر به عمل آید آقای حاج شیخ اسدالله فرمودند قوانین موجوده باید تکمیل شود با این نظریه کاملاً موافقم و قوانین مدتی است عملاً به جریان افتاده و نواقص آن در ضمن عملیات روشن شده امروز وزارت عدلیه بخوبی می‌تواند اصلاحات مفیده پیشنهاد کند و به کمیسیون عدلیه بیاورد تا این قوانین به خوبی تکمیل شود بعد فرمودند یک قوانین ناقص دیگری هست و در اینجا نیز ذکری از قانون جزای عرفی کردند و از بنده استشهاد کردند چون من پیشنهاد کننده این قانون بودم باین جهت چند کلمن بطور اختصار عرض می‌کنم بنده قبل از دوره فترت در موقعی که مجلس سوم افتتاح شده بود بسمت کفالت عدلیه در مجلس معرفی شدم و بعد به سمت معاونت در کابینه آقای مشیرالدوله یک لایحه راجع به قانون جزای عرفی نوشته شده بود و آن لایحه را خود من در کمیسیون عدلیه مجلس آوردم و در آنجا مشغول مذاکره شدند چون اختلافاتی تولید و حل آن دچار مشکلاتی بود بنده از آقای مدرس تقاضا کردم که این لایحه بعوض این که از طرف دولت پیشنهاد و مورد بحث باشد یک لایحه خودشان تهیه کنند که ما آن را مطرح بحث قرار دهیم و اگر نظریه‌ای داشته باشیم در روی زمینه ان لایحه مذاکره می‌کنیم آقای مدرس همین مواد خیلی مفیدی نوشته و به کمیسیون آوردند و در مواد آن هم بحث شد متآسفانه قبل از آنکه نتیجه اتخاذ شود وقایعی که خاطر همه مسبوق است پیش امد بعد بنده در عدلیه مصادف شدم با یک صورت مشکل و غیر طبیعی قرائن این بود که در کمیسیون مجلس یک قانون تشکیلاتی تصویب و یک محاکمی هم بر طبق آن قانون تشکیل شده بود من جمله محکمه جزا و محکمه جنائی و یک قانون اصول محاکمات جزائی هم از کمیسیون مجلس گذشته بود و این قانون هم برای اجرا شدن در دست ما بود ولی وضعیت غیر طبیعی این بود که آن قاضی که پشت میز نشسته بود و متداعیین یا نمایند پارکه که عرض حال جزائی که از کمیسیون گذشته بود می‌خواند آنوقت در موقع محاکمه قاضی محکمه یک قانونی در دست نداشت که بر طبق آن حکم دهد متأسفانه اشخاصی هم که پشت میز نشسته بودند یک اشخاصی بودند که وزارت عدلیه می‌تواند تصور کند که آماده احکام شرع و آن طوری که باید باشند هستند برای این که وزارت عدلیه و مردم از این محظور خلاص شوند بنده فکر کردم لایحه قانون جزای عرفی را پیشنهاد و به طور موقعت تا افتتاح مجلس اجرا شود و این اجرای موقت را هم از نقطه نظر تکمیل خوب می‌دانستم برای این که پس از نقطه نظر تکمیل خوب می‌دانستم برای این که پس از تشکیل مجلس این قانون با یک صورت کامل صحیحی و با یک تجربیات و یاداشت‌های مفیدی از عدلیه به مجلس پیشنهاد می‌شد آقای حاج شیخ اسدلله فرمودند این قانون محتوی یک مواد غیر قابل اجرا است اگر در این سه چهار سال دوره عمر این قانون پیدا کرده یک موادی دیده شده باشد که قابل اجرا نباشد اگر چه نمی دانم مقصودشان کدام ماده است ولی این هم در موقع تقدیم لایحه اولی و بنده در موقع تهیه این لایحه این مراعات را کردیم که این قوانین را در تحت نظر یک اشخاصی که بصیرت کامل به قونین شرعی ما دارند بگذاریم تا اگر یک مخالفتهائی بین این قانون و موازین شرعی باشد اصلاح شود ولیکن البته اگر یک همچه خبطی شده باشد باز اصلاح آن از وظایف کمیسیون عدلیه و مجلس شورای ملی است بنده قادر بر اظهار عقیده قطعی نیستم ولی آقایانی این قانون را مطالعه کرده‌اند چنین عیوباتی که ذکر شد در آن ندیده‌اند و اگر چنین بود هیچ دولتی اقدام باجرای موقت آن نمی‌نمود به هر حال گمان می‌کنم این اصلاحا مشکل نباشد زیرا حسن این قوانین همین است که با مقتضیات وقت قابل تغییر و اگر بواسطه تجربه نواقصی در آنها مشاهده شد قابل اصلاح هستند و آن آقای حاج شیخ اسدالله اشاره به قانون دیگری کردند و آن قانون معافیت است اگر چه مستقیماً اظهار نکردند ولی ایرادشان راجع به بنده است بنابراین چند کلمه در این باب توضیحاً عرض می‌کنم آقایان هیئت محترم دولت هم البته از تطویل مذاکره معذورم خواهند فرمود آقای حاج اسدالله باید بداند که این ترتیبات بواسطه نقصان قانون است البته تصدیق می‌نمایند وقتی که ترتیبات را به طرز صحیح و کامل معین بکنند کامل نباششد همیشه اجرا کنند این قوانین و اشخاصی که طرف اجرای این قوانین هستند دچار اشکالات می شودن مثلاً به تقلید قوانین قضائی اروپا قاضی را تغییر ناپذیر قائل شده برای این که مقام قضاوت تآمین شود بنده کاملاً موافق با این عقیده هستم که قاضی بایستی تغییر ناپذیر باشد ولی این مطلب در قانون اساسی تا درجه مبهم است و چون هنوز عمر اجرای قوانین در این مملکت طلانی نیست و از طرز عمل باین قانون تجربه و سابقه پیدا نشده ناچار وزارت عدلیه در اجرای این ماده دچار اشکالات می‌شد اولاً قاضی که تغییر ناپذیر است بایستی دارای شرایطی باشد که با حال در اغلب از قضات ما شاید موجود نبوده.

ثانیاً ـ از این مسئله هم که صرف نظر کنیم باید دید آیا خود قاضی تغییر ناپذیر است یا محلی هم که قاضی اشتغال می‌کند تغییر ناپذیر است مادر عدلیه همیشه مصادف بودیم با این عقیده که یک قاضی همین که رئیس یک محکمه شد دیگر هیچ قدرتی حق ندارد او را از این صندلی بلند کند و اگر رای محلی دیگری وجودش لازم می‌شد و یا می‌خواستند او را برای ریاست محاکم یکی از ولایات بفرستند ابداً حاضر بری رفتن نمی‌شد و می‌گفتند وزارت عدلیه نسبت به آنها اقتداراتی ندارد و نمی‌تواند آنها را مجبور به تغییر مکان نماید این قانون معافیت موقتی که نوشته شده ماخوذ از قوانین اروپا است و هیچ دلیلی نداشت که ما قوانین دیگر خود را از آنها اخذ کرده بودیم این قانون را که به اصطلاح اروپائی‌ها میزان دیس پنی پلینه است از آنها اخذ ننمائیم بموجب این قانون وزیر عدلیه این اختیار را در حوزه وزارتی خود دارد و می‌تواند رئیس محکمه و قاضی را بدون این که تقصیری کرده و محتاج به محاکمه باشد فقط بر حسب مقتضیات داری و حکومتی موقتاً از خدمت معاف دارد و البته آن هم یک شرایطی دارد بنده تصدیق می‌کنم آقای حاج شیخ اسدالله حق دارند سوء ظن داشته باشند که اگر یک چنین حربه این به وزیر عدلیه بدهند شاید آن حربه را آن طوری که باید به موقع استعمال نکرده و از آن سوء استفاده بکنند ولی اگر بخواهند اصل این قانون را تنقید نمایند و به بنده ایراد کنند که چرا این قانون وقتی را پیشنهاد و اجرا کرده‌ام و یا اگر بخواهند بگویند دولت و وزیر عدلیه باید از این قانون صرف نظر کند با اینکه تصدیق دارم که مقام قضاوت را باید تأمین کرد و بایستی مسئله تغییر ناپذیر بودن قضات را مستحکم داشت معهذا با مراعات بک شرایط و ترتیباتی من معتقدم که بایستی قانون معافیت موقتی را همان طوریکه در ممالک متمدمنه مرسوم است محفوظ داشت آقای حاج شیخ اسدالله یک رشته مذاکراتی راجع به ابلاغات وزارتی وزارت عدلی بیان کردند در اینجا نیز برای اینکه مکرر نکرده باشم بطور مختصر عرض می‌کنم که صدور ابلاغات بواسطه نقصان بودند قوانین و تازه بودن این قوانین و وجود نبودن یک سابقه هائی از طرز عمل بآن قوانین بوده است صدور این ابلاغات حقیقت بمنزله وضع قانون نیست بلکه برای تأمین کردن طرز اجرای قانون بوده است و همین طور که خود ایشان متذکر شدند در آن موقعی که بنده بسمت وزارت عدلیه منسوب شده تمام ابلاغات وزارتی را جمع نمود و چون ضد نقیضهائی در آنها دیده می‌شد آنها را اصلاح و جرح و تعدیل کردم ولی باید این نکته را متذکر بود که نبایستی این قدر هم مزاحم این ابلاغات شد و تا موقعی که رو به دیگری که اساس آن بر روی طول مدت اجرا نباشد و تا موقعی که یک اصول دیگری در طرز اجرای قوانین تعیین نشده این ابلاغات وزارتی چندان ضرری ندارد ولی البته باید وزیر عدلیه که نسبت به آنها حاکمیت تام دارد خیلی دقیق باشد که هیچ قسمتی از آنها با قوانین سابقه را که قدری مبهم است روشن نماید آن ابلاغات که راجع به تفسرات و توضیحات قوانین بوده لغو و زائل بنماید و این مطلب را البته باید آقای وزیر عدلیه در نظر گرفته و گمان می‌کنم این مطلب را به خوبی بتوانند حل نمایند اما راجع به طول مدت محاکمه گمان نمی‌کنم منکری داشته باشد بطوء جریان یک دردی است واضح و آشکار و هیج محل اختلاف نیست و شاید همه آقایان تصدیق نمایند منتهی شاید اختلاف در علل آن باشد اشخاصی که در عدلیه بوده‌اند و ممارست در اجرای قوانین در محاکم عدلیه نموده‌اند شاید عللی برای بطوء جریان محاکم عدلیه ننمایند ولی این علل هرچه باشد البته تفاوتی در اصل موضوع حاصل نمی‌شود و عدم رضایت از عدلیه و از قوانین و از قضات عدلیه و از واضعین قوانین هیچ جای انکار نیست و باید به هر نحوی که هست جلوگیری کرد در این باب عرایض خاصی دارم که در کمیسیون عدلیه (اگر چه بواسطه متعدد بودن از عضویب آن استعفاء داده‌ام) شخصاً حاضر شده عرایضم را عرض خواهم کرد ولی در این جا مختصراً عرض می‌کنم که این بطوء جریان و معایب دیگر بواسطه نداشتن قاضی است تصدیق می فرمائید همین طور که مکرر این چند روزه گفته شد برای هر کاری متخصص لازم است سابقاً هم گفته می‌شد در این مملکت در امور دولتی قائل بوجود متخصص نیستند و به هر کس هر کار دولتی رجوع شود می‌گوید در این کار متخصص ممکن است این مسئله در قسمت‌های دیگر اجرا شود ولی در قسمت امور قضائی البته این طور نیست قاضی خوب باید دارای دو چیز باشد یکی دیانت اخلاقی دیگری علم قضاوت البته اگر کسی دارای این دو خصلت نباشد او را نمی‌توان قاضی گفت قاضی باید علاوه بر این دو صفت تجربه قضاوت را هم دارا باشد و این اصولی که قبل از مشروطیت معمول به ما نبوده است آشنائی تام پیدا کنند این اصول محاکماتی که در کمیسیون عدلیه گذشته (و اگر اشتباه نکرده باشم حاوی سیصد و شصت و چند ماده است) باندازه پیچنده و مطول است که حقیقتاً برای بصیر شدن در طرز اجرای این مواد مدت مدیدی عمر لازم است پس باید تصدیق کرد که بطوء جریان محاکمه بواسطه نبودن قضات کامل است اگر آقایان رفته باشند به محاکم و طرز محاکمه را دیده باشند (خصوصاً آقایانی که اطلاع به طرز محاکمه کردن قضات خارجی داشته باشند) تصدیق خواهند رد که چرا در اینجا محاکمه طول می‌کشد مخصوصاً بقول آقای مشیرالدوله که فقرمودند تقریر نویسان محکمه که باید مطابق قانون تمام مذاکرات آواکا و تمام مذاکرات مداعیین را بنویسد حتی بقدر تند نویسان خودمان که این قدر به آنها ایراد می‌کنیم نیستند و خیلی دورند که باین اندازه هم تند نویس بشوند باین جهت وکیل حقوقی کلمه به کلمه می‌نویسد معلوم است با این ترتیب و خصوصاً با ا ین که اغلب وکلای ما صرف خود را در طول محاکمه میدانند چه انتظاری باید داشت البته این نظریه رابه تمام وکلای حقوقی نسبت نمی‌دهم زیر در ضمن وکلای حقوقی ما البته اشخاصی هستند که مثل بهترین وکلای اروپا می‌باشند اما دیگران هم هستند که بواسطه جهالت و یا بواسطه عدم لیاقتشان محکمه را بی اندازه طول می‌دهند و خلی میل دارم آقای وزراء عدلیه در این باب بیشتر دقت نمایند و جلوگیری کنند از اقدامات آنهائی که خیلی میل دارند از طول محاکمه استفاده کنند و به همین جهت به عناوین مختلف محاکمه را از یک جلسه به جلسه دیگر که بیست یا سی روز دیگر تشکیل می‌شود م اندازند و نتیجه این می‌شود که متداعیین بیچاره یک سال دو سال سه سال معطل می‌شوند غرض از ذکر مختصر این بود که دانسته شود قسمت عمده بطوء جریان بواسطه نواقص کار است و رفع این نواقص تدریجی الحصول است و نمی‌شود آن را تصرف وضع قانون رفع نمود شما هر قدر در کمیسیون عدلیه و وزارت عدلیه و مجلس شورای ملی قانین پیشنهاد و وضع کنید یک قاضی کامل نمی‌تواند داشته باشید قاضی علاوه بر تحصیل مدتی عمل برای او لازم است ملاحظه کنید الان در وزارت عدلیه بواسطه این طول مدت و محفوظ ماندن این اصول یک عده از قضاتی پیدا شده‌اند که حقیقاً آنها موجب افتخار هیئت قضائیه هستند و بایستی نسبت به آنها قدر شناس باشیم و البته بمرور ایام این نوع اشخاص زیاد خواهد شد دراین موقع لازم است راجع به مدرسه داخل مذاکراتی شوم وقتی تصدیق فرمودید که برای قاضی تحصل لازم است و موقعی که تصدیق کردید برای تشکیلات جدیده ما که کمسیون‌های عدلیه سابق تصدیق کرده‌اند قاضی‌های مطابق این تشکیلات لازم است و موقعی که یکی از اصول سیاست خرجی ما و یکی از آمال و آروزهای ملی ماالغاء کاپتولاسیون است ما باید یک قاضیهائی برای این مملکت تهیه و ترتیب کنیم که دارای هر دو جنبه باشند یعنی اول جنبه قضاوت شرعیه دوم تحصیلات جدیده که آشنائی کامل به تجربیات قضائی اروپائی تا از آنها بشود استفاده نمود برای این کار در نظر گرفته شده بود که یک مدرسه تأسیس شود اگر چه این مسئله مربوط به معارف این مدرسه را تا درجه تنقید کردند (اگر چه بیشتر نظرشان به تکمیل مدرسه سیاسی بود) لذا عرض می‌کنم سابق در مدرسه سیاسی حقوق مدتی اروپائی و حقوق بین الملل و اصول علم مالیه وعلم اقتصاد و اصول اداره این تدریس می‌شد ولی چون این مدرسه مدرسه ابتدائی و متوسطه و عالی بود بالنتیجه بواسطه این احتیاط مدرسه ناقصی شد در صورتیکه از بدو امر که این مدرسه تأسیس شده کلیه نظر مؤسسین این بود که این مدرسه یک مدرسه متوسطه و عالی باشد و در ضمن یک دروس حقوق بین الملل و تاریخ دیپلماسی و بعضی از مسائل حقوقی هم گفته شود تا برای وزارت خرجه تهیه اجزائی بنماید و چنانکه ما می‌بینیم حقیقاً یک عده جوانهای ما خیلی خوب از این مدرسه بیرون آمدند و امروز همانها بهترین قسمت اجزای وزارت خارجه را تشکیل داده‌اند ولی چون بعدها دیدیم این مدرسه تغییر وضع پیدا کرده و از انجا شاگرد پنج شش ساله هم قبول و دروس ابتدائی نیز تدریس می‌شود (و ضمناً فلم اصول محاکمات حقوقی و اصول مالیه نیز تدریس می‌شود لذا خواستم با عطف توجه به نکته که آقای وزیر معارف فرمودند که ما مدرسه متوسطه حقیقاً در تهران نداریم این مدرسه را یک مدرسه متوسطه بکنیم که در آنجا قسمتهای ادبیت و عربیت بیشتر تکمیل شود و نیز دو سال خر یک قسمتی از فلسفه اروپائی تدریس بشود زیرا فلسفه اروپائی برای تحصیلات حقوقی لازم است و در عوض یک مدرسه دیگری تأسیس کنیم مخصوص دروس حقوقی و برای آن معلمین از خارجه تهیه کنیم تا ایرانیهائی که از آن مدرسه فارغ التحصیل می‌شوند محتاج به رفتن اروپا نشوند و گفتیم مدرسه سیاسی پله اول این مدرسه باشد یعنی شاگرد وقتی از مدرسه سیاسی دیپلم گرفت بموجب همان دیپلم بدون امتحان داخل مدرسه حقوق شود و پس از آنکه دوره سه ساله یا پنج ساله آنجا را طوری کرده و اصول قوانین شرعی و اروپائی را بطور کامل دید آنوقت با دیپلم این مدرسه داخل وزارت عدلیه شده و به سمت قضاوت عدلیه پذیرفته شود و از برای وزارت خارجه نیز تهیه اجزا شده باشد حالا از قراری که امروز تحقیق کردم این مدرسه در جریان است و یک دوره دو ساله را طی کرده و بیست و هشت نفر شاگر فارغ التحصیل دو ساله دارد و البته این مدرسه فعلاً کامل نیست و بایستی کامل شود و نیز تصدیق دارم که قسمت فقهی و قسمت اصول قوانین شرعی مفصل تر ا ز این که تا حال گفته شده بایستی در این مدرسه تدریس شود بنده تصور می‌کنم برای اصلاح عدلیه و برای تهیه کردن قضات خوب بایستی اساس این مدرسه تقویت شود و باید پروگرام این مدرسه را از حیث قوانین شرعی و اروپائی تکمیل بکنیم و باید کاری بکنیم که وقتی شاگردان این مدرسه فارغ التحصیل می‌شوند به قدری خوب تحصیل کرده باشند که بشود به آنها اعتماد و اطمینان داشت و کمتر احتیاج به خارجیها داشته و ضمناً اشخاصی که در ادارات داخل می‌شوند از روی اصول اداری تهیه شده باشند اینکه گفته شد این مدرسه کلاس اکابر است بنده تحقیق کرده و چون رفع این شبهه لازم است عرض می‌کنم که این مدرسه کلاس اکابر نیست زیرا در اصطلاح کلاس اکابر به مدارسی می گوئیم که در آنجا برای ورود و خروج قیدی از حیث امتحان دادن و دیپلم گرفتن موجود نباشد این مدرسه این طور نیست این اشتباه از اینجا نشی شده که یک قسمت به عنوان مستمع آزاد در این مدرسه داخل و قبول شدند باید دانست که این قسمت خارج از شاگردان رسمی این مدرسه‌اند اینها بدون داشتن دیپلم و گذشتن از امتحان داخل این مدرسه شده‌اند اینها بعضی از اعضای وزارت خارجه و وزارت عدلیه و ادارات دیگر هستند که به عنوان مستمع آزاد فقط محض استفاده‌های علمی پذیرفته شده‌اند پس بایستی این اشتباه اگر از این جا ناشی شده رفع شود ولی نسبت به شاگردان مدرسه همان معامله که در تمام فاکولته‌های اروپا نسبت به شاگردان معمول است اجرا می‌شود این اشخاصی که برای تحقیقات عالیه حقوق و فلسفه به آنجا می‌روند یا دیپلم مدرسه سیاسی هستند و یا بواسطه امتحان خاصی پذیرفته شده‌اند چنانکه دوازده نفر از بیست و هشت نفر دیپلمه‌های امسال مدرسه حقوق فعلاً دیپلم مدرسه سیاسی را دارا بوده‌اند با ز عرض نمی‌کنم البته این مدرسه هنوز ناقص است ولی باید سعی کنیم تکمیل شود و برای اینکه آقای تدین فرض نکنند بنده منکر اصول مرکزیت هستم عرض می‌کنم هر وقت ما دارای یک دارالفنون عالی صحیح کاملی شدیم که وزیر معارف چنانکه در ممالک دیگر مرسوم است رئیس کل آن دارالفنون شد در این صورت مدرسة حقوق را هم می‌شود گفت ضمیمه مدرسه دارالفنون باشد و اگر در موقع تأسیس ما آن را مستقل نموده‌ایم و در تحت نظر وزارت عدلیه قرار داده‌ایم برای این بوده است که بیشتر مورد توجه باشد علی الحصوص برای این بوده است که ریاست آن در عهد مسی و پرنی که سمت مستشاری وزیر عدلیه را دارد قرار داده شود و در این موقع از نقطه نظر قدر شناسی نمی‌خواهم عرض کنم که آقای مدرسه چند روز قبل در ضمن اینکه از مستشاران و مستخدمین خارجی که خوب کار کرده بودند تمجید و از آنهائی که بد کار کرده بودند تکذیب نمودند گویا اسم مسیو پرنی از نظرشان محو شده و در موقعی که اصل حقیقی مکافات را در پشت این تریبون خواستند معتقد شوند اسم مشارالیه را نبردند در صورتی که مسیوپرنی از اشخاصی است که در این مملکت خوب خدمت کرده و آقایان مشرالدوله و مدرس نیز تصدیق دارند که مسیو پرنی از نقطه نظر قانون تشکیلات عدلیه باین مملکت خدمت نموده و هیچ وقت هم اسباب دردسر برای وزراء دولت نبوده هیچوقت اختیارات نخواسته هیچ وقت در امور قضائی ما مداخلاتی نکرده و نبایستی هم بکند زیرا من معتقدم فقط نقطه که محتاج به مستشار خارجی نیست همان محاکم قضائی است و البته در اجرای قضاوت ما به هیچ وجه خارجی نباید دخالت بکند و مسیو پرنی در همان حدودی که همیشه مراعات کرده و در یک مدت مدیدی برای تدوین قوانین برای عدلیه هستندلازم داریم مسیوپرنی از اشخاص صحیح العمل است باین لحاظ خود را مجبور می‌دانستم که در این موقع این قدر شناسی را بکنم در خاتمه دو کلمه هم در جواب فرمایشات آقای شیخ اسدالله نسبت به محاکمات اداری در وزارت عدلیه و مجلس مشاوره عالی عرض می‌کنم که مجلس مشاوره علی الخصوص امروزه که بواسطه صلاحیت اعضائی که در آنجا عضویت دارند از برای وزارت عدلیه مغتنم است ایشان فرمودند یک راپورتهائی تهیه می‌شود و وزیر وقت این راپورتها را به مجلس مشاوره عالی می‌فرستد بنده می‌گویم هر وزیری این کار را کرده است خیلی بد کرده است راپورت وقتی تهیه شد و قاضی وقتیکه تقصیر کرد البته باید به مجلس مشاوره عالی رجوع شود و یقیناً مجلس مشاوره عالی هم وظیفه خود را به درستی و صحت و از روی اطلاع در عدلیه انجام داده و خواهد بنده تصور می‌کنم که آقای حاج شیخ اسدالله از آن دوره که بنده وزیر عدلیه بودم شکایتی نداشته باشند زیرا در آن موقع بنده اغلب اوقات باعضای مجلس مشاوره عالی برای رسیدگی راپورتهای واصله زحمت می‌دادم و اغلب هم یک نتایج خوبی از آنها گرفته می‌شد.

رئیس ـ آقای محقق العلماء (اجازه نطق)

محقق العلماء ـ یک قسمت از عرایضی که می‌خواستم عرض کنم خاصه در سه ماده که آقای حاج شیخ اسدالله فرمودند البته اگر مجازات باشد قانون عدلیه به جریان می‌افتد و چیزی را که می‌بینیم آقایان نمایندگان مکرر می‌فرمایند تنفر عامه مردم است از عدلیه مرکز و ایالات و ولایات البته این تنفر از قانون نیست بواسطه اینکه در وضع قانون زحمتها کشیده شده که در مملکت یک قوه قضائیه تأسیس شود که در مقابل ملل عالم یک رسمیتی داشته باشد و جلوه مملکت هم بواسطه آن بوده باشد پس معلوم می‌شود عیوبی که بر عدلیه عارض شده سبب تنفر ملت است حالا که هیئت محترم دولت ساعی هستند داخل در اصلاحات در مملکت بشوند باید آن عیب را ببیند و علاج کنند بنده می‌بینم در یک مملکتی غیر از طهران وکلای عدلیه طهران که با دیانت هستند از نقطه دیگر وکیلی را معرفی می‌کردند که ملکی را به مبلغی کنترات می‌کند و بعد به عدلیه رفته و بعد از دو ماه محاکمه ملک زید را به عمل و می‌دهد پس باید این عیب رفع شود یکی دیگر اینکه رئیس محکمه یک ماده قانون را بطور دلخواه خود مثل لاستیک به هر طرف که می خواه می‌کشد و حکم می‌دهد و همینطور برای دیگری بطرز دیگر تفسیر نموده و حکم می‌کند در ولایات قانون برای فقیر و غنی می‌کند و آن این است که درباره فقیر حکمی که صادی می‌شود زود اجرا می‌کنند و اگر یک نفر غنی محکوم شود اجرایش سالها می‌ماند پس علت در اصل قانون نیست ولو اینکه تکمیل لازم است و ممکن است اگر بخواهند تجدید نظری می‌کنند چه شده که اجرای این قانون برای آن شخص مقتدر سالها باید در بوته اجمال بماند و برای شخص فقیر فوراً اجرا شده و خانه اش را خالی کنند و توی سری هم باو بزنند.

رئیس ـ مذاکرات را آقایان کافی میدانند

(جمعی گفتند کافی است)

رئیس ـ دوباره رای می‌گیریم

آقایانی که مذاکرات را کافی میدانند قیام فرمایند

عده قلیلی قیام کردند.

رئیس ـ معلوم می‌شود کافی نیست

آقا سید یعقوب (اجازه نطق)

آقای سیدیعقوب ـ بنده عرضم این است که ابداً در مجلس شورای ملی نباید صحبت از نخستین کابینه سید ضیاء بشود و اما مسئله دیگر که شاهزاده نصرت الدوله تمجید از مستار عدلیه کردند اشخاصی که بعدلیه رفته‌اند مطلع هستند فقط روزی ۲ ساعت به عدلیه آمده بعد تشریف می‌برند چیز دیگری بنده از ایشان ندیده‌ام و نیز او وزیر عدلیه مستدعی هستم کاری بکنندکه سبب سرعت جریان احکام بشود. مسئله را هم که می‌گویند قاضی باید تغییر بکند و مأخوذ از قانون اروپائیها است اگر از احکام شرعی ما مطلع بودند این را نمی‌گفتند قاضی پانزده دوازده شرط را باید دارا باشد که یک از آن شروط ملکه عدالت است مسلم است بعد از آنکه دارای ملکه عدالت باشد دیگر ممکن نیست او را تغعییر بدهند من از خود اشخاصی که وزارت عدلیه را دیده‌اند تصدیق می‌خواهم که آیا کسی را دیده‌اند که قریب العداله باشد من گمان می‌کنم نیست پس باید بماده قانونی که قاضی را نباید تغییر داد نظری کرده و شرایطی به آن ضمیمه نمیاند که قاضی‌ها معقد نباشند که نباید دست از صندلی خود بردارند.

رئیس ـ آقای مدرس (اجازه)

مدرس ـ با آنکه نمی‌خواهم در موضوع پروگرام که زیاد طول کشده مذاکره کنم ولیکن بدبختانه ملجاء می‌شود آقایانی که مذاکره فرمودند همه اهل خبر هستد ولی بد بختانه یا خوشبختانه ناچارم که واقعه‌ای را شرح دهم. چند سال قبل که من به تهران آمدم بعد از ۵، ۶ ماه خواستند وزیری برای عدلیه معین کنند بنده که معرفت کاملی نداشم پرسیدم کسی که با دیانت و برای این کار مناسب باشد کیست؟ گفتند آقای مشیر الدوله ولی ایشان قبول نمی‌کنند بنده یک شبی که باران هم می‌آید بعزم منزل ایشان حرکت کردم چون کوچه‌ها گل و اسباب زحمت بود کفش‌هایم را از پایم بیرون آوردده و رفتم وقتی خدمت ایشان رسیدم عرض کردم چرا قبول نمی‌کنید فرمودند عدلیه که قانون ندارد وزارتش معنی ندارد تصدیق کردم و به ایشان عرض کردم ممکن است ان شاء الله را که در عرض چند اهی قانونی ترتیب داده شود و با اینکه شاید از امثال من استفاده می‌فرمودند استدعا کردم قبول بفرمایند در عرض سه چهار ماه قانونی نوشته شود فرمودند اگر قانونی نوشته شود باشکالات و محظورات بر می‌خورد عرضص کردم بنده چندماه بیشتر نیست به تهران آمده‌ام ولی به شما قول می‌دهم قانونی نوشته بشود که تمام ملل و مذاهبی که در دنیا هست می‌توانند ایراد کنند علمای اسلام هم ایراد بکنند ولی از طرف مغرضین طهران قول نمی‌دهم بالاخره ایشان تشریف آوردند بعضی از آقایان هم در کمیسیون عدلیه بروند ۷ ـ ۸ ماه در این مسئله زحمت کشیدند حتی شبها در منزل بنده و در منزل خودشان هم مشغول بودیم تا قانونی نوشتیم بنده عرصض می‌کنم دو فقره قانون نوشته شده است که یکی همین قانون محاکمات حقوقی است و دیگری قانون اوقاف انشاءالله آقای مشیرالدوله عمر طبیعی خواهند کرد ولی خود من گمان نمی‌کنم عمرم کفایت کند و یقین دارم تا زنده‌ام اینطور قانون نخواهم دید و یقیناً مثل ین دو قانون تا بیست سال دیگر هم از مجلس نخواهد گذاشت راجع به مسئله قضاوت و حکومت قانون اساسی بما فرموده مرجع تظلمات عمومی وزارت عدلیه است در این سیاست جدید دو چیز باید محفوظ بماند یکی ماهیت مطالب یکی کیفیت جریان آن مطالب اما ماهیئت مسائل حقوقی و جزائی همان است که در قانون اسلام هست و امکان ندارد به قدر یک خشخاش از آن کم و یا زیاد بشود اما راجع به کیفیت اجرای آنها وضعیات دنیا ما را متنبه کرد که کیفیات اجرا و طرز اداره باید یوضع سایر نقاط دنیا باشد که مردم بگویند ما هم داخل در تمدن شده‌ایم البته باید کیفیت جریان اداره باید بوضع سایر نقاط دنیا باشد که مردم بگویند ما هم داخل در تمدن شده‌ایم البته باید کیفیت جریان اداره را مثل سایر دنیا و بلکه اکمل کنیم در اسلاخ هم این ترنیبات بوده دفتر بوده دوسیه بوده حتی در زمان حلفاء ما نیز قاضی تغییر می کرده است قاضی جدید رجوع بدوسیه می کرده هم ثبات بوده و هم ضباط بوده هم شکایت از قاضی داشته‌اند ولی بدبختانه در زمان استبداد اولیای امور همیشه هنرشان این بود که با اهل علم بجنگند و قریب دویست سال باینطور تا زمام مشروطه این که نظر موافق شد این مطلب را هم بگویم که آقای نصرت الدوله وجودشان در کمیسیون عدلیه لازم است و باید از کمیسیونهای دیگر استعفا دهند و در کمیسیون عدلیه حاضر شوند و آقای مشیر الدوله هم باید این امر را مقدم بداند برای اینکه اگر نظر ما اصلاح بامور قضائی باشد باید نظریات مختلفه در آنجا مرکزیت پیدا کند واشخاصی که اهل خبره هستند در آن کمیسیون باشند آقایان مشیر الدوله و نصرت الدوله هم اگر کسی را سراغ دارند بفرمایند برای اینکه آنها از ترتیب قضائی اروپا مستحضرند و ما هم از قواعد مذهبی خودمان چنانچه عرض کرده‌ام باید برای قوانین قضائی ما هیئتی را از قواعد مذهبی خودمان اخذ کنیم و کیفیت اجرایش را از قوانین کلیه عالم از آقایان سئوال می‌کنم که اگر شخص من یا آقای آقا میرزا طاهر و یک نفر دیگر مثل ما برویم به پاریس و در محکمه بنشینیم و در موقع زنک هم حاضر شویم آیا یک محاکمه یک پولی می‌توانیم بکنیم. و همچنین اگ سه نفر قاضی آن مملکت که درجه دکتری داشته باشند بیایند در مملکت ما می‌توانند قضاوت کنند خیر! چرا؟ برای اینکه حقوق عمومی آن مملکت بدرد این مملکت نمی‌خورد و همچنین با یک کتاب شرایع خواندن هم نمی‌شود قضاوت کرد ترتیبی را که ما با آقای مشیر الدوله اتخاذ کردیم برای این بود که امروز هر مجتهد عادل و قاضی که به کرسی قضاوت می‌نشیند از روی قانون و مطابق ترتیب اداری محاکمه می‌کنند انصافاً هم اگر اغماض نفرمائید یک دو سالی هم که عدلیه در تحت نظر آقای مشرالدوله بود خوشبختانه ترقی کرد می‌خواهم یک مثلی بزنم چهل سال قبل از این وقتیکه من به مکتب می‌رفتم هنوز چاپ به هر دو معنی در این مملکت باین فراوانی نبود یک قرآن خطی داشتیم هر کلمه را که یاد نمی‌گرفتم آن کلمه را پاک می‌کردم عصر که نزز استاد می‌رفتم میخواستم نخوانم می‌گفتم این کلمه پاک شده وزارت عدلیه وزارتخانه فنی است علم لازم دارد منشی و ثبات و ضباط حتی مأمور اجرای آنجا هم باید عالم باشند در قانون هم ملاحظه این نکته شده و صاحبمنصبان اجرا باید امتحان بدهند و صاحبمنصب اجرای وزارت خارجه بکار عدلیه نمی‌خورند ثباتی که کلمه با (ز) را با (ضاد) می‌نویسد بکار نمی‌خورد این وزارتخانه علم می‌خواهد ولی از آنجا که در این مملکت رسم است هر شغلی را به هر کس تکلیف کنند می‌گوید بلد نیستم غیر از شغل وزارت (چون تا حال اتفاق نیفتاده است بکسی تکلیف وزارت کنند و بگوید بلد نیستم) به همین دلیل وزارائی که روی کار آمدند چون این قانون را ملتفت نمی‌شدند عیناً مثل کلمه قرآن من می‌شد هر روز چند کلمه آن را تقاضای توقیف می‌کردند و در روزنامه اعلان می‌کردند که این مواد موقوف الاجرا باشد و یک شرحی نوشته اسم آن را ابلاغ می‌گذاشتند و حال آنکه مفسرینش در تهران بودن خوب بود می‌آمدند از بنده یا از آقای مشیرالدوله می‌پرسیدند معنی این ماده چیست و هم چنین قانون اوقاف که به این خوبی است هر وزیری آمده یک ابلاغیه نوشته و به قانون ضمیمه کرده و قانون را خراب کرده‌اند انشاءالله تمام آن ابلاغات را در کمیسیون خواهیم آورد حالا آقای نصرت الدوله بعضی از آنها را شرح می‌دادند شاید بنده به آنها رجوع نکرده باشم قانون باید حاکم باشد و وضع آن از وظایف مجلس شورای ملی است اگر امروز که مجلس هست یک قانون تکمیل نشود ولی به شما قول می‌دهیم این قانون تا به حال اجرا نشده البته اگر در دست اهلش باشد و در موقع اجرا به موانعی بر نخورد باید اصلاح شود و اما اینکه وزیر باید دارای یک اختیاراتی باشد عرض می‌کنم تما زحمت‌ها برای این است که وزیر اختیار نداشته باشد والا ما اینجا چکار می‌کردیم وزیر باید مجری قانون باشد آقای نصرت الدوله می‌گویند من چیز می دانم بلی شاید یک قدری هم میدانند ولی ابلاغات وزیر دیگر را ببینند که اگر یک ماده قانون را از او بپرسند بلد نیست چون نمی‌فهمند آنوقت ابلاغ صادر می‌کنند بعد از اینکه رجوع باین ابلاغات شد خواهید فهمید مطلب همین طور است که عرض می‌کنم علاوه بر این بنده می‌گویم وزیر اگر عالم هم باشد در غیاب مجلس شورای ملی نباید خودش یک قانونی وضع کند همین کارها است که افتتاح مجلس شورای ملی را غقب انداخته می‌گویند ما مجلس نمی‌خواهیم ما خودمان قانون جزای عرفی وضع می‌کنیم اگر خودشان را محتاج می‌دانستند در افتتاح مجلس شورای ملی سعی می‌کردند البته وقتی بنا باشد هر وزیری ابلاغ صادر کند و قانون وضع کند دیگر مملکت مجلس شورای ملی نمی‌خواهد لذا بنده منکرم که وزیر هر چند عالم هم باشد دخالت در وضع قانون بکند ماهیت قانون هم باید بر جای خودش باقی باشد اگر تمام علوم اروپا را هم بیاوریم و بخواهیم قانون وضع کنیم محقق است زحمت بیهوده ایست و شباهت به قانون ما ندارد ماهیت قانون حقوقی و جزائی ما انشاءالله در کمیسیون مبرهن خواهد شد که یکی از آنها حفظ حماء است کسیکه به فلان شخص چند گلوله می‌زند و اسمش را تیر باران می‌گذارد هرگز نمی‌تواند منکر سنگباران شود اما در مسائل دیگر که فرمودند می‌خواهم عرض کنم که اشتباه نشود البته حقوق بین المللی را هم همه باید بدانیم خواهش می‌کنم اشخاصی که مطلع هستند ترجمه کنند ه تمام اطفال ما هم آن را بدانند ولی اصل مطلب این است که مدرسه حقوق شما مدرسه نیست انشاءالله محصلین آنجا را هم در کمیسیون خواهیم خواست و می‌بینیم در این دو سال چه کردید چون قبلاُ این مطلب را فهمیده‌ام باین چهت عرض می‌کنم قضاوت این مملکت علم حقوق این مملکت را لازم دارد و برای اینکار استاد لازم است من منکر علم نیستم البته خیلی خوب است سایر علوم را هم بدانند نافع است علم هر چه و در هر کجا باشد برای هر کس بخواهد زندگی کند لازم است پس می‌خواهم عرض کنم رفع نواقص به این است که اشخاص عالم که این قوانین راخوب ندانند و بتوانند عمل کنند باید انتخاب شودن یعنی از در امتحان علمی و اخلاقی وارد شوند از در مجازات و محکومیت در مشاوره عالی خارج شوند اینکه می‌گویند عالس به حقوق در این مملکت نداریم چطور نداریم؟ بگوئید نخواستیم داشته باشیم البته حالا که نمی‌خواهید داشته باشید عدلیه هم اصلاح نمی‌شود بنده می‌گویم قاضی باید عالم به حقوق عمومی مملکت و مجتهد باشد قانون اداری را هم بداند و بقول اشخاص جدید در تحت دیسیپلین اداری هم باشد آشنائی بوضع دینا داشته باشد ولی جاهل که شد نمی‌تواند قضاوت کند هر دوسیه را جلو او بگذاریم می‌بینیم از سطر اولش هر چه کج برود دوسیه ده ورقی صد ورق بلکه هزار ورق می‌شود موقعی که ما با آقای مشیر الدوله این قانون را می‌نوشتیم ابداً نمی‌دادیم محاکمه از سه جلسه بیشتر بشود حالا سه سال طول می‌دهند و هر چه کج تر بروند زیادتر طول می‌کشد مسئله را هم که آقای نصرت الدوله راجع به مسیو پرنی فرمودند اگر چه بنده نمی‌خواهم داخل شخصیات بشوم و به متخصصین هم معتقدم و از مسسیو پرنی هم خیلی متشکرم که ضرری به مملکت ما نزدند ولی وقتی که تشریف آوردند دوره قوانین گذشته بود و ایشان کاری ندیده‌ایم همین اندازه هم باید از ایشان ممنون بود که ضرری به هیچ جای مملکت وارد نیاورده‌اند و حال هم متخصص شده‌اند.

رئیس ـ آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه)

حاج شیخ اسدالله ـ عرضی ندارم.

رئیس ـ آقای منتصر الملک (اجازه)

منتصر الملک ـ راجع به اصلاحات عدلیه از ر جهت مذاکرات شد و مفاسد و معایبش را آقایان فرمودند فقط موضوع گفتگو راجع به مطالبی ات که از برای حسن جریان محاکمات و اصلاحات عدلیه لازم است البته مطالبی را هیئت دولت در نظر گرفته‌اند و به موقع پیشنهاد خواهند کرد ولی یک نکته را خواستم به عرض آقایان برسانم که بهترین وسیله برای جلوگیری از وقوع منازعات و مناقشات احداث این معایب و مفاسد آن و آن این است که دولت اقدامی بفرمایند که اصلاً مخاصمات و منازعات کمتر در مملکت واقع شود و آن وضود امنیت در مملکت و حفظ اعتبار و اسناد است خواستم مسئله ثبت اسناد را متذکر بشوم و البته خاطر آقایان مستحضر است که در تمام دنیا یعنی اغلب نقاط این مسئله جاری است که کلیه معاملات خود را به ثبت دولتی میرسانند و همان اوراق اجاره و استیجاره و غیره را که به تمبر دولت میرساند کاملاً معتبر است اگر هیئت محترم دولت قانون ثبت اسناد را تعقیب کنند و توسعه دهند که اگر یک مطلب در آن اداره به تمبر دولت برسد حتماً ولت خودش را مکلف باجرای آن بداند و طوری نباشد که یک دعاوی متوجه آن اسناد نشود و اگر اینطور شود البته از حدوث مشاجرات و منازعاتی که باعث زحمت دولت است جلوگیری خواهد شد.

رئیس ـ آقای سردار معظم پیشنهاد کرده‌اند که مذاکرات کافی است یا خیر؟

دفعه سوم رای می‌گیریم

آقایانی که مذاکرات را کافی میدانند قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ مذاکرات در بقیه پروگرام می‌ماند برای جلسه دیگر آقای مستشارالسلطنه از آقای وزیر امور خارجه سؤالی دارند.

مستشارالسلطنه ـ روابط موجود بین دولت ایران و روسیه اجازه می‌دهد که این سؤال را ازآقای وزیر خارجه برعایای ایران ساکنین روسیه علی الخصوص تجار و بالاخص آنهائی که مجبور شده‌اند ترک مایملک و علاقه خودشان را کرده و مسافرت به ایران نمایند می‌خواستم بدانم اقداماتی فرموده‌اند یا خیر؟

وزیر امور خارجه ـ در این مسائل به آقای ممتار الدوله که مامور خارجه شده‌اند تعلیمات کافیه داده شده است و همین قدر که وارد قفقاز شدند راجع به همه این فقرات اقدامات خواهد شد.

رئیس ـ آقای فهمی الملک از آقای رئیس الوزراء سؤالی دارند.

فهیم الملک ـ از طرف آذربایجان مدتی است اخبار مختلفی می‌رسد و با علاقه مندی که مجلس از اول افتتاج بآذربایجان دارد که وکلای آنجا هر چه زودتر معین شوند و کمیسیون هم برای رسیدگی به انتخابات آنجا معین نموده‌اند معهذا تا کنون اثری ظاهر نشده حتی دوسیه‌های انتخابات آنها هم هنوز نیامده خواستم ببینم اقداماتی راجع به انتخابات وکلای آذربایجان فرموده‌اند که زودتر حاضر شوید و آنها با ما و ما با آنها در خاتمه دادن اوضاع ناگوار آنجا که همه واقف هستند کمک کنیم و استدعا می‌کنم توضیح بفرمائید تا به حال چه اقدامی برای خواستن دوسیه‌ها کرده‌اند و با وجود اینکه چهار ماه است مجلس هم تاکید کرده چه شده که هنوز دوسیه‌ها نرسیده در صورتی که واقعه انتخابات آذربایجان باید خیلی زودتر از این انجام گرفته باشد و ما نمی دانیم چه وقت موفق خواهیم شد که وکلای آذربایجان را در مجلس شورای ملی ببینم و برای این قسمت از مملکت که همیشه دچا این همه مخاطزرات است بتوانیم مدتی اوقات خودمان را صرف کنیم شاید آسایش برای اهالی آنجا فراهم شود.

رئیس الوزراء ـ جواب کتبی بعد عرض می‌کنم.

رئیس ـ شاهزاده سلیمان میرزا (اجازه)

سلیمان میرزا ـ سوالی از آقای رئیس الوزراء داشتم اگر حاضر نیستند به جلسه بعد می‌گذارم

رئیس ـ راجع به همین موضوع است.

سلیمان میرزا ـ بلی مطلب دیگری راجع به همانجا

رئیس ـ (خطاب به آقای رئیس الوزراء) برای جواب حاضر هستید)

رئیس الوزراء ـ سؤالشان را بفرمایند

سلیمان میرزا ـ سؤال بنده راجع به أذربایجان بود مطلبی که مذاکره شد یکی راجع به انتخابات آذربایجان بود که بنده هم در کمیسیون تحتقق انتخاب آذربایجان عضو هستم یکی هم راجع به امنیت آنجا بود سؤال بنده راجع به قسمت دوم بود و می‌خواستم تحقق کنم که این آذربایجان بلا دیده تا کی باید گرفتار باشد و تا کی باید امیدوار بود که اهالی آذربایجان روی امنیت را ببینند متوقع هستم ی توضیحات کافی اگر ممکن است مرحمت کنند که معلوم شود این قسمت از مملکت ما تا چه وقت دچار کشتار و خون ریزی خواهد بود

رئیس ـ می‌ماند برای جلسه دیگر

رئیس الوزراء ـ بلی بعد جواب عرض می‌کنم

رئیس ـ آقای وزیر مالیه برای جواب آقای حاج شیخ اسدالله فرمودند راجع به ازدحاممردم در دکاکین خبازی بود بعد از تحقیقات معلوم شد که چون تا اول عقرب قرار بود نان یک من دو قران فروخته شود و در اول عقرب دو قران و یک عیاسی بعضی از خبازها این طور در نظر گرفته بودن که این گندم را نگاه داشته بعد از عقرب که دولت به آنها گندم را خرواری بیست و سه تومان می‌دهد بفروشند و فایده ببرند و چون ازدحام می‌شد از طرف ریاست وزراء عظام باداره ارزاق حکم شده بودکه روزی بیست خرواز برگندم مصرف شهر اضافه نمایند و گمان فرموده بودند این ازدحام بریا قلت گند است در صورتیکه همان دویست و شصت خروار گندمی که بآنها داده می‌شود برای ارزاق شهر کافی است که بالاخره معلوم شد بعضی از خبازها نظر باستفاده‌ای که می‌خواستند بکنند بک مقداری از آن گندمها را نگاه داشته بودند که بعد از عقرب نان آن را از قرار یک من دو قران و یک عباسی بفروشند ولی از این مسئله جلوگیر شد و بعد از این در دکاکین خباز ازدحام نخواهد شد.

حاج شیخ اسدالله ـ این توضیحی که نسبت به خبازها دادند خیلی به موقع است ولی بنده در تعقیب سؤال خودم عرض می‌کنم اداره ارزاق با این همه طول و عرض و توسعه که پیدا کرده است با این همه مفتشین چگونه غفلت کرده‌اند و خبازان یک چنین عمل نامشروعی را مرتکب شده‌اند چه شده است که نه راپورت داده‌اند و نه اداره خبازخانه در صدد تعقیب بر آمده و مردم را اینطور دچار زحمت کردند که بنده مجبور شدم از یک وزیر محترمی درمجلس شورای ملی سؤال کنم.

وریز مالیه ـ همه آقایان تصدیق می‌فرمایند که تا چند روز قبل وضع نان شهر خیلی خوب بود و هیچ ازدحامی هم نبود در این چند روز اخیر که قرار شد قیمت نان زیاد شود این ازدحام فراهم شد و اداره ارزاق هم موقعی که فهمید جلوگیری کرد بعدها هم جلوگیری خواهد شد

رئیس ـ پاره مسائل داخلی است که باید بعرض مجلس برسد و تکلیف معلوم شود یک راجع به انتخابات غار فشاپویه است چون نمی‌شود به شعبه رجوع کرد باید بروید به یک کمیسیونی اگر آقایان موافق باشند به کمیسیونی که چند روز قبل از شعبات معین شده رجوع شود

(جمعی تصدیق نمودند)

آقای شیخ ابراهیم زنجانی از عضویب آن کمیسیون استفعا داده‌اند شعبه شم پس از ختم جلسه باید منعقد شود و یکنفر دیگر به جای ایشان انتخاب نمایند آقایانیکه برای کمیسیون نظام معین شده‌اند از این قرار است.

آقای امیر ناصر ـ آقای غضنفر خان ـ آقای سردار معظم کردستانی ـ آقای سردارمفخم ـ آقای سهام السلطان ـ آقای آقا سید یعقوب.

کمیسیون معارف ـ آقای تدین ـ آقای محقق العلماء ـ آقای حائری زاده ـ آقای صدر الاسلام ـ آقای امین الشریعه ـ آقای شریعتمدار کرمانی.

کمیسیون داخله ـ آقای احتشام الدوله ـ آقای منتصر الملک ـ آقای عدل اسلطنه ـ آقای مقبل اسلطنه ـ آقای نصر دیوان ـ آقای آصف الممالک ـ آقای بیان الدوله ـ کازرونی.

این سه کمیسیون باید بعد از ختم جلسه منعقد شود و هیئت رئیسه خودشان را هم معین کنند و روز سه شنبه صبح رؤسای کمیسیونها تشریف بیاورند و ایام انعقاد جلسات خودشان را معین کنند

رئیس التجار ـ کمیسیون داخله فرمودید ۱۲ نفر اینکه اسم بردید ۸ نفر بود.

رئیس ـ هشت نفر اکثریت پیدا کرده‌اند. دستور جلسه آینده روز سه شنبه دو ساعت به غروب اولاً شور در بقیه پروگرام هیئت دولت ثانیاً شور در قانون مالیه اگر وقت شد شور در معاهده دولتین ایران و چین آقایان مخالف نیستند؟

(اظهاری یشد)

مجلس سه ساعت از شب گذشته ختم شد