مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۰ دی ۱۲۸۹ نشست ۲۰۰
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری دوم | تصمیمهای مجلس | درگاه انقلاب مشروطه |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری دوم |
مجلس شورای ملی ۳۰ دی ۱۲۸۹ نشست ۲۰۰
صورت مشروح روز شنبه ۱۹ محرم الحرام ۱۳۲۹
مجلس دو ساعت قبل از غروب آفتاب به ریاست آقای متین السلطنه نایب رئیس تشکیل شد.
صورت مجلس روز پنجشنبه را آقای معاضدالملک قرائت نمود.
(غائبین جلسه قبل- سپهدار اعظم- حاج محمد کریم خان- بی اجازه) (آقا میرزا علی اکبر خان- مشیر الدوله- با اجازه) مستشار الدوله- نجات- شیبانی- حاج مصدق الممالک- آقا شیخ ابراهیم زنجانی- حاج آقا در موقع مقرره حاضر نشدند- سردار اسعد- دکتر اسماعیل خان مریض بودند.
نایب رئیس- آقای ادیب التجار نظری در صورت مجلس داشتید.
آقای ادیب التجار- بعد از صورت مجلس عرض دارم.
حاج محمد کریم خان- عرض میکنم که بنده را غایب نوشتهاند غیبت بنده به ملاحظه سینه درد بود آقای شیبانی هم تشریف داشتند ملاحظه فرمودند.
منتصرالسلطان- در صورت مجلس قانون عتیقات را در صورتی که شور اول او را کرده ایم و در مجلس رأی گرفتیم که داخل در مواد شویم ننوشته اند و دیگر اینکه عنقریب میبینم که مسئله قیان و بعضی ترتیبات دیگر که بوده و هر روزه شکایت از او میشود و خیلی اهمیت پیدا میکند لازم است در آن جزء دستور شود و موادش زودتر در کمیسیون با حضور بعضی آقایان اصلاحات لازمه بشود که خیلی محل احتیاج است.
نایب رئیس- صحیح است سابقاً جزء دستور بود و در اینجا غفلت شده است و بعد جزء دستور میشود.
افتخارالواعظین- بنده آن روز وقتی که وزیر مالیه در جواب سوال آقای ارباب جواب دادند همان وقت میخواستم سؤال کنم و لکن چون به موجب نظامنامه داخلی خود آن نماینده که سؤال کرده است باید اظهار بکند و دیگری حق ندارد ولیکن عرض میکنم که پس از اینکه معین شده است یک هیئتی برای تفتیش از مجلس شورای ملی بروند تمام حسابهای وزارت مالیه را رسیدگی کرده در ضمن هم رسیدگی به حساب حاج وکیل الرعایا بکنند بنده نمیدانم وزارت مالیه به چه جهت موکول به دیوان محاسبات میفرمایند و حال آنکه همان هیئت تفتیشیه باید به آن حساب رسیدگی کرده و در ذیل راپورت خودش به مجلس راپورت بدهد.
حاج عزالممالک- مجلس سابق که به ریاست جنابعالی منعقد شد در صورت مجلس به موجب نظامنامه باید که علت غیبت رئیس ذکر شود والا ممکن نیست که جلسه در تحت ریاست نایب رئیس تشکیل شود بدون اینکه علت غیبت رئیس ذکر شود که جهت غیبت چه بوده.
نایب رئیس- رئیس در جلسه قبل کسالت داشتند و امروز هم کسالت دارند.
ادیب التجار- مدتها است لوایح تشکری که از طرف مجلس شورای ملی به جهت حجج اسلام نجف اشرف تهیه شده است و اداره مباشرت زحماتی کشیده و این خدمت را انجام دادند در روانه کردن لایحه تشکر تا به حال میبینم به عهده تأخیر افتاده است علت این را نمیدانم. و کی فرستاده خواهد شد این را خوب است جواب بگویند و استدعا میکنم هرچه زودتر این لوایح به هر وسیله زودتری که مجلس صلاح میداند یا با مأمور دولت یا با خود نمایندگان و البته عقیده خودم هم این است که به توسط یکی دو نفر از نمایندگان برود که به جهت تبجیل مقام محترم ریاست روحانی خیلی شایستهتر و بهتر است و مطالب دیگر اینکه ما همیشه از قلت وکلا شکایت میکنم به جهت رأی گرفتن و از قراری که چند فقره تحقیق کردهام انتخاب نامهای وکلای چند جا منجمله زنجان، منجمله قائنات و بیرجند و دماوند آمده است و به شعبههای مختلف رجوع شده است جهت اینکه به مجلس نیامده است چیست و اگر اشکالاتی دارد البته در اینجا حل خواهد شد و اگر صحیح است به همان رأی میدهند که عده برای رأی کافی شود و تکلیف آن بیچارهها هم از طرف ملت منتخب شدهاند معلوم شود.
نایب رئیس- در مسئله اولی نمایندگان محترم مسبوقند که این مسئله به مجلس آمد ولکن بینتیجه ماند و در همان موقعی که این مطلب را مطرح کردند عدهای از
نمایندگان تقاضای جلسه خصوصی کردند از برای پاره مذاکرات که در این خصوص بشود و آن تقاضا هنوز در هیئت رئیسه حاضر است حالا نمایندگان محترم اگر بر آن تقاضا باقی هستند میتوانیم یک جلسه خصوصی در این باب منعقد کنیم و اگر هم مجلس مقدس تصویب میکند که داخل در مذاکرات شویم آن هم بسته برای نمایندگان محترم است و اما مسئله دوم به شعبات تأکید شده است که آن اعتبار نامههایی که به آنها رجوع شده است که تا روز سه شنبه حتماً بدهند.
افتخارالواعظین- در باب اعتبار نامه دماوند بنده توضیح دارم اگر مرخص بفرمایید (گفته شد خارج از موضوع است)
حاج شیخعلی خراسانی- کارهای ما اشتر گاو و پلنگ شده است یک روز یک انحصاری از یک تجارتخانه میآید به مجلس که یک کارخانه چرم سازی و صابون پزی بیاورند و به وظیفه خودشان هم عمل کرده اند و به مجلس فرستاده اند آن وقت فریاد از مجلس بلند میشود که انحصار صحیح نیست حال بنده میبینم یک انحصار و دو انحصار در تهران واقع شده است که مخالف با قانون اساسی است وضع مالیات از مختصات مجلس است بنده نفهمیدم این گوسفندی ۳ قران را که کمپانی دم دروازه روز عید قربان گرفته بودند این از مجلس که نگذشته بود همینطور انحصار رزق مردم را وضع گوشت را که ملاحظه فرمودند که به هیچ وجه پیدا نمیشود یک من شش قران هفت قران هرچه دلشان میخواهد میفروشند.
دو ماده قانون اساسی با این کمپانیها مخالفت دارد یکی اینکه پولی را که در دروازهها از مردم میگیرند نمیدانم این دروازه است اداره بلدیه است و این مالیات را مجلس وضع کرده است یکی هم انحصار رزق است که گوشت الان هیچ پیدا نمیشود کنترات نامه آنها آمد در کمیسیون داخله وزیر داخله هم آمده بود گفتگوهایی شد هیئتی پیدا شده بودند که گوشت را بهتر و ارزانتر بفروشند با وجود اینکه اصرار کردند که به همان کمپانی سابق بدهند نمیدانم چه جهت دارد این دو ماده قانون اساسی را اگر آقایان تصویب کرده اند که برداشته شود بفرمایند.
ارباب کیخسرو- ایشان کلیتاً قانون اساسی را بهانه کردند و بر خلاف ترتیبات قانون اساسی تقریباً رفتار میکنند این سوال را باید در مقابل وزیری بکنید ما که هیچکدام وزیر نیستیم که جواب ایشان را بگوییم.
نایب رئیس- در این باب عرایضی که سابقاً رسیده بود به کمیسیون داخله رجوع شده بود و یک راپورتی هم در این خصوص داده اند اگر مقتضی میدانید قرائت شود (بعضی اظهار کردند خارج از دستور است)
نایب رئیس- اگر مخالفی نیست قرائت میشود و ملاحظه بفرمایید رأیی در این باب نخواهیم گرفت فقط برای اطلاع نمایندگان خوانده میشود.
ارباب کیخسرو- بنده مخالفم اجازه میفرمایید
(راپورت مزبور قرائت شد به این مضمون)
راپورت کمیسیون داخله جلسه از بابت امر گوشت منعقد گردید چون از طرف هیئتی به هیئت رئیسه رسیده و حاضر شده بودند کنترات گوشت را که شرکت متفقه در آن پاره تغییرات داده و به مواد آن رفتار نکردند به قسم سهلتر و انفعی به حال ملت قول نمایند کمیسیون به این جهت مجبور شده صورت کنترات شرکت متفقه را بخواهد و در آن ملاحظات شود بعد از قرائت معلوم شد کنترات از طرف کمیسیون عالی بسته شده
و در ذیل یکی از مواد آن مقرر شده که کنترات به تصویب مجلس برسد و تاکنون کنترات را به تصویب مجلس نرسانیده اند از این طرف از جانب کمپانی هم اظهار فسخ قرارداد شده به این جهت آقای سهامالدوله حاکم تهران قراردادی شش ماهه با هیئت جدید بسته بعد از آن مجدداً با هیئت قدیم عمل از طرف وزارت داخله قراردادی جدید شده است و صورت قرارداد جدید با قرارداد کمیسیون عالی اختلاف و تفاوتی دارد و همچنین با قراردادی که با هیئت جدید داده اند اختلاف دارد و ضرری به ملت از این راه وارد میآید باری در روز شنبه ۱۹ به آقای اقتدارالدوله در این باب مذاکرات زیاد و بالاخره مقرر شد مجلس دو بلدیه تشکیل بدهند و هیئت قدیم و جدید را حاضر نمایند و بعد از مذاکرات به هر قسمیصلاح حال ملت را بدانند پیشنهاد آن را تقدیم مجلس نمایند.
نایب رئیس- حالا اگر نمایندگان تصویب میفرمایند این راپورت فرستاده شود به وزارت داخله.
ارباب کیخسرو- اول اینکه وقتی که آقای رئیس میفرمایند کسی اگر مخالف است خوانده نمیشود بنده میگویم که مخالفم اجازه بفرمایید- دیگر اینکه بنده نمیدانم که چیزی که آمد به هیئت رئیسه رجوع بکنند به یک کمیسیونی آن کمیسیون هم باید رسیدگی کند یعنی قانونی هم هست- باشد- ولی مسئله گذشت چه ربطی به مجلس دارد فرضاً از طرف وزیر پیشنهاد شود که به یک کمیسیونی رجوع بشود یا نشود در صورتی که مجلس هیچ اطلاعی ندارد بنده هیچ نمیدانم مطابق کدام قانون است. آقای رئیس این را بفرمایید.
نایب رئیس- خاطر نمایندگان محترم را مسبوق میدارم که اولاً قصاص قبل از جنایت نباید کرد شما اجازه نخواسته بودید که اجازه داده شود، و در نوشتجاتی که اینجا هست ابداً اسم جنابعالی نیست (ارباب کیخسرو- بنده همان وقت که فرمودید اگر مخالفی نباشد خوانده میشود اجازه خواستم) به علاوه در این مسئله عرض میکنم که نوشتجاتی رسیده بود به هیئت رئیسه و هیئت رئیسه این حق را دارد که عرایضی که به هیئت رئیسه میآید به کمیسیون مخصوص آن یا یک کمیسیون دیگر بفرستد و نظر به آن عرایضی بود که کمیسیون آن عرایض را داده بودند حالا اگر صلاح میدانید مفاد آن به وزارت داخله داده شود.
(صورت استیضاح ذیل از طرف آقای منتصرالسلطان قرائت شد)
حضور محترم ریاست مجلس شورای ملی دام اقباله العالی- چون سوالی که جناب آقای ارباب کیخسرو از حضرت وزیر مالیه راجع به عمل معادن بنادر خلیج فارس در جلسه ۱۷ محرم ۱۳۲۹ نمودند بنده را قانع ننموده این بنده را در این خصوص از وزیر محترم مالیه جداً استیضاح دارم تمنی میکنم مراتب را به آقای وزیر اطلاع دهید که برای جواب حاضر باشند.
دکتر علی خان- اخطار قانون اساسی دارم صورت استیضاح باید صحیح نوشته شود اینجا نوشته شده است که مجلس را قانع نکرد یا قانع کرد خوب بود اینجا مینوشتند بنده را قانع نکرد.
منتصرالسلطان- بنویسند بنده را قانع نکرد.
(شروع به شور در راپورت کمیسیون قوانین مالیه شد)
مادۀ دوم- محض جلوگیری از مضار استعمال شیره سوخته تریاک دولت خرید و فروش شیره آن را منحصراً متصدی خواهد بود و هر مثقال شیره سوخته هر قدر برای دولت تمام شود از تاریخ وضع این قانون تا دو سال به اضافه سیصد دینار به فروش میرسد از سال سوم به بعد هر سال به هر مثقال صد دینار بر مالیات سال قبل افزوده میشود تا وقتی که کلیه مالیات در هر مثقال به یک قران برسد.
بهجت- منحصر شده است فروش سوخته تریاک به دولت چون منحصر شده است به دولت معلوم نشده است که قیمتش در بازار چقدر است و ممکن هم نیست که در اینجا معین کنیم که دولت هر مثقال سوخته را از روی چه میزانی مالیات میگیرند به عقیده بنده قدری اشکال پیدا کند در صورتی که منحصر کنیم خرید و فروش را به دولت و بگوییم غیر از دولت کسی حق خرید و فروش را نداشته باشد آن وقت ما نمیدانیم که از چه قرار معین بکنیم مگر اینکه قیمت تریاک را به سوخته تریاک بسنجم که چقدر است که از روی آن میزان گرفته شود که بگوییم سوخته تریاک از قرار مثقالی نصف قیمت تریاک یا ثلث تریاک که میزانی به دست آید والا خیلی بی معنی خواهد شد.
فهیم الملک- این را اگر قیمتی از برایش معین کنیم مشکلتر میشود زیرا که میدانید طوری نیست که بتوان از روی قاعده نرخ معین کرد اشخاصی که تریاک میکشند سوخته که در حقه آنها جمع میشود آن را بر میدارند در یک جا جمع میشود حالا معمول است در قهوه خانهها آن را جمع میکنند قرار کلی با آنها میگذارند در هر موقعی به یک نرخی میخرند یک قیمت معین نیست تا بتوانند سعی میکنند که ارزان تر بخرند بعد که بردند ریختند و شیره کردند آن وقت آن شیره را مثل تریاک یک قیمتی از برایش معین خواهند کرد حالا دولت در هر جایی با هر نرخی که مناسب دانست میخرد در موقع فروش آن باید معین بشود هر قدر قیمت آن تمام شد سیصد دینار اضافه به آن میکنند و میفروشند اما قیمت آن تفاوت دارد در هر محلی به یک قیمتی میخرند برای این گویا نتوان یک میزان معین تعیین کرد.
حاج سید ابراهیم- بنده در دو قسم از مالیاتها را لازم میدانم نمایندگان سخت گیری کنند و به قدری مالیات ببندند که باعث شود که دسترسی به آن نداشته باشد در حقیقت اضافه بشود به حال آنهایی که گرفتار آن هستند یکی مالیات تجملیات است و یکی از آنها مالیات عتیقات بوده است که خواهد آمد و یکی هم مالیات این قسم چیزها و این اسبابی است که مضر است برای انسان و یک سم مهلکی است که قاتل حیات انسان است این را بنده عرض میکنم که باید به حدی مالیات بر آنها بیافزایند که به کلی ترک شود حالا در آخر این فقره نوشته است که از سال سوم مثقالی صد دینار اضافه شود ظاهرش این است که تعلق به سوخته دارد و حال آنکه جهت ندارد که اختصاص سوخته داشته باشد خوب است که در خصوص تریاک هم همین طور باشد که از سال سوم مثقالی صد دینار افزوده شود.
فهیم الملک- مراد تعمیم نیست آنچه راجع به تریاک بوده در ماده فوق گذشت چون سوخته به دلایل زیاد ضررش بیش از تریاک است حالا این ضرر شروع میشود اول باید آن کسانی که مبتلا به شیره هستند و کم کم طوری کرد که شیره را به آنها ترک داد و آنها را گرفتار تریاک کرد و کم کم تریاک را هم از آنها گرفت تا کم کم ترک کنند والا اگر تریاک را هم از آنها یک مرتبه بگیریم در واقع حکم قتل آنها را دادهایم.
حاج آقا- بنده باز در آن موردی که دیروز عرض کردم با وجودی که دیروز آقایان عرایض مرا توجه نکردند باز من عرض خودم را مکرر میکنم که این مواد به آن ترتیبی که در نظامنامه مقرر است داخل میشدیم که در شعب برود و در هر لایحه که خارج میشود از کمیسیون قبل از وقت یک دقتی میکردند که تمام آن مواد زود از مجلس میگذشت نه تنها این قانون هر قانونی اگر ترتیب شعب را مرتب میکردیم مواد زود میگذشت ولی چون این کار را نکردیم بدون ترتیب یک قانونی را میآورند به مجلس و روزی دو ماده سه ماده بیشتر نمیتوانیم بگذرانیم و حال آنکه این مواد را باید در شعبات که برای ما مقرر است مذاکره کرد و این مواد یک موادی است که در کمیسیون تمام جهاتش ملاحظه شده است و به نظر دقت رسیدگی شد و اگر ما بخواهیم یک چیزی هم تحمیل کنیم بر تریاک بعد از این میتوانیم در هر سالی که وزارت مالیه بداند مصلحت است پیشنهاد میکند و مجلس هم دستش بسته نیست لابد مذاکره و تصویب میکند عجالتاً بنده تصور میکنم که در ماده سوم مذاکره شود آن ماده که گذشت نباید آن را مکرراً کرد در آن ماده تصویب شده است که مثقالی سیصد دینار گرفته شود از کلیه تریاک این ماده هم قرار شده که غیر از این سیصد دینار دیگر چیزی گرفته نشود تا بعد اگر وزیر مصلحت بداند چیزی اضافه شود تا به کلی ترک شود.
وکیل التجار- عرایض بنده همین که از چند کلمه زیادتر شد اینجا میآیم- اولاً اینکه آقای مخبر فرمودند قیمت سوخته معلوم نیست چون داخل تجارت و داد و ستد نبودند حق دارند تریاک و سوخته تریاک مثل یکی از مال التجارههای خیلی صحیحی که در بازار معامله و داد و ستد میشود نرخ معین دارد و معلوم است که جزء مال التجارههایی است که خرید و فروش میشود و به همه جا فرستاده میشود و نرخش بر همه معین است اما بنده در میزان مالیاتش و در اینکه بعد از سه سال هر سالی سیصد دینار اضافه کنند حرفی ندارم اما استدعا دارم آقایان خوب ملاحظه و دقت بفرمایند در اینجا نوشته شده است که خریدش منحصراً واگذار به دولت است و آن را باید دولت حاضر کند و بفروشد اما برای دولت این زحمت و انحصار چه فایده دارد غیر از اینکه مجبور شود که سوخته تریاک را بخرد و یک مبلغی پول سرمایه معین کند که هر اهم سوخته است بخرد و به پرده مهیا کند بعد به زحمت بیاید معین کند که چقدر خریده شده چقدر خرج شده این یکجا خرید دولت و دوباره درست کردن و یک رشته برای فروختن سوخته نمیتوان معین کرد که مخارج خریدش چند و درست کردنش چند اعضایی که برای او معین میشود چه قسم مواجب به آنها داده شده است و به هر مثقالی چقدر تعلق میگیرد به سوخته، همه این زحمات را بکشند آن وقت مثقالی سیصد دینار اضافه کنند این یک زحمت زیادی است برای دولت و نمیتوان گفت دولت در مقابل این زحمات فایده برده است بهتر این است که مثل خود تریاک همان اشخاصی که متصدی تریاک هستند متصدی امر سوخته هم باشند و سوخته را آزاد بفروشند تا آنکه همانطور مثقالی سیصد دینار از تریاک میگیرند همانطور هم از سوخته دولت مثقالی سیصد دینار خودش را بگیرد همان ترتیبی را که در مسئله تریاک دارد دربارۀ آن هم دارد فقط چیزی که هست یک زحمت فوقالعاده و خرج فوقالعاده و اسباب زحمت زیادی برای دولت دارد دیگر هیچ فایده ندارد ولی بنده در مسئله میزان سیصد دینار و بعد از آن سالی یکصد دینار بر آن اضافه شود تا اینکه به یک قران برسد در آنها هیچ مخالفت و حرفی ندارم بنده عرض نمیکنم که انحصار آن را به دولت داده اند این را صحیح نمیدانم مگر اینکه یک فایده فوقالعاده برای آن تصور کنند وقتی که فایده ندارد و زحمت هم دارد بلکه ضرر هم بر آن مترتب است که یک عده یک مواجب فوق العاده بگیرند بی جهت و بی سبب و هیچ نتیجه بر آن مترتب نشود بنده تصویب نمیکنم و استدعا دارم که آقایان متوجه این نکته بشوند ببینند اگر فایده بر آن مترتب است که هیچ والا عرض بنده را بپذیرند و بگذارند همان اشخاصی که متصدی امر تریاک هستند متصدی امر سوخته هم باشند و مثل خود تریاک مثقالی سیصد دینار بگیرند.
فهیم الملک- در قسمت اول که بنده عرض کردم نرخ معین ندارد و همینطور که فرمودند بنده داخل هیچ قسم تجارتی نبودم خاصه این تجارت ولیکن مقصود بنده این بود که نمیتوان مجبور کرد اشخاصی را که کلاً مالالتجاره شان را به یک قیمت معین در همه جا بفروشند خرید را منحصر میکنم به دولت فروشنده را دیگر نمیتوان مجبور کرد که شما به فلان قیمت بفروشید شاید در آن موقع از آن قیمت بالاتر برود پس به همان نرخی که معمول است در همه جا برای نرخ سوخته به همان نرخ میخرند دیگر لازم نیست معین کنیم که به چه نرخ بخرند اما این را که انحصار بدهیم به دولت به طوری که در جلسه سابق گفته شد محسناتی که وضع این قانون دارد این است که یکسال است که این قانون در مملکت جاری شده است و طریق جریان و فایده قانونی شدن این عمل را دیده اند و میدانند و تجاربی که در این یکساله حاصل شده است اداره تجدید تریاک و انحصار خیلی لازم دانسته است که این منحصر باشد به دولت و نقطه نظر عمده این است که متدرجاً به تدابیر عملی این را از سر مردم بیندازند بهترین راه این کار این است که سوخته را دولت از همه جا جمع کند و خودش درست کند و شیره بسازد و کم کم به اشخاصی که میخرند بفروشد که در همه جا مثل تریاک منتشر باشد و رفته رفته از سر مردم بیفتد به طوری که در اول ماده ذکر کرده اند که محض جلوگیری از مضار شیره سوخته تریاک این را قرار داده معذلک میدانید که سوخته ترتیباتی را که دارد تریاک ندارد یعنی سوئته مثل تریاک مزرعه داشته باشد که بروند ببینند چه اشخاصی شیره نمالیده دارند که قبل از وقت ترتیبی برای مالیات آن تعیین کنند این در نقاط مختلفه چه در خانهها چه در قهوه خانهها چه در شیره کشخانهها کشیده میشود خورده خورده جمع میشود و اگر امروز بخواهند برای سوخته هم مثل تریاک مالیاتی معین کنند زحمات و صدماتش به درجات در مواد سوخته بیشتر خواهد شد زیرا که آن چیزی است که در هر نقطه هست و برای جمع آوری آن یک زحماتی تولید خواهد شد و همینطور برای ساختنش حالا اگر معین شد که حتماً غیر از دولت کسی نمیتواند بخرد و منحصر است به دولت در هر جایی در هر نقطه نظر مهمی که نتیجه انحصار است و از آن جهت است که این انحصار داده شده است این است که رفته رفته از سر مردم میافتد و آن مناقشاتی که مابین مأمورین و فروشندههای سوخته است به عمل نخواهد آمد نقطه نظر بنده این بوده است.
حاج شیخ اسدالله- در صورتی که انحصار به دولت داشته باشد خرید این سوخته بنده آن وقت نمیفهمم که میزان قیمت عادله نسبت به ولایات که دولت میخرد این چطور تصور میشود در صورتی که خرید مختص به دولت باشد آن وقت دیگر میزان قیمت این با خود دولت است آن هم مسلماً دولت طرف صرفه را ملاحظه میکند و هر اندازه که قیمت برای آن معین کند باید که مشتری بخرد و این یک صرفه جویی است. برای دولت دولت دیگر تقلب نمیکند و به قیمت نازل میخرد منتهی سیصد دینار رویش میکشند و میدهند به شیرهکشها بنده عرض میکنم که میزان صحیحی برای قیمت سوخته تریاک باید معین کرد باید یک مقداری یا ثلث یا ربع یا عشر به هر جهت بنده نمیدانم شیره کشها بهتر میدانند باید این را معین کرد و این میزان را با آن شیره نسبت بدهند که به آن میزان این سوخته تریاک را بخرند (به یک میزان نمیدانم چه میزانی است) و مثقالی سیصد دینار روی آن بکشند و بفروشند اما اینکه منحصر به دولت باشد و قیمتش هم معین نباشد این را تصور نمیکنم که صحیح نباشد.
حاج شیخ الرئیس- بنده در جلسه سابق عرض کردم که در اصل وضع مالیات تریاک شاید ساکت باشم و این را هم میدانم که کسانی که مبتلا به کشیدن تریاک هستند استطاعت یک داد و فریادی را ندارند زیرا که به جز جگر سوخته و نفس را فروخته چیزی ندارند ولی یک نکته را لازم است که خاطرنشان کنیم به آقایانی که شاید ذهنشان از من حاضرتر باشد در مسئله تریاک که گذشت و اکثریت مجلس تصویب کرد که در مسئله سوخته تریاک بنده در نظر دارم یکی تأمل دارم چنانچه بزرگان از علماء اعلام و حجج اسلام که بعضی ارتحال کردهاند طاب الله تراهم بعضیها هم به حمدالله زندهاند مادام الله بقا هم مذاکرات حضوری با آنها کرده ام به نظر آن آقایان که شاید نظر بنده هم پیرو افکار عالیه آنها باشد این بود که سوخته تریاک مالیات ندارد داخل
خیانت است بیع و شرا در آن جایز نیست حرمت علیکم الخیانت حالا عرض کردم نقل قول بعضی از علماء را کردم عرض میکنم خودم هم شاید نظری داشته باشم که اگر بپرسند شاید بگویم علاوه بر این یک نکته دیگر خاطرنشان آقایان میکنم و آن این است که بنده خیلی برای دولت ناروا و ناسزا میدانم خیلی در نظر من زشت است و خدمت نماینده محترم عرض کردم که از این مذاکرات مشمئز میشوم که در دولت در حقیقت متصدی شیره پزی بشود و سم مهلکی را بسازد و مهر دولتی را بزند مثل اینکه نستجیر بالله مسکرات را بیع کند و اگر بیع هم نشود نگویند که هرکه میخواهد بخرد در فلان محل که دولت معین کرده است به هر بطری مثلاً دو تومان جزای نقدی بدهد بنده خیلی برای دولت بی شرفی میدانم بلکه اگر مالیات را اکثریت مجلس علماء و آقایان تجویز میکنند که بیع و شرابش جایز است همانطوری که آقای وکیلالتجار تجویز و تصویب کردند خیالم با ایشان مطابق است و به علاوه یک نکته را هم متذکر میشوم که آن هم به شرعیات بر میخورد و آن این است که اجبار کردن کسی را که دارای یک مالی که مالیت دارد و شرع مقدس که ما پیرو آن هستیم او را حکما مجبور کنند که باید به دولت بفروشند مشروع و مسموع نیست.
وزیر مالیه- عرض میشود در اینکه تریاک هم خودش و هم سوختهاش از چیزهای خیلی مضر است و هم کشیدنش و خوردنش و هم کشیدن سوختهاش مضر است در این شکی و شبهه نیست ولی بنده این مطلب را نگاه میکنم یکی از تکالیف دولت همان حفظ صحت اهل مملکت است میخواهم بدانم به چه شکل دولت باید جلوگیری از این کار بکند یا اینکه اصلاً این را اخذ کند وفایی بکند که هیچ کشیده نشود و تمام بکند و اگر یک شکل دیگر باید جلوگیری بکند لامحاله باید دولت داخل آن کار بشود یا اینکه چون مضر است چون خبیث است چون بعضی از علماء حکم به خباثتش و نجاستش داده اند باید به کلی آزاد گذاشت که بعد از این مردم به همین طور آزادانه استعمال کنند این علاج نخواهد کرد شما ملاحظه نقطه نظر دولت را بکنید که مقصود دولت از این کار چیست مقصود این است که متدرجاً این را از مردم بگیرد که دست مردم به او نرسد و طبیعت انسانی به یک چیزی که مایل شد آن کار را میکند آقایان هم که آن حکم را کردهاند نظرشان به مضرتش بوده است والا نظر دیگری نداشته اند به این جهت بنده عرض میکنم که میباید کاری بکنیم که استعمال آن را کم و راه آن را مسدود بکنیم با این نظر بنده عرض میکنم که به همین ترتیب که شاید بهترین راهها باشد از برای سد کردن استعمال این سهم مهلک و نظر دیگری نداشتهام پس باید جلوگیری از این مضرت بشود.
حاج شیخ الرئیس- فرمایشات وزیر مالیه بنده را مجبور کرد که یک توضیحی بدهم بر عرض خودم و آن این است که اولا حکم به نجاست را بنده عرض نکردم زیرا نظر علماء در این فتوی این است که جزء خیانت است (حرمت علیکم الخبائث) خیلی چیزها هست که داخل خیانت است که خوردن و استعمال آن حرام نیست و علاوه بر این از این نقطه نظری که وزیر مالیه فرمودند بنده بر همین نقطه اعتراض دارم زیرا که به این طریقی که میخواهند جلوگیری از این سم مهلک بکنند که در حقیقت عرق حمیت و غیرت انسانیت و بشریت را زائل میکند و انسان را جهاد میکنداین نیست زیرا که هر تحمیلی که بر تریاک و شیره بشود کسانی که مبتلا به این سم مهلک هستند یا اقویا یا اغنیا هستند یا فقرا و یا ضعفا اگر اقویا و اغنیا هستند یک ضرر مختصری را تحمل میکنند نهایت این است که فقراء و ضعفاء زودتر خواهند مرد و ترک نخواهند کرد و امناء و اولیاء دولت اگر بخواهند جلوگیری کنند (چون فرمودند نظر وزیر مالیه و وزراء عظام این است) این نقطه نظر سیار ممدوح است اما راه جلوگیری این است که وزراء عظام و رئیسالوزرا و وزیر مالیه و کسانی که مقطع اینگونه امورند یک اعلان بکنند و دنبال او میروند و از جمله اعلاناتی باشد که تخصیص و تخصص بردار نباشد که استثناء داشته باشد که اگر کسی بعد از این دیده شد شنیده شد معلوم شد (که حالا تریاک را میکشد که اقلاً ضرر هست) و هر کسی شیره تریاک را بسازد و بفروشد فلان قدر مجازات نقدی برای او معین است که خواهند گرفت و چند ماه هم او را حبس میکنند بنده گمان میکنم اگر به جدیت دولت این قانون یعنی این اعلان را بکند بهترین ترتیب و اسباب است چنانچه البته میدانید و در روزنامهها میخوانید کسانی که خواسته اند از این کار جلوگیری بکنند شاید بارها انبارهای تریاک را آتش زده اند و یک ضرر خیلی بزرگی را تحمل کردهاند برای اینکه حفظ صحت عمومیبشود و این طریقه و قانون اگر از مجلس بگذرد بنده گمان نمیکنم که یک فایده برای دولت داشته باشد ولی آن منفعتی که در حقیقت که باید نقطه نظر اولیای دولت و وکلای ملت باشد این باید در مجلس حفظ الصحه در مجلس اطباء دکترها یک ترتیبی برای جلوگیری کسانی که مبتلا هستند و یک جرم برای آنهایی که ارتکاب میکنند معین میکند نه اینکه دولت شیره بسازد و مهر کند و بفروشد البته چون در جاهای مخصوص به امر حکومت درست میشود شیرهکشها خیلی متشکرند و خیلی اسباب راحتشان شده است زیرا که شیره ساخته و پرداخته را میروند میگیرند بی خوف و خطر از این جهت بنده عرض میکنم که انحصار شیره ساختن و فروختن به دولت ابداً به آن نقطه نظری که وزیر مالیه فرمودند فایده نمیکند بلکه اشاعه یک منکری است که به نظر من بدتر از مسکر است.
وزیر مالیه- بنده مجبورم که در این توضیح هم یک توضیحی بدهم و آن این است که به تجربه رسیده است و تاریخ به ما ثابت کرده است به تهدید و نصیحت مردم دست از قبایح اعمال خودشان برنداشتهاند مگر اینکه یک اسبابی فراهم بیاید که آنها نتوانند برسند به این مقصود خودشان بنده عرض نمیکنم که آنهایی که صاحب ثروتی هستند ترک خواهند کرد شیره کشیدن را و آنهایی که ضغفاء هستند نمیمیرند ولی این ترتیب منع میکند از اینکه اشخاصی که تازه که به این آزادی و به این سهولت دیگر اقدام نکند این مسلم است که یک جماعتی که آلوده شده اند به این آلایش باقی میمانند تا آخر عمرشان ولی اینطور چیزها وقتی که جلوگیری و سخت گیری شد منع میکند که مردمان دیگری و اعقاب آنها مرتکب این کار نشوند به این سهولت نمیشود مگر به جلوگیری این مسلم است که جلوگیری مفید فایده خواهد بود و این جلوگیری همیشه خوب بوده است و اینکه این شیره تریاک را دولت اداره بکند بنده این را قبول ندارم که یک وهنی هم باشد برای دولت بلکه این یک سبب خیلی قوی خواهد بود از برای اینکه از این کار جلوگیری بشود و اینکه میفرمایند این اسباب این شده است که مردم میروند و از آن نقطه معین آن را آزادانه میخرند و میآورند به جهت این است که آن طوری که میبایست قیمتش زیاد نشده است و حالا به طور سهل سه شاهی علاوه میدهند و آن شیره را میخرند ولی اگر این پنج شاهی دو قران بشود یا شکلی بشود که آنها نتوانند این را به دست بیاورند البته ترک میکنند.
نایب رئیس- بعضی از نمایندگانی که بی ممیزی میکنند در رسیدن نوبت از این جهت به ایشان لازم است عرض کنم که بیست و دو نفر اجازه خواسته اند و به ترتیب باید به ایشان اجازه داده شود.
کاشف- در مواد وضع قوانین مالیات کلیتاً نقطه نظر بنده نقطه نظر ثروتی و تجارتی است بنده همیشه ملاحظه تجارت را میکنم و آن کسانی که تریاک و شیره میکشند بنده ابداً به خیال آنها نیستم بلکه اگر یک طوری شود که نکشند و بمیرند بنده صحیح میدانم ولی میدانند آقایان که این سوخته یک مالالتجاره شده است در ایران و این طوری که میفرمایند صحیح نیست و این دفاعی هم که آقای مخبر تا به حال کردهاند این دفاع هم نسبت به قانونی که تا حال از مجلس نگذشته است مناسبتی ندارد این ماده دوم است چون در این یک ساله این طور بشود که هر کسی تجارت سوخته بکند که از یک مرکز حمل میکند باید یک پولی به دولت بدهد بیست درصد یا ده درصد اختیاری داشته باشد در جواز آن و آن مناسبت با ترتیبی که در این یک ساله معمول بوده است ندارد و قانون همیشه حکم است بین دولت و مردم، تکلیف همه معلوم باشد وقتی که قانون به طور صریح و صحیح نمینویسد که تکلیف دارنده این شبئی چیست یعنی کسانی که شغلشان این بوده است که تجارت این را داشته اند و از تاریخ گذشتن این قانون تکلیف آنها چیست این را بنده صحیح نمیدانم زیرا که بایست در این ماده قید شود که کسانی که سوخته تریاک دارند تا یک مدت مخصوصی بیاورند در مرکزی که از طرف دولت اعلان میشود و در قانون باید نوشته شود که به مظنه روز یا به یک مظنه که در دست باشد بفروشند چون اگر این ترتیب نباشد ممکن است که دولت میخواهد از مردم بخرد چون انحصار است و مجبور است کمتر بخواهد بخرد یک خسارت فوقالعاده به تجار وارد بیاید ما خیلی باید ملاحظه این را بکنیم که به مردم صدمه نرسد تمام وضع این مالیاتها محض رفاهیت و فراهم شدن ثروت مردم است و ما قبلاً در بدو امر نباید کاری بکنیم که یک صدمه به ثروت آنها وارد بیاید ما باید یک اندازه ملاحظه بکنیم
و در جلسه گذشته هم بنده عرض کردم راجع به یک مسئله است که کسانی که دارای این مالالتجاره اند تکلیف آنها معین شود به علاوه وقتی را مهلت داشته باشند که آن مالی را که دارند به مصرف برسانند که خسارت نکنند این ماده که هیچ معلوم نمیکند که تکلیف کسانی که تجارت این کار را و از هرچه بوده است و بنده چون مادۀ یک به اکثریت از مجلس گذشت و لازم ندیدهاند در مقابل عرایض بنده شرح داده نشود که این مالیات تریاک را چه جور میگیرند آقای مخبر توضیح بدهند که این توضیح ایشان توضیح قانون بشود چون قانون گذشته است بنده نمیدانم این سیصد دینار که گرفته میشود از تریاک مالیده است یا اینکه اگر مالیده است و شیره مستثنی است خوب است آن را توضیح بفرمایند که آن کسانی که دارای شیره هستند از این مالیات معاف هستند و تکلیف خود را بدانند.
فهیم الملک- بنده فرمایشات آقای کاشف را هیچ ملتفت نشدم- عرض میکنم مقصود اول فرمایشات آقای کاشف را نفهمیدم اول فرمودند که نظر بنده به تجارت است و بعد سایر فرمایشات ایشان راجع به اشخاصی بود که شیره استعمال میکنند و باید ملاحظه حالشان را کرد همین طور بنده شنیدم ولیکن همین قدر عرض میکنم که در اداره مالیه و تحدید تریاک یک مدتی از سال همین طور که فرمودید جواز میگرفتند از برای خرید و فروش ولی یک مدتی است که انحصار کردهاند و هر جا که خرید و فروش میکنند برای دولت میکنند و اول قرارشان این بود که برای تریاک مثقالی سیصد دینار و عقیده شان این بود یعنی اینطور مذاکره شد که از برای سوخته هم همین طور مثقالی سیصد دینار به او بدهند بعد مطابق ترتیباتی که در این چند ماه اخیر معمول داشتهاند و مذاکره شد که همین طور انحصار باشد و آن ترتیبی که داده اند آن ترتیب به عمل نمیآمد و به علاوه اسبابی دیگر فراهم میآید که در هرجا باشد اسباب زحمت فراهم میآید و نرخش را همین طور به همان نرخ عادله که در آنجا معمول بوده است و میخریده اند دولت خواهد خرید اما قسمت اولی را اگر رجوع بفرمایند به صورت مجلس خواهند یافت که آن رأیی که داده شده است از برای ترتیب تریاک همه قسم حدود معین شده است.
کاشف- بنده توضیح دارم.
نایب رئیس- یادآوری میکنم که توضیح دادن وقتی است که سوءتفاهمیمیشود آن وقت آن نماینده میتواند در رفع آن توضیح بدهد و این سبب میشود که بعضی از آقایان توضیح را وسیله قرار میدهند و نطقهای مفصل میشود متمنی هستم که از حدود توضیح خارج نشوند.
کاشف- اظهارات آقای مخبر را بنده تکذیب میکنم ایشان ملتفت اظهارات بنده نشدند و جواب بنده را ندادند محض رفاهیت تریاککشها نگفتم و محض رفاهیت تجار گفتم و جواب عرایض بنده داده نشده و باز هم توضیح میخواهم.
محمدهاشم میرزا- اولاً میخواهم این مطلب را عرض کنم که مکرر وقت مجلس تضییع شده است در این باب و هیچ در مطالبی که از برای آقایان نظریات شرعی پیدا میشود عقیده بنده این است که به مذاکره کردن در مجلس حل نخواهد شد چون در اصل موضوع مذاکره است و چنانچه آقای حاج شیخ الرئیس فرمودند نظری هست خوب است به آقایان رجوع بفرمایید به جهت اینکه نظر ما نظری است که راجع به قانونگذاری است و هیچ نظری در مخالفت یا موافقت با قوانین شرع ندارد به جهت اینکه فرمودند که اکثریت به هرچه تعلق بگیرد اینطور نیست اکثریت ما هیچ تغییری در احکام شرع نمیتواند بدهد خوب است دیگر در این باب مذاکره نکنند اما در این موضوع علاوه بر آنکه سوخته که معمول است و در اینجا منحصر شده است به دولت شیرهای که از سوخته تریاک گرفته میشود که الان هم در اینجا خوانده شده است باز سوخته دارد و همینطور الی غیر النهایه از قرار هر سیری ۱۲ مثقال شیره او را میکشند همیشه اسمش این است پس یک قیدی از برای آن هم باید کرد این را در اینجا با این قیمتی که تحدید تریاک را معمول میدارند ننوشته اند در این باب اگر توضیحی دارند بفرمایند والا بنده پیشنهاد میکنم که هم سوخته تریاک انحصار به دولت داشته باشد که از آن سوخته اولی و ما بینش حاصل میشود منحصراً واگذار به دولت باشد و اینجا هیچ لفظی برای قیمت عادله نوشته نشده در مادههای دیگر هرجا که قیمت عادله را نوشتهاند کفایت میکند بنده قیمت عادله را هم در این مسئله پیشنهاد میکنم و همچنین این دو لفظ یکی شیره سوخته تریاک را و یکی سوخته آن را تا هر اندازه که باشد انحصار به دولت کرده ام.
حاجی سید حسن مدرس قمشه- اولاً عذر میخواهم که صحبت داشتن بنده قدری زود است به واسطه اینکه عاقل تا بصیرت پیدا نکند سزاوار نیست که صحبت بکند لیکن ان ضرورات تبیح المحظورات فرمایشاتی که فرمودند به خصوص آقای وکیلالتجار و این چند جلسه هم بنده تجربه کردم که هر مطلبی که وزیر مالیه متعلق غرضشان است آخر همان میشود خصوص اگر مؤید به فرمایشات مخبر شد الا اینکه مبنای این مسئله خراب است به واسطه اینکه عنوان مضر است یک دفعه میخواهند مالیات ببندید مسئلهای نیست بگویید آنقدر باید بدهید یا هرکسی سوخته دارد همهاش را بدهد یک دفعه به واسطه دفع فساد حکمی میخواهید بکنید که واقعاً رفع فساد بشود این میزانی دارد یقیناً اینهایی که امنای شرعند تجویز خواهند کرد کمااینکه در این عنوان مجلس منعقد شد در اصفهان قبل از اینکه گفتگو در اینجا هم بشود به جهت مصارف نظمیه و به عناوین شرعیه همین مطلب را تصویب کردند اما روی عنوان مضر عنوان مضر روی تریاک نیست تریاک مالیده به جهت کشیدن این عنوان مضر است مضر هم مشخص نیست به واسطه اینکه خیلی از اشخاص تریاک میکشند و به مزاج آنها سازگار است نوعی است مسئله نوعی رافع میخواهد بعضی فرمودند ظاهراً من درست نفهمیدم چه وزیر داخله جریمه بگیرند این رافع مضر نوعی نیست به واسطه اینکه من بیچاره تریاک میکشم به مزاج من میسازد وزیر داخله مرا میگیرد چوبم میزند و همچنین رافع باید نوعی باشد مال مردم را من بخرم به چه خیال چه دخیلی به دافعیت نوعی دارد چه ربطی دارد به شما اگر میخواهید به جهت دفع ضرر این کار را بکنید اگر به واسطه نفع است هرکسی تریاک دارد نصفش را بدهد به دولت این دفع نمیکند اگر واقعاً غرض این است که این چیزی که مملکت ما را خراب کرد مسلمین را کم کرد فواحش را زیاد کرد فقیر را در مملکت ما زیاد کرد میخواهید واقعاً این را رفع کنید دیروز حاج دکتر رضاخان فرمودند تریاک مالیده آقای مخبر فرمودند نمیخواهد پس بهانه است برای اینکه مالیاتی بگیرند والا مضر مخصوص تریاک مالیده کشیدن است چه دلیل دارد که رد میکنید که نباید لفظ مالیده نوشته شود این خلاف برای مجلس است مبنایی در دست نیست از روی هوا و هوس است ابداً مبنی در دست نیست صریح میگویم اگر میخواهید خدمت به ملتتان بکنید این یک امر علیحده است ببینید کجا عیب دارد همان جا را رفع کنید از آن جمله وزیر مالیه دیروز فرمودند که حکایت مالیدنش هم یک ترتیبی دارد ولی معین نفرمودند گویا جهتش این بود که تریاک را بیاورند یک جایی مخصوص اشخاص مخصوص بمالند آن وقت کاغذ رویش بچسبانند و بفروشند چون آقایانی که تهران تشریف دارند از جاهای دیگر خبر ندارند بنده از اصفهان و خراسان و همین تهران خبر دارم تهران تریاک بدزدد از دروازه تریاک وارد میشود میآورند نظمیه وزارت مالیه می
گیرند جاهایی که خودشان تریاک مالی دارند تریاک کارند و شیره کشند اینها فرق میکند تصور نکرده اند که آیا جلوگیری نوعی چیست خواهش دارم خصوص اهل سلسله خودم گوش بدهند به جهت اینکه از آنها من زود میشنوم آقا را عرض کردم که هرچه عرض کردم بشنوند به جهت آنکه هرچه خطا کردم و فرمودند زودتر میشنوم مفاسد نوعیه رافع نوعی میخواهد حالا اگر عقلا الحمدلله میخواهند یک خدمت نوعی بفرمایند خیلی خوب در ضمن هم یک پولی پیدا شد عیبی ندارد میدانم اهل علم و اهل شرع هم تصویب میکنند اما اینجا غرض در آن نیست آنجا که غرض در آن است رواج هم نخواهد گرفت بگویید تریاک مالیده مضر انحصارش هم غلط این جلوگیری نیست انحصار مالیدنش که مانع نیست کتک زدنش غلط کتک زدنش که جلوگیری نیست جریمه کردنش هم غلط جلوگیری نوعی را جماعتی نسبتاً بیان میکردند نوعاً اگر شخصی من هم واقعاً بدانم ضرر نداشته باشم به هزار نفر دیگر هم که ضرر داشته باشد واقعاً جبران میکند حالا یک شاهی صد دینار یک قران یا زیادتر یا کمتر این است عقیده من که اظهار کردم (من حیث المضوبه و من حیث النظاره)
فهیم الملک- در مطالب پریروز آقا توجه نفرمودند که وقتی که آقای حاج دکتر رضاخان فرمودند مالیده قید شود اول بنده عرض کردم که ضرر ندارد لفظ مالیده را بنویسید شما میفرمایید مخبر گفته است بنویسید بعداً رأی گرفته شد و همینطور که میفرمایند ردش بعد مذاکره شد و گفتند که اینجا مالیده را قید کنیم از آن شیره نمالیده نمیشود چیزی گرفت آن را حکماً باید ببرند و بمالند نمیشود از آن چیزی بگیرند چون محل استعمالش خیلی کم است بعد باید ببرند بمالند تا از آن بتوان مالیات گرفت این یک
ضرر احتمالی است در حقیقت ما مالیات را از تریاک مالیده میگیریم نه از شیره آن وقت از هر مثقال تریاک ممکن است بیش از سیصد دینار گرفت چون معمولاً به اصطلاح تجارتی آن را هم شیره میگویند تریاک هم میگویند بعد وزارت مالیه با آن تجارتی که دارای شیره هستند و باید وزارت مالیه مواظب باشد وقتی که آنها را تریاک کردند آن وقت مالیات به آن تعلق میگیرد پریروز هم بنده اینجا عرض کردم که لفظ مالیده باشد و بعضی از آقایان فرمودند که حکما باید فقط تریاک باشد.
(در این موقع پیشنهادهای ذیل قرائت شد) (پیشنهاد حاج آقا)
بنده پیشنهاد میکنم که ذیل این ماده اینطور نوشته شود- و هر مثقال شیره سوخته هر قدری برای دولت تمام شود از تاریخ وضع این قانون تا یک سال به اضافه سیصد دینار و از سال دوم به بعد هر ساله به هر مثقال یکصد دینار بر مالیات سال قبل افزوده میشود تا وقتی که مالیات در هر مثقالی به سی شاهی برسد.
(پیشنهاد آقای وکیلالتجار)
بنده پیشنهاد میکنم که سوخته را هم مثل تریاک و به همان ترتیب که از طرف کمیسیون تصویب شده مالیات بگذارند فقط انحصار این موقوف گشته دولت همان مالیات خود را گرفته در خرید و فروش آن مداخله ننماید.
(پیشنهاد شاهزاده لسان الحکماء)
این بنده پیشنهاد میکنم که چون مادۀ دوم دارای دو مطلب جدا است تجزیه شود و این قسم اصلاح شود.
مادۀ دوم- خرید سوخته تریاک و فروش شیره آن مخصوص و منحصر به دولت است.
مادۀ سوم- در هر مثقال شیره سوخته تریاک علاوه بر قیمت که برای دولت تمام شده است مبلغ سیصد دینار اضافه به فروش.
(پیشنهاد محمدهاشم میرزا)
بنده پیشنهاد میکنم که افزوده شود سوخته تریاک و سوخته شیره سوخته را دولت به قیمت عادله خریداری نموده تا آخر.
دکتر علیخان- بنده یک فرمایشی اولاً کردند که لازم میدانم رد کنم فرمودند تریاک به همه مزاجی میسازد این حرفی است که هیچکس نباید بگوید و هیچکس نباید بشنود تریاک از برای تمام اشخاص حتی از برای اشخاصی که چند روزی به آنها میسازد و چاق میشوند مضر است کلیتاً ضرر شخصی و نوعی و مملکتی همه چیز دارد ثانیاً اینکه همین طوری که آقای حاج شیخ الرئیس اظهارات خیلی صحیح فرمودند واقعاً بنده هم اینجا برای دولت خیلی ناروا میدانم که کار خیلی غلطی است اگرچه نظر صحیحی هم در باطن داشته باشد ولی اینکه متصدی این بشود که سوخته تریاک بسازد و بفروشد هرچه هم که بخواهد این را بفرمایند که غرض صحیحی دارم این اسباب این میشود که میگویند دولت ایران امروز الحمدالله میخواهد کار بکند این یکی از اقدامات دولت است که شیره فروشی باز کرده باید قدغن کرد و همان اندازه که در تریاک ما رأی دادیم کافی است و آن اظهاری را هم که آقای کاشف فرمودند این را هم بنده رد میکنم تجاری که مداخله میکنند در خرید و فروش سوخته هر قدر هم به آنها ضرر وارد بیاید بنده جایز میدانم و خیلی ضررهای صحیح است و خوب است که از این تجارت چشم بپوشند عقیده بنده این است که سوخته تریاک را دولت باید به کلی ضبط کند چطور که رأی دادند که روده را ضبط کند و کسی حرفی نزد چرا رأی نمیدهند دولت سوخته را به کلی ضبط کند و اشخاصی که استعمال سوخته و شیره میکنند در کمال خوبی میتوانند آن را مبدل کنند به تریاک تا آنکه نمیرند و کم کم عادت خواهند کرد تا اینکه آنهایی که زنده هستند عادت بکنند تا اینکه آنهایی که زنده هستند عادت بکنند و اسباب این بشود که رفته رفته ترک شود دولت تکلیفش این است که اعلان بکند که به کلی منع استعمال سوخته و شیره ممنوع است بعد هم جد میکنند در اینکه حتماً هر کسی در هرجا سوخته دارد آنها را بگیرند و ضبط بکنند و این کار اگر به نظر خیلی مشکل بیاید گمان میکنم در باطن خیلی مشکل نیست به جهت اینکه آنهایی که تریاک میخرند معلوم و آنهایی که میفروشند معلوم است و این هم معین است از روی حساب که هر قدر که تریاک چقدر سوخته دارد آن وقت هر قدری که به اشخاص که تریاک میفروشند دادند مجبور بکنند و سوخته اش را رد بکنند هر کاری اولش مشکل است ولی این کار به نظر من خیلی سهلتر است که سوخته تریاک را بخرند و شیره بکشند و بفروشند به اشخاصی که میخواهند بخوابند چراغ بگذارند و بکشند.
حاج امام جمعه- از این مذاکراتی که شد یک قدری سوءتفاهمیشده است شیره تریاک منفعتی که از آن حاصل میشود همان کشیدنش است اگر همه اطباء متفق بشوند به همه مضر است آن وقت همانطوری که آقای دکتر گفت کشیدن آن هم حرام میشود چون حرام شدن کشیدن با حرام شدن تریاک تفاوت ندارد چون تریاک هم اگر کشیدنش موقوف و محرم باشد بعضی منافع محلله دیگر دارد از این جهت خرید و فروش آن حلال است اما این سوخته منفعت آن منحصر است به کشیدن اگر کشیدنش به طوری که اطباء میگویند مضر است آن وقت دیگر خرید و فروش این حرام است جایز نیست من هم میگویم همینطوری که اظهار کردند اینجا که عیب دارد اولاً چیزی که مالیات دارد از دست مردم گرفتن و منحصر کردن این صحیح نیست نمیشود یک چنین کاری را کرد و اگر مالیت این محتمل است و ضرر این متیقن است که همین طور گفتند خوب است آن وقت کلیتاً ضبط کنند و تلاش بکنند نه اینکه شیره بکشند و بفروشند در اینجا یک قدری سوءتفاهمیشده است.
کاشف- در صورتی که نقطه نظر دولت ضبط و فنا کردن سوخته باشد بنده موافقم با آقای دکتر علیخان ولی چون میدانم مقصود این نیست پس به کلی مخالفم و رد میکنم به اینکه کلیتاً هیچ قانونی در هیچ جایی وضع نمیشود تا آن قانون منتشر نشود و شما هم در کلیه قوانین یک چیزی که به نظرتان مضر میآید بنده حرف ندارم که مضر است ولی در کلیه قوانین باید مسبوق باشند.
شیبانی- بعد از فرمایشات آقایان بنده هیچ مقتضی نمیبینم که عرض کنم ولی همین قدر میخواهم عرض کنم که حالا که بنا هست که انحصار به دولت پیدا کند گمان میکنم که هیچ وقت دخل این مطابقه نخواهد کرد با خرجش پس مجلس هم تقریباً این مطلب را رد کرده است حالا رد کردهاند یا نکردهاند بنده بعد از فرمایش آقای دکتر علیخان عرضی نمیکنم ولی همینطور که فرمودند خرید و فروش این هم تقریباً حرام میشود پس باید یک مدتی را مهلت گذاشت از برای کسانی که عجالتاً گرفتار و مبتلا هستند یک اعلان عمومیداد که تا فلان مدت را مهلت دارند که هم به تجارت سکته نرسد و هم آن اشخاص که بر تریاک معتاد هستند به یک چیز دیگری خودشان را عادت بدهند و کم کنند که آن وقت که دولت قدغن کرد شیره را به کلی ضبط کنند و به کلی قدغن بکنند که هیچ شیره نکشند در مملکت در این مدت یک فکری برای خودشان کرده باشند.
وزیر مالیه- بنده اولاً در اینجا باید یک اظهار شکایت مختصری کنم که چه در رأی ملت چه وکلای ملت اینها به جهت خاطر خودشان حرف نمیزنند برای اصلاح نوعی اینجا یک حرفی میزنند و اگر مجلس یک رأیی میدهد به جهت خاطر وزیر رأی نمیدهد به جهت اینکه اگر آقایان بخواهند رأیی بدهند به دخلی به شخصیات ندارد که به این شکل حمله به شخص بشود اما حالا آمدیم سر مطلب بنده خودم شخصاً نه قلیان میکشم و نه سیگار و نه تریاک و نه هیچ چیز دیگر و در مضرت تریاک چه شیره تریاک چه مالیده تریاک و سوخته تریاک چه سوخته سوخته باشد همین طور الی آخر، هیچ شبهه ندارم همه جورش بد است و مضر است و تکلیف هیئت دولت در هر مملکتی این است که جلوگیری بکنند از هر چیزی که مضر به نوع است به هر ترتیبی که ممکن است و باید همه اقسام این را یک کاری بکنند که در مملکت منسوخ شود ولی بدبختانه وقتی که اهل یک مملکتی آلوده شدند آن وقت تکلیف این است که جلوگیری از این کار بکنند متدرجاً بنده عرض میکنم که تمام قدغنها و این ترتیباتی که اینجا ذکر میشود جلوگیری از این کار را نمیکند مگر گرفتن این چیز از دست مردم و تلف کردن و فانی کردن و یا اینکه یک قیمتی روی آن گذاشتن که مردم قهراً نتوانند به آن چیز برسند غیر از این از برای بنده دیگر فکری نیست والا اگر بخواهیم مردم را مجبور کنیم که هر کس ده مثقال تریاک بخواهد بخرد دو مثقال سوخته پس بدهد بنده عرض میکنم که این اجرایش از محالات است مگر اینکه یک وجهی به او بدهند نه اینکه بگویند سوخته این را پس بده و او نیاورد پس بدهد والا مسلم است که تمامش مفقود میشود.
فهیم الملک- این ماده را خوب است به یک کمیسیونی رجوع بفرمایید که یک نظری در آن بشود و ثانیاً به مجلس بیاید.
وکیلالتجار- بله بنده هم از جمله اشخاصی هستم که بعد از آنکه آن پیشنهاد قبول شد موافق هستم یعنی گمان میکنم که انشاءالله قبول
شود و قبول آن را خیلی نافع میدانم آن وقت عرایض خودم را خواهم کرد که این توقیف و معدوم بشود بسوزانند و بردارند و این را هم عرض میکنم کسانی که سوخته میکشند وقتی که سوخته را معدوم کردند میتوانند آن را مبدل به تریاک بکنند و ضررش هم کمتر است و گویا آن بهتر باشد ولی کسانی که اهل فن هستند میدانند که اینها را میشود تبدیل کرد ولی اگر غیر از این باشد همین طور که فرمودند بنده عرض میکنم که در اینجا یک ماده پیشنهاد شده است که دولت بخرد آن را و مثقالی سیصد دینار علاوه کند و بفروشد اگر اینطور رأی بدهیم ما در مجلس شورای ملی میخواهیم یک قانونی وضع بکنیم و مردم را گول بزنیم وقتی که بنا شد که دولت این را بسازد به مثقالی سیصد دینار تفاوت به مردم بدهد این چه جلوگیری است از آن کسانی که آنها را میکشند نهایت آن کسی که میکشد امروز سه شاهی میدهد فردا سیصد دینار خواهد داد والا اگر بگوییم که دولت یک مقداری از این را معدوم میکند ما یک رأی محرمانه در مجلس نمیتوانیم بدهیم که باطناً یک چیز دیگر باشد فقط این خریدن او منحصراً و او را ساختن و درست کردن و آن وقت محلهایی برای دولت معین کردن که بفروشد هیچ صحیح نیست و انحصارش هم همین طوری که فرمودند ثمری ندارد و هیچ فایده به ما عاید نخواهد شد این است که استدعا میکنم از این مسئله دفاع نشود و فقط با همان ترتیب تریاک عمل شود یا اگر قبول شد که به کلی توقیف و معدوم صرف شود بنده با آن همراهم.
نایب رئیس- دو سه پیشنهادی در این باب شده است قرائت میشود.
(پیشنهاد آقای دکتر علیخان به مضمون ذیل قرائت گردید)
بنده پیشنهاد میکنم که از آنجایی که استعمال سوخته و شیره تریاک به اتفاق کلیه اطبای عالم مضر به شخص و نسل و نوع است و هیچ استعمال جز برای کشیدن ندارد دولت استعمال آن را شش ماه بعد از نشر این قانون به کلی قدغن کرده که سوخته تریاک را در هرجا که باشد ضبط نماید.
پیشنهاد حاج سید ابراهیم:
بنده پیشنهاد میکنم که تا یک سال از هر یک مثقال سوخته تریاک ده شاهی مالیات بگیرند و بعد از یکسال به کلی کشیدن سوخته تریاک را قدغن نمایند که در ظرف یک سال ترک این سم را نماید.
نایب رئیس- ده دقیقه تنفس است [بعد از تنفس مجدداً جلسه تشکیل شد]
نایب رئیس- بر حسب تقاضای مخبر محترم کمیسیون قوانین مالیه این ماده با پیشنهادهایی که در آن خصوص شده بود به کمیسیون قوانین مالیه رجوع شد.
دکتر علیخان- ارجاع به کمیسیون در صورتی است که اشکالی داشته باشد وقتی که اشکالی نیست برای چه ارجاع به کمیسیون بشود در آن پیشنهادهایی که شده است چرا رأی نمیگیرند و میگذارند سه چهار روز بگذرد و برای نمایندگان تردیدی در این خصوص پیدا بشود مثل اینکه در خصوص پیشنهاد بنده قبل از تنفس اغلب نمایندگان حاضر بودند که رأی بدهند بعد از آنکه تنفس دادیم و الان همه رأیهایشان منحرف شده است و حالا بنده اجازه میخواهم که در خصصو پیشنهاد خودم عرض بکنم.
نایب رئیس- بر حسب نظامنامه داخلی مخبر کمیسیون همیشه حق دارد که بخواهد مواد پیشنهادهایی که در آن خصوص شده است به کمیسیون رجوع شود.
فهیم الملک- بنده این تقاضایی که کردم معلوم شد که اکثریت مجلس بر این بود که در این خصوص مذاکره بشود حالا در صورتی که آقایان میل داشته باشند در این باب مذاکره بکنند بنده مانع نیستم مختارند.
دکتر علیخان- در این خصوص بعضی آقایان هستند که اشکالاتی نمیدانند به چه جهت وارد میآورند و حال اینکه بنده هیچ اشکالی در این نمیبینم این بدیهی است که هر کاری را که انسان میخواهد اقدام بکند در ابتدا یک قدری اشکالات خواهد داشت ولی همین که اقدام شد به تدریج رفع میشود بنده هیچ تصور نمیکنم که نمایندگان محترم که اینجا حاضرند و هر کدام صاحب وجدان هستند یک روز وقت مجلس را صرف این کار بکنند که دولت سوخته تریاک را بخرد و شیره کند و بدهد به مردم که بکشند اینکه سوخته میفرمایند را نمیشود جمع کرد بنده عرض میکنم اولاً تکلیف دولت نیست که یک چیزی را که مضر است به شخص به انسانیت و بالاخره به همه چیز آن را درست بکند و بفروشد بلکه تکلیف دولت این است که به هر تدبیری که میداند قدغن نماید حالا اجرایش مشکل است و از پیش نمیرود دولت ادعای وظیفه خود را کرده است و مجلس هم تکلیف خود را عمل کرده است به اینکه قدغن کرده است که استعمال نکنند ثانیاً اینکه میفرمایند که نمیشود قدغن کرد که استعمال نشود بنده عرض میکنم که میشود در کمال خوبی اولاً باید برای این مسئله شش ماه مهلت قرارداد و بعد از شش ماه قدغن نمایند ثانیاً دولت باید اعلان بکند به آنهایی که تریاک میفروشند که سوخته تریاک را از آنهایی که تریاک از ایشان میخرند مطالبه نمایند و همینطور که عرض کردم برای هر مثقال تریاکی ممکن است معین کرد که چقدر سوخته دارد برای اینکه یک عده هستند که تریاک خواهند فروخت و یک عده هستند که میخرند و این اشخاص یک عده فقره هستند و یک عده اغنیا و لابد برای هر مدتی که تریاک میخرند بعد از آن مدت باز محتاج به تریاک خواهد بود و مجبور خواهد شد که سوخته تریاک را که خریده است بیاورد و بدهد برای اینکه عرض کردم که محتاج است و باید بخرد و استعمال کند تا با اینکه میفرمایند این کار خیلی اشکال دارد عرض کردم که هر کاری را که انسان بخواهد اقدام بکند یک قدری اشکال خواهد داشت این هم در اول اگر یک قدری اشکال داشته باشد کم کم مجری خواهد شد و میشود هم در شهری مقداری از شیره نزد اطباء آن شهر و آن محل گذاشت و اعلان کرد که اشخاصی که واقعاً محتاجند و مردمیهستند یعنی اگر نکشند میمیرند بروند پیش آن اطباء به اندازه احتیاج بگیرند و یا اینکه دوا ساز با اجازه اطباء درست کند و بدهد علاوه بر این یک چیزی است که در یک روز هم میشود ترک کرد برای اینکه هم اطباء معین است که یکی از دو قسم میشود این را ترک کرد و ممکن است که عوض کشیدن این شیره بعضی از دواها ترتیب داد که استعمال بکنند تا اینکه کم کم این عمل از سرشان بیفتد حالا شاید اشکالات دیگر هم باشد که به نظر بنده در آن خصوص حاضر باشد ولی در هر صورت به عقیده بنده این ننگ است برای دولت و برای مجلس که بیاید رأی بدهد که دولت سوخته تریاک را بخرد و شیره بسازد و بفروشد برخلاف اگر رأی بدهد که به کلی استعمال آن ممنوع باشد و به همان ترتیبی که عرض کردم جلوگیری بشود این یک افتخاری خواهد بود از برای دولت و از برای این مجلس که این رأی را امروز داده است این عقیده شخص بنده است حالا دیگر بسته به وجدان نمایندگان محترم.
افتخارالواعظین- بنده عرض میکنم که اینجا فقط ما تصور میکنیم و تصور خیلی آسان است فلان کار را اگر بکنیم میشود اگر چنین بشود چنان خواهد شد برایمان گفتن آسان است ولی با عمل کردن خیلی فرق دارد باید وارد عمل شد و دید که امروز اقدام و پیچ خوردن یک چنین کاری برای ما ممکن است یا خیر آقای دکتر علیخان هم چون گمان کردند که بدبختانه تریاککش یا شیرهکش در مملکت ایران منحصر است به یک ایالت نشین یا دو ولایت نشین و یک عده محدودی هستند که به زودی میشود جلوگیری کرد کسانی که خیلی قوه شان بیشتر از شما بود و اسباب اجرائیات هم از هر قسم برایشان میسر بوده آنها این سم مهلک را در عرض سنوات و به تدریج از میان مردم برداشتند چطور شده است که امروز یک مرتبه به جوش آمدهایم و دفعه واحده میخواهیم این کار را اجرا بکنیم و بدبختانه میخواهم عرض کنم که از سی کرور ملت ایران شاید بیشتر از شش کرور مبتلا به این سم مهلک باشند و دیگر اینکه شما میخواهید سوخته را بگیرید چطور میشود این کار را کرد میفرمایید شخصی که تریاک را میخرد دفعههایی که محتاج شد باید سوخته تریاکی را که سابقاً خریده است بیاورد بدهد این ممکن نیست برای آنکه فرض بفرمایید که بنده آدم تریاکی آمدم ده سیر تریاک خریدم اسم بنده هم در دفاتر نوشته شده دفعه دیگر نوکر بنده میآید میخرد و دفعه دیگر کلفت من میآید میخرد و دفعه دیگر دختر من میآید میخرد و دفعه دیگر همسایه من میآید میخرد و دیگر اینکه شما باید به عدد هر ده و به اندازه جمعیت هر شهری دکان تریاک فروشی و شیرهپزی باز بکنید و باید به عده هر خانه و هر سیاه چادری که در دامنه کوه واقع است یک نفر را معین کنید که مواظب باشد و سوخته را از آنها بگیرد و چون آقای دکتر علیخان فرنگ تشریف
داشتهاند و از داخله مملکت خودشان کماهو حقه اطلاع ندارند از این جهت این کار به نظرشان خیلی آسان میآید که میفرمایند یک مرتبه باید اجرا شود و بنده عرض میکنم این کار را باید متدرجاً اقدام کرد و به تدریج این سم مهلک را از این مملکت برداشت و بدبختانه در این مملکت اغلب فقرا مبتلا به این کار هستند و از برای جلوگیری آنها هم هیچ علاجی بهتر از گران کردن او نیست از این جهت بنده عقیدهام این است اینکه دولت سالی مثقالی یکصد دینار اضافه بکند کم است سالی ده شاهی زیاد بکند تا برسد پنج قران تا آن بیچارهها سال به سال کم بکنند و نداشته باشند بخرند و ترک کنند و از برای برداشتن این گویا اول علاجی که اطباء بزرگ دنیا گفتهاند کم کردن است و ممکن است که شما به گرانی و زیادی قیمت آنها را وا بدارید که رفته رفته کم بکنند تا اینکه به کلی ترک نمایند بنده عرض میکنم دولت اینکه خودش بخواهد این کار را منحصراً اداره بکند لابد غرضشان از دو محل خارج نیست. یا غرض نفع دولت است اگر این است که بنده عرض میکنم اگر ملاحظه بفرمایید میبینید دولت آنقدر مردم و اشخاص و مأمورین برای اجرای این کار لازم خواهد داشت که فایده آن کفایت مصارف و مواجب آنها را نمیکند شاید در بعضی نقاط ایران مجری باشند که دو خروار سوخته خریدهاند برای حمل به خارجه یا داخله یک دفعه چسور میروند سرمایه او را میگیرند و میسوزانند که ما بین قرار گرفته است بر اینکه این سم را یک دفعه از این مملکت برداریم بنده عرض میکنم که اگر شما بخواهید دولت منحصراً این را اداره بکند این یک کاری نیست که بدهی برای دولت نخواهد داشت و پیشرفت هم ندارد و اگر بخواهید که سوخته را بگیرد و بسوزاند که آن هم یک مرتبه باید از شش کرور نفع چشم بپوشید و ممکن هم نیست بنده عرض میکنم که مثل اینکه تریاک را شما میخواهید بگویید که مثقالی سیصد دینار اثر دارد بدهد و اگر ندارد چشمش کور نکشد در اینجا هم بنده عرض میکنم سیصد دینار را اگر دو عباسی ده شاهی بکنید و هرچه میتوانید بر قیمتش بیفزایید تا به واسطه گرانی و زیادی قیمت کسانی که مبتلا هستند به این کار مجبور شوند که به تدریج کم کنند تا اینکه به کلی ترک نمایند و استعمال نکنند والا این فرمایشاتی که آقای دکتر علیخان میفرمایند از برای تصور خیلی خوب است ولی از برای از قوه به فعل درآوردن بنده آنها را جزء محالات میدانم.
آقا میرزا احمد- بنده کاملاً موافق هستم با راپورت کمیسیون ولی اگر قدری بر قیمتش اضافه شود عیبی ندارد ولی بعضی اوقات در مجلس بعضی مذاکرات میشود که بنده لازم میدانم که راجع به آن مذاکرات تکرار نشود و حالا که آمدهام به محل نطق اگرچه عرایضم مختصر است ولی خیلی جالب اهمیت است و ان مطالبی که گفته شد تا یک اندازه ناشی شد از عدم جلوگیری.
نایب رئیس مثل اینکه جناب کاشف در بین صحبتی کردند راجع به ماده که دیروز گذشت و نایب رئیس جلوگیری نکردند و بعد که آقا سید حسن مدرس تشریف آوردند نسبت به بعضی مذاکرات اظهارات کردند که نسبت به نمایندگان و نسبت به خود مجلس بر میخورد از این جهت بنده لازم میدانم که آنها را رد کنم اولاً باید بدانیم که اینجا دارالشورای ملی است جای شوخی و بعضی اظهارات نیست وکلای دارالشورای کبری حالا انتخابشان از روی هر میزانی شده است خیالات و آراءشان را نباید حمل به هوی و هوس کرد هرچه رأی دادند مطاع و متبع است یعنی از روی هوی و هوس نیست و همان میزان اکثریت ملت است مگر در صورتی که موافقت نکنند با قوانین و موازین شرع و البته در آن موقع حق دارند اشخاصی که از قوانین شرع مسبوقند و اطلاع دارند آراء خود را اظهار بدارند والا بیانات وکلا همیشه متبع است و بنده هیچ نمیتوانم بنشینم در یک مجلسی و بشنوم که نسبت به پارلمان و وکلاء پارلمان گفته بشود که آراءشان از روی هوی و هوس است و جداً این اظهار و این قبول را رد میکنم و دیگر یک فرمایش دیگری فرمودند که متعلق بود به آن اظهاری که آقای حسنقلی خان که در موقع انتخاب علماء خمسه فرمودند و آن این بود که اطلاق نظر آقایان غلط است بلکه آقایان علما خمسه پنج نفر از وکلای مجلسند و داخل در وکلای مجلس هستند و شئونات در جلسات وکلا تماماً را دارا هستند و در قانون اساسی هم نسبت به آنها لفظ ناظر نوشته شده است و نباید برای این خودشان را به لفظ ناظر معرفی نمایند این مطلبی بود که بنده لازم میدانستم عرض کنم و اگر جسارت هم شد خواهند بخشید چون که وظیفهام اقتضا میکرد که این مطلب را بگویم.
کاشف- اینجا یک اعتراضی آقای میرزا احمد به بنده فرمودند تصدیق میکنم مقصود بنده این بود که خواستم خودم بفهمم که این رأیی که دادید در چه بود و ربطی به ایراد آقای آقا میرزا احمد نداشت که این اعتراض را فرمودند.
مؤتمن الملک- گویا مادۀ ۷۹ مجلس را مجبور میکند که وقتی که کمیسیون تقاضا کرد که یک ماده به کمیسیون رجوع شود آن ماده برگردد به کمیسیون پس باید به موجب اینکه مخبر کمیسیون تقاضا کردند که این ماده به کمیسیون رجوع شود این ماده با پیشنهادها به کمیسیون رجوع شود (گفته شد مادۀ ۷۹ خوانده شود)
معاضد الملک- مادۀ ۷۹- هر اصلاح یا ماده الحاقی که در ضمن مباحثات اظهار باید دلایل آن به طور اختصار بیان شود و در صورتی که مخبر کمیسیون تقاضا نماید باید آن اصلاح یا مادۀ الحاقیه به کمیسیون رجوع شود- هرگاه ارجاع به کمیسیون تقاضا نشود در باب قبول توجه از مجلس رأی خواسته میشود- مجلس پس از استماع اظهارات مخبر کمیسیون در این باب رأی میدهد اصلاح با ماده الحاقیه در صورت قبول به کمیسیون ارجاع میشود.
فهیم الملک- مقصود آقایان از این اظهارات این بود که مذاکراتی که بر خلاف مذاکراتشان شده است در اینجا مذاکره بفرمایند و حالا که اظهارات خودشان را فرمودند آن پیشنهادها را با آن ماده رجوع کنید به کمیسیون که تجدید نظری در آن شده ثانیاً به مجلس پیشنهاد شود.
نایب رئیس- پس این ماده با پیشنهادها رجوع میشود به کمیسیون.
سلیمان میرزا- بنده گمان میکنم که ماده دوازدهم نظامنامه داخلی بر ما واجب میکند که در ۱۴ جدی شعبان را تجدید بکنیم و تا امروز که انتخاب نکردهایم نقص این قانون را کردهایم و آن وقت خیلی غریب است که بعضی از آقایان تقاضا میکنند که راپورت شعبات را به مجلس بفرستند در صورتی که شعبات از ۱۶ روز مدتشان منقضی شده و راپورتشان از آن تاریخ از درجه اعتبار ساقط است از این جهت بنده تصور میکنم که امروز باید اسامینمایندگان را بیاورید و شروع به تجدید شعبات بکنید تا اینکه شعبات منعقد شده به اعتبار نامهها رسیدگی بکنند و راپورت بدهند مادۀ ۱۲ نظامنامه داخلی شعبی که بر طبق مادۀ ۳ تشکیل یافته هر ۳ ماده به سه ماه به طور قرعه تجدید میشوند مقصود عمده از تشکیل این شعبات آن است که هر وقت مطلب یا لایحه یا طرح قانونی پیشنهاد مجلس میشود رجوع به شعبات بکنند که در آنجا ملاحظه و مداقه شود و اگر تشکیل کمیسیونی لازم آید هریک از شعبات پس از مذاکرات و مباحثات موافق عده که مجلس معین کرده است برای عضویت کمیسیون انتخاب کنند و به علاوه چون شنیدهام که بعضی از آقایان یک پیشنهادی کرده اند که شعبات ۶ ماه به ۶ ماه تجدید شود خواستم عرض کنم این قانون هنوز نگسسته است ما باید این انتخاب را بکنیم بعد هر وقت که این پیشنهاد به مجلس آمد و مجلس به اکثریت تصویب کرد جزء نظامنامه داخلی میشود و به همان ترتیب رفتار خواهد شد حالا ولو اینکه پیشنهاد کرده باشند که یکسال به یکسال تجدید بشود ربطی به نظامنامه داخلی ندارد و باید امروز شروع کنیم به معین کردن شعبات تا اینکه چرخهای شعبات راه بیفتد و اعتبارنامه وکلا را رسیدگی و راپورت بدهند.
نایب رئیس- بنده توضیحاً عرض میکنم که اولاً انتخاب شعبات در جزء دستور هست همانطوری که شاهزاده اظهار کردند و به علاوه یادآوری میکنم که همان نظامنامه داخلی که این ماده در او هست مجبور میکند هیئت رئیسه را که مراعات نظامنامه داخلی و نظم و دستور مجلس را در تمام مقامات بکنند و دستور امروز یک ترتیبی معین شده است که به همان ترتیب باید بگذرد پس و پیش انداختن دستور به موجب همان نظامنامه داخلی مخل نظم و منای با نظامنامه است پس باید مراعات نظامنامه داخلی را بنمایند یعنی دستور مجلس را به همان ترتیبی که معین شده است اجرا بدهند.
سلیمان میرزا- بنده گمان میکنم که هیچ
نظامنامه این حق را به هیئت رئیسه نداده است که اگر در ۱۴ حمل فرضاً باید شعبات تجدید شود و هیئت رئیسه را انتخاب نمایند ۱۶ روز آن را عقب بیندازند و بگویند که این را جزء دستور نوشتهایم ولی صبر بکنید که راپورت کمیسیون پروگرام که خیلی مذاکرات دارد خوانده شود و بگذرد بعد قانون دیوان محاسبات که ۲ ماه طول دارد بگذرد تا اینکه بعد از ۳ ماه و ۱۴ سه برج بعد هیئت رئیسه انتخاب بشود از این جهت بنده عرض میکنم که هیئت رئیسه ابداً حق تعبیر نظامنامه را ندارند و چهاردهم هر برجی که نظامنامه معین کرده است باید حتماً شعبات تجدید شود و نمیتوانند از این برج به برج دیگری بیندازند و از روز ۱۴ جدی تا امروز که ۱۶ روز گذشته است نقض این قانون را کردهاند که شعبات را انتخاب ننموده اند و خواهشمندم که در این خصوص سوء استفاده نفرمایند و شروع کنند به تجدید شعبات که رسیدگی به اعتبارنامهها شده تکلیف آنها معین شود و مقید به این نباشند که میل هیئت رئیسه چنین اقتضا فرموده است که این را آخر جزء دستور مجلس قرار دادهاند و باید ۲ ساعت در یک ماده سوخته تریاک مذاکره بکنند.
نایب رئیس- بنده مایل نیستم که با نماینده محترم در این باب مشاجره نمایم ولی مجبورم عرض کنم که مطلبی را که در آن مذاکره میکنیم میتوانیم بگذریم و شروع به تقلب دیگر بکنیم.
ادیبالتجار- چون بعضی از فرمایشات حضرت والا راجع به اشخاصی بوده که از نرسیدن اعتبارنامهها شکوه کرده بودند و بنده این شکوه را کرده بودم که چرا این اعتبار نامهها به مجلس نمیآید و هم امضاء کردهام آن پیشنهادی را که شعبات ۶ ماه به ۶ ماه تجدید میشود و جهتش هم این بود که در روزنامهها نوشتند و ما را استهزا و تخطئه کردند که عوض اینکه نمایندگان ما قانون بنویسند و به کارهای مملکت برسند هر روز نگاه میکنیم میبینیم که شعبات تجدید میکنند به این ملاحظه بود که بنده هم آن پیشنهاد را امضا کردم و از این گذشته عرض میکنم که مذاکره در قانون و گذراندن آن خیلی بهتر است از اینکه هر روز شعبات را تجدید کنیم و کمیسیون انتخاب کنیم [راپورت کمیسیون بودجه راجع به اعزام بیست نفر محصلین به عبارت ذیل قرائت شد. کمیسیون روز چهارشنبه ۱۶ محرم دو ساعت و ربع به ظهر مانده به ریاست آقای میرزا مرتضی قلیخان منعقد گردید پیشنهاد وزارت جلیله معارف در خصوص تصویب ده هزار تومان برای اعزام بیست نفر شاگرد از شاگردانی که تاکنون در مدارس تهران از قبیل دارالفنون و سیاسی و غیره تحصیل نموده اند برای تکمیل تحصیلات خود در شعبه مختلفه علوم به اروپا قرائت گردید]
کمیسیون بودجه برای توسعه معارف که مایه کلیه سعادات است به اکثریت رأی داد که این مبلغ اعتبار به وزارت معارف برای اعزام ۲۰ نفر شاگرد داده شود مشروط بر اینکه اولاً شاگردان از فقرا محصلینی که خود قادر به مسافرت اروپا نیستند یا ولی که قدرت اعزام آنها را داشته باشند ندارند انتخاب شوند و ثانیاً اعزام آنها به نظارت کمیسیون معارف باشد که هم در انتخاب آنها و هم در علومی که بایست تحصیل نمایند نظر کامل داشته باشند که شاگردان محصل هوشیار انتخاب شده پرگرام تحصیلات آنها هم در علومی که برای آتیه مملکت انفع و الزم است معین شود.
معززالملک- بنده اساساً با این پیشنهاد که شده است کمال موافقت را دارم و البته خیلی لازم است که یک وجهی داده شود و یک عده محصلین فرستاده شده ولی اینجا دو نظر داشتم که مجبورم عرض کنم اینجا این شاگردانی که نوشته شده است یا هیچ معین نشده است از برای چه و در چه خط تحصیل خواهند کرد و بنده که نظر میکنم میبینم که ما در هر یک از شعب مملکت یک عده اشخاص بصیر با اطلاع داریم ولی بدبختانه در یک رشته مملکت که میتوان گفت اساس زندگی مملکت بسته به اوست و اساس تمام چیزهای مملکت است و اسباب ترقی ملل عالم شده است هیچ در صدد نیستیم که آن را ترقی بدهیم و آن شعبه هم البته محتاج به گفتن نیست و همه میدانید که آن شعبه نظام است علیالخصوص که برای سایر شعب یک عده مستخدمینی خواسته شده است و همینطور اشخاص دیگری هم داریم در اینجا ولی چون طوری شده است که ایرانیهایی که در خارج بودند اغلب تحصیلات خودشان را در راه دیگر کرده اند و در نظام کمتر تحصیل کردهاند به این جهت بنده تصور میکنم که سایر ادارات را میشود اداره کرد و به عقیده شخص بنده اگر تمام این بیست نفر شاگرد ولی اقلاً ده نفر از آنها را وزارت معارف مقیم بکند که تحصیلات خودشان را در حفظ نظام بکند گمان میکنم بهتر باشد برای اینکه هیچ کس نمیتواند منکر بشود که نظام زنده کننده ملت است زیرا که حیات مملکت بسته به نظام است و به واسطه نظام هر امر حق و مشروعی را میشود از پیش برد این یکی دیگر اینکه اینجا اینطوری که نوشته شده است فقط مفهومش این است که فقط یک بیست نفر شاگردی را میفرستند آنجا و اگر بعدها از عده آنها کاسته شود دیگر عوض آنها فرستاده نخواهد شد ولی من تصور میکنم که اگر اینطور قرار گذاشته شود که همیشه ۲۰ نفر شاگرد در آنجا باشد اعم از اینکه این شاگردانی که از حالا میروند بتوانند از عهده تحصیلات خودشان برآیند و یا اینکه به جهت دیگری مراجعت نمایند و هر وقت که یک عده از آنها کاسته شود عوض آنها از اینجا فرستاده شود ولی مشروط بر اینکه یک مقداری از این شاگردها چنانچه عرض کردم تحصیلاتشان منحصر به علم نظام باشد.
معاون وزارت معارف- در این پیشنهادی که شده است معلوم است که نکات و دقایق آن پیشنهاد نشده است مقصود از این پیشنهاد فقط این است که ده هزار تومان اعتبار داده شود به وزارت معارف برای فرستادن شاگردانی به خارجه و همین قدر که تصویب شد آن وقت نکات و دقایق البته در یک لایحه پیشنهاد میشود که مطلع باشند که به چه ترتیب این پول داده خواهد شد و به چه ترتیب خارج خواهد شد و این نکته را هم آقای معززالملک فرمودند در واقع وزارت علوم تا این ساعت بر این نبود و علاوه بر این خود وزارت جنگ در بودجه خودش منظور کرده است که یک عده شاگردهای نظامیبفرستند و گمان میکنم که همان تصویبی شده است صحیح تر باشد که از همان رشته که وزارت جنگ است و از بودجه خود وزارت جنگ محصلین نظامیفرستاده میشود و عمده نظر وزارت معارف میدانید در این پیشنهادی که کرده است این بود که یک قسمت بیشتر این عده را برای معلمیبفرستند که میدانید مدارس ما امروزه معلمیندارد به این واسطه خواسته اند که از راه یک عده معلمینی برای آتیه تهیه کرده باشند و اگر بخواهیم برای این کار معلمین از خارجه بیاوریم طوری است که درست نمیتوانند در اینجا تدریس بکنند وانگهی قیمتش برای ما خیلی گران تمام میشود و همین طور معایب دیگر دارد در صورتی که اگر از جوانهای خودمان بروند آنجا و تحصیلاتی را که لازم است بنمایند و بعد خود آنها در مدرسه دارالمعلمین که تأسیس میشود ممکن است معلمینی تکمیل کند و آنها در همه جای مملکت پراکنده شوند پس نظر عمده این است که یک قسمت بیشتر از این معلمین بروند در آنجا و فقط رویه معلمیرا یاد بگیرند و عده هم برای تعلیم صنایعی که در اینجا متروک است از قبیل علم معماری و مهندسی و مکانیسین و حالا این پیشنهاد همانطور که عرض شد فقط راجع به اعتبار خرج آنها است بعد از اینکه تصویب شد نکات و دقایق آن با ترتیبات صحیح و شرایط تحصیل آنها لابد پیشنهاد خواهد شد ولی فرستادن این عده بیشتر برای این است که معلمین تربیت بشوند و به کار بخورند و ضمناً هم از برای ترویج سایر علومیکه در اینجا متروک است.
حاج سید ابراهیم- بنده موافقم با آقای معززالملک در کمیسیون بودجه هم همین مذاکره شد و مخصوصاً به همین ملاحظه به کمیسیون معارف رجوع شد که در آنجا پروگرام تعیین این چند نفر را تعیین بکنند و این نکات را رعایت بکنند و همین طوری که اظهار شد اگر تخصیص داده شود که اقلا بعضی از آنها برای علم نظام معین بشوند و این را هم که آقای معاون اظهار کردند که در هر وزارتخانه ۲۰ نفر را با مخارج منظور بداریم این قسم امروزه برای ما ممکن نیست ما امروز باید ملاحظه الاهم فلاهم را بکنیم و ببینیم که اهم امور امروز چه چیز است واضح است که اهم امور امروز امر نظام است و آقایانی که این اظهار را کردند بنده تصدیق میکنم ایشان را که امروز اهم امور برای ما نظام است برای اینکه اگر نظام نداشته باشیم و یک حصاری دور خودمان نکشیم از هیچ چیز محفوظ نخواهیم بود و این پیشنهادی که شده است که ده نفر از آنها برای نظام معین بشود و ده نفر دیگر برای معارف و تربیت معلمین برای مدارس اگر بنا شود که ما این را تصویب بکنیم و این اندازه هم به نظام همراهی نکنیم واقعا باید از اقدامات وزراء و خودمان به کلی مأیوس باشیم که ۲۰ نفر را میفرستیم باید تمام آنها را برای نظام معین کنیم و حالا که به جهت دیگر نمیتوانیم تمام آنها را برای این کار بفرستیم اقلاً باید ده نفر را که برای نظام معین بکنیم و ده نفر
دیگر برای معارف و سایر چیزها که صلاح دانستهاید معین شود.
(دو فقره پیشنهاد به عبارت ذیل قرائت شد)
(۱) از طرف آقای حاج سید ابراهیم- این بنده پیشنهاد میکنم که ده نفر از ۲۰ نفر که برای تحصیل به اروپا میروند تخصیص داده شود به اشخاصی که مایل تحصیل نظام هستند که این ده نفر در اروپا تحصیل علوم نظام نمایند.
(۲) از طرف آقای معززالملک- ۱- پیشنهاد میکنم از ۲۰ نفر شاگرانی که به فرنگ فرستاده میشوند در شعبه نظام تحصیل بکنند، ۲- عده ۲۰ نفر محصل همیشه تمام بوده اگر کسری در شاگردان پیدا شود عوض آن فرستاده شود.
افتخارالواعظین- بنده اولا خیال میکنم که اگر چنانچه ما سالی ده هزار تومان و در چهار سال چهل یا پنجاه هزار تومان بدهیم و ۲۰ نفر شاگرد را بفرستیم به اروپا تا اینکه تحصیل بکنند و بیایند یا آنکه همان ۵۰ هزار تومان خودمان در همین جا یک مدرسه تأسیس بکنیم که بتوانیم دویست نفر شاگرد را در اینجا تربیت بکنیم بهتر باشد ولی به یک ملاحظه میبینم که آن طوری که لازم است و مقصود ما است نتیجه به دست نمیآید و آن این است که این اشخاصی که باید بروند فقط از برای تحصیل علمینیست بلکه عملیات را هم باید در ضمن تحصیل یاد بگیرند و تحصیل بکنند و از این جهت ناچاریم که آنها را اعزام به اروپا بکنیم و بنده کاملاً موافقم با آقای معززالملک که از این ۲۰ نفر بلکه اگر وزارت علوم تصویب میکند تمام این ۲۰ نفر را برای نظام معین بکنند و پروگرام تحصیلات آنها را هم معین بکنند و به علاوه یک نفر را هم معین بکنند از برای نظارت در تحصیلات آنها که از مردمان صحیح و عالم امین متدین باشد و خاطر آقایان را متذکر میکنم که خیلی پولهای مفت میدهیم و اول پولی که به محل صحیح میدهیم همین پول است و در صورتی که بدانند که آن پول به مصارف تعلیم و معارف خواهد رسید تمام اهالی مملکت حتی فقرا و ضعفا و پیرزنهای این مملکت هم تحمل آن مالیات را خواهند کرد ولی به شرط اینکه یک نفر آدم امین متدین دلسوز مملکت که آن ۲۰ نفر را مثل اولاد خودش بداند از اینجا با آن ۲۰ نفر اعزام بشود و در راپورت کمیسیون بوده فقط یک نقصی بنده در آن میبینم که ناچارم متذکر شوم و آن این است که ما ده هزار تومان را میدهیم و ۲۰ نفر شاگرد هم به همان ترتیبی که در تحت نظر کمیسیون معارف باشد انتخاب میکنیم و اینها میروند به بعضی اخلاق غیر حسنه که خود اروپاییها هم از آن منزجر هستند عوض تحصیلات آن اخلاق را تحصیل میکنند و برای ما میآورند از این جهت بنده تصور میکنم که یکی از مردمان عالم وطنپرست صدیق همانطوری که عرض کردم در آن محلی که این اطفال میروند باید معین کرد برای نظارت در تحصیلات آنها و اینها تحصیلاتشان در تحت نظر آن شخص باشد که بنده مطمئن باشم که این ده هزار تومان را که میدهیم دوره تحصیل صرف نمیشود نه در راه مسافرت و تماشای تئاتر یا چیزهای دیگر و این آدم امین را از اینجا یا از بین مأمورین دولتی که در آنجا است معین بکنند که بدانیم بعد از این همه زحمات و مخارج این ۲۰ نفر علوم و سعادت اروپایی را برای ماسوقات میآورند نه بعضی اخلاق و عادات غیر حسنه که خود آنها هم از آن منزجر هستند.
سلیمان میرزا- یک قسمتی از فرمایشات خودشان را آقای افتخارالواعظین در آخر فرمایشات خودشان رد کردند یعنی گفتند که خوب بود این پنجاه هزار تومان را خودمان در اینجا یک مدرسه تأسیس بکنیم بعد خودشان متذکر شدند که اینها فقط برای تحصیل نمیروند بلکه تا اندازه عملیات را هم باید یاد بگیرند اما در قسمت دیگر که فرمودند خوب است یک نفر هم همراه آنها بفرستیم که مواظب باشد که آنها تحصیل بکنند و عوض تحصیل علوم اخلاق رذیله را کسب نکنند چون نکتهاش را ملتفت نشده اند بنده لازم میدانم عرض کنم که در اینجا اشتباه کرده اند برای اینکه اینها را میگذارند در مدارس رسمیو وقتی که در آنجا مشغول تحصیل شدند دیگر به اختیار خودشان نیست که شبها به تئاتر بروند خود اداره مدرسه مراقب خواهد بود و راپورت مدرسه را میفرستند و از آنجا مستقیماً به وزارت علوم خواهد رسید و نمایندگان ملاحظه خواهند کرد و به علاوه اینها را هم در یک نقطه نخواهیم گذاشت به خصوص حالا که در خصوص نظام هم مذاکره میشود که یک عده از اینها باید در خط نظام تحصیل کنند و باید هر کدام به نقطه ای که در یک فنی کاملترند فرستاد حالا فرض بفرمایید که امروز این ۲۰ نفر را با یک عالم و امین که او هم قبول کرد فرستادیم وجود این شخص در آن محل بی مصرف خواهد ماند به جهت اینکه هر کدام از آنها را بعد از ورود میبرد به یک مدرسه میسپارد و آن وقت آنها به ترتیب مدرسه خودشان عمل میکنند و راپورت خودشان را میدهند به وزارت علوم که مطلع باشد و به هر ترتیبی که سایر اطفال را تربیت میکنند آنها را هم تربیت خواهند کرد.
وکیل التجار- در مسئله معارف دیگر چیزی نیست که بنده هم بیایم اینجا و یک شرحی عرض کنم و کسی هم نمیتواند منکر باشد و انکار داشته باشد ولی نمیدانم در این عقیده که میخواهم اظهار بکنم تنها باشم یا اینکه شریک داشته باشم بنده در کلیات این مسئله با رأی آقایان مخالف هستم عقیده شخص بنده یعنی از وقتی که به ایران آمدهام و یک مدتی هم در اینجا نبودهام این است که ماها میتوانیم در ایران معلم بخواهیم و بیاوریم و اطفال مان را در اینجا بگذاریم تحصیل بکنند به جهت اینکه به موجب تجربیاتی که تا امروز حاصل کردهایم و هر کدام از آقایان توانستند خلاف آن را ثابت بکند بفرمایید که همیشه شاگردهای ما اگر رسماً از طرف دولت فرستاده نشده اند اولیای اطفال همه ساله به مخارج خودشان فرستاده اند یک عده را و رفتهاند برای تحصیل و وقتی که ما میخواهیم میزان تحصیل آنها را با پولی که در آنجا جمع شده است بسنجیم و ملاحظه کنیم خواهیم دید که خیلی ضرر کردهایم و خیلی وقت اطفال مان را ضایع کردهایم با این پولی که امروز تقاضا میشود برای ۱۰ یا ۲۰ نفر اطفال و وزارت جنگ هم در خیال است که علیحده چند نفر را بفرستد و الان آقایان میدانند که در سویس چند نفر از معلمین ایرانی هستند و سالی چقدر پول صرف میشود که آنجا تحصیل بکند و همین طور هر سال از اطفال متمولین و محترمین ایران در اروپا هستند که اگر از اولیائشان تحقیق بکنید خواهید دید که چقدر میشود در صورتی که ما میتوانیم با این پولها یعنی با همان پولی که دولت میخواهد خرج بکند مدرسه دائر بکنیم و اگر این کار را دولت بکند اولیاء اطفال حقوق خودشان را میدهند و از آن راه دولت ضرری هم نخواهد کرد و همیشه صد و صد و پنجاه و دویست نفر اطفال ما در خانه خودشان مشغول تحصیل هستند و میشود که چند نفر از معلمین متخصص هر علمیاز نقاط معلومه از اشخاص خیلی صحیح و درست بخواهید و دیگر تأسیسات جدیدی هم لازم نداریم برای اینکه عمارت مدرسه دارالفنون که تا به حال شاگردان در آنجا تحصیل میکردند آن را ممکن است تعبیر بکنیم که واقعاً دارالفنون بشود و قصد آن واقعاً پیش برود به جهت اینکه ما میبینیم که به همان اندازه که تا به حال دارالفنون داشتهایم به همان اندازه هم شاگردان خوب تربیت شده اند و یک اندازه هم تکمیل شدهاند چون اسباب تکمیل در اینجا موجود نبوده و رفته اند به خارجه چنانچه اطبائی که از ایرانیها فعلاً داریم اغلب کسانی هستند که همین جا تحصیل کردهاند و حالا ما اگر اسباب تکمیل را در اینجا فراهم بیاوریم آن وقت دیگر محتاج به رفتن آنها نخواهد بود و اما شاگردانی که رفتهاند تحصیل کردهاند و مراجعت کردهاند میتوانیم بدانیم که ده یک آنها خوب تحصیل نکرده اند و بعضی از آقایان که عقیده دارند که تهذیب اخلاق هم خواهند کرد حالا عقیده شان منصرف شده است علاوه بر این جوانانی که فرستاده میشوند برای تحصیل در خارجه مسلماً باید جوان باشند و به موجب اطلاعاتی که بنده خودم دارم و امتحاناتی که کردهام به جهت اینکه ۲۵ سال است که در این رشته بودهام یعنی در یک محلی که شاگردانی که رفتهاند و مراجعت کردهاند همه را دیدهام و بیشترشان را خودم راه انداختهام آن تجربههایی که بنده حاصل کردهام این است که آن طوری که در نظر است تکمیل نمیشوند و نتیجه مطلوب از سایر حیثیات به دست نمیآید عقیده بنده این است که به عوض اینکه یک عده از اولادهای وطن خودمان را بفرستیم با یک مبلغ گزافی و آن وقت به زحمات زیاد بعد از ده دوازده سال آن نتیجه که در نظر است حاصل نکنیم یک یا دو مدرسه عالی یا بیشتر دائر بکنیم و بگذاریم که اطفال مان نه ده و نه بیست بلکه صد هزار و دویست هزار در آن مدارس تحصیل بکنند و آن وقت در نقاط دیگری که بنده صرف نظر میکنم برای پاره ای ملاحظات از نقطه نظر اقتصادی هم وقتی بخواهیم ملاحظه بکنیم میبینیم که برای آوردن ده نفر یا پانزده نفر یا بیست نفر معلم صحیح وقتی صد هزار تومان خرج کنیم در آخر سال ۱۵ هزار تومان بیشتر ضرر نکرده ایم فقط یک مبلغی را که ذخیره میشود ضرر کردهایم باقی در همین جا خرج شده است حالا باقی نکاتش را بنده عرض نمیکنم ولی عقیده شخصی بنده این است که هر قدر و هر طور که بتوانیم خودمان مدرسه عالی و دارالفنون تأسیس بکنیم و آن و وقت محصلین و
فرزندهای وطن خودمان را بفرستیم در آنجا تحصیل بکنند.
سلیمان میرزا- آقای وکیل التجار البته در اظهار عقیده خودشان آزاد بودند لیکن بنده نمیدانم مطابق کدام تجربیات این را محقق میدانند بنده هم مثل ایشان عده محصلین سویس را نمیدانم اینکه میفرمایند در داخل مملکت مدارس خودمان را تکمیل بکنیم خیلی صحیح است و این پیشنهاد هم مقدمه او است ولی مدارس را که میخواهیم دایر بکنیم معلم لازم داریم امروز شما معلم ندارید و همانطور که آقای معاون فرمودند ده نفر را میخواهند بفرستند که ترتیب تدریس و تعلیم را یاد بگیرند و شروع بکنند به همان مقصودی که آقای وکیلالتجار دارند و اینکه میفرمایند معلم بیاورند از برای این معلم شاگردهایی هم باید داشته باشیم که بتوانند مطالب و بیانات او را درک بکنند و از او استفاده بکنند نداریم زیرا که تحصیلات مقدماتی این مملکت درست نیست بعد از اینکه تحصیل مقدماتی در این مملکت درست شد آن وقت ممکن است که ما این کار را بکنیم وقتی که شاگرد درجات مقدماتی را طی نکرده و درجه وسطی را ندیده است آوردن معلم علوم عالیه برای آنها چه فایده از برای او خواهد داشت هیچ ثمری ندارد جز اینکه یک ضرری دارد که یک معلمی را اجیر بکنیم و بیاید روزی یک ساعت و برود و هیچ فایده از آن نبرده باشیم و تنها ما نیستیم که فهمیدهایم که شاگرد باید برود خارجه و تحصیل بکند و بیاید همه جا همین ترتیب است زیرا که در یک مملکت نمیتوانند اسباب تمام تحصیلات را فراهم بکنند و اگر ما بخواهیم در تهران مثلا تمام تحصیلات را فراهم بکنند اولاً غیر ممکن است علیالخصوص با این عدم مساعدت ثروتی و این عدم استطاعت و عدم تحصیلات مقدماتی و اینکه میفرمایند اینهایی که رفته اند عوض تحصیل بعضی عادات یاد گرفته اند عمل یک نفر را نمیشود حمل بر نوع و کلی کرد اگر چند نفر از اولیای اطفال مثل سایر تفاوتهایی که دارند از بابت داشتن سرمایه یک پولی دادهاند به اولادشان که بروند اروپا و مشغول تفریح باشند به اسم تحصیل آن وقت آنها تحصیل نکرده باشند این دلیل نمیشود که اینها هم به همینطور خواهند شد اخلاق رذیله در هر مملکتی هست آیا کلیه این اخلاق رذیله مثلاً همه این دزدها که دزدی میکنند رفتهاند تحصیل کردهاند که اینطور دزد شده اند هیچ وقت علوم شخصی را به اخلاق بد وادار نمیکند و اگر چنین بود که علم شخص را وادار به اخلاق رذیله میکرد پیغمبر ما علم را به هر زن و مرد واجب نمیکرد هیچ وقت علم باعث این نمیشود که انسان اعمال ناشایسته را مرتکب بشود هر کس علمش بیشتر و اطلاعش زیادتر باشد کمتر اعمال ناشایسته را اقدام میکند پس اگر در نظر ایشان رسیده باشد که یکی دو نفر به اروپا تحصیل نکردهاند این ربطی به مطلب نخواهد داشت کلیتاً تقصیر با اولیاء آنهاست که یک پولی داده اند به آنها که در آنجا تفریح کنند و به تماشاخانهها بروند و اعمال رذیله را یاد بگیرند و یک قسمت از آن اشخاص هم شدید قابل ترقی و تحصیل نبودهاند که اینطور شده اند فقط به ثروت که نیست استعداد هم مدخلیت کلی دارد ایشان فقط به تمول نگاه کردهاند که هر کس تمول داشته است پسرش را فرستاده است این یک قاعده کلی نیست که هر کس تمول دارد و با استعداد است بلکه میتوان گفت که تا یک درجه برعکس است که کسانی که صاحب ثروتند اطفالشان همیشه آقازاده تربیت شده اند و اخلاق رذیله را درک نکردهاند و هر چه کردهاند گفتهاند که خوب کردهاند و همیشه کسانی که صاحب ثروت هستند اطفالشان بیشتر اخلاق رذیله را کسب میکنند.
وکیلالتجار- مقصود بنده این نبود که علما و اشخاصی که علم تحصیل میکنند اخلاقشان ضایع میشود بلکه کسانی که تحصیل میکنند ممکن نیست اخلاقشان ضایع بشود و دیگر اینکه فرمودند به واسطه اینکه ترتیب تحصیل مقدماتی اینجا صحیح نیست نمیتوانیم معلم از خارج بیاوریم بنده عرض میکنم در صورتی که شاگرد مقدماتی نداشته باشیم این عده را نمیتوانیم بفرستیم برای این که تحصیل مقدماتی شان صحیح نیست.
مشیر حضور- بنده به کلی موافقم با پیشنهاد وزارت معارف و اگر صد نفر را به صد هزار تومان مخارج میخواستند بفرستند و پیشنهاد میکردند به بنده تصویب میکردم ولی در کمیسیون بودجه معین نشده است که این شاگردان که باید اعزام بشوند برای چگونه تحصیلات معین میشوند و اعزام میشوند و دیگر اینکه مدتی که برای تحصیلات آنها معین شده است خیلی کم است و اگر چنانچه تحصیلات اینها معین میشد بنده هم میتوانستم اظهار عقیده کنم اگر مقصودشان این است که یک عده شاگرد بفرستیم و طوطی وار چیزی یاد بگیرند مسئله ایست علیحده والا اگر بخواهیم این شاگردان ما چیزی یاد بگیرند چهار سال کم است و عقیده بنده این است که شش سال یا پنج سال بکنیم.
سلیمان میرزا- چون شاید بعضی از آقایان هم همین نظر را داشته باشند این است که عرض میکنم ترتیب روانه کردن آنها و تعیین پروگرام تحصیلات آنها با کمیسیون معارف است چنانچه ملاحظه فرمایید در تحت همین راپورت هم معین شده است فقط چیزی که کمیسیون بودجه میتوانسته در آن راپورت خودش را اظهار بدارد این است که وزارت معارف بیست هزار تومان اعتبار خواسته است برای فرستادن بیست نفر شاگرد به اروپا و این اعتبار را کمیسیون بودجه تصویب کرده است و دیگر اینکه چه تحصیل بکنند و جزئیاتش چه باشد این راجع است به کمیسیون معارف و یک کلمه که نظارت آنها با کمیسیون معارف باید باشد رفع تمام این اشکالات میشود و اینکه اینها باید رشتههایی را تحصیل بکنند که برای مملکت انفع و الزم است اینها تمام راجع به کمیسیون معارف است ما اگر امروز اکثریت مجلس تصویب کند این توجه را میدهیم بعد به عقیده شخص بنده آن پیشنهادهایی که ده نفر برای نظام و غیره باید بروند آن پیشنهاد کلاً راجع به آن کمیسیون میشود و پس از آنکه آقایان کمیسیون معارف ملاحظات خودشان را کردند یک راپورت مشروحی مشروط به شروط معینه پیشنهاد خواهند کرد و آقایانی که در این خصوص نظریات دارند که کجا بروند و دوره تحصیلاتشان چه باشد پیشنهادشان را به آن کمیسیون خواهند فرستاد و پس از آنکه آقایان نظریات خودشان را به آن کمیسیون فرستادند و کمیسیون تمام آن ملاحظات را کرد رفع تمام این نگرانیها خواهد شد به علاوه وقتی که اینها را فرستادند به مدرسه رسمیدوره تحصیل آن مدرسه معلوم است که چیست.
نایب رئیس- چنانچه عرض کردم عده آقایان زیاد است و رعایت موافقت و مخالفت باید بشود.
دکتر علیخان- بنده کمال موافقت را با این راپورت دارم ولی به عقیده بنده این مبلغی که اینجا پیشنهاد کرده اند خیلی کم است و یقینا کم است به جهت اینکه برای بیست نفر شاگرد تقریباً میشود هر کدام سالی دوهزار و پانصد فرانک و گمان نمیکنم به این مبلغ بشود که تحصیل بکنند و گمان میکنم اگر دو سه هزار تومان اضافه کنند بشود تصویب کرد و به عقیده بنده خوب بود این را به طور لایحه قانونی پیشنهاد میکردند که دولت همه ساله فلان مبلغ برای تحصیل شاگردانی که به خارجه میفرستند بدهد و به این ترتیب ممکن است سالی سه چهار نفر از این شاگردان به یک ترتیبی کسر شوند و به عقیده بنده این هیچ صحیح نیست خوب بود اول یک پیشنهادی به کمیسیون معارف شده بود که وسعتش بیشتر بود که معین شودکه یک مبلغی همه ساله برای محصلین خارجه داده شود، در هر حال این مبلغی که پیشنهاد شده است خیلی کم است برای بیست نفر شاگرد و بنده متوجه میکنم خاطر وزیر معارف را که حکماً در این خصوص یک اقدامیبنمایند.
معاون وزارت معارف- در این لایحه که وزارت معارف پیشنهاد کرده است ابتدا مفهوم نمیشود که دولت همین بیست نفر را خواهد فرستاد این یک مقدمه است از برای وزارت معارف که همیشه یک بودجه معین باشد برای این مقدار شاگردی که به خارج میفرستند و یک بودجه معین برای این کار داشته باشند حالا پیشنهاد شده است که ده هزار تومان برای اعزام بیست نفر شاگرد تصویب نمایند بعد انشاءالله بلکه بشود که خیلی بیش از اینها صرف این کار کرد و این مسلم است که این یک اعتباری است که وزارت معارف خواسته است برای فرستادن این عده و به آن روش و ترتیبی که فرستاده میشود مخارج آنها فرق خواهد کرد با اینکه یک عده را اولیاء آنها بفرستند البته در آن صورت بیشتر مخارج خواهند داشت ولی به این ترتیبی که وزارت معارف در نظر دارد این مقدار کافی است و به این ملاحظه بوده است که عجالتاً برای سالهای اول این مقدار پیشنهاد شده است و گمان نمیکنم که این مقدار کم باشد به جهت اینکه آن شاگردهایی که از اینجا میروند باید یک مقدماتی را تحصیل بکنند و مخارج آنها معین است از هزار و پانصد الی هزار و ششصد تجاوز نخواهد کرد بعد هم که آنجا میروند یا میروند داخل کارهای مخصوصی میشوند یا در مدرسه نظام یا در مدرسه نکس است در آنجا هم دو هزار فرانک کافی است و اگر ابتدا تحصیلات ابتدایی را کردند نباشد در مدرسه (اکونورمال) مثلاً در فرانسه که مجانی است آنها را قبول بکنند معلوم است مدرسه اکونورمال اولاً یک مدرسه مجانی است و اگر دولت ایران یک چیزی بدهد فقط چیزی از برای مخارج ابتدایی آن شاگردانی که هستند معین میکنند که آنهم یک چیز کمی است که مطالبه میشود والا مدرسه چیزی مطالبه نمیکند و مدرسه
مجانی است اگر هم چیزی مطالبه بکند چیز زیادی نخواهد بود و البته وقتی این کار شروع بشود نواقص آن هم تهیه خواهد شد که یک چنین عده در آنجا باشند و به یک ترتیب صحیحی تحصیل بکنند و تهیه اینها همه شده است و گمان میکنم بیش از این اندازه که منظور شده است مذاکره نداشته باشد چون گمان نمیکنم که آنها بیش از این مخارج داشته باشند حتی در مدارس عالی هم بیش از این مخارج ندارند و در مدارس فلاحتی و صنعتی که یک مخارج کمی دارند و اگر در مدارس دولتی داخل شوند که آنجاها مجانی است و اگر مخارجی داشته باشند از قبیل مخارج لباس و غیره است و در خصوص عده بعضی آقایان فرمودند این یک عده ثابتی است که هیچ وقت تغییر نمیکند و هرچه در این بین از عده شاگردان کسر پیدا کند دوازده بشود البته به جای آنها تعیین و فرستاده میشود و این عده همیشه آنجا به طور ثابت خواهند بود.
حاج شیخ الرئیس- بنده اساساً خیلی خوشوقتم و مملکت را خوشوقت میبینم به جهت اینکه از طرف وزارت علوم و معارف یک چنین پیشنهادی به مجلس مقدس تقدیم شده است و خیلی لازم میدانم از این قبیل پیشنهادها که موجب پیشرفت امور مملکت و احیای این هیئت و این ملت باشد بشود لکن یک نکته را گمان میکنم که خاطر نشان آقایان بکنم خیلی لازم باشد و آن این است کمیسیون وزارت علوم مواظبت کند در اینکه این بیست نفر یا بیشتر که فرستاده میشود اگر ممکن است از اولاد فقرا که استعداد علمیشان به درجه است که میتوانند در چهار سال مراتب عالیه را طی بنمایند آنها را مقدم بدارند بر اولاد اغنیاء و ارباب ثروت، یک پیشنهاد دیگر این است که بنده گمان میکنم که معارف به منزله روح است در مملکتالناس موتی و اهلالعالم احیا وزارت علوم باید نظرش به این باشد که تمام این مملکت به منزله یک بدن بی روحی است و این را تخصیص ندهند یک اقدامی بکنند که در همه جا یک روح علمیدیده شود تخصیص دادن اعزام بیست نفر شاگرد یا بیشتر را به مرکز این صحیح نیست راست است اثبات شیئی نفی ماعداً نمیکند ولی گمان میکنم از حالا که میخواهند شروع بکنند به این کاری که ترقی و تعالی ما بسته به اوست این کار را تخصیص به مرکز ندهند سایر ایالات هم حق دارند یعنی این اسباب امیدواری همه مردم خواهد بود و یک طوری و یک ترتیبی از مرکز در سایر ایالات بدهند که یک عده از مرکز و یک عده هم از ولایات مکمل این عده که ترتیب میدهند ضمیمه بکنند و بفرستند که وقتی که بر میگردند با اخلاق حسنه و تحصیلات صحیحه در همه ممالک ما یک روح تازه دمیده شود و بتوانند از آنها استفاده بکنند، یک پیشنهاد دیگر هم عرض بکنم که امیدوارم خارج از موضوع نباشد بلکه داخل موضوع باشد این است که بنده از آن اشخاصی نیستم که ضدیت بکنم با فرستادن شاگرد به اروپا بلکه همانطوری که گفته شد آنها که بد اخلاقند هر کجا که باشند فاسد میشوند بنده که به پاریس نرفتهام لکن دیدهام بعضیها که به پاریس نرفته اند اخلاقشان طوری فاسد است که پاریسیها هم از آنها نفرت میکنند غرض این است که بنده از آنها نیستم که ضدیت بکنم بلکه مطلب را قدری بالاتر میبریم در اینکه بعضی از هممسلکان من و اشخاصی که به این لباس هستند یا من افتخار میکنم که هممسلک و هم لباس آنها هستم همچو گمان میکنند که تحصیل السنۀ خارجه مخالف با دیانت است یا مخالف با مذهب است لازم است این نکته را عرض کنم که واجب و لازم است در این مملکت باشند کسانی که زبان فرانسه را بدانند به جهت اینکه فقها در قضا و شهادات عنوان دارند که یک شخصی اگر از ملل متنوعه و از اشخاصی که در ذمه اسلام هستند بیایند پیش یک فقیهی و بخواهند اقراری بکنند یا طرح دعوایی بنمایند حاکم شرع که زبان آنها را نمیداند پس چطور باید طرح دعوایی را بکد فقها تمام معترضند که باید دو نفر مترجم عادل در محضر حاکم شرع باشد که اقرار و اظهارات آنها را بفهمد و ترجمه کند پس آموختن زبان فرانسه منافی با عدالت که نیست منافی با دیانت هم نخواهد بود و آن دو مترجم بگویند به حاکم شرع که همچو اقرار میکند که فلان چیز را از فلان شخص خریده یا به فلان شخص فروختهام غرض این است که تصور نشود که پیوست یا عبوست داشته باشیم اینطور نیست بلکه برای اینکه یک عده یا از جوانان یا از پسران نمیدانم از کسانی که با من هممسلک هستند از یک نقطه غفلت کردهاند و بنده این نکته را نه از راه دیانت بگویم البته آن را هم باید بگویید این لازمه مسلمانی است ولی چون اینجا دارالشورای کبری است و نظر به سیاسیات مملکت است باید خیلی متوجه باشیم لازم است که وزارت معارف پیشنهاد کند که یک بیست نفری هم به خرج دولت یا زیادتر یا کمتر بروند به عتبات و در آنجا علوم شرعیه را بیاموزند زیرا ما بعد از این امیدواریم تشکیلات عدلیه موافق مذاکراتی که شده است از مجلس بگذرد و مطابق آن تشکیلات وجود فقیهه صحیح را در عدلیه لازم داریم بنابراین به طوری که گفته شد ما برای آتیه معلمین و مهندسین و غیره لازم داریم همین قسم علمای شرعیه لازم داریم و علاوه علما و روحانیون ما و مرکز تشیع که عتبات عالیات است توجه ما را در علوم دینیه میدانند که مجلس شورای ملی که مرکز مملکت است متوجه است و اقدام دارد و هیمنطوری که شاهزاده سلیمان میرزا عرض کردند به حضور شما و به بنده فرمودند طلب العلم فریضه باید باشد که اول علمی که شارع واجب کرده است از برای هر مومن و مومنه علوم شرعیات و دینیه است سایر علوم هم البته معتقدم که واجب است تمام علوم و صنایع را آموخت خبازی را هم باید آموخت و این علوم را هم به تکلیف دینی باید آموخت برای اینکه بقای افراد انسان لازم است که امور معاشیه را هم تحصیل بکنند غرض این است که بنده همین طوری که تصویب میکنم یک دسته را به فرنگستان بفرستند تصویب بلکه التماس میکنم که جمعی را به عربستان بفرستند.
سلیمان میرزا- قسمت اول فرمایشات و پیشنهاد آقای حاج شیخ الرئیس در خود کمیسیون بودجه منظور شده است که این عده از فقرا انتخاب شوند گویا فراموش فرموده اند یعنی در صورتی که فقرایی باشند که تحصیلاتشان قایل باشد از برای فرستادن البته در این صورت آنها مقدم خواهند بود بر اولاد اغنیا که تحصیل کرده باشند به جهت اینکه اغنیا میتوانند خودشان اولادشان را بفرستند آن وقت عده شاگرد در خارجه زادتر میشود در پیشنهاد سومیهم که جمعی را به عتبات بفرستند البته اگر چنین پیشنهادی شد جمعی را هم به عتبات خواهند فرستاد لکن در پیشنهاد دومی که از سایر شهرها هم باشد یا از تهران فقط باشد به عقیده بنده این راجع به کمیسیون معارف است و به آنجا باید پیشنهاد کرد که در آنجا باید مذاکره بکنند و در ذیل راپورت خودشان این جزءها را هم به مجلس راپورت بدهند و بنده گمان میکنم مذاکره در این خصوص کافی است و تقاضای رأی میکنم (در این موقع پیشنهاد ذیل قرائت شد)
این بنده پیشنهاد میکنم که عده محصلین ۳۰ نفر بشود که ۱۰ نفر آنها مخصوص نظام باشد و وجه تصویبی هم عوض ده هزار تومان پانزده هزار تومان بشود (وحید الملک)
وزیر علوم و معارف- در صورتی که بخواهند یک عده محصلین نظامیرا هم داخل در این شاگردها بکنند آن وقت بنده میگویم ده نفر اضافه بکنند و وجه را هم پانزده هزار تومان تصویب نمایند.
حاج امام جمعه- مطلب را کوچک گرفته اند در حالی که قابل اهمیت است باید مذاکره شود.
سلیمان میرزا- مسئله را که آقای وحید الملک پیشنهاد کردند خیلی صحیح است به جهت اینکه منتهی آمال و مقصود ما توسعه معارف است لیکن این ترتیب مخالف با نظامنامه است که اگر آقای وزیر علوم هم این تقاضا را بفرمایند باز به همین ترتیب باید یک لایحه مجددی پیشنهاد مجلس نمایند در خصوص تقاضای مخارج ده نفر برای تحصیل نظام و در آن موضوع مذاکره شود و آن لایحه رجوع به کمیسیون بودجه شود و پس از مذاکره راپورت به مجلس داده خواهد شد بنده گمان میکنم برای فرستادن ۲۰ نفر شاگرد به طوری که فعلاً پیشنهاد شده است رأی گرفته شود و بعد از این هم به زودی آنها فرستاده نمیشوند و باید یک پروگرامیهم نوشته شود و پس از آن به کمیسیون معارف برود آن وقت در آنجا تصویب شود و رأی بگیرند آن وقت فرستاده شود پس حالا رأی بگیریم شاید امشب کاری کرده باشیم.
نایب رئیس- مذاکرات به قدر کفایت شده است و خیلی از آقایان اجازه خواسته اند حالا رأی میگیریم به اینکه مذاکرات کافی است یا خیر هرکس تصویب میکند مذاکرات کافی است قیام نماید (اکثریت حاصل شد)
(پیشنهادی از آقای فهیم الملک به عبارت ذیل قرائت شد)
بنده پیشنهاد میکنم که لایحه وزیر علوم به کمیسیون معارف فرستاده شود که عده شاگردان را با تحصیلات آنها معین نموده و با راپورت کمیسیون بودجه مجدداً به مجلس بیاید که از روی بصیرت رأی داده شود (خلیل فهیم الملک)
سلیمان میرزا- آقایان اگر اجازه بدهند و دقت بکنند در مندرجات راپورت بودجه عوض این هیاهو رفع این اشکالات میشود، در راپورت نوشته است که این بیست نفر شاگرد را وزارت علوم میفرستند خوب است حالا در اصول این راپورت رأی داده شود و بعد پروگرام اینها را رجوع کنید
به کمیسیون معارف پروگرام آنها نوشته شده و پس از آنکه در کمیسیون معارف تصویب شد آن وقت به مجلس خواهد آمد والا اینکه ده هزار تومان اعتبار برای بیست نفر شاگرد خواسته اند اینجا گفتگوی ترتیب تحصیل جا ندارد بشود خوب است یک مرتبه دیگر راپورت خوانده شود و رأی گرفته شود مذاکره هم که رأی داده شد کافی است و هرچه زودتر برود به کمیسیون معارف آنا پروگرام آن را نوشته از نظر مجلس بگذرانند.
نایب رئیس- به ترتیب نظامنامه داخلی اول باید در این پیشنهاد رأی گرفت که ببینیم آیا قابل توجه میشود یا خیر و در این پیشنهاد همانطوری که آقای مخبر فرمودند زیاد از آنچه در راپورت کمیسیون نوشته شده چیزی نمیبینیم فقط در یکی از آنها که پنج هزار تومان فوقالعاده است که گفته شد مطابق نظامنامه نمیتوانیم در آن رأی بگیریم و اگر به کمیسیون معارف برگردد که مطابق بشود به راپورت کمیسیون بودجه میتوانیم و فوری برای شروع بر این راپورت کمیسیون بودجه میکنیم.
معززالملک- آنچه که در راپورت کمیسیون بودجه نوشته شده است مخالفت با پیشنهادها ندارد در آنجا نوشته شده است که مجلس یک اعتباری بدهد ده هزار تومان و آن کسانی که برای تحصیل باید بروند به خارجه بیست نفرند بعد ترتیب تعیین آن حدودی که شاگردان آنجا تحصیل کنند با کمیسیون معارف است یا راجع به وزارت معارف است ولی آن کسانی که پیشنهاد کردهاند یک نظر دیگری داشته اند و آن این است که اول آن ترتیباتی که باید داده شود معلوم شود بعد بیاید به مجلس که مطابق آن ترتیبات رأی بدهند والا بنده عقیدهام این است که اگر نصف اینها بروند برای تحصیل نظام رأی خواهم داد والا رأی نخواهم داد کلیة مجلس شورای ملی تصویب کند پولی را بعد حق بدهیم به وزارت معارف که هر طور که خودش میخواهد ترتیب کند بنده یک نفر با این ترتیب مخالف هستم و وقتی تصویب خواهم کرد که بدانم که یک عده از این شاگردان برای تحصیل نظام فرستاده خواهد شد. مخالفت با کمیسیون بودجه هم ندارم لیکن برود این راپورت به کمیسیون معارف در پروگرام آنها نوشته شود آن وقت در هر دو رأی میدهیم (پیشنهاد آقای فهیم الملک مجدداً قرائت شد)
نایب رئیس- رأی میگیریم در این پیشنهاد کسانی که با این پیشنهاد آقای فهیم الملک موافقند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند و به اکثریت تصویب شد)
نایب رئیس- پیشنهاد آقای فهیم الملک تصویب شد. (بعضی اظهار کردند که مشکوک شد)
فهیم الملک- موافق نظامنامه داخلی حق دارم توضیح بدهم.
نایب رئیس- گمان میکنم که در صورتی که نمایندگان محترم مای نباشند مجلس هیچ وقت نمیتواند منظم باشد.
(مجدداً پیشنهاد مزبور قرائت شد)
نایب رئیس- این رأی مشکوک شد نمایندگانی که این پیشنهاد را تصویب میکنند قیام نمایند (به اکثریت تصویب شد)
نایب رئیس- دستور جلسه آتیه- راپورت کمیسیون پروگرام راجع به اصلاحات عدلیه- انتخاب کسری علمای خمسه- تعیین شعب- رأی آخری درباره حقوق مسیو مولیتر قانون اداره عتیقات اگر وقت باشد شور در بقیه قانون دیوان محاسبات.
آقا میرزا ابراهیم خان- بنده مغتنم میشمارم که در این موقع عرض خودم را در حضور آقایان محترم که تماماً اهل انصاف و وجدان هستند عرض کرده باشم همیشه ما خودمان شکایت میکنیم از اینکه کارها به طوء میگذرد و روزی یک کار بیشتر نمیگذرد انصافاً از آقایان محترم میپرسم قصور از کیست از آن شخصی است که مجلس را اداره میکند یا قصور از اشخاصی است که تمام مطالبی را که در وقت تنهایی به خاطرشان میرسد در موضوع وضع یک ماده میخواهند اینجا اظهار بدارند امروز میخواهم عرض کنم از این جلسهها یکی از آقایان حساب کرده بودند که هر روزی که جلسات مجلس منعقد میشود هفتصد تومان خرج و قیمت دارد آیا در برابر این قیمت ما چه خدمت میکنیم اگر تمام ماها بالانفراد خواسته باشیم به خیالاتی که خودمان میکنیم در مواضع قوانین مملکت را اداره کنیم تأسف میخوریم از اینکه خیالات یک نفر موافق نیست از برای این کار و اگر خواسته باشیم مغلوب اکثریت بشویم باز جای تأسف است که نمیتوانیم تحمل کنیم بر اینکه رأی ما مغلوب اکثریت شده باشد در این موقع با کمال احترام با کمال خشوع و تضرع التماس میکنم از این ملت محترم که قدر مقام را خیلی بیشتر از این رعایت فرمایند آنچه در این مقام مذاکره میشود فقط راجع به آن موضوع مذاکره شود اگر وزارت فوائد عامه میخواهد ده هزار تومان اعتبار باشد از برای فرستادن بیست نفر شاگرد به اروپا ما بخواهیم که تمام احتیاجات مملکت را از نظام و علوم و معارف و فوائد عامه رفع بکنیم تصور بفرمایید آیا ممکن است همچو چیزی آیا صورت میبندد که به واسطه ده هزار تومان که تصویب میکنیم از برای تحصیل بیست نفر شاگرد رفع تمام احتیاجات خودمان را کرده باشیم بنده از کسانی که اینطور توقعات داشته باشند امیدواری ندارم و استدعا دارم که این مجلس را موهون نکنند و بگذارند قوانینی که وضع میشود فقط به اندازه ای که اقتضا میکند در آن باب مذاکره شده باشد بیش از این عرضی ندارم.
آقا سید حسن مدرس- عرض بنده این است که اولاً العذر عند کرام الناس مقبول اول دفعه ای که آمدم اینجا عرض کردم ولی گویا پذیرفته نشد الان دلیل و جواب را مجبورم عرض کنم و ما ینطق عند الهوی- ان هو الا وحی یوحی- یعنی دلیل اگر نسبتی به بعضی داده شود که فرمایشی فرمودند که ابدا به مقام و رتبه کسی بر نخورد ان هو الا وحی یوحی یعنی فرمایش پیغمبر (ص) از روی دلیل است و ما ینطق عند الهوی یعنی فرمایش بی دلیل نمیفرماید اگر نسبتی به بعضی دادند در مجلس بحمدلله اهل فضل و علم هستند و ابداً از رتبه کسی کاسته نشده و هذا هو الحق فیالمسئله- اما پریروز فرمایش فرمودند که خوب است در مطلب قانونی مداقه و تأمل شود برای اینکه جعل قانونی که میشود برای یک مملکتی میشود آقا فرمودند خواهد بود فرمودند عرض بنده چنین بود که یک قانونی که میخواهند برای یک مملکتی بگذارند در هر پنج دقیقه اکثریت میشود و حال آنکه در اغلب موضوعات چنانچه آقای دکتر فرمایش فرمودند و بنده جاهل بودم اطلاع پیدا کردم و تصدیق کردم عرض میکنم به بعضی موضوعات اطلاع کامل نداشتن و عرض پنج دقیقه هی برخاستن و نشستن این طریق وضع قانون مملکت نیست باید اطرافش را تأمل کرد و بیدلیل رأی نداد و ثانیاً فرمودند علما سمت نظارت ندارند اولاً یک اختلافی است در معنی قانون کهاین لفظ که نوشتهاند معنی اش چه چیز است این البته لازم به این نیست که بنده توضیح بدهم اینکه معقول نیست که این علمای خمسه غیر از نظارت سمت دیگری داشته باشند معقول نیست یعنی محال است جهتش این است که نمره اینها از پیکره قرآن و امام و پیغمبر است آنها ناظرند و حیثیت دارند اینها هم که نوکرند معنای حیثیت را دارند و ما هذا لا معنی الناظره.
رئیس حرکت کرد- در این موقع آقای میرزا احمد اجازه توضیح خواست
مجلس یک ساعت و پنجاه دقیقه از شب گذشته ختم شد.