مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۰ بهمن ۱۳۵۴ نشست ۳۱

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری بیست و چهارم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور
مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۰ بهمن ۱۳۵۴ نشست ۳۱

مذاکرات مجلس شورای ملی

صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۰ بهمن ۱۳۵۴ نشست ۳۱

فهرست مطالب:

۱ - قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

۲ - ادامه مذاکره درگزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۵۵ کل کشور

۳ - تعیین دستور و موقع جلسه آینده – ختم جلسه

مجلس ساعت سه بعدازظهر بریاست آقای عبدالله ریاضی تشکیل گردید.

- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

۱-قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

نایب رئیس – اسامی غائبین جلسه قبل قرائت می‌شود .

(بشرح زیر خوانده شد )

آقایان : حاتمی – جباری – دهقان نژاد- ریسی اردکانی – دحیمی لاریجانی – سیفی – شادمان – صحرائی – غلامرضا غضنفری – قوامی – میرلاشاری – واحدی – نوذر صادقی – سلیمانی سوادکوهی – اسکندری – ساگینیان – ذوالفقاری – مافی – بانوبرومند – بانوسلیلی – بانوضرابی .

- ادامه مذاکره درگزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۵۵ کل کشور

۲- ادامه مذاکره درگزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۵۵ کل کشور

رئیس – وارد دستور می‌شویم کلیات لایحه بودجه سال ۱۳۵۵ کل کشور مطرح است آقای دکترچهرازی تشریف بیاورید.

دکتر چهرازی – آقای رئیس همکاران محترم ، وزراء محترم قبلا از همکاری ارجمند آقای واحدی که نوبت خود را به من واگذار کردند متشکرم درجلسه قبل از ظهر درباره فلسفه نظام شاهنشاهی لزوم همبستگی نمایندگان مجلس شورای ملی، بررسی مسائل ارزنده آنیده نگری و گذشته نگری، خدمات دولت و رعایت حقوق حقه و قانونی مردم و احتراز از تبعیض وتوصیه در دستگاههای اجرائی صرفه جوئی در اعتبارات و صرفه جوئی درمصرف مطالبی عرض داشتم و به موضوع اشاعه اعتیاد به تریاک رسیدم که بالغ بر یکصد میلیون تومان اعتبار برای عمران و نوسازی دربودجه پیش بینی شده و توضیحاتی درباره کیفیت اعتیاد و معتادین و عل آن عرضه داشتم نظربه ضیق وقت و بنابه پیشنهاد آقای رئیس که گفته‌اند امشب جلسه تا ساعت ۱۲ تمام می‌شود و تعداد ۱۵ نفر دیگر واوطلب صحبت هستند. از بسیاری از مطالبی که در چهان در دنیا درامر اعتیاد بوجود آمد و درایران بوجود آمد و توسعه پیدا کرد صحبت می‌کنم، از شرح تاریخچه اعتیاد که درایران پیدا شد و انتشار پیدا کرد صرف نظر مکنم فقط توضیح می‌دهم که قبل از ۱۵۰ سال که در آن وقت ما مواجه شدیم با استعمار که این اسعتمار موجبات اشاعه تریاک را درایران فراهم ساخت، خواهیم گفت مقصور چیست؟ عرض می‌کنم که استعمار یک کلمه ایست ولی می‌توان گفت استعمار مکانیسم و قوانینی دارد یک دولت که مغلوب می‌شود به هیچ وجه یک ملتی مستعمره نخواهد شد مگ این که قوانین استعمار درباره اواجرا شود استعمار دارای ۴ قانون است اولینش قانون دژنرسانس یعنی زمانی ملتی ممکن است مستعمره واقع بشود که در مرحله اول معتقدات، عادات، آداب و رسوم ، آن چه باعث فضایل اخلاقی، نیروی معنوی روانی و بدنی یک ملت می‌شود و دستخوش قرار بگیرد و به بی بندوباری افراد آن جامعه می‌انجامد و چنانچه می دانیم اعتیاد به تریاک، شیره، از عوامل فروزادگی ملل تشخیص داده شده است و از پرتو تریاک است بزرگترین افرادی که از لحاظ اراده و نیروی بدنی قائم بذات هستند تدریجاً تسلیم می‌شوند و هرآچه که به آنها تلقین بشود اجرا می‌کنند درسال ۱۳۱۸ اعلیحضرت فقید امر به مبارزه باتریاک فرمودند چون درآن موقع وضع تریاک بشکل آداب و رسوم درآمده بود ولی متاسفانه به سبب نداشتن بودجه و درآمدی که درحدود ۶ میلیون تومان درآن زمان عاید خزانه دولت می‌شد از تریاک و الکل تشکیل گردید و آماری که درآن موقع از طرف انجمن معتادین ایران منتشر شد تعداد معتادین را درحدود ۱/۵ میلیون نفر برآورد کرد و میزان مصرف تریاک درسال بالغ بر ۱۰۰۰ تن بود کشت مزروعی خشخاش درایران ۲۵ هزار هکتار بود و مرف سالیانه تریاک در ایران هزارتن، درسال ۱۳۲۵ به پیشگاه اعلیحضرت شرفیاب شدیم فرمودند مسئله تریاک از اهم مسائلی است که همیشه مورد نظر من بوده و بدولت دستور می‌دهیم که موجبات رفع این بلیه را از ملت ایران فراهم کند درسال ۱۳۳۴ درمورد منع کشت خشخاش و بعد مبارزه بااستعمال مواد قوانین اصولی به تصویب مجلسین رسید و سازمان مبارزه باتریاک بوجود آمد در ظرف ۳ سال تعداد معتادین از ۱/۵میلیون نفر به ۲۰۰ هزار نفر تقلیل یافت در سراسر ایران مبارزه با قاچاق به شکل پی گیر و فوق العاده انجام شد و مبارزه بعد از ۲/۵ سال نتایج عالی داد بطوریکه کمیسیون سازمان ملل از دولت و ملت ایران تقدیر کرد. در سازمان ملل اظهار شد که این اولین مبارزه‌ای است ما می‌بینیم یک دولت با مفاسد و فسادی که در تمام طبقات یک جامعه رخنه کرده است آغاز می‌کند و به نتیجه خوبی می‌رسد ما باید از دولت ایران سرمشق بگیریم متاسفانه درسال ۱۳۴۷ که قانون کشت محدود خشخاش به تصویب رسید سازمان منحل شد، تشکیلات بطور کلی پراکنده شد و اعتیاد زیر پرچم حمایت دولت قرار گرفت و قابل تاسف این است تنها نقطه سیاهی که می‌توانیم بگوئیم در دولت جناب‌آقای هویدا مشاهده می‌شود و تنها موضوعی که بنظر من اهمیت دارد برنامه‌ای است که مورد توجه است قوانینی که دراین مدت بوجود آمده است قوانینی درآن تاریخ گذشته است و چند قسمت آن را برای شما می‌خوانم تا ببینید مصرف مواد افیونی درماده ۲ جزء برای مصرف طبی و یا مجوز طبی ممنوع است و مرتکبین مشمول حداکثر مجازات‌ها مقرر در قوانین مربوط خواهند بود اجازه و شرایط مصرف مواد افیونی برای مصارف علمی و طبی جز با مجوز ممنوع است و به موجب آئین نامه اجرائی این قانون خواهد بود قانون چقدر صریح است میگویند مصرف مواد افیونی جز در موارد طبی ممنوع است اما متاسفانه درجای دیگر می‌گوید برای افرادی که سن آنها از ۶۰ سال متجاوز است یا به سبب کهولت پروانه خرید تریاک داده می‌شود تا اول ماه گذشته برای ۱۸۹۰۷۴ نفر کوپن خرید تریاک از طرف نواحی دولتی به مردم ایران داده شده از یک طرف به موجب قانون می‌خواهیم نیروی ملی را بتوانیم تقویت کنیم و شاهنشاه آریامهر توجه خاصی به این مسئله دارند که بچه از زمانی که بوجود می‌آید تحت توجه از نظر بهبود تغذیه و سلامت بدن و روان قرار بگیرد از طرف دیگر دولت پروانه استعمال تریاک به مردم می‌دهد، حق قانونی ۶۰ ساله است ولی سه چهارم پروانه‌ها در دست اشخاص کمتر از ۴۰ سال است به هیچ وجه من الوجوه کنترلی که این قانون گفته است درموقع دادن جواز رعایت بشود رعایت نشده است اگر مقرر شود که فردا دولت دستور بدهد پروانه هائی که به افراد کمتر از ۶۰ سال داده شده است ملغی است دو ثلث مصرف تریاک از بین می‌رود درآن زمان در سال ۱۳۳۴ اعیتاد جرم حساب می‌شد و تریاک کشی یک فساد بود متاسفانه حال درهر حمعی که بروید درخانه خصوصی و یا عمومی و مجالس و میهمانی‌ها درکنار اوضاع وبساطی که ملاحظه می‌شود منقل و وافوری هم هست و مخصوصاً اصرار هم می‌کنند که یک پکی بزنید، عیبی ندارد (خنده نمایندگان )

دراین جا صحبت می‌شود که هرکس از وزارتخانه‌ها و موسسات انتفاعی و عام المنفه و موسسات وابسته به شهرداریها و بطور کلی هرکس از وجوه عمومی و بودجه مملکتی بهرعنوان حقوق یا دستمزد یا حق حضور دریافت کندو معتاد به استعمال تریاک باشد در صورتیکه درظرف مدت مقرر طبق آئین نامه اجرائی این قانون ترک اعتیاد نکند بدستور این سازمان یا موسسه مربوط حسب مورد منفصل یااخراج خواهدشد. قانون می‌گوید اگر افرادی معتاد هستند بایستی ترک کنند کارگران درصورتی که اعتیاد داشته باشند و معتاد به تریاک باشند، ظرف مدت مقرر در آئین نامه اجرائی این قانون از کار برکنار خواهدشد و از استفاده از مزایای قانون بیمه‌های اجتماعی محروم خواهند بود آیا شده است ظرف این چند سال یک کارگر از کار به علت اعتیاد محروم بشود؟ نه . در موسسات آموزشی و علمی اعم از دولتی یا خصوصی بهرنحوی از انحاء افرادی که خدمت یا تحصیل می‌کنند بهرصورتی که معتاد به اسعمال تریاک و مشتقات آن باشند و ظرف مدت مقرر در آئیننامه اجرائی قانون، ترک اعتیاد نکنند مدت و ترتیب اخراج آنها به موجب همین آئین نامه خواهد بود بازرگانان و صاحبان سرمایه درصورتی که معتاد به تریاک باشند و ظرف مدت مقرر درآئین نامه‌های اجرائی ترک اعتیاد نکنند از عضویت دراطاقهای بازرگانی و صنایع و معادن محروم خواهند شد. ملاحظه بفرمائید حتی برای نماینده مجلس سنا و شورای ملی قانون پیش بینی کرده است، اما متاسفانه درماده ۸ می‌گوید دولت مکلف است هرسال اعتبار خاصی برای درمان معتادین تریاک و مشتقات آن دربودجه سالانه منظور دارد البته باز جای دیگر قانون می‌گوید فقط کسانیکه محکوم شده‌اند دولت موظف است آنها را بستری کند و ترکش بدهد نه کسیکه مشغول کار است و اعتیاد دارد. اورا ببرید و بخوابانید تا تریاکش را ترک کند و بازبکشد و از بودجه مملکتی که باید صرف تامین آب مردم بشود برای هوی و هوس این قبیل جوانان مصرف بکنیم برای اینکه آن جوان برمیگردد درجامعه و وقتی شرایط او عوض شد مجدداً معتاد می‌شود و باز همان آش است و همان کاسه. ملاحظه بفرمائید چند مورد دیگر است از همین قانون که همه مربوط به اعتیاد است برای معتادین تریاک و مشتقات آن که اگر سن آنها زا ۶۰ سال متجاور باشد و یا بعلت کهولت تا مدتی امکان ترک اعتیاد نباشد. به بینید قانون محدود است نمی‌گوید ۶۰ ساله‌ها همیشه بکشند و همینطور سال بسال به آنها سهمیه بدهید این قانون درآن تاریخ برای ۶۰ ساله‌های آن موقع گذشته، ولی حالا هرکس به سن ۶۰ سال می‌رسد باو کوپن می‌دهند. آماری که درحال حاضر ما داریم سطح کشت خشخاش در سال ۱۳۴۴ و ۱۳۴۵ ۱۵ هزار هکتار درسال پنجاه و یک ۱۹۲۱۰ کیلو مصرف ماهیانه برای معتادین ایران است و سطح کشت خشخاش درسال گذشته ۲۰ هزار هکتار بوده است امسال ۲۲ هزار هکتار هر هکتاری حداقل ۳۰ کیلو تریاک می‌دهد محصولی که دولت می‌خرد ۱۵۰ تن است وبقیه در دست مردم است درحالیکه محصول تریاک درسال بالغ بر ۶۰۰ تن است آنوقت صادرات که سابق براین عامل برای کشت خشخاش بود وجود خارجی ندارد چرا؟ برای اینکه قیمت بین المللی تریاک ۲۰ تا ۲۵ دلار است یعنی اگر ما از سرحد خودمان بخواهیم تریاک بخریم کیلوئی درحدود ۲۵ دلار است که اگر دلار را هفت تومان حساب کنیم می‌شود ۲۰۰ تومان و ما ۱۸۹ هزار کوپن داده‌ایم فرض بفرمائید ۶۰۰ هزار نفر معتاد داریم مصرفی که درایران می‌شود مخارجی که برای جمع کردن این تریاک می‌شود هزینه‌ای که برای مبارزه با قاچاق می‌شود و پولی که برای درمان صورت می‌گیرد همه سرباز هزینه دولت است. و بعهده جناب آقای دکتر شیخ الاسلام زاده که نامزد آینده وزارت تندرستی و رفاه هستند می‌باشد به نظر من کلمه تندرستی درست نیست و بهداری و بهداشت به مراتب بهتراست. تندرست بودن شامل سه قسمت است سلامت تن سلامت روان و سلامت رفتار. اگر کسی وضع ظاهرش خوب باشد و روانش هم خوب باشد ولی در رفتار با مردم خوب نباشد آدم تندرستی نیست و انحصار دادن یک سازمان باین عرض و طول با این بودجه زیاد که دراختیار دارد و اختصاس این بودجه به سلامت تن صحیح نیست. دربیمارستان یافت آباد برای هر معتاد که بستری می‌شود هزار تومان برای ۱۵ روز خرج برمیدارد و ما درحال حاضر دوبیمارستان صد تختخوابی یکی در ونک و یکی در یافت آباد داریم اگر بخواهیم معتادین را باین ترتیب ترک بدهیم درحالیکه ۶۰۰ هزار نفر معتاد داریم میدانید چند سال وقت لازم است که این معتادین نجات پیدا کنند در حالیکه دولت در سال ۱۳۴۴ روشی را اجرا کرد و داروی ترک اعتیاد را بقیمت ارزان دراختیار معتادین گذاشت بدون اینکه بستری شوند. هر معتاد از آن دارو استفاده کرد در سراسر کشور قرص هائی از طرف وزارت بهداری به قیمت مناسب پخش شد که معتاد از آن استفاده کرد و بکارش هم رسید. بنابراین باید فقط معتاد بیمار بستری شود. راجع به موضوع اعتیاد بخاطر ضیق وقت بهمین مختصر اکتفا می‌کنم. آخرین موضوع درباره تمدن بزرگ است که شاهنشاه آریامهر در سال پیش اعلام فرمودند و آقای نخست وزیر چند مرتبه در بیاناتشان تاکید کردند اما آیا ما میدانیم تمدن بزرگ کجاست و چه راهی ما باید برویم تا به تمدن بزرگ برسیم. تصور می‌کنم دراین مورد توضیحات کافی داده نشده. بنده بسهم خودم فکر می‌کنم تمدن بزرگ مشتمل برفضائل و شرایطی است از قبیل ایمان و عقیده وفضائل انسانی. تمدن بزرگ لازمه اش سلامت تن و روان وبهداشت کامل در سطح کشور برای فرد فرد هرخانواده است و همچنین تامین مسکن برای همه ایجاد محیط زیست مطلوب. درتمدن بزرگ تعلیم و تربیت از مرحله کودکستان و دبستان تا مرحله دانشگاه ضرورت دارد شغل و کار شایسته برای هرفرد از خصوصیات تمدن بزرگ است و هزینه معقول عاری از اسراف از شرایط تمدن بزرگ است. درتمدن بزرگ سطح زندگی باید منزه باشد. روابط سالم با افراد و گروهها باید وجود داشته باشد. افرادی که تمدن بزرگ می‌خواهند داشته باشند بایستی واجد همکاری و حسن تفاهم باشند. درتمدن بزرگ محیط برای فساد و تعدی و تجاوز نامساعد است. بدیهی است صنعت، تکنیک کشاورزی راه، برق، ساختمان از وسایل اولیه برای نیل به هدف تمدن بزرگ می‌باشد، و بالاتر از همه بلوغ و تکامل روانی افراد است که درآن جامعه تمدن بزرگ می‌خواهند زندگی کنند. بهمین منظور پیشنهاد می‌کنم تا کمیسیونی از نمایندگان مجلسین و دولت تشکیل بدهید و معلوم کنید که تمدن بزرگ چیست و ما کجا هستیم و کجا می‌خواهیم برویم و بچه وسیله، توفیق همگان را در راه خدمت شاهنشاه و میهن از خداوند مسئلت دارم (احسنت – احسنت).

رئیس – آقای نوربخش بفرمائید.

ناصر نوربخش دماوندی – جناب آقای رئیس همکاران معظم ، اکنون که بحث دربودجه سال ۱۳۵۵ به نقطه پایان نزدیک می‌گردد هیئت محترم دولت و نمایندگان با صبر و شکیبائی خاص تحمل این همه صحبت را کردند جای تشکر و سپاسگزاری را دارد(احسنت).

همکاران عزیز از جهات گوناگون ارقام و فصول بودجه را مورد بررسی قرار دادند و درتمام قسمتهای آن مشروحاً داد سخن دادند برای من که نه قدرت بیان و نه استدلال قوی آنانرا دارم مشکل است که بتوانم حتی نظر خود را در قالب الفاظ معمولی ارائه دهم بنابراین اگر نقص و قصور درعرایضم حاصل شد برمن ببخشید من مطلقاً با ارقام بودجه به نحوی که تنظیم یافته سروکار ندارم زیرا تنظیم بودجه فن خاصی است و من چون قاضی بوده‌ام از فن آن بی بهره‌ام ولی چون بودجه بنظر من با اهمیت ترین لایحه ایست که دولت به مجلس تقدیم می‌دارد و امیدوارم درسال آتی دولت بودجه را زودتر تسلیم کند تا مجال رسیدگی بیشتر باشد لاجرم چون کلیه شئون اجتماعی کشور را دربرمیگیرد بخود حق می‌دهم که عرایض خود را از زاویه دیگری بیان دارم قبلا باید بعرض برسانم ارقام بزرگ دخل و خرج و اعتباراتی که دفاع و امنیت و آموزش و سایر امور عمرانی ذکر گردیده در مقام مقایسه با سایر کشورهای جهان غرور آمیز است ولی بشرحی که معروض گردید کاری با ارقام و اعداد ندارم.

بیان این نکته را نیز ضروری میدانم که مطالبی را که دراینجا عنوان می‌کنم صرفاً جنبه تذکار داشته و انگیزه جز علاقمندی به آرمان‌های ملی و مجد و عظمت کشور عزیزمان ندارد (احسنت).

آنها که بسوابق زندگی و شغلی ام آگاهی دارند میدانند که تاچه اندازه در اظهاراتم صادقم و درطول زندگانی خود سعی کرده‌ام قدمی برخلاف مصالح کشور و حق و حقیقت برندارم(آفرین).

بحث من دربودجه مربوط به ضابطه و تجهیز نیروی انسانی و پرورش و تعلیم نسل موجود و نسل آینده است . بنابراین تکیه گاه من درارقام بودجه مربوط به وزارت آموزش و پرورش ، وزارت علوم و سازمان تربیت بدنی است همکاران عزیزم میدانند پیشرفت هائی که درکلیه شئون زندگی مخصوصاً درقلمرو فن حاصل شده است حاکی از توانائی مغز بشر است بنابراین ترقیات هرکشوری مرهون افراد مطلع و بصیر و مغزهای متفکر آن کشور است.

هنوز درصحنه جهانی کشورهائی دیده می‌شوند که با داشتن همه چیز فاقد همه چیزند و در روی منابع عظیم ثروت در فقر و فاقه بسر می‌برند و کشورشان دستخوش آشوب است و کشورهائی را می‌بینیم که تقریباً از منابع طبیعی بی بهره‌اند ولی چون دارای افراد با لیاقت و مومن و تحصیل و تربیت یافته هستند قسمت نسبتاً مهمی از ثروت جهانی را جذب و در رفاه بسر می‌برند.

یک تن آهن بصورت طبیعی شاید درحدود ۲ یا ۳ هزار تومان ارزش ندارد ولی همین آهن را مغزهای متفکر درکارخانه‌های عظیم که محصول دانش بشری است بصورت یک اتومبیل لوکس درآورده و بالغ بردویست هزار تومان به بازارهای جهان عرضه می‌کنند.

پس پول و ثروت بدون استفاده از نیروی صحیح انسانی به تنهائی دردی را دوا نمی‌کند و نتیجه نخواهد بخشید ثروت درید افراد بی اطلاع درحکم ارثی است که در دست فرزندی بی تجربه باشد بدیهی است دراندک زمانی آنرا معدوم خواهد کرد پس سازندگی مردم و نسل آتی مورد نظر است و تعلیم و آموزش وپرورش نسل موجود بالاخص نسل جوانست زیرا نسل موجود جامعه را اداره می‌کند و نسل آتی جامعه را می‌سازد (صحیح است) کشور ما بسرعت در پرتو انقلابات ۶ بهمن بسوی صنعتی شدن پیش می‌رود پس باید پیشرفت معنوی جامعه هم فراموش نکرد و سعی نمود که جامعه را ازجهات معنوی نیز غنی نمود شاید به پرسند چه جامعه‌ای کامل است علمای اجتماعی جامعه‌ای را پیشرفته و سعادتمند میدانند که متکی به چهار اصل باشد:

۱- اصل امنیت اجتماعی
۲- اصل مساوات و برابری
۳- اصل تامین عدالت اجتماعی
۴- اصل فضیلت علمی و اخلاقی.

خوشبختانه جامعه ما از نظر هرچهار رکن قوی است (صحیح است)

۱- اصل امنیت اجتماعی – مسئله این است بقدری مهم است که احتیاج به بحث ندارد درجامعه‌ای که امنیت نباشد هیچ چیزوجود ندارد، نظام فرهنگی ، اقتصادی ، اجتماعی و کلیه نظاماتی که لازمه بقاء زندگی بشری است نمی‌تواند شکل بگیرد و مردم در بلاتکلیفی بسر می‌برند خوشبختانه کشور عزیز ما درپرتو توجهات رهبر عالیقدر کشور از امنیت بی نظیر برخوردار است و درصحنه جهانی امروز کمتر کشوریست که از جهت امنیت و آسایش بپایه کشور ما برسد موقعیت خاص جغرافیائی و منطقه‌ای ایجاب می‌کند که از نظر دفاعی کاملا مجهز باشیم ارتش نیرومند ما با داشتن افسران و سربازان غیور و سلاح‌های مدرن و تکمیل مهارتهای لازم در موقعیت خاص قرار گرفته است که هر تجاوزی را در اسرع وقت منکوب می‌سازد (صحیح است) درسایه این امنیت است که ما درزمینه‌های مختلف به موفقیت‌های چشم گیری نائل شده‌ایم .

۲- اصل مساوات و برابری – اگر نگاهی به ۵۰ سال قبل بیفکنیم خواهیم دید کجا بوده و به کجا رسیده‌ایم اختلافات شدید طبقاتی – روابط ارباب و رعیتی – کار فرما و کارگر – عدم تساوی حقوق من و زن مطلبی نیست که از خاطره‌ها محو گردد انقلاب ۶ بهمن که دراثر رهبریهای خردمندانه شاهنشاه آریامهر صورت گرفته به نظام کهنه و منحط ارباب و رعیتی خاتمه داد کشاورزی مالک زمین گردید – کارگر درسود کارخانه شریک و حتی مالک سهام کارخانه شد آزادی زنان درشرکت درامور اجتماعی و انتخابات به این تبعیض ناروا خاتمه داد. جامعه امروز این که متکی باصول مساوات و برابری است هرکس باندازه لیاقت و تلاش خود از امتیازات جامعه برخوردار می‌گردد. بنابراین انقلاب بزرگ ایران باین نابرابریها پایان داده است (صحیح است).

۳- اصل عدالت اجتماعی – تامین عدالت درسراسر کشور نیز از ثمرات انقلاب ایران است یکی از اصول بارز تامین عدالت درجامعه پیشرفته ایران است اجرای یکی از مهمترین اصول انقلاب همین تشکیل خانه‌های انصاف و شورای داوری است.

گرفتاری که مردمان روستائی از جهت حل و فصل اختلافات و مراجعه به مرکز شهرها برای این منظور داشتند مطلبی نیست که از نظر کسی پهنها مانده باشد چه بسا این آمد و رفت‌ها و مراجعه به مقامات انتظامی و قضائی که غالباً امکانش برای همه روستائیان آماده نبود موجب میگریدید که دهقان ازحق خود صرفنظر کند و تن به حق کشی دهد که بهرصورت یک چنین وضعی آثاری ناگوار درخاطر او باقی می‌گذاشت.

روح عدالت خواهی شاهنشاه آریامهر درقالب یکی از اصول انقلاب تجلی و یکی از پدیده‌های ثمر بخش انقلاب موجب گردید که خانه‌های انصاف در روستاهای کشور تشکیل گردد و دهقانان دربخش عمده‌ای اختلافات خود را با داوری خود حل و فصل نمایند وباید باطلاع سروران عزیز برسانم که تعداد خانه‌های انصاف تا پایان بهمن ماه امسال به ۹۱۶۰ رسیده آمار کار سالانه آنها تا آخر دیماه به ۵۲۸۶۷۰ پرونده بوده است (احسنت) .

دراجرای این منظور مقدس شوراهای داوری درشهرها و بخش با شرکت معتمدان محلی که منتخب مردم هستند نیز تشکیل گردید درامور حقوقی و جزائی به نسبت معین رسیدگی می‌کنند تعداد شوراهای داوری نیز تا این تاریخ ۲۵۳ می‌باشد که مجموعاً به ۱۱۷/۶۳۹ پرونده رسیدگی کرده‌اند.

تعمیم عدالت اجتماعی حتی در روستاهای دورافتاده یکی از خصوصیات درخشان جامعه امروزی ماست (صحیح است).

شاهنشاه با روح آزاد منشی و دموکراسی که از خصوصیات معظم له است اراده فرمودند که کار مردم در دست مردم باشد امروز علاوه بر خانه‌های انصاف و شورا‌های داوری انجمن ده و انجمن شهر و انجمن شهرستان شوراهای فرهنگی – شوراهای شرکتهای تعاونی بالاخره استانی کردن بودجه تماماً از نظرات بلند رهبر عالیقدر سرچشمه می‌گیرد.

به مناسبت شغل قضائی و آشنائی که باصول دادرسی دارم بعضی احکام خانه‌های انصاف و شوراهای داوری دیده‌ام با اعتقاد کامل بایدبگویم از نظر جمله بندی بپایه احکام قضات نیمرسد ولی از نظر محتوی مشحون از احقاق و عدالت خواهی است.

این جاست که باید تشخیص داد که ملت ایران از استعداد و لیاقت کافی برخوردار است باید این استعداد‌ها را تقویت کرد باید با یک روش صحیح و یک تربیت کافی مبنی براصول دینی و اخلاق موجبات رشد چنین استعدادهائی را فراهم کرد و درجهت سازندگی و اداره کشور استفاده نمود.

این یکی از نظرات اینجانب است که از دولت می‌خواهم در تقویت آن بکوشد.

سازندگی کشوردرکلیه جهات درجای خود بس مهم است و درآن بحثی نیست ولی بموازات آن باید در رشد استعداد‌ها و ساختمان روحی و تربیتی مردم نیز کوشید.

یک کشور صنعتی محتاج افرادیست دارای مهارتهای صنعتی باید قبل از آنکه این کسری مشکلاتی درتکنیک و چرخ صنعت درآینده بوجود آورد بفکر تامین آن باید بود. دولت از هم امروز باید با آینده نگری به تربیت و پرورش افراد بپردازد چه دولت چه مجلس و چه سایز مقامات هم و همه بایددراین امر مهم شرکت جویند زیرا درجهت سازندگی کشور بین دولت و مجلس و طبقات، مرزی نمی‌شناسم بعبارت دیگر برای ما نمایندگان درک موقعیت زمان لازم است وب رای دولت درک موقعیت مکان.

ما نمایندگان باید بدانیم که نمایندگان دوران رستاخیز هستیم امروز باید بیش از هر زمان دیگر احساس مسئولیت کرد و اهداف حزب رستاخیز را درمغز و روح آنها جا دهیم باید تمدن عظیم و افتخارات تاریخی کشور خود را برای آنها تقویت نمائیم باید به انها بیاموزیم که در راه سازندگی کشور گام بردارند بعبارت دوران نمایندگی خود سطح دانش و بینش آنها را بالا برد اما چرا برای دولت درک موقعیت مکان لازم است درطول تاریخ هیچ نخست وزیر و دولتی این اندازه از عنایات و رهنمائیهای شاهنشاه مستفیض نبوده است.

مجلس رستاخیز با تمام نمایندگان اقدامات دولت ار مورد تایید قرار داده است بحمدالله وضع درآمد دولت در سایه رهبریهای شاهنشاه و استیفای کامل حقوق ملت از منابع نفت بحد کافی خوبست (صحیح است) لذا کلیه موانع مفقود و مقتضی موجود است بنابراین دولت در مکان خاصی قرار گرفته است اجرای برنامه‌های عمرانی و اصلاحی برایش از هر جهت آماده است و هیچ مسامحه و غفلتی مسموع نخواهد بود.

جای کمال خوشبختی است که دولت و مجلس هردو در زیر پوشش حزب رستاخیز ملت ایران قرار گرفته‌اند. بنابراین اگر سنگرهای خدمتگزاری با یکدیگر تفاوت دارد خوشبختانه هدف یکی است و هم دراجرای منویات مقدس شاهنشاه درنوسازی ایران بزرگ برای رسیدن بدروازه‌های تمدن گام برمیداریم (احسنت ).

دراین مدت کوتاه که افتخار عضویت در پارلمان دوره رستاخیز پیدا کردم با اکثر همکاران عزیز آشنا شدم بسیار خوشوقتم که صریحاً دراین مجلس مقدس اعلام دارم که هرگز نشنیدم که نماینده‌ای تقاضای شخصی را مطرح سازد. همه سعی می‌کنند که خواسته مردم محل را در عمران آبادی دربرآوردن احتیاجات واقعی هم شهریهای خود را برآورند.

این طرز تفکر و این اعتقاد به انجام خواسته شروع مردم درجهت نوسازی مملکت نشانه بارزی از رشد و اعتقاد نمایندگانست. لازم میدانم که بنام خود و سایر همکاران عزیزم از دولت بخواهم که رابطه نزدیکتری با نمایندگان داشته باشد تا این علاقمندی نمایندگان درچار چوب مصوبات و اعتبارات دولت به نتیجه مثبت برسد. درک اهمیت دوران رستاخیز ما را برآن می‌دارد که در جلوگیری از کاغذ بازی – عدم تحرک بودجه‌های عمرانی – تسریع درانجام برنامه‌ها بکوشیم.

زیرا جامعه ما درحال تحول و پیشرفت است این تحول درزمینه‌های مادی انجام می‌گیرد ولی در زمینه‌های روحی و اخلاقی شاید چنین نباشد اگر بین پیشرفت صنعت و تکنیک و سیر معنوی و اخلاقی جامعه هم آهنگی نباشد درارکان جامعه تزلزل پیدا خواهد شد.

ما نمایندگان تنها وظیفه نداریم که فقط درجهت تایمن احتیاجات محلی گام برداریم باعتقاد من وظیفه مهمتری نیز بعهده ماست. ما باید مانند یک آموزگار درحوزه‌های انتخاباتی خود فعالیت‌های علمی داشته باشیم ما باید از طریق کانون‌های حزبی ارگان‌های مقدس ملی اصول انقلاب را برای آنان تشریح کنیم.

در دوران رستاخیز باید بیش از هرزمانی احساس مسئولیت کرد زیرا جامعه ما بسرعت درحال تحوی و پیشرفت است دراین راه هرکس باید منافع و هدفه‌های شخصی را فراموش کند مصالح فردی باید فدای مصالح اجتماعی گردد آنهائی که از مزایای بیشتر بهره مند می‌گردند و مقامات بزرگ کشور را اشغال کرده‌اند باید بیشتر احساس مسئولیت نموده و فداکاری کنند.

اصولاً نوسازی و پیشرفت هرجامعه احتیاج به از خود گذشتکی و فداکاری حتی جانبازی دارد کشور ما بسرعت صنعتی می‌گردد با موقعیت خاصی و وجود منابع سرشار ما باید صنعت خود را بسرحد رفع نیاز درهر چیز برسانیم نه تنها همه چیز باید در داخل کشور تهیه گردد بلکه باید سرمایه گذاری درصنایع بزرگ و ثابت منبع درآمد ما باشد حتی ما باید فرآورده‌های صنایع خود را به خارج صادر کنیم ولی باید توجه داشت که درکنار این پیشرفت سیرمعنوی و اخلاقی را درجامعه فراموش نکنیم کسی منکر اقتصاد و صنعت نیست ولی باید گفتن صنعت و اقتصاد تنظیم کننده یکی از حوائج بشری است.

نباید اعتقاد بیش از حد اندازه موجب گردد مسئله اخلاق و خصائل انسانی فراموی گردد (صحیح است) درکشورهائی که صنعت قسمت عمده مشکلات بشری را حل کرده ولی فقدان اخلاقی گرفتهاریهای بزرگی در روابط افراد و جامعه ایجاد کرده است واقعیت این است که خوشبختی بشر باصول مسلمی نیست که از طریق علم و تکنین کسب نموده در ورای این معرفت مسلم. درکنه ضمیر آن معرفت دیگری وجود دارد که اخلاق و تقوی از آن سرچشمه می‌گیرد(احسنت) اگر درجامعه مردم با یکدیگر روابط حسنه نداشته باشند و کلیه معیارهابرمبنای پول و ثروت قرار گیرد آن جامعه قابل احتران نیست باید از هم اکنون که کشور بسرعت درجهت صنعتی شدن پیش می‌رود مسئله پیشرفت اخلاق و فضائل انسانی را فراموش نکرد والاجامعه دچار عدم توازن می‌گردد.

یک جامعه متمدن را نباید تنها با پلیس و دادگاه و قانون حفظ کرد باید پلیس او در درون و سرشار از مظاهر عالی اخلاقی و وجدانی باشد درکشورعزیز ما که بسرعت بسوی ترقی و تعالی پیش می‌رود باید فضای اخلاقی و فضیلت و تقوی مورد بررسی قرار گیرد باید یک جامعه درحال پیشرفت را از آلودگیها بهرشکل که باشد حفظ نمود یورش فرنگی مابی درکشور ما بصورت نگران کننده‌ای درآمده است حد و مرزی نمی‌شناسد و با هیچ مقاومتی روبرو نمی‌گردد بیشتر نگرانی ما این است که ما از تمدن فرنگی جنبه‌های مثبت را از نظر دور داشته و به زرق و برق ظاهری آن قناعت کرده‌ایم کسانی که باین نحو متجدد شده‌اند پای بند به هیچ اصولی نیستند نه اخلاق ایرانی و نه نزاکت خارجی.

گرایش بی حد و حصر بطرف تحمل پرتسی و لوکس گرائی موجب گردید که در پاره‌ای از موارد اصول را فراموش کنیم متاسفانه باید اعتراف کرد که این تجمل پرستی در دستگاه هیئت حاکمه نیز رسوخ کردهاست اگر در سودای تجدید جوئی و تجمل پرستی حد و اندازه نشناسیم این خطر وجود دارد که اصالت‌های ملی را از دست بدهیم هیچ ایرانی شرافتمندی حاضر نیست به قیمت هرچیز افتخارات ملی خود رااز دست بدهد (احسنت) فرهنگ و هنر ما یک ریشه چند هزار ساله دارد این فرهنگ به بیرون مرز ما رخنه کرده و هنر زیبای ما حتی بکشورهای خارج رنگ و جلوه خاصی داده است.

یک ملت حق دارد به هنر و فرنگش تکیه کند و به آن افتخار کند بایستی دراین مورد سپاس بیکران خود را به پیشگاه شهبانوی عزیز که در راه زنده نگاه داشتن هنر و سنن ملی تلاشی بی اندازه نموده‌اند تقدیم دارم (احسنت) هم اکنون شهرهای بزرگ ما سیمای تحمل ناپذیری بخود گرفته است سنگینی ترافیک – وقت کشی‌های بیهوده – تشویق و تزلزل عصبانیت قسمت عمده نیروهای سازنده آنها را بباد می‌دهد و محیط روانی نامساعدی ایجاد کرده باید برای حل این مشکل فکری کرد هم اکنون نارسائی هائی تقریبا درکلیه سطوح و زمینه‌ها بچشم میخودر قدرت تخلیفه بنادر به نحو عجیبی پائین آمده است راهها کشش کافی ندارد بالا رفتن درآمد سرانه میدان تقاضاها را بحدکافی بالا برده قطب‌های صنعتی روستانشینان را بسوی مراکز شهرها جلب می‌کند در نتیجه مزارع و کشت زارها خالی می‌ماند و این به امر تولید کشاورزی لطمه خواهد زد.

شهرها ظرفیت کافی باری قبول این عده را ندارد بنابراین مسئله تامین اب و سایر مایحتاج دچار مشکل خواهد شد عدم کنترل بردرآمدهای نامشروع موجب ثروت بیکران در دست عده‌ای گردیده و همین افراد زندگی‌های افسانه‌ای را در پیش گرفته‌اند.

توجه عامه باین نوع تجمل آنهائی را که دارای معنویات و اعصاب قوی نیستند لاجرم آنان را به داشتن چنین زندگی ترغیب می‌کند آنوقت مسئله فساد پیش میاید. فساد درهرزمان بسیار خطرناک است.

ولی در امر مبارزه با فساد – بایستی این موضوع با دقت و احتیاط صورت گیرد با دقت انجام گیرد که فرد فاسد آزاد نباشد تا محیط خود را آلوده کند، با احتیاط صورت گیرد زیرا باید رعایت حیثیت مردم را کرد. مردم فدای غرض ورزی نشوند، باید مواظب بود مبارزه با فساد جنبه تبلیغاتی پیدا نکند و کار بجائی نرسد که در سایه سر و صداهای بی جهت فرد خاطی از چنگال عدالت فرارکند (صحیح است) مسئله‌ای که باید بعرض برسانم موضوع انجام اعتبارات عمرانی است باید ترتیبی داده شود که اعتبارات قبل از انقضای فصل به مصرف برسد تا به نتیجه مثبت برسد.

درخاتمه امیدوارم به عنایات ذات پروردگار این مجلس بتواند قدم‌های بزرگی در راه سازندگی کشور بردارد و ما در پیشگاه شاهنشاه مردم و تاریخ روسفید باشیم (احسنت).

رئیس – آقای تقی زاده منظری بفرمائید.

تقی زاده منظری – آقای رئیس، همکاران گرامی قبل از هرچیز وظیفه من هست از زحمات کسانی که در تنظیم این بودجه باین صورت علمی و امروزی یعنی بودجه‌ای که در عصر رستاخیز، بودجه‌ای که در حقیقت همزمان با آغاز دوران پنجاهمین سال سلطنت دودمان پهلوی تنظیم شده است از همه کسانی که در راه تنظیم این بودجه باین شکل علمی و امروزی زحمت کشیده‌اند تشکر کنم. همکاران عزیز بهبود کیفی و بالارفتن رقم بودجه دراثر تلاشهای رهبر بزرگ ماست (صحیح است) و درپی آن دراثر تلاشهای مردم میهن ما انجام و ایجاد شده است درحقیقت تلاشی انجام گرفته است که بااین تلاش ما تطبیق داده‌ایم اعمالمان رابا اوضاعی که انقلاب شاه و ملت برای ما ایجاد کرده است (صحیح است) حقیقت مسلمی است همانطور که وضع ما ابداً بعد از انقلاب با قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست وضع بودجه ما هم بهمین شکل با بودجه‌های قبل از انقلاب قابل قیاس نیست. شکی نیست، حق هم هست که بودجه امروز مملکت ما با نیازهای امروزی ملت ما تطبیق کند. اینجاست که باید سپاس فراوان خودمان را به پیشگاه رهبر بزرگ و اندیشمند خود عرض کنیم. حقیقتی است مسلم و آن اینکه دولت دراین رهگذر واقعا تلاش فوق العاده‌ای داشته است. این تلاش همراه باتلاش ملت ما بوده است. اگر در ادامه صحبتم انتقادی می‌کنم یا مسئله‌ای را عنوان می‌کنم هیچگاه نظرم نفی اعمال مثبت دستگاه و دولت نیست. مسئله روشنی است اگر ما بخواهیم اعمال مثبت را یک بیک بر شماریم مدتها وقت خواهد گرفت. این شمردن اعمال مثبت قطعاً بوسیله خود آنها انجام می‌شود. در تمام نشستهائی که با موکلین خود داریم اعمال مثبتی را که دراین مملکت برهبری شخص شاهنشاه آریامهر انجام می‌گیرد یادآور می‌شویم. این وظیفه ماست اما چون چنین فرصتی واقعا مغتنم است حق این است که دراین رصت تنگناها و نکات ضعف را هم اعلام کنیم. دوستان من اجازه بفرمایند که بنده به مناسبت شغلی که داشتم و معلم بودم اول از تنگناهای آموزش و پرورش سخن به میان بیاورم امکان این هست که چنین سوالی برای هرکس پیش بیاید که این تنگناها چگونه ایجاد می‌شود. توضیح می‌دهم که چطور ممکن است در شرایط فعلی، ما تنگنای آموزشی داشته باشیم . تنگنای پرورشی داشته باشیم. همه توجه داریم که دراین دوران مردم ما بحق از امر آموزش استقبال می‌کنند، به چند دلیل:

  • اول اینکه می‌خواهیم عقب افتادگیها را جبران کنیم .
  • بدلیل دوم اینکه آموزش و پرورش اهرمی است برای بالابردن سطح اجتماعی ، اقتصادی، سیاسی و همه زمینه‌های جامعه ما، دراثر این هجوم دراثر این استقبال حقیقی مردم از امر آموزش وپرورش شکی نیست تنگنا ایجاد خواهد شد.

اما جواب این تنگناها به چه وسیله باید داده شود؟ اولاً مسئله مالی تا حدودی جواب این تنگناها را باید بدهد وقمی برای شما عنوان می‌کنم که این رقم جوابگوی این تنگناها نیست. درسال ۱۳۵۵ یعنی ۵/۶ درصد از بودجه کل کشور به امر آموزش از ابتدا تا انتهای دانشگاه تخصیص داده شده است. شکی نیست باوجود همه تنگناها و با وجود استقبال بی سابقه مردم از امر آموزش این رقم، رقم ناچیزی است. باتوجه به اینکه درسال گذشته عیناً همین رقم ۷% بوده است و الان به ۵/۶% تقیلی پیدا کرده است باین موضوع باید مسئله دیگری را هم اضافه کنیم توجه دارید که رشد جمعیت کشور ما حداقل دو درصد است یعنی باتوجه باین رشد جمعیت ، رقمی که بامر آموزش و پرورش تعلق می‌گیرد درسال ۱۳۵۵ ، ۱/۴ % کمتر از رقمی است که درسال ۱۳۵۴ باین موضوع تخصیص یافته اما مسئله دیگر مسئله انسانی است. مسئله انسانی که باید دو تنگنای کیفی و کمی امر آموزش و پرورش حقاً جبران کند. این مسئله قابل ملاحظه‌ای است. مسئله‌ای که واقعاً بایستی به آن دقت شود این است که دستگاه آموزش و پرورش یک دستگاه تولیدی است راندمان این دستگاه با راندمان هیچ دستگاهی ، هیچ ماشینی قابل قیاس نیست چنانچه این دستگاه راندمانش پائین باشد راندمان جامعه پائین خواهد رفت. بنابریان واقعا باید محیط ما انچنان تلاشی داشته باشد که این راندمان امر آموزش و پرورش را بالا ببرد. بالا برای اینکه دراین صورت است که راندمان همه زمینه‌های اجتماعی ما بالا خواهد رفت. این دستگاه یک دستگاه تولیدی است، تولیدش انسانها هستند.

این دستگاه انسان می‌سازد، انسان ایرانی می‌سازد، کمترین ضعف از این دستگاه باعث می‌شود ما ایرانی داشته باشیم اما انسان ایرانی نداشته باشیم این دستگاه که یک دستگاه تولیدی است درعین حال دارای مصرف هم هست اما چه نوع مصرفی؟ از مناسب ترین نوع تولید خودش باید مصرف داشته باشد. یک بررسی ساده می‌کنیم. واقعا این دستگاه آموزش و پرورش ما از مناسبت ترین تولید خودش استفاده می‌کند؟ یعنی زبده ترین افراد اجتماع جذب دستگاه آموزش و پرورش مشوند؟ جواب متاسفنه منفی است. دراین دستگاه عامل انسانی بسیار بیشتر از عامل مادی تاثیر دارد. معلم و استاد اهرم هائی هستند برای بالا بردن کیفیت امر آموزش و پرورش این اهرمها باید بجا و مناسب انتخاب شوند و درعین حال باید حفظ شوند یعنی تنها انتخاب کافی نیست. شما اگر بهترین و زبده ترین فرد را انتخاب بکنید از دستتان درخواهد رفت. معلم و استاد انسهانهای آگاه می‌سازند اگر معلم نقص داشته باشد، بطور اعم کلمه معلم را می‌گویم که آموزگار و دبیر و استاد هم هست.، وقتی نقص داشته باشد شکی نیست تولیدش ناقص خواهدبود. معلم باید معلم روز باشد یعنی بچه من و بچه شما را مطابق روز بسازد . بنابراین خودش باید بعلم روز، به موضوعات روز حتی به معنویات روزاگاه باشد. پس این معلم باید آموزش به بیند با صراحت عرض می‌کنم در دستگاه آموزش و پرورش ما این توجه این ساختمان معلم روز نقص دارد. بهمین دلیل خلاء‌های فکری در دانش آموزان مادر جوانان ما و در دانشجویان ما ایجاد می‌شود. دلیلش این است که معلم ما دراکثر موارد معلم روز نیست. معلم می‌باید بازآموزی داشته باشد کلاس به بیند ضمن تدریس خودش هم محصل باش. این آموزش را که برای شما عرض می‌کنم یک مثال که خودم شاهد بودم دریک کلاسی که در تابستان ۵۰ یا ۵۱ در تهران تشکیل شد یک کلاس بازآموزش بودکه خود من هم بعنوان معلم ریاضی شکرت داشتم ضعیف ترین مدرسین دراین کلاس تدریس می‌کردند بنام استاد افرادی دراین کلاس شرکت می‌کردند که وقتی مطالبی را روی تابلو می‌نوشتند و نیمه تابلو پر می‌شد در وسط نوشته طرف از ما معذرت می‌خواست که آنچه نوشتم اشتباه و غلط است. پاک می‌کرد و یک بار دیگر می‌نوشت. بنابراین یک چنین افرادی نمی‌توانند درکار باز آموزی افرادی که بچه‌های ما را تعلیم می‌دهند شرکت داشته باشند (یکی از نمایندگان – کاملا صحیح است) اما شاید این سوال پیش بیایدکه چرا خود معلم خودآموزی نکند شکی نیست که معلم درمقابل یک دستگاه اتوماتیک و خودکاری است که وقتی وارد کلاس می‌شود نمی‌تواند نا آگاه باشد، نمی‌تواند بدرسش مسلط نباشد، اما توجه کنید یک معلم برای تامین زندگی خود باید درهفته ۷۰ ساعت درس بدهد یکمعلم باید ساندویچ ناهار خودش را سرکلاس بخورد، آیا باچنین وضعی خود آمزی ممکن است؟ خیر. ۲۸۸ هزار معلم در پهنای مملکت ما هستند. آیا از نظر تامین زندگی، تامین مسکن حفظ شده‌اند؟ این سوالی است که من واقف نیستم، قیای من ۳۲۶۰ نفر معلم شهرستان رشت است که حتی برای یک نفر از آنها مسکن ساخته نشده است بنابریان من حق دارم این تضخیص را تعمیم بدهم در سطح کشور پس از آن عاملی که دستگاه آموزش و پرورش دستگاه تعلیم و تربیت مملکت باید به آن توجه کند انتخاب و حفظ معلم است حالا فرق نمی‌کند یک معلمدبیر باشد. لیسانسیه باشد. استاد باشد و یا دکتر. واقعاً معلم باید با دقت خاصی انتخاب شود. دست هرکسی را نگیرند بیاورند کلاس من و بگویند که توجای منظری ریاضی درس بده جای معلم فیزیک مبصر را بفرستند که کلاس را داره کند. این صحیح نیست. معلم باید بردسیت انتخاب شود و بعد از انتخاب حفظ بشود.

جا دارد بنده دراینجا وجود بعضی از مدارس کشور ما را که خوشبختانه درسطح بالائی اقدام می‌کنند به شما اعلام بکنم. مدارسی هستند که کارشان نمونه است نظم و انضباتشان نمونه است دانشگاههای ما از محصلین همین مدارس تغذیه می‌کنند شما فکر می‌کنید که آیا دانشجوی دانشگاه تهران یا دانشجوی دانشگاه آریامهر محصل یک مدرسه فلان شهر دورافتاده است؟ خیر اکثراً محصلین ممتازی هستند که در مدارس ممتاز تحصیل می‌کنند این فرم راباید عوض کرد باید اگر بچه من در مدرسه البرز تحصیل نمی‌کند در شرایطی درس بخواند که راحت در کنکور دانشگاه موفق بشود باید چنین شرایطی را در آموزش و پرورش پیاده کنیم و گرنه اگر قرار باشد البرز که محصل با معدل ۱۹ به بالا را می‌گیرد و بسیار راحت از کلاس پنجاه نفری آن چهل نفر در کنکور دانشگاهها قبول می‌شوند اینکه مزیت نیست یک مسئله‌ای را بنده برخورد کردم که در بسیاری از موار تکیه شده است به بودجه آمریکا اکثراً دیده‌ام خود آقای نخست وزیر یا بعضی از دوستان آمدند اینجا عنوان کردند که بودجه ما یک نهم یا یک دهم بودجه آمریکا است بعقیده من مقایسه رقم صحیح نیست مقایسه کیفی باید کرد نه کمی یعنی هرگاه با مقایسه کیفی ما یک نهم آن کیفیت را داشته باشیم آنگاه این مقایسه عددی صحیح است شما بسیار فریادهای کمی تخصص می‌شنوید این تخصص مسئله این نیست که ما وارد کنمی اگر وارد کنیم اشتباه است این ایرانی است که باید متخصص باشد این دستگاه آموزش و پرورش ما است که باید مختصص از خارج بیاوریم چرا رشته‌های فنی ما در حدی نیست که ما متخصص در همین جامعه تربیت کنیم در رشته‌های فنی نمی‌خواهم کلمه صوری را بکار ببرم ولی می‌توانم بگویم که نمایشی است، نمونه اش را خودم عرض می‌کنم درسطح استان گیلان یک مدرسه جامع درسال ۵۳ ایجاد شد یعنی در سطح استان زبده ترین محصلین دوره راهنمائی با نمرات سطح بالا معرفی شدند برای تحصیل دراین مدرسه، بطوریکه اخیراً بنده شنیده‌ام تبدیل شده است به یکی از شاخه‌های نظری باتوجه باینکه مسئولان آموزش استان متاسفانه درآن حد آگاهی نبوده‌اند که برای تاسیس این مدرسه واقعا همت بکنند خود معلمین استان گیلان حد اعلای تلاش را اعمال کرده اندو معلم درحدیک خدمتگزار کار کرد، یک مدرسه جامع خیلی ناقص که خودم مدیر آن مدرسه بودم ایجاد شد شما فکر کنید که برای کارگاههای این مدرسه که ما می‌باید از همین کارگاهها متخصص فنی تحویل جامعه بدهیم چی فرستاده‌اند؟ تمام اقلامی که فرستاده‌اند بی حساب بود.برای یک کلاسی که ۱۲۵ نفر درآن می‌باید آموزش کارگاهی ببینند ۶ تا بوته چینی آزمایشی فرستاده شد ۴ تایش وقتی که از آن صندوق درآمد شکسته بود اما درعوض شاید حدود ده تا رئوستا فرستاده شد. دوستانی که درقسمت فیزیک مطالعاتی دارند متوجه هستند که رئوستا چیست ممکن است یک گروه پنجا نفری با یک رئوستا کارکنند این بی حسابی یا باصطلاح ولخرجیهائی که نابجا انجام می‌شود واقعا مایه تاسف است بهرجهت دریک چنین شرایطی ما با همت معلیمن یک چنین کلاسی را دایر کردیم شاید باور کردنی نیست من درست در رل یک پدر که برای بچه اش معلم میکیرد از دستگاه آموزش و پرورش خواهش می‌کردم که شما معلم کارگاه بفرستید با هزار ناز و عشوه بعد از سه ماه دو نفر را فرستادند بعنوان معلم کارگاه من نگاه کردم دیدم این افراد محصلین خود من بودند، در ۲۰ سال قبل که این محصلین از ضعیف ترین محصلین کلاس بودند حال چطور جذب دستگاه آموزش و پرورش شده‌اند نمیدانم باین ترتیب نخواهیم توانست واقعاً آن فریاد تخصص را بخوانیم ممکن نیست، محال است ما بتوانیم بااین روش کار و نوع کار آن عطشی را که جامعه ما برای افراد متخصص دارد خاموش کنیم شک نیست ما از نظر کمی خیلی توسعه پیدا کرده‌ایم البته تکیه من فقط روی امر آموزش و پرورش است بلی از نظر کمی این کار را توسعه داده‌ایم اما باتوجه به اینکه ما در دوران رستاخیز هستیم، درعصر انقلاب شاه و ملت هستیم حق این است که ما بیائیم سطح کیفی کار آموزش و پرورش را با سطح کمی هم آهنگ کنیم اگر نکنیم اشتباه بزرگی است اگر نکنیم جامعه ما ضرر خواهد کرد باید باین نظر توجه داشته باشیم ممکن است سوال بشود پیشنهاد تو دراین زمینه چیست؟ پیشنهاد من این است که دستگاه آموزش و پرورش همان دو اصلی را که گفتم مراعات کند اول انتخاب دقیق بعد حفظ معلم (آفرین) یعنی اگر این دواصل حفظ شد در تمام زمینه‌ها واقعا ما موفق خواهیم بود. دراینجا بجا است که درمورد کتابهای درسی صحبتی داشته باشم آقای دکتر صدیق اسفندیاری همکار عزیزم دراینجا مطالبی راجع به کتابهای درسی فرمودند بنده از ایشان اجازه می‌خواهم که این موضوع را تکمیل کنم کتاب درسی به آن صورت نیست که شما فکر کنید از جائی ترجمه و اقتباس شده است عین تجربه‌های پنجاه سال قبل درهمین کتابها منعکس است منتها باین شکل که آمده‌اند محتوی چندین کتاب را دریک کتاب گنجانده‌اند.جبر و حساب و هندسه را گذاشته‌اند دریک کتاب و این را تحویل محصل دادند همه ما میدانیم وقتیکه بمحصل درس گفته می‌شود این درس باید درآن چنان سطحی باشد که محصل قادر باشد بکمک این درسی که شنیده است مسائل و تمرینات داخل کتاب را حل کند من بعنوان کسی که تخصص دراین کار دارم اعلام می‌کنم که محصل علاوه براینکه با تنظیم نادرست کتاب قادر بحل این مسائل نیست بلکه می‌بایست دو برابر آن فرصتی را که برای توضیح درس بکار برده برای مسائل و تمرینات بکار برد آیا این صحیح است؟ (ملک منصور اسفندیاری – اگر معلم بتواند هر سه موضوع را با هم تفهیم کند خیلی بهتراست) به شما گفتم که نوع بازآموزش معلم دارای چه اشکالاتی است بنابریان مشکل است که معلم بتواند این کار رابکند (یکنفر از نمایندگان – بیچاره محصل) کتاب دراختیار افرادی است که غیر معلم هستند این افراد بعقیده من با تشبث به فرمهای مختلف از کار آموزش کنار رفته‌اند و رفته‌اند درکارها و رده‌های دیگر متاسفانه باید اعلام کنم که دستگاه آ,وزشی ما کار نوشتن کتاب را باین افراد واگذار کرده است شما پشت کتاب را نگاه کنید جوانی که تازه از دانشگاه پاریس فارغ التحصیل شده و تیتر دکترا گرفته است کتاب دوران متوسطه را می‌نویسد و حال آنکه خود من یک معلم ریاضی هستم و تمام دوران تحصیل شاگر اول شده‌ام (احسنت) هیچگاه دستگاه وزارت آموزش و پرورش این مثال حمل برخود ستائی بنده نشود، هیچگاه دستگاه وزارت آموزش وپرورش از من نخواسته است که نظر تو راجع به برنامه‌های آموزشی چیست؟ (یک نفر از نمایندگان – شما تاکنون به اروپا رفته‌اید؟) بلی، چون در دانشگاه شاگرد اول بودم بنابفرمان شاهنشاه بخارج اعزام شدم منتهی بعد از سه چهار ماه بنابرگرفتاریهای زندگی برگشتم بهر جهت آیا شما باین معلمی که باید این برنامه را پیاده کند و از نظر مادی دچار اشکال است و همچنین از نظر معنوی توجه کردید؟ آیا معلم تامین است؟ آیا شما به معلم اعتنا کردید؟ معلمی که دریک دبیرستان دورافتاده شهر رشت خدمت می‌کند وصمیمانه به شاهنشاه و کشورش خدمت می‌کند آیا باورسیده‌اید؟ آیا شما به معلم برای ارتقاء به گروه ممتاز پوان قائل شدید؟ باید نود و خرده‌ای پوان بیاورد تا از گروه نه برود به ده یا از ۱۰ به ۱۱ اما شرایط ارتقاء چیست؟ علاوه بر سالهای خدمت تشویق محلی است، تشویق وزارتی است من سوال می‌کنم با توضیحی که عرض کردم آیا وزیر آموزش و پرورش مرا می‌شناسد؟ آیا وزیر آموزش و پرورش اطلاع دارند که ما معلم ممتازی دریک مدرسه دورافتاده در شهر رشت داریم؟ بدلیل اینکه اگر نشناسند دیگر من پوانی برای ارتقاء ندارم. دراین دوران مادی انتظاری دارین که یک معلم چقدر انسانی فکر کند. اگر فقط فکر انسانی داشته باشد پس جواب بچه خودش را چه بدهد( یکنفر از نمایندگان – بهترین تشیوق شما این است که الان این جا تشریف دارید) من یکنفر هستم ولی ۲۸۸ هزار معلم درسطح مملکت داریم همه باید تشویق بشوند دراین جا ما باید واقعا سپاسگزار رهبر بزرگمان باشیم، انقلاب شاه و ملت و اصول ۱۵، ۱۶،۱۷ آن چه نعمت هائی به مردم ارزانی داشته است چه پریشانی هائی را که از پدران و ماردان این اجتماع از بین برده یعنی وقتی که یک پدر، یک مادر قبل از دوران انقلاب بچه اش دانش آموز دانشگاهی داشت تمام فکرش این بود که این بچه چطور می‌توانست نضج پیدا کند، چطور می‌توانست پیشرفت کند فکر می‌کرد که اگر من نباشم سرنوشت این بچه چه خواهد شد، این مشکلات با انقلاب شاه و ملت حل شد، همه ما سپاسگزاریم تمام مردم ایران سپاسگزارند (صحیح است)

این انقلاب تحصیل رایگان از ابتدا تا انتهای تحصیل، تعذیه و بهداشت رایگان را به مردم ما ارزانی داشت، من خودم یک نمونه هستم که اگر تحصیل برایم مقدور بود من در لیسانس باقی نمی‌ماندم اگر برای من مقدورات بود هیچگاه تحصیلاتم متوقف نمی‌شد ( یکنفر از نمایندگان – جوان هستید هنوز هم می‌توانید ادامه بدهید). شما شوخی نفرمائید حقیقت این است که بسیاری از افراد اجتماع ما احساس پشیمانی فوق العاده می‌کنند. این احساس درقبل از انقلاب موجود نبود والانوجود دارداین از مزایای انقلاب ماست، جا دارد که دستگاه آ,وزش و پرورش واقعا تلاش خود را مضاعف کند چراچون ایرانی تامین شده ایرانی بیمه شده، حق هم هست که از یک تعلمی و تربیت درسطح بالاتر برخوردار باشد فکر نکنید که این بازنشست است که می‌گیرد فکر نکنند که این برای آن است که آرامش بکنند و این را باید بهش توجه کرد که دستگاه آموزش و پرورش باو تفهیم و حالی کند که تو با برخورداری از تمام مزایای محیط یک انسان واقعاً کاملی تربیت بشوی و واقعاً باید سعی شود که آنچنان انسانی تربیت شود که باین محیط و رژیم و مملکت و شاهنشاه خدمت کند (صحیح است) این در وظیفه دستگاه آموزش و پرورش مملکت است اگر چنین نکند بزرگترین گناه متوجه همین دستگاه است جوان ایرانی سرشار است از عشق به شاه و عشق به مملکت و این عشق باید مضاعف شود دراین جوان، نه اینکه ذره‌ای از آن کاسته شود بسیاری جوانان ما خلاء‌های فکری دارند خلاء‌های فکری اینها باید با مسائل ملی بیک نحو شایسته‌ای پرشود (یکی از نمایندگان – والدین هم باید نقشی داشته باشند) در پر کردن این خلاء‌ها والدین هم رل دارند دستگاه آموزش و پرورش رل عمده را دارد چند روز قبل کتابی بنام کتاب ششم بهمن بوسیله وزارت اطلاعات بچاپ رسیده بود که یک نسخه آن بدست من رسیده است من وظیقه خود میدانم از این دستگاه تشکرکنم اما یک مساله مهم ایجا است من در شرایطی هستم ، یعنی امثال ما در شرایطی هستیم که اگر این کتاب را برای ما نمی‌فرستادند ما قطعاً تهیه می‌کردیم ولی موضوع برای ما روشن نیست که چند جلد از این کتاب را دراختیار دانشجویان ما گذاشته‌اند ( معاون وزارت اطلاعات و جهانگردی سعادت – ده هزارتا) کافی نیست، شما وقتی صدوچهل هزار دانشجو دارید ده هزار تا کافی نیست (سعادت – بیست هزار نسخه هم به خارج فرستادیم ) یعنی در حقیقت از این ۱۴۰ هزار دانشجو هرچهارده نفر یک نفرشان کتاب بدستش رسیده است یعنی مثل اینکه ما که ۲۶۸ نفر نماینده هستیم ۲۰ کتاب بدهند.

رئیس – آقای تقی زاده این کتاب درکلیه کتابخانه‌های دانشکده‌های کشور هست، همه دانشجویان می‌توانند از آن استفاده کنند.

تقی زاده منظری – خیلی متشکرم، باز مشکلی از نظر جوانان مملکت ما برای من وجود دارد و آن این است که وقتی درحدود هشت هزار نفر در سال گذشته برای ادامه تحصیل به آمریکا یا بکشورهای خارج رفتند این از وظیفه دشتگاه اطلاعاتی مملکت ماست که اینها را واقعا هدایت و ارشاد بکند و رها نکند یعنی اینهائیکه دراقیانوس تبلیغات خارجی شناور می‌شوند دست اینها را بگیرند. از بحث تعلیم و تربیت می‌گذرم چون احساس می‌کنم دراین زمینه بحث زیاد شده است و همکاران خسته شده‌اند اما مساله دیگری که بنده دراینجا مطرح می‌کنم مساله مسکن است شکی نیست مساله عرضه و تقاضا یکی از عواملی است که مشکل مسکن را برای ما ایجاد کرده است اما این تنها مشکل امر مسکن نیست این یکی از عواملی است که این مشکل را ایجاد کرده مشکلی که من با عقل خودم احساس می‌کنم این است که یک فساد گرانفروشی درمسکن است این می‌باید برطرف شود و حل گردد وقتی که ما بحق یک فروشنده‌ای را بخاطر اینکه یک مال ده ریالی را یازده ریال می‌فروشد اورا توبیخ و جریمه و مجازات می‌کنم حق این است که این امر تعمیم پیدا کند درتمام سطوح ، فکر کنید درتهران شاید ۸۰ هزار واحد مسکونی اضافی و خالی موجود است پس این امر نشانه این است که عرضه هست ولی تقاضا نیست (یکنفر از نمایندگان – تقاضا هست عرضه نیست) دلیلش را می‌گویم که عرضه هست و تقاضا نیست. بعد برایتان روشن می‌کنم وقتیکه عده‌ای خیلی راحت و سریع باین کار روی میاورند اینجا برای من یک توهم پیش میاید (یکنفر از نمایندگان – رابطه مالک و مستاجر صحیح نیست) مساله‌ای که برای من قابل مطالعه است این است که آدمی میاید آپارتمانی می‌سازد با مترمربع حداکثر دو هزار تومان ، می‌فروشد ۸ هزار تومان ، یعنی چهارصد در صد سود برده است اینجا است که باعث می‌شود عرضه متاسفانه دراینجا ودراین تهران ما زیاد است ولی خریدار نیست چون خریداری که متری ۸ هزار تومان بخرد اکثریت مردم نیست (یکنفر از نمایندگان – اقلیتی هستند که می‌خرند) آن اقلیت برای ما مهن نیست و کاملا بی اهمیت است درمساله مسکن آن اقلیت امکان دارد متری ۸۰ هزار تومان هم بخرند. ولی آن چیزی که برای ما اهمیت دارد این است ما شرایطی را ایجاد کنیم که وقتی این مساله مسکن مطرح شد باید دید کسانی که این مسکن را می‌سازند چقدر سرمایه گذاشته‌اند چه مدت صرف وقت کرده‌اند یک شناسنامه باید از این واحدهای مسکونی تهیه شود و معلوم شود که چقدر سود عادلانه باید ببرند کدامیک از کارهای اقتصادی ما غیر از مسکن ۴۰۰ درصد سود دارد؟ هرجا سودی دیدید باید دنبال دلیل آنهم باشید بهرجهت خواستم شما را متوجه مسئله مسکن کنم، این مسئله مسکن مشکلی است بالاتر از مشکل عرضه و تقاضا، اما مسئله سومی هم جهش و پیشرفت که بنده عرض می‌کنم، مسئله کشاورزی است اگر چه در تخصص من نیست اما استنباط من، مشکلات آنها است. ما پیشرفت و جهشی کردیم، خواستهای مردم هم جهش و پیشرفت کرده، انقلاب شاه و ملت ما را از هیچ به همه چیز رسانده، توقع کشاورز ایرانی نابجا نیست اگر همه چیز می‌خواهد. این کشاورز می‌باید از نظر زندگی تامین شود. (صحیح است ) اصل اول انقلاب همه چیز باین کشاورز ارزانی داشته است، (صحیح است) سدهای معظمی که دراین مملکت ساخته شده همه چیز را دراین مملکت حل کرد(صحیح است) آلان در بعضی از نقاط کشور کمبود آب مطرح نیست. اما به موازات این اقدامات باید یک کشاورز واقعا بهمه قسمتهای زندگی اش برسد، توجه دارید که فرق نمی‌کند یک کشاورز و کارگر و وزیر یا نماینده و یا هر شخصیتی دراین مملکت همه دارای پندار و کردار مشترکی هستند بنابراین در یک چنین شرایطی هیچ یک از افراد جامعه مغبون نباید بشودهمه باید از مزایای این محیط در حقیقت اقتصادی برخوردار باشند اما این مسئله برخورداری اقتصادی از مزایای محیط را طرح می‌کنیم می بینیم که بسیاری از کشاورزان ما از این مزایا به تساوی برخوردار نیستند، آبی که سالم باشد در اختیار آنها نیست، بسیاری از روستاهای ما برق ندارند، و طبق فرمان شاهنشاه بزرگ ما، باید از یک مسکن سالم هر کشاورزی برخوردار باشد. متاسفانه هنوز شاید رقم بسیاربالائی از کشاورزان ما از این مزایای اجتماعی برخوردار نیستند، باید برق،آب،مسکن دراختیار کشاورزان ایرانی باشد، باید تلاش ما واقعا طوری باشد فاصله ایکه از لحاظ بهره وری از اجتماع مابین شهر و روستا می‌باشد سعی شود این فاصله بحداقل برسد و واقعا باید کاری بشود که یک کشاورز مثل یک فرد شهری از همه مزایا برخوردار باشد. بیمه باشد، چون میدانید وقتی که برای کشاورزان ما یک مشکل درمانی پیش می‌آید قطعا مستاصل می‌شوند، یک کشاورز که بیمه نیست اگر مشکل درمانی برایش پیش بیاید اگر کسی نباشد که او را راهنمائی کند او باید تمان زندگی اش را برای حل این مشکل صرف بکند، اینها مسایلی است که باید در کمیسیون به اینها رسیدگی کرد. درعین حال که باید تامینی برای فروش محصولات کشاورزان وجود داشته باشد منتها بعقیده من باید امکاناتی از جهت فروش محصولات دراختیار آنها گذاشت، یک مسئله مهمی که بنده روی وظیفه‌ای که دارم ناچار هستم اینجا اعلام کنم و شاید بنظرتان برسد که تعصب خودم را اعالم می‌کنم مسئله دانشگاه گیلان است.

گیلان یک سرزمین بسیار حاصلخیزی است، جای بسیار مستعدی است، هم از این نظر و هم از نظرهای دیگر اگرنگاه کنید، می‌بینید، رئیس دانشگاه شما رشتی است، وزیر علوم شما رشتی است (یکنفر از نمایندگان – ولی ایشان وزیر رشت نیست مال همه مملکت است) واقعا دریک چنین شرایطی وقتی که من می‌بینم دربسیاری از نقاط مملکت ما دانشگاه ایجاد شده است، اما هنوز ما در گیلان دانشگاه نداریم، این برای من جای تاسف است و درعین حال جای تعچب است که چطور با داشتن چنین افرادی در سطح بالای مملکت چنین گرفتاری داریم، یک چنین مشکلاتی داریم، ( دکتر رئیسی امروزها دیگر همه رشتی شده‌اند) گیلان هم طراز با آن اولین دانشگاهی که اولین بار در مملکت تاسیش شد لیاقت داشت یک دانشگاه داشته باشد (عده‌ای از نمایندگان همه جا لیاقت دارند) شکی نیست، این عرض بنده نفی نمی‌کند که نقاط دیگر ایران نباید دانشگاه داشته باشد هراستانی می‌باید دانشگاه داشته باشد، دراین تردیدی نیست، اما گیلان جای مستعدی است درصد تحصیلی آن بالااست و این است که باید باین محیط بیشتر رسیدگی بشود وقتیکه من دراین کتابچه بودجه رقم ۶ میلیون تومانی را برای دانشگاه گیلان دیدم هم متعجب شدم، هم متاسف، متعجب شدم که چطور ممکن است در راس آموزش عالی یک گیلانی باشد، و توجه باین مسئله نشود. که با ۶ میلیون تومان نمی‌شود حتی آن زمینی که دراختیار دانشگاه گیلان است تسطیح کرد این برای من حای تاسف بود و حای تعجب از این نظر وقتی رئیس دانشگاه گیلان تقاضای صد میلیون تومان برای اعمال مقدماتی دارد شش میلیون تومان باو بدهند. بنابریان بنده از این موقعیت استفاده می‌کنم، یک مطلب دیگر بدوستان عزیزم اعلام می‌کنم که بدنبال اعلام این مبلغ ۶ میلیون تومان ، بسرکار علیه مادر گرامی علیاحضرت شهبانو متوسل شدیم همانطور که درتمام موارد واقعا این توسلها، نیاز، برطرف می‌شود و این بار هم برطرف شد گو اینکه بنده بعلت اینکه در مجلس خوابیده بودم سعادت نداشتم که خدمتشان برسم ولی فرموده‌اند که این پول افزایش خواهد یافت (بانوابتهاج سمیعی – فرمودند پی گیری می‌کنیم) . بنده دراینجا وظیفه خودم میدانم از این همه محبت صمیمانه سپاسگزاری کنم مسئله دیگری که بنده در پاایان سخنم اعلام می‌کنم و لازم میدانم که بگویم این است که در امر مبارزه با فساد بایک مسئله باصطلاح مسئهل جنبی مبارزه با فساد است نیز باید مبارزه کرد و آن مبارزه اساسی با تبعیض و تشبث، دراین مملکت وقتی یک کارمندی کارمند دیگری را که هیچگاه از او لایق تر نیست در راس اداره خودش می‌بیند، واقعا دلسرد می‌شود و این دلسردیها بسیار به ضرر جامعه ما است و باید از بین برده شود. چند روز قبل یک استاد دانشگاه که از همشهریان خود من است مطلبی درحدود ۱۶ صفحه که متاسفانه همراهم نیست راجع به مشکلاتی که در دانشکده پزشکی پهلوی پیش آمده نوشته بود و بمن داد و من بعد از بررسی پی بردم که این استاد هیجده سال است که در دانشگاه تهران تدریس می‌کند دانشگاه تهران دارای ضابطه ایست که وقتی کسی خواست ارتقاء پیدا کند باید تابع آن ضوابط باشد همه ضوابط اگر در شخصی بود تایید یک گروه هم لازم است. درمورد این استاد که همه ضوابط را دارد یک گروه سی نفری از استادان هم تایید کرده‌اند که این شخص می‌بایست این ارتقاء را پیداکند شما فکر می‌کنید جای او که را گذاشتند وقتی گروه تایید کرد که این آدم باید نفراول باشد آن دیگری دوم و آن یکی سوم، رئیس دانشکده پهلوی کسی را که جزو این گروه اصولا نبوده بجای او گذاشتند.آیا یک چنین امری درمحیط علمی دانشگاه قابل پذیرش است؟

(بانو ابتهاج سمیعی – آقای دکتر هوشنگ نهاوندی مرد شایسته‌ای است و از این حرفها مبرااست).

آیا می‌شود درکارهای علمی تبعیض قائل شد؟ آیا شما می‌توانید بمن که لیسانس هستم با تشبث یک دکترا بدهید؟ اینها مسایلی است که واقعاً باید روشن شود (مهرزاد – اسمش را بگویید) بشخص شما خواهم گفت در شرایطی که امروز در مملکت ما موجود است این مسئله هم باید مانند سایر مسائل پیگیری شود (مظهری – رئیس دانشگاه پهلوی بسیار مرد شریفی است) بهرحال از ایکه محبت کرده‌اید و بسخنانم گوش دادید متشکرم، توفیق همه دوستان و همه مردم ایران را در خدمتگزاری به شاهنشاه بزرگ و میهن عزیز خواستارم.

رئیس – آقای دکتر فرزان امیری بفرمائید.

دکتر فرزان امیری – جناب آقای رئیس همکاران محترم، اجازه می‌خواهم قبل از ورود به مطلب عرض مختصری درمورد فرمایشان همکار ارجمندم عرض کنم گو اینکه قرار براین بود که جواب همکاران محترم را هیات محترم دولت بدهد ولی چون من حقیقت گو هستم (چند نفر از نمایندگان – همه حقیقت گو هستند) بلی همه مان حقیقت گو هستیم بیان حقیقت کمک بخود حقیقت می‌کند می خواستم عرض کنم در راس دانشگاه پهلوی شیراز فردی است که او هم حقیقت گو و خدمتگزار به شاهنشاه هست و همیشه مورد تایید شاهنشاه مان بوده و بهمین مناسبت او را درراس دانشگاه پهلوی گذاشتند (صحیح است) و باید بگویم که این کار کوچک کار دکتر فرهنگ مهر نیست و به او هم نمی‌چسبد این را همه ما اطمینان داریم زیرا او مبرا است از این اتهام (تقی زاده منظری – منظورم دانشگاه پهلوی تهران بود) پس مسئله حل شد، بنده هم اگر حرف ناملایمی زدم با توضیح شما حرفم را پس می‌گیریم و معذرت می‌خواهم ولی نتنوانستم راجع به فرهنگ مهر این چنین مطلبی را تحمل کنم بهرحال بودجه سه هزار میلیارد ریالی مملکت مان ایران زمین سرزمین آریا مهد دلیران و دیار پرچمداران تمدن تمدنیکه قدمت آن در بادی شهرنشینی ثبت شده است مطرح است که باتوجه به رقم آن و قیاس با بودجه سایر ملل مللی که زمانی ارقام بودجه شان زبانزد خاص و عام بود و با سنجش با آمار و ارقام آنزمان ما موجب اعجاب و شگفتی همگی گردیده و انگشت تعجب برزبان بود و موج تاسف در نهان که چرا آنان در آن سیر تعالیند و مادر آن سیر قهقرا اما اکنون وجود این رقم درکارنامه بودجه مملکت برای ملت ایران غرور آفرین است و برای دیگران اعجاب انگیز (صحیح است) غرور و اعجاب از این جهش اجازه فرمائید نه فقط به نکته جهش بیاندیشیم و به بیان جهش اکتفا کنیم که جز این چیز دیگری نیست زیرا این جایگاه مقدس که همیشه خانه ملت بوده اکنون که شاهد غرورها فخرها و بزرگ منشی‌ها در لابلای صفحات بودجه مملکت است و ناظر ابراز احساسات نمایندگان ملت از این همه موهبت و جهش متاسفانه زمانی نیز بالاجبار شاهد و ناظر تصویب بودجه بطریق یک دوازدهم یک دوازدهم بود نگرانی خاطر نمایندگان را بخاطر موقعیت نامساعد بخاطر دارد و شاید اگر زبانی داشت این زبان مبین آن خاطرات تلخ بود کما اینکه زبان معمرین مجلس حاکی از آنست و من خود خوب بخاطر دارم که استانداران درحوزه ماموزیت خود در حدود سه ماه انتشار می‌دادند که قصد رفتم به تهران و گرفتم بودجه عمرانی داریم که پس از گذشت این مدت راهی سفر پر از امید خود می‌شدند و گاه اتفاق می‌افتاد که یکی دو ماه هم درمرکز درتکاپوی جلب نظر اولیاء بودند و در پایان پس از مراجعت به محل مامویت اظهار می‌داشتند پنجاه هزار تومان یا آنان که موفقیت بیشتری داشتند صد هزار تومان برای استان پهناوری فرضاً مثل کرمان که در آنزمان وسعت بیشتری هم داشت آوردیم ولی اجازه فرمائید باکمال سرافرازی اظهار بدارم سال گذشته خود من که تصدی انجمن استان را عده دار بودم رقمی درحدود دویست و اندی میلیون تومان فقط در قالب بودجه طرح ناحیه‌ای که وسیله انجمنها بتصویب می‌رسد دراستان تقسیم کردم که درخود مقابل بودجه ملی رقم بسیار کوچکی است دراینجا است که مرتبه اول بروان پاک ناجی ایران بزرگ اعلیحضرت رضاشاه کبیر بنیانگذار ایران نوین درود می‌فرستیم (احسنت)

اگر این مریض محتضریکه بنام مملکت وجود داشت و آخرین روزهای حیات خود رامیگذارند همچون طبیبی حاذق از مرک حتمی نجات نمی‌داد اکنون ما قادر نبودیم راجع به بودجه آن بحث و گفتگو نمائیم و به یقین باید اذعان کرد که اگر آن سرباز فداکار که در راه نجات مملکت از یکسو و اعتلای نام این سرزمین از طرف دیگر از هیچ کوششی فرو گذار نکرد، نبودند اکنون دیگر نه از تاک نشان بود و نه از تاک نشان نه مملکتی وجود داشت نه مائی بودیم و نه بودجه‌ای که بنشینیم و راجع به آن اظهرا نظر نمائیم (صحیح است) در مرتبه دوم در پیشگاه رهبر خردمندمان فرزند خلف آن راد مرد بزرگ سرتعظیم فرود آوریم که با عزمی راسخ و اراده‌ای آهنین و یا بهای نقد جوانی درمقابل نابسامانیهای ناشی از جنگ خانمانسوز جهانی که خواه و ناخواه حوادث آن در ایران اثرات نامطلوب گذاشت ایستادگی کرده (صحیح است) و نشیب‌های این مملکت را بفراز مبدل ساخته و خط بطلان بهمه آن تنگناها کشیده و درسایه رهبریهای خردمندانه معظم له دولت مجری نیات آن رهبر بودجه‌ای به مجلس شورای ملی تقدیم نماید که همچنانکه گفته شد موجب فخر و مباهات و غرور از یکطرف و اعجاب و تحیر از طرف دیگر است و همه ما بدان می‌بالیم نمیگویم با مداقه کامل با نکته سنجی و با استفاده از تخصص اقتصادی و مالی و برنامه ریزی بلکه حتی با نظری سطحی اگر به متن لایجه بودجه توجه شود پی خواهیم برد که قسمت اعظم آن از عوائد نفت بهره مند است نفتی که در بادی امر در قرار داد دارسی ۱۶% آن سهم ملت ایران بود آنهم از نرخیکه خود دست اندرکاران برآن می‌گذاشتند و از مقداریکه خودشان استخراج می‌کردند و باعواملی که از خودشان در راس کارها داشتند نه یک فرد ایرانی خبر داشت نه دخالت داشت و نه کاره‌ای بود از ایرانیان فقط و فقط در کارهائیکه به نیروی بدنی نیاز داشت نه نیروی مغزی استفاده می‌کردند چیزی د ردیف باربری ولی در سفر اخیریکه در معیت عده از نمایندگان بنقاط نفت خیز شد حقا تحت تاثیر عظمت این منبع عظیم درآمد قرار گرفتیم آنچه از همه مهمتر و معظم تر می‌نمود این است که در سراسر این خاک حاصلخیز که زمانی ایرانی حق ورود به محله‌های شرکت نفت را نداشت یکنفر خارجی که دخالت در گردش چرخ‌های این صنعت بزرگ داشته باشد ندیدیم و شنیدم اگر چند نفری هم هست بصورت دستیار موقت است تا وقتی که بتوان ایرانی جایگزین آن نمود همه گردانندگان ایرانی و همه دست اندرکاران ایرانی زیرا بخواست رهبر مملکت مالکیت آن متعلق به ایرانی است و ما اکنون با ایجاد این وضع تاحدود ۷۵% و گاه تا ۹۰% از عوائد نفت بهره وریم و این موهبت همراه با سایر مواهب با متانت با درایت و با کارآئی خاص رهبرمان بدون جنجال بدون ایجاد طوفان و سروصدا بدون نابودی فردی از افراد مملکت برای ملت خود کسب کردند و این نیز مولود انقلاب خاص ایرانست (صحیح است) که با ابتکار و طرح و جدیت همین رهبر اندیشمند بوجود آمد. تا درسایه آن بودجه‌ای با این اعداد و ارقام و درشان این دوران از مملکت که مردم آن تحت لوای رستاخیز دری صف متحد و با یک شعار واحد ملهم از ثبات آن رهبر در جستجو و تکاپویند تا در زمان معین به تمدن معهود از جانب همان رهبر دست یابند راستی چه تاثر انگیز است دورانیکه برای مخارج مسافرت‌های فرنگ مسئولین امر به بهای واگذاری قسمتی از سرزمین مان و یا واگذاری امتیاز بهره برداری از ثروتهای مملکت مان به دیگران از آنان وام می‌گرفتم و چه شادی آفرین و غرور انگیز اکنون که ما بدون کوچکترین چشم داشتی و بدون داشتن حص و آزی کمک می‌کنیم تا انسانها پایدار بمانند و برای سازندگی سرزمین شان کوشش کنند خوشحالیم از پایدار شدنشان و شادیم از آبادی سرزمین شان درهرحال بودجه ایست در خورشان مملکت و درخور شان ملت یاران امید است با دلسوزی کامل نیروی اجرائی مملکت آنطور که زیبنده است عملی شود و با نظارت کامل مسئولین امر درست هم عملی شود و چون دوستان و همکاران ارجمند و محترم آنچه را من بنظرم رسیده و نکات تذکاری آنرا یادداشت کرده بودم بیان فرمودند دیگر لزومی بتکرار آن نمی‌بینم و می‌گذارم و می‌گذرم فقط بذکر یکی دو نکته که شاید گفته نشده مبادرت می‌ورزم:

دلیل اینکه درسرلوحه گفتارم به مسئله اب تکیه می‌کنم این است که از سرزمینی آمدم که تقریبا کم آبست نه تقریباً بلکه تحقیقاً همه میدانیم که جنوب ایران منطقه ایست کم آب و دراین میان استان کرمان از همه بیشتر در مضیقه است لذا ساکنین این دیار بیشتر باین مسئله می‌اندیشند روزیکه می‌بینیم درمواقع بارندگی آبی در جریان است خوشحال می‌شوم ولی درعین حال متاثر از اینکه چرا وسیله‌ای نیست که از هدر رفتن این نعمت خداداد جلوگیری بعمل آید و آنرا بصورت ذخیره درآورد تادرمواقع ضروری نه در مضیقه باشیم و نه ناگزیر از جیره بندی آن و برای اینکار شاهدی و مشابهی هم دارم روزگاری بود که گازهای حاصل از چهاهای نفت ما می‌سوختند و کسی هم بدان توجه نداشت ولی حالا با مهارکردن آن در ستون درآمد بودجه مملکت رقمی را بخود اختصاص داده نکته دیگر اینکه زمانی روستاهای ما فقط محلی برای کمی کشت و زرع بود و روستائیان نیز عوامل این کشت زرع بدون اینکه درجمع انسانها بحساب آیند واحدی از آحاد باشند و محلی از اعراب ولی اکنون زمان عوض شده و برنامه روستاها درسرلوحه بودجه قرار دارد وسیل وسائل رفاهی بدان نواحی سرازیر است درکوچکترین واحد روستائی نشانه هائی چند از این وسائل و اماکن رفاهی وجود دارد ولی امکانات رفاهی برای عوامل و ایادی مسئول این عوامل رفاهی نیست فی المثل دریک روستا مدرسه نیست معلیم هم به آنجا فرستاده می‌شود ولی آیا اندیشیدیم که کجا زندگی کند ملاحظه بفرمائید حداقل مدرکی که برای یکنفر معلم درنظر می‌گیریم مدرک دیپم است و حداکثر مدرک تحصیلی برای افراد دیگر که بدانجا می‌روند دکتراست که یکنفر دکتر مامور خدمت روستا است این افراد همگی درجاهائیکه امکانات رفاهی بیشتری داشته زندگی کرده‌اند فرد دیپلمه در دامان خانواده خود حداقل دریک شهرستان کوچک یا یک بخش تحصیل کرده و طبیب و مهندس و دیگران چند سالی از زندگی دوران جوانی را درجائی گذرانده‌اند که موقعیت دانشگاهی داشته وبالطبع جوانی به زندگی دراین حد عادت کرده حالا این جان را با این مشخصات می‌فرستیم بده بدون اینکه حتی یک اطاق داشته باشد که شب را در آن بسر برد من در یک دهستان مشاهده کردم که معلمین مدرسه ایکه چهار نفر بودند دریک اطاق روستائی زندگی می‌کردند با ابتدائی ترین وسیله زندگی ما رقم پنجاه و چند درصد جمعیت روستائی داریم اگر عوامل سرویس دهنده این عده پنجاه و چند درصد از عوامل مسئول خدمات کشوریرا شامل نشود بیست سی درصد که اکثریت را تشکیل می‌دهد من دربودجه تقدیمی در سرفصل خانه سازی فصلی را نمی‌بینم که مربوط به این عده باشد که باوجدانی پاک و در ابتدای خدمت در دورافتاده ترین نقاط مملکت خدمت می‌نمایند خوبست درکنار هرواحد رفاهی از قبیل مدرسه، خانه ترویج ، خانه بهداشت و غیره مکانی هم برای زیستن مسئولین آن درنظر بگیریم از طرفی در تقسیمات کشوری مزایائی تحت نامهای خارج از مرکز سخنی نیست مزایای اشتغال یا هر نام دیگر برای یک شهرستان درنظر می‌گیریم هرکس درهر نقطه این شهرستان خدمت کند از همان مزایا استفاده بنماید تصدیق خواهید فرمود تفاوت است بین کسی که در مرکز شهرستان با تمام وسائل ورفاهیش شاغل است با کسیکه در دورافتاده ترین نقطه همین شهرستان مشغول انجام وظیفه است که از رفاه کمتری بهره وراست و وجود دارد دهی که از مرکز شهرستان درحدود دویست کیلومتر فاصله دارد و حتی دریک شهرستان دو منطقه کاملا سردسیر و گرمسیری دیده می‌شود که مامورین این دونقطه متفاوت از یک گونه مزایا استفاده می‌نمایند پیشنهاد می‌شود همانطور که مزایای شغلی در شهرستانهای مختلف متفاوت است مزایای شغلی نقاط مختلف یک شهرستان به نسبت موقعیت منطقه محاسبه شود و از این نظر تقسیم بندی خاصی انجام بشود نکته دیگریکه بنظرم رسید انی است که امروز روستائی بودن امتیاز انگیز است (صحیح است) و پوآن آفرین وکیل اداعا می‌کند من از قلب روستا آمده‌ام وزیر جزء افتخاراتش تولد دریک روستا مثل دهخوارقان را ذکر می‌کند امیر ارتش، استاد دانشگاه همینگونه خلاصه بسیاری از مسئولین مملکت که باری از کارهای مملکت را بدوش می‌کشند منجمله خود من همه دراین ادعایند بسیار هم خوبست تحصیل و فعالیت و خدمت در این مملکت برای همه آزاد است(صحیح است) ولی همه مان درشهر زندگی می‌کنیم و اکثراً هم در مرکز مملکت، پس از مهاجرت روستائیان نترسیم و روستائی را از شهری جدا نسازیم و نخواهیم که جلو مهاجرت روستائیان را بگیرند بلکه کاری کنیم که فاصله شهر و روستا از بین برود زندگی بهتر برای همه بوجود بیاید از تمرکز کار جلوگیری نمائیم اینجا مشاهده شد که یک نفر از آقایان وزراء اعلام کردند ادارات تهران را به شهرستانها می‌فرستیم و درمرکز، مرکز کوچکی خواهیم داشت که فقط کار ستادی انجام می‌دهد چه خوب این بهترین راه حل جلوگیری از کوچ روستائیان به شهر است و چه بهتر که اینکار را تعمیم دهیم بجای اینکه روستائی بهشر بیاید شهری به روستا برود وقتی خدمات گستره شد و به روستا رفت آنوقت دیگر لازم نیست روستائی را از شهری جدا سازیم و حصاری دور آن بوجود بیاوریم این قضیه خود بخود حل خواهد شد. درپایان که دو یادداشت برای من رسیده که اولی شاید خطاب بمن نباشد، اینطور نوشته ‹‹ متاسفانه یا خوشبختانه امسال برفی نبارید من رسول یا قاصد این کار (یکنفر از نمایندگان – اینکه شعر نو است) یادداشت دیگری که یکی از دوستان برای من فرستاده با تمام صداقتی که در رسالت به خرج می‌دهم یک قسمتش را نمی‌خوانم اینطور نوشته … چند روز قبل بچه‌ای درلجن فرو رفت و از بین رفت چه خوب بود که لجن‌ها را از جوی‌ها پاک می‌کردند و درخاتمه بار دیگر مراتب سپاس و ستایش بیکران همه ملت ایران را به پیشگاه رهبر اندیشماندمان تقدیم می‌دارم و از دولت خدمتگزار جناب هویدا تشکر می‌کنم زیرا مجری خوبی برای نیات تابناک رهبر خردمندمان هستند (احسنت – احسنت).

رئیس – آقای ابطحی فهلیانی بفرمائید.

ابطحی فهلیانی – جناب آقای رئیس ، همکاران ارجمند قبلا باید بعرض برسانم که من بعنوان موافق با لایحه بودجه صحبت می‌کنم و اعتقاد راسخ دارم که دولت جناب آقای هویدا تحت توجهات عالیه و رهبریهای داهیانه و ارشاد شاهنشاه آریامهر خدمات ارزنده‌ای انجام داده است که نتایج آن درکلیه شئون اجتماعی و اقتصادی و سیاسی کشور کاملا مشهود است (صحیح است) ولی از آنجائی که دریافته‌ام جناب آقای هویدا به یادآوریها و تذکرات سازنده توجه کامل مبذول می‌فرمایند باقتضای تخصصی که در رشته کشاورزی دارم و علاوه براینکه روستائی هستم بدهات زیادی نیز مسافرت کرده‌ام و مدت شانزده سال در وزارتخانه‌های کشاورزی – اصلاحات ارضی تعاون و امور روستاها خدمت کرده‌ام و مطالعاتی درخصوص جامعه روستائی دارم لازم و ضرور میدانم مطالبی پیرامون امور کشاورزی و عمران و نوسازی روستاها یادآور و متذکر شود(احسنت).

آنچه در گزارش جناب آقای نخست وزیر ضمن تقدیم لایحه بودجه به مجلس شورای ملی نظرم را جلب نمود ارقامی است که در بودجه سال ۱۳۵۵ برای امور اجتماعی و امور اقتصادی منظور و ملحوظ گردیده است.

اختصاص رقم سیصد و نود و هفت میلیارد و چهارصد و نود و شش میلیون ریال به امور اجتماعی که در راس آن آموزش و پرورش قرار گرفته حائز کمال اهمیت است و میرساند که دولت دربودجه سال ۱۳۵۵ بعد از امور دفاعی به امر آموزش وپرورش توجه خاصی مبذول داشته است (احسنت) همچنین اختصاص رقم پانصد و هفتاد و نه میلیارد و یکصد و یازده میلیون ریال به امور اقتصادی که نسبت به سالهای ۱۳۵۳ و ۱۳۵۴ افزایش قابل ملاحظه‌ای را نشان می‌دهد شایان دقت و توجه است.

ایجاد ۱۴۵ حوزه عمانی که حدود ۱۵۰۰ روستا را دربرمیگیرد از جمله برنامه‌های وسیعی است که دگرگونیهای بسیاری را در دهات حوزه‌های عمرانی فراهم خواهد کرد. ضمن قبول این مطلب که کلیه امور پیش بنی شده درلایحه بودجه سال ۱۳۵۵ لازم و ضروری است با اینحال توجه بعمران و نوسازی روستاها و امور کشاورزی بیشتر احساس می‌شود.

درمورد کشاروزی و دامپروری باید بعرض برسانم چون کشور ما دارای اراضی وسیع زارعتی و دراکثر نقاط آب فراوان و مراتع غنی می‌باشد بایستی حداکثر استفاده را از آنچه داریم بکنیم (یکنفر از نمایندگان – میفرمائید آب در ایران فراوان است؟)بنظر من در امر دامپروری و دامداری شایسته است بکلیه افرادی که بکشاورزی و دامپروری اشتغال دارند وامهای طویل المدت با بهره عادلانه بدون اخذ وثیقه عطا شود تا قادر باشند با علاقمندی و دلگرمی کار کنند و در نتیجه محصولات مرغوب و فراوان ببازار عرضه نمایند. تشویق و ارشاد این قبیل افراد کمک فراوانی به کشاورزی و دامپروری مملکت می‌کند زیرا آنان خود داریا تجربیاتی هستند که هرگاه بانظارت و ارشاد کارشناسان و متخصصین بصیر و مطلع توام شود راندمان بیشتری خواهد داشت از طرفی توسعه و گسترش شرکتهای سهامی زراعی و تعاونیهای تولید بنحوی که وزارت تعاون و امور روستاها بتواند برنامه‌های وسیع و همه جانبه خود را دراین شرکتها به اعمال مدیریت صحیح ساری و جاری است پیاده کند سطح تولیدات کشاورزی به میزان قابل توجهی افزایش خواهد یافت (صحیح است).

ضمناً همانقدر که کشور ما بطرف صنعتی شدن گام برمیدارد و رشد می‌یابد همین طور هم باید کشاورزی کشور بجائی برسد که قادر باشد از صنعت مملکت حمایت کند زیرا صنعت و کشاورزی لازم و ملزوم یکدیگرند. بدون شک عامل اساسی که می‌تواند به بازرگانی شدن تولیدات و فرآورده‌ای کشاورزی کمک کند همکاری صنعت و کشاروزی است.

علیهذا با توجه به آنچه گفته شد لزوم اتخاذ یک سیاست همه جانبه برای کشاورزی کشور روز به روز بیشتر احساس می‌شود و با امکانات وسیعی که درکشور برای تولید انواع محصولات کشاروزی و پرورش دام وجود دارد باید دراین زمینه سیاست ثابت و تضمین شده‌ای جهت فرآورده‌های کشاورزی هرمنطقه از مناطق مختلف کشور تعیین نمود و این موضوعی است که مورد توجه خاص شاهنشاه آریامهر رهبر عالیقدر ملت ایران است.

باید توجه داشته باشیم که صنعت سالم را یک کشاورزی سالم بایستی حمایت کند و چون می‌خواهیم صنعتی سالم داشته باشیم پس نیازمند یک کشاورزی سالم نیز خواهیم بود (یکنفر از نمایندگان – کشاورزی حمایت شده باید داشته باشیم) برای اینکه بتوانیم کشاورزی سالمی داشته باشیم اعتقاد من براین است که دربعضی از مناطق که امکان ایجاد قطبهای وسیع کشاورزی مکانیزه وجود دارد این قطب‌ها را توسعه و گسترش دهیم بدیهی است در بعضی از مناطق کشور بواسطه شرائط خاص اقلیمی و سنتهای محلی بهتر است کشاورزی مکانیزه را توام با کشاورزی سنتی بسط و توسعه دهیم. من اطمینان دارم چنانچه درسالهای آینده باز هم به امور کشاورزی توجه بشود که مسلماً خواهد شد سطح تولیدات کشاورزی و دامی آن چنان افزایش خواهد یافت که به مرز خودکفائی برسیم . در مورد عمران و نوسازی روستاها – باید بعرض برسانم که درکشور ما نزدیک به شصت هزار روستا وجود دارد. طبیعی است که تامین خدمات و نیازمندیهای روستائیان دراین تعداد روستا کار ساده‌ای نیست و باید قبول کنیم که دولت و وزارتخانه‌های مسئول در این مورد نهایت تلاش و مساعی را معمول داشته‌اند. دلیل این مدعا تشکیل شرکتهای سهامی زراعی و تعاونیهای تولید و حوزه عمرانی ایجاد خانه‌های فرهنگ روستائی – شرکتهای تعاونی روستائی ، تاسیس مدارس و درمانگاه است بنظر من آنچه برای روستاها دردرجه اول اهمیت قرار دارد احداث راههای فرعی و راههای روستائی است که اقدام درمورد راههای فرعی او وظائف وزارت راه و ترابری و در مورد راههای روستائی از جمله وظائف وزارت تعاون و امور روستاها است. لذا پیشنهاد می‌نمایم که باین موضوع یعنی احداث راه بین بخشها از یکطرف و احداث راه بین روستاها بطوری که روستاها با بخشها و بخشها با شهرها ارتباط پیدا کند توجه بیشتر مبذول گردد. باید قبول کنیم اگر بخشها و روستاهای ما راه نداشته باشند تامین خدمات برای روستائیان مشکل بنظر می‌رسد. ده باید راه داشته باشد تا روستائی بتواند فرآورده‌ها و محصولات کشاورزی و دامی خود را ببازاد برساند. ده باید راه داشته باشد تا مامور دولت بتواند در آنجا با راحتی و آسایش خاطر انجام وظیفه نماید. مسئله دیگری که درمورد راههای روستائی مهم و قابل توجه است نگهداری و حفظ این راهها است بنابراین پیشنهاد می‌نمایم برای اینکه این راهها که با صرف هزینه و زحمات زیاد احداث شده دراثر عوامل طبیعی از بین نرود اعتبار بیشتری باین امر اختصاص داده شود. در زمینه تولید نیروی برق و احداث سد به منظور تامین آب برای کشاورزی وزارت نیرو و انرژی خدمات شایسته‌ای انجام داده سات و من امیدوارم که یان وزارتخانه درسال آینده و سالهای آتی گامهای موثرتری دراین راه بردارد.

درمورد وزارت تعاون و امور روستاها باید بعرض برسانم که این وزارتخانه یکی از وزارتخانه‌های جدید و جوان کشور است که باتوجه به برنامه‌های وسیع و همه جانبه‌ای که این وزارتخانه درسطح روستاها بعهده دارد باید قبول کنیم که گامهای مفید و موثرتری جهت عمران و آبادی روستاها برداشته است. تشکیل شرکتهای سهامی زراعی و تعاونیهای تولید یکی از برنامه‌های عظیم این وزراتخانه است که با اعمال مدیریت صحیح و انجام خدمات صادقانه از هر جیث موفق بوده است.

من پیشنهاد دارم. این پیشنهاد مربوط به بیمه محصولات و فرآورده‌های کشاورزی است بیمه محصولات کشاورزی زارعین درمقابل حوادث ناشی از آفات سماوی و ارضی است که مسئله‌ای بسیار مهم و اساسی است. من نظر جنابان آقایان وزراء کشاورزی و منابع طبیعی و تعاون و امور روستاها را به این مسئله که برای کشاورزان مملکت جنبه حیاتی دارد جلب و استدعای عطف توجه دارم (صحیح است).

امـور دفاعـی

درمورد امور دفاعی از اینکه دولت باین امر مهم توجه خاصی معمول داشته تشکر کنم زیرا در دنیائی که همه کشورهای از غنی و فقیر، از کوچک و بزرگ غرق دراسلحه شده‌اند ارتش دلیران ایران بفرماندهی شاهنشاه آریامهر باید آن چنان قوی و قدرتمند باشد که مثل همیشه و حتی بیشتر از گذشته از استقلال و تمامیت ارضی کشور و نظارم شاهنشاهی ایران که میراث ۲۵۰۰ سال تاریخ مدون شاهنشاهی ایران است دفاع نمیاید (احسنت).

- تعیین دستور و موقع جلسه آینده – ختم جلسه

۳- تعیین دستور و موقع جلسه آینده – ختم جلسه

رئیس – به اطلاع همکاران محترم میرسانم، ۲۳ نفر از خانمها و آقایانی که برای صحبت دربودجه شب درمجلس مانده بودند بحمدالله همگی صحبت کردند البته چند نفر دیگر هم تقاضای صحبت کرده‌اند ولی با توجه به پیشنهادی که بامضای عده زیادی از همکاران محترم رسیده و بنده اسامی آنها را قرائت می‌کنم:

آقایان : شادمان – وکیل گیلانی – آزمون – عباس میرزائی – محمودیان – خانم عدیلی – هرزندی – هاشمی – فرهنگ – نورعلی شهابی – منوچهر پزشکی – محمد اسحقی – معززی – خانم بابان – پروفسور یغمائی – فرمان – کاسمی – محمد حسین غضنفری – علی اوسط یگانه – کیوان – دکتر فروزین – خانم مشائی – مظفر جندقی – محمد پارسا – محمد اسدی – کریم آصف – جوکار – دکتر اسفندیاری – دکتر رحمانی – قاسم زاده = نوری – سوادکوهی.

کفایت مذاکرات را پیشنهاد کرده‌اند (نمایندگان – صحیح است) و چنانکه ملاحظه میفرمائید اکثر آنهائیکه داوطلب صحبت کردن بودند این پیشنهاد را امضاء کرده‌اند اگر مخالفی نیست رای می‌گیریم به کفایت مذاکرات خانمها و آقایانیکه بااین پیشنهاد موافقند خواهش می‌کنم قیام بفرمایند( کلیه نمایندگان برخاستند) باتفاق آراء تصویب شد.

باید خدمت خانمها و آقایان عرض کنم خوشبختانه دراین هشت جلسه‌ای که داشتیم خانمها و آقایان راجع به مسائل مورد علاقه خود به تفصیل صحبت کردند امیدوارم دولت هم تذکر هائیکه داده شد یادداشت کرده باشد و باتوجه به این مطلب بتواند رضایت فرد فرد نمایندگان محترم را جلب کند (احسنت) با اجازه خانمها و آقایان این جلسه را ختم می‌کنیم و چون فردا جمعه است و شنبه نیز مصادف با روز اربعین است برای تشکیل جلسه مناسب نیست دنباله بحث در بودجه کل کشور به ساعت ۹ صبح روز یکشنبه هفته آینده موکول می‌گردد.

(جلسه ساعت شش و چهل دقیقه بعد ازظهر ختم گردید)

رئیس مجلس شورای ملی – عبدالله ریاضی