مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۰ آذر ۱۳۵۰ نشست ۲۴

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و سوم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری بیست و سوم

قوانین انقلاب شاه و مردم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۰ آذر ۱۳۵۰ نشست ۲۴

مذاکرات مجلس شورای ملی

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۳۰ آذر ۱۳۵۰ نشست ۲۴

فهرست مطالب:

مجلس ساعت ۴ بعد از ظهر بریاست آقای عبدالله ریاضی تشکیل گردید.

- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل.

رئیس ـ اسامی غائبین جلسه قبل قرائت می‌شود.

(بشرح زیر خوانده شد)

غائبین با اجازه

آقایان اخلاقی- عبدالحسین آموزگار- خانم آصف زاده- خانم ابتهاج سمیعی- ایلخانی پور- حبیب بهبهانی- دکتر جزایری- حق شناس- دکتر خطیبی- ذوالفقاری- رشیدی- خانم دکتر سرخوش- سمیعی- شاخوئی- شیخ بهائی- طباطبائی دیبا- دکتر عظیمی- غضنفری- دکتر غنی- فتوحی- فروتن- کشفی- دکتر فروزین- فیصلی- دکتر کفائی- کمالاتی- دکتر کیان- دکتر لقمان ادهم- مظاهری- موقر- بختیاریها.

غائبین مریض

آقایان پرویزی- دکتر اسکوئیان- خانم اقبال- بدرخانی- دکتر یحیی بهبهانی- پروین- مهندس جلالی نوری- خانلر قراچورلو- کاظم مسعودی- دکتر مشایخی- دکتر یگانگی.

- تقدیم یک فقره تلگراف بوسیله آقای امام مردوخ

۲- تقدیم یک فقره تلگراف بوسیله آقای امام مردوخ.

رئیس- آقای امام مردوخ فرمایشی دارید؟

امام مردوخ- جناب آقای رئیس، تلگرافی است از طرف عشایر جوانرود و افراد رشید منطقه اورامانات که استقرار نیروی شاهنشاهی ایران را در جزایر تنب و ابوموسی تبریک عرض و آمادگی خود را برای اعزام به جزایر خلیج فارس مالاً و جاناً اعلام داشته و استدعا نموده‌اند مراتب را به خاک پای شاهنشاه معظم و مفخم معروض تا با کسب اجازه از پیشگاه ذات اقدس شهریاری کلیه افرادعشایر و مرز نشینان باغرور ملی و احساسات پاک وطن خواهی به جزایر خلیج فارس رفته دوش بدوش برادران سرباز خود را در مقابل مخالفین حقیقت و انسانیت مخصوصاً دارو دسته بعثی‌ها جنبازی و فداکاری نمایند، که عیناً تقدیم می‌شود.

- ارائه بحث در کلیات گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه متمم بودجه سال ۱۳۵۰ کل کشور

۲- ارائه بحث در کلیات گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه متمم بودجه سال ۱۳۵۰ کل کشور.

رئیس- وارد دستور می‌شویم کلیات لایحه متمم بودجه سال ۱۳۵۰ کل کشور مطرح است آقای زهتاب فرد تشریف بیاورید.

زهتاب فرد- با کسب اجازه از مقام معظم ریاست همکار محترم آقای امام مردوخ مطالبی راجع باحساسات عشایر ایراد فرمودند دو روز پیش من در تبریز بودم از نزدیک دیدم مردم استان آذربایجان درباره توفیق اخیر ایرن چه احساسات و چه شور و چه هیجانی داشتند و هر کس به نوعی ابراز حق شناسی از عنایت شاهنشاه و رهبری معظم له می‌کرد همچنین از سربازی و مجاهدت و شجاعت نیروی ارتش دلیر ایران ستایش می‌کرد این احساسات در سطح مملکت در تمام طبقات حکم بود و من وظیفه داشتم در اینج باین مورد اشاره بکنم مکرر مردم ما ناظرند که بخصوص در ده سال اخیر از انقلاب سفید باینطرف هر روز خبرهای خوشی داریم خبرهائیکه برای ما و نسل ما غرور انگیز است مکررتکرار شده است خوشبختانه طراح اینها منحصراً شخص اول مملکت و مجریش ملت ایرن و ارتش شاهنشاهی است و بجا خواهد بود که در ایجا از نیروی انتظامی مملکت که با قبول خطرات قطعی و حتمی در برابر دسیسه‌های خانمان برانداز اجنبی و نقشه‌های شوم آنان آماده هر گونه فداکاری هستند و انجام می‌دهند تجلیل بکنیم. امروز میدانید که زمینه دسیسه سازی، زمینه صحنه سازی، زمینة اجرای بعضی از افکار ماخولیائی در این مملکت بکلیخشک شده و اگر گهی چند فرد منحرف آلت دست سیاست اجنبی قرار می‌گیرد خوشبختانه بیداری و هوشیاری سازمان‌های انتظامی با الهام از ملت ایران تمام توطئه را در نطفه خفه می‌سازند، برگردیم به مطالب اصلی و اصلی و ادامه عرایضم سخن را با فرمایشات شاهنشاه در هیئت دولت در یکی از جلساتشان آغاز می‌کنم شاهنشاه می‌فرمایند بعضی از اوقات می‌شنوم نسبت به مأموریتی که گزارش داده‌اند شهرت خوب ندارند، (توجه بفرمائید بدقت نظر و تیز بینی و علاقه رئیس مملکت و توصیه‌های مؤکدی که از طرف شخص اول مملکت می‌شود) یا مرتکب خلاف کاریهائی شده‌اند تصمیمات ملایمی گرفته می‌شود و فقط محل مأموریت آنان را تغییر می‌دهند اینگونه اقدامات به مسخره بازی بیشتر شباهت دارد (شیخ رضائی- قابل توجه اولیای امور وزارت آموزش و پرورش) باید پرونده‌ای مأمورین را به دادگستری بفرستید و تا وضع آنها، شیخ رضائی عزیز در اینجا به پرونده‌ای اشاره کردند جواب داده شد که پرونده‌ای است که تحت رسیدگی است اما پرونده یک سال پیش تشکیل شده چه عواملی چه دسته هائی جلوی تعقیب را یک سال گرفته‌اند من هیچ وارد جزئیات امر نمی‌شوم پرونده در دادگستری مطرح است قاعداً قضاوت صحیح قضاوتی است که تا اعلام نکنند مجرم است در مظان اتهام قرار دارد اما یک سال پرونده‌ای می‌ماند و بعد برای همان شخص یک پست حساس دیگری هم داده می‌شود در انظار عامه در یک کادر وسیع آموزشی در کادری که بچه‌های من و شما را تربیت می‌کند قبول بفرمائید موجب دلسردی می‌شود (شیخ رضائی- تشویقش هم می‌کنند) من قبل از قضاوت نمی‌خواهم نتیجه گیری کنم این صحیح نیست ما حق نداریم با حیثیت اشخاص بازی کنیم ولی وقتی بهر ملاحظه‌ای ازملاحظات پرونده‌ای تشکیل می‌شود این نیز صحیح نخواهد بود که یک سال صاحب پرونده دارای شغل حساس دیگری باشد شاهنشاه می‌فرمایند، چون جناب وزیر محترم دادگستری تشریف آورده‌اند و مطلب را دوباره می‌خوانم «بعضی اوقات شنیده می‌شود نسبت به مأموریتی که گزارشات خوبی از آنها داده نشده یا مرتکب خلافکاری شده‌اند تصمیمات ملایمی گرفته می‌شود و فقط محل مأموریت آنها را تغییر می‌دهند اینگونه اقدامات به مسخره بازی بیشتر شباهت دارد پرونده مأمورین را به دادگستری بفرستید و تا وضع آنها روشن نشده کاری بآنها رجوع نکنید البته این بآن معنا نیست که پرونده‌ای سبب شود که یک فرد سالها بیکار بماند باید پرونده زودتر رسیدگی بشود می‌خواهم عوض اینکه من جلوی کارهای شما را بگیرم و بگویم یک کمی یواشتر شما کاری کنید که افکار عامه و مردم راضی باشد بر کنار کردن آنها همه روزه دستور داده می‌شود و تاکیدهائی که خودتان می‌کنید این را صادقانه پیدا کنید برای نمونه یک دفعه هم بگویم آقایان یک کم یواشتر» این یک اشارتی بود از دید شاه مملکت نسبت به تعمیم عدالت جای دیگر می‌فرمایند «یک قسمت از عدم رضایت مردم از دادگستری است» این بیانات اعلیحضرت همایونی در هیئت دولت است در جلساتی که مخاطبشان وزرا ء هستند خطاب به وزرا ء می‌فرمایند «یک قسمت از عدم رضایت مردم از دادگستری است که وظیفه خود را بخوبی انجام نمی‌دهد عدالت باید با قوی و ضعیف یکسان رفتار نماید مردم معتقدند که اقویا و متنفذین و صاحبان مقام و منصب هر عملی مرتکب می‌شوند تحت تعقیب قرار نمی‌گیرند و حقوق اشخاص ضعیف اغلب پایمال می‌شود این اعتقاد مردم است» این بیان شاهنشاه مملکت و رهبر مملکت است شأن نزول مجلس شأن بررسی در تحولات فکری انقلاب مشروطه برمبنای عدالت خواهی است و هنوز هم هنوز است خوشبختانه همان طور که قبل از ظهر به عرض آقایان رساندم مردم اتکائشان در دستگاههای مملکتی بیش از همه به دادگستری است و نهایت خوشحالم که بگویم دادگستری از این لحاظ فوق العاده غنی است شخصیت‌های پاکدامن، خوشنام، فداکار، سالم و صاحب تجربه در صندلی قضا با قبول محرومیتهای زندگی خدمت می‌کنند باید دادگستری را بیش از هر سازمان دیگری تقویت کرد قضاوت را در کارشان در تصمیماتشان تقویت کرد آزادی داد و زندگیشان را مرفه و تأمین کرد چرا باید کاری بکنیم چرا باید پرونده‌ها سالها طول بکشد چرا باید مردم این اعتقاد را بکنند که متأسفانه هنوز هم متنفذین در دستگاها قضا نفوذ دارند تا جائی که بصورت اعتقاد عمومی در بیاید و شخص اول مملکت آن را از زبان مردم باز نماید کدام یک از این پرونده‌ها در مراحل صحیح خود طی می‌شود هر دعوائی که کارش بدادگستری می‌کشد متأسفانه به واسطه ضعف سازمانهای قضائی و کادر ضعیف قضائی مردم ناچار می‌شوند اگر یک شکایتی از آذربایجان از سیستان از بلوچستان دارند یا بکلی صرف نظر بکنند یا بقیه هستی شان را در گرو حل یک مشکل قضائی بگذارند ما انتظار داریم وزارت دادگستری هماهنگ با انقلاب تصمیماتی برای حل مشکلات و پرونده‌های خاک و گرد گرفته داد گستری اتخاذ بکنند و مردم را برای همیشه پشت باین سازمان حساس دلگرم و امیدوار سازد شاهنشاه درباره نشر حقایق تذکراتی به اداره انتشارت و رادیو می‌دهند که من جمله کوتاهی از آن را می‌خوانم (مظهری- بفرمائید وزارت اطلاعات) ما هنوز آن کلمات اولیه را در ذهن داریم می‌فرمایند دستگاه تبلیغات و رادیو باید آن رویه و رل ابتذال طرفداری از دولت و تعصب خشک و بیجا را تغییر دهد و انتقاددات معقول و بدون غرض مردم را منتشر کند اگر دستگاههای اتشارات درخواست اصولی مردم را و خواستهای مردم را بسمع دولت برساند یک اعتماد عمومی ایجاد می‌شود متأسفانه ما سعی داریم نهایت تلاش می‌کنیم همه در راه رضایت وزیر مربوط باشد من نمی دانم به جناب آقای صادق احمدی یاد آور شده‌اند که پرونده هائی که از طرف بازرسی شاهنشاهی راجع به تخلفات بعضی از مأمورین دولت ارجاع شده تقریباً تکلیف هیچ یک از اینها تا امروز روشن نشده است (صادق احمدی- چنین چیزی نیست) بگوشم خورد که فرمودند چنین چیزی نیست در بیرون شایع شده در روزنامه‌ها اشاره شد همان طور که آقای شیخ رضائی اشاره کردند یک سال تمام است جواب و نتیجه داده نشده است.

صادق احمدی- با ادعا نامه رفته بدادگاه.

زهتاب فرد- با ادعانامه می فرمائید رفته بدادگاه بهمین شخص با تذکر صحیحی که شاهنشاه فرمودند که تا وضع پرونده آنها روشن نشده کاری داده نشود یک پست حساس دیگر هم داده شده است ایها باعث تأسف است من نمی‌خواهم وارد مسائل شخصی بشوم راجع به اوقاف حرفهائی به گوشتان خورده است بار شنیده‌اید و می دانید که پست حساس دیگری داده شده است اما مسائل را می‌خواهید جدی تلقی بکنید یا می‌خواهید ما یک حرفی بزنیم و بگوئید پرونده رفته به فلان جا به فلان جا رفتن پرونده که یک سال طول کشیده یک راه است و پست حساس دادن یک راه دیگر در خطر یأس عمومی است خطر اینکه در سازمانی گفته شود به حق یا به نا حق خدائی نا کرده فلان رئیس و فلان مسئول دارای پرونده است ولی امروز بر ما حکم است این نمی‌تواند در آن سازمان تحرک ایجاد بکند این صحیح نیست این به مصلحت نیست این به صلح عامه نیست این با مواد انقلاب و روح انقلاب نمی‌خواند یک وقت بود این کارها برداشت روز بود می‌رفتند می‌گفتند فلانی در فلان مقام آلودگی دارد می‌گفتند ولش کنید طرفدارش خیلی قوی است می‌رفتند یکی از متنفذین روز را بنام طرفدار او اسم می‌بردند شنونده هم خفقان می‌گرفت می‌گفت نمی‌شنود کاری کرد سابق بر این پستها، عناوین و مقامات متأسفانه بوسیله متنفذین تحصیل می‌شد واین متنفذین پشتیبان و حامی اینها بودند اما امروز خوشبختانه این برداشت بکلی محکوم است و اگر یکیدو مورد نیز به چشم می‌خورد که انشاء الله به تحقیق آرزوی ما این است مغرضانه بوده و این پرونده‌ها بجائی نخواهد رسید واینها تبرئه خواهند شد اما تا تبرئه نشده‌اند مردم را از دستگاه قضا مأیوس نکنید بازرسی شاهنشاهی هر سال یک بار رهی استانها می‌شود ده هزار پنج هزار سه هزار پرونده تحوی می‌گیرد از توی اینها مقداری را می فرسند به دادگستری بنده می دانم راجع به تلفن پرونده‌ای داریم کار به کجا رسید چرا مردم را در جریان نمی‌گذارند خوب مردم ذی نظرند در مسئل شرک واحد بهر حال سروته قضیه را هم بهم آوردند و به مبلغی محکوم کردند و بقیه مراتب به سکوت برگزار شد سکوتی دردآور و سکوتی یأس آور، سکوتی که با کار انقلاب نمی‌خواند من به تبریز همراه سازمان بازرسی شاهنشاهی که رفته بودیم بد نیست بشنوید از شهر داری خاطرم نیست سی و چهل نفر را صالح تشخیص ندادند برکنار کردند دو تا معاونشان را هم برکنار کردند رئیس همان سازمان آمد شد معاون استانداری و فرمانداری بلافاصله بعد از اینکه ما این ۵۰ و ۶۰ نفر را متخلف تشخیص دادیم و دو معاون را برکنار کردیم رئیس شهرداری را کردند معاون استانداری و فرمان داری (یک نفر از نمایندگان- رئیس شهرداری یعنی چه؟) یعنی شهردار وقت ما فرماندار وقت را تقریباً صالح تشخیص ندادیم یعنی بازرسی شاهنشاهی او را صالح تشخیص نداد تعویض او را متذکر شد مقام معظم استانداری برای ایشان تودیع ترتیب داد تمام رؤسای ادارت را دعوت کرد و تمثال اعلیحضرت را هم به عنوان تشکر به ایشان هدیه کرد این کارها با روح انقلاب نمی‌خواند این کارها بصلاح نیست این کارها نوعی سنگ انداختن جلوی انقلاب است سعی می‌کنم عبارت طوری باشد که مجلس ناراحت نباشد، این صحیح نیست، مردم ایران خدمتگزارانشان را تأیید می‌کنند اگر می ببینید بعضی وقتها پشت سر بعضی‌ها حرفهائی زده می‌شود به لحاظ اینکه متأسفانه آنها را در برابر برداشت انقلابی تأیید نمی‌کنند من باور بکنید این آقای شهرستانی را که برادرشان نماینده مجلس است نمی‌شناختم و خود آقای شهرستانی استاندار کرمانشاه را شاید دو سه دقیقه رهگذری در مراسم دیده‌ام اما من وقتی که افتخار استان بوسی حضرت رضا «ع» را داشتم از همان حرم تلگراف به عنوان پیام یک ایرانی، تلگراف سپاس به این مرد زدم خدای من شاهد است وقتی که در حرم مطهر بودم بالله، والله بنام یک ایرانی از یک خدمت گزار شاهنشاه در همان جا به پیشگاه الهی متوسل شدم و سلامت و ادامه خدمت ایشان را مسئلت کردم (احسنت) از همان جا تلگراف تبریک زدم قبول بفرمائید نه من ایشان را دیده بودم و نه کاری با شهرداری داشتم نه ارتباطی و نه ایشان امضای مرا توانست بخواند که جواب بدهد فقط نوشتم زهتاب و جواب هم نگرفتم مردم ایران خدمتگزار را می‌شناسند و من وقتی صادق احمدی وزیر شد تمام تشریفات حزبی را کنار گذاشتم و اظهار خوشوقتی کردم برای اینکه خدمتگذاران را نباید مأیوس کنیم این خیانت است مردم تمیز می‌دهند مردم به سوابق احترام می‌گذارند من اگر قبل از ظهر از آقای سرتیپ پور اسم آوردم برای این بود که مردی خدمتگزار مملکت است و این جا آقای پاینده را هم ندیدم حتماً تشکیلات حزب به مناسبتی صلاح ندیدند که ایشان وکیل شود آقای پاینده کسی که در کنگره ایران شناسان عضو کنگره بود من هر وقت بیاد ایشان می‌افتم بواسطه تلاشهای ادبی و علمی از ایشان بخوبی یاد می‌کنم حتی همین وزرائی که در کابینه فعلی هستند اکثراً از خود من تلگراف تبریک دارند من نمی‌خواهم در صحبتهایم بایشان با اصطلاح رشوه بدهم می‌خواهم یواشکی تلگراف را بگذارند در جیب و خدای نکرده همین طور چهار کلمه ایراد بگیرم غرضم این است در تلاشهائیکه امروز داریم باید دقت کرد رهبر مملکت را نسب باین اقدام شجاعانه دلگرمی بخشید بارش را سبک کرد در مسابقه خوش رقصی شرکت کردن کار ساده‌ای است باید سعی کرد زمینه هر نوع انحراف را خشک ساخت ما بجای اینکه برویم و دستگاههای انتظامی جان خودشان را فدا کنند و برای ما کشف شبکه کنند باید خود ما کمک کنیم شبکه را نشانشان بدهیم یک روز به یک مناسبتی یکی از امراء ارتش این ماجرا را به بنده گفت البته مربوط به چند سال پیش است گفت چند روز پیش متوجه مجرائی شدیم و آن این بود که یک افسر جوان وقتی ما کسانی را به اتهام اخلل باز داشت می‌کردیم این افسر جوان راهی که می‌رفت آن چنان تند و غیر قابل تحمل بود که من بهش می‌گفتم این صحیح نیست که این جوان دانشجو را شما دو سه سال در زندان کنید در فلان جا شعاری داده جوان است نفهمیده مجازات هم البته دارد دلی دو سه سال که نباید زدانی شود بهرحال با اینکه درجه پائین داشت همیشه گفتگو داشتیم و اعتراض داشتیم او می‌گفت نه بمقدسات ملی بی احترامی کرده و باید دهسال هشت سال مجازات شود یک روز یکی از افسران بالاتر آمد گفت فلانی این افسر آمده دراطاق من و برای من درد پرونده سازی می‌کند گفتم ماجرا چیست؟ گفت این اتفاقاً آمدبه اتاق من ین را هم بگویم این حرفها شاید قدری هم گفتن آن بصلاح نیست ام اسان وقتی که سرباز شد صفاتی را کسب می کد که ملو اینکه مطالبی بضرر شخص آدم تمام بشود باید بیان کرد خلاصه گفت این آمد اطاق من و پرسیداین تمثال اعلیحضرت همایونی چرا این پائین است گفتم دیروز باد آمده و این تمثال پائین افتاده و شیشه آن شکسته امروز می‌خواهیم شیشه بیاندازیم و نصب کنیم گفت شما چگونه تحمل کردید این تمثال همایونی از اول صبح تا حالا این پائین و خلاصه بقدری سر و صدا راه انداخت که دیدم درست نخواهد بود آمده‌ام به شما گزارش بدهم که منظور این افسر چیست و پرونده سازی نکند سروان را صدایش کردم و گفتم که البته شما احساسات وطنپرستی دارید و به هرحال قانعش کردیم بعد گفت بعد از مدتی که شبکه توده کشف شد این افسر جوان جزو یکی از این سازمان‌ها بود که با این نوع برداشتها میخواسته نارضائی را زیادتر کند و آنها را که واقعأ در توده‌اند رد کند ولی آنکه حرفی زده طوری رفتار کند که خانواده‌ها را ناراضی کند حالا اعتقاد من این است درست است که یک کمی باز صحبت کردم ولی باز هم اشارتی بود، اعتقاد من این است که ما برویم گاهی ببینیم بعضی از نارضائیها اصلش از کجا سرچشمه می‌گیرد این قابل تأمل است وقتی ما خدای نکرده اغماض می‌کنیم تخلف یک فردی را، آنجاست که یک شبکه می‌سازیم این است که در لباس وطن پرستی برای مملکت و فردای مملکت درد سر ایجاد می‌کنیم باید اندیشه و تأمل کرد که چطور می‌شود گاهی چند نفری منحرف می‌شوند بعضی دستگاهها بهانه بدست می‌دهند بهر حال باین موضوع اشارتی شد و رد می‌شوم انقلاب بخاطر اکثریت مردم است بخاطر زارعین کشور و زحمت کشان مملکت ارائه شده و باید تمام حواس ما جمع این امر باشد که کار این طبقه را سر و سامانی بدهیم وزیر محترم اصلاحات ارضی که از سربازان جانباز شاهنشاه هستند و صمیمانه در این راه تلاش می‌کنند باید توجه بفرمایند روز بروز بر گرفتاریهای زارعین افزوده می‌شود با مشکلاتی مربوط می‌شوند اینها جائی را نمی‌شناسند اگر دیروز نا آگاهانه یک مأموری بحقوق اینها تجاوز می‌کرد با دو سه کیلو کره و پنیر و یکی دو تا مرغ راهی خانه ارباب می‌شدند و با ارباب که خود یکی از متنفذین و ارکان جامعه بود درد دلشان را در میان می‌گذاشتند و چه بسا توفیقی هم پیدا می‌کردند ولی حالا بکجا باید مراجعه کنند مثال زدم.

شروع می‌کنند بعریضه نگاری نه یکی نه دو تا نه سه تا نه چهار تا فصل می‌گذرد و خبری نمی‌بیند خشکسالی می‌شود بذر ندارد تا مکاتبه بشود بذر برسد یک عده سر گردانند (مهندس سهم الدینی – دستگاههای اعتباری بهشان اعتبار می‌دهند) در صداقت و صلاحیت مأمورین شان هیچ شکی نیست اما اگر در یک دهکده دو سه ماه غفلت بشود این سبب خواهد شد که از کار آباء و اجدادی دست بکشند و در شهر سر گردان باشند خانه‌های فرهنگ روستائی تشکیل شده آموزش روستائی نهایت سعی باید بشود که اینها کار یاد بگیرند برنامه هاطوری باید تنظیم شود که تهرانیها را جذب کند اگر در این امر برنامه دقیقی نداشته باشید با ناکامی مواجه خواهید شد موضوع کارگران موضوع روز است ما امروز معظم ترین کارخانجات و تأسیسات را داریم کارگران در سطح بالا هستند بکار اینها و به بیمه‌های اجتماعی و بزندگی و حقوق اینها باید رسیدگی بیشتری بشود شما میفرمائید بیمه‌های اجتماعی از شرکت واحد یک رقم درشت طلبکار است این معنی اش این است که دست بیمه‌های اجتماعی باز نخواهد بود که برای کارگر درمانگاه بسازد برای اینکه اکثر رقمهای درشت است و اگر اینها وصول بشود طبعأ در راه رفاه کارگر مصرف می‌شود بکارگر باید اطمینان کامل داد که وقتی خانواده اش مریض می‌شود وقتی بدرمانگاه مراجعه می‌کند طبیب با دقت معالجه خواهد کرد و دوای مورد نیازش را خواهد داد، آن وقتی تعمیم داده خواهد شد که بیمه‌های اجتماعی مطالباتش را وصول کند. به بنده یاد آور شده‌اند که من تا مطالبم را کوتاه بگویم و فرصتی باشد تا موافق دولت در فرصت مناسب صحبت بکند من اگر بخواهم دربارة یادداشتهایم حرف بزنم همانطور که اشاره رفت سه چهار ساعت وقت خواهد گرفت این است که کوتاه می‌آیم همین الساعه داشتم می‌آمدم یکی از آقایان ترجمه یک خارجی را که دربارة تلاشهای صمیمانه پلیس ایران در امور جرم شناسی منتشر شده بود بمن داد و گفت این را بخوانید اظهار نظری است که رئیس پلیس بین المللی در مورد تحقیقات در آزمایشگاه جنائی شهربانی ایران بصورت خطوط برجسته و یک مقاله علمی چاپ کرده البته من متن مطلب را نمی‌خواهم بخوانم ولی باید بگویم که همه ما احساس غرور می‌کنیم از تشکیلاتی که داریم از کارهای مثبتی که شده و از برداشتی که قیافه مملکت را عوض کرده خلاصه می‌کنیم اشارتی شد که موافق دولت هم فرصتی می‌خواهد که صحبت کند و شاید امروز مجلس کارش تمام شود این است که با حوصله دوستان و نمایندگان محترم حزب حاکم حزب اکثریت و دوستان هم مسلک بخش مخالف امیدوارم اگر در عرایضم کمی تندی بود، تندی بنظر رسید خواهند بخشید (احسنت).

رئیس – آقای دکتر متین بفرمائید.

دکتر متین – جناب آقای رئیس، نمایندگان محترم بنام خداوند بزرگ و بنام نامی شاهنشاه آریامهر بعنوان ناطق چهارم حزب اکثریت سخنانم را شروع می‌کنم چند روزی است لایحه متمم بودجه برای تصویب در مجلس مطرح است نمایندگان محترم از مبلغ آن و کم کیف آن و تبصره‌های آن و جزئیات آن بالاخص ضروریات آن مطلعند، واقفند و بالاخص نمایندگان حزب مردم درباره این لایحه همانطور که خود شما گواه عینی هستید سخنرانیهای مفصلی ایراد فرمودند همه ما گوش کردیم چون مطلبی در اینجا عنوان شده که صورت مخالف و یا عدم موافقت با این لایحه مفید که مرهون حکومت درایت و دولت است لذا از طرف حزب اکثریت مطالبی را در دفاع از این لایحه بیان می‌کنم همه نمایندگان محترم میدانند که متن لوایحی که در مجلس شورای ملی مطرح می‌شود لایحه بودجه و عنداللزوم متمم آن طبق آئین نامه داخلی مجلس آنچنان لایحه ایست که در حد اعلای آزادی و امکانات بالاخص از لحاظ بهر نماینده‌ای اجازه می‌دهد که بدون محدودیت در چهارچوب برنامه دولت و کارهای دولت صحبت کند از پشت همین تریبون دوستان عزیزم گفتند تلویحأ یا صریحأ که آزادی گفتار نیست در ایران از پشت تریبون‌های مجلس مقننه در هر جا و مکان همه گونه آزادی گفتار هست الا آزادی در خیانت پس بنابراین مطلب اول را که گفته شده است که آزادی نبوده یا آزادی نیست صحیح نیست و لذا نباید گفت که آزادی نیست بنابراین با عرض این دفاع عرض کنیم که آزادی هست و یادداشت کوچک را که قبل از بیان مطالبم خواستم به عرض برسانم در جیب می‌گذارم (دکتر موسوی – آزادی در جیب) اگر فکر کنید دوست عزیز آقای دکتر موسوی با مطالبی از آنطرف تریبون می‌توانی حواس مرا پرت کنی و رشته کلام را از دست من بگیری اشتباه کردی ثانیأ من داشتم بعنوان مقدمه عرض می‌کردم و این شعر را می‌خواستم بخوانم که «آنچه می‌خواهد دل تنگت بگو» اما همکار عزیز من، هم کلاس دانشکده حقوق چون بیرون گفی چند تا شوخی با تو خواهم کرد از این جهت جواب نخواهم داد و مخلص شما هم هستم چون بعدأ یک ناطق دیگر هم هست که از طرف شما بعنوان ناطق مخالف بدون محدودیت وقت می‌خواهد صحبت کند از ابتدا تا حالا چهار نفر از نمایندگان اقلیت صحبت کردند مطالبی بیان فرمودند من این چهار نفر را به دو دسته تقسیم می‌کنم اول عرض کنم در حزب مردم خوشبختانه ناطقین بسیار خوبی هستند در حزب ما هم بسیار فراوانند اما شما هم سخنرانان خوبی دارید اما ارج سخن و قدر سخن و ارزش سخن اینست که ناطق با واقعیت با حقیقت با اصالت ولو بعنوان مخالف هم شده است مطالب را از پشت تریبون بسمع نمایندگان برساند که مطالب خود بخود بعرض ملت ایران خواهد رسید سخنوران اقلیت یکی دوست عزیز من شیخ رضائی معلم ریاضیات، معلم جبر و ریاضیات معلم خود بنده بود.

شیخ رضائی – در کلاسهای شب؟ (خنده نمایندگان)

دکتر متین – تلمذ تلمذ است.

دکتر ضیائی – قرار بود جواب ندهی.

دکتر متین – حق با شماست یادآوری بفرمائید سعی می‌کنم جواب ندهم جناب شیخ رضائی در چهار چوب وزارت آموزش و پرورش مطالبی فرمودند بنده به یک یک آنها طبق این یادداشتهائی که اینجا کرده‌ام بتمام سخنان ناطقین محترم و موضوعات گوناگون ماده بماده و پارگراف به پارگراف یا فصل بفصل جواب عرض می‌کنم فقط تمنا دارم حوصله بفرمائید و بگذارید که بنده را ادامه دهم، شیخ رضائی معلم ریاضیات است و در اینجا از نوشتن کتابهای متعدد ریاضی و تدریس بسیار صحیح علم ریاضی که با دقت و حقیقت و واقعیت تمام روی تخته با گچ برای شاگردها گفته می‌شود اشاره کرد من فکر کردم این دانشمند ریاضی با تخصص سی ساله اش (شیخ رضائی- ۱۸ سال) در امر آموزش و پرورش وقتی بخواهد ذره بین انتقاد را بگذارد در محدوه‌ای که خودش در آنجا نشو و نما کرده از آنجا مسائلی را به عنوان انتقاد بگوید و این انتظارهم بود که اگر انتقادی کرد لااقل راه حلش و راه درمانش را بگوید ولی متأسفانه یا به قول علمای ادب متأسفانه راجع به ۴ لیتر نفت و کاغذ دیواری صحبت کردند و یا راجع رئیس آموزش و پرورش یک استان که به استان دیگر منتقل شده و حالا به تهران آمده است یا فرضاً معاون خودش و فلان کارمند را از آنجا به تهران منتقل کردهو امثال ذلک صحبت کردند که اگر من بخواهم راجع به وزارت آموزش و پرورش فرضاً صحبت کنم و در صف جناب عالی باشم امکان دارد بروم و این چیزهای بسیار کوچک و کم اهمیت با مقایسه با آنچه در مملکت برای این دستگاه بزرگ آموزشی شده و همین الان آمار دقیق و جزئیات آن را به عرضتان می رسانم صحبت می‌کردم در صورتی که صحبت شما درباره آموزش و پرورش باید غیر از این باشد که فرمودند من فکر می‌کردم شیخ رضائی عزیز مطالب بسیار والا و عالی و کوبنده‌ای از این دستگاه بزرگ آموزش و پرورش که ۱۵۰ هزار دبیر و آموزگار دیپلمه و فوق دیپلم و کلاس تربیت معلم دیده و لیسانسیه دارد و در واقع سپاه عظیم دانش است و فرزندان ما را تربیت می‌کند صحبت خواهد کرد ایشان راجع به بخش نامه وزارت آموزش و پرورش صحبت کرد که نسبت به فرزندان کارگران فرضاً چنین دستوری صادر شده، کارگران و کشاورزان به موجب منشور صریح انقلاب طبق خواسته شاهنشاه ارجمند وطبق آمال و آرزوی پادشاه ما کارگران و کشاورزان که مولدین ثروت مملکت هستند هم خودشان و هم فرزندانشان روی چشم قرار دارند (آفرین) (شیخ رضائی- ما هم همین را می‌خواستیم) بنایراین اگر بخش نامه آنچنانی بود با سعه صدر می‌گویم که این خود اجرای یکی از دستورات شاهنامه محبوب ماست که همین رفاه حال و زندگی کارمندان دولت و کارمندان و کشارورزان است شاهنامه او امری در این امور صادر می‌فرماید و دولت آنرا اجرا می‌کند و لذا این را هم جر کرده (شیخ رضائی ـ پس چرا محرومانه؟) این سفسطه است، شما میخوهید حواس مرا پرت کنید ولی نمی‌خواهید، بخدا نمی‌توانید، من همینطور منظم از روی این یادداشت می‌آیم پائین و جواب عرض می‌کنم اما نکاتی را که ۴ نفر ناطقین محترم حزب مردم در اینجا عنوان کرده‌اند تمام را یادداشت کرده‌ام در حد اعلای ادب و نزاکت و احترام باین تشکیلات سیاسی باسم اقلیت که مورد احترام شاهنشاه ارجمند و ملت ایران و حزب ما هستند من فقط بمطالبشان جواب عرض می‌کنم و سعی و کوشش می‌کنم که بتوانم و خدا را هم شاهد می‌گیرم که سفسطه نکنم و بقول دکتر بهزادی مغالطه هم نکنم و جوابهائی عرض کنم که صحیح و منطقی باشد و جوابها برای شیخ رضائی عزیز قانع کننده باشد پاگراف اول شیخ رضائی عزیز راجع بموضوع تبعیض در ثبت نام محصلین بود گفتند آقا در مملکتی که طبق آمار خودتان بیش از ۵ میلیون نفر در سطح دبستان و دبیرستان و دانشکده و دانشگاه و مدارس عالی و مدارس حرفه‌ای تحصیل می‌کنند و واجب التعلیم هستند از کجا که شیخ رضائی جان موضوع این دانشجو ساختگی نباشد همین مطلب که دانشجو از شهرستان بتهران آمد بهش گفتند تو ۱۳۵ نمره داری بعد رسیدگی کردند معلوم شد که آقا ۱۳۵ نمره نداشت و کمتر بود باو گفتند تو کمتر داری و جنابعالی نمی‌توانید جای نفر دیگری که قدرت مغزی بیشتری داشته و در کنکور شرکت کرده (شیخ رضائی ـ کنکور نبوده) هر چه بوده بگیرید. شیخ رضائی عزیز راجع بکمبود آموزگار گفت. کمبود آموزگار حسن است باید این کمبود وجود داشته باشد تا دولت ما که شب و روز در فکر پیدا کردن و استخدام آموزگار است و باوسائل مختلف بسیاری از بودجه‌ها را حذف می‌کند تا آموزگار استخدام کند در حد توانائی خودش آموزگار بروستاها و شهرستانها و مراکز شهرستانها بفرستد بنابرین کمبود آموزگار را شما با کی و با کجا مقایسه می‌کنید؟ و از طرف دیگر توجه کنید یک مطلب علمی را برای شما شرح بدهم.

در اواخر قرن ۱۸ یک کشیش انگلیسی بنام مالتوس (آقای دکتر علوی فرمودند) نه کاری به آقای دکتر علوی نداشته باش مالتوس جامعه شناس انگلیسی متخصص علم اقتصاد است جناب وزیر اقتصاد هم که اینجا هستند اقتصاد را بیش از بنده می دانند و باین مضامین وارد هستند آقای دکتر معتمد وزیری هم تشریف دارند حضور مبارکشان عرض کنم مالتوس گفته است در اواخر قرن بیستم تولید مثل و بعد جلوگیری از مرگ و میر بچه‌ها و بالا رفتنسن کهولت باتصاعد هندسی بالا می‌رود (شیخ رضائی- قدر نسبت چقدر است؟)، احتیاجات زندگی، خوراک، مسکنو نیروی انسانی برای گرداندن این سازمان پیشرفته اقتصادی با تصاعد عددیشما خیال می‌کنید الآن در کشور متحده آمریکای شمالی کمبود معلم نیست؟ کمبود آموزگار نیست؟ کمبود طبیعت نیست؟ ۷۵ درصد اطبائی که در کشور ۲۲۰ میلیون نفر جمعیتی آمریکا زندگی می‌کنند و در کشور متحده آمریکای شمالی هستند خارجیها هستند در تمام دنیا از لحاظ طبیب، معلم، دبیر، آموزگار، استاد به لحاظ احتیاجات مبرم به لحاظ احتیاجات روز افزون و کثرت جمعیت که مدام در حال ازدیاد است وجود دارد و بطور کلی این مطلب بجائی خواهد رسید که مثل دو خط موازی بهم نرسند حالا شما می گوئید فرضاً ما هزار یا سه هزار تا آموزگار کم داریم اینکه نقص کار دولت نشد (فرهاد پور- نقص کار اقلیت است!) دولت تلاشش را می‌کند و نمی‌تواند از چوب آدم بسازد با امکانات بودجه‌ای و مالی و نیروی انسانی که در مملکت هست و با برنامه‌ای که ما بصورت چهار نعل، گوش کن، بصورت چهار نعل داریم بسمت مبارزه با بیسوادی جلو می‌رویم که شاهنشاه ما الهام دهنده مبارزه با بیسوادی در جهان قلمداد شده و با تمام امکاناتی که داریم می‌خواهیم وقتیکه می‌رسیم بدروازه تمدن طلائی همانطوری که هم اکنون افتخار می‌کنیم و زهتاب عزیز و دانشمند، هزران هزار بر از پشت تریبون گفت و فتخارات ما ر شمرد ما اثری و آثاری از بیسوادی و جهل در مملکت نداشته باشیم شما چقدر می‌خواهید از حیث یک نماینده اقلیت یک مطلب که تا این اندازه از لحاظ واقعیت صحیح نیست بما خرده بگیرید که ما در فکر تهیه آموزگار و دبیر نیستیم، اما هستیم ولی تصور می‌کنم شما خبر نداشته باشید در وزارت آموزش و پیشرفت آموزش و پرورش در مملکت آقایان گوش کن ببینید دولت منبعث از انقلاب با چه برنامه‌ای که با واقعیت تطبیق می‌شود در راه آموزش و پرورش برای مردم ایران همانطور که از شاهنشاه الهام گرفته کر کرده و می‌کند چون شما ریاضی خوب می دانید مسلماً به فرمولهای اقتصادی هم وارد ید جناب معاون وزارت اقتصاد وارد است وزارت آموزش و پرورش قبل از انقلاب ایران وزارتخانه‌ای بود مرکب از وزارت فعلی علوم، سازمان اوقات وزارت فرهنگ و هنر و سازمان تربیت بدنی کشور و شما ببینید از وقتی که دولت خدمتگذار هویدا بر مبنای اصل مسلم و صحیح و خلل ناپذیر قتصادی که مورد تأئید علمای قتصاد است فکرکرده سر لوحه تمام برنامه‌های گسترش و پیشرفت معنوی ملت را در درجه اول آموزش و پرورش قرر دهد و باینکار عمل کرده ضمناً مطالعه کرده است که با این تراکم کار در وزارت آموزش و پرورش با یک لایحه‌ای که سلف آقایان در دوره‌های قبل بتصویب رسانده ند گفتند با تأسیس وزارت فرهنگ و هنر و تشکیل یک وزارتخانه جداگانه که بتواند با تبحر و تخصصی که در کارش دارد و با جمع کردن کلیه صاحبان هنرهای ظریف و ترقی دادن هنرهائی که در ایران بوده و در سالیان دراز در تاریخ ملتها از آن یاد شده چنان فعالیت و کاری نشان داد که تمام هنرهای ظریفه این مملکت مورد تحسین و تکریم و ستایش رؤسای جمهور و پادشاهان و یران شناسان و شرق شناسان که بمملکت ما آمده‌اند قرار گرفته است (صحیح است) از آن طرف سازمان تربیت بدنی و از آن طرف وزارت علوم آقا وقتی قبل از انقلاب یک یا دو دانشگاه داشتید حالا ده‌ها دانشگاه باضافه صدها مدرسه عالی دارند این علی التحقیق یک نمونه‌ای می‌تواند باشد که ایران تا چه حد از لحاظ پیشرفت علم و دانش بالا رفته و در راه گسترش این دانشگاه‌ها بالاخص از لحاظ تحقیقاتی و مطالعاتی که بزودی هم دوش و هم سطح کشورهای پیشرفته دنیا قلمداد خواهد شد بنتایج مطلوبه رسیده است آقای شیخ رضائی وزارت آموزش و پرورش وزارتخانه‌ای است که اختصاصاً مسئول تربیت جوانان و نوجوانان در سطح مدرسه ابتدائی در سطح مدرسه متوسطه و مبارزه با بیسوادی است و امروز طبق ارقام طبق مبانی موجود و دلایل محکم که کارشناسان بین المللی بدان واقفند مملکت ایران یک مملکتی است که از لحاظ تعلیم و تربیت و گسترش آن و اشاعه آن بری فرزندان نقاط مختلف کشور و سطح روستاها اگر از دیگران که شاید امکانات مالی شان هم بیشتر باشد جلوتر نباشد کمتر نیست و بطور کلی ما می‌بینیم که این هنر دولت خدمتگزار هویدا در این مورد است همانطوری که در بسیاری از موارد نامور عزیز و زهتاب ارجمند از پشت این تریبون گفتند می‌گویم آقا شما رفتید سر ۴ لیتر نفت و یک مأمور دولت و غیر ذلک صحبت کردید مطلب مهمتر اینکه گاهی اتفاق می‌افتد که شخص دیگری از صاحب ادعا بیشتر دلسوزی کند آقای شیخ رضائی اگر در معلمین، آموزگاران، دبیران حد اعلای رضایت از برنامه هائی که دولت خدمتگزار هویدا با الهام از نیات شاهنشاه برای معلمین انجام داده وجود نداشت در طول این ۸ سالی که گذشت چند صد مرتبه گروه ۵۰ هزار نفری و ۴۰ هزار نفری در خیابانهای تهران نمی‌گفتند شاهنشاها پای توروی چشم معلمان، برای اینکه در سایه کار و کوشش و بزرگداشت آنها از طرف حزب پاسدار انقلاب و دولت حزبی در حد اعلای رضایت بودند که نسبت به شاهنشاه خودشان که این دولت مورد تأیید معظم له و مورد تشویق معظم له است این عده همیشه شاکر و ممنون بودند و بطور کلی معلم یک کسی است که می‌رود و درسش را میدهددلیل ندارد راضی نباشد اگر رضایت نداشته باشد در مقام شکرگزاری برنمی آید (فرهادپور- ما هم راضی هستیم اما نه از دولت) دولت برنامه انقلاب را پیاده کرده، آقا اگرما از شاهنشاه معظم خودمان الهام گرفتیم رهبری خردمندانه ایشان را بکار بستیم در حد اعلای صداقت و کوشش و کار و کاردانی۸ سال تمام زحمت کشیدیم و باین جا رسیدیم که از نظر ترقیات و عمران و آبادی در جمیع شئون مملکتی خدمتگزاری دولت خدمتگزار هویدا، دولت منبعث از حزب پاسدار انقلاب بچشم همه ملت ایران می‌خورد. موضوع دیگر آقای شیخ رضائی، مسئله خانه معلمین بود مسئله زمین بود شرکت تعاونی مسکن معلمین آموزش و پرورش بود اولا خدای بزرگ را شاهد می‌گیرم که من با دقت به مطالب شما گوش دادم نفهمیدم چه گفتیدبدقت گوش دادم منکه بعنوان نطق موافق می‌خواهم صحبت کنم و باید به مطالب شما پاسخ بگویم در این مورد نمی دانم چه گفتید یکی از صحبت‌های شما این است که ایشان راجع به عدم همکاری وزارت آموزش و پرورش برای ساختن خانه و موضوع خانه های۷۲ متری برای شش سر عائله صحبت کردند (شیخ رضائی- بصورت جلسه نگاه کنید) شما خیال می‌کنید معلمین کشور فرانسه یاخود جنابعالی و بنده در خانه چند متری زندگی می‌کنیم؟ گر بنا باشد برای معلمین در تهران برای ۱۵۰ هزار معلم در تهران و شهرستان‌ها خانه بسازند مسئله متراژ زمین مطرح نیست خانه‌ای می‌سازند که آب داشته باشد برق داشته باشد وسائل داشته باشد یک اطاق خواب داشته باشد یک اطاق نشیمن داشته باشد بسر مبارکتان من در خیابان پهلوی کوچه بیدی شمارة ۶ سکونت دارم فقط در یک آپارتمان ۶۰ متری زندگی می‌کنم آپارتمان اجاره ایست خیلی هم خوب است (یکی از نمایندگان ـ شما مجرد هستید) بله من مجرد هستم ولی کلفت دارم، نوکر دارم، یکی از بستگان من با من زندگی می‌کند (فرهاد پور ـ پس نصف بابل مال کیست) آقای فرهاد پور حرف شما درست است ولی آن چه داشتم دادم به شیر و خورشید سرخ پدر ۱۰۶ سال بنده که در قید حیات است طی شهادت پرونده‌های شیر و خورشید و آقای فضائلی که آن طرف نشسته‌اند در ۱۵ سال پیش با داشتن ۲۰ فرزند بیست و دو میلیون ثروتش را به شهر بابل داده (فرهاد پور ـ همه به آن پیر مرد تعظیم می‌کنند) و اما مطالب ناطق و خطیب دوم (عباس میرزائی ـ اثرات تلویزیون را در نقش آموزش و پرورش توضیح بدهید) چشم، اطاعت می‌کنم، ناطق و خطیب دوم جناب آقای صمد نامور است که از خیلی قدیم با ایشان دوست بودم و هستم ایشان خیلی خوب صحبت می‌کنند، این سنگ تمام گذاشت و موجه بودن برنامه اصیل و منطقی دولت را در طول ۸ سالی که پشت سر گذاشت آقای صمد نامور بیان کرد، بیگدار به آب نزد و بی محابا مطلبی نگفت. ایشان سالیان دراز است روزنامه می‌نویسد خیلی خوب صحبت می‌کند مثل شما ناصر خان (فرهاد پور ـ خان از القاب افتاده) بعلاوه ۷ سال است که بنده اطلاع دارم در کارهای اقتصادی و صنعتی توجه وصرف وقت می‌کند از مطالب علمی واقعیت و حقیقت وارد است ایشان از پشت این تریبون هدلاین‌ها یعنی برنامه‌های اساسی دولت را در کار اقتصادی و صنعتی و کشاورزی ستودند شما نمی‌توانید منکر شوید و علتش این است که عضو اطاق صنایع هستید و کاملاً به این مسائل واقفید (فرهاد پور ـ برنامه‌های مملکتی را ستودند نه کارهای شما را) این که سفسطه است و حالا گوش کنید توضیح می‌دهم ولی بعد از این که به طور تفصیل راجع به برنامه‌های اساسی در سه چهار موضوع بزرگ اقتصادی صنعتی معدنی و غیره صحبت کردند و همه را ستودند من نمی دانم چطور شد که گفتند در بازار رکود اقتصادی است آثارش چیست؟ دلیلش چیست و من هر چه فکر کردم دلیلی برای رکود پیدا نکردم ما که شاهدیم ما که می‌بینیم و بعلاوه در مجلس شورای ملی تعدادی مردان اقتصای داریم که در رشته‌های مختلف اقتصادی فعالیت می‌کنند کار می‌کنند جناب کاظم، کورس جناب دکتر یگانگی من از اینها پرسیدم من از بازار اطلاعی ندارم پرسیدم شما رکودی می‌بینید سکوتی می‌بینید حجم معاملات پائین آمده؟ از معاون وزارت اقتصاد پرسیدم این گرافیک‌ها آمارهای شما تغییری کرده پائین آمده صادرات کم شده؟ گفتند ما آنچه که می‌بینیم در جمع این مسائل در حال صعود هستیم، در حال پیشرفت هستیم چطور می‌شود گفت از یک طرف تمام برنامه‌های اقتصادی و صنعتی و معدنی و کشاورزی دولت در طول ۸ سال که پشت سر گذاشته در حد قابل ستایش بوده و یکمرتبه بگوئیم در بازارهای ایران سکوت ایجاد شده است آقا تولیدات صنعتی ما را، تولیدات کشاورزی ما را، مصنوعات ما را بصورت نوبه گرفتن از خارج و داخل می‌خرند این همه مصنوعات صنعتی و محصولات کشاورزی بدست کی خرید و فروش می‌شود این تاجر صادر کننده مگر لطف اله حی و کاظم کوروس نیست مگر عقیده اینها که عمل می‌کنند و کسانی که اکسپرو متخصصی هستند ملاک عمل نمی‌تواند باشد بنابراین من تعجب می‌کنم و شاید یک اشتباهی در طرز گفتار ایشان پیدا شده در حالی که خیلی خونسرد و متین صحبت می‌کردند و بیاناتشان بسیار منطقی و عالی ادا می‌شد منتهی در یک جمله‌ای خیلی کوتاه مطلبی راجع به رکود بازار از ایشان شنیدم (نامور ـ منظور من معاملات مستغلات و زمین و امور ساختمانی است که در دست رکود است) بسیار بسیار متشکرم که به جای اینکه من ورق بزنم سر نخ را به دست من دادید حالا بهتان عرض می‌کنم که اینطور نیست در مورد زمین آقایان نمایندگان و ملت ایران شنیدند که نخست وزیر خدمتگذار ما در سر لوحه برنا مه‌های انتخاباتیشان در مراکز هراستان گفتند دوران و زمان احتکار و نگهداری زمین و دیوار کشیدن زمین و فروختن زمین بقیمت هائیکه مردم تهران یا شهرستانها می‌توانند صد متر زمین برای ساختن خانه برای خودشان بسازند بخرند از آن تاریخ تاکنون در جمیع شئون مملکتی و در بخش خصوصی و در بخش دولتی هر نوع زمینی که شما در بخش دولتی فکر می‌کنید دولت منحصراً برای انجام اینکار و بر آوردن این مقصود عالی ملت ایران که باید هر فرد ایرانی صاحب خانه باشد اقدام کرده است و اما میفرمائید که کار ساختمان کردن اعم از ساختمانهای بزرگ و یا خانه‌های کوچک بحالت رکود درآمده و بموجب آمار دقیقاً شهرداری پایتخت در تهران و حومه ۷۸ هزار شانتیه و کارگاه ساختمانی در دست ساختمان وجود دارد (دکتر شفیع امین ـ بفرمائید کارگاه ساختمان) اگر بخواهم بگویم کارگاه ساختمانی درست نیست ولی بهرحال ساختمانی که در دست اتمام است و یا شروع شده و در حال اتمام وجود دارد که این ترکیب می‌شود از ساختمان‌های چند طبقه بصورت آپارتمانها یعنی خانه‌های آپارتمانی شخصی و کوچک و سازمانی و غیره در دست ساختمان است حالا می‌بینیم ۷۸ هزار کارگاه ساختمانی که همه اینها از لحاظ تهیه لوازم ساختمانی گچ، آجر، آهن، دستگیره و غیره خرید می‌کند باز می فرمائید رکود در کار ساختمان پیدا شده چون سطح درآمد سرانه مردم ایران بچهار صد دلار رسیده لذا می‌خواهند بهتر زندگی کنند و لذا خانه می‌سازند بهتر بخورند، بهتر بپوشند و بالاخره همه خرید می‌کنند این پول و درآمد را برای خریدشان بکجا مراجعه می‌کنند بهمین هائیکه حضرتعالی می فرمائید بنام اصناف از اینها خریداری می‌کنند اصناف هم مجبورند وسائل یا محصولات یا مواد خوراکی را خرید و فروش کنند و بهمین ترتیب ما می‌بینیم که در مملکتمان یک گردش کار بسیار صحیحی از لحاظ خرید و فروش، از لحاظ معاملات هست و بطور کلی جلو واردات گرفته شده و حجم صادرات افزوده شده و این یک افتخار دیگر دولت هویداست بنابراین مسئله ایکه شما فرمودید رکودی وجود ندارد بلکه گسترش هست بهمین دلیلیکه عرض کردم جناب نامور راجع به راه صحبت کردند راههای فرعی، راههای اصلی و شاهراهها و راه آهن و پل‌ها و غیره بنده باید عرض کنم که دولت خدمتگزار هویدا که من کارنامة خدمت ۸ ساله او را ضمن پاسخگوئی بفرمایشاتتان ورق می‌زنم غرورانگیز و افتخار آمیز است هم برای حزب پاسدار انقلاب و برای ملت ایران و برای اینکه همه تکالیف خود را انجام بدهد قدم بقدم با الهام گرفتن از رهبری‌های خردمندانه شاهنشاه انجام داده و بثمر رسانده و همین طور دنبال آن است که تا برسیم بدوره تمدن طلائی من می‌خواهم که منصفانه و عادلانه با واقعیت بمن پاسخ بدهید شما قبل از انقلاب چند متر راه اسفالته در ایران داشتید؟ یکی از آن راههای اسفالته را بمن بگوئید (نامور- راه نیمه تمام بوشهر شیراز را سه سال تمام است کاری نکرده‌اند) ولی آقای نامور جنب زهتاب فرد گفت کارهای انجام شده دولت هویدا غرورآمیز است از دروازه ترکیه به ایران و تا تهران خارجیها توریستها و ایرانیان در بهترین راه اسفالته با اتومبیلشان با حد اعلای امنیت حرکت می‌کنند (نامور- راه بوشهر و راههای ساحلی را بفرمائید) بهرصورت مشغولند، نرفتی تازگی فقط موقع انتخابات رفتی خوب راه دور است گرفتاری زیاد است. اما راه بندرعباس را مشغولند و خیلی خوب دارند می‌سازند و همین امروز خدمت آقای وزیر راه تلفن کردم و شاید همین الآن اطلاعات آن برسد که بعرضتان برسانم (دکتر شریف امامی در راههای فرعی مازندران و در بعضی دهات اصولا راه ندارند که طبیب برسانند) آقای دکتر شریف امامی اینمطلب صحیح نیست وجب بوجب این راه را جناب آقای دکتر الموتی و بنده در ابتدای انتخابات که حوزه انتخابیه بنده بود رفته‌ام و شما می‌خواهید بگوئید از اول جاده اصلی کناره که ما می گوئیم شهرستان نور به یوش راه فرعی ندارد ولی باید بعرضتان برسانم که ین ادعا صحیح نیست و اگر مایلید حاضرم باتفاق شم به محل برویم و راههای فرعی را که در حوزه این شهرستان ساخته شده یکایک ارائه بدهم.

من تمام راههای فرعی مملکت را می‌شناسم و رفته‌ام زیرا از طرف حزب مأموریت داشتم که به تمام شهرستانها و بخش‌ها بروم (فرهادپور- با طیاره رفتید) نه با اتومبیل رفتم به بنده مأموریت دادند من در تمام بخش‌ها کمیته‌ها نواحی شهرستان‌ها در سطح و عمق روستاها رفتم بفرمائید در حزب ایران نوین به بینید در چه جاهائی رفتم و چه تلاشهائی کردم و لذا بچشم خودم دیدم که چه مقدار راه فرعی در کلیه کشور ساخته شده است و این خود غرورآمیز و مایه افتخار است یکی همین راه فرعی از دو آب است که همین پلده و یوش را بجاده هراز متصل می‌کند و برای این کار جناب دکتر ۵۰ میلیون تومان سرمایه گذاری شده است ما شب و روز در تلاشیم که راه بسازیم ما در تلاشیم کوشش می‌کنیم شب و روز در تلاشیم که راه بسازیم حالا راههای اصلی و فرعی می‌سازیم در حدود امکانات مالی و فنی خودمان بعداً انشاء الله اتوبان می‌سازیم جاده‌های فرعی را آسفالت می‌کنیم راه‌ها را تعریض می‌کنیم آیا از کار ایستاده‌ایم آیا شب و روز کار نمی‌کنیم آیا در حدود امکانات و مقدورات مالی که ساختن راه در حکم شریان مملکت است باین موضوع واقف نیستیم و چیزی فروگذار کردیم من معتقدم که شما هم با من هم عقیده هستید ای بیت الغزل فعالیت و کارهای عمرانی و ترقیات حزب ایران نوین ست برای اینکه مملکت ایران ۱۶۴۷۰۰۰ کیلومتر مربع مساحت دارد انشاء الله همیشه آباد باشد همیشه سرافراز باشد در این مملکت رودخانه هائی قابل کشتیرانی نیست بهمین دلیل است که وجهه همت دولت انقلابی ساختن راه اصلی و فرعی است مفتخریم سرافرازیم (آفرین) (دکتر دادفر- فرودگاهها و بنادر را هم بفرمائید) فرودگاه می‌سازیم، بندر ساخته‌ایم که برای خارجیان تحسین انگیز است. اما راههای فرعی ملاحظه بفرمائید بین استان‌ها از لحاظ نزدیکی شهرها بیکدیگر هر کدام در یک موقعیت جغرافیائی خاصی هستند مازندران، گیلان، گرگان این چند استان از نظر وضع جغرافیائیشان از لحاظ ارتباط شهرها بیکدیگر و روستاها بجاده‌ها ز سیر ستانهای دیگر ممتازند حتی قبل از انقلاب جناب دکتر شریف امامی ده متر راه فرعی بین دهات و قراء استان مازندران و گیلان و گرگان که با جاده‌های اصلی غیر اسفالته ارتباط داشته باشد نبوده و الآن یک ده نیست که در آن دو استان بمرکز استان راه نداشته باشد کما اینکه در تمام استانها این برنامه ساختن راههای فرعی و اتصال آن بجاده‌های اصلی در دست اتمام است و بزودی این برنامه تمام می‌شود و خود شما شاهد بودید در اول بابل به گنج افروز ۲۵ کیلو متر راه مالرو وجود داشته بامر شهبانوی محبوب و نیکو کار زایشگاه محمدی در آنجا ساختند برای اینکه راه داشته باشد که کلیه مردم قصبه بندپی غربی و شرقی بتوانند بآن زایشگاه مراجعه کنند در ظرف مدت بسیار کمی ۲۵ کیلومتر راه ساخته شده الآن دارند اسفالت سرد می‌ریزند من بلافاصله به آقای وزیر پست و تلگراف عرض کردم رشته تلفن خود کار در آن جا کشیدند و الان صد هزار نفر مردم بند پی غربی و شرقی مردم امل بآن زایشگاه مراجعه می‌کنند و این راه را ایجاد کردیم که زائو و بیمار از اینج بآنجا وسیله آمبولانس با داشتن راه صحیح و شوسه قابل عبور و مرور (صادقی ـ جناب آقای دکتر اکنون در آذزبایجان غربی راه عبور و مرور قطع شده است) (یکنفر از نمایندگان ـ خوب برف آمده است دست ما نیست) شما هم خبر ندارید، به شما اشتباه گفته‌اند راه هست برف است، اشتباه بعرض تان رسانده‌اند پس یک برگ زرین کارنامه دولت راه بود که الحمدلله با عدد و رقم و منطق و استدلال قبول داریم که یکی از برنامه‌های واقعی و حقیقی که در ۸ سال بعد از انقلاب شده راه سازی بوده جناب آقای نامور راجع به شرکتهای زراعی صحبت کردند تصدیق کردند با تشکیل شرکتهای زراعی کیفیت کشت تغییر خواهد کرد و شرکتهای زراعی از برنامه‌های خوب دولت هویدا است و بلافاصله جناب زهتاب فرد جناب آقای دکتر ولیان اجرا کننده این برنامه را و مجریان دیگر این برنامه را ستودند و تعریف کردند که خوب کار می‌کنند آن وقت در جنب آن می فرمائید که منظور از این شرکتها و تشکیل شرکتها و باصطلاح ایجاد زراعت شدید و بهره برداری حداکثر از زمین و استفاده از امکانات فنی و علمی و تکنو لوژی کشاورزی که وضع زندگی دهقانان را دگرگون کرده کاری انجام نداده (نامور ـ کی گفت بنده چنین حرفی نزدم عرض کردم به موازات تشکیل شرکتهای سهامی زراعی باید واحدهای صنعتی در روستاها به وجود بیایند تا کارگران جذب کارهای صنعتی بشوند صورت جلسه هست ببینید) عرض کنم که اساس تشکیل این شرکتهای زراعی که در بسیاری از کشورهای دنیای پیشرفته عمل شده و نتیجه گرفته شده بهبود وضع کشاورزان است که کشاورزان بتوانند حقاً و واقعاً درآمد بیشتری برای زندگی خودشان داشته باشند و این برنامه از وقتی که پیاده شد طبق آمار و مدارک مثبته در هر جا که این امکانات فراهم شده که ما بتوانیم شرکتهای سهامی زراعی را تشکیل بدهیم و برنامه را پیاده کنیم این استفاده عاید کشاورزان ما شده است اینجا یک صحبتی راجع به رادیو تلویزیون شد قبل از این که به موضوع پست که رسیدن نامه‌ای از ساری به آمل به مدت ۳۵ روز و به موجب مدرکی که ایشان ارائه دادند به عرض برسانم و دلیل رد آنرا بیان کنم می‌خواهم عرض کنم چندی پیش در همین مجلس مقدس قانونی گذشت برای اینکه رادیو تلویزیون ایران این تشکیلات بزرگ و وسیع و گسترش یافته علمی و فرهنگی و اطلاعاتی و آموزشی مملکت با استقلال خاصی که در قانون پیش بینی شده اداره بشود این قانون گذشت با حسن قبول مواجه شد ولی امروز می‌بینیم که تشکیلات رادیو تلویزیون ایران با توجه به این که تشکیلات رادیو تلویزیون ایران یک سازمان مستقلی پیدا کرده است به موجب قانون در حد اعلای تفاهم همکاری و معاضدت و همفکری وزارت اطلاعات و دستگاه دولتی و مملکتی هست به طور کلی در رأس این تشکیلات مدیر مسئولی است، جناب آقای مهندس رضا قطبی که تحصیلات عالیه در این کار دارند تجربیات فراوانی در این مورد دارند و بر أی العین می‌بینیم که با کوششهای شبانه روزی ایشان در خیابان پهلوی ساختمان بزرگ و تشکیلات بزرگ و دستگاه فرستنده و به همین نسبت کلیه کارمندان و دانشمندان، نویسندگان، هنرمندان، خبرنگاران، متصدیان دستگاه‌های تلویزیون و کلیه کسانی که با این سازمان همکاری می‌کنند کارها و برنامه هایشان نه تنها افتخار آمیز است بلکه غرور آمیز است در این مدت با حد اعلای تفاهم و همکاری بین دستگاه اطلاعاتی مملکت وزارت اطلاعات و دولت و دستگاه رادیو تلویزیون پیشرفتهای چشم گیر مشاهده شده و هر روز یک دستگاه فرستنده جدید با تمام وسایل دریک گوشه‌ای از مملکت افتتاح می‌شود هرروز (یک نفرازنمایندگان ـ هفته گذشته چهار فرستنده تلویزیون افتتاح شد) نمایندگان خوزستان و جناب آقای وزیر اقتصاد که تشریف داشتند چند روز قبل شاهد افتتاح چهار دستگاه فرستنده بودند که با این تشکیلات ۶۲ نفر از متخصصین، مطلعین و دانشمندان و نویسندگان برای پیاده کردن این چهار دستگاه در محل حضور داشتند مهمتر از همه شما میدانند در ایام جشن فرخنده شاهنشاهی جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران چند نفر از نمایندگان و مسئولین رادیو تلویزیون کشورهای مختلف دنیا در ایران آمده بودند میدانید اینها دربارة رادیو تلویزیون ایران چه گفتند؟ به من گفتند و مکرر گفتند این دستگاه فرهنگی، خبری، علمی و بطور کلی آموزشی و حتی تفریحی مملکت شما از افتخارات شماست (احسنت) و بطور کلی خود شما که شبها به خانه می‌روید و چه در مرکز استانها هر جا که دستگاه فرستنده هست ما می‌بینیم که با همت دانشمندان و متخصصین دستگاه تلویزیون ما بار رهبری و مدیریت صحیح و منطقی جناب آقای مهندس قطبی ریاست این دستگاه، مردم از این دستگاه چه سودی می‌برند و چه لذتی می‌برند و در حد آموزشی تا چه حد بهره مند می‌شوند و چه اطلاعات مفیدی از آن کسب می‌کنند.

دکتر رئیسی ـ مطمئن باشید که صدای شما را رادیو و تلویزیون پخش می‌کند.

دکتر متین ـ چه اشکالی دارد چرا پخش نکند تو هم بیا بگو تا پخش کند.

یکنفر از نمایندگان ـ کسانی که خدمت می‌کنند باید تشویق بشوند.

صمد نامور ـ رادیو تلویزیون راجع به آلودگی هوا انتقاد کرده عیبی ندارد.

دکتر متین ـ این روزنامه اطلاعات یا کیهان است نوشته عضو انجمن شهر آمل یک نامه‌ای از ساری تا آمل ۳۵ روز در راه بوده است.

فرهاد پور ـ هم مسلک شما است.

رامبد ـ در کدام روزنامه؟

دکتر متین ـ نمی دانم کیهان است یا اطلاعات هر کدام هست به عقیده من یک چنین روزنامه‌ای بدون غرض و توجه چون یک روز نامه خیلی بزرگی است و یک کسی هم یک نامه‌ای می‌نویسد یک کسی این نامه را دیده گفته در این ستون درج کنیم ولی روزنامه اطلاعات و کیهان در اینمورد تصدیق نکرده‌اند که آنطوریکه شما می فرمائید از ساری بآمل ۳۵ روز طول کشیده باشد برایتان می‌خوانم عضو انجمن شهرستانهاآمل ضمن انتقاد از وضع پست مدعی شد که نامه‌ای از ساری به آمل ۳۵ روز بین راه مانده است.

یکنفر از نمایندگان ـ ممکن است آدرس را ننوشته باشد.

دکتر متین ـ این دو سطر است حالا این را من حتی مشکوکم که این روحی بیچاره عضو انجمن شهر آمل این خبر را برای او جعل کرده باشند با یک کسی خرده حسابی داشته از این بابت خواسته بگوید این مدرک و دلیل است که پست در مملکت ایران به این ترتیب توضیع می‌شود شما باور بفرمائید آنوقت که در همین استان بدور ترین نقطه پست پیک فرستاده می‌شد ۳۵ روز طول نمی‌کشد میدانید چرا؟ با پای پیاده از ساری به آمل می‌شود یکروزه رفت.

احتشامی ـ قصور مأمور را حساب کنید.

دکتر متین ـ با اسب از صبح تا ۴ بعد از ظهر می‌شود این مسافت را طی کرد مجموعاَ ۸۰ کیلو متر است از لحاظ مخالفت رایحه متمم بودجه می‌بینم وقتی متمم بودجه مطرح می‌شود یک شخصی مثل آقای نامور نباید به این مسئله کوچک و بی اهمیت توجه کنند در حالیکه تمام برنامه‌های دولت را از لحاظ نتایج عملی آن ستودند ولی بجان خودت آقای نامور بقدری ناراحت شدم چون فکر می‌کردم شما با احاطه که به مطالب دارید و اطلاعاتی که در مسائل اقتصادی دارید میائید ۵ ـ ۶ طرح واقعی می‌دهید ارائه طریق می‌کنید. شما می آئید که روحی نوشته است ۳۵ روزنامه از ساری به آمل رسیده این افسانه نیست، شوخی نیست مسخره نکنید؟

فرهاد پور ـ یک تکذیب نامه بگیرید در ایران نوین چاپ کنید.

دکتر متین - جناب نامور در مورد اصناف مطلبی فرمودند خود ایشان همین چند وقت پیش شاهد تصویب نظام صنفی بودند و این قانون نظام صنفی که از قوانین بسیار عالی و منطقی و با جامعیت تمام و یک قانون مترقی است از مجلس شورای ملی گذشت (مصطفوی ـ بسیار قانون خوبی یوده) این طرح، این لایحه را کی آورد؟ این را عرض کنم ز مدتها پیش دانشمندان، متفکرین مطلعین سربازان حزب انقلاب نشستند در اطاق حزب فکر کردند آمدند که به کلیه سازمانهای اجتماعی مملکت نظامی بدهند و دادند. نظام پزشکی، بیمه‌های اجتماعی قانون بیمه کرگران و کلیه قوانینی که هست و باید این طبقه ی که طبقه بسیار شریفی است زحمتکش است طبقه ایست که از صبح تا شب می‌آید و درد کان می‌نشیند سرما ر می‌خورد. گرما را تحمل می‌کند ناراحتی می‌کشد بری اینکه احتیاجات مردم را فراهم کنند برای اینکه مواد غذائی و مصنوعات و محصولات کارخانجات را در دسترس مردم قرار بدهند ما می دانیم که این طبقه شریف و عزیز که مظهر شاهدوستی هستند مملکت خود را می‌پرسند برای مملکت از جان و دل می‌گذرند و همیشه در صف مقدم اجتماع بوده‌اند برای این‌ها باید یک نظام صنفی دشته باشیم قانونی موجه منطقی، مترقی گذشت و دولت و وزارت کشور طی دستوری طی بخشنامه‌ای به تمام نقاط کشور استانداریها دستور داد که ز اول دیماه مقدمات پیاده کردن قانون نظام صنفی را در سراسر کشور عمل کنند (دکتر الموتی ـ قانون جامعی است) این جهش نیست؟ این ترقی نیست؟ این واقعیت نیست؟ این دموکراسی نیست؟ این حکومت مردم بر مردم نیست؟ (آفرین).

نامور ـ خدا کند نتیجه اش رضایت بخش بشد.

فرهاد پور ـ میدانید دست چه کسانی سپردند اجرای نظام صنفی را.

دکتر متین ـ دست کی سپردند؟

فرهاد پور ـ از شوری صنفی خودتان بپرسید.

دکتر متین ـ مطلب دیگری را عنوان کردند که بخدای محمد چون ارادت دارم چون می دانم دانشمند و فاضلی می‌گویم وگرنه نمی‌گفتم نامور عزیز گفت با اتومبیل و تلفت مردم بسیار خوب متمم بودجه مطرح است یک شیفر چهار صد میلیون تومانی راجع به مصارف خاصی که در این لایحه هست مطرح است و تنها در مخالفت بآن موضوع تصادف اتومبیل و تلفات مردم را مطرح می‌کنند اولا طبیعت کار یعنی چهار چرخی که می‌گردد این خودش و خودش تصادف است و از طرف دیگر ایشان توجه نکردند آماری که هر صبح روز دو شنبه روزنمه‌های آمریکا و روزنمه هی اروپا انتشار می‌دهند و داد و شیون به فلک هفتم رسیده و بمردم اخطار می‌کنند به (ویک اند WEEK END) نروید هفته گذشته تلفات آخر هفته شهر پاریس ۲۵۰۰ نفر بوده‌های وی امریکا ۴۰۰۰ نفر بوده آقی نامور آمار نشان بدهید کدام آمر را خواستید استناد کنید شما دو تا تصادف در راه تهرن رشت از راه سد سپید رود نشان بدهید در سیر راهها نشان بدهید (فرهاد پور ـ راه قزوین چی؟) جناب آقای فرهاد پور دریم راه قزوین راهای وی می‌سازیم که این ره کوچک که اگر گهی بر اثر بد راندن یا مهارت نداشتن یا عند الاقتضا چرت بردن راننده و یا مستی و لاابالی گری بعضی از راننده‌ها یک تصادفی می‌شود و یکی دو نفر می‌مردند دیگر روی ندهد در مملکتی که بیش از چند میلیون وسایل نقلیه داریم تمام کارها و ترانسپورتها و نقل و انتقال مردم بین شهرها و شهرها و استانها و پایتخت با اتوبوس است مسلماَ تصادفات و تلفاتی وجود درد آیا آماری داری که بگوئی دو ماه گذشته چقدر تلفات بوده دوست عزیز من نامور می‌گویند موضوع تصادف اتومبیل و تلفات مردم ما میگوئیم این دلیل رشد اقتصادی و رشد اجتماعی مردم است که همه مردم صاحب اتومبیل شدند سطح درامد رفته بالا به ۴۰۰ دلر رسیده کار و کوشش و فعالیت هست اتومبیل وسیله تفریحی و گردش و انجام کار هست بنابراین وقتی اینطور شد خود بخود تلفات هست آمار بگیرید ببینید که مردم راست راست پیاده راه می‌روند چقدر می‌میرند در سل با لغزش و زمین خوردن (یکی از نمایندگان ـ ایوالله) همینطور می‌افتد و سرش بسنگ می‌خورد و می‌میرد خدا شاهد است از این حیث مرگ و میر خیلی زیادتر است اینکه دلیل نشد (صمد نامور ـ احسنت آقای دکتر متین!) بنده شخصاَ، مسلکا روی انضباط حزبی روی غروری که برای حزبم دارم و این عظمت و ارزشی که برای حزب و تشکیلات حزبی و دیسیپلین حزبیم دارم یک مطلبی را از جناب نامور شنیدم که باید جواب بدهم فرمودند تفهیم انقلاب اجتماعی ایران بیت الغزل و سرلوحه فعالیت ۸ ساله حزب پاسدار انقلاب بوده است آقای عزیز تفهیم انقلاب اجتماعی و اجرای انقلاب اجتماعی وسفید ایرانی درست انجام نشده؟

(صمد نامور- شما انقلاب اجتماعی ایران را نتوانستید به ایرانیان مقیم خارج تفهیم کنید) خانم صفی نیا هم مسلک محترم بنده تشریف دارند جناب نامور بدان و آگاه باش و یقین بدان و حقیقتاً بدان به سر عزیزت بزرگترین تشکیلات سیاسی و اجتماعی به موجب هزاران دلایل زنده و منطقی اگر توانسته انقلاب اجتماعی ایران را تفهیم کند چه در داخل و چه در خارج پیاده کنند و به ثمر برسانند تا حدی که امکاناتش بوده حزب پاسدار انقلاب ایران نوین بوده نمی دانید تشکیلات ما چیست واقف به عظمت ما هستید (صحیح است) واقف به نظم و انضباط ما هستید (احسنت) افراد حزب ایران نوین همه شان از بالا تا پائین هر فرد حزبی وابسته و پیوسته جان به کف دارند برای تفهیم انقلاب اجتماعی ایران (صحیح است) چون جانشان شرفشان استقلال شان در این راه است (احسنت) بنابر این جان چیست؟ وجود چیست؟ همه را فدا خواهیم کرد چنانچه تا این ساعت یکی از ورق‌های زرین دولت حزبی همین حزبی است که از او منبعث شده همین تفهیم بیان انقلابی است اشاره کردند به خارج (شیخ رضائی- امن یجیب را هم بخوانید) شما بخوانید من خوانده‌ام.

آقای نامور قبول کرده‌اند که انقلاب اجتماعی ایران در داخل تفهیم شده اما در خارج نشده است ما در خارج ایرانیانی داریم اینجا دو دسته هستند یک دسته دانشجو هستند و یک دسته هم از قدیم و ندیم سکن آنجا هستند آقای نامور تعداد نامه هائی که از اقصی بلاد عالم از ایرانیان مقیم چندین ده ساله کشورهای خارجی در تمام ۵ قاره عالم و شاید ۹۹۹۰۰ از یکصد هزار دانشجویان مقیم خارج درباره عظمت این جشن و حسن اثر این جشن و جهش مملکت و ترقیات مملکت و به ثمر رسیدن انقلاب اجتماعی ایران به سازمانهای مختلف به وزارت اطلاعات به دولت به اشخاص خصوصی و بخش خصوصی و حزب و جراید رسیده باور بفرمائید از ۲۰۰۰۰، ۳۰ هزار و ۵۰ هزار تجاوز می‌کند این خانم صفی نیا که آنجا نشسته‌اند برای بنده چند تا نامه فرستاده و گفته است بیش از ۳۰ یا ۴۰ تا از این نامه‌ها را از شهرهای مختلف آلمان برای من رسیده و من در منزل یکی از بستگانم جا گذاشته‌ام و فردا برایت می‌آورم که ببین هر کدام از این نامه‌ها از کجا می‌آید و مضمونش چیست من برای اینکه مبادا خسته کننده و ملال آور باشد این نامه را هم که بسیار جلب است و جامع الاطراف و منطقی و استدلالی است و بدون تملق و مداهنه نوشته شده اینجا نمی‌خوانم بنابراین وقتیکه در یک موقعیت خاصی ایرانیان مقیم خارج اعم از از آنهائی که متوطن هستند با محصل از یک موقعیت خاصی استفاده می‌کنند برای تبریک گفتن به شاهنشاه و ملت ایران از لحاظ عظمتش و اینکه ایران عزیز هر جا هستند شناخته شده از هر لحاظ چه از لحاظ تمدن قدیم و چه پیشرفت‌های جدید و آنوقت می‌گویند انقلاب اجتماعی ایران در خارج تفهیم نشده (عبد الحسین طباطبائی- این دلیل که خیلی محکم بود) مثل همان دلایل است که من و شما در محکمه اقامه می‌کنیم (فرهاد پور- هنوز هم بمحکمه می‌روند؟) از ساعتی که وکیل شدم هر پرونده‌ای هم که داشتم استعفا کردم چون احتیاج ندارم یک نفر آدم هستم دو تا اطاق دارم زندگی می‌کنم اما اتومبیل دارم یک پیکان دارم سوار می‌شوم اما یک مطلب مهمتر قطع دارم که آقای نامور مکرر در مکرر بخارج سفر کرده‌اند و علی التحقیق بلحاظ موقعیت اجتماعی که دارند بسفارت خانه‌ها و کنسولگریها رفته‌اند بخدای محمد قسم بچشم خودم دیدم بارها در ژنو پاریس لندن سانفرانسیکو دسته دسته محصلین می‌آیند کتاب انقلاب سفید، گفتار شاهنشاه، مأموریت برای وطنم و انتشارات وزارت اطلاعات را دسته دسته می‌برند مثل ورق زر و بین مردم خارج تبلیغ می‌کنند چطور به ایرانیان مقیم خارج تفهیم انقلاب ایران نشده آنها هزار بار بیشتر از آنهائی که شما تصور می‌کنید انقلاب سفید را درک کرده‌اند و درک می‌کنند و یه آن عمل می‌کنند و همین بلند آوازه و شهرت ما در ۵ قاره عالم اثرات تبلیغ و وطن پرستی ایرانیان مقیم خارج و مأمورین سفارتخانه‌های شاهنشاهی در کلیه کشورهای دنیا است و الان در خارج از ایران جز در اطراف انقلاب سفید و نتایج گهر بار انقلاب سفید در شئون اجتماعی ایران از چیز دیگری صحبت نمی‌شود و خوشبختانه جشن بزرگ ملی و تاریخی هم این آوازه ر بجائی رسانده که هنوز هم هر روز اکثر جراید و مجلات و رادیوهای دنیا از عظمت و گسترش ایران در این منطقه ازجهان واین اقیانوس متلاطم آسیا را ایران را مرکز امن و ثبات می دانند باز هم یک دلیل دیگر باید بعرضتان کتاب انقلاب سفید به اکثر زبانهای دنیا ترجمه و برای چندمین بار طبع و توزیع شده است و باز هم می‌خواهند بزبانهای زنده دنیا روسی، فرانسه، انگلیسی، عربی، چینی، ژاپنی تمام نوشته‌های شاهنشاه سخرانیها و اوامر شاهنشاه الهامات شاهنشاه و کتاب انقلاب سفید به اکثر زبانها ترجمه شده و مورد استفاده جهانیان قرار گرفته و مطالب و مضامینش را در این جشن تمام ایرانشناسان بازگو کردند پس از این موضوع بگذریم و برویم بطرف سخنانی که مربوط به دادگستری است دوست عزیزم خطیب ادیب فاضل دانشمند جناب عبد الحسین طباطبائی بنده با ایشان در دادگستری همکار بودم ایشان را می‌شناسم مرد خوبی هستند دانشمند هستند باهم کار کردیم هیچ تردیدی در این صفاتی که ایشان صاحب آن هستند نیست می‌پردازم به مطالبی که ایشان بیان فرمودند اگر یکی دو مطلب دیگر باقیمانده باشد اگر یادداشتها را پیدا کردم بعد جواب می‌دهم جناب آقای طباطبائی در ابتدا و مقدمه سخنانشان بیشتر در اطراف احتیاجات محل حوزه انتخابیه شان و کسر و کمبودی که در سازمانهای اداری و نحوه کارهای اداری در حوزه انتخابیه شان احیاناً وجود دارد صحبت کردند یکی از آن مسائل احضار یک طبیب بود که در بیمارستان آنجا بنام جراح کار می‌کرد و یشان را احضار کردند و با میل خودش آمد تا دوره مدیریت بهداشت را ببیند که بتواند به پست دیگری یا مقام بالاتری برسد و بعد اشاره کردند بمسأله بیمارستان‌ها و شیرو خورشید سرخ وزرات بهداری بموجب بخشنامه‌ای که هم اکنون در وزارت بهداری موجود است ومکرر این بخشنامه را بعد از تصویب این قانون بکلیه بهداریها فرستاده است دستور داده مدام که شیروخورشید سرخ از لحاظ اشکالات فنی یا بعضی مسائل دیگر بیمارستانی را در شهری تحویل نگرفته باید اداره بهداری محل کماکان مثل سابق باحد اعلای کوشش آن بهداری با بیمارستان را زا لحاظ جوابگوئی به احتیاجات مردم اداره کند بنابراین خیال می‌کنم که اگر برای مدت بسیار کوتاهی آن جراح به تهران آمد نمی‌تواند مطلبی باشد که دلیل باشد بر اینکه دولت و دستگاه بهداری در کارش تعلل کرده یا خدای نکرده عمداً و تعمداً آن جراح را احضار کرده.

رئیس- آقای دکتر متین این مطالب را خود دولت جوب خواهد داد شما راجع بکلیات لایحه صحبت بفرمائید راجع به این موضوع سؤال شده و قرار است در یکی از جلسات مجلس دولت جواب بدهد.

دکتر متین- اطلاعاتی را که از کار دولت دارم در جواب نطقین اقلیت عرض می‌کنم و من حیث وکیل اجازه بفرمائید صحبت کنم.

فرهادپور- آنچه نماینده دولت بگوید مسئولیت دارد ایشان اگر این مسئولیت را درباره دولت قبول می‌کنند این وعده‌ها را بدهند.

دکتر متین- بندهنماینده یک حزبی هستم که دولت هم منبعث از آن حزب است بنابراین اگر دلایل و مدارکی دارم چرا نگویم و از دولت دفاع نکنم و البته نماینده دولت هم می‌تواند در موقع خود صحبت بکند و پاسخ بگوید برای اینکه لایحه بودجه مطرح است قبل از اینکه بمطالبی که آقای زهتاب فرد بیان کردند پاسخ بدهم یک صحبتی پیش آمد که من بایستی جواب بدهم و جواب را باین صورت عرض می‌کنم نغمه‌ای که امروز از طرف حزب اقلیت ساز شد که چرا کارگران و کشاورزان کشور در مجلس حضور دارند باعث حیرت بنده شد.

نمایندگان اقلیت- چنین چیزی گفته نشد.

رامبد- آقای دکتر متین پشت تریبون مجلس ساز نمی‌زنند صحبت می‌کنند.

دکتر متین- افتخار مجلس اقلاب وجود همین نمایندگان کارگران و کشاورزان است.

شما هر چه دلتان خواست بگوئید ولی مطلب بیک زبانی گفته شده و من موظفم که جواب بدهم دلیلش هم همین بود که جب زهتاب فرد در پشت این تریبون تجلیل کردند از کارگران که همه شنیدیم در اینجا صحبت شد که یک تعدادی از شهرستانیها به تهران می‌آیند برای اینکه در حرفه‌ها و رشته ه و کارهای مختلف کوشش کنند بنظر بنده این مسئله در تمام دنیا وجود دارد یعنی یک فشری هست که از شهرستانها بطرف پایتخت می‌آیند بنابراین این عیب کار نشد اگر در پایتخت وسایل کار و فعالیت برای یک عده هست که می‌آیند پایتخت این چه مطلبی است که بخواهیم بعنوان اعتراض یا مخالفت در برنامه دولت یا یک لایحه که مربوط است به متمم بودجه صحبت کنیم راجع به انحلال حوزه ثبتی صحبت کردند بطور کلی در تشکیلات ثبت اسناد کشور، وجود یا عدم وجود یک اداره ثبت اسناد محلی و احتیاجاتی که مردم دارند از اختصاصات ثبت کل است در این محلی که جناب زهتاب اشاره کردند با تحقیقات و سئوالی که شد ثبت کل در مقام این هست که آن تشکیلات را با وسائلی که باید تهیه کند از لحاظ نیروی انسانی وعوامل کار مجددً در آنجا بر قرار کند و تشکیل دهد بنابراین انحلال یا جمع کردن یک اداره و تشکیل مجدد یا توسعه اش از کارهائی است که یک سازمان دولتی می‌تواند بکند و اوست که می‌تواند تشخیص بدهد که سازمان ضروری هست یا نه و این نمی‌تواند باعث اعتراض باشد یا اینکه اگر این مطلب یک قدری بطول انجامیده باعث گله بشود که چرا در اسرع وقت انجام نشده راجع به دادگستری صحبت کردند بطور کلی بنده خواستم از لحاظ شغل و کاری که قبل از نماینده شدن داشته‌ام یعنی وکیل عدلیه بودم بعرض برسانم که دستگاه قضائی ایران دارای قضات شریف و پاکدامن و مطلع و دانشمند و شاهدوست و وطن پرست است و بطور کلی در همه جای دیا از لحاظ سیر پرونده قضائی در مراحل مختلف دادگستری یک بطوء ورکوردی وجود دارد که بهیچ وجه نباید گفت که در دادگستری ایران یک رکوردی هست که در سایر کشورهای دنیا نیست اصولا پرونده‌های دادگستری بایستی در مراحل مختلف با دلایل و مدارک و با احضار طرفین دعوا و دفاع در مراحل مختلف سیر خودش را بکند و اجرا بشود بطوریکه عنوان شده مثل اینکه فقط دستگاه دادگستری ما گرفتار یک بطوؤ جریان است که شاید از حد بیرون باشد در صورتیکه اینطور نیست هم اکنون دادگستری در مقام ین است که از فارغ التحصیلان حقوق دانشگاههای ملی و دانشگاه تهران استفادهکند و آنها را به دادگستری بیاورد و پست‌های قضائی را بآنها بدهد برای اینکه یک موضوع مسلم است که ما کمبود قاضی داریم و اینبرایآنست که از کسانیکه از دانشکده حقوق فارغ التحصیل می‌شوند عده‌ای بهشغل آزاد و شغل وکالت و سایر شغلهای دیگر می‌پردازند و کمبود قاضی در سطوح مملکت هست ولی علی التحقیق بزودی این کمبود جبران خواهد شد و کارها با سرعت بیشتری پیش خواهد رفت. راجع با قاضی قیطریه صحبت شد اراضی قیطریهطبق رأی دادگاه قریب هشت سال پیش خلع ید شد و حکم داده شد طبق تصمیم هیئت وزیران مقرر شد طبق قانون مدنی وجوه دریافتی را باضافه بهره مربوطه به متقاضیان مسترد شود تعداد زیادی از متقاضیان مراجعه و وجوه خود را باضافه بهره آن گرفتند ولی قریب بیست نفر از کارمندان اداری مجلس شورای ملی باین امر معترض بودند و تاکنون جهت دریافت وجوه مراجعه ننموده‌اند و شکایات متعددی بکمیسیون عرایض نموده‌اند اگر دولت بخواهد باین عده زمین بدهد اولا قیمت زمین مطرح خواهد بود ثانیاَ آن عده که وجوه خود راپس گرفته‌اند مدعی خواهندشد پیشنهاد می‌نماید بکارمندان اداری مجلس که شرکت تعاونی مسکن تشکیل بدهند و با رعایت ضوابت واحدهای مسکونی در اختیار ایشان گذاشته بشود، این یک نظری است و بنده یکبار دیگر تکرار می‌کنم که کارمندان اداری مجلس که افراد زحمتکش و متدین و فداکار و صمیمی هستند و شاید وقت کار اینها از اوقات عادی خارج باشد حقاَ آنها که صاحب خانه نیستند باید صاحب خانه بشوند و مجلس باید در این مقام باشد که با تشکیل یک شرکت تعاونی برای این عده که خانه ندارند خانه بسازد و به آنها تحویل بدهد. در اینجا یکی از نمایندگان تبریز چون بنده بعد از آقای زهتاب فرد صحبت می‌کردم بمن مراجعه کردند و اطلاعاتی در مورد بریدن گوش قصابی که جناب زهتاب فرد عنوان کردند در اختیار من گذاشتند.

زهتاب فرد ـ ممکن است اسم آن نماینده تبریز را بف رمائید.

صدقیانی زاده ـ بنده هستم آقای زهتاب فرد.

زهتاب فرد ـ بسیار خوب آقای صدقیان زاده.

دکتر متین ـ نوشته‌اند شخصی که گوشش بریده شد بنام رضا برادر مشهدی صمد قصاب است و این شخص قصاب نیست و سلاخ است و در توی یک تاکسی با سلاخ دیگری دربارة یک موضوع خاصی دعوا کردند و بر اثر آن کشمکش گوش آن شخص یا قطع شده یا پاره شده یا... ولی بهر حال ارتباط این موضوع بهیچ وجه با مسئله‌ای که گوشت می‌بایست در تبریز کیلوئی هشت تومان فروخته بشود و آنها کیلوئی ده تومان فروخته‌اند نداشته، این مسئله‌ای بود که در شهردای بحث شد و قصابها تصمیم گرفتند که ۸ تومان بفروشند و در نتیجه این منزعهو برده شدن گوش رضا پرونده به داگاه جنائی احاله شده و مجرم به سه سالزندان محکوم گردید و لذا کنده شدن گوش رضا سلاخ ارتباطی با گرانی یا ارزانی گوشت در تبریز نداشت البته یک اختلافی راجع به گرانی و ارازی گوشت در تبریز بود که ۶۲ نفر از صنف قصاب و نمایندگان آنها آمدند و در تهران و در وزارت کشور جلسات متعددی شد آقای صدقیانی زاده و آقای دکتر دادفرد بودند و در وزارت کشور راجع به به این موضوع رسیدگی کرد و بطور کلی حل شد و مورد بررسی قرار گرفت و اساساَ موضوع گران فروختن گوشت در تبریز به این صورت که منجر به کندن گوش کسی باشد وجود خارجی نداشت ولی مطلب دیگر که فرمودند راجع به بدهی شهرداری تبریز یا شهرداریهای دیگر این اشکالی ندارد بنظر بنده برای اینکه شهرداری‌ها یک درامدی دارند و یک بودجه‌ای دارند و درآمدی تحصیل می‌کنند و اعتبارات عمرانی و آبادی از بانک ملی یا سایر مؤسسات یا از کار فرمائی که برای شهرداری کار می‌کند بصورت اقساط برای پیشرفت هر شهری وصول می‌کند شهرداری بایستی این کار را بکند اگر شهرداری تبریز یا فلان شهر دیگر یک مبلغ بدهی داشته باشد بهیچ وجه نقص کار شهر داری نیست و یکی از پدیده‌های انقلاب وجود همین انجمنهای شهر است که در سراسر مملکت و مرکز استانها و شهرستانها وجود دارد که با شهرداری همکاری می‌کند و انجمن استان و شهرستان با راهنمائیها و همکاریهائی که در انجمن شهر می‌کند بطور کلی در حدود امکانات می‌توانند در هر شهری عمران و آبادی بکنند بطوریکه ما بچشم می‌بینیم (شیخ رضائی ـ در گرمسار که نیست) اگر شهری مثل تبریز بلحاظ سوابق تاریخیش یا زیبائی که داشته یا آن انتظاراتی که مردم تبریز داشته‌اند انجام نشده باید امکانات فراهم بشود که در آینده نزدیک یا سالهای آینده شهر تبریز مثل سایر شهرها در جهت عمران و آبادی و مسائل اجتماعی پیشرفت کند (دکتر الموتی ـ آقای دکتر متین، همانطور که جناب رئیس فرمودند نماینده ولت جواب خواهد داد و تمام ارقام و آمار را خواهد گفت که باندازه کافی کمکهای بلاعوض بتبریز داده شده) آقای رئیس فراکسیون فرمودند که نمینده زارت کشور اینجا هست و لیست و صورت و سیاهه در اختیار ایشان هست و واهند آمد و خواهند گفت که به تبریز چقدر داده شده و بفلان شهر چقدر، یک مقدار معین پول در اختیار وزارت کشور هست که وزارت کشور بصورت بلاعوض طبق قانون آنرا تقسیم می‌کند.(فرهادپور ـ بین دوستان تقسیم می‌کنند).

دکتر الموتی ـ قانون اخذ عوارض دروازه‌ای تکلیف هر شهری را روشن می‌کند.

دکتر متین ـ یک مطلب دیگر گفته شد که بنده به سهم خودم از جناب زهتاب فرد تشکر می‌کنم و سپاسگزارم و سپاس ایشان را دارم برای اینکه در مدت سخنرانی آن طور باید و شاید با حقیقت و واقع بینی نخست وزیر ما را ستودند یعنی سجایای اخلاقی و قدرت کار و نیروی کار و درایت و هوش ایشان را در اداره مملکت و پیشبرد اهداف مقدس شاهنشاه و مردم و انقلاب سفید ستودند و من برای همیشه به لحاظ این خلوص نیت و شهامت و این صفای باطن و این حقیقت گوئی ایشان و رشادت اخلاقی و عظمت روحی که دارند به ایشان تعظیم می‌کنم شهامت و بزرگی همین است که یک مرد بزرگ و خدمتگزار شاه و مردم را از پشت این تریبون ستودید احسنت و آفرین بر شما این است نمونه یک مرد منصف مردی که کارش با قلم و منطق است.

(دکتر زهرائی ـ وزراء را هم ستودند).

فرهاد پور ـ مخصوصاَ ستوده را.

دکتر متین ـ بنده روی سخنم از این لحاظ متوجه این مرد بزرگوار است تاکنون نطق ایشان را نشنیده بودم ولی شنیده بودم ناطق فصیحی هستند دانشمند و ادیب و اریب و نویسنده‌اند ولی در دنیای امروز ببینید آدم چقدر منصف است شما بمصداق خیر الکلام قل و دل همه را گفتید کیست که برنامه پادشاه را پیاده می‌کند کدام رئیس دولت است دولت خدمتگزار هویدا آمدید و در حد اعلای (فرها پور ـ ۳۰ میلیون ملت ایران پیاده می‌کند) اینکه بحثی نیست بنده مطلبی را که ایشان فرمودند خواستم عرض کنم بطور تحقیق جناب زهتاب هیچ سازمان غیر دولتی، شرکت دولتی یا شرکت وابسته به دولت وجود ندارد که حقوق مدیران یا مدیر عامل آن از حقوق نخست وزیر بیشتر باشد (فرهاد پور ـ یکی را شما بفرمائید) جناب فرهاد پور ایشان فرمودند که تعداد زیادی از سازمانها که بصورت تجارتی و شرکت اداره می‌شود مدیران یا مدیر عاملش در مواردی مزایا و حقوق آنها بیشتر از نخست وزیر است (فرهاد پور شما می دانید چقدر است؟) خودت که می دانی که او چقدر حقوق می‌گیرد، بنابراین بنده عرض می‌کنم که چنین شرکت و سازمان دولتی وجود ندارد که مزایای مادی آن از مزایای نخست وزیر بیشتر باشد، خود جناب زهتاب فرد مصراَ در اینجا استدلال کرد که دیگر دوره اعمال نفوذ گذشته و دیگر کسی نمی‌تواند در دستگاههای دولتی نفوذ بکند و اعمال نفوذ بکند و مسائلی که مشروعیت ندارد و قانونی نبست و واقعی نیست و منطقی نیست از طریق سازمانهای اداری بنفع خودش و دیگران بثمر برساند من می‌گویم این را شما را شما در سطح مملکت فرمودید هم در سطح دستگاههای قضائی و دلیل بزرگش این است که قانونی از همین مجلس گذشت که وکلای دادگستری بعد از اینکه نماینده مجلس شدند حق دخالت و حق انجام کار وکالت دادگستری را ندارند البته در دورة ۱۹بود و بحث در این بود که این وکیل دادگستری بلحاظ سمتی که دارد ممکن است در یک پرونده‌ای که بر علیه دولت باشد یا برعکس اگر دولت یک دعوائی اقامه کرده باشد علیه یک بخش خصوصی وکالت را قبول کند و از طریق و اعمال نفوذ بکند و حقی را ناحق وناحقی را حق بکند بنده عرض می‌کنم وقتی قانون در آن موقع گذشته و تا حال هم عمل شده حتی به وکیل دادگستری اجازه نمی‌دهند با داشتن جواز و پرونده وکالت وکالت عدلیه را انجام بدهد در صورتی که یک طبیب می‌تواند طبابت بکند یک دندانساز می‌تواند دندانسازی کند یا یک تاجر می‌تواند تجارت بکند و یک کارخانه دار می‌تواند کارخانه اش را اداره کند و تمام شغل‌های مختلف حتی استادان دانشگاه در بعضی موارد بعنوان پاداش یا حق التدریس بلا عوض تدریس می‌کنند برای این بود که تصور می شده که اگر یک وکیل دادگستری که وکیل مجلس شد چون دارای مصونیت یا قدرتی است که ممکن است از این طریق در دستگاه قضا اعمال نفوذ بکنند چطور می‌شود الآن در عصر انقلاب تصور کنیم کسانی پیدا شوند که بتوانند در دستگاه قضائی اعمال نفوذ بکنند بنابر این من معتقدم در چنین مواردی که موضوع خیلی اهمیت دارد و خیلی هم حساس است حق این است که این مطلب با واقعیت هر چه تمامتر یا دلیل و مدرک و ارائه اسناد فقط در یک مورد یا دو مورد وقتی که از پشت این تریبون صحبت می‌شود در متمم بودجه بگوئید آقا در فلان دستگاه فلا مقام برای فلان امر اعمال نفوذ کرده باین ترتیب حقی از دولت یا ملت تضییع شده یا نشده صرفاً بگفته‌ای که تصور می‌کنم الان هم بعد از انقلاب و در دوره انقلاب و دوره جهش و گسترش کسی باشد که جرأت بکند و بخودش اجازه بدهد در دستگاههای دولتی اعمال نفوذ بکند برای اینکه نامشروع بودن امری را مشروع جلوه بدهد و استفاده‌ای ببرد محال است و چنین چیزی وجود ندارد اگر چیزی گفته شده شاید بر سبیل گفتار بوده و شاید هم بر اساس حکایت یک مسئله‌ای بوده که دانسته و ندانسته عنوان شد.

رئیس- آقای دکتر متین بنده لازم می دانم بگویم استاد دانشگاه نه حق التدریس می‌گیرد نه پاداش و نه مزایا و مجانی تدریس می‌کند.

دکتر متین- بنده نگفتم که حق التدریس یا پاداش می‌گیرد بنده گفتم مثلاً من نمی‌توانم وکالت مجانی بکنم ولی شما می‌توانید مجاناَ تدریس بکنید بنده گفتم جناب آقای مهندس ریاضی می‌توانند مجاناَ هیدرولیک تدریس کنند اما بنده حسن متین نمی‌توانم بعنوان وکیل تسخیری بروم عدلیه و از پرونده‌ای مجاناَ دفاع کنم. اینجا یک مطلب دیگر راجع به آموزش کارگران و روابط بین کارگر و کارفرما صحبت شد ناطقین قبلی تا حدی باین مطلب پاسخ دادند ولی من می‌خواهم عرض کنم یکی از معظم ترین تشکیلات مملکت بعد از انقلاب تشکیلات کارگری این مملکت است و این تشکیلات کارگری ایران در حد اعلای روابط صمیمانه بین کارگر و کارفرما به پیش می‌رود با توجه باینکه منشور انقلاب کارگران را در درآمد کارگاه یا کارخانه سهیم کرده و امروز کارگران یکپارچه و یکدل به یک جهت کمک و مساعد و دوست کارفرما هستند بطور کلی ملاحظه می فرمائید (کورس ـ کاملاً صحیح است) ملاحظه می فرمائید جناب کاظم کورس که یک کارفرما است و شاید بیش از ۴ هزار نفر کارگر در کارخانه چیت سازی ایشان کار می‌کنند بطور کلی در جامعه امروزی و با ارتباطات اجتماعی و اقتصادی که مردم دارند در هر جای دنیا بروید یک اختلافی به وجود می‌آید گاه گداری هم یک سوء تفاهم پیش می‌آید اما بین این کارگر و این کارفرما یک شخص ثالثی و یک تشکیلات ثالثی است یک دستگاه و قانون و مقررات فوق العاده محکم و متینی وجود دارد که بر اساس آن مقررات و موازین قانونی اگر اختلافی باشد آن اختلافات حل و فصل می‌شود بنابراین بایستی بگویم امروز یکی از افتخارات حزب ایران نوین اینستکه توانسته است در حد اعلای تفاهم روابط کارگران مملکت را که وابسته به حزب ایران مبین هستند با تمام کارفرمایان و کارخانه‌ها با برابری و تهیه مسکن و تأمین زندگی آنها و سازمان بیمه‌های اجتماعی و کمک بهداشت عملی بکند و جای هیچ گونه ایرادی نیست این مطلب را هم اگر در اینجا باز گوینده‌ای گفت که خالی از حقیقت و صحت است باید عرض کنم که بطور کلی روابط کاملاً و داد و حسنه است و اما در مسئله آموزش کارگران بطور کلی چند روز بنده آقای آزمایش مدیر کارخانجات آزمایش را دیدم آقای دوست عزیز بنده که اینجا نیست آقای اولیاء شیرازی نماینده تهران بنده با ایشان در اهواز راجع به همین مسئله صحبت کردم کارخانجات عظیم آزمایش دستگاه بزرگ آزمایش را به خرج خودش بوجود آورده که از تصدیق ۶ ابتدائی سوم متوسطه و دیپلم متوسطه دوره ۲ ساله فنی را آموزش می‌دهد این یک کارفرما است که در دستگاه خودش با خرج خودش بوجود آورده است (یکی از نمایندگان این بخش خصوصی است) اما وزیر کار از یک طرف، وزیر آموزش و پرورش قسمت حرفه‌ای از طرف دیگر و بطور کلی بخش خصوصی و فعالیت تشکیلات پی گیر حزب ایران نوین این ۴ ـ ۵ واحد در مقام این هستند که حتی الامکان مدارس فنی، مدارس حرفه‌ای، انیستیتوهای تکنولوژی را در مملکت در حد کمال و افزایش برسلنند خوشبختانه در این راه توفیق حاصل کردند ملاحظه بفرمائید در شهر مسقط الرأس بنده یک بازرگان اهل محل که در تهران است دو انستیتو تکنولژی دو مدرسه تکنولژی در بابل احداث کرده و یکی هم آن دانشکده عالی است که همکار محترم آقای دکتر بهزادی بعرض رسانده و بزودی سه دانشکده از طریق بخش خصوصی که مردم با کمک تشکیلات حزبی در بابل ساختمان کرده‌اند افتتاح می‌کنیم (نامور- آقای دکتر متین اگر وزارت کار تصدیق کرد که توصیه سازمان بین المللی کار را در مورد افزایش سطح دانش کارگران را انجام داده است بنده فرمایش جناب عالی و توضیحات وزارت کار را قبول می‌کنم)(مهندس صائبی- اجازه بدهید خودشان توضیح بدهند) بله چشم، بنابر این باید بعرضتان برسانم که آینده بسیار تابناکی در پیش ما است راجع به همین موضوع برای اینکه ما معتقدیم و باعتقاد خودمان ایمان داریم و عمل می‌کنیم که بایستی تا سرحد امکان چه از لحاظ

مادی و چه از لحاظ معنوی و تهیه معلم بجای مدارس متوسطه‌ای که در مملکت هست و در رشته ریضی و طبیعی یا ادبی دیپلم ۶ ساله متوسطه بیرون می‌دهند بعلت کمبود جا و امکانات دیگر می‌خواهند بدانشگاه بروند و در هیچ جای دنیا هم هر کسی که از مدرسه متوسطه بیرون آمده نمی‌تواند بدانشگاه برود حتی در آمریکا با همه امکاناتی که در آنجا از لحاظ وجود دانشگه‌ها است در بخش خصوصی و دولتی سعی داریم در برنامه آینده برنامه پنجم این آرزو و آمال ملت ایران را از لحاظ ازدیاد و افزایش مدارس حرفه‌ای که فرزندان ما بیایند بروند در این مدارس تحصیل بکنند و صاحب فن و حرفه‌ای بشوند و بنحوی تربیت شوند که من و شما بسراغ آنها برویم نه آنها بسراغ ما بیایند کار بخواهند. این برنامه بسیار عالی و مترقی دولت حزب ایران نوین است این برنامه آینده است این برنمه ۵ ساله است و این مقدمات فرهم شده که فرزندان ما با ین شعر و مفهوم آن توجه می‌کنند که:

برو کار می کن مگو چیست کار
که سرمایه جاودانی است کار

کار یعنی کار تولیدی، کار شرافتمندانه، کاری که آدم آقا و نوکر خودش باشد کاری که محصول کارش مورد تقاضای دیگران باشد اینست منطق ما اینست نصب العین ما بنابر این بایستی بعرضتان برسانم که این برنامه ما برنامه‌ای است که در یکروز و دو روز و۴ روز و۵ روز نمی‌شود آنرا پیاده کرد ولی خود حضرتعالی همینطور که در قسمت اعظم سخنرانی تان دولت ما را تأیید کردید برنامه‌ها را تأیید کردید و ستودید یکروزی در یک متمم بودجه مملکت در چند سال آینده خواهید گفت که این مسئله آموزش کارگران ما و تربیت فرزندان ما که در جهت متوجه کرده البته کار انجام شده بلکه از آن مرزی که هستیم و همکاران بشهادت سخنرانان ما، لیدر فراکسیون ما، لوایحی که اینجا مطرح شده یا می‌شود هیچوقت ما نگفتیم که ما بحد کمال رسیده‌ایم ما نواقصی در کارمان نیست نخست وزیر محبوب، نخست وزیر خدمتگزار ما در حد اعلای شهامت در حد اعلای واقعیت با نطق صحیح گفته است که ما در راه هستیم با سرعت و با همه امکاناتمان پیش می‌رویم که به دروازه طلائی برسیم و این دروازه بسیار بزرگی که تمدن را بسوی ما بحد اعلا نزدیک می‌کند بانصورت که ما امروز در حد اعلای پیشرفت و تمدن هستیم بایستی یک برنامه ۱۰ ساله یا ۱۵ ساله که برنامه طویل المدتی هست در جلومان داشته باشیم تا بآن برسیم بنده با توجه به مطالبی که به عرض رسید خیال می‌کنم که آنچه لازم با واقعیت و حقیقت در دفاع از لایحه متمم بودجه است بعرض نمایندگان مجلس رسید از نمایندگان محترم اقلیت که همه افراد وطن پرست شاهدوست و دانشمند و خدمتگزاری هستند (صحیح است) و بعرایض بنده توجه کردند تشکر می‌کنم اگر ضمن صحبت خدای نکرده مطلبی گفته باشم که خوش آیند نبوده ولی واقعیت داشته معذرت می‌خواهم و استدعا دارم که به آن بادیدة بزرگ بینی توجه کنند و بدانند که ما همه سرباز خدمتگزار مملکت هستیم چه اقلیت و چه اکثریت، همه ما تلاش و کوشش می‌کنیم که کشور ما با کمک شما نمیندگان مجلس در هر جمعی که هستیم و باشیم کاری کنیم که شاهنشاه ارجمند ما از همه راضی باشند زیرا رضایت معظم له رضایت ملت ایران است و همانطور که در راه ارای منویاتشان کوشا هستیم و کاری کنیم که برای همیشه نام نمایندن دره انقلاب بعنوان فرزند خلف و خدمتگزار واقعی مملکت در تاریخ ایران ثبت گردد (احسنت).

- تصویب صورت جلسه عصر یکشنبه ۲۸ آذر ماه

۴- تصویب صورت جلسه عصر یکشنبه ۲۸ آذر ماه.

رئیس ـ راجع به صورت جلسه عصر روز یکشنبه نظری نیست؟ آقای طباطبائی بفرمائید.

عبدالحسین طباطبائی ـ در متن عرایض بنده اشتبهتی چاپی وجود دارد که می‌دهم به تندنویسی.

رئیس ـ اصلاح می‌شود، آقای نامور بفرمائید.

نامور ـ در نطق بنده هم اصلحاتی است که می‌دهم به تند نویس.

رئیس ـ اصلاح می‌شود، نظر دیگری نیست؟

(اظهای نشد) صورتجلسه عصر روز یکشنبه تصویب می‌شود.

- ادامه بحث در کلیات گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه متمم بودجه سال ۱۳۵۰ کل کشور

۵- ادامه بحث در کلیات گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه متمم بودجه سال ۱۳۵۰ کل کشور.

رئیس ـ آقای فرهاد پور بفرمائید.

فرهاد پور ـ بنده قصد داشتم بحث در متمم بودجه کل کشور را از خود لیحه و جنبه فنی لایحه شروع کنم و متأسفانه یا خوشبختانه بحث و گفتگوی دوستان عزیز هم مسلکان عزیز من و پاسخهای جواب گویان انحثاری جناح اکثریت چون بنده در صف شما قیافه‌های مردان فاضل و دانشمندی می‌شناسم که نمیدانم در طول این چهار سال گذشته یا ۴ سالیکه در پیش داریم چرا از آنها کسی به ما جواب نمی‌دهد؟ شاید انصافشان اجازه چنین جوابگوئی را نمی‌دهد (عباس میرزائی ـ در حزب ما وحدت وجود دارد و هیچ فرقی نمی‌کند) امیدوارم این مسئولیت بعهده یک نفر همیشه نباشد ما از ۲۲۹ نفر انتظار استفاده بیشتر از افکار همه آقایان را داریم (دکتر الموتی ـ بنوبه خود) چند روز پیش دردی از مردم تهران را در اینجا مطرح کردیم تعصب حزبی مانع از آن شد که همانطور که عمل کردند در دو کلمه می‌گفتند که آقا قبول داریم اصلاح می‌کنم مدیرهائی که برای این کار هستند شاید برای کارهای دیگر خیلی شایستگی دارند قدرت و آمادگی ندارند تعویض می‌کنیم آنچنان که دیشب یا پریشب در انجمن شهر چنین تعویضی انجام شد نه بند وقت مجلس را می‌گرفتم نه آنقدر توضیحات می‌دادم خیلی هم تشکر می‌کرد م این راه وروش عاقلانه و منطقی بین دو طبقه دو حزب و دو جناحی است که هر دو بنفع مملکت می‌خواهند گام بردارند متأسفانه نه تنها این جا جوابگوئی داده شد بلکه در اجتماع خصوصی حزبی شان هم مطالبی گفتند که بنده تندی آن مطالب را متناسب با موقعیت و مکانشان میدانم چون اجتماعشان در محل سازمان جوانان بود طبعاً در صحبتهامی بایست کمی جوانی کرده باشند اما دوستان عزیز بما بخش مخالف نام دادند مگر از اقلیت انتظار غیر از این دارید؟ (عباس میرزائی- چرا عصبانی می‌شوید) بخودتان نگاه کنید که از موافقت کارتان بعشق و عاشقی کشیده (آفرین).

اگر بر دیده عاشق نشینی
بجز خوبی در این دولت نبینی

(عباس میرزائی- به به عجب شعری واقعاً روی سعدی و حافظ را سفید کردید) مدتها برادر تو شعر می گوئی بگذار یک دفعه هم ما بگوئیم (عباس میرزائی- من همیشه کارگر بودم و هیچ وقت شاعر نبودم) مثل اینکه جز شعر از شما چیزی نشنیده‌ام (عباس میرزائی- نیامدی کارخانه که کار مرا ببینی) آنها که باید کار کردن مرا ببینند دیدند حتی پشت تریبون تصدیق کردند من جوانی و سلامت خودم را در راه خدمت گذاشتم آقای عباس میرزائی از سوم شهریور ۱۳۲۰ تا امروز شاید اگر بی انصافی نکنی که من چه کردم و بین شما هستند مردان و زنانیکه چه کردند؟ (خنده نمایندگان) ناطقین اکثریت مرا بجای اینکه بی مقدمه ورد مطالبم بشوم وادار کردند باینکه بپاره‌ای از مطالبشان پاسخگوئی کنم البته با وقت کمی که امشب برای من مانده فقط بهمین پاسخگوئی شاید برسیم و بقیه مطالب ساعات بسیار و وقت بسیار می‌خواهد. (مصطفوی نائینی- اما بودجه پاسخ گفتن بین وکلا است یا باید در بودجه صحبت کرد) از تعلیمی که بمن دادید شما که پیراهن از من بیشتر پاره کرده‌اید پیش کسوتید مورد احترام بنده هستید خیلی متشکرم اینجا نطقین اکثریت به بیانات دوستان من خواستند جواب بدهند دوست و هم مسلک محترم من که هم بخصوص چند نفری که صحبت کردند سعیشان در این است که عفت کلام را نگاه دارند با ادب ذکری از اشخاص بکنند اگر بخواهد از طرف شما این عمل حمل به مدیحه سرائی بشود جز اینکه ما را وادار بکنید پارا از ادب بیرون بگذاریم نتیجه دیگری ندارد جناب صمد نامور هم مسلک محترم من از نقص بیمه‌های اجتماعی در مورد اصناف صحبت کردند آقای دکتر متین چرا جوابی نفرمودند (رامبد- تغییر جا داده‌اند) (دکتر متین- اینجا هستم) آقای صمد نامور هم مسلک عزیز من از آلودگی هوا خطری که من و شما و فرزندان ما و سه میلیون مردم تهران را بحکایت نوشته هی جراید و تصدیق متخصصین داخلی و خارجی تهدید می‌کند صحبت کردند چرا بایشان جوابی گفته نشد هم مسلک عزیز من از تصادف در راهها صحبت کردند من متأسفم از جناب شهیدی معذرت می‌خواهم که یک مسئله متألم کننده را مطرح می‌کنم توی راه قزوین برادر شهیدی‌ها مدیر کل وزارت دارائی فرماندار قزوین، خواجه نوری‌ها آیا مست بودند تصادف کردند (مصطفوی- ده سال پیش بود) ده سال پیش بود؟ تاریخ می‌سازید؟ از قضات دادگستری تصادف کردند آنها هم دهسال پیش بود؟ (عباس میرزائی- اما این تقصیر دولت است که آنها تصادف کردند؟) تقصیر بنده است برادر؟ ما داد این را داریم که با این راه توجه بشود ناله کردیم می‌گویم انشاءالله بسازید و ما هم ببینیم و مثل شما بعد از ساخته شدن شکر گزار باشیم پیش پیش شکر می‌کنم ینجا از فلسفه انقلاب صحبت شد ادعا کردند که حزب ایران نوین فلسفه انقلاب را بمردم تفهیم کرده است من بضرس قاطع بهمه شما می‌گویم اگر فرمایشات شاهنشاه اگر مصاحبه‌ها، نطق‌ها و بیانات پادشاه مملکت ما نبود و نباشد تمام دستگاههای تبلیغاتی شما متأسفانه در این کار عاجزند (صحیح است) این شخصیت ممتاز پادشاه ایران بود که موجب شد اصالت فلسفه ایران عالم گیر بشود نه دولت شما و حزب شما (صحیح است) شنیدم گاهی بعضی از آقایان یک مسافرت هائی به خارج می‌روند ولی من می دانم آنجا چکار می‌کنند غیر از آن مطلب که باید بکنند زهتاب فرد عزیز من، این مرد خود ساخته آذربایجانی (صحیح است) از اینکه انکار ندارید؟ این آدمی که در سال ۲۵ آن وقتی که جوان بود بالغ هم بود و نابالغ نبود قلم بدست گرفت تفنگ به کول گرفت با قلمش با قدمش با آنچه که از دستش بر می‌آید مثل یکی از صدها هزار فرزند آذربایجانی بوظیفه اش عمل کرد منتی بر هیچ کس ندارد زهتاب تو آنچه باید بکنی کردی تو با صفت و ادب و نزاکت آذربایجانی در اینجا از صفات نیک نخست وزیر صحبت می‌کنی این دستاویز دست ناطق اکثریت است بنده هم تصدیق می‌کنم جناب هویدا مردی هست با سخاوت، خدمتگزار، اغماض کننده و بلند نظر متعصب در دوستی و چشم پوش از گناه رفقا (چند نفر از نمایندگان- این طور نیست) ولی همه این صفات خوب را در کار حکومت نباید مداخله داد یعنی حاکم از جیب فتوتش می‌تواند ببخشد حق شخصی اش ر می‌تواند به بخشد از حق شخصی اش بدوستش می‌تواند خانه اش را اتومبیلش را امانت بدهد اما در کار حکومت این صفاتکه متأسفانه یا خوشبختانه در شخص هویدا فوق العاده زیاد است صحیح نیست از اعمال نفوذ در دستگاههای دولتی من خیلی برای شما می‌توانم بشمارم اما مردی که احترامش بهمه ما واجب است مردی که بمن ریاست می‌کند و به همه شما ریاست می‌کند قبل از صحبت تذکر فرمودند که در مسائل افراد وارد نشوم باحترام ایشان اسم نمی‌برم ولی در دستگاه دولتی شما اعمال نفوذ هست آقای دکتر متین اگر به صحبت شان مراجعه بفرمایند و در اداره تندنویسی به بینند آنطور که من شنیدم فرمودند جلوی واردات را گرفتند (یکنفر از نمایندگان- ما نشنیدیم) آنهائی که شنیدند بآنهائی که نشنیدند بگویند یا از آنچه در صورت مذاکرات نوشته شده برای سایر آقایان بخوانند متین عزیز متأسفانه به لیست واردات مملکت ما پنیر، کره، نخود و لوبیا، تخم مرغ، حتی چیت و گوشت اضافه شده من خیلی متأسفم (اسلامی نیا- منکر خشکسالی هستید همسایه‌های ما دارند می‌میرند از بی غذائی ما پول داریم می‌توانیم ملت را در رفاه نگاه داریم) جناب آقای اسلامی نیا و البته مرغها آب می خورده‌اند دانه خورده‌اند تخم هم گذاشته‌اند من منکر آنچه که می دانم نیستم ولی مجاز بگفتن آنچه که می دانم هم نیستم (اسلامی نیا- تنها حرف زدن که درست نیست خشکسالی را بفرمائید انصاف خوب چیزی است) کدام حرفتان را قبول کنم نماینده وزارت کشور با نمایندگان قانونی با کمیسیون ده نفری که الحمدالله منحل شد بسردخانه‌های تهران رفتند توی روزنامه‌ها نوشتند برای مصرف دو سال پنیر هست حالا بفرمائید گرانی پنیر از چیه؟ و پول اضافه اش را کی می‌خورد اینکه دیگر خشکسالی نیست (اسلامی نیا- کجا نوشته؟) روزنامه اطلاعات خبرنگارش اینجا هست از ارشیو در بیاورید بخوانید (اسلامی نیا- سود بازرگانی را پائین آورد) بلی تمام نقشه این بود که سود را بیاورند پائین ولی باید برای پنیرهای بعد از این سود را آورد پائین نه آن پنیری که در انبار هست.

دکتر رئیسی ـ آقای اسلامی نیا شما می‌توانستید برای خشکسالی صحبت بکنید.

رئیس ـ آقای دکتر رئیسی آقای اسلامی نیا بگذارید ناطق حرفش را بزند.

فرهادپور ـ از آنچه آقای اسلامی نیا فرمودند و آنچه در خلال عرایض من بفرمائید شخصاً متشکرم توی روز نامه ایران نوین هم باسم شخص اسلامی نیا درج کنید (احتیاجی ندارم شما من را می‌شناسید ۲۰ سال است که توی این مملکت دارم زحمت می‌کشم) منکر زحمت جنابعالی نیستیم در تلو عرایضم یک پیشنهاد دارم قرار بود که بعداً بگویم حالا عرض می‌کنم یک قانون از کجا آورده‌ای توی مجلس تصویب شد من ۹۹ تا را اسم می‌برم شما یکی را بفرمائید من شخصاً پیشنهاد می‌کنم ۹۹۹ نفر را من می‌گویم یکی هم خود من می‌شود هزار ت ین هزار تا را دولت برسد (یکنفر از نمایندگان- شما که اول فرمودید ۹۹ تا) خواستم زیاد نترسید اگر هزار تا بگویم شامل اشخاص زیاد می‌شود این قانون را دارید آقای قوام صدری یا ندارید.

قوام صدری ـ هست.

فرهادپور ـ هیچ رسیدگی شده بیک دانه اش رسیدگی کردید یا نکردید (قوام صدری- در مواردی رسیدگی شد) همه درس بودند؟ بهرحال یک مطلب دوستان عزیز برای همیشه بین ما و شما باید حل بشود فرق است بین کارنامه مملکت که مربوط است برهبری مملکت بشاهنشاه و مردم مملکت که شما و من هم قاطیش هستیم کارنامه دولت، من و شما همه در کارنامه مملکت در پیشرفتهای عظیم و محیر العقول در مسائل اجتماعی، سیاسی، صنعتی متفق القولیم شما خیال می‌کنید اگر روی کار نبودید ذوب آهنی ساخته نمی‌شد یکی تان بگوئید نه، اگر غیر از شما دولت دیگری در کار بود می‌توانست امر شاه را اطاعت نکند و نسزد بنابراین ذوب آهنی ساخته می‌شد لوله گاز کشیده می‌شد سیاست خارجی مملکت چون رهبری اش با شخص شاهنشاه است به همین پایه می‌رسد انقلاب اجتماعی، بافتها و شرایط اجتماعی، را عوض کرده سنگ‌ها از جلوی پا برداشته شده ملتی اسیر آزاد شده کار سی میلیون مردم نتیجه خود می‌گیریم این را هیچکس حق ندارد توی همبونه خودش بگذارد بگوید مال من است این کار مربوط به سی میلیون افراد این مملکت است (احسنت) دادفر الموتی هم قاطی آن سی میلیون هستند همه سهم دارند انحصار طلب نباشید من نخواستم آنچه که جناب متین در میان حرف من گفت تکرار می‌کنم چون ممکن است یک ناطق حرفی از دهانش بپرد.

عباس میرزائی- همبونه چیه؟

فرهادپور- شما که کارگرید بهتر می دانید (دکتر الموتی- این کار در زمان این دولت و با هدایت شاهنشاه انجام گرفته) به این شانسی که دولت هویدا دارد در موقعی مسئولیت اداره مملکت باو محول شده است و فرمان داده شده است که مملکت جزیره ایست ثبات و آرامش و امنیت و خزینه است پر پول پولهایش هم آقای عباس میرزائی بیشترش دلار است ما توانستیم از نفت تا حد امکان حقوقی را که داشتیم با رهبری صحیح وصول کنیم به این خزانه بریزیم و به مصرف برنامه برسد امروز هم با هم بگوئیم خدا را شاکریم که رهبری دانشمند با تدبیر با اراده امکانات فراهم کرده و همه ما ۳۰ میلیون ملت ایران به رهبری ایشان گام هائی تند و سریع در جهت جبران عقب افتادگیهای گذشته برداشتیم (آفرین) این عبارت هم منکر ندارد اقلیت و اکثریتی ندارد همه درش متفق القولند حتی می‌خواهیم به شما بگویم در خارج از ایران هر کس جوی از انصاف در وجودش باشد نمی‌تواند منکر این حقیقت باشد اما کارنامه دولت در عصر حاضر، خوشبختانه مشروطیت ما در طول ۶۵ شش سال از وجود اخراب سیاسی و روی کار آمدن دولتهای حزبی که شرط اصلی و اساسی یک سیستم دموکراسی مشروطه در گذشته محروم بوده اخرابی تشکیل شده خیلی‌ها بقصد خدمت و بعضی‌ها به قصد خیانت با تعدادی افراد ایرانی و پر احساس معدودی با انگشت بیگانه و سیاست خارجی، این احزاب بعضی پیدایششان بدلیل پیدایش حزب مقابل بود شما آقای عباس میرزائی سالهای ۲۰ تا ۳۲ را بیاد دارید صحنه هائی که در تهران می‌گذشت بیاد دارید چند روز پیش سالگرد ۲۱ آذر روز نجات آذربایجان بود بیاد دارید.

آقایان آذربایجانیها که سنتان اقتضا دارد آنچه در آذربایجان در آذر ۲۴ گذشت بیاد دارید جوانهای این مملکت بدون توقع و پاداش مثل همیشه روی وظیفه سینه شان را سپر کردند مبارزه کردند برای مبارزات مرکز تجمعی انتخاب کردند از قدرت دولت روز استفاده کردند حزب دموکرات ایران را تشکیل دادند دلم می‌خواست جناب آقای قراچورلو تشریف داشتند جناب آقای پور بابائی هست خیلی از آقایان بودند و هستند روزگاری که خیلی‌ها در تبریز مبشر و رسول صلح بین دو دسته بودند خیلی‌ها به آتش این نابسامانی دامن می‌زدند جوانهای ماتوی این خیابان فردوسی با سر سپردگان رضا روستا دست به گریبان بودند سرو کله شکست آقای دکتر الموتی عضویت حزب دموکرات ایران ننگ نیست شخصیتهای بزرگی که مورد احترام شما هستند توی آن حزب بودند (دکتر الموتی- منکر نیستیم) جناب آقای دکتر اقبال بودند شخصیتهای وطن پرست دیگری هم بودند که خدمتگزار شاه مملکت بودند و هستند آنها که زنده‌اند و یک چیز بشما بگویم همین حزب دموکرات ایران که من عضوش بودیم چون متکی بقدرت دولت بود با سقوط دولت کم کم ذوب شد و این سرنوشت هر حزبی است که بقدرت دولت متکی باشد (حسنت) ما برای رهبری مملکتمان تحت لوای شاهنشاه برای تکمیل دموکراسی لازم می دانم محتاجیم بایجاد احزاب وطن پرست اصیل که روی پای خود بایستید ما ایستادیم و شما هم انشاء الله بایستید اما یک اصل را توجه داشته باشید روزی شما می‌توانید ادعای این واقعیت را بکنید که بدون اتکاء بقدرت دولت انشاء الله روی پای خود بایستید این را بعنوان دوست عرض می‌کنم در اکثر شهرستانها اکثر رؤسای ادارات دولتی عضو کمیته شهرستان شما هستند (دکتر دادفر- مگر کارمند دولت از حقوق سیاسی محروم است) به هیچ وجه یک حزب سیاسی اصیل پا بر جا نمی‌تواند به مدیریت رؤسای دولتی که اولاً هر روز و ساعت قابل تغییر مأموریت هستند ثانیأ از امکانات آنها که وسعت فکر شما را آقای دکتر دادفر ندارند از امکانات و قدرت دولت برای شما حزبی می‌سازد آماری به خدا (دکتر الموتی- شما که بکار حزب ایران نوین وارد هستید) لااقل در قزوین که وارد هستم- در قزوین کمیته حزب ایران نوین (دکتر الموتی- یاسوج را بفرمائید) عرض می‌کنم کمیته ایست از بازماندگان حزب میلیون باضافه یک عضو اخراج شده حزب مردم (یکی از نمایندگان- اخراج شده یا استعفا داده) اخراج شده چون کاندیدش نکردیم (دکتر الموتی- بله سالها رئیس کمیته مردم بود آنوقت فئودال نبود) نصیحت دوم اینکه از استفاده از رؤسای ادارات دولتی برای تشکیل کمیته‌های شهرستان بپرهیزید مرد فهمیده جامعه شناس مثل مهندس معینی نشسته می داند چه می‌گویم (عباس میرزائی- سعدی می‌گوید- تو حساب خویشتن کن نه حساب خلق- که بضاعت قیامت عمل تباه دارد) دوست عزیز تو که قرآن بدین نمط خوانی بهر حال هزاران ورقه ین طور توی حزب ما است بالایش درشت نوشته حزب ایران نوین قبض رسید حق عضویت سازمان کشاورزان یران بلی کشاورز در سخت ترین دقیقه زندگیش یعنی دقیقه‌ای که می‌خواهد قرض بگیرد شش تومان برای حزب شم از او می‌گیرند.

دکتر زعفرانلو- حق عضویت ست و خودشان می‌پردازند.

عباس میرزائی- برای خانه‌های فرهنگ روستائی است.

فرهادپور- خیلی خوشحال می‌شدم گر بالای این ورقه نوشته شده بود فرهنگ روستائی و آن هم نه منحصر به کشاورزان ایران نوین، آن گونه که بچه‌های کارگر حزب ایران نوین که از بخشودگی شهریه استفاده می‌کنند و فرزندان کارگران دیگر در این مملکت حقی ندرد می دانید این مبلغ چطوری بر می‌گردد به خانه فرهنگ این نامه ایست از کمیته استان مرکز عطف بنامه شماره ۶۳ مبلغ ۵۰ هزار ریال در دو فقره جهت کمک به کمیته‌های حزب در قزوین ارسال شد.

دکتر زعفرانلو- این حق عضویت از اعضاء ۷۳۰۰ شرکت تعاونی روستائی که اعضاء آن وابستگی خود را کتباً به سازمان کشاورزان وابسته به حزب ایران نوین اعلام کردند وصول می‌گردد و با میل و رغبت می‌پردازند.

فرهاد پور- من در پایان عرایضم استدعا می‌کنم یک صورتی بما بدهید بانک کشاورزی یا بانک کشاورزی یا بانک تعاون کشاورزی که آن را وصول می‌کند چه مبلغ وصول کرده و به چه مصرف رسیده این حرف چیست که می‌زنید و کشاورز را ناراضی می‌کنید این که می گوئید برای خانه‌های فرهنگ روستائی است با حق عضویت درست در موقعی که می‌خواهید وام بدهید.

عباس میرزائی- باید برای خانه‌های فرهنگ روستائی که علاقه دارد بر دارد.

دکتر زعفرانلو- هفتاد درصد حق عضویت‌ها برای توسعه و خرید وسایل خانه‌های فرهنگ روستائی همان شهرستان پرداخت و مصرف می‌شود.

فرهاد پور- مجبور است یا علاقه دارد اگر کسی نخواست بپردازد آزاد است یا نه چند تا شکایت بیاورم که بزور گرفته‌اند (دکتر عدل- در بودجه صحبت می‌کنید یا درباره حزب) بودجه و حزب وقتی شش تومان تویش آمد می‌شود پول شش تومان عضویت در سال بمیل و رغبت شما هم جناب آقای عدل باین اصل معتقدید (عباس میرزائی- اگر می‌خواهی روش تشکیلاتی کشاورزی و روستاها را برای حزب مردم یا دیگری شرطش این است که بیائی به حزب ایران نوین) عباس میرزائی عزیز تو یکی لااقل می دانی آن روزی که بچه‌های دیگر بلد نبودند ما بهشان ید می‌دادیم گفت بودم آن روز من از طایفه درد کشان کجا بودند این آقایان که می‌خواهند بما ید بدهند تو که لااقل قبول داری که نبودند (خطاب به آقای عباس میرزائی) یکی از اصول اساسی انقلاب سفید ایران اصل سهیم شدن کارگران در سود کارخانجات است این اصل معرف آن است که پادشاه مملکت ما رهبر خردمند ما آنطور که در کتاب مأموریت برای وطنم می‌فرمایند و برای شما خوانده بودند از دوره ولایتعهدی آنچه که بدلیل عقب ماندگی‌های گذشته درد و لم اجتماعی بود و می دیدند متأثر و متأسف بودند وزارت کار و امور اجتماعی به امر مبارک شاهانه درست در روزگاری که از ساده دلی کارگر آن روز بعضی‌ها از اعمال مخرب بیگانه می خواستنداستفاده کنند و از آنها قدرت ضد ایرانی بوجود آوردند تأسیس شد آقای دکتر مهدوی شما می دانید که این وزارتخانه تأسیس شد برای حفظ و حمایت حقوق کارگران شما می گوئید دستگاه تبلیغاتی شما تفهیم کرده؟ بعد از ۲۵ سال دیشب توی روزنامه می‌خوانیم کارگرن با حقوق خود آشنا شوید مطلب عالی تری برای شما بخوانم یک روزی برای شما اساتید فن من بدون تیتر و عنوان (دکتر دادفر- شما استادید) من شاگرد شما هستم مسئله سندیکالیزم ر عنوان کردم به بیان خیلی ساده که آقا سندیکای کارگری به موجب قانون تشکیل می‌شود برای یک سلسله از اموری که حقوق حقه قانونی این افراد از این راه نه بصورت پراکنده بصورت نماینده عنوان شود وزرات کار هم حکم باشد حاکم باشد حافظ حقوق اینها باشد و بتواند سلامت جامعه کارگری رو به صنعتی شدن ایران را حفظ کند این کارگرها به موجب قانون کار به هیچ وجه موظف و مجبور به قبول عضویت سندیکا نیستند حتی موظف بقبول عضویت در یک حزب نیستند این فلسفه‌ای دارد چون از این کارگر سلب آزادی فردی که نشده این کارگر از نظر شخصی حق حد اعلای استفاده از آزادی ر دارد و به میل و اراده خودش می توند عضویت هر یک از احزاب قانونی مملکت را قبول کند ین یک اصل ست بهمین دلیل در پایان این قانون نوشته شده سندیکاها اتحادیه‌ها و کنفدراسیونها حق دخالت در امور سیاسی را ندارد و فقط در مواقع حفظ منافع حرفه‌ای و اقتصادی خود می‌تواند نسبت به احزاب سیاسی اظهار تمایل یا همکاری کند (پدرامی- این اصلاح شده باین صورت که می‌توانند وابسته باشند و می‌تواند عضو سندیکا بشود ولی تابع قرارداد است) بنده از هیچ مطلبی که در جهت حفظ منافع و حقوق حقه و منافع طبقه کارگر باشد خود شما می دانید کوتاهی ندارم از سندیکایش باید تبعیت کند از تصمیماتی که سندیکا در جهت حفظ حقوق و می‌گیرد باید تبعیت کند نه از تصمیمات سندیکا برای بست وبند با حزب مردم ی حزب ایران نوین (عباس میرزائی- طبق قنون و اصلاحیه‌ای که آمده سندیکا می‌تواند با احزاب سیاسی وابسته شود) چه تاریخی؟ (عباس میرزائی- دورة ۲۱)خوشبختانه از نظر شما و متأسفانه از نظر من چون اگر همان روز بودم ین تذکر را می‌دادم ولو اینکه اکثریت عددی شرط ست مثلاً الان شب است اگر آقای دکتر الموتی بلند شود و بگوید الان روز است شم دسته جمعی بلند می‌شوید و می‌شود قانون الحمدالله که الموتی نمی‌گوید والا شما پا می‌شدید (یکنفر از نمایندگان هیچ اینطور نیست) می گوئید نه یکبر متحان کنید شما تعهد این مسئله را بکنید که اگر خدای نکرده گناه که نیست شاید یک دفعه اشتباه کرد آیا می‌توانید پا نشوید (همهمه نمایندگان) یکبار سال گذشته من از انضباط حزبی اکثریت صحبت کردم ۲۲۹ نفرید (مهندس صائبی- ماشاءالله اما حالا تابلو را نگاه کنید، وجود ما حزب مردمی‌ها در مجلس چند نفر است؟ (دکتر الموتی- ۱۴۱ نفر اما صورت جلسات مجلس را نگاه کنید به بینید از ۳۷ نفر دوستانتان اغلب بیست نفر نیستند اشکال ندارد ممکن است مسافرت باشند) در مورد انضباطی من خودم تمام بحثم سر این بود که شما از منطق دفاع کنید حرف نا حساب را رد کنید و توی دهنش هم بزنید انتقاد کنید آنچه مسلم است تحت رهبری شاهنشاه عظیم الشان ما دوران احزاب به آن صورت که عرض کردم تمام شد از ظهر ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ مملکت در راهی افتاد که ۳۰ میلیون ملت ایران بدنبال پادشاه خودشان این راه را تا امروز پیموده‌اند از آنجا شروع کرده‌اند که در کل خزانه شاید هزار تومان بیشتر نبود و باینجا رسیدند که بودجه ۴۸۰ میلیارد ریالی را می‌آورند و به اختیار شما می‌گذارند در مقابلش ما از شما کار و مسئولیت می‌خواهیم یک تفاوت باید باشد بین آنچه که امروز هست بخصوص از سالهای بعد از انقلاب ششم بهمن با آنچه در گذشته بود من همه دولت‌های گذشته را به یک چوب نمی رانم تویشان مردم خدمتگزار وطن پرست شاه دوست ایران دوست زیاد بود شرایط اجتماعی ایران آثار سیستم فئودالی، رابطه ارباب و رعیتی نفوذهای محلی سیاست‌های ستون پنجم بیگانگان همه اینها و نبودن امکن ایجاد احزاب ملی و طبیعی قانونی صددرصد وطن پرست موجب این بود که دولت‌های گذشته به مصلحت روز از تعدادی افراد تشکیل بشود این دولتها اگر همکاری هم فکری برنامه مشترک زیاد نمی‌داشتید ما جای ایرادی نداریم ضررش را کشیدیم خوشبختانه گذشته ولی امروز که دولت دولت حزبی است اولا بایستی نمونه کامل کار دسته جمعی باشد (دکتر دادفر- هست) انشاءالله و چون دولت، دولت حزبی است معمولاً برنامه دولت برنامه حزب است حالااین عوض شده برنامه حزب برنامه دولت است و این یکی از معجزات حزب ایران نوین است روزنامه تان فرمایشات دبیر کل را بخوانید حق هم هست چون هنوز بآن پایه از انجام و رشد فکری نرسیده‌اید که شما برنامه بدهید دولت باید راهنمائی و هدایتتان کند (عباس میرزائی- شما روزنامه حزبی را اگر می‌خواندید کمیته‌های تخصصی هستند که برنامه می‌دهند) این کمیته‌های تخصصی چهار سال پیش لزوم تجزیه وزارت کشاورزی با اصول علمی را تجویز کردند سخنرانان شما مثل دکتر متین که واقعاً حتی صدایش احتیاجبه میکروفن ندارد از پشت پشت تریبون از تجزیه وزارت کشاورزی دفاع کردند شما عرایض مختصر مخلص تان را در صورت مذاکرات عنایتی بفرمائید به بینید چقدر ما ناله کردیم و از این تفرقه مسئولیت و سرگیجه مردم در مراجعه دستگاه‌ها که باید جواب بدهند خوشحالیم بعد از ۴ سل که اول گفتیم ولج کردید و گوش نکردید همه اراضی جنگلهای شمال را تمام کردید و شهرها زیر شن رفت پولها را بدور ریختند حالا می آئید سر حرف اول...

دکتر الموتی- در تجزیه وزارت تولیدات کشاورزی شما رأی موافق دادید و این دفعه هم سکوت کردید.

فرهادپور- جناب الموتی به جان عزیزت اگر پیشنهادات اصولی ما را در در لایحه ادغام وزارت کشاورزی و منابع طبیعی در کمیسیون با لجبازی رد نکنید به این لایحه تان هم که در جهت حرف چهار سال پیش ما است رأی خواهیم داد ولی شما که حرف حساب را توی کمیسیون زیر بار نمی‌روید در هر حال چه برنامه را حزب یا دولت طرح کند معنا یکی است برنامه از نظر مورد عبارتست از یک هدف امکانات پیش بینی زمان برای رسیدن به آن برنامه خانم وزیر آموزش و پرورش تشریف ندارند ز معاون محترمشان اگر جناب قوام صدری اجازه بفرمائید بنده استدعا دارم شما که دولت آمار و اعداد و ارقامید دقیق هم می‌دهید پیش بینی هایتان برای اینکه اطفال واجب التعلیم این مملکت در روز معین به سر کلاسها بروند چیست؟ خدا سایه بلند پایه شاهنشاه را از سر ما کم نکند (انشاءالله) خداوند افتخارات کوروش کبیر را همیشه در صفحات تاریخ جهان با تلؤلو نگه دارد (برنامه جشن موجب این شد که ۴ هزار مدرسه ساخته شود اگر چنین برنامه عظیمی در پیش نبود و برنامه جشن نبود آیا وزارت آموزش و پرورش خودش را آماده برای این کار کرده بود؟ چنین طرحی را داده بود؟ و البته تا هر وقت وزارت آموزش و پرورش با برنامه صحیح برای تأمین احتیاج همه مردم طرحی عنوان نکند یا به پیشگاه شاهانه تقدیم بکند مثل همه مشکلات شما به شما راه حلی ارائه خواهند فرمود شما مثل اینکه پارسال در کمیسیون بودجه تشریف نداشتید ولی قای دکتر یزدان پناه بودند (دکتر یزدان پناه- لابد!) خوشوقتم از این که هستید برای اینکه خوشبختانه بدون تظاهر می‌گویم از معلومات و اطلاعات شما بدون تظاهر عرض می‌کنم در بودجه استفاده می‌کنیم (صحیح است).

دکتر یزدان پناه- تشکر می‌کنم.

فرهاد پور- بودجه آموزش و پرورش‌های منطقه‌ای آوردند، قزوین چند فر جمعیت دارد آقای دکتر الموتی؟ از تعداد نمایندگانش باید بیش از ۴۰۰ هزار نفر باشند خیل معذرت می‌خواهم اگر روی سخنم با ایشان بود به هیچ وجه قصد خاصی ندرم نمی‌خواستم مطلبی گفته باشم که وارد نباشم (یک نفر از نمایندگان – از یاسوج هم بفرمائید) از یاسوج هم حضورتان عرض می‌کنم آن وقت روی سخن با آقای دکتر زعفرانلو است ۴۰۰ و کسری هزار جمعیت قزوین بودجه آموزش و پرورش منطقه ایش دو سوم اعتبارات کرج است در کمیسیون استدلال کردند که ما در کرج تورم افراد رتبه بالا داریم آنها را کی آورده؟ غیر از اینکه خودتان آورده‌اید مگر بیم و وحشت دارید که یک آدمی بیکار را در کرج نگه می‌دارید و حقوق می‌دهید. آن وقت مدارس بوئین زهرا آقای ایمان زهرائی معلم نداشته باشد.

ایمان زهرائی- آمار بسیار دقیقی داریم بنده به وقت خود توضیح می‌دهم.

فرهادپور- تشکر می‌کنم بنابراین برنامه یعنی باید از یک مبدأ زمانی کاری شروع بشود و در یک مقطع زمانی مشخص هدف انجام بشود هر وقت وزارت آموزش و پرورش یک چنین برنامه‌ای بمن ارائه کرد بنده آنها را در کار خود موفق می دانم.

دکتر الموتی- آقای فرهاد پور رأی موافق خودتان راجع به تجزیه وزارت کشاورزی در صورت جلسه می‌خواهید ببینید؟

فرهاد پور- گاهی اوقات توضیحات متخصصینی امثال جنابعالی ما را هم اغفال می‌کند (خنده نمایندگان) شما نطق هایتان قبل از رأی را بخوانید توضیحات و وعده هایتان را بخوانید برنامه‌ها و هدف هایتان را بخوانید ما ناگزیر به آن هدف رأی دادیم بعد هم آمدیم یکی یکی ناله کردیم شما هم گوش نکردید.

عباس میرزائی- ولی شما همیشه خندانید.

فرهادپور- گاهی هم از دست شماها ناله می‌کنم.

عباس میرزائی- دکتر عدل را می‌فرستیم معالجه تان کند! (خنده نمایندگان).

فرهادپور- ما زا برکت وجود برادر عزیز گرانقدر ایشان مستفیض هستیم ایشان مال شما باشند. برنامه آموزش و پرورش یعنی رسیدگی به آمار پیش بینی احتیاجات تربیت معلم و آموزگار آقایان یادتان نرود هنوز هم که هنوز است متجاوز از ۶۰ درصد مردم این مملکت در روستاها زندگی می‌کنند شما اینها را موقع تعلیم بی معلم می‌گذارید بعد از اینکه بزرگ شدند مبارزه با بیسوادی می‌کنید.

مصطفوی نائینی- بخدای ایران خور و بیا بانک همه کلاسهایش معلم دارد.

فرهادپور- در صورت مذاکرات بنویسید خوروبیا بانک آقای مصطفوی نائینی معلمینش کافی است (همهمه نمایندگان) معلوم شد در حوزه انتخابیه آقایان اکثریت معلم باندازه کافی دارند فقط اقلیت از این بابت ناله دارند.

مصطفوی- جائی را که اسم بردم بدترین نقطه مملکت است اگر در جائی از مملکت معلم ندارند متأسفانه وکیلش خواست مردمش را بگوش اولیای دولت نرسانده است.

فرهادپور- چه غم دیوار امت را که دارد چون تو پشتیبان.

دکتر رئیسی- چه فرمایشی است می‌کنند، خودشان گفتند معلم نداریم.

فرهادپور- بنده چون به هیچ وجه به خودم جازه نمی‌دهم در فرمایشات همکاران محترم شک وتردید کنم از اینکه می‌فرمایند در حوزه انتخابیه آنها معلم بمقدار کافی هست و آقای حی هم دستش را تکان می‌دهد احساس غرور می‌کنم پس آقای دکتر بطحائی وظیفه شما خیلی سبک شد، تعداد ما ۳۷ نفر است به تعداد معدودی معلم نیازمندیم و این تعداد معدود نه ناراحتی دارد نه مشکل است می‌بینیم جناب دکتر مرشد استاد عزیز من می خندد برنامه بهداشت مملکت....

- تعیین موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه

۶- تعیین موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه.

رئیس- آقای فرهادپور می‌خواهید راجع به بهداشت صحبت بفرمائید؟

فرهادپور- بنده هنوز بسیاری از مطالبم را عرض نکرده‌ام.

رئیس- اجازه فرمائید بقیه صحبت شما به جلسه بعد موکول گردد. با اجازه خانمها و آقایان این جلسه را ختم می‌کنیم جلسه بعد به ساعت ۹ صبح فردا موکول می‌شود دستور بحث در کلیات گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به متمم بودجه سال ۱۳۵۰ کل کشور می‌باشد.

(جلسه ساعت ۸ بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی- عبدالله ریاضی.