مذاکرات مجلس شورای ملی ۲ مهر ۱۳۰۶ نشست ۱۴۷

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری ششم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری ششم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری ششم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲ مهر ۱۳۰۶ نشست ۱۴۷

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره‏۶

جلسه: ۱۴۷

صورت‌مشروح مجلس یکشنبه ۲ مهرماه ۱۳۰۶ مطابق ۲۸ ربیع‌الاول ۱۳۴۶

فهرست مندرجات:

۱-مذاکره نسبت به خبر کمیسیون بودجه راجع به ۱۲۵ هزار تومان اضافه اعتبار بلدیه طهران

۲- قانون اجازه پرداخت ۱۲۵ هزار تومان برای آب تهران و عریض نمودن خیابان‌ها از محل اضافه عایدات ۱۳۰۵

(مجلس سه ساعت قبل از ظهر بریاست آقای پیرنیا تشکیل گردید)

(صورت مجلس پنجشنبه سی ام شهریور را آقای بنی سلیمان قرائت نمودند)

غائبین با اجازه جلسة قبل

آقایان: دکتر سنگ – امام جمعة شیراز – خطیبی – افشار – سید ابراهیم ضیاء – آقا علی زارع – مهدوی – عباس میرزا – غلامحسین میرزا مسعود – فرمند – وزیری

طباطبائی وکیلی – ثقت الاسلامی – اسکندری – عدل – جوانشیر – میرزا ابراهیم آشتیانی – ملک آرائی – حاج شیخ عبدالرحمن – زعیم – آیت الله زادة اصفهانی – احتشام زاده – جهانشاهی – دکتر لقمان – میرزا حسن خان وثوق.

غائبین بی اجازة جلسة قبل

آقایان: حاج آقا رضا رفیع – محمد ولی خان اسدی – علیخان اعظمی – نظام مافی – یاسائی – قوام شیرازی – افسر – آقا زادة سبزواری – حاج حسن آقا ملک – فرشی – حاج غلامحسین ملک – امیر اسدالله خان عامری – فومنی.

دیر آمدگان با اجازةجلسة قبل

آقایان: شیروانی – شریعت زاده.

دیرآمدگان بی اجازة جلسه قبل

آقایان: سهرابخان – مرتضی قلیخان بیات – بهار – سلطان ابراهیم خان افخمی.

رئیس – صورت مجلس مخالفی ندارد.

(گفته شد خیر)

رئیس – آقای امیر حسینخان.

امیر حسینخان – عرض کنم در جلسه قبل جمعی از آقایان محترم پیشنهاد نمودند که لایحه اعتبار بلدیه در درجه اول جزو دستور باشد و چون جمعی دیگر از آقایان علاقه مند بودند لایحه مستمری علماء ساوجبلاغ مکری زودتر تصویب شود عقیده داشتند آن مسئله جزو دستور شود و از رأی دادم به اعتبار بلدیه خودداری نمودند و حال آنکه بنده معتقدم که آقایان کمال علاقه مندی را دارند که بلدیه یک اصلاحاتی لازم دارد …

یکنفر از نمایندگان – بلدیه قانونی.

امیر حسینخان – بلی بلدیه قانونی که هر چه زودتر اصلاح شود. خود آقایان ملاحظه می‌فرمایند که شهر طهران از حیث بی آبی چقدر صدمه می‌کشد وضعیت عبور از خیابانها چقدر سخت است چقدر خیابانها تنگ است مخصوصاً با بودن این کامیونها و اتومبیل‌ها خود بنده یک روزی از خیابان چراغ برق می‌گذشتم واگون و گاری و کامیون و اتومبیل بقدری بود که لااقل نیم ساعت وقت لازم بود که اینها بگذرد و حال آنکه در هیچ جای دنیا اینطور نیست که در یک شهری یک ساعت طول بکشد تا یک اتومبیل بتواند عبور کند و حال آنکه اگر وقت را ملاحظه کنید وقت خیلی قیمت دارد در ایران هم خیلی قیمت دارد و باید عبور و مرور سهل و آسان باشد برای مردم. چنانچه بعضی از آقایان هم اظهار فرمودند بلدیه قانونی لازم است و بنده هم معتقدم که بلدیه قانونی لازم است ولی امروز خیابان چراغ گاز را یک قسمتش را خراب کرده‌اند و زمستان هم در پیش است. با این وضعیت و این خاکی که متّصاعد است و حقیقتاً چشم عابران را می‌پوشاند تا قانون بلدیه بگذرد شاید یکی دو ماه طول بکشد. بعضی پیشنهادها رفته است به کمیسیون تا برگردد ئ تصویب شود بنده گمان می‌کنم پنج ماه شش ماه طول بکشد و حال آنکه این چیزهائی که بنده عرض می‌کنم یک چیزهای فوری است که بلدیه باید فوراً آنها را اصلاح کند و حقیقتاً مرکز و پایتخت ایران را شبیه به یکی از پایتخت‌های دول متمدن بکنند. امروز پایتخت مملکت ما از حیث بی آبی یا خرابی روشنائی اینطور باشد خیلی بد است و حقیقتاً شرم آور است. این است که استدعا دارم آقایان هم موافقت بفرمایند که این قضیه مطرح شود وقتی هم که بلدیه قانونی تشکیل شد کارها به آنجا مراجعه می‌شود. پیشنهاد هم کرده‌ام.

رئیس – آقای دشتی.

دشتی – بنده تعجب دارم از اینکه غالباً لوایحی که مهم است و ضروری است و با حوائج مردم تماس دارد بطور سردی تلقی می‌کنیم و بعضی لوایحی که مهم نیست آنها را زودتر رأی می‌دهیم. حالا وارد نمی‌شویم در آن لوایحی که رأی داده شده است. همین موضوعی را که آقای امیر حسینخان فرمودند یکی از قوانین خیلی مهم است. لایحه صد و بیست و پنج هزار تومان اعتبار بلدیه

به عقیده بنده یکی از لوایح خیلی واجب است …

آقا سید یعقوب – دو نفر موافق پشت سر هم !!

رئیس – پیشنهاد کرده‌اند.

آقا سید یعقوب – دو نفر موافق که پشت سر هم نمی‌شود.

دشتی – (خطاب به آقا سید یعقوب) اگر شما رئیس هستید بفرمائید.

آقا سید یعقوب – مختارید بنده که یکنفر هستم.

دشتی – اگر آقا سید یعقوب اجازه می‌فرمایند عرض کنم امروز طهران با این آب و هوا و آفتاب روز به روز مسلوللینش زیاد می‌شود. از روی احصائیه که اداره صحیه و اداره بلدیه نشان می‌دهد روز به روز مسلولین زیاد می‌شود این برای چیست ؟برای نبودن آب و زیادی گرد و خاک خیابانها است با این اتومبیل‌های فراوان. یکی از مواردی که ضرورت پیدا کرده است که این لایحه آورده شده است مسئله بی آبی شهر است. امسال بواسطه نبودن آب میدانید چه گذشته؟ آوردن آب جاجرود به طهران از اهم فرائض است و از این وجه تقریباً نود هزار تومانش تخصیص داده شده است برای آوردن آب طهران و بقره هم اختصاص داده شده است به ساختن خیابانها و بنده تعجب دارم که چطور آقایان در جلسه پیش رأی نداده‌اند در صورتیکه این مسئله تماس دارد با حوائج عمومی و امیدوارم که آقایان رأی بدهند.

رئیس – آقای روحی.

روحی – بنده موافقم.

رئیس – آقای استرآبادی.

معتضد استرآبادی – این معمول مجلس که دستور جلسه بعد را در جلسه قبل معین می‌کنند فلسفه خیلی مهمی است و آن این است که آقای دادگر هم یک روز مفصلا به عرض مجلس رساندند یک مطالبی که سابقةذهنی دارد و انسان در اطرافش مطالعه و دقت می‌کند یک فکرهائی در اطراف آن می‌کند ولی یک لوایحی که هیچ سابقه ندارد و شاید اغلب آقایان هم همراه ندارند این لایحه جزء دستور شود اغلب آقایان ذهنشان متوجه نیست. این لایحه که می‌فرمایند جزئ دستور شود همانطور که آقای دشتی هم فرمودند یک موضوع مهمی است و صلاح جامعه این است که این مسئله مطرح شود ولی بنده ابتدا به ساکن الان یک چیزهائی بنظرم رسیده است که مجبورم مخالفت کنم و شاید اگر مطالعه می‌کردم این چیزهائی که در نظرم برای مخالفت هست حل می‌کردم و محتاج بمخالفت در مجلس نمی‌شدم بنابراین ممکن است آقایان اجازة بدهند در جلسة اتیه در اول دستور گذارده شود که ما هم در خارج در اطرافش یک دقتهائی نموده و مخالفت بی پایه نکرده باشیم.

بعضی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.

(سه فقره پیشنهاد بشرح ذیل خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم خبر کمیسیون بودجه راجع بتخصیص صد و بیست و پنجهزار تومان ببلدیه در درجه اول و خبر کمیسیون بودجه راجع به تخصیص عایدات مستغلات به بلدیه طهران در درجه دوم جزء دستور شود.

امیر حسینخان – بنی سلیمان.

پیشنهاد می‌کنم :خبر کمیسیون بودجه راجع باعتبار صد و بیست و پنجهزار تومان بلدیه طهران قبل از قانون بلدیه مطرح شود.

دشتی.

پیشنهاد می‌کنم: خبر کمیسیون بودجه راجع به فرخ خان ولد کاظم خان عضو سابق گمرک جزو دستور امروز شود.

عبدالله وثوق.

میرزا عبدالله خان وثوق – بنده موافقت می‌کنم که پیشنهاد بنده در درجه دوم گذارده شود.

رئیس – آقای دادگر

دادگر- عرض کنم که پیشنهاد آقای امیر حسینخان دو جزء دارد یکی عبارت است از صدو بیست و پنج هزار تومان و یکی هم عواید مستغلات است ولی پیشنهاد آقای دشتی یک قسمت دارد. بنده استدعا می‌کنم پیشنهاد آقای دشتی را مقدم بدارید چون راجع بقسمت عوائد مستغلات بعضی از آقایان نظریاتی دارند.

رئیس – آقای امیر حسینخان.

امیر حسینخان – پیشنهاد آقای دشتی یک قسمت است و قسمت اول پیشنهاد بنده هم عین همان است و ممکن است پیشنهاد بنده را تجزیه کنند که در ضمن رأی بپیشنهاد ایشان هم گرفته شده باشد.

رئیس – رأی گرفته می‌شود بپیشنهاد آقای دشتی آقایان موافقین قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد. خبر کمیسیون بودجه قرائت می‌شود.

(بشرح ذیل خوانده شد)

ماده واحده – وزارت مالیه مجاز است از اضافه عایدات ۱۳۰۵ مبلغ یکصد و بیست و پنجهزار تومان برای جبران کسر عایدی بلدیه در طهران در ۱۳۰۶ مصرف و پرداخت نماید.

رئیس – آقای دکتر مصدق.

دکتر مصدق – بنده خیلی متأسف هستم توضیحاتی که آقایان محترم در پیشنهاد دادند با این لایحه دولت یا خبر کمیسیون کاملا مخالف است. زیرا در خبر کمیسیون می‌نویسد از بابت کسر عایدات بلدیه ولی توضیحاتی که آقایان دادن این صد و بیست و پنج هزار تومانرا اختصاص می‌دهند برای آوردن آب جاجرود به طهران و پرداخت قیمت دکاکینی که خراب شده است مسئله خیلی فرق دارد کسر عایدات بلدیه مربوط به گذشته می‌شود یعنی بلدیه یک عایداتی داشته و یک مخارجی کرده و حالا کسر دارد و باید صد و بیست و پنجهزار تومان به بلدیه بدهند ولی توضیحاتی که آقایان دادند مربوط به آینده است که آب جاجرود را بیاورند و اشخاصیکه خسارت دیده‌اند از بابت قیمت دکاکین به آنها داده شود چندی قبل در یک مجلسی بودم یک شخصی خیلی تمجید می‌کرد از عملیات بلدیه بنده که با او مذاکره می‌کردم حقیقتاً کارهای خوب بلدیه را تصدیق می‌کردم زیرا کارهای خوب بلدیه چیزی نیست که کسی تصدیق نکند الحق و الانصاف تنظیف و تنویر شهر هیچ دخلی بسابق ندارد و واقعاً هیچکس نمی‌تواند منکر شود. همچنین در باب خراب کردن ساباط‌های شهر حقیقتاً کفیل بلدیه اقدامی کرد که هیچکس نمی‌کرد. بدون ملاحظه تمام ساباط‌ها را خراب کرد و هیچ ملاحظه از هیچکس نکرد. حتی از آن همقطاران خیلی قوی که آنوقت داشتند ساباط‌های آن‌ها را هم خراب کردند و این یک درسی شد برای مردم که بعد از این در شارع عمومی بنا نسازند. اگر این ساباط‌ها که در شارع عمومی بود خراب کردند کار خوبی بود ولی خانه هائی که در شارع عام هم نبود خراب کردن آنها بنظر بنده کار خوبی نبود. نمی‌شود گفت وسیع کردن خیابان‌ها کار خوبی نیست خیلی خوب است باید وسیع هم بشود که باعث سهولت عبور و مرور بشود ولی یک اصل بالاتر از این در مملکت هست و آن رعایت قانون اساسی است. قانون اساسی ما در اصل پانزدهم می‌گوید:

هیچ ملکی را از تصرف صاحب ملک نمی‌توان بیرون کرد مگر با مجوز شرعی و آن نیز پس از تعیین و تادیه قیمت عادلانه است. اگر بخواهند ملکی را از تصرف یک نفر خارج کنند البته باید مجوز شرعی داشته باشند و یک هیئتی باشند که تصدیق بکنند که این خانه بایستی خراب بشود مجوز شرعی اینطور تصویب می‌کند و باید قبلا پول بمالک بدهند بعد تصرفات درش بشود این صریح قانون اساسی است. اگر نمایندگان محترم باین ترتیبی که بنده می‌فهمم نمیفهمند بفرمایند تا بنده هم از

فهم خودم صرف نظر کنم و اگر واقعاً قانون اساسی را همینطور که بنده عرض می‌کنم می فهمند پس باید تصدیق کنند ما که در این مملکت معتقد به اصل مالکیت هستیم و این اصل را محترم میشماریم هیچ ملکی را از تصرف مالکش نمی‌شود انتزاع کرد ولو اینکه مصالح عمومی اقتضا کند مگر اینکه مجوز شرعی داشته باشد بعد هم قیمت عادله تأدیه شود والا اگر بنا شود این اصل در مملکت محفوظ نباشد و هر کس بعنوان اینکه فلان ترتیب لازم است یک اقداماتی بکند و اصول را از بین ببرد ما دیگر بهیچوجه نمی‌توانیم در این مملکت زندگی کنیم. بنده در این باب نظریاتی دارم و کاملاً موافق هستم با عملیات بلدیه ولی به شرط اینکه قبلا یک قانونی تدوین شود که مجوز شرعی معلوم شده و قیمت عادله هم تعیین شود. آن شخصی که با بنده مذاکره می‌کرد میگفت اگر با این ترتیب خیابانها را وسیع کنند یعنی اگر قانون اساسی از بین برود و قتلی اتفاق نیفتند آیا بهتر نیست از این ترتیب که شما میگوئید؟ من گفتم خیر عقیده ندارم. زیرا اگر یک قتلی اتفاق بیفتد این قتل تصادفی است زیرا هیچ کس نمی‌خواهد در حین عبور کسی را بکشد و این تصادفی است. ممکن است یک خبایان عریضی و طویلی باشد قتل هم اتفاق بیفتد ولی اگر رعایت اصول نشود یک جماعتی که امروز ممر معاششان از این دکان و خانه و مستغلات است اگر خانه یا دکان او را خراب کنند یک جماعتی ممر معاششان از بین می‌رود و این تقریباً یک خانوادة را از بین برده است و این عمدی است ولی اگر یک اتفاقی در خیابان افتاد از حیث حوادث است او می‌گفت نظر کفیل بلدیه هم همین است یعنی نظرشان این نیست که چیزی بآنها داده نشود بلکه می‌خواهند خود مردم بروند اقدامی کنند بلکه راه حلی برای این کار پیدا شود. بنده بیشتر تعجب کردم گفتم مردم کجا بروند راه حل پیدا کنند خانة مردم خراب شود بعد خود مردم بروند شکایت کنند و راه حل پیدا نمایند؟ برای جبران خسارتشان کجا بروند شکایت کنند؟ بعدلیه بروند شکایت کنند؟ به کجای عدلیه؟ خود عدلیه بنظر بنده امروز مظلوم واقع شده برای اینکه بقول شخص مطلعی الان هشت ماه است بیش از سه هزار نفر در محبس‌ها به انتظار محاکمه مانده‌اند یعین مدعی العموم یا مستنطق قرار توقیف آنها را که صادر کرده عدلیه منحل شده و اینها در محبس‌ها بانتظار محاکمه مانده‌اند یک عده شان مرده‌اند و یک عده شان منتظر محاکمه هستند. با این ترتیب مردم چطور بروند شکایت کنند باید یک ترتیبی بشود که اسباب زحمت مردم فراهم نشود و مردم بپولشان برسند واقعاً این تعجب آور است دو نفر ایطالیائی را در یک مملکتی محکوم کرده بودند همة دنیا سربلند کردند که این محکومیت صحیح نیست ولی در این مملکت قریب سه هزار نفر به انتظار محاکمه در این هوای گرم تابستان در محبس‌ها مانده‌اند و تکلیفشان معلوم نیست بنده تصور می‌کنم باید یک ترتیبی کرد که مردم در آسایش باشند خانهای مردم را خراب کردن و پول هم بآنها ندادن البته صحیح نیست از یکطرف هم تصور می‌کنم کفیل بلدیه حقیقتاً خواسته است کار خوب بکند ولی دولتهای وقت در این خصوص قدری خودداری کرده‌اند چون حقیقتاً یک قوانین دیگری لازم است که مبین اصول قانون اساسی باشد. اصل پانزدهم قانون اساسی می‌گوید: هیچ ملکی را از تصرف مالک نمی‌شود خارج کرد مگر با مجوز شرعی آنهم پس از تأدیه قیمت عادلانه این اصل مبین لازم دارد یعنی دولت باید یک قانونی بیاورد که طریق مجوز شرعی و طریق تقویم را معین کند ولی نیاورده است. مجلس هم در این کار خودداری کرده است وکلا بایستی این کار را کرده باشند. بنده حق می‌دهم به بعضی از وکلا که یک طرحهائی بمجلس پیشنهاد کردند و در این ادوار تقنینیه چون طرف توجه نشد آنها هم نتوانستند حقیقتاً به وظیفه خودشان عمل کنند و یک طرحهائی که مبین قانون اساسی باشد پیشنهاد کنند مخصوصاً در این موضوع

راه که در مملکت ساخته می‌شود تصادف می‌کند با املاک مردم و در هر کجا بخواهند در املاک مردم تصرفاتی بکنند یک قانونی لازم است که هم مجوز شرعی را معین کند و هم طرز تقویم را. بنده در این چند روزه بنظرم رسید که یک موادی را بمجلس پیشنهاد کنم که برود بکمیسیون مبتکرات و از آنجا بیاید بمجلس. نمی‌خواهم بگویم این مواد کامل است. خیر ناقص است. ولی امیدوارم وقتی بمجلس آمد و در اطرافش مذاکره شد اصلاح شود. این است که پیشنهاد کرده‌ام وقتی ضرورت اقتضا کرد که یک املاکی از مالکین گرفته شود طرز مجوز شرعی و تعیین قیمتش معین شود که حقیقتاً اگر دولت بخواهد برای مصالح عمومی کار خوب بکند تکلیف معلوم باشد. مثلا امروز بلدیه می‌خواهد کار خوب بکند واقعاً خیابان چراغ برق راه عبور را بر مردم تقریباً مسدود کرده است و بایستی عریض بشود. از یک طرف بلدیه حق دارد از یک طرف هم ما که نماینده این ملت هستیم حق داریم که از حقوق موکلین خودمان دفاع کنیم و هر موقعیکه یک عملی بر خلاف قانون اساسی می‌شود دراین مجلی تذکر بدهیم و نگذاریم برخلاف قانون اساسی اقداماتی بشود. از طرفی هم باید تسهیلاتی فراهم کنیم. و در حقیقت اگر یک قانونی نباشد که مبین اصل پانزدهم قانون اساسی باشد که طریقة مجوز شرعی و قیمت عادلانه را تعیین کند نه شهر ما درست می‌شود و نه بلدیه می‌تواند یک قدم اصلاحی بردارد. این است که بنده یک طرحی تقدیم می‌کنم و استدعا می‌کنم آقایان هم توجه بفرمایند و اینموضوع هم اگر بترتیبی است که در لایحه نوشته شده و برای حساب گذشته باشد بنده حقیقتاص مخالفم برای اینکه حسابهای گذشته بلدیه معلوم نیست به مجلس که نیامده که معلوم شود حساب چه بوده؟ و با کی بوده ولی یک بیچاره هائی خانهاشان را خراب کرده‌اند و عجالتاً این خیابان هم به این حال افتاده است و واقعاً بداست باید البته این خیابان درست شود از آنطرف هم یک مردم بیچارة خانهاشان خراب شده که شاید این خانه و مستغلات محل ارتزاقشان بوده و شاید دیگران هم به این درد مبتلا شوند اگر این پول تخصیص شود برای خانه خرابها و آوردن آب به شهر به شرطی که صورت مخارج آنهم به مجلس بیاید بنده هم با این صد وبیست و پنجهزار تومان با اینکه یقین دارم در ۱۳۰۵ اضافه عایداتی نیست باز موافقت می‌کنم بجهت اینکه بودن اضافه عایدات مستلزم بودن یک پول موجودی است. اضافه عایدات وقتی است ه اضافه مخارج نباشد. ما از ۱۳۰۵ محققاً پول موجودی نداریم. ولی مخارج ضروری مملکت را هم نمی‌شود نکرد برای اینکه اضافه عایدات نداریم. البته ممکن است یک وقتی یک مالیاتی وضع شود که مردم قبول کنند چزا؟ برای اینکه منافع عمومی اقتضا می‌کند و البته نباید این ضرر هم متوجه افرادی بشود که از این محل ارتزاق می‌کنند. اگراین مبلغ برای این خانه خرابهائی که خانه شان خراب شده و برای آنهائی که بعد خراب می‌کنند و برای آوردن آب به شهر باشد بنده هم مخالفتی نمی‌کنم با اینکه میدانم اضافه عایداتی نیست ولی اگر برای کسر مخارج بلدیه باشد چون بنده اطلاع ندارم مخالفم و آقایانیهم که پیشنهاد کرده‌اند در توضیحاتی که دادند نظرشان همین بود که انشاءالله مردم راحت باشند.

رئیس – آقای دادگر.

دادگر – عرض کنم که همانطور که آقای دکتر گفتند این لایحه از این نقطه نظز برای ما جالب شد که برای جبران خسارت مردم از یکطرف و برای آوردن آب طهران از طرف دیگر می‌باشد. والا کسر عایدات بلدیه متضمن یک معلوماتی بود که بدانیم این کسر از چه راه و از کجا است؟ و برای چیست ؟حالا عبارت لایحه وافی به مقصود نباشد ولی با توضیحاتی که در کمیسیون بودجه داده شده و حالا هم داده می‌شود منحصراً

بنظر ما برای این دو موضوع است: یکی جبیره خسارت اشخاصی که از این راه خسارت برده‌اند. دیگر برای آوردن آب به شهر. در اینجا که نظر موافق پیدا کردیم برای اینکه خودتان هم فرمودید اگر مقصود این باشد موافقید. آقای مدرس هم گویا همینطور اظهار عقیده فرموده‌اند. یک مسئله هست که امروز اقتضا پیدا کرد که بنده عرض کنم آن این است: مثلا صحیه را مثال می‌زنم وقتی که مباشر یک خدمتی توانست وظیفةخودش را ایفاء کند اینطور اقتضا می‌کند که انسان به پیشنهادهای او قیافه مساعد نشان بدهد. بنده همیشه عرض کرده‌ام کسانیکه کار خیر و نیک می‌کنند مطلقاً به اینکه گفته شود کار خیر و نیک می‌کنی کافی نیست باید لوازم اسباب موفقیت او را فراهم کرد و لوازم و اسلحة کار به او داد. آقایان میدانند بنده عادت به این طور حرف زدن ندارم و سیره بنده این نیست که از کسی مدح کنم. ولی بعضی اوقات اگر آن کسی که مباشر کار نیک است گفته شود جسارت جلو رفتن و بهتر کار کردن را پیدا می‌کند. تنها منطق بنده این است. بوزرجمهری سرهنگ کریم آقا. بنده بلدیه‌های سابق و اوضاع و اشکال آن یادم هست آن میدان توپخانه و آن دریای پول که در آن چند مطر مربع صرف شد نظرم هست. آن اوضاع مشوش شهر بخوبی نظرم هست بینی و بین الله بدون اینکه ما از قوای موجوده بخواهیم تمجیدی کرده باشیم که ما را به پستی معرفی کنند عرض می‌کنم سرهنگ آقای کریم آقا مرد مفیدی است. در زمان مباشرت در خدمت بلدیه صبح زود آمده مواطبت کرده مراقبت کرده به جزئیات پرداخته صرف وقت کرده کار کرده رشوه نگرفته حقه بازی نکرده و بالاخره یک آدمی را که دارای چنین مکارم اخلاقی است باید مزد داد و بهترین مزدها به این اشخاص این است که لوازم کارشان را تهیه کرد که بیشتر و بهتر وسیلة کارشان فراهم شود. ما که در این مملکت ساکن هستیو و عشیره و فامیل داریم از او راضی هستیم. اما اینکه نظر آقا به قانون اساسی و قانون شرع معطوف بود. البته اینجا اشخاصی هستند که از این حیث تقدم دارند در اظهار عقیده و بنده همیشه اجتناب می‌کنم که وقتی من به الکفایه هست داخل در حدود و حقوق آنها بشوم و آنها را آزاد می‌گذارم. تنها چیزیکه بنده بنظرم می‌آید این است که در مقابل عسر و حرج اینگونه تسهیلات گویا جائز باشد و می‌شود درش قائل به اجمال شد. خود بنده عقیده دارم که از نقطة نظر عرفی (حالا شرعیش را به خبرخایش واگذار می‌کنم و تجاوز بحقوق آنها نمی‌کنم) ولی واقعا این قیافة خیابانهای کثیف با اینکه احتیاجات ما عوض شده. سابق بر این ما کوچه برای الاغ ساخته‌ایم حالا که اتومبیل آمده است باید گشادتر بشود زیرا چیزی که باید از آن عبور کند حجیم تر و بزرگ تر است و بالاخره باید به این نوع افکار کمک کرد. قضیة که بیشتر در نظر ما اهمیت دارد و مخصوصاً امسال زحمتش را حس کردیم موضوع آب است. یک چیزیهم در اخلاق ما هست که این چیز غریبی است !! شاید در ملل دیگر هم باشد ضررهائی که با ما تماس دارد ما می‌فهمیم ولی اگر بگویند در آینده می‌آید یا مدتی ازش گذشت دیگر احساس نمی‌شود. مثلا آب شهر. امسال از این حیث بما خیلی سخت گذشت محلات دور دست شهر آب نداشتند و بمردم خیلی بد گذشت و عملا دانسته شد که اگر باران نبارد و در کوهسارهای ما برف کافی نیفتد ما باید از تشنگی بمیریم و این طرز زندگانی غریبی است که اهالی یک پایتختی زندگانیش متوقف بر این باشد که باران بیاید و اگر باران نیاید اهالیش بسوزند. بنابراین بنظر بنده خلاصه مذاکرات این است که چون این قضیه مربوط به دو کار خیر که یکی جبیره خسارت مردم و دیگری ترفیه حال اهالی و سکنة طهران است عقیده بنده این است که باید کمک کرد و با آنها موافقت و مساعدت

نمود. ضمنا می‌خواهم آقای مدرس را توجهشان را جلب کنم که اگر احیاناً نظری هست که بالاخره می‌خواهند میخ کوب شو که این اعتبار اختصاص پیدا کند به این دو موضوع پیشنهاد بفرمایند ما هم اجابت خواهیم کرد.

بعضی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.

تقی زاده – بنده مخالفم.

رئیس – آقای تقی زاده.

تقی زاده – بنده با کفایت مذاکرات مخالفم و عقیده‌ام این است که نه تنها حالا کافی نیست بلکه پس از مذاکره کردن ده نفر دیگرهم کافی نیست و هیچ دلیلی قویتر از این برای ناصحیحی کار نیست که ما بگوئیم که باید یک همچو چیزی که بعقیدة من هزار عیب دارد همینطور تا وارد مجلس شد کورکورانه تصویب کنیم اقلاً آقایان اجازه بدهند که مردم مطالب خودشان را بگویند کار شکافته شود ایشان اظهاراتشان را کردند ما گوش دادیم با کمال آرامی ما هم حرفمان را بگوئیم بعد رأی بگیرید فوراً رأی دادن بکفایت مذاکرات خیلی ناشایسته است.

رئیس – رأی می‌گیریم آقایانیکه مذاکرات را کافی میدانند قیام فرمایند.

(عدة کمی قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد. آقای تقی زاده.

تقی زاده – بنده اینکه با کفایت مذاکرات هم مخالفت کردم واقعاً خیلی حرف دارم در این مطلب ولی برای اینکه نمی‌خواهم خیلی مطول کنم بطور اختصار عرض می‌کنم. ما در اینجا مکرر دربارة صرف پول مملکت مذاکرات کردیم اگر چه از مدتی باینطرف هیچ فرصتی برای اینکار بدست نیامده است که ما در این باب (که بعقیدة بنده مهمترین وظایف مجلس همین است) صحبت کنیم ولی چون بودجه به مجلس نیامده است و بعقیدة بنده تا چند سال دیگر هم نخواهد آمد مگر در اواخر ماه اسفند یا یک روز قبل از تعطیل مجلس که به شکل تفریغ بودجه خواهد آمد ودیگر تصویب آنرا خواستن هم یک نوع از استهزاء است. در دوازدهم‌ها هم که می‌خواهیم صحبت می‌کنیم فوراً می‌گویند اگر امروز ندهید فردا نظمیه معطل می‌ماند ما هم البته دلمان می‌سوزد بعقیدة بنده این مملکتی که باین اندازه فقیر است و باین اندازه در فقر اقتصادی است امراض گوناگون اهالی مملکت را قتل عام می‌کند در باب صرف کردم پولی که از این مردم فقیر بهزار زحمت گرفته می‌شود برای صرف هر دینارش وکلا باید یک حس فوق العادة داشته باشند یک ترحمی داشته باشند و نهایت دقت را بکنند اولا بلدیه‌ها بترتیب قانون نیفتاده که یک عایداتی مخصوص خودش باشد که از خود اهل شهر بگیرد و بیشتر باید از متمولین شهر و آنهائیکه از صاف بودن خیابانها و آب پاشی و منور بودن خیابانها استفاده می‌کنند و می‌خواهند اتومبیلشان راست برود و هیچ جا هیچ چیز بچرخ برنخورد ودر هر چهار راهی هم نیم دقیقه معطل نشود از آنها باید بیشتر بگیرند. اما اینجا از پول خود مملکت صرف پایتخت می‌شود. مکرر اینجا گفته شده است که ولایات کلنی پایتخت نیست. یک دینار از پول این مملکت ودهاتیها را صرف کردن برای اینمصرف بزرگترین گناه است بعقیدة بنده.

کازرونی – عهد مشروطه است.

تقی زاده – بعقیدة بنده اگر از خود این شهر پول بگیرند و حتی از متمولین آن پول بگیرند باز بهیچوجه جایز نیست که یک عشر آن را هم برای تجملات این شهر صرف بکنند. برای این ممکلت بهیچوجه جایز نیست یک تومان صرف تجملات بکنند صرف راست بودن و عریض بودن خیابان‌ها بکنند اصلا برای این مملکت لازم نیست یکنفر اتومبیل داشته باشد باید با الاغ و اسب بروند …

(همهمة بعضی از نمایندگان)

تقی زاده – برای این شهر چیزی که لازم است بلدیه درست بکند این است که آبش باید تمیز باشد. باید میکربها را دفع کند. برای صحت مملکت باید کار بکند. برای مردم نان تهیه بکند (بعضی از نمایندگان صحیح است) همیشه دو سه تا از این چیزهای خوب را می‌گذارند توی جیبشان و در مقابل آن پنجاه چیز دیگر می‌آورند و فوراً می‌خواهند بگذرانند! بنده هیچ شریک نیستم که به خانه هایمردم پول بدهند. چرا؟ برای اینکه اصلا نباید خراب کنند. کی گفته است خراب کنند ؟! شما یک کسی را داشته باشید هر روز ول کنید توی کوچه‌ها مردم را مجروح بکند آنوقت بکوئید دیه بدیهم! چرا خراب بکنند؟ خراب بکنند برای اینکه اتومبیل تند برود ؟! هیچ لازم نیست. برای مملکتی که باین درجه فقر دارد و مردم از مالاریا صد هزار نفر می‌میرند نان ندارند بخورند لباس ندارند بپوشند باید پایتختش خیابانهای خوب داشته باشد که دیگران بیایند با اتومبیل بروند؟ ابداً لازم نیست. این اکبر کبائر گناه است !! کی گفته است این خبایانها را خراب بکنند. شما میگوئید اینها را خراب کرده‌اند. حالا که بیچاره مردم خانه هایشان خراب شده بیائید پول بدهید! مگر ما گفته بودیم که خراب کنند ؟! پولیکه بلدیه در این مملکت باید صرف کند فقط باید مربوط بصحیه باشد و مربوط بامور صحی مردم باشد. آبش باید تمیز باشد انواع و اقسام میکربها را دفع کند. در کوچه‌ها جاهائیکه زباله‌ها ناخوشی می‌آورد آنها را رفع کند مختصر روشنائی هم اگر در شبها در فاصلة صد متر دویست متر یا چراغ باشد کافی است. از همان چراغهای قدیمی هم باشد خوب است. عیبی ندارد. اینجا پاریس نیست. (جمعی از نمایندگان – صحیح است) اگر دارائی تمام مردم این مملکت را بمشارند بقدر یک محله پاریش پول ندارند (صحیح است) بعضی از آقایان می‌گویند مخصوصاً یکی از آقایان قاعدة اصولی را آوردند اینجا. گفتند لاضرر و لا اضرار. اما آن جائی که مال مردم را از دستشان می‌گیرند مجوز شرعی دارد. (نمایندگان – صحیح است) آنجائی است که قشون اسلام باید از آن راه برود شارع عمومی است یا مثلا راه آهن است منافع نظامی دارد. نه اینکه اتومبیل چند نفر از آنجا می‌خواهد عبور کند شما آنچه که برای تجملات در این شهر می‌کنید دویست و هیجده هزار نفر ابداً علاقه بآنها ندارند. برای دو هزار نفر فرنگی مآب است که می‌خواهند تجمل داشته باشند …

دادگر – از کاوه یاد گرفتیم.

شیروانی – روحا و جسما باید فرنگی شد.

تقی زاده – این شهر قشنگی لازم ندارد. بله آنها گفتند اصول تمدن را باید آورد. اگر پیروی از من می‌کنید من گفتم اصول تمدن را معنویاتش را بردارید نه صوریاتش را! صوریاتش هم خوب است ولی جائیکه یک مثقال از معنویاتش بردارید یک من هم از صوریاتش بیاورید. نه جائیکه همه چیز را منحصر بصوریات می‌کنند. شکل قشنگ و لباس قشنگ. یک خردل از روحیاترا درست بکنید ….

شیروانی – آب پاک خوردن

تقی زاده – آب آوردن بشهر خیلی چیز خوبی است خانه‌های مردم را اگر باجازة پارلمان و مجوز شرعی خراب کرده بودند و پولش را داده بودند کار خوبی بود ولی این دوچیز را نمی‌شود داخل هزار چیز دیگر کرد و رأی گرفت. اگر یک وقتی برای آب آوردن از جاجرود بشهر یک اقتضائی بشود باید یک لایحة فوق العاده باین مجلس بیاورند یک عوارضی طرح کنند که از اهل شهر بگیرند ما فوراً تصویب می‌کنیم. این عرضی که بنده می‌کنم بعضی از آقایان آمدند اینجا فرمایشاتی فرمودند که رئیس بلدیه آدم خوبی است و نیایش پاک است بنده با نیت رئیس بلدیه و مباشر هیچ کاری ندارم و هیچ

وقت هیچ حرفی نمی‌زنم که راجع بخوبی یا بدی آن شخص باشد در هیچ جائی و هیچ وزارتخانة. و نظرم راجع به خود کار است. شاید هم نظرش خوب باشد ولی این اصل صحیح نیست که هر کس خوب باشد باید به پیشنهاد او ما کورکورانه رأی بدهیم! ما این جا نشسته‌ایم که حلاجی کنیم و مو شکافی کنیم و به بینیم که این آدم خیلی خوب ملتفت شدنش هم خیلی خوب است یا اینکه تنها خودش آدم خوبی است ؟اگر یک جائی را خوب ملتفت نشده باشد یکی از وکلائی که بهتر ملتفت می‌شود باو می‌گوید. مجلس شورای ملی هم معنایش این است. مخصوصاً می‌خواستم این را عرض کرده باشم اینهائی را که بنده اینجا صحبت می‌کنم ممکنست یکی از آقایان بیاید اینجا و یکساعت هم در جواب بنده فرمایشاتی بکنند و بالاخره رای هم بدهند. ولی ما بیشتر حرفمان را خطاب به ملت میگوئیم و امیدواریم در آینده تأثیراتی داشته باشد. اصلا در آن ممالکی هم که خیلی پول دارند هزارها میلیون و میلیارد پول دارند همچو موقعی که می‌رسد شهر قدیم را خراب نمی‌کنند. خیابان از وسط شهر قدیم باز نمی‌کنند. مساجد کهنه و اینها را خراب نمی‌کنند. از یکطرف شهر که باز است طرف صحرا یا طرف کوه یک قانونی می‌گذارند که باید پنجاه ذرع عرضش باشد و چطور باشد و بمرور زمان آنجا یک شهر جدیدی پیدا می‌شود. مثلا طهران جدید. آن شهر قدیم را هم بحال خود باقی می‌گذارند پاک می‌کنند بتدریج شاید خیابانها را هم عریض می‌کنند یعنی قار می‌گذارند هر خانة که بعد از پنجاه سال صد سال اگر خراب شد و صاحبش خواست مجدداً بنا کند نیم ذرع عقب بکشد. ولی هیچکس را نمی‌گویند خانه ات را الان خراب کن ما می‌خواهیم خیابان درست کنیم بعقیدة بنده آنچه که راجع به خانه‌ها است این رأی که می‌دهیم برای اتومبیل است و برای چند نفر اتومبیل سوار. آنچه که راجع بآب است چون ما نمیدانیم که این پول صرف آب می‌شود یا نمی‌شود نمی‌توانیم بدهیم. برای اینکه در خود ماده صریحاً نوشته است برای کسر عایدات بلدیه. و اگر هم واقعاً برای آب آوردن باشد باید یک لایحه جدیدی بیاورند و یک تحمیلاتی باهل طهران بکنند به تناسب تمول اشخاص آنوقت آب بیاید. والا هر رائی که برای یکشاهی از پول این مملکت داده شود که صرف این مخارج بشود بعقیدة بنده گناه وجدانی است.

شیروانی (مخبر کمیسیون بودجه) – تفاوت کارهای قانونی و طرحی که برای حل قضایا و مسائل مربوطه به مملکت در نظر گرفته شده است با ذکر کلیات و نوشتن مقالات و بالاخره مذاکره در اطراف منفیات فقط حرف است و عمل. تفاوت آن خیلی هم از هم دور نیست. بنده و آقای تقی زاده و خیلی از اشخاص در این مملکت خیلی از این بلایا و مصائب و بدبختی ملت و فقر توده و اینها را نوشتیم و تعقیب هم کردیم شاید از هزار تیر ما یکی هم به نشانه خورده باشد و یکی از این حرفها مؤثر شده باشد. لکن آنهائی که وسیله عمل و شمشیر عمل در دست گرفته‌اند با ما که این حرفها را گفته‌ایم و نوشته‌ایم (باز تکرار می‌کنم که) تفاوتش تفاوت حرف است و عمل. بله بیست و دو سه ساله است که این مملکت راه باز شده است که یک مسائلی گفته شود نوشته شود ولی کی باید پا به دائره عمل گذارد؟ آنرا باید خود آقای تقی زاده در خارج تصدیق بفرمایند. آقای تقی زاده البته فرمایشات خیلی صحیحی فرمودند و در پایان فرمایشاتشان خطاب بملت کردند قضاوت را از ملت خواستند و طوری هم فرمودند که میل نداشتند کسی بیاید اینجا جواب بدهد فرمودند اینها را من گفتم و حالا یک کسی میاید اینجا جواب می‌گوید. مثل اینکه ایشان مایل نبودند کسی جواب بدهد فوراً جلو جواب دادن ما را هم

گرفتند. ولی خوب بالاخره این حق قانونی را که ایشان داشتند و استفاده کردند یک شخص دیگری هم حق دارد جواب بدهد و استفاده کند. راجع بصرفه جوئی که فرمودید باید صرفه جوئی کرد و باید دینار دینار را دقت کرد البته عقیده مقدس است و آقای فیروزآبادی هم که دارای این فکر هستند همه روزه در ضمن لوایح این اظهار خوب را کرده‌اند. والبته صرفه جوئی هم از صفات حسنه اشخاص است و بشر باید همیشه رعایت این نکته را بکند لکن یک فکر دیگری هم هست در مسائلی که مربوط باجتماعات و مربوط بزندگانی اجتماعی است و آن این است که اگر از یکطرف ما بتوانیم بوسیلة سعی و عمل عایدات را زیاد کنیم و از یکطرف مطابق آن عایدات خودمان خرج کنیم. این راه بهتر است اتخاذ کنیم یا اینکه از یک طرف فقط تمام اوقات خودمان را صرف جوئی کنیم؟ کدام یک از اینها بهتر است؟ این دو فکر در دنیای سابق اصطکاک داشته ولی حالا بعقیدة بنده یک طرف آن اصل مسلمی شده سابق بعضی‌ها قناعت را یکی از صفات خوب می‌دانستند و اشخاص قانع را عقیده شان این بود که باید ستایش کرد و شعرها داریم ادبیات در اطراف این قضیه داریم. ولی یک عدة فعلا هستند که عقیده شان این است که باید در سایه سعی و عمل پیدا کرد و خرج کرد. حالا این مربوط بجامعه است. ما معتقدیم که باید جامعه در سایه سعی و عمل متمول شوند و خرج کنند ….

فیروزآبادی – باید پیدا کرد و خرج کرد.

مخبر – اجازه بدهید. بنده هم عرض کردم باید پیدا کرد پیدا نکرده که عرض نکردم. در هر صورت آقای فیروزآبادی و آقای تقی زاده عجالتاً شق ثانی را اولی میدانند. می‌گویند باید در اطراف صرفه جوئی کار کنیم در ضمن فرمایشاتشان فرمودند یک مملکتی که وسایل اتومبیل رانی ندارد خیابان ندارد بهمان الاغ‌ها و شترها قناعت کند. ما داری این عقیده نیستیم. ما عدة هستیم که میگوئیم در مملکتی که وسیله اتومبیل رانی ندارد باید وسیله اش را تهیه کرد. اتومبیل هم برای آن تهیه کرد. کارخانه اتومبیل سازی هم ساخت بنزین هم تهیه کرد. خیابانها را هم وسیع کرد. الاغها را هم باید گفت تشریف ببرند. این عقیدة ما است. حالا یک عدة می‌گویند باید ساخت با الاغ. فرمودند کی گفته است خیابانها را خراب بکنند، وسیع بکنند که پولش را بدهند. بنده هم عرض می‌کنم هیچکس نگفته خیلی هم موانع در این کار موجود است. چندین هزار سال است که این موانع موجود است در تمام دنیا هم موجود بوده بالاخره یکعدة کثیری هم هستند که اکثریت هم دارند می‌گویند ما باید در همان گودال‌های چاله میدان زندگی کنیم. ولی بالاخره تمدن بشری می‌گوید باید خیابانها را خراب کرد و باید راه باز کرد و خانه‌های کثیف را تبدیل به خانه‌های خوب کرد. اما قانون اساسی بنده خیل متأسفم که گاهی در موارد قانون اساسی تبعیضاتی مثلا از اشخاص معین ظهور می‌کند. بنده نمیدانم کجای قانون اساسی خوب است و کجایش بد است ؟…

کازرونی – همه اش بد است.

شیروانی – همه اش بد است ؟بسیارخوب بنده هم با شما موافقم. آقای دکتر مصدق یک جای قانون اساسی را چسبیده‌اند ولی یک مادة دیگر را با آن شریعت مآبی که امروز اینجا اظهار کردن یکسال و نیم است وکالت دارند و هنوز قسم نخورده‌اند. مگر آقا قانون اساسی نگفته است شما قسم بخورید؟ بفرمایش آقای مدرس که در دورة سابق فرمودند شما الان وکیل ناقص هستید. برای اینکه ایشان عقیده داشتند هر کس قسم نخورد وکیل ناقص است. آن ماده را شما زیرپا گذاشته اسد به خانه‌های هیابان چراغ برق چسبیده‌اید ؟! آقای تقی زاده فرمودند اینجا پاریس نیست البته ما هم تصدیق

می‌کنیم که اینجا پاریس نیست. پارسال هم که روضه داشتیم در مجلس یکی از اهالی منبر فریاد زد که اینجا پاریس نیست خیل هم تصدیق کرد که وکلا همه مسلمان هستند و مبادی آداب. ولی همانطور که گفتیم البته روحاً نمی‌خواهیم پاریس بشود ولی طهران عیب دارد پاریس بشود؟ بنده نمیدانم این را آقای تقی زاده عیبی برای ملت شش هزار ساله میدانند که اینجا پاریس بشود. که او هم حق داشته باشد در یک فضائی مثل پاریس زندگی کند؟ و یک کلمة که آقای تقی زاده اینجا تکرار هم فرمودند مرور زمان و تدریج بود. این هم یک عقیده ایست که باز مخالف دارد در دنیا. یک عدة معتقد هستند که ما باید آتیة خودمان را بدست قضا و قدر و مرور زمان و تدریج بدهیم. یک عدة هم خلاف این عقیده را دارند می‌گویند خیل سریع و تند و قوی باید کار کرد و قدم یکصد ساله را اگر ممکن است در یک روز برداشت. آنهائیکه عقیده شان یک قدری بسرعت عمل است همانطور که اینجا گفته شده عدة زیادشان پیرو عقیده آقای تقی زاده هستند برای اینکه ایشان به کرات گفته‌اند و نوشته‌اند که این مملکت پانصد سال عقب است. هر یک قدم تدریجی که ما برداریم در مقابل ما مملی هستند که پانصد قدم برمیدارند خیلی سریع. آنها می‌روند جلو و ما با این قدمهای تدریجی بآنها نخواهیم رسید. ما معتقد هستیم اگر وسایل سرعت عمل در دست باشد باید قدمهای سریع برداشت و تدریج را هم بکلی ما مخالف هستیم. برای اینکه بتدریج ما به هیچ جا نخواهیم رسید. بلکه اگر یک کمی دیگر این قدمهای تدریجی ما تا سه چهار سال پیش ادامه پیدا کرده بود حالا در شکم آنهائیکه خیل تند پیش می‌روند بلعیده شده بودیم ما میگوئیم خیلی باید سریع جلو رفت و رسید بدنیا. آقای تقی زاده متأسفانه یک تناقضی در اظهارات امروزشان و عقیدة سابقشان دیده شد. عبارتی که با یک خط نستعلیق خیل هم درشت و برجسته نوشته شده است این است که: ایران باید ظاهراً باطناً روحا جسماً فرنگی مآب بشود – امروز ایشان صریحاً برخلاف این عقیده اظهارات فرمودند. البته بنده تصدیق می‌کنم آنوقتی که آقای تقی زاده این کلمه را نوشته‌اند در یکی از آپارتمانها در طبقة پنجم و ششم و در یک فضائی نشسته بودند و می‌نوشتند که غیر از این چاره نداشتند ولی امروز در یک محیط و خانة زندگی می‌کنند که برخلاف این عقیده می‌توانند جلو بروند برای اینکه ایرانی هنوز حاضر نیست بخودی خود و بتدریج و در اثر مرور زمان خودش فرنگی مآب بشود و ایشان هم البته چون وکیل طهران هستند و خطابشان هم بملت بود هم باید بشنود عقیدة ایشان چیست. ولی ما در ده دوازده سال پیش چون خیلی جوان تر از ایشان بودیم این حرفها در ذهن ما چسبیده و فراموش نکرده‌ایم و معتقدیم که این مملکت باید فرنگی مآب بشود. آقای تقی زاده فرمودند موافقند با اینکه آب خوب به طهران بیاورند و آب طهران را یک کاری بکنند ولی این لایحه اینطور نیست. بنده بر می‌گردم بجملة اول عرض خودم. یک عدة هستند که اهل عمل هستند. عمل چه جور است یکی از عملیات مربوط به وکیل است. وکیل دوجور می‌تواند عمل کند که مقصود آقای تقی زاده بعمل بیاید و این لایحة بدهم تصویب شود و آن این است که آقای تقی زاده عقیده شان این است که طهران باید آب خوب و روشنائی و چیز‌های خوب و بالاخره معنویت باید داشته باشد. بالاخره تهیه آب پاک همانطوریکه فرمودید و جلوگیری از مالاریا و سل از همین طرق است. این را هم تصدیق کردند منتها فرمودند یک لایحة بیاورند برای اینکار که مالیاتی وضع بشد و مردم پول بدهند که اینکار درست بشود آقای تقی زاده باید یکی از این دو کار را کرده باشند یا تشریف برده باشند با هیئت دولت که خودشان تصدیق دارند هیئت دولت عقیده بایشان دارند و در قضایا آرزو دارند که ایشان بروند راهنمائی در مسائل مملکتی

بکنند تشریف می‌برند آنجا می‌فرمایند که عقیدة من برای تهیة یک آب پاک برای شهر این است که یک همچو لایحة در تحت این مواد و این پروژه که نوشته‌ام دولت از روی این یک لایحة درست کند بعوض این لایحة که بلدیه آورده به مجلس بیاورند ما هم رأی بدهیم یکی از راه‌های دیگر عملی که یکقدری دورتر است این است که آقای تقی زاده نظریات خودشان را در تحت مواد و طرح قانونی برای تهیة آب پاک برای شهر طهران تهیه کنند وکلای طهران و وکلای سایر ولایات هم چون بنظریات صائب ایشان همیشه معتقد هستند طرح ایشان را امضا کنند و برود بکمیسیون حلاجی شود و بالاخره هم نظریات ایشان بعمل بیاید و هم طهران دارای آب بشود ولی ایشان این کار را نکردند و بعقیده بنده راهی که همیشه حرف است و هیچوقت مقرون بعمل نیست این است که هر چیزی که ممکنست در اطراف او تنقید کرد وقتی می‌آید و مطرح می‌شود در این مجلس فریاد تنقید و بدبختی مردم و فقر جامعه تمام در اطارف این قضیه مطرح می‌شود اینها حرف است. خودشان هم فرمودند اینها حرف است من هم بملت خطابم را کردم ولی رأی هم داده می‌شود و بنده عقیده‌ام اینست که حالا که آقای تقی زاده لااقل آن دو مرحلة عمل را ول کرده‌اند عجالتا آقای مدرس و بعضی دیگر پیشنهادهائی تهیه کرده‌اند که خیلی‌هایش را هم بنده موافقم و ماده هم برای آن مقصودی که داریم گنگ است و برای اینکه بشود از این صد و بیست هزار تومان یک نفع عمومی بمردم رساند باید ماده را طوری درست کرد که آن منفعت عاید مردم بشود لااقل این مرحلة عمل را آقای تقی زاده پیش بکشند که یک نفعی از این راه عاید مردم بشود والا گفتن بنده و آقای تقی زاده هیچکدام فایدة برای جامعه ندارد.

رئیس – آقای آقا سید یعقوب.

آقا سید یعقوب – بنده خیلی میل دارم که فرمایشات آقای شیروانی را همه را حمل بر حقیقت کنم ولی دلم می‌سوزد از اینکه آقای شیروانی درموضوعات تبعیض قائل است. در بعضی جاها خیلی جدی و سریع است مثل سرعت برق. اما در بعضی جاها بقدری کند است و ملاحظه می‌کند و موانع ایجاد می‌کند که بنده که یکی از رفقای ایشان هستم عاجز هستم. در این لایحه که آمده است بسرعت برق می‌گویند باید بگذرد در صورتیکه خود آقا در کمیسیون بودجه تشریف داشته‌اند. برای استحضار نمایندگان طهران مخصوصاً عرض می‌کنم الان پنج میلیون و نیم پول از خزانة مملکت به نان طهران داده شده …

شیروانی – کی کشف کرد این را؟ بنده کشف کردم.

آقا سید یعقوب – خوب این را کمیسیون بودجه کشف کرد. بنده و آقای شیروانی که وکیل ولایات هستیم باید ناظر باشیم در عوائد مملکت و خزانة مملکت را در نظر داشته باشیم. آقای تقی زاده می‌گویند در شهر طهران باید از خود اهالی پول گرفته و خرج طهران بشود. بنده هم همین را می‌گویم که آقای شیروانی شما که امسال مسافرت کردید رفتید تا سمیرم علیا آن مردم گرسنه و برهنه را دیدید بچه وجدان و حقیقتی (که من شما را دارای وجدان میدانم) میآئید در این جا رأی می‌دهید که صد و بیست و پنجهزار تومان از خزانه عمومی ممکت که باید مصارف عمومی مملکت بشود مصارف تأسیسات مملکت بشود به مصرف شهر برسد؟ نایب الحکومه شیراز آمده است در سمیرم شکم پاره کرده است باید مصارف آنها کرد نه در طهران برای اینکه خیابانها تمیز و دارای چراغ باشد و گرد بلند نشود به کلاه و یقه مان بنشیند اما تمام ولایات ایران پارلمان شود. بنده و آقای تقی زاده این عقیده را داریم. بنده عرض می‌کنم که طهران پایتخت ایران است و بهترین شهرها است و باید پاکیزه باشد اما کی باید مخارجش را بدهد؟ آنهائی که در سرحدات هستند؟ آنهائیکه در ولایات هستند ؟! آنهائی که از

فشار و ظلم و جور حکام رفته‌اند در خارجه آنها باید بیایند این مصارف را بدهند ؟! اینها مصارف شهری است صحبت ما تمام برمیگردد روی این مسئله چون این‌ها برای مصارف شهری است و باید اهل شهر بدهند خزانه مملکت نباید آنرا بدهد بنده کاملا میدانم که این بلدیه قدمهای سریع برمیدارد اما بمن چه ربطی دارد که وکیل ولایات هستم مگر بنده و جنابعالی ضامن هستیم که چون کسی صحیح عمل می‌کند بیائیم پول از جای دیگر بگیریم و بدهیم خرج اینها بکند. می‌گویند خراب کرده‌اند ما نباید بگوئیم خراب بکنند. بنده و جنابعالی که به قانون اساسی قسم خورده‌ایم باید اموال مردم را حفظ کنیم بدون اجازه و اطلاع ما چرا خراب می‌کنند ؟! بدون نظریات بنده و جنابعالی که مسؤلیت خدائی و خلقی و وجدانی داریم چرا اینکار را می‌کنند همة اینکارها را می‌کنند آنوقت می‌گویند بیائید رأی بدهید ما اینجا چراغ برق بکشیم !! بلی چراغ برق خوب است. مثل اینکه گفتند فلان کس از گرسنگی مرد گفت داشت و نخورد. آقا نداریم !! مملکت ندارد !! شما که فقر و پریشانی ولایات را. همه دیده‌اید !! ما پنج میلیون و نیم الان روی ارازق گذاشته‌ایم باز هم الان یکی یکی این صورتی را که دیده‌اید می‌آورند خرج طهران کنیم !! یکی از این مخارج هفتاد و پنج هزار تومان خرج سدّ شیراز است و هفتاد و پنج پارچه ده آنجا بکلی ویران شده و تمام اهالی آن متفرق شده‌اند چرا دولت آنرا تعقیب نمی‌کند؟ چرا آنرا پیشنهاد نمی‌کند ؟چرا نمی‌آید این حرفها را بشنود؟ چرا در می‌رود؟ باید حرفهای وکلای ولایات را بشنود. مخالفت ما از این نقطة نظر است والا بنده خیلی مایل هستم که آبهای شهر لوله کشیده اما نه از پول قمشةها از پول طهران پاک بشود و طهرانی بخورند !بنده هیچوقت انصافم اجازه نمی‌دهد. نزاعی که آقای تقی زاده بیان کردند بنده هم تعقیب دارم سر این مسئله است. بنده و آقای تقی زاده و جنابعالی یک جماعتی بودیم که در اول لیبرال می‌گفتند یعنی آزادیخواهان سریع. اما بیک طوری که این طفل یکشبه ره صد ساله بخاهد برود. هرگز نخواهد رفت. بزمین می‌خورد این طفل باید مطابق مقتضیات مملکت حرکت کند باید قدم به قدم برود. باین تندی که می‌روید چنان بزمین می‌خورید که قلمتان خرد شود و دیگر نتوانید برخیزید.

معتضد استرآبادی – انشاء لله.

شیروانی – مزخرف نگو.

آقا سید یعقوب – باید مقتضیات و حالات را رعایت کرد. بنده هم معتقدم که اموال مردم محترم است اموال مردم را نباید درش تصرف کرد. بدون اجازة آنها نمی‌شود تصرف کرد وقتی تصرف و مداخله کردند بنده و جنابعالی مسؤل هستیم. بعد از آنکه این مملکت مشروطه شد باید کارهای ما مطاق اصول مشروطیت باشد باید تمام کارها از مجلس شورای ملی بگذرد و یک کارهائی را که مجلس نمی‌گذرد ما نباید رأی بدهیم تا آنکه سابقةتجربی آنها بشود. پس مخالفت بنده از این جهت است که این مصرف محل خرجش از خزانة مملکت و عواید عمومی است عوائد عمومی باید مصارف عمومی بشود. مصارف عمومی هم آن است که در بودجة مملکتی است نه در بودجة ادارات. در این موضوع دولت بیاید پیشنهاد کند در لایحة مخصوصی برای خانه هائی که در طهران خراب شده است بنده هم که یک نفر طهرانی نیستم حاضر هستم که خیابانهایش را درست کنند. اصل مسئله برمیگردد روی این که عوائد عمومیرا نباید در شهر خصوصی خرج کرد. شمامیخواهید در شهر خصوصی خرج کنید آن وقت از یک محل و از یک جای دیگر اعتبار بدهید ؟!

رئیس – آقای دشتی.

دشتی – بنده در این مخالفت هائی که راجع بلایحة

بلدیه شد فقط دو ایرارد صحیح دیدم یعنی دو ایرادی که قابل جواب دادن است و مابقی دیگر به حماسه و یک مخالفتهای بی اساس بیشتر شبیه بود تا بمخالفت صحیح یک ایرادش این است که این پولی که خرج طهران می‌شود چرا باید از بودجة عمومی بردارند. علتش این است که بلدیه عایدی مخصوص ندارد. شما حق وضع مالیات قائل نشده‌اید حتی در این قانون بلدی که الان مطرح است یک ماده است که بعضی‌ها مخالفت می‌کنند که بلدیه نتواند عوائدی برای خودش وضع کند پس ناچارند که تمام بلدیه‌ها از بودجة کل مملکتی بردارند.

اگر از بودجة کل مملکتی برندارد از کجا بردارد؟ شما که حق وضع عوارض برای او قائل نیستید از کجا بگیرید؟ یکی دیگر اعتراضی بودکه آقای دکتر مصدق کردند که حرف صحیحی است وآن این است که گفتند ما میل نداریم به کسر بلدیه داده شود و می‌خواهیم بمصرف آب طهران و ساختمان برسد. این حرف صحیح است. این را هم آقای مدرس و آقای دیبا و شاید یک عدة دیگر هم پیشنهاد کرده‌اند که این پول بمصرف آوردن آب بطهران و جبران خساراتی که بمردم واقع شده است برسد. دو اطراف خراب کردن خیابان‌ها یک صحبت هائی شد که حقیقتاً اگر بنده در مجلس نبودم و می‌شنیدم که آقای تقی زاده این مذاکرات را فرموده‌اند باور نمی‌کردم. بالاخره آقا: تمدن و ترقی یعنی چه؟ یعنی اقتباس علوم و صنایع و انظمه و تمام اصول زندگی صحیح که مطابق عقل باشد. این چندین رشته دارد. یک رشته در معارف است. یک رشته در صحیه است. یک رشته در بلدیه است. از بلدیه شما متوقعید که مثلا معارف مملکت را دست بکند ؟! یا زراعت و فلاحت مملکت را رونق بدهد ؟! تمام رشته‌های مملکت باید متساویا و متوازیا پیشرفت کند. بلدیه باید در حدود اختیارات خودش اصلاحاتی بکند. وزارت معارف در حدود اختیارات خودش. وزارت فلاحت و تجارت در حدود اختیارت خودش و بالاخره تمام وزارتخانها در حدود اختیارات خودشان باید اصلاحات کنند. ولی اگر اصلاحات یکی از دوائر پیش آمد ما نباید بگوئیم چون آن دائره اصلاح نشده است اینهم نباید بشود. یک بلدیة که بخواهد در شهری اصلاحات بکند اصلاحاتش چیست؟ اصلاحات آن یکی راجع بصحیه است. یکی راجع بتنظیف و تنویر شهر از این قبیل چیزها است. راجع بتسهیل معابر عمومی است غیر از این که اصلاحات ندارد. مثلاً معتقد بودند که بلدیه معجز کند برایشان ؟! وظیفة بلدیه این‌ها است. حالا که ما صحیه را اینقدر اهمیت می‌دهیم بعقیدة بنده بواسطه بدی خیابان و بدی آب طهران صحیه طهران خراب است. طهران آب بقدر کافی ندارد. هر سال که آب یک قدری نقصان پیدا می‌کند اهالی دچار زحمت می‌شوند. حالا فرض کنید امسال زمستان برف نیاید سال آینده چه خواهد شد؟ با این بی آبی سال ۱۳۰۶ اگر سنة ۱۳۰۷ هم باران و برف نیاید چه خواهد شد ؟….

مدرس – باید هجرت کنند.

دشتی – عرض کنم بنده خودم با رئیس بلدیه مکرر در باب آب طهران و همچنین راجع بروشنائی شهر صحبت کرده‌ام. رئیس بلدیه معتقد بود که باید این قنواتی که الان در اطراف شهر موجود است این‌ها را در مقابل قصر تمرکز داد و بعد از آنجا (اگو) برایش بسازند برای تهیه برق و از برای این کار هم تقریباً چهار پنج ماه است مهندسین خودشان را فرستاده‌اند و مطالعات کافی برای این کار کرده‌اند حتی نقشه شان را بآلمان فرستاده‌اند و اصلاح هم کرده‌اند و قریب چهارصد هزار تومان برآورد کرده‌اند که خرجش است و منافعش را تقویم کرده‌اند که اگر چراغی راتا صبح بسوزانند و صد دینار بدهند در سال اول تمام مخارح را مستهلک می‌کند و بعد از اینکه این مخارج را مستهلک کرد آنوقت بلدیه می‌تواند از عوائد بعدش

آن شهر را لوله کشی بکند و آب شهر را از این کثافاتی که امروز دچار هستیم محفوظ بدارد پس اگر ما قائل بتدریج هم بشویم بالاخره آن قدم اولی که مرحلة اول تدریج است باید برداشته شود یا نه ؟ما بنشینیم سر جایمان از آسمان که کسی نمی‌آید این کارها را درست کند ما باید خودمان کار کنیم (لیس للانسان الا ماسعی) یکی از قدمهای اولی آوردن آب است بطهران و بنده غریب می‌دانستم که وکلای طهران با آوردن آب بطهران مخالفت کنند بالاخره اگر مخالفت با ازدیاد بودجه یعنی زائد ادارت دولتی بکنند بنده هم موافقت می‌کنم و حرف صحیحی است که نباید پول مملکت صرف پشت میز نشین‌ها بشود ولی با پولیکه صرف یکمقدار از حوائج مملکت می‌شود چرا مخالفت می‌کنید ؟! یک فکر مسموم در مجلس پیدا شده است و آن صحبت مرکز است ولایات بروید تمام جاهای دنیا را ملاحظه بفرمائید به بینید هیچ جای دنیا اینطور نیست. اگر که نسبت بولایات یک اجحافی بشود البته باید از آن جلوگیری کرد. اگر یک ظلم یا قصوری نسبت به آنجاها بشود باید جلوگیری کرد اما ما نباید قائل شویم به اینکه مرکز ما یعنی پایتخت ما مرکز کثافت باشد. این مسئله حتی در خود ولایات هم اینطور است مثلا شهر تبریز از سایر شهرهای آذربایجان بهتر است. شیراز از سایر شهرهای فارس بهتر است. این امر طبیعی است. شما بر ضد طبیعت نمی‌توانید اقدام بکنید. مرکز هر ناحیه و مرکز هر مملکتی بالطبیعه باید بهتر از سایر جاها باشد. عرض کنم در قسمت خرابی خیابانها می‌فرمایند کی گفته است خیابانها را خراب کنند. بنده عرض می‌کنم احتیاج گفته است. بنده وجدان آقایان را شاهد می‌گیرم کدام یک از شماها وقتی از خیابان چراغ برق می‌گذشتید احساس نکرده‌اید که خیابان تنگ است؟ این چیز محسوس طبیعی است. بعقیدة بنده ده سال هم هست دیر شده. یک خیابانی که هشت ذرع عرض دارد و تمام کامیونها و بارکش‌ها و دوچرخه‌ها و چهارچرخه‌ها و الاغ و واگون از آنجا می‌گذرد این دیگر قابل عبور و مرور نیست ما هر سال از این راه مبالغی تلفات داریم. می‌فرمایند کی گفته که اتومبیل بیورند! بنده که نگفتم اتومبیل بیاورند مجلس که نیاورده است. مردم خودشان اتومبیل می‌آورند. اقتباس تمدن مربوط به ادارة بنده وشما نیست. خیابانها را که بمضیقه انداخته‌اند حالا چه کنیم؟ یک طرحی شما تهیه و پیشنهاد کنید که کسی حق نداشته باشد اتومبیل وارد این مملکت کند. ولی راه عملی این نیست که کی گفت اتومبیل وارد این مملکت بشود. یک طرح قانونی پیشنهاد کنید و تمام وکلاء هم امضا کنند که یک اتومبیل از سرحد وارد مملکت نشود. این طرز عملی است. حالا این نظریه صلاح یا غلط است کار ندارم ولی راه عملیش این است و بالاخره بعقیده بنده لایحه فعلی یکی از لوایح خوبست برای اینکه تماس دارد باحوائج ضروری مملکت و عرض کنم فقط دو ایراد است که صحیح است یکی اینکه چرا از بودجه عمومی می‌دهند که عرض کردم بلدیه بودجه ندارد البته وقتی که قانون بلدیه گذشت و توانستند عوارضی برای بلدیه‌ها معین کنند آنوقت حق این حرف را دارند یکی دیگر اینکه چرا این پول صرف کسر عایدات بلدیه بشود. این را ممکن است با پیشنهاد آقای مدرس و سایر آقایان اصلاح کنند که فقط صرف آب آوردن به شهر و صرف مخارج ساختمان خیابانهای شهر بشود.

مخبر – عرض کنم نماینده محترم آقای آقا سید یعقوب در ضمن فرمایشاتشان (نمیدانم چه عرض کنم) یا خواستند حمله به عقائد بنده بکنند یا اینکه عرایض بنده را تحریف کنند. ایشان گفتند فلانکس یکوقت خیلی تند می‌رود و یکوقت می‌آید اینجا می‌گوید باید این لایحه بهمینطور بگذرد بنده اینطور عرض نکردم بنده عرض کردم عمل با حرف فرق دارد. آقای آقا سید

یعقوب وجدانا خودشان یکی از شهودی خواهند بود که بنده یکی از کسانی بودم که راجع به بوده ارزاق ده ماه عمر صرف کردم تا اینکه کشف کردم که پنج میلیون و نیم پول این مملکت را خرج طهران هم نکرده‌اند و برده‌اند و خورده‌اند و بین خودشان تقسیم کرده‌اند. بنده عمر صرف کردم شبها نشستم، اسناد جمع آوری کردم، ارقام دیدم، تحقیقات کردم، و بالاخره کشف کردم که پنج میلیون و نیم پول این مملکت را برده‌اند و بین خودشان تقسیم کرده‌اند بعقیده بنده اینکار است. بنده این کار را کرده‌ام و باز هم می‌کنم این عقیده را هم دارم که باید جلوی این خرج‌ها را گرفت. گفته می‌شود که صد وبیست و پنجهزار تومان خرج آب یا چراغ یا ساختمان طهران میوشد. اولا اگر ملتفت شده باشید بنده در پشت همین تریبون نه تعریف از کسی کردم و نه تمجید. نه گفتم فلان خرج باید بشود یا نشود. یک فرمایشات کلی آقای تقی زاده فرمودند و لازم بود یک جواب‌های کلی بایشان داده شود و معتقدم که باید بودجه این مملکت طوری نوشته شود که بمصرف صحیح و عمومی برسد مخصوصا در مسائل مربوطه ببلدیه.

جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.

کازرونی – بنده مخالفم.

رئیس – بفرمائید.

کازرونی – عرض کنم بنده بیشتر مایل بودم که این لایحه بدون مذاکره بگذرد و بعضی حرفها زده نشود لکن جواب هائی که در مقابل مخالفین داده شد و اظهاراتیکه مخالفین کردند اگر حالا درست مطلب روشن نشود. و جواب مقنع داده نشود بیشتر مسئله شبیه بهرج و مرج می‌شود. یکجواب قانونی به مخالفین داده نشده است. این جوابهائی که داده شده پشت تریبون اساسی و قوانین عمومی مملکت زده است. بنابراین ما باید بیشتر مذاکره کنیم تا در ضمن مذاکرات یا راه حلی برای جواب دادن بمخالفین پیدا کنیم که تصادف و تصادم با قانون اساسی که دیروز اینجا قسم خورده‌ایم که او را حفظ کنیم ننماید این است عقیدة بنده.

رئیس – رأی گرفته می‌شود بکفایت مذاکرات آقایانیکه مذاکراترا کافی میدانند قیام فرمایند

(عدة قلیل قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد. آقای عمادی موافقند؟

عمادی – بلی.

رئیس – آقای حاج میرزا مرتضی مخالفید؟

حاج میرزا مرتضی – بلی.

رئیس – بفرمائید.

حاج میرزا مرتضی – بنده درست در خاطر دارم در پشت همین تریبون آقای شیروانی می‌فرمودند که این اتومبیل سواری در این مملکت چندی طول نخواهد کشید که ثروت ایران را بر باد خواهد دادو چیزی برای هیچ کس باقی نخواهد گذاشت حالا که آقای شیروانی می‌فرمایند خیلی باید تند و سریع حرکت کرد. باید اتومبیل سوار شد و کوچه‌ها و خیابانها را گشاد کرد و خانه‌های مردم را خراب نمود. و مالیاتی که با چه زحمت و از چه اشخاص حقیر که با نان جو و علف بیابان گذران می‌کنند بگیرند و بیاورند در طهران و برای یک عدةاشخاص که اینها پول دارند و با پول خودشان اتومبیل می‌خرند یا مفت برایشان می‌رسد خیابانها را وسیع کنند برای اینکه اتومبیل آقایان تند حرکت کند و تفریح کنند. کدام انصاف و مروت حکم می‌کند که از یک اشخاص بدبخت پول بگیرند و خرج تفنن و تفریح یکعده اشخاص در طهران بکنند ؟بنده نمی‌گویم خیابانها را وسیع نکنند. مطابق قانون اساسی خانه‌ها و دکاکین مردم را بخرند و آنوقت خراب کنند. بعلاوه از پول آن اشخاصی که می‌خواهند اتومبیل سوار بشوند یک مالیاتی قرار بدهند. آنهائی که می‌خواهند تفریح بکنند

و زندگانی لوکس و اعیانی داشته باشند مالیاتی بدهند برای اینکه خیابانهای طهران را تسطیح بکنند و تقدیم آقایان نمایند که سوار اتومبیل شوند و در خیابان‌ها حرکت کنند نه اینکه بروند از مازندران و شیراز و سایر جاهای دیگر از یک بدبختهای فقیر بیچاره مالیات بگیرند و بیاورند این جا خرج تفریح و تفنن یک عده اشخاص معدود بکنند. بنده یکنفر نماینده کرمان هستم و بنام اهالی کرمان عرض می‌کنم هیچ وقت روح هیچ یک از موکلین من رضایت ندارد و راضی نیستند که پول از آنها بگیرند و خرج این کار بکنند. چرا ؟برای چه؟ آقایانیکه می‌خواهند اتومبیل سوار شوند خودشان پول دارند می‌توانند بدهند و خیابان‌های شهر را بسازند و درست کنند تا اینکه اتومبیل سوار شوند و تفریح بکنند. اما برای آوردن آب :اگر خشک سالی بشود البته همان رودخانه جاجرود هم که می‌خواهند از آنجا آب بشهر بیاورند بقدر کفایت آب ندارد. می‌فرمایند باید اهل این شهر منتظر بشوند که بارندگی بشود و برف بیاید تا آب داشته باشیم. در همه جا همین طور است. در هر کجا هر وقت بارندگی شد رودخانه کم می‌شود چشمه کم می‌شود ولی این مربوط به این نیست که پول یک جائی را بیاورند خرج یک جای دیگر بکنند آن هم برای اشخاص معدودی. یک مالیاتی وضع کنید که بلدیه همان نقطه بگیرد و خرج کند. بلدیه کرمان در ماه چهارصد تومان بودجه دارد. ماهی چهارصد تومان بکجای یک بلدیه ایالتی می‌رسد؟ آنوقت پول آنجا را بیاورند و خرج بلدیه طهران بکنند برای اینکه اهالی اینجا عزیز بلاجهتند ؟جهتش چیست؟ در شیراز را از خودش بگیرند. در کرمان را از خودش بگیرند. طهران را هم از خودش بگیرند وخرج کنند. پول عمومی مملکت را باید صرف حوائج عمومی مملکت بکنند نه اینکه پول یک نقطه را صرف یک نقطه دیگر بکنید بنده عقیده‌ام این است که این لایحه را برگردانند و یک لایحة بجای آن تهیه کنند و یک مالیاتی وضع کنند و در هر شهری که می‌خواهند آنرا آباد کنند اهالی آن شهر آن مالیات را بدهند نه اینکه جای دیگر پول بدهند و خرج اینجا کنند.

مخبر – عرض کنم مکرراتی را که نماینده محترم این جا فرمودند این بود که بالاخره چند تا فحش به اتومبیل دادند و نسبتی هم ببنده دادند که گفتم خانهای مردم را خراب کنند و بالاخره فرمودند پولی که از ولایات می‌آید خرج طهران نکنند. اما راجع به اتومبیل البته جامعه چند سال پیش قضاوت کرده است که آقا چقدر از اتومبیل بدشان می‌آید و اما راجع برعیت بدبخت کرمان. آن را هم بنده تصور می‌کنم که آن انداره‌ها اگر این قانون هم نگذرد از زیر بعضی فشارها که جزئیاتش مربوط بدولت است راحت نخواهند شد و برای آنها باید فکر دیگری کرد و یک فکر اساسی لازم است اما اینکه فرمودند اگر باران نیاید همه جا خشک می‌شود و رودخانه جاجرود هم میخشید. این را بنده جداً تردید می‌کنم زیرا الان که شهر طهران دچار خشکی است هزارها سنگ آب توی رودخانه جاجرود می‌رود و بالاخره می‌ریزد به کویر و این آب را می‌شود آورد بطهران و مردم طهران را مشروب کرد و این حرفها هم تقریباً کهنه شد.

جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافیست.

کازرونی – بنده مخالفم.

رئیس – بفرمائید.

کازرونی – باز هم عرض می‌کنم که اگر لایحه بهمین شکل بگذرد و در اثر همین مخالفت‌ها و جوابهائی که بمنزلة الغای مشروطیت است ….

بعضی از نمایندگان – (بطور همهمه) اینطور نیست

(صدای زنگ رئیس)

رئیس – بطور اختصار بفرمائید.

کازرونی – عرض می‌کنم بایستی درمقابل قانون

اساسی و قوانین عمومی مملکت یک جوابها با یک دلائل قوی در حدود همان قوانین داده شود و اگرچنانچه بهمین حرفهای متفرقه که هیچ تماسی با قانون پیدا نمی‌کند رأی داده شود همانطور استکه عض کردم لهذا عقیده بنده این است که باید مذاکرات زیادتر بشود تا در ضمن مذاکرات جوابهای حسابی داده شود.

رئیس – رأی گرفته می‌شود بکفایت مذاکرت آقایانیکه تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد. پیشنهاد‌ها قرائت می‌شود …

دکتر مصدق – بنده توضیح نظامنامه دارم.

رئیس – راجع به چیز؟

دکتر مصدق – راجع بفرمایشاتی که نماینده محترم فرمودند.

رئیس – گفته شد مذاکرات کافی است.

دکتر مصدق – بلی ولی توضیح نظامنامه ایست.

رئیس – بعد از خواندن پیشنهادها بفرمائید.

(پیشنهادها بشرح ذیل خوانده شد)

پیشنهاد می‌نمایم تبصرة ذیل بمادة واحده علاوه شود: تبصره – مبلغ کافی از وجه مزبور برای آوردن آب به شهر طهران و تعمیر و قیمت مستغلات خیابان چراغ برق صرف خواهد شد.

(دیبا)

پیشنهاد می‌کنم مادة واحده بترتیب ذیل نوشته شود: وزارتمالیه مجاز است از اضافه عایدات ۱۳۰۵ مبلغ ۱۲۵ هزار تومان برای آوردن آب به طهران و جبران خسارت و ضرر املاک و دکاکین که خراب شده و می‌شود جهت مصالح بلدیه به بلدیه طهران اعتبار بدهند.

مدرس.

اینجانب پیشنهاد می‌کنم که بجای کسر عایدات بلدیه نوشته شود برای ادائ قیمت ابنیة که بلدیه برای توسعة خیابانها خریداری می‌نماید و مقومینیکه بتراضی خریدار و فروشنده تعیین می‌شوند قیمت را تعیین کرده باشند و برای حفر مجرای آب از رودخانة جاجرود بطهران.

علی حقنویس.

مادة واحده را بقرار ذیل اصلاح کرده پیشنهاد می‌نماید:

وزارت مالیه مجاز است از اضافه عایدات ۱۳۰۵ مبلغ یکصد و بیست و پنجهزار تومان برای ساختمان خیابان چراغ برق و قیمت املاک مردم و خرج آوردن آب به بلدیه بپردازد.

حاج شیخ بیات.

رئیس – آقای دیبا.

دیبا – چنانچه مذاکره شد مقصود از این لایحه اولا آوردن آب بشهر طهران بود و بعد هم دادن پول بصاحبان مستغلاتی که در خیابان چراغ برق خراب شده که حقیقتاً هم مالکین بلاتکلیفند و هم مستأجرین و البته از ناحیه مجلس باید هرچه زودتر و سریعتر یک تکلیفی برای آنها معین شود و چون ماده خیلی مجمل بود بنده این پیشنهاد را عرض کردم و این پیشنهادی که آقای مدرس فرمودند ظاهراً مقصود بنده را تأمین می‌کند و همان را قبول می‌کنم.

رئیس- آقای دادگر پیشنهاد کرده‌اند که قبلاً به پیشنهاد آقای مدرس رأی گرفته شود ولی یک پیشنهدی مال آقای فیرزآبادی است که مطابق نظامنامه مقدم است یک پیشنهاد دیگری هستکه آن مقدم تر است که آقای تقی زاده پیشنهاد کرده‌اند که این لایحه از دستور خارج شود.

آقای تقی زاده.

تقی زاده – بنده میل داشتم که پیشنهد بنده خوانده شود.

رئیس – بخوانید.

تقی زاده – ولی حالا خودم موضوعش را می‌گویم. بنده پیشنهاد کرده‌ام که این لایحه از دستور خارج شود و وزارت داخله لایحة برای پیدا کردن محل عایداتی از خود شهر بمجلس پیشنهاد کند و تخصیص بدهد بآوردن

آب به شهر و بنده ناچارم یک کلمة برای توضیح مطلب خودم عرض کنم زیرا مقتضی نمیدانم که این لایحه باین صورت بیاید. علاوه بر آنچه که آقایان فرمودند طابق قوانین اساسی مملکت ترتیب همین است که پول این مملکت را نمی‌شود به مصرف یک شهر مخصص رساند بلکه باید از خد شهر پیدا کرد و در آنچه که ما این جا بیان کردیم مطلب درست واضح نشد یعنی بعضی از آقایان که بعد فرمایشاتی کردند سوء تعبیر کردند و مخصوصاً خیلی اسباب تأسف است که در این اواخر از چند سال باینطرف حرف زدن از بیچارگی مردم یکنوع گناهی شده اگر بگوئی …

رئیس – آقا راجع به خروج از دستور صحبت کنید.

تقی زاده – بلی راجع به خروح از دستور است عرض می‌کنم. وقتی لازم نمیدانم از عایدات مملکت صرف شهر بشود باید توضیحش را عرض کنم وقتی که این لایحه از دستور خارج شد و بآن ترتیبی که بنده پیشنهاد کردم آمد آنوقت این مسئله پیش نمی‌آید یعنی محلی از عایدات خود شهر پیدا می‌شود و لازم نمی‌شود که عایدات مملکتی را صرف اینکار کرد و توضیح همین می‌خواهم عرض کنم: آقایان می‌فرمایند که ما مدعی هستیم با اتومبیل. ما اول کسی هستیم که میل داریم در شوارع مملکتی اتومبیل حرکت کند ولی میگوئیم که خرج اتومبیل در شهر را نباید مملکت بدهد و برای رفع این سوء تعبیر و سوء تفسیرها که پیش می‌آید باید یک وقتی پیدا کرد و آنها را گفت و حالا که راجع بخروج از دستور نمی‌شود گفت لهذا بنه توضیحات خودم را می‌گذارم برای وقت دیگر و عجالتاً عرض می‌کنم وقتیکه مخالفین و موافقین هم تصدیق کردند که پول مملکت را نمی‌شود صرف اصلاحات شهری و صرف اصلاحات تجملی کرد لهذا بنده پیشنهاد کردم از دستور خارج شود و بآن ترتیبی که عرض کردم وزارت داخله بیاورد.

رئیس – آقای دادگر.

دادگر – عرض کنم که آقای دشتی به بنده نصیحت می‌کردند که با خروج از دستور مخالفت نکن. تنفس و ختم جلسه و خروج از دستور یک بخت طبیعی دارد و بالاخره وقتی که انسان طرف مقابل تنبلی را می‌خواهد بگیرد غالباً مغلوب می‌شود. عرض کنم همانطوری که عرض کردم یک لایحة می‌آید و درش صحبت می‌شود اشخاص مهیا می‌شوند. مجهز می‌شوند و بالاخره عقاید گفته میشودپس از آنکه همة این تهیؤها پیدا شد آنوقت برود بیرون بنده بنوبة خودم معتقدم این طرز تضییع وقت مجلس است. بعلاوه خیابان چراغ برق مگر تفنن گاه است؟ بنده در تمام عمرم یکنفر متفنن در خیابان چراغ برق ندیده‌ام. بلکه آنجا محل عبور است و اگر راجع به لاله زار می‌فرمودید باز حرفی بود. بنده می‌خواهم توجه آقای تقی زاده را جلب کنم نسبت بآن تل خاکی که در آنجا رویهم ریخته و مردم زندگانیشان خراب شده و حالا بقول آقا بر فرض هم که مجاز نبوده‌اند ولی عملی واقع شده و مردم در مضیقه هستند و پولشان را می‌خواهند و فشار آورده‌اند حالا چرا ما این کار را تمام نکنیم و بگذاریم برای یک وقت دیگری؟ بنظر بنده (انکار نمی‌کنم که بعضی صحبت‌ها گفتنش در مجلس ضرور است) ولی بالاخره در اینمورد بخصوص که واقع شده بنظر بنده تضییع عمر است برای آن اشخاصی که در این خصوص صحبت می‌کنند و وقت خودشان را تلف می‌کنند.

رئیس – رأی می‌گیریم به پیشنهاد آقای تقی زاده یعنی خروج از دستور آقایان موافقین قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد. پیشنهاد آقای فیروزآبادی

(بمضمون ذیل خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم که در عوض یکصد و بیست و پنج

هزار تومان نوشته شود: پنجاه هزار تومان

رئیس – بفرمائید.

فیروزآبادی – بنده و همه آقایان آرزویمان این است که انشاء الله مملکت ما آباد شود و خیابان ما هم روشن شود و پاکیزه باشد. هر کسی بشر است این آرزو را دارد. اما در مقابل این آرزو و چیزهای دیگر ما آرزوهای دیگری داریم که اهمیتش زیادتر است که اگر بآن آرزوها برسیم این ارزوی ما قطعاً بپایان خواهد رسید و آن آرزوی ما این است که در این مملکت یکقسمتی بشود که اول پول درآورد و بعد خرج کرد نه اینکه اول برویم به قرض و مفلوک کردن مردم یک پولی درآوریم و خرج کنیم. وقتی مردم فقیر و بی چیز شدند مالیات و گمرکات ما زمین خواهد خورد و چیزی باقی نخواهد ماند. بنده این چیزها را وقتی بنظرم می‌آورم می بینم که این خرج‌ها ابتداءً بجهت ما زود است و ما باید این آرزوهای خودمان را بگذاریم برای وقتی که پول از منافع ثروت طبیعی خودمان که داریم و لیاقت اظهار و بروز آن را نداریم پیدا کنیم. البته بعد از این که پول پیدا کردیم آنوقت زیاده از این‌ها حرج می‌کنیم ولی بر هیچیک از ماها مستور و پوشیده نیست که ماها هیچ چیز نداریم و هر کسی بگوید چیزی داریم اشتباه کاری می‌خواهد بکند بله چیزی که ما داریم معادن خیلی خوب داریم – یکی نفت است که بقدر تمام دنیا ارزش دارد. اما افسوس که ابراز لیاقت برای استخراج آن نمی‌کنیم و چقدر اشخاص و تجار ایرانی امتیاز یک چاه می‌خواهند و بهشان نمی‌دهیم و هرز اشکال تراشی می‌کنیم و بنده باین ملاحظات با این خرجها مخالفم. از آنطرف هم چاره نداریم. و اگر بگوئیم هیچ فایده ندارد. این است که پیشنهاد کردم پنجاه هزار تومان از این صدو بیست و پنجهزار تومان بجهت مخارج ضروری این کار برداشت کنند و آن هفتاد و پنج هزار تومان دیگرش را ترحم باین مملکت بکنند و بگذارند یا از مردم گرفته نشود یا اگر گرفته می‌شود بمصرف کارهای عام المنفعه برسد.

رئیس – آقای بیات.

مرتضی قلیخان بیات – آقای فیروزآبادی خودشان در قسمت اول تصدیق فرمودند که این قضیه یک قضیه ایست لازم و بنده هم گمان می‌کنم اگر درست دقت بفرمایند تصدیق خواهند فرمود که این مسئله جزء احتیاجات شهر است. اولا در قسمت آب همانطور که اظهار شد امسال حقیقتا بقدری مردم در فشار بودند که اگر وجوه مالیاتی مملکتی هم صرف می‌شد هیچ ضرری نمی‌بخشید بلکه طرف استفاده بود و اما قست راه را که آقایان اظهار فرمودند خرجی است برای اتومبیل و اینها بعقیده بنده برعکس است بجهت اینکه آن کسیکه سوار اتومبیل است از خیابان عبور می‌کند و این یک خرجی است برای فقرا والا آن کسی که توی اتومبیل است از خیابان عبور می‌کند ولی آن شخصی که توی خیابان پیاده عبور می‌کند طرف صدمه و حمله واقع می‌شود. اگر معتقدند که اتومبیل از میان برداشته شود باید یک قانونی بگذرانیم که هیچکس در این شهر سوار اتومبیل نشود و راه را هم هر طور که هست بحال خودش بگذاریم والا وقتی اتومبیل آمد دراین مملکت مردم سوار شدند و زندگانیشان یک قدم جلو رفت دو مرتبه نمی‌شود برگرداند و وقتی اتومبیل سوار شدند دو مرتبه با شتر و خر و اسب نمی‌شود مسافرت کرد و بعقیدة بنده این قسمت اشتباه است. آن کسیکه سوار اتومبیل است عبور می‌کند ولی مردمی که در خیابان هستند دچار صدمه می‌شوند و زیر اتومبیل می‌روند و سر دستشان می‌شکند و از برای آنها اسباب زحمت است نه برای اتومبیل دارها و این در حقیقت برای فقرا است که از شر اتومبیل راحت شوند بله اگر ما معتقد شویم که اتومبیل سوار نشوند البته نباید خیابانها را وسیع

کرد و در قسمت وجهش هم که آقای فیروزآبادی فرمودند بعقیده بنده این یک تحمیل جدیدی بر مردم نیست بلکه اضافة عایدی است کهاز سنة گذشته مانده و عجالتاً نمی‌خواهیم از کسی چیزی بگیریم. آن اضافه عایدی را می‌خواهند بیک مصرف ضروری برسانند و بعقیدة بنده این خرج هم از یکی از خرجهائیست که کاملا ضرورت دارد و وقتی که لزومش از معتقد شدیم و اضافه عایدی هم داشتیم دیگر بعقیده بنده کم کردنش را آقای فیروزآبادی بیلطفی کردند.

رئیس – آقایانیکه پیشنهاد آقای فیروزآبادی را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(عده مختصری قیام نمودند)

رئیس – قابل توجه نشد. پیشنهاد دیگری داده‌اند که شصت هزار تومان باشد

(پیشنهاد مزبور بنحو ذیل خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم در عوض ۱۲۵ هزار تومان نوشته شود شصت هزار تومان که تخصیص داده شود به املاکی که جهت توسعة خیابان‌ها خریده شده یا می‌شود.

رئیس – خوبست مطابق نظامنامه مختصراً توضیح بدهید.

فیروزآبادی – بله چشم امیدوارم همه این مراعات را بکنند بنده هم اولیش هستم. این که بنده شصت هزار تومان پیشنهاد کردم برای این خانهائی بود که خریده شده یا می‌خرند و ضرورت دارد واین را تخصیص بدهند باین قسمت که خیابانها را توسعه بدهند و اینکه صاحبان اتومبیل می‌گویند این برای مراعات حال فقرا است بنده عرض می‌کنم همینقدر سفارش کنند به شوفرهایشان که یک قدری یواش تر اتومبیل را ببرند رعایت حال فقرا شده است ولی آنها می‌خواهند در ظرف ده دقیقه تمام طهران را سیر کنند. حالا نمیدانم به چه مقصد و خیالی هستند و چون این آرزو را دارند مردم را هم زیر اتومبیل می‌گیرند اگر یک دفعه سفارش کنند این طور نمی‌شود و این شصت هزار تومان هم یک قدریش برای کندن تونل است و آوردن آب رودخانه جاجرود اولا عرض می‌کنم که آب رودخانة جاجرود در سالهائی که مثل امسال خشکسالی است آبش خیلی کم است و آقایان هیچ اطلاع ندارند. بنده اطلاع دارم که آب رودخانه جاجرود بقدری کم است که زراعتهای ورامین خشک شده است و ثانیاً اگر آمدیم مثل همچو سالی آب رودخانه جاجرود را آوردیم به طهران آنوقت پس دهات ورامین که می‌خواهند از آنجا مشروب شوند چه بکنند؟ ما می‌خواهیم صدهزار ده را خراب کنیم برای اینکة از سیرآب فواره‌های حوضهای شهر طهران زیادتر بپرد. باین جهت بنده این شصت هزار تومان را بجهت این مخارج کافی میدانم.

رئیس – آقای امیر حسین خان.

امیر حسین خان ایلخان – عرض کنم که مطلبی است که آقایان تقریباً اشتباه فرموده‌اند و آن این است که خیابان چراغ برق مربوط بعبور و مرور تنها مردم شهر نیست تمام مسافرین باید از خیابان چراغ برق وارد طهران بشوند. اگر تمام این مسافرین بیرون دروازة شهر پیاده می‌شدند بنده هم عرض نداشتم ولی تمام مسافرین باید از این خیابان عبور کنند و گاراژها همه توی شهر است و خیابان چراغ برق تنها منحصر بعبور و مرور اهل شهر نیست بلکه علاوه بر اهالی شهر مسافرین حضرت عبدالعظیم و تمام خطوط جنوب باید از این جا عبور کنند و اما راجع به آب جاجرود آقا فرمودند شصت هزار تومان کافی است. بنده عرض می‌کنم که این مسئله عملی نیست بلکه شنیده می‌شود که هشتاد هزار تومان الی نود هزار تومان خرج دارد که از بالا مجرائی درست کنند و بقدر سی سنگ الی پنجاه سنگ از آن آب را بشهر بیاورند بعلاوه مبلغی هم باید برای دکاکینی که در خیابان چراغ

برق خراب شده داده شود و این مبلغی که آقا پیشنهاد فرموده‌اند برای همان آب تنها کافی نیست مگر اینکه آب را بیاورند تا سرگردنه و از آنجا باز برگردد. خوب است آقا لطف بفرمایند و رعایت این نکات را بکنند.

رئیس – رأی می‌گیریم به پیشنهاد آقای فیروزآبادی آقایانیکه پیشنهاد ایشان را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(کسی قیام نکرد)

رئیس – قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای مدرس را کمیسیون قبول دارد؟ چون عبارت را قدری تغییر داده‌اند

مخبر – پیشنهادشان را بفرما ئید قرائت کنند

(بعبارت ذیل خوانده شد)

وزارت مالیه مجاز است از اضافه عایدات ۱۳۰۵ مبلغ یکصد و بیست و پنجهزار تومان برای آوردن آب بطهران و جبران خسارت و ضرر املاک و دکاکینی که خراب شده بجهت مصالح بلدیه ببلدیه طهران اعتبار بدهند. (مدرس)

رئیس – مقصود این است که در اول پیشنهادشان (خراب شده و می‌شود) بود حالا (خراب شده) نوشته‌اند (خطاب به آقای مدرس) توضیح بدهید.

مدرس – چون پیشنهاد شده است لهذا اگر دو سه کلمه زیادتر توضیح داده شود بعقیده بنده ضرری ندارد. فرمایشاتی که آقایان از اول تا حالا کرده‌اند من با تمامش موافقم. اعم از موافق یا مخالف. هر کدام حرفهایشان بجای خودش صحیح بود الا با یک کلمه که من مخالفم و آن تعریض است. هر کسی باید عقاید سیاسی خودش را بگوید اما به عقیده دیگری نباید تعرض داشته باشد. اما شخص بنده عقیده‌ام اینست طهران که سهل است شهرهای دیگر هم که سهل است دهات ایران هم باید مثل دهات و قصبات اروپا باشد (بعضی از نمایندگان – صحیح است) از حیث ظاهر و مقبولی و خوبی باید تمام بلاد و قصبات ایران مثل اروپا باشد.

اما از حیث باطن و عقیده دیانتی هم انشاء الله الرحمن امیدوارم شهر جابلقا و جابلسا که ما بآن عقیده داریم باشد. هیچ منافات هم با هم ندارد. حالا گفته نشود که مدرس غیب گفت یا یک پیش بینی غلطی کرد ولی من عرض می‌کنم تا این مئة تمام نشده چراغ برقهائی در طهران روشن خواهد شد که تا سی و پنج فرسخ روشنائی و نور خواهد داد تا آنوقت من می‌میرم ولی شما زنده هستید و خواهید دید.

حالا آمدیم سر مسئله پیشنهاد. عقیده بنده اینست که این بلدیه غیرقانونی است انشاءالله الرحمن این نظامنامه که می‌گذرد باید بلدیه قانونی تشکیل شود و این اعتباری که پیشنهاد شده برای بلدیه پیشنهاد شده نه برای شخص این بلدیه. تا این هست البته شروع کنید ولی بلدیه قانونی که انشاءالله تشکیل شد عملیاترا تکمیل کنید. این خانهائی که خراب شده باید پولش را داد اعم از اینکه قانوناً خراب شده باشد یا غیرقانونی. و این‌ها که خراب شده باید دوباره ساخته شود خواه قانونی خراب شده باشد خواه غیر قانونی. اگر شما می گوئید خانهائی که خراب شده چون غیرقانونی بوده نباید پول داده بنده مخالفم و اگر بگوئید این بلدیه فعلی غیرقانونی است بیخود آدم فرستاده و برای آب آوردن نقشه برداشته‌اند باز بنده مخالفم. در هر حال یک مخارجی شده و آن مخارج را باید داد. از این جهت بنده پیشنهاد کردم که این مبلغ صد و بیست و پنج هزار تومان را به بلدیه اعتبار بدهند بجهت آوردن آب در طهران و بجهت خرابی‌ها و ساختمان هائی که شده عجالتاً باید وسایل کار را تدارک کرد تا انشاءالله بیست روز دیگر ای قانون بلدی از مجلس می‌گذرد و بجریان که افتاد اگر این اعتبار بدست بلدیه خرج شده بود که هیچ

و هر مبلغی که باقی ماند بلدیه قانونی تکمیل کند و اگر غیر از این عقیده دارید بفرمائید چه باید کرد؟ میفرفمائید این خرابی هائی که شده چون غیر قانونی بوده نباید پولش را داد؟ یا ساختمانهائی که لازم است نباید کرد؟ این نمی‌شود و بنده مخالف نیستم که عبارت ساختمان هم اضافه شود.

مخبر- بنده می‌خواستم از آقای مدرس استدعا کنم چون کلمه ضرر و خشارت را در قانون ذکر کردن صلاح نیست برای اینکه حالا اگر عده از آقایان عقیده دارند که این ضرر و خسارت است عده دیگری هم عقیده دارند که ضرر و خسارت نیست در هر صورت موضوع نظری است ولی در موقع قانون گذاری اگر مجلس تصدیق کند که ضرر و خسارتی بر خلاف قانون بکسی وارد آمده این برخلاف شأن مجلس است. بنده استدعا دارم از آقای مدرس که اجازه بفرمایند این جملة که مرقوم فرموده‌اند (جبران و ضرر) مرقوم بفرمایند. ساختمان. و این بهتر است

وزیر مالیه – اینجا در عبارت پیشنهاد شاید اختلاف نطر باشد والا در اصل معنی و مقصود با نظری که آقای مدرس اظهار فرمودند و آقای مخبر هم تأیی کردند بنده هم موافقم. یعنی این مبلغ یکصد و بیست و پنج هزار تومان یک اعتباری است که بوزارت مالیه داده می‌شود که وزارت مالیه این وجه را به مخارجی که بلدیه می‌کند بپردازد حالا شما می‌خواهید تخصیص بدهید این اعتبار را به مخارج آوردن آب و ساختمان بنده موافقم ولی با این شرط که مسئله درست و روشن شود نه بنده و نه مجلس نباید تکلیف جزئیات و جریان کار اداره بلدیه را معلوم کنیم. بلدیه خیابان سازی می‌کند و یک مخارجی دارد ما در اصطلاح خودمان میگوئیم مخارج ساختمان. البته وقتی که خیابان سازی می‌کند یک دکاکینی را برای عریض کردن خیابان‌ها خراب می‌کند وقتی خراب می‌کند باید یک وجهی بصاحبان دکاکین پرداخته شود. همینطوری که باید بصاحبان دکاکین ۱ول بدهد در عیم حال شاید خیابان دیگر را هم لازم بداند بدون اینکه جائی را خراب کند مثلا خیابان جلیل آباد یا جای دیگر را شاید مقتضی بداند بسازد. اگر شما بخواهید اختصاص قائل شوید خوب نیست و اسباب زحمت می‌شود. مقصود این است که شما و در رأئی که می‌دهید بآن مقصودی که دارید برسید و آن دادن اعتبار است به بلدیه برای مصرف آوردن آب و ساختمان خیابانها. این را باید با یک عبارتی نوشت که آن مقصود را تأمین کند. اگر مقصود شما از این اختصاص این است که از این محل منها کنید آن قسمت پشت میزنشین را بسیار خوب. ولی این مقصود حاصل بود پس دیگر نباید تخصیص داد منحصراً به خیابان چراغ برق که اگر فردا بلدیه در ضمن انجام این کارها خواست سایر خیابان‌ها را هم تسطیح کند آن وقت نتواند یعنی مالیه پایش را بگذارد بیخ خر بلدیه و باو بگوید که این پول فقط مال چراغ برق است و برای جای دیگر مجلس اجازه نداده. بنده می‌خواهم رفع اشکال بشود برای مالیه و برای بلدیه در قسمت خودش. اصل این مسئله این است. مقصود آقایان این است که این صد و بیست و پنج هزار تومان صرف مخارج ساختمان بشود و خیابان‌ها درست شود و بالاخره خسارت آن اشخاصی که دکانشان را خراب کرده‌اند جبران شود. و نمی‌خواهید صرف بودجه اداری شود بنده هم با این مقصود موافقم ولی طوری نفرمائید که اسباب زحمت شود و ما دچار اشکال شویم.

رئیس – آقای آقا سید یعقوب.

آقا سید یعقوب – بنده با این پیشنهاد مخالفم.

رئیس – آقای مخبر راجع به پیشنهاد آقای مدرس چه میفرمائید.

مخبر – اگر اجازه بفرمائید پیشنهاد آقای حاج شیخ بیات و آقای مدرس را یکی بکنیم بعد یک پیشنهاد

جامعی درست می‌کنیم که تمام مقاصد بعمل آمده باشد.

رئیس – پس چند دقیقه تنفس داده می‌شود.

(در اینموقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیمساعت مجدداً تشکیل گردید)

کفیل وزارت امور خارجه – چون بواسطه الغاء‌کارگذاری‌ها بعضی تغییرات در بودجه وزارت خارجه شده است بودجه جدید را تقدیم و بودجه قدیمی مسترد می‌شود.

رئیس – پیشنهاد آقای مدرس بشکل جدیدی درآمده است قرائت می‌شود

(بشرح ذیل خوانده شد)

بنده پیشنهاد سابق خود را از این قرار پیشنهاد می‌نمایم.

وزارت مالیه مجاز است مبلغ یکصد و بیست و پنج هزار تومان از محل اضافه عایدات ۱۳۰۵ برای آوردن آب رودخانه از خارج بطهران و تادیه قیمت خرابیهای وارده از عریض شدن خیابانها و ساختمان همان خیابان‌ها پرداخت نماید.

رئیس – آقای مدرس.

مدرس – در حقیقت یک تغییر اساسی نشده فقط توضیح همان پیشنهاد قبل است و در حقیقت مقصود سه چیز است. یکی آوردن آب رودخانه است از خارج به طهران. یکی هم جبران خسارت هائی است که از خرابی‌ها بدکاکین مردم وارد شده. و یکی هم ساختمان همان جا‌ها یعنی همان خیابان هائی است که در آنجا خرابی وارد شده نه خیابان جدید. این پول مصرفش این سه جا است این توضیحی است که لازم بود عرض کنم.

مخبر – بنده از طرف کمیسیون این پیشنها را قبول می‌کنم.

رئیس – خوب پس رأی راجع باین پیشنهاد می‌ماند برای آخر. سایر پیشنهادها قرائت می‌شود. پیشنهاد آقای طاهری:

ماده واحده را بترتیب ذیل پیشنهاد می‌نمایم.

وزارتمالیه مجاز است که از اضافه عایدات ۱۳۰۵ مبلغ صد و بیست و پنج هزار تومان برای تأدیة قیمت عادله اراضی و امکنه و دکاکین خیابان چراغ برق که برای توسعة خیابان مزبور تصرف شده و می‌شود و همچنین برای آوردن آب بشهر طهران در ۱۳۰۶ ببلدیه بپردازد.

رئیس – آقای طاهری.

دکتر طاهری – بنده پیشنهاد آقای مدرس را قبول می‌کنم.

رئیس – پیشنهاد آقای دهستانی.

(بشرح ذیل قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم ماده واحده بشرح ذیل نوشته شود.

ماده واحده – وزارتمالیه مجاز است مبلغ صد و بیست و پنجهزار تومان از اضافه عایدات ۱۳۰۵ بقرار ذیل باداره بلدیه اعتبار بدهد:

مخارج آوردن آب به طهران صد هزار تومان. برای جبران خسارت مالیکن مستغلات خیابان چراغ برق بیست و پنج هزار تومان.

رئیس – آقای دهستانی.

میرزا ید الله خان دهستانی – در پیشنهاد آقای مدرس مقصود بنده هم تأمین شده از اینجهت پیشنهاد خود مرا مسترد می‌دارم.

رئیس – آقای استرآبادی پیشنهاد جناب عالی هم قرائت بشود.

معتضد استرآبادی – بلی.

رئیس – آقای بامداد پیشنهاد جناب عالی هم قرائت شود.

بامداد – بلی.

(پیشنهاد آقای استرآبادی باین نهو خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم تبصره ذیل اضافه شود.

تبصره – بیست هزار تومان از وجه مزبور بمصرف کوچه‌های جنوبی طهران برسد.

رئیس – آقای اسرآبادی.

معتضد استرآبادی – یک اصل مسلمی که هیچ قابل انکار نیست مسئلة ترجیح بلا مرجح است که هیچ جائز نیست. در طی مذاکرات آقایان فرمودند که تعمیرات اختصاص بیک خیابان یک ترجیح بلا مرجهی است و بنده تصور می‌کنم این اصل باید همیشه رعایت شود زیرا قطع نظر از اینکه نباید این پول باین مصرف‌ها برسد کانه اصلا بلدیه قسمت جنوبی شهر طهران را جزو شهر نمیداند برای اینکه هر چه توجه می‌کند به قسمت شمالی بالای شهر است و حال آنکه جنوب شهر هم احتیاج به ساختمان و تنظیف دارد. فقط تنها کاری که بلدیه کرده این است که در این اواخر در قسمت جنوبی شهر طهران یک سنگ فرش مختصری کرده‌اند و ذرعی دو قران کمتر یا بیشتر هم از صاحبان خانه‌ها می‌گیرند. پس حالا که این پول به بلدیه داده می‌شود چون مردمان نقاط جنوب شهر اگر فقیر و بی بضاعتند خوب است لامحاله بیست هزار تومان از این محل را به قسمت جنوبی شهر اختصاص بدهند که بلدیه اقلا سنگ فرش آنحدود را بکند و این ذرعی دو قران را از مردم بیچاره نگیرد.

رئیس – رأی گرفته می‌شود بقابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانیکه موافقند قیام فرمایند

(کسی قیام نکرد)

رئیس – تصویب نشد. پیشنهاد آقای بامداد

(بشرح آتی خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم این مبلغ اختصاص یابد برای آوردن آب بطهران بشرط اینکه موجب خشکی قطعات و زراعتهای دیگر نشود.

رئیس – آقای بامداد.

بامداد – خیلی بنده ممنونم که اقلا این لایحه ار ابهام خارج شد. و مسلم شد که این پول برای آوردن آب و جبران خسارات ابنیه ایست که خراب کرده‌اند در این دو قسمت بنه حرفی ندارم و امیدوارم همینطور که مذاکره شده خسارت آن اشخاص جبران شود. بلکه به مردمی که از هستی ساقط شده‌اند شاید چیزی برسد که بتوانند جای دیگری اقلا خانه بسازند. ولی قسمتی را که بنده نمی‌فهمم همان قسما آوردن آب است به طهران. آبهائی که ممکن است بطهران بیاورند یکی آب لشکرک و جاجرود است و و یکی هم آب لار. تصدیق میفرمائید که ما دو منبع آذوقة مهم داریم یکی مازندران است که بما برنج، شیر و روغن می‌دهد و یکی هم خوار ورامین است که گندم و جو از این چیزها می‌دهد. آب جاجرود مخصوصاً برای مشروب کردن خوار ورامین است. در سال هائی که آب خیلی زیاد است باز آنطور که باید آب بدهات پائین نمی‌رسد. امسال هر کس از پل جاجرود گذشته باشد میداند که جاجرود ده سنگ آب ندارد یعنی یک ماه قبل که بنده از آنجا گذشتم ده سنگ آب نداشت حالا مسلماً بیش از پنج سنگ نخواهد داشت. بطوری که الان صدای تشنگی اهالی این نقاط بلند است و زراعت‌های مردم سوخته است. در این صورت چطور می‌شود آب آنجاها را بطهران بیآورند؟ این کار سبب می‌شود که زراعت خوار ورامین همه بخشکد و بالنتیجه آذوقة شما از بین برود. این مال آب جاجرود. اما آب لار قطع نظر از اینکه آوردن او یک مخارج هنگفتی دارد اقلا یکی دو تا تونل می‌خورد میفرمائید رفته‌اند نقشه کشیده‌اند و سهل است. بنده عرض می‌کنم همان آب لار هم هرز نیست زیرا قاطی هراز می‌شود و به آمل می‌رود و در نتیجه یک قسمت مهم مازندران را مشروب می‌کند. آمل غیر از این آب آبی ندارد. امسال سر

همین آب نزاع شده و هفت تا خون واقع شده است. پس کدام آب را شما می‌خواهید بطهران بیاورید. اگر مقصود این است که آبی تهیه کنید و بیاورید که خیلی خوب است ولی اگر مقصود این است که این آب موجوده یعنی جاجرود و آب لار را بطهران بیاورید به عقیده بنده خوب نیست زیرا این دو منبع مهم آذوقة ما از بین خواهد رفت و صرف نظر از اینکه طهرانیها دچار قحطی خواهند شد عدة زیادی از دهات و دهاتیها هم از بین خواهند رفت. پس لازم است در مقابل این فرمایشاتی که میفرمائید آب جاجرود و هراز زیاد است و محل احتیاج چندان نیست و از این جهت خیال داریم بطهران بیاوریم این توضیحات داده شود تا در موقع عمل اگر یک روزی این بدبختی‌ها پیش آمد همه بدانند که این قضایا در مجلس گفته شده است دیگر بنده عرضی ندارم حالا الحمدالله پیشنهاد آقای مدرس هم قضایا را سهل کرد ولی باید این مسئله هم توضیح داده شود.

مخبر – حالا که مقصود نماینده محترم این است که مردم می‌گویند این رفها در مجلس زده شده بنده خدمتشان عرض می‌کنم این نظریه ایشان را متخصص فنی تامین کرده سایرین یعنی آنهائی هم که نظرشان این است آب برای طهران بیاورند همچو نیست که از این فرمایشات ایشان بی اطلاع باشند یا این مسائل را ندانند در موضوع آب جاجرود البته در آن مقداری که متعلق بمردم است دولت هیچ دخالتی نخواهد کرد و آب ملک مردم را نخواهد آورد ولی یک مقدار از این آب مال خود دولت است و برای اطلاع آقایانیکه مسبوق نیستند عرض می‌کنم الان خود دولت آن قسمت خودشرا می‌فروشد و پولش را می‌گیرد حالا باید دید مصرف آب دولت در کجا بهتر و مناسبتر است؟ البته این قسمت مربوط به نظر خود دولت است و متخصصین تشخیص مسئله را خواهند داد. و در قسمت آب لار هم بنده یکنفر که بمازندران رفته‌ام بر خلاف مشهودات آقا دیده‌ام که مقدار زیادی آبهای رودخانها بهم متصل می‌شوند و بدریا می‌ریزد و اگر این آبها را بیاورند بهیچ جا ضرری ندارد مگر اینکه بگویند آبها در دریا برای تهیة ماهی لازم است ؟! و اگر بنا شود این خیالات را ما بکنیم البته دور تسلسل لازم می‌آید اگر امسال موضوع بی آبی مازندران بنظر آقا رسیده است. برای این است که باران نیامده. قسمت مازندران را هیچوقت آب لار تأمین نمی‌کند بلکه ابر و آسمان و باران محصول آنجا تأمین می‌کند. خلاصه این که آب لار ابداً بهیچ جا بر نمی‌خورد.

رئیس – رأی می‌گیریم آقایانیکه پیشنهاد آقای بامداد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(چند نفری برخاستند)

رئیس – قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب.

(بشرح ذیل خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم بعد از کلمه مجاز است اضافه شود بعنوان قرض و در آخر ماده اضافه شود بلدیه قانونی مرکز مکلف است بعد از افتتاح بانک ملی ایران ترتیب پرداخت این قرض را بدهند.

یعقوب الموسوی.

رئیس – آقای آقا سید یعقوب.

آقا سید یعقوب – بنده عرض می‌کنم آقای دشتی که یکی از اقویاء موافقین این لایحه هستند عرایض بنده و فرمایشات آقای تقی زاده را تصدیق کردند و خود آقای شیروانی هم میدانند علت اینکه نمایندگان از ولایات می‌آیند بمرکز فلسفه اش این است که نظارت در وجوه عمومی داشته باشند. ما آمده‌ایم در مرکز نظرمان از وجوه عمومی چیست؟ در سابق لایحة از طرف دولت پیشنهاد شد که باید اضافات ۱۳۰۵ و ۱۳۰۶ صرف سرمایه بانک ملی شود. در اینموضوع دولت آمد و بیان کرد و بطور کلی توضیحات داد. بعد خورده خورده هی

از جیب وزیر مالیه لایحة بیرون آمد که فلان جا بیست هزار تومان، فلان جا صد و بیست و پنج هزار تومان فلانجا چقدر تا جائی که وقتی تا آخر سر حساب کنیم می‌بینیم مبلغی هم بده کار می‌شویم. از طرف دیکر ما قائل شده این که باید بانک ملی افتتاح کنیم. و سرمایه او هم از اضافات این سنوات باید تأمین شود. بنده که یکنفر از نمایندگان ولایات هستم از طرف موکلین خودم حاضرم که این وجه را بعنوان قرض به بلدیه طهران بدهند برای اینکه صرف آوردن آب بکنند واز جاجرود یا لار یا جای دیگر آب تهیه کنند و بطهران بیاورند بنده با این ترتیب موافقم. لکن در افتتاح بانک ملی که همه و ما‌ها بآن رأی دادیم و موافقیم باید یک اقدامی بکنیم و موافق باشیم بر اینکه این اضافات بآن مصرف برسد فعلا این پول بعنوان قرض داده می‌شود بعد که بلدیه قانونی تشکیل شد چون بلدیه یک مؤسسه ایست که اعتبار دارد می‌تواند این وجه را مسترد دارد. (ولی بشرطیکه نصرالملک مأمورش نباشد) عقیده بنده این است که آقای مخبر هم با آن جدیتی که در افتتاح بانک ملی دارند و از آن طرف هم با مسؤلیتی که نمایندگان ولایات در حفظ این وجوه دارند با این پیشنهاد موافقت بفرمایند.

وزیر مالیه – بنده نسبت باین پیشنهادی که آقا دادند و سایر پیشنهاداتی که نسبت بمازاد عایدات که برای تأسیس بانک ملی معین شده بعنوان قرض موافق نیستم. البته اگر تا حالا بانک تذسیس شده بود یک قسمت از اضافه عایدات بسرمایه بانک رفته بود و البته برای بانک هم که عنقریب تشکیل خواهد شد یک سرمایة معین می‌شود ولی برای مخارج لازم ضروری غیر بودجة که برای یکی از ادارات پیش می‌آید باید از یک محلی داده شود و این صد و بیست و پنج هزار تومان هم همین طور که توضیح دادند یک مخارج غیر ثابت و فوق العاده ایست که محل آن از اضافه عایدات ۱۳۰۵ معین شده و اضافه عایدات هم اغلب برای همین قبیل مخارج منظور می‌شود و این هیچ مانعه الجمع با آن مقصود و نظری که آقا دارند نیست

. آقا سید یعقوب – معلوم می‌شود پیشنهاد بنده را قبول کردند.

وزیر مالیه – بنده ابداً قبول نکردم بلکه برعکس عرض کردم که با عنوان قرضه موافق نیستم.

کازرونی – پس مخالفید؟

وزیر مالیه – بله، موافق نیستم یعنی مخالفم بنده کلمة موافق نیستم را جور دیگری نمی‌توانم تعبیر کنم.

رئیس – آقایانیکه پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(کسی قیام نکرد)

رئیس – قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای بامداد

(بمضمون ذیل خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم که این مبلغ یکصدو بیست و پنج هزار تومان بعنوان قرض از بودجة عمومی ببلدیه طهران اعتبار داده شود،

بامداد.

جمعی از نمایندگان – این پیشنهاد رد شد.

رئیس – این پیشنهاد چیز دیگری هم ندارد. دو قسمت است یک قسمتش رد شد.

آقای بامداد.

بامداد – اگر نظر آقایان باشد وقتی که قانون بلدیه مطرح بود بنده درماده اولش عرض کردم که باید کاملا ببلدیه‌ها استقلال داد زیرا بلدیه یک مؤسسه ملی است و بودجه اش هیچ مربوط ببودجه دولت و خزانة مملکت نیست بلدیه هر شهری طوری است که باید مبلغی از خودش اعتبار داشته باشد. در بیست و یکسال قبل که بنده از مشهد به طهران می‌آمدم مسئله بنظرم رسید بادکوبه آب نداشت آبرا از دریا تقطیر و شیرین می‌کردند و از صد فرسخی آبشیرین می‌آوردند. هفده ملیون منات طلا آنوقت بلدیه باعتبار خودش قرض

کرد برای آوردن اب غرض این است بلدیه هر جائی دارای اعتباراتی است قانون هم که می‌گذرد وقتی که بآن مادة بیست و نه قانون رسیدیم باید در آنجا هم حق وضع مالیات داده شود. ولی البته حالا اهالی و نمایندگان ولایات راضی نمی‌شوند که پول آنها صرف منابع طهران بشود منتهی بجهاتیکه آقایان این لایحه را اظهار کردند خسارات مردم باید از این راه جبران شود. حالا که این نظر را دارند خوب است که بلدیه این پول را از بودجه عمومی مملکت قرض کند و بهمان کارهای مفیدی که در نظر دارند برسد البته همانطوری که یکی از آقایان فرمودند اگر بنا شود چراغی صد دینار هم بگیرند باز بعد از یکسال این پول استهلاک خواهد شد هیچ ضرری ندارد که حالا این پول را ضرق کنند و بعد از سه چهار سال مسترد دارند که هم از بودجه عمومی مملکت خرج نشده باشد و ضرری هم بکسی نخورده باشد و هم حق کسی فوت نشده و کار از پیش رفته باشد و تصور می‌کنم اغلب آقایان کمیسیون بودجه که نمایندگان ولایات هستند باید با این نظر موافقت کنند و حق موکلین خود را ادا کنند.

رئیس – آقای دشتی.

دشتی – یک قسمت از آقایان نمایندگان یک اشتباهی کردند که باید رفع شود و آن این است که غالباً خیال کردن بلدیه مؤسسه مستقلی است و عوارض و عوائد معینی دارد و حالا علاوه بر آن عوارض و عوائد می‌خواهد یک پولی از بودجه مملکت بگیرد این یک اشتباهی است که شده است عرض می‌کنم تمام عوائدی که بلدیه داشته جزو بودجة عمومی شده و حالا ار همان محل بودجة عمومی می‌خواهند بگیرند و باوبدهند. الان هیچکدام از بلدیه‌ها از خود عایدات مستقلی ندارند. و این یک اشتباهی است که بعضی از آقایان کرده‌اند. هر پولی که به بلدیه‌ها می‌دهند از بودجة عمومی مملکت است. پولی هم که بلدیه طهران خرج می‌کند از بودجه عمومی است.

بعضی از نمایندگان – اینطور نیست.

دشتی – اجازه بدهید همینطور است بلدیه سابقاً یک عوارض و عوایدی داشته از قبیل نواقل و پولی که از اتومبیل‌ها می‌گرفتند و غیر این‌ها ولی در نتیجه تمرکز عایدات تمام این عوارض جزء بودجه عمومی شده و حالا از بودجه می‌گیرند و خرج می‌کنند. خود بلدیه طهران الان مبالغی مالیات و مستغلات دارد که جزو بودجه عمومی شده. بلدیه اصفهان و شیراز هم همینطور از بودجه عمومی می‌دهند. پس دیگر معنی ندارد که بگوئیم بلیده این پول را از بودجه عمومی قرض کند. از کجا قرض کند؟ شما هر وقت بلدیه مستقل پیدا کردید که از خودش عوارض معینی داشت آنوقت این حرف را بزنید. ولی حالا مورد ندارد.

مخبر – عرض کنم. یک جمله را آقای دشتی فراموش کردند بفرمایند. معروف است وقتی بیک کسی گفتند لب بام ایستادة عقب تر برو نیفتی این آنقدر عقب عقب رفت تا از آن طرف بام بزیر افتاد. ما در نتیجه تجربه و عمل در ولایات دیدیم مالیاتهای کوچک کوچکی مثل مالیات نواقل و ذغال و هیزم از ولایات می‌گرفتند که سرجمع آن مالیات‌ها ده هزار تومان می‌شد ولی بمردم بیست هزار تومان تحمیل وارد می‌شد و هیچ فائده اساسی نداشت. ما با یک هلهله و شادمانی این مالیات منحوس را لغو کردیم و در مقابلش در سرحد یک کالیات آسانتر و سهلتر و غیر مرئی وضع کردیم و برای دو مطلب اختصاص دادیم. یکی برای بلدیة ولایات و یکی هم برای ساختن و شوارع. طهران در آنموقع متجاوز از نهصد هزار تومان عوائد بلدیه داشت ولی حالا در ماه سی و دو هزار تومان می‌گیرد. حالا کمتر از آن مأخذیکه سابق داشت باو می‌دهند و از روی آن ماده قانونی وضع کردیم سهم او بیشتر از این نمی‌شد.

حالا چون بیک معایبی بر خوردیم می‌خواهیم در قانون

بلدی یک اصلاحاتی بکنیم. در نتیجة آن قانون به بعضی از ولایات ظلم شد و بعکس به بعضی جاها یک عایدات زیادتری داده شد. مثلا قصبة کرند بواسطة کثرت عبور و مرور چهار هزار تومان عایدی پیدا کرد و در صورتیکه کرمانشاه که یک شهر مهمی است خیلی کمتر عایدی دارد. حالا ما خواسته‌ایم اصول مالیات گیری را که در مملکت ما روی یک پایة صحیح و مستقیمی نیست اصلاح کنیم و گفتیم که در سرحدات یک پولهای غیرمرئی بگیریم و باین مقصد برسانیم. این مقصود ما بود. حالا در این مقصود بقدری عقب عقب می‌رویم که داریم از آن طرف می‌افتیم. متصل گفته می‌شود که بلدیه ولایات باید یک مالیاتهائی بگیرند و باید بلدیه‌ها مستقل شوند و باید عایدات داشته باشند و انجمن بلدیه باید حق وضع مالیات داشته باشند حتی آقای بامداد فرمودند که بلدیه باید چندین برابر بودجه مملکتی عایدات داشته باشد ولی لازم است عرض کنم که این مملکت طاقت اینگونه مالیات‌ها را ندارد. شاید این نظر اساساً مورد تصدیق باشد ولی فعلاً موردی ندارد. الان همین مالیاتی که در سرحد می‌گیرند مردم نمی‌توانند بدهند.

رئیس – رأی گرفته می‌شود به پیشنهاد آقای بامداد آقایانیکه موافقند قیام فرمایند.

(دو سه نفر قیام نمودند)

رئیس – قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای حشمتی قرائت می‌شود

(بشرح ذیل قرائت شد)

ماده را بطریق ذیل پیشنهاد می‌کنم:

وزارت مالیه مجاز است مبلغ یکصد و بیست و پنج هزار تومان برای درست کردن مجرا و آوردن آب رودخانه جهت شهر طهران و تادیه قیمت دکاکین و خانهائی که برای وسیع کردن خیابان چراغ برق خریده و جزو خیابان می‌شود و ساختن خیابان مزبور از محل اضافة عایدات ۱۳۰۵ توسط ادارة بلدیه کارسازی نموده و هر سه ماه صورت مخارجی که از این اعتبار می‌شود بمجلس شورای ملی تقدیم دارد

(حشمتی)

رئیس – آقای حشمتی.

حشمتی – این پیشنهاد بنده با پیشنهادی که آقای مدرس کردند اساساً تفاوتی ندارد فقط دو قسمت در این پیشنهاد ذکر شده که بنده ذکرش را لازم میدانم در پیشنهاد آقای مدرس مرقوم شده (برای ساختمان خیابان‌ها و دکاکینی که خراب شده) سی یا سی و پنج هزار تومان از این وجه برای این کار اختصاص داده شده و اگر بطور مطلق نوشته شود به صاحبان خانه‌ها و دکاکین بدهند کافی نیست و فعلا خیابان چراغ برق محل ابتلاء و توجه است زیرا یک قسمت از آنجا خراب شده و بقیه اش هم باید درست شود و به عقیده بنده اگر این مبلغ بهمان خیابان چراغ برق اختصاص داده شود خیلی بهتر است. مطلب دیگر که بنده اضافه کرده‌ام این است که در آخر هر سه ماه بسه ماه صورت حساب این کار را به مجلس شورای بدهند که تمام آقایان وکلا و اهالی مملکت از مخارج و مصارفی که بلدیه کرده اطلاع پیدا کنند و این پیشنهاد بنده هیچ با آن پیشنهادی که آقای مدرس فرموده‌اند منافات ندارد حالا دیگر بسته بنظر آقایان است.

رئیس – آقای دشتی.

دشتی – عرض می‌کنم در قانون که نباید تمام چیزها را نوشت آقای مدرس پیشنهاد کردند برای تعمیر خیابانها. خود بلدیه می‌رود و هر جا را لازم است درست می‌کند والا نمی‌شود که اسم دکان و صاحب دکان و نمره و نشانه او را در قانون ذکر کنند. یکی دیگر راجع به صورت حساب فرمودند گمان می‌کنم این قسمت بهیچ وجه محتاج به قید وذکر نیست زیرا خود بلدیه الان هم صورت اقدامات و مخارج خودش را تقریباً چاپ می‌کند و به دیوارهای شهر می چسباند.

رئیس – رأی می‌گیریم بقابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانیکه پیشنهاد آقای حشمتی را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(کسی قیام نکرد)

رئیس – قابل توجه نشد. آقای زوار. پیشنهاد کرده‌اند صد و بیست و چهار هزار تومان داده شود

آقای زوار.

زوار – عرض کنم که اگر این هزار تومان کوچولو برای موافقین و مخالفین خیلی کوچولو است ولی برای بنده که از این موقع استفاده می‌کنم برای گفتن حقایق خیلی زیاد است. می‌خواهم یک حقایقی را عرض کنم ولی در حدود ماده شصت و سه نه بالا می‌رویم نه پائین اولا راجع به خانه‌ها این جا یک اظهاراتی شد که خانه‌ها را بزور خراب کرده‌اند (یک همچو اظهاری بگوش بنده خورد) بنده اطلاع کامل دارم که اگر خانه هائی برای جزو شدن بخیابان گرفته می‌شود پول آن را بقمیت عادله تأدیه می‌کنند و به تراضی طرفین معامله می‌کنند و بطوری که بنده اطلاع دارم چندین خانه که در معبر عام واقع شده بود برضایت طرف گرفته و پولش را دادند. یک قسمت دیگر راجع بایالات و ولایات بود که آقایان معتقد بودند نباید پول آنجاها را آورد و در طهران خرج کرد و ببلدیه داد بنده عرض می‌کنم مطابق این شعر چه عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضو‌ها را نماند قرار. طهران جزو لایتجزای ایران است و البته بایستی تمام ایران خودش را حاضر کند برای داشتن یک پایتخت خیلی مهم و آبرومندی تا باعث آبرومندی تمام ولایات بشود بنده از طرف موکلین خودم بنوبه خودم حاضرم که از دسترنج موکلینم این پول را تصویب کنم تا ایران یک پایتخت آبرومندی پیدا کند و از اینجهت هیچ مانع و رادعی نیست که از ایالات و ولایات بیاورند و در طهران که پایتخت مملکت است خرج بکنند. این عقیده بنده است ….

کازرونی – عقیده بنده خلاف این عقیده است.

زوار – و از اینجهت پیشنهادی که تقدیم کرده‌ام پی می‌گیرم.

رئیس – رأی گرفته می‌شود به ماده واحده به ترتیبی که آقای مدرس پیشنهاد کرده‌اند.

یکنفر از نمایندگان – مجدداً قرائت شود

(مجدداً بترتیب سابق خوانده شد)

رئیس – این را باید عرض کنم در موقعی که دستور رأی گرفتیم آقای امیر حسین خان پیشنهادی کردند که دو جزو داشت یک قسمت آن همین پیشنهادی بود که آقای دشتی کردند و ایشان تقاضا کردند پیشنهادشان تجزیه شود ولی از طرف بنده قصوری شد اشتباه کردم و فراموش شد. به پیشنهاد آقای دشتی که رأی گرفتیم در واقع بجزء اول پیشنهاد ایشان رأی داده شده برای رفع سوء تفاهم لازم بود عرض کنم رأی گرفته می‌شود بماده واحده بترتیبی که قرائت شد آقایانیکه تصویب می‌کنند ورقه سفید می‌دهند والا ورقه کبود خواهند داد

(در اینموقع اخذ و استخراج آراء بعمل آمده پنجاه و پنج ورقه سفید تعداد شد)

اسامی رأی دهندگان

آقایان: احتشام زاده – دادگر – نوبخت – وزیری – شیروانی – محمودرضا – کی استوان – دهستانی – جلائی – بهبهانی – میرزا حسن خان وثوق – ملک مدنی – بهار – بدر – پالیزی – اسعد – عمادی – امیر حسین خان – نگهبان – طباطبائی دیبا – موقر – نجومی – اسفندیاری – مرتضی قلیخان بیات – آقا سید حسین آقایان – خواجوی – حیدری – محمد آخوند – روحی – آقا سید کاظم – ملک ایرج پور تیمور – میرزا عبدالله خان وثوق – فومنی – زوار – ساکینیان – امیر اسد الله خان – یحیی خان زنگنه – محمد ولی میرزا – دکتر محمد خان مصدق – سید جواد محقق – میر ممتاز – اسکندر خان مقدم -

فرهمند – حقنویس – ذوالقدر – سلطانمحمد خان – دیوان بیگی – حشمتی – فهیمی – طاهری – عصر انقلاب – دشتی – جمشیدی – ابراهیمی – بنی سلیمان -.

رئیس – عدة حضار هشتاد و یک. با پنجاه و پنج رأی تصویب شد.

پیشنهادی راجع به دستور جلسة آتیه داده شده باید رأی گرفته شود

(بمضمون ذیل قرائت شد)

امضا کنندگان پیشنهاد می‌کنیم که خبر کمیسیون مالیه راجع به خالصیات انتقالی در جلسة سه شنبة چهارم مهر در دستور مقدم باشد.

فهیمی – طاهری – دولتشاهی – و جمعی دیگر.

رئیس – معلوم می‌شود موضوع ندارد. چون هنوز خبر کمیسیون بودجه نرسیده است. دستور همان قانون بلدیه است.

مجلس سه ربع ساعت بعد از ظهر ختم شد

قانون

اجازه پرداخت یکصد و بیست و پنجهزار تومان برای آب طهران و عریض نمودن خیابانها از محل اضافه عایدات ۱۳۰۵

مصوب ۲ مهر ماه ۱۳۰۶ شمسی

ماده واحده – وزارتمالیه مجاز است مبلغ یکصدو بیست و پنجهزار تومان از محل اضافه عایدات ۱۳۰۵ برای آوردن آب رودخانه از خارج بطهران و تأدیه قیمت خرابیهای واردهاز عریض شدن خیابانها و ساختمان همان خیابانها پرداخت نماید.

اینقانون که مشتمل بر یک ماده است در جلسه دوم مهر ماه یکهزار و سیصد و شش شمسی بتصویب مجلس شورای ملی رسید.

حسین پیر نیا: رئیس مجلس شورای ملی