مذاکرات مجلس شورای ملی ۲ دی ۱۳۲۱ نشست ۱۱۹

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری سیزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری سیزدهم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری سیزدهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲ دی ۱۳۲۱ نشست ۱۱۹

دوره سیزدهم قانونگذاری

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره‏۱۳

جلسه: ۱۱۹

صورت مشروح مجلس روز چهارشنبه ۲ دی ماه ۱۳۲۱

فهرست مطالب:

۱- تصویب صورت مجلس

۲- قرائت ورقه استیضاح آقای امیر تیمور

۳- بقیه شور در لایحه قانونی اصلاح قانون مطبوعات

۴- معرفی آقای سپهبد احمدی به وزارت جنگ از طرف آقای نخست وزیر

۵- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه

(مجلس یک ساعت قبل از ظهر به ریاست آقای اسفندیاری تشکیل گردید)

صورت مجلس روز پیش را آقای (طوسی) منشی خواندند.

(اسامی غایبین جلسه گذشته که ضمن صورت مجلس خوانده شده است:

غایبین بی اجازه- آقایان: دکتر سمیعی، منصف، مرآت اسفندیاری، تولیت، سزاوار، شاهرودی، مشیردوانی، ناصری، ملک‌زاده آملی، اکبر، امیر ابراهیمی، حمزه‌تاش، دکتر سنگ، فاطمی، دبستانی، آصف، صادق وزیری، دولتشاهی، مقدم، پناهی، مستشار، دشتی، کامل ماکو)

- تصویب صورت مجلس

۱- تصویب صورت مجلس

رئیس‌ـ در صورت مجلس نظری نیست؟ (اظهاری نشد) صورت مجلس تصویب شد.

ـ قرائت ورقة استیضاح آقای امیر تیمور

(۲ـ قرائت ورقة استیضاح آقای امیر تیمور)

رئیس‌ـبر طبق ماده چهل و چهار نظامنامه داخلی ورقه استیضاحی که رسیده است قرائت می‌شود:

مقام منیع ریاست مجلس شورای‌ـ

در نتیجه سوء اداره و تدبیر اجتماع سه شنبه ۱۷ آذر در مجلس شورای ملی بوجود آمد و بدتر از آن برای اولین دفعه در ایران برادر کشی آغاز و آنطوریکه شنیده می‌شود عدة در حدود چهل نفر زن بچه محصول بیوه زن و عابر سبیل مقتول و در حدود یکصد و سی‌نفر از عابرین نیز با شلیک مسلسل و مترالیوز زخمی و مجروح که جامعه حساس ایرانی دچار بهت و حیرت و مصیبت و ماتم شده و منتظرند به بینند که از مسببین چگونه بازخواست میوشد و نظر باینکه جرائد هم که طبق قانون اساسی در حکومت مشروطه ایران همیشه آزاد بوده و مصلحت کشور است که برای نشر حقایق آزاد بمانند برخلاف قانون بامر آقای احمد قوام توقیف و لطمه و بدعت تازة بمشروطیت ایران وارد که مسبب آن نیز باید شدیداً مؤاخذه و بازخواست شود و نظر باینکه آقای احمد قوام آن قسمت از برنامه دولت را راجع بتأمین آذوقه و ارزاق عمومی و اتقرار امنیت بنحو مطلوب مطلوب انجام نداده و علاوه سطح زندگانی طوری متصاعداً در این مدت بالا رفته که برای بسیاری از طبقات مردم مشکل و طاقت فرسا گردیده و نتیجة امنیت هم باینجا منجر است که با مسلسل و مترالیوز مردمان بی‌گناه و عابرین سبیل و رهسپار دیار عدم و نیستی و برادر کشی آغاز بشود لذا برای موارد مذکور و بسیاری از مطالب دیگر که در موقع خود گفته خواهد شد آقای احمد قوام را استیضاح را تعیین و در جلسة رسمی مجلس شورای ملی اعلام فرمایندـ امیر تیمور.

رئیس‌ـاین عبارتی که نوشته‌اند برای بعضی مسائل دیگر و انحصار نکرده‌اند داخل می‌شود یا نمی‌شود؟ استیضاح را البته اول معین باید کرد بعلاوه مطابق ماده ۴۴ نظامنامه بایستی مجلس شورای ملی این پیشنهاد را قبول بکند مجلس اگر اجازه می‌دهد که قبول بشود…..

تهرانچی‌ـ مجلس قبول می‌کند.

طباطبائی‌ـ ماده را بفرمائید قرائت کنند.

رئیس‌ـقرائت می‌شود:

ماده چهل‌و چهارم‌ـ هر نمایندة که از وزیری می‌خواهد استیضاحی نماید باید تقضای خود را کتباً برئیس داده و و موضوع استیضاح را در ضمن معین نماید. رئیس آن را در مجلس قرائت می‌کند و مجلس باید آن تقاضا را قبول نموده و پس از آنکه از اظهارات وزیر یا وززاء در باب تعیین روزی که استیضاح باید بعمل آید مستحضر شد بدون مباحثه در اصل موضوع قرار روز استیضاح را بدهد. استیضاحی که درباب امور سیاسی داخل مملکت است نباید بیش از یک ماه بعهدة تعویق بماند.

جمعی از نمایندگان‌ـ مطرح نیست. طبق نظامنامه باید عمل شود.

عدة از نمایندگان‌ـ باید ررزش معین شود.

تهرانچی‌ـاجازه میفرمائید؟

رئیس‌ـبفرمائید.

تهرانچی‌ـاین‌جا در ماده ۴۴ نوشته شده است مجلس باید آن تقاض ی را قبول نماید و این البته معنایش این است که مجلس قبول می‌کند و روزش را بعد دولت تعین می‌کند و در مجلس اعلام می‌شود و همان روز استیضاح می‌شود.

رئیس‌ـبعد از قبول مجلس.

تهرانچی‌ـنه خیر قربان. نوشته است باید مجلس قبول نماید وقتی که قرائت شد باید مجلس قبول کند و روزش اعلام شود.

اعتبارـ اجازه می‌فرمائید؟

رئیس‌ـبفرمائید.

اعتبارـمطلب همانطوری است که آقای تهرانچی می‌فرمایند استیضاح از وزراء در هر روز و هر ساعت ممکن است و البته مجلس آن را قبول شده تلقی می‌کند و آقای رئیس محترم مجلس بدولت می‌نویسند و آن استیضاح و روزیرا که می‌خراهد برای آن استیضاح معین نماید. (صحیح است)

جمعی از نمایندگان‌ـ دستور دستور.

بقیه شور در لایحه قانونی اصلاح قانون مطبوعات

۳ـ بقیه شور در لایحه قانونی اصلاح قانون مطبوعات

رئیس‌ـبطوریکه خاطر آقایان مسبوق است در پیشنهادها مذاکراه بود بعضی از پیشنهادها هم خوانده شد بعضی دیگر هم که خوانده نشده حالا خوانده می‌شود و آخرین پیشنهاد مال آقای مسعودی بود که خوانده می‌شود:

بنده پیشنهاد می‌نمایم که در ماده اول عبارت تمکن مالی حذف شود.

رئیس‌ـدر پیشنهاد آقای مسعودی توضیحات لازم داده شده دیگر توضیح لازم نیست. رأی گرفته می‌شود به پیشنهاد ایشان آقایان موافقین بریخزند (عده کمی برخاستند) تصویب نشد. پیشنهاد عدة از آقایان:

این جانبان پیشنهادمینمائیم که ماده اول باین طریق اصلاح شود:

از تاریخ تصویب این قانون کسانی می‌توانند صاحب امتیاز یا مدیر یا سر دبیر روزنامه یا مجلسه باشند که علاوه بر شرایط مقرره در قانون مطبوعات مصوب ۶ محرم ۱۳۲۶ صلاحیت آنان را از لحاظ تمکن مالی که در حدود اداره کرد شش ماه مجله یا روزنامه یا مجله که می‌خواهند منتشر نمایند و سرمایه علمی در حدود شش خواهد بود شورای عالی فرهنگ با رعایت نوع روزنامه یا مجله که تقاضا می‌کنند و سمتی که در آن خواهند داشت تصدیق نماید صاحبان امتیاز و مدیران و سردبیران فعلی روزنامه‌ها و مجللات نیز مشمول این قانون می‌باشند باستثناء اشخاصی که لااقل پنچنسال سابقه روزنامه یا مجله نویسی داشته‌اند و هیچکس نمی‌تواند بیش از یک امتیاز روزنامه و یک مجله داشته باشد.

تبصره‌۱ـ هر تقاضای امتیاز روزنامه یامجله از تاریخ وصول بدفتر وزارت فرهنگ بیش از ۱۵ روز نباید طرحش در شورای عالی فرهنگ بتأخیر افتد.

تبصره‌۲ـ آئین نامه شورای عالی فرهنگ باید با نظر کمیسیون فرهنگ مجلس شورای ملی اصلاح شود.

تهرانچی‌ـمؤیداحمدی‌ـهمرازـلاریجانی‌ـ مسعودی‌ـ خراسانی‌ـ سلطانی‌ـطوسی‌ـ دکتر تاج‌بخش.

تهرانچی‌ـاجازه می‌فرمائید توضیح عرض کنم؟

رئیس‌ـبفرمائید.

تهرانچی‌ـعرض کنم که البته در اینکه قانون مطبوعات یعنی قانون مطبوعات فعلی ما احتیاج بیک اصلاحاتی دارد هیچکس گمان نمی‌کنم منکر باشد ولی باید دید قانونی که آورده‌اند و آقای وزیر کشور که می‌فرمایند ما یعنی دولت خواسته است قانون قدیم را زنده کند البته قانون قدیم یعنی هر قانونی که نسخ نشده است زنده است و احتیاجی ندارد که زنده‌اش کنندزیرا آن قانونی که لغو نشده واز بین نرفته است زنده است و این قانونی که حالا آورده‌اند البته اگر حددی داشت و نشان می‌داد که ….

مشارـ که هرچه دلشان می‌خواهد بنویسند.

تهرانچی‌ـ اجازه بفرمائید آقای مشار بحضرتعالی عرض می‌کنم البته هیچوقت بنده راضی نیستم هیچکس هم راضی نیست که کسی بتواند قلم در دست بگیرد و باشخاص توهین کند یا فحش بنویسد یا بد بگوید (صحیح است) ولی باید دید آیا این قانونی را که آورده‌اند جلوگیری از آن اشخاص هتاک می‌کند و بدگوئی آنها را از بین می‌برد؟ تقریباً می‌شود گفت اینطور نیست زیرا اصلا تعیین نکرده‌اند حدود تمکن مالی و غیره را و باید شورای عالی فرهنگ صلاحیت اشخاص را تصدیق کند مثلا شورای عالی فرهنگ یک وقت ممکن است کسی را که دارائی او صد تومان است و صد تومان دارائی مالی داشته باشد تصدیق بکند تمکن او را و بگوید درست است و می‌شود این کار را کرد و امتیاز داد ولی یک کسی را که دارای صد هزار تومان است بگوید درست نیست و با این ترتیب دلخواه بودن ممکن است فردا یک کسی که هتاک باشد فحش دهند باشد باو امتیاز داد ولی یک کسی که هتاک باشد فحش دهنده باشد باو امتیاز بدهند و باشخاصی که واقعاً عفیف باشند ندهند و این نمی‌شود اگر قانون و قانونگذار نظرش جلوگیری از عدم صلاحیت باشد باید این را بطور صحیح معین کنند که همانطور هم اجرا شود مخصوصاً اجرائیات در مملکت‌ما در قوانینی که خوب هم وضع می‌شود تازه در اجرایش چه عرض کنم چه می‌کنند و در مواقع اشکال داشته است و چقدر عمل فرق دارد با آنچه را که تصویب شده است تا چه رسد بیک همچو قانونی که اصلا معلوم نیست حدود تمکن مالی و حدود صلاحیت علمی و حدود اخلاقی را این طور بخواهند عملی کنند که هر کس یک امتیازی تقاضا می‌کند از او تقاضای ارائه ورقه عدم سوء سابقه بکنند؟ اگر این است که الان هم اجراء میوشد اگر غیر از این است پس این چه حدی دارد برای اصلاحیت اخلاقی چه حدودی را می‌شود اگر غیر از این است پس این چه حدی دارد برای صلاحیت اخلاقی چه حدودی رامیشود فرض کرد؟ و چگونه می‌شود این را تعیین کرد؟ پس هر کس را بخواهند خواهند داد هر کس را هم که نخواهند نمی‌دهند پس باید حدود اینها در قانون تعیین و تصریح شود و هیچ نظری هم نباید داشت که دولت فعلی کیست و دولت بعدی که خواهد بود باید رعایت قانون را کرد و باید در قانون تصریح کرد و تعیین کرد همینطور که نوشته شود تمکن اخلاقی این کای نیست باید تصریح کنند که این چه حدودی دارد و این قانون معلوم نیست در صورتیکه الان هر کس بخواهد تقاضای روزنامه بکند از او گواهی‌نامه عدم سوء سابقه می‌خواهند و چون این را می‌خواهند این کافی است برای صلاحیت اخلاقی این است که ما در این پیشنهاد از صلاحیت اخلاقی ذکری نکردیم اما آمدیم سر تمکن مالی و یکی هم صلاحیت اخلاقی ذکری نکردیم اما آمدیم سر تمکن مالی و یک هم صلاحیت علمی عرض کنم این دوتا را وقتی که البته یک حدودی برایش تعیین کردید بیشتر و بهتر می‌شود جلوی سوء استعمال را گرفت نه اینکه مخیر باشند بهرکس که مایل باشند بالاتر را ندهند و پائین‌تر را اگر بخواهنمد بدهند این است که ما اینجا حدود صلاحیت علمی را معین و محدود کردیم بشش متوسطه یعنی در حدود شش متوسطه باشد البته ممکن است اشخاصی باشند فاضل‌تر هم باشند واز معلومات شش متوسطه معلومات بیشتری داشته باشند ولی تصدیق نداشته باشند این جا نباید البته تصدیق ملاک بشود و نوشتیم در حدود شش متوسطه تمکن مالی را هم نوشتیم در حدود اداره کردن شش ماه آن روزنامه یا مجله که می‌خواهد منتشر کند این را که داشته باشد البته یک حدی است کش‌دار هم نخواهد بود اما راجع بقسمت تبصره‌هائی که پیشنهاد کردیم. شورای عالی فرهنگ که در این جا تعیین شده است صلاحیت را معین بکند البته حالا هم معمول به است خود آقای وزیر فرهنگ هم دیروز در پشت این تریبون فرمودند که الان یک ماه است ۱۸۰ تقاضا رسیده است و امتیاز نداده‌اند. چرا نداده‌اند ملاحظه فرمودید؟ پس معلوم شد برخلاف قانون نداده‌اند یعنی چند ماه در وزارتخانه یا در شورای عالی فرهنگ مانده است و نداده‌اند حق هم نداشته‌اند مطابق قانون معطل کنند و ندهند در صورتیکه قانونش هم هست و نقض آن قوانین هم بمجلس شورای ملی نیامده است با این حال فرمودند اینجا که نداده‌اند در اینصورت بعد از این هم می‌شود این کار را کرد من هیچ کاری ندارم به وزیر معارف فعلی یا وزیر معارف قبلی یا آن وزیری که بعد می‌آید من هیچ نظری فعلاً باشخاص ندارم و یا نظر خاص ندارم. عرض می‌کنم اگر وزارت فرهنگ هیچ تقاضائی را اصلاً نبرد بشورای عالی فرهنگ آنوقت چه می‌شود؟ اصلاً شورای عالی فرهنگ تشکیل می‌شود یا نه؟ از قراری که بنده اطلاع دارم مدتی است تشکیل نشده و یک عضوهائی هم دارد که البته نمیدانم افتخاری هستند یا غیر افتخاری که گاهی می‌آیند گاهی هم نمی‌آیند و از قراریکه باز بنده شنیده‌ام بعضی‌ها که گاهی هم نمی‌آورند اختیار می‌دهند بآقای وزیر برای رأی‌شان. اینرا البته بنده شنیده‌ام که آئین‌نامه این شورا طوریست که می‌شود بوزیر اختیار بدهند این است که تمام این قسمتها را هم در این پیشنهاد بطور تبصره نوشتیم که اولاً هر تقاضای امتیازی بیش از ۱۵ روز نباید طرحش در شورای عالی فرهنگ بتأخیر بیفتد و ثانیاً آئین‌نامه شورای عالی فرهنگ هم اصلاح بشود که فردا فلان عضو و فلان عضو نتواند بنویسد من نمی‌توانم بیایم و بنویسند که اختیار با مقام وزارت است و آقای وزیر می‌شوند چهار نفر…

رئیس‌ـیکقدری توضیح را مختصرتر بفرمائید.

تهرانچی‌ـبنده ناچارم توضیح بدهم…

رئیس‌ـمختصرتر بفرمائید.

تهرانچی‌ـعرض کردم بنده چاره ندارم در هر یک از موضوعات بایستی توضیح بدهم.

رئیس‌ـماده ۶۳ را هم رعایت بکنید

تهرانچی‌ـمیفرمائید نگویم؟ من چیزی نگفته می‌نشینم

رئیس‌ـبفرمائید ولی مختصر

تهرانچی‌ـاینست که ما در اینجا پیشنهاد کردیم بطور تبصره که آئین‌نامه هم باید اصلاح شود با نظر کمیسیون فرهنگ مجلس شورای ملی که اگر یک همچو چیزهائی هم هست اصلاح شود در آن زیرا این آئین‌نامه متناسب با وضعیات آن روز بوده است یعنی اواخر دورة اعلیحضرت پهلوی بوده است و البته دیکتاتوری بوده است و تناسبی با آن دارد نه با امروز و البته باید اصلاح شود و این کیفیات از آن برداشته شود از طرف دیگر هم گفتیم هر تقاضائی که بوزارت فرهنگ راجع بامتیاز مجله یا روزنامه می‌رسد از تاریخ وصول نباید طرحش در شورای عالی فرهنگ بیش از ۱۵ روز بتأخیر بیفتد زیرا ممکن است که تقاضا بیاید و وزارت‌خانه در طرح آن اقدام نند و بماند و نیز آنچه را که بنده خودم شخصاً در خاطر دارم قبلاً در آن موقعی که شورای عالی معارف اولی تأسیس شد رئیس شورا از بین خود اعضاءشان انتخاب می‌شد بعد آمدند و وزیر فرهنگ را رئیس شورای فرهنگ کردند در صورتیکه بعقیده بنده اصل درست همان اصل اولی بود که شورای عالی معارف باید همیشه رئیسش را خودش انتخاب کند در این صالاحی که شد نمیدانم در اواخر وزارت آقای حکمت یا اوایل وزارت آقای مرآت بود این صلاح غلط و سایر چیزهائی که در این آئین‌نامه شده باید اصلاح بشود خلاصه رئیس شورا باید حتماً از خود اعضاء شورای فرهنگ انتخاب شود.

عدة از نمایندگان‌ـ رأی رأی

وزیر فرهنگ‌ـ (آقای دکتر سیاسی) بنده فقط راجع بشورای عالی فرهنگ که اشاره فرمودند توضیح عرض می‌کنم که: بنده اولا عرض نکردم ۱۸۰ تقاضا شده و من نداده‌ام برای اینکه وزیر فرهنگ که امتیاز روزنامه نمی‌دهد امتیاز روزنامه با شورای عالی فرهنگ است و شورا مطابق قانون می‌دهد اینکه عرض کردم داده نشده است نه اینکه نداده‌اند داده نشده است یعنی شورای عالی فرهنگ نخواسته است و مقتضی ندانسته است و نخواسته است بموجب حقی که داشته است امتیازاتی را بدهد بجهت اینکه قانون امتیاز روزنامه و مجله را بشورای عالی معارف داده و جزو وظایف شورا قرار داده است…

تهرانچی‌ـتشکیل نشده است

وزیر فرهنگ‌ـ تشکیل شده است یا نشده است این تقاضاها بشورای عالی فرهنگ رفته است…

تهرانچی‌ـخودتان فرمودید ندادیم

وزیر فرهنگ‌ـ رفته بشورای عالی فرهنگ و روی مقتضیات وقت و اوضاع جهان مقتضی ندیده است که در شهر تهران که سی چهل روزنامه منتشر می‌شد بطوریکه ملاحظه فرمودید صد و هشتاد تا روزنامه هم منتشر شود. در هر حال شورای عالی معارف از حق خودش استفاده کرده است و نداده است

تهرانچی‌ـخودتان فرمودید ندادیم

وزیر فرهنگ‌ـ چون عنوان شورای عالی فرهنگ را فرمودند بنده هم یک نفر هستم و یک رأی داشته‌ام واما اینکه تشکیلات شورای عالی فرهنگ را نظر داشتند البته هر طور مجلس شورای ملی تصمیم بگیرند چون تشکیلات شورای عالی فرهنگ بموجب قانون مصوب مجلس شورای ملی داده شده است بعنوان قانون شورای عالی معارف حال اگر قانون شورای فرهنگ را ناقص میدانید و تصور می‌فرمائید باید تغییر کند کسی مخالفتی ندارد ما مطیع هستیم تغییر بدهیید بفرمائید وزیر فرهنگ اصلا حق رأی ندارد در آنجا کسی مخالف نیست ولی تاکنون شورای عالی معارف مطابق وظیفه‌اش رفتار کرده است و بهیچوجه هم غفلت نکرده‌اند وزیر فرهنگ هم هیچوقت سه چهار تا رأی توی جیبش نبوده است یکی از آقایان نمایندگان آقای نراقی که عضور شورای عالی فرهنگ هستند و با این قانون هم مخالف هستند حاضرند و تصدیق خواهند فرمود که همچو چیزی نیست و وزیر فرهنگ هم هیچوقت چهار پنج تا رأی در جیبش نگذاشته است.

جمعی از نمایندگان‌ـ رأی رأی

رئیس‌ـرأی می‌گیریم به پیشنهاد آقای تهرانچی و آقایان دیگر آقایان موافقین برخیزند (عده کمی برخاستند) رد شد پیشنهاد آقایان: فیاض و مؤید ثابتی:

پیشنهاد می‌کنیم قسمت اول ماده اول بقرار ذیل نوشته شود:

از تاریخ تصویب این قانون کسانی می‌توانند امتیاز روزنامه و مجله داشته باشند که در یکی از رشته‌های ذیل: علوم اجتماعی ـ فلسفه‌ـ ادبیات‌ـ حقوق دارای درجه دکتری باشند در صورتیکه در یکی از رشته‌های دیگر دارای درجه دکتری باشند ممکن است در همان رشته بخصوص اجازه طبع روزنامه یا مجله داده شود.

فیاض‌ـ عرض کنم که قدر مسلم این است که روزنامه‌نویس باید سواد داشته باشد مخالف و موافق در این قسمت گمان نمی‌کنم نظری داشته باشند. صحبت در سر تعیین حد سواد بود یک پیشنهادی آقای تهرانچی و عدة از آقایان داده بودند که دیپلم متوسطه و در حدود شش متوسطه باشد و انی حد را مأخذ قرارا داده بودند در صورتیکه بنده تصور می‌کنم مقام روزنامه‌نگاری خیلی بالاتر از این است که با دیپلم شش متوسطه بشود روزنامه منتشر کرد

نراقی‌ـ روزنامه‌نویس از مقام وزارت که بالاتر نیست

فیاض‌ـ در صورتیکه امروز غالب شاگردهای مدارس لااقل دارای دیپلم لیسانس هستند بنابراین بنده تصور می‌کنم شش متوسطه کافی نباشد پیشنهاد هم رد شد از آن طرف برای تعیین صلاحیت روزنامه‌نویس عبارت تصویب برای شورای عالی فرهنگ خیلی مبهم است ملاحظه بفرمائید عبارتی که در ماده هست این است: صلاحیت آنان را از لحاظ تمکن مالی و سرمایه علمی و اخلاقی شورای عالی فرهنگ با رعایت نوع روزنامه یا مجله که می‌خواهند منتشر کنند و سمتی که در آن خواهند داشت تصدیق نماید. این جمله ابهام دارد و بنده تصور می‌کنم حدی باید برایش معین شود و اگر حد این را دکترا قرار بدهیم خیلی کار راحت‌تر و سهل‌تر و آسان‌تر می‌شود و این محاسنی دارد یکی‌اش این است که اولا کار بکاردان سپرده می‌شود روزنامه‌نویسی آقای کی مواد علمی لازم دارد که همه‌اش توی این چهار رشته‌ایست که پیشنهاد شده مثلا فرض بفرمائید یکی از وظایف مهم روزنامه‌نویسی انتقاد است و این جزو مسائل نظری است و این قبیل مسائل را فقط در مدرسه و درس و بحث و تحقیق باید انسان فرا بگیرد و رویش فکر بکند و واقعاً این همه که صحبت شد در اینجا راجع بتعیین حد معلومات بنده تصور می‌کنم که روزنامه‌نویس باید یک مقدار زیادی از این حد که معین شده بود معلومات و سواد داشته باشد چون مقام شامخی است این یک فایده فایده دیگری هم این است که دکترها که در واقع این کار مال آنها است می‌روند و تحصیل می‌کنند و تحقیق بیشتر می‌کنند و عده اشخاص فاضل زیاد می‌شود و این عده تشویق می‌شوند و جوانها برای تحصیل علم تشویق می‌شوند و خدمت می‌کنند باین رشته که یکی از شئون اجتماعی یک ملت است و امتیاز روزنامه از امروز بکسانی داده می‌شود که تحصیل کرده و زحمت کشیده باشند یکی دیگر از فوائدش هم این است که رفع این ابهام‌ها می‌شود این بود نظر بنده حالا بسته است برأی مجلس که آقایان با این پیشنهاد موافقت بفرمایند.

جمعی از نمایندگان‌ـ رأی رأی.

دشتی‌ـ اجازه بفرمائید پیشنهاد بنده هم خوانده شود چون با این پیشنهاد یک تفاوتی دارد بعد با هم رأی بگیرید

معدل‌ـ اجازه میفرمائید؟

رئیس‌ـبفرمائید.

معدل‌ـ البته این آقایانی که این پیشنهاد را داده‌اند قطعاً سوءنیتی ندارند ولی بنظر بنده یک تضیقی هم برای روزنامه‌نویسی نباید قائل شد روزنامه‌نویسی غیر از تمام معلوماتی که فرمودند ذوق هم درش تأثیر دارد منظور دولت هم از آوردن این لایحه بمجلس شورای ملی هیچگونه تضییقی برای ارباب مطبوعات و صاحبان قلم نیست و بنده تصور می‌کنم صلاح در این باشد که خود آقایانی که این پیشنهاد را داده‌اند و قطعاً هم بنظر بنده از این لحاظ داده‌اند که احترامی بارباب قلم و مطبوعات کرده باشند تصدیق بفرمایند که این یک سدی است در جلوی آنها و مجلس شورای ملی می‌خواهد یک احترامی بمطبوعات بگذارد و می‌خواهد پاک کند آن چیزهائی را که در اطراف آنها شاید بعضی‌ها می‌گویند. باین جهت ما نباید یک اشکالی برای آنها فراهم کنیم بنده تمنا می‌کنم از پیشنهاددهندگان پیشنهادشانرا پس بگیرند تا ما وارد در این مبحث نشویم که موافق و مخالف حرف بزند بگذارید دولت تا آن حدی که برای مردم مقدور است حدودی در شورای عالی فرهنگ معین کنند که ممکن باشد یعنی لازم باشد برای اینکار و این قدر امروز لازم نیست.

دشتی‌ـ پیشنهاد بنده را هم بخوانید

رئیس‌ـپیشنهاد آقای دشتی خوانده می‌شود:

من پیشنهاد می‌کنم ماده اول اینطور اصلاح شود:

ماده اول‌ـ از تاریخ تصویب این قانون علاوه بر شرایط مقرره در قانون مطبوعات مصوبه ۶ محرم ۱۳۲۶ صلاحیت مالی و عملی بدستور ذیل لازم شمرده می‌شود:

۱ـ صلاحیت مالی روزنامه‌های یومیه در حدود دو ماه مخارج طبع و نشر آنها و مجله‌های ماهیانه در حدود شش ماه و نامه‌های بین نامه‌های یومیه و ماهیانه در حدود چهارماه

۲ـ تقاضا کنندگان امتیاز اگر درجه لیسانس در حقوق یا ادبیات ندارند شورای عالی فرهنگ چند موضوع اجتماعی و سیاسی را معین کرده و تقاضا کننده فی‌المجلس یکی از موضوعها را انتخاب کرده و در آن مقاله تهیه می‌کند چنانکه از عهده برآمده بود ذی صلاحیت شناخته می‌شود:

تبصره‌ـ اگر تقاضا کننده امتیاز خود صلاحیت ادبی و علمی را فاقد باشد با معرفی سردبیری که صلاحیت فوق را داشته باشد می‌تواند امتیاز بگیرد.

صاحبان امتیاز… الخ

دشتی‌ـ بنده چون دیروز نبودم و ناخوش بودم نتوانستم که در مجلس شواری ملی حضور پیدا کنم و در این لایحه صحبت کنم لایحه هم بنظر من فوق‌العاده مهم است اگر مجلس شورای ملی اجازه بدهد یک خورده مفصّل‌تر عرض بکنم….

جمی از نمایندگان‌ـ بفرمائید. بفرمائید

دشتی‌ـ اگر خاطر آقایان باشد در هشتم آبان ماه سال گذشته مرحوم فروغی لایحه‌ای آوردند بمجلس شورای ملی که راجع بهمین موضوع روزنامه‌ها بود یعنی دو مطلب داشت یکی راجع بروزنامه‌ها بود یکی هم راجع باختیار دولت بود برای تبعید کردن اشخاص این لایحه در روز آخر مجلس دوازدهم آمده بودو در مجلس خصوصی مطرح شد بنده در آنجا مفصلآً صحبت کردم و حالا هم یک خلاصة از آن را این جا عرض می‌کنم و آن راجع باهمیت مطبوعات است. مطبوعات را نباید طور سبک و بطور جلف و خلاصه یک دستی در نظر گرفت و با یک شکل خیلی بدی با آنها معامله کرد حالا علتش را هم عرض می‌کنم. معروف است که می‌گویند در حکومتهای مشروطه سه قوه وجود دارد قوة قضائیه قوة مجریه و قوة مقننه حالا یک عدة زیادی هم از مردمانی که مطالعات زیادی دارند معتقدند یک قوه چهارمی هم هست و در حکومتهای ملی چهار قوه هست و آن چهارمی قوة مطبوعات است و معتقدند که قوة مطبوعات مهم‌تر و عظیم‌تر از قوه مقننه و قوه مجریه و قوه قضائیه است چرا؟ برای اینکه قوة مطبوعات قوة افکار عمومی است از این نظر که هم می‌تواند در افکار عمومی تأثیر کند و افکار عمومی را بهرنحوی که بخواهد ایجاد کند و هم اینکه نماینده افکار عمومی است یعنی آن افکار عمومی هر طوری که هست آن طور آنرا نمایش می‌دهد باین دلیل قوة مطبوعات ما فوق سایر قواست یعنی هم مؤثر در قوة مقننه و مجلس می‌شود و هم مؤثر درد دولت می‌شود و هم مؤثر در قوة قضائیه می‌شود. این کاملاً ثابت شده است در ممالک دموکراسی کاملاً مشهود است که گاهی مطبوعات مؤثر در افکار مجلس می‌شود و رأی و نظر و فکر مجلس را تغییر می‌دهد گاهی در محاکم قضائی مؤثر واقع می‌شود و رأی قوه قضائیه را تغییر می‌دهد چرا؟ برای اینکه مطبوعات نمایندة افکار عمومی هستند شما چند تا روزنامه را که از حدود صلاحیت خود خارج شده‌اند و برخلاف حیثیت و شرف بحیثیت و شرف اشخاص توهین کرده‌اند ملاک قرار ندهید آنها را باید مثل یک دزدی دستشانرا گرفت و داد بمحکمه و آنها را باید از صف روزنامه‌نویسها خارج کرد آنها جزو مطبوعات نیستند مطبوعات یک اهمیت و مقام خاصی دارد مطبوعات یک مقام بلندی دارد مقام شامخی دارد که نباید تضعیف بشود این را باید در نظر بگیرید تمام مستبدین دنیا و تمام آنهائی که می‌خواهند حقوق ملت را غصب کنند اول از همه از مطبوعات می‌ترسند پس باید با کمال عقل و با کمال پختگی و متانت این مسئله را در نظر بگیرید و اهمیت مطبوعات فراموش نکنید و سعی کنید که مطبوعات را آنطوری که صالح است و آنطوریکه شایسته است و برای مملکت مفید است درست کنید. مدتها است که یک عده از مردمان فاضل و متفکر این مملکت معتقد شده‌اند که مطبوعات ما خیلی افسار گسیخته‌اند (صحیح است) و از نقطه نظر آن کسانی که خیلی علاقمند بآزادی و اصول حکومت ملی هستند و عشق بمشروطیت دارند معتقد شدند باینکه باید جراید محدود بیک حدودی باشند در اینکه جراید را باید محدود کرد بیک حدود قانونی در این هیچ شبهه‌ای نیست (صحیح است) یک مثل برای شما می‌آورم اگر از توی جیب شما یک تسبیح پنج تومانی بدزدند شما او را تسلیم بمحکمه می‌کنید که این آدم دزدی کرده است اینطور نیست؟ (صحیح است) خوب اشخاص زیادی در جامعه هستند که بحیثیات و شرافت خودشان بیشتر از پول علاقمند هستند خیلی هستند عدة زیادی هستند اغلب مردم اینطورند که پول را می‌خواهند ولی یک عده زیادی هم هستند که شرافت و حیثیت را بیشتر دوست دارند و بیشتر می‌خواهند خوب با این حال چرا شرافت و حیثیت اشخاص باید دستخوش هوی و هوس و اغراض اشخاص معدودی باشد انسان صبح که از خواب پا می‌شود حیثیت و شرف او مورد حمله وهتاکی قرار گرفته است (صحیح است) علت این سوء نظری هم که الآن در مجلس شورای ملی یا در جامعه نسبت بمطبوعات پبدا شده است همینجور چیزها است که اعضای غیر صالح عناصر بد و باصطلاح همکار بدگیر آقایان ارباب مطبوعات افتاده است که روزنامه‌هارا خراب کرده و آنها را بدنام کرده والا هیچ معنی ندارد که مجلس شورای ملی اینقدر نسبت به جراید نفرت داشته باشد در صورتیکه عضو اساسی و مهم مملکت مشروطه مطبوعات است و این واضح است از روز اولی که ما آزاد شدیم بعد او قضایای شهریور اول فحشی که روزنامه‌ها دادند به مجلس شورای ملی بود هر قدر ما بآنها گفتیم که یکی از بهترین مؤسسات مملکت مجلس شورای ملی است ممکنست من بدآدمی باشم یا فلان آقا بد آدمی باشد ولی مجلس شوری نباید مورد حمله قرار گیرد صبر کنید این مجلس تمام می‌شود یک مجلس دیگر می‌آید فایده نکرد حالا مقصود چه بود یک عده مثلا از من بدشان می‌آمد یا از دیگری بدشان می‌آمد چرا بتمام مجلس فحش می‌دادند این نتیجه قضاوت مغرضانه و سبکی و کوچک فکری بعضی افراد است ولی مطبوعات فی‌حدذاته چیز مهمی است پس نباید مطبوعات را بطرز جلف و سبک و سهل انگاری نگاه کرد واقعاً انصالف را باید در نظر بگیریم ما الان نباید طوری بکنیم که مطبوعات محدود بشود یعنی واقعاً بآنها فشار و مضیقه وارد بیاید و از طرف دیگر باید کاری هم بکنیم که مطبوعات از این کثافت کاری و انارشی که اسباب زحمت خودشان هم هست و منتهی می‌شود باینکه افکار عمومی بآنها بدبین می‌شود نجات بیابند از پارسال با چند نفر از مدیران جراید صحبت کردیم. بنده یکی از کسانی هستم که پرورش یافته مطبوعات هستم یعنی نمو من از روزنامه نویسی بوده است و بعظمت این قوه اجتماعی علاقه‌مند هستم مع‌ذلک بخود من فحش دادند بنا حق و ناسزا. خدا شاهد است بدون اینکه ذره‌ای من مستحق هیچ هتاکی‌ها و فحاشی‌ها باشم بمن فحش دادند. علت آن غرض یا کوته نظری بوده کار ندارم ولی معذلک من یک کلمه جوابشان ندادم و آزادی مطبوعات را ولو اینکه مستلزم حمله بخودم بود ترجیح بر محدودیت آنها می‌دادم حالا هم معتقد نیستم که آنها را محدود کنیم حتی یک رفیقی دارم که می‌گوید اگر فحش بدهند بهتر است تا اینکه محدود بشوند (صحیح است) چرا؟ می‌گویند برای اینکه وقتی مطبوعات محدود بشوند استبداد میاید شما باور کنید که تمام خرابی‌های دوره رضا شاه پهلوی در اثر عدم آزادی مطبوعات بود اگر مطبوعات را آزاد می‌گذاشتند که انتقاد صحیح (نه فحاشی) بشود (و در آن زمان ممکن بود این کار را کرد) انتقاد صحیح از وزارتخانه‌ها اعمالشان می‌شد ترقیات ما خیلبی زیاد می‌شد (صحیح است) پس بنابراین نباید مطبوعات را محدود کرد بلکه باید دید علت خرابی مطبوعات ما چیست باید مثل یک دانشمندی که در لابراتوار نشسته است دواها را تجزیه می‌کند بنشینیم واقعاً تجزیه بکنیم که واقعاً نقص در کجا است؟ بنظر من که نقص در چند چیز است یکی نقص در کمپاتانس و شایستگی اخلاقی است. اما برای اخلاق یک ترمومتری معین نشده است که کی اخلاقش خوب است کی آدم بیغرضی ایت و کی نیست یک شخصی سابق بنظر یک آدم خیلی خوب و خوش اخلاقی آمده است ولی وقتی روزنامه نوشته تا کسی تعرض کرده باو فحش داده پس این خیلی مشکل است که یک ترمومتری باشد برای اخلاق پس بنابراین خیال مکنم میزان را روی معلومات قرار بدهیم، البته این صحیح است که معلومات و داشتن علم تأثیر زیاد در اخلاق ندارد اشخاص تحصیل کرده فاسد الاخلاق مکرر دیده شده است آدم لیسانسه یا دکتر هم بی‌حیثیت خیلی دیده شده است ولی معذلک با سواد بودن بهتر از بی‌سواد بودن است و این امر مسلم است. چرا. برای اینکه خود سواد و معلومات یکقدری بآدم حیثیت می‌دهد بآدم سنگینی می‌دهد، تأثیر دارد پس میزان شایستگی را معلومات قرار بدهیم ولی تا چه پایه؟ آقایان فرمودن درجه دکترا، آقای فیاض و آقای مؤید ثابتی پیشنهاد کردن که فقط دکترهای در فلسفه و ادبیات و حقوق حق نامه نگاری داشته باشند و قصدشان از این پیشنهاد این بود که اختیار در بست بدولت داده نشود که شایدحتی به فلان لیسانسیه یا دکتر ادبیات هم دلش نخواهد امتیاز بدهد قصد آقایان این بود که خود مجلس شرط روزنامه نگاری را معین کرده و هر کس واحد آن شرایط باشد دولت مجبور باشد باو امتیاز بدهد ولی این شرط خیلی سنگین است مثلا آقای مسعودی لیسانسیه نیست ولی یک روزنامه نویس خوبی است این را باور کنید روزنامه‌نویس خوبی است من شاید هم بهتر از او چیز بنویسم ولی او مدیر است و یک ژورنالیست خوبی است و بهتر از من است پس بنابراین نمی‌شود فقط معلومات را میزان قرار داد و همینطور که گفته شد روزنامه نویسی یک فنی است علم نیست قریحه می‌خواهد تالان می‌خواهد یک اشخاصی این تالان را دارند، حالا برای اینکه تا درجه‌ای معلومات داشته باشند اینطور بنظر بنده رسید که یکی از شرایط این باشد که لیسانسیه باشد البته مکن است کسی باشد که لیسانسیه باشد و چیزی نداند اما چاره چیست لیسانس یک ترمومتری است برای معلومات لیسانس از حقوق باشد یا در ادبیات اما ممکن است اشخاصی لیسانسیه نباشند ولی بهتر از یک لیسانسیه مستعد نامه‌نگاری باشند بنابراین همانطور که پیشنهاد کرده‌ام اگر کسی لیسانسیه نباشد امتحان مقاله نویسی بدهد دو سه موضوع اجتماعی و سیاسی پیش او می‌گذارند اگر از عهده برآمد باو اجازه روزنامه نویسی بدهند. اینجا گفته شد که قصد دولت بمضیقه انداختن مطبوعات نیست و حقاً هم دولت نباید تضییق کند این است که چون دولت نمی‌خواهد تضییق بکند پس باید اگر یک شخصی پول دارد، میل دارد روزنامه بنویسد، اما مقاله نویس نیست، اهل قلم نیست ولی ممکن است ژورنالیست خوب باشد نباید محروم گردد امروز روزنامه نویسی یک امر تجارتی است مثل یک تجارتخانة است پس او روزنامه را تأسیس می‌کند ولی سردبیرش امضا می‌کند بنابراین شرط کردم که اگر خودش اینکار را داشته باشد یعنی یا لیسانسیه باشد یا امتحان نویسندگی بدهد معرفی بکند و مسئولیت اینکار با سردبیر می‌باشد. مطلب دیگر قسمت‌مالی است، مکرر دیده شده است روزنامه‌نویس شده است و چون سرمایه نداشته است از روز اول هتاکی کرده است بنده بالاتر از اینها بگویم روزنامه نویس سراغ دارم که گدائی می‌کرد (صحیح است) آیا این شایسته یک روزنامه نویس است؟ پس بنابراین باید حتماً تا یکدرجه استطاعت مالی داشته باشد که روز یک اساسی کار بکند، شما موظف می‌کنید طبیب را که باید دیپلمه طب باشد؛ چرا؟ برای اینکه مردم را نکشد، وکیل حتماً باید حقوق خوانده باشد، اما روزنامه نویس نباید سواد داشته باشد نباید سرمایه داشته باشد هیچ شرطی لازم ندارد هر کس شب از ننه‌اش قهر کرد میاید فردا روزنامه نویس می‌شود! عرض و ناموس مردم هم در دست اوست اساساً ببینیم روزنامه یعنی چه؟ من وقتی که قلم دستم می‌گریم روزنامه می‌نویسم یعنی من یک آدمی هستم که صاحب رأی و عقیدة خاصی در اداره امور مملکت یعنی من می‌گویم یک آدم شریف و وطن‌پرستی هستم که می‌خواهم نظارت کنم در امور دولت یعنی من کسی هستم که می‌خواهم افکار عمومی را نشان بدهم و اگر در افکار عمومی انحرافی باشد من او را هدایت می‌کنم بالاخره خودم باید یک همچو شایستگی داشته باشم یا اقلا داعیه آنرا داشته باشد. یعنی یک کار جدی باشد، شوخی نباشد، یک سرمایه داشته باشد که بتواند وارد این کار بشود البته سرمایه را کار ندارم چقدر باشد، ممکن است یک اشخاصی با سرمایة خیلی کم وارد شوند همینطوری که آقای مسعودی آقای صفوی، خود من تمام ما با سرمایة کم روزنامه نویس شدیم من وقتی که شفق سرخ را تأسیس کردم هفتصد تومان بیشتر نداشتم آقایان خیلی کمتر داشتند ولی روزنامه‌شان بالاخره دایر شد و کار کرد و جلو افتاد اما زیاد هم نباید سرمایه مالی را شرط قرارداد بقدر دو ماه داشته باشد یا سه ماه داشته باشد کافیست یک روزنامه نویسی که روزنامه می‌خواهد دایر کند باید بقدر مخارج دو ماه روزنامه را داشته باشد بیش از این هم لازم ندارد اما اینطرو که در لایحه بطور مجمل استطاعت مالی را شرط قرار داده است خوب نیست ممکن است ارباب قلم را در مضیقه بیندازد شاید ردا گفتد ده هزار تومان بیست هزار تومان پس شما باید یک ترتیبی اتخاذ کندی که نه سیخ بسوزد نه کباب یعنی مطبوعات داشته باشید، مطبوعاتتان هم مرتب باشد و بتوانند حوائج شما را برآورند واقعاً این چند روزی که مطبوعات نیست (همین مطبوعاتی که شما ارش ناله می‌کنید) آدم ناراحت است مثلا امروز آن ورقة اخبار روز را آوردند یک کلمه اخبار مجلس را نداشت تنها ابداعی که در این ورقه بکار رفته است اینست که واو «روز» را دو سانتیمتر بالاتر از سایر حروف گذاشته‌اند (خنده وکلا) تمام تعین و تشخیص این ورقه همین بود و امروز در شش صفحه منتشر شده بود اما نه صورت مذاکرات مشروح مجلس را نوشته است نه متن این لایحه را داشت بطوریکه صبح بآقای طوسی تلفن کردم و خواهش کردم برای من فرستادند عین این لایحه را که به مجلس داده شده تمام مذکرات جلسه گذشته در اطراف آن بوده و اینهمه در اطراف آن جنجال شده توی روزنامه نیست مکرر گفته شده دولت نمی‌تواند روزنامه نویس باشد، دولت نمی‌تواند ملاک باشد دولت نمی‌تواند تاجر و صنعتگر باشد دولت بایستی دولت باشد، فقط باید امور مردم را منظم کند دولت نمی‌تواند روزنامه نویس باشد پس باید کمک کند که سایرین روزنامه بنویسند. بنده همان وقت‌ها که این روزنامه‌ها را توقیف کردند به آقای رئیس‌الوزراء پیغام فرستادم عرض کردم آقا اقلا دوسه روزنامه را آزاد بگذارید بنگرانی افکار عمومی کمک نکنید روزنامه‌ها را بگذارید در بیاید برای اینکه همه روزنامه‌ها بد نیست من تعجب می‌کنم چه لزوم دارد تر و خشک را با هم بسوزانند دولت باید با کمال شجاعت پا شود بگوید این روزناه خوب است این بد است یکی خوب است یکی بد است و همه مردم هم میدانند و می‌فهمند شما اگر از روی بیغرضی بگوئید من این روزنامه را باین دلیل توقیف می‌کنم وروزنامه خوب را هم آزاد بگذارید و با کمال صراحت دلایل خود را هم بگوئید من این روزنامه را باین دلیل توقیف می‌کنم و روزنامه خوب را هم آزاد بگذارید و با کمال صراحت دلایل خود را هم بگوئید من بشما قول می‌دهم که نود در صد مجلس با عقیده و کار شما همراه است. روزنامه باید حتماً در بیاید و انتقاد بکند والا نه مملکت است، نه مجلس است نه مشروطه است نه دولت! هیچکدام بدرد نمی‌خورد! حالا پیشنهادی که بنده کردم بنظرم معتدل تر از ماده پیشنهادی دولت است که از حیث تمکن مالی یک شرایط منصفانه و معتدلی برای روزنامه‌نویسی قرار بدهند از حیث علمی هم لیسانس یا دیپلم متوسطه را داشته باشند و یا امتحان را میزانن قرار دهند یک موضوع دیگری هم هست که روزنامه را خراب کرده است گر چه مربوط به ماده دوم این لایحه است ولی در این‌جا بدان اشاره می‌کنم و آن توهین به حیثیت شخصی افراد است که ما هی التماس کردیم و هی گفتیم بخرج نرفت یادم می‌آید همین یک ماه پیش که در سفارت افغان بودیم چند نفر از آقایان روزنامه‌نویسان بسابقه لطف و محبتی که با من دارند دور هم جمع شدیم خواهش کردیم آقایان یکقدری ملاحظه کنید این قدر حمله باشخاص نکنید گفتند چطور می‌شود آخر بد می‌کنند گفتیم شما فقط بد کردنشان را بنویسید آنهم مستند بدلیل باید باشد بنده توی خانه‌ام هر کاری دلم می‌خواهد می‌کنم اصلاً مطبوعات برای این کار ساخته نشده است که کار بزندگانی خصوصی مردم داشته باشد و متأسفانه دولتها از روز اول مسامحه کردند عیبش مربوط کردن از قانون هیئت منصفه است. در ماده ۷۹ قانون اساسی نوشته شده است که تقصیرات سیاسی و مطبوعاتی با حضور هیئت منصفه باید باشد فلسفه این ماده قانون اساسی و لزوم حضور هیئت منصفه در قضایای سیاسی قضیه واضح و روشنی است و ان این است در تقصیرات سیاسی البته دولت ممکن است اعمال نفوذ بکند و مخالفین سیاسی خودش را محکوم بکند و لذا حضور هیئت منصله را لازم دانسته آند اما مطبوعات چرا؟ برای اینکه واضعین قانون اساسی که از بس مردمان صاف و ساده لوح بودن خیال نمی‌کردند که مطبوعات اصلا وارد موضوعات شخصی بشودند و حق هم داشتند برای اینکه آنها حقاً‌تصور می‌کردند علت غائی روزنامه بحث در مسائل اجتماعی است روزنامه برای این درست شده است که در امور سیاسی و در مطالبی که مربوط بمصالح مشترک مردم است وارد بحث شوند فلان روزنامه نباید بمن فحش بدهد ولی او حق دارد بگوید فلان سیاست رابد اتخاذ کردم و مضر بحال اجتماع است اما من در خانه خود چه می‌کنم نان و پیاز بخورم یا نان و گوشت مربوط بآنها نیست روزنامه چه حق دارد متعرض بناموس مردم بشوند! اسم زن مردم را اسم مادر مردم را ببرند! در مملکت سکهاهم این رویه معمول نیست؟ در تمام ممالک دنیا که دمکراسی دارند مثل انگلستان مثل آمریکا ممکن نیست کسی به حیثیات شخصی افراد توهین بکند و دائماً باشخاص تعرض بکند علت غائی این است که وارد مسائل اجتماعی بشود باید در چیزهائی که مربوط بمسائل عمومی مملکت است مربوط بچیزهائی که مربوط بمسائل عمومی مملکت است مربوط بچیزهای مشترک مردم است بحث بکند بنابراین گفته‌اند تقصیرات مطبوعاتی هم برود به هیئت منصفه زیرا سیاسی است ولی این خیلی عجیب است که اگر آقای اعتبار امروز بمن فحش بدهند بگویند پدر سوخته بشهادت آقای دکتر طاهری و آقای مؤید احمدی بتوانم ایشانرا به محکمه جلب کنم ولی اگر همین فحش را در روزنامه چاپ کرده و ده هزار نفر خواندند بنده نتوانم او را به محکمه عادی جلب کنم حضور هیئت منصفه شرط است. اگر همین یک موضوع را صحیحاً اجرا می‌کردند و از فحاشی جلوگیری می‌شد تصدیق بفرمایند کار باینجا نمی‌رسید فقط یک مسئله هست و آن این است که ممکن بود وقتی که شاککی شکایت به محکمه می‌دهد محکمه ممکن است عقب بیندازد و امروز و فردا بکند شش ماه طول بکشد و در این مدت هم مرتب روزنامه فحش بدهد واقعاً اشخاص مکرر در معرض هتاکی قرار گرفته و از تعقیب شخص فحاش صرف نظر کرده‌اند برای اینکه اگر تعقیب می‌کردند بیشتر فحش میخورده‌اند زیرا اگر شکایت نمی‌کردند شاید فحاش بهمان فحش اکتفا می‌کرد ولی اگر قضیه بمحکمه می‌رفت تا محکمه می‌خواست احقاق حق بکند روزنامه پدرشان را در می‌آورد و هر روز فحش می‌خوردند از اینرو از شکایت صرف نظر می‌کردند حالا در ماده دوم اشاره باین مسئله هست با آقای اعتبار هم صحبت کردیم ماده بشکل بهتری تنظیم شود و در وقتی مطرح شد بحث خواهم کرد پس بنابراین برای اینکه مطبوعات را بایک فرمول حسابی و منظمی در حدود قانون عادلانه‌ای محدود بکنیم هیچکس بنظر بنده مخالف نیست (صحیح است) هیچکس هم مخالف نیست که روزنامه هم باید باشد فقط چیزی که هست ما نمی‌خواهیم این قانون طوری بشود که حربه‌ای بدست اشخاص بدهد که استفاده بکنند و مطبوعات را خفه بکنند زیرا اختناق مطبوعات با اختناق مشروطه مساوی است. (صحیح است‌ـ احسنت‌ـ احسنت)

وزیر فرهنگ‌ـ بندهخیلی خوشوقت هستم که‌آقای دشتی نماینده محترم که هم نمایندة مجلس هستند و هم از نویسندگان مبرز و معروف ما هستند و هم اینکه هیچگونه توهم طرفداری از دولت کنونی نسبت بایشان نمی‌رود با بیانات بسیار بلیغ و فصیح خودشان تأیید فرمودند لزوم پیشنهاد این لایحه را به مجلس و تصویب آنرا تمام بیانات ایشان دال بر این بود که دولت بهیچوجه من‌الوجوه نظر اینکه تضییقی بمطبوعات وارد بیاورد نبوده است بلکه منظور این بوده است که مقام مطبوعات را یکقدری رعایت نماید و آن احترامیکه مطبوعات باید داشته باشند رعایت بشود. در اهمیت مقام مطبوعات هیچ شکی نیست، ایشان خیلی خوب توضیح فرمودند و اینکه اینجا از طرف دولت در این قسمت توضیحات داده نشد برای این است که ما خیی واضح می‌دانستیم روزنامه نویس اهمیتش از خطیب بیشتر است با اینکه میدانند آقایان خودشان اغلب خطیب هستند روزنامه‌نگار از خطیب مؤثر تر است و نفوذ کلمه‌اش بیشتر است چون اولاً عده کثیری را مخاطب قرار می‌دهد و ثانیاً از ظنر تکرار مطلب خواهی نخواهی مطلب را در اذهان رسوخ می‌دهد بنده عادت داشتم باینکه روزنامه نگار را تشبیه کنم بمعلم و مربی برای اینکه همانگونه که معلم برای روشن کردن فکر کودکان و تهذیب اخلاق آنها کار می‌کند روزنامه نگار هم غالباً همین کار را می‌کند تأثیرش هم خیلی زیاد است آقایان هم غالباً میدانند مردم را بسمت بزرگترین خدمات و بزرگترین فرداکاریها سوق بدهند و همانطور بدبختانه می‌توانند جامعه را بسمت بدترین جنایات ببرند بنابراین شکی نیست که روزنامه نویسی یک شغل خیلی عالی و رفیع است، برای معلمی که عرض کردم ما یک شرایطی قائل شدیم چطور می‌شود برای روزنامه نگار که همان کار را دارد آن شرایط را قائل نشویم؟ بهر حال این شرایطی که اینجا نوشته شده است در قانون سابق هم چنانکه مکرر گفته شده است موجود بود تنهاکاری که دولت کرد خواست یکقدری بعقیده بنده اختیارات شورای عالی فرهنگ را محدود بکند. اگر توجه بفرمائید در قانون شورای عالی فرهنگ هست که صلاحیت روزنامه نگاران را باید او تشخیص بدهد، این عبارت خیلی مبهم بود. خیلی مبهم بود که صلاحیت چیست، این صلاحیت را خود شورای عالی فرهنگ ممکن بود با آئین‌نامه معین بکند ما خواستیم این کار را مجلس شورای ملی بکند کار قانون باشد (تهرانچی‌ـ اما بدون حدود نمی‌شود) راجع بحدود آن که پیشنهاد شد یک عده گفتند تمکن مالی داشتن سرمایه برای ششماه روزنامه باشد بعضی گفتند زیاد است بعضی گفتند کم است راجع بسرمایه علمی بعضی گفتند درجه لیسانس بعضی گفتند متوسطه بعضی گفتد درجه دکتری، تصدیق میفرمائید که یک موافقت نظری نیست راجع باین درجات هم گفته شد که ممکن است کسی درجه لیسانس داشته باشد کاغذ دستش باشد ملاحظه بفرمائید آقایان نمایندگان محترم که اینها همه مورد مطالعه قرار گرفته است همه را دقت کردیم این اشکالات و ایرادات بنظرمان رسید باین جهت گفتیم یک چیز کلی باشد درجه دکتری نگوئیم لیسانس نگوئیم بگوئیم دارای سرمایه علمی باشد بنده تصدیق می‌کنم که خیلی کش‌دار است این سرمایه علمی و اخلاقی و ممکن است از آن سوء استفاده بکنند یا اینکهه نکنند این بسته باین است شما شورای عالی فرهنگتان چطور باشد اعتماد داشته باشید یا نداشته باشید، شما یک قاضی تانرا اختیار می‌دهید که در یک امر قضائی قضاوت بکند شورای عالی فرهنگ هم از یک هیئت ده نفری که اینها هم انتخابشان شرایطی دارد همه‌شان دانشمند هستند همانطور که عرض کردم پنج نفر از این ده نفر از استادان هستند و پنج نفرشان از دانشمندان هستند بآنها اگر اعتماد میفرمائید بگذارید خود آنها تشخیص می‌دهند اگر اعتماد میفرمائید بگذارید خود آنها تشخیص می‌دهند اگر اعماد نمیفرمائید معین کنید علت اینکه دولت حدودی معین نکرد این بود که عرض کردم ولی اگر مجلس بخواهد حدودی را معین کندکه لیسانس باشد شرط دادن امتیاز روزنامه این را دولت قبول خواهد کرد بشرط اینکه کمتر از درجه لیسانس نباشد درجه متوسطه که پیشنهاد کرده بودند کم لطفی بود برای مقام روزنامه‌نگاری (صحیح است) که کسی که داری دیپلم متوسطه باشد روزنامه‌نگار باشد ولی اگر حداقل را لیسانس معین بفرمائید دولت مخالفت نخواهد کرد برای سرمایه مالی هم همینطور اگر معین بفرمائید حتماً فلان مقدار داشته باشد آن هم مورد مخالفت دولت نخواهد بود بنابراین بنده تکرار می‌کنم که جناب آقای دشتی تأیید فرمودند لزوم این لایحه دولت را و بنده هم با ایشان موافقم که برخلاف عقیده بعضی اشخاصی که می‌گویند بگذارید روزنامه را هر کس می‌نویسد بنویسدـ (بعضی از نمایندگان‌ـ ابداً‌ـ ابداً) بی‌سوادها بنویسند؟ (بعضی از نمایندگان‌ـ خیر آقاـ ابداًـ ابداً) با سوادها بنویسندـ بی‌غرض‌ها بنویسند یا با غرض‌ها بنویسند پاکدامن‌ها یا ناپاکان بنویسند هر که می‌نویسد بنویسد؟ و خود جامعه تشخیص خوب و بد را خواهد داد وقتیکه اینطور شد آنوقت جامعه روزنامه‌های بد را کنار خواهد زد و روزنامه‌های خوب را جلو خواهد کشید بنده این عقیده را ندارم چرا؟ برای اینکه علتش این ست که این نظری که می‌فرمائید نظر صحیحی است بیک شرط و آن این است که این روزنامه بدست یک اشخاصی داده شود که رشد فکری بقدری کافی داشته باشند و شخصیت عقلائی و اخلاقی آنها درست باشد و بتواند فکر آنها میزان خوب و بد و صحیح و سقیم را تشخیص بده و واقف بشود (صحیح است) وقتی برای یک جامعه‌ای که متأسفانه بآن درجه از رشد اخلاقی و فکری نرسیده است برای روزنامه که هر کسی بخواهد بتواند بنویسد تصدیق میفرمائید که قبل از اینکه این جامعه تشخیص بدهد گمراه شده است فکرش فاسد و اخلاقش فاسد شده‌است. ذوقش فاسد شده است و از این قبیل چون روزنامه‌ها تنها هدایت افکار نمی‌کنند هدایت ذوق هم می‌کنند و شما یک روزنامه کاریکاتوری را که یک کاریکاترو کثیف در آن کشیده می‌شود به بینید که این چقدر اسباب خراب کردن ذوق خوب بچه‌ها است (صحیح است) یا همان موضوعی که دیروز فرمودید البته خوب این نباید اینطور باشد بنده با آنکه روز نامه دیشب را که هر چند نویسنده‌اش دولت نیست و یک کسی را تعیین کرده‌اند که می‌نویسد وامتیاز دارد و می‌نویسد خلاصه این که در هر حال دیدم که و او را بالانوشته. روزنامه هم هادی افکار است و هم بایستی تقویت و تربیت و راهنمائی بکند ذوق اشخاص را بنابراین بنده معتد هستم باید حدودی معین شود در خود قانون و این هم بهیچ وجه برخلاف عقیدة بعضی از آقاین عصبانی این اختناق مطبوعات نیست اگر هست مجلس رأی نمی‌دهد اگر نیست که مجلس رأی خواهد داد اگر رأی بدهد نیست.

نراقی‌ـ چرا هست هست.

یکی از نمایندگان‌ـ پیشنهاد آقای دشتی خوانده بشود.

رئیس‌ـپیشنهاد آقای دشتی خوانده می‌شود.

(مجدداً بشرح سابق خوانده شد)

رئیس‌ـآقای نقابت.

نقابت‌ـ عرض کنم بنده متأسفم از اینکه یک حقیقتی را اظهار کنم. آقای دشتی همیشه در نطقهای اجتماعی و سیاسی که جنبه عمومی و کلی دارد کمال تفوق را دارند و بسیار خوب مطالب راذهنی و روشن می‌نمایند ولی وقتی بنا باشد آقای دشتی یک قانونی را بنویسند و یک موادی را ذکر کنند آنجا است که بنده یک قدری اشکال می‌کنم (دشتی‌ـ خوب اصلاح کنید) دیروز هم عرض کردم آقای دشتی تشریف نداشتد حملاتی که جرائد در آغاز دورة سیزدهم به مجلس شورای ملی کردند حدس زده می‌شد که بالاخره یک شدت عملی بآنها نشان داده خواهد شد (طباطبائی‌ـ این از آن بابت نیست آقا) عرض کنم حضورتان این حرف‌ها را هم مکرر گفتیم دیروز تا حالا زیاد تکرار کردیم که هیچکس موافق نیست که با عبارات زشت و مستهجن و زننده بشخصیت و حیثیات اشخاص حلمه شود این حرف هم خیلی تکرار شده است (صحیح است) (تهرانچی‌ـ قانون هم داریم برای جلوگیری) بلی قانون هم داریم و مدتها است باید جلوگیری بشود و نشد و با این مواد خاص و این قانونی که نوشته شده است تمام آن قوانین را صعب کرده است ما قوانین سخت‌تری داریم آقا ما قانون داریم که اگر کسی بوسیله نطق در مجامع و ذکر در جراید مردم را برخالف مشروطیت سوق بدهدبر علیه دولت سوق بدهد بر علیه مملکت سوق بدهد تا مجازات اعدام هم برای او کیفر مقرر شدهن است برای این کار یک همچو جرائمی آنها را دیوان جنائی باید تعقیب کند با حضور هیئت منصفه از لحاظ اینکه روزنامه آئینه افکار عمومی است و یک جرم سیاسی که از لحاظ نمایندگی یکدسته و جماعتی بیان شده است آنرا هیئت منصفه رویش رای می‌دهد و مثل چهار دیوار در یک قانونی محصور می‌باشد قانون نشر اکاذیب داریم که صراحت دارد که هر کسی بر خلاف واقع عمل کند هر کس بماقات اهانت کند هر کس بسلطنت اهانت کند بدولت و وزراء اهانت کند بوکلاء در حین انجام وظیفه اهانت کند تمام این قوانین هست بحمدالله خوشبختانه بقدری کشور ما از حیث قانون قوی و غنی است که هیچ چیز کم ندارد با این حال بانها هم اکتفا نکردیم از این قانون‌ها گذشته باز هم آمدیم و در این موقع اسن کار را کردیم که برداشتیم تمام جرائم مطبوعاتی را که اهانت کرده بودند این را برداشتیم در تحت نظر حکومت نظامی گذاشتیم که نگرانی دیگر از آن حیث هم نباشد. در قانون هیئت منصه هم بطوری که آقای وزیر کشور دیروز تذکر دادند قضیه رفت روی صلاحیت محاکم جنحه و استثناء شد از آن قانون هیئت منصفه پیش. بحثس که این‌جا می‌شود راجع به قضیه در کلیات همه موافقیم بنده و آقای دشتی و تهرانچی و همه آقایان که این عقیده را دارند در کلیات مسئله با هم موافقیم و تذکراتی هم که اینجا می‌شود بعنوان حمله بدولت یا بعنوان طرفداری از یکم دسته‌ای دون دسته دیگری نیست (صحیح است) بلکه تماتم قضیه از لحاظ علمی و فنی و اساسی و ارد بحث می‌شود و همیشه اظهار این نظر را در مجالس خصوصی و در خارج هم می‌کردیم هیچکس این حرف را ندارد نسبت بفرد فرد هیئت دولت مخصوصاً نسبت برئیس محترم دولت اساساً این نظر وجود ندارد که خدای نخواسته این قانون برای اختناق مطبوعات و یا کشتن مطبوعات یا اساس مشروطیت باشد اگر سوء تفاهم شده است امیدواریم که رفع شود مطلب از لحاظ فنی دارد بحث می‌شود در مقابل این پیشنهادی که آقای دشتی تقدیم کردند بمجلس چند نکته داشت یکی اینکه سرمایه مالی محدود شود به چهار شش ماه که تعیین کنند و بنویسند اگر از عهده بر آمدند که صلاحیتش مشخص شده اگر نتوانست یک کسی از اقوام یا طرف قرار بدهد ولی صلاحیت اخلاقی که از همه مهمتر است و آن صلاحیت اخلاقی است که کار را باینجا کشانیده است این هیچ ملحوظ نظر آقای دشتی در این پیشنهاد نشده است (دشتی‌ـ نمی‌شود آقا) و گفتند که ترمومتری برای این کار نیست که تعیین شود خیر می‌شود بعقیده بنده ترمومتر برای تشخیص اخلاق داشت. همان سوابق اجتماعی و خدمات عمومی بمردم است جامعه خودش مشخص است ملاحظه می‌فرمائید؟ عرض کنم که مثلا آقای محمد قزوینی که لایح‌ای آمده است برای اینکه ایشان استاد شوند بنده میدانم ایشان لیسانس در حقوق ندارند دیپلم دکترا هم ندارند ولی در فضل و کمال ایشان هم هیچ تردیدی نیست (صحیح است) بعضی از اشخاص هستند که چون دارای آن درجه نیستند یعنی یک سندی بدست نیاورده‌اند که اشخاص را متقاعد کنند سندشان همیشه در دماغشان جا گرفته و سعی کرده‌اند که با معلومات خودشان با دماغ خودشان همیشه سند در دست داشته باشند و در هر یک از موضوعات علمی که با آنهابمیان گذاشته شد وارد شوند و بحث کنند درست هم تشخیص بدهند بنابراین عرض می‌کنم مملکت ما در ادوار ری شروع کرده است به تنظیم یک دیپلمهائی و یک سوابقی مخصوصاً نسبت بدکترا بنده ناچارم این تذکر را هم به آقای دکتر وزیر فرهنگ عرض کنم که مجلس شورای ملی تصویب کرد که کور دکترای حقوق را باز کنند کمیسیون بودجه هم هفتاد و پنج هزار تومان در اختیارشان گذاشت و ایشان اصلاً نخواستند یا نتوانستند باز کنند اصلا کسی فکر این اقدامات را نمی‌کند اروپا هم جنگ است وکسی نمی‌تواند برود آنجا تحصیل کند و سوغاتی بیاورد بنابراین ما نداریم کور دکترا اکا اشخاص فاضل اشخاص دانشمند که سرو صدائی ندارند اهل مطالعه و تحقیق هستند بسیارند و آنها شایسته‌اند و صلاحیت اخلاقی آنها را جامعه خوب تشخیص می‌دهد که بهترین ترمومترها دستش است اگر شما در یک ده دریک قلعه در یک قصبه وارد بشوید بگوئید آقا چهار نفر آدم امین می‌خواهم نشانتان می‌دهند چهار تا آدم حرف زن می‌خواهم نشانتان می‌دهند چهار تا آدم ناقولا می‌خواهم نشانتان می‌دهند پیداست سوابق اشخاص کسی که بمتانت عمل کرده با حسن نیت رفتار کرده سابقه خوب درد و خدمت کرده است. در این پیشنها آقای دشتی سابقه اخلاقی هم ملحوظ نیست بنده خیال می‌کنم که یک کار دیگری بکنیم یعنی تصحیح بکنیم اگر آقای دشتی موافقت بکنند و تصمیمی بگیریم که شما یک آئین‌نامه‌ای برای اجرای این ماده تدوین بفرمائید که این آئین نامه متضمن این نظریاتی باشد که اقایان نمایندگان اظهار کردند یعنی شش ماه سرمایه مالی و این طور چیزها را در نظر بگیرند واین نظرهاو مذکارت نمایندگان هم که تدوین شده و نوشته شده و در دست هست در صورت مجلس‌ها هست آنها را هم قول بدهند یا یک نظامنامة برای ما تدوین بکنند آنوقت یک پیشنهادی هم ما دادیم که شورای عالی فرهنگ آئین‌نامه تدوین کنند که این آئین‌نامه بتصویب هیئت دولت برسد اینجا دو نظر بود یکی کمیسیون فرهنگ مجلس و کمیسیون دادگستری مجلس این دو تا نظر بکنند (تهرانچی‌ـ نظامنامه‌اش هم نوشته بشود) ولی آقای تهرانچی این را ممکن است که ما خارج صحبت بکنیم این نظامنامه‌هائیرا که ما گذراندیم منجمله نظامنامه دادگاه نظامی خوب عمل نکردیم آقا (تهرانچی‌ـ تقصیر دولت بود) ولی بهر دولت خوب نمی‌گویم به اشخاص معین و دولت می‌گویم دولت هم مبعوث مجلس است بالاخره دیگر اشکال ندارد این اختیار را بگذاریم دست هیئت دولت که شورای عالی معارف یک آئین نامه مبنی براین نظریات بنویسد بدهد به هیئت دولت تصویب بکند و اجرا بکند منتهی بعضی نگرانی‌ها هم در خد شورا بود و بنده شنیدم که اعضای شورای معارف غالباً حاضر نمی‌شوند و اختیاراتی می‌نویسند و می‌دهند بمقام وزارت که آقای تهرانچی هم اشاره کردند اگر هم آقا بفرمایند صحیح نیست صحیح نیستبرای اینکه در صورت مجلس‌های شورا درج شده است که آقای فلان و فلان حاضر و آقای فلان و فلان و فلان هم رأیشان را به مقام وزارت دادند این جور تنظیم شده است. این صورت مجلس‌ها هم هست این است که بنده در پیشنهاد قید کردم که شورای عالی فرهنگ رأی بدهد و در این موارد هیچکس از کارمندان شورا هم حق ندارند رأی خودشان را بدیگری واگذار کنند و شورا را تکمیل کنند و نظر بدهند حالا این پیشنهادی که ما دادیم تأمین می‌کند تمام این نظریات را. اشکالات دیگری هم اگر دارد توی آن آئین‌نامه ذکر و مرتفع می‌شود حال تقاضا می‌کنم آن پیشنهاد را قرائت بکنید که آقایان یا دولت قبول کنند

رئیس‌ـآقای دشتی.

دشتی‌ـ عرض کنم که این چیزهائی که آقای نقابت فرمودند صحیح نیست من نمیدانم چرا یک چیزی که می‌شود در مجلس و در خود قانن بطور صریح معین نمود موکول بنظامنامه می‌شود البته منافات ندارد نظامنامه مفصل‌تر مشروح‌تر مبسوط‌تر وارد بوشد و البته ممکن است عبارت پیشنهاد بنده چون در حین نوشتن آن چندین نفر با من صحبت می‌کردند عبارتش خیلی منقح و پاکیزه نباشدولی اصل منظور این است که خود مجلس شورای ملی تعیین بکند که استطاعت مالی و صلاحیت علمی و مالی چیست اگر این راب دست شورای فرهنگ بدهد که میزان در آن جا معلوم شود این بنظر بنده دچار اشکال می‌شود. چون در مجلس بهتر معلوم می‌شود و شورای عالی فرهنگ هم می‌تواند کار کند چون زمینه معلوم شد همینطوری که آقای وزیر فرهنگ هم فرمودند صلاحیت علمی را معین می‌کند و میداند که چه کار بکند و البته مقصود پیشنهد بنده این است که این صلاحیت تا درجه محدود بشود و آقایان نمایندگان محترم با این پیشنهاد موافقت بفرمایند منتهی اگر اصلاحی داشته باشد بعداً اصلاح بفرمایند یک چیزی هم هست که دولت پیشنهاد کرده است که تمام روزنامه نویس‌های فعلی هم مشمول این قانون بشوند یعنی از فردا بهر کس بخواهند امتیاز بدهند مطابق این قانون اجازه بدهند این را هم اگر آقایان موافقند بنده مخالفتی ندارم که بآخر پیشنهاد بنده اضافه بشود.

رئیس ـ آقای هاشمی

هاشمی ـ البته با اصل پیشنهاد آقای دشتی بنده موافقم (یکی از نمایندگان ـ آقا در اطراف یک پیشنهاد جندنفر صحبت می‌کند ؟) آقای رئیس اجازه دادند (عده از نمایندگان ـ نمی‌شود ـ نمی‌شود) بنده یک اشکالی دارم (افشار ـ نمی‌شود ـ نمی‌شود آقا) عرض می‌شود فقط در موضوع اینکه اگر درجه لیسانس در ادبیات داشته باشد از امتحان دادن درمقالات اجتماعی و سیاسی معاف بشود نظریه آقای دشتی اینست که فقط اگر کسی دارای لیسانس باشد از حقوق و ادبیات آنوقت از امتحان دادن مقالات اجتماعی و سیاسی معاف هستند زیرا امر مدیری روزنامه خودش یک امر تخصصی است در واقع ممکن استیک کسی نویسنده خوب و صالح باشد ولی مدیر خوبی نباشد این است که در اروپا یا در امریکا اکثر جراید مؤسسات تجارتی است در واقع پس بهتر این است کهاگر مصلحتمیدانید در پیشنهاد خودتان امتحان را در هرصورت شرط بدانید برای اینکه بیست سال است که مشروطه ایران لغو شده جوانها فراموش کردندیک تعلیمات مدنی را که در مدارس بود که به بچه‌ها می آموختکه مشروطه یعنی چه در صورتی که امتحان را قرار بدهید اعم از سردبیر یا خواهنده امتیاز این نظر بنده تامین می‌شود چه لیسانس باشد چه نباشد امتحان را باید بدهد امبحان را بایدشرط قرار بدهید زیرا ممکن است لیسانسیه باشد ولی مقاله نویس خوبی نباشد

رئیس ـ آقای ملک مدنی

ملک مدنی ـ بنده اخطار دارم این جا بمقام ریاست مطابق نظامنامه یک پیشنهادی که میشودخود پیشنهاد دهنده توضیح می‌دهد بعد هم یکنفر باید در اطرافش حرف بزندمخالفت بکند آقای رئیس مجلس نظامنامه را رعایت نمی‌فرمایند سر یک پیشنهاد آقای دشتی چندین نفر صحبت کردند توضیح دادند در صورتیکه پیشنهاد دهنده توضیح داد یکنفر هم جواب داد و اگر بنا باشد پیشنهاد هم مثل ماده باشد اصولا مجلس ممکن نیست آنوقت یک قانونیرا بگذرانید

رئیس ـ بلی چون ماده مطرح بوددوباره ایشان اظهار کردنداز این جهه اجازه دادند شد. (بعضی از نمایندگان ـ رأی بگیرند) یک پیشنهادی آقای فیاض کردند که رأی گرفته نشد

ملک زاده ـ بنده در پیشنهاد آقای دشتی تقاضای تجزیه می‌کنم

رئیس ـ رأی گرفته می‌شود به پیشنهاد آقای فیاض

وزیر فرهنگ- اولا یک پیشنهادی شده بود که تکلیفش معلوم نشد پیشنهاد آقای فیاض بود راجع باینکه دکترا باشد اول آن را آقایان رأی بگیرند البته همانطوری که آقای وزیر کشور اظهار داشتند اگر آن را مجلس شورای ملی قبول بفرمایند دولت هم قبول خواهد کرد ولی بآن رأی گرفته نشد بعد راجع به پیشنهاد آقای دشتی یا یک جزئی اصلاح دولت موافقت می‌کند آن اصلاح این است که اولا لیسانس را مطلقا قبول نفرمایند برای اینکه خودشان هم گفتند که یکنفر ممکن است لیسانسیه باشد ولی قریحه نداشته باشد پس آن امتحان علی العموم باشد اگر این را اصلاح بفرمایند (دشتی ـ بسیار خوب) دیگر اینکه همانطور که خودشان نوشتند قسمت آخر پیشنهادی دولت هم در ماده اول اضافه شود بنده هم موافقت می‌کنم

دشتی ـ این را هم موافقم

رئیس ـ اول بایستی ماده را درست کرد بعد رأی گرفت

دشتیـ پیشنهاد بنده را آقای وزیر فرهنگ قبول کردند باین شرطی که شرط لیسانس را ما برداریم فقط شرط امتحان را قرار بدهیم و یک قسمت آخر ماده پیشنهادی دولت را هم اضافه بکنید و آن این است: صاحبان و مدیران و سردبیران الی آخر بنده موافقت می‌کنم و این جمله را هم اضافه بفرمائید.

طباطبائی ـ بنده اخطار نظامنامه دارم.

رئیس ـ آقای طباطبائی بفرمائید.

طباطبائی ـ عرض کنم که به بینید آقا ماده نظامنامه می‌گوید از بس که ما عادت کرده‌ایم بخارج از موضوع صحبت کردن و خارج از نظامنامه در این قضایا و مسائلی که مطرح می‌شود ملاحظه میفرمائید دچار چه اشکالی می‌شویم وپیشنهادی که بنده دادم پیشنهاد را دیروز دادم راجع بهمین مسئله بود این همینطور مانده و تکلیفش معلوم نشد الان هم می‌خواهند با این پیشنهاد به عنوان ماده رأی بگیرند یک پیشنهادی که با دقت نوشته نشده است خودشان هم فرمودند و همین حالا نوشته‌اند دولت هم مطالعه نکرد.

دشتیـ موضوعش دقت شده مضمونش با سرعت نوشته شده.

طبا طبائی ـ مضمونش با سرعت نوشته دقت نشده این اشکال دارد آقا این جا نوشته شده که اگر مدیر روزنامه خودش سواد نداشت بایستی برود سردبیر بیاورد این خوب نیست آقا (صحیح است) این باید حذف شود. این شایسته نیست این مثل این است که بیک طبیب اجازه طبابت بدهیم ولی بگوئیم اگر نتوانست دیگری جای او برود معالجه کند (یکی از نمایندگان ـ باید حذف بشود) عرض کنم جون بنده با آقا صحبت کردم قرار شدکه به یکی از این دونظر بنده موافقت بکنند یا در آئین نامه که تنظیم می‌شود دو شرط باشد یکی داشتن سرمایه مالی ۶ سه ماه ۴ ماه دو ماه یا بیشتر و یکی هم سرمایه علمی. وقرار شد همین شورای عالی فرهنگ که مرجع صلاحیت دار این کار است کسی را که می‌خواهد امتیاز روزنامه بگیرد باید او را آنجا بخواهد حضوراٌ یک مقاله فارسی بنویسد یک زمینه را آنجا بفارسی انشاء کند وبنویسد اگر توانست چه بهتر حالا قضیه دکتر و لیسانس و غیره اینهابرای مشکل کردن است خود آقا هم فرمودند. دفتر روزنامه من حاضر است مارک روی کاغذش را یک صفحه عنوان نوشته است دکتر و لیسانسیه مارکش بیشتر از متن کاغذ است لیسانسیه در علوم در ادبیات در ریاضیات و چه و چه ولی در یک مراسله ده تا غلط انشائی و املائی دارد نه این را می‌شود در نظر گرفت نه آن را نه می‌شود از این جهت این قدر افراط و تفریط کرد و نه آن اندازه که در قانون مطبوعات قید و شرط سواد اصلاٌ نشده است. و هر کسی می‌تواندمدیر روزنامه بشود و البته این خوب نیست و این یکی از معایب قانون اساسی است. این هم یک نکته که فرمودید صحیح است برای این که قانون گذار آقا این مطلب را پیش پا افتاده می‌دانست. مدیر روزنامه که یکنفر آدم با سواد خواهد بود اگر سواد نداشته باشد خوب چه کار می‌کند. اگر اینطور می‌خواهید اصلاح بکنید که بنده تمکن مالی را پیشنهاد کردم شش ماه و با تجربه‌ای که در این دارمصلاح مملکت را در این میدانم که شش ماه که من می‌خواهم روزنامه بدهم باید سرمایه اش را داشته باشم این را هم عرض کنم این تحصیل حاصل است و دولت عمل کرده است زیرا از خود بنده از خود بنده از آقایان بپرسید تمکن مالی گرفته‌اند تصدیق کلانتری و دولت تصدیق کردم است که فلان آقا دارای تمکن مالی است. نهایت اینکه از دوره اخیر از کابینه مرحوم بود وعملی شده بود و شوارای عالی فرهنگ هم تصویب کرده بود مجری بودو عملی شده بود همچنین راجع بسرمایه عملی که اطلاعات کافی می‌خواست و این را هم وزارت فرهنگ در آنجا یک کلاس امتحانی دائر کرده بود و اجرا هم کرده بود حالا هم خوب است که این بصورت قانونی در بیاید بنابراین باید از این دو کار یک کار را بکنند یا بگذاریم لایحه بماند و اجازه بفرمائید در کمیسیون فرهنگ مطالعه شود (بنده از نمایندگان ـ نه آقا ـ نه آقا) چون این ناقص است و بایستی اصلاح شود یا اینکه پیشنهاد آقای نقابت را بخوانند و ماده اول این قانون را ما رأی می‌دهیم. ولی در خود قانون می‌نویسیم برای اجرای این دو ماه آئین نامه تنظیم شود و بمجلس هم بیاید و در کمیسیون معارف مطالعه شود یا با موافقت شورای عالی فرهنگ هم باشد موافقم علی ای حال فرقی نمی‌کند این پیشنهاد را قبول دارم این همان پیشنهاد است و ممکن است با این عجله و با این سرعت چیزی که از اینجا می‌گذرد صحیح نباشد.

رئیس ـ آقای طوسی.

طوسی ـ آقای طباطبائی یک توضیحی دادند راجع به پیشنهاد خودشان وفرمودند که پیشنهاد ایشان خوانده نشده اجازه بفرمائید بنده یک توضیحی بدهم فرمایش آقای طباطبائی در وظیفه بنده نسبت بفکر آقایان یک سوء تفاهمی ایجاد کرد من باید ذهن آقا را مسبوق کنمبطور کلی هر ورقه کهاز مقام ریاستبه بنده میرسدیکی یکی بنوبه خودش و به نمره خودش میگذارمو می‌خوانم تنها نظر این بود که چون آقا تبصره نوشته بودند و پیشنهاد کرده بودند بآقا عرض کردم چون تبصره است بعد از ماده خوانده می‌شود. اصلاح فرمودند و موقعی بود که پیشنهاد دیگری را مشغول خواندن بودم و حالا هم اگر مایلند پیشنهادتان را بخوانم.

رئیس ـ رأی گرفته می‌شود به پیشنهاد آقای فیاض موافقین با این پیشنهاد برخیزند. (عده‌ای برخاستند) تصویب نشد. پیشنهاد آقای دشتی.

دشتیـ آن قید لیسانسه ازش می‌افتد و حذف می‌شود.

اعتبار ـ سردبیر هم برداشته شود.

دشتیـ آن سطر آخر ماده لایحه دولت از صاحبان ببعد هم اضافه شود.

جمعی از نمایندگان ـ سر دبیر هم برداشته شود باید برداشته شود.

دکتر ملکزاده ـ بنده تقاضای تجزیه می‌کنم.

طوسی ـ آقا توجه بفرمائید یک پیشنهاد تجزیه رسیده است راجع به پیشنهاد آقای دشتی توجه بفرمائید پیشنهاد آقای فرمانفرمائیان است که به تبصره جداگانه رأی گرفته شود.

بعضی از نمایندگان ـ دوباره قرائت شود.

افشار ـ ماده اول تکلیفش معلوم نشد.

رئیس ـ پیشنهاد آقای دشتی دوباره خوانده می‌شود.

ماده اول ـ از تاریخ تصویب این قانون علاوه بر شرایط مقرره در قانون مطبوعات مصوبه ۶ محرم ۱۳۲۶ صلاحیت مالی و علمی بدستور ذیل لازم شمرده می‌شود: ۱- صلاحیت روزنامه‌های یومیه در حدود سه ماه مخارج طبع و نشر آنها و مجله ماهیانه در حدود شش ماه و نامه‌های بین نامه‌های یومیه و ماهیانه در حدود چهار ماه.

۲- شورای عالی فرهنگ چند موضوع اجتماعی و سیاسی را تعیین کرده و تقاضا کننده فی المجلس یکی از آن موضوعات را انتخاب کرده و در آن مقاله تهیه می‌کند چنانکه از عهده برآمده بود ذیصلاحیت شناخته می‌شود

دشتیـ بعدش هم جمله صاحبان امتیاز الی آخر را که در آخر ماده اول پیشنهادی دولت هست اضافه نمائید و جمله از عهده بر آمده بود را هم از عهده بر آید بکنید.

بعضی از نمایندگان ـ اینها خوبست. رأی رأی.

طوسی ـ در آخر پیشنهاد صاحبان امتیاز و مدیران هم تا آخر ماده اول پیشنهادی دولت اضافه می‌شود.

وزیر فرهنگ ـ بنده بدبختانه متوجه می‌شوم که آقای دشتی در پیشنهادشان قستی را حذف فرمودند و آن خیلی مهم بود وموضوع صلاحیت اخلاقی بود و آقای دشتی هم خودشان در توضیح بیانشان (دشتی ـ صحیح است مهمتر از همه هست ولی وسیله نیست) تصدیق فرمودند و اینجا باید موضوع صلاحیت اخلاقی هم اضافه شود. اجازه بفرمائید یکی صلاحیت اخلاقی است و یکی دیگر که بنده با پیشنهاد ایشان کاملا موافق هستم آن همین پیشنهاد دولت است. در آنجا گفته شده است که صلاحیت علمی تقاضا کنندگان را شورای عالی فرهنگ تصدیق کند اینطور که فرمودند تصریح این است که بچه کیفیت تصدیق کند می‌فرمایند که این را بشورای عالی فرهنگ می‌دهیم این یک قدری مقام روزنامه نویس را شاید پائین بیاورد شاید برخورد بیک عده شاید یک عده باشند که نویسنده درجه اول باشند خود جنابعالی آیا هر قدر ذوق و میل روزنامه نویسی داشته باشید میآئید آنجا و امتحان بدهید؟ پس ما باین وسیله روزنامه نویسی را مخصوص یکعده قرار می‌دهیم که اهیمت نمی‌دهند که بیایند امتحان بدهند و یکعده اشخاص مبرز درجه اول از روزنامه نگاری دست بر می‌دارند (صحیح است) این است که بنده از آقای دشتی تقاضا می‌کنم استدعا می‌کنم این تصریح که فرمودند و نظیر آن را در نظامنامه بگنجانیم وآئین نامه‌ای که دولت تصویب می‌کند یا هر مقام دیگری در آن آئین نامه ما این را تصریح کنیم موافقت بفرمائید شورای شورای عالی فرهنگ اصولا صلاحیت علمی و اخلاقی را تشخیص بدهد و کیفیت تشخیص را بعد در آئین نامه معلوم می‌کنیم.

بعضی از نمایندگان ـ رأی رأی

رئیس ـ آقای لیقوانی

لیقوانی ـ بنده با پیشنهاد آقای دشتی کاملا موافق هستم. بعد چون قسمت صلاحیت مورد بحث شد بنده عرض می‌کنم تصدیق دارم که بعضی دکترها و لیسانسه هائی هستند که ممکن است بی‌سواد باشند و بنده خودم لیسانسیه هستم و با آقای وزیر داخله هم در یک روز لیسانسیه شدیم بنده تصدیق می‌کنم که بنده نه مثل آقای دشتی می‌توانم مقاله بنویسم و نه مثل آقای مسعودی می‌توانم روزنامه را اداره کنم ولی در هر حال یک مقامی برای دیپلم باید قائل شد اگر لیسانسیه‌های امروزی توی‌شان اشخاصی هست که در یک خط چند تا غلط می‌نویسند تقصیر دیگران نیست آقا. و بنده عقیده‌ام این است که این یک توهینی است بمقامات علمی و لیسانسیه یا دکتر هیچ احتیاجی بامتحان ندارند و بنده هم هیچوقت خیال روزنامه‌نویسی ندارم. (بعضی از نمایندگان‌ـ رأی بگیرید)

رئیس‌ـآقای اعتبار

اعتبارـبنده تعجب می‌کنم که اصلا آقای رئیس چرا توجه ندارند. یک پیشنهادی را آقای وزیر فرهنگ قبول می‌کنند بعد دو مرتبه تجدید می‌کنند

رئیس‌ـایشان پیشنهادشان را عوض کردند حالا باید ببینید چه چیز کسر شده و چه چیز اضافه شده

اعتبارـخوب اگر قبول ندارند رد می‌کنند یا پیشنهاد دیگر خوانده می‌شود و این را آقای رئیس اگر رعایت بفرمایند که در یک پیشنهاد یک موافق و یک مخالف صحبت بکند این قدر مجلس معطل نمی‌شود (صحیح است) شما ملاحظه بفرمائید بفرمائید که اصل ماده از بین رفته است تمام آن پیشنهادها مانده است. عرض کردم که اگر پیشنهادی را قبول می‌کنند که مال دولت می‌شود آنوقت رویش صحبت می‌شود و ارگ قبول نکرده‌اند که همان است و مال ماده پیشنهادی دولت می‌ماند و رویش صحبت می‌شود و پیشنهاد می‌شود بالاخره باید تکلیف معلوم بشود. (صحیح است)

رئیس‌ـشما درست میفرمائید ولی مطلب را روشن نکردید باید روی کاغذ بیاید ماده و بآن رأی گرفته شود حالا هم حرف ایشان و هم حرف دولت را بگیریم می‌شود رأی گرفت؟

وزیر کشورـ بنده تقاضا می‌کنم به همان ماده پیشنهادی دولت رأی گرفته شود چون شود دولت هم از خود آقایان است و بین دولت و آقایان هم هیچگونه تباینی نیست و آن چیزی که پیشنهاد شده است خود آقایان کرده‌اند و قضایا بطور کلی روشن شده است خود آقایان کرده‌اند و قضایا بطور کلی روشن شده است و بنظر بنده هم از این لایحه پیشنهادی دولت بودجه احسن منظور دولت هم معلوم شده است که بهیچوجه دولت هیچ نظری ندارد و هر اندازه که می‌خواهید خودتان معلوم کنید ما قبول می‌کنیم بنابراین جای نگرانی برای هیچکدام از آقایان نیست. یکی وقتی ممکن بود نگرانی باشد که تصور بفرمائید یک وقتی یک دولتی ممکن بود در نتیجه یک وضعی با یک حالت عصابی یک لایحه شدیدی آورده باشد. این در نظر آقایان ممکن بود یک نگرانی ایجاد کند ولی بهترین حسن نیتش را هم دولت در این مذاکرات معلوم کرد اگر آقایان تصور می‌کنند که اینطور نیست در نظامنامه می‌گذاریم که آقایان بتواند شرکت کنند.

نقابت‌ـ برخلاف ماده ۶۳ است در پیشنهاد چند نفر نمی‌توانند صبحت کنند.

رئیس‌ـآقای دشتی.

دشتی‌ـعرض کنم بنده در اینجا بطور مفصل صحیت کردم و عرض کردم چون دیروز کسالت داشتم نمی‌خواستم. امروز هم بمجلس بیایم ولی چون چند تلفن شد که قانون مطبوعات آمده است بمجلس شورای ملی و این مستلزم این است که بیائید توی مجلس یک قدری صحبت کنند بلکه از شدت عمل کاسته شود امروز آمدم عرض کردم موضوع صحبت این نیست که هر کسی یک پیشنهادی داده باشد علاقه‌مند به پیشنهاد خودش باشد نتیجه این کوچک فکری‌ها و کوچک مغزی‌ها این است که اصل مطلب که هدف اصلی است فراموش بشود. اصل مطلب ما این است که صلاحیت علمی را در خود این ماده بنویسیم و تأمین کنیم چرا؟ برای اینکه فرض کنید شما الان دولت خیلی خوب است اما همه دولتها که اینطور نیستند.

بیات‌ـ هیچ دولتی نمی‌تواند برخلاف قانون رفتار کند.

دشتی‌ـبشورای عالی فرهنگ وقتی که دولت بگوید که یک اجازه بده آیا می‌تواند ندهد؟ ما مگر نمیدانید آقای بیات این‌جا چیزی که در دست خودتان است و باید قوانین را معین کنید نمی‌کنید این جا باید الان محدود کنید معین کنید یک چیزی را که دولت می‌آورد بمجلس مجلس شورای ملی بردارد یک قانون دربست بدهد که هر کار دولت دلش بخواهد با مردم بکند آنوقت کی درست بکند این را؟ مجلس شورای ملی باید درست بکند والا با آمدن و اینجا نشستن و خندیدن و مسخره‌گی کردن که کار درست نمی‌شود آقا (نقابت‌ـ کی مسخرگی می‌کند آقا خودتان هستید که مسخرگی می‌کند) آقا خودتان یک پیشنهاد دارید و مذاکره کردید بس‌تان است دیگر!

رئیس‌ـمن هم همین را می‌گویم پیشنهادی را که شما دادید خوانده شد مجلس یا قبول می‌کند یا رد می‌کند اگر مجلس قبول کرد رأی می‌گیریم.

دشتی‌ـ تا بحال چند نفر صبحت کردند آقا؟ بیست نفر صحبت کردند منهم بیست و یکمی هستم آقا باید صحبت کنم آقا پیشنهاد دهنده هستم. عرض کنم که مقصودم این است که در قانون مطبوعات (نقابت‌ـ آقا برخلاف نظامنامه چرا صحبت می‌کنید؟)

دشتی‌ـچرا چند نفر دیگر حرف زدند آقا من پیشنهاد داده‌ام باید حرف بزنم

نقابت‌ـ یک غلط مصحح غلط دیگر نمی‌شود. این برخلاف نظامنامه است

دشتی‌ـبالاخره این لایحه‌ای است که دولت آورده است و پیشنهادی شده است که دولت قبول کرده است و در اطراف آن می‌شود صحبت کرد. بالاخره ناظم مجلس هم رئیس مجلس است آقا

نقابت‌ـ بنام طرفداری مطبوعات برخلاف مطبوعات حرف می‌زنید آقا! (صحیح است) پیشنهاد دیگر باید خوانده بشود (خنده نمایندگان)

دشتی‌ـآقای وزیر فرهنگ موافقت کردند و اظهار موافقت کردند و اظهار موافقت کردند با پیشنهاد بنده.

نقابت‌ـ برخلاف نظامنامه صحبت نفرمائید. ما خارج می‌شویم از مجلس.

دشتی‌ـتمام شد فرمایشات‌تان؟ منتهی گفتند بعضی چیزها اگر اینطور بشود بهتر است و موافقت می‌کنیم قبول کردم پس این تغییر و تبدیل با موافقت نظر دولت بوده است حالا اگر قبول می‌کنند چه بهتر و اگر قبول نمی‌کنند رأی بگیرید اصرای ندارم.

بعضی از نمایندگان‌ـ عده کافی نیست (همهمه نمایندگان)

رئیس‌ـآقای هاشمی

ملک مدنی‌ـ آقای رئیس چرا در یک پیشنهاد چند نفر را اجازه می‌دهند صحبت کنند؟ این برخلاف نظامنامه است.

هاشمی‌ـ چون قبول فرمودند آقای وزیر فرهنگ بعنوان ماده دولت شد و می‌شود حرف زد

وزیر فرهنگ‌ـ آقا نظر باینکه عرض کردم این قسمت اخلاقی و بعضی قسمتهای دیگر رعایت نشده بود بنده قبولی که کردم پس می‌گیرم. نظر دولت همان پیشنهادی است که قبلاً کرده است به پیشنهادی آقای دشتی رأی بگیرید

رئیس‌ـپس معلوم می‌شود دولت بماده خودش علاقه دارد.

اعتبارـبنده متأسفانه ناچارم به آقای رئیس اینموضوع را عرض کنم که مطلبی را دولت قبول کرده و مذاکرات هم کافی شده است حالا اگر پیشنهاد را می‌خواهید مثل ماده علیحده تلقی کنید و بیست نفر هم رویش صحبت کنند با این وضعیت کار پیشرفت نمی‌کند.

رئیس‌ـآقا ماده را علیحده قبول کردند و صحبت شد

بعضی از نمایندگان‌ـ رأی رأی

رئیس‌ـرأی گرفته می‌شود به پیشنهاد آقای دشتی موافقین برخیزند (عده‌ای برخاستند) تصویب نشد.

طوسی‌ـ ده پانزده تا پیشنهاد است اگر میفرمائید آنها را بخوانم فردا آنوقت میگوئید که پیشنهادها را نخواندند. (بعضی از نمایندگان‌ـ بخوانید بخوانید)

رئیس‌ـپیشنهاد آقای رضوی:

بنده پیشنهاد می‌کنم که در ذیل ماده اول جمله زیر اضافه شود: (بعضی از نمایندگان‌ـ آقای رضوی تشریف ندارند آقا) اشخاصی که از ۷ سال باینطرف مشغول انتشار روزنامه یا مجله بوده‌اند و فعلاً هم مجله یا روزنامه دائر دارند مشمول تجدید نظر مندرج در این ماده نخواهند بود.

بعضی از نمایندگان‌ـ آقا نیستند.

رئیس‌ـپیشنهاد آقای مسعودی

مسعودی‌ـ پیشنهاد بنده دیگر مورد ندارد حالا

رئیس‌ـپیشنهاد آقای هاشمی:

بنده پیشنهاد می‌کنم از آخر ماده از لفظ هیچکس حذف شود و بجای آن تبصره ذیل نوشته شود:

تبصره‌ـ اگر کسی دارای دو امتیاز روزنامه است و بحکم محکمه یکی از روزنامه‌های وی توقیف شد در مدت توقیف حق استفاده از امتیاز دیگر خود و نشر روزنامة دیگر را ندارد.

رئیس‌ـآقای هاشمی (بعضی از نمایندگان‌ـ حق ندارد حق ندارد)

هاشمی‌ـ نظر باینکه اصل فلسفه اینکه هر نفری دارای یک امتیاز باشد و محدود کردند او یعنی چه؟ این درست مثل یک وکیلی است که محدودش بکنیم که در یک مورد بخصوصی حق دارد مداخله کند خوب وقتی که صلاحیتش محرز شده است برای روزنامه‌نگاری صلاحیت مالی و اخلاقی و علمی آمد دو امتیاز دارد اگر یکی از روزنامه‌هایش مورد شکایت شد و توقیف شد در مدت توقیف حق استفاده از آن روزنامه را داشته باشد اگر روزنامه اولش توقیف است حق استفاده از آن دیگری را نداشته باشد نه اینکه جلوگیری کنی از اینکه بیک آدم صلاحیت داری دو امتیاز داده شود این نظر بنده بود.

بعضی از نمایندگان‌ـ رأی رأی

طباطبائی‌ـآقای هاشمی مسترد کنید بهتر است.

هاشمی‌ـ چرا باید جلوگیری شود از اینکه دارای دو امتیاز باشد آقا؟

رئیس‌ـآقایان باید تکلیف این اشخاصی که در وسط کار بیرون می‌روند معین کنند

بعضی از نمایندگان‌ـ شما باید معین کنید آقا.

رئیس‌ـبه جریمه نقدی که آقایان کفایت نمی‌کنند مکرر شده است اسباب زحمت فراهم آورده‌اند و سایر آقایان را اینجا منتظر گذاشته‌اند و رفته‌اند در صورتیکه جریمه هم می‌شوند و بجریمه هم مفید نیستند تکلیف این کار را هم باید معلوم کنید. آقای دشتی آقای نراقی آقای امیر تیمور آقای سلطانی..

یکی از نمایندگان‌ـ آقای مهدوی.

رئیس‌ـآقای انوار.

جمعی از نمایندگان‌ـ عده برای رأی کافی نیست.

انوارـعرض بنده خیلی مختصر است این بچه‌های ما مدرسه می‌روند خبر می‌دهند که مستخدمین دولت این حقوقی را که بآنها قرض داده‌اند آنها خیلی در سختی هستند امسال را یک کاری بکنیم تا سال دیگر. اینهااز رتبه ۱ تا رتبه۵ حقیقهً در زحمت هستند. بنده می‌خواستم هیئت دولت را که در مجلس هستند توجه بدهم بحال این فقرا خدا شاهد است امروز روز رحم است و انصاف که بزیردستان رحم کنیم طبقه‌ای که ضعیف‌تر از تمام هستد و بار همه بر دوش آنها است همین طبقه مستخدمین دولت هستند. آن همه طبقات بر کالای خودشان قیمتش را افزوده‌اند و حتی آب فروش بر آب و قیمت آب افزوده است ولی این طبقه مستخدم دولت را انصاف باید داد که خیلی بیچاره و در زحمت هستند. دو ماه آمدید حقوق قرض دادید که گرفته‌اند حالا این بدتر شده که چهل تومان پنجاه تومان دارند حالا بیست تومان ازش می‌گیرند (نخست‌وزیرـ درنظ است بسیار خوب بسیار خوب) این است که بنده استدعا می‌کنم که دولت و آقای رئیس الوزراء در این باب جداً اقدام کنند.

ـ معرفی آقای سپهبد احمدی بسمت وزار تجنگ از طرف آقای نخست وزیر

(۴ـ معرفی آقای سپهبد احمدی بسمت وزار تجنگ از طرف آقای نخست وزیر)

رئیس‌ـآقای نخست وزیر فرمایشی داشتید راجع به آقای سپهبد؟

نخست وزیرـ چون آقایان حاضر نشدند عرض می‌کنم بمناسبت کثرت مشغله خودم مقتضی بود یک نفر دیگر برای وزارت جنگ معین شود این است که بر حسب امر همایونی آقای سپهبد احمدی را که سوابق خدمتشان مورد توجه است این سمت معرفی می‌کنم (صحیح است‌ـ صحیح است)

ـ موقع و دستور جلسه آتیه‌ـ ختم جلسه

(۵ـ موقع و دستور جلسه آتیه‌ـ ختم جلسه)

بعضی از نمایندگان‌ـ ختم جلسه.

طباطبائی‌ـاقای جلسه را باید فردا صبح تعیین بفرمائید (انوارـ عصری) نراقی‌ـ یکشنبه

(رئیس‌ـآقایان چه وقت را میل دارند فردا صبح؟)

نخست وزیرـ اجازه می‌فرمائید؟ یک کارهائی است که دولت دارد و به مجلس شورای ملی می‌آید آن کارها باید بگذرد مجلس یکساعت قبل از ظهر شروع می‌شود و یک ساعت بعد از ظهر هم آقایان وقت ناهارشان می‌شود و می‌روند پس در ظرف دو ساعت نمی‌شود کارها بگذرد. بعقیده بنده جلسات را عصر تعیین بفرمائید که مدت جلسات بیشتر باشد و وقت زیادتر باشد. و هیئت دولت هم از کارهای دیگرش بیکار نماند و باید یک کارهائی بکند. ما یک لوایحی داریم که باید زودتر از مجلس بگذرد (صحیح است) لایحه همکاران دکتر میلسپو و قانون نظام وظیفه و یکی هم مسئله بودجه‌ها که زودتر باید تمام شود خواهشمندم جلسات را بعصر موکول بفرمائید که وقت بیشتر باشد و فرصت مذاکره در آنها بیشتر باشد که کارهای این طوری نماند.

رئیس‌ـجلسه را چه وقت تعیین کنیم؟ (بعضی از نمایندگان‌ـ فردا صبح‌ـ فردا صبح)

نقابت‌ـ شنبه عصر

انوارـ عصر امروز.

ملک مدنی‌ـ فردا که پنجشنبه است و تعطیل است و نظر جناب آقای نخست وزیر که فرمودند بعدازظهرها باشد چون فردا روز پنجشنبه است و بعداز ظهر تعطیل است اگر موافقت بفرمایند فردا صبح زودتر آقایان بیایند و جلسه بشود (صحیح است) و بعدها عصر قرار بدهیم از فردا ببعد را عصر قرار می‌دهیم (صحیح است).

طباطبائی‌ـ فردا صبح فردا صبح (صحیح است)

رئیس‌ـبسیار خوب اگر اجازه میفرمائید جلسه را ختم کنیم (صحیح است)

جلسه آتیه (فردا) روز پنجشنبه ۳ دی ماه ۱۳۲۱ سه ساعت قبل از ظهر دستور هم بقیه شور در لایحه مطبوعات.

(مجلس یکربع ساعت بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی‌ـ حسن اسفندیاری.