مذاکرات مجلس شورای ملی ۲ دی ۱۳۱۰ نشست ۵۹
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هشتم | تصمیمهای مجلس | قوانین بنیان ایران نوین |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری هشتم |
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲ دی ۱۳۱۰ نشست ۵۹
فهرست مطالب:
- ۱- تصویب صورت مجلس
- ۲- اقتراع شعب
- ۳- مذاکره در لایحة تعیین تکلیف بقایای مالیاتی
- ۴- اقتراع برای شرفیابی بمناسبت روز مولود حضرت حجه (ع)
- ۵- موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه
۱- تصویب صورت مجلس
رئیس – آقای طهرانی
طهرانی – قبل از دستور
رئیس – آقای دیبا
طباطبائی دیبا – در صورت مجلس صورت حاضر و غائب خوانده نشده بنده عقیدهام این است که کمیسیون عرایض و مرخصی صورت حاضر و غائب جلسة سابق را در جلسه لاحق حاضر نماید.
رئیس – همینطوریکه فرمودید مرجح این بود که کمیسیون منعقد میشد ولی کمیسیون منعقد نشده بود منعقد میشود راپرتش داده میشود ضمیمه منیمایند. در صورت مجلس دیگر نظری نیست (اظهار شد – خیر) صورت مجلس تصویب شد.
۲- اقتراع شعب
رئیس – اوقات شعب بانتها رسیده و حالا بایستی که شعب جدید را اقتراع کنیم عده حاضر در مرکز صد و پانزده نفر که بهر شعبه نوزده نفر میرسد یک نفر که علاوه است بشعبه اول افزوده میشود.
اقتراع بعمل آمده نتیحه به ترتیب ذیل حاصل شد
- شعبه اول – آقایان: مژدهی – افسر – امیر حسین خان بختیاری – حاج میرزا حبیب الله امین – طباطبائی وکیلی – دکتر ملک زاده – محمد علی میرزا دولتشاهی – لیقوانی – دکتر سنک – ملک آرائی – آقا میرزا سید احمد بهبهانی – طهرانی – ملک زاده آملی – احتشام زاده – آقا سید کاظم یزدی – مفتی – طهرانچی – رضا قلیخان باستانی – بوشهری
- شعبه دوم – آقایان: دکتر امیر خان اعلم – فتحعلی خان بختیار – ملک مدنی – اعتبار – بنکدار – دکتر ضیائی شریفی – هزار جریبی – کفائی – اورنگ – آدینه جان یارعلی – حاج علی اکبر امین – فزونی – فهیمی – افخمی – میرزا اسد الله فقیه – ناصری – ارکانی – فتوحی
شعبه سوم – آقایان: وهاب زاده ۰ میرزا محمد خان وکیل – بیات ماکو – قراگوزلو – میرزا صادق خان اکبر – مولوی قوام – دربانی – دبیر سهرابی – فرشی ۰ حبیبی – جمشیدی صفاری – حاج حسین آقا مهدوی – دکتر لقمان- محیط آصف کازرونی – همراز.
- شعبة چهارم – آقایان: دشتی – اسدی – معتصم سنگ – مسعود ثابتی – معتضدی – محمد ناصر خان قشقائی – طباطبائی دیبا – مخبر فرهمند – آقا سید مرتضی وثوق – ارباب کیخسرو شاهرخ – مقدم – میرزا یانس – حاج میرزا حسین خان فاطمی – مجد ضیائی – حیدری – فاطمی –موقر – یونس آقا وهاب زاده – دادور.
- شعبة پنجم – آقایان: ایزدی – دادگر – رهنما – عراقی – امیر دولتشاهی – دکتر عطاء الله خان سمیعی – تربیت – آقا میرزا محمد حسین نواب – شریعت زاده – ثفه الاسلامی – رهبری –حکمت – امیر تیمور – آشتیانی – دهستانی – خواجوی – چایچی – امیر عامری – سهراب خان ساکینیان.
- شعبة ششم – آقایان: طالش خان – دکتر شیخ – ابوالحسن خان پیرنیا – محمد تقیخان اسعد – حاج میرزا حسن خان اسفندیاری – اسکندری – امیر ابراهیمی – مصدق جهانشاهی – مؤید احمدی – حسنعلی میرزا دولت شاهی دبستانی کرمانی – میرزا حسین خان افشار – مسعودی خراسانی – لاریحانی – بیات – حسنقلی خان نواب – علوی سبزواری –روحی – اسمعیل خان قشقائی.
(بشعبه یک افزوده گردید – حاج محمد رضا بهبهانی)
۳- مذاکره در لایحة تعیین تکلیف بقایای مالیاتی
رئیس – آقای دیبا تقاضا کردهاند که لایحة بقایای مالیاتی در درجة اول مطرح شود (صحیح است)
هزار جریبی – بنده مخالفم
رئیس – با طرحش مخالفید؟
هزار جریبی – با ماده اولش مخالفم
رئیس – پس لایحه قرائت میشود:
خبر از کمیسیون قوانین مالیه به مجلس شورای ملی کمیسیون قوانین مالیه پیشنهادات واصله ضمن شور اول لایحه بقایای مالیاتی را با حضور نمایندة وزارت مالیه مطرح نموده مادة اول با جزئی اصلاحی بشرح ذیل تصویب و سایر مواد عین خبر اول را تأیید نمود
مادة اول – وزارت مالیه مکلف است بقایای مالیاتی سنوات قبل از ۱۳۰۲ املاک را باستثنای موارد ذیل:
- الف – مالیاتهائی که ابواب جمعی اشخاص بوده و محاسبة خود را تصفیه ننمودهاند.
- ب- مالیتهائی که اشخاص در مقابل آن دعوی مطالباتی داشته و تا کنون محاسبه آنها خاتمه نیافته است.
- ج- بقایائی که بموجب قرار دادهای مخصوص منعقده بین ادارات مالیه و مؤدیان ترتیب تصفیه و استهلاک آن داده شده است از دفاتر مالیاتی دولتی حذف و مدیونین را از پرداخت معاف نماید بقایای مؤدیانی که مالیات سالیانه آنها از بیست تومان تجاوز نمینماید تا آخر ۱۳۰۴ معاف و از دفاتر مالیاتی حذف خواهد شد. استثناء فوق شامل بقایای مالیاتی قبل از ۱۲۹۰ شمسی که بطور کلی و بلا استثناء معاف میشود نخواهد بود در سایر مواد عین خبر اول را برای تصویب تقدیم مینماید.
رئیس –قبل از اینکه داخل در مذاکره لایحه بشویم خاطر آقایان را بیک نکته که متوجه هست تذکر میدهم و آن این است که در شور دوم دائماً بمواد رأی گرفته میشود و همیشه باید هشتاد و هفت نفر برای دادن رأی داشته باشیم در شور اول شاید اینطور نیست قدری حد نصابمان کمتر است رعایت بفرمایند که ما به تمام آقایانیکه حاضر هستند احتیاج داریم ماده اول مطرح است.
ماده اول – وزارت مالیه مکلف است بقایای مالیاتی سنوات قبل از ۱۳۰۲ املاک را باستثناء موارد ذیل:
- الف) مالیاتهائی که ابواب جمعی اشخاص بوده و محاسبة خود را تصفیه ننمودهاند.
- ب) مالیتهائی که اشخاص در مقابل آن دعوی مطالباتی داشته و تا کنون محاسبة آنها خاتمه نیافته است
- ج) بقایائی که بموجب قرار دادهای مخصوص منعقده بین ادارات مالیه و مؤدیان ترتیب تصفیه و استهلاک آن داده شده است از دفاتر مالیاتی دولتی حذف و مدیونین را از پرداخت معاف نماید بقایای مؤدیانی که مالیات سالیانه آنها از بیست توان تجاوز نمینماید تا آخر ۳۰۴ معاف و از دفاتر مالیاتی حذف خواهد شد.
استثناء فوق شامل بقایای مالیاتی قبل از ۱۲۹۰ شمسی که بطور کلی و بلا استثناء معاف میشود نخواهد بود در سایر مواد عین خبر اول را برای تصویب تقدیم مینماید.
رئیس – آقای هزار جریبی
هزار جریبی – بنده در این ماده مخالفت کردم برای استثنائی که در اینجا بودچون در کمیسیون بنده عرض کردم چنانچه درست بشود بنده موافقم لیکن در کمیسیون مالیه در شور اول که بنده نبودم کسالت داشتم در شور دوم ایراد کردم ولی آنجا نگذاشتند اصلاح شود و اصلاح نشد این است که در شور دوم با اینکه عضو کمیسیون مالیه هستم این جا مخالفت میکنم باین جهت است که عرض کردم البته همه ماها میدانیم که ایران در ۱۲۹۰ که بیست سال قبل باشد (۱۳۳۰ هجری) در ایران یک انقلابات بزرگی بود یعنی از ۱۳۲۴ که انقلابات ایران شروع شد تا ۱۲۹۹ که تشریف فرمائی اعلیحضرت همایونی بآن خاتمه داد از هزار و سیصد شمسی آنوقت ایران یک صاحب معینی پیدا کرد و شروع کرده است بترقی در ۱۳۳۰ استراباد حالش انطور در انقلاب مازندران در انقلاب (افسر –صحیح است) آذربایجان هم در تصرف روسها بود خراسان قشون انگلیسی در آنجا بود در تمام ایران انقلات میکرد و مردم هیمنقدر میتوانستند خودی حفظ کنند ژنرال باراتف روسی را در استراباد مرحوم خلعت بری گذاشته بود سر املاکش که این خالصجات من است و در آنجا تمام مالیاتهای مردم را میگرفتند. میرزا علی اکبر خان که امروز جزو اداره شیلات است او هم معاون بود – در تبریز که خود بنده رفتم مرحوم شجاع الدوله در آنجا فرمانفرما بود و هر چه دلش میخواست میکرد مازندران هم در تحت اوامر استرآباد بود وقتی که استرآباد دست قشون روس بود آنجا بطریق اولی وقتی بنده رفتم در استراباد از سدن ده خود بنده تا استراباد یک فرسخ ونیم راه است بنده یک فرسخ راه را با هفتاد تفنگچی رفتم در صورتیکه این دفعه بنده هفت ساعت از شب رفته از بندر شاه با اتومبیل رفتم به استراباد در بین راه اتومبیل خراب شده در صحرا بودیم تا اتومبیل دیگری برسد حتی یک برونیک هم نداشتم امروز را نمیتوانیم با آنروز مقایسه کنیم پس از سنه ۱۳۰۰ اعلیحضرت شروع کردند باصلاح ایران و همه نوع قدرت بخرج دادند و امروز میبینیم که ایران سرتاسر منظم است حالا می آئید میگوئید که حساب بیست سال قبل را بدهند؟ این لفظ استثناء را که آوردهاید اصلاً این عملی نیست که در این قانون نوشته شده یا این است که ابواب جمعی کسی بوده قشون داشته سوار داشته سرباز داشته در آنجا مالیات میگرفتهاند حالا من یکی یکی اینجا میخوانم و عرض میکنم در ماده اول در قسمت الف مینویسد: مالیتهائی که ابواب جمعی اشخاص بوده و محاسبه خود را تصفیه ننمودهاند (ب) مالیتهائی که اشخاص در مقابل آن دعوی مطالباتی داشته و تا کنون محاسبه آنها خاتمه نیافته است در مسئله (ج) حرفی نیست البته هر کس سند داده و بطور استهلاک باید بدهد یک مالیاتی باقیماند ه است بنده هم حرفی ندارم موافقم که باید وصول شود ولی بنده میبینم که این موضوع با تمام مردم تماس پیدا میکند و اسباب زحمت برای عموم مردم تولید میکند مردم مالیاتشان را دادهاند مجاهد مالیات گرفت حکومت مالیات گرفت یک صاحب زور مالیات گرفت امروز چطور میشود مالیات بیست سال قبل را از مردم مطالبه کرد بنده نهایت اطمینان را باآقای وزیر مالیه و آقای سیاح معاون دارم ویقین میدانم که اینها مردمان نیک نفسی هستند ولی وقتی که وضع ادارات مالیه را میبینیم و وقتی که یک کارهائی میکنند که نمیتوانیم بگوئیم چرا اینطور است این است که این تذکرات را میدهیم مأمورین مالیه هر طوریکه دلشان میخواهد مردم را اذیت میکنند خصوص تحصیلداران مالیه و ما یک قانونی گذراندیم که این موضوع مأمور و تحصیلدار از بین برود در همین استراباد بنده خودم دیدم عباسخان تحصیلدار پسر میرفندرسکی را برای ده تومان بچوب بسته و صد تا شلاق زده و مالیه هم هیچ امری نداد رئیس مالیه استراباد در خانه مردم نشسته است کرایه آن را نمیدهد در سایر جاها هم همینطور است تمام این مردم از دست آنها گرفتارند این است که بنده یک پیشنهادی دارم رد این خصوص اگر توضیح دادند آقای معاون مالیه که بنده قانع شدم البته مسترد میدارم والا بنده عرض میکنم خوبست باز هم مطالعه کنند ولی بنده قطع دارم در این کار برای مردم اسباب زحمت خواهد شد چطور میشود مالیات بیست سال قبل را از مردم مطالبه کنند؟
معاون وزارت مالیه (سیاح) – بنده تصور میکنم که برای نماینده محترم اشتباهی حاصل شده است بجهت اینکه در این ماده گفته نمیشود که از مؤدیان مالیاتی مالیات بیست سال قبل گرفته شود این لایحه مطابق همان منظوریست که ایشان دارند اینجا گفته میشود تا آخر هزار و سیصد و یک بکلی از بقایای مؤدیان صرف نظر میشود یعنی از مؤدیان مالیات چیزی نخواهند گرفت ولی اشخاصیکه با مالیه یک حسابی داشتهاند یک ابواب جمعی هائی داشتهاند و مالیاتهائی را گرفتهاند یعنی بجای مأمور دولت مأمور وصول مالیات بودهاند منتهی بطور کنترات و قرارداد ابوابجمعی شان بوده است املاک دیگران را نه املاک خودشان را آنها مالیاتشان را میگرفتهاند بطور ابوابجمعی آن اشخاص باید مالیات دولت را بدهند ولی گفته نمیشود که هر مؤدی مالیاتی باید مالیات بیست سال قبل را بدهد اصل این لایحه مینویسد:مؤدیان مالیاتی تا آخر سنه ۱۳۰۱ تماماً باید بدهیشان صرف نظر شود و معاف باشند استثنائی که در این جا شده است ممکن است مورد این سوء تفاهم شده باشد این است که قبل از ۱۲۹۰ اگر یک قراردادی هم بوده است آنها هم بکلی ملغی شود اصلاً از آن اشخاصی هم که ابواب جمعی نداشتهاند دیگر مطالبه نکنند اگر درست این لایحه را مطالعه کنند معلوم خواهد شد که بمؤدیان مالیاتی هیچ کاری ندارند و آنها راحت خواهند شد این قانون فقط برای این پیشنهاد شده است که رفع این اشکالات بشود و اصلاً اشکال پیدا نشود که با مؤدی طرف بشوند که مالیات قبل از سنه ۱۳۰۲ را نتواند حسابش را بدهد از هزار و سیصد و دو ببعد هم دفاتر مالیاتی مرتب است و هم مردم اسنادشان صحیح است و در دسترسشان است.
رئیس- آقای ملک مدنی
ملک مدنی – بنده هم نظرآقای هزارجریبی را داشتم یعنی این لایحه و خبر کمیسیون قدری روشن بشود و میخواستم از طرف آقای معاون وزارت مالیه توضیحی داده شود که اشکالی تولید نشود این توضیحی که آقای معاون دادند کافی بود و رفع اشکال میکرد و مقصودشان این بود که قبل ا زسنه ۱۳۰۲ بقایای مالیاتی که پیش اشخاص باقیماند است نظر با آن مقتضیاتی که در آندوره بوده است صرف نظر کنند و از آنها نگیرند مجلس هم همین نظر را دارد دولت هم همین نظر را دارد غیر از اینهم نظر دیگری نبوده در لایحه باستثناء همان قسمت هائیکه فرمودند فرض کنید یک کسی حسابهای مالیاتیش را تصفیه کرده است و سند قطعی هم سپرده او البته باید بده د ولی سایر مؤدیان مالیاتی که تا آخر سنه ۱۳۰۱ محاسبه مالیاتی آنها تصفیه نشده دولت نباید از آنها مطالبه کند بنده نظرم این است که چون لایحه قدری روشن نبود توضیحی بدهند که این در مذاکرات مجلس سابقه باشد که یک وقتی باز در خصوص مالیات برای اشخاص اشکالی تولید نشود.
رئیس – آقای دیبا موافقید؟
طباطبائی دیبا – خیر
رئیس – آقای مؤید احمدی موافقید؟
مؤید احمدی – خیر
رئیس – آقای رهنما موافقید؟
رهنما – بنده یک پیشنهادی دارم که تقدیم میکنم
رئیس – آقای فاطمی
فاطمی – بنده میخواهم توضیحی بدهم که راجع به اصل موضوع است
رئیس – در مقابل آقای ملک مدنی میخواهید توضیح بدهید؟
فاطمی – بلی
رئیس- بفرمائید
فاطمی – در کمیسیون در این لایحه چندین جلسه کاملاً با حضور آقای وزیر مالیه و آقای سیاح مذاکره شد و چون حالا اینجا ممکن است سوء تفاهمی بشود خواستم توضیحی بدهم اصولاً این بقایا سه قسم میشود یک بقایای عمومی است که تا اول سنة ۱۳۰۱ که بطور کلی معاف میشود یک بقایائی که مبلغش تا بیست تومان است تا آخر ۱۳۰۴ معاف میشود فقط بقایائی که از سنة ۱۳۰۲ ببعد ممکن است وزارت مالیه مورد مطالبه بگذارد یکی از این قسم است که در اینجا گذارده شده یک قسم اشخاصیکه ابوابجمعی مالیه بودهاند یعنی مالیاتهای اشخاص ابوابجمع آنها بوده که گرفتهاند و حسابشان را با مالیه تصفیه نکردهاند باید تصفیه کنند این یک قسم است یک قسم هم مالیاتهائی است که در مقابل آن اشخاص ادعای مطالباتی دارند و هنوز حسابشان تصفیه نشده یک قسم هم اشخاصیکه مالیاتهای گذشته را نپرداختهاند حالا آمدهاند با وزارت مالیه یک قرار دادهائی کردهاند که آنها را بپردازد این است که حالا اگر غیر از آن چیز در اینجا گفته شود آن مورد تصویب کمیسیون واقع نشده است برای خاطر این میخواستم عرض کنم که آقایان خوب توجه داشته باشند این بیست تومان هم مقصود مؤدیان مالیاتی است که از بیست تومان مالیات آنها تجاوز نمیکند نه آن کسیکه تتمه مالیاتش بیست تومان باشد خیر آن باید بدهد مثلاً کسیکه هزار تومان مالیات بده باشد و بیست تومانش باقی مانده باشد او خیر اشخاصی که تمام مالیات بدهیشان از بیست تومان تجاوز نمیکند معاف هستند.
رئیس – آقای دیبا
طباطبائی دیبا- بنده که بدواً اجازه خواسته بودم در قسمت اول مخالف بودم ولی با توضیحی که آقای معاون دادند رفع اشکال بنده شد ولی باید یک عبارتی اضافه شود و تصریح شود که از مؤدیان مالیات مطالبه نخواهد شد والا اگر تصریح نشود ممکن است بعد باز اسباب اشکال فراهم شود که هم برود از مؤدیان مالیاتی مطالبه کنند و هم از اشخاصیکه صاحب جمع هستند یک پیشنهادی هم در این زمینه تهیه و تقدیم کردهام و بنده عقیدهام این است که علاوه شود که دیگر از مؤدیان مالیات مطالبه نخواهد شد.
معاون وزارت مالیه – اینکه آقا میفرمایند عین این در آخر ماده نوشته شده است و دیگر ذکر این استثناء که از مؤدیان مالیاتی مطالبه نکند مورد و لزومی ندارد
رئیس – آقای مؤید احمدی
مؤید احمدی – بنده در این ماده اشکالی داشتم که در شور اول هم بعرض آقایان رسید بنظر بنده همینطور که آقایان توضیح دادند راجع بمؤدیان دیگر اشکالی باقی نمیماند انصافاً لایحه طوریست که تا سنه ۱۳۰۲ مؤدیان را بکلی معاف میکند و در قانون دو سه جا توضیح شده فقط بنده عرضیکه دارم راجع بفرمایشی است که آقای هزار جریبی فرمودند استثناءهای ما بر سه قسم است یکی اشخاصی هستند که قرار دادهائی با دولت داشتهاند که البته کسی حرفی ندارد و باید مطابق قراردادشان رفتار کنند و این مسلم است دوم اشخاصی هستند که ادعای طلب داشتهاند از دولت یک مقدار از مالیات را نگاهداشتهاند البته آنها هم باید بیایند و حسابشان را تصفیه کنند باقی میماند شق سوم که این را بنده نمیدانم از حیث عمل چه جور باید بکنیم آقای سیاح خوب میدانند اگر هم میخواهید اسم میبرم دوسیه اش هم در وزارت مالیه هست مثلاً فلان شخص دو هزار تومان بدهی دارد حالا که ازش مطالبه میکنند میگوید آقا در محل مانده است و من نتوانستم از رعیت وصول کنم بعلت اینکه آنجا غارت شده بود آفت رسیده بود شما حالا مؤدی را معاف میکنید از او میگیرید این را چه میگوئید چکار میکنید؟ او هم حق ندارد از مؤدی مطالبه کند نظر آقای هزار جریبی این بود بنده هم در شور اول عرض کردم یک استثنائی هم در اینجا بگذارید اگر که معلوم شد این شخص در محل باقی دارد او را معاف کنند و پیشنهادی بکنند که اصلاح بشود والا این تناقض دارد
احتشام زاده – تناقض هست
مؤید احمدی – بله مسلم است تناقض است
معاون وزارت مالیه – اولاً در ضمن فرمایشی که فرمودند اظهار داشتند هزار و سیصد و دو این باید توضیح بشود که تا آخر هزار وسیصد و یک است باید از آن ببعد بقایا گرفته میشود و اما آن اشکالی را هم که فرمودند آنهم در ماده هشتم پیش بینی شده است و وزارت مالیه بموجب ماده هشتم در این قبیل موارد رسیدگی خواهد کرد یعنی در صورتیکه آفتی رسیده باشد یا ترتیب دیگری پیش آمده باشد یا ابواب جمعی مال ایل باشد ونتوانسته باشند وصول کنند ومشکلاتی در پیش داشتهاند که وزارت مالیه هم تصدیق کرده باشد البته مساعدت و تصفیه خواهد نمود پس مادة هشتم این حق را بوزارت مالیه داده و وزارت مالیه را مکلف کرده است که این قبیل اختلافات را رسیدگی کرده و تصفیه نماید اگر مراجعه بفرمائید بمادة هشتم همة این قسمتها پیش بینی شده میگوید:
بقایای سنواتی افراد ایل تا آخر ۱۳۰۱ به تخفیف منظور خواهد شد.
نسبت ببقایای از سنة ۱۳۰۲ ببعد ایلات و همچنین نسبت ببدهی صاحب جمعان ایلات و املاک اعم از بقایای قبل یا بعد از ۱۳۰۲ وزارت مالیه مجاز است با ملاحظه وضعیت افراد ایل و امهال صاحب جمعان رعایت مقتضی را از حیث اعطاء تخفیف و امهال بعمل آورده محاسبه سنواتی را تصفیه نماید پس نگرانی از این حیث نباید باشد و ماده هشتم این نظر نمایندگان محترم را تأمین مینماید.
رئیس – آقای رهنما
رهنما – بنده عرضی ندارم یک پیشنهادی تقدیم کردهام
رئیس – آقای افسر
افسر – بالاخره آن قسمتی را که آقا توضیح دادند جواب آقای هزار جریبی و آقای مؤید احمدی نیست البته آقای هزار جریبی متذکر شدند نکاتی را که همه اش در نظرمان بود و بنده هم کاملاً با آن نکات موافق هستم ولی یک عبارتی را فرمودند که باید توضیتح داده شود (صحیح است) چون عبارت ایشان این بود که فرمودند تصرف مثل اینکه آذربایجان یا استرآباد یا خراسان یا گیلان در تصرف سایرین بود در صورتیکه بهیچوجه من الوجوه هیچ نقطه از نقاط ایران بعنوان تصرف در دست سایرین نبود (نمایندگان –صحیح است) هیچ وقت ولو کوچکترین ده سرحدی ما (صحیح است) بلی قشون آوردند تمام مظالم را بدهات نقاط سرحدی و غیر سرحدی وارد کردند ولی اسم تصرف هیچوقت و بهیچوجه در کار نبود (صحیح است) بد رفتاری کردند تمام مشکلات را تولید کردند ولی لفظ تصرف را هیچ روزنامه مخالف هم حتی در آن اوقات ننوشت (صحیح است) هیچکس نگفت و ننوشت و نشنید (صحیح است) و این اول حرفی است که بنده شنیدم و البته از شدت مظالم آنها بوده است که آقای هزار جریبی این عبارت را فرمودند (هزار جریبی –صحیح است) ولی هیچ تصرفی نشده است (صحیح است) و این قسمت لازم بود توضیح داده شود (صحیح است) و این نکته را هم راجع بخود ماده باید عرض کنم برای اینکه این مطالب که گفته شد رفع شود باید این عبارت که بنده پیشنهاد کردهام در ماده گنجانیده شود که اگر مدلل کرد بجهتی از جهات نتوانسته است وصول کند آن را رسیدگی کنند یعنی اگر آن کسی که میفرمایند ابواب جعمی داشته است مدلل کرد و ثابت کرد در محاکمات مالیه یا در سایر محاکم که مالیه تعیین میکند که نتوانسته است در آن موقع آن مالیات و آن ابواب جمع خود را کلاً یا جزئاً وصول کند قراری راجع بآن بدهند و بی جهت او را تعقیب نکنند چیزی که نگرفته است مدلل هم کرده است که نگرفته چگونه بدهد ولی اگر گرفته است البته دولت طلب دارد از او باید بگیرد والا اگر اینطور نبود دیگر نه باو باید کار داشت نه برعیت اما اگر گرفته باید ازش بگیرند و هیچ قابل استثناء نیست اما اگر باین عبارت ماده بخواهند اکتفا کنند این صحیح نیست و اسباب زحمت میشود در صورتیکه منظور و مقصود شما راحتی و آسایش مردم است از همین جهت این لایحه را تقدیم کردهاید مطلب دیگر اینکه اگر دقت فرموده باشید آنوقتها ابواب جمع مثل کنترات نبود یک امین مالیه بفلان ایل یا فلان بلوک بخصوص نمیفرستادند یک نفر مأموری را میفرستادند بفلان ایل میگفتند که اینجا ابواب جمع تو است در حدود سه هزار تومان یا پنج هزار تومان این را بگیرید و گاهی بود که تا آخر همانسال هم نمیگذاشتند بماند و دو ماه بعد یک نفر دیگر را میفرستادند سه ماه بعد کسی دیگر را میفرستادند و ابوابجمعی او میشد و معلوم نبود که این ابوابجمعی تعهد طرفینی و الزام آور باشد میگفتند تو مأمور وصول هستی بعد دیگری را میفرستادند حالا ممکن هم هست بین خودشان یک تعهداتی شده باشد یا گفته باشند مالیات را ما خودمان میدهیم این هم هست ولی قرارداد قطعی نبوده اگر هم بوده خیلی کم بوده است غالباً مأمور وصول میفرستادند در بعضی نقاط هم دیده شده که تعهداتی کردهاند گفتهاند که تو باید فلان قدر بگیری و بدهی و با حقوق تو فلان قدر منظور میشود یا مردم خودشان مالیاتهای شان را جمع میکردند نو میدادند بآن مأمور وصول که ابوابجمعی خود را بگیرد و ببرد تحویل بدهد حالا در اغلب نقاط که آن مأمور وصول ابوابجمعی داشته است شاید در محل بقایائی داشته و نتوانسته است بگیرد یا موانعی بودهو محظوراتی داشته مقصود بنده و آقای هزار جریبی و آقای مؤید احمدی این است که اگر آن صاحبجمع و ابوابجمع دار مدلل کرد بجهتی از جهات نتوانسته است دریافت کند او را معاف کنند (صحیح است) ولی اگر نتوانست مدلل و ثابت کند البته ازش باید بگیرند (صحیح است)
معاون وزارت مالیه – نقاطی که ابوابجمع اشخاص بوده است بموجب قراردادهای مخصوص بوده است نه اینکه اشخاص مباشر و تحصیلدار بودهاند ما اینها را جزو اشخاصیکه ابوابجمع داشتهاند حساب نمیکنیم مقصود ما اشخاصی هستند که بموجب یک قرارداد و تعهدی قرارداد قطعی ابوابجمعی داشتهاند بنده عرض کردم در ماده هشتم راجع باین قسمت پیش بینی شده است و اگر ما بخواهیم این مطالبی که فرمودند ذکر کنیم در ماده مواردش خیلی زیاد است وباید همه را گنجانیده سی چهل جور میشود و هر کدام یک شکل خاصی دارد یعنی هر کسیکه یک ابوابجمعی داشته است و یک مشکلاتی داشته است یک صورت مخصوصی دارد که نمیشود همه را در ماده ذکر کردو پیش بینی کرد و آن طرز را نوشت بهمین جهت در ماده هشتم این قسمت بطور کلی ذکر پیش بینی شد که وزارت مالیه مجاز است نسبت باین قبیل موارد بخصوص رسیدگی کرده و تا اندازه که تشخیص کرد صحیح است معاف بکند و با این ترتیب که عرض کردم گمان نمیکنم هیچ اشکالی باشد و ماده هشتم منظور آقایان محترم را تامین کرده است.
رئیس – آقای عراقی
عراقی – بنده چندان مخالفتی ندارم ولی عبارتیکه در این خبر گنجانده شده است یک قدری مطلب را مغشوش کرده است برای اینکه مراد دولت مسلم و معلوم است که غیر از این سه قسمتی که در این جا استثناء کرده است باقی دیگر را معاف کردهاند ولی این جوری که این جا نوشته شده مقصود را نمیرساند برای اینکه این جا نوشته شده است: وزارت مالیه مکلف است بقایای مالیاتی سنوات قبل از ۱۳۰۲ املاک را باستثنای موارد ذیل: آنوقت استثناها را ذکر کرده است
- الف – مالیاتهائیکه ابوابجمعی اشخاصی بوده و محاسبه خود را تصفیه ننمودهاند.
- ب- مالیاتهائیکه اشخاص در مقابل آن دعوی مطالباتی داشته و تا کنون محاسبه آنها خاتمه نیافته است.
- ج- بقایائی که بموجب قراردادهای مخصوص منعقده بین ادارات مالیه و مؤدیان ترتیب تصفیه و استهلاک آن داده شده است این قسمت (ج) یک طوری تنظیم شده است که اصلاً با آن استثناها یک تناقضی پیدا کرده است مگر اینکه یک ترتیبی بدهند که این معلوم بشود البته غرض هم معلوم است که مراد از قسمت (ج) این است که آن بقایائی که بموجب قراردادهای مخصوص منعقده بین ادارات مالیه و مؤدیان ترتیب تصفیه و استهلاک آن داده شده است آنها هم جزو این استثناها باشد. آنوقت تتمة این برمی خورد باینکه میگوید:بقایای مالیاتی قبل از ۱۳۰۲ را از دفاتر مالیاتی محذوف کنند و این عبارت هیچ خوب نیست و مقصود را درست نمیرساند خوبست عبارت را آقای مخبر یک طوری درست کند که مطلب را برساند ومقدم و مؤخر کنند جمله را تا عبارت درست بشود.
کازرونی (مخبر کمیسیون قوانین مالیه)- در کمیسیون ما مطالعات زیادی کردیم و هیچک از ما اشکال عبارتی در ماده ندیدیم آقا هم که در اصل مطلب مخالف نبودند فقط میفرمایند که عبارت درست مقصود را نیمرساند بعقیده بنده خیلی عبارت درستی است سه مورد است که مستثنی میشود در ذیل آن هم خبر آن مبتدا را نوشتهاند که باستثنای این سه مورد بایستی اینطور معامله بشود که در ماده ذکر شده وبعقیدة بنده عبارت خوبست و روشن و در هر صورت مقصود جناب عالی از معنی است که معنایش حاصل است و اگر چنانچه راستی راستی عبارت بهتری در نظر داشته باشید که مطلب را بهتر برساند و روشن تر کند خوب بود بیان میفرمودید یا حالا پیشنهاد بفرمائید
عراقی – چشم پیشنهاد میدهم عبارت بهتری تنظیم کردهام تقدیم میکنم.
رئیس – آقای ملک مدنی
ملک مدنی – بنده اینجا یک چیزی بنظرم رسید که میخواستم بآقای معاون عرض کنم راجع باشخاصیکه ابواب جمع داشتهاند اینجا اظهار شد که این قبیل اشخاص ممکن است از محل نگرفته باشند یا یک مقدارش در محل مانده و بواسطة حوادث و ترتبباتی نتوانستهاند وصول کنند مثلاً میگوید من نتوانستهام وصول کنم و همانقدر که گرفتهام تحویل دادهام بسیار خوب مالیه هم در مقابل میگوید خیر اینطور نیست خوب رسیدگی این قسمت اختلاف معلوم نیست در کجا است؟ خواستم به بینم آیا مقصود وزارت مالیه این است که اگر اختلاف شد بین خودش و آن کسیکه میگوید من تماماً مالیات را نگرفتهام و صدی پنجاهش در محل مانده ونزد مؤدیان است اگر همچو پیش آمدی کرد و یک کسی این ادعا را کرد و یک قراردادی هم با مالیه داشته است تکلیف رسیدگی آن چیست و چطور میشود رسیدگی کرد و در کجا رسیدگی خواهند کرد؟ این قسمت را خوبست آقای معاون توضیح بدهند.
مخبر – چون این مسئله از موارد حاکمیت دولت است البته محاکمه و رسیدگی در خود وزارت مالیه بعمل خواهد آمد و این اختلافات نه تنها روی این زمینة که فرمودید ممکن است پیش بیاید بلکه شقوق متعدده پیدا میکند از این جهت است که در مادة هشتم نوشته شده که وزارت مالیه مکلف باشد که راجع بشقوق مختلفه و آنچه را که تصور میفرمائید اختلافی پیدا شود رسیدگی کند و اگر مقتضی دانست تخفیف منظور کند.
عده از نمایندگان – مذاکرات کافی است
روحی – کافی نیست بنده مخالفم
رئیس – بفرمائید
روحی – این قسمت هنوز روشن نیست و این را بایست آقای مخبر بهتر تنظیم کنند یا یک پیشنهادی بدهند که مطلب سر راست و واضح باشد مؤدیان مالیات یا آنهائی که قراردادی داشتهاند اگر یک اختلافی پیدا کردند یا تحصیلدارها او در محل بوده است او میگرفته است آنوقت اینجا خود وزارت مالیه که مدعی و بگیر است حل کردنش بتوسط خودش کار خیلی خوبی نیست ما بایستی برای مردم یک راهی نشان بدهیم که اگر اختلافی بین شان تولید شد مرجع رسیدگی شان فلان محل است و بکدام محکمه باید رجوع کنند لااقل بمحاکمات وزارت مالیه مراجعه کنند والا شخص رئیس مالیه محل بیاید بگوید این بدهی را باید بدهی و خودش رسیدگی بکند این خوب نیست و این را باید برگردانند بکمیسیون و اصلاح کنند و واقعاً طوری بکنند که اسباب زحمت مردم فراهم نشود و لااقل مرجع را محاکمات مالیه قرار بدهند نه رئیس و امین مالیه و اداره مالیة محل را که اسباب زحمت برای مردم بشوند.(صحیح است)
رئیس – پیشنهادات قرائت میشود:
مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی
پیشنهاد مینمایم در قسمت الف جملة ذیل به ترتیب ذیل اصلاح شود
الف – مالیاتهائی که ابواب جمع اشخاص بوده و محاسبه خود را تصفیه ننمودهاند (که از خود آن اشخاص مطالبه خواهد شد)
رئیس – آقای هزار جریبی این پیشنهاد مال شما است که امضاء نکردهاید؟
طباطبائی دیبا – خیر مال بنده است
رئیس – بفرمائید
طباطبائی دیبا- چنانکه مذاکره شد عمده مقصود از این لایحه آسودگی و آسایش مؤدیان مالیاتی است ولی توضیحی هم که آقای معاون دادند ظاهراً رفع اشکال را کرد لیکن عقیده بنده این است که اگر این جمله تصریح بشود بهتر است که از خود اشخاص که صاحب جمع هستند از آنها مطالبه خواهد شد نه از مؤدیان مالیاتی
مخبر – بنده که گمان نمیکنم از این عبارت هیچکس بفهمد که از غیر از این اشخاص چیزی مطالبه میشود (صحیح است) اشخاص یک ابوابجمعی دارند یک سندی دولت سپردهاند دولت میگوید بر طبق ابواب جمع تان باید پول بدهید یعنی تصور میکنید که دولت او را بگذارد و بیاید مرا بگیرد؟ این که نمیشود این طور نیست البته از خودشان میگیرند پس با این ترتیبی که عرض کردم وارد کردن این عبارت در این قانون یک خورده خوب نیست و گمان نمیکنم مقتضی باشد.
رئیس – آقایانیکه پیشنهاد آقای دیبا را قابل توجه میدانند قیام فرمایند (عده قلیلی قیام نمودند) قابل توجه نشد پیشنهاد آقای رهنما قرائت میشود.
بنده ماده اول را بطریق ذیل پیشنهاد میکنم
ماده اول – وزارت مالیه مکلف است بقایای مالیاتی سنوات قبل از ۱۳۰۲ املاک را از دفاتر مالیاتی دولتی حذف و مدیونین را از پرداخت معاف نماید. بقایای مؤدیانی که مالیات سالیانه آنها از بیست تومان تجاوز نمینماید تا آخر ۱۳۰۴ معاف و از دفاتر مالیاتی حذف خواهد شد.
موارد ذیل مشمول این معافیت نخواهد بود.
- -الف- مالیاتهائیکه ابوابجمعی اشخاص بوده و محاسبه خود را تصفیه ننمودهاند.
- -ب- مالیاتهائیکه اشخاص در مقابل آن دعوی مطالباتی داشته و تا کنون محاسبة آنها خاتمه نیافته است.
- -ج- بقایائیکه بموجب قراردادهای مخصوص منعقده بین ادارات مالیه و مؤدیان ترتیب تصفیه و استهلاک آن داده شده است
استثنای فوق شامل بقایای مالیاتی قبل از ۱۲۹۰ شمسی که بطور کلی و بلا استثناء معاف میشود نخواهد بود
رئیس – آقای رهنما
رهنما (در محل خود)- عرض کردم که این پیشنهاد بنده
رئیس – آقا آقایان تند نویسها نمیتوانند بشنوند بیائید این جا
رهنما – مفصل عرض نمیکنم
رئیس – جلوتر بیائید آقا چون صدای شما هم نسبت آهسته است
رهنما – چشم (آمدند بمحل نطق) این پیشنهاد بنده در اصل ماده پیشنهادی کمیسیون تغییری نمیدهد و عین همان ماده است (صحیح است) منتهی یک شکلی که منظور آقایان نمایندگان بهتر تأمین شود و عبارت واضح و روشن باشد آن را تنظیم کردم و اصلاح عبارتی نمودم ولی در اصل مطلب تغییری داده نشده و عین همان است و قبول آنهم گمان نمیکنم اشکالی داشته باشد (صحیح است)
مخبر – چون اصلاح عبارتی است و در معنی تفاوتی حاصل نمیشود بنده میپذیرم
یکی از نمایندگان – دو مرتبه قرائت شود.
(بشرح ذیل قرائت شد)
بنده مادة اول را بطریق ذیل پیشنهاد میکنم:
مادة اول – وزارت مالیه مکلف است بقایای مالیاتی سنوات قبل از ۱۳۰۲ املاک را از دفاتر مالیاتی دولتی حذف ومدیونین را از پرداخت معاف نماید بقایای مؤدیانی که مالیات سالیانه آنها از بیست تومان تجاوز نمینماید تا آخر ۱۳۰۴ معاف واز دفاتر مالیاتی حذف خواهد شد. موارد ذیل مشمول این معافیت نخواهد بود:
- الف- مالیاتهائی که ابوابجمعی اشخاص بود و محاسبه خود را تصفیه ننمودهاند
- ب- مالیاتهائی که اشخاص در مقابل آن دعوی مطالباتی داشته وتا کنون محاسبه آنها خاتمه نیافته است
- ج- بقایائی که بموجب قراردادهای مخصوص منعقده بین ادارات مالیه و مؤدیان ترتیب تصفیه و استهلاک آن داده شده است استثنای فوق شامل بقایای مالیاتی قبل از ۱۲۹۰ شمسی که بطور کلی و بلا استثناء معاف میشود
رئیس – نظر دولت هم موافق است؟
معاون وزارت مالیه – بلی بنده هم قبول میکنم
رئیس – آقای مؤید احمدی
مؤید احمدی – عرض کنم همانطور که خود آقای رهنما فرمودند این عین آن ماده است منتهی از حیث عبارت تغییر داده شده است (رهنما – صحیح است) لکن اشکال بنده و آقای افسر و هزار جریبی را توضیح ندادند برای اینکه اشکال ما در آن ماده وارد است اگر پیشنهاد بنده و آقای افسر را ضمیمه این ماده بکنند دیگر کامل میشود بعقیده بنده (افسر – صحیح است)
هزار جریبی – آن را داخل در این پیشنهاد نکردهاند
امیر تیمور- خوب است پیشنهاد آقایان هم قرائت بشود.
رئیس – قرائت میشود:
در قسمت الف بنده پیشنهادی کنم: اشخاصی که ابواب جمعی داشتهاند در صورتیکه معلوم کنند مالیات را از محل نگرفته ونزد مردم است معاف باشند افسر – مؤید احمدی
معاون وزارت مالیه – عرض کنم که میفرمائید آقایان توضیح بدهند آنوقت؟
رئیس- بفرمائید صحبت تان را بکنید
معاون وزارت مالیه – عرض کنم که این پیشنهاد بطور کلی اسباب زحمت بزرگی برای دولت خواهد شد که هر کسی ابوابجمعی داشته است مطابق این ماده بیاید و یک مرافعه در وزارت مالیه داشته باشد و یک جاروجنجالی در مالیه تولید شود در صورتیکه منظور وزارت مالیه آسایش مردم و رفع این اختلافات است بجهت این که اشخاصی که ابواب جمع داشتهاند با یک شرایط و موادی بوده است و در اول دولت هیچ مسئول نبوده است و اینها اگر هم بقایائی در محل دارند قید شده که اینها مسئول بودهاند که تمام وکمال بدهند ولی حالا هم عرض کردم که در ماده هشتم ذکر شده است در هرموردی وزارت مالیه اگر دید ذی حق هستند بتواند مساعدت کند و اگر یک شخص یک جائی ابواب جمعش بوده است ده سال و شرط هم بوده است که اگر بقایائی هم داشته است بر عهده خودش بوده باشد یعنی بطور مقاطعه بوده است آنوقت نباید بگوید من از محل نگرفتهام اصلاً تشخیص این از برای وزارت مالیه نهایت اشکال را دارد برای اینکه آنها که ابوابجمعی شان بوده است ارقام صحیحی بوده و گرفتهاند و حالا بگویند نگرفتهایم بایستی رفت و یک بلوکی را رسیدگی کرد آنوقت تمام رعایای آن قسمت بزحمت خواهند افتاد بنابراین بنده با این پیشنهاد موافق نیستم و ماده ششم رفع تمام این اشکالات را میکند
رئیس – آقای افسر
افسر – ایشان درست ملاحظه و دقت نفرمودند ما ننوشتیم بمجرد اینکه او بگوید من نگرفتهام دیگر مالیه تحقیق و تفتیش نکند خیر ما اثبات را بعهده او گذاشتیم و گفتیم که اگر او مدلل کرد که این جور بود یک قوه قاهرة بود تبعیدش کردهاند بهندوستان یا بلای دیگری پسرش آمده اینها نظایرش خیلی هست (صحیح است) خوبست یک قدری مطالعه بفرمائید در تاریخ همانطور که آقای هزارجریبی فرمودند آنوقت تصدیق میفرمائید ما نگفتیم که برود در عدلیه خیر برود در محاکمات مالیه ملاحظه بفرمائید از ۱۵۰ سال قبل بنچاقی را که آدم حاضر می کن محاکمات مالیه یک دقایقی میکن که نمیخواهم جزئیاتش را عرض کنم این جا هم که در پیشنهاد ما نوشتهایم با هزار اگر و قید یعنی اگر نوشته رسمی داشت اگر ثابت کرد مدلل کرد که نگرفته است آنوقت رعایتش را بکنید پس در مقصود شما چه فرقی میکند آن رعیت بیچاره یا مباشر یا صاحب جمع ابواب جمع دار هر کدام اگر نگرفتهاند دولت نباید ازشان مطالبه کند دولت که این کار را نمیکند همینقدر وقتی که بر او مدلل شد این نگرفته است از او نباید جرم بگیرند زیرا که در واقع این یک نوکری بوده است که او را فرستادهاند برود جائی پول بگیرد و نتوانسته است بگیرد حوادثی بوده که او قادر بوصول نبوده نمیگویم قادر بر دادن نباشد عرض میکنم اگر ثابت کرد بهر طوری که خودتان می فرمائید آنوقت ازش بگیرند ما نگفتیم که بروند یکی یکی افراد را حاضر کنند و از آنها بپرسند که مالیات را دادید یا نه؟ خیر محاکمات مالیه که تمام دقایق را توجه میکند و در نظر میگیرد و باز هم اشکال میکند اگر برشان ثابت شد که نگرفته است معافش کنند و از او نگیرند و اگر گرفته بوده است که ازش بگیرند (صحیح است)
معاون وزرات مالیه – عرض کنم که این قضیه اظهارش خیلی سهل و خوب بنظر میآید ولی عملش خیلی مشکل است اگر بخواهند مدلل کنند آنوقت تمام افراد و رعایائی که مالیات آنها ابواب جمع بوده است بزحمت میافتد (دشتی و رهنما – صحیح است) بجهت اینکه باید ثابت کند که از این گرفتهام و از او نگرفتهام و این رسیدگی کردنش خیلی مشکل است ولی در ماده هشتم نوشته است که با ملاحظه وضعیت آنها وزارت مالیه مجاز باشد که در مواردی که دید باندازه جمع شان وصول نکردهاند و نتوانستهاند بگیرند و این را تصدیق کرد آنوقت با آنها مدارا بکنند و مساعدتی بکنند ولی اگر آنطوریکه می فرمائید عمل بشود برای رعایت ده نفر صاحب جمع تمام رعایا و ساکنین بلوکی که ابواب جمعی آنها بودهاند بزحمت خواهند افتاد (صحیح است)
رئیس – آقایانی که پیشنهاد آقای افسر و آقای مؤید احمدی را قابل توجه میدانند قیام فرمایند
(اکثر برخاستند)
رئیس – قابل توجه شد ماده دوم قرائت میشود ماده دوم را از روی راپرت شور اول ملاحظه بفرمائید برای اینکه فقط در شور دوم ماده اول اصلاح شده است:
ماده دوم – مؤدیان مخیرند بقایای از سال ۱۳۰۲ باین
طرف املاک اربابی را تا سالی که ممیزی ملک آنها اجرا شده مطابق مالیات معمولی سابق یا از مأخذ نتیجه ممیزی قانونی تصفیه نمایند.
روحی – بنده پیشنهادی عرض کرده بودم در ماده اول
رئیس – برای اینکه ماده و پیشنهادات من حیث المجموع بکمیسیون میرود قرائت نشد و بکمیسیون ارجاع شد در ماده دوم اشکالی نیست؟ (اظهاری نشد) رأی میگیریم بماده دوم موافقین قیام فرمایند
(اکثر برخاستند)
رئیس –تصویب شد. ماده سوم قرائت میشود
ماده ۳- بقایای جنسی هر سنه بنرخ متوسط سه ماهه خر من همان سنه مسعراً دریافت میشود و در صورتیکه نرخ مزبور از نرخی که کمیسیون در تبدیل مالیات جنس بنقد تشخیص داده بیشتر با شد بنرخ مشخصه کمیسیون تنزل داده خواهد شد و در نقاطی که نرخ کمیسیون از نظر احتیاج ارزاقی تعیین نشده باشد حداکثر تسعیر نرخ آزاد متوسط پنج سال بدون آفت قبل از ۱۳۱۰ که کمیسیونی مطابق ترتیب منظور در قانون معین نماید خواهد بود.
رئیس- آقای بیات
مرتضی قلی خان بیات – این جا در این ماده بعقیده بنده یک عبارتی دارد که روشن نیست و اگر روشن شود بهتر است و آن راجع بنرخ متوسط سه ماهه سر خرمن است این جا بطور کلی نوشته است و معلوم نیست که کدام سه ماه خواهد بود؟ در این جا نوشته شده است سه ماهه خرمن همان سنه از اول خرمن تا آخر خرمن یک مدت غیر معلومی است اینجا معلوم نیست بعد از برداشت خرمن است یا ابتدای خرمن است این است که بنده عقیده دارم آقای معاون وزارت مالیه اگر این قسمت را بردارند و اسم سه برج را معین کنند که کدام است بهتر است تا اسباب اشکال و اختلاف نباشد
معاون وزارت مالیه – مملکت ایران خیلی وسیع بزرگ است و اغلب جاهایش گرم است و زودتر خرمن برداشته میشود ودر بعضی جاها سرد است محصول دیرتر برداشته میشود در جنوب زود و در شمال دیرتر خرمن را برمیدارند بنابراین در قانون سه ماه مشخص و معینی را نمیشود نوشت و باید نوشت نرخ متوسط سه ماهه خرمن که هر ماهی با یکی از آب و هواهای نواحی مملکت تطبیق کند اختلاف و اشکالی هم ندارد (صحیح است)
رئیس – یک پیشنهادی از آقای فهیمی رسیده است قرائت میشود:
بنده پیشنهاد میکنم جمله اول ماده ۳ بطریق ذیل نوشته شود.
ماده ۳- بقایای جنسی هر سنه به نرخ متوسط سه ماهه خرمن همان سنه در محل مسعراً و در صورتیکه الخ
فهیمی – اینجا بطور کلی نوشته شده است سه ماهه همان سنه و معلوم نیست در کجا در مرکز در محل در کجا و این خیلی اسباب اختلاف حساب میشود ولی اگر ما یک کلمة در محل علاوه کنیم مقصود آقایان تأمین میشود و هم معلوم میشود که نرخی که در کوهستان است مراد است یا نرخ جلگه ودشت و اگر این قید شود نظر آقای بیات هم تأمین شده است و عبارت در محل جامع است چون نرخ محلهای کوهپایه و اینها با جاهائی مثل اطراف طهران و اینجاها فرق دارد و اگر قید نشود اسباب اختلال کار میشود ولی اگر قید بشود مطلب روشن میشود.
بیات – یک مرتبه دیگر قرائت شود.
بنده پیشنهاد میکنم جمله اول ماده ۳ بطریق ذیل نوشته شود.
ماده ۳- بقایای جنسی هر سنه به نرخ متوسط سه ماهه خرمن همان سنه در محل مسعراً و درصورتیکه الخ
معاون وزارت مالیه – این عبارت در محل مسعراً دریافت میشود اسباب زحمت مؤدی میشود بجهت اینکه اغلب مؤدیان مالیاتی میخواهند در مرکز مالیه در اداره مرکزی مالیه حسابشان را با مالیه تصفیه کنند و ندهند آنوقت اگر در محل نوشته شود باید بروند بمحل شان و این اسباب زحمت و اشکال است و با این شرحی که ما نوشتیم گمان نمیکنم اشکالی داشته باشد و این نرخ خود محل است
رئیس – آقایانیکه پیشنهاد آقای فهیمی را قابل توجه میدانند قیام فرمایند (اغلب نمایندگان برخاستند) قابل توجه شد ماده چهارم –قرائت میشود:
ماده چهارم – بقایای مالیاتی املاک مخروبه وشکسته که کسر و شکست ملک مورد تصدیق وزارت مالیه واقع باشد از مأخذ مالیات نتیجة ممیزی قانونی تصفیه و بقایای جنس این قبیل املاک بنرخ روز پرداخت مسعراً مأخوذ خواهد شد.
رئیس – اشکالی نیست (گفتند – خیر) رأی میگیریم بمادة چهارم آقایان موافقین قیام فرمایند
(اغلب قیام نمودند)
رئیس – تصویب شد ماده پنجم قرائت میشود
ماده۵ – بقایای مالیاتی در هر سنه معادل یک برابر مالیات جاری همان سال از قرار اقساط مقرره در قانون متمم ممیزی وصول میشود و از حیث جرائم تأخیر تابع مقررات قانون مزبور خواهد بود.
طریقة وصول بقایا از مستنکفین بر طبق مقرراتی خواهد بود که قانون متمم ممیزی برای وصول مالیات جاری مقرر داشته است.
رئیس – موافقین با ماده ۵ قیام فرمایند
(اکثر قیام نمودند)
رئیس – تصویب شد ماده ۶
ماده ۶ – مالکین خالصجات انتقالی مکلفند بقایای سنواتی و املاک خالصه انتقالی را از سال ۱۳۰۲ لغایت ۱۳۰۶ بقرار جمع معمولی سابق یا صدی پنجاه عایدات خالص مالکانه که در نتیجه ممیزی قانونی تشخیص داده شده بپردازند و اقساط بقایا در هر سال معادل صدی پنجاه عایدات خالص مالکانه اخذ میشود و املاک مزبور از سنة ۱۳۰۷ ببعد تابع مقررات قانون خالصجات انتقالی مصوب ۲۰ اسفند ماه ۱۳۰۶ و قانون متمم آن مصوب ۵ اردبیهشت ماه ۱۳۱۰ خواهد بودو مأخذ تسعیر بقایای جنسی خالصجات انتقالی در قسمت املاک کسر و شکست دارد مطابق مادة ۴ و در غیر آن بر طبق مادة ۳ خواهد بود
رئیس – روحی
روحی – عرض میکنم بنده بنظرم یک اشکالی میرسد بالسنیه به بقایائی که از خالصجات انتقالی باقی میماند میگویند یا مطابق مالیاتهای سابق میگیرند یا صدی پنجاه بالاخره این بسته است بنظر مالیه و عقیده بنده این است که باید بنظر مالک باشد که یا او را قبول کند یا این را والا اگر اینطور باشد این باعث میشود که مأمورین مالیه هر کجا میل داشتند مالیات سابق را بگیرند و هر کجا که میل نداشتند بگویند صدی پنجاه بدهند و این تبعیض بعقیدة بنده معنی ندارد و عادلانه همان صدی پنجاه است و قسمت اول چنانچه حذف شود بهتر است
معاون وزارت مالیه – اینکه آقا فرمودند در مواقعی است که مالیات زیاد باشد یعنی مؤدی مالیات از عهدة پرداخت بقایایش بر نیاید آنوقت بسیار خوبست ولی بر عکس هم هست اغلب جاها است که مالیات جزء جمعی را هم مالکین میخواهند ندهند یعنی نصفه عایداتش خیلی بیش از مالیات جزو جمعش میشود اینطور که آقا میفرمایند ممکن است قبول کنیم ولی کاملاً بضرر مردم تمام میشود و چون در این ماده یک نظر دیگری هم هست که حالا چون یکی دو ماده بکمیسیون برگشته تقاضا میکنم این ماده هم بکمیسیون برگردد نسبت به بقایائی هم که قبل از ۱۳۰۶ هست یک نظری بوده است که این قسمت هم در همانجا حل شود
رئیس – (خطاب بآقای مخبر) شما باید تقاضا کنید
مخبر – بنده تقاضا میکنم که ماده ۶ بکمیسیون مراجعه شود
رئیس – پیشنهاد آقای شریعت زاده را هم میفرستیم بکمیسیون ماده هفت قرائت میشد:
ماده ۷- بقایای مالیاتی (اعم از اربابی و خالصة انتقالی) املاکی که بعد از تصویب این قانون نقل و انتقال میشود از عایدات مالکانه دریافت خواهد شد ولی بقایای املاکی که قبل از این قانون نقل و انتقال شده باشد بر عهدة مالکی خواهد بود که در موقع خود مالیات را نپرداخته است.
رئیس – آقای بیات
بیات – بنده در این ماده عرضی ندارم
رئیس – رأی میگیریم به مادة هفت آقایان موافقین قیام فرمایند
(اغلب قیام نمودند)
رئیس – تصویب شد. ماده هشت
ماده ۸- بقایای سنواتی افراد ایل تا آخر ۱۳۰۱ بتخفیف منظور خواهد شد نسبت به بقایای از سنه ۱۳۰۲ به بعد ایلات و همچنین نسبت به بدهی صاحب جمعان ایلات و املاک اعم از بقایای قبل یا بعد از ۱۳۰۲ وزارت مالیه مجاز است با ملاحظه وضعیت افراد ایل و صاحب جمعان رعایت مقتضی را از حیث اعطاء تخفیف و امهال بعمل آورده محاسبة سنواتی را تصفیه نمایند
رئیس – آقای دیبا
دیبا – سابقاً که این لایحه در کمیسیون مطرح بود و آقای وزیر هم تشریف داشتند راجع بمالیات ایلات بنده عرض کردم بعضی از ایلات هستند که تخت قاپو شدهاند و میشوند مالیه فعلاً هم از آنها مالیات ملکی میخواهد و هم مالیات ایلی و بالاخره قرار بود که یک اصلاحی در کمیسیون بشود حالا میبینم که اصلاح نشده بنده عقیدهام این است ایلاتی که آمدهاند و تخت قاپو شدهاند باید از مالیات ایلی معاف باشند و در اینجا هم تصریح باشد بشود
معاون وزارت مالیه – افراد ایل که تخت قاپو میشوند از تاریخی که تخت قاپو میشوند از پرداخت مالیات ایلی معاف هستند مگر در صورتیکه سرمایة ایلی شان را از دست ندهند یعنی عنوان بکنند که تخت قاپو شدهاند ولی برای داشتن یک مختصر زراعت باز ییلاق و قشلاقی کنند و از سرمایه ایلی استفاده نمایند در این صورت نمیشود آنها را معاف کرد ولی وقتی که تخت قاپو شدند مالیات ایلی ازشان گرفته نمیشود حالا اگر در یک موردی تصور میفرمائید یک مامور مالیاتی تعدی کرده است او را البته باید بوزارت مالیه مراجعه کنند والا یک قانونی که گذشته و عمل میشود دیگر این قیود درش لازم نیست.
رئیس – آقای احتشام زاده
احتشام زاده- عرض بنده هم در تأیید فرمایش آقای دیبا بود برای اینکه وزارت مالیه قانون مربوطه به ایلات را برخلاف نظر مجلس و قانون اجرا میکنند باین معنی که میگویند افراد ایل که آمدهاند و تخت قاپو شدهاند بشرط اینکه احشام خود را بصحرا نفرستند این امر غریبی است اغنام محتاج بعلف هستند هر کجا که علف باشد باید بروند در تابستان باید اغنام خود را به ییلاق بفرستند البته در نقاط قشلاق مرتع نیست و مجبورند احشامشان را بفرستند به ییلاق در عمل بنده هم گرفتارم چنانچه نماینده محترم آقای دیبا هم گرفتارند بله اینها تخت قاپو شدهاند خانه دار زراعت دارند ولی مجبورند برای نگاهداری اغنام و احشامشان را در تابستان بیک نقطه ییلاق بفرستند از این اشخاص دو جور مالیات مطالبه میکنند و این هیچ معنی ندارد بنده میخواستم از موقع استفاده کنم و از معاون محترم وزارت مالیه خواهش کم که در این موضوع دقت کنند و در متحدالمالهائی که در این موضوع صادر شده توجه کنند و عمل مالیه را با قانون تطبیق کنند و منظور قانون گذار را در نظر بگیرند این یک نظر موضوع دیگر عرض بنده راجع است بهمان مسئله صاحبات جمع مالیاتی که در ماده اول مذاکره شد و ارجاع بکمیسیون شد و چون در آنجا موضوع اعطای تخفیف ذکر شد چون بعضی از صاحبان مالیات ابوابجمعی هستند که حقیقتاً مالیات جمعی خودشان را از مؤدیان مالیاتی نگرفتهاند در ماده اول مؤدیانی که تا ۱۳۰۲ مالیات خودشان را نپرداخت معاف کردهایم آنوقت خیلی بر خلاف منطق است که مؤدی مالیات معاف بشود ولی صاحب جمع که مأمور جمع آوری مالیات بوده است معاف نشود بعقیده بنده خوبست این نظر هم تأمین شود چون در ماده ۸ مینویسد اعطای تخفیف بنده عرض میکنم که اعطای تخفیف کافی نخواهد بود مقتضی است نسبت باینها هم ارفاق کنید و مساعدت کنید بنابراین بعد از اعطای تخفیف باید نوشته شود و معافیت و قطعاً خودتان هم همین نظر را دارید ولی این توضیح برای اینکه خود وزارت مالیه در موقع عمل دچار اشکال نشود البته لازم است
معاون وزارت مالیه (آقای سیاح)- در قسمت اول که فرمودند بطوریکه عرض کردم از ایلاتی که تخت قاپو شده و میشوند مالیات ایلی گرفته نمیشود حالا اگر یک مواردی داشته است که درست اقدام نشده مراجعه کنند و البته رفع مزاحمت از آنها خواهد شد اما در قسمت دوم که میفرمایند بعد از اعطای تخفیف نوشته شود (معافیت) بنده بطور مثل میخواهم عرض کنم یک کسی پنجهزار تومان بدهکار بوده است چهار هزار و هفتصد تومان داده و سیصد تومان باقی مانده است و اختلافی دارد با وزارت مالیه که میگوید پنجهزار تومان نگرفتهام و چهار هزار و هفتصد تومان گرفتهام آنوقت اگر ما بخواهیم بطور کلی معافیت را هم قائل بشویم بایستی از آن چهار هزار و هفتصد تومانی را هم که تحویلش است صرف نظر کنیم و تمامش از بین برود (دشتی –صحیح است)
رئیس – آقای افسر
افسر – اینکه قانون راجع به تخت قاپو گذشت مقصود فقط برای یک ایل مخصوص نبود بلکه مقصود این بود که ایلات چه باید بکنند ایلات باید بیایند و آب و خاک پیدا کنند ملک پیدا کنند که از تمدن دوره تقنینیه بچههاشان را بمکتب بفرستند و غیر متمدن بار نیایند که یک وقتی اشرار بتواند آنها را با خودشان مساعد کنند مقصود اینها بود مقصود این نبود که پانصد گوسفند و بز و یا ده تا شتر نداشته باشند حالا برای این اختلافی که در وزارت مالیه پیش آمده مخصوصاً تحصیلدارها و مأمورین وزارت مالیه و آنهائی که تحصیلدار کوچک هستند و قانون را درست نمیفهمند و اطلاع ندارند حالا مقصود آقای احتشام زاده این نبود که آقای معاون یک توضیحی بدهند که رفع اختلاف بشود که کدام را تخت قاپو میشناسید یعنی آنها که در ده هستند آنها را به تخت قاپو میشناسید یا نه؟ برای حل این قضیه تمنا میکنم یک توضیحی بدهید که رفع اختلاف بشود
معاون وزارت مالیه – هر توضیحی را که بنده بخواهم در اینجا عرض کنم باز ممکن است که اسباب اختلاف تازة بشود این است که این قسمت را ممکن است در خارج با آقایان نمایندگان مذاکره کنیم و حل کنیم برای اینکه ممکن است در پنجاه فرسخ فاصله یا صد فرسخ فاصله افراد یک طایفه دو باغ و ملک هم دارند ولی زمستان بروند در جنوب و تابستان هم بیایند در شمال و در آنجا هم چند دستگاهی داشته باشند آنوقت ما اسم این را چه بگذاریم شصت فرسخ راه هفتاد فرسخ راه ییلاق و قشلاق میکنند این است که بنده از آقایان تقاضا میکنم که این موضوع بگذارند در خارج مذاکره کنیم تا رفع اشکال بشود.
رئیس – یعنی میفرمائید ماده هشت بماند
معاون وزارت مالیه – نخیر عرض میکنم البته ایلاتی که تخت قاپو شدهاند که بموجب قانون معاف هستند حالا در بعضی موارد تصور میکنند که مالیه درست قانون را اجرا نکرده است بما تذکر بدهند اگر واقعاً درست اجرا نشده مذاکره میکنیم و اصلاح میکنیم ولی مربوط باین ماده نباشد.
رئیس – پیشنهادی از آقای شریعت زاده رسیده است:
تبصره – افراد هر ایلی که تخت قاپو شده باشند از تأدیه مالیات ایلی معاف و در مالیات مشمول مقررات عمومی خواهند بود.
شریعت زاده – اساساً این پیشنهاد را برای بیان توضیحی عرض کردم که بدولت این مطلب تذکر داده شود که اگر از افراد ایل کسانیکه تخت قاپو شده باشند دیگر حق ندارند بعنوان اینکه احشام و اغنام دارند مالیات بگیرند و اگر آقای معاون وزارت مالیه موافق باشند بد هم نیست که این پیشنهاد تصویب شود و این یک تشویقی است که اهمیتی هم ندارد برای اینکه افراد ایلی که تخت قاپو شدهاند دیگر مالیات ایلی ندارند و مالیات ارضی میدهند قانون هم در این موضوع تصویب شده و حالا هم مجرا است متاسفانه در بعضی موارد اجرا نمیشود این بود که تقاضا کردند این را در خارج مذاکره کنیم و یک ذکری در این خصوص بشود والا قانون در این موضوع وضع شده و در این قانون مکرر میشود.
رئیس – به پیشنهاد آقای شریعت زاده رأی بگیریم یا مسترد میدارند.
شریعت زاده – مسترد میکنم
رئیس – آقای احتشام زاده هم شبیه آنرا پیشنهاد کردهاند و پیشنهاد دیگریهم کردهاند.
پیشنهاد آقای احتشام زاده
پیشنهاد میکنم که این ماده هم بکمیسیون ارجاع شود
رئیس – عرض کنم که ارجاع بکمیسیون بمحض پیشنهاد یک نفر نماینده نمیشود اگر مخبر تقاضا کنند میشود آقای احتشام زاده پیشنهاد شما را بخوانیم.
احتشام زاده – بله بله
پیشنهاد آقای احتشام زاده
افراد ایلات که تخت قاپو شدهاند یا میشوند از تادیه مالیات ایلی و مالیات اغنام احشام معافند – طباطبائی دیبا احتشام زاده.
رئیس – آقای احتشام زاده
احتشام زاده – بنده تصور میکنم در قانون سابق که گذشت تکلیف مالیات ایلات و اغنام و احشام معین شده باشد ولی متاسفانه در عمل آنطوری که منظور قانون بوده مامورین مالیه عمل نمیکنند و راجع به تخت قاپو تعبیرات مختلفی میکنند که هیچ مطابق با قانون نیست چطور تعبیر میکنند؟ مامورین مالیه میگویند تخت قاپو عبارت از این است که یک فردی زندگانی و زراعتی داشته باشد و اغنام و احشام خود را هم به ییلاق نفرستد این یک چیز عجیبی است بنده تصور میکنم که نظر قانون گذار این بوده است که یک افرادی که آن طرز زندگانی میکردند یک امتیازی برایشان قائل شوند که اگر بیایند و آن زندگانی ایلاتی را تغییر بدهند و زندگانی شهری و ده نشینی اختیار کنند از آن مالیات معافند این نظر بنده است ولی موضوع احشام در کار نبوده است الان در تمام نقاط مختلفه اشخاص دیگری که اغنام و احشام دارند مجبورند از نقطه نظر تعلیف اغنام و احشام خودشان را به ییلاقات بفرستند و همین طور در موقع زمستان به قشلاق میفرستند پس از اینها هم باید مالیات اغنام و احشام گرفته شود بنابراین منظور این نبوده است چنانچه آقای شریعت زاده هم فرمودند بالاخره طرز عملی که مامورین مالیه دارند تولید این زحمت را نموده است اگر آقای معاون وزارت مالیه تقبل میفرمایند این مسئله را با مراجعه بسوابقی که دارد شکایات متعددی که از طرف مؤدیان بوزارت مالیه رسیده مراجعه بفرمایند و این طرز عمل را تغییر میدهند یعنی ایلاتی که تخت قاپو شدهاند و منزل دارند و زراعت دارند معاف هستند ما اصراری نداریم و پیشنهادمان را مسترد میداریم و اگر چنانچه لازم میدانند که این قضیه محتاج بیک قانونی است که اصلاح بکنند قانون سابق را ممکن است همین پیشنهاد را اگر هم لازم میدانند اصلاح بکنند که این نظر تامین شود که اشخاصیکه تخت قاپو شده و یا میشوند ازشان مالیات اغنام و احشام گرفته نشود.
معاون وزارت مالیه – بنده همانطور که عرض کردم ایلاتی که تخت قاپو شدهاند از تاریخی که تخت قاپو شدهاند و میشوند از تادیه مالیات ایلی معاف هستند حالا اگر بخواهید یک قانون دیگری برای تاکید اینکار وضع شود بنده تصور نمیکنم که مقتضی باشد بنده در اینجا اسم نمیبرم بنده خودم میشناسم ایلاتی را که تخت قاپو هستند و اغنام و احشام خودشانرا هم به ییلاق میفرستند و ازشان هم مالیات ایلی گرفته نمیشود اما افرادی هستند که چنانچه عرض کردم اگر سرمایه ایلی خود را از دست نداده باشند یک طائفه بایستی پنجاه هزار تومان مالیات اغنام و احشام بدهند و اینها اسم خودشانرا بگذارند که تخت قاپو شدهاند یعنی پنجاه من زمین گندم زراعت میکنم و دو من هم گندم بدولت مالیات میدهم بنابراین مالیات ایلی نباید بدهم این را که نمیشود قبول کرد آنوقت در موقع تابستان هم برود در دویست فرسخ فاصله ییلاق و قشلاق کند عرض کردم ممکن است در خارج آقایان آن موارد بخصوص که تصور میکنند اجرا نمیشود تذکر بدهند و اگر یک موردی هست که حقیقتاً قانون بطوریکه باید مجرا شود نشده ما اصلاح میکنیم حالا یک قانون دیگری وضع کنیم برای تایید قانون اولیه این حقیقتاً خوب نیست.
رئیس – (خطاب باقای احتشام زاده) استرداد میفرمائید
احتشام زاده – منظور بنده و آقای دیبا این نبود که یک قانونیکه گذشته تائید کنیم بلکه منظور این بود که قسمتی را که راجع به تخت قاپو مامورین مالیه تعبیر میکند توضیح شده باشد ولی حالا که آقا قبول فرمودند که در این موضوع توجهی بکنند و اگر چنانچه محتاج بتوضیحی باشد لایحه بیاورند البته مسترد میکنم
دیبا – بنده هم استرداد میکنم
رئیس – موافقین با ماده ۸ قیام فرمایند
(اکثر برخاستند)
رئیس – تصویب شد. ماده نهم قرائت میشود:
ماده ۹ – وزارت مالیه مجاز است بقایای سنواتی اشخاصی را که در مقابل بدهی خود دعوی مطالباتی از دولت دارند پس از رسیدگی و تصدیق صحت آن معادل مطالبات آنها از بدهی که دارند کسر و بقیه را بارعایت مواد این قانون وصول و محاسبه آنها را تصفیه نماید.
رئیس – آقای روحی
روحی – عرض میکنم این قسمت باز مورد اشکال است همینطور که در قسمت ۳ از ماده اول بود اختلاف میشود بین وزارت مالیه و یک مؤدی مالیات مالیه میگوید طلبکارم او میگوید خیر بده کار نیستم بنده عقیدهام این است که یک مرجعی را باید معین کرد که آن مرجع رسیدگی کند بنده در آن قسمت تبصره هم پیشنهاد کردم و آن قسمت بکمیسیون رفت بایستی لااقل ما حکمیت محاکمات مالیه را قبول کنیم که اگر یک موردی ما به الاختلاف شده مرجع اداره مالیه محل نباشد و لااقل در محاکمات مالیه این اختلاف حل شود و این قانون یک محلی را برای اینکار معین نکرده و رعایت حقوق یک قسمت از افراد را نکردهاند و موقع اشکال را هیچ بنظر نیاوردهاند این طرز خوبی نیست.
معاون وزارت مالیه – عرض میکنم که بقایائی که هست و ایشان تذکر دادند ممکن است صاحبان جمع که دارنده آن بقایا هستند یک مطالباتی اظهار بکنند و اسناد و مدارکی هم داشته باشند این اسباب سوء تفاهم نشود آنطوریکه شما فرمودید نیست اسناد و مدارکی دارند و خرجهائی کردهاند و با اجازه دولت هم بوده است ولی در بودجه نبوده است البته نمیتوان حساب آنها را نپرداخت و البته بایستی بقایا را هم وصول کرد یعنی این قبیل بقایا را ما برای تسهیل باینکه بتوانیم باقی را وصول کنیم اینطور در نظر گرفتیم که آن اسناد صحیحشان را قبول کنیم و اگر چیزی باقی باشد بگیریم و اینطور نیست که محتاج بمحاکمه باشد.
رئیس – یک یادآوری برای همیشه باید بهمه آقایان بکنم آقایان تند نویسها مکلفند که صورت مذاکرات جلسات را طابق النعل بالنعل بنویسند و ابداً آنها را معذور نمیتوان دانست که کلمه را عوض کلمه دیگر بنویسند حالا اگر یکی از آقایان در موقع تقریر رویش را بطرف معکوس آقایان بکند تمام کلمات از بین میرود و سقط میشود (صحیح است) و آنها هم مسؤلیت خودشان را در مقابل بنده نمیتوانند ایفاء کنند یاد آوری میکنم که آقایان هر وقت خطاب میکنند صدایشان و مواجه شان بطرفی باشد که آقایان تند نویسان نشستهاند (صحیح است)
رئیس – آقای فاطمی
فاطمی – بنده مقصودم این بود که آقای روحی یک فرمایشی کردند که اینجا بطور کلی نقض غرض میشود در صورتیکه اینماده بنفع مردم استو بهمین صورتی که نوشته شده خوبست و همینطور که آقای معاون هم توضیح دادند این قسمت هیچ محاکمه و این چیزها را لازم ندارد این برای اشخاصی است که یک نوع پرداخت و یک نوع مخارجی کردهاند از قبیل اینکه مثلاً فرض بفرمائید یک حاکمی در یک جائی جشن قانونی گرفته است اجازه هم داشته است ولی بودجه برای اینکاردارن سال منظور نشده یک بقایای مالیاتی هم بده دارد حالا بموجب این ماده وزارت مالیه مجاز خواهد بود آن طلبها را در مقابل بدهی مالیاتی محسوب دارد و این را اگر هر طوری بخواهید تغییرش بدهید نقض غرض میشود و خود ماده پیشنهادی کمیسیون کافی است. (عده از نمایندگان – مذاکرات کافی است)
رئیس – موافقین با ماده نهم قیام فرمایند
(اکثر قیام نمودند)
رئیس – تصویب شد. ماده دهم:
ماده دهم – چنانچه در نتیجه اجرای این قانون مالیات جزء جمعی و منال خالصگی در پاره موارد از ماخذ بدهی بعضی از سنوات مربوطه تنزل نماید و پرداختی مؤدیان در سنوات مذکوره بیش از این ماخذ بوده ولی از مالیات و منال جزء جمعی سابق تجاوز ننماید محاسبه آن خاتمه یافته محسوب خواهد شد.
رئیس – آقای فهیمی
فهیمی – این ماده ده همان ماده ایست در شور اول هم بنده از آقای مخر خواهش کردم که آن را برای بنده ترجمه و تفسیر کنند بجهت اینکه این عبارت فارسی نیست بعدخودایشان از من تقاضا کردن که آن را فارسیش کنم ولی هر چه بنده خواندم چیزی نفهمیدیدم و نمیدانم مقصود از این ماده چه چیز است ملتفت نشدم حالا بنده ماده را میخوانم هر یکی از آقایان که میتوانند برای بنده ترجمه کنند چون بنده از هر کدام از آقایان سؤال کردم ابتدا گفتند سرراست است بعد که عبارت را خواندند نتوانستند برای بنده توضیح بدهند مینویسند: چنانچه در نتیجته اجرای این قانون مالیات جزء جمعی ومنال خالصگی در پاره موارد از ماخذ بدهی بعضی از سنوات مربوطه تنزل نماید ملاحظه بفرمائید که این قانون آن ماخذ را کم میکند یا زیاد میکند؟ مگر اینکه بگوئیم ماخذ بدهی در نتیجه این قانون زیادتر از ماخذ مالیات جزو جمعی یا منال خالصگی میشود جزو جمعی و منال خالصگی یک حد معینی دارد که تغییر ناپذیر است و این قانون هیچ اثری در آن ندارد (افسر – صحیح است نباید داشته باشد) بلیه نباید داشته باشد بدهی مطابق این قانون ممکن است مساوی آن باشد و ممکن است زیادتر باشد بعد میگوید (و پرداختی مؤدیان در سنوات مذکوره بیش از این ماخذ بوده) کدام ماخذ؟ ماخذ بدهی؟ از میزان بدهی زیادتر داده است؟ این اضافه با کدام و برای چه؟ (ولی از مالیات و منال جزو جمعی سابق تجاوز ننماید) ملاحظه بفرمائید هیچ مطلب بهم مربوط نیست. محاسبه آن سنه خاتمه یافته محسوب خواهدشد. بنده در تعقیب مذاکراتی که با آقایان و آقای وزیر مالیه کردهام این طور استنباط کردهام حالا نمیدانم همینطور است یا بنده اشتباه کردهام مقصود این است که اگر در سنوات قبل یک کسی قسمتی ا زمالیاتش را داده و قسمتی بعنوان بقایا ماند است و حالا مطابق قانون ممیزی جدید معلوم میشود که زیادتر از ماخذ سابق داده است یعنی در عین اینکه ما او را بدهکار میدانستیم و حالا مطابق قانو جدید معلوم میشود که یک قسمت هم زیادی داده است این زیادی اگر از میزان جزء جمعی سابق اضافه نشده باشد دیگر نباید باو برگردانند نه که عوض هزار تومان شما هزار و دویست تومان گرفتهاید حالا باید دویست تومان رد کنید آنرا دیگر باو نمیدهید مشروط بر اینکه جزء جمع سابقش هم از هزار و دویست تومان بیشتر نباشد اگر بیشتر هم باشد تکلیف او را معین نکرده که چه باید بکند در هر حال هر مقصودی هم از این عبارت دارید تصدیق بفرمائید این عبارت معلوم نمیکند که موضوع چیست و مقصود از این ماده که نوشته شده برای چه منظوری است؟ حالا استدعا میکنم یا آقای مخبر یا آقای معاون وزارت مالیه مطلب را توضیح بفرمایند و بعدهم عبارت را طوری بنویسند که واضح باشد که معلوم شود چه چیز است زیرا بنده از هر کدام از آقایان که پرسیدم نتوانستند توضیح بدهند.
معاون وزارت مالیه – ممکن است عبارت همینطوری که میفرمایند یک قدری مشکل باشد متوجه شدن به آن ولی مقصود این است که ممکن است یک شخصی چندین فقره ملک داشته باشد مطابق اینقانون راجع بتمام این املاک هم بقایائی داشته باشد که مالیه میخواهد حسابش را رسیدگی کند در یکی از این ملکها که باید مالیات بپردازد مطابق این قانون که حالا گذاشته میشود یک تخفیفاتی برای آن قائل میشویم وقتیکه حساب میکنیم یک مقداری جنس یک مقداری نقد از آن ارفاقی که در این قانون شده زیادتر پرداخته یعنی از ماخذ جزء جمع قدیمش زیادتر نپرداخته ولی نظریه ارفاقی که در اینقانون شده است میگوید من پنج تومان ده تومان بیشتر از این ارفاق پرداختهام آن را ما دیگر طرف توجه قرار نمیدهیم که بگوئیم این پنج تومانی که شما نسبت بارفاقی که در اینقانون شده زیادتر دادهاید از بابت مالیات جای دیگر حساب کنیم همینقدر که تجاوز نکرد از مالیاتی که میبایستی قانوناً بپردازد آنرا پرداخته شده حساب کنید و داخل مباحثه اش نشوید ولی البته اگر از میزانی که باید پرداخته شود یعنی از میزان جزء جمعی سابق هم زیادتر داده البته حالا هم باو داده میشود و باید هم باو داده شود مقصود عبارت این است و ممکن است عبارت اصلاح شود.
رئیس – آقای فاطمی
فاطمی – بنده هم موافق هستم و نظرم این بود که البته این عبارت باید اصلاح شود.
رئیس – آقای افسر
افسر – بالاخره یا این مستوجب تخفیف بوده یا نبوده اگر مستوجب تخفیف نبوده که هرگز نخواهند داد و اگر مستوجب تخفیف بوده چه فرقی میکند که حالا اینرا ازش نگیرند یا اگر داده است باو پس بدهند اگر مستوجب تخفیف بوده و زیادی داده برای چه باو پس نمیدهند؟ چرا؟ اگر مستوجب تخفیف است تخفیف بدهید والا ندهید لکن چون اینجا بیست تومان تخفیف میدهید آنجا ممکن است هزار تومان زیادتر داده باشد باو پس ندهید چرا؟ اینمعادله که صحیح نیست؟ بالاخره اینمعادله سه مجهولی است که باجبر و مقابله سه درجه هم نمیتوانیم حل کنیم بقول آقای فهیم الملک بچه مناسبت اگر زیادتر داده حساب نکنید این عبارت بکلی معادله ندارد. خلاصه اش میگوید که اگر زیادی داده نگیرد عرض کردم ممکن است تخفیف پنجاه تومان باشد زیادی پنجهزار تومان نمی دانم آقای مخبر چه جور این عبارت را درست کردهاند تا در حساب درست بیاید.
مخبر – اولاً توضیحاتی که آقای معاون دادند گمان میکنم طوری بودکه دیگر محتاج نباشد که صحبتی بشود. این ماده میگوید اگر مالیات جزء جمعی قانونی سابقش یک مبلغ معینی بوده بر طبق آن مالیات جزء جمع قانونیش فرض کنید این صد تومان مدیون است لکن ما اینقانون را که اجرا کنیم و این تخفیفاتی که در این قانون منظور شده است این را شامل حالش کنیم میبینیم مدیون نیست یعنی فرضاً وقتیکه تا پنجاه تومان تخفیف باو دادهایم این تخفیف را با بدهیش مطابق کنیم میبینیم اگر سابقاً که اینقانون وضع نشده بود و تخفیف بهش نمیدادند این آدم طلبکار نبود و یک مقداریهم بایستی بدهد ولی اینقانون را که ما امروز وضع میکنیم و آن شخصی که برطبق ترتیبات سابق مدیون بوده است حالا برطبق اینقانون دیگر مدیون نیست و یک مبلغی هم طلب دارد میگویند از آن مقداری که طلب کار شده در اثر دادن تخفیفات باید صرف نظر کند اما از دینی که مطابق قانون سابق داشته است برای چه صرف نظر کنیم؟
رئیس – آقای شریعت زاده
شریعت زاده – از توضیحات آقای معاون وزارت مالیه معلوم شد که مقصود چیست این مقصود در ظاهر موجه بنظر میآید ولی بنظر بنده صحیح نیست زیرا اگر دولت نظرش بوجود دلائل و بعبارت اخری نظر بمناطی لازم میدانسته است تخفیف داده شود این مناط قبلاً هم وجود داشته و بعد هم وجود خواهد داشت بنابراین هیچ دلیلی ندارد که امروز که معین میشود این آدم ملکی که داشته است و بقایائی داشته و یک قسمت از بقایا را هم پرداخته و قانون فعلی هم میگوید بقایای مالیاتی تصفیه نشده هم مشمول این است پس مطابق انصاف بایدمطابق مناطی که در اینقانون منظور شده اگر معلوم شود پس از منظور داشتن تخفیفات اضافه داده است باید بهش داده شود اما بنظر بنده بهتر این است که با همین طرزی که نوشته شده موافقت کنیم و از نقطه نظر فلسفه و استدلال مناقشات و چیزهائی اتخاذ نکنیم یک کسی که مالیات را داده است اگر حالا زیادتر از جزو جمع باشد که خود دولت اصلاح میکند و اگر کمتر از جزء جمع شد باز ارفاقی نسبت به او شده و با او مساعدتی شده است لزومی ندارد ماده را تغییر بدهیم و بهمین طریق که نوشته شده است باقی بماند بنظر بنده بهتر است.
رئیس – آقای فاطمی
فاطمی – گمان میکنم مادهممکن است بیک عبارت بهتری نوشته شود که رفع اشکال آقایان هم بشود همانطوری که آقای معاون وزارت مالیه فرمودند این ماده مربوط است باشخاصی که چند ملک دارند ولی این عبارت بنده خیال میکنم در کمیسیون بایداصلاح بشود و واضحتر بشود در هر حال بنده این حق را ندارم که تقاضا کنم به کمیسیون برگردد میخواهم از آقای مخبر تقاضا کنم که این ماده هم همینطور که ماده اول و دو سه ماده دیگر بکیسیون ارجاع شد به کمیسیون ارجاع شود تا در آنجا اصلاح بشود.
مخبر – بنده هم موافقت میکنم که این ماده هم بکمیسیون برود و در آنجا تصحیح شود.
رئیس – ماده ۱۱ قرائت میشود:
ماده ۱۱- کلیه بدهی زارعین و رعایای خالصجات دولتی که در دهات خالصه ساکن بوده و مشغول زراعت هستند از بابت بذر و مساعده و مال الاجارهها نقداً و جنساً تا آخر ۱۳۰۴ معاف و از سال ۱۳۰۵ ببعد وزارت مالیه مجاز است بما بملاحظه وضعیت و استطاعت آنها رعایتهای مقتضی را منظور و محاسبه سنواتی را بطوریکه صلاح بداند تصفیه کند بقایای جنسی زارعین مطابق ماده ۳ این قانون مسعراً ماخوذ خواهدشد.
رئیس – آقای محیط
محیط لاریجانی – در این ماده ۱۱ مصرح است که اشخاصی که در خالصه ساکن هستند از دادن این مالیات معاف هستند (بعضی از نمایندگان – بدهی نه مالیات) ولی اشخاصی که در خالصه زارع باشند و در ده دیگر نشسته باشند آنهامعاف نیستند در صورتی که در همان دهات خالصه رعیتی کردهاند و همان عمل نسبت به آنها اجراء شده البته باید آن کلمه ساکن را بعقیده بنده برداشت (صحیح است) و نوشت اشخاصی که در املاک خالصه زراعت کردهاند.
معاون وزارت مالیه – نفهمیدم چطور فرمودند ولی مقصود دولت این است که زارعین خالصه که مساعده از دولت گرفتهاند و ارقام زیادی در دفاتر هست و قادر بپرداخت آن مساعدهها نیستند آنها معاف باشند حالا اگر یک زارعی آمده است یک سال یا دوسال در ملک خالصه رعیتی کرده و از مالیه مقداری جنس و نقد گرفته است و بعد رفته است در ملک دیگری غیر از آن ملک خالصه رعیتی کرده برای چه او را معاف بداریم ولی اگر زارع خود دولت باشد و هنوز هم در ملک خود دولت باشد آن را معاف میکنند ولی اگر برای خودش یا بیکی از افراد مردم زراعت کند چرا او را معاف نمایند این معنی ندارد در اینجا مقصود زارعینی است که در خالصه دولت زراعت کرده و میکنند نه آن اشخاصی که خارج شدهاند و رفتهاند در ملک دیگری زراعت میکنند البته اگر دولت طلبی از آنها داردباید ازشان بگیرد (صحیح است)
رئیس – آقای افسر
افسر – کلیه این لایحه که از طرف وزارت مالیه تهیه شده است یکی از قوانین بسیار خوبی است که موجبات آسایش مردم را فراهم میکند و واقعاً اسباب خوشوقتی است و از اول تا آخر آن دو چیز منظور بوده اول آسایش مردم و دوم ختم محاسبات معوقه و بقایا ملاحظه بفرمائید رعایا در مملکت ما مثل بعضی از ممالک نیستند که در قدیم بالای ملک خرید و فروش میشدند و رعیت سر ملک بود رعیت من و شما و خالصه اینها همه یک مثالی است که اگر استعمال شود مجازی است (صحیح است) یعنی اگر یک رعیتی دولت داشته است در ملک خالصه و رفته است در ملک دیگری دوباره نفرستاده است او را بیاورد به ملکش و اتفاقاً اگر در نقاط دور دست نسبت بیک رعیتی یک کاری کرده باشند در زمانی که ایلخانی گری معمول بوده یا حکومتهای جزء یک حرکت از این قبیل کرده باشند آن بقدری مستهجن است که توبیخ داشته است لکن حالا رعایا مختار هستند میخواهند در خالصه یا در جای دیگر بمانند البته این منظوری که فرمودند اگر رعیت خالصه است ارفاق بشود اگر نیست خیر بنده ملتفت شدم و البته مطابق مقصودشان نوشتهاند ولی بنده تقاضا میکنم یک بیچاره که هفت سال هشت سال ده سال در ملک خالصه زراعت کرده و صد تومان باقی آورده و حالا یک سال رفته است در جای دیگر رعیتی کرده این را دیگر متعرض نشوند او متضرر شده نداشته است بدهد آفت دیده است آنرا هم از دفاتر حذف کنند یکی دیگر این که در ماده مینویسد کلیه بدهی زارعین که ساکن بوده و در خالصه مشغول زراعت هستند این لفظ (هستند) معنایش این است که الان بایستی باشند اگر رعیتی بیست و پنجسال عمرش را در خالصه صرف کرده است و الان نیست بدهی داشته و رفته نداشته است بدهد حالا چطور باید ازش گرفت و این هم فراموش نشود که این منحصر نیست و تمام اشخاصی که مالک هستند این گرفتاری را دارند که پول میدهند بزارعین مساعده میدهند بعد هم زارعین بواسطه آفات و بی پاشدن از بین میروند (صحیح است) و هرگز آن را اینها تعقیب نمیکنند هر اربابی را که بپرسید هر مالکی را که بپرسید سالی یک مبلغی از این ضررها بقدر عشر و خمس عایدیش از دست رعایا و زارعین دارد (صحیح است) بعد جائی دیگر که رفت دیگر تعقیبش نمیکنند برای اینکه ندارد ملاحظه بفرمائید این دیگر نمیرود در عدلیه یا صلحیه شکایت کند شما هر چه تفحص کنید در محاکم پنجاه فقره پیدا نمیکنید که یک اربابی از دست رعیتش شکایت کرده باشد که بیست سال مساعده دادهام خورده است اینها هم جزء سایر مخارج ملکی است و دولت هم هیچ امتیازی در این موضوع برای خودش نباید قائل شود بهتر این است این موافقت را بفرمائید و البته غالباً هم ندارند این یک زحمت بی جهتی است هر جائی که برود پیدایش کند پیدایش نمیکند اگر هم پیدایش کند رعیتی که صد تومان پنجاه تومان مساعده گرفته و حالا ندارد رفته است صد فرسخ پنجاه فرسخ شصت فرسخ متواری شده در فلان جا تریاک میگیرد یا کتیرا میگیرد از او چه چیز میگیرند؟ پس خوب است مثل سایر مالکین دولت هم این قسمتها را هم مثل سایر مخارج ملکی و سایر آفات فرض کند و این رعایت را درباره رعایای خالصه چه آنهائی که فعلاً ساکن هستند وچه آنهائی که قبلاً بودهاند بفرمائید و محاسبه را هم ختم کنید و البته بزحمت و ضررش نمیارزد همانطوری که آقای محیط و سایر همکاران بنده توضیح دادند گمان میکنم این آخرین موافقتی است که وزارت مالیه میفرماید و این قانون هم بهترین قانونی است که در این دوره گذشته و با این قسمت هم مثل سایر قسمتها که همه اینها مساعدت با مردم است موافقت فرمائید و البته نباید دولت از نقطه نظر وصول مالیات ضرری داشته باشد ولی مصلحت این است همچو اقتضا کرده است که نسبت به بقایای گذشته و نسبت برعایائی که میداند ندارند این مصلحت را اجراء کند و ما هم کمال خوشوقتی را حاصل میکنیم (صحیح است) و این هم بهترین قانونی است که در این دوره گذشته و میگذرد.
بعضی از نمایندگان – کافی است
معاون وزارت مالیه – مقصود از این ماده همین بوده است که رعایت رعایای خالصه بشود و این نظری که آقا دارند که بطور کلی این عمل بشود این مقدور نیست و هر اندازه که ممکن بوده است خود دولت ارفاق کرده است اگر یک موردی هم پیدا شود که باز باید با آنها مساعدت بشود هیمنطور که میفرمائید البته آنوقت باز پیشنهاد خواهد شد و اینکه همه اش ارفاق بشود ملاحظه بفرمائید باید هر چه از رعایا میخواهد صرف نظر بکند پس بیش از این اندازه برای رعایای خالصه ارفاق ممکن نیست.
رئیس – آقای فاطمی فرمایشی دارید
فاطمی – خیر
(بعضی از نمایندگان – مذاکرات کافی است)
رئیس – پیشنهادی از آقای دهستانی رسیده است قرائت میشود:
پیشنهاد آقای دهستانی
بنده پیشنهاد میکنم قسمت اول مادة ۱۱ بطریق ذیل اصلاح شود:
ماده ۱۱ – کلیة بدهی زارعین خالصجات دولتی که در دهات خالصه مشغول زراعت بوده و یا هستند که مربوط بطلب و معاملات قبل از سنة ۱۳۰۵ دولت باشد از بذر ومساعده و مال الاجارهها نقداً و جنساً معاف خواهد بود الی آخر.
رئیس – پیشنهاد دیگر آقای دهستانی قرائت میشود:
پیشنهاد دیگر آقای دهستانی
مقام منیع ریاست معظم مجلس شورای پیشنهاد میکنم در ماده ۱۱ بعد از جملة بذر و مساعده و مال الاجاره اضافه شود و غیره
رئیس – آقای دهستانی
دهستانی – عرض کنم اولاً این که تمام آقایان مالک هستند (یکی از نمایندگان – آقا بلندتر نمیشنویم) بلی عرض کنم که اینجا در مادة ۱۱ نوشته است کلیه بدهی زارعین و رعایای خالصجات دولتی که در دهات خالصه ساکن بوده و مشغول زراعت هستند بسا اشخاصی که الان مشغول زراعت هستند و ای بسا اشخاصی که نیستند پس تبعیضی برای آنها نباید قائل شد. دوم بسا اشخاصیکه رعیت خالصه بوده و در ده خالصه هم ساکن بوده و در اثر معاملات خالصه از هستی ساقط شده و در حال سرگردانی است و دفتر دولت را هم نباید در همچو موقعی معطل کرد (صحیح است) وقتی بطور وضوح در لایحه نوشته میشود که ساکن هستند و مشغول زراعت هستند البته این معلوم میشود و تصدیق می فرمائید که این اشخاص کمند و اما اینکه عرض کردم که کلمة و غیره در قسمت آخر مال الاجاره اضافه شود مقصود بنده این بود زیرا اینجا دو قسمت است بطور کلی مستأجرین یکی متمول است و یکی بی بضاعت آن کسی که متممول است و یک لقمة نان دارد آنها اجاره شان را میدهند بعضی اوقات به آنها مساعده هم میدهند وتمام اینها مأمورین دولت حسابشان را گرفتهاند و بعضیهاشان اصلاً بدهی ندارند اما آن کسانیکه بی بضاعتند مساعده شان فقط آن چیزهائی است که در ته انبار پوسیده و مانده و هیچ خریدار نداشته آنها هم احتیاج داشتهاند و بهر قیمت مأمورین مالیه به آنها تحمیل کردهاند قبول کردهاند و سند عند المطالبه گرفتهاند مثلاً ملاحظه بفرمائید یک نفرگاوش مرده است گاو خریدهاند به او دادهاند بعنوان قیمت گاو این فردا اسباب اشکال خواهد شد چون اینجا نوشته شده است بعنوان مساعده و حال اینکه اینجا چندین صیغه است صیغه مساعده جنس مساعدة نقدی گاوو امثال اینها است و هستند رعایائی که هر کدام بیک صیغه این صیغ خیل بدهکار هستند در صورتیکه اگر این لفظ و غیره را اضافه بکنیم رفع تمام این اشکالات میشود و تمام موارد بدهکاری آنها را میگیرد در صورتیکه ماده یک کلمه را نوشته و سایرموارد را شامل نخواهد شد بعلاوه یک چیز دیگری خدمتتان عرض کنم اینکه نوشتهام مربوط بمعاملات قبل از سنه ۱۳۰۵ باشد موضوعش این است که قسمت خالصه مثل قسمت مالیاتی نیست یعنی همه ساله مالیات اشخاص بجای خودش باقی میماند بدهی خالصه وقتی که سال منقضی شد آن را تجدید میکنند و میگذارند در قرار داد سال بعد و همینطور سال بسال تجدید میشود و بدهیهای سال قبل بسال بعد اضافه میشود و اگر قسمت آخر پیشنهاد بنده منظور شود رعایت کلی از رعایا خواهد شد والا باین ترتیب که ماده تنظیم شده هیچ رعایتی نمیشود
معاون وزارت مالیه – تصدیق بفرمائید که گذاشتن لفظ و غیره در قانون خیلی اسباب زحمت و اشکال خواهد شد برای اینکه نمیشود از حالا تمام آن موارد را پیش بینی کرد و با اضافه این و غیره میتوانند هر گونه مطالباتی را داخل کنند بذر و مساعده و مال الاجاره و نقد و جنس و همة اینها پیش بینی کردنش مشکل است و بایستی در عمل متوجه بود و دید چطور معاملاتی بین رعایای خالصه هست و اگر بخواهیم همة اینها را معاف بکنیم که نمیشود و این لفظ و غیره اسباب زحمت میشود.
رئیس – رأی میگیریم به پیشنهاد اول آقای دهستانی یک مرتبه دیگر قرائت میشود
(بشرح ذیل قرائت میشود)
پیشنهاد میکنم قسمت اول ماده ۱۱ بطریق ذیل اصلاح شود:
ماده ۱۱ – کلیه بدهی زارعین خالصجات دولتی که در دهات خالصه مشغول زراعت بوده و یا هستند که مربوط بطلب و معاملات قبل از ۱۳۰۵ دولت باشد از بذر و مساعده و مال الاجارهها نقداً و جنساً معاف خواهد بود الی آخر.
رئیس – آقایانی که با این پیشنهاد بوضعی که قرائت شد موافقند قیام فرمایند
(اکثر قیام نمودند)
رئیس – قابل توجه شد. این ماده هم میرود بکمیسیون مادة الحاقیه را هم قرائت میکنیم و بکمیسیون میفرستیم:
مقام محترم ریاست مجلس دامت شوکته ماده الحاقیه ذیل را پیشنهاد مینمایم:
ماده الحاقیه – بقایای مالیاتی مستغلات و باغات و طواحین نیز مشمول این قانون خواهد بود طباطبائی دیبا
طباطبائی دیبا – این لایحه تماماً مربوط است به بقایای مالیاتی املاک و هیچ نظری به مستغلات و باغات و طواحین ندارد این است که این پیشنهاد را بنده تقدیم کردم (صحیح است) و گمان نمیکنم مخالفی هم داشته باشد.
مخبر – بنده موافقت دارم
رئیس – ولی رأی آن را باسم مادة الحاقیة اگر بگذاریم حالا نمیتوانیم بگیریم
دشتی – چرا
طباطبائی دیبا – اجازه میفرمائید
رئیس – بفرمائید
طباطبائی دیبا – ماده الحاقیه همان حال اصلاح را دارد باید رأی گرفته شود اگر قابل توجه شد میرود بکمیسیون
رئیس – اشکال بنده اشکال ادبی بود چون هنوز مواد اصلی لایحه تنظیم نشده است الحاق مواد به آن صورتی ندارد اگر موافقت بفرمائید این را هم بکمیسیون بفرستیم (نمایندگان – صحیح است) و البته باید انتظار وصول خبر کمیسیون را داشته باشیم بنابراین بانتظار وصول خبر ثانوی کمیسیون نسبت باین لایحه جلسه را ختم کنیم (صحیح است)
۴- اقتراع برای شرفیابی بمناسبت روز مولود حضرت حجه (ع)
رئیس – فردا مصادف است با روز تولد حضرت حجه عجل الله فرجه باید اقتراع کنیم برای شرفیابی حضور اعلیحضرت همایونی (صحیح است) (اقتراع بعمل آمده نتیجه بقرار ذیل حاصل شد) آقایان: مولوی – دکتر ملک زاده – دکتر سنک – دکتر عطاء الله خان سمیعی – احتشام زاده – رهنما – معتضدی – آقا سید کاظم یزدی – مسعود ثابتی – مسعودی خراسانی – اسکندری – رهبری
۵- موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه
رئیس – یک قدری تامل بفرمائید عرض دارم اگر چه وقت دیر است و جلسه را میخواهیم ختم کنیم و یک ساعت هم از ظهر میگذرد ولی اگر شعب تشکیل نشود و کمیسیون عرایض و مرخصی و کمیسیونهای عامل را انتخاب نکنیم کار ما یک هفته بتعویق میافتد و اینهم بیش از چند دقیقه کار ندارد که هیئت عاملة شعب و اعضای کمیسیون مربوطه بان را انتخاب و تعیین کنیم جلسه آینده روز سه شنبه هفتم دیماه سه ساعت قبل از ظهر دستور بقایای مالیاتی
(مجلس یک ساعت بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی – دادگر