مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۹ دی ۱۲۸۵ نشست ۳۲

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری نخست تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری نخست

قانون اساسی مشروطه
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری نخست
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۹ دی ۱۲۸۵ نشست ۳۲

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۹ دی ۱۲۸۵ نشست ۳۲

مذاکرات دارالشورای ملی یکشنبه ۵ شهر ذیحجه الحرام ۱۳۲۴.

آقا سید محمد مجتهد – عریضه از اهل تنکابن داده بودند قرائت شد که حکومت این جا مانع از انتخابست مجلس در این باب حکمی بنماید که انتخاب صورت بگیرد.

آقا سید محمد تقی – این مطلب در عهده وزیر داخله است.

حاجی شیخ‌علی – این نویسنده خیلی جرأت کرده است که اینقدر نوشته است.

آقا میرزا طاهر – دیروز هم در این باب مذاکره شده بود ولی باید بوزیر داخله رجوع کرد.

آقا سید محمد – پس خوبست در این باب بوزیر داخله چیزی بنویسید که حکم کند مانع از انتخاب نباشند.

(صورت مجلس دیروز را آقا سید تقی قرائت کرد.)

آقا سید محمد – در بابت امتیاز لیانازوف باز از انزلی تلگراف کرده‌اند که بتحریک مغرضین ما را می‌گیرند حبس می‌کنند و ظلم و تعدی می‌نمایند آخر قراری در این باب داده نشد.

آقا میرزا محسن – بنا شد در اینباب بصدارت تشکی از وزیر امور خارجه بنویسند.

آقا سید محمد – همه اش می‌نویسید جوابی داده نمی‌شود فایده‌اش چیست؟ صورتی که در اینباب بصدارت نوشته بودند و از تسامح و تعلل وزارت خارجه در این امر تشکی کرده بودند قرائت شد.

آقا میرزا طاهر – آیا در نظامنامه هست که در هر باب اگر وزیر مسئول طفره و تسامح کرد باید بصدارت رجوع و ایشان از وزیر بخواهند با آنچه تکلیف است در مقام طفره باید بالنسبه بوزیر مسئول بعمل بیاید.

آقا سید حسین – همین است که میگویید نمی‌شود متصل بصدارت نوشت.

حسنعلی خان – این کاغذ وزارت خارجه پیش از نظامانه نوشته شد یا بعد (گفتند کراراً نوشت ه شد هم قبل و هم بعد).

حسنعلی خان – ضرری ندارد این دفعه هم بصدارت بنویسید بعد تکلیف معین است.

آقا میرزا طاهر – تا ما تسامح می‌کنیم همین است که هست یعنی هیچ کاری از پیش نمی‌رود.

امین التجار – حالا اینطور که بصدارت نوشته‌اند این دفعه بفرستید عیبی ندارد.

آقا میرزا محمود اصفهانی – تا نظامنامه نیامده بود جناب رئیس می‌گفتند ما هنوز نظامنامه نداریم حال که نظامنامه آمد آن هم بتکلیف خودمان بقانون نظامنامه عمل نمی‌کنیم.

رئیس- پس شما نظامنامه را نخوانده‌اید.

آقا میرزا محسن – در نظامنامه چه هست که منافی با این ترتیب است در موقع طفره باید بصدارت رجوع کرد.

حاجی شیخ علی – در باب وزیر دول خارجه در اینجا مطلبی دارد خوبست بخوانند تا معلوم شود (دو فصلی که متعلق بوزراء مسئول بود قرائت شد.)

که خلاصه مضمون آن این است:

مطلبی که توضیح آن از وزیر مسئول خواسته شود وزیر از جواب ناگزیر است و بدون عذر موجه نباید از اندازه اقتضا تأخیر شود.
و در صورتیکه مستور داشتن مطلبی موافق صلاح دولت و ملت باشد باید بعد از مدت معین در مجلس اظهار شود.

آقا میرزا طاهر – این فصول نظامنامه قانون دولت هست یا نه هر گاه وزیر مسئول مخالفت با این قانون نماید باید عزل او را از پیشگاه همایونی خواست.

آقا میرزا محسن – تاوقتیکه حاضر نشده و عذرش ثابت نشده نمی‌توان عزلش را خواست.

آقا میرزا طاهر – طفره و تعلل هم مثل عدم عذر است چه فرق می‌کند.

آقا شیخ حسین – در چندی قبل در وقعه کربلا نوشته بود که خواستم بیایم چون مطلب ناقص و ناتمام بود حاضر نشدم این دلیل نمی‌شود که او مخالفت کرده.

کاغذی از رشت بعنوان آقا سید محمد مجتهد نوشته بودند قرائت شد که میرزا حسن رشدیه در قفقاز افساد کرده از آنجا آمد برشت وانجمن سری تشکیل کرد و افساد و تفتین کرده که موجب ناامنی و باعث بر هرج و مرج است مستدعی اینکه فساد اینگونه اشخاص را از سر مسلمانان دور کنند.

حاجی بحرالعلوم – در اینکه رشت خیلی مغشوش و بی نظم است شبهه ندارد.

آقا سید محمد تقی – آقای سعدالدوله جناب وزیر معادن امروز دو روز است که تشریف می‌آورند در مجلس.

سعدالدوله – خیلی مرحمت فرمودند غرض از تشریف آوردن ایشان چه بود؟

آقا سید محمد تقی – شما ایشانرا خواسته بودید در بابت معدن.

سعدالدوله – یکی در عمل معدن نفط بود که امتیازنامه آنرا خواستیم آورده‌اند؟

وزیر معادن – بلی حاضر است.

سعدالدوله – اگر مجلس صلاح میدانند یک کمیسیون برای تحقیق آن معین کنند.

آقا سید محمد تقی – این امتیازنامه را بخوانند بعد کمیسیونی مقرر نمایند.

(امتیازنامه را خواندند).

صدیق حضرت – در فصل اول ففظ انحصار دارد در نسخه فرانسه ترجمه آن غلط شده است می‌خواهید بخوانم (خواندند).

وزیر معادن – این ترجمه ایست که وزارتخارجه داده است.

سعدالدوله – کدام معتبر است غالبا این امتیاز نامها را صاحب امتیاز می‌نویسد و یک تقدیمی می‌دهد که او را معتبر نمایند نه اصل را.

شیخ الملک – اما اینجا اینطور است که اگر در صورت مقابله اختلافی بین نسخه فارسی و فرانسه باشد فرانسه مقدم است.

سعدالدوله – غرض اینست که ملت بداند تفصیل کونترات و امتیازنامه‌های ما را با خارجه که بچه ترتیب است و چگون تقلیات می‌کنند.

وزیر معادن- اگر اینگونه تقلیات نبود ملت برای چه این مجلس را ایجاد می‌کرد این مجلس برای برداشتن همین خرابیها است.

در آن فصلی که علاوه بر صدی شانزده از منافع مبلغ بود و بدولت علیه عایدی می‌داد صاحب امتیاز نیز باید بدولت بدهد.

وزیر معادن – اینجا توضیحی لازم دارد که این سه معدن قبل از امتیاز سالی دو هزار تومان بدولت عایدی می‌داد امتیاز آنرا هم واگذار کردند باو که علاوه از سالی صدی شانزده که باید بدولت بدهد آن دو هزار تومان را هم باید بدهد.

سعدالدوله – حالا می‌دهد؟

وزیر معادن – هنوز نداده می‌گوید که باید من تحقیق بکنم و هنوز این معادن در تصرف من نیست من نمی‌دهم ما جواب دادیم که ما نباید بتصرف شما بدهیم معادن آنجا هست باید بفرستید رسیدگی نمایند. چاه بکنند تا معادن بیرون بیاید و این پول را بدهد و حق ندارد و خواهیم گرفت در جواب و سؤال هستیم.

سعدالدوله – چند سال است.

وزیر – شش سالست.

سعدالدوله – حالا کار می‌کنند؟

وزیر – در دو مکان کار می‌کنند.

سعدالدوله – این شرط هست که تا چند مدت اگردائر نکرد امتیاز باطل باشد.

وزیر – بلی آن فصل می‌رسد.

سعدالدوله – تا حال کمپانی کرده است؟

وزیر- بنا بود دو سال اگر کمپانی از برای این کار تشکیل ندهند باطل باشد چون دو سالش تمام شد و دید چاههای نفت درست بیرون نیامده که بتواند کمپانی تشکیل کند با بعضی از رفقای خودش شرکتی کرد که اسمش را شرکت معدن نفت گذاشت فصلی در این باب گذاشته است و در قرارنامه او نوشته است که باید عملجات از اهل ایران باشند ولی او از عثمانی و هندی آورده است اما حالا تلگرافی شده است که همه عملجات ایرانی هستند مگر سی نفر.

سعدالدوله – ولی بنده شنیدم که اغلب بغدادی و عثمانی و هندی هستند.

حاجی معین التجار- بنده پارسال دیدم که عملجات ایشان ایرانی بودند ولی آن تشکیل کمپانی که بنا بود بکند نکردند.

سعدالدوله – از پول خودش کمپانی کرده است فرقی نمی‌کند.

وزیرمعادن – هنوز از کیسه دولت چیزی نرفته است و ضرری بدولت نرسیده تلگرافی قرائت شد که رئیس تلگراف رام هرمز کرده بود بوزیر که عملجات معدن فعلا همه ایرانی هستند و سی نفر از خارجه هستند.

سعدالدوله – آن سی نفر خارجه چه قبلی اشخاص هستند.

وزیر- سی نفر رئیس نایب رئیس و دکتر و ماکینه چی و عملجات علمی هستند.

سعدالدوله – راپورت من پس صحیح است که یهودیهای بغداد و هندی در آنجا هستند.

وزیر- آن در معدن قصر شیرین بود که کتابچی خان کمیسر بود و از اینجا تلگراف کردیم و نوشتیم آنها را معزول کردند.

صدیق السلطنه – علاوه بر راپورتهای خودم آن تحقیقات تلگرافی از تلگرافخانه رام هرمز و این هم شرحی است که سردار اسعد مرقوم فرمودند که عملجات تمام ایرانی هستند مگر سی نفر (آن فصل قرائت شد) که بیست هزار لیره از بابت امتیاز داده شده است.

سعدالدوله – آن بیست هزار لیره چه شده است؟

وزیر- بامین السلطان اتابک داده شد و قبض اتابک هم دردست است این هم سواد قبض.

سعدالدوله – در این کار کمیسر پسر کتابچی خان بود.

وزیر معادن – اول خود کتابچی بعد با پسرش حال دو سالست که با صدیق السلطنه است.

سعدالدوله – ما باید بدانیم که چرا بی جهت او معاف شده است از این خدمت جناب شیخ‌الملک شما میدانید برای چه؟

شیخ الملک- جهت را نمیدانم.

وزیر معادن – برای همین عیوبات بود که این مجلس تشکیل شد بر گذشتها اعتراضی نیست انشاءالله از این ببعد ترتیب صحیح خواهد بود.

سعدالدوله – اینکه می‌گویم برای اینستکه بعداً بی جهت کسیرا از خدمت معاف نکنند.

آقا میرزا محسن – از رعیت ایران بود.

سعدالدوله – بلی رعیت شده بود.

صدیق السلطنه – بلی کتابچی خان ارمنی و رعیت ایران است.

رئیس- این مطلب را گفتید چیزی بخاطرم رسید اینست که آیا دولت نمی‌تواند نوکر خود را عزل نماید؟

سعدالدوله – بقاعده نظامنامه بی جهت و بی تقصیر نه.

آقا میرزا محسن – صحیح است که استحقاق عزل ندارد ولی اگر بگوید که چهار سال تو در اینخدمت نفع بردی حال یکی دیگر ببرد چون کار کمست واشخاص زیاد این چطور است؟

سعدالدوله – بعدها کار زیاد پیدا خواهد شد و همه صاحب کار می‌شوند اینقدر کار پیدا شود که آدم برای آن نباشد اما بشرط آنکه کار برای آدم باشد نه آدم برای کار نگویید چون فلانی بیکار بود باو کار دادیم.

بعد امتیازنامه ختم شد آن فصل اخیر که هر گاه میان نسختین فرانسه و فارسی اختلافی پیدا شد فرانسه مقدم است مطرح شد.

سعدالدوله – در هیچ جا همجو چیزی نشده است که زبان خارج را اولویت بر زبان خودشان بدهند.

جناب صدیق السلطنه در این مدت که کمیسر بوده‌اید چکار کرده‌اید؟

صدیق السلطنه – بنده در آن سفر در رکاب همایونی رفته بودم بسفر فرنگ مأموریت این کار ببنده رجوع شده است یک سفر رفتم به لندن در آنجا با صاحب امتیاز ملاقات کرده و از بابت امتیازنفت سؤال کردم گفتند عجالتاً در قصرشیرین تعطیل کرده‌ایم با دویست و بیست و پنج هزار لیره مخارج در اینجا به نفت رسیدیم و حالا خیال دارند مهندسین بطرف جنوب که نزدیک به ساحل است بفرستند امتحانات بعمل بیاورند هر وقت مهندسین را فرستادیم و نقاطی را که برای سوراخ کردن لازم است پیداکردند هر اقدامی که شد بشما اطلاع خواهم داد این است که حالا در ساردین و مماتین مشغول هستند و قبل از شروع راپورت اقدامات را داده بود.

سعدالدوله – شما هیچ رفته‌اید؟

صدیق السلطنه – هنوز نرفتم منتظر بودیم که چاه نفط بیرون بیاید بروم کمیسر سابق هم نرفته بود.

سعدالدوله – شما کمیسر دولتید باید بروید آنجا و باشید ببینید که چه می‌کنند.

صدیق السلطنه – تا حال مأموریت برفتن نداشته‌ام ومنتطرم نفطی ظاهر بشود هر نوعی که وزارت معادن دستوالعمل دادند عمل کنم.

آقا میرزا طاهر – بگویید حقوق خودشان را می‌گیرند یا نه؟

سعدالدوله – البته می‌گیرند.

آقا میرزا طاهر- مقصود همین است دیگر بروند برای چه.

رئیس- دیگر اینها خارج از مسئله است از مطلب خارج نشوید.

سعدالدوله – غرض این بود که این راپورتی که بمن داده بودند در بابت عملجات که خارجه هستند مجلس خواست در این باب کیفیت امتیاز او را بداند که بچه ترتیب است حال که فهمیدیم ایرانی هستند ولی باید آن سی نفر را که خارجه‌اند هم معلوم کنید چه کاره هستند.

در باب امتیاز شیخ الملک مدتی است مذاکره شده صلاح میدانید او را ختم کنید.

رئیس- بلی چه ضرر دارد.

سعدالدوله – جناب وزیر معادن در بابت امتیاز شیخ الملک خوبست امتیازنامه آنرا بخوانند.

وزیر – صورتش را داده بودیم بمجلس.

سعدالدوله – من اینقدر میدانم که در میانه وزاتخانها دفتر وزارت معادن از همه مرتب تر است بعد امتیازنامه شیخ الملک را قرائت کردند.

وزیر معادن – این صورت امتیازنامه را دولت نوشته است داده است وزارت معادن مجبور نیست که بگوید صحیح است مجلس رسیدگی بکند هر طوری که تصویب کردند همان طور در دفتر ضبط می‌شود.

سعدالدوله – پس خوبست اینکه صورتها در کمیسیون اصلاح بشود بیاورند در مجلس.

وزیر- بسیار خوب کمیسیون بکنند.

سعدالدوله – با جناب رئیس است.

رئیس- یک دفعه در مجلس بخوانند بعد کمیسیون بکنند.

آقا میرزا محمود خوانساری – باید صورت او را هم چاپ بکنند بدهند بوکلا تا دقت کنند و مذاکره نمایند.

سعدالدوله – خیلی خوبست اینکار با ایشانست که بکنند (بعد از اتمام قرائت آن) صدیق حضرت – چند روز قبل امتیازنامه طارم قرائت شد گفتند باید ببانک ملی تکلیف کرد اگر او قبول می‌کند فبها والا امتیاز آنرا اصلاح کنند و بصاحب امتیاز نامه داده شود.

آقا سید حسین – این امتیازات ببانک ملی داده شده است.

سعدالدوله – اگر در معدن نفط چیزی غیر از آن استکشاف شود چه صورت دارد.

خیاط باشی- آن صندوقهایی را که بردند از قصر شیرین بخارجه آنها چه بوده است؟

سعدالدوله – پس میدانید چرا نمیگویید؟

وزیر معادن – شما سندی دارید از برای این مطالب یا اینکه بشما گفته‌اند یا میگویید.

خیاط باشی – عرض می‌کنم که این مطلب را کسانیکه آنجا را دیده‌اند گفته‌اند.

صدیق السلطنه – آنوقت که در قصر شیرین چاه میکنندند بنده مأمور نبودم کتابچی خان بود.

آقا سید مهدی – اثبات آن هم ممکن است هستند اشخاصی که اطلاع دارند.

سعدالدوله – اینکه گفتم کمیسر دولت باشد برای این کارهاست هر گاه کمیسر بود دیگر این حرفها زده نمی‌شد.

آقا سید محمد تقی – کمیسر را بعضی نمیدانند خوبست فارسی بفرمایید.

سعدالدوله – من زبانم عادت کرده است نمی‌توانم مدتی فکر کنم برای معنی یک لفظ پانزده سالست غیر از این نمی‌توانم بگویم عذر می‌خواهم بعدها آقایان بدانند که من چه می‌گویم مقصود از کمیسر چیست و هم (کمیسیون) و (کمپانی) اینها همه فرانسه است.

آقا سید حسن تقی زاده – عرض می‌کنم که تا چندی قبل این ترتیب امتیاز دادن و گرفتن در ایران معمول و مرسوم نبوده است همه اینها برداشت از خارجه است این امتیاز نامه‌ها را اغلب همان صاحبان امتیاز می‌نویسند بترتیب آنجا وقتی که ترجمه بشود زیادات خیلی دارد مثل اینکه آنچه خوب محتاجست از جنگل قطع کند یا فلان و فلان اینها را خوبست اسقاط کنند.

رئیس- البته بعدها باید بنظرمجلس برسد اصلاح خواهد شد.

سعدالدوله – مقصود خیاط باشی از میانه نرود.

وزیر معادن – اگر سند داشته باشند صحیح است.

خیاط باشی – سند را هم تحصیل می‌کنیم و اثبات می‌نماییم.

حاجی سید باقر – من خودم آنجا بوده م که چند قاطر بار کرده بودند می‌بردند هر چه جویا شده‌ایم که چه چیز است گفته‌اند خاکیست که می‌برند.

پسر کتابچی – آن خاک معدن نفط بوده است که برای امتحان برده‌اند.

سعدالدوله – معلوم شد میگویند خاک همان معدن بود.

حاجی معین التجار – رسم است وقتی که چند ذرع چاه کندند قدری از آن خاک را برای امتحان حمل می‌کنند میبرند.

سیدالحکماء- برای امتحان یکبار یک لنگه چقدر باید ببرند بار بار هم برای امتحان است.

رئیس- شش نفر از برای کمیسیون تحقیق این مطلب معین شدند.

سعدالدوله – بسیار خوب مشغول شوند.

حاجی سید نصرالله – این شرکت مصنوعی که این صاحب امتیاز کرده است برای کمپانی کافی بود.

رئیس- چه فرقی منظور پول دادن و اداره کردن است.

سعدالدوله – حالا باید کافی دانست آنوقتی که اقدام می‌کردند بایست حرف زد که کسی چیزی نگفت.

آقا میرزا محسن – از بابت تراموه چیزی خدمت شما نوشته بودند خوبست قرائت شود.

سعدالدوله – صورتی دادند اینجا پیش من نیست.

بعد امتیازنامه بانک ملی را قرائت کردند یا باین فصل که:

بعد از انقضای مدت امتیاز بانک شاهنشاهی این امتیاز راجع ببانک ملی است.

آقا سید محمد تقی- امتیازبانک شاهنشاهی معلوم نیست چند سال است.

سعدالدوله – شصت سالست.

(در فصلی که باید مفتش از جانب دولت رسیدگی نماید.)

سیدالحکما – خوب بود که مفتش ر سال یکمرتبه دو مرتبه قید بشود که رسیدگی کند.

رئیس- آن مطلب در نظامنامه بانک هست.

سعدالدوله – سالی یکمرتبه بیشتر لازم نیست.

آقا سید محمد تقی- این تفتیش بعهده دولت است یا با خودشان.

رئیس- دولت است.

آقا سید محمد تقی- پس چرا قید نشد.

(فصلی که اگر سهام این شرکت بورانت یا تبدیل تابعیت برعیت خارجه تعلق یابد در مدت یکسال باید بصاحبان شرکت بفروشند مطرح شد.)

آقا سید محمد مجتهد – اگر تا یکسال نفروخت چه می‌شود.

آقا میرزا طاهر- می‌گوید اگر بورانت یا تبدیل تبعیت خارجه باشد در مدت یکسال باید بداخله بفروشد والا حق شرکت ندارد.

حاجی سید نصرالله – غرض اینست که این مطلب باید واضح باشد شرکتش که باطل می‌شود آن وقت پولش بچه نحو است این مسئله توضیح لازم دارد.

حاجی سید محمد- اینهم امتیازنامه بود که خوانده شده است با اینکه صاحب امتیاز ملت هستند چقدر دقت و احتیاط می‌شود.

اقا سید محمد مجتهد- بعد از بطلان اشتراک پولش چه می‌شود.

آقا میرزا محسن – شرکتش باقیست در خاجه این طور معمول است که حق شرکت دارد ولی حق امتیازندارد.

رئیس- معنیش اینست که پول اویا بطور امانت است یا منفعت می‌گیرد و در بانک هست حق سهام و شرکت امتیازی ندارد.

حاجی سید محمد – آقای رئیس خوب است امروز این مسئله را تمام بکنید.

رئیس- اینجا نمی‌شود باید در اطاق دیگر باشد.

آقا سید حسین – بنا بود دیروز در آن سه مطلب بصدر اعظم چیزی بنویسید.

رئیس- بلی نوشته شده است.