مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۹ خرداد ۱۳۳۵ نشست ۶

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری نوزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری نوزدهم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری نوزدهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۹ خرداد ۱۳۳۵ نشست ۶

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیون‌ها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهی‌های رسمی و قانونی

شماره

شنبه ماه ۱۳۳۵

سال دوازدهم

شماره مسلسل

دوره نوزدهم مجلس شورای ملی

مذاکرات مجلس شورای ملی

جلسه

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۲۹ خرداد ۱۳۳۵ نشست ۶

فهرست مطالب:

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره‏۱۹

جلسه: ۶

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سه‌شنبه ۲۹ خرداد ماه ۱۳۳۵

فهرست مطالب:

۱ - تصویب صورت مجلس

۲ - طرح برنامه دولت آقای علا نخست‌وزیر

۳ - تعیین موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه

مجلس دو ساعت ۲۰ دقیقه پیش از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.

۱- تصویب صورت مجلس

رئیس ـ صورت اسامی غائبین جلسه قبل قرائت می‌شود (بشرح زیر قرائت گردید)

غائب با اجازه ـ آقایان: اردلان خرازی ـ امامی خوئی ـ اورنگ ـ کشکولی.

غائبین بی اجازه ـ آقایان :دکتر طاهری. خزیمه علم. تجدد. دکتر رضائی حشمتی. هدی. دکتر امیر اصلان.

رئیس ـ در صورت مجلس نظری نیست (اظهاری نشد) صورت مجلس تصویب شد

۲-طرح برنامه دولت آقای علاء نخست وزیر

رئیس ـ برنامه دولت مطرح است آقای بهبهانی بهبهانی ـ قبل از اینکه وارد بحث در برنامه دولت شوم لازم میدانم که در این مکان معظم و مجلس محترم از توجه مخصوص ذات شاهانه که موجبات تسهیل و ادامة خدمتگذاری را فراهم آورده‌اند حق شناسی و سپاسگذاری نمایم و امیدوارم که بتوانم همیشه خادمی صدیق و دور اندیش و موفق بادامةْ وظایف محوله برای مملکت باشم. از خداوند علیم مسئلت می‌نماید که مسافرت قریب الوقوع همایون بسلامتی و توأم با خیر و صلاح و بخیر و سلم و صفای کامل بوده باشد (انشاء الله) جناب آقای علاء در مقدمة برنامه دولت خرابی و ضع کشور را مولود جنگ دوم جهانی و بحرانهای متعاقب آن را دانسته و نتیجه گرفته‌اند که در مدت ۱۵ ماه زمامداری بعلت ضیق وقت و زیادی مشکلات مخصوصأ مشکلات مالی نتوانسته‌اند کامیابی کاملی بدست آوردند و وعده داده‌اند که این کامیابی بتدیج و از راه تکامل صورت گیرد. بطوریکه خاطر آقایان مستحضر است پس از سه سال که کشور ایران خود را از آشوب جنگ کنار کشید در شهریور ۳۲۰ قشون متفقین بخاک ایران حمله کرده و پس از چند ساعت حالت جنگ از بین رفت و اکنون متجاوز از ۱۵ سال از آن تاریخ و بیش از ۱۰ سال از خاتمه جنگ بین المللی و نزدیک بده سال از تاریخ اخراج قوای شوروی که قسمتی از خاک کشور را اشغال کده بودند گذشته و هنوز دولت گناه لاابالی گری و بی _اعتنائی را بگردن جنگ می‌اندازد و فکر نمی‌کنند که اگر دستگاه تبلیغات کشور این مقدمه را پخش کند چقدر مضحک و تأسف آور خواهد بود.

کشور آلمان مدت شش سال کانون آتش و خون بود و در آنجا کمتر خانوادة بود که غزادار نشده و کمتر آبادی بود که ویران نشده باشد و با اینکه هنوز هم نتوانسته وحدت خود را بدست آورد با این ترتیب در ظرف مدت کمی دولت و ملت آلمان بجای اینکه در کنار خرابه‌های مولود از جنگ بنشیند و زانوی غم در بغل گیرد و بمفاخر گذشته حسرت بخورد و بحرف بپردازد با وجود این همه مشکلات و موانع تکان خورد و قبل از اینکه گرد و غبار میدان نبرد را بشوید باعاده و اعتلای عظمت صنعتی و اقتصادی خود پرداخت و در نتیجه آلمان شکست خودره و متلاشی شده از مدتها قبل بر این کشور‌های بزرگ و قاتح از لحاظ اقتصادی رقیب نیرومندی محسوب گردید و امروز حتی برای نمونه اثری از ویران‌های ناشی از بمب‌های موحش در تمام کشورش پیدا نمی‌شود و و خیابانها و کوچه‌های کشور ما پر از مصنوعات آلمان است. همه تصدیق دارند که جنگ برای کشور ما نیز ابتلائات و شدایدی ایجاد کرد ولی وضع مابا آنها که مستقیمأ هدف گلوله‌های توپ و رگبار مسلسل و بمب و نارنجک و سایر سلاحهای مخوف و وحشتناک بوده‌اند قابل سنجش نیست و اگر برای (قیاس مع الفارق) مصداقی بخواهیم این مقایسه بهترین نمونه و مصداق آن است. راجع بمضیقه مالی هم می‌گویند عده‌ای از کارشناسان اقتصادی اظهار نظر کرده‌اند که ایران در این مدت هم ظرفیت مخارج این همه پول را ندارد. آقای علاء پس از مقدمه فوق چند مورد از اقدامات را که انجام داده‌اند متذکر شده و از سایر امور انجام شده برای احتراز از تفصیل خودداری کرده و سپس برنامة دولت جدید را در ۹ ماده خلاصه نموده و بمجلس پیشنهاد کرده‌اند و اعمال آینده دولت را محدود بآن نیز نکرده و انتظار دارند علاوه از اجرای این مواد اقدامات اصلاحی دیگر هم که اطلاع نمایندگان اصلاحی دیگری هم که نمایندگان را لازم ندیده‌اند انجام دهند. بنده هم مثل خود ایشان پس از ذکر مقدمه ابتدا در باره اعمالی که مدعی انجام آن هستند توضیح داده سپس ببحث در اطراف برنامه جدید می‌پردازم موجبات پیشرفت و ترقی ملی و در درجه اول معلول سه اصل است:

اول فرصت مناسب.

دوم حسن استفاده از فرصت

سوم تسلط بر مشکلات و موانعی که بعد ایجاد می‌شود هر ملتی که نتوانست از این عوامل درست و بموقع استفاده کند و مشکلات را در هم شکند بخطر افتاد فرصت مناسب هم خلق الساعه نیست بلکه مولود یک رشته حوادث و اتفاقات متوالی است که در طی چندین سال پیش آمده است. در کشور ما تا کنون کرارأ فرصت مناسب بدست آمده ولی متأسقانه یا از آن استفاده نکرده‌اند و یا مشکلاتی ایجاد و قدت تسلط بر آن نبوده و نتیجه آثار آن از میان رفته است. تجربه نشان داده که هر وقت تحولی در مملکت پیش آمده عده‌ای مشخص بلباس روز در آمده و با ایجاد تفرقه و کارشکنی بهره برداری از نتایج و ثمرات تحول را غیر ممکن ساخته‌اند

+و با اعمالی غلط و غیر لازم بدبینی و عدم اعتمار را در جامعه رواج داده‌اند و لو این که به ظاهر بجنگ با فساد و عدم اعتماد رفته باشند. در انقلاب مشروطیت که علیه مظالم همین عده بوجود آمد بود نخست مبارزه کردند و هر چه توانستند آزادی خواهان را کشتند و بعد که دیدند مشروطیت پیروز آمده بی درنگ تغییر رنگ داده و آزادی خواهان دو آتشه شده و امور را قبضه کردند و همه دیدند که کار گردانان مشرطه همان گردانان استبداد بودند. قیام ۲۸ مرداد بوجود آمد.

کسانیکه تا دو روز قبل در صف مخالف بودند و اعمال دولت وقت را ستایش می‌کردند و بعضی از آنان نیز از ترس در زوایای خانه‌های خود مخفی شده بودند همینکه خبر یافتند گردو غبار فرونشسته و خونها خشک شده و مردم ار انجام مراسم کفن و دفن شهدای خود فارغ شده‌اند فورأ از کمینگاهها ی بیرون آمده و معرکه دار وضع جدید شدند (مهندس جفرودی صحیح است) این افراد متلون و بانرمش هر روز به مقتضای زمان و مکان تغییر رنگ می‌دهند و اینها عدالت اجتماعی و منافع عمومی را تحت الشعاع خواسته‌ها وتمایلات شخصی خود میدانند. این‌ها از روز اول سرنوشت خود را از سرنوشت مردم تفکیک کرده سعادت خود را با خوشبختی اجتماع توأم نمی دانند. اینان برای حق خود حدودی قائل نیستند و فقط باین فکرند که از دیگران بیشتر داشته باشند و بهتر زندگی کنند و در بهر پاشنه که بگردد برسند ریاست متکی باشند این بیشتر داشتن و بهتر زندگی کردن هدف غائی و نهائی آنها شده و لازمةوصول باین هدف فدرت طلبی و کشتن شخصیت‌ها و در هم شکستن اصول و قوانین است تا در نتیجه کارها از مجرای مصالح عمومی و عدالت و قانون منحرف و مانعی برای وصول باغراضشان وجود نداشته باشد.

موقعیکه جناب آقای علاء سر کار آمدند باسوابق ممتدی که تصور می‌شد در امور سیاسی دارند و برنامه‌ای که راجع بمبارزه با فسار اعلام نمودند فکر کردیم آخر عمری متوجه این آفت ملی و رمز عقب ماندگی شده و در این فرصت ریشةاصلی فساد را فطع و حکومتی طبق موازین قانونی و آرزوی دیرین آزادی خواهان تشکیل خواهد داد ولی در عمل معلوم شد که قدرت مخربین بیش از سیاست و توجه ایشان بمعضلات امور است و چون آقای علاء مدتها از کشور دور بوده با مردمی حقیقی تماس نداشته‌اند نتوانستند از ادامه عملیات کارشان جلوگیری کنند. وضع جهان و موقعیت خاص ایران و فداکاری جمعی از ایرانیان و آرامش و تثبیت اوضاع بین المللی بهترین فرصت‌ها را در اختیار این دولت گذاشت و اینک که یک سال و چند ماه از عمر حکومت ایشان گذشته متأسفانه باید عرض کنم که بیلان کارشان جز نارضایتی عمومی هرج و مرج دستگاههای اداری. عدم هم آهنگی در شئون مختلفه کشور، اختناق افکار عمومی و تجدید مطبوعات. فشار حکومت سر نیزه و شلاق. تفریط وجوه حاصله از درآمد نفت و مالیات و بهدر دادن سایر کمک‌ها ثمره و نتیجة دیگری نداشته است. مملکت ایران و پادشاه آن متعلق بتمام ایرانیان است و کسی نمی‌تواند و حق ندارد مدعی انحصار آن بخود باشد اگر در گذشته عقاید و مکتب‌ها خاصی را باین مملکت آورده سیاست را بنظر مردم یک معمای لاینحل که فقط کلید و مفتاحش در دست چند نقر است جلوه داده و با لطائف الحیل همه چیز و مخصوصأ مناصب و مشاغل مهم را بخود و مهم مسلکان خود تخصیص داده و برای این که مردم را در غفلت و بی خبری بگذارند از نشوونمای استعداد‌های طبیعی و غریزی ایرانیان جلوگیری کرده‌اند باید بدانند که ملت بر اثر حکومت پنجاه سالة آنها که حتی از روز اول هم عقب تر رفته دستشان را خوانده و به نقشه آنها پی برده و دیگر حاضر نیست تسلیم مکتب فراموشی شده و اجازه دهد با چند نقر مملکت را از این دست بآن دست بچرخاند. امروز حتی رجال و سیاستمداران دول بزرگ بآن حقیقت پی برده‌اند که ملل شرق بیدار شده و رویه خود را تغییر داده‌اند ولی این کاسه‌های داغ تر از آش نمی‌خواهند این حقیقت را قبول کنند و اصرار دارند که هنوز هم مانند قرون وسطی با مردم معامله نمایند چشم بازو گوش باز و این عمی حیرتم از چشم بندی خدا اداره امور اجتماع اراده و حسن تدبیر می‌خواهد. ممکن است کسی حسن نیت داشته باشد اما نتواند کاری انجام دهد و هر کسی را برای کاری ساخته‌اند. بوریا باف اگر چه بافنده است نبرندش بکار گاه حریر. شما امروز با هر طبقه از افراد مردم تماس بگیرید و بدرد و دلشان گوش دهید می‌بینید که از این وضع ناگوار رنج می‌برند زیرا با بودن این همه وسائل و ممکنات که موقعیت در اختیارمان گذارده از بدوی ترین و پیش افتاده ترین لوازم زندگی محرومند حالا برای اینکه نگویند در کلیات سخن می‌گویم و انتقاد کردن از اصول کلی آسان است موارد عدم رضایت را بطور اجمال شرح می‌دهم.

۱- حکومت نظامی وقت سخن از حکومت نظامی بمیان می‌آید نباید تصور شود که ما از نظامی یاحاکم نظامی ناراضی هستیم خیر در جهان امروز نظام و قوام هر مملکت بسته بارتش قوی و مدرن است و خوشبختانه ارتش ما هم در مراحل مختلف امتحان وطن خواهی و شاه دوستی خود را داده است و نباید ارتش را که از خود مردم و برای آسایش و آرامش و حفظ حقوق آنها است علیه مردم بکار انداخت. در مملکت یا باید نظامی حکومت کند یا قانون یا مشروطه حکومت کند یا زور جمع زور و قانون جمع اضداد است و توأم بودن آن دو در آن واحد موجبات تشتت و تعرفه را بوجود می‌آورد.

بنده روزی که احساس کردم این اثار کم کم ظاهر و عدم رضایت از گوشه و کنار شنیده می‌شود بشاهنشاه عرض کردم اعلیحضرت بهترین شخصیتی که می‌توانید با سوابق آزادی خواهی که دارید پادشاه حقیقی و در عین حال جنبةپیشوائی داشته باشید (صحیح است) اعمالی هم که در مدت سلطنت خود انجام داده‌اید مؤید این نظر است (صحیح است) مردم هم که متقابلا ثابت کردند بهترین و باوفاترین نگهبانان تاج و تخت شما هستند و در مواقع خطر از جان خود هم دریغ نکردند .. باین ترتیب حکومت نظامی مستمر و متوالی و اجرای قوانین خشن آن که بر طبق نص صریح قانون فقط برای ایام غیر عادی آنهم بطور موقت است در مردم نارضایتی وسوء اثر ایجاد می‌کند بعلاوه باید این حقیقت را در این مجلس بیان کنم که حکومت نظامی برای کسانی خوب است که بخواهند بر خلاف تمایلات مردم قدم بردارند و فشار را وسیله ارعاب و وحشت عمومی قرار دهند. من یقین دارم پادشاه ما با علاقه‌ای که همیشه بعدالت اجتماعی وترفیه حال مردم دارند بهیچوجه متمایل باین کار نیستند و اساسأ احتیاجی هم بآن نیست همه آقایان یک سال پیش در جراید خواندید که تمام مراکز ضد ملی و پناهگاه کمونیست‌ها را کشف کرده و از بین برده‌اند. در این صورت بتصدیق خودشان علت بقاء حکومت نظامی از بین رفته است از طرفی دولت مدعی است که طبق مصلحت و خواسته‌های مردم رفتار می‌کند و اعمال او متکی بقانون است. همه مردم را هم که نمی‌توان گفتن یاغی هستند و از حکومت قانون سر باز می‌زنند و اجرای عدالت در باره آنها محتاج بخشونت است. اگر بر فرض اخلالگری هم پیدا شد قوانین و مقررات کیفری برای تعقیب و تنبیه او به قدر کافی داریم با این وضعیت معلوم نیست چرا حاضر نیستند دست از حکومت نظامی بکشند و خودشان این توهم را بوجود می‌آورند که راهی را خلاف تمایلات عمومی در پیش گرفته‌اند. شما جناب آقای علاء چرا می‌خواهید آزموده‌های دیگران را برای بار صدم از نو بیازمائید؟ تا چند سال باید زیر فشار حکومت نظامی بود؟ اگر حکومت نظامی و کمیسیون امنیت یابقول مردم نا امنیت باید برقرار باشد پس این تشکیلات عریض و طویل و پر خرج که قوای مقننه و قضائیه کشور را تشکیل می‌دهند برای چیست؟ عجیب تر از همه اینکه شما برای همین حکومت نظامی هم حدودی قائل نیستید بخواهید باکمونیست مبارزه کنید با گرانفروشی مبارزه کنید بافساد مبارزه کنید جلو انتقادات جراید را بگیرید با یاس مبارزه کنید با بی سوادی مبارزه کنید و بالاخره هر کاری که می‌خواهی انجام دهید پای حکومت نظامی را بمیان می‌کشید شما اگر همین سر تیپ بختیار را که بتصدیق همه مرد لایقی است بجای این که در رأس دستگاهی بگذارید که لازمة این شدت عمل و خشونت است یک گوشه از امور اجتماعی مملکت را بدست او بسپارید مسلمأ خوب انجام وظیفه خواهد کرد و آثار مقیدی بر آن مترتب است. عدم تعادل بودجه. نقص دستگاه‌های مالیاتی. گرانی و فقر عمومی. بوجه مملکت ما چند سال است متعادل نیست و خرج بیش از داخل است چرا؟ برای این که اولآ کار تولیدی در کشور نیست و مردم هم قادر نیستند بدون کمک و راهنمائی‌های دولت از ثروت‌های طبیعی کشور استفاده کنند و مملکت را از فقر نجات بخشند و حتی بناچار برای تأمین احتیاج بادارات دولتی هجوم می‌آورند تمام جوانها ن حتی کسبه و تجارهم کم کم باین فکر افتاده‌اند که از تحمل رنج کار سر باز زنند و بهر عنوان باشد بخزانه دولت نوکی بزنند. ثانیأ فشار مالیات بر دوش مشتی مردم فقیر و زحمت کش است که باید دوثلث دسترنج خویش را بعنوان مالیات غیر مستقیم بدولت اهدا نمایند و مالیات از مودیان حقیقی و منتفعین واقعی وصول نمی‌شود و با این که سالها است باین نقیصه بزرگ اجتماعی برخورد شده نه تنها باین کار توجه نشده بلکه خلاف آنهم عملا رفتار شده است شما از کسانیکه حقا بایستی تأمین احتیاجات خزانه دولت را بنمایند چیزی وصول نمی‌کنید چون اخذ مالیات مستقیم سر باز می‌زنند و باین ترتیب می‌بینیم که هر روزی که جلو برویم مجبوریم حتی برای پرداخت حقوق کارمندان دولت استقراض کنیم و یا اجناس انحصاری را گران و مالیات غیر مستقیم که می‌توان گفت در دنیا بتدریج دارد متروک می‌شود وضع

Page 3 missing

+ مطبوعات و تبلیغات یأس آور این قسمت را لازم بود ضمن بحث مربوط بحکومت نظامی عرض کرده باشم ولی چون جراید جزو ارکان اربعه مشروطیت و مخصوصأ در دنیای امروز اهمیت زیادی دارد بهتر دانستم جداگانه مورد گفتکو قرار گیرد ممکن است دولت مطبوعات وابسته بخود ورادیو را وارد کند که فورأ جواب بدهند و چند روزی هم بحث رادیو باین قسمت اختصاص داشته باش ولی وجدانأ خودتان بگوئید. آیا مطبوعات کشور ما آزادند (مهندس جفرودی ـ از ترکیه آزادتر ند) و هر انتقاد مستدلی که بمنظرشان رسید حق دارند بنویسند؟ می‌توانند معایب و دردها را بگویند؟ تصور می‌کنم جواب این سئوالات منفی باشد و اگر مطبوعاتی که از ابتدای حکومت حاضر تاکنون در محاق تعطیل و توقف قرار گرفته علت آنرا بپرسید بسیار موجب تأسف خواهد بود. باید جلو بی بند و باری را با قانون گرفت ما که مدعی آزادی خواهی هستیم باید اعمال خود را با قانون تطبیق دهیم در دنیای مترقی امروز رادیو و روزنامه نقش اساسی را در هدایت و تنویر افکار مردم بازی می‌کند ولی در کشور ما اخبار و مندرجات جراید با اخبار یک نواخت کشور‌های استبدادی چندان فرقی ندارد. من نمی دانم چرا کار بد را وقتی دیگران می‌گفتند بد میدانیم و انتقاد می‌کنیم ولی همان کار را اگر خودمان بغام خیر و صلاح جامعه انجام بدهیم خوب است و کسی حق انتقاد ندارد. ببری مال مسلمان و چه مالت ببرند. بانک و فریاد بر آری که مسلمانی نیست شما هر وقت پیچ رادیو را باز کنید می‌بینید فقط از مبارزه بحث می‌کند شنیدین کلمةمبارزه بقدری مبتذل شده که گوش را ناراحت می‌کند. تبلیغات باید مبتنی بر اساس صحیح و درست باشد و اقلا شنونده در همان لحظه خلافش را جلو چشم خودش نه بیند. شما از یک طرف برای کشاورزان برنامه تنظیم می‌کنید که چگونه درخت را پیوند می‌زنند ویا زمینی را کود می‌دهند و برای این کار فواید اضافه تولید قائل می‌شوید ولی وفتی همین کشاورز می‌بیند که سطح تولیدش آن قدر پائین آمده است که باید گندم را از امریکا و روغن و گوشت را از افغانستان وارد کنید ویا زارع شمال می‌شنود که پرتقال را هم از خارج وارد می‌کنند و مردمی باید بجای پرتقال ایران پرتقال سوریه و عراق مصرف کنند و لابد باید تخم مرغ هم از آنسوی دریا‌ها از این ببعد وارد شود به برنامه کشاورزی شما نخواهد خندید؟ آنقدر مقررات ضدو نقیض و تصویب نامه‌ها خلق الساعه برای چای کاران شمال وضع کردند که مردم بکلی مأیوس از چایکاری شده‌اند (مهندس جفرودی ـ در زمان این دولت نبوده است) مردم امروز غیر از مردم دیروز هستند. سطح فکرشان ترقی کرده است دنیا بهم نزدیک و مربوط شده. امروز در صحرای خشک و سوزان افریقادر راه آزادی خون می‌دهند. آنوقت شما نمی‌توانید ملت ایران را که تاریخ چند هزار سالة مدرن دارد با این برنامه‌ها سرگرم می‌کنید و هستی او را به حرف و تبلیغات از بین ببرید و مانع شوید که حتی از مزایای اولیه تمدن استفاده کند. سازمان‌های مستقل از قبیل شهرداری و سازمان برنامه. در کشور‌های متمدن شهر دار مستقیمأ از طرف مردم انتخاب می‌شود ومسلمأ مردم کسی را انتخاب خواهند کرد که معایب و نقایص را بداند و آن شهر را خوب بشناسد و با مردم تماس داشته باشد تا در رفع احتیاجات آنها اقدام کند. توجه کنید. درست ما راهی را انتخاب می‌کنیم که دنیا متمدن بعکس آن رفته و به نتیجه رسیده است. شما هیچ حساب کرده‌اید با این پولهائیکه شهر داری بعناوین مختلف از مردم می‌گیرد برای شهر چه کرده است؟ از مردم عوارض و مالیات برق میگیردند ولی کوچه‌های آنها تاریک است. در مواقع سخت وحساس همه گونه مشقت و فداکاری از طرف ساکنین جنوب شهر می‌شود ولی وقتی برای رفع یکی از صدها بدبختی آنها مراجعه می‌کنیم میگویند اینها را لوس نکنید. هر کس چند روزی پشت میز نشست خود را مافوق مردم تصور میکنه و گذشته‌ها را فراموش می‌نماید و هرگز بفکرش نمی‌رسد که اگر این مردم نباشند وجود آنها مفهومی ندارد. (وزیر کشور ـ شهرداری چه عملی را انجام می‌دهد دست مردم است) بعضی‌ها تصور می‌کنند ایران یعنی تهران و تهران هم یعنی شمال آن و این تصور هم مصداق واقعی پیدا کرده زیرا از یک طرف با وجود عقد ایجاد و پیمانی که با دولت انگلستان داریم اصلا استان بحرین فراموش شده و وقتی مردم مسلمان آنجا با الهام از مکتب آسمانی اسلام علیه مظالم شیخ بحرین قیام می‌کنند و برای تحصیل آزادی جان خود را نثار می‌کنند دولت ما حتی یک استمالت از آنها نمی‌کند و کوچکترین اقدامی که امکان اعاده این استان زرخیز را بکشور فراهم سازد اعمال نمی‌کنید و یک عده از رشید ترین هموطنان مارا تنها گذارده و بعضی از دولتهای عربی هم از این عظمت و سهل انگاری استفاده کرده برای بحرین خواب تازه می‌بینند و یا اسم خلیج فارس را بخلیج عرب تبدیل می‌کنند از اینجا هم بمعنی و مفهوم اتحادی که آنقدر نتایج آن را بمردم نوید می‌دادید پی بردیم از طرف دیگر وارد هر شهر ی بشوید می‌بینید بانواع مختلف عوارض می‌گیرند ولی شهر‌ها روز بروز خرابتر و ویرانتر می‌شود. تقریبأ می‌توان گفت که معادل بودجه مملکت عوارض شهر داری از مردم دریافت می‌شود ولی بفرمائید ببینم چه عملی را انجام داده‌اند. در روزنامه‌ها هر روز وضع عوارض جدید را می‌بینیم ولی درآمد‌ها بچه مصرفی می‌رسد نمیدانم فقط گاهی می‌خوانیم که شهردار فلان جا فلان مبلغ اختلاس کرد و چطور از چنگ باز پرس فرار نمود. سازمان برنامه اساسأ مستقل است هفت هزار ملیون تومان پول این مملکت را باختیار یک شخص گذارده‌اند که اصلا تحصیلات او با کاری که مدعی انجام آن است منافات دارد .(دکتر دادفر صحیح است اصلا صلاحیت ندارد) هر چه دلش خواست می‌کند و بجای اینکه منافع مردم را بتواند در نظر بگیرد ومنابع تولید را بکار اندازد و برای طبقةبیکار و فقیر واصول اقتصادی مملکت که تقویت بنیه تولیدی است فکری بکند باحداث جاده‌ها بنادر و فرودگاههای غیر متناسب با احتیاجات فعلی وپرداخت حق الزحمه‌های کلان بخارجیان سرگرم است و دانسته یا ندانسته هر امری را بخواسته‌های واقعی مردم ترجیح می‌دهد. آقایان: شما بگوئید مردمی که نان ندارند سد جوع کنند و از تمام وسائل اولیه زندگی محرومند اول و مقدم از همه فرودگاه و بندر و جاده باید بسازند؟ اقلأ می‌خواستید در عرض کارهای تولیدی این کارها را شروع کنید با قدری هم انصاف و مروت را رعایت کرده باشید. گفتن مبلغ هفت هزار میلیون تومان آسان است اگر هزار میلیون از این پول را بین ده استان تقسیم می‌کردند و با نظارت خود مردم منابع تولید آنها را بکار می‌انداختند محققأ وضع عمومی مملکت عوض می‌شد و همان استان خوزستان با آن همه منابع کشاورزی و زرخیز بتنهائی قادر بود غلات کشور را تأمین کند و مقداری هم اضافه داشته باشد یا مردم کرمان و بلوچستان اقلا دوران علف خوارگی را پشت سر میگذاردند و اکثریت آنها حسرت یک لقمه نان گندم را نمی‌کشیدند و همینطور سایر استانها با آن همه منابع مهم ثروت و آمادگی مردم بری نجات خود از این وضع یک تحول قطعی و عمومی در تمام شئون مختلفه کشور بوجود می‌آوردند. ایا سزاوار است مردمی که خون می‌خورند و بچرای علف می‌گردند پولشان را باین نحو خرج شود تازه این مبالغ هنگفت هم در حوصله ایشان نگنجیده و در صدد استقراض از خارجی است که بهمان مصارف غیر لازم برساند و سنگینی بار فرض را بیشتر بر دوش ملت تحمیل کند. نبودن کنترل در دخل و خرج کشور. یکی از وظائف اصلی و مهم نمایندگان مجلس شورای ملی رسیدگی بدخل و خرج کشور است (صارمی ـ صحیح است) که مخصوصأ در قانون اساسی بآن تکیه شده وزیر دارائی می‌گوید فلان مبلغ را از فلان محل تحصیل کردم و فلان مبلغ خرج کردم هیچ دستگاهی نیست که این دخل و خرج را کنترل کند دیوان محاسبات هم که در قانون اساسی وظیفه دار این کنترل است اسکلت بی جانی است که در حکم عدم می‌باشد تمرکز بوجه و حساب مملکت بکلی از بین رفت و دستگاهی قادر نیست که حساب دخل و خرج مملکت را داشته باشد گذشته از درآمد جاری کشور و درآمد نقت طبق اخبار جراید تاکنون سیصد ملیون از امریکا بایران وارد شده با این پول چه اصلاحات مهم که ممکن بود انجام شود. من در اینجا داخل جزئیات نمی‌شوم فقط عرض می‌کنم ممکن است جناب آقای علاء تشریف بیاورند و در جواب یک فرد اقلیت مجلس بفرمایند که در این ۱۵ ماه حکومت خود با آن همه امکانات و مجالات و این مبالغ هنگفت و بتصدیق خودشان امنیت کامل که فقط باحترام شخص شاهنشاه ایجاد شد و باختیار شان بوده چه کار قابل ملاحظة انجام شده است. اگر کاری انجام شده چرا از مردم مخفی می‌کنند لابد وحشت دارند که مردم ذوق زده شده و تحمل شنیدن این همه اقدامات مشعشع را نداشته باشند و اگر کاری انجام نداده‌اند و بصرف حرف برگذار شده چطور انصاف اجازه می‌دهد فکر این مطلب و مقایسه این موضوع بسیار مشکل بنظر می‌رسد که از یک طرف در مملکت هزار ملیون تومان خرج کنند و از طرفی بموازات آن استاندار همان دولت و همان مملکت از برنامه علف خواری قسمتی از مردم صحبت نماید. واقعأ حکومت اتومیک آقای علاء با صابونی که خودشان فرمودند زیر پای همه را لیز داده‌اند بما می‌گفتند که اگر کار نفت فیصله یابد و قرضه خارجی گرفته شود و قانون مالیات بر درآمد از تصویب بگذرد مملکت بهشت برین خواهد شد ولی عملادیدیم که همه این کارها انجام شد و باز رئیس دولت از آثار جنگ بین المللی دوم صحبت می‌کند

رئیس ـ آقای بهبهانی یکساعت وقت شما تمام شد.

بهبهانی ـ بنده ده دقیقه دیگر وقت می‌خواهم که عرایضم را تمام کنم

رئیس ـ ده دقیقه کافی است

+بهبهانی ـ بله

رئیس ـ آقایانی که باده دقیقه ادامه صحبت آقای بهبهانی موافقند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد بفرمائید.

بهبهانی ـ درا ممالک مترقی سعی و کوشش دولتها و مردم به این است که شخصیت افراد محترم و محفوظ باشد وقتی اجتماعی از افراد با شخصیت تشکیل شد مسلمأ جامعه سعادتمند است ولی در کشور ما نه تنها برای شخصیت افراد احترامی قائل نیستند بلکه اگر کسی هم برای مردم احترامی قائل شد و با آنها تماس گرفت و از درد دل آنها سخن گفت با توهین و تهمت و اعمال نفوذ او را اذیت می‌کنند و حق تقدم با کسانی است که بمردم اعتنائی نداشته و مردم او را نشناسند آیا نباید در این مملکت درد دل مردم و بدبختی آنها را گفت؟ آیا نباید هیئت حاکمه با مردم تماس داشته باشد و همه یک دل و یک جهت برای منظور نهائی یعنی سعادت و اعتلای حامعه کوشش کنند؟ آیا نباید اجتماع ما واجد شخصیت باشد؟ افسوس که هنوز این مسئله در مملکت ما تشخیص نشده است که افراد بی شخصیت مثل کالای تجارتی که هر روز ممکن است مورد تصاحت و تملک دیگری واقع شود قابل اعتماد نیستند و هیچکس نمی‌تواند در زندگی به آنها تکیه کند زیرا با معنویات اصلا سرو کار ندارند و فقط منافع مادی خود را در نظر می‌گیرند و بطور خلاصه هر جا منافعی داشتند جمع می‌شوند و بمجردی که تشخیص دادند احتمال منفعت از طرف مخالف می‌رود فورأ تغییر جهت داده ارباب دیروز را فراموش می‌کنند جناب آقای علاء مطالبی را که بنده در اینجا عرض کردم واقعیات و حقایقی است که از دل سوزان و زبان گویای مردم سرچشمه گرفته. حسن نیت اقتضا می‌کند که باین مطالب باکمال دقت توجه شود. اگر از هم اکنون و بجای این همه حرف و تبلیغ بعمل نزدیک شدید و نگداشتند اموال مملکت و پولهائی که مردم با رنج و تعب تهیه می‌کنند و بخزانه دولت می‌دهند بهدر رود و در مصارف کنترل دقیقی برقرار فرمودید و یک نقشه صحیح اقتصادی طرح کردید و بامردم واقعی تماس گرفتید و درد دل آنها را گوش دادید و حیثیت و شرافت اشخاص را از دستبرد مأمورین هوس باز مصون داشتید و یک امنیت واقعی و آزادی در این مملکت بنیان کردید و مخصوصأ احترام باصول و مظاهر مقدسه اسلام و شریعت مطهره را رعایت کردید بجنابعالی قول می‌دهم که مردم از کوچک و بزرگ هواخواه دولت شما شده و خداوند متعال نیز شمال را کمک خواهد کرد بنده تصور می‌کنم با توضیحاتی که در اطراف اعمال ۱۵ ماهه دولت دادم بی نیاز از بحث در اطراف برنامه جدید باشم زیرا مسلمأ دولتی که نتواند یک برنامه کوتاه منجز که در یک ماده خلاصه شده عمل کنند قدرت اجرای برنامه تفصیلی را نخواهد داشت و همان اعمالی را انجام می‌دهد که در گذشته انجام داده است

رئیس ـ آقای صادق

صادق بوشهری ـ بنده جزو موافقین دولت نام نویسی کردم و حالا هم بعنوان موافق صحبت می‌کنم شخصأ بجناب آقایی علاء ارادتمندم و تصور می‌کنم تمام آقایان نمایندگان محترم هم در حسن نیت حضر تعالی هیچگونه شک و تردیدی نداشته باشند (صحیح است) آقایان وزراء و همکاران حضرت مستطابعالی هم انصافأ همه فردأ فرد اشخاص نازنینی هستند و هیچ پیرایه‌ای بآنها نمی‌شود بست دارای حسن نیت هم هستند همین عقیده برای بنده اینجا یک وظیفه وجدانی می‌کند که بنده ناچارم بآن عمل کنم جناب آقای علاء‌حضرت مستطابعالی از تنقید نباید نگران باشید بعقیده بنده فقط چیزی که کار این مملکت را درمان می‌کند اگر از بنده سؤال می‌کنید عرض می‌کنم که تنقید است تنقید است و باز هم تنقید است ولی تنقیدی که خالی از غرض باشدن و تنقیدی که در آن منافع عموم بیش ار منافع خصوصی ملحوظ شده و باشد این جور تنقید‌ها را اشخاصی می‌کنند که بشما و دولت شما و مملکت علاقمندند حضر مستطابعالی ۱۵ ماه است که زمام اختیار مملکت را در دست دارید تصدیق میفرمائید که در این ۱۵ ماه یکمرتبه نشد که بنده بیایم در نخست وزیری و از شما تقاضائی بکنم چه بجا و چه نابجا تصور می‌کنم که هیچکدام از آقایان وزراء هم که بعضی از آنها هم از زمان حکومت تیمسار سپهند زاهدی تشریف داشتند و در کابینه بودند و از وقتیکه حکومت حضرت مستطابعالی تشکیل شده بنده از اینها هیچگونه توقعی نکردم ولی چرا جناب آقای وزیر بهداری ممکن است باین عرض بنده جواب مثبتی بدهند آنهم این بوده است چند روز پیش خدمتشان رسیدم برای شهرستان ۷۵هزار نفری دزقول که یک آمبولانس آنجا نیست از ایشان درخواست کردم که یک آمبولانس برای دزفول التفات بفرمایند ایشان هم انصافأ دو سال است که این وعده را ببنده وفا نکردند و این راهم بنده میدانم که هیچگونه سوء‌نیتی ایشان نداشته و ندارد (موسوی ـ مسلم می‌دهند) بنده در زندگی هیچوقت عادت ندارم که روی مسموعات قضاوت کنم اگر مطلبی عرض کنم یا باید خودم شاهد و ناظر باشم یا مورد ابتلاء خود بنده باشد اینجا یک پاداشهائی کرده‌ام و بعنوان تذکر بعرضتان میرسانم البته نمی‌خواهم خیلی بزرگش بکنم و شیفرها ی آستر و نومیک بعرضتان برسانم کوچک است ولی برای مثال کافی است مشت است و نمونه خروار اگر این کارهای کوچک حل بشود بطور قطع کارهای بزرگ راهم حل خواهید فرمود و بزرگترین چیزی که بعقیده بنده مانع پیشرفت کارها ی ماست و خود حضرت مستطابعالی هم در برنامه تان تذکر فرموده‌اید همان قضیه هم آهنگی است نه نفط بین وزارت خانه‌ها هم آهنگی نیست در خود هر وزارتخانه‌ای هم نسبت بدستگاه خودش هم آهنگی نیست حالا بنده یک مثال حضورتان عرض می‌کنم آقایان می دانند موضوع کشت در خوزستان امسال وضعش زیاد رضایت بخش نبود (مهندس جفرودی ـ مثال پارسال گیلان) خوب متأسفانه تا وقتی که نشسته‌ایم جناب آقای مهندس جفرودی باداشتن این منابع طبیعی چشممان بآسمان است که کی قطره باران بیاید و مابا او زراعت کنیم وزراعت هم طبعت تصور نمی‌کنم بتواند همیشه آن چیزی که مورد تمایل ماست بنحو اتم و حسن انجام بدهد یک وقت زیاد می‌آید از زیادی ازبین می‌رود (مهندس جفرودی ـ پس باید سد ساخت) بعضی وقتها هم کمتر می‌آید و از بین می‌رود چند روز پیش کمیسیونی باحضور وزیر دارائی و باحضوری نمایندگان خوزستان و سناتورهای خوزستان تشکیل شد و ار ایشان استدعا کردیم که راجع بقیمت گندم در خوزستان تجدید نظری بکند که هم برای زارعین گشایشی باشد و هم بتوانند گندم مورد احتیاج خوزستان را تأمین کرده باشند البته ایشان با استدلالاتی که فرمودند صلاح دیدند که قیمت گندم را بالا ببرند ولی ولی گفتند که قیمت گندم را در آنجا آزاد می‌گذاریم و ما قیمت را معین نمی‌کنیم گندمی خواستید بما بدهید واگر نخواستید بهر جا که خواستید غیر از خروج از کشور در هر شهری که می‌خواهید بفروشید بفروشید ما این ترتیب باهالی خوزستان اطلاع دادیم ولی یک تلگرافی است که همین الان به بنده رسیده که آقایان مالکین شکایت می‌کنند که ما می‌خواهیم از شهر ی بشهر ی گندم را حمل کنیم و مأمورین مانعند خوب خان می‌بخشد و شیخعلی خان نمی‌بخشد آقای وزیر دارائی می‌فرمایند که آزاد است حمل بکنید و اما اداره غله مانع است (موسوی اداره کل غله این کار را نکرده است) بنده نمی دانم کی این کار را کرده است ولی تلگراف این است و می‌گوید ما می‌خواهیم گندم را از این شهر بآن شهر بفرستیم نمی‌گذارند (موسوی ـ مطلب درست است) البته حضرت مستطابعالی جناب آی علاء در مدت زمامداریتان کار خوب زیادی کردید ولی بنده عقیده دارم که ما نباید تریبون رامورد استفاده قرار بدهیم از برای اینکه شمارش بکنیم کارهای خوب شما را ملت می‌بیند و بعمر و عزت شما دعا می‌کند من عقیده مندم که ما اگر علاقمند بمملکت باشیم بایستی سعی بکنیم که شما را حتی المقدور از تاریکی بیرون بیاوریم در دستگاههای دولتی یادش بخیر آقای فرمند می‌گفتند وزیر گیج کن خیلی زیاد است این‌ها هم کاری ندارند جز تعظیم کردن و بله قربان گفتن و گفتن خاطر مبارک آسوده باشد برای اینکه آبی گل آلود کنند وماهی بگیرند دیگر کاری ندارند که کار مملکت پیش می‌رود یا نه ولی تنقیداتی که بنده می‌کنم و تذکراتی که می‌دهم آقای هم چون مرد منصف و باحسن نیتی هستید ببینید اگر بجاست حل کنید یکی از مواد برنامه حضرت مستطابعالی بالا بردن سطح کشت است این چیزی است که مورد آرزو و تمایل تمام این مملکت است که کشت وزراعت زیاد بشود چون ما مملکت زراعتی هستیم بعقیده من ما بایستی تمام هم وجدیت و کوشش خودمان را مصرف این مورد بخصویص بکنیم البته در قسمتهای دیگر هم بنده عرایضی دارم که البته در موقع خود بعرضتان میرسانم (دکتر عدل ـ موافق حسابی هستید) آقا در برنامه خودتان این قضیه را ذکر میفرامائید اما پناه بر خدا از مأمورین که در ولایات متصدی انجام این امورند (دکتر عدل ـ آقا ایشان موافق هستند)

رئیس ـ آقا شما جرا صحبت می‌کنید؟

بوشهری ـ قانونی از مجلس گذشت که اراضی خالصه را در مملکت بفروشند در خوزستان هم یک مقدار اراضی که بهر کسی که بخواهد آبادکند واگذار کنند یک شیخ عربی که آقایان نمایندگان خوزستان اورا می‌شناسند قاضلی نام رفت و تمام خانه و زندگی خودش را فروخت سرمایه‌ای تهیه کرد چند موتور تلمبه آب خرید و مقداری از اراضی را بعد از چند سال زحمت آباد کرد این قانون واگذاری اراضی بایر بزارعین از مجلس گذشت خوب این آدم را عوض این که تشویق کنند ترغیب بکنند وزارت دارائی و مأمورین خالصجات کشاورزی یقه این آدم را چسبیدند که آقا این اراضی را شما بدون اجازه برده‌اید باید زمین را پس بدهی هر چه گفتگو کردند که آقا مقصود آباد کردن زمین است و حالا هم قانونی گذشته است که شما بدهید آباد کنند من هم رفته‌ام زحت کشیده‌ام و آباد کرد ه‌ام حالا باشد اگر اجازه نگرفتم گناه کردم حالا بدهید گفتند این زمین را باید بر گردانید بصورت اول و تحویل اداره خالصه بدهید بعد بیائید دومرتبه اجازه بگیرید خواستند می‌دهند نخواستند نمی‌دهند گفت من تلمبه‌ها را برمیدارم اما این چند هزار تن نمکی که من از این زمینها برداشته‌ام و برده‌ام

+ بیرون از کجا بیاورم و بصورت اول تحویل بدهم کار منجر شد به عرضحال دادن به دادگاه دارائی شروع بمحاکمه شد دو سه سال گرفتار این محاکمه بود بکجا رسیده اطلاع ندارم با این ترتیب جناب آقای علاء کی دلش بکار می‌رود که سطح کشت و زراعت را در این مملکت بالا ببرد شما مانع را بر طرف بکنید من بشما قول می‌دهم تمام مملکت کوشا خواهند بود و بیش از آن اندازه‌ای که حضرتعالی توقع دارید زراعت خواهند کرد و این مملکت درست می‌شود مبارزاتی که حضرتعالی شروع کرده‌اید بافساد و گران فروشی و توصیه اینها هم منتهای آرزوی ماست ولی بعقیده من راهی را که می‌رویم درست نیست مبارزه با توصیه بعقیده من گفتن در رادیو و نوشتن در جرائد و این قدر قضیه را بزرگ کردن احتیاج ندارد اگر شما می‌خواهید در ولایات و یا در دهات آن زارع و کارگر را از توصیه کردن باز بدارید اینها که بجائی توصیه نمی‌کنند اگر می‌خواهید توصیه اشخاص ذی نفوذ را از بین ببرید چرا راه دور می‌روید و برادیو متوسل می‌شوید این تریبون جناب آقای علاء در اختیار شماست تشریف بیاورید پشت این تریبون بشما قول می‌دهم یکمرتبه هم بیشتر این زحمت را نخواهید کشید میائید پشت این تریبون بفرمائید صادق بوشهری آمده است از من می‌خواهد فلان مأمور شایسته و پاکدامن دولت را از فلان محل بردارم جای او یک آدم دزد دغل و شیادی را بگذارم شما یکمرتبه بیائید (این شهامت را که الحمدلله دارید با آن طرز فکر) این مطلب را اینجا پشت تریبون بفرمائید اگر نتیجه نگرفتید ضرری هم نکرده‌اید و اگر نتیجه گرفتنید دیگر پشت رادیو نفرمائید پشت رادیو گفتن چه فایده‌ای دارد بین عرایضم اجازه بفرمائید یک جمله معترضه عرض کنم چندی پیش دیدم روزنامه اطلاعات مقاله‌ای راجع به همین مبارزه باتوصیه نوشته است و ضمنأ بنمایندگی مجلس شورای ملی نصیحت کرده است که آقایان بیائید محض رضای خدا از توصیه کردن خودداری کنید خیلی تعجب کردم گفته‌اند چراغی که بخانه روا است به مسجد حرام است اطلاعات و دستگاه روزنامه اطلاعات بعقیده من اگر می‌خواست نصیحت کند باید از همکاران نزریک خودشان شروع کنند و دستگاههای خود روزنامه اطلاعات را تزکیه کنند بعد فرصت بنمایندگان مجلس می‌رسد که اگر کسی این را خواند نگوید از واعظ غیر متعظ پند شنیدن چون قبله نما ساختن اهل فرنگ است در زمان عیسی بن مریم زعمای قوم یک روز آمدند خدمتحضرت عرض کردند زنی است در فلان محله در فلان خانه این زن از جاده عفاف خارج شده است بایستی مجازات بشود حضرت فرمودند بسیار خوب آمدند بیرون و تحقیق کردند دیدند این زن بیخود در مظان تهمت قرار گرفته و بی تقصیر است هر چه سعی و کوشش کردند که این قوم را متقاعد بکنند که صرفنظر بکنند زیرا بار نرفتند مجبور شدند روزی را معین کردند در یکی از میدانهای شهر و مردم جمع شدند متهم را آوردند بستند بچوبی حضرت رفت بالای کرسی و فرمود مجازات او سنگسار شدن است اما اولین سنگی که بطرف این زن پرتاب می‌شود باید بتوسط کسی پرتاب بشود که مطمئن باشد در زمان زندگی خودش قصور و تقصیری مرتکب نگردیده است همه بهم نگاه کردند و از میدان کشیدند بیرون طولی نکشید که میدان از جمعیت خالی شد حضرت عیسی ماند و زن، دست زن را گرفت و فرستاد خانه حالا هم اگر بناباشد که بنمایندگی مجلس شورای ملی توصیه بشور باید کسی توصیه بکند که صدها توصیه هر روز از دستگاه او خارج نشود. ایجاد امنیت در سراسر کشور آرزوی همه است امنیت هم هست الحمدالله جای شکرش باقی است همه جا امنیت هست ولی بعضی وقتها جناب آقای علاء یک قضایائی اتفاق می‌افتد که عین قضیه چوب گذاشتن لای چرخ است در اندیمشک یک سال قبل قتلی اتفاق افتاد یکنفر از الوار باحضور روسای ادارات دولتی و بودن ژاندارم قوای انتظامی را در همان محلی که بودند خلع سلاح کرد سه نفر را همانجا با گلوله زد که یکی کشته شد و دو نفر هم مجروح شدند و سید موسی قطب کشته شد تفنگها رابرداشتند و زدند بچاک البته با اوامر اکیدی که از طرف اعلیحضرت همایون شاهنشاهی صادر شد و واقعأ باید از آقای وزیر کشور هم تشکر کرد و با حسن تدبیری که اداره ژاندارمری در اینجا بکار برد برای اینکه ملاحظه میفرمائید قاتلی است تفنگ در دستش فراری شده بکوه البته در مقابل قوای دولتی نمی‌تواند ایستادگی کند میگیرندش ولی باین آسانی نیست او را گرفتند بطوری که خون از دماغ هیچکس جاری نشدولی متأسقانه نزاع و اختلاف پیداشد بین محکمه نظامی و محاکم دادگستری او گفت صلاحیت رسیدگی این قضیه با من است و دیگری گفت با من است در صورتیکه قضیه کاملا روشن بود، در منطقه‌ای که حکومت نظامی اعلام شده این شخص ه قوای انتظامی را خلع سلاح کرده و مرتکب قتل و زخمی کردن دو نفر شده است البته رسیدگی به این جرم با محاکم نظامی است وبرو بر کردند اردولی هیچکدام از این محاکم نمی‌خواهند قبول کنند و رفع اختلاف کنند (دکتر بینا ـ جناب آقای بوشهری حق این بود که جنابعالی بعد از آقای بهبهانی مخالف دوم صحبت بفرمائید) بنده اول عرض کردم آقای دکتر بینا بنده تنقید می‌کنم تنقیدی که خالی از غرض است. اشکالات را می‌گویم که اگر بتوانند رفع کنند بنده زبان تملق ندارم (زنک رئیس)

رئیس ـ بین الائنین صحبت نفرمائید نماینده هم در نطقش آزاد است بصحبت خود ادامه دهید.

صادق بوشهری ـ اول عرض کردم استفاده از تریبون مجلس برای این نیست که بیائیم اینجا و عرض کنیم که دولت آقای علاء این کارها را کرده است این را همه قضاوت می‌کنند. خودتان هم قضاوت می‌کنید (دکتر بینا، ولی خوب بود در تابلو مخالف اسم می‌نوشتید) عرض کنم قریب یک سال این اختلاف بین این محاکم موجود بود آنجا نتوانستند رفع اختلاف کنند فرستادند بدیوان کشور بالاخره بعد از مدتی دیوان کشور رأی داد که حق بامحکمه نظامی است ملاحظه بفرمائید یکسال است که این قاتل دستگیر شده است و در زندان راحت نشسته بریش خانواده مقتول میخندد ومعلوم نیست تکلیفش بکجا خواهد کشید و این موضوع در سایر قسمتها سوء اثر دارد آن شخصی که باتفنگ در کوهی می‌گردد وقتیکه قتلی اتفاق افتاد باید بگیرند و محاکمه اش کنند بعد هم مجازات کنند ولی وقتی اینقدر طولانی شد همه گونه اثرش از بین می‌رود و حضرت مستطابعالی در برنامه شکایت می‌کنید که بین مردم و دولت همکاری نیست این را ماهم تصدیق می‌کنیم اما چرا نیست؟ سعی بکنیم که اورا برطرف بکنیم، جناب آقای وزیر کشور با گرانفروشی مبارزه می‌کنید از مردم هم درخواست می‌کنید که بیایند اگر جائی بهشان گران فروخته شد بد فروخته شد، کم فروخته شد بیایند و شکایت بکنند، بنده اگر خاطرتان باشد وقتی نان را یک ریال ارزان کردید از ناظر منزل پرسیدم که نان را حالا که ارزان کردند تو هم ارزان می‌خری؟ گفتن نه گفتم بنانوا بگو که اگر مراعات نکنی شکایت خواهم کرد برگشت گفتم گفتی گفت، بله گفتم گفتم ارزانتر حساب کرد؟ گفت خیر شاطر دکان دار را صدا کرد گفت این مردیکه را از دکان بینداز بیرون و فردا هم نان بهش نده این نانوائی است که درد زاشیب است و خود حضرتعالی هم از او نان می‌خرید (وزیر کشور بخود بنده هم گران فروخت) عده دیگری هم آمدند ببنده شکایت کردند که این نانوا گران می‌فروشد بنده فرستادم یک نان از او خریدم مقدارش کم است فرستادم ظهر و شب هم خریدند باز هم دیدم کم است از نانوا شکایت کردم و نامه اش را فرستادم بشهرداری که تعقیب کنند، خوب تعقیب می‌کنید و جریمه می‌کنید ولی بعقیده من باید همیشه جریمه با جرم یک تناسبی داشته باشد و باید جریمه آنقدر سنگین باشد که از ترس سنگینی جریمه مجرم اقدام بجرم نکند شما ملاحظه بفرمائید بنده شکایت که بشهرداری نوشتم اینطور بود حساب کردم که در هر کیلو نان ۳ ریال این آدم گران می‌فروشد یعنی یک نانوا که در یک روز یک تن پخت می‌کند سیصد تومان از راه غیر مشروع بدست می‌آورد سالی می‌شود صدوهشت هزار تومان وقتی من از او شکایت می‌کنم ۱۵۰تومان ۲۰۰تومان جرمش می‌کنید محلل و ممتنع است که شما با ۲۰۰تومان جرم او را از صدو هشت هزار تومان نفع باز بدارید شما اگر می‌خواهید او مرتکب صد و هشت هزار تومان استفاده نامشروع نشود باید اقلأ سیصد هزار تومان جرمش کنید، دوسه نفر را فدای ملت بکنید هر کس گران فروخت پروانه کسبش را از او بگیرید جریمه نقدی چه فایده‌ای دارد و چه استقاده‌ای دارد از اینطرف پنج تومان جریمه نقدی می‌دهد و از آنطرف پنجاه تومان استفاده می‌کند خیلی معذرت می‌خواهم جناب آقا نخست وزیر بنده تمام این یادداشت هائی را که کرده‌ام همینطور که اول عرض کردم راجع بنقائصی است که دیده‌ام و بعرضتان میرسانم، عرض کردم فقط برا رفع این نقائص است و بهیچوجه در مخالفت باحضرت مستطابعالی نیست صدر در صد مطممئن باشید ایام عید بنده با اتومبیل از راه فیروز کوه رفتم بمازنداران و از راه رشت برگشتم بطهران، نمیدانم اقاراهها را اخیرأملاحظه فرموده‌اید یا خیر، در همه جای دنیا این راههائی که دارند البته اول اینطور نبوده مثل ما بودند بعد بتدریج این راهها را ایجاد کرده‌اند بنده خودم تمام اروپا را با اتومبیل گردش کرده‌ام اگر تخصص فنی در راهسازی ندارم راههای سایر ممالک را دیده‌ام که چه جور راه می‌سازند چهار پنج کیلومتر راه را شروع بساختمان می‌کنند ووقتی این پنج کیلومتر تمام شده کیلومتر دیگر را شروع می‌کنند در اینجا تراکتور و بولدوزر انداخته‌اند از دم دروازه قزوین تا رامسر ۲۵۰ کیلومتر راه را یک مرتبه بکلی زیر وبر کرده‌اند آنهم شاهراه مملکت راهی که بایستی تمام مال التجاره‌ای که باستانها پخش بشود از این راه عبور کند تشریف ببرید ملاحظه بکنید ببینید چیست اصلا اتومبیل بنده که برگشت دیگر اتومبیل اسمش نبود آهن پاره شکسته‌ای بود این درست نیست اختلافاتی در وزارت راه موجود است، اغراض شخصی در کار است و بامنافع مملکتی مخلوط کرده‌اند و آنوقت وضع راهها باین روز افتاده، راه خرمشهر بتهران را بشرکت جان مولم مناقصه داده‌اند که بسازد، بنده خوزستان که بودم دیدم ۲۰ کیلومتر راه را مشغول ساختن هستند از جناب آقای نجم سؤال کردم جان مولم مشغول ساختن راه شده است گفت خیر این را وزارت راه دارد می‌سازد آنوقت شرحی ببند فرمودند که حالا بعرضتان میرسانم

+ گفتند که من با جان مولم وارد مذاکره شدم که تا وقتیکه شروع بساختمان اساسی این راه بکنید جزئی تعمیری در این راه بکنید که قابل عبور باشد بعد شروع کنید بساختمان اساسی زیر بار نرفت گفت من کنترات ساختمانی دارم تعمیر با من نیست مذاکرات زیادی با او کردم تا او را متقاعد کردم که باید در این ۲۰ کیلومتر راهی که وزارت راه می‌سازد نظارت بکند برای این که این ۲۰ کیلومتر جزء کنترات اوست فردا که وزارت راه این راه را ساخت دوباره او نیاید و بگوید که این راه با اصول فنی ساخته نشده است و دو مرتبه خراب کند و بسازد و بالاخره با مذاکرات زیاد قبول کردند که این نظارت را بکنند وزارت راه زیر بار نرفت می‌گفت من با جان مولم کار ندارم من این راه را می‌سازم جان مولم اگر آمد او هم بسازد درست مثل این که وزارت راه مال مملکت دیگر است و جان. مولم برای دولت دیگری کار می‌کند و پول هم مربوط بکشور دیگری است چرا اینطور است؟ از وزارت راه سوال کنید که اگر این ۲۰ کیلو –متر را شما با نظارت او می‌ساختید چه می‌شد الان دو سه ماه است که این جاده از زیر ساختمان درآمده است تشریف ببرید ببینید جاده –ای که بطور نمونه خواستند در مقابل حان مولم نشان بدهند با اتومبیل تشریف ببرید تمام موج جاده را می‌توانید ببینید در دولت تبمسار سپهند زاهدی بنده خاطرم میاید جناب آقای حمید بختیار یک جمله‌ای فرمودند صحبت دادگستری بود فرمودند که این کاخ دادگستری را باید روی سر قضات و کارمندان دزد او خراب کرد (دکتر دادفر _ بیخود فرمودند کاخ دادگستری را که نمی‌شود خراب کرد) رئیس این درست نیست که بین الائنین صحبت میفرمائید آقایانی که تازه تشریف آورده‌اند آئین نامه را مطالعه بفرمایند که بنده ناچار به تذکر نشوم

صادق بوشهری _ البته هر کس صحبت از کارمند دزد و نادرست می‌کند ممکن است یک کسی هم بیاید و خدای نکرده خدای نکرده از قضات پاکدامن در این جا بخواهد تنقید بکند منتهی این جور اشخاص حمله می‌کنند و تنقید می‌کنند روی سر گوینده می‌کوبند. دادگستری ما اشخاص لایق و پاکدامن فوق العاده زیاد دارد ولی این را نمی‌توانیم بگوئیم که اشخاص ناردست در دادگستری وجود ندارد خیر آنها هم هستند بعقیده من دولت جناب آقای علاء باید همشان را مصروف این بدارند که اشخاص نادرست را بگیرند و از وزارتخانه‌ها بیرون بریزند برای اینکه آنهائی که درست هستند بطور قطع من یقین دارم که از همکاری با این نادرست‌ها شرم دارند افسوس آقای وزیر دادگستری اینجا تشریف ندارند یک نمونه‌ای از طرز قضاوت یکی از قضات می‌خواهم بعرضشان برسانم عرض کردم بطور نمونه مسائلی را یادداشت کرده‌ام سه هزار آجر مورد احتیاج بنده شد برای ساختمان بیکی از فخار‌ها تلفن کردم سه هزار آجر بفرستد گفت ۱۵۰ تومان بفرستید اطاعت کردم شب آمدم خانه دیدم که یک کامیون آجر شکسته آورده خالی کرده چیزی که بناها به اصطلاح کلوخه می‌گویند تلفن کردم هر چه خواستم این آدم را متقاعد کنم نشد گفت انشاءالله دفعه دیگر که فرستادم جبران خواهم کرد گفتم من باین کلوخه‌ها احتیاج ندارم متقاعد نشد شرحی شکایت کردم به شهرداری یک نفر مهندس متخصصی و یک پاسبان فرستادند صورت مجلس کردند و امضاء کردند که از این سه هزار آجر فقط دویست آجر قابل استفاده است و بقیه قابل استفاده نیست یک چیزی هم در شکایت بنده نبود و آنها اضافه کردند که علاوه بر اینکه جنس قابل استفاده نیست از قیمتی هم که شهرداری معین کرده این آدم گرانتر فروخته این تصدیق را به بنده دادند ضمیمه شکایت کردم رفتم شهر داری تهران دادم معاون شهرداری زیرش نوشت محکمه که رسیدگی کند و بنده دائماً در روزنامه می‌خواندم که هر کس شکایتی کرده است شفاهی که فلان چیز را فلان کاسب کم فروخته یا گران فروخته آنرا گرفته‌اند جرمش کرده‌اند من گفتم سند رسمی دارم دستور شهر داری و صورت جلسه چهار تمام جناب آقای فروهر این قضیه در محکمه امروز و فرداشد بعد از چهار ماه میدانید قاضی محکمه چه جواب داد گفت من هر چه خودم تحقیق کردم بجائی نرسیدم امروز رفتم در دادگستری باقضات عالیمقام دادگستری مشورت کردم دیدم ما ماده قانونی که بوسیله آن بتوانیم این آدم را تعقیب کنیم نداریم ملاحظه بفرمائید این پرونده ایست که موجود است بفرستید بیاورند و ملاحظه بفرمائید قاضی می‌گوید در مملکت ما ماده‌ای که بتوانم گرانفروش را تعقیب کنم ندارم (دکتر شاهکار _ بوکیل عدلیه مراجعه کنید) گفتم جواب بنده را کتباً بدهید گفت این قضیه چون از طرف رئیس شهرداری فرستاده شده است ما بایشان جواب می‌دهیم آنوقت رئیس شهرداری جناب آقای ابتهاج بودند خدمت ایشان گفتم بنده شاکی هستم محکمه جواب شکایت بنده را نمی‌دهد شما واسطه شوید این را بگیرید بدهید بمن ایشان خندیدند گفتند بیچاره رئیس شهرداری تجریش بنده تعجب کردم گفتم چه ربطی دارد شکایت بنده با رئیس شهرداری تجریش و چرا این جواب را بمن می‌دهید آقای ابتهاج تشریف دارند گفتند اگر این شکایت تو از کارمندان شهرداری بود آناً تعقیب می‌شد پدرش راهم درمیآوردم ولی این شکایت شما بجائی که نخواهد رسید هیچ برای شهرداری تجریش هم پرونده‌ای تشکیل خواهد داد که چرا چنین نامه‌ای بشما داده شده و بهتر است بروید و وقت خودتان را تلف نکنید بنده هم اطاعت کردم خیلی هم از ایشان تشکر کردم و دو سیه ماند و این آقای فخار دارد می‌گردد این قاضی را می‌شود گفت پاکدامن، از انصاف نباید گذشت تنقیدات هست، تنقید بجا وقتی شد بایستی ترتیب اثر داد، دنبالش را گرفت این تردید ندارد هر قانونی را که حضرت مستطابعالی باحسن نیت بیاورید در مجلس سنا و مجلس شورای ملی این قانون رامیگذرانند می‌دهند بحضرت تعالی ولی وقتی می‌رود در اجراء فقط موجب سوءاستفاده ماًمورین است و همه هم سعی می‌کنند که این سوء استفاده را فراهم بیاورند متاًسفانه یک وقتی بانک ملی ایران از حیث ترتیب نظم نمونه‌ای بود در این مملکت برای سایر ادارات، بنده خاطرم می‌آید د در جنگ بین المللی که قوای متفقین در ایران بودند حساب جاری قشون امرکا در بانک شاهنشکاهی انگلستان بود، ابتهاج آنوقت رئیس بانک ملی بود رفت با امریکائی‌ها مذاکره کرد که شما در ایران هستید ما هر چه داریم و نداریم در اختیار شما گذاشته‌ایم بچه دلیل شما حساب جاری خودتان را با بانک انگلستان قرار داده‌اید در هر صورت اقدام کرد و وسایل انتقال حساب آنها را از بانک شاهنشاهی به بانک ملی فراهم کرد این باعث شکایت بانک شاهی شد و از راه و مجرای وزارت خارجه شکایت کرد دولت انگلستان بدولت امریکا گله کرد که شما چرا این عمل را انجام دادید ما متفق شما هستیم چرا حسابتان را از بانک شاهی برداشتید و به بانک ملی داده‌اید آن هم بانکی که نه وضعش معلوم است و نه حسابش بانکی است جدیدالتاًسیس که مثل همه کارها بی نظم است یک ژنرالی از طرف امریکا تعیین می‌شود برای رسیدگی و میاید به ایران و رسیدگی می‌کند، وضعیت را گزارش می‌دهد که کاملآ کار بجائی شده است دلیل ندارد ما در ایران باشیم اینقدر مردم ایران بما خوبی بکنند و از نعمتهای آنها متنعم باشیم آنوقت حساب بانکی ما در بانک شاهی باشد کار بجائی شده است متاًسفانه وضعیت بانک را حالا ملاحظه بفرمائیدجناب آقای وزیر دارائی خاطرتان هست بانک ملی برای گشایش کار خودش و برای رفاه حال مردم چک‌های تضمین شده انتشار داد و بسیار کار خوبی بود، بنده دو ماه قبل می‌خواستم بروم بمازندران احتیاج پیدا کردم بدو هزارتومان چک تضمین شده فرستادم به بانک ملی که دو کتابچه که هر کدام ده چک صد تومانی تضمین شده است ببنده بدهند (مهندس ظفر جنابعالی که مخالف صحبت میفرمائید) بنده چندین دفعه توضیح دادم ازرفقایتان بپرسید که بنده چه گفتم عرض کنم چهار پنج روز فرستادم برای گرفتن این کتابچه ندادند گفتند پانصد تومانی و هزار تومانی اگر بخواهید می‌دهیم صد تومانی نمی‌دهیم بعد گفتند فلان کس چون وکیل مجلس شورای ملی است اگر کتباً بنویسد می‌دهیم نوشتم قربانت شوم خواهش می‌کنم دو کتابچه صد تومانی بدهید بعد از چند روز معطلی یک کتابچه برای من فرستادند بعد معلوم شد در سالن بانک از آن دلالها گرفتند خوب اگر نباید منتشر بشود که هیچ و اگر باید منتشر بشود چرا نمی‌دهند از بانک خوزستان بنده همین چک تضمین شده را گرفتم آوردم تهران فرستادم به بانک ملی که بگیرم گفتند که این را بایستی بدزفول بفرستیم که امضای مارا تصدیق کنند متوسل شدم به معاون بانک مالی گفتم خواهش می‌کنم توصیه بفرمائید که چک بنده را بپردازند خوب آقا این برای تسریع کار مردم است این کار را کردند که کار گشائی برای مردم بشود آنوقت ماًمور شما این عمل رامیکند جناب آقای بهبهانی شرحی راجع بسازمان برنامه فرمودند و بشخص ابتهاج، بنده تصور می‌کنم حمله کردن بابتهاج خیلی از انصاف دور است برای اینکه زیاد نمی‌خواهم سخن را بدرازا بکشم این گنجی را که شما اسمش را سازمان برنامه گذاشته‌اید به این اژدها سپرده شده باید مطمئن باشید تا این اژدها روی این گنج خوابیده بنده و امثال بنده شب را راحت می‌خوابیم و قطع داریم دست کسی باین گنج نخواهد رسید خیلی معذرت می‌خواهم من یادداشت زیاد داشتم ولی همانطور که عرض کردم به آقا اطمینان دارم و خواهم داشت موافق صد در صد شما هم هستم منتهی باید مطالب بعرضتان برسد آقا اطلاع ندارید باید تذکر داد که اصلاحش بفرمائید.

رئیس _ پیشنهادی راجع به تنفس رسیده قرائت می‌شود

(بشرح ذیل قرائت شد)

مقام ریاست مجلس شورای ملی پیشنهاد مینمانم یک ربع تنفس داده شود. دکتر بینا

رئیس _ آقای دکتر بینا

دکتر بینا _ معذرت می‌خواهم بنده از نظر اصول پارلمانی خواستم بک تذکری بدهم بهمکاران محترم خودم و اگر بنده این تذکر را دادم نه برای این بود که جناب آقای بوشهری تصور بکنند که بنده از جناب آقای علاء یا دولت ایشان یا وزرایشان خدای نکرده توقعی داشته باشم این ا لطف بفرمائید به بنده فرمودید مداهنه میفرمائید یعنی ممکن است که بنده مداهنه کنم (صادق بوشهری. صورت مجلس را

+ ملاحظه بفرمائید بنده چنین چیزی نگفتم) بنده تذکری دادم روی اصول پارلمانی و عقیده‌ام این است که نمایندگان محترم در گفتار و بیانشان در مجلس شورای ملی آزادی کامل دارند.

رئیس _ در همین بیان شما آقای دکتر بینا رعایت اصول پارلمانی نشده و اعظ غیر متعظ نباشید

دکتر بینا _ تنفس را عرض کردم همین مقدمه تنفس است ما اگر در تابلوی مخالف اسم می‌نویسیم رای این است که مخالف صحبت کنیم و اگر در تابلو موافق اسم می‌نویسیم باید در موافقت صحبت شود و اصول پارلمانی را رعایت کنیم بنده نمی دانم که بعد از آقا باید یک مخالف صحبت کند یا موافق تا دید غنی قاعده مرحمت دوست دانست که صد بارز دشمن بتری هست ایشان راجع بشهرداری صحبت کردن). (زنگ رئیس)

رئیس. آقا صحبت خارج از موضوع نفرمائید هیچ مانعی ندارد کسی که با دولت موافق است تذکراتی هم بدولت بدهد آقای قنات آبادی بفرمائید شمس قنات آبادی _ نه هر که چهره بر افروخت دلبری داند _ نه هر که آئینه سازد سکندری داند _ نه هر که طرف کله کج نهاد و راست نشست (وزیر کشور _ تندنشست) کلاهداران و آئین سروری داند (به به، احسنت) هزار نکته باریکتر زمو اینجاست _ نه هر که سر نتراشد قلندری داند بعقیده بنده در این مواقع و این موارد یاسایر مواردی که در پارلمان مطالب اجتماعی مورد بحث قرار می‌گیرد اصل خدمت به وطن و علاقه به بهبود وضع هم میهنان ایجاب می‌کند که مطالب خیلی از خیلی روشن خیلی صریح و بدون ابهام گفته شود البته این مطلب در تمام دنیا و بین همه حکومت‌های پارلمانی وجود دارد که دولتها عده‌ای بحق موافقند و عده‌ای هم بحق مخالفند نه آن کسی که با یک دولت ادعای مخالفت می‌کند می‌توانند موافقین اورا متهم به عدم علاقه بمملکت و ملت بکنند و همچنین آن کسانی که با دولت موافقت می‌کنند مخالفین نمی‌توانند باو اتهامات شخصی بزنند بعقیده من تمام این صحنه‌ها و تمام این گفتگوها و تمام این مشاعره‌ها در حکومتهای پارلمانی لازم و ضروری وواجب است (صحیح است) برای چه؟ برای اینکه از خلال این بحث‌ها یک مطالبی یک نکته هائی یک ابهاماتی روشن بشود و نقیصه‌ها بیان گردد و خادمین واقعی باجتماع آن ابهامات را رفع کنند و نقائص، گرفتاریها و ابتلائات رااز بین ببرد (احسنت) بنابراین هیچ اشکالی هم ندارد که موافق دولت و کسی که بدولت راًی سقید راًی موافق می‌دهد بیاید در پشت تریبون مطالبی را که بنظرش می‌رسد در شاًن دولتی که طرفدار او هست تذکر بدهد و از دولت بخواهد که آن معایب را رفع بکند (صحیح است) و البته اکثریت محترم مجلس هم بایستی اجازه دهند، حوصله داشته باشند. میدان بدهند آن کسانی که بنام مصالح مملکت و حفظ حقوق مردم از تریبون استقاده می‌کنند و انتقاد می‌کنند انتقادات اساسی و مستدل خودشان را انجام بدهند.

بنده بنام مخالف با دولت جناب آقای علاء از تریبون استفاده می‌کنم و این هم خواست پروردگار بوده است که در آن دولت گذشته ۱۵ ماهه جناب ایشان بنده بنام مخالف صحبت کردم حالا باز هم خدا بما عمر داد یعنی خدا کشتی را آنجائی که دلش می‌خواست برد و ناخدا جامه دریدنش ناًثیری نکرد و من باز پشت این تریبون هستم و بنام مخالف با برنامه و اعمال گذشته دولت ایشان مطالبی بعرض نمایندگان محترم و ملت ایران میرسانم و این ادعا را می‌توانم بکنم و خدا و وجدان خودم را هم گواه می‌گیرم و آقایان نمایندگان و خود اعضای محترم دولت را که در گفتارم همیشه سعی کرده‌ام که راه غرض نپیمایم چون غرضی ندارم ملکی ندارم ضیاعی ندارم عقاری ندارم مالیاتی بدهکار نیستم مال الاجاره‌ای نمی‌گیرم معامله‌ای نکرده‌ام نفع شخصی نه از نظر خود و نه از نظر کسان و عزیزان و بستگانم ندارم بنابراین مغرضانه است اگر عرایض کسی که فقط و فقط بدون هیچ منفعت شخصی مطالبی را با کمال ادب و بعنوان تذکر بیان می‌کند غرض فرض شود جناب آقای علاء یک مطلبی است که اساساً دولت جنابعالی و همه دولتها باید کم و بیش بآن توجه داشته باشند و آن این است که وقتی صحبت ملت و مردم بمیان می‌آید باید دید گوینده چه جور کسی است؟ چه شخصی است؟ چون یک عده‌ای وقتی می‌گویند ملت وقتی می‌گویند مردم وقتی می‌گویند مشروطه مقصودشان آپارتمان است مقصودشان پست است مقصودشان صندلی است مقصودشان مقام است ولی همه ما، مردم از بالا و پائین شخص شاه و تمام افراد مملکت این طبقه بخصوص را که می‌گویند ملت و مشروطه می‌شناسند من نمی‌خواهم بگویم که شما از آن عده هستید یک عده‌ای هم هستند وقتی که می‌گویند ملت وقتی می‌گویند اجتماع مقصودشان آن طبقه اکثریت قطعی و قاطع این مملکت است که زحمت می‌کشند رنج می‌برند مملکتشان را دوست دارند برای حفظ حدود و ثغور و مرز مملکت آماده هستند فداکاری می‌کنند در مقابل اجانب می‌ایستند و قوت لایموتشان یک مقدار کمی است ما می- خواهیم اینجا این مطلب را روشن کنیم که چه موقع می‌شود که این ملت ملت گفتن‌ها و مردم مردم گفتن‌ها حقیقتاً با واقع صدق بکند یعنی چه موقع یک کسی واقعاً دلسوز بحال ملت است یک روز بیکی از آقایان زمامداران گذشته که خودم با او در مدتی از حکومتش شدیداً مبارزه کردم باو گفتم چون من عادتم در زندگی سیاسی صراحت است گفتم شما یک عیب داشتید و یک عیب دیگر هم تازه پیدا کرده‌اید گفت عیب قدیم چه بود و عیب تازه کدام است گفتم عیب تازه شما غرور است که داری خودت و مملکت را بجائی می‌بری که فقط خدا میداند عیب قدیمت اینجاست که شما در تمام مدت عمرت یک وعده گرسنگی نکشیده‌اید یعنی یک وقت نشده است که ناهار نداشته باشید یک وقت نشده است که شام نداشته باشید یک وقت نشده است که ناشتائی و وسایل غذای صبحت فراهم نشده باشد بنابراین ترسیم گرسنگی و مفهوم غذا و ناهار نداشتن در سر شما یک خورده مشکل است حالا جناب آقای علاء اعضای محترم دولت من می‌خواهم این مطلب را بگویم شما نگوئید که چرا من همه مطالب را گذاشته‌ام و آمده‌ام روی این مطالب کوچک کوچک صحبت می‌کنم البته من بعد خواهم گفت که چه مطالبی را من باید تذکر بدهم برا اینکه مورد ابتلا به مردم است این آقایانی که در هر وقت و در هر زمان و در و در هر موقعی هر چه از مایحتاج زندگی و مواد غذائی می‌خواستند در اختیار شان بوده است و در تمام طول عمر یک روز نشده است که یک چیز بخواهند و سر سفره آنها نباشد اینها نمی‌توانند این مطلب را در ذهن خودشان مجسم کنند که چه حالی دارد آن خانواده‌ای که در تابستان و وفور میوه نتوانند یک دانه خیار بخرد این فکر برای آنها مشکل است که چطور ممکن است که آدم خیار نداشته باشد؟

و ممکن است که تابستان باشد و آن همه خیار در بیابانها و مزارع کاشته باشند و پول هم داشته باشد ونتواند خیار تهیه کند من می‌خواهم باعضای محترم دولت بگویم که آقایان این وضع بوجود آمده در اثر روشن غلطی که اتخاذ شد در اثر روشی که حتی مورد انتقاد منسوبین دستگاه شما بود در همین چند روز گذشته من خوب دیدم که یکی از مجلات خوب تهران گویا مجله روشنفکر بود که در روزی که اعلیحضرت همایون شاهنشاهی مجلس شورای ملی را افتتاح می‌فرمودند افتتاح دوره نوزدهم که مصادف با روز پنجشنبه بود روز پنجشنبه هم مجله روشنفکر منتشر می‌شود پشت جلد مجله روشنفکر من دیدم که یک خیار گراور کرده است و زیرش نوشته است که مسئله روز و عجت این است که تمام مردم حتی طبقه حاکمه هم قبول کردند که خیار آن روز مسئله روز بود حالا آن مسئله روز منتفی شده یک مسئله دیگر پیدا شده است (خنده نمایندگان) بنابراین بنده می‌خواهم این مطلب را عرض مکنم که وقتی دولتی برنامه‌ای بمجلس تقدیم می‌کند و خودش را آماده خدمتگزاری می‌نماید و وقتی که می‌گوید ملت و مصالح ملت و منافع ملت باید به بینید که این مصالح و منافع و مایحتاج ملت از نظر مردم و ملت چیست؟ زیرا مصالح منافع از نظر طبقه حاکمه همیشه معلومست وزارت، سفارت، مدیریت کل، امارت استانداری (ثقه الاسلامی _ وکالت) سناتوری، مسافرت باقصی نقاط اروپا برای مطالعه در امر خیار و مسافرت باقصی نقاط امریکا برای مطالعه در امر چی چی عمومی این از نظر طبقه حاکمه همیشه روشن است که منفعت و مصلحت چیست؟ مشروطه چیست؟ آزادی چیست؟ از نظر ملت این مطلب را ما می‌خواهیم بحث کنیم که از نظر ملت و مردم این مطلب حل شود که اگر دولت جناب آقای علاءتوجه بهش بفرمایند وروی این توجه هم عمل بکنند شمس قنات آبادی اول موافق ایشان خواهد بود و آن چیست منافع ملت یعنی این که مردم بتوانند زندگی کند مردم جان نکنند مردم محتاج مایحتاج اولیه نباشد (صحیح است) از این کوچه به آن کوچه دنبال خیار در فصل تابستان نگردند گوشتی که در عرض هفته بیک خانواده طبقه سه پنج سیر می‌رسد بآنها برسد و بتوانند بخرند منافع ملت یعنی بنده که نماینده مجلسم بک فرد ضعیف به مصرف اینکه بنده نماینده هستم و او ضعیف است جنابعالی نخست وزیر و او ضعیف است آقایان وزیرند و او ضعیف است و هر چه تو سرش می‌زنند صدایش در نیاید این منفعت ملت نیست مصلحت مردم نیست نفع ملت و مردم این است که بنده و شما و وزراء و همه قوای مملکت در مقابل قانون محکوم و مساوی باشیم و حق نداشته باشیم تو سر فرد یا دسته یا اجتماع که کاری ندارند بگوییم این نکته را بشما بگویم بنده طرفدار تنبیه و مجازات خائنین بمملکت بهزار دلیل هستم یک دلیلش این است که آنها توی این مملکت بزرگ شده‌اند در ایران نان بدست آورده مقام بدست آورده پول بدست آورده تحصیل کرده توی این آب و هوا پرورش کرده‌اند و این بسیار بیشرمی و خیانت است که کسی دنبال یک فکر باطل و یک مسلک باطل برود و م در هر موردی هم چه دولت شما چه دولتهای دیگر چنین دسته خائنین و جنایتکارانی را تنبیه کرده من تقدیرش کردم اما بدانید که این طبقه خائنین و دسته خائنین در مملکت حکم یک قطره را دارند در مقابل دریا و تمام ملت ایران باستثنای این فطره علاقمند به این مملکت و برژیم این مملکت و باستقلال این مملکت هستند (صحیح است) بنابراین حناب آقای علاء مامیخواهیم امنیت ملت یعنی این ملت نودونه ونیم بلکه بیشتر از

+ ۹۹و نیم در صد بتمام معنی حفظ باشد هیچ مقتدری ولواینکه وزیر ووکیل و سناتور استاندار و هر مقامی که می‌خواهد باشد است مقتدر نتواند چوب توی سریک ضعیف فقط باتکاء قدرتش بزند (وزیر کشور _ صحیح است) ما آقا می‌خواهیم حکومت قانون بلاشرط در سر تا سر مملکت اجرا بشود و اینکه شما در برنامه تقدیمی بمجلس شورای ملی تقاضا کرده‌اید و ادعا فرموده‌اید که در آینده می‌خواهید ایجاد عدالت بنمائید و ترضیه حال ملت را نصب العین خود قرار داده‌اید فقط و فقط راهش حکومت قانون است یعنی اساس ضعیف کش از این مملکت کنار برود یک روز ما شنیدیم برا ی مبارزه با گران فروشی می‌خواهند اقدام کنند اولا من خودم یک روزی بجناب آقای علم گفتم که مبارزه با گرانفروشی بسیار کار خوبی است و باید یک عده‌ای پیدا شوند و بیایند با دستگاه دولت کار بکنند و اساس این گران فروشی را از بین ببرند هر کس هم بسهم خودش هر کاری می‌تواند بکند اما من سوال می‌کنم همانطوریکه در برنامه دولت گذشته جناب آقای علاء تذکر دادم و عرض کردم شما مبارزه با فساد می‌خواهید از سپورها و مستخدمین جزء شروع بکنید و این غلط است و بنتبجه نمی‌رسد زیرا آن کسی که برا ی قوت لایموتش دزدی می‌کند گوشت مرده می‌خورد در منطق شرع و مذهب هم مجازات و بخشیده شده است یک مستخدمی که ماهی ۱۱۰ و ۱۲۰ تومان حقوق می‌گیرد اگر سه قران یا پنج قران یا یک تومان از یک مراجع بگیرد و او را راه بدهد توی اطاق درمنطق اخلاق، وجدان و شرع در کشور که قیمت‌ها اینطور سرسام آور بالا می‌رود او گناهکار نیست او برای حفظ حیات و موجودیت خود و عائله اش اینکار را کرده او را بیرون نکنید و نخوابانید بعنوان فاسد شلاق بزنید فاسد آنکسانی هستند که میلیونها از بیت المال این مملکت غارت کردند و دزدیدند و هیچ قدرتی هم بآنها نمی‌تواند چپ نگاه بکند (احسنت _ احسنت) حالا هم جناب آقای علاء من بجنابعالی و هیت محترم دولت شما عرض می‌کنم که مبارزه با گرانفروشی را آقایان از خیار فروش و سبزی فروش محله نمی‌شود شروع کرد و به نتیجه نمی‌رسد و منطقی هم نیست شما مبارزه با گرانفروشی با آن کسانی بکنید که حوائج اولیه را گران می‌فروشند مبارزه با گرانفروشی را ازشرکت‌های بزرگ شروع کنید (دکتر شاهکار _ با دلالها) بادلالها بکنید من یک مطلبی ا می‌خواهم بگویم انشاءالله آقایانی که رفته‌اند این مطلب را توجه کرده‌اند چند با خیار فر. وش و سبزی فروش و قصاب را شلاق زدند و ما هر چه گوش خواباندیم که به بینیم یک صاحب تجارتخانه بزرگ را شلاق می‌زنند نه اینکه خیال کنید من طرفدار این هستم که شلاق بکسی بزنند نه اشتباه نشود بعلاوه من طرفدار این مسلک و رویه نیستم که ثروتمند را گدا بکنند که او هم باید عرضه و قدرت بخرج بدهند که فقرای مملکت هم ثروتمندبشوند من کمونیست نیستم اما می‌گویم شما که حالا بجردم گرانفروشی و بجرم فساد می‌روید یک خیار فروش را چوب می‌زنید برای خاطر دل این مردم یک دفعه هم آنهائی را که متاعهای بزرگ را گران می‌فروشند شلاق بزنید (صحیح است) آقایان بنده که اروپاو امریکانرفته‌ام (یک نفر از نمایندگان _ انشاءالله می‌روید) انشاءالله اگر خدا قسمتم بکند (دکتر بینا بچه عنوان ؟) (وزیر کشور _ برای مطالعه) برای مطالعه و گردش و همه چیز ولی بعراق و بیروت و سوریه و لبنان رفته‌ام هر جا که رفته‌ام از این کولاها آنجا بوده بانواع و اقسام هر جا که رفته‌ام از این کولاها بود پپسی کولا، کوکا کولا، کولا و این حرفها خریدیم و قیمت‌هایش را دیدیم وقتی که موضوع گرانفروشی در ایران مطرح شد مقایسه کردیم دیدیم که در تمام خاور میانه قیمت پپسی کولا با مقایسه با پول ایران دو ریال ونیم است (دکترمشیر فاطمی _ باقیش کلاه است) یعنی مصرف کننده در آنجا ۵و۲ قران پول می‌دهد اما در ایران آن دوریال و نیم را که در عین حال نصفش در آنجا‌ها هم کلاه است مردم ایران پنج ریال می‌پردازند یعنی دو ریال و نیم دیگر هم اینجا کلاه می‌گذارند این یک گرانفروشی است بنده جناب آقای علم او را معرفی می‌کنم این فروشنده پپسی کولا را بگیرید و برای نمونه دو تا شلاقش بزنید و زیاد نزنید که دردش بیاید (مهندس اردبیلی _ شیشه‌ها می‌شکند) خودش را بزنید نه شیشه‌هایش را (خنده شدیدی نمایندگان)

رئیس _ خنده را هم ممکن است که یواشتر بفرمائید که نظم مجلس بهم نخورد

قنات آبادی _ بنابراین عدالت چنین ایجاب می‌کند که هیئت حاکمه مملکت که حسن نیت دارند سراغ این قبیل گرانفروشها بروند من در گذشته و امروز هر وقت اتفاق افتاد که با برنامه دولت مخالفت می‌کنم و کرده‌ام یک عده از دوستان و رفقای من تعریف از شرافت جناب آقای علاء و آقایان وزراء کرده‌اند من بآقایان عرض می‌کنم که جناب آقای علاء مرد شریفی هست (صحیح است) همه آقایان وزراء هم مردان شریفی هستند (صحیح است) اما صحبت شخص نیست صحبت مملکت است ما مطالب را باید روشن بکنیم و حلاجی بکنیم و حل بکنیم که آقای علاء و حکومتشان می‌توانند بکنند، انجام بدهند. وقتی هم که نمی‌توانند بکنند بالاترین شرافتها این است که صادقانه بینایند و بگویند که ما دیگر نمی‌توانیم کار بکنیم آنوقت اینها بمرحله مقدسی از شرافت می‌رسند. جناب آقای علاء در برنامه شان اظهار فرموده‌اند که دولت سابق اینجانب آنچه در قوه داشت برای انجام وظائف سنگینی که بر عهده گرفته بود کوشیده و تحت حمایت و راهنمائیهای ذیقیمت اعلیحضرت همایون شاهنشاه و بیاری نمایندگان دوره هجدهم مجلس شورای ملی و کمک و تفویت مجلس سنا وموفقیت‌هایی حاصل نمود ما همین جا می‌خواهیم صحبت کنیم.

موفقیت یک دولت در چیز است یک از نظر خارجی است و یکی از نظر داخلی البته از نظر خارجی یک دولتی که در عصر ما زندگی می‌کند عقیده بنده که خوب یادم می‌آید در برنامه دولت گذشته ایشان هم صحبت کردم و عرض کردم که از دولت جناب آقای علاء تقاضا دارم که یک سیاست خارجی روشن معین مبین داشته باشند البته وقتی ما میگوئیم سیاست خارجی روشن معین مبین معلوم است معلوم است که رخ صحبت ما بکدام طرف است این مطلب بهدایت و راهنمائی‌های شخص شخیص اعلیحضرت همایونی درست شد و مملکت ایران و کشور ما بعقیده من بعد از یک قرن و نیم نمی دانم بیشتر یا کمتر دارای یک سیاست خارجی روشن متین و مستحکم مبنی بر منشور ملل متفق گردید (صحیح است) البته بر نمایندگان مجلس شورای ملی و بمتابعت مجلس شورای ملی بر مجلس سنا واجب است دولتی که این ساست خارجی را خوب عمل کند و بعد هم بتواند از آن خوب بهره برداری کند جداً و قویاً تقویتش کنند هیچ تردیدی در این نیست پس بنا براین راجع بخارجی ما بحثی نداریم چون مطلب روشن بوده ما توانسته‌ایم منویات شخصی را که خیلی بیش از همه ما باین مملکت علاقمند است و باید هم علاقمند باشد یعنی شخص شخیص شاه را انجام بدهیم و اجرا کنیم و اما بیائیم راجع بداخلی مطلب همین جا است همانطور یکه در گذشته یادمان است که دولت‌ها میامدند می‌گفتند سیاست خارجی ما مبتنی بر روابط حسنه با دول متحابه معظمه همجوار و غیر همجوار است یک چنین حرفهای کلی همینطور میپراندند اما این حرف‌ها درد را دوا نمی‌کرد سیاست خارجی باید مبنی بر یک پایه اساسی صحیح و دقیق و متین باشد، همین کاری که مملکت ما با دولت ما براهنمائی اعلیحضرت همایون شاهنشاهی کرد.

وضع داخلی هم همینطور است نمی‌شود گفت که سیاست داخلی ما مبتنی بر مصالح عامه و عرایض مردم، عدالت اجتماعی و یک مقداری از این قبیل الفاظ توخالی است نه ما دولتی را می‌خواهیم و دولتی را تقویت می‌کنیم که بیاید صریحاً بگوید که من عمل می‌کنم برای اینکه گرسنگی از بین این مردم بر طرف شود برای اینکه بدبختی و بیکاری از بین برود دولت باید بگوید من در ظرف شش ماه ۵۰ کیلومترراه می‌سازم دو مدرسه ابتدائی می‌سازم دوتا نصفی درمانگاه درست می‌کنم چهار تا طبیب چهار منطقه اعزام می‌کنم هزار جریب زمین زراعتی راسم پاشی می‌کنم اینها یک چیزهائی است که اگر دولت بگوید و انجام بدهد ولو اینکه کم باشد مورد قبول مردم است و مورد احترام مردم است و مورد تقویت قاطبه نمایندگان مجلس است من بیرون از جلسه نشسته بودم یکی از آقایان نمایندگان محترم یک مطلبی را فرمودند و فرمودند که من در جراید خواندم که بعد از این جنگ گذشته در انگلستان یکنفر انگلیسی بر اثر گرسنگی مرد بلافاصله دولت تحت استیضاح قرار گرفت که چرا این یک نفر از گرسنگی مرد آقایان وزراء هیئت حاکمه مملکت آقایان نمایندگان محترم بردارید روزنامه‌ها و جراید را جزء اخبار روز بخوانیدو ببینید که هر روز در سرتاسر این مملکت و چند نفر از گرسنگی می‌میرند (دکتر عدل _ حالا نیست) تا دلی آتش نگیرد حرف جانسوزی نگوید _ حال ما خواهی اگر در گفته ما جستجو کن. آقای دکتر عدل همین حالا اینطور است من حاضرم در همین تهران که همه می‌گویند که تمام شهر ستانها برای خاطر تهران خراب شده است دست آقایان نمایندگان را بگیرم و ببرم بالای سر عائله هائی که زندگانی سگ بهتر از آنهاست بیائید برویم نشانتان بدهم استدعا می‌کنم جناب آقای علاء خدا اینجا است شرف این جا است افتخار و ابدیت والله همه چیز اینجا است که شکم گرسنه‌ای سیر شود (صحیح است) بنده نظرم هست وقتی می‌خواستند نمیدانم ده سال پیش بود بیست سال پیش بود مثل اینکه دور تر از عمر سیاسی من است وقتی که صحبت لوله کشی طهران بود و می‌گفتند که تهران را می‌خواهند لوله کشی کنند آمدند گفتند برای اینکه بامبول در آورند و برای اینکه مردم را گول بزنند و یک چند روزی دستگاه تبلیغاتی آنروز همینطوری حرف یا مفت تحویل مردم بدهد معذرت می‌خواهم جناب آقای ذوالفقاری که می‌خواهم یک شوخی بکنم برای اینکه نگذارند ماًیوس شوند گفتند می‌رویم کلنگ را از جنوب شهر می‌زنیم آمدند و رفتند و کلنگ زدند و تما جراید هم مشحون بعکس کسانی بود که آنروز می‌خواستند لوله کشی را شروع کنند بعد که خواستند لوله بکشند از شمال شروع کردند (مهندس جفرودی _ جنوب هم لوله کشی است) شما نمیدانید آقای مهندس جفرودی برای اینکه شما از جنوب شهر هیچوقت گذرتان نیفتاده است بنده شما را می‌برم و شما خودتان گواهی خواهید داد که مردم انشعاب ندارند صحبت انشعاب است نه لوله زیرزمینی صحبت انشعاب و استفاده از اب است هیچ جا به مردم انشنعاب نداده‌اند جناب آقای علم وزیر محترم کشور استدعا می‌کنم

+ این را یادداشت بفرمائید من حاضرم از مجلس که آمدیم برویم و این را بالحس و العیان بشما نشان بدهم چهل روز است آقایان محترم چهل روز است که بناحیه ۵ قنات آباد آب نداده‌اند من در چند روز قبل خواهر خودم برحمت خدا رفته بود و مجبور بودیم که در حوض منزل آب باشد رفتیم عمله استخدام کردم دو سطل و دو سطل آب آوردیم ریختیم توی حوض و حوض را پر کردیم با وجود اینکه خانه من. خانه پدری من من مشترک آب شهرداری هستیم. مشترک سازمان آب طهران هستیم، واقعاً رحمت بمیراب‌ها ی شهرداری این سازمان آب طهران روی میر آب‌های شهرداری را سفید کرد من خودم مشترک سازمان آب طهران هستم و روز اولی که رفتم مشترک بشوم و بشما بگویم آقایان که آب را هم بقیمت خون پدرشان می‌فروشند روز اول گفتند که ۹ روز به ۹ روز آب می‌دهیم بعد گفتند که ۱۱ روز به ۱۱ روز بعد کردند ۱۷روز به ۱۷ روز و بجان همه آقایان در بیست و یک روز هم بما آب نمی‌دهند با وجود اینکه اسمش را گذاشته‌اند سازمان آب طهران همه اش سرگرم این هستند که کجا کنتور بخرند که نان تویش داشته باشد نه آب برای مردم بحضورتان عرض کنم که جناب آقای مشایخی یک یادداشتی بمن نوشته‌اند که تذکر بدهم سوء تفاهم نشود که مقصودم از بیان مطلب زمان تصدی شهرداری ایشان نبوده است من آنچه که بنظرم حق می‌آید و وجدانم گواه است می‌گویم من نظری ندارم که حرفی بزنم که یک دسته یا یک جمعیتی خوششان بیاید یا نیاید حق را باید گفت اگر چه مخالف و دشمن آدم باشد گر چه بین من و ایشان دوستی وجود دارد شما اساساً خدمتگزار بوده‌اید کما اینکه در شهر ری هم کرده‌اید منافات هم ندارد شما خدمتگزار باشید دیگران نباشند دیگران هم هستند غرض موضوع صحبت ما این بود که دولت جناب آقای علاء در گذشته خدمت هائی برای مردم انجام دادند خودشان اظهار تاًسف می‌کنند که کم بوده است این برنامه شان است عرض کردم موضوع خارجی معین شد موضوع داخلی هم عرض کردم آن چیزی که مورد توجه ماست مایحتاج مردم است و آن چیز‌های که مردم می‌خواهند با آن روز مره زندگی می‌کنند البته دولت جناب آقای علاء یک لایحه بسیار بسیار مفیدی که بعقیده من اگر دردنیا بخواهند یک مبارزه اساسی و اصولی بشود یکی از طرقش این است که در دوره گذشته شد یک لایحه بسیار خوبی بمجلس دادند و آن لایحه منع کشت خشخاش و مبارزه با تریاک بوده است و جلوگیری از این مطلب و بشهادت خود جناب آقای علاء اعضاء محترم دولت من یکی از مدافعین سر سخت این لایحه بودم (صحیح است)

چون بسیار لایحه خوبی بود و این نکته را حالا باید تذکر بدهم که آن قانون و آئین نامه کافی نیست ما نباید همه تریاکی‌ها مملکت را بکشیم. دوست عزیز ما جناب آقای صادق بوشهری که در این دو تا۲۴ ساعتی که خدمتشان بودیم خیل بما خوش گذشت و شما هم اگر خواستید بیتوته کنید چه بعنوان مخالف چه بعنوان موافق دعا کنید که آقای بوشهری باشد بشما خیلی خوش خواهد گذشت ایشان فرمودند که یک نانوا وقتی گران می‌فروشد جرمش باید متناسب باشد و یک محاسبه‌ای هم فرمودند که یک نانوا در سال سیصد هزار تومان ازش گرفت گفتم لزومی ندارد همان روز اول خفه اش کنیم که خودمان و مردم و نانوا همه راحت شوند قربانت گردم من بشما ارادت دارم راهش این نیست راه مبارزه با گرانفروشی این نیست که یک نانوائی که نیم سیر کم می‌دهد اینرا آنقدر جرم مداوم بکنند که خودش و عائله اش از هستی ساقط شوند و بدسته بیکارها ملحق بشود مبارزه با گرانفروشی را ه دارد و همان است که دولت می‌گوید و هنوز نکرده و گمان هم نمی‌کنم در آینده بکند و آن ازدیاد تولید است آقا (صحیح است) باید گندم و خیار و ماست و پنیر و گوشت و ذغال را زیاد کرد و اجازه داد آقایان محترم باید اجازه داد در معاملات و کسب‌ها رضایت باشد اگر بنا باشد محدودیت باشد اگر بنا باشد هر شیئی مورد احتیاج بفرض در انحصار و مونو پل یکی یا دوتا ی بخصوص باشد بالنتیجه رقابت از بین می‌رود و بالنتیجه روز بروز سطح قیمت‌ها بال می‌رود من که عالم علم اقتصاد نیستم اما از علمای علم اقتصاد این مطلب را شنیده _ ام که اگر بخواهند در یک کشوری مبارزه با ترقی قیمت‌ها بکنند یک پپسی کولا آورده‌اند یک کوکا کولا ی دیگر هم بیاورند بالنتیجه فردا می‌شود دو ریال این را من باب مثل گفتم گر چه میدانم باین حرف من اتخاذ سند می‌شود فردا یک کلای دیگر ساخته می‌شود و قیمتش هم همان ۶ ریال است و این مونو پول یک عده مخصوصی است جناب آقای علاء این صحیح نیست باید رقابت ایجاد شود خود بخود این موضوع حل می‌شود جناب آقای علاء ما همه هم وطنانمان را دوست داریم و معتقد هستیم هر کس بد می‌کند مرتکب بزه می‌شود تنبیه شود اما ا معتقد برحم و گذشت و عطوفت هم هستیم من اتفاقاً در این یادداشت هائی که کرده‌ام یک نکته را یادداشت کرده‌ام که تذکر بدهم و، این بود که بنده معتقدم که هر چه فاسد است باید دور ریخت اگر اصلاح نمی‌شود باید دارش زد اما معتقد هم هستم که باید یک مکتبی باز بشود آن کسانی که منحرف شدند علتش هر چه می‌خواهد باشد یا در اثر نارضایتی یا در اثر فشار زیاد یا در اثر فقر یا در اثر جاه طلبی اگر گول خورده‌اند و یک راه کجی رفته‌اند این‌ها خرده خرده در جاده صالح و وطن دوستی و طرفداری از رژیم مملکت قدم بگذارند کما اینکه این ریویه را شخص شخیص اعلیحضرت همایونی اتخاذ کرده من می‌بینم که گذشته می‌کنند صحبت می‌کنند کمک می‌کنند این کارهابرای چیست؟ برای این است که اولا آنهائی که گمراه شده‌اند یواش یواش راه بیابند و راه هم باز باشد برای آیندگان کسی که یک قدم کج برداشت خیال نکند که او را نابودش می‌کنند بنابراین باید در عین اینکه یک خشونت مقدس روی هر قانون می‌شود باید یک راًفت و رحمت هم باشد که آن راًفت و رحمت هدایت کند گمراهها را مطلب دیگر که می‌خواهم عرض کنم این است که جراید و رادیو مرتب تبلیغ می‌کند که وزرای محترم دولت برای رسیدگی باوضاع و احوال وزارتخانه مربوطه خودشان بشهرستان‌ها می‌روند من نمی‌خواهم از این مطلب انتقاد کنم چون باین موضوع اگر خودش بمعنای واقعی خودش عمل شودید کاری نیست اماهمن می‌خواهم سوال کنم که آقایان وزراء که بشهرستانها می‌روند آیا با مردم شهر ستانها تماس می‌گیرند یابا هیئت‌های حاکمه شهرستاها تماس می‌گیرید بنده می‌خواهم عرض کنم که این یک اسراف تبذیر بی جهتی است و اثری هم برآن مترتب نیست اما اگر واقعاً می‌روند با مردم با آن کسانی که داد دارند ظلم کشیده کتک و توسری خورده‌اند گرفتارند باآنها تماس میگیریند بسیار عمل قابل تقدیری است بشرط اینکه آثاری هم براین مسافرت آقایان وزراء بخارج مملکت اصلا من بکلی مخالف مخالفم (صحیح است)

و معتقدم که یک تحمیل بسیار ظالمانه‌ای است بر بودجه ضعیف و کسر دار مملکت ما. آقایان وزرای مملکت آقایان امنای مملکت ما استدعا می‌کنیم که بهمان مقداری که تجربه دارید و بمقداری که علم دارید همان مقدار راعمل کنید ایرای گلستان خواهد شد ما نمی‌خواهیم که شما یک تجربه و علم زیادتر بگیرید همان مقدار که ماشاءالله ماشاء الله دارید کافی است ماهی می‌بینیم که هر روز یک وزیر می‌رود در یکی از کنفرانس‌های خارج شرکت می‌کند خوب یک دفعه هم یک وکیل را بفرستید یک مطلب دیگری که بنده لازم است عرض کنم و انشاءالله بعرایضم خاتمه می‌دهم و رفع تصدیع می‌کنم و امیدوارم آقایان وزراء عرایضی که کردم توجه بفرمایند و بسهم خودشان آن مقداری که میسر است انجام خواهند داد جناب آقای بوشهری فرمودند که یک امبولانس برای دزفول خواستم و دو سال است نداده‌اند نباید هم بدهند مگر دزفول مال این مملکت است کی گفته بدهید برای چه بدهند ۱۲۰ تا ماشین می‌خرند برای اداره آمار عمومی توجه فرمودید بیائید من بشما نشان بدهم که کی‌ها از این ماشین‌ها استفاده می‌کنند شرم می‌کنم حیا می‌کنم بگویم چرا برای دزفول آمبولانس نخریدند آمار عمومی زنده باشد و پریوشانی که در ماشین‌های آمار عمومی سوار می‌شوند تبعیض از این بالاتر نمی‌شود اما راجع بسازمان برنامه بشهادت آقایان نمایندگان محترم دوره گذشته یک روز یک اختلافی پیداکردیم باسازمان برنامه خیال نکنید اختلاف شخصی عرض کردم که بنده نه ضیاعی دارم نه عقاری که چیزی از مقامی و کسی بخواهم ما یک چیزی حفر کردیم در شاهرود که امیدوارم که البته ناله جانسوز مارا گر بگذارد صاحب آب گر بگذارد چون آنجا آب در اختیار و انحصار و مونوپل یک عده‌ای است هر چه ایشان می‌خواهند قیمت می‌گذارند حالاکی‌ها هستند نمی‌گویم چون همه میدانند ما گفتیم که آن قنات‌ها و آن آب هائی که در شاهرود هست مال خودشان ما که نمی‌خواستیم مال کسی را قطع کنیم ما آمدیم بدولت آقای علاء و بدولت آقای سپهبد زاهدی فشار آوردیم هی گفتیم و گفتیم که یک بودجه بدهید که یک قنات آنجا برنند بلکه مردم هم آب داشته باشند (ثقه الاسلامی _ برای ورامین حالا بفرمائید) برا ورامین هم می‌رسد اختلاف ما این بود که چرا بودجه برای حفر قنات داده نمی‌شود البته ما رفتیم و من این جا یک روزی آقایان یادشان هست که علیه سازمان برنامه و آقای ابتهاج روی همین مطلب صحبت کردم و وقتی ایشان زبان بنده را فهمیدند و فهمیدند که حساب خود من در کار نیست و من برای خودم نمی‌خواهم بسرعت این عمل را انجام دادند امروز از ایشان تشکر می‌کنم آن روز هم تشکر کردم و من نمی‌خواهم این مطلب را عرض کنم که آقایان بیایند با تمام قدرت و قوت مواظب باشیم که این‌ها که توی برنامه ۷ ساله نوشته شده است انجام گردد قطعه قطعه نکنید این را چون من معتقدم که سعادت مملکت بسته بانجام صحیح این است و با دعوا و رفت و آمد درست نمی‌شود کما این که دولت‌ها ی مآیند و می‌روند کار درست نمی‌شود گر چه دولت جناب آقای علاء سعی دادند و امیدوارند که تا پایان برنامه ۷ ساله دیگر حکومت بکنید یک قدم مفید بردارید هفتاد سال حکومت کنید بنابراین آن چیزی که کار را درست می‌کند بخصوص در آن مقاماتی که کارشان سازندگی است و باید ساختمان بکند بنا بسازند تثبیت و ثبات اوضاع است این است عرایضی که بنده بحضور آقایان عرض کردم (احسنت)

۳- تعیین موقع و دستور جلسه بعد _ ختم جلسه

رئیس جلسه را ختم می‌کنیم. جلسه آینده روز ۵ شنبه خواهد بود دستور اول انتخاب ناظربانک و نفت بعد هم بقیه مذاکرات در بارنامه دولت

(مجلس بیست و پنج دقیقه بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورا یملی _ رضاحکمت