مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۸ شهریور (سنبله) ۱۳۰۳ نشست ۶۰

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۸ شهریور (سنبله) ۱۳۰۳ نشست ۶۰

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۸ شهریور (سنبله) ۱۳۰۳ نشست ۶۰

صورت مشروح مجلس یوم یکشنبه ۲۸ سنبله ۱۳۰۳ مطابق ۲۱ صفر- المظفر ۱۳۴۳

مجلس سه ساعت ربع کم قبل از ظهر برپاست آقای مؤتمن الملک تشکیل گردید.

(صورت مجلس یوم پنجشنبه ۲۶ سنبله را آقای آقا میرزا شهاب قرائت نمودند)

رئیس - آقای داور.(اجازه)

داور- بنده پس از تصویب صورت مجلس عرض دارم.

رئیس - آقای مدیر الملک(اجازه)

مدیر الملک - بنده در جلسة گذشته با وجود اینکه نیم ساعت دیر آمدم اجازه خواستم بنده را غائب بدون اجازه نوشته‌اند در صورتیکه بنده غائب نبوده‌ام نیم ساعت دیر آمدم آن را هم اجازه داشتم.

رئیس - تحقیق می‌شود بعداصلاح می‌شود. آقای یاسائی (اجازه)

یاسائی - در جلسة گذشته که راپورت کمیسیون مبتکرات راجع پیشنهاد آقای ضیاءاالواعظین در خصوص تبدیل چند کلاس از مدارس متوسط بکلاسهای صنعتی مطرح بود گویا فراموش شد راجع بفوریت آن که از طرف کمیسیون مبتکرات تقاضا شده بود رأی گرفته شود بنده تقاضا می‌کنم قبل از دخول در دستور هرگاه محظور نظامنامه نداشته باشد در فوریت آن رأی گرفته شود.

رئیس - آقای داور.(اجازه)

داور - موضوعی را که بنده می‌خواهم در آن عرایضی کرده باشم معتمل است مورد توجه نشود و البته نه از نقطه نظر اینست که قضایا را اهمیت ندهیم ولی قضایای جاری بطوری ما را مشغول کرده است و یک عادتی برای ما پیدا شده که در مسائل یومیه بقدری مستغرق می‌شویم که مسائل مهمه غالباً از نظر می‌رود و وقت و فرصت وقت در آنها را نداریم از این نظر است که عرض می‌کنم ممکن است که مسائلی که عرض می‌کنم مورد توجه نشود ولی در هر حال برای اینکه اولا این مسائل گفته شود و ثانیاً آن عادت گذشته ماها را رها کند عرض می‌کنم بطور کلی چه در محافل سیاسی و چه در مملکت که امروز تمام مردم کارشان سیاست مداری است همه معتقد و قائل به یک اصلاحاتی هستیم و همه صحبت می‌کنیم برای اوضاع اقتصادی و مالیه مملکت و مصارف و غیره و با وجود همه صحبت‌ها در عمل می‌بینیم نتیجه نگرفته‌ایم. علتی که من برای این مسئله فرض کردم این است که اعتقاد یک درجاتی دارد یک وقت اعتقاد ممکن است تا حدودی باشد که شخص خودش اعتقاد داشته باشد و بخواهد آن را اظهار کند درجه بالاترش این است که بحرف قناعت کند در صورتیکه برایش تولید اشکال نکند. بالاخره همینطور درجه به درجه ممکن است اعتقاد بجائی برسد که انسان را وادار بعملی کند. علت اصلی اینکه در مملکت ما اصلاحاتی نشده است و با همه صحبتهایی که می‌شود باز من می‌بینم بدبختی ما روز به روز بیشتر است شاید برای این است که اعتقاد ما تا درجه حرف است و علت اینکه این همه صحبت می‌شود و نتیجه گرفته نمی‌شود برای این است که در مسائل بطور کلی صحبت می‌کنیم. بطور کلی می‌خواهیم اوضاع اقتصادی خوب شود. بطور کلی می‌خواهیم مملکت راههای شوسه داشته باشد و بالاخره سایر مسائل که نمی‌خواهم بطور تفصیل عرض کنم ولی در هیچ کجا و در هیچ مملکتی ممکن نیست اصلاحی صورت خارجی بگیرد مگر اینکه قبل از وقت در اطراف آن درست مطالعه شده و نقشه‌هایی تهیه شده و پس از آن دست بعمل بزنند و تمام امور مملکتی را هم نمی‌شود بطوری اصلاح کرد که بگوئیم فلان مسئله را یک قسمتش را امسال اصلاح می‌کنم و یک قسمتش را سال دیگر. اصل متناسب که تمام امور مملکت را متناسب با هم نگاه می‌دارد آن اصل مانع است که بگوئیم در یک قسمت مملکت اصلاحاتی بشود و گوشه دیگر مملکت خراب بماند و باید مطابق ترتیبات عالی صحیح و مطابق تمدن امرزة دنیا نقشه‌هائی تهیه کرد و اساساً سعی کرد که آن نقشه‌ها خیلی مطالعه شده و درش کار شده باشد و برای اصلاحات آن نقشه‌ها طرح کرد. غالب از مسائل اجتماعی و اقتصادی ما هنوز حل نشده مثلاً اگر بخواهیم موافق دلائل علمی صحبت کنیم نمی‌توانیم بدانیم امتداد راه‌آهن برای سرتاسر ایران ممکن است یا خیر؟ عملی است یا نه؟ با وجود این اگر ما فرض کنیم این مسئله را حل کردیم باین ترتیب که ممکن نیست یک راه‌آهن سراسر ایران پیدا کنیم در این صورت اشخاص که می‌گویند باید راه‌آهن داشت تمام این صحبت‌ها از بین خواهد رفت و همه متوجه خواهند شد که طریق عملی‌تر دیگری که وسائل حمل و نقل را تأمین کند و با تمدن امروزة دنیا توافق داشته باشد پیدا کنند و غالب مسائل دیگر هم همینطور است. این کار را کی باید بکند؟ یا باید یک دستجات و احزاب و یک مردمان بصیر و مطلعی به نشینند و فکر کنند و از نقطه نظر مصالح عمومی یک مسائلی را که دنبال کردند حل کنند و آن پرگرام آنها باشد باین معنی که از این راه داخل عمل شوند و این ترتیب تا به امروز عمل نشده یک طریق دیگر و راه عملی‌تر و نزدیک‌تر به نتیجه این است که دولت مسائل را بگیرد و حل کند یعنی بخیال این باشد که یک اصلاحاتی باید بشود اولا دولت باید معتقد باشد که از کاغذ زیاد خواندن و زیاد امضا کردن مملکت آباد نمی‌شود. مسائلی را که برای آبادی مملکت مفیدتر و مهمتر است آنها را باید طرح کنند و باید به بینند هر کدام مهمتر است به مجلس بیاورند و از نمایندگان بخواهند که در آن زمینه اقدامات بشود. چند روز پیش یکی از آقایان نمایندگان (آقای دولت آبادی) پیشنهاد کردند که برای مسائل اقتصادی کمیسیونی در مجلس معین شود و آن کمیسیون به نشینند و مسائل اقتصادی را طرح نموده و مطالعاتی در آن بنماید. البته اساساً این فکر خوب فکری است ولی وسائل ندارد یک وقت است که ما می‌خواهیم قضایا را با فکر دیمی حل کنیم یعنی با یک فکری که دنبال اطلاعات عملی و علمی نرفته است آن وقت بد نیست یک کمیسیونی در مجلس معین شود که در مسائل اقتصادی صحبت کند ولی اگر بخواهیم در طریق عملی کار کنیم همانطور که در سایر ممالک دنیا کار می‌کنند باید کار را رجوع کنیم به اشخاصی که هم دارای اطلاعات علمی و هم دارای اطلاعات عملی باشند و این کار را عجالتاً دولت می‌تواند بکند. دولت دارای یک اکثریت زیادی در مجلس شورای ملی هست و امیدواریم کم‌کم داخل در این مراحل بشود و فکر اصلاحات بیفتد. این دولت که در مجلس اکثریت دارد و از کشمکش‌های مجلسی آزاد است باید یک مسائلی را در نظر بگیرد و بنده عجالتاً یک مسائلی را پیشنهاد می‌کنم که دولت از طرف مجلس دعوت شود و آن مسائل را درش مطالعه نماید و در یک مدتی که من خیال می‌کنم سه ماه باید قرار داد که هم مدت کافی باشد و هم بتوانیم به نتیجه برسیم و خیلی طولانی نباشد چند مسئله است که بنده پیشنهاد می‌کنم دولت درش مطالعه نماید یکی راجع است به اوضاع زراعتی و فلاحتی که باید یکی یکی نواقص فعلی طرز زراعت را (نه بطور کلیات که در مجلس گفته می‌شود.) درش مطالعه نموده آن نواقص را مرتفع سازد و همانطور که عرض کردم در مسائل نباید بطور کلیات صحبت کرد باید مذاکرات کافی نموده وسائل علمی دفع آفات از قبیل سن و ملخ و زنک و غیره که هست و روز بروز مملکت را فقیرتر و بدبخت تر و مندرس تر می‌کند فراهم نماید و بالاخره میزان اصلاحات و مخارجی که دولت برای اصلاحات لازم دارد وقتی که معین شد دولت باید ولو اینکه قرض بکند با مالیات‌های جدیدی که مردم هم بتوانند تحمل کنند پیشنهاد کند و از این راهها آن مخارج بشود تا اینکه پس از مدتها که چندین هزار نفر مردم زحمات زیاد کشیدند سن یا ملخ حاصل آنها را از دست آنها نگیرد. دوم اصول مختله که امروز در هر نقطه از ایران به یک ترتیبی سهم مالک و رعیت را معین می‌کند باید در نظر بگیرند هر کدام از آنها بهتر است آن را تعمیم بدهند و بالاخره رعیت و مالک را بزراعت و آبادی تشویق نمایند این یکی از مسائل مهمه است. امروز نه مالک و نه رعیت هیچ کدام روی هم رفته با شوق کار نمی‌کنند زیرا حاصل عمل آنها غالباً کماست و بزحمتشان نمی‌ارزد. سوم نقشه عملی تشویق و بسط ابریشم کاری در ایران و اعتباری که در این راه برای دولت لازم است. دولت ایران اگر بنا شد در این خصوص یک اقدام و مطالعاتی بکند بنده تصور می‌کنم اگر یک مخارجی از طرف دولت بشود و مردم تشویق شوند می‌توانند یک زراعت خیلی قابل ملاحظه پیدا کنند و این زرعت اسباب ازدیاد ثروت و زیادی صادرات خواهد شد چهارم حالت فعلی زراعت و تجارت تریاک. میزان سالیانه محصول تریاک مقداری که سالیانه در ایران تریاک و شیره کشیده می‌شود. و اینکه اگر دفعتاً این زراعت قدغن شود چه ضرر واقعی برای مملکت دارد. این یک موضوعی است که ممکن است بعضی اشخاص بگویند خیلی خیلی ضرر دارد ولی ممکن است من برخلاف باشم ولی برای اینکه این مسئله محقق شود و بین این دو نظر که ترک تدریجی در فاصله یک مدت کمی و ترک آنی کدام ترجیح دارد باید یک راه عملی‌تر را پیدا کرد و باید دید منافع و ضرر هر کدام از آنها چیست و هر کدام عملی‌تر شد بموقع اجرا گذارده شود و باید دید اگر صلاح در ترک تدریجی این زراعت است چند سال مهلت باید داد؟ و باید دید چه زراعتی را باید بیشتر سعی کرد که قائم مقام زراعت تریاک شود و نقشه عملی برای رسیدن به مقصود که عبارت از برانداختن زراعت تریاک است و میزان اعتباری که دولت برای اجرای آن نقشه لازم دارد چیست؟ پنجم از نقطه نظر آبادی املاک و عایدات دولت خالصه‌جات را دولت بفروشد بهتر است یا خیر. بایستی اول دید واقعاً خوب است دولت خالصه داشته باشد؟ لازم است که دولت مالک باشد؟ اگر این مسئله معلوم شد که لزومی ندارد آیا باید تمام خالصه به ترتیب استهلاکی فروختن بهتر است یا نطربق دیگر؟ و بالاخره این مسئله باید حلاجی شود و تحقیق شود و معلوم شود اگر قسمتی از خالصه جات یا تمام آن باید بملکیت دولت باقی بماند اجازه دادن خالصه جات مفید تر است یا اداره آنها بتوسط خود دولت؟ اگر بطریق استهلاکی خالصه جات دولت فروخته شود چه میزان از این راه عاید دولت خواهد شد و باید داخل شوند در این مطالب و ترتیبی برای کار خالصه‌جات بدهند. ششم تشخیص طرفی که از نقطه نظر اقتصادی تسطیح آنها اهمیت و فوریت دارد تسطیح و نگاهداری طرق بوسیله دولت بهتر است یا بوسیله شرکتهای تجارتی و کمپانیها؟ این مسائلی است که فوق‌العاده مهم است و باید درست تدقیق شود که آیا خود دولت راهها را تسطیح کند بهتر خواهد بود یا اینکه به یک کمپانی یا یک شرکتهایی واگذار کند بهتر است؟ بعد مخارج تسطیح و نگاهداری طرق مهمه و اعتباراتی که برای این کار لازم است. باز هم بنده تکرار می‌کنم که اگر دولت چندین میلیون هم قرض بکند و بهترین منابع عایدات خودش را گرو بدهد برای اینکه اههای خودش را تستطیح کند می‌ارزد. مسئله هفتم که فوق‌العاده در اوضاع اقتصادی اهمیت دارد تهیه مقدمات جلب کارگر و مخصوصاً فلاح خارجی به ایران و ترتیب نقشه‌کشی با رعایت لزوم جلوگیری از مضار سیاسی و نژادی – فلاع و صنعتگر خارجی را متوطن در ایران و تشویق کنیم. مملکت ایران وسیع است ولی با ترتیب فعلی نمی‌شود امور زراعت آن را اداره کرد باید یک نقشه‌های اساسی برای این کار کشید و دید همانطور که در ممالک متمدنه دنیا مثل آمریکا که اراضی زیادی داشتند و جمعیت آنها کم بود چگونه وسائل تشویق فراهم آوردند و از سایر جاها مردمی آورده و در آنجا متوطن کردند تا اینکه هم از نقطه نظر جمعیت و هم از نقطه نظر رعیت و کارگر استفاده کنیم و البته عده که به این مملکت می‌آیند وجود آنها مثل یک مدرسه‌ایست برای زارعین و فلاح‌های دیگر. این مسائلی بود که بنده خواستم دولت دعوت شود و در ظرف سه ماه این مسائل را با یک اشخاصی بصیر در کمیسیونهای اداری و غیر اداری درش مطالعه کنند و تمام جزئیات این کار را ملاحظه نموده راپرت مفصلی بدهند. ولی همانطور که عرض کردم امید ندارم که طرف توجه واقع شود و اهمیت به این هم نمی‌دهیم که طرف توجه شود فقط و فقط از نقطه‌نظر اینکه خیال می‌کنم این مسائل از کشمکش در اعتبار نامه‌ها و اصلاح مواد نظامنامه داخلی و از مسئله علائم صنعتی برای این مملکت بی‌صنعت بیکار بهتر است این عرایض را عرض کردم حالا مجلس می‌خواهد بپذیرد نمی‌خواهد نه‌پذیرد.

وزیر فوائد عامه - یک قسمت از بیاناتی که آقای داور فرمودند راجع بود بوزارت خانه که فعلاً بنده متصدی آن هستم و با اظهار قدردانی از ایشان که متوجه به این نکات شده‌اند عرض می‌کنم خودبنده هم در نظر داشتم که عنقریب لوائحی در این باب تهیه و تقدیم مجلس نمایم و ضمناً سؤالاتی از وزارت فوائد عامه شده بود بنده برای جواب حاضرم.

رئیس - راپرت ثانوی کمیسیون تجدیدنظر در نظام‌نامه داخلی مطرح است.

وزیر قوائد عامه - بنده استدعا کردم که اگر آقایان سئوالاتی دارند بفرمایند چون بنده می‌خواهم مرخص شوم.

رئیس - آقای عمادالسلطنه از وزارت فوائد عامه سئوالاتی داشتید؟

عمادالسلطنه – یادم نیست.

رئیس – آقای دست غیب (اجازه)

دست غیب – سئوال بنده از وزارت فوائد عامه راجع به واگون‌های شهریست همه آقایان بی‌ترتیبی واگون را از هر جهت میدانند و لازم بتشریح و توضیح زیادی در اصل این بی‌ترتیبی نیست زیرا بطوری بی‌ترتیب است که نه تنها اسباب شکایت شخصی بنده شده بلکه دیرزمانی است که عموماً سکنة طهران از بی‌ترتیبی واگونها شکایت می‌کنند و سؤالات بنده اگر بخواهم جزء به جزء سؤالات کنم این طور است. اولاً سؤال می‌کنم از آقای وزیر فوائد عامه که آیا ممکن است تاریخ این امتیاز را گفت؟ و بر فرض اینکه تاریخ این امتیاز را بفرمایند آیا این امتیاز القاء یا نسخ یا تمام شدن مدتش تصادف کرده است با مشروطیت ایران؟ و اگر تصادف کرده است آیا اجازه و امتیاز ثانوی داده شده است یا خیر؟ این یک سؤال بنده است. سؤال دیگر بنده این است که اساساً امتیاز مال همه ایرانست یا فقط منحصر به طهران است؟ اگر امتیاز مال همه ایران ترتیبش چیست که تابحال معطل شده و در سایر شهرها خط آهن کشیده نمی‌شود؟ و اگر بالفرض مال خود تهرانست. طهران منحصر نیست خیابانهایش بدو یا سه خیابان آیا سایر خیابانها را امتیاز داده‌اند باین کمپانی یا نداده‌اند؟ اگر امتیاز داده‌اند چرا سایر خیابانها را خط آهن نمی‌کشند؟ و اگر امتیاز نداده‌اند آن را هم بفرمایند تا اگر کمپانی دیگری هست برای سایر خیابانها که گمان می‌کنم غیر متصور باشد که یک کمپانی بیاید امتیاز بگیرد نسبت بدو یا سه خیابان اگر منحصر است امتیاز این کمپانی به این دو سه خیابان را هم بفرمایند تا کمپانی دیگر برای کشیدن خط آهن در سایر خیابانها تأسیس بشود. ما می‌بینیم فقط آن جاهایی که محتاج بخط واگونی نیستند خط آهن کشیده شده و آنجاهائی که محتاجند سکنة آن به واگون خط آهن ندارد و آنجائیکه وسائل نقلیه‌اش زیاد از جمله وسایل نقلیه یکی هم واگون است. مثلاً در لاله‌زار اطراف میدان توپخانه وسایل نقلیه زیاد است. اما خیابان اسمعبل بزاز خط آهن ندارد. در صورتیکه سکنه آنجا احتیاجاتشان بواگون از هر جهت بیشتر است برای اینکه در آنجا فقرائی هستند که شاید نمی‌توانند دو قران پول درشکه بدهند و احتیاجاتشان بوسایل نقلیه پیش از سایر خیابانها است اما اطراف میدان توپخانه و لاله‌زار که شاید یکعده در آنجا باشند که صاحب مکنت و ثروت باشد و می‌توانند دو سه قران پول بدهند در آنجاها واگون هست اما آن خیابانهایی که یکمشت سکنه فقیر بی بضاعت دارد ابداً وسایل نقلیه درش نیست زیرا درشکه که محل توقف و ایستگاهش در آنجا نیست واگونهم نیست آن وقت اگر دوقران هم بخواهند پول درشکه بدهند ندارند و اگر هم داشته باشند ایستگاه و محل توقف درشکه در آنجا نیست. بیشتر ما می‌شنیدیم که می‌گفتند چون جنگ بین‌المللی راهها را مسدود کرده است از این جهت کمپانی نمی‌توانند اسباب و آلات وارد کند ولی جنگ که تمام شد بدون تأمل و بدون درنگ افزار و اشیائش را وارد می‌کند و خطوط آهن را می‌کشد متأسفانه مدتی است از جنگ بین‌المللی می‌گذرد و هنوز خط آهن در اطراف خیابانها کشیده نشده است این هم سؤال دوم بنده سؤال سوم بنده راجع بقیمت واگون است سابق قیمت واگونها ه شاهی بوده …

بعضی از نمایندگان - سه شاهی بود.

دست غیب - دیگر بهتر ابتداء قیمت واگون سه شاهی بود که تا آخر خط می‌رفت بعد خورده خورده رسید به پنج شاهی از پنج شاهی به سیصد دینار شاید بعضی از آقایان خیال کنند که یک شاهی و صد دینار اهمیت ندارد بلی برای جیب آقایان شاید اهمیتی نداشته باشد اما برای جیب یک نفر پیرزن یک شاهی و صد دینار اهمیت کلی دارد و عجب در این است که مسئله گورس درشکه را اصلاح می‌کنند و می‌گویند درشکه کورسی سه قران زیاد است و دو قران می‌کنند ولی واگون را هیچ توجهی نمی‌کنند در صورتی که گمان بنده اینست که کسر کردن قیمت درشکه شاید برای خاطر اینست که صاحبش فقیرتر است از آن کمپانی که این امتیاز خط آهن را گرفته است. در صورتی که درشکه هم با اسب حرکت می‌کند اگر منظور اصلی در تخفیف قیمت درشکه برای خاطر ارزانی علیق است که برای واگون هم این مسئله باید منظور شود اگر آن کمپانی است و یک ترتیباتی است که نباید به درشکه‌چی اعتنائی کرد بلکه باید به آنها تعدی کرد و البته نظر این نبوده است که بدرشکه‌چی تعدی بشود از راه مسامحه و اغفال اینطور شده است والا درشکه کورس سه قران بود دو قرانش کردید ولی چطور شده که این تخفیف در قیمت واگون منظور نشده که از سه شاهی … بیاید پنج شاهی بشود و از پنج شاهی سیصد دینار آن وقت وزارت فوائد عامه هم هیچ حرفی نمی‌زند این هم در موضوع قیمت. سؤال دیگر بنده راجع به مسئله ترتیب سیر خط آهن است یک جاهائی را اسمش را گذارده‌اند توقف‌تر اموای بیچاره آن کسیکه سوار واگون یا تراموای می‌شود اگر کاری دارد باید صرف نظر کند اگر کسی کاری داشته باشد که بخواهد زودتر به کارش برسد بقدری واگون معطل می‌کند که شاید بیچاره موفق به انجام کارش نشود از طرف دیگر این دو خطی را که تأسیس کرده که اگر واگون دیگری برسد از مقابل آن عبور کند خیلی خوبست زیرا برای این ترتیب داده شده است که واگون معطل نشود آقایان هم سوار واگون شده‌اند البته تصدیق میفرمایندکه واگونی که مسافر سوار می‌کند سر دو خط تقریباً نیم ساعت معطل می‌کند تا واگون ثانوی برسد. اگر این دو خط برای اینست که سرعت سیر زیادتر باشد که نیمساعت معطل می‌کنند اگر یک نفر از پای ماشین بخواهد تا خیابان چراغ برق عقب طبیب برود تا وقتی که خودش را برساند گمان می‌کنم اصل جنازه را هم دفن کرده‌اند زیرا پیاده راه رفتن که برایش مشکل است شاید دو قران هم نداشته باشد که سوار درشکه بشود یا ممکن است درشکه هم نباشد و تا موقعی که آن شخص بخواهد برود سراغ طبیب بیچاره مریض می‌میرد و هکذا از این قبیل مسائل (تدریجاً یادداشت‌های متعددی از آقایان نمایندگان به آقای دستغیب می‌رسید همه این کاغذها راجع بشکایت از واگون است و همه آقایان باعرایض بنده موافقند بلکه اگر ممکن بود تماشاچی هم در اینجا حرف بزند آنهم یادداشت می‌داد.

رئیس - آقا سؤالتان را بفرمائید.

دست غیب - بطور سؤال ادا می‌کنم سؤال می‌کنم از وزارت فوائد عامه که ترتیب سیر چطور است؟ این واگون برای سرعت سیر است یا چیز دیگر؟ اگر برای سرعت سیر است که اینطور نمی‌شود و اگر برای کندی سیر است آن هم بفرمایند سؤال دیگر بنده راجع به کارگرهای اداره کمپانی است حق یا باطل ترتیب کار این کارگرها هیچ معلوم نیست از روی چه قاعده است این اشخاص کارگر روز چند ساعت باید کار کنند؟ آیا ساعت کار آنها مطابق با اجرتی که به آنها می‌دهند هست یا نه؟ کارگرهای این اداره تقریباً روزی ۹ ساعت بلکه بعضی‌ها بیشتر هم کار می‌کنند زعیم سیزده ساعت. دست غیب در این مدت سیزده ساعت بقول آقایان و بقول بنده ۹ ساعت بلکه بیشتر اجرتشان چیست؟ از چهار قران و دهشاهی بالاتر و از چهار قران و پنج شاهی کم کمتر ندارند یک نفر ممیز چهار قران و دهشاهی در مقابل سیزده ساعت کار اجرت می‌گیرد آیا آن وزارت فوائد عامه که این امتیاز را حق یا ناحق می‌دهد باید ملاحظه حال این کارگرها را بکند و بداند که این کمپانی چرا ملاحظه حال کارگرها را نمی‌کند؟ بنده سؤال می‌کنم که آیا این ملاحظه در کارگرها شده است یا خیر؟ نسبت به کارگرهای پایین دستی هم همینطور اگرچنانچه یک وقت غفلتاً یک بیچاره بلیط فروشی اشتباهاً بلیطی بمسافر بدهد جریمه‌اش می‌کنند اگر سه دفعه این اشتباه را بکند بکلی از کار منفصلش می‌کنند اگر هم اعتصاب کنند و کار نکنند دسته دیگر را می‌آورند و بکار وا می‌دارند پس بعقیده بنده این هم ظلمی است نسبت به کارگر مالهذا بنده از وزارت فوائد عامه سؤال می‌کنم که در این باب عطف توجه و اقداماتی شده است یا خیر؟ سؤال اخیر بنده راجع به این است که با وجود این ترتیبی که در طهران فراهم شده و آسایش فراهم است ترتیبی خواهد شد که وسائل راحتی برای مردم فراهم شود مخصوصاً در وزارت فوائد عامه آقای سردار معظم بایستی یکطوری بکنند که اگر یک نفر بخواهد سوار شود اسباب زحمت برای او نشود البته در وزارت آقای سردار معظم که گمان می‌کنم اغلب در این خیال بوده‌اند (چنانکه خودشانهم فرمودند) که نسبت به فقراء و ضعفا کمک کنند حالا خوب است در این موضوع بفقرا کمک کنند.

وزیر فوائد عامه – آقای دست غیب در ضمن سؤالاتشان یکی دو مرتبه اشاره فرمودند امتیازی را که وزارت فوائد عامه داده است آیا این نکاتش را ملاحظه کرده است یا نه؟ بنده عرض می‌کنم متأسفانه وزارت فوائد عامه این امتیاز را نداده است و یکی از تأسف‌هایی که باید اظهار شود این است که این امتیاز در موقعی داده شده است که بدبختانه تمام جهات کار منظور نشده است و آن پیش بینی‌هایی که باید بشود بعمل نیامده است. این امتیاز در تاریخ پانزدهم رمضان ۱۳۰۵ داده شده است و در آنموقع آن ترتیباتی که مستلزم دقت در کاری باشد نبوده است. بنابراین گویا جواب سؤال ایشان را عرض کردم. سؤال اول ایشان این بود که تاریخ امتیاز چیست و عرض کردم تاریخ امتیاز پانزدهم رمضان ۱۳۰۵ است. سؤال دیگر ایشان این بود که این امتیاز آیا راجع به تمام ایران است یا منحصر به شهر طهران است؟ خیر این امتیاز که در تاریخ پانزدهم رمضان ۱۳۰۵ داده شده است مربوط به شهر طهران است. در خود امتیاز خطوطی که باید راه آهن کشیده شود معین است بعلاوه در یکی از مواد هم ذکر شده که ممکن است کمپانی راه اضافه هم بکشد ولی قبلاً باید نقشه‌اش را بدولت یا وزارت خانه مربوطه بدهد و البته این نکته را هم باید اظهار کرد که جنگ بین‌المللی و مسدود شدن راهها یک قدری مانع بود از ورود خط آهن چنانچه مدیر خط آهن مسیوگریر خودش برای تهیه لوازم کار بفرنگ رفته است و شاید با خودش هم یک مقدار اسباب برای اصلاح بیاورند ولی هنوز وارد نشده است. پس می‌توان گفت که هم وزراء فوائد عامه اسلاف بنده و هم خود کمپانی همیشه در نظر داشته‌اند که یک اصلاحاتی را در حدود امکان قائل شوند و باید امیدوار بود که پس از مراجعت مسیوکریر که رئیس اداره است و عنقریب شاید برگردد دولت موفق شود در نتیجه مذاکرات خودش با کمپانی اصلاحاتی بعمل آورد. سؤال دیگر ایشان راجع به قیمت واگون بود. درسنه ۱۲۹۷ کمپانی قیمت واگونها را از پنج شاهی به سیصد دینار تغییر داده است. در این باب از همان تاریخ وزارت فوائد عامه یادداشتهای شدیدی داده است و جوابهائی هم از طرف کمپانی داده شده است و متأسفانه نه وزارت فوائد عامه قانع شده است و نه کمپانی قیمت بلیط را تنزل داده است پس وزارت فوائد عامه وظیفه خودش را انجام داده است ولی چون هر کسی در دنیا اسیر گذشته خودش است وزارت فوائد عامه هم اسیر گذشته خودش است زیرا آزاد نبوده است در تصمیمات خودش که بتواند کار کند و مقید بقبودی بوده است که با وجود آن قیود باز اقداماتی کرده است ولی هنوز نتیجه حاصل نشده است. قسمت اخیر سؤال ایشان راجع به ترتیب سیر واگون است که اگر اصرار دارند جواب عرض کنم. اجازه می‌خواهم عرض کنم که فعلاً اطلاعی ندارم و پس از تحقیق جواب عرض می‌کنم زیرا تصور نمی‌کردم در این قسمت هم سؤالی بشود و همچنین راجع به حالت کارگران و مستخدمین آن اداره. ابتداء حالت کارگران اداره بدتر از این بوده که حالا هست. گرچه باید تصدیق کرد که حالا هم بد است ولی سابقاً بدتر بوده است و در نتیجه اقداماتی که بعمل آمده است بالاخره کمپانی نظامنامه نوشته و اضافه حقوقی برای آنها قائل شده است ولی با وجود این بنده تصدیق می‌کنم که ممکن بود حالت کارگران آن اداره بهبودی حاصل کند اما یک اشکالی در کار بود و آن نکته عایدات واگون بود. بموجب تحقیقاتی که شده در سنه گذشته مطابق تقسیمی که کرده‌اند صدی هشت یعنی هر صد فرانگی هشت فرانگ منافع داده است و مخصوصاً با تنزل قیمت فرانگی که فعلاً با پول ایران هست کمپانی می‌گوید قلت عایدات ما اجازه نمی‌دهد که عجالتاً حقوق کارگران اضافه شودو باین جهت راه اقدامات مسدود است و نمی‌شود اصلاح و بهبودی بحال کارگران ایجاد کرد و بالنتیجه اصلاح اساسی این است. همانطور که آقای داور فرمودند وقتی که دولت اعتبار پیدا کرد و تراموای الکتریک در شهر طهران راه انداخت البته این اصلاحات خواهدشد.

دست غیب - این را بایستی عرض کنم که آقایانی که در موقع مذاکره این بنده بیرون تشریف بردند برای این نبود که علاقه به این موضوع نداشته بلکه همه علاقمند باینموضوع هستند. اما اینکه فرمودندکمی عایدی موجب بعضی بی‌ترتیبی‌ها شده کمی عایدات یک موضوعی است که ضررش بافراد و شرکاء کمپانی وارد می‌شود و بدیهی است هر شرکتی ضرر و نفع دارد و نباید کمی عایدی باعث ترقی نرخ بلیط مسافرین بشود. موضوع دیگری را هم که جواب نداند راجع به مدت امتیاز بود که بنده سؤال کردم در این اثناء که دولت مشروطه شده آیا مدت گذشته است یا خیر؟

وزیر فوائد عامه – متأسفانه مدت آن منقضی نشده بلکه هنوز مدت مدیدی باقی است.

رئیس – آقای کی‌استوان (اجازه)

کی‌استوان – چون آقای سردار معظم تازه بوزارت فوائد عامه تشریف برده‌اند بنا شد پس از مدتی مهلت سؤال کنم.

وزیر فوائد عامه - بنده ملتفت نشدم چه فرمودند.

رئیس - بالفعل سؤالی نمی‌کنند. آقای عراقی راجع بمعدن نمک عراق سؤالی داشتید؟

حاج آقا اسمعیل عراقی - عجالتاً عرضی ندارم.

رئیس - آقای اخگر.(اجازه)

اخگر - بنده هم عجالتاً‌سؤالی ندارم.

رئیس سؤال آقای ضیاءالواعظین راجع به همین موضوع است؟

ضیاءالواعظین – بلی در این موضوع لازم نیست بنده خاطر آقایان محترم را زیاد مصدع بشوم مذاکراتی شد و شما آقای وزیر فوائد عامه هم جوابهائی دادند ولی بنده خاطر ایشان را تذکر می‌دهم که برای این امتیاز یک مورد نقض پیدا شده. همانطور که فرمودند این امتیاز در پانزدهم رمضان سنه ۱۳۰۵ بمدت نود و هفت یا نود و نه سال (که درست نمیدانم) داده شده است.

وزیر فوائد عامه – نود و نه سال.

ضیاء‌الواعظین – ولی مورد نقض این امتیاز ماده اول آن است که تا بحال وزارت فوائد عامه متوجه نشده و مسامحه کرده است. ماده اول این است: صاحب امتیاز بمخارج خود خطوط ذیل را احداث و دائرخواهد داشت. اولا خطی از ابتدای خیابان لاله‌زار در خیابان ناصریه امتداد یابد الی سبز میدان. خط دیگر از میدان توپخانه مبارکه شروع می‌شود و از خیابان چراغ گاز و از خیابان دروازه حضرت عبدالعظیم علیه التکریم و از خیابان قبرستان الی خیابان دروازه قزوین کشیده شده و از آنجا نیز تا خیابان مریضخانه الی میدان توپخانه مبارکه که محل راه‌آهن اسبی است امتداد خواهد یافت. همین جامورد نقص است که وزارت فوائد عامه بایستی با کمپانی در این خصوص داخل مذاکره شود ماده اول می‌گوید این خطوط را کمپانی ملزم است امتداد دهد. از خیابان اسمعیل بزاز و سرقبرآقا و دروازه گمرک و از آنجا متصل بشود بدروازه قزوین و می‌آید توپخانه و تا بحال کمپانی این خطوط را نکشیده است گویا یک وقت خواسته است شروع کند بعد دیده صرفه ندارد و جمع کرده و وزارت فوائد عامه از موقع استفاده نکرده است خلاصه عرایضم راجع بهمین قسمت است. یادداشت‌های دیگری هست که تقدیم خودشان می‌کنم تا کاملاً مراجعه بفرمایند چون مقصود بنده فشار نیست و اصلاح امر است.

وزیر فوائد عامه - بسیار خوب. بنده هم منتظر یادداشت‌های آقا خواهم بود. و البته قصد ایشان و هم قصد بنده اصلاح کار است و امیدوارم باتوافق نظر خودشان اصلاحاتی بشود.

رئیس - آقای سرکشیک زاده(اجازه)

سرکشیک زاده - قبل از ورود در موضوع سؤال بدواً لازم است از آقای وزیر فوائد عامه تشکر کنم که برای دادن جواب حاضر شده‌اند زیرا سؤالات بسیاری از سایر آقایان شده که شاید تاریخ آن چهارماه است ولی هنوز برای جواب دادن حاضر نشده‌اند البته از مثل آقای سردار معظم که یک نفروزیر تحصیل کرده و لایقی هستند و بیشتر عمر خودشان را در پارلمان گذرانیده‌اند باید همین انتظار را هم داشت. اما موضوع سؤال بنده راجع است بامتیاز نفت گیلان. البته آقایان مخصوصاً آقایانی که در دوره چهارم عضویت داشته‌اند بخوبی مسبوق‌اند که علت تجزیه یک ایالت برای منفعت تمام ایرانی‌ها بوده نه برای شخص واحد. و بهمین جهت بود که مجلس چهارم یک ایالت را اختصاص داد بتجار ایرانی ولی در اواخر دورة چهارم امتیاز این یک ایالت برخلاف قانون محاسبات عمومی اختصاص داده شد بیک شخص واحدی. در صورتیکه دولت بموجب قانون محاسبات عمومی باید اعلان کند چنانچه برای یک معدن نمک دو قازی صد تا اعلان می‌کند و آن وقت امتیاز نفت که خیلی مهم است برخلاف قانون بیک نفر معین واگذار می‌شود. در اطراف این موضوع افکار عمومی به هیجان آمد و تمام جرائد بدون استثناء بر علیه این عمل پروتست کردند و در نتیجه حضرت آقای مشیرالدوله آن قانون را از مجلس استرداد کردند در این ایام که یک قانونی از طرف دولت پیشنهاد شد و خبر به گیلان رسید از تمام نقاط گیلان مکاتیب متعدد بوکلای گیلان بحضرت آقای سپهدار و آقای سردار معتمد و آقای قائم مقام الملک و کی‌استوان رسیده ببنده هم از حوزه انتخابیه خودم مکاتبی رسیده که چرا باید این امتیاز را به یک شخص اختصاص بدهند به علاوه تجار آذربایجان هم تلگرافی کرده‌اند که در روزنامه ایران درج است و بنده می‌خوانم توسط حضرت اشرف آقای مؤتمن الملک. ساحت مقدس مجلس شورای ملی شیداللّه ارگانه کپیه وزارت جلیله فوائد عامه و فلاحت و تجارت کپیه جرائد ایران کپیه شفق سرخ در موضوع نفت شمال دولت علیه ایالت گیلان را تخصیص به اتباع خود فرمود متأسفانه اطلاع حاصل شده بود که امتیاز آن را هم می‌خواهند فقط بیک نفر واگذار نمایند ولی اخیراً معلوم گردید که اختصاص آنرا دولت بیک نفر قبول نفرموده و می‌خواهند عموم اتباع خود از آن استفاده نمایند از آنجایی که دولت اهمیت آذربایجان و تجار آنرا همیشه منظور فرموده این است به مقام جسارت جسارت برمی‌آئیم که در این موضوع نیز تجار از این استفاده محروم نفرمائید: یک شرحی هم از تجار انزلی رسیده قرائت می‌شود:

مقام مقدس مجلس دارالشورای ملی ایران

کپیه روزنامه ایران چیزی که اساس حیات ملی است و ایرانیان به وسیله آن ممکن است بمدارج عالی برسند استخراج معدن نفت یک ثروت تحت الارضی است از طرف نمایندگان محترم ملت امتیاز نفت شمال بیک کمپانی امریکائی داده شده تجزیه یک ایالت از قانون نفت در مجلس چهارم بسیار بجا و زمینه امتحان ایرانیان را تهیه می‌کند اما قسمت استخراج نفت گیلان بر گذار نمودن امتیاز آن به حاج معین التجار بوشهری سبب پایمالی حقوق ایرانیان مخصوصاً گیلانیان میدانیم ما امضاء کنندگان جداً از مقام نمایندگان و وکلای محترم مجلس تقاضا مینمائیم استخراج معدن نفت گیلان را به عموم ایرانیان در تحت شرایطی بر گذار تا عموم (مثل بادکوبه و قفقاز) در حفر چاه نفت سهیم و شریک شده از فقر وفاقه خلاصی یابند در یکی از مطبوعات گیلان یک شرحی راجع به انتشارات خود از وکلای گیلان نوشته و در آنجا می‌نویسد: ما منتظریم ببینیم وکلای ما در مجلس شورای ملی چگونه از حقوق ما دفاع می‌کند دو نظریه در تمام ایران راجع بان موضوع پیدا شده یکی اینکه دولت تمام پیشنهادهائی که بوزارت فوائد عامه رسیده باید بمجلس تقدیم کند و مجلس هرکدام را که تصویب می‌کند دولت اجرا کند. یکی دیگر که بنظر بنده هم بهترین شقوق است این است که یک قانونی از طرف مجلس وضع شود و در آن هر کس حق داشته باشد شرکتی تأسیس نموده و مثل باطوم بادکوبه چاه حفرکند و نفت استخراج نماید بالاخره به جای اینکه تمام استفاده‌ها را یک نفر بکند بهتر اینست که سیصد عائله سعادتمند شوند بنابراین موضوع سؤال بنده اینست که اولاً یک چنین پیشنهاداتی به وزارت فوائد عامه رسیده یا خیر در صورتی که رسیده آیا وزیر فوائد عامه در نظر دارند که بمجلس تقدیم کند یا نه.

وزیر فوائد عامه - اگر از مقدمه سؤال آقا صرف‌نظر شود خلاصه سؤالی که از بنده فرمودند این بود که آیا پیشنهاداتی که در زمینه نفت رسیده در نظر دارم به مجلس و کمیسیون بفرستم یا خیر البته جواب بنده مثبت است و بنده هیچ مانعی نمی‌بینم که تمام پیشنهادات و حتی آنهائی هم که بعد می‌رسد به مجلس شورای ملی احاله بدهم که در موقع رسیدگی در کمیسیون دقت و مطالعه بیشتری در آن بشود پس جواب این سؤال خیلی مختصر است بله بنده حاضرم که سایر پیشنهاداتی هم که بعد بوزارت فوائد عامه می‌رسد به کمیسیون بفرستم. رئیس - رابورت کمیسیون تجدید نظر در نظامنامه داخلی مطرح است.

(بشرح ذیل قرائت شد.)

و نمایندگانی که در جلسات مقرره شعبه و کمیسیون بدون عذر موجه تأخیر نمایند نسبت بهر نیم ساعت تأخیر یک دوازدهم مقرری روزانه آنها کسر خواهد گردید بدون اینکه برای هر یک جلسه کمیسیون این جرم از نصف مقرری یک روز تجاوز نماید بعلاوه هر یک از اعضاء کمیسیون‌ها که در دو جلسه متوالی و یا در چهار جلسه متناوب بدون عذر موجه در مدت سی روز بکمیسیون حاضر نشوند از عضویت مستعفی خواهند بود.

رئیس - آقای دست غیب(اجازه)

دست غیب - بنده موافقم.

رئیس - کسی مخالف نیست؟

(گفتند خیر)

رئیس – رأی می‌گیریم به متمم ماده صدو بیستم ۱۲۰

حاج عزالمالک – اجازه بفرمائید مجدداً قرائت شود

(مجدداً بشرح سابق قرائت شد)

رئیس – آقای نظام التولیه(اجازه)

نظام التولیه – بنده می‌خواستم عرض کنم ساعات کمیسیون‌ها را خوب معین بفرمایند.

رئیس – آقای دست غیب(اجازه)

دست غیب – فرمایش آقای نظام‌التولیه یک محظوری دارد و گمان می‌کنم بشود ساعات کمیسیون‌ها را معین کرد بواسطه خاطر اینکه ممکن است یک ساعت بیشتر کار نداشته باشند و جلسه را تعطیل کنند و همینطور هم ممکن است یک وقتی کار داشته باشند و جلسه ادامه پیدا کند و اکثریت کمیسیون رأی بدهد که جلسه پنج ساعت طول بکشد شاید نظر آقا این است که اگر ساعت معین نشود و فرضاً جلسه پنجساعت امتداد پیدا کند جریمه بیشتری از مقرری یک روز خواهد بود در صورتیکه عبارت بعد می‌گوید جریمه بیش از مقرری نصف روز نخواهد بود.

(جمعی از نمایندگان مذاکرات کافی است)

آقاسید یعقوب – بنده سؤالی دارم راجع بشعبه. شبهة باقی است. رئیس - قسمت استعفا راجع بشعبه نیست. رأی گرفته می‌شود به متمم ماده صد و بیستم. آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(عده کثیری قیام نمودند)

رئیس - تصویب شد. لایحه علامات صنعتی مطرح است. شور دوم شروع می‌شود چون آقای رهنما غائبند کمیسیون آقای حاج عزالممالک را بسمت مخبر موقتی معرفی می‌کند. ماده اول قرائت می‌شود.

(بشرح ذیل خوانده شد)

ماده اول - هر قسم علامت از رقم و حرف و عبارت و یا نقش که برای امتیاز و تشخیص یک محصول صنعتی و یا یک شیئی و یا مؤسسه تجارتی بکار رود علامت صنعتی و تجارتی شناخته خواهد شد. معهذا علائم ذیل را بجای علامت صنعتی و یا تجارتی نمی‌توان بکار برد.

۱ - بیرقهای ایران و خارجه - علامت مملکتی (شیر و خورشید) انواع نشانها و مدالهای دولتی ایران و یا خارجه - نقشهای ترکیبی شبیه ببیرقهای مختلفه ایران و خارجه انگهای مخصوص دولتی.

تبصره - راجع به نقشهای ترکیبی شبیه ببیرقهای مختلفه ایران که قبل از تصویب این قانون استعمال شده است در صورتیکه تاپنج ماه پس از تصویب این قانون بثبت برسد اجازه داده خواهد شد.

۲- علائمی که متحمل اختلال انتظامات عمومی و برخلاف حسن اخلاق و یا موهم گمراهی مردم و یا تولید رقابت غیرعادلانه بنماید.

۳ - علائمی که مرکب باشد از ارقام یا کلماتیکه معمولا کمیت و یا کیفیت و یا نوع مال التجاره را مشخص می‌دارد و یا عبارتست از اسامی مختلفه جغرافیائی.

۴ - انواع علائم مذهبی و علامات هیئت‌ها و مؤسسات رسمی مانند شیر و خورشید سرخ و هلال و یا صلیب احمر و یا نظائر آن.

رئیس - آقای ارباب کیخسرو.(اجازه)

ارباب کیخسرو - اینجا چون در قسمت اول نقش را داخل کرده‌اند و می‌شود دو قسم تفسیر کرد یک نقش است که بر روی جنس نقش می‌کنند و یک نقشی است که برای علائم صنعتی بکار می‌برند مثلاً یک نفری یک چینی درست می‌کند با یک نقشهای مخصوص و روی آن پارچه علامت شیر و خورشیدی یا سایر نقش‌ها را بکار می‌برد ولی مقصودش این نیست که این را علامت مخصوص امتیاز خود قرار دهد فقط می‌خواهد این نقش را روی جنس خودش بیندازد. در این صورت بنده گمان نمی‌کنم مانعی داشته باشد پس خوبست در اینجا آقای مخبر توضیح بدهند که مقصود از نقش چیست؟ تا بعد در موقع تفسیر اسباب اشکال فراهم نشود.

مخبر - در کمیسیون در این باب مذاکره شد و بالاخره کمیسیون معتقد شد که کسی نمی‌تواند علامت دولتی را بکار برد و باید آنها را محترم شمرد و نباید اجازه داد اشخاص علامت دولتی را خفیف کنند و مورد استعمال قرار دهند.

رئیس - آقای ضیاءالواعظین.(اجازه)

ضیاءالواعظین - بنده موافقم.

رئیس - آقای عدل الملک-(اجازه)

عدل‌الملک - بنده هم موافقم.

رئیس - آقای کازرونی:(اجازه)

کازرونی - از توضیحی که آقای مخبر دادند همچو معلوم شد که اگر کسی یک پارچه درست کند و بخواهد مثلا علامت شیر و خورشید یا سایر علامات بیرق ایران یا مدالهای معموله را در او نقش کند حق ندارد. اولا این مسئله فلسفه و دلیل ندارد و ثانیاً اگر این اصل را از مجاری معموله دنیا اتخاذ کرده‌اند در هیچ جا همچو معمولی نیست و این ترتیب هیچ معنی ندارد آن شخص مخصوصاً برای افتخار می‌خواهد علامت ایران را روی پارچه‌اش نقش کند. اینکه می‌فرمایند علامت دولتی را باید محترم شمرد بعقیده بنده معنی احترام این است. روی کاغذها و پاکت‌ها و چیت‌ها علامت دولتی را استعمال کنند و این استعمال از راه دوست داشتن و احترام است و بعقیده بنده احترام در استعمالش است نه در ترکش. و بنده هیچ مانعی در استعمال و نقش این علامات نمی‌بینم.

رئیس - آقای ضیاءالواعظین.(اجازه)

ضیاءالواعظین - اینجا گویا یک سوء تفاهمی شده که لازم است خاطر آقایان را به آن متوجه کنم فرق است بین نقشی که برای احترام بکار می‌برند یا نقشی که برای علامت صنعتی استعمال می‌کنند یک وقتی است که بنده می‌خواهم یک تابلو یا یک پرده از انگهای رسمی یا از نشانهای قدیم و جدید دولت ایران ترکیب کنم و ترتیب بدهم و در خانه خودم بالای میز خودم بگذارم در این صورت البته بنده آزادم. ولی یک وقت است که بیرق ملی را می‌خواهم علامت صنعتی قرار بدهم و البته این نمی‌شود. زیرا بیرق ملی ایران مال تمام افراد و قاطبه ملت ایران است و نمی‌شود بیک نفر اختصاص دارد ولی در عین حال همانطور که آقای ارباب فرمودند ممکن است برای زینت پارچه روی چیت فرضاً پنجاه تا صورت شیر و خورشید که علامت بیرق ملی ایرانست نقش کنند اما باید دانست که این علامت صنعتی نیست. علامت صنعتی عبارت از نقشی است که صنعتگر یا تاجر نقشه‌اش را بوزارت فوائد عامه می‌دهد یک نسخه از آن یا عین کلیشه را به وزارت فوائد عامه می‌دهد و در مجله وزارت فوائد عامه هم ثبت می‌شود و در نتیجه هیچ کس دیگر نمی‌تواند آن را استعمال کند پس فرقست بین نقشئیکه برای زینت بکار می‌برند با نقشة که امتیاز داده می‌شود.

رئیس - آقای ارباب کیخسرو.(اجازه)

ارباب کیخسرو - بعد از توضیحات آقای ضیاءالواعظین تصور می‌کنم مقصود بنده بعمل آمده است مقصود بنده این نبود که امتیازاتیکه استعمال آن ممنوع است در این جا اجازه داده شود بلکه مقصود بنده تفکیک بین دو نقش بود و یک نقشی است که بصورت علامت تجارتی کسی می‌گیرد و آن منحصر است بخودش البته آن را بنده هم موافقم که باید منحصر و منع کرد ولی در ضمن ممکن است روی پارچه خودش یک نقشهائی از علامت ایران بیندازد این بطوریکه در همه جای دنیا هم نظیر دارد گمان نمی‌کنم مانعی داشته باشد پس مقصود بنده این است از حالا معلوم شود تا در آتیه در موقع تغییر دچار اشکال نشویم. جمعی گفتند مذاکرات کافی است.

رئیس - پیش نهادهائی رسیده قرائت می‌شود.

(پیش نهاد آقای آقا میرزا شهاب به شرح ذیل قرائت شد)

بنده پیش نهاد می‌کنم بجای پنج ماه پس از تصویب این قانون یک سال نوشته شود.

رئیس - آقای آقا میرزا شهاب(اجازه)

آقا میرزا شهاب - همه ماها میدانیم که در این مملکت وسایل اطلاع خیلی کم است به این واسطه بنده پنج ماه را خیلی کم میدانم بخصوص با مدتی که برای نوشتن مواد نظامنامه این قانون در نظر هست که شاید خود این کار دو سال و نیم طول می‌کشد آن وقت نتیجه این می‌شود که هر صنعتگر یا تاجری که برای خودش یک علامتی انتخاب کرده است بمناسبت اینکه این قانون باطلاع او نرسیده و پنج ماه هم از زمان تصویب آن گذشته است از این جهت تمام علامات آنها لغو خواهد شد. بعلاوه عقیده بنده این است که باید در این جا نوشته شود (پس از تصویب و اعلام) زیرا این قانونی که تصویب می‌شود فردا ممکن است در کشو میز وزیر بماند و هیچ کس هم از آن مطلع نشود و برای صاحبان علائم صنعتی اسباب زحمت فراهم گردد از این جهت بنده یکسال را پیش نهاد کردم.

مخبر - چون کلمه اعلان مکرر در اینجا گفته می‌شود بنده باید عرض کنم که قانونی که از مجلس گذشت باید فوری به موقع اجرا گذاشته شود و برای اینکه اعلان نشده است نباید قانون را اجرا نکرد و هیچ کس هم حق ندارد قانون را در کشوی میز نگاهدارد اما راجع بیک سال در کمیسیون هم مذاکره شد ولی کمیسیون نتوانست قبول کند حالا اگر آقا پیش نهاد خود را پس بگیرند و مدت کمتری پیشنهاد کنند بنده هم می‌توانم بجای پنجماه شش ماه را قبول کنم.

رئیس - رأی گرفته می‌شود بقابل توجه بودن اصلاح پیشنهادی آقای آقا میرزا شهاب آقایانیکه تصویب می‌نمایند قیام فرمایند.

(اکثر نمایندگان قیام نمودند)

رئیس - تصویب شد. پیشنهاد آقای طهرانی قرائت می‌شود.

(به این مضمون خوانده شد)

این بنده پیشنهاد می‌کنم که بعد از نمی‌توان بکار برد این عبارت اضافه شود ولی استعمال آن نه بعنوان علامت صنعتی و تجارتی ممنوع نیست. محمد علی طهرانی.

رئیس - آقای طهرانی.(اجازه)

آقا شیخ محمد علی طهرانی - عین عبارت را می‌خوانم و فلسفه پیشنهاد خودم را عرض می‌کنم عین عبارت این است معهذا علائم ذیل را بجای علائم صنعتی یا تجارتی نمی‌توان به کار برد. این پیشنهادی که بمجلس شد بعضی از عمال دولت گمان کردند که استعمال شیر و خورشید ممنوع است از این جهت به بعضی از دکاکین ریخته و متجاوز از سه چهار هزار تومان یا کمتر یا بیشتر اثاثیة مردم را برده‌اند ولی وقتی که این عبارت پیشنهاد بنده اضافه شد عمال دولت می‌فهمد که استعمال شیر و خورشید با چیز دیگریکه در اینجا ممنوع است فقط بعنوان علائم صنعتی ممنوع است نه اینکه مطلقاً ممنوع باشد و اگر این عبارت در اینجا اضافه شود ممکن است برای عمال دولت مشتبه شده و اسباب زحمت مردم را فراهم کنند چنانچه حالا هم کرده‌اند پس اگر عبارت اینطور نوشته شود بجای علائم صنعتی یا تجارتی نمی‌توان بکار برد ولی استعمال آن نه بعنوان علامت صنعتی و تجارتی ممنوع نیست رفع اشکال می‌شود.

مخبر - خیلی مشکل است این کلمه قبول شود ماده بطور کلی می‌گوید علائم ذیل را نمی‌توان بکار برد و اگر اینجا این عبارتی را که میفرمائید اجازه بدهم نوشته شود مثل این است که اجازه بدهیم علائمی را هم که متحمل اختلال انتظامات عمومی و برخلاف حسن اخلاق و غیره باشد بکار ببرند آن وقت مثلا خیال می‌کنند عکس یک بت را هم می‌شود علامت صنعتی قرار داد.

آقا شیخ محمد علی - اختصاص بدهید به فقره اول.

رئیس - آقای ضیاءالواعظین.(اجازه)

ضیاءالواعظین - ماده خوب موضوع را تصریح می‌کند و اگر چیزی بگذاریم تکرار و اضافه است ماده صریحاً می‌گوید معهذا علائم ذیل را بجای علائم صنعتی و یا تجارتی نمی‌توان بکار برد البته طور دیگر مانعی ندارد.

رئیس - رأی گرفته می‌شود. به این ؟؟. آقایانیکه تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(معدودی قیام نمودند.)

رئیس – قابل توجه نشد. ماده دوم قرائت می‌شود.

(بشرح آنی قرائت شد.)

ماده دوم. هیچکس حق انحصار هیچ نوع علامت صنعتی و تجارتی را نخواهد داشت مگر اینکه قبلاً موافق مقررات این قانون علامت خود را رسماً به ثبت وزارت تجارت رسانیده و اجازه استعمال آن را صادر نموده باشد.

رئیس مخالفی ندارد؟

جمعی از نمایندگان - خیر.

رئیس - رأی گرفته می‌شود: موافقین ماده دوم قیام فرمایند.

(عده کثیری قیام نمودند)

رئیس - تصویب شد. ماده سوم قرائت شود.

(بشرح ذیل خوانده شد)

ماده سوم. هر تاجر یا صنعتگر که ؟؟ علامتی را بخود تخصیص دهد باید ؟؟ و یا بوسیله وکیل ثابت الوکاله خود ؟؟ علامت مزبوره را باندازه حقیقی در سه ؟؟ با امضاء و مهر خویش به انضمام یک ؟؟ کلیشه آن علامت و اظهارنامه متضمن جنس و نوع و طرح آن علامت و اسامی و اوصاف اجناسی که آن علامت روی آنها بکار خواهد رفت به وزارت تجارت تقدیم نماید. اندازه علامت در هر حال نباید از یک عشر ؟؟ ذرع مربع زیادتر باشد.

تبصره اول - علاماتی که سابقاً معمول بوده‌اند هرگاه از یک عشر ذرع هم متجاوز باشند با رعایت ماده هفت پذیرفته می‌شود.

تبصره دوم - نسبت به اجناس جدیدی که در اظهار نامه ذکری از آنها نشده است صاحب علامت در صورتی می‌تواند علامت خود را استعمال نماید که به موجب اظهار نامة جداگانه متضمن اسامی و اوصاف اجناس ؟؟ مراتب را باطلاع وزارت تجارت رسانیده ؟؟ اجازة تحصیل کند.

رئیس - آقای طهرانی (اجازه)

آقا شیخ محمد علی طهرانی - در این عبارت می‌نویسد: «و مهر خویش به انضمام یک قطعه کلیشه آن علامت به وزارت تجارت تقدیم نماید.» اگر چه بنده نباید معنی کلیشه را بدانم زیرا اصلاح فارسی نیست ولی از اهل علم که پرسیدم ترجمه کردند که کلیشه عبارتست از صفحه فلزی که آن را گراور کرده یا کنده‌اند. گاهی اتفاق میآفتد که یک کلیشه صد تومان برای ارباب تجارت و صنعت تمام می‌شود و اگر بنا باشد کلیشه را بوزارت تجارت بیاورد (ممکنست وزارت خانه از روی یک مصالحی یاو اجازه ندهد آن وقت صد تومان بیک بیچاره پیشنهاد کننده ضرر وارد می‌آید چون وقتی که نقشه را به وزارت خانه بردند از روی آن نقشه باید تکلیفش را معلوم کنند و یک نفر تقاضا کننده باید دو کلیشه تهیه کند یکی را بوزارت خارجه بفرستد و یکی را برای خود نگاه دارد بنده گمان می‌کنم محتاج ببردن کلیشه نیست و همین که صورت نقشه را بوزارت فوائد عامه ببرد کافیست از این جهت تقاضا دارم مسئله کلیشه اصلاح شود.

مخبر - در خارج بعضی از آقایان ببنده اعتراض کردند که در مخبری زیاد دفاع می‌کنم باین جهت اعتراض می‌کنم چیزی را که در کمیسیون مذاکره زیاد شده و اکثریت اعضاء کمیسیون به آن رأی داده‌اند البته وظیفه مخبر اینست که از آن دفاع کند بنده اگر بخواهم نظریه تمام آقایان را مورد توجه قرار بدهم آن وقت با آن رأی قطعی که در کمیسیون داده شد، منافات دارد و از این جهت بنده در مخبری قصور کرده و وظیفه مخبری خودم را انجام نداده‌ام پس اگر بنده با نظریه آقایان مخالفت می‌کنم مربوط به عقیده شخصی نیست بلکه دفاع از رأی کمیسیون است ولی البته رأی مجلس قاطع خواهد بود. راجع به کلیشه هم در کمیسیون مذاکرات زیادی شد. آقای ارباب حضور داشتند وزیر فوائد عامه هم بودند بالاخره قرار شد که باید کلیشه را به وزارت فوائد عامه بدهند چون ده تومان که بدولت بیشتر نمی‌دهند.دولت نمی‌تواند صد تومان برای طبع آن علامت در مجله خودش خرج کند و کلیشه بسازد. از این جهت لازمست کلیشه را به وزارت فوائد عامه ببرد. بعضی از آقایان ببنده فرمودند چیزی که کلیشه ندارد چطور کلیشه آن را به وزارت خانه تسلیم کنند البته چیزی که کلیشه ندارد فقط بردن نقشه آن کافیست یا بعضی چیزهای دیگر که اصلاً اهمیتی ندارد می‌توان بنقشه تنها اکتفا کرد و اگر همچو پیشنهادی بشود که چیزی که کلیشه ندارد نقشه آنرا بوزارت فوائد عامه ببرند بنده قبول می‌کنم اما چیزهائیکه مهمست و کلیشه دارد نمی‌شود بنقشه تنها اکتفا کرد و باید یک قطعه از کلیشه آن را بدولت بدهند.

رئیس - آقای ارباب کیخسرو.(اجازه)

ارباب کیخسرو - فرمودند در کمیسیون با حضور وزیر فوائد عامه مذاکره شده و قبول نکرده‌اند بنده چون رفتم دیگر نمیدانم چه مذاکره شد ولی بهر صورت مذاکره شد که ممکنست نظریات در مجلس پیشنهاد شود. از آقایان استدعا دارم قدری دقت و توجه بفرمایند: خیلی از قوانین به عجله وضع شده و حالا ما دچار مضراتشان شده‌ایم دادن کلیشه بوزرات فوائد عامه چندین مضرت دارد کوچکترین مضرتش اینست کسی که می‌خواهد کلیشه بسازد باید دو دفعه پول بدهد و حال آنکه اگر بهمان اندازه نقش با عکس آن را در سه نسخه تهیه و مهر کرده به وزارت خانه بدهد کفایت می‌کند. ثانیاً فرض کنیم بنده تاجر و کلیشه را هم ساختم بچه اعتبار به وزارت خانه بدهم!؟ کلیشه برات با کلیشه اسکناس را نمی‌توان بدست وزارت خانه یا دیگری داد و باید در دست خود شخص باشد. از این جهت بنده تصور می‌کنم به همان اندازه کلیشه عکس یا نقش او را ممهوراً بدهند کافیست ولی راجع به نقش در روزنامه هر وقت وزارت فوائد عامه بخواهد نقش کلیشه را در روزنامه طبع کنند ممکن است با حضور خود صاحب کلیشه چاپ بکنند که بطور غلط استعمال نشود بعد بدهند بدستش. ملاحظات ضررهای اساسی و مادی هر دو را باید کرد و آن وقت رأی داد.

رئیس - آقای آقا سید یعقوب.(اجازه)

آقا سید یعقوب- این مسئله که آقای ارباب فرمودند آن روز هم تشریف داشتند و همین مذاکرات شد و صحبت به اینجا ختم شد که این ضررش بیشتر است برای مردم صنعتگر و تاجر که در چاپ کردن علامتش در مجله بیاید بنشیند کلیشه او در مجله چاپ بکنند بعد بگیرد ببرد بواسطه اینکه اگر کسی که امتیاز می‌گیرد در ولایات باشد چطور می‌تواند کلیشه خود را بیاورد در وزارت فوئد عامه نشان بدهد که چاپ بکنند پس آن طریقی را که در قانون نوشته فرمودند ضرر دارد چرا ضرر دارد؟ آخر کسی که می‌خواهد اجازه انحصار علامتی را تحصیل کند برای اینست که از آن تجارت نامی بلند کند برای اینست که از آن تجارت نامی بلند بکند و فایده ببرد و البته ملاحظه نفعی را کرده که می‌خواهد علامتی را بخود تخصیص بدهد و دیگری مداخله در آن نکند. پس وقتی که می‌خواهد در تحت اسم این علامت و این اختصاص ترقی بکند و استفاده بکند اگر پنجاه شصت تومان ضرر هم بکشد اهمیتی ندارد. دولت که تجار را مجبور نمی‌کند بروند اجازه اجازه اختصاص و انحصار علامت بگیرند. بنده خودم برای اهمیت تجار یا برای فایده بردن از صنعتم می‌خواهم بروم علامتی را بگیرم (من لناله لغنم فعلیه الغرم) من که نفعی را برای خودم در نظر گرفته‌ام با اختیار خودم و با اطلاع از قانون می‌روم این کار را می‌کنم دولت هم که نمی‌خواهد ضرری نسبت به تجار متوجه کرده باشد تاجر با تصور منافعی بمیل خود می‌خواهد این اجازه را بگیرد کلیشه‌اش را هم باید بدهم نمی‌خواهد امتیاز انحصار نگیرد.

جمعی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.

رئیس - پیشنهادها قرائت می‌شود.

(پیشنهاد آقای ارباب کیخسرو بشرح ذیل خوانده شد.)

بنده پیشنهاد می‌کنم ماده سوم قانون علائم صنعتی و تجارتی این قسم نوشته شود: ماده سوم - هر تاجر یا صنعتگر که بخواهد علامتی را بخود تخصیص دهد باید شخصاً یا بوسیله وکیل ثابت الوکاله خود نقشه علامت مزبور را باندازه و نقش یا عکس حقیقی در سه نسخه بامضاء و مهر خویش و اظهار نامه الی آخر.

رئیس - بفرمائید.

ارباب کیخسرو - بنده گمان می‌کنم توضیحاتی که دادم کافی باشد فقط برای تاجری که در یک ولایتست شقوق متعدعه موجود است. اولا ممکن است کلیشه را نزد وکیل و امین خود در طهران بفرستد و او ببرد به وزارت خانه. ثانیاً ممکن است اوراقی از روی کلیشه خودش بقدری که دولت می‌خواهد در ضمن مجله بگذارد چاپ کند و بفرستد بوزارت فوائد عامه که در آنجا ضمیمه نمایند. بهر صورت عرض می‌کنم کلیشه هم حکم مهر را دارد و هیچ صاحب مهری مهر خودش را دست غیر نمی‌دهند.

رئیس - رأی می‌گیریم بقابل توجه بودنش. آقایانی که این اصلاح را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

(اکثر نمایندگان قیام کردند)

رئیس - قابل توجه شد.

بعضی از نمایندگان - تنفس بدهید.

رئیس - یک پیشنهاد دیگر هست رأی می‌گیریم بعد تنفس داده می‌شود.

(پیشنهاد آقای دامغانی بشرح آتی خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم نوشته شود: «بامضاء یا مهر خویش به انضمام.» الی آخر.

شریعتمدار دامغانی - با مقصود بنده تصور می‌کنم کمیسیون موافق باشد و فقط گمان می‌کنم این پیشنهاد را اصلاح عبارتی باید دانست زیرا در اینجا نوشته با امضاء مهر و این همچو میرساند که هم مهر لازم است هم امضاء و این ترتیب در این مملکت که بر حسب ترتیبات تجدیدی مهر متروک شده است اشکال خواهد شد. چون یک قسمت از مردم ابداً خط ندارند و فقط مهر دارند در اینصورت قادر بامضاء نیستند. یک قسمت هم مهر ندارند و اصلاً امضا می‌کنند و محتاج بمهر نیست. از این جهات بعقیده بنده باید نوشته شود مهر یا امضاء و این گمان می‌کنم اصلاح عبارتیست.

مخبر - چون در این ماده یک پیشنهاد قابل توجه شده است و رأی گرفته نمی‌شود استدعا می‌کنم این پیشنهاد را هم مراجعه بفرمایند بکمیسیون.

دامغانی - رأی بگیرید. ملک الشعراء - قبول کردند.

دامغانی - بسیار خوب.

رئیس - با تنفس کسی مخالف نیست؟

(گفتند خیر)

در این موقع آقایان نمایندگان برای تنفس خارج و پس از نیم ساعت مجدداً جلسه تشکیل گردید.

رئیس – ماده چهارم لایحه علامات صنعتی و تجارتی.

(بمضمون ذیل قرائت شد.)

ماده چهارم - اظهارنامه هر علامتی که در حدود مقررات این قانون بوزارت تجارت پیشنهاد می‌شود در دفتر مخصوص ثبت ذیل آن را اظهار کننده و مأموریکه متصدی ثبت است امضاء خواهند نمود. در صورتی که علامت بتوسط وکیل معرفی شده وکالت نامه باصل اظهار نامه منضم گردیده و ضبط می‌شود.

رئیس - کسی مخالف هست یا خیر؟

(گفته شد خیر)

رئیس - رأی گرفته می‌شود به ماده چهار. آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب نمایندگان برخاستند)

رئیس - تصویب شد.

ماده پنجم: (بمضمون آتی خوانده شد)

ماده پنجم - ثبت هر علامت در دفتر فوق‌الذکر باید با رعایت مراتب ذیل بعمل آید.

اولا - تاریخ روز و ماه و سال و ساعت ثبت.

ثانیاً- اسم و شغل و مسکن صاحب علامت و وکیل او در صورتی که معرفی به توسط وکالتنامه بعمل آید.

ثالثاً - اسامی و اوصاف نوع و یا انواع مال‌التجاره و یا محصول صنعتی که علامت مزبور برای امتیاز و یا تشخیص آن بکار خواهد رفت.

رابعاً - تفصیل چگونگی علامت بطور مقعر و یا برجسته و یا مسطح در روی جنس نقش و یا طرح خواهد شد.

خامساً - مبلغ حق ثبت مأخوذه مطابق ماده نهم این قانون. صورت ثبت در دو نسخه نوشته شده یک نسخه باظهار کننده و نسخه دیگر بدفتر وزارت تجارت برای ظبط داده خواهد شد. در روی نسخة اصلی در دفتر و همچنین در روی هر یک از دو نسخه باید نقشه از علامت الصاق بشود.

رئیس - کسی مخالف نیست.

(گفتند - خیر)

رأی گرفته می‌شود آقایانی که ماده پنج را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(غالب نمایندگان قیام کردند)

رئیس - تصویب شد. ماده شش

(بمضمون ذیل قرائت شد)

ماده ششم - وزارت تجارت در صورتیکه ملاحظه نمایند که علامت پیشنهادی بواسطه شباهت کاملی که با علامت دیگر دارد مردم را باشتباه خواهد انداخت از ثبت و تصدیق آن امتناع خواهد نمود.

رئیس - آقای اخگر.(اجازه)

اخگر - یک «که» زیاد دارد در صورتیکه ملاحظه نماید که علامت …) یک (که) زیاد است.

مخبر - قبول می‌کنم.

رئیس - رأی می‌گیرم بماده ششم با حذف لفظ (که) آقایانیکه تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(جمع کثیری برخاستند)

رئیس - تصویب شد. ماده هفت:

(اینطور خوانده شد)

ماده هفتم - برای حفظ حقوق افراد نسبت بمعاملات صنعتی و تجارتی که قبل از وضع این قانون استعمال مینموده‌اند از تاریخ انتشار رسمی این قانون الی انقضای یکسال مهلت داده می‌شود که کلیه دارندگان علامت صنعتی و تجارتی در صورتیکه به انحصار استعمال علامت خود در مملکتی مایل باشند علامت مزبوره را بوزارت تجارت معرفی نمایند. اجازه استعمال هیچگونه علامتی صادر نخواهد شد مگر پس از انقضاء مدت یک سال مهلت فوق الذکر و با رعایت شرایط ذیل:

اول علامت موافق مقررات این قانون باشد.

دوم - عین و یا شبه علامت صنعتی و تجارتی دیگری که در مدت مهلت برای ثبت و صدور اجازه بوزارت تجارت تسلیم شده و ثابت شود که قبل از آن علامت معمول و متداول بوده است نباشد.

تبصره - اسنادیکه حق تقدم برای علامت صنعتی و تجارتی ثابت می‌نمایند عبارت از قوانین و احکام دولتی ایران. در صورت فقدان نوشتجات رسمی اسناد و تصدیق نامه‌هائیکه تقدم استعمال علامتی را ثابت نماید، در هر حال اسناد رسمی او الویت خواهند داشت.

رئیس - آقای اخگر.(اجازه)

اخگر - یک اصلاح عبارتی اینجا دارد «اسنادی که حق تقدم برای علامات صنعتی و تجارتی ثابت می‌نمایند عبارتست از قوانین و احکام دولتی ایران در صورت فقدان نوشتجات رسمی الی آخر» این جا بین این دو جمله یک (واو) لازم دارد: احکام دولتی ایران «و» در صورت فقدان نوشتجات الی آخر …

مخبر - واو نمی‌خواهد. دو جمله است.

رئیس - آقای تهرانی.(اجازه)

آقا شیخ محمد علی طهرانی - این عبارت فقره دوم را که نوشته «عین و یا شبیه علامت صنعتی و تجارتی دیگری الی آخر، چون در ماده سوم پیشنهاد آقای ارباب قابل توجه شد که کلیشه بوزارت فوائد عامه داده نشود باید طوری بنویسند و عبارت را بشکلی اصلاح کنند که کلیشه را استثناء کنند.

رئیس - آقای ضیاء الواعظین.(اجازه)

ضیاء الواعظین - پیشنهاد آقای ارباب که در مجلس قابل توجه شد و بکمیسیون می‌رود صحت فرمایش آقای طهرانی را ایجاب نمی‌کنند در صورتی هم که بنا باشد کلیشه بوزارت فوائد عامه داده نشود این عبارت بجاست و چیزی راجع به کلیشه در اینجا نبایستی توضیح داده شود: وقتی که نقشه بوزارت فوائد عامه داده شد و وزارتخانه تصویب کرد و صاحب علامت امتیاز گرفت دیگر هیچ کس حق ندارد عین یا شبیه آن را بسازد. شبیه چه چیز را؟ عین یا شبیه آن چه را که در وزارت فوائد عامه موجود است و در مجله رسمی منتشر می‌شود نمی‌توانند استعمال کند ولی اینجا در سطر چهارم از ماده هفت یک یا زیاد دارد: کلیه دارندگان علامت صنعتی و تجارتی در صورتیکه بانحصار استعمال علامت خود در مملکتی مایل باشند… این در مملکتی باید در مملکت شود در صورتی که بانحصار استعمال علامات خود در مملکت مایل باشند.

رئیس - رأی گرفته می‌شود بماده هفت …

محمد هاشم میرزا شیخ‌الرئیس - مخالفم.

رئیس - با چه مخالفید؟

شیخ‌الرئیس - با حذف یا.

رئیس - بفرمائید.

شیخ‌الرئیس - ممکن است که یکی از تجار مادر مملکت دیگر باشد مثلا در هندوستان است بمناسبت ایرانی بودن می‌خواهد به این ترتیب اجازه انحصار علامت بگیرد یا تنباکو فروش است در مصر می‌خواهد اینطور علامت بگذارد پس در مملکتی بهتر است.

ضیاء‌الواعظین - اجازه میفرمائید توضیح عرض کنم.

رئیس - (خطاب به شیخ‌الرئیس) اصل راپورت کمیسیون اینجا هست و ؟؟ و مملکتی نیست.

شیروانی - در نسخه بنده مملکت ؟؟ دارد.

مخبر - در طبع ثانی اشتباه شده است.

رئیس - رأی گرفته می‌شود بماده ۷ یا تبدیل مملکتی بمملکت آقایانی که ماده هفتم را باین ترتیب تصویب می‌نمایند قیام نمایند.

(جمعی از نمایندگان برخاستند)

رئیس - تصویب شد ماده ۸ قرائت می‌شود.

(اینطور قرائت شد)

ماده هشتم - در صورتیکه دارنده علامتی بخواهد علامت خود را بدیگری انتقال بدهد باید بموجب اظهار نامه مراتب را باطلاع وزارت تجارت رسانیده نام و نشان شخص جدید را ذکر و تحصیل اجازه مخصوص که در ظهر ورقه صورت مجلس ثبت قید خواهد شد بنماید. در صورت فوت صاحب علامت صنعتی و تجارتی صاحبان قانونی آن علامت مزبوره را کما فی‌السابق معمول می‌دارند. فقط باید بموجب اظهار نامه که اسناد مربوطه نیز بآن منضم باشد مراتب را در مدت شش ماه باستحضار وزارت تجارت برسانند

رئیس - آقای ضیاءالواعظین.(اجازه)

ضیاءالواعظین - موافقم.

رئیس - آقای تدین(اجازه)

تدین - در ماده هشتم سطر سوم می‌گوید نام و نشان شخص جدید را ذکر. این عبارت عوامانه است مقصود از نشان اوصافست؟ علامات ممیزه آن شخص است؟ چیست بنده تصور می‌کنم این کلمه نشان اینجا زائد است مگر اینکه نشان بمقصود شخص باشد.

مخبر - این اهمیتی ندارد ممکن است بجای نام و نشان اسم بگذارید.

رئیس ـ شاهزاده شیخ‌الرئیس.(اجازه)

محمدهاشم میرزا شیخ‌الرئیس ـ بنده با نام و نشان موافقم

رئیس ـ آقای مخبر عبارت نام و نشان را مسترد داشتند و به جایش اسم گذاشتند

شیخ‌الرئیس ـ با این اصلاح مخالفم زیرا نام و نشان خیلی لفظ فصیح خوبی است و بعلاوه فارسی ساده و در اشعار شعرا و فصحا عبارات ادباء و بلغا هم هست من نمی‌دانم چه اشکالی داشت که آقای مخبر پس گرفتند و به جایش اسم پیشنهاد کردند و چه جهت دارد آقای تدین ایراد می‌کنند مقصود این است که اسم و شهرت و آدرس او را بنویسند که بدانند کی است و کجا است تا هر وقت خواستند به او مراجعه کنند بتوانند و نام و نشان وافی به این مقصود هست و به نظر بنده خیلی خوب لغتی هم هست و باید باشد و اسم کافی نیست

رئیس ـ آقای ضیاءالواعظین (اجازه)

ضیاءالواعظین ـ بنده هم با نام و نشان موافقم و با اسم مخالفم. نام نشان مثل اسم و رسم است باید اسم او را و این که چه سن دارد در کجا متوطن است آدرسش چیست اینها اطلاع بدهد نام و نشان لغت مرکبی است و هیچ عیب ندارد

رئیس ـ آقای تدین (اجازه)

تدین ـ یواش یواش کار می‌کشد به استدلال از عبارات ادباء و غیر ذلک اما التفات نفرمودند به عرایض بنده: عرض کردم مقصود از نام و نشان که دو کلمه است دو چیز است یا یک چیز اگر مقصود یک چیز است و از نام و نشان روی هم رفته اسم او را قصد کرده‌اند این عبارت صحیح نیست و اگر مقصود از نشان علائم ممیزه او است که اصطلاحاً فرق می‌کند. اگر بخواهید تشریف ببرید از وزارت خارجه یک تذکره بگیرید آنجا نشان شخص یک طور مخصوصی است قدش چطور است ابرویش و چشمش و علائم و قیافه‌اش چطور است . . .

ملک‌الشعراء ـ آن نشانه آن است نه نشان

تدین ـ اگر نشان یک تاجر را بگیرید علامات ممیزه اوصاف خانه و منزل و سن او مقصود است. پس التفات بفرمایید اگر دو تا است این کلمه نشان به عقیده بنده کافی نیست و باید ذکر کنید اسم و رسم و اگر یکی است نام و نشان غلط است و بنده پیشنهاد می‌کنم به جای نام و نشان اسم و رسم باشد.

مخبر ـ به نظر بنده این موضوع و آقایان زیاد تفصیل دارند مقصود این است که اسم و آدرس محل و سن و بعضی جزئیات دیگرش را بگوید اگر می‌خواهید همه اینها را ذکر کنید خواهش می‌کنم یک ماده درازتر بنویسند پیشنهاد کنید البته هر کس که می‌خواهد یک نفری را که طرف او است به وزارتخانه معرفی کند می‌داند چطور معرفی کند و این جزئیات را هم می‌نویسد و بنده جدیتی در هیچ یک از دو موضوع ندارم و چون آقایان نام و نشان را بهتر می‌دانند همان نام و نشان باشد و بنده دیگر پیشنهادی نمی‌کنم در هر حال این مناقشه عبارتی است و در اصل موضوع فرق نمی‌کند

رئیس ـ اسم را پس گرفتید.

مخبر ـ بلی همان نام و نشان باشد.

رئیس ـ آقای سهام‌السلطان (اجازه)

سهام‌السلطان ـ در آخر سطر چهارم این ماده هشتم می‌نویسد در ظهر ورقه صورت مجلس ثبت قید خواهد شد بنماید. این عبارت ناقص است و درست مفهوم نمی‌شود خواهش می‌کنم آقای مخبر توضیح بدهند تا معلوم شود.

ضیاءالواعظین ـ یک واو لازم دارد.

مخبر ـ ثبت و قید خواهد شد

رئیس ـ شاهزاده شیخ‌الرئیس. (اجازه)

شیخ‌الرئیس ـ بنده در همان اسم عرض داشتم حالا که پس گرفتید هیچ.

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب ـ من ناچار شدم یک کلمه خدمت آقای تدین عرض کنم. نام نشان یک کلمه واضح و زبان فارسی هم هست خیلی هم خوب است ما حتماً باید همیشه کلمات عربی به کار ببریم و کلمات فارسی را استعمال نکنیم؟ آخر چه عیب دارد که موفق بشویم به تدریج کلمات فارسی را متداول کنیم از این جهت خواستم عرض کنم که اشکال نکنند

رئیس ـ آقای میرزا شهاب (اجازه)

آقا میرزا شهاب ـ اینجا آقای سهام‌السلطان درست ملتفت نشدند آقای مخبر هم اشتباه کردند مقصود این است که در ظهر صورت مجلس ثبت قید شود اگر ثبت و قید شود چیز مهملی خواهد شد

رئیس ـ آقای سهام‌السلطان (اجازه)

سهام‌السلطان ـ گمان می‌کنم اصلاً عبارت فارسی نیست این که فرمودید بدتر شد و هیچ فهمید نشد می‌گوید (تحصیل اجازه مخصوصی که در ظهر ورقه صورت مجلس قید خواهد شد بنماید) اگر واو اضافه کنید یا نکنید هیچ کدام مفهوم نیست خواستم آقای مخبر طوری این را اصلاح بفرمایند که معنی از آن مفهوم شود.

رئیس ـ آقای تدین (اجازه)

تدین ـ بنده مخالفم.

رئیس ـ آقای نظام‌التولیه. (اجازه)

نظام‌التولیه ـ خواستم عرض کنم اگر همان واو را اضافه کنید صحیح می‌شود و غیر از آن معنی نمی‌دهد

رئیس ـ آقای تدین

تدین ـ آقای آقا سید یعقوب در غیر موقع گفتند این کلمه نشان فارسی است می‌دانم فارسی است این ماده هشت هم فارسی است اما طوری فارسی است که بنده نمی‌فهمم و یقیناً اگر فارسی بود بنده می‌فهمیدم در ظهر ورقه صورت مجلس ثبت قید خواهد شد بنماید مقصود این است که در ظهر ورقه صورت مجلس ثبت خواهد شد یا قید خواهد شد یعنی آن تحصیل اجازه مخصوص در ظهر ورقه صورت مجلس ثبت شود اما این صورت مجلس ثبت قید خواهد شد عبارت فارسی نیست و به عقیده من باید یکی از این دو کلمه ثبت و قید حذف شود یا اگر بخواهیم تأکید کنیم باید (ثبت و قید) بنویسم یعنی واوی بین ثبت و قید بگذاریم

مخبر ـ باز بنده گمان می‌کنم در خواندن اشتباه شده اینجا یا قائل شدیم که علامات صنعتی ثبت شود و در ماده چهارم هم ترتیب ثبت را می‌گوید آن دفتری که در آن ثبت می‌شود (صورت مجلس ثبت) است آن وقت انتقال در ظهر ورقه «صورت مجلس ثبت» قید خواهد شد منتهی اگر از کلمه «که در ظهر» تا «خواهد شد» این عبارت را «که در ظهر ورقه صورت مجلس ثبت قید خواهد شد» بین‌الهلالین بگذاریم بهتر است و مقصود این است که این اظهار و تحصیل اجازه در ظهر صورت مجلس قید خواهد شد.

رئیس ـ آقای دستغیب. (اجازه)

دستغیب ـ عرضی ندارم.

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب. (اجازه)

آقا سید یعقوب ـ بنده با توضیحی که آقای مخبر دادند موافقم و خواستم عرض کنم . . .

رئیس ـ خوب موافق هستید بعد از مخالف صحبت کنید. آقای مدبرالملک.(اجازه)

مدبرالملک ـ به عقیده بنده خود آقای مخبر در ضمن توضیح تصدیق کردند که اینجا یک چیز زیاد است یا ثبت یا قید و اگر در این مورد لطفاً خودشان قبول کنند «واو» اضافه شود بین ثبت و قید و یا این که اصلاً ثبت را بردارند موضوع حل و اختلاف رفع می‌شود و پیشنهاد زیادی هم لازم نیست بشود.

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب ـ بنده خوب آقایان را توجه می‌دهم که در عبارت دقت بفرمایند «بنماید» را خبر «تحصیل قرار می‌دهیم پیشتر هم در یک ماده دیگر گفتند که مجلس ثبتی هست . . .

نمایندگان با همهمه و خنده ـ آقا مجلس ثبت چیست! کجا چنین چیزی گفتند!

آقا سید یعقوب ـ بنده را هو نکنید نگفتم مجلس ثبت یا جایی است در مقابل مجلس سنا یا مجلس شوری و انجمن بلدی که نمایندگان منتخب ملت بیایند آنجا بنشینند که شما فی‌الفور می‌خواهید استفاده بکنید. در وزارت فوائد عامه جایی هست که علائم صنعتی را می‌برند موامق این قانون آنجا ثبت می‌کنند و آنجا یا آن اداره دفتری دارد که آن صورت مجلس ثبت است. آن وقت در عبارت دقت بفرمایید و همان طور که عرض کردم «بنماید» را خبر برای «تحصیل اجازه» قرار بدهید یک جمله در این میان می‌نماید و آن عبارت «که در ظهر ورقه (صورت مجلس ثبت) قید خواهد شد عبارت را قدری دقت بفرمایید نه هیچ اشکالی دارد نه هیچ چیز زیادی نه هیچ کمی مگر این که پیشنهادی دارید بکنید که مجلس رأی بدهد آن چیز دیگری است

رئیس ـ چون ظهر شده است اگر صلاح بدانید بقیه مذاکرات در این قانون بماند برای بعد.

(جمعی از نمایندگان ـ صحیح است)

رئیس ـ مخالفی ندارد؟

(بعضی از نمایندگان ـ خیر)

رئیس ـ راجع به طرح آقای ضیاءالواعظین که در خصوص مدارس و کلاس‌های صنعتی پیشنهاد کرده بودند و کمیسیون مبتکرات تصویب کرده بود در ضمن تقاضای فوریت هم شده بود فراموش شد نسبت به فوریتش رأی گرفته بشود.

حالا رأی می‌گیریم.

(به شرح ذیل خوانده شد)

کمیسیون مبتکرات طرح قانونی ضیاءالواعظین و جمعی از نمایندگان محترم را راجع به تأسیس کلاس‌های صنعتی در مدارس ابتدایی مجانی و تعدیل کلاس‌های متوسطه چهار باب از ۸ باب مدارس متوسطه فعلی طهرانی را به کلاس‌های صنعتی مطرح مذاکره قرار داده و به اتفاق آراء قابل توجه دانسته فوریت آن را اظهار و تقاضا می‌نماید که به کمیسیون معارف ارجاع شود.

رئیس ـ آقای تدین(اجازه)

تدین ـ بنده در عین این که با اساس این پیشنهاد مخالفتی ندارم با فوریتش مخالفم.

اولاً ـ بر طبق یک اصل از اصول قانون اساسی و همچنین یک ماده از مواد نظامنامه داخلی در هر طرح قانونی که پیشنهاد می‌شود باید نظر وزیر مسئول را جلب کرد و بنده نمی‌دانم در کمیسیون مبتکرات این کار صورت گرفته است یا نه؟ علی ای حال این تذکر برای آقایانی است که در کمیسیون مبتکرات عضویت دارند برای این که در تصویب لوایح قبلاً نظر وزیر مسئول را جلب کنند والا ممکن است که اگر قبل از جلب نظر وزیر مسئول رأیی بدهند و توجه مجلس را هم جلب بکنند مجلس هم قابل توجه بداند و رأی بدهد به قابل توجه بودن آن طرح بعد آن وزیر مسئول بیاید در مجلس ادله اقامه بکند و مجلس را متقاعد کند که آن طرح غلط بوده و آن وقت یک تضعیفی در عقاید و آراء مجلس می‌شود.بنابراین لازم است کمیسیون مبتکرات به طور کلی در هر مطلبی جلب نظر وزیر مسئول را بکند حالا در این جا جلب نظر وزیر مسئول شده است یا نشده است من نمی‌دانم چون نشده است بایستی کمیسیون مربوطه که طرح به آنجا ارجاع می‌شود این کار را بکند و چون این موضوع را مهم می‌دانم عجالتاً به فوریتش نمی‌توانم رأی بدهم که به یک شور اکتفاء بشود.بنابراین بنده پیشنهاد می‌کنم اگر تقاضای فوریتی هم باید بشود واگذار کنیم به نظر کمیسیون معارف بعد از آن که تبادل نظر با وزیر مسئول کردند اگر اصولاً دیدند این عملی می‌شود و موجبات فوریت امر به نظر آنها رسید کمیسیون معارف ممکن است در ضمن راپرتی که می‌دهد تقاضای فوریت بکند.

رئیس ـ شاهزاده شیخ‌الرئیس(اجازه)

شیخ‌الرئیس ـ بنده هم با فوریت مخالفم ولی ادله فوریتش را هنوز نگفته‌اند و چون مطلب مهم است خوب است ادله فوریت را بفرمایند تا مخالفت خود را بیان کنم.

رئیس ـ آقای حائری‌زاده.(اجازه)

حائری‌زاده ـ بنده هم با فوریت مخالفم.

آقا شیخ فرج‌الله ـ بنده تذکر نظامنامه دارم.

رئیس ـ بفرمایید

آقا شیخ فرج‌الله ـ در ماده شصت و پنجم عبارتی است که به عقیده بنده شامل این موضوع می‌شود می‌گوید: (هیچ طرحی را که مستلزم ازدیاد مقرری یا مدد معاش یا وظیفه باشد به عنوان ماده الحاقیه یا به عنوان اصلاح نمی‌توان پیشنهاد کرد. و همچنین است طرحی که خواه مستلزم احداث تأسیسات یا شغل یا وظایف بوده خواه باعث توسعه هریک از این فقره خارج از حدود قوانین جاریه باشد به اعتقاد من این طرح طرحی است که مستلزم احداث تأسیس یک چیزهای جدیدی خواهد شد و منجر به بودجه و خرجی می‌شود پس بدون این که از طرف دولت پیشنهاد بشود نماینده نمی‌تواند پیشنهاد کند.

رئیس ـ خیر آقا این در صورتی است که مشغول مذاکره در قانون بودجه یا بودجه یک وزارتخانه هستید آن وقت در ضمن شور نمی‌شود طرحی پیشنهاد کرد.

ضیاءالواعظین ـ بنده اجازه می‌خواهم بر طبق وظیفه مخبری خودم از این فرمایشات که فرمودند جواب عرض کنم. اجازه می‌فرمایید؟

رئیس ـ بلی بفرمایید.

ضیاءالواعظین ـ در قسمتی که آقای تدین فرمودند کمیسیون مبتکرات لازم است نظر وزیر مسئول را جلب کند) در نظامنامه در ضمن موادی که مخصوص وظایف کمیسیون مبتکرات است چنین ذکری نشده است اگر در جای دیگر باشد خوب است بفرمایند.بعلاوه کمیسیون مبتکرات پیشنهاد کرده که این موضوع به کمیسیون معارف برود و احاطه کمیسیون معارف به این قسمت از کمیسیون مبتکرات بیشتر است وزیر مسئول یا اعضای وزارتخانه‌ها و آنهایی که صلاحیت دارند از طرف کمیسیون معارف دعوت می‌شوند و نظریات خودشان را می‌گویند در قسمت عملی بودن این موضوع هم بعد در جای خودش صحبت می‌شود که کاملاً عملی است.در کمیسیون معارف که مطرح شد نظر وزیر معارف یا معاون یا کسانی که در این قسمت اطلاعات و تخصص دارند کاملاً جلب می‌شود ولی نقطه‌نظر کمیسیون مبتکرات راجع به فوریتش همان طور که حضرت والا شاهزاده شیخ‌الرئیس فرمودند که توضیح داده شود.این است که پس از طرح این مسئله در کمیسیون معارف و جلب نظر وزیر مسئول و حصول موافقت نظر لازم است در این خصوص نظری هم در پروگرام مدارس بشود تا ضمناً (مطابق فرمایش آقای آقا شیخ فرج‌الله) مستلزم بودجه و خرج زیادی هم برای دولت نباشد و همین طور از بودجه معارف این کلاس‌های صنعتی دایر شود و از این نقطه‌نظر لازم بوده است که تجدیدنظر در پروگرام فعلی مدارس بشود.بنا بر این مقدمات چون این مسئله مدتی در کمیسیون معارف و مجلس شورای ملی معطل می‌شود و در شورای عالی معارف و مقامات صالحه دیگر نیز تجدیدنظر در این پیشنهاد به عمل می‌آید و این کارها مدت زیادی لازم دارد کمیسیون مبتکرات تقاضای فوریت کرد تا جبران آن معطلی بشود.

تدین ـ اجازه می‌فرمایید بنده ماده قانون اساسی و نظامنامه را بخوانم

رئیس ـ دخالتی که در رأی ندارد اگر دارد بخوانید

(بعضی از نمایندگان ـ راجع به فوریت است؟)

تدین ـ خیر راجع به جلب نظر وزیر مسئول است.

رئیس ـ بفرمایید

تدین ـ ماده چهل و دوم نظامنامه می‌گوید: (اگر طرح قانون که از طرف نماینده پیشنهاد شده است راجع به یکی از وزراء مسئول باشد موافق اصل چهلم قانون اساسی باید آن وزیر را مطلع نمود که خود یا معاون او حاضر شده مذاکرات در حضور او به عمل آید).اصل چهلم قانون اساسی هم این است: (در موقع مذاکره و مداقه لایحه مذکوره در اصل ۳۹ چه در مجلس و چه در انجمن تحقیق اگر لایحه مزبور راجع به یکی از وزراء مسئول باشد مجلس باید به وزیر مسئول اطلاع داده که اگر بشود شخصاً والا معاون او به مجلس حاضر شده مذاکرات در حضور وزیر یا معاون او بشود). اصل سی و نهم کدام است؟ این است: (هر وقت مطلبی از طرف یکی از اعضاء مجلس عنوان شود فقط وقتی مطرح مذاکره خواهد شد که اقلاً ۱۵ نفر از اعضای مجلس مذاکره آن مطلب را تصویب نمایند. (یعنی طرح آن قانون) در این صورت آن عنوان کتباً به رئیس مجلس تقدیم می‌شود رئیس مجلس حق دارد که آن لایحه را بدواً در انجمن تحقیق مطرح مداقه قرار بدهد) انجمن تحقیق به عقیده بنده کمیسیون مبتکران است.

جمعی از نمایندگان ـ صحیح است.

تدین ـ آن وقت در اصل چهلم مراجعه کرده است به این اصل سی و نهم بالاخره مقصود این است اموری که راجع به وزارتخانه‌ها در کمیسیون مبتکرات (که اینجا به لفظ انجمن تحقیق ذکر شده) مطرح می‌شود باید در حضور وزرای مسئول باشد و هیچ یک از وزراء در موقع شور نسبت به این طرح در کمیسیون مبتکرات نبوده‌اند

جمعی از نمایندگان ـ صحیح است رأی بگیرید. مذاکرات کافی است

رئیس ـ رأی می‌گیریم به فوریت طرح آقای ضیاءالواعظین راجع به کلاس‌های صنعتی آقایانی که فوریتش را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(عده قلیلی برخاستند)

رئیس ـ تصویب نشد. چند فقره راپرت از کمیسیون مرخصی رسیده است قرائت می‌شود.

(خبر راجع به مرخصی آقای صدرالاسلام به شرح آتی خوانده شد)

آقای صدرالاسلام نماینده محترم به واسطه کسالت عارضه یک ماهه کتباً و تلگرافاً تقاضای تمدید مدت مرخصی نموده بودند کمیسیون پس از مشاوره تصویب می‌نماید که بیست روز دیگر بر مدت اجاره سابقه افزوده شده که پس از معالجه حرکت فرمایند. تاریخ تمدید از اول میزان است.

رئیس ـ آقای دولت‌آبادی(اجازه)

حاج میرزا یحیی دولت‌آبادی ـ بنده با کلیه اجازه‌نامه‌هایی که بعد از این به مجلس بیاید مخالفم مگر این که حقوق خود را برای کار خیری واگذار کنند به جهت این که فکر یک وقتی را هم باید کرد که آن قدر اجازه بطلبد تا بالاخره مجلس از اکثریت نیفتد این است که بنده به طور کلی با اجازه‌نامه‌ها مخالفم.

جمعی از نمایندگان ـ رأی بگیرید.

رئیس ـ رأی گرفته می‌شود به مرخصی آقای صدرالاسلام آقایانی که مرخصی ایشان را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اکثر قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. راپرت مرخصی آقای دبیر اعظم قرائت می‌شود.آقای دبیر اعظم نماینده محترم به واسطه رمد چشم که به تصویب اطبای متخصص فوراً باید تحت معالجه و عمل درآید چهل روزه استجاره مرخصی نموده بودند کمیسیون پس از مشاوره چهل روز را زائد دانسته یک ماهه تصویب می‌نماید تاریخ غیبت از اوان تصویب است.

رئیس ـ آقای شیخ‌الرئیس(اجازه)

شاهزاده شیخ‌الرئیس ـ بنده ملتفت نشدم اگر این مرخصی برای معالجه است طبیب باید تشخیص بدهد که چند روز برای معالجه لازم است کمیسیون مرخصی به چه مناسبت چهل روز را زائد و یک ماه تجویز کرده است گمان نمی‌کنم کمیسیون صلاحیت داشته باشد.

رئیس ـ رأی گرفته می‌شود. آقایانی که مرخصی یک ماهه ایشان را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. راپرت مرخصی آقای مدبرالملک

(به شرح آتی خوانده شد)

آقای مدبرالملک نماینده محترم به واسطه ابتلای به دیابت و استعلاج آن یک هفته استجاره نموده بودند کمیسیون پس از مشاوره تصویب می‌نماید که در مدت مزبوره نماینده محترم غایب با اجازه ثبت شوند. تاریخ غیبت از اول میزان است.

رئیس ـ آقایانی که مفاد این راپرت را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. بقیه راپرت‌ها می‌ماند برای جلسه دیگر. جلسه آتیه روز سه‌شنبه سه ساعت و نیم قبل از ظهر. دستور

اولاً بقیه لایحه علائم صنعتی.

ثانیاً ـ لایحه وسائط نقلیه. آقای دامغانی راجع به دستور فرمایشی دارید؟

دامغانی ـ خیر خارج از دستور است.

رئیس ـ آقای سرکشیک‌زاده.(اجازه)

سرکشیک‌زاده ـ در تعقیب بیاناتی که آقایان فرمودند به نظر بنده پیشنهاد آقای داور مهم‌ترین مسائل است و بنده تقاضا می‌کنم جزء اول دستور جلسه آتیه گذارده شود.

رئیس ـ رجوع می‌شود به شعبه‌ها از شعب که برگشت جزء دستور گذارده می‌شود. آقای عدل‌الملک(اجازه)

عدل‌الملک ـ بنده تقاضا می‌کنم شهریه مجدالسلطان مستخدم معارف اگر راپرت آن از کمیسیون خارجه رسیده است جزء دستور جلسه آتیه گذارده شود.

رئیس ـ در صورتی که راپرت آن طبع و توزیع شده باشد جزء دستور می‌شود. آقای تدین.(اجازه)

تدین ـ دو فقره راپرت از کمیسیون بودجه تقدیم شده است یکی راجع به وراث یک آژان متوفی و دیگری راجع به محمدعلی نام یکی از سواران گمرک است استدعا دارم مقرر فرمایید جزء دستور شود.

رئیس ـ در درجه چهارم مطرح می‌شود. آقای شیخ‌الرئیس(اجازه)

محمدهاشم میرزا شیخ‌الرئیس ـ راجع به تعمیر مقبره فردوسی اگر موقع است خوب است پیشنهاد آن جزء دستور بشود والا باشد برای جلسه بعد.

رئیس ـ می‌ماند برای جلسه پنجشنبه. آقای سرکشیک‌زاده.(اجازه)

سرکشیک‌زاده ـ تقاضا می‌کنم لایحه وزارت عدلیه که به مقام محترم ریاست تقدیم شده آن جزء دستور بشود. بعلاوه خواستم سؤال کنم فرمودید پیشنهاد آقای داور به شعب رجوع می‌شود؟

رئیس ـ بلی

سرکشیک‌زاده ـ پس تقاضا می‌کنم بفرمایید شعب زودتر تشکیل شوند

رئیس ـ شعبه‌ها پس فردا صبح قبل از تشکیل مجلس منعقد می‌شوند و مطالعه خواهند نمود.آقای دامغانی.(اجازه)

شریعتمدار دامغانی ـ بنده می‌خواستم مسئله روضه‌خوانی مجلس را به مقام محترم ریاست تذکر بدهم.

رئیس ـ روضه مجلس را بیست و هشتم و بیست و نهم و سلخ ماه قرار می‌دهیم.

(مجلس بیست دقیقه بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی ـ مؤتمن‌الملک

منشی ـ م. شهاب ـ منشی معظم‌السلطان