مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۸ آذر ۱۳۲۴ نشست ۱۷۳
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهاردهم | تصمیمهای مجلس | قوانین بودجه مصوب مجلس شورای ملی |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهاردهم |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: متن قوانین - تصویبنامهها - صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی - سوالات- اخبار رسمی - فرامین - انتصابات - آئیننامهها - بخش نامهها - آگهیهای رسمی
سال اول - شماره ۲۴۹ مدیر: سیدمحمد هاشمی نماینده مجلس شورای ملی - ۳شنبه ۱۳ آذر ماه ۱۳۲۴
دوره چهاردهم قانونگذاری
شماره مسلسل ۱۲۴۵۰
مذاکرات مجلس
بقیه جلسه ۱۷۳
صورت مشروح مجلس روز چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۳۲۴ نشست ۱۷۳
و مجدداً مجلس نیم ساعت پیش از ظهر روز چهارشنبه بیست و هشتم آذر ماه به ریاست آقای ملک مدنی نایب رئیس تشکیل گردید.
فهرست مطالب:
- ۱- بیانات آقای دکتر مصدق راجع باوضاع کشور
- ۲- مذاکره در باب دستور و پیشنهاد چند نفر از نمایندگان
- ۳- بیانات آقای فرهودی راجع بسیاست دولت
- ۴ - تعیین موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه
نایب رئیس- چون جلسه قبل به عنوان تنفس تعطیل شد دنبال جلسه قبل مذاکره میشود. آقای رئیس هم چون کسالت دارند نتوانستند در جلسه حاضر شوند. بنده حاضر شدم. آقای دکتر مصدق بفرمائید.
- بیانات آقای دکتر مصدق راجع به اوضاع کشور
۱- بیانات آقای دکتر مصدق راجع به اوضاع کشور
دکتر مصدق- تا شهریور۱۳۲۰ که دوره دیکتاتوری خاتمه یافت در این مملکت یک سیاست بیشتر مؤثر نبود و من گمان نمیکنم کسی انکار کند. از آن ببعد که دولت شوروی پا به صحنه سیاست این مملکت گذاشت به جای سیاست موازنه منفی که متجاوز از یک قرن این مملکت از آن پیروی میکرد همان سیاست یک طرفی مجرا و معمول بود. من از خیانتی که بعضی از وزراء بعد از شهریور به این مملکت کردهاند چیزی عرض نمیکنم فقط عرض میکنم در این دوره هم که من به افتخار نمایندگی مجلس مفتخر شدم چون انتخابات آزاد نبود مجلس هم از همان سیاست پیروی کرد و برای مثال انتخابات تبریز و جریان آن را در مجلس عرض میکنم: در تبریز نه نفر وکیل به یک صورت انتخاب شدند که هفت نفر از آنها را قبول کردیم دو نفر رد شدند دو نفر را در این مجلس رد کردید و هیچ دلیلی هم نداشته اگر اعتراض به صلاحیت شخصی بود اشکالی نداشت ممکن بود بگوئیم صلاحیت نداشتند ولی بهیچوجه اعتراضی به صلاحیت شخصی نشد. روی جریان انتخابات رد شد و در صورتی که جریان انتخاب هر نه نفر یکی بود و همانوقت هم بنده در همین مجلس این نکته را عرض کردم (کامبخش - وکلای اول و دوم تبریز) سیاست یکطرفی مجلس من و عدهای از نمایندگان را ناراضی کرد ما چند ماه با مجلس و دولت صدر مبارزه کردیم (صدای زنگ)
کاظمی- درست نیست آقا.
دکتر مصدق- از مجلس رفتیم و باز آمدیم و سیاست یکطرفی در مجلس همانطور که بود هست ما تصور میکردیم که بواسطه سوابق نیک آقای حکیمی آن کسی هستند که یک دولت بیطرف تشکیل دهند. انتخاب بعضی از وزرای اهل بند و بست رنگین دلیل است که نتوانستند آن چیزی که ما در نظر داشتیم بکنند.
آقای حکیمی را چه واداشت که آقای فهیمی را که مورد اعتماد خود شاه هم نیست وزیر کشور کنند و آقای فهیمی را چه واداشت که بلافاصله بعد از تشکیل دولت انتخاباتی که جنبه یکطرفی داشت بکنند. آقای حکیمی را چه واداشت که وزراء رنگین که رنگ بعضی از آنها بقدری سیر است که در این وقت از زمان در این مجلس از دولتهای قرارداد و کودتا دفاع کند وارد دولت خود نمایند، تشکیل این دولت و وقایع چندی از آن که جمله قانون تحریم انتخابات که قبل از تشکیل دولت روی داده بود سبب شد که در آذربایجان وقایعی روی دهد. همان روزهائی که این طرح تهیه شده بود برای اینکه به مجلس نیاید من در یکی از جلسات چنین اظهار کردم اگر قشون خارجی سبب انتخابات غیر آزاد است در دوره ۲۰ ساله که قشون خارجی نبود چرا مجلس شورای ملی از نمایندگان حقیقی ملت محروم بود (یکی از نمایندگان- صحیح است) (چند نفر از نمایندگان- درست نیست).
وقتی که نمایندگان خواستند این طرح را به مجلس بیاورند از نمایندگان اکثریت و اقلیت کمیسیون تشکیل شد و نظریات من در آن کمیسیون این بود که اول قانون انتخابات اصلاح شود (صحیح است) اگر دیدیم که باز ممکن است اعمال نفوذ نمود آنوقت تا قشون خارجی در مملکت هست انتخابات تحریم شود من تصور میکنم که اگر اشخاص باسواد رأی بدهند و انتخابات مثل همه جا یکروز خاتمه یابد که رأیها را نتوانند عوض کنند هیچ قشونی نمیتواند در انتخابات مؤثر واقع شود (صحیح است) مگر قشون خارجی خودش رأی میدهد. وقتی که رأی دهندة باسواد رأی خود را حضور هیئت نظار نوشت و در صندوق انداخت دیگر تهدید و تطمیع در چنین انتخاباتی بی مورد است. برای اینکه آقایان نمایندگان به انتخاب خود در دورة پانزدهم اطمینان پیدا کنند من حاضر شدم که قانون فعلی انتخابات و تمام دهستانهای کشور و ۱۲۶ کرسی را به اختیار ایشان بگذارم و فقط از ۲۰۰ نفر عده نمایندگان که اصل ۴ قانون اساسی معین میکند ۷۴ نفر را (حاذقی – ۶۴ نفر را) اهالی باسواد شهرها انتخاب کنند که در مجلس عدهای از وکلا نمایندگان حقیقی ملت باشند نظریات من قبول نشد و طرح نمایندگان مطرح شد و بدون اینکه جریان قانونی خود را طی کند مجلس آنرا به دولت ابلاغ نمود.
رفتار هیئت حاکمه سبب شد که مردم آذربایجان همان استانی که نُه ماه استاندار نداشت و چنانچه یک دهی یک ماه بدون کدخدا باشد رشتة نظم و امنیت در آن مختل میشود ناراضی شوند (صحیح است) و عده قلیلی هم از عدم رضایت آنها استفاده نموده دعوی خودمختاری میکنند (جمال امامی- مردم آذربایجان نکردند) گوش بدهید بعد صحبت کنید.
نایب رئیس- خواهش میکنم آقایان در بین نطق یک نفر ناطق صحبت نکنید باعث بی نظمی میشوید.
دکتر مصدق- من عرض نمیکنم که دولت خود مختار در بعضی از ممالک مثل دُوَل متحده آمریکای شمالی و سوئیس نیست ولی عرض میکنم که دولت خود مختار باید بار رفراندوم عمومی تشکیل شود (صحیح است) قانون اساسی ما امروز اجازة تشکیل چنین دولتی نمیدهد (صحیح است) ممکن است که ما رفراندوم کنیم، اگر ملت رأی داد مملکت ایران مثل دُوَل متحدة آمریکای شمالی و سوئیس دولت فدرالی شود (صحیح است) هیچ نمی توان گفت که در یک مملکت یک قسمتش فدرال Federal باشد و یک قسمت دیگرش دولت مرکزی باشد. قانون اساسی یک قرارداد اجتماعی است (کُنترات کُلِکتیف Contrat Collectif) این کُنترات کُلِکتیف تا از طرف جامعه اصلاح یا نقض نشود قابل اجراء است. بنده هیچ مخالف نیستم که مملکت ایران دولت فدرالی شود شاید دولت فدرالی بهتر باشد که یک اختیارات داخلی داشته باشد بعد هم با دولت مرکزی موافقت کنند و دولت مرکزی هم جریان بین المللی را اداره بکند ولی هر تغییری هر قسم تغییری که در قانون اساسی باید داده شود باید با رفراندوم عمومی باشد (نمایندگان- کاملاً صحیح است)
آقای نخست وزیر گزارش واقعاتی را دادند که مردم همه می دانند که در استان سوم فرقهای به نام دمکرات و مجلس شورائی تشکیل شده وزرائی تعیین نمودهاند. من نمی دانم آقای نخست وزیر غیر از این چه فرمودند و چه راه حلی پیشنهاد کردند که نمایندگان بجای اینکه از قرائت گزارش ایشان گریه کنند اکثریت مجلس برای ایشان دست زدند (صحیح است). (یکی از نمایندگان- اکثریت نبود) (طهرانچی- معلوم هم نبود چی بود) از وقتی که این نغمات ناموزون در آن استان بلند شده بعضی اشخاص نزد من آمده و خواستهاند تظاهراتی کنند چون ممکن بود که عناصر فاسد و مفسده جو از تظاهرات آنها سوء استفاده نموده و امنیت شهر را مختل کنند من مراجعین را به تأمل و صبر دعوت کرده و از آنها خواهش نمودم که از هر گونه تظاهر خودداری کنند. این را هم عرض بکنم که مراجعین به من تنها شکایت از بعضی از هموطنان آذربایجانی نمیکنند بلکه از هیئت حاکمه هم شکایت میکنند و همه میخواهند مثل اولادی که در یک خانواده با پدر خود زندگی میکنند زندگی کنند.
ولی افسوس که در این خانواده پدری نیست که آسایش و عدالت را برای افراد خود تأمین کند (صحیح است).
طبق اصل ۲۶ متمم قانون اساسی که خود آقای نخست وزیر هم روز قبل در نطق خود به آن اشاره فرمودند «قوای مملکت ناشی از ملت است» و یکی از قوای ثلاثه مملکت قوة مجریهاست. من از خود ایشان که شخص منصفی هستند سئوال میکنم که اغلب از وزرائی که داخل در این دولت شدهاند چه ارتباطی با ملت دارند؟ من هیچوقت نمیخواستم با دولت شخصی مثل آقای حکیمی مخالفت کنم ولی سکوت سبب میشود که نزد خدا و خلق و موکلینم مسئول شوم.
از آمدن ایشان اگر مقصود گزارش (کار از کار گذشت) بود اشکالی نداشت، معروف است زمانی که دکتر محمد کرمانشاهی از اروپا آمده بود از کلیه مریضی سنگ بزرگی در آورد و آنوقت مخبرالدوله وزیر علوم بود و در مجلس او تعریف از دکتر مزبور میکنند و می گویند سنگی که از کلیه مریض در آورد بزرگتر از تخم مرغ بودهاست، مخبرالدوله میپرسد مریض چه شد می گویند مُرد. میگوید اگر این طور بود من میتوانستم قلوه مریض را در بیاورم (خنده نمایندگان) از آمدن ایشان مقصود این نبود که به مجلس یک چنین گزارشی بدهند و بالصراحه اقرار کنند که را هر گونه مذاکرات برای دولت ایشان مسدود است. بلکه مقصود این بود که ایشان دولت خود را از عناصر بیطرف تشکیل و بلافاصله اصلاحاتی کنند که کار به این جاها نرسد.
از وقتی که ایشان آمدهاند قدمی برای اصلاحات بر نداشتهاند (چند نفر از نمایندگان- صحیح است) و عنقریب این دوره تمام میشود و حتی لایحة اصلاح انتخابات را که در برنامة خود نوشتهاند تنظیم نکردهاند. فقط کاری که کردهاند شهردار را منفصل نمودهاند و کسی هم که شهردار را در دادسرا تعقیب میکند از کردة خود پشیمان شدهاست. از هیچ کجای مملکت نیست که مردم شکایت نکنند من اجازه میخواهم چند تلگراف و نامه که به مجلس رسیدهاست قرائت کنم (صدر قاضی- یکجا هم شکایت کردهاست) اول شکایت فرقة دمکرات آذربایجان. این شکایت در ۲۸ آبان ۱۳۲۴ به من رسیده که به عرض مجلس شورای ملی برسانم و رونوشتی نزد من است که الآن قرائت میکنم. اینک قسمتی از فجایع مأمورین دولت و نامه هائی که درباره قانون شکنیهای آنها به دادسرا و سایر مراجع صلاحیتدار نوشته شده یادآور میشود:
در تاریخ ۹/۷/۲۴ در دهِ عجمی از محال هشترود محمد صادق مجتهدی به معیت عبدالحسین ساسانی با عدهای از مأمورین امنیه مسلحانه به دهقانان حمله میکنند ابتدا گلولهای به دست زلفعلی میزنند چون وی بر زمین میافتد حسن آقا غلام فتحعلی و مشهدی عبادالله را هدف گلوله قرار داده، میکُشند و پنج نفر را چنان مجروح میسازند که اکنون بستری هستند.
دکتر مجتهدی- دروغ است آقا، دکتر مصدق دروغ می گویی
دکتر مصدق- من شکایت دیگران را میگویم، اگر دروغ میگویند باید رسیدگی و معلوم شود. شکایت را میکنند باید رسیدگی کنید. شما اینها را ساکت کنید.
مهندس فریور- بگذارید صحبت کنند.
مجد- دروغ می گویند. آنها را نخوانید خلاف مصلحت مملکت است.
مهندس فریور- تو ساکت بنشین دزد مردکه دزد. بی شرف تو ملک مازندران را خوردهای (مجد- دزد تو هستی به تو چه، خفه شو مزدور خارجی) (همهمه نمایندگان- صدای زنگ نایب رئیس) (مهندس فریور- دو دلت برای ملک زوارت میسوزد ولی دیگر گذشت)
دکتر مصدق- باید در این مجلس به شکایات رسیدگی شود. ملت ایران باید حرفش را بزند. شکایت رسیدهاست. باید تکلیف شکایت معلوم شود من نماینده ملت ایرانم باید شکایاتشان را به عرض مجلس برسانم اگر نگذارید خودم را خفه میکنم (جمال امامی- بکن جهنم) شما میخواهید بکلی مردم را مأیوس کنید مجلس باید رسیدگی کند اگر شکایت نکنند می گوئید متمرد هستند اگر شکایت کنند اینطور میگوید پس به کجا شکایت کنند؟؟!
فداکار- آقای مجد برای اینکه محکوم شدهاند عصبانی هستند (زنگ رئیس)
دکتر مصدق- مردم شکایت میکنند باید شکایت آنها را خواند رسیدگی کرد (نمایندگان- بفرمائید) باید به شکایات آنها رسیدگی شود چرا رسیدگی نمیکنید پس به کجا آنها شکایت بکنند (نمایندگان- بفرمائید آقا بفرمائید)
نایب رئیس- آقای مجد من به شما و مهندس فریور اخطار کردم که ساکت باشید وگرنه مجبور میشوم رأی بگیرم.
مهندس فریور- ایشان کلام ناطق را قطع کردند.
نایب رئیس- بلی بنده تصدیق میکنم که ایشان ابتداء بر خلاف رفتار کردند ولی شما هم برخلاف نزاکت رفتار کردید کلمه دزد نباید در مجلس گفته شود (یکی از نمایندگان- تکرار نفرمائید)
فداکار- حرف صحیح که نسبت نیست آقای رئیس
نایب رئیس- این دفعه بنده رأی میگیرم واِلا مجلس را ترک میکنم.
نمایندگان- آقای دکتر مصدق بفرمائید.
دکتر مصدق- با این حال قاتلین تعقیب نشده و بر عکس کشاورزان بی گناه را بدون ذکر علت بازداشت میکنند (رفیع- صحیح است) در قوشا بولاغ و یان بولاغ دو نفر کشاورز به نام محرم و قنبر بدست اصلان و همایون و استوار ابراهیمی کشته میشوند و در اثر حمله مسلحانه مأمورین ژاندارمری کشاورزان با خانوادههای خود به بیابان فرار میکنند، در شربیان عدهای از مأمورین ژاندارمری بسر کردگی گروهبان مقدس عدهای از ریش سفیدان و معتمدین محلی را در طویله توقیف کرده سپس به خانه کشاورزان مسلحانه حمله مینمایند و پس از غارت اموال و مجروح ساختن عده کثیری از آنان یکی از آنها در اثر جرح وارده کشته میشود و چند نفر زن سقط جنین مینمایند. در تکمه داش مأمورین ژاندارمری اثاثیه منازل آزادیخواهان را غارت میکنند و دویست نفر از دهقانان با زن و فرزند خویش راه بیابان را پیش میگیرند. در امند بیست و دو نفر از مأمورین ژاندارمری بسر کردگی سروان دیبا به مال و جان دهقانان تجاوز کرده و کاری میکنند که صد و پنجاه تن از رعایا سراسیمه برای نجات خود به تبریز آمده به فرقه دموکرات آذربایجان پناهنده میشوند. در قریه سلطان آباد حسن امنیه با علی نام بوسیله تفنگ یک زن را بطوری مجروح ساخته که مشرف به موت است و فرزند او در اثر ضرب تفنگ ژاندارم کشته میشود. در کل تپه سروان عابدینی با عده زیادی ژاندارم آزادیخواهان را به چوب بسته افراد برجسته آنها را زندانی میکنند، مرتجعین مردانقیم با استفاده از ژاندارمری به مساکن آزادیخواهان حمله ور شده و پس از غارت اموال و اثاثیه مردم کاری میکنند که عده کثیری از دهقانان متواری میشوند، در اثر ضربات وارده ۳۶ نفر از اهالی مجروح میشوند که هنوز نیز بستری میباشند.
اینک نامههایی که حاکی از اعلام جرم بر علیه مأمورین متخلف ژاندارمری و مرتجعین محلی است متذکر میشویم (۷۸ اعلام جرم است) در تمام این موارد تقاضای مردم این بوده که مقامات مسئول در حدود قانون اساسی و اصول محاکمات جزائی مرتکبین را تعقیب و از مداخلات غیر قانونی مأمورین ژاندارمری در امور حقوقی جلوگیری نمایند و با احترام به اصل تفکیک قوا طبق دستور بخشنامه شماره ۳۵۳۶-۱۱/۵/۲۴ دادسرای استان ۳ و ۴ مانع از مداخله مأمورین ژاندارمری در کارهای حقوقی شده و نگذارند که مأمورین آن اداره بجای تأمین آسایش خود سبب قتل و غارت و سلب آسایش عمومی گردند (اسکندری- امضایش را هم بفرمائید) تلگرافی است که فرقه دموکرات میکند دوم شکایت از شاهی است دوازدهم آذر به مجلس شورای ملی تلگراف میکنند و رونوشت به بنده داده شدهاست. عدم توجه اولیای دولت به اجرای کامل قانون اساسی و اجحافات و ناروائیهای که سال هاست نسبت به مردم میشود از طرف ساکنین این استان تقاضا داریم به درخواستهای قانونی ما فوری ترتیب اثر داده و بیش از این اجازه ندهید مردمان این ولایت از مزایای حقه قانون محروم بمانند.
- دولت باید فوراً دستور انتخابات انجمن ایالتی و ولایتی را صادر نماید.
- به امور فلاحتی و کشاورزی مازندران که در اثر عدم توجه اولیای امور نزدیک است متوقف شود توجه کامل شود.
- راههای شوسه و طرق به اندازهای خراب شده که بطور کلی تجارت و حمل بار متوقف گردیده بایستی در اسرع وقت دستور ساختمان داده شود.
- صلاحات شهری- توضیح آنکه شهرها در اثر عدم مراقبت شهرداریها خراب و بدون چراغ و کثیف شده و همین باعث بروز امراض مختلفه گردیده.
- بیش از ده هزار نفر زارع و کارگر گرسنه و روز بروز به فحشا و سرقت اضافه میشود.
- املاکی که توسط شاه سابق از مردم گرفته شده و هنوز به صاحبانشان واگذار نشده هر چه زودتر داده شود.
- وضع بهداشت مردم مازندران به اندازهای رقت بار است که نهایت ندارد. دولت بایستی فوراً در صدد تأسیس پستهای بهداری با وسایل کامل بر آید.
- خواربار مردم هیچگاه تأمین نشده تا کنون که بایستی نرخ خوار بار سالیانه ارزان باشد روغن نایاب و قیمت برنج فوق العاده ترقی کرده.
- فرهنگ مازندران کافی نیست و به احتیاجات محلی هم تطبیق نمیکند. ما بدون در نظر گرفتن اختلاف طبقاتی از لحاظاتی که عموماً مازندرانی و ساکن این دیاریم اعلام میداریم که بایستی احتیاجات و تقاضاهای مشروع این استان در کمترین فرصتی بر آورده شود. ما از دولت انتظار داریم که بیش از این راضی نشوند. مازندرانیها سالها زیر فشار مأمورین املاک و حکومت استبدادی بودند هنوز هم به وضع سابق باقی بمانند در صورتی که دولت به عرایض ما توجهی نکند ناچاریم برای حفظ دموکراسی رأساً اقدامات لازم را طبق موازین قانون اجرا نمائیم (یمین اسفندیاری- صحیح است). از ساری همینطور تلگراف شدهاست.
سوم- شکایت از بهشهر که در ۴ آذر رسیده تقریباً به همان مضمون که دیگر وقت مجلس را نمیخواهم تلف کنم.
طهرانچی- بهترین وقت مجلس آن وقت است که به شکایات مردم رسیدگی شود.
دکتر مصدق- شکایتی است که در بیست و یک آذر از ساری شده مینویسند:
برای رفع حوائج حیاتی مازندران علی العموم اهالی شهر ساری علی الخصوص نسبت به نکات زیر جلب می نمائیم و تقاضا داریم در اسرع اوقات برای ترمیم خرابیها و علاج دردهای ما اقدامات مؤثر و لازم بعمل آید.
- کار دادگاه استرداد املاک ساری قریب به پایان است ولی احکامیه حتی در بدو شروع بکار این دادگاه صادر شده هنوز از دادگاه تجدید نظر بر نگشته و در نتیجه هم مالک و هم زارع بلاتکلیف ماندهاند و هم سطح کشت زراعت پائین آمده و روش ادارة املاک واگذاری نیز به این خسران کمک شایان میکند.
- از شهریور ۱۳۲۰ باینطرف هنوز حتی یک متر قماش به کشاورزان عریان مازندران داده نشده و متجاوز از دو سال است که به اهالی شهر هم قماش ندادهاند (تهرانچی- به هیچ جا داده نشده) (مهندس فریور- قماششان را آقایان گرفتهاند خوردهاند)
- هر سال هنگام شیوع مالاریا عده بیشماری از این مرض مهلک میمیرند و ادارة بهداری یا بهیچوجه قدرت کوچکترین مبارزه با این وضع رقت بار ندارند یا نمیخواهند کوچکترین قدمی بردارند البته ما در اینجا از امراض دیگر (سیفلیس، تراخم، آبله) که در تقلیل نفوس مازندران بیش از مالاریا مؤثر است صحبتی نمیکنیم در هر صورت نمیشود مسئولیت مقامات دولتی را انکار کرد.
- وضعیت طرق مازندران که مبالغ هنگفت صرف احداث آنها شده رقت بار است چنانکه با ادامه این وضع ممکن است در آتیه نزدیک عبور و مرور مقطوع شود و پلهای بزرگی که میلیونها تومان برای ساختن هر یکی از آنها خرج شده در اثر عدم توجه در شرف ویرانی است.
- اوضاع برق و آب شهرهای مازندران (بخصوص ساری) که جزء اولیه ترین وظایف شهرداری است بسیار اسف انگیز است. شهر ساری متجاوز از دو سال است که در ظلمت فرو رفته و آب آشامیدنی آن آبی است که از آلوده ترین مجاری میگذرد.
- با آنکه مازندران مرکز تهیه مواد خواربار است در نتیجه عدم توجه دولت و سوء اداره قیمت روغن به هر سه کیلو (۴۵۰) ریال رسیدهاست سایر مواد عمده خواربار را از همین جا قیاس فرمایند.
- مفاسد و معایب اجتماعی مازندران و شهر ساری به عقیده اینجانبان ناشی از کوتاه بودند دست افراد محلی در اداره اوضاع اجتماعی است و تنها طریق رفع مفاسد همانا اجرای اصول مقدس قانون اساسی و تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی است که نه فقط مورد تقاضای ما بلکه مورد تقاضای قاطبه اهالی ایران است.
در خاتمه اگر دولت در یکی از موارد فوق تردیدی دارد و امضاء کنندگان را در دعاوی خود صادق نمیپندارد ممکن است با اعزام بازرسهای صالح (نه مانند بازرس هائی که تا کنون اعزام شدهاند) صدق قول ما را تحقیق نمایند. جناب آقای استاندار که هنوز دور روز بیشتر از ورود ایشان به مازندران نگذشتهاست خود شاهد این اوضاع رقت بار میباشند. مسلماً با عدم توجه به مطالبات حقه فوق احتیاجات مردم را به رفع مستقیم معایب وادار خواهد کرد.
یکی از تقاضاهای شکایت کنندگان این است که انجمنهای ولایتی و ایالتی تشکیل شود (کدام انجمن) همان انجمنی که اصل ۲۹ قانون اساسی لازم دانسته و میگوید: «منافع مخصوصه هر ایالت و ولایت و بلوک به تصویب انجمنهای ایالتی و ولایتی به موجب قوانین مخصوصه آن مرتب و تسویه میشود» همان انجمنی که خود این دولت در ایام اخیر آن را لازم دانست ولی بواسطه نفوذ نمایندگان نتوانست نظریه خود را اجرا کند. همان انجمنی که به بعضی از نمایندگان هیئت ۱۶ نفری که برای کمک آقای نخست وزیر از فراکسیونهای مجلس تشکیل شد و چون بعضی از اعضاء تشکیل انجمن را لازم دانستند هیئت دیگر تشکیل نشد و منحل گردید. علت مخالفت نمایندگان با این انجمنهای ولایتی و ایالتی این است که اگر انجمنهای ایالتی تشکیل شود در انتخابات موفقیت حاصل نخواهند کرد واِلا انجمن ایالتی و ولایتی بر طبق اصل ۲۹ قانون اساسی باید تشکیل بشود. قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی در دورة اول مجلس گذشتهاست، آن شب آخری هم که ما در هیئت ۱۶ نفری بودیم یکی از نمایندگان میگفت شما که عقیده دارید که انجمن ایالتی و ولایتی تشکیل شود این قانون را مطالعه بفرمائید اگر آن را صلاح دانستید و اصلاحات ضروری لازم نداشت از روی همان انجمنها تشکیل شود. بنده وقتی رفتم منزل قانون انجمنهای ولایتی را خواندم دیدم بهیچوجه این قانون ضرری ندارد و بسیار هم مفید است و حتی این که اگر دولت هم بخواهد به سلیقه خودش یکی از موادش را اصلاح بکند این چه مانعی دارد که امروز انجمنهای ایالتی را در هر جائی تشکیل بکنیم و رفع این شکایت بشود چون اینها یک شکایاتی است که مطابق قانون میکنند و حق دارند (صحیح است).
اگر ما به آنها جواب ندهیم ظلم کردهایم درباره آنها (صحیح است) ملت ایران به کجا شکایت بکند. فرقه دموکرات یا هر فرقه دیگر وقتی به این مجلس شکایت میکند نظر اطاعت دارد ما باید به شکایتش رسیدگی بکنیم اگر حرف حساب است هر چه که میگوید انجام بدهیم اگر حرفش ناحساب است جواب بدهیم (صحیح است)- حالا از شمال خارج و به ناحیه جنوبی کشور وارد میشویم. قریب دو سال است اهالی چهارمحال عموماً و خوانین بختیاری خصوصاً از رفتار آقای مرتضی قلیخان صمصام و اولاد و کسان شان شکایت میکنند (صحیح است).
نامهای که اخیراً آقایان امیر مفخم و سردار محتشم به من نوشتهاند قرائت میکنم:
- ۱۹ آبان ۱۳۲۴- جناب آقای دکتر مصدق نماینده مجلس شورای ملی. چون تلگراف شکوائیه رؤساء عشایر بختیاری به عرض جنابعالی رسید و در غالب جراید نیز طرز عملیات آقای مرتضی قلیخان و عُمال ایشان را در بختیاری و چهار محال ملاحظه فرمودهاند بطور اختصار خلاصه وقایع را خاطر نشان میسازم، شک نیست که در بدو امر انتخاب آقای مرتضی قلیخان به حکومت بختیاری و چهار محال موجب رضای همه خوانین و ایل بختیاری بود ولی بدبختانه رویة نامطلوب ایشان و عُمالشان در این مدت بقدری شدید بوده که بهیچوجه قابل تحمل نیست و در حقیقت از هیچ گونه جریمه و زجری نسبت به ایل بختیاری که اکثر خویشان و بستگان خوانین هستند فرو گذار نکردهاند چون ادامه این رویه ممکن است حوادث ناپسندی بوجود آورد این است که بوسیله جنابعالی از نمایندگان محترم مجلس شورای ملی و هیئت دولت تقاضا و استدعا داریم آقای مرتضی قلیخان را از کار برکنار و به تهران احضار فرموده و برای کشف حقایق هیئتی مرکب از اشخاص صالح به بازرسی عملیات ایشان و عُمالشان به چهار محال و بختیاری اعزام فرمایند تصور میرود هر فردی در احقاق حق خود میتواند چنین درخواستی را از مجلس و دولت بنماید، به انتظار نتیجه و اقدام هستیم. تقدیم احترامات فائقه- از طرف لطفعلی بختیار غلامحسین بختیار
خوب آقا وضعیات جنگ اقتضا میکرد که آقای مرتضی قلی خان با یک اختیاراتی در بختیاری، چهار محال حکومت بکند، امروز جنگ بین المللی تمام شدهاست، هیچ مجوز قانونی نیست که یک جماعتی را تحت فشار و ظلم و استبداد ایشان بگذارند (صحیح است) چه مانعی هست که دولت یک آدم بیطرفی را که طرف اعتماد اهالی باشد به آنجاها روانه کند (صحیح است) که نسبت به اهالی یک رویه عادلانهای داشته باشد، بنده واقعاً هم صلاح نمی دانم که دولت و مجلس شورای ملی یک قسمت از مملکت را که هنوز نا امن نشدهاست آنجا را هم مجبور بکند که حزب دموکرات تشکیل بدهد (صحیح است) چرا مجلس شورای ملی و دولت نباید به این شکایات ترتیب اثر بدهند، اوضاع اداری طوری است که هیچکس نمیتواند اعتماد کند که کاری در آنجا از روی صحت و درستی تمام شود از طریق انحصار بعضی اشخاص منافعی میبرند که زندگی بر مردم این مملکت شاق و رقت بار شدهاست (صحیح است) هیچکس نمیتواند برای مریض خود بواسطه گرانی قیمت دارو تهیه کند(صحیح است) و انحصار دارو به نفع بعضی اشخاص به صورتی که بود ماندهاست، انحصار دارو چرا بود؟ برای اینکه یک اجناسی را تجار خودشان نمیتوانستند تهیه بکنند میبایستی کمیته تدارکات آن هار تهیه بکند و دولت آن هار بین مردم تقسیم بکند. بعد آمدند صدی بیست به قیمت داروئی که وارد میشود بدون مجوز قانونی بدون تصویب نامه و قانون اضافه کردند این کار را کردند فقط برای استفاده و تأمین نظریه شخصی خودشان این وجه را گرفتند و تناول کردند (صحیح است) و الآن هم دارند تناول میکنند و حاضر نیستند که از این انحصار صرفنظر بکنند برای اینکه دارو وقتی وارد این مملکت میشود به توسط یک عده اشخاصی بفروش میرسد که نظریات آن اشخاص تأمین میشود، چه مانعی هست که این انحصار برداشته شود و مردم بتوانند آزادانه دارو وارد کنند و دارو هم به قیمت نازلی تمام بشود. امروز آقا یک نسخه داروخانه کمتر از سی تومان تهیه نمیشود (یکی از نمایندگان- شصت تومان، هفتاد تومان) آقایان مردم در همه جا از این اوضاع شکایت دارند (صحیح است) و اگر این وضعیت تغییر نکند طغیان بر علیه حکومت مرکزی در همه جا ظاهر میشود (صحیح است) آنروزی که آقای نخست وزیر بیایند و تمام مملکت را متجاسر قلمداد کنند معلوم نیست که دولت در کجا حکومت میکند (لنکرانی- در لندن) من به جرأت عرض میکنم که اگر ما عدالت را پیشه خود قرار دهیم و هر چه زودتر در اوضاع ناگوار خود اصلاحاتی کنیم وضعیت ما خیلی بهتر میشود، در هر کجا وقتی از دولت کاری پیشرفت نکرد مملکت را فدای دولت نمیکنند (صحیح است) دولت را روانه میکنند و دولت دیگری میآورند شاید از آن استفاده کنند و بر طبق مصالح مملکت اقدام شود (نمایندگان- صحیح است) با مردم آذربایجان که از مؤسسین بزرگ مشروطیت هستند و در وطن پرستی آنها تردید نیست نباید جنگ کرد (نمایندگان- صحیح است) عقیده من این است که باید با آنها داخل مذاکره شد و رفع شکایت نمود و آنها را مطیع مرکز کرد (صحیح است. احسنت) آقای صدر قاضی هم به بنده مرقوم میفرمایند که اهالی مهاباد، اشنو، سلدوز در تهران سرگردان هستند و انحصار دخانیات پول شان را نمیپردازد.
لنکرانی- انشاءالله خدا درست میکند.
نایب رئیس- آقای تیمورتاش پیشنهادی کردهاند که قرائت میشود.
بنده پیشنهاد میکنم وارد دستور شویم.
نایب رئیس- آقای تیمورتاش
تیمورتاش- این پیشنهاد را کسی میکند که دیروز اینجا فریاد میکرد باید صحبت بشود. برای چه بنده این پیشنهاد را کردم برای اینکه ما بیهوده نمیتوانیم اینجا نطق قبل از دستور بکنیم منظور ما این بود که دولت حضور داشته باشد و این حرفها را بشنود و به اینها جواب بدهد. این بی اعتنائی ای که دولت به شما کردهاست یعنی به کسانی که بنا بد صحبت بکنند کردهاست، و یک نفر از افراد دولت حاضر نشدهاست بنظر من موضوع را منتفی کردهاست (لنکرانی- اجازه نداشتند بیایند) اگر عرض کنم این کم محلی و این بی اعتنائی که دولت در مقابل افکار عمومی کردهاست این توهین نیست؟! به عقیده بنده دستور باشد یا نباشد و نطق هم بکنند یا نکنند تأثیری ندارد و بنظر من آقای دکتر مصدق باید توجه داشته باشند که دولتی که حاضر نیست و نمیتواند حرف حق را بشنود چه فایده دارد.
دکتر مصدق – حاضرین به غائبین می رسانند.
نایب رئیس- آقای دکتر رادمنش با پیشنهاد مخالفید بفرمائید.
دکتر رادمنش- بنده برای روشن شدن افکار عمومی ایران و افکار دنیا از طرز تفکر جامعه ایرانی لازم میدانم که تمام این مطالب در مجلس شورای ملی در پشت تریبون گفته شود (تیمورتاش- بشرط آنکه دولت هم باشد) اما اینکه دولت باشد یا نباشد، ما برای دولتها صحبت نمیکنیم. این صحبتها را ما برای دولتها بارها گفته این و متذکر شدهایم و اشکالات را گفتهایم و گفتیم که چه روزهای بدی ممکن است برای شما دنبال باشد، متأسفانه حرفهای ما را گوش ندادند ولی این حرفها ما با دولت می گوییم برای ملکت ایران میگوییم برای دنیا میگوییم که اوضاع حاضر ایران چگونهاست و مسئولین را به ملت ایران معرفی کنیم و بشناسانیم که چه اشخاصی ما را به چنین پرتگاهی سوق دادهاند. بنده گمان نمیکنم این حرفها هیچ لازم باشد که حتماً دولت اینجا حضور داشته باشد و چون آقای تیمورتاش پیشنهاد فرمودهاند که وارد دستور بشویم، دستور باید با حضور یکی از وزراء باشد هر پیشنهادی که اینجا مطرح میکنیم مجبوریم که وزیر مربوطه اش اینجا حضور داشته باشد وزیر مربوطه هم که اینجا نیست، بنابراین این حرفها نوشته میشود اگر گوش شنوا داشته باشد خواهیم گفت.
- مذاکره در باب دستور و پیشنهاد چند نفر از نمایندگان
۲- مذاکره در باب دستور و پیشنهاد چند نفر از نمایندگان
نایب رئیس- رأی میگیریم به ورود در دستور (بعضی از نمایندگان- پس میگیرند آقا)
تیمورتاش- پس گرفتم.
دکتر رادمنش- نوبت بندهاست.
نایب رئیس- اجازههای جلسه قبل محفوظ است نوبت آقای دشتی است … (دشتی – بنده قبلاً (اجازهای نگرفتم) بعد نوبت آقای فرهودی است بعداً نوبت حضرتعالی است.
آقای فرهودی بفرمائید – (دکتر رادمنش- آقا اینها نطقهای قبل از دستور نیست)
نایب رئیس- عرض کردم اجازههای دیروز است که نوشتهاند.
طوسی- امروز قبل از همه بنده اجازه خواستم منتهی فرمودند اول آقای دکتر مصدق صحبت خواهند فرمود.
نایب رئیس- شما اول شخصی هستید که امروز اجازه خواستهاید.
فرمانفرمائیان- بنده پیشنهادی کرده بودم. تقاضا دارم قرائت شود.
نایب رئیس- پیشنهاد جنابعالی این است که قبل از دستور صحبت بشود آقای به ترتیب اجازه خواستهاند.
مهندس فریور- پیشنهاد باید خوانده شود
نایب رئیس- پیشنهاد آقای فرمانفرمائیان قرائت میشود.
پیشنهاد میشود دو جلسه متوالی اجازه داده شود نمایندگان عموماً نظریه خود را نسبت به سیاست دولت اظهار و سپس دولت تقاضای رأی از مجلس بدارد.
نایب رئیس- آقای فرمانفرمائیان
فرمانفرمائیان- اگر بنا باشد به عنوان قبل از دستور صحبت شود ممکن است در هر موضوعی صحبت شود. آقای فرهودی مثلاً راجع به طرح پیشنهادی خودشان مذاکره بفرمایند بنده مخالف با مذاکرات آقایان بهیچوجه نیستم ولی معتقدم عموم نمایندگان میدانند دیروز نتیجه مناقشات و بهم خوردن مجلس در خارج به این جا منجر شد که نمایندگان راجع به سیاست دولت چه از نقطه نظر داخلی و چه از نقطه نظر خارجی نظریات خودشان را اینجا بیان کنند، چنانچه الآن آقای دکتر مصدق اینجا اظهار عقیده کردند بعد این مسئله منجر به رأی بشود و این حرفها در هوا نماند معلوم بشود که کدام یک از دستجات و چه عدهای هواخواه سیاست دولت هستند به طرزی که جریان دارد وضعیت معلوم میشود که چه اشخاصی مخالف هستند، و این مسئله امروز واضح و روشن بشود، امروز روزی است که باید مسئولیت را با کمال شجاعت به گردن بگیرند و هر راهی را که دولتها به جریان میاندازند بدانند که پشتیبان این دولتها کیها هستند. نظریات بنده این بود. تقاضا میکنم که همین پیشنهاد بنده را آقایان تصویب بفرمایند راجع به سیاست عمومی دولت گفت وگو شود.
نایب رئیس- آقای دکتر عبده راجع به این پیشنهاد مخالف هستید؟
دکتر عبده- عرض کنم پیشنهادی که آقای فرمانفرمائیان فرمودند دو قسمت دارد یکی اینکه دو روز در این باب صحبت بشود بنده موافقم که حتی بیش از دو روز در این مجلس صحبت بشود و حقایق گفته بشود و مطالب واضح بشود تا اینکه مسئولیتها روشن بشود. ولی قسمت دوم پیشنهاد ایشان راجع به اینکه حتماً بعد از این دو روز رأی بگیرند که نمایندگان اعتماد به دولت دارند یا ندارند، بنده میخواهم عرض بکنم که این قسمت برخلاف نظامنامهاست زیرا این در اختیار دولت است، دولت البته حق دارد هر موقعی که اطمینان ندارد رأی کافی برایش هست یا نه میآید و تقاضای رأی میکند تنها موردی که ما میتوانیم دولت را مجبور کنیم که تقاضای رأی بکند استیضاح است (یک نفر از نمایندگان- استیضاح میکنیم) ولی ما نمیتوانیم بر خلاف نظامنامه یک رأی بدهیم که دولت بیاید و بعد از دو روز مذاکره رأی بگیرد این حق ما نیست در اجازه ما نیست (مظفرزاده- آقا راجع به بیات هم مجلس همین کار را کرد) اجازه بفرمائید عرض میکنم بیات خودش تقاضا کرده برای اینکه ذهن آقای مظفرزاده روشن شود بنده هم اصولاً معتقدم که دولت در وضعیت فعلی باید بیاید و تقاضای رأی بکند این عقیده بندهاست زیرا اگر دولت این کار را نکند ممکن است وضعیت مبهم و مشکوکی پیش بیاید که با این وضعیت دولت قادر بکار نخواهد بود این عقیده شخصی بندهاست ولی مجلس از نظر اصول و نظامنامه نمیتواند دولت را ملزم بکند که بعد از دو روز مذاکره بیاید تقاضای رأی بکند. این در اختیار دولت است دولت از نقطه نظر وضعیت خودش میبایستی این کار را بکند.
نایب رئیس- یک قسمت از پیشنهاد آقای فرمانفرمائیان همینطور که آقای دکتر عبده تذکر دادند طبق آئین نامهاست و موافقت داشتند صحبت شود ولی در قسمت دومش همانطوری که تذکر دادند خودتان هم از اشخاصی هستید که سابقه مجلس دارید قسمت اخیرش را موافقت بفرمائید مسترد بفرمائید
فرمانفرمائیان- بنده قسمت اخیرش را پس میگیرم
تیمورتاش- حضور دولت لازم است.
نایب رئیس- اینجا سه قسمت اجازه هست هر کدام را مجلس رأی داد همان را بنده اجرا کنم. یک قسمت اجازهای است که قبلاً از مذاکرات آقای نخست وزیر بود یک قسم دیگر اجازهای است که مربوط به بعد از قرائت بیانیه آقای نخست وزیر است که اول کسی که اجازه خواسته بود آقای دکتر مصدق بودند یک قسمت هم اجازههایی است که امروز خواستهاند حالا اجازه بدهید در این خصوص بنده رأی میگیرم که کدام قسمت از این اجازهها را (همهمه نمایندگان) (جمال امامی- عمل کردید – چه رأیی؟) برای خاطر اینکه مطابق معمول آنچه که نظر خود بندهاست اجازه هائی که بعد از نطق نخست وزیر خواسته شده آنها باید خوانده شود (صحیح است) این سوابقی است که در مجلس بودهاست و نظر بنده این است دنباله همان صحبت بشود ولی مجلس ممکن است موافقت کند که آقایان بطور موافق و مخالف صحبت کنند که زیاد پشت سر هم صحبت نشود یکی بعد از دیگری صحبت شود. فرض کنید اگر یک اشخاصی هستند که دوتا سه تا یک عقیده با هم دارند یک نظریه دارند یکی بعد از یکی صحبت کند قدری زودتر نوبت به کسانی برسد که نظریات مخالف دارند (فداکار- از کجا میشود معلوم کرد) (امینی - پیشنهاد بنده هم در همین زمینهاست) آقای امینی هم در این موضوع پیشنهادی کردهاند که بنده هم نظریات ایشان را ضمن این قسمت عرض کردم. پیشنهاد آقای امینی قرائت میشود:
- پیشنهاد میکنم یک نفر موافق و یک نفر مخالف دولت صحبت بکنند.
امینی- بنده در این زمینه زیاد توضیح نمیدهم ولی عقیده دارم که باید پیشنهاد آقایان را کلی در نظر گرفت. آقای فرمانفرمائیان پیشنهاد میفرمایند که باید دو روز صحبت بشود گمان میکنم مجلس مخالفتی با این نظر ندارد ضمناً پیشنهاد آقای تیمورتاش هم تأمین شود که به دولت امروز بگویند و در نتیجه این مذاکرات فردا ممکن است خود دولت تقاضای رأی اعتماد بکند و برای روشن شدن وضع بنده عقیدهام این است که این هم برای روشن شدن اوضاع در اذهان و هم برای دولت خوب است.
نایب رئیس- آقای فداکار شما مخالف هستید؟
فداکار- عرض کنم پیشنهاد آقای امینی مخالف نظامنامهاست چون موافق و مخالف دولت قبل از رأی اعتماد معلوم نیست الآن هم معلوم نیست کی موافق و کی مخالف است.
نایب رئیس- این هم به عقیده بنده صحیح است زیرا هنوز موضوع مخالفت با دولت مورد بحث نیست پس موافقت بفرمائید همینطور از روی اجازهها صحبت بکنند (صحیح است) (نمایندگان – پیشنهادها را بخوانید)
نایب رئیس- آقای فرهودی بفرمائید.
فرهودی- اجازهای که بنده خواسته بودم بعد از آن بود که حس کردم عدهای از آقایان نمایندگان محترم میخواهند در اطراف اعلامیه دیروز جناب آقای نخست وزیر که در این مجلس اظهار فرمودند صحبت بکنند. این بود که بنده هم بنا به موافقتی که با دولت داشته و دارم اجازه گرفتم که هر گاه مذاکراتی در این زمینه شروع شد بنده هم به سهم خودم شرکت کرده باشم و عقیده خودم را گرفته باشم خوشبختانه امروز آقای دکتر مصدق این بحث را افتتاح فرمودند بنده با نظر آقای فرمانفرمائیان هم کاملاً موافقم و مثل اینکه نظامنامه ما یک خلاءی دارد برای اینکه در نظامنامه ما هیچ موردی برای بحث در سیاست عمومی مملکت جز موقع برنامه دولتها پیشبینی نکرده و شاید یکی از جهاتی که دولتها زود بزود تغییر میکنند همین باشد که در فاصله میان دو دولت در نظامنامه محل و موری برای بحث در سیاست عمومی مملکت نیست (یکی از نمایندگان - سئوال) و هرگاه این نظامنامه را به این وسیله تکمیل بکنند که هر دو ماه یک مرتبه سه ماه یک مرتبه بالاخره مملکت یک مشکلاتی دارد و مملکت هم مثل یک شخص واحدی دارای یک تحولاتی است اگر ما این اصل را برقرار بکنیم هر دو ماه یک مرتبه سه ماه یک مرتبه سیاست عمومی دولت وقت مطرح بشود در مجلس موافق و مخالف صحبت بکنند و قضیه روشن بشود همانطور که فرمودند منجر به رأ ی بشود دولتها عموماً در سیاست خودشان به موازات مجلس جلو میروند و آنوقت فاصلهای پیدا نخواهد شد بین فکر مجلس و سیاست دولت. استیضاح و سئوال هم که در نظامنامه ما پیشبینی شده سئوال یک موارد بخصوص را میشود سئوال کرد استیضاح هم یک جنبه اتاک Attaque دارد در صورتی که بحث در سیاست عمومی لازم نیست که جنبه اتاک داشته باشد ممکن است که جنبه راهنمائی و تذکر داشته باشد و حالا خوشوقتیم که احتیاج ما را کشاند به این مرحله که این خلاء نظامنامه را پر کنیم و شاید این اولین دفعه باشد که بدون اینکه برنامه دولت مطرح باشد یا بدون اینکه استیضاح بشود ما بتوانیم از نظر احساسات در رویه دولت بحث کنیم (هاشمی- موقع فوقالعادهاست) بنده از وقتی که این نغمات در آذربایجان برخاست و بلند شد البته مطالب متفرقی بر له یا علیه این وضعیت شنیدم اما اساساً حقوقی که امروز آقای دکتر مصدق تذکر دادند واقعاً یک اساس بسیار صحیحی است که فرمودند یک قطعه از قطعات یک مملکت بر فرض هم که عدهای که این حرف را میزنند حرف خودشان باشد نمیتوانند خود بخود یک وضع خاصی برای خود ایجاد کنند هر تغییری در وضع اداره هر قسمت از مملکت همانطور که ایشان تذکر دادند بر طبق اصول مسلم حقوقی باید متکی به آراء عمومی تمام مردم این مملکت باشد (صحیح است) و این اصلی که ایشان تذکر دادند واقعاً اسباب استفاده و تشکر است. یک اصل دیگر هم فرمودند آنرا هم بنده کاملاً موافق هستم فرمودند که هر کس شکایتی دارد محل رسیدگی آن مجلس شورای ملی است اگر مورد شکایت امور قانونی باشد مجلس شورای ملی است اگر در امور قضائی باشد عدلیهاست بنده با این هم کمال موافقت را دارم. چرا، برای اینکه ناشی از حق حاکمیت دولت است اگر آن شاکی خارجی هم باشد باز باید شکایتش را چون مربوط به امور داخلی مملکت است رسیدگی کرد مثلاً طلبش را ندادهاند و چون به حقش دست اندازی کردهاند و در یک جایی بهش تعدی کردهاند بایستی در مراجع صلاحیت دارد این قضایا را حل و فصل بکند اما یک مسأله مسلم است که گمان می نم خود آقای دکتر مصدق هم تردید نداشته باشند و آن این است که اگر تأخیری در رسیدگی شکایت شد یا اشتباهی شد یا مسامحه شد این هیچوقت به شاکی اجازه نمیدهد اسلحه دست بگیرد و مزاحم جان و مال یک عده که بهیچوجه مربوط به آن کار نیستند بشود (صحیح است) تأخیر در رسیدگی شکایات مجوز این نیم شود که اقدامها بر خلاف قانون و برخلاف مصلح مملکتم بشود بنام اینکه به شکایت من دیر رسیدهاند این در هیچ جا تجویز نشده و تصور میکنم خود ایشان هم تجویز نفرمایند. اما اینکه اشاره فرمودند به اصلاحات، اصلاحات همیشه به نظر بنده در هر مملکت و در هر جامعهای به مناسب وضعی که دارد محتاج به اصلاحات است هیچوقت هیچ جامعه و مملکتی را نمیشود گفت که به اصلاحات احتیاج ندارد محتاج به هیچگونه اصلاحی نیست. چرا، برای اینکه بشر در ترقی است و ترقی هم مستلزم این است که در اوضاع و احوالش اصلاحاتی بشود اما یک شرط اساسی اصلاحات همانطور که در بیانیه دیروز آقای نخست وزیر بود این است که محیط منظم و اوضاع عادی و آرام باشد برای اینکه آن شخصی که میخواهد اصلاح بکند بتواند در یک محیط آرامی نقشه اش را طرح بکند و با مسلط بودن به اوضاع نقشه اش را اجرا بکند (دکتر رادمنش- و مختاری هم رئیس شهربانی باشد تا بشود اصلاح کرد) این شرط اولیه اصلاحات است. واِلا در غیر این محیط در محیط منقلب اگر کسی بخواهد اصلاحی بکند قطعاً موفق نمیشود. در درجه اولی باید سعی کرد که محیط منظم و آرام و قوانین حاکم باشد وقتی که این مقدمه انجام شد البته اصلاحات انجام می گرد (فداکار – مجلس خودش نمیگذارد) آقای دکتر مصدق یک تلگرافاتی را در اینجا قرائت فرمود که حکایت میکرد از شکایتهای مختلفی که از نواحی مختلف مملکت شدهاست ولی بنده تصور میکنم این جریانی که بخصوص در آذربایجان پیش آمدهاست بهیچوجه نمیشود آنرا بستگی مستقیم داد به این نوع شکایات. مسئله آذربایجان یک مسئله سیاسی است و مربوط میشود به اینکه فلان کس شاکی بودهاست یا نبودهاست و یا رسیدگی شده یا نشدهاست نیست. اما در سایر قسمتها که قرائت فرمودند البته خود ماها هم هر کدام در حدود خودمان شاید یک شکایتهایی از ادارات داشته باشیم ولی مسئله آذربایجان را نمیتوانیم یک مسئله اصلاحی بدانیم عرض کردم شرکت بنده در این بحث به مناسبت موافقتی است که با دولت دارم. موافقت بنده با کابینه آقای حکیم از کابینه اول ایشان شروع شد بدون اینکه آشنائی مستقیم با ایشان داشته باشم چون ایشان را به حکم افکار عمومی و به حکم آثاری که از زندگانی سیاسی و شخصی ایشان پیدا بود در سه مسئله مورد اعتقاد و اعتماد کامل قرار دادم یکی اینکه مرد با تقوائی هستند دوم اینکه مرد وطنی پرستی هستند سوم اینکه مرد شجاعی هستید (صحیح است) روی این سه زمینه بنده با کابینه اولی ایشان هم موافق بودم و سه روز هم در اینجا از ایشان دفاع کردم و بالاخره رأی هم دادم و در تمام مدتی هم که آقای صدر در سیر کار بودند آن جریان اقلیت و اکثریتی که پیش آمد به شهادت بعضی از آقایان بنده باز برای برگشت آقای حکیم الملک کار میکردم و دلیلش هم این بود که برگشتن ایشان را تنها راه حل اختلاف اقلیت و اکثریت تشخیص داده بودم چنانچه این شخص بنده هم عملاً سنجیده و به مورد امتحان گذاشته شد و رأی هم که یک ماه چهل روز قبل در اینجا داده شد یک اکثریت قریب به اتفاق بود و بنده هم یکی از افراد ضعیف آن اتفاق آراء بودم و حالا هم تغییر عقیده ندادهام و بر عقیده خود ایستادهام و دفاعی که امروز میکنم دفاعی است که ناشی از ثبات عقیدهاست. چون آقای دکتر مصدق حمله به دولتی کردند که طرف اعتماد و اعتماد بندهاست. بنده یک اصلی را از قول مرحوم مدرس خدمت ایشان عرض میکنم. مرحوم مدرس همیشه اصول دموکراسی و مشروطیت را با بیانات ساده و افکار صریح خودش در قالب یک عبارت کوچک در میآورد و میگفت هیچ متکی به نظامنامه و قانون اساسی نبود ولی روح مطلبش متکی به همه اینها بود. عقیده مرحوم مدرس این بوده در مملکت مشروطه که ما هم یکی از آنها هستیم دولت باید با ورقه سفید بیاید و با ورقه کبود برود (صحیح است) کاغذ امضا کردن و هو و جنجال راه انداختن و در روزنامهها دعوی اینکه دولت اکثریت دارد یا ندارد کردن نباید موجب رفتن یا آمدن دولتها بشود باید سیاست عمومی دولت در مجلس شورای ملی مورد مذاکره قرار بگیرد و موافق و مخالف صحبت کنند اگر ماندنی است با ورقه سفید با رأی در مجلس بماند و اگر رفتنی است با ورقه کبود که در مجلس داده میشود برود. اگر خاطر آقایان باشد اولین روزی که قضیه آذربایجان در جلسه خصوصی مطرح شد شاید همان هفته اول کابینه ایشان بود به محض اینکه جلسه خصوصی آماده شد برای اینکه این موضوع را طرح بکنند عدهای از آقایان پیشنهاد کردند که کمیسیون خارجه تشکیل بشود و دولت هم برود در آنجا صحبت کند (تیمورتاش- کیها بودند پیشنهاد کردند؟) گویا آقای دکتر معظمی بود (دکتر معظمی- بنده پیشنهاد کردم؟؟) روز اولی که مجلس خصوصی تشکیل شد برای رسیدگی به کار آذربایجان عدهای از آقایان پیشنهاد کردند کمیسیون خارجه تشکیل بشود دولت هم در آنجا برود راجع به موضوع صحبت کند و همانطور هم شد و مخالفتی هم با این پیشنهاد نشد پس مجلس شورای ملی در جلسه خصوصی یک ماه پیش به محض اینکه قضیه آذربایجان را بهش نشان دادند این را یک قضیه داخلی تلقی نکرد. یک قضیه سیاسی تلقی کرد (کام بخش- جلسه خصوصی مجلس شورای ملی نیست جلسه علنی مجلس شورای ملی است) بنابراین خودش اقدامی بود که ثابت میکند مسئله آذربایجان مربوط به اصلاحات کثیره که مملکت ما لازم دارد نیست این یک مسـئله دیگری است اصلاحات متعدد و زیادی هم که مملکت ما لازم دارد و در تمام شئونش هم لازم دارد یک مسـئله دیگری است این دو مسـئله را بنده از آقایان خواهش میکنم از هم تفکیک بفرمایند (کامبخش- این اقدام خصوصی است و مورد اعتراض هم هست) (در این موقع عده برای مذاکره کافی نبود) پس وقتی که ما بخواهیم (لنکرانی- آقا اگر حرفهای جلسه خصوصی رسمیت دارد پس حرفهای جلسه قبل بنده هم رسمیت دارد)
- بیانات آقای فرهودی راجع به سیاست دولت
نایب رئیس- بگذارید صحبت کنند.
لنکرانی- چشم اطاعت میکنم
(عده برای مذاکره کافی شد)
فرهودی- پس ما قضیه آذربایجان را بایستی با توجه به سیاست خارجی مورد مطالعه قرار بدهیم و راه حلی برای آن پیدا کنیم. یعنی برگشت این مطلب مرجع این قضیه سیاست خارجی باشد پس باید یک عطف نظری یک توجهی یک مراجعه به سیاست خارجی خودمان بکنیم. آنطوری که بنده از روی رسالات و کتابها و روزنامهها حتی عهدنامههایی که چه قبل از مشروطیت و چه بعد از آن با دُوَل خارجی بستهایم تشخیص دادهام و تصور میکنم آن تشخیص بنده را هم مجلس شورای ملی انکار نکند این است که سیاست خارجی ایران همیشه مبنی بودهاست بر داشتن روابط حسنه و صمیمانه با دُوَل خارجه بخصوص همسایگانش (فداکار- پرورش افکار هم همینطور) در چهل سال عمر مشروطیت ایران هم تمام برنامههایی که دولتهای مختلف به مجلس شورای ملی دادهاند و مورد تصویب قرار گرفتهاند از دوره اول تا بحال ماده اولش همیشه این بودهاست که تحکیم روابط حسنه با دُوَل خارجه بخصوص با همسایگان و همیشه این ماده هم سرلوحه برنامه دولتها و همواره مورد تأیید مجلس شورای ملی بودهاست (صحیح است) چرا اینطور است برای اینکه ملت ایران اولاً از سالیان قدیم و حتی از دورههای باستانی یکی از عوامل برقراری صلح و آرامش در محیط خودش بودهاست بنده وارد تاریخ نمیخواهم بشوم فقط یک قسمت را عرض میکنم و آن این است که بزرگترین افتخار ایران در دوره هخامنشیان سرزمین خاورمیانه و خاور نزدیک مورد تاخت و تاز یک دُوَل مختلفی بود که آسوریها و کلدانیها و ایرانیها بودن و شأنی که برای اولین دولت مرکزی ایران است همین است که وقتی آن دولت روی کار آمد تمام آن جنگها و جدالها را از بین برد و یک وحدت سیاسی واحدی تشکیل داد و در این مدتی که این سلسله بر این قسمت از دنیا حکومت میکرد و جمیع قوانینی که در تمام این مدت در این قسمت از دنیا اجرا کرد روی اصول آرامش طلبی و صلح بودهاست (صحیح است) پس آرامش طلبی و صلح دوستی یکی از غرایز قدیمی سیاسی ایران ما بودهاست (تیمورتاش- غریزه خوبی نیست) خوب و بدش را به قضاوت جنابعالی واگذار میکنم (فداکار- مجلس را از اکثریت نیندازید) تاریخ میگوید در سیاست خارجی هر مملکتی علاوه بر این سوابق تاریخی و احساسات ملی دو موضوع دیگر هم همیشه مؤثر است یکی موقع و وضع جغرافیایی آن مملکت است که حکم میکند با اینکه سیاست خارجی او دارای چه رویهای باشد یکی هم عقاید و مذهب آن مملکت است (لنکرانی- که رضاخان از بین برد) یکی هم احتیاجات اقتصادی آن مملکت است. پس سیاست خارجی ما با توجه به آن سوابق تاریخی و با توجه به موقعیت جغرافیائی و احتیاجات اقتصادی همیشه مبنی بر این بودهاست که بهترین روابط حسنه را با دُوَل خارجی بخصوص دُوَل همجوار داشته باشیم (فداکار- باستثنای بیست سال) عرض کردم وقتی به صفحات سیاسی خودمان که مربوط است به روابط ایران با دُوَل خارجی نگاه کنیم میبینیم که ما با همه دُوَل خارجی دارای یک عهدنامهها و قراردادهائی هستیم که این سیاست ایران که عبارت است از داشتن حسن تفاهم و حسن مناسبات از این قرارداد ما بخوبی روشن و واضح خودش را نشان میدهد ما میتوانیم که سیاست خارجی مان را از دو نقطه نظر مورد توجه قرار دهیم یکی داشتن روابط با همسایهها و ممالک آسیایی و یکی هم با ممالک اروپایی با ممالک آسیائی که اکثر آنها با ما همسایه هستند یک هم کیشی و حدت مذهبی بین ما و عدهای از ممالک شرقی که همیشه روابط سیاسی ما را با آنها خوب نگاه میدارد هست بلکه از خوب هم بالاتر بحال برادرانه نگاه میدارد و دولتهایی که امروز در شرق هستند پیرو مذهب اسلام هستند (لنکرانی- کلادستون؟) از نظر اسلامی ما با آنها هم کیش هستیم و یکی هستیم و بعلاوه عهدنامههایی که در متون سیاسی داریم با آنها دارای یک وحدت ملی و برادرانه هستیم با همسایگان اروپایی هم که این علاقه اخیر نیست مناسبات جغرافیایی و احتیاجات اقتصادی کمک میکند و به همین دو دلیل هم با همسایگان اروپایی خودمان همیشه روابط حسنه داشتهایم. سیاست ما با دو تا از همسایههای اروپایی مان از شهریور ۱۳۲۰ از حالت عادی به یک حالت فوقالعادهای در آمده یعنی تا شهریور ۱۳۲۰ روابط ما با آنها عادی بود ولی از شهریور ۱۳۲۰ به اینطرف روابط دوستی مان زیادتر از آنچه بود شد به این معنی که در یک مسئله عمومی دنیایی ما با آنها اتفاق نظر پیدا کردیم علامت این اتفاق نظر هم پیمان سه گانهای است که بسته شد. آن پیمان البته پیمان همکاری در جنگ بود ولی ما در آن پیمان بقدری صمیمیت کردیم و بقدری تند رفتیم که بعد از یک مدتی با اعلان جنگ با دُوَل دشمن آنها منتهی شد. بنده در این مجلس بکرّات از وزیر و وکیل و اینها شنیدم که این عبارت را گفتند که بلی ما با متفقین همراهی کردیم همکاری کردیم تا آنها فتح کردند (صحیح است) بنظر بنده در این بیان یک مسامحهای هست حق این است که بگوییم ما اینقدر با دُوَل متفق همکاری و همراهی کردیم تا تشریک فتح شدیم (اردلان- باز هم صحیح است) چرا؟ برای اینکه البته عهدنامه سه گانه ما عهدنامه همکاری بود ولی بعد از یک مدتی به اعلان جنگ منتهی که مطابق حقوق بینالمللی آن روابطی که مابین دو مملکت بلیژران Belligerants هست بین مملکت ما و دُوَل دشمن دو همسایه ما برقرار شد. بنابراین حق است که بگوییم که ما در این جریان اخیری که در دنیا پیش آمد جزء فاتحین بودیم چرا اینطور شد؟ واقعاً ما در تحت اجبار این کار را کردیم؟ اینطور که نبود برای اینکه عهدنامه سه گانه در همین مجلس شورای ملی مطرح شد و چه اشخاصی مخالفتهای شدیدی کردند حتی در خارج مجلس هم مخالفتها شد در جراید شد اینطرف شد آنطرف شد مقصود این است که عهدنامه سه گانه در یک محیط کاملاً آزادی مطرح شد (صحیح است) و در همان محیط هم به تصویب رسید و بعد هم که اعلان جنگ را ما به طیب خاطر دادیم و کسی به ما اشارهای نکرده بود و تقاضایی نکرده بود پس یک دلیلی باید داشته باشد که ما از چند صد فرسخ راه به یک مملکت اروپایی که از ما خیلی دور است اعلان جنگ داده باشیم. این دلیل بنظر بنده این است که ما معتقد به دلیل جنگ بودیم و به کاروس بلی Carus Belli که در اصطلاح حقوق بین الملل آن را دلیل حقیقی میگویند ما با آن کاروس بلی معتقد بودیم، آنچه بود. این جنگی که پیدا شد برای این بود که یک مسلکی ظهور کرده بد که این مسلک اساسش بردگی طلب بود اساسش تحمیل به ملل ضعیف بود، اساسش استعمار ملل ضعیف بود (لنکرانی- و میلیتاریسم) اساسش استعمار از ملل ضعیف بود مضایق این مسلک و رویه نسبت به ممالک کوچک اروپا و نسبت به ملل کوچک اروپا عملکرد چند ملت را زیر پا گذاشت استقلال چند ملت اروپایی را از بین برد و در یکی از آنها جنگ در گرفت پس ما چون عقیده داشتیم که یک مملکتی هستیم که میخواهیم استقلال خودمان را مثل سایر ممالک کوچک و ضعیف نگهداریم و این مسلکی که پیدا شده بود و بر خلاف این اصل عمل میکرد ما نپسندیدیم این مسلک را و وقتی که دیدیم به او حمله شده هم در حمله شرکت کردیم یک دلیل دیگر هم داشت این مسلک چه چیز را مورد مهاجمه قرار داد این مسلک من در آوردی یک چیز را مورد مهاجمه قرار داد و آن عبارت بود از تمدن بشریت، تمدن بشریت فعلی پایههای معنوی تمدن جدید سه چیز است اگر خوب دقت بکنید عیسویت و اسلام و افکار آزادیخواهانه فلاسفه این سه چیز پایههای معنوی تمدن معاصر است و این مسلکی که در اروپا پیدا شد به چنین تمدنی حمله ور شد (دکتر رادمنش- این تئوری آقا است) این تشخیص بندهاست (مهندس فریور- این سه تا بعد از پرورش افکار است) بعد از ۲۵ قرن تمدن عالم، ما که بیست و پنج قرن است به تمدن عامل خدمت میکنیم نمیتوانستیم یک روز حمله و تجاوزی را به چنین تمدنی مشاهده بکنیم و ساکت بنشینیم. بنابراین ما معتقد به دلیل جنگ بودیم و شرکت ما در جنگ از این نظر بود (فداکار- اگر نسبت به خودمان عمل کنیم چطور است؟) عرض کنم این تمدنی که مورد دفاع دُوَل متفق قرار گرفت...(بعضی از نمایندگان- اکثریت نیست) (اردلان- جلسه عصر باشد) (لنکرانی- آقا تنفس بدهید)
نایب رئیس- اکثریت شد بفرمائید آقای فرهودی
فرهودی- عرض کردم این تمدنی را که تمام دُوَل متفق برای دفاع از آن اسلحه برداشتند و در مقابل متجاوز دفاع کردند یک رشته عمده اش که شاید بر همان رشته جنگ در گرفت یک رشته عمده این تمدن حقوق و اصولی حقوقی بود (صحیح است) برای دفاع از این تمدن بود که ملت ایران رضا به امری داد که شاید در تمام طول تاریخ خود چنین رضایتی را نداده بود و آن رضایتی بود که به وقف قشون خارجی در ایران داد (صحیح است) چرا؟ برای اینکه او میدانست او تشخیص داده بود که تمدن معاصر حفظ شود و اصول این رضایتی که برای توقف قشون خارجی در ایران داده شد یک امری بود که در تاریخ ایران سابقه نداشت بهترین دلیل بود بر اینکه ملت ایران از صمیم قلب در این جنگ معتقد بودهاست و خواستهاست در این کار شرکت کند. بنده دو اصل از اصول حقوقی را که جزو تمدن است و برای دفاعش قیام کردند فقط دو اصل را تذکر میدهم یکی اصل عدم مداخلهاست یکی هم اصل دوام و اجرای قراردادهای بین المللی. اصل عدم مداخله چیست؟ اصل عدم مداخله ناشی از یک حق مقدس است که مربوط به استقلال ملل و حاکمیت ملل در خاک خودشان است این اصل را بشریت پس از سالیان دراز رنج و زحمت و جنگ و خونریزی پابرجا کرده و جزو اصول زنده حقوقی گذاشتهاست. به موجب اصل عدم مداخله هیچ دولتی در امور داخلی … (عدهای از نمایندگان- اکثریت نیست تنفس بدهید) (صمصام- فردا صبح ساعت ۹) (اردلان- عصری) (فداکار- اگر یک نتیجه گرفته شد عصر)
- تعیین موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه
۴- تعیین موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه
نایب رئیس- اگر موافقت دارید چون کسی بیرون نیست که توی جلسه بیاید اجازه بدهید که بنده یک عرضی دارم، کمیسیون بودجه یک لایحهای که راجع به چهار دوازدهم حقوق مستخدمین است تقریباً کارش را تمام کردهاست آقایان اعضاء کمیسیون بودجه که اینجا هستند مطلع هستند یک جلسه دیگری لازم است که یکی دو ماده که باقیماندهاست تصویب کنند و خبرش را به مجلس بدهند و حالا هم بیست و هشتم ماهاست و آقایان اگر موافقت دارند جلسه را روز سه شنبه قرار بدهیم و فردا کمیسیون بودجه خبر چهار دوازدهم را به مجلس بدهد (دکتر رادمنش- این مطالب مهمتر است) و دستور هم بقیه همین مذاکرات- (صحیح است)
(مجلس یک ساعت بعد از ظهر ختم شد)
نایب رئیس مجلس شورای ملی
ملک مدنی