مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۷ مهر (میزان) ۱۳۰۰ نشست ۳۲

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهارم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۷ مهر (میزان) ۱۳۰۰ نشست ۳۲

مجلس شورای ملی دوره چهارم تقنینیه

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۷ مهر (میزان) ۱۳۰۰ نشست ۳۲

جلسه ۳۲

صورت مشروح مجلس یوم پنج شنبه بیست و هفتم میزان ۱۳۰۰ مطابق هیجدهم صفر ۱۳۴۰

مجلس نیم ساعت قبل از غروب در تحت ریاست آقای مؤتمن الملک تشکیل گردید.

صورت مجلس سه شنبه بیست و پنجم میزان را آقای تدین قرائت نمودند.

رئیس ـ نسبت به صورت مجلس ایرادی هست یا نه

(گفته شد خیر)

رئیس ـ صورت مجلس تصویب شد اسامی اعضای کمیسیون عدلیه از قراری است که عرض می‌شود

آقایان ـ مشیرالدوله ـ رکن الملک ـ آقامیرزا ابراهیم قمی ـ مدرس ـ نصرت الدوله ـ حاج شیخ اسدالله ـ محمدهاشم میرزا ـ عمادالسلطنه خراسانی ـ چون کمیسیون قوانین مالیه هنوز راجع به کمیسیون‌های نظارت که جزو دستور بود راپورت نداده است می‌ماند برای جلسه یک شنبه دستور امروز شور در بقیه مواد پروگرام هیئت محترم دولت است مذاکرات در ماده چهارم ختم نشده قای سلطان العلماء راجع به چه مطلب فرمایش دارید.

سلطان العلماء ـ راجع به ماده چهارم

رئیس ـ در این ماده دیگران قبلاً اجازه خواسته‌اند

(آقای آقا سید فاضل اجازه)

آقا سید فاضل ـ چون در مذاکرات بنده در جلسه گذشته از قراری که بعد فهمیدم سوء تفاهمی شده بود خواستم توضیح دهم که رفع سوء تفاهم بشود چنین فهمیدم که آقای مدرس عرایض بنده را که راجع به تکثر عایدات بوده درست ملتفت نشدند بنده عرض کردم با مالیات املاک جدیدالنسق کمال موافقت را دارم وی با تحمیل مالیات جدید عمومی بواسطه فقر وفاقه ملت خصوصاً در این سنوات اخیره قبل از تعدیل بودجه و حذف و کسر مخارج لاطائل موافق نیستم و معلوم است که هیئت محترم دولت نیز قبل از حذف مخارج و سایر جهاتی که موجب تعدیل بود چه خواهد شد یا تحمیل مالیات جدید بر رعایا موافقت نخواهند داشت.

رئیس ـ آقای نصرت الدوله (اجازه نطق)

نصرت الله ـ بنده در این ماده چهارم نظر داشتم عرایضی بکنم زیرا از طرف آقایان و اشخاصی که معلومات آنها کاملاً واضح است اظهارات خیلی مفید شده بود بطوریکه در جلسه پری روز تصور می‌کردم مذاکره در این مسئله بکلی خاتمه خواهد یافت و اگر بنده اجازه خواستم از این نقطه نظر بود که در آخر جلسه یک اختلاف نظری بین اقای سردار معظم خراسانی و شاهزاده وزیر پست و تلگراف در یک مسئله که اصولی تر از خود ماده بود تولید شد و این مطلب محتاج به یک توضیحی بود و گمان می‌کنم که اگر این مسئله را قبول بفرمایند اختلاف نظر رفع خواهد شد و دیگر اختلاف نظری نخواهد بود و تذکرات هم خیلی محدود شده و خاتمه خواهد یافت آقای وزیر پست و تلگراف اظهار فرمودند که دفاع دولت در موقعی است که یک مخالفت‌ها یا اختلاف نظرهائی از طرف نمایندگان اظهار شود و هم چنین در باب پروگرام اظهار فرمودند که وقتی دولت پروگرام خود را به مجلس پیشنهاد می‌کند در جزئیات نباید داخل بحث شد یک کلیاتی را دولت پیشنهاد و مجلس تصویب می‌کند و بعد در جزئیات و طریقه عمل و رویه‌های لازمه آن لوایح مخصوصی پیشهاد می‌شود بنده فرمایشات ایشان را ملتفت نمی‌شود و اگر ملتفت می‌شدم موافق بودم گمان می‌کنم بنده درست ملتفت نشدم زیرا یقین دارم تصدیق می‌فرمایند که دفاع کردن از یک نقطه نظر یا توضیح دادن یک اصلی و مساعدت کردن با یک نشر موافقی فرق دارد ممکن است در یک اصلی دولت یا مجلس یا ناطقینی که اظهار عقیده می‌کنند اختلاف نظری نداشته باشند ولی ناطقین در ضمن آنکه اظهار موافقت با نظریه دولت می‌کنند مثلاً یک شرط یا یک قید را لازم میدانند یا یک طرف خاصی از مسئله را بیشتر اهمیت دهند در آن موقع البته انتظار خواهند داشت که دولت هم در این مورد از نظریه ایشان موافقت کند آقای رئیس الوزراء در جلسه قبل همین طور رفتار کردند و بنده تعغجب کردم که رویه چرا در جلسه پری روز اتخاذ نشده اگر خاطر آقایان مسبوق باشد در موقیکه از طرف ناطقین محترم راجع به مستشاران و لزوم آنها برای ادارات مذاکره می‌شد با قید اینکه همانطوری که در پروگرام ذکر شده باید از دول غیر هم جوار باشد با وجود این تصرح در پروگرام باز آقای رئیس الوزراء بیاناتی مبنی بر توافق با این نظریه فرمودند باز در موقعیکه نسبت به همین مستشاران آقای مدرس مذاکره فرمودند خیلی هم تأکید نمودند و تمام اهل مجلس با هلهله فرمایشان ایشان را تصدیق کردند باین مضمون که ما با اصل استخدام مستشاران موافقیم ولی با اختیاراتی که سابقاً به آنها داده شده بود توافق نظر نداشته و البته باید در این باب از دیگری اتخاذ شود باز هم آقای رئیس الوزراء این مطلب را تصدیق و تأئید نمودند اگر چه درست یقین ندارم ولی گویا این طور بود و اگر همین ترتیب و رویه را پری روز هم اتخاذ می‌کردند بین آقای وزیر پست و تلگراف و آقای سسردار معظم و ناطقین دیگر گمان نی کنم اختلاف نظری حاصل نمی‌شد مثلاً در این ماده چهارم که به قول آقایان ماده المواد است آقای سردار معظم فرمودند این تقدیم و تأخیر که در مطالب این ماده نوشته شده آیا از روی تعمد است و اصلاحات مالیه که در نظر ماست اول باید بشود بعد متخصصین جلب بشوند یا خیر این سئوالی است که ولو خیلی واضح بوده ومحتاج به سؤال نباشد و بر فرض اینکه تمام آقایان نظریه دولت را بدانند و جلب متخصصین را مقدمه همه این اصلاحات بدانند باز چون در پرو گرام رسمی باین ترتیب قید شده ضرری نداشت آقای وزیر پست و تلگراف یا بعضی از آقیان وزرای دیگر نظریه خود رادر این موضوع شرح میداند البته این مسئله دخول در جزئیات نیست یا در موقع دیگر که آقای سردار معظم و آقای مدرس راجع به تکثیر عایدات و تقلیل مخراج مذاکره می‌فرمودند در آن موقع هم بعضی نکات مهم راجع یه مسائل اصلی اظهار می‌شد نه راجع به جزئیات هیچوقت آقایان از دولت تقاضا نکردند که خدود تکثیر عایدات را در پروگرام دولت به مقداری که می‌خوانند اضافه کنند که تقسیم بندی او در مجلس بشود البته همه میدانند که اینها در لوایح مخصوص نوشته شده و پس از مطالعات لازمه در کمیسیون قوانین مالیه مطرح شده بعد به مجلس می‌آید ولی وقتی که اظهار عقیده می‌کنند که با تکثیر عایدات به صورت اضافه کردن یک مالیاتهای جدید مخالفند یعنی تا وقتی که بودجه مملکت درست معین نشده و وسائل تفریغ مالیه معلوم نگردیده و اطمینان از اینکه عایدات دولت به محل خود صرف می‌شود حاصل نشده به وضع مالیات جدید عقیده ندارند و هم چنین در موقعیکه اظهار موافقت با تعدیل مالیات که خود یک قسم از تکثیر عایدات است می‌شود البته دولت می‌تواند عقیده خود را بیان کرده و بگوید تا این مقدمات به عمل نیامده به تکثیر عایدات بطرق دیگر قائل نبوده و وضع مالیات جدید را از برای بعد از تعیین بودجه خواهد گذارد این توضیح هم به عقیده بنده ابداً دخول در جزئیات مسئله نیست مثلاً باز همینطور نسبت به تهیه بودجه و رویه پیشنهاد کردن آن مذاکره شد البته بنده تصدیق می‌کنم که تهیه بودجه از وظایف دولت است که به هر نحو و به هر طریق صلاح میداند بودجه را تهیه کرده و تقدیم مجلس نماید و مجلس هم البته نظریات خود را در موقعیکه بودجه به مجلس می‌آید بیان خواهد کرد ولی در این موقع راجع به یک ترتیب اصلی نمی‌توانم به سکوت قائل شوم آقای وزیر پست و تلگراف نسبت به یک رویه که از طرف آقای سردار معظم اظهار شد اظهار موافقت نفرمودند آقای سردار معظم یک رویه را اظهار نمودند و گفتند این رویه برای این مملکت بهتر از رویه‌های دیگر است مخصوصاً خوب خاطرم می‌آید که ایشان قید فرمودند برای این مملکت و با ترتیبات فعلی این مملکت و در این صورت با نظریه آقای وزیر مپست و تلگراف نمی‌شود موافقت کرد توضیحاً عرض می‌کنم آقایانی که بخواندن روزنامه‌های اروپا یا تبی که در باب بودجه نوشته شده ممارست دارند به خوبی میدانند که برای تهیه و ترتیب بودجه از ممالک دیگر ممالیکه تشکیلاتشان اداراتشان از هر قسم از مملکت ما مرتب و منظم تر است خرج و جمع را با هم معادله می‌نمایند اگر خرج بیش از جمع است یک محلی بری ان پیدا می‌کنند این مطلب از نقطه نظر اصولی هم شاید مورد تردید نباشد ولی اگر گفته شود ما بواسطه تجربیاتی که کرده‌ایم بواسطه وضعیات ناگوار و فقر و پریشانی مملکت خصوصاً وضعیات سوئی که تا به حال در مسائل مالیه این مملکت جریان داشته اگر امروز یک رویه دیگر ولو چندان اصولی نباشد اتخاذ کنیم برای ما عملی تر است لازم نیست باین درجه مورد تنقید واقع شویم ما معتقد نیستیم هر چه اروپائی‌ها کرده‌اند ما عیناً بکنیم. اگر چه خود بنده قائل هستم در تچیزهائی که ما مجرب نیستیم باید امروز از آنها اتخاذ کنیم ولی نباید تقلید را بدرجه اقصی اغراق رساند که چون آنها اینکار را کرده‌اند حتماً باید ما هم تقلید کنیم بنده لزومی برای این کار نمی‌بینم اگر درست تعرایض بنده دقت بفرمائید خواهید دید که امروز این طریقه بصرفه نزدیکتر است که اول ببینند جمع مملکت چه چیز است یعنی ان اندازه از مبالغ مالیه که تقریباً قابل الوصول است پس آنکه بطور قطع نتوانیم یقین کنیم ببینیم چه مقدار است حرفای مهمی را که داریم همانطور که شاهزاده وزیر پست و تلگراف فرمودند باید اول جلو گذاشت مثل مصارف قشونی که از همه مخارج اهمیتش بیشتر بوده و بر همه چیز مقدم اس بعد مخارج دیگر را ولو به آن درجه از اهمیت نباشد یعنی در درجه دوم و سوم واقع است معین نمایند و از آن مبلغ کسر کنند بعد باقی آن را برای کلیه مخارج دیگر به هر ترتیبی که صلاح می دانند تخصیص دهند این یک طرز تربیت اداره کردن بوده است که شاید مخالف اصول باشد ولی خیلی ساده و باصطلاح مثل بودجه دکان قصابی می‌باشد اگر یک کسی اینطور اظهار عقیده کرده و می‌گوید این ترتیب برای امروز مملکت زود میسر شه و مفیدتر است چه عیبی دارد نباید حتماً بگوئیم چون اروپائی‌ها آنطور کرده‌اند ما هم باید بکنیم همانطور که عرض کرد البته تهیه بودجه و پیشنهاد کردن او مربوط به دولت است دولت هر وطور صلاح میداند پیشنهاد می‌کند و می‌فرستد منتها آرزوی ما این است ک زود تر این بودجه حضر کرده و بفرستد من خودم در کمیسیون بودجه هستم و چندین روز است جلسه نداریم و منتها چیزی را که از دولت می‌خواهم این است که به هر ترتیبی که صلاح میداند رودتر بودجه را بفرستد که اگر نظریاتی داشته باشیم در کمیسیون و مجلس اظهار کنیم و اگر بنده وقت آقایان را باین قضیه تضییع کردم برای این بود که تکذیب کردن یک رویه هائی بمجرد اینکه با رویه‌های معموله ممالک دیگر تطبیق نمی‌کند خوب نیست (گفته شد صحیح است) و باید دید صلاح مملکت امروز کدام است بیشتر از این نمی‌خواهم وقت آقایان را صرف عریض خود کنم و گمان می‌کنم هیچگونه اختلاف اساسی بین مجلس و هیئت دولت از این قسمت ماده چهارم نباشد بنده هرچه ملاحظه کردم غیر از این قبیل اختلافات جزئی که محتاج به توضیحات است چیز دیگری ندیدم بانی جهت انتظار نداشتم شاهزاده شهاب الدوله جواب دادن را بکلی غلط دانسته و مباحثه در این قسمتها را بد بدانند خیر یک توضیحاتی است در یک رویه و اسلوب و طریق متقن علیه و اگر دولت این رویه را اتخاذ کرده و قضیه تمام شود بهتر از این است که وقت خود و مجلس و هیئت دولت را صرف این مذاکرا کنم.

وزیر پست و تلگراف ـ بنده هم گمان می‌کنم همانطور که حضرت والا فرمودند اختلاف نظری در اساس مسئله نباشد ولی یکی دو مسئله که جز پر نسیپ و اصول اظهار می‌شد در روز گذشته اگر دولت می‌خواست آنها را بطور اصول قبول کند فرض می‌کرد در آتیه دچار محظوزات بشو به همین چهت بود که بنده در این باب اظهاراتی نکردم و آن همان مسئله بودجه است که حضرت والا شاهزاده نصرت الدوله دفاع می‌کند که شاید برای مملکت بهتر باشد گمان می‌کنم به همان دلایلی که اظهار کردند برای مملکت ما لازم تر است اصولی را که امروزه در همه جا معمول است اتخاذ نمائیم چون خودشان فرمودند در ممالک دیگر قوای منظم ادارات و ترتیب منظم دارند به همین دلیل بنده عرض می‌کنم مخارج فوق العاده این مملکت را که در آنحاها هیچکس خواب نمی‌بیند ندارند آنها شاید بتوانند عایدات خودشان را قبل از وقت بسنجند آن وقت مخارج را قبل از وقت به تحقیق پیش بینی می‌نمایند در صورتیکه در مملکت ما نمایندگانی که از ولایات آمده‌اند به خوبی میدانند و تصدیق می‌فرمایند که پیش بینی یک مخارج ضروری مملکت قبل از وقت امکان ندارد در مملکتی که هر روز می‌بینیم حوادث و اتفاقاً جدیدی واقع می‌شود و شاید احتیاج به قوای جدیدی باشد و در مواقع مختلف یک عده مستشار لازم باشد که هر نفری ۵ ـ ۶ هزارانی ده هزار تومان خرج دارد و بعلاوه یک چیزهائی که اصلاً نمی‌شود پیش بینی کرد و احتیاجات مملکت آنها را ایجاب می‌کند به همین دلایل باید ضروریات مملکت را از قبیل حفظ انتظام و حیثیات مملکت در نظر داشت و البته ان مخارج به نظر خواص خواهد رسید که از اوضاع مملکت مسبوق باشند به نظر اشخاص بی اطلاع نخواهد رسید آن وقت شما که وکلای ملت هستید ملاحظه خواهید کرد مخارجی را که دولت ذکر می‌کند مخارج ضروری است هیچکدام را نمی‌شود صرف نظر کرد یا از نقطه نظر سیاست مملکت است یا از نقطه نظر مقتضیات داخلی است و پس از انکه تصدیق کردید اینها مخارج ضروری است آنوقت شاید عایدات همکفایت ند امیدواریم کفایت کند و یک چیزی زیاد بیاید و در خزانه دولت بگذاریم ولی اگر خدای نخواسته تکافو نکرد و احتیاجات ک چیزهائی ایجاب کرد می‌بایستی از یک محلهائی تکثیر کنیم اینها را آقایان اشتباه نکنند م شنوم بعضی اظهار می‌کنند که تکثیر عایدات تحملی مالیات است بر توده ملت بیچاره خیر این طور نیست تکثیر عایدات را هیئت دولت در مقدمه پروگرام تشریح کرده تکثیر عایدات ممکن است از راه صول بقایا باشد و یا اگر مالیاتهائی هم دولت وضع کند ممکن است نسبت به اشخاص صاحب ثروت باشد که به فقراء توجه نکنند همه اینها در پروگرام مندرج است و دولت این قاعده را نمی‌تواند قبول کند و بگوید ما این قدر پول داریم و مقابل این پول باید مخارجی تعیین کنیم من منکر این مسئله هستم هیچ دولتی هم اینطور نکره و تصور ی کنم آقای نصرت الدوله و سردارمعظم هم چون خودشان داخل در امور دولت بوده‌اند کاملاً از وضعیات اطلاع دارند در هر حال اگر بنده در جلسه گذشته اظهار ی کرده‌ام راجع به این اصول بوده یکی هم توضیح با مذاکره در جزئیات بوده بنده تصدیق می‌کنم که اگر توضیحی خواسته شود حق دولت است که نماینده را که توضیح می‌خواهد قانع کند در مذاکرات گذشته سه فقره توضیح لازم بود که دو فقره آنها داغده شده و یکی دیگر را بنده در نظر داشتم عرض کنم فراموشم شد و آن مسئله تقدیم و تأخیر در مسائل ماده چهار بوده دولت نظری به تقدیم و تأخیر و اهمیت و عدم اهمیت این مسئله نداشته اینها چند مسئله است که در حقیقت برای اصلاح مالیه مملکت لازم است و تصور می‌کنم بعضی از آنها هم مابعت الجمع است در مان موقعی که دولت مشغول مذاکرات است که مستخدمین خارجه را برای استخدام بیاورد در همان موقع هم مواد دیگر را بتواند اجرا کند و مانعت الجمع نیست بطوری که یکی از آنها معطل بماند تا دیگری تمام شود خیر اینطور نبوده و این توضیح را که عرض کردم برای این بود که بدانید دولت در جملات این ماده نظر تقدم و تأخری نداشته یکی هم مسئله تقلیل و حذف مخرج و تکثیر عایدات بود که آقای مدرس در ضمن بیاناتشان راجع به آن مذاکره فرمودند دو مقدمه پروگرام نوشته شده تقلیل مخارج زائده یعنی آن چیزی را که قضاوت کنند و تصدیق بشود مخارج زائد است دولت آنها را حذف می‌کند تکثیر عایدات هم همانطوری که آقای مدرس بیان فرمودند در صورتی که عایدات امروزه کفایت احتیاجات ضروری ملکت را نکند آنوقت تکثیر عایدات یا بقرض است یا به ترتیب دیگر شاید عقیده اکثریت این باشد که استقراض بس است پس بهتر این است که عایدات خودمان را از یک محلهائی که تحمیل بر فقرا و بیچارگان نشود زیاد نیم این بود آنچه بنده از نظریات آقای مدرس فهمیدم یکی هم چنانچه عرض کرم راجع به تقدم و تأخیر بود ودیگر مسئله بودجه بود که اصولی است شاید یک اشخاصی با نظر شاهزاده نصرت الدوله موافق باشند و اشخاص دیگری با نظر دولت و تصور می‌کنم اگر بنا شود در این مجلس در این موضوع مباحثه شود مباحثات خیلی بطول انجامد و دولت با داشتن کارهای فوق العاده مدتی از وقع خود را در اینجا صرف کند در این مسئله اگر بخواهیم اصولا حرف بزنیم ممکن است در خارج مذاکره نمود بعد از آنکه دلائل طرفین حاضر شد به مجلس بیاورند تا معلوم شود این اصل را قبول می‌کند یا اصل دیگر را.

رئیس ـ آقای سید یعقوب (اجازه نطق)

آقا سید یعقوب ـ اولاً می‌خواستم عرض کنم خوب است آقای شهاب الدوله تعجیل نفرمایند که پروگرام از مجلس زودتر بگذرد زیرا امیدوارم همانطور که آقای مدرس توجیه کردند این کالینه کابینه‌ای باشد که تا دو سال دوام کند پس وقتی چنین امیدواری پیدا شد هر چه در پرو گرام صحبت کنیم عیب ندارد و اگر دو روز هم عقب بیفتد ضرری نخواهد داشت و شاید آنوقت با یک امیدواری کاملتری مشغول عملیات شویم.

ثانیاً ـ این مقدمه را که عرض می‌کنم بواسطه عقیده است که به مجلس شورای ملی دارم و همانطور که آقای مدرس فرمودند مجلس شورای ملی مشروعه است در واقع مشروعیت او بیان می‌کند که دیانت اسلام هیچوقت مانع از تمدن نبوده و همیشه با تربیت و تحدن همراه بوده است چنانکه همه ملت ایران می دانند که پیشقدم آزادی و مشروطبت علماء و روحانیون بودند و آنها مؤسس اینکار بودند پس هر چیزی که از مجلس شورای ملی می‌گذرد و مخالف با شرع نداشته باشد حکم شرع است و لازم الاتباع مسئله دیگری که می‌خواهم عرض کنم این است که نمایندگان ملت و در اینجا برای تحصیل سعادت ملت نشسته‌اند برای اینکه ملت ایران را دارای یک سعادت و نیک بختی کنند نظر باینکه باید سعادت مملکت را اینجا پیش بینی کنند این عقیده برای من حاصل شده است که اقد اجادو افادو بقدریکه باید بیانات کافیه کنند کردند لکن در مسئله مخارج اساساً ما همه عائله یک خانه هستیم باید فکر مخارج خانه را بکنیم و ببینیم این مخارج زیادی که برای ما پیدا شده است از چه راه باید عایدی او پیدا شود هیچ نظر بدولت ندارم که دولت دارای یک دوائر زیادی است البته زوائد را هر طور آقای وزیر مالیه مصلحت بدانند حذف خواهند کرد بنده می‌توانم عرض کنم که مامورین یا اگر خدای نخواسته بماموریت خود عمل نکردند یا اینکه یک نفر نیامده بوظیفه خود عمل کند برای این است که ما آن روش خود را فراموش کرده و روش تازه پیده کردیم ما باید فکر کنیم که ملت ایران مخارجش کم شود تا مستخدمین هم مخارجشان کم شود یعنی برای این کار باید در مجلس شورای ملی یک قانون وضع شود البته ملت ایران با این مخارج زیاد ناچار است دستش را دراز کند یا خدای نخواسته بدزدی یا یک اموراتی که نقض عالم بشریت است اقدام کند باید مسئله تجملات را که ما آمده‌ایم بر خودمان بسته‌ایم و ابذآً در معیشت و زندگانی مدخلیت ندارد ترک کرد ملت ایران ملت فرانسه و انگلیس نیست آنها متمول هستند ملت ایران از هر جهت فقیر است فقیر علمی هست فقیر مالی هست فقیر رجالی هست از هر جهت که ملاحظه کنید فقر سراپای ما را گرفته است حالا می‌خواهیم بشاعراء سعادت بیفتیم و رفع این احتیاجات را بکنیم ما نمی‌توانیم بدولت فشار بیاوریم که به مستخدم کم بده یا زیاد بده فلان صاحب منصب که پنجاه تومان مواجب دارد وقتیکه می‌خواهد با چکمه برقی حرکت کند معلوم است چکمه برقی که بیست و پنج تومان است پولش را از کجا باید بیاورد ما نمی‌توانیم با این مخارج زندگانی کنیم رای ملت و نمایندگان بر این است که ما در طریق اقتصاد باید داحل شویم اگر رجوع شود با حصائیه گمرکات بر همه کس معلوم می‌شود که امسال چقدر از سرمایه ما رفته است در مقابل آن در ممالک ما چه آمده است تقریباً بیست کرور اشبائی آمده است که ابداً مدخلیت در زندگانی ندارد پنجاه کرور قند آمده چیزهائی است که من شنیده‌ام و نقل قول می‌کنم این اشیاء در اصول زندگانی هیچ دخیل نیستند مجلس شورای ملی و هیئت دولت باید در این مقام باشند که مخارج را از روی اشیاء زائده تقلیل کنند هر قانون که از مجلس می‌گذرد و دولت آن را تعقیب کند بموقع اجرا گذاشته می‌شود چنانکه در ممالک دنیا قوانینی را که برای سعادت آن مملکت وضع می‌کنند بموقع اجرا می‌گذارند مجلس شورای ملی برای دو چیز است که عبارت است از تهذیب اخلاق و سیاست مدن و تدبیر منزل تهذیب اخلاق حکم روحانی است و ربطی به مجلس ندارد اما سیاست مدن و تدبیر منزل راجع به مجلس شورای ملی است باید مجلس شورای ملی در معیشت و ارزاق و لوازم زندگانی مردم فکر کند بنده یک قانونی به نظرم رسیده که به مجلس شورای ملی پیشنهاد کنم خواستم آقایان را به این مطلب متوجه کنم که اول دولت خودش یک قدری مخارج را تقلیل می‌کند یعنی هر وزیری لازم نیست چهار پنج اتومبیل تداشته باشد مردم هم قهراً از آنها تبعیت می‌کنند و دیگر محتاج به دزدی نمی‌شوند و قهراً خرج زائد از بین می‌رود این مسئله‌ای است که بنده دولت را به آن توجیه می‌دهم که اول قدم را در تقلیل مخارج راجع به خود و اجزاء خود بردارد اما در مسئله که آقای شهاب الدوله در باب تکثیر عایدات فرمودند که مالیات بر سرمایه دارها تحمیل می‌شود تصدیق خواهند فرمود که سرمایه دارها در مملکت مام همان ملاکین هستند بمحص اینکه مالیات وضع شد باز بارش بر دوش فقرا و رعیت تحمیل می‌شود خوب است از این مسئله صرف نظر کنند

رئیس ـ آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه)

حاج شیخ اسدالله ـ بنده تصمیم داشتم در این پروگرام فقط راجع به ماده شش در خصوص قوه قضائیه چون اطلاعاتی داشتم عرض کنم و راجع به سایر مواد این پروگرام عقیده‌ام این بود که آقایان نمایندگانی که متخص در هر یک از این مواد هستند نظریات خودشان را اظهار کنند ولی در این دو سه روز در تحت این ماده صحبتهای خیلی مفصلی شده که یک قسمت عمده آن هیچ مربوط به این ماده نبود اگر چه تمام فرمایشات آقایان صحیح و منطقی و فلسفی بود و بعضی از فقرائش هم لازم بود مثل اطلاعاتی که آقای فهیم الملک فرمودند ولیکن نسبت باین پروگرام این اظهاراتی که شد بنده تصور می‌کنم لازم نبود چون صحبت توسعه پیدا کرد و زمینه آن وسیع شد بنده با اینکه متخصص در این امر نیستم به خودم حق دادم که نظریات خود را عرض کنم حالا مراجعه کنیم باین ماده و تذکراتی که شده است یک اختلاف نظری بین اقای سردارمعظم و حضرت والا شاهزاده شهاب الدوله وزر پست و تلگراف بود بنده تصور می‌کنم که آنقدرها اختلاف بزرگی نیست زیرا در مملکت یک مخارجی است حتمی و ضروری حتماً باید پیش بینی بشود و برای این مخارج ضروری دولت به هر وسیله شده است باید تهیه عایدات کند اما مخارجی که ضروری نیست مثل توسعه ادارات این مملکت اینها مخارج لازمه نیست و دولت باید آنها را حذف کند گنان می‌کنم فرمایشات قای سردار معظم هم همین بوده است و بنده هم با ایشان موافق هستم فرمایشات آقای وزیر پست و تلگراف راجع به این بود که دولت باید عایدات برای مخارج حتمیه خود به هر طریقی که هست تهیه کند اما راجع به یک قسمت دیگر که راجع می‌شود به تقلیل مخارج و حذف ادارات بعقیده بنده مربوط باین ماده می‌شود وقتی که بودجه به مجلس آمد و رجوع به کمیسیون بودجه شد اگر مجلس تصویب کرد که حقوق باید کسر شود کسر می‌شود و اگر تصویب شد که ادارات زیادی باید حذف شود قلم برویش کشیده می‌شود این همه مذکرات در این باب لازم نیست که بنده وارد می‌شوم در این ماده و نسبت به موافقتی که نوشته شده است ببینم کدام یک محل گفتگو است حذف و تقلیل مخار ج تصور نمی‌کنم هیچ یک از آقایان نمایندگان مخالف با این فقره باشند که دولت باید مخارج را کسر کند زیرا چیزی که ما را مجبور کرده است دست خودمان را پیش خارجی‌ها دراز کنیم همین مخارج فوق العاده است دنیا بر خلاف نظر دولت و نماندگان نیست و همه آقایان هم موافقند که مخارج زیادی باید کسر شود ولی طریقه عملش را در موقعی که بودجه به مجلس می‌آید آنوقت باید مذاکره کنند و آن را حل نمایند اما تکثر عایدات یعنی چه در مقدمه این پروگرام شرحی راجع به تکثیرعایدات نوشته شده است تکثیر عایدات هم ممکن است به چند طریق باشد یکی اینکه منابع ثروت را به کار بیندازند و از آنها استفاده کنند مقصود دولت هم این قسم تکثیر عایدات است و هیچ یک از آقایان نماندگان هم با این نظریه گمان نمی‌کنم مخالف باشند زیر این نظری است که هر کس باید آن را تعقیب کند و این گنجها را که خداوند باین ملت عطا فرموده است از آنها استفاده کنند لکن اگر مقصود دولت از این فقره این باشد که وضع مالیاتهای جدیدی اضفه بر آن مالیاتهائی که امروز بر این ملت تحمیل شده بنمایند این مسئله را آقایان نمایندگان باتفاق یا باکثریت مخالفند و تصور نمی‌کنم دولت هم در نظر گرفته باشد یک تحمیلات جدیدی به ملت بنماید زیرا در ضمن مذاکراتی که شد هیچ این نظریه مذاکره نشده این که راجع به تکثیر عایدات اما تعادل جع و خرج آنهم قبل مذاکره نیست زیرا منتها آرزوی نمایندگان ملت این است که در این دوره اگر مجلس موفق شود و با مساعدت دولت جمع و خرج مملکت تعدیل وموازنه پیدا کند که جمع و خرج معادل شود همین یک قدم را اگر دولت بردارد بس است برای اینکه خدمت باین مملکت کرده باشد تمام هم ما باید مصروف این فقره باشد که بودجه تعدیل شود و جمع و خرج موازنه پیدا کند و دولت هم در نظر گرفته است که انشاءالله این نظریه در انجام دهد بنده این نظریه را تقدیس می‌کنم و امیدوارم که مجلس با موافقت و مساعدت هیئت دولت موفق باصلاح این فقره شودو یکی مسئله وصول بقایا است کدام یک از آقایان مخالفند؟ همه موافقند یکی اصلاح ادارات مالیه است نه تنها اصلاح مالیه لازم است بلکه تمام ادارات باید اصلاح شود اختصاص دادن بمالیه را بنده نمیدانم دولت از روی چه نقطه نظر اتخاذ کرده اصلاح ادارات چه عدلیه منتها درجه لازم است همچنین اصلاح سایر ادارات چه داخله چه خارجه مخصوصاً بعضی اصلاح وزارت خارجه را بیشتر اهمیت می هند تصور می‌کنم در اینجا دولت یک قدری جلو قلمش را گرفته باشد خوب بود نوشته باشد راجع باصلاح ادارات بالخصوص مالیه حالا بسته به نظر آقایان وزراست که کدام یک در دارات خودشان فعال تر باشند و ببینیم کدام یک زودتر موفق باین اصلاح خواهند شد اما جلب متخصصین از خارجه اگر مقصود دولت استفاده نمودن از علم آنها باشد خیلی خوب است اما اگر آنها بخواهند از مملکت ما استفاده بنمایند و معلومات خودشان را برای خود نگاه دارند خوب نیست نظرم هست که در دوره سابق کنتراتی به مجلس آمد راجع به پستخانه و موسیو مولیتر در موقعی که کنترات او از مجلس گذشت مجلس بوزیر وقت پیشنهاد کرد که باید در ظرف دوسال دو سه نفر تربیت کند که پس از انقضای این مدت دولت دیگر محتاج به مستشار نباشد متأسفانه تقریباً هفده سال است که مولیتر در داره پست مملکت ما است کنترات او از ماهی دویست و سیصد تومان به هفتصد تومان رسیده و شاید سالی ده دوازده هزار تومان برای دولت خرج دارد حالا می‌خواهد برود و بعد از هفده سال می‌گوید هیچ کس در اداره پست نیست که بتواند آن را اداره کند اگر راست می‌گوید چرا این طور شده است در صورتی که شرط کرده است دو سه نفر تربیت کند اگر دروغ می‌گویند پس نسبت به ما خیانت کرده است این است که بنده عرض می‌کنم این ترتیب خوب نیست که ما هفده سال یک نفر مستشار داشته باشیم بعد از هفده سال این طور بگوید یا نمی‌توانسته یا نخواسته یک عده را تربیت کند پس اینطور مستشار در مملکت لازم نیست مستشار باید پس از دوسال یه سه سال عوض شود و اگر عوض شده بود دولت یا داره پس می‌توانست استفاده هائی از مستشاران جدید بکند که از این نک نفر هفده سال است اینجا است و هیچ استفاده نکرده حالا من وارد در شخص او نمی‌شوم چه خارج از نظریاتی است که بنده می‌خواهم عرض کنم بنده عرض می‌کنم این نوع مستشار بدرد ما نمی‌خورد باید مستشارهائی که می‌آورند با آنها شرط کنند که شما میآئید برای معلمی برای اینکه افراد ما را تربیت کنید مثل اینکه آقای فهیم الملک فرمودند که یک عده از مستخدمین و معلمی که می‌خواهیم بیاوریم اسمش را نباید مستشار بگذاریم چون بنده با مستشار موافق نیستم معلم می‌خواهید بیاورید دولت سیصد شاگرد در زیر دست او بگذارید تربیت بشوند و دستور تشکیلات ادارات را هم بآنها بیاموزد اگر هر آینه آوردید و بعد از هفده سال گفت در اداره پست کسی نیست که بدرد این اداره بخورد بنده می‌گویم خیانت به مملکت ما کرده این است مطالبی که در نظر داشتم و به همین اندازه قناعت می‌کنم و عرایض خود را خاتمه می‌دهم و می‌گویم که اینقدر مذاکره در این ماده کافی است.

رئیس ـ اقای حاج شیخ اسدالله پس از ختم نطق خودشان مذاکرات را کافی میدانند آقایان دیگر چطور اغلب گفتند کافی است.

رئیس ـ آقایانی که اجازه خواسته‌اند آقای سردار معظم ـ آقای مشیرالدوله ـ آقای نصرت الله آقای کازرونی..

نصرت الدوله ـ آقای سردارمعظم نیستند حق ایشان را بآقای مشیرالدوله بدهید

رئیس ـ آقای کازرونی (اجازه نطق)

آقای میرزا علی کازرونی ـ بنده نظر به اینکه متخصص در مالیه نیستم نمی‌خواستم داخل در مذاکره شودم لیکن کثرت مذاکرات مرا هم بهوس انداخت و بعلاوه ملاحظه کردم سکوت در مسئله هم که مخالف عقیده است بر خلاف وجدان است از این جهت تصور کردم آنچه میدانم عرض کنم خوب باشد باید نمی دانم این نظریاتی که برای اصلاح مالیه اتخاذ و مذاکره می‌شود چون اساس گرفتن مالیات کج است گمان می‌کنم این نظریات هم بی نتبجه باشد و بالاخره نتیجه مطلوبه بدست نباید در مدت چهار پیج سالی که بنده از وطن آواره بودم تجربیاتی حاصل نموده‌ام در بعض بلوکات دیدم از رعیت بیچاره و این جماعت فلک زده تقریباً پنجاه هزار تومان پول گرفته می‌شود اما آن پول را که می‌گیرید و چه مقدار از آن عاید دولت می‌شود؟ باید فهمید خان بلوک پنج هزار تومان سند میدند اگر آن را هم تأدیه کند خیلی مورد تحسین واقع می‌شود و چهل و پنج هزار تومان آن را معلوم نیست کی می خورده در مقابل این پنجاه هزار یا سی هزار یا بیست هزار تومانها که زنجبرهای بیچاره می‌دهند یک عده زیادی هستند از قبیل ملا آخوند سید درویش روضه خوان خانزاده که هیچ نمی‌دهند یک عده دیگر هم هستند که بواسطه اینکه تفنگ دارند پول نمی‌دهند و نتیجه این می‌شود که مردم عادت سرکشی می‌کنند و هر کس ده نفر تفنگچی دور خود جمع می‌کند و از مال دولت و مردم استفاده می‌کند ملولک الطوایفی ترویج می‌شود البته چه ضرر دارد دست از زراعت و کار می‌کشند و به این ترتیب دارای علاقه وده و غیره می شند و بنای سر کشی می‌گذارند طرف توجه هم واقع می‌شوند عقیده بنده این است که اولا دولت باید اقتدار خودش را در تمام مملکت اتماع دهد و ثانیاً ممیزی عمومی در مالبات بشود که در یک ده دوازده قسم مالیات از دوازده صیف مردم گرفته نشود و در عوض یک جماعتی باشند که هیچ مالیات ندهند بنده تا این اندازه که اطلاع دارم گمان می‌کنم اگر دولت بتواند همین قسمت مالیاتی را که رنجبرها می‌دهند وصول کند عایدی دولت پنج برابر خواهد شد و در این صورت محتاج بیک تحمیل جدیدی نیست بنده عقیده‌ام این استکه دولت باید قدرت خود را در تمام مملکت آشکال نمایند

رئیس ـ آقای نصرت الدوله (اجازه نطق)

نصرت الدوله ـ بنده از نوبت خودم صرف نظر کرده و به آقای مشیر الدوله واگذار می‌کنم

مشیرالدوله ـ یک قسمت از مطالب بنده را آقای حاض شیخ اسدالله بیان فرمودند دیگر بنده تکرار نمی‌کنم بطور اختصار عرض می‌کنم البته در اطراف این ماده که گفته شد ماده المواد است مذاکرات لازم است ولی به عقیده بنده این مذاکرات داره از اندازه خود خارج می‌شود خصوصاً که بنده هیچ اختلافی ما بین نظریات آقایان نمایندگان و هیئت دولت نمی‌بینیم مثلاً در این ماده چند مطلب است اول تقلیل مخارج در باب تقلیل مخارج آقای سردار مظم فرمودند که اگر فرضاً بخوهند حقوق اجزای ادارات را نصف کنند مخالف خواهند بود البته اگر دولت چنین خیالی داشت پیشنهاد می‌کرد دولت که چنین پیشنهادی نکرده است واینکه گفته می‌شود بعضی از ادارات زائد است و باید حذف کنیم دولت هم نگفته است ادارات زائد را حذف کنم دوته هم نگفته است ادارات زائده را حذف نمی‌کنم ولی باید اشخاص بیکار را بکارهای دیگر بگمارند ممکن است برای بعضی از آقایان اشتباه حاصل شود و تصور کند کارهائی که بنده عرض می‌کنم خیلی طول دارد و ذهن آقایان به ایجاد راه آهن و غیره متوجه شود در حالتی که اینطور نیست الان ممکن است در مملکت یک ادارات زیادی باشد ولی یک ادارات دیگر هم لازم است که موجود نیست مثلاُ در سایر بلاد لازم است بلدیه‌ها تشکیل شود و همچنین اداره ارزاق است که فقط در تهران تشکیل شده و در شهرهای دیگر تشکیل نشده است و یک اداره مهمی است و ممکن است اجزاء زیادی یک اداره را منتقل و باین قبیل ادارات نقل کنند پس اساساً ما بین نظر مجلس و هیئت محترم دولت هیچ مخالفتی نیست در باب تکثیر عایدات گفته شد نبایستی مالیاتهای جدید تحمیل شود اول باید مجری را پاک کرد و سوراخها را گرفت بنده هر چه دقت کردم ندیدم هیئت دولت بگوید ما معتقد به پاک کردن مجرا نیستیم آیا قبل از آنکه این مسئله انجام داده شود اگر یک مخارجی پیش بیاید که ضروری و فوری باشد آنوقت چه می فرمائید باید منتظر شد که نتیجه از پاک کردن مجری بدست بیاید تصور کنید یک نفر مالک ملکی دارد و آب قناعتش بواسطه بی مبالاتی کم شده است محصول هم باید آب بخورد آیا می‌شود به مالک گفت شما حصولتان را آب ندهید تا قنات آب بدهد خیر زیرا زراعت از دست می‌رود پس برای اینکه محصولش از بین نرود باید آب بخورد تا قیات را اصلاح کند در این موضوع هم که مخالفتی از طرف دولت ندیدیم (گفته شد صحیح است) بنده تصور می‌کنم در مجلس یک نماینده نباشد که در موقعی که یک مخارج ضروری برای دولت پیش میاید و دولت پیشنهاد کند بگوید چون مجری را پاک نکرده‌اید ما این مخارج را تصویب نمی‌کنیم وقتی مخارج ضروری پیدا شد البته باید داد در این خصوص هم ما بین نظریه دولت و مجلس مخالفتی نیست فقط یک مبانیتی فی ما بین هست که لازم میدانم عقیده خودم را عرض کنم در باب تعدیل بودجه گفته می‌شود در فرنگستان اول مخارج را معین می‌کنند بعد عایدات را ولی ما باید اول عایدات را معین کنیم بعد معادل آن خرج کنیم بنده تصور می‌کنم در این جا حق با دولت است زیرا مملکت یک تجارتخانه نیست که اول عایدات خودش را معین کند باید مخارج ضروریه دولت بدواً معین شود بعد معادل آن عایدات معین کنند معلوم است تعادل جمع و خرج از چند راه حاصل می‌شود یکی جلوگیری از تفریط است دیگری اصلاح مالیه است یکی ازدیاد مالیات است و علی ای حال عایدات با مخارج باید معادله کند ما برای اینکه عایدات نداریم نمی‌توانیم از مخارج ضروری مملکت صرف نظر کنیم اهالی مملکت باید بدانند که اگر می‌خواهند سری توی سرها داخل کنند چنانچه داخل کرده‌اند باید مخارج خودشان را به هر ترتیبی هست بدهند اما در باب جلب متخصصین از دول غیر هم جوار آقای مدرس فرمودند این ماده ماده المواد پروگرام است بنده می‌گویم این جزء از این ماده اصل الاصول این ماده است آقایان نمایندگان نباید تصور کنند که ما یک نقصی برای خودمان قائل می‌شویم که می گوئیم این اصل الاصول است زیرا در تعلیم و تحصیل هیچ وقت ذلت یا تحقیری نبوده است و این مسئله منحصر بما نیست چنانکه می‌بینیم مللی که ملل متمدنه نامیده می‌شوند این را را رفته‌اند و امروز هم همان را را می‌روند و هر گاه یکی از ملل در یک شعبه از صنایع از سایر ملل پیش بیفتد سایر ممالک شاگرد برای تحصیل و تعلیم بآنجا بفرستند و از آنها اقتباس می‌کنند پس نقصی برای ما نیست و باید زودتر مستشاران و معلمین جلب شوندو دولت از آنها استفاده نماید و بنده تمام اصولی را که در این پروگرام نوشته شده قابل اجرا میدانم لکن شرط اولش این است که هر چه زودتر متخصصین و مستشارها استخدام شوند و بیایند و تا این کار را نکنیم حقیقتاً من امیدوار نیستم خوشوقتانه اکثریت مجلس به جلب متخصین معتقد است اما اینکه می‌گویند و در ایرانیها اشخصی پیدا می‌شوند که محتاج به متخصص نخواهیم بود بنده عرض می‌کنم جلب آنها دلالت نمی‌کند بر اینه در ایران اشخاص درست نیست جلب آنها برای ادره کردن و پیشرفت کار است و پیشرفت کار آنها هم به چند ملاحطه است یکی بواسطه دوام و ثبات آنها است در ادارات یعنی وقتیکه ما آنها را جلب کردیم سه چهار سال یا بیشتر هستند و بواسطه نداشتن تزلزل کارهای نها پیش می‌رود ما رؤسای خود را هر موقع عوش کرده و آجری را که یکی می‌گذارد دیگی که به سر کار می اید می‌کند و عوض می‌کند و باین جهت کار پیشرفت نم کند وچنانچه گفته شد دوام و ثباتیکی از شروط سهم موفقیت است زیرا اگر هر روزی نیم قدم برداریم در سال ۱۸۲ قدم برداشته‌ایم و در در عرض چندین سال خیلی زیادتر می‌شود و به علاوه باید صریحاً گفت که آنها توصیه نمی‌خواهند توسط را قبول نمی‌کنند از هیچ کسی هم ملاحظه نمی‌کنند و بعلاوه باید صریحاً گفت که آنها توصیه نمی‌خواهند توسط را قبول نمی‌کنند از هیچ کسی هم ملاحظه نمی‌کنند و بعلاوه بصیرت زیادتری هم دارند و در اینکه اطلاع آنها از ما بمراتب زیادتر است حرفی نیست البته وقتی این چند چیز را با هم توأم کنیم می‌بینیم که جلب مستخدمین خارجه برای ما خیلی لازم است و باید هر چه زودتر هیئت محترم دولت خواهش کنیم متخصصین را زودتر استخدام کند و بنده در پایان عرایض خودم لازم میدانم عرض کنم که خیلی خوشنودتر و امیدوارتر بودم اگر آقای وزیر مالیه به جای پیشنهادهای راجع به کمیسیونهای نظارت و پیشنهاد دیگر خود لایحه راجع به جلب متخصصین را از دول غیر هم جوار پیشنهاد می‌نمودند بنده فوریت آن را بیش از این میدانم چون هر چه از این کمیسیونها تشکیل بشود چنانکه تشکیل کردیم (از قبیل کمیسیون تطبیق حوالجا وغیره) آنچه را که ما می‌خواهیم نخواهند توانست انجام دهند فقط فقط اصلاحاتی که ما می‌توانیم بکنیم بواسطه جلب متخصصین و مستشاران و معلمین خواهد بود بنده صریحاً عرض می‌کنم که ما مستخدمین خارجه را از هر قبیل لازم داریم و باید استخدام نمائیم حالا می‌خواهد معلم باشد یا مستشار باشد رئیس اجرا باشد یا امین مالیه باشد ما همه اینها را لازم داریم فردا نفرمائید ما مستشار نخواستیم معلم خواسته بودیم یا اینکه رئیس اداره نخواسته بودیم امین مالیه خواسته بودم اگر می‌خواهیم ترقی کنیم اگر می‌خواهیم از ملل دیگر عقب نمانیم باید به همان طریق که آنها راه رفته‌اند ما هم برویم راست است این دوا تلخ است ولی دوای تلخی است که دیر یا زود باید نوشید ولی هر چه بالعکس دیرتر بخوریم دیرتر به مقصود خواهیم رسید در باب اختیاراتش هم عرض می‌کنم در اینجا گفته می‌شود که جلب متخصصین خوب است اما باید اختیار نداشته باشد و فلان طور باشد بنده عرض می‌کنم اگر اختیار نداشته باشد هیچ کاری را نمی‌تواند انجام دهد پس باید به آنها اختیار داد و باید اختیار داشته باشد خودتان را چرا گول می‌زنید اگر اختیار نداشته باشد چطور می‌تواند کار کند ما می‌خواهیم از مالیات فقیر و از دست رنج رعیت بیچاره ماهی شش تا دوازده هزار تومان به هر یک از آنها مواجب بدهیم آن وقت کاری کاری نکرده بعد از سه سال بروند البته باید باندازه کارشان به آنها اختیار داد و اگر اختیار ندهید صراحتاً عرض می‌کنم مال این ملت را دور ریخته‌اید بنابراین تصور می‌کنم هیچ مخالفتی ما بین عقیده آقایان وزراء و مجلس شورای ملی اساساً نیست (گفته شد صحیح است) فقط در یک مسئله بود که آن را هم عرض کردم راحع به ترتیب عایدات و مخارج بود و البته در آن خصوص هم حق با دولت است باید اول مخارج را معین کرد و به قدر مخارج تحصیل پول کرد از هر راه که باشد چه چه از وصول بقایای مالیه و چه از محلهای دیگر و راجع به جلب متخصصین باز عرض می‌کنم که باید حتماً به فوریت آنها را استخدام کرده به مملکت آورد آن وقت بنده امیدوار می‌شوم که تمام مواد پروگرام اجرا خواهد شد

(گفته شد صحیح است)

رئیس ـ آقای سلطان العلماء (اجازه)

(گفته شد مذاکرات کافی است)

مدرس ـ اختلاف نظری پیدا شده اجازه خواستم

رئیس ـ آقایان مذاکرات را کافی می دانند

(جمعی گفتند کافی است)

رئیس ـ رای می‌گیریم

آقایانی که مذاکرات را در ماده چهارم کافی می دانند قیام فرمایند

(اکثر قیام نمودند)

رئیس ـ آقایان مذاکرات را در این باب کافی دانستند مذاکره درباره پنجم است

آقای امین الشریعه (اجازه نطق)

امین الشریعه ـ ماده پنجم را جع به توسعه معارف است این ماده هم کمال اهمیت را دارد و یکی از مواد خیلی مهم است که دوش به دوش ماده مالی مملکت راه می‌رود و اثراتش خیلی بزرگ است توسعه معارف یکی از مواد خیلی مهم است چرا بواسطه اینکه اساس ترقی و تکامل بشریت در توسعه علم و معارف است هر ملتی به هر درجه از ترقی که واصل شده چه در تمدن و چه در سیاسیات و چه در اقتصادیات تمام د سایه علوم و معرف بوده است باضافه از ترقیات ملکی در آثار طبیعی هم که متحیر العقول است ترقی می‌دهد و آدمی را به جو هوا و قعر دریا سیر می‌دهد و کنوزلایتناهی عالم طبیعت را بدست قدرت الهی در زیر خاک برای آدم بذخیره نهاده کشف و استخراج می‌کند این ماده خیلی مهم است و هر چه هست در این ماده است ترقی عالم انسانیت و تهذیب اخلاق بشریت بسته به توسعه علوم و معارف است پس به قدری که در امور مالیه اهمیت داده شده در علم بیشتر باید اهمیت داده شود چنانچه در کلیات هم نظر خود را عرض کردم که موجب ترقی و تکامل مملکت توسعه علم و ایجاد ثروت است بلکه در نظر عقلائی اول پایه علم است ثروت و مال هم از توسعه علوم تحصیل می‌شود حالا چون بنده معتقدم که آقای وزیر معارف خودشان اهل فی و متخصص در این فن می‌باشند امیدوارم که یک آثار حسنه از ایشان به یادگار بماند لذا خاطر آقایان را بالخصوص جلب می‌نمایم حالاکه این مسئله در فهرست عملیات دولت نوشته شد که باصطلاح مرام نبوده بلکه عملی باشد سؤال می‌کنم باید فهمید توسعه معارف یعنی چه غرض چیست توسعه معارف یک عبارتی است خیلی کش دار باصطلاح معروف ازدیاد چند باب مدرسه هم بر مدارس حالیه توسعه معارف گفته می‌شود آیا ببینم اینقدر کافی است بنده ناچارم در اینجا علوم و معالف را تقسیم کنم معارف و علوم باعتبار تعلقش به امور دینی و دنیوی بدو قسممت می‌شود یک سلسله معارف و علوم راجع است به امور دینی و مذهبی این سلسله قدر جامع بین تمام متمدنین عالم است کلاً تا چه برد بدین ما که اتم ادیان است (ان ادین عندالله الاسلام) پس اهم معارف و علوم راجع با امور دین و مذهب که جامعه بیشتر محتاج به او است پس عمومیت در این قسمت از علم و معرفت مقم بر سایر علوم بوده و جای شبهه هم نیست در این صورت خاط محترم آقای وزیر معارف را اساساً متوجه کرده و امیدوارم یک قسمت عمده از احتمالات خود را صرف ترویج علوم دینی فرمایند در بیانات من دو نظر اساسی است که باید عرض کنم بنظر اول این است که در مدارس که تشکیل یافته جزئ پرگرام تدیس وتعلیم در مدارس یک قسمت بیشتری از وظایف آنها در تأدیب آداب شریعتی و تعلیم علوم دینی مقرر شود به قدری که برای اطفال ما کافی باشد و غرض از آداب شریعتی را هم عرض می‌کنم نه این است مه سطح مسائل به آنها آموخته بشود بلکه فلسفه آن را هم باید بدانند بنده عقیده‌ام این است که اگر مسائل و رموز سیاست احکام اسلام و حقوق مدنی و مذهب را به قدر مشعر آنها حالی آنها بکنیم در نتیجه آن اشخاص قابل می‌شوند ومورد اشتباه و التباس واقع نمی‌شوند چنانچه بنده معتقدم که مثلاً کتابچه جهان زنان که بیرون می‌آید و اسباب اشتباه شده یک جهت عمده اش این است که در این قسمت از توسعه معارف صرف تربیت نسوان نشده اول شرط تعلیم آداب اسلامی تربیت نسوان است اگر آنها آموخته بودند و به آنها فهمانده بودند حقوقی را که خداوند از برای زن معین کرده چقدر است و حدود بین زوج و زوجه خداوند چقدر معین کرده است هر آینه این چیزها را نمی‌نوشتند این مطالب از روی نافهمی و اشتباه است حقوق زوج و زوجه را خداوند متعال بطور تساوی معین کرده حقوق زوج بر زوجه فقط حق تمتع و نگاهداری ناموس اوست زن می‌تواند وقتیکه بچه متولد شد پستان به دهان آن طفل نگذارد ولی باید همه اینها را بیاموزد و گول نخورد این را به موجب مثل عرض کردم و بر روی این فلسفه وزارت معارف باید یک توجه عمده مبذول دارد چون امروز روزی است که باید حقایق را به قدری که حکمای اسلامی کشف کرده‌اند به قدر وظایف متعلم به آنها حالی کرد که از کوچکی متخلق باخلاق شریعتی شوند دوم توجه وزارت معارف است بمدارس قدیمه.

رئیس ـ این ماده معلوم می‌شود ابوالمواد است بعضی آقایان هم که بیرون تشریف برده‌اند چند دقیقه تنفس داده می‌شود ولی خوب است وقتی برون تشریف می‌برند هشت نفر برای عضویت کمیسیون معارف و شش نفر برای کمیسیون نظام انتخاب نمایند جمعی از آقایان هم برای دو کمیسیون انتخاب شده‌اند و چون به موجب نظامنامه در دو کمیسیون بیشتر نمی‌شود کسی را انتخاب نمود لذا اسامی اشخاصی که در دو کمیسیون انتخاب شده‌اند در خارج اعلان شده آن اسامی را ملاحظه کنند که آن اشخاص را برای این دو کمیسیون انتخاب نفرمایند.

در این موقع جلسه تعطیل و پس از نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید.

رئیس ـ آقای امین الشریعه (اجازه)

امین الشریعه ـ عرض کردم توسعه علم و معرفت باعتبار متعلق هر دو قسم است با توسعه د رامور دینی وتوسعه در امور دنیائی اما راجع به توسعه امور دینی عرض کردم دو طریق باید در نظر گرفته شود یک طریق صرف کردن اوقات است که در مدارس موجوده اطفال را بآداب اسلامیت تربیت کنند طیق دیگر این است که باید وقت اعضاء اداره معارف بیش از پیش به تربیت نسوان وتوسعه مدارس آنها صرف شود که با فلسفه و حقایق اسلامی آشنا شوند و حدود و حقوقی که خداوند برای آنها معین کرده است بدانند واگر حقایق اسلامی را بفهمند و آشنا شوند از هر ارزوئی که به نظر آنها می‌آید و از روی اشتباه می‌نویسند مستغنی خواهند شد تا در توسعه علوم دینیه مرحله اول دین است که اطفال مدارس از کوچکی که داخل تحصیل می‌شوند باخلاق دینی عادت و خو کنند اما این قسمت مکفی از برای حفظ اساس اسلام نیست جهتی که مکفی می‌شود و حافظ اساس اسلام است همانا توجه به مدارس قدیمه است چرا برهان و فلسفه عرض می‌کنم نه از برای تعصب که یک وقتی طلبه مدرسه بوده‌ام بلکه برای این که فقیهی که باید دارای علوم اجتهادی و مرجع تقلید شیعه بوده باشد و احکام خداوند را استنباط کند و به مردم بفهماند و مرجع تقلی باشد از بین مدارس قدیمه بیرون می‌آید چون تحصیل هم سطحی است و هم عمقی البته تصدیق می فرمائید که متعلمین بر خلاف شرع و اخلاق مذهبی عادت نکنند و متخلق باخلاق شریعت محمدی «ص» بزرگ و کار آمد بشوند بنابراین خیلی مفید و واجب است ولی آنچه که راجع به اساس دیانت حفظ شده و مجتهدین جامع الشرائط تربیت می‌کند آنجا است که علوم دینیه ما بعمقها محفوظ می‌ماند خاصه در این زمان که می‌بینید علمای بزرگ که در عتبات داشتیم همیگی به رحمت ایزدی پیوسته‌اند البته اگر ما حس اسلامی داسته باشیم باید محصلین را باین تعلیم و تعلم توجه کنیم و آنها را تشویق و تکمیل کنیم به نظر بنده یک قسمت از تشویق این است که بموقوفات مدارس که از سابق معین است از طرف وزارت معارف توجه شود که بر حسب تعیین واقف عمل شود و طلابی را که در مدارس قدیمه تحصیل می‌کنند به کار کردن وادار کنند مثل اینکه در بیست سال قبل با یک حرارت و ولعی مشغول کار بوده‌اند و حالیه بر خلاف سابق رویه انحطاط می‌رود و تصور می‌کنم که اگر همین ترتیب پیش برود تا بیست سال دیگر بکلی بساط درس و علم عمقی از بین برود فقط و فقط در دست ما یک کتاب سطحی باقی بماند این است که در این قسمت یعنی علوم دینیه چون مشترک ما بین تمام اهل ایران است که عرض کردم باید اهمیت داده شود قسمت دوم راجع به علومی است که راجع به دنیای ما است بنده گمان می‌کنم قدم اول حفظ ادبیات و زبان فارسی است (گفته شد صحیح است) بقاء قومیت منوط به حفظ زبان آن قوم است ملاحظه فرمائید سایر ملل در حفظ زبان خود چه مساعی جمیله بکار می‌برند ودر ممالک خارجه برای یشر و بسط زبان خود چه پولها یا چه وسائل خرج می‌کنند و برای اینکه لسان خود را در تمام دنیا توسعه دهند چه اقدامات می‌کنند خوب است ما هم متنبه شده و زبان اجدادی و نیاکانی خود را حفظ کنیم تصور نکنید بنده فرس قدیم را عرض می‌کنم خیر عرض بنده از زبان فارسی زبان مصطلح امروزه است که معمول شده و با عربی مخلوط شده استون هم عیب نیست با زباین مخلوط شده که زبان دینی ما است واگر چه مخلوط شده ولی منقصتی ندارد چرا که زبان دینی ما است و زبان فارسی هم زبان اجدادی ما است پس باید هر دو را حفظ کرده و در حفظ زبان فارسی و ادبیات آن سعی بلیغ وافی مبذول شود این نظریات بنده است یکی از موجبات حفظ زبان را که بنده به هیئت محترم دولت پیشنهاد می‌کنم و امیدوارم قبول هم گردد این است که اولا دفاتر دولتی بزبان فارسی نوشته شود اول قدم را دولت باید بردارد جهت ندارد دفاتر گمرک و ادارات و صادرات به زبان فرانسه باشد در صورتیکه تمام مملکت می‌رود و در مقابل چه می‌آید وارد چقدر است و صادرات چقدر است تا سنه قوی ئیل دو نسخه بوده است یکی فرانسه و دیگری به فارسی ولی از سنه قوی ئیل باین طرف یک نسخه آن هم به فرانسه است مگر فرانسه دادن در مملکت ما چقدر است سایر مردم که فرانسه نمیدانند چه باید بکنند واین یک ضرر کلی به عالم اقتصاد دارد و ضرر دیگرش است که این ترتیب در تمام دفاتر دولتی نفوذ پیدا می‌کند و البته راس هر جامعه هیئت مدیره آن جامعه است بعد از آن که امور قوه مجریه بزبان خارج جریان پیدا کرده بسایر دوایر هم طبعاً تأثیر می‌کند و در نتیجه زبان و قومیت ما کم کم از بین می‌رود آنوقت اگر به زبان فارسی بخواهیم چیزی بنویسیم باید مترجم از خارج بیاوریم بموجب اطلاعی که بنده حاصل کرده‌ام بعضی از حکام دولتی بفرانسه نوشته می‌شود بعقیده بنده باید دولت ملتزم بشود که تمام به فارسی نوشته شود و اگر مستخدم اروپائی به مملکت ما بیاید البته باید تبعیت از زبان ما بکند یا باید زبان ما را آموخته و یا مترجم داشته باشد و یک نسخه فرانسه برای او نوشته شود تا ملتفت شود ولی اساساً او مستخدم ما است و جزء است و جزء باید تابع کل باشد این یک علت است که موجب حفظ زبان فارسی خواهد شد یک چیز دیگری که به نظر بنده علت می‌آید هیئتی است که باید در اداره معرف ایجاد شود برای وضع لغاتی که از خارج در مملکت ما آمده و پیدا شده است و ما لغتی برای استعمال آن نداریم مثلاً همین کلمه پروگرام ممکن است عوض پروگرام فهرست عملیات دولت بگوئیم اما راجع به توسعه علوم که به کار دنیای ما می‌خورد اول باید از اصول فلسفی داخل شد ملت را ببینیم چند طبقه تشکیل می‌دهد جامعه ملت را سه طبقه تشکیل می‌دهد زارع کارگر تاجر این سه طبقه توده واقعی ملت را تشکیل می‌دهند و برای این که این سه طبقه مرفه الحال باشند هیئت مدیره لازم دارند برای تسهیل زندگانی ملت سه عغلم لازم است علم تجارت و زراعت و صناعت است و به جمیع فنون همان صنعتی که ملل سایره را بمدارج ترقی و انتهای تکامل رسانیده است همان علوم و صنایعی که گنجهای بی پایان را از زیر زمین برای اولاد آدم بیرون آورده و بواسطه همان صنعت وعلوم کشف اسرار طبیعت را نموده‌اند این سه علم در مدارس برای اینکه محتاج الیه کل است باید ترویج شود بلی علوم سسیاسی و حقوق هم محتاج هستیم برای جه برای هیئت مدیره ولیکن بهمان شماره و نسبتی که هیئت مدیره از سایر طبقات ثلاثه کمتر است به همان اندازه هم باید مدارس سیاسی و حقوق از مدارس صناعتی و فلاحتی و تجارتی کمتر باشد این نکته علمی است البته ما هیئت مدیره محتاج هستیم و اشخاص دیپلومات هم می‌خواهیم اما نه این که از تمام مدارس معلم حقوق و سیاست فهم بیرون بیاید فقط حصیلات سیاست و حقوق باید برای قوه مقننه و قضائیه و مجریه باشد مگر ما چقدر لیسانس لازم داریم برای قوه مقنه و قضائیه چقدر قاضی و دکتر لازم داریم نسبت آنها را تمام جمعیت باید دید چند یک است آنوقت به همان درجه بر مدارس صناعتی و فلاحتی و تجارتی باید افزود اگر مدارس ما فقط سائس تربیت کند و صانع و فلاح تربیت نکند طولی نخواهد کشید که تما اهل مملکت ما سائس خواهند شد بنده توجه عمده وزارت معارف را باین نکته اساسی جلب کرده و استدعا می‌کنم فنون تجارتی و فیلاحتی و زراعتی را به مردم بیاموزند تا اسباب ترقی مملکت شود باز در مقام توسعه علم باید این را هم عرض کنم که علم را منحصر به طهران نباید دانست طهران الحق و الانصاف در این مرحله از سایر ولایات خیلی پیش است و ترقیات معارفشان الحق جای انکار نیست و از سایر جاها فزونتر است پس باید توجه را بیشتر بولایات معطوف کرد که فاقد را باید ایجاد کرد موجود را تکمیل ولایات و ایالات را هم که اساس عمده ایرانیت بسته باتصال آنها است بمرکز باید مورد توجه قرار داد چرا در ولایات مدارس از ابتدئی تجاوز نمی‌کند و چرا باید آنها محروم باشند حتی در درجه دوم باید از آنجاها هم قدری تنزل و تجاوز کرد و توجه خاصی به بلوکات و دهات نمود که بکلی هم از حیث حفظ الصحه و هم از حیث تعلیمات محروم باشند حتی در درجه حیدر درجه دوم باید از آنجاها هم قدری تنزل و تجاوز کدر و توجه خاصی به بلوکات و دهات نمود که بکلی هم از حیث حفظ الصحه و هماز حیث تعلیمات محروم اند چنانچه در بروز امراض مسرنه در بلوکات و دهات بواسطه نبودن طبیب و دوا اگر نسبت بدهیم به جمعیتی که آنها داشتند شاید نصف تلف شده و از قله هستی به ورطه هولناک عدم و مرگ پرتاب و سرازیر گردیده‌اند و در همان لا انفلوانزا که دو سال قبل باشد بلوکی که پنجاه هزار نفر جمعیت و خانواده داشت احصائیه کنونی آنها به ۱۲۰۰۰ نفر می‌رسد که بواسطه نبودن علم حفظ الصحه فاقد هستی و نعمت و لذائذ حیات شده‌اند و باید همواره مورد توجه قرار کیرد این بود عرایض بنده که عرض کردم دیگر عرضی ندارم.

وزیر معارف ـ چون بنده با نظریاتی که آقای امین اشریعه فرمودند اساساً موافقم این است که جواباً عرایض بنده خیلی مختصر خواهد بود اینکه فرمودند در علوم دینیه باید در مدارس از روی فلسفه تدریس بشود بنده تصدیق می‌کنم و شاید مطلبع باشندکه خود بنده اول مقدم در این باب بوده‌ام حتی امور دینی راجع به حفظ الصحه را مخصوصاً هیجده سال قبل که در اروپا بوده‌ام با فلسفه هر چه تمامتری کتابچه نوشته و منتشر کردم و در مدارس هم باید همینطور با فلسفه تدرس شود که بدانند منافع آنها چیست وقتی فهمیدند فراموششان نخواهد شد تربیت نسوان هم همین طور فریضه و لازم خواهد بود و باید این اصل را بموقع اجرا گذاریم شاید انشاءالله بتوانیم ترتیبی فراهم آوریم که اصلاً تعلیمات را اجباری وعمومی کنیم بطوریکه همه تحصیل کنند (گفته شد صحیح است) توجه به مدارس قدیم هم یکی از آرزو و آمال دیرینه بنده بوده است که بمدارس قدیمه که علمای بزرگ بما داده است توجه مخصوصی بشود و قدر و منزلت خود را دارا بشود در ادبیات فارسی هم نظریات نماینده محترم را کاملاً تصدیق دارم و باید حتی الامکان در حفظ ادبیات فارسی کوشید حتی خیال بنده این است. که پیشنهادی بکنم که در دارالفنون ما یک قسمت از فنون و فلوم عالیه منحصر بادبیات فارسی باشد در باب مدرس تجارتی و فلاحتی و صناعتی هم کاملاً تصدیق دارم و موافق هستم اما راجع به توسعه معارف در ایالات و ولایات بنده هم موافقم حتی بنده عقده دارم که سه دارالفنون باید بداللفنون طهران علاوه شود یکی در مشهد و دیگری در اصفهان و سومی در تبریز تا اینکه در ولایات هم هموطنان جوان ما که استعداد کامل دارند و بضاعت آمدن مرکز را ندارند استفاده کامل کرده و از نعمت تحصیل متنعم و بر خوردار گردند و اگر فقط یک دارالفنون در مرکز و اشخاصی که متمول باشند داده‌ایم باید یک دارالفنون هم انشاءالله در مشهد و یکی در اصفهان برای جنوب و یکی هم در تبریز تأسیس نمود و اگر بتوانیم زیادتر ولی این سه باب حتمی اللزوم است انشاءالله پیشنهادات خودم را تقدیم خواهم کرد و امیدوارم که آقایان نمایندگان محترم هم با این پیشنهاد موافقت فرمایند در ایام اقامت خود در مشهد بنده یک اقداماتی برای تأسیس دارالفنون انجا نمود و با عشق و علاقه مخصوصی که آقای رئیس الوزراء بانجام این کار داشتند نزدیک بود در مشهد صورت خارجی پیدا کند مع التأسف نشد و انشاءالله در آتیه درست خواهد شد. راجع ببلوکات و دهات هم بنده موافقت کامل دارم هم راجع به مدارس آنها و هم راجع به حفظ الصحه آنها بنده در این مسافرتها و سیاحتهائی که کرده‌ام شخصاً حرکت کرده و منزل به منزل با دهاتیها چندین ساعت معاشر بوده‌ام و ضمناً معالجه می‌کردم و عدم حفظ الصحه پیشنهاداتی تقدیم مجلس شورای ملی خواهد شد و امیدوارم مجلس شورای ملی خواهد شد و امیدوار مجلس شورای مالیه متصویب می‌کند. البته آقایان محترم میدانند در معارف و حفظ الصحه خرج لازم دارد ولی این مخارج بعقیده بنده خرج نیست بلکه دخل است زیرا اگر حفظ الصحه را خوب در مملکت رواج بدهیم یک قدم خیلی بزرگی در اصلاحات برداشته‌ایم زیرا اگر همان رنجبرهائی که فرمودند حفظ الصحه نداشته مریض شوند مالیات از بین خواهد رفت. پس آقایان نمایندگان محترم وقتی که پیشنهاد وزارت معارف و صحیحه تقدیم می‌شود باید یک قدری جوان مردی فرموده و امساک را روا ندارند امیدوارم در سایه اقدامات هم حفظ الصحه عمومی درست شده و هم معارف ترقی بکند این است آرزوی بنده و دولت.

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب ـ بنده خیلی متأسفم که وارد می‌شوم در مذاکره ماده پنجم که جزء اولش توسعه و تکمیل معارف است در صورتی که مدارس طهران تعطیل کرده‌اند ولی امیدوارم انشاءالله این مطلب بزودی تصفیه شود.

اما در مسئله توسفه معارف بنده نظریاتی دارم که عرض می‌کنم و خلی خوشحالم که آقای وزر معارف در مقام جواب بر می‌آیند ولی در آن ماده که در جلسه قبل بنده عرض کردم شاهزاده شهاب الدوله میل نداشتند جواب بدهند به هر حال مدارس مسلم است به سه قسمت تقسیم می‌شود ابتدائی ـ متوسطه ـ عالی اما راجع به مدارس ابتدائی برای استحضار خاطر آقایان عرض می‌کنم بعد از فتح طهران در همین مجلس کمیسیون عالی تشکیل شد و وزراء وقت آمدند شاهزاده سلیمان میرزا هم تریف داشتند یک وزیر علومی داشتیم هرچه می‌گفتیم در جواب می‌فرمودند زر مسکوک لازم دارد و بعد ایشان فرمودند اصلاح پروگرام که زر مسکوک لازم ندارد اگر چنانچه یکی از شماها اولاد داشته باشید و در مدرسه باشد می دانید چند قسم دستور لازم دارد هر جا یک دستور مخصوصی وقتی که مادر مکتب خانه‌های سابق بودیم و کتاب موش و گربه می‌خواندیم در سایر مکتب خانه‌ها یک موش گربه علیحده بخوانند خوب است آقای وزیر معارف دقت بفرمایند که در پروگرام مدارس تمام یکی و واجد باشد مثلاً در اینمدرسه دستوراتش است در فلان مدرسه دستور محمدیه و همینطور بتفاوت واگر چنانچه خدای نخواسته شاگردی از این مدرسه بخواهد دیگری برود باید یک کتاب دیگری بخرد خوب است آقای وزیر معارف در این خصوص اقدامی بفرمایند و پروگرام مدارس را متحد نمایند و مخصوصاً جدیتی بفرمایند که اقلاً از آن دوره قدیم که حسن و حسین می‌خواندیم لااقل نرفته باشیم و در مسئله مدارس ابتدائی هم همان طوریکه آقای امین الشریعه فرمودند بنده موافق هستم و لازم نیسی تمام ماها سیاسی بشویم و در وزارت خارجه برویم آنوقت بقال و چقال هم سیاسی می‌شوند و در تمام دکانها بسته می‌شود خوب است یک حدی معین شود و برای مدارس ابتدائی مجانی و متوسطه و عالی یک حدودی معین نمایند یعنی قانونی وضع نمایند که تمام سائس نشوند که هیچ کس فکر کارهای خوبی نباشد و نسبت به مدارس عالی هم نظریات بنده با این ترتیبات حالیه مخالف است چون مدرسه عالی را بنده منحصر بدو چیز می دانم و راهش را هم پیدا کرده‌ام که نگوئید بودجه لازم دارد بمجردی که فرض کردم گفه شود زر مسکوک لازم است. بعقیده بنده تحصیل معارف عبارت است از علم ربوبی علم فقه و شرعیات حکمت الهی و پدران مادر این خصوص برای یک محل معین تعیین کرده‌اند و بنده از این کابینه می‌خواهم (چون این رئیس الوزراء یک تصمیمی دارند و بیان فرمودند دوره دورة سعی و عمل است) همان طوریکه آقای امین الشریعه فرمودند و اوقاف یک منابع ثروتی است که از این منابع می‌توانیم مدارس قدیمه خود را ترتیب داده علوم حکمت وقفه و معارف الهی در آنجاها تدریس بشود چون اینعلوم عما قریب بکلی از میان ما خواهد رفت برای اینکه هیچ وزیری نمی‌آید برای علوم فقه و حکمت الهی و غیره ترتیبی معین نماید یا اگر ترتیبی معین کند شورای عالی می‌گوید عمومیت ندارد بنده عرض می‌کنم این مدارس محل خاصی دارد و محتاج ره تصویب مجلس شورای ملی نیست.

(جمعی گفتند از موضوع خارج است)

آقا سید یعقوب ـ حفظ نظام مجلس با رئیس مجلس است آقایان هر یک حرفی دارند اجازه بخواهند بعد حرف خودشان را بگویند بنده عرض می‌کنم اداره کردن آن مدارس هیچ چاره غیر از اداره کردن اوقاف ندارد و اداره کردن اوقاف وظیفه وزیر معارف است اگر اوقاف ما اداره بشود ده سالی کرور یا بیشتر عایداتش می‌شود و باید برای مدارس قدیم هم ترتیبی داده شود نظامنامه معین شود و همین مدارس قدیمه را مدارس عالی قرار بدهند و ترتیب تحصیل کردن در این مدارس را معین نمایند مختصر تمام توجه من برای احیاء کردن مدارس قدیمه مرکز و ایالات و ولایات است و از این کابینه (که می‌خواهد فعالیت خودش را نشان بدهد) خواهش می‌کنم یک اقدامی بنمایند که این آثار قدما یعنی آن آثاری که ملیت و قومیت و بالاخره همه چیز ما منوط به حفظ آنها است از بین نرود (گفته شد صحیح است) این است که باید در مسئله اداره کردن اوقاف یک توجه خاصی تشود و بودجه و مخارجش مرتب بشود آنوقت امیدوارم که مملکت ما بعدم دیانت معرفی نشود.

وزیر معارف ـ اینکه فرمودند توسعه معارف با تعطیل مدارس شروع شده و از آن طرف تنقید کردند که برای معارف زر مسکوک خواسته‌اند البته صحیح نیست اما راجع به مدارس چنانچه عرض کردم علت تعطیل مدارس این است که چند ماه حقوق معلمین تعوق افتاده و از وقتی که کابینه حالیه تشکیل شده با این کم پولی مبلغ ده هزار تومان درست در نظرم نیست به آنها داده شده و وعده داده شده بود که در ظرف همین هفته باز وجهی ازبابت حقوقشان داده شود مع التأسف باز صبر نکردند که ین دو روزه جمعه و شنبه بگذرد و تعطیل نمودند بنابراین امیدوارم در ظرف همین هفته حقوق معلمین مدارس برسد امیدوارم که من بعد محتاج به تعطیلی نشوند و عقیده بنده این است که من بعد پول مدارس و مریضخانه‌ها باید مرتباً برسد اما راجع به اوقاف منتهی آرزو و آمال بنده است که انشاء الله بتوانم یک مساعدت هائی بمدارس قدیمه بنمائیم و گمان می‌کنم که هیچ یک از آقایان در این باب مخالفتی نداشته باشند که مدارس قدیمه بمقامات عالی خود برسد ودر خصوص پروگرام هم در این چند روزه هنوز فصت نکرده‌ایم انشاء الله اول کاری که انجام داده می‌شود تعیین پروگرام مرتب خواهد بود که مقاصد نماینده محترم هم انشاءالله حاصل شود.

مستشارالسلطنه ـ بنده تصور می‌کنم در اصول آرزوهائی که در اطراف معارف مملکت در نظر نمایندگان محترم حیات ملی و سیاسی کنونی خودشان را در طرز علوم قدیمه و حکمت و فلسفه میدانند و یک نکتة دیگر را که می‌خواستم به آقای وزیر معارف تذکر بدهم این است که در پروگرام کنونی وزارت معارف یک نکته قابل توجه است و لازم است هیئت محترم دولت یک توجه خاصی در این نکته بفرمایند و آن این است که پروگرام کنونی وزارت معارف در مدارس مکاتبی که بدست مدیران ایرانی اداره می‌شود گمان می‌کنم واحد باشد ولی مدارسی که در تحت نظر خارجی و اجنبی اداره می‌شود پروگرام وزارت معارف کاملاً منظور نمی‌شود و بکلی مخالف است و البته در این موضوع کمال مساعدت را دارند و دقت کاملی خواهند فرمود که با پروگرام مدارس ایرانی متحد باشد و همچنین پروگرام مدارس سایر ایالات و ولایات که باید موافق پروگرام وزارت معارف اداره بشود.

رئیس ـ آقای تدین (اجازه نطق)

تدین ـ در ماده پنجم که راجع به توسعه و تکمیل معارف شده است البته تمام آقایان میدانندکه یک وزارتخانه هست معروف بوزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه ولی در این ماده هیچ اسمی برده نشده و علت اینکه مسکوت عنه مانده است بنده نمی دانم چیست علی ای حال بنده راجع به باصلاح اوقاف کاملاً علاقه مند و معتقدم وزارت معارف در آن حدودی که مجلس باو اختیار داده است اوقاف را اداره کند و اختصاص به اداره کردن مدارس قدیمه ندارد اگر چه بنده معتقد هستم که کاملاً باید مدارس قدیمه اداره شده بر طبق وقف نامه رفتار شود نهایت این است که وزارت معارف باید یک نظارتی داشته باشد و یک نظم و ترتیبی در طرز تحصیلاتشان بر قرار نماید امروز مدارس قدیمه که در این شهر هست مدرسه سپهسالار جدید درجه اول است مدسه خان درجه دوم است و مدرسه صدر درجه سوم است و وسیع ترین پروگرام‌های این مدارس آن پروگرامی است که برای مدرسه سپهسالار جدید تهیه شده علاوه بر طبیعات و الهیات و ریاضیات و فلسفه و ادبیات و آنچه که لازم بوده است از معقول و منقول در آن قید شده و طبع هم شده ولی متأسفانه کاملاً بموقع اجراء گذارده نشده است بنده معتقد هستم که می‌توان مدرسه سپهسالار جدید را نظیر الازهر مصر کرد یعنی یکی از مدارس عالی مملکت باید عرض کنم که این اشخاصی که در الین مدرسه سایر مدرس هستند کاملاً به تکالیف معینه که در وفق نامه ذکر شده رفتار نمی‌کنند مثلاُ بعضی از آنها در ادارات مستخدم هستند و در عین حال حقوق مدرسه را هم می‌گیرند البته وزارت معارف باید یک ترتیب صحیحی برای این کار قرار بدهد و ازآن نظارت عامه که قانون باو داده است استفاده کرده و ترتیب صحیحی بدهد اما قسمت دوم از اوقاف آن قسمتی است که قانون تعیین کرده است و بعبارت آخری آن موقوفاتی است که عایداتش باید به مصرف خیریه برسد و از این راه ممکن است بر عایدات وزارت معارف افزوده شود ولی با کمال تأسف عرض می‌کنم که از سنه ۱۳۲۹ که قانون معارف از تصویب مجلس گذشته است تا به حال آن دقتی که باید در اداره کردن اوقافی که قانون بوزارت اوقاف حق داده است مصروغ بشود بعمل نیامده است و اکنون یک معایب اخلاقی و اجتماعی در این مسئله موجود است مثلاً امین اوقاف نباید بدون حقوق بولایات فرستاده شود البته مفاسد و معایب این امر بر جمیع آقایان واضح است مسئله (که بقول خودشان می‌گویند) اگر در اوقاف بواسطه یک مهر و یک مارکی که از اداره اوقاف باو رسیده است یک ملکی را وقف یا وقفی را ملک کند چطور خواهد شد؟ البته بعضی از آقایان هم رفتار و عملیات بعضی از نمایندگان اوقاف را در ولایات دیده‌اند و بهتر می دانند و محتاج بتوضیح بنده نیست همینطور در مرکز که نفوذ و قدرت هیئت دولت تا یک درجه زیاد است می‌توانم بگویم در این اواخر اجزاء اداره مرکزی اوقاف طهران خودشان هم جزء موقوف علیهم شده‌اند اگر کسی سؤال نماید شما از وقتی که در اینجا مشغول اداره کردن امور هستید کدام یک از اوقاف را داره کرده‌اید و عایدات این اوقاف را از بابت عشرونیم عشر چه کار کرده‌اید و کدام یک از آنها را وصول کرده‌اید جواب ندارند بنده عقیده‌ام این است که این قسمت باید طرف توجه وزارت معارف قرار بگیرد و با کمال اطمینان می‌توانم عرض کنم اگر چنانچه باین قسمت از اوقاف که هیچ حمله خارجی هم ندارد اندک توجهی بشود وزارت معارف می‌تواند از عایدات و مخصوصاً ایتام و اطفال بی پدر و مادری که در سابق شبهای زمستان با سگها در کوچه و بازار هم آشوغ می‌شدند تربیت و تعلیم نموده و از مفاسد اخلاقی آنها جلوگیری نماید اگر باین ترتیب رفتار شود گمان می‌کنم پیشرفت مقاصد واقعی کمک خواهد شد و مردم هم با کمال میل و اشتیاق این قضیه را تلقی خواهند کرد. اما راجع به اصلاحات اداری وقاف عقیده بنده این است که این ترتیب حالیه فرع زاید بر اصل است یعنی این عده اجزائی که دارد زیاد بر آن است که در قانون و نظامنامه داخلی وزارت اوقاف معین شده است بیش از این در مسئله اوقاف عرضی ندارم اما راجع به معارف قبل از اینکه در زمینه نظریات خودم وارد شوم راجع به فرمایشات آقای امین الشریعه می‌خواهم چند کلمه عرض کنم اگر چه از طرف آقای وزیر معارف اشاره بفرمایشات ایشان شد ولی بنده هم یاد داشت کردم و می‌خواهم به آقای امین الشریعه تذکر بدهم که مسائل و احکام شرعیه را با فلسفه بشاگردان مدارس ابتدائی باید آموخت عرض می‌کنم که این موضوع الان تا یک درجه معمول است و احکام شرعی جزء پروگرام رسمی وزارت معارف هم برای دوره ابتدائی هم برای دوره متوسطه ذکر شده حتی در دوره ابتدائی در آخر سال ششم از مواد مهمه که طرف توجه هیئت ممتحنه است مواد شرعیات است و بحمدالله تا کنون خیلی طرف توجه واقع شده و البته بیش از این باید طرف توجه واقع شود. اما راجع به فلسفه اگر مراجعه بفرمائید به آن کتبی که در شرعیات نوشته شده و بامضای وزیر یا معاوی معارف رسیده تا درجه که در خور فهم اطفال باشد فلسفه آنها قید شده است و اما راجع به قسمت اخلاقی آن هم جزء پروگرام وزارت معارف هست مخصوصاً مواردی که در شرع مقدس اسلام بیشتر بآنها اهمیت داده شود در آن پروگرام قید شده حتی یک قسمت ازمعاصی کبیره هم در تحت عنوان دروس اخلاقی اسم برده شده که معلمین شرح و بسط و به متعلمین تعلیم می‌دهند علی ای حال تا این اندازه معمول است و امیدوارم که بیش از این طرف توجه واقع شود و در پروگرام مدارس متوسطه و عالیه هم یک قسمت از شرعیات قید شده است مدسه دارلفنون که یک مدرسه متوسطه است (چون دارلفنون در این مملکت هنوز معنای حقیقی را بخود نگرفته است یک مدرسه متوسطه ۶ ساله است) فقه هم تدریس می‌شود دیگر از مدارس که این قبیل علوم تدریس می‌شود مدرسة سیاسی است که در این مدرسه هم فقه و شرعیات جزو پروگرامش هست ولی بنده تصور می‌کنم این مقدار کم است و بیشتر از این باید طرف توجه واقع بشود این راجع به بیانات امین الشریعه اما راجع به موضوعی که آقای آقاسید یعقوب فرمودند که دستور الفباء چند قسم است در واقع اختلاف کتاب را مضر و نظر بوحدت کتب داشتند این موضوع قابل بحث نیست برای اینکه وزارت معارف یک موادی در پروگرام معین می‌نماید و به مؤلفین دستور می‌دهد که مطابق آن مواد که ذکر شده کتاب تألیف بنمایند یک کتاب بالخصوص را که نمی‌شود برای تعلیم تألیف کرد و به مدارس تخصیص داد باید کتبی تألیف کرد که مطابق با مواد آن پروگرام باشد ولو اینکه عباراتش مختلف باشد اتحاد پروگرام در تمام دنیا هست ولی اتحاد کتب در هیچ نقطه معمول نیست این مطلب را هم من باب تذکر عرض کردم. اما راجع به اصلاحاتی که در موضوع معارف در نظر دارم می‌خواهم هم وزارت معارف را تذکر بدهم و هم خاطر آقایان نمایندگان محترم را به آن جلب بنماینم مدارس جدیده به سه درجه تقسیم می‌شود: ابتدائی ـ متوسطه ـ عالیه ـ مدارس ابتدائی آن مدارس است که تا آن اندازه تحصیل کردن هر فردی لازم است و کسر از آن نمی‌شود و دوره اش محدود است یعنی یک طفل حمال هم به آن اندازه باید تحصیل کند و غیر حمال هم باید تحصیل کند مدارس ابتدائی امروز در ایرانی بر دو قسم است یک مدارسی است که ملیون اداره می‌کنند دیگری مدارس است که دولت متحمل اداره کردن آنها است مدارسی ابتدائی دولتی ناقص است و نقصان او از این حیث است که دوره تحصیلاتش کامل نیست و چهار ساله است به هیچ وجه این مدت برای تحصیل دوره ابتدائی اما کافی نیست همانطور که در اغلب ممالک معمول است باید لااقل شش سال باشد اگر چه در این مدارس ابتدائی دولتی که عبارت از مدارس مجانی است از پارسال به این طرف همین موضوع پیش بینی شده و به بعضی از آنها یک کلاس افزودند یک کلاس هم امسال افزوده‌اند و حالا یک مدرسه دارای پنج کلاس است و یکی دارای شش کلاس یکی چهار کلاس ولی بنده عقیده‌ام این است که بایستی توجه مخصوصی شده این مدارس را متحدالشکل نمود الان دولت سی مدرسه مجانی ابتدائی دارد که از حیث درجه به سه قسمت تقسیم می‌شود بعضی‌ها چهار و بعضی پنج و بعضی شش کلاس دارند و از برای پیشرفت تعلمات این اختلاف مضرات اما راجع به مدارس متوسطه دوره متوسطه شش ساله را پروگرام وزارت معارف شش سال تعیین کرده است ولی باز با کمال تأسف عرض می‌کنم که در تمام نقاط ایران یک مدرسه متوسطه ۶ ساله داریم آن هم دارالفنون است. شاید آقایان محترم اسامی یک عده از مدارس متوسطه را بشنوند مثلاً مدرسه فلان در فلان جا … ولی این اسامی را در روی این مدارس گذاشته‌اند که در آینده مدارس متوسطه کاملی بشود ولی امروز فقط یک مدرسه متوسطه داریم آن هم دارالفنون است بقیه مدارس یا یک کلاس متوسطه دارد یا دو کلاس یا ۳ کلاس وزارت معارف باید یک دقتی در این مدارس متوسطه بفرمایند و آنچه بنده معتقدم ترتیبش این است که وزارت معارف راجع به اجرا کردن مدارس متوسطه و جلوگیری از این ضررها می‌تواند یک ترتیب خاصی اتخاذ کند ملاحظه بفرمائید در هفت مدرسه متوسطه متعلق به دولت که در هر مدرسه سه کلاس متوسطه شاید باشد وقتی دقت کنیم و می‌بینیم کلاس اول متوسطه ۲۰ یا ۲۵ نفر شاگرد دارد کلاس دوم متوسطه یعنی هشتم ده یا ۱۵ نفر کلاس سوم یا نهم پیج یا ده نفر این کلاسها دارای چندین هزار تومان مخارج است ولی عایداتش چقدر است؟ هفتاد هشتاد یا صد تومان و آن وقت مدیر مدرسه باید هم معلم باشد هم مدیر باشد همانطور که در یک مدرسه ملی مدیر مدرسه بر حسب پیش آمد و احتیاجات ضروری یک کلاس اضافه می‌کند یا یک کلاس حذف می‌کند وزارت معارف هم باید همین نظر را داشته باشد ملاحظه کنید که آیا شاگرد سه کلاس را می‌شود در یک کلاس جای دهند یا نه والا حالا با این ترتیب مدرسه متوسطه صرف اسم که در این مدرسه یک کلاس باشد رد مدرسه دیگر دو کلاس.. از این حیث هم البته وزارت معارف باید یک اصلاحاتی را در ظر بگیرد. اما مدارس عالیه بان معنائی که در خارج هست در ایران وجود خارجی ندارد. آقای وزیر معارف به دارالفنون اشاره فرمودند دارالفنون یعنی آن مدرسه که شعب عالیه علوم باید در آن تدریس شود متأسفانه اکنون یک شعبه از دروس عالیه باقی است و آن علم طب است اگر چه تا چند سال قبل خیلی خوب نبود ولی متأسفانه این دکترهائی که امروز از شعبه طب بیرون می‌آیند نسبت به دکترهائی که سابقاً بیرون آمده‌اند معلماتشان کمتر است و دیگر از مدارس عالیه مدرسه سیاسی است که تحصیل علم حقوق هم در آنجا می‌شود دیگر هر چه گردش کنیم در مرکز و غیر مرکز شعبه عالی نمی‌یابیم مگر مدرسه حقوق که از طرف وزارت عد لیه تأسیس شده با بودجه سالی ۱۹ یا ۲۰ هزار تومان و اگر منصفانه نظر بکنیم این مدرسه بکلاس اکابر شبیه است یا به یک مدرسه عالی نظریات بنده این است که این مدرسه حقوق یک چیز زائدی است و بنده معتقدم عوض این مدرسه حقوق که در خارج از دائره وزارت معارف است دوکلاس به مدرسه سیاسی اضافه شود تا نواقص این مدرسه هم رفع شود چرا؟ برای این است که مدرسه سیاسی دارای پنج سال تحصیل است سه سال مقدماتی دو سال مؤخراتی ولی دو سال مؤخراتی در مدرسه سیاسی کافی نیست همان متعلمین که از اروپا استخدام می‌شوند برای تعلیم علم حقوق و چه عیب دارد بروند در مدرسه سیاسی تدریس نمایند و حقوق خود را بگیرند اگر اینطور شود هم دو کلاس به مدرسه سیاسی افزوده می‌شود و هم شاگردان در زیر دست این معلمین تحصیلات منظم می‌نمایند و مسلماً آن وقت از بودجه کثیر حالیه اش کاسته شده و مدرسه سیاسی هم از مدارس عالیه شده و شاگردانی که در آنجا تحصیل می‌کنند معلوماتشان بیشتر خواهد شد بنده معتقد با بقاء مدرسه حقوق نیستم بلکه معتقد بالحاق ان به مدرسه سیاسی هستم آنطوری که بنده اطلاع دارم از این کلاس اکابر از یک ساعت و یا نیم ساعت به غروب می‌روند به جهت تحصیل شاید یک عده هم از شاگردان مدرسه سیاسی باشند. راجع به دارالفنون هم نظریات بنده این است که دارالفنون ما باید مفهوم و مقاس حقیقی خود را پیدا کنند و شعبه طبی کاملی هم در آنجا تأسیس شود شعبه سیاسی و مهندسی وادبیات هم باو ملحق بشود آنوقت شاید یک دارالفنونی پیدا کنیم که دارای شعبات دروس کامله باشد. اما راجع به قسمتی که آقای وزیر معارف فرمودند که خیال دارند سه دارالفنون در سه نقطه مهم از مملکت دایر نمایند البته بنده کاملاً موافق با این مقصود هستم ولی ناچارم یک نکته را عرض کنم و آن این است که این عقیده ایشان امروز ممکن نیست اجراء شود چرا؟ برای اینکه شاگرد متوسط باید از ابتدائی بیرون بیاید و شاگرد دارالفنون باید از مدرسه متوسطه بیرون بیاید پس ما که در تمام مملکت ایران یک مدرسه متوسط داریم و آن هم شاگرد متوسط بیش از سالی ده پانزده نفر بما نمی‌دهد ما چطور در تبریز و مشهد و اصفهان می‌توانیم دارالفنون تأسیس نمائیم پس اول کاری که باید کرد تهیه شاگرد ابتدائی باید نمود بعد از آنکه منظم شد و از این مدارس در سال دو یا سه هزار نفر شاگرد فارغ التحصیل شدند آنوقت ده دو باید به مدارس متوسط داخل بشوند چون بیشتر نمی‌شود و احتیاجات عمومی مانع است که تمام شاگردان فارغ التحصیل مدارس ابتدائی بتوانند وارد مدارس متوسط بشوند بنابراین اگر مدارس متوسط دایر شد و در هر سالی هزار نفر یا صد نفر یا دویست نفر شاگرد هر جه بیرون بیایند از بین آنها ده یک یا ده دو بیشتر موفق به تحصیل علوم عالیه خواهند شد بنابراین اول مدارس ابتدائی باید دائر شود بعد متوسط بعد انشاءالله دارالفنون باید درست کرد والا غیر از این ترتیب بنده عملی نیمدانم و جزو مرام میدانم.

وزیر معارف ـ در باب حق نظارت وزارت معارف و اوقاف می‌توانم عرض کنم که بعدها شاید وزارت معارف بتواند از این حق خود استفاده نماید دیگر اینکه چون همیشه اوقاف جزو وزارت معارف بوده باین جهت وقتی که در این ماده معارف نوشته شده البته اوقاف هم جزو اوست راجع به دوره ابتدائی و متوسطه که فرمودند بنده تصدیق می‌کنم که دوره ابتدائی متوسطه که فرمودند بنده تصدیق می‌کنم که دوره ابتدائی چهال سال کم است وباید شش سال باشد و راجع به دارالفنون که فرمودند بنده عرض می‌کردم که دارالفنون ما کامل است البته از برای هر ایرانی و مخصوصاً برای بنده یک مسرت و افتخاری می‌شد اگر چنانچه می‌توانست در پشت تریبون اظهار نماید که دارالفنون ما اسم است و از شعبات فنی فقط یک شعبه طب را دارد که آن هم خیلی ناقص است البته همه همت کنیم تا تکمیل شود و اینکه بنده عرض کردم لازم است سه مدرسه دارالفنون یک در مشهد یکی در تبریزو یکی در اصفهان دائر شود و آقای تدین فرمودند که حالا ممکن نیست تالبته بنده ترتیبات را آنقدر می‌دانستم که اول باید مدارس ابتدائی را مرتب کرد بعد مدارس متوسطه و بعد مدارس عالیه را عرض کردم باید در نظر ما باشد که در ضمن عملیات خودمان که مدارس ابتدائی و متوسطه را در ایالات و ولایات ترتیب می‌دهیم یک وقتی هم در این سه نقطه مهم مملکت که تبریز و اصفهان و مشهد باشد دارالفنون هائی ترتیب بدهیم اما آن دارالفنونهائی که در نظر بنده است این است که یک دارالفنونی باشد که وقتی شاگرد از یکی از این دارالفنونها فارغ التحصیل شد محتاج نباشد که به حارجه برود و نظر بنده این نبود که از همین امروز اقدام کنم عقیده‌ام را عوض کردم راجع به مشهد عرض کردم اقدام هم شد ولی متأسفانه موفق نشدم فقط موفق به تأسیس دارالشفاء شدم چون در آنجا هم مکانش موجود بود و هم پولش موجود بود اگر یک کمی همراهی می‌شد ممکن بود بنایش را هم تهیه نمائیم و اول از شعبه ادبیات شروع کنیم و بعد کم کم راجع به سایر شعبات فنی از قبیل فلاحتی و صنعتی و مهندسی و غیره اقدام نمایم پس بنابراین با این ترتیب که راجع به اصلاحات معارفه فرمودند موافقم و اول باید مدارس ابتدائی و متوسطه را حاضر نمائیم وقتیکه دیدیم چند مدرسه ابتدائی و متوسطه کامل داریم آنوقت شروع به دایر نمودن مدارس عالیه نمائیم و مدارس عالیه هم باید در خیالمان باشد و از نظرمان محو نگردد.

رئیس ـ آقای آقاسید یعقول یک توضیح مختصری دارند.

آقاسید یعقوب ـ این کلمه را که بنده عرض کردم محتاج به تصویب مجلس شورای ملی نیست مقصودم این بود که مدارس قدیمه موقوفه دارد و از همان محل موقوفه می‌بایستی مصرف آنها کنند رئیس ـ در این ماده آقایان مذاکرات را کافی میدانند

مدرس ـ بنده اجازه خواسته بودم

(بعضی یک مرتبه می‌گفتند کافی است عده قلیلی می‌گفتند کافی نیست)

رئیس ـ نمی‌شنوم آقایان مذاکرات را کافی میدانند

(گفتند کافی است ولی عده برای رای دادن کافی نیست

رئیس ـ چون بعضی مطالب دیگر هم هست اگر آقایان تصویب می‌کنند بماند برای جلسه دیگر و برای رای گرفتن هم آقایان باید ترتیبی بدهند چون چند نفر بیرون هستند و تشریف نمی‌آورند نمی‌شود مجلس را برای اینکه چند نفر از آقایان می‌خواهند در خارج مذاکره کنند معطل کرد (بعضی گفتند صحیح است) آقای آقا سید فاضل سؤالی از آقای وزیر فوائد عامه دارند

آقا سید فضل ـ بنده خواستم از آقای وزیر فوائد عامه سؤال کنم راجع به خرابی راه شوسه لنچ خصوصاًً پل رودخانه شور که سال گذشته راه را قطع کرده بود و بعضی خرابی‌های دیگر که اداره لنچ در مقام تعمیر بر نمی‌آید و ملتزم به اجرای مواد کنتراتش نیست و باج و خراج راه را هم موافق کنتراتش علاوه می‌گیرد و اگر آقای وزیر فوائد عامه از این موضوع اطلاعی دارند بفرمایند

وزیر فوائد عامه ـ در موضوع راه شوسه قم هیئت دولت از روزی که تشکیل شده مشغول اقداما است نتیجه آن به زودی به عرض مجلس خواهد رسید.

رئیس ـ آقای حاج شیخ اسدالله هم همین سؤال را دشتند؟

حاج شیخ اسدالله ـ همین سؤال را داشتم با یک قدری اضافه

رئیس ـ راجع به خرابی پلها است

حاج شیخ اسدالله ـ از خرابی پلها زیادتر است

رئیس ـ بفرمائید

حاج شیخ اسدالله ـ قضه پلها و خرابی آن که پارسال اتفاق افتاده است و باز در موقع بارندگی اگر خدای نخواسته پلها را آب ببرد و طهران از حیث آذوقه دچار مضیقه شود سؤالی بود که آقای آقا سید فاضل فرمودند ولی بنده یک سؤالی دارم راجع به اساس این راه و آن این است که مطابق خبری که شنیده‌ام و تحقیق کردم مدت امتیاز اداره لنچ نیست باین راه مقتضی شده است و به علاوه به شرایط کنتراتشان هیچ عمل نکرده است و حقوقی را هم که باید در این مدت بدولت بپردازد تأدیه نکرده و با اینکه مدت کنترات اداره لنچ منقضی شده جهت اینکه این را تا به حال در تصرف اداره لنچ است و پلها را نمی‌سازد و باج را هم می‌گیرد و دولت این راه را تصرف نمی‌کند چیست؟

وزیر فوائد عامه ـ جواب همان بو که عرض شد دولت چه راجع به پلها و چه راجع به مطلب دیگر مشغول اقدامات است.

رئیس ـ آقای حاج شیخ اسدالله سؤالی از آقای وزیر مالیه راجع به وضع نان داشتند مطلعشان کرده‌اید؟

حاج شیخ اسدالله ـ بلی سابقه داده‌ام

رئیس ـ بفرمائید

حاج شیخ اسدالله ـ راجع به امرنان باینکه اداره ارزاق چندی قبل اعلامی منتشر کرده که اداره ارزاق جنس به قدر کفاف تهران دارد بنده هم مطابق تحقیقاتی که کرده‌ام و اطلاعاتی که دارم متجاوز از سی هزار خروار جنس در انبار خود شهر موجود است بیست هزار خروار متجاوز هم در خارج و اطرف تهران موجود است و شاید یک جزئی هم که کم بوده است دولت بپیش بینی کرد مشغول خریداری از عراق و جاهای دیگ راست با این ترتتیب عمل جنس مرتب شده است معذالک این چند روزه عمل نان تهران خیلی سخت شده باندازه که یک نفر که می‌رود برای خرید یک یا دو قرصه نان باید از تمام زندگانی خود دست بکشد و صبح که می‌رود ظهر باید برگردد و ظهر هم که می‌رود شام باید برگردد و آن هم با دست خالی آنچه بنده شنیده‌ام به علت کمی نان و کثرت جمعیت با اینکه اعلان کردند که جنس به قدر کفایت موجود است جهت اینکه به خباز جنس کم می‌دهند چیست و در این موقع سال که باید نان از همه جهت فراوان باشد چرا امر نان را از برای فقرا سخت کرده‌اند؟

وزیر مالیه ـ در جلسه آینده جواب عرض خواهم کرد.

رئیس ـ جلسه آینده روز یک شنبه بیست و دوم صفر و دستور آن شور در تعیین مواد پرگرام هیئت محرم دولت و شور در لایحه کمیسیونهای نظارت مخالفی نیست؟

(اظهاری نشد)

(مجلس سه ساعت از شب گذشته ختم شد)