مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۷ بهمن ۱۳۵۰ نشست ۳۷

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و سوم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری بیست و سوم

قوانین انقلاب شاه و مردم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۷ بهمن ۱۳۵۰ نشست ۳۷

مذاکرات مجلس شورای ملی

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۲۷ بهمن ۱۳۵۰ نشست ۳۷

فهرست مطالب:

مجلس ساعت چهار و پنج دقیقه بعدازظهر به ریاست آقای عبدالله ریاضی تشکیل گردید.

- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل.

رئیس ـ اسامی غائبین جلسه قبل قرائت می‌شود.

(بشرح زیر خوانده شد)

غائبین با اجازه

آقایان دکتر خطیبی ـ دکتر غنی ـ سجادی ـ عبدالحسین آموزگار ـ مهندس اردلان ـ دکتر برومند ـ زرین پور ـ دکتر حبیب بهبهانی ـ مجد ـ مهندس سهم‌الدینی ـ صائب ـ دکتر فضل‌الله صدر ـ فروتن ـ دکتر کفائی ـ دکتر رشتی ـ شیخ بهائی.

غائبین مریض

آقایان دکتر متین ـ مهندس عباس زاهدی ـ ضیاء احمـدی ـ مهنـدس عنایت بهبهانی ـ پرویزی ـ دکتر حاتم ـ حیدری ـ خانم دکتر دولتشاهی ـ دکتر مشایخی ـ دکتر یگانگی.

- ادامه بحث در کلیات گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه سال ۱۳۵۱ کل کشور

۲- ادامه بحث در کلیات گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه سال ۱۳۵۱ کل کشور.

رئیس ـ وارد دستور می‌شویم کلیات لایحه بودجه سال ۱۳۵۱ کل کشور مطرح است. خیلی متأسفم که امروز صبح به علت سوء‌تفاهمی که در باره تفسیر یکی از مواد آئین‌نامه پیش آمد نطق آقای زهتاب فرد ناتمام ماند خواهش می‌کنم تشریف بیاورند بقیه صحبت خود را ادامه بدهند.

زهتاب فرد ـ با کسب اجازه از نمایندگان محترم مجلس شورای ملی، انعکاس نطق جناب آقای وزیر محترم دارائی در جواب عرایض من در رادیو و تلویزیون و مطبوعات مرا متوجه ملاحظه‌ای کرد که لازم دیدم صادقانه این تذکر را عرض کنم که انشاءالله هر مطلبی که عنوان می‌شود از طرف اقلیت و مخالفین با صمیمیت و در نقش ناصح مشفق است والا به تحقیق کسی در این مملکت خدای نکرده قصد دشمنی با مملکت را ندارد یا خدای نکرده قصد آن بازی‌های مبتذل ادوار گذشته قبل از انقلاب را ندارد که در آستین خود نخست‌وزیر داشته باشد با رجلی حساب و کتاب داشته باشد و قصد از این مقدمات این باشد که دولت را تضعیف بکند یا خودی نشان بدهد و عنوان پیدا کند. این حرفها بقدری کهنه شده که حتی تکرارش برای بدبین‌ترین آدم‌ها زاید بنظر می‌رسد، اما با تمام تفاصیل مطلبی که صبح از رادیو شنیدم برای من تأسف‌آور بود. رادیو متن نطق جناب آقای وزیر محترم دارائی را منعکس کرد با این عنوان شروع کرد که بعد از بیانات رحیم زهتاب فرد و یا در پایان نطق زهتاب فرد جناب آقای وزیر محترم دارائی چنین فرمودند بنده از نظر عنوان وزارت کلمه محترم را شاید خودم اضافه کرده باشم و قطعاً مورد احترام همه ما هستند من به این فکر بودم که آیا شنونده رادیو و این مطالب آیا از ذهنش نمی‌گذرد که این رحیم زهتاب فرد چه پرت و پلائی گفته بود که جناب آقای وزیر محترم دارائی می‌آید و این چنین وی را می‌کوبد و آن مطالب چه بوده است (صدری کیوان ـ نطق جنابعالی را ساعت ۸ شب رادیو گفته بود) صبح هم اگر بنا بود بیانات جناب وزیر دارائی را بگویند لازم می‌آمد آن عده از کسانی که دیشب فرصت شنیدن نداشتند حداقل می‌شنیدند و خاصه خرجی نمی‌کردند به تحقیق آقا که شنیدید برای بنده سند است اما مسلماً در ساعت ۸ دیشب بیانات وزیر دارائی را هم منعکس کرده‌اند ولی امروز صبح آن قسمت نبود یادآوری از این نظر است که شما دو نتیجه می‌گیرید یکی اینکه اگر به اصطلاح مخالفین شما سالم انتقاد نکردند، نظراتشان صائب نیست یک مساعدت است به شما و حزب شما که افکار را متوجه بسازد که حزب اقلیت متأسفانه قادر به بررسی بودجه مملکتی نیست و نظراتش سالم نمی‌باشد و این یک مساعدت و کمک و راهنمائی است که من به شما می‌کنم که به تشکلتان اضافه بشود دوم اینکه یک نتیجه دیگر هم گرفتم و آن اینکه دیدم در تلویزیون دیشب یک قسمت از عرایض من منعکس شد که عبارت از یک مقدار نزدیکی مرا به هیأت حاکمه و اخلاص مرا به جناب آقای هویدا میرساند این یک واقعیت است اما قبول بفرمائید جناب آقای نخست‌وزیر اگر تنها این نکته نقل بشود هم ایجاد افکار عمومی نمی‌کند یعنی اگر این تلخ‌گوئیهای من باشد آنوقت به این نتیجه می‌رسند که آنچنان آدمی که با این دید مسائل را می‌نگرد ولی نسبت به شخص ایشان این اعتقاد را دارد آن مرد خارج از گود هم وقتی می‌خواند و می‌شنود نسبت به شخص شما اعتقاد بیشتری پیدا می‌کند می‌گویند مبلغین شخص نخست‌وزیر عمر و زید و فلان و بهمان نیستند مخالفین هم با اینکه مخالفت‌های اصولی دارند و نظرات اصول مملکتی دارند اما انصاف را هم زیر پا نمی‌گذارند نکات خوب و روحیة آزاده و فضایل اخلاقی جناب نخست‌وزیر را هم قبول دارند شما اگر این قسمت را بزنید و آن قسمت را بخوانید مردم می‌گویند که اکثریت می‌گوید دلبر جانان من، اقلیت می‌گوید برده دل و جان من، ولی یک نکته را یادآور شوم و آن اینست که اقلیت را متأسفانه مانع می‌شود که خود را آشنا به ملاحظات و مسائل و پیشرفت‌های چشمگیر مملکت بکند برای اینکه خواهد دید هر وقت در بیاناتش خود را به این نوع مسائل آشنا کرد دولت فوراً آن قسمت‌ها را خواهد گرفت و به خورد افکار عامه خواهد داد و این نتیجه تلخی خواهد بود که امروز متأسفانه برای عده‌ای از مردم این مملکت پیدا شده و این را من زهتاب فرد به عرضتان می‌رسانم و در متمم بودجه که مقداری مطالب به عرض مبارکتان رساندم خواه و ناخواه هر مطلبی عده‌ای طرفدار پیدا می‌کند برای من نامه‌هائی از اطراف و اکناف مملکت آمد اظهار محبت کرده بودند اما قبول بفرمائید جناب آقای هویدا که نامه‌های تشویق‌آمیز یک کنایه و یک نیش لطیف هم داشت و آن این بود که گو اینکه خود آقا هم یک نوع از اقلیت هستید، این صحیح نیست، این نتیجه‌گیری به ضرر آزادی و دمکراسی مملکت است. این نتیجه‌گیری با انقلاب شاه و مردم با برداشتی که ما می‌خواهیم و به تحقیق این خواست چون پشتوانه‌اش رهبر مملکت است به این خواست خواهیم رسید یعنی رسیدن به آستانه تمدن بزرگ این برای آن هدف نهائی و غائی یک سنگی است که جلوی پای دولت و ملت و برنامه‌ها انداخته می‌شود مگر فکر می‌کنید ما منکر کارهای اساسی مملکت هستیم؟ من که به لحاظی مجبور شدم به خلاصه بیوگرافی خودم اشاره کنم من یک وقت در این مملکت اگر ادعا می‌کردم که می‌خواهم کاندید بشوم من تنها نه، صدی ۹۹ شما اگر در آن رژیم در آن برداشت ادعا می‌کردند که ما در این مملکت چیزی سرمان می‌شود نفوذ محلی داریم به این مملکت علاقه داریم طرح برنامه داریم این برنامه‌ها وقتی تحقق پیدا می‌کنند که ما راه به مجلس پیدا کنیم اگر این را سه چهار جا من زهتاب فرد نقل می‌کردم می‌گفتند مغزش خراب است، سیمهایش قاطی شده، شما را چه وکیل مجلس بشوید این مملکت صاحب دارد درست هم می‌گفتند این مملکت مگر مال من و تو بود ما با چنگالمان و با ناخن‌هایمان در لحظات بحرانی این مملکت را نگاه داشتیم اما ثمرات مملکت آن روز بسود یک عده قلیل و فاسد بنام هیأت حاکمه فاسد آنروز بود. من اگر در آذربایجان به یک مناسبتی با یکی از خانواده‌های دوله و ملک و سلطنه در می‌افتادم چوبش را در شیراز می‌خوردم در کرمان می‌خوردم. این چنین پیوندی ارتجاعی داشت و کاری که شد به این سهولت نبود این اعجاز بود مگر ما این چیزها را توجه نداریم منهم هیچ تعارف نداشتم آقای عباس میرزائی دیدید که بیوگرافی خودم را هم پشت سرش آوردم ما همه باید بیوگرافی و خاطرات گذشته را بیاد بیاوریم و شکرگزار باشیم منکر نباشیم. کیست که منکر این واقعیت است اما وقتی من این حرفها را می‌زنم و قرار باشد قسمتی از از صحبتهای من ضبط بشود بدون اینکه سایر حرفهای من در تلویزیون و رادیو گفته بشود، بدون اینکه تلخ‌گوئیهای احتمالی بعدی منهم باشد فکر می‌کنید افکار عامه ایجاد می‌کند؟ ابداً، می‌گویند ما از حرفها از اقلیت و اکثریت و مسئولین وزارتخانه‌ها و بولتن‌های وزارتخانه‌ها می‌شنویم و از رادیو می‌شنویم در مطبوعات می‌بینیم هر وقت پیچ رادیو را باز می‌کنیم می‌شنویم، هر وقت خسته هستیم و می‌خواهیم تلویزیون را باز کنیم از انقلاب سفید می‌شنویم رادیو انقلاب سفید، روزنامه انقلاب سفید، حزب اکثریت انقلاب سفید اقلیت انقلاب سفید (همهمه نمایندگان) انقلاب سفید آنقدر ریشه پیدا کرده، اینقدر جا باز کرده بقدری عمیق است بقدر جا پا باز کرده که این را نمی‌شود شما فقط با تکرارش به محاسنش اضافه کنید چه اشارتی احساس کردید که این همه سروصدا کردید من قصد تخطئه ندارم من میدانم باید این را بصورت جزوه مدارس تدریس کرد این یک واقعیت است اما نه همیشه بصورت شعار، بنده درسم را بلدم من محصول انقلاب هستم تصور میفرمائید یک عده سروصدا راه انداختند که عمر و زید با این برداشت من مخالف است اینطوری نیست، انقلاب را به پشتوانه ملت ایران ایجاد کردیم آنروزی که ۶ میلیون و خرده‌ای ملت ایران به انقلاب رأی داد، آنروز باور کنید از صنوف از کلاسها و از مکتب‌های مختلف سیاسی همه آنچه را که در دامن داشتند ریختند و گفتند درمان منحصر دردهای ما، آخرین نسخه علاج تمام حرفهائی را که هر مدعی سیاسی ۲۰ سال در این مملکت برای خودش دکان سیاسی باز کرده بود و یک قدم کوچک نزدیک نمی‌توانست بشود همین است و همه معتقدیم همه مکاتب سیاسی و دلسوختگان متوجه شدند که در این امر این لحظه‌ای است که باید ملت یکپارچگی خودش را نشان بدهد و نشان داد و برای اولین بار یک انتخابات عمومی در سطح مملکت از طرف تمام قشرها بوجود آمد و آن رفراندم ششم بهمن بود که بالغ بر ۶ میلیون و خرده‌ای رأی دادند و ملت ایران به ثمرات چنین انقلاب در سطح مملکت آشنائی دارد ولی هرگز بهیچ قیمت اجازه نمی‌دهد که کسانی تحت عنوان تکیه به این مسأله و تکرار این مسأله خدای نکرده بعضی از صداها و بعضی از انتقادات را در گلو خفه بسازند ممکن است بعد از من ناطق برجسته و حرفه‌ای بیاید ناطقی که از لحاظ ادبی و جمله‌سازی و عبارت پردازی بهتر از من رساتر از من از انقلاب تجلیل کنند و نتیجه بگیرد که آقای زهتاب فرد چرا حساسیت پیدا کردید به تکرار کلمه انقلاب سفید بنده حساسیت پیدا نکردم حیثیت بخشیده است انقلاب ششم بهمن به ملت ایران (صحیح است ـ آفرین) آبرو و اعتبار بخشیده مگر شما تصور می‌کنید مطالبی که امروز، برداشتی که امروز رهبر مملکت ایران دارد به اتکاء کیست؟ به اتکاء معتقدین و پیروان صدیق و مؤمن ۳۰ میلیون ایرانی است، ۳۰ میلیون ایرانی همیشه معتقدند به رژیم مشروطه سلطنتی بنابر همین مواد انقلاب ششم بهمن است این همه را قبول داریم می‌خواهم گفته باشم که مردم ببینند در تلویزیون که مسائل مملکتی از هر نظر و دیدگاه اما بر اصل انقلاب ششم بهمن مورد بررسی قرار می‌گیرد ببینید شاهنشاه مملکت اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر در یکی از مصاحبه‌های مطبوعاتی خود یک الگو دست ما دادند، دست مدیران جراید و ملت ایران و همه طبقات دادند فرمودند در ایران همه نوع آزادی هست هر نوع فکر کنید آزادید اما منهای آزادی در خیانت، آزادیم بنام اقلیت نظراتمان را نسبت به بودجه و برداشت دولت و رویه قاهره حزب حاکم ولو ناپخته عنوان بکنیم اما وقتیکه رئیس دولت و سازمانهای مملکتی و تمام امکانات موجود در مملکت رفتند سرنخ را گرفتند رفتند تا آخر ماجرا را تحت رسیدگی قرار دادند ببینند این زهتاب فرد این مسائل را از کجا به اصطلاح الهام گرفته است اگر دیدند نتیجه گرفتند که از خون پاک ایرانی از اعتقاد پاک به انقلاب ششم بهمن از اعتقاد محکم به رژیم مشروطه سلطنتی، آنروز با همان حسن‌ظنی که نخست‌وزیر مملکت‌مان به حرفهای زهتاب فرد گوش می‌کند متأثر است و از چشمهایش عاطفه می‌بارد. همه دستگاهها با این چشم به انقلاب نگاه خواهند کرد متوجه خواهند بود این که اقلیت اقلیتی نیست که خدای ناکرده چوب لای چرخ دولت بگذارد و معنی ندارد و اما این بدان معنی نخواهد بود که هر حرفی هر بیانی هر جمله‌ای هر قدمی که از طرف هیأت حاکمه و مسئولین وقت دیدیم بگوئیم احسنت خیلی از کارهای شما قابل احسنت نیست قابل شماتت است (صحیح است) (شیخ رضائی ـ نمونه‌اش وزارت آموزش و پرورش) ما در اینجا مطالبی که عنوان می‌کنیم جناب آقای نخست‌وزیر از نظر و دیدگاه انتقاد است. آدمی که روزی ۱۶-۱۷ ساعت کار می‌کند البته من وزیری در کابینه شما سراغ دارم و می‌شناسم که رختخوابش در وزارتخانه‌اش است بخصوص در فصل زمستان اکثر روزهای ماه را در وزارتخانه می‌خوابد. مگر اینها را نمیدانم من گاهی شرمم می‌آید به طبقات پائین وزیر نگاه کنم برای اینکه منهم قبول دارم فرصتی است بودجه‌ای آمده به مجلس شورای ملی انتظار هست که حداقل با هم بیائیم یک قسمتی از کارهای مثبت و انتاجی و تولیدی شما را اینجا بازگو کنیم و تلاشهای پی‌گیر شما را منعکس کنیم شما هم رفع خستگی کنید درست است شما خدمت می‌کنید، شما انسانید، شما بشر هستید همانطور که دیروز عرض کردم واقعاً هم قصد شوخی نداشتم و به ذوق ایشان ایمان داشتم و آنطور تأثیر بخشید اگر بکار مثبت هم اشاره بکنم تأثیر خوبی خواهد داشت اما متأسفم بگویم مقدر ما این است که ما مقداری از تلخیها را بگوئیم. ممکن است یک خرده افراط بکنیم در همان حد افراطی که شما در تأیید بعضی از کارهای دولت می‌کنید ما که با همه کارهای شما مخالف نیستیم شما وقتیکه می‌آئید راجع به پیشرفتهای اصلاحات ارضی حرف می‌زنید مگر ما منکریم که مسئله اصلاحات ارضی مسئله شرکتهای تعاونی زراعی مسئله بردن آموزش به روستاها روزبروز گامهای وسیعی است که در سطح مملکت برای ما یک آینده روشنی را نوید می‌دهد این یک واقعیت است اما وقتیکه در کنار این حرفها یک نامه‌ای دریافت می‌کنیم از یک آقائیکه خیلی خوش خط است از رفسنجان نوشته است آقائی بنام … اسمش را کار نداریم نوشته‌اند آقای رحیم زهتاب فرد شما اگر تاریخ و جغرافیا را نخوانده باشید چون ایرانی هستید بگوشتان خورده که منطقه ما در کویر لوت قرار گرفته است با این اشارت شما رحیم زهتاب فرد به مقداری از وضع منطقه ما قاعدتاً و محققاً بایستی آشنا باشید. ما اینجا یک زمین شوره‌زار داریم یک بوته روئیدنی تقریباً بدست نمی‌آوریم تحمل مردم قبول معیشت و زحمت مردم فطرت پاک عالیجنابی مردم سبب شده که با زحمت خود به اینجا به اصطلاح برای مملکت یک ذخیره و ثروت ملی بوجود آوردند و آن پسته است نوشته نمی‌دانم درست نوشته در اینجا نزدیک به شش میلیارد درخت پسته داریم این سرمایه است (یکنفر از نمایندگان ـ ۶ میلیارد درخت پسته در تمام دنیا نیست) بنده آنچه نوشته می‌خوانم برای حفظ شش میلیارد درخت بنده وارد نیستم من نمی‌دانم اینهم نوشته‌اش است عین عبارتست این است برای مصرف شش میلیارد ثروت (نمایندگان ـ درخت یا ثروت) بنده استنباطم این نبود که قالی و قالیچه و سماور اضافه کرده باشم فکر کردم منظور از درخت همان درخت است که طبعاً روی زمین کاشته می‌شود زمین و درخت ملاحظه فرمودید حالا من به رقم کاری ندارم وقتی که میگوئیم درخت این درخت طبیعی است که روی زمین است و زمین هم جزو ثروت و سرمایه است نوشته وزارت کشاورزی وقت، این مال چند ماه پیش است، نوشته اینجا را جنگل اعلام داشته‌اند و یک نارضائی عمومی برای مردم آن منطقه ایجاد شده است این عنوان یک مسئله کوچک است اگر ما ضمن ملاحظاتی که حالا بعرضتان رساندم در کنار آن ملاحظات خدای نکرده صحیح یا ناصحیح یک چنین خبری به گوشمان خورد که مردم معتقدند این یک گناه نابخشودنی است موجبات دلسری مردم را فراهم می‌کند این مخالفت با دولت و انقلاب نباید تعبیر بشود این حرفها باید بگوش مردم برسد تا آن کرمانی بداند که این دردهایش اینجا عنوان شد اما دولت و صاحبان نظر و متخصصین امر در کشاورزی و طراحان برنامه ده سال بعد مملکت یک مطالعات مفیدتر از این برای مملکت دارند که ناچار باید مردم آنجا مقداری متحمل خسارت بشوند، نامه دیگری از نور دارم که تاکنون در عمرم پا به آنجا نگذاشته‌ام. نوشته است آقا اینجا یک منطقه‌ای است پر از مرتع و شغل اصلی ما دامداری است شب خوابیدیم صبح متوجه شدیم دولت حامی تز انقلاب ششم بهمن آمده هشتاد درصد این زمینها را سیم‌کشی کرده و ما و دامهای ما را اجازه نمی‌دهد که برای چرا آنجا برویم نمی‌دانیم ما چکار کنیم اولا می‌گویند برای حفظ خاک است نمی‌دانیم باید این اصطلاح را بکار برد یا نه. اینجا که ما دامداری می‌کنیم حیوان نمی‌رود حیوان سر کوه می‌رود ثانیاً ما نمیگوئیم به حفظ حیوانات ما همت بگمارید ولی برای حفظ انسانها همت بگمارید. خوب اینجا یک مشت مردمی هستند شما که برای سر حال آوردن چند تا آهوی جزیره رضائیه چند تا ببر و پلنگ می‌فرستید و دلتان به حال آن آهوها می‌سوزد و چند تا شیر می‌فرستید می‌خواهید آنها را سر حال بیاورید خوب مردم نور را هم فراموش نفرمائید ما هم داریم از پا می‌افتیم این مسئله مرتع و مراتع در سطح مملکت بخصوص در آذربایجانن یک مسئله و موضوع بسیار مهمی شده هر جا دست می‌گذارید می‌گویند مرتع است و ملی است پس این دامداران چکار کنند؟ در بحث‌مان کشیده شدیم به امر کشاورزی شما امروز و چند سال اخیر در مضیقه گوشت هستید ما مکرر به وزارت کشاورزی مراجعه کردیم گفتیم آقا آذربایجان بخصوص محال هشترود و خوی و مغان بهترین مراکزی است برای تهیه دام، شما چه اقدامی کردید برای این کار، در این کارها کمک کردید با همین آقای کورانلو نماینده مجلس که تشریف دارند مکرر خدمت جناب وزیر وقت رسیدیم آنوقت بنده هم نماینده نبودم همراه ایشان خدمت وزیر کشاورزی رسیدیم گفتیم آقا ما از شما هیچ کمکی نمی‌خواهیم یک پروژه‌هائی داریم آذربایجان می‌تواند این آقای صادقی هم تشریف داشتند همراه آقای کورانلو از همسلکان شما و آقای صادقی از همسلکان ما خدمتشان رسیدیم ده ـ پانزده جلسه استقبال کردند چون نمی‌توانستند یکباره رد کنند آذربایجانی آمده اهل فن آمده موضوعی را نمی‌شود نادیده گرفت اما پس از تمام آن دوندگی‌ها مطلقاً نتوانستیم کنار بیائیم. شما می‌توانید در آذربایجان در هشترود در خوی در ماکو در مغان مثل سیلوهائیکه در مراکز غله‌خیز دارید سردخانه درست کنید مردم کمک کنند از کارخانجات تهیه دانه برای دام و مرغ، چندی پیش نماینده دولت چکسلواکی آمده بود تهران رفت پاکستان سه‌شنبه هم می‌آید. بما پیشنهاد داد که بیائید ما بشما کارخانه می‌دهیم چون متوجه شدند که در آذربایجان برای این کار زمینه مستعدی هست به نمایندگی خود مراجعه کردند آنجا هم بما مراجعه کردند می‌گویند ما کارخانه مجانی به شما می‌دهیم شما پیاده کنید زمین و تهیه مقدماتش از شما سرمایه اولیه از شما کارخانه از ما سودش نصف مال ما نصف مال شما. این کار صحیح نیست که ما اینجا کار کنیم بهره‌اش را اجنبی ببرد اما خود شما می‌توانید از چنین بودجه سنگینی چنین سهمی در سطح مملکت برای آنجاها که دامداری در آنجا مساعد و مناسب است تهیه کنید و وقتی که یک برف یا یک خشکسالی می‌آید دست روی دست نگذارید. مردم را که به مبانی اعتقادی معتقدند با گوشت یخ‌زده و دیگر مسائل مأیوس نکنید. پریروز اینجا در خدمت فراکسیون اقلیت بودیم در رستوران مجلس دیدیم گوشت ندارند. نداشتن گوشت مهم نیست مهم فکر نکردن برای تهیه گوشت است این مهم است که ما یک وقت می‌گفتیم گوشت نخورید، گوشت نخورند خوب بروند شیر کیلوئی چهار تومان بخرند؟ آخر بگوئید چه بکنند؟ بروند پنیر کیلوئی پانزده تومان بخورند؟ جناب آقای نخست‌وزیر قبول بفرمائید روزبروز اجناس گرانتر می‌شود و من میدانم که متأثر هستید میدانم که دیروز وقتی که ماجرای دختر ده دوازده ساله را عرض کردم و عرض کردم که این چندین بار اینجا آمده جوابی که اینجا به او داده‌اند گفتند ما یک مریض‌های فوری داریم و یک مریض‌هائی که به اصطلاح به مرور زمان در پنج بار بفاصله دو ماه دو ماه وقت داریم دستش کاغذ دادند رفته دهش با این کاغذ بیمارستان شما، باز دو ماه بعد آمده دوباره گفته‌اند دو ماه بعد ولی او این عمل را برای خوشگلی نمی‌خواست اینجا گفتند که آن عمل پلاستیکی است اینطور نیست این یک کیلوونیم گوشت اضافه بود این خیلی فرق دارد با آن خانم فی فی که یک سانت دماغش چاق است خدا میداند وقتی که یک دکتر عالی‌مقام این موضوع را عنوان کرد باالله بجای ایشان وحشت مرا گرفت از خدای خودم ترسیدم که نکند که این صورت مذاکرات و این توجیه جناب دکتر یک وقت به دست این خانم دهاتی بیفتد و این دختر بفهمد و ببیند و بخواند و بشنود که هیأت حاکمه مملکت دیدش این است این برای عمل پلاستیک و زیبائی نمی‌خواست اینها یک مطالبی است که باید عنوان بشود. جناب آقای نخست‌وزیر همه چیز رو به گرانی است همین بلیط سینما که تا حدودی تنها مورد تفریح سالم مردم است بلیطش چهار تومان شده (یکنفر از نمایندگان ـ بعضی‌ها بالا رفته) من بعضی‌ها را نمیدانم شاید پائین آمده باشد ولی اعتراف می‌کنم که سیل حوادث من جنوب‌نشین را آورده در شمال قرار داده من سینماهای شمال را عرض می‌کنم سینماهای شمال سه تومان شده چهار تومان (اکبر مسعودی ـ بشود چه مانعی دارد؟) تیغی که می‌خرید بسته‌ای دوازده سیزده ریال این تیغ مسئله پیش پا افتاده‌ای است خواهید گفت از اتوبوس می‌رسید به آدامس و تیغ و اینطور چیزها، بلی عرض می‌کنم این گرفتاری مردم است فلان کارگر زحمتکش فلان اصناف و فلان محصلی که از فلان شهرستان آمده تهران برای درس، برای او اختلاف تیغ ۳۰ شاهی با تیغ دو ریالی یعنی ده شاهی اثر مستقیم در زندگی یومیه‌اش دارد. هیچ نظارتی بر قیمتها نیست. این شیرینی فروشها خوب شب عید هم هست توجه بفرمائید از جناب آقای نخست‌وزیر خواهش می‌کنم توجه بفرمائید در آستانه عید باستانی هستیم عید برای ما مقدس است. تمام خانواده‌ها در آنروز برای به اصطلاح سرخ کردن صورت هم که شده باشد برای خانه‌شان چند کیلو شیرینی تهیه می‌کنند این شیرینی فروشها هر چند دلشان می‌خواهد می‌گویند. سهمیه می‌گیرند یعنی آرد و شکر سهیمه می‌گیرند آیا قیمتی که می‌گذارند به بهانه اینکه کره ۱۶ ریالی را ۲ تومان می‌فروختند و حالا دولت کرده دو تومان والا دو تومان می‌فروختند هیچکس نمی‌تواند مدعی شود کره ۱۴ ریال ۱۵ ریال می‌خرند به بهانه اینکه ۲ تومان کرده‌اند شیرینی کیلوئی ۶ تومان را کرده‌اند ۸ تومان خوب اگر بنا باشد هر روز و هر ساعت موجبات ناراحتی فکری مردم فراهم شود اجازه بفرمائید بعرضتان برسانم که برای برداشت امیدبخش فردای ما کمی ایجاد تأخیر می‌کند. اصولا ما کمتر برای مردم اهمیت قائل هستیم مثل اینکه مملکت ما یک عده بخصوصی است نه از جهت بهره‌برداری از نظر اتخاذ تصمیم در همه جا بچشم می‌خورد. یکی از نمایندگان محترم که اگر بفرمائید اسمش را خواهم گفت می‌گفت سه ماه پیش نامه نوشتم به چند وزارتخانه، وزارت آموزش و پرورش، وزارت آب و برق و وزارت راه و یک وزارتخانه دیگر نماینده مجلس چهار ماه پیش شرحی نوشته، نوشته بود که خواهش می‌کنم بودجه اعتبار بهداشتی یا بهداری خودتان را به من اطلاع دهید نمیدانم چه چیزی است می‌گفت تنها یک وزارتخانه بلافاصله جواب داد و آن وزارت راه بود بقیه وزارتخانه‌ها حاضر نشدند قبول کنند که نماینده مجلس شورای ملی حق دارد این سؤال را بکند وقتی که شما خدای نکرده به چنین نماینده مجلس این چنین عکس‌العملی نشان بدهید و بی‌اعتنائی بکنید در برابر مراجعات مردم می‌توانید عکس‌العمل را بررسی بفرمائید. در متمم بودجه عرض کردم گاهی من نماینده مجلس که ۲۲ سال است قلم می‌زنم وقتی که یک مراجعه بمن می‌شود برای یک کار پیش پا افتاده همراه آن آدم می‌خواهم بروم به یک اداره‌ای پیش مدیر کل مثل اینکه دارم می‌روم به میهمانی که خیلی مقیدم خیلی قید دارم اولا وارد اطاق می‌شوم بنشینم؟ یا سر پا بایستم؟ معلوم نیست که آقا مستخدم دولت است یا آقا بالاسر بنده است، آن چنان با بی‌اعتنائی جناب آقای جوانشیر با مردم رفتار می‌کنند برخورد می‌کنند که انسان جرئت پا گذاشتن به وزارتخانه‌ای را ندارد. علت اینکه تکرار می‌کنم برای اینکه دیروز جناب آقای نخست‌وزیر تشریف نداشتند. یکی از مشکلات هم‌مسلکان اکثریت شما، می‌بخشید که اینجا یک مقدار از زبان شما حرف می‌زنم کوچکترین گرفتاری حوزه انتخابیه‌شان را اگر بخواهند مقدم بشوند ناچارند با جناب وزیر ملاقات کنند هیچکدام از مسئولین امر حاضر به حل مشکل نیستند و خود را آشنا به مسائل نمیدانند با اینکه واقعاً آزادی عمل به آن معنای وسیع خود را ندارند یا متأسفانه بی‌اعتنائی عمومی ایجاد شده این قابل بررسی است این همه سمینار تشکیل می‌دهید باید برای این هم یک سمینار تشکیل بدهید ببینیم چکار باید بکنیم این همه کار شده که هیچوقت در هیچ قرنی نشده صفحات تاریخ را ورق بزنید در هیچ قرنی نه سطح توقعات مردم اینقدر بالا بوده و نه اینقدر کار شده است اما باز هم مردم ناراضی هستند میفرمائید نه، می‌گویم چرا ناراضی هستند بروید بررسی کنید بنشینید ببینید چکار باید بکنید چرا مردم ناراضیند. آنچه من بنام یک مرد اجتماع مطاله دارم در این قسمت خلاصه می‌شود که ما برای مردم شخصیت و احترام عملا قائل نیستیم (صحیح است) اگر به یک وزارتخانه به یک اداره‌ای به یک سازمانی یک فرد مراجعه کرد و نامه‌اش را با احترام ازش گرفتند و وظیفه‌دار بودند آنرا منظم تعقیب کنند خوشبینی عمومی ایجاد می‌شود. ما هشتاد درصد مراجعین را میدانیم با چی راضی کنیم فقط با پذیرش، کاری از دستمان ساخته نیست ما خودمان هم پیاده هستیم دستمان بجائی بند نیست، عریضة ما را کسی نمی‌خواند اما بیچاره‌ها، همین مردم، ببخشید جناب وزیر محترم تعاون و امور روستاها بدستتان بهانه نیفتد، این کلمات باید گفته شود ولی شما هم کمک کنید که حذف بشود عرض کنم کاری که ما می‌کنیم وقت ملاقات نداریم من نماینده مجلس خودم که روزنامه داشتم می‌نوشتم که آقای زید روزهای دیگر از ساعت فلان تا فلان، آن روزها چه کسانی می‌رفتند کار نداریم یک عده مخصوص، ولی امروز نمایندگان دوره انقلاب وقت ملاقات ندارند مراجعه کنندگان صبح و عصر می‌توانند مراجعه کنند فقط کسانی از نماینده‌ای راضی هستند که اینها را بپذیرد. دو سه کلمه حرف با آنها بزند حرفش را بشنود همآهنگ بشود یکی دو قدم با آنها راه برود ما هم در مرحله اول حداقل این برخورد را با این مردم داشته باشیم این خوشروئی را با این مردم داشته باشیم، یکی از اسرار، من ناچارم این مسائل را تکرار کنم، یکی از اسرار توفیق جنابعالی در همین است در همین روانشناسی مردم است که آنها را به اصطلاح عوام‌تر و خشک می‌کنید راضی از اطاقتان بیرون می‌فرستید عنایتی می‌کنید دستی می‌دهید حالی می‌پرسید از وضع زندگیش می‌پرسید خاطراتی از گذشته اگر از همدوره‌ها باشد یادآور می‌شوید وقتی هم تقاضائی کرد گوش نکردید خیلی گله‌مند و ناراحت نمی‌شود وقتی یک شخصیتی وارد اداره‌ای می‌شود که ما نمیدانیم او دارای چه بیوگرافی است استاد دانشگاه است، یک روحانی عالیقدر است، نماینده مجلس است، آدم خیری است عوض اینکه احترام بکنید بپذیرید حرفش را بشنوید می‌گویند پرونده را مطالعه می‌کنیم بعد به عرضتان میرسانیم خوب می‌گوید کی شرفیاب بشوم، هر وقت خواستید تشریف بیاورید نامه‌ای آمده است برای اینکه یک وقت از قلم نیفتد عرض می‌کنم، یک تغییر ذائقه‌ای برایتان باشد عده‌ای از خانمها نامه‌ای نوشته‌اند که گویا اینکه خانمها در باره سنشان حساسیت دارند حالا عواقب آن دامنگیر خودشان شده نوشته‌اند در قانون استخدام عنوان شده آن کسانیکه شناسنامه سال ۱۳۳۷ را دارند گویا این قانون در ۴۵/۳/۲۲ تصویب شده و استفاده از قانون را مشروط بر این قرار داده که ذی‌نفعان از این قانون باید شناسنامه سال ۳۷ دستشان باشد اینها نوشته‌اند علاوه بر اینکه عطف بماسبق است البته یک مباحثی را پیش آورده‌اند که من نمیدانم ولی روحش اینست که ما به ملاحظاتی سنمان را پائین آوردیم و شامل این قانون نمی‌شویم حالا که شما این قانون را در سال ۱۳۴۵ گذراندید روح قانون و هم عدالت اجتماعی بر این حاکی است که شما هم اجرای این قانون را به همین تاریخ عطف بفرمائید نه بکسانیکه شناسنامه ۳۷ در دستشان است چون ممکن است بعضی در سال ۳۸ شناسنامه‌شان را عوض کرده باشند بعضی‌ها در سال ۴۲ شناسنامه‌شان را عوض کرده باشند این یک ملاحظه‌ای بود مسائل پیش پا افتاده‌ای بود که برای دولت عزیز خودتان (نخست‌وزیرـ خودمان) خودمان علی‌التحقیق از نظر مملکتی افتخار می‌کنیم شما دیدید جناب آقای هویدا عملا نشان دادید در سیاست خارجیتان کدام قدم را برنداشتید که تمام ملت ایران حتی آن دلسوزترین افراد پشتیبان شما نبود علی‌التحقیق خودمان برای دولتمان گرفتاری بیش از حد ایجاد کنیم یک چیزهائی است که با مختصر توجه می‌شود از جلو پا برداشت این احترام به افکار عمومی و این احترام قائل بودن به شخصیت افراد خیلی از عقده‌ها را از بین می‌برد من یک جائی خواندم می‌گویند نخست‌وزیران بعضی از ممالک به اشخاص معمولی نیز چون اصطلاح فرنگی و فرانسه‌اش را بگویم می‌ترسم از لهجه‌ام ایراد بگیرند چون من فارسی که صحبت می‌کنم ایراد می‌گیرند، به لهجه آذربایجانی بودنم ایراد می‌گیرند باید تمرین کرده باشم که یک لغت فرانسه را بگویم نخست‌وزیر فرانسه وقتی یک نامه به یکی از شاکیان می‌نویسد زیر نامه امضاء می‌کند خدمتگزار جان‌نثار (نخست‌وزیر ـ نخست‌وزیر انگلستان هم همینطور) آقا اطلاعتان راجع به انگلستان زیاد است ببینید سر تفوق یک ملت قوی را مطالعه کنیم نگوئیم هر کس یک کلمه انگلیسی بر زبان راند یک نیشی بزنیم سر تفوق هر قوم را باید دید یکی از ملاحظاتش همین است با این برداشت ما بین مردم و دولت ثابت می‌کنند که فاصله‌ای نیست اما ما چنین نمی‌کنیم متأسفانه مراجعات مردم به سازمانهای مملکتی من نمی‌گویم همه‌اش را می‌شود اینها را با حوصله روشن کرد آن مقدار از دردها که درد اصلی را تشکیل می‌دهد بدردهاشان رسیدگی کرد من جناب آقای نخست‌وزیر این ملاحظه را عرض کردم و حالا واقعاً در حضورتان عرض می‌کنم آیا مقامی هست که هفتگی گزارشی برای شما تنظیم کند که جناب آقای نخست‌وزیر در روزنامه‌ها این مطالب این انتقادات اصولی شده است ما آنها را فرستادیم ولی وزارتخانه مربوط ششماه است به نخست‌وزیری جواب نداده است چون تنها این نیست که به مردم جواب نمی‌دهند من وقتی که به آذربایجان رفته بودم گاهی می‌دیدم یک اداره‌ای ۲۰ بار ۲۵ بار مکاتبه کرد پیرو زد اینها مشکلاتی است بنده با اجازه‌تان به عرایضم خاتمه می‌دهم و از حوصله‌ای که دیروز قبل‌ازظهر و بعدازظهر و امروز نسبت به عرایض من نشان دادید متشکرم اگر گاهی در عرایض من خدای نکرده ناپختگی و کنایه‌هایی بنظر رسید مطمئن باشید حسن نظر بوده والا قصد نداشتم به اکثریت و یا خدای نکرده به اعضای هیئت دولت نمی‌شود گفت بی‌مهری یا بی‌اعتقادی و بی‌احترامی نشان داده باشم متشکرم (احسنت ـ احسنت).

رئیس ـ آقای دکتر ولیان بفرمائید.

دکتر ولیان (وزیر تعاون و امور روستاها) با اجازه مقام ریاست، این دومین بار است که بر سبیل تصادف به استناد اظهاراتی که دوست عزیز نماینده محترم آقای زهتاب فرد از تریبون مجلس شورای ملی ایراد کردند. یک بار در ارتباط با وظائف وزارت تعاون و امور روستاها در متمم بودجه و این بار با توجه به مطالبی که پیرامون موضوع سیر نرخ‌ها دیروز ضمن بحث در بارة بودجه مملکت مطرح شد و نامی از این جانب نیز برده شد. اکنون برای استحضار نمایندگان محترم و روشن شدن ذهن دوست عزیز به عرض مختصر مطالبی اشاره می‌کنم چون در مسائل مهم مملکتی همه وحدت نظر و عقیده داریم اما ممکن است مطالبی در اینجا بدین ترتیب عنوان شود ولی بنحو دیگر آنرا تعبیر کنند و از این جهت عرض این توضیحات را لازم می‌بینم.

به همان ترتیب که چندی قبل عرض کردم وزارت تعاون و امور روستاها برای جلوگیری از گرانفروشی کالاهای مورد احتیاج مردم هیچگونه تکلیف قانونی را بر عهده ندارد و براساس قانون عمران و نوسازی روستاها و انحلال وزارت تولیدات کشاورزی و مواد مصرفی که اخیراً تصویب و به این وزارت ابلاغ شده بررسی تغییر قیمت مواد غذائی اسامی مردم و گزارش آن به هیئت دولت جهت اتخاذ سیاست‌ها و تدابیر اقتصادی لازم و همچنین بررسی میزان مواد غذائی مورد نیاز مردم و گزارش نتیجه این بررسیها به هیئت وزیران جهت تعیین سیاست و برنامه کشاورزی مملکت و اتخاذ تصمیمات لازم جهت وارد کردن میزان کمبود احتمالی مواد غذائی اساسی مورد نیاز مردم وسیله وزارت اقتصاد از خارج کشور از وظایف وزارت تعاون و امور روستاها است کمااینکه بر همین اساس سال گذشته گندم وارد کردیم گوشت مورد نیاز مردم وارد شد و همین چندی پیش میزان نیازمندی مردم به میوه در ایام عید مورد بررسی قرار گرفت و برای جلوگیری از افزایش قیمت میوه در این ایام و اتخاذ سیاست منطقی بین عرضه و تقاضا با تصویب هیئت وزیران ترتیب وارد کردن مقداری میوه از خارج داده شده است. و در ارتباط با مسئله کمبود محصولات غذائی اساس مورد نیاز مملکت و عقب‌ماندگی نسبی کشاورزی در مقام قیاس با رشد صنعتی کشور همانطور که جناب آقای نخست‌وزیر هنگام تقدیم لایحه بودجه به مجلس شورای ملی اظهار داشته‌اند در سالهای اخیر پیشرفت کشاورزی متناسب با پیشرفت صنعت نبود. زیرا ما چند سال با خشکسالی مواجه بوده‌ایم. ولی همانطور که اطلاع دارند در اجرای اوامر اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر دولت برای ایجاد موجبات رشد کشاورزی در بودجة سال ۱۳۵۱ اعتبارات مورد نیاز را در نظر گرفته و در طول برنامه عمرانی پنجم جهت افزایش رشد معقول کشاورزی و تخصیص اعتبارات لازم اولویت خاص منظور خواهد شد. در خصوص سیر قیمتها نیز لازمست به استحضار برسانم که دولت برای جلوگیری از افزایش بی‌مورد نرخها حساسیت خاصی را داشته و دارد و در حال حاضر وزارت کشور در محدوده قانون نظام صنفی که به تبعیت از اصل سپردن کار مردم بدست مردم به تصویب مجلسین رسیده است مسئولیت جلوگیری از افزایش بی‌مورد و غیر منطقی قیمتها را قانوناً بر عهده دارد. البته ما نمی‌توانیم قانوناً مردم مصرف‌کننده را به تشکیل شرکتهای تعاونی مصرف مجبور کنیم ولی مصرف‌کنندگان می‌توانند برای جلوگیری از افزایش بی‌مورد قیمتها با استفاده از راهنمائیهای مسئولین امر در وزارت تعاون و امور روستاها نسبت به تشکیل تعاونیهای مصرف به معنی و مفهوم واقعی کلام و تماس مستقیم با تولیدکنندگان و شرکتهای تعاونی روستائی بدون وجود دلالها و واسطه‌ها اجناس مورد نیاز خود را تهیه و از این راه هم موجبات تأمین منافع مشروع تولیدکننده و هم منافع مشروع خویش را فراهم نمایند و در همه حال برای مبارزه با گرانفروشی بی‌مورد مردم باید خرج خود را از دولت جدا نکنند در همین مورد همکاری مردم با دولت بجا خواهد بود عرض کنم روز جمعه که باتفاق افراد خانواده‌ام برای صرف نهار به یکی از باشگاهها رفته بودم هنگام کنترل صورت حساب ملاحظه کردم که بهای بعضی از مواد غذائی را که اصلا سفارش نداده بودم و مصرف هم نکرده بودم در صورت جلسه منظور کرده بودند و پس از جلب توجه مسئول امر از پرداخت مبالغی وجه بی‌مورد خودداری نمودم به همین دلیل است که از مردم تقاضا کرده بودم که حتی در رستوران‌ها بدون هیچگونه ملاحظه و خجالت صورت حسابهای خود را کنترل کنند و اگر ضرورتی است بفرمائید اسامی اشخاص را که ناظر بر جریان امر بوده‌اند اعلام خواهم کرد. ملاحظه میفرمائید که مردم نباید در مورد خرید گران اجناس حساب خود را از دولت مجزا کنند. دلیلی ندارد که قیمتی بیشتر از بهای واقعی آنچه مصرف می‌شود بپردازیم. همین چانه زدن است که مشخص نوعی دقت مصرف کننده است در مقابل بی‌تفاوتی در برابر قیمتها.

ما هنوز در دنیائی زندگی می‌کنیم که از چانه زدن برای حفظ حقوق مشروع خود زیانی ندیده‌ایم برای مثال عرض می‌کنم سال گذشته در مذاکرات نفتی تهران اگر برای حفظ حقوق خود چانه نمی‌زدیم آیا شرکتهای نفتی حقوق ما و دیگران را دودستی تقدیم می‌کردند؟ اگر چنانچه قبول بفرمائید که مردم در زمینه تقلیل قیمتها باید کمک کنند نباید در مورد پرداخت قیمتهای گران بی‌مورد بی‌تفاوت بمانند.

همچنین شما در صحبت‌هایتان به موضوع اصلاحات ارضی و اقداماتی که در این زمینه انجام شده اشاره کردید و توضیح دادید که همراه با اجرای قانون انقلابی اصلاحات ارضی تحولات چشمگیر بی‌سابقه‌ای در ظرف مدت ده سال گذشته تحقق پذیر شد که بیشتر به معجزه شباهت داشت و علت این پیروزی هم آن بود که مبتکر اجرای برنامه اصلاحات ارضی ایران شخص شاهنشاه آریامهر بودند و این برنامه زیر نظر مستمر و مداوم معظم‌له اجرا شده و می‌شود و در حقیقت دگرگونی نظام ارباب و رعیتی و الغاء این نظام و جایگزین شدن نظمی که دهقانان را صاحب زمین زراعی خود ساخت سبب اصلی ایجاد تحولات اجتماعی و پشتوانه اقدامات مترقی در جهت بالا بردن سطح تولید و مآلاً سطح زندگی روستائیان شده و خواهد شد. شما میآئید اصلاحات ارضی را تأیید می‌کنید شما می‌روید و نتایج آنرا می‌بینید، خودم اینرا میدانم که شما به دهات می‌روید که از نزدیک این تغییرات را ببینید. آن وقت جایز نیست گفته شود زارع بدبخت ایرانی، زارع بدبخت نیست برای تشخیص موقعیت زارع که آزادی او بر متن انقلاب ایران گسترده است باید اعلام کرد کشاورز ایران در انقلاب سفید ایران بیشترین سهم را از ثمرات عینی از انقلاب برده و آزاد است و بر پای خود ایستاده است و احساس مسئولیت می‌کند و به نقش و وظایف مهم اجتماعی خود در این عصر سازندگی واقف بوده و می‌باشد (صحیح است ـ احسنت).

موضوع دیگری را نیز در خاتمه عرایضم به استحضار برسانم براساس قانون اخیری که به تصویب رسیده سازمان گوشت کشور و شرکت سهامی شیر به وزارت کشاورزی و منابع طبیعی وابسته شده و در امر تهیه گوشت و شیر و پنیر و کره و تخم‌مرغ و تعیین قیمت آنها وزارت تعاون و امور روستاها وظیفه‌ای را بر عهده ندارد، ضمناً در خصوص فروشگاه فردوسی نیز اشاره‌ای کنم، این فروشگاه پس از انجام حسابرسی‌های لازم به شرکت سهامی فروشگاه تعاونی تبدیل خواهد شد و اساسنامه این شرکت تعاونی در اردیبهشت ماه سال آینده جهت بررسی و تصویب کمیسیونهای مربوط به مجلسین تقدیم خواهد شد و پس از آن چنانچه فروشگاه تعاونی فردوسی و شعب آن نتواند در مهار کردن قیمتها در جهت مبارزه با گرانفروشی و تقلیل هزینه زندگی مردم و بخصوص طبقات متوسط و کم درآمد اقدامات مؤثر و چشمگیری را انجام دهد خیلی صریح، رک و بی هیچگونه پیرایه در حضور جناب آقای نخست‌وزیر که در اینجا تشریف دارند به استحضار میرسانم که درب فروشگاه و شعبات آنرا خواهم بست (احسنت ـ احسنت).

- تقدیم دو فقره لایحه بوسیله آقای دکتر کاشفی معاون وزارت دارائی

۳- تقدیم دو فقره لایحه بوسیله آقای دکتر کاشفی معاون وزارت دارائی.

رئیس ـ آقای دکتر کاشفی بفرمائید.

دکتر کاشفی (معاون وزارت دارائی) ـ با اجازه مقام محترم ریاست دو فقره لایحه یکی مربوط به تشکیل شرکت سهامی ماشین‌های محاسبه الکترونیکی وابسته به وزارت دارائی و دیگری راجع به ایجاد کادر صنعت نفت در شرکت ملی نفت ایران برای بررسی و تصویب تقدیم می‌شود.

رئیس ـ لوایح به کمیسیونهای مربوط ارجاع می‌شود.

- تصویب صورت جلسه‌های صبح روز سه‌شنبه ۲۶ بهمن ماه

۴- تصویب صورت جلسه‌های صبح روز سه‌شنبه ۲۶ بهمن ماه.

رئیس ـ صورت جلسه‌های صبح سه‌شنبه خدمت خانمها و آقایان توزیع شده است نسبت به آنها نظری نیست؟ (اظهاری نشد) صورت جلسه‌ها تصویب می‌شود.

- ادامهٔ بحث در کلیات گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه سال ۱۳۵۱ کل کشور

۵- ادامهٔ بحث در کلیات گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه سال ۱۳۵۱ کل کشور.

رئیس ـ آقای سمیعی بفرمائید.

سمیعی ـ با کسب اجازه از مقام محترم ریاست، جناب آقای نخست‌وزیر، نمایندگان محترم مجلس، قبل از اینکه بنده مطالبم را از روی نوشته یا یادداشتی که دارم عرض کنم چند نکته هست که بعنوان تذکر لازم است عرض کنم فقط مشکل اینجاست که بعد از بیانات بسیار شیرین و نغز هم‌مسلک عزیزم آقای زهتاب فرد و بعد از بیانات خیلی شیرین آقای دکتر ولیان برای من خیلی مشکل است صحبت کردن، ولی عرایض خودم را به عرض می‌رسانم. موضوعی که آقای زهتاب فرد اشاره کردند موضوعی است که راجع به رادیو و تلویزیون بود اینطور وانمود شده و دیده و شنیده شده که آنطور که رادیو و تلویزیون بیانات نمایندگان اکثریت را پخش می‌کند نسبت به اقلیت کم لطفی شده و می‌شود.

یکنفر از نمایندگان ـ درست برعکس است.

قراچورلو ـ روزنامه کیهان را بخوانید عکس تمام قد آقای زهتاب را هم چاپ کرده بودند.

سمیعی ـ آقای زهتاب هم توضیح دادند که یک قسمت خاصی از سخنان ایشان را رادیو و تلویزیون ذکر کرده و نسبت به بقیه چشم‌پوشی کرده اما مسئله‌ای که باز مربوط است به رادیو و تلویزیون، از حزب مردم بارها به تلویزیون رجوع شده تا امکانات تلویزیون و رادیو در اختیار حزب ما هم گذاشته بشود تا حزب ما بتواند افکار و عقاید و نظرات خودش را در معرض افکار عمومی قرار بدهد پاسخی که داده شد چنین است که سهمیه حزب مردم برای یکسال در تلویزیون فقط دو ساعت است (یکنفر از نمایندگان ـ خیلی است) و این دو ساعت هم در جریان انتخابات استفاده شده و دیگر محلی ندارید این کار صحیح نیست این برخلاف روح انقلاب است برخلاف دمکراسی است و برخلاف نیات شاهنشاه آریامهر است که نیات ایشان این است که مذاکرات مجلس و نظرات احزاب از طریق رادیو و تلویزیون و مطبوعات در دسترس افکار عمومی قرار بگیرد اما دو سه مطلبی جناب آقای مصطفوی فرمودند مثل اینکه تشریف ندارند صبح در فرمایشاتشان فرمودند که بنده آنها را یادداشت کرده‌ام یکی اینکه ایشان توجیه می‌فرمودند که ما در مورد بودجه در کمیسیون بودجه و قبل از آن لوایحی که دولت می‌دهد در فراکسیون حزب دقیقاً مورد بررسی قرار می‌دهیم و سخنان موافق و مخالف را در فراکسیون می‌شنویم بعداً اخذ رأی می‌کنیم و سپس به صورت لایحه از طرف دولت تقدیم مجلس می‌شود و اینطور توجیه کردند که بیانات حزب اقلیت در مورد چنین لوایحی که از این طریق محکم و با این بحث که در فراکسیون اکثریت می‌شود این نوع انتقادها در باره این لوایح چه صورتی می‌تواند پیدا کند بنده یک‌بار دیگر هم از پشت این تریبون عرض کرده بودم و باز هم عرض می‌کنم که این لوایح آنطور که باید و شاید در فراکسیون حزب اکثریت مورد بحث و فحص قرار نمی‌گیرد (یکنفر از نمایندگان ـ از کجا میدانید) دلیل می‌آورم حوصله داشته باشید بهترین دلیل آنست که این لوایح وقتی که بخصوص در شور اول اینجا مطرح می‌شود دهها پیشنهاد ضد و نقیض از طرف نمایندگان اکثریت به مجلس داده می‌شود و نمونه‌اش در مجلس وجود دارد و بسیار هم هست بنابراین با وجود اینکه در فراکسیون شما چه مورد بحث قرار بگیرد و چه نگیرد بارها گفته شد در اینجا که باید چه از طرف اقلیت و چه اکثریت مورد مداقه قرار بگیرد که مبادا قانونی از مجلس بگذرد که خدای ناکرده ناحق بگذرد. آقای مصطفوی نکته دیگری که تذکر دادند این بود که چرا اقلیت از یک مأمور کوچک دولت در اینجا ایراد می‌گیرد این انتقادها یعنی چه؟ بنده می‌خواهم بگویم اینطور نیست چه بسا اتفاق می‌افتد عمل یک مأمور کوچک با سرنوشت یک خانواده و بزرگتر از یک خانواده در سرنوشت یک اجتماع و شهری و شاید یک مملکت تأثیر می‌گذارد. اگر چنانچه به اطلاع رسیده باشد یک مأمور کوچک خطائی کرده است و از طرف یکی از نمایندگان اقلیت اینجا بازگو بشود چه اشکالی دارد جناب آقای صادق احمدی وزیر محترم دادگستری تشریف دارند میدانند یک حکمی که در دادگستری تا برسد بمرحله قطعیت و به آخرین مرحله که دیوان کشور باشد زحمتها دارد مرارت‌ها دارد طول زمان می‌خواهد هزینه‌هائی طرفین متحمل می‌شوند هزینه‌های قانونی تا می‌رسد به مرحله‌ای که جنبه قطعیت پیدا می‌کند ولی همان حکمی که سالیان دراز طرفین دعوا زحمت کشیده‌اند و این حکم را به آنجا رسانده‌اند در مرحله اجرا ممکن است یک مأمور کوچک اجرا با ابلاغ آنچنان اجرای این حکم را به تأخیر بیندازد یا از بین ببرد یک مأمور کوچک اجرا، بنابراین بعضی از مأمورین کوچک هم اقداماتشان تأثیر در سرنوشت خانواده‌ها و شهرها و افراد دارد. هیچ اشکالی بنظر نمی‌رسد که از طرف نماینده اقلیت در بارة آن مأمور خاطی در اینجا چیزی گفته شود. عرایض بنده خیلی کوتاه است و وقت خانمها و آقایان را زیاد نمی‌گیرم (احسنت) خوشحال شدید، مثل اینکه ما بخصوص اینکه بنده هم مطالبم را نوشته‌ام و می‌خوانم از وظائف بسیار مهمی که به عهده مجلس شورای ملی است رسیدگی به دخل و خرج مملکت است که بصورت بودجه از طرف دولت تقدیم می‌شود. اکنون که بودجه سال ۱۳۵۱ با رقم قابل توجهی ۵۴۸ میلیارد ریال از طرف دولت جناب آقای هویدا تقدیم مجلس شده بر همه ما فرض و واجب است که آنرا با دقت مورد بررسی قرار بدهیم، در این میان گروه پارلمانی حزب مردم که در مجلس شورای ملی در اقلیت است وظیفه انتقاد کننده دارد این هم یکی از مظاهر دموکراسی است که نمایندگان عضو گروه پارلمانی حزب مردم می‌توانند در مجلس شورای ملی اعمال و رفتار دولت را مورد انتقاد قرار بدهند و این دموکراسی نیز از مظاهر انقلاب مقدس سفید شاه و ملت است که به رهبری خردمندانه رهبر بزرگ ایران شاهنشاه آریامهر بوجود آمده که تحولات عظیم و چشمگیر مملکت ما نتیجه این انقلاب مقدس می‌باشد این انقلاب امکانات فراوانی که در تاریخ مشروطیت ایران بیسابقه است برای دولت ایجاد نموده که اگر واقعاً دولت بخوبی و از هر جهت از این امکانات استفاده می‌کرد و خلاقیت بیشتری بخرج می‌داد مسلماً کمتر مورد انتقاد قرار می‌گرفت، بخصوص که انتقادهائی که شده و می‌شود همه در کمال خلوص نیت و در جهت سازندگی بوده است. متأسفانه این انتقادها از نظر دولت و حزب اکثریت خوش‌آیند نبوده و اصولا بارها دیده شده که حزب اکثریت و هیئت محترم دولت خود را به این انتقادها بی‌اعتنا و در بعضی موارد نیز انتقادکننده را غیر منصف معرفی نموده‌اند (صحیح است) و اینطور وانمود شده که دولت و حزب اکثریت اصولا در مقابل انتقادها حساسیت پیدا کرده‌اند (دکتر دادفر ـ هیچوقت اینطور نیست شما خودتان اینطور تلقی فرمودید) عملا نشان دادید اگر حساسیت نداشته باشید منتظر می‌نشینید که نماینده اقلیت حرفش را بزند بعد بیائید جوابش را بدهید این چیزی است که ته دلتان هم قبول دارید و بهیچوجه میل ندارید که کسی اعمال و رفتار دولت را مورد انتقاد قرار دهد.

جناب آقای هویدا من بخاطر دارم موقعی که برنامه دولت جنابعالی در مجلس شورای ملی مطرح بود و صورت جلسات مجلس نیز حاکی است جنابعالی از گروه پارلمانی حزب مردم خواسته بودید که دیگر جمله حزب دولتی بکار برده نشود و اضافه فرمودید که ممکن است روزی حزب مردم افتخار تشکیل دولت را داشته باشد آیا در آن موقع به حزب مردم گفته شود حزب دولتی خوش‌آیند خواهد بود؟ (پوربابائی ـ در سال ۲۰۰۰) زیاد دور نیست و اکنون این ما هستیم که از جنابعالی گله بکنیم که چرا به یک حزب قانونی حزبی که ۱۶ سال است با کمال شجاعت و پایمردی و با وجود تمام محرومیت‌ها و با وجود نداشتن کمترین امکانات وظیفه خطیر خود را انجام می‌دهد. جنابعالی به چنین حزبی بفرمائید بخش مخالف و یا چنین حزبی را که ۱۶ سال از تأسیس آن گذشته و تقریباً سن آن ۲ برابر سن حزب ایران نوین است بفرمائید نابالغ.

جناب آقای هویدا اگر حتی یک روز امکانات دولتی در اختیار حزب ایران نوین قرار نگیرد و اگر یک روز سایه دولت از سر حزب ایران نوین کم شود آیا این حزب قادر است روی پای خود بایستد و به زندگی سیاسی خود ادامه بدهد؟ (یکنفر از نمایندگان ـ صددرصد) (یکنفر از نمایندگان ـ شک نفرمائید ـ نگران حزب ما نباشید) شاید اکنون تصور چنین امر برای حزب اکثریت بعلت تعصباتی که وجود دارد امکان نداشته باشد ولی اگر روزی چنین شد ملاحظه خواهید فرمود که چه تزلزلی در دستگاههای حزب اکثریت بوجود خواهد آمد (پوربابائی ـ هیچوقت وجود نخواهد داشت) پس با این استدلال بخوبی می‌شود دریافت که حزب مردم بهیچوجه هیچگونه امکاناتی در اختیار نداشته بلکه دچار محرومیتهائی هم شده تا چقدر ارزش سیاسی و اجتماعی داشته و دارد و با تمام این جریانات باز هم ما وظیفه ملی خود را انجام می‌دهیم و در لباس انتقاد کننده سالم معایبی که در دولت وجود دارد و نارسائیهائیکه دیده می‌شود بیان می‌کنیم و چه خوب بود که این انتقادها را دولت مورد توجه دقیق قرار می‌داد و از این طریق ثابت می‌کرد که نه تنها در مقابل انتقادها و انتقادکننده‌ها حساسیت ندارد (دکتر دادفر ـ حساسیت نداریم، انتقادهای بی‌مورد را جواب می‌دهیم) حساسیت دارید شلوغ می‌کنید تعصب نشان می‌دهید (دکتر الموتی ـ مگر شما ته دل ما هستید) بلکه به آن احترام نیز می‌گذارید و اگر چنین نشود آیا می‌توان اظهار نظر کرد که گرایش حزب اکثریت و دولت بسوی یک حزبی است؟

البته آقای هویدا تشریف ندارند ولی اشکال ندارد آقایان وزراء هستند. جناب آقای هویدا هفت سال است که دولت جنابعالی افتخار خدمتگزاری دارد و در این مدت با رهبری خردمندانه شاهنشاه کارهای بزرگی در این مملکت شده که در تاریخ ایران بیسابقه بوده است و همه میدانیم که این کارهای بزرگ و تحولات عظیم در اثر نبوغ شخص شاهنشاه آریامهر بوده است و معظم‌له نیز بارها تأمین رفاه و آسایش عمومی را به دولت تأکید فرموده‌اند. حال چند مورد را ذکر می‌کنم و منصفانه قضاوت بفرمائید که آیا در این موارد دولت توفیقی داشته و توانسته است نیات شاهنشاه ملت دوست را کما هو حقه به مرحله اجرا درآورد؟

یکی از این موارد مسئله اتوبوسرانی است که همیشه مورد شکایت بوده است. امر اتوبوسرانی مربوط به احتیاجات عمومی است موضوعی است که روزانه مردم با آن سروکار دارند هر روز در جراید شکایت از وضع نابسامانی

Page 13 missing اتوبوسرانی مشاهده می‌شود خود جنابعالی هر روز صف‌های طویل اتوبوس را چه در گرمای تابستان و چه در برف و باران و سرمای زمستان ملاحظه فرموده‌اید مراجع بهداشتی بارها خطرات دودگازوییل این اتوبوسها را به خصوص در شهر سه میلیونی تهران اعلام نموده‌اند مردم به علت عدم نظم و ترتیب اتوبوسها به سر کار و زندگیشان به موقع نمی‌رسند و از این بابت خسارات زیادی به آنها وارد می‌شود ترافیک شهر اغلب در اثر بی ترتیبی که در امر اتوبوسرانی وجود دارد دچار اختلال می‌شود و هزاران مشکل دیگر، ما بارها در ساحت مقدس مجلس شورای ملی مسئله اتوبوسرانی را مورد بحث و انتقاد قراردادیم و حتی از دولت سئوال هم شد اولا ببینیم این انتقاد و بحثی که ما کردیم در جهت سازندگی بوده یا خیر...

ندارد و اگر هم معترض باشد معلوم نیست بکدام مرجع که به شکایت او فوری رسیدگی نمایند مراجعه نماید مگر آنکه چندین روز وقت خود را تلف نماید و به دادگاه گرانفروشی و مراجع قضائی دیگر مراجعه کند تا مثلا فلان خواربار فروش که پیاز و سیب‌زمینی و یا شیئی دیگری را به بهای گران عرضه نموده تعقیب کند و به ناچار خریدار برای اینکه خسارت اتلاف وقت را متحمل نشود از طرح شکایت صرفنظر می‌نماید. آیا تاکنون دولت در این باره فکری کرده و برنامه‌ای داشته است و برنامه خود را به مردم اعلام نموده تا در اسرع وقت اجحاف کننده مورد تعقیب قرار گیرد تا باعث عبرت سایر اجحاف کنندگان بشود و در عین حال شاکی گرفتار تشریفات اداری و اتلاف وقت نشود؟ این نبودن کنترل خود یکی از علل ترقی نرخ‌هاست و ملاحظه میفرمائید که هر چند صباحی مسائلی از قبیل مسئله تخم‌مرغ یا پنیر یا کره که مورد احتیاج عموم است مطرح می‌شود و هم اکنون نیز اهم مسائل روز می‌باشد کسی منکر نیست که رشد اقتصادی مردم بالا رفته ولی آیا ترقی نرخ‌ها تناسبی با رشد اقتصادی دارد؟ آیا واقعاً همان اندازه که نرخ‌ها ترقی کرده حقوق کارمندان دولت و حقوق کارگران نیز بالا رفته است. نرخ بعضی از اجناس که جزء نیازمندیهای عمومی است در دو سه سال اخیر حتی تا ۷۰٪ اضافه شده است، آیا حقوق کارگر و کارمند نیز بهمان اندازه بالا رفته است؟

اینکه کراراً میفرمائید هزینه زندگی فقط ۱۳ درصد اضافه شده آیا این واقعیت دارد که بهای گوشت، کره، پنیر، تخم‌مرغ، روغن نباتی، انواع حبوبات، سیب‌زمینی و پیاز و انواع میوه فقط ۱۳ درصد اضافه شده استدعا می‌کنم خود جنابعالی همین امروز برای خرید این اشیاء مراجعه و ملاحظه بفرمائید آماریکه به جنابعالی تقدیم شده صحیح نبوده و نیست. بهرحال قدر مسلم این است که در مورد جلوگیری از افزایش قیمتها بخصوص بهای ارزاق عمومی دولت توفیقی نداشته که به عقیده ما خود به علت نقص مدیریت بوده یکی دیگر از علل ترقی قیمتها را باید در تصمیماتی که دولت می‌گیرد جستجو کرد، برای مثال وقتی که شرکت تلفن نرخ مکالمه تلفن را افزایش می‌دهد آیا این افزایش قیمت در بالا رفتن قیمتها تأثیر نمی‌گذارد؟ مسلماً تأثیر می‌کند وقتیکه کارخانه شیر پاستوریزه که یک سازمان دولتی است بهای کره را ۳۰ درصد اضافه می‌کند و تا بدست خریدار برسد اغلب بین ۴۰ تا ۵۰ درصد افزایش قیمت پیدا می‌کند آیا این تصمیم در گرانی سایر اجناس بی‌تأثیر خواهد بود؟ مسلماً تأثیر خواهد داشت آیا هنگامی که جناب آقای وزیر کشاورزی اعلام می‌کند که بزودی بهای گوشت گران خواهد شد آیا انتظار داریم که این فرمایش ایشان در افزایش بهای سایر اجناس بی‌تأثیر باشد؟ مسلماً تأثیر خواهد داشت و از این نوع تصمیمات تاکنون زیاد بوده است از طرف دیگر جناب آقای دکتر ولیان وزیر محترم تعاون و امور روستاها صریحاً اعلام می‌فرمایند که فروشگاه فردوسی باید اجناس را فقط با ۱٪ سود در اختیار مشتری بگذارد و البته این یک تصمیم صحیح و در جهت رفاه و آسایش عمومی است پس چرا دستگاههای دیگر چنین تصمیم صحیحی اتخاذ نمی‌نمایند و این سئوال پیش می‌آید که چرا اصولا بین سازمانهای دولتی هماهنگی وجود ندارد؟ و ما معتقدیم یکی از راههای اساسی برای تثبیت قیمتها و جلوگیری از افزایش قیمتها گسترش شرکتهای تعاونی مصرف در سطح مملکتی است هنگامیکه کالائی مثلاً با ۱٪ سود از طرف شرکتهای تعاونی مصرف در اختیار همه گذاشته می‌شود بهای مشابه آن کالا نمی‌تواند در بازار آزاد افزایش نامتناسب پیدا کند از طرفی کنترل شدید دولت در نرخ‌ها و در حقیقت مهار کردن نرخ‌ها نیز تأثیر فراوانی در تثبیت قیمتها خواهد داشت.

امیدواریم که این تذکرات ما که در کمال خلوص نیت است باعث شود که دولت در این امر مهم دقت و توجه بیشتری نموده و برنامه صحیح و قابل اجرائی در جهت رفاه و آسایش عمومی تنظیم نموده و از خود تحرک بیشتری نشان بدهد.

و اما مسئله انقلاب اداری و آموزشی بارها در ساحت مقدس مجلس شورای ملی مورد بحث و انتقاد قرار گرفت ولی در این مدت هفت سال بهیچوجه دولت نتوانسته این اصول مهم انقلاب را پیاده کند اگر انقلاب اداری و آموزشی آنطوری که لازم است اجرا شود خیلی از مشکلات به دنبال آن از بین خواهد رفت. کارمندان دولت مردمی زحمتکش هستند آنها هم می‌خواهند در مقابل حقوقی که دریافت می‌دارند وظائف خود را بهتر و سریعتر انجام بدهند ولی آیا تشریفات زائد اداری به آنها مجال خدمتگزاری بیشتر می‌دهد؟ اغلب سازمانهای اداری ما هنوز بر مبنای چهل سال قبل قرار دارد همان تشریفات کهنه و قدیمی که بهیچوجه با روح انقلاب مقدس ایران سازگار نیست به این سازمانها حکومت می‌کنند برای یک موضوع کوچک اداری ماهها بلکه سالها مکاتبه می‌شود و مراجعه کننده را ناراضی می‌کنند مگر چند سال وقت لازم است تا بتوان این اصول مهم انقلاب را در سطح سازمانهای دولت پیاده کرد استدعا دارم بفرمائید که در این مدت هفت سال برای اجرای این اصول انقلابی چه اقدامی فرمودید و برای آینده چه برنامه‌ای تنظیم شده آیا ممکن است صریحاً در اینجا اعلام بفرمائید که چند ماه و یا چند سال دیگر اصول انقلاب اداری و آموزشی بطور صحیح اجرا خواهد شد؟ ما در مورد کمبود معلم و تعطیل کلاسهای راهنمائی بارها در اینجا بحث کردیم پاسخهائی که جناب خانم وزیر آموزش و پرورش فرمودند قانع کننده نبود من‌باب مثال چند ماه قبل من شخصاً در مورد تأسیس کلاس چهارم متوسطه که مورد تقاضای اهالی بخش ماسوله از توابع شهرستان فومن حوزه انتخابیه اینجانب از جناب خانم وزیر آموزش و پرورش تقاضا کردم اقدام بفرمایند و تلگرافات و نامه‌های اولیاء دانش آموزان را نیز خدمت ایشان فرستادم نه تنها در این مورد اقدامی نشده بلکه کلاس راهنمائی نیز در بخش مذکور تعطیل شد در نتیجه کودکانی که کلاس پنجم ابتدائی را امتحان داده بودند و می‌بایست در کلاس راهنمائی مشغول تحصیل شوند از تحصیل بازماندند و در آن منطقه دور افتاده سرگردان و بلاتکلیف مانده‌اند و اولیاء آنها نیز در نگرانی بسر می‌برند که این خود متضمن مفاسدی خواهد بود در این مورد نیز تلگرافات و نامه‌هائی رسیده بود که برای اقدام فوری خدمت جناب وزیر آموزش و پرورش فرستادم و شفاهاً نیز از شخص ایشان و آقای دکتر بطحائی معاون پارلمانی خواستار شدم باید بعرض جنابعالی برسانم که نه تنها بهیچوجه اقدامی در این مورد نشد بلکه حتی به نامه‌هائیکه حضورشان تقدیم کردم کمترین پاسخی داده نشد این مشکل تعطیل کلاسهای راهنمائی در اغلب شهرستانها وجود دارد اگر واقعاً برای این امر مهم قبلا پیش‌بینی نکرده بودند چه ضرورت داشت این طرح را پیاده کنند و اینطور باعث نگرانی و ناراحتی کودکان و اولیاء آنها بشوند حق این بود که قبلا مسئله کمبود معلم دوره راهنمائی را حل می‌کردند تا در موقع پیاده کردن این طرح مهم آموزشی دچار ناراحتی نمی‌شدند.

جناب آقای هویدا پاسخ‌های تئوری وزیر محترم آموزش و پرورش که قبلاً ما شنیده‌ایم و بعداً هم نیز خواهند فرمود کافی برای رفع مشکل نیست در موقعی که متمم بودجه مطرح بود همان موقعی که در مورد کلاسهای راهنمائی صحبت می‌فرمودند و توجیه می‌فرمودند که کلاسهای راهنمائی همه دارای معلم هستند و این طرح بخوبی در سطح کشور پیاده شده من در همان لحظه سرگردانی و بلاتکلیفی کودکان بخش ماسوله را مجسم می‌کردم و مسلماً حاضر نبودم که فرمایش جناب وزیر آموزش و پرورش را که با حقیقت وفق نمی‌داد قبول کنم. حال ملاحظه بفرمائید اهالی محل که نطق ایشان را از طریق رادیو یا جراید شنیده و یا خوانده‌اند چگونه توجیه کرده‌اند؟

من اکنون از استان گیلان صحبت می‌کنم. استانی که هم اکنون در زیر پوششی از برف به ارتفاع ۳ متر مدفون است و اخبار تأثرآور آن در آن چند روزه به استحضار همه رسیده است برف توأم با طوفانهای شدید منطقه گیلان را به ستوه آورده خسارات زیادی به شهرها و روستاها وارد شده. در این میان به شهر رشت بیش از سایر شهرهای گیلان لطمه وارد شده ارتفاع برف آنقدر زیاد است که هنوز اغلب نمی‌توانند از درب منزل خود خارج شوند بلکه از پشت بامها و دیوارها عبور می‌کنند مردم از لحاظ سوخت و آذوقه سخت در مضیقه قرار گرفتند چند روز قبل من در رشت بودم و شاهد فعالیت‌های بعضی از سازمانها بودم استاندار جدید گیلان که در بدو ورود به این مشکل بزرگ برخورد کرد خوشبختانه از خود فعالیت و جدیت قابل تقدیری نشان داد و با تشکیل کمیته امداد و نظارت دقیقی که می‌کرد و حتی در بعضی مواقع خود نیز به معیت ماشینهای برف روب برای باز کردن جاده‌ها عزیمت می‌نمود تا آنجا که امکان داشت برای رفع مشکل اقدام نمود در اینجا لازم است که از این صاحب منصب عالیرتبه دولت تشکر کنم و انشاءالله این فعالیت و تحرک ایشان ادامه داشته باشد تا گیلان ما که نسبت به سایر استانها بخصوص در مورد عمران شهری عقب‌ماندگیهائی دارد جبران این عقب‌مانگیها بشود. البته از طرف دولت بخصوص ارتش شاهنشاهی نیز کمکهای ذیقیمتی شده است ولی جناب آقای نخست‌وزیر این اقدامات فقط جنبه تسکین دهنده دارد همانطوریکه عرض کردم خسارات زیادی به شهرها و روستاها وارد شده خیلی خیلی بجاست که دولت برای جبران خسارات اقدام اساسی بکند.

و من بدنبال این مطالب بعضی از مشکلات گیلان را بازگو می‌کنم ولی قبل از بازگو کردن مشکلات در مورد بعضی کارهای بزرگ عمرانی که در منطقه گیلان شده عرایضی می‌کنم. یکی از کارهای بزرگ ساختمان سد عظیم شهبانو فرح است این سد که از شاهکارهای سدسازی در دنیاست خدمت بسیار بزرگ و ارزنده‌ای به کشاورزان برنج کار گیلان کرده و امسال بخصوص اهمیت این سد بیشتر و بهتر و چشمگیرتر بود سابقه نداشت که در گیلان ششماه متوالیاً باران نیاید و امسال از وقتیکه فصل برنج کاری آغاز شد تا بعد از برداشت این محصول قطره‌ای باران نیامد و اگر این سد نبود چه می‌شد؟ مسلماً خشکسالی و به دنبال آن خدای نکرده قحطی بوجود می‌آمد ولی این سد آب مزارع برنج را تأمین کرد بخصوص اثرات تونل آب بر فومن که بعد از سد واقع شده بود در منطقه فومن حوزه انتخابیه اینجانب فوق‌العاده زیاد بود. فومن که اغلب دچار خشکسالی می‌شد و محصول برنج آن تناسب مستقیم با آمدن باران داشت امسال از برکت سد و تونل آب بر فومن حتی بیش از سالهای گذشته محصول برنج بدست آمد ما مردم گیلان از این نعمت بزرگی که شاهنشاه آریامهر به استان گیلان ارزانی داشتند به پیشگاه خدای بزرگ شکرگزار هستیم، ساختمان راه قزوین به رشت، توسعه برق فشار قوی، از کارهای بسیار با ارزش است که در گیلان انجام شده.

اما مسئله چای که برای گیلان یک امر بسیار مهم است سال به سال مشکلی برای تولیدکنندگان چای بوجود آورده بطوریکه اگر دولت در سیاست خود نسبت به چای به نفع تولیدکنندگان تجدید نظر نکند احتمال از بین رفتن این کشاورزی مهم که بعد از برنج مقام دوم را دارد می‌رود بخوبی میدانیم که دستمزد کارگر از سال ۱۳۳۷ تاکنون حداقل به میزان ۵ برابر بالا رفته است و باید هم می‌رفت و ستون هزینه‌های اداری سازمان چای در صفحه ۲۰۰ بودجه ۱۳۵۱ خود دلیل بارز این امر است و به موازات آن هزینه‌های کود و شخم و حمل‌ونقل نیز قوس صعودی را طی کرد در حالیکه بهای خرید چای از طرف سازمان چای از تولیدکنندگان اکنون همانست ه در سال ۱۳۳۷ بوده فقط چند روز قبل در روزنامه‌ها اعلام شد که ۲ ریال به بهای خرید برگ سبز اضافه شده است که خواهیم دید این ۲ ریال بعد از ۱۴ سال کمترین تأثیری برای تولیدکننده ندارد هم اکنون تولیدکنندگان چای با توجه به هزینه‌هائیکه قوس صعودی طی کرده و در مقابل بهای خرید چای از طرف دولت در مدت ۱۴ سال ثابت بوده متحمل ضرر و خسارت می‌شوند بطوریکه نه تنها هیچکس حاضر به ازدیاد سطح کشت چای نیست بلکه سطح کشت فعلی چای نیز در حال پائین آمدن است و اگر تدبیر صحیحی اتخاذ نشود در آینده بعید نیست سطح کشت به صفر برسد در صفحه ۱۹۶ بودجه عملکرد سازمان چای در سالهای (۴۹-۵۰-۵۱) در ردیف هم مورد مقایسه قرار گرفته تولید چای لشگری (چای خشک) در سال ۱۳۴۹ بالغ بر ۱۴ هزار تن بوده ولی در سال ۱۳۵۰ این رقم به حدود ۹ هزار تن تقلیل یافته تعجب‌آور است که در صفحه ۲۰۰ بودجه جمع کل هزینه‌های توزیع و فروش و اداری سازمان چای برای ۱۴ هزار تن خرید سال ۴۹ در حدود ۱۰۸ میلیون ریال بوده ولی جمع کل هزینه‌های توزیع و فروش و اداری سازمان چای برای ۹ هزار تن خرید سال ۵۰ بیش از ۱۴۳ میلیون ریال بوده است یعنی در سال ۵۰ که تقریباً تولید کم شده ولی سازمان چای بیش از سال قبل هزینه‌های خود را بیشتر نموده است و چون سازمان چای بصورت شرکت سهامی اداره می‌شود و از شمول مقررات دیوان محاسبات خارج است و این خود نیز یکی از معایب شرکتهای دولتی است لذا هزینه‌های نامتناسبی بچشم می‌خورد که این خود دلیل نارسائی این سازمان دولتی است با توجه به اینکه هزینهٔ فروش و پخش چای را بخش خصوصی متحمل می‌شود معلوم نیست ارقام هزینه‌های توزیع و فروش در صفحه ۱۹۹ بودجه چرا چنین ارقام بالائی را نشان می‌دهد. علاوه بر اینکه دولت برگ سبز چای را از تولیدکننده به قیمت نازلی خریداری می‌کند و در نتیجه برای تولیدکننده نه تنها نفعی ندارد بلکه متضمن ضرر هم هست دولت در مورد جلوگیری از سوخت این محصول در موقع خشکسالی مانند سال جاری هیچگونه مساعدتی نکرده و نمی‌کند و در نتیجه دیدیم که ۱/۴محصول چای در سال جاری که گیلان دچار خشکسالی شده بود از بین رفت مساعده‌هائیکه سازمان چای به تولیدکنندگان می‌دهد هنوز بر مبنای سال ۱۳۳۷ یعنی ۱۴ سال قبل است آنهم مساعده‌هائیکه بهیچوجه قابل توجه نیست و توأم با مشکلات فراوان اداری است بطور تقریب سالیانه در حدود ۴۰ هزار تن مصرف چای در ایران است که از این مقدار ۲۰ هزار تن محصول چای داخلی است که تقریباً ۲/۳ آنرا بطور معمول دولت از تولیدکنندگان خریداری می‌کند و ۱/۲ آنرا بعلت آنکه بخش دولتی از خرید آن خودداری می‌کند و علت آنهم معلوم نیست تولیدکننده به اجبار به بخش خصوصی به بهای ارزانتر می‌فروشد در نتیجه ۲۰ هزار تن از خارج از کشور یا بطور رسمی و یا بطور قاچاق وارد می‌شود اگر دولت واقعاً وسایل تشویق تولیدکنندگان را فراهم آورد و سطح کشت چای افزایش یابد این ۲۰ هزار تن نیز در داخل کشور تهیه و در نتیجه از خروج ارز قابل توجهی از کشور جلوگیری می‌شود مضافاً به اینکه طبق ارقام بدست آمده از این ۲۰ هزار تن فقط ۵ هزار تن آن از طریق مجاز و ۱۵ هزار تن از طریق غیر مجاز و قاچاق وارد می‌شود، اینک پیشنهاد می‌کنم.

۱- برگ سبز چای بقرار کیلوئی ۳۰ ریال از تولیدکننده خریداری شود.
۲- مساعده‌های بیشتری از طرف دولت در اختیار تولیدکنندگان قرار داده شود.
۳- برای جلوگیری از سوخت بوته‌های چای در هنگام خشکسالی دستگاههای باران مصنوعی از طرف دولت خریداری و به اقساط طویل‌المدت در اختیار چای‌کاران گذاشته شود.
۴- در بهای چای بنفع مصرف‌کنندگان تجدید نظر شود.
۵- برای توسعه سطح کشت چای وام‌های طویل‌المدت در اختیار چای‌کاران گذاشته شود.
۶- تمام محصول چای توسط دولت از تولیدکنندگان خریداری شود.

مسلماً انجام این پیشنهادات تحول عظیمی در کشت و صنعت چای ایجاد خواهد کرد و ضمن ازدیاد درآمد دولت با تأمین چای مصرفی داخلی مقدار قابل توجهی ارز از کشور خارج نخواهد شد.

مسئله مسکن از مسائل و مشکلات مهمی است که استان گیلان با آن مواجه است تصور نمی‌کنیم هیچ استانی مانند استان گیلان دچار کمبود مسکن باشد تمام شهرهای گیلان با این مشکل مواجه هستند هم‌اکنون در شهر رشت و سایر شهرهای استان گیلان کرایه خانه به وضع سرسام‌آوری بالا رفته است کارمندان دولت کارگران و خلاصه همه طبقات از این لحاظ سخت در مضیقه هستند برنامه دولت در مورد خانه‌سازی در سال ۱۳۵۱ را مطالعه می‌کردم برای اکثر استانهای ایران ساختن خانه‌های سازمانی و آپارتمان در نظر گرفته شده است اما برای گیلان در این مورد چه برنامه‌ای بود؟ باید عرض کنم هیچ آیا این کلمه هیچ دلیل عدم توجه دولت به این امر مهم نیست؟ دولتی که مسئله تأمین مسکن را جزء برنامه‌های مهم خود قرار داده است و بارها در مجلس و در مصاحبه‌ها این مسئله را مورد بحث قرار داده و نسبت به آن تبلیغ فراوان کرده است چرا به استان گیلان توجه نکرده؟

برای نمونه شهرستان فومن حوزه انتخابیه خودم را مثال می‌زنم طبق آماری که بدست آوردم ۱۲۵ نفر از رؤسا و معاونین و کارمندان دولت شهرستان فومن بعد از خاتمه سرویس اداری یعنی در حدود ۲ بعدازظهر محل مأموریت خود را ترک می‌کنند و به شهر رشت و بندرپهلوی و لاهیجان می‌روند و روز بعد در سرویس اداری از شهرهای مذکور به محل مأموریت خود برای انجام وظیفه مراجعت می‌کنند بطوریکه بعدازظهرها به استثنای فرماندار و رؤسای شهربانی و ژاندارمری و رؤسای یکی دو ادارة دیگر از کارمندان دولتی کسی در شهر فومن نیست و اگر احتمالاً بعدازظهر کار فوری و فوتی پیش بیاید انجام آن کار میسر نخواهد بود من در این مورد تحقیق کردم و به علت آن پی بردم معلوم شد که این کارمندان دولت بعلت آنکه در شهرستان فومن خانه برای سکونت آنها پیدا نمی‌شود ناچار به سایر شهرهای گیلان مراجعه و در آنجا با هزار زحمتی بوده با کرایه‌های سنگین خانه اجاره کرده و با خانواده خود در آنجا زندگی می‌کنند و فقط برای قبل از ظهرها به فومن عزیمت و در محل کار خود حاضر می‌شوند جمع خانواده این ۱۲۹ نفر در حدود ۸۰۰ نفر هستند. این ۸۰۰ نفر اگر برای دورة مأموریت خود ساکن فومن باشند چون فقط مصرف‌کننده هستند مسلماً بودن آنها تأثیر زیادی در وضع اقتصادی شهر کوچک فومن می‌گذارد و از نظر اجتماعی نیز تأثیر زیادی خواهد داشت چند سال است که از طرف اهالی چندین هکتار زمین هم در اختیار وزارت آبادانی و مسکن گذاشته شده که شاید وزارتخانه مذکور برای شهرستان فومن طرح خانه‌های سازمانی را تنظیم و در این شهر پیاده کند ولی تاکنون بهیچوجه توجهی نشده و برای سال ۵۱ هم همانطوری که عرض کردم هیچگونه پیش‌بینی نشده پس معلوم می‌شود که اعتبارات مربوط به خانه‌های سازمانی و آپارتمانها بطور عادلانه در سطح مملکتی تقسیم نشده نتیجه این بی‌توجهی آن خواهد شد که کارمندان دولت و اصولا مردمی که از لحاظ مسکن در مضیقه هستند بهر ترتیبی شده برای انتقال به تهران اقدام می‌کنند و مهاجرت می‌کنند که خود این مهاجرتها و تمرکز جمعیت در تهران مشکل بزرگی برای دولت است. پس یکی از طریق جلوگیری از انتقال کارمندان دولت به تهران و یا مهاجرت سایر طبقات به تهران تأمین مسکن آنهاست. اینک من از دولت می‌خواهم که به این امر مهم توجه و اقدام فوری بفرمایند.

اکنون که از شهرستان فومن حوزه انتخابیه خود سخن بمیان آوردم لازم میدانم که قسمتی از مشکلاتی که این شهرستان با آن مواجه هست توجیه بکنم، همانطوری که قبلا عرض کردم ساختمان تونل آب بر فومن تحول عظیمی از لحاظ بهبود کشت برنج این منطقه بوجود آورده و در حقیقت کشاورزان برنج‌کار این منطقه از خطر سوخت و بی‌آبی نجات پیدا کردند و این بزرگترین خدمت عمرانی برای این شهرستان بوده و بخصوص جاده اسفالته بین رشت و فومن از کارهای ارزنده‌ای بوده که انجام شده اما برعکس سایر شهرهای گیلان که در مسیر راههای اصلی قرار گرفته‌اند که خود در وضع اقتصادی آنها تأثیر بسزائی دارد. شهرستان فومن در منطقه بن‌بست قرار گرفته و این بن‌بست بودن باعث رکود بازار و وضع اقتصادی این شهرستان است در حالیکه شهرستان فومن مجاور و همسایه شهرستان خلخال است و از بخش ماسوله که از توابع فومن است تا بخش ماجولان خلخال در حدود ۱۰ کیلومتر فاصله دارد و از آنجا نیز تا راه فرعی شاهرود کمتر از ۳۰ کیلومتر است که اگر این راهها که جزء راههای فرعی خواهد بود ساخته شود در حقیقت از نزدیکترین راه ارتباط گیلان با آذربایجان برقرار می‌شود که خود از لحاظ مبادله کالاهای کشاورزی و سایر محصولات در اوضاع اقتصادی دو شهرستان فومن و خلخال تأثیر بسزائی خواهد گذاشت. سالهاست که ساختمان راه فومن به ماسوله که در حدود ۳۰ کیلومتر است و تقریباً ۱۲ کیلومتر آن آماده است جزء برنامه بوده و اهالی نیز طبق پرونده‌های موجود در وزارت راه و سازمان برنامه و استانداری گیلان مرتباً تقاضای شروع ساختمان راه مذکور را داشته‌اند. لازم است که عرض کنم بخش ماسوله در حدود سی‌هزار نفر جمعیت دارد. استیل ساختمانهای ماسوله در ایران بی‌نظیر است. این ساختمانها در دامنه کوهستان با وضع خاصی ساخته شده معادن سرب و مس و آهن در دل کوههای بخش ماسوله بحد وفور است ارزش آبهای معدنی ماسوله حتی از آب علی هم بیشتر است در تابستان مطبوعترین هوای ییلاقی را در گیلان دارد. من از جناب آقای نخست‌وزیر هیئت دولت تقاضا می‌کنم به این منطقه تشریف ببرند و از نزدیک ملاحظه بفرمایند تا بیشتر و بهتر به اهمیت آن واقف بشوند. تحقیق کردم مهندسین مشاور حتی نقشه راه فومن ماسوله را آماده کرده‌اند و طبق مدارک موجود ساختمان راه مذکور جزء برنامه چهارم بوده ولی معلوم نیست به چه علت از ساختن این راه انصراف حاصل شد. اخیراً با وزارت راه و سازمان برنامه تماس گرفتم معلوم نیست چرا ساختمان این راه باارزش متوقف شده در حالیکه می‌بایست برای آن اولویت قائل بشوند واقعاً اگر این راه ساخته شود از رشت و از کنار دریا با سه ربع ساعت می‌توان به ماسوله رفت و بخصوص برای مسافرین کنار دریا در تابستان بازدید این محل و استفاده از آب و هوای آن خیلی آسان می‌شود و البته خیلی بجا خواهد بود که سازمان جلب سیاحان نیز در این نقطه مهمانسرائی نیز دایر نماید بدیهی است این رفت و آمدها در وضع اقتصادی منطقه فومن تأثیر فراوانی خواهد گذاشت و بخصوص که با ساختن چند کیلومتر راه بعد از ماسوله ارتباط بسیار نزدیک بین گیلان و آذربایجان برقرار خواهد شد و من تقاضا دارم بعد از سالیان دراز که این امر بتأخیر افتاده دولت بآن توجه مخصوص بنماید.

تأسیس دانشگاه در گیلان سالهاست مورد تقاضا است آمار موجود در وزارت علوم نشان می‌دهد که به نسبت سایر استانهای ایران دانشجویان گیلانی چه در دانشگاههای داخل و چه در دانشگاههای خارج از کشور رقم قابل توجهی را نشان می‌دهد اصولاً تأسیس دانشکده‌ها و دانشگاهها در شهرستانها خود نیز یکی از طرق جلوگیری از مهاجرت شهرستانیها بتهران است هر یک از دیپلمه‌هائی که در یکی از دانشگاههای تهران قبول می‌شود و برای تحصیل بتهران می‌آید بدنبال این جوان یک خانواده چند نفری به تهران مراجعت می‌کند پس چه بهتر که اصولا دانشگاهها و مدارس عالی در استانهای مختلف مملکت تأسیس شود که هم در بسط فرهنگ شهرستانها تأثیر خواهد داشت و هم از مهاجرت شهرستانیها به تهران جلوگیری می‌کند چنانکه در اغلب ممالک مترقی دنیا نیز چنین است اکنون گیلان از هر لحاظ آماده است تا دولت در این منطقه دانشگاه تأسیس نماید چه خوب بود در این موقع که فرانسویها چنین برنامه‌ای را به دولت ایران پیشنهاد کرده‌اند و شنیده شد که مورد قبول نیز واقع شده این دانشگاه در گیلان دایر بشود. گیلانیها نیز آماده همه نوع کمک جهت پیشرفت این امر مهم هستند، از تصدیعی که دادم بسیار معذرت می‌خواهم (احسنت).

رئیس ـ آقای اکبر مسعودی بعنوان موافق صحبت می‌کنند بفرمائید.

اکبر مسعودی ـ با اجازه مقام ریاست و همکاران محترم.

بنده از بودجه‌ای دفاع می‌کنم که نمایشگر پیشرفت و ترقی و توسعه شگفت‌انگیز کشور و کارنامه دولتی است که بیش از هفت سال در جهت اجرای اصول انقلاب ملی فعالانه کار کرده است ما از بودجه در کشور خودمان چه خاطره‌هائی داریم، خاطره‌های بس اسف‌انگیز، یقیناً مرکوز ذهن همکاران ارجمند هست (کاظم مسعودی ـ تمام ۱/۱۲بود) که در گذشته، دولت‌ها، در آخر هر ماه برای تصویب یک‌دوازدهم بودجه چه حال و وضعی داشتند، موقع پرداخت حقوق کارمندان که می‌رسید دولت از یک طرف مواجه با فشار کارمندان برای گرفتن حقوق و از طرف دیگر مواجه با مخالفت مجلس و احیاناً گرو گروکشی، گرفتن امتیازات، جوازها، تغییر و تبدیلات بود که بنا به میل و هوس، متولیهای مجلس دولت مجبور بود تمام نظرات و تحمیلات آنان را قبول کند تا یک‌دوازدهم بودجه بگذرد و حقوق کارمندان دولت معوق نماند والا دولت با ابستروکسیون، با عدم تشکیل جلسه مجلس روبرو بود. ما تا قبل از مرداد ۱۳۳۲ واقعاً بودجه به معنی واقعی و حقیقی نداشتیم، در حالیکه اساس کار مجلس شورای ملی مطابق اصول قانون اساسی نظارت در دخل و خرج مملکت می‌باشد (صحیح است) که مختص مجلس شورای ملی شناخته شده وهمه میدانیم که بودجه آینه تمام نمای کار مملکت و تعیین کننده درآمد و هزینه‌های کشور و تقسیم اعتبارات و اصلاحات و برنامه‌ها است (صحیح است) ولی در گذشته ما نه بودجه مصوب داشتیم، نه وضع درآمد و هزینه‌هایمان روشن بود نه اصلاحاتی نه برنامه و نه پیشرفتی و تمام کار ما منحصراً این بود که عایداتی از هر طریق و بهر وسیله تهیه کنیم و صرفاً در آخر ماه حقوق کارمندان و هزینه‌های وزارتخانه‌ها را بدهیم، و بهمین دلیل ما از شهریور ۱۳۲۰ تا مرداد ۱۳۳۲ واقعاً از قافله تمدن عالم، از پیشرفت، از ترقی، از توسعه بازماندیم نه تنها بودجه نداشتیم هیچ چیز نداشتیم، هرج و مرج و لجام گسیختگی، برخورد افکار و عقاید گوناگون، منفعت طلبی‌ها، اختلافات از هر نوع، عوام فریبی‌ها، دخالت خارجیان، وجود احزاب و جبهه‌های مخرب و منفی‌باف ما را ذلیل و بیچاره ساخته بود. اگر آن دست غیبی که در مواقع سخت، هنگام معرکه‌ها و حوادث بزرگ به یاری ما می‌شتابد مسلماً از آستین بیرون نیامده بود کشور ما مضمحل و استقلال ما، تمامیت و حاکمیت ما از بین رفته بود. ما تازه ۱۸ سال است زندگی به معنی واقعی داریم،

میدانیم چه می‌کنیم، بکجا می‌رویم، برنامه داریم، در طریق پیشرفت و تکامل و ترقی قدم گذاشته‌ایم و الحق در این ۱۸ ساله ما ره صد ساله پیموده‌ایم، تازه بعد از رفع آن تشنجات بود که ما فهمیدیم باید مملکت دارای بودجه باشد، هزینه و درآمد کشور معلوم باشد، برای تحصیل درآمدها و وصول آن و همچنین هزینه‌های کشور باید نقشه و برنامه داشت، برای اصلاحات، برای عمران و آبادی باید برنامه درازمدت تهیه کرد، وقتی دولت‌ها ثبات یافتند تهیه بودجه نیز شکل یافت و دولت‌ها کوشش کردند بودجه را بموقع آماده و بموقع به مجلس شورای ملی تقدیم کند تا بموقع یعنی پایان سال تصویب شود اما در همین موقع نیز بودجه بمعنی واقعی کلمه تهیه نمی‌شد و جنبه صددرصد علمی و عملی منطقی و اصولی نداشت. بنده بودجه سالهای ۱۳۳۲ تا ۱۳۳۹ یعنی سالهای قبل از انقلاب را مطالعه کرده‌ام اگر بخواهم تمام ارقام و اعداد آنها را در این‌جا بخوانم و از لحاظ کمیت و کیفیت و طرز بودجه‌نویسی مقایسه کنم با بودجه‌های بعد از انقلاب و بودجه حاضر سر همکاران عزیز را بدرد آورده‌ام فقط می‌خواهم یک نظر اجمالی ببودجه سال ۱۳۳۹ یعنی آخرین بودجه سالهای قبل از انقلاب ملی را که دولت دکتر اقبال در اسفند ماه سال ۱۳۳۸ بدوره نوزدهم تقنینیه مجلس شورای ملی تقدیم و در تاریخ ۱۳۳۸/۱۲/۱۸ تصویب شده بیافکنیم و ببینیم کجا بوده و بکجا رسیده‌ایم این‌جا وقتی صحبت می‌شود بنده می‌بینم بعضی‌ها واقعاً منکر می‌شوند همه چیز را این واقعاً قابل تأسف است ببینیم در مدت ۱۲ سال چه ترقیات و چه پیشرفت‌هائی نصیبمان شده است، البته خاطر همکاران گرامی آگاه است که دوران نخست‌وزیری دکتر اقبال دوران شروع اقدامات بزرگ اقتصادی، دوران حرکت بجلو و دورانی بوده است (صحیح است) که کشور با برنامه جلو میرفته است اقتصاد ما شروع به رشد و نمو کرده و خلاصه قدم‌های اولیه برای ترقی و توسعه برداشته شده است در چنین موقعی بودجة که دولت تقدیم کرده رقم درآمد آن اعم از عمومی و اختصاصی و بنگاه‌ها و شرکت‌ها و سازمان‌های دولتی مبلغ ۸۲۲۷۴۱۰۵۸۰۳ ریال و از حیث هزینه مبلغ ۸۳۱۷۶۶۸۲۱۰۴ ریال بوده است بدین معنی که بودجه سال ۱۳۳۹ هفت برابر کمتر از بودجه سال ۱۳۵۱ می‌باشد و این رشد و ترقی و پیشرفت و جهش اقتصادی، در تاریخ کشورها و ملت‌ها مسلماً بی‌سابقه است و چنین جهشی بجلو آنهم در مدت ۱۲ سال حکایت از پیروزی ما در همه زمینه‌ها، در همه رشته‌ها، در همه مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فنی، تکنیکی، علمی می‌کند، ما در اینجا وقتی صحبت از بودجه می‌کنیم باید این موضوع را در نظر بگیریم که در قدیم بودجه در کشور ما چه بوده و بر چه منوال و طریق تهیه می‌شد، چند قلم دخل و چندین قلم دیگر خرج همین و همین تمام صفحات لایحه بودجه از ۱۰، ۱۲ صفحه تجاوز نمی‌کرد، اما بودجه سالهای اخیر، بر یک نهاد دیگر متکی است، بودجه بر پایه، علم، فن، تکنیک، تنظیم شده و در تهیه آن همه جهات و عوامل و کیفیات و اصول علمی، فنی بکار گرفته شده و هیچ، مطلب و موضوع و هیچ نکته فراموش نشده، کلیه اهداف و برنامه‌ها و فعالیت‌های کشور برای یکسال در همه زمینه‌ها و در هر رشته‌ای از امور اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، مالی در بودجه منعکس شده است و دولت سعی کرده است از پیشرفته‌ترین رویه‌های علمی و منطقی و اصولی متداول در جهان استفاده کرده تا یک بودجه ۱۸۰۰ صفحه‌ای که نمایشگر و نمایاننده اوضاع گذشته و حال و آینده کشور است تهیه نماید، بطوریکه وقتی در کمیسیون بودجه ما به جزوه‌ها و کتابهای بودجه رسیدگی می‌کردیم می‌دیدیم که چقدر برای تهیه آن مساعی و کوشش بکار رفته است اینجا صحبت از کمیسیون بودجه شد جناب آقای فرهادپور خودشان تشریف داشتند که با چه دقت و نظم و دلسوزی بررسی کردیم جناب دکتر دادفر با کمال دقت و قوت و قدرتی که در ایشان هست به بررسی بودجه پرداختند و این سابقه نداشت که مثلا مدیر عامل بانک ملی ایران را برای پاسخگوئی به کمیسیون بخواهند. مدیر کل بانک ملی می‌گفت این اولین بار است که در یک کمیسیون به مجلس شورای ملی آمده‌ام و معلوم نیست کمیسیون تا چه حد حق دارد که بکار بانک ملی رسیدگی کند. البته یکی از نمایندگان پاسخ ایشان را داد بهر صورت ما میدیدیم که همه چیز در بودجه هست همه اطلاعات، همه آمارها و ارقام، در باره هر چیز و همه چیز بطوریکه شرکت‌کنندگان در کمیسیون احساس می‌کردند در یک مکتب عالی اقتصادی و مالی کسب علم و دانش می‌کنند مخصوصاً که دولت نهایت سعی و کوشش را بکار می‌برد که بوسیله وزراء و معاونین و کارشناسان خود هر اطلاعی هر آماری که اعضای کمیسیون بخواهند در دسترس آنان گذارده شود. ما در آنجا به یک اطلاعات دست اول می‌رسیدیم و خوشبختانه دولت هویدا شرکت می‌کرد در کمیسیون‌ها و همه رؤسای اقتصادی مملکت شرکت می‌کردند و توضیح می‌دادند و این نحوه رسیدگی به بودجه و این دقت و توجهی که هم از طرف اعضای کمیسیون بودجه و هم از طرف نمایندگان دولت بکار می‌رفت واقعاً باعث اعجاب بود. در کمیسیون بودجه به جزوه‌ها و کتابها رسیدگی کردیم دربارة هر چه و همه چیز و معاونین وزارتخانه‌ها معترف بودند که خیلی چیزها یاد گرفتیم و این خود از ویژگیها و خصوصیات این عصر و زمان است که واقعاً عصر دیگر و زمانی دیگر است، بهرحال بودجه‌ای که امروز مطرح است ارائه دهنده قوت بنیه مالی ایران و نشانه قدرت اقتصادی کشور است و همه اینها نشانه موفقیت کشور و ملت ما در دهه اخیر است و پیروزی انقلاب ملی ما را حکایت می‌کند، زیرا انقلاب حیات‌بخش ملی بما این امکان را داد که زیربنای اقتصادی خود را چنان استحکام بخشیم که رشد اقتصادی کشور ما بیش از حد متعارف و مافوق انتظار باشد (صحیح است) چنانکه در سال /۱۳۵۰ توسعه رشد اقتصادی به قیمتهای جاری به ۱۹ درصد رسیده است، بهرحال، این هشتمین بودجه‌ای است که از طرف دولت آقای هویدا تهیه و تقدیم مجلس شده است، اولین بودجه مربوط به سال ۱۳۴۴ است که در اسفند ماه /۱۳۴۳ به مجلس تقدیم شده و دولت فعال هویدا هر سال سعی کرده است بودجه پر تحرک‌تر و پر رونق‌تر و منطقی‌تر تهیه نماید (صحیح است) و برای اولین بار در این کشور در زمان دولت آقای هویدا بوده است که بودجه بدون کسر و نقصان، یعنی بودجه متوازن و متعادل تنظیم شده است (صحیح است) که این خود یکی از خصوصیات این عصر و این زمان و یکی از مهمترین خدمات دولت هویدا است (صحیح است) همچنین بودجه‌هائی که در سالیان اخیر از طرف دولت آقای هویدا تقدیم شده همه متکی بر ارقام واقعی و حقیقی بوده و هیچ نقطه اجمال و ابهامی در آن نبوده است بنده قبل از آنکه وارد خصوصیات و مزایا و ارقام و اعداد بودجه شوم باید کمی به حاشیه بپردازم. شک نیست که کشور ما در دهه اخیر به اندازه دهها سال بجلو رفته، کشور ما از یک جامعه نیمه فئودالی به یک کشور صنعتی و توسعه یافته تبدیل شده است (صحیح است) مظاهر فرسوده و کهن و ظلم و ستم قرون و اعصار از میان رفته، جامعه ما از آن خواب سنگین سالها و قرنها رهائی یافته و چهار اسبه بجلو رانده شده است. رهبری داهیانه شاهنشاه آریامهر مسلماً تنها زمزمه همه ترقیات و پیشرفتهای این کشور است (صحیح است) ملت ایران واقعاً و حقیقتاً مدیون و مرهون دلسوزی، نیک‌اندیشی، مآل‌اندیشی رهبری مدیرانه شاهنشاه است، هیچ دولتی نتوانسته است در این کشور توفیق یابد مگر آنکه منویات ملوکانه را که جز خیر و صلاح ملت ایران چیز دیگری نیست درک کند و بکار بندد ما در این سی سال به تجربه این موضوع را دریافته‌ایم و مسیر و جریانات این زمان مسئله را برای ما ثابت کرده است که نیات خیرخواهانه و بشر دوستانه شاهنشاه آریامهر فراراه دولتها است (صحیح است) پس ما باید در اینجا اذعان کنیم که علت ادامه زمامداری هویدا جز این نیست که هویدا نیات مبارک ملوکانه را بخوبی درک کرده و آنرا بکار بسته است چنانکه قسمت عمده پیشرفتها و ترقیات دهه اخیر در زمان هویدا و دولت ایشان تحقق یافته و هویدا مأمور اجراء آن بوده است (صحیح است) همچنین این مطلب به اثبات رسیده که هر وقت کشور ما دارای نخست‌وزیری بوده که حسن نیت داشته و گوش بفرمان شاهنشاه داشته، کشور و ملت ما از آسایش و از رفاه و از پیشرفت و ترقی بهره‌مند بوده است (صحیح است) نخست‌وزیری داشتیم که چه حرفهائی زد مملکت را به ورشکستگی کشید و ما آثار و عواقب آن حرفها را چند سال بعد درک کردیم من آقای هویدا را یک بار بیشتر بطور خصوصی ندیده‌ام ولی همه سال چون روزنامه‌نویس هستم از ایشان تجلیل کردم و از ایشان توقعی نداشته‌ام و تردید نیست که حسن نیت کاراکتر عالی، رفتار شایسته مردم‌داری، توفیق ایشان را در امر زمامداری تسهیل کرده است، من واقعاً باید بگویم که هویدا از یک وجهه بخصوصی در میان مردم برخوردار است (صحیح است) که نام او برای همیشه در تاریخ بعنوان یک نخست‌وزیر خوب، مردم دوست، خدمتگزار شاه و مردم ثبت شده است (صحیح است) چنانکه ما نخست‌وزیران دیگری داشته‌ایم که همانند هویدا مردم از آنها به نیکی یاد می‌کنند چون در بکار بستن منویات عالی ملوکانه و در اجرای آن نیات عالی کوشا بوده و در راه اعتلاء و پیشرفت کشور سهمی داشته‌اند.

برگردیم به بودجه، بودجه سال ۱۳۵۱ یک مزایائی دارد که ما باید آن مزایا را برشمریم و تجزیه و تحلیل کنیم تا اهمیت این بودجه پرتحرک و مترقی که کارنامه دولت است معلوم شود. بودجه سال ۱۳۵۱ چه در زمینه امور عمرانی و چه در مسائل رفاه بیشتر مردم نسبت به بودجه‌های سالهای گذشته مزیت و برتری دارد. بنده یکی از ارقام بودجه را اینجا تشریح می‌کنم مهمترین مسئله که در بودجه بچشم می‌خورد اضافه درآمدهای دولت است بخصوص از نفت که رقم آن از ۱۴۳/۶ میلیارد ریال در سال ۱۳۵۰ به ۱۷۸/۲ میلیارد ریال یعنی در حدود ۲/۲ میلیارد دلار افزایش یافته است.

وقتی ما نظر می‌افکنیم به درآمد نفت در سال ۱۳۳۹یعنی در همان بودجه‌ای که عرض کردم ۱۲ سال پیش درآمد نفت ما یک رقم ۹۹۴۱۰۱۴۰۰۰ ریال را نشان می‌دهد و با مقایسه با رقم ۱۷۸/۲ میلیارد ریال امروزی زمین تا آسمان فرق دارد ببینید چقدر مجاهدت و کوشش و اهتمام و درایت لازم است که ظرف ۱۲ سال درآمد نفت از آن رقم به این رقم برسد (صحیح است) درگذشته از نفت چه داشتیم؟ ۲۱ سال پیش درآمد نفت ما یک رقم ۴۴/۹ میلیون دلاری که تقریباً ۳۴۰ میلیون تومان است نشان می‌دهد تحصیل این درآمد قلیل با بدبختی هرج و مرج، ناامنی و عدم ثبات توأم بود، امروز درآمد ما هیجده هزار تومان است میفرمائید این پولها را خرج نکنیم پس این برنامه‌های عمرانی را با چه پولی عملی کنیم این درآمد را ما در سایه ثبات و آرامش و قوت و قدرت کشورمان و در اثر اتخاذ یک سیاست ثابت، روشن یعنی سیاستی که با استقلال ملی و حاکمیت و مصالح عالیه کشور ما مطابقت دارد و سیاست مستقل ملی اسم آن است بدست آورده‌ایم این پول صرف چه می‌شود؟ صرف اجراء پروژه‌های مهم، صرف عمران و آبادی سراسر کشور که همه مردم از آن نفع برده‌اند و می‌برند، آنها که می‌خواستند بهر یک از افراد کشور روزانه یک پیت نفت بدهند و در این کار تبلیغ می‌کردند و عوام فریبی را به نهایت درجه رسانیده بودند و روی بی‌سیاستی و بی‌تصمیمی و اغراض شخصی منبع درآمد ما را خشک ساخته بودند امروز بیایند و ببینند که در اثر حسن سیاست و دلسوزی و قوت و قدرت چه موفقیت‌هائی نصیب ما شده است، ملت ایران به پیشگاه شاهنشاه آریامهر سر تعظیم فرود می‌آورد (احسنت) و استیفاء حقوق ایران از نفت را در سالهای اخیر و مجاهدتها و تدبیر و سرسختی که در این امر ملی بکار رفته بخوبی می‌شناسد و می‌ستاید ملت ایران خاطره سال گذشته را که شاهنشاه آریامهر پرچم جانبداری از حقوق نه تنها کشور خودمان بلکه همه کشورهای صادرکننده را بدست گرفتند و آن حمایت و آن پشتیبانی بی‌نظیر شاهنشاه برای استیفاء حقوق ملت‌های دارنده نفت در سراسر عالم منعکس گردید و باعث ازدیاد درآمد کشورهای صاحب نفت و هم موجب سربلندی و افتخار برای کشورمان شد از یاد نمی‌برد، میدانید اضافه درآمد برای ما چه مبلغی است، مبلغی در حدود ۴۰ میلیارد ریال در سال ۱۳۵۰، بعلاوه در اثر مذاکرات اخیر بازهم یک رقم ۲۰۰ میلیون دلار معادل ۱۵/۲ میلیارد ریال عاید خزانه دولت خواهد گردید بنده ایام گذشته عید در لندن بودم می‌گفتند نفت را شما گران کردید به ما گران می‌فروشند گفتم ما چیزی نگرفته‌ایم، حق خود را گرفته‌ایم منظور این است که در اروپای غربی منعکس است و از سیاست مدبرانه شاهنشاه یاد می‌کنند (صحیح است) در اینجا من باید از فعالیت شرکت ملی نفت ایران که امروز با بزرگترین کمپانیهای نفتی جهان در پهنه و عرصه بین‌المللی رقابت می‌کند و فعالیت آن منحصر به داخل کشور نیست (صحیح است) بلکه به سراسر دنیا توسعه پیدا کرده است تقدیر کنم (صحیح است).

مسلماً حسن مدیریت باعث این همه موفقیت شده است آقای دکتر اقبال در رأس صنعت عظیم نفت با الهام از افکار عالیه شاهنشاه و بکار بستن تعلیمات و منویات ملوکانه توانسته است خدمات ذیقیمتی بکند (صحیح است) (معیری ـ دکتر اقبال مرد شریف و خدمتگزاری است) این جا صحبت شد که شرکت نفت کار کرده است این را بدانید شرکت مجزا از دولت نیست (صحیح است) دولت راهنمای شرکت نفت است همراهی می‌کند مجاهدت می‌کند در کمیسیونها، در کنفرانسها دولت شرکت می‌کند (آفرین) البته شرکت نفت بجای خود کارش را می‌کند ولی سیاست بالا سیاست ارشادی با دولت است که می‌رود در کنفرانس شرکت می‌کند، بحث می‌کند برای استیفای حقوق ملت ایران فعالیت و حتی جانبازی می‌کند (صحیح است) واقعاً باعث نهایت خوشوقتی و قدردانی است در سالهای اخیر شرکت ملی نفت توانسته است قراردادهای مهم و ذیقیمتی با شرکتهای خارجی برای اکتشاف و استخراج نفت منعقد سازد که آخرین آن در مرداد ماه سال جاری با شرکتهای خارجی برای بهره‌برداری از نواحی واگذاری منعقد شده و علاوه بر تعیین پذیره‌ها در این قراردادهای مشارکت برای اولین بار مزایای جدیدی نسبت به قراردادهای سابق کسب شده این خیلی اهمیت دارد نباید سرسری گرفت اینجا صحبت می‌شود نان گرانست، اتوبوس خرابست و کم است بیائید این مزایا را برسید که اهم آن عبارتست از منظور نمودن بهره مالکان از حداقل ۱۲۱/۲ درصد تا ۱۶ درصد، ثانیاً تعیین داور در صورت بروز اختلاف بین طرفین به عهده رئیس دیوان عالی کشور ایران واگذار شده و ضمن آنکه محل داوری در تهران تعیین شده داوری نیز بر طبق قوانین ایران بعمل خواهد آمد، ثالثاً نفت‌کشهای ایران برای حمل نفت صادره حق تقدم خواهد داشت همچنین یکی دیگر از موقعیتهای شرکت ملی نفت ایران انعقاد قرارداد بین شرکت ملی صنایع پتروشیمی و شرکت ژاپنی میتسوئی برای ایجاد یکی از بزرگترین مجمع‌های پتروشیمی جهان که جمع سرمایه‌گذاری این طرح ۳۸۰ میلیون دلار خواهد شد. بعلاوه امضاء یک قرارداد بین شرکت ملی گاز و شرکت فرانسوی اراپ و شرکت ژاپنی سی‌ایتیو برای فروش ۳ میلیون گاز طبیعی مایع طی مدت بیست سال، ساختمان پالایشگاه ساسولبورگ در افریقای جنوبی که با مشارکت شرکت ملی نفت ایران در اردیبهشت ماه سال جاری پایان یافت و شروع بکار کرد یکی دیگر از اقدامات مهم شرکت ملی نفت است در ساختن این پالایشگاه ۳۰۰ تکنیسین ایرانی شرکت داشتند، شرکت ملی نفت به منظور نفوذ در بازارهای بین‌المللی در عملیات تصفیه و توزیع فرآورده‌های نفتی در کشورهای عمده مصرف‌کننده با جدیت مشغول اقدام است و طرح‌های متعددی برای نیل به این مقصود در دست مطالعه دارد.

در بودجه سال ۱۳۵۱ یک رقم ۳۶۰ میلیون ریال اختصاص داده شده است به کمک به کشورهای خارجی و جناب آقای نخست‌وزیر توضیح دادند که این کمک بلاعوض خواهد بود. مسلماً این کمکی است که دولت به کشورهای کوچک و دوست و همسایه و شیخ‌نشین‌های خلیج فارس می‌کند و برای ما جای کمال خوشوقتی است که دولت می‌تواند از بودجه خود حتی به کشورهای خارجی کمک کند (آفرین) البته سیاست ما در مورد حفظ و حراست از خلیج فارس و این راه آبی روشن است و جای هیچگونه شبهه نیست که دولت شاهنشاهی اقتدار آنرا دارد که حاکمیت خود را بر سراسر مرز و کرانه‌های خود در طول خلیج فارس اعمال کند بخصوص که ما با کمال خوشوقتی توانستیم حاکمیت خود را بر جزایر دهانه تنگه هرمز که متعلق به خودمان بود برقرار کنیم بنده اینجا با این که نمی‌خواستم صحبتی بکنم راجع به دولت بعثی عراق حتماً باید صحبت کنم. تحریکات دولت بعثی عراق نمی‌تواند کوچکترین خللی در اراده ما به حفظ و حراست حقوق خودمان و حاکمیت خودمان وارد آورد (صحیح است) وقتی ما می‌گوئیم کشور اتحاد جماهیر شوروی که از دوستان ماست و امروز با ما روابط تجاری، فنی و علمی و فرهنگی بسیار خوب دارد اینهم به نفع ما و هم به نفع آنهاست. این موفقیت در همین مورد بزرگ را ببینید چقدر مهم است چرا در باره‌اش صحبت نمی‌کنید.

کاظم مسعودی ـ این نتیجه سیاست مستقل ملی است.

اکبر مسعودی ـ سیاست دولت مبنی بر دوستی و توسعه آن با تمام کشورهای همسایه و همجوار بخصوص اتحادیه امارات خلیج فارس یک سیاست عاقلانه و دوراندیشانه است و از این طریق هم عراق نتوانسته است در اخلال در روابط ایران با شیخ‌نشین‌های سواحل خلیج فارس طرفی ببندد و تمام نقشه‌های او نقش برآب شده است حتی در مورد شیخ‌نشین رأس‌الخیمه سیاست مستقل ملی ما وضع ما را در قبال کلیه کشورهای جهان روشن ساخته است هیچ زمان مانند امروز روابط کشور ما با دول و ملل خارجی به این درجه از خوبی نبوده است (صحیح است) ایران امروز در جهان سیاست از یک وجهه و موقعیت استثنائی برخوردار است، امروز دولت ما با تمام کشورها از شرق و غرب از همة قاره‌ها با هر سیستم و هر نوع حکومت روابط دوستانه دارد، در جریان استقلال کشورهای کویت، بحرین، قطر ایران اولین دولتی بود که آنها را به رسمیت شناخت (صحیح است) و این دولت عراق است که در دشمنی پافشاری می‌کند و علت آنهم معلوم است.

ایلخانی پور ـ ملت عراق که نیست اینها افراد بعثی هستند که بفرمان دولت عراق هم اصول انسانی را زیر پا گذاشته‌اند.

اکبر مسعودی ـ ایران هوادار و طرفدار جدی صلح سلم و امنیت و آرامش در جهان است (صحیح است) ایران سیاست مسالمت‌آمیز و رویه همزیستی مسالمت‌آمیز را با کشورها و رژیم‌های مختلف دنبال می‌کند. ایران همیشه در مجامع بین‌المللی از ضد استعمار حمایت کرده و طرفدار آزادی همه ملت‌ها و جلوگیری از استعمار و استثمار بوده است (صحیح است) دولت حمایت خود را همیشه از نهضت فلسطینی‌ها از حقوق اعراب در مبارزه با صهیونیزم اعلام داشته است ولی در عین حال دولت ما باید همیشه مجهز باشد و قدرت خود را تقویت کند تا بتواند از سراسر مرزها و کرانه‌های خود دفاع کند و تا وقتی که خلع سلاح عمومی تحقق نیافته این اصل دنبال می‌شود و این یک امر طبیعی است، حالا چرا عراق با ما دشمنی می‌کند هروقت در این کشور یک دولتی آمده است که حقوق خود را حفظ کند و خواسته است که برای استیفاء حقوق خود بخصوص از نفت ایستادگی و پافشاری کند یک جریاناتی بر ضد کشور ما بوجود آمده است، درست است که استعمار یک پای خود را از خلیج فارس عقب کشیده است ولی همیشه دم خروسها بجای خود باقی مانده است. این حزب بعث سابقه دارد به سابقه حزب نگاه کردم تاریخ خواندم این حزب بعث را میشل عفلق عامل استعمار بعد از جنگ بین‌الملل دوم برای حفظ حقوق یک کشور استعماری بوجود آورد، که همیشه در جریانات خاورمیانه به نفع استعمار قدم جلو گذاشته و همیشه مجری نیات استعمار و استعمارگران بوده است، میشل عفلق‌ها جز اینکه بساز استعمار برقصند و برای ملل خاورمیانه گربه‌رقصانی کنند وظیفه و مأموریت دیگری ندارند، خداوند شر این اشخاص را از کشور و ملت عراق دور سازد، به سابقه و شیوه کار آنان وقتی آدم نگاه می‌کند می‌بیند همیشه مانع پیشرفت ملل خاورمیانه و ملت‌های عرب بوده‌اند، آنها همه وقت مانع مبارزات اعراب علیه اسرائیل بوده‌اند، شما رفتار بعثی‌ها مخصوصاً جناح میشل عفلق را با کشورهای سوریه، مصر، لبنان، اردن ببینید و قضاوت کنید که اینها جز اجرای نیات استعمار کار دیگری ندارند. شما ببینید به روز مردم عراق چه آورده‌اند، ۱۳ سال است مردم عراق از دست این خدانشناس‌ها، این خائنین آرام و قرار ندارد، نه اصلاحاتی، نه عمرانی، نه برنامه‌ای، همه فکرشان برای نفاق‌افکنی، برای آدم‌کشی، یکروز کمونیست هستند یکروز از ناسیونالیسم دم می‌زنند، و کمونیست‌ها را می‌کشند و در خیابانها جوانان بعثی مسلحانه هر فردی را بنام کمونیست بودن از دم تیغ میگذرانند، این نوکران استعمار چشم دیدن و شنیدن ترقیات کشور ما را ندارند دیدید چه به روز هموطنان ما آوردند، ای کسانیکه ایرانی هستید و آلت دست بعثی‌های عراق قرار می‌گیرید شما چه فکر می‌کنید آیا الگوی سیاست این نوکران استعمار را می‌خواهید برای ما هدیه بیاورید من تعجب می‌کنم کشوری که امروز با آنها می‌خواهد قرارداد ببندد نمیداند اینها همانهائی بودند که کمونیست‌ها را در یک روز خوانهای بعثی در فاصله حکومت عبدالکریم قاسم و عارف به خیابانها ریخت و هر آدمی را هر شخصی را بنام کمونیست کشتند آیا می‌خواهید ایران را به روز عراق در آورید، آیا می‌خواهید تهران را به بغداد تبدیل کنید، آیا می‌خواهید اهواز و شیراز و اصفهان و آبادان و مشهد، این شهرهای عزیز و آباد را به روز بصره و کربلا و نجف و سامره و کوفه بیاندازید، که کسی جرئت عبور در خیابانها نکند که خوراک و پوشاک و احتیاجات مردم جیره‌بندی است، که مسلمانان و شیعیان را آنطور زجر و آزار می‌دهند که دانشگاه هزار ساله نجف را با آن وضع فجیع می‌بندند و علماء را آنطور مورد شکنجه و اذیت قرار می‌دهند، که اموال موقوفه که در طی قرنها مردم ایران به بارگاه‌ها و قبور ائمه اطهار تقدیم داشته‌اند به غارت و یغما می‌برند، من واقعاً از این معدود ایرانی نماها که آلت دست این اشخاص معلوم‌الحال که کوس رسوائی آنها در نزد ملتهای عرب و خاورمیانه زده شده تعجب می‌کنم و تأسف می‌خورم از این طرز فکر البته تمهیدات و توطئه‌چینی‌های این عوامل مزدور و یا غافل و یا اغفال شده هیچ تأثیری در این کشور ندارد چنانچه هر اقدام آنان با جواب دندان‌شکن مردم ایران مواجه شده زیرا در این مملکت که از برکت انقلاب اجتماعی و سایه امنیت و آرامش و ثبات همه مردم در رفاه و آسایش بسر می‌برند و همه کار دارند و همه در کار و تحصیل درآمد، در مسافرت، در اظهار عقیده آزادند، در این مملکتی که میلیونها دهقان و کارگر و پیشه‌ور و روشنفکر پشت سر دولت برای حفظ میراث انقلاب و اصول انقلاب ایستاده‌اند (صحیح است) این تمهیدات و این اخلال‌گریها هیچ تأثیری و هیچ خریداری و هیچ طرفداری مسلماً ندارد (صحیح است) و دشمنی‌های دارودسته البکر و صدام حسن تکریتی نمی‌تواند ذره‌ای در اراده مردم و در ادامه اصلاحات و آبادی و عمران و در توسعه و ترقی کشور ما اثر داشته باشد و یا آنرا از پیشرفت باز دارد و یا آنرا کند سازد و همه مردم با اتحاد و اتفاق کامل دولت را در اجرای اصلاحات پشتیبانی و یاری کرده و می‌کنند (صحیح است).

اینجا صحبت از احزاب شد. بنده یک فرد حزبی هستم باید از حزب خودم دفاع کنم ما افتخار می‌کنیم که عضو یک حزب ملی به معنی اخص کلمه هستیم یک حزبی که برای اولین بار صرفنظر از آن حزب خائن که متکی به یک ایدئولوژی جهانی بود این حزب که متکی به ایدئولوژی ملی است در این مملکت هیچ حزبی نیامده است (فرهاد پور ـ چه کسی به شما گفته است؟) بنده حزب شما را می‌شناسم حزب ملی است بنده صحبت ایدئولوژی می‌کنم بله حزبی که ایدئولوژی آن ایدئولوژی انقلاب ایران است راه خوب ما متکی به راه و رسم ملت ایران است. بنده خودم عضو حزب ملیون بودم رئیس دفتر حزب ملیون بودم حزب ملیون ایدئولوژی نداشت ما در حوزه‌های حزبی می‌نشستیم نمی‌توانستیم روی چیزی صحبت کنیم ولی امروز ما می‌توانیم صحب کنیم و در یک اصولی بحث کنیم تعلیم داده می‌شود شما می‌خواستید روز شش بهمن تظاهرات حزب ایران نوین را ببینید که کارگران با چه نظم و ترتیبی شرکت داشتند (فرهاد پور ـ به حساب خودتان نگذارید) به آنها تعلیم می‌دهند و اصول انقلاب را به آنها می‌آموزند، حزب ایران نوین مسلماً تنها حزبی است که در کشور ما توانسته است طبقات مختلف جامعه را بزیر پرچم حزب بکشاند، به آنها تعلیم دهد، اصول تحزب را بیاموزد، و یک وحدت و یکپارچگی بیسابقه میان طبقات جامعه ایجاد کند، حزب در دوران پس از انقلاب مأموریت و رسالت خود را بخوبی انجام داده و حفظ و حراست میراث انقلاب ملی را نگهبان بوده است. ده‌ها هزار کارگر، دهقان یا پیشه‌ور، روشنفکر، بازرگان صاحبان صنایع هم اکنون زیر لوای حزب فعالیت می‌کنند، حزب در توسعه دموکراسی نقش اساسی بر عهده داشته و هزاران هزار اعضای با ایمان حزب در جریان انتخابات انجمن‌های شهر، شهرستان، استان، شوراهای داوری، خانه‌های انصاف، خانه‌های فرهنگ روستائی، انجمن‌های ده، شوراهای منطقه‌ای آموزش و پرورش فعالانه شرکت و در راه تحقق دموکراسی واقعی و سپردن کار مردم به مردم کوشش کرده‌اند، حزب در انتخابات مجالس مقننه شرکت مؤثر داشته و به اتکاء آراء کارگران، دهقانان و اعضای بی‌شمار حزب همیشه موفقیت داشته است مسلماً چنین حزبی که هم دارای قوه و قدرت تشکیلات و هم دارای ایدئولوژی مترقی وهم پاسدار و نگهبان انقلاب ملی ایران است می‌تواند به موفقیت‌های بزرگ دیگری نائل شود و همه وطن‌پرستان و آزادیخواهان این کشور از اینکه بعد از سالیان دراز کشور دارای یک قوه سیاسی مهم و یک تشکیلات عظیم است خوشوقت هستند و شک نیست که اصل تحزب پایه‌های تشکیلات سیاسی و رژیم کشور را تقویت می‌کند و همانطور که شاهنشاه بارها و بکرات فرموده‌اند.

کاظم مسعودی ـ اکثریت مطبوعات ایران در این حزب هستند.

اکبر مسعودی ‍ـ همینطور اکثریت مطبوعات ایران اینها اشخاصی نیستند که بی‌خود بروند زیر لوای حزبی. بنده در حوزه مطبوعاتی حزب شرکت می‌کنم می‌بینم با چه علاقه شرکت می‌کنند.

اسعد رزم‌آرا ـ اکثریت قریب باتفاق مطبوعات در حزب ایران نوین هستند.

اکبر مسعودی ـ احزابی بودند که به اصطلاح طرفدار طبقه کارگر و دهقان بودند.

دکتر شفیع امین ‍‍ـ در ظاهر این بود در باطن مقاصد دیگری داشتند.

اکبر مسعودی ـ من از شعارهای پشت پرده این حزب چیزی نمی‌گویم چون در شأن مجلس نیست (آفرین) بقایای اینها همه پیر شده‌اند از همه جا بیرونشان کردند و آنها به عراق پناه برده‌اند حیف و صد حیف که این اشخاص اغلب تحصیل کرده بودند اینها را هیچ جا راه نمی‌دهند حتی در آن کشور مألوف خودشان هم راهشان ندادند و به عراق پناه بردند با کمال تأسف چون اغلبشان خودشان از مالکین بزرگ بودند و معتقد به آنچه می‌گفتند نبودند و کارگران را میکشاندند به خیابانها چون در آن روز کارگران سواد سیاسی نداشتند حتی در میدان توپخانه بنده جزو تماشاچیها بودم که مرده باد ساعت می‌گفتند.

فرهاد پور ـ از قیافه‌های آنها چیزی یادتان هست؟

اکبر مسعودی ـ بله یادم می‌آید. ما در جریان محاکمه‌ای که اخیراً در دادگاههای نظامی جریان داشت یک سخنانی شنیدیم از یک عده متهمین و مجرمین که متأسفانه همه جوانند و تجربه ندارند و از جریانات این مملکت مطلع نیستند و آن زمان را درک نکرده‌اند که احزاب مخرب فرق نمی‌کند از چپ و راست اگر توده بود که جز خرابکاری و نفاق‌افکنی و تجزیه‌طلبی چیزی نمی‌خواست احزاب راست هم بودند که ما را به عقب برمیگرداندند و به ارتجاع میکشاندند خوب این حزب به اصطلاح مترقی و به اصطلاح طرفدار طبقه کارگر، طرفدار دهقانان مملکت چه می‌خواست صرف‌نظر از آن عقاید پشت پرده‌اش شعارهایش چه بود، نان، کار، بهداشت، فرهنگ این آقایان حتی تصور، حتی فکر این را به مخیله خود خطور نمی‌دادند که روزی بتوانند حتی شعار تقسیم اراضی و املاک را بدهند، چون معتقد به آنچه می‌گفتند نبودند. کارگر و دهقان و روشنفکر برای آنها یک آلت معطلة بود برای افکار مخرب آنان. آنها حتی فکر این را نداشتند به زنان این کشور حقوق سیاسی داده شود طرفداری آنها از طبقه کارگر منحصر به این بود که کارگران را به خرابکاری در کارگاه تحریک کنند، بکار نکردن، به اعتناء نکردن بقوانین مملکت، به اعتصابها، به جنجالها و در نتیجه لطمه وارد آوردن به اقتصاد مملکت و در نتیجه به اضمحلال مملکت برای رسیدن بهدفشان اینها همان مارکسیستها و لنینیستها بودند که حالا این جوانان ۳۰-۴۰ نفر هستند، باز هم دنبال آن افکار هستند و خود را پیرو مکتب مارکسیست لنینیست میدانند، مارکسیست یعنی فلسفه که مخصوص قرن نوزدهم آنهم در موقعیت سرمایه‌داری آن روز بود لنینیست که در شرایط خاص سال ۱۹۱۷ رژیم تزاری مورد استفاده بلشویکها قرار داشت و این تزهائی است که امروز در شرایط عصر حاضر حتی آنها که بوسیله آن تز به حکومت رسیدند آن تزها را تخطئه می‌کنند و قبول ندارند و در شرایط و اوضاع و احوال فعلی آنرا قابل قبول نمیدانند، حالا این جوانان بدون اطلاع از فلسفه‌های سیاسی و نتایج آن و بی‌اعتباری آن و بطلان آن لااقل در عصر حاضر که عصر ضد استعمار است، عصری که همه ملت‌ها آزاد شده‌اند که استعمار ریشه کن شده است دنباله روی می‌کنند از این تزها و آنرا می‌خواهند برای ما به ارمغان بیاورند، آنها که در همین تهران میتینگ ۲۰۰ هزار نفری راه می‌انداختند چه کردند که حالا شما ۲۰-۳۰ نفر ۱۰۰ نفر یا ۱۰۰۰ نفر در مملکتی که انقلاب ریشه تمام نارضایتی‌ها را قطع کرده است که کارگران این مملکت که بازوی اصلی و قوه بزرگ سیاسی هستند به حقوقشان رسیده‌اند و نارضایتی در میان آنها نیست که دهقانان این مملکت که ۶۰ درصد جمعیت مملکت را تشکیل می‌دهند روی زمین متعلق بخودشان زراعت می‌کنند و بهره‌برداری می‌کنند بنفع خودشان، و دیگر آقا و ارباب ندارند مسلم است که این افکار دیگر خریدار ندارد البته یک روزی بود که واقعاً نان نبود، فرهنگ نبود، بهداشت نبود اما امروز چه میگوئید اگر در این مملکت هر کس بخواهد کار بکند کار هست یکروزی کار نبود بنده یادم است یکی که یک درجه دکترا داشت می‌آمد اینجا ۶ ماه یکسال باید بگردد تا کار پیدا کند تازه چکاری؟ دکترا را می‌فرستادند با ماهی ششصد تومان حقوق اندیکاتورنویسی کند حالا می‌روند می‌گردند در کشورها مغزهای ایرانی را با حقوقهای بسیار گزاف آنها را می‌آوردند حقوقی که معادل حقوق رئیس دیوان عالی کشور است به آنها می‌دهند.

دکتر الموتی ـ در دوره برنامه چهارم یک میلیون کار جدید در این مملکت ایجاد شده.

اکبر مسعودی ـ هر که کار بخواهد هست، آموزش و پرورش در سراسر کشور تعمیم و توسعه یافته است بهداشت برای همه هست، امنیت و آسایش و راحتی و رفاه هست تردید نیست که همان کارگران و دهقانان به دهان این یاوه‌گویان مشت می‌زنند و به افکار و عقاید سخیف آنان میخندند و مسلم است که این افکار و عقاید نمی‌توانند در یک اجتماعی که همه چیز دارد و برکت انقلاب ملی و در نتیجه مجاهدتها و کوششها امنیت و رفاه و ثبات و آرامش در آن استقرار یافته نفوذ و رسوخ کند.

بنده اینجا یک توضیحی عرض کنم به این اظهاراتی که راجع به نرخ‌ها در این مملکت می‌شود. به کرات صحبت شده اعضای محترم حزب مردم صحبت می‌فرمایند ما ببینیم در سال چند درصد روی نرخ‌ها رفته است نوسانات نرخ‌ها را در کشورهای دیگر ببینید البته آنچه در اختیار دولت ماست در انحصار دولت ماست سعی داشته است بهیچوجه گران نشود و گران هم نشده است آخر شما ملاحظه بفرمائید همین اتوبوسی را که از اینجا تا شمیران به سه ریال ۱۸ کیلومتر راه می‌برد توجه کنید (دکتر دادفر ـ این نرخ مربوط به ۱۶ سال قبل است) بنده در سال ۱۳۲۵ یادم هست که در چهار راه پهلوی یک خط اتوبوسرانی بود بنام عدل ۵ ریال می‌گرفت می‌برد به شمیران بنده امروز خودم اتوبوس سوار هستم سه قران می‌گیرند ۱۸ کیلومتر طی می‌کند بنده واقعاً خودم خجالت می‌کشم آنوقت راه بیابان بود اینقدر ایستگاه نداشت اینقدر مصرف بنزین و گازوئیل نداشت ۵ قران را ۳ قران می‌گیرد اگر دولت زیاد کند داد و فریاد راه می‌اندازید اعتراض می‌کنید تکلیف چیست اگر به شرکت واحد کمک کنند فریاد بلند می‌کنید مسلماً اتوبوسرانی با این نرخ ضرر می‌کند و دولت باید جبران این ضرر را بکند چاره‌ای ندارد بنده در کمیسیون بودجه با کمک به شرکت واحد مخالفت کردم ولی چاره نیست آقای نخست‌وزیر فرمودند بنشینید یک نقشه‌ای طرح کنید بنده در آنجا مخالفت کردم ولی بودجه تصویب شد و بنده دفاع می‌کنم آنجا مخالفت کردم ببینید حزب ما چگونه است که نه تمهیدی بود نه مقدمه‌ای بود نه توطئه‌ای بود که مخالفت کنیم همه تعجب کردند که بلند شدم و مخالفت کردم تعجب کردند چطور یک عضو حزب ایران نوین بلند شده و مخالفت با بودجه می‌کند بله با تمام این حرفها من مخالفت کردم به قیافه و چهره نخست‌وزیر نگاه کردم دیدم قیافه روشن است بدش نیامد وقتی از انتقاد من بدش نیاید از انتقاد شما مسلماً به طریق اولی بدش نخواهد آمد بنده خدمت آقای دبیر کل عزیز که اینجا تشریف دارند رسیدم عرض کردم صحبت من چه جور تأثیر کرد گفتند بسیار بسیار خوب بود گفتند در مواردی که قابل انتقاد است انتقاد کنید هیچ اشکالی ندارد (کاظم مسعودی ـ دمکراسی این است) بحث کنید آزادی است دموکراسی است خیال می‌کنید آقای دکتر الموتی به بنده گفت صحبت کنم من خودم آمدم یکی از اعضای حزب خودمان در راهرو گفت مسعودی چرا این حرفها را گفتی این حرفها را در بارة وام چرا گفتی چرا انگشت روی نقطه ضعف گذاشتی بنده جواب دادم که با حسن نیت صحبت کردم که این چیزی که اینجا نوشتید وام وام نیست سرمایه خارجی است می‌آورید اینجا در مقابلش طرح و پروژه دارید ۴٪ نفع می‌دهید صدی چقدر می‌برید چرا به عنوان وام نوشته‌اید این یک سرمایه خارجی است وام گرفتن برای یک مملکت که سالی ۲ میلیارد درآمد نفت دارد چه تأثیری دارد؟ (کاظم مسعودی ـ قبلا وام می‌گرفتند و حقوقها را می‌دادند) یک مبلغ جزئی وام چه اثر دارد؟ یکروزی بود که وام می‌گرفتند و می‌رفتند اروپا خرج می‌کردند (مهندس صائبی ـ حقوق می‌دادند) یا حقوق کارمندان دولت را می‌دادند مخالف بودیم خلاف شئون ایران بود امروز وام می‌گیرند و به مصرف معینی می‌رسانند و این استفاده دارد برای مملکت (ایلخانی پور ـ جواز جو می‌دادند)(فرهاد پور ـ هر که جواز جو گرفته نوش جانش) جناب فرهاد پور در کمیسیون بودجه هم بعضی لطیفه‌ها می‌فرمودند و ما از قوه بیان و شیرینی بیانشان استفاده می‌کردیم من به ایشان ارادت دارم و ایشان را یکی از سخنرانان خوب حزب مردم میدانم به همه آقایان ارادت دارم بنده بهیچوجه نمی‌خواهم حزب مردم را تخطئه کنم حزب مردم یک حزب رسمی است آنهم حزب ملی است حزبی است که افراد ملی جمع شده‌اند در جهت روش خودشان (دکتر بهزادی ـ زیاد هم تعریف ندارند) البته دولت بهیچوجه نخواسته نرخ اتوبوس را زیاد کند و دولت با همه اشکالی که از جهت کسر نرخ اتوبوس هست این کار را نکرده است اجناس انحصاری را هم همیشه در یک حد و نرخ معقول نگاه داشته است (دکتر دادفر ـ قیمت نان را بفرمائید چهارصد هزار تن گندم وارد شده و هیچکس در هیج کجای کشور نبود که بگوید نان ندارم) آنچه که بنده نمی‌گویم جناب دکتر دادفر استاد بنده می‌فرمایند. در حالیکه ما تابع نوسانات دنیائی هستیم ما نمی‌توانیم در لاک خود فرو رویم البته نرخهای دنیائی در وضع ما تأثیر دارند ما جنس وارد می‌کنیم در دنیا نرخ فلان جنس تغییر می‌کند ترقی می‌کند، ما می‌توانیم آن جنس را نخریم و مصرف نکنیم؟ چنانکه ما در مورد نفت خودمان چانه می‌زنیم که قیمت را بالا ببریم همه چیز در حال ترقی است، ما مجزای از دنیا نباید زندگی کنیم و فکر کنیم که همه چیز امروز در آن دستخوش تحول و تطور است ما به عقب نمی‌توانیم برگردیم دومرتبه برویم بنشینیم بگوئیم هر چیز را در داخله درست کنیم مصرف کنیم نمی‌شود این حرف عملی نیست باید با دنیا رابطه تجارتی و اقتصادی داشته باشیم در این باب به دولت ایراد دارم که چرا در مورد نرخ‌ها با واقعیت صحبت نمی‌کند و حقایق را بگوید و با صراحت هم بگوید احیاناً اگر گرانی هست دلایل آنرا بگوئید ولو اینکه عده‌ای خوششان نیاید.

بنده اینجا قبلا هم عرض کردم امروز ما روابط بسیار دوستانه با کشور اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی داریم آن عرایضی که کردم مربوط به ۲۵-۳۰ سال قبل بود رژیمی که خود دولت‌های بعد از آن زمان در شوروی انتقاد می‌کردند ما با آن وضع دست‌بگریبان بودیم موضوع آذربایجان یادمان نرفته ولی امروز ما تجلیل می‌کنیم از سیاستمداران شوروی که همه جا با ما موافقت و مرافقت دارند و در توسعه روابط اقتصادی خودشان با ما نهایت کوشا هستند طرفین از این امر استفاده می‌کنیم و یا باعث نهایت خوشحالی و خوشوقتی ماست همین کشورهای سوسیالیستی شرق چکسلواکی، رومانی، مجارستان، بلغارستان امروز اینها بما کمک می‌کنند از نظر اقتصادی و صنعتی ما نهایت تشکر را داریم اشتباه نشود صحبت راجع به گذشته بود باید به این جوانهای اغفال شده یادآور بشویم که چه وضعی در گذشته داشتیم و حالا چه وضعی داریم اینجا یک اضافه مخارجی در سال ۵۱ در بودجه کل کشور هست و این اختصاص داده شده است به امور عمومی و دفاع ملی بنده عرض کردم ما از نظر دفاع ملی مجبوریم تا موقعیکه خلع سلاح در دنیا عملی نشده است خود را از هر جهت تقویت کنیم و به این موضوع دولت هویدا توجه کافی داشته است. همیشه یکی از مواد مهم سیاست دولت آقای هویدا این مطلب است اشتباه نشود در امور دفاعی ۵۹۳/۷۸ میلیون را به ۱۰۰۹۴۱ اضافه کردیم به بودجه دفاعی، در سال ۵۱ به امور اجتماعی توجه بسیار شده از ۶۶ میلیون به ۸۸ میلیون اضافه شده، امور اقتصادی از ۱۱۷ به ۱۳۸ در این بودجه سه رقم بزرگ هست که اختصاص داده شده به رفاه کارمندان دولت یک مرحله اجرای مرحله دوم قانون استخدام برای این کار مبلغی تخصیص داده شده است و یک مبلغی برای اضافه حقوق و ترفیع کارمندان در سال ۵۱ است. آیا اینجا قابل ایراد است یک نکاتی بنده از این بودجه در آوردم که این مطالب را نباید نادیده گرفت در سال تحصیل آینده تعداد دانشجویان مدارس عالیه از ۸۴۰۰۰ نفر به ۹۲۰۰۰ نفر می‌رسد این مطلب شوخی نیست ۹۲۰۰۰ دانشجو در این مملکت تحصیل می‌کنند و دولت وسایل تحصیل آنها را از هر حیث فراهم می‌کند حتی در این بودجه یک رقم بزرگ گذاشته شده برای خرید پلاژ در سواحل شمالی ایران برای دانشجویان اگر میفرمائید نباشد بفرمائید. در سال آینده تهران دارای ۲۲۴۸۸۱ شماره تلفن خودکار خواهد بود که نصب ۷۱ هزار شماره تلفن جدید برای تهران پیش‌بینی شده است (یکنفر از نمایندگان – قیمت تلفن را بفرمائید) از قیمت تلفن که میفرمائید خودم هم ناراحتم برای اینکه یکمرتبه نرخ تلفن خانه من شد سه برابر شاید روی همان خط معیوب بوده این مطلب چیست نمیدانم دولت باید واقعاً فکری بکند (صحیح است) بنده نمیدانم ولی ضررش به بنده خورده می‌گویم انکار نمی‌کنم دست بدست نمی‌مالم و می‌گویم که تلفن خانة خود بنده هم سه برابر شده علت را نمیدانم این مسأله‌ای است که در کمیسیون بودجه خیلی صحبت شد جناب فرهادپور خیلی صحبت کردند همه صحبت کردیم اعتراض کردیم جواب قانع کننده متأسفانه بما ندادند ولی این را هم باید گفت که تلفن دارد کار می‌کند تلفن دارد شبکه‌هایش را توسعه می‌دهد البته مخارجی دارد که می‌خواهد تأمین کند و این بچه نحو خواهد بود من نمیدانم ولی موضوع قبوض آبونمان مورد اعتراض مردم واقع شده است برق منطقه‌ای در تهران در سال ۵۱ به ۳۸۴۰۰ مشترک جدید برق خواهد داد و مجموع مشترکین برق تهران در پایان سال ۵۱ به ۶۱۳۰۰۰ نفر خواهد رسید در سال ۱۳۵۱ بیش از ۷۰٪ عواید نفت کشور نه صرف حقوق و مزایا بلکه صرف اجرای طرح‌های عمرانی مملکت خواهد شد و برای پرداخت‌های عمرانی مبلغ مهمی در این بودجه منظور شده در سال ۱۳۵۱ – ۱۶۰۰۰۰ نفر از مستخدمین ادارات و وزارتخانه‌ها و مؤسسات دولتی مشمول مرحله دوم قانون استخدام می‌شوند که در سال ۵۱ طبقه‌بندی شده مرحله دوم درباره آنان اجرا می‌گردد ۱۴۰۰۰۰ معلمین وزارت آموزش و پرورش مرحله دوم قانون از اول دی‌ماه درباره آن اجرا شده است از اول سال ۵۱ – ۱۰٪ بحقوق بازنشستگی و وظیفه از کار افتادگی ورثه مستخدمین که رتبه اداری غیر لیسانس دارند و مستخدمین رسمی عادی اضافه خواهد شد یک رقمی در بودجه گذاشته شده که در کمیسیون بودجه اصلاح کردیم بهمت آقای دکتر دادفر رئیس کمیسیون بودجه و همچنین در این مورد باید گفت آقای فرهادپور پیشنهاد کردند و تصویب شد و تاریخش را هم تغییر دادند که یک تاریخی گذاشته شده بود در این تبصره که ممکن بود شامل یک عده از ورثه مستخدمین عادی که در قدیم فوت کرده‌اند نشود لذا این تبصره را اصلاح کردیم که شامل کلیه کارمندان غیر رسمی شد که از اول سال ۱۳۵۱ ماهیانه ۴۰۰۰ ریال بآنها می‌دهند و این اقدام بزرگی است و بسیار قابل توجه و باعث سپاسگزاری است پرداختهای عمده‌ای که دولت در سال ۵۱ می‌کند بنده اینجا یادداشت کردم گرچه همکاران عزیز خسته شده‌اند البته باز می‌بخشید اضافه شدن یک پایه ترفیع ۱۰۰ میلیون تومان اجرای مرحله دوم قانون استخدام کشوری ۳۴۰۰ میلیون اشتباه محاسبه ۶۶/۵ میلیون وقتیکه در کمیسیون بودجه بررسی می‌کردیم نامه‌های بسیاری از این مستخدمین می‌رسید که استحقاق کمک دارند در مورد طلبی که از دولت دارند دولت اگر قبول دارد که طلب دارند باید بدهد و مبلغی که در این بودجه گذاشته شده برای اینمورد کافی نیست البته این یک راه است که بیک عده‌ای می‌رسد و می‌دهند من خودم دوستانی دارم که در اینمورد تلفن می‌کنند که از این عمل دولت تقدیر بکنم در پشت تریبون مجلس کمک بسایر کشورها ۳۶۰ میلیون ریال است اصلاحات ارضی ۶۰۰ میلیون ریال و این یک رقمی است که لازم است در بودجه باشد برای پرداخت بهای املاکی که تقسیم شده است بنده یک مقدار دیگر وقت دارم و گویا وقت به ناطق بعدی نمی‌رسد و جلسه ختم می‌شود بنابراین بنده بقیه مطالبم را عرض می‌کنم (میرافضل – راجع به توسعه مخابرات هم بفرمائید) جناب میر افضل مرقوم فرموده‌اند که راجع به توسعه مخابرات صحبت کنم (میرافضل – راجع به تلفن که فرمودید راجع به این موضوع هم بفرمائید) در این بودجه باید در مورد دادگستری هم حتماً صحبت کنم گفته شده که در کمیسیون بودجه روی بودجه صحبتی نشد اقدامی نشد و تغییری داده نشد چرا تغییر دادیم یک رقمی بود در بودجه برای خرید خانه برای ادارات دادگستری و ما گفتیم که قضات واجبترند قضات احتیاج دارند که بآنها کمک بشود حقوق قضات کافی نیست با آن شغل مهمی که دارند این مبلغ را ما درخواست کردیم و پیشنهاد کردیم و جناب صدری کیوان که همیشه در پیشنهاد تبصره‌های مفید پیشقدم هستند ایشان پیشنهاد کردند دولت و جناب آقای هزاره هم قبول کردند وزارت دادگستری هم قبول کرد ولی باید بگویم که این کافی نیست قضات وظیفه مهمی دارند وضیفه سنگینی دارند قضات ما از پاکترین کارمندان دولت هستند من قضات را بخوبی می‌شناسم من وکیل دادگستری هستم ۲۰ سال است وکیل دادگستری هستم و هیچوقت شغل دولتی نداشته‌ام (یکنفر از نمایندگان – حالا هم وکیل هستید) بله حالا هم وکیلم من بکار خودم و دادگستری اعتقاد دارم برای اینکه هر حرفی می‌خواهید بزنید در دادگستری امروز قضات خوب بسیارند یعنی اکثریت قریب باتفاق قضات دادگستری کارشان که واقعاً با کمال خوبی انجام می‌دهند البته در دادگستری کار زیاد است رکود کار علت دارد چه بکنند سالی چقدر پرونده چک بلامحل به دادگستری ارجاع می‌شود و این مربوط به خصوصیات اخلاقی مردم است. متأسفانه ما هر چه از نظر مادی پیش رفته‌ایم هنوز از نظر معنوی و اخلاقی به آن درجه‌ای که باید برسیم نرسیده‌ایم در مورد نرخها ما همه تقصیرها را به گردن دولت می‌گذاریم یک اشخاصی هستند که گران می‌فروشند تعدی و تجاوز می‌کنند دولت هم که همه را نمی‌تواند کنترل کند بنده می‌روم یک پرده برای خانه‌ام تهیه کنم یک کارگر می‌آید و بجای ۱۰ تومان ۱۰۰ تومان می‌خواهد پرده را هم نصب کرده و چاره‌ای نیست این مطالب را نمی‌رسند همیشه مسئله نان و نخود و لوبیا و پنیر را مطرح می‌کنند اینها را هم پرسید (فرهاد پور ـ ما پرده نمی‌خریم ولی پنیر می‌خوریم!) (خنده نمایندگان) اینها دیگر به دولت مربوط نیست کار دولت نیست مربوط به خصوصیات اخلاقی جامعه است باید جامعه همانقدر که ترقیات مادی کرد از نظر اخلاقی هم ترقی بکند. البته ترقی هم کرده است ولی باز هم می‌بینیم که تعدی و تجاوز می‌شود نه این اصنافی که صحبت می‌شود از آنها صنوف دیگری هم هستند که در حزب نیستند و گرانفروشی می‌کنند آنچه در حزب خودمان می‌بینیم اشخاصی هستند پاک، آقای سعادت فرد را بنده زیاد با ایشان آشنائی ندارم ولی شنیده‌ام که یک فرد خدمتگزار اصناف است (صحیح است) و در کار خودش بسیار بسیار آدم درست و پاک است (فرهاد پور ـ سعی کنید بیشتر آشنا شوید تا تعریفی که می‌کنید بشناسید) بسیار زحمت می‌کشند بسیار آدم درستی است آدم پاکی است وی یک اصنافی هستند که اصلا در حزب هم نمی‌آیند و گرانفروش، آنها هستند از دادگستری صحبت می‌کردیم دادگستری الآن وظایف بسیار سنگینی از جهت اجرای اصول انقلاب در مورد شورای داوری و خانه‌های انصاف دارد مهم است خیلی مهم است (صحیح است) اسمش را گذاشتیم عدل پهلوی و واقعاً عدل پهلوی است وضع دادگستری تغییر کرده، دادگستری ۲۰ سال پیش نیست که آنجا اعمال نفوذ بشود فلان پرونده به نفع فلان شخص بشود از این کارها نمی‌شود و آنوقت گذشت البته، رکود کار هست به علت وجود پرونده زیاد که آنهم دارد حل می‌شود. دیوان کشور ما که یک وقتی ۲-۳ سال نوبت پرونده‌ها می‌رسید امروز ظرف دو ماه رسیدگی می‌کنند به پرونده‌ها می‌رسند ولی کار زیاد است این را نمی‌شود منکر شد وکلای دادگستری هم توقعاتی دارند از دولت هیچوقت به این طبقه منور مملکت توجه نشده است (صحیح است) در صورتیکه اینها در مجامع عالی بین‌المللی می‌روند در مجامع حقوقی بین‌المللی میدانم و دفاع می‌کنند از تز انقلابی ایران همه جا دفاع می‌کنند با اینکه هیچوقت به اینها توجهی نشده است اینها بیگاری می‌کنند دهها سال است بیگاری می‌کنند. بنده هنوز که وکیل مجلس هستم هنوز دادگاه جنائی بنده را دعوت می‌کند به نام وکلی تسخیری بنده باید بروم اگر پولی گرفته‌ام از موکلی می‌توانم کار را به تأخیر بیاندازم ولی آنکه زندان است و بنده وکیل تسخیریش هستم باید بروم و از او دفاع کنم و وکلای دادگستری همه اینطورند چون کارشان یا معاضدتی است یا تسخیری وضعشان خیلی بد است وکلای دادگستری اکثریت وضعشان تأسف‌انگیز است بازنشستگی و تأمین ندارند باید توجه بشود در کمیسیون بودجه دیدیم یک رقمی گذاشته‌اند برای نظام پزشکی مگر نظام پزشکی چند سال است تشکیل شده است من احترام می‌گذارم به جناب آقای دکتر اقبال رئیس محترم نظام پزشکی، این نظام پزشکی دو سال است تشکیل شده در این بودجه یک مبلغی گذاشته‌اند برای اطبای مملکت ولی برای وکلای دادگستری که یک کانون قدیمی ۴۰ ساله است ۴۰ سال دارد فعالیت می‌کند یک کانونی است که مورد توجه دنیائی است عضو کانونهای وکلای دنیائی است روی حرفهائی که می‌زند حساب می‌کنند آنها می‌روند آنجا دفاع می‌کنند از تز انقلابی ایران و باید هم بکنند وظیفه‌شان است برای اینکه خودشان استفاده کرده‌اند از امنیت و آرامش مملکت استفاده کرده‌اند ولی باید همینطور که توجه می‌کنید به طبقات دیگر به آنها هم توجه بکنید، چرا نمی‌کنید؟ یک مبلغی در بودجه‌تان بگذارید برای کمک به اینها وکیل تسخیری را ببینید در تمام ممالک دنیا در کشور فرانسه مبلغ عمده‌ای در سال به وکلای دادگستری بابت تسخیری می‌دهند انگلستان و آمریکا هم می‌دهند عالی کار می‌کنند بیگاری موقوف شده به موجب اصل منشور ملل متحد بیگاری منسوخ شد (فرهاد پور ـ آقای مسعودی بنده پیشنهاد کردم که این پولها را تقسیم بکنند بین کانون وکلا و نظام پزشکی ولی اکثریت متأسفانه رد کرد) خیر رد نکرد صحبت شد که بماند برای دورة آینده! (خنده نمایندگان) چون وقت دارد تمام می‌شود یک صحبت دیگر هم دارم که باید بکنم و آن راجع به کارمندان دادگستری است. کارمندان دادگستری اشخاصی معیل و بیچاره (فرهاد پور ـ بیچاره نگوئید) و بازنشسته‌ها که حسابشان جدا است همین‌ها هستند که زحمت می‌کشند به این پرونده‌های مهم و زیاد شبانه روز زحمت می‌کشند مثل اینکه آقای معاون وزارت دادگستری هم توجهی ندارند به این مطالبی که بنده عرض می‌کنم. کارمندان دادگستری چند روز پیش جمع شده بودند بنده اسمشان را نمی‌برم که شاید مورد بی‌مهری واقع شوند شکایت داشتند از وضع خودشان استدعا می‌کنم توجه بفرمائید در این اعتبارات و اضافاتیکه در نظر می‌گیرید برای این کارمندان چون اینها آن اضافات و هزینه سفرها و مزایائیکه بعضیها دارند ندارند می‌توانید به آنها توجه بفرمائید. بنده باید اینجا از ضابطین دادگستری هم صحبت بکنم از شهربانی و ژاندارمری، شهربانی که این روزها فعالیتش خیلی زیاد است و متأسفانه یک عده خائن هر روز تولید اشکال می‌کنند و افسران جوان ما را در حالیکه دفاع می‌کنند از حقوق ملت ایران، ناجوانمردانه می‌کشند واقعاً که خجالت‌آور است که یک افسر جوان یک پاسبان ایستاده دفاع می‌کند از مال و جان و ناموس مردم یک دفعه او را بکشند. نمیدانم شخصی که او را می‌کشد پهلوی نفس خودش خجالت نمی‌کشد. شب که می‌رود خانه‌اش بخوابد چه فکری می‌کند؟ این از ضابطین دادگستری در شهرها، ضابطین دادگستری در دهات و خارج از شهرها این ژاندارمری که وقتی صحبت می‌کنم آن ژاندارمری قدیم نیست بخوبی اصلاح شده است و مورد توجه هم هست بنحوی کارهای خود را بخوبی و درستی و پاکی انجام می‌دهد که واقعاً قابل تقدیر است باید در اینجا از خدمتگزاران مملکت در هر مقام و مرتبتی که هستند و از هر جهتی که خدمت می‌کنند واقعاً تقدیر و تقدیس کنم بنده از اینکه مصدع شدم معذرت می‌خواهم البته می‌بخشید (احسنت).

دکتر الموتی ـ بسیار خوب صحبت کردید.

- تعیین موقع و دستور جلسه بعد ـ ختم جلسه

۶- تعیین موقع و دستور جلسه بعد ـ ختم جلسه.

رئیس ـ چون وقت دیر است با اجازه خانمها و آقایان جلسه امشب را ختم می‌کنیم جلسه آینده به ساعت ۹ صبح فردا موکول می‌شود و دستور کلیات لایحه بودجه سال ۱۳۵۱ کل کشور می‌باشد.

(ساعت هفت و پنجاه و پنج دقیقه بعدازظهر جلسه ختم شد).

رئیس مجلس شورای ملی ـ عبدالله ریاضی.