مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۷ اردیبهشت ۱۳۰۷ نشست ۲۴۴

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری ششم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری ششم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری ششم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۷ اردیبهشت ۱۳۰۷ نشست ۲۴۴

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره‏۶

جلسه: ۲۴۴

صورت مشروح مجلس پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۳۰۷ مطابق ۲۶ ذیقعده‌الحرام ۱۳۴۶

فهرست مندرجات:

۱-تصویب مرخصی آقای اسعد

۲- ادامه مذاکرات نسبت به خبر کمیسیون بودجه راجع به اعزام محصل به اروپا

(مجلس دو ساعت و نیم قل از ظهر برپاست آقای پیرنیا تشکیل گردید)

(صورت مجلس یوم سه شنبة ۲۵ اردیبهشت را آقای دولتشاهی قرائت نمودند)

غائبین با اجازة جلسة قبل

آقایان: آیه الله زادة خراسانی ـ نگهبان ـ میر ممتاز حیدری مگری ـ دهستانی ـ میرزا محمد تقی طباطبائی ـ امیر تیمور کلالی ـ افسر ـ آقا زادة سبزواری – امامی خوئی ـ ثقه الاسلامی ـ جهانشاهی ـ اسکندری ـ جوانشیر ـ سلطان محمد خان عامری ـ محمود رضا ـ میرزا حسین خان ابراهیمی ـ مولوی

غائبین بی اجازة جلسة قبل

آقایان: اسدی جمشیدی مازندرانی ـ ذوالقدر ـ حاج میرزا حبیب الله امین ـ اعظمی ـ قوام شیرازی – مهدوی ـ مقدم ـ عباسمیرزا ـ حاج حسن آقا ملک ـ لیقوانی ـ محمد ولی‌میرزا ـ فرشی ـ حاج غلامحسین ملک

دیر آمدگان با اجازة جلسة قبل

آقایان: امام جمعة شیراز – ملک مدنی – دشتی ـ شریعت ـ زاده ـ افخمی ـ حاج آقا حسین زنجانی ـ معتضد استر آبادی دیر آمدگان بی اجازة جلسه قبل

آقایان: روحی ـ مرتضی قلیخان بیات.

رئیس ـ آقای عمادی

عمادی ـ عرض می‌کنم که بنده خواستم تذکر بدهم که آقای جمشیدی علت غیبتشان این است که یکی از بستگانشان سخت افتاده و مرخصی هم خواسته‌اند منتها بوسطة عدم انعقاد کمیسیون عرایض اجازه داده نشده خواستم این تذکر بدهم تا اینکه کمیسیون تشکیل شود و اجازه ایشان صادر شود و دیگر اینکه این اولین دفعه ایست که ایشان مرخصی خواسته‌اند

رئیس ـ دستور عهد نامه مودت و تجارت با لهستان است.

بعضی از نمایندگان ـ بعد از لایحه اعزام محصلین

رئیس ـ بعد از لایحه اعزام محصلین

بعضی از نمایندگان ـ صحیح است

رئیس ـ پیشنهادی رسیده است قرائت می‌شود

(بشرح ذیل قرائت می‌شود)

بنده پیشنهاد می‌کنم خبر کمیسیون بودجه راجع بطلب آقا یاحتشام السلطنه جزو دستور شود حشمتی

حشمتی ـ خاطر محترم آقایان مستحضر است که اسن طلب آقای احتشام السلطنه متعلق بزمان سفارت کبرای اسلامبول و مخارج اعضاء سفارتخانه است درموقع جنگ بین المللی که دولت نتوانست طلب مسلم اعضاء را بفرستد آقای احتشام السلطنه مجبور شدند برای حفظ حیثیات مملکت و ولت این وجه را قرض کنند و حقوق اعضاء و مخارج سفارت را بدهند از آنوقت تا بحغال این وجه همینطور مانده و ایشان در چنگال طلبکارهای خارجی گرفتارند یک دقیقه این کار بیشتر صرف وقت ندارد آقایان محترم مساعدت بفرمایند که این لایحه مطرح شود وتکلیفش معلوم شود ه حقیقت یک نفر خدمتگذار صدیق حقیقی مملکت از فشار طلبکارهای خارجی راحت شود

رئیس ـ آقای یاسائی

یاسائی ـ البته آقا تصدیق می‌فرمایند که لایحه اعزام محصلین از نقطه نظر ترتیب کارها مقدم است. و خوبست آقای حشمتی از پیشنهاد خودشان رف نظر کنند و بگذارند برای جلسات بعد.

رئیس ـ آقایانیکه این پیشنهاد را تصویب می‌کنند و قیام فرمایند (عدة قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب نشد

(خبر کمیسیون عرایض بشرح ذیل قرائت شد)

نمایندة محترم آقای محمد تقی خان اسعد از اول دوره ابدا غایب نبوده‌اند اینک نیز مطابق شرحی که بمقام منیع ریاست عالیه دامت شوکته عرض نمودند برای انجام امور طایفگی و رسیدگی بامورات داخلی خود ایجاب می‌نماید کهدو ماه از تاریخ حرکت غایب با اجازه باشند کمیسیون مضمون تقاضا نامه نمایندة معزی الیه را تصدیق و بامرخصی ایشان موافق اینک خبر آن را تقدیم می‌نماید

مخبر اسدلله زوار.

رئیس ـ رأی می‌گیریم باین خبر آقایان موافقین قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد ـ مادة دوم مطرح است

(بشرح ذیل قرائت شد)

مادة دوم ـ محصلین اعزامی باید واجد شرایط ذیل باشند

  • الف ـ تابعیت ایران
  • ب ـ دادن امتحان مطابق پروگرام مسابقة که از طرف وزارت معارف تهیه خواهد شد و نباید کمتر از پروگرام مددرس موسطه باشد، درندگان تصدیقنامه مدارس عالیه یا متوسطه و یا فنی با تساوی شرایط مسابقه حق تقدم خواهند داشت
  • ج ـ تقبل اینکه در ممالک و در شعب علمی که از طرف دولت معین خواهد شد تحصیل نموده و پس از فراغ تحصیل و اخذ دیپلم ضعف مدتی را که در خارج بخرج دولت تحصیل کرده‌اند در شعبه تحصیلات خود بدولت خدمت نمایند

رئیس ـ آقای بامداد

بامداد ـ حاجت بعرض و اظهار نیست که بنده این لایحه را لایحه سعادت مملکت میدانم و اگر می‌دانستم برای اظهار نظریاتم نیم رأی از آراء این لایحه کم می‌شود این عرض از نمی‌کردم و چون خیلی علاقه مند هستم این عرض را نمی‌کردم و چون خیلی علاقه مند هستم این است که نظریاتم را عرض می‌کنم که اگر این لایحه خوب است خوبتر شود اگر مفید است مفیدترشود در اینجا قبول شدن شاگرد را برای رفتن موکول کرده است به مسابقه که اصل مسابقه لااقل بعدر پرکرام متوسطه باشد بنده در این باب که فکر کردم دیدم باز برای محصلینی که با کمال فداکاری و گذاشتن قوای دماغی خودشان روی تحصیل و موفق شدن به گرفتن تصدیق یک بدبختی دیگری تهیه شده است پرگرام متوسطه رااگر آقایان در نظر داشته باشند یک پروگرام طاقت فرسائی است علاوه بر اینکه جنبة عمل ندارد (چنانچه در جلسه قبل هم عرض کردم) یک کسی موفق به پیش بردن این پروگرام می‌شود که حافظه اش خوب باشد آنوقت هم بعد از اینکه موفق به اخذ دیپلم می‌شود بعد از سه ماه چهار ماه شش ماه به تفاوت قوای حافظة اشخاص محققاً از یادش می‌رود. این محقق است هر کس که فی الجمله در معارف بوده یا هر کس که علاقه داشته باشد به اینکه واقعاً بفهمد مراتب تحصیلات پسرش را در مدرسه. و بعد از امتحان و بعد از فراغت و گرفتن دیپلم. این را تصدیق می‌کند که یادش رفته است. حالا اینکه یادش رفته دو مرتبه بیا و بگو که چند تا دره و ماهور در جبال پیرنها هست. یا قفقاز جبالش چند تا است یا چند تپة دارد. که هیچوقت در عمر یک جواین عملی نمیشو بالاخره دو مرتبه باید این را از سر بگیرد آن وقت می‌گویند کمتر از پرگرام مدرسة متوسطه نباشد یعنی ممکن است بیشتر باشد این یعنی چه؟! شما آمده‌اید. این شاگرد را تا کلاس شش متوسطه یعنی تا کلاس نهائی درس داده‌اید آنوقت بموجب اینکماده شما حق دارید زیادتر از پرگرام سابق هم از اینها بخواهید. این اولا تشاوی زائد و ناقص می‌شود. این یعنی چه؟ اگر چنانجه وزارت معارف یک اضافاتی در پروگرام امسال قائل شده پارسال که این اضافه در پروگرام نبوده است سابقاً کلاس هفتم یک معرفه الحیوان یداشت امسال نود صفحه معرفه النبات.. او افزوده شده. قسمت اصول عقاید و اخلاق افزوده شده. خوب کسی که فارغ التحصیل از امتحغان پیرارال بوده حالا که امده است امتحان بدهد علاوه بر اینکه به او می‌گویند کمتر از تحصیلات متوسطه نباشد آیا می‌خواهند مطابق پروگرام امسال او را امتحان کنند؟ و بهمین تناسب از کلاسهای پائین یک قسمتهائی افزوده‌اند تا کلاس دوازدهم که همین کلاس ششم متوسطه باشد و بطور تصاعد بالا رفته‌اند. که اساساً بنده مخالفم فرض بفرمائید یک رئیسی برای خوش آمدن فلان وزیر یادر شورای عالی عارف می‌گوید این قسمت را هم خوبست و باید که در پروگرام اضافه شود. شما ملاحظه بفرمائید بحال شاگرد چه می‌گذرد تا این خوبی را از عهده بر آید یک نکته دیگری که هی پرگرام را زیاد می‌کنند که دولت فرانسه هم گرفتار همین نکته است این است که آنها وقتی امتحان دادند فشار می‌آورند که ما کار می‌خواهیم اینها هم بر پروگرام می‌افزایند که کمتر گرفتار باشند آنوقت نتیجه این می‌شود که قوای دماغی محصل از بین می‌رود.

عرض می‌کنم پروگرام امسال را آمده‌اند و زیاد کرده‌اند آنوقت در قانون می‌نویسد کمتر از پروگرام مدارس متوسطه نباشد این است که بنده می‌خواهم این نکته را توضیح بدهند که کمتر نباشد یعنی چه؟ یعنی کسی که مدرسه متوسطه را تمام کرده ممکن است مطابق پروگرام مدارس عالیه امتحان بدهد؟ بالاخره این ار توضیح بدهند و ین مسئله که نوشته‌اند «دارندگان تصدیقنامه مدارس عالیه یا متوسطه و یا فنی با تساوی شرایط مسابقه حق تقدم خواند داشت»در این باب هم بنده چندان مخالفتی ندارم فقط می‌خواستم معاون وزارت معارف که حقیقت ایشان به گذراندن این لایحه خیلی علاقه دارند توضیح بدهند که مقصود از این قسمت چیست؟ آیا نظر این است که یک اشخاصی که حقیقت در خارج از مدرسه و در یک جاهائی تحصیلاتی کرده‌اند و حقیقت مردمان فاضلی هم هستند و مطابق پروگرام متوسطه و بلکه بیشتر حیقت تحصیل کرده‌اند. که بعضی هم در مواقع امتحان داوطلب می‌شوند اشخاصی که تصدیق نامه دارند ب راینها مقدم خواهند بود؟ چون ممکن است اینها محروم بمانند) یا خیر اگر بخواهند تحصیلات عالیه را تکمیل بکنند بسم الله راه براشان باز است؟ این اشخاص فضل عمیق دارند و هر کس باینها بر بخورد می‌فهمد: چون خودشان علاقه مند به تحصیل علم بوده‌اند وتحت دیپلین مدرسه یا فشار پدر و مادر درس نخوانده‌اند خودشان میل داشته‌اند رفته‌اند و درس نخوانده‌اند خودشان میل مداشته اد رفته‌اند و درس خوانده‌اند و عمقاً هم درس خودده‌اند آنوقت چه جهت دراد ما حق تقدم قائل شویم برای کسیکه تصدیقنامه دارد؟ با این پروگرام که همانطور که عرض کردم مثلا می‌گویند جبال آلپ را بگوئید که بد بختانه اگر نگوید رفوزه می‌شود این هم یکی از بد بختی‌های پروگرام است بنده عقیده‌ام این است که اینقدرها شاگرد نداریم که بخواهیماین تشرفات و قبود را برایشان قائل شویم که این بدبختها محروم تمانند این است عقیده بنده

معاون وزارت معارف ـ نمایندة محترم معلوم می‌شود پرگرام دوره متوسطه را خیلی زیاد دانسته‌اند بار یانتخاب محصلین اولا اینکه فرمودند پرگرام مدرسة متوسطه خیلی سنگین است و طاقت فرسا است. اینطور نیست تعلیمات وسی یک مرحله ایست برای تربیت شاگرد که بتواند ادراک تعلیمات عالیه را بکند این یک چیزی نیست که به مقتضیات زمان یا مکان تغییر پذیر باشند که بگوئیم فرانسه یا انگلستان یا بلژیک پروگرام متوسطه اش اینست و ایران بمقتضیات زمان و تناسب مکان باید اینطور باشد تحصیل علم طب یک مقدماتی دارد. این مقدمات در همه حا یکسان است. مهندس یک مقدماتی دارد. که تا این مقدمات را فرا نگیرند نمی‌توانند ریاضیات عالیه را بفهمند بالاخره تنظیم و ترتیب پروگرام متوسطه باید باید همیشه متناسب با احتیاج تعلیمات عالیه باشند چیزی نیست ک زمان و مکان در اینجا مد خلیت داشته باشد اکر زمان و مکان تأثیری در پروگرام تعلیمات عالیه کرد البه در وسطی هم باید بکند اگر آقایان احساس می‌کنند که پروگرام متوسطة ما زیاد است ظاهرش همینزور است ولی سنگین نیست چیزی که هست وسائل موجود نیست مثلا فرض بفرمائی شیمی، این شیمی که ما داریم همان موادیست که در پروگرام فرانسه یا بلژیک یا یک کم و زیادی تدریس می‌شود چیزی که هست برای تعلیم همین شیمی در آنجاها یک وسائل و یک لابوراتوار هائی دارند که برای فهم شاگردان آسان تر می‌شود و این پرو گرام برایشان خیلی شاق و پر زحمت نیست ولی در اینجا کمتر این وسائل را داریم و بالاخره این نقص در پروگرام نیست بلکه در وسائل اعمال است و اینکه فرمودند امتحان دوره متوسطه خیلی مشکل است برای اینکه چیزهائی را که یاد گرفته‌اند بعد از شش ماه فراموش کرده‌اند و از عهده امتحان شاید بر نیایند اینطور نیست ما نمیآئیم تمام پروگرام شش ساله متوسطه را از شاگردانی که می‌خواهند امتحان بدهند امتان کنیم این موادی که در دوره متوسطه در شش سال اول تا سال ششم با هم ارتباط دارد. مثلا در ریاضیات درقسمت مثلثات وقتی یک کسی می‌آید مثلثات را امتحان بدهد طبیعی است اگر قسمتهای اول را نداند یا مثلا مسائل هندسه و جبر و مقابله را نداند یا سایر علوم ریاضی را نداند و کامل نباشد مثلثات را نفهمد پس وقتی که ما می‌خواهیم ریاضی را امتحان بکنیم دیگر نمی‌چسبیم که حتماً امتحان حساب هم باید بدهی. جبر را هم امتحان بدهی یا فلان چیز را امتحان بدهی. بالاخره ما همان قسمت مثلثاتی را که در قسمت سال آخر است آن را که امتحان کردیم از روی او معلوم می‌شود که تمام این ریاضیات و علومی که مربوط به این قسمت است اینها را شارگرد میداند و می‌فهمد و بعبارت اخری آن موادیکه یک ارتباط کامل دارد با تحصیلات اولیه آن موادیکه یک ارتباط کامل دارد با تحصیلات اولیه آن را در قسمت سال آخر امتحان می‌دهند آن موادی که در سال آخر نیست و در سال پنجم متوسطه تمام شده در پرگرام سال پنجم و آنکه در سال چهارم تمام شده در پروگرام سال چهارم امتحان می‌کنند پس تمام مواد پروگرام همه را در ظرف شش سال یکمرتبه امتحان نمی‌کنند و به مناسبت ارتباط آن با سایر مواد معلوم می‌شود که همه را میداند پس اینقدر اشکال ندارد. اما انیکه گفتند کمتر نباشد یعنی بنده خیال می‌کنم که این دلیلش با خودش است. از یک طرف برای صرفه است. زیرا ما بایستی حتی الامکان سعی کنیم اشخاصی را که می‌فرستیم هر قدر کمتر در اروپا بمانند برای ما نافع تر است و الا ممکن است که ما از ابتدائی هم بفرستیم بعلاوه ما اشخاص مجرب و آزموده می‌فرستیم برای اینکه بروند در اروپا و زودتر به ادراک علوم موفق شوند و اینکه فرمودند اشخاص فاضلی هستند که تحصیلات منظمی نکرده اندو مسابقه آنها را محروم می‌کند در این کار ممکن است اینطور باشد و لی بالاخره درهر قانونی همیشه یک عده محروم هستند همیشه قانون یک جنبة ظلم ولو کم هم باشد دارد و اگر ما بخواهیم مسابقه را بر داریم نتیجه اش چه می‌شود؟ نتیجه این می‌شود که شاید آن اشخاص فاضل بهره مند بشوند اما یکعده زیادی اشخاص غیر فاضل هم در ردیف آنها داخل بشوند و بروند

رئیس ـ آقای فیروز آبادی

فیروز آبادی ـ بنده عقیده م این است که آن اشخاص که نمی‌توانند بخرج خودشان بخارجخ بروند بایستی آنها مقدم باشدند بر کسانیکه می‌توانند بخرج خودشان بروند و بایستی ما این حق تقدم را قائل شویم یکی این نظر را دارم یکی دیگر اینکه وقتی که اینها مراجعت کردند بایستی در مقابل مدتی که در خارجه تحصیل کرده‌اند در خدمت دولت باشدند معنابش این است که اگر چنانچه در خارجه تحصیل کردند وقتی که مراجعت کردند می‌بایستی ده سال در خدمت دولت باشند بعد از اتمام این مدت آزاد باشند زیرا ممکن است برای اشخاص عالم کافی که امتحان خودشان را دادند دیگران در صدد بر آیند که آنها را استخدام کنند زیاده از آن مبلغی که ما به انها می‌دهیم به این جهت بنده عقیده ندارم کسی که بخرج دولت رفته است و تحصیل کرده است وقتی که بر گشت به اختیار خودش باشد بلکه اگر آقایان موافقت بفرمایند عقیده‌ام این است مکلف باشند بیست سال خدمت بدولت بکنند اگر توجه بفرمایند شاید بد نظریة نباشد

مخبر ـ اینجا آقای فیروز آبادی در دو قسمت اظهار نگرانی کردند یکی راجع به اولاد اشخاص بی بضاعت که اینها مقدم باشند این مطلب را خود بنده هم عقیده داشتم و در کمیسیون بودجه هم پیشنهاد کردم ولی بعد از مذاکره دیدیم عملاً تشخیصش کار مشکلی است و به این جهت کمیسیون هم با پیشنهاد بنده موافقت نکردند در قسمت دیگر اینکه می‌فرمایند دو برابر مدتی که تحصیل میکرده است در خدمت دولت باشند کم است و بیست سال در خدمت دولت باشند تصدیق بفرمائید که شاید ده سالش هم مودر نداشته باشد بعلاوه بنده تصور می‌کنم بعد از ده سال یک مستخدمی دارای یک مقام عالی می‌شود و از خدمت دولت خارج نمی‌شود و بنا براین نگرانی حضرتعالی هم مورد پیدا نمی‌کند

جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است

رئیس ـ پیشنهادها قرائت می‌شود

(بشرح ذیل قرائت شد)

پیشنهاد آقای کازرونی

بنده ماده دوم را بقرار ذیل پیشنهاد می‌کنم

محصلین اعزامی باید واجد شرایط ذیل باشد

  • الف ـ تابعیت ایران
  • ب ـ دادن امتحان مطابق پروگارم مسابقه که از طرق وزارت معارف تهیه خواهد شد
  • ج ـ داشتن تصدیقنامه مدارس عالیه یا متوسطه و یا فنی.
  • د ـ تقبل اینکه در ممالک الی آخر

کازورنی ـ عرض می‌کنم بعضی گفتارها از قبیل اینکه ممکن است چنین باشد یا چنین نباشد اینها بکار مجلس و بکار عمل نمی‌خورد ممکن است یکنفر آدم بی سواد باشد ولی خیلی زکی و فهیم باشد آیا این را می‌توانید ملاک قرار بدهید؟ ممکن است یکنفر آدم باشد گمنام باشد و تصدیقنامه هم نداشته باشد نطقش هم به او کمک نکند اما تحصیلاتش خیلی خوب باشد و بدرد عمل ما بخورد بنده در اینجا خودم ملاک را تصدیقنامه قرار داده‌ام اما در لایحه تنها ملاک تصدیقنامه نیست و حق تقدم داده شده است بنده عرض می‌کنم باید ملاک تصدیقنامه باشد برای اینکه اگر ملاک را تصدیق نامه قرار ندادیم در مسابقه ممکن است همانطور که آقای بامداد فرمودند از کوهها یا تحت البحری از او سئوال بکنند و او حاضر نباشد جواب بدهد. و بالاخره از چه شعبة از او سئوال خواهد شد؟ تصدیقنامه است که معلومات او ار نشان می‌دهد و چندان معطلی هم ندارد و غیر از این باشد عقیده‌ام این است که دچار اشکال خواهند شذد و بسیاری از مردم ممکن است از این حقوق محروم بمانند

معاون وزارت معارف ـ بنده فرق زیادی نمی‌بینم اینجا آقا محدود میکنن باینکه حتماً اشخاصی که بطور مسابقه می‌آیند باید تصدیق نامه داشته باشند این را هم در نظر بگیرید که ما آنقدرها داو طلب نخواهیم داشت که همه تصدیقنامه در دست داشته باشند ما علاوه بر این که مطابق این اعتبار شاگرد می‌فرستیم یک عده دیگر هم شاگردانی هستند که از وزارت فوائد عامه و پست و تلگراف و غیره به اروپا یم فرستند وقتی نگاه می‌کنم در سال شاید مجموعاً بالغ بر دویست نفر تشوند حالا ما اگر بخواهیم فقط تصدیقنامه را ملاک قرار بدهیم شاید آنقدرها داوطلب پیدا نکنیم. با اشخاص هستند. که معلومات کافی دارند ولی تصدیقنامه در دست ندارند خوب گناهی نکرده‌اند. یا شاگردی اس که تحصیلات سال پنجم را کرده و می‌تواند در موقع مسابقه حاضر شود و امتحان بدهد بنده خیال می‌کنم این طریقی که معین شده است خیلی بهتر است

کازونی ـ چون زمینه برای رأی دادن به پیشنهاد بنده حاضر نیست نبده پس می‌گیرم.

پیشنهاد آقای موقر

بنده پیشنهاد می‌کنم خرج تخصیل علی عندلیب زادة طهرانی که در خارجه…

آقای سید یعقوب ـ این ربطی به اینجا ندارد.

پیشنهاد آقای عدل

پیشنهاد می‌کنم در قسمت (ب) عبارت دارندگان

Page 7 missing

رئیس ـ آقایانیکه این پیشنهاد را قابل وجه میدانند قیام فرمایند

(چند نفری قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد

پیشنهاد آقای یاسائی

(بشرح آتی قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم بجای تابعیت ایران نوشته شود ایرانی بودن.

مخبر ـ بنده با این پینشهاد موافقت می‌کنم

پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب

پیشنهاد می‌کنم در ماده دوم تبصره اضافه شود

تبصره ـ در صورت تساوی شرایط در امتحان محصلین بی بضاعت حق تقدم خواهند داشت.

آقا سید یقعوب ـ آقا یمخبر پیشنهاد آقا یاسائی را راجع به ایرانی بون قبول کردند و بنده حالا کار ندارم ولیکن اینکه میگویندایرانی باشد ممکن است ایرانی الاصل باشد ولی تابع ترکیه باشد مدتی در اسلامبول پس ایرانی بودن کفایت نمی‌کند. اما راجع به اینمسئله گمان می‌کنم آقای تقی زاده و سایر آقایان وکلا این ار ملاحظه کردند ما تمام کفالت را ملاحظه می‌کنیم و میگوئیم اگر چنانچه اشخاص بی بضاعت واجد شرایط امتحان شدند وخوب از عهده بر آمدند بر آن کسی که بضاعت دارد و از سرمایة خودش می‌تواند برود به اروپا وتحصیل کندحق تقدم داشته باش این است نظر بنده

معاون وزارت معارف ـ در این موضوع بحث و مذکره خیلی شد همدر کمیسیون معارف و هم در کمیسیون بودجه ولی تصور نمی‌کنم که این موضوع عملا و نظراً قابل عملی شدن باشد اولا مبدإ این فکر از اینجا پیدا شده که در سنوات سابق که اعتبار خرج تحصیل کم بود شاید اعمال نفوذ هائی می‌شد که از طبقات متمول شاید هم بی استعادا یکعدة بخارجه می‌رفتند و علی رفم آن عمل این نظریات پیدا شد ولی حالا اینطور نیست سابق بر این اشخاص را اولیای امور یا رؤسای ادارات و یا متنفذین بمیل خودشان انتخاب می‌کردند و از اعتباری که در بودجه بود می‌فرستادند ولی حالا مسابقه و امتحان است که هر کس استعدادش زیادتر و معلوماتش بیشتر است و زودتر به نتیجه می‌رسد ما او را می‌فرستیم اعمال نظر خصوصی یا غرض شصی یا استفادة در کار نیست ونمی‌تواند هم در کار باشد زیرا حالا آقایانیکه در اینجا حاضرند ناظر اعمال دولت هستند پبس ر اینصورت بنده تصور مبکنم که آن نظر اولی که باعث این فکر بوده است منتفی شده و چنین نظری اعمال نمی‌شود بعلاوه عدة که ما می‌خواهیم بفرستیم داوطلب یعنی با استعداد شاید بقدری کم داشته باشیم که محاج بذکر تساوی شرایط نیست و شاید اصلا مورد پیدا نکند که این نظری که آقا می‌فرمایند قابل اجرا باشد یک نکتة دیگر این اس که هر کس از هر طبقة می‌خواهد باشد غنی فقیر از هر مذهبی که می‌خواهی تصور کنید در دنیا معرفت آزاد است. همه حکم واحد را دارند و هر کس که وارد این مرحله شد بایستی بشر از وجود او استفاده کند و هیچ فرقی نمی‌کند همین برتلو که چندی قبل مذاکره اش در اینجا بوداین شخص یکمرد غنی بود آیا بشر از وجود او استفاده نکرد ؟.. یا اگر حقیر بود بشر از او استفاده نمی‌کرد؟ ما همانقدر که استفاده از کفایت و معلومات و اختراعات این عتلما می‌کنیم باید سعی کنیم که اضخاص با استعداد خودشان را بیشرت وارد این مرحله یکنند و آنها را تقویت کنیم که فایده شان بیشتر باشد. ممکن است دو نفر پیدا شوند یکی غنی ویکی فقیر آنکسی که غنی است استعدادش بیشتر از آن فقیر است حالا این که فقیر است بایستی فرستاد و استعداد آن یکی راکور کرد؟

یک مطلب دیگر هم هست که مربوط به قسمت عمل است. همیشه باید قوانین را طوری ساده وضع کرد که عملش محتاج بیک تشریفاتی نباشد و تولید زحمت نکند این مسئله هیچ قابل تشخیص نیست. یک کسی ممکن است هزار تومان سرمایه داشته باشد صد هزار تومان هم قرض در مقابلش داشته باشد این را شما غنی میدانید یک کسی دویست تومان در ماه عایدی داشته باشد یا کسیکه بیست تومان عایدی دارد و یک پسر داشته باشد کدام غنی ترند؟ ممکن است یک کسی غنی باشد ولی میل داشته باشد که اولاد با استعداد خودش را بفرنگستان بفرستد آیا این گناه کرده است؟ بمحض اینکه گفته می‌شود فانی یک دوله پشت سرش است می‌گویند غنی است یا یک کسی که مشهدی و بیک پشت سرش است می‌گویند فقیر است در صورتیکه این طور نیست. بعلاوه این در عمل دچاره اشکال می‌شود و هر روز ادارات طرف تهمت و افتراهائی واقع می‌شوند این است که استدعا می‌کنم این نظر مبارزه رادر این قسمت علم که در دنیا و در نظر مردم عالم محترمی است اعمال نکنید و در اینجا مطرح بفرمائید

رئیس ـ آقایانی که پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(عدة قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای ملک مدنی

(بمضمون ذیل خوانده شد)

تبصرة ذیل را پیشنهاد می‌نمایم

در مرکز ایالات که مدرسة متوسطه تأسیس شده است باید وسائله مسابقه محصلین درهمان نقطه فراهم شود

رئیس ـ آقای ملک مدنی

ملک مدنی ـ همانطور ه آقا معاون تذکر دادند محصلینی که به اروپا می‌خواهند اعزام کنند بنده تصور می‌کنم نظرشان این باشد که محصلین مدارس متوسطه ایالات بمرکز بیاسند و در اینجا وسائل مسابقشان را فراهم نمایندولی این عملی نیست برای اینکه کسی که از فارس می‌خواهد بیاید طهران هزار گونه اشکال برایش دارد یعنی موجبات مسافرت برای او فراهم نیست و هزار چیز دیگر که قطعاً نمی‌شود واین یک قضیه ایست که غیر عملی است و بالاخره محتاج می‌شوند باینکه یکعده شاگرد فقط از طهران بفرستد والبته در یک چنین لایحة که بمجلس تقدیم دشه است و سالی صد نفر شاگرد باروپاا فرستاده مسشود باشد تمام مملکت از اینقسمت استفاده کنند این است که بنده این تبصره را پیشنهاد کردم که دولت مکلف باشد در مراکزی که مدارس متوسطه هست وسائل کار را در همانجا فراهم کنند

معاون وزارت معارف ـ در ماده اول یکی از آقایان پشنهاد دادند بنده هم موافقت کردم

رئیس ـ در مادة اول عبارت (اعم از مرکز و ولایات) قید شده است

جمعی از نمایندگان‌ ـ صحیح است

ملک مدنی ـ این نظر را تأمین نمی‌کند.

نقی زاده ـ هیچ ربطی باین مطلب ندارد

رئیس ـ آقای رفیع

حاج آقا رضا رفیع ـ عرض کنم این مذاکراتی که در مجلس می‌شود اغلب اینها در کمیسیون بودجه هم مداکره می‌شود. آقایان باید فکر بفرمایند از این پیشنهادهائی که می‌دهند. مثلا اگر موقعی پیدا شد که یکنفر از فارس اتفاقاً آمد برای گردش طهران اگر خواست امتحان بدهد آیا نباید او را در طهران امتحان بکنند؟ زیرا بمجب این پیشنهاد او را دو باره باید برایش یک مرکوبی بگیرند و بفرستند بمرکز خودش که در آنجا امتحان بشود. در ولایات اسباب امتان فراهم نیست اگر یک راهی بگذاریم که دولت در ولایات باید وسائله امتحان را فراهم کند این یک خرجی هم دارد و ممکن است بفرمایند این پیشنهاد خرج است ولی ضمناَ دولت ممکن است یک خرجی معین بکند برای اینکه در ولایات امتحلان بکند. این یک راهی است از برای اینکه اگر دولت بخواهد بتواند. در وفلایات و ایالات این کار را بکند اما این که حکماً مکلف است این اسباب زحمت خواهد شد

رئیس ـ آقایانیکه این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(عده قلیلی برخاستند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب.

(بنحو ذیل خوانده شد)

در ماده ۲ بعد از کلمه مدارس متوسطهباشد اضافه شود در مرکز

رئیس ـ بفرمائید

آقا سید یعقوب – بنده میدانم که در این لایحه هر چه عرض کنم فایده ندارد در صورتیکه بنده یک نظری درام که روحاً شاید غالب آقایان با آن موافق باشند زیرا نظر اصلاحی دارم یک مطلبی هم آقای عراقی فرمودند ولی خوبست درست باین عرض که می‌کنم توجه بفرمائی این جا نه برای فقیر است آقای شیروانی در ماده اول دیروز یک عبارتی زیاد کرد و آن (اعم از مرکز بود) که خود اقا یمعاون و آقای مخبر کمیسیون هم قبول کردند بنده می‌خواهم به بینم این کلمة راکه قبول کردند می‌خواهند این عملی بشود یا خیر؟ نه این کهدر واقع یک عبارتی باشد که ماها که نمایندة ولایات هستیم بگوئیم یک کاری کردیم یکن یک جوری واقع یک عبارتی باشد که ماها که نمایندة ولایات هستیم بگوئیم یک کاری کردیم لیکن یک جوری واقع شد که در مقام عمل درست نشد این برای ما ننگ است ما میگوئیم نظرمان باهالی ولایات و مرکز همه یکی است و در ایجا گفتیم آنها هماز این نعمت دولت استفاده کنند ولیکن یک جوری گفتیم که خودمان هم ملتفت نشدیم. بنده می‌خواهم اینکلمه را که آقای معاون قبول کردند عملی شود عملیش این است دولت در نظر دارد که در ولایات هم اگر اشخاصیکه واجد این شرایط بودندپیدا شدند قبول کند این نظر را دارند نه اینکه نظر ما فقط بمرکز است همه اولاد یک مملکت هستیم و فرقی نداریم همه را ما در نظر داریم بنده می‌خواهم عرض کنم که اگر این نظر را دارید که میگئید اعم از مرکز و غیر مرکز باشد پس یک تصهیلاتی در غیر مرکز قائل شوید که این نععمتی را که برای مرکز قرار داده‌اید شامل آنا هم بشود. آن چطور است؟ مسلماً تصدیق کنید که مدارس متوسطه مرکز بهتر و بالاتر از مدارس متوسطه ولایات است و قهراً مرکز باشد ترجیح داشته باشد همینطور مدارس ابتدائی ولایات بهمان اندازة مدارس متوسطه کمتر است. بنده اینجا اضافه کردم اگر آقای معاون گوش بدهند که انوقت نفرمایند که فرق ما بین فقیر و غنی چیست. فرق میان بنده و جنابعالی این است که بنده فقیرم و شما غنی هستید این فرقش است. حالااگر بخواهید عملی در مرکز چون مدارس متوسطه اش اسبابش فراهم است پروگرامی که برای مدارس هست خوب است این کلمه را ما مختص بمرکز بدانیم که اینکه میگیند دادن امتحان مطابق پروگرام مسابقه که نباید کمتر از پروگراممدارس متوسطه باشد در مرکز علاوه شود. یعنی در ولایات ما این را مناط اعتبار قرار ندهیم باین معنی که هیئت ممتحنه که می‌خواهند عمل بکنند اگر دیدند در ولایات با ایالات یک شگرد محصلی هست که دارای یک لیقت و کفانتی است این جور پروگرام را نمی‌شود در بارة او ملاحظه کرد اما اگر ما این قید را نکنیم یکنفر از ولایات نخواهد رفت اگر در ولایات می‌خواهید عملی بشود همان اندازه که هیئت ممتحنه تصدیق کردند که این شاگرد در ایالت کرمان یا فارس یا خراسان یا آذربایجان دارای لیافت است روانه بشود یعنی این قید پروگرام متوسطه مال مرکز باشد که یک تسهیلاتی نسبت بغیر مرکز باشد. حالا بنده این عرایضم را عرض کردم شاید اکثریت هم خدای نخواسته رأی ندهد لیکن انشاء الله امیدوارم این زمینه شود برای دوره هفتم که اخلاف ما بیایند و نظریات ما را به بینند بدانند که اکثریت توجه نکرد

رئیس ـ آقای رفیع

رفیع ـ این لایحه وقتی به مجلس آمد در روزنامجات چاپ شد و اغلب آقایان نمایندگان که بهم می‌رسیدند اطهار می‌فرمودند که چه وقتی بیاید که این لایحه را با کمال احترام بگذارنیم…

آقا سید یعقوب ـ نفهمیده؟

رفیع ـ نفهمیده خیر. بنده عقیده‌ام ای است که این لایحه اگر تحت یکاده هم می‌آمد که صد نفر شاگرد باید از ایران با مبلغ معینی برود بخارجه چون همة آقایان علاقه مند هستند منتهی با یک نظامنامة که وزارت معارف می‌نوشت بایستی تمام آقایان رأی بندهند رای این که اصل موضوع موضوعی است که تمام آقایان با آن موافق وئ همارهند. از یکطرف اظهار موافقت و همراهی می‌کنیم که باد هرجه زودتر این لایحه بگذرد ولی از طرف دیگر بطوی اسباب تأخیر این کاررا فراهم می‌کنیم که بنده باقایان عرض می‌کنم که این لایحه در این دوره نخواهد گذشت برای اینکه الان ملاحظه میفرمائید بواسطة این پیشنهادها وقت یک جلسه را در مادة اول تلف کردیم تا آخر جلسه هم چند نفر تشریف نمی‌آورند آنوقت اظهار خواهند کرد عده برای رأی کافی نیست می‌ماند برای جلسه دیگر آقایان می‌فرمایند ولایات با مرکز را یک ترتیب کنند آقا بنده یک مثلی برایتان می‌زنم: اگر ما شیردوانی داشته باشیم (حالاا اسب مثال نمی‌زنم) و بنا بشود که ما شیر بدوانیم در یک محل یا میدانی و چند تا در جای دیگر اینها باید در یک مازندران بدوانیم چند تا در جای دیگر اینها باید در یک محل باشند تا معلوم شود کدام یک از اینها بهتر است امتحان هم باید در یک محل معینی باشد و دریک محلی آقایان بنشینند و به بینند کدام یک از شاگردان بهتر از همه آمد و قبول شد یکی در اصفهان یا در رشت قبول شد دو نفر در جای دیگر آمدند و قبول شدند مگر ما می‌خواهیم چند نفر شاگرد بفرستیم؟ آنوقت این دویست نفر اطفال را ما چکار کنیم و چطور شما تمیز می‌دهید و ترجیح می‌دهید یک عده را بر عده دیگری؟ دویست نفر را همکه پول نداریم بفرستیم. چرا اشکال تراشی می‌کنید؟ برادر من! عیزیز من! شما که می‌بینید دولت می خواه محصل بفرستد تمام نقاط ایران را هم بیک نظر نگاه می‌کند این پیشنهادها جزاسباب معطلی هیچ فایدة ندارد مساعدت بفرمائید موافقت بفرمائید که زودتر این لایحه بگذرد البته دولت هم در نظر در دارد که اسباب مسابقه را در ولایات هم تا اندازه که مقدور باشدفراهم و عمل کند و الا این پیشنهادات جز اینکه اسباب تأخیر کار در مجلس شورای ملی بشود هیچ نتیجة دیگری ندارد.

آقا سید یعقوب ـ کسی نیست برای رأی استرداد می‌کنم

رئیس ـ پیشنهاد آقای تقی زاده

(بمضمون ذیل خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم تبصرة ذیل بمادة دوم الحاق شود:

تبصره ـ مسابقه در نقاطی از مملکت که مدرسه متوسطه وجود دارد بعمل آید و وزارت معارف هیئت ممتحنة برای این کار معین با روانه خواه کرد در صدی شصت از محصلین اعزامی باید بولایات و نقاط مزبوره تخصیص شودمگر آنکه عده کافی برای این تناسب در آن نقاط پیدا نشود که در انصورت دولت مجاز است بقیه را باز از طهران بتریت مسابقه انتخاب کرده و بفرستد

رئیس ـ آقای تقی زاده

تقی زاده ـ بنده توضیحاتی که لازم بود برای این پیشنهاد مشروحاً توضیح داده‌ام ولی برای رفع یک شبهه باید خیلی صریح عرض کنم و از آقایان تمنا کنم توجه کنند. هی می‌بینیم بعد از آنکه یک پیشنهادی خوانده می‌شود مثل مسئله غنی و فقیر و بی بضاعت و اینها آنوقت نخوانده می‌گویند چرا آن کسی که خیلی با استعداد است و غنی است نرود و لان کسیکه فقیراست و بی استعداد است برود؟ در صورتیکه این طور نیست و پیشنهاد کننده صریحاً نوشته بود درصورت تساوی شرایط که آن کسی که غنی است پدرش بفرستد و آن کسیکه فقیر است دولت بفرستد که دو نفر داشته باشیم عوض یکنفر. ولی باز همآقایان سه دفعه چهار دفعه همان حرف را تکرار می‌کنند. حالا باز عرض می‌کنم مانمیگوئیم همه را از ولایات بفرستند صدی شصت را از آنجا بفرستند و اگر در ولایات پیدا نشد همه را از طهران بفرستند. اگر در تمام ولایات یکنفر پیدا شد همان یکنفر را از ولایات بفرستد و ود و نه نفر را از مرکز بفرستند. دیگر اینکه آن اصلاحی که می‌فرمایند در ماده اول شده بهیچوجه من الوجوه غیر از یک عبارت خالی بمقصود کافی نمی‌آید. ما فارسی می‌فهمیم اعم از مرکز و ولایات یعنی چه از مرکز و چه از ولایات. و اعم است. یعنی دولتمیخواهد از مرکز بفرستد می‌خواهد از ولایات. در صورتیکه مقصود این نیست ما میخاهیم دلمان را خوش کنیم که و کلای ولایات و مجلس شوری ملی مطمئن شود که دولت یک حصة از اینرا در صورت اماکان بولایات تخصیص میدهددر صورتیکه درولایات محصلین کافی نباشد از مرکز بفریستد می‌خواهد از ولایات. در صورتیکه مقصود این تنیست ما میخواهییم دلمان را خوش کنیم که وکلای و لایات و مجلس شورای ملی مطوئن شود که دولت یک حصة از اینرا در صورت امکان بولایات تخصیص می‌دهد در صورتیکه در ولایات محصلین کافی نباشد از مرکز بفرستد. و خواهشمندم که شیرهای ولایات را با شیرهای طهران نداوانند برای این که اگر یک شیری را فرضاَ بخواهند از طهرن انتخاب کنند که اسدالله باشد آنوقت معلوم است که درتمام دنیا یکی است. اما مقصود این است که آن دو سه تا شیری که از تبریز است یا در فارس استو یک قدری لنگ است ولی در ممحل خودشان اول شیر هستند آنها را هم بفرستند اما آن روز هم بنده عرض کردم اگر این طور است ما در پاریس ده بیست نفر شاگرد ایرانی داریم که در مدرسه متوسطة پاریس تحصیل میکنن پس ما از مدارس متوسطة طهران داوطلب‌ها را بفرستیم آنجا و با آنها قانی کنیم که در جلو ممتحنین مدارس متوسطة فرنگستان امتحان دهند در اینصورت همه اش می‌رسد بانهائی که در مدارس متوسطة پاریس تحصیل می‌کنند و البته باید توجه داشته باشیم که این اعتباری را که بدولت می‌دهیم ممکن است این کار را در ولایات بکند ویک خرج جزئی را خود دولت متحمل بشود ولی اگر نخواهید این خرج را دولت بکند آنوقت آن اطفال بدبختیکه از کرمانبه امید موهومی می‌آیند بطهران اگر آنوقت شاگرد طهرانی از پیش برد دوباره باید بر گدد به آنجا و یک مخارج گزافی برای آمدن و رفتن باید بکند. دراینصورت ما این خرج را چرا بگردن افراد بیندازیم ممکن است خود دولت با یک خرج مختصری یکی دو نفر اشخاص با فهم را معین کند و بفرستد بولایات تا محصلین را امتحان با فهم را معین کند و بفرستد بولایات تا محصلین را امتحان کنند و این ترتیب خیلی بهتر است لذا باز تکرار می‌کنم پیشنهاد بنده این است که اگر ممکن شد عدة را از ولایات بفرستند و بقیه از طهران فرستاده شود و اگر همهیچ در ولایات پیدا نشد همه را از طهران بفرستند

رئیس ـ آقای رفیع

رفیع -این پیشنهاد اگر از غیر آقای تقی زادهشده بود من تعجب نمی‌کردم ولی حقیقت متعجبم با آن عشق مفرطی که ایشان داشتند و در کمیسیون بودجه هم اغلب تعقیب می‌کردند برای گذشتن این کار دیگر چرا این پیشنهادات را می‌کنند ؟! آنچه ممکن بود دولت قبول کند همه را در کمیسیون بودجه ایشان اظهار کردند. و موافقت شد و آنچه ممکن نبود در آنجا جواب داه شد که این را ما نمی‌توانیم قبول کنیم ولی این جا یک طوری مذاکره می‌شود مثل ایکه حکماً دولت خیال دارد که از ایالات و ولایات نفرستد در صورتیکه امروز حکومت آن حکومت نیست همن آذربایجانی که فرمودند بنده خودم رفتم دیدم ابداً طرف مقایسه با چندین سال پیش نیست. همان دولتی که امروز آن خیابانها را در آذربایجان ایجاد کرده همان دولت و حکومتی که آن وضعیت را به آذربایجان داده. همان حکومتی که آن سرنیزه‌های براق را در آن سرحدات بکار انداخته بالاخره همان حکومت فکر می‌کند برای معارف آنجا چه باید بکند. امروز آقا روز کنفرانس و نطق و روز نامه که فقط بحرف بگذرد نیست. امروز روز نامها مفتخرند باین که عمل را می‌نویسند، عمل وقایع را می‌نویسند دولت آنچه می‌توانست بکند امر داد. ماها اگر موافقیم راست میگوئیم و میخئاهیم شاگرد اعزام شود باروپا و در آنجا تحصیل کنند باید همینطور رأی بدهیم ودولت خلی دل سوز تر از ماست. دولت نتیجة فکر خود ما است. این را بنده چندین مرتبه در مجلس عرض کرده‌ام که دولت یک چند نفری هستند که نتیجة فکر ما وکلاء و است برای مردم اعم از مرکز و ولایات و آن ترتیبی را که لازم است برای آسایش مردم ایجاد می‌کند.

رئیس ـ رأی گرفته می‌شود بقابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانیکه موافقند قیام فرمایند

(عدة قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد دیگر آقای تقی زاده

(بشرح ذیل خوانده شد)

تبصره ذیل را بشکل تبصره ۲ بماده دوم الحاق شود:

تبصرة ـ اشخاص بی بضاعت با تساوی شرایط دیگر قانونی حق تقدم خواهند داشت. تعیین میزان عدم بضاعت بسته بنظر وزارت معارف است که از روی مدارکی که در نظامنامة وزارتمعارف معین خواهد شد احراز خواهد کرد.

رئیس ـ آقای تقی زاده

تقی زاده ـ بنده برای اینکه زودتر بگذرد لایحه استرداد می‌کنم

رئیس ـ پیشنهاد آقای یاسائی

(بمضمون آتی خوانده شد)

بنده تبصرة ذیل را پیشنهاد می‌کنم

تبصرة ـ محصلین اعزامی برای تحصیل معلمی و علم حقوق باید مخصوصاً دارای تصدیقنامه شعبة اولی مدارس متوسطه باشند.

رئیس ـ آقای یاسائی

یاسائی ـ بنده در عین حالی که با این لایحه موافق هستم ولی از نقطة نظر اینکه همیشه پرگرام بنظر وزارت معارف است این پیشنهاد را کردم که در پروگرامی که تهیه می‌شود بیشتر توجه باین قسمت بشود. تصدیق می فرمائید که زبان در تعلیم و تربیت مخصوصاً در علوم فلسفی و اجتماعی فوق العاده مدخلیت دارد. زبان فارسی اصطلاحات علمی ندارد و اصطلاحا علمی متداولی در این مملکت بیشتر عربی است. ما هنوز نتوانسته‌ایم بجای مقسوم علیه یک لغت ارسی پیدا کنیم. محصلین ما که می‌روند بخارجه و بر می‌گردند قسمت‌های ادبیشان ناقص است. یعنی تحصیلاتی که مربوط به ادبیات فارسی و عربی است تکمیل نمکنند و باصطلاح یک عده از فضالی مملکت بی سوادند و حقاً هم بی سوادند چرا برای اینکه در این مملکت اینطور شده که اگر یک عبارت عربی خوانده شود عامه مردم آن را می‌فهمند مثلا اگر بگویند معلمی همه می فهمنداما اگر بگویند (پداگژی) این را نمی‌فهمند و لزومی هم ندارد ولی اگر شما بگوئید خیر الامورا وسطها این عبارت عربی است ولی همه آن را می‌فهمند در صورتیکه تحصیلات عربی هم نکرده‌اند. لهذا بنده عقیده‌ام این است که برای فن معلمی که برای تفهیم و تفهم است از نقطه نظر متعلمین ایران بزبان عربی اهمیتی داده شود لهذا بنده این پشنهاد را کردم که محصلینی که ما می‌فرستیم بخارجه کهبروندتحصیلات مربوطه بمعلمی یا علم حقوق بکنند باید ادبیات فارسی و عریشان کامل باشد و تصدیق نامه شعبة ادبی متوسطه را داشته باشند. باشند. شما در عدلیه روید ببینید این دیپلمه‌های مدرسه حقوق امروزه خودمان چه ر خارج تحصیل کرده‌اند و چه در داخل آنطور که بایست از عهدة قضاوت بر آیند بر نمی‌آیند. چرا برای ایکه حقوق مدنی ما اصطلاحات خصی دارد همین قانون مدنی را بایستی اصطلاحاتش را خوب بدانند و بلد باشند چرا برای اینکه عرض کردم اصطلاح علمی ما بزبان عربی است. زبان عربی طوری ادغام شده است در زبان فارسی که بالاخره یک ورب‌ها و فعل هائی برای فارسی باقیماندهو یک روابطی و الا بقیه عربی است اغلب مشافهات و محاورات صد هشتاد صد هفتاد عربقی است. بنده خیال می‌کنم باید وزرات معارف مکلف باشد که در پروگرام خودش این دو قسمترا منظور نماید. حالا راجع بمهندسی و سایر شعبات فنی شاید اینقدرها ادبیات مدخلیت نداشته باشد ولی در قسمت تحصیل علم حقوق و معلمی بالخصوص باید محصلین تحصیلات عربیشان کافی باشد و الا وقتی بر گشتند باین مملکت هر چه هم باسواد باشند در عرف این مملکت بیسوادند دیگر بسته است بنظر آقایان

معاون وزارت معارف ـ تاسی چهل سال قبل و شاید تا بیست سال قبل در اروپا معمول بود که ارتباط متستقیمی بین علوم آزاد و شعبة متوسطة ادبی می‌دادند و هیچنین یک ارتباط خیلی نزدیکی هم قائل می‌شدند بین علوم صحیخ و شعب علمی تا بیست سال قبل این عادت بوده از بیست سال قبل باین رف که در همین علوم آزاد تحقیقات زیاد تر شده و مبنای استدلال و منطق در این علوم تغییر کرده این عقیده هم تغییر کرده یک وقتی خیال می‌کردند که تاریخ فوق العاده مهم است در حقوق ولی حالا اینطور نیست حالا می‌بینند که علوم طبیعی و فیزیک و شیمی و همین طور علوم ریاضی هم تأثیر و دخالت مستقیم درتحقیقات علوم اجتماعی و همینطور فلسفی دارد و الان یک شاگردی که قسمت علمی متوسطهرا دیده باشد و برود بمدرسة حقوق خیلی زیادتر از یک شاگردی است که قسمت ادبی را دیده باشد آقا تصور می‌کنند کسانیکه در قسمت ادبی متوسطه تحصیل می‌کنند اطلاعات ادبی شان خیلی زیادتر است این قدرها فرق ندارد همان ادبیات همان تاریخ شعراء راکه در قسمت ادبی می‌بینند همان را تا یک درجة ضعیف تر که اختالاقش خیلی کم است در مدرسه متوسطه می‌بینند. اینقدرها فرقی با هم ندارد که بگوئیم آن اشخاص که می‌روند در قسمت تحصیل علم حقوق باید دیپلم قسمت ادبی متوسطه را داشته باشند. زیرا کسانیکه میروندقسمت علوم طب را تحصیل می‌کنند اگر قسمت ادبیات را نداشته باشند چندان فرقی ندراد بلکه فرق بعکس است آن کسانیکه میروهد در قسمت ادبی و اجتماعی و سیاسی و مالی اگر دیپلم قست علمی مدرسه متوسطه را داشته باشند خیلی بهتر است و معلوماتشان هم عمیق تر و دقیق تر است و خیلی فوی تر و بهتر ند باضافه در عمل هم مشکل است ما نمی‌توانیم مسابقه بگذاریم وبگوئیم بیست نفر مسابقه بدهنددر قسمت ادبی بیست نفر در قسمت علمی بعلاوه دو شقبة دیگر هم داریم یک سیکل دو متوسطة تجارتی هست و یک سیکل صنعیت که جدیداً داریم ایجاد می‌کنیم پس ما باید چهار رکن برای متوسطه قائل شدیم و بگوئیم بداو طلبین که هر کداممیخوااند تحصیلات علمی بکنند مطابق این رشته‌ها بایستی بیایند امتحان بدهند و این بالاخره هم یک تشریفات زیادی است برای یکعده محصلینی که باید در یک رشتة تحصیل کنند و همیچنین مزاحم استعداد شاگردها می‌شود و بالنتیجه چیزی هم عایدمان نمی‌شود فرق بین تصدیق نامه شش ساله متوسطه با ادبی شادی روبهمرفته شش ماه یا هفت ماه شخصاً کار کند ادیب و فاضل هم بشود این است که آنقدر اشکال ندارد از این جهت استدعا می‌کنم که پیشنهاد خودمان ما مسترد کنید

یاسائی ـ اجازه می فرمائید؟ با اینکه اختیار تهیه پرگرام مسابقة با وزارت است بنده خواهش می‌کنم که یک امکان نظری هم از این حیث بشود و فعلا بنده این پیشنهاد را استرداد می‌کنم.

رئیس ـ پیشنهاد آقا ی آقا سید یعقوب

(باین ترتیب خوانده شد)

تبصرة دوم اضافه شود.

تبصرة ـ محصلین اعزامی از کلیة مملکت اعم از مرکز و ایالات که دارای مدرسة متوسطه هست باید بشود و امتحان محصلین ایالات در همان محل بعمل خواهد آمد.

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب ـ بنده میدانم چون پیشنهادی که کرده‌ام قبول نمی‌شود استدعا می‌کنم و امیداوارم آقای معاون این نظریات را در نظامنامه ملاحظه کنند و بنده پیشنهاد را استرداد می‌کنم

رئیس ـ پیشنهاد آقای فهیمی

(بمضمون ذیل خوانده شد)

بنده پیشنهادمیکنم بنده (ب) از ماده دو بطریق ذیل نوشته شود

ب – دادن امتحان مطابق پروگرام مسابقه که از طرف وزارت معارف با موافقت شورای عالی معارف تهیه خواهد شد.

رئیس - آقای فهیمی

فهیمی - پیشنهاد بنده مطابق قانون شورای عالی معارف است که در انجا مخصوصاً قید شده که شرایط و پروگرام محصلین با لیافت که بخارجه اعزام می‌شوند و مواد راجع به تحصیل آنها در شورای عالی معارف معین می‌شود و این ماده هم هنوز لغو شده بنابر این مواد آن نظامنامه برای مسابقه تهیه می‌کنند البته باید با موافقت شورای عالی معارف باشد.

رئیس ـ آقای عراقی

عراقی – بنده خیلی متأسفم که یک قانونی باین خوبی این قدر دارد طول می‌کشد اگر هر آینه در قانون شورای عالی معارف یک همچو چیزی هست یا نیستکه نمی‌شود تمام مواد قانون شورای عالی معارف را اینجا آورد قانون شوارای عالی معارف دست وزارتمعارف است و البته هر قانونی که لغو نشده آن وزارتخانه در اجرا یآ قانو این ملاحظه را دارد که با هم تضادی پیدا نکند شما اینرا بگذاردی این لایحه زودتر بگذرد و این قدم خوب بر داشته شود.

فهیمی ـ اجازه میفرمائید؟ مقصود بنده تذکر بود حالا برای اینکه آقای عراقی زیاد عصبانی نشوند مسترد می‌دارم.

رئیس ـ آقای بامداد

(باین شرح خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم در قسمت (ب) بجای لفظ کمتر نوشته شود (در حدود پروگراممدرسه متوسطه باشد)

رئیس ـ آقای بامداد

بامداد ـ عرض کنم یک قسمت توضیحات را بنده عرض کردم باید در قانون نگاه کرد بمرحله عمل و اجراء این لفظ کمتر نباشد یعنی ممکن است بیشتر باشد و همین لفظ کمتر نباشد یعنی ممن است بیشتر باشد و همین لفظ مبهم محدود می‌کند دائر داوطلقب‌های مسابق زیرا بحکم احصائیه خودتان صد و چند نفر شما فار‎غ التحصیل شش کلاسه متوسطه دارید امسال صد و چهل نفر شاگرد باعدة که از وزارت خانه‌ها می‌فرستند باید بخارجه بفرستید. سال دیگر انشاء الله دیوست و چهل نفر باید بفرستید و هکذا سالهای بعد که مخارجشس به ششصد هزار تومان می‌رسد بهمین نسبت که مخارج زیاد می‌شود عده شاگرد هم زادتر می‌شود در اینصورت دائرة مسابقه را نباید و وسیع قرار داد وانگهی اگر شما می‌خواهید شاگردان این مدارس یک دلگرمی داشته باشند چرا شرایط را زیادتر تحمیل می‌کنید. این است که بنده پیشنهاد کردم شرایط مسابقه از طرف وزارت معارف در حدود پروگرام متوسطه باشد. میفرمائید برای صرفه جوئی است اگر برای صرفه جوئی است اصلا شاگرد نفرستید اسن صرفه جوئیش بیشتر است. یا بنویسید مطابق پروگرام مدارس عالیه آنوقت ما قبول می‌کنیم والا کمتر نباشد یعنی ممکن است مطابق پروگرام مدارس عالیه امتحان بدهند و مدارس عالیه عده اش محدود است و ما آنقدرها شاگرد نداریم. بنا براین این قسمت را که در حدود پروگرام مدارس متوسطه باشد قبول بفرمائید

معاون وزرات معارف ـ بنده درست نفهمیدم مقصود آقای بامداد چیست برای اینکه بالاخره بین الفاظ باید یک مناسباتی باشد وقتی گفتیم (مسابقه) دیگر فرق نمی‌کند چه بگذاریم کمتر نباشد فرض می‌کنیم ما قرار دادیم مدرسة ابتدائی از این پائین تر که نمی‌شود ولی وقتی که مسابقه شد و شاگرد مدرسة حقوق هم شرکت کرد او در مسابقه پیش می‌برد. معنی مسابقه این است. چه فرق می‌کند؟ چه بنویسید در حدود معلومات متوسطه چه بنویسیدکمتر. بعلاوه فرض کنید پنجسال بعد شاگردهای مدرسه عالی ما زیاد شدند و توانستیم دویست نفر سیصد نفر شاگرد از مدارس عالیه بفرستیم انوقت آیا باید باز مبنای مسابقه مان را پرگرام متوسطه بگیریم؟ نه آنوقت بالاتر را مأخذ می‌گیریم و میگوئیم پروگرام سال دوم یا سوم مدارس عالیه باشد برای اینکه بتوانیم زودتر شاگرد را از خارجه بر گردانیم و زودتر نتیجه بگیریم پس بنده خیال می‌کنم خود ماده مقصود را میرساند.

بامداد ـ چون عده برای رأی کافی نیست بنده مسترد می‌دارم.

رئیس ـ پیشنهاد آقای دشتی

(بشرح ذیل قرائت شد)

تبصرة ذیل را پیشنهاد می‌کنم:

وزارت معارف می‌تواند تا ده نفر از شاگردانی که ذر خارجه مشغول تحصیل هستند بودن مسابقه و فقط با دیدن دیپلم متوسطة آنها یا تصدیق مدرسة فنی که در آن مشغول هستند اکتفا نماید ولی مشروط بر این که محصلین مزبور بی بضاعت بوده و نمایندة دولت عدم بضاعت و استیصال و استحقاق او را تصدیق کند.

رئیس ـ آقای دشتی

دشتی ـ غالباً جوابهائی که اینجا به نماینده گان داده می‌شود مطابق حرف آنها نیست. بنده منحیرم که چرا اینطور جوابها بسؤالات داده می‌شود! علتش این است که هنوز پیشنهاد خوانده نشده یک کسی اجازه می‌خواهد و آنوقت مجبور است یک جوابهائی بدهد. باید یک قدری صبر کرد پیشنهادها قرائت شود و یک قدری هم دقتکرد نه اینکه چون دولت لایکه را بمجلس برای این می‌آورند که اگر یک کسی دلیل صحیحی داشت شاشد شور بشود و هر کس حرفی دارد بزند. چند پیشنهاد قابل توجه اینجا ردشد که حقیقت اگر جنانچه انسان بخواهد آنرا درست بکشافد خیلی مضحک است حقیقت برای یک مجلسی عیب است که این پیشنهادات را رد کند منجمله اینجا گفته شد که اگر دو نفر هر دویک دیپلم داشته باشند و هر دو مثل هم باشند شما بیائید بی بضاعت را بفرستید. این چرا باید رد شود؟ آنوقت پا می‌شوند میگوین شاید آدم با بضاعت باهوش تر باشد در صورتیکه پیشنهاد آقا یاقا سید یعقوب در صورت تساوی تمام شرایط بود که هر دو یک نمره بگیرند یک جور امتاان داده باشند آنوقت یکی پی بضاعت باشد یکی با بضاعت. حالا پیشنهادی را که بنده عرض کردم خواهش می‌کنم آقایان رفقا به بدی بنه ملاحظه نکنند مطلب پیشنهاد را ملاحظه کنند عرض کنم که یک عدة مادر خارجه داریم که مشغول تحصیلند حالا اینها را سوء اتفاق یا بد شانسی یا چیز دیگر در خارجه انداخته بنده یکنفر از ایرانیها را در پاریس دیدم حقیقت متأثر شدم روز گذشته هم عرض کردم این بیچاره مجبور است از ساعت دوازدة شب برود در جرائد کار بکند ضمناً هم یک تحصیلی بکند و این شخص حاضر بود که دولت ماهی بیست و پنج تومان بهش بدهد هر شعبة را که دولت بخواهد برود تحصیل و حقیقت با بیست تومان سی تومان می‌تواند برود تحصیل کند باز یکی از جوانهای فاضل دیگر ما بود در پاریس که او حالا مشغول مترجمی است و کارهای دیگر می‌کند و استعدادش بقدری خوب است که شاید بتواند در ظرف سال تحصیلی را که در ظرف شش سال دیرگان میکننند بنماید و بحقوق کم هم اکتفا می‌کند بنده پیشنهاد کردم ده نفر از این جور شاگردهائی که ناینگان ما استیصال و پریشانی آنها را اذعان کرده باشند مثلا راجع باین شاگردی که عرض کردم چندین مرتبه علائی هم بوزارت معارف، تلگراف کرده است و تصدیق کرده است که دولت باید باو یک کمکی بکند چه ضرر دراد که این شگرد عجاله جزو این دسته شود و راهش هم آسان است تصدیق آن مدرسه را بفرستد که در کلاس اول و دوم فلانجا دارد کار می‌کند این بعقیدة بنده صلاحیتش بیشتر است از اغلب کسانی که در طهران امتحان می‌دهند و می‌خواهند آنها را بفرستند.

رئیس ـ آقای عراقی

عراقی ـ بعضی پیشنهادها راآقای دشتی در ضمن اشاره فرمودن که خیلی برای مجلس عیب است رد شدنش آقایان نمایندگان میدانند که بعضی پیشنهادات یک ترتیبی است که تطبیق بر مصادیقش خیلی سخت است سرکار پیشنهاد می‌کنید اشخاصی که در آنجا هستند و فقیرند ده نفر از این‌ها را جوز اینها حساب کنند و خرجش کم است، گمان می‌کنم این را تصدیق بفرمائید که غالب اینطور چیزها رل ما دیدیم که اغنیا نگذاشتند بفقرا برسد. الان هم خیلی شاگردان در خارجه هستند که اشخاصی که در اینجا ولی آنها هستند با کمال پاکیزکی حاضرند همینقدر که به ببینند اینطور شد فوراً فشار بیاورند بوزارت معارف و بچه‌های خودشان را ولو با اتشهاد که سنجاق کنند و بگویند فقیر و بیچاره‌اند و هر صفتی را که شما برای فقیر ذکر کنید آنها همانوقت ایجاد می‌کنند. پس بنده نمی‌گویم هر طور که دولت پیشنهاد کردم نقطه بنقطه رأی بدهیم اولا همه شما آقایان اکثریت مجلس هستید و دولت هم لوایحش را با شما بیرون از مجلس مشروت کرده و بعد از مشورت شما آورده بمجلس اینجا هم که می‌آید صحبتها تان را می‌کنید ولی بعضی را که ملاحظه میفرمائید بنده که جزو اکثریت هستم یا آقای رفیع یا سایر آقایان قبول نمی‌کنیم برای اینست که در عمل دچار محظورات می‌شود. البته آن قصدی را که شما دارید چیز خوبی است ولی در عمل خدا میداند بر عکس می‌شود و شما خودتان تأسف می‌خورید از اینکه کاش این پیشنهاد را نکرده بودیم اسن است کهبنده از حضرت عالی خواهش می‌کنم صرف نظر بفرمائید چون همان عیبی که عرض کردم پیدا می‌شود بعد خودتان بدولت تذکر بدهید که یک پیشنهادی برای این اشخاص بیاورد و ما همه رأی می‌دهیم. ملاحظه فرمودید برای پسر آقا شیخ محمد حسین که آقای تقی زاده پیشنهاد کردند همه ما همراهی کردیم چون پریشان بود و تحصیل می‌کرد ولی اشخاص دیگر را ما گرفتار می‌شویم برای اینکه تجربه بما اینطور نشان داده لذا استدعا می‌کنم صرف نظر بفرمائید.

رئیس ـ آقایانیکه این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(عدة قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای فیروز آبادی

(این شکل خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که همان لفظ تابعیت که در لایحة دولت و خبر کمیسیون می‌باشد در ماده باشد

رئیس ـ آقای فیروز آبادی

فیروز آبادی ـ بنده توضیح مختصری دارم. لفظ تابعیت که در لایحةکمیسیون بود بعقیدة بنده بهتر بود زیرا ممکن است اگر لفظ ایرانی باشد چه بسا ایرانیهائی که در خارجه هستند و ممکن است مشمول بشوند به

بر این بنده این پیشنهادرا کردم

اعتبار مخبر کمیسیون بودجه –این ایراد را خود بنده در نظر داشتم اصلاح کنم که هر دو قسمت باشد هم ایرانی بودن هم تابعیت حالا که آقای فیروز آبادی پیشنهاد کردند بنده قبول می‌کنم.

رئیس ـ پیشنهاد آقای یاسائی

(بمضمون ذیل قرائت شد)

تبصرة ذیل را بمادة ۲ اضافه و پیشنهاد می‌کنم

اعلان مسابقة محصلین دو ماه قبل از موقع آن رد تمام مملکت منتشر می‌شود

رئیس ـ آقای یاسائی

یاسائی ـ این تبصره را بنده برای این پیشنهاد کردم که غالب آقایان نمایندگان ولایات معتقدند محصلین ولایات هم اعزامشوند و تصدیق میفرمائید که اگر مدت اعلان کم باشد تامحصلین آذربایجانی یاکرمانی خب ربشوند مدت منقضی شده و مسابقه هم بعمل امده بنده این پیشنهاد را کردم که در تماممملکت دو ماه قبل اعلانشود که اگر کسی داوطلب باشد مستحضر شود.

معاون ـ بنده موافق می‌کنم

رئیس ـ رأی گرفته می‌شود بمادة دوم بضمیمة دو فقره اصلاح که از طرف آقای یاسائی شد و آقای مخبر قبول کردندآقایانیکه با مادة دوم باین ترتیب موافقند قیام فرمایند

(غالب نمایندگان قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد.

بعضی از نمایندگان ـ تنفس

(در اینموقع جلسه برای تنفس تعطیل و بفاصلة نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید)

رئیس ـ مادة سوم قرائت می‌شود

(بشرح آتی قرائت شد)

ماده سوم ـ دولت مگلف است کلیه کسانی را که بر طبق این قانون فارغ التحصیل می‌شوند در شعبی که مربوط بتحصیلات آنها است مصدر خدمت نماید و چنانچه از تاریخ مراجعت بایران تا مدت شش ماه خدمتی به آنها رجوع نگردید می‌توانند برای خود شغل دیگری تدارک نمایند ولی هر گاه بعداً تا مدت چهار سال استخدام آنها مورد احتیاج دولت واقع شد بانها اخطار میوشد و پس از سه ماه از تاریخ اخطار باید حاضر خدمت شوند در اینصورت اگر بلا فاصله خدمتی ارجاع نگردید دولت مگلف است مادام که خدمتی رجوع نکردهحقوق رتبة آنها را پرداخت نماید

تبصره ـ مواد ۶۷ و ۷۳ قانون استخدام کشوری شامل حال محصلین مذکور نخواهد بودو دولت می‌تواندمحصلین مزبور و هیمچنین کلیه کسانی راکه از مدارس عالیة فارغ التحصیل شده و باخذ دیپلم (از درجة لیسانس به بالا) نائل آده‌اند بدون طی خدمت ابتدائی بارتبة ۳ ادرای بخدت بپذیرد و تا رتبة ۶ اداری آنها را پس از توقف دو سال در یک رتبه برتبة بالا تر ارتقاء بدهد

رئیس ـ آقای بامداد

بامداد ـ مفاد این ماده خصوصاً تبصره این است که دولت می‌گوید غایت و نتیجة تحصیلات استخدام دولت است. از اول تا آخر این وعده را می‌دهد تصیل در سابق یک نقطة نظر و یک نتیجة پیش مردم داشت ولی در دینا امروز چنانچه در جلسة قبل عرض کردم یک موضوع دیگر دارد پیش درس می‌خواندند برای اینکه حقیقت چیز بفهمند زحمت می‌کشیدند وقوای خود را صرف می‌کردند، چشم خوت را رویش می‌گذاشتند امروز در دنیا تحصیل و تربیت معنایش این است که یکنفر مسلح و آراسته شود برای زندگانی علماً و عملا این ماده می‌گوید تحصیل برای این است که تو وقتی این تصدیق را در دست گرفتی من تو را می‌گمارم بخدمت خودم ما چه میل داریم؟ چه آرزوئی داریم؟ معارفمان باید در چه قالی ریخته شود و پایه اش روی چه ترتیب استوار شود روی اینکه کسی که می‌رود در مدرسه از اول شروع کند باراسته کردن او برای زندگی بهتر چیزیکه ممکن است و ادرا کند یکنفر جوان یکنفر طفل یک محصل را که واقعاً از اول برای سعی و عمل آماده شود این است که تام امیدهای اتکالی و را قطع کنند. باینکه بزرگان از کوخ فقرا بیرون آمده‌اند برای اینکه تکیه بهیچ چیز نداشته‌اند فقط تیکه به سعی و عمل خود داشته. می‌دانستند که نه باصطلاح باغ بالا دارد و نه آسیاب پائین و می‌گوید خودم قائم به خودم هستم این است که غالب فضلا و عقلا از کوخ فقرا در آمده‌اند برای اینکه تکیه بجائی نداشته‌اند و بالعکس کمتر در طبقة آقا زاده‌ها پیدا می‌شود که واقعاً در رأی تاریخ واقع شده باشند یا از نوابغ باشند. هستند ولی کم. ما اینجا باید بگوئیم که ملت و بودجة ایران و مجلس شورای ملی او و مقامات عالیة او بشماها تفضل کرده تحصیل ابتدائی را مجانی قرار داده مدرسة متوسطه هم مفتوح کرده و حالا هم بشما می‌گوید تشریف بیاورید بخرج مملکت و بودجة مملکت بروید تحصیلاتتان را تکمیل کنید و تحصیلات عالیه و بعد بیائید برای خودتان و برای مملکت فایده داشته باشید و عائله تشکیل دهید. اینجا اول دولت را مکلف می‌کند می‌گوید دولت مکلف ست این اشخاص را باستخدام خودش قبول کد این شخص در ابتدائی که مجانی تحصیل کرده تا متوسطه هم که بخرج پدرش بوده حالا هم که بخرج دلوت می‌رود بعد هم که تکیه باین قانون دارد در اینصورت البته هیچ فکر نمیکندکه یک روزی روز در ماندگی من باشد و من برای ان روز درماندگیم خودم را باید آماده و مسلح کنم ماده می‌گوید دولت مکلف است او را بخدمت بگمارد و د ماده قانون استخدام کشوری هم در مادة او نقض شده. از اول برتبة سه قبولش می‌کنند بعد هم او را باید دو سال بدو سال بالا برند رد صورتیکه مستخدمیندیگر شش سال به شش سال بر حسب مقتضیات اداری ترقی می‌کنند. این قانون او اول تا آخر طبیعت اتکالی راپرورش می‌دهد. میگیود تو خاطر جمع باش همان تصدیقنامه رابگیر دیگر هیچ کارت نباشد. برتبة سه می پذیرت و خرجت را هم که داده‌ام بعد هم که بالا روی در عرض چند سال رتبه را می‌گیری. سال دیگر اگر بمانی قطب دین حیدر شوی بنده اگر کلمة مکلف است به (می‌تواند) تبدیل شود قبول می‌کنم یعنی دولت میتودد بگوید من یک اکتیاجاتی دارم مخصوصاً در قسمت معلمی یا مهندسی و شاید اگر این قید نشود ین آدم حاضر نشود این را البته باید بگوئیم که (دولت می‌تواند) که حق دولت هم محفوظ بماند که اینقدر پول دده اگر خواست از او استفاده کند نگوید حاضر نیستم. بمجوب کدام قانون؟ شما فقط بمن گفتید برو تحصیل کن منهم رفتم تحصیل کردم. اگر چه هیچوقت اینکارنخاهدشد بد بختانه این کار را نخواهند کرد اما معذلک بنویسید (دولت می‌تواند) که این حق دولت هم محفوظ بماند دیگر اینکه می‌نویسد همچنین کلیة کسانی را که از مدراس عالیه فارغ التحصیل شده و باخذ دیپلم از (لیسانس ببالا) نائل آمده‌اند فلان …. این قسمت را بنده واقعاً در کمیسیون بودجه ملبفت نشدم و حالا متنبه شدم و دیدم که در قانون ما برایمحصلین یک حقوقی در اینجا معین کردیم و حالا هم می‌خواهیم جدیت کنیم و یک چیزی هم اینجا بگنجانیم یعنی اگر کسی فارغ التحصیل از مدرسه شد …بنده بخل ندارم ولی این صلاح نیست شما می‌خواهید مستخدم زیاد کنید هی دایرة استخدام را وسیع می‌کنید! آنوقت ممکن است شامل آنها هم بشود و رود بخدمت از رتبة سه باشد و هی بروند بالا. می‌خواهیم اعزام محصل باروپا بکنیم این مسئله دیگری است. پس این قسمت را بیائید در قانون استخدام اصلاح کنید آنقدر شما تشویق خدم نکنید باین جهت با مکلف بودن دولت بنده مخالفم بارتبة سه وارد شدن و دو سال بدو سال بالا رفتن هم مخالفم. فقط در بارة معمین می‌توانم موافقت کنم چرا؟ برای اینکه واقعاً معلمی در ایران مبتذل شده وقتی شما نگاه کنید به معلمین واقعاَ باندازه پیشخدمت هم حیثیت ندارند. پنجتومان و هفت تومان و شش تومان حقوق بانها مبدهند. حالا شما سی و پنجنفر را درصد نفر مکلف می‌کنید که باید معلم باشند. بنده از این جهت ممکن است موافقت بکنم اما فلانکس آقا که بخرج دولت در مدرسة طب شما تحصیل کرده بعد هم بخرج دولت می‌رود طبیب می‌شود. آنوقت چه تکلیفی است برای دولت؟ چرا دولت با رتبة سه او را بپذیرد؟! مگر ویزست دو توماننمی گیرد! یا وقتی بعیادت می‌رود پنجتومان نمی‌گیرد ؟! بنده فقط در باب معلمین این ترتیب را قبول می‌کنم که ابنذال حق تعلیم را از بین ببریم چون قانون استخدام هم تابحال برای آنها معین نشده و ارتقاء رئبه نسبت بانها منظور نگردیده ولی نسبت بسایرین خیلی هم از خدا بخواهند و ممنون بشوند که دولت بانها خرج تحصیل بدهد و آ“ها را بفرستد که یک مردمان عالم کاملی بشوند و برگردند و باید نوشت دولت از او می‌تواند استفاده کند نه اینکه هم مکلف است پول بدهد و هم او را باستخدام بر قرار کند.

معاون وزارت معارف ـ آقای نمایندة محترم در ضمن بیانات خود همچو اظهار کردند که اگر شاگردها بخرج دولت بروند و تحصیل کنند و بعد بر گردند و آزاد باشند بهتر است و بحغال مملکت مفید تر است این را بنده انکار نمی‌کنم همینطور هم هست البته آزاد باشد بهتر است ولی باید دید نقطة نظر دولت در تقدیم این لایحه چه بوده. اگر تنها نظر بسط علم و معرفت بود این البته صحیح است اما این نیست دولت یک حاجاتی هم دراد می‌خواهد که آن حاجاتش بر آورده شود و ان مسؤلیتی که بعهدة اوست درست ایفا شده باشد چنانکه آقاین البته ملاحظه فرموده‌اند دولت از چندین سال باین طرف شروع کرد برای رفع همین حاجت که یک اعتباری در بودجة خودش بگذارد برای فرستادن شاگرد به فرنگستان. وزرات فوائد عامه مهندس می‌خواهد، صحیة طبیب می‌خواهد، وزارت معارف معلم می‌خواهد، همینطور سایر وزارتخانه‌ها. این لایحه برای این تدوین شده است که اولا شاگردها در تحت نظر و مسئولیت یک وزارتخانه و مراقبت و سرپرستی یک سر پرستهای کافی و دقیق و عالمی قرار بگیرند و بالاخره آن نتیجة که دولت می‌خواهد حاصل شده باشد و منظماً نتیجه گرفته باشد. تنها نظر بسط معارف نبود که موجب تقدیم این لایحه شد، رفع حاجات دولت هم بوده است. بنابر این ما نمی‌توانستیم صرف نظر بکنیم از یک عده که بخرج ما می‌روند بعد بر گردند و مشاغل آزاد داشته باشند آقایان میدانند الان شاید مهندسینی باشند که در اروپا تحصل کرده‌اند و الان آمده‌اند در مؤسسات آزاد استخدام شده‌اند با حقوقهای گزاف. این را آقایان تصدیق بفرمایند که اجری که دولت در مقابل زحمات مستخدمین می‌دهد خیلی کمتر است از اجرای که مؤسسات آزاد متعارفی می‌دهند. حالا اگر ملاحظه میفرمائید حقوقات قانون استخدام زیاد است آخر مملکت که همیشه باین وضع نمی‌ماند. مملکتی که باین جاده افتاده است روز بروز رو بترقی است. شش سال دیگر البته یک کسی که مهندس است باید او را با ماهی چهار صد تومان و پانصد تومان استخدام کرد. این بود که دولت لازم دانست این عده را برای خدمت خود بگمارد و حق هم همین بود. ما که شش سال وقت صرف می‌کنیم و تحمل خسارت می‌کنیم باید بهره مند هم بشویم. اما ینه فرمودند که دولت خودش را مکلف کرده است بنظر بده خیلی خوبست بجهت اینکه از یک طرف ما بشاگردها میگوئیم که پس از مراجعت ضعف مدتی را که تحصیل کرده‌اید در خدمت ما باشید آنوقت باید در قبال این یک تضمینی هم بانها داده باشیم. والا نمی‌روند این تضمین در مقابل آن تکلیف است که دوازده سال خدمت کنند اما اینکه می‌فرمایند چرا این مزایا را برای آنها قائل می‌شوید؟ بنده خیال می‌کنم که این مزیت را خود آقایان کراراً چه در خارج و چه در مجلس و چه در قانون استخدام گوشزد کرده‌اند که برای اشخاص دانشمند مزایای کافی قائل نشده‌اند این را بنده خیلی شنیده‌ام و دولت اینجا خواست از موقع استفاده کند و آمد اینکار را کرد. اگر جمله جملة این قانون را هر کدام را صرف نظر از اینکه منطق با قسمتهای دیگر بکنید در نظر بگیرید البته زیاد است ولی اگر بخواهید همه را مربوط کنید می‌بینید مة اینها لازم است. از یک طرف ما محصلین را موظف می‌کنیم که بروند تحصیل کنند و بر گردند ضعف مدت را بشما خدمت کنند آنوقت اگر بخواهید هیچ مزایائی برای آنها قائل نشوید کسی حاضر نمی‌شود بنده عرض می‌کنم برای این ده نفر که چند روز قبل می‌خواستیم بفرستیم فقط بیست و هفت نفر حاضر شده بودند آنوقت اگر یک همچو تضییقاتی بشود قظعاً کسی نمی‌رود پس باید یک مزیتی قائل شد. آن مزیت هم این است که اولاً دولت را مکلف کنیم که آنها وقتی برگشتند حتماً کار داشته باشند و یکی اینکه بآنها حتماً تحمیل نکنیم که شما بیائید مطابق قانون استخدام خدمت کنید تازه بیائید سی و دو تومان حقوق بگیرند این است که شرط کرده‌ایم آنها را به رتبه سه وارد کنیم که هم تشویق از آنها شده باشد و هم منظور دولت فراهم شده باشد و رفع حاجاتش شده باشد

بعضی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است

رئیس ـ دو قره پیشنهاد ریده است قرائت می‌شود

(بمضمون ذیل قرائت می‌شود)

پیشنهاد آقای بامداد

پیشنهاد می‌کنم (مکلف است) تبدیل شود به کلمة (می‌تواند)

بامداد ـ بنده توضیح زیادی ندارم همان است که عرض کردم واین یک کلمه ایست که هم برای دولت خوب است و ه برای آنهاولی این کلمة مکلف است اسباب زحمت خواهد شد

مخبر ـ بنده تصور می‌کنم با توضیحاتیکه آقای معاون وزارت معارف دادند و با توضیحاتی که در کمیسیون بودجه در این باب داده شد ین پیشنهاد صلاح نباشد محصلینی که بخارج فرستاده میشودند و زحمت می‌کشند همانطور که دولت آنها را مکلف می‌کند باید یک مزایائی هم برای آنها قائل شود و الا یک شاگردی که مدت نه سال تحصیل می‌کند قانون استخدام باو اجاره می‌دهد که برود در ادارات دولت یو هر دو سال یک رتبه بالا برود در اینصروت دلیل ندارد که اینها بروند این همه زحمت بکشند و با وضعیت فعلی قانون استخدام از رتبة اول وارد شوند و هان سی و دو تومن را بگیرند. دولت خواسته است تشویق بکند که آنه بروند باین جهت آمده معافیت تا رتبه سه را برای آنها قائل شده و بعقیدة بنده این خیلی لازم است.

رئیس ـ آقایانیکه پیشنهاد آقای بامداد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(عدة قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب.

(بشرح آتی قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم در مادة سوم بعد از کلمة (مکلف است) اضافه شود در صورت احتیاج.

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب ـ اصل موضوع درست معلوم نیست آنچه کهبنده عقیدهداشتم دراین اقدامی که دولت کرده است این بود کهیک کاری بکند که انقلاب علمی و ادبی در مملکت ایجاد کند نه اینکه بخواهد دولت برای استخدام مستخدمین خودش یک راهی درست کند بنده عقیدهام این بود. بنده یکنفر از نمایندگان هستم و رأی می‌دهم باین صد هزارتوممان و حاضم دو مرتبه رأی بدهم چون همینجور که ملل راقیه که ترقی کردند ترقی شان این طور بوده است که یک دفعه یک عده را روانه کردند. یکی دو سه تا روانه نکردند یکمرتبه یکعدة زیادی روانه کردند و بر گشتند و امدند یک انقلاب علمی و تجددی در ممالکت ایجاد کردند. بنده عقیده‌ام این است و این لایحه هم اصل و فلسفه اش باید این باشد نه اینکه ما بخواهیم طریق کنترات یا استخدام مستخدمین را برای دولت معین کنیم. بنابراین اگر این است بگوئید دولت محتاج است برای تعلیم و تربیت و استخدام در فنون مختلفه یک عده رادر تحت شرایط معینی استخدام کند و روانه نماید. اگر این لایحه را آن جور می‌خواند تنظیم کنند و الا این مقدمات که سال اول صد هزار تومان اسال دوم دیسئ هزار تومان تا برسد سال ششم بششصد هزار تومان با این منافات دارد چون معنی می‌رود روی فلسفة علمی و انقلاب تجددی و بنده عقیده‌ام اینست که با این ترتیب بهتر نتیجه می‌گیریم تا اینک ما بیائیم شرایط را از برای مستخدمیهن دولت قرار بدهیم این چند نفری که رفتهند بر می‌گردند می‌آیند در این اطاقهای ادارات و آن فوائد را ما حاصل نمی‌کنیم و ملت متجدد نمی‌شود ملت رو بترقی نمی‌رود باصطلاح چراغی است که شعاع او محدود بهمین جامیشود نه یک چراغی است که شعاع او محدود بهمین جا می‌شود نه یک چراغی است کهدر مملکت روشن کرده باشیم و مملکت را زنده کرده باشیم. حالا نظر باین عرایض عرض می‌کنم منافات ندارد که دولت مکلف باشد اما در صورت اتیاج اینها را قبول کند که بگذارد اتکاء بنفس پیدا کنند و اینقدر توجه باداراتندشته باشند چنانچه بعضی در تلگراف بی سیم زحمت کشیده‌اند و می‌گوید بنده حاضرم برای استخدام رتبة اول را هم باو نمی‌دهند. بگذاریم عالم زیاد شود در مملکت نه مستخدم کهپس فردا برای منتظرین خدمت با آقای دادگر دست بگریبان شویم

رئیس ـ آقای عراقی

عراقی ـ این فلسفة را که آقای آقا سید یعقوب بیان فرمودند و خیال می‌کنند این لایحه باید یک انقلاب علمی و ادبی در مملکت ایجاد کند بنده تصور میکنم کسانی را که بر طبق این قانون فارغ التحصیل می‌شوند در شعبی که مربوط بتحصیلات آنها است مصدر خدمت نماید جلوگیری و مانع از این انقلاب علمی و عملی نخواهد شد. اولا دولت با ملت فرق ندارد که می‌گویند مستخدم دولت زیاد می‌شود. مستخدم دولت با بنده و حضرتعالی و سایر آقایان همه افراد این مملکت هستیم و باین مملکت خدمت می‌کنیم و این فایده اش اینست که عجاله یک تشویقی از آنها می‌کند چون اگر یک کسی عملیتش در یک فنی خیلی خوب باشد و دولت بخواهد او را استخدام کند قانون استخدام مانع اواست و باید او را کنترات کنند اما اینجا نوشته‌ایم دولت مکلف است برای این که وقتی که برگشت بمملکتش آن علمی را که تحصیل کرده از بین نمی‌رود. چه باید کرد؟ ما هنوز خیلی چیزها اس که نداریم فعلا در مملکت ما هر چه هست با دولت است. و دولت باید اینها را تشویق کند تا با اطمیان بروند و تحصیل کنند و بر گردند باینجا و دولت هم باید مکلف باشد که هم از اینها تشویق کند و هم استفاده و البته این‌ها بیکار نباید بمانند و از علمی که تحصیل کرده‌اند بوسیله کار خودشان باید استفاده بدهند

رئیس ـ رأی گرفته می‌شود بقابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانیکه قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(معدودی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای شیروانی

(بمضمون ذیل قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم در عوض دولت مکلف است ننوشته شود محصلین مکلف هستند

رئیس ـ آقای شیروانی

شیروانی ـ بنده تصور می‌کنم این ماده از روی حسن نیست نوشته شده مقصود اساس دولت این بوده که یک عده محصل با پول مملکت باروپا بفرستد ولی نبده خیال می‌کنم که در طرز تحریر مبتدا و خبر این ماده اشتباهی شده و بنظر متناقض می‌آید بنده الان ماده را می‌خوانم تا آقایان ملاحظه بفرمائید. می‌نویسد: «دولت مکلف است کلیه کسانی را که بر طبق این قانون فارغ التحصیل میشونددر شعی که مربوط بتحصیلات آنها سات مصدر خدمت نماید و چنانچه از تاریخ مراجعت بایران تا مدت ۶ ماه خدمتی بانها رجوع نگردید می‌توانند برای خود شغل دیگری تدارک نمایند» ابتدا در مبتدا با یک جملة دولت را مکلف می‌کند ولی در خبر آنها را آزاد می‌کند در صورتیکه باید نوشته شود

Page 23 missing

و می‌آیند این جا و این جا که آمدند باید آزاد باشند این به عقیدة بنده صحیح نیست. زیرا این عمل برای دولت هائی خوب است که ثروت زیاد داشته اشند و مستخدمین عالم و فاضل زیاد در دوائر شان کار می‌کنند در اینصورت اگر دولت برای خدمت بمردم و ملت تبرعاً یک چنین عملی راعهده دار شود یعنی چند نفر را بخرج خودش باروپا بفرستد و اینها بروند تحصیل کنند و وقتی که بر می‌گردند آزاد باشند خوب است. ولی برای مملکت ما که از هر حیث ضعیف است. هم از نقطة نظر بودجه و ثروت و هم از نظر داشتن افراد و اضای کافی ولایق اداری این ترتیب خوب نیست. و اینهائی که می‌روند باید مجبور باشند بدولت و مردم استفاده بدهند. از طرفی هم بعضی از آقایان معتقدند که وقتی این شاگردها از فرنگ برگشتند هم دولت مکلف باشد آنها را باستخدام دعولت کند وهم آنها مکلف باشند هر ساعت که دولت خواست واراده کرد دستاز کارشن بردارند و بیایند استخدام دولت را قبول کنند و نوکر دولت دولت شوند این قسمت هم بعقیده بنده صحیح نیست و باید این دو نظر را گرفت باین معنی که اگر تا شش ماه از آنها دعوت شوند این قسمت هم بعقیده بنده صحیح نیست و باید این دو نظر را گرفت باین معنی که اگر تا شش ماه از آنها دعوت نشد و این اشخاص رفتند و برای خودشان کار پیدا کردند مثلا مهندس شدند و یک حقوقی برای خودشان تحصیل کردند دیگر مجبور نباشند بعد از چهار سال یک دفعه دست از نوکری و کار خودشان بکشند و با رتبة سه اداری بیایند و نوکر دولت شوند و این البته صحیح نیست. ما امروز ر نباید نگاه کنیم و نظرمان باید باتیه باشد که در این مملکت راه آهن و کارخانه خواهد آمد و کار زیاد خواهد شد. و در مملک تجارت رونق خواهد کرد لهذا طوری ما باید این قانون رابنویسیم که هم دولت آزاد و مختار باشد و دعوت این‌ها و هم این‌ها مکلف باشند که بیایند در مملکت و به مملک خودشان استفاده بدهند و در عین حال اگر یک نفری آمد و تحصیلات صحیحی کرد و نخواست برود و نوکری دول را بکند و ماهی چهل تومان یا شصت تومان بگیرد و خواست نوکری برای خودش پیدا کند و چنین شخصی آزاد باشد و دولت نتواند پشت گردن یان آدم بزند و او را برای نوکری خود بیاورد. خوب د راین صورت چه باید بشود؟ در این موقع باید آن پولی را که دولت برای او خرج کرده بدهد و پی کار خودش برود…..

یکی از نمایندگان ـ باقساط.

بهار ـ حالا باقساط یا غیر اقساط آنرا بندهنظری ندارم. و البته مرضی الطرفین خواهد بود. در هر حال مراد بنده این است که برای محصلینی که نمی‌خواهند نوکر دوتل شوندو می‌خواهند آزادانه برای خودشان شغلی پیداکنند درد سر برایشان اینجاد نشود و هر روزه یک وزیری نتواد بیاید و اسباب زحمت این‌ها را ایجاد کند ای شخص باید آزاد باشد منتهی وقتی که کرا آزادی برای خودش پیدا کرد باید از عهده مخارجی که دولت برایش نموده بر آید این ترتیب در سایر ممالک دنیا هم نظائر دارد در کمیسیون معارف هم در این خصوص خیلی مذاکره شد. آقای معاون هم موافق بودند لهذا خواهش می‌کنم آقایان با این ترتیب موافقت بفرمایند زیرا ضرری ندارد

رئیس ـ آقای رفیع

رفیع ـ آقا یبهار در ضمن توضیح پیشنهاد خودشان و عقایدی که راجع باین موضوع فرمودند جواب هر یک را هم علیحده دادند و در قسمت پیشنهاد خودشان اجازه می‌دهند که بندهفقط جواب همان پیشنهادشان را بدهم البته تصدیق می‌فرمایند که دولت تاجر نیست وقتیکه این کار رامیکند البته نظرش برای رفع احتیاجات است بالاخره وقت نباید تلف شود. شش سال که بخرج دولت رفته و زحمت کشیده حالا که بر می‌گردد برای جامعه و مردم باید فائده داشته باشد آقا شاید خودشان خوب بدانند که در مملکت یک کمپانی هائی هست که به محض اینکه فهمیدند که دولت حاضر است پولش را بگیرد و مستخدم را آزاد بگذارد فوری حاضر می‌شوند که دفعه بیست هزار تومان بدهند و خودشان از آن مستخدم استفاده ببرند ـ آقای عدل فرمودند باقساط بدهد بنده عرض می‌کنم خبر یک دفعه هم حاضرند عوض مستخدمین بدهند و انها را برای کارهای شخصی خودشان استخدام کنند. پس ما نباید این ترتیب را قبول کنیم دولت برای استخدام شخص خودش که نمی‌خواهد بلی اگر برای استخدام شخص خودش بود بنده هم مخالف بودم ولی دولت برای استخدام وزارت خانها و استفادة عمو می‌خواهد و جامعه و مردم باید از اینها استفاده ببرند ـ پس باید با همان تربیتی که دولت پییشنهاد کرده موافقت کرد تا مملک می‌تواند از وجود اینها فایده به برد در شش ماه اول اگر دولت لازم داشت استخدام می‌کند و اگر تا آنوقت لازم نداشت تا مدت چهار سال هر وقت سه ماه قبل دولت بانها اطلاع داد باید حاضر شوند. یک چیز دیگری که بنده عرض می‌کنم این است این آقایانی که داوطلب رفتن می‌شوند و بالاخره امتحان می‌دهند از این ترتیب و تصمیم دولت قطعاً اطلاع پیدا خواهند کرد. دولت که نمی‌خواهد جماعتی را بیاورد زنجیر کند و بانها بگوید حکماً تحصیل کن. خیر البته این‌ها هر روزه روز نامه می‌خوانند و روز نامة امروز رامی بیند و از قانونی ک از مجلس گذشته اطلاع پیدا خواهن کرد و بمیل خودشان برای مسابقه حاضر خواهند شد و بزور نیست. البته هر کس که میل ندارد نمی‌آید و هر کسی هم که حاضر می‌شود با قبول این شرائط است. هیچ عیبی ندارد که اینها بروند و تحصیل کنند و بر گردند و مستخدم دولت شوند و بمملکت خودشان استفاده کنند. پس خوب است خود آقای بهار هم موافقت کنند و همانطوریکه که در قانون نوشته شده قبول کنند.

رئیس – رأی می‌گیریم به پیشنهاد آقای بهار آقایانیکه قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(چند نفری قیام کردند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای شریعت زاده.

(بمضمون ذیل قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم عبارت قسمت اخیر ماده سه از کلمه ولی تا آخر حذف شود

شریعت زاده ـ نقطه نظر آقایان نمایندگان ودولت این است که اشخاص که فارغ التحصیل شده‌اند مکلف باشند که ضعف مدت تحصیل را در ادارات دولتی خدمت کنند البته این صحیح است ولی در ضمن پیشنهاد شده که پس از مراجعت اگر دولت کاری بآنها نداد و ایشن کار آزادی برای خودشان پیدا کردند بعد از چهار سال باز دولت این حق را داشته باشد که آنرا دعوت کند. بنده بجهاتی با این قسمت مخالفم غرض این است که اولا در اعزام محصلین بخارجه نقطه نظر مجلس و دولت تهیه عده کافی اشخاص متخصص برای رفع احتیاجا مملکت است و نظر اساسی این است که در این مملکت وسائل تولید ثروت و رفع احتیاجات عامه فراهم شود. بنابر این اگر بعد از مراجعت آنها یک نفر یا پنج نفر از بینشان طرف احتیاج واقع نشدند و رفتند کار آزادی برایخودشان تعقیب کردند و در مدت چهار سال برای زندگانی خودشان یک تشکیلاتی دادند آنوقت هیچ انصافی اجازه نمی‌دهد که رشته زندگانی آنها را که برای خودشان تهیه کرده‌اند دولت بهم بزند واساساً هیچ تردیدی نیست که آن چهار سال اول مبقرزترین ملاحل زنگانی یک جوانی است و وقتی که یک تشکیلاتی در امورزندگی خودش داد انحراف او و الزام باین که نقشه زندگانیش را بکلی بهم بزند این برخلاف مصالح مملکتی است. بعلاوه ما فعلا تصور می‌کنیم که بقدر کافی موسساتی که سرمایة کافی داشته باشند و بخواهند از وجود این اشخاص استفادهکنند نداریم ولی آیا بعد از پنج شش سال دیگر هم مسئله همینطور است؟ و تصور نمی‌شود سرمایه‌ها بکار می‌افتد و ماشین‌ها و مؤسسات بقدر کافی در مملکت تشکیل شود؟ باین جهت بده تصور می‌کنم که این الزام خوب نیست به علاوه در موقعی که مراجعت کردند دولت باید تشخسص بدهد که بوجد این اشخاص محتاج است یانه؟ اگر محتاج است که آنها رادعوت کند و اگر هم نیست آزادشان بگذارد دیگر الزام باینکه پس از چهرا پنجسال که اینها رفتند و برای خودشان کاری پیدا کردند این مخالف با آن اصلی است که در مملکت باید طرفدار مشاغل آزاد بود و بالاخره اشخاصی باید در مقرراتزندگانی خصوصی خواشان آزاد و ختار باشند. در سایه آن کار کند

رئیس ـ آقای رفیع

حاج آقا رضا رفیع ـ درضمن جواب آقای بهار عرض کردم که اصلا نظر مجلس به خیر عموم است. نظر نظر عموم است نه نظر اشخاص بنده هم تصدیق می‌کنم ممکن است اسباب زحمت برای بعضی‌ها باشد و متذثر شوند ولی از طرف دیگر باید این فکر را هم کرد که چندین ملیون نفوس ایران و مردم مملکت از این ترتیب خوشوقت خواهند بودما در امور باید جنبة عمومی را در نظر بگیریم نه جنبة خصوصی را ما الان معلم نداریم وقتی که یک عده از این شاگردان برای معلمی می‌روند وقتی که بر می‌گردند البت هر وقت دولت لازم بداند باید از وجود این هااستفاده کند و اینها بای معلمی کنند. همینطور مهندس فرداممکن است کارخانجاتی در ای مملکت تأسیس شود. ما حالا بقدر کافی مهندس نداریم اینها که می‌روند البته باید از معلومات خودشان به مملکت و دولت و مردم استفاده بدهند. فردا ممکن است در مملکت کار زیاد شود و ما بوجود این اشخاص محتاج خواهیم بود و باید فائده ببریم و بالاخره این‌ها هم زیاد نباید متأثر باشند. البته اینا که می‌روند و یک اطلاعات علمی تحصیل می‌کنند و بر می‌گردند باید از معلومات خواشان به مملکت استفاده بدهند زیرا از پول ملت و مملکت تحصیل می‌کنند و آن کسیکه از پول مملکت استفاده می‌کند باید استفاده هم بدهد. و بالاخره چون متضمن منافع عمومی است از این جهت نباید یلی آزاد بشاند لذا استدعا دارم آقا هم بهمین ترتیب موافقت کنند که زودتر بگذرد

شریعت زاده ـ بنده مسترد می‌دارم

پیشنهاد آقای فیروز آبادی:

بنده اصلاح ذیل را در ماده چهارم پیشنهاد می‌کنم که تا مدت شش اه در اول ماده مبدل بسه ماه و تا مدت چهار سال مبدل شود به دوازده سال و آخر ماده که نوشته شده که مادام که خدمتی رجوع نکرده اضافه ویا رد نکرده

رئیس ـ آقای فیروز آبادی

فیروز آبادی ـ مکرر بنده این عرض را کرده‌ام و از آقایان اتدعا دارم دلتنگ نشوند این لایحه صدهزار تومان نیست بلکه بیست کرور سی کرور است. و یک چیز جزئینیست که ما بخواهیمزود بگذرانیم. یک مبلغ خیلی کلی است و باد خیلی بدقتدر آن مطالعه شود. با یک مسابقه نمیوشد یک همچو لایحة باین مهمی را گذراند. حالا هم وقت گذشته پیشنهاد ختم جلسه هم شده اگر حالا مقتضی میدانید همین حالا اجازه بدهید عرایضم راعرض کنم و الا برای وقت دیگر مذاکره شود. دراینجا نشوته شده تا ششماه تا سه ماه کافی است چرا شش ماه باشد و بعد از سه ماه باید باو کار رجوع کنند. در جای دیگر نوشته شده مدت چهار سال اگر باو رجوع نکردند معلوم می‌شود دولت دیگر حق باو ندارد و اینمدت را باید زیاد کرد و دوازده سال قرارداد زیرااز پول این ملت ترقی کرده و باید باین ملت هم خدمت کند پول مردم است. شوخی که نیست. باید کاملا مراعات کرد. هر وقت دولت خواست که خدمت باو رجوع کند باید قبول کند اگر قبول نکرد باید مخارجی که درباره او شده پس بدهد نمی‌خواهد نرود از ای جهت بنده این پیشنهاد راکردم. آقایان درست ملاحظه کنند اگر خوب است قبول کنند و الا رد کنند

مخبر ـ عرض می‌کنم این قضیه طرف افراط و تفریط

به خودش گرفته منظور دولت و مجلس تنها این نیست که این مستخدمینی که می‌روند تحصیل می‌کنند دچار زحمت بشوند نظر دولت این است که اینها بروند و از وجودشان استفاده کنند. اینکه گفته می‌شود می‌خواهند بروند بروند نروند نروند این خوب نیست باید ضمناً اینها را تشویق کرد و وسایل تشویق و ترغیبشان را فراهم نمود و چون نظر همین است که بروند تحصیل کنند خوب است حضرتعالی هم با آنها همین طور مساعدت بفرمایند.

فیروزآبادی - اگر خادم هستند می‌روند.

رئیس - رأی می‌گیریم به قابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(کسی قیام نکرد)

رئیس تصویب نشد. پشینهاد آقای زعیم

(به این ترتیب خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم مادة سه حذف شود.

رئیس - آقای زعیم

زعیم - بنده آنچه که از ماده سه استنباط کرده‌ام دیدم از تدوین این ماده دو نظر داشته‌اند یکی اینکه دولت در نظر داشته با پول ایران یک اشخاصی به خارجه بروند و تحصیل کند و وقتی که برگشتند اگر دولت خواست از وجود آنها استفاده کند آنها مجبور باشند به دولت استفاده بدهند بنده تصور می‌کنم اصلاً این مسئله فرستادن شاگرد به اروپا یک کار پدرانه‌ای است و هیچ پدری نیست که وقتی بچه‌اش را به مکتب فرستاد با یک شرایطی باشد وانگهی آدمی که رفت و درست تحصیل کرد و وظیفة خودش را فهمید هر وقت که برگشت به جامعه و مملکت و فقرا و بالاخره کسانی که به او احتیاج دارند خدمت خواهد کرد زیرا یک آدم وظیفه‌شناس هیچ وقت از زیر بار خدمت به مملکت شانه خالی نمی‌کند. نظر دیگری که از تدوین این ماده در کار بوده این است که اطفالی را که دولت به فرنگ می‌فرستند وقتی که رفتند و تحصیل کردند از زحمت و علم خودشان فایده ببرند و تحصیلات آنها بی‌ثمر نماند. در این نظر هم بنده تصور می‌کنم اختصاص نباید داد که چون اینها را دولت به فرنگ به خرج خودش می‌فرستد از این جهت همین عده بخصوص زندگانی‌شان تأمین شود و از آنها رعایت شود. بلکه همه همین حالات را باید داشته باشند لهذا بنده هیچ یک از این دو نظر را در این مورد وارد نمی‌دانم از این جهت پیشنهاد حذف این ماده را نمودم زیرا موردی ندارد که حکماً با اطفال مجبور و مقید باشند یا دولت مکلف به استخدام اینها باشد.

رئیس - پیشنهاد ختم جلسه شده است.

بعضی از نمایندگان - صحیح است.

رئیس - ولی یک رأی بیشتر باقی نمانده

(پس از قدری تأمل عده از نمایندگان وارد شدند)

رئیس - رأی می‌گیریم به ماده سوم آقایانی که موافقند قیام فرمایند.

(جمعی قیام نمودند)

رئیس - تصویب شد. جلسه را ختم می‌کنیم.

(مجلس یک ساعت بعدازظهر ختم شد)