مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۶ فروردین ۱۳۲۳ نشست ۱۹

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهاردهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهاردهم

قوانین بودجه مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهاردهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۶ فروردین ۱۳۲۳ نشست ۱۹

دوره چهاردهم قانونگذاری

شماره مسلسل

مذاکرات مجلس

صورت مشروح مجلس روز شنبه ۲۱۲۶ فروردین ۱۳۲۳ نشست ۱۹

جلسه ۱۹

صورت مشروح مجلس روز شنبه ۲۶ فروردین ماه ۱۳۲۳

مجلس یک ساعت و نیم قبل از ظهر بریاست آقای عامری (نایب رئیس ) تشکیل گردید

صورت مجلس روز پنجشنبه ۲۴ فروردین ماه را آقای جواد مسعودی (منشی )قرائت نمودند **

- تصویب صورت مجلس

۱- تصویب صورت مجلس

نایب رئیس – در صورت مجلس نظری نیست؟ آقای یمین اسفندیاری در صورت مجلس نظری دارید؟

یمین اسفندیاری – نه قربان قبل از دستور عرضی داشتم.

نایب رئیس – در صورت مجلس آقایان فرمایشی ندارند؟

(گفته شد – خیر) صورت مجلس تصویب شد. عدةاز آقایان اجازه خواسته‌اند قبل از دستور صحبت کنند.

جمعی از نمایندگان – دستور. دستور

یمین اسفندیاری – راجع به گرگان دو سه کلمه عرض دارم.

- قرائت پیشنهاد تشکیل کمیسیونی برای رسیدگی بعلمیات میسیون امریکائی

۲- قرائت پیشنهاد تشکیل کمیسیونی برای رسیدگی بعلمیات میسیون امریکائی

نایب رئیس – آقای دکتر اعتبار

دکتر اعتبار – بنده در خصوص عرایضم که در روز سه شنبه هفته قبل عرض کردم پیشنهادی تهیه شده‌است که عرض می‌کنم:

مجلس شورای ملی – نظر باینکه نسبت باقدامات آقایان مستشاران امریکائی عموماً اظهار نگرانی می‌شود و ملت ایران از صحت و سقم این مذاکرات بی اطلاع است امضاء کنندگان ذیل موضوع را از نقطه نظر حفظ مصالح کشور مورد دقت دانسته و پیشنهاد می‌نمایند که برای بررسی کشور مورد دقت دانسته و پیشنهاد می‌نمایندکه برای بررسی موضوع کمیسیون م خصوصی از شعب انتخاب شده و کمیسیون مذکور موظف است گزارش خود را حداکثر تا ۱۵ اردیبهشت سال جاری باطلاع مجلس برساند. رفیع – دولت آبادی – آشتیانی – شجاع – فرخ – دکتر آقایان – سیف پور – امینی – دکتر معاون – دکتر عبده – اردلان – صمصام – ذوالفقاری – دکتر اعتبار – منصف – تولیت - غفاری – ظفری – تیمورتاش – طوسی – حسن اکبر

دکتر طاهری – رجوع شود بکمیسیون مبتکرات

نایب رئیس – آقای فاطمی

فاطمی – اولاً خواستم یک نکته را عرض کنم مذاکراتی که در اینجا می‌شود راجع به برنامه و راجع بمیسیون امریکائی شاید یک سوء اثری در خارج کرده باشد که مجلس شورای ملی با میسیون امریکائی مخالف است در صورتیکه گمان می‌کنم اکثریت آقایان نمایندگان مخالفتی با میسیون امریکائی ندارند اگر نظری هست راجع بنواقصی است که در کارها هست خود بنده هم شاید آنرا در موقع خودش تذکر بدهم بنده از آقایانی که پیشنهاد داده‌اند تقاضا می‌کنم تامل بفرمایند رای اعتمادکه بدولت داده شده بعد این پیشنهاد را بفرستند بکمیسون مبتکرات همانطوری که آقای دکتر طاهری فرمودند یا هر کمیسیون دیگری که آقایان صلاح میدانند و در آنجا مطالعاتی بشود و یک گزارش مشروحی برای مجلس شورای ملی تقدیم بشود. (صحیح است)

دکتر اعتبار – بنده هم موافقم.

جمعی از نمایندگان – دستور – دستور.

نایب رئیس – چند فقره گزارش از اعتبارنامه‌های آقایان نمایندگان تهیه شده اگر آقایان اجازه می‌فرمایند قرائت شود پیشنهادی هم در این زمینه آقای امینی کرده‌اند خوانده شود. چون تکلیف عدةاز آقایان نمایندگان محترم بواسطه مطرح نشدن اعتبارنامه‌های آنها نامعلوم است پیشنهاد می‌کنم قبل از ورود بدستور اعتبارنامه‌ها مطرح شود.

جمعی از نمایندگان – پیشنهاد لازم ندارد.

- طرح گزارش نمایندگی آقایان: سید محمد طباطبائی. محمد بهادری – یمین اسفندیاری و رحمن قلی خلعت بری

۳- طرح گزارش نمایندگی آقایان: سید محمد طباطبائی. محمد بهادری – یمین اسفندیاری و رحمن قلی خلعت بری

نایب رئیس – آقای فاطمی

(گزارش شعبه پنجم راجع بنمایندگی آقای محمد طباطبائی از سبزوار را آقای فاطمی بشرح ذیل قرائت کردند)

گزارش شعبه پنجم به مجلس شورای ملی

انتخابات سبزوار برای چهاردهمین دوره تقنینیه مجلس از تاریخ ۱۳/مرداد /۲۲ شروع و در تاریخ ۱۰ دیماه /۲۲ خاتمه یافته‌است. نظر بوصول شکایات بسیاری و آمدن عدة از اهالی محل بمنظور شکایت، پرونده مزبور مورد توجه شعبه واقع پس از رسیدگی در چند جلسه خلاصه جریان انتخابات سبزوار و فهرست شکایات و دلائل آن و نظر شعبه برابر محتویات پرونده بطوری است که ذیلاً بعرض می‌رسد:

در تاریخ ۱۳/مرداد ۲۲ از طرف فرمانداری از طبقات ششگانه و معتمدین محل برای انتخاب اعضاء انجمن نظارت دعوت بعمل آمده اعضاء انجمن اصلی طبق مقررات تعیین و پس از انتخاب هیئت رئیسه انجمن‌های فرعی را برای بخشهای تابعه تشکیل داده‌اند و مقرر بوده‌است در روز ۱۴ شهریور ماه /۲۲ نشر تعرفه و اخذ آراء بعمل آید نظر بتصادف با م اه رمضان بروز نهم مهرماه موکول گردیده‌است در روز مزبور فرماندار سبزوار باز عدةدیگری را برای تشکیل انجمن دیگری مجدداً دعوت نموده و انجمن دیگری تشکیل داده‌است. ضمن تلگراف شماره ۳۱۶۱ مورخ دهم مهرماه تشکیل انجمن جدید را بوزارت کشور اطلاع داده و برای بخشهای فرعی هم انجمن‌های تازه نیز تعیین شده‌است. وزارت کشور ضمن تلگراف ۳۶۸۰ مورخ ۱۴ مهرماه دستور داده‌است از تشکیل انجمن جدید خودداری شود تا برای تحقیق از چگونگی بازرس فرستاده شود. فرماندار محل باستناد امر شفاهی جناب آقای استاندار که بسیزوار شخصاً مسافرت نموده بودند متعذر گردیده و در تلگراف خود اشعار داشته‌است که اعضاء انجمن اصلیکه از انجام وظیفه خود مستنکف و بعضی مستعفی گردیده‌اند در صورتیکه در پرونده آثاری از استعفای اعضاء انجمن دیده نمی‌شود و ضیاءالحق حکیمی رئیس انجمن در همان روز نهم مهرماه که مقرر بوده انجن را تشکیل و اخذ آرا بعمل آورد از تشکیل انجمن جدید شکایت نموده که تلگراف نامبرده در پرونده بایگانی است. بهر صورت انجمن جدید تشکیل یافته انجمن‌های فرعی را هم تغییر داده و انجمنهای دیگری تعیین و شروع بکار نموده‌اند شکایاتی بطور استمرار و مکرر و متوالیاً شمن تلگرافات و نامه‌های مشروح از بدو شروع به انتخابات تا آخر هفته اول افتتاح مجلس رسیده و حتی هنوز هم تگلرافات له و علیه ادامه دارد. امهار و امضاءهای عدة شکایت کنندگان بیش از سه هزار است و چند نفری هم که بنام نمایندگی اهالی به تهران آمده بودند برای توضیح شکایات در شعبه حاضر و اصول شکایات اجمالاً بقرار ذیل است:

۱- انجمن اولیه قانونی بوده کسی استعفا نداده و استنکاف نکرده و بر فرض استنکاف و استعفا از اعضاء علی البدل باید دعوت شود و با فرض استعفا اعضاءاصلی و علی البدل انجمن اصلی چون انجمن‌های فرعی در موقع خود تشکیل شده و قانونی بوده و کسی ادعای استعفای انجمنهای فرعی را نکرده‌است انحلال انجمنهای فرعی هم بکلی بی مورد بوده‌است و باید تشکیل انجمن جدید بدستور وزارت کشور باشد و بالعکس وزارت کشور بعدم تشکیل انجمن جدید دستور داده‌است. چون منظور فرمانداری بوسیله انجمنهای الویه عملی نبوده انجمن اصلی و انجمن‌های فرعی را منحل کرده‌است. وحیدی نائب رئیس انجمن اصلی در شعبه حاضر و اظهار داشت در روز نهم مهرماه که برای انجام وظیفه و اخذ آراء بمحل انجمن رفته بود م امورین شهربانی نامبرده را راه نداده‌اند.

۲- انجمن ثانوی از عده‌ای بیسواد و بعضی از محکومین جزائی تشکیل شده.

۳- پنج نفر از اشخاص مؤثراً که بعضی نائب رئیس انجمن اصلی و بعضی منشی و نائب رئیس انجمن‌های فرعی بوده‌اند توقیف و تا ختم انتخابات زندانی و پس از صدور اعتبارنامه آزاد شده‌اند.

۴- انجمن قبل از انقضاء موعد قانونی و بدون رسیدگی بشکایات منحل شده.

۵- درخواست نموده بودند کلیه پرونده‌های شهربانی سبزورار که بمنی بر توقیف جمعی و پرونده دیوان کیفر که مبنی بر شکایت از مامورین است و دفاتر انجمن و کلیه اوراق مربوطه بانتخابات سبزوار خواسته شود و در شعبه رسیدگی گردد.

۶- در بخش کوه میش – ششتمد – چون بخشدار آنجا برای جعل و تعویض آراء حاضر نبوده بخشدار مزبور منفصل گریده و بجای او بخشدار بخش (داورزن) که در بخش مزبور از عهده دستورات برآمده و آراءبخش خود را عوض کرده برقرار گردیده‌است و نسبت بهریک از بخشهای ششتمد – جغتای – داورزن شرح عوض کردن آراء و جزئیات و خصوصیات هر یک از بخشها را و طرز عملیات مامورین و مداخله و تهدید و تعویض را تشریح نموده‌اند که حاجتی بذکر خصوصیات نیست.

۷- انتخاب شدگان در محل معروفیت نداشته‌اند و مردم مایل بوده‌اند ازاهالی محل خود نمایندگانی انتخاب نمایند.

۸- هر چند شکایات بیش ازمیزان معمولی وعدةکثیری شکایت نموده بودند و دلائلی برای اثبات شکایات خود ذکر نموده بودند ولی چون ممکن بود شکایات شاکیان بر اثر دسته بندی و تحریک اشخاصی باشد که از انتخاب محروم شده‌اند. لذا بدلائلی که در پرونده بایگانی بود و شکایات را تایید می‌نمود توجه گردید.

اینک دلائلی که مبنی بر مداخل مامورین سبزورار و مشعر بر صحت قسمتی از شکایات است و ازمقامات رسمی دولیت از قبیل نخست وزیری – وزارت کشور – وزارت جنگ وزارت دربار – ژاندارمری کل – شهربانی صادر شده‌است بطور فهرست بعرض می‌رسد:

۱- نامه محرمانه و مستقیم شهربانی کل کشور و بامضاءسرتیپ خسرو پناه شماره ۶۰۷۴ مورخ ۲۲/۵/۳ که مبنی بر مداخله ژاندارمری سبزوار در امر انتخابات است و بوزارت کشور گزارش گردیده‌است.

۲- نامه وزارت کشور به اداره کل ژاندارمری مبنی بر مداخله ژاندارمری سبزوار در امر انتخابات و دستور رفع مداخله.

۳- تلگراف شماره ۱۰۵۱۶ ورخ ۲۲/۶/۱۹ بامضاء سرتیپ سطوتی به ژاندارمری مشهد مشعر بر مداخله سروان ضرابی در انتخابات سبزوار و دستور جلوگیری از عملیات سروان نامبرده.

۴- تلگراف شماره ۳۶۸۰ مورخ ۲۲/۷/۱۶ وزارت کشور مبنی بر اینکه انجمن جدید تشکیل نشود تا بازرس فرستاده شود.

۵- تلکراف دیگر وزارت کشور شماره ۳۷۱۱ عطف به تلگراف فوق که تا دستور مجدد و اعزام بازرس از هرگونه اقدامی فرماندار سبزوار خودداری نماید ولی معر الوصف فرماندار انجمن جدید را تشکیل داده‌است و وزارت کشور هم بازرس اعرام نکرده‌است.

۶- نامه شماره ۴۵۶۰ مورخ ۵ آبان /۲۲ وزارت کشور بوزارت جنگ مبنی بر درخواست اطلاع و از اقدامی که از طرف وزارت جنگ رای رفع مداخله مامورین نظام وظیفه در امر انتابات بعمل آمده‌است.

۷- تلگراف شماره ۴۸۱۵ مورخ ۲۶ مهرماه /۲۲ دفتر مخصوص شاهنشاهی بفرمانداری سبزوار مبنی بر توصیه در آزادی انتخابات و منع مداخله شیبانی عضور دربار.

۸- نامه شماره ۱۵۸۹۳ مورخ ۲۳ آبان /۲۲ نخست وزیر پاسخ بنامه دربار شاهنشاهی مبنی بر اینکه از طرف استاندار استان نهم مداخلاتی در امر انتخابات سبزوار بعمل آمده و تغییراتی در انجمن نظار داده شده و ضمناً اشعار شده‌است که از طرف نخست وزیری بوزارت کشور دستور اعزام بازرس داده شده.

۹- نامه شماره ۶۶۰۰ مورخ ۶ دیماه ۲۲ وزارت کشور باداره کل ژاندارمری مبنی بر مداخله و اعمال نفوذ ژاندارمری سبزوار در امر انتخابات و تعقیب مامورین متخلف. از نامه مزبور که فقط چهار روز بیشتر بخامه انتخابات سبزوار نبوده‌است و در تهران صادر شده‌است و مدت کافی نبوده تا دستور جلوگیری از اعمال نفوذ و تعقیب مامورین مشهد و سبزوار برسد بخوبی روشن می‌گردد که م داخله ژاندارمری در انتخابات در جریان بوده و محرز می‌گردد که نامه‌های قبلی مقامات مربوطه مبنی بر جلوگیری از مامورین یا صورت سازی بوده یا اینکه اگر حقیقت داشته در سبزوار اثری نبخشیده که تا ختم انتخابات چنین نامه هائی صادر می‌گردیده.

۱۰- تلگراف شماره ۶۶۷۳ مورخ ۱۰ دیماه ۱۳۲۲ وزارت کشور مبنی بر دستور توقیف انتخابات سبزوار بفرمانداری سبزوار: تاریخ تلگراف مزبور درست مصادف با تاریخ ختم انتخابات سبزوار است که معلوم می‌شود یا اینکه وزارت کشور از جریان انتخابات سبزورا بی اطلاع بوده و مستقلاً فرماندار محل انتخابات را جریان میداده‌است و یا اینکه وزارت کشور اطلاع ازجریان مزبور داشته‌است. ولی میخواسته‌است خود را بی اطلاع جلوه دهد.

۱۱- تلگراف شماره ۱۳۴۹ مورخ ۱۹ دیماه ۲۲ وزارت کشور بفرمانداری سبزوار مبنی بر استیضاح از اینکه چرا دستور توقیف انتخابات را بمورد اجرا نگذاشته‌است این تلگراف هم نه روز بعد از خاتمه انتخابات بوده‌است.

۱۲- نامه شماره ۴۵۴۹ مورخ ۱۹ دیماه ۲۲ وزارت دربار بوزارت کشور مبنی بر دستور مبنی بر دستور منع مداخله مامورین در انتخابات و آزادی انتخابات سبزوار و جلوگیری از مامورین این نامه هم نه روز بعد از خاتمه انتخابات بوده‌است.

۱۳- نامه وزیر جنگ بامضاء سرتیپ انصاری شماره ۵۹۳۲۹ مورخه ۲۲ دیماه /۲۲ مبنی بر دستور رسیدگی بلشگر ۸ خراسان نسبت بدخالت رئیس نظام وظیفه سبزوار.

۱۴- تلگراف شماره ۷۲۷۲ مورخ اول بهمن ماه ۲۲ وزارت کشور پاسخ باهالی سبزوار که از توقیف جمعی از اعضای انجمن و مداخله مامورین نظامی و ژاندارمری شکایت نموده‌اند و به آنان پاسخ داده‌است برای آزادی توقیف شدگان اقدام شده.

۱۵- نامه شماره ۲۱۱۹۱ مورخ ۲۹ دیماه ۲۲ نخست وزیری بوزارت کشور مبنی بر مداخله مامورین در امر انتخابا ت سبزوار و توقیف عده استعلام از چگونگی موضوع و جواب وزارت کشور در ذیل همان نامه مبنی بر اینکه اخیراً توقیف شدگان آزاد شده‌اند.

۱۶- نامه ۷۳۲۰ مورخ ۲ بهمن ۲۲ وزارت کشور بمقام نخست وزیری مبنی بر توقیف وحیدی سلیمان صبوری علوی و غیره و رفع توقیف و مبنی بر اینکه شهربانی محل تحت عنوان و اتهام دخالت در امور سیاسی آنها را توقیف نموده‌است.

نظر باینکه ۱۶ نامه و تلگرافات فوق که از مقامات رسمی دولتی صادر شده حاکی و مشعر بر مداخله مامورین نظام و ژاندارمری در امر انتخابات و توقیف جمعی است و از بایگانی شدن اوراقی که مشعر بر توقیف آنهاست در این پرونده انتخابات معلوم می‌شود برای امر انتخبات توقیف شده‌اند یا انجمنهای انتخابی و ابسته بوده‌اند و بحکایات تاریخ نامه‌ها و تلگرافات یاد شده از ابتدا تا انتهای انتخابات مداخله مامورین دولتی مسلم است و با جریان مزبور شکایات متوالی اهالی تایید می‌گردید. و نظر باینکه شکایت عمده شاکیان مبنی بر جعل و تعویض و اعمال نفوذ مامورین دولت مربوط به بخشهای داورزن – جغتای – ششتمد از حوزه‌های فرعی سبزوار بوده و رد صورت مجلس ختم انتخابات هم که از طرف اعضاء انجمن اصلی تنظیم شده‌است بسوء جریان بخش ششتمد – دوار زن اشاره شده و بشکایت موسوی رئیس انجمن فعری و سه نفر اعضاء انجمن دیگر اشاره شده و تغییر بخشدار دوارزن بجای مشارالیه نیز در صو رت مجلس انجمن تصدیق شده و شکایات اهالی و سایر دلایل را نیز در این بخشها بیشتر تایید و اثبات می‌نمود و بازداشت جمعی که دخالت در کار انتخابات داشته و بعضی عضو انجن بوده‌اند مسلم بود در نظر اکثریت اعضاءشعبه قدر مسلم آراءبخشهای ششتمد و جغتای و داورزن باطل و بی اعتبار و غیرقانونی تشخیص گردیده و چون با احراز صحت انتخابات شهر سبزوار و بخشهای حوه سبزورار و بام وصفی آباد و سر ولایت آقای سید محمد طباطبائی از ۶۴۷۴ آراء مامذه در این قسمتهای اخیر الذکر دارای ۳۷۲۲ رای می‌باشند و از این آراء حائز اکثریت بوده‌اند. لذا گزارش نمایندگی ایشان بشرح فوق بعرض رسید و شعبه به اکثریت نمایندگی ایشان را تصدیق می‌نماید.

نایب رئیس – دو فقره پیشنهاد در این موضوع رسید..

نقاب – بنده اخطار نظامنامة دارم.

نایب رئیس – بفرمائید.

نقابت – در موقعی که هر کدام از آقایان نواب رئیس و همینطور رئیس اصلی مجلس آن بالا تشریف دارند گویا یک قدری توجه کامل بمقررات نظامنامه نمی‌فرمایند وقتی یک گزارشی مبنی بر تخریب انتخابات یک صندوق یا نقص انتخابات یک محلی است بر طبق ماده ۵ نظامنامه می‌افتد به جلسه بعد بعلاوه بنده شخصاً هم مخالف هستم و توضیحاتم را در جلسة بعد عرض می‌کنم.

نایب رئیس – می‌ماند برا جلسة بعد – آقای دکتر کشاورز

دکتر کشاورز – بنده پیشنهادی داشتم دیگر مورد ندارد ولی مخالف راپرت شعبه هستم.

اسکندری – بنده هم مخالف هستم.

نایب رئیس – یکنفر از آقایان پیشنهاد کرده بودند که این موضوع از دستور خارج شود ولی مورد نداشت این است که می‌ماند برایجلسة بعد آقای ملک مدنی هم مخالفید؟

ملک مدنی – بنده می‌خواستم عرض کنم که خوب است آئین نامه را توجه بفرمایند همانطوریکه اظهار شد این گزارش باید طبع و توزیع شود و در جلسة بعد مطرح شود.

هاشمی – یک عدة اجازةخواستند بنده خواستم مخالف و موافق ذکر شود که اسامیشان معلوم شود.

دشتی – آقایانی که مخالفند اسامیشان را بخوانند که معلوم بشوند کیست.

نایب رئیس – آقایان دکتر کشاورز و نقابت و اسکندری مخالفند می‌ماند برای جلسه بعد. گزارش دیگر هست از طرف شعبه چهارم چون مخبر غایب است یکی از منشی‌ها آقای فرهودی تشریف بیاورند بخوانند. (آقای فرهودی گزارش شعبه چهارم را راجع به نمایندگی آقای محمد بهادری بشرح ذیل خواندند) انتخابات حوزه انتخابیه ارسباران بموجب دستور وزارت کشور در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۳۲۲ شروع انجمن طبق مقررا لازمه تشکیل و آگهی‌های لازمه منتشر گردیده که از دوم شهریور ماه از وزارت کشور دستوری دایر بر توقیف انتخابات رسیده و در ششم شهریور شکایاتی از سوء جریانات انتخابات بوزارت کشور رسیده و درخواست اعزام بازرس مخصوص نموده‌اند در دوازده بهمن ماه موقعی که کفیل استانداری نموده‌اند در دوازده بهمن ماه موقعی که کفیل استانداری آنجا انتخابات را بجریان می‌گذارد شکایات دیگری بوزارت کشور رسدیه‌است مبنی بر اینکه بخشدار برخلاف بی طرفی به نفع شخص غیرمحلی اعمال نظر می‌نماید وزارت کشور مجدداً به توقیف انتخابات امر می‌دهد اهالی و ا نجمن غیرقانونی بودن این توقیف و لزوم جریان امر را بوزارت کشور تذکر داده و از روز نهم اسفندماه اخذ آراء می‌نمایند در خلال این احوالعدةمعدودی بوزارت کشور شکایت می‌کنند و برای سومین دفعه نیز جریان انتخابات توقیف و اهالی و انجمن غیرقانونی بودن این توقیف را بوزارت کشور تذکر داد بقرائت آراء شروع نموده و بالنتیجه آقای محمد بهادری باکثریت ۱۲۹۴۳ رای از کلیه ۲۱۳۷۲ رای به نمایندگی چهاردهمین دورة قانونگزاری انتخاب و در مدت مقررةقانونی انجمن شکایات واصله را دریافت و رسیدگی نموده چون شکایات را غیر وارد دانسته بنام آقای محمد بهادری استوارنامه صادر کرده‌است شعبة چهارم نیز با رسیدگی بمحتویات پرونده جریان انتخابات و نظر انجمن را صحیح دانسته و صحت انتخابات حوزة ارسباران و نمایندگی محمد بهادری را تصدیق و اینک گزارش آنرا بعرض مجلس شورای ملی میرساند مخبر شعبه چهارم

نایب رئیس – مخالفی نیست؟ (اظهاری نشد) رای گرفته می‌شود بانتخاب آقای محمد بهادری از ارسباران موافقین برخیزند (اکثر برخاستند) تصویب شد آقای امینی بفرمائید.

آقای امینی گزارش شعبه دوم راجع به نمایندگی آقای اسدالله یمین اسفندیاری را از بابل بشرح ذیل قرائت کردند) گزارش از شعبه دوم به مجلس شورای ملی

گزارش انتخابات بابل مربوط بآقای اسدالله یمین اسفندیاری جریان انتخبات بابل بشرحی است که ذیلاً بعرض می‌رسد:

انجمن نظارت انتخابات روز چهارشنبه ۱۹ مرداد ماه ۱۳۲۲ تشکیل و از روز ۱۸ آبان ۱۳۲۲ بتوزیع تعرفه و اخذ رای اقدام کرده‌است. در نتیجه آقای یمین اسفندیاری باکثریت ۱۷۹۷۰ از ۳۷۲۵۴ رای بسمت نمایندگی دورة چهاردهم قانون گزاری از بابل انتخاب شدند.

انجمن نظارت انتخابات روز چهارشنبه ۱۹ مرداد ماه ۱۳۲۲ تشکیل و از روز ۱۸ آبان ۱۳۲۲ بتوزیع تعرفه و اخذ رای اقدام کرده‌است. در نتیجه آقای یمین اسفندیاری باکثریت ۱۷۹۷۰ از ۳۷۲۵۴ رای بسمت نمایندگی دورة چهاردهم قانون گزاری از بابل انتخاب شدند.

انجمن نظارت در مدت مقرره طبق قانون انتخابات به شکایات واصله رسیدگی نموده و چون اعتراضات را وارد ندانسته‌است اعتبارنامه بنام آقای اسدالله یمین اسفندیاری صادر کرده‌است.

شعبه دوم با دقت کامل به پرونده رسیدگی و شکایات واصله را مورد بررسیث قرار داده‌است و چون اعتراضات را غیروارد تشخیص داد صحت انتخاب ایشان را تصدیق می‌نماید.

نایب رئیس – رای گرفته می‌شود بانتخاب آقای یمین اسفندیاری

شریعت زاده – مخالفم آقا

نایب رئیس – آقای شریعت زاده مخالفند می‌ماند بجلسة آتیه. گزارش شعبه دوم راجع به نمایندگی رحمن قلی خلعت بری از بابل قرائت می‌شود.

(آقای امینی بشرح ذیل قرائت نمودند)

گزارش از شعبه دوم به مجلس شورای ملی

گزارش انتخابات بابل مربوط به آقای رحمانقلی خلعت بری

پیرو گزارش شماره ۱۲ مربوط بانتخاب آقای اسدالله یمین اسفندیاری از بابل آقای رحمانقلی خلعت بری باکثریت ۱۰۹۳۶ رای از ۳۷۲۵۴ رای بسمت نمایندگی بابل انتخاب شده‌اند

شعبه دوم با دقت کامل در پرونده و رسیدگی بشکایات واصله، صحت انتخاب ایشان را تصدیق می‌نماید.

شریعت زاده – بنده مخالفم.

نایب رئیس – می‌ماند برای جلسةآتیه.

- بقیه شور و تصویب برنامه دولت

۴- بقیه شور و تصویب برنامه دولت

نایب رئیس – برنامه دولت مطرح است آقای مظفر زاده

مظفرزاده – بنده در یکی از جلساتی که در کاخ وزارت امور خارجه از نمایندگان دعوت شد و در آنجا به تنهائی با کمال صراحت بآقای نخست وزیر عرض کردم که ملت ایران امروز زیربار مفاسد و فجایع اداری کمر خم کرده و از مجلس دوره چهاردهم استمداد می‌کند تصور می‌کردم عقیدةمجلس چهاردهم این است که برای رفع این بدبختی‌ها و بحرانها یک دولت کافی لایقی روی کار بیاید و مردم را از این وضعیت فعلی نجات بدهد متاسفانه دولتی را که بعداً ایشان معرفی کردند کمی پیرتر از دولت قبل بنظر می‌رسد و بعد که یک کمی بوضعیت موافقین و اکثریتی که تشخیص کرده‌اند مراجعه کردم معلوم شد که بنده در تشخیص خودم اشتباه کرده بودم و آقایان موافقین که گویا اکثریتی تشکیل داده‌اند با همین دولتی که ایشان معرفی کرده‌اند موافقت دارند به بینیم حالا استدلال آقایان موافقین در تصویب این دولت چیست؟ یک منطق آنها این است که باید از بحران جلوگیری کرد حالا به بینیم این بحران را کی بوجود آورد؟ و چرا بوجود آمد؟ اگر آقایان نمایندگان محترم خاطرشان فراموش کار نباشد قبل از رسمی شدن مجلس شورای ملی در آن جلسات معارفة که ما داشتیم اکثر همین آقایان موافقین قیام می‌کردند و نسبت به بدبختی اوضاع فریاد می‌کردند و نسبت بدولت شکایت داشتند و حالا می‌بینیم همان هیئت دولت سابق روی کار آمد و اکثریتش همان اشخاصی هستند که بودند همان آقایان مخالفین پریروز امروز بعنوان اینکه می‌خواهند بحران رفع شود. می‌خواهند بآنها رای بدهند. بنده از یک شخصیتی که پرورش یافتة دورة مشروطیت و آزادی ایران است آقای کاظمی در اینجا گله می‌کنم ایشان پس از اینکه دو ساعت بدبختی مملکت را تشریح کردند آن چیزهائی را هم که نباید بگویند گفتند بعد اظهار کردند که من بهمین دولت رای می‌دهم این چه استدلالی است آقا؟ مگر از واقعه شهریور تاکنون اکثریت همین دولت زمامدار امور نبوده اند؟ مگر تغییری در اینها پیدا شده است؟من از آقایان موافقین دولت سوال می‌کنم آقایان حقیقتاً وجداناً شما ایمان و اعتقاد دارید که آقای وزیر جنگ امروز غارتگری‌های امثال سرباز ایران را حفظ خواهند کرد این اختلافی که در ارتش هست جلویگیری می‌کنند؟ (گفته شد خیر) این اختلالی که نظام وظیفه این مملکت تولید کرده‌است جلوگیری خواهند کرد من خبر دارم که تمام مساعدة را که در گیلان بتوتونکارها داده‌اند این آقایان نظام وظیفه‌ها مثل مرغی که دانه جمع می‌کنند همه را برچیدند آنوقت شاید مجبور بشویم برای برگ توتون در این مملکت زراعتی برویم از جای دیگر برگ توتون بخریم آقای اردلان از وزارت دارائی بوزارت پیشه و هنر رفتند در آنجا چه می‌خواهند بکنند؟ این دسته بندیها و این غارتگریهائی که در آن وزارتخانه هست ایشان عهده دار هستند که اصلاح بکنند؟ نمیدانم همینطور وزارتخانه‌های دیگرمان بنده در برنامةدولت وارد نمی‌شوم زیرا وقتی که صلاحیت افراد دولت و شخصیت آنها را با مقتضیات و اضطرار تطبیق نکردم بحث در برنامه دیگر مورد ندارد. برنامه مال یک دولتی است که خودش ایمان و اعتقاد ببرنامه و اصلاحات داشته باشد آقای اردلان در توضیحات پریروز خودشان هم بیک زبانی فرمودند که این برنامه عملی نیست (اردلان نه خیر) با آن اگر و مگرهائی که فرمودید با آن چیزهائی که توضیح دادید از مجموع فهمیده می‌شد که اعتقادی باجرای برنامه نیست بنابراین فقط بگوئیم که اینطور برنامه‌ها فقط برای حفظ ظاهر و تحکیم موقعیت دولت و نقش برآب است بنابر این چه لازم است در اطراف برنامه حرف بزنیم هر وقت یک دولت با ایمان و یک دولت توانائی روی کار آمد برنامه هم ارائه داد آن وقت اگر حرفهائی داریم خواهیم زد. آقای ممقانی تازه تشریف آورده‌اند بوزارت دادگستری یکی از قضات عالیرتبه ایرانند و استقلال قضائی خودشان را هم به ثبوت رسانده‌اند اما ایشان توانائی دارند این قضات دیمی که در این بیست سال روی آن جریاناتی که ما مسبوق هستیم باین دادگاهها و دادسراها وارد شده‌اند و افتضاحاتی بار آورده‌اند که شرم آور است برای قوة قضائی ایران اینها را اصلاح کنند! این قانون املاک واگذاری هیئت هائی را مامور اجرای این کار کرده‌اند دو سال است گذشته هیچ کاری نکرده‌اند و نمی‌کنند (صحیح است) اینها فقط می‌خواهند معاینه بکنند معاینه تازه ادارة املاک واگذاری در روزنامه می‌خوانیم که تشکیلات می‌دهند برای همین املاک زیرا معلوم می‌شود که عقیده ندارند املاک بمردم واگذار شود باید این قانون را اصلاح کرد باید یک مردمی روی کار بیایند صرفاً از نظر دلسوزی به ملت و وطن کارهائی بکنند که بدرد امروز کشور ما بخورد تعارف را باید کنار بگذاریم دوستی و خاطرخواهی را باید موقوف کنیم آقا (صحیح است) ملت ایران از ما انتظاراتی دارد اگر ما انتظارات او را برآورده نکنیم مایوس می‌شوند و خدا میداند که از این یاس برای آتیه چه پیش آمد خواهد کرد بنابر این بنده بعرایضم خاتمه می‌دهم و کسی نیستم که با دولت موافقت کنم.

نایب رئیس – آقای فرهودی

فرهودی – بنده هم م ثل اکثر آقایان در زندگانی پارلمانی مبتدی هستم (صحیح است) اما در این سه جلسه که برنامه دولت مطرح است اینطور احساس می‌کنم که ما آن نظم منطقی که در مذاکرات بایستی داشته باشیم نداریم. دولتی تشکیل شده‌است و برنامةخودش را داده‌است البته این برنامه راجع است بمسائلی که دولت عهده دار است برای آینده اقدام بکند و در نقشه گذاشته‌است که کارهائی را برای آینده صورت دهد آنوقت در موقع طرح این برنامه مسائلی راجع به ده سال ۱۵ سال پیش گفته می‌شود اینها گمان می‌کنم که یکقدری از حدود مذاکره و دستور خارج باشد بعد هم عدة از آقایان همکاران بعنوان موافق و مخالف صحبت می‌کنند البته آنکس که موافق است هم از برنامه باید دفاع کند هم از نظر خودش دفاع کند هم جوابی بمخالفین دولت بدهد جوابی که داده نمی‌شود بجای خودخود آن موافق هم یکبار جدیدی بر دوش آن مذاکراتی که شده‌است می‌گذارد و مطلب را جنبه منفی می‌دهد مادةمادر نظامنامه داریم که مخصوصاً اشاره می‌کند که مذاکرات باید در اطراف موضوع باشد و اگر آن ماده را که ماده ۱۱۰ است رعایت نکنیم کمتر موفق خواهیم شد یک مسئله را بصورت منطقی در بیاوریم و مرتب کنیم و حلاجی کنیم و بنتیجه برسیم حالا می‌رویم بسر برنامه بنظر بنده هر دولتی وقتی برنامه خودش را می‌نویسد قبلاً باید فکر کند که چه منظوری دارد از نوشتن این برنامه و اجرای این برنامه آن منظور هم البته باید متناسب باشد با اوضاع و احوالی که مملکت دچار است. هر دولتی وقتی تشکیل شد یک نظر عمومی باوضاع مملکت می‌اندازد و یک هدف و منظوری را برای خودش تشخیص می‌دهد و برطبق آن هدف و منظور برنامه می‌نویسد ببینیم که اساساً برنامه چه جور باید باشد؟ برنامه بنظر بنده نقشه عملی است پیش از اینکه بجای پرگرام فرهنگستان لغت برنامه وضع کند ما می‌گفتیم دستور عمل یعنی یک مقررات عملی را در نظر بگیریم و آنرا برنامة کار قرار بدهیم نمونة خیلی کاملش برنامة مدارس است که دروس را در نظر می‌گیرند و جزئیات آن دروس را معلوم و آنرا تقسیم می‌کنند بساعت‌ها و کلاس‌ها و درس می‌دهند بنظر بنده با اینکه موافق دولت هستم … آنچه را که دولت آورده کاملاً برنامه نمی‌توان گفت.

اقبال – عده کافی نیست آقا تامل بفرمائید تا کافی شود.

(در این موقع عده کافی شد)

فرهودی – در اینجا مذاکره شد از اصلاحات متعددی که دولت می‌بایستی حقاً در نظر بگیرد شک هم نیست که مملکت ما فعلاً احتیاج دارد برشته‌های متعددی از اصلاح چه در اشخاص چه در طرز کار اما بنظر بنده مشکل است که با محدود بودن وسائل و با تشکیلات کنونی تمام اصلاحات منظور را یکدفعه شروع بکنیم بنظر بنده بایستی پیش از شروع باصلاحات زمینة اصلاحات فراهم و حاضر شود یعنی اوضاع و احوال و استعدادی تولید شود که یک قسمت از آن اصلاحات بخودی خود شروع شود و بجریان بیفتد آن قسمت هم که سهم دولت است دولت اقدام کند ما برای تهیة زمینةاصلاحات دو منظور اساسی را باید داشته باشیم دولت هم از سیاق برنامه اش معلوم است که این دو منظور را داشته‌است و در برنامه اش تذکر داده‌است یکی امنیت است یکی هم تولید و توسعه ثروت عمومی البته مملکتی که امنیت آن مرتب نباشد تا چرخهای تولید ثروتش آنطور که بایستی کار بکند دیگر زمینه و استعدادی برای سایر اصلاحات باقی نمی‌ماند و آن مملکت دائماً دچار الفبای زندگانی است و دیگر به حروف و دروس بعد نمی‌تواند برسد اینک مسئله امنیت را مورد دقت قرار می‌دهیم انصاف باید داد که امنیت اساساً در ایران موجود است و این را هم که می‌گویند نیست در نبودش هم نباید مبالغه کرد و بنظر بنده یکی از موجبات عدم امنیت همین است که میگوئیم امنیت نیست یعنی روحیه مردم را خراب می‌کنیم و آن کسی هم که فکر می‌کند امنیت هست و زندگانی خودش را مرتب می‌کند او هم در زندگانی خودش دچار تزلزل و اختلال می‌شود یک اساس بزگر امنیت در ایران موجود است و آن عاخل معرفت الروحی است که در ایران است مردم ایران طبیعتاً صلح جو و مطیع قانون و عاشق آرامش اند وقتی یک مملکتی مردمش دارای این صفات اخلاقی باشند انصاف باید داد که زمینه حقیقی برای وجود امنیت آماده‌است اما آنچه برای امنیت در این جنبه عملی دارد بنظر بنده مسئله عشایر است عشایر اییران اکثراً دارای روح و خون ایرانی هستند احساسات وطن پرستی اینها هم مورد قبول و ستایش عموم است (صحیح است) و اکثریتشان بواسطه جنبه فلاحتی که دارند خودشان بوجود امنیت علاقه مند هستند یکی از آنها عشایر بنی طرف و هویزه‌است که بنده نماینده شان هستم و اگر فعلاً در مسئله امنیت آقایان اشکالی می‌بینند یا حرفی می‌شنوند مربوط باین است که اکثر عشایر راضی نیستند …

بعضی از نمایندگان – عده کافی نیست.

(پس از چند دقیقه عده کافی شد)

فرهودی – شکایاتی که عشایر دارند مربوط بگذشته‌است و بیشتر آنهم راجع است بتصرفات نابجائی که در املاک آنها شده‌است دولتی که حقیقتاً بوجود امنیت علاقه مند باشد طبعاً می‌بایستی رویه عادلانه و متینی بگیرد و این شکایات را مرتفع کند یک شکایاتی هم راجع باوضاع فعلیشان دارند و آن این است که وسائل زندگانی در محیط عشایر فعلاً مفقود است مثل اجناس انحصاری دولت قند قماش و غیره و حقاً بایستی گفت که عشایر ایران از آنهائی که در کنار باتلاق هورالعظیم در خاک بنی طرف برنج کاری می‌کنند تا آنهائی که روی تپه‌های سرخس و کلات دیم کاری می‌کنند ه مه زحمت می‌کشند همه کار می‌کنند همه تولید ثروت می‌کنند مالیات بدولت می‌دهند ولی خوب انصاف باید داد که در مقابل این زحمات لباس ندارند سلامتی ندارند اساس زندگانی ندارند املاک شان دستخوش تصرفات شده‌است و نسبت بآینده هم نگران هستند مثلاً همین عشایر بنی طرف پانصدسال وظیفه سرحد داری ایران را انجام دادند پیش از آنکه قشون جدید تشکیل شود این وظیفه را آنها انجام می‌دادند در موقعی که دولت می‌خواست خوزستان را امن کند با قوای دولتی کمک کردند الان هم به حفظ امنیت آنجا کمک می‌کنند و امنیت آنجا در حقیقت بعهدةخودشان است اما با این وضعیت آقایان ملاحظه بفرمایند بنده یک قسمت کوچکی را از کاغذی که نوشته‌اند می‌خوانم تا روحیه آنها معلوم شود: بطوریکه تواریخ پیشینه و آثار موجوده شاهد و گواهی می‌دهد اراضی دشت میشان که از رودخانه کرخه مشروب می‌شود و عخده زراعت آن شلتوک است تقریباً در پانصد صال قبل صحرای غیرمسکون و لم یزرع بوده بوسیله آباء و اجداد و صلف این فدویان آن زمین لم یزرع رفته رفته آباد و عشایر بنی طرف فعلی را به وجود آورده‌است: از همان تاریخ تا اوایل سلطنت پهلوی بطور اربابی مطلق کلیه اراضی دشت میشان در تصرف پدران و این فدویا ن بوده‌است. در زمان مرحوم شیخ خزعل جابری شیوخ سالیانه مبلغ جزئی بنام تامین طرق بطور کلی در سال پرداخت می‌نمایند. در زمان سلطنت پهلوی بواسطه غرض رانی و سوء استفاده مامورین دولت که بر هر فرد وطن پرست مخفی و پوشیده نیست بویژه برای وکلای صالح این دوره هیچ شبه و تردید ندارد بدواً‌فدویان را بدون هیچ گناهی و محاکمه از ملک و وطن خود دور ساخته به طهران و گرگان و سایر شهرستانهای ایران تبعید نمودند در این سیزده سال تبعیدید تمام اموال و دارائی واحشام و حتی اطفال خردسال ما تلف و از هستی ساقط شدیه‌ایم در این مدت غیبت فدویان مامورین دولت هزار نوع و شکل استفاده نامشروع در اراضی ملکی فدویان مع. نل داشته گاهی بنام خالصجات دولت قلمداد نموده موقعی بطور فروش به اشخاص خارجی که از عراق عرب طرد و به ایران مهاجرت می‌نمایند با رشوه و تطمیع مامورین محل زمین آباد رعیت بیچاره به آنها داده پ از مدتی اشخاص خارجی هزار گونه خیانت و فساد در عشایر تولید و به وطن خود معاودت می‌نمایند. این یک مراسله‌است که یک قسمت آنرا خواندم یک مراسله دیگر هم این است که برای اینکه زیاد وقت آقایان را نگرفته باشم از آنهم یک قسمتش را می‌خوانم. اینجانبان مشایخ بنی طرف و پدران ما از پانصدر سال قبل باین طرف در دشت میشان مشغول زراعت و فلاحت بوده و در زمان شیخ خزعل با گرفتن جزئی مالیات قناعت می‌شد و پدران و رعایان زحمت کشی ماها با زحمات و سختی‌های زیادی اراضی لم یزرع و بایر را آباد و قابل کشت نموده‌اند و بعداً در زمان اعلیحضرت شاه سابق املاک ماها را از دستمان گرفته و من غیر حق سالها باشخاص دیگری واگذار و در نتیجه رعایای ما را بدبخت و از هستی ساقط نموده‌اند و لی در این موقع امیدواریم که با مراحم عالیه اعلیحضرت شاهنشاه ایران ارواحنا فداء املاک ما بخود ما مسترد گردد. پس اگر دولت اصلاحی بکند در وضعیت آنجا و این املاک را بحال اولش برگرداند و اسباب رضایت عمومی عشایر شود یک قسمت عمده از مشکلات امنیت خودبخود حل می‌شود و دیگر نگرانی از این قسمت باقی نمی‌ماند امنیت همانطور که همکار محترم من فرمودند با زور و اسلحه درست نمی‌شود زور و اسلحه برای راهزنان واشوبگران است امنیت اساسش عدالت است یکی از طرق عدالت هم رفع مظالم گذشته‌است این مسئله باین سادگی را بنده نمیدانم چطور است دو سال است دولتهای ما نتوانسته‌اند حل کنند و اشکالش کجاست؟ عنصری که برای امنیت داخلی لازم است از لحاظ جلوگیری از راهزنان و آشوبگران عنصر قوای انتظامی است که از ارتش و شهربانی و ژاندارمری مرکب است ما الان مواد و مصالح این عنصر را داریم، ارتش داریم ژاندارمری داریم و سالی یک میلیارد و نیم خرج این دستگاه می‌شود یعنی مالیاتی را که این مردم می‌دهند خرج این تشکیلات می‌شود اینها هم باید بیک صورتی دربیاید که بتواند حقیقتاً امنیت را حفظ کند بنابر این ما در مسئله امنیت یکی احتیاج داریم با صلاح و تقویت قوای تامینیه که بتواند وظیفه اش را انجام دهد یکی هم شروع باجرای عدالت حقیقی والا مسئله دیگری در بین نیست. عرض کردم مسئله دیگری که باید مورد توجه باشد و زمینه برای اصلاحات فراهم بکند استفاده حداکثر از قوای صنعتی و کشاورزی مملکت است یعنی ما واقعاً‌به تولید و توسعةثروت عمومی آنطوری که باید خدمت کنیم وعلاقه بخرج بدهیم و زمینه را برای کار و فعالیت افراد حاضر کنیم کارخانجاتی در ایران هست که از حداکثر قوای مولده اش استفاده نمی‌شود مزارعی هست که آنطوری که باید زراعت نمی‌شود آبهائی هست که بجای اینکه بمطف زراعت برسد نمی‌رسد و هدر می‌رود اگر دولت بتواند این چرخهای تولیدی را بکار بیندازد ثروت عمومی توسعه پیدا می‌کند بنده به آقایان قول می‌دهم که در نتیجه یک قسمت زیادی از این عدم رضایت هائی که هست خود بخود از بین می‌رود و یک زمینه‌های صحیحی برای اصلاحات فراهم و آماده می‌شود، یک نکته هم هست و آن این است که حاصل این ثروت چه آنهائی که حالا تولید می‌شود یا بعد تولید بشود بایستی عادلانه میان تولید کنندگان ثروت قسمت بشود، بزگرترین طبقه مولدین ثروت ایران زارعین هستند اگر ملت ایران ثروتی داشته‌است و دارد بایستی تصدیق کرد که در نتیچه و زحمت زارعین است آقای ضیاء الملک در جلسه گذشته فرمودند که ما نمی‌خواهیم دولت بزراعین کمک بکند فقط انتظار داریم مامورین دولت بدهات نروند البته مامور متعدی و م تجاوز نباید بدهات برود ولی بعقیده بنده باید مامور فرهنگ و بهداشت مخصوصاً بدهات برود ولی این فقر و تنگدستی که ما در دهات می‌بینیم بنظر بنده یک قسمتش از عدم توجه مالکین است. تقسیم محصول بین زارع و مالک در ایران هنوز بیک صورتعادلانه و صحیحی در نیامده، بنده انتظار دارم که دولت مخصوصاً آقای ممقانی که مرد عادلی هستند یک قانونی تهیه کنند و تکلیف تقسیم حاصل بین مالک و زارع معلوم باشد (بعضی از نمایندگان – معلوم است آقا) مطابق یک اصولی و عادلانه باید باشد و زارع واقعاً از آنچه که زحمت می‌کشد و تولید می‌کند برای وسایل زندگانیش بیشتر استفاده کند، یک عملی هم مجلس باید دقت و همت کند و آن این است که در قوانینی که تصویب می‌شود بیشتر هم خود را صرف توسعه خرده مالک بکند چون این مسئله یکی از مواد مرام مشروطه خواهان اولیه این کشور است ما سیزده دوره‌است مجلس داریم حالا وارد مجلس چهاردهم شده‌ایم و هنوز یک قدم عملی صحیح برای توسعه خرده مالک در ایران برداشته نشده‌است بالاخره با توجه بزحمت حقیقی زارعین و سهم بزرگ آنها در تولید ثروت باید در تامین زندگانی صحیح برای آ“ها از حاصل دسترنج خودشان دوره چهاردهم اقدام کند و همت کند که پایه‌های عدالت اجتماعی را کار بگذارد و بعد البته دوره‌های دیگر این پایه‌ها را بالا می‌برند و عدالت حقیقی هم برقرار می‌شود. راجع بمستشاران آمریکائی که فعلاً عهده دار امورمالی و اقتصای ما هستند مذاکراتی اینجا شده ولی بنظر بنده اگر بخاطر بیاوریم بتصدیق همه آقای دکتر میلیسپو در آن دفعه خدماتی عالیةبایران کرد و با چه طرز نامناسبی از ایران رفت متوجه می‌شویم که در این مرتبه بحقیقت قضایا و مسائل باید توجه بکنیم، در مسئله مستشار بنظر بنده بایستی درست دقت کرد به مفهوم مستشار در همین مجلس یادم می‌آید که مرحوم مدرس در قسمت راجع بمسشارهای خارجی گفت که ما معلم می‌خواهیم اما حاکم و فرمانده نمی‌خواهیم مستشار هم می‌باید طرز کار را بما نشان بدهد و البته مسائل اقتصادی و روشهای جدیدی که در دنیا پیدا شده‌است وجود مستشار را الزام می‌کند بنابر این متد کار را مستشار باید برای ما معلوم کند اما عامل اجرای این متد خود ایرانیها باید باشند یکی از چرخ‌های سنگینی که ملت ایران از دسترنج خودش پرداخته‌است پولی است که برای اعزام محلص باروپا داده‌است و پولی که برای تاسیس دانشگاه پرداخته شده‌است نتیجه این اعزام محصل باروپا داده‌است و پولی که برای تاسیس دانشگاه پرداخته شده‌است نتیجه این اعزام محصل و تاسیس دانشگاه این شده‌است که عده‌ای از جوانان که تخصص در رشته‌های مختلف دارند فارغ التحصیل شده‌اند و اکثرشان هم در وزارتخانه‌ها تجارب عملی فراگرفته‌اند از آن مقدماتی هم که آقای اردلان وزیر پیشه و هنر فرمودند گذشته‌اند یعنی طی مراحل هم کرده‌اند کار را باید بدست این اشخاص داد البته مسشار یک فکری می‌دهد و طرح کاری را معلوم می‌کند اماعوامل کار باید ایرانیها باشند و خدمات حساس باید بدست این طبقه باشد تا هم ما از وجود مستشاران استفاده بکنیم و هم آنها در پیش بردن نقشه و فکر خودشان موفق بشوند والا اگر تمام جزئیات کارها را خودشان بخواهند در دست بگیرند نتیجه این می‌شود که عوض شصت تا ششصد تا بایستی بیاورند و در نتیجه افراد جوان و تحصیل کرده از خدمت در دوایر مالی و اقتصادی دوری می‌کنند و بطوری که الان معلوم است اوضاع مالی و اقتصادی ما می‌افتد بدست یک عده مترجم پس آقایان مستشاران یک قدری باید طرز کار خودشان را اصلاح بکنند و الا حقیقت مطلب این است که در مجلس هیچ روح مخالفتی با مستشاران امریکائی نیست مثلاً یکی از خدمات میسیون مالی طرح قانون مالیات بردرآمد بود که پیشنهادکردند و مجلس هم تصویب کرد و حالا موقع اجرای این قانون است و باید از بروز هر پیش آمدی که مانع اجرای این قانون بشود جلوگیری کنیم. حالا دقتی هم در خود برنامه کنیم. در سیاست خارجی خوشبختانه سیاست خارجی ما روشن است دولت هم یک فرمولی در برنامه گذاشته‌است که این روشنائی راحفظ خواهد کرد ولی اینجا دو نکته را باید تذکر بدهم یکی اینکه قرار دادهائیرا که ما داریم اجرایش واقعاً باید دو جانبه باشد دولت کاملاً مراقبت بکند که اجرای قراردادها یک طرفه نباشد یکی هم اینکه حالا که تایید شده‌است و تصدیق شده‌است و مسلم شده‌است که دولت ایران در راه پیروزی متفقین خودش چه زحماتی کشیده‌است از حالا مطالعه بشود که آن سهم پیروزی ایران هم در موقع خودش جبران و تامین بشود. در قسمت سیاست داخلی هم مطالب قسمت بندی شده‌است: تهیه وسایل تامین خواربار و حوائج ضروری مردم و صعی در تعدیل قیمت‌ها بنده خواستم از آقایان وزراء خواهش کنم نقشه خودشان را برای اینکار واقعاً در اجرایش قبلاً فکری شده باشد ولی یک وقت هم هست که نسبت بآن فکر شده‌است و سنجیده شده‌است و نقشه هست و اجرا می‌شود چون این مسئله الان مورد توجه عمومی است و بستگی به حیات مردم دارد بنده بی میل نیستم اگر دولت نقشه‌ای دارد و اصول آنرا در اینجا بگوید و مطلب از این صورت کلی بیرون بیاید قسمت تامین حداقل مایحتاج زندگانی برای افراد کارگر و برزگر اینهم بنظر بنده بیک ماده مرامنامه بیشتر شبیه‌است تا بیک ماده برنامه خوب است دولت جزئیاتی که برای اینکار در نظر گرفته بفرمایند (یک نفر از نمایندگان – آقا شما موافقید یا مخالف؟) خوب نواقصی دارد که باید عرض کنم. در قسمت تجدید نظر در قانون تقسیمات کشور و شهرداری‌ها مطلب اساسی می‌خواستم عرض کنم که آن ساده کردن تشکیلات است. در آبادی‌های کوچک ما می‌بینیم که تمام وزارتخانه‌ها نماینده دارند تمام ادارات کل هم نماینده دارند وزارت کشور بخشدار دارد آمار هم نماینده دارد، وزارت دارای دارد، گمرک هم دارد، فرهنگ دارد، ژاندارمری دارد، کلانتر مرز در نقاط سرحدی هست بطوری که عده این مامورین و اعضا و اجزاء آنها غالباً بیش از عده مردمی هستند که آنجا ساکنند و حقوق مامورین هم کافی نیست و باین جهت مزاحم مردم هستند بنظر بنده باید در این نقاط کوچک مشاغل را ادغام کرد و مشاغل مختلف را بدو سه نفر داد و حقوق کافی بآنها داد که وظایف خودشانرا بخوبی انجام بدهند. ماده پنج برنامه از مواردی است که اولین دفعه‌است به مجلس شورای ملی آمده و مطرح شده‌است و آن راجع به تنظیم نقشه‌های چند ساله‌است که بسیار ماده صحیحی است ولی بنده در برنامه فرهنگ دو نکته را خواستم تذکر بدهم یکی اینکه برنامه تعلیمات عمومی تنها شامل اطفال دبستانی نباید باشد برنامه فرهنگ عمومی باید شامل تمام طبقات جامعه باشد بطوری که همه در یک ردیف بتوانند در سطح فرهنگیشان ترقی کنند بعد هم در ضمن اجرای این برنامه که برای تمام طبقات خوداهد بود سعی بشود که ایمان و عقاید مذهبی و احساسات مذهبی بیدار بشود برای اینکه با این تزلزلی که در عقاید مذهبی رخ داده‌است بیشتر گرفتاریهای اداری و قضائی ما ناشی از این است که عقاید مذهبی مردم متزلزل شده و اصلو پالک ایمانی از بین رفته‌است و یک وجدانی هم جایش را نگرفته‌است این است که مردم از حیث عقاید و احساسات دچار سرگردانی شده‌اند ما بجای این پاسبان و ژاندارمیکه عده کافی نداریم خوبست یک پلیسهای اخلاقی بگذاریم که مردم خودشان خودشانرا اداره کنند. اما راجع بآقایان وزراء: بنظر بنده در انتخاب آقایان وزراءمثل سایر کارها می‌بایستی از یک اصول و قواعدی پیروی بشود در کشورهای دیگر دموکراسی یک سوابق و سنت هائی بوجود آمده‌است که این سوابق و سنت‌ها جانشین اصول شده‌است، اما در ایران متاسفانه هنوز آن ورزش در کار باندازةکافی نیست و هنوز ما اصولی را نداریم که یک رئیس الو زرائی موافق با آن اصول وزرایش را انتخاب کند ناچار اصل تشبث پیش می‌آید و این هم البته اصل صحیحی نیست یک رفیق ظریفی بنده دارم چند سال پیش می‌گفت که در ایران ترقی در مقامات تناسب معکوس دارد با مقدار معلومات و اطلاعات مثلاً‌ورود بخدمت دولتی مطابق قانون استخدام با تصدیق سه ساله متوسطه‌است برای وکیل شدن که طبقه بالاتر است از ادارات دولتی خط و سواد فارسی مطابق قانون انتخابات کافی است و برای میزان معلومات وزارت قانون ساکت و معلوم نکرده‌است که چه حدود معلومات و اطلاعاتی را باید از وزیر انتظار داشت اینجا آنچه که بنده راجع به برنامه گفتم تذکر یک نواقصی بود اما تذکر دیگری هم در قسمت آقایان وزراء دارم و آن تذکر زواید است و آن راجع بآقایان وزرای مشاور است وزیر مشاور بنظر بنده همان انگشت ششمی است که شیخ سعدی فرموده و در این دو ساله خزانه ایران دچار این انگشت ششم شده‌است هر وزیری حقوقش و اتومبیل و سایر لوازمش در سال بیست و پنج هزار تومان لااقل خواهد شد و دو وزیر مشاور سالی پنجاه هزار تومان خرجش است بنده هر چه واقعاً در قانون اساسی دقت کردم که خودم برای خودم یک راه حلی پیدا کنم برای انتخاب آقایان وزرای مشاور مجوزی ندیدم(افخمی موافق هم هستید؟) بلی ولی با وزیر مشاور مخالف هستم.

بعضی از نمایندگان – اگر وزیر مشاور باشد رای نخواهید داد.

فرهودی – اصل ۶۲ متمم قانون اساسی می‌گوید که عده وزراءبموجب قانون معین می‌شود من از آقای نخست وزیر می‌پرسم آن قانونی که اجازه تاسیس وزارت مشاور را داده و ایشان بموجب آن وزرای مشاور را انتخاب کردند چیست؟ در دوره دیکتاتوری هم که معروف این است که بقوانین توجه نمی‌شد هر وقت می‌خواستند یک وزارتخانه جدیدی تاسیس کنند قانونش بمجلس می‌آمد وزارت اقتصاد خواستند تشکیل بدهند قانونش بمجلس آمد بعد خواستند همان وزارتخانه را تقسیم کنند باز قانونش بمجلس آمد در دوره دمکراسی هم این اصل رعایت شد خواستند وزارت بازرگانی و پیشه و هنر را یکی بکنند قانونش بمجلس آمد اما نسبت بوزرای مشاور ما هیچ قانونی نداریم و این روحاً مخالف قانون اساسی است اصل ۶۱ قانون اساسی برای وزراء دو جور مسئولیت قائل شده‌است یکی مسئولیت مختصه بامور خودشان یکی مسئولیت مشترک در امور عمومی بنده می‌پرسم مسئولیت اختصاصی وزیران مشاور چیست؟ باز اصل ۶۹ قانون اساسی راجع بمحاکمه وزرا در آخر ماده می‌گوید مگر وقتی که بموجب قانون اتمام و اقامه دعوی از دایره ادارات دولتی مرجوعه بشخص وزیر خارجه باشد پس معلوم می‌شود مطابق قانون اساسی هر وزیری می‌باید یک دستگاهی یعنی اداراتی وزارتخانه‌ای تحت نظر داشته باشد که وقتی که در مسائل راجع بآن دستگاه مورد اتهام واقع شد بشود تعقیبش کرد و مجازاتش کرد و این اصل را ماده اول قانون محاکمه وزراء توضیح داده‌است و می‌گوید هر وزیری که در امور تحت اداره خود متهم شد، پس در هر حال قانون اساسی ما در مقابل عنوان وزارت یک مسئولیتی را قائل شده بلکه دو مسئولیت قائل شده مسئولیت مختصه و مسئولیت مشترکه و این حقوقی را هم که ملت ایران می‌دهد از خزانه باین آقایان سالی پنجاه هزار تومان اینهم البته در مقابل یک کار و مسئولیتی باشد بنده هر چه دقت می‌کنم می‌بینم آقایان وزرای مشاور هیچ مسئولیتی و کاری ندارند و حقوقی هم که می‌خواهند بگیرند از لحاظ قانونی اشکال دارد (بوشهری – نفرمودید رای موافق خواهید داد یا مخالف؟) در موقع رای دادن یک پیشنهادی خواهم کرد البته اگر آن پیشنهاد قبول شد رای موافق خواهم داد والا رای مخالف.

نایب رئیس – آقای ملک مدنی.

ملک مدنی – بنده بآقایان بشارت می‌دهم که خیلی مختصر صحبت می‌کنم برای اینکه چندین جلسه‌است که در اطراف مصائب و بدبختی هائی که در این مملکت هست مذاکره کافی شده‌است معایب و نواقصی هم که در کشور مشهود است و عامه انتظار دارند برای اصلاح و بهبود حال عمومی قدم برداشته شود باطلاع همه رسیده‌است ولی بنظر بنده جهت و سبب این بدبختی‌ها و گرفتاریها که در این دو ساله توفیف پیدا نشده‌است ….(عده کافی نبود و پس از چند دقیقه تامل عده کافی شد) بنده خواستم خواهش کنم قبل از اینکه وارد صحبت بشوم اگر آقایان منشی‌ها اسامی اینهائی را که بیرون هستند یادداشت کنند و باطلاع آقایان برسانند که همه خیال نکنند همه اعضاء مجلس اشخاصی هستند که بیرون می‌روند و علاقه بکار ندارند باید بدانند که آقایان موظف هستند در روزهای جلسه اینجا باشند و خلاف و ظیفه شان رفتار می‌کنند بیرون می‌روند بنده اینجا صریح عرض می‌کنم. عرض کنم در این چند جلسه مذاکره زیاد شد ولی جهت و سبب این بدبختیهائی که هست گفته نشد بنده می‌خواستم مختصراً جهت و سبب این بدبختیهائی که هست و همه از آن اطلاع دارند عرض کننم بعد از شهریور ماه که آن قضایا واقع شد جامعه ایرانی مخصوصاً طبقه روشنفکر کشور متوجه شدند که چرا یک همچو پیش آمدی شد و دولت هائی که متکی بافراد هستند اینها همیشه ممکن است دستخوش اشتباه واقع شوند که آن اشتباهات برای کشور یک موقع ممکن است ضرر و زیان بزرگی وارد آورد. باید دولت متکی بملت و مجلس و نمایندگان باشد که در م واقعی که مشکلاتی پیش می‌آید با مجلس شورای ملی که مرکز صلاحیت داری است که قضایای این مملکت را که پیش می‌آید بین خود تابع فکر افراد نشود تصمیماتی اتخاذ بکند که برای کشور یک وقتی زیان بزرگی وارد کند که قابل جبران نباشد خوشبختانه بعد از آنکه این پیش آمد شد مجلس و افکار عمومی توجه پیدا کردند که آن اشتباه باید اصلاح شود و آن اشتباه خوشبختانه اصلاح شد و آن مناسبتی است که همیشه با حسن تفاهم و مناسبات بین ما و دولتین شوروی و بریتانیای کبیر بود بوسیله آن عهدنامه که در مجلس شورای ملی منعقد شد با حسن تفاهم بتمام معنی برقرار شد ملت و جامعه ایران نشان داد که این پیش آمد مربوط بافکار عمومی نبوده‌است بلکه یک پیش آمدی بوده که مایه تاسف همه بوده البته برای بدست آوردن یک حکومت ملی و برقرار کردن یک دولتی که متکی بملت باشد یک مبارزه شروع شد و بنده اینجا تصدیق می‌کنم که مبارزه را اول مطبوعات و جراید شروع کردند و انصافاً این طبقه که یکی از ارکان اساسی مشروطیت هستند برای بدست آوردن حکومت ملی و برقرار کردن حکومتی که ملت و جامعه از آن راضی باشند شروع بمبارزه کردند و الآن هم م شغول مبارزه هستند و بعقیده بنده وظایف خودشان را بطوری که شایسته بود انجام دادند ولی دولتهائی که در این دو سال و نیم آمده‌است متاسفانه این وظیفه را انجام نداده‌است یا اینکه نخواسته‌اند تمکین حکومت ملی بشوند و افکار عمومی را رعایت کنند و احترام کنند همانطوری که اصول حکومت دمکراسی است که دولت‌ها باید متکی به مجلس شورای ملی باشند متاسفانه در این مدت دولتها توجه باین نکته نکرده‌اند دلیلش هم این است که یک افکاری که مخالف قوانین ح کومت ملی بوده‌است آن افکار و آن ایادی و دستهائی که در کار بود بتمام معنی شروع بکار کرد و برای اینکه مجدداً وضعیت گذشته را برقرار کند از هر اقدامی مضایفه نکردند علت و جهت این ناامنی و این ضعف و این عدم انتظاماتی که د کشور پیدا شده‌است و سوء جریانی که د امور اداری ما هست بنده عقیده‌ام این است که می‌خواهند اینقدر زحمت و سختی برای مملکت پیدا ن شود تا مردم تمایل پیدا کنند که وضع گذشته وضع خوبی بوده‌است و مردم از آن راضی بوده‌اند و حال آنکه اینطور نیست این ناامنی این وضعیتی که در ایران پیدا شده‌است مصنوعی است حکومت باید با ملت باشد ملت باید حکومت بکند امنیت برقرار کند امنیتی که در سایه عدالت و قانون نباشد آن امنیت نیست امنیت وقتی است که هم در ده آسایش داشته باشند و هم در خانه شان آسایش داشته باشند این یک چیزی است که پیش همه مسلم شده‌است در این جلسات متعدد صحبت شد از ارتش بنده از اشخاصی هستم که از روز اول (سوابق مذاکراتم موجود است) طرفداری از ارتش کردم عقیده‌ام این است که همه نمایندگان از ارتش طرفداری می‌کنند تردیدی هم نیست برای چه؟ برای اینکه آٌا ارتش ما یک ارتش وظیفه‌است برادر و پسرهای ما در این ارتش دارند خدمت می‌کنند بعلاوه هر شخص وطن پرستی معتقد است که مملکتی که می‌خواهد برقرار باشد باید یک ارتش قوی و مقتدری داشته باشد ولی ارتش باید اتکائش به ملت باشد ارتش نباید تحت تاثیر دیگری باشد بنده صرحیح اینجا عرض می‌کنم که بگوش افراد سرباز و افسران عالی و دانی برسد مجلس و نمایندگان و افراد عمومی طرفدار این ارتش هستند و شکایتی هم از ارتش ندارند ولی می‌خواهد که این ارتش بتمام معنی ملی باشد و وظایف خودش را ا نجام بدهد. چرا ارتش ما امروز موفق نمی‌شود هیچ نقطة را امنیت بدهد دوازده هزار نفر سرباز در فارس دارید پشت شهر شیراز را غارت می‌کنند سرباز پایش را بیرون نمی‌گذارد جلوگیری کند اینها یک مسائلی است که همه میدانند و نمی‌خواهند امنیت برقرار شود من قسم خورده‌ام بقرآن که برخلاف مصلاح مملکت اقدامی نکنم و خیانت میدانم اگر این مطالب و این قضایا را اینجا نگویم اینها یک مسائلی است که هر کدام شما که قسم خورده‌اید اگر وظیفه تان را انجام ندهید بنده عرض می‌کنم که … (فاطمی – خائنند) قصور کرده‌اید، حقایق را بگویئد تا درست بشود مطالب را ماست مالی نکنید بباری بهر جهت نگذارانید، تمام م صائبی که در این مملکت ایجا د شده‌است و در این دو سال و نیم ما موفقیت پیدا نکردیم برای این بود که ما محافظه کاری کردیم ما هنوز هم تابع آن جریانات گذشته هستیم یعنی نمی‌خواهیم بگوئیم ما مردمی هستیم که باید حکومت را بدست ملت بدهیم و ملت و نمایندگان باید حاکم باشند (صحیح است) اینها یک مسائلی است که همةمردم از نمایندگان دورةچهاردهم انتظار دارند آقا باید کنه مطالب و رئوس مطالب گفته شود. بالاخره والله کسی با سرباز و نظامی مخالف نیست چرا باید سوء تفاهم بشود هیچ فاصلةبین ما و ارتش نیست ولی حرف اینجا است که ما میگوئیم ارتش باید ارتشی باشد که مال ملت باشد ارتشی باشد که اگر فداکاری کرد و کشته شد ر وح جامعه و ملت برای او غمناک باشد این عقیده و رویةهمة ماها است که در زندگانی داریم ما عدلیه که می‌خواهیم عدلیة باید باشد که تحت تاثیر هیچ نوع عواملی واقع نشود ما عدلیة نمی‌خواهیم که پرونده هائی باشد و از جریان خارج کند و یکدانة آنها بجریان نیفتد (صحیح است) چرا قضایای ۱۷ آذر را معلوم نمی‌کنید باید قضایای ۱۷ آذر معلوم شود چرا خانة ملت را توهین بهش کردند کی باعث بود؟ باید معلوم شود شما آقای ممقانی مرد وطن پرستی هستید و بشما هم بنده خودم اعتقاد دارم و احترام می‌گذارم اگر شما آن پرونده‌ها را بیرون آوردید و بجریان انداختید مسببین آنرا بجامعه معرفی کردید آنوقت شما مرد امین و خبوی هستید اگر نکردید شما هم مثل سایرین هستید بنده صریح عرض می‌کنم مثل آنهائی هستید که آمدند ماست مالی کردند (ضیاء الملک وکلای دوره سیزدهم درش شرکت داشته‌اند) هرکسی بوده‌است باید آقای ضیاء الملک اگر وکیلی هم شرکت داشته‌است سلب مصونیت ازش بکنند تا ما یک قدمی برداریم هی گفته می‌شود اصلاحات اصلاحات اینها است آقا بالاخره اگر می‌خواهید بکنید والا یک مشت شکایت به مجلس می‌رسد و مجلس باید تصمیم بگیرد شما حاکم بروضعیت هستید بنده اینجا این مطالب را عرض می‌کنم برای اینکه یک قدری خاتمه بعرایضم بدهم عرض کنم آقای ساعد نخست وزیر و شما وزرائی که اینجا نشسته‌اید اگر شما در خودتان این قدرت را می‌بینید که متکی به ملت باشد و تحت تاثیر هیچگونه عواملی واقع نشوید مجلس و اکثریت از شما حمایت و طرفداری می‌کنند بروید و وظایف خودتان را تعقیب کنید اگر نمی‌توانید اسم خودتان را بدنام نکنید بروید کنار و بگذارید دولتی بیاید که بتواند افکار ملت و نیات مجلس شورایملی را برقرار کند این عقیدةتمام است (صحیح است)

نایب رئیس – آقای سید ضیاءالدین طباطبائی.

سید ضیاء الدین – بنده اسم خودم را جزء ناطفین موافق یا مخالف ننوشته بودم و خیال مذاکره هم نداشتم لیکن جریان مذاکرات مجلس بنده را مجبور کرد که از یکی از آقایان همکاران خودم خواهش کنم که نوبت خودشان را به بنده بدهند ایشان هم اینکار را کردند و نهایت تشکر را دارم قبلاز اینکه وارد مذاکره شوم و در اصل موضوع صحبت کنم اجازه می‌خواهم یک عرضی بکنم (دکتر مصدق – بلندتر بفرمائید) موقعش می‌رسد نزدیک تر بنشینید عرض شود هر یک از آقایان نمایندگان حق دارند صحبت کنند یک ساعت ۱۰ ساعت ۲۰ ساعت حق اینها است برای این هم بمجلس شورای ملی آمد ه‌اند ولی مذاکرات یک اصولی دارد یک صحبت امروز می‌شود یک صحبت دیگر بعد از چهل و هشت ساعت این معنی ندارد آقایان نمایندگان اگر حاضر بشوند صبح جلسه تشکیل بدهند عصر جلسه تشکیل بدهند شب جلسه تشکیل بدهند سه چهار ساعت جلسه تشکیل بدهند حق دارند صحبت کنند ولی اگر بنا بشود همانطور که عرض کردم هفته که هفت روز است جلسه تشکیل دهند به تشخیص بنده با اصول پارلمانی خصوصاً در مقتضیات فعلی ایران مناسب نیست بنابر این از آقایان استدعا می‌کنم (بنده مانع نظر اکثریت نیست) که اگر مذاکراتی که شده‌است یا بشود کافی ندانند و هر یک از آقایان بخواهند باز هم صحبت کنند جلسات را بیشتر و زودتر تشکیل دهند. در جلساتی که در مجلس شورای ملی یعنی جلسات خصوصی راجع باظهار اعتماد بآقای رئیس الوزراءصحبت شد بنده شرکت نکردم و همینطور در کمیسیونهائیکه کردند بنده باز شرکت نداشتم ولی پس از آنکه رای اکثریت را شنیدم و خود من هم عقیدةدیگری نداشتم نظری نداشتم که پیشنهاد کنم وظیفةخودم دانستم که تابع اکثریت باشم زیرا معتقد هستم که یک وکیلی یک جنبةمثبت یا یک جنبةمنفی نسبت به قضایا باید داشته باشد ممتنع نمی‌تواند باشد اگر موافق است دلایلی برای موافقت خودش اظهار کند اگر مخالف است یک دلایلی برای مخالفت خودش اظهار کند پس از آنکه رای اکثریت مجلس شورای ملی را شنیدم تابع اکثریت شدم و امیدوار بودم در یک چند جلسه تکلیف دولت روشن شود و در اول امر هم همانطور که عرض کردم خیال صحبت کردن را نداشتم لیکن پس از جریانهائی که پیش آمد نمی‌توانستم رویة سکوت را اختیار کنم این است که عرایض خودم را عرض می‌کنم حکمیت عرایض بنده با نظر آقایان نمایندگان است (دکتر کشاورز – بعنوان مخالف یا موافق؟) صبر کنید گوش کنید من بعنوان موافق صحبت می‌کنم و بنابر این لازم میدانم قبل از هر چیز دلایل موافقت خود را با کابینةآقای ساعد بعرض آقایان نمایندگان محترم برسانم من با کابینة آقای ساعد موافق هستم برای اینکه خود را موظف میدانم رای اکثریت مجلس شورای ملی را محترم بشمارم اکثریت مجلس شورای ملی تقریباً یک ماه قبل آقای ساعد را نامزد ریاست وزرائی کرده‌است و تا اندازه که من اطلاع دارم اکنون هم در رای اکثریت مجلس شورای ملی تغییر حاصل نشده‌است یکی از اصول حکومت ملی احترام اقلیت نسبت برأی اکثریت است و این برای من دلیل کافی است که برای شخص خود رأی اکثریت را واجب ارعایه بدانم. دلیل دوم موافقت من با کابینةآقای ساعد از این است که تا درجةکه من مستحضر هستم اکثریت مجلس شورای ملی شخص دیگری را که نسبت به آقای ساعد مزایای قطعی داشته باشد برای ریاست وزراءفعلاً در نظر ندارد از طرف دیگر شنیده می‌شود که آقای ساعد در صورتیکه به کابینةفعلی ایشان رأی اعتماد داده نشود حاضر نخواهند بود کابینةدیگری تشکیل بدهند و در واقع هم شاید آقای ساعد خرسند شوند اگر بار این مسئولیت سنگین از دوش ایشان برداشته شود در اینصورت اگر بکابینةآقای ساعد رأی اعتمادداده نشود معلوم ن یست کی مجلس شورای ملی موفق گردد شخص دیگری را برای ریاست وزرائی نامزد بکند و صرف نظر از اینکه معلوم نیست درچه تاریخ چنین نامزدی تعیین شود بهیچوجه محرز نیست که این شخص ثانوی وقتیکه معلوم شد مزایائی نسبت بآقای ساعد داشته باشد و نیز مسلم نیست که این شخص ثانوی کابینةرا که به مجلس شورای ملی معرفی بکند بهتر از کابینة فعلی باشد اگر کابینة ثانوی بهتر از کابینه آقای ساعد نبود مجلس شورای ملی طبیعتاً ناچار خواهد بود از دادن رای اعتماد بآن کابینه نیز خودداری نماید با در نظر داشتن این مقدمات اگر بکابینةآقای ساعد رای اعتماد داده نشود ممکن است بحران کابینه مدتها ادامه پیدا کند. در این موقع با تزلزل امیت و وضعیت خواربار و تراکم مصائب و بیچارگی مردم و صدها دردهای متراکم باید از بحران جلوگیری شود و مسئولینی برای سرنوشت مردم در پیشگاه مجلس شورای ملی تعیین کرد. بنابر این بکابینه رای خواهم داد برای اینکه مبادا بحران باندازة ادامه پیدا کند که اصل حیات حکومت ملی ایران در معرض مخاطره واقع شود من امیدوار هستم تمام آقایان نمایندگان این یک نکته را مورد توجه خاصی قرار دهند. ممکن است پرسیده شود چرا وضعیت ما فعلاً طوری است که باید بکابینه آقای ساعد رای اعتماد بدهیم و یا اینکه در انتظار یک بحران بسیار طویلی باشیم که ممکن است بریا حیات دموکراسی ایران مهلک باشد آقایان نمایندگان محترم بهتر از من میدانند که هر رژیمی فقط در صورتی ممکن است بطرز صحیح کار بکند که موجبات کار آن رژیم فراهم باشد. اصل و اساس رژیم حکومت ملی وجود احزاب قوی است که نمایندگان آن احزاب در مجلس شورای ملی تشکیل اکثریت و اقلیت بدهند اگر چنین احزاب و چنی اکثریت و اقلیتی در ایران و مجلس شورای ملی امروزه وجود داشت البته کار ما نسبتاً سهل و آسان می‌گرید زیرا سقوط کابینه فقط در صورتی ممکن بود که یکی از احزاب و یا بعضی از اعضای آن که تشکیل اکثریت را می‌دادند از اکثریت جدا شده و به اقلیت ملحق شوند و بنابر این تشکیل اکثریت جدیدی را بدهند در اینصورت لازم نبود که ما مدت مدیدی مواجه با بحران بشویم و گذشته از آن قبلاً‌اطلاع داشتیم رئیس الوزرای بعدی چه کسی خواهد بود در صورتیکه اگر امروز این هیئت فعلی رای اعتماد باینها داده نشود گمان نمی‌کنم در مجلس شورای ملی کسی باشد که بتواند بطور قطع ادعا کند که رئیس الوزرای آینده چه کسی خواهد بود یا وزرای آن چه کسانی خواهند بود (صحیح است) و بنابر این دادن رای منفی در آن صورت برای ما بمراتب سهل تر از امروز است. بدبختانه وضعیت امروزةمملکت ما همین است که آقیان ملاحظه می‌فرمایند با وضعیت فعلی من گمان نمی‌کنم آقایان نمایندگان محترم که طبعاً‌مصالح عالیةکشور را در نظر دارند ناچار باشند مماشات نمایند مماشات و مدارا کردن در این مورد بالخصوص این مفهوم را دارد که ما بکابیة آقای ساعد رای اعتماد بدهیم و با ایشان تشریک مساعی بکنیم یعنی برنامةمعنی را بیشان پیشنهاد و از کابینة ایشان تقاضای اجرای آنرا داشته باشمی. اگر برنامةپیشنهاد شده از طرف کابینةآقای ساعد اجرا شد چه بهتر و گرنه آنوقت ما باید با کابینةایشان در هر لحظة که میل داریم خالفت کنیم. پس وظیفةمن اکنون این است که نظریات خود را شرح دهم و از کابینة آقای ساعد تقاضای اجرای آنرا بنمایم من از آقایان نمایندگان محترم اجازه می‌خواهم توضیح دهم که عوام فریب نیستم و عوام فریبی نمی‌کنم برای من ممکن بود امروز از فرصت استفاده و یا سوء استفاده کنم و برنامه را اینجا تشریح کنم و توجه همه را بیک رشته مسائلی معطوف سازم که اجرای آن برای کابینة آقای ساعد و یا هر کابینةدیگر با وضعیت فعلی امری محال باشد و یک ماه دیگر برای جلب وجهه برای خود با کابینه مخالفت کنم من چنین کاری نخواهم کرد و در هیچ مرحله از مراحل زندگانی خود از اغفال عامر و بی تکلیفی ملت و مملکت برای خود وجاهتی نخواسته‌ام بدست آورم آنچه تاکنون عرض کردم بنظر من وظیفه امروز آقایان نمایندگان ملت می‌باشد و اما راجع بفردا البته منهم امیدوارهستم و امید بسیار دارم که در آتیة نزدیکی موجبات استقرار حکومت ملی بوسیلةتوسعة مؤسسات مشروطیت و پیدایش احزاب قوی در ایران فراهم گردد اگر در ضمن عرایض خود یک مطالبی آقایان محترم بشنوند و تصور کنند خارج از موضوع است شاید هم بطور کلی خارج از موضع باشد ولی در مورد خاص بنده ارتباط با موضع دارد این شبهات و تصوراتی که ممکن است در بعضی از اذهان باشد رفع گردد از وقتی که من بایران مراجعت نمودم پیشنهادهای فریبندةبمن شد مقامات رسمی از من تقاضا نمودند بعنوان سفیر کبیر بواشنگتن روم یا در همین جا با سایر رجال تشکیل شورای عالی بدهم (راجع به این موضوع در موقع خودش عرایضی خواهم کرد)

اسکندری – آن مراجع را معرفی بفرمائید.

سید ضیاء الدین – در موقع خودش عرض کردم صحبت خواهم کرد.

امینی – حالا بفرمائید.

سید ضیاءالدین – هر وقت خواستم عرض می‌کنم.

امینی – اینها بعقیدةبنده خارج از موضوع است در برنامه صحبت بفرمائید.

سید ضیاء الدین – اول عرض کردم ولی چون در مورد بنده این اشکال ندارد و داخل در موضوع است.

دکتر کشاورز – اینها خارج از موضوع است.

نایب رئیس – بفمرائید آقا.

سید ضیاء الدین – اجازه بفرمائید تا من توضیحات خودم را بدهم.

جمعی از نمایندگان – بفرمائید. بفرمائید.

سید ضیاءالدین – بله دوستان من بسبب محبت و حسن ظنی که بمن دارند از من تقاضا کردند ریاست مجلس شورای ملی را بعهده بگیرم و یا خود را آماده کنم در آتیه نزدیکی مسئولیت ریاست دولت را عهده دار شوم. این توضیحاتی را که می‌دهم برای این است که می‌خواهم بگویم بنده سنبت بکابینة نظر شخصی ندارم نمی‌خواهم وزیر شوم نیخواهم رئیس الوزراء بشوم و آنچه می‌گویم عقیده‌ام است و خواهش می‌کنم آقای نایب رئیس بآقایان بفرمائید و نظامات مجلس را محترم بشمارند. من تمام این پیشنهادها را رد کردم زیرا تصمیم راسخ دارم تمام هم و سعی و کوشش و وقت خود را صرف فراهم نمودن موجبات برقرار داشتن رژیم حکومت ملی در ایران بکنم من مصمم هستم آنچه در قوة من است کوشش کنم برای اینکه یک حزب قوی در ایران بوجود بیاورم و بحمدالله موفقیتی که تاکنون در این راه نصیب من شده‌است ما فوق انتظار است من آرزوئی ندارم جز آنکه آقایانی که فعلاً در خارج از وطن خود می‌باشند و شاید در نظر داشته باشند در آیتةنزدیکی بایران مراجعت کنند موفق گردند احزاب قوی دیگری بوجود بیاورند تا انشاء الله در اثر تشریک مساعی همگی ماها موفق شویم آتیةبهتریرا برای ایران عزیز فراهم بکنیم و اما برنامةکه اجرای آن بعقیدةمن نهایت ضرورترا دارد اینکه عرض کردم برنامه فوری باید توضیحی عرض کنم در اطراف برنامه دولت صحبت‌های زیادی شد و باید هم بشود این را هر وکیلی حق دارد تشخیصات و ملاحظات خود را با نهایت صراحت اظهار دارد ولی یک نکته را نباید از نظر دور داشت و آن اینست که طرز کار کردن ما در متقضیات فعلی ایران نمی‌تواند شباهتی با طرز مباحثه یا کارکردن ممالک مشروطه دیگری داشته باشد. هنوز ثلث وکلای مجلس شورای ملی یا انتخاب نشده یا اگر هم شده باشند در تهران نیستند ووجود این یک ثلث همکاران ما در سرنوشت تصمیمات مجللس شورای ملی راجع ببرنامةدولت اگر برای مدت مدیدی باشد بی تأثیر نخواهد بود و نباید در تعیین مسئولین لحظة مسئول است اگر فردا ثلث ایران بما گفت شما در تعیین مسئولین یکماه مشغول مذاکره بودید و وزرائی که در آینده بسبب عدم لیاقت یا اهمال یا غفلت مقدمات تامین آذوقه و جمع آوری خواربار را انجام ندادند آیا راضی هستید مسئول آنرا مجلس شورای ملی بدانند؟ بنابر این باید مسئول معلوم شود و مسئول بعقیده من دولت است (صحیح است) دولت باید تکلیفش معلوم شود یا بماند یا برود یک ماه که نمی‌شود راجع ببرنامه صحبت کرد بنده بسهم خودم این عرایض را می‌کنم که اگر فردا مردم این م ملکت مواجه با گرسنگی شدند واگر مجلس شورای ملی را مسئول خواستند قرار بدهند من بسهم خودم عرض می‌کنم در مجلس شورای ملی عقایدم را اظهار کردم ولی البته تابع اکثریت مجلس هستم در پارلمان انگلستان اگر در اطراف برنامه زیاد صحبت می‌شود برای آنست که خط مشی دولت را برای چند سال معین می‌کند زیرا تمام امور مملکت در تحت تنظیم قوانین و نظاماتی بحال طبیعی جریان دارد در حالتیکه در مملکت ما تمام رشته‌های زندگاین اجتماعی اقتصادی زراعتی مالی بهداری امنیت و حتی خواربار گسسته و هیچیک از چرخها بطرز مطلوبی جریان ندارد بنابر این در عین اینکه مسائل اساسی و آنی را باید در نظر داشته باشیم ولی فعلاً و درحال حاضر یک سلسله مسائل آنی داریم که ممکن است طرح آن مسائل را پیشنهاد و در فلاصلةدو سه ماه اجرای آنرا تقاضا کنیم. زیرا اصلاحات اساسی آتیه فرع حل این مسائل ضروری آنی و فوتی است و بمجرد فراغت و یا اطمینان از تسویه این مسائل فرصت و مجال بحث در مسائل مهم و مابعدی را خواهیم داشت. آقاین نمایندگان بهتر میدانند که وجود و یا سقوط هر کابینه و دولتی بسته به رای آقایان نمایندگان است و وزراء امروز متوجة این نکته هستند که تنها تکیه گاه آنان مجلس شورای ملی می‌باشد زیرا مطابق مقررات قانون اساسی فقط در پیشگاه مجلس مسئول شناخته شده و فقط در مقابل این کرسی خطابه‌است که باید جواب پرسش نمایندگان ملت را بدهند بنابر این رای اعتمادی اگر امروزه داده شده ممکن است بمجرد اسحاس اهمالی از طرف وزراء در ایفای وظایفشان منتج باظهار رای عدم اعتماد بشود و چون در بیست و چهارسال پیش هنگامیکه بسمت ریاست هیئت اعزامیه فوق العاده ایران را بقفقاز داشتم مدتی با آقای ساعد همکاری کرده و از نزدیک بروحیات و اخلاق و وطن پرستی ایشان آگاهم امیدوام که ایشان کوشش خواهند کرد موافق انتظارات مجلس شورای ملی رفتار و فرصت پیدایش سوء تفاهم بین مجلس و دولت را فراهم نیاورند. قبل از آنکه در این موضوع عرضی کرده باشم باحترام بنرامة دولت که اشاره راجع بسیاست خارجی شده بود اجازه می‌خواهم عقیده خودم را اظهار کنم. قسمت یکم برنامةدولت که راجع بسیاست خارجی است حقیقتاً مورد تصویب همه نمایندگان محترم می‌باشد. ملت ایران و مجلس شورای ملی آرزوئی ندارد جز آنکه در روابط سیاسی و تجارتی و فرهنگی ما با کشورهای همجوار و کلیة کشورهای متفق مخصوصاً‌اتخاذ جماهیر شوروی و بریتانیای کبیر و کشورهای ممالک متحدة امریکای شمالی روزبروز بهبودی زیادتری حاصل شود تا دوستی و ضمیمیت واقعی در آتیه بین ما و کشورهای نامبرده برقرار گردد در طی جنگ کنونی ملت ایران تحمل مصائب و دشواریهای بی شماری را نموده‌است ولی در مقاب لدول معظم متفق کمکهای شایان و گرانبهائی بما نموده‌اند. دولت ایران باید از یکطرف نهایت سعی و کوشش را بنماید تا درجة که در قوت و قدرت ایران و ملت ایران است در راه تحصیل پیروزی نهائی متفقین تسهیلات لازمه فراهم بشود و از طرف دیگر دولت باید منافع اساسی ایران را برای دول متفق شرح داده و روشن بکند تا در کنفرانس صلح عمومی از لحاظ سیاست خارجی شالودة یک ایرانی که حکم پل ارتباط بین کشورهای معظم متفق را داشته باشد ریخته شود. دشمنان چنین سیاستی در ایران امروز در درجة اول آنهائی هستند که برای حفظ منافع خصوصی از سیاست یک جانبه پیروی می‌کنند و کیفر جنین اشخاص بعقیدة من باید سخت ترین مجازات‌ها باشد. قسمت دوم برنامةدولت که راجع بسیاست داخلی است بسیار مفصل است و در موقع مطالعة آن چنانچه عرض کردم برای من تردید پیدا شد که آیا امروز با وضعیت داخلی ایران و وضعیت بین المللی دولت قادر باجرای این برنامه خواهد بود یا نه. البته اگر دولت در اجرای برنامة خود موفقیت کامل حاصل بکند چه بهتر ولی اگر در حین عمل باشکالات لاینحلی بربخورد باید در نظر داشته باشد که ملت ایران انتظار دارد در درجة اول هم و سعی و کوشش خود را در راه حفظ جان اهالی این کشور صرف بکند اولاً نان تودة ایرانی باید تامین شود. بطوریکه همة آقایان مستحضر هستند محصول سالجاری در بسیاری از نقاط کشور کاملاً رضایت بخش نبوده‌است معهذا با وجود خشکسالی ایرانی نباید دیگر از گرسنگی بمیرد در سال گذشته محصولی بدست آمد که زیادتر از احتیاجات سالیانه کشور بود و بنابر این مازادی باید موجود باشد که برای رفع احتیاجات سالجاری باید از آن استفاده بشود لهذا باید از همین فردا مواد اولیه و مایحتاج زندگانی توده در سرتاسر کشور طبق اصول صحیحه جیره بندی شود تا آنچه هست بطور متساوی بین تمام اهالی این کشور تقسم شود دولت باید در اقل وقت تعیین بکند آیا کمبودی وجود دارد یا نه و اگر کمبودی هست دولت موظف است فوراً با متفقین معظم ما داخل مذاکره شده و از متفقین خواهش بکند کمبود مزبور را اعم از اینکه غله یا قند و شکر و چای و قماش در موقع لازمه در اختیار ما بگذارند با اشکالاتی که در مذاکرات و مناسبات بین المللی و اشکالاتیکه در وسائل حمل و نقل هست شاید امروز یک روز تاخیر رای اعتماد در سرنوشت سکنة این مملکت بعد از شش ماه تاثیر زیادی داشته باشد موقع موقع عادی نیست کشتی‌ها در اختیار ما نیستند آذوقه در اختیار ما نیست در کنفرانس‌ها باید صحبت کنند بعقیدة بنده اگر یک ماه پیش تکلیف کابینه معین شده بود شاید امروز ما می‌توانستیم بفهمیم که آیا چه مقداری می‌توانند متفقین ما در اختیار ما بگذارند پرواضح است که نظر باحتیاجاتی که خود متفقین به تمام کشتی‌های موجوده برای باز کردن جبهة دوم دارند انجام چنین تقاضائی سهل و آسان نخواهد بود ولی ملت ایران از متفقین خود مخصوصاً ممالک متحده آمریکای شمالی که بیش ازهمه وسایل وسیعی را در اختیار دارد و مساعدت‌های گرانبهائی بسایر متفقین برای پیروز و فتح کرده انتظار دارد با وجود تمام مشکلات با اراده و تصمیم راسخ در حل این مسئله که برای ایرانی جنبة حیاتی دارد سعی و کوشش کرده و موضوع را بطور رضایت بخش حل بکنند. درعین حال دولت باید متوجه مقادیر هنگفتی مال التجاره که ماهها است در گمرک‌ها خوابیده گشته و علت منع ورود راتوضیح و در صدد رفع مشکلاتی که برای تجار فراهم شده برآید و همچنان در موضوعانحصار بعضی از امتعه و یا طرز انحصار و کیفیت فعلی که بعقیدة بسیاری از عوامل مشکلات فعلی است تجدید نظری نماید مسئله بهداشت و فقدان دواجات هم ما را دچار سخت ترین مخاطره کرده بدفعات شنیده شد که ایرانی برای رفع احیتاجات خود دوا برای مدت سه سال در تمام داخل کشور موجود دارد. فعلاً بطوریکه اخیراً شنیدم در یکی از دهستانهای اطراف مشهد در سال گذشته در حدود شش هزار بچه مبتلا شدند بمرض آبله و بسبب عدم وجود قطرة مایة آبله تلف شده‌اند و در همین طهران در بیمارستانهای دولتی عادی ترین داروها پیدا ن می‌شود و شاید اگر در تعیین تکلیف دولت تاخیر بیشتری بشود شمارة اطفال بدبختی که تلف می‌شوند بیشتر خواهد شد و ما نمی‌توانیم بگوئیم که مسئول نیستیم اگر در تعیین مسئول تاخیر را جایز بدانیم در همین طهران در بیمارستانهای دولتی عادی ترین داروهای لازمه پیدا نمی‌شود دولت باید در نهایت جدید تعیین بکند بنگاههای دولتی با دواجاتی که متفقین تحویل داده‌اند چه کرده‌اند. و باید باولین وسیله از مصرف و مقدار دواجات گذشته و موجوده بیانیة برای اطلاع مجلس شورای ملی و عامه منتشر و هر اقدامی در این مورد بشود در جراید اعلام دارند. اما مسئله امنیت امنیت جان امنیت مال امنیت عقیده راجع بامنیت جان و مال ناچار هستم راجع بارتش و راجع بشهربانی و ژاندارمری توضیحاتی عرض کنم. ارتش ما در چه حالی است؟ جای نهایت تاسف است که در برنامة دولت از این م سئله اشارةنشده و حتی اسم ارتش هم ذکر نشده نمی‌خواهم خیال کنم که سوء نیتی بوده‌است زیرا در حسن نیت آقای رئیس الوزرا تردیدی ندارم و البته چون وزرای ایشان محل اعتماد ایشان هستند نسبت بآنها هم نمی‌خواهم تصور ناشایستة بکنم و چنانچه در مقدمة عرایض خودم عرض کردم فقط تذکر می‌دهم و گمان می‌کنم نظر آقای وزیر چنگ این بوده که در موقع پیشنهاد بودجة وزارت جنگ خواسته‌اند خاطر نمایندگان ملت را بطور مفصل مستحضر سازند در انتظار مذاکرةبودجه وزارت جنگ اجازه می‌خواهم نظر هیئت دولت را به نکات چندی که همة نمایندگان بآنها بسیار علاقمند هستند جلب نماید. اولاً افراد ارتش ما چند نفر است آقای وزیر جنگ باید بدانند تا صورت ریز افسران و نفرات ارتش و نقاطی که در آن توقف دارند بعرض مجلس شورای ملی نرسد نباید انتظار پرداخت هزینه را داشته باشند گفته می‌شود نفرات بالغ بر نود هزار نفر است ولی بعضی‌ها معتقد هستند شاید پنجاه هزار نفر هم در تحت اختیار وزارت جنگ نداشته باشیم. بیست و چهار سال تمام منابع مالی و اقتصادی این مملکت صرف ارتش شد نتایج آنرا بواسطه عدم لیاقت امراء و افسران عالیرتبه دیدیم اگر بنا هست مجلس شورای ملی بودجة ارتش را تصویب کند باید از تمام جزئیات خاطر نمایندگان ملت را مستحضر سازند. ثانیاً تشکیلات ارتش در چه حالی است فرماندهی با چه مقامی است گفته می‌شود در ارتش چهار مرکز فرماندهی موجود است اول نسبت داده می‌شود بمقام سلطنت عظمی از اتکاء به تصویب نامة مجلس شورای ملی راجع باعطاء اختیارات و فرماندهی کل قوا باعلیحضرت شاه سابق دیگری رئیس ستاد ارتش سومی وزیر جنگ چهارمی مستشاران امریکائی در نتیجة این تشتت یک وضع هرج و مرجی در ارتش پیش آمد که منجر بوقایع بسیار ناگواری شد که از حوادث شهریور و فرار سرلشگرها و افسران و غیره اشاره نمی‌کنم لیکن واقعة سمیرم که منجر به لخت کردن هزار نفر افراد ارتش شاهنشاهی و گرفتن ۵۳ متر الیوزو چند عراده توپ و صدها خمپاره و مقادیر زیادی فشنگ و مهمات گردید دریافته می‌شود که فمراندهی کل قوای ارتش ما درچه حالی است آنچه عرض می‌کنم جنبة منفی ندارد جنبة مثبت دارد برای اینکه راهش را هم عرض مینکن و البته آقایان این را بهتر میدانند آنهائی که سمیرم بوده‌اند پنج ماه بالای تپه سنگربندی کردند استحکامات نظامی ساختند و آن هائی که بآنها حمله کردند و لخت کردند یک عدة با چماق بودند که هزار نفر را لخت کردند اینها یک نکاتی است که شاید بعضی‌ها معتقد نیستند که در مجلس بحث شود ولی باید در مجلس شورای ملی بحث شود و حل شود (صحیح است) اگر ما در اشتباه هستیم و اگر دروغ شنیده‌ایم رفع اشتباه از ماها بشود ولی اگر حقیقت است باید چاره بشود البته خود آقایان بهتر میدانند بیست و چهار سال اهل این مملکت از حرف زدن مرعوب بودند حتی از شنیدن هم مرعوب بودند امروز بزرگ ترین وظیفة را که دوره چهاردهم باین مملکت می‌کند و انجام می‌دهد این است که یک حرفهائی باید زده شود و با صراحت گفته شود و امیدواریم با حسن نیتی که تمام آقایان دارند ملت هم در اثر بدبختی تراکم مصائب پشتیبان شما است موفق بحل یک قضایائی بشود بحث از تحقیق و پرسش وقایع ناگوار گذشته فعلاً از موضوع بحث خارج است این تذکرات برای اصلاح وضع فعلی و جلوگیری از وقایع ناگوار دیگری می‌باشد هیئت دولت باید بدانند که فقط شخص وزیر جنگ مسئول در پیشگاه مجلس شواری ملی مسئول کلیة امور ارتش می‌باشد و هیچ مقامی حق و صالحیت ندارد در امور ارتش کوچکترین مداخله را بخود اجازه بدهد آقای وزیر جنگ در اخلاق و شرافت نفس شما من تردیدی ندارم برای اینکه سابقة زندگانیتان جز صحت عمل چیز دیگری نبوده‌است این جسارت شما را هم تقدیر می‌کنم که جرات کردید مسئولیت سرنوشت ارتش را بعهده بگیرید منتظر باشید از این کرسی از لحظة که رای اعتماد بکابینةوزراء داده شد شما باید جواب بدهید هر لحظه باید جواب بدهید جواب را باید بخدا و بخلق خدا و بمردم و بمجلس شورای ملی بدهید (صحیح است) این جرات شما را تقدیر می‌کنم حالا باید دید در این بی تکلیفی برای ارتش چه باید کرد؟ انتخاب رئیس ستاد ارتش بعقیدة بنده باید با پیشنهاد وزیر جنگ و تصویب هیئت وزراء باشد سایر وزراء در انتخاب اعضایشان آزادند و مدیران فنیشان را باید خودشان انتخاب کنند ولی در ارتش وزیر جنگ نباید تنها باعتماد شخصی خودش باشد بتشخیص شخص خودش باشد راست است که او هم وزیر است ولی روی مسئولیت مشترک باید باشد اگر در ارتش یک غلط کاری شد البته وزیر جنگ مسئول است بنابر این فرماندهی ارتش که مسلط بر صد هزار نفر است و امنیت مالی و جانی پانزده میلیون نفوس را عهده دار است نباید بعقیدةبنده باختیار شخص وزیر جنگ باشد بنابر این باید وزیر جنگ رئیس ستاد را پیشنهاد کند هیئت وزراء هم انتخاب کنند و تصویب کند عقیدةاو را انتخاب رئیس ستاد ارتش باید با پیشنهاد وزیر جنگ و تصویب هیئت وزراء باشد (صحیح است) فقط رئیس ستاد ارتش در پیشگاه وزیر جنگ هم باید بداند که مسئولیت تمام امور ارتش را در پیشگاه مجلس شورایملی عهده دار خواهد بود او البته با اصل مسئولیت مشترکة وزراء هم نخواهند توانست شانةخود را از زیر بار مسئولیت مشترکه وزارت جنگ خالی نمایند در زمان سابق قبل از وقایع شهرور برای این وزارت جنگ یکشورای نظام موجود بود که تمام مسائل فنی و تصمیمات وزارتجنگ با اطلاع و تصویب شورای نظام بود و اقلاً‌در صورت ظاهر اگر هم اعلیحضرت وقت می‌خواستند باعضای شورا می‌گفتند اینطور بکنید این کار را بکنید و خود وزیر جنگ و رئیس ستاد هم نمی‌توانستند تصمیمی اتخاذ کنند بعد از وقایع شهریور این شورای نظامی الغا شد حالا دیگر هیچ نیست خود وزیر جنگ و رئیس ستاد و بعضی مقدمات و حالا هم مسشاران امریکائی هر کدام هر تصمیمی را می‌خواهند اتخاذ می‌کنند بنابر این بنده پیشنهاد می‌کنم برای جلوگیری از این هرج مرج لازم است شورای عالیجنگ از ده نفر معتمدین افرداد و یا افسران ارشد ارتش بنابر موافقت وزارت جنگ و ستاد ارتش تعیین و کلیةمسائل مهمة ارتش و نکاتی که در آئین نامه و قوانین مربوطه پیش بینی نشده در آنجا مطرح و تصمیم اتخاذ شود فعلاً در این باب بیش از این تذکری نداده و منتظر اقدامات آقای وزیر جنگ خواهم بود ثالثاً نظام وظیفه مسموعات راجع به سوء سلوک مامورین نظام وظیفه در ولایات اطلاعات شرمناگی می‌رسد که حتی از گفتن و بیان آن باید شرمسار بود در این باب نه امروز ولی در اولین فرصت توضیحاتی که از این حرکات جلوگیری شود از آقای وزیر جنگ انتظار داریم رالعاً بطوریکه در جراید خوانده شد امسال هشت نفر سرلشکر و دوازده نفر سرتیپ تعیین شد بطوریکه مطلع هستم موافق قانون ترفیع درجات و با سابقةغیر مطلوب صلاحیت رسیدن باین م قام را حائز نبوده‌اند در حالتیکه صدها افسران لایق و درستکار تحصیل کرده سالها در انتظار ترفیع رتبه مانده و نه فقط تاکنون از آنها تشویقی بعمل نیامده بلکه بجرم تحصیل و جوانی و مقرب نبودن از تمام مزایا و ترقیات محروم مانده‌اند قانون ترفیع درجات را برحسب پیشنهاد وزارت جنگ در موقع خود مجلس شورای ملی تصویب کرد سابقاً هم این قانون رعایت می‌شد ولی اخیراً مراعات نشد نمی‌خواهم بگویم در مقابل چه خدمتی و آیا لازم بود یا نبود نمی‌خواهم داخل این بحث بشوم تا این اندازه عرض می‌کنم که اینطور شده در این جا یک نکته بنظرم آمد که خدمت آقای وزیر جنگ عرض می‌کنم مطابق اطلاعاتی که بنده بدست آورده‌ام عدةافسرانی که ما داریم ۵ هزار نفر هستند از این پنجهزار نفر گویا چهارهزار نفر تحصیل کرده هستند و مدرسه دیده هستند هزار هزار و پانصد تا هم یک اشخاصی هستند که دارای یک تجربیاتی بوده‌اند و مقامات مهمی داشته‌اند حالا فرض کنیم این ۵ هزار نفر خیلی خوب مطابق نظام تشکیلات دنیا برای هرسی هزار نفر قشون ما پنجهزار نفر صاحبمنصب لازم داریم بنابر این اگر بنا است آقای وزیر جنگ بما صورت بدهند که برای صد یا پنجاه یا سی هزار افراد تصویب بودجه بکنید باید این را در نظر داشته باشند که عدةافسران صالحی که صلاحیت سرپرستی این افراد را داشته باشند بما تذکر بدهند زیرا ما نمی‌توانیم جوان‌های مملکت را مردهای آینده ایران را زیر دست هر کسی که مقتضی بدانند تسلیم و واگذار کنیم بنابر این این نکته را در نظر داشته باشید روزی که بودجه را بما پیشنهاد خواهید فرمود عده و عدد افسران تحصیل کرده که صلاحیت فرماندهی جوان‌های ایران را خواهند داشت بما صورت بدهید خامساً وسیله‌های سیاسی و تشکیلات منفی برای حتی تهید به قتل معلومه مدتی است در ارتش شروع شده آقای وزیر جنگ از من تقاض فرمودند اسم کسی را نبرم زیرا ایشان مشغول تحقیقاتی هستند من هم در انتظار اقدامات ایشان اسم کسی را ذکر نخواهم کرد ولی تذکر می‌دهم که دسایس و دسته بندی‌های سیاسی در ارتش عواقب وخیمه را برای مرتکبین و محرکین خواهد داشت و باید آقای وزیر جنگ با سرعت و جدیت باین دسایس خاتمه بدهند. سادساً قبل از تسلیم بودجه باید آقای وزیر جنگ نظریات خود را راجع بعدد نفرات ارتش که با تصویب رئس ستاد و شورای نظامی و رعایت خزانه مملکت لازم میدانند پیشنهاد کنند و باید این نکته را در نظر داشته باشند که دلایل قطعی و موجه گفته شود یا سابقةبیست و چهار ساله ما حاضر نخواهیم بود نفهمیده اعتباراتی برای وزارت جنگ تصویب نمائیم روشن شدن مسئله ارتش تاثیر عظیمی در حل مسئله امنیت داخل خواهد داشت ولی قبل از ارتش موضوع شهربانی و ژاندارمری و آزادی را باید مورد دقت قرارداد و در این مسائل مخاطب مستقیم م ن آقای وزیر کشور وغ یر مستقیم تمام هیئت وزراءهستند شهربانی ما در این بیست و چند ساله بغیر از پرونده سازی و دسیسه و جرم و خیانت بر ضد افراد اهالی این مملکت کاری نداشته و اکنون هم از عوامل مؤثر اختلال و سلب امنیت عموم افراد است در دفتر ادارة کل شهربانی و نگارشات شصت و سه نفر عضو از ادارةاطلاعات شهربانی ۵۷ نفر و از ادارةگذرنامه ۳۴ کارمندی موجود است این ۱۵۴ نفر مامورین جز جاسوسی و دسیسه و تهیةراپرت‌های جعلی برای تقدیم بدربار و یا پرکردن جیب خودشان و همدستی با دزدان کاری ندارند. در جریان سال گذشته دو هزار تذکره تمدید غیرقانونی پیاد کرده امور تذکره و گذرنامه اتباع داخله باید بادارة سایس بوزارت کشور محول شود و جان مردم بدبخت را از شر مامورین شهربانی باید نجات داد شهربانی چه حقی دارد تماس دائمی با دربار داشته و هر روزه راپرت‌های جعلی را تقدیم م قام سلطنت نماید. بیست و چهار سال این کار شهربانی بود البته وزراءما خوب در مقابل شاه سابق مسئولیت هائی داشتند ولی انصاف بدهید دسیسه و تفتین از شهربانی می‌شد می‌رفتند بشاه می‌گفتند فلان پنج نفرجمع شده‌اند و بر ضد شما بمب ساخته حرف زده‌اند نجوی کرده‌اند دسیسه کرده‌اند شاه است می‌ترسد آن حکایت خدا بد نده م ثنوی را که شنیده‌اید می‌گویند می‌گویند بیچاره هم باورش م یشود البته اگر گفتم بیچاره نه بیچارة به تمام معنی بلکه بیچاره از حیث عقل و ادراک باورش می‌شود می‌گوید بگیرید یکی از کارهای شهربانی و رؤسای نظمیه دائماً این بود که شاه را بترسانند تا شاه محتاج بوجود آنها باشد و از نتیجة این بیست و جهار سال تمام اعضای نظمینه کارشان این بود که برای مردم پاپوش بدوزند من نمی‌خواهم وقت آقایان را راجع باین قضایا زیاد بگیرم و تضییع کنم حالا آن رضا شاه بیچاره رفت و اینجا نیست و این شاه بیچاره و جوان معصوم ما اینجا است این را که می‌گویم باید آقای وزیر کشور بدانند که اگر اعلیحضرت همایونی اطلاعاتی می‌خواهند باید از وزرای مسئول بخواهند و الا رئیس شهربانی نباید با شاه کاری داشته باشد تازه اگر کاری هم در شهر می‌شود ادارة سیاسی و وزرای مسئول باید بدانند و بفهمند یا آقای رئیس الوزرا و الا رئیس نظمیه در دربار چه کار دارد آقا.

یمین اسفندیاری – این فرمایش آقا صحیح است ولی نسبت به آقای جهانبانی صدق نمی‌کند.

سید ضیاء الدین – بنده نسبت باشخاص نمی‌خواهم صحبت کنم عرض کنم مدارکی … بنده نمی‌خواستم این را عرض کنم ولی چون فرمودید ناچارم عرض کنم که مدارکی در دست است که ایشان هم همان رویةرؤسای سابق شهربانی را ادامه می‌دهند و بیش از این هم نمی‌خواهم عرضی کرده باشم.

یمین اسفندیاری - ولی بسرکار خلاف گفته‌اند.

سید ضیاء الدین – شاید همه کاری ممکن است انشاء الله اینطور نباشد. در طهران جان و مال گذشته حتی سیم‌های تلفن و برق هم امنیت ندارند در طهران در شمیران سیم‌های برق را می‌چینند می‌برند حالا آقایان نگفتید چطور میفرمائید چطور سیم چراغ برق را پاره می‌کنند البتدا جریان را قطع می‌کنند بعد سیم را پاره می‌کنند برای اینکه بیاید آدم را بکشداتفقاً هم شد موردش را هم عرض می‌کنم ….

مهندس فریور – بدون قطع جریان هم ممکن است سیم را پاره کرد.

سید ضیاءالدین – آن دیگر تخصص می‌خواهدبنده که تخصص ندارم (خنده نمایندگان) موردش را هم عرض می‌کنم یمین الدوله در شمیران این بیچاره دیوانه شده بود و گفت معلوم می‌شود که این دزدها همه جا دست دارند هم در شهر هم در شمیران که حتی کوران الکتریک را هم قطع می‌کنند تا مردم را بکشند حالا نمیدانم دویست متر سیصد متر سیمش را دزدیدند و برندند خطر جانی هم برای مردم داشت با این حال در نظمیه صدو پنجاه نفر دویست نفر پشت میر می‌نشینند ….. و گزارش می‌دهند که امروز دکتر عبده و دکتر معظمی در فلان کوچه با هم پچ پچ می‌کردند سه نسخه هم می‌نویسند برای این که حضرتعالی نفرمائید که اینکارها را نمی‌کنند عرض می‌کنم یکی از این سه نسخه هر روز بوزارت کشور فرستاده می‌شود یکی برای رئیس الوزراء یکی هم برای اعلیحضرت شاه صحیح است آقای وزیر کشور؟.

وزیر کشور – برای بنده می‌فرستند. (خنده نمایندگان)

سید ضیاء الدین – این بود که بنده عرض کردم شهربانی امروز هم مثل شهربانی‌های گذشته‌است بنده این راپورت‌ها را خوانده‌ام و دیده‌ام مثلاً می‌گویند امروز در فلان کوچه فلانکس فلان حرف را می‌زد ادارة اطلاعات نظیمه کارش همین است و جز این کاری ندارد که برود و مراقب باشد شب و وروز به بیند کی به کی چه حرفی می‌زند تا این را بدربار خبر بدهد گمان می‌کنم برای حضرتعالی هم می‌رسد آقای رئیس الوزرا؟

نخست وزیر – بلی

سید ضیاء الدین – از حسن اتفاق نسخة هم برای بنده می‌رسد و اگر می‌خواهید مال این ماه را هم خدمتتان تقدیم کنم (خنده نمایندگان)

یمین اسفندیاری – جنابعالی چرا قبول می‌کنید آقا؟

سید ضیاء الدین – اجازه بدهید اینرا بعد عرض می‌کنم در طهران از جان و مال گذشته حتی سیم‌های تلفن و برق امنیت ندارند بجای کارمندان دسیسه جوی پشت میز باید اداره شهربانی مراقب امنیت عمومی بشود و به نفرات پلیس بیفزاید بعلاوه باید افراد درستکار پاکدامن برای وظایف پلیسی با حقوق کافی انتخاب بشود کارگر امروز ۵ تومان اجرت می‌گیرد پلیس بدبخت با یک خانواده چگونه ممکن است با ماهی یکصد تومان زندگانی کند؟ بنده یک قسمت از عرایضم باقی مانده و شاید نیمساعت یکساعت دیگر هم عرایضم طول بکشد این است که بنده پیشنهاد کردم حالا جلسه بعنوان تنفس تعطیل شود و چهار بعد از ظهر مجدداً تشکیل شود (صحیح است) تا سایر آٌایان هم مطالب خودشان را بگویند و وقت داشته باشند (صحیح است)

نایب رئیس – مخالفی نیست؟(اظهاری نشد)

(در این موقع یک ساعت و ربع بعد از ظهر جلسه بعنوان تنفس تعطیل و پنحساعت و نیم بعد از ظهر مجدداً بریاست آقای امیر تیمور نایب رئیس تشکیل گردید)

نایب رئیس –آقای آقا سید ضیاء الدین بفرمائید بقیه اظهارات خودتان را بفرمائید.

سید ضیاء الدین طباطبائی – علاقة بنده در تعیین تکلیف دولت چنانچه عرض کردم بواسطة حل مسائل ضروری و فوتی و آنی است آقای تمیورتاش یک قطعه نان برای بنده فرستاده‌اند این نان تلخ است خوراکی نیست (تیمورتاش – تلگرافی بود که رسیده بود) بلی بلی بنده یکقدری از این نان را خوردم اگر آقایان وزراءو وکلاءهم میل داشته باشند ممکن است بچشند. سکنه این شهر این نانشان است اگر ما دولت داشته باشیم وزرا را می‌خواهیم میگوئیم این نان اهالی طهران خوب نیست و اگر تعیین تکلیف هیئت دولت پنج روز ده روز یا یکساعت به تعویق بیفتد من در سهم خودم تشخیص می‌دهم که من مسئول این نان بد مردم هستم این را بطور حاشیه عرض کردم. بنده عرض کردم امنیت عقیده و آزادی سالها بود سکنة این مم لکت نه فقط امنیت جان و مال نداشتند آزادی عقیده و فکر و ایمان هم نداشتند در اینجا از آزادی مطبوعات و حریت فکر سیاسی صحبت شد باید آزادی مطبوعاتن و عقیده تامین بشود از آزادی مطبوعات فقط چند هزار نفر استفاده می‌کنند ولی از آقادی عقیده تمام سکنة مملکت اکثریت سکنة ایران با اینکه مسلمان هستند در این سالهای اخیر مسلمانان ایران از این آزادی محروم بوده‌اند. اقلیت هائی در این مملکت بودند که حق داشتند به کنائس و معابد خودشان بروند ولی مسلمانان را منع می‌کردند از این که به مسجد بروند و جای تاسف است که فقط از آزادی فکر و آزادی مطبوعات صحبت شد لیکن از آزادی عقیده و ایمان صحبت نشد ما اگر نماینده این ملت هستیم باید آزادی عقیده و آزادی مذهب و ایمان را برای ایرانیان تامین کنیم ممکن است بعضی‌ها معتقد باشند که سکنه این مملکت در تشخیصات مذهبی خودشان مواجه با یک خرافاتی هستند این مسئله ممکن است صحیح باشد لیکن بزور سر نیره و فشار و قدرت نباید آزادی آنها راسلب کرد با دلیل و منطق با استدلال با فرهنگ باید اشتباهات مردم را رفع کرد. مبانی آزادی یک ملتی در قدم اول روی فکر و عقیده‌است امیدوار هستم، نه فقط امیدوار هستم بلکه یقین دارم تمام آقایان نمایندگان محترم با من همفکر هستند که سکنة این مملکت مخصوصاً اکثریت آن که مسلمان هستند باید دارای آزادی عقیده و مذهب و ایمان خودشان باشند جای بسی تاسف است که پارة از مطبوعات در محدود کردن این آزادی با حکومت جور و ظلم همقدم بودند با این حال باید آزادی مطبوعات در درجةقصوی تامین شود و نمی‌بایست جرایم مطبوعاتی در حکومت نظامی تعقیب شود. وبنده مخصوصاً توجة نظر آقای رئیس الوزراء و آقای وزیر جنگ را متوجه می‌سازم که باید محاکمة جرایم مطبوعات را از وظایف حکومت نظامی ندانسته تعجب در این است که قوانین مملکتی اجازه می‌دهد اگر افراد نظامی مرتکب جرمی شدند بمحاکم غیر نظامی رجوع شود در اینصورت من نمی‌فهمم چگونه نویسندگان و ارباب قلم و ارباب مطبوعات باید محاکمشان در حکومت نظامی بشود انتظار بنده این است که آقای رئیس الوزراء و هیئت دولت این موضوع را مورد توجه قرار بدهند. گویا هیچکس در ایران از آزادی مطبوعات بقدر من مورد مهاجمه واقع نشده باشد با این حال من یکی از طرق اصلاح امور این مملکت را آزادی مطبوعات میدانم در اوایل ورودم که بعضی جراید مرا مورد انواع فحش و ناسزا قرار دادند من بیکی از ارباب جراید پیغام دادم سینة من برای قبول تیرهای تهمت شما آماده‌است تیرهای خود را پرتاب کنید تا اقلاً تیراندازی را یاد بگیرید فحش بدهید تا اقلاً جسارت فحش دادن را آزمایش بکنید می‌گویند فحش بد است و البته هم بد است ولی مادام که در یک مملکت دزدی جنایت و انواع جرم‌ها مجاز است باید فحش هم مجاز باشد زیرا این تنها وسیلة فعلاً بنظر می‌رسد تا دزدی و جنایت تا حدی محدود بشود کسی باید از فحش بترسد که مرتکب کار بدی شده باشد من چون از گفتار کردار و اعمال خود مطمئن هستم از شنیدن فحش هراسی ندارم بنابر این آزادی مطبوعات را بهر قیمتی باشد طرفار و خواهانم اگر دولت می‌خواهد فحش دادن را محدود کند قانون هیئت منصفه را راجع بجرم ارباب قلم هر چه زودتر به مجلس شورای ملی پیشنهاد کند. (بعضی از نمایندگان – این قانون هست) اجرا کند (بعضی از نمایندگان – اصلاح هم می‌خواهد) هم اصلاح کند هم اجرا کند. ولی نباید راجع بمحدود بودن مطبوعات اقدامی کند و همچنین باید قیود منافی آزادی را در محدود کردن ارباب جراید از میان بردارد چون که صحبت از آزادی شد نظر هیئت دولت مخصوصاً آقای وزیر کشور را متوجه انتخابات می‌کنم بقیةانتخاباتی که باقی مانده‌است باید با آزادی تمام جریان پیدا کند (صحیح است) و به آقایان وزراء اطمینان می‌دهم که کوچکترین خدشه و اشتباهی اگر از طرف دولت یا مامورین وی در امر انتخابات بشود در این کرسی از هیئت وزراء پرسش و بازخواست سختی خواهد شد (صحیح است) خواهش دیگری که دارم این است نقاطی که در انتخابات توقیف است فوراً امر بدهند انتخابات شروع بشود (صحیح است) چونکه از اقلیت صحبت شد سزاروار نیست که ثلث سکنة ایران را فراموش کنند و از نظر دور کنند آنهاعشایر هستند عشایر بدبخت ما یکی از مهمترین منابع ثروت ایرانند. پشم ما شیر ما روغن ما اسب‌های ما گوسفندهای ما گاوهای ما فقط از عشایر ما می‌آید آقایانیکه در ایالات و ولایات هستند دیده‌اند و میدانند که در دهات ایران فلاحین و زارعین در پرورش مواشی اقدام نمی‌کنند هر چه ما در این رشته‌ها داریم از عشایر است بدبختانه در این بیست سال نه فقط توجهی بحال عشایر نشد بلکه شدید ترین مصائبی را این مردم بدبخت متحل شدند (اقبال – گوسفندها تخت قاپو شده‌اند) مردمی که اجدادشان چندین قرن با خون خود ایران را حفظ کردند ما آنها را از میان بردیم. افسران ارتش شاهنشاهی بزنهای قشقائی حکم دادند شیر خودشانرا بدوشند و به سگ‌های افسران ارتش شاهنشاهی بدهند (قبادیان – در کلهر هم همینطور بود) املاک آنها را گرفتند دارائی آنها را گرفتند و امروز از مسلح شدن آنها نگران هستند من که به روحیة عشایر ایران واقف هستم جای نگرانی و اندیشه از مسلح شدن آنها نمی‌بینم و ناراضی نیست زیراهمین عشایر مسلح هر وقتی که اطمینان پیدا کردند در طهران دولتی هست مجلس و مطیع حکومت ملی ایران خواهند بود (صحیح است) کسانیکه می‌خواهند موضوع مسلح شدن عشایر را بهانه برای یک اقداماتی قرار بدهند در اشتباه ه ستند و چرا من مسرور هستم از اینکه آنها مسلح هستند زیرا آنها وسیلةدیگری برای حفظ نوامیس خود از تعدیات مامورین ارتش و غیرارتش ندارند بنده برا ی حل این قضایا یعنی قضیه عشایر معتقدم مجلس شورای ملی و دولت باید توجه خصای بکنند و تنها طریق آن این است که بعقیده بنده باید یک ادارةعشایر ی در وزارت کشور تاسیس بشود و از نمایندگان تمام عشایر ایران یک شورای ملی عشایر در تهران تشکیل بشود و مداخلات مامورین ارتش را در امور ایلات و عشایر خاتمه بدهند و در امور عشایر ایران با مطالعه و دقت یک طریق اصلاحی را پیش بکشند و یک کمکی بشود در استقرار امنیت حقیقی این گروه و بنده این اندازه که مطلع هستم خدمت آقایان عرض می‌کنم که از مسلح شدن عشایر نباید نگران باشند (قبادیان – هستیشان را درزدیند) زیرا اینها غیر از حفظ نوامیس خود و اطاعت حکومت مشروطة عادله قصدی ندارند (صحیح است) ….

فاطمی – صحیح نیست آقای اینطور نیست پس این دزدیها را کی می‌کند؟!

نایب رئیس – بی اجازه نباید صحبت کرد.

سید ضیاءالدین – عرض کنم چرا دزدی می‌کنند موافق حسابی که بنده خودم پیش خودم کردم اگر یک خانوادةایلاتی امنیت داشته باشد که از پشم خودش از اسب خودش از گاو خ ودش از گوسفند خودش استفاده کند و کسی مال او را نبرد آنوقت شاید عدةدزدها در هر ایلی پنج درصد باشد (فاطمی – این صحیح است) این پنج درصد در غیر عشایر هم هست ما باید بوسیلةقوانین و اصلاحات امنیت این نود و پنج درصد عشایر را تامین کنیم درباب آن پنج درصد دزدها هم بوسیله مجلس شورای عشایر و نظاماتی که بعد مقرر خواهند اشت تامین می‌کنیم (فاطمی – صحیح است این خوب است) بنابر این باید دانست که عشایر اگر بعضی افرادشان دزد هستد دزدی پنج نفر یا ده نفر را نمی‌شود مقیاس قرارداد و یک ایلی رابطور کلی محکوم دانست.

فاطمی – صحیح است این غیر از آن است که اول فرمودید.

سید ضیاءالدین – موضوع دیگری را که بنده می‌خواستم عرض کنم راجع بمستشاران امریکائی یعنی میسیون مالی امریکائی است در اینجا اجازه می‌خواهم از آٌایان تاریخ پیدایش یعنی آوردن مستشاران را باین مملکت خدمت آقایان عرض کنم زیرا شاید بسیاری از آقایان واقف نباشند چه شد ما مستشار آوردیم؟ قصدمان از آوردن مستشار چه بود؟ بنده چون در اوایل مشروطیت نه فقط در جریان بودم بلکه خودم در این باب اظهار عقایدی هم کرده‌ام مقالاتی هم نوشته‌ام شاید صلاحیت داشته باشم که برای روشن شدن ذهن آقایان توضیحاتی عرض کنم. مملکت ایران مشروطه شد حکومت ملی تشکیل شد در تمام دوایر ایران یک ورقه و یک مدرکی در دست حکومت ملی نبود تمام اسناد مالیاتی ما در دست مستوفی‌ها بود مستوفی‌ها هم این اسناد را قایم کرده بودند و بما نمی‌دادند یعنی به حکومت ملی امروز فردا پس فردا انقلابات شد چه شد دولت قادر نبود که برای ادارة امور خود عوایدی جمع کند زیرا مدارکی نداشت یک وزارت مالیةنبود یک وزارت مالیةتشکیل دادند البته بعضی از مستوفی‌ها بودند یک اسناد و مدارکی را می‌دادند بوزارت مالیه ولی اغلب نمی‌دادند ولایات و ایالات هر کدام یک مستوفی محلی داشت اسناد مالیاتی هم پیش او بود وزیر مالیه که مجلس شورای ملی تعیین کرده بود قادر نبود که برود از او خواهش کند و راجع بمالیاتها یک اطلاعات و اسنادی را بدست بیاورد مجلس شورای ملی و حکومت وقت مصمم شد مستشار از خارجه بیاورد اول مستشار مالی که ما بایران آوردیم مسیوبیزو بود یکی از رجال کارآگاه شریف فرانسه آمد بطهران یک دوسالی هم اینجا بود و رفت زیرا شرافت ملی او اجازه نمی‌داد که در ایران باشد و مصالح ملت را حفظ نکند و چونکه دولت فرانسه در آنزمان با بعضی از دول متفق بود خیال می‌کرد که یک مستشار عالیرتبة فرانسوی در طهران مجبور است نظریات مقامات غیرایرانی را در اصلاحات امور ایران مورد دقت قرار بدهد فرانسوی رفت از ممالک کوچک هم ما نمی‌توانستیم مستشار بیاوریم زیرا مستشارهای ممل کوچک تحت تاثیر نفوذ دول قوی در طهران واقع می‌شدند و مستشاران ممالک کوچک نمی‌توانستند طابق النعل بالنعل عقاید خودشانرا راجع باصلاحات ایران تطبیق کنند بنابر این پس از مطالعاتی که شد تصمیم گرفته شد از آمریکا مستشار خواسته شود چرا؟ برای اینکه خیال می‌کردند و همین طور هم بود ملت امریکا یک ملت بزرگی است یک ملت مستقلی است و دلیل ندارد که مستشار امریکائی بواسطةحریت فکری و سیاسی که دارد در طهران مادامیکه ملت و دولت ایران یک کاری را باو داده‌اند برخلاف عقیده و مصالح ملت ایران یک اقدام بکند یا یک قدمی را برای استرضای مقامات خارجی بردارد این بود که تصمیم گرفته شد مستشار از امریکا بیاورند یعنی علت حقیقی توجه مجلس شورای ملی دورةدوم به مستشاران امریکائی از این جهت بود. مستر شوستر آمد و در حدود توانائی خودش خدمت کرد و حتی در موقعیکه شهر طهران مورد مهاجمة چهل پنجاه هزار نفر قشون یعنی افراد چریک از شمال و جنوب شده بود و در خزانه یک دینار پول نبود او وسائل تجهیز و تسریع قشونی که از مجاهدین بختیاری و سایر افراد نظامی چریک و مسیو یپرم و جوانهای ارمنی تشکیل شده بود فراهم کرد البته بختیاریها و ارامنه و سایرین با منتهای رشادت فداکاری کردند آٌای اسعد با مرحوم برادرشان مرحوم جعفرقلی خان سردار اسعد و سردار محتشم و غیره و غیره قشون مخالف و قشون ارتجاع را از پشت دروازه‌های طهران راندند و موافق اطلاعات بنده اگر در آن موقع مستر شوستر در ایران نبود و این کمک را به خزانة مالی ایران نمی‌کرد شاید وضیعت دیگری پیش می‌آمد بالاخره مستر شوستر رفت و وقتیکه بنده رئیس الوزراء بودم به مستر گلدمن صحبت کردم به سفارت آمریکا دستور دادم که ما یک مستشارانی را از مریکا می‌خواهیم برای امور اقتصادی و بانک ملی در همان موقعی که از دولت سوئد هم برای ژاندارمری مصمم شدم یک عده صاحبمنصب استخدام کنم بعد از رفتن بنده و مواجه شدن مملکت با یک امور اقتصادی غیرمطلوبی سبب شد که دوره‌چهارم مجلس شورایملی تصمیم گرفتند که از امریکا مستشارانی بیاورند مستشاران مالیه آمدند دکتر میلسپو و هیئتی که بود بنده در آن موقع در این مملکت نبودم لیکن آ“چه شنیدم مجلس شورای ملی و اکثر مردم از خدمات دکتر میلسپو در آنزمان راضی بودند دکرت میسلپو از ایران رفت چرا رفت؟ این یک حقیقتی است که باید بدانیم دکتر میلسپو بواسطةتربیت فکر ی و اعتمادی که ملت ایران و مجلس شورای ملی ایران باو اظهار کرده بود نخواست در ایران بماند تا در یک جریان هائی که بعقیدة او مخالف مصالح اقتصادی یا مالی مملکت است شرکت کنند و گمان می‌کنم همة آقایان تصدیق خواهند فرمود که اگر دکتر میلسپو حاضر شده بود یک میرزا بنویسی بشود دلیلی نداشت از ایران برود این رفتن او در آنموقع از ایران دلیل علاقمندی او بملت ایران و مصالح ایران بود وب نده گمان می‌کنم آقایان نمایندگان موافق هستند که از خدمات دکتر میلسپو در آنموقع تقدیر بفرمایند (صحیح است) اینجا یک نکتةمهم دیگر را هم باید عرض کنم زیرا پریروز صحبت شد آیا ما در ایران اشخاصی داریم که کار امریکائی‌ها را بکنند یا نه؟ آیا رجال لایق و آزموده هستند یا نه؟ این نکته را می‌خواهم خدمت آقایان توضیح ندهم که در آنزمان (چون بنده حالا تازه آمدم و شاید صلاحیت نداشته باشم) راجع به قضایای چندی چون که مطالعات بسیار عمیقی نکرده‌ام چیزی عرض کنم ولی آن. قع یعنی بیست و هفت هشت سال یا سی سال پیش قصد ما از احضار مستشاران امریکائی دو نظر بود یکی نظر فنی یکی نظر شهامت. یعنی چه؟ شاید ما در آنموقع در ایران داشتیم رجال و اشخاصی که معرفت داشتند می‌توانستند کار مالیةیا سایر کارها را هم اداره کنند لیکن حاضر نبودند که در یک کرسی بنشینند و در مقابل یک خواهشی بگویند نه. به بینید یک نکته خیلی مهمی است قصد ما این بود که یک اشخاصی باشند که مجلس شورای ملی بآنها هم اعتماد داشته باشد و وقتی که مجلس شواری ملی بآنها یک اجازه و اختیاری می‌دهد مقید باشند که آن نظر و اختیار را حفظ کنند و اگر وزیری اگر مدیر ادارة اگر یک مقام دیگری یک خواشی یک تکلیفی از او کرد بگیود نه حالا بنده نمیدانم آیا در ایران چنین اشخاصی در مدت‌های اخیر بودند یا نه؟ البته بعقیده بنده در ایران هستند بین پیرها بین جوانها اشخاصی که بدون شک دارای معرفت هستند و دارای اطلاع هستند دارای بصیرت هستند حالا ما می‌خواهیم اینها را بیاوریم سرکار موضوع اول این است که ما بآنها اختیار بدهیم یا خیر؟ یعنی زیر بار خواهیم رفت که بآنها یک اختیاری بدهیم یا نه تازه وقتی که ما اختیار دادیم آنها حضارند که حقوق و صلاحیت و اقتدار و اختیار خودشانرا بکار ببرند یا خیر؟ این دو نکته مهم است تا ما این قضیه را حل نکنیم نمی‌توانیم مسئله مسشاران خارجی را حل کنیم بنده شخصاً معتقد نیستم که ما باید بیک مستشاری اختیار بدهیم ولی باید از فکر یک مستشار و از معلومات و تجربیات او استفاده کنیم لیکن اگر این استفاده فکری وقتی را هم کردیم چه کسی اجرا کننده خواهد بود؟ کی مجری باشد آن کسی که می‌آید امروز یک اختیاراتی را بعهده می‌گیرد علائق خانوادگی مناسبات شخصی تشبث در فکریه او در سنجش او و در مسئولیت او تاثیری خواهد داشت یا نه؟ در حقیقت مسئله مستشاران خارجی در آنزمان برای ما نه فقط از نظر فنی بود بلکه از نقطةنظر شهامت جسارت و انجام مسئولیت بود در پارسال یا یک سال و نیم پیش درست خاطرم نیست مجلس شورای ملی دورةسیزدهم تصمیم باحضار میسیون امریکائی برای امورمالی گرفت در این اقدام مجلس بعضی از آقایان خطبا که نطقی فرمودند مجلس یزدهم را مورد ملامت و عتاب قرار دادند بنده در دورة سیزدهم وکیل نبودم و خود را هم هیچ مکلف نمیدانم از اقدام آنها مدافعه کنم ولی وجدان من بمن می‌گوید که این تصمیم آنها دلیل برحسن نیت آنها بوده‌است اینها مملکت را مواجه با یک مشکلاتی دیدند و بخیال خودشان خواستند خدمتی بکنند بنابر این حسن نیت وکلائی را که بجلب مستشاران امریکائی رای دادند باید تقدیس کرد و گمان می‌کنم در وهلة اول من که نبودم ولی اینطور خیال می‌کنم وکلائی که مستتشاران امریکائی را دعوت کردند قصد آنها یک هیئت مالی مسشار بود میسیونی که با دکتر میلیسپو آمدند به ایران شاید در موقعی که آنها را احضار کردند قصدشان این نبود که یکاختیارات کم یا زیاد یا فوق العاده بآنها بدهند آنها آمدند بقصد اصلاح مالیةایران وقتی که اینها آمدند اگر آنها می‌بایستی یک کاری بکنند یک تقاضاهائی می‌کنند و اختیاراتی لازم دارند برای موفقیت خودشان از مجلس شورای ملی بکنند این تقاضاهای آنها بجا بود یا نه؟ و اختیاراتی که مجلس شورای ملی بآنها داد صحیح بود یا نه؟ موضوعی است که از صلاحیت بنده خارج است قضاوت بکنم زیرا در آن موقتع در ایران و مجلس نبوده‌ام. ولی چیزی که بر بنده مسلم است و خیال می‌کنم مسلم باشد این است که اگر مجلس در دادن اختیارات زیاد مقاومت نکرد باز دلیل بر حسن نیت مجلس شورای ملی است و غیر از اصلاح امور نظر دیگر ی نداشت (صحیح است) چرا این کار را مجلس شورای ملی کرد البته هر وقتی که در اطراف این موضوع بحث بشود یک مطالعات دقیق تری می‌شود. ولی آنچه من تشخیص می‌دهم این است مردم ایران بعد از بیست سال یک حکومت جور و ظلمی چشمشان باز شد نمی‌فهمیدند کارهای مملکت در چه حال است؟ رشتة امور در دست کی است؟ خزانه در چه حالی است؟ بالاخره یک حالت حیرت زدگی بهمه دست داده بود گمان می‌کنم در آن موقع اگر رجال و کسانی بودند که در خود قدرت و توانائی اصلاح امورمالی ایران را میدیدند و پیش می‌افتادند و می‌گفتند ما هم هستیم مجلس شورای ملی هم مجبور نمی‌شد از امریکا مستشار بیاورد کسی نیامد کسی نگفت پیشنهادی نشد نه ا ز جوانها نها ز پیرها مجلس شورای ملی در این حیرت زدگی تنها راه علاج را در جلب مسشاران امریکائی دانست حالا برویم سرموضوع از اظهاراتی که در چند جلسةاخیر مجلس راجع بهیئت مالی امریکائی در ایران شده‌است. شخصاً متاسف هستم و اصولاً با هر گونه اتهامی نسبت بهر فردی اگر قبل از رسیدگی کامل در پشت تریبون مجلس اظهار شود مخالفم انتشار این مسائل شاید در جراید مفید و لازم باشد ولی مجلس شورای ملی نباید به عقیدةبنده یک کسی را متهم کند و آن کس اجازه داشته باشد فردا پشت کرسی خودش بنشیند. مقام مجلس شورای ملی اقتدار مجلس شورای ملی عظمت مجلس شورای ملی طوری است که چیزیکه گفته می‌شود اگر اکثریت قبول کرد فوری باید ترتیب اثر داده شود و باید مجرم و مسئول را از پشت صندلی که نشسته‌است برداشت دور انداخت به عقیدةمن موضوع هیئت مالی امریکائی همانطوریکه نمایندة محرتم آقای کاظمی پیشنهاد فرمودند از طرف مجلس در کمیسیون مخصوصی مرود بررسی کامل قرار گیرد و از این نقطه نظر آیا اگر بدادن پیشنهاد اکتفا و پس از بررسی کمیسیون و مراجعه به آقای دکتر میلسپو نظریات به عرض مجلس رسیده بود به مراتب بهتر بود حلا آنچه گفته شده گذشته‌است یک صحبت هائی ما کرده‌ایم البته باید هم تحقیق کرد چونکه در بعضی جاها نه اینجا بلکه در خارج بعضی از اشخاص گفته می‌شود آقای دکتر میلسپو دارای یک سوء نیتی است بنده معتقدم که دکتر میلسپو ممکن است اشتباه کرده باشد خبط کرده باشد غلط هم کرده باشدهمة این‌ها ممکن است ولی سوء نیت غیرمعقول است یک امریکائی که در ده سال ۱۵ سال پیش امتحال خدمتگزاری را داده‌است و حالا در موقع جنگ دعوت ملت ایران را قبول کرده‌است از مسافت بعیدی با تحمل مخاطرات جنگی بایران آمده به خیال خدمت بنده گمان نمی‌کنم سوء نیتی داشته باشد یا بطوری که می‌گویند ماموریت خرابی این مملکت را داشته باشد بنده گمان می‌کنم وظیفه وجدانی ما است که از این شایعات بی ماخذ جلوگیری کنیم (صحیح است) اکنون باید تحقیق کرد و رسیدگی نمود فرض کنیم اینها گه گفته شد همه اش صحیح است باید دکتر میلسپو را خواست و از او پرسید اظهاراتش را شنید پس از شنیدن اظهارات و توضیحات او البته آنچه مجلس شورای و آقایان نمایندگان تشخیص دادند بنده گمان می‌کنم اطاعت تصمیمات مجلس را خواهند کرد دکتر میلسپو و میسیون آمریکائی تابع تصمیمات مجلس شورای ملی هستند زیرا او مستخدم دولت و ملت ایران است (صحیح است) راجع به اعضای میسون آمریکائی یعنی میسون دکتر میلسپو هیئت مالی امریکا از دو نوع کارمند تشکیل شده‌است یکی آنهائی که در امریکا استخدام شده‌اند و یکی آنهائی که در ایران استخدام شده‌اند.

مهندس فریور – آن اولیها برگشته‌اند.

سیدضیاء الدین – شاید. اطلاعات بنده این است که عرض می‌کنم حتی من شنیده‌ام بعضی از این آقایان در ادارات دولتی امریکا عهده دار مشاغل مهمی بوده‌اند و چون امریکا مایل بودهاست بایران اشخاص صلاحیت دار بفرستد از آنها تقاضا نموده از مشاغل خود استعفا داده و بایران بیایند از طرف دیگر من بی نهایت متاسفم که در پشت تریبون مجلس این اظهارات شد و گفتند (در این موقع از روی ورقه خوانده شد) «که یک دولت ثالثی در این مملکت باشد از نظر سیاست و یک کارهائی بکند همه متفق بودند آیا این نظر عملی شد (بعضی از نمایند – ابداً) آیا این مجلس که مستشار را تصویب کرد پرسید از آن دولت که این عدة را که می‌آورید از دولت امریکا می‌آورید دولت آمریکا این شخص را معرفی کرده‌است؟ بنده گمان می‌کنم مجالس شورای ملی هر وقت مستشاری از یک مملکت آورده‌اند نخواستند از دولت آن مملکت بیاورند اگر هم مراجعة بدولت آن مملکت که مستشار از آنجا خواسته شده باشد فقط از نقطة نظر تحقیقات راجعه بسابقه این شخص بوده‌است پس ما از دولت آمریکا مستشار نخواستیم و نخواهیم خواست ما از ملت امریکا خواستیم و اگر مراجعه هم شده بدولت امریکا فقط برای تشخیص صلاحیت و حسن سابقه و معرفت مستشار است نه اینکه از طرف دولت باشد باشد ما همیشه از ملل می‌خواهیم منتهی البته جونکه ما در امریکا یا در بلژیک یا در فرانسه نیستیم برای وثیقه و معرفت بهویت آن شخص یک اطلاعاتی را که بطور دوستانه تقاضا می‌کنیم خواستم بنده این را توضیح بدهم که ما از هیچ دولتی مستشار نخواسته‌ایم و حتی یکمرتبه هم که دولت انگلیس متعهد شده بود که بایران مستشار بدهد مستخدم بدهد ما آن قرارداد را هم ملغی کردیم (صحیح اتس) و یکی از علل الغاء قرارداد ایران و انگلس همین بود که دولت انگلیس می‌خواست به ایران مستشار بفرستد (صحیح است) پس ما این مستشارانی را که خواستیم از دولت امریکا نخواستیم بلکه از ملت امریکا خواستیم البته راجع بهویت آنها از دولت امریکا یک تحقیقاتی کردیم و اما اینکه هیئتی که با دقت لازمه انتخاب شده‌است موفق نگردید طبق انتظارات ما کارهای محوله را انجام بدهد نباید فراموش کرد که در مدت بیست سال سیاست اقتصادی و تجاری و مالی ما کاملاً علط بوده‌است و شاید یکی از اسباب استعفا و دوری آقای دکتر میلسپو در ۱۵ سال قبل پیش بینی از سیاست و رویه دولتهای گذشته بوده‌است در مدت بیست سال تمام ثروت ملی ایران صرف مخارج غیر منتج و باصطلاح امیر و دو کتیف شد یعنی یا بکلی دور ریخته شد مثلاً در بارةراه آهن وقتی که بتاریخ ساختمان راه آهن این دنیا مراجعه بفرمائید، خواهید دید که یک شرکتهائی تشکیل دادند و یک یک قرضه هائی کردند و بوسیله قرضةداخلی یا خارجی یک راه آهنهائی کشیده‌است ما آمدیم از نان مردم از خوراک مردم از چای مردم از قند مردم پنجاه میلیون لیره صرف راه آهن کردیم و امروز هم نمیدانم شاید سالی چندین میلیون تومان خرج نگاهداری آن می‌کنیم این خودش یک سرمایه ایست البته لکن سرمایه غیر منتج سرمایه‌ای که از وجود او ملت یا دولت یا مملکت از نقطه نظر مالی یا اقتصادی نمی‌تواند استفاده استفاده کند در ایران از روی عدم آشنائی اصول اقتصادی و مالی این عمل انجام شد و نتیجه این سیاست غلط بحرانی است که اما امروز مشاهده می‌کنیم در جنگ هیجده ۱۹۱۴ بنده خوب یادم است بازارهای ایران مملو بود از امتعه تجارتی تجار بطمع نفع یا بامید نفع هر چه می‌توانستند مال التجاره آوردند و بازارهای ایران را پر کردند جنگ که شد سه چهار سال هم طول کشید ملت ایران بده یک مشکلاتی که امروز با آن روبرو شده‌است مواجه نشد (صحیح است) این انحضارات و محدودیتها همه قبل از میسیون امریکائی بوده‌است و نمی‌توانست مشکلاتی را که امروز فراهم است تمامش را از میسیون امریکائی دانست قبل از آ“ها هم بوده‌است.

روحی – منتها اینها را آوردند اصلاح کنند.

سید ضیاء الدین – حالا عرض می‌کنم ایران در درجه اول یک کشور کشاورزی است و اگر در بیست سال اخیر نصف پولهائی که تلف شد برای توسعه کشاورزی بمصرف رسیده بود ما قطعاً دچار چنین بحرانی نمی‌شدیم سیاست غلط ۲۰ سال اخیر بحران فعلی را بوجود آورد و پیش آ,دهای جنگ شروع این بحران را تسریع نمود حالا بنظر من منطقی نمی‌آید اگر ما از هیئت مالی امریکائی انتظار داشته باشیم در ظرف یکی دو سال آنهم در زمان جنگ غلطهای بیست ساله ما را جبران کند هیچ هیئتی در هیچ نقطه دنیا قادر نخواهند بود چنین امری را انجام بدهد. آقایان نمایندگان نباید فراموش کنند که قبل از آمدن میسیون امریکائی دولت برای پرداخت اضافه حقوق مستخدمین از ذخیره کشوری استفاده نمود و گویا مبلغ چهل میلیون تومان هم از اعلیحضرت شاه وام گرفت. بنده در طهران نبودم ولی شنیدم ساعت چهار بعد از نصف شب قشون متفقین وارد ایران شدند و خواص تهران ساعت ۱۰ صبح یعنی دو بظهر مانده مطلع شدند و ظهر در تهران نان نبود من نبودم ولی شنیدم.

مهندس فریور – نه اینطور هم نبود. روز بعدش بود.

طباطبائی – سه روز بعدش نبود بسیار خوب بنده حالا نمی‌خواهم وارد در جزئیات بشوم که افراد ارتش در گوشه و کنار مملکت افتاده بودند و نان نداشتند بخورند (صحیح است) این‌ها بود در پست و تلگراف شما که مستشار امریکائی نیست ولی تلگراف از اینجا بقم چهارده روزه و کاغذ پانزده روزه می‌رود این خرابی در همه جا هست(صحیح است)اگر گفته شود میسیون امریکائی یکی از عوامل خرابی است این یک حرفی است ولی بطور قطع نمی‌شود گفت میسیون امریکائی عامل تمام خرابی مملکت است (صحیح است) اگر ما یک حقایقی را بگوئیم و کشف نکنیم بخودمان و بافکار عمومی و بصفت قدر شناسی ملت ایران خیانت کرده‌ایم.

فاطمی – کسی هم این ادعا را نکرده‌است.

سید ضیاء الدین – بلی حالا توضیح می‌دهم. در ثانی کارمندان هیئتی که از امریکا بایران آمدند البته بوضیعت اقتصادی و مالی ایران و امروز آنائی کامل نداشتند و این عدم آشنائی گمان نمی‌کنم برای آنها تقصیری شناخته شود زیرا بالاخره مجلس و دولت ایران تصمیم گرفتند امورمالی و اقتصادی ایران را با مشورت با یک هیئت خارجی تنظیم و درست بکنند کارمندان بیگانه هیئت باید البته مدتی در ایران بمانند تا آنطوریکه باید و شاید بامور مالی و طرز کارها را از سر شروع کند تا در حین عمل به چگونگی و معضلات امور آشنا بشود بحرانهای مالی و اقتصادی چیزی نیست که در یکی دو سال مرتفع بشود مگر آقیان فراموش کرده‌اند که بحرانهای مالی و اقتصادی در آلمان و انگلستان که ناشی از جنگ گذشته بود سالها بطول انجامید و چون حل نشد بالاخره منجر بجنگ فعلی شد و برای حل این موضوع جنگ دیگری شد انظر باینکه مملکت ایران یک مملکت کشاورزی است امیدوار هستیم بحران ما زودتر خاتمه پیدا کند ولی بالاخره صبر لازم است و اما کارمندانی که در ایران برای هیئت مالی امریکائی استخدام شدند باز بدوقسمند یکی کارمندان خارجی و یکی کارمندان داخلی – در انتخاب کارمندان خ ارجی که در ایران استخدام شدند آقای دکتر میلسیو و قطعاً دچار اشتباهاتی شده‌اند و اگر عجله نکرده و دواطلبان خارجی را با دقت زیادتری انتخاب یا آنکه اصولاً همه همکاران خود را از امریکا خواسته بودند بلاتردید کمتر مواجه با اشکالات می‌شدند ولی تصور نمی‌کنم مانعی داشته باشد که بمحض اینکه این نوع کارمندان هم عدم صلاحیت خود را در عمل نشان دادند از مشاغل خود منفصل شوند اما کارمندان ایرانی البته در انتخاب کارمندان ایرانی اشتباهاتی شده‌است ولی من نمیدانم مسئول این اشتباهات آقای دکتر میلسپو یا وزرای وقت بوده‌اند.

فاطمی – آقای وزراء چه تقصیری دارند؟

سید ضیاء الدین – حالا عرض می‌کنم اجازه بدهید من سئوال می‌کنم حالا تصدیق خواهید کرد یک کمی صبر کنید آیا وزیران وقت ایرانیان لایق و کارشناس و صالحی را بدکتر میلسپو پیشنهاد کرده و دکتر از استخدام آنها خودداری نمود؟ بگوئید آیا آقایان وزراء کردید و او امتناع کرد البته او مقصر است ولی اگر ایرانیان لایق را ایرانیان درستگار را ایرانیان کارآگاه را بدکتر میلیسپو معرفی نکرده باشید من نمیدانم آیا تقصیر با دکتر میلیسپو است؟ یا با بنده.

یکی از نمایندگان – با بیات است (خنده نمایندگان)

سید ضیاءالدین – بلی؟

دکتر طاهری – هیچ بفرمائید آقا بفرمائید. و یا آنکه چون وزراء از معرفی چنین اشخاص خودداری نمودند دکتر ناچار بود هر کسی را که داوطلب همکاری با میسیون شد بپذیرد اگر قبل از ورود هیئت مالی ایرانیان لایقی در نظر گرفته شده بودند البته اشکالات راجع بهمکاران ایرانی میسیون پیش نیامده بود و اما اینکه گفته شد کارمندان خارجی از حیث تعداد زیاد هستند من گمان نمی‌کنم ما بتوانیم از یکطرف وظایف بسیار دشواری بشخص و یا باشخاص واگذار کرده و از طرف دیگر باین سهولت به نظریه او و یا آ“ها حتی راجع بتعداد همکارانی را که باید داشته باشد اعتراض کنمی. یک شخصی مسئولیتی را بعهده می‌گیرد باید تا اندازةهم آزادی عمل داشته باشد بالاخره گفته شد مجلس سیزدهم قانوناً حق نداشته‌است اختیارات معینی را به دکتر میلیسپو تفویض کند من نمی‌گویم که این اقدامی که شده‌است خوب است و نمی‌گویم که بد است داخل در این جزئیات نمی‌شوم فقط از نظر حقوقی و قانونی یک قضیة را می‌خواهم حل کنم بنده شخصاً هیچ معتقدم نبودم که یک اختیاراتی بمستخدمین خارجی باندازة داده شود که دست و پای دولت یا مجلس یا وکلای ملت را ببندد و این توضیح را که دادم فقط از نقطه نظر حقوقی و قانونی بود. تا اندازه‌ای که من اطلاع دارم قانون اساسی ایران اقتباس از قوانین اساسی ممالک دمکراتیک اروپا می‌باشد اگر مثلاً پارلمان فرانسه می‌توانست در بدو جنگ اختیارات تامی بدولت فرانسه بدهد بچه دلیل ما نمی‌توانیم اقدامات متشابهی بکنیم؟ رفیع حق قانونگزاری با مجلس است آقا و قابل انتقال هم نیست.

سید ضیاءالدین – اجازه بدهید آقای قائم مقام برای مزید اطلاع جنابعالی عرض بکنم امروز ملت انگلستان بچرچیل ملت امریکا به روزولت ملت اتحاد ممالک شوروی به کمیسرها اختیار می‌دهد که در هر موقع هر قانونی را که مربوط بجان و مال و حیات ملت باشد بنام مصونیت مملکت وضع کند.

فداکار – آنجا روی قانون اساسی خودشان است نه روی قانون اساسی ما.

سید ضیاءالدین – بگذارید حرفم را بزنم توضیح می‌دهم وقتی در ممالک انگلیس و امریکا با سایر ممالک دمکراسی این کار می‌شود اصولاً یا قانوناً یا حقاً بوده‌است حالا اگر آقا می‌خواهید مخترع اصول دمکراسی جدیدی باشید بنده مخالفتی ندارم بلکه دیگران را هم هدایت کنید ولی همانطور که رعکردم من طرفدار دادن اختیار نیستم و فقط خواستم بگویم که مجلس سیزدهم را نمی‌توان متهم کرد که کار خلاف قانون کرده‌است مجلس فلج شده بود مجلس نمی‌توانست کاری بکند کسی هم نبود بین ایرانیها از رجال شما از جوانهای شما از پیرهای شما که بیاید پیشنهاد اصلاحاتی بکند.

ایرج اسکندری – فراوان بود.

سید ضیاءالدین – اجازه بدهید این بود که مجلس کرده و گفت آمریکائیها بیایند آ“ها هم گفتند ما میآئیم کار می‌کنیم با این شرط پس بنده عرض نمی‌کنم خوب بود یا بد بود می‌گویم در موقع استیصال و در موقع فلج شدن کارهای مملکت نمی‌توان بمجلس سیزدهم ایرادی کرد که کار خلاف قانونی کرده‌است و الا بنده در دوره سیزدهم نبودم علاقةبه مدافعه از آن آقایان ندارم ولی می‌گویم حسن نیت داشته‌اند و ضمناً هم خواستم یک مسئله حقوقی و قانونی را حل کرده باشم.

آقای هاشمی – الان یک یادداشتی به بنده نوشته‌اند که مجلس سیزدهم حق قانونگزاری را به کسی نداده‌است و در آنجا تصریح شده‌است که در حدود قوانین موضوعه کار کند (صحیح است) بسیار خوب پس اگر هم بنده یک توضیحی در این باب دام خیلی متاسف هستم که آن نماینده محترمی که این جا ایستاد و بمجلس سیزدهم توهین کرد آقای هاشمی چرا این توضیحش را را آنوقت نداد که بنده بحل این موضوع مجبور باشم تا رفع شبهه بکنم در هر حال بعقیده من نمی‌بایست این هیئت مالی فعلی را بدون اقامه دلیل کافی و قانع کننده از مشاغل محوله منفصل کرد ما حق نداریم عالیترین مصالح کشور را باین سادگی بمخاطره بیندازیم من گمان می‌کنم پس از جنگ امریکا زیادتر از هر دولتی می‌تواند احتیاجات مادی و معنوی کشورهای ضعیف را مرتفع بکند بنابر این باید آقای دکتر میلسپو را دعوت کرد یک کمیسیونی در تمام شعب همانطور که آقایان مقتضی میدانند تشکیل بدهند تمام اعتراضات تمام نسبت هائی که بمیسیون مالی داده می‌شود باید یک بیک تذکر داد و گفت و از او جواب خواست و باید فهمید اصولاً میسیون آمریکائی و دکتر میلسپو یکی از عامل وضعیات امروزه‌است یا خیر؟

دکتر عبده – یکی از عوامل است.

سید ضیاءالدین – بسیار خوب اگر یکی از عوامل است تا چه درجه او مسئول است و تا چه درجه ما شرکت کرده‌ایم در عدم موفقیت او پس از اینکه این قضایا روشن شد و ما فهمیدیم البته هر تصمیمی را که مجلس شورای ملی مقتضی بداند راجع بمیسیون مالی امریکائی باید اتخاذ شود و الا بنده گمان می‌کنم با جار و جنجال و با هیاهو یک میسیونی را از ایران طرد کردن شایسته شئون مجلس شورای ملی و ملت ایران نباشد (صحیح است) و البته این راهم تشخیص می‌دهند که در یک موقعی که مردم بدبخت برهنه گرسنه بیچاره و مستأصل هستند و خیال می‌کنند تمام این بدبختیهای آنها و فلاکت آنها از میسیون امریکائی است آمدن و مدافعه کردن از میسیون امریکائی برای بنده البته وجاهتی باقی نمی‌گذارد این را تشخیص می‌دهم ولی در عین حال خیال می‌کنم مصالح ملی و وظیفة من در تنویر فکر آقایان مرا وادار می‌کند که اندیشه نداشته باشم و آنچه را که معتقد هستم در مجلس شورای ملی ودر پیشگاه آقایان عرض کنم (صحیح است) برای این که تصور نشود بنده می‌خواهم نفهمیده و نسنجیده از میسیون مالی دکتر میلسپو یک مدافعاتی کرده باشم یک اطلاعاتی دارم که خدمت آقایان عرض می‌کنم در ایران تقریباً ۲۰ یا ۲۵ تا کارخانه‌است عددش را درست نمیدانم و این‌ها مواد خامش را می‌گیرند بعد می‌سازند و به مردم می‌دهند پنبه و پشم را می‌سازند و بمردم می‌دهند مصرف مواد خام کارخانهجات در سال بالغ بر ۲۴ هزار تن پنبه و پشم است و محصول اینها از نظر قیمت بیش از سیصد ملیون تومان می‌شود.

فاطمی – چهل هزار تن.

سید ضیاءالدین – فعلاً امسال بیست هزار تن پنبه برده و چهار هزار تن پشم سابق را بنده نمیدانم شاید این طور بوده و امسال بدوازده هزار تن رسیده‌است بنده امسال کوشش کردم … آنچه عرض می‌کنم از روی یک اطلاعات و مدارک صحیحی است قیمت مواد خام صد میلیون تومان است قیمت ساختنش و به عمل آوردنش هم صد میلیون تومان قیمتی که می‌باید قاعدتاً از روی اصول تجارتی بفروش برسد سیصد میلیون تومان است این بدست مردم می‌رسد چهارصد پانصد ششصد هشتصد نهصد هزار میلیون تومان نمیدانم خدا میداند چقدر می‌رسد بدست مردم قطعاً این از حسن ادارةمامورین آقای دکتر میلسپو نبود اگر از حسن اداره بود اینطور نمی‌شد ولی حالا باید فهمید آیا حقیقتاً‌تقصیر با کیست؟

ملک مدنی – تقصیر دولت است آقا که نتوانسته‌است کار را اداره کند. خلاصه بنده مطالب زیادی داشتم ولی بنده می‌بینم که خیلی از آقایان نمایندگان می‌خواهند صحبت کنند و بنده کوتاه می‌کنم عرایض خودم را و باین جا ختم می‌کنم بنده گمان می‌کنم که هر یک از آقایان نمایندگان وقت و فرصت خواهند داشت در هر موقعی که می‌خواهند هر موضوعی را در مجلس بدولت تذکر بدهند وزراءرا احضار کنند و آنچه لازم است خاطر نشان نمایند بنابر این در این مورد اگر خیال میفرمائید مذاکراتی که شده‌است کافی است که هیچ و اگر هم کافی نمی‌دانید آنهم البته بسته بنظر خودتان است بنده با اینکه مذاکراتم کافی نیست راجع بامور ولایات و انجمن‌های ایالتی و ولایتی راجع باملاک واگذاری راجع بدادگستری راجع بهزارها بدبختی‌های دیگر نیز عرایضی دارم که ۵ ساعت و ۱۰ ساعت باید عرض کنم عرض هم می‌کنم و مسلماً هم یک روزی عرض خواهم کرد ولی فقط از نقطه نظر اینکه خیال می‌کنم هر چه زودتر تکلیف هیئت دولت روشن بشود در درجه اول می‌گویم و قطعاً هم امیدوار هستم که تکلیف آقایان روشن بشود آنوقت تکلیف این نان و این بدبختی و فلاکت مردم هم روشن خواهد شد و همانطور که عرض کردم خود آقایان بهتر میدانند مجلس شورای ملی در هر لحظه اختیار و اقتدار دارد که تمام هیئت دولت یا هر یک از وزراء را که بآنها اظهار عدم اعتماد بکند از کار خارجشان بکند بنابر این اگر آقایان مقتضی بدانند این قضیه را زودتر روشن کرده باشیم و بکارهای مهمتری بپردازیم و وقتی آقایان در آتیه ملاحظه فرمودید لوایح قانونی راجع باصلاحاتی که منظور نظر بنده‌است پیشنهاد و تقدیم خواهم کرد و به بنده هم فرصت خواهند داد که دو روز سه روز بیایم این جا صبح و عصر بایستم و صحبت کنم ولی فعلاً قصد بنده از این اظهارات فقط این است که بکارهای فوری و فوتی و آتی بپردازیم و تکلیف دولت را روشن کنیم از این جهت بیش از این دیگر عرضی نمی‌کنم (آفرین – احسنت)

دکتر مصدق – اخطار نظامنامه دارد.

نایب رئیس – بفرمائید.

دکتر مصدق – ماده ۱۰۹ نظامنامه را بخوانید.

ماده ۱۰۹- اگر در ضمن مباحثات و نطق افترا و تهمتی به یکی از انمایندگان زده بشود یا عقیده واظهار او برخلاف واقع جوله داده شود (دکت رمصدق – منظورم همین قسمت است) و نماینده مذکور برای تبرئه و رفع اشتباه اجازه نطق بخواهد بدون رعایت نوبت اجازه داده خواهد شد.

نایب رئیس – توضیح بفرمائید اما بطور اختصار.

دکتر مصدق – به اختصار نمی‌شود. چون مربوط به مصلحت کشور است باید به تفصیل صحبت کنم نمی‌خواهید اصلاً حرف نمی‌زنم (بطف صندلی خود حرکت نمودند) (جمعی از نمایندگان – بفرمائید بفرمائید) مجداً پشت کرسی خطابه حاضر شدند. آقای آقا سید ضیاء الدین تصور کرد که دکتر مصدق در این مجلس نیست خیر من هستم و در مقابل شما می‌ایستم و مطالب شما را تکذیب می‌کنم و عقاید شما را ردمی‌کنم. من به قانون اساسی قسم خورده‌ام که به این مملکت خدمت کنم و خیانت هم نمی‌کنم و هیچ چیز هم برخلاف حقیقت نمی‌گویم. الو اینکه فرمودید در این مملکت کسی نبود که داوطلب کار بشود من داوطلب کار شدم من حاضر شدم که وزارت مالیه را منظم کنم. من حاضر شدم که اصلاحاتی در امورمالی این کشور بکنم. مجلس چهارم بمن سه ماه مهلت داد که در ظرف این سه ماه تشکیلات مالیه را به معرض آزمایش بگذارم و به مجلس شورای ملی پیشنهاد کنم متاسفانه دو ماه و ده روز بیشتر طول نکشید که مرا از کار برداشتند و تمام اعمال مرا بکلی از بین بردند و مرا در نزد عمومی هموطنانم خجل کردند چرا؟ بجهت اینکه هر مصلحی اول باید خراب کند بعد آباد کند. من خراب کردم ولی مجال آبادی بمن ندادند پس من اول کسی بودم که مقدم برای اصلاحات شدم ولی مجلس چهارم نسبت بمن واقعاً منصفانه رفتار نکرد. این جواب قسمت اول فرمایشات شما. اما قسمت دوم که فرمودید تاکنون کسی مستشار از دولت دیگری نخواسته‌است و مستشار را از ملت می‌آورند و من اگر عرض کردم از سر هوا آوردند آقا این حرف بنده را خیلی کوچک گرفتند خیر آقاجان مستشار از دولت می‌آوردند میسیو بیزوانسپکتور ژنرال مالیه فرانسه بود و مسیون بیزورا از دولت فرانسه خواستم و دولت فرانسه او را فرستاد می‌خواهید تح۰قیقات بکنید تا حقیقت معلوم بشود و من عقیده ندارم که مستشار را از یک ملتی همینطور ندیده و نشناخته بیاورند. مستشار ضامن می‌خواهد اگر شما یک نوکری بخواهید استخدام کنید از یک شخص مطلعی می‌پرسید که این اخلاق و اووالش چه جور است کجا بوده و چه میکرده پس از تحصیل این اطلاعات او را استخدام می‌کنید پس یک مستشاری که شما می‌خواهید بیاورید و مالیه مملکتتانرا بدست او بسپارید که اداره کند این نباید کمتر از یک آإم عادی باشد که هیچکس او را نشناسد و بروند یک شخص غیر معروفی را بردارند بیاورند که هیچکس هم ضامن او نباشد بنده این نظریات را در بارة دکتر میلسپو عرض نمی‌کنم چون او شخص معروفی است ولی جواب آقا را عرض می‌کنم که می‌فرمایند مستشار را از دولت نمی‌خواهند و از ملت می‌خواهند ملت کیست؟ الان یک کسی بخواهد از توی ملت ایران یک مستشار بخواهد خوب این می‌آید می‌گردد توی این وزارتخانه توی آن وزارتخانه بالاخره دست یکی را می‌گیرد و می‌برد؟ اینطور که نمی‌شود. این یک ضامن می‌خواهد، معرف می‌خواهد، همینطور که نمی‌شود بروند یکنفر را بیاونرد و بگویند این مستشار است آخر ضامن او کیست؟ معرف او کیست؟ هیچکس؟ بنده که این را نمیدانم و معتقدم اگر مستشار میاورند ضامن مستشار همان دولت متبوع اوست بنده با دکتر میلسپو امروز مخالف ن یستم بنده با دکتر میلسپو در عصر پهلوی مخالف بودم. در وقتیکه پهلوی در این مملکت همة مردم را غارت کرد وقتی که پهلوی تمام آن بلیات را بر سر این مردم آورد همان پهلوی که خودش در منزل من با حضور تقی زاده – مخبر السلطنه و حسین علاء اقرار کرد که مرا نگلیس‌ها آوردند و شما در این مجلس گفتید که پهلوی را من آوردم و بشما دادم االحمدالله وزر و وبال پهلوی را بگردن گرفتید.

سید ضیاء الدین – جنابعالی وزیر خارجه اش بودید.

دکتر مصدق – بین صحبت من حرف نزنید. بلی خیلی متشکرم که آنروز در آن جلسه خودتان ثابت کردید که پهلوی به این خوبی را من بشما دام و امروز معایب پهلوی را مورد مذاکره قرار دادید.

نایب رئیس – آقای دکتر از پائین نوشته‌اند که این مذاکرات از موضع خارج و جنبه خ صوصی دارد.

دکتر مصدق – بسیار خوب – اگر اجازه نمی‌دهید پس من صحبت نمی‌کنم.

دکتر عبده – قبل از شروع بعرض یادداشتهائی که دارم از این جریانی که بین دو مرد سیاسی که تقریباً در هر جلسه پیش می‌آید اظهار تاسف می‌کنم (صحیح است) و بنده که یک جوانی که تازه کار هستم مایل بودم که این دو م رد بزرگوار نمونه بهتری برای جوانهائی که وارد در صحنه سیاست شده‌اند باشند و یک اثری از خودشان برای سایرین بعنوان نمونه و سرمشق بگذارند. آقایان مملکت کارهای مهمی در پیش دارد و نمی‌بایست وقت مجلس صرف این حرفها بشود. بنده نه از این دسته هستم نه از آن دسته ولی واقعاً از این جریانات پی در پی که جنبه شخصی دارد اظهار تاسف می‌کنم و امیدوارم تکرار نشود (صحیح است)

فرمند – مجلس بی مبارزه نمی‌شود آقای دکتر عبده

اقبال – این مبارزه نیست آقا مبارزه شخصی و خصوصی است.

دکتر عبده – از روزیکه بنده وارد کاریر سیاسی گردیده و از طهران انتخاب و وارد مجلس شدم بعد از بررسی چند هفته دیدم که بر سر دو راهی عجیبی واقع گردیده‌ام یا می‌بایستی همان طوری که عادت ما بوده‌است سیستم باری بهر جهت و مسامحه و رعایت و دوستی‌ها را مورد نظر قرار دهم یا می‌بایستی در رویةسیاسی که اتخاذ می‌کنم صاف و راست و با صراحت لهجه باشم و نظریاتی که داریم بعرض همکاران محترم برسانم بنده رویة ثانی را انتخاب کردم (صحیح است احسنت) و علم قطعی دارم که با اتخاذ این رویه ممکن است مورد گله مندی و شکایت هم واقع بشود (ابداً ابداً) ولی تصور می‌کنم مصالح مملکت مافوق شخصیات و مافوق دوستی است. وقتیکه اسم جناب آقای ساعد برای نخست وزیری برده شد من اظهار تمایل کردم ولی در فراکسیون منفردین بوسیله چند نفر از نمایندگان منفرد بعرض ایشان رساندم که ما در صورتی بنظریه خودمان باقی خواهیم ماند که دو شرط رعایت شود یکی اینکه قیافة کابینه تغییر بکندیعنی اکثر کسانیکه در کابینه دعوت خواهند کرد از آنهائی نباشد که در طی مدت این دو سال و نیم یا قبلاً متصدی پست وزارت بوده‌اند عرض دومی هم که بنده داشتم این بود که ما محتاج بوزرائی هستیم که تنها تحت تاثیر مصالح مملکت انتخاب شده باشند بدون اینکه مقاماتی برخلاف قانون اساسی در انتخاب آنها موثر واقع شده باشد و مداخله کرده باشد ما تشکیل چنین کابینة را برای ادارةامور مملکت انتظار داشتیم وقتیکه کابینه اول آقای ساعد معرفی شد بنده متاسفانه دیدم که جناب آقای ساعد این نظریات بی غرضانه اقلیت مجلس را مراعات نکردند و بهمان جهت هم بنده با کمال صراحت عرض می‌کنم که با کابینه ایشان مخالف هستم و بنده اگر مخالف هستم بدون منطق نیست در این جا موافق و مخالف حرفهائی زدند از اوضاع اقتصادی و اجتماعی مملکت شکایت کردند از هرج و مرج اجتماعی که در این کشور حکمفرما است موافقین و مخالفین هر دو بحث کردند و شرح دادند بنده می‌خواهم عرض بکنم که در این دو سال و نیم بدبختی و بیچارگی اهالی این مملکت را از هر طرف فرا گرفته و احاطه کرده آیا مسئول این بدبختی‌ها بیچارگی‌ها فقر وفاقه نا امنی کی است؟ مگر دولتهای گذشته نبودند اگر دولتهای گذشته مسئولیت اوضاع فاکت بار مملکت ما را داشتند نه تنها شخص نخست وزیر وقت مسئول این هرج و مرج بود. بلکه روی اصل مسئولیت مشترک وزراء که در قانون اساسی ما تصریح شده‌است کلیة آقایان وزیران در این جریان شرکت داشته‌اند و مسئولند حالا که ما باین نتیجه منطقی می‌رسیم حالا که وزیرانی را که در کابینه‌های پیش کم و بیش مداخله داشته‌اند در ایجاد این هرج و مرج و بدبختی شریک میدانیم نتیجه منطقی این مقدمه این مشود که کابینه ایکه اکثر افراد آن از زمامداران گذشته بوده‌اند و بطور غیر مستقیم موجبات بدبختی ما را فراهم کرده‌اند سرکار نیاید و بآن اظهار اعتماد نکنیم این عقیده بنده و نتیجه منطقی عرض بنده‌است این همان موضوعی است که در جلسة خصوصی هم بحث شد وقتی که هنوز وزراءمعین نشده بودند و نظریات زید و عمرو نرسیده بود ما همه همین نظریه را به آقای نخست وزیر اعلام کردیم ولی متاسفانه وزراءمعین شدند و طبعاً یک عده راضی هستند و یک عده ناراضی ولی یک عده هم اگر ناراضی هستند از این جهت نیست که نظر خصوصی دارند بلکه معتقدند با این دستگاه زنگ زده هیچ کاری برای این مملکت نمی‌شود کرد (صحیح است) بنده خیال می‌کنم که وضعیت بدبختی مملکت ما دیگر مجال اغماض و مسامحه بما نمی‌دهد ما می‌بایستی با کمال رشادت عده از زمامداران صالح و فعال را در نظر بگیریم و تا این مملکت را از بدبختی و بیجارگی که در تمام شئون اجتماعی ما حکمفرما شده نجات بدهند آزمایش و امتحان بیش از یک مرتبه معنی ندارد …. به بخشید خیلی معذرت می‌خواهم با رجالیکه سرکار آمده‌اند این منظور و این هدف میسر نیست جناب آقای آقای سید ضیاء الدین برای ابراز موافقت خودشان نسبت به دولت دو دلیل اظهار کردند یکی اینکه کسی را برای نخست وزیری در نظر نداریم بنده عقیده مندم این دلیل کافی نباشد برای این که اگر منظور از اداره مملکت همان طرز اداره ایست که در ظرف این دو سال و نیم داشته‌ایم بهتر این است که نداشته باشیم و اگر منظور اداره مملکت بمعنائی است که در کشورهای راقیه عمل و اجرا می‌شود اگر منظور این است که من قول می‌دهم با این هیئت وزیران مطمئناً و بطور قطع که نخواهیم داشت اما راجع به خطرات ادامة بحران گفتند که اگر ما باین وضع ادامه بدهیم بحران طول خواهد کشید آقایان این وضعی که ما فعلاً داریم تصدیق بفرمائید که از هر بحرانی بدتر است (صحیح است) اگر باور ندارید از خیابان شاه رضا خیابان شاه به اتفاق برویم به جنوب شهر به آن قسمت گودال‌های انتهای طهران آنوقت خواهید دید که اکثریت مردم تهران مردم ایران مردم شهرستانها در چه بدبختی و بیچارگی بسر می‌برند بنده بشخص نخست وزیر اطمینان و اعتماد کامل دارم و ایشان را شخص شریف و با سلامت نفس و پاکدامن میدانم. من به بعضی از وزیران ایشان که در مواقع مختلفه ابراز شخصیت کرده‌اند و استقلا خودشان را کاملاً باثبات رسانده‌اند معتقدم و میل داشتم که تمام اعضای کابینه ایشان از همان تیپ انتخاب می‌شدند ولی برای اینکه بی انصافی نکرده باشم این عرض را هم می‌کنم که در عین حال که عوامل فعالیت در این کابینه وجود ندارد باید این افتخار را هم برای آقای نخست وزیر قائل بشویم که تمام کسانی که در این کابینه شرکت کرده‌اند مردمانی درست و صحیح العمل هستند اما صحت عمل و سلامت نفس فقط آنهم در این مورد باریک که مملکت ما سر دو راهی خطرناکی است کافی نیست و بنده خیال نمی‌کنم این عرض بنده بی ماخذ باشد و تجربه گذشته هم عرایض بنده را تایید می‌کند (بعضی از نمایندگان – صحیح است) آقایان من بدرستی و سلاخت نفس خیلی علاقه مند هستم و بیشتر مایل بودم که جناب آقای نخست وزیر که در مدت وزارت خارجه شان خدمات شایانی باین کشور کردند منحصراً در پست خودشان باقی می‌ماندند تا نام ایشان در تاریخ ایران بخوبی ثبت می‌شد آقای نخست وزیر شما مرد شریفی هستید اما جنابعالی نمی‌توانید این بار سنگین را بدوش بگیرید شما هم اگر درست فکر کنید درست دقت کنید شاید قانع بشوید که شما نمی‌توانید این بار را به منزل برسانید کما اینکه در حضور چند نفر از نمایندگان فرمودید من خودم راساً مایل باین کار نیستم من اهالی این کشور را درست نمی‌شناسم. من اگر عقیده دارم بجنابعالی و اگر میدانمکه این بار را تا بآخر بمنزل نخواهید رسانید برای این است که طبق نظر خودتان اهالی این کشور را درست نمی‌شناسید در صورتیکه برای زمامداری قبل از هر تچیز می‌بایستی خوب مردم را شناخت و اگر جنابعالی این کابینه را معرفی کردید برای همین است که مردمرا نمی‌شناسید. اما مخالفت من با برنامه اگر ما کشور پارلمانی بمعنائی داشتیم که در تمام کشورها از آن فهمیده می‌شود محتاج باین حرفها نبودیم بالاخره هر اکثریتی که سرکار می‌آید دارای برنامه و دارای مرامی بود و برای نمایندگان مجلس هم کاملاً میسر است که با مطالعة برنامه و مرام آن اکثریت کم و بیش بخط مشی آن دولت آگاه شود در ایران ما که متاسفانه هنوز حکومت پارلمانی همانطور که آقای آقا سید ضیاء الدین فرمودند کاملاً حکمفرما نیست یعنی متاسفانه ما دارای احزاب قوی نیستیم که در انتخاب نمایندگان مجلس شرکت کنند و انتخاب کنند و بعد دولتی که سرکار می‌آید از همان نمایندگان باشد تا آن برنامه را بموقع اجرا بگذارد و در برنامة دولت ما باید مسائل مبتلا به روز کاملاً ذکر شود و رویه سیاسی و اقتصادی و اداری آن دولت ضمن برنامةمعین می‌کند اما این جا که این طور نیست ما امروز مسائل مختلفی داریم یکی مسئله مستشاران آمریکائی است بنده به دلایلی که عرض خواهم کرد با آقای آقا سید ضیاء الدین در این مورد موافق نیستم و ایشان فوق العاده هم ارفاق و اغماض بخرج دادند و من امیدوارم که در سایر موارد این قدر ارفاق و اغماض در قضایا نداشته باشند و این دفعه ایشان مقهور احساسات و عواطف شده‌اند و بنظر من باید در امور مملکت داری و اصول سیاست و اجتماع عواطف و احساسات نقش خیلی کوچکیرا بازی کند البته ایرانی مهمان نواز است و کمال تاسف را هم خواهد داشت اگر به بیند که دکتر میلسپو که در دوره گذشته باین مملکت خدمت کرده‌است آنطوری که باید با اورفتار نشود و از این مملکت بطرز بدی برود ولی خوب ما بدبختی‌ها بیچارگیها را از نزدیک مشاهده می‌کنیم و نمی‌توانیم منکر آن بشویم بنده نمی‌خواهم احساسات بخرج بدهم و نظر هم ندارم که راجع بامور مالی ما و اقتصادی مفصالً بحث کنم زیرا یادداشتهائی که من دارم خوشبختانه رفقای من قست اعظم آنرا بیان کردند و من راجع بآن قسمت‌ها دیگر اظهار عقیده نمی‌کنم ولی بیانات ایشان مبنی بر موافقت میسیون امریکائی بنده را وادار کرد که هر چه هست با رقم و عدد و بالاخره با ذکر دلیل مطالب را بعرض آقایان برسانم تا آقایان متوجه باشند که ما صرفاً روی احساسات از آقای دکتر میلسپو که یکنفر بیگانه‌است سلب عقیده نمی‌کنیم ما قبول داریم مثل شما که دکتر میلسپو سوء نیت ندارد ولی دکتر میلیسپو امروز دکتر میلیسپوی۲۰ سال پیش نیست دکتر میلسپو تقریباً الان ۷۰ سال دارد و قسمت مهم اوقات خودش را در ایران در تب بیماری گذرانده‌است دکتر میلسپو دارای همکاران خوب نیست دکتر میلسپو با برکنار کردن مردمان صحیح العمل و جوانان روشن فکر آنطوریکه باید وظایف سنگینی را که دارد نمی‌تواند انجام بدهد دکتر میلسپو روزی باین مملکت آمد که تنها ما یک بودجه ۲۰ میلیون یا ۳۰ میلیون داشتیم آنروز هم مسئله خواربار مثل امروز مورد توجه نبود دکتر میلسپو آمد مالیة کشور را تحت اختیار گرفت و بعداً هم بالاخره بموجب قوانین قسمت خواربار را هم اضافه کردند بطوریکه امروز تمام دستگاه مالی و اقتصادی ما در دست او است مزاج و استعداد او اجازه نمی‌دهد که این بار سنگین بمنزل برساند اینکه ایشان فرمودند دادن اختیار قانونگزاری بدکتر میلسپو برخلاف قانون اساسی نیست بنده در این بحث حقوقی که آیا مجلس می‌تواند اختیارات خودش را به هیئت یا شخص دیگری بدهد یا نه وارد نمی‌شوم و از این قسمت صرفنظر می‌کنم ولی در مورد شخص دکتر میلسپو بنده عرض می‌کنم که این اختیاراتی که داده شده مطابق قانون اساسی نیست مطابق قانون اساسی ما هر وزیری نسبت باموریکه مربوط بمشاغل آن وزیر است مسئول است شما آمده‌اید بموجب دو قانون بدکتر اختیار داده‌اید و در قانون اخیر که امورمالی و اقتصادی کشور را اداره کند اصلا برای وزیر دارائی اختیاری قائل نشده‌اید در قانون ۱۳ اردیبهشت ۱۳۲۲ که اختیارات مخصوص شخص رئیس مالیه و بموجب قانون استخدام دکتر میلسپو نیز اختیار اداره امورمالی کشور را بدست او سپرده‌اید و فقط برای وزیر دارائی یک نظارت عالیه قائل شده‌اید و حال آنکه نظارت غیر از اداره‌است لازمة اداره کردن داشتن حق اتخاذ تصمیم است و حال آنکه نظارت بمعنی بازرس و کنترل است بنظر بنده وزیر مسئول در مقابل پارلمان می‌باید حق اتخاذ تصمیم داشته باشد اگر رل وزیر تنها منحصر شد بنظارت این وزیر نمی‌تواند مسئول اموریکه مربوط بشخص او و وزارت خانه او است واقع شود بنابر این با لحاظ این اصل قانون اساسی و با لحاظ این اختیاراتی که بموجب این قوانین که عرض کردم بشخص دکتر میلسپو داده شده عقیده مندم که باید در این قوانین تجدید نظر کرد و اختیارات ایشان را به موارد معین و خاصی که مصالح کشور اقتضا می‌کند محدود نمود تصور نفرمائید که صرفاً کلیاتی بعرض میرسانم. خیر من اطلاع دارم که وزیران دارائی ما از وقتی که دکتر میلسپو آمده عملیاتشان منحصراً بامضاء کردن اوراقی بوده‌است که قبلاً بامضای دکتر رسیده‌است وزیران دارائی شما از موجودی خزانه مطلع نبوده و نیستند (چند نفر از نمایندگان – اسم ببرید کیها بوده‌اند) خودتان بهتر میدانید با این قوانین ایراد زیادی هم بآقایان وزیران دارائی نمی‌توان داشت می‌خواهم عرض کنم که وزرای شما با این قوانین و با طرز رویة دکتر میلسپو نمی‌توانستند موجودی خزانه و مملکت را که این امر کلی مالی است و مرتبط با سرنوشت دولت و کشور است اطلاع داشته باشند ممکن بود یا ممکن است با این قوانین یک روزی این هیئت دولت یا هیئت دیگری بدون این که قبلاً اطلاعی پیدا کرده باشد با ورشکستگی خزانه عمومی مواجه شود چون قبلاً اطلاعی نداشته نمی‌تواند در صدد اتخاذ اقدامات اساسی و احتیاطی برآید و اگر یک وزیر دارائی پیدا شود و نسبت باقدامات دکتر حق اظهار نظر برای خود قائل شود و یک مستشاری را که او معرفی کند بپرسد که این شخصی را که شما معرفی کردید دارای کدام سابقه تحصیلی و اداری است این شخص در کابینه دوم جنابعالی نمی‌بایستی شرکت کند بنده با کمال تاسف باید عرض کنم که این طرز رفتار با مامورین درست و پاکدامن و با شهامت ما موجب یاس مردمان پاکدامن و درست این کشور را فراهم خواهد کرد عرض کردم بنده کلیات نخواستم بعرضتان رسانده باشم و برای روشن کردن اذهان فقط چند قسمت را که در وضع مالی و اقتصادی کشور موثر است عرض می‌کنم قانون مالیات بردرآمد از مجلس سیزدهم گذشت و مجلس سیزدهم مقاومتهائی کردند که مفید فایده واقع نشد و بالاخره این قانون گذشت بنده قول دادم که قانون مالیات بردرآمد سابق مطابق با وضعیت این کشور نبود و متناسب نبود و تفاوت فاحشی بین ثروت اشخاصی پیدا شده بود که می‌بایست از آن مالیات متناسبی گرفته شود ولی قانون مالیات بردرآمد جدید به ترتیبی که گذشت امر تقلب و تزویر و بالاخره اغتشاش را در این کشور تشدید کرده‌است (صحیح است) در هر حال نتیجه اداره دکتر میلسپو همان است که پریروز آقای کاظمی ضمن آن بیاناتی که کردند و احصائیه ایکه نشان دادند متذکر شدند و معلوم شد که درآمد سال ۱۳۲۲ خیلی از سالهای گذشته کمتر بوده و امسال هم همان طور خواهد بود من نمی‌خواهم عرض کنم که دکتر میلسپو مواجه با اشکالات نیست البته دکتر میلسپو مواجه با اشکالات هست و این اشکالات منتشر زائیدة دورة گذشته‌است ولی می‌خواهیم یک مقایسة هم بکنیم بین طرز جریان کارهای قبل از آمدن ایشان و طرز عمل و جریان کار امروز وزارت دارائی اگر ما می‌بینیم که مقدار مالیات‌های وصول شده کمتر از پیش است اگر ما می‌بینیم هرج و مرج اقتصادی و مالی در این کشور در اثر اقدامات بیرویه ایشان فزونی یافته باین نتیجه قطعی می‌رسیم که آقای دکتر در کارهای خودشان دچار اشتباه شده‌اند و کاری هم برای ما نکرده‌اند ملاحظه می‌کنید تقریباً یکسال است که شما قانون مالیات بردرآمد را گذراندید و هنوز آئین نامه مربوط بآن قانون نگذشته‌است و اداره املاک مزروعی که برای ممیزی املاک لازم است درست نشده و هنوز املاکی که باید مطابق این قانون مالیات بدهند ممیزی نگردیده‌است و حال آنکه شما از یک رشته مالیات‌ها و درآمدهای حتمی مثل مالیات صدی سه صرف نظر کرده‌اید و با این ترتیب اگر این کشور خزانه اش تهی شد آنهم با این مخارج کمر شکن بنده نمیدانم چه باید بکنیم و مسئول این سوء جریان کی است؟

یک از نمایندگان – وزیر دارائی.

دکتر عبده – و به مردم چه جواب باید داد در قسمت اقتصادی بنده عرض زیادی ندارم همینقدر مطلبی را لازم میدانم بعرض آقایان برسانم و اتفاقاً از طرف رفقای من هم اینموضوع مفصلاً بعرض آقایان رسید مطابق قانون اقتصادی اجازه میفرمائید آقای آقا سید ضیاءالدین.

سید ضیاء الدین – بفرمائید آقا.

دکت رعبده – عرضه و تقاضا می‌بایستی دکتر میلیسپو یا هر کس که زمامدار امور اقتصادی کشور ما است سعی کند که در داخله کشور مال التجاره زیادی در بازار وجوا پیدا کند اگر مقدار کالا در بازار زیاد شد طبعاً قیمت مال التجاره پائین می‌آید و اگر میزان کالا در بازار کم شد و تقلیل یافت با اینکه تقاضا روزبروز زیاد می‌شود طبیعی است قیمت کالا بالا می‌رود و رو بافزایش می‌گذارد بنده می‌خواهم عرض بکنم که در اثر سوء سیاست آقای دکتر میلیسپو این قانون بدیهی اقتصادی رعایت نشده و قیمت کالا روز بروز رو بفزونی گذاشته متفقین ما آمدند برای ما سهمیةقائل شدند و بنده درست آن رقمی را که در ششماهة دوم سال ۱۹۴۳ متفقین در اختیار ما گذاشتند خدمت تان عرض می‌کنم جمع کل سهمیه شش ماهة دوم سال گذشته تقریباً ۴۷ هزار تن است از این مقدار فقط ۴ هزار تن اسفتاده شده‌است وقتی که شما درست احصائیه کالاهائی که متفقین در اختیار ما گذاشتند نگاه کنید می‌بینید که از سهمیه شش ماهه دوم سال گذشته در نیتجه فلذج بودن دستگاه اقتصادی و عدم لیاقت متصدیان مربوطه نتوانستید سی میلیون کیلو شکر و ده میلیون کیلو چائی و مقدار زیادی کاغذ سیگار و قماش نخی و نخ کلاف و لوازم ساختمانی و غیره وارد کشور کنید حاصل آنکه اگر این کالاها وارد کشور می‌شد قطعاً وضع ما غیر از این بود و ما می‌توانستیم امروز در قبال تمام مشکلاتی که داریم تا اندازة در بهبود اوضاع عمومی قدمی برداریم بدتر از همه این است که دکتر میلیسپو نه اجازه می‌دهد که این کالاها را تجار بیاورند نه خودشان اقدامی برای ورود این کالاها می‌کنند و امروز که چهار ماه از سال ۱۹۴۴ می‌گذرد نسبت سهمیه سال مزبور اقدامی نشده و ممکن است ماههای دیگر هم بگذرد و از این مقدار سهمیه ایکه در اختیار ما گذاشته‌اند استفاده نشود بنده عقیده مندم که این عدم استفاده از سهمیه نه تنها در ترقی قیمت‌ها در این کشور مؤثر است مضار دیگر هم دارد و اگر این کالاها وارد کشور می‌شد بنسبت خیلی زیادی مالیات و عوارض و گمرک و کرایه راه آهن پرداخته می‌شد ما هم می‌توانستیم این خ زانه تهی را با این عواید سر و صورتی بدهیم خطر دیگری که ما را تهدید می‌کند این است که چون ما از این سهمیه استفاده نکرده‌ایم متفقین ما حق دارند بما اعتراض کنند که معلوم می‌شود احتیاجات داخلی شما کمتر از میزان سهمیه ایست که م ا برای شما تعیین کردیم و شاید سال دیگر سهمیه ایکه در نظر می‌گیرند خیلی کمتر از میزانی باشد که امسال در نظر گرفته‌اند. عوامل دیگری هم در ترقی قیمتها موثر بوده‌است یکی نداشتن برنامه برای توزیع یکی جلوگیری از مرخص نمودن کالاهای متعلق به تجار و همینطور راکد گذاشتن کالاهای وزارت پیشه و هنر یا کالاهائی که وزارت دارائی وارد کشور کرده‌است بدیهی است وقتی بازار کشور از این کالاها محروم شد قیمت خودبخود بالا می‌رود از این عرایضی که کردم نباید نتیجه گرفت که من م خالف استخدام مستشار از آمریکا هستم من مخالفتی با مستشار آمریکائی ندارم من عقیده مندم که با استخدام مسشار آمریکائی ممکن است خدمات شایانی باین کشور بشود چه از لحاظ مالی چه از لحاظ اقتصادی منتهی عرض بنده این است همانطور که آقای فرهودی ضمن بیاناتشان گفتند ما نمی‌بایستی اختیار قانونگزاری برای مسشار قائل بشویم (صحیح است) ما معلم می‌خواهیم نه حاکم مسئله امنیت عمومی نیز از مسائلی است که در برنامه ذکر شده بنده در قسمت امنیت عمومی خیال می‌کنم تنها اجرای قانون کافی نیست برای تامین امنیت عمومی ما احتیاج داریم که مسئولیت‌ها کاملاً روشن شود امروز برای تامین و امنیت راهها کاملاً معلوم نیست که مسئولیت ادارات ژاندارمری و مسئولیت قوای ارتشی تا چه اندازه‌است غالباً ژاندارمری مسئولیت را از ارتش تقاضا می‌کند و حال آنکه قوای ارتش هم تامین عمومی را از ژاندارمری انتظار دارد بنده عقیده مندم اگر یک کمیسیون عالی برای تعیین تکلیف مسئولیت و حدود اختیارات این دو نیرو که امروز عهده دار امنیت عمومی در خارج شهرها هستند تشکیل و اتخاذ تصمیم بشود از لحاظ امینت عمومی کشور کاملاً مفید و موثر باشد در قسمت ارتش هم مطالب زیادی بود که آقایان فرمودند بنده هم معتقد بیک ارتش نیرومند و ملی هستم ولی متاسفانه عامل موثر تنظیم قوای ارتش یعنی اضباط که می‌بایستی در ارتش حکمفرما باشد امروز از بین رفته افراد ارتش به عقیده بنده نمی‌بایستی وارد احزاب بشوند و حزب تشکیل بدهند (صحیح است) به همان اندازه ایکه بنده معتقدم در خارج از ارتش می‌بایستی اقدام به تشکیل احزاب کرد عقیده دارم که ارتش را باید کاملاً از جریان احزاب کنار گذاشت (صحیح است) عدم تشویق خادمین و بی مجازات ماندن مقصرین بازنشسته کردن افسران تحصیل کرده نگهداشتن مردمانی که بدرد ارتش ملی و نیرومند نمی‌خورند اینها تمام عواملی است که بر بی انضباطی و بی ترتیبی ارتش ما کمک می‌کند بنده می‌خواستم از آقای وزیر جنگ که شخصاً بایشان ارادت دارم تمنی کنم که امور وزارت جنگ را کاملاً تحت نظر خودشان بگیرند و اجازه ندهند که مقاماتی غیر از وزیر مسئول یا ارکان وزیر مسئول در امور ارتش دخالت کنند بنده عقیده مندم یکی از علل این بی نظمی‌ها و بی ترتیبی‌ها همان اوت مئولیت است وظایف رئیس ستاد معلوم نیست معلوم نیست فرماندهی با کیست؟ اگر ما بتوانیم رئیس ستاد را در مقابل وزیر و تحت نظر او عملاً مسئول قرار بدهیم اگر وزیر جنگ هم همانطور که انتظار می‌رود در مقابل مجلس شورای ملی کاملاً از عهده توضیحات و مسئولیت خودش برآید آنوقت است که ما می‌توانیم امیدوار باشیم که انشاءالله یک ارتش نیرومندی خواهیم داشت (صحیح است) اما راجع به تامین امنیت قضائی بطوری که در برنامه ذکر شده تنها اجرای قانون کافی نیست عقیده مندم که یکی از اشکالات کار ما این است که ما مقدار زیادی از قوانین مان صرفاً روی نظریات خصوصی و اغراض شخصی گذشته‌است بنده اشاره می‌کنم بقانونی که در سال ۱۳۱۰ برای مجازات کسانی که برعلیه امنیت عمومی اقدام می‌کنند گذشته‌است بموجب این قانون صرفاً داشتن عقیدة سیاسی بدون اینکه صاحب عقیده اقدام عملی کرده باشد برخلاف تمام اصول مسلمه حقوقی جرم شناخته شده‌است.

فاطمی – یکی و دوتا نبود – صدها قانون بود.

دکتر عبده – بلی همین طور قوانین راجع ببانک ایران قانون محاکمات وزارت دارائی و صدها قانون دیگر که باید همة این‌ها ملغی بشود و ما امیدواریم هیئت دولت لوایح آنرا تهیه کند اما در قسمت دادگستری صحبت از استقلال قضائی خیلی زیاد می‌شود بنده البته طرفدار استقلال قضائی هستم کسی که پانزده سال از عمر خودش را در دادگستری گذرانده باشد غیر از این نمی‌تواند فکر کند ولی اشکالی که بنظر بنده می‌رسد این است که متاسفانه کادر قضائی ما در این کشور کاملاً درست نیست و تعداد و تعداد قضات صالح ما در این کشور شاید خیلی زیاد نباشد قوانین که در ظرف این چند سال اخیر گذشت اجازه داد بایگانها و ثبات‌ها وارد این کادر قضائی بشوند و امروز وظایف مهم قضائی مملکت اکثراً در دست اینها است و بنده خیال می‌کنم استقلال قضائی بجای خودش کاملاً درست باشد ولی باید قبل از تامین استقلال قضائی فکر تهیه کادر صحیح قضائی برای تامین امنیت قضائی این کشور باشیم (صحیح است) قسمتی که راجع بمطبوعات مذاکره شد بنده هم با آقایان هم عقیده هستم نمی‌بایستی روزنامه نویس را با دزد و جانی و چاقو کش پشت یک میز اتهام محاکمه کرد و خوشبختانه قانون اساسی ما هم کاملاً تکلیف را روشن کرده بموجب قانون اساسی محاکمه مطبوعات با هیئت منصفه‌است حتی در قانونی که چند سال پیش گذشت تصریح شده‌است که عدة از جرایم جرم مطبوعاتی نیست و اگر ما درست باحصائی که در قانون شده‌است دقت کنیم می‌بینیم افراد جبلی جرایم مطبوعاتی جزو جرایم غیرمطبوعاتی ذکر شده‌است بنده از آقای وزیر دادگستری استدعا می‌کنم که قانون مطبوعات را هر چه زودتر تهیه بکنند و به مجلس بیاورند مضافاً باینکه بنده در روزنامه خواندم رئیس شعبه جنحه دادگاه فرمانداری نظامی باستناد قانون اساسی قرار عدم صلاحیت خودشرا نسبت به این قبیل جرائم صادر کرده و گفته محاکمةمطبوعات باید با حضور هیئت منصفه بعمل آید و این خودش تنها دلیل بارزی است که هر چه زودتر باید تکلیف این موضوع روشن شود تا قضات ما درزحمت نباشند و قانون اساسی هم رعایت شود. راجع به تجدید نظر در قانون تقسمیات کشور من عقیده مندم که این اقدام خیلی مفیدی است برای اینکه تقسیمات کشور ما از روی اصول نیست و مقتضیات طبیعی و اقتصادی نقاط مختلفه کشور ابداً رعایت نشده (صحیح است) و من معتقدم که تقسیمات کشور باید براساس احتیاجات و مقتضیات اقتصادی باشد و بالاخره نقاطی که دارای احتیاجات و مقتضیات اقتصادی واحدی هستند باید اینها را در حوزة یک استان یا یک شهرستان قرار بدهند. راجع بواگذاری اختیار به معتمدین محل این هم یکی از اقدامات نافعی است که ما هم از هر دولتی که سرکار بیاید این انتظار را داریم. بالاخره آقایان ما هر چه بتوانیم تماس مامورین دولت را با مردم کم کنیم این موضوع بنفع مردم این کشور است (صحیح است) بنده همانطور که در مورد انحصارها این عقیده را دارم اگر واقعاً ما دارای مامورین صحیح و سالمی بودیم انحصار در موقع جنگ یکی از بهترین و لازمترین چیزها بود ولی متاسفانه چون اغلب مامورین ما دارای صفات لازم برای اجرای وظیفه نیستند انحصارات را باید بحداقل محدود کرد بهر اندازةکه ما بتوانیم تماس مامورین دولت را با مردم کم کنیم خدمتی برای این مردم انجام داده‌ایم (صحیح است) و این فکر که امروز در برنامه دولت پیدا شده کاملاً قابل توجه‌است و من امیدوارم که قانون اساسی چنانچه در مورد اعطای اختیار بانجمنهای ایالتی و ولایتی تصریح شده هر چه زودتر عملی شود راجع به برنامه‌های کشاورزی و صنعتی هم البته این امر مفیدی است فقط بنده یک عرض دارم و آن این است که شنیده‌ام بعضی از مستشاران آمریکائی عقیده دارند که کارخانجات فعلی ما در دست دخل و خرج نمی‌کند و می‌بایستی از آنها صرف نظر کرد بنده عقیده مندم که سیاست اقتصادی هر مملکتی هر ملتی ایجاب می‌کند که موجبات تامین و توسعه موسسات اقتصادی خودش را فراهم کند مخصوصاً در مواقع فوق العاده هر کشوری باید دارای کارخانجاتی باشد که در امور صنعتی برایش کار کند البته امور کشاورزی که جای خود دارد از این کارخانجات که به قیمت خون دل پیره زنان و بیوه زنان ما تهیه شده‌است صرفنظر کنیم گذشته از این که ضرر جبران ناپذیری بکشور ما خواهد خورد استقلال اقتصادی ما هم که بایستی در هر حال دیر یا زود تامین شود تا بتوانیم در مواقع فوق العاده مثل موقع جنگ مایحتاج صنعتی و مایحتاج کشاورزی خود را تا اندازه که می‌توانیم در داخله تهیه کنیم متزلزل خواهد شد (صحیح است) بنده معتقدم که بکارخانجات دست نباید زد و باید در تکمیل و توسعة آنهم کوشید و یقین دارم که هر دولتی هم سرکابیاید باید برای توسعةامور صنعتی ما اقدام عاجلی به عمل آورد در قسمت هفتم برنامه که راجع باستفادةکامل از جوانان تحصیل کرده نوشته شده‌است بنده اصولاً غیر مقتضی میدانم که مبارزة بین پیر و جوان در این مملکت شروع بشود یا اگر شروع شده ادامه پیدا کند بنظر من هر کس در هر مقام و هر م رحلة از سن همین قدر که کاردان باشد باید کابکند و اگر ما عقیده مندیم به تیپ جوان باید توجه بیشتری بشود برای این است که به قیمت مالیاتهائی که مردم پرداخته‌اند به قیمت پولهای گزافی که برای اعزام محصل بخارجه خرج شده که در کشور یکدسته دکتر یدکسته مهندس یکدسته جوانانیکه با حربه علم و دانش و معرفت مجهزند تهیه شده و اسباب افتخار ما هستند بایستی در کشور ما از این جوانان استفاده بکنیم تصور نکنید که این جوانان اشتیاقی و علاقه به مقامات دولتی دارند بنده اطلاع دارم که در اثر عدم توجه و عدم مراقبت و عدم تشویق قسمت مهمی از جوانان تحصیل کرده و دانشمند و فعال ما امروز از کارهای دولتی کناره گرفته‌اند و مشغول کار خارج و کار شخصی شده‌اند بنده بنظرم می‌آید آن روزی که اولین دستة محصلین اعزامی بفرنگ اعزام می‌شدند نطقهائی از طرف رجال وقت ایراد شد بیاناتی شد تذکراتی داده شد وگفته شد که شما کاروان علمید می‌روید و برمی‌گردید و رجال کشور ما را تشکیل می‌دهید و بمملکت خدمت می‌کنید اما متاسفانه امروز می‌بینیم که صرف داشتن عنوان دکتر یا مهندس در نزد رجال ما جرم تلقی می‌شود و بهر وسیله که ممکن است از پیشرفت آنها جلوگیری می‌شود در وزارت دادگستری امروز فقط ۴۷ تا لیسانسه‌است و اغلب دکترها از کار کنار رفته‌اند (صحیح است) ملاحظه میفرمائید آقایان؟ اگر قبول ندارید مراجعه بفرمائید باداره کارگزینی وزارت دادگستری من نمی‌گویم یک مدیر مسنی که برحسب درستی و برحس امانت یک مقامی را اشغال کرده‌است از کار کناره کند و برود ولی از رجال خودمان از اشخاص مجرب خودمان و از مدیران بزرگ و محترم خودمان انتظار داریم که نسبت بپسران خودشان نسبت ببرادران خودشان رعایت بیشتری بکند بنده آقایان روی احصائیه صحبت می‌کنم اگر قبول ندارید بروید بکارگزینی وزارت دادگستری و ببینید که از سال پیش تا بحال چندین دکتر حقوق از کار کناره گیری کرده و رفته‌اند این یک نمونه‌است حالا بروید همه جا در تمام وزارت خانه‌ها ببینید نسبت بمحصلین و دانشجویان اعزامی بفرنگ و توده تحصیل کرده این کشور چقدر ابراز سوء ظن و عدم توجه می‌شود افکار عمومی ایران امروز بدلیل اینکه بنده الان اینجا پشت این تریبون حرف می‌زنم بدلیل اینکه رفقای تحصیل کرده من کرسیهای مجلس را اشغال کرده‌اند توجه باین تیپ دارد چقدر خوب بود آقای ساعد در تشکیل کابینه خودتان همان اندازه ایکه ملت ایران باین موضوع نظر داشت توجه می‌فرمودید (صحیح است) در هر حال من خیلی معذرت می‌خواهم خیلی پرحرفی کردم چاره چیست باید گفت می‌بایستی در این دورةچهاردهم سعی کنیم یک تحول و چنبش تازة در این کشور ایجاد کنیم توقف بنظر من در حکم انحطاط است اگر ما بخواهیم متوقف باشیم حتماً چند قدم رو بعقب گذاشته‌ایم بنده معتقدم با رجال سابق با وجود مشارکت اکثر رجال سابق در این کابینه ما مثل گذشته قدمی بجلو نخواهیم گذاشت (صحیح است) من معتقدم که سکون و آرامش معنی ندارد سکون و آرامش در حکم مرگ است شما در مدت بیست سال در این کشور سکون و آرامش داشتید چه کردید؟ مشت شما در سوم شهریور باز شد معلوم شد ارتش ندارید سازمان ندارید هیچ چیز و در ظرف این دو سال و نیم هم همان رویة مشئوم ادامه داده شد ه (صحیح است) باید این رویه تغییر بکند (صحیح است) در اینجا روی سخن بنده با همکاران محترمم یعنی نمایندگان دورةچهاردهم است توقعی که مردم از شما دارند غیر از انتظاری است که از دوره‌های گذشته داشتند بنده شخصاً در این مبارزات انتخاباتی شرکت داشتم و می‌دیدم که مردم تنها روزنه امید خود را نمایندگان دوره چهاردهم میدانند نه برای آنکه برویة سابق که عبارت از توقف و در جازدن است ادامةبدهند بلکه برای اینکه قدمی بجلو بردارند و برای اینکه قدمی بجلو بردارند احتیاج بمردان تازه نفسی دارید و با عوامل سابق نمی‌تواند کار بکند. حالا ممکن است ببعضی‌ها بربخورد ولی بنده با کمال صراحت و وضوح عرض می‌کنم اگر هم برمی خورد بربخورد تا در این کشور تحول ایجاد نکنید جز سیر قهقهرائی جز بدبختی و بیچارگی چیزی سهم و نصیب ما نخواهد شد ادامه این رویه یعنی سیاست باری بهر جهت این مردم را ناامید خواهد کرد و ناامیدی مردم خطراتی را ایجاب خواهد کرد برای حفظ حاکمیت ملی برای برقراری یکدولت صالح و فعال با هم همکاری کنیم سوء ظن بیکدیگر نداشته باشیم و گرنه این ملت ما امروز یا فردا عکس العمل شدیدی از خود بروز خواهد داد و آنروز مطمئن باشدی که خشک و تر با هم خواهند سوخت در هر حال اگر این رویه تغییر نکند بنده می‌ترسم که این دو سال هم بگذرد و ما این کرسی‌ها را ترک کنیم بدون اینکه قدمی در راه سعادت و خوشبختی این ملت برداشته باشیم و معنای نمایندگی ملت غیر این است (صحیح است)

نایب رئیس – آقای اقبال پیشنهادی تقدیم کردند که قرائت می‌شود.

بنده پیشنهاد می‌کنم که جلسه بعنوان تنفس تا فردا صبح ختم شود.(صحیح است)

اقبال – عرض کنم موقع گذشته‌است و بطوریکه بنده می‌بینم همة آقایانی که اجازه خواسته‌اند می‌خواهند صحبت کنند این است که پیشنهاد کردم جلسه بعنوان تنفس تعطیل و فردا صبح تشکیل شود تا همه آقایان حرفهاشان را بزنند.

دکتر معظمی – بنده مخالفم بهمان دلیلی که آقای اقبال فرمودند که اشخاص باید حرفشان را بزنند الان ساعت شش است.

جمعی از نمایندگان – آقا ساعت ۸ است.

دکتر معظمی – بلی ساعت ۶ تشکیل شد (عده از نماینده – پنج و نیم تشکیل شد) بسیار خو ب ما فقط الان دو ساعت و نیم است که داریم کار می‌کنیم.

هاشمی – آخر فکر آقایان تند نویسها را بفرمائید سه ساعت صبح جلسه بوده دو ساعت و نیم هم حالا استخراج هم باید بکنند یا خیر؟

دکتر معظمی – و باید در هر حال تکلیف دولت هم معین شود بنابر این ممکن است یکربع تنفس داده شود که آقایان رفع خستگی شان را بکنند.

نایب رئیس – آقایانی که با پیشنهاد آقای اقبال بعنوان ختم جلسه برای فردا صبح موافقند قیام فرمایند (عده کمی برخاستند) تصویب نشد آقای نقابت بفرمائید.

نقابت – بنده از آقای اقبال خیلی متشکرم که بآٌای دکتر عبده ثابت کردند نمایندگان دوره چهاردهم برای کار مهیا می‌باشند یعنی حاضر هستند تا پاسی از شب گذشته بنشینند و تکلیف یک موضوعی را معین کنند بنده خیال می‌کنم در مذاکرات مربوط ببرنامه‌ها یعنی برنامه دولت یا مربوط ببودجه بهتر این است که آقایان نمایندگان محترم وظایف خودشان را تقسیم کنند و هر کدام در هر قسمتی که تخصص دارند قبول کنندو داوطلب بشوند که در آن موضوع بخصوص بحث و صحبت بکنند زیرا در غیر این صورت ممکن است مسائلی که در مجلس گفته می‌شود و یک جنبه کلی و عمومی دارد و یا ذکر معایب است و یا ذکر مشکلات است در جلسات قبل اغلب آنها گفته شده والبته تمام این مسائل هم اهمیت دارد یعنی همه ارائه طریق و چاره جوئی برای رفع مشکلات مملکت است اگر ما بخواهیم معایب و مشکلات و موارد مبتلا به را تعداد کنیم بی حساب خواهد شد (صحیح است). زیرا در یک ادوار متوالی بنابر این نبوده‌است که ما معایب را بگوئیم و تذکراتی بدهیم و اوضاع محلی و عمومی را روشن کنیم و تشریح کنیم اگر احیاناً صدائی هم بلند می‌شد و تذکری هم داده میششد برمی‌خورد و تولید اشکال می‌کرد مثلاً یکی از نمایندگان ادوار سابق اینجا صحبتی کرده بود که این طلاهائی که می‌آورند و در بانک ملی ذخیره می‌کنند چه عیبی دارد که مسکوکش کنند و ا نتشار بدهند پادشاه وقت در روز آن جلسه‌ای که همة آقایان بودند باو ایراد گرفت و گفت بتوچه که این حرفها را می‌زنی آن کسی که آورده‌است خودش هم میداند چکار بکند ملاحظه میفرمائید نمی‌شد یک مسائلی را گفت و توضیح داد پس اگر حالا هم ما بخواهیم ذکر معایب بکنیم و بگذشته ارتباطش بدهیم خیلی خیلی زیاد خواهد شد و وقت آقایان را هم می‌گیرد (صحیح است) پس بهتر است همانطور که عرض کردم رؤس مسائل را تذکر بدهیم و یک فکری بدولت بدهیم زمینه بدهیم که دولت برود کار کند و ترتیبی برای آنها بدهد وقتی که این فکر برای ما پیدا شد ما تصمیم گرفتیم که این کار را بکنیم و کردیم یعنی فراکسیون میهن که مرکب از ۲۰ نفر از آقایان نمایندگان می‌باشد چندین جلسه قبل از طرح برنامه دولت نشستیم و صحبت مفصل و ممتدی بین خودمان کردیم البته موافق زیاد بود مخالف هم زیاد بود مطالب هم زیاد بود و دلایل بسیاری هم بود این مسائلی را که اینجا صحبت می‌کنیم ما در فراکسیون قبل از طرح برنامه مطرح کردیم و رویش صحبت کردیم و آنجا دو طرف قضیة را گرفتیم و روی همه اش مذاکره کردیم جوانی، پیری، استعداد، عدم استعدا، صلاحیت، مشکلات، وضع جنگ، معایب، میسیون امریکائی، دکتر میلسپو، و چه و چه و همه را مطرح کردیم البته چون محیط کوچکی بود و بین رفقا بود صحبت زیاد شد و توانستیم خیلی از مطالبی را که اینجا نمی‌توانیم بگوئیم گفتیم و باین نتیجه رسیدیم که ضرورت ایجاب می‌کند که باید بدولت حاضر ورقه موافق داد حال بنده در مقام این نیستم که دلایل له و علیه را اینجا تشریح کنم یکی از دوستان ما هم این ماموریت را دشات که در اینجا نظر فراکسیون را بیان کند و اینجا بگوید بنام ۲۰ نفر اعضای فراکسیون که ما باین نتیجه رسیده‌ایم بنابر این ما ۲۰ کارت موافق بدولت خواهیم داد منتهی وقتی تشریف آوردند اینجا بقدری احساسات وطن پرستانة که همیشه دارند و با کمال صراحت بیاناتی می‌فرمایند مانع شد و فراموش فرمودند که این جمله را تذکر بدهند و من این جمله را تذکر می‌دهم و بعرض آقایان میرسانم و تصور نمی‌کنم که دیگر کسی از فراکسیون‌ها صحبت کند.

صفوی – چرا؟ بنده عرض دارم.

نقابت – خوب آقای صفوی اجازه خواسته‌اند پس بنده معذرت می‌خواهم، مطالبی که در اینجا گفته می‌شود یک قسمت معایبی است که صحیح است و یک قسمت معایبی است که صحیح نیست آنچه که صحیح است گرانی زندگانی است مسلم است که زندگانی گران و غیرقابل تحمل است (صحیح است) و مردم در زیر بارگرانی دارند خورد می‌شوند و راجع باین موضوع آقایان دکترها هستند و این وظیفة آنها است که بحث کنند ولی ما هم که گاهی بکتاب مراجعه می‌کنیم می‌دانیم که چندین تئوری هست که بیان می‌کند چرا؟ در موقع جنگ و در این حالات زندگانی گران می‌شود یکی تئوری کاتیتاتیف دیگری مسئله انفلاسیون کمی جنس زیادی حجم پول، عدم تناسب بین حجم پول و و حجم مال التحاره اینها البته یک مسائلی است که موافق و مخالف هم زیاد دارد آنچه که برای وضعیت فعلی ما می‌شود تصدیق و تطبیق کرد این است که ما در یک حالتی هستیم که بحالت ما می‌شود اطلاق انفلاسیون کرد اما با یک اختلاف اختلافش هم این است که در کشورهائی که انفلاسیون بروز می‌کند پولشان بعد از جنگ قوه خرید ندارد مثل پول آلمان بعد از جنگ ۱۹۱۴-۱۹۱۸ اما مملکت ما غیر از آن است زیرا پول ما قوه خرید دارد چونکه پشتوانه طلا دارد و صد درصد طلا دارد بالاخره مقدار زیادی اسعار در خارج دارد پول دولت‌های معتبر را دارد حالا هم می‌تواند بخرد و خریده‌است بنابر این از لحاظ ظاهر فقط ما دچار انفلاسیون هستیم یعنی مقدار پولمان زیادتر است از مقدار کالا و تناسبی در بین نیست اما برای بعد از جنگ ممکن است انفلاسیون نداشته باشیم یعنی زمان را دخالت می‌دهیم در این امر حالا که ما زمان را دخالت می‌دهیم معتقدم که این وضع در یک زمانی که خواهد آمد که اصلاح خواهد شد نکته که قابل توجه‌است این است که باید دولت توجه کند که تا آن موقع این مریض تا وصول بآن زمان نمیرد و باید بطور حتم دولت آقای ساعد با متفقین ما مذاکره کند و بر حجم مال التجاره و بر مقدار جنسی که باید بکشور وارد شود بیفزایند و بوسایل مقتضی از حجم پول بکاهند تا این که این تناسب برقرار شود.

دکتر عبده – آنهائی را که دادند نگرفتند آقا.

نقابت – مسئله دادن و نگرفتن نیست حرفها را نباید پراند آقا مادر مجلس بایستی هر وقت یک مسائلی را بحث و صحبت می‌کنیم لازم است آن چیزهائی را که تماس پیدا می‌کند با سیاست خارجی ما در تحت یک اصول و یک پرنسیپی باشد ما روی یک قانون و یک قراردادی یک معاملاتی کرده‌ایم این‌ها تمام معتبر است تمام طرف اعتماد است نه تنها برای ما بلکه برای دنیا معتبر است. دیگر از عیوبی که صحیح است مسئله سوء اداره‌است و سوء اداره مخلوق سوء فکر است و سوء فکر مخلوق یکزمانی است که ایجاد این فساد را کرده‌است. تا یک مدتی روی این ادارات ما یک سرپوشی بود و مدتها از زیر این سرپوش کسی خبر نداشت و کسی هم قدرت نداشت که خبر داشته باشد حتی جراید هم قدرت نداشتند که سوالی بکنند و تذکری بدهند و چیزی بگویند اگر می‌گفتند بتعنوان اشاعه اکاذیب و بعنوان تشویق اذهان عامه توقیف می‌شدند بدین جهت آزادی نبود عذر همه هم خواسته بود آن کسی هم که وکیل بود نمی‌گفت آن کسی هم که نبود نمی‌گفت و در زیر این سرپوش اگر یک فساد و سوء ادارة بود که برای مرتکبین ملکه شده بود و امروز که آن سرپوش برداشته شده معلوم شد که زیر سرپوش چه خبر بود و ما می‌بینیم چه فساد در آن زیر حکمفرما است پیر میذزدد جوان می‌دزدد متمول می‌دزدد غیر متمول می‌دزدد اما در این کشاکش و سرقت‌ها یکعده مردمان پاک و شریفی هم هستند که اگر نانشان کفایت برای سیری عائله شان نمی‌کند مرد دزدی نیستند و نمی‌دزدند (صحیح است) باز هم خدمت می‌کنند (صحیح است) باز هم ابراز علاقه می‌کنند و باید اینها را پیدا کرد اگر آقاین می‌شناسند یک یک دانه دانه معرفی کنند حمایتشان کنند تشویقشان کنند چون اینها هم هستند و می‌شود از وجود آنها استفاده کرد یک تیپ را نباید گرفت و یک تیپ را بیرون کرد و همیشه باید این روحیه و این طرز و ترتیب و این جریان که برای اصلاح وضعیت یک انسان کامل در نظر گرفته می‌شود مراعات کرد و اصلاح را در نظر داشت مسئله دیگر راجع به انحصارها صحبت شد قضیه انحصار آقا یک قضیه ایست عرض کنم مثل قلیان آقای مرشد می‌ماند اگر این قلیان ترک داشته باشد باد می‌کشد و وقتی که می‌کشید نفس می‌دهد و دود نمی‌دهد انحصار هم در یک مملکتی وقتی مفید است که تام و مطلق باشد یعنی شامل تمام افراد یک جامعه باشد و استثناء نداشته باشد کسی از این انحصار فرار نکند یعنی باد ندهد این دستگاه نفس ندهد اگر شما توانستید ایجاد انحصار قند بکنید اما بعدش هم بفلان تاجر اجازه بدهید که قند را یکمن ۵۰ تومان در بازار بفروشد نتیجه اش این می‌شود و با کوپن‌ها قند انحصاری خریده می‌شود بقیمت نازل و بعد می‌رود در بازار بقیمت یک من ۵۰ تومان فروخته می‌شود این مفر است این همان رخنه‌است که عرض کردم از اینجا باد می‌دهد و قاچاق می‌شود و از این سوراخ فرار می‌کند (صحیح است) یک نکته دیگری هم که می‌خواستم توضیح بدهم این است که جرا ما نمی‌توانیم این مفر را ببندیم و دلیلش چیست برای این است که ما دو نوع مشتری در بازارمان داریم که یکیش در اختیار ما نیست وضعیت هم وضعیت جنگ است در دنیا آن مشتری که در اختیار ما نیست مثلاً مشتری خارجی ما می‌رود در بازار و کفش را جفتی صد تومان می‌خرد تولید کننده هم باو می‌فروشد حالا شما نرخ دولتی و نرخ شهرداری هم تعیین کنید که که از سی تومان بیشتر نفروشند شهرداری هم تعیین قیمت کرده او می‌گوید قبول ولی چون من مشتری در مقابل دارم می‌فروشم نتیجه این ترتیب چه می‌شود این انحصار باز یک سوراخی پیدا می‌کند و از اینجا فرار می‌کند و یک سوراخ و یک سروکاری است که بین تولید کننده و ادارة تعیین نرخ پیدا می‌شود آنوقت یک اختلاف و یک کش مکش بین اداره و تولید کننده ایجاد می‌شود و ماها هم نتیجه عملی از انحصار نمی‌گیریم قند انحصار است این است وضعیتش چیز دیگر هم همین طور مثلاً راجع به گندم و قضیه سهمیه آرد برای خانه‌ها دکتر میلسپو پارسال سخت ایستادگی کرد و در مجلس هم نظرم نیست یکی از آقایان نمایندگان که نمیدانم کی بود گفت این عمل دکتر میلسپو شبیه باین است که یک قسمت شهر آتش بگیرد و مانع شوند و نگذارند که این قسمت خاموش شود بلکه آن قسمت دیگر را هم آتش بزنند که همه یکسان بشود ولی نظر او این نبود بلکه نظرش این بود که ایجاد انحصار بتمام معنی بکند و استثناء قائل نشود و آن مفر را به بندد و حالا در عمل هم نمی‌تواند آنرا به بندد و صاحب خانه‌ها هم این ایمان را بخرج نمی‌دهند و با هر وسیله با اتومبیل و صندوق اتومبیل و هر وسیله شده می‌آورند حتی من دیدم که یکی از صاحب خانه‌ها دوچرخه سوار می‌شد از همین دوچرخه‌های پائی که یک خورجینی هم وسطش آویزان است با این خورجین هی می‌رفت پر می‌کرد و برمیگشت مثل مورچه وقتی که ایجاد نگرانی در افکار عمومی می‌شود آنوقت درست حالت مورچه پیدا می‌شود که آذوقه را باین وسایل جمع می‌کند چون مضیقه‌است و معتقد است اگر تهیه نکند خواهد مرد ثانیاً معتقد است که دولتی نیست برای او نان تهیه کند افراد عائله اش را بیش از افراد کشورش دوست می‌دارد. این افکار است که این وضعرا ایجاد کرده‌است و حال آنکه باین طوری زندگانی کنیم و افکار طوری باشد که فداکاری در مقابل مملکت چندان اهمیت نداشته باشد و بگوئیم اگر همه مردند ما هم می‌میریم و یک حالت تعاون و توافق و کمک باشخاص بین عمومی ایجاد شود دیگر از معایب صحیحه ایکه تذکر دادند مداخلات دولت در انتخابات بود و مسئله مداخله در انتخابات را مثال زدند این جمله را بنده می‌خواهم از موقع استفاده کنم و عرض کنم و یک عذری از مجلس چهاردهم بخواهم بین کسانی که بمجلس ۱۴ لعنت می‌کنند و می‌گویند چرا آقاایان چشمشان را هم گذاشته‌اند و اعتبارنامه‌های ناقص یا قریب بنقص را تصویب کرده‌اند. اکثریت نمایندگان این طور فکر کردند که اگر ما مجلس داشته باشیم و اعتبارنامه‌های بعضی از آنها هم ناقص باشد بهتر است یا اینکه اصلاً مجلس نداشته باشیم و بیائیم نسبت بهر اعتبارنامه این قدر دقت بکنیم که منتهی شود بعدم تشکیل یا تاخیر مجلس کدام بهتر است؟ البته اگر اعتبارنامه هائی هم ناقص بود شاید ما چشم پوشی کردیم در مقابل خیر کثیر که وجود مجلس باشد گواراست اما حالا بیک موقعی رسیده‌ایم که دیگر این عذر را از ما نمی‌شنوند و می‌گویند حالا که مجلس شورای ملی اکثریت دارد کار را هم که در دست دارد از این ببعد دولت دیگر لطفاً مداخله در امر انتخابات نکند مداخله در انتخابات هم یک عملی است غیرمشروع و این مداخله یعنی اعمال نفوذ غیر مشروع فرقی ندارد چه از طرف دولت باشد غیرمشروع است چه از طرف نمایندگان مجلس باشد غیرمشروع است بهر صورت فراموش نکنید که نمایندگان مجلس هم حق ندارند که پش این تریبون تشریف بیاورند و بیک وسایلی اعمال نفوذ در انتخابات یک محل بکنند بلکه باید آزاد بگذارند هر کسی را جامعه محل دلش خواست انتخاب بکند بکند ولی این قول را هم باید بدهیم که اگر وضعیت آنها آمد و روشن و معلوم شد که غیرقابل تحمل است و غیر قابل تصویب است و دوسیه خراب است قطعاً ردشان کنیم این مطلب را هم بایستی توجه بکنند. مسئله دیگر موضوع امنیت بود البته امنیت مملکت متزلزل و متشنج شده‌است در داخل شهر و در خارج شهر و این نکته باز مربوط است بهمان تشنجاتی که ادامه پیدا کرده‌است تا حالا و مربوط است بوضع ارتش که باید خدمات بیشتر ی را برای امنیت کشور ایجاد کند و بایستی یک گارد ناسیونال که حافظ امنیت کشور باشد تشکیل شود بایستی آن بودجه ایکه تهیه و تصویب می‌شود صرف قوای تامینی مملکت بشود آنوقت ملاحظه بفرمائید در خوزستان در یک محلی دزدی شده‌است دزد پیدا شده‌است ژاندارم نوشته‌است بارتش که بیائید بما کمک کنید برویم از این دزدان جلوگیری کنیم آنها هم درجواب گفته‌اند ما ماهی هفت قران و دهشاهی می‌گیریم و شما در ماه شصت تومان حقوق می‌گیرید گلوله اش را هم شما بخورید این جوابها مبادله شده‌است بین ژاندارمری و قشون البته این جواب صحیح و منطقی نیست آقایان توجه بفربمائید که دیگر از این جوابها مبادله نشود و این پولهای گزافی که خرج می‌شود صرف امنیت محل بشود اما معایب غیر صحیح. چند جمله بود که من تذکر نمی‌دهم و از آنها عبور می‌کنم یکی این بود که گفتند دکتر میلسپو در امور قضائی کشور مداخله کرده‌است و آن نامه مفصل او را هم آقای کاظمی قرائت کردند این مطلب آقا اشتباه شده‌است در سال ۱۳۰۶ تصویبنامةاز هیئت دولت صادر شد که آنوقت وزیر دارائی آقای تقی زاده بودند که هر گاه بخواهند مامور ذی حسابی را تعقیب و توقیف کنند باید که وزارت دارائی مطلع بشود و بپرونده او برسد از نظر فنی در صورتیکه قابل تعقیب بود ادارةبازرسی دوسه او را بدیوان کیفر ارجاع بکنند، این تصویبنامه دولت بود و بعضی از آقایان قضات هم تذکر دادند که این مخالف قانون است و تصویبنامه رافع مسئولیت قانونی نیست این حرف صحیح اما این برای کیست؟ برای کسی است که این جا قضاوت می‌کند برطبق اصول ولی یک نفر مستشار خارجی وقتی که پا شد و آمد اینجا و می‌گوید آقا مقرراتتان را ترجمه کنید و بمن بدهید من جمله از این چیزهائی که ترجمه شده و باو داده شده همین تصویبنامه هیئت وزراء است او که نمی‌تواند فکر کند که هیئت وزراءبرخلاف قانون رفتار کرده‌است و برطبق این تصویب نامه بوزارت عدلیه پیشنهاد می‌کند که آقا رسماً بیائید و رویة متحدی را تعقیب و اتخاذ کنید هر وقت خواستید شما یک ذی حسابی را توقیف کنید بمن اطلاع بدهید که یک کسی را جایش بگذارم و پول را هم دزد نبرد و بعد آن کسی را که می‌خواهید می‌گریم می‌دهیم بدست پاسبان که ببرند و تعقیبش کنند این حرف خیلی منطقی است اگر صندوق دار شما را پاسبان بخواهد ببرد شما باید یک کسی را جایش گذارید صندوق را تحویل بدهد بعد برود (دکتر عبده – مضمون نامه غیر از این است) مضمون نامه را اینجا آقای طوسی خواندند مدتی هم صرف وقت کردیم حالا اگر غیر از این بخواهیم بفهمیم نمیدانم ولی من گمان می‌کنم که مقصود نویسنده همین بوده‌است و این یک کاغذی است که با خلوص نیت نوشته شده‌است این جا یک نکته هم راجع باستخدام بعضی‌ها گفتند که بنده نمی‌شناسم من جمله اسم سالومون برده شد که پیشکار دارائی خوزستان است این شخص اگر آشپز بوده اگر رمال بوده کارش را خوب بلد است و در مدتی که در خوزستان است در جمع آوری گندم و کارهائی که باو محول بوده‌است خوب اقدام کرده‌است. نکتة دیگر که تذکر دادند این بود که گفتند یک وردستی هم این پیشکار مالیه دارد که عرب است این حرف یکقدری زننده‌است اولاً یک قسمتی از جنوب و ایلات و عشایر خوزستان عربی زبانند اما ایرانی هستند (صحیح است) همانطوری که در بعضی از نقاط کشور بعنوان اختلاف ترک و فارس بعضی حرف‌ها زده می‌شود که کاملاً مضر و بضرر مملکت است در این جا هم عدة اختلاف بین عرب و عجم را ایجاد کرده و بعضی تذکراتی می‌دهند که ایجاد اختلاف کرده‌است (صحیح است)بنده اطلاع دارم آن کسی که آنجا است عرب نیست پسر حاج آقا کاظم علوی تاجر اهل شوشتر و مقیم اهواز است، عرب ایرانی است، یک تذکر دیگری هم می‌خواهم بدهم که آن این است که اعراب خوزستان بقدری وطن پرستند و بقدری بمملکت عقاله دارند (صحیح است) که اگر یکی از بستگانشان از این طرف کارون بآن طرف شط برود شوهر کند یا زن بگیرد دیگر اسمش را هم نمی‌برند و می‌گویند وطن را ترک کرد همین اعراب در ۱۳۱۵ که اعلیحضرت سابق بخوزستان رفته بودند آمدند از شارگان در خود اهواز تمام با کلاه سیلندر برای شرفیابی آمده بودند و گریه و زاری می‌کردند که آٌا برنج کاری ما را از ما گرفتند و گفتند که نکارید و بجایش پنبه بکارید … چون اینها یک برنجی می‌کارند برنج قرمز است آنرا با آب میجوشانند و با خرما مخلوط می‌کنند نواله درست می‌کنند هم خودشان می‌خورند هم شترهاشان خلاصه گفتند که برنج نکارید ما هم نکاشتیم پنبه کاشتیم حالا پنبه‌ها فاسد شده خراب شده نه برنج داریم نه پنبه و برای تأدیه قرضمان که دولت بما داده باید محصول خرمایمان را بفروشیم و بابت پول پنبه بدهیم دیگر برای ماها چه می‌ماند، زدند دو دستی توی این کلاه سیلندر و شروع کردند بگریه کردن بنده آنها را آوردم نزد مرحوم آقای بیات که رئیس کل فلاحت بودند در آنجا باز آن سن را تجدید کردند و ایشان هم دیدند که اینها گریه می‌کنند و ممکن است صدا بآن بنگله مجاور برسد در آن سال آنها را معاف کردند معذالک با این وضع این اعراب ایرانی ایران را ترک نکردند (صحیح است) برای آنکه اینها ایرانی هستند در آنوقت کسی که بدرد آنها خورد کسیکه برای آنها فداکاری کرد کسی که نه سال سلامتی خود و عائله اش را روی آنها گذاشت آن کسی بود که پیشنهاد کرد در همان موقع برای علاقه مندی آنها که دربار همایونی اجازه بدهد این املاک خوزستان را بین این عشایر تقسیم کنند تا این‌ها پادار شوند و علاقه مند شوند و در آنجا زراعت کنند شاه پسندید این پیشنهاد را و قانون تقسیم املاک خوزستان آمد بمجلس شورای ملی و تصویب شد و ارجاع شد و اینها آنجا ماندند و تمام املاک آباد شد و آنها دارای ثروت و زندگانی شدند این شخص این خدمت را بآنها کرد هفتهزار خانه ساخت برای آنها …

چند نفر از نمایندگان – اسم ببرید.

نقابت – ریا می‌شود اگر اسمش را بگویم بابت تخت قاپو کردند عشایر کسی هفت قران هم بآنها نداد (اسم ببرید آقا)خوب حالا که میفرمائید اسم ببرم اسم می‌برم این شخص آقای تیمسار سرلشگر معینی بود که بپاس خدماتی که در آنجا کرده‌است امروز یک حکم بازنشستگی در سن ۳۵ سالگی توی جیبش دارد و بیکار می‌گردد این حرف را رفتم برئیس ستاد گفتم بآقای سرتیپ ریاضی گفتم که آقای سرتیپ ریاضی این دوسیه‌است این طرز کار است این طرز عمل است این شخص در رضائیه در حوزة ماموریت نظامیش دستگیر شده فرار نکرد در حال اسارت در حالتی که در دست دشمن اسیر شده بود در حالی که او را باسارت می‌بردند فرار کرد در مقابل دشمنی که بعد دوست شدیم با آن دشمن بالاخره این شخص برای خدمات گرانبهائی که کرده‌است تمام اسباب و زندگانی خود و عائله اش را سارقین محلی زدند وبردند و غارت کردند و بعد هم دزدش پیدا شد گفتند که بلی ما آخر یک ادعا نامه دادیم برعلیه شان رفته بمحکمه حالا چه کارش کنیم؟ یک عده هم هستند که دزد بودند و ما دیدیم و نمی‌توانستیم کاریش بکنیم دیدیم محکمه تبرئه می‌کند آمدیم این راه بازنشستگی را برایش پیدا کردیم … مگر این شخص دزد بود؟

صدر قاضی – ولی در رضائیه اینطور نبود آقا آنجا را آتش زد.

نقابت – این است نتیجةخدمات نه ساله او در خوزستان؟ الان هر کس که برود بخوزستان هر عربی را که در بیابان ببینید اسم این مرد را نزد او بیاورید فوری دست خود را می‌بوسد و بچشم می‌گذارد (با اشاره دست به پیشانی) و او را احترام می‌کند. آیا این شخص دزد بود. نظر باینکه بنا بود اشخاصی که خوب باشند معرفی کنیم این یکی از آن اشخاص بود که معرفی کردم. پس از فراغت از بیان معایب کلی صحیح و کلی ناصحیح حال باید نتیجه بگیریم که چه باید فکر کنیم؟ این یک قسمت البته نتیجه قضیه مذاکرات است. راجع بچاره جوئی قضایا به عقیدة بنده اول مسئولیت مهم متوجه وزیر دادگستری است گفت که هر که نقش خویش می‌بیند در آب من خیال می‌کنم قوة قضائیه که یک رکنی است در مقابل دو رکنی دیگر یک قوه ایست که در مقابل دو قوة دیگر ملجأ و پناه است (صحیح است) این قوه ایست که مردم بآن قوه باید اتکاءبکنند (صحیح است) و باو پناه ببرند این قوه باید اصلاح بشود اصلاحش هم دو راه بیشتر ندارد آٌای وزیر دادگستری آن هم خیلی ساده‌است اول آنکه صلاحیت‌های از دست رفته وزارت دادگستری بخودش برگردد و قوةمجریه را تحت سلطه بگیرند آمدنی هی تیکه تیکه از پهلویش بردیدند یک دیوان محاکمات مالیه درست کردند و یک مقداری از صلاحیتش را گرفتند آمدند دیوان حرب را درست کردند یک قسمت عظیمش را آن جا بردند دیوان جزای عمال دولت درست کردند و در آنجا برخلاف اصول یک جریاناتی ایجاد کردند آخر آقا این معنی دارد که مدعی العموم دیوان جزا حق داشته باشد در تمام این کشور هر کس را که دلش خواست توقیف کند و از توقیفش هم نشود به هیچ کس استناف داد مگر بوزیر دادگستری یعنی از یک عمل صد درصد قضائی ما استیناف بدهیم بقوة مجریه؟ چه معنی دارد؟ این برخلاف اصول است. مال هر کس را دلش خواست می‌تواند توقیف کند؟ یک وقتی مرحوم داور خدا رحمتش کند یک قانونی آورد و نظرش هم این بود که می‌گفت جهاد با دزدی باید کرد و در نتیجه این قوانین و این عمل و بالاخره در نتیجه عقاید علمای حقوق دنیا معلوم شده‌است که مجازات سخت رافع جرم و گناه نیست (صحیح است) مجازات جلوگیری از جرم نمی‌کند اخافه می‌کند کمی اثر می‌کند ولی آن را رفع نمی‌کند این عقیده علمای حقوق دنیا است. بلکه تربیت می‌خواهد پلیس دماغی می‌خواهد مذهب می‌خواهد.

رفیع – ایمان می‌خواهد.

نقابت – بلی ایمان و روح پاک و تربیت حسابی می‌خواهد از برای اینکه اشخاص بخواهند در جامعه خدمت کنند که مفید بحال خودشان و جامعه باشند و مضر بحال رفیقشان و هم نوع شان نباشد (صحیح است) پس اول راه اصلاح که یکی از قدمهای اساسی است اصلاح قوةقضائیه‌است آقای وزیر دادگستری هم مورد علاقه دو طرفند آقای دکتر عبده هم که از تیپ جوان هستند گویا بآقای وزیردادگستری دیگر ایرادی نداشته باشند ایشان موفق خواهند شد و شرطش ایمان و عمل است و برای اقدامات عملی ما یک قسمتی هم رفع زحمت از شما کرده‌ایم یعنی در اول دورة سیزدهم یک طرح قانونی این جا تهیه کردیم که این طرح متضمن اصلاحات کلی بود و راجع بقوانینی که در یک موارد خاصی وضع شده بود و بنظر مخصوی تصویب شده بود این را تهیه کردیم نوشتیم دادیم ولی این جا متاسفانه وزرای دادگستری با ما مخالفت کردند و در کمیسیون دادگستری و دائماً مزاحم ما شدند و مخالفت کردند و فقط ما موفق شدیم و توانستیم یک ماده اش را از بین ببریم و آن راجع به شورای عالی قضائی یا کیوتین قضات بود که استقلال قضات ما را از بین می‌برد ما آمدیم و آن را از بین بردیم اما بقیه امورش باقی است هنوز هست دیوان محاکمات هست دیوان کیفرش هست همه اینها هست و باید برای اینها فکر عاجلی کرد طرحش هم حاضر و موجود است و این نکته را هم می‌خواهم عرض کنم که خیلی قابل توجه‌است یک وقتی یکی از این جوراب فروشهای خیابان یک جفت جوراب فروخته بود بیک مامور تامینات او رفته بود بپوشد پاره شده بود آمده بود بصاحب مغازه گفته بود که جوراب را بگیر و پول مرا بده صاحب مغازه بهش گفته بود این نخ کارخانه شاهی است که اینطور است خوب دیگر ما چه کار بکنیم ما هم پول داده‌ایم و خریده‌ایم این آدم فوری رفت و یک گزارش داد به اداره اش که این شخص بمقامات عالیه توهین کرده‌است و می‌گوید که این نخر را بزور سرنیزه بما تحویل دادند و این شخص را چهارماه گرفتند و در حبس نگاهداشتند بعد از آنهم فرستادنش به محکمه رئیس محکمه هم بدون تعیین وکیل حکم برائتش را داد و نوشت مرخصش کنید این شخص را مرخص نکردند آن حکم برائت را بهش عمل نکردند و آن قاضی را هم فوراً معزول کردند ملاحظه فرمودید و علاوه بر آن یکمادةهم فوراً بعنوان اصلاح بعضی از موارد قانون دیوان کیفر بسرعت آوردند و گذراندند که اگر حکم برائت متهمی صادر شد مدعی العموم حق دارد آن شخص را در حبس نگاهدارد.

مهندس فریور – آنوقت هم شا و کیل بودید.

نقابت – بلی بنده مخبر کمیسیون بودم جای شما هم بسیار خالی بود که می‌آمدید آنوقت در زمان پهلوی این جاپشت تریبون حرف می‌زدید و یخنی می‌خوردید.

دکتر معاون – ما زبانمان را داشتیم آقا حرفمان را هم زدیم هیچ طور هم نشد یخنی هم شما بخورید.

همه نمایندگان – صدای زنگ رئیس

دکتر معاون – این حرفها چیست؟ ما حرفمان را زدیم گرفتند حبس مان هم کردند (زنگ رئیس)

نقابت – اجازه بفرمائید آقا اجازه بفرمائید معروف است که یک کسی رفته بود چرس بخرد رفت و خرید و خورد بعد با یک حالت پریشان آمد بیرون و گفت آقا این چرسی که دادید اثر نکرد گفت خوب اثرش همین که شما لخت آمده‌اید بیرون آقای دکتر می‌فرمایند هیچطوری نشد آقا ما افتخار می‌کنیم که یک اشخاصی در این دوره آمده‌اند بمجلس که توی این مملکت حبس هم بوده‌اند صدمه هم خورده‌اند ولی آقا شما تنها حبس نبودید آن آقای اسکندری هم حبس بود ۵۳ نفر دیگر هم حبس بودند و من هم وکیل مدافع بودم در محکمه جنائی اما شما این حرف را هم بمن نمی‌توانید بزنید و بمن بگوئید که شما مخبر کمیسیون بودید … بلی متهم خودم این سن‌ها را تماشا کرده‌ام از آقایان وزراء هم آقای وزیر کشاورزی هم حبس بودند اینکه ایراد نشد عرض می‌کنم آقا تقیه در مذهب اسلام یک اصلی است.

صدر قاضی. حرام است آقا

نقابت – آقا جان امروز هم جریان آزادی این آزادی که بشما داده شده‌است این آزادی را که ما نگرفتیم اگر با همان احساسات پاک با همان نیروی ملی و احساسات ملی که آقای دکتر معاون داشته و دارند گرفته بودیم امروز چندین دستگاه کابینه و دولت بطور رزرو حاضر می‌داشتیم و بوضعیت امروز گرفتار نبودیم متاسفانه باید بگوئیم ما نگرفتیم بلکه دنیا این آزادی را بما داد خدا بما داد آه مظلومی از هفت عرض الهی عبور کرد بهدف رسید و بما آزادی داده شد مسئله دیگری که خیلی قابل توجه‌است و تمام شد قضیةآبیاری و کشاورزی است آقا این مسئله را فراموش نکنید و سرسری نگیرید (صحیح است) مملکتی که نمی‌تواند صنعتی باشد مملکتی که اینهمه خاک وسیع دارد مملکتی که رودخانه کارون با آن پاکی و صافی بدریای شور می‌ریزد و بما نفع نمی‌دهد در دو طرفش خرسخها اراضی شیرین و قابل زرع وجود دارد در این ملک که نباید گذاشت این آب بدریا بریزد و این زمینها خشک باشد و در کنار این آب مردم از گرسنگی بمیرند برای این کار تمام عشایر خوزستان از دولت عصبانی هستند بقدری عصبانی هستند مثل یکی از مواد محترقه که اگر مختصر جرقةبهشان برسد می‌ترکد این‌ها فوق العاده عصبانیند و می‌گویند در ظرف این ۲۰ سال حکومت بسیاری ولایات مثل مازندران و طهران یا جاهای دیگر درست شد آباد شد اسفالت شد جاهای دیگر درست شد خرجها کردند چطور شد که صد دینار پول ما خرج نشده‌است یک وجب راه ساخته نشده‌است یکمدرسه دو کلاسه در خرمشهر ساخته نشد و تمام این عشایر با همان وضع عادی و طبیعی خودشان مانده‌اند الا اینکه آنوقت شخصی بود کسانی بودند از رؤسایشان که ایلجار می‌کردند و نهری را پاک می‌کردند آبیاری می‌کردند خدمتی می‌کردند حاال که کار دست آنها هم نیست و دست شهرداری است که از حیث بودجه بسیار عوایدش کم شده و وضعیت آنها بکلی خراب شده‌است (صحیح است) روزنامه مهر ایران راجع ببهداری و راجع بوضعیت خوزستان و خرم شهر شرح مبسوطی نوشته بطوریکه حقیقت امر بیش از آن چیزی است که در آن روزنامه نوشته شده و این مختصری است از آنچه که در آنجا مشهود است این یک حقیقتی است باید اعتراف کرد متاسفانه آنجا وسیله نیست هیچ چیز نیست یک مرد خیری پیدا شد یک مریضخانه ساخت و تقدیم دولت گرد پیشنهاد هم کرد که مریضخانه را می‌دهند تا بخرج دولت اصلاح شود و بکار بیفتد ولی چه شده‌است در آن ناحیه و تا وقتی که دولت آنجا را اداره نکند مال دولت است این مریضخانه در حدود سی چهل پنجاه تا مریض می‌آیند آنجا بسر می‌برند چرا؟ برای اینکه آنجا کارخانه جات مهمی تاسیس شده‌است ژنرال موتور در آنجا کارخانة دارد تاسیس می‌کند که ۵۰ هزار تا عمله لازم دارد و در خرمشهر کار می‌کند آنوقت باینها حقوق می‌دهد یک کیلو آرد می‌دهد یک سیر شکر می‌دهد یک قدری چائی می‌دهد در حدود ۷۰-۸۰ تومان حقوق مید هد و با این حقوق اینها آنجا زندگی می‌کنند آنوقت بپرستار این مریضخانه می‌دهند ماهی چهل تومان پرستاری که با مریض سرو کار دارد و باید اطلاع فنی داشته باشد با چهل تومان حقوق نمی‌تواند کار کند. رئیس بهداری آنجا تلگراف می‌کند اجازه بدهید عمله روز مزد استخدام کنیم چنانچه دیگران استخدام می‌کنند باو می‌گویند مقررات اجازه نمی‌دهد آنوقت در این مریضخانه آن کسی که می‌تواند خودش را بکنار ظرف آب برساند او پا می‌شود و برای مریض دیگر خدمت می‌کند این وضع رقت بار مریضخانه آنجا است و حقیقتاً قابل تاسف است بالاخره نه پول دادند نه کمک کردند فقط کاری که شد بنده آمدم اینجا با کمک آقای دکتر غنی یک قدری دوا از ایشان گرفتیم فلان چیز از فلان جا با دو تا قیچی از صلیب سرخ یکمقدار پتو از جاهای دیگر تهیه کردیم و فرستادیم آقا اینها کافی است؟ تنها دروازه ایران همین خرم شهر است تنها محلی که شما را اتصال می‌دهد با دنیا خرم شهر است. صفوی – بوشهر هم هست.

نقابت – البته بوشهر شما هم هست آنجا را گذاشتم برای شما اگر آنجا را بگویم چیزی برای شما نمی‌ماند که بگوئید (خنده نمایندگان) لهذا با تمام این امیدواری‌ها و با تمام این تذکرات ما ۲۰ رای موافق تقدیم دولت خواهیم کرد بامید کا رو خدمت.

نایب رئیس – اگر موافقت بفرمائید جلسه بعنوان تنفس تعطیل شود (صحیح است)

در این موقع (ساعت هشت و نیم بعد از ظهر) جلسه بعنوان تنفس تعطیل و یکساعت و سه ربع قبل از ظهر روز یک شنبه بیست و هفتم فروردین مجدداً بریاست آقای عامری نایب رئیس تشکیل گردید.

نایب رئیس – چون جلسه بعنوان تنفس تعطیل شده بود صورت مجلس نیست. آقای طوسی.

طوسی – تذکر بنده بمجلس شورای ملی راجع به مذاکراتی بود که در موضوع وضعیت گرگان چند روز قبل عرض کردم بنده استدعا کردم از مجلس شورای ملی که بهتر این است که یک دفت رمستقلی مجلس شورای ملی مخصوص خودش داشته باشد که اعانه که می‌دهند جمع آوری شود بنده آنچه که دیدم وضعیت مجلس را موافق دیدم ولی این کار عملی نشده‌است در قسمت دوم آقای تجدد پیشنهاد کردند که کمیسیونی شش نفره از شعب تشکیل شود که در همین موضوع رسیدگی کنند این پیشنهاد هم طرف توجه مجلس واقع شد خواست از مجلس تقاضا کنم و آقا یرئیس هم امر بفرمایند که زودتر شعب تشکیل شده و این عده انتخاب شوند و بکارهائی که لازم است رسیدگی کنند و اقدام عاجل بکنند.

نایب رئیس – از آقایان استدعا می‌شود که زودتر در ظرف امروز و فردا این موضوع راعملی فرمایند. آقای مهندس فریور

مهندس فریور – عرایض بنده خیلی مختصر خواهد بود برای این که مذاکره در اطراف برنامه شده‌است انتقاد و عیب جوئی هم نسبت بمراحل مختلفه مخصوصاً مراحل اقتصادی و مالی زیاد شد بیشتر انتقاداتی که می‌شد در موضوعات اقتصادی بود و مخصوصاً متوجه بود بمیسیون آمریکائی ولی اکتفا می‌شد صرفاً بانتقاد بدون نسبت مسئول و راه اصالح بنظر بنده یک موضوعاتی بود که بیشتر باید درش صحبت شده باشد ولی نشد متاسفانه راجع باین موضوع بعد از این که اینقدر انتقاد شد راجع بمیسیون آمریکائی بنده م راجعه کردم به صورت مذاکرات مفصل مجلس در موقع استخدام دکتر میلسپو این صورت مجلس تاریخ ۲۱ آبان ۱۳۲۱ است موقعی است که استخدام دکتر میلسپو مطرح است که بنده متن ماده را م ی خوانم: رئیس کل دارائی تحت نظارت کلی وزیر دارائی تصدی مستقیم نسبت به کلیةاداره امور دارائی خواهد داشت مشارالیه با تصویب وزیر دارائی اختیار تام برای تهیه بودجه خواهد داشت و در صورتی که احتیاجی به تجدید سازمان باشد با تصویب وزیر دارائی در وزارت دارائی و سایر دوائر دولتی که بستگی مستقیم با وصول محاسبات و صرف وجوه عمومی دارند تجدید سازمان خواهد نمود و حق دارد پس از استشاره با وزیر دارائی و طبق قوانین استخدامی … الی آخر در این ماده بحث شده‌است آقایانیکه بحث کرده‌اند مخصوصاً نسبت بموضوع تعیین مسئولیت آقای رئیس دارائی آقایان امیر تیمور. دهستانی و تهرانچی بوده‌اند و مخصوصاً ایراد کرده‌اند که مسئولیت وزیر در اینجا چطور می‌شود آیا وزیر مسئول است یا خیر باید قید شود مخبر کمیسیون جوابی که داده‌است عیناً می‌خوانم: از طرف دیگر مطابق قانون اساسی وزیر دارائی است که در مقابل مجلس مئلو است باین جهت نمی‌شود دخالت وزیر دارائی را سلب کرد بنابر این با توضیحاتیکه در کمیسیون داده شده و این توضیحاتیکه در مجلس داده می‌شود و عبارت هم به عنوان تحت نظر تلقی می‌شود تصور می‌کنم که مقصود آقای تامین باشد. و چون مقصود آقایان تامین شده‌است پیشنهاد خودشان را مسترد داشته‌اند این صورت مجلس آقا مفسر قانون است در اختیارات بعدی هم که بدکتر میلسپو داده شده‌است همین کلمه تحت نظارت کلی هست بنده اینطور استنتاج می‌کنم که آقایان وزرای دارائی هم در تمام موارد انتقاداتیکه شد اینکه عرض مینم وزاری دارائی البته منظور آقای بیات و آقای اردلان هستند و حالا هم آقای فروهر اینها هم نشستند و دیدند و نخواستند یا نتوانستند مطابق این تفسیری که ملاحظه فرمودید راجع باین انتقادات وارد شوند حالا این مسئولیت نه تنها متوجةوزرای دارائی بلکه بموجب قانون اساسی همه وزراء م سئول هستند (صحیح است) اینمطلب مربوط به تعیین مسئول است اما اقدام باصلاح ما اساساً یکی از علل خرابیمان بنظر بنده ناچیز این است که در هر موردی سعی می‌کنیم که صرفاً مسئولیت را از گردن خودمان سلب کنیم حالا گردن هر که افتاد افتاد (صحیح است) و این رویه در تمام مراحل زندگی ما حکمفرما است در وزارت مالیه وزیر می‌نویسد بمعاون آقای معاون در فلان موضوع نظریه بدهید آٌای معاون برئیس اداره می‌نویسد نظریه بدهید بالاخره رئیس اداره به پائین تر بالاخره تا می‌رسدبآن عضو کوچک که تصمیم با آن عضو کوچک است عضو کوچک می‌نویسد نظریه بنده این است که به عرض می‌رسد و بسته بنظر عالی است بهمین نحو بالعکس بسته بنظر عالی است رئیس اداره هم می‌نویسد عین نظریه به عرض م قام معاونت می‌رسد معاون هم زیرش می‌نویسد نظریه فلان اداره اداره عیناً به عرض می‌رسد بالاخره مسئولیت را کسی قبول نمی‌کند همین قدر که از خودمان که مسئولیت را سلب کردیم دیگر فرک دیگری نداریم (صحیح است) بنده در این چند روزه راجع به برنامه دولت استدلالی که از موافق و مخالف شنیدم مخالفین که تکلیفشان معلوم است موافقین استدلالیکه برای بقای این دولت می‌کنند این است که الان اگر ما موافقت کنیم مسئولیت گردن مجلس می‌افتد ولی بنده گمان نمی‌کنم که هیچیک از آٌایان معتقد باشند که این هیئت اجتماع که آمده‌است اینجا می‌تواند کاری در این موقع سختی برای این مملکت بکند و بتوانند باری از دوش این مملکت بردارند برای اینکه بعضی از وزرای قدیم و وزرای جدید را که ارادت خدمتشان دارم ارادت شخصی بکنار قدرت شخصی شان را میدانم خیلی فعال و جدی هستند ولی این هیئت بالاجتماع عقیده‌ام این است که کاری برای این مملکت نمی‌توانند بکنند این نظر موافقین است که برای اینکه مسئولیت متوجه مجلس نباشد بحران ادامه پیدا نکند ما این دولت را نگاه م یداریم آقا چه بحرانی ادامه پیدا می‌کند بنده عرض می‌کنم تمام مدتی که این دولت سرکار خواهد بود و این مدت هم طولانی نخواهد بود بحران است با یک تفاوت که اگر بحرانی ایجاد شد بحران پنج روز ده روز پانزده روز طول می‌کشد در صورتیکه دولت ممکن است دو ماه یا سه ماه چهار ماه سرکار بماند و ممکن است باری هم از دوش مملکت برندارد در صورتیکه دولت این اوقات هر ثانیه اش و هر ساعتش شاید باندازه سالها ارزش داشته باشد از نظر گرفتاری هائی که ما در پیش داریم و وقت از دست می‌رود آنوقت یک روز چشماه را باز می‌کنیم در مقابل سختی و فشار و شاید پیش آمد وقایع ناگواری را که کم و بیش ممکن است پیش بینی کرد. بیشتر مذاکراتی که اینجا شد روی اصلاحاتی شد که ممکن است بشود حالا این دولت می‌کند یا نمی‌کند مثلاً یکی از مسائل بسیار عمیقی که گفته شد بیان آقای دکتر شفق بود که فرمودند ما خیلی اصلاحات احیتاج داریم و سررشته اصلاحات داشتن پول است اول باید کشاورزی را ترقی داد پول تهیه کرد و آنوقت اقدام به اصلاحات کرد آقای اردلان هم در ضمن بیاناتی که فرمودند فرمودند که یکروز می‌خواستیم بودجه بهداری را بنویسیم رسیدیم به چهارصد میلیون حالا نمیدانم مقصودشان از این مبلغ تومان بود یا ریال این جا که رسیدیم دفتر را هم گذاردیم بنابر این این مؤید نظر آقای دکتر شفق بود که ما برای اصلاحات در درجه اول پول لازم داریم پول هم از راه کشاورزی بدست می‌آید بنده می‌خواستم عرض کنم که مجلس سیزده وظیفة که داشته‌است انجام داده ولی دولت در انجام وظیفه خودش کوتاهی کرده‌است قانون آبیاری را که مجلس سیزده تصویب کرده‌است آئین نامه این قانون بامضای یازده وزیر است که امضای آقای بیات و اردلان را هم بنده پایش دیدم ولی کجا اجرا شد کی اجرا شد چرا اجرا نکردند گفتید دکتر میلسپو یک کاغذی نوشته بوزارت کشاورزی که این موضوع بند شش اختیارات من مغایرت دارد برای اینکه با من شور نشده‌است در صورتی که این قانون بعد از اختیارات بوده‌است و منطقاً و قاعدتاً قانون وارد است بر آن قانون وضع کردن کاری ندارد مجری می‌خواهد مجری خوب می‌خواهد هیچ قانونی بد وضع نشده‌است تمام قوانین خوبست و بجا است ولی بدست مجری خوب نیفتاده‌است (صحیح است) لانقربواصلواتش را گفته‌اند و انتم سکاری از یادشان رفته آنوقت دست و پای مردم اینطور گم شده‌است (صحیح است) پنبه آقا در موضوع معامله پنبه در کشاورزی رسم این بود دولت زارعین را جمع می‌کرد حالا برای این مقدمات و تهیه پنبه یک چیزی بعنوان پیش قسط می‌دادند بزارعین سال گذشته پیش قسطی را که وزارت کشاورزی بایستی بدهد بزارعین وزارت دارائی موافقت نکرد و وزارت کشاورزی از بودجه جاری خودش تل و بل کرد و یک مقداری پیش قسط بزارعین داده در موقع پیدایش محصول وزارت کشاورزی پول لازم داشت که بدهند بزارعین و پنبه را تحویل بگیرد باز در وزارت دارائی موافقت نشد یک مقدار موجودی پنبه داشت که ده میلیون تومان تقریباً می‌شد خواست او را بفروشد و دو مرتبه بدهد پنبه تحویل بگیرد این را هم موافقت نکرد وزارت کشاورزی یک فورمولی درست کرد و رؤسای وزارت پیشه و هنر را دعوت کرد که با آنها مشور کنند و اینها آمدند و کمیسیون کردند و مذاکره کردند که وزارت پیشه و هنر که مصرف کننده پنبه‌است یک مقداری پول بدهد بوزارت کشاورزی و وزارت کشاورزی بدهد بزارعین پنبه و پنبه را تحویل بگیرد وزارت ضاعت هم موافقت کرد باز این جا وزارت دارائی موافقت نکرد آنوقت نتیجه چه شد یک مقدار زیادی وزارت کشاورزی پنبه از زارعین تحویل گرفته‌است و پولش را نداده‌است و مقدار زیادی هم پنبه دست زارعین ماند است حالا شما می‌خواهید فلاحت را اینطور ترقی بدهید (صحیح است) این است ترتیب ترقی فلاحت چطور دیگر این فلاح زراعت پنبه بکند (صحیح است) قانون آبیاری که تصویب شد و اجرا نکردید حالا شما با کدام آب می‌خواهید زراعت کنید اینکه عرض می‌کنم قانون بموقع خودش خوب وضع شده‌است و مجری نداشته‌است همین‌ها است که ملاحظه میفرمائید و مجری همین آقایان بوده‌اند بنده عقیده‌ام این است که برای قانون مجری خوب لازم است یادداشت به بنده نوشت هاست از طرف آقای نبوی که در نیشابور سه ماه است پنبة مردم را گرفته‌اند و پول نداده‌اند (یمین اسفندیاری – مازندران هم همینطور است) (بعضی از نمایندگان کرمان هم همینطور) بله بالخره در همه جا این گرفتاری هست این زارع را دیگر دستش را قلم کنید پنبه نخواهد کاشت (صحیح است) بنده دیگر بقیه اش را خجالت کشیدم عرض کنیم بعد رفتند پیش متسرلمپ او گفته‌است خیر آقا ما از مصر پنبه می‌آوریم بنده خیلی مایل بودم که بدانم که آقای بیات و یا آقای اردلان که تشریف داشتند در وزارت دارائی چه کردند چه ادقامی کردند بنده می‌خواهم بپرسم آقای فروهر شما که فردا می‌روید بوزارت دارائی چه می‌کنید و چطور اقدام می‌کنید برنامه نوشتن و اصلاح امور مردم اینها ادبیات است و شعر است معنی ندارد آقای اردلان تشریف میاورند اینجا و می‌گویند بله واقعاً دزدی بگیری در این مملکت کار مشکیل شده‌است و من هر چه دوسیه فرستادم بالاخره تبرئه می‌کنند آقا قاضی که تحت نفوذ وزیر عدلیه واقع می‌شود (صحیح است) و رای خلاف می‌دهد یکدفعه که تحت نفوذ او واقع شد رای خلاف داده بعد هم می‌گوید من که باید ذای خلاف بدهم و تحت نفوذ واقع شوم بنفع خودم واقع می‌شوم آقا از اصل کار خراب است با این مقدمات بنده خیال می‌کنم که بیش از این در این موارد گفتگو بشود صبح گفته شد که قاچاقچی گری توی این مملکت زیاد شده‌است آخر این را بکه می‌شود گفت خانمهای رئیس الوزرای ما تا روز گذشته کارشان این بود که از اینجا مسافرت می‌کردند بمصر و هفته دو مرتبه می‌رفتند بمصر برای این کار مرد محترمی چند روز قبل از مصر آمده بود و می‌گفت در ظرف ۱۵ روز که من در مصر بودم فلان خانم محترمه و فلان خانم هائی که بستگی بجاهای بالاتر دارند اینها در ظرف ۱۵ روز دو مرتبه آمدند و برگشتند و کارشان قاچاقچی گری است آخر بکجا می‌شود گفت اینها گفتنش خجالت دارد ولی باید گفت الان عقیده خارجی‌ها اینست که ایران دارد بدست کسانی اداره می‌شود که غیر از جیبشان چیزی در نظر ندارند (صحیح است) بنابر این از کمک بما خودداری می‌کنند چون می‌گویند بنفع همه نیست به نفع یکعده خاصی تمام می‌شود بند ه عقیده دارم که اینها را باید گفت در هر صورت بنده بیش از این وقت مجلس را نمی‌گیرم چون گفتنی‌ها گفته شد هاست بنده شخصاً چون تجربه کرده‌ام و دیده‌ام و این هیئت بالاجتماع را قادر ببرداشتن باری از دوش مملکت نمیدانم رای باین کابینه نخواهم داد و استدعائی هم که دارم این است که تعارف و مجامله را در کارها کنار بگذاریم در هر کاری یا ملاحظه دوستی و تعارف و سلام و علیک است این را بنده معتقد نیستم حالا آقایان وزراء از من م یرنجند ولی امروز بنده از طرف یک ملت پانزده میلیونی صحبت می‌کنم فلان وزیر می‌رنجد بدرک یا بردارش با من رفیق است باشد چون بنده میدانم که کاری نمی‌توانند بکنند (صحیح است احسنت).

نایب رئیس – پیشنهادی راجع بکفایت مذاکرات رسیده‌است از طرف آقای نبوی بنده پیشنهاد می‌کنم بکفایت مذاکرات رای گرفته شود.

نبوی – چند جلسه‌است در اطراف برنامه دولت صحبت شده‌است البته موضوع مهم بوده‌است و باید هم صحبت شود ولی هر موضوع مهمی هم که درش زیاد صحبت شود شاید مفید نباشد و نتیجه معکوس گرفته شود بنده چون کسالت داشتم در چند جلسه نتوانستم شرفیاب حضور آقایان بشوم ولی مذاکرات را اجمالاً در روزنامه‌ها خواندم قدر مسلم این است که هر چه گفتنی بوده‌است گفته شده‌است و دردهای ما یکایک تشریح شد هاست و بنده تصور می‌کنم که هر چه دیگر صحبت شود تکرار همان مذاکرات است بنده هم یک عرایضی داشتم ولی چون دیدم آقایان قبل از بنده وافی تر عرایض بنده را هم اظهار داشته‌اند بنابر این بنده منصرف شدم برای اینکه اگر بنده هم می‌خواستم عرایض خود را عرض کنم یک مقداری وقت مجلس را می‌گرفتم باین جهت پیشنهاد ختم مذاکرات را کردم.

جمعی از نمایندگان – کافی نیست آقا رای بگیرید.

صفوی – بنده مخالفم آقا – برای اینکه در مذاکرات مخالف و موافق خیلی مطالب هست که روشن می‌شود هم برای دولت و برای مردم خیلی ضرورت دارد که نظریات مجلس شورای ملی را بدانند و دولت هم تذکرات آقایان نمایندگان که در موضوعهای مختلف می‌دهند یادداشت کنند که در صورتیکه رای موافق به آنها داده شد عمل کنند در هر صورت بنده با کفایت مذاکرات مخالفم و عقیده‌ام این است که سایر آقایانی هم که اجازه گرفته‌اند م طالب خودشان را باید بگویند و البته سایرین مثل آقای مهندس فریور مطالب خودشان را بطور خلاصه بیان خواهند کرد بنابراین بنده تقاضا می‌کنم آقایان اجازه بفرمایند حالا که چند جلسه در اطراف برنامه صحبت شده آقایان دیگر هم صحبتهای خودشان را بفرمایند.

نبوی – بنده هم مخالف نیستم که سایر آقایان هم مطالب خودشان را بفرمایند ولی چون معتقد هستم که هر چه باید گفته شود گفته شده حالا آقایان هم م خالف با کفایت مذاکرات هستند بنده هم عرضی ندارم و پس گرفتم.

اردلان – دولت هم ن ظر دارد که باید صحبت شود برای اینکه آقایانی که صحبت کردند تنها بقاضی رفتند بایستی صحبت شود تا موضوع روشن شود.

نایب رئیس – آقای فرخ.

فرخ – در اطراف برنامه دولت بقدر کافی مذاکره شده‌است ولی البته مذاکرات از نظر تنفقید و عیب جوئی و نکات و معایب را گفتن سهل است ولی باید در عین حال دید از چه را ه و بچه ترتیب می‌توان به نتیجه رسید آقای ساعد تقاضائی نکرده بودند برای پست نخست وزیری مجلس شورای ملی بالاتفاق قریب هفتاد و شش نفر از هشتاد و چهار نفر بایشان رای دادند و اظهار تمایل کرد ایشان هم اطاعت کردند و بامر اعلیحضرت شاهنشاهی قبول کردند وزرائی را هم در نظر گرفتند یک عده از آقایان نمایندگان موافق نبودند ایشان مراجعه کردند بفراکسیون‌ها که اگر فراکسیونها هم نظری دارند نظرشان را بدهند بعضی نظر دادند و بعضی ندادند آقای دکتر شفق در یک جلسه که خدمتشان بودم راجع بیک شخصی صحبت می‌کردند که این شخص انژینوراگریوم بود و می‌فرمودند که این شخص گندم را ازجو تشخیص نمی‌دهد حالا بنده آقای مهندس فریور را می‌گذارم جای آقای ساعد و نمیدانم که ایشان چه امپرسیونی می‌کنند و چه کارهائی خواهند کرد آقا ی ساعد یک اشخاصی را وارد کابینه کرده‌اند این اشخاص مردمانی هستند که کاربر اینها سابقه اینها عمل اینها کاملاً نشان می‌دهد در ادواری که خدمت کرده‌اند بقدری که میسر بوده‌است خدمت کرده‌اند و وظایفی را انجام داده‌اند البته بنده ه م با آقایان موافقم زیرا کثرت فشار و کثرت بیچارگی و فشار زندگانی مردم همه آقایان نمایندگان را تحت فشار قرار داده‌است و همین فشارها موجب می‌شود که ما بیشتر در امورکریتیک کنیم ولی باید راه حل را هم پید ا کرد و دید آن دولتی را که ما می‌خواهیم بیاوریم که این فکر را صد در صد اجرا کند از چه راه بکند در منزل آقای دکتر اعبتار یکعده از آقاین محترم بودند گویا آقا یمهندس فریور تشریف نداشتند که بنده عرض کردم ولی کسی عرض بنده را گوش نداد بعد از دو ماه آٌایان گفتند که فرخ درست می‌گوید آن منظور ی را که ما داریم آن منظور با این رویه انجام پذیر نیست شما یک اکثریتی را در مجلس معین کنید رئیس الوزراء و سایر وزراءو پروگرام را هم معین کنید بدهید بدستش بورد عمل کند این اکثریت با یک فراکسیون نیست رئس الوزرائی که می‌خواهد اکثریت پیدا کند باید بچند فراکسیون مراجعه کند همان کسی که فرخ می‌گوید فلانکس خوبست دکتر معظمی می‌گوید خوب نیست (دکتر امینی –' آٌا مجلس کسی را معرفی نکرده‌است و تحمیل نکرده‌است) چرا آقا بنده چندین جلسه بودم و دیدم بنده کسی را به آقای ساعد تحمیل نکردم (مهندس فریور – نباید زیر بار تحمیل رفت) بالاخره یک اشخاصی که سوابقی داشتند آنها را آوردند به مجلس معرفی کردند ما بایستی یک قدری از نقطه نظر عمل قضایا را دقت کنیم آقای مظفر زاده در فرمایشات روز قبلشان نسبت به آقای کاظمی فرمودند که ایشان معایب را فرمودند و گفتند من رای موافق می‌دهم البته یکی از مسائل موافقت با دولت هدایت دولت است چون ممکن است بعضی نکات را دولت فراموش کرده باشد و البته آن تذکرات را یادداشت می‌کند و در نظر می‌گیرد که صالح بکند. آقای دکتر عبده در مذاکرات دیروزشان فرمودند که یک عده از همین لیسانسیه ه ا و فضلا مجبور شدند که وزارتخانه را ترک کنند.

(مهندس فریور – همه ترک کردند رفته‌اند بقالی می‌کنند زراعت می‌کنند)

فرخ – برای این بوده‌است که حقوقشان مکفی نبوده‌است و بقالی نفش بیشتر بوده‌است از آنطرف بودجة هم که دولت دارد از حدود آن بودجه که نمی‌توان خارج شد اگر این موضوع را در نظر بگیرید تصدیق میفرمائید که وزیر عدلیه هم شاید آنقدر مسئول نیست برای اینکه شما یک بودجه‌ای به او داده‌اید یک قانون استخدامی هم هست و اینها باید رعایت این قوانین را بکنند اگر رعایت نکنند خودشما و بنده از آنها استیضاح خواهیم کرد سئوال خواهیم کرد که چرا قانون را اجرا نمی‌کنید بنابر این بایستی امور را از هر دو جهت تحت مطالعه قرار داد بنده از همین نظر که باید در تعیین امور مشورت به دولت داده شود در کیی دو موضوع تذکر می‌دهم بعقیده بنده در برنامه دولت یک موضوع فراموش شده‌است و او اسم وزارت جنگ است وزارت جنگ امروزه ما وزارت جنگی نیست که بدرد کار مملکت بخورد بعقیده بنده بایستی از سر نو تشکیلات جدیدی بدهد و مقدار قوای تامینیه مملکت را معلوم کند و از افسران تحصیل کرده مجرب و با ایمان استفاده کنند و اشخصا فاسد را خارج کنند و یک اصل تازة بریزند اگر آقای زند واقعاً شما قادر به این عمل باشید زهی خوشوقتی ولی بدانید که اینها را از شما می‌خواهند همین قدر که رای اعتماد داده شد از چند روز که بگذرد سئوال از شما شروع خواهد شد خود بنده از قضیه سمیرم سئوال خواهم کرد اینها را در نظر بگیرید و به بینید که قادر به انجام هستید یا خیر ولی این نکته را هم خدمتتان تذکر می‌دهم که وضعیت وزارت جنجگ قابل ادامه نیست بنده می‌شنوم سرلشگری افسرها را قسم می‌دهد بوفاداری با خودش من نمی‌فهمم این مطلب آیا صحیح است یا خیر اگر صحیح است چرا این شخص را بدیوان حزب تسلیم نمی‌کنند (بعضی از نمایندگان – اسمش را بفرمائید) حالا اسمش را نگویم بهتر است (بعضی از نمایندگان – خیر بفرمائید) سرلشگر ارفع افسرها را میرند قسم می‌دهند که به آقا وفادار باشند این کیست چه سمتی دارد آقا جرا این را بدیوان حرب تسلیمش نمی‌کنید شنیدم که یک سروان امینی است که دارد حزب درست می‌کند کلمه حزب از در وزارت جنگ تو نمی‌آید وزارت جنگ جای حزب و سایست نیست وزارت جنگ محل قوای تامینیه مملکت است جز امر مافوق نباید جیزی بدانند ما اینها را از شما می‌خواهیم امیدواریم جنابعالی موفق بشوید به انجام این خدمات زیرا اصلاحات وزارت جنگ ممکن نیست مگر با امنیت مملکت امنیت ممکن نیست مگر با قوای منظم قوای منظم ممکن نیست مگر با وزارتجنگ منظم اسلحه در مملکت باید در دست سرباز باشد و دیگری نباید مسلح باشد (صحیح است) معتقد بنده این است که فقط باید سرباز مسلح باشد و با اصول کمال ملایمت و با اصول عدالت این قوای تامینیه وظایف خودش را انجام بدهد و امیدواریم جنابعالی موفق بشوید ولی این را بدانید که از فردا صبح که تشریف می‌برید این اصلاحات را از جنابعالی می‌خواهیم موضوع دیگر که می‌خواستم عرض کنم آقای ممقانی الحمدولله در راس وزارت عدلیه تشریف دارند بنده همیشه دو کلمه را تذکر می‌دادم اصلاح قوه قضائیه و استقلال قوه قضائیه این دو کلمه را بطور اختصار عرض می‌کنیم از آقا انتظار ما این است و باید از شما هم انتظار داشته باشیم برای اینکه سوابق خدمت شما و عدالت خواهی شما و آزادی خواهی شما شما را هدایت می‌کند و ما باید از شما این انتظار را داشته باشیم ولی راه وصولش را هم صلاحیت شما از ما بیشتر هست باید آقا خودتان در نظر بگیرید. موضوع دیگری را که بنده می‌خواستم عرض کنم راجع بوزارت فرهنگ است و در وزارت فرهنگ در درجه اول آسایش معلم است که بدون وجود معلم در وزارت فرهنگ این کار را نمی‌شود کرد بنده هم مدتی افتخار خدمتگزاری این وزارتخانه را داشتم در ولایات حقوق معلم پانزده تومان بود در این تغییرات ماهی سی تومان شد و بعد هم شصت تومان شد ما بمعلم ماهی شصت تومان حقوق می‌دهیم در صورتیکه یکنفر کارگر روزی شش تومان اجرت می‌گیرد با این حال چطور می‌توانیم معلم خوب داشته باشیم پس اولین قدمی را که وزارت فرهنگ برمی‌دارد باید برای آسایش معلم و تامین آسایش آنها قدم بردارد آگر این قدم را آقا برداشتید سایر قدمها را موفق می‌شوید این را هم میدانم که بمحض اینکه آقا این پیشنهاد را بکنید وزارت دارائی می‌گوید بودجه نداریم اینجا است که بایستی هیئت دولت با المشاوره الاهم فالاهم را در نظر بگیرند و واقعاً یک کمکی بوزارت فرهنگ است اگر ما فرهنگ نداشته باشیم جیزی نخواهیم داشت و دیگر موضوع برنامه‌است بنده خیلی خوشوقتم آقای دکتر غنی که یک کسی مثل جنابعالی در راس فرهنگ هستید که اهل تحقیق و تطبیق و کتاب و درس هستید در موقعی که مرحوم اعتماد الدوله که خداوند رحمتش فرماید وزیر فرهنگ بود خدمات مهمی بوزارت فرهنگ کرد منجمله شاید آقا هم بی اطلاع نباشند که با م شاوره دبیرهای ادبی و استادان بالاخره پروگرام علمی و ادبی سه سال که با هم بود سه سال و سه سال ایشان جدا کردند و این لازم بود چرا برای اینکه شعبه ادبی محتاج است بمعلومات صرف و نحوعرب و ادبیات عرب و غیر از این باشد نمی‌توان وارد در فهم مسائل ادبی شد متاسفانه آقای اسمعیل مرآت وزیر فرهنگ شد آنوقت این آقا سه خدمت بزرگ کرد در فرهنگ یکی در عتیقات و ییک در معارف و یکی هم در اوقاف در عتیقات که امامزاده یحیی را از بیخ صاف کرد اوقاف را هم قانون آورد بفروشند فرهنگ را هم پرگرامی درست کرد که چون سایرین چنین کردند ما هم چنین می‌کنیم آمدند پروگرام را عوض کردند شاگرد ادبی که باید برود بشعبه لیسانس و باید صرف و نحو و تاریخ و جغرافیا و منطق و بدیع این شعب را به بیند حالا دو سال مثلثات و دسکریپتیف و هندسه فضائی می‌خواند البته این علوم در جای خودش خوب است ولی بدرد شاگر ادبی نمی‌خورد نتیجه این است شاگرد که می‌رود لیسانس می‌شود آن اطلاعات ادبی را نمیداند صرف و نحو نمیداند چیست سواد فارسی را ندارد لیسانسیه شده ولی صفت مشبهه را نمیداند چیست این است که بنده از آقای دکتر غنی وزیر فرهنگ تمنا می‌کنم امتحان امسال که گذشت در مدت تعطیل تابستان دبیرهای قسمت ادبیات و استادان دانش سرا را جمع کنید و شورای عالی فرهنگ را تشکیل بدهید و استاتیستیک و صورت این معلمین را در قسمت ادبی بخواهید و به بینید واقعاً این پروگرام آن منظور ادبی را تامین می‌کند یا خیر اگر ملاحظه فرمودید نمی‌کند توجهی بفرمائید که این عیب مرتفع شود قسمت دوم عرض بنده راجع بقسمت اوقاف است کلمه اوقاف در وزارت فرهنگ قبل از آقا جزو تیتر واقع شده بود هیچ توجهی باو نیست مثل اینکه وزارت معارف و اوقاف سابق اوقافی در آن نیست البته بعرضتان رسیده‌است که در فارس یک مقداری از املاک وقف تبدیل به ملک شخصی شده‌است در تهران هم سرایت کرده‌است قاسم آباد یک ملکی است که صد و هفتاد سال است وقف است وزارت دادگستری حکم وقفیت داده اجرائیه صادر کرده تصرف وقف داده وزارت فرهنگ و اوقاف عمل وقف کرده چند روز قبل یک محکمه برای رعایت نظر یک امیر لشکر حکم ملکیت داده در هر صورت اگر اداره اوقاف جزو وزارت فرهنگ است باید حفظ کرد حالا ممکن است آقایان متولیان با یک عدةهم دست شوند و تمام وقوفات ملک بشود با این قیمتی که پیدا کرده‌است.

یکی از نمایندگان – ملک شده‌است

فرخ – خوب بعد از اینهم خواهد شد که تمام موقوفات و رقبات ملک را وقف کنند تمنی می‌کنم آٌای رئیس اوقاف را بخواهید که اینها ن ظارت کنند و رقبات را حفظ کنند و البته این مسئولیت مربوط به آقا نیست متوجه وزراءسابق فرهنگ است ولی تمنی می‌کنم که آقا در این باب رعایتی و دقتی بفرمایند موضوع دیگری که بنده خواستم عرض بکنم راجع باستفاده از جوانان تحصیل کرده‌است این موضوع بسیار خوب است ولی این را خواهش می‌کنم کاملاً توجه کنید شاگردهائیکه از مدرس بیرون می‌آیند دو طبقه هستند یکعده‌ای هستند که می‌توانند شغلشان را در خارج پیدا کنند مانند طبیب مهندس یک دسته دیگر هستند که دولت باید از وجود آنها استفاده کند مانند دکتر بیطار باصلطلاح اروپائی‌ها اترنیرا چرا؟ برای اینکه رعایا ما هنوز متوجه نیستند که برای ضبط اغنام و احشامشان مراجعه کنند اخیراً بنده شنیده‌ام که یک عده‌ای که دیپلمه بودند از وزارت کشاورزی اینها را بیرون کرده‌اند اگر شما الان طاعون گاوی که در سمت غرب هست چنانکه همیشه از آنجا سرای می‌کند یا از سمت هرات یا از سمت جنوب شما که این دیپلمه‌ها را خارج کرده‌اید و اینها هم می‌روند هر کدام کار دیگری پیدا می‌کنند آنوقت شما دیگر بیطار ندارید شما که اینها را بکلی خارج کرده‌اید اینها که می‌روند در خارج کار پیدا می‌کنند اینها را باید دولت از وجودشان استفاده کند چون کمتر کسی می‌رود بفکر بیطاری بیفتد این عده‌ای که هستند تشویق کنید تا مایوس نشوند قسمت دیگری که خواستم عرض کنم و آن یک قسمت خوبی است در برنامه دولت این قسمت تعقیب و مجازات آنهائیکه از مقام خود بضرر دولت و ملت استفاده کرده‌اند این را بنده خواهش می‌کنم که همان آفتابه دزد نباشد رئیس الوزراءدزد و وزیر دزاد را هم تعقیب کنید از بالا شروع کنید آن مقامات بالاتر که حالا بنده اسم نمی‌برم و باید محکمه و مقامات صلاحیت دار تعیقب کنند آن قسمت‌ها را تحت تعقیب قرار دهید و کابینه خودتان را نیکنام کنید یک عرض مختصر دیگری داشتم و آن یک پیشنهادی است که در این باب تقدیم مقام ریاست می‌کنم و اگر توضیحی لازم پیشنهاد آٌای فرخ بشرح زیر خوانده شد:

اینجانب پیشنهاد می‌کنم ماده زیر به برنامه دولت اضافه شود.

ماده – دولت موظف است که حساب وزارت خواربار را از دو الی سه ماه دقیقاً رسیدگی کند و نتیجه قطعی آنرا به عرض مجلس شورای ملی برساند.

نراقی – در پایان مذاکره برنامه باید مذاکره شود.

نایب رئیس – اینجا یک مذاکره راجع به تحمیل شد چون بنده می‌ترسم از طرف آقایان نمایندگان و تماشاجیان یک سوء تفاهمی بشود بنده خواستم برای رفع این سوء تفاهم توضیحی داده باشم آنچه که بنده خواستم برای رفع این سوء تفاهم توضحیح داده باشم آنچه که بنده اطلاع داشتم هیچکس نه مجلس شورای ملی نه فراکسیونها نه منفردین نظری نداشته‌اند که وزیری بکابینه تحمیل کنند از ابتدای امر چیزیکه مورد توجه آقایان نمایندگان بود این بود که با وضع فعلی کشور یک اشخاص، جدی. فعال بصیر دانائی وارد کار شوند که هم باری از دوش مردم بردارند و هم مجلس با اینها تشریک مساعی بکند شاید کشتی شکسته مملکت را بورطه نجات برسانند بنابر این هیچکدام از آقایان نظری نداشته‌اند فقط از نقطه نظر همکاری و تشریک مساعی با دولت گفتند که با دولت همکاری کنیم و ممکن است یک صورتهائی داده شود که آٌای ساعد بتواند از آن صورتها استفاده کند و مخصوصاً گفته شد که بهیچوجه نظری نخواهد بود که حتماً از توی این صورتها وزرائی انتخاب بکنند حتی بعضی از آقایان از دادن صورت هم امتناع کردند بنده این موضوع را لازم دانستم که توضیح بدهم که کسی تحمیل بدولت نکرده‌است (نمایندگان – صحیح است)

نایب رئیس – آقای فاطمی

فاطمی – بنده تصدیق می‌کنم که هم مجلس خسته‌است و هم آقایان وزراء و هم آقایان تماشاچیها باین جهت خیلی خیلی مختصر عرایض خودم را عرض می‌کنم و آنچه را که می‌خواستم عرض کنم چون آٌایان مذاکره کرده‌اند صرفنظر می‌کنم و فقط می‌پردازم بآن قسمتهائیکه مذاکره نشده‌است اولاً آقای اردلان و هم آقای آقا سید ضیاءالدین فرمودند که در این مدت گذشته اشخاص می‌ترسیدند حرف بزنند و ه م می‌ترسیدند که گزارش بدهند می‌خواهم عرض بکنم که اینجور نبود یکعده‌ای بودند که نمی‌ترسیدند و در مواقع خودش حرفهای خودشانرا زدند بنده خودم مخصوصاً راجع بدادگستری گفته‌ام چون عرایض بنده بیشتر در دادگستری است همان روزیکه قانون اساسی را آوردند و همانروزیکه فرمودید هیچکس جرأت نداشت حرف بزند بنده در دو جلسه در این مجلس صحبت کرده‌ام و برای اینکه مختصر می‌خواهم حرف بزنم بنده یک قسمتش را از اداره بایگانی مجلس گرفته‌ام اینجا عرض میکننم بعد از آنکه رئیس به بنده اجازه می‌دهد (بنده در جلسه قبل ارجع بلایحه تقدیمی آقای وزیر عدلیه که بعقیده خودم راجع به تغییر قانون اساسی است در اینجا عرایضی کردم اگر چه از طرف آقای وزیر عدلیه و از طرف آقای رئیس جوابی به بنده داده نشد بی لطفی بود (کازرونی – صحیح است) برای اینکه بنده اعتراض کردم باینکه قانون اساسی را کمیسیون عدلیه حق ندارد تفسیر کند (کازرونی – صحیح است) آقا به بنده جواب دادند که ما قانون محاکمه وزراءرا گذراندیم ما اعتراضی نداریم البته کمیسیون عدلیه از طرف مجلس شورای ملی ماموریت دارد یک قوانین قضائی را که وزیر عدلیه بمجلس پیشنهاد می‌کند برای آزمایش موقتی بتصویب برساند بدست وزیر عدلیه بدهد که در موقع اجراء اگر عیوبی چیزی هست معلوم شود بعد رای تصویب قطعی بمجلس شورای ملی بیاید بنده در این خصوص ابداً حرفی ندارم هیچ اعتراضی ندارم ولی این مربوط بقانون اساسی نیست اینجا یا بعقیده آقای وزیر عدلیه برای تفسیر آورده‌اند یا بعقیده بنده برای تغییر قانون اساسی است بنده عین ماده قانون اساسی را اینجا الان قرائت می‌کنم. دو اصل است که برای تغییر است یکی اصل هشتاد و یکم می‌گوید «هیچ حاکم محکمه عدلیه را نمی‌توان از شغل خود موقتاً یا دائماً بدون محاکمه و ثبوت تقصیر تغییر داد مگر اینکه خودش استعفا نماید» تبدیل ماموریت حاکم محکمه عدلیه ممکن نمی‌شود مگر برضای خود او» یعنی نمی‌شود این حاکم عدلیه را از صندلی تمیز هم برش داشت بشعبة دیگر تمیز فرستاد حالا چون اصل موضوع مطرح نیست موضوع را می‌گذارم بموقع خودش و نظر خودم را در آنجا عرض می‌کنم و برخلاف من آقایانیکه عقیده دارند فرمایشات خودشانرا می‌کنند بعد اکثریت آقایان هر چه رأی دادند مطاع و متبع است ولی بنده یکعرضی دارم و آن این است که اصلاً آقای وزیر عدلیه قانونی را که بمجلس پیشنهاد کردند خودشان بعنوان تفسیر قانون اساسی پیشنهاد کردند خودشان بعنوان تفسیر قانون اساسی پیشنهاد کردند تفسیر قانون اساسی هم بموجب خود همان قانون اساسی می‌گوید اختصاصاً با مجلس شورای ملی است در ذیل اصل بیست و هفتم می‌گوید اختصاصاً‌با مجلس شورای ملی است. بنده گمان می‌کنم اگر تفسیر یک ماده قانون اساسی را یکروزی دولت لازم بداند و بیاورد بمجلس شورای ملی این مانعی دارد که ما بدون هیچ دلیل وجهت و سببی یک کاری که برخلاف قوانین عادی و قانون اساسی است بکنیم که قانون اساسی بیاید اینجا محرمانه برود کمیسیون عدلیه تصویب بشود؟، برای چه؟! بچه مناسبت؟ بچه دلیل حالا عقیده بنده غلط است حالا بنده نمی‌گویم تغییر قانون اساسی است تغییر نیست تفسیر است. غیر از تفسیر که معنای دیگر تویش نیست تفسیر است خودشان نوشته‌اند تغییر ولی چون تفسیر است باید بیاید بمجلس شورای ملی و اینجا بنده در آخر عرضم از مقام ریاست هم تقاضا می‌کنم که چون اینجا اصلاً برخلاف نظامنامه داخلی مجلس بکمیسیون عدلیه رفته امر بفرماینداداره تقنینیه از کمیسیون عدلیه مسترد کند) موارد زیادی هم دارد که اگر بخواهم عرض کنم اسباب دردسر می‌شود بنده را وقتیکه یکی از حضرت اجل‌ها مورد تهید قرار داده بود جواب بهش دام چون من در زندگانی یک مرتبه می‌میرم از هیچ مقامی نمی‌ترسم و در عین حال بتمام مقامات و نظامات احترام می‌گذارم همین آقای دکتر میلیسپو که استخدام ایشان مورد بحث است بنده با ابقای ایشان در ایران موافق بودم در هیئتی که بریاست مرحوم مستوفی الممالک بود در آنجا سه چهار نفر بودند که با ایشان موافق بودیم بنده بودم آقای علاء بود آقای حاج مخبر السلطنه بود و یکی دو نفر دیگر یکعده‌ای هم مخالف بودند ولی با موافقت ما نتوانستند که این کنترات را درست کنند و حتی در شب آخر یادم هست که مرحوم داور آمد بمنزل و گفتند موافقت بکن این کار را اگر نکنی تو را در کابینه دعوت نمی‌کنند گفتم نکنند حالا شاید دیگران هم بودند که نترسیدند اما موضوع عرض بنده بیشتر راجع بقضشیه دادگستری است بنده هم وزیر دادگستری بوده هم محبوس واقع شدم عرض کنم این دادگستری که فعلاً آمده‌اند صورت داده‌اند و اسمش را دادگستری گذارده‌اند و فعلاً ما داریم این دادگستری بعقیده بنده اگر نباشد بمراتب بهتر است (نمایندگان – صحیح است) بنده لازم نیست که توضیح زیادتری بدهم الان در وزارت دادگستری معمول فعلی این است که هر موضوعی که از آفتابه دوز تجازو کرد و تا موضوع رسید بدو هزار تومان ببالا فوراً یا آن دادستان مربوطه یا حاکم محکمه تلفن می‌زند بوزیر که نظر مبارک چیست که بایدتبرئه کرد یا اور را محکوم کرد.

ساسان – فعلاً معکوس است بالاتر حکم می‌کند که این کار را بکند یا نکند.

فاطمی – بنده عقیده‌ام این است وزراء دادگستری باید رابط باشد بین قوه قضائیه و قوه مقننه هیچ کار دیگری نباید داشته باشد (نمایندگان – صحیح است) این عقیده کلی بنده‌است عرض کنم این عدلیه دنیا پسندی را که آوردند برای ما درست کردند البته بنده روز اولش قضایایش را استنباط کردم آنوقتی که خودم استنباط کردم وارد شدم در عمارت برلیان دیدم قوةقضائیه را در درجه سوم قرار داده‌اند اعتراض کردم آقای معاون الدوله غفاری گفتند که دستور در بار است گفتم باید یا عوض کنید یا اینکه همه شان را برمی‌دارم و می‌روم فردا هم رفتم در هیئت دولت گفتم که بنده نمی‌توانم هر روز این دعوا را داشته باشم بنده وقتیکه دیدم آقای حاج سید نصرالله رئیس تمیز و سایر قضات زیر دست نایب سرهنگ شهربانی درعمارت موزه ایستاده‌اند دو سه نفر از آقایان که شاید یکیش همین آقای میرزا محمد رضای وجدانی بود قهر کردند و آمدند ولی متاسفانه آقا حاج سید نصرالله قهر نکرد در صورتیکه همینطور که بنده دولت را گناهکار میدانم بعضی از قضات را هم گناهکار میدانم بنده عقیده‌ام این است که آقای حاج سید نصر الله رئیس دیوان کشور که مقامش با مقام نخست وزیر یا رئیس مجلس یکی است با یک تفاوت که به آقای نخست وزیر هر وقت رای ندادیم و هر وقت اظهار عدم اعتماد کردیم رئیس الوزراء نیست ولی او را قانون اساسی مقامش را معین کرده اگر آن روزیکه آٌای نیر الملک را از عدلیه برداشتند که چرا آقا ی منصور تبرئه شده‌است و بایشان گفتند بروید رئیس دیوان کشور بشوید ایشان قبول نمی‌کرد یا در زویکه ایشان را بردند زیر دست فلان سرهنگ شهربانی یا امنیه که جزء ضباط عدلیه‌است ایشانرا نگاه می‌داشتند اگر قبول نمی‌کرد هیچ اتفاقی نمی‌افتاد (نمایندگان – صحیح است) البته بودند اشخاصیکه تحت تاثیر واقع نشدند مثل اینکه شعبه تمیز را روی یک چیز هائی منحل کردند پس آن قضاتی که شجاعت کردند و تحت تاثیر واقع نشدند هیچ اتفاقی برایشان پیش نیامد بهرحال اساس وزارت دادگستری یعنی آن نظری که بنده دارم راجع بدادگستری که اساس آن علاوه بر سایر قسمتها محاکم مختلط است که دیروز هم اینجا صحبت شد که یک محکمه جدیدی هم برایش درست بکنیم بنده با دیوان کیفر کارکنان دولت مخالفم با دیوان دارائی مخالفم با هر محکمه‌ای که غیر از خود وزارت دادگستری و محاکم عمومی باشد مخالفم (نمایندگان صحیح است) چرا؟ برای اینکه بنده عرض کردم یک تاجر را می‌برند در یک محکمه دیگر محاکمه می‌کنند و آ“ یکنفر مستخدم و نوکر دولت را می‌برند در یک جای دیگر این برای یک مقصودهائی بود ولی امروز فایده ندارد محاکم باید یکی باشد یکی دیگر مسئله قوانین خصوصی است دیروز یکی از آقایان ذکر کرد که قوانین ما اسامی دراد مثلاً همین قانون اساسی معروف است در بین وکلای دادگستری بقانون دکتر افشار خود مرحوم داور بردش در عدلیه و داور باو یک دستوری داد که فلان کار را بکن گفت نمی‌کنم و حکم تغییر ماموریتش را داد گفت بموجب قانون اساسی نمی‌توانی بکنی دیگر قانونهائی که معروف است قانون حاج رحیم آقا قانون فلان قانون فلان اینها را آقای وزیر دادگستری باید بیاورد و از بین ببرد بنده عرض نمی‌کنم که فردا که تشریف بردند این پیشنهاد قانون اساسی را بیاورند تغییرش بدهند خیر تشریف ببرند آنجا خودشان بهتر از من می‌شناسند آن قضاتی را که با یک تلفن نایب سرهنگ که می‌گفت حضرت اجل فرموده‌اند چنین و چنان بکنید و هزار دلیل غیرموجه برای آن موضوع درست می‌کرد اینها را بگذارید کنار آن خوبها را بیاورید آنهائیکه در آن عصر شجاعت کرده‌اند آنها را تشویق بکنید و بکارهای خوب بگمارید آنوقت وقتیکه فراغت پیدا کردید باید این قانون اساسی به قوت خود برگردد والا تا وقتی که قاضی مستقل نباشد کاری نمی‌تواند بکند باید استقلال کامل بهش داد بنده استدعایم راجع بدادگستری از آقا این است یک موضوع دیگر که اینجا هیچ گفته نشد این تجاوزاتی است که شده یک گزارشی است اینجا توی روزنامه نوشته شده با مضاء سرتیپ علائی راجع بنظام وظیفه بنده یک قسمتش را مجبورم بخوانم گزارشی است که بستاد ارتش می‌دهد محرمانه: (خنده نمایندگان) (در هر مرتبه که سربازان جمع آوری می‌شدند مدت دو سه ماه آنها را در کاروانسراهای بم و کرمان به حال اسف آوری نگاهداری و بعد از آنکه عدةمریض می‌شدند از بقیه هر چه ممکن باشد اخاذی کرده مرخص می‌نمودند و این کار را در عرض سال چند مرتبه تکرار می‌نمایند.

هاشمی – بنده باید بگویم صحیح است و صحیح هم هست.

فاطمی – موارد از این بدتر هم دارد چون نمی‌خواهم زیاد دردسر بدهم برای اطلاع آقای وزیر جنگ عرض می‌کنم زیرا بنده از سایر جاها اطلاع ندارم ولی در ناحیه خودم اطلاع دارم که رؤسای حوزه یا منطقه قسمتهای معین دارد مثلاً یک بلوک پنجهزار تومان است آنجا ده هزار تومان آنجا سه هزار تومان چند ماه قبل نمیدانم چطور شد که قدری وضعیت بهتر شد نمیدانم در نتیجه مراقبت رئیسی که داشت بود یا یک جهات دیگری داشت دو مرتبه صد در صد بدتر شده‌است این را باید یک توجه کاملی مبذول فرمائید که علاج اساسی بشود. ییک هم موضوع مسئله کشاورزی است که مهم است مسئله کشاورزی را هر چه باید بگویئد گفتند ولی اینکه گفته نشد موضوع دفع آفات نباتی و حیوانی است ما همه چیز را بکشاورزی مصالحه میککنیم مشروط بر اینکه برای ما متخصصین دفع آفات نباتی و حیوانی بیاورند بنده اطلاع دارم که در اغلب نقاط یک آفاتی وارد می‌شود ولی بواسطه جهالت و بی اطلاعی اقدامی نمی‌شود مثلاً بنده خودم را عرض می‌کنم که مورد ابتلای خود بنده‌است بنده خودم با برادرهایم چهار هزار درخت پسته داریم این درختها گل می‌کند و پسته هم می‌دهد ولی سالها است که بواسطه شته‌ای که دارد می‌ریزد ولی ما نمیدانیم چکار بکنیم بنده یادم هست موقعیکه آقای فرخ رئیس کشاورزی بودند در این موضوع یک مقالاتی در شفق سرخ نوشتم و از آنروز بدولت تذکر دادم کشاورزی مطبعه می‌خواهد چه بکند مطبعه باین طول و عرض برای چه بنده با این فرم مدلهائی که درست می‌کنند با تمام اینها مخالفم یک کاری بکنید که بدرد مردم بخورد امروز امریکائیها در این مملکت هستند باید از وجود آنها استفاده کنند بنده شنیده‌ام که اینها یک ماشینهائی آورده‌اند در نقاط همدان و سایر جاها استفاده از آب می‌کنند چون عرض کردم در سابق وسایل نبود رویه‌ای نبود که بخواهند از نقطه نظر عمران وآبادی اقدام بکنند برای اینکه در تمام اینمدت مراقب بودم آقا کدام سد بسته شد؟ تمام حرف بود عمل نبود کوچکترین چیزی ما ندیدیم باید این حشور و زواید را بریزید دور آنچیزی که بدر مملکت می‌خورد اقدام کنید الان وزارت کشاورزی جندین ملک از وزارت دارائی اجاره کرده‌است ولی بنده بآقایان قول می‌دهم که وزارت کشاورزی بقدر یک مالک عادی که می‌توانست از ملکش استفاده کند وزارت کشاورزی نتوانست استفاده کند در صورتیکه هزار جور وسایل هم در دست داشته کامیونهای متعدد کودهای شیمیائی این است که باندازةیک مالک عادی نتوانسته‌اند استفاده کنند این است که بنده معتقدم بایستی این رویه را عوض کرد بنده سایر قسمتها راعرض نمی‌کنم فقط می‌پردازم بیک قسمت به آقای هژیر و وزارت کشور که باید یکقدری شجاعت داشته باشید حالا که موقع ترس نیست شجاعت کنید نترسید باید این اصول هرج و مرج برداشته شود این اصول دموکراسی نیست معاون حرف وزیر را نمی‌شنود مدیر کل حرف او را نمی‌شنود. حاکم حرف همه را نمی‌شنود حالا بنده یک موضوعی را نمی‌خواهم عرض بکنم شاید جنبة غرض شخصی باشد در همین روزنامه اصفهان است که یکی از حکام لغات فرهنگستان را ملغی کرده‌است بدستور خودش بنده خودم طرفدار لغات فرهنگستان نیستم ولی هرکاری یک مقرراتی دارد این حاکم برداشته‌است یک متحد آلمانی داده‌است بادارات و لغات فرهنگستان را ملغی کرده‌است این دموکراسی نیست این لجاجت است این خوب نیست باید توجه کنید یک کسیکه یکقدری لجاجت کرد یک کسیکه برخلاف رویه اش رفتار کرد منفصلش کنید بکشیدش تحت محاکمه یک موضوع دیگر که خواستم عرض کنم موضوع انتخابات است که شنیده‌ام انتخابات بعضی جاها را توقیف کرده‌اند و هنوز مانده‌است حالا دیگر دلیلی ندارد مجلس باز شده‌است استدعا می‌کنم که امر بفرمائید هر جا که انتخاباتش مانده‌است زودتر شروع کنند بنده دیگر عرایض خودم را خاتمه می‌دهم.

نایب رئیس – آقای دولت آبادی.

دولت آبادی – بنده نه بنام موافق و نه بنام مخالف اسم ننوشته‌ام ولی مذاکراتیکه پیش آمد در نظر گرفتن وضعیت مملکت ایجاب کرد که بنده صحبت بکنم و بنام موافقین دولت هم صحبت بکنم با تمام شرایطی که در موافقت جمع است البته می‌توانم بملت تبریک بگویم که در مجلس یک آزادی و یک وضعیتی پیش آمده‌است که همه کس و همه آقایان نمایندگان می‌توانند منویات خودشانرا روی مصالح مملکت با کمال آزادی بگویند و مورد توجه و دقت قرار بگیرد و امیدوارم از این آزادی نتایج بزرگی عاید مملکت شود اما چرا من بنام موافق صحبت می‌کنم اتفاقاً در خارج از م جلس جلسات عدیده با دوستان عزیز خودم دیدم که بنام مخالفت با دولت صحبت کرده‌اند مباحثه کردند من به آنها گفتم که اوضاع رقت بار مملکت ایجاب می‌کند که ببحران و باین جریان زودتر خاتمه داده شود منی که بنام موافق با دولت صحبت می‌کنم تصدیق می‌کنم که این کابینه کابینه ایده آل نیست و خود آنها هم همچو ادعائی ندارند.

یکی از نمایندگان – مقدمة ایده آل است.

دولت آبادی – ولی نباید فراموش کرد که اوضاع مملکت اجازه نمی‌دهد که موجودی را ببریم و بجای او موجود دیگری نداشته باشیم بگذاریم این نکته را باید توجه کرد بنده به رفقای خودم گفتم که اگر شما در نظر دارید که کابینه دیگری بیاید من هم موافقم و آقای ساعد هم موافق است ولی باید بگوئید که رئیس الوزراء کیست و وزرایش کی است اگر خواستید دخالت بکنید با رفقای دیگر هم صحبت بکنید دست و پا بکنید برای او اکثریت تحصل کنید اگر ادله مثبته دارید که اینها بروند و دیگری بیاید روی فضایل و مناقب آنها صحبت بکنید و رفقای خودتانرا حاضر بکنید و بعد از آن بگوئید که آقای ساعد و کابینه آقای ساعد برود کابینه حسن بیاید کابینه حسین بیاید ولی فکر کنم که موقعیت رقت بار مملکت اجازه نمی‌دهد که بیشتر از این مملکت را معطل کنیم دوستان بنده که می‌فرمایند بحران نیست خواهش می‌کنم که پایشان را از تهران بیرون بگذارند به بینند بحران هست یا نیست (یکی از نمایندگان دو سال است بحران هست) بالاخره این فکر هم بکنیم که مجلس با یک نظر اجمالی بمملکت بایستی راضی شود که مملکت را دوجار بلاتکلیفی نگذارد چرا؟ بنده می‌خواهم من باب مثال برای استحضار خاطر نمایندگان م حترم عرض کنم که هیئت دولت روز شنبه دیروز اینجا بودند بنده اطلاع دارم که در دفتر نخست وزیری یک کمیسیونی بود برای رسیدگی بوضعیت خواربار مملکت ولی دولت در آن روز نتوانست برسد چه روزی بود؟ روزی بود که باید برای مملکت یک تصمیم قطعی بگیرند روزیکه بایستی در آن روز بهاره کاری شده باشد روزیکه باید نقشه برای مملکت که تهدید بقحطی می‌شود تهیه کرد.

اردلان – اینطور نیست باران آمد.

دولت آبادی – امیدوارم اینطور باشد البته من هم بدبین نیستم اینها را می‌گویم که پیش بینی بشودآقایانیکه با دولت مخالفت فرموده‌اند و روی اجزاء صحبت کرده‌اند البته حق دارند صحبت بکنند والبته بجا و بموقع است ولی بعد از آنکه نسبت به آقای ساعد رای داده شده‌است و ایشان کابینه را تشکیل دادند اینکه می‌گویند مطلقاً بایشان نظر داده نشده‌است من منکرم نظر داده شده‌است لااقل نظر فراکسیون این را نمی‌شود مجلس منکر شود در صورتیکه از روز اول باین نظر مخالف بودم و بآقایان عرض کردم یک نکته دیگر که قابل توجه‌است که آقایان تصور می‌کنند که اگر کابینه آقای ساعد بدکار کرد فردا یا هر روز دیگر هر وقت که وظایف خودشان را انجام نداد یا کابینه ایشان خوب کار نکرد نمی‌توانند دولتشان را استیضاح کنند و بگویند بروید خوب کار نکرده‌اید من که بنام موافق دولت اینجا صحبت می‌کنم اگر کوچکترین قصوری را از فرد فرد آقایان وزراء با وضعیت رقت بار فعلی امروز ببینم شخصاً از آنها استیضاح خواهم کرد ولی قصاص قبل از جنایت نخواهم کرد می‌گویم آنها را بگذارید بروند کار بکنند یک موضوع دیگری که در کار ماست و خیلی بدهم هست و باید آن اصلاح شود این است که ما دفع الوقت زیاد داریم و این بدی در تمام شئون زندگی ما پیدا کرده‌است همان رفقای من که من با آنها صحبت کردم که یک افرادی را نامزد بکنید برای شغل ریاست وزرائی که اگر فردا دولت مشغول کار شد مانعی ندارد که از همان فردا شروع کند و روی آن نظریات خودشانرا ایجاد کنند ولی متاسفانه این طرز نمی‌شود این کار را نمی‌کنند می‌گذارند در یک موقعی که باید این کار را بکنیم دیگر کسی را نداریم در جلسات خصوصی مجلس با کمال تاسف و تاثر ابراز داشتم که این بدبختی مملکت است کهوقتی که صحبت در وزراء می‌شود ما باید بین سهیلی و ساعد م راغة صحبت بکنیم چرا نباید در مملکت کسی دیگر را نداشته باشیم.

مهندس فریور – صحبت سهیلی هیچ نبود.

دولت آبادی – آنروز را عرض کردم جای بسی تاسف و تاثر است که ما ۳۰ سال قبل از این که فاقله‌های فصل و دانش را که باروپا فرستادیم در همین مملکت بیش از سی نفر از رجال و مردمان بزرگ بودند که ما می‌توانستیم آزادانه و با اعتماد کامل بفضیلت و تقوای ایشان بین آنها دولت هائی انتخاب بکنیم.

یکی از نمایندگان – حالا هم هستند.

دولت آبادی – اگر هم هستند من منکر نیستم کابینه هنوز مهیا و معرفی نشده چنانچه در همان جلسه بنده با کمال شدت و حدت و با کمال علاقه قلبی ابراز داشتم که باید دست جوانان فاضل و تحصیل کرده را گرفت و آورد روی کار و امروز هم م نکر این عقیده نیستم و شاید هم تا حدی گله مند باشم از نظر تحصیل که چرا استفاده از جوانهای ما در کابینه نشده‌است من با رفقای خودم مخصوصاً در همین مجلس با آقای رئیس الوزراء صحبت و مذاکره کرده‌ام که در معاونت و پست‌های مؤثر و مهم از وجود جوانان استفاده نمایند.

مهندس فریور – بخدا نخواهند کرد.

دولت آبادی – اما از این موضوع که بگذریم من دلیل خودم را بر موافقت تشکیل این کابینه و شروع آنها بکار گفتم که چیست بنده عقیده دارم که بهتر اینست که قضایا را از هم تجریه کنیم بجای تذکرات که لازم است داده شود و البته باید هم داده شود و البته لازم است که مجلس راهنمای دولت باشد ولی باید سعی کرد که آنها را طبقه بندی کرد البته دردهای بیدرمان زیاد است مشکلات فراوان است ولی باید سعی کرد که طبقه بندی کرد الا هم فالاهم را در هر کاری در نظر گرفت بنده عقیده‌ام اینست که امروز موقع فلسفه اجتماعی در مملکت نیست امروز باید فکر نان کرد برای مملکت امروز باید فکر اساسی کرد بنده در چهارماه پیش از این که آقا ی دکتر میلسپو را در اصفهان ملاقات کردم بایشان تذکری دادم گفتم آقای دکتر میلسپو حتماً طبق قانون جدید یکه آورده‌اند درست یا نادرست بایستی از املاک مزروعی مالیاتی وصول کرد و شورع بکنید به ممیزی تا فرصت دارید این ممیزی املاک را شروع بکنید ضمناً یک میزانی بدست شما می‌آید که میزان عایدی املاک چیست زیرا که بنده دو سال قبل از نزدیک مشاهده می‌کردم روزگار بد این مملکت را با پریشانیها و دردهای بیدرمانی که دارد بجای پنجهزار نفر، شش هزار نفر مامورین غله بفرستید میزان استعدادی هر محل را پیش بینی کنند وضعیات طبیعی سال حکم می‌کند که آن سال خوب است یا متوسط است یا بد است بآن میزان از آنها بگیرید اینقدر مردم را تحت شکنجه مامورین قرار ندهید الان هم باید تذکر بدهیم که از آٌای وزیر دارائی و هیئت دولت تمنا می‌کنم برای این که قدم عملی برداشته شده باشد و اوقات کمیسیونها بهدر نرود پیشنهاد می‌کنم و تمنی می‌کنم کمیسیونهائی که مورد اعتماد باشد تا وقت نگذشته‌است تشکیل دهند چون الان در بعضی نقاظ مملکت ضبط غله شروع شده‌است یا لااقل حصار شروع شده‌است باید کمیسیونها را معین کنند و به تمام نقاط مملکت اعزام دارند و میزان متوسط ضبط محصول را معین کنند و هر کجا که کسر دارد از جاهائی که انشاء الله زیاد دارد آن کسری را تامین کنند تا بشود یک قدمی برای تامین خواربار عملاً برداشت موضوع دیگری که کمال اهمیت را دارد موضوع امنیت است الان نه تنها خارج از شهرها بلکه در همین شهر تهران هم مردم خواب راحت ددر خانه هایشان ندارند و این اعتراض بدولت فعلی نیست نواقص گذشته‌است و باید تذکر داد که در رفع آن بکوشند ولازم است عرض شود که این ۱۲۵ میلیون تومان که از بودجه این ملت و این مملکت ناتوان صرف وزارت جنگ و تشکیلات آن می‌شود اقلاً باید این استفاده را بکنید که این نیروی موجوده کمک بکند و شهربانی و قوای ژاندارمری برای حفظ امنیت و این هم خیلی کار ساده و عملی است الان یک تشکیلاتی داریم از همین تشکیلات موجوده برای امنیت مملکت استفاده کنید و این را مخصوصاً خواهش می‌کنم از آقای وزیر کشور و آٌای وزیر جنگ که با هم تشریک مساعی کنند و یک قدم عملی در این موضوع بردارند موضوع دیگر موضوع بهداری است آقایانی که روی امور کشاورزی صحبت کردند نکاتی که فرمودند صحیح است و کشاروزی و توجه و توسعه کشاورزی فوق العاده برای مملکت را صرف کارهای بیهوده کردیم یک قدمهای اساسی روی کارهای کشاورزی برداشته بودیم امروز مملکت ما غنی بود و همه کار می‌توانستیم بکنیم ولی متاسفانه آنموقع از دست رفت انشاء الله در آتیه توجه خواهد شد ولی یک درد بیدرمانی که در کار زراعت و کشاورزی هست قضیه بهداشت رعایا و بهداری آنها است من اطلاع دارم عده زیادی از رعایای یزد اصفهان برای زراعت به طهران آ,ده‌اند ولی اینها بیش از یکسال نتوانستند در اینجا دوام بیاورند برای این که مرض مالاریا با تمام عوارض خطرناکش در این جا هست بایستی با این مرض مبارزه کرد و اگر مبالغه نشود بایستی عرض کنم که مالاریا با تمام مردم ایران کاری کرده‌است که آنها را از استعدا کار کردن انداخته‌است و موضوع مبارزه با مالاریا در این مملکت و برای اصلاح همه چیز این مملکت یک مسئله قابل توجهی است اما برای اینکه قدم عملی برای این کار برداشته شده باشد بنده یک پیشنهاد کوجکی به آقای وزیر بهداری تقدیم می‌کنم: از اتومبیلهائی که زیر پای مامورین و رؤسای ادارات و مامورین وزارت جنگ هست تعداد زیادی از آنها بیهوده و بدون فایده زیر پای آنها است من پیشنهاد می‌کنم در هیئت دولت صحبت کنند پنجاه تا از این کامیونها و اتومبیلها را بگیرند و پست‌های سیار بهداری برای مبارزة با مالاریا به فرستند و از مصارف بیهودةکه در وزارت بهداری و جاهای دیگر می‌شود بزنند و صرف این کار کنند و مردم سالم تهیه کنند و مخصوصاً تمنا دارم نسبت باین موضوع بخصوص توجه بیشتری بکنند راجع به فرهنگ و اصلاحات دادگستری تمام موضوع هائی بود که آقایان دیگر مخصوصاً آقای فاطمی متذکر شدند که نقص قوةقضائیه از کجا است استقلال قوة قضائی با بودن محاکم اختصاصی معنی ندارد راجع به فرهنگ هم امیدوارم موردی پیش بیاید که بنده مفصلاً صحبت کنم و افکار و عقاید خود را از نقطه نظر نمایندگی بگویم ولی یک موضوع دیگری را هم که نمی‌خواهم فراموش شود و باید بگویم این است که در مضووع پنبه و صحبت هائی که آقای مهندس فریور دوست عزیز بنده فرمودند بنده هم علاقمند بودم و تلگرافاتی از نقاط مختلف مملکت داشتم که خواستم روی آن اقدام شود تلگرافاتی از گرگان وو ساری و سایر نقاط مازندران و اصفهان داشتم در این موضوع در اولین فرصتی که دست داد بنده از آقای وزیر کشاورزی وقت گرفتم و رفتم بوزارت کشاورزی دو ساعت تمام راجع به موضوع پنبه با حضور رئیس اداره پنبه صحبت کردیم مشکلات خیلی زیاد است دو میلیون پنبه در نواحی مختلف ممکت زیر نظر وزارت کشاروزی است و هنوز مورد استفاده قرار نگرفته‌است و یک مقداری هم در حال تلف و در دست تضییع افتاده‌است پول هم بمردم داده نشده‌است در این موضوع چنانکه به آقای وزیر کشاورزی هم گفتم من معتقدم که بایستی دو اداره داشت یعنی کشاورزی دو اقدام باید بکند یکی از نظر جمع آوری محصول و یکی هم از نظر بهبود زراعت پنبه که یکی از مایحتاج اساسی ماست البته این کار یک برنامة وسیع زراعتی می‌خواهد که بایستی روی آن اقدام کنند و فعلاً اقدامی که موثر بوده‌است و ایشان کرده‌اند (دولت نکرده‌است) خدمت آٌایان نمایندگان لازم است عرض کنم که یک مقداری پول برای پرداخت به صاحبان پنبه فرستاده شده‌است و یک مشکل دیگری هم که در کار پنبه بود این بود که مقداری پنبه در شمال مانده بود که وسائل باربری نبود اخیراً موفق شده‌اند که وسائل بیشتری برای حمل پنبه از باربری شمال استفاده کنند و امیدوارم تا حدی این مشکل رفع شود. موضوع دیگری که این جا صحبحت شد و بنده ناچارم توضیحاتی عرض کنم که رفع ابهام شده باشد راجع به ایلات است آٌای آقا سید ضیاء الدین بیاناتی فرمودند و متاسفانه خودشان تشریف ندارند که بشنوند ولی بخود ایشان در خارج گفتم ایشان تجویز کردند یا فتوی دادند که ایلات اگر مسلح باشند خوبیست بنده بایشان مثل سایر آقایان نمایندگان که ارادت دارم ارادت دارم ولی مرید متعبد هیچکس نیستم مرید با اراده هستم و تسلیم منطق هستم حرف خوب ایشان خوب است حرف بد ایسشان بد است تصدیق می‌کنم که در بدن افراد ایلات و عشایر بهترین خون پاک ایرانی موجود است ایلات و عشایر بدون تردید با خون فرزندان رشید خودشان در مواقع عدیده برای مملکت قداکاری کرده‌اند و از آزادی مملکت دفعاع کرده‌اند تصدیق می‌کنم که با ایلات بد رفتاری شده‌است و آنها را اذیت کرده‌اند و مالشان را برده‌اند (صحیح است) وقتی که بنده سیمای آقای اسعد را می‌بینم هنوز آثار آزار و شکنجه‌های دوره حبس را در سیمای ایشان مطالعه می‌کنم و همچنین سایر آقایان (یکنفر از نمایندگان – آقای قبادیان را هم بفرمائید) بنده راجع بهمه گفتم اما با تمام این وضعیات مجبور نخواهیم بود که اسلحه دست آنها بدهیم بنده با حکومت ملو ک الطوایفی مخالفم و این ترتیب مخالف با استقلال مملکت است (صحیح است) ایشان در اظهار این عقیده بی لطفی کردند یا بی مطالعه فرمودند این را بنده تصدیق می‌کنم و باز هم تصریح می‌کنم به ایلات و عشایر باید املاکشان را پس داد بلکه با ضعاف مضاعف آنچه غرامت آنها متحمل شده‌اند بایستی مملکت بآنها بدهد و آنها را در آسایش و رفاه قرار بدهد. من باز تکرار می‌کنم که ایلات و عشایر مایه امید قطعی و قلبی این مملکت هستند و بایستی همانطور که پیشنهاد شد شورای عالی عشایری تشکیل شود بایستی با آنها همدردی کرد بر جراحات گذشتة آنها مرهم گذاشت و التیام داد و از آنها باید تشویق کرد ولی در عین حال تنها و فقط اسلحه باید در دست دولت باشد تسلیح عشایر موضوعی ندارد و نباید اسلحه در دست آنها باشد و تقاضائی که بنده در خاتمه عرایضم دارم این است که اگر چه خود بنده گفتنی زیاد دارم ولی تا حدی که لازم بوده‌است مطالب گفته شده‌است اگر آقایان وجود بحران را قائل هستند باختصار بکوشند و زودتر مذاکرات کافی شود که تکلیف دولت معلوم شود.

وزیر مشاور (آقای بیات) – آقای نخست وزیر در این دو سه روزه که در اطراف برنامه مذاکره می‌شد اینطور نظر داشتند که از طرف دولت کمتر صحبت شود و آٌایان موافق و مخالف هر نظر اصلاحی که دارند اظهار بفرمایند که حقیقتاً برای دولت اطلاعاتی بدست بیاید که شاید بتواند از آنها استفاده کند و بموقع اجرا و عمل بگذارد و بهمین جهت بود که آٌایان رفقای مادر صحبت کمتر وارد شدند و البته مذاکرات و فرصت را به آقایان نمایندگان دادیم که آنچه نظر دارند بفرمایند ولی بنده برای این که یک قسمت مذاکرات در اطراف وزرای دارائی این مدت و همچنین راجع به میسیون امریکائی شد لازم داسنتم که در جواب اظهاراتی که شد مختصری عرض کنم. آقایان مستحضر هستند که بنده در دورة سیزدهم بسمت نمایندگی مفتخر و در مجلس بودم البته موقعی که میسیون امریکائی از طرف دولت پیشنهاد شد که برای خدمات مالی استخدام بشوند یک نظر سیاسی اساسی در این قسمت بود که همانطور که بعضی از آقایان هم اظهار داشتند از همان نقطه نظر سیاسی هم دولت و هم مجلس شورای ملی صلاح دیدند که برای اصالح اوضاع مالیه مملکت و وضع اقتصادی مستشارانی از دولت امریکا خواسته شود و استخدام شود البته در این موقع بواسطه این که جنگ بود و وضعیاتی که بود بالاخره موفق شدیم که آٌای دکتر میلیسپو را برای این خدمت استخدام کنیم و بایشان اجازه داده شد که هشت نفر نه نفر را همراه خودشان برای معاونت در کارهای خودشان استخدام کنند و بیاورند ایشان بایران آمدند و روی همان سابقةکه داشتند در ایران با یک حسن نظری که از طرف مجلس شورای ملی ایشان مشغول کار شدند البته بعد از چندی از طرف دولت وقت از بنده تقاضا شد که بنده وارد خدمت وزارت دارائی بشوم در صورتیکه خود بنده مایل نبودم که از طرف مجلس کناره گیری کنم ولی برحسب تقاضای بعضی از دوستان مجبور شدم ولی باز هم از نقطة نظر صلاح مملکت و از نقطةنظر اینکه بلکه بتوانم این نظر سیاسی که هست تصویب بکنیم و بتوانیم از این مستخدمینی که استخدام کرده‌ایم استفاده کامل کنیم و خدماتی را که انتظار داریم بطور خوبی انجام دهند بنده از این جهات این خدمت را قبول کردم و در وزارت دارائی مشغول شدم البته در قسمت وزارت دارائی و اموری که مربوط بوزارت دارائی بود از جمع آوری و چیزهای دیگر التبه قدری بهتر شد ولی نمی‌شود گفت که آن اصلاحاتی که در نظر بود کاملاً اجرا شد با اینکه قضایای تثبیت و قضای خواربار طرف اهمیت و طرف توجه دولت واقع شده بود و اجناس روز بروز ترقی می‌کرد دولت در نظر گرفت این قسمت را هم بدکتر میلسپو واگذار کند و ایشان برای اینکار اختیاراتی خواستند که آن اختیارات را دولت به مجلس شورای ملی پیشنهاد کرد و در مجلس شورای ملی هم آن اختیارات برای دکرت میلسپو تصویب شد. در قسمت قرارداد و استخدام اولیه البته همانطور که مذاکره می‌شود یک اختیاراتی در قانون استخدام بایشان داده شده که آن اختیارات در تحت نظر وزیر دارائی و با تصویب وزیر دارائی است ولی در قسمت اختیارات اخیر التبه این اختیارات مشخص دکتر میلسپو داده شده حتی اگر بآن اختیارات توجه بفرمائید ملاحظه خواهید فرمود که نظر دولت و نظر دیگران در این اختیارات مدخلیتی ندارد اختیاراتی است شخصی که ایشان می‌توانند نسبت بامور تثبیت قیمت‌ها و خواربار و نسبت بسایر چیزهائی که در آن اختیارات هست خودشان شخصاً تصمیم بگیرند و آئین نامه هائی بنویسند و بموقع اجرا بگذارند (مهندس فریور – پس وزیر دارائی لازم نیست) البته در قسمت امور وزارت دارائی که در تحت نظر وزیر دارائی بوده‌است تا مدتی که بنده بودم با شور و مشورت بنده انجام م یشد و در این امور هیچ اختلفا نظری در اوائل امر بین بنده و ایشان نبود و امورمالی جریان طبیعی خودش را داشت و ملاحظه میفرمائید بودجه پارسال هم که تنظیم شد بهمان ترتیب که تصویب شد جمع و خرج آن انجام شد یعنی آنچه که باید پرداخته شود پرداخته شد و آنچه که باید وصول بشود وصول شد و وضعیت مالی ما هم آنطور که اینجا اظهار شد در بحران نبود پارسال بطور عادی جمع و خرج مملکت بعمل آمد و احتیاج بهیچ نوع کمک و قرض خارجی پیدا نکرده‌است ولی التبه در قسمت تثبیت قیمت‌ها و خواربار بطوری که عرض کردم اختیارات را مجلس شورایملی باو داده‌است و دولت و هر وزیری که سرکارباشد فرق نمی‌کند چه بنده باشم چه آقای اردلان و چه آقای فروهر تفاوتی در این قسمت نیست آن اختیارات را ایشان دارند دولت هم موظف است تا موقعی که آن اختیارات به حال خودش باقی است اطلاعت قانون را بکند یعنی هر وزیر دارائی یا هر دولتی که باشد تا وقتی که این قانون بقوت خودش باقی است مطابق آن قانون با میسیون امریکائی و دکتر میلسپو رفتار کند و ما نمی‌توانیم با بودن آن قانون و اینکه مجری قانون هستیم برخلاف قانون رفتار و عملی کنیم. البته مشکلات مملکت هم زیاد است و اینهم یک چیزی نیست که بشود منکر شد دنیا در حال جنگ است اوضاع اقتصادی در همه جا مشکلات فراوان دارد از حیث حمل و نقل و تهیه اجناس در همه جا یک مشکلات زیادی هست و تا وقتی هم که این جنگ هست تا حدی این مشکلات خواهد بود ولی در قسمت تثبیت قیمت‌ها و غیره نظریات امریکائیه با مقتضیات مملکت ما تا یک حدی اختلاف دارد فرض بفرمائید در همین قسمت انحصار درجاهای دیگر با امریکا طرز عمل انحصار یک طرز منظم و مرتبی است و بهمان ترتیب مرتب عمل می‌کنند و پیش می‌روند ولی در مملکت ما امروز آن مقتضیات موجود نیست و البته طرز عملی که در امریکا هست در مملکت ما قابل اجرا نیست و در این امورات اینکه ملاحظه میفرمائید خوب پیشرفت نکرده‌ایم و یک نکس هائی پیدا شده‌است و یک عیبهائی پیدا شده‌است یک اندازة آن از این جهت است که عرض کردم برای اینکه در آنجاها اگر قبول کنند که باید انحصار باشد کاملاً بمعنای انحصار عمل می‌شود بازار سیاه دیگر وجود ندارد ترتیب تقسیم هم از هر جهت وسائلش فراهم است ولی این کار در اینجا یک تئوری است زیرا نه وسائل کافی داریم و نه اسباب کارش را البته نمی‌توانیم آنطور که باید عمل کنیم و آنوقت یک مشکلاتی پیش می‌آید. بنده تا زمانی که در مالیه بودم همانطور که عرض کردم مطابق قوانینی که از مجلس شورای ملی گذشته‌است نسبت به میسیون امریکائیعمل می‌کردم حتی در بعضی قسمتها اختلاف نظری اگر پیدا می‌کردیم رفع می‌شد ولی یک اختلفا نظری در اواخر با دکتر میلسپو بنده پیدا کردم در آن روزهای آخری که در وزارت دارائی بودم راجع به قیمت دخانیات که بنده نظر دادم که نباید قسمت بالا برود و ایشان برخلاف نظر بنده قیمت را بالا بردند بنده هم اعتراضی بایشان نوشتم و جوابی هم داده شد و بعد هم مطابق قرارداد ایشان بایشان نوشتم اگر این قسمت را رعایت نکنید و اصلاح نکنید من مجبور هستم مطاق آن ماده از قرارداد شما که تکلیف این قسمت را معلوم کرده‌است امر به م جلس مراجعه کنم این بود که بعد مجلس خواست بنده از کار وزارت دارائی برکنار شدم و مجلس هم دوره اش تمام شد و سابقه این قضیه در وزرات دارائی هست و اینطور نبوده‌است که آنچه آنها بخواهند ما اجرا کنیم یا تسلیم محض باشیم ما آنچه را که قانون معین کرده بود البته طبق قانون با آنها رفتار می‌کردیم و همانطور عمل می‌شد حالا یک موضوعی است که بایستی تحت نظر بیاید و این قضیه یک موضوع مهمی است از نقطةنظر سیاسی و از نقطةنظر مملکتی و در این اختیارات و در این قراردای که هست حالا که از طرف مجلس شورای ملی یک اظهاراتی می‌شود دولت باید در این موضوع یک مطالعاتی البته با خیلی احتیاط باید بکند و همانطور که عرض کردم خیلی با احتیاط در اطراف این موضوعات باید رسیدگی کند به بیند امروز مطابق مقتضیات چطور باید عمل شود و هر طوری که بنظر دولت رسید با مجلس شورای ملی هم مشورت می‌کند و هر طوری که مقتضی شد نسبت به این اختیارات و قراردای که هست تجدید نظر می‌شود ولی بطور کلی بنده عقیده‌ام این است که بایستی تا موقعی که یک قانونی هست آن قانون بقوت خودش باقی باشد و هرکس مامور اجرای آن قانون است باید آن قانون را محترم بشمارد و هر ساعتی هم که مجلس شورای ملی و دولت در یک قوانین نقصی به بینند باید البته مطالعه کنند و آن نقص قانون را رفع کنند نه این که برخلاف آن قانون قبل از آنکه نقص آن رفع شود عمل کنند بنابر این لازم است عرض کنم اینکه آقایان اظهاراتی فرمودند نسبت بوزرای دارائی البته وزرای دارائی هیچکدام نمی‌توانستند برخلاف قانونی که مجلس شورایملی وضع کرده‌است رفتار کنند و ما هم هر عملی کرده‌ایم برخلاف قانون نبوده‌است و گمان نمی‌کنم هیچ کدام از رفقای بنده و بنده نسبت بمملکت خودمان و نسبت بمصالح مملکت خودمان بی قید و یا لاقید باشیم و کمتر از بعضی از آقایان دلسوزی در این قسمت داشته باشیم و چنانچه بتاریخ زندگانی هر کدام مراجعه شود ملاحظه خواهید فرمود که زندگانی هر کدام ما روی چه اصول و ترتیبی بوده‌است. راجع بیک قسمت دیگری که آقای فریور اینجا خیلی با حرارت مذاکره نمودند تصور می‌کنم نسبت ببعضی از رفقایشان بطور بی انصافی حکمیت کردند و بنده امروز هیچ مقتضی نمیدانم که در مذاکرات مجلس طوری صحبت شود که آن مذاکرات بیک اشخاصی بربخورد و ماها هیچکدام حقیقتاً امروز آرزوئی که در مقام خودمان باقی باشیم نداریم و شاید اگر حاضر برای خدمت شده‌ایم برای این بوده‌است که امروز لازم است در این مملکت یک اصلاحاتی کرد و شخص آقای نخست وزیر حقیقتاً یک آدم وطن پرست و صالحی هستند و هیچوقت راضی نبوده‌اند که برای ریاست وزرائی یک جزئی اقدام بقدر سر سوزنی بفرمایند از طرف مجلس شورایملی بایشان اظهار تمایل شد و ایشان هم البته بماها اظهار تمایلی فرمودند که با ایشان همکاری کنیم و ما هم از نقطةنظر ارادت و ایمان و عقیده‌ای که بایشان داشتیم و از نظر اینکه امروز بر هر فردی لازم است که در مملکت هر چه از عهد هش برمی‌آید خدمت کند حاضر شدیم که با ا یشان همکاری و کمک کنیم البته ایشان هم انتظار از مجلس شورایملی دارند هم آقای نخست وزیر و هم هیئت دولت در این موقع سختی که ایشان این مسئولیت را قبول کرده‌اند با ایشان با نهایت صمیمیت همفکری و کار بکنند بلکه انشاء الله ما هم موفق شویم برای این مملکت در این موقع خدمتی بکنیم و اگر انشاءالله مجلس شورایملی این موافقت را بفرمایند این مساعدت را بفرمایند کمک بایشان بکنند امیدوار هستیم که بتوانیم یک خدماتی بکنیم از آنطرف هم همانطور که اظهار شد اختیار بدست مجلس شورایملی است و هر ساعتی که خدای نخواسته آقایان نمایندگان دیدند که یک اقدامی برخلاف مصالح مملکت کردند آنساعت می‌توانند نسبت بآن وزیر یا آن دولت یا شخص نخست وزیر هر نظری دارند اظهار بفرمایند ولی البته حکومت کردن قبل از عمل مقتضی نیست و امروز هم بنده عقیده ندارم که یک نماینده محترمی که مسئولیت امور مملکت را دارد امروز بگوید که من ناظر می‌شوم بنظر بنده هیچ مقتضی نیست امروز باید هر کس که یک مسئولیتی را در مملکت بعهده می‌گیرد بایستی حقیقتاً عقیده و آن نظریه خودش را اظهار بکند اگر واقعاً بودن این دولت را صلاح میداند و میداند که باید کار کند و صلاح است روی کار باشد کمک کند و موافقت کند و ارگ صلاح نمیداند البته یک دولت دیگری را در نظر بگیرند که بتواند کار بکند و الا یک دولت ضعیفی را درست کردن یک عده ممتنع شدن یک عدة مخالف شدن یک عده موافق شدن بعقیدة بنده با مصالح امروز مملکت مقتضی نیست (صحیح است) این نظر به بنده بود و امیدوار هستم که مجلس شورای ملی با این دولت یا هر دولتی که امروز آقایان نمایندگان مجلس شورای ملی در نظر می‌گیرند یک صورت واحدی را در نظر بگیرند و با آن دولت با وحدت نظر و یک جهتی مشغول کار شوند که این گرفتاری‌ها و این مشکلات و تمام این قسمتهائیرا که آقایان اظهار فرمودند و ما هم تصدیق داریم که باید اصلاح شود اصلاح شود و اصلاح تمام این امور فقط و فقط منوط بوحدت دولت و مجلس شورای ملی است و اگر انشاءالله موفق باین قسمت شدیم ممکن است موفق باصلاحات هم بشویم و الا ممکن نیست که موفق بهیچ اصلاحی بشویم (صحیح است)

نخست وزیر (آقای ساعد) – آقایان نمایندگان محترم: البته بحث در اطراف برنامه خیلی از حقایق را برای ما روشن کرد و خیلی متشکرم از مذاکرات و تذکرات و اظهار آقایان نمایندگان محترم و انتقادات و اشاراتی که فرمودند با احترام تلقی میوشد و در قبول نظریات و رفع نواقص سعی و کوشش خواهیم کرد به خیلی نکات آقایان ا ینجا اشاره فرمودند و یکی یکی می‌خواستم تشریح کنم ولی از آنطرف هم می‌خواهم زیاد مزاحم آقایان نشوم. اینجا اشاراتی شد که چرا قانون تعلیمات عمومی اجرایش در برنامه ذکر نشده‌است قانون تعلیمات عمومی از وقتی که قانون شد برای هر دولتی اجرایش واجب و لازم است اجرای قانون که دیگر ذکر آن لازم نیست ما نیامدیم اینجا که قانون را نقض کنیم ما آمده‌ایم قانون را اجرا کنیم. راجع به ارتش ایران این جا صحبت شد که چرا در برنامه ذکری از آن نشده‌است راجع به ارتش این جا نوشته‌ایم (استقرار امنیت عمومی) استقرار امنیت عمومی را بدون ارتش که نمی‌شود انجام داد (صحیح است) راجع به تشکیلات ارتش این دولتی که امروز سرکار آمده‌است اول مرام او این است که تشکیلات ارتش را براساس محکم و صحیحی قرار بدهد. بنده خودم استاندار بودم در رضائیه دهات رضائیه را رفتم و گشتم مخصوصاً بچه‌های آن دهات را جمع کردم و دقت کردم در چند ده از سی نفر بچه که آنجا بودند اغلب را ناخوش دیدم با شکم‌های بالا آمده آن دهات باصطلاح آنجاها دهات عجم بود که در آن دهات مخصوصاً حساب کردم از سی نفر شانزده نفر هفده نفر ناخوش بودند ولی از دهات کردنشین از سی نفر پنج نفر، شش نفر ناخوش بودند اینهم نبود مگر این که کردها بیشتر به آئین اسلام معتقد بودند. (آصف – احسنت) و در خانواده هایشان بیشتر رعایت قوانین اسلامی را می‌کنند مخصوصاً برداشتم گزارش دادم اگر پادشاه وقت سرباز می‌خواهد سرباز را باید از طفولیت تربیت کرد سربازی که تراخم دارد و مالاریا دارد این در بیست سالگی برای مملکت سرباز نمی‌شود (صحیح است) در قدیم یونانیها پادشاهان ما را متهم کرده و می‌گفتند پادشاهان ایران هر کس که بچه دارد از آنها می‌خرند و هر خانوادةکه بچه زیاد داشت بآنها پول می‌دادند و طفل آنها را می‌گرفتند برای سربازی و در حقیقت پول خون آن بچه‌ها را می‌دادند ولی حقیقت امر این جور نبود پادشاهان قدیم ایران سرباز را از گهواره تربیت می‌کردند. بنده نمی‌خواهم این جا در این برنامه یکی یکی و ماده به ماده دفاع کنم ولی لازم است بعضی توضیحات داده شود. در خصوص امنیت عمومی و قضائی و استقلال قضائی این جا صحبت هائی شد و آقایان موافقین هم جوابهائی دادند بنده وارد جزئیات نمیوم آقای وزیر دادگستری که برای این کار معین شده‌اند بنده بایشان عقیده دارم و ایمان دارم و امیدوارم تمام منظورات نمایندگان محترم را بجا بیاورند و عملی بفرمایند. صحبت خواربار و وسائل تامین خواربار شد من معتقدم که این دولت می‌تواند این کارها را انجام دهد. آقایان میدانند که بنده داوطلب این مقام نبودم از آن طرف وقتی از طرف مجلس شورای ملی و آقایان نمایند محترم به بنده اظهار تمایل شد بنده خدمتگذار مملکت هستم من سرباز هستم و از زیر خ دمت به مملکت نمی‌توانم شانه خود را خالی کنم (صحیح است) در تامین خواربار بزرگترین و جدی ترین مساعی دولت برای تامین خواربار بکار خواهد رفت. در قسمت سعی در تعدیل و تنزل قیمت‌ها تعدیل قیمتها اگر نیشود بنده معتقدم که اساس تمام تشکیلات ما بهم خواهد خورد آقایان نمایندگان میدانند که امروز از وزیر گرفته تا آن منشی آ÷ر شما به آنها فقط حقوق ده روز معاششان را می‌دهید اگر نتوانید فعلاً لااقل مخارج بیست روز آنها را بدهید که با قناعت بتوانند زندگی کنند شما نمی‌توانید هیچ کاری را انجام دهید. این است که این جا نوشته شده‌است تامین حداقل زندگانی برای افراد. این جا ایراد گرفته شد که از کارگر و بیمه کارگر صحبتی نشده‌است آقایان نمایندگان میدانند که در مجلس گذشته قانون بیمةکارگران از تصویب مجلس گذشت و عرض کردم ما برای اجرای قانون آمده‌ایم نه برای نقض قانون و در این مملکت تا وضعیت کارگر و بزرگر اصلاح نشود هیچ کاری اصلاح نخواهد شد و اینها اگر درست نشود و بهتر نشود نمی‌شود کار مملکت را اصلاح کرد زیرا آنها هستند که ما را بزرگ کرده‌اند و به این جا رسانده‌اند در تاریخ است که هر ایرانی اجداش دهقان بوده‌است (صحیح است) در خصوص تقسمات کشور بنده خودم چون والی بودم استاندار بودم این را بخوبی قبول دارم که باید در تقسیمات کشور تجدید نظر بشود و اهالی محل را هم باید در امور محلی شرکت داد که مخ صوصاً اهالی محل درد خودشان را خودشان دوا کنند البته کسانی که از مرکز می‌روند آنطور که باید به دردهای هر محل آشنا نیستند اهالی محل خودشان بکارهایشان بیشتر علاقمند هستند راجع به تنظیم برنامة چند ساله در این قسمت هم ایرادی به ما نیست ما می‌خواهیم برنامه‌ای تنظیم کنیم که هر دولتی آمد از روی آن برنامه اقدام کند همینطور در قسمت تجدید نظر در وضع مامورین دولت چون این درهائی است که خودم مامور دولت بودم حس کردم نوشتم چون آقایانی که در کار نبودند هم دیده‌اند ولی وضعیت را بنده از نزدیک دیدم موضوع دیگر استفاده کامل از جوانان تحصل کرده‌است و این را ایراد گرتفند چرا خودم که پیرم جوانها را نمی‌آورم شاید عرضی هم ندارم و بنده هم معتقدم که از وجود جوانان تحصیل کرده بهتر میتشود ا ستفاده کرد ولی اینها هم یک روزی جوان بوده‌اند و اینها موهایشان را سرخدمت سفید کرده‌اند این را بیاد گفت که ایرانی اصلاً شایسته است(صحیح است) چرا؟ چون ایرانی در وجود هر ایرانی تاریخ دو هزار و پانصدسال موثر است ایرانی نجابت دارد شرافت دارد ایرانی را اگر تشویق بکند بزرگترین کار را برای شما می‌کنند از آنطرف آنها را می‌شناسم و بدرستی آنها ایمان دارم و پاک دامن هستند و پاک دامنی در این محیط یکی از بزرگترین صفات آنهاست و در این وزراء این صفت بحد کامل هست چون می‌توانم با وجود این وزراءاقلاً نگذارم در بیت المال شما دزدی شود (یکی از نمایندگان – همین هم کافی است برای ما (بنده بشما اطمینان می‌دهم که من خودم و یا فرد فرد همقطارانم اگر نتوانستیم باری که بردوش گرفته‌ایم بمنزل مقصود برسانیم دولت و مجلس و ملت را معطل نمی‌کنیم و بار دوش مجلس مقدس هم نمی‌شویم و هر وقت هم اگر بخواهند یک دولتی تشکیل بدهند اول کسی که با شما همکاری خواهد کرد خود بنده خواهم بود در تشکیل دولت جدید و دولت نو و همقطاران بنده حاضر هستند هر دقیقه و هر آن این باری را که بدوش گرفته‌اند بزمین گذارند. راجع به مستشاران آمریکائی آقای وزیر مشاور توضیحاتی دادند و بیش از آن نمی‌توانم در اطراف آن صحبت کنم ولی این موردی است که مورد توجه تمام ماها است و ما نمی‌توانیم در این موضوع بی علاقه باشیم و اگر یک خطائی دیدیم سکوت اختیار کنیم. بنده بشخص دکتر میلیسپو شخصاً معتقد هستم که نیت پاکی دارد و می‌خواهد خدمت بکند. اگر اشتباهاتی کرده‌است او را متوجه می‌کنیم و از او می‌خواهیم که اصلاح کند و درست کند زیرا دولت و مجلس یک وظایف و وضعیاتی را در جلو دارند و در مقابل ملت آنها را باید انجام دهند. ما نمی‌توانیم به بینیم که وضعیت مملکت اینطور باشد و ما بدون علاقه و نظارت بخوایهم کارها را همینطور بگذاریم راجع بموضوع آزادی جواب آقای کشاورز را در موضوع آزادی دادم همانطور که عرض شد آزادی یک چیز مطلقی است و چیزی نیست که تازه روی کار آمده باشد و یا ما بخواهیم او را شروع کنیم. راجع بآزادی مطبوعات مطبوعات رکن چهارم مشروطیت است در باره آزادی مطبوعات خیلی صحبت شده‌است بنده شخصاً آزادی مطبوعات را محدود به حیثیت مردم میدانم یعنی تا وقتیکه حیطیت مردم و آزادی افراد محفوظ است آنها آزاد هستند. دولت علاقه مفرطی بجرائد دارد زیرا آنها حقایق را می‌گویند و ما همیشه می‌توانیم به آنها عقیده داشته باشیم زیرا هر چه آنها می‌نویسند کمک‌های مهمی برای ما خواهد بود. در ضمن مذاکرات موضوع کشاورزی بیان شد کشاورزی از مهمترین چیزها است. امسال اگر نتوانیم در قسمت کشاورزی بهبود حاصل کنیم نه در حرف بلکه درعمل اگر بهبودی حاصل نشود وضعیات ما خیلی بد خواهد شد و این را البته مطابق نظریات مجلس شورای ملی و نمایندگان که امیدواریم کمک بفرمایند هر کمکی و نظری بفرمایند محترم شمرده خواهد شد. اینجا صحبت شد که ما وفق بدهیم روابط اقتصادی خودمان را با متفقین و روی این عمل ما این کار را در نظر گرفته‌ایم و بقول مرحوم فروغی یک احتیاجاتی دارند آنها احتیاجاتشان البته رفع خواهد شد و ما هم باید با آنها مذاکره کنیم و احتیاجات آنها را رفع کنیم و آنها هم همکاری و تشریک مساعی کنند که احتیاجات ما هم رفع بشود و کمیسیون مخصوصی برای این کار تشکیل خواهد شد که در موقع خود بآنها و همچنین آنها بموقع خودش از مملکت ما و از ما و ما هم از وجود آنها استفاده کنیم. راجع بموضوع عشایر که گفته شد این موضوع هم مورد توجه دولت است عشایر را ما نمی‌توانیم همینطور بگذاریم و از طرف هیچکس اعتنائی بآنها نشود و بخودی خود باشد و همانطور که این جا تذکر داده شده‌است در وزارت کشور و در دفتر نخست وزیری مخصوصاً یک کمیسیونی و یک شعبه‌ای برای عشایر دائر خواهد شد و نمایندگان عشایر را جمع می‌کنیم و مطابق میل و مقتضیات عمومی با آنها رفتار خواهد شد (صحیح است) و ما می‌خواهیم هر چه از عشایر گرفته شده سعی کنیم تمام آنها را بآنها برگردانیم اما همانطور که گفتیم بایدعشایر کمال ایمان و اطیمنان را بدولت داشته باشند (صحیح است) در خصوص نظام وظیفه خیلی صحبت شد (من از نمایندگان محترم معذرت می‌خواهم که نه حرارت جوانان مجلس را دارم و نه فصاحت پیران را و اگر ساده صحبت می‌کنم علت این است که لهجه من آذری است ولی چون زبان ما شیرین است خواه بلهجه آذری و خواه بشیوه دیگری که با فارسی مخلوط می‌شود صحبت شود باز هم شیرین می‌باشد راجع به نظام وظیفه این جا صحبت شد و خیلی هم شکایات شده‌است بنده خاطر دارم وقتی که در روسیه بودم روزی که قرار شد جوانان بروند بنظام وظیفه اشخاصی که رد می‌شدند متشبث می‌شدند که بروند بنظام وظیفه آنهائی که ردی می‌شدند از دکترها کاغذ می‌آوردند که ما قابل خدمت سربازی هستیم چونکه میدانند سرباز خانه‌های آنها کتابخانه دارد و صاحبمنصبان خیلی تربیت شده درس می‌دهند درس اخلاق می‌دهند درس شجاعت می‌دهند سربازخانهای آنجا یک جای محترمی است اشخاص مجرم را از سربازی دور می‌کنند سرباز باید منزه باشد از هر حیث این اصل را باید در ایران هم در نظر گرفت که سرباز خودش باید بیاید سربازی کند در این خصوص البته آقای وزیر جنگ در اصلاح ارتش ما باید یک رویه جدید و یک اصول جدید ی اتخاذ کنند که سربازان ما اصلاح شوند. در اینجا در بارةعدم اجرای برنامه از طرف دولت مذاکره شد بنده اطمینان دارم که این هیئت می‌تواند برنامه را بخوبی اجراء کند. شما بنده را در مقابل عملیات ۲۲ ساله قرار دده‌اید در صورتی که بنده دو سال قبل آمدم در آن موقع وضعیت مملکت در هم و برهم بود ولی امروز وضعیات ما از لحاظ سیاسی بهتر شده‌است و وضعیات دیگر هم اصلاح پذیر است اگر همین جوانان که می‌خواهند زمام امور را در دست بگیرند اگر همین پیران بآنها کمک کنند می‌توانند این کارها را بکنند و این پیران هم اشخاصی نیستند که از کمک جوانان شانه خالی کنند و نظریات آنها را رد کنند البته جوانان تحصیل کرده حرارت دارند و یک پیشنهادات جدید دارند که این پیشنهادها باید بتوسط همان جوانهابموقع اجراء گذارده شود. شما م یدانید بیشتر کارهای وزارتخانه‌ها بدست جوانان است معاونین وزارتخانه‌ها جوانان هستند شما میدانید که وقت باقی نمی‌ماند برای وزراء که کارخودشان را انجام بدهند زیرا بیشتر وقت آنها صرف حضور در جلسات و کارهای دیگر می‌شود و بطور کلی کار وزارتخانه‌ها دست جوانان خوب و تحصیل کرده‌است سعی بکنید که در تمام موارد و رشته‌ها در تمام وزارتخانه‌ها قانون بگذرانید که تا یک حدی تا یک مقامی بتواند هر کسی برود بالاتر یعنی دیگر قدمت خدمت نباشد فقط بدکترا و لیسانس باشد آنوقت تا چند سال دیگر تمام ادارات ما تحصیل کرده خواهند شد موضوع دیگر این است که البته آقایان میدانند که رکن قانون اساسی و رکن مشروطیت ما شخص اعلیحضرت و شخص شاه است و برای آن تمام اختیاراتی قائل شده‌ایم. (صحیح است) شاه ما جوان است حساس و وطن پرست بنده دو سال در حضور ایشان وقایعی دیدم که واقعاً از مختصر وضعیات نامطلوب ایشان متاثر می‌شدند. شاه ما خوب است اگر شاه ما خوب شد ما موثر هستیم در وجود شاه. ما دو مظهر داریم یکی شاه مملکت است و یکی پرچم مملکت بنده در خارجه دیدم ترتیب احترام پرچم را شاه زانو می‌زد و او را می‌بوسید و ولیعهد مملکت هم همچنین زانو می‌زد و او را می‌بوسید. البته پرچم یک چوبی است با یک تیکه پارچه ولی سمبلی است که باید محترم شمرده شود. همینطور هم در اینجا شاه مملکت مظهر شجاعت ماست مظهر استقلال مظهر وحدت ما است او هرچه باشد باید همیشه احترامش گذاشت و نباید قلب او را جریحه دار بکنیم شاهی که حقوق مجلس را حقوق ملت را رعایت می‌کند بایستی کاملاً احترام بکنیم (صحیح است) و از نمایندگان محترم از جرائد از مطبوعات و از مدیارن جرائد این اصل را بنده خ واستارم. همینطور که عرض کردم بنده طالب مقام نخست وزیری نبودم از یکسال باینطرف چندین بار در این باب به بنده تذکراتی داده می‌شد و بنده هم بدلایل و براهین اشکالات خود را بعرض میرساندم ولی بعداً چون تمایلات مجلس مقدس به بنده ابراز شد خودم را ذیحق ندیدم از قبول مسئولیت و اجرای وظایف ملی و وطنی خود شانه خالی کنم و خود و دولت حاضره را بمجلس معرفی نمودم ولی قبلاً دو مرتبه در مقابل نظرها و اشارتهای مجلس سرتعظیم فرو آوردم و از این لحاظ بود که همواره این آرزو را دارم که با میل و اراده ملجس مقدس ملی و باتکاء کامل به تمایلات مجلس مملکت را اداره و همکاری و صمیمیت کامل بین دولت و مجلس برقرار نمایم. بنده با ایمان پاک و آرزوهای بی آلایش مقدرات کشور را بدست گرفتم در وجود هر ایرانی تاریخ دو هزار و پانصد سال و نجابت و شرافت ملی را منعکس می‌بینم و معتقدم که هر ایرانی که عضو دولت باشد با تقویت نمایندگان و مجلس شورای ملی بهرکار و خدمتی که از آن عظیم تر نباشد قادرخواهدبود. اوضاع امروز دنیا ایران را در موقعیت باریکی قرارداده و مختصر انحراف از وحدت ملی و یگانگی تاثیرات عمیقی در آینده ما خواهد داشت و این را هم می‌توانم عرض نمایم همینکه ایرانی تشویق و ترغیب شد کارهای بزرگی از دستش برمی‌آید. می‌خواهم مختصر بکنم و نمی‌خواهم زیادتر از این مزاحم آقایان بشوم و با اعتقاد و اعتماد باین اصل و بامید توجه نمایندگان محترم خود و دولتم را بحکمیت عادلانه مجلس مقدس ملی میسپارم (صحیح است).

بعضی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.

طوسی – سه پیشنهاد رسیده‌است راجع بکفایت مذاکرات از آقای سیف پور فاطمی و فرهودی و نبوی (بعضی از نمایندگان – بخوانید)

نایب رئیس – پیشنهاد آقای نبوی.

چون مذاکرات بحد کافی بعمل آمده‌است پیشنهاد می‌کنم بکفایت مذاکرات رای گرفته شود.

نایب رئیس – آقای نبوی

نبوی – اگر قائل شویم که مذاکره در برنامه واجب است تازه واجب کفایی است و بقدر کفایت هم در این موضوع صحبت شده‌است و لازم نیست که آقایان همان الفاظ را که سایر آقایان گفته‌اند آن را دو مرتبه تکرار نمایند نتیجه‌ای از آن حاصل نخواهد شد و این را قبلاً هم عرض کردم استدعا می‌کنم که بکفایت مذاکرات رای گرفته شود.

صفوی – مجلس شورای ملی باید بردبار باشد و آقایان محترم توجه کرده‌اند که معایب و معضلات مملکت گفته شد اینجا و یک روز دیگر هم اگر صحبت شود مانعی ندارد زیرا تنها دو مورد است که نمایندگان می‌توانند کاملا صحبت کنند یکی در موقع برنامه و یکی هم در موقع بودجه کشور. توجه بفرمائید آقایان در اطراف برنامه نیسماعت سه ربع دو ساعت حرف زدند یک مشکلاتی را گفتند و دولت هم توجه کرد و آقای نخست وزیر هم الان یادداشت کردند و بموقع اجراءمی‌گذارند شاید بنده ناچیز هم یک مطالب و تذکراتی داشته باشم که از نظر حوزه انتخابیه‌ام و مردم موثر باشد. همکار محترم بنده آقای آصف یک توضیحاتی برای مردم کردستان فرمودند راجع بصحیه راجع بدوا و بهداری و غیره اینجا توجه بفرمایند من استعدعا می‌کنم از همکاران محترم اگر حالا هم خسته شده‌اند مثل دیروز عصر تشریف بیاورند و تذکرات لازمه را بفرمایند. (صحیح است)

بعضی از نمایندگان – رای رای

نایب رئیس – رای گرفته می‌شود به کفایت مذاکرات بموجب پیشنهاد سه نفر از آقایان آقایان موافقین قیام نمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد.

رحیمیان – بنده یک گله دارم از نمایندگان که در موقعی که خودشان صحبت می‌کنند تا خودشان صحبت نکرده‌اند مذاکرات کافی نیست ولی خودشان که مذاکرات کردند مذاکرات کافی است.

نایب رئیس – آقای دکتر مصدق تقاضا کردند که به موجب ماده ۵۸ اظهاراتی دارند که بفرمایند.

روحی – سابقه ندارد.

نایب رئیس – ماده ۵۸ نظامنامه.

ماده ۵۸ – وقتی که مباحثات لایحه بطور کلی ختم شد باید مواد آن لایحه یک یک مباحثه شود. رئیس در این خصوص از مجلس رای می‌خواهد اگر در باب مباحثات ماده بماده رای داده نشد رئیس رد لایحه را اعلام می‌کند و اگر مباحثات ماده بماده قبول شد شروع بمباحثات شده در باب هر یک از مواد و اصلاحات راجعه مذاکرات بعمل می‌آید پس از آن درخصوص شور ثانی مجلس رای می‌دهد در شور ثانوی در خصوص هر یک از مواد لایحه و اصلاحات راجعه رای گرفته می‌شود بعد از این ترتیبات یک رای قطعی در کلیه لایحه داده می‌شود بعد از این ترتیبات یک رای قطعی در کلیه لایحه داده می‌شود ولی قبل از دادن این رای هر یک از نمایندگان حق دارد ملاحظاتی که بطور کلی در رد یا قبول لایحه دارد اظهار نماید.

بعضی از نمایندگان – این که لایحه نیست آقا؟

دکتر مصدق السلطنه – فرق نمی‌کند برنامه یک لایحه‌ای است که دولت آورده‌است.

یکی از نمایندگان – این لایحه نیست.

دکتر مصدق السلطنه – پس این چیست؟ دو ماده دارد الف دارد و ب دارد و چهار بند دارد بنده می‌خواهم رای بدهم دلیل رای خودم را بید بگویم..

اردلان – بعد از کفایت مذاکرات نمی‌شود صحبت کرد.

صفوی – مجلس بکفایت مذاکرات رای داده‌است.

دکتر مصدق السلطنه – اجازه بدهید می‌گویم اجازه نمیفرمائید نگویم و از حدود توضیح هم خارج نمی‌شوم.

امیر تیمور – بنده اخطار نظامنامه دارم.

دکتر مصدق السلطنه -.. بنده بعنوان مخالف عرایضی دارم و مقصودم این بود که اگر دولت بعرایضم توجه کند جزء موافقین دولت باشم.

دکتر عبده – اجازه بفرمائید بنده مثل سایر آقایان نسبت بایشان ارادت دارم ولی از ایشان انتظار دارم که مقررات و آئین نامه را بیش از هر کس رعایت بفرمایند در همین ماده استدلالی آقای دکتر کاملاً مشهود است که منظور لایحه‌است و برنامه غیر از لایحه‌است برنامه صرفاً‌عبارت است از پرگرامی که دولت می‌دهد موادی هم ندارد. و به کمیسیون مراجعه نمی‌شود بنابر این این ماده شامل آن نیست.

دکتر مصدق – بنده می‌خواهم دو کلمه راجع به نان این شهر صحبت کنم این مجلس برای آسایش مردم است قانون برای آسایش مردم است بنده باید این حرف را بزنم.

عده‌ای از نمایندگان (با همهمه) – آقا برخلاف نظامنامه‌است این ماده هم که قرائت شد مربوط به شور کلیات آخر لوایح است و این برنامه لایحه نیست.

صفوی – آقا در بوشهر بودم مردم از گرسنگی می‌میرند و چون مجلس رای بکفایت مذاکرات داد بنده نتوانستم بدبختی‌های بوشهر را بعرض آقایان برسانم.

بعضی از نمایندگان (با همهمه) - (خطاب بآقای دکتر مصدق) بفرمایئد آقا توضیح بدهید.

(زنگ ممتد رئیس)

بعضی از نمایندگان – آقا اینکه نمی‌شود برخلاف نظامنامه‌است مجلس رای بکفایت مذاکرات داده‌است.

امیر تیمور – بنده اخطار نظامنامه دارم

نایب رئیس – آقای امیرتیمور بفرمائید.

امیر تیمور – بنده از اشخاصی هستم که همیشه خیلی رغبت داشته و دارم که بیانات آقای دکتر مصدق را استماع کنم ولی سوابقی در مجلس است همانطور که آقای دکتر عبده هم توضیح دادند وقتی مجلس بکفایت مذاکرات رای داد دیگر نمی‌شود راجع ببرنامه صحبت کرد و بایستی رای اعتماد بدولت داده شود و بعلاوه برنامه را نمی‌توان یک لایحه قانونی تلقی کرد و ماده ۵۸ را که آقای دکتر مصدق تذکر دادند نسبت به برنامه مورد ندارد. بموجب سوابق موجوده که در موقع رای به پروگرام دولت مرحوم آقای فروغی و دولت آقای سهیلی و آقای قوام السلطنه عمل شده‌است وقتی رای بکفایت مذاکرات داده شد دیگر نمی‌شود در برنامه صحبت کرد و باید رای اعتماد داده شود.

دکتر مصدق – من فقط توضیح می‌دهم و از حدود توضیح هم خارج نمی‌شوم.

نایب رئیس – ایشان می‌خواهند توضیح بدهند و تصور نمی‌کنم مانعی داشته باشد.

نقابت – من تصور می‌کنم یک موضع است و آن این است که آقای نایب رئیس خجالت می‌کشند بگویند آقای دکتر مصدق بفرمائید سرجایتان و با این طریق می‌خواهید شهامت بخرج بدهید.

روحی – مجلس رای داد به کفایت مذاکرات به احدی اجازه صحبت داده نمی‌شود.

نایب رئیس – حالا توضیحشان را بدهند بعد.

دکتر مصدق – بنده توضیح دارم (در این موقع عده‌ای از نمایندگان خارج شدند)

صفوی – آقا نمی‌توانید مجلس را اداره کنید.

نایب رئیس – عده کافی است بفرمائید.

دکتر مصدق – بنده بعنوان مخالف عرایضی نمودم و مقصودم این بود که اگر دولت بعرایضم توجه کند جزو موافقین دولت بشوم بدیهی است که اجراء بعضی از نظریات من موکول بمطالعات دقیقه‌است ولی کاری که دولت می‌توانست بکند و بعنوان اینکه دکتر میلسپو اعتراض می‌کند نکرد همان جلوگیری از فرار جنس است که هر قدر دیرتر اقدام شود ذخیره مملکت ح مل بخارج می‌شود، همه اذعان دارند که محصول ۱۳۲۲ دوبرابر سالهای عادی است که یک برابر آن برای مصرف سالیانه‌است و از یک برابر دیگر مقداری بخارج رفته و مقدار دیگر که باقی است بواسطه اینکه دولت گندم را بیش از خرواری ۶۰ تومان نمی‌خرد آن مقدار هم بخارج خواهد رفت من نمیدانم برای دولت چه اشکالی داشت که اجازه دهد گندم و جو بدون هیچگونه تشریفات وارد تهران شود. امروز مقداری جنس در اطراف است که بواسطه گرمی هوا در انبارهای فعلی فاسد می‌شود و اگر بشهر وارد نکنند حمل بخارج می‌شود در صورتیکه اگر ورود جنس به تهران آزاد شود مردم جنس موجود را خودشان بشهر حمل می‌کنند و چون وسائل نقلیه دولت کم است از باربری می‌کاهد و مصرف سیلو هم کسر می‌شود و بواسطه آزادی ورود جنس قاجاق از بین می‌رود و کرایه هم تنزل می‌کند. من متاسفم که اختیارات دکتر میلسپو که مقصود از آن اصلاحات و رفاهیت جامعه بود نتیجه معکوسی داد و سد بزرگی برای اصلاحات و رفع حوائج مردم شد. مجلس از خود سلب اختیار نمود و ما در تحت قیمی گذاشت که خود محتاج قیم است من یقین دارم که مسامحه دولت در آزادی ورود جنس بشهر یکی از کارهائی است که برای مملکت مضر و برخلاف سیاست است و هرگونه خسارتی که باین مردم برسد مسئول آن دولت سهیلی و ساعد است و با ز متاسفم که این دولت نخواست منافع عموم را در نظر بگیرد و نظریات جامعه را محترم بشمارد. من از دولت سئوال می‌کنم که مردم برای قانونند یا قانون برای مردم است! هر روز وزیر و مسشار هزار خلاف قانون می‌کنند ولی امروز که لازم است برای حفظ جان مردم اقداماتی کند احترام قانون را بهانه قرار می‌دهند تا هر چه جنس موجود است از مملکت برود بنابر این من باین کابینه رای نمی‌دهم و این کابینه را هم قابل دوام نمیدانم، باید این کابینه‌ها بیایند و بروند تا اشخاصی که می‌خواهند برای جامعه کار کنند داخل در کار بشوند.

جمعی از نمایندگان – رای بگیرید.

دشتی – چون اعلام رای شده‌است بفرمائید آقایان بیایند رای بگیرید.

نخست وزیر – اجازه میفرمائید؟

دشتی – آقای نخست وزیر حالا نمی‌توانید صحبت کنید

رفیع – مانعی ندارد دولت می‌تواند هر موقع که بخواهد صحبت کند.

نخست وزیر – حالا که مجلس شورای ملی به کفایت مذاکرات رای داد بنده می‌خواستم تقاضای تعیین مقدرات را تقاضا بکنم.

بعضی از نمایندگان – رای رای

طوسی – اجازه بفرمائید راجع بهمین است خواستم خاطر آقایان را تذکر بدهم.

نایب رئیس – یک پیشنهاداتی رسید ه‌است.

بعضی از نمایندگان – اعلام رای شده‌است دیگر نمی‌شود.

اخذ و شماره آراء بعمل آمده ۶۴ ورقه سفید. و ۸ ورقه کبود و ۲ ورقه سفید بی امضاءشماره شد

نایب رئیس – عدة حاضر در موقع اعلام رای ۸۵ ورقه سفید ۶۴ ورقه کبود ۸ دوازده نفر هم ممتنع بوده‌اند بنابر این با ۶۴ رای به کابینه آقای ساعد رای اعتماد داده شد.

نخست وزیر – از ابراز لطف و اعتماد نمایندگان محترم متشکرم آنهائیکه رای اعتماد دادند مصالح عالیه کشور را در نظر گرفتند و آنهائیکه رای ندادند از آتیه کشور نگرانی‌ها داشته‌اند و رای شان محترم و مستحسن است در اینموقع که با توجهات مخصوصةاعلیحضرت همایونی و باتکاء مجلس مقدس ملی زمام امور را بدست می‌گیرم از نمایندگان محترم اجازه می‌خواهم از این کرسی خطابه پیام دوستانه و صمیمانه به پیشوایان و ارتشهای مظفر متحدین خود بفرستم به پیشوای ارتش سرخ و فرماندهان آن که با سرعت برق آسا خاک مقدس وطن خود را از لوث وجود دشمن پاک می‌کنند و بعالم و عالمیان درس آزادی و وطن پرستی و فداکاری می‌دهند و بنام آزادی حقوق و استقلال عموم ملل را محترم میشمارند این فیروزیهای ارتش سرح که پایةآن در استالینگراد (شهر قهرمان) گذاشته شد از صمیم قلب تبریک گفته پیشوای ملت و ارتش شوروی را با احساست پاک تقدیر و تکریم می‌کنم (صحیح است) پیشوای دولت بریتانیای کبیر که با جدیت خستگی ناپذیر سازمان فتح نهائی را فراهم ساخته مورد احترام و تکریم ملت ایران فیروزیهای ارتش هشتم و پنجم در تاریخ جنگ عالم بی نظیر بوده و پیروزیهای پی در پی ارتش امپراطوری را از این کرسی خطابه تبریک می‌گویم و موفقیتهای بیشتر و سریعتری را خواهانم. پیشوای معظم دولت امریکا که مورد احترام عموم عالمیان است پرچم آزادی را باهتزاز در آورده و احترام بحقوق و آزادی و حاکمیت عموم دول را بشارت می‌دهد مورد احترام و تکریم ما ایرانیان بوده و پیام دوستانه و صمیمانه خود را باین پیشوای دولت و ملت دوست ممالک متحده آمریکا و ارتیش مظفر ایشان می‌فرستم. شهامت و مقاومت ملت چین در مقابل دشمن قوی مورد تقدیر و تکریم ما است و به پرچم آزادی دولت و ملت چین سلام دسوتانه می‌فرستم. به برادران و همسایگان هم پیمان خود دولت و ملت ترکیه و دولت و ملت افغانستان و دولت و ملت عراق پیام صمیمانه و دوستانه می‌فرستم و عموم متحدین مان را که برای آزادی و رفع ظلم واجحاف و تعدی در عالم جنگ می‌کنند و علم استقلال و آزادی را برای حفظ حقوق مسلمة خود بلند کرده‌اند با احترام و محبت پیام دوستانه می‌فرستم (صحیح است احسنت)

- تقدیم لایحه سه دوازدهم از طرف آقای وزیر دارائی

۵- تقدیم لایحه سه دوازدهم از طرف آقای وزیر دارائی

وزیر دارائی – لایحة سه دوازدهم را تقدیم میکنم و خواهش میکنم که به کمیسون ارجاع شود و ضمناً متذکر میشوم که حقوق ادارات را تا لایحه تصویب نشود نمیتوانیم بپرازیم و یک قسمت مهمی است که قابل توجه مجلس شورای ملی است و بایستی بعرض برسانم این است که ما اعتبار کافی از برای تهیه خواربار و جمع آوری بقیه محصول در دست نداریم . امیدوار هستم که کمیسیون را آقایان محترم زودتر تشکیل بدهند و در اطراف این موضوع زودتر بررسی شود و اقدام بفرمایند که برای جلسه آتیه این موضع جزء دستور بشود (صحیح است )

سید ضیاء‌الدین – راجع بفرمایش آقای وزیر مالیه خواستم عرض کنم ممکن است برای یک مرتبه مجلس شورای ملی یک دوازدهم را تصویب کند ولی باید بدانید که مجلس نمیتواند هر ماه یک دوازدهم بودجه را تصویب کند باید اگر اعتبار مجلس را میخواهید باولین وسیله و کمترین زمانی بودجه گل را تقدیم مجلس شورای ملی بنمائید والا نباید انتظار داشته باشند که مجلس در آتیه غیر از این لایحه لایحه دیگری در این باب تصویب کند.

نایب رئیس – آقای آصف

آصف – بنده خواستم این عرض بکنم جناب نخست وزیر در ضمن بیاناتشان قبل از اینکه رای اعتماد داده شود یک بیاناتی مبنی بر وطن پرتس اکراد فرمودند که قابل تصدیق همه است بنده خیلی خوشوقتم از اینکه ما واقعاً ثابت کردیم که ملت ایران آزاد است و نمایندگان ایران میتوانند یک هفته در اطراف برنامه دولت مذاکره کنند این بهترین افتخار ملت ایران است که نمایندگان آن ملت آزاد هستند و میتوانند صحبت کنند (صحیح است ) و بنده حقیقتاً خیلی خوشبختم که در این دوره مشغول خدمت گذاری هستم . آقای نخست وزیر در ضمن بیاناتشان یک قدردانی از اکراد نمودند و بنده هم بنام اکراد از ایشان تشکر میکنم و امیدوارم با همان خون پاکی که داریم با هم میهنان خودمان تا آخرین دقیقه نسبت بمیهن خودمان خادم باشیم و دولت حاضره هم برخلاف دولت های گذشته با اکراد رأفت داشته باشد و قلوب جریحه دا آنها که نمک پاشیده اند بگذارد چون آنها که نمک پاشیدند رفتند شما باید مرحم بگذارید. ولی یک مطلبی را خواستم تذکر بدهم آقایان وزراء و آقای نخست وزیر وقتی ه م که تشریف میبرند پشت میزشان اول خدا دوم ملت سوم مجلس شورای ملی را در نظر بگیرند .

اردلان – بنده اجازه میخواهم یک موضوع مهمی است که میخواهم عرض کنم چون نماینده محترم کردستان احساسات اکراد را بعرض مجلس شورای ملی رساندند بنده هم چون نژاداً کرد هستم خواستم عرض کنم که کرد نژاد پاک ایرانی است.

همهمه نمایندگان – همه یکی هستند .

اردلان – عرض کنم که فرقی بین لر و کرد و بختیاری نیست و همه یکی هستند و همه ایرانی هستند و زبانهای حقیقی آنها هم همان زبان ایرانی است و نظر آقا هم همین بوده است .

- تقدیم طرح مربوط باجرای سوگند آقایان وزیران

۶- تقدیم طرح مربوط باجرای سوگند آقایان وزیران

نایب رئیس – پیشنهادی رسیده است بامضای چندین نفر قرائت میشود.

ریاست محترم مجلس شورای ملی

ماده واحده ذیل را با قید دو فوریت پیشنهاد و تصویب آنرا درخواست درایم. ماده واحده . نخست وزیر و افراد وزراء مکلفند بلافاصله بعد از رای اعتماد مطابق قسمنامه ذیل در مجلس شورای ملی قسم یاد کنند : امضاء‌کنند ذیل ( که کی و چه مقامی دارد ذکر شده ) خداوند را بشهادت میطلبم و بقرآن مجید قسم یاد میکنم تکالیفی را که بمن رجوع شده است مطابق قوانین مصوبه مجلس و مطابق قانون اساسی با کمال راستی و درستی و جد و جهد انجام بدهم و نسبت باعلیحضرت شاهنشاه متبوع عادل مفخم خود صدیق و راستگو باشم و باساس سلطلنت و حقوق ملت خیانت ننمایم و هیچ منظوری نداشته باشم جز فوائید و مصالح دولت و ملت ایران .

نایب رئیس – آقای سید ضیاء‌الدین .

سید ضیاء‌الدین – آقایان نمایندگان محترم بهتر میدانند که هر کاری یک تشریفاتی دارد مشروطیت هم یک تشریفاتی دارد وکلای ملت وقتی که میآیند بمجلس شورای ملی ملزم هستند قسم بخورند که بقانون اساسی و شهریار معظم و بملت و حقوق ملت ایران خدمت بکنند و خیانت نکنند. وکلای چیزی در دستشان نیست جز زبانشان و قوه اجرائیه در دستشان نیست آنها فقط حرف میزنند در اغلب ادارات دولتی هم قسم میخورند و جای تاسف است که در عرض این چهل سال مشروطیت ایران آن تشریفات بسیار ساده ای که در هر ادارة معمول است نسبت بمظاهر قوة مجریه یعنی وزراء‌رعایت نشود باین جهت یک طرحی شد همانطور که ملاحظه فرمودید و عده ای هم از آقایان امضاء فرمودند و بنده معتقد هستم مادام که همه ماها علاقمند بقانون اساسی هستمی و همانطور که آقای نخست وزیر در بیانات خودشان اشاره فرمودند احترام مقام سلطنت را هم وظیفه خود میدانیم در عین حال انتظار داریم مظاهر قوه مجریه یعنی هیئت وزراء یک وثیقه اخلاقی و ایمانی بما بدهند که در وظائف خودشان که نه بشاه و نه بملت و نه بحقوق مملکت ایران خیانت بکنند و گمان میکنم مخالفی نباشد (صحیح است) بعد از فرمایش آقای وزیر مشاور عرض میکنم (نه بفرمائید ) گمان میکنم که آقای وزیر مشاور میخواستند بفرمایند که در انگلستان معمول است که وزراء‌در پیشگاه پادشاه قسم میخورند و از این جهت میخواستند بمن اعتراض بکنند اگر این است

جمعی از نمایندگان – خیر اینطور نیست

سید ضیاء‌الدین - … که میخواهم توضیحی عرض کنم که چهل سال قوه مجریه در توجه باین وظیفه غفلت کرد و عدم صلاحیت خودش را بواسطه غفلت در وظایفی که ملزم بود اعتراف کرد از آن گذشته با تمام احترامی که بشاه جوان معصوم خودمان داریم و حف حقوق و حیثیت و مقام ایشان را محترم می شماریم یک چیزی را نباید از نظر دور بداریم که در این مملکت و در این کرسی سلاطینی بودند قسم خوردند و نمیدانم تا چه اندازه مطابق تعهداتی که در پیش خدا و خلق کرده بودند بوظیفه خودشان عمل کردند این را خود آقایان بهتر میدانند بنابر این امروز تعیین محل ایفاء‌این وظیفه بعقیده بنده فقط بنظر آقایان نمایندگان مجلس شورایملی است هر چه آقایان نمایندگان تصویب بفرمایند و صلاح بدانند همان خواهد بود . (صحیح است )

وزیر مشاور (آقای عدل ) – بنده میخواستم یک نکته را عرض بکنم اتفاقاً یک تبادل افکاری بین فکر دولت و آٌای آقا سید ضیاء الدین بوده است و خود هیئت دولت یک قانونی تهیه کرده بود و الان هم حاضر است که بعد از تعیین تکلیف خودش تقدیم مجلس بکند و راجع بمحل قسم هم راست است یک اختلافاتی بود که قسم در پیشگاه اعلیحضرت همایونی با حضور هیئت ریئسه مجلس و دیوان عالی تمیز خورده شود حالا البته هر طور که مجلس شورایملی صلاح بداند همانطور عمل خواهد شد (صحیح است)

نایب رئیس – آقای دکرت کشاورز

دکتر کشاورز – معمول مجلس شورای ملی این است که وقتی یک پیشنهادی میشود یک موافق از آن دفاع میکند و یک مخالف هم صحبت میکند. استدعا میکنم آقایان اجازه بفرمایند بنده هم عرایضی که دارم عرض کنم شاید به عقل ناقص بنده هم چزی برسد. بنده در مخالفت با قسم خوردن آقایان اتخاذ سند میکنم از گفته آقای سید ضیاء‌الدین که فرمودند اینجا قسم خوردند و آن قسم را تا چه اندازه محترم شمردند نمیدانم . پس منظورشان این است که صرف حفظ ظاهر کار را اصلاح نمیکند. و اشخاص را مقید نمیکند ( با اینکه آقایان گرسنه شان است و میخواهند بروند ) اجازه میخواهم این را عرض کنم این قسمی را که ما اینجا خوردیم و قبل از ما هم آقایان نمایندگان دوره های سابق یاد کرده اند بعد از قسم بکلام الله مجید گفته میشود. مادام که حقوق مجلس و مجلسیان مطابق قانون اساسی محفظو و مجری است تکالیفی را که بمن رجوع شده است مهما امکن با کمال راستی و درستی و جد و جهد انجام داده و نسبت به اعلیحضرت متبوع عادل مفخم خود صدیق و راستگو باشم و به اساس سلطنت و حقوق ملت خیانت ننمایم و هیچ منظوری نداشته باشم جز فوائد و مصالح دولت و ملت ایران پس قانون اساسی در صفحه ۵۷ اصل نهم متمم قانون اساسی میگوید : افراد مردم از حیث جان و مال و مسکن و شرف محفوظ و مصون از هر نوع تعرض هستند و متعرض احدی نمیتوان شد مگر بحکم و ترتیبی که قوانین مملکت معین مینماید قسم هم خورده بودند که این را اجرا کنند و اجرا نکردند (صحیح است ) بنده بیشتر وارد نمیشوم برای اینکه مبادا توهین بشود. اما از نظر قانونی (البته آقای عدل بهتر مسبوقند ) این عمل صحیح نیست دلیلش چیست؟ دلیلش این است که معمولاً قسم را اشخاصی میخوردند که در مقابل یک مقام معینی مسئول نیستند نمایندگان مجلس شورای ملی قسم میخورند چرا؟ برای اینکه نمایندگان جز در مقابل افکار ملت مسئولیتی ندارند و در واقع در مقابل مقامی مسئول نیستند . قاضی قسم میخورد برای اینکه قانون اساسی قاضی را مستقل داشته و در مقاب لهیچ مقامی مسئول نیست. این است که قانون گذار خواسته است اور ا اخلاقاً مقید و موظف بکند . اما وزرائی که ممکن است یکماه و نیم دیگر در مقابل استیضاح یکنفر وکیل از کارشان منفصل شوند … (بعضی از نمایندگان – اینطور نیست تا اکثریت رای ندهد از کار برکنار نمیشوند ) البته این که عرض کردم در مقابل استیضاح یک وکیل مقصودم با موافقت اکثریت بود. مورد ندارد که این آقایان قسم بخورند …

بعضی از نمایندگان – چرا ؟ این حرف صحیح نیست .

دکتر کشاورز – بنده دلیلس را اول عرض کردم و همین آقایانیکه حالا میفرمایند چرا اول که از نظر قانونی عرض کردم فرمودند صحیح است. کسانیکه مسئول هستند در مقابل کی مقامی مثل آقایان وزراء‌که در مقاب لمجلس شورای ملی مسئول میباشند دیگر لازم نیست این تعهد را بسپارند بخصوص که قانون اساسی هم برای قسم یاد کردن تشریفاتی قائل شده است. قسم یاد کردن را نباید آنقدر مبتذل کرد و پائین آورد که کسی را وادار به قسم خوردن نمایند و بعد از دو سه ماه آن شخص برود پی کارش . قسم یاد کردن و تشریفاتی را که برای قسم یاد کردن قائل شده اند نباید کوچک کرد و پائین آورد حالا بسته است بنظر آقایان که هر طور صلاح میدانند عمل نمایند.

بعضی از نمایندگان – بماند برای جلسه دیگر .

- موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه

۷- موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه

نایب رئیس – هفت هشت ده نفر از آقایان اجازه خواسته اند که در این موضوع صحبت کنند و پیشنهاد ختم جلسه هم رسیده است اگر اجازه میفرمائید جلسه را ختم کنیم (صحیح است ) جلسه آینده روز سه شنبه سه ساعت قبل از ظهر دستور هم طرح پیشنهادی آقایان

مجلس یکساعت و نیم بعد از ظهر ختم شد

نایب رئیس مجلس شورای ملی – امیر تیمور


تصمیم قانونی

تصمیم قانونی دائر بابراز رای اعتماد بکابینه آقای محمد ساعد نخست وزیر

مجلس شورای ملی در جلسه یکشنبه ۲۷ فروردین ماه ۱۳۲۳ پس از طرح برنامه به کابینه آقای محمد ساعد نخست وزیر باکثریت ۶۴ رای از ۸۵ نفر عده حاضر رای اعتماد داده است.

رئیس مجلس شورای ملی – سید محمد صادق طباطبائی

متن برنامة‌دولت آقای محمد ساعد نخست وزیر

الف – درسیاست خارجی :

همکاری کامل با متحدین خود براساس رعایت حقوق و منافع متقابل و تحکیم روباط دوستانه با دولت های دوست و همسایه .

ب – در سیاست داخلی :

۱- استقرار امنیت عمومی و قضائی بوسیلة تامین اجرای کامل قانون در تمام شئون کشور و جهد در اینکه قانون در سراسر کشور اجرا تا عموم افراد کشور از عدالت واقعی برخوردار و آسایش عمومی برقرار شود.

۲- تهیة‌وسائل تامین خواربار و حوائج ضروری مردم و سعی در تعدیل قیمتها .

۳- تامین حداقل مایحتاج زندگانی برای افراد کارگر و برزگر از حیث غذا و لباس و م سکن و بهداشت و تعلیمات مربوط بمشاغل هر یک از طبقات مذکور

۴- تجدید نظر در قانون تقسمیات کشور و شهرداریها و اصالح تشکیلات اداری مملکت با توجه باینکه اهالی ادارة امور محلی خود بیشتر شرکت داشته باشند.

۵- تنظیم برنامه های چند ساله در امور مربوط بکشاورزی و صنعتی و بازرگانی و بهداشت و فرهنگ و تقدیم آن به مجلس شورای ملی

۶- تجدید نظر در موضع مامروین دولت و تامین زندگی آبرومند آنها تا بتوانند با کمال فراغت خاطر انجام وظیفه نمایند با تشویق کامل خدمتگذاران صدیق و درست کار و تعقیب و مجازات آنهائیکه از مقام خود بر ضرر دولت و ملت سوء استفاده م ینمایند.

۷- استفاده کامل از جوانان تحصیل کرده که شایستگی علمی و عملی و اخلاقی آنها در اموریکه برعهده داشتند بامتحان رسیده است .