مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۶ فروردین ۱۳۰۶ نشست ۸۷
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری ششم | تصمیمهای مجلس | قوانین بنیان ایران نوین |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری ششم |
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره۶
جلسه: ۸۷
صورت مشروح مجلس شنبه ۲۶ فروردین ماه ۱۳۰۶ مطابق ۱۳ شوالالمکرم ۱۳۴۵
فهرست مندرجات:
۱- قرائت خبر شعبه ششم راجع به انتخابات سیرجان و مخالفت آقای زوار
۲- مذاکره نسبت به خبر کمیسیون بودجه راجع به فروش خالصجات (ماده پنجم)
۳- سؤال آقای کازرونی از آقای وزیر مالیه راجع به اجرای قانون ممیزی و جواب آقای وزیر
۴- سؤال آقای آقا سید یعقوب از آقای وزیر مالیه راجع به ترک عملیات ممیزی و تبعیضاتی که در این عمل میشود و جواب آقای وزیر
۵- سؤال محمدولی میرزا از آقای وزیر مالیه راجع به آذربایجان و جواب آقای وزیر
۶- سؤال حاج آقا رضا رفیع از آقای وزیر مالیه راجع به وجوه انحصار قند و چای
۷- سؤال دشتی از آقای وزیر مالیه راجع به قاچاق در سواحل خلیج فارس و جواب آقای وزیر
(مجلس سه ساعت قبل ازظهر بریاست آقای پیرنیا تشکیل گردید)
(صورت مجلس پنجشنبه بیست وچهارم فروردین راآقای بنی سلیمان قرائت نمودند)
غائبین بااجازه جلسه ۸۶
آقایان: میرزا حسینخان موقر- ضیاء- حشمتی- محمد آخوند- عطاءالله خان پالیزی- عباس میرزا- نوبخت- حاج میرزا مرتضی- میرزا عبدالحسین
غائبین بی اجازه
آقایان: علیخان اعظمی- محمد تقی خان اسعد – حاج حسن آقا ملک – حاج غلامحسین ملک
دیرامدگان بااجازه
آقایان: حاج اسمعیل عارقی- خطیبی- نظامی- طباطبائی وکیلی- محمود رضا- افخمی- حاج آقا حسین
دیر آمدگان بی اجازه
آقایان: مرتضی قلیخان بیات- دشتی- یاسائی- نجومی- میرزا ابراهیم خان قوام- دکترمصدق-
رئیس- نسبت بصورت مجلس ایرادی هست یانه؟ بعضی ازنمایندگان –دستور
رئیس- خبر شعبه ششم راجع به انتخابات سیرجان مطرح است. آقای شیروانی
(آقای شیروانی درمحل نطق حاضر وخبرمزبور رابشرح ذیل قرائت نمودند)
شعبه ششم دوسیه انتخابات سیرجان رادرجلسات عدیده تحت شور ومداقه قرارداده واینک خلاصه جریانات انتخابات محل مزبور ونتیجه تحقیقات وعملیات شعبه راذیلا بعرض میرساند: درغره رمضان ۱۳۴۴ برحسب دعوتیکه در۱۶ شعبان مطابق اسفند ماه ۱۳۰۴ ازطرف آقای شجاع السلطان حکمران بعمل آمده انجمن نظارت سیرجان تشکیل وتابیست وچهارم اردیبهشت ۱۳۰۵ که برحسب امرمرکز انتخابات کلیه ایالت کرما نتوقیف میشود انجمن مزبور دچاراستعفا اعضاء وتعیین اعضاء علی البدل و مذاکره درتعیین معلمین وغیره بوده است در۸ مهرماه حکومت سیرجان برحسب امر تلگرافی ایالت جدید تحت نمره ۲۶۳۳ انجمن مزبور را بعنوان اینکه درحکومت نظامی انتخاب شده منحل وانجمن جدید راانتخاب مینماید در۱۹ مهرماه اعلان انتخابات منتشر وروز اول آبان رابرای اخذ تعرفه ودادن رأی تعیین مینمایند وتا ۱۹ آذر انجمن مرکزی وسایرانجمنهای فرعی مشغول دادن تعرفه واخذ وقرائت آراء بوده که متدرجا هریک ازحوزههای فرعی به نسبت قرب وبعد خود نتیجه جریان انتخابات رابانجمن مرکزی رسانیدهاند. بموجب مندرجات صورت مجلس انجمن مرکزی سیرجان در۲۱ آبان انجمن فرعی اقطاع وافشاردرجواب تلگراف نمره ۱۳۹ انجمن سیرجان خاتمه انتخابات یک قسمتی ازحوزه مزبور راراپورت میدهد ولی صورت مجلس ونتیجه جریان انتخابات اقطاع وافشار بواسطه بعد مسافت وفقدان وسائل پست و حمل ونقل قدری دیرتر بانجمن مرکزی واصل میشود لیکن بموجب مراسله نمره ۱۰ که انجمن مرکزی خود وصول آنرا تصدیق کرده انتخابات اقطاع وافشار در جریان بوده و خاتمه یافته است
انجمن مرکزی سیرجان باتکاء مواد ۳۶ و۳۷ قانون انتخابات در روز ۲۳ آذراعلان ختم انتخابات رامنتشر وقبل ازوصول صورت مجلس ونتیجه انتخابات چندین حوزه فرعی انقطاع وافشار وقبل ازتعیین دوهفته برای وصول شکایات وحتی قبل ازاینکه اعتراضات اهالی درایام مقرره قانونی برسد نمایندگی آقای بدر راتوسط وزارتداخلبه بایشان اطلاع میدهد وزارت داخله پس ازآن که مستحضرمیشود که انجمن مرکزی سیرجان قبل ازخاتمه ایام قانونی وقبل ازوصول نتیجه انتخابات اقطاع واقشار مبادرت باین اقدام نموده ازیکطرف بآقای بدر اخطار میکنند که دعوت وزارت خانه کان لم یکن میباشد وازطرفی بانجمن سیرجان تلگراف مینماید که مجددا انجمن راتا خاتمه مدت قانونی تشکیل وانتخابات رابپایان برساند. انجمن مرکزی سیرجان مجددا برای وصول نتیجه انتخابات اقطاع وافشار وشکایات اهالی تشکیل وتا روز ۶ دی بجلسات خود ادامه داده وبا اینکه نتیجه انتخابات اقطاع وافشار وصورت مجلس آن جا واصل شده باتکاء مواد فوق الذکر آراء محل مزبور را ابطال مینماید
شعبه ششم درضمن رسیدگی دو نکته برجسته دردوسیه
سیرجان مشاهده نمود
اول- - توسل انجمن بمواد ۳۶- ۳۷ قانون انتخابات برای ابطال آراء اقطاع وافشار
دوم – اعتراض والی باینکه پنجهزاروکسری تعرفه دراقطاع وافشار وجود نداشته درقسمت اول شعبه ایراد انجمن را بکلی غیروارد میداند زیرا ماده ۳۷ تصریح دارد که اگرانتخابات بعمل نیاید واهالی شرکت نکنند محروم خواهند ماند درصورتیکه بتصدیق انجمن مرکزی اهالی شرکت نموده وانتخابات هم درموعد مقرره قانونی بعمل آمده است – یعنی درایام مقرره قانونی شروع وخاتمه یافته.
ماده ۳۶ هم میگوید اگرانجمن فرعی نتیجه انتخابات رانفرستد انجمن مرکزی بانتخابات خاتمه میدهد درصورتیکه انجمن فرعی نتیجه را ارسال داشته بواسطه بعد مسافت قدری دیرتر رسیده است
درقسمت ثانی با اینکه دوسیه کاملا دلالت دارد که پنجهزار وپانصد تعرفه دراقطاع وافشار وجود داشته وتوزیع شده معهذا شعبه باتفاق آراء تصمیم گرفت که این موضوع را ازآقای افجه که برای تفتیش جریانات فوق بکرمان اعزام شدهاند تحقیق نمایند وتصدیق ایشان مأخذ رأیشعبه واقع شود. بنابراین رئیس اداره انتخابات بشعبه احضار وپس از تحقیقات وتبادل نظر باایشان بوسیله وزارت داخله تلگرافا ازآقای افجه سؤال ومعظم له بموجب دوفقره راپورت مفصل تلگرافی تصدیق مینمایند که پنجهزاروپانصد تعرفه دراقطاع وافشار اخذ آراء ابطال وبرای دهندگان داده شده است
شعبه درآخرین جلسه که مرکب از هشت هزارنفرجمله ۱۳ نفراعضاء حاضره درمرکزتشکیل یافت مجددا جریانات فوق راتحت مداقه قراد داده ونظرباینکه آقای میرزا سید مصطفی خان کاظمی ازکلیه آراء منتشره درحوزه انتخابیه سیرجان دارای ۶۳۳۲ رأی بوده ودر درجه اول حائز اکثریت میباشند وکیل حقوقی سیرجان دانسته ونمایندگی معزی الیه راباکثریت ۷ رأی درمقابل یک رأی تصویب مینماید
زوار- بنده مخالفم
رئیس- میماند برای جلسه دیگر. دستور امروز اولا خبر کمیسیون بودجه راجع به مطالبات شنیدر کروزو بعد باز هم خبر کمیسیون بودجه راجع به عباس خان کردستانی لکن پیشنهاد شده است لایحه راجع به خالصجات مطرح شود
آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب- بنده درتغییر دستورمخالفم
رئیس- بفرمائید
آقا سید یعقوب- بند ه نظر مخالفتم این است که ما یک کارهائی که درجریان داریم خوب است آقایان موافقت کنند که این کارها خاتمه پیدا کند. لایحه راجع به شنیدر کروزو جزو دستور بود وبنده برای استحضار خاطر آقایان عرض میکنم هرقدر بماند بیشتر میشود. دردوره پنجم بنده وشاهزاده سلیمان میرزا ومعظمی راجع باین لایحه هی فشار آوردیم آخر صدو پنجاه هزارتومان بران اضافه شد. بنده حقیقت واقعش این ا ست یک آدمی هستم که همیشه مخالفم ولی عقب افتادن این برای مملکت ضرردارد. بنابراین عقیدهام این است که این را بتأخیر نیندازند. این شخص تبعه دولت فرانسه است. از طلبش که نمیگذرد. همه آقایان حالت بنده رامیدانند. مقصودم این است که بازیک باری برما تحمیل نشود. این بود که ماجدیت کردیم که مطرح قراربدهند. بعد پیشنهاد شد که برگردد به کمیسیون وآقای مدرس فرمودند که میخواهیم بیائیم درکمیسیون ودرست تحقیق کنیم که بدانند مجلس متوجه است ومیخواهد به این کارخاتمه بدهد ولی نیامدند. حالا هم بماند باز نخواهند آمد. این بود که عرض کردم دستور را تغییر ندهند
رئیس- آقای دادگر
دادگر- عرض کنم این عقیده وایمانی که برای آقای آقا سید یعقوب پیدا شده بطوریکه میفرمایند درنتیجه مطالعه دردوسیه است ودانستن اینکه درواقع یک طلبی است وباید تأدیه شود وپیشنهاد آقای مدرس هم که قبول شد روی این منطق بود که دیگران هم دراین قضیه مطالعه بکنند. واقعا اگر یک طلبی هست تصدیق بکنند واگرنیست رد کنند این پیشنهاد ه مروز پنجشنبه شد که متأخر به روز جمعه بود وهیچکدام ازماها بحال تحقیق ومطالعه نداشتیم وهمه مان همان حالت راداریم که روز پنجشنبه درمقابل این قضیه بودیم. این بود که بنده پیشنهاد کردم که لایحه خالصجات مقدم باشد تا ما دراطراف لایحه شنیدر کروزو تحقیقاتی بکنیم که اگرواقعا قضیه حقیقی است ماهم به آقای آقا سید یعقوب ملحق شویم واگرنیست دریک قضیه ندانسته که برما مجهول است وارد نشویم
رئیس- رأی گرفته میشود به پیشنهاد آقای دادگر آقایانیکه موافقند قیام فمرایند (اغلب برخاستند)
رئیس- تصویب شد. درموقعیکه درلایحه خالصجات شورمیشود باید کمیسیونها راهم انتخاب بفرمائید
شیروانی- اجازه میفرمائید
رئیس- بفرمائید
شیروانی- چون قبل ازجلسه مذاکراتی شده است که یک طوری بشود که انتخاب کمیسیونها تکرار نشود ویک مرتبه همه باتوافق نظر انتخاب شوند این است که اگراجازه بفرمائید بعد ازتنفس انتخاب بشود بهتراست
رئیس- مخالفی ندارد ؟(گفته شد خیر)
رئیس- میماند برای بعد ازتنفس خبرکمیسیون بودجه راجع به خالصجات ازماده پنجم مطرح است (ماده مزبور بشرح ذیل خوانده شد)
ماده پنجم املاک خالصه ذیل مشمول مقررات این قانون نخواهد بود
۱- حقوق دولت دررودخانههای عمومی دریاچهها وسایر مخازن ومنابع طبیعی آب
ب- حقوق دولت درقنوات یا سایر مجاری آبها که محتاج الیه بلدیهها بوده ویا بتوسط آنها مورد استعمال واقع میشوند
ج- اراضی جنگلهای دولتی باستثناء جنگلهائیکه متعلق بمزارع خالصه است
د-اراضی که درآنها وجود ذخائر معدنی نفیسه مسلم است
ه- املاک خالصه واراضی متصل بسرحدات باسواحل یا بنادر
و- املاک خالصه که بمصرف تشکیل مزارع نمونه یا مراکز امتحانات فلاحتی یاسایر مؤسات برای اصلاح یا تکمیل فلاحت لازم میشوند
ز-کلیه املاک خالصه که ممکن است مستقیما برای انجام مقاصد دولتی مورد احتیاج واقع شود
ح- بناها وآثار تاریخی وکاروانسراهائی که در راهها برای استفاده عابرین ساخته شده
رئیس- پیشنهاد آقای فیروز آبادی قرائت میشود (بمضمون ذیل خوانده شد)
بنده پیشنهاد میکنم که لایحه خالصجات بماند جهت جلسه فردا تا تجدید مطالعه دران بشود
رئیس- آقای فیروز آبادی
فیروز آبادی- چون بنده هیچ مسبوق نبودم که لایحه خالصجات امروز مطرح میشود وگمان میکنم سایرآقایان هم مسبوق نبودند ودوماه قبل یک مطالعه درآن شده وتا کنون ازنظرها محو شده است. این است که بنده پیشنهاد کردم بماند برای حلسه فردا که امروز
وامشب یک تجدید مطالعه بشود وازروی بصیرت مطرح شود
رئیس- آقای دادگر
دادگر- عرض کنم گرچه نظامنامه اجازه داده است ودرهردقیقه مجلس میتواند دستورش راتغییر بدهد ولکن این پیشنهاد ایشان با پیشنهاد بنده خیلی بهم نزدیک است بعلاوه این لایحه هم دوشوری است درشوراول مطالعاتی که آقا درنظردارند میشود وبا نظریات مجلس برمیگردد به کمیسیون وبرای شور دوم تمام نظریات درآن ملحوظ میشود ولزومی ندارد ازدستورخارج شود زیرامتضمن پیشنهاد خود آقا هست
فیروز آبادی- چنانچه دوشوری است بنده پس میگیرم
رئیس- آقای مدرس
مدرس- همینطور که آقا فرمودند مطالعه مان دراین لایحه قدیمی است وحالا نظرمان نیست ولی یک فقره ازمطالعاتمان بنده خاطرم هست وحالا بعرض آقایان میرسانم. جهت مخالفت من این است که آن فقره هفتم ...
رئیس- راجع به اصل ماده است؟
مدرس –بلی
رئیس- بنده خیال کردم راجع به پیشنهاد آقای فیروز آبادی است
شیروانی –ایشان پیشنهادشان را پس گرفتند
رئیس- (خطاب به آقای مدرس) پس بفرمائید
مدرس- عرض میشود که یک فقره هفتمی اینجا دارد ویک فقره پنجمی. فقره پنجم مینویسد: املاک خالصه واراضی متصل به سر حدات یا سواحل یابنادر. این راتصدیق میفرمائید که دائره خیلی وسیعی دارد. شاید یک قسمت عمده ازاراضی که فروختنش صلاح است واسباب تعمیر است درهمین حدودی است که اسم بردهاند وحال آنکه نمیشود گفت تمام اراضی که درسرحدات واقع است همه محل احتیاج دولت است. صد فرسخ پنجاه فرسخ راه خصوصی اطراف دریاها اینها بیکارافتاده است نمیتوان گفت که همه اینها محل احتیاج دولت است یادولت همیشه آنجاها سرباز خانه میخواهد بشازد برای حفظ سرحدات وبند هعقیده ان این است که اگر به فقره هفتم قناعت شود وقصودی که ازفقره پنجم هست بعمل بیاید. فقره هفتم چیست؟، این سات که کلیه املاک خالصه که ممکن است مستقیما برای انجام مقاصد دولتی مورد احتیاج واقع شود – اگر باین فقره هفتم قناعت شود کافی است منتهی نوشته شود چه درسرحدات چخ دربنادر وچه درجاهای دیگر که ممکن است محل احتیاج دولت واقع شود. البته درسرحدات هم بعضی اراضی هست که ممکن است محل احتیاج دولت واقع شود وبعضی اراضی هم هست که هرگز مکن نیست محل احتیاج باشد..
کازرونی- صحیح است
مدرس- آقای کازرونی که میفرمائید صحیح است دراطراف بوشهر اراضی هست که غالبا افتاده وقابل است که جنگل بشود وقابل است که خیلی منافع عمده اش برده شود بنده قریب هفت هشت فرسخ دیدهام ولی ممکن است چهل پنجاه فرسخ باشد. واین عبارت که اینجا نوشته شده نمیگذارد آنجاها را بفروشند وحال آنکه محل احتیاج هم نیست واگر اکتفا شود بفقره هفتم البته آنهایی که متخصص واهل بصیرتندبجهت نظامی وغیر نظامی ملتفت هستند که کجا ممکن است محل احتاج باشد آنوقت آنجاها را استثنا میکنند ومابقی را میفروشند تا آباد شده ومحل استفاده عمومی واقع شود. در این باب پیشنهادی هم کردهام.
شیروانی (مخبر کمیسیون بودجه) – نظر حضرت آقای مدرس در یک قسمت یعنی در قسمت (ز) رعایت شده یعنی اراضی را که ممکن است طرف احتیاج دولت واقع شود
اما قضیه یک طرف دیگر هم دارد که شاید آقای مدرس حالا بی سابقه بودند وان این است که اراضی سر حدی وساحلی همیشه باید حتی الامکان دست دولت باشد حتی آنهایی هم که خالصه نیست دولت باید در آنها نظر داشته باشد. صحیح است که فرمودند اراضی را که دولت بدردش میخورد بگیرد وسرباز خانه بسازد ولی ممکن است آن اراضی که فعلا هم در دست دولت است بدست یک اشخاصی بیفتد ویک روز برای ساختن یک سرباز خانه خطرناکی بکار برود. این نکته همیشه باید رعایت شود که سرحدات وسواحل کاملا باید در تحت دقت ومراقبت دولت واقع شود. همینطور که میبینید همسایگان ما با سایر جاهای دنیا چه نظرهای مخصوصی نسبت به سرحدات خودشان دادند. بنایر این کمیسیون بودجه با این نظر دولت با اینکه در اینجا هم خیلی از این مذاکرات شد مجبور شد موافقت کند زیرا اراضی سرحدات و اراضی ساحلی که فعلا خالصه است کاملا باید در تحت نظر دولت باشد وماده هم تقریبا یک قدری کش دار نوشته شده که بعضی جاها را که دولت صلاح بداند بتواند بفروشد بعضی آقایان در کمیسیون بودجه میزان معین کردند دو فرسخ، سه فرسخ، پنج فرسخ ولی بالا خره نماینده دولت عقیده اش این بود که تعیین فرسخ نشود زیرا بعضی جاها ممکن است نیم فرسخی را نشود فروخت وبعضی جاها چهل فرسخی را هم نشود فروخت.
رئیس - آقا ی فهیمی
فهیمی - عرضی ندارم.
رئیس - آقای کازرونی
کازرونی – متأ سفانه زمانی که این لایحه مطرح بود بنده در مجلس نبودم والان هم لایحه اش را ندارم بنابراین هیچ گونه سابقه ندارم واز آنطرف هم بنده مخالفم که مسیله که در جلسه پیش معین نشده جز دستور شود وما بدون مطالعه در اطراف این لایحه صحبت بداریم. خصوص این لایحه خیلی مهم که یک انقلاباتی ایجاد میشود در اثر تصویب یا ردش بدون مطالعه ومباحثه نمیشود ما اظهار عقیده بکنیم. این را مقدمه عرض کردم. عرض کنم یک اظهاراتی آقای مدرس راجع باراضی سرحدی فرمودند آقای مخبر هم جوابهایی دادند بنده گمان میکنم مقصود دولت برطبق فرمایشات آقای مخبر بهر تقدیر حاصل نمیشود برای اینکه سرحدات مملکت مال مردم است اراضی غالبا در هزاری نهصد ونودو نه مال مردم است وشاید یکی از هزارش مال دولت باشد. اگر ایشان برای جلوگیری از اینکه در آتیه این اراضی برخلاف صلاح مملکت درمعرض عمل واقع نشود این ماده راترتیب کردهاند؟ خوب لازم نیست این نقطه بخصوص باشد. نهصدو نود ونه قسمت دیگرش خواهد شد. درهرصورت این چه عقیده ایست بنده ردست نفهمیدم! یعنی درسرحدات مملکت مردم ملک نداشته باشند؟ اتباع ایران انجا ننشینند وبالاخره آنجاها آباد نشود؟ همان طوریکه آقای مدرس فرمودند درسواحل ومخصوصا سواحل خلیج فارس یک اراضی هست که اگر چنانچه مجانی بمردم داده شود شاید درمعرض استفاده بیرون بیاید واگر دردست دولت باشد بحال خرابی مثل اینکه الان هست باقی خواهد ماند. درهرصورت بنده هیچ گونه اشکال نمیبینم که این قسمت راازقانون خارج کنند وهیچ ضرری دراین موضوع متوجه دولت واو باحتمال هم باشد نخواهد شد. زیرا علاوه براینکه درماده دیگر هم تصریح شده است اگردولت محتاج باشد خواهد گرفت وهیچ لازم نیست ذکرشود، زیرا نه دراین مورد بخصوص نه درموارد دیگر هروقت دولت لازم داشته باشد نه تنها ازاراضی بایستی استفاده کنند درموقع لزوم دولت میتواند ازجمیع چیزهای مملکت برای یک امری که منافع ومضارش راجع بعموم اهالی مملکت است استفاده بکند واین یک چیزی است که
معمول به تمام دنیا است. دیگرتصریح معنی ندارد
بعلاوه اگربخواهند این قسمت رادرنظر بگیرند که سیصد وپنجاه وفرسخ عرض وسیصد فرسخ طول اقلا دارد اصل ذکرش راهم واقعا بنده موهم میدانم این چه تذکری است؟ یک قسمت دیگر راجع به مجاری آبها است. بنده نیمدانم مقصود ازمجاری آبها تعیین آن مجاری که ملک دولت است. یا آن مجاری که ملک مردم است؟ واصلا ذکرش مورد ندارد. مال مردم است؟ واصلا ذکرش مورد ندارد. مال مردم داخل نیست تا شما اینجا خارج کنید. بنابراین ذکرش موردندارد وبی جهت است. پس اگراینطوراست چیزهای دیگر راهم درنظر بگیرند. یکی دیگراراضی جنگلها. ان اراضی که ملک دولت وخالصه دولت نیست بنده فلسفه نمیبینم برای اینکه درجزء خالصجات دولت واردش کنیم وبعد خارجش کنیم
مخبر – همانطور که نماینده محترم خودشان فرمودند معلوم میشود لایحه را سابقه نداشتهاند ومطالعه نکردهاند این بود که ایراداتشان یکقدری ازروی عدم مطالعه بود. اولا اینکه فرمودند دستوررا تغییر میدهیم، صحیح نیست دستوری تغییرداده نشده است. این لایحه مدتها است دردستور است کازرونی- کی گفتم دستورر اتغییر میدهیم!
مخبر-اجازه بفرمائید. چندین ماده اش هم مذاکره شده وچند ماده اش هم مانده وپیش آمدن سایرمسائل این دستور راتغییر داده وعدم مطالعه ایشان هم دلیل براین نمیشود که سایرین مطالعه نکرده باشند بعلاوه این لایحه دوشوری است وهمانطوریکه گفته شد شما درشور اول مذاکرات خودتان را میفرمائید نظریات خودتان را هم بطور پیشنهاد میفرمائید نظریات خودتان را ه مبطور پیشنهاد میفرمائید درکمیسیون هم موردشور واقع میشود واصلاح میشود. در هر صورت این لایحه برای تأسیس بانک است که خود حضرتعالی بیشتر از همه کس علاقمند به آن هستید وبانک سرمایه لازم دارد وسرمایه اش هم همین است. واین فکری است که همه اش هم از دولت نبوده وآقای مدرس وسایر آقایان نمایندگان از اواخر دوره پنجم تا بحال این فکر راکردهاند ومیخواهیم زودتر عملی بشود. بلکه با حضور خود مجلس ششم بانک تأسیس شود. سرمایه آنهم سال بسال ازاین محل داده شود وان نظریات مهم اقتصادی که جنابعالی دارید زودتر بتوانیم انجام بدهیم، پس از نقطه نظر اهمیت بعقیده بنده اگر سه یا چهار لایحه مهم در مجلس باشد درجه اولش لایحه خالصجات است زیرا باید سرمایه تهیه کرد برای تاسیس بانک. اما راجع به سرحدات مملکت واقع شود فروشش یکچیز خیلی ساده نیست. مثلا میانکاله یکی از نقاط مهمه مازندران است که آنجا یک جنگل خیلی بزرگ و یک شبه جزیره بزرگ و یک موقعیت سیاسی ونظامی واقتصادی خیلی مهمی دارداینجا رااگردولت بتواند اداره کند ودردست بگیرد اصلح خواهد بود تا اینکه بدست یکنفر زارع وتاجرمحلی بیفتد ک هیک روزی نتواند درمقابل یک پیش آمدهائی حفظ کند ی امثلا خالصجات سیستان فکر بفرمائید اینها فروختن تمامش مخصوصا آن قسمتهای سرحدی یکقدری که خودتان فکربفرمائید تصدیق خواهید فرمودکه صلاح نیست. بعلاوه اینجا ما دولت رامکلف نکردیم که نفروشد، ما دراین لایحه که بمجلس میآید دو. لت رامکلف کردیم که خالصجات رابفروشد بعد یک استثنائی قائل شدیم من جمله فقره پنجم است که گفتیم دولت مکلف نیست اینرابفروشد اگرهم لازم دانست بفروشد بالاخره با تصدیق مجلس وتصدیق یک مراکز صلاحیت داری دولت رامکلف کردیم درظرف فلان مدت خالصجات راحتما بفروشد وبرای خالصجات بایستی یکقدری بیشترفکر ومطالعه کرد واینکه فرمودید نود ونه قسمت ازسرحدات مال مردم است
ویک قسمت مال دولت اینطورنیست
کازرونی – نهصدو نود ونه قسمت عرض کردم
مخبر- دیگربهتر، خیر اینطورنیست برای اینکه شما ازحدود شهرها که خارج شدید تمام سواحل متعلق بدولت است ومتعلق باشخاص نیست. ملک در صورتی متعلق باشخاص است درتصرف دولت ومتعلق باوست ازقبیل جنگلها وسواحل وغیره این یک اصلی است که باید دیگر درمملکت قائل شوید آن املاک واراضی وجنگلها با هرچیزی که درتصرف مردم است متعلق بمردم است وآنها که درتصرف مردم نیست متعلق به ملت است که رویهمرفته نماینده اش دولت است. اما آن مجاری میاه که فرمودید مال مردم است بامال دولت؟ مال دولت است مجاری میاهی که خالصه است ودرشهرها است آنها راگفتیم دولت برای کارهای بلدیه وکارهای عمومی استثناء کند ونفروشد والا مجاری میاهی که مال مردم است در اینجا چرا اسمش رابیاوریم
بعضی ازنمایندگان- مذاکرات کافی است
(جمعی ازنمایندگان گفتند کافی نیست)
رئیس- آقای آقا سیدیعقوب
آقا سید یعقوب- بند ه درمخالفت باکفایت مذاکرات عرض کنم یا دراصل ماده؟
رئیس- دراصل ماده
آقا سیدیعقوب- بنده با اینکه عضو کمیسیون بودجه هستم دراین مواد فروش خالصجات خیلی بزحمت صحبت میکنم. لکن خواستم نظر آقای شیروانی واعضاء کمیسیون رادرمجلس جلب کنم که با این عقایدی که درماده دارم درکمیسیون بابنده موافقت کنند. تمام مخالفت بنده با این ماده برای این است که عرایض خودم را درمجلس عرض کنم وقضاوت اکثریت مجلس رامتوجه بخود بکنم شاید درکمیسیون بودجه بابنده موافقت بکنند. در اینجا یک کلماتی رادراین ماده آورده است که این کلمات بقدری صدمه برای مردم ومملکت تولید میکند که فوق آن تصور نمیشود. نوشته (جنگل) ما هنوزقانون جنگل درمجلس نگذراندهایم. هرکجا درخت است دولت میگوید مال من است. گیلان ومازندران راشما ملاحظه کنید مردم درجنگلها منزل دارند جرئت اینکه ازدست مأمورین..
یکنفر ازنمایندگان- از شر...
آقا سید یعقوب- یعنی ازامر مأمروین وزارت فوائد عامه برای تهیه خانه هایشان درخت ببند. حقیقتش اگرکسی درکمیسیون عرایض باشد میداند. این صحبتهائی که دراینجا میشود تأثر آور است که درمجلس پنجم یک سؤالی نیست. بخالصه وجنگل شد فورا رفتند دروزارت فوائد عامه یک تصویبنامه صادر کردند که تمام درختها مال دولت است. تمام این طالشها این بیچارهها درطرف شمال وهمین جورجنوب مأمورین فوائد عامه بقدری باینها فشار آوردهاند ه بیچارهها گرفتارند. یک کلمه جنگل دراینجا آورده شد تمام زندگانی جنگلهای بیچاره را ازدستشان گرفتهاند ومختل کردهاند. بنده عقیده نداشتم دراینجا عبارتی نوشته شود که مأمورین دولت ازاین عبارت سوء استفاده کنند. بنده نمیگویم که جنگلها مال دولت نیست ولی محدود. ومعین کنند که کجای جنگلها است وچه ترتیب که سوء استفاده نکنند حتی درختهائی که در جنگل در خانه روئیده است ودولت میگوید مال من است ...
عمادی- جنگل هم مال دولت نیست
آقا سید یعقوب- حالا عرض میکنم. قانونی هنوز نوشته نشده. نوشتن این کلمه دراینجا اسباب سوء استفاده برای مأمورین مالیه است. حالا مجلس بابنده موافقت بکنند آن تصویبنامه که دردوره پنجم نسبت به جنگلها نوشته شده که مردم رابآن فشار فوق العاده دچار کرد
که بنا برخواهش آقای حاج رضا که از آقای داورخواهش کردند سه ماه مهلت دادند بعد هم پیش آقای مخبرالسلطنه التماس کردند سه ماه دیگرمهلت دادند که لااقل مردم خانههای خودشان رابپوشانند اینرا لااقل طوری بکنند که این اندازه فشار بمردم واردنیاورند. یک تصویبنامه که صادر شده است که جنگلها مال دولت است برخلاف همه چیز خواستم آقای شیروانی واعضاء کمیسیون بامن موافقت کنند این کلم رابیندازیم که سوء استفاده نشود مگر بعد از آنکه یک ترتیبی ویک ممیزی نسبت بجنگلها داده شود که دولت تعدی بحقوق آنها نکنند. این یک مسئله. مسئله دیگر راجع است به رودخانههای عمومی ودریاچهها وسایر مجاری ومنابع طبیعی آب. بنده باز محض استحضارخاطر آقایان عرض میکنم یک سفید رودی هست درگیلان که مال دولت است هررودحانه که اهالی گیلان بیچارهها احداث کردهاند برای فاضلاب این شالی کاری (معلو م است همه مستحضرند که زیرمزرعه یک نهری میکنند برای فاضلاب که درآنجا جمع میشود) دولت بازه مدست انداخته که اینها مال من است آخر بچه ترتیب؟ حالا شما برداشتید نوشتیدرودخانههای عمومی ودریاچهها ولی تحدیدنکردهاید، معین نکردهاید رودخانههای عمومی ودریاچهها به چه صورت؟ محدود بچه خداست؟ اینها کلماتی است که بنده خودم گرفتارم وهمچنین آقای محمود رضا الان دراین باب گرفتاراست. ازگیلان شکایت میکنند که مأمورین دولت بعنوان شیلات تمام رودخانههای فاضلاب رادرست انداختهاند. واین عبارت هم که اینجا نوشته شده رودخانهها پس رودخانهها درهرجا باشد مال دولت است. این هم خوب است دراینجا معین شود که کدام یک ازرودخانههای مال مردم است وکدام یک مال دولت است اولا اینکه برسبیل اطلاق نوشته شده اسباب زحمت وصدمه مردم است. آقایان نگاه کنید ممالک شرقی چطورمتوجه باین هستند که برعایا ودهاقین کمک وهمراهی بکنند. ما بکلی اسباب زندگانی دهاقین وزارعین رامختل کردهایم ما باید متوجه باشیم که یک قوانینی برای راحتی وآسودگی اینها وضع کنیم. همه اش هی زنجیر زنجیر دوردست برپای ملت میبندیم باهمین کلمات کش دار که مصداقش غیرمعین است. بنده نمیگویم مأمورین مالیه اشخاص بدی هستند ولی چون این کلمات غیر معین است مأمورین مالیه ازاین کلمات مبهم سوء استفاده میکنند ما فقط تهران واطراف تهران را نگاه میکنیم که کسی اذیتمان نیمکند. اما نمیدانیم این کلمات نسبت برعایا چه اسباب فشاری است و. اینهم یک کلمه. کلمه دیگر دارد: حقوق دولت دررودخانههای عمومی دریاچهه اوسایرمخازن ومنابع طبیعی آب. بینی وبین الله این را بازعرض میکنم درست است که مجلس مقننه باید وضع قانون بکند اما مصداق خارجیش بااونیست. بادولت است. دولتی که بیاید سایر مخازن ومنابع طبیعی آب رابرایش یک مصداق خارجی قائل بشود که اسباب زحمت مردم نباشد کدام است؟ این کلمات مطلق مبهم یک آتشی است بجان مردم بدبخت. ما باید دروضع قوانین این کلمات راننویسیم وبپردازیم بیک کلمات واضح الدلاله وصریح که اگر ازوزیر سؤال میکنیم متوسل باین کلمات مجمل نشود ونگوید که من از این کلمات اینطور فهمیدم. بنده نمیدانم این سایر مخازن ومنابع طبیعی آب چیست؟ قنوات است؟ مثلا منبع آب کوه البرز است؟ بنده یک قنات ازاین کوه البرز درست کردم. بیایند بگویند این کوه مال دولت است قنات راهم بگیرند. برای اینکه میگویند شما نوشتهاید سایرمخازن ومنابع طبیعی آب وپس فردا ازاین کلمات مبهم سوء استفاده میکنند. این است که بنده خواستم نظریات خودم را که درکمیسیون هم عرض کردهام دراینجا هم تذکر بدهم که اعضاء کمیسیون بودجه توجهی بعرایض
بنده بکنند که این کلمات رابرداریم ویک کلمات صریحی که دولت نتواند ازش سوءاستفاده بکند وحدود دولت رامعین بکند بجایش بگذاریم والا بنده با این کلمات مطلق مخالفم. مثلا معین کنند که این چد رودخانه مال دولت است والا رودخانه زیاد است وهمچنین راجع بسایرمخازن ومنابع طبیعی آب اینها راهم معین بکنند
بنده این عبارت رانمیفهمم. بنده نماینده این ملت هستم خودم جاهل آنها هم جاهل، اما نباید یک چیزی رابفهمم که دولت نتواند سوء استفاده بکند؟ این راجع به جزء اول ماده پنج.
جزء دوم: حقوق دولت درقنوات یاسایر مجاری آبها که محتاج الیه بلدیهها بوده ویا بتوسط آنها مورد استعمال واقع میشوند. حالابنده با اینکه بینی وبین الله یک حسن ظنی به بلدیه تهران ورئیس بلدیه دارک یک حسن خدمتی دارد خیابان درست میکند، کارمیکند، حقیقتا یک تکانی داده است ومن ازعملیات او ممنونم ولی من نیمتوانم همیشه بانی عبارت قانع بشوم واین قانون ازمجلس بگذرد برای اینکه مأمورین دولتی سوء استفاده ازعبارات مطلق خواهند کرد واسباب زحمت مردم میشود چطور؟ نوشته است. حقوق دولت درقنوات یاجاهای دیگر. خوب دولت میگوید مگر ماقانوننگذراندیم که باید از آب صدی سه ونیم بدهید ومیگوید خوب من که حق دارم مالیات بگیرم از قنوات، پس در قنوات حقوق دارم باین جهت تمام قنوات مال دولت است. پس باید معین شود که کدام قنات مال دولت است واز پول خزانه دولت احداث شده وخالصه دولت است. والا اینکه اینجا نوشته حقوق دولت. دولت میگوید چون من ومالیات میگیرم پس این حق من است ووقتیکه حق دولت شد اسباب زحمت تولید میکند. بنابراین این عبارت که نوشته حقوق دولت مطلق ومبهم است وبیم آن میرود که کم کم اینطور تصور شود که دولت در تمام قنوات مردم شریک است، در صورتیکه دادن مالیات هیچوقت دولت رادر ملک مردم شریک نمیکند ..
مخبر- این مسلم است
آقا سید یعقوب – این مسلم است؟ بمرگ عزیزت قسم است با این مسلمیات خودت قزوین و گیلان را رفتی ودیدی که مأمورین دولت یک کاهی را کوهی میکنند. ماباید بقدری اینجا عبارت را صریح وواضح بنویسیم که هیچ جاتولید اشکالی نشود، حقوق دولت در سایر مجاری آبها که محتاج الیه بلدیهها بوده – بنده هیچ نمیدانم معنای این عبارت چیست؟ کدام آب است که محتاج الیه بلدیهها نیست؟ دیگر آبی باقی نیمماند من نمیدانم تمام آبها که محتاج الیه بلدیهها است دیگر آبی برای مالکین باقی نمیماند! هیچ صاحب ملکی دارای آبی نمیشود. ماسلب مالکیت که نمیتوانیم بکنیم دردنیا هم نخواهد شد. این عبارتها بکلی کاررا مشوش میکند. واین یکی ازعبارتهائی است که خیلی مبهم است وبواسطه ابهامی که دارد مورد سوءاستفاده واقع میشود
مخبر- بس است
آقا سید یعقوب- - درکمیسیون که گوش بحرفهایم نمیدهید اینجا ناچارم عرضکنم. وهمینطور عبارت بتوسط بلدیهها مورد استعمال واقع میشوند. خودتان تصدیق میفرمایئد. اولا مستثنی باید اخل درمستثنیمنه باشد بعد به قید خارجش کنند. اگریک چیزی ازاول داخل نبوده محتاج نیستیم. چرا بگوئیم داخل است که بعد خارجیش کنیم. آبهای قنوات مردم اصلا مال دولت نبوده است. دولت میرود اجاره میکند یا به ترتیبی که مطابق قانون مملکتی است ازآنها استفاده میکند. این داخل در مستثنی منه نبوده داخل در ملک خالصه وملک دولت نبوده که ما حالا خارج کنیم. اصلا گمان نیمکنم این عبارت صحیح باشد. برای اینکه داخل دراین نیست که بیائیم بموجب ماده
پنج خارجش کنیم باین جهت بنده جدا مخالفم. وهمینطور نسبت باملاک خالصه و سرحدات و سواحل و بنادر آقای مدرس وآقای کازرونی بیاناتی فرمودند آقای مخبر مبرز هم باآن مبرزیتی که دارند یک جوابهائی دادند لکن بند ه باز هم مخالفم. چرا؟ درست است قبول دارم، انشاءالله بعد ازیان دولتهائی میآیند وخواهند آمد که اطراف مملکترا کاملا یک سد آهنی خواهندکشید ویک قدم راه نمیگذارند که قشون خارجی وارد شود، انشاء الله. ولی اینرا تصدیق کنید. عقیده بنده این است که مالکین خصوصی حفظ مال خصوصی خود شانرا بهتر از دولت میکنند. بنده خودم در صورتیکه میگویم خیلی عقیده بوطن دارم ولی در عین حال نسبت بخانه خودم بامملکت عقیده من این است که خانه خودم را بیشتر دوست دارم. این است. شما می آئید بحسب این عبارت تمام سواحل و جاها را میگوئید مال دولت است یعنی اگر در یک جائی از اینها یک علاقه باشد باز عنوان خالصه درش میگذارید در صورتیکه عقیده بنده این است که درتمام آنجاها هرجا مالک شخصی داشته باشد (چون یک قانونی هم در دورههای سابق داشتیم که ملک را نباید به تبعه خارجه فروخت) وقتی که ما اینقانون راداریم اگر تمام سواحل را بدهند باشخاصی که در آنجاها کار بکنند البته خوب کار میکنند وبهتر از کارگزاران ماکه درخارجه هستندکار میکنند چرا بعلت اینکه مالکیت خصوصی دارند. این راشما می آئید درتحت مالکیت ونظردولت قرار میگذارید بنده عقیده ندارم. وعقیدهام این است فردفردما که مالکیت خصوصی پیدا کردیم بطریق اولی درحفظ منافع آن بهتر ازدولت ولو خیلی هم قوی باشد میکوشیم بنابراین با این عبارت هم مخالفم. ویک عرایض دیگری هم دارم که بازدرموقعش عرض میکنم
بعضی ازنمایندگان- احسنت. احسنت
رئیس- آقای فیروزآبادی
فیروز آبادی- عرضی ندارم
رئیس- آقای یاسائی
یاسائی- بنده خیلی تعجب میکنم ازآقای آقا سیدیعقوب که این فرمایشات رامیفرمایند درصورتیکه درکمیسیون تشریف داشتند واین قضایا کاملا مباحثه ومذاکره شده است. عبارت اول ماده پنج جواب خودشان را میدهد. اول ماده این است: املاک خالصه ذیل مشمول مقررات این قانون نخواهد بود. املاک خالصه راهم درماده اول تشخیص داده. شوراول هم شده معین شده که اینقانون چه چیز رادراین مملکت خالصه میداند وقتی شما بماده اول رأی دادید ومسلم شد که خالصه چیست. آنوقت ازمیان این خالصهها اینجور چیزها مستثنی است نظر بیک مصلحتی دیگر. دیگرقسمت مالکیت خصوصی وعمومی واین حرفها دربین نبود. فرمودید، حقوق دولت درروردخانههای عمومی دریاچهها وسایرمخازن ومنابع طبیعی آب –چرا اینجا نوشته شده؟ یعنی شما میفرمایئد فرضا رودخانه کارون راد ولت بفروشد ؟رودخانههای عمومی البته مال دولت است وبای دفروخته شود. مخازن طبیعی آب فرضا دریاچه حوض سلطان واینها رادولت بفروشد، بنده خیال نیمکنم قضیه ابهامی داشته باشد. آن چیزهائی که شرعا جزو مشترکات عامه است ومالک خاصی ندارد وزارت فوائد عامه ازنقطه نظر عمومی وعرفی درانها مداخله میکند. فرمودند که حقوق دولت درقنوات یاسایر مجاری آبها. ازفراز دوم ماده پنجم وآنوقت تفسیر کردند حقوق دولت را تصدی سه ونیم. خیلی جای تعجب است !ربطی باین موضوع ندارد. حقوق دولت درقنوات یاسایر مجاری آبها، مربوط بصدی سه ونیم که دولت باید مالیات بگیرد نیست. خیلی ازمجاری آبها هست که دولت درآنجاها شریک است مکن است یکوقت مورد احتیاج دولت واقع بشود ونفروشد
همین امتیازی که یک نفر راجع برودخانه فاروب رمان نیشابور درخواست کرده. رودخانههای نیشابور
زیاد است ممکن است یک روزی مورد استفاده شهر نیشابور بشود مثلا برای چراغ برق یاسایر چیزها، دولت مجاز نباشد بفروشد وبرای استفاده عمومی بگذارد اما راجع باراضی جنگل: اراضی جنگل اگر چه همانطور که فرمودید قانونی برای ان وضع نشده ودولت یا مأمورین دولت هم ممکن است یک تجاوزات وتعدیاتی نسبت به مالکین مزارع وقراء جنگل بکنند ولی اینطور هم که جنابعالی بیان فرمودید که بالاخره هرکس برود یکقسمت ازجنگل راتصرف کند وآن چوبهائی قیمتی وآن چوبهائی که حتی برای خط آهن لازم است بسوزاند ی ابتراشد وبفروشد نباید باشد! مثل اینکه یک قسمت ازسمت جنوبی همین جبال البرز ک هسابقا جنگل داشت هبتدریج اهالی این حدود تراشیدهاند واصلا جنگل ازبین رفته. ابرکه یک دهی است درهفت فرسخی شاهرود که جنگل داشته ومطابق اطلاعاتی که بنده پیدا کردهام چندین فرسخ جنگل راسوزاندهاند وذغال کردهاند وآثاری ازجنگل نیست وآن چوبهائی قیمتی راازبین بردهاند. فردا که میخواهیم راه اهن بکشیم بای دچوب ازخارجه بیاوریم؟ اینطور اجازه ندهید که دولت نظارتش رابکلی از جنگلها سلب کندو باختیار مالکین قراربدهد که هرطور میخواهند دفتارکنند. بعلاوه تا یک حدودی هم هست دراطراف آن مزارع که دراختیار صاحبان مزارع که دراختیار صاحبان مزارع است وکاهی جنگل راآتش میزنند بدون اینکه بدانند این چوبها قیمتی است یانه برای اینکه میخواهند درآن اراضی زراعت کنند ولی درهرحال نظارت دولت دران قسمتها هم لازم است. آن قسمتی راکه صاحبان مزارع میخواهند آتش بزنند برای زراعت آنجا ه مباید تحت نظر دولت باشد واینها یک چیزهائی است که نظارت دولت رالازم دارد درهرنقطه یک نظر خاصی باراضی جنگل دارند وجنگل رابا یک تنظیماتی اداره میکنند واشجارش راتحت نمرات مرتب درنظر میگیرند وبالاخره مسئله جنگل یک موضوع کوچکی نیست مثلا جنگلهای کنارساحل دریای خزر همه اش مال مالکین قراء است که دراواسط جنگل واقع شدهاند؟ ما اینجا قید کردیم که اراضی جنگلهای دولتی باستثنای جنگلهائی که متعلق بمزارع خالصه است فروخته نشود این استثنا ازاستثناء است چون گفتیم املاک خالصه دلوتی فروخته شود حالا اینجا استثناء میکنیم ومی گویئم جنگلهای دولتی فروخته نشود باستثناء اراضی جنگل هائی که درحوالی مزارع خالصه است یعنی آن مزارع خالصه را اجازه میدهند فروخته شود جنگلها هم که متعلق باین مزارع است فروخته شود. این پرواضح است که اراضی که زارعین دارند وجنگل نزدیکش است ان جنگل متعلق بمالکین است واین کلیتا یک میزان وملاکی است برای جنگل هائی که نزدیک مزارع است. درهرحال بازبنده عقیده دارم که اگر آقایان یک نظریاتی دارند درضمن یک پیشنهادهائی بدهند می ایند بکمیسیون وتحت شورقرار میگیرد وبازدرشور ثانی میتوانند مطالعه بکنند والبته هرطوری صلاح بدانند تصویب وعمل میشود
مخبر- آقای آقا سید یعقوب خودشان میدانند که بنده دراین مسائل اگر دقتم از ایشان بیشتر نباشد کمترنیست واصلاحاتی که دراینماده شده نظرم هست که یکی دوفقره به پیشنهاد خود بنده بود. درماده اول ه میک تبصره بنده پیشنهاد کردم که اگر نظرشان باشد تمام این توهمات را ازبین میبرد وآنجا تعریف خالصه راکردهایم وگفتهایم که خالصه اساسا چیست که دولت بعنوان خالصه این فرمایشاتی راکه آقای آقا سید یعقوب فرمودند اجرا نکند واینجا عین عبارت رامیخوانم وتصور نمیکنم هیچ مخالفتی درمقابل این لایحه بشود: (خالصه دولت باملاکی اطلاق میشود که ازاول مشروطیت تا کنون درتصرف دولت بوده
وازآنجا بهره برداشته باشد) این راجع باملاکی است که طرف گفتگو ومنازعه بین دولت ومردم هم نبوده (ثانیا املاکی که بموجب حکم محاکم قانونی صالحه خالصه بودن آنها محرز بشود) اینهم راجع بخالصجاتی است که طرف دعوای مردم است وتاحکم خالصه دردست دولت نباشد نمیتوانند ادعای خالصه بکنند. آقای آقا سید یعقوب مثلا میفرمایند قنات مرد مرا میگیرند! اولا دولت راهم باید اینجا برای آقای آقا سید یعقوب تعریف بکنم که دولت کیسن؟ دولت عبارتست ازمجلس شورای ملی که نماینده قاطبه اهالی مملکت است که ازطرف خودش هشت نفررا بعنوان حکومت تعیین مکیند که تنظیمات مملکت رااداره کند. آقا: دولت این سات. دولت عبارت ازیک دولت خارجی نیست که ما همه اش اینجا حمله بدولت بکنیم (دولت مطلق راعرض میکنم) شم ابایک فرد ازدولت هرکاری میخواهید بکنید ولی مطلق دولت یعنی دولتی که نماینده خود ما است ومال خود ما است وطرف اعتماد خود ما است ما این دولت را مثل یک دزد طرف حمله قراربدیهم این خیلی غلط است اگریکی ازافراد حکومت راازیکی ازوظائف خودش تخطی بکند راه سؤال واستیضاح برای مجلس شورای ملی که نماینده مردم است هست وبالاخره دولت عبارت ازنماینده اهالی ومردم است وماکه میگوئیم اگریک ملکی درتصرف آن دولتی است که نماینده ما است انها راباید دومرتبه بملت ایران واگذار کند که یک عده ازافراد انها راآباد بکنند مقصود که همان خالصه هائی که می گوئید. مقصود ما این است که همان خالصه هائی که میگوئید دراین مملکت کم شود ودرنتیجه واگذاری خالصه بمردم تجاوزارت وتعدیات مأمورینی هم که ازطرف دولت به ولایات میروند کم شود. وحتی الامکان تصرفات دولت دراملاک کم شود ورویهمرفته یک پولی هم پیدا کنیم که بانک رابتوانیم تأسیس بکنیم وبالاخره لفغظ خالصه کم کم منسوخ شود وازاین حیث مردم راحت شوند که ازطرفی هم یک قسمت مملکت آبا دشود وهم یک پولی برای تأسیس بانک درست شود. ما اگربخواهیم یک قانون باین مهمی رااینقدر درش صحبت کنیم گمان میکنم برای قیامت هم نگذرد. میفرمایئد رودخانه عمومی کدام است ؟رودخانه عمومی درمقابل رودخانه خصوصی است. درماده اول تصریح کرده است که آنچه درتصرف دولت است مال دولت است وانچه درتصرف مردم است مال مردم
بعضی ازنمایندگان- مذاکرات کافی است (جمعی گفتند کافی نیست)
رئیس- کسی موافق هست باکفایت مذاکرات توضیح بدهد (گفته شد خیر)
رئیس- آقای خواجوی
خواجوی- عرضی ندارم
رئیس- آقای دادگر
داگر- عرض کنم بنده صحبت کوچکی داشتم بعد درطی مذاکرات سبب شد درموضوعی که بحث شده حرف بزنیم. آن صحبت کوچکی که داشتم راجع بفرمایش آقا مدرسبود ک هفرمودند سواحل وسرحدات رانباید استثناء کرد واستدلالی داشتند ولی یک چیزی محذوف ماند که آقای آقا سید یعقوب بطوراجمال فرمودند وبنده میخواهم بطورتفصیل تذکر بدهم وآن این است که اینها رایکی میخواهند بفروشند؟ اینها راباتباع ایران میفروشند اتباع ایران وقتیکه درسرحدات مملکتشان هستند که جای نگرانی نیست. دولت هم هروقت منافع عمومی اقتضا کند میتواند درتمام این نقاط مداخلات بکند. این معهود است واشکالی ندارد دراین صورت چرا باید محروم کرد، مثلا بند ه باآقای جمشیدی مذاکره میکردم که اگر اینطور باشدخالصجات مازندران باید بکلی دراینجا
مستثنی باشد برای اینکه تمامشان ازیک طرف به دریا متصل میشوند همینطور گیلان. درصورتیکه اینطورنیست حالا میخواهید قدری بیشتراحتیاط کنید؟ باقید اینکه باتباع داخله فروخته شود بنویسند حق انتقال بخارجی هم نداشته باشد. زیرا عهود هم اجازه نمیدهد. چرا به اتباع داخله فروخته نشود؟ وآن چیزی که آقای شیروانی فرمودند که درسیستان فلان است بنده خیال میکنم نظارت اهالی درخانههاشان اشد ازنظارت دولت است برای خاطر اینکه دولت چه میکند دولت درملک خالصه اش یک تحصیلدار دارد ویک مأمور. بیش از اینکه ندارد اردو که ندارد ولی این مالک خصوصی سرحدی خیلی بیشتر مراقب است واگر یک سانحه رخ بدهد دومدافع پیدا میشود. یکی مالک خصوصی که از نقطه نظر خصوصی خانه خودش دفاع میکند ویکی هم دولت که ازنقطه نظر عمومیات ضمیمه میشود واین دوفایده دارد واما مسئله که مشروحا میخواستم عرض کنم وراجع بدفاع محلی است وبنده وظیفهام است که دفاع کنم مسئله جنگل است. اینجا مذاکره شده که جنگل بالاخره مال دولت است وازقله کوه تا ساحل تمام مال دولت است. درصورتیکه نمیشود اینراگفت واگریکنفری برود مازندران وگیلان گردش بکند این توهم ازش مرتفع میشود. یعنی ملک گیلان وجنگل اینها ازهم مجزا نیست. خانهها درداخل جنگل واقع است ومردم درانجا سکونت دارن دفلان شخص یک سهم ویک حقی دارد که ازپدرش باو رسیده یاخودش خریده یاازجدش باورسیده وحالا مالک است حالا یک چیزی بهتان عرض کنم که خود شما بدانید که اقرار بهترین شقوق شناسائی یک چیزی است مخصوصا وقتیکه آن اقرار به منفعت غیرباشد. دولت مالیات بگیرد وقبض صادرمیکند وازمزارع ومراتع وجنگل عشور میگیرد. این اقرار صریح است به مالکیت مالکین وبند ه بهتان یک چیزی عرض میکنم واین مطلب قابل توجه است واین باید برای مجلس شورای ملی معهود باشد اعلان استثناء جنگل ازاهالی مازندران وگیلان نفی سکونت انها است دراین دونقطه. آن ملکی که انجا مشهور است همین جنگل است برای اینکه آنها چیزی ندارند جزهمان چیزی که بآن اشاره میکنید ومی گوئید ملک آن همین جنگل است. حالا این اگر مشکوک است باید برود یک فکردیگری بکند اینمسئله کم کم گفته میشود وکم کم اشتباه میشود. یک وقتی مثلا درشاهرود فرض بفرمائید یک ملکی است مجاور جنگل این یک مطلب علیحده ایست ممکن است مجاورجنگل باشد ولی مالک جنگل نباشد ولی درمازندران وگیلان اینطور نیست واین فرض درانجا نیست انجا عبارت است ازچند درخت که اگرآقایان تشریف برده باشند میداند که هرقسمتی ازقطعات مازندران یاگیلان راکه دردوسال یا سه سال مراقبت نکنند جنگل میشود. حتی درحمامهائی که ازاهک وساروج میسازند بااهمال دوسه سال درخت ازان بیرون میآید. خوب اطلاق جنگل هم شما بجائی میکنید که درخت دارد پس حمام آنجا هم خالصه است واین کم کم نفی مالکیت اشخاص را میکند واین یک ضرری دربردارد. آن چیزی را هم که آقای شیروانی گفتند قبول داریم که میفرمایند دولت ازخود ما است وخارجه نیست وازما مجزی نیست ولی یک مصلحت بزرگی فوت میشود وآن مصلحت این است که وقتی شخصی دانست که بملک خودش مسلط نیست البته درست درانجا کارنمیکند. الان اگراین قطعات واملاک آباد وعمران میشد ما خالصجات راچرا میفروختیم؟ ما این خالصجات رابرروی چه منطقی میفروشیم؟ روی این منطق میفروشیم که دولت مثل مالک خصوصی حفاظت ازمزرعه خودش نمیکند واین بالاخره نقض غرضی است برای اینکه شما میگوئید باز دولت درانجا مداخله کند وبنظربنده انتشار این مسئله مضراست. بند هیک روزی اینجا درموضوع
خالصجات عرض کردم اگرتشریف ببرید درمازندران وازنقاط مختلفهآن عبور بفرمائید میبینید که یک ملکی که مشکوک نیست صاحبش پولی که گیر می اورد صرف تعمیر وآبادی آن میکند ودرخود آن ملک خرج میکند اما اسم خالصه راکه رویش میگذارند متوهم است وچند تومانی که درجیبش دارد روی این مزرعه خرج نیمکند ومیرود یک چیز دیگرمیخرد ومنظورش این است که چون مأمون نیست ازملک خودش از این جهت در صدد آبادی وعمران آن برنمی آید. این کلمه جنگل واین مزاحمت خانه مردم سبب میشود که مردم بیعلاقه میشوند واسباب خرابی ملکت میشوند والا بنده عرض میکنم دولت رهوقتی ضرورت داشته باشد وهروقت مصالح مملکتی امر بکند که دولت دریک قضایایی دخالت بکند میتواند وبالاخره دولت برآورنده حوائج ملت است والبته مداخله میکند
جمعی ازنمایندگان- مذاکرات کافی است
دشتی- بنده مخالفم
رئیس- راجع بعدم کفایت مذاکرات؟
دشتی – بلی
رئیس- بفرمائید
دشتی- بیاناتی که آقای دادگر کردند محتاج بجواب است برای اینکه استثنائاتی توجیه کردند لهذا بنده عقیدهام این است که باید جواب داد ه شود
رئیس- رأی گرفته میشود بکفایت مذاکرات. آقایانیکه مذاکرات راکافی میدانند قیام فرمایند (اغلب قیام نمودند)
رئیس- اکثریت است
بعضی از نمایندگان تنفس
رئیس- پیشنهادها باید قرائت شود (بشرح ذیل قرائت شد)
پیشنهاد آقای آقا سیدیعقوب- پیشنهاد میکنم ماده پنجم حذف شود
پیشنهاد آقای مدرس: پیشنهاد میکنم ازماده پنجم فقره پنجم حذف شود
ایضا پیشنهاد آقای مدرس: پیشنهاد میکنم باخر فقره اول ازماده پنجم اضافه شود (که دراملاک خالصه واقع است)
پیشنهاد آقای نظامی: بنده پیشنهاد میکنم درماده پنجم دراخر قسمت ششم اضافه شود درهربلوک یک الی دوقریه
ایضا پیشنهاد آقای نظامی :بنده پیشنهاد میکنم قسمت هفتم ماده پنجم حذف شود
ایضا پیشنهاد آقای نظامی: بنده پیشنهاد میکنم درآخرقسمت هفتم ازماد هپنجم اضافه شود که قبل ازتصویب این قانون وزارت مالیه معین خواهد نمود
پیشنهاد آقای محمد ولی میرزا :پیشنهاد میدارم فقره پنج ازماده پنج حذف شود
پیشنهاد آقای امیرتیمور: بند ه قسمت (ز) ماده پنجم ویک قسمت ازمندرجات ماده مزبور را زائد دانسته لذا ماده پنجم رابطریق ذیل تنظیم وپیشنهاد میکند
ماده پنجم – املاک ذیل دولت مشمول مقرات این قانون نخواهد بود
(۱) – حقوق دولت دردریاچههای عمومی وسایر مخازن ومنابع طبیعی آب
(ب) حقو ق دولت درقنوات وسایر مجاری آبها که محتاج الیه بلدیها بوده ویا بتوسط آنها مورد استعمال واقع میشوند
(ج) اراضی جنگلهای دولتی باستثناء جنگل هائی که متعلق بمزارع خالصه است
(د) اراضی که درآنها وجود ذخائر معدنی نفیسه مسلم است
(ه) – کلیه املاک خالصه که ممکن است مستقیما برای انجام مقاصد دولتی مورد احتیاج واقع شوند
(و) =-بناها وآثار تاریخی وکاروانسراهایی که درراهها برای استفاده عابرین ساخته شده
امیرتیمور- بنده پیشنهاد نکردهام
رئیس- پیشنهادی است که درسابق دردوسه ماه قبل کردهاید
امیرتیمور – بله
(بقیه پیشنهادات بشرح ذیل قرائت شد)
پیشنهاد آقای دیبا: اصلاح فقره اول رابترتیب ذیل تقاضا دارم:
رودخانهها ودریاچهها وسایر ومخازن ومنابع طبیعی آب درصورتیکه متعلق باشخاص نباشد
پیشنهاد دیگر آقای دیبا: اصلاح فقره دویم را بترتیب ذیل پیشنهاد مینمایم:
قنوات دولتی ومجاری آب که متعلق بدولت است.
ایضا پیشنهاد دیگر آقای دیبا: پیشنهاد مینمایم فقره چهارم بترتیب ذیل نوشته شود:
اراضی دولتی که درآنها وجود ذخائر معدنی نفیسه مسلم است
پیشنهاد آقای محمد ولی میرزا: فقره (ب) راچنین پیشنهاد میدارم
سهم متصرفی دولت ازقنوات که آبهای آنها محتاج الیه بلدیه باشند
پیشنهاد آقای حائری زاده :بنده پیشنهاد میکنم تبصره ذیل ضمیمه ماده پنجم گردد:
تبصره- دولت مالکیت مطلق کلیه معادن ومنابع معدنی املاکی راکه مطابق این قانون انتقال میدهد برای خود حفظ خواهد نمود ولی هرقدر موقع استخراج این قبیل معادن یا منابع معدنی یا استفاده ازآن مورد لزوم باید هرگونه خسارتی راکه بملک واردشود همچنین قیمت هرمقدار زمین وهرقسم انشائاتی که ازملک مزبور برای این مقصد تخصیص داد ه شود نسبت بمالک جبران خواهد نمود میزان جبران ضرر بتراضی طرفین ودرصورت عدم تراضی بحکمیت تعیین خواهد شد
پیشنهاد آقای نظامی :این بنده تبصره ذیل را برای توضیح قسمت اول ازماده پنجم پیشنهاد مینماید
تبصره- مقصود ازرودخانههای عمومی رودخانه هائی است که ازطرف دولت واهالی محل استفاده خصوصی ازانها نمیشود
پیشنهاد دیگر آقای نظامی: بنده پیشنهاد میکنم درماده ششم درعوض مدت ده سال نوشته شود دوازده سال
پیشنهاد اقای محمود رضا :بنده پیشنهاد مینمایم بجای (املاک خالصه واراضی متصل بسرحدات) نوشته شود (املاک خالصه سرحدی یا سواحل یابنادر)
پیشنهاد آقای امیرحسین خان: بنده پیشنهاد میکنم درماده پنجم قسمت (ج) حذف شود
پیشنهاد آقای فیروز آبادی: بنده بعنوان تبصره پیشنهادمیکنم که نوشته شود چنانچه خالصجاتی را که دولت میفروشد بموجب این قانون محل احتیاج سیاسی وباداقتصادی شدید دولت بشود مالک آن مجبور میباشد که هرقدر آن محل احتیاج دولت باشند بقیمت عادله بدولت بفروشد
پیشنهاد آقای عمادی: بنده پیشنها د میکنم که ماده پنجم بکلی حذف شود
پیشنهاد آقای عمادی: بنده پیشنهادمیکنم که ماده پنجم بکلی حذف شود
پیشنهاد آقای امیر تیمور: بنده پیشنهاد میکنم که از ماده پنجم قسمت الف و ه حذف شود
رئیس – چند دقیقه جلسه تعطیل میشود
(دراینموقع جلسه برای تنفس تعطیل وپس از نیم ساعت مجددا تشکیل گردید)
وزیرمالیه – دراین موقع که لایحه دو دوازدهم را تقدیم مجلس میکنم میخواهم یک تذکری عرض کرده باشم واستدعائی کرده باشم: اقایان مسبوقند که در
کمیسیون بودجه قسمت عمده بودجهها گذشته وحاضر شده است ازقبیل بودجه وزرات فوائد عامه، وپست وتلگراف ومعارف وداخله، یعنی لوایح اضافی یاخود بودجهها بودجه وزارت عدلیه هم بطوردیگری گذشته است فقط وزارت خارجه لایحه اضافیش هنوزتمام نشده میخواستم تقاضا کنم اگرآقایان موافقت دارند اینها همینطور قسمت قسمت که تمام میشود بمروربرای تصویب بمجلس بیاید وتصویب شود زیرا اگر بخواهند صبر کنند که همه تمام شودبازشاید یک مدتی عقب بیفتد درصورتیکه هرقسمت ازانها چند جلسه رامشغول خواهد داشت چون بودجه جزء وتفصیلی است والبته درمجلس طول خواهد کشید خواستم تقاضا کنم اگرآقایان موافق هستند ازطرف کمیسیون بودجه قسمت قسمت این بودجهها بمجلس بیاید ودرمجلس تصویب شود
(لایحه اعتبار دودوازدهم بودجه مملکتی راتسلیم نمودند)
رئیس- لایحه ارسال میشود به کمیسیون بودجه. آقای زوار مخالفت خودشانرا نسبت بانتخابات سیرجان گرفتهاند
حائری زاده- بنده مخالفم
اسفندیاری- بنده هم مخالفم
رئیس- چون اقای حائری زاده مخالفند همانطور که قبلا گفته شد میماند برای جلسه بعد
حاج میرزا مرتضی- بنده هم مخالفم وقبل از ایشان اجازه خواستهام
رئیس – بسیارخوب هردو مخالفید. آقای آقا سید یعقوب
آقا سیدیعقوب- بنده برحسب سابقه عرض میکنم دراعتبار نامه که یکنفر مخالفت میکرد ومخالفت خودش راپس میگرفت سابقه ندارد که کسی درهمام جلسه مخالفت بکند عقب بیفتد. عبارت نظامنامه این است که اگراعتبارنامه مطرح واقع شد یکنفر ازنمایندهها مخالفت کرد به بعد میافتد. آقای زوار مخالفت کردند وعقب افتاد حالا پس گرفتند سابقه نداشته که دیگرهمان روز عده مخالفت کند وعقب بیفت واگر این سابقه بهم نخورده است عقیده ندارم مخالفت کردن آقای حائری زاده و آقای اسفند یاری و آقای حاج میرزا مرتضی موضوع تا خیر داشته باشد حالا اختیار با مجلس است این را برای تذکر خواستم عرض کنم.
رئیس – آقای وزیرمالیه برای حواب بعضی سؤالات حاضرند آقای کازرونی
کازورنی- دولت موظف ومکلف است قانونی راکه مجلس شورای ملی وضع کرد بموقع اجرا بگذارد واگرچنانچه یک نظریاتی درحدود آن قانون داشته باشد این هیچ مانع این نیست که آن قانون رابموقع اجرا بگذارد یعنی ان نظریات تازه که برای دولت پیش امده ابدا اثر ندارد دراجرای آن قانون که مجلس مقدس وضع کرده ابدا اثرندارد دراجرای آن قانون که مجلس مقدس وضع کرده ودولت را مکلف باجرایش کرده است سؤال بنده راجع بممیزی بود. بنده از سایر ولایات ونقاط مملکت اطلاع ندارم عرض بنده راجع بفارس است ومخصوصا در قسمت دشتی و دشتستان و بنادر و سواحل خلیج فارس راجع بممیزی که از مجلس مقدس گذشته ضرب الاجل کرده که در مدت معین منتهی بایستی عمل ممیزی راباتمام برسانید واین یک وظیفه حتمی بود برای دولت. بنده نمیتوانم در این مدت متمادی که گذشته دولت عملیات خودش را خاتمه داده است که پنج شش ماه دیگر که از مدت آن قانون باقی است صوت آنرا مجلس مقدس تقدیم کند تا اینکه خودش برطبق ممیزی عمل بکند یاخیر؟ واگر نکرده آیا اطمینان کامل میدهد که دراین مدت باقی مانده عمل ممیزی را تمام بکند یانه؟ واگر تمام نمیکند چه دلیل دارد ومنظورش چیست؟ بااینکه متقبل شده ومکلف بوده که وجوبا این قانون رادر مدت دوسال کاملا بموقع اجرا بگذارد به چه دلیل وچرا تأخیر انداختید؟ این عرض بنده است
وزیرمالیه – درمقدمه فرمایشاتشان نماینده محترم
اظهار فرمودنددولت مکلف باجرای قانون مصوبه مجلس واگر هم یک نظریاتی دارد قبل از آنکه آن نظریات از طرف مجلس تصدیق شود نباید آنها رابموقع عمل بگذارد البته همانطور است واین یک اصل مسلمی است دولت هم بغیر از این هیچ کاری نکرده وابدا تصمیمی غیر از این نداشته وندارد وبنده نمیدانم اصل موضوع این اظهار چرا وازچه رو پیش آمده. شاید این نظر نماینده محترم مبنی بریک سوءتفاهمی باشد که درخارج هم شنیده شد که تصور کردهاند بواسطه تغییر وتبدیل دستجات ممیزین از نقاطی به نقاط دیگر وزارت مالیه صرف نظر از ممیزی کرده است ومیخواهد ممیزی راموقوف بکند. درصورتیکه همچو چیزی نیست وبرای این شبهه وسوءتفاهم این اعلانی از طرف وزارت مالیه بجراید ومطبوعات فرستاده شده اخیرا ولی چون جراید امروز ودیروز رابنده ندیدهام نمیدانم چاپ شده وباطلاع آقایان رسیده یاخیر..
مهدوی – نشده
وزیرمالیه – اینجا هم برای استحضار خاطر آقایان مطلب راتوضیحا عرض میکنم
درقانون مالیات ممیزی املاک موعدی که معین شده است تا آخر هزار وسیصد وشش است دراین سنه ۱۳۰۵ که ممیزی درجریان بوده یک تجربیاتی درضمن ممیزی خود وزارت مالیه پیداکرده ویک شکایاتی هم ازمردم رسیده وتحقیقاتی در آن شکایات بعمل آمده. قضیه ممیزی البته آقایان تصدیق میفرمایند که یک امر فنی است. یکار مشکلی است هرکس یاهر محاسبی یاهر عضو اداره یا مستخدم اداره ممیزو ممیز کننده نمیتواند واقع شود. دستجات زیادی برای ممیزی از مالیه معین کرده بودند وبنقاط مختلفه به مملکت تقسیم کرده بودند ودر ۱۳۰۵ هم قسمت زیادی از املاک بوسیله این دستجات ممیزی شده ودر ضمن عمل یک شکایاتی از یک نقاطی میرسید که نسبت بعمل این ممیزین تا رضایتی اظهار میکردند. چون عده آنها دستجات خیلی زیاد بود وبین آن عده اشخاص متخصص فنی که حقیقتا طرف اطمینان باشند از اینکه یک خبط واشتباهی در قسمت ممیزی نمیکنند بالنسبه کم بود و آنطور که میبایست وزارت مالیه نمیتوانست کنترل عمل این دستجات ممیزین راداشته باشد ودر دوسه جاهم که تفتیش کرد درشکایات وارده بعضی اشتباهات از طرف مأمورین هم شده بود باین ملاحظه برای اینکه کار از روی دقت بیشتر وبصیرت کاملتر ونزدیکتر باحتیاط انجام بگیرد اخیرا دروزارت مالیه اینطور تصمیم گرفته شد که قسمتها رایکقدری کمتر کنند ویک نقاطی که ممیزینش خیلی پیش رفته بود وعده کمی از قراء و دهات وقصبات باقی مانده بود که ممیزی آن ایالت باولایت تکمیل بشود تمرکزبدهند عده دستجات ممیزین رابان طرفی که کارش کمتر بود برای اینکه زودتر کارش تمام شود وبعد یک عده دستجاتی که باقی میماند به یک نقاط دیگری که ناتمام است یاخیلی باقی مانده مأمور کنند ازاینکار دونتیجه حاصل میشود یکی این است که نظارت وزارت مالیه درطرز ممیزی کردن بیشتر میشود وتمرکز بیشترپیدا میکند یکی هم اینکه یک نقاطی زودتر ممیزیشان تکمیل میشودوازنقطه نظر نتایج ومقتضیات اد اری این طرز عمل واین ترتیب کارکردن بهترونزدیکتربصلاح ومقصود آقایان است وآن مقصود این است که ممیزی یک ممیزی صحیح و طرف اطمینان باشد. این تصمیم وزارت مالیه وقتیکه که بموقع اجرا گذاشته شد واز بعضی نقاط ممیزین خواسته شدند که بنقاط دیگر بروند اینطور جلوه گری وتصور شد که خواستن این ممیزین برای این است که وزارت مالیه ممیزی را میخواهد موقوف کند. این رابنده کاملا تکذیب میکنم همینطور هم برای اطلاع عموم مردم اعلان شده درتمام روزنامهها ومستحضر خواهند شد البته یک نظریاتی هم اگر در اصل قانون دولت ووزارت مالیه داشته باشد آقای کازرونی میتوانند مطمئن باشند تا آن نظر را بترتیب لایحه
تقدیم مجلس نکند ومجلس تصویب نکند هیچ تزلزلی دراجرای قانون مصوب مجلس موجود نخواهد شد.
کازرونی- اجازه میفرمائید؟
رئیس- بفرمائید
کازرونی- بنده اولا درماهیت قانون هیچ نمیخواهم واردشوم وهمچنین درطرز عملیات وزارتمالیه. بنده حق ندارم واردشوم که بگویم شما چه کردهاید وچه خواهید کرد. بنده فقط چیزی که میخواهم ازوزارت مالیه این است که برطبق مسئولیتی که دارند دررأس این مدت ایران ممیزی شده بما تحویل بدهند. بنده این را میخواهم. خودشان میدانند. هرطور میخواهند عمل کنند. لکن اطمینان بدهند که برطبق قانون یعنی بحکم قانون عمل راتمام شده تحویل خواهیم داد.
وزیرمالیه- این اطمینانی که آقای کازرونی میخواهند محتاج باین است که بنده مراجعه کنم وازروی صورت معلوم کنم درعرض این یکسال که ممیزی شده به چه تناسب ازنقاط مملکت میزی شده که فعلا ما بتوانیم حساب کنیم برای یکسال دیگر که ازاین مدت باقی مانده دراین مدت باین تناسب تمام میشود باتجدید مدت لازم خواهد شد. این رادرصورت سؤال توضیح نداده بودند والا بنده مراجعه میکردم بدوسیه وازروی اطلاع جواب میدادم
رئیس- آقای آقا سیدیعقوب هم درهمین موضوع سؤال دارند؟
آقا سیدیعقوب- یک جور دیگری است سؤال بنده درهمین موضوع است اما غیر ازان است. این سؤال وجوابی که بین آقای کازرونی وآقای وزیر واقع شد بنده ازیک راه دیگر سؤال دارم بنده آنچه که اطلاع دارم ترک کردن عملیات ممیزی ازاین نقطه نظر نبوده است که ایشان بیان کردند. ترک کردن عمل ممیزی برای این بوده است که دربعضی جاها نگاه کردهاند ودیدهاند بنفع دولت است برطبق ممیزی عمل کردهاند ودربعضی جاها که دیدهاند بضرر دولت است آنجا راول کردهاند. بنده سؤال میکنم که تؤمن ببعض ونکفرببعض نباید وزارت مالیه کاربکند. هرکجا یک دهاتی بوده است که مالیات نداشته است وجدید الاحداث است مطابق ممیزی رفتهاند. یک جاهائی است که درنتیجه ممیزی زمان عباس میرزا تقی خان امیراتابک یک مالیاتهائی درآنجا هست وبعد بواسطه انقلابات آن رعایا ازآنجا رفتهاند جای دیگر ایجاد ده کردهاند دولت رفته آن مالیات راازآن ده که خراب است میگیرد. آقای حاج آقا اسمعیل میدانند درعراق خیلی ده هست شهرستان وشهرستانک است که بکلی خراب شده وازانجا مالیات میگیرند ودرصورتیکه رعایای آنجا رفتهاند جای دیگر ومأمورین مالیه میگویند چون آنجا یک زمانی آباد بوده ازاین جهت باید مالیات بدهد ولی اگریک جائی برای دولت صرفه نداشته انجا رارد کردهاند وممیزی نکردهاند بنده خواستم دراین باب آقای وزیر مالیه توضیح بدهند که چطور درانجاهائی که بنفع دولت تمام میشود ممیزی میکنند وآنجاهائی که بنفع دولت نیست نمیکنند
اگرچه مقصود ازنفع دولت هم دراینجا نفع ملت است وبرای آسودگی مردم است ونظرما هم به آسایش وراحتی مردم وملت است وخوب است آقای وزیر مالیه توضیح بدهند که چرا این تبعیض درموقع ممیزی شده وعلت چیست ؟بنده کاملا خبردارم درطرف ملایر یک مالیاتهای زیادی ازمردم میگیرند خلاصه آنکه دریک جاهائی که بنفع دولت نیست ممیزی نمیکنند وآنجا را ول میکنند اگردولت این قانون را نمیتواند اجرا کند خوب است بیاید رسما لغو اورا بمجلس پیشنهاد
کند والا باید بطور مساوی درهمه جا آنرا اجرا کند. آقای وزیر مالیه درمجلس پنجم حاضربودند ومکرر دراینجا گفته میشد که مقصود ما ازوضع این قانون زیادکردن عایدات دولت نیست بلکه نظرهمه آقایان این بود که مالیاتها یک نسق بشود وازروی یک قاعده وترتیب اساسی اخذ شود
خوبست آقای وزیر مالیه توضیح بدهند که چرا درممیزی تبعیض میشود. این بود سؤالبنده
وزیرمالیه- ما وقتی که قانون مینویسیم تقاضاداریم که قانون هم اجراشود. اگریک وقتی درحین قانون گذاری درقانونی که میگذرانیم یک نواقصی باشد یایک چیزهائی باشد که پیش بینی نشده باشد آنوقت دراجرای آن قانون که اصلش راقائل هستیم وهمانطوریکه آقای کازرونی فرمودند دولت باید قانون رااجرا کند ولی درجزئیاتش میگوئیم چرا اینطور شد.
آقای آقا سید یعقوب- تصدیق میفرمایندقانونی که ازمجلس گذشت هیچ قید نکرده که اول باید این ممیزی راتمام بکنند بعد ازآنکه ممیزی تمام شد انوقت باید مطابق این قانون مالیات بگیرند نه اینقید درقانون نیست. درقانون دوسال برای مدت ممیزی وقت معین شده ولی مقرر نشده که مصرحا تا وقتی که تمام ممیزی مملکت خاتمه نیافته باشد مطابق سابق عمل خواهد شدوقانون ممیزی پس ازختم تمام ممیزیها درمملکت اجرا میشود
مدرس- نسبت بایالات ولایات گویا شد
وزیرمالیه- اجازه میفرمائید همانطور که آقا قانون رامطالعه فرمودهاند بند ههم مطالعه کردهام هم دروقتی که این قانون رامینوشتید خودم درمجلس شریک بودم وهم بعد ملاحظه کردهام باین ملاحظه وقتیکه شروع به ممیزی کردند این مسئله ازبدیهات است وهمه میدانیم که نمیشود یک مرتبه تمام مملکت وسیع ایران راممیزی کرد وعلی الخصوص با فراهم نبودن وسائل کار ونبودن تخصص لازم یابدی وسائل ارتباطیه که دراین مملکت هست. ممکن نبوده تمام مملکت یک مرتبه ممیزی بشود. تمام این مسائل سبب شد که دربعضی جاها که ممیزی شده بود مطابق ممیزی جدید ازآنجاها مالیات میگرفته وانجاهائی که ممیزی نشده بود مطابق ترتیبات ومقررات سابق باآنها معامله میکردند. دراین ضمن شکایاتی ازبعضی جاها رسید واقایان میدانند عرایضی راکه بنده اینجا عرض میکنم ازنقطه نظر دفاع نیست بلکه میخواهم مطالبروشن شود وازاین جهت عین واقع راعرض میکنم
بنده عرض نمیکنم که تمام عملیاتی که مأمورین دولتی میکنند برخلاف رویه نیست وقتیکه آقایان نمایندگان باوزراء یک مذاکراتی میکنند یایک مطلبی راطرح میکنند ازیک طرف برای کشف حقایق است دیگر برای رفع نواقص، خلاصه این شکایات رسیدو گفته شد درقسمت هائی که ممیزی کردهاند اگرازجزو جمع سابق علاوه شده آن مالیات ممیزی شده رامیگیرند واگر خیرعلاوه نشده بلکه کسر شده همان مالیات سابق رامیگیرند. ازاین نقاط شاید هم دربعضی مواقع وموارد یک همچو ترتیبی پیش امده باشد ولی مالیه میگفت من بموجب قانون ممیزی ملزم نیستم که تاآخر ۱۳۰۶ مطابق ممیزی جدید مالیات بگیرم وتصریحی دراین خصوص درقانون ممیزی نیست. این مسئله مورد اختلاف شد واگرخاطر آقایان باشد درچندیقبل دراوایل تصدی بنده بکار گویا یک طرحی پیشنهاد شده بو دبرای رفع همین اشکال وبعضی ازاقایان نمایندگان میگویند مقصود ازقانون فرضا هم که روشن نباشد همین بوده که تاوقتیکه ممیزی تمام نشده تبعیض نباید بشود وبند ه برای اینکه این کارروشن شود خودم موافقت کردم دراینجا ومخالفت نکردم وعقیده مند بودم ان طرح برود به کمیسیون قوانین مالیه ودولت هم درکمیسیون قوانین مالیه حاضر شود تابلکه ازاین راه رفع این اشکال و
اختلاف نظر بشود. علاوه براین نقطه نظر اداری هم یک دستورالعمل هائی داده شده ویک اقداماتی درزمینه همین نظری که آقایان دارند شده ودستور صریح داده شده که هرجا که مالک یاخورده مالکی شکایت میکند که چرا مطابق ممیزی ازمن مالیات نمیگیرند اگردرآن ناحیه ازسایر قسمتها مطابق مالیات جدید مالیات میگرند ازانها هم مطابق ممیزی جدید مالیات بگیرند. این دستور العملها ازنقطه نظر اداری داده شده ولی انکار نباید کرد ک ههرقانونی درنتیجه عمل وتجربه باید تکمیل شود. این قانونی که گذشته نواقصی دارد ونه تنها این یک مورد که محل اختلاف نظراست بلکه یک نواقص دیگری هم دارد وزارت مالیه یک مطالعاتی دراینقانون کرده ویک نظریاتی اتخاذ نموده وازتجربیاتی که دراین مدت ازاین قانون حاصل نموده یک پیشنهاداتی بمجلس خواهد کرد والبته هرطورآقایان تصدیق وتصویب فرمودند دولت هم عمل خواهد کردو لی این مسئله راآقایان باید تصدیق بفرمایند که اگراختلاف نظری درقانون پیدا شود آن اختلاف راباید ازراه قانونی واصلاح ماده رفع کرد
دراینجا بنده موقع رامغتنم میشمرم برای عرضیکه شاید حاشیه باشد. . ولی درهرحال لازم است عرض کنم که وزارت مالیه البته مکلف است مالیات را مطابق قانون مطالبه کند وبموجب قوانین اساسی وعادی وجاری وعادات ورسومات اختیاراینراهم ندارد که خودش دریک قسمتهائی قضاوت کند واگرچنانچه مسائلی راوارد دید اصلاح کند یامثلا اگرنسبت به یک ایالت یایک مردمی یک تحقیقاتیرا جائزدید ازگرفتن مالیات انها صرف نظرکند
ناچار بای دمراتب رابمجلس پیشنهاد کند وازمجلس تقاضای تخفیف مالیاتی رابکند اینرا هم عرض کنم ا لبته آقایان تصدیق میفرمایند تمام مالیات هائی که در این مملکت وضع شده تمام ازروی یک اصول روشن وقوانین صحیح نیست یک جزء جمعهای قدیمی داشته ومالیات افراد یک صورتهائی داشته که امروزه بعضی از آنها بیمورد وشاید اسباب زحمت مردم است. ولی البته تاوقتیکه مالیاتها بشکل صحیحی درنیامده ویک ترتیب اساسی اتخاذ نشده ناچاریم مطابق همین سابقه ومعمول رفتار کنیم. دراین قبیل مواردآقایان میفرمایند مردم گرفتار ودچار بدبختی ومضیقه هستند معهذا مالیه مطالبه مالیات ازآنها میکند البته اگر مالیه اضافه ازحق قانونی مالیات بگیرد مردم باید شکایت کنند ودولت هم البته بایدجلو گیری ازاجحاف وتجاوز کندا ما اگردرحدود قانون مالیات میگیرد نباید موردشکایت واقع شود. واگر اصلاحی لازم باشد باید دراین جا بشود
راجع باهالی شمال شرحی فرمودند. کیست که تصدیق ندارد؟ ماها همه خودمان تصدیق داریم وبااین فرمایشات موافقیم. واطلاع داریم فرمایشاتی هم که قبل ازدستور درموقعیکه بنده واردشدم آقای رفیع میفرمودند البته صحیح است وهمه مردم فقیر وبدبخت شدهاند. هیچکس منکر این مراتب نیست والبته یک کمکهائی باید بآنها کرد. ودولت هم مضایقه ندارد که باآنها کمک هائی بکند والبته هرجا راکه مقتضی دید هیچ ضرریندارد که بانها تخفیف بدهد یا مثلا یکسال ازآنها مالیات نگیرد ولی این باید مطابق مقررات قانون باشد. ووقتیکه بموجب قانون شد مالیه هم هم تکلیف خودش رایمداندومورد اعتراض واقع نمیشود
درخاتمه بازعرض میکنم راجع بقانون مالیات ارضی مطالعاتی راکه آقای آقا سید یعقوب بان اشاره فرمودند شده ودرموقع خودش بعرض خواهد رسید
آقا سیدیعقوب- اجازه میفرمائید
رئیس- بفرمائید
آقا سید یعقوب- یک کلمه اینجا آقای وزیرمالیه فرمودند که باید جواب عرض کنم بهتر است که آقای وزیرمالیه همیشه درمجلس باشند زیرا درقانونگذاری نظرشان بهتراست تا درموقع اجرا. زیرا وقتی که برای اجرای قوانین ازمجلس تشریف میبرند بیرون آن روح قانون گذاری راندار ند. دراینجا میفرمایند فلان شکایت میشود بنده عرض میکنم آقا شما وما همه مستخدم این مردم هستیم. چرا آنجا که بنفع دولت ممیزی میشود فوری مطابق ممیزی جدید مالیات میگیرید ولی آنجائی ک هبنفع دولت نیست ول میکنید. واین جوابهائی که فرمودند بنده عرض میکنم اصلا وزارت مالیه اداره ممیزی رادرایالات و ولایات منحل کرده این بود که بنده خواستم دراینجا این مطلب راعرض کنم
وزیر مالیه- خیر اینطور نیست
رئیس- آقای فهیمی
یکنفر ازنمایندگان- حاضر نیستند
رئیس- آقای محمد ولی میرزا
محمد ولی میرزا- موضوع سؤال رااستدعا دارم بفرمائید. چون مدتی گذشته فراموش کردهام
رئیس- راجع به مطبوعات آذربایجان است
محمد ولی میرزا- نظر آقایان هست که بنده سابقا درخصوص تظلمی که صاحبان مطابع آذربایجان کرده بودند سؤالی کرده بودم. مخصوصا شکایت کرده بودند که وزارت مالیه حتی اوراق عادی (غیر ازاوراق بهاء دار) رادرمرکز طبع میکند وازمرکز برای دوائروادارات دولتی آذربایجان ارسال میدارند. اعتراضی که بنده داشتم علاوه ازنقطه نظر اقتصادی گمان میکنم بهیچ وجه بصرفه وزارتمالیه نباشد که اینکاررابکند. زیرا ازاذربایجان کاغذ بتهران حمل شود. دراین صورت هیچ فلسفه ندارد که دراینجا اوراق طبع شود وبآذربایجان ارسال شود. دران موقع وزیر مالیه وقت اظهار فرمودد که چنین قضیه بوده ولی ممنوع شده است ومخصوصا فرمودند تلگراف شد. که درآتیه اوراق را درهمانجا طبع کنند. ولی ثانیا از طرف صاحبان مطابع شکایاتی رسید ومعلوم شد بهیچ وجه دستوروزارت مالیه درآنجا بموقع اجراگذارده نشده است یادر مقابل اظهارات بنده وزیر مالیه وقت اقدامات توجهی نفرمودهاند. حالا نمیدانم آقای وزیر مالیه فعلی هم همان بیانات وزیر مالیه قبل راتکرارخواهند فرمود؟ اگر اینطور است ک هبنده شنیدهام ومحتاج به تکرارنیست ولی اگر واقعا بان عمل خواهند کرد وقضیه یکصورت دیگری پیدا خواهد کرد. انراهم بفرمائیدتا بنده مستحضر شوم
وزیرمالیه- بنده ازبیانات سابق مستحضر نیستم وخاطرم نیست ولی وقتیکه این سؤال رسید مراجعه کردم باداره مربوطه معلو مشد که ازطرف وزارت مالیه تلگرافا وکتبا دستورات باذربایجان داده شده است وخود بنده هم یک تلگرافی برای تأکید وتأئید این قسمت بآنجا مخابره کردم که مطبوعات رادرخود تبریز طبع کنند. واگرنماینده محترم تصور میکنند احکام مرکزی درایالات و ولایات مجری نمیشود این راممکن است هم ایشان تعقیب کنند وهم بنده تا هردو بوظیفه خودمان عمل کرده باشیم
رئیس- آقای حاج آقا رضا رفیع راجع به وجوه قند وشکر سؤالی کرده بودند
حاج آقا رضا (رفیع) – آقایان البته درنظر دارند که دردوره پنجم مالیات انحصار قند وشکر با آن ترتیب وضع شد. مابرای یک اصلاحات مهمی یعنی برای راه آهن آن مالیات سنگین راوضع کردیم وآنطور مردم راتحت فشارگذاشتیم والبته هیچ کدام ازآقایان راضی نیستند که این پول با این ترتیب ازمر دم گرفته شود وغیر ازآن مصرف اصلی خرج شود. برای مخارج وصول آن عوائد هم مجلس پیش بینی کرد صد هشت داده شود. بنده چندی قبل
استفسار کردم معلوم شد آن مبلغ راکه مجلس اجازه داده بود خرج شود یک مقداری ازآن خرج شده ویک مقدار ازآن خرج نشده واین پول دروزارت مالیه باقی بود واقایان بین یک اشخاصی تقسیم کردهاند. بنده گمان نمیکنم این پولی که ازمردم گرفته میشود مجلس حاضر باشد بمصرف دیگری غیرازان مقصود اصلی مصرف وخرج شود – (نمایندگان صحیح است) این پول برای این ازمردم گرفته نمیشود که بین یک اشخاصی تقسیم وتوزیع شود بلکه برای یک مقصودی دریافت میشود. این بود که بنده خواستم ازآقای وزیر مالیه سؤال کنم آیا این مسئله صحیح است یاخیر؟
وزیرمالیه- دراقنونی ک هراجع بانحصار قند وشکر ازمجلس گذشته است صد هشت از عایداترا برای مخارج وصول عوائد انحصار اعتبار وتخصیص داده است. این که مطلب چنین صورتی راداشته باشد که یک مبلغی خرج این وصول بشود ومازاد آن دروزارت مالیه بین یک اشخاصی تقسیم شده باشد اینطور نیست. ولی طرز وصول وطرز خرج صد هشت را شاید بیک صورتی عمل کردهاند که ان صورت مورد اعتراض واقع شده باین معنی که این صد هشترا شاید بیک صورتی عمل کردهاند که آن صورت مورد اعتراض واقع شده باین معنی که این صد هشترا بملاحظه خرج وصول دریک قسمت ازادارات ودوائر مرکزی یاخارج ازمرکز بمناسبت اینکه کارانحصار رجوع بان دوائر بوده مصرف کردهاند یعنی ازاین وجوه یک اشخاصیرا استخدام کرده بودند وممکن است بیک اشخاصی هم که درادارات دارای شغلی بودهاند واینکار ارتباطی بآن دوائر داشته یک حقوق یا اضافه حقوقی داده باشند
غرض این است صورت ظاهرش خوب جوری نبوده ولی بنده بمجرد اینکه این مسئله رادرکمیسیون بودجه ازآقایان شنیدم ومراجعه کردم همان وقت این تذکر را دادم وبرای ۱۳۰۶ جلو این مسئله را گرفتم بطوریکه در۱۳۰۶ این مخارج تمرکز پیدا خواهد کرد بیک ترتیب معین ودریک نقاطی که منحصرا کارشان مربوط بانحصار قند وشکر است واین صورت تفرقه وتشتتی که این وجه دربین اعضاء ادارات پیدا کرده بود ظاهرش موهم این بود که یک تقسیماتی شده باشد ودرهرحال این ترتیب رابنده از۱۳۰۶ موقوف کردهام
حاج آقا رضا رفیع- اجازه میفرمائید
رئیس- بفرمائید
حاج آقا رضا رفیع- بنده محاکمه این سؤال وجواب رابمجلس واگذار میکنم وازمجلس تقاضا میکنم که دراین قضیه حکم کند. باید این پولی که داده شده است معلوم کنند چقدر است وبه کی داده شده وبهرکسی داده شده باید ازاو پس بگیرند ویا از حقوق او کسر کنند. وبخرج عایدات بگذارند
جمعی ازنمایندگان- صحیح است
وزیرمالیه- بنده تصور میکنم عرایض ینده درست برآقا روشن نشد. بنده عرض کردم که درقانون برای مخارج انحصار اعتباری دادهاند که خرج بشود ولی طرز ورویه که دراداره برای خرج وصول تشخیص دادهاند بطوری بودکه عرض کردم خود بنده هم تصدیق دارم که خوب طوری نبوده. واگراین تشخیص ازنقطه نظر اداری صحیح نیست ولی ازنقطه نظر اصل موضوع چندان غلط نیست. زیرا خود قانون اینطور مقرر داشته منتهی خرج این وجوه را بشکل خوشی قرارنداده بودند وتقسیم کرده بودند بادارات متفرق ومختلف مثلا به محاسبات یا تفتیش یامثلا درگمرک یاجای دیگر. درهرحال صورت ظاهرش چندان خوش نبودو ما اینرا رفع کردیم. ولی اصل مطلب وموضوع وبآنهائی که درسابق چیزی گرفتهاند ایراد وبحثی واردنیست وفقط یک اشتباهی است که درطرز اجراو تقسیم پیش آمده واینهم رفع خواهدشد
رئیس- آقای فرهمند
یکنفر ازنمایندگان- تشریف ندارند
رئیس- آقای دشتی
دشتی- بنده قبلا ازآقای وزیرمالیه استدعا میکنم که درجواب عرایض بنده صرف بفورمولهای جوابی اکتفا نکنند وبرای اینکه مقصود ما اازسؤال حاصل شده باشد جواب بفرمایند. عرض میکنم میگویند (اول باید چاه راکند بعد مناررادزدید) یکی ازسیاسیون ایران میگفت (اول باید مناررادزدید بعد چاه خودش کنده میشود) ولی حالا طوری شده که منار رادزدیدهاند ولی چاهش هنوزکنده نشده است وآن مسئله قاچاق است درسواحل خلیج فارس. بنده حالا تاریخش رادرست نمیدانم که چقدر است ولی قریب یکسال وچهارپنج ماه است که قانون انحصارقندوشکر ازمجلس گذشته وهمچنین سورتاکس که ازبرای راه آهن معین شده ومتعاقب وضع این قانون قاچاق درسواحل خلیج فارس به منتهای شیوع رسیده یعنی تمام اجناسی که باید بفارس بیاید وببنادر عربستان واردشود نتیجه شده است که تمام بازارهای بندرلنگه وبندر عباس وبندربوشهر سقوط مهیبی یافته. بنده خواستم بدانم وزارتمالیه دراین موضوع چه اقدامی کرده پارسال گفتند قراراست بسازند برای تعقیب قاچاق. لازم است عرض کنم که این کشتیها ابدا نمیتواند باجهازات مسلحی که قاچاق میکنندمقاومت کنند ازطرف دیگردولت درخلیج فارس ومحمره چند کشتی دارد واینها بکلی بیکار افتاده مثلا جهار پرس پلیس که ازجهازات جنگی است وبا شش هفت هزارتومان میشود آنراتعمیر کرد ووزارتمالیه هنوز دراینکاراقدامی نکرده وهمینطور جهاز مظفری است که بازبرحسب اطلاعات بند ه باچهار پنج هزارتومان میشود آنرا تعمیرومرمت کرد وهمینطور جهاز آی وی است که درمحمره بیکارمانده وبازجهاز پهلوی است که درمحمره بیکار افتاده وتمام این کشتیها قابل تعقیب قاچاق هستند ولی بواسطه بیکار افتادن بمرور ازبین میروند ودیگر بدردگرفتن قاچاق هم نخواهند خورد. بنده خیلی حسن نظر ندارم این سؤال وجوابها وباین نطقهای قبل ازدستور که ما یک صحبتهائی بکنیم ووزارتخانهها یک جوابهائی بدهند ولی ترتیب اثری ندهند
ولی مکرر به بنده ازبندرعباس وبندرلنگه وبوشهر حتی ازبحرین نوشتهاند که شما چرا این مطالبرا درمجلس صحبت نمیکنید آن بیچارهها خیال میکنند که اگر ما یک مذاکراتی درمجلس بکنیم واقعا دولت یک اقداماتی مکیند ویک جنبش هائی تولید میشود وحقیقتا یک کارهائی که بدردمردم صورت میدهند!
حالا موضوع سؤال بنده این است که برای جلوگیری از قاچاق چه اقداماتی کردهاند؟ وچرا این جهازاتی که همینطور بیکارافتاده وبامبلغی ممکن است تعمیرکرد بکارنمی اندازند وباین وسیله جلوگیری ازقاچاق نمیکنند واخیرا شنیدهام دردشتی ودشتستان بعنوان جلوگیری ازقاچاق سلب آسایش ازمردم کردهاند یعنی بطور کلی آزادی مسکن راازمردم دشتی ودشتستان سلب کردهاند ومنازل آنها راتفتیش میکنند دولت مأمور اجرای قانون است فرضا که مردم قاچاق بکنند دولت حق ندارد برود درخانهای مردم وبگوید فلان قند را ازکجا خریده بنده خواستم ازآقای وزیرمالیه خواهش کنم که جواب این سؤال راازروی حقیقت بفرمایند تا رفع این بدبختی ازمردم بشود
وزیرمالیه- البته تصدیق میفرمائید برای اینکه جواب یکسؤالی داده شود باید مسائل مربوطه بآن مطلبرا هم عرض کرده والبته احتراز ازان مسائل ه مقدری مشکل خواهد بو دبنابراین اظهار آن مسائل نباید تعبیر آن شود که یک فورمولهائی است. مسئله قاچاق همانطوریکه این مسئله بیشتر بواسطه این است که بتناسب بسط اقتدارنفوذ دولت درتمام سواحل ونقاط مملکت قاچاق کم
وزیاد میشود خوب است تمام سواحل خلیج را درنظر بیاورید ونیز درنظربیاورید که تاچهار پنجسال قبل ازاین بلکه ت اسه سال قبل ازاین نقاطی ازمملکت مثل خوزستان وبلوچستان یاگواتر اصلا دولت مرکزی وادارات هیچ قسم وسیله تخفیفی درآنجاها نداشتند تاچه رسد باینکه جلو قاچاق رابگیرند بواسطه بسط اقتدار نظام وقشون البته یک وسائلی مهیا شده وازان وسائل وزارتخانهها ودوائردولتی باید استفاده کنند وکارهای خودشان راباید منظم کند اما این کاروقت لازم دارد ملاحظه بفرمائید ببینید آیا درتمام سواحل طولانی خلیج ممکن است یک مرتبه مسئله قاچاق راجلوگیری کرد؟ تنها یک چیزهائی است که باید بمرورزمان جلوگیری کرد مخصوصا دراینجا بنده یک اطلاع خیلی صحیحی دارم که عرض میکنم وخود آقا ممکن است ازروی این قضاوت نمایند بعد ازتصفیه امورخوزستان ازاینجا یکنفر مأمورمخصوص تعیین یکی از مفتشین بلژیکی گمرک رادولت مأمور تفتیش قاچاق آن حدود کردو درنتیجه تحقیقات وعملیاتی که کرده اخیرا اطلاع داده است که درخوزستان امروزه بهیچ وجه دیگر قاچاق نیست درصورتیکه درسواحل فارس وکرمان اینطورنیست وهمانطوریکه آقای دشتی اظهارکردند دولت موفقیت کامل درجلوگیری قاچاق حاصل نکرده است ولی عملیاتی برای رسیدن باین مقصود شده ومیشود وهمانطور که عرض کردم بامدت ومرورزمان باید نتیجه مطلوبه راحاصل نمود یک مسئله دیگری برای روشن کردن ذهن آقایان لازم است عرض کنم که خیلی مفید است وآن این است که عوائد انحصار امسال راکه حساب کردهایم خیلی بیشتر از پارسال است گرچه این مربوط بعلل دیگری هم هست ولی دلیل عمده این مسئله همان کم شدن قاچاق است ومخصوصا در قسمت خوزستان همانطوریکه عرض کردم تقریبا ازبین رفته ولازم است عرض کنم که برای جلوگیری ازقاچاق وسائل دریائی هم لازم است وهمانطوریکه اشاره کردم ده دوازده تا کشتیهای کوچک مالیه تهیه کرده است ولی معهذا نتیجه مطلوبه بدست نمیآید. اماراجع به کشتیهای موجوده که فرمودند وزارتمالیه وگمرک مدتی است که باارکان حرب مشغول مطالعه ومذاکره هستند وموافقت کامل خاصل شده وارکان حرب مضایقه ندارد که این کشتیها راباختیار اداره گمرک بگذارد وتعمیر کند برای جلوگیری قاچاق ولی درضمن مذاکره شاید علت تردید ومسامحه هم این بوده است بواسطه اطلاعاتی که ازمحل حاصل شده که این کشتیها فرضا یک مخارجی برای تعمیراتش بشود بازکافی ووافی بمقصود نخواهد بود والان بین گمرک ووزارت مالیه واداره ارکان حرب مسئله تحت مطالعه است که آیا صلاح دراین است که این کشتیها رامبالغ زیادی خرجش کنند وتعمیرکنند (چون این کشتیها تعمیر زیاد میخواهد وبواسطه اینکه از سیستم قدیم است اجزاء زیاد. ذغال زیاد میبرد وخرجش زیاد خواهد بود) یا اینکه بهتر این خواهد بود که دوتا تحت البحری جدید کوچک که دارای ترپیل وتوپ هم باشد برای اینکار بخرند وآن وقت این کشتیها رابیک ترتیبات دیگری بفروشند الان چنانچه عرض شد این قضیه تحت مطالعه است وبالاخره یکی ازاین دوتصمیم اتخاذ خواهد شد. ووسائل بحری برای جلوگیری ازقاچاق موجود خواهد شد ویکی ازاطلاعات دیگری که شاید مفید باشد وتااندازه نگرانی رارفع میکند این است که این قسمت قاچاقی که درسواحل کرمان وخلیج فارس میشود بیشتر بمصرف همان دهات وحدود سرحدی میرسد. درهرحال وسائلی اتخاذ شده و عنقریب نتیجه اقدام بعرض آقایان خواهد رسید واطمینان حاصل است که موضوع قاچاق وکارقاچاق برطرف شود. وچنانچه عرض کردم قاچاقی که میشود بمراکز عمده ایالات وولایات نمیرود ودر
همان نقاط سرحدی صرف میشود ولی تصدیق میفرمائید که یکی ازبهترین وسائل جلوگیری قاچاق این است که قاچاق چی تنبیه وسیاست شود. وقتیکه قاچاقچی تنبیه ومجازات شداین از نقطه نظر رعب دیگران اثرش ازهرچیز بیشتراست وبرای این مطلب هم البته بایستی تمام ادارات دولتی ومأمورین مخصوصا مأمورین وزارت داخله ومأمورین جزء که درنقاط کوچک هستند وهمه خودشان راحقیقتا بایدبامأمورین گمرک شریک بدانند ک هاینکاربشود. آقا خودتان مطلع هستید که هنوز دراین نقاط دوردست مخصوصا یک نفوذهای محلی حکمفرما است وهنوز آنطوریکه باید رفع این نفوذ محلی نشده است واین یاغیها واشرارها که بعنوان خان محل وبعنوان رئیس ایل وقبیله سالها منبع این شرارتها بودهاند هنوز تمامشان آنطوریکه باید قلع و قمع بشوند نشدهاند. وبیشتر مفاسد ازانها است والبته همانطوریکه تا حالا عمل شده است این اقدامات رادولت تعقیب میکند وانها که اصلاح ورفع شدند کارمأمورین مالیه هم سهلترمیشود ومخصوصا مذاکره بین وزارت داخله ومالیه راجع بهمین قسمت قاچاق ومأمورین جزء که درنقاط سرحدی هستند فعلا موجود ودرجریان است وقتی هم که تمام شد ممکن است نتیجه اش رابعرض مجلس برسانم یابطور خصوصی بعرض آقا برسانم
دشتی- عرض کنم اینکه فرمودند تفتیش این سواحل کارمشکلی است بنده عقیدهام این است که تفتیش خلیج کارآسانی است. دولت انگلیس تمام خلیج رادوکشتی تفتیش میکند بعلاوه این کشتیها هم که درمحمره است ازسیستم جدید است مخصوصا کشتی پهلوی. الان درانجا یک کشتی بزرگ ودوتا کوچک هست وبرای تفتیش متناسب است وبنده یک نکته دیگری میخواستم عرض کنم وآن این بود که خود مأمورین جزء گمرک بیشتر با قاچاق چیها همراهی میکنند وازآنها باید جلوگیری کرد.
وزیرمالیه- وقتیکه بنده این عرض راکردم بطورکلی عرض کردم ونخواستم کسی را استثناء کنم ممکن است خود مأمورین هم یعنی مأمورین جزء که بایک حقوق دوازده تومان وپانزد ه تومانی در آنجا هستند درکارقاچاق دخالت کنند ودرهرحال این یک کارمشکلی است وباید وسائل کار راطوری فراهم کرد که هیچکس حتی مأمورین جزء گمرک هم هیچوقت نتوانند ازحدود خودشان تجاوز کنند
رئیس- پیشنهاد ختم جلسه شده است. جلسه اتیه فردا چهل ساعت قبل ازظهر دستورهم هرطور که معین میفرمائید
وزیرمالیه- راجع بدستور جلسه آتیه خواستم تقاضا کنم که لایحه اعتبار مخارج راه آهن که ازکمیسیون بودجه گذشته درمجلس مطرح شود چون مدتی است مقدمات کارراه آهن تمام شده وتا ین لایحه نگذرد بالاخره کار راه آهن صورت نخواهد گرفت ازاین جهت استدعا دارم فردا جزو دستور شود
(بعضی ازنمایندگان- صحیح است)
رئیس- جزو دستور فردا میشود
مجلس سه ربع ساعت بعدازظهر ختم شد