مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۶ بهمن ۱۳۳۸ نشست ۳۸۱

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری نوزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری نوزدهم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری نوزدهم

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ‏۱۹

جلسه: ۳۸۱

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سه‌شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۳۸

فهرست مطالب:

۱ - تصویب صورت‏مجلس ‏

۲ - سؤال آقای بهبهانی راجع به وضع فرهنگ و جواب آقای وزیر فرهنگ‏

۳ - شور اول گزارش کمیسیون کشور راجع به سازمان شهرداری‌ها و انتخاب انجمن شهر تهران از ماده ۱۸ تا ماده ۴۴

۴ - تعیین موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه

مجلس یک ساعت و ۲۵ دقیقه پیش ‏از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.

۱ - تصویب صورت مجلس ‏

رئیس - صورت غائبین جلسه قبل قرائت می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد.)

غائبین با اجازه - آقایان: محمودی - کدیور - خلعتبری - کورس - سعیدی - پناهی - اعظم زنگنه - ابتهاج - اکبر - فضائلی – دکتر سید امامی - بهادری - دکتر عمید - دکتر بینا - تربتی - دکتر سعید حکمت - دکتر اسدی - مرتضی حکمت - طباطبایی قمی - خزیمه علم - دهقان - دکتر فریدون افشار - سنندجی - سراج حجازی - اورنگ - تیمورتاش - یارافشار - غضنفری - عبدالحمید بختیار - دکتر اصلان افشار - کاظم شیبانی.

غائبین بی‌اجازه - آقایان: دکتر طاهری - قرشی.

دیرآمدگان و زودرفتگان با اجازه - آقایان: مهندس شیبانی - دولتشاهی. ‏

رئیس - نسبت به صورت مجلس نظری نیست. آقای صدرزاده

صدرزاده - یک اشتباهات چاپی است که اصلاح می‌کنم می‌دهم به تندنویسی‏

رئیس - بدهید در صورت مجلس دیگر نظری نیست (اظهاری نشد) صورت مجلس تصویب شد.

۲ - سؤال آقای بهبهانی راجع به وضع فرهنگ و جواب آقای وزیر فرهنگ‏

رئیس - امروز سؤالات مطرح است آقای بهبهانی سؤالی از وزارت فرهنگ کرده‌اند که الآن نماینده وزارت فرهنگ خواهند آمد.

آقای بهبهانی - بفرمایید

بهبهانی - برای استحضار خاطر آقایان عرض می‌کنم سؤال بنده از جناب آقای وزیر فرهنگ راجع به وضع فرهنگی و نمراتی است که مسبوق به سابقه است و ذهن آقایان تا اندازه‌ای در این موضوع روشن است بنده خیلی میل داشتم که این مطلب برای این که در پشت تریبون مجلس شورای ملی که حقاً مرکز ثقل و انصدار قانون‏گذاری است مطرح شود و جناب آقای وزیر فرهنگ توضیحات‌شان را آن طوری که به نظرشان می‌رسد و ما را قانع می‌کند. به نظر نمایندگان محترم و مردم ایران برسانند جناب آقای وزیر فرهنگ بنده من‌باب مقدمه به جنابعالی عرض می‌کنم که سؤال بنده مربوط به این نیست که به اصطلاح ایرادی از سرکار گرفته باشم من به شخص شما همان‌طوری که سابق هم در پشت همین تریبون عرض کردم و عدول هم نکرده‌ام از حرفم علاقه‌مندم و اعتقاد دارم و شما را شخص نجیبی می‌دانم و این مطلب را که عرض می‌کنم مربوط به همان شما نیست یک کلیاتی است که مربوط به فرهنگ مملکت است و فرهنگ مملکت هم یک چیز پیش پا افتاده و سطحی نیست یک کار مادی نیست به اصطلاح یک کار عمیق معنوی است که باید کمال دقت و توجه به آن بشود و تصدیق می‌فرمایید تمام مردم این مملکت آن طوری که به فرهنگ و علم و تربیت این مملکت علاقه‌مند هستند و حقاً هم همین‌طور باید باشد به سایر امور این طور ابراز علاقه ندارند فرهنگ که امر مادی نیست یک چیز سهل‌الوصولی نیست کار علم کاری است که به تدریج باید انجام شود م است نیست که آدم امروز برود در دکان بقالی یک مقداری بخرد و اگر نتوانست فردا بخرد سد هم نیست که اگر امروز درست نشد فردا درست شود و همین‌طور اثر کار فرهنگ یک اثر معنوی دارد برای آینده مملکت اگر خوب باشد بسیار مشعشع و خوب خواهد بود و اگر بد باشد واویلا به آن مملکت فرهنگ مملکت هم تنها کار باسواد کردن نیست باسواد کردن غیر از فرهنگ داشتن است خیلی از ممالک هستند که خیلی باسواد دارند اما فرهنگ خوب ممکن است نداشته باشند فرهنگ خوب تربیت خوب و علم خوب سه عامل مهم دارد یکی معلم خوب است یکی کتاب خوب است و یکی محیط خوب و مساعد است که اگر یکی از این سه عامل ساقط شود مسلماً نتیجه خوب از کار گرفته نمی‌شود مسلماً اگر معلم خوب نباشد شاگرد خواهی نخواهی آن طوری که باید تربیت بشود نمی‌شود یا اگر کتاب خوب نباشد معلم خوب باشد اما کتابی که شاگرد باید از روی آن تحصیل کند کتاب خوبی نباشد باز نتیجه مطلوب حاصل نمی‌شود همین‌طور محیط کتاب خوب است معلم خوب است ولی محیط نامساعد است این هم باز محصل فاسد می‌شود برای داشتن یک فرهنگ خوب‏ بنده می‌خواستم که این سه عامل را به طور مختصر به عرض آقایان محترم برسانم اول معلم خوب سابقه معلم خوب در مملکت ما زیاد است در سابق معلم خیلی احترام داشت حقوقش مکفی بود به درس و علم و تربیت بچه‌ها می‌توانست برسد ولی متأسفانه همان طوری که خیال می‌کنم تمام آقایان تصدیق دارند امروز معلمین ما فاقد وسایل زندگی هستند آن طوری که شاید و باید نمی‌توانند به کار تعلیم و تربیت برسند یک معلم از آموزگار گرفته تا معلم متوسطه و عالی یک حقوقی می‌گیرد که بسیار ناچیز است بنده واقعاً گاهی شرمم می‌شود که می‌بینم در روزنامه برمی‌دارند می‌نویسند حقوق معلم مطابق شأن فلان مقام است که آن مقام به هیچ وجه قابل مقایسه با معلم نیست به معلم باید در مملکت ما و هر جا که خواسته باشد فرهنگ خوب داشته باشد هم از لحاظ شرافتمندی و هم از لحاظ مادی باید به او احترام بگذارند امروز بنده حساب می‌کنم برای جنابعالی ۲۹۰ تا سیصد یا چهار صد تومان برای خانواده‌ای که کارش کار تعلیم و تربیت باشد این چطور می‌تواند زندگی کند شما می‌بینید هر ساعت قیمت زندگی بالا می‌رود حالا زندگی هم نرود بالا به همین مقداری که هست باشد ببینید شما یک شیر کوچکی از این امور معمولی زندگی بگیرید سبزی نان گوشت کرایه خانه و لباس ببینید یک آدمی که دو تا بچه داشته باشد و یک زن داشته باشد و بخواهد در این مملکت زندگی کند چقدر باید داشته باشد با سیصد تومان با چهارصد تومان با هفتصد تومان یا هزار تومان می‌شود زندگی کرد والله نمی‌شود زندگی کرد آن وقت ما توقع داریم از این معلم با ۲۷۵ تومان آموزگار یا ۲۴۵ تومان یا سیصد تومان و مال دبیرش با هفتصد تومان یا هزار تومان که قطعاً آن عائله‌اش زیاد خواهد بود این بیاید بچه‌های ما را تعلیم و تربیت کند (صحیح است) این محال است که بتواند این کار را بکند. این مال معلم عرض کنم که آقایان اطلاع دارند که هر سال برای این که جمعیت ایران زیاد می‌شود باید مدارس هم زیاد شود مخصوصاً مدارس ابتدایی باید زیاد شود اول سال وزارت فرهنگ برای این مدارس اضافی نمی‌تواند معلم تهیه کند چه کار می‌کند می‌روند یک اشخاصی را بر می‌دارند می‌آورند که ممکن است با سواد باشند اما اینها در امر تعلیم و تربیت مهارت ندارند کار تعلیم و تربیت مهارت ندارند کار تعلیم و تربیت غیر از اینها بوده است بچه‌ها را می‌آورند می‌فرستند سر کلاس دو ماه ۳ ماه اول سال که غالباً معلم ندارند بعد مدت کمی که گذشت امتحانات شروع می‌شود هر ۶ هفته یک بار امتحان است این هنوز شش هفته تمام نشده یک معلم باید ۶۰ نفر ۷۰ نفر ۸۰ نفر را امتحان کند. هنوز این امتحان اول تمام نشده امتحان دوم شروع می‌شود امتحان دوم شروع نشده با یک طرفه‌العین آخر سال می‌شود و باید امتحان آخر سال شروع شود و شاگرد باید امتحان بدهد. این طرز امتحان را بنده نمی‌دانم از کجا آمده آن وقت‌ها که ما تحصیل می‌کردیم آخر سال امتحان می‌دادیم نه شش ماه یک مرتبه امتحان می‌دادیم هر سالی دو مرتبه امتحان می‌دادیم آخر ما همه بچه داریم بنده می‌بینم صبح که می‌شود از هر خانه‌ای ۳ یا ۴ تا شاگرد می‌روند بیرون طرف مدرسه و تمام اولیا هم علاقه‌مندند اگر کار می‌کنند اگر زحمت می‌شکند فقط چشم امیدشان به بچه‌های‏شان است که بروند تحصیل خوبی ببینند و تربیت خوبی داشته باشند ماحصل زندگی ما چیست همین است این است که این کار به نظر بنده فوق‏العاده قابل اهمیت است شما ملاحظه می‌کنید بی‌خود نیست که معلم می‌رود استعفا می‌دهد که این بی‌خود است؟ این برای این است که امرش نمی‌گذرد و یک اداره دیگر ۳ برابر ۴ برابر حقوق به او می‌دهد این چه کار دارد که آنجا مغزش را به کار بیندازد و اعصابش را به کار بیندازد و درس بدهد می‌رود یک اداره دیگر ۳ برابر حقوق می‌گیرد می‌گوید شاگرد من که از مدرسه در می‌آید با این که من بیست سال است دارم تدریس می‌کنم شاگرد من که از مدرسه بیرون می‌آید فوراً می‌رود جای دیگر ۳ برابر من حقوق می‌گیرد عرض کنم که مثلاً جنابعالی دست و پا کردید از بودجه مقداری حقوق برای معلمین در سال گذشته تأمین شد خوب برای تمام شئون دیگر این پول تأمین شد. کار معلم دو برابر شد و اما کار آنهای دیگر دو برابر نشد یعنی اگر هشت ساعت یا ده ساعت درس می‌داد حالا باید دو برابر درس بدهد خوب این هم زندگی داشت حقش این بود که حقوقش سه برابر چهار برابر بشود تا دست و دلش به کار می‌رفت و می‌توانست کار کند این که مال معلم گفتیم کتاب خوب خوب ببینیم این کتاب‏هایی که امروز در مدارس متداول است چه جور است یک هفت هشت نفری هستند مؤلف کتاب اینها هر جوری میل داشته باشند یک کتابی را تهیه می‌کنند می‌گذارند در دسترس بچه و هر مدرسه‌ای ای هم که خودشان بیشتر درس دارند آنجا بایستی آن شاگردها آن درس را از روی همان کتاب بخوانند و امتحان هم از روی همان کتاب بدهند ما مدارس مختلف زیاد داریم که هر مدرسه‌ای هر شش تا مدرسه‌ای هر ده تا مدرسه‌ای یک جور باید کتاب بخواند خوب این کتاب را یکنواخت کنید که شاگرد پنج سال دیگر شش سال دیگر هم بداند که کتاب درسی همان کتابی است که سه سال پیش او خوانده است‏ یک مردمانی هستند که نمی‌توانند آن کتاب را بخرند لااقل بتوانند آن کتاب‌های مستعمل را از دست دیگر بخرند امسال بچه من که کلاس ۷ می‌رود یک جور کتاب دیگر می‌خواهد بچه دیگری که همان کلاس است کتاب دیگری این یکنواخت کردن کتاب یک آثار دیگری هم دارد به اضافه شما اگر از شاگرد یک تحصیل بهتری می‌خواهید نباید توجه به نمره داشته باشید شما کتاب خوب در دسترسش بگذارید معلم خوب بگذارید آن وقت از او تحصیل بهتری توقع داده باشید وقتی کسی پنج سال پیش همان درس را می‌خوانده و با نمره ۷ قبول می‌شده و با همان معلم بوده چطور شما توقع دارید که این درس بهتری بخواند با نمره که بهتر درس نمی‌خواند با نمره که تحصیل درست نمی‌شود وانگهی باز نمره می‌رود بالاتر اگر یک کسی نمره ۷ می‌دهد به یک کسی حالا نمره ۱۰ می‌دهد به آن شاگرد این چه تأثیری در خوب درس خواندن دارد اما محیط مساعد بنده شرمم می‌شود واقعاً که از محیط مساعد صحبت کنم آقای شما تشریف ببرید این خیابان‏ها و بشمارید ببینید مشروب فروشی را با کتابخانه مقایسه کنید در هر خیابانی چند صد مشروب‏فروشی است و چند تا کتابخانه است این سینماها که الآن در مملکت ما هست این فیلم‏ها اینها اصلاً شاگرد خوب باقی نمی‌گذارند هر کس می‌رود سینما و تا از این آرتیست‌ها توی فیلم بازی می‌کنند این عاشق آن می‌شود سوار اسب می‌شوند اصلاً فیلم اخلاقی در مملکت خودمان نیاورده‌ایم که اگر کی کسی سینما می‌رود عوض این که یک چیزی بر ادبش اضافه شود یک چیزی بر معلوماتش اضافه شود اخلاقش فاسد می‌شود (خرازی - این فیلم‌ها تجارتی است) بله فیلم‏ها تجارتی است (مهندس فروهر - مجله‏ها را هم بفرمایید) دیگر آن رویم سیاه واقعاً مجله‌ها را که چه عرض کنم پریروز در یک مجله‌ای نوشته بود که فلان کس باند تشکیل داده و تمام هم از دخترهای محصل هستند که جزء باند او هستند این واقعاً قباحت دارد در مملکتی که مسلمان هستند بیایند باند تشکیل بدهند این چه بساطی است که درست شده آن وقت شما در این محیط مایلید یک بچه‌ای خوب تربیت شود خوب ادب شود بنده نمی‌دانم این چه توقعی است که شما دارید عرض کردم این مربوط به محیطی است که داریم زندگی می‌کنیم مسلماً شما خیلی چیزها را نه قدرتش را دارید و نه می‌توانید شما هم یک نفرید بنده هم برای شما تنها نمی‌گویم برای دولت شما می‌گویم ما آقا اهل این مملکت هستیم علاقه داریم به این آب و خاک و مایلیم با کمال شرافت زندگی کنیم. ‏

در این مملکت و اولادمان خوب تربیت شود خوب ادب شوند رجال شایسته‌ای برای این مملکت تربیت شوند ما که این محیط کثیف و بد را نداشتیم آن معلمین پاک و منزه و خوب را داشتیم عرض کنم آن وسایل بدبختی در جلو چشم ما نبود این همه مشروب فروشی‌ها و خانه‌های فساد و عوامل منحط نبود ما این جور از آب درآمده‌ایم وای به آن بیچاره‌ها اولاد ما (ما بارگه دادیم این رفت ستم بر ما بر قصر ستمکاران تا خود چه رسد خذلان) به هر حال بنده خواستم این مطالب را به عرض جنابعالی برسانم و توجه‏تان را راجع به این مطالب و افکار عمومی مردم که در کمال نفرت به این چیزها نگاه می‌کند به جنابعالی عرض کنم مردم از فرهنگ مملکت یک توقعاتی دارند که غیر از این است که حالا هست بنده آقای دکتر مهران به جنابعالی عرض کنم با سواد کردن در یک مملکتی به طوری که عرض کردم غیر از فرهنگ است شما الآن تشریف ببرید در هر قسمتی که می‌خواهید نگاه کنید خواهید دید یک نجار خوب پیدا نمی‌شود یک آهنگر خوب پیدا نمی‌شود یک سیم کش پیدا نمی‌شود و بچه را از اول می‌فرستند مدرسه آن کسی که می‌رود مدرسه شش کلاس را می‌بیند متوسطه را می‌بیند و بعد می‌خواهد برود به ادارات دولتی هر روز هجوم افراد باسواد است به طرف اداره حالا اگر یک دیپلمه را بگویید برو نجاری کن حاضر نیست برود در آن وقت‌ها فرهنگ ما این جور نبود فرهنگ ما این بود که افراد را باسواد می‌کردند نجار باسواد تحویل می‌دادند آهنگر باسواد تحویل می‌دادند عرض کنم درودگر باسواد تحویل می‌دادند نه این که سیل افراد برود به طرف چنین فرهنگی که چند کلمه طوطی‏واری بخوانند و بعد بروند طرف اداره در دهات هم همین‌طور است بچه دهاتی تا دو تا کلمه یاد می‌گیرد می‌خواهد برود اداره این است که ما فاقد همه چیز می‌شویم من نمی‌دانم هفت هشت سال دیگر یک کارگر خوب از کجا پیدا می‌شود هیچ کس حاضر نیست برود دنبال صنعت دو تا کلمه طوطی واری که یاد گرفت برود نجاری خودش را بکند این چیزها قابل توجه و دقت است و بایستی توجه جنابعالی را به این چیزها بیشتر معطوف بشود خوب باید یک فکری برای این کرد برای این محیط باید یک فکری کرد این واقعاً باعث سرشکستگیم است در یک مجله با خط درشت می‌نویسند که یک کسی از فرانسه آمده از همه هنر در ممالک خارجی هست این همه صنعت و اختراع هست این اختراعات بزرگی که می‌کنند اما اینجا فقط یک چیز هست فرانسه از کجا آمده با خط بزرگ می‌نویسند که از فرانسه آمدام این همه هنرمندان بزرگ هستند این اختراعات یک کدام اسمش نیست اینها را باید هدایت کرد باید راهنمایی کرد همین جوری که نمی‌شود.

رئیس - آقای وزیر فرهنگ‏

وزیر فرهنگ (دکتر مهران) - بنده خیلی متشکرم از جناب آقای بهبهانی به بنده فرصتی دادند که چند کلمه‌ای عرض کنم البته ایشان مطالب متنوع و مختلفی فرمودند که اگر بنده بخواهم در اطراف همه آنها صحبت کنم وقت خیلی زیادی می‌خواهد ولی سعی می‌کنم سیاست عمومی وزارت فرهنگ را راجع به تعلیم و تربیت روشن کنم و آنچه که برعهده وزارت فرهنگ است عرض کنم و آنچه که مربوط به دولت است در موردی که فرمودند و اقداماتی که شده به اطلاع آقایان نمایندگان محترم برسانم البته سیاست عمومی وزارت فرهنگ بر این قرار گرفته است که تعلمیات عمومی در مملکت وسایلش برای تمام مردم فراهم شود این تعلیمات عمومی در درجه اول تعلیمات ابتدایی است یعنی تحصیل سواد و اطلاعاتی که برای هر فردی لازم است این تحصیلات در حکم غذا است در حکم وسایل اولیه زندگی است که باید برای عموم طبقات فراهم شود

البته آمار ارقام و اطلاعاتی که به دفعات در اختیار آقایان گذاشته شده حاکی از این است که این تعلیمات ابتدایی روز به روز توسعه پیدا می‌کند و وسایل برای عموم طبقات مردم به این که اطفال‏شان را در این مراحل اولیه تحصیل وسایل برایشان آماده شود به استحضار آقایان رسیده‏ البته هنوز در کشور ما برای تمام اطفالی که بین سن ۷ و ۱۲ سال هستند و باید در مدرسه باشند فراهم نشود دلیل آن چند چیز است یکی این که تمام مخارج این تعلیمات به عهده دولت است در حالی که در همه جای دنیا این مخارج به عهده مردم است همان‌طوری که یک شهری آب می‌خواهد برق می‌خواهد خیابان‏ها باید آسفالت باشد مردم شهر از این وسایل اولیه استفاده کنند و مخارجش را هم تحت عنوان مالیات‌ها و عوارض می‌دهند ولی در مملکت ما همه خرج فرهنگ به عهده دولت گذاشته شده دوم این که ما کشورمان خیلی بزرگ است دهات خیلی زیادی داریم دهاتی داریم که کم جمعیت است و یا به واسطه بعد مسافت این دهات با یکدگیر تقریباً غیرممکن است یک مرکزی درست کنیم و در آنجا مدرسه دایر کنیم که اگر در اطراف آن یک دهاتی هست و در هر ده پنچ شش تا بچه هستند همه بیایند در این مرکز درس بخوانند غیر از یک مناطق محدودی مثل مازندران و گیلان که آبادی‌ها به هم نزدیک‏تر است در سایر نقاط کشور آبادی‌ها خیلی فاصله دارند و در نتیجه اگر ما ۴۴ هزار دهکده داریم باید در هر دهکده یک مدرسه داشته باشیم البته مشکلات دیگری از لحاظ تربیت معلم هست که به عقیده بنده حائز کمال اهمیت است زیرا مدرسه داشتن بدون داشتن معلم خوب همین‌طور که فرمودید نتیجه مطلوبی که ما از تعلیم و تربیت منظورمان هست حاصل نمی‌شود تربیت معلم زمان می‌خواهد و عناصری می‌خواهد که آمادگی داشته باشند برای این که معلم بشوند تعلیمات ابتدایی در مملکت ما اجباری است‏ البته به موجب قانون ولی به آن دلایلی که عرض کردم تاکنون وسایل برای همه فراهم نشده ولی ملاحظه فرمودید هر سال در حدود دویست هزار نفر لااقل به عده این اطفالی که به مدرسه می‌روند افزوده می‌شود و وسایل برای این افراد فراهم می‌شود و امیدوار هستیم در آتیه نزدیکی این وسایل برای تمام افراد فراهم شود بعد از تحصیلات ابتدایی یعنی در سن ۱۲ سالگی ما فکر می‌کنیم چون این معلومات کافی نیست و به علاوه بسیاری از بچه‌ها از سن ۱۲ سالگی آماده به کار نیستند بنابراین برای تکمیل این معلومات فکر می‌کنم که تعلیمات عمومی مملکت بایستی تا سن ۱۵ سالگی ادامه پیدا کند و آن این است که گفته‌ایم دوره اول متوسطه و سعی کرده‌ایم در تکمیل معلومات این اطفال وسایلی برای این کار فراهم کنیم و دبیرستان‏هایی تهیه کرده‌ایم که دوره اول متوسطه دارد و هدفش بالا بردن سطح اطلاعات و معلومات بچه‌ها است البته یک هدف دیگری هم از این تحصیلات هست و آن آزمایش قوا و استعداد بچه‌ها است که مادر این دوران تشخیص می‌دهیم هر بچه‌ای برای چه کاری آمادگی دارد و استعداد او متوجه چه نوع فعالیت‌های مفید است به اعتقاد بنده تعلیمات عمومی در این سن ۱۵ سالگی باید تمام بشود بعد از این تحصیلات باید وارد شویم به این که ببینیم این بچه‌ها و جوان‏هایی که به این سن رسیده‌اند صاحب چه استعدادهایی هستند و آنها را متوجه یک تحصیلات مفیدی که مستعد آن هستند بکنیم حالا دلایلی که باید عرض کنم برای تجدید نظری که شورای‌عالی فرهنگ در مقررات نمرات امتحان کرده همین است‏. و تاکنون این اطفال و جوان‏هایی که به مدرسه می‌رفتند شاید اولیای آنها هم آنها را به مدرسه می‌فرستند برای این که صاحب مدارک علمی بشوند بدون این که توجه کنند هدف از داشتن این مدارک چیست اگر خدمت به مملکت نباشد اگر یک عامل مؤثری در توسعه ترقی و اقتصاد مملکت نباشد چه حاصلی می‌تواند داشته باشد این است که ما توجه کردیم که در دوران اول متوسطه باید به طور قطع از روی آزمایش‌هایی که می‌شود قوای جوان‏ها معلوم بشود و سنجیده شود کسانی آمادگی دارند با یک فعالیت‌های هنری نجار خوب می‌توانند باشند مکانیسین خوب می‌توانند بشوند آهنگر خوب می‌توانند بشوند و کسانی هم استعداد دارند برای تحصیلات نظری و مدارج عالیه تحصیلی آنها می‌روند در دوره ۲ متوسطه خودشان را آماده می‌کنند برای تحصیلات دیگر و أخذ مقدمات لازمه برای تحصیلات عالیه این که ما گفتیم نمره ۱۲ نمی‏خواهیم روی ۲۰ برای این اشخاص است برای طبقه است که ادعایش این است که یک طبیب خوب می‌شود یا یک مهندس خوب خواهد شد و یا ادعایشان این است که یک معلم خوب خواهند بود از اینها خواستیم که نمره ۱۲ روی ۲۰ داشته باشند. به عبارت اخری از ده کلمه‌ای که به آنها آموخته می‌شود شش کلمه‌اش را لااقل بدانند تصور نمی‌کنم که زیاد باشد یک کمی بیش از نصف است اعتقاد شخص بنده این است که این جریان اخیر و این حرکات ناشایستی که منتسب به دانش آموزان شد به هیچ وجه ارتباطی به اینها نداشت (صحیح است) البته شاید محصلین خوب نفهمیدند و توجهی نکردند که این تصمیم تا چه درجه به خیر و صلاح آن است کما این که محصلین ساعی و جدی و آنهایی که خوب کار می‌کنند کوچک‏ترین عکس‏العملی در این باب به خرج ندادند ما می‌خواهیم که خود بچه‌ها خود جوان‏ها هدایت شوند به یک راهی که تمام اشکالاتی که می‌فرمایید رفع شود که وقتی تحصیلاتش تمام شد نیاید بگوید که من یک آدم بیچاره و بیکاره‌ای هستم و به من در دستگاه دولت یک کاری رجوع کنید ما می‌خواهیم آنهایی که به سن ۱۵ سالگی می‌رسند و استعداد تحصیلات عالیه دارند بروند مقدمات تحصیلات عالیه را در دوره دوم متوسطه فراهم کنند و وارد دانشگاه بشوند و آن وقت دیگر لازم نیست که ده هزار داوطلب وارد دانشگاه باشند آن وقت به این ترتیب یک عده کمتری خواهند آمد و با استعدادترین‏شان انتخاب خواهند شد و ما می‌خواهیم در این دوره تحصیل آزمایش بکنیم اگر یک کسی قدرت فعالیتش زیادتر است کار دستی و عملی می‌تواند بکند آنها را راهنمایی کنیم به این مدارس حرف‏های که تأسیس کرده‌ایم و باز هم تأسیس خواهیم کرد به تعداد خیلی بیشتر اینها و سایل برایشان فراهم بشود که یک عناصر مفیدی باشند البته اینها یک مسائلی است که زمان می‌خواهد. برای حلش غیر از این که یک برنامه‌ای لازم دارد نسبت به مسائلی که فرمودید راجع به این که در گذشته نجار باسواد تربیت می‌کردند بنده نمی‌دانم کجا تربیت می‌کردند این سابقه نداشته در مملکت نجارهای این مملکت همه روی استعداد خودشان هنرمندان و کارگران خیلی خوبی بودند و همیشه هم مورد احترام ما بوده‌اند چون کارشان را با شرافت انجام می‌دادند و در این مطلب بحثی نیست اما این که فرمودند نجار باسواد و خوب تربیت می‌کردند بنده نمی‌دانم کجا تربیت می‌شدند ما تازه چند سال است برحسب امر اعلیحضرت همایونی سعی می‌کنیم که این گونه مدارس برای همین منظوری که فرمودند که نجار و صنعت‏گر خوب تربیت شود تا کارش را از روی علم بداند تربیت کنیم و انشاءالله امیدواریم این برنامه‌ای که شروع کرده‌ایم ادامه پیدا کند. البته وقت زیاد می‌خواهد پول زیاد می‌خواهد و البته مردم باید کمک کنند و باید تسهیلات زیادتر فراهم کنیم چون مملکت احتیاج دارد مملکتی که هر سال شاید چندین صد صنعیت جدید و کارخانه جدید در آن مملکت دایر می‌شود به طور قطع باید این کادر تقویبت بشود البته یک زمانی بود که در این کشور مدرسه متوسطه یکی دوتا بود و یک طبقه خاصی هم که خودشان دانشمند بودند شخصیت‌های عالیقدر مملکت بودند و علاقه زیادتری به تعلیم و تربیت داشتند بچه‏های‏شان را می‌گذاشتند توی این مدارس یک معلمینی هم بودند خیلی باایمان که همه مورد احترام ما بودند و هستند آنها هم به اینها تعلیم می‌دادند و اینجا یک افراد زبده‌ای بیرون می‌آمدند که خود جنابعالی هم یکی از همان‏ها هستید حالا تعداد محصلین به قدری زیاد شده است که شما نمی‌توانید آنها را بشمارید مع‏هذا یک عده از محصلین ما که از همین مدارس بیرون آمده‌اند و در دانشگاه‏های خارج دارند درس می‌خوانند ازشان تجلیل می‌شود و مورد احترام هستند بهشان جایزه می‌دهند البته هر کس به قدر استعدادخودش توشه بر می‌دارد باید اولیای بچه‌ها هم کمک کنند تعلیم و تربیت به اقتضای زمان و مکان باید باشد به اقتضای احتیاجات مملکت باید باشد الآن دیپلمه‌ها می‌گویند ما چرا گروهبان می‌شویم آنها می‌گویند ما نباید گروهبان بشویم باید افسر بشویم چرا به دلیل این که یک قانونی در ۳۰ سال پیش به تصویب رسیده که گفتند دیپلمه‌ها باید افسر شوند اما باید فکر کنیم که اقتضای زمان امروز با آن وقت خیلی فرق کرده آن وقت دیپلمه متوسطه و دیپلمه عالی در تمام مملکت به ۵۰ نفر یا صد نفر نمی‌رسید حالا به چند هزار نفر رسیده ارتش یک مملکت مثل یک بدن کامل است سر می‌خواهد دست می‌خواهد پا هم می‌خواهد افسر لازم دارد گروهبان هم لازم دارد و سرباز هم لازم دارد نمی‌شود که همه افسر بشوند اگر یک روزی افسر می‌شدند دلیل نمی‌شود امروز هم افسر بشوند وقتی که امروز عده لیسانسیه‌ها و دکترها به تعداد زیادی رسیده که کادر افسری را تکمیل می‌کند دیگر این امر طبیعی است و دانش آموزان و دیپلمه‌ها هم باید راضی باشند زیرا که این افتخار نصیب آنها در هر صورت در ارتش مملکت هست که یک خدمتگذار و سرباز فدارکاری برای حفظ مملکت‏شان هستند ولی سلسله مراتب را باید به اقتضای احیتاج مملکت تمکین کرد اگر قرار باشد همه افسر باشند و یا همه سرباز باشند این نمی‌شود یک دستگاهی است یک مجموعه‌ای است که باید تشکیلاتش را همه افراد مملکت تأمین بکنند به این جهت است که این حرف‏ها که محصلین می‌گویند چرا نمره من دوازده است و چرا مرا افسر نمی‌کنند این حرف‏ها یک حرف‏های سطحی است باید مطالعه کنند ببینند مملکتشان رو به ترقی می‌رود جنابعالی الآن فرمودید در همه جای دنیا صنعت و علم جلو رفته چرا در اینجا این طور نمی‌شود خوب ما که می‌خواهیم بشود ما حرف‏مان همین است درست است که این مدارس درش به روی همه باز است ولی تا یک درجه‌ای تحصیلات برای عموم هست از آن درجه بالاتر مختص می‌شود به اشخاصی که استعدادهای آن تحصیلات در آنها هست و قوه و قدرت تحصیل در آنها هست ما باید آنها را ارشاد و هدایت کنیم ما باید آنها را یاری کنیم اگر هم در بین آنها ۱۰ نفر یا صد نفر بی‌بضاعت بود که استعداد کافی داشت ولی به علل مادی نتوانست تحصیلات عالیه را ادامه بدهد باید به آنها کمک کرد یعنی استعداد باید شرط باشد نه دارایی نه شخصیت خانوادگی و نه چیز دیگر استعداد آن که توانایی دارد در مملکت ما و در همه جای دنیا مردم یک قسمت از مخارج تحصیلات را می‌دهند بعضی کاغذها از بعضی از محصلین می‌رسد این اغلبش بدون امضا است اما در باره این موضوع است که فلان دبیرستان آزمایشگاه ندارد، خوب ندارد یک عده‌ای دارند یک عده‌ای هم ندارند برای یک عده‌ای وسیله فراهم کردیم و برای عده‌ای نتوانستیم فراهم کنیم آیا باید همه مردم توقع داشته باشند که از اول از مدرسه ابتدایی تا آخر دانشگاه تمام دولت دولت خرج آنها را بدهد این نمی‌شود چنین چیزی در هیچ کجای دنیا عملی نیست باید تحصیلات ابتدایی مجانی باشد و عمومی برای با بضاعت و بی‌بضاعت و تحصیلات متوسطه در آن درجه‌ای که عرض کردم وی تخصص می‌آید باید علی‏الاصول پولی باشد. مگر البته برای کسانی که استعداد دارند و توانایی ندارند اینها باید معاف باشند نه تنها معاف باشند کمک هزینه هم باید به ایشان داد باید کمک‏شان کرد یاریشان کرد ولی کسی که فرزندش با اتومبیل بیوک می‌آید دم مدرسه پیاده می‌شود چرا پول ندهد پول که ندهد نتیجه‌اش همین است که این مدرسه آزمایشگاه ندارد این مدرسه کتاب ندارد و آن معلمینی هم که جنابعالی برایشان دلسوزی می‌فرمایید و حق هم دارید حقوق کافی ندارند ما باید این سیاست و وضع را برای مردم روشن کنیم و در این صورت البته وقتی برای همه مردم این موضوع روشن شد و همه معتقد شدند این اشکالات رفع می‌شود البته بنده از توجهی که راجع به حقوق معلمین فرمودید متشکر هستم این دولت بر حسب امر اعلیحضرت همایونی در چندین نوبت به معلمین کمک کرد و حقوق‏شان را زیاد کرده الآن هم اقداماتی در جریان است برای تهیه مسکن و خواروبار ارزان آنها امیدوارم وسایل رفاه آنها فراهم بشود و راجع به حقوق آنها هم در کمیسیون بودجه مطالعاتی دارد انجام می‌شود که امیدوارم تا اندازه‌ای که مقدور دولت است به این طبقه که از طبقات خدمتگزار و صدیق مملکت هستند کمک بیشتری بشود. (احسنت‏)

بهبهانی - اجازه می‌فرمایید؟

رئیس - سؤال و جواب امروز مطابق آیین‏نامه نبود یعنی مطالب مختلفی پیش آمد.

آقای بهبهانی - مطالبی غیر از آنچه در سؤال‏شان بود گفتند و ایشان هم جواب دادند هم آقا دو دقیقه بیشتر صحبت کردید و هم ایشان این است که وقت‏تان تمام شده ولی اگر صحبت مفصل نباشد می‌توانید صحبت کنید بهبهانی خیلی مختصر صحبت می‌کنم.

رئیس - بفرمایید

بهبهانی - یک مطلبی که ایشان فرمودند و خیال می‌کنم بد فهمیدند بنده خواستم آن را توضیح بدهم بنده عرض نکردم که نجار با سواد سابق درست می‌کردیم عرض کردم سابق نجار داشتیم آهنگر داشتیم صنعتگر داشتیم حالا که شما می‌خواهید مدرنیزه بکنید نجار وآهنگر باسوادتر تربیت کنید نه این که فرهنگ شما طوری باشد که همه پشت میز نشین باشند اما این مطلبی که فرمودند که باید پول بدهند این را کی درست کرده؟ این را خود آقایان کرده‌اید خودشان گفتید اتومبیل‏نشین پول ندهد ما که قوه مجریه نیستیم اینجا قوه مقننه است جنابعالی یک قانونی نوشته‌اید می‌آورید اینجا مجلس موافقت می‌کند یا تصویب نمی‌کند بنده هم عقیده‌ام این است که انصاف نیست یک مرد بدبختی پول مدرسه بدهد و بچه‌اش بدون پول درس بخواند و آن کس هم که میلیاردر است همین‌طور باشد این را درست کنید اگر جنابعالی عقیده‌تان این است و می‌خواهید اصلاح بشود و می‌گویید فرهنگ مملکت از این راه اصلاح می‌شود درستش کنید بنده هم می‌دانم که در دنیا آنجایی که فرهنگ خوب دارند اساسش فرهنگ ملی است این را باید خودتان درست کنید ما از شما فرآورده‌های فرهنگ خوب می‌خواهیم شما وزیر فرهنگ هستید. بگویید این کار خوبست ما هم موافقیم ما می‌خواهیم بچه‌هایمان در این مملکت خوب تربیت بشوند ما می‌خواهیم درس خوان بشوند ما می‌خواهیم رجال خوب تربیت بشوند شما می‌گویید راهش این است راهش را درست کنید تقصیر ما نیست شما خودتان فرهنگ را آزاد کردید ما که نکردیم قانونش را بیاورید که هر که قدرت پول دادن دارد بدهد و آنهایی که ندارند ندهند این دست ما نیست

۳ - شور اول گزارش کمیسیون کشور راجع به سازمان شهرداری‌ها و انتخاب انجمن شهر تهران از ماده ۱۸ تا ماده ۴۴

رئیس - گزارش کمیسیون کشور راجع به شهرداری‌ها مطرح است‏

ماده ۱۸ قرائت می‌شود.

(به شرح زیر خوانده شد.)

ماده ۱۸ - پس از انتشار اعلان معرفی داوطلبان مذکور در ماده ۱۷ فرماندار یا بخشدار بلافاصله ظرف سه روز ۲۱ نفر از طبقات ششگانه ذیل:

۱- علما و روحانیون

۲- استادان دانشکده‌ها - معلمین - پزشکان - مهندسین - وکلای دادگستری

۳- مالکین

۴- بازرگانان

۵- کشاورزان

۶- پیشه‌وران و کارگران از طبقه ۴ نفر را که کلیه آنها واجد شرایط مذکور در مواد ۱۱ و ۱۲ و ۱۳ انتخاب شدن باشند تعیین و دعوت می‌کند تا آنان از بین دعوت شدگان هفت نفر را به عنوان عضو علی‌البدل فی‌المجلس برای تشکیل انجمن نظارت انتخابات به اکثریت نسبی و با رأی مخفی انتخاب کنند در انتخاب مزبور ضور دو ثلث از مدعوین کافی خواهد بود

تبصره ۱ - در صورتی که یک یا چند طبقه از طبقات ششگانه وجود نداشته باشد کسری عده هر طبقه از سایر طبقات تشکیل خواهد شد.

تبصره ۲ - در محلی که انجمن ولایتی باید و دو نفر از اعضا انجمن به انتخاب آن انجمن جزء انجمن نظارت خواهند بود و بنابراین مدعوین فقط پنج نفر را انتخاب می‌کنند و هفت نفر هم برای عضویت علی‌البدل انتخاب می‌شوند.

رئیس - ماده ۱۹ قرائت می‌شود.

(به شرح زیر خوانده شد)

ماده ۱۹ - کسانی که داوطلب نمایندگی هستند نباید جزء طبقات ششگانه و انجمن نظارت و شعب آن دعوت شوند ولی هر داوطلب می‌تواند برای نظارت در أخذ و قرائت آرا نماینده‌ای به انجمن نظارت و شعب معرفی نماید.

رئیس - ماده ۲۰ قرائت می‌شود.

به شرح زیر خوانده شد

ماده ۲۰ - کسانی که برای عضویت انجمن نظارت انتخاب می‌شوند بلافاصله به ریاست مسن‌ترین اعضا تشکیل جلسه داده یک رئیس و یک نایب رئیس و سه منشی از بین خود با رأی مخفی و به اکثریت انتخاب می‌نمایند نظم جلسات انجمن با رئیس و در غیاب رئیس با نایب رئیس خواهد بود و نوشتن صورت جلسات به عهده منشی‌ها است‏.

رئیس - ماده ۲۱ قرائت می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد.)

ماده ۲۱ - انتخاب رئیس و نایب‌رئیس فردی است و به اکثریت تام خواهد بود و در صورت عدم حصول اکثریت تام دفعه دوم انتخاب به اکثریت نسبی صورت می‌گیرد انتخاب سه نفر منشی جمعی و به اکثریت نسبی است.

رئیس - ماده ۲۲ قرائت می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد.)

ماده ۲۲ - برای تسهیل و تسریع در امر انتخابات انجمن نظارت مرکزی می‌تواند با موافقت فرماندار یا بخشدار به تعداد لازم شعب فرعی جداگانه مرکب از پنج نفر از اهالی همان محل که واجد شرایط انتخاب شدن باشند تشکیل دهد.

رئیس - ماده ۲۳ قرائت می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد)

ماده ۲۳ - ورود در محوطه انتخابات با هر نوع اسلحه سرد و گرم جز برای مأمورین انتظامی ممنوع است کسانی که بر خلاف نظم و مقررات رفتار نمایند به امر رئیس به وسیله مأمورین انتظامی از انجمن خارج و درصورت لزوم به مراجع قانونی تسلیم خواهد شد.

رئیس - ماده ۲۴ خوانده می‌شود.

ماده ۲۴ - انجمن نظار و شعب آن غیر قابل انحلال است مگر آن که اسباب تعطیل و تعویق انتخابات را فراهم کنند و یا بر خلاف وظایفی که برطبق این قانون به عهده انجمن گذاشته شده عمل نمایند در این صورت اگر اخلال از طرف شعبه باشد بنابرنظر اکثریت انجمن با موافقت فرماندار یا بخشدار شعبه مزبور منحل می‌شود و اگر از طرف انجمن مرکزی باشد فرماندار یا بخشدار ضمن تنظیم صورت مجلس که حاکی از دلایل انحلال و کیفیت اخلال در انجمن باشد اعضا علی‌البدل را برای ادامه امر انتخاب دعوت می‌نماید و در صورتی که از آن اقدام نیز نتیجه حاصل نشود به ترتیب مقرر در ماده ۱۸ اعضا جدیدی برای تشکیل انجمن نظارت معین خواهد شد به هر حال این تشریفات نباید از یک ماه تجاوز کند.

رئیس - ماده ۲۵ قرائت می‌شود.

(به شرح زیر خوانده شد.)

ماده ۲۵ - هرگاه در اثناء جریان انتخابات یک یا چند نفر از اعضا انجمن در آمدن به جلسات تعلل و یا از حضور استنکاف نمایند مادام که اکثریت باقی است جریان امر تعقیب و به عضو یا اعضا مذکور اخطار می‌شود حضور یابند چنانچه عضوی تا دو جلسه پس از اخطار در استنکاف و تعلل خود باقی باشد انجمن با اطلاع فرماندار یا بخش دار یک یا چند نفر از اعضا علی‌البدل را به حکم قرعه برای عضویت انجمن دعوت می‌نماید و اگر اکثریت اعضا انجمن نظارت از حضور در انجمن استنکاف نمایند و یا پس ازختم انتخابات از دادن اعتبارنامه خودداری کنند فرماندار یا بخشدار علل و موجبات آن را تحقیق و در رفع محظور اهتمام می‌نماید و در صورتی که اهتمام فرماندار یا بخشدار مؤثر نشود و اکثریت اعضا انجمن یا تمام اعضا انجمن اعم از اصلی و علی‌البدل همچنان استنکاف نمایند و یا به واسطه فقدان اکثریت انجمن منجر به انحلال شود فرماندار یا بخش دار طبق ماده ۱۸ در تجدید اعضای انجمن نظارت اقدام می‌نماید و اشخاصی که موجبات تعطیل یا تعویق و یا انحلال انجمن را فراهم کرده باشند بر طبق این قانون مورد تعقیب قرار خواهند گرفت. ‏

رئیس - ماده ۲۶ قرائت می‌شود.

(به شرح زیر خوانده شد)

ماده ۲۶ - همین که انجمن نظارت انتخابات تشکیل شد و در صورت لزوم شعب خود را تعیین کرد اعلانی تنظیم نموده و به نسبت اهمیت محل از سه تا پنج روز قبل از شروع به أخذ رأی در تمام حوزه انتخابیه منتشر می‌سازد اعلام مزبور حاوی مطالب ذیل خواهد بود:

۱- محل انعقاد انجمن و شعب آن و ساعات أخذ رأی که باید در یک روز جامع

به عمل آید مدت آن از ۶ تا ۸ ساعت متوالی خواهد بود

۱- شرایط انتخاب‌کنندگان

۲- عده نمایندگانی که باید در آن محل انتخاب شوند.

۳- اسامی داوطلبان محل که قبال اعلان شده است.

رئیس - ماده ۲۷ قرائت می‌شود.

(به شرح زیر خوانده شد)

ماده ۲۷ - رأی باید مخفی باشد و همین که رأی‌دهنده به اطاق انجمن یا شعبه وارد و شرایط رأی دادن در او تشخیص شد ورقه مخصوصی که به مهر انجمن رسیده به او داده می‌شود تا رأی خود را همان جا نوشته در صندوق انداخته خارج شود شناسنامه رأی‌دهنده پس از ثبت در دفتر انجمن مسترد و انگشت سبابه او با مرکب مخصوصی رنگ خواهد شد.

رئیس - آقای آقایان

فلیکس آقایان - در این ماده مقرر شده که اشخاصی که می‌آیند رأی بدهند به آنها یک ورقه داده می‌شود که در حقیقت همان تعرفه است و بایستی در همانجا رأیش را بنویسد و بیندازد به صندوق این مشکل اساسی ایجاد می‌کند.

چون فرض بفرمایید این رأی‌دهنده بی‌سواد باشد (عمیدی‌نوری - یکی از شرایط انتخاب‏کننده باسوادی است) انتخاب کننده باید با سواد باشد بنده که با این نظر مخالفم مردم باید متساوی‌الحقوق باشند چه سواد داشته باشند و چه نداشته باشند باید بتواند رأی بدهد به این که متساوی‌الحقوق باشند اگر تبعیضی قائل بشویم برای اشخاص بی‌سواد این خلاف اصول مشروطیت است (صدرزاده - آن ماده را تصویب فرمودید).

رئیس - آقای فرهودی

معاون وزارت کشور (فرهودی) - این شرطی که در ماده ۲۷ نوشته شده است و عملاً همان‌طور می‌شود که اشخاص با سواد باید رأی بدهند در حقیقت ناشی از اصل مخفی بودن رأی است در انتخابات عمومی یکی از اصول دادن رأی مخفی بودن رأی است که رأی خودش را هر کس خودش باید بنویسد اگر قرار باشد که دیگری بنویسد دیگر مخفی نمی‌ماند به علاوه در مسئله انجن شهر دقت شد که کسانی که نماینده برای انجمن شهر انتخاب می‌کنند مردمان مطلع‏تر و روشنفکرتری باشند تا اشخاصی را که انتخاب می‌کنند از آن طبقه باشند تا ان انجمن به درد آن شهر بخورد و متناسب با زمان بتواند ترقیاتی برای شهر فراهم کند به این جهت است که در ماده ۲۷ مخفی بودن رأی تذکر داده شده و به هیچ وجه من الوجوه قضیه این نیست که در حقوق متساوی افراد خللی وارد شود افراد هم باید رأی مخفی بدهند و ترتیب رأی مخفی هم همین است‏.

رئیس - آقای صدرزاده‏

صدرزاده - بنده نظرم هست در دوره ۱۵ در مجلس شورای ملی یک فکری به وجود آمد که حتی در انتخابات مجلس شورای ملی اشخاصی که رأی می‌دهند باید با سواد باشند مخصوصاً در همان موقع خوب به خاطر دارم که روزنامه اطلاعات مقالات بسایر مفصلی در این زمینه نوشت و چندین ماه روزنامه خودشان را در اختیار این فکر گذاشتند ولی این فکر صورت عمل پیدا نکرد. الآن چند دقیقه قبل جناب آقای وزیر فرهنگ تذکر دادند تعلیمات ابتدایی اجباری و عمومی است باید تمام افراد مملکت از این حداقل سواد بهره‌مند شوند بعد از این که این وسایل فراهم شد اگر کسی حداقل سواد را نداشت در حقیقت خودش وسیله حرمان و محرومیت خودش را فراهم کرده از آن دوره به بعد در تمام قوانین انتخاباتی که گذشته این قید سواد گذاشته شده و این قانون انجمن شهر هم یک قدمی است به طرف آن فکر و امیدواریم این فکر همین‌طور ادامه پیدا کند و از طرفی دیگر هم تعلیمات ابتدایی توسعه پیدا بکند تا به طور منجز مجلس شورای ملی قانون انتخابات را اصلاح بکند که تمام افرادی که می‌خواهند رأی بدهند حتماً با سواد باشند تا این شرطی که در قانون برای رأی مخفی هست رعایت شده و خودشان مبادرت به نوشتن اسامی منتخبین بشکنند.

رئیس - پیشنهادی رسیده که قرائت می‌شود

(به شرح زیر خوانده شد)

ریاست معظم مجلس شورای ملی

پیشنهاد می‌نماید در ماده ۲۷ کلمه (همان‌جا) از سطر سوم حذف شود.

فلیکس آقایان‏

رئیس - حالا ماده ۲۸ قرائت می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد.)

ماده ۲۸ - در پایان آخرین ساعتی که برای أخذ رأی معین گردیده است در ورودی انجمن یا شعبه بسته می‌شود و اگر عده‌ای از رأی‌دهندگان در داخل محل حاضر باشند رأی خود را به ترتیب مذکور در صندوق انداخته و انجمن یا شعبه برای گرفتن خاتمه می‌دهد و بعد از آن دیگر از کسی رأی قبول نمی‌شود.

رئیس - کسی اجازه نخواسته و پیشنهادی هم نرسیده‏

ماده ۲۹ قرائت می‌شود.

(به شرح زیر خوانده شد)

ماده ۲۹ - اگر از انتخاب‌کنندگان وانتخاب‌شوندگان کسی در حین جریان انتخابات شکایت داشته باشد این امر مانع ادامه کار نخواهد شد ولی شرح آن باید در صورت مجلس نوشته شود

رئیس - ماده ۳۰ - قرائت می‌شود.

(به شرح زیرخوانده شد)

ماده ۳۰ - انجمن مکلف است پس از خاتمه أخذ رأی بلافاصله آرا را شماره و قرائت کند و مادام که نتیجه استخراج آرا معلوم نشود حق تعطیل ندارد منشی مکلف است صورت مجلسی از نتیجه آرا قرائت شده تنظیم کند و پس از آن که صورت مجلس به امضا انجمن رسید نتیجه بلافاصله باید به وسیله فرماندار یا بخشدار اعلام شود.

رئیس - ماده ۳۱ قرائت می‌شود.

(به شرح زیر خوانده شد)

ماده ۳۱ - اوراق رأی را باید یکی از اعضا یک یک باز کرده و به صورت بلند خوانده به یک نفر دیگر از اعضا بدهد که علامت قرائت گذاشته شود سه نفر دیگر از اعضا اسامی را به ترتیبی که خوانده می‌شود در دفتری که برای این کار تخصیص داده شده ثبت می‌نمایند رأی اگر بیش از یک ورقه باشد باطل است و اگر ورقه رأی سفید یا دارای اسامی غیرخوانا باشد یا این که انتخاب شده در آن درست معرفی نشده باشد باطل است و همچنین اگر اسم کسی معرفی نشده در رأی نوشته باشد فقط اسم معرفی نشده محسوب و ثبت نمی‌شود و اگر با حذف اسامی کسانی که معرفی نشده‌اند اسامی عده معرفی شده زاید بر عده‌ای باشد که در آگهی فرماندار یا بخشدار تعیین شده است عده زاید از آخر ورقه حذف می‌شود برگ‌هایی که به موجب این ماده باطل می‌شود عیناً ضمیمه صورت مجلس انتخابات خواهد شد.

رئیس - ماده ۳۲ قرائت می‌شود.

(به شرح زیر خوانده شد)

ماده ۳۲ - در حوزه‌هایی که بر طبق ماده ۲۲ برای تسریع أخذ رأی شعب انجمن در آن حوزه‌ها تشکیل می‌گردد پس از خاتمه أخذ آرا بلافاصله آرا قرائت و صورت مجلس استخراج آرا هر شعبه در ورقه مخصوص با ذکر اسامی و عده آرا هر یک از اشخاصی که رأی دارند نوشته شده و اعضا شعبه آن را امضا می‌نمایند و به انضمام اوراق لازم در پاکتی که لاک شده و به مهر شعبه رسیده باشد به انجمن نظارت فرستاده می‌شود اسامی مندرج در صورت مجلس شعب با آرایی که انجمن نظارت استخراج کرده و در ورقه جداگانه جمع و کسی که از مجموع آرا حایز اکثریت باشد معلوم می‌گردد اوراق رأی هر حوزه تا گذشتن مدت اعتراض و خاتمه رسیدگی در صندوق انجمن که لاک و مهر می‌شود و به مهر اعضا می‌رسد باقی می‌ماند و پس از گذشتن مدت اعتراض اوراق مزبور را به استثنا آنچه در مواد قبل ذکر شده و باید ضمیمه صورت مجلس باشد با حضور عده‌ای از رأی‌دهندگان معدوم می‌سازند.

رئیس - ماده ۳۳ قرائت می‌شود.

(به شرح زیر خوانده شد)

ماده ۳۳ - انجمن نظارت ضمن انتشار صورت منتخبین تاریخ قبول شکایات را که باید از فردای همان روز شروع شود تعیین می‌نماید و اگر کسی از جریان انتخابات شکایت داشته باشد ظرف یک هفته به اطلاع انجمن نظارت می‌رساند و انجمن نظارت بعد از انقضا یک هفته دیگر شکایتی نمی‌پذیرد و منتها ظرف هفته دوم به شکایات واصله با حضور کمیسون سه نفری مذکور در ماده ۱۷ رسیدگی می‌کند چنانچه شکایات وارد نباشد اعتبارنامه منتخبین را صادر می‌نماید ولی اگر شکایات وارد باشد و ثابت شود که در انتخابات اعمالی بر خلاف قانون صورت گرفته که در نتیجه انتخابات مؤثر بوده و یا منتخب یا منتخبین فاقد شرایط انتخاب شدن باشند در این صورت از بین نفرات بعدی که دارای لااقل نصف آرا آخرین نفر منتخب و واجد شرایط قانونی باشند کسری اعضا انجمن را تعیین می‌نمایند و اگر بین نفرات بعدی چنین کسانی نباشند مراتب را در صورت مجلس ذکر و آن را به وسیله فرماندار یا بخشدار به وزارت کشور اعلام می‌کند و آن وزارتخانه ترتیب تجدید انتخاب منتخب و یا منتخبین را که طبق رأی انجمن نظارت مردود شناخته شده‌اند می‌دهد در صورتی که با رسیدگی انجمن نظارت رفع شکایت شاکیان از انتخابات نشده باشد شاکیان می‌توانند ظرف یک هفته پس از تشکیل انجمن شهر شکایت خود را به انجمن مزبور تسلیم نمایند و انجمن شهر نسبت به پرونده مورد شکایت بدون حضور نماینده که انتخاب او مورد شکایت است به مضوع رسیدگی و تصمیم لازم اتخاذ خواهد کرد.

رئیس - آقای عمیدی‌نوری

عمیدی‌نوری - این ماده یکی از مواد دقیق مربوط به امر انتخاباتی است که البته در سایر امور انتخاباتی هم این اشکال هست و حتی‌المقدور بایستی سعی کرد که این گونه اشکالات رفع بشود که رسیدگی به یک اعتراض را قاضی و رسیدگی‌کننده‌اش خود دستگاه مورد اعتراض نباشد. در پایان این ماده می‌گوید اگر انجمن نظارت شکایت را رد کرد و شاکی قبول نداشت می‌تواند بعد از این که انجمن تشکیل شد برود به خود انجمن انجمن کیست انجمن منتخبی است که آن هیئت نظارت اقدام کرده و او را انتخاب کرده در این صورت اگر مرجع شکایت از عمل انتخابات خود انجمن شهر باشد یعنی مرحله استینافی خود انجمن باشد طبیعی است انجمن آن شکایت را رد می‌کند چرا برای این که این شکایت مربوط به خود انجمن است آن کس که شاکی است در طرز انتخابات از چه شکایت می‌کند در عمل انجمن نظارت

یا انتخاب انجمن شهر شاکی چه می‌گوید این انتخابات صحیح نیست و هیئت نظارت هم به حرفش گوش نمی‌دهد اگر گوش نداد به کی باید شکایت کند به انجمن این است که بنده نمی‌دانم این عبارت چرا این طور نوشته شده چرا شاکی باید اعتراض به نتخابات را به انجمن شهر نکند البته این یکی از اشکالاتی است که در این ماده هست و اگر ما بخواهیم در صحبت انتخابات رسیدگی بکنیم باید مراجع مختلف قایل بشویم و یا لااقل مرجعی رسیدگی بکند که خود او مورد اعتراض نباشد حالا خوشبختانه در مواد بعدی که راجع به انحلال انجمن‌ها است در کمیسیون دادگستری راجع به این مطلب صحب کردیم و تا حدی یک تعادلی قایل شوند که این کیفیتی که فعلاً هست که بخشدار و فرماندار وقتی عقیده داشت که انجمن باید منحل شود انجمن منحل شود. این مطلب یک قدری اصلاح شده است که از دیوان عالی کشور خواسته شده است که دیوان‌عالی کشور به این دلایل رسیدگی کند و بگوید که این تقاضای انحلال صحیح است یا خیر و این راه حل صحیحی است که کار وزارت کشور را کنترل بکند که وزارت کشور رأساً روی تقاضای بخشدار یا فرماندار یا استاندار فوری حکم انحلال انجمن را چنانکه الآن مرسوم است ندهد و به همین دلیل هم الآن ملاحظه کنید که بسیاری از انجمن‌های ما منحل است و البته وزارت کشور استدلالش این است که این انجمن‌ها خوب کار نکرده و انجمن‌ها هم می‌گویند وزارت کشور می‌خواست شهردارهای انتصابی بفرستد به هر صورت این اختلاف نظر بن ردم و وزارت کشور و بالعکس هست حالا کدام حق دارند باید رسیدگی شود تا معلوم شود به هر حال در این لایحه یک کاری که شده و بنده هم طرفدارش هستم این است که لااقل انجمن شهر مستقیماً به دست وزارت کشور نیست بلکه به یک شعبه از دیوان کشور بفرستند تا نظر بدهد والا من معتقدم که اصولاً راجع به اعتراض به انجام وظیفه انجمن نظارت در انتخابات که خود انجمن نظارت رد می‌کند شکایت را اینجور که اینجا هست و مرجع تجدیدنظرش به خود انجمن موکول شده صحیح نیست و آیا بهتر نبود فکر بهتری می‌شد مثل این کاری که راجع به موضوع انحلال شده که یک مرجع قضایی مثل دیوان کشور گفته شده تقاضای انحلال را رسیدگی کند که تقاضای انحلال را وزارت کشور بدهد به دیوان کشورآنجا رسیدگی بکنند آیا بهتر نیست که ما لااقل رسیدگی تجدید نظری را راجع به انجمن نظارت را دیگر به انجمن شهر موکول نکنیم اگر بخواهیم مرجعی قایل بشویم یک مرجعی نظیر آن که برای انحلال انجمن قایل شدیم برایش قایل بشویم یعنی لااقل مرجع قضایی باشد چون ما این اصل را قبول کردیم که مرجع قضایی را در مورد انحلال قبول کردیم هیچ عیبی هم ندارد در اینجا هم یک مرجع قضایی نسبت به این تجدیدنظر شکایت شاکی رأی بدهد این نظری است که بنده از مطالعه این لایحه کردم حالا نمی‌دانم عقیده معاون وزارت کشور و مخبر محترم چیست این یک نظری است که ممکن است پیشنهادی داده شود و در کمیسیون بحث شود بنده پیشنهاد می‌دهم تا بعد چه شود.

رئیس - آقای مهدی ارباب‏

مهدی ارباب (مخبر) - اولاً انجمن مرکب از افرادی تشکیل می‌شود که صلاحیت‏شان را در ماده ۱۸ مطالعه فرمودید و دقت کامل شده در صورتی که دارای چنین صلاحیتی بودند در تجدید نظر هم صالح خواهند بود کما این که در انتخابات مجلس شورای ملی و سنا هم تقریباً همین رویه هست و اگر بخواهیم این موضوع را به دیوان‌عالی کشور بکشیم و به مقامات دیگر موکول کنیم اصلاً ممکن است که یک انجمنی یک سال طول بکشد و اکثریت پیدا نکند و یا اختلافی حاصل شود که منظور اصلی تأمین نگردد و اما انجمن‌هایی که قبلاً منحل شده در عمل دیده شده و یکی دو تا را هم خود بنده سراغ دارم به قدری اختلاف بین اعضا انجمن پیدا شده که کارهای محلی معوق مانده در حالی که دارای اختیارات قانونی بودند و می‌توانستند در عمران شهر کمک‌های بیشتری بکنند بدون مراجعه به مرکز و از اختیارات‏شان استفاده کنند و متحداً به نفع شهر و در عمران شهر اقدام بکنند ولی پرداختند به اختلاف شخصی وزارت کشور هم ناچار شد منحل کرد و امیدوارم در انجمن‏هایی که بعداً طبق این قانون تشکیل می‌شود این رویه پیش نیاید به هر صورت با این که در هر ماده‌ای می‌شود پیشنهاد داد و مجدداً هم در کمیسیون صلاحیت انجمن طبق این قانون و طبق ماده ۱۸ رسیدگی می‌شود این قانون برای رسیدگی در واقع شکایات بعدی هم محرز است‏.

رئیس - پیشنهاد ماده ۳۳ قرائت می‌شود

(به شرح زیر خوانده شد)

پیشنهاد می‌نمایم در ماده ۳۳ در قسمتی که شکایت شاکی به انجمن شهر احاله می‌شود این طور اصلاح گردد که به دیوان‌عالی کشور ارجاع شود. عمیدی‌نوری‏

رئیس - ماده ۳۴ قرائت می‌شود به شرح زیر خوانده می‌شود.

(به شرح زیر خوانده شد)

ماده ۳۴ - کسانی که به عضویت انجمن شهر انتخاب می‌شوند باید اعتبارنامه به امضا اعضا انجمن نظارت و فرماندار در دست داشته باشند و آن را به دفتر فرمانداری یا بخشداری بدهند و رونوشت آن را بگیرند فرماندار یا بخشدار و همچنین اعضا انجمن نظارت نباید بدون عذر موجه در صدور اعتبارنامه تأخیر کنند والا با آنها با توجه به مدلول ماده ۲۵ طبق این قانون رفتار خواهد شد.

رئیس - ماده ۳۵ قرائت می‌شود.

(به شرح ذیل خوانده شد)

ماده ۳۵ - منشی انجمن نظارت صورت مجلس انتخابات را در سه نسخه حاضر کرده به امضا فرماندار یا بخشدار و اعضا انجمن نظارت می‌رساند یک نسخه در فرمانداری یا بخشداری ضبط و یک نسخه به وسیله فرماندار یا بخشدار به وزارت کشور ارسال می‌شود نسخه سوم با کتابچه ثبت اسامی در انجمن ولایتی و در صورت نبودن انجمن ولایتی در انجمن شهر ضبط می‌گردد.

رئیس - ماده ۳۶ قرائت می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد)

ماده ۳۶ - همین که انتخابات خاتمه یافت اعتبارنامه دو ثلث از نمایندگان از طرف انجمن نظارت صادر و به آنها داده شد برای تشکیل اولین جلسه انجمن فرماندار یا بخشدار اعضا انجمن را باید حداکثر ظرف مدت یک هفته دعوت نماید در هر صورت انجمن باید ظرف مدت مزبور تشکیل و شروع به کار کند هر یک از اعضا انجمن که بدون عذر موجه تا سه بار در جلسه افتتاحیه انجمن حاضر نشود مستعفی محسوب خواهد شد.

تبصره - انتخاب مجدد اعضا هیئت رئیسه سابق بعد از انقضای یک سال بلامانع است.

رئیس - پیشنهاد واصله قرائت می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم که در ماده ۳۶ سطر اول پس از عبارت همین که انتخابات خاتمه یافت کلمه و لااقل علاوه شود. دکتر دادفر

رئیس - ماده ۳۷ قرائت می‌شود

(به شرح زیر قرائت شد)

ماده ۳۷ - نظم جلسات با رئیس و در غیاب او با نایب رئیس است و کسانی که محل نظم باشند به امر رئیس اخراج می‌شوند و در صورت وقوع جرم مرتکب با صورت مجلس به مراجع قانونی تسلیم می‌گردد.

رئیس - ماده ۳۸ قرائت می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد.)

ماده ۳۸ - بعد از تعیین هیئت رئیسه در جلسه رسمی و علنی رئیس و اعضا انجمن قسم یاد خواهند کرد که وظایف خود را مطابق قانون با کمال ر استی و درستی انجام دهند همچنین هر موقع که عضو جدیدی وارد انجمن شود آن عضو در اولین جلسه انجمن قسم یاد خواهد نمود.

متن قسم‏نامه امضاکننده ذیل خداوند را به شهادت می‌طلبم و به کتاب آسمانی سوگند یاد می‌کنم که در انجام تکالیف قانونی خود ساعی بوده و مادام که در انجمن شهر عضویت دارم با نهایت جد و جهد و رعایت صرفه و صلاح در پیشرفت امور شهر و شهرداری اهتمام نمایم. ‏

رئیس - ماده ۳۹ قرائت می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد)

ماده ۳۹ - برای رسمیت جلسات لااقل حضور نصف به علاوه یک از اعضا لازم است و تصمیمات‏شان به اکثریت بیش از نصف حاضرین معتبر است و در صورت تساوی آرا رأی طرفی که رئیس با آن موافقت دارد مناط اعتبار است ولی در مسائل مهم از قبیل عزل و نصب و طرح استیضاح شهردار و تصویب بودجه و تغییر نقشه شهر و احداث خیابان و لوله‌کشی آب و ساختن مجاری فاضلاب و وضع عوارض و امور مشابه با آن لااقل حضور دو ثلث لازم است عده دو ثلث و نصف به علاوه یک از عده است که به موجب ماده ۹ این قانون باید انتخاب شده باشند.

تبصره - هرگاه یک یا چند تن از اعضا پس از حضور در انجمن و رسمیت یافتن آن برای جلوگیری از انجام تکالیف مقرره که بر طبق این قانون برای انجمن‌ها تعیین گردیده جلسه را به قصد از اکثریت انداختن ترک کنند در حکم غائب در آن جلسه محسوب خواهند شد.

رئیس - آقای عمیدی‌نوری بفرمایید.

عمیدی‌نوری - در این تبصره حق ابستروکسیونی که یک حق عمومی است در اجتماعات مثل این که یک قدری محدود شده (معاون وزارت کشور - غایب حساب می‌شوند) بنده خواستم ببینم وقتی غایب محسوب شد فرض این است که اگر غایبی محسوب شود جناب آقای فرهودی که تعدادش به حساب نصاب از نظر رأی نیاید اشکالی ندارد غایبی است و جریمه می‌شود اما اگر غایبی تلقی شود که از نظر تعداد حاضرین کسر شود و در رأی مؤثر است خوب در این صورت آن حق ابستروکسیونی که برای اقلیت در نظر گرفته شده از او سلب می‌شود توجه فرمودید که چه عرض می‌کنم برای این که در آن بالا چه گفته شد برای رسمیت جلسات و برای رأی گفته شد تعدادش مثلاً نصف به علاوه یک است و یا در مسائل مهم از قبیل چه و چه لااقل حضور دو ثلث لازم است این عده هم البته حساب دو ثلث و نصف به علاوه یک از حاضرین حساب می‌شود اگر اینجا این را که غایب حساب کردید در این تبصره در حکم غائبی تلقی شود که خارج از حاضرین است آن وقت نصاب را می‌آورد پایین ولی اگر در حکم غایبی باشد که از لحاظ نصاب اکثریت اشکالی نداشته باشد بنده حرفی ندارم ولی اگر مؤثر باشد در نصاب و بخواهیم اینها را غایبی در اساس نصاب قایل شویم بنده خیال

می‌کنم ممکن است با یک رأی بسیار کمی یک تصمیمی گرفته شود در حالی که ما این حق را همیشه برای اقلیت در هر اجتماعی از نظر احترام به اقلیت قایل هستیم که وقتی از جلسه خارج شدند و رفتند و از نصاب افتاد نشود رأی گرفت اصلاً علت این که یک اقلیتی جلسه را از اکثریت انداخت و رفت بیرون این اصلاً فلسفه‌اش چیست فلسفه‌اش این است که چون موضوعی را خلاف عقیده خودش می‌بینید و در آن جلسه می‌بیند ممکن است بر خلاف فکر او پیش برود جلسه را از اکثریت می‌اندازد که در یک جلسه آن کار انجام نشود اما اگر این موضوع ابستروکسیون و این حق را از اقلیت بگیریم که بتوانند در اصل موضوع رأی بگیرند اگر منظور این باشد این به نظر من بر خلاف اصل آزادی است که ما تا حدی برای اقلیت در حال ابستروکسیون قایل هستیم این را بنده خواستم تشریح بفرمایید که منظورتان چیست آیا محدود کردن این حق ابستروکسیون است یا این که می‌خواهید کار جریان پیدا کند نه این که غائب نصاب را پایین بیاورد.

رئیس - آقای معاون وزارت کشور

معاون وزارت کشور (فرهودی) - در آخر ماده ۳۹ عده‌ای را که مأخذ گرفته است‏. برای محاسبه نصف به علاوه یکی که می‌بایستی حاضر باشند در جلسه آن عده‌ای است که در ماده ۹ معین شده ماده ۹ را که ملاحظه بفرمایید اعضا کلی انجمن یعنی عده‌ای که در هر انجمن باید انتخاب بشوند آن عده مأخذ است از نظر محاسبه این نصف به علاوه یکی که اینجا لازم است چون ممکن است که وقتی آن عده معین شدند دوتاشان ممکن است انتخابات‏شان تمام نشده باشد یا هنوز کسی به جایشان نیامده است ولی ماخذ ما عده کلی است که معین شده است نه عده حاضرین در شهر یا عده اعضایی که آماده برای کار هست پس این یک نکته که اصل عده‌ای که ماخذ محاسبه است آن عده‌ای است که انجمن هر شهر مطابق ماده ۹ می‌توانند داشته باشد اما راجع به این که نوشتیم دو ثلث لازم است برای مسائل عمده برای یک مسائل عمده‌ای حضور دو ثلث از آن هده کل لازم است در آن موقع ممکن است این دو ثلثی که گفتیم زحمتی ایجاد کند چون یک مسائل عمده‌ای هست از قبیل وضع عوارض ارضی بعضی مقررات از نظر وضع عوارض و چه و چه و مسائل عمده ممکن است یک نفر یا دو نفر موافق نباشند آقا آن چیزی که هست البته عقیده‌شان را با کمال آزادی می‌گویند و انجمن هم گوش می‌کند ولی موقع رأی که رسید می‌روند بیرون چون مادر ماده ۳۹ حکمی برای غایب نکردیم غایب یک حکم کلی دارد که کسانی که از انجمن زیاد غیبت کنند و قبلاً تصویب فرمودید با اسباب اخلال انجمن بشوند انجمن و یا فرماندار می‌توانند صورت مجلس‌هایی تهیه کنند و گزارش‌هایی بدهند بعد مطابق این قانون جانشین معین شود اما این غایب همان‌طوری که عرض کردم به هیچ وجه منظور این نیست که وقتی از جلسه رفت بیرون باز رأی بگیرند اگر دو ثلث لازم حاضر نبود البته رأی نمی‌شود گرفت اما این شخص هم غایب است نمی‌تواند بگوید که من چون بودم و رفتم غایب نیستم اما برای غیبت و اخلاف در کار انجمن مقرراتی در خود این قانون پیش‏بینی شده است نه این که از جلسه برود بیرون و بگوییم غیبت است و از نصاب کسر می‌شود.

رئیس - ماده ۴۰ خوانده می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد)

ماده ۴۰ - عضویت انجمن افتخاری و بدون حقوق است و چنانچه بدون عذر موجه دو جلسه متوالی یا ۳ جلسه متناوب در ۳ ماه غیبت نمود مستعفی محسوب می‌شود و از اولین شخصی که در فهرست منتخبین دارای لااقل نصف آرا آخرین نفر منتخب و واجد شرایط هم باشد دعوت به عمل می‌آید و در صورت تساوی آرا عضو منظور به قید قرعه تعیین خواهد شد و در مورد فوت یا استعفا تعیین جانشین به طریق فوق به عمل می‌آید و در صورتی که بعد از عضو متوفی یا مستعفی شخص دیگری واجد شرایط نباشد تجدید انتخاب صورت می‌گیرد.

تبصره - چنانچه یکی از نمایندگان از عضویت انجمن شهر استعفا بدهد استعفانامه او در اولین جلسه قرائت می‌شود و در صورتی که ظرف پانزده روز استعفای خود را کتباً مسترد ندارد استعفای او قطعی تلقی می‌گردد.

رئیس - ماده ۴۱ خوانده می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد)

ماده ۴۱ - انجمن شهر ماهی دو بار در شهرداری تشکیل می‌شود مگر این که تشکیل جلسه بیش از ماهی دو دفعه ضرورت داشته باشد و تشکیل جلسه فوق‏العاده موکول به نظر رئیس انجمن یا تقاضای کتبی ۳ نفر از اعضا انجمن یا تقاضای کتبی شهردار یا فرماندار یا بخشدار خواهد بود جلسات انجمن در غیر محل و موعد مقرر رسمیت نداشته و تصمیماتش معتبر نخواهد بود و شهردار و معاون شهرداری می‌توانند در کلیه جلسات انجمن شرکت نمایند ولی حق رأی ندارند.

رئیس - پیشنهاد واصله قرائت می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم که در ماده ۴۱ در سطر چهارم پس از عبارت فرماندار یا بخشدار خواهد بود عبارت ولی در هر صورت باید بین تاریخ دعوت و انعقاد جلسه فوق‏العاده لااقل ۴۸ ساعت فاصله باشد اضافه گردد.

دکتر دادفر

رئیس - ماده ۴۲ قرائت می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد)

ماده ۴۲ - جلسات انجمن علنی و حضور مستمع مجاز خواهد بود ولی به تقاضای شهردار یا فرماندار یا بخشدار و موافقت ثلث اعضا حاضر ممکن است جلسه سری تشکیل شود رأی در جلسات انجمن علنی است و با بلند کردن دست یا با ورقه أخذ می‌شود ولی به تقاضای ثلث اعضا حاضر ممکن است رأی مخفی گرفته شود مگر در امور مالی لیکن در انتخابات حتماً باید رأی مخفی گرفته شود تبصره هر یک از اهالی شهر که در کارهای مربوط به شهر و تصمیمات انجمن پیشنهاد یا نظری داشته باشند و بخواهند در جلسه علنی توضیحاتی در اطراف آن بدهند می‌توانند با تقاضای کتبی از رئیس انجمن تحصیل اجازه نموده و رئیس یا نایب‌رئیس انجمن می‌تواند تقاضاکننده را دعوت نماید تا در جلسه علنی در مدتی که تعیین شده در اطراف پیشنهاد یا نظر خود توضیح دهند.

رئیس - پیشنهاد واصله خوانده می‌شود.

(به شرح زیر خوانده شد)

مقام معظم ریاست مجلس شورای ملی به تبصره ماده ۴۲ اضافه شود.

نظرات اشخاص عادی در جلسه هیئت رئیسه انجمن شهر مطرح و مورد رسیدگی قرار می‌گیرد همش حضور شخص نظردهنده در جلسه هیئت رئیسه بلامانع است.

محمدرضا خرازی‏

رئیس - ماده ۴۳ قرائت می‌شود.

(به شرح زیر خوانده شد.)

ماده ۴۳ - صورت مذاکرات و تصمیمات هر جلسه انجمن به وسیله منشی انجمن قرائت و پس از تصویب در دفتر مخصوصی که صفحات آن دارای شماره ترتیب خواهد بود ثبت می‌شود و به امضا کلیه اعضا می‌رسد و هر یکی از اعضا حاضر در انجمن که دفتر مزبور را امضا نکرده باشد در آن جلسه غایب محسوب و طبق ماده ۴۰ با او رفتار خواهد شد صورت حاضرین و غائبین هر جلسه در دفتر قید می‌شود.

رئیس - ماده ۴۴ خوانده می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد)

ماده ۴۴ - انجمن شهر را نمی‌توان منحل نمود مگر این که به وظایف قانونی خود رفتار نکند و یا عملی نماید که بر خلاف قوانین مملکتی باشد در این صورت فرماندار دلایل انحلال را به استاندار گزارش می‌دهد و استاندار با توجه به توضیحات انجمن در صورتی که دلایل فرماندار را صحیح دانست مراتب را مستدلاً به وزارت کشور گزارش می‌دهد و وزارت کشور پس از رسیدگی در صورت موافقت پرونده امر را به شورای دولتی ارسال می‌دراد و در غیاب شورای مزبور اتخاذ تصمیم با هیئت وزیران خواهد بود.

تبصره - در مورد فرمانداری‏های مستقل فرماندار گزارش را مستقیماً به وزارت کشور ارسال خواهد نمود.

رئیس - آقای دکتر امین بفرمایید.

دکتر شفیع امین - در خصوص انحلال انجمن‌های شهر به عقیده بنده باید توجه بیشتری کرد چون اهالی یک شهر یا یک بخش عده‌ای را که انتخاب می‌کنند حتماً آنها را صالح می‌دانند که انتخاب می‌کنند اگر ما بیاییم صرفاً روی پیشنهاد فرماندار یا استاندار آنجا را منحل کنیم به طوری که متأسفانه در بعضی جاها عمل شده مثلاً انجمن شهر تبریز منتخب اهالی بود خودشان آزادانه انتخاب کرده بودند صددرصد بدون ذکر علتی آن را منحل کردن به عقیده بنده مأیوس نمودن اهالی است آنچه من در تبریز دیدم و تشخیص دادم یک عده‌ای را صالح تشخیص داده بودند و آنها را انتخاب کرده بودند ممکن بود یک عده‌ای یک ناراضی‌هایی بی‌خود داشتند این را بدون ذکر علت منحل کردن به عقیده بنده در حقیقت بر خلاف آزادی و برخلاف رأیی است که آنها داده‌اند بنده پیشنهادی دادم که علت بایستی ذکر بشود که به علتی منحل شده و مورد علت ذکر بشود که اهالی هر شهر و هر بخش بدانند که انجمنی منحل شده به چه علت بود همه اعضا انجمن یا یک نفر دو نفر ۵ نفر متخلف بوده‌اند ایرداتی داشته‌اند. اشکالاتی داشته‌اند، دولت یا هیئت وزیران و شورای دولتی که تشکیل خواهد شد رسماً بگویند اینها چه قصوری داشته‌اند و برای دوره بعد آن مقصر یا آن متخلف را انتخاب نکنند والا بنده که نماینده تبریز بودم انجمن را منحل کردند بنده خودم یک رایی داده بودم و آنها را صالح می‌دانستم ولی انجمن را منحل کردند بدون ذکر علت بایستی مورد تخلف را بگویند که به چه علت منحل کردند و ملت بداند که برای دوره بعد آنها را انتخاب نکنند والا در غیر این صورت کار مردم به دست مردم انجام نخواهد گرفت فرماندار و اعضا انجمن یک نفر دو نفر ممکن است این کار را بکنند انشاءالله تمام فرماندارها و بخشدارها خوب هستند ولی در محل اشکالاتی هست که تصور می‌کنم جناب آقای فرهودی خودشان هم وارد هستند که ممکن است یا فرماندار یا بخشدار با اعضا انجمن توافقی نداشته باشند اشکالاتی داشته باشند غرضی داشته باشند بعد پاپوش درست کنند و آنهارا به استاندار و به دولت بد معرفی کنند در جاهای دور از مرکز اینها کارهایی است که موجب ناراحتی و نارضایتی رأی‌دهندگان قرار می‌گیرد و بنده پیشنهادی هم در این زمینه داده‌ام.

رئیس - آقای مخبر

مخبر (مهدی ارباب) - در این ماده در اینجا ذکر ی از عدم صلاحیت یا بی‌اعتمادی به افراد عضو انجمن نیست اینجا هم صراحت درد می‌گوید مگر این که

به وظایف قانونی خود رفتار نکنند و یا عملی نمایند بر خلاف قوانین مملکتی بنده خودم درگذشته یک محلی را سراغ دارم که اعضا انجمن‌شان آمده بودند در تهران مشغول تجارت بودند آنچه تلگراف می‌شد از محل که تا یک هفته بیایید دو مرتبه برگردید بروید دنبال کارتان نمی‌آمدند و این اشخاص هم اشخاصی بودند که طرف اعتماد بودند صالح بودند ولی کاری را که در مرکز داشتند ترجیح می‌دادند در خدمت به مردم شهر این طور پیشامدها اگر شد ناچار فرماندار نمی‌تواند امور شهری را مختل بگذارد لاعلاج است گزارش بدهد به استاندار آن وقت مراحلی دارد به صرف این که فرماندار به طوری که می‌فرمایید مایل نبود به ادامه خدمت این اشخاص تازه مراحل بعدی رسیدگی می‌شود و آخر می‌رود در هیئت دولت رسیدگی می‌شود و اگر دلایلی داشته باشد استدلال بکند مسموع خواهد افتاد و جلوگیری می‌کند از انحلال بنابراین این ماده خیلی روشن و صریح است که اگر به وظیفه شان عمل نکردند چنین و چنان خواهد شد و در گذشته هم آزمایش‌هایی شده و دیده شده که اشخاصی هم صالح بودند و هم طرف اعتماد بودند ولی یک کارهای دیگر را ترجیح می‌دادند و کسانی که خدمات ملی را انجام می‌دهند باید این فکر را بکنند که باید اوقات‏شان صرف خدمت مردم بشود.

رئیس - آقای عمیدی‌نوری‏

عمیدی‌نوری - بنده با این ماده موافقم جناب آقای دکتر امین و اشکالی که همه به آن در کار انحلال انجمن‌های شهر توجه فرمودند تا حدی این ماده آن اشکال را رفع کرده ولی یک اصلاحی لازم دارد که بنده پیشنهاد داده‌ام و خدمت‏تان عرض می‌کنم اصولا در حال حاضر هر انجمن شهری را وزارت کشور با یک تصویب‏نامه یا تصمیم خودش منحل می‌کند و انجمن هر مثل یک مؤسسه اداری ضمیمه وزارت کشور است خیلی ساده که یک گزارش عادی بخشدار یا فرماندار که البته سلسله مراتب را طی می‌کند فرماندار گزارش می‌دهد به استاندارو استاندار هم به وزارت کشور یک مرتبه می‌بینید یک انجمن شهری منحل می‌شود در حالی که این به کلی مخالف آن اصل آزادی انتخابات و دادن اختیارات به مردم و سپردن کارهای هر شهر به دست مردم است در کشورهای پیش رفته اساس دموکراسی پایه دموکراسیش انجمن شهر است و اداره کردن شهر اصلاً در انگلستان به شهرها که تشریف ببرید اسمی از بخشدار و فرماندار و استاندار نمی‌بینید اصلاً چنین اسامی وجود ندارد آنجا اولین شخص شهردار است کلید شهر دست او است و او است که به همه کارها رسیدگی می‌کند یعنی مجری امور انجمن شهر است و انجمن شهر یعنی نماینده مردم آن شهر و تنها شهرداری نیست که در اختیار او است امنیت شهر پلیس یعین تمام امور داخلی یک شهری که مردم آن شهر باید خودشان خودشان را اداره کنند در سایر امور امر تجارت امر سیاست خارجی در امر مالیات و تعیین مالیات و عوارضی که برای خودش است خودش وضع می‌کند از این جهت با حکومت مرکزی یعنی لندن سر و کار دارند و به این جهت است که شهرها حتی قضات شهرهای پیش رفته در امر دموکراسی خودشان خودشان را اداره می‌کنند و هیچ مقامی نمی‌تواند انجمن شهر را منحل کند و یا وزارت کشور در امور آن دخالت کند هیچ اصلاً معنی ندارد و این وضعی که در حال حاضر ما با قانون فعلی داریم که وزارت کشور به میل خودش آن هم با دلایل خودش با پیشنهاد بخشدار یا فرماندار انجمن شهری را منحل کند این عمل مخالف قاعده دموکراسی و اصل اداره کردن امر مردم به دست مردم است ولی از آن طرف هم فکر می‌کنیم در کشورهایی مثل کشور ما که ما قدم اولیه را داریم در راه استحکام دموکراسی برمی‌داریم اگر این افراط در اختیار در انجمن پیش بیاید گاهی بر می‌خوریم به یک مطالبی که پسندیده نیست الآن همکار عزیزم جناب آقای حکیمی به نبده تاریخچه‌ای فرمودند از یک انجمن شهر جدیدی در یک قصبه‌ای که گفتند وقتی این انجمن تشکیل شد اضافاً برخوردند به یک مبلغ وجهی که در صندوق شهرداری بود کاری که کردند اول آن را بین خودشان به عنوان وام ده ساله تقسیم کردند با یک فرعی و آن پول را برداشت کردند خوب امکان دارد یک چنین وضعی پیش بیاید اگر پیش آمد چه بکنیم نمی‌توانیم بگوییم چون این انجمن شهر مستقل است و مدتش هم چهار سال است به قوت خودش باقی باشد و هیچ کاری نشود کرد نه در آنجا در این صورت می‌شود به عنوان تخلف از قوانین مملکتی جناب آقای دکتر امین که اینجا قید شده است که می‌گوید مگر این که به وظایف قانونی خود رفتار نکند و یا عملی بکند که بر خلاف قوانین مملکتی باشد در این صورت چه می‌شود؟ بعدش را بخوانید در این صورت فرماندار دلایل انحلال را به استاندار گزارش می‌دهد استاندار با توجه به توضیحات انجمن در صورتی که دلایل فرماندار را صحیح دانست مراتب را مستدلاً به وزارت کشور گزارش می‌دهد و وزارت کشور پس از رسیدگی در صورت موافقت پرونده امر را به دیوان‌عالی کشور ارسال می‌دارد دکتر امین دیوان کشور نیست‏. چرا حالا جایش شورای‌عالی آمده این نسخه‌ای که بنده داشتم مال قبل از این بود که به کمیسیون بیاید من آن نسخه را دارم یعنی آن چه که مجلس سنا تصویب کرده است و آمده دیوان‌عالی کشور است اگر نیست بنده معذرت می‌خواهم توجه نکردم که دیوان‌عالی کشور را شورای دولتی کرده‌ان قانون شورای دولتی در جریان است گزارشش هم از کمیسیون دادگستری تنظیم شده می‌آید خدمت‏تان و تصویب خواهید فرمود اما این بسته به نظر شما است که شورای دولتی در این موضوع رسیدگی کنند یا دیوان‌عالی کشور حالا باید این را فکر کرد به عقیده بنده دیوانعالی کشور صالح‌تر است که این مطلب را رسیدگی بکند برای این که یک مرجع قضایی قوه قضاییه است و در رأس حقوق قضاییه است والا شورای دولتی راست است که آن هم یک شعبه‏ای است از دستگاه قوه قضاییه اما آن قدرت و استحکامی را که دیوان‌عالی کشور از نظر قوه قضاییه دارد ندارد برای این که دیوان‌عالی کشور غیر قابل تغییر است اما شورای دولتی به کیفیتی که تنظیم شده این قدرت را ندارد جناب آقای طباطبایی تشریف دارند خیال نمی‌کنم ما آن لایحه‌ای را که تهیه کردیم این تویش باشد این است که بهتر این است که مشخص بین قوه مجریه با مردم چون انجمن شهر در عداد قوه مقننه است یعنی مال مردم است انتخاب شده از طرف مردم است‏ بعد هم مثل قوه مقننه برای شهر خودش مالیات وضع می‌کند قانون وضع می‌کند مقرراتی وضع می‌کند که آن مقررات حکومت دارد بنابراین منتخب مردم است یعنی یکی از شاخه هیئت قوه مقننه که انجمن شهر است این برای این که معلوم شود به وظایف قانونی خودش عمل کرده یا نکرده با رأی انحلال قضاوتش باید با قوه سوم رکن سوم مشروطیت یعنی قوه قضاییه باشد این است که بنده این پیشنهاد را دادم که این بایستی به دیوان‌عالی کشور ارجاع شود و آنجا رسیدگی شود منتهی اینجا عبارت طوری نوشته است که پس از رسیدگی در صورت موافقت پرونده امر به دیوان‌عالی کشور یا شورای دولتی ارسال شود ولی چون رسیدگی در دیوان کشور آن طوری که بنده اطلاع دارم یا همان طور در شورای دولتی رسیدگی حضوری نیست یعنی اخطار نمی‌کنند به طرف که جوابت چیست توضیحت چیست آنها پرونده را می‌خوانند رأی می‌دهند این شکل رسیدگی یک طرفی است یعنی دلایل تخلف از قانون و دلایل عملیات خلاف قاعده‌ای را که وزارت کشور نسبت به یک انجمنی معتقد است. ‏ هنوز دفاع از طرف انجمن شهر نشده است این است که بنده پیشنهاد کردم و دلایل انحلال را به رئیس انجمن اخطار می‌نماید این پیشنهاد بنده است و خیال می‌کنم اگر این ماده خوب و محکم و صحیح تنظیم بشود این یک ماده اساسی لایحه است که از وضع فعلی که وزارت کشور معترض است به انجمن و انجمن‌ها هم می‌گویند وزارت کشور دخالت در کار می‌کند به این ترتیب ما از این مشکل و بن‏بست خارج می‌شویم و به قوه ثالث یعنی قوه سوم مشروطیت یعنی قوه قضاییه به این اختلاف رسیدگی می‌کند اگر او واقعاً معتقد بود که این انجمن برخلاف قوانین مملکتی رفتار کرده است یا عملی مرتکب شده است که نمی‌تواند ادامه بدهد در این صورت آن انجمن منحل می‌شود این است که این ماده اصولاً ماده خوبی است منتهی باید این اصلاح به عمل بیاید به عقیده بند دیوانعالی کشور با این طرز رسیدگی این کار را حل کند به نظر بنده یک کار صحیحی است.

رئیس - آقای مهندس اردبیلی

مهندس اردبیلی - این قانون را که ملاحظه می‌فرمایید قبلاً یک کمیسیون خاصی متشکل از آقایان سناتورها و نمایندگان مجلس تصویب کرده بودند که در آن کمیسیون از سنا جناب آقای دکتر اقبال نخست وزیر فعلی و آقای دکتر سجادی و از شورا بنده و تیمسار صفاری و آقای مکرم که نماینده خراسان بودند شرکت داشتند در این ماده بخصوص خیلی دقت شد همان‌طوری که نظر جناب آقای عمیدی‌نوری بود ما در آنجا تصویب کردیم که انحلال انجمن از وظایف دیوانعالی کشور باشد برای این که آقایان می‌دانند وقتی یک انجمن تشکیل می‌شود به طوری که در تبریز یک عده از شخصیت‏های همان محل در آن انجمن انتخاب می‌شوند همچون انجمنی را یک گزارشی شاید غیرمستدل یک فرماندار منحلش می‌کنند بالنتیجه یک نارضایتی بین مردم ایجاد می‌کنند همان‌طور که در تبریز دیگر مردم حاضر نیستند برای عضویت انجمن شهر انتخاب بشوند که یک فرماندار بیاید بدون ذکر علت انجمن را منحل کند چرا برای این که اگر انجمن یک خلافی کرده یا یک خطایی کرده باید آن را اعلام کنند نظر به این که این کارها را کرده منحلش می‌کنیم که اقلاً مردم بدانند و برای مرتبه دیگر آن اشخاص را انتخاب نکنند و الا یک انجمنی که مشغول کار بوده شاید نظریات فرماندار را تأمین نکرده و فرماندار هم روی پاپوش‏دوزی و دوسیه‏بازی پرونده‌ای درست کرده بدون این که به انجمن خبر بدهد که آقای انجمن شما یک همچو خطایی کرده‌اید چه می‌گویید بدون این که از او یک جوابی بگیرند یک مرتبه تلگراف می‌شود که انجمن منحل شد مثل این که در مورد تبریز با این کار یک دفعه آبی پاشیدند به روی مردم تبریز آن وقت مردم هم ناراضی می‌شوند مأیوس می‌شوند عصبانیتی تولید می‌شود که حدی بر آن نمی‌توان تصور کرد بهتر است همان‌طوری که آقای عمیدی‌نوری فرمودند عمل دیوان کشور را مخصوصاً در اینجا قید کنیم دیوان کشور یک شخصیتی است که نمی‌شود به آن تغییری داد و مثل شورای دولتی نیست که شاید وقتی دولت یک نظری در کاری

داشته باشد شورا را از بین ببرد در صورتی که دیوان کشور چنین چیزی نیست محکمه‌ای است ثابت شاید نشود در آن نفوذ کرد به هر حال به گزارش فرماندار نباید اکتفا کرد مخصوصاً باید از انجمن جواب گرفت و گفت که شما به این علت منحل می‌شوید از آنجا هم جواب گرفت بعد این جواب را با هم مطابقت کرد آن وقت اگر چنانچه انجمن مطابق قانون منحل شدنی است منحل کنند و اگر نیست چرا به حیثیت مردم لطمه وارد می‌کند خواهش می‌کنم آقایان به این قسمت توجه بفرمایید.

رئیس - آقای دکتر رضایی بفرمایید.

دکتر رضایی - بنده ابتدا از جناب آقای ارباب و آقای عمیدی‌نوری که دو مثال در مورد انجمن‏هایی که درست به وظیفه قانونی خودشان عمل نکرده‌اند زدند تقاضا می‌کنم توجه به این قسمت از عرایض بنده بفرمایند در موردی که آقای ارباب فرمودند این آقایانی که برای انجمن شهر انتخاب شده بودند در تهران به سر می‌برده‌اند و در تهران فعالیت می‌کرده‌اند به عقیده بنده اینجا قصور از طرف وزارت کشور بوده و از طرف فرماندار و بخشدار محل بوده است و ماده قانون مربوط به این که این اشخاص مدتی قبل از انتخابات باید در محل ساکن باشند رعایت نکرده‌اند و این اشخاص را انتخاب کرده‌اند بنابراین این قسمت باید قبلاً رعایت بشود اما در مورد این که جناب آقای عمیدی‌نوری فرمودند در این مورد هم آقایان اطلاع دارند تصمیمات انجمن بایستی به تصویب فرماندار و یا بخشدار محل برسد وزارت کشور بایستی آن فرماندار و یا آن بخشداری را که این تصمیم غیرقانونی انجمن را تأیید کرده است مؤاخذه کند و از او بپرسد به چه دلیل این کار را کرده است دلیل آن چیست و به همین دلیل است که بنده می‌خواهم حضور آقایان نمایندگان محترم عرض کنم در بسیاری از موارد در ضمن این که بنده تأیید می‌کنم که بعضی از انجمن‌ها بعضی اوقات به وظایف خودشان آن طوری که باید و شاید عمل نمی‌کنند بایستی این مطلب را ذکر کنم که فرماندارها و بخشدارها هم آن طور که باید و شاید انجمن‏ها را راهنمایی نمی‌کنند و در مواقع مقتضی آن مخالفت‌ها و اقدامات قانونی که بایستی بکنند و جلو بعضی اعمال خلاف را بگیرند نمی‌گیرند. نتیجه‌اش این می‌شود که بعضی اوقات وزارت کشور متوجه می‌شود که بعضی از انجمن‌ها اقدامات غیرقانونی انجام می‌دهند این است که بنده از اولیای وزرات کشور تقاضا کردم در ضمن این که توجه به انجمن‌ها دارند و سعی می‌کنند فقط آن انجمن‌هایی انجام وظیفه کنند که وظایف خودشان را به نحو احسن انجام بدهند به مأمورین خودشان در شهرستان‏ها و بخش‏ها تذکر بدهند یک دقت بیشتری در کار انجمن‌ها بکنند تا بعداً وزارت کشور مواجه با بن‌بستی نشود که بخواهد انجمن را منحل بکند فرضاً انجمنی عملیات غیرقانونی انجام داده همین عملیات غیرقانونی مورد تأیید فرماندار یا بخشدار آن محل قرار گرفته است اما در مورد این که انحلال انجمن‌های شهر با تأیید شورای دولتی و یا دیوان کشور باشد به عقیده بنده ما بایستی سعی کنیم این انحلال تا حد امکان توسط یک دستگاهی که در درجه اول ثابت و بی‌طرف باشد انجام بگیرد و این امر بستگی به این دارد که ما یک مطالعه‌ای در تشکیلات شورای دولتی و کمپوزیسیون این شورای دولتی بکنیم آن طوری که بنده خاطرم می‌آید متأسفانه مصوبه کمیسیون را درست اطلاعی ندارم ولی تا آنجایی که به خاطرم هست شورای دولتی جنبه نزدیک بودن به دولتیش به مراتب بیشتر از دستگاه قضایی آن است (صحیح است) و به این دلیل است که بنده تصور می‌کنم چنانچه ما بتوانیم از دیوان‌عالی کشور به جای شورای دولتی استفاده کنیم بهتر است، در اینجا بنده تقاضا کرده بودم که گزارش مصوبه کمیسیون را درباره تشکیل شورای دولتی اینجا بیاورند که ببینیم و آن طوری که بنده به خاطر دارم نزدیکی این شورای دولتی به دستگاه دولت بیش از آن چیزی هست که ما علاقه‌مند هستیم یک دستگاه بی‏طرفی وجود داشته باشد که بتواند راجع به موضوع انحلال قضاوت کند چنانچه دلیل خاصی وجود نداشته باشد که شورای دولتی جایگزین دیوان‌عالی کشور باشد و بنده هنوز دلیل مقتضی از طرف جناب آقای مخبر محترم کمیسیون جناب آقای ارباب نشنیده‌ام که چرا دیوان‌عالی کشور تبدیل به شورای دولتی شده است و استدعا دارم چنانچه دلیل قانع‏کننده‌ای وجود دارد در اینجا بفرمایند که ما هم استحضار حاصل کنیم چنانچه دلیل قانع‏کننده‌ای وجود نداشته باشد به عقیده بنده بهتر است که همان دیوان عالی کشور باشد.

رئیس - آقای ارباب بفرمایید.

ارباب (مخبر کمیسیون کشور) - متأسفم استدلالی را که بنده کرده بودم جناب آقای دکتر رضایی به دقت توجه نفرمودند بنده عرض نکردم که اگر کسی ساکن تهران هست عضو انجمن سبزوار باشد و فرماندر محل توجه نکرده باشد کسی را که ساکن تهران هست چرا عضو انجمن سبزوار شده است این طور نبوده است بنده یک چنین موردی را سراغ دارم مخصوصاً در گذشته که وسیله انحلال بعضی از انجمن‌ها شدند و بعد هم اگر میل داشته باشید. اسامی‏شان را در خارج عرض خواهم کرد این افراد کسانی بوده‌اند که سی سال، چهل سال ساکن همان محل بودند پس از این که عضو انجمن شدند فکر کردند که برای یک امر اقتصادی یا غیراقتصادی چند روزی تشریف بیاورند به تهران وقتی آمدند آب و هوای اینجا به مزاج‏شان سازگار شد و مدتی ماندند یک سال مثلاً ماندند نه استعفا می‌کردند و نه این که می‌رفتند در محل که تشکیل اکثریت انجمن را بدهند برای نمونه و مثال عرض کردم البته موجب شدند که این چنین انجمنی منحل گردد اما این قسمتی که فرمودند که چرا به شورای دولتی بایستی محول بشود که رسیدگی کنند و به دیوان‌عالی کشور نرود در این قانونی که بنده از آن دفاع می‌کنم اسمی از دیوان‌عالی کشور نیست حالا پیشنهاد کنید می‌آید در کمیسیون مجدداً بررسی می‌شود اگر اصلاح بود لایحه اصلاح می‌شود و بعد هم البته به مجلس می‌آید ولی فعلاً آنچه می‌شود توجه کرد این است که احاله کار شورای دولتی که نظر به سرعت کارها است زیرا نمی‌شود که یک امور انجمنی را مختل گذاشت تا یک سال بعد در دیوان‌عالی کشور رسیدگی بشود و نتیجه نهایی آن معلوم شود. هر یک ماه تأخیر در انجام امور عمرانی یک شهری مثل این است که مردم یک وقت ذیقیمتی را از دست داده‌اند مخصوصاً حالا که بحمدالله کارهای عمرانی کشور به سرعت پیش می‌رود و حقیقتاً هم کارهای مهمی انجام می‌شود بدون تأخیر و تعلل البته امور یک شهری را هم نبایستی کاری کرد که در دست‏انداز تأخیر و تعلل قرار بگیرد بقیه‌اش بسته است به نظر آقایان. ‏

رئیس - آقای صدرزاده بفرمایید.

صدر زاده - این رویه‌ای که معمول بوده در این یکی دو سال که یک سلسله انجمن شهر را تشکیل دادند از این دست و از آن دست شروع کردند به انحلال نه تنها کار خوبی نبود بلکه بسیار مبتذل بود در نزد مردم، مردم می‌گفتند اگر چنانچه می‌بایست کار ما به دست خود ما باشد چرا منحل می‌کنید اگر می‌خواهید منحل کنید چرا تشکیل دادید این که این قدر اوقات مملکت و مردم را تضییع کردند بسیار بسیار کار مبتذلی بود اما از آن طرف هم یک نکته‌ای را هم باید در نظر داشت گاهی ممکن است که اعضای انجمن شهر یک افرادی باشند که مردم قبلاً روی آنها تجربه نداشته باشند و تنها روی حسن نیت آنها را انتخاب کرده باشند ولی در عمل شروع کنند اسباب مزاحمت مردم را فراهم کنند و با یک راهی برای انحلال انجمن شهر در این جور موارد وجود داشته باشد اما این که به دست فرماندار و بخشدار باشد معلوم نیست که قماش بخشدار و یا فرماندار فی‌المثل خیلی از آنها بهتر باشد پس باید یک مقام عالی‏تری باشد این مقامات عالی‏تر مطابق مذاکراتی که شد دو مقام است یکی به نام شورای دولتی این یک مقام و مقام دیگر هم دیوان عالی کشور به اتفاقاً یک توارد فکری شد با جناب آقای فخر طباطبایی که بنده فوراً متوجه شدم ما یک اصلی از قانون اساسی داریم به نام اصل ۷۵ که می‌گوید در تمام مملکت فقط یک دیوانخانه تمیز برای امور عرضه دایر خواهد بود آن هم در شهر پایتخت و این دیوانخانه تمیز در هیچ محاکمه ابتدا رسیدگی نمی‌کند مگر در محاکماتی که راجع به وزرا باشد خوب دیوان تمیز اگر این رسیدگیش را بخواهد به نحوه رسیدگی قضایی بکند آن یک ترتیب و وظایف خاصی دارد و این را نمی‌شود در اینجا جزء آن وظایف آورد اگر بخواهیم یک وظیفه‌ای برای دیوان تمیز الآن معین کنیم این هم شاید مناسب نباشد که یک دستگاه قضایی را ما در این گونه امور دخالت بدهیم و او را از کارهای قضایی که دارد منحرف کنیم و به صلاح دستگاه قضایی هم نیست که او بیاید بگوید این انجمن شهر بجاست و یا نیست پس همین‌طور که در نظر گرفتند. شورای دولتی خوب است برای این که آقایان محترم متوجه باشند این لایحه شورای دولتی است (لایحه‌ای را ارائه نمودند) که اخیراً در کمیسیون دادگستری تصویب شده و به مجلس برای رسیدگی تقدیم شده است در اینجا می‌نویسید که شورای دولتی ریاستش با وزیر دادگستری است و آن وقت اشخاصی که انتخاب می‌شوند اشخاصی هستند که از لحاظ معلومات دارای دانشنامه لیسانس و بالاتر از دانشکده حقوق باشند چهل سال سن داشته باشند داشتن سابقه نخست‌وزیری یا وزارت یا معاونت وزارت یا سفارت مختار و یا قضاوت در دیوان‌عالی کشور یا استانداری یا مدیر کلی وزارتخانه باشند بنابراین چنانچه ملاحظه می‌فرمایید شورای‌عالی دولتی از یک شخصیت‌های برجسته مملکت و از یک اشخاصی که دارای معلومات زیادتر هستند انتخاب خواهند شد و وزیر دادگستری هم ریاست دارند بر اینها و به موجب فرمان همایونی هم سایر مستشاران سمت می‌گیرند پس این دستگاه یک دستگاهی است که بالنسبه به سایر دستگاه‏ها دارای شخصیت مناسبی هست و برای این که بخشدار و یا فرماندار نتوانند انجمن شهر را بر خلاف نظر تمام مردم منحل کنند رسیدگی آن را به این شورا قرار داده‌اند و عیبی هم ندارد نهایت تا این قانون تصویب بشود و از مجلس سنا هم بگذرد عملی نخواهد شد این است که در آخر ماده گفته شده است تا موقعی که شورای مزبور تشکیل نشده اتخاذ تصمیم با هیئت وزیران است ولی به نظر من جناب آقای ارباب عبارت ماده یک نقصی هم دارد که باید در شور دوم اصلاح بشود چون می‏گوید، پس از رسیدگی در صورت موافقت پرونده امر را به شورای دولتی ارسال می‌دارد این که حرف نشد ارسال می‌دارد یعنی چه؟ باید گفت که اتخاذ تصمیم با شورای مزبور خواهد بود و در غیاب شورای مزبور اتخاذ تصمیم با هیئت وزیران خواهد بود.

رئیس - آقای عمیدی‌نوری‏

عمیدی‌نوری - آنچه که از مجلس سنا تصویب شده بود و به کمیسیون کشور رفت‏.

چون این ماده را شخصاً بنده در کمیسیون دادگستری ندیدم جناب آقای صدرزاده و جناب آقای فخر طباطبایی هم همین‌طور وقتی که گزارشی به کمیسیون دادگستری آمد فصل مربوط به امور حقوقی و جزایی آمد که مورد مطالعه ما واقع شد و چون حالا شور اول است و باید ما کار مجلس را زودتر جریان بدهیم بنده یک نسخه از تصمیمات مجلس سنا داشتم و در منزل قرائت می‌کردم چیزهایی که به نظرم رسید در حاشیه آن نوشته بودم و برخوردم به این موضوع بنده حالا نظر مجلس سنا را می‌خوانم برای آقا این ببینند چیست و با آنچه که در کمیسیون کشور تصویب شده چه جور بوده است و کدام یک بهتر است آنچه که مجلس سنا تصویب کرده است این است که می‏گوید انجمن شهر را نمی‌توان منحل نمود مگر این که به وظایف قانونی خود رفتار نکند و یا عملی نماید که برخلاف قوانین مملکتی باشد در این صورت فرماندار دلایل انحلال را به استاندار گزارش می‌دهد استاندار با توجه به توضیحات انجمن در صورتی که دلایل فرماندار را صحیح دانست مراتب را مستدلاً به وزارت کشور گزارش می‌دهد تا اینجا با گزارش کمیسیون کشور مجلس شورای ملی یکی است از اینجا فرق می‌کند که می‌گوید وزارت کشور پس از رسیدگی در صورت موافقت پرونده‌اش را به دیوان‌عالی کشور ارسال می‌دارد و اینجا اشکالی را که آقای صدرزاده فرمودند رفع کرده می‌گوید در کمیسیونی مر کب از سه نفر از رؤسای شعب دیوانعالی کشور احاله می‌شود رؤسای دیوان مزبور فوراً به موضوع رسیدگی و نظریه اکثریت را به وزارت کشور برای اجرا اعلام دارد ملاحظه فرمودید چقدر فرق کرد این تکلیف را روشن کرده است کمیسیونی مرکب از سهم رئیس شعبه دیوان‌عالی کشور به این دلایل مربوط به انحلال که مورد ادعای وزارت کشور است رسیدگی می‌کند هر چه او رأی داد باید اجرا بشود هیچ اشکال ندارد و آن اشکال قانون اساسی که فرمودند در بین نیست اتفاقاً کمیسیون مشترک دادگستری مجلسین در لایحه اراضی به آن اشکال توجه نکرد این اشکال را ندیده گرفت و اجازه رسیدگی ابتدایی به دعاوی اراضی بین دستگاه دولت و شهرداری و مردم را به دیوان‌عالی کشور داد و این خلاف صریح آن اصل قانون اساسی بود و بنده هم در موقعی که آن لایحه در کمیسیون مشترک مطرح بود مخالف بودم بنده این عقیده را داشتم و لایحه اراضی که بعد آمد به مجلس این اشکال رفع شد یعنی رعایت این اصل قانون اساسی شد و اجازه رسیدگی ابتدایی ماهوی به دعوایی به دیوان کشور داده نشد اما این رسیدگی ابتدایی ماهوی در دعوا نیست جناب آقای صدرزاده هم لطفاً تصدیق فرمودند به این که ما یک اصلی داریم که تطبیق می‌کند با آن و آن اصل می‌گوید منازعه و حکمیت در اختلاف بین صلاحیت دستگاها با دیوان کشور است یعنی دیوان کشور آن مقامی را دارد که اگر اختلافی بین دستگاه‏های دولتی بود که در حقیقت منازعه باشد می‌تواند رسیدگی کند از اینجا است که ما می‌توانیم بگوییم اگر اختلافی بین نظر قوه مقننه و مجریه یعنی دستگاه وزارت کشور با یکی از عوامل قوه مقننه هم همین انجمن شهر است پیش آمد این اختلاف و این منازعه و حکمیت که بین این دو دستگاه پیش آمد مصلحت این است روح قانون اساسی هم این است که دیوان کشور به این موضوع رسیدگی و حکمیت کند این است که این نظری که به این شکل مجلس سنا در نظر گرفته کاملاً نظر عاقلانه و صحیح است و مغایرتی هم با قانون اساسی ندارد و بنده عین این را الآن به مجلس پیشنهاد دادم که این مطلب رعایت بشود و همین که مجلس سنا تصویب کرده است باشد خصوصاً این که ما یک عیبی را در اینجا می‌بینیم که می‌گوید مادام که شورای مزبور تشکیل نشد اتخاذ تصمیم با هیئت وزیران است این عیناً همین است که ما می‌دانیم که پس انجمن شهر نیست عوارض را وزارت کشور وضع می‌کند. خوب مصلحت وزارت کشور هم در این است و اغلب جاها انجمن شهر را تشکیل نمی‌دهند از جمله شهر تهران خوب باز هم مصلحت این است که هیئت وزیران رسیدگی کند و شورای دولتی هم که آقا خواندید رئیسش وزیر دادگستری است این یک دستگاه دولتی است چرا ما می‌گوییم دیوان کشور برای این که وزیر دادگستری ریاستی بر دیوان کشور ندارد او رئیس دستگاه اداری وزارت دادگستری است و رئیس دیوان کشور شخصی است که به موجب فرمان همایونی انتخاب شده و طبق قانون اساسی هم غیر قابل تغییر است مگر این که فوت کند و یا بازنشسته شود در سن هفتاد و پنج سالگی هیچ کس هم نمی‌تواند او را تغییر دهد و یا لغوش کند یک همچو مقام ثابتی را نمی‌شود مقایسه کرد با شورای دولتی که تحت ریاست وزیر دادگستری است به این جهت است که بنده صحیح می‌دانم همین ماده مجلس سنا را در اینجا بگذاریم و تصویب کنیم منتهی یک عیب دیگری باز این ماده تصویب شده دارد همین‌طور که در گزارش مجلس سنا هست و بنده روی آن یک فکر کرده‌ام که خدمت آقایان عرض می‌کنم اینجا کیفیت انحلال را معین کرده و می‌گوید دیوان کشور تکلیف را معین می‌کند اما اگر منحل شد تکلیف انتخاب مجدد اعضای انجمن شهر معلوم نیست دیوان کشور منحل می‌کند ولی وزارت کشور مدتی برای تجدید انتخاب تعطیل می‌کند ولی بنده یک پیشنهادی دادم که به عنوان تبصره دو اضافه بشود که در آن اعلانی که برای انحلال انجمن می‌کنند در همان اعلان دستور بدهند بلافاصله فرماندار یا بخشدار طبق ماده ۱۸ انجمن نظارت را دعوت بکنند اگر این قید را نگذاریم باز هم کار انجمن شهر لنگ است منحلش می‌کنند ولی انتخاب مجدد نمی‌کنند به این جهت بود که برای رفع این اشکال بنده یک تبصره ۲ پیشنهاد دادم و خیال می‌کنم با آن پیشنهاد و کیفیتی که مجلس سنا در این ماده عمل کرده است دیگر هیچ نگرانی نیست یعنی ما می‌توانیم معتقد بشویم که انجمن‌های شهر هم خوب می‌توانند کار کنند و اگر هم واقعاً کار غلطی کردند خوب منحل بشوند اما نه این جوری با تصمیم وزارت کشور که صورت زننده‌ای داشته باشد صورت خوبی نداشته باشد در این صورت مردم متعین و شریف حاضر نمی‌شوند که بیایند عضو انجمن شهر بشوند این خیلی مهم است بعد همین‌طور که ملاحظه فرمودید این ساخت‏و‏پاخت‏هایی که با بعضی از دستگاه‏ها و صحبت‏هایی که می‌شود دیگر پیش نمی‌آید.

رئیس - آقای ارباب

ارباب - بنده خواستم توجه آقایان محترم را معطوف به این موضوع بکنم یک لایحه است که از مجلس سنا آمده ارجاع به کمیسیون شده کمیسیون اصلاحاتی کرده شور اول در مجلس مطرح شده است هر نظری آقایان دارند می‌توانند پیشنهاد کنند و نظر اصلاحی خودشان را بدهند آن هم می‌رود در کمیسیون مورد رسیدگی واقع می‌شود و تنقیح می‌شود و برای شور دوم و تصویب نهایی می‌آید به مجلس ما اگر بخواهیم مرتب استناد کنیم به مواد مصوبه مجلس سنا این که درست نیست به عقیده بنده مجلس سنا آنچه تصویب کرده اگر عیناً می‌بایستی ما آن را تصویب می‌کردیم این تشریفات را دیگر لازم نداشت ما فقط باید برویم روی بحث و نظر فرد فرد آقایان، پس آقایان پیشنهاد بفرمایید می‌رود به کمیسیون و نظرتان تأمین می‌شود ولی اینجا به استناد به این که سنا تصویب کرده است این یک عملی است که در رویه و شأن مجلس نیست.

رئیس - پیشنهادات واصله این ماده قرائت می‌شود.

(به شرح ذیل قرائت شد)

مقام معظم ریاست مجلس شورای ملی پیشنهاد می‌کنم بعد از عبارت ارسال می‌دارد اضافه شود شورای دولتی به موضوع رسیدگی و رأی مقتضی صادر می‌نماید رأی شورا قطعی خواهد بود. موسوی

مقام معظم ریاست مجلس شورای ملی پیشنهاد مربوط به ماده ۴۴

تبصره - مادامی که شورای دولتی و یا هیئت وزیران اعلام نگردیده است انجمن شهر وظایف قانونی خود را ادامه می‌دهد. موسوی

مقام معظم ریاست مجلس شورای ملی اینجانب پیشنهاد می‌نمایم در ماده ۴۴ در سطر چهارم بعد از کلمه مستدلاً جمله «با ذکر موارد تخلف» اضافه شود. دکتر امین

مقام معظم ریاست مجلس شورای ملی

اینجانب پیشنهاد می‌نمایم در ماده ۴۴ در آخر ماده سطر اول صفحه ۴۷ شرح زیر اضافه شود.

هیئت وزیران با اعلام و ذکر علل و مورد تخلف اقدام خواهد نمود. دکتر امین

پیشنهاد می‌نمایم ماده ۴۴ این طور اصلاح شود:

ماده ۴۴ - انجمن شهر را نمی‌توان منحل نمود مگر این که به وظایف قانونی و خود رفتار نکند و یا عملی نماید که برخلاف قوانین مملکتی باشد، در این صورت فرماندار دلایل انحلال را به استاندار گزارش می‌دهد و استاندار با توجه به توضیحات انجمن در صورتی که دلایل فرماندار را صحیح دانست مراتب را مستدلاً به وزارت کشور گزارش می‌دهد و وزارت کشور پس از رسیدگی در صورت موافقت دلایل خود را درباره انحلال انجمن به رئیس انجمن ابلاغ می‌نماید تا در ظرف ده روز اگر جوابی رسید آن را هم ضمیمه پرونده امر نموده به دیوان‌عالی کشور ارسال دارد تا در کمیسیونی مرکب از سه نفر رؤسای شعب به تعیین رئیس دیوان مذکور در این موضوع رسیدگی و نظریه اکثریت را به وزارت کشور برای اجرا اعلام دارد. عمیدی‌نوری

ریاست معظم مجلس شورای ملی

پیشنهاد می‌کنم که قسمت اول ماده ۴۴ به شرح زیر اصلاح شود:

ماده ۴۴ - انجمن شهر را نمی‌توان منحل نمود مگر این که لااقل یک صد نفر از کسانی که مقیم شهر بوده و واجد شرایط انتخاب کردن باشند کتباً شکایتی مبنی بر این که انجمن به وظایف قانونی خود رفتار نکرده و یا عملی بر خلاف قوانین مملکتی صورت داده به فرماندار تسلیم دارند در این صورت فرماندار دلایل انحلال را به استاندار گزارش می‌دهد.... الی آخر. دکتر دادفر

ریاست محترم مجلس شورای ملی پیشنهاد می‌نمایم در ماده ۴۴ تشکیل شهرداری‌ها به جای شورای دولتی الی آخر دیوان کشور قید شود. مهندس اردبیلی

رئیس - آقای عمیدی‌نوری‏

عمیدی‌نوری - آنچه که از مجلس سنا تصویب شده بود و به کمیسیون کشور رفت‏.

چون این ماده را شخصاً بنده در کمیسیون دادگستری ندیدم جناب آقای صدرزاده و جناب آقای فخر طباطبایی هم همین‌طور وقتی که گزارشی به کمیسیون دادگستری آمد فصل مربوط به امور حقوقی و جزایی آمد که مورد مطالعه ما واقع شد و چون حالا شور اول است و باید ما کار مجلس را زودتر جریان بدهیم بنده یک نسخه از تصمیمات مجلس سنا داشتم و در منزل قرائت می‌کردم چیزهایی که به نظرم رسید در حاشیه آن نوشته بودم و برخوردم به این موضوع بنده حالا نظر مجلس سنا را می‌خوانم برای آقا این ببینند چیست و با آنچه که در کمیسیون کشور تصویب شده چه جور بوده است و کدام یک بهتر است آنچه که مجلس سنا تصویب کرده است این است که می‏گوید انجمن شهر را نمی‌توان منحل نمود مگر این که به وظایف قانونی خود رفتار نکند و یا عملی نماید که برخلاف قوانین مملکتی باشد در این صورت فرماندار دلایل انحلال را به استاندار گزارش می‌دهد استاندار با توجه به توضیحات انجمن در صورتی که دلایل فرماندار را صحیح دانست مراتب را مستدلاً به وزارت کشور گزارش می‌دهد تا اینجا با گزارش کمیسیون کشور مجلس شورای ملی یکی است از اینجا فرق می‌کند که می‌گوید وزارت کشور پس از رسیدگی در صورت موافقت پرونده‌اش را به دیوان‌عالی کشور ارسال می‌دارد و اینجا اشکالی را که آقای صدرزاده فرمودند رفع کرده می‌گوید در کمیسیونی مر کب از سه نفر از رؤسای شعب دیوانعالی کشور احاله می‌شود رؤسای دیوان مزبور فوراً به موضوع رسیدگی و نظریه اکثریت را به وزارت کشور برای اجرا اعلام دارد ملاحظه فرمودید چقدر فرق کرد این تکلیف را روشن کرده است کمیسیونی مرکب از سهم رئیس شعبه دیوان‌عالی کشور به این دلایل مربوط به انحلال که مورد ادعای وزارت کشور است رسیدگی می‌کند هر چه او رأی داد باید اجرا بشود هیچ اشکال ندارد و آن اشکال قانون اساسی که فرمودند در بین نیست اتفاقاً کمیسیون مشترک دادگستری مجلسین در لایحه اراضی به آن اشکال توجه نکرد این اشکال را ندیده گرفت و اجازه رسیدگی ابتدایی به دعاوی اراضی بین دستگاه دولت و شهرداری و مردم را به دیوان‌عالی کشور داد و این خلاف صریح آن اصل قانون اساسی بود و بنده هم در موقعی که آن لایحه در کمیسیون مشترک مطرح بود مخالف بودم بنده این عقیده را داشتم و لایحه اراضی که بعد آمد به مجلس این اشکال رفع شد یعنی رعایت این اصل قانون اساسی شد و اجازه رسیدگی ابتدایی ماهوی به دعوایی به دیوان کشور داده نشد اما این رسیدگی ابتدایی ماهوی در دعوا نیست جناب آقای صدرزاده هم لطفاً تصدیق فرمودند به این که ما یک اصلی داریم که تطبیق می‌کند با آن و آن اصل می‌گوید منازعه و حکمیت در اختلاف بین صلاحیت دستگاها با دیوان کشور است یعنی دیوان کشور آن مقامی را دارد که اگر اختلافی بین دستگاه‏های دولتی بود که در حقیقت منازعه باشد می‌تواند رسیدگی کند از اینجا است که ما می‌توانیم بگوییم اگر اختلافی بین نظر قوه مقننه و مجریه یعنی دستگاه وزارت کشور با یکی از عوامل قوه مقننه هم همین انجمن شهر است پیش آمد این اختلاف و این منازعه و حکمیت که بین این دو دستگاه پیش آمد مصلحت این است روح قانون اساسی هم این است که دیوان کشور به این موضوع رسیدگی و حکمیت کند این است که این نظری که به این شکل مجلس سنا در نظر گرفته کاملاً نظر عاقلانه و صحیح است و مغایرتی هم با قانون اساسی ندارد و بنده عین این را الآن به مجلس پیشنهاد دادم که این مطلب رعایت بشود و همین که مجلس سنا تصویب کرده است باشد خصوصاً این که ما یک عیبی را در اینجا می‌بینیم که می‌گوید مادام که شورای مزبور تشکیل نشد اتخاذ تصمیم با هیئت وزیران است این عیناً همین است که ما می‌دانیم که پس انجمن شهر نیست عوارض را وزارت کشور وضع می‌کند. خوب مصلحت وزارت کشور هم در این است و اغلب جاها انجمن شهر را تشکیل نمی‌دهند از جمله شهر تهران خوب باز هم مصلحت این است که هیئت وزیران رسیدگی کند و شورای دولتی هم که آقا خواندید رئیسش وزیر دادگستری است این یک دستگاه دولتی است چرا ما می‌گوییم دیوان کشور برای این که وزیر دادگستری ریاستی بر دیوان کشور ندارد او رئیس دستگاه اداری وزارت دادگستری است و رئیس دیوان کشور شخصی است که به موجب فرمان همایونی انتخاب شده و طبق قانون اساسی هم غیر قابل تغییر است مگر این که فوت کند و یا بازنشسته شود در سن هفتاد و پنج سالگی هیچ کس هم نمی‌تواند او را تغییر دهد و یا لغوش کند یک همچو مقام ثابتی را نمی‌شود مقایسه کرد با شورای دولتی که تحت ریاست وزیر دادگستری است به این جهت است که بنده صحیح می‌دانم همین ماده مجلس سنا را در اینجا بگذاریم و تصویب کنیم منتهی یک عیب دیگری باز این ماده تصویب شده دارد همین‌طور که در گزارش مجلس سنا هست و بنده روی آن یک فکر کرده‌ام که خدمت آقایان عرض می‌کنم اینجا کیفیت انحلال را معین کرده و می‌گوید دیوان کشور تکلیف را معین می‌کند اما اگر منحل شد تکلیف انتخاب مجدد اعضای انجمن شهر معلوم نیست دیوان کشور منحل می‌کند ولی وزارت کشور مدتی برای تجدید انتخاب تعطیل می‌کند ولی بنده یک پیشنهادی دادم که به عنوان تبصره دو اضافه بشود که در آن اعلانی که برای انحلال انجمن می‌کنند در همان اعلان دستور بدهند بلافاصله فرماندار یا بخشدار طبق ماده ۱۸ انجمن نظارت را دعوت بکنند اگر این قید را نگذاریم باز هم کار انجمن شهر لنگ است منحلش می‌کنند ولی انتخاب مجدد نمی‌کنند به این جهت بود که برای رفع این اشکال بنده یک تبصره ۲ پیشنهاد دادم و خیال می‌کنم با آن پیشنهاد و کیفیتی که مجلس سنا در این ماده عمل کرده است دیگر هیچ نگرانی نیست یعنی ما می‌توانیم معتقد بشویم که انجمن‌های شهر هم خوب می‌توانند کار کنند و اگر هم واقعاً کار غلطی کردند خوب منحل بشوند اما نه این جوری با تصمیم وزارت کشور که صورت زننده‌ای داشته باشد صورت خوبی نداشته باشد در این صورت مردم متعین و شریف حاضر نمی‌شوند که بیایند عضو انجمن شهر بشوند این خیلی مهم است بعد همین‌طور که ملاحظه فرمودید این ساخت‏و‏پاخت‏هایی که با بعضی از دستگاه‏ها و صحبت‏هایی که می‌شود دیگر پیش نمی‌آید.

رئیس - آقای ارباب

ارباب - بنده خواستم توجه آقایان محترم را معطوف به این موضوع بکنم یک لایحه است که از مجلس سنا آمده ارجاع به کمیسیون شده کمیسیون اصلاحاتی کرده شور اول در مجلس مطرح شده است هر نظری آقایان دارند می‌توانند پیشنهاد کنند و نظر اصلاحی خودشان را بدهند آن هم می‌رود در کمیسیون مورد رسیدگی واقع می‌شود و تنقیح می‌شود و برای شور دوم و تصویب نهایی می‌آید به مجلس ما اگر بخواهیم مرتب استناد کنیم به مواد مصوبه مجلس سنا این که درست نیست به عقیده بنده مجلس سنا آنچه تصویب کرده اگر عیناً می‌بایستی ما آن را تصویب می‌کردیم این تشریفات را دیگر لازم نداشت ما فقط باید برویم روی بحث و نظر فرد فرد آقایان، پس آقایان پیشنهاد بفرمایید می‌رود به کمیسیون و نظرتان تأمین می‌شود ولی اینجا به استناد به این که سنا تصویب کرده است این یک عملی است که در رویه و شأن مجلس نیست.

رئیس - پیشنهادات واصله این ماده قرائت می‌شود.

(به شرح ذیل قرائت شد)

مقام معظم ریاست مجلس شورای ملی پیشنهاد می‌کنم بعد از عبارت ارسال می‌دارد اضافه شود شورای دولتی به موضوع رسیدگی و رأی مقتضی صادر می‌نماید رأی شورا قطعی خواهد بود. موسوی

مقام معظم ریاست مجلس شورای ملی پیشنهاد مربوط به ماده ۴۴

تبصره - مادامی که شورای دولتی و یا هیئت وزیران اعلام نگردیده است انجمن شهر وظایف قانونی خود را ادامه می‌دهد. موسوی

مقام معظم ریاست مجلس شورای ملی اینجانب پیشنهاد می‌نمایم در ماده ۴۴ در سطر چهارم بعد از کلمه مستدلاً جمله «با ذکر موارد تخلف» اضافه شود. دکتر امین

مقام معظم ریاست مجلس شورای ملی

اینجانب پیشنهاد می‌نمایم در ماده ۴۴ در آخر ماده سطر اول صفحه ۴۷ شرح زیر اضافه شود.

هیئت وزیران با اعلام و ذکر علل و مورد تخلف اقدام خواهد نمود. دکتر امین

پیشنهاد می‌نمایم ماده ۴۴ این طور اصلاح شود:

ماده ۴۴ - انجمن شهر را نمی‌توان منحل نمود مگر این که به وظایف قانونی و خود رفتار نکند و یا عملی نماید که برخلاف قوانین مملکتی باشد، در این صورت فرماندار دلایل انحلال را به استاندار گزارش می‌دهد و استاندار با توجه به توضیحات انجمن در صورتی که دلایل فرماندار را صحیح دانست مراتب را مستدلاً به وزارت کشور گزارش می‌دهد و وزارت کشور پس از رسیدگی در صورت موافقت دلایل خود را درباره انحلال انجمن به رئیس انجمن ابلاغ می‌نماید تا در ظرف ده روز اگر جوابی رسید آن را هم ضمیمه پرونده امر نموده به دیوان‌عالی کشور ارسال دارد تا در کمیسیونی مرکب از سه نفر رؤسای شعب به تعیین رئیس دیوان مذکور در این موضوع رسیدگی و نظریه اکثریت را به وزارت کشور برای اجرا اعلام دارد. عمیدی‌نوری

ریاست معظم مجلس شورای ملی

پیشنهاد می‌کنم که قسمت اول ماده ۴۴ به شرح زیر اصلاح شود:

ماده ۴۴ - انجمن شهر را نمی‌توان منحل نمود مگر این که لااقل یک صد نفر از کسانی که مقیم شهر بوده و واجد شرایط انتخاب کردن باشند کتباً شکایتی مبنی بر این که انجمن به وظایف قانونی خود رفتار نکرده و یا عملی بر خلاف قوانین مملکتی صورت داده به فرماندار تسلیم دارند در این صورت فرماندار دلایل انحلال را به استاندار گزارش می‌دهد.... الی آخر. دکتر دادفر

ریاست محترم مجلس شورای ملی پیشنهاد می‌نمایم در ماده ۴۴ تشکیل شهرداری‌ها به جای شورای دولتی الی آخر دیوان کشور قید شود. مهندس اردبیلی

مقام معظم ریاست مجلس شورای ملی اینجانب پیشنهاد می‌نماید ماده ۴۴ به شرح زیر اصلاح گردد

بعد از جمله وزارت کشور پس از رسیدگی در صورت موافقت پرونده امر را به دیوان کشور ارسال می‌دارد عبارت زیر اضافه شده و بقیه حذف گردد چنانچه دیوان کشور دلایل فرماندار را وارد دانست مراتب به وزارت کشور اطلاع داده و وزارت کشور انحلال انجمن را اعلام خواهد نمود. ابتهاج

مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی اینجانب پیشنهاد می‌نماید تبصره زیر به عنوان تبصره ۲ به ماده ۴۴ اضافه گردد تبصره ۲ در صورت انحلال انجمن وزارت کشور مکلف است دستور تجدید انتخاب اعضای انجمن را حداکثر به فاصله یک ماه صادر نماید. ابتهاج‏

مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی

پیشنهاد می‌نمایم تبصره ذیل به عنوان تبصره ۲ به ماده ۴۴ اضافه شود.

تبصره ۲ - وزارت کشور مکلف است ضمن اعلام انحلال انجمن شهر دستور تجدید انتخابات انجمن را به فرماندار یا بخشدار دهد که طبق ماده ۱۸ این قانون اقدام شود. عمیدی‌نوری

ریاست محترم مجلس شورای ملی پیشنهاد می‌نمایم تبصره ذیل به قانون تشکیل شهرداری‌ها اضافه شود در ماده ۴۴

تبصره - در صورتی که معلوم شود فرماندار یا بخشدار بر خلاف حقیقت برای انحلال انجمن گزارش نمود علاوه بر این که از شغل خود منفصل می‌شود به شش ماه زندان محکوم می‏گردد.

مهندس اردبیلی

۴ -تعیین موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه

رئیس - جلسه را ختم می‌کنیم جلسه آینده روز ۵ شنبه و دستور هم دنباله همین به لایحه شهرداری‌ها خواهد بود.

مجلس ۴۵ دقیقه بعد از ظهر ختم شد.

رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت