مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۶ امرداد ۱۳۰۹ نشست ۱۳۹
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هفتم | تصمیمهای مجلس | قوانین بنیان ایران نوین |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری هفتم |
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۶ امرداد ۱۳۰۹ نشست ۱۳۹
صورت مجلس یکشنبه نوزدهم امرداد ماه را آقای موید احمدی ( منشی ) قرائت نمودند
رئیس – آقای فرخی
فرخی – قبل از دستور
رئیس – آقای زوار
زوار – قبل از دستور
رئیس – آقای عراقی
عراقی – قبل از دستور
رئیس – آقای یاسائی
یاسائی – قبل از دستور
رئیس – آقای روحی
روحی – قبل از دستور
رئیس – آقای حیدری
حیدری – قبل از دستور
رئیس – آقای ناصری
ناصری – قبل از دستور
جمعی از نمایندگان – دستور ، دستور
رئیس – وارد دستور شویم ؟ ( بلی بلی ) صورت مجلس
مانعی ندارد ؟
جمعی از نمایندگان – خیر
رئیس – صورت مجلس تصویب شد . آقای رئیس الوزرا فرمایشی داشتید ؟
[ ۲- معرفی آقایان وزیرمالیه و معاون وزارت عدلیه ]
رئیس الوزرا – جناب تقی زاده را بسمت وزارت مالیه خدمت مجلس معرفی میکنم ( صحیح است ) و وزارت طرق را هم خودشان فعلا متصدی خواهند بود ( آقا سید یعقوب کفالت ) و آقای بهرامی که خیال کرده بودیم در مالیه از وجود ایشان استفاده بشود بواسطه این پیش آمد که وزیر عدلیه مجبور شد مسافرت بکند ایشان باز مجددا بسمت معاونت وزارت عدلیه بر قرار شدند .
( بعضی از نمایندگان – صحیح است )
کازرونی – صحیح است وخیلی هم مناسب
[ ۳- شور دوم لایحه بانک فلاحتی ]
رئیس – خبر کمیسیون اقتصاد ملی راجع به تاسیس بانک فلاحتی شور دوم است قرائت میشود :
خبر کمیسیون
کمیسیون اقتصاد ملی با حضور آقای وزیر اقتصاد ملی پیشنهادات آقایان نمایندگان را که ضمن شور اول لایحه تاسیس بانک فلاحتی تقدیم شده بود مورد مداقه قرار داده و بالاخره لایحه را با در نظر گرفتن پیشنهادات واصله با اصلاحاتی تنظیم و اینک خبر آنرا برای تصویب مجلس شورای ملی می نماید
ماده اول – وزارت مالیه از سال جاری تا ده سال هر سال مبلغی که کمتر از پانصد هزار تومان نخواهد بود برای تشکیل سرمایه فلاحتی ببانک ملی تادیه خواهد کرد .
رئیس – آقای فیروزآبادی
فیروزآبادی – اولا خیلی تشکر باید کرد از دولت که در صدد بر آمده است بانک فلاحتی تاسیس کند که خیلی محل احتیاج فلاحین است امیدوارم بواسطه این قبیل تاسیسات فلاحت این مملکت رونق بگیرد و جهت چیزی هم که بهتر تهیه میشود مشتری پیدا شود ( هر چند هم چیز تهیه میشود آنوقت مشتری هایش دارد کم میشود ) امیدواریم قسمی شود که مشتری هم زیاد شود و فلاحت هم خوب تر شود . چیزی که بنده در این لایحه یک اندازه از مقصودم کوچک تر میدانم این است ( آن جلسه هم عرض کردم ) اول چرا محدود تا ده سال شده است و به علاوه سالی یک کرور شده . این مقصد چون مقصد بزرگی و پر نفعی است عقیده بنده این است که هم بر مدت افزوده شود و هم مبلغ وافی باین مقصودباشد و این هم شعباتی باید پیدا کند در تمام ایران که منحصر بطهران و اطراف طهران و یا چهار پنج ایالت بزرگ نباشد بسط پیدا کند در جمیع مملکت امیدواریم که دولت موفقیت پیدا کند در جمیع اصلاحات بنده چیزهائی در نظر داشتم که قبل از دستور خواستم عرض کنم موقع نشد وحالا تذکر میدهم که دولت در نظر بگیرد چون درصدد اصلاحات کار مملکت و اصلاح حال مردم است در خصوص این دلال هائی که این مالیات بانها بسته شده است عرض میکنم هر چند از موضوع خارج است ولی معذرت می خواهم چاره ندارم . خیلی از اطراف همه روزه تلگراف شکایت و مکتوب می یآید دلالی که تمام عایداتش در سال دویست و پنجاه تومان است نمی تواند متحمل بشود و بنده تصدیق میکنم و البته همه تصدیق دارند که این بیچاره ها غالبا از ادای مالیات عاجزند و لطفی کنید که این بیچاره ها راحت شوند . اولا یک نظر دقیق بکنید اگر صدق عرایضم معلوم شد یک لایحه بیاورید که این ها از این مالیات معاف باشند
اعتبار ( مخبر کمیسیون اقتصاد ملی ) – اشکالی که آقای فیروزآبادی داشتند در جلسه قبل هم فرمودندموضوع مدت و مبلغ بود همان طور که آقای وزیر هم فرمودند البته پس از انکه این بانک تاسیس شد و لازم دیدند که مدت را بیفزایند و بیست سال کنند می توانندلایحه تنظیم کنند و به مجلس بیاوزند وهم چنین مبلغ – البته
اگر ممکن شود تمام پنج میلیون تومان را می گذاشتند بهتر بود ولی با اطلاعی که آقا دارید میدانید که بیش از این مبلغ در بودجه پیش بینی نشده و امیدواریم انشاالله در سنوات آتی موافق بشوند که یک مبلغ بیشتری بگذارند که نظر آقا هم تامین شود .
رئیس – آقای فرخی
فرخی – لایحه تاسیس بانک فلاحتی که تقدیم مجلس شده اولین قدم قابل تقدیر دولت محسوب میشد اگر حقیقتا ترقی دادن فلاحت و زراعت مملکت بیشتر از این منظور نظر و قابل توجه واقع میشد تاسیس بانک فلاحتی یکی از برجسته ترین امال ملیون بود هر چند انتظار داشته و داریم که این بانک وسیله اساسی را برای اصلاحات وسیع تری در امور فلاحت فراهم آورد و کمک های عملی تری برای زارعین زحمت کش فرهم کند . ولی متاسفانه این لایحه مطابق انتظارات منافع زارع و دهقان را که عمده سنگینی مالیات ها متوجه انها است تامین ننموده و چنانچه به مواد آن مراجعه شود اظهارات من کاملا ثابت و مبرهن میشود . در ماده اول ذکری از اعتبار سالیانه شده تا ده سال هر سالی پانصد هزار تومان که در این مدت ده سال سرمایه بانک به پنج ملیون خواهد رسید به عقیده من با این پول جزئی کمک اساسی بفلاحت و زراعت این مملکت خیلی مشکل بنظر میآید بلکه با بودجه سی و پنج ملیونی ما فقط پنج در صد برای این بانک تخصیص داده شده و با این پول گشایشی برای فلاح و زارع نخواهد شد . به علاوه بموجب ماده ۶ این لایحه قرض در مقابل املاکی داده میشود که بثبت رسیده باشد لذا این قرض را فقط یک قسمت از ملاکین میتوانند بگیرند که در نواحی آنها ثبت املاک دائر شده باشد و بدیهی است آنهائی که املاک ثبت شده دارند خودشان فی حد ذاته معتبر و چندان محتاج به این استقراض نخواهند بود از این گذشته مطابق قانونی که همین مجلس هفتم تصویب نموده صاحبان املاک می توانند املاک خودشان را ببانک انگلیس هم گرو یا وثیقه داده پول دریافت دارند پس با این نظر نه تنها منافع زارع تامین نشده بلکه لایحه تاسیس بانک فلاحتی که بایستی تمام در اطراف منافع دهقان دور بزند بکلی آن سلسله مهم را فراموش کرده و گویا آنها بکلی در درج کلام ساقط شده اند . ماده چهارم لایحه که استقراض را برای انجام مقصود فلاحتی تشریح میکند هیچگونه شرطی برای اصول محصول زراعت با ماشین آلات جدیده معین نکرده و تهیه ابزار و اسباب قرن بیستم را بکلی مسکوت گذارده بنابراین بانک فلاحتی مطابق پروژه که تقدیم مجلس شده است برای ترقی اصول زراعت و تدارک کردن آلات و ادوات فلاحتی جدیده قرض نخواهد داد و زراعت ما با همان طرز قدیم مطیع حوادث خواهد بود . البته بانک فلاحتی که با این ترتیب تاسیس میشود برای ترقی زراعت مملکت نافع نخواهد بود و زارعین که قسمت مهم مملکت را تشکیل میدهند از این بانک بی بهره مانده و هیچ استفاده نخواهند برد تنها یک دسته قوی مالکین ممکن است سرمایه جدیدی با منافع کم بدست آورده که آنهم یحتمل بیشتر و باعث غرور آنها شده و زارع مفلس بیشتر دچار سختی و بدبختی میشود چنانچه همه میدانیم فلاحت هر مملکت مخصوصا ( مملکت ) ما باعث رونق اقتصادی و صادرات همان مملکت خواهد بود و اقتدارات دولت ها منوط بتوسعه فلاحت است . اگر درست ملاحظه شود این اشکالات که هر روز در مقابل ما عرض اندام مینماید فقط نتیجه بحران فلاحتی ما است . عملی کردن اسعار خارجه که مستلزم جریان پول طلا میباشد فقط با توازن صادرات و واردات میسر میباشد آنهم خاصه واردات ما که تقریبا سی ملیون از صادرات ما بیشتر است باستنثنای صادرات نفط جنوب . ( کازرونی – مگر سرمایه ما چقدر است ؟ ) که بدیهی است طلاهای ما بخارجه رفته و این مونوپول بانک چندان اثر نخواهد داشت . احصائیه را ملاحظه بفرمائید . ـ( کازرونی – احصائیه دروغ است ؟ )
بله اصلاحات مالی هم وقتی عملی میشود که بر صادرات ما افزوده شود و این میسر نخواهد شد مگر بوسیله ترقیات فلاحتی غیر از قالی تمام اجناس صادر ما فلاحتی است متاسفانه احصائیه ۱۳۰۷ حکایت میکند که صادرات پیله و پنبه و سبزه و بادام و پسته و گردو و غیره ما هفتاد درصد شده اگر یک اقدام موثری نشود فلاحت و تجارت خارجی ما بحال سخت تری دچار خواهد شد . با این اوضاع فلاحتی و اقتصادی سعی کردن در رواج البسه وطنی هم چندان سودمند نیست زیرا که بازار امتعه وطنی ما داخله است و مشتری این اجناس بیشتر دهاقین و طبقه متوسطه است که از یکطرف بر مالیاتشان افزوده و از طرف دیگر مال الاجاره زمین و دکاکینشان زیاد شده است بطوری که استطاعت خریداری اجناس وطنی ندارند ضرر این ترتیبات متوجه تجار هم هست هر روز معاملات کمتر منفعت قلیل تر ورشکستگی بیشتر بالاخره زندگانی برای اغلب مردم سخت میشود و برای اغلب طبقات گران تر شده است . چندی دیگر که متخصصین فلاحتی ما از خارجه مراجعت می کنند شغلی برای آنها پیدا نخواهد شد زیرا که آنها متخصص در زراعت های عملی هستند که با آلات و ادوات جدیده ممکن است عملی شود ولی نظر باحصائیه ۱۳۰۷ که می کنیم می بینیم ماشین آلات فلاحتی وارده در مملکت در حدود صد هزار تومان و واردات اسباب بازی از قبیل عروسک و غیره بیشتر از این حدود است . تنها واردات گرامافون و صفحات آن چهار برابر ماشین آلات است و این بر ضرر ملت است و با این که من هیچوقت میل ندارم در مثل هم که معروف است مناقشه نیست بملت که ( هر چه هست از اوست لاغیر ) لفظ خارج از ادب اظهار کنم ولی بنده میگویم که گوسفند را اول بایدسیر کرد بعد از آن از شیرش استفاده برد . بله با اینکه مجلس هفتم هر روز مالیات جدیدی وضع کرده و میکند و عایدات گمرکی ما چهار برابر و نیم قبل از جنگ شده است معهذا هنور تغییری در وضعیت اقتصاری ما حاصل نشده فقط یک قدرتی سر پوش وضعیات است با این وضعیات سنگینی این مالیاتها تازه بلدیه مشغول وضع مالیات است راست است که ممالک مترقی ممکن است مالیات ها شان بیش از اینها باشد ولی ملتشان بمراتب غنی تر و متمول تر از ما است و حقیقتا اگر خواسته باشیم باین بحران شدید خاتمه بدهیم باید بامور فلاحت و زراعت بیش از این توجه کنیم و مساعدت های کاملی بیشتر از اینکه در این لایحه پیش بینی شده است بامور فلاحت بنمائیم . به عقیده من باید املاک خالصه را به بانک فلاحتی واگذار کرد که بانک مزبور آن را بین رعایا تقسیم کند . و جواهرات سلطنتی را سرمایه بانک فلاحتی قرار داد تا بهر نحو که میسر است رفاه حال زارعین را فراهم کند و تشکیل طبقه زارعین مستقل داده آنها را از عبودیت نجات دهد . باید وسائلی فراهم نمود که دهاقین و فلاحین به توانند زمین و مواشی را بدست خود گرفته از این وضعیت رهائی پیدا کنند از این گذشته دولت باید به تنهائی مساعدت کند در این کارهائی که افراد به تنهائی از عهده انجام آن بر نمی آیند از قبیل خشکاندن باطلاق ها و تسطیح راه ها والا ما نمی توانیم وسائل آسایش آنها را فراهم کنیم . اینک بعرایض خود خاتمه داده و صراحتا میگویم با اینکه تاسیس بانک فلاحتی که یکی از آمال دیرینه من است معهذا چون این لایحه مرام و مقصد من را که آسایش رعیت و ترقی فلاحت است تامین نمی کند تقاضا میکنم این لایحه مسترد و لایحه جامع تری که صورتا و معنا باعث ترقی فلاحت و زراعت باشد تقدیم مجلس بکنند این جمله متعرضه را در آخر عرض میکنم بنده هیچوقت میل ندارم از سایر رفقا و همکاران محترم حقی تضییع شود قبل از دستور همه اجازه میخواهند و بهمه اجازه داده میشود ولی بمن داده نمیشود میخواهم راجع بانتخابات حرف بزنم . . .
( نمایندگان – با همهمه – خارج از موضوع است )
فرخی – بنده چه میخواهم بگویم ؟ همهمه نمایندگان
( زنگ ممتد )
( در این موقع چند نفر از نمایندگان از جلسه خارج شده و جلسه در میان همهمه نمایندگان با قیام آقای رئیس تعطیل و پس از نیمساعت مجددا تشکیل گردید )
رئیس – پیشنهادی راجع بماده اول از آقای آقا سید یعقوب رسیده است قرائت میشود :
پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب
پیشنهاد میکنم در ماده اول بعد از کلمه وزارت مالیه اضافه شود مجاز است و در آخر نوشته شود نماید
آقا سید یعقوب – تادیه نماید
رئیس – آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب – در اینجا خواستم اعضا محترم کمیسیون اقتصاد ملی را متوجه کنم در تنظیم لایحه اگر چه جز اول لایحه داخل در قانون نیست ولی چون یک تاریخی است که باقی میماند کمیسیون اقتصاد ملی با حضور وزیر اقتصاد ملی با حضور وزیر اقتصاد ملی نوشته اید ما که وزیر اقتصاد ملی نداریم کفیل اقتصاد ملی داریم برای اینکه این مطلب باقی میماند در تاریخ عرض کردم و یکی دیگر اینکه وزارت مالیه اینجا معنای قانون ملزم کردن قوه مقننه است دولت را یا ادارات را بر بجا آوردن تکلیفی وزارت مالیه مجاز است این کار را بکند یا بانک ملی که مسئول است در تحت نظارت وزارت مالیه مکلف است این کار را بکند خواستم توجه بدهم مخبر محترم را که تعبیر عبارت بعنوان قانون اینست که خبری داده شده است مثلا مثل لایحه ایست که خبر بدهیم فلان خبر میشود فلان خبر میشود خبر اینطور نوشتن غیر از الزام و مکلف است از این نقطه نظر این پیشنهاد را کردم برای اصلاح قانون که وزارت مالیه مجاز است همان نظرمان هم هست که کلمات مجاز است در قانون بمعنای مکلف است یعنی وزارت مالیه مجاز است هر سال از سال جاری تا ده سال هر سال مبلغی که کمتر از پانصد هزار تومان نخواهد بود از برای تشکیل سرمایه فلاحتی ببانک ملی تادیه نماید این ترتیب وضع قانونی است هم اصلاح است پس بطور اصلاحی بود که پیشنهاد کردم یعنی آقای مخبر توجه خواهند کرد
اعتبار ( مخبر کمیسیون اقتصاد ملی ) – در این جا توجه بفرمائید که مقدمات این کار تقریبا عملی شده است یعنی پانصد هزار تومانی را که برای بانک فلاحتی لازم داشتیم در بودجه مملکتیمان گذاشتیم و این تصور نباید برای ما بشود که اگر این مجاز است را ما نگذاریم به این قانون عمل نمیشود و حال آنکه عمل میشود و بعلاوه وقتی که عبارت را این طوری که بنده میخوانم قرائت بفرمائید اشکال رفع میشود . وزارت مالیه از سال جاری تا ده سال هر سال مبلغی که کمتر از پانص هزار تومان نخواهد بود برای تشکیل سرمایه بانک فلاحتی تادیه خواهد کرد . این هم بعقیده بنده همان مکلف است که آقا در نظر دارید و ایرادی ندارد با اینحال بنده آن اصلاح حضرتعالی را قبول می کنم ولی هیچ فرقی نمیکند .
رئیس – رای میگیریم به ماده اول با اصلاح پیشنهادی آقای آقا سید یعقوب که آقای مخبر قبول کردند موافقین قیام فرمایند .
( اکثر قیام نمودند )
رئیس – تصویب شد . ماده دوم مطرح است :
ماده ۲- با سرمایه مذکور شعبه مخصوصی در بانک ملی برای قرض دادن بارباب فلاحت باسم شعبه فلاحتی تاسیس خواهد شد
رئیس – آقای موید احمدی
موید احمدی – بنده در ماده دو عرضی ندارم .
رئیس – آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب – بنده ناچار شدم در این مجلس شورای مدلل بدارم که فلاحین ایران آزادند ( صحیح است ) فلاح ایران رقیت نداشته است مملکت ما مملکت اسلامی است قانون اساسی به آنها حریت داده است و پادشاه ما رعایت قانون اساسی را کرده است و قانون
اسلامی کاملا رعایا را آزاد کرده است ( صحیح است ) آقایان همه شما دارای رعیت هستید کدام رعیت ما عبد بوده است ( نمایندگان – هیچکدام ) رعیت ما آزاد است ، در هر حقی آزاد است ( صحیح است ) پس در این مسئله اگر یکی صحبت کرد که فلاحین از قید رقیت آزاد شوند همه میدانند که رعایای ما آزاد هستند مگر در ممالک دیگری بعنوان رقیت باشند بنده یک نفر که گمان میکنم که نه طرف مرحمت دولت هستم و نه طرف مهر ملت ( خنده نمایندگان ) به علت این که الحق مر حرف حق را بنده میزنم از این جهت از هر طرف چوب میخورم . حقیقتش این است که بنده پنجاه و هفت سال دارم یعنی در ایران هستم ( بعضی نمایندگان - خیر بیشتر دارید ) در تمام نقاط ایران هم گردش کرده ام و باندازه خودم هم بیدار و هوشیار بوده ام ( خنده بعضی از نمایندگان ) خنده میکنید ، گوش بده رعیت ایران آزاد بوده است در فلاحتش ، در صناعتش آزاد بوده است . ( صحیح است ) اگر در یک جائی یک حرفهائی میزنند که آهای اشتراک بنده نمیدانم حالا آمدیم سر ماده دو باز هم به آقای مخبر جسارت میشود چون دوست است جسارت میکنم که این جا هم تعبیر قانون درست تنظیم نشده است مثلا باز ( همینجور به آقای دیوان بیگی هم عرض کردم ) عبارت را بعنوان خبر دادن که سرمایه فلان خواهد شد نوشته اند باید عنوان قانون تکلیف باشد به بانک ملی که فلان سرمایه را دادیم و پانصد هزار تومان که عبارت از یک کرورباشد دادیم به بانک ملی مطابق ماده دو آنوقت چه میشود . تاسیس بانک ملی عبارت از چیست یکی برای ترویج صناعت است یکی ترویج تجارت است یکی هم فلاحت است ما گفتیم بانک ملیمان اساسش برای این سه چیز است و حالا دولت متوجه شده است که این بانک ملی را روح حقیقی در خارج بهش بدهد و آن کدام است و آن این است که مسئله فلاحتش را رونق بدهد و اهمیت بدهد و پانصد هزار تومان همانطور که فرمودید در بودجه مان برای فلاحت تخصیص دادیم حالا که این کار را کردیم و این مبلغ را تخصیص دادیم فرمودند وزارت مالیه این کار را کرده است خوب کالا که وزارت مالیه این کار را کرده است بانک ملی مکلف باین کار است که از این سرمایه تاسیس شعبه بکند . عرض بنده نه ایراد اساسی است ایراد عبارتی است بعد از آن که ما آن صد هزار تومان و پانصد هزار تومان را به بانک ملی دادیم چون بانک ملی مطابق قانونی که در دوره ششم گذشته است ماده دومش این است که باید تاسیس کند شعبه فلاحتی را پس با این ترتیب مکلف است که بانک ملی پس از اخذ کردن این پول شعبه تاسیس کند . حالا عبارت را بنده عقیده ام این است که با این عبارت مفهوم ادا میشود و مقصود هم ادا میشود لکن تنظیم عبارتی اگر این جور نوشته شود بهتر است . پیشنهاد هم میکنم که بانک ملی مکلف است شعبه بعنوان بانک فلاحتی در اداره خودش تاسیس کند عبارت این طور باید بشود .
مخبر – بنده در آن قسمت اول موافقت کردم حالا ایشان مثل این که ما فارسی نمیدانیم و ایشان فقط فارسی را میدانند ( آقا سید یعقوب – خیر عربی خوب میدانید ) در صورتیکه بنده گمان میکنم مطلب خیلی واضح است و هیج محتاج نیست که ما در هر جا مکلف است را بگذاریم و در اینجا هم مصرح است که بانک ملی یک شعبه باسم بانک فلاحتی تاسیس خواهد کرد و هیچ محتاج به مکلف است نخواهد بود .
رئیس – آقای روحی
روحی – عرض کنم مقصود از تاسیس بانک فلاحتی برای این است که عموم فلاحین مملکت و ارباب املاک همه از این بانک استفاده کنند این ماده دوم ( آقای مخبر توجه بفرمائید ) طوری تنظیم شده است که تصور میکنم ولایات را از این حق محروم داشته باشد باین معنی که نوشته است با سرمایه مذکور شعبه مخصوصی در بانک ملی تاسیس خواهد شد این عبارت از شعبه میرساند که شعبه فقط در مرکز است اگر این حال داشته باشد که بفرمائید و اگر غیر از این است
که ما میخواهیم بهتر از این باشد باید شعبات آن در تمام ایالات و ولایات باشد و همه مردم و همه رعایا همه ملاکین و فلاحین استفاده کنند یک اشکال دیگر را هم بنده می بینم که نوشته است برای قرض دادن بارباب فلاحت و ارباب همیشه در مملکت اطلاق میشود به مالکینی که ملک زیاد دارند و یک عده رعیت هستند که خرده مالک هستند و خیلی هم پریشانند ولی میتوانند با یک استقراض کمی از بانک ملی وضعیات خودشان را اصلاح کنند و ملک خودشان را آباد کنند و قابل زراعت کنند این دو اعتراض برای بنده باقی است و حالا البته یا اصلاح میفرمائید یا یک توضیحی میدهند که اقناع کننده باشد که در هر کجا که بانک ملی است یک شعبه از این بانک برای توسعه فلاحت و گشایش کار ارباب فلاحت افتتاح خواهد شد و منحصر به یک شعبه و مرکز نیست و شعبات خواهد داشت .
وزیر امور خارجه و کفیل اقتصاد ملی ( آقای فروغی ) – نسبت به قسمت اول را بنده توضیح داده ام که بانک فلاحتی شعبه مخصوصی است که در بانک ملی تشکیل میشود و بانک ملی هم البته مجموع آن شعبی است که در تمام ایران و در ولایات دارد ( صحیح است ) مقصود از بانک ملی که میگویند این عماراتی است که در طهران میبینیم ؟ خیر این طور نیست ، و خیال میکنم بانک ملی یعنی مرکز و شعبات آن اما در قسمت دویم بنده راضی نمیشوم که این گفته شود که ارباب فلاحت یعنی ارباب ملک ارباب فلاحت غیر از ارباب ملک است ارباب فلاحتی کسی است که فلاحت میکند و گفته میشود ارباب فلاحت ، ارباب صناعت و این اصطلاح خیلی خوبی است و اشکالی هم ندارد ( صحیح است )
رئیس – پیشنهاد آقای مجد ضیائی قرائت میشود:
پیشنهاد آقای مجد ضیائی
پیشنهاد میکنم در ماده دوم پس از کلمه شعبه فلاحتی اضافه شود . مملکتی
رئیس – بفرمائید
مجد ضیائی – بنده نظرم این است که پیشنهاد کرده ام و ضرری هم نخواهد داشت .
مخبر – بنده گمان میکنم که این پیشنهاد همانطور که خودشان فرمودند چیز زیادی است و فرقی نمی کند
رئیس – قبول میکنید ؟
مخبر – خیر بسته بنظر مجلس است .
رئیس – رای میگیریم به پیشنهاد آقای مجد ضیائی موافقین قیام فرمایند .
( چند نفر برخاستند )
رئیس – قابل توجه نشد . ماده سوم قرائت میشود :
ماده ۳- هرگاه دامنه معاملات شعبه مذکوره در فوق باندازه توسعه یابد که تبدیل آن به یک بانک مستقل مقتضی شود اداره بانک ملی با موافقت هیئت نظارت بانک و تصویب هیئت دولت باین امر اقدام خواهد کرد .
رئیس – آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب – آقای مخبر یکقدری سو تفاهم از برایشان نشود . بنده منکر نیستم که ایشان اهل اطلاع هستند در فارسی و اعلم العلما هستند اگر بنده یک عرضی می کنم در مواد سو تفاهم نشود که بنده مخالف هستم نظرم مخالفت نیست نظرم توضیح دادن عبارت است مسائلی که بنده عرض میکنم و وزیر جواب میدهد یا مخبر جواب میدهد مبین ماده است که اینماده که مبهم است در موقع عمل کارکنان دولت رجوع به آن توضیح میکنند . در این جا نوشته است هر گاه دامنه معاملات شعبه مذکوره در فوق باندزه توسعه یابد که تبدیل آن بیک بانک مستقلی مقتضی شود . این عبارت را این جا تا آقای وزیر محترم امور خارجه که تشریف دارند یا شما که مخبر هستید بیان نکنید که آن توسعه یابد منظور تا چه اندازه است البته این کلام مجمل و مبهم است از جهت رفع این ابهام بنده سوال میکنم لابد آقای وزیر محترم امور خارجه بیان میکنند که توسعه اش باندازه ایست که میتواند در آذربایجان و فارس یا مازندران
و گیلان شعب درست کند و مخارج خودش را اداره کند این معنی را میکنید آنوقت برای رفع توهم است یعنی بفرمائید که بنده مثلا فارسی فلان هستم این را نفرمائید پس برای توضیح این را عرض میکنم که توضیح بدهید .
کفیل وزارت اقتصاد ملی – ما همه وقت از برای توضیح مطالب حاضریم و این عبارت هم همانطور است عجاله تا سرمایه ما عملیات نکند زیادتر از این ما نمیتوانیم وسعت بدهیم و مردم نمیتوانند استفاده کنند و مطابق این نیت معنی ندارد که یک دستگاه و اسباب مخصوصی معین کنیم مخارج اعضا و اجزا زیاد میشود حالا عجاله در بانک ملی هم که بانک خودمان است این کار را عجاله انجام میدهیم شروع میکنیم و اگر وسعت پیدا کرد تا آنجائی که دیدیم اعضا مسئولی میخواهیم اگر رئیس مسئول داشته باشد بهتر میتواند کار کند ، رئیس بانک ملی مجال نمیکند باینکار برسد یا فلان یک شعبه درست میشود که اعضا و اجزا هم دارد .
رئیس – موافقین با ماده سوم قیام فرمایند
( اکثر قیام نمودند )
رئیس – تصویب شد . ماده چهارم قرائت میشود :
ماده چهارم – شعبه فلاحتی هیچ قرضی نخواهد داد مگر برای انجام یکی از مقاصد ذیل :
۱- برای دائر ساختن مجاری آبی که بر اثر حوادث خشک شده یا برای بدست آوردن آب تازه ( تنقیه قنوات موجوده بدست آوردن آب تازه محسوب نمیشود )
۲- برای ایجاد یا توسعه زراعت و تحصیل محصولات چای پنبه نیل حنا روناس ابریشم کنف نیشکر توتون تنباکو پسته بادام و هر نوع محصولی که وزارت اقتصاد ملی ایجاد و توسعه آنرا در منطقه که ملک استقراض کننده در آنجا واقع است لازم بداند
رئیس – آقای آقا سید یعقوب . آقا اشتباه کردم آقای موید احمدی قبلا در ورقه اجازه خواسته بودند
اورنگ – بنده مقدمم
موید احمدی – بنده اولا تشکر میکنم از کمیسیون که یکی از پیشنهادات بنده را که حنا بود قبول فرمودند لکن یک پیشنهاد دیگر کرده بودم راجع به حذف آن پرانتز این محل توجه آقایان نشده لازم شد که یک تذکری عرض کنم اولا بنده تصدیق دارم که با این سرمایه کفایت نمیکند از اینکه تمام احتیاجات فلاحتی این مملکت رفع بشود با تصدیق باین مسئله عرض میکنم که فقط در قسمت قنوات دو قسم را دولت و کمیسیون اقتصاد در نظر گرفته اند یکی یک قنواتی که دایر بوده است و بعد بایر شده است در اثر حوادث خشک شده باین قرض میدهند یکی هم کسی که بخواهد قنوات جدیده احداث کند یا مجرای آب احداث کند بآن هم میدهند لکن بنده یک قسمت را اهم از این میدانم وقتی ما با این سرمایه نتوانیم تمام احتیاجات زارعین مان را رفع کنیم البته باید الاهم فالاهم را در نظر بگیریم یک قناتی که بایر شده است در اثر یک حوادثی که کرارا تجربه شده مبالغ زیاد هم خرج آن قنات شده بالاخره آباد نشده یا فلان آدم میخواهد یک قنات جدیدی احداث کند رفته است باصطلاح قنائی یک گمانه زده است که آب را بیاورد روی یک زمینی و زراعت کند یا مبلغ هنگفتی خرج کرده و بالاخره آب نیامده لکن آن دو قسمتی که بنده عرض کردم تصدیق میفرمائید اهم از این دو موضوع است یک قناتی شخصی داشته است فرض بکنید پنج سنگ آب داشته است بعد آمده است در اثر یک حادثه آبش مسدود شده صاحب ملک هم آمده چهار پنچهزار تومان خرج کرده نیم سنگ آب این آمده چهار سنگ و نیم دیگر هنوز باقی است و اگر پنچهزار تومان دیگر داشته باشد دارای پنج سنگ آب خواهد بود البته این رجحان دارد بر آن قناتی که هنوز آبش بیرون نیامده است و معلوم نیست که بعد از این خرج دارای آب بشود یا نشود لکن در این قسمت مشهود است که اگر این خرج شد البته آن قنات دارای آب میشود این بود که بنده پیشنهاد کردم پرانتز را بردارند و ماده بر اطلاقش باقی بماند و باین قید برخورد که اگر یک همچو موضوعی
هم پیدا شد چون این اهمیتش بیش از آن دو فقره است و البته چون با این پول کم باید الاهم فالاهم را در نظر گرفت آن اهم از این است اگر غیر از این بکنیم ترجیح بلا مرجح است بعقیده بنده . این است که باز پیشنهاد کردم پرانتز حذف شود .
مخبر کمیسیون اقتصاد ملی – چون این پول کم است و احتیاجات هم خیلی زیاد است ما اگر آن پرانتز را برداریم و اعم کنیم این را تصویق میفرمائید که بهیچیک از منظوری که در این لایحه گنجانده شده از برای بدست آوردن یک محصولات مفیدی موفق نمیشویم بالاخره قنوات هم در این مملکت همانطوریکه خود آقا اطلاع دارید خیلی زیاد است و همه قنوات هم شاید یا در اثر عدم بضاعت یا در اثر لاابالی گری که هست و می بینیم غالبا آب اینها نسبت بابتدای عملشان کم شده است اگر ما بخواهیم اینجا موافقت کنیم با نظر آقا این پول که کفایت نمیکند هیچ بعقیده بنده یک مبلغ خیلی بیشتری هم اگر ما قائل بشویم یعنی اگر میداشتیم و منظور میکردیم باز هم موفق نمیشدیم که اجازه بدهیم تمام قنواتی که آبشان در اثر یک وضعیتی کم شده است به آنها مساعدت بشود که آب آنها زیاد بشود بنده خیال میکنم که فعلا با این ترتیبی که تنظیم شده که ماده تنظیم شده است بهتر این اینست که ما موافقت کنیم و فقط قنواتی را هم که در اثر حوادث و مخصوصا نوشتیم که اگر خشک شده باشد به آنها مساعدت بشود و البته آن مساعدت هم که با آن قنات در قسمت خشک شده میشود یک قناتی که سابق پنج سنگ آب داشته و حالا نیم سنگ آب دارد این در حقیقت همان خشک شده است در آنجا هم دولت البته مساعدت خواهد کرد ولی اگر بخواهیم بطور کلی بنویسیم که مساعدت میکند پول وفا نمیکند و نتیجه نخواهیم گرفت .
رئیس – آقای اورنگ
اورنگ – ما و دولت دارای یک منظور واحدی هستیم و در منظور و مقصد شریک هستیم کاملا و آن این است که بقدر استطاعت بقدر مقدور امروزه مملکت مساعدتی بشود که املاک ما دایر تر بشود و بهتر . دولت بیش از مبلغ پاصد هزار تومان یعنی حداقلش پانصد هزار تومان تا ده سال فعلا بیشتر نمیتواند ببانک فلاحتی کمک مادی کرده باشد آنهم با این شرایط معینه باشخاص قرض داده میشود راجع بمسئله قنوات دولت همان منظور را دارد که ماهم تعقیب میکنیم همان منظور را ولی اینجا یکقدری تبیین که بشود شاید دولت یکقدری موافقت کند و البته دولت منظور خودش را میخواهد و قصد و غرض دیگری ندارد ملاحظه بفرمائید مملکت ایران در قسمت مازنداران و گیلان محتاج به حفر قنات و بیرون آوردن آب نیست آنجا نظر به آبهای زیاد و اصطخرهای زیادی که هست و دهات را آبیاری میکنند زراعتشان را در قسمت غرب مملکت مخصوصا همدان و اطرافش آنجا هم حفر قنوات خیلی طول ندارد قنات های همدان دو ذرع و حد اعلای آن سه ذرع و چهار ذرع بیشتر نیست که آب بیرون می آید و بیشتر زراعتشان دیم است و بیشتر قسمتی که در مملکت ایران محتاج بحفر قنات است برای استخراج آب قسمت جنوبی این مملکت است و بنده خودم دیدم وکلای محترم یزد و کرمان الان اینجا حاضرند در شهر یزد روی یک قنات ( من آنوقت اتومبیل و سایر وسایط نقلیه نبود با مال میرفتم ) سه منزل کامل روی یک قنات رفتم شب توقف کردیم روز حرکت کردیم در مهدی آباد یزد یعنی سه منزلی شهر یزد رسیدیم بمادر چاه آن قنات که هیجده فرسخ کامل است ولی از آقایان یزدی ها شنیدم تا بیست و دو فرسخ و بیست و سه فرسخ هم امتداد قنات هست چنانکه خاطر همه مسبوق است آقایان اینجا تشریف دارند استفسار بفرمائید در یزد بخصوص کمتر کسی است که پیدا شود مالک یک قنات باشد چون از روی پنگان قدیم که فنجان باشد تقسیم بندی میشود هنوز هم در اصفهان همینطور است قنات سه ده اصفهان ( آقای الفت تشریف دارند ) از روی فنجان تقسیم میشود یعنی یک فنجان قهوه خوری را که آن تهش را سوراخ بکنند هر مقدار آبی که در این فنجان داخل
میشود و عبور میکند یک مالک دارد بلکه چند مالک دارد و این بواسطه کمی آب است در قسمت حفاری قنات حالا یک همچو قناتی که چهار صد هزار تومان بیشتر کمتر بین یک عده تقسیم شده است و یک سنینی و یک عمرهائی صرف شده است برای اینکه یک همچو قناتی حفرشود و آبش کم شده است اما این نتیجه چهارصد هزار تومان مخارج است این یک چارک آب که می بینیم اگر مالک اینجا بیاید ثبت اسناد هم داشته باشد اقناع بکند بانک فلاحتی را که بابا این قنات باین کیفیت است اینقدر آب داشته حالا اینقدر شده است بسا دهات هم در اثر این تقلیل آب امروز ویران شده اند بانک فلاحتی را که اقناع کرد از این بانک فلاحتی استقراض کند و این قنات را تنقیه کند مطابق این شق ثانی ماده چهار بانک فلاحتی امتناع دارد از قرض دادن به همچو مالکی برای همچو مقصدی در صورتیکه ما میدانیم دولت این سرمایه را که برای بانک فلاحتی گذارده است البته مبلغش آن مقدار بنیه ندارد که یک مالکی بیاید از این یک کرور تومان سرمایه بانک فلاحتی یک کرور قرض بکند یک همچو قناتی بکند آمدیم و قرض داد بانک فلاحتی عمر این آدم کفایت نمیکند عمرش کفایت کرد ممکن است پول را خرج بکند تازه بآب بر نخورد و آب نیاید پس ما و دولت دارای یک منظوریم دولت میگوید نظر باینکه امروز بیش از این تمکن نیست این مبلغ را من گذارده ام برای توسعه این کارها و آبادانی اینکارها ما هم همین منظور را داریم پس حالا که منظورمان یکی است خوب است در این مقدمه بخصوص توافق بفرمائید آقای وزیر محترم خارجه بلکه باین وسیله ما بهتر بتوانیم منظور دولت را رعایت کرده باشیم در این مقدمه اگر اندکی تفکر بشود خیال میکنم با من موافقت بشود غرضم از این بیان این نبود که بنده بیانی عرض کرده باشم و آقای مخبر محترم فرمایشی فرموده باشند مخالفت نیست توضیح است این توضیح را با این کیفیت عرض کردم .
کفیل وزارت قتصاد ملی – بنده هم یک توضیحاتی میدهم تصور میکنم که آقا و سایر آقایان قانع بشوند اولا در اینجا منع نمیشود از اینکه یک وقتی اگر اطلاع داشته باشند یک قناتی را که آبش کم است بخواهند زیاد کنند بوسیله بانک فلاحتی بانک این کار را بکند منع نمیکند ملاحظه بفرمائید که برای دو مقصود میتوان قرض کرد از بانک فلاحتی : یا برای پیدا کردن آب تازه است که این خودش یک مقصود اساسی می شود مثلا اگر یک کسی برود بگوید ببانک فلاحتی که فلان ملک که اینطور است و اینطور است ملاحظه میکنید آب ندارد من میخواهم بروم آب دائر کنم ، قنات حفر کنم و این اراضی را آباد کنم همین قدر کافی است و دیگر از او چیزی نمی خواهند اگر فهمید راست میگوید با او موافقت می کنید . اما اگر بگوید آب قنات من کم شده است می خواهم لاروب کنم تا زیاد بشود این را ما مقصود بالذات برای استقراض قرار نمیدهیم ولی اگر یک کارهای دیگری میخواهد بکند که آن کارها را بموجب این قانون برایش میتواند استقراض کند و در ضمن آن کار و آن عمل لازم بشود که آب قناتی را هم که کم شده است زیاد بکند باز مانعی ندارد مثلا می آید میگوید من اینجا میخواهم ابریشم کاری بکنم یا کنف یا پنبه با فلان چیزی را که در این قانون تجویز شده است زراعت کنم برای این کار پول میخواهم قرض کنم از بانک فلاحتی وقتیکه این پول را قرض میکند آن کارش شاید مستلزم این بشود که قنات دائر کند یا آبشرا زیادتر کند یا هر عملیاتی که لازم است بکند فلان وسیله را تهیه کند فلان ماشین زراعتی را بیاورد که بهتر کار کند اینها یک عملیاتی است که میتواند بکند ولی اصالته برای زیاد کردن قناتیکه آبش کم شده است قرض نمیکند من قرض میکنم برای اینکه پنبه را ترقی بدهم این پنبه زیاد کردن یکی از لوازمش اینست که
آب باید تهیه کنم آب زیاد کنم در ضمن آن اینکار را هم میکنم اما نه بالاصاله این یکی مطلب دیگر اینکه چرا ما این قید را کردیم که بالاصاله از برای تنقیه و زیاد کردن آب قنوات قرض نکند برای همان مطلبی بود که مکرر ذکر شد . همانطور که گفته شد قناتی که آبش کم شده باشد در این مملکت فراوان است و زیاد و کمتر قناتی است که نشود این حرف را در باره آن زد که اگر یک عملیاتی در باره او بشود آبش زیاد می شود ولی این برای ما فعلا انقدرها محل علاقه نیست و علاقه ما در امر زراعت عجاله بیشتر باین چیزهائی است که در این جا ذکر شده است و اگر می خواستیم این کار را هم بکنیم یک سرمایه فراوانی می خواستیم و با این سرمایه نمی شود . بالاخره یک چیز دیگری را هم می خواهم خدمت آقایان عرض کنم و توجه بدهم که چه در این موضوع و چه در موارد دیگر آقایان مثل این است که غفلت کرده اند از یک موضوعی و آن این است که بانک فلاحتی وقتی تاسیس میشود وسیله منحصر بفرد از برای استقراض و پول پیدا کردن مردم نیست . اینهم یک وسیله است که ما اضافه می کنیم بر سائر وسائل ( صحیح است ) مگر تا بحال مردم پول قرض نمیکردند ؟ البته میروند و قرض میکنند منتها ما یک بانک فلاحتی هم درست می کنیم با این شرایط مخصوص و با یک ربح کم که پول بمردم قرض بدهد برای یک مقاصد خاصی والا احتیاج فلاحتی مردم بسرمایه و استقراض خیلی بیش از اینها است و تنها این وسیله نیست وسائل دیگر هم باز در مملکت موجود است آنها که از بین نخواهد رفت . اگر همه آنها را آقا در نظر بگیرند گمان میکنم قانع بشوند .
عده از نمایندگان – کافی است مذاکرات
رئیس – پیشنهاد آقای کیا
پیشنهاد مینمایم در ماده چهارم لفظ شعبات بجای شعبه گذارده شود .
کیا نوری – عرض کنم که این ماده چهارم را بنده تصور میکنم ما حصل این قانون است برای اینکه یک چیزهائی را برای زیاد کردن صادرات مملکت در نظر گرفته است و تمام این مقاصد خلاصه شده است در این ماده چهارم . ولی در این جا نظر بنده چند چیز می آید . یکی اینکه آقای وزیر محترم اقتصاد توضیح دادند بانک ملی یک بانک است و شعبه او هم یک شعبه است ولی در این جا بنده تصور میکنم برای رفع سو تفاهم شعبات نوشته شود بهتر است زیرا همانطوری که بانک ملی دارای شعبات مختلفه در ولایات است در هر نقطه که باشد در همان نقطه هم شعبه بانک فلاحتی را خواهد داشت باین جهت بنده تقاضا می کنم که این لفظ شعبه را تبدیل به شعبات بکنند و گمان می کنم آقای مخبر اگر توجه بفرمایند می بینند بعد هم مورد احتیج می شود حالا شاید ممکن است الآن یک شعبه در مرکز ایجاد شود البته بعد همینطور که بتدریج سرمایه زیاد میشود از برای بسط فلاحت مجبورا باید حتی الامکان دولت آن جاهائی که مقدورش است شعباتش را ایجاد کند مثلا در ایالات و ولایات در مرکز طهران که فلاحت نیست که شعبه بانک فلاحتی باشد منتها این جا مرکز اعتباراتش است مازندران محتاج به فلاحت است آذربایجان محتاج بفلاحت در طهران چه می کنند در طهران و اطراف آن فلاحتی که برای صادرات باشد وجود ندارد ، لذا بنده تقاضا داشتم که این لفظ را این جا اینطور بنویسیند شعبات این هیچ ضرری ندارد و اگرحالا محتاج نباشند بعد در مورد بسط فلاحت محتاج خواهند شد .
مخبر – عرض کنم این فرمایشی که فرمودند بعد مورد پیدا می کند ما که الان بانک فلاحتی تاسیس نمی کنیم یک شعبه در بانک ملی قائل شده ایم که در بانک ملی فعلا عمل کند تا موقعی که برسد بآن مقامی که خودش بتواند بالاستقلال یک بانکی بشود آنوقت البته شعبات هم خواهد داشت حالا هم در هر محل و در هر
مرکزی که بانک ملی باشد و اقتضا بکند یک شعبه فلاحتی تاسیس میکنند و بعلاوه ما اینجا اسم نبردیم که در طهران و اطراف آن این پول را قرض بدهند یا در مازندران نخواهند کرد . خیر هر جا که مقتضی بشود و هر جا که وضعیت مساعد باشد برای مساعدت آن جا اشکال ندارد که بانک ملی به شعبه بانک ملی خودش در آنجا اجازه بدهد که شعبه فلاحتی تاسیس کند و مساعدت هائی با مردم بکند
رئیس – آقایانیکه پیشنهاد آقای کیا را قابل توجه میدانند قیام فرمایند .
( عده قلیلی قیام کردند )
رئیس – قابل توجه نشد . پیشنهاد آقای دهستانی :
پیشنهاد می کنم بعد از بدست آوردن آب تازه علاوه شود و پشته انداختن قنوات
دهستانی – عرض کنم که فرمایشاتی که آقای موید احمدی و آقای اورنگ فرمودند بسیار بمورد بود آلان نظر آقایان را عرض می کنم خدمت تان : یک قریه که دارای یک قناتی است دارای پنج سنگ آب ده سنگ آب است و الان موقع دانه بستن زراعت است دفعه قنات پشته می اندازد اینجا نه تنها محصول از بین میرود بواسطه تاخیر آب بلکه تقریبا این تاخیر ده برابر خرج مالک را زیاد خواهد کرد و البته تصدیق خواهید فرمود و البته تصدیق میفرمائید که این خرج اهمیتش بیشتر است از آن قنات دائر کردن و اما اینکه اگربخواهند تنقیه قنات راحذف کنند این خیلی تاثیر پیدا نمی کند برای اینکه تنقیه قنات اینقدرها اهمیت ندارد و بودنش هم در این لایحه چندان لزومی ندارد تا پشته انداختن پشته انداختن ذکر کردنش در اینجا لازم است و یک خسارات آنی میرساند نه تنها خسارت آنی برای ملک دارد برای آتیه هم خسارت و ضرر کلی بمالک وارد می آورد این است که بنده تقضا میکنم اگر آقایان موافقت بفرمایند قسمت پشته انداختن که خیلی اهمیتش از تنقیه قنات لازم تر است اضافه شود .
مخبر – اگر قناتی پشته انداخت گمان میکنم . ( دشتی – چه ضرر دارد قبول کنید ) اشکالی نداشته باشد که برود یک معامله فوری با یک کسی بکند و رفع پشته انداختنش را هم بکند و بعد از خودش استفاده بکند اما بانک فلاحتی نمی تواند و نمی توان او را مکلف کرد که اگر پشته انداخت پول قرض بدهد .
دشتی – یکمرتبه دیگر قرائت شود :
( مجددا بشرح سابق قرائت شد )
رئیس – آقایانیکه پیشنهاد آقای دهستانی را قابل توجه میدانند قیام فرمایند
( عده کمی برخاستند )
رئیس – قابل توجه نشد . پیشنهاد آقای کازرونی
بنده پیشنهاد میکنم در قسمت دوم از ماده چهارم اضافه شود و خرما . کازرونی – موید احمدی
کازرونی – عرض کنم که غرض دولت این است که تقویت کند و تشویقی در صادرات مملکت کرده باشد اصل نظر دولت این است مکرر هم فرموده اند محل انکار هم نیست . اگر اینطور است بنده عرض میکنم که یکی از صادرات خوب مملکت ما خرما است و البته صدور خرما بیشتر از بندر بوشهر از خوزستان از بندر عباس از میناب و بعضی بنادر جنوبی است آقای وزیر محترم باید اطلاع داشته باشند و اگر نداشته باشند بنده عرض میکنم خرما از صادرات خیلی مهم مملکت است و تشویق کردن صادرات هم از مقاصد و منظورهای مهم شما است پس در اینصورت ضرری ندارد که خرما را هم اضافه بفرمائید و بنده اطمینان میدهم که بمراتب صادرات خرما بیش از بادام و پسته و غیره است و اگر غیر از این میدانید مراجعه بفرمائید باستاتیستیک گمرکی تان و بنده استدعا میکنم که قبول بفرمائید و این خودش یک خدمتی است در عالم خودش بصادرات مهم قسمت جنوب مملکت
کفیل وزارت اقتصاد ملی – عرض کنم که اگر بنده بخواهم آن مقصودی را که حضرتعالی دارید قبول کنم
خیلی چیزهای دیگر هم هست که میشود بآن عنوان ضمیمه کرد و بنده خیال میکنم همان جمله آخر ماده وافی باین مقصود بوده که در موقع بسط و توسعه این شعبه و تبدیل آن بیک بانک فلاحتی با سرمایه کافی یکی از آن چیزهائی که توسعه و تشویق آن منظور نظر قرار گیرد خرما باشد
رئیس – آقایانیکه پیشنهاد آقای کازرونی را قابل توجه میدانند قیام فرمایند
( دو سه نفر قیام نمودند )
رئیس – قابل توجه نشد . پیشنهاد آقای موید احمدی
این بنده پیشنهاد میکنم عبارت پرانتز از قسمت اول ماده چهارم حذف شود .
آقا سید یعقوب – توضیح دادید قبلا
موید احمدی – عرض کنم که بنده توضیحاتم را قبلا عرض کردم لکن چیزی که حالا در نظرم آمد اینست که آقای مخبر در جواب بنده فرمودند اگر قنواتی در اثر حوادث پنج سنگ آب داشته و بعد خرابی پیدا کرده و امروز یک چارک بیشتر آب نداشته باشد البته بانک بقرض او میدهد در صورتیکه بانک بموجب این پرانتز ممنوع است . اگر تصدیق دارید که باید بقرض او داد که این پرانتز را بردارید چون تصدیق فرمودید که میدهد یکی هم آقای وزیر فرمودند که اگر پرانتز را بر دارند آنوقت ممکن است هر کس که بخواهد قناتش را لاروبی کند بیاید و از دولت ( بانک ) قرض بکند و این پول مختصر کافی نیست بنده عرض میکنم اولا در اول ماده است که در اثر حوادث خراب شده باشد مثلا سیل آمده باشد زلزله زده باشد و خرابی پیدا کرده باشد آنوقت پنجهزار تومان صاحبش خرج کرده و یک سنگ آب در آورده و چند سنگ دیگر باقیمانده حالا بیایند و پول بقرض او بدهند که تمام پنج سنگ را در بیاورد این چه ضرری دارد ؟ اما اینکه هر دهی که بیخود آبش کم شده است یا بارندگی کم شده است و قنات بالنتیجه آبش کم شده است بیاید و بانک بقرض او بدهد در اثر حوادث نوشته شده است خودتان هم تصدیق فرمودید که بقرض او داده میشود پس چه اصراری به پرانتز دارید که بماند در صورتیکه در یک ماده هم بعد است که هر گاه یک کسی دارای تمام شرایط باشد و بانک نخواست بقرضش بدهد نمیدهد پس این پرانتز را بردارید بنظر خود بانک باشد اگر دید خوب است که قرض میدهد اگر خوب ندید که نمیدهد پس بهتر اینست و استدعا میکنم آقا موافقت بفرمایند که این پرانتز برداشته شود که هم دست بانک باز باشد هم دست دولت .
مخبر – بنده عرض کردم که اگر یک قناتی واقعا پنج سنگ آبش باشد و منتهی شود بیک چارک این را ممکن است موافقت بشود و پول بهش بدهند این را لاروب کند ودرست کند و آب را زیاد کند ولی اگر پرانتز را برداریم آنوقت هیچ دلیلی دیگر نیست بنده اعم از اینکه آب قناتم کم شده باشد یا نشده باشد میگویم کم شده اگر چه قرض هم بکنم شاید زیادتر بشود ممکن است زیاتر هم بشود این تشخیص هم مشکل است بعلاوه همانطوری که اول عرض کردم این پول هم کفایت باین قسمت نمی کند و بنده نمی توانم این پیشنهاد را قبول بکنم .
رئیس – آقایانی که پیشنهاد آقای موید احمدی را قابل توجه میدانند قیام فرمایند
( کسی قیام ننمود )
رئیس – قابل توجه نشد . پیشنهاد آقای کیا :
بنده پیشنهاد میکنم در ماده ۴ اضافه شود قیسی
( خنده نمایندگان )
کازرونی – قیسی را در مقابل خرما آوردند ؟
ملک آرائی – انگور قزوین و سیب زنجان
کیا نوری – آقایان می خندند وچیزهای دیگر را می فرمایند و مثال میزنند . . . ( صدای زنگ )
رئیس – آقا مباحثه بین الاثنین نکنید حرفتان را بزنید در پیشنهادتان صحبت کنید .
کیانوری – بلی انها هم که آقایان می فرمایند مانعی ندارد که اضافه شود این جا در عبارت ماده است که
هر نوع محصولی که توسعه اش را وزارت اقتصاد ملی لازم بداند بنده اگر چه این را کافی میدانم ولی اگر این هم قید شود ضرری ندارد چون امثالی در ماده است و خرمای آقای کازرونی هم هیچ مانعی ندارد که قید شود ( عده از نمایندگان – رای رای )
رئیس – آقایانیکه موافقند با این پیشنهاد قیام فرمایند
( هیچکس قیام ننمود )
رئیس – قابل توجه نشد . پیشنهاد دیگر :
پیشنهاد میکنم در قسمت دوم ماده چهارم در سطر اول بعد از کلمه محصولات دیگر کلمه خرما هم اضافه شود موقر
عده از نمایندگان – رد شد . رد شد .
موقر – اجازه می فرمائید بنده توضیحات دارم .
رئیس – نه خیر . پیشنهاد آقای کیا :
بنده پیشنهاد مینمایم جمله آخر فقره اول ماده ۴ که در پرانتز نوشته شده است . برداشته شود .
عده از نمایندگان – اینهم رد شده است آقا .
پیشنهاد آقای فیروزآبادی – بنده پیشنهاد میکنم در آخر ماده عوض لازم بداند نوشته شود نافع بداند
رئیس – آقای فیروزآبادی .
فیروزآبادی – چون این جا یک لفظ لازم نوشته شده است لازم تالی مرتبه واجب است اما غرض ما نافع بودن است هر جا که نافع دانست باید قبول کند ( ایزدی – آقا وقتی نافع شد لازم میشود این فرق نمیکند ) هر جا که نافع ندانست قبول نکند لفظ نافع برای این منظور گمان میکنم بهتر باشد
مخبر – بنده قبول میکنم این پیشنهاد را
رئیس – بسیار خوب رای میگیریم بماده چهارم با اصلاح پیشنهادی آیای فیروزآبادی که آقای مخبر قبول کردند آقایان موافقین قیام فرمایند ( اکثر قیام نمودند ) تصویب شد
کازرونی – ختم جلسه
[ ۴- موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه ]
رئیس – پیشنهاد ختم جلسه شده است ( صحیح است ) اگر موافقت بفرمائید جلسه آینده یکشنبه دوم شهریور چهار ساعت قبل از ظهر و دستور مابقی دستور امروز باشد ( نمایندگان – صحیح است )
[ مجلس یک ربع بعد از ظهر ختم شد ]
رئیس مجلس شورای ملی – دادگر