مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۶ اردیبهشت ۱۳۳۳ نشست ۱۴
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هجدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی
شماره
شنبه ماه ۱۳۳۴
سال یازدهم
شماره مسلسل
دوره هجدهم مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره۱۸
جلسه: ۱۴
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه بیست و ششم اردیبهشت ماه ۱۳۳۳.
فهرست مطالب:
۱- تصویب صورت مجلس.
۲- بیانات قبل از دستور، آقایان- استخر، دکتر بینا، دکتر سعید حکمت.
۳- تقدیم یک فقره سؤال از طرف آقای خلعتبری.
۴- بیانات آقای قناتآبادی طبق ماده ۹۰ آییننامه.
۵- سئوال آقای بهبهانی راجع به گرانی اجناس و وضع اتوبوسرانی و جواب آقای معاون نخستوزیر.
۶- تقدیم لایحه بودجه ۱۳۳۳ کل کشور به وسیله آقای وزیر دارایی.
۷- تقاضای تعقیب شور چند فقره لوایح سابق به وسیله آقای وزیر امور خارجه.
۸- تقدیم یک فقره لایحه به قید دو فوریت به وسیله آقای وزیر جنگ.
۹- تقدیم یک فقره لایحه به وسیله آقای وزیر فرهنگ.
۱۰- طرح و تصویب دو فوریت لایحه مربوط به مجازات سارقین.
۱۱- طرح و تصویب لایحه تمدید حکومت نظامی در هشت نقطه خوزستان به مدت سه ماه.
۱۲- تعیین موقع و دستور جلسه بعد، ختم جلسه
مجلس ساعت ده و بیست دقیقه صبح به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.
۱- تصویب صورت مجلس
رئیس- اسامی غائبین جلسه قبل قرائت میشود.
(به شرح زیر خوانده شد.)
غائبین با اجازه آقایان- صرافزاده، صادق بوشهری، اریه، افشار صادقی، رضایی، احمد فرامرزی، ثقهالاسلامی.
غائبین بیاجازه، آقایان- کینژاد، اخوان، سلطانی، قوامی، مسعودی. دیرآمدگان و زودرفتگان با اجازه، آقایان- دولتشاهی چهل دقیقه، ابراهیمی چهل دقیقه، عباسی پنجاه دقیقه، اورنگ یک ساعت، شوشتری یک ساعت، موسوی یک ساعت، خلعتبری یک ساعت.
رئیس- آقای شوشتری.
شوشتری- در صورت جلسه عباراتی نوشته شده است که در نطق اینجانب که آن روز عرض کردم مجبورم مسافرتی بکنم و رفع تصدیع از آقایان محترم کرده باشم (یک نفر از نمایندگان- انشاءالله) اینجا نوشته شده است نمایندگان به طور جمعی گفتند انشاءالله، در صورتی که فقط یکی از آقایان شوخی کرده و این جمله را گفت و آقایان نسبت به من نظر بیمهری ندارند (صحیح است) زیرا این عبارت مفهوم مخالفش نظر بیمهری است، من نسبت به همه ادب میکنم و البته یقین دارم آقایان هم نسبت به بنده بیلطفی نمیکنند، دیگر این که جناب آقای رئیس فرمودند عین نطق را نوار میدهیم از رادیو پخش کنند، پخش هم کردند، ولی آن قسمت از نطق این خدمتگذار که مربوط به انحراف تبلیغات و اداره رادیو بود، آن را قطع کردند و حذف کردند، این را باید تذکر بفرمایید تبلیغات نطق نمایندگان را تحریف نکنند (صحیح است)
رئیس- اولاً این که بنده اینجا میگویم آقایان کلماتی را که حمل بر شوخی بشود نگویند برای همین است که ایجاد اشکالی نکند (صحیح است) اما این که اداره رادیو قسمتی از نطق را قطع کرده باشد، این مخالف ترتیب است و من مؤاخذه خواهم کرد (شوشتری- متشکرم) آقای دولتشاهی.
دولتشاهی- متوجه نشدم که بنده را غایب بیاجازه یا دیر آمده بیاجازه نوشتهاند.
رئیس- دیر آمده با اجازه است، آقای صدرزاده نسبت به صورت مجلس نظری دارید؟
صدر زاده- یک اصلاحات عبارتی هست در صورت جلسه اصلاح میکنم میدهم به تندنویس.
رئیس- بسیار خوب، آقای صفایی.
عبدالصاحب صفایی- اشتباهات مطبعهای در نطق بنده هست که اصلاح میکنم و میدهم به تندنویسی.
رئیس- بسیار خوب، اصلاح میشود. آقای عرب شیبانی.
عرب شیبانی- فرهنگیان اصطهبانات نامهای به وسیله بنده فرستادهاند که تقدیم مقام ریاست میکنم.
رئیس- آقای پور سرتیپ.
پورسرتیپ- در جلسه گذشته در موقع مخالفت جناب آقای صدرزاده با فوریت لایحه سلب اختیارات و فسخ لوایح آقای دکتر مصدق جناب آقای رئیس بیانی فرمودند که البته منظور اظهار نظرشان این نبود که خدای نخواسته نسبت به گذشتهها بیمهری شود، ولی فرمودید که اگر من در مجلس بودم اجازه طرح این لایحه را نمیدادم، باید عرض کنم که آیت الله کاشانی هم رسماً نوشتند به مجلس که نباید این لایحه در مجلس طرح شود (قناتآبادی- گفتند اجازه نمیدهم) و اجازه ندادند، ولی یک عدهای همان طور که میدانید همه چیز را ملعبه قرار دادند به این نظر صریح رئیس مجلس هم ترتیب اثر ندادند و آنچه را که میخواستند کردند.
رئیس- من نظری نداشتم، قصدم این است که آنچه مخالف قانون اساسی است قابل طرح در مجلس نیست (صحیح است) هیچ یک از نمایندگان هم نباید راضی بشوند لوایح و طرحهایی مخالف قانون اساسی در مجلس طرح بشود (صحیح است) انشاءالله) دیگر نظری نسبت به صورت مجلس نیست؟ (اظهاری نشد) صورت مذاکرات جلسه گذشته تصویب شد.
۲- بیانات قبل از دستور، آقایان- استخر، دکتر بینا، دکتر سعید حکمت
رئیس- سه نفر از آقایان تقاضای نطق قبل ازدستور کردهاند، آقای استخر.
استخر- داریوش کبیر شاهنشاه پارس، سومین شهریار از خاندان هخامنشی در یکی از سنگ- نوشتههای تخت جمشید یک عبارتی دارد به این مضمون- میگوید خدای بزرگ کشور مرا از خطر قطحی، از خطر فتنه و از خطر دروغ در پناه خودش نگاهدارد، بنده هم در این نخستین نطقی که میکنم به نام همان خدای بزرگی که کشور ما را از خطر دروغ و از خطر فتنه و از خطر قحطی که مولود حکومت دکتر مصدق بود، نجات داد، آغاز سخن میکنم (احسنت) اگر چه بنده اجازه نطق خواسته بودم برای موضوع دیگری که البته به عرض آقایان خواهم رسانید، ولی برای من خیلی ناگوار است و نهایت بیانصافی است که در اولین نطق پارلمانی خودم فارس را فراموش کنم و یادی از شیراز نکنم، زیرا شیراز مرا تعلیم داده، مرا تربیت کرده، بر من حق حیات دارد، حوزه انتخابیه شیراز با کمال صمیمیت مرا انتخاب کردند، برای این که باری از دوش آنها بردارم، خدمتی به آنها بکنم، این نهایت بیانصافی است که من در اولین نطقم شیرازیها را فراموش کرده باشم، آقایان فارس یک عضو کوچکی نیست که اگر روزی از سوزش درد صدایش بلند شود، این صدا در سایر نقاط کشور بیاثر بماند، خاطر آقایان مسبوق است که فارس در دوره بیست ساله شاهنشاه فقید به یک جهاتی از یک مزایایی محروم ماند (سالار بهزادی- همه شهرستانها محروم ماندند) آن طور آبادیها و توجهاتی که نسبت به سایر نقاط دیگر شد هیچ گونه توجهی نسبت به فارس نشد جز یک کارخانه قند مرودشت که البته او را هم تشکر میکنم، علاوه بر این که در دوره بیست ساله فراموش شد، متأسفانه در دوره گذشته دوره هفدهم شیراز فاقد وکیل بود یعنی نماینده در مجلس شورای ملی شیراز نداشت، این هم یکی از آثار شوم دوره حکومت دکتر مصدق بود که شیراز را از داشتن نماینده محروم کرد (پیراسته- احسنت) بنابراین این فقدان نماینده هم بر بدبختیهای فارس علاوه شد و شیراز عقب افتاد آقایان- فارس و شیراز محلی نیست که من بخواهم آنجا را به همه آقایان معرفی کنم فارس از دورهای که تاریخ در سنگ نوشتهها نوشته میشده در تاریخ ایران به عنوان پارس عنوان درد در تاریخ جهان آنچه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام فارس یکی از جمله مراکزی است که افتخار ایرانیها است (صحیح است) فارس مرکز شاهنشاهی ایران بوده از همین تخت جمشید بود که لشکریان فارس تا سواحل رود نیل و تا آتن و تا اسپارت طنطنه شاهنشاهی ایران را در آن طرف دریای سفید طنینانداز میکردند همان فارس است که بنا بفرموده پیغمبر اکرم که فرمود لوکان العلم فی الثریا لناله رجال الفارس اگر علم آویخته به ستاره ثریا باشد فارس بالاخره دست دراز میکند و علم را از ثریا میگیرد (احسنت- صحیح است) آقایان این فارس به این کیفیت از بسیاری مزایا محروم است از وقتی که راه بوشهر قطع شد و راه آهن از طرف خرمشهر و بندر شاهپور آمد حیات اقتصادی فارس قطع شد اگر شهر شیراز را آقایان رفتند و یک شهر زیبا و قشنگی دیدند این ربطی به دولت ندارد این همت عالی خود شیرازیها است (صحیح است) این مربوط به دولت و بودجه دولت نیست اهالی شیراز از نانشان از لباسشان گرفتهاند شهری را زیبا تحویل دادهاند و یک مرد خیر، شریفی (شوشتری- نمازی) از نجبای فارس در خانوادههای شریف فارس پیدا شده و با ریختن سی میلیون پول آب شیراز را لولهکشی کرده (شوشتری- خدا حفظش کند انشاءالله) اینها مربوط به دولت نیست اینها مربوط به خود شیرازیها است بنده بر حسب وظیفهای که داشتم و دارم چندی پیش به اتفاق آقایان نمایندگان فارس رفتیم خدمت آقای نخستوزیر با ایشان البته راجع به اوضاع فارس صحبت کردیم آقای سپهبد زاهدی موقعی که سرتیپ زاهدی بودند سوابق ممتدی در فارس و شیراز دارند البته تصدیق میکنم که ایشان نسبت به شیراز و فارس علاقه و محبت خاصی دارند فراموش نکردهاند آن سوابق را تمام اوضاع فارس را با ایشان صحبت کردیم مذاکره کردیم احتیاجات فارس را یکایک از نظر ایشان گذراندیم ایشان هم به ما وعده داند و وعده نزدیک هم دادند ولی آنچه بنده اطلاع دارم گویا هنوز موقع وفای به آن وعدهها نشده چون بنده مقصودم مطالب دیگری است میترسم از آن دور بیفتم لذا اجازه بدهید که خلاصه کنم دردهای شیراز را به دو جمله آقایان شما نمایندگان محترم نماینده هر جا که باشید بایستی که در این صدا با ما نمایندگان فارس در دو کلمه است تمام رنج و بدبختی فارس در دو کلمه است ایلات و عشایر و مسلح بودن آنها است (صحیح است، احسنت) تا زمانی که تفنگ به دوش عشایر است منتظر آبادی فارس نباشید (احسنت، صحیح است) (امیدسالار- هزار آفرین) گیرم که دولت توجه کرد بندر آزاد را درست کرد، گیرم که ملاکین و کشاورزان حاضر شدند ملک و آبادی خودشان را آباد کنند آیا با مسلح بودن ایلات و عشایر ممکن است کسی اطمینان به فردای خودش داشته باشد (امیدسالار- ابداً امکان ندارد) (شوشتری- این ضررش بیشتر است) من استدعا میکنم که آقایان نمایندگان فارس هم در این قسمت عمومی به ما کمک بدهند (صدرزاده- نه در فارس در تمام نقاط باید اسلحه را از مردم بگیرند) کمک بکنید این لکه بدنامی که مربوط به یکی از آثار ننگین قرون وسطایی است از دامن فارس پاک شود (صحیح است، احسنت) بنده در این موضوع دیگر بیشتر صحبت نمیکنم و اجازه میخواهم بروم بر سر مقصودی که داشتم (صدرزاده- ولی هر چه در این باب صحبت کنید کم است) البته اگر توفیقی باشد برای جلسات بعد هم فرصتی در دست هست اجازه بدهید که بنده چون یک نفر نویسنده اجتماعی هستم برای نطقی که میخواهم در اینجا ایراد بکنم آقایان را هم همان طوری که اینجا جلوس فرمودهاند به یک سفر خیالی تاریخی ببرم یعنی شما را از دوره هجدهم قانونگذاری همین طور به عقب ببرم این پردههای تاریخ را بالا بزنیم تا بیاییم در دورههای به دو مشروطیت و در دورههای دوم و سوم مشروطیت آن ادواری که از این بساط آثاری نبود یعنی از این میزها، از این صندلیها، از این میزهای مرصع از این قالبهای گران قیمت هیچ اثری و آثاری نبود یک عده نماینده، آخوند، سید، کلاهی، لبادهای، دراز و کوتاه دور هم مینشستند این مجلس ما بود و اینها نمایندگان ما بودند اینها نبود این تظاهرات و این تعینات نبود ولی یک چیز بود و آن ایمان و عشق به آزادی بود و شور به آزادی (یک نفر از نمایندگان- حالا هم هست) حتی بنده از مرحوم حاج آقای شیرازی که البته معروف خدمت آقایان هستند (شوشتری- رحمت الله علیه) رحمت الله علیه شنیدم گویا مجلس این طوری بوده که حتی چای و قلیان هم آزاد بوده مرحوم آقا شیخ علی ابوالوردی که یکی از علمای ما بود و در یکی از ادوار اولیه یا دوم یا سوم گویا نماینده بود مرحوم مؤتم الملک رئیس مجلس بودند و چای مخصوصی میخوردند مرحوم حاج شیخ علی به طور مزاح گفته بود که این چایی مشکین پررنگ مخصوص رئیس مجلس است و یا این که گیر ماها هم میآید غرض این است که یک دورهای که قلیان هم میکشیدند و چایی هم میخوردند ولی یک ایمان ویک عقیدهای بوده در همین دورهای که بنده عرض میکنم از ادوار مختلف از جوانب اربعه به این مجلس در این دارالشورا حمله شده محمدعلی میرزای مخلوع از بندر انزلی وارد گوموش تپه شده با شش هزار استبداد سالار الدوله برادش در همدان با سی هزار لشگر خیال حمله به تهران داشت در همین اثنا دولت امپراطوری روسیه دو فقره دنبال هم پروتیست و اولتیماتوم میکند به مجلس شورای ملی ایران برای بیرون کردن مستر شوستر همین موقع بود که فریاد شاعر ملی شادروان عارف بلند میشود و میگوید ننگ آن خانه که مهمان ز سر خوان برود جان فدایش کن و مگذار که مهمان برود. گر رود شوستر از ایران رود ایران بر باد ای عزیزان نگذارید که ایران برود (احسنت) شعر این شاعر ملی طهران را تکان داد، مجلس آن طوری با آن مختصری با نداشتن هیچ گونه قدرت و قوهای در برابر این سه قوه ایستاد حالا چطور است حالا یک شاهنامه بخوان یک دل تکان نمیخورد. من تأسفم از این است چرا ما به قهقرا سیر کنیم (یک نفر از نمایندگان- به جلو هم میرویم) آقا شوخی نکنید اجازه بفرمایید حقایق را بی پرده بگوییم. (صحیح است) آقایان اگر آن عقیده و ایمان بود در دوره هفده این بدبختیها را نمیکشیدیم (صحیح است) میخواهم این نتیجه را بگیرم حالا باز شما را برمیگردانم همان طوری که بردم به قهقرا همین طور میرویم به جلو از دوره ۲ و ۳ شروع میکنیم حوادث را عقب سر میگذاریم تا بیاییم به دوره ۱۷ گذشته، دوره ۱۷ قوه قانونگذاری در اثر ارعاب در اثر تولید وحشت حقی را که قانون برای او واگذاشته بود و میبایستی به دیگری ندهد و نمیتوانست بدهد به دست خودش دو دستی تقدیم دکتر مصدق کرد، در دو دوره دو شش ماه به این مرد اختیارات تامه داد (پیراسته- یک شش ماه و یک یک سال) بله یک شش ماه و یک یک سال بر خلاف قانون اساسی، روح مشروطیت تفکیک قوایی داده است یعنی قوه قضائیه و قوه مجریه و قوه قانونگذاری باید از هم تفکیک باشد من نمیدانم واقعاً اینها چه فکری کردند چطور توانستند جسارت کنند به قانون اساسی و یک چنین خیانتی را به مملکت بکنند.
رئیس- آقای استخر وقت شما تمام شد.
شوشتری- یک ربع بنده پیشنهاد کردم اضافه شود.
رئیس- شما حق پیشنهاد ندارید. خودشان باید بگویند. چقدر وقت میخواهید آقا ی استخر؟
استخر- یک ربع.
رئیس- رأی میگیریم آقایانی که با یک ربع تقاضایی که خود آقای استخر کردند موافقت دارند قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد بفرمایید.
امید سالار- بیشتر اگر بخواهید میدهیم.
رئیس- به شما مربوط نیست.
استخر- متشکرم، خلاصه دوره ۱۷ اختیارات را از خودش سلب کرد به یک آدمسرکشی داد و او سوار بر اسب چموشی کرد یا بالعکس، او هم تاخت و تاز کرد قیقاج رفت و گرد و کولاک کرد دیگر هر چه گفتند که آقا صبر کن پیاده بشود مهلا مهلا اعتنا نکرد، ابداً فایده نکرد (شوشتری- از زیر پتو) در اینجا میخواستم یک جمله معترضه هم عرض کنم، و آن راجع به این قوانین بود که در مجلس طرح شده برای الغای قوانین دوره دکتر مصدق، برای فهم خودم است این عرضی که میکنم به طور استفهام است اگر چنانچه مجلس شورای ملی اختیارات را برخلاف قانون اساسی بداند و چنانچه هست و باید بداند به عقیده بنده تمام آنچه را که مولود این اختیارات است خلاف قانون است. (صحیح است) این طور نیست؟ (صحیح است) وقتی که بنا باشد اختیارات را ما خلاف قانون تشخیص دادیم آنچه را که مولود ایام اختیارت است از اعتبار قانونی ساقط است (صحیح است) برای چه؟ برای این که طفل حرامزاده
بالاخره حرامزاده است، خواه خوشگل باشد خواه بدگل باشد، خواه بلند باشد خواه کوتاه، اینها بالاخره از موالید غیرقانونی است که مثل حرامزاده هستند آن قوانینی که طرح شده است بر طبق آن اختیاراتی است که داده شده که آن اختیارات قانونی نبوده (صحیح است) بنابراین به عقیده بنده دوره ۱۸ یک قلم باید بردارد و روی تمام این قوانین بکشد، آن وقت به یک کمیسیون مراجعه بکند آنجا ببیند قوانینی که اجرا شده قوانینی که به کار مردم میخورد این را به یک صورت قانونی بیاورند به مجلس. و مجلس به آنها یک صورت قانونی بدهد بالاخره باید حفظ اصول قانون را کرد، ما این مجلس و این قانون را این طور مفت به دست نیاوردهایم که مفت از کف بدهیم، جوانها به کشتن دادیم، مملکت ما خراب شد، بدبختیها کشیدیم، قحطیها دیدیم، بالاخره خون بهای ما این چند قانون اساسی است، این را نمیشود به این معنی از کف داد، آقایان محترم اجازه بفرمایند یک موضوعی را که میخواهم خدمتتان عرض کنم ناچارم برای تمهید مقدمه و روشن شدن مطلب این را عرض کنم یک مطلب تقریباً فلسفی و تاریخی است، استدعا میکنم درست توجه بفرمایید، در یونان قدیم در شهر آتن پایتخت یونان یک معبدی بود به نام معبد آپولن در سردر این معبد یک خط خیلی قدیمی نوشته شده بود، دو کلمه (خودت را بشناس) البته تاریخ این نوشته معلوم نیست، شاید خود یونانیها هم نمیدانستند و این را شاید نسبت به ارباب انواع میدادند، سالها گذشته بود، میلیونها مردم از جلوی این عبارت عبور کرده بودند کسی دقت نکرده بود، این کلمه خودت را بشناس را، سقراط از جلوی این معبد عبور کرد، توجه کرد به این جمله خودت را بشناس روی این کلمه فشار آورد و فکر کرد یعنی چه خودت را بشناس؟ خلاصه فلسفه سقراط بر اساس جمله خودت را بشناس تأسیس شد. (شوشتری- من عرف نفسه همین است) قبل از سقراط، فلاسفه قبل ازاو، برای فلسفه از کائنات شروع کرده بودند، باد، باران و آفتاب و ماه و ستاره، این طور چیزهای جوی، سقراط آمد و گفت همه اینها اشتباه شده است، باید فلسفه از خود انسان شروع شود، خودت را بشناس ما هم داریم، چنانچه آقای شوشتری اشاره فرمودند- من عرف نفسه فقد عرف ربه، جمله دیگری داریم اعرف نفسک به نفسک، خودت را به خودت بشناس، شعری هم که نسبت به حضرت امیر میدهند که آقا اشاره کردند. اتزعمن انک جرم ثقیل. و فیک انطوی العالم الاکبر. تو خیال میکنی که جرم کوچکی هستی، در حالی که دنیا در تو ممتلی است، اجازه بدهید که باز یادی از حافظ شیرازی بکنم (شوشتری- رحمت الله علیه) سالها دل طلب جام جم از ما میکرد- آنچه خود داشت زبیگانه تمنا میکرد، گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود- طلب از گمشدگان لب دریا میکرد، این مصرعی که عرض میکنم مبنای حکمت و فلسفه سقراط است- آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد، بنده میخواهم از این حکایت این طور نتیجه بگیریم که آقایان نمایندگان دوره هفدهم به استثنای یک اقلیتی که البته حق آنها محفوظ است و بنده به آنها احترام میگذارم، آن چند نفری که تا پای جان و فداکاری در برابر این مرد مستبد و لجوج قیام کردند احترام آنها محفوظ است (پیراسته- اول اقلیت دوره شانزدهم قیام کردند) بالاخره میخواهم این طور نتیجه بگیرم که این آقایان دوره ۱۷ خودشان را نشناختند و نفهمیدند که کی هستند و چی هستند و چه وظیفهای دارند، استدعا میکنم که از این پرده عبرت، عبرت بگیریم، حیرت کنیم از این پیشامدها، و بشناسیم خودمان را که چه وظیفهای داریم، آقایان این مملکت با این وضع و با این کیفیتی که بنده میگویم از وضع این چند جلسه خیلی متأسف هستم که عرض میکنم، خدای نخواسته امیدی ندارم اول کار است که امیدوارم که وسایلی پیش بیاید که امیدواری بشویم (صحیح است) بتوانیم خدمتی به این مملکت بکنیم، دوره هفدهم یک پرده عبرت و حیرتی است برای دوره هجده، دوره ۱۸ مولود یک تحول عمیقی است. ما بیخود در اینجا وارد نشدیم دور هم جمع نشدیم ما را یک تحولی انتخاب کرده ما باید قدر این تحول را بدانیم ما باید قدر و حیثیت این نهضت ملی را بشناسیم، این دوره هجده امتیازاتی دارد نسبت به ادوار گذشته، گمان نمیکنم در هیچ دورهای عده وکلا به این شماره شده باشد یا خیلی کم خیال نمیکنم اشخاصی از اساتید، نویسندهها، روشنفکرها بیشتر از این و بهتر از این در یک پارلمانی جمع شده باشند، آقایان من استدعا میکنم که در عوض پارهای مطالب که خدای نخواسته کار ما را به تأخیر بیاندازد، خدای نخواسته مبنای افتراق باشد، ما با یکدیگر باید اتفاق و اتحاد بکنیم و برای مردم بیچاره فکری بکنیم، (انشاءالله) یک موضوع دیگری برای بنده باقی است و اجازه میخواهم به طور اجمال عرض کنم، آقایان نمایندگان پارلمان محترم، مبعوثین ملت شما نمایندگان هستید، شما اطبای اجتماعی ملت هستید، شما باید درد این مملکت را تشخیص بدهید و دوا بکنید، شما به منزله اطبای اجتماعی هستید، و این قوانین نسخههایی است که به دست دولت میدهید و دولت به منزله پرستار این مملکت است، باید این قوانین از دست شما بیرون بیاید و به دست دولت داده شود، و مراقبت کنید بر ای اجرای این قوانین، تا زمانی که یک چنین جریانی آماده شود، یعنی ملت خودش را حاضر کرده باشد، برای این که بداند یک مجلس دارد که این مجلس دردهای او را دوا میکند آقایان- این مردم در قحطی گرفتارند، در گرفتاری هستند، و در بدبختی و سختی دارند زندگانی میکنند، من خیال نمیکنم اینها برای تماشا میآیند اینجا مجلس تئاتر و سینما نیست، اینجا میآیند که ببینند ما چه میکنیم، ما چه خدمتی به این ملت میکنیم، ما چه باری از دوش ملت برمیداریم، چه فکری برای این گرانی سرسام آور میکنیم، بنده در قسمت خودم نسبت به دردهای اجتماعی این ملت و این مملکت یک دردی سراغ کردم. یک دردی که به عقیده بنده این دردام الخبائث این مملکت است، و تا این درد دوا نشود، علاج نشود، این مملکت روی تندرستی و صحت و سلامت نخواهد بود، این درد را عرض میکنم چه چیز است آن درد، خلاصه سیاست بینالمللی دولت است، این را بنده صریح عرض میکنم، یعنی تا زمانی که سیاست ما، سیاست بینالمللی دولت، روشن نباشد، تکلیف دولت روشن نباشد. دوست ما معلوم نباشد، دشمن ما معلوم نباشد، ما نمیتوانیم زندگی کنیم، بقیه دیگر شوخی است، امروز دنیا به دو بلوک مختلف تقسیم شده است، شرقی و غربی، ما چکارهایم؟ شرقی هستیم یا غربی؟ (کاشانی- آزاد هستیم) در دنیای امروز نمیتوانیم تنها زندگی کنیم، ممکن نیست در دو جنگ بینالمللی که اتفاق افتاد ولی بیطرف بودیم، چه طرفی از این بیطرفی بردیم؟ چرا میخواهید مردم را گول بزنید؟ (محمدعلی مسعودی- صحیح است هر آدم با وجدانی باید تأیید کند، چرا تظاهر میکنیم، آزادیم یعنی چه؟) باید این مملکت را از این وضعیت نجات داد، باید از این سیاست به نظر من مشئوم مملکت را، روزگارش را تباه و بدبخت کرده، باید نجات داد، باید یک طرفی شد، که من استدعا میکنم از پیشگاه محترم جناب آقای سردار فاخر، استدلال بیشتر من نسبت به بیاناتی که دارم روزی رااز دولت دعوت کنید، از وزیر خارجه دعوت کنید که بیایند اینجا (چند نفر از نمایندگان تشریف دارند اینجا) یا ایشان مرا قانع کنند، یا من ایشان را قانع میکنم، دیگر عرضی ندارم (احسنت).
رئیس- آقای دکتر بینا.
دکتر بینا- به نام یزدان عادل و پاک و توانا و مهربان، خیلی معذرت میخواهم جناب آقای استخر تاریخ فرمودند ولی چون بنده معلم تاریخ هستم خواستم مطلبی از تاریخ بگویم برای این که تاریخ آیینه گذشته است و درس حال. البته تحصیلات بنده در تاریخ بوده و افتخار دارم که مدت ۱۰ سال است که تاریخ تدریس میکنم و الان هم شغلم همان است (یک نفر از نمایندگان- خودتان هم تاریخی هستید) خودم هم تاریخی هستم بنابراین چیزهایی که استدلال میکنم از همان ممارست با تاریخ است و بس، و شاید همین اقتضای شغل است که بنده را وادار کرد امروز مطالبی به عرض نمایندگان محترم برسانم زیرا بنده عقیده دارم که کلیه مطالب باید در مجلس شورای ملی فحص و بحث شود (صحیح است) تا ملت و مردم ایران خود قضاوت کنند و چنان که عرض کردم چون کارم با قرون تاریخی است به همین جهت به هیچ وجه عجله ندارم و تنها اهمیت و اعتباری که به گذشت زمان قائل هستم، از لحاظ عبرت، از گذشته و روشن شدن آینده است و به اشخاص نیز از نظر تاریخ نگاه میکنم و میدانم و یقین دارم که کلیه اعمال قهراً عکسالعملهایی به دنبال خواهد داشت و تاریخ قضاوت خواهد کرد و چون ایمان به صحت قضاوت تاریخ دارم به همین مناسبت در کرسی نشاندن افکار و عقاید خود تعصبی ندارم و اگر آقایان قبول نکنند رگ گردنم شق نمیشود و اگر قبول هم نفرمودند متأثر نخواهم بود، نظر به این که در این دو سه جلسه اخیر مطالبی در اینجا بیان شد، بنده میخواهم از اظهار این مطالب نتیجهای بگیرم و به عرض آقایان نمایندگان محترم برسانم، که تاکنون همکاران گرامی چنان که لازم بود پرده از روی حقایق برنداشتندو یا به اندازه کافی جریانات سیاسی را شرح ندادند، همکار ارجمند بنده جناب آقای قناتآبادی مطالبی راجع به نهضت و مبارزات ملت ایران فرمود ند که مورد تأیید اکثریت نمایندگان محترم و عموم ملت ایران است، البته آقای قناتآبادی صفات پسندیده بسیاری دارند، یکی از این صفات پسندیده ایشان دوستی و ارزشی است که به دوستی قائل هستند، و چون ایشان با آقای دکتر مصدق در یک سنگر کار کرده بودند و برای پیشرفت یک هدفی همکاری فرموده بودند به همان جهتی که عرض کردم ارزش به دوستی قائلند حتی نمیخواهند و نمیشوند که در اینجا ازاشتباهات گذشته تذکر داده شود (شمس قنات آبادی- توضیح بفرمایید) بنده میخواهم بفهمم چرا از آقای دکتر مصدق جدا شدید و چرا دوستان سابق خودتان را کوبیدید؟ (شمس قنات آبادی- ماده ۹۰) همین جاست که عرض میکنم، پس از ذکر خدمات آقای دکتر مصدق تا موقعی که در مسیر خواستههای ملت ایران گام برمیداشت لازم بود راجع به قسمتی هم که ایشان از مسیر نهضت منحرف شدند توضیحات بیشتری داده میشد تا مردم از جریانات سیاسی روز روشن شوند، زیرا کسانی که وارد جریانات سیاسی هستند و در روزهای آخر مردادماه پارسال در تهران بودهاند کم و بیش حقایق را درک کردند ولی برای آن کسانی که آشنایی کامل به جریانات سیاسی ندارند و تنها وسیله آنها روزنامهها و رادیو و غیره میباشد، بسیاری از مطالب برایشان هنوز مجهول است (محمد علی مسعودی- کاملا صحیح است برای این که روزنامهها آن وقع هم ننوشتهاند) پس از جریانات ۲۸ مرداد هم متأسفانه به علل مختلفهای نه تنها واقعیت اوضاع بر همه معلوم نشد، بلکه در نتیجه ایجاد تعصبهایی
که زاییده قضایای بعد از ۲۸ مرداد بود سرپوشی هم روی بسیاری از حقایق گذاشته شد و امور دگرگون جلوهگر گردید و این خود در حقیقت عکسالعملهای قهری و اجباری کارهای دوره زمامداری جناب آقای دکتر مصدق بود، بیآنکه بخواهم زیاد وارد در جزییات و جریانات بشوم، یا به مرحله انتقاد و حسابگیری برسم، خدمت آقایان نمایندگان محترم عرض میکنم که در جریان محاکمه آقای دکتر مصدق و ضمن صحبتهایی که در مجلس شد، به جای این که موضوع محصور به کارهای خلاف قانون و عملیات دوره اخیر زمامداری آقای دکتر مصدق گردد، دانسته یا ندانسته نهضت مقدس ملی ایران و تمام مبارزات صحیح ملت را با اقدامات خلاف اخیر حکومت آقای دکتر مصدق مخلوط کردند، و خواستند همه را به یک چوب برانند و در یک محکمه همه را محکوم کنند، نتیجه این شد که آقای دکتر مصدق از علاقمندی عمیق ملت ایران نسبت به نهضت مقدس ملی بهرهمند شد و حال آن که اگر چنین جریاناتی پیش نیامده بود، ایشان در برابر افکار عمومی محکوم بودند، بهترین دلیل استفاده آقای دکتر مصدق از این مخلوط شدن کارهای خلاف ایشان با جریان صحیح نهضت مقدس ملی ایران آن است که اعلیحضرت همایون شاهنشاهی با علاقه وافری که به موضوع و ادامه و بقای نهضت ملی ایران دارند و در این راه از هیچ گونه فداکاری مضایقه نفرمودند به خاطر خدماتی که آقای مصدق السلطنه از لاهه کرده بود، از تقصیرات بعدی ایشان آنچه که مربوط به شخص اعلیحضرت همایونی بود، گذشتند، و ایشان را عفو کردند، آقایان چنان که عرض کردم باید مردم از کلیه جریانات مطلع گردند، از نظر تاریخی باید بیطرفانه قضاوت کرد، محاسن و معایب را در ترازوی عدل و انصاف سنجید. بنده به جرأت عرض میکنم اگر این جریانات پیش نیامده بود و اعمال خوب از کارهای بد تفکیک شده بود، چنین وضعی پیش نمیآمد و کسی برای خوشایند مردم مجبور نمیشد حقایق را مکتوم نگهدارد و اعمال ناشایسته آقای دکتر مصدق را پردهپوشی بکند، نهضت مقدس ملی ایران را، مردم ایران پایهگذاری کردند (صحیح است) و این نهضت عمیقتر و ریشهدارتر از آن است که ما فکر بکنیم، باز از نظر تاریخی بنده عرض میکنم نهضت مقدس ملی ایران پس از جنگهای اول و دوم ایران و روس شروع شد، وقتی دولت ایران در نتیجه سیاست روز، یعنی دوستی انگلستان و روس مجبور شد مواد کمرشکن معاهده گلستان را قبول کند تا روسها و انگلیسها آسوده در اروپا بر علیه ناپلئون اقدام بکنند و سپس در ترکمانچای وقتی ملت و دولت ایران مواد طاقتفرسای معاهده ننگین و شوم ترکمانچای را قبول نمود استقلال مالی و اداری و قضایی کشور ما از بین رفت (شوشتری- یعنی متزلزل شد) از بین رفت و رژیم کاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولی برای دولتهای بیگانه در ایران برقرار شد، از همان وقت ملت ایران را بیدار کرد و مردم این مملکت به فکر افتادند که در مقابل نفوذ روزافزون اجنبی مقاومت کنند، دلیل این عرایض بنده حادثه قتل گریبایدوف به دست مردم تهران و بر علیه روسها و سپس موضوع رژی و تحریم تنباکو بر ضد انگلیسیهاست و این دو عمل از عکسالعملهای قهری معاهده ترکمانچای میباشد، این حس بدبینی نسبت به بیگانه و قطع نفوذ بیگانه به تدریج قوت گرفت و طوری مردم کشور ما در این خصوص تعصب نشان دادند که حتی در مقاوله نامهها و یا معاهداتی که به ضرر ایران نبود و شاید واقعاً نافع هم بود، تعصب به خرج دادند و رد کردند، تا این که قراردادهای شوم هزار و نهصد و هفت و هزار و نهصد و نوزده این احساسات را متبلور و متمرکز کرد و با سقوط وثوقالدوله ملت ایران مشت محکمی بر دهان بیگانگان و بیگانه پرستان زد (دکتر عمید- احسنت) تا این که بالاخره در زمان اعلیحضرت شاه فقید و در نتیجه زحمات طاقت فرسای این سرباز بزرگ وطن، ملت ایران کاپیتولاسیون با یا اختیارات بیرون مرزی و قضاوت کنسولی را برای دولتهای بیگانه از بین برد (صحیح است) (محمدعلی مسعودی- خدا رحمتش کند) آقایان چنانچه به عرضتان رسید جنبش و نهضت مردم ایران عمیقتر است (پورسرتیپ- یادی هم از مرحوم صمصام السلطنه بفرمایید) ایشان هیچ وقت استعفا نداند و باید اذعان نمود که شأن دموکراسی هم همین است که گفته شود در اثر ملی شدن نفت یک فرد و یا دستهای ذیسهم و دخیل نبوده سات (بهادری- صحیح است، تمام ملت ایران این کار را کردند) و این نهضت نتیجه تحول افکار مردم ایران بود که اعلیحضرت همایونی حداعلای پشتیبانی را از آن فرمودند و ملت رشید و مبارز ایران در کمال آزادی و بیطرفی و متانت و مناعت و بردباری این جنبش را تقویت کرد و همه محرومیتها را در این را تحمل نمود، متأسفانه آقای دکتر مصدق السلطنه در عوض با طرز عمل خود و با متزلزل کردن پایه و اساس مشروطیت ایران و بی اعتنایی به قانون اساسی و رژیم مشروطه سلطنتی ایران از مسیر نهضت منحرف شد و اعمال خلافی انجام داد که بالاخره به ضرر مملکت ایران تمام شد، آقای دکتر مصدق در دوره زمامداری خود بازار هوچیگری زنده باد و مرده باد (شوشتری- و آدمکشی را) را رواج داد، اینجا برای رفع خستگی آقایان قصهای را که برای خودم اتفاق افتاده برای آقایان نقل میکنم. یک روزی منزل میرفتم یک پیرمردی را دیدم راه میرود و زنده باد و مرده باد میگوید، هی میگوید زنده باد (مرده باد) زنده مرده باد. مرده زنده باد، گفتم چرا
اینها را میگویید، گفت آقا هفته گذشته زنده باد گفتم مرا زدند بعد گفتم مرده باد باز هم مرا زدند، این دفعه میگویم زنده مرده باد، مرده زنده باد تا از اینجا بگذرم این عقیده یک فرد عادی بود که در کوچه راه میرفت سوار تاکسی شدم شوفر گفت یک ماه است که درست راه میروم گفتم چرا؟ گفت قبل از این مرتباً هر روز با این شیشه ماشین را میشکستند یا این شیشه دیگر را و تا آخر ماه هم هیچ کار نمیکردیم، هر چه کار میکردیم و همه را خرج تعمیر ماشین میدادیم، ما دیدیم تمام فعالیت و قدرت و انرژی این مملکت برای هیچ و پوچ صرف میشد و از این انرژی که از نظر مادی و معنوی باید استفاده کنیم دیناری استفاده نمیشد (نورالدین امامی- انرژی زیر پتو بود) آقای دکتر مصدق در دوره زمامداری خود به نام آزادی اعمالی مرتکب شد که دست دیکتاتورها را از پشت بست (صحیح است) و اشخاصی روی کار آورد که خود آنها عامل بیگانه بودند، ثابت خواهم کرد، آقایان باید این نکته را نیز متذکر شد که نهضت و جنبش ملت ایران نه فقط برای دفع نفوذ بیگانه به وجود آمد... (رئیس- وقت شما تمام شده است) قربان ۱۰ دقیقه دیگر اجازه بفرمایید.
رئیس- آقایانی که با ده دقیقه ادامه نطق آقای دکتر بینا موافقند قیام بفرمایند، (اکثر برخاستند) تصویب شد، بفرمایید.
دکتر بینا- این نکته نیز نگفته نماند که ملت ایران فقط برای رفع نفوذ بیگانه قیام نکرد ما که میخواهیم این نهضت ادامه یابد باید همان قدر که در مقابل بیگانه ایستادگی میکنیم در ریشه کن کردن فساد و استثمار داخلی نیز اقدامات جدی و مؤثری به عمل بیاوریم (احسنت) دست غارتگران داخلی را از بیتالمال ملت کوتاه کنیم (احسنت) زیرا ادامه چنین وضعی و وضع خراب و فاسدی که در داخله هست، غیر قابل تحمل است (صحیح است) و در خارج نیز باعث تقویت و پیشرفت نفوذ بیگانه خواهد شد (عبدالصاحب صفایی- از کجا شروع کنیم؟) در این مملکت باید به اصلاحات اساسی اخلاقی و اجتماعی و اداری دست زد (شمس قناتآبادی- و اقتصادی) و نباید تصور کرد که فقط با ذکر عملیات خلاف دولت سابق کارها اصلاح میشود باید با همان ایمان راسخ در بر انداختن ریشه فساد که روز به روز تقویت میگردد جهاد نمود و دست یغماگران و رشوهخواران که مانند و با به جان مردم افتادهاند کوتاه کرد، آقایان باید فکر بکنیم. چو دیوار فرسود زیر و زیر، سرانجام روزی درآید به سر. (احسنت) آقای دکتر مصدق که خود را رهبر و پیشوای ملت ایران و ضد استعمار میدانستند ببخشید بنده با این کلمه استعمار اصلاً مخالفم برای این که ملت ایران هیچ وقت و هیچ زمانی مستعمره نشده است، (احسنت) و حتی در حمله مغول و عرب اراده خود را به آنها تحمیل کرد و تمدن خود را به آنها نشان داد و هر کس در ایران کلمه مستعمره به کار برد خودش استعمارچی است، عرض کردم آقای دکتر مصدق (شوشتری- در دوره ۱۶ هم بنده گفتم) که خود را رهبر و پیشوای ضد استعمار میدانستند ببخشید استعمال کردم و در شورای امنیت برای اثبات دخالت دولت انگلستان در امور داخلی ایران اسناد متقن به شورای امنیت ارائه داد در این اسناد دو سند فوقالعاده جالب توجه است که حالا عرض میکنم یکی سندی است که در آن نشان داده شده قانون کاری به وسیله انگلیسها تهیه شد و توسط آقای دکتر بختیار که در آن زمان رئیس اداره کار استان خوزستان بوده، تقدیم دولت شده، سند دوم تلگرافی است که نورتگرافتthe tchief representative ofex A.i.o.co رئیس هیئت نمایندگی شرکت سابق نفت ایران به لندن مخابره کرد، این تلگراف موقعی مخابره شده که کنفرانس کار در ژنو تشکیل بود و آقای دکتر بختیار به سمت نماینده دولت ایران، توجه داشته باشید به سمت نماینده دولت ایران در کنفرانس کار شرکت کرده بود، البته خیلی خیلی سابق قبل از آن که آقای دکتر مصدق بر سر کار بیایند، برای این که آقای دکتر مصدق خودش این دو سند را نشان داد آقای نورتگرافت در تلگراف خودش میگوید محمدی نماینده کارگران شرکت نفت ممکن است مطالبی علیه شرکت نفت در کنفرانس ژنو اظهار کند نظر به این که در اینجا ما فرصت نخواهیم داشت که متن نطق او را به دست بیاوریم و جواب بدهیم در همان جا جواب لازم را تهیه کنید و به آقای دکتر بختیار بگویید که بخوانند، آقایان البته جواب انگلیسها داده شد و آقای دکتر بختیار خواند و آن جواب در کنفرانس ژنو مطرح شد، بنده سؤال میکنم آقای دکتر مصدق شما که خودتان این شخص را خوب میشناختید، چطور شد همین آقا نوردیده حکومت شما و معاون وزارت کار جنابعالی شد (صحیح است) (میراشرافی- پسرش را از اینجا فرستاد به بغداد با انگلیسها تماس بگیرد) یعنی شخصی که مأمور تسلیم قانون کار تهیه شده به وسیله انگلیسها بود و موظف بود در مذاکرات ژنو در مقابل اظهارات نماینده کارگران ایران که میخواست مظالم عمال شرکت سابق نفت ایران را به گوش جهانیان برساند مدافع و سخنگوی دولت انگلستان باشد چگونه در دولت جنابعالی که خود واقف به اعمال او بودید پست معاونت وزارت
کار را دارید از این اشخاص مکرر بودند موضوع این شخص یک مثالی است از مثالها در دولت آقای دکتر مصدق راجع به حسین فاطمی و سایرین عرضی ندارم (پیراسته- آقا اسم او را نیاورید در مجلس) (رئیس- آقا چرا نمیگذارید ناطق صحبت خودش را بکند هی پارازیت میدهید) خوب بود لااقل در انتخاب چنین همکارانی دقت میفرمودند، در خاتمه باید گفت که حکومت سابق نه تنها برنامه مالی و اقتصادی نداشت (تجدد- حالا هم نیست) و دولتی که میخواست با دولت انگلستان مقابله کند، لازم بود برنامههای صحیح و دقیق داشته باشد و نمیبایست در سه ماهه اول حکومت خود تمام ارز مملکت را مدت دو سال بدون کمترین استفادهای سربار بودجه کشور نماید، بنده میگویم این شصت هزار نفر را اگر دستور داده بودند از کارون آب توی جوی ریخته بودند جنگها ایجاد میشد البته این اشتباهات مالی قابل جبران است، به عقیده بنده دولت آقای دکتر مصدق چند اشتباه جبران ناپذیر مرتکب شد که بنده آنها را ذنب لایفقر میدانم، اول خیانت به قانون اساسی و رژیم سلطنتی ایران که مورد نهایت علاقه فرد فرد افراد این مملکت است، دوم تأسیس مدرسه اتهام و عوامفریبی که الحق دیپلمههای خوبی هم از این مدرسه بیرون آمدند (صفایی- فارغالتحصیلها هم فعلاً مشغولند)، سوم متزلزل کردن عقیده و ایمان مردم، بنده کارهای نبودم آقای صفایی (شوشتری- با شما نبودند) (رئیس- قطع کلام نکنید)، چهارم عدم استفاده از پشتیبانی افکار عمومی ملت ایران و حمایت بیحد و حصر اعلیحضرت همایونی که خود دکتر مصدق در تلگرافی که از نیویورک مخابره کرده آن را اذعان نموده و چنین میگوید. من آنچه کردهام و موفقیتی که نصیب ملت ایران شده در نتیجه پشتیبانی و راهنماییهای ذی قیمت اعلیحضرت همایونی بوده است، پنجم مأیوس کردن و دلسرد نمودن مردمی که آن همه محرومیتها را تحمل کردند و مقاومت نمودند البته این اشتباهاتی که عرض کردم شمهای از اشتباهات ایشان است و اگر وقت شد حاضرم باز اینجا دنبال بکنم با وجود این باید گفت که ملت ایران یکی از ملتهای باایمان و عقیدهای است که در موارد عدیده امتحان وطنپرستی و شاهدوستی را داده و اجازه نخواهد داد که بیگانگان این حس و این جنبش و این نهضت مقدس ملی ایران را تخطئه کنند و دنیای متمدن باید بداند و تصور نکند که با آمدن و رفتن اشخاص و دستههایی عقاید و افکار مردم ایران تغییر پیدا خواهد کرد (صحیح است) البته باید گفت از تمام خساراتی که دولت سابق در دوره آخر حکومت خود به کشور و ملت ایران وارد آورد تنها یک نتیجه مفید برای ملت ستمدیده ایران به دست آمده است و آن این است که معلوم شد بعد از این باید درب مکتب عوامفریبی را تخته کرد و با اتفاق و اتحاد کامل کار و کوشش را وجهه همت قرار داد و همچنین مردم متوجه شدند که دیگر نبایستی دنبال شخص بروند یا که باید افکار خوب را تعقیب کنند (احسنت).
رئیس- آقای دکتر سعید حکمت بفرمایید.
دکتر سعید حکمت- به طوری که آقایان همکاران محترم کراراً تذکر دادند که باید از گذشته صرفنظر شود و به فکر حال و آینده من در نوبت خودم لازم میدانم با در نظر گرفتن اوضاع و و احوال نظریات و مشاهدات خود را از وضع زندان و زندانیان و لزوم توجه مخصوص به آن را به عرض آقایان همکاران محترم رسانیده و از اولیا محترم دولت اصلاح حال و رفاه آنان را خواستار بشوم، سالهاست که به مناسبت تخصصی که در پزشکی قانونی دارم و تماس مستقیمی که با این طبقه داشتهام نواقص کار را در طرز اداره و لزوم اصلاحات اساسی زندان که به نظرم رسیده است به عرض اولیا محترم دولت رسانیدهام و آنان نیز کم و بیش موفق در اصلاح آن شدهاند، ولی امروز که وظیفه مهمتری را به عهده دارم جداً از دولت وقت خواستارم رسیدگی کامل و اصلاح اساسی این کار را معمول دارند بیموقع نیست محض یادآوری مذاکراتی را که در چندی پیش با یکی از آقایان نمایندگان محترم به عمل آمده است به عرض آقایان برسانم، اگر جناب آقای عمیدی نوری در نظر داشته باشند و اجازه بفرمایند به عرض آقایان میرسانم ایشان در زمان حکومت سابق مدتی در زندان بودند، پس از خلاصی از زندان، موقعی که مقام معاونت نخست وزیری را داشتند برای رفع احتیاجات اداری اغلب به خدمتشان شرفیاب میشدم از وضع نامتناسب زندان و زندانیان تذکراتی میدادند آن قدر که آن موقع برای بنده مقدور بود در اصلاح زندان و وضع زندانیان اقدامات لازمی به عمل آوردم و جناب معظم له که برأی العین ملاحظه میفرمودند اظهار میفرمودند که لازم است لوایحی از طرف وازرت دادگستری تهیه شود و من خودم سعی میکنم که این لوایح زودتر به مرحله اجرا درآید انتخابات پیش آمد ایشان هم استعفا دادند از مقام خودشان و آن وعده و نویدهایی که داده شده بود عملی نشد البته اگر بین آقایان نمایندگان اشخاصی اینجا وجود داشته باشند که در جریان زندگی سیاسیشان گذر به زندان کرده باشند آن موقع توجه فرمودهاند که بنده چه عرض میکنم البته اشخاصی که به حکم قانون زندانی میشوند باید اولیای امور توجه به این مطلب داشته باشند تنها منظور از این عمل سلب آیادی و محکومیت وی نیست، بلکه منظور قانونگذار این بوده که با این ترتیب اعمال و افعال شخص محکوم را تحت نظر قرار داده در اصلاح و تربیت او در تحت نظر متخصصین فن سعی لازم به عمل آورند که در مدت محکومیت اصلاحی در وضع اخلاق و رفتار وی به عمل آید تا پس از استخلاص به علت تهذیبی که در اخلاق وی شده دیگر گرد منهیات نگردد و چون از نعمت آزادی برخوردار شده پس از استخلاص مجدد اصول آزادی را ببیند و دیگر به فکر جرم و جنایتی نیفتد البته اطلاعاتی که از وضع زندانیان ممالک دیگر دارم اگر مختصری از وضع آنان را به عرض آقایان محترم برسانم تصدیق خواهند فرمود که وضع زندانیان ما با آنها خیلی فرق دارد، وضع زندانیان ما تقریباً مثل زندانیان قرون وسطی است در خارج معمول است آنها مدتی زندانیان را نصیحت میکنند اعمالی را که عمل کردند و به علت آن به زندان افتادهاند به آنها متذکر میشوند که بعداً وقتی از آنجا خلاص شدند دیگر مجدداً مرتکب جرم و جنایتی نشوند متأسفانه در زندان ما وقتی کسی برای دزدی به زندان میافتد علاوه بر این که نصیحت نمیکنند علاوه بر این که تربیتی نمیبینند با معاشرت و ممارستی که میکنند وقتی که از زندان میآید بیرون اگر دزد بوده یک جنایتهای دیگری هم یاد میگیرد، و بیرون میآید راجع به این موضوع در چندی پیش در سال ۲۶ یا ۲۷ راجع به همین کار زندان مذاکرهای به عمل آمد در زمان حکومت جناب آقای قوامالسلطنه بود و آقای پیرنیا معاونت نخستوزیری را داشتند یک شب نشینی در کاخ گلستان تشکیل دادند و در آنجا شخص اعلیحضرت همایونی در حدود پنجاه هزار تومان پول دادند و یک سرمایهای تشکیل شد و نیز یک هیئتی از مردمان خیر مأمور شدند که انجمن حمایت زندانیان را تشکیل دادند هم انجمن حمایت زندانیان بود و هم تربیت زندانیان، البته آنچه که بیاد دارم در آن وقع یک مقدار اثاثیه خریدند یک ساختمانی برای دارالتأدیب درست کردند کارخانهای تأسیس شد و یک مقدار لوازم کار و ابزار و وسایل نجاری و گل کاری درست شد یک چندی این دستگاه چرخید ولی بعداً حیف و میل شد و حتی سرمایهای که به تمام معنی مجانی و بدون تحمیل به بودجه دولت به دست آمده بود تماماً از بین رفته و مقداری هم متضرر شدند و الان هم همان کارخانهجات عاطل و باطل مانده است و هیچ نفعی از آن کارخانهجات به دست نمیآید البته راجع به این موضوع علاقمندم که جناب آقای وزیر دادگستری توجهی بفرمایید و به آقای رئیس شهربانی دستورات لازم صادر بفرمایید چون خود بنده در حدود پنج سال عضو همین انجمن حمایت زندانیان بودم و از سرمایه و کارش کاملاً مطلع هستم در حدود ۲۷ هزار تومان سرمایه این شرکت الان در بانک است و هیچ تحمیلی به بودجه دولت نیست سرمایه اولیه موجود است کارگر مجانی است، محل کار آماده است کارگر حاضر فقط عاملی میخواهد که این کار را بکند البته نه آن مدیر عامل که ماهی دوهزار تومان پول بگیرد و آخرش سرمایه را از بین ببرد (مهندس اردبیلی- یک اتومبیل شیک هم زیر پایش باشد) تصور میکنم آقایان مسبوق هستند در همین تهران در حدود هشت یا نه زندان داریم زندان مرکزی قصر، زندان موقت شهربانی، بازداشتگاه کاخ، زندان زنان دارالتأدیب و دو زندان دیگر در باغ شاه و لشکر ۲ زرهی غیر از دو زندان، یکی زندان مرکزی و یکی زندان موقت و کم و بیش بازداشتگاه کاخ که آن را برای نگاهداری و بازداشتی ۲۴ ساعتی ساخته بودند سایر ساختمانها برای زندان و با اصول زندانداری ساخته نشده اکثر اینها یک اطاقهایی هستند اجارهای یا اطاقهای سربازخانه هستند که وسایل بهداشتی برا ی آنها در نظر گرفته نشده است البته زندانی نباید در هوای آزاد آزاد و غیر محصور باشد و هم نباید در یک اطاق کوچکی سربسته بدون هوای آزاد باشد البته اگر به زندان و زندانیان ممالک دیگر توجهی داشته باشید اکثراً آنهایی که محکوم میشوند برای مدتهای متمادی آنها را در یک جاهایی که آزادیهای محدودی دارند میبرند اکثر آنها شهر میسازند، ده میسازند، بنایی میکنند باغبانی میکنند، در کارخانه کار میکنند و در ضمن از آن آزادی محدود عبرت میگیرند که بعداً از آزادی مطلق برخوردار باشند، یکی از مثالهایی که دارم و باید توجه بیشتری به آن بشود زندانیان مسلول است بعضی از زندانیها مسلول هستند فعلاً در زندان مرکزی میدانم در حدود ۱۲ نفر زندانی مسلول هست و در چندی پیش یک ساختمانی برا ی آسایشگاه زندانیان مسلول ساخته شده ولی کوچکترین دارو درمان و معالجه آنها نیست بایستی وزارت کشور و شهربانی نسبت به این موضوع توجه کنند چند روز پیش که برای سرکشی به زندانیان سیاسی رفته بودم، و آنها یک قسمتشان به علت ماده ۵ فرمانداری نظامی در توقیف هستند بعضیهاشان اظهار میکنند که مدت یک ماه و دو ماه است در زندان هستند و از روزی که آنها را گرفتهاند به کارشان رسیدگی نشده، البته پس از مراجعت رفتم با آقای سرتیپ بختیار فرماندار نظامی ملاقاتی کردم و به ایشان تذکر این موضوع را دادم، ایشان هم مأمورین امر را خواستند و دستوراتی دادند البته من نمیگویم که مجرمین را از
زندان بیرون بیاورید البته آن کسانی که مجرم هستند آنها را محکوم کنید ولی بیتکلیفها را بیاورید بیرون یا تکلیف آنها را معین کنید قسمت دیگر عرایضم رسیدگی به وضع دارالتأدیب است البته این قبیل اطفال را مطابق قانونی که داریم از ۱۵ تا ۱۸ سالگی برای تربیت و تهذیب اخلاق میفرستند به دارالتأدیب. این دارالتأدیبی که ما داریم به هیچ عنوان صلاحیت نگهداشتن این بچهها را ندارد (دکتر شاهکار- اصلاً ما دارالتأدیب نداریم) چرا هست ولی ساختمانی مجهز و خارج از محیط زندان نیست بنده دائماً هفتهای یکی دو بار آنجا هستم میدانم. آنجا یک محلی برای نگاهداری این بچهها نیست باید یک محل دیگری که خارج از آن محیط باشد دولت برای آنها بسازد همان ترتیب که جناب آقای وزیر فرهنگ آن روز فرمودند که اراضی هست که برای کارمندان وزارت فرهنگ میخواهیم بگیریم. شهربانی کل از همان اراضی بگیرد و به دست زندانیانی که محکوم به زندان با کار شدهاند، از آنها استفاده بکند و یک ساختمانی برای دارالتأدیب بسازد چندی پیش آقای پروفسور بروسی که طبق دعوت انجمن حمایت دیوانگان به تهران آمده بودند از من خواهش کردند که با هم برویم این دارالتأدیب را ببنیم رفتیم دارالتأدیب را دیدیم ۲۵ نفر طفل زندانی بودند اینها را معاینه کردند از این ۲۵ نفر یک طفل سالم تشخیص دادند البته این تذکر را داده بودم ولی آن معاینه سبب شد که مجدداً به اولیای امور هم متذکر شدم که بچههای خطاکار مریض هستند. این بچههایی که آنجا هستند باید تحت نظر متخصصین به آنها رسیدگی کرد برای این که اگر اینها را به همین حال بگذاریم و یک مدتی هم بگذرد اینها بیشتر خسته و عصبانی میشوند و بیماریشان بیشتر میشود وقتی از زندان بیرون میآیند مجدداً مرتکب میشوند و تا آخر عمر در زندان میمانند، اینها اکثرشان یا دارای سفلیس ارثی هستند یا مبتلا به بیماری روحی میباشند و آن مدتی که در آنجا هستند و موقع رشد و نمو اعضای آنهاست باید هم معالجات روحی و هم معالجات جسمی بکنند البته قسمت مهمی که در اینجا لازم است به عرض آقایان برسانم این است که اگر باین بچهها رسیدگی نشود از آنها جنایتهایی برمیآید که از اشخاصی که بعداً موجب جنایت میشوند خیلی بیشتر خواهد بود (صحیح است) یکی دیگر هم راجع به وضع زندانیان و خانوادههای آنهاست اغلب اتفاق افتاده که من در جریان کار خودم دیدهام یک رانندهای یک تصادفی برایش رخ میدهد او را میبرند زندان و ما چون قانون بیمه اجباری برای رانندگان نداریم، این کسی که تصادف اتومبیلی میکند راننده را میبرند زندانی میکنند یک خانوادهای بیچاره میشود، نان که نداده... همه میشود، آن هم که خودش هست تکلیفش روشن است آنها هم که بیرون هستند نان ندارند یا به دزدی میپردازند یا به چیزی. ما هم باید مثل سایر ممالک دنیا یک قانونی برای بیمه اجباری رانندگان وسایل نقلیه داشته باشیم که اگر رانندهای مرتکب خطایی شد و زندان رفت خانواده او بیچاره نشوند در ایران یک مرد نانآور یک خانواده ده ۱۲ نفری است این که از دست میرود دیگران تکلیفشان معلوم نیست، من در جریان کارهای روزانه دیدهام اغلب اتفاق افتاده یک تصادفی رخ داده هنوز آن کسی که مرتکب این اشتباه شده بیچاره شدهاند و چند نفر از بین رفتهاند البته آقایان به این قسمت از عرایضم توجه کافی میفرمایند.
عدهای از نمایندگان- صحیح است، احسنت.
۳- تقدیم یک فقره سؤال از طرف آقای خلعتبری
رئیس- وارد دستور میشویم، آقای ارسلان خلعتبری.
ارسلان خلعتبری- بنده یک سؤالی داشتم از دولت راجع به انحصار صدور برنج که آن را تقدیم میکنم.
۴- بیانات آقای قناتآبادی طبق ماده ۹۰
رئیس- آقای قنات آبادی.
قناتآبادی- بنده قبلاً از اظهار لطفی که جناب آقای دکتر بینا نسبت به بنده فرمودند تشکر میکنم اما فکر میکنم که در عرایضی که در جلسه یکشنبه گذشته کردم و مطالبی که به عرض آقایان نمایندگان محترم رساندم بعضی مطالب را حل کردم آن روز یکی از مطالب این بود که بنده عرض کردم که من دنبال فکر هستم و من با شخص سر و کاری ندارم زیرا معتقدم که اگر بنا باشد در یک مملکتی مردم دنبال شخص باشند چه بسا که ممکن است که شخص از بین برود و آن بنایی که ساخته شده است روی شخص از بین برود، نظایرش هم در تاریخ خیلی زیاد است بنابراین ما مرزمان و حسابمان با اشخاص این است وقتی انسان یک اعتقادی داشت و به یک چیزی احترام گذاشت و یک فکری را پسندید، هر شخص و هر مقامی تا آن روزی که به آن فکر احترام گذاشت و اعتقاد داشت و عمل میکند آن شخص نسبت به آن احترام میکندو عمل میکند و من در عرایض خودم در جلسه گذشته عرض کردم خوبست در باره گذشته جوانمرد باشیم، معنای جوانمردی این است که خوب گذشته را خوب بدانیم و بد گذشته را بد بگوییم (احسنت) اینجانب میخواهم یک نکتهای را تذکر بدهم که هفت شهر عشق را عطار گشت و بعضیها هنوز اندر خم یک کوچهاند. آن روزی که در گذشته بعضی کارهای بد در این مملکت در جریان افتاده و نزدیک بود که شیرازه مملکت از هم گسیخته شود و خصوصاً من این طور درک کرده بودم و برای من قطعی شده بود که کشور ما چیزی نمانده بود که در آغوش یک عدهای کمونیست بلشویک دشمن همه چیز مملکت بیفتد آن روز عمل کردیم ما آن روز مبارزه کردیم، یعنی این مطالبی که امروز بعضیها در محیط نسبتاً آزاد و امن به آن اعتراض میکنند، آن روزی که واقعاً محیط خیلی سخت بود، خیلی تاریک بود و واقعاً خیلی خیلی محدود بود، آن روز با آن مبارزه کردیم و جنگیدیم و استقامت کردیم و نگذاشتیم در این مملکت یک راهی رفته باشند که آن راه به ضرر قانون اساسی مملکت و استقلال مملکت ما تمام شود و در گذشته هم در آن زمانی که بنده از موافقین جناب آقای دکتر مصدق بوم و چه بعد که نسبت به یک اعمال و رفتار و کردار و رویههایی اعتراض جدی داشتم، هیچ موقع بنده از انتقاد خودداری نکردم نسبت به همین آقای شاهپور بختیار که جناب آقای دکتر بیا اینجا امروز انتقاد میکنند و اعتراض میکنند به شهادت صورت جلسات مجلس شورای ملی و پیشنهاد مندرجات روزنامه ملت ما آن روزی که رفقای آقای دکتر شاهپور بختیار توی این مملکت حکومت میکردند و همه نوع کارها دست آنها بود ما اینجا در مجلس و در خارج از مجلس اعتراض کردیم و مبارزه کردیم و گفتیم که یک همچو آدمی که یک چنین سندی از او در آن گونیهایی که یک عده از مردم این مملکت را متهم کرد درآمده نباید به مقام معاونت وزارت کار منصوب شود، بنابراین یک نکتهای، یک استفادهای میخواهم بکنم از این ماده ۹۰ که آمدم اینجا منظورم این نبود که اسائه ادبی بکنم به جناب آقای دکتر بینا، قصدم این بود که آقایان در گذشته آنچه که خوب بود باید دنبال خوبیهای گذشته برویم و اگر کسی نرود خائن به مملکت است و هیچ معطلی هم ندارد و اما آنچه بد است باید سعی بکنیم که بدیهای گذشته را جبران بکنیم، سعی کنیم که بدیهای گذشته اثرش را از بین ببریم نه این که بنده و آقا و سایر آقایان بیاییم اینجا پشت تریبون و در باره بدیهای گذشته سخنرانی بکنیم و کنفرانس بدهیم، بنده معتقدم که با این گفتهها هیچ دردی از دردهای مملکت اصلاح نمیشود و هیچ مرضی علاج پیدا نمیکند و هیچ مریضی شفا پیدا نمیکند، ما در یک وضعیت حساس تاریخ مملکت قرار گرفتیم و باید یک کاری بکنیم که عملا بدیهای گذشته جبران بشود و وضع مملکت ما خوب شود والا امروز محیط باز است و ما هی میتوانیم چوب بزنیم به کسانی که نمیتوانند از خودشان دفاع بکنند (احسنت، صحیح است).
۵- سؤال آقای بهبهانی راجع به گرانی ارزاق و وضع اتوبوسرانی و جواب آقای معاون نخست وزیر
رئیس- آقای بهبهانی سؤالی که داشتید دولت برای جواب حاضر است، بفرمایید.
جعفر بهبهانی- امیدوارم که در راه خدمت به خلق و انجام وظیفه نمایندگی عنایت پروردگار توانا شامل حالم شده و به پیروی از سنت خانوادگی موفق شوم که در بیان مطالب خود از راه حق و انصاف منحرف نشده، آنچه مصلحت مردم مسلمان ایران است به عرض نمایندگان محترم برسانم.
مورد سؤال بنده، یکی مربوط به ترقی خواربار عمومی، و دیگری مربوط به وضع اتوبوسرانی شهر و خرید آنها است که هر دو از اهم مطالب و مورد احتیاج ضروری مردم است و بایستی کاملاً مورد توجه اولیا امور واقع شود. متأسفانه باید عرض کنم از چند ماه به این طرف قیمت ارزاق و مایحتاج ضروری مردم روز به روز ترقی نموده و همه آقایان نمایندگان محترم از نزدیک ناظر وضع رقت بار اکثریت قاطع مردم این مملکت میباشند و یقیناً هر کدام روزانه محل مراجعه عده از موکلین خود هستند که از گرانی روزافزون قیمت اجناس شکایت دارند و با یک درآمد بسیار ناچیز و ثابت قادر نیستند و حتی حد اقل معیشت خود و خانوادهشان را تأمین نمایند و چه خانوادههایی هستند که در تهیه نان و پنیر عاجز بوده و یک وعده غذا سد جوع مینمایند، نمیدانم آقااین اطلاع دارید که در همین تهران محصلی در کلاس درس، از شدت گرسنگی ضعف نموده و سرپرست او قادر نبوده است که حتی برای یک به چه محصل خود قوت لایموت تهیه نماید، باید دانست در مقابل این همه فقر عمومی و ضعف بنیه مالی هر روز و هر ساعت قیمت خواربار یعنی نان و گوشت و سایر مایحتاج افزایش یافته و قدرت خرید ازافراد بدبخت این مملکت سلب میگردد. حساب بفرمایید برای یک کارگر ساده که روزی چهل ریال مزد میگیرد و یا یک کارمند صدیق دولت که متوسط ماهی چهارصد تومان حقوق دارد با یک عائله دو یا سه نفری چگونه ادامه زندگی میسر خواهد بود و اکثر این مردم به جای زندگی عادی مرگ تدریجی را طی مینمایند و معلوم نیست عاقبت این اوضاع چه خواهد شد و اولیا امور جواب ین مردم را که به انواع مختلف مالیات بر آنها تحمیل میکنند چه خواهد داد.
با کمال تأسف باید عرض کنم که دولت حاضر هیچ گونه توجهی به این گونه امور نداشته
و وقتی به ایشان تذکر داده میشود، میفرمایند این صحبتها را دشمنان من میکنند و من غیر مستقیم به شما القا شده است.
بنده نمیدانم اگر قرار باشد که دولت از پیش پا افتادهترین وظیفه خود که تأمین احتیاجات عمومی است، عاجز باشد و نتواند ترتیبی اتخاذ کند که قوت مردم بدبخت هر روز دستخوش هوسبازی مردم شیاد و سوداگر و دلال بیوجدان که بدبختانه گاهی خودشان را هم به دستگاه حاکمه نزدیک میکنند قرار نگیرد و ارزاق عمومی به لطایف الحیل به اسم ازدیاد صادرات یا به طور قاچاق از کشور خارج نشود، چطور میتواند به وظایف عالیه که فعلاً زبانزد خاص و عام و مورد بحث کلیه محافل داخلی و خارجی است، صحیحاً توفیق یابد.
بنده تصدیق میکنم که دولت جناب سپهبد زاهدی در شروع به کار مواجه با مشکلاتی بود، ولی انتظار میرفت با پول معتنابه که به او کمک میشود و پشتیبانی مردم در اول امر از جناب ایشان نمودند، در این مدت نسبتاً زیاد جلو ترقی فاحش قیمتها به خصوص خواروبار عمومی را گرفته و نگذارند آن قدر مردم در سختی معیشت زندگانی باقی بمانند.
آقایان اطلاع دارند که امسال شش استان در عراق عرب را آب گرفته و میبایستی احتیاج خودشان را ار خارج و به خصوص دولت همجوار تأمین نمایند، آیا دولت فکری نموده که بتواند از قاچاق اجناس مورد احتیاج جلوگیری کند؟ و یا این که مثل زمان گذشته و حال خواربار و گوسفند به حد وفور از سرحدات خارج شده و فقط ملت تحمل مخارج دستگاه عریض و طویل گمرکات سرحدی را بنماید و چنان که ملاحظه فرمودهاید به همین نسبت واردات قاچاق مانند سیگار و ورق بازی، پارچههای ابریشمی، چینی آلات به حد اعلای وفور بدون هیچ ملاحظه در معرض فروش عمومی گذاشته شده و بدون گمرک وارد میشود در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که دولت این گونه امور را ببیند و توجهی ننماید.
بنده خیال میکنم اگر دولت بخواهد به حل معضلات خارجی خود توفیق حاصل نماید اولین قدم باید توجه عاجل به امور داخلی داشته و اقلاً برای تنزل قیمت مایحتاج عموم ترتیب آنی داده و جلب اعتماد مردم را بنماید تا بتواند فارغ و آسوده کارهای دیگر خود را فیصله دهد و ترتیبی اتخاذ کند که احتیاج ما به خارج تا حد مقدور کمتر شود، نه این که هر روز فقر عمومی بالا رفته و احتیاج ممالک خارجی افزایش یابد. به هر حال اگر در مورد سؤال اول چنانچه عرض شد، عوامل دیگر بی تأثیر در قیمتها نباشد، باید عرض کنم که در مورد خرید ۵۰۰ دستگاه اتوبوس و یا تغییر مسیر آن غیر از دولت، دستگاه شهربانی و یا سازمان برنامه عامل دیگری وجود نداشته و این دو عمل بر خلاف اصل تشویق صنایع داخلی و حمایت از کارگران ایرانی و تسهیل عبور و مرور انجام گردیده است، زیرا اولاً طبق قانون اگر واقعاً دولت تشخیص داد و ضرورت حتمی ایجاب نمود که اتوبوس از خارج خریداری شود، باید شهرداری به این عمل مبادرت مینمود، نه شهربانی و سازمان برنامه.
رئیس- آقای بهبهانی مدت مذاکره در سؤال هم یک ربع است و وقت جنابعالی منقضی شده و از موضوع سؤال هم نباید خارج شد (بهبهانی- بنده یک ربع دیگر اجازه میخواهم) رأی گرفته میشود به یک ربع وقت مورد تقاضا، آقایان موافقین قیام فرمایند (اغلب قیام نمودند) تصویب شد، بفرمایید.
بهبهانی- فلسفه تشکیل سازمان برنامه و شأن نزول آن این بوده که پس از شهریور ۲۰ چون ممکن بود دستگاه عمرانی و تولیدی کشور با تغییر دولتها دوام نداشته و دستخوش امیال آنها گردد، و موجبات ضعف و فتور در آبادانی کشور ایجاد شود، دستگاه فعلی سازمان برنامه به وجود آمد که با نقشه صحیح و معین مشغول کار شود، متأسفانه مشاهده میشود که نقض غرض شده و سازمان برنامه به جای تهیه برنامههای مفید و اساسی مشغول خرید اتوبوس و واسطه معامله اتومبیلهای سواری و ریل گردیده و به وسایل مختلف پول مملکت را تبدیل به ارز خارجی نموده و از کشور خارج مینماید. طبق مدارک و پروندههایی که در وزارت بهداری موجود است، وزارت نامبرده اتومبیلهایی را که با گازوئیل کار میکنند برای سلامت مردم مضر تشخیص داده و تأکید نموده است که گازوئیل موجب امراض مختلف خواهد شد. و در مملکت خارجه هم اجازه کار کردن در شهر به این قبیل ماشینها نمیدهند، ثانیاً- اتوبوسهایی که سابقاً در شهر کار میکرد به استثنای شاسی، بقیه آن اعم از شیشه، اطاق، دستگیره و چوب و سایر لوازمات دیگر به دست کارگر ایرانی ساخته میشد و از این راه عده زیادی کارگر مشغول کار بودند و پول ایرانی به جیب خود ایرانی میرفت و حقاً باید تصدیق کرد که از لحاظ سلیقه و طرز ساختمان هم دست کمی از اطاق خارجی نداشت و حتی در بعضی ممالک خارج هم اطاقهای ساخت ایران معمول و متداول است و چنانچه ملاحظه فرمودید در عرض همین مدت کم، کارگران ایرانی اطاق اتوبوسهای جدید را طبق فابریک آن ساخته و جناب آقای نخست وزیر بعد از عمل انجام شده کارگران را مورد تقدیر قرار داده و از صنایع داخلی کشور تشویق فرمودهاند.
بالاخره با خرید این اتومبیلها عده زیادی از کارگران بیکار سربار جامعه شده و خدا میداند که چه مفاسدی از بیکاری آنها مترتب خواهد شد آقایان محترم با خرید این اتومبیلها شش میلیون دلار یعنی شصت میلیون تومان برای خرج زینت بیموقع از دارایی این مملکت به جیب ممالک سرمایهدار رفته که بنده خیال میکنم میتوانستیم با این پول یکی از دردهای مملکت را دوا کنیم و مردم را تشویق به امور عمرانی نماییم.
در مورد تغییر مسیر اتوبوسها باید عرض کنم که خط سیر سابق طبق موازین طبیعی و بر حسب قانون احتیاج عمومی بوده و در هر نقطه از شهر که جمعیت زیاد میشد و احساس احتیاج میگردید، در آن محل خط سیر ایجاد میشد و چنانچه ملاحظه فرموده بودید به هیچ وجه نارضایتی از معطلی در کار نبود، ولی فعلاً بر حسب هوس بازی دستگاه شهربانی یا رئیس رانندگی که یادگار دولت گذشته است، یک مشت مردم در آفتاب سوزان یا هوای سرد بایستی مدتی معطل و با پرداخت دو یا سه برابر قیمت سابق و عوض کردن ماشین از اصلی به فرعی تازه به موقع به کار خود نرسند و حقیقتاً موجب شرمندگی ناظرین را فراهم نمایند و تعجب این است که هر چه داد میکنند کسی به داد آنها نمیرسد و همین طور دولت به جای این که صاحبان اتوبوسهای سابق را در این موقع حساس در کسب و کار محروم نکرده باشد و موجبات عدم رضایت آنها را فراهم ننموده باشد، برعکس عدهای را که از حاصل یک یا چند دانگ اتوبوس ارتزاق مینمودند محروم نموده است. در پایان عرایضم از جناب آقای فولادوند معاون محترم دولت که خود سوابق ممتدی در خدمت پارلمانی و در حقیقت به مردم دارند و خانواده ایشان در مبارزات آزادیخواهانه ملت ایران سهم بزرگی دارد، انتظار دارم که به آنچه گفته شد کاملا توجه فرموده و تصور نکنند که لازمه جواب سؤالات نمایندگان تکذیبی است که حسب المعمول ضمن چند جمله و عبارت به هم پیچیده بیان شود، بلکه به عقیده بنده دولتها باید از سؤالات نمایندگان و ارتباطات بدون غرض جراید کمال استفاده را نموده و به جای رنجش و دلتنگی یا تکذیب موارد سؤال یا توقیف روزنامه در رفع نواقص و جبران اشتباهات کوشش کنند تا بتوانند مفید فایده و منشا اثر باشند، والا تکذیب حقایق و پردهپوشی معایب قضاوت عمومی را تغییر نخواهد داد.
رئیس- آقای فولادوند بفرمایید.
غلامرضا فولادوند- (معاون نخستوزیر)- عرض میکنم جوابی برای سؤال اول آقای بهبهانی به طور خلاصه، همان طور که سؤالشان خلاصه بود، بنده تهیه کردم که به عرض و استحضار نمایندگان میرساند ولی البته آقای بهبهانی در اینجا مطالب و فرمایشات دیگری کردند که در سؤالشان نبود و البته مطابق قاعده بایستی در حدود همان سؤالی که برای دولت فرستاده میشود به همان میزان نماینده هم صحبت بکند تا از طرف دولت پاسخ مقتضی داده شود، به هر صورت راجع به اتوبوسها فرمودند مقدمتاً عرض کنم نه فقط نمایندگان محترم، بلکه اهالی محترم تهران ملاحظه کردهاند که واقعاً وضعیت اتوبوسرانی تهران به قدری رقتآور و به قدری کثیف بود (میراشرافی- صحیح است) که هیچ دولت بینایی حاضر نبود که یک میلیون و کسری نفر اهالی پایتختش را بگذارد که چند نفر اتوبوسران را آزاد بگذارد که به هر وسیلهای که میخواهند جلب منفعت کنند و هر بلایی که میخواهند سر اینها بیاورند. وضع اتوبوسرانی تهران یک میدان مسابقهای بود برای چند نفر سرمایهدار کوچک که برای تحصیل سرمایه اینها (بهبهانی- حالا هم به همان صورت است) اینها برای تحصیل سرمایه از صبح تا شام و از شام تا صبح در خیابانهای پایتخت کورس میگذاشتند و جان و حیثیت و عرض و ناموس مردم در معرض تجاوز آنها بود. آقایان کاملاً ملاحظه فرمودهاند که این اتوبوسها اکثر ترمزشان خراب میشد، پاره میشد و در پیاده روها و یا در مغازهها افراد بیگناهی که در مغازه مشغول کسب و کار بودند از بین میبرد، حتی در خانههای مردم وارد میشد و اشخاص را میکشت، بنده خیال میکنم که هیچ دولتی اگر واقعاً یک ذره علاقه به مردم مملکت داشته باشد مخصوصاً به پایتخت که جلوی انظار خارجی و داخلی بتواند تحمل بکند که یک چنین وضعیت رقت بار و کثیفی در مملکت اجرا شود. دولت تیمسار سپهبد زاهدی که به شهادت ملت ایران و آقایان نمایندگان محترم از روز طلوع که شروع به کار کرده است، تحت توجه اعلیحضرت همایونی این موضوع کوچک را هم در نظر گرفت و خواست برای آسایش و رفاه اهالی پایتخت به این وضعیت سر و صورتی بدهد، به طوری که آقایان ملاحظه فرمودند در دوره هفدهم برای وضعیت اتوبوسرانی چند ماه وقت مجلس گرفته شده بود، اگر واقعاً یک چیز لازمی نبود آن قدر وقت مجلس صرف آن نمیشد و اگر این طرز اتوبوسرانی یک طرز آبرومندی بود، لازم نمیشد که وقت دولتها و مجلسها گرفته شود. بنابراین گمان میکنم که نماینده محترم همان طور که واقعاً خودشان و خانوادهشان همیشه برای رفاه و آسایش مملکت و مردم کوشا بودهاند، در این امور جزئی هم یک اغماضی بفرمایند و صبر بکنند تا نواقص این کار رفع شود و وضعیت این اتوبوسرانی به یک وضع آبرومندی همان طور که در تمام ممالک مترقی دنیاست برسد اما جوابی که بنده به طور خلاصه تهیه کرده بودم این بود که چون به واسطه خرابی اتوبوسهای پایتخت و چون در چند سال اخیر به علت گرانی ارز مدتها بود که اتوبوسی وارد نشده بود و شاسی کامیونهایی را که اطاق شبیه اطاق اتوبوس روی آنها گذارده و به نام اتوبوس معروف بودند و اغلب خراب و فرسوده شده بود وسیله نقلیه دیگری مثل سایر ممالک دنیا از قبیل تراموای و اتومبیلهای الکتریکی و غیره در تهران نبود و یگانه وسیله نقلیه در تهران اتوبوس است که به واسطه خرابی و
فرسودگی اغلب موجب تصادف در شهر میگردید به جهات مزبور برای این که اتوبوسهای صحیحی که لایق پایتخت باشد در تهران فراهم گردد، شهربانی کل لازم دید تعدادی اتوبوس که حداقل آن پانصد دستگاه تخمین زده شد برای شرکتهای اتوبوسرانی تهران تهیه نماید و از طرفی چون خرید اتوبوس با وجه نقد برای شرکتهای اتوبوسرانی غیر ممکن بود و به مدت هم کمپانیها نمیفروختند، لذا بنا به پیشنهاد شهربانی کل تصمیم گرفت توسط سازمان برنامه و شرکت بیمه تسهیل وسیله برای خریداران فراهم نماید و پس از مذاکره با نمایندگان کمپانیهای فروشنده کمپانی مرسدس بنز که معروفیت جهانی دارد یک نمونه از اتوبوسها را به تهران آورد و مورد پسند قرار گرفت ضمن شرایط خرید مقرر گردید اولا به هیچ عنوان کمیسیونی به احدی داده نشود، ثانیاً قیمت آنها را ظرف چهار سال دریافت دارد، ثالثاً در عرض چهار سال هر قدر ارز تنزل کند که قطعاً هم خواهد کرد به نفع خریداران باشد، رابعاً اداره بیمه سفتههای خریداران را در مقابل سودی که به نفع دولت است، بیمه نموده و در سررسید وجه آن را از بدهکاران اخذ و به کمپانی فروشنده بپردازد. بنابراین چون از بودجه دولت وجهی خارج نشده جای نگرانی برای نمایندگان محترم باقی نخواهد بود، ملاحظه فرمودید آقایان که دولت یک دینار پولی نداده دولت چون دیده است وضع اتوبوسرانی به این درجه خرابی است و مردم هم قادر نیستند برای تهران یک مقدار اتومبیل لازم تهیه کنند وسیله اداره بیمه و به وسیله سازمان برنامه تسهیل وسیلهای برای خریداران فراهم کرده و این اشخاص اتومبیلهایی با اقساط چهار ساله خریدهاند که ارز هم هر چقدر تنزل کند به نفع خریداران ایرانی باشد و دولت خلاصه در این کار یک تسهیل وسیله فراهم کرد و دیناری از بودجه دولت داده نشده و بدیهی است که ملت ایران ضرری هم نکرده است اما فرمودند این اتوبوسها برای این که با گازوئیل کار میکند از جهت سلامتی مضر است اولاً اینها این طور که به عرضتان رساندهاند نیست یک موتور مخصوصی در این اتومبیلها کار گذاشته شده که آن معیوب بودن گازوئیل مضر بودن گازوئیل را از بین میبد این مثل کامیونهایی نیست که در بیرون شهرها در گردش است و از لحاظ صرفهجویی هم برای خریداران خیلی مفیدتر است ضمناً باید اضافه شود که صرفه و صلاح دارندگان اتوبوسها و خریداران نیز مورد توجه دولت بوده و به آنها که اتوبوسهایشان از خط خارج شده و یا میشود نهایت مساعدت خواهد شد اما راجع به این که مردم برای سوار شدن اتوبوسها مدتی انتظار میکشند چون از ۵۰۰ اتوبوس خریداری شده نزدیک یک پنجم آنها رسیده و تحویل شده و دو پنجم دیگر در بین راه است و به همین زودی خواهد رسید با ورود آنها رفع زحمت اهالی محترم خواهد شد راجع به تغییر خطوط اتوبوسها این تصمیم با نظر و دخالت شهرداری تهران و رئیس کل شهربانی به وسیله شرکتهای اتوبوسرانی اتخاذ گردید و مطالعه و دقت زیادی هم در این امر شده است و برای منافع نامشروع عده قلیلی نمیتوان منافع عمومی را از نظر دور داشت، نمایندگان محترم و اهالی پایتخت خود شاهد وضع تأسفآور سابق بودهاند و چون در سابق هر یک از اتوبوسها متعلق به یکی دو نفر بود و راننده وظیفه حتمی خود میدانست که تا آخر شب ۵۰ شصت تومان تحویل بدهد و گر نه بیکار میشد به این جهت در تمام مدت روز و شب با یکدیگر مسابقه میگذاشتند و خود را پایبند مقررات راهنمایی و رانندگی نمیدیدند و اغلب اوقات اتوبوسی در حین حرکت ترمزش بریده در پیاده رو پس از زیر گرفتن چند نفر وارد مغازه عطاری و بقالی میشد و نتیجه به مرگ اشخاص منتهی میگردید به جهات مزبور و برای این که رانندگان اتوبوسها اطمینان داشته باشند در مقابل کمی درآمد روزنامه کسی به آنها تعرضی نخواهد کرد شهربانی کل کشور مثل تمام ممالک دنیا به تشکیل شرکتهای اتوبوسرانی مبادرت نمود و طبعاً عده قلیلی از اینها ناراضی شده و تشبثاتی میکنند ولی شهربانی مطمئن است در مدت کمی رفع هر گونه نواقص شده و با حفظ حترام و رعایت نظم و مقررات رفاه حال اهالی محترم تهران فراهم خواهد گردید و در این مدت ۷ درصد تلفات و تصادفات کم شده و بعداً به طور تحقیق به کمتر از این مقدار هم خواهد رسید ممکن است آقایان واقعاً به راهنمایی و رانندگی مراجعه بفرمایند بنده تحقیق کردم در ماههای پیش ۲۵ تا ۳۰ نفر در تهران یا کشته میشدند یا بر اثر تصادف یک نقطهای از بدنشان معیوب میشد و واقعاً امروز تا هفتاد یا ۶۰ درصد تنزل پیدا کرده است چون در هر کاری که دولت میخواهد به نفع جامعه قدمی بردارد قطعاً عده قلیلی متضرر میشوند و ممکن است نمایندگان محترم مراجعه نمایند انتظار دولت آن است که نمایندگان محترم با نصایح لازم به مراجعه کنندگان دولت را تقویت بفرمایند. تا با مرور زمان پیشرفتهای بیشتری در تمام شئون کشور حاصل گردد یک نکته فرمودند که کارگران ایرانی اخیراً اتوبوسی ساختهاند شبیه به این اتوبوسهای مرسس بنز، صحیح است، بنده هم در حضور جناب آقای نخست وزیر این اتوبوس را دیدم ولی باید عرض کنم که این اتوبوس را کارگران اتوبوس ساز ایرانی با کمک سازمان صنایع کشور در ظرف سه ماه ساختهاند اینها از روزی که اتوبوسهای مرسدس بنز آمده سه ماه تمام است که نشستهاند و دقت کردهاند و این را ساختهاند بسیار هم خوب است، قابل تشویق است، واقعاً هم خوب است اما ملاحظه بفرمایید اگر هر سه ماهی یکی از آنها ساخته شود این به
چند سال دیگر درست میشد (محمدعلی مسعودی- ۱۵۰ سال دیگر) البته لازم بود که یک اتوبوسی برای تهران حاضر شود تا اتوبوسهای ساخته شده ایرانی هم وارد بازار تهران بشود (بهادری- تشویق بفرمایید) البته دولت تشویق کرده است و این کامیونی که آنها روی آن اطاق اتوبوس ساخته بودند این را دولت داده اولاً آقایان میدانند که شاسی اتوبوس با شاسی کامیون دوتاست، این اتوبوسهای ما که در قدیم در تهران بود تمام شاسی کامیون است نه شاسی اتوبوس و با این حال دولت آنها را تشویق کرد که توانستند یک چنین چیزی بسازند که هنوز هم تمام نشده. اما راجع به سؤال دوم نماینده محترم به این مضمون که از چندی قبل به این طرف قیمت ارزاق عمومی رو به ترقی رفته است و یکی دیگر هم آیا در سرحدات ایران به طور اطمینان بخشی مأمور وجود دارد که ارزاق به طور قاچاق خارج نشود، بنده باید عرض کنم که ارزاق عمومی به طور کلی واقعاً رو به ترقی نرفته یک گوشت و روغن در تهران ترقی کرده بود که دولت همه جور کوشش (تجدد- چطور همه چیز گران نشده؟ سبزی هم گران شده چیزی نیست که گران نشده باشد) (میراشرافی- این گرانی همیشه بوده) (زنگ رئیس) دولت هم همه گونه کوشش کرده است این قسمت از ارزاق که گران بوده یا گران شده یا گران بوده وادامه داشته درست بشود و به طوری که ملاحظه فرمودید الان با یک ماه و دو ماه پیش قیمتها پایینتر رفته و چرا آن اجناس که در زمان دولت فعلی ارزان شده آقایان اسم نمیبرید باید از آنها هم مذاکرهای بفرمایید، ضمناً هم فرمودید که در سرحدات ایران اقدامات اطمینان بخشی شده است یا نه دیگر از این اطمینان بخشتر چه که دولت دستور داد بازرسان مخصوصی به سرحدات ایران رفته و مأمورین خاطی را گرفته و از کار برکنار کردهاند، اینها را گرفته و تعقیب کردند و مشغول رسیدگی به کار اینها هستند (صحیح است) (میراشرافی- رئیس گمرک خرمشهر را دست بسته آوردهاند) بنده سؤال میکنم تا امروز کدام دولتی این کار را کرده است که به کار مأمورین این طور رسیدگی دقیق بکند در آنجا به هیچ وجه ارفاق و اغماضی نشده و بنده به نماینده محترم کاملاً اطمینان میدهم که دولت تیمسار سپهبد زاهدی کاملا بیدار است و با پشتیبانی نمایندگان محترم البته توفیقهای بیشتری هم نصیب دولت خواهد شد (انشاءالله).
۶- تقدیم بودجه ۱۳۳۳ کل کشور به وسیله آقای وزیر دارایی
رئیس- آقای وزیر دارایی.
وزیر دارایی (آقای دکتر امینی)- با اجازه آقایان نمایندگان محترم لایحه بودجه کل کشور را تقدیم میکنم و از آقای رئیس کمیسیون بودجه و آقایان اعضای کمیسیون بودجه تقاضا میکنم که هر چه زودتر کمیسیون را تشکیل بدهند و یک تسریعی بفرمایند در تصویب بودجه که حتیالمقدور از تقدیم لایحه یک دوازدهم خودداری شود (احسنت، صحیح است).
رئیس- به کمیسیون بودجه فرستاده میشود.
۷- تقاضای تعقیب شور چند فقره لوایح سابق به وسیله آقای وزیر امور خارجه
رئیس- آقای وزیر امور خارجه فرمایشی دارید بفرمایید.
وزیر امور خارجه (آقای عبدالله انتظام) - یک عده لوایحی بود که از دوره ۱۶ و ۱۷ مانده از جمله قراردادهایی است که با دولت مختلف است که دولت حاضر هم تقاضا دارد زودتر رسیدگی بشود و تصویب بشود صورتش را تقدیم میکنم.
رئیس- به کمیسیون امور خارجه فرستاده میشود.
۸- تقدیم یک فقره لایحه به قید دو فوریت به وسیله آقای وزیر جنگ
رئیس- آقای وزیر جنگ (میراشرافی- جنگ خوب است.)
وزیر جنگ (سرلشکر هدایت)- با کمال تأسف بنده بایستی به عرض آقایان محترم برسانم که اخیراً چندین مورد در تهران و در سایر شهرستانها دیده شده است که سارقین وارد منزل اشخاص میشوند و این سارقین چون مسلح هستند علاوه بر این که سرقت میکنند حتی هتک ناموس میکنند، بنابراین به موجب لایحهای که الساعه تقدیم مجلس میکنم استدعا شده است مجازات این سارقین مسلح و اگر حتی مسلح نباشند و هتک ناموس بکنند این مشمول دادرسی ارتش باشند و مجازات آنها هم مطابق مجازات سارق مسلح در طرق و شوارع باشد. به نظر بنده آن سارق مسلحی که در راه میباشد و تفنگ در دست دارد (میراشرافی- مثل قشقاییها) و خودش هم با هزار خطر روبهرو است، به غیر از آن سارقی است که در شهر وارد خانه میشود و صاحب خانه هیچ وسیله دفاع ندارد این لایحه را با قید دو فوریت تقدیم میکنم و استدعای تصویب دارم
۹- تقدیم یک فقره لایحه به وسیله آقای وزیر فرهنگ
رئیس- آقای وزیر فرهنگ مطلبی دارید بفرمایید.
وزیر فرهنگ (آقای جعفری)- بنده میخواستم با اجازه آقایان نمایندگان محترم لایحه سوم را که مربوط به تغییر حقوق آموزگاران
و کمک آموزگاران است تقدیم مجلس شورای ملی بکنم و اطمینان دارم که با تقدیم این لایحه نگرانی که برای آقایان نمایندگان محترم ایجاد شده بود به کلی مرتفع خواهد شد (احسنت) و تمنی میکنم که به این دو لایحهای که در دستور کمیسیون فرهنگ است زودتر رسیدگی بفرمایید برای این که زودتر به تصویب برسد و موجبات رفاه معلمین فراهم بشود.
رئیس- به کمیسیون فرهنگ فرستاده میشود.
محمودی و مهندس جفرودی- هفت هشت ماه است که عدهای از معلمین معطل هستند.
۱۰- طرح و تصویب دو فوریت لایحه مربوط به مجازات سارقین
رئیس- لایحه وزارت جنگ قرائت میشود. چون آقای وزیر جنگ با دو فوریت دادهاند مطرح میشود (نادعلی کریمی- وزیر دفاع ملی) در آییننامه وزیر دفاع ملی نیست وزیر جنگ است (صحیح است) (به شرح زیر قرائت شد.)
ریاست محترم مجلس شورای ملی.
چون غالباً مشاهده شده سارقین مسلح در موقع ارتکاب سرقت متعرض نوامیس اشخاص و بدین وسیله موجبات وحشت و اضطراب عمومی را فراهم میآورند و نظم عمومی را مختل میسازند و اقتضا دارد به این قبیل جرایم با جریان سریعتری رسیدگی و مرتکبین به مجازات شدیدتری محکوم گردند لذا ماده واحده زیر تقدیم و با قید دو فوریت تقاضای تصویب آن میشود.
ماده واحده- هر گاه یک یا چند نفر برای سرقت وارد منزل و یا مسکن اشخاص شوند، اگر چه یک نفر آنها حامل سلاح باشد و یا در موقع سرقت در مقام هتک ناموس برآیند و هیچ یک از آنها هم مسلح نباشند، در دادگاههای نظامی محاکمه و مجازات مقرر در بند الف ماده ۴۰۸ قانون دادرسی و کیفر ارتش محکوم خواهند شد.
تبصره- در صورتی که ساکینن محلهای مزبور در مقام مدافعه از مال و جان و یا ناموس و یا جلوگیری از بردن مال در محل سرقت مرتکب قتل و جرح و یا ضرب سارقین بشوند از مجازات معاف خواهند بود و همچنین اگر متهم و یا متهمین به اخطار مأمورین انتظامات تسلیم نشوند و در نتیجه فرار آنها و تیراندازی مأمورین مجروح و یا مقتول گردند، مأمورین انتظامات از مجازات معاف میباشند.
نخست وزیر- سپهبد زاهدی- وزیر دفاع ملی- سرلشگر هدایت.
میراشرافی- باید وزیر جنگ نوشته شود بدهید امضاشان را تصحیح کنند.
رئیس- فوریت ول لایحه مطرح است آقای محمدعلی مسعودی مخالفید؟
محمدعلی مسعودی- بنده موافقم.
رئیس- آقای شوشتری مخالفید بفرمایید.
شوشتری- بسم الله الرحمن الرحیم، آقایان توجه بفرمایید قرآن است میخوانم انما جزا الذین به حاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فساداً ان یقتلوا او بصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض، در تفسیر نظر من این است که نفی از ارض تبعید نیست باید بگذارندش روی تخته پارهای ولش کنند در دریا غرق بشود و ماهیها بخورند. من تشکر میکنم از دولت که بعد از سالیانی متوجه شده و این لایحه را آورده و در فوریت از این نظر مخالفم که دولت متوجه شده که آسایش مسلمین، امنیت عمومی این باید از صورت و وضعیت خراب سابق بیرون بیاید و به صورتی در بیاید که مسلمین، مردم، اقلیتهایی که حیثیت آنها باید در ایران طبق قانون اساسی محفوظ باشد اینها بتوانند مرفه بشوند و آسایش پیدا کنند آقایان قوانین مقدسه اسلام مسئله بریدن چهار انگشت دست و فلان (خنده نمایندگان) و در دفعه چهارم قتل اینها همه برای آسایش مردم بوده، آقایان نخندید چون هر چه میگویم از تفسیر و فرمایشات رسول الله و قرآن کریم دارم عرض میکنم، امروز دولت سعودی که شاید غیر مسلمین در اطراف همچو تصور میکنند که آنها صورتی دارند مورد احترام واقع شدهاند برای چه؟ برای این که در آن صحرای سوزان دزدخیز تعدی بیز قطاع الطریق امنیتی ایجاد شده که آن امنیت ضرب المثل دنیا شده، مثلاً من آنچه تحقیق کردم در زمان پادشاه سابق سعودی که چندی قبل ۷، ۸ ماه قبل فوت شد.
رئیس- آقای شوشتری راجع به فوریت بفرمایید.
شوشتری- عرض بنده هم راجع به فوریت است، صحبت من راجع به فوریت است.
رئیس- شما به عنوان مخالف با فوریت اجازه خواستهاید در باره مخالفت توضیح بفرمایید.
شوشتری- این کافی نیست فوری نیست من باید تشریح بکنم و آن وقت میگویم چرا با فوریت مخالفم تا تشریح نکنم آقایان توجه پیدا نمیکنند. دولت سعدی در تمام مدت ۱۸ سال ۲۱ سر برید، ۱۹ دست میزند که یک سر هم ابوطالب یزدی بود (دکتر شاهکار- کار غلطی کردند) (زنگ رئیس) اجازه بفرمایید گفتم یکی آن بود و یک شست پا (رئیس- بگذارید حرف بزند) مردی آمد و رفت به شرطه گفت یک کیسه آلو افتاده است در هفتاد فرسخی ابن سعود گفت تو از کجا فهمیدی که توی آن کیسه آلو است، جواب داد شست پا را زدم، ابن سعود حکم کرد شست او را قطع کنند که او حق نداشت پا به آن کیسه بزند و باید باشد مال مسلمان است. جناب آقای سپهبد زاهدی، آقایان وزرا لایحهای را آوردید، من تقدیم میکنم ولی این را توجه بفرمایید به تمام معنی که دزدی که دفعه چهارم دزدی کرد با پروندههای موجود در شهربانی طبق اسلام مهدورالدم است و باید اعدام بشود، آن دزدی که شب در خانه مردم وارد شد و به ناموس مردم و یا به مال مردم بدون تعدی به ناموس تخطی کرد این را اسلام حکم کرده این آیه یفسدون فی الارض مفسد فی الارض الذین یسعون فی الارض فساداً، اینها فساد میکردند، بنده تصدیق میکنم که باید مجازات بشود ولی عرض میکنم با فوریتش مخافم از این جهت که این را برگردانید تعمیم بدهید طبق پروندههای موجود اشخاصی هم که بیش از سه مرتبه دزدی کردهاند، باید این طور بشود این که وضعیت نشد در مملکت که هیچ کس امنیت نداشته باشد (نمایندگان- پیشنهاد بدهید) حالا، حالا چه فرق میکند اگر دولت ما این حرفهایی که میزنیم دزدها بفهمند که نمایندگان محترم و دولت متوجه به این معنی شده که قانون شدیدی یعنی قانون اسلام باید درباره آنها حکومت میکند همین بیانات هم تأثیر میکند در سارقین و از سرقت جلوگیری خواهد شد و بنا علیهذا بنده تسلیم برای مجلس هستم و به عقیده من آن دزدها هم باید بر طبق این قانون بیایند محکوم و مجازات شوند.
میراشرافی- آقای شوشتری پس بگیرید مخالفت خودتان را.
شوشتری- پس میگیریم.
رئیس- پیشنهادی نکردند که حالا پس بگیرند مخالف با فوریت بودند یک مخالف و یک موافق صحبت میکند آقای مسعودی.
نراقی- پس گرفتند.
رئیس- چی را پس گرفتند آقای نراقی.
بهادری- نمیدانند تازه به مجلس آمدهاند.
محمدعلی مسعودی- آقای شوشتری مخالفتشان به نظر بنده از موافقت بنده شدیدتر بود، مطلب خیلی روشن است دولت میخواهد به کسانی که به حیثیت اجتماع لطمه وارد میآورند چه در خیابانها، چه در منازل، فرقی قائل نباشد و حیثیت و شرف افراد و ناموس افراد را میخواهد حفظ کند با شدت بیشتر طبق ماده ۴۰۸ قانون دادرسی اینجا فقط کسانی در محاکم نظامی محاکمه میشدند که اینها راهزنهایی بودند که در طرق و شوارع با اسلحه سرقت میکردند و یا به ناموس مردم تعدی میکردند، حالا دولت میخواهد این را تعمیم بدهد، به نظر بنده هم مانعی ندارد، بنده میخواهم تقاضا بکنم از آقای نخست وزیر و آقای وزیر جنگ که با قید سه فوریت باشد.
میراشرافی- سه فوریت را باید مجلس پیشنهاد کند.
محمدعلی مسعودی- این را مجلس پیشنهاد میکند چون این یک موضوعی است که به نفع اجتماع است.
رئیس- رأی گرفته میشود به فوریت اول، آقایانی که موافقند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد. فوریت دوم مطرح است آقای دکتر شاهکار مخالفید بفرمایید.
دکتر شاهکار- بنده متأسفم که آقای وزیر دادگستری حاضر نیستند و تیمسار سرلشگر هدایت که خودشان مرد واردی هستند امیدوارم که از نظر قضایی هم راجع به فوریت این لایحه توجه بفرمایند عرض کنم قوانینی که در تمام دنیا نوشته میشود مقنن آن مملکت یکی از این دو فکر را میکند یا قانون تهیه میشود با توجه و اعتمادی که قانونگذار به افراد مردم دارد قوانین وضع میشود دستورات کلی و امرانهای است که خواستههای مردم، طرز تفکر مردم تطبیق میکند با اصول و موادی که اسمش میشود قانون یا درست بعکس ممالکی هستند که مقنن در نتیجه عدم اعتماد به مردم قوانین مینویسد تا جلوگیری بکند از انحرافات و خرابکاریهای مردم، وقت محترم مجلس شواری ملی را من نمیگیریم از برای این که مثال بزنم منظور خارج از ایران است که کدام طبقات این جور قانون مینویسند و کدام طبقات جور دیگر ما ممالکی داریم که قوانینشان فوقالعاده محدود است و قانون یک چیز استثنایی است و بقیه میرود روی سنت و عرف و ترادیسیون و مردم عمل میکنند، ممالکی هم هستند مثل مملکت فرانسه که این قدر قانون روی هم انباشته شده است که هیج ژوریستی نمیتواند آنها را بداند، بر خلاف قوانین آسمانی که همیشه ارشاد مردم است این اموری است که برای مردم است و ارشادی است قوانین زمینی از این دو صورت خارج نیست یا با اعتماد به مردم است یا بدون اعتماد به مردم است تیمسار (خطاب به آقای وزیر جنگ) قانون به نفسه هیچ وقت عیب ندارد، اگر تیمسار قانون مجازات عمومی را باز کنند از ماده ۲۲۳ تا ۲۲۶ میبینید تمام این موارد در قانون مجازات عمومی پیشبینی شده است گیرم چه طور میشود که این قدر سرقت میشود و هیچ خانهای نیست که در ظرف ۲ سال اقلاً یک بار سرقت نشده باشد عیبش از مقنن و قانون نیست عیبش از طرز اجرا است کدام یک از آقایان میتوانند بفرمایند که خانهشان سرقت شده و دزد هم پیدا شد ولی مال به دست شما آمد عیب از قانون نیست از طرز اجرا است میفرمایید چه کار کنیم میفرمایید که اگر اشخاصی
رفتند در خانه مردم هم به مالشان خیانت کردند و هم به ناموسشان تجاوز کردند به طرز شدیدی مجازات شوند چه از این بهتر ولی موضوع فوریت که من با آن مخالفت کردم غیر از اصل مطلب است که مورد خواسته تمام آقایان است، اما تیمسار با کمال معذرت باید عرض کنم که اگر تا حالا دستگاه انتظامی ضابطین دادگستری ما درست کار نمیکردند و سارقین بمجازات نمیرسیدند دستگاه انتظامی شما یعنی ضابطین نظامی هم به وظیفه خودشان عمل نمیکنند این است علت مخالفت بنده با فوریت این لایحه، بنده به حضور آقایان نمایندگان محترم عرض میکنم بآقای فرماندار نظامی چند روز پیش تلفن کردم که یک طفل ۱۵ ساله را (جناب آقای شوشتری- دقت بفرمایید) یک طفل ۱۵ ساله را ۱۵ سال کامل هم ندارد گرفتهاند و توقیفش کردند به اتهام این که اوراقی پخش کرده روز اول ماه مه بنده عرض کردم در هیچ جای دنیا بچه ۱۵ ساله را حبس نمیکنند خوب توجه بفرمایید آقای فرماندار نظامی گفتند قانون ما غیر از قانون شمااست مگر ما چند تا قانون داریم؟ چند روز پیش یک وکیل دادگستری را، فرمانداری نظامی گرفت و توقیف کرد راجع به قضیه تخلیه خانهای، چه مربوط است این امر به فرمانداری نظامی؟ این جور مطالبت است که بنده حضور آقایان عرض کردم، البته قانون بسیار بسیار خوبی است که سارق شدیداً مجازات بشود، من خدا میداند از رئیس دولت خجالت میکشم که این قدر گرفتاری دارد و این قدر شب و روز کار میکند، معذلک این جزییات باید به عرض او برسد، معذلک من مزاحم شما و آقای وزیر جنگ نشدم، ولیکن بنده به عنوان یکنفر نماینده و یک نفر وکیل عدلیه بدنم میلرزد وقتی که فرماندار نظامی میگوید قانون ما غیر از قانون شما است، یعنی چه، مگر غیر از این مملکت مملکت دیگری هم داریم (دکتر عدل- قانون حکومت نظامی منظورشان بود) من هم همان قانون را میگویم، هر قانونی مقدس است از این جهت از آقایان تمنی میکنم بعد از یک فوریت که تصویب شد، اجازه بفرمایند که این قانون که صددرصد به صلاح است و وظیفه ما است که عرض و ناموس و مال مردم را حفظ کنیم برود به کمیسیون دقت کنیم و تطبیق کنیم با مقررات قانون مجازات عمومی و یک قانونی بیاوریم که واقعاً بدرد مردم بخورد و طوری نشود که بعد مجبور بشویم و بربخوریم به بعضی که بگوییم سلب فوریت بشود و از نمایندگان محترم استدعا میکنم برای این که این مطلب با دقت و به نفع مردم تمام شود برود به کمیسیون والا با اصل مطلب بنده موافقم بسیار کار صحیحی فرمودند و از کمیسیون هم هر چه زودتر برگردد و از فوریت دوم هم صرفنظر بشود.
رئیس- آقای قناتآبادی موافقید؟
قنات آبادی- خیر مخالفم.
فولادوند (معاون نخست وزیر)- بنده یک توضیحی داشتم.
رئیس- آقای وزیر جنگ.
وزیر جنگ- مطالبی که جناب آقای دکتر شاهکار فرمودند البته بنده نهایت جدیت را میکنم که به موقع اجرا بگذاریم، همین طور که فرمودند هر قانونی بسیار خوب و به صلاح جامعه تهیه میشود ولی تمام خوبی و بدی قانون بسته به طرز اجرای آن قانون است، به هر حال چون تشخیص داده شده است که به این وضعیت باید خاتمه داده شود و مردم در خانههای خودشان آسوده باشند دولت در صدد برآمد و این قانون را تدوین کرده است که تقاضای تصویب دو فوریتش را دارد، ولی در ضمن این مذاکره اشارهای فرمودید به آنچه بین جنابعالی و سرتیپ بختیار فرماندار نظامی تهران گذشته است، بنده از این موقع باید استفاده کنم که چند کلمه به عرض مجلس محترم برسانم، بنده اطمینان دارم که مقصود سرتیپ بختیار همان بوده است که اشارهای به حکومت نظامی کرده باشد و مسلماً قانون ما وجود ندارد (صحیح است) ولی بنده از این توضیح این استفاده را میکنم که خدمت آقایان محترم یادآور شوم که سرتیپ بختیار و همکاران او و سربازان و افسران که آنها برادران شما هستند و مورد احترام شما هستند (صحیح است) چند ماه متوالی است که شب و روز نخوابیدهاند (صحیح است) اگر یک کلمه سرتیپ بختیار بدون اراده و برخلاف آنچه که میل شما بوده است، گفته است، که بنده اطمینان دارم که یک همچو حرفی نزده است، بنده معذرت میخواهم (احسنت) ولی استدعا میکنم که توجه بفرمایید که شما و من هر دو نسبتاً راحت زندگی میکنیم و این سربازها که همان برادران شما هستند از رود ارس تا بلوچستان زیر سرما و زیر گرما با شکم گرسنه با وضعیت نامطلوب خانواده ایستاده است و وظیفه مقدس خودش را نسبت به میهن و شاهنشاه و ملت انجام میدهد (احسنت).
بهبهانی- نظامیها مورد احترام ما هستند.
یک نفر از نمایندگان- سرتیپ بختیار مرد شریفی است.
فولادوند- بنده یک توضیحی میخواستم بدهم.
رئیس- آقای نقابت موافقید؟
نقابت- با فوریت مخالفم.
رئیس- مخالف آقای دکتر شاهکار بودند، آقای بهادری موافقید (گفته شد- نیستند) آقای حشمتی موافقید بفرمایید.
فولادوند- جناب رئیس یک توضیح مختصری میخواستم بدهم.
حشمتی- آقایان همه توجه دارند که قانون برای مصلحت کشور باید باشد هر قانوی که نتواند منظور کلی را انجام بدهد طبیعتاً باید آن قانون عوض شود (شوشتری- و تجدید شود) بنده در این چند سال اخیر افتخار مأموریتهائی داشتم و این که جناب آقای دکتر شاهکار فرمودند که تنها تقصیر متوجه مجریان است، بنده میخواهم عرض کنم که غیر این است و در بعضی موارد قوانین ما برای انجام این مقصود کافی نیست، در قسمتهای شمالی جناب آقای مسعودی که کاملاً وارد هستند میدانند که مردم تما اموال خودشان را رها میکنند در جنگها، مثل گاو و گوسفند و غیره و این را هم من عرض کنم که در دنیا نظیر ندارد که این قدر مردم به هم اعتماد داشته باشند، بنده غالباً میشنیدم که در فنلاند شیر فروش میآید شیر میدهد، پولش را هم میگذارند آنجا، ولی این قضیه را در قسمتهای شمالی ایران بنده دیدهام و در دنیا سابقه ندارد، ولی متأسفانه بعضی گاودزدها هستند اینها میآیند گاوها را میدزدند، مأمورین انتظامی زحمت میکشند، آنها را میگیرند، قضات که واقعاً اکثرشان مردمان نیکی هستند آنها را میگیرند، ولی یک نفر اکثر اوقات آنهایی که تحریک میکنند، اعمال نفوذ میکنند، چون در آنجاها به این ترتیب اعمال دشمنی میکنند یک متنفذی دو نفر دزد را وادار میکند میرود گاو دیگری را میدزدد و بعد خودش میرود ده هزار تومان، بیست هزارتومان ضمانت میدهد و آن قاضی مجبور است به حکم قانون آن را مرخص کند. باز آن آقا پول میدهد که دو مرتبه دزدی کند این قوانین باید عوض شود و این قدر هم نباید طول و تفصیل بدهیم برای حفظ حیثیت و شرف مردم و ناموس مردم اجازه بفرمایید در یک مملکت اسلامی که زود تمام بشود.
صفایی- محرکین گاودزدها مازندرانی و گیلانی نیستند.
رئیس- آقای فولادوند.
فولادوند (معاون نخست وزیر)- پاسخ فرمایشات جناب آقای دکتر شاهکار را جناب آقای وزیر جنگ فرمودند، ولی خواستم عرض کنم این که فرمودند که طفل کمتر از ۱۵ سال را توقیف نمیکنند خواستم عرض کنم که در عدلیه طفل کوچکتر از ۱۵ سال توقیف میشود ولی محکوم نمیشود والا برای رسیدگی به جرم او باید توقیف شود، ولی محکوم نمیشود.
دکتر شاهکار- نه به استناد ماده پنج.
رئیس- رأی گرفته میشود به فوریت دوم، آقایانی که با فوریت دوم موافقند قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد، برای طبع و توزیع فرستاده میشود.
۱۱- طرح و تصویب تمدید حکومت نظامی در هشت نقطه خوزستان به مدت سه ماه
رئیس- لایحه تمدید حکومت نظامی خوزستان مطرح است، قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد.)
ریاست محترم مجلس شورای ملی.
نظر به این که وضع حساس مناطق نفت خیز خوزستان لزوم برقراری مقررات فرمانداری نظامی را در آن حدود ایجاب مینماید، لذا ماده واحده ذیل تقدیم و تقاضای تصویب آن را دارد.
ماده واحده- به دولت اجازه داده میشود مقررات فرمانداری نظامی را در هشت نقطه از منطقه خوزستان به شرح زیر- آبادان، گچساران، لآلی، بندر معشور، آغاجاری، خرمشهر، مسجد سلیمان، هفتگل از تاریخ ساعت ۵ صبح ۶/۲/۳۳ برای مدت سه ماه تا تاریخ ۵ صبح روز ۶/۵/۳۳ برقرار نماید.
نخست وزیر- سپهبد زاهدی- وزیر دفاع ملی- سرلشگر هدایت
میراشرافی- وزیر جنگ نه وزیر دفاع ملی.
رئیس- آقای سعید مهدوی مخالف ثبت نام کردهاید، بفرمایید.
مهدوی- بنده با حکومت نظامی اصولا مخالف نیستم بلکه راجع به حکومت نظامی البته دولتهای وقت تشخیصهایی میدهند و یک موجباتی فراهم میشود که باید حکومت نظامی اعلام شود ولی دیشب بنده مطلبی دیدم در روزنامه کیهان یا پست تهران خواستم به عرض آقایان برسانم، اصولاً آقا در قوانین حکومت نظامی یک ماده پنجی هست که این ماده پنج هیچ ضامن اجرا ندارد، در یک شهرستانی که حکومت نظامی ایجاد میکنیم دیگر هیچ به فکر این نیستیم که این حکومت نظامی به دست چه اشخاصی اجرا میشود، در همین شهر تهران همه آقایان شاهد هستند که ماده ۵ شامل اشخاصی میشود و یک اشخاصی را ۲۴ ساعت، دو روز، سه روز، چند روز توقیف میکنند بدون این که بعد معلوم شود که چه تقصیری داشتهاند به هر حال به این ماده پنج هیچ گونه تأمین برای مردم نمیتوانیم قائل شویم، به دست اشخاص نامناسب که افتاد از این قانون همه جور سوءاستفاده میشود، اما دراین خبر اطلاعات یا کیهان که من دیدم دیشب در این مبارزه با قاچاق که شروع شده است در خوزستان و بسیار کار خوبی هم هست و باید همیشه این جور باشد، به عقیده بنده ما قوانین زیادی داریم برای تعقیب قاچاقچی، برای تعقیب مأمورین خاطی و رؤسای ادارات، کارمندان دولت و تصور نمیکنم که قانونی نباشد که ما آنها را نتوانیم تعقیب کنیم در آنجا این طور شده است که آن اشخاص را که از کار
برکنار شدهاند و توقیف شدهاند به تهارن آوردهاند، تازه در تهران مشمول حکومت نظامی و ماده پنج این قانون میشوند و توقیف میشوند. بنده عرض میکنم که اگر در آن شهرستان حکومت نظامی است بهتر این است که ماده پنج همان جا شاملشان بشود و توقیف بشوند و اگر حکومت نظامی نیست یک نفر را از دویست فرسخی نمیشود آورد و او را توقیف کرد و اگر ما روی این اصل قائل شویم و بشود این کار را کرد، حکومت نظامی تهران کافی است و اگر خدای نخواسته دولت سوءاستفاده چی هم باشد در خراسان یک کسی با یک کسی غرضی داشته باشد او را احضار میکنند اینجا و مشمول ماده پنج میکنند این را یک توضیحی بفرمایید چون یک تفسیری لازم دارد.
رئیس- آقای نقابت موافقید؟ جواب بنده را بدهید چون اگر موافق نباشید باید جز مخالفین اسم آقا باشد.
نقابت- موافقم، محضر آقایان محترم به قدری شریف است که هیچ کس حق ندارد اگر مخالف است بگوید موافقم و اگر موافق است بگوید مخالفم (صحیح است) کسی که میگوید مخالفم و میآید در موافقت صحبت میکند این صحیح نیست حق دیگری را ضایع میکند (صحیح است) و منطقی نیست این نکته را من مکرر تذکر دادهام استدلال را از بین میبرد در بسیاری از پیشنهادات است که یک موافق و یک مخالف باید صحبت بکنند دو تا نمیشود آن وقت یک نفر به نام مخالف میآید مطالبی میفرماید بعد هم میگوید موافقم، آن مخالف با منطقش جا میماند مثل لایحه قبلی، چون ما نمیگوییم که جلوی کسی را بگیرید، ولی میگوییم دولت فعلی و مجلس فعلی دارای یک متانت کاملی است باید با کمال آرامش وجدان نسبت به مسائل رسدیگی شود و کمیسیونها نظر بدهند قوانین را با مقررات قبلی و بعدی وفق بدهند به عجله یک مسائل را نگذرانند، هیچ تردیدی هم ندارد اما راجع به حکومت نظامی خوزستان بدیهی است هنوز متأسفانه وضعیت مناطق نفت خیز ایجاب میکنند که حکومت نظامی باقی باشد، نه تنها برای حفظ دستگاه و کارخانهجات و ماشینها، بلکه برای این که مقررات حکومت سیویل هنوز در مناطق نفت خیز به اطلاع و استحضار مردم نرسیده، این مناطقی که اسم برده شد لآلی، مسجد سلیمان، آبادان، آغاجاری، خرمشهر و توابع آنها یک مناطقی است که هنوز از فرهنگ محرومند، هنوز مدرسه نیست. ما یک عوارض وضع کردیم، هشت سال است خرواری هشت ریال از خرمای خوزستان بگیرند صرف ساختمان فرهنگی بکنند، لایحه متکی باختیارات، دولت سابق نام تشویق صادرات گفت که از صادرات چیزی نگیرند این حرف ایجاد این توهم را کرد که این خرواری هشت ریال که در حقیقت مبلغ ناچیزی است و تمام مردم خوزستان به میل و اراده خود مایل بودند این پول را بدهند و هفت، هشت مدرسه هم ساخته شد و تا زیر سقف هم رفت و برای هر مدرسه ۷۰ و ۸۰ هزار تومان هم خرج شد، حالا این عوارض را وصول نمیکنند و آن مدارس نیمه تمام مانده ما به تمام آقایان وزرا عریضه نوشتهایم واین موضوع را تذکر دادهایم آنها را متوجه این مسائل کردهام که توجه کنند، این حکومت نظامی و مقرراتش وارد بحث نمیشوم، اساساً یک حالت استثنایی است در هر مملکتی به طور موقت یک هفته یا یک ماه، دو روز، ۲۴ ساعت حکومت نظامی میشود، النهایه در کشور ما از لحاظ دور افتاده بودن نقاط و از لحاظ این که تبلیغات و تهیج احساسات متکی به یک مبانی غیر صحیحی به قدری شایع و نافذ است که یک قسمتی از مردم اساساً در حال غلیان هستند، مردم خود باید رعایت احترام قانون را بکنند. مردم باید بدانند که سرقت بد است، مزاحمت بد است، راهزنی بد است و قوانینی هست که آنها را تعقیب میکند و دستگاه و مقررات حکومت سیویل ما باید طوری باشد که به سرعت امور جزایی را تعقیب کند و به نتیجه برسد و مردم تصور نکنند که یک مقرراتی در مملکت نیست ولی متأسفانه حکومت سیویل و دستگاه و قوانین و تشکیلات دادگستری به خصوص در آن مناطق به قدری ضعیف است که میشود گفت صفر، چهارده هزار پرونده در دادگستری آبادان معطل است هم جزایی و هم حقوقی به آقای وزیر عدلیه عرض کردیم فکری بکنید به ما جواب دادند که این قضات کبوتر حرمند با لایحه اصلاحی هیچ کاری نمیشود کرد، من شنیدم در یکی از ولایات آذربایجان یک قاضی دادستانی و یک قاضی دادگستری یعنی قاضی نشسته و ایستاده هر دو را مردم بیرون کردند (زنگ رئیس).
رئیس- آقا در موضوع لایحه صحبت کنید.
نقابت- بنده هیچ وقت خارج از موضوع صحبت نمیکنم.
رئیس- همین خارج از موضوع است.
نقابت- منطق بنده بر این است که حکومت ملی و سیویل ضعیف است و احتیاج به حکومت نظامی داریم و برای این کار دارم اقامه دلیل میکنم به بندهای که محصل قدیمی این دبستان هستم تذکر نفرمایید.
رئیس- من تذکر میدهم و اخطار هم خواهم کرد و آییننامه برایتان خوانده میشود که هیچ موضوعی را نمیشود با چیز دیگری مختلط کرد.
نقابت- این قدرت ناشی از قانونی است که به آقا داده شده است و امیدورام که اجرا بفرمایید علی ایحال این مردم آنها را بیرون کردند چرا؟ برای این که گفتند اینها متکی به عناصر اخلالگری هستند، از ستاد ارتش به دادگستری نوشتند دادگستری نوشت که چرا اینها را بیرون کردند، ستاد جواب موجهی داد نوشت مردم بیرون کردند، دادگستری نوشت که ما قانونی نداریم که اینها را از آنجا بخواهیم و تغییر بدهیم ستاد نوشت
رئیس- ماده ۸۶ قرائت میشود توجه بفرمایید.
(به شرح ذیل خوانده شد.)
ماده ۸۶- ناطق نباید از موضوع مباحثه خارج شود، در صورتی که از موضوع خارج شود، رئیس او را متذکر میسازد و اگر بخواهد توضیحاتی بدهد که از موضوع خارج نشده است یا آن که خروج او از موضوع دلایلی داشته است اجازه داده نخواهد شد.
رئیس- صحبتتان را تمام بفرمایید در موضوع که رأی بگیریم.
نقابت- دادگستری نوشت که چرا بیرونشان کردند ستاد نوشت مردم بیرون کردند و ما قانونی نداریم بگردید توی قوانین ببینید چیزی هست که ما همه مردم شهر را بیرون بکنیم و یک قاضی شما را آنجا بگذاریم واقعاً یک جواب موجهی است و حقیقت هم بود بالاخره وزارت دادگستری باید کاری بکند که دستگاه قضایی حیثیت خودش را به دست بیاورد یعنی اشخاصی که سهلانگاری در ایفای وظیفه میکنند اشخاصی که از این مسئولیت سوءاستفاده میکنند آنها را در موقع خود بتواند رسیدگی کند و تنبیه کند به این جهت چون در مناطق خوزستان ما تشکیلات قضاییمان ضعیف است در آن مناطق تحریکات و تبلیغات بسیار شده است و به مناسبت این که ما در آن مناطق ثروت ملی مهمی که داریم بایستی حفظ بکنیم (صحیح است) بنده با حکومت نظامی خوزستان موافقم، ولی استدعای بنده از دولت این است که موجباتی فراهم بشود که در ظرف این مدت که باقی هست در تقویت دستگاه سیویل و برداشتن دستگاه نظامی که یک حالت فوقالعاده است، کوشش کنیم و توفیق حاصل کنیم.
رئیس- چون دیگر کسی اجازه صحبت نخواسته رأی میگیریم به لایحه دولت راجع به حکومت نظامی خوزستان، آقایانی که موافقند قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد.
۱۲- تعیین موقع و دستور جلسه بعد، ختم جلسه
رئیس- جلسه را ختم میکنیم، جلسه آینده روز سهشنبه دستور دنباله لوایح حکومت نظامی. (یک ساعت بعد از ظهر مجلس ختم شد.)
رئیس مجلس شورای ملی- رضا حکمت