مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۶ اردیبهشت ۱۲۸۹ نشست ۹۳

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری دوم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری دوم

درگاه انقلاب مشروطه
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری دوم


مجلس شورای ملی ۲۶ اردیبهشت ۱۲۸۹ نشست ۹۳

مجلس شورای ملی ۲۶ اردیبهشت ۱۲۸۹ نشست ۹۳

جلسة ۹۳

صورت مشروح روز سه شنبه هفتم شهر جمادی الاولی ۱۳۲۸

مجلس دو ساعت و نیم قبل از غروب آفتاب در تحت ریاست آقای مستشار الدوله تشکیل شد صورت جلسه روز شنبه ۴ را آقای معاضد الملک قرائت کرد.

رئیس ـ راجع به صورت مجلس ملاحظه‌ای هست؟

دکتر علی خان ـ بنده می‌خواستم عرض کنم در صورتی که ساعت انعقاد در صورت مجلس معین شده این تأخیر از کیست علت آن از هیئت رئیسه است یا از غیر ایشان و تا به حال چندین مدتبه در این خصوص مذاکره شده و نتیجه‌ای نبخشیده است.

رئیس ـ از ساعت چهار به غروب مانده هیئت رئیسه حاضر است و متصل سئوال می‌شود که عده کافی است یا خیر میگویند از برای مذاکره هم کافی نیست و علاوه بر این که مجلس خیلی از اوقاتش تلف می‌شود در غالب کمیسیونها هم به واسطه غیبت اعضاء و حاضر نشدند در سر وقت آن طوری که باید در کمیسیون‌ها کار بگذرد نمی‌گذرد مخصوصا امروز رئیس کمیسیون بودجه شکایت داشت که از آن روزی که عده کمیسیون بودجه ۱۸ نفر شده است هیچ وقت عده برای اینکه اخذ رأی شود کافی نشده و صورت حاضر و غایب را هم به اداره مباشرت دادند گمان می‌کنم که آقایان باید یک قدری ملتفت باشند ما که اینجا آمده‌ایم جزء کار کردن وظیفه دیگری نداریم و باید آقایان بدانند که در سر وقت باید حاضر شوند.

حاجی آقا ـ بنده عرض می‌کنم اگر مجلس روزنامه رسمی داشت تمام این نواقص رفع می‌شد به جهت اینکه تمام اینها برای این است که صورت حاضر و غایب در یک روزنامه درج نمی‌شود.

رئیس ـ علاوه بر اینکه وقت ما کم است به شکایت اینکه چرا دیر میایند و سر وقت حاضر نمی‌شوند خوب است آقایان محترم وقت مجلس را تضییع ننمایند.

(تلگرافی از اردوی اردبیل به امضای مسیو یفرم خان و سردار بهادر قرائت شد.)

رئیس ـ این دفعه اول است که به حمدالله در ایران دیده می‌شود که یک اردوی نظامی بعد از چندین ماه خدمت کرده‌اند و ماموریتهای خیلی عمده را به سهولتهای خیلی حیرت انگیز انجام داده و راپورت خدمات خود را مفصلا به این خوبی نوشته و به مراکز امور فرستاده‌اند البته همگی از این اقدامات و خدمات این اردو تشکر خواهیم کرد و علاوه بر امتنانات و تشکرات سابق که از خدمات آنها شده است البته مجلس هم به آینده موافقت خواهد کرد که امتنانات خودمان را اخیرا به سرداران اردو مخابره نمائیم.(گفتند صحیح است.)

معاون وزارت پست و تلگراف ـ مسئله‌ای که در خصوص مسیو ارنست نیو مذاکره شده بود و کاغذی هم در این باب از وزارت پست و تلگراف عرض شد که تقاضا کرده بودند امروز آن قرار نامه خوانده شود و از مجلس بگذرد که تکلیف او معین شود و پس فردا قرار نامه به او داده شود.

اسدالله میرزا ـ پریروز در مجلس قدری مذاکره شد و چند امر مهم پیش آمده بود که یکی از آن جمله مسئله امر نان بود که موجب تشویش و تزلزل خاطر عامه شده بود و یکی هم مسئله عدلیه بود که بعضی شکایتها به حضرت اقدس آقای نایب السلطنه و سایر اولیای امور رسیده بود در این که ترتیب عدلیه منظم نیست و بعضی‌ها هم از روسای اداره اجرا شکایت داشته بودند و یکی هم در باب انتشاراتی بود که در این شهر داده بودند و به عقیده بنده این مسئله از تمام آنها بیشتر است مثلاً انتشارات داده بودند که مجلس عوارضات وضع می‌کند و مالیاتها خواهد گرفت حتی اینکه از زنهای شما هم عوارضات می‌گیرند و طوری اذهان مردم را مشوش کرده بودند که خیال می‌کردند این وکلائی که آمده‌اند و اینجا نشسته‌اند واقعا دشمن آنها هستند در صورتی که این طور نیست وکلا هیچ مقصودی ندارند جزء خیر خواهی عموم و ترفیه حال آنها این بود که پریروز بنابراین که از وظایف مجلس شورای ملی نظارت در امور اجرائیه و مراقبت آسایش عامه است مجلس تصویب کرد که یک هیئت ۱۲ نفری به طور فوق العاده برای اطلاع این امور از آقایان نمایندگان انتخاب شدند و چون آقای رئیس به بنده فرموده‌اند که یک راپورت مختصری از اقدامات آن هیئت ۱۲ نفری به عرض نمایندگان برسانم این است که مزاحم می‌شوم پریروز که آن هیئت را انتخاب کردند بعد از انی که جمع شدند و هئیت رئیسه خود را انتخاب نموند ابتدا چند شعبه انتخاب کردند یک شعبه مخصوص نان که بروند رسیدگی کنند و ببینند گندم به قدر لزوم خریده شده است یا خیر و از تقلباتی که در آن خصوص می‌شود جلوگیری نمایند آن هیئت آقای معاضد السلطنه آقای میرزا نوبری و آقای منتصر السلطان و سلیمان میرزا بودند و از آن سعات که معین شدند با کمال فعالیت مشغول اقدامات گردیده و به حمدالله امر نان دیروز و امروز خیلی خوب شده است و امیداوارم تا سر خرمن همین طور پیش برود و بعد از انی که این هیئت در مقام این برامدند که ببینند گندم به قدر لزوم تهیه شده است یا خیر معلوم شده است وزارت داخله از آن حرصی که داشتند که گندم از همه جا بخواهند تلگرافات عدیده به نقاط مختلفه مخابره نموده و گندم زیادتر از ماخذ خریداری شده و بنده تصدیق می‌کنم آن هیئت را که اگر در این باب که یک ضرری از این راه متوجه دولت بشود برای این است که امر نان اصلاح شود و سباب رفاهیت اهالی فراهم بیاید و یک شعبه پنج نفری انتخاب شد برای رسیدگی به شکایاتی که راجع به عدلیه رسیده بود و آن هیئت آقای شیخ اسمعیل هشترودی و آقای آقا شیخ ابراهیم زنجانی و آقای ذکاءالملک و آقای کاشف و بنده بودیم و این پنج نفر پریروز رفتند به وزارت عدلیه و با حضور وزیر عدلیه قدری مذاکرات کردند اولاً اهمیت این مسئله بر احدی پوشیده نیست و به جهت زیادتی شکایات آقای نایب السلطنه هم فرمودند که باید رسیدگی در این مسائل بشود و مجلس هم تصویب کردند از برای اینکه در این موقع مهم تمام اجزای عدلیه متهم نشوند زیرا بعضی اشخاص هستند که میایند اظهار شکایت می‌کنند در صورتی که با تمام اعضای عدلیه بد هستند و این ممکن است که اسباب اتهام عموم اجزا بشود و آنها هم شاید استدعاشان این است که رسیدگی شود و اگر اشخاص هستند که باید مجازات بشوند آن اشخاص معلوم شده سایرین از اتهام بیرون بیایند این بود که آن هیئت پنج نفری اهمیت این مسئله را در نظر گرفته و با وزیر عدلیه مذاکره کرده صلاح در این دیدند که به عده این پنج نفر افزوده شود چون بعضی شکایتهای دیگر هست بعضیها از امور اداره‌های عدلیه و بعضی‌ها راجع به امور اثاثیه عدلیه است و یک محل مخصوص هم برای این کار معین شده و در کمیسیون مذاکره شد که اگر مجلس تصویب نماید هفت نفر بر این پنج نفر افزوده شود که دوازده نفر شوند و با تصویب مجلس و اجازه آقای نایب السلطنه بروند بنشینند و اعلان کنند که این هیئت از طرف مجلس شورای ملی که مرکز امور است معین شده‌اند که رسیدگی به شکایات راجع به عدلیه بنمایند و مقصدی جزء ترفیه حال عامه ندارند و یک همچو هیئتی نشسته‌اند و حاضرند برای رسیدگی به شکایات و بعد از تحقیق اگر واقعا معلوم شد که این شکایات اصلی دارد و عیبی در اساس عدلیه است راپورت آن را به مجلس بدهند تا بعد از آن مجس یک ترتیبی را معین کند که در آن مواد محاکمه کرده مقصرین را معلوم و به مجازات برسانند این است که از مجلس تقاضا می‌شود که آن هفت نفر را اگر بشود به این عده بیفزایند که بروند در نقطه معین که برای این مسئله معین شده بنشینند و رسیدگی نمایند ولی در این مسئله یک شرطی ملحوظ است و آن این است که وزراء کمال همکاری را بنمایند که دیگر بعضی انتشارات و صحبتها خارج نشود و قوه مجریه مکلف باشد که اگر در کوچه‌ها از این باب صحبتی شود به آنها بگویند که محلی برای رسیدگی اینکار معین شده است و اگر دلیلی در دست دارید بروید در این محضری که از طرف دولت و ملت معین شده است اظهار شکایت کنید و آنها رسیدگی خواهند نمود حالا اگر صلاح است این عده که تقاضا شد انتخاب شود که بر آن هیئت افزوده شده بروند مشغول شوند و آن هیئتی که برای نان منتخب شده‌اند اگر راپورت مفصل آن را بخواهید یکی از آن چهار نفر حاضرند که اقدامات خودشان را مفصلا اظهار بدارند تا خاطر آقایان نمایندگان مسبوق باشد.

معاضدالسلطنه ـ در مسئله گندم و اصلاح امر نان و ترتیب رفتن به وزارت داخله و تحقیقات آن را یک مختصری اسدالله میرزا فرمودند ولی لازم است یک قدری مفصل تر عرض شود که تقلباتی که از راه می‌شود معلوم شود و این هیئت هم مشغول اقدامات و جلوگیری هستند که به زودی دفع این تقلبات بشود اولاً گندم به اندازه‌ای که برای این شهر لازم است تا سر خرمن حساب شد چون بیست روز دیگر جو به دست می‌آید و یک ماه دیگر گندم به دست می‌آید پانزده هزار خروار گندم لازم دارند در صورتی که متجاوز از چهل هزار خروار گندم چه از عراق و چه از ساوه و چه از زنجان خریداری شده و یک قسمتی از آن آمده بقیه هم وارد می‌شود و تا سر خرمن به خوبی کفایت خواهد کرد ولی چیزی که هست این است بعد از انی که رسیدگی شد معلوم شد که تقسیم گندم هیچ ترتیب صحیحی نداشته است مثلاً روزی چهل بار گندم یا پنجاه بار گندم وارد می‌شد و هیچ معلوم نمی‌شد که به کجا می‌رود هر کس رفیق داشته است به او میداده است و باز که تحقیق کردیم معلو شده آنچه را که از دروازه بیرون می‌بردند عین آن را بر نمیگرداندند همین طور میرفته است و آنها در خارج به اشخاص می‌دادند و به مصرف صحیح نمیرسیده است حالا قرار شده که روزی دو خروار به سفارت روس در زرگنده و روزی دو خروار برای سفارت انگلیس در قلهک روزی دو خروار برای تجریش روزی شش خروار برای حضرت عبدالعظیم و بعد یک قراری هم داده شده است که جلوی آن تقلبات گرفته شود و فردا نتیجه آن اینجا مذاکره خواهد شد که به کلی جلوگیری شود از تقلباتی که شده و دیگر مردم به عسرت نیفتند و یک مسئله دیگر که خیلی اهمیت دارد اگر چه خارج از موضوع است ولی لازم است عرض کنم و آن این است که در میان مردم بعضی انتشارات شیوع دارد که ما بین وکلا یک اتفاق تامی نیست بنده می‌خواستم این مسئله را اینجا مذاکره کنم که در امور سیاسی و پلتیکی و کارهای عمده مملکت و راجع به استقلال مملکت است هیچ معاندت و نقاری بین وکلا نیست و تمام آنها یک رأی و متفق هستند و عیز از یک نفر نیستند و باید این مسئله تصریح شود که مردم بدانند ابدا این طور اختلاف بین وکلا نیست و آنهائی که می‌خواهند این مسئله را وسیله اغتشاش مملکت و نیل مقصود خود قرار بدهند به کلی بدانند که وکلا در تمام مواقع که حضر شده‌اند برای خدمات ملیه در حفظ خاک و آب مملکت خودشان هیچ اختلاف نخواهند داشت مثل این است که به منزله یک نفر باشند و عموما به یک کلمه واحده متفق خواهند بود.

رئیس ـ این تقاضا افزودند هفت نفر دیگر بر ۱۲ نفر که تقاض شد اگر مجلس تصویب می‌نمایند باشد برای آخر جلسه.

آقا شیخ ابراهیم زنجانی ـ بنده عرض می‌کنم که خیلی لازم است برای اینکه کار خیلی زیاد است و اعضاء هم زیاد لازم دارند و باید دو شعبه شود تا اینکه به کارها برسند.

رئیس ـ روز اول هم گفته شد که این ۱۲ نفر را انتخاب می‌کنیم و بعد از هر قدر لازم شد ثانیاً بر اینها افزوده می‌شود.

شیخ اسمعیل هشترودی ـ این ۷ نفر بعد از این که انتخاب شدند داخل آن کمیسیون خواهند شد و بعد در آنجا تقسیم می‌شود.

رئیس ـ معلوم است همین قسم خواهد شد حالا رأی می‌گریم در اینکه ببینیم مجلس تصویب می‌کند ۷ نفر به ۱۲ نفر افزوده شود یا خیر.

رئیس ـ رأی می‌گیریم در اینکه ۶ نفر بر عده اعضاء کمیسیون افزوده شود کسانی که تصویب می‌کنند قیام نمایند.(اغلب قیام نموند و با اکثریت تصویب شد.)

رئیس ـ با اکثریت تصویب شد در آخر جلسه انتخاب می‌شود چون آقای وزیر علوم برای جلسه وزراء تشریف خواهند برد این است که مذاکره در امتیاز نامه صابون سازی را مقدم می‌داریم.(راپورت قرائت شد.)

رئیس ـ شور در کلیات است در خصوص کلیات هر کس مخالف است اظهار نماید.

حاجی آقا ـ این مسئله امتیاز تقریبا حالا سه مرتبه است که شور در آن شده است و نتیجه گرفته نشده و بیش از آن قدری که لزوم بوده مذاکرات شده است و به واسطه این که وزیر فوائد عامه تشریف نداشتند و گمان می‌کنم که امروز هم به همان اندازه مذاکره بشود بنده هم لازم دانستم عرایض سابق خود را در حضور وزیر فوائد عامه تکرار کنم که مستحضر شوند و اگر چیزی نظرشان می‌رسد بفرمایند بنده امتیاز انحصار یک مطلبی را که راجع به تجارت و صنعت است به شخص خاصی در یک مملکتی که آزادی تجارت برای همه باشد خاصه در اصل مشروطیت که باید تمام مردم در تمتع از این آب و خاک و استفاده از سرمایه خودشان امیدوار باشند خصوصا با وضع امروزی که تمام بر خلاف دوره قبل امیدها دارند که سرمایه خودشان را به کار بیندازند و از سرمایه خودشان استفاده نمایند موافق صلاح امروزه مملکت نمیدانم انحصار یعنی کسانی که از راه می‌توانند فایده ببرند و سرمایه خود را به کار بیندازند ممنوع هستند از اینکه در آن صنعتی که به یک شخص منحصر است اقدام نمایند و این بدیهی است که اصولا منافی آزادی و تجارت و امروز یک ورقه از طرف صاحب این امتیاز به عنوان رفع اشتباه نوشته به وکلا داده شده است و بعد داخل در این مذاکده شده است که وکلا مقصود مرا ملتفت نشده‌اند و رأی ایشان اشتباه شده است بنده عرض می‌کنم ابدا بر وکلا اشتباه نشده است آنهائی که مخالف با این امتیازند اصلا با اساس انحصار مخالف اند و انحصار یک صنعتی و تجارتی را به یک نفر مخالف اصول آزادی تجارت می‌دانستند اختصاص به این فقره ندارد اما یک چیزی که خودش در آخر این لایحه نوشته است و بعضی از آقایان هم می‌فرمایند به جهت تشویق و ترغیب اینکه مردم می‌توانند سرمایه خودشان را در این راه به کار بیندازند باید ما یک انحصاری به ایشان بدهیم تا یک کسی دیگر اقدام نکند و اسباب شکست تجارت و تلف شدند سرمایه او بشود بنده عرض می‌کنم این هیچ منطقی نیست که یک نفری که صاحب سرمایه است و می‌خواهد به اندازه سرمایه خودش فایده ببرد ممنوع باشد شخصی که این امتیاز را می‌خواهد پیش خودش فرض کرده است که از پول خودش صدی بیست فایده برد در صورتی که دیگری هم ممکن است به همین ملاحظه از سرمایه خودش به صدی هیجده قانع باشد و این رقابت اسباب ترقی تجارت می‌شود اما اگر فایده نداشت برای دیگری یعنی آن دومی که می‌خواهد کارخانه بیاورد بداند که سرمایه او به هدر می‌رود البته خودش اقدام نمی‌کند مکرر عرض کدرم که ما بیشتر از صاحب مال نباید دلسوزی نمائیم بنده بعد از که این کارخانه صابون سازی در اینجا دایر شد بدیهی است صرفه خودم را ملاحظه می‌کنم آن وقت اگر منفعت دارد اقدام می‌کنم که یک کارخانه دیگر وارد کنم و اگر بدانم صرفه ندارد ابدا راه نمی‌اندازم یک چیزی است که اگر برای یک منفعتی یک صاحب سرمایه یک امتیاز را بخواهد در صورتی که ممکن است سرمایه خود را در کار دیگر به کار بیندازد و بیش از این منفعت ببرد ممکن نیست سرمایه اش در کاری صرف کند که احتمال ضرر داشته باشد مفید نیست و چنین کاری نخواهد کرد این است که نمی‌خواهد راضی به این کار شود اول ملاحظه نفع خود را می‌کند آن وقت اقدام می‌نماید گفته شد این مطلب تا به حال در ایران رایج نبوده است حالا این صاحب امتیاز می‌خواهد با مخارج زیاد این کارخانه را دایر کند و به مجرد اینکه یک کس دیگر فردا این کار بکند البته او را ورشکست می‌کند بنده عرض می‌کنم مسئله صابون سازی یک چیزی نیست که علمیت فوق العاده لازم داشته باشد که یک چیزی را که یک کسی ا ورده و سایرین هم یاد گرفته بیاورند خیر این طور نیست این کارخانه اهمیتی ندارد و سابق هم اگر نمی‌آوردند برای آن بود که تامین نداشتند و اگر هم سرمایه می‌داشتند نمی‌توانستند بیاورند لکن امروز روزی است که ما باید تشویق کنیم و اطمینان بدهیم و اگر کسی مبنای تشویق را نقطه نظر خودش قرار بدهد میداند که مبنای تشویق و اطمینان همان ندادن انحصار است و در سایر ممالک رسم است که هر کس که می‌خواهد به صنعتی اقدام کند باید از دولت استبذان کند نه اینکه انحصار به او داده شود و استیذان هم این است که دولت می‌تواند به او اطمینان بدهد که اگر یک کسی بر خلاف یک میزانی می‌خواهد در مقام خسران براید از او جلوگیری خواهد کرد و اگر یک نفر خارجی بخواهد اسباب دیگری بیاورد به فایده قلیلی قناعت کند و در زمینه‌ای که ضرر او باشد دولت نخواهد به او اجازه داد اما امتیاز یک صنعتی را نمی‌شود انحصار به یک کسی داد خصوصا در صورتی که عنوان مملکت مشروطه است و تمام مردم و افراد این آب و خاک درصدد بردن منفعت از این مملکت و استفاده از سرمایه خودشان هستند در این صورت هیچ نمی‌شود انحصار را تصویب کرد و من مخالف با آزادی تجارت و مشروطیت میدانم.

وزیر فوائد عامه ـ عرض شود بنده اولاً یک مطلب اساسی را می‌خواهم اینجا عرض کنم و آن این است که وقتی ما به عمارت پارلمانهای خارجه برویم می‌بینیم هر یک از آنها دارای یک کتابخانه ده هزار جلدی است و وکلای ملت روزی چند ساعت در آن کتابخانه مطالعه کتب معاشی ملت را می‌کنند خصوصا در اموری که میدانند مطرح مذاکره می‌شود و می‌روند آنها را می‌خوانند و به دقت ملاحظه می‌کنند که این امور در دنیا چه طور دایر شده است مثلاً می‌بینند دولت آلمان در یک امری آن طوری که الان رفتار می‌کند یکصدر سال پیش از این هم همین طور کار میکرده است یا خیر می‌بینیم این طور نیست ترویج تجارت و صناعت به منزله یک تخمی است که شما در یک زمینی بکاید روز اولی که از خاک بیرون می‌آید مثل چنار صد ساله نیست آن را می‌توانید تکیه گاه قرار دهید و طناب ببندید و چادر را به او وصل کنید ولی چنار یک روزه را نمی‌توان این معاملات را با او کرد به محض اینکه اندک صدمه به او رسید به کلی فانی می‌شود پس این ترویج که در مملکت از امور اساسی است محافظت می‌خواهد امروزه می‌خواهیم ببینیم دول خارجه چه قسم محافظت می‌کنند بنده عرض می‌کنم از چندین راه محافظت می‌کنند یکی اینکه یک گمرکی بر روی متاع خارجه می‌گذارند که آن متاع خارجه نتواند داخل مملکت شوند و وقتی به مملکت روسیه برویم همچنین در همه جا همین طور می‌بینیم که از امتعه خارجه از هر صدی صد تومان یک تومان گمرک می‌گیرند از برای این است که اهل مملکت بتوانند با قوت قلب احداث کارخانجات و ترویج صنایع بکنند و حاجت مملکت خود را از امتعه خارجه رفع نمایند از برای ما که این را مسدود است برای اینکه نمی‌توانیم گمرکی بگذاریم که امتعه خارجه وارد نشود و یکی دیگر اینکه در تمام ممالک هنوز دایر است که یک چیزی دولت جایزه می‌دهند به صاحبان کارخانه که مثلاً قند به عمل بیاورند و امروز دولت روس یک کشتی راه انداخته که هر سه ماه یک دفعه به خلیج فارس می‌آید و و از بندر بوشهر تا مسکو تمام کرایه را متحمل می‌شود برای اینکه آن متاع بیاید اینجا و حالا بعضی از آقایان می‌فرمایند که تجارت آزاد است بنده هم میدانم تجارت آزاد است ولی باید یک قدری هم ملاحظه پیشرفت امروز را کرد و در اروپا همه کس میدانند که پول تومانی یک شاهی بیشتر تنزیل ندارد و معهذا لازم میدانند که آن پول را محافظت نمانید و نگذارند دیگری ضرر کند و ما با تومانی یک عباسی یا پنج شاهی تنزیل لازم نمیدانیم فرضا هم بگوئیم که هر کس آزاد است که هر قسم کارخانه خواست دایر نماید ولی این طور نیست به جهت اینکه این مردم یک علم زیادی ندارند که وقتی دیدند یک کسی آمد کارخانه صابون سازی دایر کرد او هم بگوید چون او صابون سازی را دایر کرده آن هم برود یک کار دیگر بیاورد و می‌رود تقلید می‌کند یعنی می‌گوید چون این شخص صابون سازی را دایر کرده و مثلاً پنج تومان از آن فایده می‌برد من هم می‌روم همین کار می‌کنم و می‌رود یک کارخانه صابون سازی وارد می‌کند و بالاخره هر دو ضرر می‌کنند و در کارخانه هر دو بسته می‌شود به این جهت بنده اساساً عرض می‌کنم که یک نوع تشویقی از آنها باید کرد که بتوانند سرمایه خودشان را در این امور بگذارند والّا اگر بنا شود که دولت هیچ قسم مساعدتی به آنها نکند بنده عرض می‌کنم ابدا موفق نخواهیم شد که در این مملکت ترویج یک صنایعی را بنمائیم و رفع احتیاجات ما را بنماید.

شیخ ابراهیم ـ چون مکرر در این خصوص صحبت شده است بنده هم لازم میدانم عقیده خود را اظهار بدارم نظر بنده اینجا دو نقطه نظر است یکی آزادی است یعنی دست مردم را نباید گرفت صحیح است دست کسی را نمی‌شود گرفت کبریت فروش نکند دیگری بکنید یا آن که تو باید زراعت کنی و دیگری نکند نباید دست احدی را گفت در اسلام همچو چیزی نیست نقطه نظر دیگر این است چیزهائی که در این مملکت نیست باید بیاید و رفع احتیاج این مملکت از خارجه بشود مثلاً میدانیم یعنی حساب کرده‌ایم که سالی چه قدر برای کاغذ پول می‌دهیم حالا باید یک کاری کرد که اگر کسی خواست کارخانه کاغذ سازی دایر کند بتواند یعنی تامین داشته باشد و تشویق از او بشود یک وقتی گفتم کاغذ بسازند و تقریبا دسته دو ریال قیمت او می‌شد به دولت گفتم خوب است برای این کار کارخانه وارد شود گفت که هر دسته چهار عباسی کاغذ می‌خرم و هیچ لازم نیست دسته دو ریال پول بدهیم این بود که آن صنعت را محو کردم حالا اینکه میگویند تجارت آزاد است یعنی آزاد است تا یوم القیامه من هم می‌گویم آزاد است ولی این دو نقطه نظر در یک جا به هم می‌خورد و مثل اینکه یک کسی امتیاز کبریت فروشی را خواسته بود و این خیلی غلط بود که کبریتی را که دیگران می‌فروختند من تنها بفروشم و همچنین یک کسی امتیاز بلور سازی را خواسته بود و می‌خواست بلور فروشی کند نه بلور سازی تا این را دیدم که اگر با آن رفع احتیاج می‌شود باید به او انحصار داد این بود که گفتم اگر کمپانی می‌شوید و بلورسازی می‌کنید میشود با شما مساعدت کرد برای اینکه اگر واقعا بلور فروش باشد نمی‌شود امتیاز داد به جهت اینکه این دست بستن است نه دست باز کردن مثل این است که به جمعی بگوئید دستهای شما را ببندیم و باید دست این یک نفر باز باشد حالا در این مسئله اگر دیدیم واقعا این امتیاز را ندهیم این کار نخواهد شد آن وقت این دست بستن نیست دست باز کردن است و در واقع تمام دستها بسته بود و ما یک دست را باز کردیم چه عیب دارد که اگر بی امتیاز هم نخواهد شد امتیاز بدهیم یعنی میگوئیم این امتیاز را می‌دهیم برای اینکه اگر ندهیم این کار اداره نخواهد شد امتیاز بدهیم یعنی میگوئیم این امتیاز را می‌دهیم برای اینکه اگر ندهیم این کار اداره نخواهد شد و در حقیقت این امتیاز بر کشتش به این است چیزی نبود ما حادث کردیم و این اگر مصادف شد با آن نقطه نظر دیگر باید تحقیق کرد ببینیم کدام را باید اهم دانست و همچنین در این فقره هم باید تحقیق کرد اگر بدون امتیاز می‌روند صابون بسازند و رفع احتیاج می‌کنند خیلی خوب امتیاز دادید اما اگر منحصر به این باشد که اگر امتیاز را ندهیم معنیش این خواهد بود که ما هم یک دست را باز نکرده‌ایم و اگر منحصر به این شد حدوث این امر فائده این امر رواج این امر به امتیاز دادن پول دادن حمایت کردند باید امتیاز داد و باید به قدری که ممکن است دولت همراهی کند و مذاکره کردن هم ابدا فائده ندارد.

حاجی فاتح الملک ـ بنده توضیح می‌کنم که اگر بخواهیم این امتیاز را بدهیم دست باز را هم نمی‌بندیم برای اینکه در این ورقی که به عنوان(رفع اشتباه بزرگ)توزیع شده است مختصرا شرح می‌دهد که مراد از انحصار که این شخص می‌خواهد چیست این شخص می‌گوید من نمی‌گویم آنهائی که قبل از این صابون می‌ساختند نسازند بلکه مقصود من این است که در این مدت قلیل وارد کردن ماشین و آلات صابون سازی منحصر به من باشد و دیگری حق وارد کردن نداشته باشد پس اگر ما در یک چنین امری آن قدر موافقت را نکنیم هرگز موفق نخواهیم شد به اینکه مملکت ما به این زودیها دارای کارخانجات بشود.

کاشف ـ بنده مسئله انحصار را راجع می‌کنم به ملک مجلس که آن را در کلیه کارخانه حاتی که بعد از این دایر خواهد شد مجری بدارید البته معلوم است که این مملکت محتاح به کارخانجات است و محتاج است به اموری که به طور تجدد باید پیشرفت کند ولی در همین مسئله امتیاز کارخانه صابون سازی باید کلیه مسلک مجلس معلوم شود و تکلیف ما هم معین باشد و کلیه بنده مخالفم با انحصار برای اینکه انحصار سلب آزادی دیگران را می‌کند و مکرر هم این عرض را کردم ولی چون کلیه مقصود ما ترویج صنعت و پیشرفت تجارت است به این اندازه بنده به جهت این کار نقصی نمیدانم به جهت اینکه آنهائی که اقدام کردند به واسطه یک فایده‌ای است که و البته اگر منظور او بردن فایده نباشد نمی‌آید سرمایه خود را به خطر بیاندازد و بدیهی است اگر کسی از ابتدا در اینجا این کارخانه را آورد و بعد دیگری هم بخواهد بیاورد ممکن است ارزانتر تمام کند و فایده هم بیشتر ببرد اینها همه را بنده تصدیق می‌کنم ولی عرض ابتدائی بنده این بود که می‌خواستم از آقای وزیر فوائد عامه سئوال کنم که در این اساس این شرکت و در تامینات آن چه اقدامی کرده‌اند که یک جمعی یک جائی بنشینند و با کمال حرارت و جدیت مملکت را احیا می‌کنید به حرف و از مردم هم بسا می‌شود که اسهام می‌گیرند و بعد از مدتی سرد می‌شوند و دیگر نه از خیالات خودشان نتیجه می‌گیرند نه اینکه اسهامی که گرفته‌اند داده‌اند می‌شود و این مطلب اسباب یاس عموم خواهد شد و چون اول کار است بنده عرض می‌کنم اگر دقت در پیشرفت آن کار نشود یقین است کارهای دیگر هم پیشرفت نخواهد کرد می‌خواهم بدانم که این شرکت و کمپانی اسخاص آن معرفی شده‌اند و وزارت فوائد عامه آنها را شناخته است و دقت شده است که مطابق قانونی که آقای مؤتمن الملک در خصوص شرکتها پیشنهاد کرده‌اند و از مجلس خواهد گذشت رفتار خواهند کرد و مردم می‌توانند اطمینان پیدا کنند به اقدام این شرکت و همچنین وزارت فوائد عامه اطمینان پیدا کرده است که این اقدامی که اینها کرده ایند می‌توانند پیش ببرند و فایده‌ای از آن بردارند یا اینکه همان خیال صرف است و مثل سایر شرکتهائی که مردم کردند و عاقبت سرد شدند و در این خصوص بنده آن روز هم عرض کردم که شرکتها کلیه باید بر روی یک اساس صحیحی گذاشته شود که از آن ترتیب و قاعده خارج نشود و طوری باشد که هیچ وقت بین آنها یک ضدیت و جدائی نباشد که اسباب سلب اطمینان مردم شود و عرض می‌کنم که در این ورد باید کمال دقت بشود و در مسئله انحصار بنده مختصر مدتی را یعنی کمتر از هفت سال اگر مجلس اجازه بدهد تصدیق می‌نمایم و منافی با آزادی تجارت نمیدانم.

وزیر فوائد عامه ـ بنده وقت مجلس را خیلی عزیزتر از این میدانم که مشغول این جور مباحثات جزئیه بی فایده بشویم و به همین طوری که فرمودند چهار جلسه مجلس صرف یک همچو کاری بشود او که این شرکت اسهامی نیست تصور نفرمائید یک جمعی می‌خواهند یک پولی از مردم بگیرند و اسباب ضرر وردم بشوند این طور نیست اینها چهار نفر هستند و آمده‌اند این کار را اقدام کرده‌اند و پولی گذارده‌اند حال نفع یا ضرر خود دانند و خواسته‌اند که دولت تا یک اندازه به آنها همراهی کند حالا آن قدر مذاکره به عقیده بنده اتلاف وقت است ممکن است اگر مجلس خیال ندارد هیچ قسم مساعدتی با اینها بکند این را یک دفعه رأی بدهد که ما هیچ همراهی نمی‌کنیم با اینگونه اشخاص و هر کس هر وقت هر چه خواست بیاورد دولت هم چون حق ندارد بی اجازه مجلس کار کند حق ندارد که جلوگیری کند آن وقت واگذار می‌شود به عهده ملت که هر کس هر کاری را می‌خواهد اقدام کند و آن وقت هم امتیاز لازم نیست ولکن بنده این را مناسب پیشرفت صنایع و تجارت نمیدانم به جهت این که به این ترتیب هیچ تشویقی از ایجاد صنایع نشده است.

میرزا اسدالله خان ـ بنده خیلی خیلی مایوس شدم از این مجلس و از مذاکراتی که در این جلسه شد و آن برای این است که ما وقت مجلس را صرف کردیم برای این امتیاز و دلایلی اقامه کردیم بر رد آن و همین که آن دلیل اقامه می‌شد میگفتند بلی بلی امروز به محض اینکه آقای وزیر فوائد عامه تشریف آوردند و گفتند در پارلمانهای دیگر کتابخانه هائی است خیلی خیلی بزرگ است دست و پای خودمان را گم کردیم به طوری که گمان کرده‌ایم که شاید واقعا این استدلالاتی را که کرده‌ایم باطل بوده است بنده عرض می‌کنم که این طور نیست و اگر بنا شود که برای یک کارخانه که می‌خواهید دایر کنید و یک سرمایه ۱۸ هزار تومانی را به کار بیندارند انحصار یک صنعتی به یک نفر یا عده‌ای بدهند رفته رفته نتیجه این می‌شود که تمام صنایع را از امروز به بعد منحصر نمائید بنده عرض می‌کنم از برای یک چنین مسئله کوچکی که به میان آمده باید ببینیم طرفی را که ممکن است از آن راه پیش آید و هر یک که اسانتر است اتخاذ کند یعنی بگوید که صنعت تجارت باید در مملکت ترویج و ترقی کند یا خیر بنده عرض می‌کنم این بدیهی است و هیچ لازم به مذاکره نیست برای اینکه کور چه می‌خواهد دو چشم بینا مسلم است ما در این مملکت تجارت می‌خواهیم صنعت می‌خواهیم و میگوئیم باید تجارت و صناعت ترقی کند و هیچ وقت هم طالب این نیستیم که تجارتی بر زمین بخورد این جا دو چیز است یکی اینکه ما به نام این که تجارت را می‌خواهیم تشویق کنیم و یک صنعتی و یک تجارتی را که چندان زحمتی ندارد و در آتیه با جزئی تشویق ممکن است از او ترویج کرد توی سر او بزنیم و مسئله صابون سازی هم همین حال را دارد آقای وزیر فرمودند که این کارخانه لازم دارد اسباب لازم دارد و شخصی که این کار می‌خواهد باید فائده ببرد و اگر بنا بشود که دیگری بیاید این کار بکند اسباب شکست کار او می‌شود و در این صورت هیچ تشویقی از این قسم اشخاص نشده است بنده در عرضی که می‌کنم در یک همچو مسئله که اساسش هیجده هزار و پانصد تومان است دو سه نفر هم یکی شش هزار تومان می‌گذارند من به شما قول می‌دهم که اگر اقلا صدی هفتاد منفعت نبرند صد دینار برای آن کار نخواهد گذاشت و نمیایند برای شما یک پولشان را خرج کنند و بنده عقیده‌ام این است که مجلس شورای ملی در این گونه امور باید همراهی کند و روز اول هم این عرض را کردم یکی اینکه همراهی کند در وارد کردن ماشین و الاتی که برای کار لازم است و حتی الامکان ارزانتر وارد شود به واطسه اینکه هنوز ما راه نداریم و اگر مساعدتی نشود لابد گران تمام خواهد شد و شاید اغلب هم نتوانند یکی اینکه مالیاتی را که دولت می‌خواهد به عنوان گمرک بگیرد در یک مدتی مثلاً ۵ سال از کارخانجات بردارد و معاف نماید حالا وزیر فوائد عامه ۵ سال را کافی نمیداند ۱۰ سال را کافی نمیداند ۱۵ سال را کافی نمیداند ۲۰ از گمرک معاف نماید که ۴ نفر دیگر هم بتوانند اقدامی بکنند و رفته رفته امر صنعت و تجارت در مملکت ما رواج پیدا نماید درست است که اگر بخواهیم تا یک مدتی انحصار ندهیم فردا کارخانه‌های دیگر هم از قبیل قند سازی و غیره دایر نخواهد شد ولی عرض می‌کنم این کار الان در مملکت شما نیست و یک عده الان صابون سازی می‌نمایند و اگر این امتیاز یعنی انحصار را هم بدهید دستشان بسته خواهد شد چرا به واسطه اینکه فرضا من هم که یکی از آن صابون سازها هستم و یک عده را با خود همراه کرده باشم که یکی دو هزار تومان سه هزار تومان یا بیشتر سرمایه بگذتریم و این کار را اقدام نمائیم و علمش را هم داریم ولی بدبختانه چون دولت ایران دست بسته است و این امتیاز را انحصار به یک نفر یا یک عده معینی داده است او منافع غیر مشروع خود را ببرد و من اگر صدی ۱۶ یا ۱۸ بخواهم ببرم و مشروع هم خواهد بود نمی‌توانم.

منتصر السلطان ـ در مسئله تجارت که این جا مذاکره شد که باید آزاد باشد لیکن اینجا دو نظر است یکی ترقی تجارت و آزادی آن و یکی ایجاد صنایع و مساعدت با کسانی که اقدام در این کارها می‌کنند این قبیل کارخانجات جزء صنایع محسوب می‌شود و مزید ثروت مملکت خواهد شد مثل اینکه پیه از اینجا حمل می‌شود و می‌رود به روسیه و در آنجا پوتی ۵ منات یا ۵ منات به فروش می‌رسد که هر پوتی ۵ /۵ من ایران است و بعد همان پیه را صابون می‌سازند و به ایران میاورند و قالبی یکقران الی دو قران و نیم به تفاوت رنگ و بو میفرشند حالا یک ایرانی آمده است اقدام کرده است و می‌گوید اگر من این کار بکنم که نفع آن عاید همین مملکت بشود آیا دیگران به محض اینکه دیدند که من اقدام کرده‌ام خواهند روی دست من رفت و سباب شکست تجارت مرا فراهم خواهند آورد یا اینکه دولت با من همراهی می‌کند و از آن اشخاصی که می‌خواهند این کار را بکنند جلوگیری خواهند کرد و من به جهت اطمینان استدعا می‌کنم از هیئت دولت که هفت سال هم انحصار بدهند آن هم در ۵ شهر که سمنان و تهران و اصفهان و غیره باشد که در این مدت در این شهرها کسی حق وارد کردن ماشین آلات نداشته باشد حالا مجلس صلاح نمیداند دیگری پیشنهاد کند که کمتر از این باشد آقایان می‌فرمایند شاید کس دیگر بخواهد همین کارخانه را وارد کند و اگر ما انحصار بدهیم دیگر دست سایرین بسته خواهد شد بنده عرض می‌کنم ما مگر چه قدر کارخانه صابون سازی لازم داریم ما باید نگاه کنیم به روسیه ببینیم چند کارخانه صوبون سازی دارد تا اینکه تصور کنیم هر کس جزئی سرمایه پیدا کرد فورا کارخانه صابون سازی وارد خواهد کرد این طور نیست تمام ایران که کارخانه صابون سازی نخواهد شد بعضی از آقایان گفتند ممکن است در کمتر از این مدت مثلاً دو سال دولت به او انحصار بدهد بنده عرض می‌کنم وکلا مجلس شورای ملی باید یک مسلکی را اتخاذ کند که هر کس می‌آید یک کاری را اقدام می‌کند و صنعتی را دایر می‌نماید اگر جنس او را نخریدند خودش بخرد که صرف نمی‌کند و به فروش نمی‌رسد صدی ۳۰ از جیب خودش می‌دهد و همچنان چایی را اگر چه مفصلا نمیدانم ولی اجمالا میدانم که از جیب روی آن می‌گذارد ولی در شورا چون خود من خریده‌ام میدانم و همان طور که عرض کردم باید مجلس شورای ملی یک مسلکی برای خود اتخاذ کند و یک تکلیفی برای این قسم کارها و امتیازها معین نماید به جهت اینکه خیلی از کارخانجات امروز هست که خیال دارند وارد نمایند و خیلی از امتیازات هست که به کمیسیون پیشنهاد شده است و اگر مجلس مسلک خود را معین کند بهتر است.

وزیر فوائد عامه ـ خیلی جای تاسف است که مطالب شخصی می‌شود که در هر جائی که مطالب شخصی شد چه در مجلس شورای ملی و چه در جاهای دیگر معلوم است شخص یک سو نتیجه کلا خواهد داشت همچو معلوم می‌شود که بنده خواستم اشتباه کاری نمایم و در خارجه کتابخانه نیست و ابدا وکلا نمی‌روند در امور معاش آن کتابها را مطالعه نمایند این را بنده دروغ نگفته‌ام البته آقایانی که اطلاع دارند میدانند که نخواسته‌ام مشتبه نمایم دیگر اینکه بنده لفظ انحصار را به زبان نیاوردم همین قدر عرض کردم مجلس شورای ملی باید نوعی از این گونه اشخاصی که می‌خواهند صنعت و تجارت را در مملکت شما رواج بدهند و ثروت مملکت شما را زیاد کنند مساعدت کنند حالا آن نوع چه طور باشد نمیدانم مجلس شورای ملی باید ببیند چه نوع می‌تواند همراهی با آنها بکند و اگر هم هیچ لازم نمیدانید که در صنایع مساعدت و همراهی بشود این را هم در یک مجلس رأی بدهید که تکلیف معین شود ولی را نمی‌شود منکر شد که سایر دول به رأی محافظت تجارت و صنعت مملکت خود یک نوع محافظت و همراهی را می‌نمایند مثل اینکه دولت آلمان از هر یک ... آهنی که وارد مملکت او بشود دو لیره گمرک می‌گیرد این برای چه چیز است؟ برای این است که حمایت کند از کارخانه و معادن خودش و وقتی که پای رقابت خارجه به میان آمد آن آهن از برای خودش صدی سی و پنج تمام می‌شود نود و پنج به خارجه می‌فروشد این را برای چه می‌کند برای اینکه میدانند اگر این کار را نکنند سالی مبلغی باید از امریکا بخواهد باید حالا که شما نمی‌توانید از راه گمرک این حمایت را بکنید و برای شما این راه مسدود است چه اگر می‌توانستید صدی ده یا بیست یا سی گمرک بگیرید دیگر هیچ لازم به انحصار نبود و هر کس می‌توانست کارخانه وارد و صنعتی را دایر نماید لکن چون این را نمی‌توانیم گفتیم که یک مساعدتی با آنها بشود که در یک مدتی در چند نقطه وارد کردم ماشین و آلات صابون سازی منحصر به اینها باشد حالا لازم نیست و مجلس لازم نمیداند که هیچ نوع مساعدتی با اینها بشود این را هم رأی بدهید که تکلیف معین شود.

صدیق حضرت ـ بنده اساساً با انحصار مخالف هستم و آقایان که می‌فرمایند انحصار سبب ترقی و پیشرفت تجارت می‌شود بنده به عکس عقیده دارم و عرض می‌کنم به واسطه انحصار تجارت و صنعت هیچ وقت ترقی نخواهد کرد البته تشویق باید در کار باشد چنانچه آقای وزیر علوم فرمودند و در همه جا هست ولی چون آن هم اسبابی لازم دارد و در ایران ما آن اسباب را نداریم بنده هم با آقای میرزا اسدالله خان موافق هستم در اینکه گمرک را از ماشین و لوازم این کار که وارد می‌شود بردارید و همچنین مالیات از آنها نگیریم و این کارخانه چیزی نیست که مواد اصلی او را از خارجه حمل می‌شود و دوباره صابون می‌شود و بر می‌گردد پس یک کرایه در رفتن و یک کرایه در برگشتن روی آن می‌آید پس این کارخانه می‌تواند با خارجه در این مسئله رقابت کند به جهت اینکه صابون آنها هر قدر ارزان وارد شود یک من هشت هزار خواهد بود در صورتی که در خود محل ساخته می‌شود و یک من پنج هزار به فروش می‌رود و اینکه آقایان فرمودند ما جلوی کسی را نمی‌گیریم و هر کس قبل از این صابون میساخته است می‌تواند همانطور بسازد بنده عرض می‌کنم این فقط یک چیزی است که در اینجا نوشته‌اند و ابدا اجرا نخواهد شد و آن ساعتی که این کارخانه دایر شد مسلم بدانید که تمام صابون پزیها بسته خواهد شد به جهت اینکه بدیهی است و در آن عهد احداث شده است نمی‌تواند رقابت کند با یک صنعتی که با آلات جدید الاحداث دایر می‌شود پس وقتی که ما این انحصار را پذیرفتیم مثل این است که تمام آن صابون پزیها را بسته باشیم و بنده به هیچ وجه این را جایز نمیدانم و دیگر آنکه بنده از این امتیاز یک چیزی می‌فهمم و شاید بعضی از آقایان هم ملتفت شده باشید و آن این است که این شخص می‌گوید تا هفت سال به من امتیاز بدهند و بعد از این مدت هر کس هر کاری می‌خواهد بکند و هر قسم ماشینی می‌خواهند وارد نمایند این معنیش این است که در این هفت سال سرمایه و منفعت خود را خواهم برد و به یک قیمت گرانی جنس خود را خواهم فروخت در این صورت بنده هیچ جایز نمیدانم.

دکتر اسمعیل خان ـ چندین مسئله از کمیسیون فوائد عامه به مجلس آمد که دو تای آنها که بنده مخبرش بودم به طور صحیحی از این جا نگذشت و اگر آقایان به خاطر بیاورند پشیمان خواهند شد و یکی یکی را بنده یاد آوری می‌کنم یکی مسئله قالی بافی بود در این جا مذاکره شد و بیرون رفت و دیگر اثری از او به ظهور نرسید یکی هم همین مسئله است واقعا انصاف بدهید در مملکت ایران که هنوز به هیچ قسم چرخهای تجارتی او به کار نیفتاده است باید به چه قسم آن چرخها را راه انداخت مسلم است که اگر بخواهیم صنایع در مملکت ما رواج پیدا نماید و تجارت ما ترقی پیدا کند اولاً باید به گونه اشخاص یک تامین بدهیم که بگوید من وقتی سرمایه خود را گذاردم این کار نمایم دیگری را نمی‌گذارند طوری نماید که سرمایه من از بین برود و بر تجارت من شکستی وارد شود و ثانیااینکه به تاجر میگوئیم شما بیائید فلان صنعت را در مملکت دایر کنید و اگر سرمایه شما کفایت نکرد یا ضرری کردید برای استهلاک ضرر و همراهی با شما دولت کمک خواهد کرد و یک مطلب صحیحی هم آقای وزیر فوائد عامه فرمودند که خیلی صحیح بود و آقایان ابدا التفات نکردند هر کدام رد کردند و آن مسئله گمرک است که آن هم یک راه بزرگی است و به تجارت میگویند ما در مسئله قند مثلاً به اندازه گمرک می‌بندیم که شما اگر سرمایه خودتان را به خطر بیاندازید و در مدت ۱۰ یا ۱۵ سال فایده خود را خواهید برد در آن صورت هم ممکن است که تجار سرمایه خود را بگذارند و اسباب این شود که صنعت مملکت رواج پیدا کند و تا تمام آقایان با هم متحد نشوند و مجلس مصمم نشود که با کسانی که می‌خواهند صنعت مملکت را ترقی بدهند مساعدت ننمایند ممکن نیست چرخهای تجارتی مملکت به کار افتد آقای صدیق حضرت می‌فرمایند انحصار مخالف اصل جدید است من نمیدانم اصل جدید کدام است و این چه طور مخالف با آن اصول است ما حالا همین چیزها را می‌خوانیم که انحصار تجارت در مملکت موجب شکست است و در صورتی که ابدا این طور نیست نظر کنید تجار را ببینید هر دولتی که شروع به کار صنعتی کردند چه قدر سرمایه‌ها به تجار دادند از برای اینکه تشویق به تجارت کنند و کارخانجات را به کار بیندازند ما فقط ۴ کتاب را می‌بینیم میگوئیم چون انحصار مخالف اکونومی است نباید به کسی انحصاری در صنعت داد برای اینکه دست سایرین بسته می‌شود ما هنوز پنج یک از کارهائی را که سایر دول کردند نکرده‌ایم نه به مردم گفته‌ایم که دولت با شما همراهی می‌کند و سرمایه می‌دهد که صنایع را دایر کنید نه به تجار ایرانی گفته‌ایم که از برای شما در خارج اسبابی فراهم می‌شود که ضرر نکنید و دولت همچنین پولی ندارد که بگوید اگر ضرر کردید من از عهده بر میایم آن وقت یک کسی می‌آید اینجا می‌گوید که من می‌خواهم یک صنعتی را در مملکت شما تکمیل نمایم و ترقی بدهم شما در مقابل زحمات من فقط موقتا یک انحصاری به من بدهید آن هم در چند نقطه معین اگر در این مدت فایده بردم که چه بهتر اگر هم نبردم که سرمایه خودم را به خطر انداخته‌ام حالا اگر این شخص صد در صد فایده از این کار ببرد چون برای این است که سایرین هم این کار نکنند باید تشویق کرد و این انحصار موقتی را هم باید داد ولو اینکه صد در صد فایده ببرند این عقیده بنده است حالا سایر آقایان خودشان مختارند.

تقی زاده ـ اصول حمایت که آقای وزیر فوائد عامه با آن متشبث شدند هیچ وقت در مقابل یک شخثی نیامده است اصول حمایت در خارجه فقط استیلای تجارت داخلی است و در سایر ممالک مثل انگلستان فقط معنی آن حمایت از مخالفت تجارت خارجی است و همان تجارت از گمرک است و بعضی مطالب دیگر که به واسطه آن حفظ سرمایه داران افراد مملکت از رقابت و مناقصت سرمایه دارهای ملل دیگر ولی آنچه را که در مقابل سرمایه دارهای داخلی مخافظت شود که سرمایه داری که سرمایه او بیشتر از همه است فایده بیشتر ببرد آن را اصول حمایت نمیگویند بلکه شاید این را طرفداری اشخاص بگویند و بنده خیال می‌کنم که ما اساساً باید این جور انحصارات را موقوف کنیم برای اینکه این همچو مینمایاند که این وکلا از اطراف جمع شدند و آمدند اینجا برای این که هر روز یکی از تجارتها و صنایع مملکت را به تجار تهران انحصار بدهند اگر لازم باشد که یک چیزی فروشنده اش در بازار تهران باشد نمیدانم بسته به تصیویب وکلای تهران است وی این مطلب ضررش عاید اهالی سایر بلاد هم خواهد شد و مثلاً کسی در همدان نمواند چرم سازی نماید برای اینکه در تهران یک نفر در جوار مجلس شورای ملی واقع شده است پس اگر این را تشویق و حمایت بگوئیم باید یک معنی دیگری را از او بفهمیم ولی بنده عرض می‌کنم وقتی که دولت می‌خواهد درصدد ترقی صنعت یا تجارت بر آید باید جلوگیری از سرمایه هم بنماید یعنی باید لکه سرمایه داران هم نشود به این طور نمی‌شود تجارت را محافظت کرد و ترقی داد عبارت و صنعت کلیه یک حافظ طبیعی لازم دارد و آن تجارت از رقابت است پس دیگر هیچ چیزی بهتر از رقابت سبب ترقی نمی‌شود ولی یک وقتی هست که یک چیزی در مملکت خودمان است مثل اینکه ۱یه از مملکت ما می‌رود به خارجه و در آنجا به قیمت نازل فروخته می‌شود و همان به عین صابون ساخته شده به اعلی قیمت به ما می‌فروشند و این یک چیزی است که خودمان می‌توانیم صنعت آن را در دست بگیریم بعضی از آقایان فرمودند که گمرک نمی‌توانیم ببندیم لکن می‌توانیم از مشاین و لوازمات این کار گمرک نگیریم و بعضی هم گفتند که مالیات آن را هم دولت معاف نماید اگر چه این دو فقره مسکوت عنه ماند ولی بنده خیال می‌کنم که این دو اصل از اثول حمایت است که ما آن را دارا هستیم اما نه اینکه یک مورد فقط باشد بلکه باید در هر موردی که وزیر تجارت ما لازم دانست در هر موقعی می‌تواند این کار را بکند و یک چیزی که آقای شیخ ابراهیم فرمودند به عقیده بنده به قدری تسلسل پیدا خواهد کرد که فردا ممکن است که یک چیزی را که در بازار نیست مثلاً یک دواتی که لازم است بگویند اگر امتیاز ندهید نمیاوریم این را نباید نمایندگان مجلس تحقیق کنند باید وزیر تجارت از روی استاتستیک مملکت و از روی عمل آوردن این صابون و وارد کردن از خارجه بداند که چه قدر مصرف می‌شود و یک نوع حمایتی بکند پس بگذریم از این انحصارها که اسباب یاس عموم می‌شود و رقابت تجارت را به میدان بیندازیم که زودتر تجارت در این مملکت ترقی کند و رواج پیدا کند یک چیزی در اینجا گفته شد چون کار بزرگی لازم است عرض کنم گفته شد چنانچه در سابق یعنی از زمانی که کارخانجات و ماشین‌ها احداث شده ماشین و کارخانه وارد کردند حالا هم اگر امتیاز ندهیم نمیاورند این یک کار بزرگی است که خوب است آقایان بدانند اصلا مملکت دوره‌های طبیعی دارد که باید طی کند و بدیهی است وقتی که سرمایه نقدی در مملکت پیدا شد آن وقت دیگر پول خودشان را به ترتیب قدیم نمی‌گذارند و شروع به اوردندماشین‌ها و کارخانه‌ها می‌کنند حالا در مملکت ما دوره ماشین شروع شده است و به عقیده بنده اگر شما انحصار هم ندهید تا دو سال دیگر مملکت شما پر از ماشین خواهد شد یکی از آقایان فرمودند که دولت روس برای رواج و فروش ورشو دستی می‌دهد خواستم رفع شبهه کنم که دولت روس از آنچه در داخله او به فروش می‌رسد مالیات می‌گیرد و آن قدری هم که حمل به خارج مملکت او می‌شود یک قسمت آن را گمرک می‌گیرد و فقط یک قست آن را معاف می‌نماید در هر صورت ندادن این قسم انحصارات و واگذار کردن رقابت را بنده دلیل ثروت مملکت میدانم و این را هم آقایان بدانند که در فرنگستان هم شیوع ماشین به این طوری که حالا است نبوده است منتهی دوره ماشین از دویست الی صد سال پیش است که آن را دوره ماشین میگویند و شاید عرض بنده این است که قرن ۱۹ را قرن بخاری میگویند ولی در مسئله انحصاری که در اروپا بود مذاکره در رمان قدیم صحیح است در اروپا این جور انحصارات نبوده است که علتش همان است که عرض کردم برای این بوده است که دوره ماشین نبوده است ولی مسئله کتابخانه را که فرمودند تصدیق می‌کنم و این را هم لازم است عرض کنم که در هیچ جا تجارت حمایت شخصی نداشته است اگر حمایتی بوده است حمایت ملی بوده است.

رئیس ـ مذاکرات زیاد شده است و گمان می‌کنم بیش از این نباید وقت مجلس را صرف این کار کرد حالا رأی می‌گیریم.

ذکاءالملک ـ بنده خیلی عرض داشتم در این خصوص لیکن چون موافقت عرض نمی‌کنم لیکن در خصوص رأی گرفتن لازم است عرض کنم که در این جا سه چیز است که باید طف توجه قرار داد چون گمان می‌کنم که نمایندگان با تشویق کردن همراه باشند از این جهت است که عرض می‌کنم اینکه نوشته‌اند دولت علیه ایران لوازماتی را برای این کار لازم است از گمرک معاف خواهد کرد و بعد صدی ده به دولت خواهند داد بنا بر این انحصار قاعده عقیده‌ام این است که رد شود آن وقت باید ملتفت شویم که همان طوری که ذکر شد راه تشویق منحصر این نیست که انحصار بدهیم یکی از طرق تشویق این است که آن را از گمرک معاف نمائیم و همین طور مالیات هم از آنها نگیرند و در این صورت دیگر حق تفتیش دولت ساقط می‌شود یعنی مالیاتی نمیگید که تفتیش نماید.

رئیس ـ حالا رأی می‌گیریم کسانی که این انحصار را تصویب می‌نمایند و مذاکرات در کلیات آن را کافی میدانند قیام نمایند.

(اغلب قیام نکردند.)

رئیس ـ رد شد رقعه وزارت پست و تلگراف خواند شود.

آقای مرتضی قلیخان قرائت کرد که استخدام مستر ازنست نیو به موجب اکثریت آراء مجلس مقدس تصویب شده مستدعی است قرار نامه او نیز به طور عاجل از مجلس بگذرد که تکلیف مشارالیه معین شود.

رئیس ـ این کاغذ از وزارت پست و تلگراف رسیده است معاون هم تقاضا می‌کند که امروز به موقع شور گذاشته شود برای آن که گویا آن مدتی که معین کرده‌اند تمام می‌شود.

صدیق حضرت ـ این جا نوشته شده است که مجلس استخدام مستر نیو را پذیرفته است و اگر در نظر داشته باشید مجلس آن روز استخدام یک نفر اروپائی را تصویب کرد و هنوز وزراء کیه بنا است در خصوص مستشارها پیشنهادی بکنند در این صورت بنده استخدام این مستر نیو را تصویب نمی‌کنم ما باید لایحه کلیه مستخدمین اروپائی را که باید بیایند و برای ما اداره تشکیل نمایند بخوانیم که زودتر پیشنهادشود و بنده تا زمانی که آن لایحه کل برای استخدام کلیه مستخدمین پیشنهاد نشود و به مجلس نیاید این را به موقع نمیدانم و استدعا می‌کنم که از طرف مجلس و هیئت رئیسه تاکید شود که هر چه ممکن باشد زودتر به مجلس پیشنهد کنند.

رئیس ـ فرمایش جناب عالی در باب کلیه مستخدمین صحیح است ولی این استخدام شش ماهه را مجلس اساساً قبول کرد.

دکتر اسمعیل خان ـ آن روزی که در این باب برای کلیه مستخدمین صبت شد آقای تقی زاده فرمودند که از یک مستخدم جزء بگیرید تا اینکه کلیه مستخدمین خواسته شود و امروز میفرمائید خیر.

متین السلطنه ـ این که این مطلب به کمیسیون رفته است خود بهترین دلیلی است که این را اساساً مجلس تصویب کرده و اما در باب رأی مجلس مقدص بنده تصور نمی‌کنم هیچ اختلافی با آرایی که سابق داده شده است داشته باشد استخدام یک نفر اروپائی را در اداره تلگراف در مدت شش ماه هیچ نمی‌توانیم تصور بکنیم مگر اینکه بگوئیم بعد از شش ماه یک سال و بعد از یک سال دو سال و بعد همین طور دائمی شود پس این نکته‌ای است که نمایندگان باید در نظر داشته باشند که این نکته‌ای است که نمایندگان باید در نظر داشته باشند که این شش ماه نخواهد بود و اما ممکن است که این یک ایراد بزرگی نباشد ما خیلی مایلیم که از برای تمام ادارات مستخدم و مستشارهای خارجه بیوریم و ادارات خودمان را منظم کنیم اما اشکالی که در اینجا است این است که نمایندگان این مطلب را قبول دارند که این مستخدم لازم است معهذا این قدر اشکالات فراهم میاورند برای چیست برای این است که این شخص در اداره هنداروپ مستخدم است و آن اداره با اداره تلگرافی ما مربوط است و منافع این کمپانی با منافع ایران درهم است گمان می‌کنم که همچو تصور کردند که اگر این شخص از این کمپانی مستخدم بشود آن ملاحظه را باید در اداره کردن تلگراف داشته باشد نکته دیگر اینکه شش ماه است ما داد می‌زنیم که چرا مستخدمین اروپا نمیاورند معذلک چهار جلسه است که در این مذاکره می‌شود جهت چیست علت آن یکی آن نکته‌ای است که عرض کردم و یکی دیگر این است که بعضی از افکار عمیقه همچو تصور می‌کنند که این یک اختیاری است که به وزیر پست و تلگراف داده می‌شود پس بهتر این است که زودتر اقدام به آوردند مستشارهای دائمی بشود و علت این هم که بعضی نمایندگان استنکاف دارند همین است که عرض کردم.

رئیس ـ این مطلب گذشته است و اساساً مجلس استخدام یک نفر را تصویب کرده و به کمیسیون رفته است و راپورت آن آمده است و چون امروز این مسئله جزء دستور میوشد و فقط معاون تقاضا نمود که امروز مذاکره شود حالا باید در این خصوص رأی گرفت.

اسدالله میرزا ـ بعضی اظهاراتی که در اینجا کرده شد که واقعا اسباب یاس بنده می‌شود و حالا اگر بعضی از آقایان می‌پسندند مختارند چیزی قبل از این مسئله پیشنهاد مجلس شد و از مجلس به کمیسیون رجوع شد کمیسیون ابتدا این را رد کرد و گفت باید یک مرتبه اقدام در آوردند مستشارهای دائمی نمود بعد آن راپورت که در مجلس قرائت شد با اکثریت مجلس رأی کمیسیون را رد کرد و تصویب کرد که این را موقت بیاوریم و از او آن قدری که باید استفاده کنیم و در همان روز هم خاطرم هست که آقای معاون فرمودند کنترات هم خوانده می‌شود این بود که گفته شد باید برود به کمیسیون که در آنجا بعضی نظریات شده و اصلاحاتی که لازم است بشود بعد از آن مجلس این را مطرح شور قرار دهد و امروز که این راپورت این جا می‌آید اظهاراتی می‌کنند و همچو میفهمانند که من خیلی وطن خواه نیستم در صورتی که بنده می‌توانم به جرات قسم بخورم آن اشخاصی که در کمیسیون این رأی را دادند خیلی از ایشان وطن خواه ترند یکی از آقایان فرض می‌کند که اگر این شخص از این اداره مستخدم شود مالک الرقاب خواهد شد اولاً شما کنترات با بخواهید ببینید چه نوشته است نوشته است اداره هند اروپ این شخص را امانت برای شش ماه به شما می‌دهد و این مذاکراتی را که در اینجا می‌شود بنده هیچ صلاح نمیدانم تصور می‌کنم با روابط دو ساله که بین این دو اداره هست دیگر این اظهارات آقای متین السلطنه هیچ موقعی ندارد کمیسیون هم حال دقت را کرده است و تمام قرار داد را در سه ماده پیشنهاد کرده است آنها را بخوانید اگر ثانیاً ملاحظاتی در آن هست که لازم است تجدید نظر شود به کمیسیون رجوع کنید.

(صورت مجلس ۸ ربیع الثانی قرائت شد که راپورت به کمیسیون پست و تلگراف راجع به استخدام شش ماهه یک نفر مستخدم اروپائی در آن جلسه قرائت شده بود و مجلس اساساً آن استخدام را تصویب کرده بود ولی رأی قرائت کنترات آقای حاجی شیخ علی پیشنهاد کرده بود که به کمیسیون رجوع شده تا در آن تجدید نظری شده ثانیاً به مجلس پیشنهاد شود.)

رئیس ـ معلوم می‌شود اساساً این مطلب تصویب شده است حالا برای این که امروز در آن مذاکره نشود رأی می‌گیریم هر کس تصویب می‌کند قیام نماید.

(اغلب قیام نمودند.)

رئیس ـ با اکثریت ۳۶ رأی تصویب شد حال چون آقای معاون تقاضای فوریت آن را می‌نمایند برای فوریت آن اخذ رأی می‌شود که در آن شور بشود.(گفته شد به دلیل فوریت را بیان نمائید.)

معاون وزارت پست و تلگراف ـ گذشته از تفصیلات گذشته که پنج ماه است در اساس استخدام یک نفر مستخدم شش ماهه مذاکره می‌کنیم در بیست روز قبل در مجلس با اکثریت تصویب شد در این بیست روز شخصی که رئیس کمپانی است سختی می‌کند و دو سه روز با او وعده داده‌ایم این ایام آمده است به من میکوید پنج ماه است که ما این شخص را در این جانگاه داشته‌ایم و لازم است که پس فردا او را ماموریتی بفرستیم اگر شما این شخص را لازم دارید قرارنامه او را امضاء کنید امروز در مجلس مذاکره شود از آن شخص سه روزه مهلت خواسته‌ام اگر امروز آن قرار نامه تصویب شد امضای می‌شود و به او می‌دهیم والّا اگر امروز نگذرد آن شخص خواهد رفت و اگر رأی هم داده شود و یا قرار نامه امضاء شود دیگر فایده ندارد.

رئیس ـ پس در فوریت رأی می‌گیریم چنانچه تقاضا کردند هر کس تصویب می‌کند فوریت این را که یک شور در آن شود قیام نماید.(رد شد.)

رئیس ـ حال در کلیات این مباحثه می‌شود اقایانی که در کلیات آن فرمایشات دارند بفرمایند.(گفته شد در کلیه این سابقا مذاکره به عمل آمده است.)

رئیس ـ حال به جهت اینکه از ترتیب خارج نشویم برای داخل شدن در شور مواد رأی می‌گیریم.(گفته شد در اساس این رأی گرفته شده و با اکثریت پذیرفته شد دیگر لازم نیست برای داخل شدن در مواد رأی گرفته شود.)

رئیس ـ حال داخل در شور مواد می‌شویم.(راپورت کمیسیون فوائد عامه را آقای میرزا مرتضی قلیخان قرائت کردند.)

فصل اول موافق این قرار نامه اداره هند اروپ از تاریخ امضاء این قرار داد الی مدت شش ماه شمسی مستر ارنست نیو را برای خدمت در اداره تلگراف واگذار می‌نماید.

آقای میرزا ابراهیم خان در این فصل این طور پیشنهاد کردند:

این بنده پیشنهاد می‌کنم که فصل اول این طور نوشته شود:

فصل اول: اداره تلگراف دولت علیه ایران مستر ارنست نیو صاحب منصب اداره تلگراف هنداروپ را برای استخدام مدت شش ماه در خدمت خود قبول می‌نماید.

رئیس ـ در قابل توجه بودن این پیشنهاد رأی می‌گیریم هر کس این پیشنهاد را قابل توجه میداند قیام نماید.

(رد شد.)

در این فصل قدری مذاکره شد چون محتاج تجدید نظر بود رجوع شد به کمیسیون فصل دوم نیز قرائت شد بعد از قدری مذاکره چون مربوط به فصل اول بود آقای دکتر اسمعیل خان تقاضا کردند که این راپورت رجوع شود به کمیسیون.

رئیس ـ به تقاضای آقای دکتر اسمعیل خان کلیه این بر می‌گردد به کمیسیون آن شش نفری را که برای کسر اعضای کمیسیون فوق العاده تصویب شد انتخاب می‌کنیم اول اعضاء آن کمیسیون خوانده می‌شود.

اسامی اعضای کمیسیون فوق العاده را آقای معاضد الملک قرائت کردند:

اسدالله میرزا - نوبری - آقا شیخ ابراهیم زنجانی - معاضد السلطنه - شیخ اسمعیل هشترودی - ذکاءالملک - سلیمان میرزا - نواب - اسدالله خان - کاشف - حسن علی خان - منتصر السلطان.

رئیس ـ همان طور که گفته شد از هیئت رئیسه انتخاب ننمایند به جهت اینکه کارها هم زیاد است و نمی‌توانند.

وحیدالملک ـ بنده هم استعفا می‌دهم آقایان اسم مرا ننویسند.

دکتر اسمعیل خان ـ بنده چون در سه کمیسیون هستم استدعا می‌کنم بنده را هم ننویسید.

صدیق حضرت ـ بنده چون در بیشتر از دو کمیسیون نمی‌توانم حاضر شود استدعا می‌کنم اسم مرا هم ننویسند.

رئیس ـ این طور که نمی‌شود که هر یک استعفا بدهند. آقایان اسم هر یک را می‌خواهند بنویسند و استعفا قبول نمی‌شود.

شیبانی ـ بنده با کمال شرف حاضرم قبول عضویت این کمیسیون را بنمایم هر کس می‌خواهد بنده را بنویسد.

حاجی شیخ علی ـ بنده هم همین طور که گفتند حاضرم.(شروع به انتخاب شده ورقه رأی توزیع و اخذ شد.)

آقایان: لسان الحکماء - وکیل التجار - میرزا داوود خان برای استخراج آراء به حکم قرعه معین شدند.

رئیس ـ آقایان استخراج آراء نمایند پانزده دقیقه تنفس است.(تنفس شد.)

بعد از تنفس یکساعت از شب گذشته مجلس منعقد شد. اسامی اشخاصی که از برای انضمام کمیسیون رسیدگی به امور عدلیه انتخاب شده بودند قرائت شد.

شیخ محمد خیابانی با ۳۴ رأی - میرزا رضا خان با ۲۵ رأی - حاجی آقا با ۲۵ رأی - صدرالعلما با ۲۰ رأی - سید ابراهیم مدرسی با ۱۷ رأی - سید حسین اردبیلی با ۱۶ رأی.

راپورت شعبه چهارم راجع به نمایندگان عربستان قرائت شد مبنی بر اینکه اشکالی که در اعتبارنامه نموده بودند فقط در سن عز الملک بود و تحقیقات لازمه به عمل آمد معین شد سن او بالغ به سی هست و شعبه نمایندگی او را تصویب می‌نماید.

نجات ـ فرمایشاتی که آقای وکیل الرعایا فرموده بودند در خصوص نمایندگی عز الملک الملک الملک اظهار می‌کردند که سن ایشان بالغ به سی نیست و در کمیسیون دلیل واضحی برای فرمایشات خودشان نداشتند آقای حاج سید نصر الله هم حضور داشتند.

حاجی آقا شیرازی ـ اشکالی که در خصوص عزالممالک بود فعلا در سنشان بود آن هم فقط آقای وکیل الرعایا اشکال می‌کرد آنچه تحقیقات در شعبه شد مخالفی در اینکه سنشان کمتر باشد دیده نشد بلکه بعضی زیاده بر آن می‌گفتند و گمان می‌کنم که آقای وکیل الرعایا یا بیست با سی اشتباه کرده بودند به علاوه بنده اساساً عرض کرده‌ام باز هم عرض می‌کنم که ما محتاج به صد و بیست نفر هستیم عجالتا بیش از ۷۰ نفر در اینجا حاضر نیست پس هر چه قدر از این اشکالات در میان بیاوریم آن فایده فوت می‌شود به علاوه بهترین تصدیق برای اینکه سن ایشان بالغ است این است که اهالی عربستان که ایشان را انتخاب کرده‌اند میدانسته‌اند که وکیل باید سی سال داشته باشد و ایشان آراء تصدیق است به اینکه ایشان سی سال دارند در این صورت قابل تحقیق هم نیست.

رئیس ـ ظاهرا مخالفی نیست.(گفتند رأی گرفته شود.)

رئیس ـ رأی گرفته می‌شود در خصوص نمایندگی آقای عزالممالک هر کس موافق با این راپورت است قیام نماید.

رئیس ـ اکثریت حاصل شد.(بودجه مجلس قرائت شد ماده اول در خصوص حقوق وکلا که نفری ماهی صد تومان داده شود قرائت شد.)

رئیس ـ رأی می‌گیریم هر کس موافقت دارد با تصویب کمیسیون بودجه ورقه سفید خواهد انداخت.(رأی گرفته شد عده حضار ۵۸ ورقه سفید ۴۲ ورقه آبی ۵ امتناع ۱۱.

رئیس ـ با اکثریت تصویب شد.

اسامی تصویب کنندگان:

اقا شیخ محمد - نوبری - معتمد التجار - محمد هاشم میرزا - میرزا رضا خان - شیخ اسمعیل هشترودی - صدر العلما - آقا شیخ علی - لسان الحکماء - سید جلیل - قوام السلام - حاجی سید نصر الله - ممتاز الدوله - معاضد الملک - شیبانی - دکتر امیر خان - ذکاءالملک - منتصر السلطان - میرزا داوود خان - تربیت - آقا شیخ ابراهیم زنجانی - مؤتمن الملک - میرزا ابراهیم خان - اسدالله میرزا - صدیق حضرت - سید حسین اردبیلی - حسن علی خان - ارباب کیخسرو - ادیب التجار - سید ابراهیم مدرسی - بهجت - دکتر علی خان - فهیم الملک - وزیر زاده - متین السلطنه - معزز الملک - مرتضی قلیخان - مستشار الدوله - وحید الملک - عز الملک - اسدالله خان.

اسامی رد کنندگان:

ابو القاسم میرزا - آدینه محمد خان - نواب - سلیمان میرزا - فاتح الملک.

ماده دوم قرائت شد.

راجع به حقوق رئیس کابینه و رئیس دارالانشا که روی هم رفته صد و شصت تومان معین شده بود در این ماده مذاکرات زیاد شد راجع به اینکه این طور بودجه نوشتن غلط است باید شغل معین شود و مواجب در مقابل شغل بدهند ابدا نظر به اشخاص نداشته باشند به جهت اینکه ممکن است اشخاص تغییر پیدا کنند لکن شغل ریاست و مواجب اظهار داشتند که حقوق اعضای جزء هم خیلی کم معین شده است از قبیل ثبات و ضباط و بالخصوص تند نویس و صورت مجلس پس از مذاکرات زیاد آقای معاضد الملک پیشنهاد کردند لسانا که به حقوق تند نویسان صورت مجلس نویسان نفری پنج تومان اضافه شود و حقوق ضباط کابینه هم اضافه شود آقای معتمد التجار پیشنهاد کتی نمودند که به حقوق موزع اوارق رأی پنج تومان و به حقوق تند نویسان و ثبات و ضباط هم مقداری اضافه شود.

آقا میرزا ابراهیم خان پیشنهاد کردند که به حقوق اعضاء جزء کلیه دو عشر افزوده شود کلیه پیشنهادها به کمیسیون محاسبات رجوع شد که آنها را ملاحظه نموده تجدید نظری در آنها نمایند.

ارباب کیخسرو ـ این بودجه دائمی است یا در سنه آتیه تغییر پذیر خواهد بود.

رئیس ـ البته متعلق به همان امسال است حالا رجوع به کمیسیون می‌کنیم طرح آقای صدیق حضرت قرائت شود.(طرح آقای صدیق حضرت راجع به مالیات حراج که یک عشر از قیمت اشیا حراج شده به اسم مالیات عاید دولت شود قرائت شد.)

حاج شیخ علی خراسانی ـ در نظامنامه داخلی ماده‌ای است که نمایندگان می‌توانند تقاضا کنند یک مسئله مسکوت عنه بماند در این موقع بنده تقاض می‌کنم که این طرح مسکوت عنه بماند.

میرزا ابراهیم خان ـ اگر مقدمه این طرح را جناب عالی خوانده بودید یقین دارم چنان تقاضائی نمی‌کردید امروز این مالیات گرفته می‌شود به انواع مختلف از تومانی ده شاهی تا تومانی سی شاهی و اشخاصی که صلاحیت ندارند نمی‌گیرند قصد آقای صدیق حضرت این است که یک میزانی در این باب معین شود که از روی آن میزان گرفته و جزء مالیات دولتی شود نه اینکه به جیب اشخاص دیگر برود حالا اگر در مواد حرفی دارند آن یک مسئله‌ای است که ممکن است قابل توجه باشد و به عقیده بنده راجع به اساس این مسئله مخالفی نخواهد بود و اگر مخالفی باشد این مخالفت با منافع دولت است.

حاجی شیخ علی ـ قانونی که ما وضع می‌کنیم باید کلیت داشته باشد یعنی در تمام مملکت مجری باشد و امروز اگر این را می‌گیرند در تهران یا یکی دو نقطه دیگر است نه در تمام مملکت به این جهت بنده به ملاحظاتی تقاضا می‌کنم که این مسکوت عنه بماند و در عقیده خودم ثابت هستم.

صدیق حضرت ـ همان قسم که آقای آقا میرزا ابراهیم خان توضیح دادند در هر جا که حراج بشود این مالیات را از صاحب مال می‌گیرند در جاهائی که دولت مامور مالیه دارد ماورین دولتی می‌گیرند و جاهائی که مامور مالیه دولتی نیست همان حراج کننده می‌گیرد از تومانی ۱۵ شاهی تا ۳۰ شاهی گرفته می‌شود اینکه بنده لازم میدانم این لایحه بگذرد لکن همان طور که فرمودند در موادش اگر حرفی دارند آن را در موقع شور بفرمایند و اگر تغییری لازم است مجلس خواهد داد و اینکه فرمودند در تمام مملکت باید اجرا شود این بدیهی است در دهات و قصبات حراج نمی‌شود اغلب حراج در شهرهای بزرگ و مخصوصا در جاهائی که سکنی دارند این عمل می‌شود.

رئیس ـ حالا این قابل آن قدر مذاکره نیست اول رأی می‌گیریم به تقاضای آقا شیخ علی هر کس عقیده اش این است که باید مسکوت عنه بماند قیام نماید.(فقط آقا شیخ علی قیام کردند.)

رئیس ـ حالا در قابل توجه بودن این لایحه رأی می‌گیریم هر کس این را قابل توجه میداند قیام نماید.

رئیس ـ با اکثریت پذیرفته شد حالا رجوع می‌شود به کمیسیون قوانین مالیه دو فقره راپورت کمیسیون بودجه چند روز است در جزو دستور گذاشته می‌شود و موقع خواندنش نمی‌رسد حالا قرائت می‌شود.(راپورت کمیسیون بودجه قرائت شد مشعر بر اینکه قویم السلطنه عریضه عرض کرده که من تحصیلات مقدماتی خودم را کرده‌ام و از برای تکمیل تحصیلات عازم بیروت هستم چهار ساله تحصیلات خود را به اتمام رساندم لکن معاش مرتبی ندارم صد و هفتاد تومان مواجب شخصی دارم چنانچه سالی هفتاد تومان دولت کمک به خرج تحصیلی بنده نماید اسوده حال مشغول تحصیل خواهم بود و دولت پس از انقضای این چهار سال از مواجب شخص بنده این مبلغ سالی هفتاد تومان را بر دارد کمیسیون بودجه شرحی به وزارت مالیه نوشته و صورت کلیه وجوهی که از طرف دولت برای محصلین خارجه داده می‌شود خواست موافق صورتی که وزارت مالیه داده است معلوم می‌شود که عده کثیری از محصلین فعلا به ایران آمده‌اند در این صورت وجوهی که از این بابت به اینها داده می‌شد باید ضبط شود تا در موقع برای محصلین جدید تصویب گردد و عجالتا سالی هفتاد تومان برای مدد خرج قویم السلطنه تا چهار سال کمیسیون تصویب می‌نماید که وزارت مالیه عاید دارد.

شیبانی ـ قوام السلطنه را بنده شخصا می‌شناسم جوان خیلی با استعدادی است مقدمات هم تحصیل کرده و هفتاد تومان مواجب دارد و این کفایت خرج تحصیل او را نمی‌کند حالا هم چیزی نخواسته است فقط تومان به عنوان قرض خواسته تصور می‌کنم چنانچه این مبلغ را تصویب فرمایند به او داده شود بی محل نباشد و امیدواریم برود تحصیلات خودش را تمام کند و برگردد خدمات لایقه به وطن خودش بنماید.

دکتر علی خان ـ چندین مرتبه از این قبیل مطالب به مجلس آمده است و جواب گفته شده که تا یک نظامنامه در این خصوص از طرف وزارت معارف نوشته نشود نمی‌شود به این طور چیزها جواب داد و می‌ترسم اگر این طور چیزها را بپذیریم اسباب شود که آن نظامنامه هرگز از مجلس نگذرد.

رئیس ـ لکن نگهداشتن این فقره برای گذشتن نظامنامه صورت صحیحی ندارد باید وزیر معارف سعی کند که آن نظامنامه زودتر از مجلس بگذرد.

فهیم الملک ـ این ترتیب نظامنامه‌ای که فرمودند صحیح است در این اواخر چند فقره از طرف وزارت معارف پیشهاد شد که تقاضای مخارج تحصیل کرده بودند ولی کمیسیون تمام را رد کرده است به همین تناسب که آقای دکتر علی خان فرمودند و کمیسیون نظرش به این است که از روی یک ترتیب صحیحی مخارج تحصیل داده شود و طرحی که از طرف آقای معتمد التجار در خصوص مخارج محصلین خارجه پیشنهاد شد و به کمیسیون آمد کمیسیون در نظر گرفت که از روی یک ترتیبی مخصوص نظامنامه نوشته به مجلس بفرستد لکن در این خصوص کمیسیون قبل از اینکه آن نظامنامه به مجلس بیاید این یک فقره را تصویب کرد چون مخارج فوق العاده نبود و مجلس آن را از محل همان شاگردانی که مراجعت کرده‌اند و در اینجا مشغول تحصیل می‌باشند و خرج تحصیل را دریافت می‌کردند کمیسیون در صورت حقوق آنها را خواست و گفت حقوق آنهائی که مراجعت کرده‌اند ضبط شود و این هفتاد تومان را از همان محل تعیین کرد که با آن صد و هفتاد تومان مواجب شخصی خودش کفایت خرج تحصیل او را خواهد کرد و این تقاضا تقاضای صحیحی است و گمان ندارم مخالف ترتیبات نظامنامه که خواهد نوشته شد باشد به جهت اینکه هم لایق است شخصا و هم چیز زیادی تقاضا نکرده است.

رئیس ـ در این خصوص مذاکره کافی است گویا چندان مخالفی نباشد حالا رأی می‌گیریم هر کس تصویب می‌کند که سالی هفتاد تومان به عنوان خرج تحصیل به قویم السلطنه موافق این راپورت داده شود ورقه سفید خواهد انداخت.(رأی گرفته شد.)

عده حضار ۵۴ ورقه سفید ۴۰ امتناع ۱۴.

اسامی تصویب کنندگان:

سید نصر الله - ممتاز الدوله- دکتر اسمعیل خان - معتمد التجار - محمد هاشم میرزا - حاجی شیخ علی - دکتر امیر خان - شیخ رضا - صدرالعلما - نوبری - میرزا رضا خان - صدیق حضرت - آقا شیخ علی - لسان الحکماء - سید جلیل - معزز الملک - میرزا داوود خان - سلیمان میرزا - شیخ ابراهیم - مؤتمن الملک - ارباب کیخسرو - ادیب التجار - متین السلطنه - نواب - مساوات - اسدالله میرزا - میرزا ابراهیم خان - حاجی آقا - میرزا احمد - اسدالله خان - مرتضی قلیخان - وحید الملک - حسن علی خان - فهیم الملک - وزیر زاده - منتصر السلطان - معاضد الملک - ابو القاسم میرزا - شیبانی.

رئیس ـ با اکثریت تصویب شد راپورت دیگر خوانده شود.

(راپورت کمیسیون بودجه قرائت شد مشعر بر اینکه غلامرضا خان تربیت که سالها در وزارت خارجه خدمت کرده عریضه عرض کرده به مجلس مشعر بر اینکه در مدت ۴۰ سال نوکری سالی ۱۵۰ تومان مواجب و دویست تومان استصوابی از محل تذکره به بنده داده شده دو سال است استصوابی بنده را به عنوان اینکه در مجلس سابق قطع شده نمی‌دهند استدعا کرده که استصوابی او داده شود و کمیسیون بودجه چنین تصویب می‌نماید که از هر جهت ماهی سی تومان به او داده شود.)

فهیم الملک ـ استصوابی که وزارت امور خارجه با اجزا می‌دادند شرح آن از قراری است که مختصرا عرض می‌کنم در سابق نمی‌دادند هیچ یک از ادارات دولتی ترتیب صحیحی نداشت حقوقی در کار نبود مرحوم مشیر الدوله صدر اعظم یک اقدامی کردند یک حقوق مختصری برای اعضای وزارت خارجه قرار دادند که فی الحمله راحت باشند یکن چون آن حقوق کافی نبود همه ساله از اضافه عایدات تذکره یک مبلغی به اعضاء به اسم استصوابی می‌دادند و کلیه عایدات تذکره را که در دست وزارت خارجه بود محل مواجب آنها قرار داده بودند مجلس سابق که در نظر داشت به هر کس در مقابل شغل حقوق صحیح داده شود صورت استصوابی را از وزارت خارجه خواست و بودجه وزارت خارجه قبل از اینکه از مجلس بگذرد محلش منقضی شد و استصوابی را چون مجلس در نظر داشت که قطع نماید به این جها در این دو ساله ندادند حالا این شخص که شخص پریشانی هم هست ماهی ۱۵ تومان از وزارت خارجه استصوابی داشته استدعا کرده است که این استصوابی او را باید بدهند کمیسیون دید این شخصی است که ۴۰ سال خدمت کرده پریشان هم هست خدمت او هم خدمتی نبوده یک ذخیره‌ای از راه خدمت تحصیل کرده باشد به این جهت چنین صلاح دانست ه از هر جهت به او ماهی ۳۰ تومان داده شود در صورتی که خدمت او ملاحظه می‌شد از روی قانون حقوق تقاعد هم می‌خواست به او حقوق بدهیم شاید بیش از این می‌شد لیکن کمیسیون نخواست حقوق استصوابی را تصدیق کند به این جهت صلاح دانست از هر جهت ماهی ۳۰ تومان به او داده شود.

وکیل التجار ـ بنده این شخص عریضه دهنده را ابدا نمی‌شناسم لیکن عرض می‌کنم مطالب را طوری می‌بینم که داریم ما کم کم راضی می‌شویم به یک طریفی که اشخاص بیایند مستقیما به مجلس عریضه بدهند و از مجلس حقوق بخواهند آنچه راجع به استصوابی است که از محل تذکره داده میشده است در وزارت خارجه آن را هم میدانید که سابق عمل تذکره چه حالی داشته اگر در وزارت خارجه از عمل تذکره چیزی به کسی می‌دادند نه از بابت این بوده است که به مردم مواجب بدهند در مقابل خدمت بلکه به ملاحظه این بوده است که مال مردم به هم قدری با خود مردم می‌خوردند پس آنچه راجع با استصوابی است که قطع شده و نداده‌اند این یک حقی نمی‌شود برای آنها که حالا باید عوض داد و آنچه راجع به مواجب است اگر میگویند کم است بودجه وزارت خارجه به مجلس آمده و از مجلس خواهد گذشت دیگر اینکه عرض می‌کنم خدمات این شخص در وزارت خارجه معلوم است اگر به این شخص مواجبی باید داده شود اگر مواجب در مقابل خدمت است که جزء بودجه وزارت خارجه به مجلس خواهد آمد اگر به عنوان حقوق تقاعد است آن هم باید از راه قانونیش اقدام شود یعنی وزارت خارجه تصویب کند و به وزارت مالیه بنویسد وزارت مالیه پس از تصویب به مجلس بفرستد نه اینکه مستقیما خودش به مجلس عریضه عرض کند و مجلس تصویب کند و حالا که شخصا فرستاده است چون بنده او را هر چند نمی‌شناسم تصدیق وزارت خانه هم که در بین نیست نمی‌توانم تصدیق کنم و رأی بدهم.

رئیس ـ چون استصوابی چنانچه مخبر کمیسیون گفت یک حقوقی بوده است که در مقابل لیاقت و خدمت د اداره در وزارت خارجه میداده است به این جهت جزء مواجب در مقابل خدمات محسوب می‌شود دیگر چندان اشکالی ندارد.

فهیم الملک ـ قسمت اول فرمایشات ایشان را که بنده اولاً به کلی خارج از موضوع میدانم به علاوه اینکه فرمودند یک اساس صحیحی نداشت و مال مردم را با مردم می‌خوردند این را به کلی تکذیب می‌کنم به جهت اینکه همه میدانند آن روزی که هیچ یک از وزارت خانه‌ها و ادارات دولتی ترتیب صحیحی نداشت و وزارت خارجه تا یک اندازه مرتب بوده مخصوصا در زمانی که مرحوم مشیر الدوله صدر اعظم به وزارت خارجه داخل شدند عمل تذکره مبالغ زیادی تفاوت پیدا کرد بنده تا سه سال پیش که حساب تذکره را می‌نوشتم اطلاع دارم و صورت صحیحی داشت اما آنچه راجع به این شخص است عرض کردم استصوابی که در وزارت خارجه داده می‌شد بیشتر تقریبا مواجب بود به این اسم داده می‌شد و راپورت کمیسیون را لابد ملاحظه فرموده آید این شخص چهل سال خدمت کرده هفتاد سال از عمرش رفته دویست و چهل تومان مواجب داشته و ماهی پانزده تومان به اسم استصوابی این یک چیز زیادی نیست که به او داده شده باشد جدیدا همان حقوق او است که کلیه گفته است به کمیسیون ماهی سی تومان به او داده شود.

مؤتمن الملک ـ چون یک قسمت از فرمایشات آقای وکیل التجار راجع به مرحوم مشیر الدوله می‌شد و بنده آن را به خود گرفتم لازم میدانم بگویم خوب است بیئید به دفتر تذکره نظر کنید ببینید عایدات تذکره قبل از مرحوم مشیر الدوله چه بوده است و پس از آنکه ایشان به وزارت خارجه آمدند چه قدر افزوده شد ببینید مفاصا حصاب هست یا نه پولهائی که در خراسان و قفقازیه گرفته می‌شد چه قدر افزوده شد همین قدر عرض می‌کنم وقت در پارلمان یک حرفی را می‌زنید خوب است از روی یک بصیرت باشد مثل سایر حرفها نباشد.

وکیل التجار ـ همه آقایان میدانند از سه سال قبل تا به حال در آن مجلس چه در این مجلس بنده در خصوص عایدات تذکره چه اصراری داشتم و چه اقدامات کردم بنده اگر در این خصوص عرضی کرده‌ام غرضم این نبود به کسی بربخورد.

اسدالله میرزا ـ گاهی بعضی صحبتها در این پارلمان می‌شود که به عقیده بنده اگر کسی خیر پارلمان و مملکت بخواهد نباید این مذاکرات را بنماید یک مرتبه یک مذاکره می‌شود که یک جمع کثیری را بلکه تمام مردم را میرنجاند مثلاً یک روز یک نفر بر می‌خیزد میگوید که طبقات نوکر تمام خائن بودند این حرف خوب است؟ فرضا یکی دو نفر هم خائن بودند چه طور می‌شود گفت تمام طبقات نوکر خائن بودند این چه قدر سو اثر دارد حالا گفته می‌شود که این عایدات تذکره را که مثلاً به صیغه مواجب یا استصوابی می‌دادند این نان مردم بود که با مردم می‌خوردند این حرفها صحیح نیست والله خوش نیست بالله خوش نیست اما در این مسئله به خصوص اتفاقا بنده این شخص را می‌شناسم تمام بیانات آقای فهیم الملک را تصدیق می‌کنم این آدم این آدم که پس از چهل سال خدمت ۷۰ سال از عمرش می‌گذرد جمعی عیال و اولاد دارد ماهی سی تومان به کجای و وصلت می‌دهد فقط یک نان خالی است برای او این قابل آن قدر مذاکره نیست شما الان می‌گفتید که بیست و پنج تومان برای یک تند نویس کم است چه طور در حق یک آدم که چهل سال خدمت کرده این اشکالات را می‌کنید به عقیده بنده باید چنانچه کمیسیون با کمال اقتصاد و میانه روی تصویب کرده است تصویب کرد.

وکیل التجار ـ بنده عرض نکردم که این شخص استحقاق ندارد به او ندهید بنده عرض کردم این از راه قانونی باید به مجلس بیاید.

رئیس ـ در این خصوص مذاکره کافی است حالا رأی می‌گیریم هر کس تصویب می‌کند به طوری که کمیسیون بودجه تصویب کرده است ورقه سفید بیندازد.

(رأی گرفته شد.)

عده حضار ۵۴ ورقه سفید ۲۶ ورقه کبود ۲ امتناع ۲۶.

رئیس ـ این از آن رأی‌های بلا تکلیف است عجالتا بر می‌گردد به کمیسیون موضوع مذاکرات روز پنج شنبه بقیه قانون قبول و نکول بروات شور ثانی امتیاز طلا شوئی عراق و راپورت کمیسیون بودجه راجع به گمرک چند دستگاه ماشین آلات که تجار آذربایجان وارد کرده‌اند و قانون محاسبات عمومی.

(مجلس دو ساعت و نیم از شب گذشته ختم شد.)