مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۵ مهر (میزان) ۱۳۰۰ نشست ۳۱

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهارم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۵ مهر (میزان) ۱۳۰۰ نشست ۳۱

مجلس شورای ملی دوره چهارم تقنینیه

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۵ مهر (میزان) ۱۳۰۰ نشست ۳۱

جلسه ۳۱

صورت مشروح مجلس یوم سه شنبه بیست و پنجم میزان سنه ۱۳۰۰ مطابق شانزدهم صفر سنه ۱۳۴۰

مجلس مقارن غروب و تحت ریاست آقای مؤتمن الملک تشکیل گدید.

صورت مجلس یوم شنبه ۲۳ میزان را آقای تدین قرائت نمودند

رئیس ـ آقای مدرس (اجازه نطق)

مدرس ـ چون در وقت قرائت صورت مجلس آقای مشیرالدوله تشریف نداشته لهذا بنده عرض می‌کنم که آقای مشیرالدوله در موقعی فرمودند به ماده اول همین قسمی که در پروگرام دولت نوشته شده رای گرفته شد یک شرحی بیان فرمودند و بیانشان این بود که مذاکرات مجلس در مواد پروگرام حقیقاً ضمن شرح ماده اول من و هیئت دولت نظریات وکلاء را بدست آوردند دیگر به غیر آن لازم نیست با این خصوصیات فرمودند به ماده اول رای گرفته شود در صورت مجلس این مسئله ذکر نشده است

رئیس ـ بسیار خوب همین مسئله در ذیل صورت مجلس اضافه می‌شود غیر از این دیگر عرض نیست (اظهاری نشد)

صورت مجلس با این اصلاح تصویب می‌شود دستور امروز:

  • اولاً بقیه مذاکرات در پروگرام هیئت محترم دولت.
  • ثانیا - انتخاب اعضائ کمسیون قوانین مالیه و کمسیون عدلیه
  • ثالثاُ انتخاب یک نفر مباشر ولی یک مسئله دگر که خیلی فوریت دارد و وقت آقایان را زیاد مشغول نخواهد کرد راپورتی است که در کمیسیون بودجه راجع به مهاجرین گیلان رسیده و طبع و توزیع شده است اگر آقایان مخالف نباشند جزء دستور بشود (گفتند صحیح است) آقای سردار معظم خراسانی (اجازه نطق)

سردارمعظم ـ بنده مقصودم همین فرمایشات حضرتعالی بود که می‌خواستم یاد آوری کنم راپورت کمیسیون بودجه جزء دستور امروز گذاشته شود چون مهاجرین گیلانی خیلی مستأصل و پریشان هستند.

رئیس ـ آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه)

حاج شیخ اسدالله ـ راجع بانتخاب یک نفر مباشر تصور می‌کنم که دیگر محل حاجت نباشد.

رئیس ـ در موقع انتخاب بفرمائید حالا موقعش نیست.

حاج شیخ اسدالله ـ چون جزء دستور فرمودید عرض کردم

رئیس ـ هنوز باین موضوع نرسیده‌ایم راپورت کمیسیون طبع و توزیع شده است و نزد آقایان هست قرائت می‌شود و رای می‌گیریم.

«آقای تدین ماده واحده را که از طرف کمیسیون بودجه پیشنهاد شده بود به مضمون ذیل قرائت نمودند»

کمیسیون بودجه در مراسله ۱۰۱۷۸ ریاست محترم وزراء عظام را راجع به در خواست پانزده هزار ریال خرج مسافرت آقایان مهاجرین گیلان تحت بحث در آورده ماده ذیل را پیشنهاد می‌نماید.

ماده نواحده مجلس شورای ملی تصویب می‌نماید که برای معاودت با وطان خود از طرف دولت مبلغ ۱۵ هزار تومان قرض بآقایان مهاجرین گیلانی با مراعت شرایط تصویب نامه ۸۹۵۷ مورخه ۲۸ عقرب پیچی ئیل در شرایط ذیل تأدیه گردد:

الف - اخذ ضامن معتبر

ب - موعد پراخت این قرض یک سال از تاریخ استقرار حکومت در رشت باقساط هسته متساویه در ظرف ۶ ماه است.

ت - تقسیم این وجه بین آقایان مهاجرین گیلان باطلاع یک هیئتی خواهد بود که جزو مهاجرین از بین خود انتخاب خواهند نمود

سردارمعظم ـ فقط یک عبارت که در کمیسیون تصویب شده و در راپورت از قلم افتاده و باید ضمیمه شود این است که مجلس شورای ملی تصویب می‌نماید برای معودت مهاجرین گیلان باوطان خودشان مبلغ ۱۵ هزار تومان به عنوان قرض بآنها داده شود

رئیس ـ اقای فهیم الملک مخالفید؟

فهیم الملک ـ اگر ممکن است تصویب نامه را قرائت بفرمائید.

رئیس ـ خطاب به آقای سردارمعظم تصویب نامه حاضر است قرائت بفرمائید والا مفادش را بفرامائید

سردار اعظم ـ مفادش در واقع این است که یک قدری راجع به مطالب آن راجع به ضمانت‌های لازمه و تأدیه اقساط و بالاخره مسائلی که در استقراض وجه لازم می‌شود والا مطلب دیگر ی ندارد.

رئیس ـ آقای فهیم الملک (اجازه)

فهیم الملک ـ چون سابق راجع به تصویب نامه شرحی شنیده می‌شد که یک مبلغ معین تصویب کرده بودند که در یک مدت معین بآقایان گیلانیها به عنوان استقراض داده شود حالا می‌خواستم ببینم که این وجه ۱۵ هزار تومان از آن مبلغ است یا علاوه بر آن مبلغ است یکی دیگر هم راجع به شرایط تصویب نامه بوده که می‌خواهم سئوال کنم شرایط تصویب نامه را که ضمناً در اینجا ذکر کرده‌اند آیا آن شرایط رعایت می‌شود یا فقط شرایطی که در اینجا ذکر کرده‌اند که برای تأدیه اقساظ و مدت تأدیه است.

سردار معظم ـ اقساط و مدت تأدیه آنچه که در تصویب نامه بیان شده همان است که در راپورت ذکر شده و اگر شرائط قرضه دیگر هم در آن تصویب نامه هست که در راپورت ذکر نشده به همین جهت در راپورت کمیسیون اشاره به شرایط تصویب نامه شده که آن شرائط محلوظ بماند.

رئیس ـ آقای سدیدالملک موافقید یا مخالف؟

سدیدالملک ـ یک عرضی داشتم راجع به راپورت می‌خواستم عرض کنم که..

رئیس ـ موافقید یامخالف

سدیدالملک ـ موافقم

رئیس ـ پس بعد از یک مخالف بفرمائید آقای حاج شیخ اسدلله موافید؟

حاج شیخ اسدالله ـ بلی موافقم

رئیس ـ آقای مستشارالسلطنه موافقید؟

مستشاراسلطنه ـ بنده مخالف بودم با ایرادی که آقای فهیم الملک فرمودند …

رئیس ـ پس موافقید؟

مستشارالسلطنه ـ بلی موافقم

رئیس ـ آقای سدیدالملک (اجازه نطق)

سدیدالملک ـ بنده می‌خواستم عرض کنم که این وجه به چه اشخاصی داده می‌شود و علاوه بر این آقای سردارمعظم فرمودند به عنوان معاودت به مهاجرین داده می‌شود باید دولت در نظر داشته باشد که اگر معاودت نکردند چه خواهند کرد ایا یک نظریاتی در این موضوع اتخاذ میکنندکه آنها باوطان خودشان مراجعه کنند یا خیر؟

رئیس ـ آقای وزیر مالیه تشریف دارند جواب می‌دهند

وزیر مالیه ـ بنده تصور می‌کنم که باید این پول را در موقعی که می‌خواهند حرکت کنند بآنها بدهند تا مطمئن شد که می‌روند

سردارمعظم ـ بعقیده بنده برای اینکه مطلب روشن و واضح بشود مجبورم عین مراسله گاه از طرف دولت نوشته شده بخوانم تا مطلب واضح شود.

(مراسله اقای رئیس الوزرا را که در این موضوع نوشته شده بود) به مضمون زیر قرائت نمودند.

ریاست محترم مجلس مقدس شورای ملی دام تقائیه پس از انقلاب گیلانو متواری شدن اهالی و مهاجرت آنها به طهران علوه بر اینکه از وجوه اعانه ادارات مرکزی و ولایات نسبت به فقرای مهاجرین از هرگونه مساعدت دریغ نشد چون متمولین و ملاکین آن جا بواسطه دوری از علاقه و تفریط دارائی در طهران با حالت اسفناکی زیست می‌نمودند در کابینه آقای سپهدار اعظم بر حسب تصویب نامه مورخه ۲۸ عقرب پیچی ئیل که مواد آن بنمره ۱ تقدیم می‌شود تصویب نمودند که از وزارت مالیهتا مد ششماه ماهی سی هزار تومان بع عنوان قرض مطابق صورتیکه در هیئت وزراء عظام تصویب و به وطارت مالیه ابلاغ شده بافرا مهاجرین پرداخته قبض ذمه با تضمینات لازمه که وزارت مالیه ترتیب آن را خواهد داد از آنها دریافت دارند که از قرار صدی دوازده فرع علاوه بدهند و موعد پرداخت وجه استقراض یکسال پس از رفع غائله گیلان باقساط سته در اول هر ماهی باشد وزارت مالیه برای تضمین استقراض ملاکین ورقه ضمانت نامه از معتبرین و متمولین گیلان ترتیب داده و معدل دویست و هشتاد هزار تومان استقراض دولت را ضمانت نموده ان که به شرح تصویب نامه در موعد خود هر کدام به هر مبلغی که ضمانت وجهی را نموده ملتزم بادای آن باشند در مقابل این تصویب نامه و ضمانت تقریباً ماهی سی هزار تومان در چهار ماه قوس و جدی و دلو تمام و در حوت پیچی ئیل قسمتی از سی هزار تومان باهالی قرض خواه گیلان پرداخته شده ـ در کابینه سابق نیز بموجب تصویب نامه ۱۴۵۴ مورخه ۲۵ حمل ۱۳۰۰ که سواد آن بنمره ۲ ضمیمه است برای رعایت ملاکین فوق الذکر مبلغ شصت هزارتومان تصویب شد که از بانک شاهنشاهی استقراض به مهاجرین گیلانی داده شده و در عوض املاک آنها رهن گرفته شود که در انقضای مدت اگر دین خود را نپرداختند املاک آنها ضبط شود در اجرای این تصویب نامه بواسطه حاضر نشدن بانک بادای تمام وجة استقرض فقط پانزده هزار و چهارصد تومان در برج ثور بشرایطی که در تصویب نامه ذکر شده نبوده پرداخته شد و بقیه تأریه نگردید برای اینکه مشارالیهم بتوانند باوطان خود مراجعت کنند اخیراً در برج سرطان بوزارت با مالیه اجازه داده شود که پانزده هزار تومان دیگر با شرایط تصویب نامه ۱۴۵۴ علاوه بر قرضه‌های سابق در مقابل این املاک آنها بملاکین مشارالیهم پرداخته شود ـ نظر به اینکه هنوز قسمتی از حضرات علماء و ملاکین گیلان نتوانسته‌اند باوطان خود معاودت نمایند و قادر بر خرج مسافرت نیستند و بعلاوه اقامت آنها در مرکز با نداشتن وسایل اعاشه جز زحمت و مشقت برای خودشان و بالنتیجه برای دولت نتیجه ندارد.

دولت مقتضی میداند پانزده هزار تومان دیگر با شرایط قوق به آقایان قرض داده شود مراتب را اطلاعاً اشعار داشت که در صورت تصویب مجلس مقدس شورای ملی قرار پرداخت آن داده شود این قسمت اخیر همان پانزده هزار تومانی است که از طرف دولت تقاضا شده به گیلانیها داده شود و تصور می‌کنم که مطلب پس از قرائت مراسله آقای رئیس الوزراء روشن شد در کابینه سپهدار گذارده بودند که ماهی سی هزار تومان به عنوان قرض در مقابل و ثائقی که از ملاکین رشت دریافت می‌شود به مهاجرین دارده شود حالا طرز تقسیم این سی هزار تومان خوب بود و یا بد بود و آیا واقعاً باشخاص مستحق داده شده است یا نه از موضوع کلام ما خارج است سه ماه تمام این پول تأدیه شده پس از سقوط کابینه سپهدار و استقرار حکومت سید ضیاء باز هم مهاجرین گیلانی که پریشان بودند متوسل بدولت شدند و نصف مبلغی که در کابینه سپهدار تصویب شده بود تصویب شد یعنی قرار شد چهار ماه هر ماه پانزده هزار تومان بآنها پرداخته شود باز با همان شرایطی که قبلاً شده بود و قبوضاتی وزارت مالیه تهیه کرده بود که در مقابل وجهی که مهاجرین گیلانی می‌گیرند املاک آنها و بالاخره دارائی آنها در مقابل آن وجوه پس از انقضاء مدت وعدم پرداخت ضبط شو پس از سقوط کابینه سید ضیاء بز هم البته مهاجرین گیلانی که در طهران بودند و بواسطه اوضاع رشت هیچ نوع دست رسی بعلاقجات خود و املاک خود نداشتند و نمی‌توانستند امرار معیشت در طهران بنمایند و زندگانی خود را تأمین نمایند خصوصاً با کسادی بازار تجارت و با بی پولی عمومی باز هم متوسل بدولت شدند از طرف دولت هم پیشنهاد شده پانزده هزار تومان به عنوان قرض به گیلانیها داده شود حالا اسم آن پول را هر چه بخواهید بگذارید خرج سفر یا خرج معاودت ولی حقیقت امر این است مادام که دولت موفق برفع غائله گیلان نشود مادام که دولت امنیت کامل گیلان را مستقر ننماید و مادامیکه دولت دست اشرار را از سر این اشخاص صلح و سلامت طلب کوتاه نکند گیلانیها قهراً نمی‌توانند باوطان خود مراجعت نمایند (صحیح است)

چون این قسمت اهالی بدبخت مملکت ما بواسطه میل خودشان باینجا نیامده‌اند بلکه وقیع و حوادث دست آنها را از خانه و زندگانی خودشان کوتاه کرده است و البته ما مکلف هستیم که دست برادری را به طرف آنها دراز کنیم (صحیح است) و از آنها نگاهداری نمائیم و بالاخره زندگانی آنها را تذمین نمائیم البته در میان گیلانیها شخاصی هستند که شاید از سی هزار تومن سابق استفاده می‌کردند در صورتیکه هیچ نوع اسحقاقی نداشتند لهذا تصور می‌کنم از نقطه نظر تقسیم وجوه هم باید نهایت موافقت بشود بالاخره این پول باید به آن گیلانیهائی داده شود که اعتبار دارند ولی دسترسی از تهران بعلاقجات خودشان ندارند و مستقیماً باید بآنها کمک کرد که لااقل زندگانی ساده آنها تأمین شود و محلس شورای ملی باید بآنها رعایت کند و با اینکه خود گیلاینها یک صورتی تهیه کرده بودند ولی ما مراجعه به آنصورت را در کمیسیون لازم ندیدیم و مطابق پیشنهاد دولت اساس پایزده هزار تومان را تصویب کردیم برای اینکه در تقسیم این وجه استحقاق دریافت آن را ندارند نرسد و ملاحظه کردیم که خود مهاجرین گیلانی از درجه استحقاق همدیگر بهتر مطلع هستند لهذا چنین قرار شد که مهاجرین یک هیئتی از میان خود انتخاب نمایند تا پس از آنکه تأدیه این مبلغ تصویب شد آن هیئت این وجه را در بین خود تقسنم نمایند باین ملاحظه است که ماده واحده از طرف کمیسیون بودجه تصویب شد اگر چه با موفقیاتی که در دولتی حاصل کرده است با فتوحات و ورود قشون دولتی به رشت امید می‌رود که مهاجرین گیلانی محتاج بد خواست مجدد نشوند و مراجعت باوطان خودشان موفق بشوند چون عرض کردم مهاجرین گیلان از روی میل و رغبت در تهران نمانده‌اند و در حقیقت از ماندن خودشان در تهران منزجر هستند و هیچ آرزوئی ندارند جز این که وسائل مراجعت به اوطانشان فراهم آمده هر چه زودتر معاودت کنند زیرا همین اشخاصی که آنجامی بینید فعلاً نهایت درجه استقاق را دارند و نهایت درجه مستأصل هستند در محل خودشان خیلی دولتمند وغنی هستند و در میان آنها یافت می‌شوند اشخاصی که دارای سیصد هزار و چهارصد هزار و پانصد هزار توان تمول هستد زیرا دست رسی باوطان بود ندارند حالا اگر اتفاقاً و بر فرض محال وسایل معاودت گیلانیها به گیلان فراهم نشد یعنی بآن زودی که ما امیداوار و منتظر هستیم در گیلان امنیت و نظم استقرار پیدا نکرد حتماً مجلس شورای ملی باید بداند که در برج دیگر هم ز یک همچه مساعدتی باید به مهاجرین گیلانی بکند زیرا مجلس و هیئت دولت مرکزی وسایل مراجعت آنها را آماده نکرده است لهذا باید همان مجلس و همان دولت مرکزی دست کمک و مساعدت را به طرف آنها دراز نماید آن مطلب هم لازم است گفته شود اینکه آقای وزیر مالیه فرمودند این مبلغ خرج مسافرت آنها است و باید در موقع حرکت بآنها داده شود اینطور نیست این خرج یومیه آنها است و باید گذران نمایند.

رئیس ـ آقای سدیدالملک قانع شدید

سدیدالملک ـ بلی

رئیس ـ آقای مستشارالسلطنه موافقید؟

مستشارالسلطنه ـ با بیانات آقای سردار معظم موافقم.

رئیس – آقای حاج شیخ اسدالله

حاج شیخ اسدالله ـ بنده موافقم.

رئیس ـ آقای آقا سید فاضل موافقید؟

آقا سید فاضل ـ بلی بنده هم کمال موافقت را دارم.

رئیس ـ پس دیگر مخالفی نیست؟ رای می‌گیریم بماده واحده کمیسیون آقایانی که تصویب می‌کنند ورقه سفید و آقایانی که در می‌کنند ورقه کبود خواهند داد.

«در این موقع اخذا آراء به عمل آمده و آقای سهام السلطان شروع به استخراج آراء نموده نتیجه باین ترتیب حاصل گردید»

«عده حاضر در جلسه ۶۸ نفر ـ ورقه سفید علامت قبول ۵۹ ورقه آبی علامت رد ۱ امتناع ۸

اسامی قبول کنندگان

آقایان حائری زاده ـ آصف الممالک ـ حاج امین التجار ـ سلیمان میرزا ـ میرزا طاهر تکابنی ـ منتصرالملک مستشارالسلطنه ـ آقا سیدمحمد تدین ـ آقای رکن الملک ـ غضنفرخان ـ صدرالاسلام ابهری ـ آقای سید حسن مدرس رئیس التجار ـ سردارمعظم کردستانی ـ شریعتمدار ـ آقا شیخ ابراهیم زنجانی ـ میرزا علی کازرونی ـ ملک الشعرا رفعت الدوله ـ میرزا هاشم آشتیانی ـ امین الشریعه ـ سلطان العلماء ـ احتشام الدوله ـ آقا سید حسن کاشانی ـ شیخ الاسلام ملایری ـ مشیرالدوله ـ وقارالملک ـ میرزا ابراهیم قمی ـ عدل السلطنه ـ خلیل الملک ـ فهیم الملک ـ سردار مفخم سدید الملک ـ اقبال السلطان ـ آقا سید فاضل کاشانی ـ منتصر الدوله ـ حاج نصیر السلطنه ـ میرزا محمد نجات عمیدالممالک ـ آقا سید یعقوب ـ حاج میرزا مرتضی ـ عمادالسلطنه خراسانی ـ عماد السلطنه طباطبائی ـ حاج شیخ اسدالله ـ حاج میرزا اسدالله خان ـ آقا سید کاظم ـ آقا شیخ محمد جواد ـ محمد هاشم میرزا ـ سردار معظم خراسانی سهام السلطان ـ دکتر لقمان ـ امیر ناصر ـ نصیر دیوان ـ مؤتمن السلطنه ـ بیان الدوله ـ شیخ العراقین زاده ـ حاج مقبل السلطنه ـ میرزا ابراهیم خان ـ شاهزاده نصرت الدوله.

رد کننده ـ آقای حکیم الملک

رئیس ـ راپورت کمیسیون تصویب شد مذاکرات در ماده چهارم پروگرام در جلسه قبل ختم نشده بود بعضی از آقایان هم اجازه خواسته بودند آقای آقا سید فاضل (اجازه نطق)

آقا سید فاضل ـ ماده چهارم مشتمل بر چندین جمله است و بنده در دو فقره که یکی حذف و تقلیل مخارج دیگری تکثیر عایدات باشد نظریه داشتم و خواستم خاطر نشان کنم البته هیئت محترم دولت از وضعیت فقر عمومی به خوبی مستحضرند خصوصاً که موجبات فقر عمومی بواسطه جنگ بین المللی و اخیراً بواسطه کسادی و سد ابواب تجارت خیلی فوق العاده شده است چون بنده این عبارت تکثیر عایدات را ولو اینکه بعضی آقایان محملهای دیگری برای او پیدا کردند ولی بنده این عبارت را تقریباً وضع مالیات جدید میدانم و با این وضعیت فقر ملت قبل از اینکه دولت جمع و خرج را تعدیل نماید و قبل از حذف ادارات لاطائل که ابداً ثمری ندارد و در نظر خود دولت هم فائده ندارد ینده معتقد نیستم که مالیات جدیدی بر ملت تحمیل نمایند اگر چه معلوم است من له النعم ضعیفه الزم ـ کسی که غنیمت بر است غرابت کش هم هست واضح است ملت باید غرابت مخارج دولت را بدهد لیکن این در صورتی است که از این فقر وفاقه عمومی نجات می‌یابد امیداوارم در ترکیب ماده سودم که تکثیر عایدات و فوائد عامه باشد فقر وفاقه عمومی رفع شود آنوقت اگ دولت صلاح بداند وضع و تحمیل مالیات جدیدی بکند والا بنده در سهم خودم عقیده ندارم به تحمیل یک مالیات جدیدی این یک فقره که راجع به تکثیر عایدات بوده و چون بنده این مواد پروگرام را به عقیده خودم و هم فهم فرض می‌کنم بعد از ماده اول که راجع به سیاست خارتجی است این دو ماده را خیلی اهمیت می‌دهم که یکی راجع به قشون باشد که بحد کفایت مذاکرات در آن موضوع شد و دیگر ماده راجع به مالیه چون بعد از این ماده، ماده نخواهد بود که جلب معلم و متخصص را از خارجه لازم داشته باشد و خواستم خاطر نشان کنم که بنده کمال موافقت را با جلب متخصص چه از برای حقوق چه از برای فوائد عامه چه از برای مالیه دارم و هیچ مضر نمی دانم مسلم است همه کس علی الطبعه همه چیز را نمی داند و هیچ نقصی برای ملت ایران نیست که در بعضی از فنون برای تعلیم متخصصین از خارجه بیاورد ولیکن باید خیلی مفید شد که آنها در حدود معلمی و در حدود اینکه کار یاد بدهند در یک مدت خیلی محدودی بآن ترتیب که فعال مایشاء و حاکم علی الاطلاق نباشند آنها را استخدا کرد امیدوارم که آنطور نخواهد شد فقط محض تذکار عرض کردم که در جلب متخصصین و معلمین موافقم لیکن مشروط بر اینکه در حدود معلمی و کار یاد دادن باشند

رئیس ـ آقای فهیم الملک (اجازه نطق)

فهیم الملک ـ یکی از مواد پروگرام که حقیقتاً حائز اهمیت است همین ماده است و باید تصدیق کرد که از برای احرای این ماده هیئت دولت مصادف با یک مشکلاتی هم خواهند شد زیرا تمام فقراتی که در اینماده هست از قبیل تعدیل بودجه تقلیل مخارج اضافی مخصوصاً وصول بقایا و غیره دولت را با یک مشکلاتی مقابل خواهد نمود در وادی که حتماً موافقت و کمک مجلس شورای ملی از برای پیشرفت امور لازم است همین ماده است که دولت برای اصلاح این امر محتاج بکمک‌های مجلس خواهد بود زیرا علاوه بر اینکه مسئله مالیه یکی از وظائف مخصوصه مجلس است دولت هم برای اصلاح این امر محتاج به کمک‌های واقعی مجلس خواهد بود و حقیقتاً وضع مالیه را قیاس مفید است زیرا می‌بینم دولت دارای یک بودجه که جمع و خرج را کاملاً تعدیل نماید نیست البته هر کاسب و هر تاجر و هر خانواده که میزان دخل و خرج خودش را نداند محکوم بورشکستگی خواهد شد دولت هم در موضوع مالیه همین حالت را دارد و تا امروز پس از پانزده سال مشروطیت که موفق به تهیه بودجه که جمع و خرج دولت در آن معین باشد نشود کارها اصلاح نخواهد شد باید گنفت تا اندازه هم تقصیر با خود ماها بوده یعنی ترتیب محیط اینطور بوده و این طور پیش آمد کرده بود زیرا سابق بر این هر وقتی خرجی از برای دولت می‌خواستند تصویب نمایند اساس داشت (قبل از مشروطیت را عرض می‌کنم) هر خرجی پیش می‌آید وزارتخانه مربوط مراتب را بمقام صدارت پیشنهاد می‌کرد و صدارت بعرض شاه میرسانید هر قدر که لازم بود باید محلی برای آن تعیین نمایند و تعیین محل یکی از چیزهائی بوده که وقتی پادشاه که رئیس مملکت و تمام اختیارات به عهده او بوده برای اولاد خودش ه اگر می‌خواست تعیین مواجب بکند بدون تعیین محل غائب متوفی ممکن نبود و بهمین ملاحظه بود که در عرض چندین سال جمع و خرج را در حال موازنه نگاه داشته بودند پس از مشروطیت این ترتیبات سابق را بعنوان اصول کهنه و دراز نویس قبل از آنکه اصول صحیحی قائم مقام آن بکنند از میان بردند دیگر تصویب مخارج مقید به هیچ اصولی نشد. اینقدر لازم بود یک اشخاصی تقاضا بکنند و یک قدری اصرار و توصیه و یا بالاخره بشب نامه و روزنامه یک مخارجی را به تصویب برسانند یعنی هیئت دولت و وزراء آن خرج را تصویب بکنند و هیچ اهمیت ندادند که آیا محلی برای پرداخت آن وجه هست یا نیست یکی دیگر از چیزهائیکه خرج و دخل را از موازنه خارج کرد که تا امروز هم موفق بموازنه و اصلاح آن نشده‌اند این است که اساس خرج یک ترتیب متین و محکمی نداشت همین قدر مخارجی لازم بود از تصویب می‌گذشت در صورتی که قبل از مشروطیت که ادارات دارای تشکیلات نبوده و هر وزیری که با یک دسته اجزاء و کس و کار خودش وارد می‌شد اباً حقوقی و مقرری نداشتند و بعایدات اتفاقی و دخل می‌بایستی زندگانی کنند و امرار معاش نمایند بعد از تغییر کردن وزیر وزیر جدید همین طور با یک دسته دیگر می‌آمدند و می‌رفتند مراجعه بدوسیه‌های سابق وزارتخانه ثابت خواهد کرد که ههیچ گونه مواجب و مقرری در بودجه‌ها باسم وزارتخانه نبوده و اگر چیزهائی بوده فقط صورت سازی و برای مخارج اشخاص بوده حتی مخرج قشونی ازمحل مواجب و مستمری بوده مخارج واقعی قشون نبوده به همین واسطه هم اگر یک یا دوسال پول باداره نمی‌رسید تعطیلی واقع نمی‌شد اتفاقی رخ نمی‌کرد یا اگر اتفاقی رخ می‌کرد کسی را متأثر نمی‌ساخت در ابتداء مشروطیت اولاً متوجه به مسئولیت کار شدند و به خاطرها رسید که برای انجام این عتقیده باید متوسل به توسعه ادارات و تشکیلات اداری جدید شد لیکن متأسفانه در همان وقت هم احتیاجات اصلح را به مد نظتر نیاوردند که برای انجام وظائف محوله بهر ادارة چه تشکیلاتی لازم است فقط بعضی از نظام‌های خارجی را سر مشق قرار دادند و تشکیلاتی که در این نظام نامه بود عیناً از روی آن رفتار کردند عدة ارباب رجوع هم زیاد و البته باز هم زیادتر می‌شد از آنوقت هم بنا شد که مقرری و حقوق دارا بشوند عدة داوطلب برای خدمت هم روز به روز زیاد می‌شد تشکیلاتی که از نظامنامه بود تشکیل می‌شد بعد یک ادارات دیگری به یک عناوین جدیدی برای دخول اشخاص تأسیس می‌نمودند و بالاخره اگر هیچ کاری پیدا نمی‌کردند به عنوان مفتش اجراء زیاد می‌کردند چون دیگر مایه نداشت حالا ملاحظه بفرمائید موضوع خرج باین شکل که مبنی بر هیچ اساسی نبود و تصویب خرج هم به طوریکه در بوجه‌ها منظور بود رد مقابل عایدات تعیین نباشد موازنه پیدا نمی‌شود.

از سال ۱۹۰۰ دولت شروع کرد به قرضهائی که برای کسر بودجه این قرض متدرجاً ادامه پیدا کرد هر سال یک قرض خارجی به مملکت تحمیل شد و ضمناً متوسل تبه تکثیر عایدات هم شدند قبض مالیاتها از قبیل فروش تحدید ـ دخانیات ـ باندرل ـ و غیره و ضع کردند وضع این مالیاتها هم در ابتدا باز در روی یک اساس صحیحی گذارده شده که اداره بشود هر چند که اروپائیها مداخله داشتند صورت اداری داشت وقتی که از دست آنها خارج می‌شد باجاره واگذار می‌شد و با وجود اینکه اجازه منافی منافع مملکت است معهذا به اجاره داده می‌شد و تا امروز هیج یک از این عایدات آن طوری که تخمیناً پیش بینی شده بود نتوانسته‌اند وصول کنند و میزان هیچ کدام در دست نیست سابقاً هم که مالیات ارضی بود بدیهی است وقتیکه مخارج بدون قید و شرط داشتن عایدات تصویب شود توجهی بآن مالیاتها نمی‌شود در قدیم یک صورت جزو جمعی بود که ابواب جمع حکام می‌شد و تا مدتیکه آن مالیات ابواب جمع حکام شود در هر سال معین به عنوان تفاوت عمل از آنها گرفته می‌شد ولی این صورت جزو جمع ناقصی هم از بین رفت بنده دو سال و نیم که خزانه دار بودم هیچ صورت جزو جمع ندیدم و اگر مأمورین مالیه عایداتی تحویل می‌دادند بایستی از آنها تشکر نمود یعنی یک سندی در بین نبودند که معلوم شود ابواب جمع آنها وضعیت و صورت عایدی آنها از روی چه میزان است بلکه می‌بایستی خزانه منتظر باشد هرچه آنها دادند آنها را وجود باز یافتی بدهند در این مدت موفق نشدند که صورت جزو جمعی برا آنها تهیه نمایند بعلاوه وضع تشکیلات شکل دیگری شد که در مراحل اولیه بصورت اداری کتابچه دفتر و غیره داشت ولی در مراحل ثانی هیچ ترتیب صحیحی نداشت.

البته آنها با یکدیگر وفق نمی‌دهد به همین ملاحظه بمؤدیان مالیاتی فرق اسناد تحمیل نمی‌شد در صورتیکه بدولت چیز و عایدی دولت این قدر که می‌گویند کم است کم نیست سال قوی ئیل بالنسبه در این چند سال اخیر بهترین سالها بود قدری امنیت در ولایات بود و عایدات خوب وصول شد بودجة آن سال تقریباً ۴۴ کرور شد و از این مقدار تقریباً هشت کرور از وجوهی بود که دولت انگلیس کمک خرج داده بود باقی از محلهای دولت پرداخته می‌شد با وجود آنکه تبریز که می‌بایستی سه چهار کرور عایدات بدهد بوسطه اینکه در حال اغتشاش بود فریب پانصد ششصد هزار تومان هم از مرند پول بآنجا داده شد گیلان که مطابق جمع حساب باید ششصد هفتصد هزار تومان عایدات داشته باشد نداشت و برای آنجا هم مبلغی خرج شد معهذا سی چهار پنج کرور عایدات دولت بود و خرج شد در هر سال بنده اقدام کردم که صورت جمع و خرج مملکت طبع و توزیع شود و شش ماهه آن حاضر شد و شش ماه قانونی هم نزدیک بود بشود که دیگر بنده موفق بانجام آن نشدم و اخیراً از آقای رئیس الوزراء خواهش نمودم که شرحی بوزارت مالیه مرقوم بفرمایند که بقیه آن حساب را طبع نمایند تقریباً در برج اسد هذه السنه بود و تا به حال که دو ماه گذشته است متأسفانه هنوز اقدامی نکرده‌اند و از قراریکه شنیده‌ام دست خط ایشان هنوز در جریان است امیدوارم آقای وزیر مالیه توجهی بفرمایند که آن صورت زودتر طبع شود بطوریکه در مقدمه عرض شد در آن صورت مقدار خرج هست و عایداتی هم که دولت توانسته است وصول نماید در آنجا هست البته این صورت یک توضیحاتی خواهد داد آقایان را متوجه خواهد کرد که عایداتی که ممکن بوده است وصول بشود چه بوده در حالیکه مالیات دخانیات هم که در سنه پیچی تأسیس شده در آن سال نبوده است بنابراین می‌توانم امیدوار باشم که دولت با این مخارج گزافی که امروزه دارد موفق بدریافت عایدات خودش بشود و اگر بخواهد بعض اشکالات را رفع می‌کنند باید آن توقعاتیکه از طرف بعضی اشخاص در بین هست هر ساعت توقعاتی برای کسر مالیاتهای خودشان بکنند و استنکاف از دادن می‌نمایند باید آنها را رفع کنند و اهمیتی ندهند البته باین ترتیب ما باین اندازه کسر بودجه نخواهیم داشت و آنوقت این حال فقرو فلاکت که تصور می‌شود از بین خواهد رفت و این قدر در مضیقه نخواهم بود اصل مقصود بطوریکه آقای سردار معظم اشاره فرمودند تفریط است ولی چلوگیری از تفریط منحصر بهمان مجازات نیست یک قسمت آن مربوط به نبودند مجازات است و یک قست عده آن این است که حساب در کار نیست البته اگر دولت بخواهد از هر مؤدی مالباتی بدهی مسلم او را بگیرد و در مرکز ادارات ثابت و معینی تشکیل بدهد در تحت یک دستور عمومی می‌دهد نه اینکه یک اشخاصی برای اعمال نفوذ و دارا بودن مقام عالی از دادن مالیات استنکاف می‌نمایند و بیجارگان دیگر بار آنها را بدوش می‌گیرند و باید عهده دار مالیات آنها هم بشوند مسئله دیگری را که در این ماده پیشنهاد کرده‌اند و خیلی اهمیت دارد همان مسئله تعدیل است ولی این مسئله هم یک اشکال دیگری دارد چون مالیات ارضی و مالیات مستقیم باید در مملکت باید از روی یک اساس معینی باشد که هم زحمت دولت و هم زحمت مالیات دهندگان و هم زحمت مامورین کم بشود مثلاً مالیاتها در بعضی جاها عشر دوخمس است در بعضی جاها عشر از ل است در بعضی جاها عشر از ثلث است در هر جا یک شکل است مسئله دیگری که بیشتر اسباب زحمت است مالیات خالصجات انتقالی است که یک قسمت عمده مالیات دیوانی سابق را باید بدهند و هم مالیات و هر کدام یک توقعات بیجائی دارند زیرا در آن عصر که آنها مالیات می‌دادند یک مساعدت هائی برای آنها منظور میشده است که امروز ممکن نیست مثلاً تیول داشته‌اند شخصیت داشته‌اند و امروز الحق نمی‌توانند بدهند.

از ابتدای تغییر هر کابینه صفحات روزنامه پر می‌شود که آقای وزیری برای وصول بقایا تلگرافات کردند و چنین و چنان کردند ولی وقتی که آقای وزیر معزول می‌شوند می‌بینیم یکقدار ارقام دیگر هم بر بقایای سابق افزوده می‌شود و هیچ نتیجه از آنها گرفته نمی‌شود زیرا دولت اساس وصول مالیاتش به هیچ پایه گذاشته نشده در بعضی مراحل صورت جدیه و در مراحل دیگر صورت قدیم دارد پس باید برای وصول بقایا تصمیمی بگیرند که نقل شدن از دفاتر سال گذشته به سال دیگر موقوف بشود یک قسمت از بقایا را مؤدیان مالیاتی اصلاً استنکاف می‌نمایند بواسطه دعاوی که دارند و یا بعضی مخارج تراشیده‌اند و مالیات نداده‌اند و این اشخاص نیمه سال به عنوان این که حساب مالیات سال گذشته ما ختم نشده است مالیات این سال را هم نمی‌دهند و بالاخره دولت باید با آنها کار را تمام کند و تکلیف آنها را از حالا به بعد معین کنند بعلاوه یک عده املاکی است که جدیدالتأسیس است ولی در ثبت دیوانی نیست و یک عده املاکی هست که خراب شده و آنها همان مالیات سابق را می‌دهند پس مسئله که اهمیت دارد قانون ممیزی است و وزارت مالیه باید یک هم چون قانونی را تهیه کرده زودتر به مجلس بدهند تا بتوان برای مالیات صورت خروج صحیحی تهیه نموده و مالیات ثابت قانونی معین شود و برای مامورین هم وصول آن اشکالی نداشته باشد تا مادامی که مالیات در یک اصل ثابت معینی نیست البته اداره کردن آن مشکل است و شخص وزیر مالیه ملک که بتواند ا تمام جاها احاطه داشته باشد البته باید قانون نوشته شود زیرا با هر مودی با یک طرز مخصوص نمی‌شود مذاکره کرد و باید یک اساسی معین در این باشد و همجنین قانون دیگری که در ضمن لازم است قانون اصول مالیات است و برای آن هیچ اصلی فعلاً در کار نیست باید اصلی باشد که مؤدیان مالیات تکلیف خود را دانسته و در موعد ممینه مالیات خود را بپردازند و اگر نپرداختند بدانند دچار سختی خواهند شد آن وقت است که ارقام بقایا کم خواهد شد بنابراین چیزی که به نظر بنده می‌رسد برای اصلاحات مالیه باید مقتضیات مملکت را در نظر گرفت و صرف نظر از نظامنامه‌های اروپائی یا جای دیگر نموه بنده رعایت حال اشخاص را منکر نیستم ولی نه تشکیل دارات را برای رعایت حال آنها خراب کرد.

ثانیاُ اصولی که جلوگیری از حیف و میل و تفریط مالیه دولت بکنند و طوری ثابت باشد که هیچ وزیری قادر بخرج نقدی ن نشود قانون وزارت مالیه را بنده دیده‌ام مواد آن باید خوب در هر حال قانونی است از مجلس گذشته بعضی از مواد آن در آن موقعیکه بنده کار می‌کردم ناقص و اسبات زحمت بوده و از وزیر مالیه خواهش کردم کمیسیون قوانین مالیه عضویت داشته تقریباً شش هفت ماه وقت خودشان را صرف کردند و قوانین وضع کردند قانون که تمام شد وزیر هم امضاء کرد ولی اول کسی که عملاً با آه مخالفت کرد همان وزیر امضاء کننده بود با این اصل البته قانون هیچوقت دوام پیدا نمی‌کند و نخواهد گذشت کار اداره بشود باید هیچ وزیری قادر به تغییر قانون نباشد و اگر تغییر هم لازم باشد همان مقام تصویب کنند و باید آن را تغییر بدهد نه اینکه عملاً وزراء وقت تغییر دهند.

بعد از این دو فقره چیزی که لازم است مسئله کنترل در هر جاست مخارج ما امروزه تابع هیچ کنترل نیست یعنی خزانه دار وقت مطابق تشکیلات جدید پول در اختیار او است و هر خرجی را بخواهد بکند می‌کند درست است که بتصویب ریاست وزراء و وزارت مالیه باید برسد اما بنده می‌پرسم که اگر خزانه دار خودش پول را صرف کرد به چه وسیله از او خواهند گرفت.

بنده خوش وقت خواهم بود بلکه استدعا می‌کنم به حساب خزانه از سال یونت ئیل که بنده داخل شدم تا امسال رسیدگی بکنند تا معلوم شود خزانه دارها که یکی از آنها بند هستم چه کرده‌اند و مخارجی که خزانه داران وقت بدون تصویب هیچ کس حتی رئیس الوزراء و وزیر مالیه کرده‌اند چه بوده البته وقتی پول دولت اینطور آزادانه بدست یک اشخاصی باشد از این صورتهای حالیه بدتر خواهد شد باید پول در خزانه باشد و لی مخارج باید بتصویب هیئت دولت باشد بدون اینکه خزانه دار مداخله در خرج داشته باشد کسی که پول نزد او است حق خرج کردن نباید داشته باشد و باید اصولی اتخاذ کرد که کاملاً در تحت تفتیش باشد زیرا واقعاً اضافه خرج فقط منحصر باین نیست که بگوئیم چند نفر اجزاء وزارتخانه‌ها زیادند و یا حقوق آنها زیاد است غیر از آنها مخارج دیگری هم هست مثلاً یک اعتباری را که مجلس یا دولت برای فلان اداره تصویب می‌کند (فرضاً پنجاه هزار تومان) بدیهی است این مبلغ که تصویب شده تخمینی است همینکه گفته شد این پول تصویب شده فوراً آن اداره تا دینار آخرش را دریافت می‌دارد از کجا معلوم است که همه آن اعتبار مصرف شده ممکن است اصلاً خرج نشده یا آنکه یک مقدری از آن به مصرف رسیده باشد از این قبیل مخارج در تمام ادارات جاری است که هیچکدام موقع ندارد پارسال و پیرارسال برای سوارهای حکومتی و غیره و غیره پولهائی گرفتند که صورتهایش را بنده داشتم و بکلی بی اساس بود خیلی اعتبارات بود که برای بعد تصویب می‌شد ولی همان موقعی که تصویب می‌شد فوراً دریافت می‌نمودند اینها پولهائی است که جمعاً ضررش را دولت می‌کند و برای مخارج آنها هم کنترلی نیست باید دانست که معنی تصویب کردن اعتبار آن نیست که معادل آن وجه حتماً از خزانه دولت خارج شود.

بعد از این چند مسئله اساسی آنوقت می‌رسیم بعمل مامورین که از طرف دولت انتخاب می‌شوند باید از هر حیث تامین شوند از حیث معاش از حیث کار و از حیث خدمتشان باید بدانند که در موقع خدمت از طررف دولت نسبت بانها همه نوع مرحمت خواهد شد این مسئله ایست که یک قسمت عمده اصلاحات مالیه را ضمانت می‌کند.

دادن مالیه دولت بدست ماموریتی که به هیچ چیز خودشان یقین ندارند نمیدانند تا یک ساعت دیگر به سفارش و توصیه چه اشخاص و مقاماتی ممکن است از کارشان خارج شوند و در موقعی هم که سر خدمت هستند شاید حقوق کافی ندارند، البته صحت عمل از آنها توقع بی موقعی است همانطور که آقای سردار معظم فرمودند باید عده را که زیاد هستند حذف نمود و عده‌ای را که نگاه می‌دارند به آنها حقوق کافی داد.

عرایض دیگری هم در این موضوع دارم که در موقع بحث در قانون استخدام عرض خواهم نمود.

مطلب دیگر که اینجا مذاکره راجع به متخصصین خارجی بود بنده هم کاملاً موافقم که بدون داشتن متخصصین و معلمین خارجی اصلاح مالیه یا دوائر دیگر ممکن نیست. لیکن با وضعی هم که تا به حال بوده بنده مخالفم زیرا رویة که تا به حال نسبت به مستخدمین خارجی داشتیم همیشه افراط و تفریط بوده است یک وقت به آنها بقدر اهمیت داده و آنها را بالا می‌بردیم که حتی هیئت دولت هم در مقابل آنها مستهلک بود و یک وقت بقدری پائین می‌آوردیم که هیچ کاری نمی‌توانستند بکنند ـ همینطور وزراء و اولیاء دولت هم یک وقت بآنها آنقدر اهمیت می‌دادند که مرعوب آنها واقع می‌شدند و یک وقتی آنها را پائیی می‌آوردند که هیچ کار از وجود آنها ساخته نمی‌شد باید وزیر وقت هر کس هست در موضوع استخدام مستشاران اروپائی وزارتخانه خودش بداند به چه قسم از آنها می‌شود استفاده کرد مثلاً پاعارسن سوئدی با چند نفر از سوئدیها که برای تأسیس اداره ژاندارمری آمده بودند که هنوز حدمات ایشان مورد تحسین است قبل از اینکه اینها بیایند آقای رئیس الوزراء حالیه نقشه حذف قرسورانی و تأسیس ژاندارمری کشده و اقدامی کرده بودند بعد از اینکه معلمین سوئدی آمدند نخواستند به آنها زیاد کار رجوع کنند و نه بکلی آنها را بی کار بگذارند بلکه مصمم شدند از آنها استفاده نمایند و همان مأمورین بقدری مطیع و در کار خودشان جدی بودند که تا امروز هم ما از توصیف آنها فروگذار نمی‌کنیم و بقدری از داشتن چنین وزیر خوش وقت بودند که بعد در کابینه‌های اشخاص دیگر هم همیشه برای کار ژاندارمری به رئیس الوزراء حالیه رجوع می‌کردند اعم از اینکه ایشان داخل کار بودند یا نبودند و این رویه جز از صاحبمنصبان سوئدی از سایرین دیده نمی‌شد معهذا همان مسیو برناردیکه دارای اختیار قانون ۲۳ جوزا بود که وزرای مالیه ازدست او شکایت داشتند و هخیچ نمی‌توانیستند کار کنند در مدت وزارت مالیه آقای رئیس الوزراء حالیه همه اشخاصیکه در سر کار بودند میدانند ترتیب او نسبت بسایر وزراء مالیه چه معلوم است یک وزرائی که همیشه ملاقاتشان با یک نفر خزانه دار از روی توقع بوده ممکن نیست از او بتوانند توقع کار داشته باشند و یک سیاستی در این کار اتخاذ کنند متأسفانه از این صاحب منصبان سوئدی که بگذریم مستشاران دیکر اینطور نبودند و بر خلاف هر وقت آنها یک اختیارات و تقاضاهائی داشته‌اند دولت یا نتوانسته است تقاضای آنها را رد کند یا اگر رد کرده دیگر هیچ کار دیگر نکرده‌اند من منکر این نیستم که بین ایرانیها هم کسانی هستند که بتوانند کال کنند یا آن طوریکه آن شب مذاکره شد در اداره گمرک اشخاصی تربیت شده‌اند بنده هم مطیع هستم در اداره گمرک اشخاصی هستند که می‌توانند گمرک را اداره نمایند ولی این را هم عرض می‌کنم که اگر آنها را به جای روساء بلژیکی بگذارند آنجا هم مثل سایر ادارات می‌شود یعنی رؤساء و اجزاء مافوق به آنها دیگر اهمیت نمی‌دهند گمرک اگر به حال مالیه باقی مانده برای این است که هنوز مداخلة مافوق در او نبوده و اگر ادارات به حال بی نظمی می‌افتد بنابراین بنده عرض کردم باستخدام مستشاران اروپائی موافق هستم نه با شرایطی که تا به حال جاری شده و نه باوضع حالیه آنها زیرا که بنده منکرم که مدت استختدام اروپائی بیش از چهار پنچ سال باشد اروپائیها را دیده‌ایم اگر بیش از این مدت در ایرای بمانند نمی‌شود کار به آنها رجوع کرد اشخاصیکه دیده‌اند و با اروپائیها در موقع ورودشان مذاکره کرده‌اند میدانند پس از شش ماه یا یک سال چه تغییراتی در عقایدشان داده‌اند و چه خیالات جدیدی از آنها پیدا شده بنابراین بودن ده بیست سال مستخدمین اروپائی در ایران هیچ صحیح نیست بلکه ضررش بیشتر از منفعت است برای اینکه کار خودشان را کنار می‌گذارند و داخل بعضی مسائل حربی و سیاسی می‌شوند اولاً باید مدت کنترات آنها را ۳ سال تا ۴ سال و پنج سال قرار دهند و تجدید هم نشود دوم شرط انتخاب آنها این است که خود آنها واگذار نکنند که یکی از رفقای خودشان را بجای خود تعیین کنند هر وقت مستشار از بلژیک می‌خواستند چون بنده در وزارت مالیه بلژیک بودم می‌دیدم که دولت بلژیک چقدر باین مسئله اهمیت می‌داد اول از سفارت ایران تحقیق می‌کردند برای چه کاری می‌خواهند بعد در روزنامه اعلان می‌کردند که در ایران برای فلان کار مستشار خواسته‌اند اشخاصی که داوطلب هستند خودشان را معرفی کنند اشخاص هم که خود را معرفی می‌کردند وزارت مالیه بلژیک در آنها یکی یکی مطالعات و تحقیقات می‌کردند که کدام یک از آنها لایق هستند که بفرستند ولی اینجا بعکس و بالاخره رفته رفته معمول شده بود که رئیس بلژیکی هر کس بود در اینجا از زودی خود معرفی می‌کرد و می‌گفت کنترات شده است بدون اینکه بوزارت مالیه بلژیک اطلاع داده شود البته اگر ما یک مستشارهائی از اروپا بخواهیم باید بعادت ایران که در آن دولت است رجوع کنیم او هم با دارات مربوطه داخل مذاکره شده و یک یا چند مستخدم صحیح العمل که قابل باشند و دولتشان مسئولیت صحت عمل آنها را حمایت کرده باشد کنترات کند.

مسئله دیگری که در این موقع لازم است عرض کنم اگر خاطر آقایان باشد در دوره اول مشروطیت بنده یک لایحه مفصلی در این باب نوشته‌ام بعد از آن هم تکرار کرده حالا هم عرض می‌کنم که دولت باید سعی کند که مستشار از داخله هم تربیت کند عوض اینکه از خارجه بیاورند یک عده هم از داخله بخارجه بفرستند چون تا به حال معمول بوده است که شاگرد برای تحصیل بخارجه میفرستاند ولیبنده عرض می‌کنم خوب است از اجزاء وزارت خانه‌ها و ادارات و اشخاصیکه لایق باشند و زبان خارجه هم بدانند به هر یک از وزارتخانه‌های خارجه بفرستند بنده بعد از آنکه این پیشنهاد را کردم وقایع نگذاشت تعقیب شود خودم این کار را کردم و از مالیه خودم به خارجه رفتم و داخل اداره مالیه شدم و آنجا دیدم عده کثیری از چنین وژایون در آن ادارات مثل اجزائی کار می‌کنند خیلی متاسفم که استطاعت بنده اجازه نداد که بیش از چهار پنج ما بمانم ولی دیدم چقدر فایده دارد که بیش از چهار پنج ماه بمانم ولی دیدم چقدر فایده دارد ولی این جا زیر دست اروپائیها هیچوقت نباید منتظر بود که یک اشخاصی پیدا شوند که قائم مقام آنها شوند دلائلی هم دارم و دیده‌ام اشخاصی که می‌روند آنجا حقیقتاً در آنجا دلسوزی می‌کنند چنانکه وقتی من رفتم از طرف دولت هم توصیه شده بود ادارات آنجا مثل این بود که موظف هستند بتنده را برای فلان کار تهیه کنند اگر هیئت محترم دولت اشخاصی ا اینجا بوزارت‌های آنجا برای کار مخصوص مامور کنند و هر کدام آنها را بگذرند یک سال دو سال بتفاوت شغلی که باید داشته باشد در وزارتخانه‌های آنها کار کنند بعد از دو سال بنده مطمئن هستم بعوض داشتن چند نفر مستشار خارجه دارای پنجاه نفر مستشار داخلی باشیم که از همه چیز ما هم اطلاع دارند و محتاج بمطالعات مقدماتی هم نیستند مخصوصاً برای مالیه این بود نظریات ینده عرایض دیگری هم داشتم که بعد عرض می‌کنم و امیدوارم آقای وزیر مالیه و آقای رئیس الوزراء عرایض بنده را قابل توجه بدانند و در زمینه هائی که عرض کردم موافق باشند

رئیس ـ آقای مدرس اجازه نطق ـ آقای فهیم الملک و آقای زنجانی تشریف ببرند بیرون برای انتخاب کمیسیون‌ها.

مدرس ـ اگر آقایان بروند بیرون همه یک مرتبه می‌روند مجلس سرد می‌شود در این صورت بنده حرف نخواهم زد

رئیس ـ بسیار خوب تشریف نمی‌برند که مجلس گرم باشد.

مدرس ـ بنده خیال نداشتم که در این ماده چیزی عرض کنم و منتظر بودم اشخاصی که اهل جزء این ماده هستند فرمایشی کنند بلکه مقصود را هم بپروردانند ولی متأسفانه نشنیدم یا نفهمیدم، این ماده بفرمایش بعضی آقایان که فرمودند ام المواد است یعنی مملکت با این ماده درشت تر می‌شود این الفاظ که طرفین می گوئیم خیلی خوب است و آنچه از عقیده تمام آقایان نمایندگان می‌فهمم بعد از این مدت خرابی هم نظر اصلاح دارند یعنی این هیئت دولت و شخص رئیس الوزرائی که از این ماده نوشته شده است اجرا شود ـ پس باید چه کنیم که این ماده اجراء شود؟ بلکه انشاءالله الرحمن بمقصودی که ملت ایران و آقایان نمایندگان دارند موفق شویم اولاً به عرض آقایان وزراء یعنی هیئت دولت میرسانم که مطمئن باشند ما دیگر به جهت مخارج جاری مملکت باید باجرای این مواد حاصل شود آقای فهیم الملک این ماده مطالبی دارد که برای اجرای آنها بمشکلات بر می‌خوریم من هم تصدیق می‌کنم اگر مثل سابقش بخواهند رفتار کنند البته بمشکلات بر می‌خورند و موفق هم نمی‌شوند آنوقت باید یک صورت ثانوی امیدوار نمود یعنی یا باید هیئت دولت کنار برود و مملکت همینطور به هرج و مرج بماند یا اینکه با یک وضع بدی سلوک کنند ـ بنده اول شرط اجرای این ماده را چنانچه در جلسه قبل هم عرض کردم حقاً توافق نظر بین مجلس شورای ملی و دولت میدانم این شرط اول اجرای این ماد است ـ شرط دوم همان است که در آن جلسه عرض کردم که باید دولت دوام پیدا کند امشب هم عرض می‌کنم و دیگر نمی‌گویم که کسی خیال نکند من طرفدار شخصی هستم لذا من شخصی نمی‌شناسم می‌گویم این دولتی که روی کار آمده است غیر از اینکه دو سال نگاهش داریم برای مملکت دیگر علاجی نیست اما راجع به مطالب این ماده من با آن مسئله حذف و تقلیل مخارج موافق هستم و از روی فلسفه هم هست من می‌گویم مال بیت المال عمومی مسلمین را نباید مفت بکسی داد مذهب من هم همینطور می‌گوید که مال بیت المال عموم را نباید بکسی بدهند که برای عموم کار نمی‌کند این خلاف ضروری تمام ملل دنیا است که مال کسی را بکسی دهند که برای او کار نمی‌کند و انشاء الله الرحمن اگر چنانچه مقصود آقایان است رسیدگی باعمال دوره فترت بشود آقایان ملاحظه خواهند فرمود که در این مدت آن مقدار مال عموم را که به مردم داده‌اند کمترش برای مصرف عامه و بیشتر آن بمناسبات شخصی بوده البته من که قدرت داشته‌ام سیاست شخصیم اقتضاء می کرده که یک مالی از بیت المال ملی خرض نکنم به هر حال حالا در مقام تنقید کسی نیستم در مقام اصلاح هستم البته هر کس که ایران خواه باشد و عقیده داشته باشد که این مملکت برای ایرانی بماند باید مال عموم را خرج مصارف عمومی بکند من آخوندم البته آخوند باید کار آخوندی بکند و مزد بگیرد هر کس بریا عموم کار کند از عموم مزد دارد و هر کس کار خصوصی بکند از بیت المال نمی‌شود به او پول داد پس من هم که می‌گویم هر کس کار نکند نباید یا دلیل داد صحیح است اما یک شرط دارد و آن شرط این است که خود من مفت نخورم (ای ما گرفته ما گرفته پند مده پند دیگران) بله اگر یک دولتی یا یک قوام السلطنه پیدا شد و باین حقوقی که مجلس درباره او تعیین می‌کند قناعت کرد حقوق مرا و حقوق هر کسی را حتی حقوق شاه را هم نبرند یا کم کنند کسی نمی‌گوید چرا برای اینکه مال مال عموم است و هر کس خمت بعموم نکند نباید از عموم مزد بگیرد این یک چیز تازه مشکلی نیست که به نظر مردم مشکل می‌آید تمام این مقامات که از سلسله‌های مختلف هستند شاه و رئیس الوزراء پارلمان حجه الاسلام تمام اینها نوکر خلقند یکی اسمش شاه است یعنی نوکر مردم یکی اسمش رئیس الوزراء است یعنی خدمتگذار مردم باید تمام اینها باید نوکری بکنند.

سردارمعظمـ همه را نمی‌شود نوکر گفت فرق دارد.

مدرس ـ من بزبان فارسی خود حرف می‌زنم و زبان خود را میدانم خدمتگذار مردم هستم شما تحصیل کرده‌اید طور دیگر می گوئید من نمیدانم من می‌گویم پیغمبران خدا هم که از همه برترند نوکر خلقند من می‌گویم آنها را خدا برای خلقش فرستاده نفهمیدم ایراد کجا بود ـ از این مسئله می‌گذریم می‌خواهم بگویم دولت و آقای رئیس الوزراء گمان نکنند حذف کسی که پول از بیت المال مسلمین می‌برد و کار نمی‌کند مشکل است خبر مشکل نیست اما از طرف دیگر بنده منکر تصمیم کسی که کار نمی‌کند مشکل است خبر مشکل نیست اما از طرف دیگر بنده منکر تصمیم کسی که کار می‌کنند باید بقدر مصارف معاش و آبرویش از بیت المال باو پول داده ولی چای تأسف است که از بعضی اجزاء ادارات که می‌پرسند در آنجا چه می‌کنی می‌گوید عرض می‌کنم دیشب مخصوصاً یکی پیش من آمده بود پرسیدم چه می‌کنید گفت در فلان وزارت خانه می‌روم ولی عجالتاً کاری ندارم گفتم در صورتی که کاری ندارم گفتم در صورتی که کاری ندارید چرا می‌روید؟ گفت حقوقی داریم می‌رویم می‌گیریم بنده می‌گویم کسی که کار نکرده و خدمت نکرده نباید مزد بگیرد (گفته شد احسنت احسنت) البته خواهند فرمود این مشکلات بر می‌خورد بی کار در مملکت زیاده می‌شود عمده مسئله این است که اولیاء امور ما از هوچی می‌ترسند اشکالی که ما را در گرداب فلاکت انداخته است این است که چند نفری جمع می‌شوند یک حزب تشکیل می‌دهند و بنا می‌کنند به تنقید کردن و اسباب زحمت دولت شدن ـ انشاءالله الرحمن در این ازمنه برای همین قسمتی که در پروگرام موقوم فرموده‌اید یک قانون استخدامی پیشنهاد مجلس بفرمائید و شرایطی برای داوطلبان که می‌خواهند وارد خدمت شوند در آن قانون تعیین شود که غیر از قوم و خویش باوزراء و وکلاء باشند غالباء دیده شده که هر وزیری روی کار می‌آید بیست نفر همراه خود می اورد ۳ماه وزیر است بعد می‌رود مزد این بیست نفر بگردن ملت می‌ماند حالاحساب کنید که در عرض ۱۵ سال چقدر می‌شود وقتی که اینطور شد من هم که یکی از اشخاص این مملکت هستم بقدر قوه خودم یک نفر وارد می‌کنم در مقابل حرف من چیزی نمی‌توانست بگویند می‌گویم برادرت را بیرون کن تا من هم پسر عمویم را بیرون کن این مسئله قابل اصلاح نیست مگر با داشتن قانون استخدام و از روی قابلیت و لیاقت داخل خدمت شدن ـ آقای فهیم که به بلژیک رفته‌اند بلسان خودشان می‌گویند هر کاری باید قانون داشته باشد بنده هم می‌گویم قاون باید داشته باشیم یعنی هر کس را می‌خواهید وارد کنید (هر کس می‌خواهد باشد) از روی قابلیت باید وارد اداره شود ـ یک مسئله یگر هم هست که عقیده‌ام این است که اگر این مسئله را هم هیئت دولت مراعات بفرمایند اسباب زحمت نیست و آن مسئله معلم و متخصص است اگر چه شاید تصور شود این حرف از من خیلی بی مناسبت است ولی حکم شرعت ما است که گفته اطلبواالعلم و لربایض معلم متخصص از هر جائی است باید بیاورند البته اگر یک نفر یا چند نفر متخصص از هر جائی است باید بیاورند البته اگر یک نفر یا چند متخصص در این مملکت پیدا شود محترم و تزرگتر است باید به هر قسمی هست او را راضی کرد خدمت بکند من چون با کسی دیگر محشور نیستم این است که با آقای مشر الدوله مثل می‌زنم حقیقتاً آقای مشیرالدوله متخصص هستند و وجود شان لازم حالا اگر فرمودند با اینکه من محتاج نیست ماهی ده هزار تومان می‌گیریم و کار می‌کنم البته چاره نیست چون متخصص است باید داد پس باید دونلت در نظر داشته باشد که مردمان نا قابل در سر کار نباشند و اشخاصی هم که کار ندارند خارج شوند مثلاً سیصد نفر دکتر در ادارات هستند بروند در شهرها دکتری بکنند تاجر زاده‌ها در دارات چه می‌کنند؟ و حال آنکه متخصص هم نیستند احسنت (گفته شد احسنت) این صداهائی که در دنیا بلند است قبل از اینکه ما گرفتار شویم باید اصلاح کنیم بلی اگر یک صاحب ثروتی پیدا شد و تخصص داشت اطاعت می‌کنیم اما کسی که کار دارد تجارت دارد ملک دارد چرا به ادارات می‌آید؟ و نان پنج نفر دیگرا می‌برد من می‌گویم شهرهاو دهات ما دکتر لازم دارد به هر اداره که می‌رویم ده نفر دکتر آنجا است ده سال پانزده سال تحصیل طب می‌کنند بعد می‌روند بفلان وزارتخانه ـ اداره معارف دکتر لازم ندارد باید در شهرها بروند مشغول طبابت بشوند مقصود از این عرایضم خدا میداند تنقید نبوده این است مقصودم اصلاح است و می‌گویم بلکه از این راه‌ها شاید اصلاح شود پس تقلیل مخارج را بنده نمی‌گویم کسی که کار می‌کند بقرد معاش نباید باو داد البته باید بقدر معاش که آسایش داشته باشد باو داده شود تا مشغول خدمت شود.

فقره دیگر تکثیر عایدات ساست هم لباس و هم مسلک من آقای آقا سید فاضل گفتنند قربت الی الله تکثیر عایدات تحمیل می‌شود به مردم من منکرم می‌گویم مملکت سه خرج دارد یک خرج راجع به مملکت برای حفظ انتظام و سد ثعو مملکت است البته این خرج را باید مملکت بدهد یک خرج متعلق به شهر است آن خرج را باید اهل شهر بدهند البته آنچه از مردم گرفته می‌شود باید به جایش خرج شود اگر کم آمد باید مردم بدهند مسئله این است ک آنچه از مردم گرفته می‌شود خرج نمی‌شود مثلاُ حالیه می‌گویند بلدیه این شهر ماهی مبلغی می‌گیرد حالا اگر این مبلغ به جای خودش خرج شود و خندق پر از آب شود که دو محله را خراب کنند و ده هزار نفری کشته شوند چه ضرر عمده مسئله این است که آنچه از اهالی مملکت گرفته می‌شود برای انتظام و حفظ حدود ثغور باید خرج شود و آنچه از شهرها گرفته می‌شود خرج شهر بشود البته معلوم است مخارج این شهرها نباید به شهر دیگر بدهد تکثر عایدات هم برای این موضوع است ولیکن یک چیزی هست که نباید آن را غفلت کنیم در مملکت ایران هر کس سر کرده است یک مقداری از اشخاص زیر دست خود گرفته و به عنوان مالیات چیزی نمی پرداخته و از سیصد سال قبل هم که یک نقشه ریخته‌اند دیگر تا به حال اصلاح نشده بسیاری از دهات مالیات ندارد و بسیاری از دهات خراب مالیات زیاد دارد باید رفع این بی ترتیبی را نمود و الا مالیات همان است که مردم برای مخارج مملکت بدهند یک وقت اسمش را زکوت می‌گذاریم یک وقت چیز دیگر البته اگر مملکت یا پارلمان ما مشروع باشند و مخالف شرع نباشد (به دهن کسی نخوره) یعنی پارلمان پارلمان اسلامی باشد این منافع مشروعی است که خرج مملکت می‌شود و البته نباید من که دوازده پارچه دره دارم و در سی سال قبلکه تازه اخداث کرده بودم و میرزا رضای مهندس ممیزی کرده حالا هم از آن رو مالیات بدهم اما اقسام دیگر خرج بر این است که آنچه گرفته می‌شود دولت و پارلمان دقت نمایند که در محل خودش صرف شود و اگر کسر دارد مملکت باید بدهد البته خرج مملکتی و خرج نوعی را باید مقدم بر خرج شخصی داشت و باید دقت کرد که در محلش خرج شود تا کسر نیاوریم و من عقیده‌ام این است که کسر هم نخواهیم آورد و اگر بر فرض کسر هم آوردیم آن وقت چاره‌ای نداریم و این موضعی است که در موقع خود عرض خواهم کرد.

زیاد از اندازه مذاکره شد ولی چاره نداریم باید راه اصلاحات را گفت و من دو کلمه دیگر عرض می‌کنم و بعد از آن خوب است از این ماده بگذریم و مذاکره در این ماده را ختم کنیم.

رئیس ـ اگر میل دارید کمی تنفس داده شود.

مدرس ـ دو کلمه بیشتر عرض نمی‌کنم در مسئله قضائی هم بنده خوب می دانم که مالیه دولت را می‌خورد اما مردم آنها را نمی‌شناسند بعضی از اشخص به عنوان ملی شدن مالیات دولت را نمی‌دهند می‌خواهم در این موقع خبری عرض کنم که شاید افلب آز آقایان شنیده باشند در اصلاح مجازات هست و یک مجازاتی دربارة شخصی که مالیات دولت را نداده بود اجراء شده است در زمان حضرت امیر ت۴ یکی از امنای مالیه توابع فارس مال بیت المال را خورد و فرار کرد حضرت امیر امر فرمودن خانة او را خراب نمایند این مجازات خانه خراب کردن برای کسی است که این مال مردم باشد و آن را بخورد اشخاصی بقایا دارند و از ادای مالیات استنکاف می‌ورزند خائنین ملت و وطی فروشان غیر مستقیم مملکت هستند اگر مالیات خود را می‌دادند رفع حوائج دولت می‌شد و دولت مجبور به استقراض خارجی نمی‌شد لهذا بنده عرض می‌کنم که دولت باید نهایت جدیت را در وصول بقایا بنماید و اسامی اشخاصیکه باقی دارند دادن نمی‌کنند در روزنامه‌ها بعوض فحشهائی که هر روز بما می‌دهند درج نمایند که ملت خائنین مملکت و اشخاصی که دولت را دچار این مشکلات نموده‌اند بشناسند باید این بقایا را وصول کرد و در محل خود خرج نمود والا از حبس کردن شخص مدت ۶ ماه برای استنکاف از ادای پرداخت پنجاه تومان مالیات چه نفعی برای دولت متصور است.

رئیس ـ برای اینکه به قول آقای مدرس مجلس از گرمی نیفتد و ما هم موفق به تشکیل کمیسیون قوانین مالیه و عدلیه بشویم اگر آقایان مخلف نباشند بیست دقیقه جلسه تعطلیل شود.

عده اعضاء کمیسیون قوانین مالیه دوازده نفر و کمیسیون عدلیه هشت نفر که در موقع تنفس معین خواهند فرمود.

«در این موقع آقایان نمایندگان برای تنفس از مجلس خارج و پس از نیم ساعت مجدداً جلسه تشکیل گردید «

رئیس ـ آقای حاج شیخ اسدالله. (اجازه نطق)

حاج شیخ اسدالله ـ بعد از این مذاکرات دیگر بنده عرضی ندارم.

رئیس ـ آقای سردارد معظم خراسانی (اجازه)

سردارمعظم ـ بنده آن موقعیکه اجازه خواسته بوم برای در خواستی بود که از هیئت دولت داشتم و آن این است که اگر ما بدانیم هیئت دولت با بیاناتی که اینجا می‌شود موافقت دارند دیگر تکرار آن مطالب بعقده من لزومی ندارد ولی در صورتیکه دولت عقاید خود را بیان بنماید و ما آن عقاید را مخالف نظریات خود ببینیم البته از نظریات و عقاید خود دفاع خواهیم نمود لیکن اگر هیئت دولت با ما در این گونه مسائل موافق باشد ما هم عشق سخنوری نداریم و مطلب را به همین جا ختم می نمائیم و اگر غیر از این باشد آن وقت بنده از حق نطق خود استفاده خواهم کرد.

رئیس ـ آقای رفعت الدوله ـ (اجازه نطق)

رفعت الدوله - بنده می‌خواهم وضیح راجع به قسمت تکثر عایدات بدهم اگر چه با آن فرمایشات پری شب آقایان سردار معظم و مدرس بری بنده محل توضیحاتی باقی نیست ولی معهذا عرض می‌کنم بنده مخالف با وضع مالیات جدید می‌باشم دولت مالیاتهای قدیم را جرح و تعدیل و ممیزی نماید و طوری رفتار نماید که بر فقراء و ضعفاء تحمیل فوق العاده وارد می‌آید تا به حال تر تیب مالیاتهای ایران این طور نبوده است که کلیه مالیاتها بر فقراء و متوسطین تحمیل بوده و هیچ وقت متنقذین و مشمولین آن مالیاتها را متحمل نمی شده‌اند همین طور می‌خواهم اشاره کنم سالها است سرشمار و این مالیات غیر حقی که بر اهالی جنوی ایران (فارس و کرمان) وارد است این امالیات سرشمار کلیتاً بر فقراء و ضعفاء داده است و این بدبختان در زیر فشار این مالیات بطوری ستمدیده شده که اغلب فرار به عشق آباد و بندرعباس و غیره نموده‌اند این است که مالیاتها باید تعدیل شود و همانطور که آقای مدس فرمودند یک مالیاتی در پنجاه سال قبل از این بر یک اراضی بسته شده است آنوقت گندم خرواری دو ومان بود و یا اینکه آن ملک در آن موقع پنجاه تومان عایدی داشته و حالیه که بیست هزار تومان عایدی دارد مالیات هماه پنجاه تومان اولیه را می‌پردازد و یا بالعکس در آنوقت املاکی موجود بود که آباد بود و مالیاتی بر آن بسته شده ولی حالیه آن املاک خراب و بایر است اما همان مالیات از او دریافت می‌شود به همین طرییق اوضاع مالیه مملکت بی ترتیب شده است بنده مدتی در مالیه و حکومت کرمان و توابع آن بوده‌ام و از اوضاع ولایات خود به خوبی مسبوقم و یقین دارم که سایر نقاظ هم همین حال را دارد همیشه فقراء و متوسطین متحمل بارهای گران مالیات بوده‌اند و برعکس مشمولین و اغنیاء که دارای پانصد شتر و صد راس قاطر و چندین هزار گوسفند بوده‌اند یک دینار هم مالیات نداده‌اند و همیشه فقراء و ضعفاء بوده‌اند که در زیر شلاق کدخدایان مجبور بادای مالیات بودند و تا خودشان جان دارند بایستی شخصاً آن مالیات را بپردازند و در موقعی که از میان رفتند ازاقوام شان می‌گیرند یکی دیگر از وسائل تکثیر عایدات تجمع مالیاتها است مثلاً در اداره تحدید بنده که امور تحدید را خیلی مفشوش می‌بینم بنده دیده‌ام که یک پولهائی از مردم به اسم قاچاق گرفته‌اند که فوق طاقت آنها بود و وقتی که در اینجا رجوع به کتابچه تحدید کردم دیدم ابداً اسمی از آنها برده نشده اگر چه امروز آقای رئیس الوزراء خرب رئیس تحدیدی تعیین کرده‌اند و شهدالله خوب آدمی است و بنده یقیین دارم که این شخص اداره تحدید را اصلاح خواهد کرد اگر نفوس بیست کروری ایران را پانزده کرور حساب نمائیم و مصارف تریاک را در هر روز صر هزار مثقال فرض نمائیم و مصارف او را به چشم خواهیم دید که متجاوز از ده کرور تومان بایستی عاید دولت گردد این یک حسابی است که کلیه آقایان ممکن است ترتیب بدهند و در آن واحد می‌شود فهمید در این صورت چرا تحدید هیچوقت عایدتش از یک کرور و چهار صد هزار و سیصد هزار تومان تجاوز ننمود و بعداً از آن خراب کارهائیکه خود آقای مصدق السلطنه موفق به کشف یک مقداری از آن شدند و هیچ بازخواستی نشده عقیده بنده این است که اگر مالیاتها به حال تجمع در آید ابداً محتاج بوضع مالیات جدید نخواهیم شد این است نظریات بنده در تکثیر عایدات و امیداورم با نظریات شخص آقای رئیس الوزراء و وزیر مالیه که به هر دو آنها اعتماد کامل داریم موافق بوده و این امور اصلاح شود.

وزیر پست و تلگراف ـ آقای سردار معظم یک اظهاراتی فرمودند که بلاجواب نبایستی گذارده شود ایشان اظهار نمودند که از طرف آقایان وکلاء یک عقایدی اظهار می‌شود اول باید بدانند که دولت در آن عاید و نظریات چه نظریه دارد موافقند یا مخالف اگر مخالفند مذاکرات تعقیب و اگر موافقند ختم شود.

بنده از اول که آقایان داخل بحث در این ماده شدند هیچ مخالفتی ندیده‌ام که از دفاع نمایم دفاع در موقعی لازم است که از طرف مقامی مخالفتی اظهار شود آقای فهیم الملک شرح مسبوطی از ترتیب مالیاتهای گذشته و تمجید از ایام قدیم و شرحی از خرابیه ائی که از موقع مشروطیت احداث شده بیان نمودند و بالاخره لزوم اصلاح را خواستار شدند گمان نمی‌کنم در این مسائل مخالفتی باشد تا از طرف دولت دفاع شود و از آن طرف میدانند که مواد پروگرام رؤس مسائل است و این رؤس بایستی اساساً در مجلس قبول شود و هر یک از این مواد متضمن لوایحی است که بعدها به مجلس پیشنهاد خواهد شد و شخصیتی که برای هر یک از این مواد لازم است در ضمن آن لوایح ذکر خوهد شد و مباحثاتی که لازم است در آن موقع خواهد شد.

حالا بعضی از آقایان میل کرده‌اند چنانچه در باب سیاست خرجی مطالبی گفتند در این ماده هم مباحثاتی بشود ولی باید دانست که حلیه موقع بحث در این امور نیست و هیئت دولت قناعت باستماع اظهارات آقایان نمایندگان می‌نماید هر کدام عملی باشد از آن استفاده می‌کنند و هر کدام عملی نباشد در موقع تقدیم لوایح عقید خود را بیان خواهند نمود باز هم می‌گویم که این مواد رؤس مسائل است وهر کدام در ضمن لوایحی که در آتیه تقدیم می‌شود تشریح خواهد شد.

فقط در اینجا دو مسئله ذکر شد که بایستی توضیح داده شود.

آقای سردار معظ در ضمن بیانات راجع به مالیه گفتند با تکثر عایدات در صورتی تشریح نشود بر روی چه زمینه خواهد بود شاید اظهار مخالفت نمایند آقای مدرس به قدری خوب این مسئله را تشریح کردند که همان وقت آقای رئیس الوزراء خواستند برخیزند و موافقت خودشان را در آن مسئله اظهار دارند ولی موقع تنفس شد همان طوریکه اظهار کردند هیئت دولت مخارج ضروری مملکت را در یک صفحه خواهد نوشت مخارج ضروری مملکت را در یک صفحه خواهد نوشت مخارج ضروری که برای چرخاندن ادارات مملکت لازم است در آن صفحه قید خواهد شد و ضروری است معین می‌شود اگر عایدات مملکت برای آن مخارج تکافو کرد فیها و الا دولت در نظر دارد عایداتی که تحمیل بر فقراء و ضعفا نشود به مجلس پیشنهاد نماید و البته اگر مجلس آن عایدات را تصدیق کرد به موقع اجرا خواهد گذاشت و این عایدات همان عایدات جدیدی است که آقای مدرس فرمودند و دولت هم کاملاً موافق با نظریه ایشان است دولت هم در نظیر ندارد در صورت عدم احتیاج مالیات جدیدی وضع نماید دیگر در ضمن صحبتهائی که در اینجا شد بنده هرچه فکر می‌کنم مخالفتی اظهار نشد فقط یک اظهاراتی راجع به طرز استخدام مستشارها بود بنده گمان می‌کنم کنترات مستشاراتی که کنترات خواهند شد بالاخره به مجلس خواهد آمد و فقط به همین ماده که امروز اساساً تصویب خواهد شد اکتفا نمی‌شود و بالاخره کنتراتها به مجلس خواهد آمد و البته در آنها شرایطی ذکر خواهد شد و نظریات آقایان نمایندگان معلوم خواهد شد به همین نظریه بودکه هیئت دولت در مقابل فصاحث و بلاغت آقایان صلاح ندانست توضیح و تشریحی بکند و تماماً آنچه بر هیئت دولت معلوم شد اظها موافقت بنده فقط چیزیکه توضیحاتی لازم داشت همان نطق آقای سردار معظم راجع به تکثیر عایدات بود که توضیح داده شد بنده چیز دیگری که توضیح لازم داشته باشد در نظر ندارم و اگر چیزی که باز دفاع لازم داشته باشد در نظر دارید بفرمائید تا دفاع و توضیح داده شود

رئیس – قبل از آنکه سایر آقایان داخل در مذاکرات بشوند یک نفر بقرعه برای تعیین اعضاء کمیسیون قوانین مالیه که فوری است معین خواهد شد چون از طرف آقای وزیر مالیه یک لایحه پیشنهاد خواهد شد که بایستی به کمیسیون قوانین مالیه رجوع شود بایستی کمیسیون همین امشب تعیین شده و اعضاء آن منتخب شود و فردا صبح تشریف بیاورند و رای خود را در رد و قبول آن بدهند و لایحه هم جزء دستور پس فردا خواهد شد.

«در این موقع آقای میرزا ابراهیم خان استقراغ نمودند و آقای حاج آقا میرزا مرتضی برای استختراج آراء کمیسیون مالیه تعیین شدند»

رئیس ـ آقای حاج میرزا مرتضی تشریف ببرند بیرون و باتفاق آقای شیخ ابراهیم زنجانی مشغول استخراج آراء بشوند.

سردارمعظم – اجازه میفرمائید.

رئیس ـ بفرمائید

سردارمعظم ـ بنده گمان می‌کردم که فقط به علت کوتاهی بیان من آقای وزیر پست و تلگراف دقت در عرایضم نفرمودند ولی پس ز بیان قصیح و اظهارا منیع اقای مدرس معلوم شد در مطالب ایشان هم درست دقت نکرده‌اند مطالبی که ما گفتیم منجصر باین عبارت و باین سهولت نبوده است ا یشان عقیده دارند که در پروگرام رؤس مسائله نوشته می‌شود و جزئیات آن در ضمن لوایح دیگر به مجلس پیشنهاد خواهد شد در حالیکه این طور نیست اگر پروگرام عبارت از یک مسائل کلی خیلی قشنگ و غیر قابل اختلاف نظر باشد و بعد در جزئیات آن در ضمن لوایح به مجلس تقدیم شود در این صورت بعقیده من چنین کلیات خوبی دیگر محتاج برای گرفتن نیست و همه آنها را می‌شود روی یک ورقه نوشت و به مجلس آورد و هر یک از وکلا هم بموقع خود برخواسته بیقدر قوه تقریر خود اظهار امتنان بنمایند بنده باین مسئله عقیده ندارم بلکه عقیده‌ام این است که در پروگرام دولت بایستی حتی الامکان دارای موادی باشد که قابل اجراء و عملی باشد و تصمیمی که در آن اتخاذ می‌شود باید مسلم و معین باشد تا این ترتیب در پروگرام از نقطه نظر عملی خیلی مشکل است در اینجا مسائلی چند گفته شد که لازم بود از طرف دولت هم در زمینه اظهار عقیده بشود من مقصودم فقط جلسه امروز نیست بلکه جلسه روز گذشته را هم در نظر دارم که بنده خودم در ضمن ماده چهارم پروگرام که بالاخره مربوط باصلاحات مالیه می‌شود اول دقعه معتقد شدم باصلاحات و گفتم برای اینکه بتوانیم قدمی به طرف اصلاحات برداریم دولت مجبور است که این اصل اتخاذ کند و اجرای ان را در مقابل مجلس و نمایندگان ملت تقبل کند ت وقتیکه در حساب مامورین مالیه رسیدگی نشود تا وقتی اشخاصیکه بدولت بده کار هستند معلوم نشوند که طلب دولت از آنها وصول شود و بالاخره تا موقعی که نسبت بمامورینی که در موقع اشتغل بمقام امانت مالیه خیانت کرده‌اند اعمال مجازات تقدیم نشود یک قدم به سوی اصلاحات نم توان برداشت این اصل یکی از اصول مسلمه منطقی بود اگر دولت موافق با این اصل است خوب است یک نفر نماینده دولت برخیزد و بگوید بلی دولت هم موافق با این اصل است و تقبل نماید که این اصل را اجرا نماید ولی این سکوت دولت مفهومش موافقت با این عرایض من نیست و اگر بر فرض محال دولت با این نظریه مخلف بود من دو مرتبه یا سه مرتبه یا بیشتر بر می‌خاستم و دفاع می‌کردم و بالاخره یا من به دلائل دولت قانع می‌شدم و یا دولت به دلائل من متقاعد شده و با من اعتراض می‌نمود این یک اصلی بود که در این جا ذکر شد و گویا وزیر پست و تلگراف یاداشت نفرموده بودند جواب بدهند.

یک اصل دیگری که جالب نظر بود آن تقدم و تأخر اصلاحات است در پروگرام دولت جلب متخصص برای اصلاحات مالیه در آخر عبارات ماده چهارم ذکر شده و اگر بآن ترتیب رجوع کنیم اینطور می‌شود تعبیر کرد که دولت خود را مقید کرده است اول به حذف و تقلیل مخارج دوم به تکثیر عایدات سوم تعادل جمع و خرج چهارم وصول بقایا پنجم اصلاحات اداره مالیه ششم جلب متخصصین و مستخدمین خارجی در صورتی که تصور می‌کردم تمام این قسمتها را باید متخصصین که جلب می‌شوند اجراء کنند زیرا اگر ما خودمان صلاحیت اجرای این مسائل را می‌داشتیم مستفنی از وجود متخصصین خارجی بودیم در صورتیکه ما خودمان اعتراف می نمائیم که مستفنی نیستیم پس در این صورت معلوم نیست چرا این مسئله در آخر ماده چهارم ذکر شده اهمیت ندارد ولی اگر از روی دقت نوشته شده بنده مخالفم و معتقدم قبل از آنکه هر قانونی بموقع عمل و آزمایش بیاید و تصویب شود یعنی از فردا لازم است دولت مسئله جلب متخصص را تعقیب کند و در همین جلسه تصمیم خود را اتخاذ کند که متخصصین فنی از اروپا از هر دولتی که صلاح میداند بخواهد و البته از دول غیر هم جوار خواهد بود و اولین قدم اصلاح مالیه همین خواهد بود اگر ما اشخاص بصیر و متخصص نداشته باشیم در روی چه پایه و چه شالوده مالیه خود را اصلاح خواهیم کرد دیگر عایدات و تقلیل مخارج و تعدیل مالیات را بر روی چه اساس قبلاً خواهیم داد این‌ها محتاج باتخاذ اصل و اساس است اطلاعات م کافی نیست بالاخره متخصص گاهی در مملکت خودمان نداریم که قادر باصلاح تمام این مطالب باشد پس این قدم اولی است که ما باید برای اصلاحات برداریم در این باب هم من الزم میدانم که آقای وزیر پست و تلگراف یا وزیر مالیه چند کلسه توضیحاتی بدهند.

مسئله سوم که در اینجا ذکر شد مسئله تقلیل مخارج بود من در جلسه گذشته گفتم که تقلیل خرج قابل دقت است اصولی که برای تقلیل خرج در این مملکت ممکن است اتخاذ شود بر چند قسم است یکی آنکه ممکن است بدون هیچ قیدی بگوئیم هر چه حقوق و شهریه در این مملکت گرفته شود نصف کنیم و اسمش را اصلاحات بگذاریم من کاملاً با این عقیده مخالفم ولی اعتراف می‌کنم که در این مملکت مستخدمین داریم که حقوق آنها به تناسب شغل و زحمتشان زیاد است و معتقدم که حقوق آنها بایستی کسر شود لیکن این اصل را فقط درباره مستخدمین زیر دست ادارات با گرانی وسایل زندگانی حقوق کافی نمی‌گیرند و این حقوق تکافوی زندگانی می‌نماید هرچه بی دست و پاتر و گرسنه ترند من معتقدم که تقلیل حقوق بایستی بطور شادونادر نسبت به مقامات بزرگ اجراء شود ولی اصل نظریه من حذف کردن ادارات زیادی است اداراتی باید باقی بماند که حذف آن سکته باساس زندگانی وارد می‌نماید دولت ایران پول زیادی ندارد که برای تفنن خرج کنند برای همین تفنن‌ها بوده که دولت ایران مجبور شده با گرو گذاردن قانون ساسی خودش دست گدائی به طرف اجانب دراز کرده و استقلال خود را بر باد دهد من و تمام اهالی ایران میگوئیم که فلان اداره یا فلان شخص زادی کارش معلوم نیست باید حذف شود آقای مدرس همهین حرف را زدند به عبارت دیگر گفتند به آن کسی باید پول داد که خدمت برای مردم می‌کند هر کسی خدمت نمی‌کند یعنی خدمتش لازم نباشد نبید پول بگیرد مملکت دارالعجز نیست که از ضعفاء و از کسانیکه قادر بکار کردن نیستند نگاهداری بکند ملت ایران فقیر تر از هر فقیری است و باید طرز پول خرج کردن را یاد بگیرد خرج کردن پول در مملکتی که پولش کم است خیلی مشکل بالاخره مملکتی که عایداتش جزئی است نمی‌تواند بخودش اجازه تفنن بدهد با این نظریه من نمی دانم دولت موافق است یا مخالف اجراء کنند من تأمین معاش و تأمین زندگانی کارگرانی که کار می‌کنند و محتاج هستد و به حذف ادارات و اشخاص زائده موافقم ولی با آن فرض اولی به کلی مخالفم و شاید این مخالفت منحصر به بنده نباشد و آقایان نمایندگان دیگر و ملت ایران هم با من هم عقیده باشند و بالاخره کسانی را لازم میدانند حقوق تمام بدهند ولی اشخاص زیادی را حذف نمایند مملکت ایران را مثل یک تجارتخانه فرض نمائید که دوچار بجران شده است یک تجارتخانه وقتی که دچار بجران شده است چه می‌کند؟ مستخدمین زیادی خود را حذف می‌کند و عذر آنها را می‌خواهد و به آنها می فهماند که بواسطه تنگی و عسرت تجارتخانه موقتاً از آنها صرف نظر می‌کند و بآنها امیدوای می‌دهد که انشاءالله در موقعش که گشایش در امور مالی تجارتخانه حاصل شد البته وجود آنها را لازم خواهد داشت این هم یک اصلی است که شاید در این خصوص اختلاف نظر ما بین مجلس و هیئت دولت باشد خوب بود آقای وزیر پست و تلگراف این مطلب را هم در جلسه گذشته یاد داشت می‌فرمودند و جواب می‌دادند یک مسئله دیگری که اینجا ذکر شد و شاید قابل اختلاف نظر باشد مسئله تکثیر عایدات است من اولاً عرض می‌کنم که منکر تکثیر عایدات نیستم و تصور می‌کنم یا من مطلب خود را بداداء کردم و یا آقای وزیر پست و تلگراف ملتفت عرایض من نشده که من منکر تکثیر عایدات می‌شوم و شاید من هم اینقدره از ترتیب بودجه دول اروپا اطلاع دارم و میدانم که آنها ابتداء مخارج خود را تعیین می‌نمایند اگر عایدات تکافو مخارج نمود والا متوسل به منابع دیگر می‌شوند این قدرها از بودجة اروپا اطلاع دارم ولی اگر بگویم که من اجرای این ترتیب را در مملکت خودم مقتضی نمی دانم ممکن است پس از اظهارات من آقای وزیر پست و تلگراف برخیزند و عقاید مرارد کنند من می‌گویم عواید مملکت ما به اندازة که جلوه داده می‌شود کم نیست من می‌گویم قسمت اعظم کمی آب خزانه بواسطه این نیست که آب کم است خیر آب کم نیست ولی سوراخ زیاد است شما بیش از آنکه بخودتان زحمت بدهید و آب را زیاد کنید قدر ی زحمت بدهید و آب را زیاد کنید قدری زحمت کشیده و سوراخها را مسدود نمائید تا وقتی که سوراخها مسدود نشده هر قدری که شما آب را زیاد کنید باز به همان تناسب با اوضاع حاضره سوراخها زیاد خواهد شد در همان حال که نهایت درجه اعتقاد دارم در این مملکت بایستی پول زیادی وارد شود و منابع ثروت این مملکت بایستی پول زیادی وارد شود و منابع ثروت این مملکت زیاد شود با وجود این منکر قرض هستم چرا؟ زیرا که می دانم هر پول بزرگی وارد این مملکت شود سنگینی همان پول بزرگی وارد این مملکت شود سنگینی هماه پول سورخهای بزرگتری احداث خواهد کرد و به مجرد اینکه شنیده شود که قشون کشی‌ها لازم خواهد شد و بالاخره این پول برای ملت ایران چیزی تحمیل باقی نخواهد ماند ولی بنابر این اول قدمی که بایستی در قسمت تکثیر عایدات برداشت جلوگیری از افراط و تفریط و جلوگیر از مخارج فوق العاده است و لازمة این مطلب حسن جریان کار است که مقدمه آقای فهیم الممالک چند کلمه راجع به آن اظهاراتی داشتند و من کمال موافقت را با ایشان دارم پس از اینکه این سوراخها گرفته شد یعنی وقتیکه معلوم شد که یک رئیس محاسبات خراسان قادر نیست پنجاه هزار تومان پول دولت را بدزد و یک مستخدم اروپائی هم پیدا نشود که دزدی او را بپوشاند و او را حمایت نماید خواهیم گفت عواید ما معلوم و حالا باید این عواید را خرج کنیم و به ترتیب الاهم فالاهم رفتار نمایئم در این زمینه نقطه نظر من این است مخالف نظریه آقای وزیر پست و تلگراف است من فرض می‌کنم مملکتی که استطاعت تفننی ندارد باید اساساً عوائد خود را تعیین کند و به تناسب آن عواید خرج برای خود تهیه نماید و تا این اصل اتخاذ نشود بنده چه راجع به پروگرام و چه در موقع لوایح بخصوص به مخارج با این نظریه مخالف هستم که یک تحمیل جدیدی چه به عنوان تکثیر مالیات و چه به عنوان استقراض خارجی تحمیل بر ملت ایران بشود زیرا ما اصلاً حق نداریم یک بارهای گرانتری روی این بارهای سنگین بگذاریم ولی بنابراین اگر نظر دولت در تکثیر عایدات بمالیاتهای جدید است می‌گویم من که اساساً توقعی که ندارم مالیاتهای سابق در چه راه خرج می‌شود با ماده چهارم دولت مخالفم این عرایض من سوء تعبیر نشود من نمی‌گویم که اگر یک دهی موجود است و از آن ده مالیات گرفته نمی‌شود دیگر مالیات گرفته نشود من نمی‌گویم که اگر یک دهی ثروت زیاد دارد و از او مالیات می‌گیرند لیکن استعداد روی مالیات‌های زیادتری دارد ازاو مطالبه نمایند اینها جزو مالیات جدید نیست اینها مالیات اراضی است که بایستی گرفته شود من منکر مالیات جدید هستم و مادامی که من ندانم عوارض محلی ما باحتیاجات محلی صرف می‌شود مخالف خواهم بود به همین نقطه نظر است که من می‌گویم نبایستی مالیات نواقل جزو عدلیه مملکتی صرف شود. مطابق قانونی که از مجلس شورای ملی گذشته است مالیات نواقل برای رفع احتیاجات محلی وضع شده مالیات نواقل برای این وضع شده که مردمان هرشهر در تاریکی حرکت می‌کنند به هر سوراخی سرنگون نگردند مالیات نواقل برای این نیست که این دارات زیادی تشکیل شود آقای وزیر پست و تلگراف باید بدانند که این مسئله نیز قابل اختلاف نظر است و همین راجع به استقراض باز هم می‌گویم تا وقتیکه ندانم عواید مملکت ما کافی نیست و مادام که ندانم درباب مخارج نهایت درجه دقت شده است رای نخواهم داد که یک دینار بر مالیات تکثیر شود و حق هم ندارم که یک دینار تحمیل بر دوش ملت ایران بنمایم این بود اختلاف عرایض من که در جلسه گذشته گفتم و تصور می‌کردم که از طرف هیئت دولت بیشتر دقت خواهد شد و بالاخره مسائل شکافته خواهد شد بالعکس می‌بینم مذاکراتیکه می‌شود بیشتر از طرف نمایندگان است این لایحه فقط یک طرف ندارد بلکه طرف دیگران دولت است و البته در موقع مذاکره در پروگرام باید اعضای دولت مشارکت نمایند تا اینکه از اصطکاک عقاید نور حقیقت آشکار شود و الا اگر یک طرف تکلم و یک طرف ساکت باشد گمان نمی‌کنم اثری داشته باشد و مطلب به جائی منجر شود مگر اینکه در تحت تأثیر خستگی بگویند این مذاکرات کافی است در حالی که معلوم است کافی نیست.

وزیر پست و تلگراف ـ با اینکه قسمت عمده از اظهارات بلیغ آقای سردار معظم را تصدیق می‌کنم ناچارم اینکه عرض نکنم که مسئله یا از نظرشان محو شده یا دقت نفرموده‌اند.

اول مسئله پروگرام است که بنده عرض می‌کنم این پر نسیبی که آقای سردار معظم اتخاذ فموده‌اند دو سال یا سه سال طول می‌کشد تا پروگرام از نظر آقایان بگذرد و بنده حالا تشریح می‌کنم خودتان ملاحظه بفرمائید اینجا نوشته شده است تعدیل مالیاتها و ممیزی یکی از آقایان برمی خیزد و می‌گوید برای این ممیزی چه پر نسیب و اساس اتخاذ خواهد شد آیا می‌شود این کار را در مجلس بدون اینکه دولت در او مباحثه نماید تشریح کرد اگر چه بنده تصدیق دارم فرمایشات آقای سردار معظم خیلی بلیغ و جالب افکار عامه است ولی دولت که در یک مقام مسئولی نشسته است و باید تمام اشکالات اطراف کار را ملاحظه کند نمی‌تواند در این مسائل تا روی کاغذ و بشکل یک لایحه در نیامده مباحثه کند چنانچه قبلاً عرض کردم پروگرام اصول مسائل است و باز هم تأکید می‌کنم گویا از نظرتان محو شده است پروگرام‌های سایر ممالک را که تهیه می‌نمایند می‌گویند فلان لوایح به نظر دولت رسیده و آن لوایح را تهیه کنند به نظر وکلاء میرسانند و وکلاء در آن وقت که مباحثه می‌کنند و پس زا اینکه نظریات خود را مبادله کردند آنوقت از مجلس می‌گذرد.

اینجا در پروگرام نوشته شده است که دولت چه موضوع و اساسی را برای مالیه مملکت در نظر دارد یکی تعدیل بودجه است یکی تکثیر عایدات است یکی تقلیل مخارج و انشاءالله بزودی بودجه به مجلس آمده و یکی یکی از قلمهای بودجه خوانده می‌شود شما میفرمائید اول یک اصلی برای تقلیل مخارج تعیین می‌کنند با اینکه خودتان در ادارات دولتی بوده‌اید و اطلاع دارید اگر دقت بفرمائید متوجه خواهید شد که هیچ دولتی بدون اینکه مطالعه ند نمی‌تواند بگوید چه اصولی اتخاذ خواهیم کرد برای اینکه شاید آن روز اینجا اظهاری بکند و بعد از آن دجار مشکلاتی بشود و میسر نشود آن را اجراء کند شما آن روز می گوئید دولت فلانطور مخارج را تقلیل کند ولی فکر نمی‌کنید که این دولت بیچاره باید برود فکر بکند و موانع را از بین بردارد آنوقت بنظر آقایان نمایندگان برساند که از روی چه اصلی تقلیل می‌نماید آنوقت هر یک از آقایان دفاعی دارند بنمایند اگر ممکن است اصلاح بنمایند والا اگر دیدند موانعش چیزهائی است که نمی‌توان تغییر داد رد بکنند و می‌گویند ما تقلیل را باینطور جایز نمیدانیم بلی در موضع پروگرام یک بیاناتی شد و یک نصایحی داده شد و دولت هم از آن نصایح هر قدر می‌تواند استفاده می‌کند اما بعد از آنکه لوایح حاضر شد و به نظر آقایان وکلاء رسید خواهید دید که یک قسمت از آن عملی نیست و آمال است که در اینجا مذاکره می‌شود گویا هنوز بعضی از آقایان در مقتضیات مملکت دقت نکرده‌اند بک مرتبه نمی‌شود به جمع کثیری از مردم حقوق نداد تصدیق خواهید فرمود که این امور تدریجی الحصول است و باید بمرور انجام داد آقایانی که از امور خارجی اطلاع دارند میدانند دولت انگلیس با تمام کارخانجات مهمش امروز یکی از قضایای مهمه اش که پیوسته اسباب زحمتش شده تهیه کار برای اشخاص بیکار است گاهی مجبور می‌شود بآنها پول بدهد و آنها را بفرستد به این طرف و آنطرف و یا اینکه مساعده بدهد یا اینکه بآنها کار بدهد در این صورت آیا یک دولتی که مسئولیت تمام امور را دارد می‌تواند به محض یک اظهاری که از طرف یک نفر از وکلاء می‌شود فوراً آن را قبول کند البته امکان ندارد نه برای این دولت نه هیچ دولت دیگر شما بدواً کند و آرد کند که از چه قبیل مخارج تقلیل کرد بعد می‌آورد به نظر شما می رساند هر جایش را تصدیق کردید اجرا می‌شود و هر چه را تصدیق نکدید اجراء نمی‌شود مسئله دیگر اگر بنا شود تمام جزئیات در اینجا مذاکره شود و این پر نسیب را قبول نمائید البته امکان ندارد زیرا این مسئله تئوری است و نمی‌شود عملی کرد مثلاُ یک کسی بر می‌خیزد می‌گوید دولت چطور تعدیل مالیات می‌کند ما الان چهارده یا پانزده سال است در مشروطه هستیم هنوز نتوانسته‌ایم یک ترتیبی اتخاذ کرده و وسیله ممیزی را در مملکت فراهم نمود بودجه را تعدیل کنیم شما می‌خواهید در این مجلس بگوئید بودجه باید فلان طور تعدیل شود اساساً قبول می‌کنیم ولی پس از آنکه دولت نظریات خود را در این باب اتخاذ کرد به مجلس می‌آورد و به نظر آقایان می‌رسد عقیده شما همه این است که بودجه در مملکت نباید نظر باحتیاجات مملکتی نوشته شود گمان می‌کنم اگر دقت بفرمائید خواهید دید که بودجه نظر باحتیاجات و مصالح مملکتی باید نوشته شود شما حال امروزة مملکت را ببینید تمام مقتضیاتش ایجاب می‌کند که چهار اردو در نقاط مختلفه مملکت نگاه داریم یک مخارج فوق العاده برای مطالب ضروری بکنیم آیا می‌شود فقط عایدات را تقسیم کرده و بآن اردوها گفت این صد تومان را عجالتاً بگیرید خرج کنید دیگر نداریم؟ پس باید دید برای فقط حیثیات مملکت در مقابل عالم برای حفظ انتظام مملکت و آسایش مردم چه چیز لازم است باید از یک طرف احتیاجات ضروری را نوشت بطوریکه همه تصدیق کنند و در طرف مقابل هم عایدات مملکت را اگر آن عایدات تکافو کرد فبها اگر تکافو نکرد یکی از دو کار را باید کرد یا یک مالیات جدید وضع کرد و یا یک قرضی نمود حالا اینجا می‌گویند قرض نباید کرد بسیار خوب پس حتی المقدور باید سعی کرد مالیات جدید وضع کرد آن مالیات جدید را هم می کویند تحمیل بر ضعفاء و فقراء نشود پس برای اینکه بودجه تصویب شود و برای اینکه مخارج ضروری مملکت تأمین شود چه باید کرد؟ یک جمعی می‌گویند تحمیلات جدیدی بر کس نباید بشود جمعی دیگر می‌گویند استقراض نباید کرد اینطور که نمی‌شود باید دید احتیاجات مملکتی چه چیز را ایجاب می‌کند شما در صورتیکه با اطلاع هستید و جلو مردم می گوئید باید دید عایدیمان چیست و آن وقت آن عایدی را با احتیاجات مملکت تقسیم کرد باید بدانید این یک اساسی است که در هیچ مملکتی قابل اجراء نیست باید احتیاجات مملکتی و لوازم مملکت و قشونی را سنجید و از برای آن پول پیدا کرد چنانچه آقای مدرس هم تشریح کردند این دو مسئله را کاملاً مخالفم و در سایر مسائل هم همانطور که عرض شد محتاج بلوایحی است که در آتیه بتدریج باید به نظر مجلس برسد و تصویب شود والا اگر بنا شود جزئیات پروگرام را تعقیب بکنید چنانچه عرض کردم ۳ سال هم تمام نمی‌شود و هر یک از آنها یک مباحثاتی دارد یعنی یک (اسپرم) هائی است که باید متخصصین تهیه کنند و لوایح آن را بنظر دولت برسانند و بعد دولت در آن مطالعاتی کرده اگر قبول کرد به مجلس بفرستد و بعد مجلس کمیسیون بفرستد پس از تصویب کمیسیون به نظر آقایان وکلاء برسد آنوقت آقایان نمایندگان در آن مباحثه نمایند.

رئیس ـ بقول آقای مدرس این ماده دوم همواره شده است و اغلب آقایان هم اجازه خواسته‌اند و مدتی هم از شب می‌گذرد اگر آقایان موافق باشند بقیه مذاکرات بماند برای جلسه آتیه روز پنج شنبه

مستشار السلطنه ـ اشخاصی که اجازه خواسته‌اند اجازه‌های ایشان در موقع خود محفوظ است؟

رئیس ـ بلی

وزیر بهداری ـ نظر به اینکه کارهای وزارت مالیه خیلی زیاد است و یک نفر ممکن نیس بتواند هم در صدد اصلاحات اداری برآید و هم امور خارجی را انجام دهد و شخص بنده نمی‌توانم هم مشغول کارهای جاری باشم و هم در صدد اصلاحات بر آیم لذا یک موادی است پیشنهاد می‌کنم که هر چه زودتر تصویب شده و بنده بتوانم با فراغت بال مشغول اصلاحات اداری شوم.

رئیس ـ این دو فقره لایحه که قرائت می‌شود آقای وزیر مالیه تقاضا نموده‌اند که پس از قرائت مجلس بفوریت آن رای بدهند.

(آقای تدین پیشنهاد وزارت مالیه را بمضمون ذیل قرائت نمودند)

ماده اول ـ در وزارت مالیه دو کمیسیون نظارت عایدات و دیگری بنام کمیسیون نظارت مخارج تشکیل می‌شود

ماده دوم ـ هریک از دو کمیسیون مذ کور در ماده قبل مرکب از سه عضو خواهد بود

ماده سوم ـ وزارت مالیه دو برابر عده اعضاء دو کمیسیون فوق را از اشخاص صلاحیت دار به مجلس شوری ملی پیشنهاد می‌نماید و از میان شش نفری که نسبت به سایرین حائز اکثریت آراء شده‌اند بصلاح دید خود سه نفر به برای عضویت کمیسیون نظارت عایدات و سه نفر را برای کمیسون نظارت مخارج دعوت خواهد کرد و چنانچه بعضی از آنها از قبول عضویت کمیسیونها معافیت بخواهند وزارت مالیه از میان سایر انتخاب شدگان به ترتیب عده آراء به جای اعضاء مستعفی دعوت نماید.

ماده چهارم ـ مدت نظارت کمیسیونها در موقعی که لویح قانونی وزارت مالیه از تصویب مجلس شورای ملی بگذرد منتقضی خواهد شد

ماده پنجم ـ حوقوق اعضاء هر یک از دو کمیسیون بموجب پیشنهاد وزارت مالیه و تصویب مجلس شوریا ملی تعیین و از تاریخ انعقاد کمیسیون پرداخته خواهد شد

ماده ششم ـ مسوده کلیه احکام و حوالجات صادره از ادارات وزارت مالیه که در عایدات و مخارج مملکتی اثر قطعی داشته باشد باید باتفاق یا اکثریت آراء کمیسیون کلیه تصدیق شده برای امضاء وزارت مالیه ارسال گردد.

ماده هفتم ـ حدود و اختیارات کمیسیونهای مزبور را وزیر مالیه تعیین خواهد نمود

ماده هشتم ـ وزیر مالیه مامور اجرای مواد فوق است لایحه قانونی فوق برای تصویب به مجلس مقدس شورای ملی تقدیم می‌شود (مصدق السلطنه)

رئیس ـ نسبت بفوریت این لایحه مخالفی نیست؟

سردارمعظم ـ آیا ممکن است پس از گذشتن از کمیسیون در باب فوریتش رای داده شود یعنی بدواً به کمیسیون فرستاده شده بعد به مجلس می‌آید رای داده شود؟

رئیس ـ می‌شود

سردار معظم ـ اگر اینطور بشود بهتر است چون فرقی نمی‌کند اگر مجلس به فوریتش رای داد یک شور و اگر رای ندهد دو شور در آن می‌شود و البته بهتر خواهد بود که کمیسیون می‌رود چون کمسیون هم این مسئله را در نظر زودتر راپورت خواهد داد.

رئیس ـ ولی ماده ۷۶ نظامنامه یک قدری این مسئله را تردید می‌کند ماده ۷۶ قرائت می شو ملاحظه میفرمائید

(آقای تدین به مضمون ذیل قرائت کردند)

ماده ۷۶ ـ اگر مجلس فوریت آن مطلب را تصدیق نماید مطلب مزبور را یا به شعبات یا بیکی از کمسیونهای مربوط به آن که سابق تشکیل شده رجوع می‌نماید و نیز مجلس می‌تواند خود فوراً بآن لایحه یا طرح قانونی رسیدگی کند و این در صورتی است که مخصوصاً در این باب رای داده شود.

رئیس ـ از این ماده چنین مستفاد می‌شود قبل از اینکه برود به کمیسیون باید در فوریت لایحه رای گرفته شود.

رئیس ـ مستشارالسلطنه آقای وزیر مالیه خودشان هم موافقند تا اینکه پیشنهاد برود به کمیسیون مالیه.

رئیس ـ بلی می دانم موافقند چه موافق باشند چه نباشند باید به کمیسیون برود ولی حرف در فوریت لایحه است

فتح الدوله ـ در صورتیکه هنوز نسبت به یک هیئت دولتی رای اعتماده داده نشده چطور می‌توان او را قبول کرد؟

رئیس ـ همان وقت که رای دادیم داخل در مواد پروگرام شدیم رای اعتماد داده‌ایم ـ نسبت به فوریت این لایحه مخالفی نیست؟ (اظهاری نشد) ـ رای می‌گیریم آقایانیکه فوریت این لایحه را تصویب می‌کنند قیام نایند (اغلب قیام نمودند) تصویب شد ـ لایحه دوم قرائت می‌شود.

(آقای تدین به مضمون ذیل قرائت نمودند)

ماده واحده ـ وزارت مالیه کلیه لوایح قانونی که باید به مجلس پیشنهاد نماید بطور نظامنامه تا یک مدتی که مجلس برای تجربه و آزمایش آنها لازم است در ادارات جدیدالتأسیس خود به جریان انداخته و بعد از تجدید نظر آنها را به صورت لوایح قانونی به مجلس شورای ملی تقدیم می‌نماید.

ماده واحده برای تصویب به مجلس شورای ملی تقدیم می‌شود (مصدق السلطنه)

حاج شیخ اسدالله ـ یک مرتبه دیگر لایحه را بخوانید. (مجدداً قرائت شد)

رئیس ـ آقای محمد هاشم میرزا (اجازه نظق)

محمد هاشم میرزا ـ من ملتفت نشدم مقصود از نظامنامه چه چیز است قانون هائی است که برای امور مالیه لازم است و بطور نظامنامه می‌خواهند اجراء کنند یا چیز دیگری است؟ توضیح بدهند تا بنده ملتفت شوم.

رئیس ـ راجع به فوریت می‌خواهیم رای بگیریم

محمدهاشم میرزا ـ رای به فوریت موکول به فهمیدن مطلب است. بنده نفهمیدم که رای بدهم.

سردار معظم ـ بنده با فوریت این لایحه مخالفم زیرا این لایحه مطالبی دارد که باید وقت تلف شود و این مطلب تازه وارد مجلس شده است و نمایندگان هنوز دقت و مطالعه نکرده‌اند ما باید در این باب درست دقت کنیم و پس از دقت و مطالعه رای بدهیم ـ بهتر این است که بطریق عادی برود به کمیسیون قوانین مالیه چون این ماده گنگ و محتاج بدقت است مجلس شورای ملی نمی‌تواند در این طور موارد بدون مطالعه اطراف یک رائی بدهد و ممکن است روحاً یک اختلافی حاصل شود یعنی مجلس شورای ملی بفوریت مطلب رای بدهد و بعد کمیسیون قوانین مالیه اصل مطلب را رد کند بنابر این مطلب محتاج به فکر و دقت است خوب است ارجاع شود به کمیسیون بدون اینکه رای بفوریت آن داده شود و پس از اینکه از کمیسیون به مجلس آمد اگر لازم شد راجع به فوریتش رای داده شود.

فهیم الملک ـ چون این ماده قدری مبهم و گنگ است گمان می کمنم اگر به کمیسیون مالیه هم برود از آن چیزی فهمیده نشود مگر اینکه یک قدری واضع تر یعنی طوریکه مقصود را بفهماند پیشنهاد بکنند آنوقت کمیسیون برود.

وزیر مالیه ـ بنه هم موافقم که ابتداء به کمیسیون ارجاع شود بعد رای بفوریت آن گرفته شود.

رئیس ـ پس می‌ماند برای جلسه آتیه ـ آقای نصرت الدوله سؤالی از آقای وزیر معارف دارند آیا قبلاً ایشان ر مستحضر کرده‌اند.

نصرت الدوله ـ بلی مختصراً از آقای وزیر معارف می‌خواهم سؤالی کنم که نسبت به شکایت یک عده از مدارس ملی که مدتی است به مجلس داده از ادارات دولتی متشکی هستند چه اقدامی فرموده‌اند؟ چون ما در طهران چند مدرسه داریم که دولت بآنها کمک نمی‌کنند در صورتی که چندی قبل بواسطه تهیه کردن بعضی عایدات و تحمیل کردن صدی یک از حقوق مستخدمین ادارات یک عده از این مدارس را دولت تکفل کرد و در همان موقع هم گمان می‌کنم دولت وعده داده که بقیه مدارس را هم تکفل کند و حالا مدتی از آن وعده می‌گذرد و این با گرانی حاضره قدرت آن را ندارند که بتوانند حقوق معلمین را داده و مدارس را داره کنند به این جهت تصمیم گرفته‌اند که عن قریب تعطیل کنند و تمام آنها نسبت به این مسئله متحد شده‌اند و گمان می‌کنم باید بآنها حق داد برای اینکه آنها برای تربیت کردن اطفال ما زحمت می‌کشند و باید از دارائی خود که (ندارند) خرج این کار بکنند و بودجه مدارس را تعدیل نمایند حالا باید دید که آیا دولت تصدیق می‌کند که این مدارس تعطیل کنند و تصمیمی را که اتخاذ کرده‌اند اجراء نمایند در این صورت یک قسمت از شاگردان و اطفال که به آن مدارس می‌رفتند امروز بی مدرسه و معلم خواهند ماند و اگر دولت وجود آنها را لازم میداند چه نظریه اتخاذ کرده و به چه ترتیب می‌خواهد رفع شکایت آنها را بکند.

وزیر معارف ـ معلمین مدارس ملی چند روز قبل نزد بنده آمدند و از تنگ دستی و این که نمی‌توانند کار خود را ادامه دهند اظهاراتی کردند بنده هم از طرف دولت به آنها وعده کردم که چند روزی صبر کنند وزارت معارف در این باب غور کند یا به آنها کمک می‌کند یا شاگردان مدارس آنها را تحویل می‌گیرد البته دولت راضی نخواهد شد این مدارس بسته شود و اینکه فرمودید یک مالیات و یک عوارضی هست که دولت از آن عواید چندین مدرسه را تکفل می‌کنند همان مدارس هم حالا دوچار یک عسرتخیلی زیادی شده‌اند البته وظیفه دولت است که هم حقوق عقب افتاده معلمین مدارس دولتی را برساند و هم به آنها کمک بنماید که مدارس آنها بسته نشود و امیداورم عنقریب این آروزی بنده حاصل شود یعنی یا به آنها کمک بکنیم یا شاگردان آنها را تحویل می‌گیریم چون بنده خودم معلم هست و از تنگدستی آنها مسبوقم و میدانم معلمین که به آنها پول نمی‌رسد اصلاً نمی‌توانند درس بگویند سلولهای دماغ آنها خسته می‌شود و حاضر به درس دادن نیستند بنده خودم شخصاً حس می‌کنم این مطالب را هم به آنها گفته‌ام و امیداورم به زودی این مطلب خاتمه پیدا کند و آنها راحت شده و قدر و قیمت واقعی معلمین دانسته شود.

نصرت الدوله ـ بنده را این جواب آقای وزیرمعارف چون متضمن تعهد صریحی بوده از طرف دولت قانع کرد ولی امیدوارم یک اقدام خیلی سریعی بنمایند چون گذشتن وقت برای آنها خیلی مشکل تر است تا برای اشخاصی که نخواهند برای آنها فکر کنند.

وزیر معارف ـ در باب معلمین خیلی خوشوقتم که دولت عموماً و آقای وزیر مالیه خصوصاً نهایت همراهی را دارند لهذا اولین پولیکه بوزارت معارف برسد اول به مدارسی که دولت متکفل شده تأدیه و بع آنها را مراقبت خواهد نمود.

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب از آقای وزیر پست مؤال دارند آیا قبلاُ مسبوقشان کرده‌اید؟

آقا سید یعقوب ـ حالا مسبوقشان می‌کنم مدتی است که افکار اهالی طهران عموماً راجع به پستخانه متوجه و اعضاء آن اداره کتابچه در این موضع منتشر کرده‌اند و از قراریکه شنیده می‌شود کنترات (نرتیور) تمام شده است و از نقطه نظر سابقه خدمت هم گمان می‌کنم مطابق آن کتابچه هائی که خوانده‌ایم قابل هم نباشد که کنترات تجدید شود نمی دانم آقای وزیر پست بایشان اخطار کرده‌اند که کنترات ایشان تمام شده است یا خیر؟

وزیر پست و تلگراف - همینطوریکه اقا اظهار داشته کنترات مسیو نو تبور امروز که هیجدهم اکتبر است منقضی می‌شود ولی از طرف دولت باو اخطار شده است که موقتا مشغول کار ود باشد تا وقتی که کنترات او پیشنهاد بمجلس شود و اما اینکه می فرمائید کتابچه‌ها چاپ شده است البته باین کتابچه‌ها و طرفیت باینکه بیننویتورو اجزائ پست پیدا شده اهمیتی نباید دا و الیته جزئیاتش را بکمسیون پست و تلگراف عرض خواهم کرد و کمسیون بمجلس تقدیم خواهد نمود انوقت بسته بنظر مجلس است هر طور که مجلس تصویب کرد همان قسم رفتار خواهد شد.

آقا سید یعقوب ـ البته کتابچه همین طور است که فرمودند ولی ما از اهل ایران هستیم و در ایران تحصیل کرده‌ایم بیست و پنج سال قبل که بنده از شیراز آمدم قبل از دخول اروپائیها در پست آنجا را مرتب دیدم بعد از آن هم در ایران خیلی مسافرت کرده‌ام و اگر سابقه به علوم اروپائی نداشته باشم لیکن با مدرکات و محسوسات خودم دو چشم دارم می‌بینم و دو گوش دارم می‌شنوم خراسان مشرف شده‌ام گیلان مازنداران همه جا را سیر کرده‌ام لذا مناسبت ندارد عملیات یولتر …

رئیس ـ آقا از حدود سؤال خارج شدند اگر می‌خواهید استیضاح نمائید امری است علحده و الا از موضوع سؤال خارج است.

آقا سید یعقوب ـ خیر استیضاح نذارم

رئیس ـ اشخاصی که برای عضویب کمیسیون قوانین مالیه تعیین شده‌اند:

آقای طباطبائی ـ آقای فهیم الملک ـ آقای معتضدالدوله ـ قای عمادالسلطنه طباطبائی ـ آقای اقبال السلطان ـ آقای میرزا ابراهیم خان ـ آقای شیخ محمد جواد ـ آقای سردارمعظم خراسانی ـ آقای بیان الدوله ـ آقای عمید الممالک ـ یک نفر دیگر هم که اکثریت پیدا نکرده باید تعیین شود.

وزیر معارف ـ بنده تقاضا می‌کنم دستور فرمائید جلسه آتیه کمیسیون معارف و صحیه انتخاب شود

رئیس ـ جزء دستور گذاشته‌ایم هیئت رئیسه راجع به رائی که درباره مرخصی آقای رفعت الدوله داده است تشکیک که بنده تشکیکی نکرده‌ام چون اکثریت هیئت رئیسه شک کرده‌اند که راپورت را چطور رای داده یعنی قضایا اشتباهاً رای داده‌اند باین جهت موافق نظامنامه با ورقه رای می‌گیریم مفاد راپورت کمیسیون این بود که اجاز نمی‌دهد برفتن آقای رفعت الدوله ـ آقایانی که رای می‌دهند بایستی در زمینه راپورت رای بدهند یعنی آنهائیکه مواد راپورت کمیسیون را تصویب می‌کنند و به مرخصی آقای رفعت الدوله رای نمی‌دهند ورقة سفید آقایانی که مفاد راپورت را تصویب نمی‌کنند بعنی اجازه مرخصی می‌دهند ورقه کبود خواهند داد

«پس از اخذ آراء آقای سهام السلطان استخراج نمود» (به تریب ذیل نتیجه حاصل شد)

عده حضار ۶۸ ورقه سفید علامت موافقت با راپورت کمیسیون ۱۷ ورقه آبی علامت رد ۲۵

رئیس ـ نه رد شد نه قبول دستور جلسه آتیه روز پنج شنبه دو ساعت به غروب ـ اولاً بقیه مذاکرات راجع به پروگرام هیئت محترم دولت ـ ثانیاً شور در قانون تشکیلات کمیسیونهای نظارت جمع و خرج ـ ثالثاً انتخاب کمیسیون معارف هشت نفر کمیسیون داخله شش نفر کمیسیون نظام شش نفر آقایانی موافق هستید؟ (مخالفتی نشد)

مجلس چهار ساعت از شب گذشته ختم شد.