مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۴ فروردین ۱۳۲۳ نشست ۱۸

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهاردهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهاردهم

قوانین بودجه مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهاردهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۴ فروردین ۱۳۲۳ نشست ۱۸

دوره چهاردهم قانونگذاری

جلسه ۱۸

مذاکرات مجلس

صورت مشروح مجلس روز پنجشنبه ۲۴ فروردین ماه ۱۳۲۳

مجلس یکساعت و نیم قبل از ظهر بریاست آقای امیرتیمور (نایب رئیس) تشکیل گردید

صورت مجلس روز سه شنبه ۲۲ فروردین ماه را آقای طوسی (منشی) قرائت نمودند **

- تصویب صورت مجلس

۱- تصویب صورت مجلس

نایب رئیس – آقای دولت آبادی در صورت مجلس نظری دارید؟

دولت آبادی – خیر قبل از دستور.

نایب رئیس – آقای اردلان در صورت مجلس نشریف دارید؟

ارلان – قل از دستور.

نایب رئیس – آقای دکتر شفیق در صورت مجلس نظری دارید؟

دکتر شفق – قبل از دستور

نایب رئیس – آقای دکتر کشاورز.

دکتر کشاورز – در صحبتی که بنده پریروز د ر مجلس شورای ملی عرض کردم این عبارت را گفته بودم که با مستشاران خارجی موافقم ولی دانمارکی و هلندی و سوئیسی و ارمنی غیر ایرانی را بنام مستشار به ملت و دولت ایران معرفی کردن وعده آنها را از حد و حساب بیرون بردن این خوب نیست منظور بنده لغت ارمنی غیرایرانی بود و نمیدانم بنده در وضع بیانم اشتباهی کرده باشم یا اینکه آقایان خوب متوجه نشده‌اند که اشتباهاً نوشته‌اند ارمنی و مثل این است که ارمنی را از نقطة داخلی مملکت مثل یک نفر خارجی حساب کرده باشم و فعلاً می‌خواستم این موضوع برای رفع شبهه توضیحی درش عرض کنم که منظور بنده ارمنی غیر ایرانی بوده است و همانطور که ارامنه و یهودیهائی که در ایران هستند جزء ملت ایران هستند در همه جای دنیا هم که هستند تابع دول مختلف هستند و در ایران هم ارامنة که هستند تابع دولت ایران و جزء ملت ایران هستند (صحیح است و نباید تصور برود که این که من گفتم ارمنی ایرانی است مخصوصاً نظرم به ارمنی خارجی بود و خواستم عرض کنم ملت ایران با اقلیت هائی که در ایران زندگی می‌کنند مثل برادر هستند و هیچ اختلافی برای آنها از نظر ملیت قائل نیستیم آنها هم براردان ما هستند و آنها هم برای بدست آوردن این مشروطیت و آزادی در اوائل مشروطیت با ما زحمت کشیده‌اند و معروفترین آنها مرحوم یپرم خان بود و خدمات و زحماتی که ایشان در مشروطیت انحام داده‌اند کسی فراموش نکرده است و خواهشمندم این موضوع اصلاح شود که در خارج سوء تفاهمی نود.

نایب رئیس – آقای طوسی

طوسی – عرض کنم این فرمایشات شما کاملاً‌در صورت مشروح مجلس هست در این جا البته خلاصه نوشته می‌شود.

نایب رئیس – صورت مجلس تصویب شد عدة از آقایان اجازه خواسته‌اند قبل از دستور صحبت کنند.

جمعی از نمایندگان – خیر دستور. دستور.

-بقیه شور برنامه دولت

۲-بقیه شور برنامه دولت

نایب رئیس – برنامةدولت مطرح است آقای فرمند.

فرمند – راجع به مخالفت خودم لازم میدانم قبلاً مختصری از جریان چند روزة که در مجلس راجع به دولت جریان داشت بعرض برسانم که دلیل این مخالفت بنده معلوم و روشن شود. روزی که در جلسةخصوصی اظهار تمایل شد نسبت به آقای ساعد فردای آنروز آقای طباطبائی رئیس مجلس در جلسةخصوصی بما اطلاع دادند که آقای نخست وزیر خیال دارند همان وزرائی که در کابینة آقای سهیلی بوده‌اند همانها را باستثنای وزیر دادگستری بیاورند و به مجلس معرفی کنند. در مجلس خصوصی یک عده از آقایان با این نظر مخالفت کردند و بنده هم جزء اشخاصی بودم که در آنجا اظهار مخالفت کردم و عرض کردم به آقایان رفقای مجلسی ما که آقای سهیلی را نمی‌پسندیم برای این است که در انتخابات مداخلاتی شده است که مورد پسندمان نیست و چون آقای ساعد هم می‌خواهند همان وزراء‌را بیاورند و این وزراء هم مسئولیت مشترک داشته‌اند در آن قضیه پس ما آنها را نباید به پسندیم و حالت و رویحة وکلا در جلسة خصوصی معلوم گردانید که این نظر مشترک است بین همة آقایان نمایندگان و آقای طباطبائی تلفن کردند به آقای نخست وزیر که امر شده بود از طرف اعلیحضرت همایونی که کابینه را تشکیل بدهند که بعد از ظهر تشریف بیاورند اینجا و یک مشاوره‌ای بشود. آقای نخست وزیر تشریف آوردند به مجلس و یکعده از آقایان نمایندگان فراکسیونها و یک عده هم از منفردین اینجا حضورشان شرفیاب شدیم و بعرضشان رساندیم که ما وکلا می‌خواهیم روی یک اصل و فکری وزرای این دوره تشکیل وانتخاب بشوند و آن این است که آقایان وزرائی که تا بحال وزارت کرده‌اند و در این کابینه‌های اخیر بوده‌اند از اینها ما یک فعالیت و اصلاح طلبی فوق العاده ندیده‌ایم ما در اول دورة چهاردهم میل داریم که یک وزرای فعال و درست و وطن پرست روی کار بیایند (البته همه آقایان وطن پرست هستند) مقصودمان اشخاص فعال بود و با آقای نخست وزیر در این خصوص دو ساعت بحث کردیم و این مطلب را بعرضشان رسانیدیم و مخصوصاً بنده شخصاً عرض کردم چون این آقایان وزراء نمایشی در اصلاحات ادارات و وزارتخانه‌ها نداده‌اند ما بکلی از آنها نا امید هستیم و اگر ما یک اشخاص تازةبیاوریم اگر خدای نکرده این اشخاص تازه هم فعالیتی که ما انتظار داریم نداشته باشند باز در قلب ما یک امیدی هست که آنها در آتیه یک اصلاحاتی خواهند کرد واگر نکردند بعد ممکن است آنها را آقای نخست وزیر عوض کنند یا مورد استیضاح مجلس قرار بگیرند و روی این فکر ما آقای نخست وزر را آزاد گذاشتیم که هیچ مداخلةدر انتخاب اشخاص نکنیم و فقط این فکر مجلس را که وزرای فعال تازه سرکار بیایند تقاضا کردیم البته مجلس شورای ملی حق دارد افکار اصولی یا یک رویه اصولی را از نخست وزیر مملکت مشروطه تقاضا کند والبته باید این رویه اصولی مورد توجه آقای نخست وزیر هم واقع شود بعد ایشان به ما جواب دادند که من می‌روم و در این خصوص مطالعاتی می‌کنم ولی چون اشخاص را خوب نمی‌شناسم خوبست وکلای مجلس هم با من هم فکری بکنند و اشخاص خوبی را به من معرفی کنند این راهم گفتیم که البته شکی نیست که وکلای مجلس هر زمان که دولت کمک فکری بخواهد وظیفة آنها است که به رئیس دولت کمک فکری بدهند. بعد ایشان تشریف بردند و مطالعاتی فرمودند چند روز قبل ازعید و چند روز هم بعد از عید که تعطیل بود و روز ششم یا هفتم عید بود که ایشان یک کابینة را به مجلس معرفی فرمودند و باز اکثر وزرای کابینةسابق در این کابینه بود این موضوع اسباب عدم رضایتی دوباره در مجلس شد بهرحال آقایان به مجلس معرفی شدند و رفتند و مشغول کار شدند و این هم که می‌گویند مجلس بحران تولید کرد این طور نیست فقط پنج روز قبل ازعید و پنج روز هم بعد از عید که تعطیل بود بحران بود و بعد آن وزرائی که معرفی شدند رفتند ومشغول کار خودشان شدند چون به مجلس معرفی شده بودند پس بحرانی نبوده است فقط رای اعتماد نشده بود چنانچه تا به حال هم داده نشده است این که در خارج می‌گویند ما تولید بحران کرده‌ایم این طور نیست ما بحرانی تولید نکرده‌ایم و وزراء‌مشغول کار خودشان بوده و هستند حالا فلسفة این که ما میخواتیم وزرای تازه بیایند و آقایان وزرای پیش نباشند روی این معنی بود که می‌خواستیم یک جریانی پیش بیاید از طرف مجلس شورای ملی که وزرائی که چندین بار وزیر شده‌اند و در وزارتخانه‌ها شان اصلاً خدمات و اصلاحاتی نکرده‌اند و این وزارت خانه‌ها را در حالت خرابی نگاه داشته‌اند و از این وزارتخانه‌ها هیچ منفعتی بملت نمی‌رسد جز اذیت و صدمه و مأمورین آنه چه در ولایات و چه در همین شهر تهران مردم را آزار می‌کنند شاید وزرای جدید که می‌آیند آن کارهای وزرای سابق کنار گذاشته شود و این یک تنبیه اخلاقی بشود برای وزرای پیش و این تنبیه اخلاقی یعنی دوباره روی کار نیامدن آنهائی که خوب کار نکرده‌اند قهراً تاثیر می‌کرد در وزرائی که تازه انتخاب شده‌اند که آنها فکر می‌کردند که جریان در آتیه اینطور است که وزرای غیر فعال کنار گذاشته می‌شوند و این خودش که یک تنبیه اخلاقی است در زندگی اداری و اجتماعی ما بوجود می‌آید بدبختانه آقای نخست وزیر از این معنی و این جریانی که مجلس می‌خواست بوجود بیاورد استفاده نکردند و این استفاده برای مملکت یک استفادة بزرگی می‌شد و می‌گفتند که نخست وزیری پیدا شده است که می‌خواهد جریان و رویه‌های پوسیده را تغییر بدهد این یک میل ورویة بود که مجلس چهاردهم شروع کرد ولی بدبختانه نتوانست این معنی را به پایان برساند نکته دوم این بود که آٌای نخست وزیر از مجلس و فراکسیونها صورتی خواستند که ایشان را مجلس با آن صورتها هدایت بکند در انتخاب وزرای تازه بعضی از فراکسیونها صورت دادند وبعضی فراکسیونها امتناع کردند از دادن صورت و این مجلس می‌بایستی کمک فکری بکند با آقای نخست وزیر ولی کمک فکری نکرد و بنده تصور می‌کنم در اینجا یک قصوری شد و اگر مجلس چهل نفر را صورت می‌دادند یعنی از تمام فراکسیونها اگر یک عده معرفی می‌شدند این یک وصلت روحی بود بین دولت و مجلس و آقایان وکلاء با صورتهائی که داده بودند باین زودی‌ها نمی‌توانستند مخالفت کنند و این کار یک همکاری تولید می‌کرد بین دولت و مجلس پس اینجا دو اشتباه کوچک شده است یکی از طرف آقای نخست وزیر و یکی هم از طرف مجلس (اقبال مجلس اشتباهی نکرده است) آقا ما نباید تعصب بکار ببریم ما باید حقایق را بگوئیم و این جا جای حقیقت گفتن است (صحیح است) بله اگر آقایان و کلاء‌صورت داده بودند باین زودی‌ها اختلاف نظر تولید نمیشدکه هیئت دولت تحت سئوال و استیضاح دربیاید (ملک مدنی – آنهائی که صورت دادند چه استفادة کردند؟) آمدیم راجع ببرنامه عض کنم این برنامه یک برنامه بسیار مشعشعی است بسیار مشعشع اما بدبختانه بنده نجبورم اینجا دو مشکل و دو مانع بزرگی که جلوی اجرای این برنامه را می‌گیرد بعرض آقایان وزراء برسانم و این دومانع بزرگ در شهر تهران وجود دارد و ممکن است آقایان وزراء هم کم و بیش باین د و معنی پی برده باشند این د و معنی و مانع آنچه که بنده تشخیص داده‌ام یکی اینست که در شهر طهران یک شرکت بیمه دزدان وجود دارد و این شرکت هر عملی که دولت می‌خواهد بکند وهرکار اصلاح پذیری که دولت می‌خواهد بکند این شرکت یک تدابیری بعمل می‌آورد که آن عمل دولت را خنثی می‌کند و این شرکت خیلی محرمانه و خیلی سری است این شرکت پولهائی می‌گیرد و پولهائی می‌دهد و راجع باین شرکت بیمه دزدان بنده نمی‌توانم و مورد ندارد که در پشت این تریبون خصوصیاتی را بعرض آقایان برسانم و این نظریست که خود من در یافته‌ام واگر اسناد و مدارکی داشتم ممکن بود به آقایان وزراء تقدیم کنم و اگر آقایان وزراء و هیئت دولت از متفقین و بازرسان خود وادارة تامینات را بکار بیندازند افراد این شرکت را که باین کار مشغولند واین عملیات فجیع را در مملکت ما می‌کنند که هم وزارتخانه‌های ما را دارند فلج می‌کنند و هم تصمیمات وزرای ما را دارند فلج می‌کنند هم زندگی اجتماعی ما را از هر حیث فلج می‌کنند و نمی‌گذارند در مملکت اصلاحاتی بشود اگر واقعاً هیئت وزراء جدیت بخرج بدهند با وسائلی که در دست دارند می‌توانند کشف بکنند واگر هم بخواهد ممکن است دیگران هم که اطلاعاتی دارند اینها را پیدا کنند و کشف کنند و تا اینها وجود دارند اینها وزرای ما را نمی‌گذارند کار بکنند معاونین ما را نمی‌گذارند کار بکنند ومملکت را عملیات اینها فلج می‌کند، دوم مانعی که در سر راه آقایان وزاء هست اشخاصی هستند که بنده نام آنها را وزیر گیج کن گذاشته‌ام یک عده‌ای هستند در این وزارتخانه‌ها که وزرای ما را گیج می‌کنند این وزیر گیج کن‌ها همه جا هستند و متحد هم هستند که وزرای ما را گیج کنند واین وزیر گیج کن‌ها در همه جای دنیا هستند ولی در آنجا با این دسته مشکلاتشان بیشتر است و زیاد نمی‌توانند وزراء را گیج کنند چون وکلا و وزرای آنجاها روی یکاصولی کار می‌کنند ولی در اینجا اینطور نیست در اینجا بقدری زرنگ هستند (برنخورد به آقایان وزراء) بقدری ناقلا و بقدری حقه باز و زرنگ هستند که حتی در خانواده وزاری ما نفوذ می‌کنند که پسر وزیر یا دختر وزیر را بیکی از آن اشخاص معرفی کنند و با آن اشخاص موافق کنند وزیر بیچاره صبح که می‌خواهد برود وزارتخانه اش اول کسی که توصیه فلان شخص را می‌کند پسر آقای وزیر است یا فلان دوست نزدیک آقای وزیر است این برای بنده محقق است که عرض می‌کنم بی جهت عرض نمی‌کنم اگر خود آقایان هم در این قسمت دقت کنند می‌بینند که یکعده وزیر گیج کن‌های عجیب در این مملکت وجود دارند که بزرگترین مانع هستند که شما نمی‌توانید این پرگرام را اجرا کنید. آمدیم بسر مواد پروگرام ماده اول مربوط به سیاست خارجی ما است بنده خیلی خوشوقتم از این که عرض کنم امضای سه مرد بزرگوار در بیانیة که داده شده است اسباب تقویت ما ایرانیان است و اساب تولید محبت فراوانی است که از این سه مرد بزرگوار بوجود آمده است وضعیت سیاست خارجی ما امروز بسیار نیکو است (صحیح است) فقط چیزی که لازم است و بنده از طرف ملت ایران از آقای نخست وزیر می‌خواهم که ایشالن انشاء الله از طرف دولت ایران از متفقین ما بطلبند آن کمک اخلاقی است ما ملت ایران امروز خیلی محتاج هستیم که متفقین ما به ما کمک اخلاقی بکنند البته من نمی‌خواهم برای این کمک اخلاقی در این جا توضیحاتی بدهم چون آقای نخست وزیر وزیر امورخارجه و دیپلمات ما هستند و درست می‌سنجند که این معنائی که بنده می‌خواهم عرض کنم چه منطقی دارد البته وقتی که فهمیدند این چه منطقی دارد و معنای واقعی را از این جمله درک فرمودند از متفقین ما با کمال جدیت کمک اخلاقی می‌خواهد در قسمت دوم در خصوص استقرار امنیت عمومی و فضائی. این جا بنده می‌خواهم توضیحی بخواهم اگر مقصود از امنیت عمومی این است که از عملیات اشرار و شلوق کارهائی که می‌شود با زور و قوة نظامی امنیت برقرار می‌شود ولی بعقیده بنده با زور عدالت این امنیت زودتر برقرار می‌شود اگر مأمورین دولت با مردم خوشرفتاری بکنندو بآنها بفهمانند که ما برای رفاهیت شما آمده‌ایم این مملکت بزودی و آسانی امنیت حاصل می‌کند. اما قوة قضائی این قوة قضائی اصلاحش بنظر بنده بدست یک وزیر نمی‌تواند بشود چون وزرای ما دائماً در تغییر هستند فرض بفرمائید این کابینه هائی که در این دو سال آمده‌اند و رفته‌اند و چندین وزیر عدلیه عوض شده است اگر هر کدام هم که می‌خواستند کاری بکنند کار آنها ناتمام می‌ماند واجرا نمی‌شد بنده معتقدم که قوةقضائیه را طور دیگر قرار بدهند همانطور که اختیاراتی به آقای دکتر میلسپو داده‌ایم بدو نفر سه نفر از قضات محترمان یک اختیارات خاصی از طرف مجلس شورای ملی داده شود که آنها شروع کنند که این قوة قضائیه ما رااول اصلاح کنند بعد قوة قضائیه مستقل شود و این استقلال قوة قضائیه که در قانون اساسی معین شده است بنده عقیده مندم اول باید قوة قضائیه اصلاح شود بعد مستقل بگردد اگر امروز مستقل بگردد با آن قضاتی که امروز چندان شایستگی ندارند فایده ندارد باید اول اصلاح شود بعد مستقل شود این معنی را باید اهمیت بدهیم و قوة قضائیه را آقایان اعضاء هیئت دولت چنانچه اعلیحضرت همایونی هم در خطابه افتتاحیه شان تذکر دادند باید در درجه اول از عملیاتی که خواهند فرمود مقرر بدارند. ماده دوم یکی از ماده‌های مشعشع این پرگرام است و چون خیلی مشعشع است بنده می‌خوانم: تامین حداقل مایحتاج زندگانی برای افراد کارگر و بزرگر از حیث غذا و لباس و مسکن و بهداشت و تعلیمات مربوط به مشاغل هر یک از طبقات مذکور بلی این قسمت سوم است اشتباه کردم عرض کردم قسمت دوم. این ماده خیلی مشعشع است. از نقطه نظر کارگران این قسمت را واگذار می‌کنم به آقای فداکار که خیلی علاقمند بکارگران هستند (بعضی از نمایندگان – همه هستند) ایشان زیادتر هستند. در قسمت برزگران بنده عرض می‌کنم چون بنده با برزگران ایران تماس نزدیکی داشتم بنده مخصوصاً از طرف برزگران مخصوصاً برزگران همدان تمام این لباس و مسکن و بهداشت معلم و همه اینها را (که نمیدانم چه جور می‌خواهند عملی کنند) همه اینها پیش کش می‌کنیم بدولت در مقابل یک مطلب و آن مطلب این است که مامورین دولت بآ“ها تعدی نکنند (صحیح است) حالا توضیح کیدهم که چه تعدیاتی به برزگرها می‌شود برزگرها در توی دهشان نشسته‌اند مشغول برزگری هستند از آبیاری و کاشت و غیره یک روز مامور سجل احوال می‌آید یک روز مامور نظام وظیفه میاید آقای وزیر جنگ: خدا میداند چه بازی هائی در می‌آورند این مأمورین نظام وظیفه یک عده‌ای را می‌گویند نمیبریم پول ازشان می‌گیرند یک عده که می‌خواهند بروند پول ازشان می‌گیرند و می‌برند در بین راه آنها راخودشان فرار می‌دهند دو مرتبه می‌آیند و می‌گویند که فرار کرده است یک پول دیگر از آنها می‌گیرند این مامورین نظام وظیفه بقدری اذیت به برزگران می‌کنند که این‌ها را واقعاً عاصی می‌کنند آقای وزیر جنگ بداد این برزگرها برسید تمام این چیزهائی که می‌خواهید بآنها مرحمت کنید تمام پیش کش شما فقط از یک راهی خودتان به داد اینها برسید. مامور نظام وظیفه که برود فردا آٌای بخشدار یا خودش می‌آید یا مامورش می‌آید که خوب این جا فلان عنوان شده یا فلان عنوان نشده است اینجا مثلاً کدخدا فلان تعدی را کرده است یا فلان تخطی را کرده است با این ترتیب او هم مردم را اذیت و آزار می‌کند این مامورین که رفتند مامورین خواربار می‌آیند و توی خانه‌های آنها را می‌گردند که ببینند چیزی پیدا می‌کنند یا نه و اگر هم پیدا کردند یک پولی از آنها می‌گیرند و می‌روند و متصل این برزگرهای بیچاره با این ترتیب در تحت فشار مامورین هستند مامورین هم که رفتند او دچار کدخدا می‌شود برای اینکه یک مامور دولت وقتی که وارد می‌شود سراغ کدخدا می‌رود اولا این را عرض کنم که این را به بنده جواب ندهند که مامورین دولت حقوق دارند وخودشان خرج می‌کنند خیر اگر حقوق زیاد هم داشته باشند ممکن نیست که یک رعیتی بعد از آنکه چیزی بآنها داد و خوراکی بآنها دادند پول بگیرند هر کاری بکنند ممکن نیست پول بگیرند خلق رعایا عوض نمی‌شود (بعضی از نمایندگان – آنها اصلاً پول نمی‌دهند) اگر آنها هم پول بدهند سر رعایا را ببرید پول نمی‌گیرند خلاصه هر وقت ماموری به ده می‌آید فرضاً برای پذیرائی او ده تومان کدخدا خرج می‌کنند میرود چهل تومان از رعایت می‌گیرد ده تومان را آن کدخدا چهل تومان از این برزگران می‌گیرد و کدخدا هم با این ترتیب به آنها تعدی می‌کند. و خواهش می‌کنم اگر می‌خواهید بحال برزگران مرحمت کنید همین تعدی مامورین را از سر آنها رفع کنید والا این ماده را دولت اگر بخواهد کاملاً اجرا کند بعقیدةبنده بیست هزار نفر مامورین مؤمن مقدس و امین و سیر لازم دارد با چهارصد پانصد ملیون تومان اعتبار مخارج وقتی که این ماده را می‌نوشتید بنده یقین دارم و سئوال می‌کنم که خود آقایان وزراء باین ماده نخندیدید؟ (وزیر پیشه و هنر – خیر) بنده که وقتی خواندم این ماده بنظرم عجیب آمد و خندیدم چون این ماده اجرایش بنظر بنده بیست هزار نفر ممور مؤمن لازم دارد با چهارصد، پانصد میلیون تومان پول تا این ماده اجرا بشود و فعلاً که هر دو را هم ندارید و این ماده فقط برای دلخوشی آقایان سوسیالیست‌های مجلس نوشته شده است (دکتر کشاورز – مجلس سوسیالیست ندارد فقط در کابیه یک نفر هست) در ماده ۴ اشاره باین شده است که اهل محل را در کارهای خودشان بیشتر دخالت و شرکت بدهند. این جا بنده می‌خواستم یک توضیحی بدهم که این کار را بی مطالعه نکنید برای این که در دوره‌های گذشته این هفت هشت ده ساله تمام اشخاص خوب ولایات ه مه از تعدیات مامورین دولت فراری شده‌اند و آمده‌اند به طهران این طهرانی که شما می‌بینید جمعیتش این همه زیاد شده است جمعیتش از سیصد هزار نفر به هفتصد هزار نفر رسیده است این بواسطة آمدن اشخاصی است که از ولایات از ترس مامورین دولت فرار کرده‌اند و آمده‌اند در طهران جمع شده‌اند و اسباب زحمت اداره خواربار طهران را فراهم کرده‌اند و اشخاصی در ولایات نمانده است که شما بتوانید بدست آنها یک کارهائی را انجام بدهید (قبادیان – اشخاص صحیح و خوب در ولایات زیاد هستند) و بعلاوه در دوره‌های اخیر اشخاص فهمیده و حساس و خوب در این مملکت همه خانه نشین شده‌اند و این را البته آقایان تصدیق دارند (صحیح است) در ولایات هم وقتی ملاحظه بفرمائید می‌بینید که اشخاص خوب همه خانه نشین شده‌اند و اشخاص ناباب داخل خدمات اجتماعی شده‌اند اجازه بدهید مثلی بزنم برای این که مطلب خوب روشن بشود. بنده در این سفری که به همدان رفتم یک عده از آقایان و جماعتی از تجار آمدند دور ما و صحبت‌های سیاسی می‌کردند ولی یک نفر از ر فقا ی دمکراتی که داشتم باسم حاج محسن او را ندیدم گفتم حاج مسحسن کجا است؟ گفتند منزولی شده است و تمام کار و تجارتش را ول کرده است چند تا باغ خریده است نزدیک شهر صبح می‌رود به باغش و مغرب که می‌شود می آید به شهر و در خانه اش هم با کسی مراوده و ملاقات نمی‌کند رفتیم و بالاخره حاجی را پیدا کردیم به حاج محسن گفتم حاجی یک وقتی شما وطن پرست بودی به منافع اجتماعی علاقمند بودی چرا حالا این طور شده‌اید و گوشه نشین شده‌اید گفت وضع دورةگذشته بکلی مرا کسل کرده است گفتم آن دوره گذشت و حالا دورة مشروطیت سوم شده است و باید حالا همه داخل قضایای اجتماعی بشوند شما خیرخواه هستید وطن پرست هستید بیائید باز دوباره وارد اجتماع بشوید و خدمت کنید گفتند چشم ایشان آمدند و وارد شدند وقتی که حاجی وارد شد و داخل اجتماع شد یک روز حاجی را دعوت کردند در اداره خواربار و گفتند که دوازده نفر از معتمدین محل را می‌خواهیم برای کمیسیون خواربار که اینها هیجده نفر عامل معین کنند که ما به اینها قند و شکر و پارچه بدهیم و اینها به مردم بدهند حاجی رفته بود ونشسته بود رئیس خواربار یک صورت حقه بازی قبلاً تهیه کرده بود و داده بود به حاجی که اسامی که در صورت نوشته است به بینید چه طور است حاجی صورت را دیده بود و خوانده بود حاجی که همه همدانیها را خوب می‌شناخت گفته بود که تمام این اشخاص خراب هستند آن رئیس خواربار گفته بود حاجی هوچیگری نکن حاجی گفته بود که فانکس به من گفته بود که حالا مشروطة سوم است و من هوچیگری می‌کنم و داد و فریاد می‌کنم که اجتماع را حفظ کنم. مقصود این است که اشخاص خوب در ولایات هستند ولی مامورین دولت اینها را نمی‌گذارند کار کنند پس اگر بخواهید افراد در ولایات یک کاری بکنند باید قبلاً وزارت داخله یک مطالعات عمیقی بکند و اشخاص حقه باز و اشخاص خوبی که رفته‌اند خانه نشین شده‌اند اینها را تشخیص بدهد که رتفه‌اند خانه نشین شده ان د اینها را تشخیص بدهد و از هم جدا بکند و این ماده را اجرا بکنند و الا یک خبط هائی می‌کنند در صورتیکه باید این خبط هائی که این چند ساله شده است دیگر تکرار نشود.

ماده ۶- تجدید نظر در وضع مامورین دولت و تامین زندگی آبرومند آنها. این تجدید نظر هی وعده داده شده است ولی عملی نشده است و ما نمیدانیم دولت بچه نحو می‌خواهد و می‌تواند تجدید نظر بکند. برای این که اگر بخواهد تجدید نظر بکند. باید بدست مامورین درجه اول خودش تجدید نظر کند و این مامورین درجه اول هم یک دسته بندیهائی دارند که نمی‌گذارند شما بفهمید کدام آنها خوب هستند و کدام بد هستند و اگر واقعاً بخواهید مستخدم آبرومند درست کنید باید حقوق مامورین دولت ده مقابل بشود آیا بودجه مملکت ما اجازه می‌دهد که اینکار را بکنیم؟ چون زندگی ما امروز ده مقابل بالا رفته است و آیا ممکن است که شما امروز از یک جاهائی بکاهید و باینکار مصرف کیند؟ پس باید اینکار با یک مطالعات بیشتری عملی شود آنچه که بنده شنیده‌ام آقای ادیب السلطنه سمیعی در فروردین گذشته که در هیئت دولت وزیر مشاور بودند یک پیشنهاداتی برای اصلاحات اداری و یک پیشنهاداتی برای اصلاحات اجتماعی تقدیم هیئت وزراء کرده بودند ولی آن پیشنهادات مورد مطالعه واقع نشده بود و شاید آن پیشنهادات در هیئت وزراء باشد خوب است آن پیشنهادات را مورد مطالعه قرار بدهند بلکه از روی آنها بتوانند یک کاری بکنند ولی بنده امیدوار نیستم که بتوانید این کار را بکنید مگر اینکه بکلی این وزارتخانه‌ها را منحل کنید و از سرنو یک وزارتخانه‌ای بوجود بیاورید حالا یک مرتبه نمی‌خواهید بکنید یکی یکی مثل اینکه داور وزارت عدلیه را منحل کرد حالا بعد بهتر کرد یا نه کاری ندارم و این را هم خیال نفرمائید که اگر یک وزارتخانه را منحل کنیم جریان امور مملکت فلج می‌شود اینطور نیست و تفاوتی نمی‌کند برای اینکه همین وزارتخانه‌ها امروز کارهای مملکت را فلج کرده است و کارهای مملکت در حال فلج است چه این وزارتخانه‌ها باشند چه نباشند توفیر نمی‌کند (دکتر کشاورز نباشد زحمتش کمتر است) بنده به یاد دارم وزارت عدلیه که حالا آنقدر اهمیت می‌دهیم که اگر نباشد چه می‌شود چهل روز سی و چند روز وزارت عدلیةما در پایتخت مملکت منحصر بود به یک صلحیه نامحدود با ده دوازده نفر اعضاء‌و موقعی که داور عدلیه را منحل کرده بود آن صلحیه نامحدود تمام کارهای این شهر را با مرافعات مهمی که در این شهر بود اداره می‌کرد و رسیدگی می‌کرد و کارهای مرافعاتی این شهر را میجرخاند و هیچ واقعة هم رخ نداد و هیچکس هم شکایت نکرد که چرا عدلیه و جود ندارد و حالا هم شما اگر بخواهید تشکیلات صحیح بدهید و این وزارتخانه‌ها را اصلاح کنید باید این وزارتخانها را اصلاح کنید باید این وزارتخانه‌ها را یک بیک منحل کنید و از سر نو به نشینید اینها را درست کنید و امیدوارم انشاء الله خوب درست کنید اما این جا نوشته شده است در این ماده (و تشویق کامل خدمت گذاران دولت) تا بحال ما دیدیم دولتها و وزراء‌نه فقط کارکنان دولت را تشویق نکردند بلکه آنها را مایوس کردند و دماغشان را سوزانیدند حتی همین اواخر آقای نخست وزیر مامورین بازرسی عالی هیئت وزراء که اسمی آن را گذارده بودند بازرسی عالی کشور اینها را مامور کردند برای رسیدگی و بعداً معلوم نشد که چه شد بازرسی آنها چه شد و بعد هم دو نفر از آن اشخاص را که خوب خواسته بودند یا بد خواسته بودند رسیدگی کنند آنها را اصلاً منتظر خدمت کردند و عوض تشویق آنها را منتظر خدمت کردند و بازرسهائی که آقایان در هیئت وزراء دارند آنها را بکارهای کوچک می‌گمارند و در صورتیکه در این مملکت ما کارهای خیلی واجب تر و لازم تر هست که باید آنها بروند آن کارها را رسیدگی کنند آنها را می‌فرستند پی کارهای انتخابات و این تشویق مامورین خدمتگذار دولت تا بحال از ط رف دولت‌های گذشته بهیچوجه عملی نشده است اینها را همان وزیر گیج کن‌ها عقب می‌زنند برای این که اگر مامورین خدمتگذار تشویق شوند و جلو بیایند ممکن است بیک وزیری از آن وزیر گیج کن‌ها بگویند و شما آٌایان وزراء‌نسبت بآنها بد نظر و بدبین بشوید آن وزیر گیج کن‌ها بشما می‌گویند اینها آدمهای مهملی هستند و ازشان کاری ساخته نیست یا اینکه می‌گویند اینها آدمهای تندی هستند و مدیر نیستند و این جور شما را اغفال می‌کنند همین وزیر گیج کن‌ها ولی اگر بخواهید شما اینها را پیدا کنید و موفق شوید این وزیر گیج کن‌ها را و از خود دور کنید آنزمان ممکن است موفق شوید که شروع کنید بیک اصلاحات ماده ۷ مربوط بجوانها است این جوانها بر دو رقمند جوانهائی هستند که در وزارتخانه‌های شما هستند و جوانهائی هستند که خارج از وزارتخانه‌ها هستند. اگر در این هفت هشت ده ساله جوانهائی که از اروپا آمده‌اند و داخل وزارتخانه‌ها شده‌اند یا اینکه اغلبشان خودشان را با این محیط همرنگ کرده‌اند یا از وزارتخانه‌های بیرون رفته‌اند برای کارهای شخصی این کار تحت مطالعه قرار بدهید می‌بینید آنهائی که رفته‌اند بیرون و بکارهای شخصی پرداخته‌اند آنهائی بودند که نخواسته‌اند همرنگ محیط بشوند. این یک اصلی است که تشخیص خوب و بد جوان‌ها را می‌دهد و البته یک جوانهائی هم هستند در خارج که با این حقوقهائی که امروز بمامورین می‌دهند بآسانی نمی‌آیند بکمک وزارتخانه‌ها بلکه اگر یک فکری برای حقوقها بکنید اینطور نمی‌شود. امروز وزارتخانه‌ها برای مستخدمین خودشان چه فکری کرده‌اند؟ بنده عرض کردم که این حقوقها باید ده مقابل بشود. آیا شما فکر کرده‌اید که اینها را کم بکنید و حقوق آنهائی را که خارج می‌کنید به آنهائی که می‌مانند بدهید با یک حقوق جدیدی که اقلاً‌چهار صد پانصد ملیون باشد که حالا می‌خواهید مامورین دولت آبرومند زندگی بکنند این را فکر کرده‌اید و با چه راهی راهی را فکر کرده‌اید و خوب بود که این پروگرام دولت یک قدری روشن نر بود و می‌نوشتید که این کار را می‌خواهیم بکنیم این کار می‌خواهیم نکنیم باین نحو و باین وسیله. این پرگرام آقا خیلی کلی است جملات برنامه دولت مثل مرامنامه‌ای که بطور کلی نوشته باشند و البته بسیار خوب و مشعشع است بنده موقعی که با آقای نخست وزیر در جلسه خصوصی آنجا صحبت می‌کردم بآقای نخست وزیر یک پیشنهادی کردم که آقایان وزراء‌این تصمیم را بگیرند که تمام مامورین خوب وزارتخانه‌ها را از ولایات بخواهند و این مامورین که اینجا هستند بفرستند بولایات. نمی‌خواهم بگویم که آنهائی که اینجا هستند تمام بد هستند در هر وزارتخانه بنده تشخیص داده‌ام که بیست نفر سی نفر چهل نفر مامورین خوب اشخاص وطن پرست وظیفه دان تویشان هست اگر این اشخاص را جمع کنید در این وزارتخانه‌ها و این وزارتخانه‌های شما در دست مامورین خوب شما بماند آنهائی هم که بولایات می‌روند چون اشخاص درستی هستند البته در صورتیکه متقلب هم باشند دیگر آنها جرات نمی‌کنند تقلب بکنند بواسطه اینکه میدانند مرکز وزارتخانه شان اشخاص صادق و درستکار هستند این تنها راهی است که می‌توانید وزارتخانه‌های خودتان را اصلاح کنید و این اشخاص حتماً در وزارتخانه‌های شما وجود دارند والبته همه آنها که فاسد نیستند ولی آن اشخاص صحیح را آن وزیر گیج کن‌ها نمی‌خواهند بگذارند که وزراء حتی آنها را بشناسند. ملاحظه بفرمائید پس اگر این عمل را هیئت دولت بکند که تمام مامورین خوب را جمع بکند در تهران این وزارتخانه‌ها تمام اصلاح می‌شود تمام ایران اصلاح می‌شود اگر چه این حرف بنده مزاحم وکلای ولایات بشود بنده عرض می‌کنم شما وزراء اگر همت دارید و ولایات را فراموش کنید و این شهر تهران این مرکز فساد اخلاق را اگر توانستید اصلاح کنید ایران اصلاح می‌شود و الا بهمین رویه که میگذارانید همین رویه خراب ادامه پیدا می‌کند. دیگر نظری که بنظر بنده می‌رسد این است که این ادارات و وزارتخانه‌های ما هر کدام یک اداره تفتیش دارد و یک اداره انتظامی تعیین رسیدگی به تخلفات اداری دارد و در این وزارتخانه‌های ما یک چیز عادی شده است که هر عضوی که بی لیاقتی بخرج میداده است او را می‌گفتند برو توی بازرسی و مثل یک دارالایتام چه می‌شود گفت؟ (یکی از نمایندگان – داراعجزه) او را بیرون می‌کردند و می‌فرستادند توی بازرسی و همین اشخاص را که وزارتخانه‌های دیگر از آنها ناراضی بودند پس فردا وزیر باو می‌گفت برو در ولایات و مشغول بازرسی شو در صورتیکه این همان ماموری است که بطور غضب رانده شده و او بزرگترین و مهمترین کار را رسیدگی می‌کند که بازرسی است این از عجائب فکر وزرای مملکت ما است بنده عقیده مندم که تمام بازرسی هائیکه در وزارتخانه‌ها هست و تمام این اداراتی که باید رسیدگی کنند همه اینها را از همه جا جمع کنند و همه را یک وزارتخانه درست کنند که اولاً‌اینها با وزارتخانه خودشان تماس نداشته باشند و ثانیاً بهترین مامورین را برای بازرسی قرار بدهید برای رسیدگی بتخلفات اداری و اینرا البته یک اداره مستقل قرار بدهید چرا؟ عرض می‌کنم یک اداره مستقل برای اینکه آن مامورینی که در آنوزارت خانه خودشان بوده‌اند اینها همیشه بهمدیگر نان قرض می‌دهند و اینها را اگر در یک وزارتخانه مستقلی قرار بدهند و چند نفر مستشار و چند نفر از رجال خوب را هم بگمارند ممکن است که آن وزارت تفتیش و رسیدگی یک معنای حقیقی خودش را پیدا بکند و بودجه هم برای اینکار لازم نیست برای اینکه همین مفتشینی که در این وزارتخانه‌ها و ادارات وجود دارند اینها را جمع کنید و دیگر بودجه زیادی نمی‌خواهد فقط چیزی که هست یک وزیر اضافه می‌شود و اگر وزارت هم نشود یک اداره زیاد کنید تصور می‌کنم اگر این عمل را بکنید می‌توانید بنتیجه‌های نیکوئی برسید. حالا از آقایان اجازه می‌خواهم یک چیزی نوشته‌ام که جنبه اجتماعی دارد برای اینکه صحبتهائیکه می‌شود قدری تحریف می‌شود چون این یک فکر اجتماعی است اگر لغت‌هایش پس و پیش بشود درست نمیوشد و بعلاوه چون خود بنده هم ممکن بود درست نتوانم بپرورانم باینواسطه نوشته‌ام و استدعا می‌کنم که بخوانم: اگر احوال اجتماعی و اداری این مملکت را در این چند سال اخیر مورد مطالعه قرار دهیم می‌بینیم که همیشه بین مردم و دولت دیوار عظیمی از بدبینی و بی اعتمادی نسبت بهمدیگر و عدم همکاری و تفاهم حائل بوده است زیرا دولتهائی که بر سرکار آمده‌اند هیچ وقت باحتیاجات روحی ملت توجه و علاقه مندی نشان نداده‌اند و خود را دلسوز و خدمتگذار جامعه معرفی نکرده‌اند بلکه بجای هدایت و رهبری عامه و ارضای احساسات و تسکین درد‌های درونی مردم کارهائی کرده‌اند که بیشتر موجب رنجش و آزردگی روحی ملت گردیده است باین جهت اینحالت روحیه در مردم ایجاد شده است که این دولتها را از خود ندانسته و مفید بحال خویش تصور نکنند و با داشتن نارضامندی کامل از اصلاحات بدست این دولتها مایوس و ناامید باشند کسانی که بعلم الاجتماع و فلسفه تاریخ آشنائی دارند میدانند که این احوال روحی مقدمه و زمینه ایست برای یک انقلاب شدید اجتماعی و در ممالکی که انقلابات سخت و خونین پدیدار شده در ایام قبل از انقلاب نظیر همین اوضاع و احوال کنونی مملکت ما وجود داشته است یعنی رجال و زمامداران آن مملکت بدبختی‌های مردم را با کمال بی قیدی و بی اعتنائی تلقی نموده و ادارات و دستگاه دولت گرفتار بی نظمی و اختلال بوده و اولیاء امور با عدم توجه باحساسات ملت خود تصور میکرده‌اند که با طفره زدن و باری بهرجهت نمودن و ادامه بهمان رویة معیوب و پوسیده می‌توان یک ملت را محافظت و نگاهداری نمود و با امروز و فردا کردن با مقدرات یک جمعیت بازی کرد. اوضاع و احوال اجتماعی و اداری ما امروز عیناً بهمین منوال است و یا وضع حاضر و مقدمات موجود فعلی طبیعتاً انقلابی در حال تکوین است و اینکه عرض می‌کنم و هم و تصور نیست بلکه بنظر من حقیقتی است که تاریخ نظائرش را نشان داده و نمی‌توان آن را انکار یا پرده پوشی نمود. اما آیا این انقلاب باعث خوشبختی و نجات این ملت خواهد شد یا موجب بدبختی آن خواهد گشت مطلبی است که قبلاً نمی‌توان حدس زد ولی این مقدار می‌توان پیش بینی نمود که ممکن است این انقلاب بدست اشخاصی بیفتد که بمعنای حقیقی انقلاب اجتماعی ایمان کامل نداشته باشند و بانتیجه این جنبش هم مانند انقلاب مشروطیتمان به نتیجه مطلوب نرسد. بنابر این برای جلویگری از این انقلابی که در حالت تکوین است عقیده مندم که آقایان وزراء‌و وکلاء‌و وطن پرستان با عزمی راسخ و همتی عالی بفداکاری و ابراز رشادت و تهور تصمیم بگیرند تا بتوانند با این فساد اخلاق عمومی در جامعه و داوائر دولتی به سختی مبارزه نمایند و بدون هیچ ملاحظه با کمال سخت دلی عوامل این فساد و بدبختی یعنی زالوهای اجتماعی و اداریرا به مجازات سخت برسانند و برای اصلاح امور جامعه و تجدید حیات این ملت حتی از اعدام و تیرباران عناصر فاسد گناهکار پروا نداشته باشند (صحیح است) درجلسه خصوصی که د حضور آقای نخست وزیر بودم در آن جلسه خصوصی بنده خدمت نخست وزیر عرض کردم که ما ده وزیر دیوانه لازم داریم (خنده نمایندگان) آقایان پوز خندی زدند ولی مقصود این است که اینها وزرائی باشند متهور و وطن پرست دیوانة احساسات وطنی باشند دیوانة اصلاحات اخلاقی باشند بعضی از نمایندگان حالا هم که این موضوع عملی شده؟

فرمند – این عرض بنده را درست بموقع اجراء بگذارید و این عرض بنده را آقای نخست وزیر که همانطور توضیح دادم تلقی فرمودند که ما اشخاص خیلی رشید می‌خواهیم و واقعاً هم رشید می‌خواهیم وزرای امروز اگر رشادت بخرج ندهند انقلاب در پیش داریم تشنج در پیش داریم بدبختی‌های بسیاری در پیش داریم آقایان وزرای امروز باید بدانند که امروز روزی است که اگر بخواهند بهمان طریقه گذشته که عرض کردم ادامه بوزارتشان بدهند و مملکت را بخواهند روی همان روال پیش اداره بکنند این مملکت ما در مخاطراتی است که خود آقایان وزراء همه در درگاه ملت و پیش وجدان خود مسئول واقع خواهید شد. اینها عرایض کلی بنده بود و حال می‌خواهم نسبت بیکی دو تا مطلب نسبت بوزراتخانه‌ها عرض بکنم که جنبه تذکر را دارد. اولاً خدمت آقای وزیر جنگ می‌خواهم عرض کنم که آقای وزیر جنگ شما یک بودجه‌ای دارید که حالا من نمیدانم چقدر است و شیفرش را و عددش را مطلع نیستم بنده عقید هام این است که آقای وزیر جنگ با این ابودجه یک فشون کوجک سیر و با روح برای ما درست بکند اعم از این که این قشون ۲۰ هزار نفر باشد یا ۲۵ هزار نفر یا ۳۰ هزار نفر باشد. شما اگر در این مملکت قشونهای متفقین ما را می‌بینید سربازهای آنها سیرند و صاحبمنصبان آنها حالت و روحیه دارند و شما باید یک قشونی در این مملکت درست کنید که هم افراد آن سیر باشند و هم صاحبمنصبان آن با روحیه باشند. اگر شما بمن جواب بدهید که سرباز آمریکائی البته با سرباز ایرانی یک جور تربیت نشدند بنده بشما جواب عرض می‌کنم که شما بتاریخ مراجعه کنید بروید بتاریخ سیصد سال قبل نگاه کنید به بینید قشون قزلباش شاه عباس برای ما چکار کرده‌اند حالا شما هم برای ما قشون درست کرده‌اید این قشونی که امروز شما دارید سربازش گرسته است و صاحبمنصبانشان روحیه ندارند و صاحبمنصب جوان درست کار درس خوانده اروپا را می‌آورید میگذارید زیر دست یک صاحبمنصبی که درس نخوانده و جز فارسی نوشتن چیزی نمیداند. البته این یک نکاتی است که شما باید دقت کنید که یک صاحبمنصب عالی چطور می‌تواند زیر دست یک صاحبمنصب نادان انجام وظیفه کند؟ یا تمام این جوانها را بردارید و پیرها را جاشان بگذارید و یک قشونی تهیه کنید مثل دوره مظفرالدین شاه یا این که آنها راجمع کنید حالت و روحیه آنها را تکمیل بکنید و افکار وطن پرستانه در آنها بوجود بیاورید و نگذارید افکار سیاسی پیدا کنند و این‌ها افکارشان اصلاح شود و روحیه پیدا کنند و با آنها یک قشونی درست کنید. این قشونی که شما دارید حالت روحی شان تکمیل نیست باید یک قشونی درست کنید که اول حقوق صحیح آنها را سیر کند لازم نیست که حتماً پنجاه هزار نفر یا صد هزار نفر باشد بیست و پنج هزار نفر موتوریزه باشد و لوازم جنگی امروزه را داشته باشد و هر وقت لازم باشد بهر نقطه‌ای بروند بسرعت فرستاده شوند و قبلاً هم عرض کردم اگر دولت ما عادل باشد و مقتدر باشد هیچوقت محتاج باعمال قوه نظامی نخواهد شد چون ایرانیها وقتیکه از دولت عدالت به بینند مطیع می‌شوند و بنده انتظار دارم از وزارت جنگ که یک قشونی درست بکنند که حالت روحیه آنها ردست باشد و سیر باشند. وضعیت قشون شما حالا خوب نیست وهمچنین صاحبمنصبان شما البته باستثنای بعضی‌ها. در خصوص وزارت کشور هم خواستم تذکراً بعرض آقای وزیر کشور برسانم اول نکته‌ای که باید مورد توجه ایشان باشد این شهربانی ما است. در تمام این شهر باین بزگری هفتاد هشتاد یا نود پست آژان دارید در صورتیکه این تشکیلات را وقتی سوئدیها دادند شهر طهران ۳۰۰ هزار نفر جمعیت داشت و از حیث وسعت هم خیلی از حالا کمتر و کوچکتر بوده هزار گونه مخارج می‌کنند بدون این که توجه داشته باشند که این شهر باین بزرگی در عوض ۹۰۰ نفر آژان باید اقلاً سه چهار هزار نفر داشته باشد آنوقت بخود نظمیه که وار می‌شوید می بینید دویست تا اطالق پر از جمعیت است آنجا که لازم است خرج بکنند نمی‌کنند و آنجا که لازم نیست خرج بکنند می‌کنند ولخرجی‌های عجیب و غریب. آقای وزیر مالیه ملاحظه بفرمائید که چه ولخرجیهائی می‌شود و در یک جائی که می‌خواهد ۵ نفر آژان زیاد کنند وزارت مالیه کمی بودجه را توی سرشان می‌زند. نظمیه شما امروز نه روح دارد و نه عدد و صاحبمنصبان آنجا را هم شما خودتان بهتر میدانید بنده نمی‌خواهم مورد انتقاد قرار بدهم که در وزارت جنگ و در همین نظمیه شما در این دادن ترفیعات این شب عید بقدری تبعیض شده است که حالت روحی این صاحبمنصبان وزارت جنگ و نظمینه هم خراب شده است شما این خرابی روحیه را نمیدانید چقدر مضر است شما اقدام بکنید بلکه اصلاح شود بدترین چیز این است که تبعیضشود توی یک صاحبمنصبان یک اداره‌ای یا توی مامورین یک اداره این از اولین نقایصی است که باید اصلاحش بفرمائید آقای وزیر جنگ آقای وزیر کشور در شهربانی شما یک مستشاری آورده‌اید و این مستشار هر چه پیشنهاد می‌کند کسی گوش نمی‌دهد چرا؟ چون اختیارات ندارد. کارهای ما ایرانیها باید همیشه افراط و تفریط باشد یک جای اختیارات می‌دهیم زیاده از حد و یک جا مستشار می‌آوریم هیچ اختیاری ندارد اصلاً گوش بحرف آنها نمی‌دهند مثل اینکه عضو زائد است. این مستشار امنیه این مستشار نظمیه برای چه آمده‌اند و چه کار می‌کنند؟ چرا گوش بحرف آنها نمی‌دهند برای چه آمده‌اند برای چه فکری آمده‌اند این را آقایان بکارهای آنها باید توجه بکنید کارهای مملکت ما که نبایستی شوخی باشد ما بین خودمان اگر شوخی می‌کنیم با خراجی‌ها که شوخی نمی‌شود کرد؟ جمله آخر بنده این خواهد بود که البته شاید کسی از آقایان وزراء این حرف بنده را سوء تعبیر نکند روی افکار اصولی که بنده عرض کردم مخالفت بنده با این بود که آقایان وزرائی که تا بحال تشریف آورده‌اند و وزیر شده‌اند اینها ما را ناامید می‌کنند که کاری بکنند چون بنده از وزرای سابق ناامید هستم اینست که مخالفم ولی می‌توان تصور کرد که روحیه اشخاص در زمانهای مختلف عورض می‌شود. این تصور البته یک اندازه‌ای بنظر بعید می‌آید این اشخاصی که عادت کرده‌اند بر اینکه وزارت را برای این نکته بخواهد که وزیر بشوند فقط این نیت است و نیت دیگری ندارند این کابینه وزیر بشوند محافظه کاری بکنند و با اعضای وزارتخانه شان خوب رفتار بکنند و از هوچی‌های وزارتخانه و از هوچی‌های بیرون بترسند این جور وزراء نیتشان اینست که دفعه دیگر هم که هیئت وزراء عوض می‌شود دوباره وزیر شوند (صحیح است) اینطور وزراء بدرد خودشان می‌خورند بدرد مملکت ما نمی‌خورند شما وزرائی هم که تازه آمده‌اید اگر بخواهید اینطور وزارت بکندی که دو مرتبه وزیر بشوید شما هم تصور می‌کنم که نتوانید بوزارتخاهای خودتان خدمت کنید عرض کنم بنده با آقایان مخالف نیستم چون بنده گفتم که وزیر تازه می‌خواهم ولی اگر شماها هم بخواهید مثل وزرای پیشین وزارت کنید بدانید که برخلاف وظیفه وجدانی و ملی خودتان رفتار کرده‌اید. حالا ما انتظار داریم بلکه وزرای تازه که ما تقاضا کرده‌ایم از آقای نخست وزیر اینها یک رشادتهائی بخرج بدهند یک دیوانه گریهائی بخرج بدهند بلکه اگر اینها بکنند وزراء‌پیشین هم بآنها تاسی بکنند چون اگر در حقیقت چند نفر وزیر با تهور باشند ممکن است دیگران هم همان عمل را بکنند و تاسی بکنند بانها و الا ما این مخالفت را از دل بیرون نمی‌آوریم با این وزراء‌امیداواریم که شما‌ها کار بکنید و تنها دلیل مخالفت بنده نسبت بآقایان وزراء‌سابق از روی این نیت بود که می‌ترسم کار نکنند. امروز روزی است خطرناک روزی است که باید بسرعت کار انجام داده شود روزی است که مسامحه نمی‌شود کرد. این بود که ما مخالفت‌ها را کردیم و امید واریم که برخلاف این را به بینیم.

اردلان – مذاکره وزراء‌مربوط به موافق و مخالف نیست آن ترتیب محفوظ است یک قسمت فرمایشات اخیر یا اول نماینده محترم چون مربوط باشخاص می‌شود بنده در این باب حرفی نمی‌زنم ولی وظیفه آقای نخست وزیر است که نظریه خودش را نسبت بانتخاب وزراء‌بعرض مجلس شورای ملی برساند ولی نسبت بمذاکراتی که راجع به برنامه و وضعیت عمومی مملکت شد البته وظیفه دار هستم که مطالبی را بعرض آقایان برسانم. معایب زیاد است و چیزی هم نیست که تازه باشد از قدیم هم بوده است در بعضی قسمتها زیادتر شده است در بعضی قسمتها بالنسبه کمتر (بعضی از نمایندگان – آنچه که کمتر شده بفرمائید) آقای هاشمی یک نکته بسیار خوب فرمودند و آن این بود که در این چند ساله گذشته در همین مجلس شورای ملی کسی جرات گفتن معایت را نداشت (فاطمی – غیراز بنده که گفتم) خوشبختانه گفتید و صدمه اش را هم چشیدید برای مثال همان اظهاراتی که ایشان راجع بکرمان کردند بنده عرض می‌کنم. یک موسسه انحصاری پنبه که قانونش از م جلس شورایملی نگذشته بود و خودشان می‌گفتند انحصار است بلائی بسر مردم می‌آوردند که آدم از شنیدنش وحشت می‌کرد چه رسد باینکه آدم خودش گرفتار آن بلایا شود. زندگی بر مردم تیره و تار می‌شد چرا؟ برای اینکه یک مامور پنبه آمده آنجا و محصول عده‌ای را در نظر می‌گرفت و نمی‌گذاشت کاری بکنند و همچنین با آقایان دیگر نمایندگان کرمان که صحبت می‌کردم مثلاً آقای ابراهیمی ایشان می‌گفتند که خربزه کاری واجب است برای اهل این ده یعنی همانطوری که اهل شهر بطبیب مراجعه می‌کنند و یک دواهائی می‌خورند یک میوه هائی لازم دارند و یک کارهائی می‌کنند تا تعادل مزاجی برای ایشان پیدا بشود اهل این ده هم اگر خربزه نخورند می‌میرند ولی می‌گفتند که خربزه کاشته نشود و نمی‌گذاشتند چرا؟ برای اینکه باید پنبه درست شود و موازنه اش اینطور بعرض برسد وضعیت اینطوری بود و کی جرات داشت بگوید؟ (بعضی از نمایندگان هیچکس البته) اما حالا وضعیت آزادی است و همان ایراد هائیرا هم که آقای دکتر کشاورز فرمودند ما می‌توانیم درش بحث کنیم عرض کنم مذاکرات آٌایان نمایندگان محترم بدون شبهه مفید است و ذکر معایت هم موثر است برای اینکه آدم بد متوجه می‌شود یا الااقل متنبه می‌شود که شاید کار بد نکند و آنهم که خوب است اقلاً امیدوار می‌شود شاید یک تشویقی یکوقت از او بشود بنابر این باز بنده رجوع می‌کنم باظهار آقای هاشمی که علاوه بر اینکه ما یادداشتهائی کرده‌ایم و ذکر معایبی را که آقایان نمایندگان محترم اظهار داشته‌اند و تذکراتی را هم که دادند اینها را در نظر می‌گریم صورت مشروع مذاکرات مجلس برای ما یک سندی خواهد بود که با مراجعه آن صورت مطالبی را که حقیقتاً قابل اجرا باشد بموقع اجرا می‌گذاریم. این هیئت دولت با هر هیئت دولتی که بالاخره طرف اعتماد مجلس شورایملی واقع شود البته وظیفه داراست که نظریه نمایندگانرا بموقع اجرا بگذارد. البته یک جیزهائی پیدا می‌شود که اجرای آن مشکل است آنرا هم باز میآئیم میگوئیم باین دلیل باین دلیل این اشکال هست پولش را دارید بدهید و اگر ندارید باشد. برای موقع بعد. بنابر این بطور کلی بنده باید اقرار بکنم که معایبی در کار هست و باید اصلاح شود حال بنده اگر اینجا عرض کنم که فرصت لازم است این را تصور نفرمائید که بنده می‌خواهم سرکار بمانم اما خودتان هم تصدیق کیند که تا فرصت در کار نباشد محال است کاری از پیش برود برای اینکه خوب عقیده خودم را عرض کنم (اگر کسی مخالف باشد تاریخ و عمل آینده نشان خواهد داد که حرف حسابی کدام است) یک مثالعرض می‌کنم تصور بفرمائید یک مهندس عالی مقامی که می‌خواهد بنائی بسازد و نقشه‌ای گذاشت و گفت آنقدر مصالح لازم است آنقدر کارگر می‌خواهد و بالاخره آنکسی که می‌خواهد این کار برای او انجام داده شود تمام وسائل را هم برای آنها مهندس فراهم کرد آیا ممکن است اینکار را در یک روز انجام دهد؟ این محال است و باید یک فرصتی داشته باشد که بتواند این کار را بکند (دکتر معظمی – بشرط اینکه اول مهندس باشد) یا آن آجرها را رویهم بگذارد و ساخته شود. بنابر این عرض می‌کنم که کار مملکت اصلاحش حتماً تدریجی است و ایجاد اشخاص خوب و دانستن و اعماد پیدا کردن به کسانی که می‌توانند یک کارهائی را انجام بدهند همان هم مدت می‌خواهد هر روز که نمی‌شود تجربه کرد دیدیم بد شد باز از سر بالاخره روز خودمان را میگذرانیم به تجربه که در همین مشروطیت ما که یک مدتی از عمرش گذشته است و یک مدتی هم تعطیل بود حالا خوب یا بد یک اوامری اجرا می‌شد و در همان اوایل مشروطیت یک چیزهائی گفته می‌شد و صحبتهایی می‌شد جوابهائی هم داده می‌شد و بالاخره خوب و بد مورد بحث جرائد و مردم واقع می‌شد و میدیدند و بالاخره پس از گذشتن مدتی آدم‌های خوب پیدا مشدند رای مثال عرض می‌کنم آقای مؤتمن الملک را چطور شد که مردم فهمیدند ایشان خوب هستند و بایشان معتقد شدند؟ پس از اینکه یک مدتی گذشت معلوم شد والا خود بخود روی که ایشان از مدرسه بیرون آمدند نمی‌شد که این اعماد را مردم بایشان پیدا کنند البته یک مدتی هم در کار لازم است تا اصلاحات بعمل بیاید منتهی البته اگر پروگرامی نباشد و یک رویه‌ای برای دولتی که سرکار می‌آید تعیین نشده باشد زندگی روزمره ما را جائی نمیرساند ولی وقتی که یک برنامه‌ای معین شد و مجلس هم پشتیبان یک برنامه بود البته دولت یک اتکائی برای خودش تصور می‌کند و بآن اتکاء می‌تواند آن فکرهائی که بوده است بموقع عمل بگذارد. حالا بر می‌گردیم باین اظهاراتی که در این دو سه روزه از طرف آقایان نمایندگان شد و نسبت بآن چیزهائی که بنظر بنده خیلی اساسی رسید یک عرایضی عرض کنم. موضوع اول بیانات آقای دکتر مصدق السلطنه بود که فرمودند بنده جواب عرض کنم. بنظر بنده این جا باید گفت که آوردن مستشار همینطور که کلیاتش مورد تصدیق همه بوده و دوره ۱۳ قانون آن را گذراند و اختیاراتی داد برای دکتر میلیسپو و بایران او را دعوت کرد این محسنات را نباید از نظر دور داشت یعنی همانطوریکه میدانید در وضعیت سابق معایبی وجود داشت که مجبور بودیم برای اصلاح کار مالی خودمان یک مستشاری از خاج بیاوریم. پس لزوم آنرا که دولت تصور کرد و مجلس شورای ملی تصویب کرد و قانون گذراند این سبب شد که ما یک عده مستشار از آمریکا به ایران بیاوریم. حالا معایبی که برای عملیاتی که آن‌ها کرده‌اند ذکر می‌شود نمیشود در یک قسمتهائی دفاع کرد برای اینکه محتاج بتحقیق است و نسبت بهر یک از موارد که گفته شده مخصوصاً آقای وزیر دارائی توضیحات کامل خواسته‌اند و در آتیه نسبت بهر یک از موارد مخصوصاً اظهاراتی که آقای کاظمی فرمودند بایستی جواب کافی داده شود ولی بطور کلی از ابتدا دولت این نظر را داشته چنانچه در برنامه خودش هم ذکر کرده منتها لازم نبود اسم مستشار گفته شود وقتی که ما گفتیم نسبت بامورمالی اقتصادی ما یک نظریه تازه می‌گریم و یک برنامه تازه‌ای می‌نویسیم این متضمن این هم هست که این تشکیلاتی که تا بحال داشته‌ایم و این میسیون آمریکائی که بوده‌اند تا چه اندازه‌ای صلاح است و حدود آنها را نسبت بکارها چطور معین کنیم؟ این یک مضوعی است که همه آٌایان تصدیق می‌فرمایند که قابل مطالعه است. آنروز وقتیکه از اینجا می‌رفتیم با یکی از آقایان نمایندگان که همه البته این سمت را دارند ولی ایشان خیلی با حرارت هستند و میل دارند که کارها با سرعت انجام شود و در وطن پرستی ایشان تردید نیست گفتم که اگر یک وزیر تابع احساسات باشد و خیال کند که برای تابعیت از احساسات یک اکثریت فوری برای خودش جلب می‌کند و بیاید بگوید الان می‌رویم کمر می‌بندیم آنها را می‌ریزم بیرون این فکر فکر پخته‌ای نیست باید مطالعه کرد که چرا ما اینها را آورده‌ایم برای چه آورده‌ایم خوب چه چیزهائی را بیخود اقدام کرده‌اند که نباید بکنند و برای چه کارهائی لازم است که اینها باقی باشند بالاخره با یک مطالعه‌ای می‌شود با در نظر گرفتن افکار نمایندگان محترم یک پروژه هائی آورد و از تصویب مجلس گذراند و آن جاهائی که نباید اختیار داشته باشند ازشان گرفت یا همین طور که نماینده محترم اظهار فرمودند که چرا مستشار شهربانی کار نمی‌کند یا چرا مستشار ژاندازمری اختیارات زیادی داده شده بنده اینرا می‌گویم نظر خاصی نیست ولی رویهمرفته آوردن مستشار از آمریکا قطعاً یک محسنائی دارد نه فقط در رشته مالیه بلکه در قسمت شهربانی و ژاندارمری و سایر قسمتها ممکن است موثر واقع بشود. نسبت بخشص آقای دکتر میلسپو چون من این عقیده را داشتم و دارم باید پشت این تریبون خدمت آقایان عرض بکنم که من او را آدمی درست کار و نسبت بایران هم صدیق و مایل باصلاح میدانم. آندوره او را خوب می‌شناختم و ایندوره هم مدتی با او همکاری می‌کردم البته او زیر دست من کار میکردولی هم کاری مانعی ندارد با آن منشی هم آدم همکار است منتها یک وزیر مقام بالاتری دارد ولی همکار هستم و با او همکاری می‌کنم ولی البته وزیر بالاتر است چون قانون معین کرده است خلاصه بنده ایشان را یک شخص درستی میدانم و مایل بکار حالا منتهی ممکن است یک اشخاصی که با او آمده‌اند کاملاً لیاقت ندارند یا اینکه م ا بقدری کار را برای او گنده کردیم که دیگر از عهده برنمیآید. یک قانونی اینجا خود آقایان نمایندگان اصرار داشتند که تصویب کنند و معتقد بودند که باید کار غله را داد فلان را داد فلان اختیار را داد خوب حالا مطالعه می‌کنیم در وظایف او او هم مستخدم ما است بالاخره یک چیزی نیست که هر چه بگوید اجراء شود خیر او مستخدم ماست و چزی را که صلاح بدانیم و مجلس شورای ملی رای بدهد ایشان ارجا می‌کند و مجبور نیستیم باینکه اطلاعت بکنیم کارهای غلط آنها را الان آقای نخست وزیر به بنده اجازه فرمودند که اگر فرصت باشد همین جا عرض کنم که اگر بدانیم یک مستخدمی خطار کرده است البته نمی‌گذاریم که اینطور خودش هر کاری را می‌خواهد بکند البته ما می‌توانیم از او جلوگیری کنیم. پس بنابر این بطور کلی عرایض بنده نسبت به میلسیون آمریکائی این خواهد بود که مطالب گفته شده یک یک تحقیق و تدقیق می‌شود بطور کلی دولت در نظر خواهد داشت که نسبت باختیارات و اقتدارات و کارهائی که به آنها مراجعه شده تجدید نظری بکند و با توجه بافکار نمایندگان محترم اطلاعات خودش را بعرض مجلس شورای ملی برساند. مطالب دیگری هم اینجا گفته شده منجمله راجع به انحصار یکی می‌گفت خوب است و یکی می‌گفت غلط است بنده این را هم می‌خواهم عرض کنم که این را بطور کلی نمی‌شود درش یک تصمیمی گرفت یعنی یک م رتبه نمی‌شود رای داد که تمام انحصارات از بین برود و همه چیز را باید از حال انحصار بیرون آورد زیرا خیلی چیزها است که جنبه لوکس دارد و طرف احتیاج مردم نیست یا مضر است مثل الکل مثل دخانیات اینها درغالب ممالک دنیا انحصار است و این عقیده شخصی بنده است چون هر کس می‌تواند نظریه خودش را تعقیب کند باید رسیدگی نمود کدام یک لازم است که تحت انحصار دولت باشد یا کدام یک نباشد و البته این مسلم است که دولت تاجر خوبی نیست و دلیل هم ندارد که دولت حتماً تاجر باشد مخصوصاً موقعی که نمی‌تواند اسباب رفاهیت مردم را فراهم کند وقتی که ما نمی‌توانیم و وسیله اش را نداریم که در تمام مملکت بطور متحدالشکل و یک جور تمام اهالی استفاده بکنند اینها را در انحصار خودمان نگاه بداریم هیچ معنی ندارد باید وسایلی در نظر بگیریم که تجار بتوانند از آن اجناس تهیه کنند و رقابت آنها موجب خواهد شد که هر قدر ممکن است راحت تر آن اجناس در ید اختیار مردم بیاید پس بطور کلی باید تحقیقات کرد و مطالعه کرد آن چیزیکه واقعاً‌انحصارش مهم است و بحال مردم مفید است در انحصار نگاهداشت و آن چیزیکه می‌بینیم برای مدرم اسباب رفاهیت است و برای تجارت مفیداست آنرا باید آزاد گذاشت اینجا از مامورین بد یا زیادی مامورین وزارتخانه‌ها صحبت می‌شود شاید خود بنده این نظر را داشته باشم که یک قسمت تشکیلات وزارتخانه‌ها زیادی است ولی متاسفانه چون در مملکت کار کم است نمی‌شود یکدفعه مردم را بیکار کرد باید یک تشکیلات جدیدی داد البته نباید مردم را بنوکری تشویق کرد و عادت داد مردم را بنوکری کردن گفتند مرحوم علاء الدوله گفته بود که کسیکه نان نوکری خورد دیگر آن نان ولش نمی‌کند بدبختی است که آدم عادت داشته باشد به نوکری کردن بنده خودم اگر بقالی می‌کردم امروز بقال معتبری بودم و احتیاج نداشتم که وزارت بکنم و اینجا این اظهارات را بکنم و انتظار یک رای اعتماد را داشته باشم این است یک کسی که دلش می‌خواهد یک جاه و مقامی داشته باشد می‌رود نوکری می‌کند ولی آنمرحوم خوب گفته است که وقتی کسی عادت کرد بنوکری دیگر او را وکن کن نیست این عبارت بی مطالعه نیست حالا وقتی که ما این بیچارگانرا بیرون کنیم اینها دیگر نمی‌توانند بیکار بگردند. همانها باعث زحمت دولت و هم نمایندگان و همه می‌شوند یک قسمت از این زحمت‌ها را کی ایجاد می‌کند همینهائی که بیکار شده‌اند آن کسیکه مشغول کار است اسب خودش را سوار است و دراداره کار می‌کند ولی آن کسیکه بیکار است و منتظر خدمت است یک زحمتی برای او تولید شده است که اینجا بدود و آنجا بدود و یک حرفهای حسابی هم پیدا می‌کند بنابر این باید یکقدری هم فکر این بیچاره‌ها را کرد منتهی باید دولت در نظر داشته باشد که خوب و بد را از هم جدا کنند و حقیقتاً‌اگر خوب را خوب تشخیص داد باید او را تشویق کرد و تقویت کرد و آدم بد را باعلی درجه تعقیب و مجازات نمود اگر این کار را بکنند قطعاً کارها خوب می‌شود ولی نمیدانم چرا نمی‌شود این کار را کرد مگر اینکه خدا خودش بکند والا درعمل دیده شده است بمحض اینکه یک دزدی را می‌خواهد تعقیب بکنند نمیدانم چطور می‌شود که تبرئه می‌شود (خنده نمایندگان) حالا چطور می‌شود نمیدانم بنابر این همانطور که در برنامه دولت است باید قوه قضائی را تقویت کرد و مستقل نگاهداشت و از آنجا باید خواست که واقعاً تعقیب کند بدکارانرا بنده خودم این گله‌ها را می‌کنم من در وزارت بهداری ۱۷۰-۱۸۰ پروندةاحتکار و اختلاس را یکی یکی فرستادم و یکی را ندیدم که تعقیب شود این یک چیزی است که اگر آقایان نمایندگان این نظر را تعقیب کنند دولت می‌تواند وزارتخانه‌ها را اصلاح بکند اما یک چیزی که اینجا گفته شد و دیروز آقای دکتر کشاورز گفتند شاید امروز هم آٌای فرمند همان رویه را فرمودند که اشخاص سابقه دار خوب نیست روی کار باشد آدمهای تازه کار باید باشد کسی منکر این نیست البته آدم پیدا می‌شود و مملکت که خالی نمی‌ماند بنده نباشم بنده زاده خواهد بود.

دکتر کشاورز – بدبختی همین است.

اردلان –اجازه بفرمائید آقا اما سابقه دو جور است ممکن نیست که هیچ جا اشخاص بی سابقه را کارهای مهمی بآنها داد و بکارهای بزرگ گمارد توجه بفرمائید آقا یک سابقه سابقه سیاسی است می‌گویند ره چنان رو که رهروان رفتند آخر نمی‌شود گفت که پانزده میلیون دوازده میلیون جمعیت را بگوئیم که یک کاری بکنند که هیچ جای دنیا نمی‌کنند یک چنین چیزی که بنظر بنده پسندیده نیست دنیا چه کار می‌کند؟ دو دسته اشخاص ترقی می‌کنند یکی از راه اجتماع ترقی می‌کند و یکی از راه اداره راه اجتماع این است که یک کسیکه فکرش خ وب بود روزنامه نویس می‌شود در انجمن ولایتی انتخاب می‌شود وکیل مجلس می‌شود وزیر می‌شود همینطور می‌آید در آن جاهائیکه جمهوری است رئیس جمهور می‌شود اما هیچوقت همچو چیزی نمی‌شود که تا کسی از مدرسه بیرون آمد آدم ۲۵ ساله را ببرند رئیس الوزراء‌بکنند چنین چیز نمیود.

هاشمی – صحیح است.

دکتر کشاورز – کی این را گفته است؟

اردلان – گوش کنید آقا یکی دیگر جنبه اداری است که یک کسی وقتی تحصلاتش را کرد تصدیق خودش را که گرفت می‌رود باداره ترقی می‌کند رتبه‌هایش را می‌گیرد و تدریجاً می‌رود بالا تا اینکه مدیر کل می‌شود وزیر می‌شود هیچوقت نمی‌شود مثلاً یک روزنامه نویس را که مثلاً‌دو نمره روزنامه بیرون داده این را با یک روزنامه نویس که ده سال روزنامه نویس است در یک ردیف قرار بدهیم این هیچ وقت نمی‌شود و سنگ روی سنگ بند نمی‌شود یکنفر شخصی که تازه رفته استاداره رتبه یک گرفته است معنی ندارد که با یک مدیر کل مقایسه کرد گمان نمی‌کنم که هیچیک از آقایان این نظر را داشته باشند بنابر این یرآرشی در زندگی اداری لازم است و در زندگی اجتماعی آن سیری را که دارد باید بکند هیچوقت نمی‌شود مرحوم سلیمان میرزا را با آن شخصی که تازه نوارد حزب شده و دو مرتبه صحبت کرده و فقط گفته است فلان کرده‌ام و فلان کرده‌ام مقایسه کرد هیچوقت نمی‌شود این دو نفر را یکی کرد بایستی یک شدایدی بیاید پول بآدم بدهند نگیرد تهید کنند اثر نکند تهدید به مرگ کنند نمیدانم چه کارها بکنند و شخص از جاده حقیقت منحرف نشود تا اینکه خدا رحمت کند یک سلیمان میرزا پیدا شود و جز این نمی‌شود پس سابقه هم برای کار لازم است این کلیات بود که عرض کردم حالا می‌روم روی اصل موضوع که برنامه است که آقای فرمند فرمودند و بیخود بما حمله فرمودند آن مسئله بیمه دزدان بود اگر ایشان می‌توانستند ووسایلی داشتند که معرفثی کنند این دزدانرا خوب بود همه ما‌ها باید کمک کنمی بیگدیگر که ریشه آ“ از بین برود اگر ما توانستیم که این حقه بازی و پول گرفتن‌ها را از بین ببریم همه کارها درست می‌شود و اصلاح می‌شود ولی من از آن ترسانم که با اینکه متصل اوضاع در تغییر است موفق نشویم یکی دیگر که فرمودند گیج کردن وزراء‌است خودم نمی‌توانم ادعا بکنم که گیج نمی‌شوم ولی بنده که نمی‌خواهم گیج شوم بنده هم گیج می‌شوم این هم خیلی صحیح است و باید البته سعی کرد اشخاصی که روساء‌یا وزراء‌یا وکلا را گیج می‌کنند اینها را دستشانرا از کار کوتاه کرد و سعی کنیم که مامورین در ولایات خدمت کنند چون آدم هیچوقت نباید صحبت از خودش بکند این یک چیز کوچی است عرض کنم آنوقتی که کنفرانسها معمول و بنا بود بنده کنفرانس بدهم این موضوع را گفتم که این پولیکه ما از مملکت می‌گیریم این باج سبیل نیست این اصولا یک پولی است که ما باید در مقابل آن خدمت کرده و کار کنیم وقتیکه فلان تاجر پاسبان را می‌بینید خوشش بیاید بگوید حافظ حقوقم را دیدم نه اینکه وقتیکه او را می‌بیند راهش را کج بکند که او را نه بیند همینطور امنیه و همینطور مستنطق که این مطلب را دیشب بآقای وزیر دادگستر ی می‌گفتم که این مستنطق که توی بازار راه می‌رود این فکر را ن داشته باشد و نگوید چون من قرار توقیف صادر می‌کنم باید از من بترسند هرخان هروالی از من بترسد تمام مردم از من بترسند خیر این مستنطق باید کاری کند که تمام خوششان بیاید و حظ کنند که حافظ حقوق خودشانرا می‌بیند این را گفتم بلکه انشاء‌الله اثر بکند آقا عمل بکنید اگر کمک بکنید عمل خواهیم کرد حالا آمدیم روی برنامه که اصل موضوع است چون بطور کلی روی کلیات که مخالفی نبود و آقایانی که بیاناتی فرمودند دیده شد که روی کالیات آن مخالفتی نبود فقط بعضی از آقایان عقیده شان این بود که چیزهای خوبی نوشته شده ولی نمی‌توانیم عمل بکنیم مرحوم مشیر الدوله می‌گفت قانون را وقتی که نوشتید همین نوشتن موجب می‌شود که از صد ده اجرا شود حالا اگر خوب نوشتید ده ده بالا می‌رود حالا ما هم یک چیز خوبی را نوشتیم اگر آقایان تصدیق کردند داخل عمل می‌شویم و شروع می‌کنیم در سیاست خارجی همه متفق علیه بودند که خوب است در دوره‌های پیش که آقای نخست وزیر فعلی در وزارت امور خارجه اش بودند یک رویه کامل و معینی در جریان بوده است که خوشبختانه باعث خشنودی است و باعث افتخار اشخاصی است که در این کار شرکت داشته‌اند و خواهند داشت نظر کامل و متقابل متحدین خودمان را همیشه با خودمان مساعد داشته باشیم. ماده بعد امنیت عمومی خوب حالا کلیاتش را عرض کردم هیچکس نمی‌تواند بگوید امنیت عمومی بد است ولی وقتی که گذاشتیم اینجا باید ببینیم روی آن چه جور عمل می‌کنیم باز می آئیم روی اتحاد و اتفاق مرکزی آن اصل کلی که فرمودند وقتی که مرکز اصلاح بشود همه جا اصلاح می‌شود وقتی که نمایندگان محترم با دولتی که سرکار نگه داشته‌اند توافق نظر داشتند کارها اصلاح می‌شود کسی مخالف نیست که در هر جای کشور باید یک اقدامی کرد وقتی که واقعاً تعقیب کردند امنیت عمومی برقرار می‌شود وقتی که همه کمک کردیم می‌توانیم بگوئیم آن کسی که گوشه نشسته و خود را وطن پرست میداند ولی می‌خواهد فکرش را تحمیل بکند وقتی که همه گفتید نباید اینطور باشد این سرجایش می‌نشیند ولی وقتی که اینطور نبود او هم بیشتر استفاده م یکند باور بفرمائید که ایران همین محوطه تهران نیست البته این را هم میدانیم ما باید یک نظر خیلی عمومی داشته باشیم اولاً باید بگویئم که آقای مملکت ما چقدر وسیع است و چطور افکار مختلفی در هر جا پرداکنده است و می‌خواهد بنفع خصوصی محوطه خودش خدمت بکند و یک کاری بکند ولی بالاخره اتفاق و اتحاد که اینجا هم باز صحبت کردیم که اگر من جای شما بودم در بند اقلیت و اکثریت نبودم این را امروز باید در نظر داشته باشیم که اگر همه یک فکری داشته باشیم و تمام نمایندگان یک فکر جراید ما بدون استثناء یک فکر داشته باشند و با دولت هم متحد باشند و افکار عمومی هم یکی باشد تازه معلوم نیست که آن چیز حسابی که برای مملکت ما م فید و لازم است بتوانیم بدست بیاوریم زیرا یک قسمت از کارهاست که تنها با اتحاد و اتفاق ما انجام نمی‌شود یعنی انجامش مشکل است مثلاً فراهم کردن لاستیک فرضاً پانزده میلیون جمعیت دور هم جمع شدیم و گفتیم که لاستیک لازم است لاستیک می‌خواهیم اگر همسایه ما نخواهد بدهد ما دیگر لاستیک نداریم و اتومبیل راه نمی‌افتد خیلی ساده است حالا چیزهای خیلی بزرگ را عرض نمی‌کنم بنابر این ما بایستی امروز همه با هم همفکر باشیم و واقعاً اگر همه آقایان یا ۵۰ نفر ۶۰ نفر گفتند اردلان خوب نیست بد است باید برود اگر همه گفتید این دیگر دعوا ندارد باید برود یک دقیقه هم دیگر نمی‌تواند بماند ولی با گفتن یکی دو نفر نباید برود و نخواهد هم رفت و می‌ماند.

دکتر کشاورز – پس اقلیت در مجلس معنی ندارد.

اردلان – چرا اقلیت معنی دارد ولی اگر مرحمت می‌فرمودید این طور نبود خود بنده هم یکوقت مثل شما در اقلیت بودم از شما هم تندتر می‌رفتم اما حالا وضعیت مملکت طور دیگر است و چون بشما کمال ارادترا دارم اینرا عرض کردم و اگر کسی دیگر بود نمی‌گفتم اما راجع بخواربار چون این یک کار فوق العاده مهمی است برنامه هم که تصویب نشده است ولی از بس موضوع خواربار مهم و مفید است برای اجرای آن دولت مشغول مطالعه شده است که هر یک از آقایان نمایندگان نظریات مفیدی داشته باشند مرحمت فرمایند کمک فکری نمایند چون نسبت بخواربار گفته می‌شود که محصول امسال مثل سال قبل نیست باید یک فکری بکنیم و آنهم برمیخورد بموضوع مستشاران آمریکائی البته هر فکری که شد بعرض مجلس میرسانیم ولی تصدیق میفرمائید که مدت و زمان لازم است تا دولت انجام بدهد یعنی تامین بکند خواربار را حالا راهش چه جور است چون راههای مختلف دارد. راههای مختلف ممکن است اسباب اختلاف نظرها باشد که بعضی‌ها می‌گویند از فلان راه باید اصلاح بشود و بعضی‌ها عقیده دارند یا یک اختیاراتی که بعضی‌ها گرفته شود و بدیگران داده شود اصلاح می‌شود بنابر این گمان می‌کنم که با مطالعه در موضوع دیگر اشکالی باقی نماند اما راجع بماده سوم که آقای فرمند فرمودند خیلی مشکل است و اشکال کردند که پولهای زیادی می‌خواهد البته همینطور است که میفرمائید برای اینکه بنده وقتیکه در وزارت بهداری بودم با مالیه مذاکره کردم می‌گفتند که احتیاجات خودتان را صورت بدهید و بنحواتم و اکمل بگوئید ما خوشحال شدیم نشستیم یک مدتی زحمت کشیدیم و بو دجه نوشتیم و صورتی تهیه کردیم که هر چند هزار نفر یک تختخواب می‌خواهد و برای بیمارستانهای متحرک چقدر وسایل لازم داریم و با وجود اینکه حداقل را در نظر گرفتیم در حدود چهارصد میلیون بودجه وزارت بهداری شد وقتی که رقمش را دیدند تا کردند گذاردند کنار البته همانطور که فرمودند یک پولهای زیادی می‌خواهد که این کارها بشود ولی این ماده ۴ از شدت احتیاج بپول می‌کاهد برای اینکه همان اختیاراتی است که باشخاص ممکن است بدهیم و اگرآقایان موافقت فرمودید و رای دادید البته می‌توانیم بموقع اجرا بگذاریم یعنی یک مقدار اصلاحات را از خود اهالی می‌خواهیم ولی نه آنطور که فرمودند بدست دو سه نفر اشخاص معین داده شود ما یک تاجری داشتیم می‌گفت تا یک جا عروسی است ما سه چهار نفر را دعوت می‌کنند تا هر خبری است ما را دعوت می‌کنند تا هر خبری است ما را دعوت می‌کنند تا کسی می‌میرد ما را سر ختم دعوت می‌کنند البته در هر کجا اشخاص خوبی که هستند که از وجود آنها باید استفاده کرد آنهم یکی از وظایف مهم نمایندگان است که در هر شهر اشخاص خوبی را باید بوزرای مسئولش معرفی کنند و البته وقتی که برای اصلاحات بهداشتی و وضعیت زندگی برزگر‌ها یکقدری اختیار بخود اهل محل دادیم وضعیت بهتر می‌شود و آن کمکهای عمومی هم که ممکن است اگر مجلس داد البته خوب می‌شود یک ماده مهمی که نظر بنده و توجه آقایان نمایندگان را باید جلب کند ماده ۵ است.

(طباطبائی – ماده نیست)

اردلان – ببخشید جزء ۵ این جزء ۵ برنامه چند ساله است که آن خیلی مهم است که بایستی با تغییر دولت‌ها از بین نرود یک قسمت از کارها است که باید جزء‌برنامه عموم باشد نه اینکه در یک کابینه شروع شود و دیگری که بیاید برنامه عوض شود اینهم خودش یک موضوعی است ولی در اینجا معمول شده که کارها هی تغییر می‌کند و بمحض این که یک کسی می‌آید و یک فکری پیدا می‌شود و دیگری که می‌آید خراب می‌کند و بخحض اینکه روی کار آمد فکر خودش را می‌خواهد عمل بکند و فکر گیری را غلط میداند و همینطور در تغییر و تحول و نقل و انتقال افکار است این برنامه را اگر ما می‌خواستیم که جزئیاتش را بگوئیم ملاحظه می‌فرمودید که چقدر مفصل می‌شد چون حالا که آنقدر در اطرافش صحبت می‌شود اگر فرصت می‌شد که برنامه چند ساله تهیه شود حالاه ا می‌بایستی در برنامه صحبت کنیم این یک چیز مهمی است و امیدواریم آقایان نمایندگان محترم کمک بکنند تا دولت موفق شود که یک برنامه چند ساله با اطلاع اشخاص ذیفهم بعرض مجلس برساند که تغییر و تبدیل اشخاص و تغییر کابینه تاثیری در آن نداشته باشد این را ملاحظه بفرمایند از خارج هم ببینده تذکر داده شده است باور بفرمائید که از خارج از اینطرف و آنطرف قوم و خویش و دوست می‌گفتند اگر تو در کابینه بودی این کار را بکن که برای اصلاحات مردم تکلیف خود را بدانند آن مامورین هم تکلیف خودشان را بدانند. این ماده آخر هم یک چیز خوبی است (یکی از نمایندگان – باز مواد فرمودید) ببخشید اشتباه می‌کنم مادة نیست جزء‌است آقایان خودشان میدانند که وضعیت سخت است آنکسیکه می‌خواهد با این مواجب فعلی زندگی بکند نمی‌تواند باور کنید اگر از قدیم یک چیزی داشته یا یک اثاثیه در منزل داشته یا از پدرش چیزی داشته یک روز دو روز می‌رود یا قرض می‌کند یا چیزی را می‌فروشد و زندگانی را ادامه می‌دهد.

یمین اسفندیاری – یا شب کاری می‌کند.

اردلان – بنابر این یک چیزی است که دولت به عرض مجلس میرساند که یک تذکری شده باشد که باعث رفاهیتشان بشود و مجازاتی که آقایان نمایندگان تذکر دادند در برنامه دولت هست تا در مقابل تشویق و کمک باشخاص خوب کلمه مجازات و تعقیب نباشد معنی ندارد هر دو باید باشد در این جزء‌از برنامه هم این گنجانیده شده که اشخاص خوب را باید تشویق بکنیم و اشخاص بد را از ادارات بیرون کنیم و هم تعقیبشان کنیم و امیدواریم که این کارها پیش بیاید و آقایان که در خارج یا در کار هستند کمک کنند و علنی کنند که فلان آقا این خیانت را کرد من یقین دارم که اگر چهار یا پنج مورد پیش بیاید و آقایانیکه وارد کار هستند یا در خارج هستند کمک کنند باین فکر که بگویند آقا این آدم این خطا را کرد این خیانت را کرد یا آن امانتی را که باو سپرید بآن خیانت کرد و معلوم شد آنوقت خیلی اثر دارد.

مهندس فریور – بیشتر عزیر می‌شود.

یمین اسفندیاری – تکلیف روشن می‌شود.

اردلان – آنوقت خیلی اثر دارد و آن شخص خائن از بین می‌رود جزء آخر برنامه هم همان فکر ی است که همه آقایان دارند و آن استفاده از وجود جوانان تحصیل کرده است البته این از وظیفه دولت است خود بنده جوان نیستم ولی فکر بنده امیدوارم جوان باشد ولی مساعد هستم آیه قران هم هست: هل یستوی الذین یعلمون و لا یعلمون و این البته همنیطور هم هست که اشخاص با علم و بی علم یکی نیستند با سواد با ایمان و فداکار و فعال با شخص عاری از سواد یکی نیست و بهمان تناسب که اول عرض کردم تناسبش هم بهمان تناسب معلومات باید باشد شما اگر یک تحصیلدار کوچکی را از او کار خوب ندیده باشید امانت نبینید نمی‌توانید امین مالیه اش بکنید تا امین مالیه یک شهرستانی خوب کار نکرد پیشکار مالیه نمی‌تواند بشود و بعد وزیر نمی‌تواند بشود.

نایب رئیس – پیشنهادی است که از طرف آقای فولادوند رسیده قرائت می‌شود.

(بشرح زیر خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم چون بحدکافی در این چند روزه مذاکراتی که لازم بود در اطراف برنامه دولت شده و بیشتر مذاکرات برای تذکر بوده است و با توجه باینکه مدت یکماه است که مملکت در حال بلاتکلیفی است و بیش ا ز این بزیان مملکت تمام خواهد شد بکفایت مذاکرات رای گرفته شود که هر گاه دولت موجب اطمینان است مشغول کار شود و ادارات مملکت از حال بلاتکلیفی خارج شود.

نایب رئیس - آقای فولادوند اگر توضیحی دارید بطور مختصر بفرمائید.

فولادوند – منظور عرض بنده این است که دولت یک ماه است که به مجلس معرفی شده ورای اعتماد باو داده نشده است و مطالب هم بعنوان موافق و مخالف گفته شده است چندین نفر هم صحبت کرده‌اند و بیشتر مذاکرات هم به عنوان تذکر بوده. الان دولت هم تکلیفش معلوم نیست که بماند یا نماند اگر رای اعتماد بدولت داده شود ممکن است این تذکرات بعداً داده شود چرا مملکت را بحال بلاتکلیفی نگاه می‌دارید اول سال است زراعت باین بدی محصول باین بدی وضعیت مملکت باین بدی است غیر از این که مردم از بین بروند دیگر نتیجه‌ای ندارد بعقیده بنده باید رای اعتماد بدولت گرفته شود.

نایب رئیس – آقای ملک مدنی اگر مخالف هستید بفرمائید.

ملک مدنی – عرض کنم آقای فولادوند توجه نکردند که در آغاز دوره چهاردهم و افتتاح مجلس نمایندگانی که در مجلس آمده‌اند اینها یک تکالیف و وظایفی دارند که باید خرابی هائی که در این دو سه سال و پیش از شهریور به اینطرف در این مملکت ایجاد شده است این‌ها را باید مجلس دوره چهاردهم اصلاح کند و اصلاح این بدبختیها هم بوسیله یک دولت توانا و مقتدری باید انجام شود و مطالب در اینجا باید بحث شود و حالا در فراکسیون‌های مجلس من باب مثال عرض کنم الان از فراکسیون میهن که ۲۰ نفر است بنا بود یکنفر از طرف فراکسیون نظریات آقایان اعضاء آنرا بیان کند خود بنده مامور بوده‌ام که نظریات فراکسیونرا اینجا باطلاع مجلس و دولت برسانم که تکلیف یک بیست نفری معلوم شود اشخاصی هستند که پیش از بنده اجازه خواسته‌اند و می‌خواهند صحبت کنند من باید نظریه فراکسیون میهن را که ۲۰ نفر هستند به اطلاع دولت و مجلس برسانم یا نباید برسانم پس بنابر این بایستی که یکی دو روز دیگر در مجلس در اطراف برنامه دولت صحبت شود و اینهم مورد اشکالی نیست دیگر فرمودند که مملکت بی تکلیف مانده است و بلاتکلیف گذاشته شده است و ممکن است از این حیث ضرر و زیانی وارد شود خیر اینطور نیست مملکت بی تکلیف نیست روزیکه ما اظهار تمایل کردیم اینها مشغول کار شدند البته وقتیکه مذاکرات در اطراف برنامه دولت تمام شد اگر رای اعتماد داده شد دولت می‌رود سرکارش اگر رای اعتماد داده نشد که دولت می‌رود پی کارش و بالاخره بنده می‌خواهم عرض کنم که مجلس دورةچهاردهم و نمایندگان دوره‌چهاردهم باید این اصول ماست مالی را کنار بگذارند ما خودمان میدانیم که هیچ کاری در وزارتخانه‌ها اجرا نمی‌شود و همه ماها شاهد اوضاع و احوال هستیم و تمام کار وزارتخانه‌ها را معاونین و مدیر کل‌ها می‌کنند آقایان وزراء سرکارشان هستند و مشغول کار شده‌اند ما یک مطالب حساس واجبی داریم که باید گفته شود من صریحاً عرض می‌کنم که اگر این آقایان می‌خواهند کار بکنند برای مملکت و می‌خواهند بمانند باید رویه شان برخلاف دولتهای سابق باشد آنها رویه شان طوری بود و کاری در مملکت کردند که مملکت باین روز افتاده است که الان دو سه روز است ده یا دوازده نفر روی برنامه دولت روی خرابی کارها صحبت کرده‌اند البته باید تکلیف را روشن کرد باید در اول کار مجلس با دولت یک تکلیف روشنی داشته باشد و حقیقتاً تکلیفش را روشن کند و بدانند بنده قسم خورده‌ام که برخلاف صلاح مملکت کاری نکنم بنده میدانم که حتی یکنفر از آقایان هم جز صلاح مملکت نظری ندارد اگر یکنفر هم مخالفت کرد و ورقه کبود بدهد او هم تشخیص داده است که خیر مملکت این بوده است همانطو ر که در همه جای دنیا هم معمول بوده است و آن کسی هم که کارت سفید می‌دهد و موافق است عقیده اش صلاح مملکت است و معتقد است که این دولت مفید است بگذارید حرفهاشانرا بزنند یکقدری قضایا روشن شود و عامه مردم بفهمند که وکلاشان این دردها را متوجه هستند وزراء دارند کارشان را می‌کنند البته بنده طرفدار این مطلب بودم که اگر از روز اول این کار شده بود که از هر فراکسیون یکنفر دو نفر و از طرف منفردین هم یکنفر دو نفر صحبت بکنند و حرف بزنند کار را آسان تر می‌کرد و مطالب روشن تر می‌شد حالا هم بنده از طرف رفقای خودم عرض می‌کنم که ما بیست نفر هستیم و یکنفر هنوز صحبت نکرده است و تا حصحت خودمان را نکنیم رای نخواهیم داد.

نایب رئیس – رای می‌گیریم به پیشنهاد آقای فولادوند آقایان موافقین برخیزند (دو سه نفر بیشتر برنخاستند) تصویب نشد.

نایب رئیس – آقای آصف.

آصف – اینکه بنده بعنوان موافق اجازه خواسته‌ام در بدو امر توضیحی لازم میدانم عرض کنم که پس از آنکه مجلس شورای ملی در بدو امر تشکلات هیئت رئیسه را داد و هیئت رئیسه معین شد و مجلس آماده کار شد در جواب خطابه اعلیحضرت همایونی از طرف مقام ریاست مجلس شورای ملی یک شرحی نوشته شد و اعلیحضرت همایونی تمایل مجلس شورای ملی را نسبت به نخست وزیر جدید خواستار شدند فراکسیونها و منفردین تبادل نظر کردند و ببالخره با دنیای مشوش امروزه و وضعیات کشور خودمان اینطور تشخیص دادیم که اصلح این است که جناب آقای ساعد زمامدار بشوند و در جلسه خصوصی آقای رئیس بما تذکر دادند که آقای ساعد قبول کرده‌اند لیکن مایل هستند که آقایان نمایندگان راجع به تشکیل کابینه یک تبادل نظری بکنند ما درجواب گفتیم یعنی یک عده‌ای معین شدند در یک شب که خودشان تشریف آوردند در این اطاق مجلس در خدمتشان مذاکره کردیم و گفته شد که نسبت به انتخاب آقایان وزیران نظر خاصی نداریم باین معنی نظر خاصی نداریم زیرا موقعیت میهن ما اینطور ایجاب می‌کند که ما یکقدری تسلط بر نفس بخرج بدهیم و البته همه ماها قوم و خویش داریم آشنا داریم اشخاصی را می‌شناسیم و ماها ۹۰ نفر هستیم اگر هر کدام یکنفر به نخست وزیر معرفی کنیم باید یک کابینه نود نفری تشکیل بدهیم پس از روی این نقطه نظر که بحرانی ایجاد نشود و ایشانهم بتوانند یک وزرائیکه بتوانند کار بکنند بیاورند و یک اشخاصیکه سابقه خوب دارند و دامنشان پاک است و مردم از آنها متنفر نیستند و خادم جامعه هستند و نیکنام هستند آزادیخواه هستند از آن اشخاص انتخاب کنند و بیاورند و نظری بقدیم و جدید نداشتیم و روی این چند صفت که عرض کردم گفتیم اشخاص را بیاورند باز گفته شد که آقای نخست وزیر مایل هستند که چند نفر از آقایان نمایندگان بروند خدمتشان مذاکره بکنند منجمله بنده کوچک هم جزو آن اشخاص بوده که در کاخ وزارت خارجه رفتیم و صحبت کردیم و باز تصمیمات اولی خودمان را تغییر ندادیم یکی برای اینکه ایشان دست و بالشان باز باشد برای تشکیل کابینه یکی هم اینکه ما نظر شخصی را مدخلیت ندهیم البته همه آقایان معتقدند که مصالح عمومی بر نظر شخصی ترجیه دارد دفعه اول هم که کابینه شان را آوردند اینجا معرفی کنند و بنده هم آنروز اجازه قبل از دستور خواسته بودم و مصادف شد با تشریف آوردن هیئت دولت و بنده آن روز مجبور بودم بطور کلی از رؤس مسائل چند کلمه را بعرض برسانم حالا هم برای اینکه تکرار نکرده باشم آن مطالب را چنانچه همان روز هم عرض کردم که یک مطالبی راجع بولایت خودم و موکلین خودم دارم که بعد عرض خواهم کرد و حالا امروز آن روز است که من برای موکلین خودم و همشهریهای خودم ناله بکنم و از مصائب گذشته وضعیت حاضره آنها چند کلمه‌ای را بعرض مجلس برسانم لیکن در موضوع موافق و مخالف با دولت بنده البته جزء‌اشخاص موافق هستم ولی درعین حال چو مدتها بود بنده آرزومند بودم وضعیات کشور ما طوری باشد که یک روز که یک دولتی به این جا می‌آید یا یک وزیری که اینجا حضور بهم میرساند ما بقدری مستغنی باشیم همه اش در اطراف آسایس مردم و عظمت میهن و آزادی افراد کشور بحث ننموده و به تفننات بپردازیم اگر همچو روزی بود مذاکرات موافق و مخالف طرز دیگری بود ولی متاسفانه هنوز آنروز را ندیده‌ام و من می‌ترسم بمیرم و یک چنین روزی را نه بینم مگر اینکه دستی از غیب برون آید و کاری بکند یا همان خدائی که در مواقع مهم این کشور و میهن ما را حفظ کرده است حالا هم ما را در یک شاهراه سعادتی سوق دهد اینکه عرض کردم برای موکلینم حرف بزنم اگر چنانچه ما نمایندگان بخواهیم از وضعیات گذشته حرف بزنیم باید برای مدت بیست سال حرف بزنیم اگر بیست روز وقت لازم نباشد البته بیست ساعت لازم است هر سالی یک ساعت و اگر بنا باشد نود نفر هم بخواهند حرف بزنند گمان می‌کنم دو هزار ساعت و قت لازم داریم و این هم عملی نیست و باین جهت بنده سعی می‌کنم که حتی المقدور در عرایض خودم باختصار بکوشم ولی ناگزیرم اگر امروز دردهایم را نگویم پس کی بگویم بنده از دو زندگانیم یک تصمیمی گرفته‌ام و این هم موضوع خودخواهی نیست زیرا عمل هر کسی یک پروند هدارد و بهترین قاضی هم افکار عامه این تصمیم بنده است که خواهدر مشاغل دولتی و خواه در خدمات ملی باشم یا برکنار باشم یا در کردستان باشم یا در طهران باشم در هر حال و در هر لباس یک کمری برای خدمت بجامعه بسته‌ام که تا آخرین مرحلة زندگانی و توانائی سعی می‌کنم که وظیفه خود را انجام داده و آن کمر خدمت را باز نخواهم کرد پس باین جهت بنده با کمال ارادت و نزاکت یک مطالبی دارم بایستی بعرض مجلس برسانم زیرا تجربه به بنده ثابت کرده که بزرگترین لذت کوچکترین خدمتی است که بجامعه بشود هیچ مکیفی و هیچ نشئه بالاتر از آن نیست (این هم سوء تفاهم نشود بنده بهیچ مکیفی معتاد نیستم و زندگانی بنده خیلی ساده است) و حالا باید یک شمة ای از وضعیات کردستان را بعرض برسانم بعد موضوع موافقت خودم را با هیئت دولت حاضر البته عقیده خودم را می‌گویم و جواب بعضی از همکاران محترم خودم را هم عرض می‌کنم. کردستان ما که مرکز آن شهر سنندج و با بخش‌های آن تقریباً‌در حدود چهارصد و پنجاه هزار نفوس دارد چون هنوز سر شماری در آنجا نشده است افداد آن دارای خون پاک و ایمان وعقیده راسخ و میهن پرست و مهمان نواز می‌باشند و در این منطقه سرحدی در واقع یک دیوار گوشتی که از دژهای فولادی محکمتر است تشکیل داده‌اند وعقیده این مردم به مصداق آیه شریفه (اطیعوالله و اطیعو الرسول و الوالامر منکم) این است که اولوالامر یعنی پادشاه عادل مردم دار را جزو الوالامر میدانند و اطاعت او را جزء شعائر مذهبی میدانند در صورتیکه اینطور باشد و همیشه در ادوار مختلف اشخاص میهن پرست و رجال برجسته در دامن خود تربیت کرده است و بنده برای تذکر اسم چند نفر از آن اشخاص را می‌برم یعنی از قدما یکی دو تا را و از اواخر هم یکی را عضر می‌کنم یکی در صفحات مهاباد مرحوم عزیزخان سردار که از اشخاص برجسته بوداه و یکی دیگر از بنی اعمام خود بنده مرحوم میرزاارضی که بریاست یک اردو در فتح هرات جام شهادت در راه ایفای وظیفه و خدمت بمیهن نوشیده اخیراً‌هم یکی از رجال و بزرگان نامی ایران مرحوم مستوفی الممالک که بنده بیک اقتضائی اینرا عرض می‌کنم و خود ایشان هم تصدیق فرموده‌اند که والدة ماجدة ایشان که آن گوهر گرانبها را بار آورده از ما بوده است حالا در مقابل این احساسات با این مردم فداکار چه معامله شده عرض بنده این جا است بنده سعی می‌کنم چون یک عده از همکاران محترم اجازه خواسته‌اند و بنده می‌خواهم به اختصار بکشوم یک مسئله را ناگزیرم چون تماس دارد با کار مجلس این را اول عرض کنم آقایان میدانند که در جدول انتخابات سقز باید یک نماینده بدهد و نماینده باید از خودش باشد و بومی باشد اینجا عرض می‌کنم که یک نفر افسر در آنجا می‌خواهد یک نفر غیر محلی را باهالی آنجا بدون هیچ مجوز قانونی تحمیل کند بموجب تلگرافاتی که هم دولت و هم آقایان نمایندگاان ملاحظه فرموده‌اند (بعضی از نمایندگان – نمی‌توانند) بند هبا کمال صراحت عرض می‌کنم که یکی از این کرسی‌ها حق طلق اهالی سقز و بانه و جرجرود است و کسی دیگر غیر از کرد بر آن جلسو نخواهد کرد (صحیح است) برویم سر معاملاتی که از طرف پاره مامورین که باز نزاکت و ادب بمن اجازه نمی‌دهد که عجالتاً اسم آنها را ببرم که در این مدت گذشته در آن صفحات چه فجایعی کردند و چه معاملاتی کردند ماموریتی که حافظ حقوق جامعه باید باشند بدون اینکه شرح جزئیات بدهم عرض می‌کنم که اینها یک مردمانی بودند که نه از خالق شرم داشتند و نه از مخلقو و من شرم می‌کنم که جزئیات رااعمال آنها راعرض کنم و فقط بعرض کلیات قناعت می‌کنم اشخاص با گناه و بیگناه را با هم توام کردند برای استفاده بنده عرض می‌کنم که در چه قوم و قبیله و در چه ملت و در چه شهری خوب نیست و بد نیست حتی در یک خانواده ده نفری ممکن است نه تاش خوب باشد و یکیش بد باشد آیا می‌شود برای یکنفر بد سایرین را هم بد دانست اینها بطور کلی برای اینکه بمافوق بگویند که ما خدمتگذار هستیم و دیگران خائن هستند و برای اینکه یک پرده ضخیمی را جلو چشم ما بکشند و عملیاتشان مکتوم بماند و مردم را باین سیاه روزی گرفتار کنند تر و خشک را با هم سوزاندند و یکعده مردم بیگناه را از عشایر و از شهری به اسم اینکه این‌ها مخالف سیاست آندوره هستند توی سیاه چالها انداختند یک عده شان مردند و معدودی که باقیماندند در وقایع شهریور آزاد شدند برگشتند بوطنشان دیدند که چیزی برای آنها باقی نمانده است از نقد جنس اثاثیه و اسب و قاطر حتی سگ هم نمانده است همه را بار کرده‌اند و بردند حال می‌گویند چرا این اشخاص عاصی شده‌اند بنده هم عرض می‌کنم که بله عاصی هستند عده و امروز که بنده این جا ایستاده‌ام شاید یک مقداری از املاک خود بنده هم در تصرف آنها باشد ولی باید تشخیص داد که چرا اینطور شده است اگر خوبها و بدها را از هم تفکیک می‌کردند و آن اشخاصی که آنروز این عملیات را کردند و می‌خواستند بگویند که ما خادم هستیم و خیانت کردند و بخلاف مشیت الهی کار کردند و بملت و مملکت خیانت ک ردند آنها رامجازات می‌کردید اینطور نمی‌شد (صحیح است) آقای نخست وزیر آقایان وزراء‌بنده کسی هستم که طرفدار این هستم که بایستی همچنانکه ملتی پشتیبان ما است ما هم از دولت صالح پشتیبانی کنیم شما چیزهائی که در برنامه تان نوشتید آنروز اول هم عرض کردم که روی کاغذ آوردن کار آسانی است ولی ما به عمل اهمیت می‌دهیم و امروز که دوره چهاردهم تقنینیه است دورةآزادی و دموکراسی ایران است امروز مردم از ما انتظار دارند و ما هم از شما توقع داریم یعنی ما یک مریض را جلوی شما گذاشته‌ایم که این مریض ریه اش قلبش کلیه اش معیوب است وحشت نکنیدالحمدلله دو تا از دکترهای درجه اول در این کابینه هستند بایستی معالجه کنند و مردم را راحت کنید آن مردمی که ما را افتخار نمایندگی دادند آنها خوشنود و راضی بشوند و ما هم بشما امیداور باشیم (صحیح است) بنده برای نمونه از نقطه نظر اینکه نه فقط از کردستان گفته باشم آن روز هم عرض کردم که ما همه باید برای یک مملکت کار کنیم همه ماها نمایندگان با هم برادریم و برای یک میهن و یک خانواده خدمت می‌کنیم که ملت و مملکت ایران است حالا برای نمونه چهارتا از این آقایان که رفته‌اند بیرونو آن عملیات ناشایسته را کرده‌اند بیاورید و محاکمه کنید مطابق احکام آسمانی و قوانین پارلمانی اینها را بجامعه معرفی کنید و بگوئید اینها بودند که با شما این عملیات را کردند و بآنها بگوئید که شما بودید که نتیجه عملتان اینطور شد و مردم را باین روز سیاه انداختید اگر اینکار را کردید موفق می‌شوید و الا برنامه نوشتن فایده ندارد ما هم منتظر نیستیم وضع حاضر شهر سنندج و اطراف آن یک مثلی است که می‌گویند دولت باید از یکدست بگیرد و از دست دیگر بمصرف مردم برساند متاسفانه در کردستان و شاید در تمام کشور اینطور نبوده است ولی در کردستان ما با هر دو دست گرفته‌اند و پس دادنش را ندیده‌ایم به این دلیلی که الان عرض می‌کنم خدمت شما اساس هر قومی باید بر روی دو پایه استوار باشد بهداشت و فرهنگ هر چند بعضی‌ها می‌گویند اول فرهنگ بعد بهداشت ولی بندهعرض می‌کنم خیر باید اول مزاج صحیح و سالم باشد و بعد دنبال فرهنگ برود زیرا وقتی که مزاج سالم نبود دماغش آماده نیست موضوع بهداشت که حالا عرض می‌کنم بنده همیشه چه در این جا بودم و چه در گوشه و کنار برای اینکه وجدانم درعذاب نباشد پی این بودم که تسهیل امری برای همولایتی‌های خودم بکنم منجمله یک روزی بنده وقت گیر آوردم و به شخص اول مملکت عرض کردم که کردستان ما امروز فاقد صحیه است آنروز امر فرمودند برئیس بهداری آنوقت یعنی همین وزیر بهداری حالا و اجازه دادند که بروم ایشان را به بینم در خیابان ناصر خسرو هم اداره شان بود رفتم و مطالب را بیشان گفتم ایشان گفتند که این تقاضای شما صحیح است ولی این روزها با این بودجه ما داریم هیچ دکتری حاضر نیست برود من بایشان گفتم ممکن است که شما یک طبیبی را بفرستید ما هم چند خانواده که از خودمان توانائی داریم کمک می‌کنیم و شما هم یک دکتری بفرستید که بدرد ما بخورد و آدم کش نباشد و بنده خودم هم با چند نفر صحبت کردم و بالاخره نشد و به نتیجه نرسیدیم و این موضع ماند و هر وزیری که روی کار می‌آید بنده یا در مشاغل رسمی بودم یا نبودم برای اینکه بولایت و هم نوع خودم خدمتی بکنم می‌رفتم و تذکر می‌دادم که آقا وضعیت ما اینطور است و می‌گفتم که آقا از این پولهائی که ما می‌دهیم یک مقدارش را هم خرج خودمان بکنید که اینها زنده باشند که بشما مالیات بدهند هیچ اقدامی نکردند تا یک سال و نیم قبل که از حسن اتفاق آقای امان الله اردلان که انشاء الله در امان خدا باشد وزیر بهداری شد و بعرض بنده ترتیب اثر دادند و آنوقت نمیدانم چطور شد که دیگ مرحمتشان بجوش آمد که یک مقدار دوا و یک دکتری بما دادند و یک مقداری پول حالا بنده خدمت آقایان عرض می‌کنم تازه یک منطقه که چهارصد و پنجاه هزار نفر جمعیت دارد یک مریض خانه ده تختخوابی دارند این موضوع بهداشت ما است به بینید چه مصیبتی است حالا می آئیم موضوع فرهنگ بنده اصولاً‌با این برنامه که در سنوات اخیر وزارت فرهنگ تهیه کرده است و عمل میکرده کاملاً مخالفم زیرا البته آنچه که برخلاف عقیده بنده باشد بنده بی باکانه با کمال ادب عرض خواهم کرد رفتن در صحرای جلالیه و در جا زدن و زلف دختر و پسر پریشان کردن و توی آب شنا کردن برای این مملکت فایده ندارد بایستی علم اساسی تحصیل کرد علمی تحصیل کرد که بحال جامعه مفید باشد (صحیح است – آفرین) آقای دکتر غنی خدا انشاء الله در دنیا و آخرت شما را غنی کند یک توجهی در این پروگرام بکنید حالا این وضعیت بهداری ما بود که عرض کردم که آنهائی که توانائی دارند شاید بتوانند با تحمل مخارج گزافی بطبیب مراجعه کنند آنها که ندارند که بایستی سر کوچه‌ها از بی وسیله گی جان بجان آفرین تسلیم کنند و بمیرند (اردلان – صحیح است) وضعیت فرهنگ ما هم همین حالا را دارد البته اشخاصی که توانائی دارند باید اطفال خودشان را بشهرستانها یا بمرکز بفرستند و این عیب دراد بعقیده بنده و آن روی تربیت خانوادگی است که باید این طفل که روز می‌رود پی درس خواندن شب باید بیاید پیش والدینش و آن تربیت خانوادگی اش را داشته باشد حالا مادر کردستان تا کلاس نه دخترانه داریم و تا کلاس یازده پسرانه و تکمیل آن با جنابعالی است اما وضع شهرداری الان عرض می‌کنم در حضورتان که شهر کردستان یک تله خاک و شهر خاموشان است باین معنی که بنده از چند سال قبل یعنی از موقعی که شروع شد باصلاحات شهرداری در طهران و در ولایات آن روز رفتم و برئیس الوزرای وقت گفتم که موقع اینست که کردستان هم از این اصلاحات بهره مند شود ولی جواب دادند که بله ما الاهم فالهم را در نظر درایم اول از طهران شروع می‌کنیم و بعد بولایات می‌پردازیم دو سه سال از این قضیه گذشت و آقای جم وزیر کشور شد رفتم خدمتشان و عرض کردم ایشان یکقدری دست بهم مالیدند و گذشت تا اینکه ایشان نخست وزیر شدند گفتیم خوب حالا دیگر موقعش رسیده که یک مرحمتی راجع بکردستان بشود ایشان یک لایحه شصت هزار تومانی آوردند بمجلس و رفقای آنروز هم موافقت کردند و ما هم نوشتیم بموکلین خودمان که ما یک همچو خدمتی عجالتاً کرده‌ایم و بنده هم اجازه گرفتم آنجا در حدود بیتس هزار تومان برای مقدمات امر خرج شده بود که یک تلگرافی از مرکز آمد که آن شصت هزار تومان را دست نزنید که باید بمصرف دیگری برسد تلگراف کردند که بیست هزار تومان خرج شده جواب دادند که باید بیست هزار تومان را با ربحش پس بگیرید مثل اینکه دولت حبشه بیک دولت دیگری قرض داده بود و تا پارسال یعنی تا سنه گذشته اقساط این مبلغ را می‌دادند این هم وضعیت اصلاحات شهرداری ما بود و وضعیت کردستان برای روشنائی آنجا که یک موتوری خود اهالی بزحمت درست کردیم الان موتورش خراب شده و شهر خامو ش است و یک خیابانی هم که در داخله شهر که از همان شصت هزار تومان شروع کردند و نصفه کار ماند و سه چهار سال بعد یکی از آقایان دیگر دیده بودند آنجا و بفرمانداری آنجا تشریف برده بودند و گفتند که این خیابان کم است و من هم باید یک خیابان برای نام نیک خودم باز کنم همینقدر که صبح شد یک عدة با بیل و کلنگ و بیرق قرمز ریختند و خانه‌های مردم را خراب کردند و کودتای بلدی شروع شده بود برای اینکه خیابان دیگری احداث کنند که همینطور خراب مانده است وب عضی از ساکنین آنجا هم توانائی نداشته‌اند که دیوارهاشان را بالا ببرند. حالا خیابان اولی که نصفه کاره باقیمانده ان هم وضعیتع خیابان دومی است که در مقابل آن تعدیاتی که بما شده می‌خواستند که تکمیل کنند حالا ما انتظار داریم در مقابل این احساساتی که از طرف اهالی کردستان ن سبت بدولت و شخص اول مملکت بوده است اعلیحضرت شاهنشاه جوانبخت ما و دولتی که در روی کار می‌آید یک مرحمتی بفرمایند که این اصلاحات بشود نه اینکه نمکی هم روی جراحات ما بپاشند. موضوع دیگری که بعقیده بنده فوق همه اینها است موضوع نان است زیر اشکم گرسنه را هیچ چیز جواب آن را نمی‌دهد دو سال قبل این وضعیت پیش آمد ولی چون یک مقداری از مازاد در دسترس بود بنده خودم جون حسب الامر دولت وقت و تمایل مردم چهارده ماه به امور فرمانداری آنجا می‌پرداختم و منت هم بکسی ندارم باید همیشه خدمت بکنم از طرف دولت بما اطلاع داده شد و ما هم آنچه توانستیم به بردارهای تهرانی کمک کردیم ولی امسال وضعیت طوری است که شاید نه ما بتوانیم کمکی برسانیم و نه شما بتوانید بما کمکی بکنید بایستی از حالا در تمام کشور در فکر باشید و یک فکر اساسی بکنید دیگر بسته بنظر خودتان است و بعد هم مجلس شورای ملی که باید مستحضر باشند این بود که راجع بوضعیات آنجا که بنده عرض کردم خلاصه امر را عرض می‌کنم اما در موضوع برنامه دولت درجلسه قبل بعضی از رفقا دو سه نکته را تذکر دادند که در اغلب آن تذکرات بنده هم شریکم زیرا کشور ما سراسر محتاج به اصلاح است گمان می‌کنم همکار عزیزم آقای دکتر کشاورز بودند با آقای کاظمی که یک اسمی از آزادی بردند و بنده تصور می‌کنم که این توضیح واضحات است و مثل این است که آقای وزراء در سربرنامه شان بنویسند که ما مسلمان هستیم و باید نماز بخواهیم این معلوم است که ما مسلمان هستیم و باید نماز بخوانیم و رو به قبله به ایستیم این البته واضح است و الان نتیجه آزادی است که بنده و جنابعالی و دیگران اینجا صحبت می‌کنیم پریروز آقای کاظمی نوش جانشان باشد یک تنگ آب را نوشیدند و یکساعت حرف زدند این تنتجه آزادی است اگر آزادی نبود هیچکدام صدامان در نمی‌آمد همینطور که آقای اردلان الان فرمودند که سابق هیچکس نمی‌توانست صدایش در بیاید آقای فاطمی گفتند که من ولی بنده با اینکه صدامان در نمی‌آمد ولی گ شه و کنار کارهای خودمانرا می‌کردیم بهرحال اگر این مطلب را می‌خواستند در سر لوحه برنامه بنویسید بنده می‌گفتم صحیح نیست حالا راجع بتشکیل دولت و افراد کابینه ما همانطور که رئیس دولت را معتمد خودمان قرار دادیم پس از یک مذاکراتی که در دو جلسه در خدمتشان شد گمان می‌کنم با آن پاک فطرتی و میهن پرستی که دارند ایشان هم ساعی باشند که اشخاص خوب همکارشان باشد و کار خوب برای مملکت انجام بدهند بنده معتقدم که یک مرض مسری که در این مملکت و در این پایتخت وجود دارد او را از بین برداریم آن مرض مرض وزارتست اگر ما این کار را کردیم خیلی کارها اصلاح می‌شود توضیح بدهم یعنی چه؟ یعنی از آقایان معمرین که سابقاً دارای این شغل بوده‌اند یا از جوانانیکه دیروز روی کار آمده‌اند و آنهائی که سابق روی کار بوده‌اند هر وقت زنگ تلفونشان صدا بکند خیال می‌کنند که آقا را احضار کرده‌اند برای اینکه پست وزارتی بهشان بدهند آنهائی که جدید هستند شاید هم از قوم و خویشان خودمان جزو تماشاچی‌ها باشند که بعد از اینکه دیپلم گرفت خیال می‌کند که باید از پائین حیاط یکمرتبه بیاید اینجا و جای آقایان بنشیند و این فکر فکر صحیحی نیست بنده معتقدم که باید از تجربه قدما نتیجه گرفت و از تحصیل جوانان استفاده کرد و یک نردبانی را بایستی این جوانان بگیرند و تشریف بیاورند بالا و آن این است که وقتی تحصیلاتشان بپایان رسید نباید فوری بیایند رئیس اداره یا مدیر کل باشند بجای این باید اینها مخصوصاً بیایند رئیس اداره یا مدیر کل باشند بجای این باید اینها مخصوصاً بروند در ولایات و در اطراف و اکناف کشورشان کار کنند بنده می‌بینم اشخاصی هستند که تمام اروپا را دیده‌اند ولی نصف مملکت خودشان را ندیده‌اند و نمیدانند آقا درد من خیلی است بنده در چند سال قبل یکی از آقایان که الان در کابینه هستند وزیر کشور بودند تقسمات کشور را آورده بودند در کمیسیون بنده مخالف بودم بعد از من خواستند بروم بوزارت کشور رفتم و بایشان توضحیات دادم که شما می‌خواستید اقلاً از من بپرسید شما یکمرتبه از سنندج رفته‌اید به سقز و بین این دو شهر چندین جا را از قلم انداخته‌اید آخر در این بین‌ها هم یک تشکیلاتی هست و یک بخش هائی هست فرمودند بمن که شما حلا مخالفت نکن ما مهندس می‌فرستیم برود و یک نقشه دقیقی بردارد که آن نقشه دقیق هنوز هم برداشته نشده حالا اگر یک وزیری از اطراف مملکت اطلاع داشت می‌دانست که بنده چه می‌گویم و او چه می‌کند حالا بنده از شما آقایان وزراء می‌پرسم که در بندطلبی یعنی چه جسارت نباشد خیال می‌کنید خوراکی است این یک دربندی است در مریوان و اورامان و بالاخره یک وزیری باید اطراف و اکناف کشورش را بداند کجا است البته این که عرض می‌کنم برای این است که جوانان ما بایستی تجربه پیداکنند و باین صورت تربیت شوند و الا بعداً البته خواه ناخواه زمام مملکت بدست همین جوانان خواهد بود ولی باید جوانان با تجربه تربیت شوند و روی کار بیایند حالا هم این کابینه که تشکیل شده بنده از اشخاصی نیستم که فشار بیاورم بآقای نخست وزیر که حتماً کی را بیاورید و کی را نیاورید و بنده عقیده‌ام این است که یک فرجةبه اینها بدهیم زیرا گفته شد که اینها همان آقایان سابق هستند ولی بنده بدو دلیل موافقم یکی اینکه در ادوار سابق اگر اینها کار خوبی برای ما نکردند کار بدی هم از ایشان ندیده‌ایم و حقیقتاً آزادی خواه و میهن پرست هستند و آقایانی هم که تازه آمده‌اند چه خودم کسب اطلاع کردم و چه دوستان من که با اینها مربوط هستند می‌گویند اشخاص بدی نیستند ما هم جز این کاری نداریم که عرض کردیم که مریضی است ما جلو دست اینها گذارده‌ایم اگر چنانچه خوب از عهده معالجه برآمدند مردم خشنود و خودشان هم خوشوقت و اگر خیر نتوانستند از عهده برآیند بعد از یکماه بعد از دو ماه می‌روند این را هم عرض کنم اصلاحات یک کار آسانی نیست خرابی که در یکروز ممکن است این عمارت پنج طبقه را خراب کرد آنوقت بنا کردنش وقت لازم دارد حالا ما یک فرصتی باینها می‌دهیم (نه فرصت زیاد) که انشاء الله ارحمن اینها مطابق آمال ملی ما کار بکننداگر کردند که ملت و مجلس پشتیبان اینها است و الاریش و قیچی دست خودمان است سئوال می‌کنیم و استیضحا می‌کنیم و با همان اسلحةکه در جلسه اول حضورتان عرض کردم یعنی کارت‌های آبی بکار خواهیم برد ولی بنده امیدوار هستم با این تذکراتی که همکارن محترم و خود بنده دادیم آقای نخست وزیر جهد خواهد کرد که این اصلاحات عملی شود وطروی مقاصد همه را انجام بدهند که هم ملت شاداب و هم مجلس خندان باشد بیشتر از این بنده زحمت نمی‌دهم و بعد تذکرات دیگری که بنظرم رسید بعرض آقایان خواهم رسانید و اینک میدان را می‌دهم بدست آقایان (بعضی از نمایندگان – احسنت)

پیشنهاد آقای دکتر معظمی

بنده پیشنهاد می‌کنم جلسه بعنوان تنفس تعطیل و مجدداً چهار ساعت بعد از ظهر تشکیل شود.

دکتر معظمی – بنده صورت اسامی آقایانیکه می‌خواهند صحبت بفرمایند دیده‌ام سی و نه نفر هستند. از این عده تاکنون نه نفر صحبت کرده‌اند و سی نفر دیگر باقی هستند و بنده هم مخالف صحبت کردن آقایان نیستم زیرا همین مذاکراتی که در مجلس می‌شود دلیل بر این است که مجلس چهاردهم یک روح تازة دارد ولی از طرفی هم ما باید از اوقاتمان استفاده کنیم باید مطابق معمول جلسه‌ها را بفاصله‌های معین تشکیل دهیم و حالا که بنده این پیشنهاد را کردم برای این بود که مبادا جلسه موکول بروز یکشنبه شود لهذا بنده پیشنهاد کردم که جلسه را بعنوان تنفس تعطیل کنند که تکلیف دولت زودتر معین شود که مشغول کار شوند.

رئیس – آقای رفیع

حاج آقا رضا رفیع – آقای دکتر معظمی بقدری نماینده خوبی هستند که بنده هیچ مایل نیستم که پیشنهاد ایشان رد شود ولی از نظر اینکه جلسه بروز یکشنبه موکول شود خواهش می‌کنم خ ود آقا هم موافقت بفرمایند برای صبح روز شنبه باشد از طرفی بنده معتقدم آقایان در همان ساعتی که مجلس معین می‌کند جلس را تشکیل بدهند وبدون جهت مدتی وقت مجلس صرف صحبت کردند در راه رو‌های مجلس نشود این بود عرض بنده

- موقع و دشتور جلسه بعد – ختم جلسه

(۳- موقع و دشتور جلسه بعد – ختم جلسه)

نایب رئیس – اگر موافقت میفرمائید جلسه را ختم کنیم جلسه آینده روز شنبه سه ساعت قبل از ظهر دستور مذاکره در برنامه دولت

(مجلس یکساعت و نیم بعد از ظهر ختم شد)

نایب رئیس مجلس شورای ملی – امیر تیمور