مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۴ شهریور (سنبله) ۱۳۰۳ نشست ۵۸

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۴ شهریور (سنبله) ۱۳۰۳ نشست ۵۸

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۴ شهریور (سنبله) ۱۳۰۳ نشست ۵۸


جلسه پنجاه و هشتم

صورت مشروح مجلس یوم سه شنبه شانزدهم ظفر المظفر ۱۳۴۳ مطابق بیست و چهارم سنبله

۱۳۰۲ ( مجلس تقریباً سه ساعت قبل از ظهر بر پاست آقای مؤتمن الملک تشکیل گردید )

( صورت مجلس یوم یکشنبه بیست و دوم سنبله را آقای آقا میرزا شهاب قرائت نمودند )

رئیس ـ آقای طهرانی ( اجازه )

آقا شیخ محمد علی طهرانی ـ بنده بعد از تصویب صورت مجلس عرضی دارم .

رئیس ـ آقای تدین (اجازه )

تدین ـ بنده در جلسه گذشته در ضمن عرایضم عرض کردم ماده پنجاه نهم نظامنامه داخلی و در صورت مجلس مطلق نوشته شده است ماده پنجاه نهم اگر مانعی نباشد و مقتضی باشد کلمه نظامنامه داخلی اضافه شود .

رئیس ـ اضافه میشود . آقای طهرانی ( اجازه )

طهرانی ـ بنده خاطر محترم وکلای مجلس مقدس شورای ملی را متوجه به یک امر مهمی میکنم و تقاضا دارم در صورتیکه عطف توجه بفرمایند مخصوصاً از دولت بخواهند که این امر را انجام بدهند و آن اینست که البته آقایان میدانند در بهار امسال بواسطه بلای مبرم زنک از حدود سمنان منتهی الیه ساوه و قم و از طرف قزوین تا کوه دماوند و از طرف ورامین و خوار و هم چنین سایر نقاط کوه پایه بتمامی زنک گرفت و اگر درست دقت بفرمائید امسال شاید تا ۶ ماه دیگر یک قحطی خیلی سختی برأی رعایا و مالکین فراهم شده است نه مالکین میتوانند مساعده برعایا بدهند و نه رعایا میتوانند ارتزاق نمایند بعلاوه گاومیربهم اضافه شده است قریب صد هزار جمعیت در حول و حوش طهران مبتلابه مرض مبرم و بلای قحطی هستند نه دارائی دارند که بتوانند خودشان را اداره کنند و نه می توانند کشت و زرع نمایند و برأی سنه آتیه طهران تهدید به قحطی میشود. بنابراین بنده از مجلس شورای ملی تقاضا میکنم که به دولت تذکر بدهند در این باب عطف توجه مخصوصی بکنند . اگر چه در یکی از روزنامجات بخاطر دارم که اعلانی از طرف دولت شده بود که هر کس تخم میخواهد برأی کشت بیاید بخرد و از قراریکه من تحقیق کرده ام در خارج و داخل انبار گندم ها را مخلوط بیکدیگر کرده اند بعضی از آن گندمها بهاره و بعضی پائیزه و بعضی قابل برأی کشت است و بعضی قابل برأی کشت نیست و گمان نمی کنم اینها چندان موثر باشند بعلاوه رعایا اینقدر دارائی ندارند که بیایند نقداً پول بدهند و گندم بخرند فقط اختصاص دارد بملاک های طهران و حول و حوش آن ولی اهالی قم و ساوه و دماوند و قزوین تا حدود عراق این استطاعت و قدرت را ندارند بنابر این تقاضا میکنم مجلس عطف توجهی با این نکته بفرمایند و بدولت تذکر داده شود که در این باب عطف توجه مخصوصی بنمایند بلکه رعایا از این بلبه مستخلص شده و اهالی از بین نروند

رئیس ـ این مذاکرات که تعقیب نخواهد شد .

قائم مقام الملک ـ خوبست یک نفر جواب بدهد آن وقت مذاکرات کافی باشد .

رئیس ـ آقای رئیس التجار ( اجازه )

رئیس التجار ـ بنده عرض دیگری دارم .

دست غیب ـ اجازه میفرمائید

رئیس ـ آقای دست غیب جواب می دهند . ؟

دست غیب ـ بلی . در اینکه یک قدری گندم زنک زده بود در اول حمل همانطور که فرمودند تردیدی نیست ولی نه به آن اندازه که در طی عباراتشان فرمودند که تا شش ماه دیگر قحطی در طهران خواهد شد .

تدین ـ گفتند سال دیگر .

دست غیب ـ بلی سال دیگر . آن حاصلهائیکه میفرمایند یک مقداری از این حیث به آنها خسارت وارد آمده ولیکن نه باین اندازه که آقای طهرانی فرمودند علاوه بر این دولت در صدد است کما اینکه یک اطلاعاتی هم حاصل کرده ایم برأی جلوگیری از این مسئله گندم تدارک کنند بشکلی که بیم قحطی در تهران و اطراف آن نمیرود .

رئیس ـ آقای شیخ الاسلام پیشنهاد کرده اند راپرت نمایندگی آقامیرزا حسن مدرس مقدم در دستور باشد .

( یک نفر از نمایندگان ـ آقا میرزا حسن کاشانی )

رئیس ـ بلی آقا میرزا سید حسن کاشانی

محمد هاشم میرزاشیخ الرئیس ـ جزو دستور نبود .

الرئیس ـ تقاضا کرده اند که جزو شود آقایانیکه این تقاضا تصویب میکنند قیام فرمایند .

( اغلب قیام نمودند )

رئیس ـ آقای ملک الشعراء مخالف بودید بفرمائید .

ملک الشعرا ـ مذاکراتی را که راجع به انتخابات کاشان و نطنز میبایستی عرض میکردم مبسوط و مفصل بود ولی به پاره ملاحظات و عدم اقتضای حال شخصی آقایان حواله میدهم بمذاکراتی که آقای کازرونی در باب انتخابات کاشان کرده اند و مشروحاتی که در این باب در شهر منتشر شده و البته همه آقایان شنیده اند و واگذار میکنم برأی مجلس مقدس

رئیس ـ رأی میگیریم . آقایانی که نمایندگی آقای آقامیرزاسیدحسن را تصویب میکنند قیام فرمایند .

( اغلب قیام نمودند )

آقا میرزا جواد خان خوئی ـ پیشنهادی است که باید در این باب تقدیم شود .

( بعضی از نمایندگان در حال قیام ـ آقا رأی گرفته شد )

رئیس ـ تصویب شد . ماده سوم لایحه وسائط نقلیه مطرح است قرائت میشود .

( بشرح ذیل قرائت شد )

ماده ۳ـ از کلیه وسائط نقلیه که وارد شهر میشوند در طهران ( سوای آنها که مالیات ماهیانه میدهند ) هر دفعه بقرار ذیل مالیات دریافت خواهد شد گاری با دو الی چهار اسب ۵ قران دوچرخه با یک اسب ۲ قران چهار چرخه با یک یا دو اسب ۳ قران کالسکه و درشکه با دو الی چهار اسب ۵ قران اتومبیل ۱۵ قران اتومبیل بار کش ( کامیون ) ۲۰ قران دلیجان و امنسیبوس با دو الی چهار اسب ۸ قران الاغ بارکش و کرایه ۲۰۰ر ۰ دینار قاطر ۰ اسب ۰ مادیان و شتر و الاغ شخصی ۰/۵۰۰ دینار بی سیکلت ۵۰۰ /۰ دینار موتوسیکلت ۱ قران

رئیس قسمت اول گاری با دو الی چهار اسب پنج قران . آقا میرزا یدالله خان مخالفید ؟

آقا میرزا یدالله خان ـ بلی پیشنهاد دارم .

رئیس ـ راجع به کدام قسمت است ؟

آقا میرزا یدالله خان ـ در قسمت ورودی به شهر . سابق در اینجا مذاکره شد که نسبت بوسائط نقلیه فقراء رعایتی بشود حال اینجا میبینم که نسبت بوسائط نقلیه بعضی اشخاص یک سخت گیریهائی میشود ولی از آنطرف مثلاً هیچ اسمی از درشکه یک اسبه برده نشده به علاوه بین گاری دو اسب و چهار اسب تفاوتی منشور نشده یا بین چهار چرخه یک اسب و دو اسب هیچ فرقی منظور نشده و البته آقایان تصدیق میفرمایند که فردا دم دروازه یک زحمتهائی برأی مردم فراهم خواهند نمود لذا بنده پیشنهاد میکنم که وسائط نقلیه را از دو اسب مجزا کنند مثلاً نوشته شود گاری ۳ قران و هر چند اسبی که داشته فرضاً هر اسبی ده شاهی اضافه شود تصور میکنم به این ترتیب تبصره هم لازم نباشد .

حاج عزالممالک مخبر کمیسیون قوانین مالیه ـ اینجا حداکثری که برأی گاری تصور شده است با چهار اسب است در تبصره هم توضیح داده شده است که اگر از چهار اسب اضافه شد مالیات جداگانه ای باید بدهد دیگر لازم نیست فرقی بین گاری دو اسبه بگذاریم و اگر بنا باشد برأی هر کدام سوا بخواهیم مالیات بنویسیم یک مقداری باید وسائط نقلیه بدهند و یک مقدار هم دو اسب ولی کمیسیون و دولت اینطور معتقد بودند که گاری با چهار اسب فلان مبلغ مالیات بدهند و اگر هم اسبش اضافه شد مالیات آنرا هم جداگانه بدهند

رئیس ـ

آقای حاج عبد الوهاب ـ بلی .جوابی که آقای مخبر دادند به عقیده بنده منطقی نبود زیرا اینجا نوشته گاری با دو الی چهار اسب فلان قدر به اصطلاح میگویند تساوی کل و جزء میشود اینجا مینویسد در صورتی که گاری چهار اسب داشته باشد باید پنج قران را بدهد و این ترتیب خوبی نیست و بنده هم با فرمایش آقا میرزا یدالله خان شریکم باید مالیات گاری علیحده شود و اسب هم سوا بشود اگر کسی دو اسب بگاری بست مالیات دو اسب را بدهد اگر سه اسب بست مالیات ۳ اسب را و این ترتیب به عقیده من بهتر است .

رئیس ـ آقای عراقی راجع به همین قسمت فرمایشی دارید ؟

عراقی ـ بنده با آقیا حاج میرزا عبدالوهاب موافقم

رئیس ـ آقای شیروانی ( اجازه )

شیروانی ـ بنده در این قسمت عرضی ندارم

رئیس ـ آقای عدل الملک ( اجازه )

عدل الملک ـ بنده هم در قسمت های بعد عرض دارم

رئیس ـ آقای داور ( اجازه )

داور ـ عرایض بنده را آقای آقا میرزا یدالله خان و آقای حاج میرزا عبدالوهاب فرمودند .

رئیس ـ راجع به قسمت اول پیشنهادی نیست ؟

( اظهاری نشد )

رئیس - قسمت دوم دوچرخه با یک اسب دو قران مخالفی دارد ؟

(گفته شد خیر )

رئیس ـ قسمت سوم مخالفی دارد

( گفتند خیر )

رئیس ـ قسمت چهارم چطور؟

آقا سید یعقوب ـ مخالفی ندارد ؟

رئیس ـ قسمت پنجم

( بعضی از نمایندگان ـ قسمت چهارم مخالف دارد )

رئیس ـ نسبت به قسمت چهارم که مخالف است ؟

عراقی ـ بنده مخالفم .

رئیس ـ بفرمائید .

عراقی ـ در این قسمت که نوشته کالسکه درشکه با دو الی چهار اسب پنج قران همان منظور که در قسمت اول راجع به گاری بود در این جا راجع به کالسکه و درشکه هم هست و عقیده بنده این است که اینجا هم برأی اسب و برأی وسائط نقلیه سوا مالیات را بر قرار کنند .

رئیس ـ آقای شیروانی ( اجازه )

شیروانی ـ بنده هم عرضم همین بود .

رئیس ـ آقای حاج میرزا عبدالوهاب ( اجازه )

حاج میرزا عبدالوهاب ـ بنده هم همین را میخواستم عرض کنم

رئیس ـ قسمت پنجم . اتومبیل پانزده قران . آقای طهرانی ( اجازه )

طهرانی ـ بنده میخواستم از آقای مخبر سؤال کنم که چطور شده است اتومبیل هائی که در شهر هستند و ماهیانه میدهند بین اربابی و کرایه شان فرق گذاشته اند ولی در اینجا به طورمطلق مینویسد اتومبیل پانزده قران در صورتی که به عقیده بنده اتومبیل کرایه باید بدهد و اتومبیل اربابی به آن ملاحظه که آقای تقی زاده در جلسه قبل فرمودند باید بیشتر بدهند

مخبر ـ اولاً این راجع به اتومبیل بارکش نیست که میفرمایند آقای تقی زاده در جلسه قبل فرمودند . ثانیاً اینکه بین اتومبیلهای اربابی کرایه که در شهر هستند فرق گذاشته اند برأی این است که اتومبیل اربابی در شهر زیاد است ولی اتومبیلهای ورودی کمتر اربابی دارد و به این جهت فرق گذاشته نشد .

رئیس ـ آقای حاج میرزا عبد الوهاب ( اجازه )

حاج میرزا عبد الوهاب ـ بنده هم در اتومبیل کرایه پانزده قران را زیاد میدانم زیرا در مملکتی که راه آهن ندارد به عقیده بنده نباید وسائط نقلیه اش را در مضیقه انداخت در صورتی که یک اتومبیل که از اینجا تا قره تو برود در بین راه قریب هفتاد تومان باید باج بدهد با این حال دیگر نباید اینجا هم یک تحمیلی بر آنها بکنیم و باید کاری بکنیم که مردم استطاعت پرداخت آن را داشته باشند .

مخبر ـ اینجا یک موضوعی از طرف آقای تقی زاده پیشنها و قابل توجه شد حالا اما آن راهی بسطش میدهیم . اگر آقایان میخواهند معتقد که وسائط نقلیه هیچ ندهند پس بلدیه برأی چه میخواهند از کجا باید پول آورد و برأی تنظیف و روشنایی شهر خرج کرد ؟ خوبست آقایان این ملاحظات را فرموده بعد صحبت بفرمایند . حالا اگر آقایان میخواهند و معتقد هستند که باید بلدیه اداره شود و وسائل تنظیف و ساختمان و روشنایی شهر فراهم آید همانطور که وسائط نقلیه وارد شهر میشوند و یک لطماتی به ساختمان و تنظیف شهر وارد می آورند یک مالیاتی هم باید بدهند و الاّ اگر بخواهیم معتقد باشیم که آنها مالیات ندهند وسایل تنظیف و روشنایی شهر به کلی از بین خواهد رفت .

رئیس ـ آقای افشار ( اجازه )

افشار ـ منظور نظر نمایندگان این است که وسائط نقلیه ترویج شود و راه آن این است که از اتومبیل از نقطه نظر نواقل کمتر پول بگیرند که اتومبیل زیاد شود و اگر نظر آقایان به عایدی است ممکن است گمرک را علاوه کنند .

رئیس ـ قسمت ششم اتومبیل بارکش دو تومان مخالفی دارد ؟ آقای شیروانی ( اجازه )

شیروانی ـ پریروز آقای تقی زاده نسبت به این قسمت پیشنهادی نمودند قابل توجه هم شد و تصور میکنم نظر بیشتر آقایان نمایندگان هم همانطور که پیشنهاد شده باشد یک قران بود یا دو قران در نظرم نیست .

رئیس ـ شما عقیده خودتان را بفرمایید بعد رأی میگیریم .

شیروانی ـ بنده هم عقیده ام این است بیش از دو قران نباشد .

رئیس ـ آقای هرمزی ( اجازه )

هرمزی ـ بنده پیشنهادی در این موضوع تقدیم داشته ام .

رئیس ـ قسمت هفتم . آقای حاج میرزا عبدالوهاب ( اجازه )

حاج میرزا عبدالوهاب ـ همان ایرادی که در قسمت اول شد در اینجا هم وارد است خوب است مالیات اسب از مالیات وسائط نقلیه تفکیک شود .

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب ( اجازه )

آقا سید یعقوب ـ بنده عرض میکنم در اینجا اگر حرف در این است که هشت قران مالیات زیاد است بنده مخالفم با این عقیده زیرا همه ماها تصدیق داریم بهترین پولی که گرفته میشود برأی همین مصرف است زیرا بلدیه مطابق قانون اسلام است دارالایتام و دارالعجزه و دارالرضاعه دارد و هر قدر پول برأی این قبیل مصارف گرفته شود به موقع است و در نظر شارع اسلام هم مقدس است پس نباید مذاکره بشود که زیاد است البته اگر گداها و عجزه را جمع بکند بهتر از این چیزی نمیشود . ما نباید اینقدر مته به خشخاش بگذاریم و بگوئیم زیاد است خیر ابداً زیاد نیست و این که‌ آقای تقی زاده پیشنهاد کردند میخواهم عرض کنم ما باید کاری بکنیم که در راهها باج کمتر بگیرند نه اینکه از این عایدی که متعلق به بلدی و به مصرف عجزه و مساکین میرسد کسر کنیم . آقایان بگذارید اینها تصویب شود عجزه و فقراء را جمع کنند که آنقدر اسباب اذیت نباشند و سامعه نان را اذیت نکنند آنوقت باج راهها را کم کنید گمرک کمتر بگیرید و الاّ این عوارض برأی بلدیه لازم است که به مصرف فقراء برسد منتها وقتی بودجه بلدیه به مجلس آمد اگر در اداراتش نظری داریم آنوقت کم کنیم

رئیس ـ آقای عراقی ( اجازه )

عراقی ـ آقای آقاسید یعقوب یک بیانی فرمودند که ما آن را منکر نیستیم البته خیلی خوب است که عجزه و مساکین را جمع آوری کنند ولی از آنطرف هم ما نباید کاری بکنیم که فقراء زیاد شوند که آنها را ببریم دارالعجزه این مالیات دلیجان که ۸ قران نوشته شده دلیجان هیچ فرقی با گاری ندارد دخلش هم از آن کمتر است و به اندازه گاری هم بار نمیبرد آنوقت میفرمائید ما برأی این که گوشمان صدمه نخورد این بیچاره ها را در زحمت بیندازیم چه علت دارد که ما بگوئیم یکی برأی این که راحت بخوابد دیگری در زحمت بیفتد ؟ ما هیچ کدام با جمع آوری عجزه و مساکین مخالف نیستیم ولی نباید برأی راحتی یک نفر دیگران در زحمت بیفتد بنده با هشت قران مالیات دلیجان مخالفم به علاوه باید بین مالیات اسب و وسائط نقلیه هم تفکیک شود .

رئیس ـ آقای داور این پیشنهادی که کرده اید به این ترتیب صحیح نیست برأی هر یک از اینها باید یک پیشنهاد بکنید

مخبر ـ اینجا از همان نقطه نظری که آقای تقی زاده فرمودند چون گاری برأی حمل مال التجاره است به عینه مثل کامیون میباشد حالا ممکن است در ضمن مسافر هم سوار نماید ولی دلیجان مختص به سوار کردن مسافر است و البته ما هر چه برأی حمل مال التجاره تسهیلات فراهم نماییم بهتر است و راجع به دو اسب و چهار اسب که آقایان زیاد درش صحبت میکنند دولت پیشنهاد نموده که دلیجان با دو اسب الی چهار اسب هشت قران بدهد کمیسیون هم همانطور تصویب کرد . حالا آقایان معتقدند که دلیجان هشت قران و برأی هر اسب هم یک خیری علاوه نمایند اشکالی ندارد پیشنهاد نمایند . ولی عقیده کمیسیون این بود که بیش از ۸ قران از دلیجان گرفته نشود و البته آقایان تصدیق میکنند که دلیجان بدون اسب وارد شهر نمیشود .آقایان میخواهند زیاد تر از ۸ قران یعنی از هر اسبی هم یک چیزی گرفته شود پیشنهاد نمایند ولی کمیسیون موافقت نخواهد کرد .

رئیس ـ آقای دست غیب ( اجازه )

دست غیب ـ راجع به فرمایشات آقای آقاسید یعقوب آقای عراقی جواب دادند دیگر محتاج به تکرار نیست ولی بنده یک چیز را عرض میکنم میشنویم که در بعضی از نقاط دنیا تا سه ساعت از آفتاب گذشته گاری نباید حرکت کند برأی این که به سامعه بعضی از اشخاص اذیت میکند . آقای آقا سید یعقوب هم میفرمایند فقراء و عجزه به واسطه اینکه می آیند از ما چیز میخواهند سامعه ما را اذیت میکنند …

آقا سید یعقوب ـ این دیگر به کلی خارج از موضوع شد

( صدای زنگ رئیس ـ دعوت به سکوت )

آقاسید یعقوب ـ ظلم میکنند من کی چنین چیزی گفتم من گفتم خوب است فقراء را جمع کنند چیز غریبی است والله

دست غیب ـ اما فرمایش آقای مخبر که فرمودند بین گاری و دلیجان و کالسکه فرق گذاشته است برأی این است که دلیجان مسافر سوار میکنند .

مخبر ـ بنده کالسکه را عرض نکردم .

دست غیب ـ اما تصور نمیکنند که این هم ممکن است که یک دلیجان بدون مسافر وارد شهر شود و از او هشت قران بگیرند به علاوه فرقی منظور نیست میان کالسکه و دلیجان که از کالسکه پنج قران میگیرند و از دلیجان هشت قران .

آقا سید یعقوب ـ آقا محضاًلله اجازه بدهید بنده توضیح بدهم آقای عراقی و آقای دست غیب میخواهند بنده را هو کنند

رئیس ـ بفرمائید .

آقای سید یعقوب ـ بنده عرض کردم که این بلدیه میبایستی عجزه و فقراء و گداهایی که در این شهر هستند جمع آوری کرده و این پول ها را به آن عجزه و مساکین بدهند این مساکین این گداهایی که در این شهر متفرق هستند بنده نمی خواهم مثل جنابعالی آقا بشوم که بیایند درب منزلم فریادکنند آخر هم چیزی ندهم بنده میل دارم که این مالیات داده شود و به مصرف نگاهداری آنها برسد بنده نگفتم که مثل لردهای انگلستان بشوم که حس سامعه مان صدای آنها را نشنود . بنده گفتم که این گدا ها را جمع کنید و مطابق دیانت الهی با آنها با یک ترتیب مرتبی مساعدت کنیم جنابعالی و آقای عراقی حمله میکنید که بنده منکر شدم این صورت مجلس حاضر است بنده کی همچو حرفی زدم .

رئیس ـ آقای حاج میرزا عبدالوهاب ( اجازه )

حاج میرزا عبدالوهاب ـ آقای حاج عزالممالک عرایض ما را بد توضیح کردند بنده عرض نکردم که مالیات دلیجان چهاراسبه ی دو اسبه علاوه شود بنده عرض کردم دلیجان چهار اسبه یا دو اسبه باید فرق داشته باشد دلیجان دو اسبه هشت قران بدهد ؟ چهار اسبه هم هشت قران بدهد ؟ این صحیح نیست بنده عرض کردم علیحده باشد یعنی برأی مالش هم یک مالیات اضافه بدهد پیشنهاد هم داده ام که تجزیه شود .

( جمعی گفتند مذاکرات کافی است )

رئیس ـ قسمت هشتم مخالفی دارد ؟

(گفتند خیر )

رئیس ـ قسمت نهم . آقای شیروانی ( اجازه )

شیروانی ـ عرض کنم راجع به بی سیکلت پریروز هم عرض کردم .

مخبر ـ آقا قاطر و اسب است

رئیس ـ قسمت قبل از بی سیکلت است .

شیروانی ـ خیر بنده با این قسمت موافقم .

رئیس ـ آقای حاج میرزا عبدالوهاب (اجازه )

حاج میرزا عبدالوهاب ـ اولاً این قاطر و اسب و مادیان که قرار گذاشته اند دهشاهی بدهد صحیح نیست به جهت این که از روی بار هم که باشد الاغ بیست و پنج من بار میکشد قاطر چهل من ملاحظه بفرمائید الاغ بارکش را نوشته اند یک عباسی و قاطر را نوشته اند ده شاهی بنده عرض میکنم این مقدار زیاد است و باید قاطر را سیصد دینار معین کنند . دیگر اینکه اینجا نوشته اند : الاغ شخصی و این صحیح نیست و باید نوشته شود : الاغ سواری برأی این که هر الاغی صاحبی دارد و الاغ شخصی معنی ندارد و بعلاوه بین شتر و قاطر هم باید فرق باشد و از روی کرایه ای که دریافت میکنند باید مالیات گرفته شود و الا اگر تمام اینها باید ده شاهی بدهند و الاغ یک عباسی بدهد یکقدری نسبت به قاطر ظلم میشود ،

رئیس ـ آقای میرزا یدالله خان ( اجازه )

آقا میرزا یدالله خان ـ عرضی ندارم .

جمعی گفتند ـ مذاکرات کافی است .

رئیس ـ قسمت دهم . آقای شیروانی ( اجازه )

شیروانی ـ راجع به بی سیکلت که پریروز عرض کردم آقای مخبر جواب نفرمودندکه این مالیات از حیث خرابی شهر است یا از حیث توانائی مؤدیان مالیات بی سیکلت غالباً مال شاگردهای مدارس و کسبه بازار است که عصر ها میروند شهر برأی گردش کردن

( همهمه بین نمایندگان )

شیروانی ـ اجازه بفرمائید ینده عرایضم را عرض کنم . اگر بی سیکلت بلیط دارد که باید ماهی پنجقران را بدهد ولی در قسمت ورودی به شهر مخالفم که هر دفعه دهشاهی بدهد .

رئیس ـ آقای مدبرالملک مخالفند .

مدبرالملک ـ خیر موافقم

رئیس ـ بفرمائید .

مدبرالملک ـ به عقیده بنده بی سیکلت هائی که در شهر یافت میشوند برأی آنها ماهیانه قرار داده اند که اگر روزی صد دفعه برود بیرون شهر و برگردد هیچ چیز از او نخواهند گرفت این برأی این است که اگر ده سال یک مرتبه فرضاً یک بی سیکلتی از قزوین برأی گردش بیاید به طهران در این مورد ده شاهی دم دروازه از او بگیرند و بعلاوه اگر ما تمام جزئیات را بخواهیم کسر کنیم پس لایحه چه صورتی پیدا میکند چند روز پیش بعضی از آقایان اظهار داشتند که یک لایحه قانونی پیشنهاد کنند تا ما رأی بدهیم حالا این لایحه قانونی را پیشنهاد کرده اند خوب پس لااقل رأی بدهید که این قانونی بشود و بر خلاف قانون چیزی نگیرند .

رئیس ـ قسمت پانزدهم مخالفی ندارد

( گفتند خیر )

رئیس ـ در تبصره هم مخالفی نیست ؟

بعضی از نمایندگان ـ خیر .

رئیس ـ پیشنهاد ها قرائت میشود پیشنهاد آقای قائم مقام

( به شرح ذیل قرائت شد )

پیشنهاد میکنم ـ مالیاتهای مندرجه در ماده ۳ به قرار ذیل اصلاح شود

۱ـ گاری عموماً ۳ قران از هر اسب گاری ۵۰۰ دینار .

رئیس ـ توضیحی دارید بفرمائید .

قائم مقام ـ توضیحی ندارد موافقت میشود پیشنهاد کمیسیون منتها تجزیه شده است .

رئیس ـ رأی میگیریم به قابل توجه بودن پیشنهاد آقای قائم مقام آقایانی که قابل توجه میدانند قیام فرمایند .

( عده قلیلی قیام نمودند )

رئیس ـ قابل توجه نشد . نسبت به قسمت دوم پیشنهاد آقای داور

( به شرح ذیل قرائت شد )

بنده پیشنهاد میکنم از دوچرخه یک قران و از برأی هر اسبی دهشاهی بگیرند .

رئیس ـ آقای داور ( اجازه )

داور ـ بنده در زمینه ای پیشنهاد کردم که غالب آقایان اظهار نظر در آن موضوع کردند و مقصود این بود که از دوچرخه . چهارچرخه . گاری . کالسکه . هرکدام یک مالیاتی گرفته شود و از هر اسبی هم دهشاهی حالا اگر دو شد یک مالیات بدهد .اگر ۴ اسب شد یک مالیات میدهد و به این ترتیب هم رعایت عدالت شده که بین دوچرخه دو اسبه و چهار اسبه و گاری و دو اسبه و چهار اسبه تفاوت پیدا شده و هم اینکه آن تبصره ضرورتی ندارد مخصوصاً که این تبصره هم گنگ است و این پیشنهاد هم اشکالی به مواد وارد نمیکند و رعایت عدالت هم شده است و حالا با وجود این همه مذاکرات اگر آقایان میخواهند به این پیشنهاد رأی ندهند مختارند .

مخبر ـ دوچرخه اصلاً یک اسب دارد و این پیشنهاد ضرر به عایدات وارد میکند برأی اینکه دوچرخه را یک قران و اسبش را هم ده شاهی کرده اند که رویهم میشود سی شاهی این است که بنده نمی توانم موافقت کنم .

رئیس ـ آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند .

( عده قلیلی برخاستند )

رئیس ـ قابل توجه نشد . پیشنهاد آقای داور نسبت به قسمت سوم .

( به شرح ذیل قرائت شد )

بنده پیشنهاد میکنم که از چهار چرخه دو قران و از هر اسبی ده شاهی بگیرند .

رئیس ـ عین پیشنهاد آقای قائم مقام است . توضیحی دارید بفرمایید .

داور ـ چیز عجیب این است الان از ابتداء مجلس تا به حالا که مجلس تشکیل شده است سی نفر بیشتر در این موضوع مذاکره کرده اندکه مالیات کالسکه و درشکه و غیره از مالیات اسبهای آنها جدا باشد وعقیده داشتند که هر اسبی ده شاهی بدهد و حالا وقتی که بنده و آقای قائم مقام پیشنهاد میکنیم آقایان رأی نمی دهند این از نقطه نظر بنده اهمیتی ندارد ولی از نقطه نظر مجلس که یک عده یک حرفی بزنند و یک عقیده را اظهار کنند و بعد نسبت به آن عقیده رأی ندهند از آن نقطه نظر بنده واقعاً تعحب میکنم .

رئیس ـ در مجلس نود نفر هستند سی نفرشان آن عقیده را اظهار کرده اند ممکن است مابقی بر خلاف آن عقیده باشند . رأی میگیریم آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند .

( عده قیام نمودند )

رئیس ـ قابل توجه نشد . قسمت چهارم پیشنها آقای داور قرائت میشود .

( به شرح ذیل قرائت شد )

بنده پیشنهاد میکنم کالسکه سه قران و از هر اسبی ده شاهی بگیرند .

رئیس ـ پیشنهاد آقای قائم مقام هم همین طور است ؟

قائم مقام ـ بلی .

رئیس ـ توضیحی دارید بدهید .

قائم مقام ـ توضیحی ندارم .

رئیس ـ رأی میگیریم به قابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانی که قابل توجه میدانند قیام فرمایند .

( عده قلیلی قیام نمودند )

رئیس ـ قابل توجه نشد . اصلاح دیگر پیشنهاد آقای داور .

( به شرح ذیل قرائت شد )

بنده پیشنهاد میکنم از درشکه دو قران و از هر اسبی دهشاهی مالیات بگیرند .

رئیس ـ رأی میگیریم به قابل توجه بودن این پیشنها آقایان که قابل توجه میدانند قیام فرمایند .

( عده قلیلی قیام نمودند )

رئیس ـ قابل توجه نشد . پیشنهاد آقای طهرانی در قسمت پنجم

( به شرح آتی قرائت شد)

بنده پیشنهاد میکنم که اتومبیل اربابی پانزده قران و اتومبیل کرایه یک تومان بدهند .

رئیس ـ بفرمائید .

آقا شیخ محمد علی طهرانی ـ نمؤمن ببعض و نکفر ببعض چیز غریبی است به جهت این که اینجا اتومبیل اربابی پانزده قران قرار داده اند و اتومبیل کرایه را در حالتیکه قطعاً صدمه اش بیشتر از اتومبیل اربابی است لیکن برأی رفاه حال عامه فرق گذاشته اند بین اتومبیل اربابی و کرایه و هیچ علت ندارد که اینجا فرق نگذارند علاوه بر این اگر آقایان مسافرت کرده باشند دیده اند که هر چیزی که اختصاص به طهران داشته باشد در سایر شهر ها هم به عینه همان را اعمال میکنند .

بعضی از نمایندگان ـ ( به طورهمهمه ) این قانون مخصوص به طهران است .

آقا شیخ محمد علی ـ این قانون که ما وضع میکنیم اختصاص به طهران دارد و اتفاقاً چیزهایی که در طهران معمول میشود از سایر ولایات و اینجا همینکه ۱۵ قران معین کردند آنوقت در هر شهری هم که اتومبیل وارد شود ۱۵ قران میگیرند ولی اگر یک تومان قرار بدهیم اسباب تسهیل مسافرت میشود بنا بر این پیشنهاد کردم از اتومبیل کرایه ای یک تومان اخذ شود .

مخبر ـ اینجا چون عایدات خیلی فرق میکند از این جهت بنده نمی توانم قبول کنم .اگر آقا پیشنهاد میکردند که از اتومبیل اربابی بیشتر از پانزده قران گرفته شود باز میشد یک ترتیبی برأیش داد و الاّ اتومبیل های کرایه ای خیلی زیاد است و اگر بنا باشد یک تومان قرار بدهیم ضرر به عایدات وارد می آید .

رئیس ـ رأی میگیریم به قابل توجه بودن این اصلاح آقایانی که این اصلاح را قابل توجه میدانند قیام فرمایند .

( عده قلیلی برخاستند )

رئیس ـ قابل توجه نشد . پیشنهاد آقای تقی زاده .

( به شرح آتی قرائت شد )

بنده پیشنهاد می کنم که برأی اتومبیلهای بارکش فقط یکقران مالیات گرفته شود .

رئیس ـ آقای تقی زاده ( اجازه )

تقی زاده ـ توضیح زیادی لازم ندارد م شکی نیست که در این ماده اهمیت تخفیف مالیات بیشتر از ماده قبل است . ماده قبل برأی کامیونهائی بود که در شهر حرکت میکنند ولی این ماده برأی کامیونهائیست که در راهها حرکت میکنند . بعضی از آقایان فرمودند که باید باج راه را کم کرد و بعضی ها هم فرمودند که قبل عرض کردم که مقصود بنده یک فائده معنویست . یعنی این کار علامت یک توجهی باشد از طرف دولت و ملت و بنده عقیده ام این است که در بعضی مواقع باج راه نگیریم و حتی اگر اقتضا بکنند یک مستمری هم درباره آن کسی که کامیون وارد این شهر میکند برقرار کنند و عقیده بنده این است که هر کسی که یک کامیون وارد این مملکت کند ثواب حج اکبر دارد .و دیگر اینکه چندی قبل اینجا صحبت شد که صادرات مملکت را باید ترقی داد و بعضی از آقایان مقالاتی در این باب صحبت کردند و بنده به بعضی از آقایان در صحبت های خصوصی عرض کردم که جلوگیری از واردات اهمیت بزرگی ندارد بیشتر باید سعی کرد برأی تزیید عایدات و حتی خود تزیید عایدات هم اهمیت ندارد برأی این که ما در مملکتمان حاصل زیاد داریم فقط راه نداریم که این محصولات را از قبیل هندوانه و خربزه و خیار که در کوچه و بازار ریخته شده اینها را حمل کنیم و در بازار پاریس و لندن به فروش برسانیم یا مثلاً فرض بفرمائید برأی کاشتن و به دست آوردن خربزه آب هم هست و هم خاک ولی برأی چه زارع بکارد ؟ برأی اینکه وقتی آنرا در حوالی اصفهان میکارد در کاشان نمیتواند حاصلات آنرا بفروشد ولی اگر این وسائط نقلیه برقرار شود ده برابر مخارج آن میتواند فایده ببرد و تمام محصولات خود را به خارجه حمل کند و در آنجا بفروشد . یا اینکه بعضی ها صحبت میکنند که مثلاً از کبریت جلوگیری کنند و بنده عرض میکنم دیگر آنوقت لازم نیست از کبریت جلوگیری کنند و چون فعلاً مسئله راه آهن ساکت است و همه میدانند که به این زودی راه آهن نمیشود در این مملکت ایجاد کرد پس بهتر این است که راهها را مرتب بکنند و اتومبیل بارکش بیاورند و این نکته را هم باید عرض کنم نباید اول فکر صاف کردن راهها را کرد بلکه آمدن اتومبیلهای بارکش خودش به تدریج باعث تسطیح راهها میشود .یکی از آقایان هم در صحبت خصوصی فرمودند که اتومبیل چندان لازم نیست برأی اینکه بنزینش را از خارجه میاورند بنده عرض کردم خوب است که ما فرشمان را هم بفروشیم برأی بنزین خارجه و کتب خارجه و خیلی چیزهای خارجه که نتیجه برأی مملکت میدهد برأی اینکه هر چند لیتر که شما بنزین بدست میاورید عوضش پنجاه من چیزهی دیگر بخارجه میفروشید لذا کتب را هم باید مثل کتب و آلات علمی از قبیلا آئروپلان و اسبابهای تلگرافی از کلیه مالیاتها معاف داشت . این است که بنده معتقدم که اینجا را باید قلم کشید و اگر هم موقع شد گمرک هم نگرفت . باج را هم نگرفت چیزهای دیگر را هم نگرفت

رئیس ـ رأی میگیریم بقابل توجه بودن پیشنهاد آقایانیکه این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند .

( اغلب قیام نمودند )

رئیس ـ قابل توجه شد . راجع بقسمت ششم پیشنها آقای عدل الملک .

عدل الملک ـ پیشنهاد بنده مورد ندارد .

رئیس ـ پیشنهاد آقای هرمزی هم به همچنین . قسمت هفتم پیشنهاد آقای داور .

داور ـ مورد ندارد پس میگیرم .

رئیس ـ قسمت هشتم پیشنهادآقای یاسائی .

یاسائی ـ بنده در این قسمت پیشنهاد ندارم .

رئیس ـ راجع به قسمت هشتم است ؟

یاسائی ـ راجع به قسمت هفتم است .

رئیس ـ ماده هفتم که مطرح نیست قسمت نهم پیشنهاد ندارد . قسمت دهم . پیشنهاد آقای شیروانی

( به شرح ذیل خوانده شد )

بنده پیشنهاد میکنم بی سیکلت یکصد دینار بدهد .

رئیس ـ توضیحی دارید بفرمائید .

شیروانی ـ توضیح ندارد بسته به رأی مجلس است .

رئیس ـ رأی میگیریم به قابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانی که قابل توجه میدانند قیام فرمایند .

( عده قلیلی قیام نمودند )

رئیس ـ قابل توجه نشد . قسمت یازدهم پیشنهاد ندارد تبصره هم پیشنهاد ندارم اخذ رأی در ماده می ماند برای بعد .

آقا میرزا یدالله خان ـ پیشنهاد بنده قرائت نشد .

رئیس ـ پیشنهاد جنابعالی قابل رأی گرفتن نیست .آقای ضیاء الواعظین ( اجازه )

ضیاءالواعظین ـ بنده خواستم آقای مخبر توضیحی بدهند این که در جزء نهم « اسب ـ قاطر » ذکر شده مقصود قاطر سواریست یا بارکش .

مخبر ـ در طرز نوشتنش بنده یادداشت کردم که در کمیسیون اصلاح کنم که اشتباه نشود

رئیس ـ ماده چهارم :

( به شرح ذیل قرائت شد )

ماده چهارم ـ کالسکه ، درشکه و امثال آنها که اسقاط شده یا در حال تعطیل است و یا بلأخره مثل مال التجاره برأی فروش گذاشته اند از مالیات بلدی معاف خواهد بود مشروط بر اینکه کتباً به دایره مربوطه اطلاع شده باشد .

رئیس ـ آقای یاسائی ( اجازه )

یاسائی ـ بنده عرضی ندارم .

رئیس ـ آقای معتمدالسلطنه .( اجازه )

معتمدالسلطنه ـ بنده هم عرضی ندارم .

رئیس ـ آقای کازرونی ( اجازه )

کازرونی ـ بنده عرضی ندارم .

رئیس ـ آقای دست غیب ( اجازه

دست غیب ـ عرضی ندارم .

رئیس ـ آقای سرکشیک زاده ( اجازه )

سرکشیک زاده ـ بنده هم عرضی ندارم .

رئیس ـ آقای آقاسید یعقوب ( اجازه )

آقا سید یعقوب ـ بنده موافق هستم .

رئیس ـ آقای داور ( اجازه )

داور ـ بنده می بینم در این ماده نوشته است «کالسکه و درشکه اسقاط شده یا در حال تعطیل » مقصود بنده این است که اسقاط شده کلمه معمولیست ممکن است اسقاط شده باشد کار هم بکند ولی اگر مقصود اینست که کار نکند « در حال تعطیل است » کافی است چون وقتی تعطیل است اعم از اینست که اسقاط شده باشد یا نشده باشد او مالیات نباید بدهد و اگر خیر اسقاط شده و کار هم میکند آنوقت نباید مالیات بدهد آن مسئله است علیحده .

مخبر ـ اینجا مقصود از کلمه اسقاط یعنی درشکه که به کلی از کار افتاده است و جمله « در حال تعطیل » عبارت از اینست که یک وقت میشود یک کالسکه یا درشکه صحیح و درست است ولی اسب ندارد از این جهت کار نمیکند ولی کلمه اسقاط یعنی اینکه چرخش شکسته یا بعضی چیزهای دیگرش ضایع شده که به کلی از کار افتاده است .

داور ـ اجازه میفرمایید ؟

رئیس ـ آقای عراقی ( اجازه )

حاج آقا اسمائیل عراقی ـ بنده موافقم با آقای داور . این کلمه اسقاطی را که اینجا نوشته اند ممکنست اسقاط باشد ولی با حال اسقاط کار کند و آنوقت در مقابل این کلمه جمله آورده که میگوید : و یا در حال تعطیل است از این جمله ممکنست تصور شود که کلمه اسقاط یعنی اسقاطی که کار هم میکند .

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب ( اجازه )

آقا سید یعقوب ـ خیلی تعجب کردم از آقای داور .زیرا در اینجا میخواهد بگوید : کالسکه و درشکه اسقاط شده یعنی از کار افتاده یا کالسکه و درشکه که در حال تعطیل است البته این هر دو قسمت بدائره مربوطه اطلاع میدهد دیگر شما چرا در اشکال هستید ؛

رئیس ـ آقای داور ( اجازه )

داور ـ هر چند آقای آقا سید یعقوب تعجب کردند ولی معذلک بنده جای تعحبی نمیبینم زیرا اگر مراد اطلاع از اسبش که به اداره بلدیه اطلاع بدهند اسب بنده حالش خوش نیست و کار نمیکند این صحیح است ولی اگر درشکه در حال تعطیل است یعنی یا اسبش فلان طور شده یا چرخش است یا صاحبش نمی خواهد کار کند اینجا دیگر اسقاط شده لازم نیست زیرا در ماده نوشته میشود : « کالسکه و درشکه و امثال آنها که اسقاط شده و یا در حال تعطیل است و یا بلأخره فلان … » البته اگر در حال تعطیل است اعم از این است که اسقاط شده یا نشده ولی اگر اسقاط شده است و معذلک کار میکند که باید مالیات را بدهد .

مخبر ـ با این اصلاح بنده موافقم ممکنست پیشنهاد بفرمائید قبول میکنم چون در اصل معنی فرق نمیکند .

رئیس ـ اسقاط شده را پس میگیرید ؟

مخبر ـ اینطور بنویسید : کالسکه و درشکه و امثال آنها که در حال تعطیل است و یا بلأخره مثل مال التجاره الی آخر .

رئیس ـ ماده قرائت میشود :

( به شرح ذیل خوانده شد )

ماده چهارم ـ کالسکه . درشکه و امثال آنها که در حال تعطیل است و یا بلأخره مثل مال التجاره برأی فروش گذاشته اند …،

داور ـ استدعا میکنم ماده ۵ را مطرح بفرمائید بنده این ماده را می نویسم تقدیم میکنم بعد رأی بگیرید .

رئیس ـ ماده ۴ می ماند بعد رأی گرفته میشود . ماده چهارم که ۵ سابق است قرائت میشود .

( به شرح ذیل خوانده شد )

ماده پنجم ـ مادام که مالکین وسائط نقلیه از فروش و یا انتقال وسایط نقیله خود کتباً بدایره مربوطه اطلاع نداده اند ملزم به پرداخت مالیاتهای مقرره در این قانون خواهند بود .

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب ( اجازه )

آقا سید یعقوب ـ بنده موافقم

رئیس ـ شریعت زاده ( اجازه )

شریعت زاده ـ بند راجع به حذف این ماده پیشنهادی حاضر کرده ام که تقدیم مقام ریاست کنم و حالا دلائلش را هم عرض میکنم : در ماده نه بالصراحه مقرر میدارد که اشخاصی که صاحب وسائط نقلیه شده اند باید به اداره مربوطه اطلاع دهند و از آنروز مالیات بگیرند و البته مالکیت فرع بر وقوع یک انتقالیست و بنا بر این این ماده پنج که مینویسد : « مادام که مالکین سائط نقلیه از فروش و یا انتقال وسائط نقلیه خود کتباً به دایره مربوطه اطلاع نداده اند ملزم به پرداخت مالیاتهای مقرره در این قانون خواهند بود . » زائد است برأی اینکه آن کسیکه در نتیجه وقوع یک انتقالی مالک یک وسائط نقلیه شد باید اطلاع بدهد و مادام که اطلاع نداده است مالیات این مدت را به اضافه جریمه بایدبدهد . واگر آن ماده صحیح باش این ماده زائداست زیرا از یک وسیله نقلیه نباید دو جا مالکیت گرفت . بنا بر این بنده یک پیشنهادی هم تقدیم کرده ام و معتقد هستم که این ماده زائد است .

رئیس ـ آقای آقاسید یعقوب ( اجازه )

آقا سید یعقوب ـ بنده تناقضی در این دو ماده ندیدم بواسطه خاطر اینکه مثلاً بنده یک درشکه را میخواهم بفروشم حضرتعالی میخواهید بخرید تا زمانی که بدائره نقلیه اطلاع نداده ام ملزم هستم برأی اینک مجازات تخلف از قانونست قانون به من میگوید وقتی که وسائط نقلیه فروختی باید بدائره نقلیه اطلاع بدهی اگر اطلاع ندادی جزای تخلف از قانون این است که باید این مالیات را از او بگیرند و همینطور شما که مسائط نقلیه را خریده اید بای اطلاع بدهید اگر اطلاع ندادید یک مجازاتی برأی شما معین شده است و اصلاً این مالیات را باید داد زیرا مجازات تخلف از قانونست برأی اینکه وقتی که می آیند از شما این مالیات را بگیرند شما میگوئید که این درشکه را از فلانکس خریده ام بنده هم میگویم به فلان کس فروخته ام آنوقت در جواب بنده میگویند شما مسئول بودید وقتی که فروختید باید اطلاع بدهید اینست که بنده عرض میکنم که تناقضی در این ماده ندیدم مگر اینکه توضیح دیگری بدهند .

رئیس ـ آقای داور( اجازه )

داور ـ بنده عرضی ندارم

رئیس ـ آقای شریعت زاده ( اجازه )

شریعت زاده ـ بنده تصور میکنم که آقای آقاسید یعقوب توجه بعرایض بنده نفرمودند برأی اینکه یک مالیاتی وسیله نقلیه باید بدهد و مستفاد از این ماده قانون اینستکه فروشنده باید هم مالیات بدهد و هم جریمه اینکه اطلاع نداده است و ماده دیگر میگوید کسیکه مالک این وسیله نقلیه است باید مالیات بدهد . پس در اینجا باید مسئولیت را متوجه یکی از این دو نفر کرد که یکی از دو نفر که مکلف باشد که به اداره نقلیه اطلاع بدهد و اصولاً مالیات را باید کسی بدهد که وسیله نقلیه در دست اوست نه کسی که انتقال داده است و چیزی در دست او نیست و ازین نقطه نظر هیچ تردیدی نیست در زائد بودن این ماده .

رئیس ـ رأی میگیریم در ضمن تکلیف حذف هم معلوم میشود . رأی میگیریم بماده چهار که پنج سابق است آقایانی که این ماده را تصویب می کنند قیام فرمایند .

( اغلب نمایندگان قیام کردند )

رئیس ـ تصویب شد . ماده سوم که چهار سابق باشد …

مخبر ـ آن پیشنهار را دوباره مرحمت بفرمائید یک نظری هست اصلاح میشود بعد تقدیم میکنم .

رئیس ـ ماده پنجم ـ وسایط نقلیه حومه شهر میتوانند مطابق ماده دوم مالیات ماهیانه داده و به این طریق از مالیات دخولیه مذکوره در ماده سوم معاف گردند .

رئیس ـ آقای آقاسید یعقوب ( اجازه )

آقاسیدیعقوب ـ موافقم

رئیس ـ آقای یاسائی ( اجازه )

یاسائی ـ در اینجا نوشته شده است وسائط نقلیه حومه شهر میتوانند مطابق ماده دوم مالیات ماهیانه داده از مالیات دخولیه مذکوره در ماده سوم معاف گردند مقصود بنده کلمه حومه شامل میشود بدهات و قراء اطراف نزدیک شهر مثلا دهات شمیران یا یک قسمت از غار وفشاپویه را میشود جزء شهر تهران حساب کرد ولی قراء شهریار و ساوجیلاغ و خوار نمیشود جزء حومه حساب کرد .لذا آنها نمیتوانند از این ماده استفاده کنند . حومه طهران همان قراء نزدیک شهر است دهات خوار که خیلی دور دست است و پانزده یا بیست فرسخ تا طهران فاصله دارد لفظ حومه بر آن اطلاق نمی شود . عقیده بنده این است یک کلمه باید پیدا کرد که جامع تر از لفظ حومه باشد .

مخبر ـ مقصود واضح است . البته قراء خوار ورامین جزء حومه تهران نیست و معمول هم نیست جزء حومه طهران مطابق ترتیبی که امروز برأی نواقل معمول است تا سه ربع فرسخ را شامل میشود ؟ حومه طهران مطابق ترتیبی که امروز برأی نواقل معمول است تا سه ربع فرسخ را شامل میشود .

رئیس ـ آقای شیروانی( اجازه )

شیروانی ـ بنده با این ماده موافقم و اتفاقاً خیلی خوب ماده ای هم هست الا اینکه بعقیده بنده باید تصریح شود کدام دهات جزء حومه شهر است و الا فردا هر کس بیاید داخل بشود جلوش را میگیرند که جزء حومه شهر نیست .

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب( اجازه )

آقا سید یعقوب ـ عرض میکنم که در اینجا جای ایرادی که آقای شیروانی و آقایان فرمودند نیست زیرا بنده گمان میکنم جغرافیای شهر مطرح نیست و این ماده اشکالی ندارد …

( همه نمایندگان )

آقا سید یعقوب ـ میفرمائید بنده حرف نزنم ؟

رئیس ـ خیر . بنده خواستم آقایان حرف نزنند که شما حرف بزنید .

آقا سید یعقوب ـ عرض کردم ما که نمیخواهیم اینجا جغرافیای شهر و حومه شهر را معین کنیم این لایحه ایست که از طرف کمیسیون آمده است برأی تعیین مالیات وسائط نقلیه . این جغرافیای شهر نیست . هر وقت خواستیم وارد شویم در جغرافیای شهر و تعیین نقلیه که میخواهند در شهر داخل شوند معین کنیم . شما میخواهید بفرمائید حومه شهر معین نشده بنده عرض میکنم اینجا جای این مطلب نیست و هر چیزی جائی دارد وقتی که خواستیم نقشه شهر و تقسیم بندی شهر و اطراف آن را معلوم کنیم آنوقت باید در این موضوع بحث کنیم . پس حالا وقت تعیین حومه شهر نیست .

رئیس ـ آقای حاج میزرا عبد الوهاب ( اجازه )

حاج میرزا عبدالوهاب ـ عرضی ندارم .

جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است .

رئیس ـ مذاکرات کافی است ؟

( جمعی از نمایندگان ـ بلی )

رئیس ـ اصلاح آقای مقوم الملک .

( بشرح آتی قرائت شد )

چون کلمه حومه معین نمیکند که عبارت از چند فرسخی اطراف شهر است اینجانب پیشنهاد میکنم که سه فرسخ اطراف شهر عبارت از حومه باشد !‌

رئیس ـ بفرمائید .

مقوم الملک ـ چون کلمه اینجا معین نمیکند که چند فرسخی شهر است و اغلب دهات غاروشمیرانات را چزء حومه شهر تصور میکنند و تا دو فرسخ و نیم سه فرسخ فاصله میرسد از این جهت اگر سه فرسخ را معین کنید بهتر است .

رئیس رأی میگیریم …،

مخبر اجازه میفرمائید . تشخیص این موضوع را باید گذاشت برأی انجمن بلدیه . ما اینجا مینویسیم حومه . البته انجمن بلدیه نقشه دارد و در آن مفصلاً حومه شهر را مرتب کرده اند .

رئیس ـ رأی میگیریم و به پیشنهاد آقای مقوم الملک . آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند .

( معدودی برخاستند )

رئیس ـ قابل توجه نشد . اصلاح پیشنهادی یاسائی .

( به شرح ذیل قرائت شد )

بنده پیشنهاد میکنم ( حومه شهر ) به بلوکات و قراء تهران تبدیل شود .

رئیس ـ بفرمائید .

یاسائی ـ چون این عوارض مختص تهران و اطراف تهران است از این جهت بنده پیشنهاد کردم که لفظ حومه شهر تبدیل شود به بلوکات و قراء اطراف تهران زیرا حومه شامل دهات دور دست نخواهد شد و آن بیانی هم که آقای مخبر فرمودند که انجمن بلدیه خودش نقاط جزء حومه شهر را معین میکند و در آن نقشه مفصلی که دارد مرتب مینماید صحیح است ولی متأسفانه عجالتاً انجمن بلدی نداریم و با پیشنهادی که آقای تدین کردند و قابل توجه هم شد شاید اساساً بلدیه از بین رفت مثل مجلس سنا چون در قانون اساسی نوشته است وقتی مجلس سنا نبود مجلس شوری هر کار بکند کافی است و در واقع تصدیق اینکه این بلدیه قائم مقام بلدیه قانونی باشد طبعاً بلدیه قانونی را معوق میگذارد و ما هیچ وقت بلدیه قانونی نخواهیم داشت لذا عقیده بنده است با این ترتیب نمیشود منتظر شد که انجمن بلدیه کی تشکیل خواهد شد که حونه شهر را معین کنید و از حالا یک مشکلاتی برأی اطرافیهای طهران درست کرد این است که بنده پیشنهاد کردم قراء و بلوک اطراف طهران نوشته شود تا هر چه جزء حکومت طهران محسوب است مشمول این ماده بشود .

رئیس ـ آقایانی که اصلاح را قابل توجه میدانند قیام فرمایند .

( چند نفری قیام نمودند )

رئیس ـ قابل توجه نشد .

پیشنهاد آقای دامغانی .

( بشرح ذیل خوانده شد )

بنده پیشنهاد میکنم حومه تفسیر شود بدهات وصل به شهر که حداکثر مسافت نیم فرسخ باشد .

رئیس ـ آقای دامغانی .( اجازه )

شریعتمدار دامغانی ـ اساساً این وضع مالیات برأی بلد است یعنی باید این عوارض گرفته شود و بمصارف شهری برسد یعنی در تسطیح خیابانها و تنظیف معابر و روشنائی صرف شود . وقتی که بنا شد اینطور باشد البته کسانی شرکت و معاونت در مخارج میکنند که در منافع با اهل شهر شرکت دارند یعنی کسانی که از چراغ شهر استفاده میکنند و الا آن دهاتی که در دو سه فرسخی شهر واقع است و از چراغ خیابانهای شهر استفاده نمیکند هیچ فلسفه ندارد که پولی بدهند چراغ شهر روشن شود . چون دهات دو سه فرسخی در منافع بلدی شرکت ندارند مگر به یک نحو عمومی به این معنی که اگر یک وقتی در طهران اهالی آن دهات وارد بشوند و در خیابانهای شهر راه برود از قسمت عمومی آن استفاده کنند ولی به طور خصوصی کسی که از تمیزی و روشنی شهر استفاده میکند بایستی در عوارض بلدی و مخارجش کمک کند بنا براین حومه شهر اطلاق میشود بدهاتی که اهالی آن در منافع بلدی مستقیماً شرکت دارند و حداکثر مسافت آن هم بیشتر از نیم فرسخ تا شهر نیست .

مخبر ـ آقا در پیشنهاد خود اشتباه فرموده اند . و به ضرر دهاتی ها میشود برأی اینکه اهالی حومه شهر باید مالیات ورودی بدهند و ایشان مالیات ورودی را اشتباه کردند با ماهیانه در صورتیکه مالیات ورودی چند مقابل بیشتر از ماهیانه میشود . راجع بقسمت حومه هم معلوم است کدام مال ها که وارد میشوند جزء حومه نیست و اگر بنا باشد این کلمه تفسیر شود تولید اشکال خواهد کرد پس بهتر این است که به همان معمول به حالیه عمل کنند و آقایانی هم در ماده چیزی پیشنهاد نکنند و از آقای دامغانی هم خواهش میکنم پیشنهادشان را مسترد دارند .

شریعتمدار ـ بنده مسترد میدارم .

رئیس ـ پس گرفتید آقا .

شریعتمدار ـ بلی .

رئیس ـ پیشنهاد شاهزاده شیخ الرئیس

( بشرح آتی قرائت شد )

پیشنهاد میکنم ـ مقصود از حومه نقاطی است که در انتخاب با طهران شرکت دارند .

محمد هاشم میرزا شیخ الرئیس ـ کلیتاً در هر جا که لفظ حومه مذاکره میشود مقصود دهات و بلوک نزدیک شهر است که با اهالی همان شهر اختلاط و امتزاجشان خیلی است وو زیادتر معاشرت و مخالطت میکنند غالباً در شهر آمد و رفت میکنند و اصلاحومه اطلاق ـ به آنها میشود . خواه یک فرسخ خواه دو فرسخ . خواه نیم فرسخ عقیده بنده این است همان قسمت بندی که در موضوع انتخابات رعایت شده که قسمت شمیران و کن و دهات نزدیک شهر را جزء حومه قرار داده اند همان ترتیب هم در اینجا رعایت شود . لذا بنده تصور میکنم که اگر مبنای این مسئله شرکت در انتخاب قرار داده شود راحت تر است زیرا دوری خوار به طهران مثل دوری قزوین به قم است و هیچوقت نمیشود خوار را جزو حومه طهران شمرد چون یک میدانی یا یک فرسخی یا منتهی دو فرسخ ممکن است بیایند و بلیط ماهیانه بگیرند ولی از راههای دورتر که گاهی می آید و کاری در شهر دارد ضرر ندارد که حق ورودی بدهد .

رئیس ـ رأی میگیریم …

مخبر ـ آقای داور عضو کمیسیون هستند اجازه بفرمائید دفاع کنند .

رئیس ـ بفرمائید .

داور ـ حضرت والا خواستند برأی حومه تعریفی کنند و بنده تصور میکنم همانطور که آقای مخبر فرمودند حالا در این مسئله داخل نشویم بهتر است زیرا ما همیشه یک طرف قضیه را بر میخوریم بنده تعجب میکنم چطور ممکن است حضرت عبد العظیم ( ۴ ) جزء حومه حساب نشود و شمیران و لواسانات و جاهای خیلی دور جزء حومه حساب شود و بنده عقیده ام این است که عجالتاً موضوع جغرافیایی را کنار بگذاریم . تا وقتی که انجمن بلدیه تشکیل شود یا اداره بلدیه بعد از مطالعاتی این مسئله را پیشنهاد کند .

رئیس ـ رأی گرفته میشود ….

محمد هاشم میرزا شیخ الرئیس ـ بنده قسمت لواسانات را فراموش کرده بودم لذا پس میگیرم .

رئیس ـ چه فرمودید ؟

شیخ الرئیس ـ عرض کردم پس گرفتم .

رئیس ـ پیشنهاد آقای حائری زاده

( اینطور قرائت شد )

ماده پنج ـ مالکین وسائط نقلیه میتوانند مطابق ماده اول مالیات ماهیانه داده و به این طریق از مایات دخولیه مذکوره در ماده دوم معاف گردند ـ حائری زاده ماده فوق را عوض ماده شش سابق پیشنهاد مینماید .

رئیس ـ آقای حائری زاده ( اجازه )

حائری زاده ـ اصلاً کلمه حومه را برأی چه اینجا زیاد کردند ؟ برأی سهولت کار و برأی اینکه ساکنین دهات اطراف شهر بتوانند بلیط ماهیانه بگیرند و هر دفعه که میخواهند داخل شهر شوند محتاج نباشند که معطل بلیط شوند و به علاوه معین کردن حومه اسباب زحمت میشود اصلاً بهتر است حومه را حذف کنیم . هر آدمی میخواهد به شهر بیاید اگر برایش صرفه داشت بلیط ماهیانه میگیرد و اگر خیر فقط روزی یکی دو دفعه می خواهد بشهر بیاید همان بلیط دخولیه را میدهد پنج فرسخی باشد خواه دو فرسخی . پس خوب است کلمه حومه را حذف کنیم .

مخبر ـ فرمایش آقا از یک طرف صحیح بود و ممکن است نظر آقایان را جلب کند ولی اساساً این ترتیب به ضرر شهر و بلدیه تمام میشود برأی اینکه اگر اینطور رأی بدهید هر کس برایش صرفه داشته باشد رفتار میکند و هر کس نخواهد رفتار نمیکند . آقا یک جنبه خصوصی را در نظر گرفتند . خوب است جنبه عمومی را هم که بلدیه است در نظر بگیرند آنوقت پیشنهاد بفرمایند .

رئیس ـ رأی میگیریم به قابل توجه بودن این پیشنهاد آقایان موافقین این پیشنهاد قیام فرمایند .

( اکثر نمایندگان قیام نمودند )

رئیس ـ قابل توجه شد تنفس داده میشود .

( در این موقع جلسه برأی تنفس تعطیل و پس از نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید )

رئیس ـ ماده سوم که قبل از تنفس مطرح شد ولی رأی نگرفتیم باید رأی بگیریم قرائت میشود

( به مضمون ذیل خوانده شد )

ماده سوم کالسکه درشکه و امثال آنها که اسقاط شده و یا در حال تعطیل است و یا بلأخره مثل مال التجاره برأی فروش گذاشته اند از مالیات بلدی معاف خواهد بود مشروط بر اینکه کتباً بدایره مربوطه اطلاع داده شده باشد

رئیس ـ رأی گرفته میشود آقایانی که ماده سوم را به ترتیبی که قرائت شد تصویب میکنند قیام فرمایند

( اکثر نمایندگان قیام نمودند )

رئیس ـ تصویب شد . ماده ششم

( به شرح آتی خوانده شد )

ماده ششم ـ وسائط نقلیه که از مالیات معافند به قرار ذیل است :

۱ـ وسائط نقلیه مخصوص سلطنت و دولت .

۲ـ وسائط نقلیه مخصوص مأمورین سیاسی دول خارجه .

۳ـ وسائط نقلیه مخصوص قشون از هر قبیل .

۴ـ وسائط نقلیه متعلقه به خدمات صحیه .

۵ـ وسائط نقلیه مخصوص به خدمات بلدیه .

تبصره ـ وسائط نقلیه شخصی مستخدمین سلطنت و دولت و سفارتخانه ها و افراد نظام از مالیات معاف نخواهد بود

رئیس ـ قسمت اول . آقای شیروانی راجع به قسمت اول است ؟

شیروانی ـ بنده با تمام قسمت ها مخالفم .

رئیس ـ بفرمائید .

شیروانی ـ در اینجا گفته میشود که اگر یک فقره از این مالیات ها ما چیزی بکاهیم به منافع شهر ضرر میخورد بودجه بلدیه کسر میشود و از این قبیل حرفها زیاد زده میشود . البته بنده موافقم که مالیاتهایی باید فکر کرد برأی اینکه به منافع شهر ضرر نخورد و اساس بلدیه مرتب شود تا اگر کسر بودجه ای دارد جبران شود ولی بنده میبینم همیشه تمام توجه به این است که از دلیجان گاری . درشکه . دوچرخه . و چیزهایی که مخصوص یک طبقه خاصی است این بودجه را از آنها تأمین کنند ولی آنهایی را که توانایی پرداخت یک پولهایی دارند هیچ وقت در نظر نمی گیرند پیشنهاد هایی هم که در این باب میشود رد میشود لیکن بنده باید وظیفه خودم را ادا کرده و پیشنهاد کنم خواه پذیرفته بشود خواه پذیرفته نشود .بنده از این پنج قسمت فقط قسمت قشون را که معمولاً در تمام جاهای دنیا مالیات نمی دهند قبول دارم ولی سایر افراد مملکت اعم از اینکه شغلشان نوکری دولت باشد یا تجارت در بازار درمالیات دادن مساوی خواهند بود همانطورکه پریروز آقای مشار اعظم فرمودند مردم در مقابل قانون باید مساوی باشند اینجا بعضی استثناء ها هست مثلاً دولت : دولت عبارت است از وزیر و معاون و رؤسای ادارات و مدیران و غیره . مگر اینکه روی اتومبیل ها نقش شده باشد که این مال دولت است آنرا میشود تشخیص داد ولی ما میبینیم وزیری در اتومبیل نشسته است ممکن است خودش باشد و چون عضو دولت است اتومبیلی هم که نشسته است از مالیات معاف است و در رویش هم پلاک ندارد که معلوم شود مال دولت نیست این را بنده مخالفم به جهت اینکه به طور ابهام نوشته است در قسمتهایی دیگر هم تصور نمیکنم در سایر جاهای دنیا از دادن مالیات معاف باشند مثلاً مأمورین خارجه : اگر مأمورین خارجه ما در جاهای دیگر معافند ما هم آنها را معاف میکنیم ولی اگر مأمورین ما در خارجه معاف نیستند اینجا هم باید معارضه به مثل بشود همین طور بقیه را هم بنده مخالفم .

مخبر ـ اینجا ها قدری به نظر و عقیده خودشان تفسیر فرمودند و الا مقصود از قانون یک چیزهای عمومی است اینجا نوشته دولت : یک وزیر یک اتومبیل یا درشکه یا کالسکه یا هر قسم از وسائط نقلیه که داشته باشد باید مالیاتش را بدهد مقصود از دولت یعنی وسائطیکه متعلق به دولت و وزارتخانه ها است . قشون هم همانطور که فرمودید موافقید سایر مسائل هم مطابق ترتیباتی است که در تمام دنیا معمول است . صحیه و بلدیه هم همینطور فرضاً هم که اداره صحیه یا بلدیه مالیات وسائط نقلیه خود را بدهند جزء مخارج اداره مینویسند که از جیب کسی که بیرون نمی آید اگر ندهد به خرج اداره مینویسند زیرا دولت یا بلدیه یا صحیه که شخص معینی نیست که از جیب خودش بدهد . پس این ماده به کلی جنبه عمومی دارد و تبصره هم مخصوصاً میگوید که اگر اشخاصی وسائط نقلیه داشته باشند خواه افراد قشون خواه اعضای دولت اگر بخواهند بگویند از داده این مالیات معافیم نمی شود و آنها هم بایستی مالیات خودشان را بدهند .

رئیس ـ آقای داور ( اجازه )

داور ـ موافقم .

( جمعی ـ مذاکرات کافی است )

رئیس ـ رأی گرفته میشود به ماده شش . آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند .

( جمعی از نمایندگان برخاستند )

رئیس ـ تصویب شد . ماده هفتم .

( به شرح آتی قرائت شد )

ماده هفتم ـ هر کس در تأدیه مالیاتهای مذکوره در مواد ۲و۳ در ظرف مدتی که در نظامنامه معین خواهد شد امتناع و تخلف نماید علاوه بر اخذ مالیات در مرتبه اولی یک ثلث و در مرتبه ثانی یک برابر مالیات از او جریمه دریافت خواهد گردید .

رئیس ـ آقای امیر اعلم و آقای یاسائی دو فقره پیشنهاد نسبت به ماده شش کرده بودند غفلت شد خوانده بشود در هر صورت ارسال میشود به کمیسیون . آقای عدل الملک ( اجازه )

عدل الملک ـ بنده با ماده ای مخالف نیستم ولی یک کلمه دارد که با آن مخالفم و آن ( امتناع ) است . اگر کسی از اطاعت قانون مصوبه مجلس امتناع کرد مجازاتش خیلی زیاد است در این ماده همان کلمه تخلف کافی است پیشنهادی هم برأی حذف این کلمه کرده ام

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب .( اجازه )

آقا سید یعقوب ـ بنده خواستم از آقای مخبر سؤال کنم ما چطور میتوانیم …

رئیس ـ موافقید یا مخالف ؟

آقا سید یعقوب ـ بنده سؤال دارم ولی مخالفم .

رئیس ـ پس تأمل بفرمائید . آقای مشار اعظم ( اجازه )

مشاراعظم ـ بنده هم مخالفم .

رئیس ـ ( خطاب به آقا سید یعقوب ) بفرمائید .

آقا سید یعقوب ـ اینجا نوشته است . هر کس که در تأدیه مالیاتهای مذکوره در مواد ۲و۳ در ظرف مدتی که در نظامنامه معین خواهد شد … هنوز معین نشده است که این چیست ؟ بنده هنوز نمی دانم مدتش چقدر است و معلوم نیست که آن مدت کافی است یا خیر چیز غیر معین را که نمی توانم جبراً رأی بدهیم پس خوب بود مدت را معین کرده بودند تا ما بتوانیم درست رأی بدهیم .

مخبر ـ اولاً قبل از اینکه قانون وضع بشود ممکن نبود نظامنامه اش را بنویسیم اول باید قانون را تصویب کرد بعد نظامنامه نوشت رأیی که آقایان میدهند رأی اساسی است که در صورت تخلف در آن مدت معین دادن این علاوه بر او وارد است . حالا مدت مهلت خواه ده روز معین شود خواه پانزده روز یک چیز فرعی است که خود نظامنامه بای معین کند و مربوط به اساس نیست .

رئیس ـ آقای مشار اعظم( اجازه )

مشار اعظم ـ بنده مخالفم .

رئیس ـ آقای حائری زاده ( اجازه )

حائری زاده ـ ماده اصلاح عبارتی دارد . مواد ۲و۳ که نوشته شده است باید مواد یک و دو بشود .

مخبر ـ صحیح است

( جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است ) .

رئیس ـ پیشنهاد آقای عدل الملک

( بشرح ذیل قرائت شد )

بنده در ماه ۸ تقاضای تفکیک میکنم باین طریق که بدواً بحذف کلمه ( امتناع ) که در سطر دوم ماده ذکر است رأی گرفته شود بعد به تمام ماده .

مخبر ـ بنده قبول می کنم ماده اینطور اصلاح بشود و در اصل ماده رأی بگیرید .

( ماده با حذف کلمه امتناع مجددأ قرائت شد )

رئیس ـ رأی گرفته میشود بماده هفت بترتیبی که قرائت شد . آقایان موافقین قیام فرمایند .

(جمع کثیری قیام نمودند )

رئیس تصویب شد . ماده هشت .

( بمضمون آتی خوانده شد )

ماده هشتم ـ اشخاصی که دارای وسایط نقلیه میشوند مکلفند خودشان بدائره مربوطه اطلاع دهند والا برأی مدتی که اطلاع نداده اند مالیات مقرره اخذ و در مرتبه اولی ثلث و در مرتبه ثانی یک برابر مالیات بعنوان جریمه دریافت خواهند شد .

رئیس ـ آقای عدل الملک ( اجازه )

عدل الملک ـ آقای شریعت زاده در موقعی که ماده چهار مطرح بود فرمودند این ماده در ضمن ماده نه یعنی هشت فعلی تأمین شده است و به این جهت پیشنهاد حذف آن ماده را کردند حالا که رأی گرفته شد و ماده چهار تصویب شد بنده تصور میکنم دیگر این ماده لزومی نداشته باشد در ماده چهار مینویسد مادام که مالکین وسائط نقلیه خود کتبأ بدائره مربوطه نداده اند ملزم به پرداخت مالیاتهای مقرره در این قانون خواهند بود در این ماده هشت مینویسد اشخاصی که دارای وسائط نقلیه میشوند مکلفند خودشان بدائره مربوطه اطلاع نداده اند مالیات مقدده اخذ و در مرتبه اولی ثلث و در مرتبه ثانی یک برابر مالیات بعنوان جریمه دریافت خواهد شد . در ماده هفت مینویسد هر کس در تأدیه مالیاتهای مذکوره در مواد یک و دو در ظرف مدتی که در نظامنامه معین خواهد شد تخلف نماید علاوه بر اخذ مالیات در مرتبه اولی یک ثلث مالیات و در مرتبه ثانی یک برابر مالیات از او جریمه دریافت خواهد گردید . بنده عرض میکنم نسبت به یک موضوع الزام در سه مورد برأی چیست ؟ وقتیکه تخلف جریمه میشود کافی است برأی جزای کتمان بعلاوه . ماده هفت از حیث عبارت هم صحیح نیست….

رئیس ـ آقا ماده هفت گذشت عدل الملک ـ این ماده هفت مینویسد در مرتبه اولی ثلث و در مرتبه ثانی …….

( بعضی از نمایندگان ـ در ماده هشت مذاکره بفرمائید )

عدل الملک ـ بنده در همان ماده هشت عرض دارم اینجا مینویسد در مرتبه اولی ثلث و در مرتبه ثانی یک برابر مالیات بعنوان جریمه دریافت خواهد شد این را بنده نمیفهمم اگر احیاناً اطلاع نداد او مالیات و جریمه را میگیرند دیگر دو مرتبه اطلاع نداد یعنی چه . و بنده عقیده دارم بعد از این که ماده چهار تصویب شد و ماده هفت هم تأکید کرده است که مطلقاً تخلف سبب جریمه است ماده هشت زائد است و بنده پیشنهاد حذف ماده هشت را میکنم .

مخبر ـ کمیسیون تصور کرد این ماده پیشنهاده دولت زائد نیست اولا اینکه میگویند اولی و ثانی ندارد چرا دارد یک کسی باید اطلاع بدهد که من یک درشکه یا یک گاری خریده ام در مرتبه اولی تخلف از دادن اطلاع میکند مجازاتش معین است باز می بینید همین آدم خلاف کرد آنوقت مجازات مرتبه دوم بر او وارد است . اغلب در میان دلالها این کار مورد پیدا میکند چون در دفعه اول میتواند بگوید نفهمیدم ندانستم در این صورت نمیشود فوری مجازات قوی برایش قرار داد ولی دفعه دوم که کرد معلوم میشود این آدم کارش این است . این است که آن جریمه بیشتر را از او میگیرند . اما اینکه فرمودند چند جا مالیات گرفته میشود اینطور نیست و این ماده برأی تأکید است اگر خرید معلوم است همان روز که اطلاع نداد این ترتیب را در مورد او بموقع اجرا میگذارد و چیز زائدی نیست .

رئیس ـ آقای شریعت زاده ( اجازه )

شریعت زاده ـ چون توضیحاتی که از طرف بنده راجع بماده چهار داده شد مورد قبول واقع نشد بنظر بنده این ماده باید اصلاح شود هیچ تردید نیست که بموجب ماده چهار اگر کسی یک وسیله نقلیه را فروخت باید اطلاع بدهد و مالیات مدتی راکه اطلاع نداده باید بدهد این یک اصل ثابتی است . در ماده هشت مینویسد : اشخاصی که دارای وسائط نقلیه میشوند اگر اطلاع ندادند مالیات آن مدت را باید بدهند . بنابراین ممکن است مأمورین اجرای دولتی در یک موضوع از دو جا مالیات و جریمه بگیرند و این هیچ علت ندارد زیرا در ماد چهار برأی شخص فروشنده و در اینجا برأی خریدار جزائی معین کرده است و تصدیق به اینکه راجع به یک موضوع دو نفر هم مالیات بدهند هم جریمه در هیچ منطقی درست در نمیاید ولی چو آن ماده چهار تصویب شده است باید در نظر آورد که این ماده را اقلاً اصلاح کرد . اما راجع به آن مرتبه اول و دوم که ایراد کردند به نظر بنده اشکالی ندارد زیرا ممکن است یکنفر یک وسیله نقلیه را بخرد و اطلاع ندهد و محکوم به جریمه شود . ثانیاً یک وسیله نقلیه دیگر میخرد باز اطلاع نمیدهد این دفعه تکرار کرده است و مسئله تکرار موجب مجازات شدید است پس اشکالی ندارد . مقصود بنده از مخالفتی که کرده ام این است که در ذیل ماده عبارتی اضافه شود که اگر محقق شود دائره مربوطه مالیات معوقه را بموجب ماده چهار از مالک اول دریافت نموده اخذ مالیات ثانیاً نشود منتهی برأی تخلف از قانون یعنی عدم اطلاع جریمه به او تعلق میگیرد و همین را به صورت پیشنهاد تقدیم میکنم .

مخبر ـ اولاً اینکه در تکرار موافق بودند اشکایل نمیدیدند خیلی ممنونم که اشکالات و اختلافات رفع شود ولی در موضوع خریدار و فروشنده یک مورد خاصی را تصور فرمودند که همیشه فروشنده در تهران باشد و بموجب ماده چهار چون اطلاع نداد مالیاتی از او گرفته شود . خریدار هم همینطور . اینطور نیست یکنفر با یک اتومبیل یا یک مال وارد این شهر میشود این اتومبیل خودش را به یکی میفروشد و خودش میرود و چون میخواسته بود خود را محتاج به اطلاع دادن نمیداند . حالا دیگر فروشنده ای در بین نیست که بروند از او مالیات بگیرند تکلیف اداره وسائط نقلیه در این مورد چیست ؟ این ماده خریدار را مکلف میکند که فوراً اطلاع بدهد اگر اطلاع نداد این مالیات را از او میگیرند همینطور فروشنده مالی را به شخصی میفروشد خریدار چون میخواهد بعد از بیست روز یک ماه برود و نمیخواهد اینجا بماند نمیدهد و میرود ولی فروشنده اینجا میماند برأی این مورد دولت از فروشنده باید بگیرد برأی اینکه مالیات این چند روز که نباید از بین برود پس چون موارد مختلف است هر دو ماده لازم است و از کسی هم دوباره مالیات گرفته نمیشود .

بعضی از نمایندگان ـ مذاکره کافی است .

رئیس ـ پیشنهاد آقای شریعت زاده .

( به شرح آتی خوانده شد )

مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی دامت عظمته ـ

بنده میکنم جمله ذیل بر ماده هشت افروده شود : ولی هر گاه معلوم شود که دائره مربوطه مالیات معقوقه را بموجب ماده چهار این قانون از مالک اول دریافت نموده فقط جریمه مقرر فوق دریافت خواهد شد .

رئیس ـ بفرمائید . شریعت زاده ـ توضیح داده ام .

رئیس ـ رأی میگیریم بقابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانیکه قابل توجه میدانند قیام فرمایند

( چند نفری برخاستند )

رئیس ـ قابل توجه نشد . آقای تدین ( اجازه )

تدین – یک اصلاح عبارتی لازم است . این کلمه خودشان تصور میکنم در اینجا زائد است بعلاوه تولید اشکال میکند . اینجا نوشته اشخاصی که دارای وسائط نقلیه میشوند مکلفند خودشان بدائره مربوطه اطلاع دهند نتیجه اطلاع است خواه خودش برود خواه خبر بدهد .

مخبر ـ بنده موافقم با این پیشنهاد و قبول می کنم که اصلاح بشود بعد رأی بگیرند .

رئیس ـ چه پیشنهاد ؟

مخبر ـ حذف کلمه خودشان ( مجدداً ماده هشتم با حذف کلمه خودشان خوانده شد )

رئیس ـ رأی میگیریم به این ماده . آقایان تصویب کنندگان قیام فرمایند

( اکثر برخاستند )

رئیس ـ تصویب شد .

ماده نهم . ( بمضمون ذیل خوانده شد ؟)

ماده نهم ـ این قانون از روز تصویب توسط بلدیه بموقع اجراء گذاشته میشود .

رئیس ـ آقای عدل الملک ( اجازه )

عدل الملک ـ قانون اگر قبل از انتشار بخواهد اجرا بشود تولید اشکال خواهد کرد . البته باید مدتی را در نظر گرفت تا مردم سابقه پیدا کنند . اگر چه مردم سابقه دارند ولی قبل از انتشار اسباب زحمت میشود . ممکن است کسیکه حالا این قانون برأی او اضافه مالیات قرار داده بواسطه انس بمالیات قدیم به آن مقداری که امروز محتاج است پول همراه ندارد و در مضیقه بیفتد : ناچار یک فاصله برای پیدا کردن مردم لازم است .

مخبر ـ عرض میکنم این مالیات امروز معمول است .

شیروانی ـ مردم این قانون جدید را نمیشناسند .

مخبر ـ آقا آنروز میفرمودند مالیات چیزی است که مردم عادت کرده باشند که بدهند و امروز میگویند نمیشناسند امروز بر خلاف قانون چیزهائی از مردم میگیرند و از خیلی مدت پیش از این هم میگرفته اند و حالا اگر برأی این قانون جدید مدتی قرار بگذارید این مدت هم همان پول های خلاف قانون را خواهند گرفت . وقتی که ماده اول این قانون اینجا مطرح بود مذاکره شد که قانون سابق را لغو نشده برأی مصلحت اجرا کنند .

( جمعی از نمایندگان گفتند مذاکرات کافی است بعضی دیگری گفتند کافی نیست )

رئیس ـ رأی میگیریم بکفایت مذاکرات . آقایانیکه مذاکرات را کافی میدانند قیام فرمایند .

( اکثر نمایندگان قیام نمودند )

رئیس ـ اکثریت است .

نصرت الدوله ـ بنده در دستور راجع بتقدیم و تأخیر عرضی دارم .

رئیس ـ بفرمائید .

نصرت الدوله ـ آن وقتی که ماده اول مطرح بود گفته شد که قانون قبل بعد از تصویب قانون جدید باید نسخ بشود و حالا اگر آقای مخبر موافق باشند آن ماده قبلاً از این ماده که راجع باجراء است باید نوشته شود .

مخبر ـ بنده موافقم که ماده یک بشود ماده نه و این ماده همانطور که بود ماده ده باشد .

مخبر ـ بلی ماده بندی است . اشکالی ندارد .

رئیس ـ پیشنهاد آقای عدل الملک

( بترتیب ذیل خوانده شد )

بنده پیشنهاد می نمایم یک ماه بعد از تصویب بموقع اجراء گذاشته شود

عدل الملک ـ این که آقای مخبر فرمودند در صورتیکه مالیات غیر قانونی را در نظر نگرفتیم نسخ شود و اجازه دادیم بحال خودش بماند تعیین مدت اشکال دارد اینطور نیست این مسئله در مجلس سابقه دارد سابقاً مذاکره شده و قرار شد دولت پیشنهادهائی تهیه نموده بیاورد بمجلس تا صورت قانونی پیدا کند و بموقع اجرا گذارد و همینطور هم شد . اگر راجع باین مدت جای نگرانی باشد اگر این مسئله جای نگرانی بود باید سابقش هم جای نگرانی باشد درستست که مردم سابقه دارند ولی اینجا اضافاتی شده است و کسانیکه می بایست مالیات بدهند برأی این افزایش ها شاید پول همراه ندارند و پیش بینی نکرده اند آنوقت مشاجره بین آنها و مأمورین حاصل میشود و در صورتی که این یک ماه مهلت داده شود قانون منتشر میشود و مردم ملتفت میشوند و از این اشکالات جلوگیری میشود .

رئیس ـ رأی میگیریم به قابل توجه بودن پیشنهاد آقای عدل الملک آقایانیکه قابل توجه میدانند قیام فرمایند

( چند نفری برخاستند )

رئیس ـ قابل توجه نشد . اصلاح دیگر

( پیشنهاد آقای هرمزی بشرح ذیل خوانده شد )

( بنده پیشنهاد میکنم ماده ۹ باین ترتیب اصلاح شود : ماده نهم . این قانون از روز تصویب پس از اعلان و انتشار توسط بلدیه بموقع اجراء گذاشته میشود )

رئیس ـ آقای هرمزی ( اجازه )

هرمزی ـ چون هیچ قانونی قبل از اعلان و انتشار مورد ندارد که بموقع اجراء گذاشته شود بنده پیشنهاد کردم که بعد از اعلان و انتشار بموقع اجراء گذارده شود .

رئیس ـ آقایانیکه این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

( عده قلیلی قیام نمودند )

رئیس ـ رد شد . پیشنهاد آقای حائری زاده

( به شرح ذیل خوانده شد )

حائری زاده ـ پیشنهاد میکنم ماده ده سابق بعبارت ذیل نوشته شود . ماده این قانون تحت نظر وزارت داخله بموقع اجرا گذارده میشود . رئیس ـ بفرمائید . حائری زاده ـ بلدیه قانونی که امروز نیست . وقتی هم که بلدیه قانونی تشکیل شود بموجب قانون لوایح خود را توسط وزارت داخله تقدیم مجلس میکند . من تصور میکنم که اگر فعلاً در تحت نظر در تحت نظر وزارت داخله بموقع اجراء گذاشته شود انسب است و ضرر ندارد .

مخبر ـ این قانون از تصویب های شورا میگذرد و نسبت به سابق کم و زیاد میشود . آن چیزی که مجلس شورای ملی تصویب کرده فوراً بموقع اجراء گذارده میشود و هیچ اشکالی هم ندارد .راجع به قسمت وزارت داخله هم بنده از افکار آقایان اعضای کمیسیون مطلع نیستم و اینجا هم به قدری که ممکن است چند نفری را که می بینم و تبادل نظر میکنم میبینم موافق نیستند این است که برأی مجلس شورای ملی واگذار میکنم .

رئیس ـ رأی گرفته میشود به قابل توجه بودن این پیشنهاد . آقایان موافقین قابل توجه قیام نمایند .

( عده ای قیام نمودند )

رئیس ـ قابل توجه نشد .

مخبر ـ اجازه میفرمائید عرض کنم اینجا ممکن بود سوء استفاده شود که مقصود از بلدیه همین بلدیه و ترتیبی است که امروز هست . خیر بلدیه اعم است فردا ممکنست مجلس تصویب بکند همان قانون بلدیه اجراء شود و انجمن تشکیل شود اینجا بطور عموم نوشته شده بلدیه مقصود یک بلدیه خصوصی نیست .

رئیس ـ پیشنهاد آقای شیخ العراقین زاده

( بشرح ذیل قرائت شد )

بنده پیشنهاد مینمایم که ماده دهم بطریق ذیل اصلاح شود .

ماده ده ـ این قانون پس از تصویب اعلان توسط بلدیه بموقع اجرا گذاشته میشود .

رئیس ـ آقای شیخ العراقین زاده ( اجازه )

شیخ العراقین زاده ـ اساساً هر تکلیفی که میشود فرع است . هر قانونی که وضع میشود و مادام که مردم از آن مطلع نشده اند بموقع اجرا گذارده نمی شود در تمام دنیا معمول است هر قانونی که وضع می کنند برایش یک مدتی قرار میدهند که در معابر و جراید و الصاق به دیوارها اعلان میکنند تا مردم مستحضر بشوند . اینجا نموشته شده از روز تصویب توسط بلدیه بموقع اجرا گذارده میشود اولاً این نکته را باید ملاحظه کرد که در قوانین جهات ادبی همیشه باید رعایت شود کلماتی که در محاورات استعمال میشود نباید در قانون نوشته شود . انصافاً از روز تصویب بموقع اجرا گذارده میشود یعنی چه ؟ چطور الساعه که اینجا تصویب میشود باید به موقع اجرا گذاشت این عملی نیست بنابراین باید اعلان شود پیشنهادی که آقای عدل الملک کردند صحیح بود ولی او رد شد لااقل اعلان را قبول کنید که پس از تصویب اعلان و به موقع اجرا گذاشته شود .

رئیس ـ آقای داور ( اجازه )

داور ـ اساساً مسئله اعلان حق مسلمی است که بنده گمان میکنم هیچیک از آقایان نمایندگان مخالف نباشند که هر قانونی را پس از تصویب و اعلان بموقع اجرا گذارند ولی این پیشنهاد با این ترتیبی که نوشته شده تولید اشکال میکند . نوشته اند پس از تصویب . پس از تصویب چه وقت است ؟ باز اگر یک مدتی معین کرده بودند که مثلاً این قانون سه روز پس از تصویب اعلان و بموقع اجرا گذاشته میشود یک ترتیبی بود والا اگر این پیشنهاد به این طور تصویب بشود دولت پس از هر مدتی که بخواهد میتواند اعلان کند و بموقع اجرا بگذارد و از آن روز مطابق قانون میتواند مالیات بگیرد .

شیخ العراقین زاده ـ اینجا یک واو ـ کم دارد این قانون پس از تصویب و اعلان توسط بلدیه بموقع اجرا گذاشته میشود .

رئیس ـ رأی میگیریم . آقایانی که پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند .

( عده قلیلی قیام فرمودند )

رئیس ـ تصویب نشد .

ملک الشعراء ـ آقایان ملتفت نشدند .

آقا میرزا هاشم آشتیانی ـ خودشان هم بلند نشدند .

رئیس ـ رأی مشکوک شد ؟

( جمعی از نمایندگان ـ بلی )

رئیس ـ دوباره رأی میگیریم .

شیخ العراقین زاده ـ اجازه میفرمائید توضیح بدهم .

رئیسـ دو مرتبه نمی توانید توضیح بدهید . رأی می گیریم . آقایانی که پیشنهاد آقای شیخ العراقین زاده را قابل توجه میداند قیام فرمایند .

( اکثر نمایندگان برخاستند )

رئیس ـ قابل توجه شد . ماده نه قرائت میشود .

( اینطور خوانده شد )

ماده نهم ـ مواد یک . سه . چهار . پنج . هفت و هشت قانون پنجم ربیع الاول ۱۳۲۸ نسخ و مواد ذیل بر قانون مزبور الحاق میشود .

رئیس ـ عبارت مواد ذیل باید عوض شود .

یکنفر از نمایندگان ـ مواد فوق بنویسند .

مخبر ـ فوق نمی شود نوشت . برأی اینکه بعدش هم دو ماده دارد . ممکن است نوشت مواد یازده گانه بر قانون مزبور الحاق میشود . یا اینکه این ماده را آخر بگذاریم و مواد فوق بنویسیم .

رئیس ـ پیشنهادی بفرمائید تا رأی گرفته شود .

مخبر ـ ماده یازدهم را ممکن است مطرح بفرمائید تا بنده ماده را اصلاح و تقدیم کنم .

رئیس ـ آقای کازرونی .

کازرونی ـ عرضی ندارم . مخبر ـ مذاکره در این ماده تمام است : در جلسه اول صحبت شده فقط باید رأی گرفته شود .

رئیس - پس پیشنهاد بفرمائید .

مخبر – چشم .

رئیس - ماده یازده

(با این عبارت خوانده شد)

ماده یازدهم – بلدیه تهران مأمور تهیه نظامنامه و اجرای این قانون خواهد بود .

رئیس – آقای کازرونی ( اجازه )

کازرونی – بلدیه عبارتست از یک مؤسسه ملی است که بر طبق قانونی که از مجلس مقدس شورای ملی گذشته و کلائی را مردم انتخاب میکنند و یک وظائفی را که قانون برای آنها معین کرده است بموقع اجرا میگذارند . این اسمی است که علم شده است برای همچو مؤسسه . لیکن همچو مؤسسه که دارای این صفت باشد فعلاً سراغ نداریم بنده نمیدانم آیا این صحیح است که در مجلس مقدس قبول کنیم باین مؤسسه که بلدیه نیست و رسمیت ندارد اسم بلدیه داده شود ؟! اینجا که نوشته شده این قانون را بلدیه بموقع اجرا بگذارد مقصود آقایان همان بلدیه ایست که قانون معین کرده و مصداق کلمه بلدیه است یا خیر مقصود همین بلدیه فعلی است که این بلدیه بموقع اجرا بگذارد ؟ اگر غرض این مؤسسه است گمان نمیکنم نمایندگان محترم قبول بکنند که اسم این بلدیه بیک مؤسسه غیر رسمی داده شود . آخر این مؤسسه غیر رسمی از روی چه قانونی تشکیل شده ؟ کارهایش از چه قرار است ؟ کسی معین کرده ؟ و ما چه چیز را به رسمیت بشناسیم ؟ آقای حائری زاده پیشنهاد کردند که وزارت داخله بموقع اجرا گذارد پذیرفته نشد معنی پذیرفته نشدن آن چیست ؟ معنی اش این است که بلدیه موجوده قانونی شناخته شود . آن ماده یک جزء دیگر هم داشت و آن از روز تصویب بود از روز تصویب یعنی چه‌ ؟ یعنی اگر تصویب شود الساعه قبل از ابلاغ بدولت باید بموقع اجرا گذارده شود ؟ در صورتیکه هر قانونی جریاناتی دارد و باید بعد از تصویب به دولت ابلاغ شود در هر صورت بنده با این ماده از از این نقطه نظر که بلدیه رسمی نداریم مخالفم چون میدانم در واقع کلمه بلدیه مخصوص مؤسسه ایست که از روی قانون مصوب مجلس- شورایملی تشکیل شده باشد معنی ان پیشننهادی هم که آقای تدین کردند و پذیرفته هم شد تقریباً این است که این بلدیه قانونی شمرده میشود . یعنی ممکن است همین بلدیه بجای بلدیه قانونی باشد و بمنزله این است که قانونی که از مجلس گذشته نسخ بشود و در اثر این نسخ سایر قوانین هم حالت تزلزلی پیدا کند . این است که بنده قویاً مخالفم .

رئیس – آقای مشار اعظم .

مشار اعظم – عرضی ندارم

رئیس – آقای عدل الملک ( اجازه )

عدل الملک – آقای مخبر توضیح دادند که اطلاق کلمه بلدیه بهر طوری هست بر همین مئوسسه فعلی میشود و بلدیه که در این قانون ذکر میشود بطور مطلق است و با این آزادی که عبارت دارد محتاج بهیچ قیدی نیست که بلدیه بهر معنی که میخواهد تصور کنید این قانون را بموقع اجرا خواهد گذاشت .

مخبر – بنده خیال میکنم باید توضیح داده شود بلدیه که در این قانون ذکر می شود مقصود بلدیه قانونی است این بلدیه امروزی اداره بلدیه است در قانون بلدیه هم که ملاحضه بفرمائید تفکیک میکند . یک انجمن بلدی است که وظائفی دارد و یک اداره بلدیه که اوامر انجمن را اجرا میکند . حالا در حقیقت بلدیه که موجود است مؤسساتی دارد برای امور بلدیه و صحیه و ساختمان و روشنائی و تنظیف و البته هر اداره بلدیه در تحت ریاست یکنفر باید باشد این هیچ منافات ندارد که این قانون بهمین ترتیب بگذرد و کلمه بلدیه اینجا نوشته شود بعد اگر انجمن تشکیل شد فرضاً تغییراتی هم در قانون بلدیه داده شد آنقانونرا بوقع اجرا خواهند گذارد و اینجا هر تصریحی شود بیمورد است و بنظر بنده اینطوری که قانون بطور مطلق می گوید بلدیه اشکالی فراهم نخواهد شد . بلدیه چیزی است معلوم .اینجا بلدیه قانونی نداریم در شیراز یا در شهر دیگر داریم منتهی باید دولت در سایر جاها هم بلدیه قانونی تشکیل بدهد و این محتاج به تذکر ما است که در قانون بلدیه تجدید نظر کنیم یا اینکه همانقانونرا پیشنهاد کنیم تا دولت انتخابات را شروع کند . در هر حال اینجا مقصود این نیست که بجای انجمن بلدی انتخابی یک اداره ای را بگوئیم تمام وظایف قانونی آنرا دارد . این اداره ای است که تمام کارهائی را که میبیند میکند و هیچ خلاف قانونی هم درش نیست .

رئیس – مذاکرات کافی است ؟

جمعی از نمایندگان - بلی کافی است .

رئیس – پیشنهاد آقای مدبر الملک قرائت میشود .

( بترتیب ذیل قرائت شد )

بنده پیشنهاد میکنم ماده یازده بطریق ذیل نوشته شود : بلدیه تهران تا موقع تشکیل انجمن قانونی بلدی مأمور اجرای این قانون خواهد بود .

رئیس – آقای مدبر الملک ( اجازه )

مدبر الملک – بعقیده بنده در اینجا ما باید از یک نقطه نظر ملاحظه کنیم و آن این است که مبادا اسم بلدیه غیر رسمی ثابت شود و بلدیه قانونی تشکیل نشود و بگویند وکلای محترم مجلس شورای ملی رأی داده اند که این بلدیه قانونی است و همانطور که آقای تدین در ماده اول پیشنهاد کردند بنده هم اینجا پیشنهاد کردم که اسم برده شود تا موقع تشکیل انجمن قانونی بلدی این بلدیه مأمور اجرای این قانون خواهد بود .

رئیس – کمیسیون چه میگوید ؟

مخبر – بنده نمیتوانم قبول کنم

رئیس – رأی میگیریم به قابل توجه بودن این پیشنهاد . آقایانی که قابل توجه میدانند قیام فرمایند .

( چند نفری قیام کردند)

رئیس – قابل توجه نشد . پیشنهاد آقای دولت آبادی.

(اینطور خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم در ماده یازده نوشته شود: وزارت داخلة مأمور تهیه نظامنامه است تا آخر ماده

حاج میرزا یحیی دولت آبادی – بلدیه مسئول مجلس نیست. مسئول مجلس وزیر داخله و بلدیه جزو مؤسسات وزارت داخله است.

رئیس – رأی گرفته میشود

مخبر – اینجا سوء تفاهم میشود ماده که نوشته میشود نمیتوان تمام ترتیبات قانونی مملکتی را در آن اسم برد. اینجا صحبت از مسئولیت نیست معلوم است هیچ مؤسسه‌ای در مملکت تأسیس نمیشود مگر در تحت مسئولیت یک وزیر. شبه‌ای نیست که اگر مجلس رأی نداد از این راه است که تصریحش را لازم نمیدانم و نباید گفته شود که مجلس بلدیه را مسئول خودش میداند.

رئیس – رأی میگیریم. آقایانیکه پیشنهاد را قابل توجه می دانند قیام فرمایند.

( معدودی برخاستند)

رئیس – رد شد. پیشنهاد آقای کازرونی هم طبعاً رد شده است. پیشنهاد آقای یاسائی قرائت میشود به نصفش رأی گرفته میشود نصف دیگرش رد شده است.

(باین مضمون خوانده شد)

بنده پیشنهاد میکنم مادة یازده اینطور اصلاح شود: ادارة بلدیه موقتی طهران مأمور تهیه نظامنامه و اجرای این قانون در تحت نظارت وزارت داخله خواهد بود.

رئیس – گمان میکنم قسمت دومش رد شده باشد در قسمت اول توضیح بدهند

یاسائی – اگر ما در موقع وضع قوانین ملاحظه بکنیم که بین قانون جدید و قوانینی که سابقا ً‌وضع شد تناقضاتی ایجاد نشود در آتیه باشکالات بر نمیخوریم. سابق از آنجا که وقتی قانونرا وضع میکردند ملاحظه نمیکردند که باقانون قبل تناقض نداشته باشد غالباً‌ در بین قوانین به تناقضاتی بر میخوریم مثلاً وقتی که کنترات مستخدمین امریکائی مطرح بود ملاحظه نکردند که چه موادش با قانون محاسبات عمومی متناقض است یا وقتی که قانون عدلیه را وضع میکردند ملاحظه نکرده اند که در قانون انجمن ایالتی حق استنباف قائل شده اند اینها تناقضاتی است که حالا می فهمیم الان هم تصدیق میکنیم و رأی میدهیم که بلدیه نظامنامه تهیه کند و این قانونرا اجرا کند در صورتیکه میدانیم بلدیه صورت صورت قانونی ندارد. بلدیه وقتی گفته میشود اطلاق میشود بر دو شعبه. یک شعبه که انجمن بلدی است و به مثابه قوة مقننه بلدیه است که تعالیم و دستورات میدهد و نظامنامه مینویسد و یک شعبة دیگر که باسم ادارة‌ بلدیه نامیده میشود و قوة اجرائیه بلدیه است. انجمن بلدی غیر از اداره بلدیه است این که عجالتاً تشکیل شده ادارة بلدیه است منتهی انتخاباتش مطابق آن قانون نشده یعنی اهالی شهر رأی نداده اند به انتتخاب اعضاء انجمن بلدی تا از میان آنها رئیس و معاون منشیهای بلدیه انتخاب شوند از این جهت بنده پیشنهاد کردم که ما اسم بلدیه را بلدیة ‌موقتی بگذاریم برای اینکه بلدیه قانونی نداریم ولی وقتی که بطور مطلق گفتیم بلدیه شامل انجمن بلدی و قسمت اجرائیه‌اش هر دو میشود و وقتی گفتیم موقتی شامل ادارة تنها میشود. بعلاوه وزارت مالیه دخالت در امور بلدیه میکند و اگر قید شود در تحت نظر وزارت داخله اداره بشود دیگر وزارت مالیه حق دخالت ندارد و گمان میکنم موافق صریح قانون است که در تحت نظر وزارت داخله باید این قانون به موقع اجرا گذارده شود و وزارت مالیه هم نباید هیچ دخالت در آن بکند

آقا سید یعقوب – بلی این قسمتش صحیح است.

رئیس – رأی میگیریم بقسمت اول این پیشنهاد. آقایانی که قابل توجه می دانند قیام فرمایند.

( چند نفر قیام کردند)

رئیس قابل توجه نشد. پیشنهاد دیگری است از طرف آقای عماد السلطنه

(باین مضمون خوانده شد)

ماده یازدهم – بلدیه طهران در تحت نظر وزارت داخله مأمور تهیه نظامنامه و اجرای این قانون است

مخبر – رد شده است

رئیس – خیر رد نشده است آنکه رد شد این بود که وزارت داخله مأمور اجرای این قانون است . آقای عماد السلطنه (اجازه

عماد السلطنه – توضیح مفصلی ندارم. بنده اینطور پیشنهاد کردم برای اینکه عقیده آقایانی را هم که مقصودشان این بود که وزارت داخله در نوشتن این نظامنامه نطر داشته باشد شامل شود

رئیس – رأی می‌‌گیریم بقابل توجه بودنش. موافقین قابل توجه قیام بفرمایند

( اکثر نمایندگان قیام نمودند)

رئیس – قابل توجه شد. ماده نهم قرائت میشود .

ماده نهم – مواد یک. سه. چهار. پنچ. هفت. هشت قانون پنجم ربیع الاول هزار سیصد بیست و هشت نسخ و مواد ۱۱ گانه این قانون بر قانون مزبور الحان میشود.

رئیس – تبصره هم کماکان باقی است رأی میگیریم بماده باتبصره آقایانیکه ماده نه رابترتیمی که قرائت شد باتبصره تصویب مینمایند قیام فرمایند.

( اکثر نمایندگان قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد پیشنهاد آقای امیر اعلم

(باین ترتیب خوانده شد)

برای احتراز در آتیه از هر نوع سوء تفاهم و اختلاف نظر بین اداره بلدیه و مجلس حفظ الصحه دولتی که در سنوات اخیر تا اندازه ای امور آبله کوبی مجانی را که اهمیت آن لازم بشرح نیست دچاراشکال نموده پیشنهاد میکنم که در آخر این لایحه بعنوان تبصره تذکر داده شود که قانون راجع بآبله کوبی و تقسیم سرم گلودرد مصوبه سه شنبه پنجم شهر ذی قعده الحرام ۱۳۲۸ شامل قانون جدید نواقل نیز خواهد بود.

مخبر – این صحیح است و بنده قبول میکنم که بکمیسیون ارجاع شود با آن موادیکه …-بکمیسیون برگشته اشت یکمرتبه کمیسیون نظریات خودش را به مجلس اپورت میدهد.

رئیس - دو فقره راپورت از کمیسیون عرایض رسیده قرائت میشود.

( آقای میرزا شهاب راپورت مرخصی آقای نظام التولیه را بشرح آتی خواندند)

آقای نظام التولیه نماینده محترم ارض اقدس چون بواسطه تأکیداتیکه متواتراً از طرف دولت در تسریع حرکت منتخبین بمرکز برای افتتاح مجلس بعمل میآمد مناقصتاً رهسپار مرکز گردیده …

یکنفر از نمایندگان – مناقصتاً یعنی چه؟ معنی ندارد

ملک التجار – مفاصتاً آقا میرزا شهاب – مفاصتاً رهسپار مرکز گردیده و بالطبع امورات شخصیة‌ ایشان دچار اختلال شده بود برای تنظیم و تنسیق امورات دو ماهه استجازه مرخصی کرده بودند کمیسیون پس از مشاوره باکثرت تصویب مینماید که از روز حرکت غیبت ایشان با اجازه ثبت گردد

رئیس – آقایانیکه مفاد این راپرت را تصویب میکنند قیام فرمایند.

(اغلب برخاستند)

رئیس – تصویب شد. راپورت دیگر

( بشرح ذیل قرائت شد)

آقای آقا سید محیی الدین نماینده محترم بواسطه کسالت و تصفیه امورات سه ماه استجازة مرخصی کرده بودند کمیسیون پس از مشاورة بر این عقیده شد که از اظهار عقیده خودداری رد و قبول را موکول برأی مجلس بدارد و همینطور راپورت صادر نمود مجدداً آقای آقا سید محیی الدین مصر شدند که کمیسیون از نفی و اثبات عقیده خودش را اظهار دارد. این است که تجدید نظر نموده باکثریت دو ماه را تصویب مینماید که از روز حرکت غیبت ایشان با اجازه ثبت شود.

رئیس – آقای حائری زاده (اجازه)

حائری زاده – بنده با اظهار عقیده که کمیسیون ابتدائاً کرده بود مخالف بودم حالا عرضی ندارم

رئیس – آقایانیکه مرخصی آقای آقا سید محیی الدین را تصویب می کنند قیام فرمایند

(اکثر نمایندگان قیام کردند)

رئیس – تصویب شد . آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب – بنده آنوقت عرضی داشتم حالا گذشت

رئیس آقای ضیاء الواعظین (اجازه)

ضیاء الواعظین – جلسه ختم است یا خیر چون بنده در دستور جلسه آتی عرضی دارم

رئیس – اگر مطلبی دارید بفرمائید بعد دستور را معین میکنم

ضیاء الواعظین – راپورت کمیسیون مبتکرات راجع بمدارس صنعتی و فلاحتی را تمنا دارم جزو دستور بگذارید.

رئیس – جزو دستورات است

ضیاء‌الواعظین – سابقاً راجع بمدرسه صنعتی ایران و آلمان از وزیر معارف سؤالی شده بود استدعا میکنم مقرر فرمائید برای جلسه آتیه حاضر شوند و جواب بدهند و همچنین از وزارت فوائد عامه راجع به واگن های شهری

رئیس – آقای دامغانی (اجازه)

دامغانی- بنده هم در دستور می خواستم عرض کنم سؤال از وزراء را جزو دستور قرار دهند.

رئیس – جلسه آتیه روز پنجشنبه دستور بقراری است که عرض میکنم:

اول راپورت کمیسیون قوانین مالیه راجع بمادة پنجم الصاق تمبر به بلیط نمایشگاهها. ثانیاً‌ راپورت کمیسیون مبتکرات راجع پیشنهاد آقای داور نسبت بوظایف صنایع مستظرفه

ثالثاً راپورت دیگر از کمیسیون مبتکرات راجع به پیشنهاد آقای ضیاء الواعظین. آقای سرکشیک زاده (اجازه)

سرکشیک زاده – بنده در تأیید اظهارات آقای دامغانی و آقای ضیاء الواعظین خواستم تقاضا کنم با آقایان وزراء تذکری داده شود که تشریف بیاورند برای جواب سؤالات مخصوصاً تمنی میکنم مجلس اجازه بدهد سؤال از آقایان وزراء قبل از دخول در دستور باشد

رئیس – آقای تهرانی ۰(اجازه)

آقای شیخ محمد علی طهرانی – تقاضا میکنم اگر در باب پیشنهاد آقای سردار معظم خراسانی راجع بتأخیر نمایندگان از ضور در کمیسیون ها حاضر شده است چون اهمیتش از همه چیز بیشتر است جزو دستورات باشد.

رئیس – اگر حاضر شد خیلی خوب.

شیروانی مخبر – حاضر است.

رئیس آقای آقا سید یعقوب. ( اجازه)

آقا سید یعقوب – بنده خواستم تقاضا کنم لایحه علائم صنعتی و تجاری تمام شده و از طرف کمیسیون هم تقدیر شده اگر دستور زیاد نشده است مقرر بفرمائید شوردوم این لایحه هم جزء‌دستور دستور شود

رئیس – هنوز داده نشده.

( مجلس نیم ساعت بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورایملی مؤتمن الملک

منشی م – شهاب منشی – معظم السلطان