مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۴ شهریور ۱۳۲۶ نشست ۱۶

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۱۵ توسط Bellavista (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پانزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پانزدهم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پانزدهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۴ شهریور ۱۳۲۶ نشست ۱۶

'روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: متن قوانین - تصویب‌نامه‌ها - صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی - سوالات - اخبار رسمی - فرامین - انتصابات - آیین‌نامه‌ها - بخش‌نامه‌ها - آگهی‌های رسمی

شماره تلفن: ۸۸۹۴ - ۸۸۹۵ - ۸۸۹۶ - ۵۴۴۸

سال سوم - شماره ۷۵۴

مدیر سید محمد هاشمی

۱شنبه ۲۹ شهریور ماه ۱۳۲۶

دوره پانزدهم قانونگذاری

شماره مسلسل ۱۴۹۹

مذاکرات مجلس شورای ملی

بقیه جلسه ۱۶

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۲۴ شهریور ۱۳۲۶ نشست ۱۶

فهرست مطالب:

۱- طرح برنامه دولت
۲- تعطیل جلسه بعنوان تنفس

مجلس یکساعت و چهل و پنج دقیقه پیش از ظهر بریاست آقای رضا حکمت بعنوان بعداز تنفس تشکیل گردید.

رئیس- بطوریکه خاطر آقایان مسبوق است امروز بحث در برنامه دولت جزء دستور است و هیئت دولت هم هستند که برنامه مطرح شود. آقای دهقان بفرمایید.

دهقان- یک بیانیه‌ای بود که از طرف اهالی محترم تهران بمن رسیده بود و خواهش کرده بودند که بعرض نمایندگان برسد تقدیم مقام ریاست می‌کنم درصورتیکه مصلحت میدانند در مجلس قرائت بشود.

ملک مدنی- دستور تغییر داده شده‌است؟

رئیس- پیشنهادی در این زمینه رسیده‌است مجلس هم موافقت کرد قبلا که روز سه شنبه باشد باین جهت روز سه شنبه تعیین شده بود برای اینکار.

ملک مدنی – بنده مخالفم با تغییر دستور.

رئیس- آقای عامری پیشنهاد کرده‌اند که قرائت می‌شود: پیشنهاد می‌کنم که برنامه دولت مقدم بر اعتبارنامه آقای ارسنجانی مطرح شود (صحیح است)

ملک مدنی – بنده مخالفم.

دهقان – بنده هم مخالفم.

رئیس- آقای عامری.

جواد عامری- اجازه بدهید بنده توضیح بدهم بعد مخالفت کنید. عرض کنم حضورتان معمول سابق این بود که اگر برنامه دولت طبع و توزیع شده بود و دولت خودش در مجلس حاضر می‌شد آن را مقدم می‌داشتند و تاخیر نمی‌کردند راجع بطرز قضاوت مجلس هم در موضوع اعتبارنامه‌ها آنچه که در اینمدت بنده استنباط کردم دیدم طرز قضاوت مجلس در یک پرده ابهامی است آمده‌اند یک تشخیصاتی داده‌اند و آنچه در اینمدت بحث شده این تشخیصات عبارت از این بود که گفتندیکی صلاحیت شخصی است و یکی هم جریان انتخابات. بنظر بنده شاید اصل این تشخیص عیب نداشته باشد ولی ترتیب اینکه کدام قسمتش مربوط بجریان است وصلاحیت شخصی تا چه حدود است این در پرده ابهام مانده، بنده لازم می‌دانستم نه از نقطه نظر دفاع از کسی و نه از نقطه نظر مخالفت با کسی فقط یک تذکر قانونی قبل از اینکار داده شود دراین صورت اگر آقایان بآن استنباطی که بنده از قوانین موضوعه مملکتی در این موضوع کرده‌ام موافق باشند در آتیه طرز قضاوت در اعتبارنامه‌ها برای ما روشن می‌شود. اگر میل آقایان باشد بنده امروز توضیحش را می‌دهم واگر آقایان میل ندارند بنده در دفعات بعد پیشنهاد می‌کنم بمجلس ایران (یکی از نمایندگان: این مربوط بموضوع نیست. بگذارید برای بعد) چون بسیاری از آقایان بنده آنچه که فهمیدم واستنباط کردم دیدم تاریک است برای آنها قضاوت مجلس و بنده واگذار می‌کنم باختیار آقایان، نظری بدفاع یا مخالفت ندارم فقط برای روشن کردن طرز قضاوت مجلس است نسبت باعتبارنامه‌ها، بسته بنظر آقایان است.

رئیس- آقای ملک مدنی.

ملک مدنی – بنده مخالفتم فقط از نقطه نظر یک اصلی است که همیشه معمول بوده (صحیح است) نه از جهت قضیه اعتبارنامه آقای ارسنجانی و موافقت و مخالفت با آن ما معمولمان همیشه این بود که وقتی یک اعتبارنامه در مجلس مطرح می‌شد تعیین تکلیف قطعی او باید بشود مگر اینکه پیشنهاد بشود که از دستور خارج شود (صحیح است) و پس از اینکه از دستور خارج شد آن نماینده دیگر حق رای دادن و مشارکت در امور ندارد (صحیح است) بنابراین بنده اعتقادم اینست که مقام ریاست اصول را باید حفظ کنند (صحیح است) اگر بنا شد که همیشه ما از اصول تخطی کردیم این دور و تسلسل پیدا می‌کند چنانکه اگر از روز اول از ماده ۱۰۹ سوءاستفاده نشده بود اینقدر وقت مجلس گرفته نمی‌شد(صحیح است) بنده اینجا ضرورت دارد عرض کنم آنوقت که اینجا بآقای سید هاشم وکیل و آقای مهندس هدایت اجازه داده شد برخلاف اصل اینها آمدند کتاب برداشتند آوردند اینجا خواندند این برخلاف اصل بود. تمام آقایانی که اینجا توی مجلس هستند میدانند ماده ۱۰۹ ناظر بر این است که اگر بیک کسی ناطقی اهانت کرد یا حرف او را تحریف کرد او باید بطور اختصار بیاید اینجا توضیح بدهد دو جلسه‌است وقت مجلس برای اینکه ما از اصول تخلف کردیم گرفته شده و ممکن است دو سه جلسه دیگر هم باز وقت مجلس را بگیرد. ماده ۱۰۹ بنده اینجا صریح عرض می‌کنم بهیچوجه ناظر باین صحبتهایی که آقایان اینجا می‌کنند نیست (صحیح است) و ما اگر بخواهیم مجلسی داشته باشیم حقیقتا منظم و کارهای ما پیش برود باید رعایت اصول و نظامنامه بشود و اگر بخواهیم تبعیض کنیم یکی که تبعیض شد دور و تسلسل پیدا می‌شود (صحیح است) و آن ملاک وسابقه می‌شود بنابراین بایستی یا تعیین تکلیف اعتبارنامه آقای ارسنجانی بشود مثبت و منفی مجلس باید رایش را بدهد که تکلیف ایشان معلوم بشود یا اگر اکثریت مایل هست که از دستور خارج بشود رای گرفته شود واز دستور خارج شود.

رئیس- پیشنهاد خروج از دستور نیست پیشنهاد این است که برنامه مقدم باشد (صحیح است)

ملک مدنی – اصلا سابقه ندارد.

رئیس- بعد ممکن است آخر جلسه رای گرفته بشود. شروع می‌کنیم بکار. آقایانی که موافقند که برنامه دولت مطرح شود قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد. اما ماده ۱۰۹ که آقای ملک مدنی فرمودند بطور اختصار ذکر نشده باید بآنها اجازه نطق داد اجازه نطق هم فرق نمی‌کند ولی ماده‌ای هم هست ماده ۱۱۰ که بموجب آن باید از موضوع بحث خارج نشوند واگر خارج شدند بآنها تذکر داده شود آقایان هم تصدیق می‌کنند که چندمرتبه به ناطقینی که اینجا آمدند تذکر دادم آقای اسکندری بودند آقای محمدعلی مسعودی بودند ودیگران بودند حالا بنده اخطار را دفعه دیگر عملی می‌کنم و اخطار می‌کنم واگر باز هم از موضوع خارج شدند مطابق آئین نامه ممنوع می‌کنم از نطق. برای جلسه بعد هم تقاضا می‌کنم آقایان نمایندگان در صف جلو جلوس نفرمایند اما اگر مطلبی با وزرا داشته باشند می‌توانند بیایند مذاکره کنند و بعد بجای خود بروند چون در اصل ۳۱ قانون اساسی مقرر شده که جای وزرا باید تعیین بشود واین صف جلو برای معاونین و وزرا مقرر شده و از جلسه آینده باید اینطور عمل بشود.

اردلان- یکنفر از وزرا کافی است، بفرمایید بیایند (در این موقع هیئت دولت داخل مجلس شدند

- طرح برنامه دولت

۱- طرح برنامه دولت

رئیس- برنامه دولت مطرح است آقای مکی.

مکی- برای بنده امروز از لحاظ این که در اطراف برنامه جناب اشرف آقای قوام السلطنه مذاکراتی می‌کنیم از یک لحاظ اسباب تاسف است که با تعهدات اخلاقی که من نسبت بشخص جناب ایشان دارم با برنامه ایشان مخالفت می‌کنم ولی از یک لحاظ برای بنده جای بسی خوشوقتی است که تعهداتی را که نسبت بدولت و ملت وکشورم دارم انجام می‌دهم واز زیر بار سنگین آن تعهداتی که بشانه من بار شد شانه خالی نمی‌کنم و عرایضی را هم که اینجا عرض می‌کنم بعنوان تذکر است و قصد حمله بدولت ایشان نیست. تذکراتی است در کلیات برنامه ایشان. دراین مدتیکه مجلس شورایملی دچار فترت بود (یکی از نمایندگان: بلندتر بفرمایید) دراین مدتی که مجلس شورای ملی ایران دچار فترت بود، تقریبا از اسفند سال ۱۳۲۴ یکسال و تقریبا دو ماه وکسری می‌شود، دو ماه و بیست وهفت هشت روز. بیست و نه روز می‌شود. (یکی از نمایندگان: بلندتر) یک حوادثی دراین مملکت اتفاق افتاده که دراطراف این حوادث بایستی مذاکراتی بشود ودر کارهایی که برخلاف جریان، جریان پیدا کرده بحث بشود تا موضوع جریان گذشته تا حدی روشن بشود و در برنامه هم موضوعاتی که از جریان طبیعی خودش خارج بود هیئت محترم دولت توجه پیدا کنند و با توجه ایشان برای آینده جهاتی را که انحراف پیدا شده آقایان آن جهات را رعایت بکنند و تکرار نشود.

یکی از آن جهات حکومت نظامی است که بنده بطور کلی می‌خواهم راجع بحکومت نظامی و چگونگی حکومت نظامی توضیح بدهم که چگونه اعلام شده وآیا دولتها مجاز بوده‌اند باین که حکومت نظامی را اعلام بکنند یا اینکه بایستی از مجلس شورای ملی ایران اجازه تحصیل کرده باشند. اولین موقعی که حکومت نظامی اعلام شد در ربیع الاول ۱۳۲۸ بوده واین قانون حکومت نظامی قانونی نبوده که برای همیشه باشد و دولتها باستناد آن بتوانند هر وقت دلشان خواست حکومت نظامی را اعلام کنند.

مرتبه دوم که حکومت نظامی اعلام شده در رجب ۱۳۲۹ بوده که برابر ثور ۱۲۹۰ خورشیدی می‌شود. در همین موقع که از طرف مجلس شورای ملی ایران بدولت اجازه داده شد که حکومت نظامی اعلام بشود قانون دیگری هم در همانروز درهمین مجلس گذشته که بموجب آن قانون دولت حق داشته دو کرور و نیم از خارجه قرض بگیرد آن قانون که آن روز گذشت برای یک مرتبه بوده‌است و تصویبنامه صادر شده‌است که دولت ایران اجازه دارد دو کرورو نیم قرض بکند و در همان حکومت ملی قصد حمله وهجوم داشته‌اند و در داخله پایتخت هم عناصری بودند که با مستبدین همکاری می‌کردند و ممکن بود موجبات سقوط حکومت مشروطه را فراهم بکنند مجلس شورای ملی ایران یک راهی پیدا می‌کند و آن اعلام حکومت نظامی واجازه حکومت نظامی بوده‌است بدولت و دولت هم حکومت نظامی را اعلام می‌کند. بموجب این قانون، قانونش هم اینست، در ۲۲ رجب برابر سرطان ۱۳۲۹ که تاریخش است از وقتی که حکومت نظامی اعلام می‌شود اموری که راجع بامنیت و آسایش مردم است با تصویب هیئت وزراء توسط وزارت جنگ اجرا خواهد شد اصل قانون اینست که در ۲۲ رجب از تصویب مجلس شورایملی گذشته‌است و همانطور که عرض کردم در همان اوان قانونی گذشته که بهیئت دولت اجازه داده می‌شود که دو کرور و نیم قرض بکند پس این یک قانون مؤیدی نبوده که دولتها هر وقت دلشان بخواهد از این قانون استفاده بکنند. حکومت نظامی رااعلام بکنند. متاسفانه برقراری حکومت نظامی یک اشکالات زیادی را از لحاظ قانون اساسی برای ما فراهم کرده که با اصل ۹ و ۱۰ متمم قانون اساسی مغایرت دارد. در حکومت نظامی که ازبعد از جنگ باینطرف اعلام شد بنده تصور می‌کنم که هیچوقت یک قضایائی که مثل این ۱۹۰۱۸ ماهه‌ای که مجلس نبوده وقایع گرفتن اشخاص واینها اتفاق نیفتاده و اینطور باحساسات مردم وافکار عمومی حمله نشده‌است من جمله یکی از چیزهایی که از حکومت نظامی استفاده کردند توقیف وگرفتاری آقای آقاسید ابوالقاسم کاشانی بود. ایشان در تهران نبودند هنگامی که بمشهد می‌رفتند برای زیارت ارض اقدس بین شاهرود و سبزوار با اینکه آنجا هم حکومت نظامی نبود بوسیله مامورین ژاندارمری توقیف شدند و مدتها در زندان قزوین گرفتار بودند. ایشان صرف نظر از اینکه یکنفر روحانی وصاحب فتوی و مرجع تقلیدند و مقلدین زیادی هم دارند افکار عمومی را بقدری نگران کرد و بقدری از این موضوع عصبانی بود که غالب جراید تهران بحث کردندومخصوصا روزنامه‌های تهران وسایر جراید در اطراف این موضوع مقالاتی نوشتند و چیزهایی منتشر کردند وبرای اینکه درجه احترام ایشان در افکار عمومی معلوم بشود همین اندازه بس که با جلو گرفتنهاییکه می‌شد ایشان توانستند نفر سیزدهم را در انتخابات حائز بشوند پس ایشان دارای یک شخصیت واحتراماتی بودند از لحاظ روحانیت ومذهبی و قاعدة رفتاری که نباید با یک فرد عادی شده باشد تا چه رسد باینکه شخص روحانی و مرجع تقلیدی را که مورد احترام قاطبه مردم شیعه ایران و سایر نقاط دنیا هستند با ایشان شده اصولا حکومت نظامی نمبایستی مباردت بگرفتاری یکفرد کرده باشد برای اینکه هیچکس را بدون قانون و بدون حکم محکمه نمی‌توان دستگیر کرد مگر قبلا محکمه‌ای رای داده باشد و مجازات او تعیین شده باشد که تا چه حدودی مجازات او ثابت شده وتا چه حدودی بایستی در زندان بماند. گرفتاری ایشان بموجب حکم هیچ محکمه‌ای نبوده وتا جائی که بنده سراغ دارم هیچگونه سؤال و تحقیقاتی هم از ایشان نشد که آیا شما چه جرمی کرده‌اید و چطور بر علیه امنیت مملکت قیام کرده بودید واین مدارکی که ایشان اگر واقعا بر علیه امنیت عمومی قیام واقدامی کرده بودند بهتر این بود که یک چنین شخصیرا معرفیش کرده باشند بجامعه و بگویند کسی که مرجع تقلید است واینقدر مورد احترام افکار عمومی است باین دلایل این گناهانرا کرده و این بزه‌ها را مرتکب شده و بایستی اعدام بشود بایستی حبس بشود بایستی مجازات بشود ولی متأسفانه تا جائی که بنده اطلاع دارم نه ایشان و نه کلیه کسانی که بموجب دستور حکومت نظامی توقیف کرده‌اند هیچ گونه سؤال و جوابی از آنها نشد حتی بنده از آقای جمال امامی سؤال کردم، یکی از اشخاص که گرفتار شده بود آقای جمال امامی‌بودند که ایشان وکیل دوره چهاردهم بودند، هیچ گونه سؤال وجوابی از ایشان نشده بود که شما را برای چه گرفتند و برای چه آزاد کردند. یکروز بموجب یک ورقه‌ای که دستور داده شده بحکومت نظامی می‌گیرند و یک روز هم آزاد می‌کنند. عده زیادی از آقایان را بموجب ماده ۵ و ۸ قانون حکومت نظامی‌گرفتند که بعدا ثابت شد که اینها هیچکدام تقصیری نداشتند و هیچگونه مدرکی بر علیه آنها نبود واگر مدرکی بود چرا آنها را منتشر نکردید که لااقل افکار عمومی و جامعه بداند که دیگر گرد کارهای ناشایسته وکارهای بد نشود واگر شد بعد بموجب امر حکومت نظامی‌گرفتار خواهد شد همچنین بواسطه برقراری حکومت نظامی یکعده زیادی از جراید کشور راتوقیف کرد.

بنده در یکی از روزنامه‌های خارجی دیدم که در فرانسه یکی از وزرای فرانسه گفته بود که چون موقع غیرعادی است خوبست که تمام جراید را ما آزد بکنیم تا ملت افکار خودش را صریح و روشن برای مردم بیان بکند ومردم بتوانند در اطراف قضایا و بحرانهایی که پیش می‌آید خیلی بطور ساده و طبیعی قضاوت کرده باشند و تمام جراید را در یک موقع بحرانی در فرانسه آزاد کردند ولی متاسفانه هر وقت که یک بحرانی در مملکت ما ایجاد می‌شود وهر وقت روزنه سیاست تاریک می‌شود غالب جراید کشور دچار تعطیل می‌شوند یعنی آنها رااجبارا از انتشارشان جلوگیری از آزادی افکار برخلاف قانون اساسی است واین توقیفهایی که در گذشته شده یک اعمالی است که همه اش برخلاف قانون اساسی بوده و مخصوصا در اعلامیه‌های دولت بنده مشاهده کردم که اگر واقعا دولت متکی است و می‌گوید که اینها هتاکی می‌کنند بد میگویند نبایستی از نزاکت خارج بشوند چون از نزاکت خارج شده‌اند بایستی توقیف بشوند ما قانون هیئت منصفه داریم وقوانین دیگری هم ممکن است آورد واز مجلس گذراند که یک حسابی در کار باشد ولی همین طوری بروند یک روزنامه‌ای را که یکعده‌ای از آن ارتزاق می‌کنند، محل روزیشان هست، این را بدون هیچ قانون وبدون هیچ حکم محکمه‌ای بخواهند توقیف بکنند، خسارتی است که بیکدسته‌ای وارد می‌شود اینطور اعمال خلاف قانون شمرده میشودوانگهی غالب این جراید اعلامیه‌های دولت جناب آقای قوام السلطنه را دیده‌اند همه شان میدانند که اگرواقعا اهانت بطبقات دیگر خوب نیست اینها از دولت سرمشق می‌گیرند، اعلامیه‌های دولت را بنده دیدم که بوکلا حمله می‌کردند، وکلای تحمیلی، وکلای نالایق، وزرای سابق هم، رئیس الوزراهای سابق هم بودند، اینها در اعلامیه‌های دولت هست، وقتی که دولت خودش بیاید وبیک دسته از مردم بد بگوید الناس علی دین ملوکهم، دولت بد می‌گوید روزنامه‌ها هم بایستی سرمشق از دولت داشته باشند دولت حرفهایی را باید استعمال نکرده باشد تا روزنامه نویسها وسیله بدستشان نیفتاده باشد که شدیدترش را استعمال بکنند. راجع بحکومت نظامی هم بنده عقیده خودم را عرض می‌کنم که بطور کلی حکومت نظامی یک عملی است که بخلاف قانون در این مملکت اعلام شده بنده نمی‌گویم حکومت نظامی نباشد ولی عرض می‌کنم هر وقت که حکومت نظامی‌بایستی اعلام شود قبلا بایستی کسب اجازه از مجلس شورای ملی بشودوقتی مجلس شواری ملی اجازه داد می‌توانند حکومت نظامی اعلام کنند (یکی از نمایندگان: مدت باید تعیین بشود) ولی اگر مجلس اجازه نداد حکومت نظامی حکومت غیرقانونی است و تمام قوانین قضائی و جزائی و مدنیها را فلج می‌کند هیچ معنی ندارد که با بودن حکومت نظامی، دادگستری هم داشته باشیم این «دولت در داخل دولت» است. در مدت اعلام حکومت نظامی قوانین حکومت نظامی‌بایستی اجرا شود آنوقت بفرمایید درادارات قضائی را ببندیم و بهمان سرنیزه متنبث بشویم واگر حکومت مشروطه‌است و حکومت قانونی است بایستی همان‌طور که قانون اساسی معین کرده‌است کارها از مجرای قانونی واز مجرائی که معین شده به جریان بیفتد و بنده استدعا می‌کنم از جناب آقای نخست وزیر که راجع بحکومت نظامی تصمیمی بگیرند واین اصل کلی قانونی را که خودشان معتقد بمبانی قانونی هستند واحترام می‌گذارند بقانون اساسی ایران، احترام خودشان را نشان بدهند وهروقت که خواستند اعلام حکومت نظامی بکنند چه اشکالی دارد که از مجلس استفسار بکنند سؤال بکنند تصویب نامه بگذرانند از مجلس که حکومت نظامی برقرار بشود یا نشود، موضوع دیگر قانون کیفر گرانفروشان است چون میدانم غالب آقایان وزراء علاقه دارند که در مدت وزارت خودشان یک کارهای مفیدی برای مملکت انجام داده باشند واین یکی از قوانینی است که امروز اسباب زحمت وبیچارگی مردم را فراهم کرده در یکی از جلساتهم خدمت آقایان عرض کردم که این قانون را در یک وضعی گذارندند که کشور ما وضع عادی نداشته‌است، متفقین وارد خاک ایران شده بودند و جنسها با یک نرخ سرسام آوری رو به ترقی می‌رفت خواستند با یک وضعی که خیلی تهدیدآمیز باشد از احتکار و گرانفروشی جلوگیری کرده باشند یک قانونی بنام کیفر گرانفروشان گذراندند، این قانون شاید در آن روز مفید بوده، بنده نمی‌توانم انکار بکنم که قانونگذار نظرش رفاه و آسایش مردم و تامین امنیت و رفاه مردم نبوده ولی امروز این قانون جز زیان و ضرر و خسارت هیچ چیز دیگر برای مردم ندارد (یکنفر از نمایندگان: باید اصلاح بشود) در این قانون یک محکمه تعیین شده‌است که یک قاضی بیشتر ندارد وهر کس که از یک کاسبی شکایت بخواهد بکند می‌رود به آن محکمه شکایت می‌کند که فلان جنس را بمن گران فروخته، فورا می‌فرستند عقب آن کاسب و میخواهندش، صد ضربه شلاق برایش تعیین می‌کنند، این دیگر چون وچرا ندارد واستیناف و تمیز و نمیدانم تجدید نظر ندارد بلافاصله میخوابانند و شلاق می‌زنند و البته خود آقایان مسبوق هستند که امروز تنبیهات بدنی در هیچ کجای دنیا مرسوم نیست که حتی بحیوانات تنبیهات بدنیرا برای حیوانات هم نبایستی اعمال کرد مخصوصا در قرن اتم در قرن بیستم دریک کشور دموکراسی یک فرد محترمیرا بخوابانند یا یک فرد غیرمحترم، فرق نمی‌کند، یک کاسبیرا بخوابانند و شلاقش بزنند، بصرف یک گزارش یک کسیکه این را گران فروخته بمن او را بخوابانند شلاق بزنند یا دو سه ماه حبس کنند ولی محتکرین عمده وگرانفروشان عمده و تجار درجه اول که جنس را بهر قیمتی که می‌خواهند میفروشند پارچه را از بیرون می‌آورند متری ۲۰ تومان ومتری ۶۵ تومان رویش اتیکت می‌زنند آن وقت برای آنها هیچ مجازاتی ندارد دیروز سبزی فروشها شکایت می‌کردند که آقا ما سواد نوشتن اتیکت روی سبزی نداریم اینجا می‌آیند مزاحم ما می‌شوند که اتیکت بزن روی سبزی ما میگوییم آقا سبزی که هر ساعت یک نرخی دارد این اتیکت زدن ندارد ما را بردند آنجا وشلاقمان زدند. البته این برخلاف حق و عدالت است خوب، یکنفر سبزی فروش را می‌زنند ولی یکنفر محتکر بزرگ را، یک نفر را که اتومبیل را چهارده هزار تومان وارد می‌کند و ۲۵ هزار تومان، ۳۰ هزار تومان، ۳۲ هزار تومان می‌فروشد بعد هم مالیات بردرآمدش نمیدانم چه جوری وصول می‌شود آنرا هیچگونه مجازاتی نمی‌کند بنده این را می‌خواهم از هیئت محترم دولت استدعا بکنم که الغای این قانون را بخواهند و یا اگر آن را الغا نمی‌کنند یک مرحله دیگری برایش قائل بشوند که اگر خواست استیناف بدهد، خواست مرحله تمیزی بدهد بتواند برود شکایت کند وثابت کند که اصلا تقصیری نداشته‌است و این قانون امروز بطوری که بنده میدانم بجان کسبه ضعیف و مردم بیچاره این مملکت که دچارند و در فشار این قانون می‌باشند و همه از فشار این قانون می‌نالند والبته الملک یبغی بالظلم ولا یبقی مع الکفر، معذرت می‌خواهم المک یبقی بالفکر ولا یبغی مع الظلم مملکت با کفر باقی می‌ماند ولی با ظلم باقی نمی‌ماند اینها یک مظالمی است که بطبقه سوم وچهارم این مملکت وارد می‌شود و بنده با حسن نیتی که در جناب‌آقای قوام السلطنه سراغ دارم واطمینان دارم با توجه بعرایض بنده راجع باین قانون اقدامی بفرمایند یا اینکه بیک ترتیبی این را تعدیل بکنند. یا یک مراحل بعدی برایش قائل بشوند که یک مشت مردم بیچاره اینطور دچار مضیقه این قانون نشوند، این هم موضوعی بود که می‌خواستم بعرض آقایان برسانم.

یکی از موادی که در برنامه جناب اشرف آقای قوام السلطنه نوشته شده موضوع صدی پانزده سهم مالک است، بنده موقعی که مدیر کل عمران بودم خدمتشان شرفیاب شدم و گفتم که این قانون، این تصویبنامه بجهاتی که حضورتان عرض می‌کنم صلاح نیست، البته بنده آنروز راجع به صدی پانزده سهم مالک (نخست وزیر: سهم رعیت) بلی سهم رعیت، یک توضیح مختصری حضورتان عرض کردم فرمودید که از جنبه دیگرش، عرض کردم شورای عمران بودیم، بنده و آقای احمد حسین‌خان عدل که اینجا تشریف دارند شورای عمران بنده را فرستاد چون این موضوع را بنده رویش عمل می‌کردم حضورتان شرفیاب شدم ودلایلی را که آنروز مختصرش را عرض کردم ولی حالا بطور مشروح عرض می‌کنم بنده خیال می‌کنم با کیفیتی که این قانون نوشته می‌شود بصلاح نباشد اولا این صدی پانزده که سال گذشته تصویبنامه اش صادر شد (نخست وزیر: در آنجا نوشته شده‌است اگر مجلس صلاح بداند) بنده حالا می‌خواستم چون تصویبنامه اش سال گذشته اجرا شده (فرامرزی: نوشته اگر مجلس صلاح بداند) بلی تصویبنامه اش را عرض می‌کنم سال گذشته تصویبنامه اش از هیئت وزیران صادر شده که ۱۵ درصد از سهم مالک گرفته شودو بر سهم کشاورز اضافه شود این تصویبنامه بوسیله وزارت کار اجرا شد ولی در تمام ایران یک سرو صدایی ایجاد کرد زیرا تمام مالکین در آنموقع ممکن بود زیر بار نروند بعضی جاها احزاب توده و بعضی احزاب دیگر بودند که تقویت مرکدند اجرای این تصویبنامه را ولی بعضی جاها که تشکیلات حزب توده یا احزاب دیگر نبود بلااجرا ماند و بین زارع و مالک یک اختلافات شدیدی ایجاد کرد باین معنی که زارع می‌خواست صدی پانزده را مطالبه کند ولی مالک نمی‌داد و کار بژاندارمری و فرمانداری و وزارت کار می‌کشید و یکدفعه چندین پرونده در وزارت کار برای همین تصویبنامه تشکیل شد. بنده با ترقی سطح زندگی کارگر و طبقه سوم کاملا موافقم والبته دولت جناب آقای قوام السلطنه هم یکی از کارهای مفیدی که کرده همین فکر برای طبقه سوم و چهارم مملکت بوده (صحیح است) که یک طوری این طبقه سوم و چهارم مملکت را سطح زندگانیشان را ترقی داده واز هزینه زندگی بکاهندولی این صدی پانزده را غالب رعایایی که گرفتند بلافاصله گاوشان را هم فروختند یا آمدند دندان طلا درست کردند ویا اینکه رفتند بزیارت مشهد و کربلا و این در و آن در و وقتی برگشتند یک مقدار زیادی هم مقروض شدند که باید چند سال دیگر هم کار بکنند تا آن قروض خودشان را تادیه بکنند تا آمدیم در شواری عالی عمران واصلاحات که جناب آقای احمد حسین خان عدل هم تشریف داشتند و یک طرحی تهیه کردیم که واقعا بحال کشاورز و طبقه سوم وچهارم مملکت مفید باشد گفتیم که این صدی پانزده را که می‌گیرید بیایید شما هم یک صندوقهای تعاونی کشاورزی جمع کنید ودر هر محلی معتمدین آن محل این صندوقها را نظارت بکنند. در محل خودشان اگر کسی فقیر است، بی بضاعت است اگر دارالایتام احتیاج دارد، اگر مریضخانه احتیاج دارد، اگر برای جاده‌سازی خودشان احتیاجی هست، اگر یک ساختمانهای ضروری لازم دارند، بیمارستان لازم دارند این پول را صرف همانجا بکنید (مهندس رضوی: بعضی جاها نان ندارند) بلی، بعضی جاها نان ندارند مثل کرمان حضرتعالی که نان ندارد وهسته خرما می‌خورند (مهندس رضوی: بنده کرمان ندارم) بهتر این است که این قیل امور را در نظر بگیرند و بمصرف این قبیل کارها برسانند بنده تصور می‌کنم این کار بهتر و مفیدتر از این باشد که بروند دندان طلا بگذارند و بدرد مملکت وکشور نخورند و بطوری که میگویند چراغی که بمسجد سزاست بخانه حرام است، معذرت می‌خواهم چراغی که بمسجد سزاست بخانه حرام است، معذرت می‌خواهم چراغی که بخانه رواست بمسجد حرام است واینطور حیف ومیل واتلاف نشود. تمام این صدی پانزده که گرفته شده بنده می‌بینم که صرف یک مخارجی ویک مصارفی شده که هیچیک بدرد عموم و رفاهیت وآسایش مردم نخورده‌است و بعضی جاها اصولا نداده‌اند برای اینکه این تصویبنامه یک اختلافاتی ایجاد کرده‌است که این اختلافات مزاحم ژاندارمری و فرمانداریها شده و یک مقداری از وقت مامورین دولت را صرف جمع آوری این صدی پانزده کرده‌است.

یک موضوع دیگری که بنده می‌خواستم توجه جناب آقای نخست وزیر و هیئت محترم دولت را جلب کنم موضوع اتومبیلهای دولتی است. بطوریکه بنده حساب کرده‌ام هزار و چند اتومبیل در ایران هست وهزینه متوسط این اتومبیلها در هر ماه از هزار و صد تومان کمتر نخواهد بود و اگر هم آقایان شیفر و حساب بخواهند بنده تقدیم می‌کنم. هر اتومبیل دولتی هزار و صد تومان حداقل در ماه خرج دارد والبته تصدیق می‌فرمایید که هزار و صد اتومبیل در ایران در حدود ۲۴ میلیون تومان بر بودجه مملکت این اتومبیلهای دولتی افزوده و با مقایسه با کشورهای همجوار خودمان مثل ترکیه وکشورهای همسایه دیگر که از لحاظ جمعیت می‌توانیم مقایسه بکنیم مثلا می‌بینیم که درترکیه بطوریکه بنده اطلاع پیدا کرده‌ام بیش از سی و چند اتومبیل دولتی ندارند و بقیه اعضاء همه‌شان موظف هستند که با وسایل حمل ونقل خودشان بوزارتخانه‌ها و ادارات دولتی رفت وآمد بکنند و البته ۲۴ میلیون تومان برای یک کشور فقیری مثل ایران بنده تصور می‌کنم که مخارج خیلی ضروری و واجب‌تری داشته باشد که با ۲۴ میلیون تومان اقلا درسال دو تا سد روی رودخانه باهمان ببندیم و می‌توانیم که از این راه برقوه تولیدی کشور بیفزائیم ویک کاری بکنیم که از فقر عمومی بکاهیم واز این گذشته داشتن چند هزار اتومبیل در همه کشور ویا در تهران اینها ایجاد بغض در یک طبقات مخصوصی می‌کند و بیشتر وقت اعضاء وزارتخانها صرف این است که فلان شخص اتومبیل فلان را می‌گیرد یا با اتومبیل فلان عضو خواسته برود نداده و گاهی هم در وزارتخانه‌ها کشمکش و بگومگو می‌شود و یک مقداری از وقت وزارتخانه‌ها که بایستی صرف کارهای مردم باشد صرف رسیدگی به نزاع ودعوای بین آقایان مدیران کلها و یا رؤسای ادارات یا بالاتر یا پائین تر می‌باشد بنده می‌خواستم مخصوصا توجه هیئت محترم دولت و جناب آقای هژیر را جلب کنم که اگر طوری بشود که از این هزینه بکاهید ودر سال لااقل یک سد از این مصرف بسازند یا سد کرج یا فرض کنید سدهای دیگری که ما داریم ونیز این زمینهای لم‌یزرع و بایری که افتاده زیر زراعت ببریم وبقوه تولید کشور بیفزائیم اینها یک راههایی است که بنده تصور می‌کنم اگر توجه بفرمایید که بدون هیچ غرضی گفته می‌شود توجه آقایان وزراء را جلب می‌کنم که اگر عمل شود یک قدم عملی باشد که دولت عملا در راه صلاح مردم بردارد.

یک موضوع دیگر موضوع بعضی تشکیلات زایدی است که پس از مجلس چهاردهم اضافه شده‌است یا در مجلس چهاردهم هم بوده واین تشکیلات صورت قانونی نداشته‌است البته بنده منکر با بعضی تشکیلات نیستم ومخصوصا بعضی تشکیلاتی که در دوره زمامداری ایشان بوجود آمده‌است مفید میدانم و شاید برخلاف یکدسته‌ای از آقایان باشم و چون من عملا وارد آن هستم بعضی از این تشکیلات را اساسا مفید میدانم واین تشکیلات کار وکارگری است (صحیح است) از لحاظ قوانین کار واز لحاظ رابطه بین کارگر و کارفرما وتشکیلات دیگری که بهمین منظور برای رفاهیت و آسایش طبقه سوم و چهارم که منظور نظر همه آقایان است این تشکیلات مفید بوده و بنده عقیده‌ام این است که این تشکیلات را بایستی حفظش کرد ولی البته از زوایدش بایستی کاست و یک طوری بودجه‌اش را مرتب و ترتیب داد که حیف و میل هم نشود چند نفر از این بودجه مسافرت بکنند خرج سفر بگیرند ولی البته جهت تشکیلات کارگری واداره کار ووزارت کار بیک صورتی که کاملا مثل سایر وزارتخانه‌ها یک تشکیلات منظمی باشد باید این تشکیلات را حفظش کرد ولی البته بعضی از این تشکیلات هم هیچ معنایی ندارد. یکی از این تشکیلات گمان می‌کنم تشکلات بازرسی نخست‌وزیری باشد. بنده خودم یکوقتی در کابینه آقای سهیلی که جناب آقای حائری زاده و آقای هیئت و آقای اشتری و آقای آموزگار دراین هیئت بودند و بموجب امر اعلیحضرت تشکیل شد و دولت هم سعی داشت که این بازرسی را تشکیل بدهد بنده هم افتخار عضویت این هیئت را داشتم یک شمه‌ای از کارهاییکه در این هیئت کرده‌ام بعرض آقایان یمرسانم و نتیجه می‌گیرم که اگر واقعا بخواهد بازرسی نخست وزیری کار بکند بایستی یک قوانینی برایش بگذرانند و در حال حاضر علاوه بر اینکه هیچ مفید نیست بلکه یک پرسنلی دارد که سرتاسر ننگ است و هیچ کار مفیدی انجام نمی‌دهد در بازرسی سال ۱۳۲۲ که بنده عضو یکی از قسمتهایی بودم که در شمال رفتم ودرحدود چهل میلیون تومان اختلاس از جنگلها گرفتم آقای آموزگار و یک هیئتی هم مامور شد واین پرونده‌ها را از من تحویل گرفت آقای هنری دادستان بودند و آمدند با یک دسته دادیار پرونده‌ها را گرفتند ولی این پرونده‌ها رفت که رفت هنوز رفته که رفته معلوم نیست بکلی این پرونده‌ها را از بین بردند و بعد هم بازرسی را منحل کردند و یک بازرسی کوچکی در زمان جناب آقای قوام السلطنه تشکیل شد در حدود پانصد هزار تومان یا چهارصد وهشتادهزار تومان یا در همین حدود بودجه بازرسی نخست وزیری است بنده نمیدانم از این روزی که این بازرسی تشکیل شده کدام کارهای مفیدی را انجام داده شاید هم یک کارهایی را انجام داده تا بنده هم قانع شوم ولی بنده دیده‌ام که در امور اتومبیل یا اتوبوس رانی در تهران بازرسی نخست وزیری شرکت کرده در صورتی این از وظایف اداره شهربانی و اداره تامین آلات ناقله‌است نه با بازرسی نخست وزیری آن معنایی که از بازرسی نخست‌وزیری بایستی گرفته شود یعنی نظارت بر سایر وزارتخانه‌ها داشته باشد این اصولا ندارد و اگر بخواهند یک چنین مفهومی برایش قائل بشوند باید بازرسی وزارتخانها را منحل کنند که یک بازرسی درخود وزارتخانه نباشد یکی هم بازرسی نخست وزیری و اینها حق ندارند

- 5

بلی به هر جهت) یکی از آقایان بعد آمد و یک توضیحاتی داد که توضیحات ایشان قانع کننده نبود خلاصه این هم سندش تقدیم می‌کنم، بنده همین سفری که مأموریت داشتم از آذربایجان که برگشتم یک چیزی من دیدم که خیلی مرا متأثر کرد و چون میدانم که هیئت محترم دولت و شخص آقای نخست وزیر هم علاقه کاملی دارند به حفظ سرمایه مملکت عرایض بنده را بدون هیچ غرضی می‌پذیرند تصور نکنید که بنده غرضی دارم و به کسی هم نمی‌خواهم دعوایی بکنم و حمله‌ای بکنم بنده استدعا دارم که این حقایقی را که اینجا عرض می‌کنم توجه بفرمایند اگر مفید بود… اطمینان دارم که ایشان تا کنون به طوری خودشان را نشان داده‌اند که به حرفهای حسابی توجه دارند و اقدام برای جلوگیری از افراط کاری خواهند کرد (صحیح است) بنده از دره اردبیل که وارد دره آستارا شدم دو قسمت متمایز دیدم یک قسمت مرز شوروی است یک قمست هم خاک ایران است که ما از آنجا عبورمیکردیم قسمتی که مرز شوروی است بقدری خرم وشاداب و بقدری جلب توجه می‌کند که شما تصور می‌کنید در یکی از پارکهای پوبلیک درجه اول وارد می‌شوید به قدری شما رامتأثر می‌کند و می‌بینید به یکحال و روزی این جنگلها افتاده که اصلاً هیچ قابل مقایسه نیست ۲ کیلومتر این طرف و ۳کیلو مترآن طرف اینطور از هم متمایز اینجا بیابان برهوت شده‌است و آنجا بیابان سبز و خرم وبنده تصور می‌کنم که برای انظار خارجی آن طور زیبنده نباشد که بگویند از لحاظ جنگلبانی خراب است و حفاظت نمی‌کنند و ما اینطور لاابالی و بی احتیاطی می‌کنیم به هر حال جنگلهای ما روی یک قاعده‌ای بایستی پروانه چوب داده شود واین پروانه‌ها را بایستی در محوطه یا محاوط مخصوصی که دارند در آن محوطه خصوصی خودشان قطع اشجار بکنند و پس از قطع اشجار غرس هم بکنند متأسفانه در مملکت ما اشخاصی که جنگل ندارند، محوطه‌ای ندارند ولی می‌خواهند یک شکاری کرده باشند می‌آیند به دولت حمله می‌کنند یا واسطه می‌تراشند و اعمال نفوذ می‌کنند به هر حال اعمال نفوذ می‌کنند و می‌روند یک پروانه‌هایی را بدست می‌آورند وشروع می‌کنند این پروانه‌ها را در بازار آزاد به فروختن و البته جنگل حکم پشتوانه اسکناس را برای هرکشوری دارد زیرا تأثیر جنگل در آب و هوا بی نهایت مؤثر است و/ اگر جنگل در شمال ایران نباشد بنده خیال می‌کنم وضع طبیعی و وضع فعلی گیلان و مازندران و استر آباد از این صورت تغییر پیدا می‌کند زیرا خاک در تبخیر آب جنگل خیلی مؤثر است و در سلامتی مردم هم این درختها چقد مؤثر است همچنین در بارندگی چقدر تأثیر دارد جنگل و اگربنا بشود که جنگلهای ایران را این طور از بین ببرند هم دروضعی جنگلها و هم دروضعیت طبیعی ما و هم در وضعیت محصولات شمال یک تنزل فاحشی خواهد کرد که این البته به زیان مملکت است و البته باید جلوگیری کرد و روی ای قاعده و قوانینی که از مجلس شورای ملی گذشته‌است امور جنگلها اداره بشود، الان که بنده نشسته بودم دو سه نفر کاغذ به من نوشتند که یکی نوشته آقای دماوندی را هم بگوییدیکی دیگر هم نوشته آقای دماوندی را الان که من اینحا نشسته بودم یک تصویب نامه‌ای به من دادند اصل تصویبنامه این است که برای آقای معتمد دماوندی صادرشده‌است که این تصویبنامه را اگر اجازه بفرمائید می‌خوانم (رضوی- چوب گرفته‌اند) نوشته‌اند پنج هزار متر کوپ گرفته‌اند می‌خوانم.

شماره ۶۱/۹۷۶۲-۲۵/۹/۱۲ اداره کل جنگلها- پروانه قطع درخت.
به موجب قانون و آئین نامه راجع به جنگلها و طبق درخواست مورخ ۲۵/۹/۳ آقای معتمد دماوندی و باستناد تصویب نامه شماره ۳۳۸۱۶ مورخ ۲۵/۹/۱۱ هیئت وزراء بموجب این پروانه به آقای معتمد دماوندی اجازه داده می‌شود مقدار ۵متر مکعب درخت باستثنای درختهای پر بهاء و صنعتی از جنگل‌های واقع درگیلان(پس از احراز مالکیت طبق ماده سه آئین نامه راجع به جنگلها و تصویب نامه اصلاحی ودر غیر این صورت پس از ارائه سند خرید رسمی از مالک جنگل) که حدود و مساحت جنگل ومحل جمع آوری و راه خارج نمودند آنها از جنگل توسط اداره کشاورزی گیلان تعیین خواهد شد پس از نشانه گذاری از طرف مأمورین جنگلبانی با مراعات کامل مواد و قوانین و آئین نامه راجع به جنگلها قطع و حمل خواهد شد مدت اعتبار این پروانه از لحاظ قطع تا آخر اسفند ماه ۱۳۲۵ و از لحاظ حمل به کنار جاده تا آخر مهرماه ۱۳۲۶ می‌باشد(مرآت اسفندیاری- مال کی بود آقا) آقای معتمد دماوندی(مرآت اسفندیاری- امضاء کی هست؟) رئیس اداره کل جنگلها- بنان.

چه عرض کنم نامه اش اینجا است و اسمش را هم نوشته‌است بنده تقدیم ریاست می‌کنم خودش توضیح خواهد داد(معتمد دماوندی- بنده توضیح می‌دهم) بنده خیلی معذرت می‌خواهم یک کسی هم یک کاغذی نوشته‌است که آقای اعزاز نیک پی هم بنام آقای قوام شیرازی ۷۵ متر کوپ گرفته‌است بنده چه عر کنم توضیح بیشتری نمی‌دهم ۷۵ متر کوپ (امینی – به نام قوام شیرازی، اعزاز نیک پی) (اعزاز نیک پی- شما خودتات هر چه می‌خواهید بگویید آنجا بگویید، هر چیزی که هرکسی نوشت باید آنجا خواند!)بنده می‌خواستم توجه هیئت محترم دولت را به این عرایضی که کردم جلب بکنم و مخصوصاً قسمت جنگلها را یک توجهی بفرمائید خاصه که جناب آقای احمد حسین عدل هم تشریف دارند چون ایشان یکی از وزرایی هستند که در امور کشاورزی بصیر ومطلع هستند و با اطلاعی که ایشان دارند بعد از این حیف و میل‌ها بنده تصور می‌کنم اگر جلوگیری بشود هم نفع ملت و هم به نفع جامعه و هم به نفع کشور تمام می‌شود بیش از این مزاحم نمی‌شوم.

مهدی ارباب- بنده از ماده ۱۰۹ می‌خواهم استفاده بکنم.

رئیس- بفرمائیداز موضوع بحث خارج نشوید.

ارباب- بنده خیلی متأسفم کسی که همکار محترم بنده را مثل گرامافون کوک کرده درست کوک نکرده و کسی که این صورت را داده با ایشان شوخی کرده و خواسته‌است که بی اطلاعی شخص ایشان را پشت این تریبون باستحضار عامه برساند (صحیح است) اولا سه میلیون مترمکعب چوب قطع کردم این را اهل فن میداند صد سال عمر می‌خواهد، صد سال آقای وزیر کشاورزی صد سال عمر می‌خواهد…(رضوی- هیچ همچو چیزی نیست) عرض کنم بنده مطلع هستم (رضوی- با چه قطع کنیم) با وسائلی که در کشور ایران موجود است برای قطع چوب، با افرادی که وجود دارد استفاده کنیم، در گیلان و مازندران، سه میلیون متر مکعب چوب قطع کردند در این جنگلها در حدود صد سال عمی می‌خواهد اشتباه اینقدر زیاد است، اما موضوع خود بنده که صد و چند متر مکعب گفتند پروانه چوب صادر کرده‌اند مقدمتاً حضور همه آقایان عرض کنم و تمام جریده نگاران هم بدانند که اگر شخصی تاجر، بازرگان در حدود قواعد و مقررات مشروعاً خواسته‌است تجارت کند، یا قطع چوب بکند جرم نیست، این اشتباه‌است در این کشو ما که حمله می‌کنند به افراد.

اما اگر یک پیش نویس برای یک مترمکعب چوب بنام بنده در ظرف تمام این چند سال در وزارت کشاورزی وجود دارد تمام فرمایشات جنابعالی صحیح است (مکی- توقیفش کردم بنده) وبه طور کلی تکذیب میکن و از این به بعد هم استدعا می‌کنم توجه بفرمائید تگذارید که یک مطالبی را تزریق بکنند تا در پشت این تریبون کذب او به تمام ایران ثابت گردد حالا مطالبی که دارم در اطراف برنامه‌است بعد بعرض میرسانم.

مکی- بنده یک توضیح کوچی دارم.

رئیس- بفرمائید بنشینید آقا.

مکی- آخراینکه تبعیض است ایشان گفتند بنده را کوک کردند بنده خودم بازرس ویژه بودم آقای حائری زاده بودندآنجا.

رئیس- بنشینید. آقای گرگانی بفرمائید.

رئیس- آقای وزیر بهداری.

وزیر بهداری- (آقای دکتر اقبال) بنده اینجا چون راجع به آقای اعزاز نیک پی صحبت شد لازم شد یک توضیحی راجع به آقای اعزاز نیک پی به آقای مکی بدهم. برخلاف آن چیزی که برای آقای مکی یادداشت نوشته بودند به هیچ وجه من الوجوه آقای اعزاز نیک پی راجع به آقای قوام شیرازی کوچکترین اقدامی را نکرده‌اند، آقای قوام شیرازی یک مقداری املاک در مازندران به ایشان رسیده‌است و طبق مقررات قانون جنگلبانی می‌بایستی که از دولت اجازه بگیرند در آنجا اشجاری که متعلق به خودشان است قطع بشود واین عملی هم که شده‌است طبق تصویبنامه هیئت وزیران است وبه هیچ وجه من الوجوه آقای اعزاز نیک پی در این کار مدخلیت نداشته‌اند.

رئیس- آقای گرگانی.

عدل وزیر کشاورزی- اجازه بفرمائید آقا.

رئیس- بعد از آقای گرگانی.

گرگانی- شکر می‌کنم خدا را که دوره چهاردهم با تمام سختی‌ها و مصائب خود خاتمه یافته وبه یاری خدای تعالی و امر شاهانه و تدبیر جناب اشرف آقای نخست وزیر دوره پانزدهم نیزافتتاح شده‌است. همکاران محترم، گذشته تلخی از شهریور سال ۱۳۲۰ تا ختم دوره چهاردهم از نظر ما رد شد تکرار تمام دشواریها و مصائب این تاریخ در این مجلس موجب ملامت خواهد شد اینجانب بعضی از رؤس آن دشواری‌ها را یادآوری می‌کنم تا از آنها نتایج لازم را برای ملت ایران بگیریم ضمناً چون بنده جزء موافقین دولت هستم دفاع کامل از دولت و جواب ناطق پیش را به سایر موافقین محترم واگذار می‌کنم (امینی- بسیار خوب)

۱- هجوم اجانب به خاک ما در نتیجه بی تدبیری اولیای امور وقت بود و باید انشاءالله در آیند طوری مجهز و دقیق باشیم که از هر گونه هجوم و مداخلة بیگانگان جداً جلوگیری نماییم(صحیح است)
۲- هرج و مرج غریبی در اوضاع وزارتخانه‌ها و ادارات دولتی روی داده که باید به عزم راسخ آن را رفع کرد و کارمندان صحیح العمل را تشویق و خادمان را کمک و خائنین را مجازات نمود(صحیح است) خصوصاً باید اشل حقوق مأمورین دولتی را به‌اندازه‌ای رسانید که بتوانند زندگانی خودشان را به آسودگی گذرانیده و نیز جداً از انحراف آنها جلوگیری نمود(صحیح است)
۳- اشخاصی با حربة ایران خواهی و با تشکیل حزب و جمعیت خیال تجزیه و خیانت کشور را در سر گذارنیدند و با همه عوامل گسیختگی امور کمک کردند خوشبختانه با تدبیر شاهانه و زحمات جناب اشرف آقای نخست وزیر افکار خام آنها عملی نشد (صحیح است) برای عبرت باید خائنین و محرکین شدیداً تعقیب و مجازات شوند که تا افراد دیگر این قبیل خیالات خام و واهی را در مغز نگذرانند. (انشاءالله)
۴- اقتصادیات کشور در این چند سال صورت مرتبی نداشته و مزاحم طبقه زحتمکش بوده‌است با توسعه وزارت اقتصاد مالی و انتخاب نقشه‌های صحیح و عملی باید وضع اقتصاد این کشور را بهبوده داده و مردم طبقه سوم راکه از دست می‌روند به زندگی نسبتاً ساده وراحتی سوق داد(صحیح است)
۵- فرهنگ کشور را از صورت کهنه و فرسوده و بی روح خارج نموده با ترسیم نقشه‌های عملی و سریع الحصول هر چه زودتر فرهنگ کشور را از این خواب وسکوت خارج کرده و مدارس ایران را بجای ماشین کارمند دولتی ساز به ماشین سازنده مردان عمل و فعال و بدرد خور مملکت تبدیل کرد(صحیح است)
۶- بهداری که فقط اسم بی مسمائی از آن باقی مانده (برزین- صحیح است) و مردم کشور خصوصاً صحرا نشینها که به هیچ وجه از بهداشت بهره‌ای نبرده واطلاعی ندارند اصلاح کرده وبا ترتبی و روش عملی از گودال امراض گوناگون مردمرا خارج نموده و از خطرات جانی آنها را نجات داد (صحیح است) (آشتیانی زاده – احسنت).
۷- نظام کشور را باید اصلاح نمود از نگاهداری افراد غیر مفید و غیرصالح خودداری کرد و نظام کشور رابا سبکهای نوین ممالک متمدنه دنیا و متناسب با موقعیت جغرافیایی کشور خودمان مجهز و آماده نمود(صحیح است)
۸- راهها و شوسه‌ها که بر اثر تردد زیاد و بی مبالاتی مأمورین دولتی به صورت خرابه ویرانه درآمده‌است باید اصلاح کرد واز این صورت بدو مفتضح امروزی خارج نمود.
۹- موجبات استفاده از منابع ثروتی و معدنی ایران را فراهم کرد که تا از فقر عمومی جلوگیری بعمل آید(صحیح است)
۱۰- فلاحت و کشاورزی که فقط نامی از آن باقیمانده با اسلوب جدید و وسائل امروزی در مملکت شروع واقدام شود. از تشویق زارعین و کمک به آنها به هیچ وجه خودداری نشود و دست کسانی که بنام زاع ولی در باطن مزاحم این دسته هستند گرفته و از زمره زارعین خارج نمود.
۱۱- وضع صادرات و واردات و همچنین تجارت کشور را با راههای مرتب و از روی نقشه اصلاح نمود و نگذاشت که محصولات فرواوان و پر بهای کشور که مشتریان زیادی در بازارهای دنیا دارد درایران مانده و پوسیده شود(صحیح است) همچنین از ورود اشیاء بی فایده و لوکس که مانندسیل بدون هیچ گونه کنترل به بازارهای ایران سرازیر شده و ثروت و طلای کشور ما رامانند میکرب ناخوشی طاعون محم می‌کند جلوگیری نمود.
۱۲- بیکاری و فقر عمومی را با ترسیم نقشه‌های عملی و سریع و رعایت مقتضیات عمومی کشور از بین برد(ارسنجانی- صحیح است)
۱۳- از هزینه‌های کمرشکن بصورت حقوق مستخدمین غیر مفید و تشکیلات عریض وطویل وزارتخانه‌ها و ادارات دولتی که شاید قسمتی از آنها به هیچ وجه مفید برای دولت نیستند بی جهت از ثروت کشور بدون دادن استفاده زندگی کنند البته با دادن قرضه و وام به مأمورین اضافی و غیر مفید و ارائه طریق و گذاشتن وسایل لازم در اختیار آنها آنها را مجبور بکارهای مفید ملی و غیر دولتی مانند تأسیس شرکتهای فلاحتی و معدنی و تجارتی وصنعتی نمود.
۱۴- قوانین فرسوده و غیرقابل اجرا و فورمالیته و تشریفات بی فایده اداری دادگستری را که بقدر جوی ارزش ندارد از بین برد ه و بجای آنها قوانین مفید و مناسب و امروزی وضع نمود و اصل تشویق خادم و مجازات خائن را حتماً در قوانین مفید و وضع شدنی رعایت کرد.
۱۵- برای ایجاد امنیت در داحله کشور فکر سریع و عملی ایجاد کرد واین بی ترتیبی و هرج و مرج طلبی را که امروز رایج شده‌است با انتخاب مأمورین مفید و صاحب صلاحیت از بین برد(صحیح است).
۱۶- با تمام وسایل ممکنه به شکایات مردم و طبقه زحمتکش مخصوصاً رسیدگی نموده و تا حدود امکان دردهای آنها را علاج کرده والبته با شدید ترین تصمیم از هوچی بازی و هتاکی و فحاشی مردم ذی غرض جلوگیری نماید.

همکاران محترم! این عرایض بنده عملی نمی‌شود مگراینکه یک اکثریت قوی پارلمانی تشکیل گردد(صحیح است) و غرضی جز اصلاح کشور نداشته باشد و از هر گونه تشتت واختلاف و اختلال دور شود و دولت از افراد صالح و وطن پرست و بی غرض و فعال تشکیل گردد و اکثریت پارلمانی مجلس طرفدار این دولت شود و از بهانه جویی برای سقوط دولت احتراز کند و در نتیجه هیئت دولت موظف شود که در اسرع اوقات در انتخاب مأمورین و کارمندان دولت در مرکز و شهرستانها تجدید نظرکامل و فوری به عمل آورد و عناصر مشکوک و غرض ورز وفرسوده وبی فایده بر کنار و بجای آنها اشخاص صالح و فعال و وطن پرست مخصوصاً از طبقه جوانان تحصیل کرده انتخاب نماید(صحیح است) سپس طرحهای لازم برای اصلاحات داخله کشور را در کمال احتیاط ولی با رعایت اینکه در مدت کمتری باید تهیه شود آماده و تهیه نموده و با طرح و نقشه هفت ساله که به هیئتی در اثر امر جناب اشرف تهیه شده توأماً بکار انداخت. شکی نیست که سیاست خارجی ماهم باید همواره روی اصل بی طرفی و دوستی کامل و احترام متقابل با همسایگان خصوصاً اتحاد جماهیر شوروی و بریتانیای کبیر و دولت معظم آمریکا باشد(صحیح است) و من قطع دارم دول معظم متحابه از داشتن همسایه خوب و مجهز و مرتب و پیشرو به سمت ترقیات بیشتر راغبند

تا همسایه ناجور و عقب افتاده و من بنام انسانیت و بشر دوستی از همسایگان نزدیک ودول معظم از طرف ملت ایران انتظار دارم که تمام اقدامات ما را که فقط برای اصلاحات کشور عملی خواهد شد مقدمات ترقی و نیل به شاه راه سعادت ما بدانند و بر هیچ محمل و غرضی تعبیر ننمایند و سوء تفاهماتی که ممکن است در اثر مداخله مأمورین ناشایسته و بی اطلاع ایجاد شود در نظر بگیرند و ما را در سرنوشت خود آزاد و مختار گذارند. کی نیست همان طوری که عرض شد اگر ما همسایه خوبی شویم خوبی ما به همسایگان ما خواهد رسید نه بدی ما. من از طرف عموم موکلین خودم که همیشه در حفظ امنیت داخلی کشور مانند سربازان مجاهد کوشش داشته‌اند و در وطن پرستی شاه دوستی ضرب المثل و بی نظیرند وهمچنین در رعایت قوانین واصول هم کمال مجاهدت وکوشش را دارند بقسمی که از شهریور سال ۲۰ تاکنون در صحنه‌های بازیهای مختلف جز وطن پرستی و شاه دوستی و اطاعت از قانون و جانبازی و قلع و قمع اشرار و پشت پا زدن به خائنین کار دیگری نکرده‌اند و اگر حقیقتاً منصفانه قضاوت گردد خدماتی که ملت نجیب و وطن پرست تراکمه در این مدت پنج شش سال نموده‌اند بی نظیر است در خاتمه از خدواند متعال بقای سلطنت اعلیحضرت شاهنشاه جوانبخت را خواهانم (صحیح است- احسنت) و اجرای نیات مفید و مقاصد عالی جناب اشرف آقای نخست وزیر را در رسانیدند کشتی غرض شده کشور به ساحل نجات آرزومندم موفقیت هریک از افراد هیئت دولت را که به منظور همکاری با سیاست و طرز حکومتی که ملت ایران را بسوی سعادت خواهد برد و از نکبت دور خواهد کرد طالبم و قول می‌دهم که اگر نکاتی که ذکر کردم بی غرضانه عملی شود ایران بهشت برین شده ابنای وطن سعادتمند وهمسایگان هم خوشحال خواهند شد(صحیح است- احسنت) بعون الله تعالی.

رئیس- آقای وزیر کشاورزی.

وزیر کشاورزی- (آقای احمد حسین عدل) – عرض بنده مختصر است راجع به جنگل صحبت زیاد می‌شود چون راجع به امور جنگل صحبت زیاد می‌شود در جرائد، در مجالس حرفهایی می‌زنند، چیزهایی می‌نویسند که بسا اوقات با حقیقت وفق نمی‌دهد و ممکن است عرایض بنده در جواب فرمایشات آقای مکی یکقدری مفصر باشد بنده حاضرم یا همین الان جواب بدهم یا اگر اجازه بفرمایند یک جلسه مخصوصی برای این کارترتیب بدهند. (اردلان- بفرمائید آقا صحبت بفرمائید)(یک نفر از نمایندگان- مختصر بفرمائید) در ایران ما بیست میلیون هکتار جنگل داریم از آن سه میلیون و ششصد هزار در شمال است یعنی از ارسبارن – آستارا- گیلان- شهسوار- مازندران- گرگان تا بجنورد و کوه داغی و بقیه اش جنگلهای جنوب و غرب ایران است.

جنگلهای شمال جنگلهای انبوه‌است که قابل بهره برداری است جنگلهای غرب جنگلهای تنگ اند که قابل بهره برداری نیستند یعنی از لحاظ استفاده برای چوبهای صنعتی، از سه میلیون و ششصد هزار هکتار که ما در شمال درایم تاکنون، عرض کنم، در این دو سه سال که بحث است به مرور زمان، در این چند سال نهصد هزار هکتار از بین رفته و مبدل شده به بوته زار و جنگلهای پست که قابل استفاده نیستند بقیه اش دو میلیون و هفتصد هزار هکتار جنگلهای انبود تاکنون داریم این ارقامیرا که بنده عرض می‌کنم آقایان بدانند که از روی حساب است روی احساسات نیست که آقایان بفرمایند اغراق آمیز است دراین جنگل دو میلیون و هفتصد هزار هکتار جنگلهای انبوه ما الان سیصد میلیون متر مکعب چوب موجود قابل استفاده هست که نظربه اینکه مصرف استفاده نداریم می‌پوسد مصرف چوب در ایران در سال سیصد هزار متر مکعب است در سالهایی که مصرف زیاد بود نظیر ساختمان راه آهن بود ممکن است مصرف به چهار صد هزار متر مکعب سالیانه برسد.

رشد جنگلهای شمال دو میلیون متر مکعب است ینی سالی دو میلیون متر مکعب این جنگلها رشد می‌کنند بنابراین درظاهر در مقابل سیصد یا چهار صد هزار متر مکعب ما دو میلیون رشد داریم غیراز سیصد میلیون متر مکعب چوب موجود، منتها این رشد در آن جنگل‌هایی است که فعلاً از آنها استفاده نمی‌شود و این سیصد هزار چهار صد هزار متر مکعب از جاهایی بریده می‌شود که در مرزها و فلاتهای ایران است یعنی نقاطی که اساساً نباید آنجا قطع شود بنابراین با وجود این ثروت عظیمی که ما داریم با وجود رشد زیادی که جنگلهای ما دارند سالی سیصد چهار صد هزار متر مکعب از جنگلهای ما کم می‌شود این حقیقت است و اما اینکه آقای مکی که فرمودند سالی سیصد وهفتار هزار متر مکعب اجازه قطع در قانون نوشته شده خیر در قانون رقم ذکر نشده قانون جنگل می‌گوید که وزارت کشاورزی نظار بهره برداری جنگلها ست یعنی در جنگلهایی که صلاحیت و استعداد دارند اجازه قطع می‌دهند این موضوع اجازه و پروانه باعث یک سوء تفاهم شده بخیالشان که وزیر کشاورزی یا هیئت وزراء یا رئیس جنگل می‌توانند بگویند حسن آقا شما برو جنگل فلان کس را چوب‌هایش را ببر، هیچ همچو چیزی نیست یک کسی می‌آید جوازی دارد، می‌خواهد به او می‌دهند منع قانونی هم ندارد که اگر جنگل استعداد دارد چوب ندهند، او باید برود با صاحب یک جنگلی مذاکره بکند با مالک یک جنگلی مذاکره بکند قمیتش را طی بکند پولش را به او بدهد رضایت او را جلب کند بروندمحضر آنجا سند رسمی بنویسند که این صاحب جنگل این مقدار چوب فروخت به این خریدار وقتی این سند را آوردند وزارت کشاورزی به او اجازه قطع می‌دهند بنابراین صرف اجازه قطع وزارت کشاورزی دلیل نمی‌شود برای اینکه صاحب آن جنگل باید راضی بشود ملک مال مالک است و فقط ماباید از لحاظ فنی آن را نظارت بکنیم که از قطع جنگل سوء استفاده نشود بنابراین اینکه می گویید وزارت کشاورزی یا دولت اجازه می‌دهد هیچ همچو چیزی نیست اما آن سه میلیون و هفتصد هزار متر کوپ که فرمودند بنده همچون رقمی در نظر ندارم، در سالهای جنگ که نیروی متفقین ایران را اشغال کرد خیلی چیزها از ما رفت خیلی اقداماتی شد که بر خلاف منافع اقتصادی مابود وناچار بودیم در راه موفقیت در امر مهم که راجع به نوع بشر بود کمک بکنیم، آنها یک احتیاجی داشتند، راه آهن می‌ساختند، ساختمانهایی داشتند قشون آنها یک احتیاجاتی داشتند تقاضاهایی کردند دولتهای وقت تصویبنامه‌هایی صادر کردند و به نمایندگان آنها اجازه قطع دادند با اجازه قطع به همان ترتیبی است که عرض کردم یعنی با جلب رضایت مالک جنگل بوده‌است حالا این سه میلیون و هفتصد هزار متر کوپ از کجا درآمده بنده خیال نمی‌کنم چنین اجازه‌ای تاحالا داده شده باشد از بدون اجرای قانون جنگل تا امروز تا ۱۳۲۶، در هر حال همین موضوع اسکندانی را که آقای مکی اشاره کردند، بنده کاملاً در نظر دارم او یک شخصی بوده که آمده‌است به مازندران از جنگلهای گیلان تراورس می‌برد بعنوان اینکه به متفقین قرارداد بسته‌است بنده تلگراف کردم ۵۲ هزار تراورس او را توقیف کردند وقتی که توقیف شد پرونده رفت به محاکم در محکمه رأی دادند، دادستان رأی داد که چون مقطوعات این شخص قبل از تصویب قانون جنگل در مجلس بوده بنابراین مشمول مقررات قانون نمی‌شود(بزرین- صحیح است قانون عطف به ماسبق نمی‌شود) چوب را آزاد کردند، سه سال وزارت کشاورزی آزاد کردند این چوبها را به تأخیر انداخت درنتیجه او آمد برای ما یک دعوایی درست کرد که چوبهای ما پوسیده‌است بایستی یک اجازه دیگری بدهید که ما اصلاً جوابی ندادیم بایشان، در توقیف مأمورین وزارت کشاورزی عمل می‌کنند ضابط علیه ولی رأی از طرف محاکم داده می‌شود محاکم ه بواسطه گرفتاریهای زیادی که دارند نمی‌توانند به سرعت بکارها برسند.

برای حفظ این جنگلها حسابی که ما کردیم ۱۴ نفر جنگلبان لازم داریم که ۸۲ نفر از آنها تحصیل کرده مدارس جنگل باشد، متخصصین جنگل باشد، الان کادر فنی ما یک نفر متخصص دارد و ۱۲۰ نفر جنگلبان، البته با اینکمی اعتبارات با این کمی سازمان فنی ما، با این کمی متخصص نمی‌شود انتظار داشت که تمام مقررات طابق النعل بالنعل اجرا بشود ولی یک نکته را اقایان باید بدانند در مملکتی که سیصد، چهارصد هزار متر مکعب احتیاج دارد، بنده اینجا صریحاً عرض می‌کنم که به اندازه آن اجازه قطع داده نمی‌شود یعنی بنده پارسال رسیدگی کردم دیدم ۷۰ هزار متر مکعب اجازه قطع داده شده‌است یعنی ۲۳۰ هزار متر مکعب کمتر از آن چیزی که احتیاج مملکت است، چوب مورد احتیاج مردم است بامقررات نمی‌شود جلو احتیاجات را گرفت باید راهی پیدا کرد که احتیاجات مردم رفع شو و جنگل هم خراب نشود یک پیشنهاداتی بنده تهیه کرده‌ام حضورجناب اشرف تقدیم می‌کنم یا وزارت کشاورزی باید اعتبارات داشته باشد، مشکلات فنی را مرتفع کند تا مردم بتوانند از این ثروت عظیم بهره مند شوند (صحیح است) یا اینکه بنده فکر کردم و راه دیگری را که به نظر بنده عملی تراست پیشنهاد کردم اگر موافقت فرمودند اجرا می‌کنم امیدوارم که اگر گرفتاریها برطرف شود(بعضی از نمایندگان- انشاءالله) ولی باز اینجا تکرار می‌کنم که آن حرفهایی که می‌زنند اغلبش بی مورد است اغلب آنها را روی اغارض است که چرا آن یکی پروانه گرفته بنده نگرفتم همین الان یکی از آقایان نمایندگان در دفتر بنده تشریف داشتند، در نتیجة همین حرفهایی که زده شد همین تهمتهایی که زده شده حق مردم دارد پایمال می‌شود الان یک عده از ملاکین مازندران و کجور و تنکابن پیش بنده بودند یک تقاضایی داشتند تقاضایشان هم حق است(صحیح است) منتهی بنده اعتراف می‌کنم از بس در این موضوع صحبت کردند، چیز نوشتند تهمت زدند، من نتوانستم به آنها جواب بدهم نتوانستم حق آنها را به آنها بدهم، بنده ناچارم بنشینم یک فکری بکنم یک راهی پیدا کنم که چکار کنم فردا دوباره این حرفها رانزنند و نگویند که جواز فروشی شد چوب مال خودش است افتاده‌است توی جنگل و آنجا می‌پوسد او نمی‌تواند چوب خودشرا ببرد آقای مهندس رضوی نوشته‌اند ترتیبی بفرمائید که باشخاص متفرقه نرسد عرض کردم ترتیبی که بنده پیشنهاد کردم به دولت و حالا هم عرض می‌کنم این است که در درجة اول خود مالکین و تجاری که در عمل تجارت وارد هستند شرکتهایی تشکیل بدهند و این شرکتها موظف باشند تشکیلات فنی داشته باشند و تحت نظر وزارت کشاورزی کارشان را انجام بدهند نبابراین مالکین هم می‌توانند شرکت و استفاده نمایند این بود خلاصة عرایض بند حالا اگر اجازه می‌فرمایید جزء به جزء فرمایشات آقایان را جواب عرض کنم (نمایندگان- کافی است)

رئیس-به موجب ماده ۱۰۹ آقای دماوندی می‌توانند صحبت کنند از موضوع و حدود بحث خارج نشوید.

معتمد دماوندی- آقای مکی خیال کردند این فرمایش را که می‌فرمایند الان بنده مثلاً سکته می‌کنم، می‌میرم بعد یک موضوع بسیار مهمیرا برای مخالفت با دولت پیدا کردند، بنده آقایان مالک جنگل هستم و شعبه چوب فروشی در رشت دارم و نوکر دولت هم بوده‌ام، آقای وزیر دادگستری میدانند، در ظرف شش، هفت سال اگر یک سطر در پرونده بنده دیده باشد که زیر رو شده باشد شاید پنج شش هزار پرونده قضایی و جزایی از زیر دستم رد شده اگر یک سطر، دو خط در اطراف شخصیت من در کار قضایی دیده باشد بروید تحقیق بکنید هر گاه پس و پیش شده من حاضرم بدار بروم من در این مدت از کجا می‌آورم، مجبور بودم کار خارج داشته باشم یک عرایضی هست که من نمی‌توانم بگویم اگر آقایان اجازه بفرمایند در جلسه خصوصی صحبت می‌کنم متفقین جنگلهای ما را بردند.

رئیس- راجع به قسمتهایی که به شما نسبت داده شده‌است صحبت کنید.

معتمد دماوندی- اجازه بفرمائید بنده عرض کن که چرا جواز گرفتم، به هر حال اگر در این مملکت مالکیت ملغی می‌شود ما هم اسناد مالکیت خودمان را تقدیم آقای مکی و آنهایی که این حرفها را می‌زنند می‌کنم آنهایی که این حرفها را می‌زنند به آنها می‌گویم ببخشید بنده باج به شغال نمی‌دهم چون یک عده‌ای هستند که در این مملکت باج می‌خواهند و در روزنامه‌ها هم نوشته بودند من اهل این حرفها نیستم من باز هم اجازه خواهم گرفت، چه کنم، مال همه را اگرگرفتند مال بنده را هم بگیرند برای همین حرفها مال بنده از بین رفت زندگی من از بین رفت، رفتم جلو مالم را بگیرم گفتند، نمیدانم تو با ارتش سرخ مخالف هستی پرونده من در عدلیه موجوداست…

رئیس- از موضوع خارج نشوید.

معتمد دماوندی- بلی، آن وقت آقای آزاد برداشتند یک مقاله بزرگی نوشتند.

رئیس- آقای دماوندی به روزنامه کار نداشته باشید.

معتمد دماوندی-اجازه بفرمائید عرایضم را بکنم.

رئیس- دیگر اجازه صحبت نمی‌دهم..(خنده نمایندگان) (زنگ رئیس) آقایان خواهش می‌کنم ساکت باشید.

رئیس- آقای کشاورز صدر بفرمائید.

کشاورز صدر-آقایان تصدیق می‌فرمایند که در دو موقع فرصت دست نماینده می‌افتد که در اطراف موضوعات ونواقصی که در کار می‌بینند پیشنهادات اصلاحی که بنظرش می‌آید از آن فرصت استفاده بکند و بعرض مجلس برساند، یکی در موقع طرح برنامة دولت در مجلس است و یکی موقع طرح قانون بودجه، بنابراین بنده هم که جزء اقلیت هستم و بدبختانه طبیعت هم با اقلیت مخالف است، به مناسبت این طوفان دیشب بنده الان تب دارم مبتلا به تب هستم و کسالت سرماخوردگی. بارندگی شدیدی شد و تا آمدم خودم را جم کنم و توی اطاق برسانم کت و کولم درد گرفت والان تب دارم، ولی با وجود این یادداشتهایی را که کرده‌ام به عرض میرسانم، عرایض بنده دومورداست، یکی راجع به موضوعاتی که در برنامه دولت نبوده و نهایت ضرورت را داشته‌است و حتی معتقدم که اگراین مسائل را به عرض آقایان برسانم شاید الان جناب اشرف آقای نخست وزیر وهیئت دولت موافقت بفرمایند که همان موارد پیشنهادی در برنامة دولت گذاشته شود (نخست وزیر- بسیار خوب) این نکته را هم به عرض آقایان میرسانم آقایان در وضع سابقه زندگی بنده اکثراً وارد هستند مخصوصاً آن آقایانی که در دادگستری بوده‌اند یا از آقایان و کلای عدلیه بوده‌اند، بنده اینجا شرافت و حیثیتم را ضمانت می‌دهم، که هر چه در اینجا می‌گویم بصلاح مملکتی و از روی خیر و صلاح دولت و مجلس است و یک کلمه روی اغراض شخصی یا نظر خصوصی نگفته و نخواهم گفت و در نهایت نزاکت و ادب هم مطالبی که به نظرم می‌رسد به عرض آقایان میرسانم بنابراین انتظار دارم از آقایان که بعرایض بنده دقیق شوند و اگر اینجا به مسائلی اشاره کردم و مقتضی باشدکه اسمی نبرم یا نخوانم کسانی که اینجا نشسته‌اند گفتگویی در اطراف آنها نمایند زیرا ممکن است که به آن مسائل رسیدگی شود و شاید بعضی از آنها درست نباشد، پس اگر اصرار کنند که اسم ببر، اسم ببر این قاعده را نمیدانم کدام یک از آقایان دارند، اسم آن وقتی برده می‌شود که رفته باشد به محکمه و محاکمه شده باشد و محکوم شده باشد آن وقت آن اسم را می‌برند… (بعضی از نمایندگان- اینطورنیست آقا نماینده باید شهامت داشته باشد) … بنده تصدیق می‌کنم که نماینده باید شهامت داشته باشد، اطاعت می‌کنم ولی گفتم ممکن است اسباب گله گذاری شود…

رئیس- آقایان بایستی مجلس ساکت باشد برای اینکه ناطق بتواند صحبت کند.

کشاورز صدر- بنده توقعی که از دولت آقای قوام السلطنه داشتم از دولتهای دیگر نداشتم دلیل آن هم این است که بنده در اواخر سال ۱۳۲۱ که مطلقاً تا آن موقع وارد روحیه شخص آقای قوام السلطنه و طرز عمل ایشان نشده بودم اتفاقاً قبل از نخست وزیری ایشان زمان آقای سهیلی بود این مقدمه را بنده عرض می‌کنم بعد عرایض خودم را می‌گویم، در گلپایگان به تصدیق آقای دکتر معظمی ایشان تشریف دارند در اینجا که مأمورین دولت به قدری بیدادگی کردند و ظلم وستم به این اهالی بدبخت بیچاره گلپایگاه که بدبختانه از نقاط دیگر بیچاره تر هستند(مهندس- رضوی غیر از کرمان) که اینها را برانگیختند باتحریک خود مأمورین بنام اینک بیایند شکایت کنند، قریب چهار هزار نفر جمعیت از کنار رودخانه، گلپایگان دهاتی است که بلوک کنار رودخانه‌است آمدند از گلپایگان برای شکایت آنها را مأمورین دولت و ژاندارمها بردند در مسحد حبس کردند توقیف کردند و در تلگرافخانه را بروی آنها بستند بعد یک دفعه مأمور فرستادند با مسلسل و کامیون وقریب ۱۵۰ نفر اهالی همان دهات را زنجیر کردند که دنبال آنها قریب دو هزار نفر زن می‌آمد را اینها آوردند به گلپایگان(اردلان – چه سالی آقا).. در ۱۳۲۱ علتش هم مربوط به جمع آوری غله بود رفته بودند از تمام مالکین- یعنی از گلپایگان که خوشبختانه مالک عمده ندارد، رفته بودند از این رعایا مازاد بگیرند مازاد ندادند رشوه هم دادند با این حال تصادف کرده بود که یکی از مأمورین دارایی بعنوان مأمورین غله نسبت به کدخدای ده ویکی از زنهای آنه به چشم بد نگاه کرده بود ویک موضوعات دیگری را هم خواسته بودند که این خوشبختانه بزعم دهاتی‌ها و دور از شهریها خیلی بد است عصبانی شده بودند و امنیه را کتک زده بودند بعد این قضیه روی آن برخاست بعد اداره اقتصادی که خودش غارت کرده بود برای اینکه دلایل جرم را محم بکند مردم را تحریک کرد، این مردم بدبختی که برای شکایت آمده بودند آمدند گلپایگان ریختند اداره اقتصاد را آتش زدند بنزین‌ها را خود مأمورین اقتصاد مأمورین دزد داده بودند به آنها و گفتند کبریت بزنید درآن موقع آقای آهی وزیر دادگستری بودند این قضیه که آنجا پیش آمد بنده هم در اراک بودم آنجا جزو آن حوزه‌است گزارش داده بودند آقای میرزا هادی خان اشتری، مأموری از طرف عدلیه تعیین کرده بودند آقای سرهنگ ایزدی هم آمدند بنده را هم از طرف وزارت عدلیه مأمور کردند با دو نفر مستنطق رفتیم آنجا بادستور غلیظ و شدیدی که آقای آهی وزیر دادگستری وقت راجع به تعقیب این اشخاص داده بودند قریب دویست و پنجاه نفرتوقیف شدند یعنی توی طویلة شهربانی توقیف بودند بنده با تمام این توقیف‌ها مخالف بودم ولی مستنطقین موافقت با توقیف می‌کردند، در نتیجه بین ما اختلاف شد و آمد اراک برای رسیدگی غرضم از این حکایت این موضوع بود که دولت آقای سهیلی افتاد و آقای قوام السلطنه رئیس الوزراء شدند بنده تلگرافی کردم که اجازه بفرمایند این مردم بدبخت واین بیچاره‌ها را آزاد بکنیم و مسببین اصی آن را که مأمورین دولتی هستند واین‌ها را بیچاره و بدبخت کرده‌اند اینها را دعو بکنیم برای محاکمه و از این مردم رفع توقیف بشود وزارت دادگستری جواب داد بنده به ۵۰ نفر اطلاع دادم و به مستنطق هم گفتم که این دستور رسیده‌است و بعدکه تلگراف رسید مستنطق با نظر من موافقت نکرد که اینکار را بکنیم برای اینکه می‌گفتند چون اکثراً درولایات ناامنی است و طغیان و شورش می‌شود این یک نوع تشویق و ترغیبی است که ما از شورش طلبان واین قبیل اشخاص می‌کنیم خوشبختانه بعد از دو روز یک تلگرافی رسد که از آقای قوام السلطنه بود و رئیس الوزراء شده بودند تلگرافی کردن به اینکه همانطور که اظهار نظر کرده‌اید مردمی که بیچاره وبدبخت هستند آزاد بکنید و مستخدمین دولت را که رشوه خواری کرده‌اند شدیداً مورد مجازات قرار بدهید این تلگراف آقای قوام السلطنه واقعاً بنده را تکان داد برای اینکه بنده تلگرافی به ایشان نکرده بودم که ایشان این تلگراف را به بنده کردند بنده اینها همه را آوردم که آقای دکتر معظمی هم سابقه دارندتمام اینها را آوردم با دلایل با اقرار با مدرک درآنجا، آقای سزاوار شاهدند یک شخصی را که مسیو نوراپروانسیان بود و رئیس حسابداری دارائی گلپایگان بود بنده اورا توقیفش کردم، آن شخص آمد دراطاق آقای شریفی فرماندارگلپایگان رو کرد و گفت آقای شریفی من مأمور سیاسی دولت انگلستان و ارتش انگلستان در شهرستان اراک واین مناطق هستم یکی از دوستان مارا در اینج توقیف کرده‌اند شما دستور بدهید او را آزاد کنند و ظاهراً کسانی او را توقیف کرده‌اند که با ستون پنجم ارتباط دارند آقای شریفی متحیر شد که چه جوابی بدهد من آنجا نشسته بودم حرف را از دهن او گرفتم، گفتم آقای ماژور با من باید صحبت بکنید برای اینکه آقای فرماندار دخالت در کار ندارد من مدعی العموم هستم من قرار توقیف او را صادر کردم واین شخص دزدی کرده‌است دلایل دارم بایستی توقیف بشود اگر دوست شما هم هست شما که جزء انگلستان هستید و میگویید که بایستی دزد و نادرسترا طرد کرد و بایستی قانون را اجرا کرد و خودتان را مملکت قانونی میدانید نبایستی این اعتراض را بکنید آقایان شاهد و ناظر بودند آقای دکتر معظمی هم شاهدند ایشان به طوری مشت زد روی میز که دوات برگشت…، تا حالا بوسیله مترجم صحبت می‌کرد شروع کرد بفارسی صحبت کردند، گفت من تو را جای او حبس خواهم کرد و من آنوقت از اطاق رفتم بیرون و گفتم تا وقتی که مرا تکه تکه نکنند اینها را آزاد نخواهم کرد، در همان موقع وزارت دادگستری از دیوان کیفر به من تلگراف کردند که از نقطه نظر سیاسی ما در زحمت هستیم هر طور هست این شخص را آزاد کنید من جواب دادم باینکه نمی‌شود این شخص را آزاد کرد و شاید در همان موقع هم بود که دولت آقای قوام السلطنه آمده بودند بنده او را نگاهداشتم در توقیف و بعد آزاد شد این جملة معترضه بود، خواستم عرض کنم که من آن موقع یک عمل بسیار تندی موافق سلیقة خودم دیدم از آقای قوام السلطنه که خیلی خیلی با یشان امیدوار شدم و از همان موقع انتظار داشتم که ایشان وقتی زمامدار مملکت می‌شوند برخلاف سایر زمامداران قدم‌های بلند و پروژه‌های خیلی مفدی به مورد اجرا بگذارند ولی بدبختانه و با کمال تأسف باید اینجا عرض کنم باینکه یا نگذاشتند ایشان را یا محیط طوری بود که نتوانستند یا نخواستند از این ۱۸ ماه فرصت که بهترین وسیله برای بهبود این مملکت بود یعنی به اصطلاح پیش این مجلس رودر بایستی ندارد (چون در دوره چهاردهم مجلس مزاحم دولت است) و بدون مزاحم و معارضه بودند انتظارات ملت ایران و انتظارات اصلاح طلبان این بود که بیشتر از این اهتمام و کوشش بکنند و من از اینج نفرین می‌فرستم به آن کسان که ناصالحی که اطراف ایشان را گرفتند و نگذاشتند این اصلاحات بشود این است که بنده انتظارم از دولت آقای قوام السلطنه خیلی زیاد بود ولی الان بدون رودرباستی عرض می‌کنم بنده مأیوسم و حالا باز برای امتحان یک نظریات اصلاحی داشتم بعرض آقایان میرسانم که ببینم چه می‌شود تا بنده تغییر عقیده بدهم در برنامه دولت یکی از مسائلی که به عقیده من بایستی در دیباچه برنامه دولت قرار بگیرد تهذیب قوه قضاییه و اصلاح قوه قضاییه و ترمیم خرابیهای قوه قضاییه‌است که بدبختانه در برنامة دولت هیچ اسمی از آن برده نشده‌است(صحیح است) فقط بطور کنایه راجع به اصلاح قوانیت تذکر داده شده‌است و حال آنکه به عقیده بنده تمام قوانین خوب است این قوانین که الان داریم حتی آنهایی که در دوره دیکتاتوری هم تصویب شد قوانین خوبی است ولی مجری خوب باید باشد دستگاه خوب باید باشد تا بتوانند خوب اجرا بکنند (صحیح است) اهمیت قوه قضائیه در سرنوشت یک مملکتی بسیار تأثیر دارد اگر قوه قضائیه نباشد هیچ تأمین مالی و جانی و ناموسی نخواهد داشت (صحیح است) و الان ناچار و با کمال تأسف باید عرض کنم که قوه قضاییه ما مثل نبودن است اصلاً قوه قضائیه نیست دستگاه قضایی ما حقیقتاً زنگ زده من یادداشتی از وزارت عدلیه گرفتم که حالا ظن غالب بر آن است که سیصد بوده ولی بنده احتیاط کردم صد هزار تایش را آوردم که مبادا دروغ شود. ۲۷ هزار پرونده معوقع دردستگاه دادگستری ایران است جناب آقای نخست وزیر، دویست و هفتاد هزار پرونده معوقه در دستگاه دادگستری ایران است(برزین- بیشتر است) این پرونده‌ها میدانید مال کیست؟ ده هزار از این پرونده‌ها مربوط به دیوان کیفر است مربوط به کسانی است که سرمایه این بدبخت‌ها و بیچاره‌های کارگر از بانک صنعتی و فلاحتی از خارج از ایران رفته‌اند غارت کرده‌اند، رشوه گرفته‌اند، دزدی کرده‌اند و پرونده شان در دیوان کیفر دفن شده‌است و بقیة این پرونده‌ها هم مال زن بیوه زن بدبخت، دولت، ملت، مجلس، زارع، کاسب مال این قبیل اشخاص است که توی این عدلیه دفن شده‌است و هیچ کدام دستشان به دامن آقای نخست وزیر نمی‌رسد که بگویند چرا پرونده من مانده و مشمول مرور زمان شده من به نام این افراد بنام این که یکی از وکلای دادگستری هستم نه وکیل مجلس بعرض مجلس شورای ملی و باطلاعت دولت رسماً میرسانم که در این موضوع تصمیم عاجلی بگیرند و این را در برنامة دولت بگذارند چرا قوه قضائیه به این سرنوشت دچار شد بدبختانه هر وقت هر کس صحبت می‌کند دردها را می‌گوید دوا و درمان را نمی‌گوید بنده مدعی نیستم باین که راه حلی که بنده پیشنهاد می‌کنم بهترین راه حلها است ولی چیزی که بعقل بنده رسیده بعرض آقایان میرسان بعد الحمد الله آقایان بیشتر دارند اینها امعان نظر بکنند و آن راه حل اصلاحی که بنده پیشنهاد می‌کنم تکمیل بکنند علل و موجباتی که اسباب خرابی قوه قضائیه و اصلاً منحرف کردن یان قوه از مجرای حقیقی خود بوده‌است اولاً مداخله دولت‌ها در قوه قضائیه‌است، یک اصول کلی است که در تمام ممالک دمکراسی و مشروطه ودر مملکت ما هم وجود دارد وآن عبارت از تفکیک قواست کسانی که نشسته‌اند فلاسفه و علماء و مطلعین که بنابر احتیاجات جامعه بشری و این قاعده را وضع کرده‌اند که قوا بایستی از یکدیگر تفکیک شود این یک علتی داشته یک جهتی داشته، بی قاعده نبوده یعنی احتیاجات بشر را این طور تشخیص داده‌اند که قوا از یکدیگر تفکیم باشد و اینها با یکدیگر تداخل نداشته باشند و هر کدام وظیفه خودشان را انجام بدهند تا موازنه بعمل بیاید و از طرف یکی بردیگری تجاوز و تعدی نشود نحوه مداخله دولت در قوه قضائیه بطور سربسته و اجمال عرض می‌کنم این است خدا رحمت کند مرحوم دادور را تغییر اصل قانون اساسی را که مبنی بر عدم تغییر و تبدیل قضات بود و حکایت از استقلال قضات داشت تغییر کرد و با این تغییر لطمه بزرگی به وضع قضائی و قوه قضائیه ما خورد که الان هم بنده عرض خواهم کرد که شاید باز هم با این تغییر بشود اقدام کرد و قوه قضائیه را سرپا نگهداشت، دولت یعنی وزیر دادگستری، یعنی مدی کل وزارت دادگستری، یعنی دستگاه اداری دادگستری در قوه قضائیه اگراز نزدیک با عدلیه تماس داشته باشید، ‎ آقای دکتر عبده آقایان صدر زاده و شریعت زاده همه از نزدیک می‌بینند من آقایان را به شرافتتان قسم می‌دهم اگر حقیقت ندارد تکذیب بکنند من تصدیق خواهم کرد بدبختانه مدتهای مدیدی است در تمام دولتهایی که بوده و دولت جناب اشرف در این مدت وزرائی که بوده‌اند یک تبعیضاتی قائل شده‌اند یک نظریات خصوصی اعمال کرده‌اند که قوه قضائیه را از آن صورت اولیش خارج کرده‌اند(صحیح است) تغییر قضات، آقا وقتی یک نفر قاضی نشسته‌است و می‌بیند با ارداه یک وزیر دادگستری تغییر می‌کند و به سرنوشت غریبی دچار می‌شود که باید زن و بچه او اگر صحیح العمل باشد گرسنه بماند و اگر صحیح العمل نباشد از تعقیب اعمال ناشایسته خود باز بماند چطور می‌تواند کار بکند جز اینکه مطیع وزیر دادگستری باشد، البته ما قضات با شهامت و شریفی داریم و بنده در اینجا با صدای بلند عرض می‌کنم که در دادگستری وقتی به نسبت وزارتخانه‌های دیگر بسنجید قضات صحیح العمل ودانشمند و پاک بیش از سایر وزارتخانه‌ها است (نمایندگان- صحیح است) قضاتی دارد که حتی در زمان دوره دیکتاتوری هم مقاوم کرده‌اند یکی از آنها همین آقای ممقانی است که رأی خودش را هر چه بود داد و از کسی نهراسید و نترسید ولی روی هم رفته یک دسته دیگر از قضات داریم که اینها اشخاص هستند از قضات پایین امین صلح، رئیس بدایت، مدعی العموم، بدایت و از این قبیل اشخاص آنهایی که در ولایات سرگردان ویلان و بدبخت هستند این قبیل اشخاص که وقتی وزیر دادگستری آمد به یکی از آنها تذکر داد یک مستنطق را خواست و گفت بنا بر مصالح کلی دستور داد و گفت شما در این پرونده اینطور رأی بدهید این مطلبیرا که گفت ولو بر مصالح و صلاح کشور هم باشد آن قاضی در هزار مورد دیگر سوء استفاده از این نظر می‌کند می‌گوید در اینجا دستور می‌دهند بنابراین من چرا مطاع و اغراض خودم را اجرا نکنم من دراطراف این بحث نمی‌کنم و امثال و نظایرش را صرفنظر می‌کنم و عرض نمی‌کنم که وزارت دادگستری چه دستورهایی داده‌است همین قدر عرض می‌کنم مادام که فکری برای عدم مداخله قوه مجریه در قوه قضائیه نشده‌است از هم اکنون دولت مراقبت بکند که همین مأمورین ولو صحیح یا نا صحیح هیچ کدام از جای خودشان تکان نخورند مگراینکه پرونده آنها را به محکمه انتظامی پیش پدر بزرگوار آقای دکتر عبده بفرستند که ایشان رحم بر صغیر و کبیر نمی‌کند مادام که پرونده این کار، قانون اینکار نیامده‌است به مجلس این کار را باید بکنند بنده شنیده‌ام راجع به مدعی العموم بدایت یک مسائلی در پرونده نوشته‌اند راجع به پیراسته مدعی العموم بدایت میگویند بعنوان اینکه مظفر فیروز را تعقیب کرده‌است می‌خواهند او را تغییر بدهند ولی بنده این موضوع را اطمینان دارم و تغییر او را بدون جهت نمی‌دهد (صحیح است) مگر اینکه تخلفی بکند و به محکمة انتظامی برود و در آنجا محکوم به انفصال موقت و تغییر و تبدیل از این شغل بشود(صحیح است) بنده می‌خواستم ازاین فرصت و ازاین مطلبی که الان بذهنم آمد و جزو یادداشتهای بنده بود تذکر بدهم و خواهش بکنم از دولت برای اینکه مدعی العموم را تشجیع نکنند تحریص نکنند در اینکه در پرونده راجع به اتهام آقای مظفر فیروز….

الان من اظهار نمی‌کنم که ایشان چرمی جنایتی کرده یا نکرده زیرا وقتی که ادعانامه هم صادر شود. بنده چون خودم حاکم محکمه بوده‌ام، وقتی که ادعانامه برای کسی صادر شود او را متهم می دانم ولی محکوم نمیدانم، آن شخص متهم است ولی آقای مظفر فیروز متهم بسیار بزرگی است، متهمی است که چشم تمام ملت ایران جناب اشرف آقای نخست وزیر متوجه دولت شما است که او را محاکمه بکنید و حقیقت امر را به گوش و به نظر ملت ایران برسانید که واقعاً محکوم شده‌است یا نشده‌است تقصیر کرده‌است یا نکرده‌است، پرونده بستن والا بخدای واحد قسم است جز اینکه صاحب پرونده را مفتضح بکند فایده‌ای ندارد، یک موضوع دیگر اهمیت ندادن به قضات پاکدامن ومأمورین رشید صحیح العمل دادگستری است که این هم از علل ضعف قوه قضائیه و از بین رفتن این قوه شده‌است بنده راجع به حق قضاوت عدلیه بطور سربسته به عرض ‎آقایان میرسانم که مدعی العموم دیوان تمیز یعنی آقای هیئت که از قضات شریف و دانشمند و از رجالی است که خود هیئت دولت و جناب اشرف آقای قوام السلطنه هم به او معتقد هستند این شخص در حدود هفتصد تومان حقوق می‌گیرد این حقوق برابر است با حقوق یک نفر ماشینیست در بانک صنعتی اینطور است آقای اسدی یا خیر؟ اگر دروغ می‌گویم بفرمائید دروغ است، اما قضات فرق دارند با مأمورین دیگر در تمام دنیا کار قضایی را جدا کرده‌اند (دکتر امینی- صحیح است) اجازه بفرمائید آقای دکتر امینی این است ک بعقیده بنده وقتی که در مملکت توج به قضات پادکدامن نشد نمی‌بایستی انتظار داشت که در آن مملکت قوه قضائیه اش بی عیب و نقص باشد، اما بودجه وزارت دادگستری بنده برای اینکه به جناب آقای هژیر خیلی ارادت دارم آن بودجه ۲۶ عدلیه را گرفتم که یکقدری اضافه کرده‌اند و بودجه ۲۵ را نیاوردم، بودجه وزارت دادگستری یعنی تمام مأمورین اداری، لواز التحریرش تعمیراتش، مدیر کلها، اتومبیلها تمام هزینه اش هست و آنوقت قضات بدبخت بیچاره بودجه اداریش هفت میلیون و سیصد هزار تومان است آقای هژیر و حال آنکه بودجه اداره املاک و گذاری در وزارت دارایی شش میلیون و پانصد هزار تومان است، من برای آقایان یک توضیح می‌دهم، این اداره املاک واگذاری را که خدای واحد شاهد است من یک آدم بی انصافی نیستم، حالا که صحبت وزارت دارایی شد حق گویی می‌کنم، این آقای هژیر یک مردی است که خدای واحد شاهد است بدرد این کار می‌خورد و ای کاش سایررجال ماهم اینقدر پشتکار داشتند که اگر یک مدیر کل حوصله شنیدن حرف ارباب رجوع را نداشت مثل ایشان می‌شدند و الحمدالله آقایان وزیران دیگر هم همه شان خوبند و حالا بنده برای آقایان عرض می‌کنم که این اداره املاک واگذاری که برابربا بودجه تمام وزارت دادگستری وبرابر بودجه قوه قضائیه کشور شاهنشاهی ایران حقوق می‌گیرد این همان اداره‌ای است که از زمان رضا شاه فقید با چهار نفر مباشر اداره می‌شد و درآمدش هم پنج برابر حالا بود(مهندس رضوی- آنوقت مأمورین دولت برایش کار می‌کردند بنده نمی‌خواهم دفاع بکنم ولی این را باید بدانید)اجازه بفرمائید عرض کنم بنده نخواستم هیچ اداره نباشد، عرض کردم که بقدر وزارت عدلیه وسعت نداشته باشد و بنده هم تعریف نکردم عرض کنم آقای مهندس رضوی نباشد قطع کلام نفرمایید(صحیح است) من تعریف از کسی نکردم، من گفتم در آمدش از زمان رضا شاه آنجا زیاد تر بوده‌است(سزاوار- مگر خیانت کرد؟) (عباس مسعودی- مگر خیانت کرد) (مهندس رضوی- بله آقا خیانت کرد بودحه مملکت را صرف املاکش کرد، خرج منزلش کرد)(محمد علی مسعودی- چرا آقای رئیس هر کس هر چه می‌خواهد می‌گوید یعنی چه بودجه مملکت را صرف خودش می‌کرد؟ یک عده مجازند در مجلس هر چه دلشان می‌خواهند میگویند)

رئیس- هیچ کش مجاز نیست ساکت باشید.

کشاورز صدر- اجازه بفرمائید بنده خودم با آقای مهندس رضوی یک حسابی داریم ایشان اینجا تصفیه می‌کنند حسابشان را.

رئیس- شما حرف خودتان را بزنید.

کشاورز صدر- مقصود بنده این بود که این اداره املاک واگذاری برابر بودجه وزارت دادگستری حقوق می‌گیرد و حال آنکه احتیاجی ندارد و با یک بودجه کمتراز این اداره می‌شود و وزارت دادگستری معاون آن حقوق می‌گیرد، من برای مقایسه گفتم و حالا غرضی ندار که او عوض بشود یا کم بشود یا زیاد بشود و حالا من عرض می‌کنم بنده از کسانی هستم که اگر بگویم در بودجه دولت بعضی از ادارات زاید است از کسانی نیستم که بخواهم منفی بافی بکنم و بگویم که حتماً بیایند اعضاء این ادارات را بیرون کنند خیراین عقیده را ندارم و عقیده‌ام این است که اعضای این اداره املاک واگذاری را که اکثر اعضایش یعنی مدیر کل‌هاشان مردم صحیح العملی هستند و اشخاص دقیقی هستند مثل آقای برخوردار و آقای دکتر نصیری و امثال آنها اینها را بزرگواری بفرمائید و بدهید به بانک صنعتی که آنجا را اداره کنند و بودجه علیحده نداشته باشد یکی دیگر از عللی که موجب ضعف قوه قضائیه شده‌است عدم رسیدگی به تخلفات قضات است (صحیح است) یعنی اهمیت ندادن به انحرافات قضات است در دادگستری، اگریک قاضی ببیند که او تحت تعقیب در نمی‌آید ببیند مراقبت و مواظبی ندارد، ببیند آمار و احصائیه آز او نمی‌خواهند، ببیند که تلخلفات او را کسی شاهد و ناظر نیست و تعقیب نمی‌کند، این موجب ضعف و خرابی دستگاه قضایی خواهد بود(صحیح است) بعقیده من می‌بایستی که دولت در قوه قضائیه باین نحو و کیفیت مداخله نکند و به مقدار کافی و واقی حقوق به قضات پاکدامن و شریف دادگستری داده شود و هر یک از اعضای ادارات دادگستری یعنی دستگاه قضایی مملکت تخلف کرد باشد مجاز است او را محکوم بکند یعنی بیاینداختیارات را یک قدری شدید تر بدهند بدست آقای آقا شیخ محمد عبده و از دست وزارت عدلیه بگیرند، بگویند آقای عبده این تو و این قاضی متخلف او را تعقیب کن(دماوندی- راجع به وکلای دادگستری هم بفرمائید) اطاعت می‌کنم تعرفتان را بکنم؟ چشم (خنده حضار)

بنابراین بنده عقیده مندم باینکه حسابی که کردم در حدود ۵ نفر قاضی جناب اشرف (خطاب به آقای نخست وزیر) دراین مملکت از کوچک و بزرگ است، مااگر برای هر یک از این قضات ماهی دوهزار تومان قائل شویم که البته بایستی قاضی صلیحه را با قاضی تمیز فرق گذاشت مقایسه کلی بکنیم سالی ۱۲ میلیون تومان بیشتر نمی‌شود و این بودجه برابر با نصف هزینه اتومبیلهای سواری مدیر کلها و معاونین و ادارات بانک صنعتی (خنده حضار) و دیگران خواهد بود، ما در حدود ۱۲ اتومبیل سواری، جناب اشرف در این تهران و شهرستان‌های بزرگ زیر پای مدیر کلها، رؤسای ادارات حتی رؤسای دوایر شعب، بازرسهای ویژه و بازرسهای غیر ویژه که زیر پای اینها است واین روی مقیاس که آقایان گرفته بودند هم اتومبیل ماهی یک هزار تومان شوفر و بنزین و لاستیک و مصارف دیگری دارد که می‌شود روی هم سالی ۱۲ میلیون تومان و سالی ۱۲ میلیون تومان هم نکث پیدامیکند و می‌بایستی با یک مبالغی سال دیگر هم بخرند و حال اینکه بعقیده بنده خود جناب اشرف ممکن است توی اتومبیل تاکسی سوار بشوند یا خیر ایشان اتومبیل سواری هر وقت بخواهند سوار بشوند وزراء هم سوار بشوند (نخست وزیر- بنده سوار اتومبیل دولتی نشده‌ام) همانطور که خودتان توی اتومبیل دولتی سوار نمی‌شوید وزراء هم سوار نشوند، خوب وزراء را قبول داریم اینها سوار بشوند مانعی ندراد نمی‌توانند سوار نشوند (یک نفر از نمایندگان- استطاعت ندارند) مجلس هم خیال می‌کنم حرفی ندارد، اما مدیر کلها و معاونین تا آن ثبات از خانه اش پاشود از پهلوی خانه بنده توی کوچه آبشار پا شود برود آنجا و با این وصف یک مدیر کل با اینکه سوار اتومیبیل دولتی می‌شود عوض اینکه زودتر برود به وزارت خانه که به کارها رسیدگی کند باز ساعت ۹ در وزارتخانه حاضر می‌شود و بنده عقیده‌ام این است که الان یک قدم اصلاحی از همین مجلس برداشته و بیرون که می‌روید دستور بدهید تمام اتومبیلهای سواری را جمع کنند این ۱۲ میلیون تومان هزینه اینها در سال است، در هر ماه یک میلیون تومان (صحیح است) و بعد اگر می‌خواهند آقایان سوار بشوند مگرآقای مدیر کل و معاون تخم دو زرده کرده‌اند که آن بدبختهایی فلک زده نکرده‌اند، یک اتومبیل، یک اتوبوس درست بکنید و سوار بکنید آقایان را، هم مدیر کل توی آن بنشیند و هم معاون (صحیح است) این است که چون بنده آثار امیدواری از ناصیه دولت حس می‌کنم نسبت به اصلاح بودجه دادگستری و ترمیم حقوق قضات توجهی خواهند کرد بنده بیشتر از این در اطراف این موضوع صحبت نخواهم کرد و تقاضای بنده این است که این مسئله در برنامه دولت با همین تفصیلی که عرض کردم گذاشته شود و ضمناً تا موقعی که استقلال قضات با مشورت علماء علم حقوق و مطلعین تأمین نشود معتقدم که دولت دستور بدهد مدعی العموم تمیز، رئیس تمیز، رئیس محکمه انتظامی و دو نفر از روسای شعب دیوان تمیز اختیار رااز وزیر دادگستری و دولت تفویض بکنند با این پنج نفر که این‌ها ببینند هر جا شکایتی می‌شود مصلحتی اقتضا می‌کند مشاوره بکنند و باکثریت یک قاضی را تغییر بدهند و مادامی که آن قانون نیامده باین ترتیب و باین نحو عملی شود، اما یک موضوع دیگر که این آقای مهندس رضوی حالا اظهار تشکر از بنده قطعاُ خواهند فرمود، آن طرح مبارزه با دزدی است (مهندس رضوی- صحیح است، احسنت) اتفاقاً و بدبختانه در برنامه دولت با اینکه انتظار می‌رفت و بااینکه در اعلامیه‌های پی در پی اشاره شده بود راجع به این مطلب هم تذکری داده نشده‌است و حال آنکه عقیده بنده این است که سر منشاء تمام بدبختی‌ها و بیچارگی و ذلت ملت ایران در اثر این دزدی است و عدم مبارزه با دزدی(مهندس رضوی- کاملا صحیح است) بنده یک روزنامه را دارم که در او یک اعلام جرمی شده‌است و نوشته‌اند که واقعاً سرسام آور است و پیداست که با امضاء هم هست یعنی یک شخصی نوشته واعلام کرده ولی امضاء مستعار خودش را گذاشته، بنده عقیده‌ام این است که اگر مجلس و دولت تردیدی در این قضیه دارند که پیشنهادی که من می‌خواهم برای مبارزه با دزدی بکنم عقیده دارندکه خیر دزدی نمی‌شود این اقلام رابخوانم و اگر تردید ندارند من اینجا نخوانم تا باز در مجلس دوباره دچار محظور بشویم و همگی بگویند اسم ببرید آنوقت اسباب رنجش از یک طرف و اخطار ماده ۱۰۹ از طرف دیگر شروع بشود (رحیمیان- اگر مربوط به نمایندگان است که مانعی ندارد بخوانید) بخوانم آنرا قربان (معتمد دماوندی- آن روزنامه اسمش چیست؟) صدای وطن، استدعا می‌کنم آقای دماوندی بنده را با خودتا طرف نکنید، همکار عدلیه چی بودیم آقا بنا نشد فرمایشی بکنید که آنوقت آقای مسعودی هم از آنجا جواب بدهند در این روزنامه یک شخصی که بعقیده بنده دانشمند مطلع در امور قضایی هم بوده‌است یک مطلبی را برای استحضار آقای قوام به روزنامه داده‌است به نام آقای ی، ن و یک قرائن ودلایلی را هم ذکر کرده‌است، همانطور که عرض کردم من اینها را می‌گویم در اینجا وتند نویسها هم می‌نویسند و بعد هم عین این ورقه رامیدهم که البته بعد دستور خواهند داد به این اعلام جرمها رسیدگی شود با آن ترتیبی که در مبازره با دزدی پیشنهاد کردم نه اینکه یک هیئت بازرسی برود، بنده خودم وقتی که آقای ممقانی وزیر عدلیه بودند رئیس هیئت بازرسی بودم و بخراسان رفتم، ایشان بنده را خواستند بنده رفتم آنجا ۶۷ نفر را بنده و لطفی توقیف کردیم هی هم گفتند به ماشمر لقب شمر به ما دادند و آمدیم ۹ میلیون تومان دزدی بعقیده خودم کشف کردیم رفت توی دیوان کیفر خوابید(ممقانی- من منفصل شدم، تعقیب نشد) (غلامرضا فولادوند- آقای کشاورز صدر شما قاضی هستید تعقیب متهم مگر با آقای نخست وزیر است) مراقبتش با دولت است (فولادوند- مدعی العموم مگرنیست).

رئیس- بفرمائید صحبت خودتان را بکنید.

کشاورز صدر- برای این که من ثابت بکنم که باید با دزدی مبارزه بشود بنده دارم اینها را می‌خوانم والا غرضی به آنها ندارم.

اول صدور تصویبنامه راجع به آزادی صدور فروش اتومبیل و مصون ماندن از حق تقدم دولت طبق مقررات قبل از جنگ و زمان جنگ که در اواخر شهریور ماه ۱۳۲۵ صادر گشته‌است. یک فروشنده اتومبیل کادیلاک سه دستگاه اتومبیل و دو میلیون ریال وجه نقد داده‌است که باید رفت او را خواست نشاندش پشت میزی که مستنطق از او تحقیق بکند یا آقای شیخ محمد بروجردی بپرسد که آقا چه کسی این پول را گرفته به چه دلیل یا ثابت کن با محاکمه شود یا محکو شود
دوم – فروشنده و نماینده هودسن سه دستگاه اتومبیل ودو میلیون ریال وجه نفد، علاوه براین آقای واسطه از ناشر و استوبیکریک دستگاه بنام خود گرفته
سوم- از نماینده کرایسلر سه دستگاه برای ادارات دولتی و وزارتخانه‌ها بطور معامله و به قیمت آزاد تجارتی
چهارم- از فروشنده جیپ پنجاه دستگاه برای دولت و دو میلیون ریال آوانتاژ بوسیله شخصی که واسطه آن معامله قبلی بوده‌است.

نخست وزیر- آقای کشاورز تمام دروغ است، چرا وقت مجلس را می‌گیرید؟

کشاورز صدر- مقصود این است که رسیدگی شود.

سزاوار- اعلام جرم کنید و بدهید به دیوان کیفر.

کشاورز صدر- اجازه بدهید، بنده چند مورد دیگرش را کاری ندارم اینجا اثر دارد گفتنش.

فولادوند- آقای کشاورز صدر نطق به آن خوبی تان را آلوده به بغض نکنید بنده از روی ارادت عرض کردم.

کشاورز صدر- من نظر خصوصی ندارم، من نمی‌خواهم که آلودگی به غرض اسم برده باشم.

رحیمیان- اسم اشخاص را بفرمائید. شما اسم برده‌اید، از اصل می‌خواستید اسم نبرید، حالا که اسم بردید و مربوط به نمایندگان مجلس است بایستی بخوانید.

کشاورز صدر- اجازه بفرمائید بنده آقا قسم خورده‌ام و بخدای واحد سوگند یاد کرده‌ام که از روی غرض حرفی نزنم حالا من اینجا نخواستم این ورقه را بچشم مردم بکشم، خواستم ثابت کن که در این مملکت دزدی می‌شود.

نخست وزیر- دزدی می‌شود (یک نفر از نمایندگان- اگر کسی اینجا هست شما باید اسم ببرید، چرا نمی‌خوانید)

جمعی از نمایندگان- اسم ببرید برای اینکه شما نسبتی به آنها داده‌اید.

کشاورز صدر- بنده نمی‌گویم، نسبت بنده نداده‌ام.

رئیس- حرف خودتان را بزنید چرا دونفر دو نفر با یکدیگر صحبت می‌کنید. شما آزاده هستید این جا هر چه می‌خواهید بگویید.

کشاورز صدر- چرا نمی‌گذارید آقا حرفمان را بزنیم من غرضی که با کسی ندارم طرح مبارزه با دزدی است، آقای رئیس جنابعالی هم توی حرف بنده می‌دوید.

یمین اسفندیاری- آقای کشاورز اگر شما می‌فرمایید اسامی ندارد چرا گفتید راجع به نمایندگان است.

کشاورز صدر- آقای یمین بگذارید اینجا آرام باشم.

معتمد دماوندی- بگذارید بخوانند.

یک نفر از نمایندگان- این چه حرفی است.

معتمد دماوندی- بگذارید بخوانند قربان.

کشاورز صدر- اجازه بفرمائید بنده دنبال عرایض خودم را می‌گویم(همهمه نمایندگان) یک طرح مبارزه با دزدی بود، بنده بی نیاز از این هست که امثال و نظایری بیاورم که در این مملکت دزدی وغارت و امثال اینها می‌شود زیرا موضوع بحد شباع رسیده و احتیاج به این نیست که امثال ونظایری ذکرشود ونام کسی که شاید در بین آنها بعد بی گناه بیرون بیاید در جایی برده شود (صحیح است) در دیوان کیفر ده هزار پرونده معوقه موجود است (آشتیانی زاده – اسامی را بگویید) چرا اذیت می‌کنید شما که خودتان میدانید.

نخست وزیر- بخوانید شاید دیگران هم بدانند.

کشاورز صدر- این روزنامه‌است وهمه آقایان آن را خوانده‌اند، بنده که نخواستم مخالفت بکنم با اشخاص یا اعلام جرم بکنم، خواستم عرض کنم، ده هزار پرونده کیفری در دیوان کیفر خوابیده‌است به عقیده بنده تعقیب دزدی و مبارزه با دزدی در مملکت ما از صورت عادل خارج شده‌است یعنی باید به یک وسیلی فوق العاده‌ای که باین ترتیب ومعمول وبا این قوانین نباشد به آن متوصل شد تا بلکه بشود ریشة دزدی را کند یا لااقل از تعداد و رقم بزرگ آن کاست(یک نفر از نمایندگان- در دنیا همین طور است) این است که الان اگر مامیخواهیم بنده خودم قاضی جزایی بوده‌ام و آقایان وکلا و قضات دیده‌اند که اکثراً در مواقعی که به یک مسئله مشکلی وزارت دادگستری بر می‌خورد که یک آدم سرسخت وقرصی لازم داشت بنده را می‌فرستادند (برزین- صحیح است) دشمن برای خودم فراهم کردم زیرا که خودم از همه کس بهتر میدانم که من الان هم با این قوانین قادر باین نیستم که بتوانم یک دزدی را که علم وجدانی دارم براینکه او دزد است ادعانامه برایش بدهم و بیاورند به محکمه، بنابراین ناچار و ناگزیر بایستی به یک وسیله فوق العاده ولو به طور موقت متشبث و متوسل بشویم و این به عقیده بنده طرحی است بنام طرح مبارزه با دزدی باین ترتیب که انتخاب شصنت نفر از قضات و غیر قضات که در رشادت و صحت عمل آنان تردیدی نباشد برای رسیدگی به استفاده‌های نامشروعی که از شهریور ۱۳۲۰ تاکنون از بیت المال دولت شده‌است برای مرکز ده نفربرای استانها هر استانی پنج نفر (قبادیان- از بیست سال پیش را بفرمائید) آنها مشمول مروز زمان شده‌است(فولادوند- کسی گوش به حرف آقای طوسی نداد) این است که بنده عقیده دارم بایستی یک طرحی تهیه شود وشصت نفر را از بین عده زیادی از اشخاص که هیچ تردید وشبهه درسرسختی وزمختی و درستی آنها نباشد انتخاب بکنید، در مملکت ما در این مورد که بنده پیشنهاد کردم رشادت و سرسختی و قرصی مهمتر از صحت عمل است، این صفت برای این قبیل اشخاص مهمتر است صحیح العمل خیلی داریم من اکثر آقایان را دیده‌ام و قسم می‌خورم که صحیح العمل اند ولی بخدای واحد از دزدها حمایت می‌کنند، خودشان صحیح هستند خودشان درست هستند ولی از دزدها حمایت می‌کنند و دزدها را تقویت می‌کنند و نمی‌گذارند که این دزدها تعقیب بشوند(صحیح است) بنابراین صفت دوم برای این اشخاص خیلی مؤثر است دوم تصویب یک ماده واحده مبنی بر تفویض اختیارات باین هیئت‌ها که از روی قرائن وجدانی به محض حصول عمل اجمالی وجداناً که علم اجمالی برای آنها حاصل شد متهمین را توقیف و محکوم بکنند، من بخلاف دیگر آقایان نمی‌خواهم بگویم اعدام بکنند، مجازات شدید بکنند، خیر می‌گویم همان چیزی را که از خزانه دولت برده‌اند بگیرندیکی دو سال حبسش کنند بعد هم اخراجش کنند (سزاوار- دزدهای دیگری هم هستند) سوم اینکه… آنچه عرض کردم در این طرح باشد متضمن سه جمله بود یکی اینکه ۶۰ نفر برای این کا انتخاب بشوند و مجلس بخواهد از دولت که دولت تصویب بکند که به اینها اختیار داده شود برای بر هم زدند این وضع ولو به طور موقت، اینها روی علم اجمالی و روی وجدان قضاوت بکنند واین اشخاص که متهم شده‌اند دوسه دارند یا ندارند یا متهم می‌شوند معرفی بکنند این جزء دیگر هم دارد و آن این است که نسبت به طریقه رسیدگی اینها مابعد باشکال برخواهیم خورد که این دوسیه را جلو بگذاریم یا آن دوسیه را، این یکی مهمتر است یا آن یکی مهمتر است، برای این که باین تضییقات هم بر نخوریم چون خرابی همیشه از دستگاهها ی بالای مملکت شروع کرده وبدستگاه پایین نفوذ پیدا کرده اینجا هم از بالا شروع شود چطور همیشه اتومبیل از بالا است بیشتر مزایا از بالا شروع می‌شود مجازات راهم از بالا شروع کنید تا برسیم به پایین و این طرز رسیدگی هم اگر خدا خواست ودولت هم رشادت بخرج داد این ماده را آورد و مجلس هم انشاءالله تصویب کرد، آنوقت اول شروع بکنیداز وکلای مجلس را که مورد اتهام هستند(صحیح است) و من هم می‌گویم که بدون اعلام جرم من را محاکمه کنید بعد از نخست وزیران و وزیران، معاونین و مدیر کلها(صحیح است) بعد نسبت بغیر مستخدمین، غیر مستخدم هم همانطور که گفتم خیلی داریم، نسبت به غیر مستخدمین دولت از آنهایی که اقلام اتهام آنان درشت تر وبزرگتر است شروع شود، این استکه بنده بیشتر از این راجع به این قسمت توضیحی عرض نمی‌کنم و امیدوارم که دولت متذکر شود.

یک نفر از نمایندگان- مابقی باشد برای جلسه دیگر.

رئیس- صحبت شما تمام نشده‌است؟

کشاورز صدر- هنوز راجع به برنامه دولت چیزی صحبت نکرده‌ام.

رئیس- پیشنهاد ختم جلسه رسیده‌است. مخالفی نیست (گفته شد تنفس بدهید)

قبادیان-جلسه را هم تعیین بفرمائید آقای رئیس

رئیس- آقایان ساکت باشید، پیشنهاد آقای دهقان راجع به ختم جلسه قرائت بشود. (پیشنهاد به شرح ذیل قرائت شد:) پیشنهادمیکنم پس از بیانات آقای کشاورز صدر جلسه ختم شود.

کشاورز صدر- بنده بیاناتم تمام نشده‌است و تذکرات زیادی دارم.

دهقان- تنفس باشد پیشنهاد م برای برای این است که..

رئیس- ایشان پیشنهاد می‌کند بعنوان تنفس

مهندس رضوی- بنده مخالفم.

رئیس- تنفس نمی‌شود برای اینکه مایک کارهای دیگری هم دردستور داریم و باید جلسه ختم شود.

آصف-بنده مخالفم.

رئیس- بفرمائید.

آصف- بنده مخالف با تنفس نیستم ولی مخالف با یک چیزی هستم که آن را باید عرض کنم و آن این است که در اویل تشکیل جلسه بواسطة تشنجی که تولید شده بود بنده از همکاران محترم تقاضا کردم که به آن موضوع خاتمه داده شود برای این که مردم بعد از یکسال و نیم منتظر تشکیل مجلس دوره ۱۵ بودند که دولتی بیاید و بدردهای آنها رسیدگی کند و خیلی خوشوقتم از اینکه همکاران محترم بنده توافق فرمودند با یک تفاهم بیشتری ما آمده‌ایم به مجلس و تمایل خودمان را راجع به زمامدار آتیه گفتیم از آنجاییکه در وجود اعلیحضرت همایونی یک روح دمکراسی هست و همیشه رعایت مقررات پارلمانی را می‌فرمایند و در واقع خودشان حافظ قانون هستند به توسط رئیس مجلس تمایل مجلس را خواسته و بعرضشان رسید و امر فرمودند جناب اشرف آقای قوام السلطنه دولت را تشکیل دادند و به واسطه کسالت ایشان ۱۵ روز برخلاف رویه‌ای که سابق خودشان داشته‌اند تأخیر شده، حالا مردم که ما را مأموریت دادهاند باینجا آمده‌ایم برای این است که هر چه زودتر همانطور که موکلین ما ساعات و دقایق را بانگشت می‌شمرند برای اینکه سرنوشت این کشور معلوم شود بنده عقیده‌ام این است که اگر هم تنفس می‌دهید عصر بیاییم، صبح بیاییم تا این کار خاتمه پیدا کند و تکلیف دولت معلوم شودانشاءالله و با تفاهم بیشتری بنفع این جامعه قدمهایی برداریم.

بعضی از نمایندگان- جلسه فردا.

- تعطیل جلسه بعنوان تنفس

۲- تعطیل جلسه بعنوان تنفس

رئیس- جلسه را بعنوان تنفس ختم می‌کنیم روز پنج شنبه مجلس خواهدبود، اول هم اعتبارنامه آقای ارسنجانی بعد هم برنامه دولت. (کشاورز صدر- حق بنده محفوظ است.) (مجلس یک ساعت و پنج دقیقه بعد از ظهر بعنوان تنفس تعطیل شد)